Top Banner
قمار زندگی- نتظار بانو اROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane 1
116

وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

Feb 20, 2020

Download

Documents

dariahiddleston
Welcome message from author
This document is posted to help you gain knowledge. Please leave a comment to let me know what you think about it! Share it to your friends and learn new things together.
Transcript
Page 1: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 1

Page 2: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 2

Page 3: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 3

:آرایی صفحه و طراحی رمان های عاشقانه

: wWw.Romankade.com سایت آدرس

romankade_com@ تلگرام کانال

است محفوظ رمان های عاشقانه نزد کتاب این حقوق تمامی

نهاد وجودم در را ارامش انکه نام به

زندگی قمار:رمان 6102 شروع

# kz.EntezarBanoO#:نویسنده اول قسمت

هر ها داره عقده دبیرمونم این بودیم نشسته دبیرستان سوم سال فیزیک امتحان جلسه سر

سوال دوتا تو خودم من میخواست تقلبی هی میکرد روانیم داشت نوال میگیره امتحان جلسه

والن به و شدم بیخیال سوالو دوتا...لحظه اون بود شده مالی ریده بدجور اعصابم یعنی بودم مونده

تاش سه دو اونم بود کرده حل سوال چهارتا فقط سوال تا یازده از خاموشه خو اون رسوندم تقلبی

مرفت و برداشتم برگمو کلاس تو میشدم خفه داشتم سخته فیزیک داریم حقم خو...بودن غلط

ایساااا ایساااا:میزد داد سرم پشت از یکی لحظه چند از بعد بیرون اومدم و دبیرمون به دادم

مچاکرت:گفتم و خندیدم منم...خواهری چیز دمت:گفت و بغلم پرید بود نوال صدا سمت برگشتم

میگه راست عه دیدم برگشتم!اونجا شدن جمع همه ک خبره چه اونجا ایسا میگم:نوال...خانوم

تا6 ما مدرسه بر علاوه ک بزرگیه زمین یه تو مدرسمون!}اونجا شدن جمع پسرا دختر ی همه

یکیش ک پسرونه مدرسه دوتا و دخترونه دبیرستان یک شده ساخته توش هم دیگه مدرسه

ندعواشو باهم پسر دوتا!جمع اون سمت رفتیم دویدیم نوال منو{ابتداییه یکیش و دبیرستانه

یوااا:نوال!میکردن نگاه عده یه و میگرفتن فیلم عده یه بودن شده جمع دورشون اینا و بود شده

این وقذ بی هوووی:نوال!میبینم دارم نیستم کور:گفتم ریلکس خیلی من توروخدا ببین اینو ایسا

بهت:؟نوال!بشناسمش بخوام ک پسرعممه یا پسرعمومه ببحشید:من ؟!میشناسیش ببین پسررو

Page 4: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 4

دانشگاه رئیس پدرش ک هستش امیدی بهزاد پسره این اینجا اومدی امسال اخه میدم حق

یالا خو:من!بزن زر تو بعد بشن تموم حرفام بزار عنو:نوال!مثلا؟ چی ک خوب:من!!!شیرازه

لاوسک علی ب کار ما چیه نمیدونم عامه مدیر پدرش هستش فتاحی علی هم پسره این:نوال...بگو

زر مورد در ساعته62 کلاس دخترا ک بهزادس همون این عه:من.. بهزادن عاشق همه نداریم

ک الاب اوردم سرمو. حالا کلاس بریم بیا خو:نه؟من مگه جیگره خیلی!همینه باریکلااا عا:میزنن؟نوال

مداد تحویلش ایی کننده سرویس دهن اخم ی منم میکنه نگام داره بهزاده همین دیدم کلاس برم

ک موقعه همون فاسد کثیف هیز نمیداره بر ازم چشم ببینمش وقت هر ازش نمیاد خوشم اصلا

ههم این کردم وحشت لحظه ی برا بدبخت من سمت برگشتن پسرا دختر همه میکرد نگام داشت

تورو با دعوای لیاقت این کن بس بهزادم عشقم وااای:زد داد دختری ی یهو ک میکنن نگام چشم

منمیرس جایی ب اینجوری دیدم نمیداشت بر من از چشم انگار ن انگار ولی! بریم بیا عشقم نداره

ااین چرا میگماا:من کلاس رفتیم و کشیدمش و گرفتم نوالو دست بره شرفم ابرو اینکه جز ب

ک ملی تیم حد در دشمنن و نمیسازن باهم علی و بهزاد ک میدونن همه باو:نوال شد؟ دعواشون

تمداش زدن رو خونه زنگ.... میزنن شمشیر و تفنگ با کنم عرض چ ک تیر با دیگرو هم سایه حتی

!بریم بیا دختررر شدی بدبخت:نوال! مرگته؟ چ:من کشید جیغ نوال ک میکردم جمع وسایلامو

لباس با دختر ی دیوار ب خورد و شد باز وحشتناکی صدای با کلاس در یهو ک الااغ شده چی:من

کرده ارایشم کلی و بیرون انداخته موهاشو همه زانو بالای تا مانتو و تنگ شلوار مانتو) مدرسه

زل بدجور ؟دختره!دبیر یا اموزه دانش این کردم شک لحظه ی برا وایساد در چهارچوب تو( بود

رفتن دویدن پریده رنگ صورتهای با دخترا همه ک بیرون برید همه:زد داد همه ب رو بهم بود زده

دختره ک بیرون برم میخواستم و گذاشتم دوشم رو و برداشتم کولمو شدم همه بیخیال بیرون

تکثاف بود ناز چ زدم زل ریملش پره چشای تو و دختره سمت برگشتم منم گرفت بدجور دستمو

و قشنگ خیلی داره صدایی چ اوف گلم؟ کجا:دختره! کن ول دستمو:من داشت نازی خیلی قیافه

و میگم کن ول دستمو!خونه برم میخوام میفهمی بیاری فشار مغزت ب یخورده اگه:من دخترونس

ه؟چی اسمت:دختره! بدبخت بود پریده صوتش رنگ نوال کشیدم ظریفش دستای از دستمو بعد

و دور ببینم اگه نشه بد واست ک نپلک بهزاد بر و دور خانم ایسا ببین:دختره! احمدی ایسا:من

رفح بام اینجوری وقتی شدم حرصی خیلی پررو چ اوی ؟!فهمیدی میشکونم پاهاتو میپلکی برش

بارو این الناز:نوال ک کنه تکلیف تعیین من واس بخواد ک خریه کدوم این اخه زد

Page 5: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 5

اون!ببخشه منو این باید چرا نوال:گفتم و حرفش تو پریدم من ک میلرزید بدجور صداش!ببخشش

کنم خواهی معذرت ازش بخوام ک نکردم کاری من بعدش ببخشه منو بخواد ک نیس من خدای

لزومی منه زندگیه این تازه بپلکم برش و دور بخوام من ک هست کی خر بهزاد اصلا ضمن در

سیک واسم تو اصلا چون کنه تکلیف تعیین واسم یا بگیرم دستور کسی از بخوام ک نیبینم

و شدم رد پیشش از و بدم گوش پرتات و چرت ب تا اینجا بمونم نمیاد خوشم اصلا الانم نیستی

چ ینا دیوونه اخه:گفت و گرفت دستمو نوال ک بیرون اومدیم بچرخیم تا بچرخ باشه:گفت شنیدم

مدرسه مدیر دختر فخوریه الناز این الاغ:نوال!میکردم باید ک کاری:من!کردی ک بود کاری

خو:من! هست دخترشم دوست... بهزاده دیوونه... قویه خیلی پارتیش جا همین پسرونه دبیرستان

واحدی02اپارتمان ی تو نوال منو}میمیرم خستگی از دارم ک خونه بریم بیا باو چه من ب

زندگی اهواز خانوادم منم نوال برادر درس برا المان رفتن نوال خانواده میکنیم زندگی5طبقه

درس پیششون دختر ی نمیذارن بده ادامههه درسشو دختر ی ک عاااره خانوادم برا ولی میکنن

بابای شیراز اومدم من همین بخاطر دخترشونه مهمتره ابروشون هه میره ابروشون چون بخونه

اینجا اومدم سال اول از میکنیم زندگی توش ماهم خریدن خونه نوال منو برا پدرمه دوست نوال

اخیش ی و زمین رو کردم پرت خودمو کرد باز خونرو در ک نوال{نمیشناختم رو کسی هیچ

من ب:من بخوریم کن گرم غذارو شو بلند هوی:گفت و کرد عوض لباساشو رفت نوال. گفتم بلندی

ارک تنبلتر از تنبل توروخدا ببین:نوال!میکنی گرم خودتم کردی درست غذا خودت دیشب چه

ک تنبلم میده انجام کاری ن داره خوشگلی ن اخه کردی همخونه کی با مارو خدا ای وادمیخ

خیلی تو میگفتی پیش روز چند همین تا خودددتی زشت:گفتم و زدم جیغ من!هیچ دیگه هست

ایواا:گفت و خندید نوال!کنی اذیتم میخوای ندادم انجام کار واست اینکه بخاطر الانم خوشگلی

مهه بشی چاق یکم اگه ولی خوشگلی خیلی تو عزیزم ن میشی عصبی وقتی یمیش هلووو ایسا

لباسامو اتاق تو رفتم منم اشپزخونه تو رفت و خندید!ااام باربی بهتره اینجوری:من!عالیه چی

یاس تا بیرون رفت نوال ولی درسام پا نشستم من شستیم ک ظرفایی و ناهار از بعد کردم عوض

شب01ساعت دیگن هم دیوونه و عاشق و باهمن ک ساله2 نواله پسر دوست اسی ببینه افشو بی

خوبه:نوال چطوره؟ گذشت؟اسی خوش:من شد وارد عریض لبخند با نوال شد باز خونه در ک بود

نچ:میای؟من دعوته پارتی اسی شب فردا:نوال هوم؟:من ایسا؟ میگم میرسونه سلام مرسی

Page 6: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 6

اتاق تو رفتم منم کرد قر قر نوال دیگه بس نه:من توروخداااا:نوال! نمیاد خوشم:من چرا؟:نوال

خوابیدم گرفتم

میای؟ چی تو برم باید حتما من میاد بهزادم حسینی پارتی برن میخوان همه امشب دختر وااای--

جمع هم دور همه دیدم و برداشتم رونیمکتم از سرمو میومد سرم پشت از کلاس دخترای صدای

! عنم ب خو:من! پارتی برن میخوان همه ایسا:نوال میزنن حرف امروز پارتی مورد در و شدن

برم بار ی اگه ک میکردم فکر این ب رو روز کل... بااااو کن ولم:من ذوقی بی چقد ایییش:نوال

نوال نوم بودیم برگشت راه تو!چجوریه پارتی اصلا میشه چی ببینم برم بزا مثلا میشه چی پارتی

با بهزادم میزد حرف باش داشت و بود روبروش دختر ی خورد چشمم ب بهزاد اخمالو صورت ک

و یمیش دوست دخترا با چرا تو فانتزی اوسکل اخه بگه بهش نیست کسی اخه میداد جوابشو اخم

هوووشه..چینی نقطه چقد تو اخه کنی زدشون زندگی از و بدی جوابشونو اخم با بعد و میدی پا

ک!ن یا پارتی برم ک میرفتم کلنجار خودم با داشتم شدیم اتوبوس سوار!هان چه تو ب اصلا ایسا

و کرد نگام باز نیش با!اره* دیگه؟ میری امشب میگم:من هوم؟* نوال؟:من. دریا ب زدم دلمو اخر

دبای مگه:من! بپوشیم چی ببینیم بریم پ داری فدایی واااای! *زیاد احتمال ب:من میاااای؟:زد داد

؟!بپوشیم چیزی شلواری مانتو نباید مگه باو خفه:من!برو لخت عزیزم ن:نوال بپوشیم؟ چیزی

هخف دیگه منم!شاسکول میخندن بهت!خو بیرون میندازنت بری شلوار مانتو با اگه باااو ن:نوال

وقتی اورد در تخت زیر از چمدونی ی و اتاق تو رفت نوال خونه رسیدیم ک همین گرفتم خون

اوردی کجا از اینارو دختر وووی:من کرد رشد توکلم درخت کنم عرض چ ک شاااخ من کرد بازش

و اورد در کوتاه توری قرمز لباس ی!مجلسین لباس جاهان اینجور مخصوص لباسا اینا:نوال تو؟

کردم نگاه بهش بیرون زده حدقه از شلغم اندازه چشای با من واست محشره این دختر وااای:گفت

ویت لباسای با یکم منم میپوشمش من نپوشش اصلا خودتی خر:نوال! شدی؟ خر نوال واااا:گفتم و

بالای از و بودن ربع سه استیناش کردم پیدا حریر از بلند مشکی لباس ی تا رفتم ور چمدون

رنیو باریک کمربند ی شده کار حریر بعد ب سینه زیر از و بود شده کار تور استیناش تا سینه

بود بلند پیرهنه و بود شده وصل بش هم

و تمبس بالا موهامو من میشدیم اماده داشتیم! قشنگه بپوش عا:نوال! میپوشم اینو من نوااالی:من

سوم دو تا بستمشون وقتی ک رنگم ایی قهوه بلند دار حالت موهای ریختم صورتم رو چتریهامو

Page 7: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 7

رنگمو توسی چشمای بدجور ک زدم ریمل و چشم خط ی بمونن ثابت تا زدم تافت رو رسید کمرم

ی اتاق تو اومد ک همین بخوره اب بود رفته نوال شد تکمیل کارم اجری لب رژ ی با کرد وحشی

چی دختر:نوال!بیشعور بود شده جیگر خیلی زدم سوت دیدم اونو تا منم کشید خفنی سوت

سانتی06پاشنه رنگ قرمز کفش نوال! خواهری نشدم خوشگلتر ک تو از:من! خواهری؟ شدی

و داشتمبر تخت مشکی ورنی کفش بیشعورمنم کثافت ای:من! بعله ک اون:گفت و برداشت براقشو

رازد و لاغرم اینور از بپوشم بلند پاشنه بخوام ک نمیبینم نیازی بود021قدم من اتاق بیرون رفتم

اچر نمیدونم ولی بود خوب قدش نوالم!!علم میشم یارم علی وی بپوشم بلند پاشنه ورم این از

دم اسی دیگه بدو د:نوال!کرد میشه چ دیگه اسکاریسه داره بلند پاشنه ب زیادی علاقه

فهمیده و خوبیه پسر خیلی اسماعیل!پ ن پ:نوال!بریم؟ اسی با میخوایم عه:من!دره

یشپ و پوشیدم کفشمو و برداشتم کیفمو و سرم رو انداختم شالمو پوشیدم مانتومو...سالشه62

یرز میزدم من باید عزاداری بودیم رفته نگاریا نشد زده بینمون حرفی هیچ راه تو!پارتی بسوی

ایی قهوه و سفید سنگهای با بلند ساختمون ی پیش... نبود هواسم شد حیف اونموقعه گریه

تمناسب ب:اسی چیزیه؟ چ مناسبت ب این اسی:من!پایین بفرمائید خانوما:اسی ایستاد ماشین

میشد چی خو رستوران میبردمون کاریه چ این اخه عوق:من!دانشگاس تو پسرا از یکی قبولی

پیاده نماشی از منم! دیگه بریم شو پیاده ایسا بسته ایییش:نوال!میگرفت؟ پارتی باید حتما حالا

از بعد... اخریه طبقه یاااحسییین زد بالارو بالای ی دکمه اسی شدیم ک اسانسور سوار شدم

پوکونده رو مونساخت کل اهنگ و جی دی صدای شد باز در رسیدیم مقصد ب دقیقه5

شده ساخته تازه هستش حسینی پدر ساختمون این:اسی ؟!نمیکنن شکایت ها همسایه:من!بود

بود تاریک جا همه داخل رفتیم اهااان:من ندارن همسایه یعنی نخریده رو واحدی هیچ هنو کسی

خوش-!سمتمون اومد پسر ی کرد کرم بودن گذاشته ک خارجی بوداهنگ روشن نور رقص فقط و

در نمم اورد در مانتوشو نوال دیدم!بدینشون بهم کنید لطف مانتوهاتونو ها خانم!بفرمائید!ومدینا

اخه میرفتم راه سرشون پشت زشت اردک جوجه مثل منم و میرفت راه اسی جفت نوال اوردم

کنم فک هیچ ک کرم...اینجا اومدی داشتی کرم هااا مکانا اینجور ب چ تورو سر دو الاغ

یهو برسین دادم ب ایناا مامانم وای خونمون برم میخوام من خدااا!داشتی متری 01اسکاریس

ی ب خوردم میدونم ولی بود چی نمیدونم بود گتوند سد بود دیوار نمیدونم چیزی ی ب خوردم

ی و برگشت نوال کمراشون ب خوردم من و وایسادن نوال و اسی دیدم بالا اوردم ک سرمو چیزی

Page 8: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 8

ک اینجا عه!کردم نگاه... جفتمون بشین ک داد نشون ابروهاش با رفت بم حسابی ی غره چشم

شبوام خیربگذرون ب خدا وای میزد تند تند قلبم نشستم منم مبل رو نشستن نوال و اسی مبله

سینی ی و سمتمون اومد پسر ی نکنم خوریا گه این از دیگه میدم قول بت خودم توروخداجان

ب نگاه ی!بفرمائید_!داخلشه چی ببینیم پایین بیار اینو یفانتز اسکول د!جلوصورتامون گرفت

دسفی قرص چنتا ی و بود روش نارنجی دستمال ی ک پشقاب ی و بود لیوان از پر انداختم سینی

بیا!بودن مختلف رنگای فقط بودن زهرمارایی چ نمیدونم از پر لیوانا پشقاب داخل کوچولو رنگ

ومدا جیغ صدای یهو برنداشتم چیزی من ولی برداشتن وانلی دوتا نوال و اسی!سبز رنگ بی قرمز

رفتیم و شدیم بلند همه بود کرده غش دختری ی وسط شدن روشن چراغا و شد قطع اهنگ

همیگ راست خدا وای... کثافتا کشتینش مرررد خدا وای پاشو توروخدااا پاشو پانیذذذ وااای– وسط

منم خدانکنه وای!بیرون کشیدم وسط از و کشید دستمو سرم پشت از یکی یهو!مرد دختره

و قرمز چشمای با امیدی بهزاد دیدم برگشتم مامااان بخداااا نکردم کاری هیچ من بکشن میخوان

من ب:بهزاد! چ تو ب:من! میکنی؟ کار چ اینجا:بهزاد!ننهههه اشامه خون ووی!میکنه نگام خونی

ودستم بهزاد ک سمتمون برگشتن ههم خودم رو کردم جیش من ک گفت عصبانیت با اینو!چ همه

و خشم با اونم پوشیدمون و برداشتمشون کدوماس؟منم شالت و مانتو:کمدا سمت بردم و گرفت

اومد ک برگردم میخواستم من بیرون زدیم خونه از وقتی! بیرون بردم و کشید و دستمو عصبانیت

میخواد الان ینی خدااا بالا اوردم سرمو سفتههه چقد موماخم اااخ!سینش تو خوردم محکم و جلوم

ب چ تورو اصلا:بهزاد برس دادم ب نمیکنم اذیتت دیگه بخدا برس دادم ب نوااالی کنهه چکار

برا پاکی این ب دختر!توام با:بهزاد!موافقم کااملا حرفم این با بخدا میگفت راست!مکانها؟ همچین

دید! عاااامو چ تو ب راهرووو همه این بره کی اووووه!ها کنه الوده خودشو و مکانا جور این بیاد چی

چیهی اونم بیرون کشیدم دستش تو از دستمو زد اسانسورو ی دکمه و گرفت دستمو نمیدم جواب

وارس خونسردی کمال با اونم اسانسور داخل پریدم راحت خیال با منم کرد باز اسانسورو در نگفت

فتر نمیگفتیم هیچی!شدیم پیاده ستادای ک اسانسور!میریم؟ کجا داریم ما اصلا!خونسرده چ!شد

–! منمیخوا:من! اینجا بیا– ایستاد نمیرم دنبالش دید ک همونجا ایستادم من ولی پارکینگ سمت

برم میتونم خودم:من!خونت ببرمت بیا!نیس تو جای مکان ؟این!بیا میگم خودته دست مگه

تاف بی با هم تو اومده فشا بی با حتما دوستت-!بالاس هنوز دوستم ضمن در!نکنه درد دستتون

و زد ماشینشو دزگیر بهزاد!بری تنها خطرناکه وقته دیر الانم برسونمت بیا پ-!نه:اومدی؟من

Page 9: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 9

کامارو ی ب رسیدیم میرفتم راه دنبالش منم اومد پارکینگ ته از ماشینی ی صدای

شگاااسدان یسرئ پدرش هاا خرپوله بچه ولی ببخشید ماشینیییی چ ابوالعجب یااا!!!!!!!مشکییییی

خونم پرسید بهزاد بیرون زدیم ساختمون از شدم ماشین سوار!خدا خنگ میگم چی میفهمی

هی ولی بپرسه و چیزی ی ک میره کلنجار خودش با داره خیلی دیدم گفتم ادرسو منم کجاس

کجا از: بهزاد! رو بدونی میخوایی ک چیزی همون:من ؟!چیرو–! بپرس: من!میشه پشیمون

شونفس گفت ک اینو!چیه؟ اسمتون...ک...بپرسم میخواستم اممم-!بگو حالا ازرفتارت:من!فهمیدی

! مرسی:من! تک و قشنگه خیلی اسمت:بهزاد!احمدی ایسا:من! بله-؟!همین:من بیرون کرد فوت

ولی اها:بهزاد کرد اصرار خیلی اومدم دوستم با:من پارتی؟ اومدی چرا ولی نباشه فوضولی:بهزاد

!میومد سرت بلایی چ نبود معلوم نمیدیدمت اگه دیدمت من امشبو کرد رحم بت خدا نرو دیگه

: من!نیست تو مثل پاکی دختر ی جای مکان اون چون:بهزاد بیرون؟ کشیدی منو چرا تو خو:من

و خورده قرص حتما میپرسم بعدا نمیدونم:بهزاد میشه؟ چی زمین بود افتاده ک دختره اون خوب

و خندید بهزاد مرد؟ ینی دختره اون:من!خداروشکر:بهزاد باااو ن:نم نخوردی؟ ک تو نساخته بش

میشن اینجوری میان و ندارن تجربه ک کسایی بسیارعادیه چیز ترسیدی اینقد چرا تو:گفت

پیاده و مرسی بله:من!گییی بپرسم نشد اه!خونمون رسیدیم عه دیدم کردم نگاه اینجاس؟ خونتون

چندسالته؟:بهزاد بله؟:گفتم و برگشتم من شددد؟ سرخالهپ زود چ اوهوع ایسااا؟:بهزاد!شدم

فکر خودم با و خونه میرفتم داشتم!خیر ب شب:من هاا دیوونن مردم واااا بای اوکی: بهزاد 01:من

فکر تو ؟!میشه چیشون میفهمن وقتی خانوادش بدبخت داره گناه!مرد دختره واقعا ک میکردم

مردم ونواله اسی دیدم برگشتم ریخت دلم هواا پریدم متر 01 زد بوق سرم پشت از یکی ک بودم

یییییدعن خیلی کثافت ای:بشون توپیدم عصبی خنده زیر زدن من قیافه دیدن با!بیشعورا ازترس

! اینجا برگشتم خو:؟من!زد غیبت یهو رفتی کجا تو بود حقت:نوال بخندین اب رو!ازارا مردم

نجووو واقعااااا:زد داد ک دادم توضیح براش چیارو همه و بالا رفتیم!میگفتی بمون نباید خو:نوال

الناز دیدم:گفت نوال ک کنم عوض لباسامو ک اتاق تو رفتم!گوشم یواش هووووشه:من ؟؟؟؟!!!من

من مگه!نرم چرا:من! توروخدا نرو فردا ایسا...پررو ی دختره داره براش فردا میگفت بچها ب هی

ی و شیر شدم بیدار بدبختی و زور هزار با صبح!چلغوز ی دختره هست کی ؟اصلا!میترسم ازش

ها هپل از بدو بدو نوال منو و شونم رو انداختم برداشتم کیفمو و پوشیدم لباسامو و خوردم کیک

نقدای مدرسه چرا واای مدرسه رسیدیم!دیگه ایم دیونه میدادیم مسابقه معمول طبق پایین رفتیم

Page 10: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 10

یمرفت دو با نداریم ک ساعتم بیا اه چنده ساعت دااااتوروخ ن کلااس سر رفتن دبیرا نکنه خلوته

سااام-!دخملااا سیلوووم:من میزنن حرف ور و ور دارن و نشستن کلاس تو همه نههه دیدم کلاس

ادبتونوم مرده کشته اصلا چاکرمرامتووون:من!خنده زیر زدیم همه اوسکلههه ایسا علیکوووم

ک بودیم حیاط تو بزنیم دور بیرون بریم سرد هوای این تو گفتیم نوال منو خندیدن همه!! مووو

سمتم میان دارن لشکر عالمه ی با الناز رضااا امام یااا دیدم برگشتم!احمدی ایسا!:زد صدام یکی

شدن جمع دورم لشکرش اون و روبروم ایستاد الناز باااش اماده باش اماده زمان صاحب لشکر ای

فتگر دستاش تو مغنعمو الناز!نتونم ک کنم فرار وامبخ وقتی ی نکنه ک کردن درست دایره ی و

اب من!نپلک بهزاد بر و دور نگفتم من مگه نامووووس بی هرز ی دختره:الناز!کشید جیغ نوال ک

کنن نزدیک من ب نجستو دستای:گفتم و کردم جدا مغنعم از و گرفتم دستاشو عصبانیت و اخم

پ کردم تعجب موند معلق هوا تو دستاش هوی ک گوشم تو بخوابونه سیلی ی ک کرد بلند دست

الناز!:اومد سرم پشت از صدایی ی یهو!اخه تو اوسکلی چقد!بزنه میخوای مگه ایسا وا!نزد چرا این

بینوم نک صب!میکنه تیکش تیکه میپره ک الانه گفتم گفت عصبی صدای با اینو!باشه اخرت بار

اینم میرم جا هر من چرا خدا ای!اوردم رد شاااخ دیدم ک چیزی با ؟برگشتم!هست کی اصلا این

ووقعو بهزادم:گفت اشکی چشمای و بغض از پر صدای با الناز!شده من سوپر انگار اووف!باشه باید

چیه هاا:زد داد همه ب رو بهزاد!ههه تو بهزاد فقط ن دخملاس همه بهزاد این شاسکولم باو بهزادم

نوال!ستکلا برو توام ایسا!دارم کاااارت بیا تو الناز برسین کاراتون ب برید میتونین بعدیه1 سینما

: والن! بگو منم ب میدونی اگه چمیدونم:من ایسا؟ کرد کارو این چرا این:نوال!بردم و گرفت دستمو

ولم:نم!میشه چی فردا ببینیم بزا خونه رسوندت النازدیشبم الان داد نجاتت پارتی از اومد دیشب

باورم بوزینه منم گفتی تو عاااره:نوال!بشه دعوا نمیخواست فقط نداره خاصی منظور بااو کن

دهمی فیزیکو امتحانای الان:من!وااای تعطیلللل فردا پس و فردا چهارشنبس امروز دختر وااای!شد

تجربی اومدیم چرا عرضه بی تو منو بهم؟اصلا نرینی نمیشد سرت تو گی پوووف:نوال وااای

!هست انتظارمون در دیگه سال0راهیم وسط تازه بگو خودت ب ولا نمیدونم:؟من!هااا

از شیرجه گفت اسممو وااای! احمدی ایسا خانم!*دیگه بگووز:من! گی:نوال!شدی؟ چند نوااال واای

گاهن ذوق بی چ ایش!بود خوب افرین گفت و داد برگمو دبیرم دبیر پیش رفتم و پریدم نیمکت

یاا گرفتم شدی؟برگشو چند خو:من!نوال پیش دویدم! بودم گرفته5/06نمره02از کردم برگم

مهم برام باو عاره:نوال نداره اشکال بیخی باو:من بووود شده15/1نمرش02از حسین

Page 11: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 11

دختر ی ب داره چرا ک!بهزادم فکر نیستم نمرم فکر باو:گفت و خندید نوال!جااااااانم:من!نیس

اسممو یکی ک بودیم برگشت راه تو اخر زنگ باو خفه:من!داره منظوری چ تو ب اونم میده اهمیت

میاری اینو هی ک کردم غلطی چ من خدایااا الله الا لاالله دیدم برگشتم! احمدی خانم:زد داد

کردم نگاه دستش ب توئه؟ مال دستبنده این:بهزاد! بله؟:من پیشم رسید!چشام جلو میزاری

هبزرگ برام ننه میگفتم هی بودش داده بم یادگاری ک خودمووونه بزرگ مادر دستند ک این عههه

بیا! دستت بزاریش باس بلا الا بود کرده لج میداد گوش حرف مگه شه گم میترسم نمیخوامش ننه

ردمم وا برد دستشوبالا ک ببرمش ک کردم دراز دستمو! افتاد کسانی چ دست اخر ببین توروخدا

کی من ولی:بهزاد!خودمه مال بدش:من بود فیروزه سنگهای با ظریف دستبند ی!ها شدنه خل

و جیبش تو گذاشتش!خودته مال بشم مطمئن میخواستم فقط من بدمش؟ بت میخوام گفتم

صبح هواستو میخواستی:بهزاد خووو خودمه مال چی ینی:من رفت جیبشو تو گذاشت دستاشم

ستد دستبندم الان نمیشد دعوام تو با صبح اگه خر ی بوزینه الناز!نیوفته دستت از ک کنی جمع

کولشو کیف و سمتش دویدم!وقتش ب: بهزاد! لطفا بدین دستبندو:من نبود ادمایی همچین

! جوجه وقتش ب:گفت میداد ادامه خودش راه ب ک همینجوری اه میگممم منننن بدش:گرفتم

زمین رو پامو حرص با و ایستادم!بخندی اب رو بیشرف!رفت و خندید اونم عمتههه جوجه:من

بهزاد چرا:نوال!دستبنددددم:گفتم و نوال پیش برگشتم!!!!اووووف خدا اوووف:زدم داد و کوبیدم

چقد نوال اه!جیبم تو:من! کو؟ سنگدل بداخلاق خودخواه مغرور بهزاد اون پ کرده تغییر قدر این

این غیرممکنه ن خدا ن:نوال!بزرگمه مادر یادگاری اون برررد دستبندمو میگم خو عنی تو دیگه

ارومتر!چته پ اه:نوال هوا پرید متر01 ک نوووال:زدم داد!عنم ب خوب:من!هست چیزیش ی بهزاد

! اه میزنی زر خودت ساز با داری تو بعد میگوزم واست اینجا دارم ساعته0111:من کولی میگفتی

نمیدونم تخت رو کردم پرت خودمو اتاق تو رفتم خودم و زمین رو انداختم کیفمو خونه رسیدیم

فضا و اسمون تو بود برده ساختمونو کل بلندش صدای با ک اهنگی صدای با ک خوابیدم چقد

هدار خاتون نوال پیییع دیدم حال تو رفتم شدنه چروک کاملااا الان ک مدرسه لباسای با!پریدم

جا همه! بخورم زهرماری ی تا اشپزونه تو رفتم و برداشتم گوشیمو اتاق تو برگشتم میرقصه

چشام دیدم ک یخچالو کنم روشن چراغو نداشتم حال منم نبود روشن چراغی هیچ بود تاریک

عشق با یخچال سمت رفتم دو با نخوردن چیزی ساله011ک بودم ها افریقایی این از انگار زدن برق

ناامید خودم زندگی از کاملااا دیدم ک چیزی با زرشککک کردم باز یخچالو در خاص ی علاقه و

Page 12: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 12

ب و برداشتم رو بطری نعمتیه بود ک همونم اب بطری ی فقط نبود یخچال تو کوفتی هیچ شدم

دپری یکی یهو ک بودم لاین تو خوندن پست غرق میخوردم اب ک همونجوری دادم تکیه کابینت

ک منم هوا رفت جیغش صدای ک صورتش رو ریخت بود دهنم تو ک ابی ترسم از اشپزخونه تو

میکشیدم جیغ چی واس نمیدونم دقیقا کشیدن جیغ ب کردم شروع منم میکشه جیغ اون دیدم

اشپزخونرو چراغ شدم خفه منم شو خفه بسه:گفت عصبی حالت با نوال!داشتم مزمن درگیری

ریختیههه چ این اخه شاااسکول:کشید جیغ دوباره قیافم دیدن با زدم لبخند منم کرد روشن

اشاره شلوارش ب و!نشه گم تا دار برش پ میگی راست عه:من! شلوارررم تو افتاد ؟قلبم!شلخطه

جنگ حال در میکردیم دعوا داشتیم نبود هواسم!خورد جر ک!کشید مقنعمو و روم پرید ک کردم

قمر یا یاااحسین!کرد ادد لاینو تو رو یکی و گوشی صفحه ب خورد دستم ک بودیم سوم جهانی

نهنک اه!کردم ادد لاین تو یکیو کن صب د:گفتم و بردم بالا بسه علامت ب دستمو!هاااشم بنی

در واقعی معنای تمام ب شاااخ نوال منو بود گذاشته ک عکسایی دیدن با!باشن مزاحما همون

و دهنش تو زدم یکی منم ک کشید جیغ نوال!رضااا امام یااا!امیدیههه بهزاد ک این!اوردیم

ایییی:من! مفه از پر دماغه کردم فک عه:نوال!گووووووشه میفهمیییی گوشه این هوووشه:گفتم

کردی ادد ک جیگری این ب بیخی بازیارو چرت این فعلا باو:نوال!نجس کثیف زدی بهم حالمو

چ جوووون!گذاشته ک عکسایی تو رفتم شدم کنجکاو خیلی من خو ولی!عنم ب خوب:من!بچسب

توسی من مث چشات خو ایش مشکی چشای و گندمی پوست!ها خوشگله!لامصب عکسااایی

وا!کیه این ووی!مننن برم موهاتو اوف فشنن موهای و ههه میکردیم ست باهم میشد چی میشدن

سیکس برررم عضلاتو جوووون بودمش ندیده سیبیل و ریش با الان تا خودشه ک اینم

ی عه!پستایی چ این اخه بداخلاقه و تخس اینقد چرا این وا!شاخی پستای چ پیییع!اولالا!پک

!جالب چ!جالب چ!اینجاا گذاشته شخصی چالش

و بهناز}خودم از بزرگتر خواهر داری؟دوتا برادر یا خواهر!....امیدی بهزاد:خانوادگی نام و نام

ماهی چ متولد...61سن؟!... چیه؟ریاضی رشتت...16چقده؟ وزنت...011چنده؟ قدت{...بهار

از خسته.تخس.چجوریه؟مغرور شخصیتت بنظرت...06/01پارسالت؟ معدل!...تیرماه2هستی؟

میگم خخخ دارم برادر دوتا من ولی داره اجی دوتا!خونه خر پ معدلشوو اولالا! وویقو البته.زندگی

شو اماده برو هوووی:نوال!!!!خو باشه دانشجو باس الان اموزه دانش هنو و سالشه61 چرا این

! شده باز الان ک خریده مرکز همین:نوال ؟!کجااا:من!بیرون بریم دخترا با میخوایم

Page 13: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 13

ی!بپوشم چی اوووم کردم باز کمدو در رفتم دو حالت با!شو اماده برو د بابا اع:؟نوال!واقعااااا:من

هیخورد پوشیدم و بیرون کشیدم مشکی شال و مشکی دمپا شلوار و زرشکی نخی کوتاه مانتو

خونهاشپز تو از نوال!ایستادم حال تو رفتم پشه سرعت ب و برداشتم کیفمو سریع و کردم ارایشم

ابی هاشپک ی بیرون زدیم نوال منو!!جالب چ جالب چ زده نارنجی مشکی یپت اولالا بیرون اومد

و یای پسته سبز تیپ یکیشون اولالا!شدن پیاده هاشپک از دختر دوتا بود منتظرمون کاربنی

غلشونوب پرید! عشقولاهام سیلااام:نوال!خوببب چ!مشکی و صورتی تیپ یکیشونم بود زده مشکی

بمفا رفیق اینم بروبچ پرناز و رضوان خالهام دخمل میکنم معرفی ایسا:نوال... توفو و ماچ و بوس

داشتن پسر تا2 ک میروند11سرعت با رضوان خیابون تو شدیم ماشین سوار معرفی از بعد!ایسا

میرم من دخملا:رضوان کرد گل ازاریمون مردم و ریختن کرم حس میرفتن راه ریلکس خیلی

کردیم قبول کله با خواسته خدا از ماهم بکشید جیغ شما میزنم بوق اینا پشت

هر سمتمونو برگشتن ههه هوااا پریدن متر01پسرا!!!!!جیییییغ ما و بووووق.. سه..دو...یک:رضوان

غش ما!!هههه کردن جدابادمون کل در و عمهامون و خانوادمونو خودمونو نثار بودن بلد فش چی

داشتم!گرفتم درد شکم خندیدیم بس از!شکمم ای!بود باحال خیلی وای!خنده از کردیم

الان ما ممنوع خنده و بازی سبک و پلیز شود رعایت حجاب بچها:گفت رضوان ک:میخندیدیم

کنه رفتار شما مث ک میدین یاد هم بقیرو نکنید رعایت اگه ک اجتماعی مکان ی ب رسیدیم

بشین!گیلاااس: گفتیم مه با همه ما!!!!! نمیسوخت دلمون بود پسندیده اگه پسندیده نا رفتار اونم

مغازه اولین شدیم خرید مرکز وارد ک همین بیرون پریدیم و!خنده زیر زدیم وهمه کنیم اطاعت تا

توش ک پسره مغازه تو رفتیم باهم شوخی و خنده با همه بود ارایشی لوازم مغازه رفتیم ک ایی

اومدن اموزون جنگل از اینا:گفت خودش با حتما حالا بمون زد زل و برگشت وحشت با بود

بش میخواستیم ک چیزی هر و گذاشتی پسره سر ب سر کلی و کردیم خرید کلی!هههه

زیزمع میخوام اینو عاشقتم بیار برامون اونو!کش دختر!هیکل خوش!خوشتیپ!خوشگل:میگفتیم

وقت و شد تموم خریدمون وقتی!ملی تیم حد در بودیم کرده اوسکل رو مردم پسر کلا!چقده این

رو نوال ک کرد نگاه برگشت پرناز نشود فراموش تخفیف!پرناز نفس:گفت پرید نوال رسید حساب

بدبخت خنده زیر زدیم پقی هم چهارتا ما خندید پسره!پرنازم من نگیر اشتباه:گفت پسره ب

ایی خورده و سی یه اوردیم در گاومیش شاااااخ ک داد تخفیف بمون یجوری هم پسره! پرنااز

درو اینکه از قبل ک بیرون اومد اخریه پرناز بیرون زدیم مغازه از وقتی!ژوون!داد تخفیف بمون

Page 14: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 14

ندهخ زیر زدیم ما گفت ک اینو!!!!!!!!کردیماااا اوسکلت خوب:گفت بش و برگشت پسره ب رو ببنده

ایف وای با و گرفتم پایین از عکس ی بالا طبقه رفتیم دویدیم!بود کرده هنگ بدبخت ی پسره

ایلباس خیلی بالا!خاااالی وری وری جاااتون نوشتم و گذاشتم عکسرو و لاین تو مرفت خرید مرکز

هیچ خرید توانایی دیدیم نخردیم هیچی ما ولی!بودن قشنگ خیلی البته صد و داشتن شیک

! ما یمای فهمیده و عاقل خیلی کلا کنیم گم گورمونو دادیم رضایت خودمون ب نداریم لباسیو گونه

ردمااک خالی پدرمو جیب من کییی حساب ب اونوقت:رضوان! رگ تو بزنیم ستنیب بریم بچهااا:من

همه!خریدم کوفت براتون اونسری عمرااا ک منم خسیس ایییش:نوال!نکنید حساب من رو

من تنیوبس چهارتا نکنین نگام مردها شوهر عینهو بابا باشه:پرناز!کردیم نگاه پرناز سمت برگشتم

بزنیم ور پری بستنی بریم بالا بپرید:رضوان!دااااش چاکرتیم بههه:فتیمگ هم با همه!میخرم براتون

رضوانم!هست اونورش هم فروشی بستنی ی تازه... پارک:من! بریم کجا حالا خوب:رضوان!رگ تو

نشستن برا جایی!تاریک خلوت جای ی رفتیم شلوغ و بود بزرگ خیلی پارکه همون بردمون

رو نشستیم نوال منو!میشن کثیف لباسام نههه:وانرض!زمین رو بشینید باو:نوال!نبود

مهه رسیدن بستنیا ک میکردیم شوخی بازیو مسخره داشتیم!بشینه شد مجبور رضوانم!زمین

ی ک میزدیم زر و میخوردیم بستنی داشتیم!برد خودشو سهم کی هر و بستنیا رو رفتیم شیرجه

جیگرارو اوهوع:گفت رضوان!ونسراغم اومد بازم ریختن کرم حس سمتمون اومدن پسر عالمه

گفت ک اینو!کووشی ام نداشته شوخر اقای نمیشه راضی طلبس شوخرم من اینجا نیاین عامو

زدم زل و برگردوندم سرمو من!موخوم بستنی من:گفت بلند پسرا از یکی خنده زیر زدیم ماهمه

ترادخ سمت دمبرگردون رومو ک همین!سمتش گرفتم هم دستمو!بفرمو:گفتم زدم لبخند ی بهش

سریع منم!اینجا میاد داره پسره میده طلاقم طلبم شوخر الان نده خیرت خدا اوهوع:گفت رضوان

بش هحیف!بدش:میکرد بستنیه نگاه و کرده دراز دستشو سرم بالا ایستاده پسره دیدم برگشتم

و هبستنی رو کردم تف و کردم جمع تفمو و دهنم جلو گرفتم بستنیو زد سرم ب فکری ی!بدم

شده زمین پهن هیییچ خو اونا بودن اونور ک پسرایی اون حتی خنده زیر زدن همه!دستش دادم

پیشمه ک پسره بدبخت ولی!بودن کرده غش هم دخترا بودن

Page 15: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 15

سرهپ دیدم!ههه بشه بد حالش میبینه بستنی وقت ر نخوره بستنی داره عمر تا دیگه کنم فک

ب زده زل هنو دیدم گرفتم بالا سرمو!نمیخوره تکون جاش از و ایستاده سرم بالا هنو

ایی ندیده بستنی انگاری میکنی نگاش یجوری اوووو:گفتم و گرفتم ازش بستنیو!اخیییی!بستنیه

دیش راحت بیا:گفتم و!زمین رو انداختم بستنیو و!سفارشیه بستنیه این میدم حق بت البته

کنم فک!بزرگتره ازش پسرش ک مادری چ ههه!}خداحافظ مادر یالا برو حالا انداختم رو بستنی

از گرفتم درد شکم من!خندیدن ب کردیم شروع ماهم اونور رفت پسره!{بود سالش 66-61پسره

هخف بودن نشسته روبروم ک پرناز و نوال و رضوان یهو ک میخندیدم داشتیم!خندیدم امروز بس

ب دیدم!چتونه پ!وا:من!بود کاسه از اومدن در حال در چشاشون بگم میتونم فقط گرفتن خون

برگردوندم سرمو!نمیزنن زری هیچ اصلا دیدم!عایا سرم پشت دیدین جن:من!زدن زل سرم پشت

کنم فکر!ها چیزیه خوب خجالتم خدا وای!میکنههه...چکار... اینجا...این!مظلوم یااااحسیییین

نهخو برو پسرم وای!میزنه حرف باش داره و گرفته پسررو این یقه!بگیره لب این از میخواد بهزاد

ثیفک رفتار این از خو!شده کثیف جامعه چرا میگن بعد بیا!نیس کارا این جای اینجا کن کارارو این

سر رو بودن ریخته پسرا همه!!!زدی بوکس رو مردم پسره چرا ایه عقده این واای!دیگه بعضیا

عامو خو نمیکرد ول پسررو بود شده سگ بهزاد ولی کنن ازاد بهزاد چنگ از پسررو تا بهزاد

ب بهزاد ک گفت گوشش تو چیزی ی و سمتش رفت پسری ی!زوره مگه بده لب بت نمیخواد

ور افتاد ک کرد ول یقشو جوری و کرد نگاه اکراه با بود موت روبه دستش زیر ک پسره اون چشای

کارو این چرا بهزاد!میاددد خون داره پسره اون دماغ وااای! شکست لگنش زیاد احتمال ب زمین

میومدن داشتن کرد زمزمه گوشش تو چیزی ی ک پسره اون و بهزاد!طلبکارشه مگه کرد

خون خفه د میزد زر ور و ور هی بود جفتش ک پسره اون بود کرده اخم بدجوری بهزاد سمتمون

من ولی شدن بلند دخترا همه رسید ک بهزاد!نشکونده هم تورو موماخ بهزاد تا دودقیقه بگیر

اون با بهزاد ک کردن سلام پته تته با و شدن هول دخملا!بودم نشسته زمین رو همینجوری

تمیز مشغول و شدم بلند زود میکنه نگاه داره دیدم!داد تکون سلام علامت ب سرشو اخماش

الانم! دیگه بیرون اومدیم...اممم:من!اینجا؟ میکنید کار چ:بهزاد! سلام عه:شدم مانتوم کردن

ستنیب یا بخوری بستنی اومدی:گفت و زد صداداری پوزخند ی بهزاد!بخوریم بستنی اینجا اومدیم

ینی:گفتم!نیوردم خودم رو ب ولی لرزید بدنم تمام ک گفت بلندی صدای با اخرو ؟کلمه!بدی

تعارف بستنی پسره ب داشتی دیدم!چیه منظورم میدونی خوب تو:بهزاد!چیه؟ منظورت!چی

Page 16: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 16

پسره همین بخاطر پ واای!بود خونی دماغش ک پسره اون سمت کرد دراز دستشو میکردیو

لیخی تو:بهزاد!کردم جرم مگه خب:گفتم و بالا گرفتم سرمو اعتمادم و جرئت تمام با منم!زد مردمو

صدای با ک شدم عصبانی خیلی!زد حرفیو همچین حقی چ ب این! هااا!زد زری چ این!میکنی بیجا

من برای ک نداری حقی هیچ میدم انجام کاری چ من ک نداره ربطی هیچ شما ب:گفتم بلند

خیلی دید نوال!هستی کی تو اصلا کنی دخالت من شخصی مسائل تو و و کنی ایجاد مزاحمت

باش ارام ساکتتت ایییس:گفت و گرفت دستمو و ایستاد کنارم اومد شدم عصبی

گاهن بهزادو!ماشین تو بریم ک کشیدم و گرفت دستمو نوال! بشین ماشین تو برو:رضوان!عزیزم

خیره بیرون ب!نشستم ک ماشین تو!میکرد نگام عصبانیت و تعجب حالت با داشت ک کردم

لا کرد دستشو بعد و میداد گوش بهزادم و میزدن حرف باش داشتن پرناز و رضوان دیدم!شدم

؟!شددد چی:نوال شدن ماشین سوار اومدن پرناز و رضوان!داد بیرون نفسشو و موهاش

درد سرم شین ساکت بسه:من!بزن حرف درست ادب بی:نوال! بیخی!توام باو هیچی:پرناز

بدل و رد بینمون حرفی هیچ خونه رسیدیم ک وقتی تا!داد تکیه صندلی ب نوالم!میکنه

اب موند و شد پیاده نوال!کردم خدافظی و پایین پریدم ماشین از زود خونه رسیدیم ک همین!نشد

رفتم منم!بیام تا بالا برو تو میام الان!صبرکن:نوال!اه دیگه بیا نوال:زدم داد من ک!بزنه حرف دخترا

تدس کلید فهمیدم رسیدم ک در ب رفتم بالا ها پله از و کردم جفت ساختمونو در و ساختمون تو

اگر اه:رفتم فرو فکر ب و!نشستم ها پله رو!هستم گیریهام نتیجه این مرده کشته من یعنی!نواله

اومده ک داره ربطی چ بهزاد ب اصلا!میساختم عمرمو روز بهترین الان اومد نمی خره بهزاد این

خوبت دادم جوابش خوب!ولا ندیدم پررو اینقد ادم!بیشعور!پرو چ!کنه تکلیف تعیین من واسه

یکی ب داشتم روحت تو سگ اولا:من!نشستی اینجا توچرا عه:نوال!عوضی پرو ی پسره کردم

تو پیش کلیدا وقتی کنم باز درو چی با من شرمنده:دوما!بهم ریدی اومدی تو میدادم فحش

در لباسامو رفتم من داخل رفتیم کرد دروباز!عشقم شرمندم!ببخشید واقعاااا عه:نوال!هستن

مرفت و پوشیدم لباسامو! چسبید چ وای!گرفتم حسابی و درست دوش وی حموم تو پریدم و اوردم

ماذیت خیلی شدم بیخیالشون ک میکردم خشک حوله با موهامو داشتم ایستادم رو راه تو بیرون

! باشه عافیت:نوال! میکرد نگاه فیلم داشت ک نشستم نوال برو رو حال تو رفتم!میکردن

لیو چرا ؟نمیدونم!میگفتین داشتین چی رضی و پری و تو میگم:من! هوم؟–! نوال:من!...تنکس:من

هتب الان بودمااا سوالت منتظرهمین دقیییقا:گفت و خندید نوال! بود من مورد در میکنم احساس

Page 17: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 17

باز گراجتو در اون نپرسم ازت من تا ینی بگی زودتر نمیتونستی وااا:من! گلم میگم

- !نواااال:من!هاا نزنیم بعد گوزیدم اگه:نوال!بگوز حالا خب! مرض!کوفت:من! حالا خب:نوال!نمیکنی

از چی هر و شدی حیوون و بهزاد ب پریدی و شدی عصبی تو وقتی فقط هیچی! بابا چشم!چشم:

بیرون ب و دادیو تکیه پنجره ب سرتو تو و ماشین تو بردمت من و کردی بهزاد بار اومد در دهنت

هههه: ؟نوال!ها میخوای ؟کتک!اره میخاره پوستت نوال:گفتم و حرفش تو پریدم من... شدیو خیره

کارو این چی واسه:من بدن توضیح بهزاد برا ک موندن هم پری و رضوان!میگم الان بخدا ن

یشپیشون رو زد محکم یکی نوال!نمیکنیم و میکنیم کار چ ما ک داره ربطی چ بهزاد ب اصلا!کردن

فکر ادبهز تا شاسکول خو:نوال!بفرمائید حتما بله بله:گرفت خندم ؟من!عایا بگوزم میزاری گفت و

