Top Banner
طلسم شدگانران با ستاکROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane 1
913

کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

Nov 02, 2019

Download

Documents

dariahiddleston
Welcome message from author
This document is posted to help you gain knowledge. Please leave a comment to let me know what you think about it! Share it to your friends and learn new things together.
Transcript
Page 1: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 1

Page 2: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 2

Page 3: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 3

:آرایی صفحه و طراحی رمان های عاشقانه

: wWw.Romankade.com سایت آدرس

romankade_com@ تلگرام کانال

است محفوظ رمان های عاشقانه نزد کتاب این حقوق تمامی

شدگان طلسم: کتاب نام

ستاک باران: نویسنده

: مقدمه

میگیرم آروم هستی تو وقتی

میمیرم بدون نباشی تو اگه

محاله دوریت لحظه یک من واسه

Page 4: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 4

خیاله و خواب مثل بودن تو با

میدونم و این دستامه تو دستات

مونم می عاشق باشی اگه تو

نمیارمو کم و دارم تورو تا

کارمو تموم نباشی اگه تو

ها خوشی دل ی همه با رو دنیا

نباشی تو تو که وقتی خوام نمی

یادمو عشقتو دادمو تو به دل

شادمو لحظه هر عزیزم فکرت با

Page 5: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 5

***

میشود کوچک تو فهم قدر به اما وبیزمان لامکان و است بینهایت خداوند

میآید فرود تو نیاز قدر به و

میشود گسترده تو آرزوی قدر به و

میشود کارگشا تو ایمان قدر به و

... میشود باریک دوزنده پیرزنان نخ قدر به و

مادر و را یتیمان میشود پدر

را برادری محتاجان میشود برادر

را بیهمسرماندگان میشود همسر

Page 6: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 6

را عقیمان میشود طفل

را ناامیدان میشود امید

را گمگشتگان میشود راه

را ماندگان تاریکی در میشود نور

را رزمندگان میشود شمشیر

را پیران میشود عصا

را عشق به محتاجان میشود عشق

...

... را کس همه میشود چیز همه خداوند

Page 7: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 7

ابلیس با معامله از پرهیز شرط به روح، طهارت شرط به دل، پاکی شرط به اعتقاد، شرط به

ناروا احساس هر از را قلبهایتان بشویید

خلاف اندیشه هر از را مغزهایتان و

ناپاک گفتار هر از را زبانهایتان و

... بازار در آلودگی هر از را دستهایتان و

! نامردمیها ناجوانمردیها،ناراستیها، از بپرهیزید و

چگونه خداوند ببینید تا کنید چنین

مینشیند نان تکهای و خوراک کاسهای با شما سفره بر

میکند میزان را ترازویتان کفههای شما دکان در

Page 8: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 8

... میخواند آواز شما با شب خلوت کوچههای در و

... نمیشود یافت خدا خدایی در که میخواهید چه زندگی از مگر

***

هک دادم فشار خودم به بیشتر رو تنم پالتوی بود انداخته سوزش به رو صورتم هوا سرمای

هوا، سرمای از کنم کم

خاطر به هوا سرمای این داشت عقیده بابا شده خشک و سرد هوا روزا این چقدر خدایا

باپیربا اما میشن حدش از بیش سوزش و هوا خشکی باعث که کم بارون و برف بارندگیه، کمبود

.ادما دل سردی به وای...ادما دل مثل درست شده سرد هوا میگفت

عطر با میخواست داغ چایی فنجون یه دلم الان... لرزید ای لحظه سرما شدت از تنم تمام

. میکنه گرمم میدونستم کنم احساس بینیم زیر بوشو میتونستم دارچین

امروزم...کردم تعقیب چشم با و دهانم از شده خارج بخار و دادم بیرون اروم نفسمو

.دادم فشار خونه زنگ رو دستمو حرص با میکرد خراب حالمو واین کنم پیدا کاری نتونستم

Page 9: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 9

حال به توجه بدون دادم، فشار رو در زنگ هم باز و شنیدم رو یاسی پای قدمهای صدای

. حیاط تو چپیدم یاسی خوش

؟ اوردی سر خبرته چه هوی-

؟ کردی من نصیب که مودبیه خواهر چه این اخه خدایا-

خوبی این به ؟من میاد دلت -

؟ خبر چه حالا: داد ادامه و کرد اشاره خودش به دست با

؟ نپرسی سوال میشه نیست خوب اصلا حالم-

.خندید صدا پر

اومد؟ گیر واست کار بگو حالا خوشگله دخی خیال بی -

ام ابیحس قبلیم کار گند سر اینه بدیش میده کار من به کی کاری ی سابقه اون با بابا نه-

. میکنن م مسخره

Page 10: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 10

. دارن حق خودمونیم ولی-

کردم یاسی نثار ای غره چشم

؟ هستی کی طرف تو معلومه-

. حقیقت و حق طرف

؟ شم داخل میدی اجاره حق طرف خانم-

نه -

کردم نگاش چپ چپ

دارم برات خوب خبر یه اخه-

Page 11: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 11

یه بودن اماده میشد من حالای واسه خوب خبر میکنم زمزمه لب زیر رو خوب خبر ی واژه

. داغ دارچین چایی فنجون

اورده گیر کار واست بابا: داد ادامه پرهیجان و کوتاه مکثی با

و ترس حس کمی کرد باز جا قلبم تو لرزش و هیجان یه رفتن بالا تعجب شدت از ابروهام

. شادی

؟ میگی راست-

؟ کجا بزن حالاحدس...نداریم شوخی باهم موارد این تو که میدونی-

؟ کجا-

.میکرد کار قبلا که ای کارخونه تو-

میدونن؟ اخراجم و قبلیم کار مورد در اونا-

.راحت خیالت اره-

Page 12: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 12

.میزنم بهم خوشحالی با دستهامو

. نمیشه باورم بابا ایول وای -

گرجی رییس یه ،اخه میدونی بازشه بختتم بلکم بشه باورت دوما نگو بازاری کوچه اولا-

. کردی تورش باشی زرنگ اگه وای ، شه نصیبت قراره

زبا که تو دوما توئه از تاثیرگذاری خاطر به من اتفاقی زدنای حرف بازاری کوچه این اولا-

.خاکی جاده زدی

رداف از ببین کن گوش مهربانت خواهر حرف به و بیا کوچولو یه بابا بود کجا خاکی جاده-

بهونه یه با دیدیش که هربار میشنوی من از. حاضرمیشی رییس اقای روی جلو دقیقه به دم

شی محو بغلش تو باید میدونی بهتر خودت دیگه. شه تحریک بچمون که بهش بچسب

یاسمن-

تحریکت بفهمی اینکه واسه که میدونی: نمیشد خیال بی اما گفتم رو اسمش فریاد با

کنی؟ نگاه باید رو کجا داده نتیجه

Page 13: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 13

.یاسمن-

شدت به حالیکه در یاسمن... گرفت درد خودم گوش که بود بلند اونقدر فریادم اینبار

. گذاشت فرار به پا میخندید

: زد فریاد همونجا و کرد توقف رسید که خونه ورودی درب نزدیک

... شی گرم یکم بخور بیا کردم دم دارچین چای واست راستی -

یادم به داشت که هایی بازی دیوونه همه با من مهربان خواهر نشست لبم روی لبخندی

؟ گذشت می چطور گذشته نبود یاسی اگه کردم فکر من و بود

. کشیدمش مشام به لذت با و پیچید بینیم زیر دارچین عطر شدم که خونه وارد

.بریز چایی زودتر ممنون یاسی وای-

ماست و چیپس بقال اصغر از رفتم راستی. میریزم الان باشه: زد داد اشپزخانه تو از

. خریدم

Page 14: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 14

از درحالیکه بودیم کرده ملقب بهش و محل سوپری یاسی منو که بود اسمی بقال اصغر

. نداشتیم اطلاعی واقعیش اسم

. دستمون رو گذاشتی وخرج رفتی مناسبت چه به-

. مثلا فوتباله بابا-

: پرسیدم خوشحالی با میکردم فراموش و دردام ی همه میومد که فوتبال اسم

؟ کجا و کجا-

. برزیل و المان-

؟ نزدی نتیجه بینی پیش-

. المان نفع به زدم اتفاقا چرا-

. بودی برزیل طرفدار که تو: کردم تعجب

Page 15: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 15

. شده معذب کمی کردم احساس ، گذاشت مقابلم رو سینی و شد وارد چایی سینی با

؟ زدی المان نفع به که شد چی نگفتی-

جادو و المان برزیلی جادوگر یه میگفت اخبار گزارشگر امروز: داد جواب پایینی سر یا

. شه برنده برزیل تا کرده

دست ، دوخت چشم تلویزیون خاموش ی صفحه به سکوت در و کرد سکوت بلافاصله

عطرش و میداد بهم خوبی حس دارچین چایی کردن مزه مزه برادشتم چایی استکان یه و بردم

این انگار... خدایا من از بیشتر حتی داشت دوست دارچین چایی م امید ، بود بخش لذت واقعا