توضیح براش موندن رضی و پری بود کرده شک تو ب اون چون و!هستیم خرابی دخترای ما نکنه

نداشت جوابی اصلا هیچی:نوال! گفت؟ چی اون بعد:من!ندوزه و نبره خودش واس الکی ک دادن

بلده خودش فقط کرده فکر:من!چشا لبا مدا فدا!چیز دمت!دادیااا جوابشو عجب تو ولی!بده ک

امیدی بهزاد با ک بود نکرده جرئت کس هیچ الان تا ایسا ولی:نوال!هه!بیاره در بازی کولی

ما از نهبک نمیتونه غلطی هیچ بهزاد بنظرم بابا:من!میکرد یکیش زمین با چون بزنه حرف اینجوری

تو خره:نوال! شاسکولین خیلی شما چون!رفته در اسمش الکی فقط!ضعیفتره دخترا

خودشونو دخترا! ملی تیم حد در داره غرور نمیترسه هیچی از شقه کله خیلی!نمیشناسیش

هیچ عاشق نمیده کسی ب دل اصلا ولی نشه اینکه ن میشه دوست باشون اونم میدن جر واسش

دیگه صشخ اون بیوفته لج دنده رو باش و بگیره انتقام یا کنه لج کسی با بخواد اگه نشده دختری

د میوفتم{کاماندو چی می}کارتون یاد میزنی حرف ک اینجوری کن بس توروخدا نوال:من!تماااام

و شوخی ب زندگیشو همه خر دیگه اوسکلی تو: گفت و گردنم پس زد یکی نوال!اییش کن بس

ب چیاشو همه ک داشتم ارامی زندگی واقعا کاشکی:کردم زمزمه لب زیر من!گرفته مسخره

رفروفک ب یکم نوال!نی گرسنت تو گرسنمه من نوال.!نه:من!گفتی؟ چیزی.هوم:نوال!بگیرم مسخره

میخوام من!سرت تو خاک ای:من!نبووود یادم!گرسنمه خیلی منم اره واااای:زد داد بعد و رفت

نماصل خودت با بار این باشه ولی... نباباااا:من خودت؟ جیب از جیززز دمت:نوال!بدم سفارش پیتزا

زیر زدیم دو هر و! دقیقا:نوال! پررو:من... چقددد دیگه تو!هاااا:نوال! گلم نیستم تعارف اهل

ب کردیم شروع و بالکن وسط نشستیم رفتیم بعد کرد حساب نوال اوردن ک پیتزاهارو!خنده

گرفتی دیپلم ک دیگه سال ی میگم:نوال! شدیم زمستون وارد دیگه بود سرد خیلی هوا خوردن

Page 18: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 18

دهنپرسی سوال ایندم مورد در موقعه هیچ چون شدم شوکه یکم نوال سوال میکنی؟با چکار بعدش

! ه؟نشد تنگ خانوادت برا دلت:نوال! نمیدونم:من! بعدش؟:نوا! خانوادم پیش میرم نمیدونم:من!بود

برا!گرمش اغوش برا داغش بغل واسه!مهرش پر اغوش برا! ارمیام داداش و مادرم برا فقط نه: من

همیشه و منه نفسه ک کسی برا فقط منه دنیای تمام ک کسی برا!میزاره سرم رو ک هایی بوسه

منم:نوال... عصبانیتاش برا دعواهاش برا حتی!کرد خواهد و میکنه و میکرد درک رو من

و عادات اون از!میاد بدم خانوادم از من ولی:من!شده تنگ داداشمم و پدرم برا من البته!همینطور

در و خانوادش پیش و خودش شهر تو خانواده ی دختره نمیشه ک دارن ک مزخرفی روسوم

بفرستنش حاضرن باشه داشته علاقه تحصیل ب دختر ی ک اونجایی از بخونه درس کامل امنیت

خونه تو نیستن حاضر ولی سنگ دل و پست ادمهای از پر گرگ از پر غریب شهر ی دیگه شهر ی

میاد بدم چی همه از عموهام از بابام از! میره ابروشون چون بخونه درس خودش شهر تو خودش

ادمی بنی هر مثل ارامی زندگی ی داشتم دوست منم! بس و ارمیام وداداش مادرم!زندگیم از حتی

شبی نصف خوابن مردم خره وای:نوال!بندتم منم دارم حق منم خداااا دارم حق منم باشم داشته

اول خو:گفت و خندید نوالم خنده زیر زدم گرفت خندم! امازونی کولی انداختی راه بیداد و داد تو

لانا تا میگم:نوال... عاقلی خیلی تو ن:نوال! دیوونه:من!نزاشتی برامون شرف ابرو!گرفتت جو یهو

شتررررق جا در:من! میکنی چکار شده عاشقت کسی بفهمی اگه:نوال! بااااو نه:من! شدی؟ عاشق

تزیس امتحان شنبه ک کنی خونی خری کلی باید فردا! بخوابی نمیخوای یالا!میکشمش میزنم

هیچی بود سخت خیلی زیست بیرون زدیم ساختمون از نوال منو دست ب کتاب صبح داریم

چیزی ی دنبال و میکردم نگاه اطرافمو و دور همش رسیدیم ک مدرسه ب!نمیشد حالیمون

ک هاین میدونستم ک چیزی تنها چیه دلیلش و دنبالشم چرا و بود چی نمیدونم دقیقا میگشتم

–! نه:من! عاشقشی مگر میگردی دنبالش چرا خانومی هی!:اومد حرف ب درونم نوای!ندیدمش

چند همین تا ک مردم پسر ن باش درست فکر ب کلاست تو گمشو برو پس–!نه:من! مهمه واست

مهم برام اصلا راستی ولا عا:من!میگردی دنبالش اومدی الان بعد!نزاشتی براش شرف ابرو پیش روز

رفتیم! همیکن رفتار چجوری میبینه منو بدونم میخوام!ببینم العملشو عکس میخواستم فقط نیس

امتحان سر! کردم تحمل بزوری! نبود حسش کلا!نداشتم درسو حوصله و حال اصلا!سرکلاس

منوشتی و کردیم باز کتاب!نوال منو کنیم فکر ندادیم زحمت خودمون ب هیچ ماشااالا ک زیستم

و دمیکر کمک خدا دفعه هر خداروشکر ک بگیرتمون بود نزدیک سگمونم دبیر!تمام نامه ولسلام

Page 19: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 19

یخبر هیچ!نبود کردم نگاه چی هر بازم ولی!حیاط تو رفتم خورد ک خونه زنگ! نمیگرفت مچمونو

نیس ازش خبری روزه2 ک کجاس بهزاد این موندم من!اووووووف!.....نبود بهزاد بنام کسی از

اومد هم ممبینی اوووف! فرستادن صلوات شدن بلند ها بچه یهو ک میکردن فکر خودم با داشتم

دادم تکیه دیوار ب و نشستم اخر ب مونده میز ی ک من!ندارم حوصلشو و حال اصلا!کلاس سر

هیچی من ک گفت پرت و چرت و زنگ کل!هاها نمیشم بلند معلمی هر برا نمیبینتم کس هیچ

گفتمو چی هر اینجا بیا–! خانم بله:من! احمدی ایسا خانم!زد صدا اسممو دیدم یهو! نفهمیدم

این بنده ن اینجا دبیرین شما خانم ببخشید:من! گفتم ک همینی- ؟!جاااانم:من! بده توضیح

اصلا نبود درس ب هواست زنگ اول از دیدم من ولی–! اموز دانش یک وظیفه ن شماست وظیفه

یرونب برو الانم نزن حرف اینجوری دبیرت با دار نگه خودتو احترام ضمن در انگار نبودی کلاس تو

کلاس از مجلسی و شیک خیلی منم!!رووو راه همه این میره کی پیعععع! محرووومی جلسه این

ببخش توروخدا بگم کنم خواهش ازش داشت انتظار هه!میکرد نگام تعجب با داشت!بیرون زدم

پرتات و چرت ب کلاس سر بیرونو بیام بود خدام از من محترم خانم!بیشعوووور خونده کور مراااا

ی رسیدم ک مدرسه حیاط ب شدم خارج سالن از و مانتوم جیب تو گذاشتم دستامو!ولا!ندم گوش

حتی سرسبز جاش همه...نبود حیاط لامصب کردم نگاه حیاط و ها گل ب کشیدم عمیق نفس

کنم نگاه برم بزا ایول میکنن بازی دارن پسرا دیدم کردم نگاه بسکتبال زمین ب!چمنه زمینشم

همدرس تو الان!اروم اروم یواش هوووشه!ببرم ابرو کنم مسخره بریزم کرم بزنم سوت کنم تشویق

کی ببین توروخدا ببین عه!شدم نزدیک بسکت زمین ب!بکنی غلطا این از نمیتونی ایی

داره واوو!چشا لبا مدا فدا بودی کجا روز سه!کفاثت زده اسپرتیم تیپ چ!جیگرطلارو به به!اینجاس

و شدم جوگیر!اومد خوشم ن ایول عامو ایول! زد امتیازی2 گل واااو!کرد پرت توپو میزنه دریبل

ابولعجب یاااا!من سمت برگشتن پسرا همه یهو نبود هواسم اصلا!ایول ایول:گفتم و زدم سوت

شده قرمززز چشاش و بود زده زل بهم بهزاد ریختم سرم ب گوهی چ من نبود هواسم اصلنم

ااونورت بروگمشو یعنی ک کرد اشاره بهم سر با بهزاد ک دادن تحویلم لبخند ی پسرا همه!بودن

منم!اامعناا تمام ب بود همین معنیش اشارش این دقیقاااا ینی!نبینمت بروگمشو کنم لهت نیومدم

ب مرفت فرو فکر ب و نشستم نیمکتا از یکی رو!اونور رفتم و کردم کج راهمو شدم ضایع فهمیدم

نمیدونم ولی چی همه ب مدرسه ب درسام ب بشه چی قراره ک ایندم ب کردم فکر چی همه

اینقد چرا ک میده معنی چ حرکاتش این ک کردم فکر اونم ب من ک بود چکاره اینجا بهزاد

Page 20: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 20

گهمی ک نوال میکنه دخالت کارام همه تو و میشه عصبی اون سمتم بیاد پسری هر و میشه غیرتی

حال در سرم تو سوال هزارتا اوووف!نمیده انجام دختر ی با کارارو این مغرور ادم ی مغروره خیلی

توام شاسکول اخه!:دادم مجلسی و شیک خیلی خودمو جواب خودم ک!بودن رقصیدن بندری

میدن جون واسش ک دورش ریختن مشکل خوشگل دختر کلی اون اخه!هااا هستی خری عجب

جفتم یکی کردم احساس..اییی جوجه اون برای و کوچیکتری ازش سال2 ک تو سمت بیاد بعد

هکن فلش منو بیاد یکی!هنگیدمممم معناااا تمام ب دیدم ک چیزی با برگردوندم رومو!نشسته

جواب خونسرد خیلی من ؟!بدهکاری خواهی معذرت ی نمیکنی فکر:بهزاد! توروخداااا

وربدج شب اون نمیکنی فکر:گفت و زد زل چشام تو و سمتم برگشت بهزاد! چی؟ برا اونوقت:دادم

واسم نمیکنی فکر نمیکنی فکر هی ایش! کردی؟ من بار اومد در دهنت از چی هر و توپیدی بهم

ی بود زده زل چشام تو ک همونجوری بهزاد! نمیکنم فکر نه:من! اه!نمیکنم فکر نه عامو! میکنه

: گفت و کرد جمعش زود ولی گرفت خندش بهزاد! مطمئنم بلکه:من بالا داد ابروشو تای

بد شما بود حقتون چون نیستم بدهکار خواهی معذرت ی ک مطئنم من نداره خب:؟من!<خب

هنگ کنم فک میگه خودشو اسم چشه ای وا! بهزاد:...بهزاد ؟!امیدی اقای کردین فکر من راجب

! ترم ناراحت من ولی:من! ترم راحت کنی صدام اسمم با:بهزاد! بله؟:من!هههه نداره جوابی یا کرد

تو کرد دست!ضمن در! هه:بهزاد! لجبازی نمیگن واقعیت ب:من! لجبازی؟ انقدر چرا تو:بهزاد

فراموش کل ب اینو من وااای! پیشمه هنو این:گفت و جلوم گرفت و اورد در چیزی ی و جیبش

ک بکشمش دستش از ک بالا بردم دستمو و کشیدم جیغ ی! دستبندم مامییی!بودمممم کرده

یهو بهزاد!من بدینش گوریله عامو:من! نرسیده وقتش هنو جوجه نچ نچ:گفت و بالاتر برد دستشو

! هههه گوریلههه عامو! ها گفتی چی:بهزاد ؟!×چته پ وا:من! ها دیونن مردمم وا!خنده از ترکید

و شد بلند بعد!طلاااا طلایی دختر وااای:بهزاد! گفتم چی من انگار حالا شد زمین پهن اوهوووع

و زدم حرف بات اونجوری ک شب اون بابت راستیییی:گفت و برگردوند روشو راه نصف یهو رفت

معذرت ازم اوسکله این نمیشه باورم وااااای!رفت و گفت اینو! میخوام معذرت کردم شک بت

عینهو دخترا و خورد تفریح زنگ!اومد خوشم بهزادی اومد خوشم ن!ایول باو ایول!کررد خواهی

دنبالم نوال الان میدونستم!بردن پسرا این جلو دختره چی هر ابروو ولا!بیرون ریختن وحشیا

وایسادم سرش پشت رفتم میکنه نگاه ورشو و دور داره دیدم ک اونور رفتم همین بخاطر میگرده

و صورتم تو کرد تفففف و برگشت اونم!موتورررری؟ چطوووری:گفتم و گرنش تو زدم یکی و

Page 21: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 21

چ این اخه:نوال ؟!چتههه پ وا:من!×بود هوایی فقط و نبود ابکی تفش خوشبختانه!عنتررر:گفت

مک اولت نوبت از دونمره ولی! عااا:نوال! خو نوشتی واسم جوابارو میگم بیخی باو:من ؟!رفتاریه طرز

ک نمره دو بعدش میکنم کم ازتون میگه اول اوسکله خو این میکنم کاریش ی نیس مهم:من شد

عموو!زنورووو عمو!کیی:نوال! دیددددم کیو من ببین بیا تو حالا!میکنه اضافم تازه هیچ نمیکنه کم

براش چیارو همه نشستم اوووسکل ن:گفتم و سرش تو زدم یکی من! باااف زنجیل عمو!فیرووز

ننه جون اره:من! من جووون:نوال! اااایش بگم الکی دارم مرض:من! نگووو الکی:نوال!دادم توضیح

زیر زدیم دو هر!هست صددرصد ک عمم:من! عمته قلی ننه خفه:گفت و کلم تو زد یکی نوال! قلی

!×اخییییییش اخره زنگ زنگ این وووای:نوال! خنده

و وشه تمام نوال و بودم ولو لاین تو و بود گوشیم تو سرم من بودیم نشسته وی تی پای نوال منو

گپ از داد لایک بهم یکی یهو ک میکردم چت بروبچا گپ با داشتم!بود اکشن فیلم ب هواسش

گذاشتم ک پستی اخرین ب بهزاد! عایا داره واقعیت میبینم دارم ک چیزی عههه!شدم خارج

غش الان خدا واااای!سلام:داد پی ک فرستادم تشکر شکلک منم!نمیشد باورم وای داده لایک

ایش!بهزاد ی ن داده پی بت اوباما باراک میکنه فکر میبینت کی هر چته پ منگله ایسا وا!میکنم

جفتم انگار سروسنگین میگم یجوری!سلام!:دادم جوابشو سروسنگین خیلی منم!ندیده ادم

-*خوبید؟ شما!مرسی:من*خوبی؟:بهزاد!اخه منگلی چقد تو ایسا!میبینه قیافمو و نشسته

ولی:من! نبند جمع منو ولی نه:بهزاد!نفرید01 گفتم بت من مگه ببخشید:من!*نفرم ی من:بهزاد

سپ خودم ب صبحمو حرف کفایت کفاثت کثافت ای!ناراحتم من ولی:بهزاد-!*راحتم من اینجوری

کن بس ایسا:بهزاد! خودتونه مشکل دیگه این ناراحتین اگه:من! داره برات من گوریله عمو دادی

شد سگ اورد کم وقتی دیگه بله!هاپو!هاپو شد سگ وووی!اه دیگه نبند ینی نبند جمع میگم دارم

افریدن تو خدایا گفت چییی این جاااااااانم! خودتی سگم:بهزاد! میگیره گازم الان

!پررو بچه:من! خودتی:بهزاد! ادب بی:من! دارن مزمن درگیری خود بعضیا کردی کاری کم بندهات

نای جاااانم!گلم ن گفت و خندید بهزاد ؟!عایا خودتی کلمه رو کرد گیر سیدیت:من! خودتی:بهزاد

؟!هستی من چی پ:بهزاد!نیستم تو گل من:من!شداااا خاله پسر زود چ!عایااا گلم گفت!گفت چی

خیلی:بهزاد!ادب بی:من ؟!خلم بگم پ:بهزاد! گلم نگو من ب!باشم تو چیز قراره مگه هیچی:من

یونشست روبروم الان انگار ادب بی میگی قشنگ خیلی میگی یجوری:من!ادب بی میگی قشنگ

Page 22: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 22

در حرف خودت از الکی داریم قرار مجازی فضای تو ما الان عامو!میبینی خودت چشمای با داری

کردی بیجا خیلی شما:من! کنم تصور قیافتو میتونم خو:گفت و فرستاد خنده شکلک بهزاد! نیار

پررو هاگ ولی نمیزنم باشی خوبی بچه اگه:من! نزززن حالا باباااا باشه:بهزاد! کنی تصور منو قیافه

میگم:من!تو دست از خدا ای:گفت و فرستاد خنده شکلک بهزاد!میزنم بزنی ور زیادی و باشی

دیوونه جوجه ی با دارم ولا ن:بهزاد! میخندی میگم هرچی شدی خنده خوش خیلی امروز!خبریه

و فرستادم عصبانی استیکر من! میگیره خندش ادم ک میپرونه چیزایی ی ک میکنم چت

من:من نداد ادامه دیگه....!ی جوجه تو.جوجه.جوجه:بهزاد! گوریله عامو جوجه نگو من ب:گفتم

رروپ بچه!بعد تا بای فعلا برم باس من!بماند حالا:گفت و فرستاد چشمک ی ؟بهزاد!ام چی ی جوجه

..نداد منو جواب

امروزم شدن شروع اول نوبت امتحانات میگذره دوماه شاید و ایی خورده و ماه یک شب ازاون

ن و دیدم بهزادو ن دیگه شب اون از!میشم راحت امتحان شر از دیگه میدم اینو اوووف!اخریشونه

نمیدونم رسیدم ایی نتیجه ی ب ولی! امتحانات واس کردم خاموش گوشیمو چون کردم چت باش

نمیدونم ینی....هااا خودش برا ن اونم!تنگیده بهزاد...واس..دلم!هااا یخورده فقط...یخورده حالا

تو ریدن برا!گذاشتنش سر ب سر!کردنامون کل کل برا دلم ولی!نه شایدم خودش برا شاید

چرا نمیدونم!گرفت دلم مدرسه حیاط تو گذاشتم پامو ک همین! پوووووف!چی همه برا!اعصابش

شل ک منم کشید کیفمو یکی پشت از یهو ک سالن سمت میرفتم داشتم!نداشتم حال انگار ولی

درختی ی تنه ی ب چسبیدم یهو ک بستم چشامو و کشیدم جیغی ی شدم کشیده زود ول و

زا یکی و ایستاده روبروم بهزاد فانتزیه اوسکل این دیدم ک کردم باز یواش یواش و اروم چشامو

داری مرض!چته هااا:من!جیبش تو گذاشته دومیشو دست و درخت رو گذاشته دستاشو

و لبش رو گذاشت دستاشو!برم و بزنم رو سکته بود نزدیک کردی بود کاری چ این!وحشی

لاین تو چرا:بهزاد!بگیر خون خفه خودت ادب بی:من! بگیر خون خفه دقیقه ی د هیییس:گفت

یستین چرا اینکه منظورم نیستی میدونم نیستم خر:بهزاد!نیستم لاین تو چون:من!نمیدی جوابمو

دلم نمیگی!داری مرض مگه:بهزاد! کردم خاموشش منم داشتیم اول نوبت امتحان چون:من!خب؟

دری ی ب میخوری الان دادی گاز زیادی بگیر ترمز عامو جاااانم:من!میشه تنگ برات

کوفت مرض:من!میشی باحال خیلی دادنتم حرص عاشق:گفت و خندید بهزاد!دیواری

ومدمنی من تا کن روشن گوشیتم این بعد بدی خوب ایشالا بده امتحانتو برو حالا:بهزاد!بیشوور

Page 23: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 23

ردک نگام ایی مظلومانه حالت ی با بهزاد!کنم روشنش عمرا من اینجوریه ک حالا:من!کنم روشنش

زبونم تو چجوری باشه این نمیدونم!باشه:گفتم منم!کن روشنش!دیگه نکن لج:گفت و

نمیدن رام الان شد دیرم وااای:من!پرید دهنم از همینجوری فقط گفتم چجوری نمیدونم!چرخید

ااااخ:من!بهزاد سینه ب خوردم ک برم خواستم شدم جدا درخت از عجله با!بای!بررررم باید

جیغ برو یالا:گفت و کنار رفت و خندید بهزاد!خووو شد دیرم اونوور بروو گوریله عامو خو موماخم

برات بیام کنم چکارت شنیدی ک شنیدی خو:من!شنیدماااا:بهزاد! عمته جیغو جیغ:من! جیغو

الان المدنب نیا د:من!دنبالم میاد داره دیدم سمتش برگشتم!برقص بیا اره:بهزاد!عایا برقصم بندری

و دیدخن بهزاد!نمیکنماااا روشن گوشیمو:من!کلفته پارتیم من بگیرن خو:بهزاد! خووو میگیرنمون

ود با خودمو من ک.کلاس میره داره دبیر دیدم!رفتم و خندیدم منم!بای برو یالا شیطون ای:گفت

خیلی ما ولی داشت فاصله نوال با متر یک ک کلاس اخر صندلی رو نشستم و کلاس ب رسوندم

سووال سراغ رفتم و نوشتم اسممو دادن ک هارو برگه!هههه کنیم تقلبی میتونستیم راحت

تا تونستم دو سوال سراغ رفتم!نداشتیم ولا... نداشتیم اینو اصلا!چیه این خدا وووی!یک

رو02و00و0 سوال ولی کنم سر تونستم کندن جون هزارتا و تقلبی با هم بقیرو کنم حل حدودیشو

نیستم بلد کنم چ ابولعجبب یا داررره هم نمره2خدا یااا!بودن سخت وجدانن کنم حل نتونستم

لبخند ی و!نبود ما ب هواسش اصلا و بود گوشیش تو سرش مراقبمون! نمیفهمییید چرا خووو

روشنش و اوردم در جیبم تو از گوشیمو اورد هجوم ذهنم ب ایی جرقه ی بود لباش رو گشادی

بموجوا کاشکی دادم پی بهزاد ب!لاین تو رفتم و!برگم زیر گذاشتمش و کردم روشن نتمو و کردم

ثافتک بگیرتم پدرسوختمون مراقب این بار چند بود نزدیک ولی کردم تایپ زود سوالارو!خداا بده

اها!شاااااانس! نمیرسن هم اما پی بیا!بوخودا شلوارم تو افتاد قلبم!خووو بنویسم اینارو بزا د

نک حل اینارو دامنننننت ب دستم:گفتم فرستاد تعجب شکلک بهزاد!خداروشکر!اوووف رسیدن

اونم داد سوالو ی جواب بعد سال سه بهزادم!بدوو!نیستمممم بلد اینارو امتحانم جلسه سر

نیستم مطمئن!تجربی ن ریاضی رشتم من:؟بهزاد!اونااا پ: گفتم برگه تو نوشتمش زود!00سوال

بلدی چی هر باو:من!داشتیم عمومیمون درسای تو قبلا روهم00سوال این!نه یا میدم جواب درست

سال01از بعد!کن صب یدقیقه!خووو نمیشه ن:بهزاد!کنم پر مردرو صاحاب این بزا فقط بگووو

اصلا دیدم دادم برگمو و!نوشتمشون ولی نفهمیدم جوابا از هیچی چند هر داد بم جوابارو بالاخره

دبلن!بگیره مچمو ک ترسیدم الکی اسکول من پ شدم بلند ک نیییس ما ب حواسش مراقبمون

Page 24: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 24

باش اینوووو اووهوووع! بله:گفت و پرید جاش از یهو ک! نباشید خسته خانم:گفتم

کف من عه:گفتم دلم تو من!بری میتونی:گفت و گرفت برگمو! بدم برگمو میخوام:من!توروخودا

مکن تشکر بهزاد از لاین تو خواستم!بیرون رفتم و پایین انداختم سرمو!بمونم باس میکردم

بهزاد دیدم برگشتم!خانما خانم به_!اومد سرم پشت از یکی صدای ک!اوردم در جیبم از گوشیمو

تو ممنون خیلی خیلی واقعا راستی!اینجایی تو عه:من بود داده لم صندلی رو ریلکس خیلی

جوابارو برگشتی بعد ساعت01رفتی ک همونجا اعصابم تو ریدی ولی!رسیدی بدادم لحظه اخرین

و ریاضیه رشتم من خوب دختر اخه ن یا میدم جواب درست نبودم مطمئن من خو:بهزاد!دادی بم

عمومیمون درسای تو پیش سال چند گفتم بت ک سوالیم اون!کجا تو و کجا من اصلا تجربی تو

همیخون تجربی ک دوستم ب رفتم تا نبودم مطمئن ولی بودم بلد سوالم دوتا اون بودیم خونده

دوساعت فقط ایییش:من!جوابا همون دیدم اخرش دیگه کشید طول داد جوابارو اون و گفتم

احال:بهزاد!طلااااا دستت صورتت هر در ولی میکردی راحتم و میگفتی اول همون بودی کرده علافم

ی پسره ای!اندازن هم چشام با دقیقا جفتم بزار هندونه بیا تو حالا ؟!اره دیگه کنی جبران باید

زتا زیادی چیز نترس:گفت و خندید بهزاد!طلب فرصت! نمیخواستم کمک ازت کاشکی بیشعور

حرمت ب ک ام پسری من!بدی انجامش بتونی و باشه خودت حد در ک میخوام چیزی نمیخوام

گوش دوتا منم گفتی تو عااااره:گفتم دلم تو من!نمیبرم سوال زیر رو دختری هیچ حرمت خواهرام

ک کارایی اون و داری ک دخترایی دوست اون پ!مگس الاغ کردم باورت و دارم سررررم بالا

یادم شدن قافیه چ وااای! کفاثت کفایت کثافت ی پسره!اوفتی نمی خواهرات یاد اونموقعه میکنی

بگو هست چی حالا خب:من! هاها اینارو بگمممم بش اومد ادبیاتمون دبیر وقت هر باشه

هدیگ گفتم وقتی خو:بهزاد!نمیدم قول چیه ندونم تا:من!بدی انجامش بده قول اول:بینوم؟بهزاد

جان!نیس زیادی چیز قسم مادرم جان ب بخدا بابا الان بده قول تو!میخوره دردم چ ب تو قول

هااااا:بهزاد!قول اوکی:گفتم اروم من!نیس زیادی چیز ک شدم مطمئن وسطااااااا اومد ک مادر

من ب داری شنوایی مشکل ک خودته مشکل دیگه این: گفتم و سرش تو زدم یکی من!نشنیدم

چی این کردم هنگ من!شماره:گفت و میداد ماساژ سرشو داشت!نیس مربوط

شمارشو ؟بازم!عمو شماره پ!ندارم شمارشو عمم؟ک شماره کیووو شماره!شمارهههه!میخوااات

هستی خری عجب!بشناسه تورو عمو و عمه کجا از اون اخه فانتزی اوسکل! کیووو شماره پ!ندارم

خو عمتو شماره:؟بهزاد!کیو شماره:من! دیگه شماره:بهزاد ؟!جااااانم:گفتم تعجب حالت با من!ها

Page 25: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 25

داده قول ایسا: بهزاد!رویا و خواب تو ههه!میخواااد منو شماره این جااااانم!دیگه خودتو شماره

همینجوری:بهزاد!چیته واس:من...میگه راست دیدم کردم فکر یخورده!دیگه زیرش نزن بودیااا

راچ تو خره ایسا!سوخت براش دلم ک گفت ایی مظلومانه حالت ی با!بخدا باشمش داشته میخوام

قولت زیر زدی نامردی خیلی:بهزاد! ندارم شماره من ولی:من!هاااان بسوزه پسری ی برا دلت باید

تند ودز همین بخاطر ضعیف بگه بم یکی میاد بدم خیلی!باشی ضعیف و نامرد اینقد نمیکردم فک

اخرش رقم2تو ک شمارم کردن زمزمه ب کرد شروع بعد کرد هنگ بهزاد ک گفتم شمارمو سریع

چ اوهوووع! دیگه بگو:بهزاد!! بدی گوش میخواستی نمیدونم:من!بود چی اخرش:بهزاد کرد گیر

زدنش حرف حالت از عامووو چاکرتیم:گفت و نوشت زود اونم ک6516گفتم و خندیدم شده هول

اطحی سمت رفتم منم مدرسش سمت رفت اونم!نشدم پشیمون تا دیگه برو:گفتم و!گرفت خندم

راه تو برداشتیم کیفامونو! شد خارج سالن از شده مچاله صورت با ک دیدم نوالو سالن روبروی

هفانتزی اوسکل حرفام تو میپرید هی نوال ک میدادم توضیح نوال برا چیارو همه داشتم برگشت

گون الکی میگی درووغ میگفت هی{نوال برا اونا میشه چی اینا متضاد البته}شعور با ی فهمیده

زرمو داشتم خلاصه خوب!ک ببرم لذت سحرامیزم سخنان از نزاشت اییی دیگه زهرمار چ نمیدونم

پیامه ن عه!میزنم حرف من بس از رفت سرش کنم فک!اومد در گوشیم جیغ صدای ک میزدم

کم ازمون شارژم هم سر پشت میده پیام هی کرده نامزد منو انگاری بخدا مخابراطه مطمئنن

؟ک!بزیه کدوم دیگه این امیر زاده امام یااا بود ناشناس شماره ی کردم باز ک پیامو!!!! میکنن

ی!دارنااا مزمن درگیری خود مردم وا!خوردی دوستتو مخ میزنی فک چقد دیگه بسته:بود نوشته

هع دیدم کردم نگاه سرمو پشت برگشتم زود!سرتم پشت بابا:بود نوشته ک اومد دیگه پیام

سرش و جیبش تو دستش ی و دیوار ب پاش ی و زمین رو پاش ی و داده تکیه دیوار ب!بهزاااده

ب اصلا درد کوفت مرض:دادم جوابش من! کرده رد هم باز زاویه از ینی بااااز نیشش و گوشیشه تو

نعلیهتو بر گل ی داخلش نره پشه ببند فولاو دروازه این ضمن در ولا بزنم فک دارم دوست چ تو

بهزاد!ببند دهنتو اینکه منظورم عامو:من!ها؟:گفت و گذاشت تعجب استیکر ی بهزاد!میشه

! چی واسه:من!خوشحالم خیلی من میگم:نوال!اوکی اوکی اهااا:گفت و فرستاد خنده استیکر

ولی نمیدونم:نوال! داره خوشحالی کجاش این خو:من!شدینه صمیمی باهم خیلی بهزاد و تو:نوال

از:من!اومد در تنهایی از و میخنده دل ته از داره ک الانه سال2 از بعد بهزاد میکنم احساس

خندید نوال!خوشبختره سلیمانم سلطان از داره ک دخترایی دوست این با عامو!اومد در تنهاااایی

Page 26: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 26

صهغ و غم همه بیشتر خیالن بی و میخندن زیادی ک کسانی میکنی فکر اینجوری تو ن:گفت و

ن:من!مغروریه بسیار پسر ی ک بهزاد مخصوصا میریزن خودشون تو ولی دارن ناراحتی و داره

تو الان ینی:گفتم و کردم نگاش تردید و شک با و سمتش برگشتم منم!باباا علی جون:نوال!باباااااا

منم ک دنبالم دوید گفت ک اینو بیشعووور کثافت ای:نوال!!!بگیری ایشالا:من!نخیر:نوال!داری؟ غم

ک بود نمونده واسمون نفس دوتامون هر خونه رسیدیم وقتی میدوییدم و افتادم خوردن شکر ب

ور خودمو من خونه رسیدیم ک همینم بالا رفتیم بزوری!بود ارومتر حالا ولی خوردم کتکرو اخر من

نوال! کردی بادمجونم کشک هوووی:من!هوا رفت دادم یهو ک افتاد من رو نوالم کردم پرت زمین

هبنفش نی سیاه بادمجون اولا کیو ای:من!نیستی سیاه ک تو سیاهه خو بادمجون:گفت و خندید

بعد خورد زنگ نوال گوشی ک بودم تمرگیدن حال در! نرسیده هنو!نرسیدشم نوع از ک من دوما

ک هوا رفت نوال جیغ یهو میزدم چرت داشتم چون گفتن چی نفهمیدم من ک زدن فک کلی از

موندم ادبت کفه تو من:نوال! تیمارستانی مرگته چ امازونی وحشی هوی:من!هوا پریدم متر01من

تموم امتحاناتشون چون بچها:نوال! سلامتی ب کجااا:من!بریم باس2ساعت شو اماده بروگمشو

ک گفتن چمیدونم من بابا:؟نوال!میان کیا:من!بگذرونن خوش دورهمی بیرون برن میخوان شدن

اتاق تو رفتم!عامو باش:من!نداریم وقت بیشتر ساعت6 شو اماده برو الانم دعوتن ها پایه فقط

همه پوشیدم و اوردم در مشکی مخمل شلوار ی و مشکی اندامی پالتو ی کردم باز ک کمدو

خط ی و گلبهی صورتی رژ ی و سرم انداختم کمرنگ گلبهی صورتی شال ی و بستم بالا موهامم

و لد و برداشتم نوالو گلبهی کیف زدم کرد براق گونهامو فقط ک کمرنگ گونه رژ و ریمل و چشم

ایچیز نمیشد بود کوچولو کیف داخلش انداختم گوشیمو و اینه ی و رژ ی و بیرون ریختم رودشو

و میزنه حرف تلفن با داره نوال دیدم حال تو رفتم شد تموم ک کارم!داخلش بزاری زیادی

ونبیر زدیم و!کردم پام و اوردم در جاکفشی از مشکیمو مخمل بلند چکمه منم میپوشه کفشاشو

ک مهسا ب زنگید نوالم!پارک رسیدیم سوته سه داد ادرسو نوالم شدیم سوار بود در دم اژآنس

من کوری هووی!!!انگار ن انگار هیییچ منو داد دست نوال با فقط اومد ک هم وقتی پارک دم بیاد

حالا دادیااا نشون خودتو خانم مهسا طلا دستت:زدم داد! توام با زاده حروم هوی!عایا شلغمم اینجا

ی عمه پ ن:من!تویی این ایسا:گفت و سمتم برگشت جت سرعت با ؟ک!هااا میکنی بیمحلی ما ب

ته مرفتی!نشناختمت عشقم شرمندتم وای:گفت و بغلم پرید اومد مهسا!دارن تشریف اینجا بنده

چقد!!!هستتت کمم تازه کردن پهن متری06فرش ی کنم فک سجااااد اماااام یا پارک

Page 27: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 27

پایه دخیا همه خوب میکردم تحلیلشون تجزیه خودم برا و میکردم نگاه همرو داشتم!ادمیزاااد

؟اون!تازه گفتی چی جااااانم!کین اینا!خومونه بهزاد ک اینم!افاشون بی با البته!هستن کلاسمون

و مات افتاد من ب چشمش تا بهزاد!بهزادمونه خوده بوخودا عا!برگرد ؟برگرد!ها بود کی قبلیه

نشستم بودن کرده درست برام دخترا ک جایی همون و اومدم خودم ب من میکرد نگام مبهوت

واقعا یعنی ؟!ایسا خودتی:گفت شد بلند دخترا از یکی یهو نمیداشت بر ازم چشم بهزاد

هاخ:گفتن باهم دخترا همه هوا رو رفت کلاس کل حرفم این با!تقلبیمه نسخه گلم ن:من!خودتی

کردی تغییر خیلی

خفه:گفتن و خندیدن همه زیباتونم و نشین دل جملاته این مرده کشته من ینی:من!مردشورت

!!موافقم کاملا حرفاتون این با ناموسا: من! میده یاد ادب کی ب داره کی توروخدا ببین!باو

به کردن شروع هم پسرا و کردیم باز جداگانه بحث دخترا ما غیره و جک تا چند گفتن از بعد

ثیبح چه آخه دخترا این گی!میخوام منم کثافت!اورد قلیون رفت پاشد پسرا از یکی.بازی پاسور

یک هااااا بچه زدم داد بلند!شد بد حالم ایش!ولاغری چاقی و باشگاه وزنو و آرایش همش کردن باز

هچ خب:گفتن و خنده زیر زدن همه حرفم این با!برسید دادش به لطفا است رفته سر حوصله عدد

قلیون و کنم بازی پاسور باتون بزارین امممم:گفتم و زدم ای خبیثانه لبخند من!کنیم کار

نگاه من به و بود کرده اخم بهزاد ولی!باکلاس چه اووو گفتن و خندیدن همه!همین فقط!بکشم

هدوبار همه میکشی قلیون نه و میکنی بازی پاسور ،نه!!!نه:بهزاد!والا!ندیدی؟ آدم!چیه!هاااا!میکرد

دور بریم پاشید میکنید اوووه اوووه هی مرگتونه چه:گفتم و اینور کردم رومو من!اوووه:زدن داد

رمتبب پاشو:بهزاد!شد گم بینتون حوصلم من ولی:من!نداریم حال ننت جون بشین آیسا:نوال!دور

پاشدم پاشو آره:وااااقعا؟بهزاد وااای: گفتم و کوبیدم هم به دستامو و شدم زده ذوق من!اونور

گذرهب خوش بابای:زدن داد هم اونا!بروبچ باباااای: زدم داد بلند و برداشتم کیفمو پوشیدم چکممو

یک حالا!میکنیم کارت چی ببین برگرد باشه گفتن اوناهم!ها ها شما بدون میگذره که خوش:من!

جیب تو بود گذاشته دستاشو بهزاد!یخیدن گوشام واای شد سرد هوا چه واای.والا برمیگرده

لوزب یه سویشرتش زیر و مشکی شلوار و بود پوشیده مشکی سویشرت یه میرفت راه و شلوارش

برگشت ؟بهزاد میگم:من!؟ احیانا نیست سردش این!باز بود گذاشته سویشرتشم توسی نخی

Page 28: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 28

ودماغمو جلو اومد بهزاد!آهااا:من نچ:؟بهزاد نیست سردت تو...چیزه امم:من!بگو: گفت سمتمو

لرزیدم یدفعه شد مورمور بدنم کل زدم دست دماغم به وقتی! دماغت شده سرخ: گفت و گرفت

من!هاها بالا بیا یعنی میزنه چشمک برام داره وای!خورد کوه یه به چشمم من خندید بهزاد که

اونم(گیرت؟؟؟ می جو تو چرا زدم صدات اینجوری جوگرفتم من حالا!!!)بهزااااد وای: گفتم بلند

چیلت می گی!بگو چیه:گفت و کرد جمعش اون که کردم هنگ گفت که اینو بهزاد جان:داد جواب

از رپ چشمای با!پلیییییز!بالاش بریم ببین رو کوهه اون:من!خو بشه احساسی فضا میزاشتی خو

واقعااا:من!بریم باشه!نمیاد بهت نکن لوس خودتو اینجوری:بهزاد دوختم چشماش به التماس

خیالبی کلا دیدم که چیزی با!رسیدیم کوه بالای به بالاخره کندن جون و زور هزار با!بریم آره:بهزاد

دیوانه هوی: میزنه داد بهزاد میشنوم! ایستادم کوه ی قله رو رفتم دویدم و شدم چی همه و دنیا

نمک فکر زیبایی ی منظره چه وااای ندادم اهمیت اصلا حرفاش به ولی برگرد بیا میکنی چکار داری

میتونستم رو..شیرازو هتل بزرگترین و قران دروازه ببینم میتونم اینجا از شیرازو کل

شتوصیف براتون نمیتونم اصلا) بود نشدنی توصیف و قشنگ ی منظره خییییییلی!ببینم

لمث!چته ها: بهش زدم زل و برگشتم مرگشه چه ببینم گفتم بود کندن جون حال در بهزاد(کنم

نگاه رو اینجا من ببند لحظه یه فکتو این د زایمانشونه وقت که میمونی ها حامله زن این

زن مثل...من:گفت و کرد اشاره خودش به انگشت با بعد خنده زیر زد حرفم این با بهزاد!کنم

قشنگ خیییلی منظره روی روبه!اینجا بشین بیا نکن مسخره.کوفت:من!ههههه مونم می ها حامله

واسه-داری؟ خودکار:من! جونش!اوهوع! جونم-بهزاد؟:من!!زد سرم به فکری یه نشستیم

و کرد نگام بهزاد!پووووف!نکرد پیدا ولی!سویشرتش جیب تو کرد دست! دارم کار:چیته؟من

هی فقط نبود داخلش چیزی خو ولی برداشتم کیفمو!داری توچی پ: من. ندارم ولی شرمنده:گفت

چشای با بهزاد گرفتم بهزاد جلوی و اوردم درش بود مداد شبیه رژم! رژم عه!آینه و گوشی و رژ

بازی:بهزاد!بازی بیا بااااو نه: گفتم و خنده زیر زدم من!کنی آرایشم میخوای نکنه: گفت شده گشاد

گذاشتم روژمو و نشستیم هم روی روبه!باشه آهااا:وگفت خندید بهزاد! حقیقت یا جرات:من!چی؟

رو افتاد سرش چرخوندم رژمو من!خورد دردمون یه به آرایشتونم!خوبه والا:گفت بهزاد!مون وسط

فکر یخورده من!حقیقت-حقیقت؟ یا جرات:من!کنم سوال باس من ینی بهی رو افتاد تهش خودم

چند گوب راستشو:من!بپرسم زود اکه ضایس خیلی گفتم ولی میدونستم سوالمو خودم البته کردم

نیستن مهم برام کدومشون هیچ ولی بخواد دلت تا: گفت و خندید داری؟بهزاد دختر دوست تا

Page 29: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 29

نه!اولالا:من!لاوترکونی درحد نه صحبت هم حد در فقط دادم پا من چسبن می بم زیاد چون فقط

ریدپ چرخوند رژمو بهزاد!!!کوفت:من باشه یادم!فردا از چشم:بهزاد!پلیز!لاوترکونی برو بیا توروخدا

لیخی سوال میکنی؟این زندگی نوال با و تنهایی تو چرا:بهزاد!حقیقت:حقیقت؟من یا جرات:گفت

نمی فشار مخت به اینقد و میدادم توضیح برات میگفتی خو!الهی:من.کرده مشغول مخمو وقته

یدبا!بگی باس بازیه این نشد عه:چه؟بهزاد تو به! برم رو رو!پرو بچه:من بگو الان خو:بهزاد!اوردی

بخونم درس شیراز اومدم من ولی میکنن زندگی اهواز تو خانوادم من:من!باشی داشته جنبشو

عاره بخونه درس دخترشون اونا برای چون:وگفتم پایین انداختم سرمو چی؟من واسه خو:بهزاد

ادبهز.پیششون اهواز میرم گرفتم دیپلم وقتی که شیراز اومدم من همین بخاطر!میره وآبروشون

رژو!کرد عوض و بحث شدم ناراحت فهمید!مزخرفی رسوم و عادات چه:وگفت کرد نگام متعجب

بهزاد!بزن لیس رو زمین:گفتم و کردم نگاش مشکوک من!جرات:بهزاد! حقیقت یا جرات:چرخوندم

یک!یک!میشمارم 2تا!بزن لیس رو زمین میگم پیچی پیچ:من!!!چیییییییی؟:گفت وبلند کرد هنگ

و بیست دو!نکرد کاری ولی شد خم زود ،دو،بهزاد هفتادوپنج نیم،یک و پنج،یک و بیست و

خفنی جیغ صحنه این دیدن با زد لیس و اورد در زبونشو!سه!پپپپپپپنج هفتااادو دو ، نیم پنج،دو

تو کاریه اینم آخه!کوفت:بهزاد!هههههه!خودت واس مردی!اومد خوشم باو ایول:گفتم و کشیدم

گفت چیزی یه لب زیر بهزاد!بگم رو جرات عمرا من:من!دارم برات باشه ولی!خوب؟ دختر کردی

رژو!بخوام ازت بزرگ کارای نمیاد دلم من چند هر:گفت گرفتم نشنیده اما شنیدم من ولی

ته از الان تا:گفتم و خندیدم!حقیقت گفت که کنم کامل حرفمو نزاشت...یا جرات:من چرخوندم

آخی!مرد عشقش ینی دراوردم شاخ من!کردن فوت ولی شدم عاشق!آره:شدی؟بهزاد عاشق دلت

دست از عشقامو تصادف تو:گفت و گرفت آسمون به رو سرشو!خورده عشقی شکست بچم

یه ؟تو!مردن چجوری بدونی میخوای!میخوای چی میدونم-!بهزاد:من!داداشم و مادرم...دادم

ولی پیش سال2دقیقا! بود پیش سال2!دادم دست از رو(بهروز)بزرگم داداش مادرم من تصادف

الان من!افتادم عقب درسم از سال دو حتی!اومد روزم و حال به چی فهمیدم وقتی نمیدونی آیسا

اییعکس و اتاق بود شده کارم اونموقع!مدرسه نرفتم سال دو ولی دانشگاه رفتم می باید سالمه 61

روحشون!نمیدونستم شرمنده:من!عاشقشونم خیلی داشتم دوسشون خیلی!داشتیم هم با که

که بیاد حرف به میخواست کارس؟بهزاد چی پدرت:من!مرسی نداره اشکال عزیزم نه هه:بهزاد!شاد

الان من!؟!؟!پرسید چی این چی؟وای تو وگفت زد لبخندی یه بهزاد هه!میدونم راستی عه:گفتم

Page 30: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 30

بامبا بگم نمیتونستم!بماند حالا:چی؟من تاجر-!تاجر:من!دیگه میگم رو واقعیت!بگم بهش چی

بهتره گفتم و کردم عوض و بحث!متنفرم اون از من همین خاطر به مخدره مواد و تاجرشراب

بار نآخری برای.شدیم بلند دادو تکون باشه علامت به سرشو بهزاد!میشن نگران ها بچه الان!بریم

و وردا در گوشیشو بهزاد میکنم نگاه رو اینجا وقتی میگیرم آرامش:گفتم و کردم نگاه منظره به

پاکش عورش بی کثافت ای:من!گرفت سلفی عکس یه کردم نگاه گوشیشو تا کن نگاه رو اینجا گفت

کلا بود افتاده سرمون پشت منظره همه!شد قشنگ چه راستی واااای!شده قشنگ چه:بهزاد!کن

مشنید:بهزاد!دادم فشش لبی زیر. شده قشنگ خیلی نمیاد دلم:بهزاد.بود شده جیگر عکسمون

خنده زیر زدیم حرفش این با.برقص بندری:واست؟بهزاد کنم چکار شنیدی که شنیدی خو:من!ها

من ییعن بودن صحبت گرم همشون رسیدیم که ها بچه به!پایین رفتیم وبدبختی زور هزار با بازم

ادد بلند!هستین گوری کدوم رفتین کجا نگفتن!چیزی نه زنگی نه!رفیقامم این مرده کشته

تو هنوز نه:من!اومدین!عه:گفتن دیدن که رو ما برگشتن همه!محبتتون قربون یعنی:زدم

زنگ:بدم؟نوال ج که زدی زنگ کی:نمیدادی؟من ج گوشیتو چرا:نوال!بودین نگرانمون چقدر!راهیم

-میکردید؟ چه خبر چه!حالا خو!نمیداد آنتن حتما خو:من!باشد نمی دسترس در میگفت هی زدم

خونه ریمب دیگه که میکردیم جمع رو وسایلا داشتیم...!کوه بالای رفتیم بگم نمیشه دیگه زشته خو

که بزنه جیغ خواست اونم که گرفتم نشکون نوالو گرفتن گرم اسی و بهزاد دیدم که هامون

هم اب انقدر چرا اسی بهزاد میگم:گفتم گرفت خون خفه که میگیرم نشکون بازم زدی جیغ:گفتم

که!نمیشناس رو همدیگه که اینه منظورم نه:من!بگیرن سرد میخواستی یعنی:؟نوال!؟!گرفتن؟ گرم

و مرض:شکوفه!درووووووغ:من! دیگه رفیقن هم با بهزاد و اسی:گفت حرفامونو وسط اومد شکوفه

که چیزی همون اسماعیل:بهزاد!بریم یس:دیگه؟نوال بریم آیسا و نوال:اسی ههههه:من!دروووووغ

گون آقامون به:بهش توپید عصبی نوال!بودی کچل:بهزاد!کردی کچلم چشششم:اسی!گفتم بهت

من:گفت و برد بالا تسلیم علامت به دستاشو بهزاد!کوری تو!خو فشنن موهاش!کچله کجاش کچل

تف هستشو حالا جونت خوردی؟نوش:گفت و خندید هم اسی!شد خوب حالا:نوال!تسلیم

پرت واسش رو ماشین سوئیچ هم اسی!راننده در سمت رفت بهزاد!اسی ماشین به رسیدیم!کن

نمیخواست نوال از چیزی اصلا الان تا بود عاقلی بچه خیلی اسی!برون آروم ولی:گفت و کرد

ماشین میخواد این:زد داد گفت میشه تقریبا نوال!خواستگاریش بره تا بگیره دیپلم منتظره همشم

چی مثل بعدش ندم اگه!بدم بهش کنم؟مجبورم چه خو:گفت اسی خنده زیر زدن برووونه؟همه

Page 31: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 31

تو هه:اسی!میرونم آروم بالا بپرین د:بهزاد!نیاوردم راه سر از جونمو من ولی:نوال!میکنه پشیمونم

و اسی عقب نشستیم نوال و من!بالا بریم!سرعتم عاشق من!ایووول!درووغ:من!061 آرومت آروم

حالی چه واااای!سررررعت بعدش ولی میروند آروم کردیم حرکت وقتی!راننده بهزادم!جلو بهزاد

رو دستی بهزاد:زدم داد ترکید گوشم ی پرده 11% احتمال به زد جیغ که بس از نوال!میده

الح ایقدر کشید رو دستی بالا سرعت با!چشم:گفت و کرد نگام آینه تو از بهزاد!خدااا رو تو!بکش

زایمان داشت که نوالم!برونم من شو پیاده نیستی بشو آدم تو بهزاد:میگفت همش که اسی!داد

هسیا فلفل دمت وای:من!رسیدیم خونه به...و جیغ و فوش کلی از بعد کشید جیغ بس از میکرد

اکرچ برو:نوال.چاکرتونم:گفت و گذاشت برام پلیسی احترام یه بهزادم!گذشت خوش خیلی بهزاد

ودب نزدیک!ها تو با میدونم من این دست دادی رو ماشین دیگه بار یه اگه اسی!بیشعور!شو عمت

زیچی یه یاد که خونه سمت رفتیم کردیم خداحافظی!خنده زیر زدیم همه حرفش این با بیارم بالا

متس دویدم و گذاشتم نوالو.بود ایستاده بیرون هنو بهزاد ولی بود شده ماشین سوار اسی!افتادم

دخندی بهزاد!میزنی زر بس از میره یادم هی ولی بپرسم ازت چیزی یه میخواستم میگما:من بهزاد

دیدخن ؟بهزاد!پارکیم تو ما فهمیدی کجا از دنبالمون اومدیم پارک تو که اونسری:؟من!بگو:گفت و

لاین تو که پستی از-!بده رو من جواب:کنم؟من گریه خو:بهزاد!تو میخندی چقد کوفت:من

هی بعد بهتون رسیدم تا کردم تعقیبتون منم کردین حرکت دیدم خرید مرکز اومدم گذاشتی

همین!زهرمار به شب: من.خیر به شب:گفت و خندید!روانی:گفتم ریزکردم چشمامو من!زد لبخند

با چه اوهوع:بله؟نوال:گفتم پریدم یهو ترسیدم هووووی؟من:زد داد نوال شدم خونه وارد که

بام جدی داره انقدر چرا شده چی یعنی میکنه نگام بد خیلی!بنال د مرگته چه مرض:من!ادب

کوه؟فکر بالای میکردین چکار:نوال!من برم قربونت امیدت به کن کمکم خودت خدا!میزنه حرف

نوم...و گذشته خوش بهتون نشستین کوه بالا دیدم دنبالتون اومدیم اسی و من!ندیدمت کردی

رسیدهت من!گفت بچگونه و نازوبغض با آخرو جمله(!عوضی شعورای بی)عبضی سعولای بی نبردین

ریز چشمامو!نبردی منو میگه الان بعد زد حرف جدی بام بس از کنه لهم بزنه الان نکنه بودم

تو زدم دوتا شووووو خفه:زدم داد!کنم اذیتت گرفت کرمم ببخشید:گفت خندیدو:نوال!کردم

طوس هی مزاحم اونم!دادم توضیح براش پیازو تا سیر از نشستم!میکردین چه حالا خو:نوال!بازوش

نوال:من!رسید خونش به کلاغه آقا تمام نامه وسلام دیگه خو:کردم تموم که آخر!میپرید حرفام

می:گفتم و کردم نگاش زده تعجب!میدونستم:نوال!مردن وداداشش مادر داره گناه

Page 32: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 32

هخنگ چه خدااااا!نگفتم منم نپرسیدی تو:نگفتی؟نوال بم چرا:من!پ ن پ:نوال! ؟!؟!دوووووونستی

این مادر بدونم کجا از من اصلا بپرسم ازت چجوری من داهاتی اوسکول آخه:سرش زدم داد!این

ازدواج بهناز ولی خدا به هیچی:ازش؟نوال میدونی چی دیگه:من!حالا خو:نوال!خری چقدر مرده

بهناز!آخریه سال دانشجو که بهارم!عا:نوال!واقعاااا وووای:من!دوقلوان! داره پسر و دختر یه کرده

باحاله خیلی آره:نوال!وااا:من! بودن دوقلو بهنازوبهروز 61وبهزادم 62 بهارم!سالشه 61 کنم فکر

زندگیشون عاقا:من!داره دوقلو پسر دختر یه هم بهناز الان!داره دوقلو پسر دختر یه بهناز مادر

سالی دو یا یک یه!باو چمیدونم من:سالشونه؟نوال چند بهناز ها بچه!ها بامزس و باحال خیلی

رو تو میخوام باو نه:کنی؟من عروسی باش میخوای ها:خواد؟نوال نمی زن بهزاد بابای:من!هستن

زد لبخند یه نوال... اووی:من کرد مچاله صورتشو و کرد اخم نوال!شم راحت دستت از بدمو بش

تو کلی که میگیرم زن تا 01 هم جونت اسی برا:من!بدی رو جونم اسی جواب باس اونموقع:وگفت

یخیل تو! میخوری گه تو:گفت و داد تحویلم گردنی پس یه نوال(!بای)و دروازه توی بشوووووت رو

که والمن کردم قفل درو اتاقو تو رفتم!تلخه حقیقت:گفتم کردمو فرار شدمو بلند من!میکنی بیجا

!.....بیخی ولی میکشید...و داد و جیغ داشت

به خورد چشمم که بودیم بخند بگو مشغول و بودیم شده جمع هم دور مدرسه توی ها بچه ی همه

کردن شروع و شدن ساکت دخترا همه یهو!شد مدرسه وارد و میزد حرف تلفن با داشت که بهزاد

پر وجودمو تمام آرامش یهو که داد تحویلم لبخند یه افتاد من به که چشمش بهزاد!زدن دید به

با که میکردن نگام یجوری!بهم زدن زل و من سمت برگشتن ها بچه همه!ژلوفنه انگار لامصب کرد

جرم چیه!زد بهم ولبخند کرد نگام یکی چیه خو!شعورا بی کنن لهم میان که الانه:گفتم خودم

ور همدیگه مطمئنم بابا آره:کردم تیز گوشامو میگفتن اسممو داشتن ها بچه!ها جنبه بی!کرده

برویا تا بریم بیا:نوال!رو آیسا میکنه شهیدش بفهمه اگه الناز ولی!صددرصد مطمئنم!دارن دوست

منمز درگیری خود اینا میگم:گفتم آرامش نهایت در و ریلکس خیلی من!اندازبره بیش نداشتت

هچی ها:نوال!باو نه:من!نیستی عصبانی الان تو یعنی:گفت تعجب با و کرد نگام نوال!هاااا دارن

رزی زدیم تایی دو گفتمو اینو کرد تزریق آرامش بهم لبخندش بابا عاره:من!ها ریلکسی خیلی

دخترکی وای:نوال!شادونه خاله!مهربان چه اوهوع:نوال! سرت فدا:من!ها رفتی دست از:نوال!خنده

امتحانات حداقل هم دیگه ماه سه یه!نوروزه عید تازه دیگه روز چند و ماه دو!پوف!میشه تابستون

بهمن الان یعنی!گذشت زود چه:گفتم خندیدمو من!رفت شدیم پیر!پیع!میکشن طول

Page 33: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 33

وت نرفتیم هنوز البته:بهمن؟نوال چنده:گفتم رفتمو فکر تو من!ماهه خرداد الان پ ن پ:ماهه؟نوال

روز سه داره ربطی چه خو:بهمن؟نوال تو نرفتیم هنوز میگم من!عنی خیلی:من!دی الان!بهمناااا

رس بریم بیا زدن فک همه این بجا!بابا باش:من!عااااامو گذشته کنی باز و بزنی هم به چشم دیگه

هک فایو وای(مدرسه میارم گوشی دزدکی نکنید تعجب)اوردم گوشیمودر عربی سرکلاس!کلاس

سوی به پیش شد(اچ+) گاااز مای او!کردم روشن خودمو گوشی نت!ایییش!داشت رمز کردم روشن

مجاااااان!بهزاده از دیدم کردم نگاه اومد پیام برام واتساپ تو که میکردم بازی کلش داشتم کلش

سرمو!کن نگاه کلاستو پنجره:بهزاد!بله؟:من.خوب دختر بده گوش درست به:بود نوشته!بهزاد

همدرس سبز فضای به کلاسمون پنجره!میکنه کار چی اینجا این!عه دیدم!پنجره سمت چرخوندم

مردم الان نکن نگام اینقدر:داد ام پی!خندید و!زد بهم چشمک یه دید منو تا بهزاد!میخوره

رو وت بیام گفتم داریم بیکاری زنگ این هیچ:اینجا؟بهزاد میکنی چکار تو:من!میره آبروم میفهمن

چه:؟من!؟!نیستن؟ مهم!جااااانم!نیستن مهم برام اونا:بهزاد!ببین دختراتو دوست برو بیا:من!ببینم

تگرف خندم!فرستاد عصبانی شکلک چنتا! کن خاموش گوشیتم!درس به کن گوش:بهزاد!جالب

و کردم خاموش گوشیو.بای:بهزاد!بای!باو باش:من!کردم اطاعت ولی چرا نمیدونم کردم اطاعت ولی

وی مدید کردم نگاه پنجره به. میکنه نگام داره نوال دیدم بالا اوردم که سرمو!کیف تو گذاشتمش

رو ماجرا براش داشتم بیرون زدیم کلاس از نوال منو خورد تفریح زنگ!یهو زد غیبش!نیستش

و سنگ!بود شده مچاله سنگه دور ای برگه یه!آخ!پام به خورد سنگی یه که میدادم توضیح

هوصدالبت!مظلومی خیلی کلاسم سر میاد بهت خیلی مدرسه لباس: کردم باز رو برگه برداشتمو

و دور جیبم تو گذاشتمش و کردم تا برگرو!مطمئنم بهزاده درصد صد این وای:نوال!هه!شیطون

شچی:من!عجیبه!شده مهربونم خیلی!ها شده مشکوک بهزاد:نوال.نبود کسی ولی کردم نگاه برمو

که حدی در سرد خیلی ولی میکرد چت نمیزاشت هم دخترا به سگ محل قبلا باو:عجیبه؟نوال

دمیز حرف کلمه یه کدومشون هر با میکردن مبالغه خیلی دخترا ولی فریزر میگفتن بهش همه

خراب بافیشم خیال حتی میزد اوسکل الناز این که!میکرد بافی خیال خودش برا دختره

و بهزاده پدر همکار الناز بابای:چیه؟نوال کیه؟قضیش الناز میگم!باحاله خیلی ههههه:من!میکرد

خاک وی:من!خودشونه مثل چون دارن دوست النازو خیلی بهزاد خواهرا دارن خانوادگی آمد رفت

ما به!باشه موفق:من!میخواستن رو همدیگه ساله چند برد شوهرشو عشق با بهناز بابا:نوال!سرم بر

دهنت از خدا ایشالا!نیوفتم تا بگیرم دختر وااااای:نوال!برسی آقا اسی به ایشالا توام!چه؟

Page 34: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 34

دوستم چقدر گرفت خندم!دیگه کن مستجابش!کرد؟ دعایی چه میشنوی خدااااا!بشنوه

درس به کرد شروع و سرکلاس اومد کلاس،دبیر تو رفتم!داخل بردمش گرفتمو دستشو!دیوانس

البته میخندیدم میکردمو ونگاش بود دستم برگه اون درس،همش به ندادم گوش هیچی من دادن

میگه بم و بیرون میکنه شوتم دبیر کنم کارو این بابا نه میزدم قهقهه نکنید فکر میخندیدم میگم

انگار!داره خطی دست چه وی!خوب والا!بشین کلاسم سر بیا بعد شو خوب تیمارستان برو اول

بابا تمگف الکی ههه!پلکیم می ها برترین با ما دیگه بعله!مینویسه قشنگ نه!هههه!پزشکه نسخه

میکشیدنیا جیغ و میزدن داد ها آمازونی وحشی مثل ها بچه خورد که خونه زنگه!نزنید حالا

گم اینجا از گورمونو نداری قصد:نوال!من رو نزارن تاثیر!ها روانین مردم!حسیییین

خوب:گفتم و برداشتم کیفمو من!دیگه بریم پاشو پیچی پیچ:نوال!چی:من!کنیم؟

چه!ولنتاینه امشب وای!خنده زیر زدیم دو هر!هست درصد صد ک عمته:من!روانی:نوال.بریم

چه!کوووووفت:گفت سمتمو برگشت نوال!نوااااااال واااااای:زدم جیغ خیابون وسط!خووووووب

نهم تقصیر اصلا! مرض:من ایییش! نمیدونستم باباااا نه:نوال!ولنتاینههه امشب وااای:من!مرگته؟

لنوا نگو هیچی فعلا:گفت سرم پشت از یکی یهو!باو چته:نوال!هه!میزنم حرف عنتر تو با میام

رو دمش آب کاملا دیدم که چیزی با صدا سمت برگشتیم نوال منو!میزنتت میاد عصبیه الان خانم

کنه عوض بحثو میخواست نوال!واقعی معنای تمام به رفت آبرووووووم...شدم جاری زمین

یه!شما خوبی به مرسی:چی؟نوال شما!مرسی بله:بهزاد!خوبه؟ حالتون!امیدی آقای سلام:گفت

والن!نباشی خوب میخوام!شما خوبی به میگه بهش کثافت گرفتم ازش حسابی و درست نشکون

خر که اون!زدیم نمایی دندون لبخند دوتا هم ما که کرد نگامون تعجب با بهزاد که زد جیغی یه

مبارک ولنتاینت–! شکر رو خدا اوووووف!شد رد کنارمون از و خندید فهمید!نیست

تهخس هه!خانومی مبارک ولنتاینت گفت!عه!گفت چی گوشم تو اومد!گفت چی این!جاااانم!خانومی

جون!خانومی:گفت! چی!چی!چی مبارک ولنتاینت هااااا!خر خانم ایسا فهمیدی تازه نباشید

برگشت یهو بعد!هههههههه!بوس بوس!بچینی ستاره فداااات قربانت واااای!خانومی گفت!من

هستین هم شما کردم دعوت رفیقامو من!باغ دعوتین امشب برا دخترا راستی:گفت سمتمونو

حتما بلهبله،:گفت پرید نوال که بدم جوابشو میخواستم من!بیاین امیدوارم!دنبالتون میاد اسماعیل

که هزد زری همچین کی:گفتم نوالو سمت برگشتم رفت کردو تشکر بهزادم!راحت خیالتون میایم

گه:نوال هه!باش خیال همین به تو:من!میری یعنی میری!نباشه هم حرفی!من:نوال!میریم ما

Page 35: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 35

که نوال 2ساعت استراحت ناهارو از بعد خونه رسیدیم بخورمت ک نیستی خوردنی:من!بخور

گه ریمب شو اماده پاشو:؟نوال!سلامتی به کجا:من!کجا پاشم!الله بسم!پاشو:گفت شد تموم فیلمش

بلند گفتمو بلندی پووووووف زد حرف بدجور خیلی!میگم پاشو داره ضرر برات نخور هم اضافی

شیدمپو مشکی مانند دمپا ورزشی شلوار یه منم بود پوشیده راحتی لباس نوال اتاق تو رفتم شدم

رداشتمب برداشتم،کیفمم نوالو ایه سورمه پالتو!سرم انداختم شالم یه پوشیدم مشکی تنیک یه و

امبل رو حال تو رفتم!صورتی رژ یه زدمو ریمل یه آینه جلو رفتم داخلش گزاشتم لازمو وسایلای

که موند دلم تو بار یه اووو:من!اومده اسی پایین بریم پاشو خو:نوال!آره:من!تموم؟:نوال!نشستم

به اعاق بسوزه دلت!من عکس بر شناسه وقت عاقامون هه:نوال!نیاد وقت سر بار یه فقط بار یه اسی

هندزفریمو من شدیم که ماشین سوار!بریم ادب بی:نوال!گوووز:من! زندگیه مرد خوبی این

لاماشا ولی!نزدم حرفی هیچ رسیدیم باغ به که وقتی تا و کردم بلند رو آهنگ صدای و گذاشتمو

هم خسته!والا خورد مردمو پسر سر حرکته حال در نوال فک این میدیدم چشمام با فقط من.نوال

رد یهویی!همین میبینم روم روبه آهنی بزرگ در یه فقط! جاییه چه ای! خدا یا!لامصب نمیشه که

باغ وسط ای کلبه یه! سبز سر بودو درخت همش اطرافمون دورو!داخل برد رو ماشین اسی!شد باز

الاماش که نوال و اسی ترسیدم می من شدیم پیاده که ماشین از!بوداااا بزرگی خیلی ی کلبه!بود

رختاد لای لابه از!میرفتم راه سرش پشت و گرفتم نوالو مانتو منم میرفتند راه هم دست به دست

پرید متر 01نوال که زدم جیغ ترس از من!بروبچ اومدید خوش:گفت بلند و بیرون پرید یکی

پرید درختا از که اوسکله اون و چته؟؟اسی پ ای داری؟روانی کرم ای دیوانه!مریضی:نوال!هوا

! مکرد استقبال ازمون اینجوری که اوسکلیه کدوم این!چته؟ترسیدم خو:من!خنده زیر زدن بیرون

مودهن جلو دستام با! طرف اون دیدن با! سمتش برگشتیم!بودم من ترسوندت که اوسکلیه اون–

به میوفته چوبا این با الان ابوالفضل یا!بود دستش چوب عالم یه!گرفتم

عهقل انگار ترسناکه خیلی اینجا آخه...ببخشید ترسیدم من!چیزه خوب....یعنی....چیزه:من!جونم

تو پرید بهزاد... و ترسیدم منم وسط پریدی جن عینهو خو توام بترسم دارم حق! خو متروکس ی

نفس خو:کشیدم عمیق نفس یه میگه راست دیدم!نگیره نفست! بکش نفس:گفت و حرفم

سردشونه ها بچه:چیته؟بهزاد واسه چوبا این:اسی!خنده زیر زدن ها بچه همه!ببخشید!کشیدم

چقد اینجا!خدااا یا!کلبه همون داخل رفتیم!بفرمایید!کنم روشن بخاری واسشون میخوام

وجهت ها بچه:بهزاد!نمیشناسم رو هیچکدومشون من که بگم بتون کین؟بزار اینا!جااااانم!باکلاسه

Page 36: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 36

هاگ میکنم عوض اسممو من ولی کرداااا معرفیشون یکی یکی!مهمانن امشبم!رفیقامن اینا!توجه

خترد و خاله پسر و خاله دختر هرچی که فهمیدم فقط!باشم شناخته رو نفرشون یه فقط یکیشون

هاشن جوجه هم اینا بزرگم آجی بهنازه اینم خوب:بهزاد!اینجا ریخته داشته دایی پسر و دایی

چه!خواهراشن اینا جااااانم!دامادم یعنی!بهنازه شوهر اینم!دومیم آجی بهاره اینم!وانیا و وسام

باید تو:گفت و من سمت برگشت بعد نوال به انداخت نگاه یه بعد کرد من به نگاه یه بهار!خوشگلن

هار؟ب!میشناسین کجا از منو شما ولی!بله:من!میشناسه رو من کجا از این!درسته؟وی! باشی آیسا

اییش!شدم چشم تو چشم الناز با!برگردوندم رومو!من طرف از:گفت سرم پشت از یکی که خندید

رو اوضاع میخواست بهزاد!خونه برم میخوام من!نمیمونم اینجا من!میخوره گوهی چه اینجا این

مورد در چی تو الناز!کن صبر دقیقه یک بهزاد نه:من!بشینید ها بچه خوب:بهزاد!کنه جور و جمع

دختره بهش رفتم اساسی غره چشم یه!بماند حالا:گفت و خندید گفتی؟الناز دخترا این به من

چکارت بلدم!دارم برات من!کثافت!کرده خوری گوه چه من مورد در نیست معلوم!اوسکل الدنگ

یه اربه و الناز گفت که و این!ندارن لیاقت!نشو زبون هم آدما همچین با بیخی بابا آیسا:نوال!کنم

بچه:هزادب!کثافتا کردن غلط. میکشن نوالو میشن بلند الان گفتم من که کردن نگاه نوال به جوری

که میزدن حرف هم با داشتن!اسی جفت نشست اونم و مبل رو نشوند رو ما!بشینید لطفا ها

و اربه خداروشکر!رفتیم هم ما!پیششون بریم که کردن صدامون بودن نشسته اونور که دخترایی

که ازبهن!کثافت الناز با که هم بهار!کنیم کل کل فقط ساعت دو باید بازالان نه وگر نبودن الناز

بازی پاسور و بودن کرده درسط وسط بزرگ دایره یه پسرا و دختر!هاشه بچه و شوهر مشغوله

مهست زهرا!اولی.کردن معرفی به کردن شروع!کنید معرفی میشه بچ برو ببخشید:من!میکردن

باران:چهارمی!پارمیداهستم:سومی!هستم مریم:دومی!بهزاد خاله دختر

خندیدمو!تمام نامه وسلام بهزاده دایی پسر مهرشادم!داداشم حسینم:ششمی!علی:پنجمی.هستم

پاسور بشینید بیاین!بیشتر ما:ها بچه!خوشبختم!نوال دوستم اینم هستم آیسا:گفتم

برنمیداشت ازم چشم میکنه نگام اینجوری چرا وا! آها:مهرشاد 01:سالته؟من چند:مهرشاد!بازی

ادی کنیم؟ناخداگاه بازی حقیقت یا جرئت موافقید ها بچه میگم:پارمیدا!اینجوری میاد بدم!کثافت

یه نماو که انداختم بهزاد به نگاه یه افتادم میکردیم بازی لبم رژ با بهزاد منو که کوه روی اونشب

رکوچیکت لبخندتو این یکم شد پاره دهنت عامووووو!بود کرده خوش جا لبش رو گشادی لبخند

بهزاد برو رو گندم شانس از شدیم جمع هم دور همه!موافقم منم آره!آره:بهزاد!بوخودا والا!کن

Page 37: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 37

نگام دارن همه که داره وجود قیافم تو غریبی عجیب چیز من میگم!ها دیوونن مردم وا!نشستم

و زهرا بعد.پارمیدا و حسین بعد!مهرشاد و علی بین اول.شد شروع بازی!میکنن

چقد:بعد و گفت اهی یه مهرشاد!جرئت:گفت و خندید حقیقت؟زهرا یا جرئت:مهرشاد!مهرشاد

سوالو این من ولی:مهرشاد!هااااا؟ جرئت گفتم من ولی:زهرا!من جز به خندیدن همه!داری؟وا دوسم

شمارش قابل:گفت و کرد نگاه مهرشاد به عشق با زهرا بعد گفتن بلندی اوووه یه همه!!پرسیدم

و گرفت گاز لبشو زهرا!ههههههه!ببینید زشته کنید سانسور بقیشو دیگه خوب:مهرشاد!نیست

تر مهم همه از و!اومدن می هم به خیلی خندیدیم همه!مهرشاد دل جاااان:مهرشاد!مهرشااااد:گفت

فداکاری وضعیه چه تو زهرا دیدم که من!بسه که کرد نگاه مهرشاد به التماس با زهرا!ان هم عاشق

کرتش لبخند یه با زهرا!فداکاریم و خوب دختر کلا کنم چکار!بازی ادامه بریم خوب:گفتم و کردم

اسی و بهزاد رو چرخوندم رو بود وسط که بطری!دادم تحویلش لبخند یه منم کرد نگام آمیز

هم اسی گفت اسی گوش تو چی یه رفت زود نوال!هه اینجاس که بود رفته یادم اسی عه!افتاد

و خندید حقیقت؟بهزاد یا جرئت:اسی!کنن کار چه میخوان خداا یا!داد تکون آره علامت به سرشو

زدن لیس یاد هههه!گرفت خندم من!حقیقت پس ندارم خوبی خاطره جرئت از:گفت و کرد نگام

بریم حالا... خب:گفت و کرد آمیزی شیطون لبخند یه اسی!داره گناه آخی ههههههه افتادم زمین

میگی و پات زیر میزاری غرورتو بدی جواب نمیخوای و ندادی جواب اگه! حقیقت سراغ

حالا:اسی!زندگیمه غرورم من!دانه پنبه بیند خواب در شتر هه:گفت و خندید بهزاد!باختم

هی بهزاد!بهزاد حتی شدن شکه همه اسی حرف این چیه؟با عشقت اسم:اسی!اوکی: بهزاد!ببینیم

هم ما!کلمه یه حتی!نگفت هیچی!پایین انداخت سرشو و جمع به نگاه یه و انداخت من به نگاه

چی این!هاااااااااااا!باختم:گفت و زد لبخند یه و بالا اورد سرشو بهزاد!بودیم نشسته ساکت

ترجیح رتغرو به عشقتو یعنی:نوال!باختم...که گفتم:؟بهزاد!؟!گفتی؟ چی تو!چییییییی:نوال!گفت

آره-بهزاد؟ خوبه حالت:اسی!هیچه که غرورم بدم و جونم عشقم واسه حاضرم من:؟بهزاد!؟!دادی

ماس چرا!الاغ،عن بهزاد!چشونه اینا وا!خندید و انداخت من به نگاه یه مهرشاد!تو از بهتر حتی بابا

غرورتو که داری دوسش حدی در یعنی!عاشقشی تو که دختری اون حال به خوش!نگفتی عشقتو

جفتم اومد مهرشاد یهو!نشستیم مبل رو رفتیم همه!تهشه دیگه این واقعا!کردی پایمال

میگم:مهرشاد!بله؟:چطوری؟من:مهرشاد!بفرمو:من!میزد لبخند داشت کردم نگاش!نشست

-!صبرکن بشه غیرتی یکی میخوام بابا:چی؟مهرشاد-!کن صبر دقیقه یه:مهرشاد!مرسی-!چطوری

Page 38: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 38

که هکی این!حسین یا!بود دخترا با بخند بگو مشغول که انداختم زهرا به نگاه یه!زهرا:کی؟مهرشاد

با و گذاشت میز روی رو پیتزاها بود دستش تو پیتزاها بهزاد!بهزاده خو این!شدن خونی چشاش

داشت کردم نگاه مهرشاد به!دارم کارت بیا:بهزاد!بله:من!خداا یا!وی!آیسا:گفت عصبی صدای

یرفتمم راه دنبالش منم بیرون زد کلبه از بهزاد!رفتم راه بهزاد سر پشت شدمو بلند منم!میخندید

خودش دنبال منو و گرفت دستاش بین دستمو!عقب پریدم متر ده من که سمتم برگشت یهو

من!کرد ول دستمو و کلبه پشت بردم!اه!کن ولم د گرفت دردم!دستم آی!کن ولم بهزاد:من!کشوند

داد نفسشو موهاشو لا کرد دست بهزاد!دستم!آمازونی وحشی:من!شدم دستم دادن ماساژ مشغول

هیچی چی یعنی:بهزاد!هیچی:من! شده غیرتی آقا داشت؟اولالااااا کارت چی مهرشاد:گفت و بیرون

من بابا:گفت که بدم ادامه نزاشت....بفهم دهنتو حرف:من!پسرا پیش میری چرا اصلا تو!هاااا

چجوری آخه!نمیفهمی چرا هااا تو نمیفهمی چرا بابا!دارم غیرت سرت!دارم دوست!عاااااشقتم

نمیزنم حرفی هیچ من دید که بهزاد!گفت چی این!چی....بگم بت چجوری!چجوری!بفهمونمت

نبی صورتمو و شد نزدیکم بهزاد!بود شده جمع چشام تو اشک من!زد زل چشام سمتم،تو برگشت

ناو از کلمه یک منتظر انگار!شدن سرازیر نمیدی؟اشکام جوابمو چرا: گفت و کرد حبس دستاش

ریزنمی چشمات از که اشکی هر با!خدا رو تو نکن گریه!میکنی؟ گریه چرا:بهزاد!کنم گریه که بودم

سینش رو تا سرم کرد بغل سفت منو اونم بغلش تو انداختم خودمو من!میشم زنده میمیرمو من

اسی!میکنن کار چی اینجا اینا!الله بسم!کردم نگاه سرم پشت به!میومد دست و سوت صدا!میرسه

جدا بهزاد بغل از کشیدم خجالت من!میزدن سوت و بودن ایستاده اونور زهرا و مهرشاد و نوال و

ام برا!نکنین سانسور!باشین راحت!شدین جدا هم از چرا عه:مهرشاد!ایستادم جفتش رفتم شدمو

الیل نمیگن باشی ساکت تو:گفت و مهرشاد بازوی تو زد یکی زهرا!متاهلیم هممون عادیه چیزا این

تبریک:گفت و بازوش تو زد یکی شدو بهزاد نزدیک اسی!خنده زیر زدن همه حرفش این با!هااااا

درستش مهرشاد آخرشم کردی اعتراف تا کشتیم خودمونو اوف:نوال!کردی اعتراف بالاخره داش

داداش زن بر درو هی ببخشید بهزاد داش راستی!چاکرتونم: گفت خندیدو مهرشاد!گرم دمش!کرد

ریزیب رو دلته تو هرچی تا!کنیم خر کنیم غیرتی خورده یه رو تو تا بودم مجبور ولی پلکیدم می

مهه حرفش این با!اوردم گیر خر شانس اینجا یعنی!کنی ناقص منو نزدی اوردم شانس ولی!بیرون

کم دست رو ما داش:؟اسی!آیسام عاشق من میدونستید کجا از شما ولی:بهزاد! خنده زیر زدیم

ریس اون سومأ رفیق نمیگن بمون الکی میشناسم رو تو خوب دوما بود ضایع کارات از اولا!گرفتی

Page 39: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 39

هم دست به دست و شدیم مطمئن دیگه ما دادی لو وقتی!دادی لو رو چیا همه کردی مست وقتی

بودن اون اگه!ها کرد کمک خیلی خانومم البته!بکشیمت دیگه نکردی اعتراف تو امشب که کردیم

وووا گفتن همه!بهزاااااد؟ میکنی مست تو:گفتم و بهزاد بازوی تو زدم یکی من! نمیومد آیسا الان

کی ونگ دروغ دیگه عه:مهرشاد...اونشب فقط یعنی....نه:گفت پته تته با بهزاد!بهزاد شدی بدبخت

مست باشه داشته مشکل وقت هر بهزاد!داداش زن!کردی مست رو شب یه همون فقط

دارم برات الان من بهزاد:من!دارم برات باشه:گفت مهرشاد به و گرفت گاز پاینشو لب بهزاد...میکنه

با اونم!شو خم کردم اشاره بهزاد به من!خندیدن همه!باشی داشته مهرشاد برا نمیرسی تو دیگه

باشه:بهزاد!کردم غلط بگو:من!عشقم داره درد ایسا آی:بهزاد گرفتم گوششو من!شد خم ترس

کل که عشقم جون نمیکنم مست دیگه:بهزاد!نمیکنم کارو این دیگه بگو:من!کردم غلط

ذلیل زن الان از بهزاد سرت تو خاک:مهرشاد!آفرین:گفتم زدمو لبخند من!زندگیمه

خوب: نوال!خنده زیر زدیم نیستی؟همه ذلیل زن تو نه:بهزاد!ایش!شدی

! مدهنیو الناز تا! بمونن تنها هم با عشقا مرغ تا دو این بذاریم کنیم زحمت رفع بذار ها بچه دیگه

ناو: گفتم و رفتم بهزاد به غره چشم یه من! چلغوز دختره من به چسبیده! گفتی والا آااااا: بهزاد

همه! نکشتمو نزده آیسا تا بریم یالا: گفت اسی و خندیدن همه بچسبه تو به که! تو با کرده بیجا

أاصل! نیست خواب یعنی!کنیم می زندگی دارم واقعیت تو من الان! بهزاد و موندم من الان! رفتن

مشخص باخودم تکلیفم!دارم دوست رو بهزاد واقعا من ایا ولی! کرد اعتراف من به بهزاد چجوری

لیخی عاشقمه اون میدونم و کنارشم ازاینکه که میدونم فقط یانه دارم دوستش نمیدونم! نیست

انگاری نچرخید زبونم اصلأ! بدم رد جواب نمیتونستم کرد اعتراف بهم که موقع اون! خوشحالم

! بله: من! ماه: بهزاد! جانم:من! آیسا:بهزاد! گرفت م گریه چرا نمیدونم بدم رد جواب نمیخواستم

رو ماه:بهزاد!بالا گرفتم سرمو!رونگاه آسمون: بهزاد! آااره:من درسته؟ ماهه معنی به اسمت:بهزاد

رو افتاد بارون قطره یه!اوهوم:من!شدیم کامل تو منو امروز که همونجوری!کامله ببین

زادبه منو!تر تند و تر تند!شد تند بارون یهو!سرت فدا:بهزاد!میاد بارون داره بهزاد:من!پیشونیم

بر چشم ماه از بود شده خیس صورتامون کل!بود زده خشکمون همونجا هم دست به دست

جااین!نریم نه:من!میخوری سرما الان داخل بریم:بهزاد!بود شده محو تند بارون اون تو ماه!نداشتیم

Page 40: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 40

کشیدو دماغمو و خندید بهزاد که کردم بهزاد نگاه مظلوم!میخوری سرما الان خانومی:بهزاد!خوبه

مبری اصلا:من.نکن ترشون دراز تو شده دراز گوشام کافی اندازه به نکن اینجوری قیافتو:گفت

هههه:من!کرد بیخود:بهزاد!باشیم راحت نمیزاره میشه مزاحممون هی میاد الناز الانم!ایییش داخل

دستمو و نزاشت که بیرون بکشم دستش از دستمو میخواستم!دیگه بریم:بهزاد!گرفت خندم

خوب:کنی؟من جدا ازم دستتو میخوای چرا:گفت و کرد من به نگاه یه بهزاد گرفت تر محکم

ونستمنت دیگه!ببینن میخوام اتفاقا!ترسیدم من مگه!ببینن خوب: بهزاد!میبیننمون الان!...چیزه

گمن دروغ الله بسم وا!ما سمت برگشتن همه بستیم درو که همین!داخل رفتیم هم با بگم چیزی

آدم!شدم قایم بهزاد سر پشت رفتم میکرد نگام اکراه با داشت!الناز سمت رفت چشمم اول

هارب!شده چیزی بله:بهزاد!ای هرزه دختر چه میگن الان کشیدم خجالت الان ولی نیستم ترسویی

راستی!نمیدونم نه:بهزاد!شده چی نمیدونی یعنی هه:گفت و میکرد بهزاد نگاه داشت حرص با

ماز حقیقت یا جرئت بازی تو:بهزاد!کردن نگاش مشکوک همه!بدم جواب سوالتون به میخواستم

یندمآ خانم! عشقمه آیسا!کنم معرفیش بهتون اومدم الان نگفتم ولی بگم عشقمو اسم خواستین

و دش بلند!گرفت گلوشو الناز!نزدیک آینده در البته:گفت و داد فشار بیشتر دستمو!هست هم

ما فتج از و برداشتن هاشونو پالتو! باهات میام منم:بهار!میرم من کنم تحمل نمیتونم دیگه:گفت

و زدن زل اکراه با چشامون تو و ایستادن ثانیه چند یه بشن رد جفتمون از اینکه از قبل شدن رد

که اختماند بهناز به نگاه یه!گفتن تبریک و دورمون ریختن همه الناز و بهار رفتن از بعد!رفتن بعد

بچه و شوهرش و بهناز!اه!نبود راضی رابطه این از بازم انگاری ولی نداشت کارمون به کاری اصلا

منی دو ساعت شب ها بچه شوخی و بازی مسخره کلی از بعد!بروبچ و موندیم ما!رفتن بازم هاشون

چه هک میکردم فکر امروز به داشتم!پایین پسرا خوابیدیم بالا طبقه رفتیم دخترا ما!خوابیدن همه

ولی دارم دوست و بهزاد و بهزادم عاشق منم آره که بودم فکر این من؟به واسه بوده خوبی شب

باشه یادم وای!زنگید عشقم عه! شد خاموش روشن گوشیم دیدم!بودم نکرده توجه این به قبلا

عامو جانم:گفتم و برداشتم گوشیو گوریلس عامو الان عاقامون بزارم کنم عوض اسمشو

و قاپید سرم پشت از گوشیو یکی یهو!نمیبره خوابم خانوم جوجه:گفت و خندید!ههههههه!گوریله

تا بخواب!نمیاد جا هیچ هم آیسا!بتمرگیم بزار د اه!عمت بغل برو چه من به عاموگوریله:گفت

از پتو زیر رفتم منم کرد قطع صورتش تو گوشیو!!!!!!!!نواله این الله بسم!کنم لهت نیومدم

هترهب البته!شدم بیدار یکی داد بی و داد صدای با صب.برد خوابم که کردم فکر چقد نمیدونم!ترس

Page 41: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 41

بلندی و عریض خمیازه یه موهام لا کردم دستمو بودن باز که موهام!پریدم خواب از بگم

و هفت ساعت کردم نگاه که ساعت به!پووووف!بخوابه یخورده آدم نمیزارن خدا ووووای!کشیدم

پایین از دعوا و جیغ صدا!پوووووف!زووووود اینقدر چرا صادق جعفر امام یااااا!بود صبح نیم

دموپیچون دورم رو پتو شدمو بلند!شد سردم دیدم بالا زدم پتو!پاییین شده چی رضا امام یا!میومد

دندی با ولی میکشیدم خمیازه هم سر پشت پایین رفتم می ها پله از که همین!بیرون زدم اتاق از

و ینپای انداختن سراشونو و نشستن صبحانه سفره سر همه!معنا تمام به زد خشکم بروم رو اوضاع

مظلوم شرک گربه مثل هم اونا کردنشونو دعوا حال در خاتوووون نوال و نمیگفتن هم کلام یه

تو:گفت بیداد و داد با نوال!هههههه! کردن خیس زیرشونو زیاد احتمال به جاهاشون سر نشستن

اورد سرشو بهزاد!خوابن مردم هاااا؟مزاحم؟نمیگی میخواستی چی آیسا از شب نصفه سه ساعت

خدا ایو!حلقت تو میکنم همینو:گفت و برداشت پنیرو!نزن حررررف:گفت نوال که بزنه حرف بالاتا

ادامه هنوز دعواشون دیدم احیانا؟من نزده نیشش پایی هزار!ماری!عقربی دیشب!دیگه چشه این

دقیقه پنج از بعد!سرم رو گذاشتم یکمشو و پیچوندم خودم دور رو پتو و نشستم پله سر داره

زلیلت زن سر تو خاک واااا!میخوام آب!اجازه؟ خانم:اسی بالا اورد سرشو کرد جرئت اسماعیل

هبچ دیدم که خندیدم چقدر نمیدونم!من سمت برگشتن همه!خنده زیر زدم اسی حرف این با!کنم

خنده زیر زدن همه چتونه؟یهو ها:گفتم و شدم ساکت من!نمیگن هم کلام یه برده ماتشون ها

کم هات بنده آفریدن تو خدا وااا!بود شده مالی ریده اعصابش پیش دقیقه دو تا که نوالی حتی

چه این دختر آخه:گفت خنده با نوال خندیدن کلی از بعد!مردم،دیوونن!ها کردی کاری

چه خوب!میگی اینو تو آهااااا:من!دورت پیچوندی پتورو تو بود قحطی لباس:نوال!ها:من!وضعیه

ردهس هوا دیدم بیام میخواستم افتاده اتفاقی کردم فکر شدم بیدار دادت بی و داد صدای با کنم

صورتمو هنوز!نه:من!بخور صبحونه بیا حالا!دیوونه:بهزاد!خودم با اوردم رو پتو همین خاطر به

تصحب خانومم با درست عه:بهزاد! گوهه شبیه صورتت چرا میگم همینه خاطر به آها:نوال!نشستم

چی الان نگفتی چیزی خوردت نوال پیش دقیقه چند همین تا:من!خودت به:بهزاد!اییش:نوال!کن

اجازه کسی به من ولی بود خودم مورد در دعوا پیش دقیقه چند تا:کردی؟بهزاد باز زبون یهو شد

سویشرت یه شد بلند جاش از بهزاد!سردمه من میگم!یس:من!افتااااااد؟!بگه بد تو مورد در نمیدم

پرویی الکم با منم!بشور صورتتو برو بپوش اینو بیا:گفت و اورد در اونو بود پوشیده ورزشی توسی

باز درشو! ایناش آها!کجاست دشویی الان وا!دستشویی سمت رفتم و پوشیدمش داشتمو برش

Page 42: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 42

این داره خوبی بوی چه!بیرون زدم صورتموشستمو!داخل رفتم!خودشه عه دیدم کردم

رس همه... سرم رو گذاشتم سویشرتو کلاه!صبحی اول گرفته دوش عطر با کنم فکر!سویشرتش

جا:فتمگ ایستادمو بهزاد سر بالا رفتم من!بودن صبحانه کردن کوفت مشغول بودنو نشسته سفره

یشد حالا آها:گفتن و خنده زیر زدن همه!بشین اینجا بیا پدر:گفت بالا اورد سرشو کو؟بهزاد من

منم و!کررررد فراهم برام جایی یه خودش جفت!شد سانسور شما جلو:گفت خنده با پدر؟بهزاد

ینقدرا میکنی فکر که گامبوام اینقدر من ببخشید:من!!جلوم ریخت بود سفره تو چی هر نشستم

خندیدن همه!خوبه جوری همین مرسی نه:من!دختر بگیری جون بخور یکم خو نه:؟بهزاد!میخورم

بحص!....تخته به بزنم!ماشالا!ماشالا!میان هم به خیلی وآیسا بهزاد بروبچ وااای:گفت پرید نوال و

با دمبرگردون سرمو!سرمونه پشت یکی کردم احساس که بودیم راه تو!مدرسه بریم که شدیم بیدار

میخوام:میکنی؟بهزاد کار چی اینجا تو:؟من!میکنه کار چی اینجا این!دراوردم شاخ بهزاد دیدن

کشیدمو جیغ من!آره:بهزاد!جایی؟ همین صبح از:مشکلیه؟من مدرسه برسونم عشقمو

میشی مریض الان نپوشیدی هیچی هم تو:من!که نیست سرد:بهزاد!سرما توااااااین:گفتم

چیزی پالتویی میری الان همین!شووووو خفه:من!دیگه شدم تو دیوونه:بهزاد!دیووونه

راه یدموکش پووووفی یه من!معنا تمام به اعصابم به رید یعنی!کافیه سیوشرته این:بهزاد!میپوشی

هن:بهزاد!مدرسه سالن تو بیای میخوای مدرسه رسیدیم بیا:من!بود دنبالم مدرسه دم تا افتادم

مهه الناز معلومه هه!میکردن نگام همه!مدرسه سالن تو گذاشتم پامو که همین!بای:من!بای یالا!باو

هم کسی چه!حالش به خوش والا آره:میگفتن داشتن شنیدم دخترو تا چند یه!کرده پخش جا

دختر چه میشناسن رو بهزاد همه!باش مطمئن میکنه ولش دیگه روز دو ولی!شد عاشقش

هشب من واقعا!کنه ولم بهزاد کنم تحمل نمیتونم نه!کردم فکر خودم با خنده زیر زدن بعد!بازیه

ستد نوال!ننننننننه!بمونم زنده نمیتونم کنه ولم!دارم دوسش خیلی من!شدم مند علاقه خیلی

زا بیشتر بهزاد!کن ولشون میزنن زر اینا بابا:گفت خاصی آرامش با و شونم رو گذاشت رو گرمش

هک داشتم رو حرفی همچین انتظار انگار دقیقا!مزخرفی چیز چه!کنه؟ ولت بعد!داره دوست جونش

از الناز که!بالا میرفتم ها پله از داشتم!بابا عا:میگی؟نوال راست نوال:گفتم لبمو رو اومد لبخند یه

و کرد نگام و زد بهم حرصی و شیطون لبخند یه رسید که من به!پایین میرفت داشت ها پله

دارن خبر مدرسه کل!بودم شده عصبی خیلی دیگه کرد؟من استفاده گذشت؟ازت خوش هه:گفت

جلو رفتم!برینه بیاد اینم نمیکنم تحمل دیگه!هیچ اعصابم تو ریدن!هیچ پروندن حرف بهم! هیچ

Page 43: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 43

دنتوندا جواب توانایی یا میترسم ازت نکن فکر نمیدم جوابتو ببین النازخانوم:من!عقب رفت اون!