داشته سواد چقدر نیست مهم میکنه پیدا گسترش داره جهان جای جای تو وجادو طلسم بحث

. پیشرفت و تمدن چقدر یا باشی

به اونا شدن ضعیف اعتقادی بی از خودشون ناخوداگاه ضمیر تو ادما یاسی میدونی-

و سرنوشت میتونه جادویی کدوم گرنه و بپوشانن و ضعفشون تا میزنن چنگ ماورایی مسائل

حیفم هرچند کنم شرکت برنامه نظرسنجیه تو بار اولین واسه میخوام اینجوریه که حالا بده تغییر

.پور فردوسی عادل این جیب تو بره پولم میاد

ودب کسایی از یکی نبود مجرد اگه نیست بدی ادم که عادلم نکن خرج خساست بابا ای-

. خواستگاریش میرفتم که

Page 16: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 16

. علیخانی احسان خواستگاری بری قراربود دیروز تا که تو-

. کردی فکر چی خواستگاریش برم میخوام هنوزم-

عروسی روز تا حتی رویاهاش تو گاهی و داشت علیخانی احسان به زیادی ی علاقه یاسی

. میرفت پیش هم شدن عخرجانی زن و

. ببر منم خواستگاریش رفتی هروقت-

.س بسته گوش و چشم احسانم اخه بشه تو عاشق اونوقت میترسم نه نه-

. بسته گوش و چشم میگه کی به... اه اه-

یاسی و گفتیم نباشید خسته سلام بابا ،به دوتا ما بحث پایان و بابا اومدن یعنی در صدای

و ونجاا تو کار و گفت مهر یزدان ی کارخونه از کمی بابا و بریزه چایی براش که شد بلند بلافاصله

. خورد تکون مهر یزدان نام شنیدن با عجیب دلم و روح

Page 17: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 17

خواب میکردم کاری هر کشیدم دراز و کردم پهن اتاق وسط و یاسمن و خودم رختخواب

از و شد ترسم باعث اسمان برق و رعد صدای چرخید سرم تو مهر یزدان نام بازم نیومد چشمم به

هب گذاشت پا امشب مثل شبی تو درست مهر یزدان خانم رفتم اتاق ی پنجره سمت به پریدم جا

زج نتونستم کنجکاویم همه با که بودم بچه اونقدر اما ندارم خاطر به و بودم چندساله خونمون

لرزانی دستهای تنها اتاق در کلید کوچیک سوراخ اون از. .. بشنوم چیزی نامفهموم ی کلمه چند

وقتی شب اون...درخشید می پرتلالو هال لامپ نور زیر انگشترش روی نگین که بود مشخص

کار توش که ای کارخونه صاحب زن اون گفت فقط کیه زن این پرسیدم م فرورفته فکر به ازبابای

همه اون دلیل و میکرد چیکار درخونمون شب موقع اون...ای اضافه توضیح بی همین...میکنه

نز یه بست نقش ذهنم تو مهر یزدان مهناز از که تصویری تنها و نفهمیدم هرگز و ؟ بود چی ترس

...اش چهره دیدن بدون بود بارانی شب یه تو زده وحشت

؟ نخوابیدی هنوز تو-

. انداختم یاسمن به نگاهی

. بودم منتظرتو-

. بخواب بیا: گفت کشید می دراز حالیکه در یاسمن

.کشیدم گردنم روی تا رو پتو و بود سر هوا رفتم کنارش به

Page 18: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 18

.بود کرده طلسم و برزیل خود اشتباهی جادوگره کنم فکر رامش-

و بودند داده هم دست به دست زمان و زمین انگار داشت حق یاسمن گرفت ام خنده

.شد بازنده گل هفت با ناباوری عین در برزیل

بود مادرش شبیه چقدر نمیدونی بود اورده ازمامانش عکس یک دوستام از یکی امروز-

؟ مامانیم شبیه تو منو نظرت به ، نمیکردم باور و شباهت همه این اصلا

. نمیدونم: دادم تکان سری

. نیومده بدم مامان از وقت هیچ من رامش-

مامان از وقت هیچ منم کنم تصور ذهنم تو و مامان ی چهره کردم وسعی... کردم سکوت

دلم به مامان مورد در حرفاش چرا نمیدونم بودم قائل بابا واسه که احترامی همه با نشدم متنفر

.نشست نمی

؟ سرخاک بریم شنبه پنج-

Page 19: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 19

پدرم... دروغ چی راسته چی نمیدونستم چون بزنیم حرف مورد این در نمیخواست دلم

و اقات سقف ترک نگاهم حالیکه در...کجاست مامان قبر نمیدونستم حتی اصلا... مادرم و بود نمونه

. کردم عوض بحث ناشیانه داشت نظر زیر

؟ میکنه چیکار الان امید یعنی -

درک رو مادوتا بود قرار کی نمیکرد درک اون اگه ، حالمو شدن خراب میکرد درک یاسمن

یحام همیشه که بابایی البته و مشترکمون های تنهایی از من سهم اون و بودم اون سهم من ؟ کنه

. مون نفره سه ی خانواده از کوچیک تعریف یه میشد این ، بود کنارمون و

؟ شی امید زن میخوای خوشحالی تو... رامش-

. ام خسته فقط من-

؟ گذشته از-

؟ یاسی... گذشته تکرار از-

بله-

Page 20: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 20

؟ قدسی عمه ی خونه میریم عید میکنیم درستی کار نظرت به-

تونستی تو ببینن همه باید. خودت خاطر به هم قدسی عمه خاطر به هم بریم بهتره اره-

. بوده چرند ش همه گفته هرچی میراقا بفهمن مردم اون ،باید شی موفق

؟ باشه نگفته چرند اگه-

. ندارن مفهمومی خرافات این ای کرده تحصیل تو رامش -

... اقا میر نکنه میگم میترسم ش همه اما میدونم خودم-

.شین نامزد دوباره قراره امید و تو میترسی چی از-

؟ چی بخوره بهم بازم اگه-

تو سا گذشته از قشنگتر هزاربرابر اینده رامش نکن فکر گذشته به بخوره بهم باید چرا-

.دارید هم کنار قشنگی ی اینده امید و

Page 21: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 21

گاهی اونم کرد درک میشد... غش و غل بی و ساده بود خوبی پسر امید. میزنم لبخند

. داشت من به که بود ای علاقه اونم و... بودم مطمئن موردش در چیزی یه تو اما میاره کم اوقات

فردا طفق تو.. مناسبیه کیس رییس اقای این نمیفته اتفاقی نگرفتت امیدم اگه ببین-

اممی همزمان منم میخوای چشاش تو بنداز عشقی نگاههای اون از نگاه یه و بغلش بپر برو قشنگ

. دیدم هندی فیلمای تو خودم بیشتره گذاریش تاثیر میخونم عشقی اهنگ یه

.یاسمن-

.کرده گل یاسمن شیطنت هم باز

تیخواس اگه حالا شین فیس تو فیس کامل که جوری بغلش بپر اتفاقی یهو میگم جدی-

.میده جواب صد در صد ،لب ب*ل به ب*ل

ایج بلافاصله بود حرفا این از زرنگتر یاسمن اما کردم پرت سمتش به و برداشتم و متکامو

تابپر سمتم به منو متکای تلافی به اونم بهش خورد و برداشتم خودشو متکای اینبار داد خالی

.اومد اتاقمون به بابا که خندیدیم و زدیم هم کله سرو تو همدیگه متکاهای با اونقدر کرد

؟ دخترا شده چی-

Page 22: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 22

این هروقت میخوره دردمون به اینده در اخه میکنیم پرتاپ تمرین داریم بابا هیچی-

.کنیم خود از دفاع بتونیم بزنن مارو خواستن مردمون ذلیل شوهرای

. کرد یاسی شیطنت نثار ای پدرانه لبخند بابا

؟ شد باز زبونت تو باز جان یاسمن-

.کردم باز زبون دوسالگی از من بابا خودم جون به-

.بابا سمت کردم رو ساختگی اخمی با بوسید، رو یاسمن پیشانی و خندید بلند بابا

؟ چی من پس میبوسی رو یاسی فقط-

گاهی که پدری. بردم پناه اش پدرانه اغوش به وجودم تمام با من و کرد باز و اغوشش بابا

. میشد هم مادر حتی

.دارم رو شما که شکر رو خدا-

.داریم شما مثل خوبی پدر که کنیم شکر خدارو باید ما-

Page 23: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 23

بود بهترین ما بابای ، گرفت اغوشمون در تنگ و انداخت هردومون کمر دور دستشو بابا

اصلهف کمی بابا بغل از اسمان برق و رعد صدای با ، کنم شک بابا به نداشتم حق ام لحظه یه حتی

به روحم و تن بازهم و کرد زنده دلم تو رو بارانی شب اون خاطره هم باز نور و صدا این و گرفتم

.افتاد لرزه

***

سنی اختلاف دوسال انداختم ویاسی خودم مانتوهای به نگاهی کردم وباز اتاق کمد

هیکوتا برداشتم رو یاسی مشکی ی مقنعه و سبز مانتوی. بودیم قد هم و سایز هم هردو و داشتیم

شادگ دمپا جین عاشق بچگی همون از کردم پا به مو نفتی ابی جین شلوار بود زانوم روی تا مانتو

نهای به نگاهی. کردم پافشاری ام علاقه این روی ساپورت و تنگ شلوارای شدن مد با حتی و بودم