بزنی اضافی کلمه یه ببینم اگه!نداری رو دادن جواب لیاقت تو بدون بلکه!اوردم کم یا ندارم

زندت کردی دراز من کفش تو پاتو یا گفتی من مورد در فقط کلمه یه خداشاهده

شتمپ من بدون تازه!بچرخیم تا بچرخ ببین حالا:من!تو؟ هه:گفت و خندید الناز!فهمیدی؟!نمیزارم

یدار یعنی:الناز!کنه دفاع ازت باشه پشتت کسی میده حالی چه وووووای!هست پشتم بهزاد!پره

دلت جور هر تو:من!میکنی؟ تهدید و میترسونی میخواد سرگرمی برا رو تو که بهزادی با منو

رد جلوش از گفتمو اینو!نیست مهم واسم!دروغ!راست!واقعیت!تهدید!کن حسابش خواست

جوونه میکنه؟اون ولم بهزاد واقعا میگم:من!مرض:نوال!ها!ها:من!گرم دمت دختر وای:نوال!شدم

سرما تو زود صبح اوسکل!عاشقته ولی!باشه جوون خره:نوال!کنه ولم میگن راست شاید!ها

صبیع چقدر دیدی گفتم بد تو به باغ اون تو من وقتی! میفهمی!بیرون اومدی تو تا در دم نشسته

بعد کردی خودت روانی مردمو بچه تو دیوونه!سرت میشد غیرتی چقدر دیدی اوایل همون شد؟یا

نمی غیرتی سرت نداشت دوست اگه!دنبالت دویید نمی نداشت دوست اگه!نداره دوسم میگی

دوست اگه بستنیه نمیکردبخاطر ناقص رو بیچاره بدبخت پسره اون نداشت دوست اگه!شد

تیمرف سریع ونوال من خورد که تفریح زنگ!بسته خوردم گوه کردم اشتباه باش باش:من!...نداشت

که میزدم دور حیاط تو داشتم!باو کن ولشون!میکردن نگام یجوری مدرسه های بچه همه!بیرون

همین!فدات!میکنه بازی قشنگ چه!میکنه بازی داره بهزادم ووووی!بسکت زمین به خورد چشمم

تکون دست منم زد بهم لبخند یه!من به افتاد چشمش بزنه گل بره میگشت بر داشت که

ازش توپو میکرد نگام داشت که همینجوری! الوووو!کن توجه باباااا!هنگید بدبخت!دادم

همونجا ندونستم صلاح!داد تکون سرشو و خنده زیر زد بهزادم خنده زیر زدم من هههههه!گرفتند

بستونه بابا اووووف!میکنن نگام دارن طرف هر از دخترا همه دیدم برگشتم همین بخاطر بمونم

شده خوب هم با خیلی بهزاد منو!کردم سر ها بچه های تهمت و حرفا و نگاها با ماه دو!شد بد حالم

بام اصلا بهار!شد زهرمارم که رستوران بریم اسی و نوال و خواهرش با بود قرار بار یه ولی!بودیم

اسفند الان!میکنه رفتار عادی نداره ما به کاری اصلا بهناز ولی!میپروند تیکه همش!نبود خوب

ولی! واااااای!تمااااام و دوم نوبت امتحانات بعد نوروز عید برا میشیم تعطیل دیگه روز چند ماهیم

اسفند02منم!میشین تعطیل اسفند ده گفت مدرسه!ایش!هست هم دیگه سال یه

مزدی کلاس از جت سرعت به و برداشتیم کیفامونو همه خونه زنگ صدای با!تفلدم!تولددددددمه

Page 44: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 44

وت که بهزاد به خورد چشمم!میرفتیم راه خیابون تو نوال با و پایین بودم انداخته سرمو!بیرون

تو شسر و زمین رو پاشم یه و کرد تکیه دیوار به پاشم یه و داده تکیه دیوار به و ایستاده خیابون

تپش اون البته!رفتیم می هم با بهش رسیدم من وقتی تا ایسته می اینجا همیشه!بود گوشیش

چکار:زدم داد خنده با جلو رفتم!نیست ما به هواسش اصلا دیدم!جلو نوال و من و میرفت راه سرم

اینستا تو دیدم کردم نگاه که گوشیش به!قاپیدم دستش از گوشیو و ؟!مووووتوری میکنی

ه؟چراکی این!نفس لاااایک بیگ:بود نوشته و کرده لایک زیرش دختری یه و بود گذاشته عکسشو

با!انمجااااا!بود خوشگل خیلی ولی بود جلف دختر یه کردم نگاه که عکسشو!!نفس گفته بهزاد به

دادمو تکون سرمو تاسف سر از کردمو نگاه بهزاد به بردمو بالا سرمو من!کردن هم چت هم

خیلی فهمیدم تازه ولی!خودم چشای از بیشتر!داشتم اعتماد بهت چشام بیشتر بهزاد:گفتم

زما یهویی سری اون!گذاشته منو عکسه گوشیش صفحه سر هه!شدم خارج اینستا از!کردم اشتباه

تا برص فهمیدی اشتباه!کن صبر آیسا:بهزاد!شدم رد پیشش از دادمو تحویلش گوشیو!بود گرفته

هک همه اون حرمت به بهزاد:گفتم سمتشو برگشتم بود شده جمع چشام تو اشک من!بدم توضیح

گریه دویدمو می داشتم که جوونی تموم با و دویدم!دنبالم نیا بزارو احترام بودیم هم با

تسم رفتم دویدم و زمین انداختم کیفمو رسیدم که خونه به!دوید می سرم پشت نوالم!میکردم

نوال! گریه به کردم شروع و تخت رو انداختم خودمو و کردم خاموشش برداشتمو گوشیمو!اتاقم

مهم واسش تو که!گفتن بم ها بچه هه!کنه کاری نمیتونه شدمو سگ میدونه چون سراغم نیومد

چی مهه تو بودی کور تو نکردی باور بودی خر تو آیسا!گفتن چی همه اونا!گفتن بم ها بچه!نیستی

-!نیست خوب اصلا حالش نه-!اومد بیرون از نوال صدای!متنفر!بهزاد ازت متنفرم!شعور بی!بودی

هدیگ اومدی اگه!نیا!نه،نه!کنه راحت خودشو بزار!میترسم پیشش نرفتم-!میکنه گریه داره آره

نوالم!بیرون میندازم هم رو تو میام وگرنه.رو صاحاب بی این کن قطع نوااااال:زدم داد اتاق از!هیچ

هم بودم خواب هم!برد خوابم که گذشت چقد و شد چی نمیدونم!کرد قطع و کرد خداحافظی زود

بر دوباره از ولی پریدم خواب از بار چند!واقعا بودم اصلاخواب نمیدونم بود بهزاد پیش فکرم

و چهل و هشت کردم نگاه که ساعت به پریدم خواب از که شد چم نمیدونم!میخوابیدم میگشتم

زا و کردم باز و اتاق در قفل!زیاد چقد!؟!خوابیدم اینقدر واقعا من یعنی وای!بود شب دقیقه پنج

دایص یهو!نبود کسی پذیرایی تو رفتم!نبود خونه کسی انگار بود تاریک جا همه بیرون زدم اتاق

دیدم بالکن تو رفتم بازه بالکن در دیدم گشتم صدا دنبال برگشتم رسید گوشم به یکی هق هق

Page 45: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 45

گریه داره و گذاشته زانوهاش بین سرشو و کرده جمع زانوهاشو و زمین رو نشسته نوال

تامدس با سرشو و نشستم روش روبه رفتم!خدا وای!اومده پیش مشکلی نکنه شدم نگران!میکنه

فقط نگفت چیزی نوال!عشقم شده چی نواااالی:گفتم زدمو زل چشاش تو و بالا اوردم و گرفتم

شده چی:گفتم شدمو اشکاش کردن پاک به شروع زدمو پس دستاشو!کرد پاک اشکاشو

خندیدن حال اصلا ولی صداش اون با گرفت خوبه؟خندم حالت:نوال!اه کردی لبم به نوال؟جون

خو:نوال!نواااال:من!هیچی:چته؟نوال الان تو باو عا:من! شده گی صداش کرده گریه بس از!نداشتم

ودممخ بگم چیزی بهت و بزنم حرفی نمیتونستم منم کردی گریه خیلی بود بد خیلی حالت تو

خیلی:گفتم سرشو تو زدم یکی!دیوانس واقعی معنای تمام به این یعنی!دیگه کردم گریه نشستم

اباب سرده خیلی هوا داخل بریم پاشو:من!خنده زیر زدیم دو هر!البته صد که عمم:من!عمته-!الاغی

با و مگرفت دستشو!اینجا؟ نشستی بافت یه با سرما این تو تو بعد میفهی میاد برف داره!حس بی

صورتشو تا دستشویی رفت نوال!عاشقشم من ولی!ها دیوانس خیلی نوال!داخل رفتیم هم

نستممیتو بالا واز بود خیابون سمت بالکنمون!بالکن سمت رفتم پوشیدمو پالتومو منم!بشوره

سوز!میومد برف داشت!گرفتم بالا سرمو!میبینم رو ها خونه و ا مغازه و ماشین و فلکه و سبز فضای

همب ممکنه بهزاد که نمیشد باورم واقعا!بودم کرده داغ خیلی نشد سردم ولی خورد صورتم به بدی

تنگف نفسم اون دختره لایک و چتشون ولی کردم اشتباه من بگم میخواستم چی هر!کنه خیانت

نه:گفتم برگشتمو بیرون؟من رفتی خودت داخل اوردی منو:نوال!خداااااا!اه دیدم رو دختره اون

زد النو!سرخت موماخ فدای:گفتم جلو رفتم!اولالا:نوال!بکشم نفس تمیز هوای یه میخواستم فقط

سمت برد حجوم دو حالت با!خورد زنگ گوشیش!برقی عنتر کن مسخره خودتو:گفت دستمو رو

ببین باو نترس:نوال!نداره بر گوشیشو بهزاده اگه که کردم نگاش التماس با من!گوشیش

آرامش بهم خیلی واقعا!بالکن تو برگشتم منم اتاق تو رفت اون!بود اسی شکر رو خدا!عشقمه

ارهست تا دو کردم نگاه اسمون به!شد شب زود چقد وی بود بیست و نه کردم نگاه ساعت به!میداد

هزادب منو بین!هه!بود نصفه هم ماه داشتن فاصله هم با خیلی که ستاره دوتا قفط!بود آسمون تو

یگهم چی بهزاد میشنیدی و مینشستی باس آیسا بود الکی چیز خیلی ولی افتاد جدایی خیلی

منو ونا اگه نمیخوام اصلا اه!کنه قانعم دروغ با مثلا!کنه قانعت بتونه شاید یا داره دلیلی یه شاید

همچنان برف!برس دادم به ماماااااان!جلفی اون به اونم!کنه چت دختر یه با نمیرفت داشت دوست

ومیکردیم بازی برفا با اون منو و بود اینجا بهزاد الان کاشکی!بود کرده پر رو جا همه و داشت ادامه

Page 46: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 46

یخیل!اه!چرا عشقم کردی اینکارو چرا بهزاد!نمیشد اینجوری اصلا کاشکی!میساختیم برفی آدم

رو دست زود!اومد سرم پشت از نوال صدای و شد سرازیر چشمام از اشک قطره یه!نااااامردی

هی مه تو بابا هیچی:چته؟نوال ها:گفتم و سمتش برگشتم و کردم پاک صورتمو کشیدمو صورتم

خاموش گوشیتو چرا مگس الاغ-!رفتم تو به میدونم:من!خری خیلی...مرض:نوال!وا:من!بهم بچسب

بهزاد نبود بازی اگه!هه:بچهاست؟؟من بازی مگه مرض و داری دوست: نوال!دارم دوست-کردی؟

یدلیل حتما نیست دوست ها؟شاید میندازی تهمت الکی چرا: نوال!نبود دوست نفر صد با همزمان

همینجورین پسرا همه!داریم قبول اوکی بوده باز دختر قبلا باشه!داره دوست بهزاد بخدا بابا داره

ازش ضعفی نقطه هیچ باهاشم که ساله چهار ببین الان ولی!بود همینجوری هم اسی حتی

الان که میشه وتموم بود هوس مدرسه دخترای قول به بهزاد ولی داره دوست واقعا اسی:من!ندیدم

اوتقض الکی نبودین باهم بیشتر ماه دو!بودین هم با چقد شما چی؟مگه یعنی: نوال!رسید وقتش

راب باو خفه:من!هست ماهی شیش یه یعنی!بود اول نگاه همون از تو به اون عشق البته!آیسا نکن

یاس ولی بالا بکشه میخواسته برداشته شراب بهزاد میگه اسی:نوال!پلیز نکن عشق،عشق من

به خوب:من!دیوار تو زد شرابو بطری و شد عصبی بهزادم اورد یادش بودو داده تو به که قولشو

بفهمی نمیخوای چرا چپ علی کوچه به میزنی خودتو چرا:سرم زد داد شدو عصبی نوال!عنم

حرف باهات کن روشن گوشیتو برو!ندیدم تو از خنگتر آیسا!خیلی!نفهمی خیلی!هاااان

روشنش برو نیار در بازی مزه بی انقدر دیگه:نوال!ندارم باهاش حرفی هیچ من ولی:من!داره

باید!میکنم،میکنم،میکنم دخالت:نوال!نکن دخالت بهزاد منو بین!اه! چه تو به اصلا نمیخوام:من!کن

ستدو پ ن پ:گفتم که اتاق سمت میرفتم داشتم شدمو بلند من!خودته دست مگه کنی روشنش

پایین بیار صداتم!نمیخوااااام:زدم داد تر بلند من!کن روشن رو صاحاب بی اون:زد داد نوال!خودته

رفتم!کردم قفلش و بستم محکم درو اتاقو تو رفتم!بلندتره من صدای بالا ببری صدا میخوای اگه

کوچه وارد داره ماشین یه دیدم که میکردم باز پردرو داشتم!نمیومد بند اصلا برف پنجره سراغ

کردی فکر!بود خودش هه!ایستاد ساختمون در دم رنگ مشکی کامارو که موندم منتظر!میشه

و تخت رو کردم پرت خودمو کردمو رها رو پرده!امیدی بهزاد آقای بیام تا باش!پایین میام

لباس نکنه که میکردم چک بهزادو و پنجره پیش میرفتم هی!میشد؟ مگه اصلا ولی!خوابیدم

به و ایستاده بیرون همش!ماشین تو نمیرفت اصلا لامصب بخوره سرما و باشه نپوشیده مناسب

لانا خونتون برو بگو و گوشش تو بخوابون سیلی یه برو میگه یکی الان!بود داده تکیه ماشین

Page 47: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 47

باز و ماشین در برگشتو بهزاد یهو که نرم یا برم که میرفتم کلنجا خودم با داشتم!میشی مریض

صبح!وشکر خدار آخیش!رفت شدو سوار بعد!اونور رفتم پنجره از سریع منم بالا اورد سرشو کرد

نشد بدل و رد اون منو بین حرفی هیچ بودیم مدرسه راه تو بیرون زدیم ساختمون از نوال منو

که مکن باز و سالن در که میخواستم!بود متروکه انگاری نبود مدرسه تو کس هیچ مدرسه رسیدیم

و شیدک پوووفی یه نوال!میکنم بس من کنی بس تو نوال:من!خدا رو تو دیگه بسه آیسا:گفت نوال

اه بچه از تا چند با که دیدم النازو!بود شلوغ خیلی بیرون برعکس سالن اوووف!سالن داخل رفت

تو منو اج میتونن میکنن فکر بعضیا هه:گفت زدو لبخندی یه دید منو تا بودن بخند بگو مشغول

نمیش پرت ماه چند از بعد سرگرمین و هوس برا فقط اونا نمیدونن بدبختا کنن پر عشقم قلب

اومد اینم بود شده مالی ریده بدجور اعصابم!خنده زیر زدن هم همه و خنده زیر زد بعدش و!دور

جیغ هب شروع کردم بلندش جاش از گرفتمو کلیپسش از النازو سمت رفتم عصبانیت با!بهم رید

این من مورد در نمیدونم اجازه بهت خوردی؟ گوهی چه تو گفتی؟هاااااان؟الان چی:من!کرد زدن

تر ایینپ لیاقتت خیلی تو چون نکن مقایسه خودت با منو!بزنی زر و کنی باز مسترابتو دهن جوری

ات چون نکن بدو یکی من با انقدر و بمونه بزار رو داری که آبرویی زره یه همین ببین پس!منه از

سالن های صندلی رو افتاد که دادم هولش کردمو ولش بعد و!میفهمی کردم تحملت خیلی الان

حالت با و کلاس در!کلاس سمت رفتم و زدم پس رو بودن شده جمع دورمون که رو دخترایی

ور نشستم رفتم کلام و سلام بدون در سمت برگشتن زده وحشت ها بچه همه که کردم باز عصبی

مدرسمون مشاور کرد باز درو ها بچه از یکی!زدن کلاسو در که بودم نشسته کلاس سر!نیمکت

این وی!دارم کارش بیاد احمدی خانوم لحظه یه میشه ولی رحمانی خانوم ببخشید:مشاور!بود

رفتم من!دارن چیکارت ببین برو بیا احمدی دخترم:رحمانی خانوم!داره کارم چی دیگه

به منم!بیام بدمو انجام دارم کاری یه من تا مشاوره اتاق داخل برو:خانوم؟مشاور بله:من!بیرون

ور که دیدم رو یکی برگشتم وقتی!بستم درو شدمو وارد و بازکردم اتاقو در کردمو گوش حرفش

با نفکرکردی!خانوما خانوم!سلام:بهزاد!وا!میکنه چیکار اینجا این!بود نشسته مشاور خانوم صندلی

که مکن باز و در که برگشتم سریع کنین؟من فرار من دست از میتونین گوشیتون کردن خاموش

رو از بهزاد!اینجا اومدن اشتباهی ایشون خانوم:من اتاق تو اومد آب لیوان یه با مشاور خانوم

این!جااااااانم!میشینم اینجا من جات سر بشین!باش راحت بهزاد پسرم:مشاور شد بلند صندلی

بفرما!اومدن عمدی اتفاقا نیومدن اشتباهی ایشون دخترم:گفت؟؟؟مشاور چی

Page 48: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 48

عاواق بده صبر بت خدا:گفت و بهزاد به کرد رو مشاور!خبره؟ چه اینجا ولی ببخشید:من!وا.بشین

دیوونه منو همینش:گفت و خندید بهزاد!زد حرف باش نمیشه میاد جوش زود خیلی

وجود ای غریبه اینجا:بهزاد!کن صداش خودش اسم به باشی راحت میتونی:مشاور....آقای:من!کرده

میخواد میدونم من:گفت و پرید بهزاد!بفرمایید:مشاور! خانم؟؟ بپرسم سوال یه میشه:من!ندارد

بهزاد هب متعجبی نگاه یه من!راحتم باهات انقدر من نمیکنی بیرونم تو و اینجام من چجوری بپرسه

دل به منم دل!داره راه دل به دل نیست خونی ذهن:بلدی؟بهزاد هم خونی ذهن:گفتم کردمو

راهی هر از برسه بهت دستم نمیشد دیدم بیامرزمه خدا مادر صمیمیه دوست مشاورم تازه!تو

حرف بات تا کرد قبول اونم زدم حرف بامشاور اومدم همین بخاطر کردی فرار دستم از رفتم

نمنمیتو الان ببین!رو موضوع بفهم خوب اول میکنی قضاوت توزود چرا دخترم ببین:مشاور!بزنه

تموم هم تو پسرم بهزاد کنین صحبت تنهایی هم با بزارین قرار شب ولی دارم نگهتون زیاد

مثل هه:من!میام خونتون در دم امشب آیسا!چشم:باشه؟بهزاد بده توضیح براش رو موضوع

مگه:گفت خندیدو بهزاد!من ام خری چه اه پرید دهنم از یهو دیشب؟وووووی

قرار گفتم!ها نشد عه:مشاور!گرفت خندم خیلی هههههه:من!عمت ارواح آره:بهزاد!نه:دیدی؟من

فعلا!شب ده ساعت امشب:بهزاد!شه شر براتون ببینتتون نیاد کسی بهزاد یالا کنین دعوا نه بزارید

خندیدو مشاور که مشاور سمت برگشتم تعجب حالت با!ها دیوونس وا!رفت گفتو اینو!بای

رو همیدگه بزارم که میکرد التماسم داشت دیشب از!باش داشته هواشو داره گناه:گفت

تر داغون نمیدادی جواب میزد زنگ بهت دفعه هر خودم جلو!شد داغون دیشب!ببینید

کارارو این دختر یه خاطر به حالا تا عاشقته واقعا!گریه زیر میزد نبود غرورش اگه یعنی!میشد

که دخترا با داره دوستم اگه!کرده دخترچت یه با دیدم خودم!کنم چه خوب:من!نکرده

رمشاو گفتم دلم تو اوکی؟من بده فرصت بهش فقط میگه بهت رو چیا همه امروز:مشاور!نمیچته؟

هم مشاور!میده آشتیشون میاد این کنه جدا پسرا از رو دخترا میزارنش یعنی!برم مدرسمونو

کلاس برم نداشتم حال!بیرون زدم اتاق از گفتمو اینو!اجازه با الان چشم باشه:من!قدیم مشاورای

معج حواسمو تا رسید گوشم به یکی صدا که بشورم دستامو خواستم!دشویی رفتم همین خاطر به

داخل رفتم سریع من میزد حرف یکی با و ها دشویی سمت میومد داشت!خَرَس الناز دیدم کردم

نبرگرد دوباره ممکنه ولی هم از کردی جداشون تقریبا الان!فرانک ببین:الناز!ها دشویی از یکی

تومن صد چهار موقع اون کنی جداشون هم از کاملا تونستی اگه میدم بهت رو تومن دویست این

Page 49: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 49

به اینجاش دیگه:فهمید؟الناز دختره چطوری میگم ولی آره:دختره!گرفتی؟ میدم بهت رو آخری

ایدب من!جدایی چه!پسره دختره،کدوم کدوم!میگن چی دارن اینا!کلاست سر برو نیست مربوط تو

از!خدا وای! ماست با منظورشون نکنه وی!کنم تهدید النازو این تا بخوره دردم به شاید بفهمم

نگام داشت تعجب با الناز!سمتم برگشتن وحشت با دختره اون و الناز که بیرون زدم دشویی

کیه؟قراره این!کردم نگاه دختره اون به گرفتمو ازش چشم رفتمو بهش غره چشم یه که میکرد

آره!زد چت بهزاد با اینستا تو که دخترس همون نکنه!بود آشنا برام کنه؟قیافش جدا هم از رو کیا

با الان ولی!جلف و بود شخصی لباس با اون!میکنه فرق الانش با خیلی ولی بودم دیده عکسشو

یچ تو:گفت لرزون صدایی و ترس با الناز!نمیدونم اووف!نباشه خودش شاید خو!مدرسس فرم اونی

که شما جز هب البته!دستشویی بیایم تا باشیم داشته دلیلی که نمیکنم فک:اینجا؟من میکنی کار

چرا منه مورد در صحبتاتون وقتی:من!فالگوشی بودی ایستاده:الناز!هه!دارین خاصی دلایل

که دنکر یکی به دست هم با همونه پس هه!ریختن بهم الناز و دختره گفتم که اینو!نشم؟ فالگوش

پووووفی یه الناز!هه!چی همه:شنیدی؟من چی:الناز!خوندین کور ولی!کنن جدا هم از بهزادو منو

کنی جدا هم از عشقمو منو مزخرفت کارای این با که نکن فک خانوم الناز:من!کشید

و داد با هه:من!شووووو خفه:الناز!بهش چسبیدی!اه کن ولش نداره دوست بهزاد بابا!؟!فهمیدی

دگیزن تو اومدی نمی اگه بیشعوره نحس تو سر از همش:الناز!کنی درست رو چیزی نمیتونی بیداد

من هن:من!برو برو برو زندگیم از ازت میاد بدم بابا میشد من مال عشقم و نمیشد عاشقت اون بهزاد

ممکنه نفهمیدم که بودم خر من چقد!بیرون زدم ها دشویی از گفتمو اینو!ازت میاد خوشم خیلی

اَه!نکردم گوش نوال حرف به که بودم خر چقد!کردم شک بهزاد به که بودم خر چقد!باشه الناز کار

داشته وجود دنیا تو نکنم فک من از تر خر یعنی!میکنم جبران رو چیا همه من امشب!امشب!خداا

کرد سعی چقدر بهزاد گفت بهم چقدر نوال!کرد خیانت بهم بهزاد کردم فکر واقعا الاغ من!باشه

یساآ واقعا یعنی!اَه!میکردم فرار همش اوسکل منه ولی بگه برام رو چیا همه تا برسه من به دستش

ولش کرده چت دختر یه با دیدی تا که بود حد این تا اعتمادت یعنی!نداشتی اعتماد عشقت به

نگام داشت نگرانی با نوال!گرفتم اجازه کردمو باز درو رسیدم که کلاس به!که واقعا!کردی

لتحلی تجزیه مشغول مغزم من!کرد سوال به کرد شروع شدو باز دهنش نشستم که همین!میکرد

که صبح خاطر به خواستن؟نکنه ازت کردن؟چی چه دختر:نوال پرسیدن سوال حال در خانوم بود

با!بگو چیزی یه بزن زری یه د!بمیری الهی ای!کرده شکایت رفته چلغوز کردی؟دختره دعوا النازو

Page 50: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 50

ایتشک رفته!گفتم همون:نوال!میاد بدم الناز از خیلی:گفتم و نوال به کردم رو الناز اسم شنیدن

ززبگوزز:گفت و مانتوم به چسبید نوال که شدم بلند خورد که تفریح زنگ!عوضی دختره کرده

تمنداش خندیدن حال خودم من!بیرون بریم بیا!میبره بو رو اینجا بگوزم اگه:من!خداااااا رو تو دیگه

دروغ:نوال!دادم توضیح براش رو ی تا الف از بیرون زدیم کلاس از وقتی!خنده زیر زد نوال ولی

ینا دنبال بریم بیا:من!اینجا کارس هیچ بدبخت بهزاد گفتم دیدی:ایش؟نوال چیه دروغم:من!نگو

نمیدونی سرت تو گی:نوال!کنم فکر عا ولی نمیدونم:فرانکه؟من اسمش:نوال!فرانک....دختره

کور ای:من!کجا؟!کی!کو:نوال!اوناش نوال واااای!عنم به:من!شده آقاتون مزاحم چیه؟یعنی اسمش

این بااااو:نوال!اووون پ ن پ:اااااااین؟من:نوال!خوو روته به رو اونا کوری الانشم هرچند الهی بشی

هوووووشه:من! ناجوره وضعش کلا!همس با!نپرس و نگو که ایِ موریانه یَک نژاده قبیشی فرانک

ما فقط بده این به تومن(211)قراره که مقصره شرف بی الناز بابا!داره گناه دختره بزن حرف درست

دممر به من یعنی طلا دستت:من!بچسب بیشتر بهزاد به لجشون سر هم تو:نوال!کنه جدا هم از رو

تیح که اینه منظورم خررررره نه:نوال!دوستیتم این مرده کشته یعنی!شم فدات مرسی!میچسبم

اینا لج سر از و نکن ول و بهزاد هستن هم چین نقطه حال در دیگه دختر یه با بهزاد دیدی اگه

بهزاد بیشعوری خیلی!شوووو خفه:من! میگه داره چی نمیدونه خر اوسکل نوال این!بمون باهاش

دهخن زیر زد من قیافه دیدن با نوال!کردم بچگونه قیافمو!داله دوشم چون نمیکنه رو کارا این من

چی همه الان ولی:من!میخواتم هوس برا منو بهزاد میگفتی پیش روز چند تا شد چی هااااا:گفت و

نریخت بهزاد تماسای کردم روشنش که همین!کنم روشن گوشیمو گرفتم تصمیم! کرده تغییر

اس ام اس گوشیم برا که بودیم نشسته وی تی پای نوال منو!کرد تعجب گوشیم بدبخت...جلوم

گوریله عامو از کردم بازش برداشتمو جفتم از گوشیو!کرد نگام سمتمو برگشت زود نوال اومد

گرفتمو نوال سمت گوشیو!شرمندم!بیام نمیتونم امروز شرمندم عشقم:بود نوشته!بود

دست از خیلی!برو باش:نوال!بخوستم میرم من!چمیدونم:چی؟من برا پ!وا:نوال!نمیادش:گفتم

حتما کنه فرار دستم از نمیتونه اَه!نمیاد امروز چرا!وضعیه چه این آخه بودم شده عصبی بهزاد

حال در و تخت رو انداختم خودمو!بیشعور!دارم واست!باش میکنم شهیدت میرسه بهش دستم

به ریدم اَه!رسید گوشم به گوشیم صدا یهو که بودم خواب خواب!برد خوابم بهزاد به دادن فحش

گوشیو نیست کن ول دیدم!خوابن مردم!خوووو کن قطع د بابا!خوووو میاد خوابم!محل بی خروس

تدرس: هااااااا؟:گفتم حرص با دادمو جواب اسم به کردن نگاه بدون و بیرون کشیدم بالشت زیر از

Page 51: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 51

نو:من!ببخشید خانم اوه! :گرفتین اشتباه آقا:من!کیه؟ مَرده این!الله بسم وی!بزن حرف

خودت کوچیکیه به ولی کردین بیدارم شیرینم خواب از و ها شدین مزاحم هرچند!پرابلم

هک پایین بیاید و بکنید دل زیباتان خواب از لطفا! :بله:احمدی؟من آیسا خانوم! :میبخشمت

راچ خو باشه:من!پایین بیا میگم بهزادم بابا!اینوووو اووووو: هاااا؟:من!پایین این میزنم یخ دارم

مرور خودم برا حرفاشو داشتم!دادم ادامه خوابم به کردمو قطع!آمازونی وحشی میزنی داد

حرف باش اینجوری من بود بهزاد این یعنی دروووووغ!قراره چه از اوضاع فهمیدم یهو!میکردم

چراغ و انداختم سرم رو کلاهم و برداشتم پالتومو و شدم بلند زود!خدا وای!نگووووو الکی!زدم

دعا دعا!شدم سوار زود و زدم و آسانسور دکمه!بیرون زدم خونه از سریع کردم خاموش اتاقو

دو تحال با و بیرون کردم پرت خودمو زود ایستاد آسانسور که همین باشه نرفته بهزاد که میکردم

همین هنو ماشینو به داده تکیه بهزاد دیدم وقتی بیرون زدم کردمو بازش!ورودی در سمت دویدم

چشامو تو زد زل و بالا اورد سرشو شدم نزدیک بهزاد به وقتی!کشیدم عمیق نفس یه جاست

امید نا داشتم میگم!خو نیستی باغ تو تو اوووه:چی؟بهزاد:من!ها میشدم امید نا داشتم:گفت

هع:بهزاد!اومدم!نه!آهااااا:من گفتم و خاروندم سرمو من!نمیای و خوابیدی برگشتی گفتم میشدم

ادب بی نزدم حرف بات روز دو:گفتم. کردم بهزاد به غره چشم یه من!نیومدی کردم فکر واقعااااا

و یدخند بهزاد!پررو:من!نشم ادب بی من تا نکنی ولم میخواستی خو:بهزاد!گشتی کیا با!هاااا شدی

دوست واسه بزار!ندارم دوست تلخ گوشت:من!بخورم بیا بیا!شد عصبی بیا آه:گفت

هم وت میگه من به!گوزو کثافت ای!کردم نگاش عصبانیت با من!جزئشونی توام خو:بهزاد!دخترات

دم میفرستادم جنازتو وگرنه میدونم فرانکو قضیه اوردی شانس دخترامی دوست از یکی

رزی بهزاد الان کنید توجه همه است حمله برای کشیدن نقشه حال در زخمی پلنگ:بهزاد!خونتون

! مزه بی داشت خنده خیلی هه هه هه هه:من!میدهد جان پلنگ این دست

کردنو قهر معلومه کاملا:گفت و زد چشمک بهزاد!اصلاااااااااااا من ولی:من!عاااااااااااااشقتم:بهزاد

مدید من!نداری دوست منو تو که ضایعس کاملا اصلا!بود چی بخاطر بنده برای شما شدن غیرتی

سرما این تو اوردیم و کردی بلند شیرینم خواب از منو گذاشتی قرار حالا:گفتم میکنه ضایعم داره

چرا اولا!دارم کار شما با من نخیر:گفت و کرد مصلهتی سرفه یه بازیا؟بهزاد مسخره این برا

گوشیتونو

Page 52: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 52

وناز و دختر یه با شما چت دیدن با من داشتی انتظار یعنی:پیش؟من روز دو بودین کرده خاموش

دقیقا:نگم؟بهزاد چیزی و!کنم برخورد طبیعی خیلی من آلی جناب برای دختر یک آمدن عشوه

این به!کنی عادت باس همین بخاطر عااااقاس و جذاب و زیبا و معروف فرد خیلی عاقاتون آخه

خندیدو بهزاد!میکنم عادت من که الانه بصبر حالا!گیلاااااس:من!میگه چی این!جاااانم!چیزااا

تربیش من آیسا!نکردی نگاه سرتم پشت و رفتی زود انقدر که نداری اعتماد بهم تو واقعا:گفت

من به اعتماد ذره یه فقط بگو تو لعنتی آخه ذره یه تو بعد دارم اعتماد بهت خودم چشای

چند با همزمان که احساسم بی باز دختر انقدر من کردی فکر که ازت شدم ناراحت خیلی!نداری

رابطه وامبخ اینکه به برسه چه کنم نگاه تو جز به کسی به نمیتونم حتی من آخه لامصب!باشم نفر

میفهمیدی میخوندی هرزه دختره اون با منو لعنتی چت اون موقعه همون تو اگه هه!باشم داشته

پی بعد و داد نظر عکسم مورد در اومد یهو اون!گفتیم چی هم با ما اصلا و قراره چی از اوضاع که

گیر پی میخواستم!میپیچوند رو موضوع هی اون و هست کی که میپرسیدم ازش داشتم همش داد

من و رفتی و کردی ول تو اینجا که داره خبر و میدونه من مورد در چی همه چون!کیه ببینم بشم

خدا!میکردی فرار تو میومدم راهی هر از دنبالت میگشتم همش و شدم چی همه بیخیال اصلا

کنه؟نه خراب رو ما بین بود قرار الناز طرف از دختره اون که بگم بهش من الان کن کمکم

وریاخ گوه این از دیگه که بگیره جلوشو تا بهتره خیلی بگم اگه ولی...ولی!..نمیگم بش!بیخی

دستشویی تو امروز:من!بگو اوکی-اوکی؟!نشو عصبی ولی میگم چی یه:من!جانم-!بهزاد:من!نکنه

جدایی ما بین تا:گفتم پایینو انداختم سرمو چی؟من تا:بهزاد....تا....تا....داد پول یکی به الناز

رتس تو ریدم ای!کنه باور رو عنو من که کیه حالا!چی؟مطمئنی؟بیا:گفت تعجب با بهزاد!بندازه

به خو:من!خو:بهزاد!چرا:من نمیدونی؟ رو دختر اسم:بهزاد!پ ن پ:من!بهزاد

اون اسم خو پوووووف:کی؟بهزاد اسم:چیه؟من اسمش خو: بهزاد!ها:من!وا:بهزاد!جمالت

کردو فکر یکم بهزاد!فرانک آها:من!میپرسی من از:بود؟بهزاد چی!اسمش اون!آهاااا:من!دختره

یا اینستاس تو دختره همون بدونم تا:چی؟بهزاد برا:بدی؟من نشونم میتونی فردا:گفت

براش پیازو تا سیر از نشستم نیست کن ول این اوووه!دیدم!گفتن چی دیگه:بهزاد!باش!اوکی:من!نه

خوبش ایول:بهزاد!پ ن پ:من!گفتی؟ بش جوری این جدی؟یعنی:بهزاد!دادم توضیح

خواب به برم بزار منم خونتون برو خو:من! یکم چرا:نیست؟بهزاد سردت تو میگم:من!کردی

خواب الناز و فرانک قضیه این نکنه میگم!میاد خوابت هنو تو اووو:بهزاد!بدم ادامه شیرینم

Page 53: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 53

والن حالا خو اووو:بهزاد!بپرس نوال از برو بیا واقعیته!خیررر ن:گفتم سرمو تو زدم یکی من!باشه

چیزی یه یاد راه نصفه من!عشقم بای!خوش شب:بهزاد!بخیر شب یالا:من!خوابه خواب!تو از بدتر

اومد برف که شبی اون بهزاد:گفتم و!زدم زل بهزد چشای تو و برگشتم که افتادم

قهر اگه:بهزاد!شبی اون میکردیم بازی برف هم با داشتم دوست خیلی:من!آره:یادته؟بهزاد

تقصیر انگار اه!کنم چه خو:من!میکردیم درست برفی آدم میرفتیم دنبالت میومدم نمیکردی

طغل!میکشمش:بهزاد!کرده چت عشقت با یکی ببینی میشی چی بزار من جای خودتو تو خو!منه

برم میخواستم!نزن حرف الکی پ دیدی دیدی: گفتم خندیدمو من!آبادش جد هفت خودشو کرده

کنده جا از زود ول و شل که منم خودش سمت کشید گرفتو خشم با دستمو بهزاد که خونه

وقت،هیچ هیچ آیسا:بهزاد!هاشم بنی قمر یا این شد جدی یهو ووووی زد زل چشام تو بهزاد!شدم

ندم علاقه من جز پسری به بگیری انتقام میخوای یا حتی باشی مجبورم یا حتی وقت هیچ!وقت

هیچ آیسا!باشی من عاشق وفقط فقط عمر آخر تا و نکنی ولم وقت هیچ که میخوام قول ازت نشو

حرفا این بهزاد:من!شد آواره سرم رو دنیا کل کردی قهر که روزپیش چند همین نکن ولم وقت

روز چند همین نامرد:گفت و کشید آهی یه بهزاد!نمیکنم ولت وقت هیچ که میدم قول بهت چیه

خودم من!روز اون بود خوب خیلی حالم من کردی فکر بهزاد هه:من!کنی ولم میخواستی پیش

هک نمیکردم فکر!دارم دوست چقدر فهمیدم تازه!دیوونتم!آیسا عاشقتم:بهزاد!بودم تو تر داغون

هخند با حرفم وسط پرید.....بی!نبودی عاشقم یعنی!جاااانم:من!باشم باخته دل بهت انقد دیگه

چشامو من!شدم دار خبر الان که!نداشتم خبر شدتش از ولی بودم عاشقت دیوووونه نه:گفت

نهمی وگرنه کردی جمع سوتیتو زود که اوردی شانس اوردی شانس یعنی:گفتم کردمو ریز واسش

سا بم چرا بهی راستی عه:من!بازیاتم دیوونه همین دیوونه:گفت و خندید بهزاد!میکردم خفت جا

فتمگ برگشتیم الانم!دکتر بردمش شد بد حالش اجیم:بهزاد!اومدی الان بعد نمیای گفتی و دادی

شده؟آجیت چیزی!نباشه بد:من!ندادی خانوادم تحویل جنازمو فردا تا پیشت بیام

زن کپی دقیقا نارنجیه نازک خیلی آجیم کلا ولی عادی خیلی سرماخوردگی:چشه؟بهزاد

گفته چی بودم فهمیده تازه رفتارش این از من کشیدن سوت کرد شروع و گفت اینو!داداشش

و داد ماساژ دستشو بهزاد!ای نارنجیه،عقده نازک عمت:گفتم بازوشو تو زدم محکم یکی

گاز ابی خو:بهزاد!نگرفتم گازت تا خونتون برو:من!است فوران حال در ببرکوچولو خشم اوووه:گفت

نههه:میترسی؟من:بهزاد! جیییغ برق و رعد وااای!هوا پریدم متر01 منم زد وبرق رعد یهو ک!بگیر

Page 54: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 54

جودو کل و میشد تندتر کم کم و زد بارون یهو!تو میگیییییی چی برقم رعدو عاشق من دیوننههه

خوابن ها همسایه ک رسید ذهنم ب یهو میزدم جیغ و میپریدم ک همیجوری بود شده خیس من

عرررر فقط زدن داد ب کرد شروع و کرد نگام بهزاد بعدش!جام سر ایستادم و گرفتم دهنمو جلو

ولی نه:گفت و خندید بهزاد ؟!متعال خداوند ی اجازه با شدی دیوانه:گفتم و سمتش برگشتم!میزد

داد داشت ک جونی تمام با و زد زل چشام کردتو گل منم زدن داد حس زدی جیغ تو ک بس

و گذاشتم دهنش رو دستمو و سمتش پریدم و شدم هول من ک!ایساااااا عااااااااشقتممممم:زد

ردماو در جیبم تو از کلیدو.... خوش شب...نخوردیم کتک تا بریم بزا:من خوابن مردم روااانی:گفتم

یکی سایه بستم سرم پشت درو ک همین شدم خونه وارد و اوردم در کفشمو کردم باز واحدو در و

و شد جوگیر میزنم جیغ من دید ک اونم زدم جیغ یهو و دیدم در روی رو امازونی جنگل موهای با

چ ای پ نوال وااا:من!شد قطع دوتامون زدن جیغ و کرد روشن چراغو!زدن جیغ ب کرد شروع

اون و تو!خوابن مردم نمیگی!عن ازار مردم شو خفه:نوال!اومدی موشها جنگل از انگار وضعیه

عنترافتابی ببینید همدیگرو نمیزارم دیگه خودم جان ب!زدن عر ب کردین شروع الاغت

خون خفه لحظه اون تو دادم ترجیح کردن قاطی بدجور اعصابش الان فهمیدم!ها

رهدا اونا خو!دکتر ببرمت بیار یادم بهزاد وا:من ؟!کو...کو...کو:بهزاد! اونا اونهاش بهزاد:من!...بگیرم

چشاتو مردمو دختر خوردی هوی:من! انداخت فرانک ب نگاه ی بهزادم!بیرون میزنه مدرسه از

داد نشونم دختررو عکس و اورد در گوشیشو بهزاد ؟!ناموسا:من!خودشه هه:بهزاد!هیزه عامو بردار

لیخی خودشه کنم فک اره:گفتم و کردم نگاش و بردم دستش از گوشیو ؟!خودشه بنظرت گفت و

دختررو داره نکنه الله بسم!اینجااااا بیا:زد داد و کشید سوت بهزاد یهو ک! خودشه اره!شبیشه

هرزه ی دختره سرت تو گی ای!سمتمون میاد داره الناز دیدم بالا اوردم ک سرمو!میزنه صدا

ی سنگین سر خیلی بهزاد!بهزاد سلام:بود ترسیده یکم الناز!کنم خفت دارم دوست بیشوور

ک رهب خواست!عزیزم مرسی اهااا:الناز!بدم بت اینارو گفت بهار:گفت و برداشت زمین از پلاستیک

راحت!قلبم رو ریختن یخ اب سطل ی انگار اخییییش!نیستم تو عزیز من ضمن در:گفت بهزاد

دستمه ک بهزاد گوشی ب نگاه ی و کرد من ب نگاه ی الناز ک زدم نمایی دندون لبخند ی!شدم

در نزدم واحدو زنگ هنو خونه رسیدم ک همین!بریم یس:بریم؟من خب:بهزاد!رفت و انداخت

نتیجه این ب و دیدیمش رفتیم هیچی:من!هااا شد چی:نوال!داخل کشیدم نوال و شد باز واحد

زد کردم تعریف براش ماجرارو همه اینکه از بعد!النااز ب رید بهزاد نوال وااای!خودشه ک رسیدیم

Page 55: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 55

کنه گرم غذارو رفت نوال خورد زنگ خونه تلفن ک بودیم صحبت گرم! گرم دمش واای:خنده زیر

شما احوال شما حال خانوم زهرا سلام بهههه:من!تولههه سلوووم...؟.بله:دادم جواب تلفنو منم

تو پرید زهرا ک بودم نکرده کامل حرفمو هنو...خوبه خاله خوبه عمه خوبن خانواده هستین خوب

ک بس بلههه:زهرا...خوبی؟ تو:گفتم و خندیدم من!خوبن همه تو جان ب خوبن همه:گفت و حرفم

برم روتو:زهرا! عزیزم وظیفس میکنم خواهش:من!هستیم عالییی ماهم میکنید یاد ما از شما

خرداد شد قرار دادیم مثبت جواب ماهم و خواستگاریم اومد مهرشاد دیشب راستیی!دختر

عمت:من!بد دختر چیه دروغم واا:زهرا!دروووغ:من!اوهوووم:زهرا!نامووووسا:من!باشه عروسیمون

مامانم خونمون بیاید میشه تعطیل شنبه6 از دیگه هفته راستی مرسییی:زهرا!مباااارکه پس بده

اگه بیاریا هم رو اسی و نوال:زهرا!چشمممم:من!کردم تعریفتون ک بس ببینتون ک مشتاقه

! وظیفس میکنم خواهش:زهرا!محبت همه این از متشکرم:من!خونمون نمیدم رات نیووردی

بی اون بده پ عههه:نوال!زری:من!کیه:نوال!میدی پس خودم ب خودمو حرف گاومیش:من

و دادن اولو نوبت های کارنامه امروزم!........زد فک اون با ساعتم6 ی دادم بش گوشیو!صاحابو

نبیرو پسرا دیگهههه بدو دختر:نوال!:( هاها نمیبینیم نحثاتونو قیافه اون عید بعد تا گفتن

اموکفش سریع بستم اتاقو در و بیرون زدم اتاق از سریع!بصبر ثانیه دو باااو باااوش:من!منتظرن

کهتی راننده جفت در ب اسی و دیدم در دم مشکی اسپرتیج ی پایین رفتیم نوال منو و پوشیدم

درست موهاشو داشت و بود ایستاده راننده سمت در بهزادم میرفت ور گوشیش با و بود داده

با:نوال!دیوونس ای کن ولش:بهزاد!مزه بی ایش:من!ایسا زردالو:اسی!بروبچ هلوو:من!میکرد

هزادب و من شدیم ماشین سوار همه!بریم بالا بپرین حالا عامو باشه:بهزاد!بحرفین درست عاقامون

شنرو ضبطو و شدم خم منم!بابام:کیه؟بهزاد ماشین بهی:من!بودیم نشسته عقب نوال و اسی جلو

ب هواسش و بود زدن حرف مشغول ک نوال!هوا رو رفت ماشین کل ک اومد شاد اهنگ یه کردم

مک بگیرید حناااق:نوال!پسرا و من خنده از ترکید ماشین کل ک مامااانی:زد جیغ یهو نبود جایی

هیب:من!کردم کمش و شدم خم کنم کنترل خندمو نمیتونستم ک حالی در!صاحابو بی این کنید

اعتماد چشام بیشتر بهزاد ب!اره:بهزاد! عه:من!شهره بیرونه:؟بهزاد!کجاس اینا زهرا خونه مگه

!پیچید ماشین تو عقیلی شادمهر خوبیه حس اهنگ یهو!باهاش میرفتم هم دنیا اخر تا و داشتم

زده پس تو بخاطر رو همه نفر یه ببینی خوبیه حس

Page 56: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 56

!!!زده نفس نفس راهو ی همه تو ب خودش رسوندن ی واسه

عشقش فقط و بهزاد عشقم فقط نبود مهم واسم هیچی اونموقعه!خورد گره هم تو بهزاد منو نگاه

و مغرور خودخواه ادم ی اون!شدم دیوونش ک دیدم چی ازش نمیدونم!همین من ب

هیچی نمیدونم!تخسیه ادم!هاها خانومشووونم من دیه بله اخلاقه خوش من با البته!بداخلاقیه

اون!دارم دوسش خیلی!مغرورم ادم ای دیووونه من اینکه میدونم ک چیزی تنها فقط نمیدونم

و رورمغ کنارشون در ولی خوشتیپی و هیکل تا بگیر مردونش جذابیته از!هیچی نداشت کم هیچی

!...داشت ادامه همچنان اهنگ!عاشقشم من باشه هرچی!بود بداخلاق

مسممه تو انتخاب واسه نفر یه ببینی خوبیه حس

!!مسلمه کنارتو موندش موندش بگه بهت و بگیره دستتو

جاده ب هواست ک دادم نشونش ابرو و چش با برداره نگاهم از نگاهشو نبود حاضر بهزاد انگاری

ازت یکم!شد بداخلاق بفرمو بیا!کرد اخم بدجورم کرد اخم و اومد خودش به انگاری یهو!باشه

چش ای پ وی!جلو بیار شالتو:گفت و شد پرنگتر اخمش!بشی بداخلاق نیس قرار!کردیمااا تعریف

...بیرون ریختن موهات کل نمیاد خوشم من!گوشه نیست چش:چشه؟بهزاد شالم مگه:من!یهو شد

گردن انداختی اینو بود قحطی ادم خدا اخه!نرفته زاد ادمی ب اخلاقتم ک عمت سر تو خاک ای

من وگرنه جلو بکش شالتو گفتم:گفت قاطعانه ک بزنم حرفی خواستم!بزرگیت قربون د بدبخت من

یکم من باو میگه چی این چی!زدی پررنگ ایقد خبره چ کن پاک رژتم اون ضمن در!تو و میدونم

اون اگه ولی خوبم بله:؟بهزاد!خوبه حالت بهزاد:من!چشم خط و ریمل یه و زدم بادمجونی رژ

نواو میگم دارم:بهزاد!اعصابم تو بود ریده بدجور...هه:من!میشم عالی بدی انجام گفتمو ک کارایی

کاری هر من!شما دست ن خودمه دست بنده اختیار امیدی بهزاد اقای ولی:من!جلووو بکش

ماشین شیشه سمت رومو و ندارین دخالت حق شماهم میدم انجام داشتم دوست

دنبو ترسیده بحثمون از هم اسی و نوال!کرد خالی ماشین گاز سر حرصشو کل بهزادم!برگردوندم

جلو ک زهرارو رسیدیم دقیقه05 از بعد!میکردن نگاه و میکرد کار چشاشون فقط نمیگفتن هیچی

شالوپ و شالاپ و کنم بغلش برم بدوام خواستم شدم پیاده ماشین از دیدم ها خونه از یکی

تگرف دستمال ی و کشید جلو شالمو!ماشین ب چسبوندم و کشوندم بازوم از یکی ک ببوسمش

Page 57: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 57

دوست چشم بگو جلو بکش شالتو میگم وقتی چشم بگو کن پاک رژتو میگم وقتی گفت و سمتم

نهمی بخاطر بندازم راه دعوا ک نبود وقتش الان/؟؟!افتاااد ببینه خانوممو خودم جز ب کسی ندارم

هه:من!نیوفتاد دستماد تو رژ از اثری هیچ ولی کنم کمرنگش تا لبام رو کشیدم و گرفتم دستمالو

میخوام ؟ن!خوردی بهزاد اقا چیه!کرد موهاش لا دستشو و کشید پوفی ی بهزاد!ساعتس62 رژم

دلیل ولی عاشقتیم داریم دوستت ما حالا!کن تف هستشو زحمت بی حالا خوردی؟خب ببینم

سر نشوند پسرارو باید ک هست جاهایی ی!چشم بگیم ما بگی هرچی ک نمیشه

و زدم پیروزمندانه لبخند ی!؟(میخونن رمانو این دارن الان ک دخترخانومایی موافقین)جاهاشون

پ بله:زهرا!خوبی نواز مهمان چ:من!بود نوال و اسی با صحبت گرم ک زهرا سمت رفتم

های صحبت بودم منتظر کنم چ:زهرا!نیومدی وایسادم اونجا ساعته دو برم روتو:من!چی

خیلی خیلی داخل بفرمایید بچها خب:زهرا!بود عشقولانه چقدم هه:من!بشه تموم عشقولانتون

خونه تا05یا01 ی بود شهر بیرون جایی یه!ببینم برمو و دور ک چرخوندم سرمو من!اومدین خوش

شکل دایره حوض ی بود بزرگ خیلی شدیم ک خونه وارد!بود قشنگ خیلی بودن هم پیش

نشستم روش و تاب سمت دویدم!بزرگ اهنی تاب تاب ی حوض اونور و بود حیاط وسط کوچیکی

حال در منظم و خوشگل چ اونا سمت رفتم حوض تو کوچیک ماهیهای رو خورد چشمم ک

شد باز حال در ک بودم تماشاشون محو!گوناگون صدفهای پر هم حوض ته!حوضن اب تو چرخیدن

خانواده حتما باو!!ان کی دیگه اینا!بمون بودن زده زل نفر2عبرفضل یا!کردیم حال در نگاه همه

میخورد بش یکی!عرشیا و امیر!گلم داداشای و پدرم و مادر:میکنم معرفی بچها:زهرا! دیگه زهران

خاک! هستم ایسا من سلام:گفتم و زدم نمایی دندون لبخند ی!سال02یا06هم یکی باشه سالش61

لبخند یه زهرا مادر! میکنم معرفی اینجوری ک میزدم حرف سال6بچه ی با داشتم انگار سرم تو

قافیه چ عه!تنگه واست دلم چقد ک ننه اخ!افتادم مادرم یاد لبخندش اون با ک زد بخشی ارامش

چ وای!داخل بفرمایید اومدین خوش خیلی خیلی!گلم دختر ماهت روی به سلام:زهرا مادرشدا

رفتیم کردن معرفی خودشونو هم بچها اینکه از بعد! میخوام مادرمو من چی ینی عاقا!مهربوونه

در بالا!بالا بفرمایید بچها:زهرا!شیک ولی ساده ایه خونه عجب اوف!خو کردم یخ بیرون!داخل

ونممید بله:زهرا!بود رفته یادم کل به رو مهری عه:من!میاد دیگه یکم بیرونه مهرشادم!اختیارتونه

وشفرام خودشم کل ب ببینه خانوادتو مهربونی ک کسی باو:من!کجاس گفتم بتون همین بخاطر

با منو بخشه ارام چقد خانوم این خدا وای!گرفت دستمو و نشست جفتم اومد زهرا مادر!میکنه

Page 58: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 58

اروم موقعه هیچ پدرم ولی اینجوریه منم مادر میکنه اروم چیش همه رفتاراش حرفاش دستاش

بد بمون خیلی نمیبخشمت موقعه هیچ پدر!میکرد اذیتش همیشه نمیزاشتش

ماهم پیچید خیلی خونه این تو اسمت کردن تعریف ازت خیلی بچها دخترم:مادرزهرا!کردی

تعریفتو اینهمه داشتن حق واقعا میدم حق بشون دیدمت ک الان ولی ببینیمت شدیم مشتاق

گل از تو عزیزم ن:؟خاله!نمیگفتن خو بدمو:گفتم و گرفتم خودم ب مظلومی حالت ی من!کنن

زر وبخ بلدی توام ایسا جاااانم!جان خاله خودتونه از خوبی مرسی:من!بگه بدتو میتونه کی گلتری

دوست ترم راحت شکوفه خاله بگو: ؟خاله!جانم:من!شکوفه خاله:خاله!ها بودی نکرده رو و بزنی

بیشوور زهرای وای:من!....چشم:من! چشه ای پ ووی! بشنوم زبونت اسممواز دارم

منم برا رو زدی حرف مادرم با کردی خرج ک ادبی اون مونده دلم ب ارزو! مرسی:زهرا!مباارکه

زدن همه!خالیه بنزینم باک کردم خرج شکوفه خاله واسه همشو شد تموم نمیشه:من! کنی خرج

از پسرا داد صدای یهو ک!ببینید حلقمو بیاید راستی:گفت میخندید ک همینجور زهرا خنده زیر

الان امیر البته پسرا حساب ب اتاق یه و بود دخترا ما حساب ب اتاق ی بالا!اومد روبروییه اتاق

و کردیم باز و اتاق در زده وحشت نوال و زهرا و من!داره زن خونش رفته گفتن عرشیا و باشونه

ردنمیک نگاه فوتبال و بودن نشسته تلوزیون روبروی تخت رو پسرا!روبرییه اتاق سمت دویدیم

گذاشتین خونرو کل میگه راست:زهرا! ارومتررر وضعیه چ ای:نوال!شدیم کفری دستشون از خیلی

پسرارو ینی ک رسید ک من ب نوبت میکردم نگاه تلوزیونو باز دهن و چش با منم!سراتون رو

ینمبش ک کنید دست برام جا ی باااو عاا:؟من!فوتبالی اوه:امیر!رئاااله بااازی عهههه:گفتم کنم دعوا

و گرفتن لباسمو یقه طرف دو از زهرا و نوال برم میخواستم ک همین!اینجا بیا:امیر! پیشتون

یدکن ول ننهاتون جان:من کنی نگاه بری میخوای حالا تو کنیم دعوا اینارو اومدیم ینی ما:گفتن

هههن:زد داد پفیلا از پر دهن با مهرشاد!تخت رو پریدم ک بود نکشیده ثانیه یه ب و حساسه بازی

بیا:گفت بود کرده اخم ک بهزاد!جهنم به:من!ببینم نمیتونم میگیری منو دید جلو نشین اونجا

نفع ب هیچ6!نشستم اونجا رفتم منم بود خالی جفتش و بود داده تکیه تخت ب! بشین اینجا

نفسم عشقم وااای:زدم داد شدم جوگیر منم دادن نشون کریسو یهو!خدا وای بود بارسا

شما بودم کریس با من: گفتم ک میکردن نگام تعجب با و سمتم برگشتن همه!جیگرم

خاموش تلوزیونو بچها: بهزاد...نهههه:من!کردم غلط الله بسم ؟ووی!عشقته کریس:بهزاد!چتونه

جرئت نکنه هه!میکنه بازی داره عشقمم درضمن ببینم فوتبال میخوام من عجببب:من!کنید

Page 59: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 59

کریسو لیو ایم برنده ما فعلا چون نمیترسیم ن:بهزاد!! ببازه بارسا میترسید ببینید بازیو ندارین

! نیست:بهزاد! هست:من! نیس عشقت کریس:بهزاذ!داری عشقم چکار وا عه:من!ندرام خوش

هم جون ب افتادین چتوونه پ وااا گفت و حرفش تو پرید نوال ک...نیس:بهزاد!هست:من

تخت از بود نزدیک کشیدن دستام از منو زهرا و نوال//داره خبر من دل از این انگار خو:من!دیگه

فوتبال میخوام من:من!داریم کارت بریم بیا:زهرا! امازونی وحشیهای هوووشه:من!بیوفتم

حرفش با!ببین سیندرلا برو تو راستی عه:امیر!بیرون بریم بیا نیس دخترا مال فوتبال:نوال!ببینم

ردمک ریز چشامو منم!گرفتن خودشونو جلو ولی خنده زیر بزنن میخواستن بودن شده سرخ پسرا

یرز زدن و بگیرن خودشونو جلو نتونستن دیگه حرفم این با!فرزندم ببینBEN10برو توهم:گفتم و

ای پ وا!بگیرن گاز هم زمینو بود نزدیک بودن شده زمین پخش انداختم جمع ب نگاه یه!خنده

بهزاد بخند د اه! عر و عر و عر خر صدای با بیاره شکلات رفته بابایی!بخند پسرم!نمیخنده چرا

زدیم اتاق از منودخترا و!بخندین اب رو:گفتم ریلکس خیلی و انداختم جمع ب نگاه یه!گامبو

ینا از باز اوف!زد لبخند ی دیدنمون با میومد بالا ها پله از داشت دیدیم رو شکوفه خاله ک!بیرون

عه:تمگف زده ذوق من ؟ک!پیشتون بیام میشه تنهام پایین من دخترا:شکوفه خاله!ژلوفنیا لبخند

برم قربونت:شکوفه خاله!چشامون تخم جفت رو قدمتون میشه ک حتما چیه حرفا این وا

خفه لحظه اخرین در ولی!خری کردم فک من پ عه بگم اومدم!ادمیمااا اینجا ماهم:زهرا!عزیزم

ساسی دلم بهزاد دیدن با! اومد پسرا اتاق در شدن باز صدای ک!زشته خاله جلو گرفتم خون

نزدیکش و زد لبخند و شدن باز اخماش خاله دیدن با بهزاد!خدااا دارم دوسش چقد اوف!رقصید

سرشو و گرفت رو خاله دستای بهزاد!مادر ن:بهزاد!!ک؟ نداری نیاز چیزی پسرم:شکوفه خاله!شد

خودت مواظب پسرم نگدارت و یار خدا:شکوفه خاله!مادر برم من اجازه با:گفت و بوسید

ی بهزاد!پسرم اره:شکوفه ؟خاله!امادس چی همه مادر راستی!چشمم روی بر چشم:بهزاد!باش

فهخ نمیپرسیدم اگه بگیرم خودمو جلو نتونستم شدم کنجکاو منم رفت و زد خاله واسه چشمک

جون خاله:من!کنجکاو دختر هیچی:گفت و خندید و کرد نگام خاله!اماااادس؟ چی:میشدم

قتیو از!دلم عزیز شرمنده دشمنت:خاله! شرمنده مادر؟البته میگه بتون چرا بهزاد ولی ببخشیدااا

چیزی منم!مادر میگه من ب بهزاد کنه رحمتشون خدا کردن فوت بهزاد مادر ینی خواهرم ک

! خوووب چ وااای:من!هست منم پسر اون باشه چی هر کردم مادری واسش و نگفتم پسرم کمتر

بر هنو بهزاد!کجا فیلم کجا من ولی!شدیم فیلم کردن نگاه مشغول دخترا و من شام از بعد....