ظاهرم خودم نظر از و ندادم اهمیتی بود زده بیرون مقنعه از ازموهام مقداری انداختم حموم ی

این بابا و بود رفته بیرون ازخونه ازمن قبل یاسی بود کافی کاری روز اولین واسه وهمین بود مرتب

. بیرون زدم خونه از و خوردم پنیر و نون لقمه یه میکرد استراحت بیشتر ها صبح روزها

نیمکترسیدم، ایستگاه به ، اتوبوس ایستگاه تا خونه طولانیه مسیر کردن طی پیاده از بعد

ههم این از خسته من واسه بشینه،اما روش نمیکرد رغبت کس هیچ بودکه سرد اونقدر ایستگاه

هب دادم تنم،لم تو نشسته سرمای خیال ،بی داشت و پادشاهان گرم صندلی حکم همینم رفتن راه

.اتوبوس ایستگاه زرد نیمکت

Page 24: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 24

اوناییکه و اتوبوس سمت به بردن هجوم منتظر جمعیت سیل اتویوس اولین اومدن با

سوار ترزود تا رفتن خیابونم تاوسط حتی بود یکی اتوبوس جلوی شده نوشته مسیر با مسیرشون

. کردم می نگاه و جمعیت و بودم نشسته هنوز ومن... فهمیدم نمی رو عجله همه این دلیل شن

ودب معلوم ، میکرد نگاه ساعتش به مدام ، ایستاد سرپا کنارم اومد که زنی به افتاد نگاهم

..میداد تکون پاهاشو قراری بی با که داره عجله خیلی

اینکه بدون شد سوار کناریش زن به ای شانه زدن با رسیدو نظرش مورد اتوبوس بلاخره

. بده بود شده نثارش که رکیکی فحش به اهمیتی

اتوبوس،مسیر جلوی تابلوی به بدوزم چشم شد باعث جمعیت کردن تند پا ،صدای

از بعد و شدم بلند جام از اروم میزد چشمک بهم اتوبوس جلوی کوچک تابلوی روی موردنظرم

همهمه ایستادم،صدای سرپا نبود،ناچار نشستن برای شدم،جایی سوار عجول جمعیت شدن سوار

تادایس دیگه ایستگاه چند ،اتوبوس دادم تغییر بیرون به نگاهمو میداد،جهت ازار و گوشم زنها ی

جمعیت نشد پیاده کسی تنها نه افراد،اما شدن پیاد به کردم خوش دل و کردم جمعیت به نگاهی

: زد فریاد ،زنی داشتند قرار ادم کیپ تا کیپ که ،اونقدر شدن سوار ریبیشت

.شه باز جامون مام تا شین تر جمع کم یه-

: داد جوابشو اتوبوس ته از ویکی

Page 25: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 25

.نمیشه این از تر جمع-

.بالاتر برید یکم بابا-

.نمونده بالاتری دیگه اخه-

دل دل و اوردم کم نفس جمعیت انبوه سیل ،تو شدن سوار تا دادن فشار اونقدر بلاخره

نم و کرد توقف اتوبوس... بیشتربود مسیر اون واسه اتوبوس امنیت اما. شدن پیاده برای کردم

. میکردم عوض ایستگاه باید

ادامه راهم به و ندادم اهمیتی زدن کیفمو کیفم میگفت که شنیدم رو زنی فریاد صدای

رو راحت من و نبود اتوبوس تو چندانی مسافر شکر رو خدا شهربود از خارج م بعدی مسیر دادم،

محسوب خونه کار تو م کاری روز اولین امروز بیرون، به دوختم چشم و نشستم صندلیا از یکی

.شدم تحمیل خونه کار اون ادمای به میکردم احساس چرا نمیدونستم و میشد

و خیابان عرض باید کارخونه به رسیدن برای شدم پیاده اتوبوس از و کشیدم ارومی نفس

متس به که کردم تند قدم عجله با نبود ماشین از خبری انداختم راستم سمت به نگاهی.کنم طی

به و دستم که دستی همزمان و پیچید گوشم تو باشی مواظب فریاد صدای اما برم خیابان ی دیگه

زد ازگ گوشم کنار که ماشینی وحشتناک صدای و خیابان بلوار کنار شدم پرت تن و کشید شدت

.شده چی بفهمم که کردم سربلند وحشت با شد دور سرعت به و

Page 26: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 26

و اومدم خودم به خورد گره بود قفل بود دستش تو دستام هنوز که مردی نگاه تو نگاهم

.کشیدم بیرون دستش از و دستم اروم

زدم فریاد عصبانیت با و زد کنار پیشانیشو روی موهای جوان مرد

.میدادی کشتن به خودتو داشتی کجاست؟ حواست-

.بود حواسم که من اما کشتن؟ افتاده؟ اتفاقی چه که بودم گیج هنوز

.نیفتاده اتفاقی باش اروم-

رو دستهاش برگرداندم، سمت اون به و شدم مات نگاه و شنیدم رو ای دیگه مرد صدای

.بود گذاشته یکی اون ی شونه

رد حال در تمام سرعت با ماشین یه ندیدم هنوز هوا به سر انقدر ادم ببین سعید اخه-

.نندازی خیابان اون به کوچیک نگاه یه تو اونوقت باشه خیابان از شدن

.بود مقصر م راننده اون دیگه پیشامده باش اروم-

Page 27: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 27

.نکنه اشنباه باید عاقل ادم هست همیشه احتیاط بی ی راننده-

یسع د، بو اومده بند کامل زبانم اتفاق این وحشت از حالا بود راه به نطقم همیشه که منی

.نبود اومدن حال در ماشینی هیچ بود حواسم کاملا کنم مجسم ذهنم تو و قبل دقیقه چند کردم

.بیا بزرگترت با حداقل شی رد خیابون از چطوری نگرفتی یاد هنوز وقتی-

. بگه بهم میخواد دلش هرچی نمیدادم اجازه بود برداشته دور زیادی دیگه مرد این

. اومد یدفعه ماشین اون بود جمع حواسم من ولی-

.بزنه خانم این به عمدا میخواست انگار ماشین اون من نظر به-

شده نامیده سعید که مردی صورت روی همزمان ناشناس مرد اون و من ی زده بهت نگاه

. چرخید بود

؟ سعید میزنی و حرف این چرا-

Page 28: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 28

ددی و خانم این تا راننده بود منتظر و ساکن ماشین اون بود خیابان به حواسم کاملا من-

.کرد روشن و ماشین

!بیاره؟ سرش بلایی میخواست عمدا یعنی-

.چرخید صورتم روی تعجب با همراه نااشنا مرد نگاه

.دیگه شی بلند بهتره-

زمین رو احمقا این مثل همونجوری اومدم یادم تاره و شد ترسم باعث ش امرانه لحن

.بود ایستادن حال در ام سینه تو قلب حالیکه در شدم بلند جا از سرعت به نشستم

.کنیم خبر پلیس بهتره-

.موافقم منم اره: کرد قبول دوستشو پیشنهاد بلافاصله سعید

:زدم لب بود کندنی جون هر با بود؟ لازم اخه ؟ پلیس

. نداره ای دشمنی من با کسی اما-

Page 29: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 29

وگرفتنتون زیر قصد ماشین اون میگه سعید وقتی مطمئنا اما:چرخید سمتم به هردو نگاه

.بگیم پلیس به بهتره پس طوره همین قطعا داشته

خارج جیبش از گوشیشو ناشناس مرد میترسیدم، مرد این از شدت به چرا نمیفهمیدم

ونا سمت به و م شدم بلند جام از...شد همراه تاخیر با پلیس اومدن ، گرفت تماس پلیس با و کرد

.. کردم حرکت دومرد

میاد؟ کی پلیس نمیدونید دارم کار من ببخشید-

.نیست واجبتر جونتون از باشید داشته که ام هرکاری باشه گفته درست سعید اگه-

جالب ش متکبرانه لحن... کرد جوری یک رو حالم مظنونش نگاه و مرد هم در اخمهای

که بود پدرم من زندگی مردهای کنه صحبت باهام خشن انقدر مردی نداشتم عادت من و نبود

؟ بود چی من واسه امید راستی... که امیدی و بود پدری ی اسوه

؟ هستی عصبانی انقدر چرا-

.سعید داریم کار کلی-

Page 30: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 30

. کردم زمزمه لب زیر

.کردم قتل خودم من انگار میمونم منتظر بابا خب-

تشکرشه عوض: داد جواب بلافاصله که شنید انگار

.شد دور توقف ای لحظه بی و

.عصبیه یکم دوستم این ببخشید-

.نیست مهم بابا خیال بی-

بازاری کوچه ادبیات از شدم متوجه موقع اون من و کرد نگاهم تعجب با کمی سعید

. یاسی کنه کارت چی بگم خدا ، کردم استفاده

رنزدیکت لحظه به لحظه که پلیسی ماشین به دوختم چشم دادو نجاتم پلیس اژیر صدای

.میشد

Page 31: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 31

اتفاق که چی هر شاهدم دو و من و سوال تا چند همراه به پرسید و اسمم پلیس افسر

.دادیم توضیح و بود افتاده

: پرسید مشکوکی حالت با و انداخت ماشین ترمز خط به نگاهی افسر

؟ بوده عمدا راننده کار که مطمئنید-

تادهایس ثابت راننده میگه سعید ولی نبود حواسم که من: داد جواب بلافاصله مردناشناس

مخان این البته و ماشین ی متوجه منو که بود سعید حتی کرده حرکت خانم این دیدن با و بوده

. کرد

عوض مسیرشو خانم این به رسیده وقتی درست و اومده سرعت با راننده جالبه... عجب-

؟ هشد مسیرش تغییر باعث چی بوده عمد کارش اگه. میده نشون اینو ماشین لاستیک خط کرده

باهام کسی بودم گفته اول از که من میدادم گوش حرفاشون به کلافگی و سردرگمی با

: کرد سمتم روبه افسر. بوده نابلد ی راننده یه شک بی نداره خصومت

ای مشابه اتفاق و دیدید مشکوکی مورد اگه زمانی خانم کردم یاداشت و اظهارات من-

.بذارید جریان در مارو افتاد براتون

Page 32: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 32

زا تشکری عجله با من و داد رفتن اجازه افسر بلاخره بیهوده کردن تلف وقت کلی از بعد

. افتادم راه کارخانه ی محوطه سمت به و کردم مرد هردو

از برهنه درختهای رو دورش تا دور که جاده مسیر.شدم خونه کار داخلیه ی محوطه وارد

یزیبای بهارهای و تابستانها اینجا باید گذشت ذهنم گرفتم،از پیش در و بودند پوشانده برگ

.باشه داشته

میشد،راه طی باید تولید قسمت تا زیادی مسیر اوردم وبالا رسیدم،ونگاهم راهی دو یه به

حس خودم روی رو محوطه در حاضر افراد نگاه.بود اداری قسمت که راست،جایی سمت کردم کج

پس نبود مناسبی وقت الان اما کنم حالیشون تا میخواست اساسی ی غره چشم یه دلم میکردم،

نزدیک با که بود گر حس مجهزبه ورودی دادم،درب ادامه مسیرم به و ندم همیتیا کردم سعی

. اداری بخش سمت به شد باز شدنم

بود، بزرگ سالن یک روم روبه ی منظره تنها

ببینم، رو کسی تا چرخوندم و سرم گیج

ها پله راه خوشحالی بودند،با داده قرار هابی پله که افتاد راست سمت قسمت به نگاهم

سوم ی طبقه سمت بسته،به دربی با مواجهه و دوم ی طبقه به رسیدن از گرفتم،بعد روپیش

و انداختم اتاق داخل به بیاد،نگاهی جا نفسم تا ایستادم سوم ی طبقه راهروی کردم،توی حرکت

در و میزنشسته پشت و صندلی روی که زنی دیدن بودند،با گذر حال در نفری شدم،چند وارد

Page 33: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 33

،جلوتر باشه کارخونه منشی شخص اون ممکنه زدم بود،حدس مطالبی کردن یادداشت حال

.نباشید سلام،خسته:رفتم

.داشتید عزیزم،کاری سلام:زد خشکی لبخند و اورد بالا سرشو

نه؟ یا جریانید در نمیدونم اومدم حسابداری بخش تو کار واسه من-

.کنید صحبت بابایی اقای با بله،باید..اه:شد تر صمیمانه لبخندش اینبار

بابایی؟ اقای-

. حسابداری واحد نوشته اتاقشون چپ،روی سمت راهرو حسابداری،انتهای بخش مدیر-

قفتو حسابداری واحد دیدن افتادم،با راه به بود گفته که مسیری سمت به و کردم تشکر

در،این ی دستگیره سمت بردم دست و زدم در به ضربه چند راحتی نفس کشیدن از بعد و کردم

ههمیش از باید امروز کرذم فکر و بیام نظر به متشخص کردم سعی بودم کهر دنبال که روزه چند

دهکر مانیتور داخل و بود،صورتش گرفته قرار میز پشت مردی اتاق روی ،روبه باشم تر متشخص

قرار دیگه میز یه چپم سمت و دیگه دومیز میز راست نبود،سمت مشخص اش چهره و بود

شد باعث اون سلام صدای و کرد سلام دیدنم با.داشت قرار چپ میزسمت روی که داشت،مردی

.بفرمایید:کنه نگاه بهم و برداره کامپیوتر مانیتور از چشم روم روبه مرد

Page 34: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 34

.شدم استخدام حسابداری بخش هستم،برای زمانی -

خودش معرفی به شروع رویی روبه شدند،مرد بلند جا از احترام ی نشانه به مرد هردو

.حسابداری مدیر هستم بابایی کرد؟آرش

.معاونم مردای مجید ایشونم:کرد قرارداشت چپش سمت که مردی به ای اشاره

داشتند موجهی ظاهر و بودند میانسال هردو مجیدی و بابایی کرد، خوشبختی ابراز مرادی

.میکرد راحت حدی تا منو خیال این و

.اینه شما کاری میز زمانی خانم بفرمایید-

تشکر ضمن من و کرد اشاره داشت قرار راستش سمت در که میزی دو از یکی به بابایی

.نشستم میز روی

بلدین؟ که و کامپیوتر با کار زمانی خانم خب-

.بله،میدونم-

Page 35: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 35

ی صفحه توی راهنما دفتر یه ایشون بودن منظم خیلی قبلی حسابدار خب،کمک خیلی-

اب بخش هر حسابهای نوشتن راهنما دفتر اون کردن،توی درست حسابها کل واسه سیستم اصلی

.شده ثبت کامپیوتر درایو کدوم توی و عنوان چه

کردم دل دل ؟ داده دست از و شغل این قبلی حسابدار کمک چرا! ؟ قبلی حسابدار کمک

. شدم پشیمان زود اما پرسیدن سوال برای

.میکنم پیداش الان.ممنون-

در به هایی ضربه ،صدای شه روشن سیستم تا بزنم و کامپیوتر ی دکمه که بردم دست

عدب ثانیه بگیرم،چند مانیتور دی سی ال خاموش ی صفحه از چشم و بمونه ثابت دستم شد باعث

.دیدم ورودم ابتدای که ایست منشی همان این شدم متوجه کردم که دقت شد وارد زنی

ظاهرا ببینن رو شما اول خواستن مهر یزدان اقای نبود حواسم من ببخشید زمانی خانم-

.بپرسن ازتون سوالاتو سری یه باید

و کردم مکثی مدیریت اتاق درب مقابل.افتادم راه به هاشمی خانم دنبال به زدم لبخندی

و شد گرد چشمانم سعید دوستش و ناشناس مرد همون دیدن با شدم، وارد ارام ضربه چند از بعد

. بود طبیعی خیلی واکنششون دو اون اما.کردم فراموش را کردن سلام

Page 36: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 36

؟ بایستید همونجا فردا تا میخواین-

.اومدم خودم به

.سلام-

؟ هستید زمانی رامش شما پس-

.پوزخند یعنی این کردم حس من و شدند کج لبهاش

ونا بیچاره بگیره زیر و ایشون عمدا نداشته قصد کسی ، کردی اشتباه جان سعید دیدی-

کنی خرج عمدی نیست نیازی که هست هوا سربه اونقدر خانم این ، کرد فرار ترسش از که راننده

.خلقته شاهکارای از یکی مامانم توسط شده سفارش خانم این میدونی ،اخه

ادمها ابال از که نگاهی با متکبرانه و سینه به دست ، میشه نزدیکتر و برمیداره قدمی چند

. میکنه نگاهم داره نظر زیر رو

ادم من اخه بهتره بگی خودت البته...بگم من یا کردی کار چی میکنی تعریف خودت-

. میدم زدن حرف فرصت ادما به همیشه ام خوبی

Page 37: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 37

.بیاد پیش ممکنه کی هر واسه بود اشتباه یه فقط اون خب-

شباهت... مشکی روبان به شده مزین عکس تابلوی روی کردم مکث اومد بالاتر نگاهم

... عکس قاب داخل مرد و مرد این بین بود زیادی

نیبز گند اونجوری نمیتونی باشی نخونده ام حسابداری اگه حتی جدا: میرن بالا ابروهاش

.کتابا حساب کل به

؟ داشت مشکل کارم کجای نمیشم متوجه هنوزم بودم داده انجام درست و کارم من-

. بود برده دست توحسابا عمدا یکی مطمئنم

داد تکان سری-

از بگذریم...حالا و کنه زیرتون میخواسته یکی بودید مدعی که پیش لحظه چند... جالبه-

کارخونه این اصلی سهامدار خوشبختانه یا متاسفانه...مادرم اصرار به اینجایی امروز شما اینا

.کردن صادر رو شما استخداتم دستور ایشونم و مادرمه

گرفتن زیر قصد کسی بود مدعی اونیکه ،اولا نمیدید گوش حرفام به درست چرا خدایا-

.. ایشون پس من نه بود دوستتون داره منو

Page 38: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 38

فراموش زود چقدر انداختم زیر به ؟سر کجا اون و کجام من اورد یادم مهر یزدان بد نگاه

. باشم متشخص بود قرار کردم

.باشم ای دیگه جای کار دنبال بهتره کنم فکر میخوام معذرت-

...خدایا بستم و چشمام

: میشد تکرار و تکرار گوشم تو بابا حرفهای

به ضعیف دخترم نمیخواد دلم قدسی خونه بریم قراره امسال عید میکنم خواهش رامش-

ارک این تو شده که منم خاطر به کنی رفتار درست کن سعی شده که باباتم خاطر به برسه نظرم