Page 60: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 60

یین!میومد برف داشت انداختم بیرون ب نگاه ؟ی!خورده کجاس؟شام الان ینی خونه بود نگشته

نالا نکنه!نیس حالیش سرد هوای و گرم لباس ک اون! سرده خیلی بیرون تنشه گرم لباس الان

ی همه میگم بااو عااا:زهرا!میزد حرف تلفنی داشت ک زهرا سمت شد جم هواسم ک!!بشه مریض

کی:من!کرد قطع و خندید بعدش!بای یالا حالا نداری غم داری منو تا کاکو ن:زهرا!...امادس

خوابم من ولی:من!میاد خوابم بتمرگیم بریم!!مگه چ؟هاا؟فضولی تو چ؟ب تو چ؟ب تو ب:بود؟زهرا

هبهتر منم از حالش بهزاد:زهرا!میخوابم بعد خوبه ک شم مطمئن بیاد بزا نیومده بهزاد هنو نمیاد

مهرشاد ب بهزاد خب...یعنی...چیزه خب:؟زهرا!میدونی کجا از تو:من!داره کار نمیاد حالاهم حالا

و کنه ول اینجا منو بهزاد عمرا! چی:من!خونشون شیراز برگشته الانم داره کار گفته

ک بگم چی یه اومدم!!شوهرتی مادر خونه نیستی دشمن خونه ک الان ببخشیدااا:زهرا!بره؟عمرا

فک ندونه کی هر بیاد بهزاد تا منتظرم چی ینی اوردیااا در شورشو ایسا اااه:گفت نوال

نداشتم دوست اصن شدم عصبی خیلی!هااا پسرته دوست هنو خوبه کردین ازدواج ساله06میکنن

ک!حرفاس این از ارزشتر با خیلی ما رابطه چون ببینه اف جی اف بی چشم ب بهزادو و من کسی

رفتم و گفتم اینو ها پسرته دوست توهم خوبه کردین ازدواج ساله01 اسی و تو اینکه ن:گفتم

برات فردا چلغوز ی دختره!لرزید ساختمون کل کنم فک ک کوبوندم جوری اتاقو در اتاقم سراغ

به!چی همه به میکردم فکر چی همه به و بودم پتو زیر!نمیبرد خوابم اصن!میکنم تیکت تیکه دارم

خانوادم اینکه به گرفت خواهند قرار راهمون سر ک هایی مانع به ایندمون به بهزاد به عشقم

بهزاد ب من نکنه واای نمیزارن ک مطمئنم برسم بهزاد به من کنن قبول ک ممکنه چجوری

شیمگو واسه یهو!میکنم تکیه تو ب من کن کمک خودت نوکرتم خدا!کنن جدامونن نکنه نمیرسم

مخابراط میگه مادرم قول ب مخابراطه بودم مطمئن!کیه ببینم شم بلند نداشتم حال اومد اس

اسو شدم بلند و کنار زدم پتورو بود ک کندنی جون هر با!میده پیام بت اون همش کرده نامزدت

رفتهن مگه/میگه؟ چی این جاانم!دارم کارت منتظرتم خونه پشت بیا:بود نوشته بهزاد کردم باز ک

ی دوبدوب و شدم بلند سریع!بابا ای خوبه پشت بیا میگم:جااانم؟بهزاد:نوشتم واسش!!شیراز بود

بافت تنیک ی کردم نگاه خودم ب اینه تو برگشتم ک بیرون برم میخواستم برداشتم شال

هم گکمرن گلبهی شال یه و بودم پوشیده مدادی نوک کبریتی شلوار یه و کمرنگ توسی چسبون

! عطر یکمی و گلبهی رژلب یه و ریمل یه و کشیدم چشم خط یه و پوشیدم مشکیمو پالتو!بود سرم

ها پله از اروم اروم!تاریکه اینجا چقد ووی!بیرون زدم اتاق از!داشتم اسکاریس کرم دیگه کنم چ

Page 61: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 61

با و دنش ولی ببندم اروم درو کردم سعی چقد هر کردم باز حالو در و برداشتم کفشامو پایین رفتم

بیرون چ اووف!پوشیدم کفشامو نیووردم خودم رو ب اصن ولی شد بسته وحشتناکی صدای

از شده سرخ دلغکا ای مث دماغم نک الان بودم مطمئن!بود پوشونده جارو همه برف!سرده

خودم دور بارم چند و کردم نگاه برم و دور ب!/خونه پشت برم چجوری من الان خوووب!سرما

خوبیه پسر چ عه!بهزاده دیدم چرخوندم سرمو سریع!شد گرم دستم کردم حس یهو!چرخیدم

شدی لال چیه بگم میخواستم!بردم خودش با و کشید دستمو حرفی هیچ بدون بهزاد!اومد خودش

رو باید شدم ادب بی خیلی جدیدا!نزدم حرف گرفتم خون خفه ادبیه بی کلمه دیدم نمیزنی حرف

ک اوردی کجا منو بگم اومدم شدیم تاااریک خیلی خیلی جای ی وارد دیدم یهو!کنم کار خودم

بالا ها بچه جیغ و دست صدای و پیچید فضا تو ها فشفشه و ها ترقه صدای شدنو روشن چراغا

خسته ببندید باو!میشد بسته و باز فکاشون هی میگن چی دارن اینا بود برده ماتم من رفت

میشید

Happy bi rthday to youمبااارک تولدددت تولد تولد!!!!!!

تولدت:گفت و شد گوشم نزدیک بهزاد و شدن ساکت همه ؟یهو!ان کی با و میگن چی دارن اینا

از باااو:زد جیغ نوال! دروووغ منه؟وای تولد امروز ینی!زدن دست همه بعد و!من عشق مبارک

و فشرد دستمو اروم و شد نزدیکم شکوفه خاله!عجقممم تولدته امروز بیرون بیا تعجب

همه ک!تولدمه امروز واقعااا واای:زدم داد و شدم خارج بودن مات از!دخترم مبارک تولدت:گفت

باز همه!!میکنی نزدیک عروسیتو داری شیطون ای:من!ماهه خرداد نه:گفت زهرا خنده زیر زدن

منو بیا ووی:من!نخوردم شام گرسنمه دیگه ببر و کیک بیا د:گفت: امیر ک خنده زیر زدن

نمیزارم زندت:بهزاد!هوا رو رفت جم همه گفت ک اینو!نمیزاره زندم میترسم بهزاد از ن:امیر!بخور

من!!دلممم جووون:بهزاد!بهزاااد:گفتم و فشردم و بهزاد دست اروم!میکنم تیکتم تیکه هیچ ک

اینجا ما بریم بیاید بچه:اسی!!اووووو گفتن همه ک پایین انداختم سرمو اینبار دیگه

یدبا دیدم من!شنوا گوش کو ولی گذاشت تنها باید عاشقارو گفتم بتون ک من:مهرشاد!مزاحمیم

نداره اشکالی خواهرم ن:مهرشاد!شرمنده ندیدمت مهرشاااد سلام عههه:گفتم کنم عوض و بحث

جای ی!بودم شده مکان متوجه تازه کیک سمت بردم و کشید دستمو بهزادم!شرمنده دشمنت

رو انداختن رو رنگی سفید تور یه انگار برفا از بود سفید جاش همه ک بود شکلی مربع

Page 62: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 62

روش...و ژله و پفیلا و چیپس و پفک و بودن وگذاشته هم رو بزرگی میز ی!بود زیبا خیلی!زمین

ینا!خانومم مبارک تولدت نوشتن روش بود سفیدی ی فرشته یه روش قرمز قلب یه کیک!بودن

داد زهرا ک کنم خاموش شمعارو یخواستم شدم خم!نزاشته برامون ابرو میدونم ک من بهزاده کار

همه کردم خاموش شمعارو و کردم دلم تو ارزو یه منم!کن ارزو یه اول کن صب نهههه عههه:زد

گها کیک بعد کادوهاا اول:زد داد نوال ک کنه تقسیم کیکو بره میخواست شکوفه خاله زدن دست

و شد نزدیکم شکوفه خاله!کادوهاشون سراغ رفتن و خندیدن همه نمیدیم کیک ماهم ندید کادو

ودش باز:گفتن همه ک بردم رو کادو و کردم تشکر!باشی ساله هزار:گفت و سمتم گرفت کادو یه

نسبتن قشنگ های طرح با چوبی صندوق ی کردم بازش وقتی!شود پسندیده بلکه شود دیده

ک بود بندی قسمت داخلش و بود وصل بش اینه ی کردم بازش بود خوشگل خیلی بود بزرگی

شعروس اولین ب بده میخواست اجیم صندقو این!توش بزاری طلاهاتو میتونی:گفت شکوفه خاله

و زدم لبخندی ی!میکنی مراقبت خوب خیلی ازش مطمئنم و کردم براورده ارزوشو من الان ک

ک!دخترم قربونت:خاله!چشام جفت رو میزارمش صد در صد حتما:گفتم و شدن اشک پر چشام

لبخند منم!زد لبخندی ی کردم نگاش ک همین کاشت سرم رو بوسه ی و فشرد دستمو بهزاد

اصل اگه اصل اصله البته فراری عطر یه هم زهرا بود نایس خیلی اورد برام ساعت ی مهرشاد!زدم

یه هم اسی اورد برام هیکلش کل اندازه گنده خرس یه نوالم!حلقش تو مییرفتم پا جفت با نبود

با! رونالدو کریس ی سورمه لباس: امیر!نواله سلیقه بودم مطمئن شیک خیلی مجلسی بلوز

بهزادم چرخید بهزاد سمت نگاها همه!بود مونده بهزاد فقط! کردم بوسش و زدم جیغ دیدنش

هدیتو نمیخوای بهزاد:زهرا!نیس هواسش ینی ک میکرد نگاه اسمون ب و گردنش دور برد دستشو

یالا:هوا رفت همه داد یهو!چ تو ب:گفت زهرا ب و کرد سفیهی اندر نگاه یه بهزاد!بدی؟

سرجاش برگشت و بهزاد دست داد چیزی ی و اومد هم شکوفه خاله...بده هدیتو.یالا منتظریم.بده

رفت همه داد دوباره ک ایستاد روبروم... دادن هول بهزادو پسرا!ببینم نتونستم هیچی ک

لبش سمت برد ساکت علامت به دستشو ؟؟ک!بهزاد:گفتم متعجب من!زد زانو بهزاد ک...یالاااا:هوا

با فقط نمیفهمیدم هیچی لحظه اون کرد بازش و جلوم گرفت چوبی کوچولو ی جعبه ی بعدش

و انداخت جمع ب نگاه ی بهزاد!دیدم جعبهه داخل انگشتر ی!بس و ببینم میتونستم چشام

ادم مث دیگه نشددد عهههه:گفتن هم با همه ک!دیگه دستت بزارش میکنی نگاه چته پ:گفت

بهزاد!وردخ زبونمو گربه یا رفت بین از کلامم قدرت انگار بگم چیزی نمیتونستم من باز ولی!!! بگو

Page 63: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 63

من خب...اینکه ینی...چیزه خب:گفت و بیرون داد نفسشو و کرد بسته و باز چشاشو حرص با

کنم خواستگاریت بابات از بیام باید میدونم

راحت نفس یه بعدش!!خودم برا کنم نشونت ک دستت بزارم انگشترو ای میخوام الان ولی

هنگ کلااا ک منی بگم چی نمیدونم ک منی!چی من ولی شد راحت و زد حرفشو اون!!کشید

ب یالا منتظریم ما!یالا بده جواب یالا:هوا رفت همه داد باز ک!عایا؟ نیستم خواب الان من!!کردم

یه ظرمنت فقط انگار کرد بسته و باز چشاشو و زد لبخند دیدم رو شکوفه خاله کردم نگاه ک روبرو

و بستم چشامو و زدم لبخند و زدم زل بهزاد نگران چشای تو!بدم جواب ک بودم کسی از حرکت

رفت همه جیغ باز ک بردارم انگشترو ک کردم دراز دستمو!دادم تکون باشه علامت ب سرمو

چقد ما بچها خدا وای پایین انداختم سرمو خجالت از!!!دستتتت تو بزاره خودش بزار نههه:هوا

ستد همه بعدش!انگشتم تو میزاشت انگشترو داشت و گرفت دستمو یکی کردم حس یهو!پرروان

ب داغش نفسای هرم شد نزدیکم بهزاد نمیشد باورم اصلا من ولی میزدن سوت بعضیا زدن

کلمه این زدم لبخند ی منم!عاشقتم:گفت گوشم تو اروم خیلی لرزیدم خودم ب خورد پوستم

رس و شدیم جمع هم دور باهم همه ماهم کنه تیکه تیکه کیکو تا رفت شکوفه خاله!زیباست چقد

روبچب میگم:من افتادم چیزی یاد یهو!بود سرد خیلی هوا!نشستیم بود اونجا ک بزرگی چهارپایه ی

راحت بهزاد مگه بابا:گفت زهرا ک!اره:گفتن همه!تولدمه امروز داشتین خبر همگی شما

نم میره پیش خوب کردین؟کارا درست امادس؟کارارو چی همه میگف دقیقه ب دم گذاشتمون

ک اومد سرم پشت از صدایی ک!!بود عروسیش میکنه فک ندونه هرکی کرد پیرمون! چی

رو خاله ک صدا سمت برگشتم!میدیم انجام رو اینا از بیشتر و بیشتر عروسیشون برا ایشالا:گفت

از من:گفت و شونم رو گذاشت دستشو و بهزاد ب داد کیکارو سینی ک کردم نگاش متعجب دیدم

شبعد!!امیییین گفتن باهم همه ک!! میترکونیم عروسیتون برا ایشالا دخترم دارم خبر چی همه

و دبو سفید طلا!بود ظریف و شیک خیلی!انگشترم ب افتاد چشم شدن کیک خوردن مشغول همه

خیلی بود شده کار ریز ریز های الماس بزرگه الماس اون بر و دور بودو روش بزرگم الماس یه

اخدای!دستم گذاشت حلقه پشت بهزاد ینی وای!باو اره!کنم فک بود حلقه پشت ولی بود ظریف

و چرت کلی از بعد!!میکردم دعا زودتر خو میشن براورده دعاهام زود ایقد میدونستم اگه!شکرت

Page 64: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 64

ک کردن کمکم بچها بود شده تحمل قابل غیر هوا داخل بریم گرفتیم تصمیم گفتن پرت

میلرزیدن و بود شده سرررخ صورتاشون همه کردم نگاه بچها صورت ب داخل ببرم کادوهارو

مخصوصا بود موندنی یاد ب شب یه واقعا مرررسی بچهااا:من!بودن شده باحال خیلی گرفت خندم

وکارار همه ولی دخترم نداشت تورو قابل:شکوفه خاله!نکنه درد دستت واقعا شکوفه خاله شما از

و زد لبخند بهزاد! بهزاد اقا طلا دستت:گفتم و انداختم بهزاد ب نگاهی ی داد انجام بهزاد

و گرفت ستمو بهزاد ک بخوابیم بریم خواستیم کردیم خدافظی همگی بعد!عزیزم خواهش:گفت

وشمگ تو و گرفتم محکم بهزاد ک بیوفتم بود نزدیک دادم دست از تعادلمو!خودش سمت کشیدم

باید خودت حتما وایسا بگی ادم مثل نمیتونستی اولا:گفتم و شدم عصبی ؟منم!خانومی کجا:گفت

تو و بخواد خدا اگه بخوابم برم میخوام خو میرم دارم کجا بنظرت دوما میشدی کار ب دست

کشید منو و بست خونرو در ؟؟بهزاد!چرا اونوقت:من! میزارم من ن و میخواد خدا ن نچ:بهزاد!بزاری

شد نماشی سوار اونم بستم درو و نشستم منم!بشین گفت و کرد باز ماشینو در ماشین سمت برد

نداد جوابی هیچ ولی/؟!!میبریم داری کجا بگو میگذره داره چی مغزت اون تو بهزاد:من!داد گاز و

روشو و!ایستاد ماشین و ترمز رو زد بهزاد یهو ک!بدین منو جواب میشه پنجره درو ببخشید:من

چیزی نمیشه ک ماشینم دودی شیشه از داد تکون شو پیاده علامت ب ابروهاشو و من سمت کرد

لرزیدم خودم ب ک خورد صورتم ب بدی سرمای ی شدم پیاده میدیدم سفید زمین ی فقط دید

کوهای ب خورد چشم یهو ک بود پوشونده برف جارو همه نبود چیزی کردم نگاه برم و دور ب

ابال بریم میخوایم ک نگو:گفتم و کردم نگاه بود ایستاده سرم پشت دقیقا ک بهزاد ب!اونور

رو دستامو و زدم جیغ و شدم گیر جو من ک کرد بسته و باز مثبت علامت ب چشاشو بهزاد!کوه

دست اورد در مسافرتی پتو دوتا و ماشین سمت رفت بهزاد!عاشقتم وااای:گفتم و گذاشتم دهنم

عدب بودم شده زده ذوق اون بیشتر و میدوییدم بهزاد جلوتر من!کوه سمت دویدم و گرفتم بهزادو

و ها خونه و جا همه شدم قشنگ ی منظره محو ک!کوه بالای رسیدیم کندن جون دقیقه01 از

قعاوا!خیلی بود قشنگ خیلیییی بود زده سفید ست جا همه بود پوشونده برف هارو جاده و درختا

شتمبرگ گفت چی نفهمیدم!اومد خوشت:گفت بهزاد ک!کنم توصیفش نمیتونم ناپذیره توصیف

شیراز تو یبار یادته ارههه اهااا:من اومد خوشت میگم:گفت اونم ک کردم نگاش سوالی و سمتش

هایی منظره همچین از میدونم چون اینجا اوردمت همین بخاطر منم اره:بهزاد!کوه؟ بالا رفتیم

این ب من روزی یه ممکنه ک بودم نکرده فکری همچین الان تا و نمیشد باورم اصن!میاد خوشت

Page 65: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 65

در جیبم از گوشیمو!!گوشیت ایسا:بهزاد!ندادم اهمیت ولی خورد زنگ گوشیم!!! برسم خوشبختی

رشد کلم تو کاج درخت کنم عرض چ ک شاخ شخص اون اسم دیدن با اوردم

میگی ایجور چرا:؟؟مامان!مهمه واست مگه:؟من!خوبی دخترم سلام:مامان!بله:من!!مامان!کرد

زدم زنگ: گفت و اومد حرف ب خودش دوباره ک ندادم جوابی...نباشه مهم میشه مگه دخترم

تدس بخدا دخترم:گفت بغض با مامان!!میزدی زنگ دیرتر هه:من!مامان دختر بگم تبریک تولدتو

خودش دست واقعا کردم بغض منم! بزنم زنگ بت تا بخوابه بابات بودم منتظر کنم چکار نیست من

اب میتونین ماه هر اخر فقط ک گفته پدره اسمش البته هه من پدر وقتی نداره تقصیری اون نبود

واست خیلی دلم:من!مامان دل جون:مامان...مامان؟: من!پدر متنفرم ازت!باشید ارتباط در ایسا

برگردی ک بگیری دیپلم کی میکنم شماری لحظه دارم دخترم بیشتر من:مامان!شده تنگ

دل عزیز منم:مامان!دارم دوستت خیلی من:من!دخترم دلم جون:مامان!مامان؟:من!اینجا

مباه دو هر و شکست مادرمم بغض من گریه با گریه زیر زدم و بگیرم خودمو جلو نتونستم!مامان

و نداد گوش منو حرف اون ولی!نکن گریه مامان:من! نداشتم مادرمو گریه تحمل!میکردم گریه

الیچهق ی بهزاد دیدم برگشتم کردم قطع گوشیو و کنم تحمل نتونستم میکرد گریه همینجوری

جیغ!کردم گریه و زانوهام رو گذاشتم سرمو و کردم بغل زانوهامو و اون سر نشستم کرده پهن

راحت ولی دادم انجام رو کنه راحتم بود ممکن ک کاری هر!کردم نفرین!زدم خداروصدا!کشیدم

بل و بود اونورکرده روشو ولی بود نشسته جفتم ک کردم بهزاد نگاه اوردم کم نفس فقط نشدم

راحت:گفت و کرد نگام ک شد من نگاه متوجه!میزد موج غم چشاش تو و گرفته گاز پایینیشو

راحت ک کنی گریه گذاشتم ؟الان!افتاد کنیاا گریه باشه بارت اخرین:بهزاد!تقریبا اوهوم:من!شدی

عاقاشون هرچی باس دختر:گفتم و زدم لبخند ی من!نیس کار در انفاقا این از دیگه ولی بشی

بهزاد یول شد ایجاد بینمون سکوت یکم!باریکلا عا:گفت و زد لبخند بهزاد! قربان چشم بگه میگه

یول داری زیادی مشکلات میدونم:چی؟بهزاد:؟من!نمیگی بم چیزی چرا تو ایسا:بهزاد!شکوند اونو

کردم فکر یکم! بدونم چیاتو همه من باشی راحت باهام دارم دوست نمیگی من ب هیچی چرا

و دریا ب زدم دلو نمیمونه ابر پشت هیچوقت افتاب میفهمه اخر و اول درضمن میگه راست دیدم

و کنم دل و درد تا میخواستم یکیو و بودم پر خیلی منم ولی بود سخت چند هر گفتم چیارو همه

دختر موادمخدر و شراب تاجر ی دختر هستم احمدی ایسا من بهزاد ببین:من!کنم خالی خودمو

و خودش بجز کس هیچ ک مردی یه دختر نیس بلد چیزی ستم و ظلم از غیر ب ک مردی یه

Page 66: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 66

تا و بده تحصیل ادامه دخترشون عاره واسشون ک ای خانواده یه دختر!نیس مهم واسش کارش

فکر! هداری بچه و تمیزکاری و داری خونه برا فقط زن میکنن فکر بگیره دیپلم و برسه دبیرستان

فکر وجه هیچ ب چیزا این ب ن داره احساس خانم ی ادمه خانم یه داره قلب خانم یه ک نمیکنن

نمیخوردم غذا میکردم گریه روز و شب ولی بدم ادامه درسمو بزارن نمیخواستن اول منم!نمیکنن

گفت رمپد ولی دیپلم تا بدم تحصیل ادامه من بزارن کنه راضی پدرمو تونست بزرگم پدر اینکه تا

من و دارم خودم بزرگتر برادر دوتا!بخونه درس اهواز نمیزارم وجه هیچ ب دیگه شهر ی بره باید

پر شهر یه غریب شهر یه تو دخترش شد راضی ک پدریه چ این بگو تو بهزاد!خانوادم دختر تک

چ این اخه!بخونه درسشو خانوادش پیش خودش شهر تو نشد راضی ولی بخونه درس گرگ

گریه دیگه گفت پیش دقیقه6 همین خوبه گریه زیر زدم و کنم تحمل نتونستم!!! پدری چ پدریههه

هزمزم گوشم تو اروم و گرفت بغلش تو و من و کاشت سرم روی بوسه ی بهزاد کردم احساس!!!نکن

کتماش دیگه و نباش هیچی نگران و کن تکیه من ب گاهتم تکیه من پشتتم کوه یه مث من:کرد

من ک!اوهوم:گفتم همین بخاطر نمیزنه میدونستم!ن میخوای کتک تو!دادما تذکر تازه خوبه نبینم

ی بهزاد ک دادم دست از گاهمو تکیه کردم احساس کردم وحشت لحظه ی برا کرد جدا بغلش از و

این با!!بود کتک جدید ورژن این:گفت و زد زل چشام تو شیطون و کاشت پیشونیم روی بوسه

ارزوت مگه بسازیم برفی ادم بریم پاشو خانومم راستی گفت ک گرفت خندم حرفش

یرو بر:بهزاد!بگیریم عکس بعدش ک کنیم درست همینجا:من!پاشو یس:بهزاد!!اقعاااا>:من!نبود

جون هر با اخر بودن سرد خیلی نتونستم ولی بزنیم دست برفا ب کردیم سعی چی هر!چشمم

عمم بدرد ک کنیم درست کوچیک برفی ادم یه تونستیم... و بازی مسخری و شوخی و کندن

عه:؟؟بهزاد!کو چشماش پ:گفتم و گرفت خندم... و دهن و چش بدون برفی ادم دیدن با!میخوره

چشمانش دوتا عزیزش کشور از دفاع حال در جنگ در جانبازه این...چیه میدونی خب..راستییی

برفی ادم ب نگاه ی دوباره چی؟بهزاد دهنش خب!!!اهاااان:گفتم خنده با من!داد دست از را

سوال خودشون از میتونین!!خانم میپرسین من از دارین ک بدونم کجا از من خب:گفت و انداخت

شد ک برفی ادم نزدیک چشماش برا بزاره تا برداشت سنگ دوتا بهزاد...ندارم خبر من!کنید

این دیدن با!!!شددد زمین پخخشش برفیههه ادم کلاااا...برفی ادم ب خورد دستش ک همین

ک بود باحالی صحنه خیلی واای خنده زیر زدم پقی و بگیریم خودمو جلو نتونستم دیگه صحنه

ضایعه مجلسی و شیک خیلی میاد خوشم بهزاد نه:من!شد نفله:گفت و خندید بهزاد

Page 67: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 67

همیجوری من ولی بود اون دوباره ساختن و برفی ادم کردن جمع مشغول بهزاد!شدددی

منم !بشه زمین پخش بزا بعد بگیرم عکس ی کنیم درستش کن کمکم بیااا د:بهزاد!میخندیدم

میداد تکون سرشو و میزد لبخند یه بهزادم و خنده زیر میزدم دقیقه یه هر ولی کمک رفتم

یلیخ بهزاد: من!!نخند ایقد دیگه کنیم درستش بزا دختر الله الا الله لا:گفت و نکرد تحمل اخرش

دهنش برا سنگ تا5 و چشاش برا سنگ دوتا کردیم درستش بالاخره!شدی ضایعه قشنگ

منو دست و اورد در گوشیشو بهزاد!!شد کامل!گردنش دور انداختیم شالگردنم یه و گذاشتیم

هم سلفی عکسای چنتا یه و گرفت دستامون از عکس ی و داد قرار برفی ام جلوی و گرفت

چکار داری:من!بود لباش رو لبخند و بود گوشیش با رفتن ور مشغول بعدش!گرفتیم

شدست از گوشیشو ک بود نمونده صبر واسم دقیقه چند از بعد!!بصبر دقیقه یه:؟بهزاد!میکنی

عکس افتاد ک عکس ب چشمم خورده لایک تا22 پستاش از یکی و بود اینستا تو دیدم کشیدم

وهک زیر منظره بود معلوم انگشترمم گرفتیمش پیش دقیقه چند ک همین و بود بهزاد و من دست

ته از اگه:نوشته و بود گذاشته انگشتر استیکر یه زیرشم!بودن کرده قشنگتر عکسو برفی ادم و

با!میشدن بیشتر و بیشتر لایکاش همیجوری و(یهویی الان همین خانومم و من)میشه بخوای دلت

گرفتیم تصمیم بعد و موندیم دیگه یکم!داد دست بهم خوبی خیلی احساس جمله این خوندن

برم بالا ها پله از کردم سعی اروم اروم بود تاریک جا همه شدم ک خونه وارد!..........خونه برگردیم

میزد حرف اروم اونم..ترس از خودم رو ریدم!گذشت؟ خوش:شنیدم سرم پشت از صدایی یه ک

یهیچ ک صدا سمت برگشتم و نزنم جیغ ک گرفتم دهنم جلو دستامو میکرد برابر011 ترسمو ک

رکتح یه تو ک بزنم جیغ میخواستم!! قرمز گشاد ساتن بلند خواب لباس یه فقط نمیدیدم جلوم

خندید زهرا...بیشعوووور:من!!بود خره زهرا!کرد روشن هارو پله چراغ و دهنم رو گذاشت دستشو

ادم جلو شمر عینهو!!بود کاری چ ای پ ترکید زهرم سرت تو بخوره جونت:من!!! جونمم؟:گفت و

هم زهرا بالا رفتم دویدم و عاااره:من!گذشت؟؟ خوش بگذریم حالا خوووو:زهرا!میشی سبز

و بازه گراجی در عینهو دهنش تروخدا ببین نوالو اووو!اتاق تو کردم پرت خودمو دنبالم میدویید

رفتین بگو بیشور:زهرا!بستم دهنشو و روبروش نشستم و جلوش رفتم میبرد سر ب خواب در

خوشگله:زهرا!گرفتم چشاش جلو دستمو و بیا:من!انگشترتو ببینم: زهرا!! هیچی بخدا:من!چکار

نهمی! .......................... بخوابیم ک رفتیم بعدشم!!تنککککس:من!الهی بشین بخت خوش مبارک

من دید ک زهرا میاد بش چ عروس لباس وای!کردم هنگگ معنا تمام ب کرد باز پرورو در ک

Page 68: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 68

چیزی چرا چتونه پ:زهرا!بود کرده هنگ من بدتر نوالم ک انداخت نوال ب نگاه ی نمیگم چیزی

نوال منو...نی قشنگ لباس نکنه!!نمیاد بم عروس لباس نکنه شدم؟وای زشت نمیگین؟نکنه

زهرا!!دخترررر وااای:من!!دودیقههه بگیر خووون خفههه د:گفتیم باهم و پریدم بده ادامه نزاشتیم

چنه ماه:نوال!!ماااه شدی ماااه:هااا؟؟من:گفت و زد زل پرو اینه تو و ایستاد ما ب کمر و برگشت

پیدا چی ی خداروشکر اووف:من!ببریم همینو پ!واقعااا:گفت و شد کیف خر زهرا!!شده پرنسس

لوو بازار تو الان تا صبح از!!نخوندم هیچی الاغ تو بخاطر و دوممه نوبت امتحانه اخرین فردا کردی

برا بعدم هیچ ک بودی پلاس ما خونه عیدو تعطیلات کل!!میخونی خیلی تو ن نخور گه:زهرا!بودیم

لباس اومدیم و دیگس هفته یه من عروسی ک الان ولگردی میومدی ما با دوم نوبت امتحانات کل

حالی چ ژووون:زهرا!! خوردیم باو باشه:من!!شده خون درس من واسه خانم کنیم انتخاب عروس

و بست رو پررو در زهرا!کثیف منحرف ای:من!! من ن بخورت باید بهزاد حیف ولی بخورمت میده

چی شما حالا بچها میگم:زهرا!بیرون اومدیم پاساژ از عروس لباس کردن کرایه از بعد!!خندید

لک ب خودمونو بودیم لباست و عروسی کارا درگیر ک بس تف ای...راستییی واای:من!میپوشین

چشم میزدیم فک داشتیم ک همیجور!ندارم طاقت دیگه ک من نگوو واای:نوال!کردیم فراموش

پسندمون چیزی شاید مغازهه ای بریم بیاید بچهاا:من!بود مجلسی لباس پر ک مغازه ی ب خورد

لباس هیچ شدیم ک مغازه وارد!بریم حالا:من!نمیشه پسندتون چیزی مطمئنم ک من:زهرا!شد

منیست حاضر ک من لباسا ای واس بده پولاشو حاضره خری کدوم نمیدونم من ولا نداشت قشنگی

ولی نشد پسندم چیزی ک من!اونجا بریم بزا ببینید رو روبرو مغازه اون بچها:نوال! بدم تفمم

خیلی بردار رو ابیه سبز ای نوال:گفتم من ک کنه پرو بره خواست پسندید لباس دوتا نوال! رفتیم

یه و داره استین سمتش یه بود چسبون و کوتاه مدلش!کنه پررو رفت برداشت اونو نوالم!!شیکه

میومد بش خیلی کرد پروش نوال ک وقتی!میخورد طلایی کمربند یه و نداره استین سمتش

رو افتاد چشمم ک بیرون بزنیم مغازه از خواستیم خریدیم همونو بود کرده روشن صورتشو

اینا اقا:من ببینمشون شدم کنجکاو بیرونن لباساش از تیکه یه ک مغازه بیرون کارتونای

نشونم ک اومد و حتما بله:؟اقاهه!ببینمشون میتونم:من!نچیدمشون هنوز بله:جدیدن؟اقاهه

کت یه و دکلته بلوز یه و( ای کره مدل همون یا)ای پیله مدل کوتاهه کوتاه دامن ی مدلشون!بده

و دامن من اخر گشتن کلی از بعد ؟؟بدبخت!دارید دیگشم رنگ:من!اومد خوشم خیلی بود کوتاه

اومدیم کردن حساب بعد و کردم پررو پسندیدم سفیدو دکلته بلوز و تیره مدادی نوک کت

Page 69: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 69

گزن گوشیم ک بیرون میزدیم پاساژ از داشتیم!شد حل لباساتونم مشکل شکرخدا:زهرا!!بیرون

الان نمیدادین دادن جواب افتخار میدادم پیام میزدم زنگ روزه6!عجببب چ بهزاد اقا به به!خورد

ناهگ:زهرا!نی نیازی:من!بده جوابشو:زهرا!بدم جواب تا بشین پس گرفتین تماس کشید عشقتون

نمیتونست ک داشت کار حتما خو بود اهواز بدبخت باو:زهرا!ها ندارم گناه من انگاری:من! داره

هترب ایسا نکن دخالت زهرا:نوال!!استرالیا بود رفته انگاری بود اهواز میگه جوری ی:من!بده جوابتو

نونوم:؟زهرا!ما خونه میای یا بهزاد خونه میری زری:من!!کردم قطع تماسو منم!کنه چکار میدونه

میام باش:زهرا! نمیسازی ک خواهراش با چکار بهزاد خونه بری اره:من!خونمون بیا باو:نوال!ولا

سریع خورد زنگ زهرا گوشی ک بودیم تاکسی دنبال! اویووولا:گفتیم باهم نوال و من!خونتون

جواب ک سیرم جونم از مگه بروباو:زهرا!نده جواب خب:من!!اره:زهرا ؟بهزاد؟؟!کیه:گفتم و برگشتم

ک بدم جوابشو من نزاشت!بمیرم نمیخوام نزدیکه عروسیم من!بکشتمون همینجا بیاد بعد ندم

ادب بی ای:زهرا:.... ؟بهزاد!هستین خوب شما حال عزیز ی پسرخاله به:زهرا!کرد برقرار تماسو

ایسا میگی برگشتی تو اونوقت زدم حرف بات کتابی و دادم بخرج ادب اینهمه من کو سلامت

پیشمه اره مادرم دست از اخ:گفت و سرش تو زد یکی زهرا:.....بهزاد!!نیس پیشم خیرم ن پیشته

ادرسو چرا:من!کرد قطع و گفت ای باشه ی و داد ادرسو زهرا:.....بهزاد!بزنه حرف بات نمیخواد ولی

ادرسو الانم کنن انتخاب عروس لباس رفتن دخترا ک گفته بهزاد ب من مادر باو:؟؟زهرا!دادی

نهک تکلیف تعین واسمون ک هست کی اون بابااا ن:من!بیام من تا نمیخورید تکون گفت گرفت

منیست خر ک دادی؟؟من دست از عقلتو شدی؟یا دیوونه:زهرا!بریم بگیریم تاکسی بیا کن ولش

!بیاد تا وایمیستم همینجا نشدم سیر جونمم از بشم کشته نمیخوام عروسیمه دیگه روز چند

اقهاخل سگ بهزاد وگرنه مهربونه تو با نبین نمیشناسیش تو: زهرا!کنه کاری هیچ نمیتونه:من

تاکسی من!!خودم رو ریدم ک من بود عصبی نمیزدی حرف باش ک تو تلفن پشت تازه درضمن

ما رجاتس بشین شلیطه هوی:نوال!بریم بیاین فقط من حساب ب تاکسی این بچها:گفتم و گرفتم

در رفتم من!ایسا پایین بیا شیطون خر از:زهرا!نامردا میرم خودم نیاین عنم ب:من!!نمیایم ک

با مش سوار میخواستم ک همین نیستم ترسو ک من ترسویین شما:گفتم و کردم باز رو تاکسی

دبلن ک سرمو!ایستاد قلبم کردم حس گرفت نفسم ماشینی ی گرفتن ترمز وحشتناک صدای

انندشور تا بالا بردم سرمو دیگه یکم! بود تاکسی پشت دقیقا ک دیدم مشکی اسپرتیج ی کردم

عوذوا الرحیم الرحمن الله بسم! بالا اومد نمی نفسمم هیچ افتاد کار از قلبم اون دیدن با ک ببینم

Page 70: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 70

ویه!بگذرون خیر ب خودت امیدت ب خدایا!فرمون پشت عزرائیله این الرجیم الشیطان من بالله

ک خوردم شکر من!!خشمگینه اینقد چرا ای الله بسم وووی شد پیاده بهزاد و شد باز اسپرتیج در

رد و برداشت ماشین در رو از دستمو و سمتم اومد عصبانیت با!ببخشید خدایا گرفتم تاکسی

سر داشت حرصشو همه ولی!!یارت علی برو داداش:گفت تاکسی راننده ب و بست محکم ماشینو

هزادب رفت تاکسی اینکه از بعد!شد پودر دستم استخون کنم فک میکرد خالی بدبخت من دست

ممن کرد باز رو جلویی در ماشین سمت بردم بعد و زد زل چشام تو خشمگین و من سمت برگشت

یشمنم سوار:گفتم و کردم لج ولی ترسیدم لحنش از اینکه با!بالا برو:بهزاد!نشدم سوار کردم لج

کرد پرتم و گرفت شونمو و شو سوار ولی خانمی دارم زیاد ک حرف:بهزاد!بگو همینجا داری حرف

نمیشیم مزاحم ما چیزه ینی نه:زهرا!شید سوار گفت بچها ب بعد!بست محکم درو و ماشین تو

اب بهزاد!!کنه لهم بزنه تا بزارن تنها تیمارستانیه ای با منو میخوان بیشوورا ای!میریم خودمون

سوار دخترا اینکه از بعد!باش:بهزاد!اینا خونه میرم من:زهرا!! میرسونمتون من:گفت عصبانیت

من ببخشید خدایا!هوا پریدیم ترس از تا سه ما ک بست درو محکم و شد سوار بهزادم شدن

خیلی بخدا میدم جوابشو من عقب برگرده زمان بزا اصن ندادم جوابشو ک خوردم چوبی ابنبات

کن کمکم خدایا!داد گاز و کرد عوض دنده و کرد روشن ماشینو حرص با بهزادم:)!!شده وحشتناک

ک خونمون رسیدیم دقیقه05 از بعد!ماشین شیشه سمت برگردوندم رومو!! بده نجاتم خودت تو

تو:گفت و گرفت دستمو بهزاد ک شم پیاده ک کردم باز درو منم شدن پیاده زهرا و نوال

باهات و هستم عصبانی خیلی تو دست از من درضمن!!خونم برم میخوام کوری مگه وا:کجا؟من

هووو:من داد گاز بهزاد و بست ماشینو در زهرا میزدم حرف داشتم ک همینجوری...نمیزنم حرف

اب ک نگفتم بت من ولی:بهزاد!ندارم حرفی هیچ تو با من ولی:من..دارم حرف تو با من:بهزاد کجاااا

زد مرکزیو قفل و کنار زد بهزادم!بگو د اوووف:من!دارم حرف باهات من گفتم ن یا داری حرف من

بجوا زدم زنگ چرا بود کاری چ این ایسا:بهزاد!کنی فراار نمیتونی دیگه:گفت و کرد قفل درارو و

من جای بزار خودتو ؟حالا!نمیدادی جواب میدادم پیام و میزدم زنگ روزه6من چرا: من!ندادی

بهزاد:من!ندی منو جواب میکنی بیجا تو:بهزاد!!کنه محلی کم بهت عشقت دردناکه چقد ببین

و گرفت دستاش دو با سرشو بهزاد!کنی احترامی بی من ب نداری حق تو کن صحبت درست

شب 2یا6تا کارام پی میرفتم صبح از نداشتم وقت مادرم خاک ارواح ب:گفت و بیرون داد نفسشو

میکردم اروم عکسات با خودمو!!نمیبردم خودم با گوشی خوابی میدونم هم ها اونموقعه

Page 71: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 71

وابج میزاره کلاس واسم خانم ببینمت میام بعد ببینیش بری میتونی میشه تموم روز6میگفتم

ببین من جای بزار خودتو حالا نمیدادی دادن جواب افتخار تو شده تنگ واست دلم من نمیده

کجا حالا خب!تیااام ری:بهزاد! باشه اخرت بار:من!لطفا کن درک یکم شدم اذیت چقد

امتحان فردا نوووچ فعلا:من دور دور بریم میگی الان گفتم من عجب چ:بهزاد!!خووونه:من/بریم

چی راستی:بهزاد!بودیم بازار صبح از نخونم ام هیچی هست هم اخری دارم دوم نوبت

اهکوت و دکلته چرا:بهزاد!پیچیی پیچ:من چیییی؟؟:بهزاد!دامنکوتاه و دکلته بلوز:من!خریدی؟

مگه بابا ن:من!!بگردی لختی زهرا و مهرشاد عروسی تو نبینم:بهزاد! زیرا ک چون:اونوقت؟؟من

میخوای مثلا:من!میبینی بد وگرنه نپوش!بندس عمه دست پ ن پ:؟؟بهزاد/تو دست من اختیار

نتیجشو و نده گوش حرفمو تو میکنم زهرمارت عروسیو کنم میتونم کار همه:کنی؟؟بهزاد چکار

!!!////////////بدی خوب امتحانتو ایشالاهم خونتون رسیدیم شو پیاده الانم ببین

تحانام میریم بعد بزنن زنگو تا بیرون انداختنمون دیدم بیرون بچهارو همه رسیدیم ک مدرسه به

من سمتم میاد داره دیدم ارایش کیلو01 با خانومو الناز ک بودم شناور خودم افکار همین تو!میدیم

منداری شانس!دفتر میبرن میزارنو ریمل یه ک دخترایی اونوقت نمیگیرن دخترو این چرا موندم

تانهمس خنده یه الناز!ندارم حوصلتو و حال اونور برو الناز:من!اینجاس کی ببین به به:الناز!!دیگه

یه من!هه اون واسه سرگرمی یه تو ک گفتم ؟بت!کرد ولت بهزاد کوچولو شد چی:گفت و کرد ای

ک واین...بودیم بیرون باهم برگشت اهواز از ک دیشب همین اتفاقا دلم عزیز نه:وگفتم زدم لبخند

ایش قهوه ایول بابا ایول:نوال!رفت و کرد کج راهشو و شدن تبدیل خون کاسه ب چشاش گفتم

لبیتق نتونیم ک گذاشتن تکی صندلی بیشوورا داخل رفتیم همه و زدن زنگو!حقشه:من...کردی

انج سولماز:من! کلا خرخونای از یکی سراغ رفتم نمیفهمم خری شبیه بودم مطمئن ک منم!کنیم

خیلی میاد خوشم:من!میخوای چی:گفت و خندید سولماز!توام عاشق من چیه میدونی

من چیه میدونی ن:من!دارم هواتو شدم خر باشه امتحانم برا میدونم خودم:سولماز...باهوووشیا

هیچی بودم خودم برا مجلسی لباس و رفیقم برا عروس لباس دنبال بودم بازار دیشب

چاکرتیم:من!باشه هواست فقط میدم بت مینویسم واست برگه تو رو همه باشه:سولماز!نخوندم

یصندل سر بشینه بیاد ک گفتم نوال ب و سولمازه سر پشت ک صندلی سر نشستم منم!!عامو

یهیچ خنگه بهداشته دبیر این ایووول!شد وارد مراقبمون ک جاهامون سر بودیم نشسته!!جفتیم

چقد خدا ای من ب رسید دوساعت از بعد دادن برگه ب کرد شروع!هست ماستم نمیفهمه

Page 72: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 72

والس!رفت سیاهی چشام کردم نگاه ک اولو سوال نوشتم فامیلمو و اسم گرفتم ک برگرو!!ماسته

مگرفت برگرو!!کشیدن سوت گوشام کردم نگاه ک سومو سوال!رفت گیج سرم کردم نگاه ک دومو

نگاه یه بدتره اولیه برگه از اوضاعش اووو دیدم ک دوم برگه زدم... کردم نگاش واج و هاج و دستم

مگه ولی سولماز صندلی ب بزنم پا با میخواستم!!بود کرده هنگ کاملا خو اون انداختم نوال ب

ودب نزدیک طرفم برگشت جن عینهو ک مانتوش ب زدم و صندلیش ب رسوندم پامو بزوری میشد

ککوچی برگرو و گرفت پامو سولمازم کردم خفه خودمو و دهنم رو گذاشتم دستامو دوتا بزنم جیغ

و برگشت سرعت با پام دادم دست از تعادلمو منم کرد ول پامو و جورابم تو گذاشتش بود کرده

شد چی:خانم!سمتم برگشتن همه ک گفتم بلندی اااخ ی منم صندلیم پایه ب خورد محکم

ک بگه چیزی یه میخواست! صندلی ب خورد پام فقط ینی...نشده چیزی ن...بله:احمدی؟؟من

پیدا خوبی فرصت یه اینو منم شد دبیر با کردن صحبت مشغول داخل اومد و زد و در معاونمون

رو0.6.2 سوال نوشتن ب کردم شروع برگم زیر گذاشتمش و اوردم در جورابم برگرواز کردم

اونارم بودن ای کلمه یه چینی نقطه هم1تا1 زدمشون سریع بود غلط صحیح هم2تا2 نوشتم

زل مراقبمون و بیرون رفت معاونمون یهو مینوشتم بودو کوتاه پاسخ ک01 سوال داشتم نوشتم

زنده و مردم نمیزد مو گچ رنگ با صورتم و ایستاد قلبم کردم احساس لحظه اون بهم بود زده

منگا داشت ک انداختم نوال ب نگاه ی نوشتم سوالاتو اون سریع منم برداشت چش ازم بعد شدم

ولی بدم بش برگرو این باید میده فشم داره دادم احتمال میگفت چیزایی ی لب زیر و میکرد

وقتی! برداشتن شاهو کارون سد یهو کردم احساس بده برگشو ک شد بلند سولماز!چجوری؟؟

در و دادم برگمو و نوال رو کردم پرت تقلبیرو برگه و شدم بلند منم ایستاد خانم جلو رفت

و دش تموم کابوس بالاخره!بیاد نوال تا موندم منتظر و کردم تشکر خیلی خیلی سولماز از!!اومدم

ینا ناموسا میگممم:اومد نوال دقیقه پونزده ده از بعد!!کلیلیلیلیلی منتظرمونه تعطیلی ماه2