دانشگاهیشو مدرک م دختر بفهمن دهمون مردم ی همه اگه ، بگیر کار به و لازم دقت کن سعی

... س برازنده جهت هر از میفهمن شاغله الانم و گرفته

اون با میدونی خودت که تو خدایا وزدم حرف این کردم اشتباهی چه دادم تکان سری

عید ات فقط میخوام کار یه کنم پیدا کاری نمیتونم هیچوقت دارم من که وحشتناکی کار ی سابقه

. بازشه موقع بی که دهانی به لعنت...نیست مهم دیگه بعدش

؟ نکردی فراموش که مادرتو سفارشای الوند-

Page 39: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 39

. ما و مهر یزدان خانم بین ارتباط به رفت فکرم من و داد ارامی تذکر سعید

؟ گرفتید مدرک دانشگاه کدوم از-

یا غیرمستقیم. میپرسید سوال اینحال با و بود چشماش جلوی ام تحصیلی مدرک

. بود کرده گذشت حرفم از مستقیم

. فنی دانشگاه-

؟ خوندید ای حرفه و فنی پس-

. اره-

؟ معدل-

. بندازید روتون روبه مدرک به نگاه یه کنم فکر: میشم بازجویی دارم میکنم احساس

Page 40: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 40

هی قبلی حسابدار کمک کنید جمع کاملا و حواستون باید کنید کار اینجا میخواین اگه-

. مهمه خیلی واخلاق بود قوانین تابع و منظم شخص

؟ نیست حالا قبلی حسابدار چرا گذشت من ذهن از وباز داد پهلویی دو تذکر

.کنید شروع و کارتون میتونید-

و نمیکردم خرابکاری قبلیم کار تو اگه میشد چی ، زدم بیرون اتاق از و کردم تشکردی

محاسبات جمع چرا بودم کرده وارد و حسابدار اطلاعات تمام که من ، داشتم و خودم شغل الان

...واقعا یا ؟ بودم بدشانسی ادم واقعا نکنه ؟ میکرد فرق باهم اصلی حسابدار و من

... شدم کارم دفتر وارد ضربه چند با بودم فکر تو سخت حالیکه در

جا از دیدنم با که جوان زنی خورد نااشنا ی چهره یک به چشمم ، کردم ای دوباره سلام و

.زد ملایمی لبخند و شد بلند

. اینجا حسابدار کمک ام ایزدی بهاره من عزیزم سلام-

... منم سلام-

Page 41: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 41

. درسته جان رامش-

محل تو یاسمن مثل ادمی با شدم متوجه و بزنم حرف بود نداده اجازه اینکه از خندیدم

.بزنم سروکله باید کارم

. گلم بشین ؟ معطلی چرا خب-

درحال ساعت های عقربه انداختم دیوار روی ساعت به نگاهی و نشستم کارم میز روی

سیستم کنم فرصت اینکه از قبل...بود گذشته زود زمان چقدر بودند ظهر 21 عدد به شدن نزدیک

: زد صدام بهاره کنم زوشن و

. بربم کن جور و جمع ناهاره نزدیک دیگه-

اییباب و مرادی البته و بهاره دنبال به و زدم لبخندی کنم جمع که بود نریخته بهم چبزی

گذر زا بعد اما نشستم تنهایی ابتدایی ازمیزهایی یکی روی. افتام راه به غذاخوری سالن سمت به

اومد بهاره دقیقه چند

؟ خوبی-

Page 42: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 42

ممنون-

. انداخت اطرافش به گمی سردر نگاه نشست روم روبه و کشید کنار رو ای صندلی

.میکنن نگام جوری یه همه میکنم احساس چرا نمیدونم-

دزدکی نگاههای بود اون با حق. زدم دید و اطراف و چرخوندم نگاه حرفش از تبعیت به

. بود مشخص اطرافیان

؟ جوریه یه بهت بقیه نگاه میکنی فکر چرا-

.تو پیش اومدم امروز میخورم،حالا دفترش تو ناهارو سعید با میرم هرروز من-

!؟ من خاطر به: میکنم تعجب

.قهرم سعید با اخه بابا نه: میخندد بلند

؟ سعید-

Page 43: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 43

. کارخونه معاون ، همسرم-

. کردم مزه مزه دهانم توی و برنج از قاشقی و گفتم اهانی

؟ میزنی حرف کم خیلی تو دختر-

. بودم فکر تو امروز فقط اتفاقا نه-

؟ مگه شده چی-

ی قضیه ، بود کننده جذب مهربونش اخلاق و دلنشین ی چهره بود اومده خوشم بهاره از

کرد، تعجب خیلی من مثل اونم و کردم تعریف و تصادف

؟ نداری دشمن-

. گلنار و میراقا بست می نقش ذهنم تو نفر دو اسم ناچارا میومد دشمن اسم وقتی

Page 44: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 44

برخ یه حامی میشد گلنار هربار و بودم گرفته قرار ازدواج استانه در بار دو من بود طبیعی

و میکرد خدایی ادعای یکی که دنیایی تو میخورد بهم چی همه و گلنار حامی میشد میراقا و شوم

.میکردن عبادتش پرست خرافه ملت یه

مبعدش بکشن منو خواستن شه رسمی دوباره امید و من نامزدی قراره شنیدن وقتی نکنه

که برم قراره من مهمه اون نزدن یا زدن حرف ؟ زد نامزدی از حرفی عمه مگه اما...شدن پشیمون

. نیست مهم هیچی برام بدم نشون

؟ تو کجایی جان رامش-

.رسنم نمی ای نتیجه به اما کیه دشمنم میکنم فکر دارم هیچی-

.باشه نداشته دشمن بایدم تو مثل ماه دختر یه-

کن زندگی حال تو داشتم شعار یه من... حادثه پای بذار حوادثو این ی همه میگفت منطق

اقاتف این مثبت کرد نگاه منفی بعد با چیزی هر به نبود لازم هرگز کردن زندگی حال تو واسه...

. نابلد ی راننده یه خاطر به منظور بی پیشامد یه میشد صبح اول

. کنم اذیت روانمو اتفاق این به کردن فکر با نمیخواد دلم نیست مهم-

Page 45: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 45

. رسیدم می نظر به عجیبی موجود شاید گذراند نظر از صورتمو اجزای و کرد سکوت

. خانما سلام-

به بلافاصله. شدم رو روبه سعید شاد ی چهره با و اومد بالا نگاهم ، بود اشنایی صدای

به ام نگاهی نیم حتی بود نشسته خود جای در تفاوت بی بهاره اما شدم بلند جا از احترامش

. ننداخت سعید

؟ قهری من یا هنوز بانو-

قبشعوا به میکنی دعوا باهام وقتی بگو بهش: گفت بندازه نگاهی بهش اینکه بدون بهاره

. کنی کشی منت نباشی مجبور که کن فکر

. نبود درستی کار دخالت... شدم خیره رو روبه به سکوت در

.نکشم منتشو که دارم گل خانم چندتا من مگه بگید بهش-

. برگشت سمتش به تند بهاره

Page 46: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 46

. نمیشی حسابدار تو میدی گیر بهم ش همه چطور...ا-

؟ گفتم چی من مگه عزیزم اخه: کشید کنار رو صندلی

تو مو حسابداری من خب نمیشی متوجه سعید چرا: چرخید سعید سمت به کاملا بهاره

. میفتم راه بگذره که کم یه. متفاوته خیلی امریکا و ایران حسابداری سیستم. خوندم امریکا

قانون چند جز به حسابداری سیستم داشت تاکید همیشه استادمون گذشت ذهنم از

شوهرش واسه خودشو میخواد بهاره رسید می نظر به ، نیست متفاوت خیلی جهان کل در ممنوعه

.شدم بلند جا از تند ، نبود مناسب موندنم بیشتر شاید ، کنه لوس

؟ جان بهاره نمیای تو سرکار برم بهتره-

.میام منم برو تو-

زهنو رفتم کارم اتاق به و کردم خداحافظی نمیدونستم شهرتشو حتی که مردی سعید از

وشنر از خبری اما کردم روشن و کامپیوتر بردم دست و نشستم سیستم پشت بود، نیومده کسی

. دمش بلند جا از و زدم لبخندی نبود برق ،به انداختم پریز به نگاهی نشد مانتیور ی صفحه شدن

شده؟ چی-

Page 47: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 47

قبر به کامپیوتر پریز ظاهرا: انداختم بود شده اتاق وارد تازه که بابایی اقای به نگاهی

.نبود

.وصله برق به که دیدم خودم ممکنه چطور-

زدم لبخندی

.میکنم درستش خودم نداره اشکالی-

، شدند اتاق وارد هم بهاره و مرادی گذشت که کمی نشست جاش سر و زد لبخندی بابایی

اما شد ظاهر چشمام جلوی رنگی ابی ی صفحه کردم روشن رو کامپیوتر مجددا و بردم دست

. نشد ایجاد حالت اون تو تغییری کردم صبر هرچقدر

؟ اینجوریه چرا این وا-

؟ شده چی-

. نمیشه روشن انگار جان بهاره نمیدونم-

Page 48: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 48

.اومد سمتم به و شد بلند جاش از بهاره

.پرونده ویندوز که این... ا-

. اومدند سمتم به بهاره حرف این با بابایی و مرادی

؟ کنم کار چی باید حالا-

. بگیم شریفی مهندس به بهتره-

رهبهت بگیرن قرار جریان در مهر یزدان اقای باید هست مالی اطلاعات کلی سیستم تو نه-

.بدیم خبر مهر یزدان اقای به اول

بهم اعتمادی و میدونست کاریمو ی سابقه که کسی...کارخونه رییس یعنی مهر یزدان

... بزرگ دردسر یه یعنی اومدنش و نداشت

. ایزدیه خانم با حق-

Page 49: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 49

.میکنم خبرشون میرم من پس-

رفت بیرون اتاق از بلافاصله و نداد امان اون اما شم بهاره رفتن مانع میتونستم کاش

ترس...بود گرفته خفیفی لرزش و بدنم تمام. شدن داخل سعید و الوند اتفاق به بعد دقیقه چند...

خواستم کمک خدا از دلم تو... بود کرده سنگین برام و عادی کشیدن نفس حتی که بود حسی

مدیگهه با بعدا بیشتر شایدم... میکنم نذرت صلوات پانصدتا کن خیر به ختم و جریان ابن خدایا

یکی خرابکاری گناه حداقل یا شه درست کامپیوتر کن کاری یه فقط میرسیم تفاهم به تعدادش تو

. شه خراب سیستم کرده کاری قبلی حسابدار کمک ،شاید نیفته گردنم دیگه

. پریده زمانی خانم سیستم ویندوز ظاهرا -

؟ چرا-

و نبوده حواسش جان رامش اینکه مثل: کرد مداخله بهاره من از قبل که بزنم حرف اومدم

.پریده وویندوز و کشیده بیرون برق یکدفعه و کامپوتر

حرکت به راست و چپ جهت در سرم و شد بیشتر تنم لرزش میگفت چی داشت بهاره

. کنم سکوت کرد اشاره بهاره اما نکردم اینکارو من بگم که کردم باز لب ، درومد

خودت خدایا کردم زمزمه دلم تو دیدم که رو ش خورده گره ابروهای و مهر یزدان بد نگاه

. کن رحم

Page 50: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 50

؟ چی یعنی-

کرد مداخله سعید

. کنید عوض و ویندوز شریفی مهندس یا خودت لحظه یه الوند که نشده چیزی-

و زپری هوا بی نباید نمیدونن هنوز ایشون اینه سر بحث نیست ویندوز کردن عوض بحث-

انتظار نبابد کنی استخدام دیپلم فوق مدرک با رو یکی کنن مجبورت وقتی البته ؟ کشید برق از

. داشت ای دیگه

. نزنم حرفی داد اشاره اروم سعید اینبار کنم دفاع خودم از و بزنم حرفی باز اومدم

. کنی عوض ویندوزشو زودتر بهتره میفته دیگه اتفاق خب-

« گفتن با همزمان و نشست میزم پشت و گرفت سعید از رو ویندوز دی سی الوند

. داد بیرون حرصشو پر نفس» باشه نپریده اطلاعاتش امیدوارم

Page 51: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 51

فشاری ی همه رفع برای گاهی بود گردش در الوند دستای و کامپیوتر ی صفحه رو چشمام

لعنتی کامپیوتر این زودتر میخواستم خدا از فقط دل در... میکردم نگاه و ساعت بود روم که

اام... شد وصل ویندوز بلاخره اما نیست یادم و گذشت چقدر باشه نپریده اطلاعاتش و شه درست

. الوند پرخشم فریاد بلندشدن با شد همزمان کامپیوتر شدن روشن

. نیست وصل روش ای برنامه هیچ ؟ کامپیوتر این با کردی چیکار-

تمام ، قاپید الوند دستان از را کامپیوتر موس و گرفت قرار الوند کنار عجله با سعید

راما سعید ، میزد پوزخند بهم کامپوتر خالی میز ، مانیتور صفحه ی خیره و بود شده چشم وجودم

!؟ ممکنه مگه: اومد حرف به

هی مسئول میکنی و پرت حواس ادم یه وقتی ممکنه اره: شد جابلند از عصبانیت با الوند

کاملا ی ترازنامه یه اوردن دست به و اشتباه محسابات با کسی وقتی میشه پذیر امکان کار

ونهمیت که احمقه یه برده ورشکستگی تامرز و شرکت یه و مهم ی مناقصه یه به زده گند ناصحیح

. شن نابود و نیست کامپیوتر اطلاعات کل کنه کاری

با و سرم داد دست بهم بدی حال میبرد کار به که تیزی و تند و ناشایست های واژه با

: کنم کنترل و خودم نتونستم موندن ساکت به بهاره دوباره خواهش همه با ، دادم تکان افسوس

یه با ممکنه ؟مگه سوادم بی خیلی من یا نمیدونید چیزی کامپیوتر سیستم از شما-

نهات دارم خبر من که اونجایی تا. شه نابود و نیست کامپیوتر داخلی اطلاعات کل ویندوز پریدن

سایر تو ها برنامه سایر و شد خواهد پاک میشه نصب طریق ازازاون ویندوز که سی درایو اطلاعات

Page 52: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 52

نگه یس درایو تو رو ها برنامه و اطلاعات کل قبلی حسابدار بگین نمیخواین مانند می باقی درایوها

. کنن استفاده دیگه درایوها از باید ناچارا که داشته فضا محدودیت یه اونم بهرحال ؟ میداشتن

هگذاشت سی درایو تو فقط و اطلاعات تمام سرمدی خانم ممکنه یعنی: اومد کنارم به بهاره

. باشه

. بشنوم چیزی کوتاهه دنیا از دستش که ادمی مورد در ندارم دوست-

یه دلم الوند زبان از حرف این شنیدن با ؟ مردن میشد معنیش! ؟ کوتاهه دنیا از دستش

ندالو خشمگین نگاه... کرد پیدا راه ذهنم به بدی افکار لحظه یه که ببخش منو خدایا...شد جوری

: چرخید سمتم به

پیش من واسه سوالیکه ، شدن ذخیره سی درایو تو اطلاعات تمام و اومده پیش ظاهرا -

واسمون بساطی چه ببین احمق ی دختره. کشیدین پریز از ناگهانی رو دوشاخه چرا که اینه اومده

. کرده جور

طورچ من با باشه حواستون لطفا میگید چی بفهمید: شدم خشم سراپا حرفاش شنیدن با

. میزنید حرف

Page 53: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 53

لب بلافاصله و خوردم حرص بیشتر خودم دست از ، رفتن بالا تعجب شدت از ابروهاش

که حرفایی رو و کنم کنترل و زبانم نمیگرفتم یاد چرا اخه ؟ گفتم چی من خدایا وای... گزیدم

. کنم فکر کم یه میزنم

بهتره: نشست اش شانه روی سعید دست و خورد تکان افسوس ی نشانه به رو سرش

. اشهب داشته وجود چیزی اپی بک یه شاید کنه کاری یه بتونه شاید کنیم خبر رو شریفی مهندس

. نمونده هیچی-

... مادرم حیف: داد بیرون خشمشو و پرحرص نفس

باید نه اگه برگشت که یرگشت اطلاعات اگه: کرد عوض حرف جمله ی ادامه جای به اما

و تولید به مربوط های هزینه و درامدا تمام و بیاری رو بایگانی تو های پرونده کل و بشینی

. کنی تنظیم سنداشو و کنی محاسبه

...خا کامپیوتر اتاق تو اومدم من ،وقتی.. نکشیدم پریزو من-

. کنید راحت و مون همه خیال وزودتر ببرید و کیس مهر یزدان اقای با بهتره جان سعید-

Page 54: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 54

اجد متصله های سیم از از رو کیس درحالیکه سعید و شد خارج اتاق از سعید از قبل الوند

. شد اتاق از برسید کارتون به یه گفتن با میکرد

گوش حرفام به خودخواه مرد این چرا. نشستم صندلی روی و دادم بیرون پرصدامو نفس

قرار ارمکن و کرد جا جابه صندلیشو بهاره... نداشته من به ربطی خرابکاری این میفهمید باید نکرد

. گرفت

. میشه درست نباش ناراحت عزیزم-

اوردم خاطر به رو حرفش

؟ کشیدم برق از و کامپیوتر من چراگفتی-

راشب بچگی تو که مشکلی خاطر به اون متاسفانه نمیشناسی هنوز و الوند تو: زد لبخندی

به. .. نیستی مقصر میگفتی اگه اعتماده بی اطرافش ادمای به نسبت و شده عصبی اومده پیش

ناو ، میشدی خراب بیشتر تو و نمیکرد باور وقت هیچ خودت ی گذشته و اون بدبینی حس خاطر