ودنب کتاب تو همه عزیز:گفتم و خندیدم من!!نداشتیمشون کتاب تو ما بودن اورده کجا از سوالارو

زودی گفت زهرا بریم بیا سرم فدا:نوال! کنیم باز کتابو ندادیم زحمت خودمون ب ما

ازسولم!میکنم جبران انشاالله طلا دستت عزیز سولماز:دیدم سولمازو ک بریم خواستیم!بیاید

لات:سولماز!مو رفاقتتم مرام چاکر:من!رفیق بود رظیفم چند هر منتظرم انشالله:گفت و خندید

مد تا و بگیریم همدیگرو دستا ای پایه ایسا:نوال! کردم خدافظی و خندیدم!!بای دیگه برو محله

ممدویدیم و گرفتیم دیگرو هم دستا!تررر پایه پایه از اوهوووم:؟من!بکشیم جیغ و بدوییم مدرسه

Page 73: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 73

پای ک میدوییم همیجوری و شددددد تمووووم بالاااخرههه:میگفتیم و میزدیم جیغ دل ته از و

غلت دوتامون هر ک داشت شیب یکم چمن میزدیم جیغ باهم و!چمنا رو افتادیم و خورد پیچ من

تو خاک ای:نوال خنده زیر زدیم بعد کردیم نگاه دیگرو هم موندیم ثابت جا ی بعد میخوردیم

...میخندیدم و بودم گرفته شکممو فقط بگم چیزی نمیتونستم من ولی!چلفتی پا دست سرت

سرمون ابال بادیگاردا عینهو بهزاد کردیم نگاه ک سرمونو بالا!ببینم پاشین جمعه جمعتون به به-

نم...بیشوور وسط نیار رو بابا علی جون:نوال...بابا علی جون:بهزاد...باباااا ن:نوال... بود ایستاده

ندهخ زیر زدیم تامون سه هر بعدش!بینووم بحرف درست عاقامون با:گفتم و نوال کله تو زدم یکی

و ادبهز سمت برگشتم افتادم چیزی یاد من ک بیرون میزدیم مدرسه از باهم و شدیم بلند بعدش

یموند عقب درست از سال چند تو چون میگن بگم چی ولا:شد؟؟بهزاد چی دیپلمت راستی:گفتم

راننگ ولی میاد پیش دیپلمت واسه مشکلاتی یه باشی دانشجو باید ک الان و مدرسه نیومدی و

و میخونم ترم دو دانشگاه برا بعد:بهزاد!خداکنه:من!داره زیاد اشنا میکنه کاریش یه پدرم نباش

بعد!شد سوار نوالم!بالا بپر گفت و کرد باز ماشینو در و خندید بهزاد!تنبل ای:من!میخرم لیسانسمو

فک:جایی؟من برید میخواین:بهزاد! کردیم خدافظی و شدیم پیاده خونه رسیدیم دقیقه چند از

کنم

عشقم نچ:برسونمتون؟من میخوای:بهزاد!بگیریم چیزا این و ارایشگاه نوبت بریم میخوایم

!!!! .........................................................................................برو تو میریم خودمون

کردم مرتب کوتاهمو مدادی نوک دامن قدی اینه ب زدم زل و ایستادم راست و بستم کفشمو بند

و گرفتم و بودم پوشیده دکلته بلوز روی ک مدادی نوک کت سمت دو انداختم خودم ب نگاه یه و

تو نمیخواستم کشیدم مدادی نوک شلواری جوراب رو دست یه بستم بودو سینم زیر ک دکمه

گفته بم قبلش اونم شه زهرمارم عروسی و بشه دعوا بهزاد منو بین و بگردم لختی زهرا عروسی

پشت از و بودشون بسته ابشاری مدل و بودن شده فردرشت ک بلندم موهای ب نگاه یه!بود

چشام رو خیلی و!بود گذاشته ظریفی تاج یه و بود زده چتری جلومم موهای انداختم بودن اویزون

و بود زده تیره مدادی نوک سایه بودن شده وحشی رنگمو توسی چشای ک جوری بود کرده کار

Page 74: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 74

زیبایی خیلی ترکیب و بودن شده قاطی سفید و مدادی نوک سایه بود شده سیاه چشمم دور

تهبس بدووو ایسا یالا:نوال!بود کرده کامل چیو همه گلبهی رژگونه و مات رژلب بود شده تشکیل

چ ژووون..ردم نگاه نوال ب اینه تو از!دیگه بدو کرد تموم تو زودتر عروسه ک زهرا خوردی خودتو

هلووو نوااال الوو:گفتم و دادم تکون چشاش جلو دستی بود برده ماتش نوالم بود شده خوشگل

خوشمل خیلی باو نگو گوز:شدم؟نوال زشت:من!شددی چی تو دختر:نوال/؟!کوشی باای هاای

شده ها فرشته مث عروس لباس با!زهرا سراغ رفتم!شدی محشررر توهم عشقم میسی:من شدی

دونم؟نمی!میکنه عروسی زری تموم دیگه امروز ینی کردم بغض یهو صندلی سر بود نشسته و بود

خوشحالی از شاید نمیدونم ولی باشه پیشم میتونه ساعت62 و نمیره دور اینکه با یهو شد چم

هبرد ماتش اول دیدنم با اون!شدی زشت چقد عیییی:گفتم و ایستادم جلوش رفتم!حده از بیش

قضیه میحرفین مخالف:نوال!شدی تر زشت تو عیییی:گفت بم و شد بلند بعد ولی بود

همه از اریشت اینکه با!شدی تر فرشته فرشته از خو تو:زهرا!شدی فرشته زهرا عاااره:من.<چیه

از عرشت ب اعتماد اوهووع:زهرا!شدم تر ناز بودم ناز من عزیزم:من!شدی ناز خیلی ولی ملایمتره

یهو بعد دیوونه:گفت و خندید زهرا0...بمیرن شن خفه کنه گیر ایشالا:من! دشمن حلق تو پهنا

جم ومفت:من بخندونه؟؟ منو بیاره در بازی دیوونه اینهمه واسم کی عروسیم بعد:گفت و کرد بغض

ب دادم شنلو بصبر عه:من!رسید داماد خانما:ارایشگر!!پیشتم ساعت62من عروسیت بعد باو کن

عروس بعد تا بیرون زدیم و برداشتیم کیفامونو پوشیدیم شالامونو و مانتوها نوال و من و زری

کله اب بود نزدیک یهو ک پایین میرفتیم ها پله از داشتیم!!بگیره فیلم فیلمبردار و بیان دوماد

بگو برم راه سانتیا01کفش ای با نمیتونم من میگم بت وقتی:من..گرفت دستمو نوال ک بیوفتم

راچ...وا!بیرون رفتم!نرسیدن دوماد عروس تا بیرون گمشو برو الانم بگیری یاد باید:نوال!!باش

ماشین ک عروس ماشین فقط ولی نداره حد ک شلوغه در دم اینقد الان گفتم من!نیست کسی

چ!کیه این جااااانم!ندیدمش وقته خیلی اومده هم اسی عه!اسی ماشین و اسپرتیج یه و بهزاده

یکش اسپرت کت یه و سفید جذب تیشرت و تنگ شلوار یه!لامصببب شده کش دختر و خوشگل

عروسی بری نمیزارم بهزاد اوووف!مشکی ساعت یه و مشکی ورنی کفش یه و مدادی نوک

ومانتوهات ها دکمه:بهزاد!برکاتو و الله ورحمه:من...السلام علیک:بود کرده اخم و نزدیکم اومد!بخدا

رموس پشت!شد کر گوشم بیشوور ای...زد کل نوال ک بگم چیزی خواستم بگیر خوب شالتم ببند

نشدوربی نوالم میگرف فیلم فیلمبردارم و پایین میومد ها پله از داشتن دومادا عروس کردم نگاه

Page 75: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 75

زیادش ته تا و کرد روشن ماشینشو ضبط رفت هم اسی میگرفت فیلم و میزد کل و بود دستش

اسی ب چی ی بهزاد شدیم ماشینا سوار کدوممون هر ماهم کرد باز عروس برا درو دومادمون! کرد

دبهزا!میان اونا بعد تالار بریمم ما و اتلیه برن دومادا عروس شد قرار!شد ماشین سوار بعد گفت

! شدی خوشگل خیلی:گفت اروم و کرد نگام میکرد روشن ماشینو داشت ک همین شد سوار وقتی

از عروسی تو:گفت و خندید بهزاد عروسی بری نمیزارم شدی خوشگل خیلی توهم مرسی:من

منم:بهزاد!گرفتس خیلی حالم بهزاد:من! نداریم اوی اوی:بهزاد...اوی:من!نمیخوریاا جم پیشم

عروسیه مثلا کن روشن ضبطو این باو!ایشالا:من..کنه بخیر خدا نمیدونم:چرا؟بهزاد:من...همیطور

گیاهن چ نمیدونم دقیق پایین دادم ماشینو شیشه منم کرد روشن بهزادم! هااا رفیقامونه بهترین

جیغ نوالم میرقصیدم و میزدم جیغ باش من باشه هرچی ولی افریقاییه کنم فک اومد

ماشین سمت اون هم اسی عروس ماشین جفت رفت بهزاد میخندید و میزد بوق بهزاد!!میکشید

مبارررک مباااارک عروسیتون هوووو:من بود گرفته قرار وسط عروس ماشین دقیق عروس

قدیم دومادا عروس دومادم عروس ولا!هااا خلن دومادامونم عروس!!!یووو تو عروسی هپی...مبارک

اروه شیشه دوتاشون هر و میرقصیدن ما با تیمارستانیا عینهو اینا مث ن بودن سنگین و سر ک

دستی گرفت کرمم نبود کس هیچ جاده تو...پایین بودن داده

کوچولوت مغز تو ک چیزی اون:نه؟بهزاد چی:من...نه:بهزاد!بهزاااادمممم:من!بکشیم

بهزاد دیدم یهو!نزن حرف من با دیگه:من!نه ینی نه گفتم:بهزاد!توروخدااااا بهزاد:من...میگذره

عاشقتممممم هووورااا:من...چرخید خودش دور ماشین و کشیددد دستی و بالا برد سرعتشو

منو شد پلی عربی یهواهنگ ک!!کرد حرکت و داد تکون سرشو و خندید بهزادم ایووول بهزااااد

شیشه تو رفتم کله با من و ترمز رو زد بهزاد یهو ک بودیم زده زل هم چشا تو بهزاد

ماشینو در کردو زیاد ته تا اهنگو صدای بهزاد...یهو شد چت پ... نه:من...شد چیزیت:بهزاد!ماشین

سه هر شد پیاده هم اسی کرد پیاده مهرشادو و عروس ماشین سمت رفت و شد پیاده و کرد باز

قشنگ چ وااای...بودن ما ماشینا فقط خلووووت هم جاده میرقصیدن و جاده وسط رفتن تاشون

کوبنمی پاهاشونو از یکی و بردن بالا دستاشونو از یکی تاشون سه هر میرن یزله دارن میرقصننن

داد و زدم سوت و دهنم تو گذاشتم دستمو انگشتای دوتا منم میچرخن خودشون دور و زمین ب

و اوردم درش و کردم باز کفشمو بند و شدم دولا بمونم اینجا من نمیشه اصلا ن دیدم...ایووول:زدم

خودم واسه من ولی میکردن نگام واج و هاج اونا ایستادم وسطشون و پسرا سمت رفتم دویدم

Page 76: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 76

کاریش نمیشه دیگه ام تیمارستانی!!برقصم اونا مث میخواستم ینی میچرخیدم و میپریدم

من داداشای شماهم باشیم خوش بزا عروسیه امرو نکنید نگاه ایجوری باو..چتونه ها:من!کرد

بهم معرض در اعصابش ک انداختم بهزاد ب نگاه یه ک نیست کسی الانم ک نیستین غریبه

یه و دهنم تو گذاشتم انگوشتامو دوباره و باشم خوش بزا امشبو ی بهزادم:من... بودن ریختن

نوال و عروس ک رقصیدیم و زدیم باهم دوباره و زدم دست اوناهم و کشیدم ای کننده کر سوت

نوال دوربین با و میداد تکون دست و میداد قر فقط عروس البته!!شدن اضافه جمعمون ب هم

تموم زا بعد!!بمونن یادگاری ک بزاره هارو صحنه این حتما گفتیم هم برداره فیلم ب میگرفت فیلم

منم میکرد پارک ماشینو داشت بهزاد...تالار رفتیم ما و اتلیه رفتن دوماد عروس اهنگ شدن

متس دستشو و کرد باز ماشینو در سریع بهزاد ک کنم باز ماشینو در خواستم پوشیدم کفشامو

اسمو کفشا ای با رفتن راه واقعا پوووف...شدم پیاده و دستش تو گذاشتم دستمو منم کرد دراز من

ک تالار وارد!کنه خداحفظشون میان بهم چقد خدا وای شدن پیاده هم اسی و نوال...مشکلههه

مگرفت درد کمر ندارم نا دیگه من بخدا بچها:خاله!اومد لبام رو لبخند دیدم رو شکوفه خاله شدیم

تاستراح برو تو مادر باشه:بهزاد!شماها ب میسپارم عروسیو دیگه وایسادم سرپام حالا تا صبح از

ک غریبه عروسی ما با چی همه بشین برو تو میکردی اذیت خودتو اینقد نباید جون خاله:من!کن

میومد کی هر در دم ایستادیم بهزاد و من! نشست مهمونا پیش رفت و کرد تشکر خاله!نیس

یا رفته پیش خوب ک بشن مطمئن چی همه از بودن رفته نوالم و اسی میگفتیم امد خوش

اسی میگم...میاد الان:بهزاد!نیومده هنو عاقد ولی:نوال!خداروشکر خب:من!عالیه چی همه:اسی!ن

بهزاد ب سوالی هم اسی...میحرفین رمزی چرا چیووو چی:من!همونو:چیو؟بهزاد:؟اسی!اوردی اونو

ساعت گفت باو ن...اونوووو اهااا:اسی...میومد ابرو چش واسش بهزادم میکرد نگا

بیخیال بری نمیخواد هم1 ساعت بهتره نیاری خو:بهزاد...عشقم هیچی:چییی؟اسی:نوال...دیگه1

خوش عههه:زدیم داد باهم همه ک داخل اومد عاقد و شد باز تالار در ک بگم چیزی خواستم...شو

خوش سلام:گفت و خندید بهزاد ک رفت عقب قدم ی شد زده وحشت عاقده بدبخت...اومدین

همراهی عاقدو بچها...بشینید جایگاهتون سر بفرمایید شما ولی نیومدن هنو دوماد عروس اومدید

بم اگه بحالت وای:گفتم و بهزاد سمت برگشتم عصبی حالت با من!رفتن عاقد با نوال و اسی...کنید

لیو بیاره مشروب بود قرار...مشروب:گفت ترسید یهو بهزاد ک...بیاره چی بره بود قرار اسی...نگی

قطره یههه فقط قطره یه بفهمم فقط اگه بخدا بهزاد!! چیییی:من!نیاره گفتم ترسیدم خانومم از من

Page 77: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 77

صدای...سروان چشم:گفت و گذاشت پلیسی احترام یه ک تو و میدونم من لبات ب خورده

ودب رسیده عروس ک انداختم بیرون ب نگا ی رسید گوشم ب فشفشه و ترقه و بادکنک ترکیدن

شکوفه خاله!بالا میومدن ها پله از داشتن دومادم عروس داخل اومد و کرد سلام ی فیلمبردار

نبات و نقل ک نمیشناختمش اومد ای دیگه زن یه و میچرخید دوماد عروس دور اسپند با همراه

بعد.. بله:بهزاد!عه:من!!مهرشاد مادر:کیه؟بهزاد زنه این بهزاد:من!میکرد پرت دوماد عروس سر رو

طرف از... بود منتظرشون عاقدم جایگاهشون سمت رفتن دوماد عروس مراسم این انتهای از

شاهدا کنیم شروع دیگه خب:گفت عاقد ک بودن شاهد بهزاد داماد طرف از و شکوفه خاله عروس

ک دوماد عروس پشت رفتم منم! نشستن صندلیا سر شکوفه خاله و بهزاد!!بشینن جاهاشون سر

هی برداشتم قندارو گذاشتن پارچه روی رو قندا و سرشون بالا بودن گرفته رنگ یاسی پارچه ی

ک این اولالا...گرفته دیگشو سمت کی ببینم و چرخوندم سرمو بود گرفته نوال رو پارچه سمت

شرو عاقد...چ من ب خب!ها خالشه دختر و پسردایی عروسی مثلا خره ایسا...بهزاده خواهر بهار

اب وکیلم بنده ایا نیکوکار زهرا دوشیزه خانم:عاقد...قندها ساییدن ب منم خوندن خطبه ب کرد

عروس:گفتم پریدم بیاورم؟من در جعفری مهرشاد اقای با دائم عقد ب شمارو مهریه سکه111

اب دائم عقد ب شمارو وکیلم بنده ایا میگم دوم بار برای:عاقد...زدن دست همه...بچینه گل رفته

دست همه بازم! بیاره گلاااااب رفته عروس:شدم مزاحم دوباره من...بیارم در جعفری مهرشاد اقای

بگه رو بله زنش نمیزارم شد کفری بدبخت میداد تکون راست و چپ ب سرشو مهرشاد ولی زدن

مزاحم بارو یه ای فقط دادم قول خودم ب ؟من!وکیلم بنده ایا میگم سوم بار برای:عاقد!!ههه

ک0خندیدن مهرشاد قیافه ب کنم فک هوا رفت جمع کل یهو ک.میخواد لفظییی زیر عروس:شم

ابروش واای باشه نیوورده زیرلفظی خوبه حالا...شد بلند و داد بیرون حرص با نفسشو مهرشاد

اونم...عقب رفتم قدم یه ترس از الله بسم وووی!من سمت برگشت یهو شد بلند ک مهرشاد!میره

ک جوری اروم من...اورد در کتش جیب از جعبه ی و زهرا سر پشت ایستاد و شد رد سرم پشت از

بهت دخترمونو خووبه پ اوردی لفظیم زیر اومد خوشم ایوولاا بابا ن:بشنوه مهرشاد فقط

یه!!کنم چکارت میدونم ک ساکت یکی تو:گفت میکرد باز رو جعبه ک همونجوری مهرشاد!!میدیم

همه نشون اول بود ناز خیلی شده حک روش زهرا و خودش اسم ک اورد در جعبهه از گردنبند

رو بله تا میبندی دهنتو:گفت قبلش ولی جاش سر برگشت بعد!زهرا گردن گذاشت بعد داد

کل و زدن دست همه!!بله پدرم مادر و بزرگترها اجازه با:زهرا!/وکیلم بنده خانم:عاقد!بگه

Page 78: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 78

نیکوکار زهرا خانم با دائم عقد ب شمارو وکیلم بنده جعفری مهرشاد اقای:عاقد!میکشیدن

مشکلی هیچ ام راضی کاملا من بله بله بله:گفت مهرشاد ک بود نشده تموم عاقد حرف هنو...در

ایناهم خب:من! موافقید؟ چی شاهدا:عاقد!خندید عاقدم حتی خنده زیر زدن همه ک...ندارم هم

متمو ب منم کرد نگام عصبی حالت با و سمتم برگشت ک کنم کامل حرفمو نزاشت مهرشاد...ک

همین کرد همراهیش مهرشادم بره ک شد بلند عاقد...و کردن امضا از بعد گرفتم خون خفه معنا

و زدم جیغ منم من سمت دوید و گرفت من سمت اشارشو انگشت مهرشاد بیرون رفت عاقد ک

: بهزاد!!نکرد ک کارا چ ندیدی:میخوای؟؟مهرشاد چی زنوم از چیه ها:بهزاد...بردم پناه بهزاد پشت

ایستاده تالار دور تا دور همه!منتظرتونن همه برقص خانمت با برو عزیزم:من...کرد کاری خوب

و فشرد بودو دستش تو ک دستم بهزاد!میرقصیدن رمانتیک وسط دوماد عروس و بودیم

میگی ک کوچیکم الان من مگه:من...کنیم درست عروسیمونو ماهم بزا شو بزرگ زودتر:گفت

و بازوش تو زدم یکی من...ندارما مشکلی ؟من!کنیم عروسی میخوای الان ینی:بهزاد... شو بزرگ

بهزاد گوشی یهو...فشردم محکم و کرد بغل منو و کرد ای خنده تک بهزادم...پلیز خفههه گفتم

دومادم عروس رقص...بده جوابشو ک بیرون رفت بهزاد بود صفحه سر اسماعیل اسم خورد زنگ

سر ی و افتاد من ب چشش ک بیرون بره خواست مهرشاد و جاش سر نشست رفت زهرا شد تموم

جواب اسی چرا بچها میگم:نوال...پیشمون اومد نوالم زهرا پیش رفتم و خندیدم منم داد تکون

جواب بیرون رفت بهزاد ک زد زنگ بهزاد ب تازه:نمیده؟من تماسامو

بی:من...کجا عکس کجا من باو:نوال بگیریم عکس بیاین بچها میگم...اوهوم:من!واقعا:نوال!بده

با بگیره ازمون خانمی ی دادیم هم تا01ی و گرفتیم سلفی تا21 یه...بگیریم عکس باشه:نوال...ادب

ک عروسمونم میوردیم در بازی اوسکل و بازی مسخره بعضیا تو و گرفتیم عکس مختلفی ژستای

عکسا از بعضی سر و شدیم عکسا دیدن مشغول و نوال و زهرا وسط نشستم منم...کارااا این پایه

منم داد پیام یه بعدش کرد قط و زد زنگ بهزاد یهو ک...میگرفت خندمون بازیامون خل دیدن با

بیمارستانم من الان کرده تصادف اسماعیل ایسا:بود نوشته کردم بازش همونجا نبود هواسم

نهههه:میگفت ک نوال جیغ با ک کردم هنگ پیام این خوندن با!بیاین نوال و تو یواشکی تونستی

چی میگفت هی نبود هواسش انگاری ک زهرا اومدم خودم ب تالار در سمت دوید و غیرممکنههه

ونوال شال و ومانتو پوشیدم شالمو و مانتو سریع بدم جوابشو نتونستم من ولی شده چی شده

خیابون وسط روانیا عینهو ک دیدم نوالو بیرون زدم ک در از!تالار در سمت دویدم و برداشتم

Page 79: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 79

رسید گوشم ب هقش هق صدای ک سمتش رفتم دویدمو گرفته دستاش دوتا با سشو و ایستاده

رفتمگ بالا ک سرمو ایستاد پامون جلو ماشینی ی ک سرش رو انداختم شالو و کردم تنش مانتوشو

برسونیمون میتونی:شده؟من چی:شد پیاده ماشین از سریع مهرشاد دیدم عروسو ماشین

هق هق با نوال...بیمارستانه الان کرده تصادف اسماعیل:خب؟من شده چی:؟مهرشاد<بیمارستان

برسون مارو فقط اینجا ای چکاره تو اصلا چ تو ب ها شده چی چ تو ب اصلا:کشید داد

ونا سر پشت منم شد ماشین سوار سریع و زد پس منو نوال...بریم شین سوار:مهرشاد!بیمارستان

ماشین تو نوال هق هق صدای فقط نشد بدل و رد بینمون حرفی هیچ ماشین تو شدم سوار

ک بودم غرق خودم افکار تو...ممکنه غیر چیز این نمیشد باورم واقعا...من اروم اشکای و میپیچید

شدن باز صدای!جلویی صندلی ب خورد سرم و دادم دست از تعادلمو منم گرفت ترمز ماشین یهو

های پله سمت میره داره تند وتند شده پیاده نوال دیدم بالا اوردم ک سرمو شنیدم درو

همراهمون خواست مهرشاد شدم پیاده ماشین از زود منم...نبست هم ماشینو در حتی!بیمارستان

شممچ رفتم بالا بیمارستان های پله از سریع...تالار بره کردم ردش بود بدبختی هر با ولی بیاد

میپرسه یوال ازش داره و ایستاده پرستاری ی پیش ک نوال رو افتاد

ازهت:گفتم من ک میورد کم نفس و بزنه حرف درست نمیتونست حتی...یل..اع...اسم...ید..ببخش:

سمت سالن ته:گفت پرستاره ک بود نشده تموم حرف...اسما نام ب اوردن تصادفی پسر ی

متس پیچیدیم وقتی میدوییدم دنبالش منم سالن ته سمت رفت و دوید شنید اینو ک نوال!چپ

نزدیکش ک ما گرفته دستاش دوتا با سرشو و شده خم و نشسته صندلی رو ک دیدم بهزادو چپ

ها کجاس:نوال...خون کاسه بودن شده چشاش///اورد بالا سرشو و شد متوجه شدیم

زد دوباره عمل اتاق شنیدن با نوال...عمل اتاق:گفت گرفته صدای با اروم خیلی بهزاد/کجاس؟؟

خودش انگاری ک بیاره مشروب بود رفته:کرد؟بهزاد تصادف چجوری شد چی مگه:من... گریه زیر

من ب کردن پیداش ک کسانی کرد تصادف راه تو نشسته فرمون پشت و کرده مست و خورده

میکرد گریه و میزد زار و بود نشسته صندلی سر ک کردم نوال ب نگاه ی...دادن خبر و زدن زنگ

اتاق در سمت چرخید نگاهامون همه شد باز عمل اتاق در ک صندلی سر بشینم برم میخواستم

مکردی پیچش سوال و بدبخت پرستار سر کردیم حمله همه یهو بیرون زد اتاق از پرستار ی عمل

ونچ نیست خوب اصلا حالش ولی بگم بتون چیزی نمیتونم من...لحظه یه باشین اروم:پرستار...

لیو باشه خدا ب امیدتون کنه کمکش میتونه خدا فقط شدیده خیلی خورده سرش به ک ای ضربه

Page 80: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 80

فتنمیگ کاشکی ک...رفت و گفت اینو...خوب خبر چ بد خبر چ...باشین داشته رو خبری هر انتظار

فقط و فقط نوال منو!نمیزد حر هم کلمه یه اصلا ک بهزاد...شدیم داغونتر بودیم داغون خودمون ما

نبدو نوال چون نبره اسماعیلو ک میخواستم فقط میخواستم کمک فقط خدا از میریختیم اشک

میکرد گریه فقط و فقط نوال دیدم اومدم ک خودم ب!سخته خیلی سخته واقعا نداره طاقت اون

هق و دکر بغلم محکم اونم ک بود گرم اغوش یه منتظر فقط انکار کردم بغل اونو و نشستم جفتش

هی نمیتونس حتی...نم..ک..گی...زند...اسی..ا..بدون...نم..نمیتو...من...نمی:نوال! شد بیشتر هقش

امید کسی ب دارم هه...میشه خوب ایشالا چته تو نوال وا:من میکرد نفسش بگه درست رو جمله

داره بزرگی بغض یه و میشه خفه داره کردم حس...کردم بهزاد نگاه...امیدترشم نا خودم ک میدم

رتمنوک خدایا میشدم خفه داشتم خودم انگاری میکردم نگاش وقتی!میکنه سنگینی گلوش تو

از دبع بستن چشامو و سرش رو گذاشتم سرمو خودم و سینم رو چسبوندم نوالو سر...کن کمکمون

وقتی ولی باشن رهگذری یه شاید کردم فک اول شنیدم نفرو چند دویدن صدای دقیقه چند

پ!زهرا؟ وا!میکنن صحبت اون با و ایستادن بهزاد پیش ک دیدم مهرشادو و زهرا کردم باز چشامو

پوشیده شلوار مانتو!!!صورتش رو ارایشش ن بود تنش عروس لباس ن!!کو عروست لباس

لبخند دو هر و کردم نگام ک کردن حس نگاهمو سنگینی انگاری...شلوار بلوز یه مهرشادم!بود

هراز برد بالا سلام بعلامت دستشو بهزاد...کرد تزریق روبهم ارامش لحظه اون تو ک لبخندی زدن

و کرد بلند سرشو و کرد باز چشاشو نوالم من صدای خبره؟با چ اینجا:من...سمتم اومد هم

چیه عروسی:عروسیتون؟؟زهرا پ:من...پیشتون اومدیم هیچی:زهرا...زهرا ب زد زل مشکوک

بزوری مهرشادو ک همین...عجبااا...بدم قر عروسیم تو برم من و هستین هوا حال این تو...ایسااا

مولباس منم شد تموم عروسی کنه اعلام ک گفتم جی دی ب منم گفت بم چیو همه تالار فرستادی

برا کردی خرج همه این تو دیوونه:من...پیشتون اومدم و کردم پاک ارایشمو و کردم عوض سریع

سرویس بریم پاشو کردی قاطی الان تو ایسا:تموم؟؟زهرا میگی راحتی این ب بعد عروسی

شکا همیجوری دید ک نوالو...کنید پاک ارایشاتونو براتون اوردم پاکن شیر و لباس ک بهداشتی

بیدار اسماعیل ک الان شدی لولو شبیه ریخته ارایشت کل...نوالوو سی!بینومتتت ااااا:گفت میریزه

بزار:تگف و پایین انداخت سرشو نوال...نمیزنه حرف بات دیگه میکنه قهر میترسه قیافت از میشه

چشاشو اون فقط بده انجام خواست دلش کاری هر بزا کنه دعوا بام بزا نزنه حرف بام بزا کنه قهر

ردیمک پاک نوالو ارایش اول بهداشتی سرویس رفتیم!کردیم ارومش بزوری...میخوام همینو کنه باز

Page 81: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 81

و پوشیدم راحتی لباس و کردم پاک ارایشمو منم... راحتی صندل و دادیم بش راحتی لباس و

هم و کردیم خراب عمرتو روز بهترین اینکه هم...بخدا شرمنده زهرا:من!کردم پام راحتیارم صندل

همینکه بیرون زدیم بهداشتیا سرویس از...اه نگو چرت:زهرا...کردیم استاده لباسات از اینکه

بودن ایستاده دکتر پیش ک دیدیم مهرشادو بهزادو اونجاس عمل اتاق ک رویی راه تو پیچیدیم

تردک...دکتر پیش رسیدیم وقتی...دویدیم هم نوال و من سمتشون رفت سریع اونا دیدن با نوالم

اسی ینی...ینی...ینی چی؟؟این ینی این!داد تکون سرشو تاسف با و پایین انداخت سرشو

این ن ن ن:کشید جیغ و زد زار دلش ته ته ته از نوال یهو ک...غیرممکنه ن ن رفت؟؟؟ن

قول من ب خودش اون نمیکنههه ولم میفهمین نمیکنههه ولم من اسماعیل غیرممکنهههه

رو نمیتونست دیگه....میگیننن دروووغ دارین شما مطمئنم من میگین دروغ دارین شما...داددد

و نمیتونستیم...بودیم شوک تو همگی...زمین رو افتاد و لرزیدن پاهاش و دست وایسه پاهاش

رو زدمی دست با...میکنه چکار داره نمیدونست و بود شده دیوونه نوالم... کنیم باور نمیخواستیم

دور مردم و بیمارستان کل من...دستش تو میومدن همه ک میکشید تافتشو پر موهای و سرش

ته از بهزادم...میوفته داره اتفاقایی چ برم و دور ک کنم هضم نمیتونستم اصن و میچرخیدن سرم

مهرشاد ک بیمارستان دیوار ب کوبیدن پا با کرد شرو بعد و زد صدا اسماعیلو و زد داد دلش

یه و تختی یه و شد باز عمل اتاق در ک اومدم خودم ب نوال پی در پی جیغای با...گرفت جلوشو

متوجه ک تختس؟؟نوال این رو اسماعیل الان ینی... اوردن در رو شده کشیده روش سفید ملافه

اجازه پرستارا ولی برداره صورتش از رو ملافه میخواست تخت سمت دوید و شد بلند سریع شد

زخمی خونی صورت ب چشمم وقتی برداشت صورتش از رو ملافه نوال...داد اجازه دکتر ک ندادن

نیموپایی لب گذاشتمو هم رو چشامو برگردوندم رومو سریع و کنم تحمل نتونستم افتاد اسماعیل

قربون و میکشید اسماعیل لبای و چشا و صورت رو دست نوال!شدن سرازیر اشکام و گرت گاز

ک وش بلند نداره اشکال شو نامردا؟؟بلند این کردن چکارت عشقم:میکرد گریه و میرفت صدقش

اچر میزنم حرف بات دارم...شو بلند فقط کنم خوب زخماتو من ک شو بلند کنیم دعواشون باهم

نوال ک!ببرینش خب:دکتر!!شوووو بلند میگم دارم!!نمیددددی جوااااب چرااا هااا نمیدددی جواب

اروپرست ولی...جداکنید هم از مارو نمیتونید شما نمیدم بتون عشقمو من:گفت و کرد بغل بهزادو

نوال!!رفت راحتی همین ب اونم و...بردنش راحتی همین ب...بردن اسماعیلو و کشیدن رو ملافه

ک کردم نگاه بهزاد ب!! میکنممم خواهش نبرررین عشقمووو:میگفت و میدویید دنبالشون

Page 82: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 82

دستش دو با سرشو... نشست و خورد سر جا همون و زد تکیه دیوار ب و داد دست از تعادلشو

رو افتاد و داد دست از تعادلشو همونجا سردخونه داخل بردن اسماعیلو وقتی نوالم!گرفت

چجوری من:نوال!خونه بریم بزا ها بچه:مهرشاد...پیشمون اوردش و نوال سمت رفت زهرا!زمین

ریمب حداقل کنی نمیتونی کاری هیچ بمونی هم اینجا ولی:؟مهرشاد!هاا برم و کنم ول اینجا عشقمو

زدیم بیمارستان از و کرد کمک بهزاد ب فرزاد و نوال ب زهرا منو!بدیم خبر خانوادش ب خونه

ماشین با و اومدیم عروس ماشین با جالبه هه!نشد بدل رد بینمون حرفی هیچ ماشین تو بیرون

باور تموم و کرد فوت اسی ک نمیکردم باور!!خووونه دلمون تو ولی برمیگردیم داریم عروسم

یک خونه:مهرشاد!نمیکردددم باور اصلا!بزاریم مرحوم یه باید اسمش قبل بعد این از ک نمیکردم

رسیدیم دقیقه چند از بعد...چشم:مهرشاد!خودمون خونه:گفت گرفته صدای با نوال ببرمتون؟ک

هخون در و بالا رسیدیم ک وقتی!شدیم ماپیاده بعدش شد پیاده همه جلوتر نوال ک!خودمون خونه

وارد سرش پشت ماهم داخل رفت هممون جلوتر و داد هول درو نوال کردم باز کلید با رو

بزارین:مهرشاد!خودش اتاق رفت و پایین انداخت سرشو نوالم بست سرش پشت درو بهزاد.شدیم

شمارهاشونو:مهرشاد!کنم خبرشون و اسماعیل خانواده ب بزنم زنگ باید:بهزاد...بمونه تنها

یخیل واقعا بدن فوتشو خبر و اسماعیل خانواده و بزنن زنگ ک کنم تحمل نمیتونستم...داری؟

هم چشم تو چشم پیشم اومد زهرا دقیقه چند از بعد اشپزخونه تو رفتم و شدم بلند!بود سخت

ای خفه جیغ یه...وحشتناکی صدای با یهو ندارم اون از کمی دست منم اشکن پر چشاش شدیم

نگاه سرشو پشت و برگشت وحشت با هم زهرا پریدم جام از و دهنم رو گذاشتم دستمو و کشیدم

ولم چرا رفتی؟لعنتی چرا لعنتی:میگت ک!!اومد اتاق از نوال جیغ صدای ک!کرد

م ن... تورو...ن؟؟من مگه میشنوی صدامو ک؟داری میفهمی!! نمیبخشمممم کردددی؟نمیبخشمت

و! میشد ایجاد وحشتناکی صدای و زمین رو کرد پرت اتاقشو وسایل دوباره بعد و....م ش خ ب ی

صندلی رو و گذاشتم صورتم رو دستامو دوتا شد تبدیل هق هق ب عصبانیت و خشم همه این بعد

نای با میشه؟؟خدایا چی من بشه؟نوال چی قراره ینی خدایا کردن گریه ب کردم شروع و نشستم

شده اروم انگاری کمرم رو گذاشت دستشو و سرم بالا اومد کنی؟زهرا ثابت چیو میخوای کارات

همه شم بیدار وقتی داشتم دوست...بستم چشامو و خوری میزناهار رو گذاشتم سرمو ک بودم

صدای با!!....ببینم خودمون پیش اسیو و باشه خواب چی همه باشه الکی چی همه باشه دروغ چی

رسیدم چطو نبودم اشپزخونه تو دیشب مگه دیدم تخت رو خودمو کردم باز چشامو یکی جیغ

Page 83: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 83

و شد اتاق وارد اشکی چشای و مشکی لباسای با زهرا و شد باز اتاق در یدفعه اینجا؟؟ک

کردم اشاره میزتوالد ب من!بده کاغذی دستمال:شده؟؟زهرا چی:کجان؟من کاغذیا دستمال:گفت

اشپزخونه تو دیشب من مگه:من!اومدن اسی خواهر و مادر:شده؟زهرا چی بگو حالا!اونا:گفتم و

حالا:من!اینجا اوردت کرد بلندت میگیری درد گردن الا گفت بهزاد ولی چرا:نبودم؟زهرا

شنیدن با....! و بخرن قبرو و بندازن راه رو فاتحه کارا رفتن عمو و مهرشاد و بهزاد:کجاس؟زهرا

رفت؟؟؟زهرا دیگه اسی شد؟ینی تموم چی همه چی؟ینی ینی:من زد موج چشام تو اشک قبر اسم

اماده واست مشکی لباس...رفت اره:گفت کرد تر زبونش با لباشو و بست چشاشو ک همونجوری

اسهو مشکیارو لباس این من چی؟؟ینی ینی!بیرون زد و گفت اینو بپوش برو ان صندلی رو کردم

پوشیدم لباسارو بود بدبختی هر با!!نهههههه من خدای ن ن ن!!!!!بپوشم اسماعیل عزاداری مراسم

ک اسماعیل خواهر و مادر دیدن با بیرون زدم اتاق از سرم رو میزاشتم شالمو ک همونجوری

رفتهگ صدای و بغض با و پیششون رفتم!!کرد خودنمایی من چشای تو اشک میکردن گریه داشتن

والن دنبال...دادن تکون سر و کردن نگام و گرفتن بالا سراشونو!باشه اخرتون غم ایشالا:گفتم

رونبی ب و شیشه ب داده تکیه و سرش و نشسته پنجره کنار مبل رو سرم پشت دیدم ک گشتم

تو انگار ادنمید نشون العملی عکس هیچ نوال؟نوالی؟ولی:گفتم و نشستم پیشش رفتم!میکنه نگاه

نک گریه بریز بهم دنیارو و خونه کل کن دعوامون بکش داد باشو توروخدا نوال:من!نبود دنیا این

نداد نشون العملی عکس هیچ باز ولی...نمون ساکت ولی بده انجام خواست دلت هرکاری

عمو و مهرشاد و بهزاد کرد باز درو زهرا زدن رو خونه در میزدم حرف باش داشتم ک همینجوری

بهشت بریم ک شید اماده برید:مهرشاد!شده شکسته چقد عمو واای!بودن اسماعیل پدر

اسماعیلو دیگه ساعت6 بگه نمیتونست...اسماعیله دفن بگه نمیتونست...دف دیگه ساعت6..زهرا

یخیل!کردم تنم سیاهمو مانتو!خیلی بود سخت خیلی واقعا!بگهه نمیتونست خاک زیر میزارن

دنیا انگاری!زهرا بهشت رسیدیم سریع خیلی میداد دو مسابه بامون داشت دنیا انگاری سریع

نخورد تکون نوال اصلا ولی... خاک زیر بزارن اسماعیلو سریعتر هرچه داشت دوست خیلی

پدر و فرزاد و بهزاد تابوت تو گذاشتن رو مرحوم اینکه از بعد بود شده لال انگاری نمیگفت هیچی

وجل بقیه و اقا حاج ک!اقا حاج پیش زمین گذاشتنش اوردنش و کردن بلندش دیگه یکی و اسی

یاس پدر و فرزاد و برداشت را بیل بهزاد نماز از بعد!خوندن نماز ب کردن شروع و ایستادن تابوت

تتابو از رو مرحوم ک همین!کنن دفنش و قبر تو بزارن و بیارن در تابوت از اسماعیلو میخواستن

Page 84: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 84

دارین دیوووونهاا:گفت و زد داد دل ته از و شد بلند و زد پس محکم دستمو نوال اوردن در

نوال ب نمیشه باورم اصلا!خدا وای!خالی قبره ی ب خورد چشمم رسیدیم که زهرا بهشت وسطای

رپ چشاش نمیگفت هیچی و قبر ب بود زده زل کردم نگاه گرفتم دستشو من و وایساده جفتم ک

بش باید بعدا ب این از ک اسی دوستان و ها همسایه و فامیلا و رسیدن مردم کم کم!شدن اشک

ب کرد شروع اسماعیل بابای رسیدن مردم ی همه اینکه از بعد!سخته چقد خدا وای!مرحوم بگیم

رسید اوردن روباش مرحوم ک ماشینی اون وقتی!رسیدن باهم مرحوم و اقا حاج ک خوندن قران

ب کردن شروع و شدن بلند زنها ی همه و ماشین سمت رفتن دویدن اسی پدر و بهزاد و فرزاد

زا همه و نکرد گوش حرفش ب کسی ولی!ببینم کنید ؟ها؟ولش!میکنید چکار لپهاشون روی زدن

شب و ایستاد فرزاد روبرو رفت دوید نوال ک شدن قبر نزدیک و پایین انداختن سرشونو ناراحتی

جدی چرا شما کرد شوخی یه اسماعیلم حالا رفت شدی دیوونه تو!ها؟ سرت ب زده تو:گفت

پدر!نمرده اون میکنه شوخی بخدا عمو:گفت بش و اسماعیل پدر سمت ب روکرد!ها؟ میگیرید

شونه و گرفت گریش و داد تکون راست و چپ ب سرشو شدو جمع چشاش تو اشک اسماعیل

داشتیم ما ی همه!لرزید مردونش های

بیل چرا دیگه تو:گفت بش و بهزاد سمت برگشت و زد پوزخند ی نوال ک میکردیم گریه

کن نگام بهزاد:زد داد نوال ک پایین انداخت سرشو فقط و نداد جوابشو بهزاد ؟ولی!؟ها!دستته

حالا داشتی دوست داداشت بیشتر اسماعیلو خو تو هاا نیستم دیوار با میزنم حرف تو با دارم

بزاری خودتو داداش و من عشق ک اسونه واست اینقد ینی!هاا؟ کردی باور اونو شوخی ی چطور

کرد من ب نگاه ی اشک از پر چشای با اسماعیل پدر ک نبود جوابگوش کسی ولی!هاااا؟ خاک زیر

ازوشوب و نوال پیش رفتم و کردم پاک اشکامو منم!ببرش برو ینی نوال سمت چرخوند نگاشو بعد و

ک کنم کامل حرفمو نزاشت نوال... نم شوخی اسماعیل برم قربونت اجی:گفتم و فشردم و گرفتم

نم هاوگرنه رفته اسی ک بگی توهم نبینم اوووس:گفت لبمو رو گذاشت دست و سمتم برگشت

اسماعیل!نبرد اونو خدا!شوووو خفه:نوال!خودش پیش برد خدا اونو نوال ولی:من!تو و میدونم

قولش و مرد میگن!داد مدونه قول بهم خودش نمیزاره تنهام موقعه هیچ من زندگی.من عشق.من

سنی نامرد من اسماعیل بود مرد تو پسر!قولش مردو عمو:گفت و اسماعیل پدر سمت کرد رو بعد و

Page 85: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 85

همیشه خدا!بردش خدا همین بخاطر بود مرد من پسر اره:اسماعیل پدر!واینسته قولش سر ک

از تعادلشو و گفت اینو میکنم خواهش ازتون!بفهمین نمره میگم ااااه:نوال!میبره خودش با خوبارو

منم!کردن گریه ب کرد شرو و نشست زمین رو و افتاد و وایسه پاهاش رو نتونست و داد دست

گذاشتن که رو مرحوم! سوخت حالش ب دلمون ما ی همه کردم بغلش محکم و زمین رو نشستم

زد بیلو بهزاد کردم نوازشش و سینم رو گذاشتم سرشو منم!نههههه:زد داد دل ته از نوال قبر تو

داد و داد فشار منو بازوهای نوال بار این باز ک قبر داخل ریخت کم کم و برداشت خاک و خاک تو

خاک لعنتیا د میشههه خاکی تیپم خوش عشق الان میشه خفه عشقم الان ظالماااا:زد

نفس اومد بند نفسش و گرفت شدت گریش ک بود نکذده کامل حرفشو هنو...خوا ازتون!نریزین

ندبل نوال!قبر داخل ریختن خاک ب کرد شروع اون و گرفت بیلو فرزاد دقیقه چند از بعد اورد کم

انقدر چرا شماها: زد داد بعد و کرد نگاه قبرو داخل و زد زانو همونجا قبر پیش رفت دوید و شد

عشقم:گفت و!قبر از خاک کردن خارج و زدن پس ب کرد شرو و نریزین خاک ؟میگم!ها نفهمین

همز بی خیلی شوخی ک بماند میکنی شوخی داری تو مطمئنم من ولی رفتی تو کردن فکر همه

تنزنم میدم قول من ولی دستم از میخوری کتک و میکنم دعوات کلی برمیگردی وقتی و بود ای

هزاب ک کنن خفت خاکا این با نمیزارم من برگرررررد فقط نمیکنم کاریت هیچ بخدا برگرد فقط

مرفت منم!کنییید ولم:زد داد نوال ک کرد بلندش و گرفت بازوشو و شد خم و نوال سر بالا رفت

خاک چجوری دید و قبر سمت برگشت نوال ک زنا پیش اوردیم قبر پیش از نوالو و بهزاد کمک

خانواده خونه برگشتیم دفن مراسم انتهای از بعد! شد بیهوش یهو بعد قبر تو میریزن

مدادی ناهار مردم ی همه به بعد و اسماعیل اتاق تو گذاشتیم بودو شده بیهوش ک نوالم!اسماعیل

یلیخ و رفتم بالا ها پله از بدو بدو افتادم نوال یاد تازه... و پذیرایی از بعد شدن کم مردم کم کم و

حالا یا کنه خودش با کاری یه میترسیدم ولی چرا نمیدونم کردم باز اسماعیلو اتاق در سریع

قاب ی و نشسته تخت رو ک نوال ب خورد چشم کردم باز درو ک همین کنه خودکشی خدانکنه

اوخ کرد نگام و برگردوند سرشو ؟نوال!نوال:من بستم درو و اتاق داخل رفتم کرده بغل عکس

گرفته صدای با نوال!زرد صورتش و سرخ چشاش!عزیزم اومده روزت ب چه اجی بشم فدات

ک زد حرف جوری بدم جوابشو نتونستم من!رفت:گفت بغض با نوال ؟!دلم جون:من..؟!ایا:گفت

شستمن تخت رو و رفتم!نشه تبدیل گریه ب ک گرفتم جلوشو بزوری گلوم تو پرید بغض ناخداگاه

ب کرد شروع و شد هق هق ب تبدیل بغضش گرفتم اغوش در نوالو ک همین کردم بغل نوالو و

Page 86: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 86

شب باز ولی بود شده ارومتر نوال رسید اسماعیلم چهلم!میگذشت همینجوری روزها!کردن گریه

دیروزم!باش میرفتیم ماهم ها موقعه بیشتر!اسماعیل مزار سر میرفت روز هر و میکرد گریه روز و

هایران اسماعیل ک:گفت و بره نمیخواست اول فرستاد براش بلیط یه باباش المان رفت نوال ک

راشب دلم من ولی رفتااا دیروز همین کردیم راضیش بود بدبختی هر با اخر ولی المان بره نمیتونه

!خواااهری عاشقتم!نوال بت ریدم ای!اشکن پر چشام چرا پووف... شد تنگ

بعد سال یک

تصادف تا بدم گاز من ترافیکه وقتی بدم گاز و چی چی عزیزم:بهزاد! خو بده گاز د بهزاد عه:من

نظرت ب خو:بهزاد! میشه دیر داره خو:من! مردم ماشین ب هم خودم ماشین ب برینم هم کنیم

؟!کنه پرواز تا کنم درس بال براش یا بیارم درش ترافیک از و کنم بلندش ماشینو کنم چکار

الان اگه مدرسه برسم دیگه دقیقه05 تا باید فقط بده انجام داری دوست کاری هر نمیدونم من:من

دیپلمتو امروز نترس کلفته پارتیم:بهزاد! میبندن رو مدرسه در الانم شنبههه تا میره نگیرم دیپملو

ردک باز درو بهزاد ک بزنم زری ی کنم باز دهنمو میخواستم!پوووف:من ؟!چته دیگه میگیرم برات

پسر یه با ثانیه چند از بعد!رفت اون رفتی؟ولی ؟کجا!کجا عه عه عه:من!شد پیاده ماشین از و

خو مدرست بری نمیخوای مگه:بهزاد ؟!چی:من! شو پیاده عشقم:گفت و کرد باز درو و اومد سرباز

و من سمت در اون ولی! کردم نگاش مشکوک منم!میاد دنبالمون ماشین میرم پیاده ما شو پیاده

ی مدرسه تا تقریبا نگو هیچی اووس:بهزاد ؟!بهزاد:من!کرد پیادم و کشید دستمو و کرد باز

دوید و گفت رو سه.. سه..دو..یک یالا:بهزاد! عمرااا:من بدیم؟ مسابقه میای مونده کیلومتری611

فقط اونم!میکردم بارش فحش تا011میداشتم بر قدم یه ولی! بدوام سرش پشت شدم مجبور منم

ک همین!میکشیدم نفس بزوری من ولی رسیدیم تا کشید طول دقیقه01 یه!بیشوور میخندید

تو!میمونم اینجا من بیارش برو تو:گفت و کرد تکیه درختی ی تنه یه رو بهزاد مدرسه رسیدیم

مرفت!اوکی:من!دادم انجام کاراتو همه قبل از من!میده دیپلمتو بهت میکنی پیدا اشنا برو فقط

شاهکاریا و شیطونیا میکردم نگاه رو سالن از گوشه هر!اینجا دارم خاطرات چقد وااای سالن داخل

چشام تو اشک خاطراتمون مرور با!گذروندم اون بدون امسالو ک!چشام جلو میومد نوال منو ی