کارو بهترین ت واسه من راحت خیالت میشه اروم زودم خیلی میشه عصبی زود که همونطور

. کردم

حرفامون به شه مطمئن تا انداخت می بابایی و مرادی به نگاهی گاهی و میزد حرف ارام

. ست کننده جذب مهربانی. بودم شده جذب کاملا معمولی کلام همین با من و نمیدن گوش

Page 55: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 55

؟ دلخوری ازم هنوز-

. میشد رنجشم و دلخوری مانع داشتم بهاره به که خوبی حس... زدم لبخندی

. نمیفته اتفاقی هیچ میدم قول بهت کنه پیدا ادامه الوند عصبانیت نمیذاره سعید-

. شدم همکار خوب ادم یه با میکنم خداروشکر فکرمی به که ممنون-

. برس کارت به راحت خیال با پس-

ریکا وضعیت شدن روشن تا کامپیوتر بدون و یودم ترسیده کمی بهاره اطمینان ی همه با

گرن این از شد جوری یه دلم انداختم اتاق کفه مشکی کفپوش به نگاهی ، نبود دادن انجام برای

روزایی تو بابا لباس رنگ... غصه ک رنج بود بد خاطرات پر نداشتم دوست رو مشکی رنگ حالم،

و...و بود سیاه بودیم مامان عزادار که روزایی تو خونمون سردر ، بود سیاه داشت و مامان عزای که

سیاهش هاش دوده و سوخت که داغی خاطر به نه شد سیاه مامان مرگ با که بابا دل اون از امان

و پیچید پدری روستای ی خونه به خونه تو باد اغوش تو و شد خاکستر که ابرویی خاطر به... کرد

... زنشه سیاه دل عمریه من بابای اره ،... رسوند همه گوش به رو مامان رسوایی کوس

Page 56: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 56

قاتا از عجولانه البته و کوتاهی خداحافظی با بابایی و مرادی و رسید که اداری وقت پایان

. شد وارد کامپیوتر کیس همراه به سعید اونها خروج با... شدند خارج

. نباشید خسته-

؟ کردید ؟درستش سعید شد چی-

این از دلمرده من و نه یعنی سعید درهم ی قیافه این و دوختم سعید ی چهره به نگاه

. انداختم زیر به سر ننگین روز اولین

. نبود بازگشت قابل اطلاعاتی هیچ متاسفانه-

؟ سعید کرد باید کار چی حالا-

مجبور اشتباهاتت و کردی حسابا تو که ای خرابکاری خاطر به قبل سری مگه بهار-

. فروش هم تولید ؟هم کنی برداری کپی حسابها کل از نشدی

؟ چیه منظورت ، اره خب-

Page 57: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 57

به دوباره و اطلاعات میگم و کامپیوتر تو میندازم من کن کپی اطلاعات همون از بگیر -

. اوردیم دست

. میکنه باور-

. نکنه باور منو حرف الوند میشه مگه-

اما... شه اروم مهر یزدان الوند تا میندازم راه و کارم ترفند این با فعلا گذشت ذهنم از

کرده لطف بهم که ادمی... میشناسمش که ادمی سر گذاشتن کلاه یعنی حقه یعنی زدن ترفند

زا میرم... باشم کلک بی باید پس... میده و حقوقم که... میکنم کار ش خونه کار توی دارم که...

هم هک میکنم تنظیم مطمئن و جدید سند سری یه و میکنم بررسی رو ها پرونده تمام و بایگانی

. باشم نداشته وجدانی عذاب هم و بشه راحت خیالم

همه فردا اینکه به اطمینان با و کردم تشکر هردو از و زدم لبخندی اسوده خیالی با پس

، رفتم بیرون کارم محل از بود خواهد مرتب چیز

واسه شد چشم وجودم همه ، شد خارج ماشینی نگهبانی قسمت ار خروجم با همزمان

ندم و بود الوند راننده اینبار اما بود شده عجین ودلم روح با همیشه ها کنجکاوی این راننده دیدن

با... کرد غافلگیرم همزمانش نگاه بدزدم نگاه خواستم تا و شدم دستپاچه شدن دیده ترس از

رعتس با بلافاصله و داد جواب سری تکان با انتظارم برخلاف و دادم تکان سری دستپاچگی همون

. شد رد کنارم از

Page 58: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 58

نمیداد اجازه بابا ، انداختم حیاط وسط اب بی حوض به نگاهی و گذشتم خونه حیاط از

ی پله دوتا بشکنن اونجوری ممکنه حوض سنگای بود معتقد... بریزیم اب حوض توی زمستانا

... یاسی نه و بود خونه تو بابا نه شدم حال وارد و کردم رد و حیاط

لبخندی قران خوندن حال در یاسی دیدن با کردم باز رو ودر رفتم اتاقم سمت به ارام

رو قران در صدای با ،یاسی زدم تعجب با امیخته

.داد قرار جلد داخل نوازشگرانه و بوسید

.نباشی خسته خواهری سلام-

؟ میخوندی قران باشه ،قبول یاسی سلام-

. شم برنده حتما میخواد دلم اس سکه یه اش جایزه کردم شرکت حفظ مسابقات اره-

.میشی برنده خدا امید به-

Page 59: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 59

ور دوستام به تحقیقاتم واسه بس از دیگه بخرم کامپیوتر یه باید شده هرطور کنه خدا -

. شدم زده خجالت که انداختم

بود شده خوانیش قران غرق دوباره که یاسی به نگاهی کردم عوض لباسهامو سکوت در

ماه چند تو بود داده قول بابا ، میخریدم ش واسه کامپیوتر یه زودی به باید داشت ،حق کردم

نکهای بدون. میشد انجام زودتر اینکار بگیرم حقوق منم بود قرار که حالا اما بکنه اینکارو اینده

کاملا کتری داخل جوش اب غلغل صدای اشپزخونه از ، اومدم بیرون اتاق از ارام شم یاسی مزاحم

هب بندبود، دستش الان اما و کنه درست چایی داشته قصد یاسمن ،میدونستم رسید می گوش یه

چایی پیمانه یک. کردم جوش اب از پر و براشتم روچایی قوریه و رفتم ظرفشویی سینک سمت

. ریختم قوری توی و برداشتم خشک

؟ کردی چیکار-

برگشتم عقب به زده وحشت یاسی صدای با

. بشور رو کتری ؟زود کجاست حواست رامش -

هریخت کتری توی رو چای اشتباها خدایا... گرفتم ارومی نفس دوختم چشم کتری به گیج

.بودم

. میکنم تمیزش خودم طرف این بیا-

Page 60: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 60

. کردم کاری خراب باز من چرا خدایا وای-

اتفاقات این کنی جمع حواستو اگه خدا به. چیزی به نمیدی اهمیت دقتی بی بس از-

. نمیفته

. درگیره فکرم-

؟ رییس اقای ؟ کی درگیر-

. کنه شوخی باشه هم عصبی اگه حتی میتونست یاسی

و ازدواج به نسبت تعهدم و کنم ازدواج قراره من نکن شم شوخی حتی دیگه یاسی-

. نگیر نادیده

؟ متعهدی امید به بگی که نمیخوای-

. متعهدم تفکراتشون و انسان کلی به من نه-

Page 61: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 61

. خودشه اعمال مسئول خودش انسانی هر-

. بدم ازارش نمیاد دلم شم متنفرم کسی از اگه حتی میشناسی منو که تو-

انتخی حس نمیخوام وگرنه کنه تغییر کمی خونه سنگین جو که میکنم شوخی فقط من-

... اینکه و بیارم بوجود دلت تو

مهمی حرف میخواد میدونستم ، دوختم لبهاش به نگاه و دوخت نگام به نگاه و زد لبخندی

: بزنه

. زد زنگ امید-

چیکار یعنی... امید: کردم زمزمه زیرلب و روم روبه به دوختم چشم زد که حرفی بهت با

؟ داره

داد خودشم ی شماره ی البته بزنه زنگ دوباره شد قرار ندادم خواست گوشیتو شماره-

. بزن زنگ خودت میخوای

. کنم خرجش ندارم شارژ بابا خیال بی-

Page 62: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 62

؟ بازاری کوچه باز-

. بود شنیده خودم از قبل بار که تذکراتی همون میشد تذکراتش گاهی گرفت ام خنده

. کن خبرم زد زنگ امید اگه اتاق تو میرم من ببین-

و امید... بود امید خاطر به شاید. لرزوند و تنم ضعف حس یه کردم باز وکه اتاق در

اباب و مامان پدری خونه... عشق بود گذاشته اسمشو اون و سماجت میگفتم بهش من... سماجتاش

ونتیسک بودیم روستا همون ساکن دنیا این تو کردیم باز چشم وقتی یاسی و من... بود روستا توی

یدونمم فقط ؟ نیست یادم و شدیم شهر این ساکن چیشد... رنگه بی رنگه بی من ذهن تو که کوتاه

رباباپی محبوبم مرد و بودم روستا تنگه دل همیشه بزرگ صنعتی شهر این تو موندگاریم ی همه با

... بود روستا کنار ی امامزاده خادم پیربابا میکرد یاری ذهنم وقتی از...