رو دستامو!ایسا؟ دخترم-!کرد صدام سرم پشت از یکی ک بودم غرق خودم افکار تو زد موج

دوست مشاورس همون عه!کردم نگاه سرمو پشت برگشتم و بشن پاک اشکا ک کشیدم چشام

Page 87: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 87

و افتادم راه سرش پشت!بدم بهت تا خودم دفتر تو بیا!گلم سلام—!سلام:من بهزاد مادر قدیمی

رفتگ برگه چنتا بعد و... و تلفن شماره و انگشت اثر و گرفت امضا چنتا ی اول!شدیم دفترش وارد

مشاور از بودم شده خوشحال خیلی!باو ایول!بودم شده11/01 کردم نگاه ک رو کارنامه!سمتم

قبووول بهزااااااد:زدم داد و گرفتم بالا برگرو و بیرون زدم سالن از دو حالت با و کردم تشکر

و کرد نگاهش ی و برد ازم برگرو و سمتم اومد دوید بهزاد!نمیشههه باورم وااای!شددم

تا من خونه برسونمت بزا خانمم خب:بهزاد!میسییی:من!!! خانمم مباررررک! افرین!ایووول:گفت

ب اره:بهزاد ؟!اوردن ماشینتو عه!عاقامووون چشم:من!باشم دانشگاه باس دیگه دقیقه21

و کرد اخم بهزاد!کردم اذیتت خیلی عشقم مرسی:من!اینجا اوردش تا دادم تومن61سربازه

پیداش اها میگشتم در کلید دنبال داشتم خونه رسوندم بعد!ها نشنوم رو حرف این دیگه:گفت

بودم کرده بزرگش ک نوال منو عکس رو افتاد چشمم همه از اول داخل رفتم و کردم باز درو کردم

ک وقتی از بزنم بش زنگی یه باشه یادم شده تنگ سیت دلوم چقد اجی اخ بودمش زده دیوار وبه

ک بهزاد و پلاسه همینجا ساعت62 ک زهرا از جدا البته میکنم زندگی تنها خونه تو من رفت نوال

عوض ولباسام برم میخواستم کردم باز اتاقمو در!کرده اشغال نوالو اتاق و میخوابه اینجا وقتا بعضی

بیرون زدم اتاق از داره کلید اون خو ن بهزاده نکنه!کیه ینی!وا!اومد در صدا ب خونه زنگ ک کنم

خشکم!دره پشت ک کسی دیدم با کردم باز درو کیه ببینم کنم نگاه اینکه بدون رفتم در سمت و

ک تگف رئیس--؟!میکنید چکار اینجا شما:من!خانم ایسا سلام—!میکنن چکار اینجا اینا!..اینا!زد

من...من:من!شد خراب سرم تو دنیا حرفش این شنیدن با!اهواز برگردین ک دنبالتون بیایم

و رد لای ب لا پاشو و در رو گذاشت قدرتمندشو دستای ک ببندم درو میخواستم!برگردم نمیخوام

پس!نمیاد خوشم من ولی دادن بهم رو اجازه همچین کنم استفاده زورم از نزارین--!داد هل درو

عاطلا بهم قبل از چرا:من!بریم ک بشید اماده برید کنید اذیت خودتونو و من اینکه بدون لطفا

مرفت خودم و کردم ول درو!خانم بپرسید پدرتون از اهواز رسیدیم وقتی میتونید اینو--؟!ندادید

موبرادرا چرا خب ولی!بابام راسته دست!محمد!من دنبال فرستاده بادیگارداشو از یکی بابام!داخل

افتادن من یاد تازه!اه دنبالم اومدن اینجا ب کردم عادت من ک!الان چرا ؟اصلا!نفرستاد

بلههه:من! شد زده اتاق در یهو ک میدادم فحش پدرمو میکردم جمع لباسامو ک همینجوری!هه

کمک خانم:محمد!بود خورد اعصابم خیلی!اه میکنم جمع لباسامو دارم ؟خوب!میخوای چی

خوردن اب مثل و برد ازم و بزرگ چمدون دوتا لباسام کردن جمع از بعد!نه:؟من!نمیخواین

Page 88: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 88

هدیگ خب!گوریل!اون برابر در بودم جوجه من ک جوری!بود بلند قد و هیکلی خیلی کرد بلدشون

تو ک زهرا و نوالو منو عکسای قاب کل!هه مشروب و مخدر مواد و تجارت کار تو اونم بادیگارده

هارو مالبو کارتنی ی تو گذاشتم و برداشتم بهزادو منو و بهزاد و اسی عکسای و گرفتیم عروسیش

بلم بالا رفتم دیوارو ب بودم زده ک بزرگه عکس قاب اون!عکسا قاب بالای کارتن تو گذاشتم هم

عینهو ک محمدم زدم چسب و پیچیدم روزنامه دورش و اوردم هارو روزنامه جعبه داشتم برش و

عکسو قاب بیان گفت و کرد صدا هارو بچه از یکی ک!بود ایستاده سرم بالا مجسمه

ی!نباشید نگران خانم چشم—!عزیزه واسم خیلی!ها نشکنه باشین مواظبش خوب:من!بردارن

نداشتم دوست بود شده جم چشام تو اشک ولی!کردم خدافظی ازش و انداختم خونه ب نگاه

داخ ای! میرفتیم فرودگاه سمت به داشتیم بودم ماشین تو کردم باز و بستم چشم ک همین!برم

خونه برمیگردم دارم!خانوادم پیش برگردم میخوام ک ناراحتم خیلی انگاری!جوریه ی حالم

اهمینج من نمیام شما با من!نمیام بگم!! بزنمم جیغ دارم دوست!ام خفه!داغونم!ناراحتم ولی!خودم

بعد اهواز میرم دارم من میشه چی حالا خدا وای!ندادم خبر بهش ک افتادم بهزاد یاد یهو!راحتم

بهزاد واسه و اوردم در گوشیمو میشم دیوونه دارم خدا وای!میشه چی بهزاد منو رابطه

دارم! فرودگاهم راه تو الانم اهواز برگردونن منو تا فرستاد نفرو چند بابام بهزاد سلام:نوشتم

خوشحال باید!سلامتی ب خانومم خب:داد جواب زود بهزاد ک!چکارکنم نمیدونم میشم دیوونه

نم زندگیم:؟بهزاد!!تو پ بهزاد!ناراحتم خیلی الان من ولی:من!خانوادت پیش میری داری ک باشی

نبی راه یکمی ب برسه چ کنن جدا هم از مارو نمیتونن دنیا مانعهای بزرگترین نمیکنم فرار ک

حرفش همین منتظر انگاری کرد پر وجودمو کل ارامش حرفش این با!اهوازعزیزم تا شیراز

از هواپیماها ولی:من!لطفا بیاین اینجا از خانم:محمد!فرودگاه رسیدیم ک همین!بودم

هناخداگا بابام شخصی روهواپیما افتاد چشمم وقتی!میریم رئیس هواپیما با ما ولی:محمد!اونورن

نای میشم بزرگ وقتی بابایی:میگفتم بابام ب ک!افتادم بچگیم یاد شد جمع چشام تو اشک

رانندگی خودم و میکنم صورتی چیزاشو همه داخلشم و میکنم صورتیش کامل هواپیمارو

ومنم دمیکر بوسم بعد و پرنسسم چشمم روی بر:میگفت و میکرد بغل منو و میخندید اونم!میکنم

من مهربان بابای اون!کجایی بابا!میخندیدم و میزدم پس اونو و میشدم اذیت ریشش ته از

نهک تحمل نمیتونست ک بابایی اون بود پرنسسش و دختر تک عاشق ک بابایی اون!کجاست؟

واپیماه سوار!خیلی دیده اسیب خیلی پرنسست الان بابا ولی!ببینه اسیبو کوچکترین دخترش

Page 89: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 89

باز ک بود گذشته چقد نمیدونم فکر تو رفتم و بستم چشامو و نشستم صندلیا از یکی رو و شدم

شدن باورم کردم باز چشامو سریع حرف این شنیدن با!رسیدیم بشید بیدار خانم:شد مزاحم محمد

فاووو!بیرون پریدم هواپیما از و شدم بلند!رسیدیم اره وااای!کردم نگاه بیرون ب پنجره از سریع

اهفرودگ از!خخخ عزیز وطن ای برگشتم بالاخره:گفتم و کشیدم عمیق نفس ی!!!اینجاا گرمه چقد

سالدو بعد!میدیدم رو درختا و سبز فضای و گلها بود زیبا چقد!کردم نگاه برم دورو ب بیرون زدیم

رو جا همه و بودم توماشین!نمیدونستم و بودم اینجا دلتنگ چقد وای اینجا برگشتم دوباره

تنگ اهواز جای همه واسه وای!داشت بالایی سرعت ماشین چون ثانیه یک حد در ولی میدیدم

چرا!ودب بیخیال انقدر چرا افتادم بهزاد یاد یهو برگشتم بالاخره ک کنم باور نمیتونستم!بود شده

اخر و اول تو میومد بر دستش از کاری چ میومد اون شدیا خر چقد ایسا وا!بشه مانعم نکرد کاری

از راموفک رشته ماشین شدن متوقف با بودم شناور خودم خیالا و فکر تو!همینجا برمیگشتی باس

تیره ایی قهوه بزرگ در یه!بود شده تنگ اینجا برا دلم چقدر وای کردم نگاه روبرو ب!دادم دست

دور اش سال6 ک ای خونه وارد شدیم خونمون وارد بعد و کرد باز درو ریموت با محمد!بود روبروم

محمد داشتم دوست اینجارو چقدر بودم گذرونده اونجا هامو بچگی تمام ک ایی خانه وارد بودم

از!اوکی:من!میارم خودم وسایلاتونو کنم پارک ماشینو من تا برید شما خانم:گفت و گرفت ترمز

نرسیده زنگ ب بود نرسیده دستم هنوز!خونمون ساختمان سراغ رفتم بدو و!شدم پیاده ماشین

شدم روبرو کرد ارامش پر وجودمو ک لبخندی با زنی یه گرفتم بالا ک سرمو!!شد باز در ک بود

مباور!غم دنیا ی چشاش تو ولی بود لبخند لباش روی!بود زده لک لبخند این برا دلم چقد دیدم

میکنم چکار دارم بدونم اینکه بدون!منه مادر وایساده روبروم ک زنی این!مادرمه این نمیشه

رکیدت بغضم یهو گردنم رو گذاشت سرشو و کرد بغلم محکم اونم کردم بغلش بغلشوسفت پریدم

ک!مادرم هم میکردم گریه من هم!شد تبدیل گریه ب سریع خیلی ک بگیرم جلوشو نتونستم

ک!دیدم بابامو گرفتم بالا ک سرمو! داخل بزاربیاد خب خاتون—!اومد مادرم سر پشت از صدایی

حاضر دخترشم استقبال برای حتی هه!نشسته خودش مخصوص مبل روی مغرورانه همیشه مثل

مرد این از!متنفرم بابام از من ولی!بابام پیش برم هه!دخترم بابات پیش برو:مامان!شه بلند نشد

و شد خم و شد بلند اونم اون پیش رفتم و کردم کج رامو بزوری میاد بدم مغرور شر بداخلاق

زدی حرف اینجوری من با تو شد ک یبارم عجب چه!اومدی خوش:گفت اروم و!بوسید سرمو

دشمبع!بودم اتاق این دلتنگ چقد!گرفت بغضم کردم باز درو ک همین!اتاقم توی رفتم وبعد!بابا

Page 90: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 90

شروع!تختم بالا زدم نوالو منو بزرگه عکس اون کردم ک کاری اولین منم اورد وسایلامو محمد

واسه کرد صدام اومد مادرم ک بود گذشته چقد نمیدونم کمد تو لباسام چیدن ب کردم

و نشستن سفره سر ک داداشام رو افتاد چشمم میرفتم پایین ها پله از داشتم ک همین!شام

ک کردم سلام رسیدم بهشون وقتی!بودن همینجوری همیشه!هستن بابا با زدن حرف مشغول

اومدی خوش ی و کرد سلام سرد خیلی بزرگمه داداش ک اردلان شدن بلند و شدن من متوجه

داداش ک ارمیا داداش برعکس ولی!جدی و خشک و سرد بود بابام اخلاق کپی اخلاقش!گفت

رویی خوش با و شد بلند دید منو ک همین! خندس خوش و اخلاق خوش رفته مادرم ب دومیمه

ینا تو!بودیم ؟دلتنگت!خانما خانم چطوری!خودم جوجوی بغلم بیا:گفت و کرد بغلم و طرفم اومد

مرسی:گفتم و کردم بغلش منم!دارم دوسش خیلی!میگرفت سراغی ازم همش ارمیا سال6

زیر زدیم دوتامون هر بعد!خو منی جوجوی تو خو:ارمیا!بار صد این خووو جوجو نگو بهم!داداشی

از یکی فردا خاتون—!اومد حرف ب بابام ک بودم خوردن شام مشغول و نشستم ارمیا کنار!خنده

کی ینی دادم تکون سرمو و انداختم ارمیا ب نگاه ی!چشم باشه:مامان!شام واسه میاد همکارام

و بستم درو اتاق تو رفتم شام از بعد!نمیدونم خودمم ینی انداخت بالا هاشو شونه هم ارمیا!میاد؟

دارم دوست شده تنگ بهزاد برا دلم چقد فکر تو رفتم و شدم خیره دیوار ب!تخت رو نشستم

پیام ی هم همزمان و شد سرازیر چشمم از اشکی قطره یه ک!گرفتس بدجور حالم پووف!ببینمش

نقش لبام رو لبخند بود اومده بهزاد از اس ی!برداشتم گوشیمو و کردم پاک اشکامو اومد واسم

حالم!کوره و سوت تو بدون شیراز!خانومم شده تنگ واست دلم:بود نوشته کردم باز ک پیامو بست

میشم دیوونه دارم من:بهزاد!بهزاد ببینمت دارم دوست همینجور هم اینجا:من!نیس خوب اصن

ازیب پیام کلی از بعد!دیوونه خدانکنه:من!زندگیم ته رسیده انگار شدم گیج کنم چکار نمیدونم

کمک مادرم ب هم!امشب واسه مامان کمک رفتم صبحونه از بعد شدم بیدار ک صبح!خوابیدیم

دیگه یکم:گفت ک بود کرده درگیر ذهنمو بدجور حرفش ی!میکردم فکر بهزاد ب هم میکردم

؟!جانم:من ؟!ایسا:مامان! اه خو میزنه حرف رمزی همش!بود چی منظورش!کن تحمل مونده

مادر ببخشید:من!! میزنم حرف بات دارم دوساعته کجاس حواست تو پ!عزیزم بلا بی:مامان

عه ههه!بعیده تو از شدی ادب با چقد ایسا اوهووع میگفت بود اینجا الان نوال اگه!نبود هواسم

مشبا واسه نداره عیبی:مامان!نحرفیدم باش وقته خیلی بزنم بش زنگی یه باش یادم نوال گفتم

وبهخ حالت مامان! چیییی:من! میکنی تعارف هارو چایی و شیرینی و کیک میری تو ک گفت بابات

Page 91: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 91

اصن چی ینی:من!کرد کاریش نمیشه دیگه باباته حرف ولی کردم تعجب خودمم:مامان!عایا؟

بازی اینجوری من زندگی با ک هست کی کرده فکر! برسه کجا ب میخواد کاراش این با شوهرت

همکارام وقتی میگفت قبلا ک اون!ببرم چایی باید من چرا اونن همکارا! بازیچشم انگار!میکنه

حال تو اوووس:مامان! شد چی الان پ بیرون بزاره اتاق از پاشو نداره حق کدومتون هیچ میان

ک میگم دارم من اتفاقا ترسیدم ازش من انگار بشنوه بزار خو:من!میشنوه الان نشسته

ایبی دوباره بعد ک کن عوض لباساتو کن استراحت یکم اتاقت تو برو باش خدا ای:مامان!بشنوه

روبرو و اشپزخونه ب پشت بابام دیدم بیرون زدم اشپزخونه از بعد و!مامان چشم:من!کمکم

دویدم و ندادم اهمیت ک!گذاشته شلوارش جیب تو دستاشو و ایستاده پذیرایی بزرگ اکواریوم

منگفت چیزی ولی کردم مکث لحظه ی!لجبازی هنوزم:رسید گوشم ب بابام صدای ک!ها پله سمت

زدم زنگ کردم پیداش ک همین گشتم نوال اسم دنبال و برداشتم گوشیمو!اتاقم تو رفتم و

خوبی؟! شد حالا اها:؟من!مرگته چ کوفت:نوال!اوهوع:من! جونم؟:داد جواب بوق تا سه بعد!بش

میکشم؟نفس مردم؟زندم؟نفس نمیگی نمیگیری؟ سراغی ؟چرا خوبن ؟خانواده سلامتی

استر...اوومم:من!نگیره نفست بکش نفس الان خوب:گفت ک کنم کامل حرفمو نزاشت...نمیکشم؟

دیپلم راستی!نده ادامه عمت جان ن:؟نوال!بودی کجا خب:گفتم و کشیدم عمیق نفس یه! میگی

خوندم جهشی موندمو عقب درسم از ک سالی یه خو من!باو ن:نوال!چی؟ تو!دیروز یس:من!گرفتی

طول دوماهی ی دیپلمم الانم!کردن رد قبولیمو نمره تا بردن هم زیادی پول چند هر

رضایت بعد و... و خونمون برگشتم ک گفتم بش و حرفیدیم دیگه یکم!پ خوبه اها:من!میکشه

! بود خاموش گوشیش بهزاد ب زدم زنگ هرچی!کنیم قطع ک دادیم

رنگ کرم شال و رنگ کرم تنگ شلوار یه و اوردم در ای قهوه تنیک یه کمد سراغ رفتم

سرم شالمو و انداختمشون سرم پشت و کردم گیس رنگمو ای قهوه موهای پوشیدم و!برداشتم

داخل رو میرسه کمرم تا ک بلندم گیس نباشن معلوم موهام ک کردم سرم شالو جوری کردم

ملری یه! بیرون انداختی موهاتو همکارامون جلو ندن گیر بابام و اردلان بعد ک انداختمش تنیک

مشغول اردلان میرفتم پایین ها پله از داشتم ک همین!بیرون زدم اتاق از و زدم لب برق ی و

ی طفق نداد نشون العملی عکس هیچ دید ک منو بالا میومد ها پله از و بود تلفن با کردن صحبت

کردن اماده مشغول مادرم دیدم اشپزخونه تو رفتم!علیکی ن سلامی ن شد رد و انداخت نگاهی

تبابا نمیدونم:؟مامان!اونجا چرا پ:من!باباتن کار اتاق تو:؟مامان!مهمونا پ مانی:من!شیرینی و چای

Page 92: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 92

عاقا بعله دیدم برگشتم سریع!خانمااا هلووو—!اشپزخونه تو پرید یکی یهو!بالا برن گفت

ارمی:گفت و ریخت بهم موهامو و نزدیک اومد معمول طبق!ارمیی عاقا شفتالووو:من!ارمیاس

و پک ایس:من!میبرم هارو شیرینی منم ببره پکمون ایس چاییهارو گفت بابا مامان!عمتههه

چند مهمونامون مگه مانی:من!نیس بیشتر لیوان تا5دیدم برداشتم رو چایی سینی!مرض

ک بالا میرفتیم ها پله از داشتیم! کم چ اووو:من!پسرش و بابا همکار نفر6:گفت پرید ؟ارمیا!نفرن

داری ابرو لطفا!میره شرفمون ابرو مهمونامون پا رو نریزی هارو چایی پکی ایس هوی:گفت ارمیا

کرد کمکم ارمیا!اتاق در دم رسیدیم!خنده زیر زدیم دوتامون هر یهو ک!مار کره زهرخر:من!کن

رفتم ک همین!بره ابروم نریزن ک بودن چاییا رو چشمم همش داخل رفتم منم واسم کرد باز درو

خدا ن!غیرممکنه! کنم باور نمیتونستم اصلا میدیدم ک رو چیزی!بالا اوردم سرمو و داخل

ن توروخدا خدا ن اصلا ن ن ن! هستن..و مخدر مواد توکار اینا و بابامن همکارا اینا...اینا ینی...ینی

دلم چقدر!!!خدا میکنی اذیتم اینجوری داری ک کردم چکارم من مگه!میشه اینجوری داره چرا!

ای!باباش جفتیش و بهزاده روبرومه الان ک کسی ک نمیشد باورم ولی!بود شده تنگ بهزاد واسه

جگی باشن خواب یک همه اینا داشتم دوست کنم چکار نمیدونستم اصن میشم دیوونه دارم خدااا

خواب این ینی وای!دخترم کن تعارف چاییارو:گفت ک اومدم خودم به بابام صدای با بودم شده

اصن اردلان ب بعدش کردم تعارف چایی بابام ب اول و رفتم!کن کمکم خدا!واقعیته ی این نیس

بهزاد بابای ب بعدش!!!کنم تعارف کی ب برم کجا کنم کار چ بگم چی نمیدونستم بودم شده گیج

چیزی ن کرده تعجب ن نشسته ریلکس خیلی بهزاد چرا!بهزاد ب رسیدم سری اخر و کردم تعارف

ن انگار اون ولی برداره چایی ک جلوش گرفتم رو سینی!بهم زده زل و لباشه رو لبخند ی برعکس

یول!بردار چایی ک کردم اشاره چشام با و صورتش جلو بردم رو سینی!زده زل چشام تو فقط انگار

چی از اوضاع فهمیدن تازه اقا اووو!کرد مصلحتی سرفه ی پدرش ک!نیست باغ تو انگار اون

بیرون بزنم اتاق از میخواستم شد تموم ک تعارف!شیرینیارو بعد و برداشت خودشو چای!قراااره

من!خنده زیر زد بعد و داره صاحاب دخترم کن درویش چشاتو خوب پسر بهزاد:گفت بابام ک

خنده ک داد صدایی ی لامصب افتاد دستم از رنگ ای نقره سنتی سینی و دادم دست از تعادلمو

سینی و گفتم ارومی ببخشید ی!نپرونی تیکه باشی تو تا شد خنک دلم اخیییش!شد قطع بابا ی

حرفش اون از بهزادو منظور تازه!نمیشد باورم!بیرون زدم اتاق از و برداشتم زمین از رو

مدت همه این نمیدونستم من و بود بابام همکار اون ینی!{کن تحمل مونده دیگه یکم!}فهمیدم

Page 93: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 93

اون نمیدونستم من ولی ام کی دختر من میدونست بهزاد ک نمیشد باورم!بودم خورده گولشو

میزد لبخند برعکس نکرد تعجب چون میدونست مطمئنم دیگه اره!نگفت بهم و بابامه همکار پسر

گهدی!ممکنه غیر اصلا!کنم تحمل نمیتونم من خدا ن!باشه نداشته واقعیت این کاشکی خدا وای!

گاهدانش رئیس اون مگه!!!شرابه و مخدر مواد کار تو بهزاد بابای ینی!میگرفت گریم داشت کم کم

دانشگاه رئیس اون غیرممکنه!کرد جور واسش خوندن درس بدون بهزادو لیسانس حتی نبود

از یکی رو!اشپزخونه رسیدم و پایین رفتم ها پله از ارومم اروم!بابامه همکار چجوری ولی!نباشه

؟!ایسا:مامان سرم بالا اومد مادرم ک گذشت چقد نمیدونم فکر تو رفتم و نشستم صندلیا

و شدم بلند!عجب:من! 1:21:مامان!چنده؟ ساعت ؟مگه!چی:من!بزاریم شام پاشو:؟مامان!جانم:من

تو مادرمم منو!پذیرایی تو میبردن اردلان و ارمیا بشقابا تو میکشیدم غذا ما کردم کمکش

بازی غذام با فقط و نمیخوردم غذا اصن من ولی!خوردن غذا کردیم شروع اشپزخونه

میرم یکم نی گرسنم فعلا فقط مامان هیچی:من!نمیخوری غذا چرا شده چی ایسا:مامان!میکردم

بود هنشست اشپزخونه روبرو دقیقا بهزاد بیرون زدم اشپزخونه از و شدم بلند!گرفته دلم حیاط تو

رفتم!کردم جور و جمع خودمو سریع خیلی منم کرد نگام بابام بعدش شدیم هم چش تو چش

هاینک با کشیدم عمیق نفس ی کردم باز درو!در به رسیدم و پایین رفتم پله تا2!حال در سمت

های پله6 از داشتم!خوبه شبا ولی گرمه بدجور صبحا و ظهرا تحمله قابل خو ولی بود گرم هواش

نگز ی:بود نوشته بود بهزاد از!کردم بازش اومد گوشیم اس ام اس صدایی ک!پایین میرفتم حیاط

جانم:برداشت خوردن بوق چنتا بعد اونم زدم زنگ بعد ولی بزنم زنگ نمیخواستم اول!زوود بزن

داتص...رستم...الووو!بدن وقت نمیشه واقعا؟ینی...نیستم شیراز الان من...میدونم بله بله!رستم

گهمی چی این...کن صبر دقیقه ی بیرون برم کن صبر...میشه وصل و قطع صدات چرا...الووو...نمیاد

فکر! چشه این کیه؟پ رستم اصلا!بشه وصل و قطع صدام بخواد ک نزدم حرف اصن من عایا؟؟

کارت جایی ی بریم:بهزاد! بیرون اومد بهزاد و شد باز در یهو بعد!رفت شد خل کنم

واست چیارو همه تا نبینتمون کسی ک جایی ی بریم ولی گیجی میدونم:؟؟بهزاد!!ها:من...دارم

کسی ک کردم انتخاب جارو ترین گوشه خونمون پشت بردمش...دنبالم بیا:من!!کنم روشن

حلی اهر هیچ بیرون بیام میخواستم الان خب:بهزاد ؟!کیه رستم بصبر اصن!میشنوم خب:من!نبینه

رو دخترتونه ک خانمم برم میخوام بگم خانوادت ب ک نمیشه خب نزد سرم ب این بجز

بت نمیخواستم:گفت و پایین انداخت سرشو ؟؟بهزاد!اینجا میکنی چکار تو!باشه اوکی:من!ببینم

Page 94: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 94

چی یدار میفهمی تو بهزاد چیییی:من!!باباتیم همکار بابام و من!میکنی ردم میدونستم چون بگم

نم کنم کاری نمیتونستم بخدا ولی اره:بهزاد!میفهمییی میزنی گولم داری تو ساله6الان!!میگی

من!شدی راضی تا کشتی منو همونجوریشم تو بدم دستت از نمیتونستم داشتم دوستت خیلی

بودم اومده روز2یا6 ک اونسری یادته:گفت ک اونور کردم رومو و بیرون دادم حرص با نفسمو

کنن دستگیرمون بود نزدیک و بودم بابات پیش نمیدادم جواب من میزدی زنگ هرچی و اهواز

اشک پر چشای با و انداختم بهزاد ب نگاهی ی من!!نمیکردم کار گوشی با اصن همین بخاطر

غرق هم عشقم حالا متنفرم ازش من ک کسی اون از میاد بدم خودم ک کاری اون از بهزاد:گفتم

گولم هم ساله6 ک اینجاس جالب نمیشه باورم ن ن ن...!!!ک شخصی اون همکار هم و کاره همون

تزدنتت حرف قربون اوووف:بهزاد!!!چییی ینی میفهمی لامصب د!نمیگفتییی چیزی و میزدییی

دل نمیگی میکنی تعارف شیرینی و چای میای اونجوری لامصب بود شده تنگ واست دلم چقد

اب:بهزاد چطوری؟؟:من ؟!!مردم جلو میرفتی شکلی اون تو نبودم من کن فکر حالا!نداره تحمل من

جلو بپوشی لباس اونجوری دیگه نبینم مرض و چشونه:؟بهزاد!چشونه مگه:من!شلوار؟ تنیک

ک اول روز همون از:بهزاد ؟!میشناختی منو کی از راستی اوهوع:من!ولا بزاری ارایشم و ها غریبه

سوپرایز:گفت و خندید بهزاد! نگفتییی من ب بعد بیشوور ای نههه:من!دیدمت دعوا تو

تو ضمن در!!شدی ادم تو ن:من!نشدی ادم هنو ک تو:بهزاد! عمت سر تو بخوره سوپرایز:من!بود

مگه دهن تورو کرده بیجا خیلی ینی ببخشید...خ گه بابات:بهزاد ؟!میده تو ب منو بابام کردی فکر

بود چی منظورش راستی!چی پ منه دست ک معلومه:بهزاد!تو دست پ ن پ:من!خودشه دست

همون!میگه حامدو نکنه وای چمیدونم من:من!داره صاحاب دخترم کن درویش چشاتو گفت وقتی

کس هیچ مال یا میشی من مال یا تو کردن بیجا:بهزاد!!!اون سی دارن نگه منو قراره ک پسرعموم

خوب خانوادمو فقط ببین حالا میکشی دست من از دیگه وقت چند تو بهزاد:من!!فهمیدی

یروز ی حرفتو این:بهزاد! میبینم باش:من!میبینی حالا اصلا نه:بهزاد!میکشی دست بشناسی

بازی مسخره خواست دلت چقد هر حالا:بهزاد! باباااا ن:من!شدی من زن تو روز اون ک میارم یادت

لای هلاب از منم رفت بهزاد اینکه از بعد!توخونه برگرد دیگه حالا!حس تو نرو تو حالا باشه:من!! درار

تهگرف گارد دست ب تفنگ محمد دیدم بیرون پریدم ک درختا از نکنه شک کسی ک رفتم درختا

بیبیش مای و میشستش ننش چجوری رفت یادش گوووز ای!بزنش بیرون اومد کسی اگه ک

دوست:من!خانم ایسا اینجا میکنید چکار:محمد!ایسام نترس:من!!شده ادم ما واسه حالا میکرد

Page 95: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 95

منم!رفت و گفت نه یه و پایین انداخت سرشو ؟محمد!مشکلیه بزنم قدم خونمون حیاط تو داشتم

! میکنه تمیز و تر داره مادرم دیدم شدم بیدار خواب از ک صبح!نشستم حیاط صندلی سر

امشب:مامان! مامی مشغولی:من!دخترم بخیر توهم صبح:مامان!ژون مامی بخیر زیبایت صبح:من

پدر و عمو خونه امشب:مامان!مهمان شب هر پ اووو:من!داریم زیاد مهمان

نوبیج امریکای انگار اووو:من!!تو برگشتن مناسبت ب کنم فک نمیدونم:؟مامان!براچی:من!بزرگتن

شیراز همین خوبه بودم

ی!انداختم خودم ب قدی اینه تو نگاهی ی!...اوکی:من!بودی اونجا سال6بالاخره:مامان!!!بودمااا

شکیم گیپور باز جلو ای حلقه استین مانتو ی و پام رون روی تا سفید حریر ربع سه استین تنیک

تمصور جلو چتریامو و بستم اسبی دم معمول طبق موهامم بودم پوشیده مشکی تنگ ساپرت ی و

و زرشکی رژ ی بیرون بودن زده شال پشت از موهام ک کردم سرم هم سفید حریر شال ی ریختم

و عمو و اقاجون بودن اینجا همه اووو!پایین رفتم زدمو عطر و زدم هم ریمل ی و چشم خط یه

دخترم ایسا:گفت رویی خوش با شد بلند دید منو تا اقاجون!عموم ها بچه هانیه و حامدو و زنش

قیهب ب گفت امدی خوش و بوسید سرمو اونم پیشش رفتم و زدم لبخند یه منم!عزیزم پیشم بیا

ازش میاد بدم اینقد!داهاتی ی پسره کنم سلامش ک نی ادم اخه!نه حامد ب ولی کردم سلام هم

الان؟هه گفت چی هاا؟چییی؟این!کن سلام حامدم ب ایسا:گفت بابا شنیدم ک!نداره حد ک

با ماون کردم سلام حامد ب لبی زیر بزوری!کرد نگام پرو پرو هم بابا ک کردم نگاش برگشتم!عمرا

زن ک میدادم فحش حامدو همش لبی زیر و اشپزخونه تو رفتم داد جوابمو گشاد گله لبخند ی

عینهو گلم عروس شنیدن با من پذیرایی تو بیاید گلم عروس...خاتون: اشپزخونه تو اومد عمو

پررو اینقد ادم خدا ااای!عروسم میکنی عادت:گفت و زد لبخند اونم ک سمتش برگشتم جت

اقا جفت نشستم منم عمو زن پیش نشست مامان پذیرایی تو رفتیم!بوخودا بودم ندیده

ما پیش سال6 میدونید شما ک همونجور خب:اومد حرف ب عمو ک گذشت یکمی!جونم

و بچس هنوز ایسا ک گفتن اقاجون ولی کنیم برگزار رو حامد عروسی و عقد مراسم میخواستیم

تصمیم داداشم منو گرفت دیپلمشو ماشالا ک الانم بگیره دیپلم و بده ادامه درسشو بزارین

ک بس از حامد دست از بشیم راحت و حامد ب بدیم ایسارو و کنیم تموم پیشو سال6 کار گرفتیم

Page 96: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 96

حرفشون این با من ولی میزدن لبخند بقیه و!خنده زیر زدن حامد و بابام و عموم بعد و میزد غر

عقب این با من!عمرا!حامد ب بدن منو میخوان اینا چی ینی کردم قاطی و چرخید سرم تو دنیا

منو!بشه اینجوری ک کردم گناهی چ اینجا من اصن!چییی ینی خدا وای نمیکنم عروسی افتاده

رو افتاده عقب این من میخوام عشقمو من!بهزاااد گفتم وای!!میشیم چی بهزاد

من عمرا!میکنن زر زر دارن چی اینا چیییی!دیگه روز 2بزاریم عقدو میخواین:بابا!نمیخوووااام

روز2 زارب بابا نه:بابا! بهتره دیگه هفته بزارین ن:اقاجون!!کنن گیری تصمیم زندگیم واسه نمیزارم

نفس یکم ایسا بزارین دیگه هفته ینی دیگه هفته میگم دارم:گفت و کرد اخم اقاجون! دیگه

زندگی واسه دارن فهمیدم تازه و اومدم خودم ب یهو من!!!میگین من شما چی هر باشه:بابا!بکشه

یندها واسه دارین نمیشه باورم:گفتم و ایستادم بابا روبرو و شدم بلند جام از میگیرن تصمیم من

باید ک منم این!نداره ربطی هیچ شما ب ک هست هواستون ولی میکنید گیری تصمیم من ی

وت خیلی الان تا...کنید دخالت ک نمیدم بتون هم رو ای اجازه همچین و بگیرم تصیم ایندم واسه

و سن تو دختر یه شدین حاضر کردین دورم خانوادم و خونه از سال6حتی کردید دخالت زندگیم

پیش خودش شهر تو بزارین نشدین حاضر ولی بخونه درس غریب شهر یه تو بره من سال

ترس از الان ک ارمیاس و مادرمه فقط خانوادم ندارم خانواده من البته بده ادامه درسشو خانوادش

بدبختم نمیزارم چون!چرا؟ میدونید دارم جرئت من ولی بزنن حرف حرفتون رو ندارن جرئت

من ولی ها شده دراز خیلی زبونت:زد داد و شد بلند جاش از عصبانیت با اردلان!!کنید

ی میخواس و کرد بلند دستشو!یالا بده چطور؟نشونم:گفتم و ایستادم روبروش منم!!!میبرمش

میخوای چطوری بده نشونم یالا د ترسیدم کردی فکر بزن یالا بزن:گفتم من ک بزنه سیلی

واه تو اردلان دست یهو ولی بستم چشامو من ک بزنه میخواست و نزدیک اورد دستشو اونم!بزنی

اربز ارمیا نه:من!میکنم چکارت ببین کن بلند ایسا رو دست دیگه بار ی داری جرئت:ارمیا!موند

راه خودشونو حرف بزوری و بکشن و بزنن میتونن فقط زرنگن کارا همین تو فقط بزنه

هی بزرگ پدر حرف این با کنی؟انگار ازدواج حامد با نمیخوای تو ینی دخترم ایسا:اقاجون!بندازن

چشاش تو بغض با و انداختم جون اقا ب نگاه ی کرد پر وجودمو کل ارامش و داد دست بم امیدی

و پایین انداختم سرمو من! دلیلی؟ چ ب چرا؟ خب:اقاجوننمیخوام جونم اقا:گفتم و زدم زل

دیگه یکی عاشق ینی:جون اقا!گیره دیگه یکی پیش من صاحاب بی دل ک چون:گفتم

داشته دوست همدیگرو طرف دو اگه مخصوصا نیس حرام ک شدن عاشق!اره اوهوم:من!ایی؟

Page 97: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 97

نشسته ریلکس و بود ساکت الان همین تا ک بابا اومد در صدا ب خونه زنگ صدای یهو!×باشن

باز یهو حال در برگشتن در سمت ب همه!اینه؟ منظورت:گفت و کرد اشاره حال در ب دست بودبا

خودت خدایا!بهزادم عاشق من میدونه کجا از میکنه؟بابا چکار اینجا این!شد وارد بهزاد و شد

ترس از داشتم من!ایم دیگه هم عاشق دل ته از و پاکه عشقمون میدونی ک تو کن کمکمون

ی خانما ب و داد دست مردا تک تک ب بود لباش رو لبخند و داخل اومد ریلکس بهزاد و میمردم

اهنگ اینجوری بهزادو بیشوور هوی!توروخدا ببین رو هانیه!نشست بابا جفت رفت و کرد سلامی

اتفاق بدی چیزه ی قراره نکنه وای!ها میزنه مشکوک بهزادم!خو دادی قورتش خوردیش نکن

و کرد بابا ب رو اقاجون!اره:من!بهزاده؟ داری دوسش تو ک دخترم؟کسی ایسا:جون اقا!بیوفته

یا گفتی و داشت پا یه مرغت و بودی متنظر سال5 و شدی خاتون عاشق توهم رفت یادت:گفت

ک حامد!نگفت چیزی و پایین انداخت سرشو بابا!کن درک دخترتو هم ؟؟حالا!کس هیچ یا خاتون

و ایسام عاشق منم جون اقا:گفت چیزی یه و کرد باز دهنشو باز بود گرفته خون خفه اونموقعهه تا

ولی باشم کرده ازدواج باید الان تا سالمه61الان من!کس هیچ یا ایسا یا میگم و داره پا یه مرغم

و گذاشت هم رو دندوناشو بهزاد حامد حرف این با!موندم منتظرش هم خیلی میخوام ایسارو من

هزادب:بابا!بود داشته نگه خودشو جلو بزوری ک انگاری بود کرده مشت دستاشو و داد فشار محکم

عموش پسر با میتونه ایسا احمدی اقای:گفت جون اقا به رو و کرد صاف صداشو بهزاد!بزن حرفتو

و بود بازی بچه یه هم ایسا منو عشق ندارم مشکلی هیچ من کنه ازدواج منتظرشه ساله چند ک

هواس مهم چیزه تنها و!تمام و کاری شریک اون منو بین رابط ک گفتم هم رئیس ب دیروز من تمام

من!نمیشه باورم اصلا ن ن ن!بودم باهاش سال6 من ک بهزادی خوده واقعا چییییی؟این!همینه ی

تار تصویرشو و لرزید صدام گفتم ک اسمشو!بهزاااد؟:گفتم بهزاد به رو!نیس خودش مطمئنم

جور هر من ولی شد زدنم حرف مانع و کرد خوش جا گلوم توی سنگینی خیلی بغض یه میدیدم

و بست چشاشو و پایین انداخت سرشو ؟بهزاد!خودتی این واقعا بهزاد:کردم کامل حرفمو بود شده

ک حامد!عقدتونه دیگه هفته0 حامد شد قطعی تصمیم:بابا!اره...ار:گفت و داد قورت رو چیزی یه

بجز جایی ب هواسم اصن من ولی زد گشادی گله لبخند یه گرفته عروسی دلش تو بود معلوم

مدل میکنه نگاه وقتی هنوز چرا!داره؟ وجود عشق هنوز چشاش تو چرا میکرد نگام اونم نبود بهزاد

زده گول تورو سال6 چشا همین خری خیلی ایسا اه!میکنه؟ نگام عشق با هنوز چرا!میلرزه؟

دهز زل هنوز میکنه نگاه عشق با هنو اون ولی!بزنه گولت میتونه راحت خیلی و پسره این!بودن

Page 98: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 98

بالا هارو پله از یکی ک همین ها پله سمت دویدم و دادم تکون براش تاسف از سر یه ک بهم بود

رتی سینم قفسه یهو!بالا اومد نمی نفسم نداشت وجود اکسیژن انگار شد شروع هقم هق رفتم

کردم باز ک درو!خودم اتاق رسوندم خودمو بزوری دیدم تار رو جا همه و رفت گیج سرم و کشید

بیشتر هی و اومد نمی بند اصلا گریم در ب دادم تکیه بستم درو و اتاق تو کردم پرت خودمو

و زانوهام رو گذاشتم سرمو و کردم بغل زانوهامو و نشستم زمین رو و خوردم سر در رو یهو میشد

عشقمون گفت راحت خیلی باشه زده حرفو این بهزاد ک نمیشد باورم میکردم گریه همینطوری

چرا خدا!بشم متنفر ازش نمیتونم چرا خدا اه عشقم ازت میا بدم خیلی بهزاد بوده بازی بچه

ن!بهزاد ن!شدن رد جلوچشام از ویدیو یه مثل بهزاد منو های خاطره ی ؟همه!شد اینجوری

بخداااا!نمیشه!نمیشه خدا!نمیشه ن!باشه الکی عشق همه اون ممکنه غیر اصن!عمرا

ولی زد اتاقو در یکی!بالا اومد نمی نفسم بودم کرده گریه بس از!گرفت شدت گریم!نمیشههه

باز درو و شدم بلند زود اومد ارمیا اسم تا!ارمیام کن باز درو گلم اجی ایسا—!ندادم اهمیت

زل دیگه هم چشای تو همینجوری دقیقه چند تا...صبورم سنگ...داداشم... بود خودش اره!کردم

عکس هیچ من ولی!بست درو و شد اتاق وارد و شد نزدیکم ارمیا!اشکن پر چشاش چرا... زدیم

امن جای ی انگاری سینش رو گذاشتم سرمو کرد بغلم محکم و کشید منو یهو!ندادم نشون العملی

ممیریخت اشک و میکردم گریه فقط و فقط کشیدن نفس بدون گریه زیر زدم یهو ک کردم پیدا

نمیتونستم حتی!نامرده...خیلی...بهزاد...به:من!امیا؟ دل جون—!ارمیا:من! نمیگفت چیزی هم ارمیا

باش مطمئن عزیزم میدونم:ارمیا!اوردم می کم نفس حرفام لای لابه کنم صحبت درست

من!داره گناه عشقم...داره گناه نه:من!بشه پشیمون میکنم کاریش ی نمیگذرم ازش همینجوری

موهام رو کسی دستای نوازش با صبح!گریه زیر زدم دوباره و گفتم اینو دارم دوست خیلی اونو

تو کنم باور نمیتونستم اصلا نمیشد باورم میدیدم ک چیزی کردم باز ک چشامو شدم بیدار

شد تازه منم غم انگاری اون چشای دیدن با!تنهایی و غربت دنیا یه اونم میزد موج غم چشماش

چطوری:گفت و داد جواب اشک پر چشای و بغض با اونم!سلام:گفتم بغض با شد اشک پر چشام

دلم جون:نوال!...نوال؟:من! بود شده زره ی برات دلم معرفت موتوری؟بی

کجا از:من...میدونم!باباش گور!اوووس:گفت ک بدم ادامه حرفمو نزاشت...دیشب:؟من!خواهری

بود شده تنگ براش بدجور دلم زهرا بهشت رفتم شیراز رسیدم زود صبح دیروز:نوال!فهمیدی؟

ولی اینجا اوردم بهزادم اهواز اومدم کردم حرکت اینجوریا ظهر بعد پیشت بیام باید گفتم بعد

Page 99: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 99

و انصاف بی انقدر نمیدونستم ولی!نبود خوش بهزدم حال!کرد تعریف برام مادرت و نگفت چیزی

شد چطور نوال:من!گورباباش:نوال ؟!میگی بش اینجوری میاد دلت:من!باشه عوضی

خانوادم:نوال!کنم عوض موضوعو کلا شدم مجبور نده فش بهزاد ب بگم بش ؟نمیتونستم!اومدی

باشم خواهرم پیش هم وطنم تو بیام ک بشه تموم درسم بودم منتظر فقط من ولی اونورن هنو ک

دش خوشحال خیلی گفت ک باباتم ب احمدی خونه بمونی باید گفت بابا هرچند!اسی پیش هم

رامب صبحونه و رفت نوال!ایران بیایم و شه تموم پسرم درس تا دیگه وقت چند تا ک گفت بابام

نوال گفتم و کمد ی سراغ رفتم شدم بلند و خوردم لقمه دو بزوری نداشتم اشتها من ولی اورد

نهاییت نداری دوست میدونم چون اینجا بیارن دیگه اتاقا از تخت یه میگم بعدا بزار لباساتو اینجا

تاقما پنجره سراغ رفتم و زدم جونی بی لبخند ی من!شدیاااا باهوش:گفت و زد لبخند نوال بخوابی

میزاشت و میکرد تا لباسامو داشت نوال!ببینی میشد رو حیاط در و... و درخت منظره و حیاط ک

اب داشت بابا رسید گوشم ب صدایی ی یهو ک!بودم شده خیره بیرون ب پنجره از منم و کمد تو

ک حرفی اصن تو!اردلاااان میگی چی داری میفهمی تو!چییی یعنی:میزد داد عصبانیت نهایت

دیگه کشور ی تو ؟اونم!چیییی ینی کنن دستگیر جنسامونو ممکنه میدونی!میفهمی میگیو داری

نگام و نایستید ها مجسمه عینهو!داره رو ابد حبس یا اعدام حکم میدونستی شدن صادر حال در

بزن زنگ توهم حامد اینجا برسونه سریعتر چ هر خودشو بگو بهزاد بزن زنگ برو اردلان کنید

و میکنید بازی مردم زندگی با وقتی دیگه همینه هه:گفتم و زدم پوزخندی ی من!وکیل

من:نوال...جونم؟:من!...ایسا؟:نوال!همینه عاقبتتون و اخر دیگه همینه میکنید رو زیرو زندگیشونو

ارب این ولی گلم میشن حل زود ولی میاد پیش مشکلات این از همیشه باو نترس:من!...میترسم

ب حیاط در شدن باز صدای یهو ها باشونه بهزادم دیوونه:نوال!...بگیرنشون و نشه حل کاشکی

و داد گاز بهزاد ک داخل اومد دیدم بهزادو ماشین ک پنجره سمت برگردوندم رومو رسید گوشم

و دش پیاده ماشین از سریع بهزاد!اونوره پارکینگ فانتزی هوی اتاقم پنجره نزدیک اورد ماشینو

هنوز من چرا خدا وااای!شدیم همدیگه چشم تو چشم کرد نگاه اتاقم پنجره ب و کرد بلند سرشو

؟چرا!نگاهم این عاشق هنوز من ؟چرا!میپرستم نگاهو این هنوز من دارم؟چرا دوست رو نگاه این

رو نشستم و رفتم کنار پنجره از و کشیدم رو پرده!ااااه!خوند؟ میشه عشقو چشاش تو هنوز

تموم لباسا کمکم بیا بیشوور:نوال! ...اره:من...؟!دیدیش:نوال... !هیچی:؟من!چیشد:نوال!تخت

چ وت اخه کنی عوض خوب نیستی بلند موضوعم یه:گفتم و زدم لبخند من!پوووف نیستن شدنی

Page 100: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 100

شما:گفت بابا ک اومد صدایی یه یهو کمکش رفتم و خندیدم منم!کوووفت:نوال...؟!داری خیری

ب چشمم ک شد وارد و کرد باز رو اتاق در مامان اونا با همزمان!بیام من تا کارم اتاق تو بالا برید

ولی!شدیم چشم تو چشم دوباره میکرد نگام داشت و بود من اتاق رو چشش بهزاد... افتاد بیرون

اتاقای تختای از یکی بگو یکی ب:من!میخوابه؟ کجا نوال پ ایسا:مامان!بست درو سریع مامان

چیزی اومدی خوش خیلی دخترم نوال.باشه اها:مامان!نوال واس تختم پیش بزارن بیارن رو دیگه

امانم!نکنه درد دستتونم مرسی حتما:نوال!خونته هم اینجا نکش خجالت و بگو حتما داشتی نیاز

کردم گناهی چ من اخه!شد ایطور چرا میگم:من!...ها؟:نوال!...نوال؟:گفتم من بیرون رفت ک همین

چ من مگه چمیدونم ولا:نوال...؟!بود بچگونه عشقمون گفت و گذاشت من چشم تو چشم عشقم ک

و بم زد زل اشکی چشای با و کرد بغض ؟یهو!رفت کردو ولم اسماعیل ک کردم گناهی

ن بخدا نگو اینجور توروخدا نوال:گفتم و کردم بغلش و کردم بغض من!بده هوم؟جوابمو:گفت

اکپ اشکاشو و کرد جدا من از خودشو نوال!میکنی داغونتر منو میگی اینارو تو داغونم همینطوری

میکنی تلف وقتم چرا بگو صاف خو نداری لباسارو کردن تا عرضه اگه نفهم:گفت و کرد

زیر زدیم دو هر و باو خفه:نوال!...کردم تلف وقتشو!!نفت شرکت عامل مدیر خانم اولالا:من...؟!ها

! خنده

{{بهزاد زبون از}}

براش دلم چقد!!ایسا اتاق!اتاقس اون پیش هواسم و هوش تمام نداشتم تمرکز هیچی سر اصلا

قمونعش بگم ایسا ب کردن مجبورم ک دنیام بر لعنت زندگیم بر لعنت من بر لعنت اه!شده تنگ

نجاای هواست تو انگار نه:رئیس!...بله؟:من...؟!کنی چکار باید فهمیدی بهزاد پس—!!بوده بچگونه

این زا ک ترکیه بریم باس تو و منو و بابا ببین:اردلان!...شد پرت هواسم لحظه ی برا نه:من!...نیس

باشه بامش یا باسد ولی نمیدونم فعلا:اردلان...؟!پروازمونه کی باشه:من!...کنیم جلوگیری خرابکاریا

من تا بگیر برامون بلیط تا2خودت میتونی اگه:رئیس!... باشه:من!... بهتر زودتر چی هر شب فردا یا

ارک اتاق از و گفتم ای اجازه با!کنم جور میتونم ببینم برم فعلا باشه من!... کنم ردیف کارامونو

در ک همین بالا اومد نمی نفسم اصن میشم خفه اتاق این تو دارم میکردم احساس!شدم خارج

من شد اواره سرم رو دنیا کل دیدم ایسارو وقتی!بیرون زدن اتاق از نوال و ایسا بستم کارو اتاق

زمبا و سمتم برگشت روش بودم کرده زوم ک ؟همین!کنم ناراحت زندگیمو عشق تونستم چجوری

Page 101: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 101

و گرفت ازم نگاهشو سریع اون ولی میزد موج خاکستریش چشای تو غم شدیم چشم تو چشم

منم!رفت راه ایسا سر پشت و داد تکون سلام علامت ب سر ی نوالم رفت و پایین انداخت سرشو

راب بلیطا اونور و اینور ب تماس چنتا از بعد شدم خارج خونه از و شدم ماشینم سوار و پایین رفتم

الان بلیطارم پروازمونه01ساعت امشب:من...بله؟—!اردلان ب زدم زنگ شدن جور01ساعت شب

جلو میومد ایسا تصویر همش بود گرفته بدجور دلم!کردم قط و باشه:اردلان!...میارن واستون

کن یکاری تو پ دارم دوسش جونم از بیشتر من میدونی ک تو کن خیر ب خودت خدا...چشام

بشکنیم دوتامون نزار

{{ایسا زبون از}}

ودب بهزاد پیش هواسم و هوش کل من!میکردیم پاک برنج و بودیم نشسته اشپزخونه تو نوال و من

و همدسته بابات با بهزاد اگه میگما:نوال! جونم؟:من.. .ایسی؟ میگم:نوال!اورد در بازی نامرد چقد

حتما..ولا نونوم:من...ن؟ مگه باهمن وقته خیلی از حتما داره اعتماد بش خیلی بابات

از اردلان باو!چمیدونم:من!...بوده؟ کاره این مدارسم دوران تو بهزاد ینی:نوال!!...دیگه

فهمیدی وقتی میگم:نوال!...شرموسا:من!...ناموسا؟:نوال...؟!تو میگی چی کارس این سالگی02یا05

خو:من!...وا:نوال!...گرفتم خون خفه بعد زدم غر یکم هیچی:من...؟!کردی چکارش کارس این بهزاد

عوض کارش بهزاد ایا میکردم کارارو این اگه میشدم عصبی یا میکشتمش باید کنم چ

تو اومد مادرم! خاک:نوال!!...کارن این خانوادم ک وقتی عادیه واسم:من!...ریلکس چ:نوال!...میشد؟

اباموب صدای اتاق تو میگشتیم بر داشتیم نوال منو وقتی!کردیم عوض و بجث دیگه و اشپزخونه

ندچ هر بدبختیم وگرنه ها ترکیه برسونیم خودمونو باید حتما امشب اردلان:میگفت ک شنیدم

اینجا بیاد ده ساعت قبل بگو بهزاد بزن زنگ! نگیرنشون و برسن کاشکی راهن تو جنسامون نصف

ولی میکنه جور و جم وسایلاشو داره حتما الان بهزادم نباش نگران:اردلان!... فرودگاه بریم زود ک

خودشوم با بهزادم ترکیه برن میگن؟میخوان چی دارن چی؟اینجا!میگیرم تماس باش بازم

باشون بهزادم ینی وای:نوال!اتاق رسوندم خودمو سریع!نمیزارم من ممکنه غیر ن ن ن!!ببرن؟؟

گها بعد بره باشون اون کن فک لحظه ی فقط لحظه ی برا تو وای نمیزارم من ممکنه غیر:من...؟!یره

ای جرقه ی ک میرفتم رژه اتاق تو همینجوری!بریزم سرم بر خاکی چ من کردن دستگیرشون

چی جونم:ارمیا!اومد بعدش دومین ی دارم کارت اتاقم تو بیا ک دادم اس ارمیا ب!ذهنم ب خورد

Page 102: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 102

امشبم اره:ارمیا!...ترکیه برن میخوان بهزاد و اردلان و بابا شنیدم ارمیا:من...؟!شده

بغض با ک بگه چیزی ی میخواست ارمیا نره بهزاد کن کاری ی توروخدا ن وای:من!:/پروازشونه

و شدم خم و تخت رو نشستم!بیرون زد اتاق از بعد و باشه پوووف:ارمیاتوروخدا داداشی:گفتم

!گرفتم دست دو با سرمو

{{بهزاد زبون از}}

برم نداشتم دوست و نداشتم تمرکز اصن چند هر رئیس خونه برم ک میکردم جم لباسامو داشم

ودر رئیس خونه رسیدم ساعت ربع ی سدم ماشین سوار مجبورم ولی بزارم تنها ایسارو و ترکیه

ب نگاه ی!بالا رفتم و گفتم سلامی ی منم کارن اتاق تو بالا برو:گفت و کرد باز درو ارمیا زدم ک

وارد و زدم درو کار اتاق سراغ رفتم و پایین انداختم سرمو ناراحتی با بود بسته انداختم ایسا اتاق

رفتم و زدم زورکی لبخند ی منم!میکردیم ریزی برنامه داشتیم رسیدی وقت ب:رئیس!شدم

یه و میکرد نگام همش ک رئیسم نمیفهمیدم هیچی و نداشتم تمرکز اصن ولی مبل رو نشستم

حثب بعد و فهمیدم اره ینی ک میدادم تکون سرمو ولی نمیفهمیدم اینکه با من میگفت چیزی ی

جا حالم منم رئیس گوشی خوردن زنگ با!میکرد پیدا ادامه رئیس و حامد و اردلان بین

و داخل اومد ارمیا مین دو بعد کرد قطع بعد و باشه باشه:رئیس...؟1ساعت امشب:رئیس!اومد

؟هر!کنیم چ حالا:گفت و نشست جفتم اومد و بست درو هم ارمیا!اره:رئیس...فهمیدی؟ بابا:گفت

یک عملیتارو اون ترکیه ببری خودت با میخوای رو هست بلد کار اعتمادو قابل و ای حرفه ادم چی

هیچی:ارمیا...؟!شده چی:اردلان!!...باشم گفته نمیام بر کار این پس از تنهایی من!پس بده انجام

نشست و کشید عقب رو صندلی و خودش میز پشت رفت رئیس!میرسن1 ساعت جنسامون نصف

ایدب حتما اینجا بمونه نمیشه ک اردلان بابا:ارمیا!فکر تو رفت و گرفت دست دو با سرشو و روش

اسون خیلی و میداد انجام عملیتارو همچین قبلا همش اون چون نبر بهزادو حداقل ولی بره بات

و یا حرفه ادم ی باید پس مهمن خیلی بارعملیتا این و ایه حرفه ادم ی بیاد بر پسشون از میتونه

و زادبه:رئیس!بمونه بزارید و نبرید خودتون با بهزادو ک میزد حرف همینجوری ارمیا و بره بلد کار

نه اگه ترکیه بامون میره بهزاد ک اومدن و کردن تموم زود اگه 1ساعت عملیات برا میرن ارمیا

اسهو ببینیم بیرون بریم ک شدیم بلند ارمیا منو بحث کلی از بعد!میبریم بهزاد جا ب و حامد

قعاش نکن فک ببین:گفت و گرفت دستمو ارمیا بیرون زدیم ک کار اتاق از!!کنیم چکار امشب

Page 103: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 103

ردک اسرار خیلی ک اجیم بخاطر فقط و فقط نری و بمونی اینجا کردم راضیشون ک ابروتم و چش

چقد نمیدونی عشقم اخ!بود ایسا خواست این پس!نری تو تا بدم انجام برم دستم از چی هر ک

اارمی!شم وار امید زندگی ب و شم خیره چشات تو و بیام لحظه ی برا میشد کاش تنگه برات دلم

حتی تو ک صورتی در داره دوست هنو ایسا چی برا نمیدونم من:گفت و داد تکون تاسف ز ا سر ی

!رفتم و کشیدم عمیق نفس ی منم رفت و گفت اینو!نمیکنی فکرم بش

{{ایسا زبون از}}

بهزاد شد راضی بابا شنیدم ک بودم ایستاده گوش فال در پشت!بشم گلم داداش فدای جون اخ

خودمو سریع بیرون زدن ارمیا و بهزاد ک بعد چی عینهو شدم مرگ ذوق 1ساعت عملیات برا بره

ب وخوش خبر برم ک بیرون اومدم منم رفت وقتی نبینن منو تا اونجا اتاقای از یکی تو کردم پرت

؟گفت!عایا گفت چی وات؟؟این!اجیم مورد در دارم حرف بات بابا:گفت اردلان شنیدم ک بدم نوال

نشین دل و قشنگ میگفتش اون وقتی اجی کلمه چقد اجی بود نگفته الان تا وای!!اجیم

بهتر تو:اردلان...؟!کارایی چ:بابا...؟!میکنی کارارو این داری چرا بابا:اردلان!...بگو خو:بابا!...بود

اقای بزرگه پسر میگن همه نبودن بهزاد و ایسا حق کردی ک کارایی اون چیه منظورم من میدونی

اب اسمون تا زمین باطنم ولی رفته تو ب ظاهرم فقط من نمیدونن ولی پدرشه اخلاق کپی احمدی

نیمک دخالت زندگیش تو نداریم حق ما میکنی ظلم اجیم حق ب داری خیلی تو بابا میکنه فرق تو

منداری حق دیگه ن الان ولی گرفتیم تصمیم واسش و کردیم دخالت زندگیش تو خیلی الان تا

دوست دیگرو هم وار دیوونه بهزاد و ایسا میدونی خودت تو کنیم انتخاب براش ایندشو همسر

یگفت و کردی تهدید بهزادو رفتی وجود این با ولی خوند میشه دوتاشون چشای تو عشقو و دارن

هواس هم بود مرگ ی لحظه لحظه اون میدونستی اینکه با بزنه جمع تو لعنتسو حرفای اون باید

بهزاد و ایسا برا نمیبینی نباش ظالم انقد بابا نیووردی خودت روی ب ولی اجیم واسه هم بهزاد

ک میکنه فکر ایسا ب همش چون نیس ما پیش بهزاد هواس و هوش ؟اصن!میگذره سخت چقد

ندادم نشون محبت اجیم ب الان تا من سخته؟ چقد حس این میدونی بشه دیگه یکی زن قرار

لانا ولی نوایسادم روت تو الان تا برسونی اسیبی بش بار این ک نمیزارم و اجیمم عاشق من ولی

هم اضافی حرف بیروون برو اردلااان:زد داد خشم با بابا!کنم کاری هر حاضرم اجیم اینده خاطر ب

از عاشق دوتا این نمیزارم من ولی بزن داد کن دعوام خواست دلت چقد هر الان:اردلان!...نشنوم

Page 104: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 104

بد انقد باشه ظالم انقد بابام ک نمیشد باورم اومدم خودم ب صورتم شدن خیس با! شن جدا هم

کم سنف و گرفت شدت گریم متنفرم بابام از من میاد بدم بابام از من باشه احساس بی انقد باشه

ودب گوشیش با بازی مشغول ک دیدم و نوال!کردن گریه کردم شروع و اتاقم تو رفتم دویدم اوردم

ک میپرسید نگرانی با و میکرد ارومم اونم میکردم گریه و دادم فشارش محکم و بغلش تو پریدم

تعجب با نوال!دادم توضیح براش چیارو همه گریه و هق هق ؟با!شده چی

و کردیم شک بهزاد ب الکی ما بعد:نوال!...شنیدم حرفاشونو همه اره:من...؟!چیی؟مطمئنی:گفت

شدومی بابام ک میکنه دخترش تک با کارو این پدری کدوم نوال اخه:من!...بهمانه و فلانه گفتیم

و اجی میگفت و بود نگرانم چقد اردلان ندیدی ولی:م!...عزیزم؟ بگم بت چی ولا:نوال...؟!باشه

وت نرو حالا خب:نوال!...بود نگفته بم حرفارو این الان تا شم فداش وای اجیمم عاشق من میگفت

نبوده دلش ته از ینی زد حرفارو این اجبار سر از اون:من!کنیم؟ چ بهزادو بگو حس

رفتن همه ک امشب!بگیر گاز زبونتو نخور گه:من!.. بوده دلش ته ته ته از پ ن:نوال...؟؟!دیگه

هدیگ...بعد...بعد...اووم...میگیرم بهزادو حال میرم اول برگشتن عملیات از بهزاد و ارمیا و فرودگاه

هم چون بودم خوشحال خیلی لحظه اون...نفهم بیشوور ای:نوال...نداره ربطی تو ب اونجاش

پدرم از جدا البته هه داره دوسم داداشمم اردلان و زد حرفارو اون اجبار سر از بهزاد ک فهمیدم

ک چقدر هر اردلان و حامد و بابام شب!داشتم انتظار ازش رو کاری هر و نکردم تعجب کارش از ک

لفت وقتو الکی بودم گفته ارمیا ب من چند هر نگشتن بر بهزاد و ارمیا ولی موندن بهزاد منتظر

دقیقه21 فرودگاه رفتن اردلان و حامد با نیومدن اینا دید ک بابا!فرودگاه برن اینا تا نیاید و کن

شمچ میگفت میگفتم بش چی هر بدبختم ارمیای میوردم در بال داشتم منم بود پروازشون دیگه

حال ی پنجره پشت شدم خل یهو نکنید تعجب!گلن انقد ک داداشام فدای اخ میداد انجام و

نبود خونه توی هم کسی داخل اومد بهزاد ماشین شد باز در ک بودم ایستاده

کارام از ک نوالم کردم بازش و حال در سمت دویدم!سیاه نخد سراغ فرستادم{بادیگارد}محمد

ور افتاد بهزاد چشم ک شدند پیاده ماشین از بهزاد و ارمیا!دنبالم میدویید فقط اورد نمی در سر

ماشینو در حتی موند همینجوری اونم کردم نگاش و کردم مکث و ایستادم لحظه ی برا منم من

زا العملی عکس هیچ و بود شده شوکه اوش بغلش تو کردم پرت خودمو و دویدم دوباره نبست هم

تهدیدای حتی جداکنه هم از ما نمیتونه کس هیچ:گفتم گوشش تو اروم ک نمیداد نشون خودش

و ادد فشارم محکم و کرد بغلم اونم نمیگه چیزی دید انداخت ارمیا ب نگاه ی گفتم ک اینو پدرم

Page 105: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 105

عاااشقتم:میزد داد اون!پایین بیااارم:میزدم داد اینور از من!من چرخوندن ب شروع و کرد بلندم

و رمیاا! تو دیووونه دیوونم ی من ارره:بهزاد!...پایین بیارم فقط باشه دیووونه:من!...نفسمییی ایسااا

کارو اون شدم مجبور ک عشقم شرمندتم:بهزاد!خنده از بودن کرده غش اونور از نوالم

نمیارمت من نههه:بهزاد!!...خووو پایین بیااااار منو فقط سرت فدا نداره اشکال منکباشه!...کنم

ترسیدم من ؟راستش!خبرررره چ اینجا:گفت عصبی حالت با ک اومد مادرم داد صدای یهو!پایین

زن مادر بر سلاااام:زد داد و بشر این میرف رو از مگه پررو ادم ی بهزادم!پایین اورد منو بهزادم

و بود کرده اخم همونجوری مامانم ولی خنده زیر زدیم نوال و ارمیا منو گفت ک اینو!گرااامی

؟؟من!بازیا مسخره:گفت و گرفت خودش ب متفکری حالت ی ؟بهزاد!چین بازیا مسخره این:گفت

دیگه هم عاشق ایسا و من نمیدونین ک نگو!میبینم ایسارو عشقم فقط من نمیبینم بازی مسخری

و ادبهز کله پس زدم یکی من میبرم ازش دخترشو منم اونوقت برگردن عملیات این از رئیسم!ایم

ک بدم بتون شام ی بیاید حالا خب:گفت و شد باز مادرم های اخم ک بریز زبون کمتر:گفتم

نزدیک تعجب از بیرون زدن حدقه از چشامون ارمیا و نوال و من!بخورید سرش پشت انگشتاتونو

و ما سمت برگشت بعد افتاد راه و زد نمازی دندون لبخند ی بهزاذ ک پاهامون جلو بیوفتن بود

من ک بخوری شام بریم بیاین حالا!اومد کنار دومادش با چجوری زن مادر کردین حال:گفت

باهم ارمیا و نوال ک!دلم؟ جون:بهزاد...؟؟!بهزاد:من!داد ادامه خودش راه ب و گرسنمه بدجوری

شتپ تو بعد برم من اول باید مقدمترن ها خانم بکش خجالت:گفتم و زدم لبخند من!اوهووع گفتن

اخلد رفتیم باهم!بانو بفرمو الانم ببخشید نبود هواسم اااخ:گفت و سرش تو زد بهزاد!بری راه سرم

همه اون از بعد خوابیدم تخت خیال با من و شد تموم شکل بهترین ب شب اون و خوردیم شام و

خاصی اتفاق هیچ شدم بیدار ک صبحم!میرفتم خواب ب لبخند با بااره اولین گریه و ناراحتی

بودو اورده برام کانادا از ک وسایلی ک بالا اومدیم نوال منو ناهار از بعد ظهر خوده تا نیوفتاد

ک دیشب همین تا میبردم سر ب افسردگی دوران تو من اومد ک ای اونموقعه بدبخت بده نشون

دوتا اب اورده برام پیکی شیکو کفشای و لباسا ی وای!دیگه بده نشونم نشد وقت شد حل مشکلم

ای شیشه قلب ی ک داد نشونم گردنبد ی بودن خوشمل خیلی جواهرات صندوق دوتا و عطر

ب نوال و من اسم و بود پر اب نصفه تا ایه شیشه قلب داخل و بود وصل زنجیر ب کوچولو

و تو برا یکی دادم سفارش دوتا:گفت و کرد اشاره گردنش ب نوال بودن شناور اب تو انگلیسی

و بودم شده مرگ ذوق من!گردنت بزا داری دوست هم تو اگه گردنم گذاشتم من ک من برا یکی

Page 106: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 106

دوگردنبن و ایستاد سرم پشت اومد و برداشت گردنبندو نوال!بزارش شو بلند میخوام عاا:گفتم

زر داری چی توووو؟میفهمی میگی داری چی:رسید گوشم ب ارمیا داد صدای یهو ک بست

ینی حرفات این:ارمیا!بیرون زدیم و کردیم باز اتاقو در سرعت با ک ترسیدیم نوال و من ؟!میزنییی

؟؟ینی!زندانه تو اردلان و دادن جون قلبش تو تیر یه با رئیس و تیر2 با حامد چی ؟؟ینی!چییییی

ارمیا!گرفتم نوال ک بیوفتم بود نزدیک و دادم دست از تعادلمو خبر این شنیدن ؟؟با!چییییییی

میگه چی داره این خدا ؟؟وای!مردن حامد و رئیس مطمئنی:گفت و کرد موهاش تو دست کلافه

از یکی رو ک دیدم مامانو پایین رسوندم خودمو زور هزار با میره گیج داره سرم کردم احساس

ادافت چشش ارمیا ک همین میزد زنگ اون و این ب کلافه هم ارمیا میکرد گریه و بود نشسته مبلا

کاری هر هستی ک کجا هر بهزاد:ارمیا! خورد زنگ گوشیش ک کرد نگام خاصی ارامش با من رو

پس نوالو ک بود بد بدجور حالم کرد قطع بعد و!زووووود خونمون برسون خودتو و کن ول داری ک

های گریه صدا اینور از بستم چشامو و گرفتم دستام دو با سرمو مبلا از یکی رو نشستم و زدم

؟!مردن ینی تموم ؟ینی!خدا چی ینی!میشنیدم و تلفن پشت ارمیا بیدادای و داد اونور از و مادرم

وای!/اردلان!داداشم!بمیرن نمیخواستم ولی میومد بدم دوتا این از ؟؟من!چی حامد!مرد بابام ینی

؟سریع!شده چی:بهزاد!پیچید خونه تو بهزاد صدای ک شد خیس صورتم کردم احساس!خدا ن

بدبخت بهزاد:گفت ارمیا ک کرد نگام اونم کردم نگاه بهزادو اشکی چشاس با و بالا اوردم سرمو

ک حامد و بابا کردن دستگیرشون ک بیارن جنسارو میخواستن ابی های راه طریق از!شدیم

ور طرفی هر ولی کنه فرار میخواست اب تو پرید اردلانم مردن و خوردن تیر کردن مقاومت باشون

رارمیا ب گیجی و تعجب با بهزاد زندانه الان کردن دستگیر اردلانو و بودن کرده محاصره

مطمئن ک ترکیه بریم باید رسیدن اینجوری خبرا اره:ارمیا...؟!تو میگی چی داری میفهمی:گفت

سرمو من ببینمت:گفت و زد زانو روبروم و من پیش اومد بعد و میکنم جور بلیط باشه:بهزاد!...شیم

براخ ندیدی:من...میکشم اتیش ب دنیارو بخدا ها باشن اشکی خانمم چشای نبینم:بهزاد!بالا اوردم

رکیهت میریم ایشالا نیستیم مطمئن ک چیزی از هنوز:؟بهزاد!باشم ریلکس میخوای بعد بودن چی

!میشه چی میبینیم و

{{بهزاد زبون از}}

Page 107: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 107

بودیم محبی اقای منتظر فرودگاه تو!ترکیه رسیدیم ک بود عصر5ساعت کردم دستم ساعت نگاه

شد قرار پرسی احوال و سلام از بعد رسید دقیقه چند از بعد میداد بمون خبرارو ک کسی همون

کردن ازاد سراغ بریم بعد ن؟و یا حامدن و رئیس واقعا ببینم ک سردخونه بریم اول

حامد چون!ن یا باشن مرده حامد و رئیس ک نداره فرقی من واسه بخواین راستشو!اردلان

ب تنها ن کرده ظلم همه ب رئیس میکرد بدبختمون داشت رئیس و کنه زنش عشقمو میخواست

ک دارهن فرقی من برا بودم گفته اینکه با سردخونه رسیدیم!گفت اینو هم ارمیا حتی ایسا ب و من

ی اونا بالاخره باشن زنده و باشه دروغ ی داستم دوست خونه سرد رسیدیم وقتی ولی باشن مرده

من ات باشین منتظر جا همین شما:گفت ارمیا ک نبود مشخص خودم با تکلیفم اصن نمیدونم!ادمن

و پایین انداخت سرشو و برگشت غمگین و ناراحت ارمیا ساعت ربع از بعد!برگردم و ببینم برم

زیر میزد ک نداشتم شک نبود غرورش اگه کرد بغل منو بعد!بودن خودشون بهزاد:گفت

مخصوصا نمیخشم اونارو من چقد هر بودن عموم پسر و پدرم اونا باشه چی هر بهزاد:ارمیا!گریه

و ببخششون شده کوتاه دنیا از دستشون مردن اونا دیگه نگو اینو ارمیا:من...ولی بابام

فعلا:من!شد فوت مخدر مواد کردن صادر راه تو پسرت تک بگم؟بگم عموم ب چی من:ارمیا!تمام

هر و میگفتیم بش چی هر زندان رئیس پیش رفتیم بعد و!باشه:ارمیا!کنیم ازاد اردلانو بریم باشه

اسدب نشده تعیین براش هنوز مجازاتی گرفتیمش تازه چون:گفت و نمیشد راضی میکردیم کاری

یه و خودش حساب ب چک ی شدیم مجبور میشه اعدام احتمالا و بالاترا برا بفرستم پروندشو

!تندوس پول چقد!بیارن اردلانو تا فرستاد سربازارو و شد راضی تا بنویسیم زندان حساب ب چک

{{ایسا زبون از}}

دارن الانم کردن ازاد اردلانو و ان واقعی خبرا اون ک گفت و زد زنگ بهزاد نمیشه باورم واقعا

برای من و خونه رسیدن بهزاد و داداشام وقتی!ایران رسیدن شب روز اون فرادی!ایران برمیگردن

بم دنیارو کل انگار بوسید سرمو عشق با اون و کردم بغل اردلانو بزرگم داداش عمرم تو بار اولین

و زنعمو و عمو و شد باز در لحظه اون تو ک کردم پیدا گرانبهارو چیز یه ک انگاری دادن

ی کاسه بود شدهب عمو چشای شدن وارد غمگین و گریون صورتای با هانیه دخترشون

ی همه زد ک سیلی این با گوشش زیر زد سیلی ی و کشید بغلم از اونو و اردلان سراغ اومد!خون

سرخ با کشید تیر من قلب ولب بود خورده سیلیرو اردلان کرد متعجب رو ما

Page 108: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 108

کردین پسرم تک نفهما؟چکار کردین پسرم چکار:اومد حرف ب عمو ک داداشم گونه شدن

ک بود نمونده حرفی هیچ واقعا رسید گوشمون ب هانیه و زنعمو هق هق صدای و مجرما!بیشعورا

رحمت ب سرمونم تاج و ما پدر بلکه رفتن خدا رحمت شما پسر تنها ن عمو:گفت ارمیا ک بگیم

یعروس دلت تو حتما ک تو!هه:گفت و کرد نگاه بهزاد ب بعد ارمیااا شو خفه یکی تو:عمو!رفت خدا

ک کسانی دیگه اره!میاری در بال داری الان ک یکی تو:گفت و کرد من نگاه بعد و کردی پا ب

میتونی میخواد دلت ک گهی هر تو الان و رفتن بودن گرفته بهزادو زاده حروم این و تو جلوی

و دل چهه با تووو:زد داد و خون کاسه ب شد تبدیل چشاش و شد عصبی بدجور بهزاد ک!بخوری

من ک کنه کاری ی و عمو رو بپره میخواست ؟ک!هااا میزنی حرف اینجوری ایسا مورد در جرئتی

سرشپ اون بده حق بش باش اروم:گفتم گوشش تو اروم کنه کاری نزاشتم و گرفتم بازوشو سریع

هاا:عمو!بیرون داد حرص با نفسشو و انداخت عمو ب نگاه ی بهزاد میگه چی داره نمیدونه مرده

شد عصبی بدجور اردلان ک!کنی؟ حمله من رو میخوای و شدی مرد من برا الان فسقلی بچه چیه

و کردم نگاش ارامش با منم انداخت من ب نگاه ی و کرد مشت دستاشو کشید ته دیگه صبرش و

ی اومد عمو سر پشت از اشنایی صدای ی یهو ک باش اروم ینی ک کردم بسته و باز چشامو

رو بود داده ک امانتی خدا ک وقتی پسرجان چیه حرفا این—!میبخشه نور زندگی ب ک صدای

تک من جان پدر اما:عمو!ارومه اقاجون معمول ؟طبق!داره ربطی چ ها بیچاره بدبخت این ب برد

رو نوم و پسرمو دادم دست از پسرمو منم:گف بش ک کنه کامل حرفشو نزاشت اقاجون...پسرمو

همه حق مرگ نمیگردن بر اونا ک بیداد و داد ؟با!میندازم راه بیداد و داد ولی دادم دست از باهم

ب!بالایی اون پیش اصلیمون دنیای و زندگی سر برگردیم باید ما دیگه سال011 چ الان چ ماست ی

نمیزارم:گفت و انداخت بهزاد و من ب نگاه ی عمو!کنید رسیدگی خونی فاتحه ب بیداد و داد جای

باز ک!نشنوم اضافی حرف بسههه:اقاجون!میکنم زهرمارتون زندگیتونو بکشید راحت نفس ی

حهفات کارای سراغ رفتن مردا!شدم مانعش و گرفتم دستشو من بازم ک کنه کاری میخواست بهزاد

همین بخاطر میکنن دعوا و راه نصف میرن حالا ندارم اعتماد اینا ب من گفت بزرگ پدر ک خونی

اختناند تیکه و ها طعنه نمیتونستم واقعا برام بود شده سنگین خیلی جو منم باشون رفت اونم

مراسم توی!اومد سرم پشت نوالم ک اتاق تو رفتم دویدم کنم تحمل رو هانیه و عمو زن

طعنه هم و خاک زیر گذاشتن پسرعمومو و پدر اینکه از هم شدم اذیت خیلی وقعا خاکسپاری

Page 109: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 109

بهزاد منو مورد در اومده در دهنش از چی هر عمو زن مطمئنن کرد داغونم واقعا زنا زدنای

برادرام نشه بد واسمون ک شیراز میریم بعدش اینجاییم چهلم تا فقط گفت بهزاد ک!گفته

طعنه دیدن با ولی نمیزارم تنهاش و کردم خاک اینجا شوهرمو من گفت مادرم ولی کردم موافقت

!.........بخرن خونه برامون ک سیراز بودن رفته اردلان و بهزاد روزم یه!شد راضی من داغون حال ها

شیمی حاضر نفر اخرین رفتنا بیرون برا معمول طبق!دستت از شیم راحت بکشت خدا ایسااااا:نوال

جا چیزی ببینم ک زدم خودم دور چرخی ی و برداشتم کیفمو و گوشی من!دختر بجنببب د

پله از و!اومدم بابا اومدم:زدم وداد اتاق بیرون رفتم و انداختم خودم ب اینه تو نگاهی یه نزاشتم

بودن داده تکیه ماشینش ب بهزاد همه از اخر ک بودن من منتظر حال در دم همه پایین رفتم ها

همه ب میرینه همیشه خو خنگم نوال!داد بالا عینکشو و وایستاد صاف و کرد هل دید منو وقتی

و ارمیا ب رسیدم افتادم راه و گفتم ای چه تو به ی من! مدت همه این بودی کجا هوی:زد داد چی

اونم ک مامان پیش رسیدم و زدم نمایی دندون لبخند ی من!میومدی دیرتر:گفتن باهم ک اردلان

در و زد لبخند ی ک بهزاد پیش رسیدم همه از اخر و بیرون داد نفسشو و داد تکون سرشو

ربب اونموقعه شد زنت وقت هر بهزاد!کجا!کجا:زد داد ارمیا ک!بانو بفرمو:گفت و کرد باز ماشینو

یخیل داداش ن:اردلان!شو من ماشین سوار برو ایسا دخترمونه فعلا الان چی نم و کن باز درو براش

ماشین سوار برو اجی برو بیشتره اشنایی حساب ب بزا باشن راحت بزا امروزو کردیم اذیتشون

اردلان میدم منم نکنید کاری ولی باشه پوووف:ارمیا!من بشم بزرگم داداش فدای اخ!شو بهزاد

و خندید ؟بهزاد!باشه میای راه سرمون پشت ضمن در بهزاد باشه بهتون هواسم ک کنه رانندگی

امنوموی نوووچ:نوال!شو سوار پشت بیا خو:بهزاد!نمیکنم ول رو ایسا من نخیرررر:نوال!چشم:گفت

زیر زدیم همه بعد و!نوااال بروگمشو:بهزاد! میشم خفه پشت کولس و کج خودت مث ماشینتم

و کردیم شوخی اینقدر تو!بهزادیم ماشین تو بهزاد و من فقط اردلان ماشین رفتن همه خنده

روما بیاد خله ارمیا این تا ایستاد می دقیقه ب دم اردلانم خنده از گرفتم درد دل من ک خندیدیم

توسط کردنمون معطل دس از شیراز برسیم ساعته1 اینکه جا ب نکردیم ک کاری ببینه کنه چک

وارد وقتی!خلن خودم مث برادرامم دیگه چکنیم!شیراز رسیدیم ساعته01 بنده گرامی برادان

واقعی معنی ک بود اینجا بالاخره شدم دلتنگش کردم احساس ولی چرا نمیدونم شدیم شیراز

پایین ادم ماشینو پنجره گذروندم اینجا عمرمو روزای بهترین از سال6 و چشیدم بودنو خوشبخت

اره:من!بودی؟ شده اینجا دلتنگ:بهزاد!کشیدم عمیق نفس ی و بیرون اوردم در سرمو و

Page 110: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 110

یکم خونمون پیش:؟بهزاد!خریدید خونه برامئن کجا بهزاد!خیلی

برای شده تنگ جا همه برا دلم بهزاد:من!بلهههه:بهزاد!ناموووسا؟:من!اونورتر

میبرمت:بهزاد!قران دروازه روبرو کوهای برا مخصوصا و قران دروازه.سعدیه.حافظیه.حرم

و خونمون رسوند مارو مستقیم و نشد پیدا بهزاد خونمون رسیدیم ک بعدش!مررسی:من!عشقم

اولالا!خواب اتاق تا2 با بود ویلایی بزرگ و خوشگل خونه ی شدیم ک خونه وارد رفت

خواستمی نوال!حالیشونه ما بهتر انگاری ها خوبه سلیقشونم بابا ن!چیدن پسرا خو دکوراسیونشم

لاو کنیم ول شهر ی تو نازو و خوشگل دختر ی میترسیدیم نزاشتیمش ولی خودش اپارتمان بره

سر کنیم پرت خودمونو و گذاشتیم کنار چمدونامونو و اتاقامون تو رفتیم نوال منو!بوخودا

احساس ک میبردم سر ب ناز خواب تو....برد خوااااابم و بودم نبسته کامل چشامو هنو منم!تخت

اخ میزد قهقهه گاهی و اورد می در صدا و شکمم رو میزد هی و شکمم رو نشست بچه ی کردم

این عه دیدم کردم باز چشامو وقتی ولی میبینم خواب دارم کردم فک اول!قهقهت فدای

تازه بودن بسته اسبی دم رنگشو زرد فرفری موهای قربونش اوخ{زهرا و مهرشاد دختر}اناهیتاس

غلمب تو اون همین بخاطر کنم چکار نمیدونستم بودم کرده ذوق ک بس از سالگی ی تو بود رفته

و میکردم بوسش و میپریدم پایین بالا ها دیوونه مثل و تخت رو وایسادم شدم بلند و گرفتم

ئاییص ی ک!میخندید و بود کرده باز و نیشش بود کرده کییییف خو اونم میرفتم صدقش قربون

وااای دیدم رو زهرا برگردوندم ک رومو!خو کردی خل خودت مث دخترمو بسته باو:اومد ور اون از

محکممم و زهرا بغل پریدم خودم و تخت رو گذاشتم اناهیتارو!خودش سی شده خانمی چ عشقم

و اب کنم عزیزم؟فک شدی اب انقد چرا تو دختر!شم فدات اخ:زهرا!همینطور اونم کردم بغلش

و غم و مشکلات همه اون از من میدونه اون میدونم چند هر ندیدم منم!نساخته بات اهواز های

خو نکنه درد دستش نوال!بیاره روم ب نمیخواست ولی شدم لاغر خوردن حرص و اشک و غصه

گرم باهم بدجوری پسراس پیش:کو؟زهرا مهرشاااد:من!میداد زهرا ب رو ثانیه ب ثانیه خبرا

و مشغولن همه دیدم!اتاق بیرون زدم سرم رو انداختم شال و پوشیدم تنیک ی سریع منم!گرفتن

و سلااااااام:بزنم داد شدم مجبور منم!ولا بیرون زد اتاق از جولی انجلیا ک نکرد توجه کسی

لامس به به:گفت و زد لبخند مهرشاد سمتم برگشتن همه ک!عزیزاااان تمام ب بخیرررر صبحححح

؟زهرا!اموختی کی از ادب تو پ دادیم بت ادب بی ک رو زهرا ولا!!ادب با چ اوهوووع:من!خانم ایسا

بیشوور ای:من!خنده زیر زدن همه ک!تو مث ادبی بی از:گفت و کرد نثارم خوشگل گردنی پس ی

Page 111: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 111

پسرا ک رگ تو زدیم حسابی و درست ناهار ی بعدشم!خوردم صبحونه ی بعدشم!دارم برات

سفارش رو برنج چند هر نکردیم دخالتی هیچ خانمها ما و بودن کرده درست برامون خودشون

جمع هم دور همه ناهار بعد!چسبید بدجور ناموسا ولی!کردن درست خودشون کبابو فقط دادن

و برداشتم لواشکارو همه منم خریدین برامون هوله و هله کلی رفتن فرزاد و بهزاد ک بودیم شده

توجه:گفت و کردد صاف صداشو و شد بلند بهزاد یهو ک!ندادم هم ذره ی کدوم هیچ ب

من شب1راعت راس امشب:بهزاد!بگوووو د:زدن داد همه ک من ب زد زل بعد!مهم خبر یک!توجه

با من شد بلند کل و سوت و دست و جیغ صدای یهو ک میشیم مزاحمتون محترمم ی خانواده و

هم با همه ک ؟؟!امشببببب:گفتم بلندی صدای با و بهزاد ب زدم زل تعب

و یال دو بعد:گفت تعجب با ؟بهزاد!کاره در ای عجله چ اصن زود انقد چرا!نهههه:من!اوهوووم:گفتن

جیغ و سرم رو زدم دست دو با منم!وووولاااا:گفتن هم لا همه ؟؟ک!زوووده هنو ای خورده

سمت دویدم و شدم بلند بعد!خدااا ای!بپوووشیم چی من حالا سرمم بر حالم خاک وااای:کشیدم

باز چمدونارو همه بچینم کمد تو لباسامو بودم نکرده وقت حتی من!خنده زیر زدن همه ک اتاقم

شد باز در یهو ک بپوشم ک ندارم هیچی من سرم بر خاک وای!بیرون ریختم لباسارو همه و کردم

پرت لباسی یه زاویش هر تو ک اتاق ب بودن زده زل اومده در حدقه از چشای با زهرا و نوال و

از یکی خو بودم اورده سوغاتی واست لباس چنتا ی من خو کنن سرت بر خاک:نوال!بود شده

در اونارو برم من تا کنید جمع اینارو شما خو!مگیااا راست واااا عههه:من!بپوش همونارو

منو باید شب بیشوور زهرای:من!پرروووو:زهرا!همین فقط فعلا:من!چیی؟ دیگه بابااا ن:زهرا!بیارم

اون سراغ رفتم و خندیدم من!میدم نشونت شب:هرا!من گل بزنیم حرفامونو اینجا بیایم بهزاد

دنش تمیز از بعد و برداشتم هم مناسب شال و شلوار و کردم پیدا مناسب بلوز ی بالاخره چمدونه

اااههمر بشن میخاستن دوتاشون مصبا لا میکردیم بحث و اتاق تو نشستیم زهرا و نوال منو اتاق

چقد واای بود 1 ب مونده ربع یه کردم نگاه ساعت به!...شدم اماده ساعت چند از بعد!عروس

چند ای تو کردم خالیش خودم رو و برداشتم عطرو شیشیه بودن یخیده دستام دارم استرس

در یهو ک!خدا وااای شنیدم زنگو صدای یهو میکردم خالیش خودم رو ک بود هزارم بار برا دقیقه

میخواستم!میزتوالد سر گذاشتمش عطر شیشه همرا و داشتم برش!افتار دستم از عطر شیشیه

نیومدن مگه:من!خانوم عروس کجااا:زهرا!شدن ظاهر جنی عینهو جلوم نوال و زهرا ک بیرون برم

د ببری تو بیاره چاییارو ننت باید خره کنن نفهمت سر تو خااااک ای:زهرا!بیرون برم میخوام خو

Page 112: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 112

شو خفه:من!نمیکنه فرار نترس میکنی شوهر اخر و اول!تو هولی چقد بزنن حرفاشونو بده امون

وخودم و اونور گمشید برید:گفتم و زدم پس دوتاشونو!نکن اذیتش زری:گفت و خندید نوال!باو

اومده کیا هوی:من0اه نمیشد شنیده هیچی ولی میگن دارن چی بفهمم بلکه ک در ب چسبوندم

بهارم:من!خواهراش و باباش و بهزاد دوما جنابعالی شریف دم ب هوی اولا:؟زهرا!بودن

گذاشتم دستمو من....تاززززه! نپرس و نگو ک کرده تغیر ک اینقده بهار نترس باو عا:؟زهرا!اومده

بدرک:زهرا!خو گوشم وحشی یواشتر!مااار کره زهررررخر:گفتم و سمتش برگشتم و گوشم رو

ک فازه سه برق من جون مگه ادب بی:من!تو جان ب:زهرا!دروووغ:من! کرد عقد الناز راستی

میرن ام عروسی از بعد امریکاس ک پسرعمش با:زهرا!کرد؟ عقد کی با الناز:نوال!بگیرت؟

واسه گفتم ک همونجوری جان خاله:زهرا!شد وارد چای سینی با همراه مامانم و شد باز در!امریکا

ای نشونه ک ابرو و چش با همراه براچی؟زهرا:من!دخترم دیگه؟مامانکبله نزاشتی شکر دامادمون

نوالم!تلخه ک خودش اخلاق مث دقیقا داره دوست تللللخ چای بهزاد خب:گفت شم خفه اینکه

شکرو قاشق دو حداقل همیشه بهزاد باو!ها میبندی رو گاله در:گفت و ایستاد کنارم اومد

شتهز پیششون بشینید برید بفرمایید شما خاله:گفت و برد مادرم از چایو سینی زهرا!میزاشت

عدب!میکنیم کمکش هستیم اهم تازه میارشون خودش نی بچه ک ایسا!نباشه جمع تو عروس مادر

رفت و زد لبخند بچس من چشم ب هنوزه ک هنو اون اره:گفت و انداخت من به نگاهی یه مادرم

هی ک کوچیکی پلاستیک یه و مانتوش جیب تو کرد دست و نوال دست داد رو سینی زهرا!بیرون

عاقا چای کدومشون حالا!خبب:زهرا!ها چایی سراغ رفت و اورد در رو بود توش رنگی سفید مواد

زهرا بریزه چای داماد واسه این تو گفتیم خاله ب چون زردس بشقاب همین کنم فک:؟نوال!داماده

و خورد رو چای اون از یکم و کنم امتحان بزار بیشتر اطمینان برا:گفت و داد تکون سرشو

چای تو میریخت سفیدو ی ماده ک همونجوری زهرا/؟!میکنید چکار دارین:من!خودشه یس:گفتم

بزنه شه عوض هواش و حال ک داماد چای تو میریزیم داریم مخدره مواد این من گل ببین:گفت

نمک با زندگیتونم ک دوماد چای تو میریزیم نمکه این نه:گفت و خندید نوال!خاستگاری زیر

کردم پوفی ی منم!گرفتیم اجازه ازش انگاری باااااو خفهههههه:زهرا!نمیخواد مزخرف چ:من!بشه

این بیا الانم نمیخوادت دیگه بهزاد میشی پیر نخور حرص:کفت و دستم اد رو سینی نوال ک

همه بیرون زدم و کرد باز برام درو زهرا و گرفتم رو سینی منم! بیرون برو کن گم گورتو برو سینی

رسیدم اخری و کردم تعارف چای همه ب زدن لبخند همه دیدن ک منو و بودن کردن صحبت گرم

Page 113: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 113

هزادب بابای بهزادو و مادرم جفت نشستم برگشتم منم برد ک رو چای میکرد نگام مات ک بهزاد به

من چپ سمت داداشام و من راست سمت زهرا و نوال و بهزادن جفت هم بهزاد خواهرای و روبرم

بهار ب اردلان!هیزم داداشای رو افتاد من چش میکرد صحبت داشت ک بهزاد بابای!بودن نشسته

اهاینگ و بودن نشسته بیکار هم بهار و نوال ک اینجاس جالب!بیشعورا!نوال ب ارمیا و میکرد نگاه

ن اوناس خواستگاری مجلس انگاری نفهما!میکردن نگاه هم اونا و نمیزاشتن جواب بی داداشامو

رو چایی فنجون داشت ک بهزاد رو افتاد چشمم!خودشونن کار مشغول همه ک من خواستگاری

کردن سرفه به ک بود نداده قورتش کامل هنو!...خورد رو چایی از قلوپ یه و...میکرد لباش نزدیک

گرفته خودمو جلوی بزوری منم کردن جع خودشونو سریع ولی خنده زیر زدن زهرا و نوال افتادو

ب نگاه یه بعد و...چای این ینی!هیچی ن!بله؟:؟بهزاد!شد چی بهزاد پسرم:مامان!نخندم ک بودم

اشکال:بهزاد بابای!سوخت دهنم!داغه یکم هیچی:؟بهزاد!چشه چای این:مامان!انداخت نوال و زهرا

ک!بزن حرفاشونو اتاق تو برن ایسا ذخترم و بهزاد بدید اجازه اگه هم حالا زیاده استرس از نداره

و زد نمایی دندون لبخند ی و انداخت جمع ب نگاه ی بعد و!چی؟ برا ن:گفت و پرید زهرا

اون تا ک مهرشادم!بزنن ک نمونده براشون حرفی دیگه زدن پیش سال6 حرفاشونو اونا خب:گفت

بزار داری چکارشون جان زهرا:گفت زنش روبه الان نمیگفت چیزی و بود گرته دخترشو موقعه

اتاقت ایسا:گفت من روبه و شد بلند بود گرفته خودشو جلو بزوری اونموقعه تا ک بهزادم!برن

اتاقش نمیدونی بعد خریدینااا رو خونه این اومدین اردلان و تو خوبه واااا عههه:زهرا! کجاس؟

در میداد فش رو زهرا داشت راه کل بهزاد هرچند!اتاق تو رفتیم ما و خندیدن همه ؟؟ک!کجاس

چشای تو دوتامون هر!بست سرش پشت درو و شد وارد بهزادم و شدم اتاق وارد و کردم باز اتاقو

زد لبخند ی و شد نزدیکم بهزاد!میزد موج توشون اشک و دیدن تار چشام یهو زدیم زل همدیگه

لبخند و دادم تکون اره علامت ب سرمو من!خانومم؟ موندم حرفم سر شد؟دیدی چی:گفت و

نم مال تو ک میارم یادت زمانی حرفو این گفتم بت نمیشیم هم مال ما گفتی تو یادته:بهزاد!زدم

دل جون--بهزاد؟:گفتم بغض با من!خانوما خانوم قوللش و مررررد!شدی

و!دیوونه گفتم و سینش ب زدم مشت با منم بگو جدیدی چیز میدونم:بهزاد!عاشقتم:؟من!بهزاد

بعد و روانی شدم تو ی دیونه:گفت و کرد گوشم نزدیک سرشو بهزاد ک کردیم بغل دیگرو هم

چشیدم رو واقعی خوشبختی طعم من ک بود لحظه اون از خندیدیم دوتامون

{{{{{{{{{بعد دوسال}}}}}}}}}

Page 114: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 114

گامن فقط و نمیگفت هیچی ارنیکا ولی!بگو!عمه بگو.عمه نفسه.جون عممه!ارنیکا نشد عههه:من

هیچ من خیرررم ن:میکنی؟من اذیتش داری باز!هان داری دخترم چکار:نوال!میخندید و میکرد

ک ینی!بدم یادش باید رو عمه کلمه!عمه بگه باید ولی نمیکنم اذیت برادرمو بچه موقعه

کوچولو و چل و خل عمه چنتا دخترم مگه خوو میگه راست:گفت و سرم بالا اومد چیی؟ارمیا

حالا هاا پ اینجوریاس عهه:من!شه راحت دیوونمون این تا بگه رو عمه کلمه بزا!یدونس همش!داره

زنتون تا کرد راضی نوالو کی رفت یادتون انگار ؟عاقاارمیا!اره دیونه و چل و خل شدم من

پیدا ضعفتو نقطه ایسا ارمیا اوه:نوال!تسلیم من:گفت و بالا برد دستاشو ارمیا!نشناس نمک!بشه

ولا:؟ارمیا!ها میکنئ اذیت خانوممو چرا:گفت و پیشمون اومد بود دستش مهرداد ک بهزاد!ها کرده

: نوال!فسقلی این گذاشته سرکار عمشو. و میکنه بازی عمش با داره دخترم فعلا نکردم اذیتش من

سر بالا داشتیم همه!ها ماهشه1 همش خوبه بزنه حرف دارین انتظار ک سالشه چند ارنیکا مگه

زده وحشت بدبخت گریه زیر زد یهو و میکرد نگامون تعجب با هم ارنیکا ک میکردیم بحث ارنیکا

کنه شاروم کنه سعی ک کرد بلند ارنیکارو نوالم میکرد گریه و میکشید جیغ وحشتناک بطور!شد

دمکر نگاش منم بغلم بیاد میکرد سعی هی مهردادم!نوال پیش رفت هم ارمیا نمیشد اروم اون ولی

و عشق و چی چی هووووو:بهزاد...جانم مامانی نفس جانم مامانی عشق جانم مامانی جانم:گفتم و

از مهردادو بعد و دارن تشریف اینجا حسود اقای ی رفت یادم عهه:من!بهمااان و فلان و نفس

میکنی حسودی دوماهشه و سال0 هنو ک پسرت ب داری بکش خجالت:گفتم و کشیدم دستش

بهار زنش و اردلان همراه و کنه باز درو رفت و زدن درو و بگه چیزی میخواست بهزاد

مداو علیکی سلام بدون نرسیده راه از هنو اردلانم!عزیزم نوالکسلام!بچها منکسلااام!برگشتن

بی:من!برکاتو و الله رحمه و:اردلان بزرگوااار برادر السلاممم علیکم:من کرد بلندش و مهرداد سمت

با ک همونجوری ؟اردلان!شد چی ازمایش جواب بچها:گفت و بیرون اومد اشپزخونه از مامان0ادب

و زدم جیغی من!مثبته هیچی:گفت میزد قهقهه مهردادم و میکرد بازی مهرداد

و مکرد بغلش و بهار سمت رفتم و درررک ب:من!خوو گوشم حناااق:؟؟اردلان!چیییییییییی:گفتم

مث نمیزارم من ولی اوهوم:گفت و زد لبخند بهار!میشممم عمه دارم دوم بار برا مباارک وای:گفتم

غمگینی حالت با بهار!مرسی وااای:من!هست عمه کلمه میدم یادش ک ای کلمه اولین بشه ارنیکا

عامو اوووو:من!میخوام معذرت واقعا میکردم بداخلاقی بات ک قبل سالای واسه ببخشید:گفت

و زدم چشمکی منم!بینظیری تو ایسا:بهار!منی ی بزگه داداش زن تو ک الانه مهم بیخی

Page 115: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 115

البته مبارک اجی:گفت و بهار سراغ اومد بهزادم!خنده زیر زدیم باهم ک من گل میدونم:گفتم

موقعه هیچ واقعا!گفتیم تبریک اردلان و بهار ب هم همه و خندیدیم بعد و!مبارکااا شدنم دایی

!....برسم خوشبختی این ب من و برسه روزی ی ممکنه ک نمیکردم فکرشو

پایان

02/12/15

یت و انجمن رمان های عاشقانه میباشد و تمامی حقوق این اثر برای ین رمان رمان اختصاصی سا

رمانهای عاشقانه محفوظ میباشد .

جعه کنین .ابرای دریافت رمانهای بیشتر به سایت رمان های عاشقانه مر

www.romankade.com

Page 116: وناب راظتنا یگدنز رامقdl.98iia.com/20180926/%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2... · 2018-12-09 · وناب راظتنا - یگدنز رامق romankade.com

ROMANKADE.COM انتظار بانو - زندگی قمار

telegram.me/romanhayeasheghane 116