حال یه با و بودم بچه... انگور و توت و انجیر درختهای از پربود امامزداه حیاط تادور دور

مهع ی خونه مسیر میذاشت اختیارم در خالصانه پیربابا که انگورهایی خوردن شوق به کودکانه

از من خلاف بر امید ، میومد و مسیر این من همراه همیشه امید و میدویدم رو زیارتگاه تا قدسی

المع تو و شدم بزرگ. برم تنها مسیرو این نمیداد اجازه هرگز حال این با بود متنفر انگور ی میوه

پا باز خوانیش قران و حافظ به سپردن گوش و پیربابا دیدن شوق به عارفانه باحالی بزرگی

. امید کنار و امید با همیشه مثل و امامزاده تو میذاشتم

Page 63: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 63

: دوختم چشم یاسی به وحشت با و ریخت جونم به ترس در ناگهانی شدن باز

. زد زنگ امید بیا بدو-

. اومدنه طرز چه این ترکید ام زهره دختر: کشیدم ای اسوده نفس

. داره کارت چی امید ببین بیا بدو شدم هول خب-

؟ چه تو به اخه داره کار من با-

. میخواد هیجده مثبت حرفای دلم منم-

یگوش ، رفتم تلفن سمت به و دادم تکان براش سری تاسف با و کردم کنترل رو ام خنده

. کردم سلام ارام و برداشتم رو تلفن زنگ زرد

خرج نداشتم حسی ، من تفاوتی بی کنار داشت فرق زدنش حرف شور و امید صدای لرزش

. بزنه حرف امید تا کردم سکوت بیشتر گذشته مثل درست تفاوت بی و کنم امید

؟ اره شنیدی رو خبرا ، رامش خوبی-

Page 64: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 64

. اره-

نامزدی این که شد راضی تا زدم حرف اقام با چقدر نمیدونی خیلی خوشحالم خیلی-

. برسه عقد به طولانی

نامزدی ی حلقه بی... حلقه بی بود خالی انگشتم و دستام سمت رفت نگاهم ؟ نامزدی

؟ میشدیم محسوب نامزد هنوز امید منو یعنی...

نامزد الان کنیم عقد که اجدادیمون و ابا سرزمین تو اونجا بریم عید بود قرار وقتی

؟ نه میشدیم محسوب

اینو دلت توام مطمئنم ؟ نیستی خوشحال من مثل تو نمیگی هیچی چرا عزیزم رامش-

. میخواست

رفح باهام اگه ؟ نمیکرد تاییدش امید خواستگاری از بعد پیربابا اگه ؟ میخواست چی دلم

کردنمی تعریف برام و امید بودنای خوب ؟اگه نمیداد بهم و امید کنار خوشبختی اطمینان و نمیزد

هشانزد زمان اون اگه حتی شاید. میکردم فکر حال به تنها گذشته از گریزان انقدر باید من ایا ؟

. نداشت وجود گذشته اون از خیلی بالاتر فکریم ی دامنه و نبودم ساله

Page 65: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 65

. منه به حواست... رامش-

؟ خوبی... اره... اره-

... تو وجود با. خوبم که معلومه-

؟ پیربابا از ؟ روستا از خبر چه امید-

لخوشحا خیلی کنیم عقد قراره عید گفتم بهش ، رسوند سلام بهت دیدمش امروز اتفاقا-

. میشه درست چی همه روشنه دلش اینبار میگفت کرد سلامتی ارزوی برامون و شد

باور ایمانشو و اون چون میکردم باور من میشه درست چی همه میگفت پیربابا وقتی

اباپیرب تنگ هرچیز و هرکس از بیشتر دلم ، کرد خوش جا لبم کنج لبخندی باور این از و داشتم

. داشت لرزش کمی سن کهولت خاطر به میشد سالی چند که قرانش صوت و بود

. بخوره بهم عقد مراسم بازم نمیترسی تو رامش-

که ذهنیتهایی ی همه تمام خاطر به ، عقد مراسم خوردن بهم خاطر به نه میترسیدم چرا

. نداشت خدایی ادعای از کمی دست ادعایش که انسانی شدن خدا خاطر به میومد بوجود داشت

Page 66: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 66

. کنه کمکمون میتونه میگفت که هست یکی رامش-

؟ کی-

: داد ازارم سکوتش

. کنه باطل طلسم و سحر کردی استخدام گر جادو نکنه-

. داشت نیش کلامم و بود تند لحنم

. ببینت میخواد که هست نفر یه ولی نه-

. ببینه منو میخواد کی ، میزنی حرف مشکوک داری-

. بگه گذشته از میخواد که نفر یه-

. گذشته-

Page 67: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 67

... مادرت: گفت تردید با

به مادرت بدونی باید ، شنیدی که نیست اونی مادرت بدونی باید میگفت: داد ادامه ارامتر

؟ کیه مادرت قاتل بدونی نمیخوای بگم بهت میگفت... رسیده قتل

زدمی تند نبضم پاهایم، کنار افتاد خوردو سر ام کرده عرق و سرد دستهای از تلفن گوشی

یه اب سانحه یه اثر در و بود شه کشته تصادف تو که مامانی...مامان قتل...میرفت و میومد نفسم و

از خوادمی کی ؟ میگفت چی امید پس... بود درست میگفت بابا وقتی...بود گفته بابا... غریبه مرد

؟ بگه مامان

؟ رامش شده چی-

تمداش بغض نه. اغوشش تو کردم پرت و تنم یاسی نگرانی به توجه بی و نفهمیدم و حالم

. زدم می هق نه و

؟ خورد بهم چی همه بازم نکنه گفت چی امید عزیزم رامش-

. نه گفتم سر تکان با و گرفتم فاصله ازش کمی

Page 68: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 68

. جونم به دردت دیگه بگو شده چی پس-

ازش که هایی بدی ی همه با که مامانی از... مامان از... زد امید که حرفهایی از گفتم براش

منفور اش مادرانه های مهربانی و داشتیم ذهن تو ازش که ای گذشته حرمت به بودیم شنیده

. نشستم کنارش اون از تر جون کم منم و زمین رو سرخورد من از خرابتر حالی با اون و... نمیشد

! ؟ نگفت چیزی ما به بابا چرا کشته و مامان کسی اگه نمیشه باورم-

ای قصه و بوده بابا ما درد مرگش ی قصه و نبود مامان ما درد بود مشترک یاسی منو درد

. دوتا ما واسه بود درد بابا حرف راست و دروغ...یود گفته که

. میدونه چیو همه بابا گفته مرد اون میگفت امید. میترسونه منو که چیزیه این-

؟ کیه مامان قاتل میدونه بابا یعنی-

نمیدونم: دادم سرتکان

... به زنشو دیده یا شنیده و مامان بد وقتی غیرتی مردای این مثل بابا نکنه رامش-

Page 69: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 69

. یاسی: زدم جیغ

بد نمیخواستم... نه اما...انتقام...نفرت...خیانت چرخید می سرم تو که زد رو حرفی یاسی

. بشنوم بابامو

زیادی خوبه زیادی اون چون چرا میدونی ، بکنه اینکارو نمیتونه بابا رامش نه ولی-

همیگذر ، میکنه هم مادری پدری کنار و نیست پدر فقط ما واسه بابا سال چند میدونی ، مهربونه

. داره حقیقت گفته بابا هرچی مطمئنم من... باشیم شاد تو منو که خوشیهاش و خودش از

. ببینم رو میگه امید اونیکه برم میخوام-

: کشید جیغ یاسی اینبار

. بیماره ادم یه ی مسخره بازیه یه فقط این ببین شدی دیوونه ؟ چی-

. میکنم تموم رو بازی این میرم پس-

. شن شروع نباید بازیا بعضی-

Page 70: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 70

. شده شروع وقته خیلی بازی این ولی-

. کرد سکوت یاسی

.بفهمه چیزی ندیم اجازه بهتره میزنیم حرف موردش در بعد میاد بابا الان-

. کنم اماده و شام میرم: شد جابلند از و کرد تایید یاسمن

تلاش بیشتر باید...مامان مرگ ، شد گذشته درگیر بیشتر اما من ذهن یاسمن رفتن با

به هیچی ؟ بد یا بود خوب...بابا و مامان ی رابطه... شه روشن چیزایی یه خاطراتم تو تا میکردم

بارها دعوا اون تو و ممنوعه مکان یه به بود مامان رفتن سر که بزرگ دعوای یه جز نمیومد خاطرم

وزر چند... نمشنیدم صداشو من شایدم یا کرده سکوت تنها اما مامان... گفت مرد یه از بابا بارها و

سعی سر تکان با... بابا یعنی خدایا وای... رفت همیشه واسه ، رفت مامان که بود دعوا اون از بعد

. کنم دور ذهنم از رو مزاحم افکار کردم

. میکردم صبر باید موقع اون تا بگه قرارو محل و بگیره تماس باهام فردا بود قرار امید

مهربونش همیشه لحن همون با داشتنیش دوست صدای همون با اومد بابا بعد ساعت نیم

. زد صدا درب دم از و امد

Page 71: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 71

. کمکم بیاین کجایین دخترا-

نه بود مهم بابا... گذشته نه بود مهم حال... و بودم شنیده که هرچی کردم فراموش

. شناختم نمی که ادمی ربط بی حرفهای

نوعیمص یا بود طبیعی زدم لبخند انداختم بابا دست تو های نایلون و نان بسته به نگاهی

.گذاشت لبخند اسمشو میشه میدونستم ولی نفهمیدم

. نباشید خسته بابا سلام-

؟ خریدم ت واسه چی ببین بیا عزیزم سلام-

. کشیدم جیغی خوشحالی از. بودم خرمالو عاشق بچگی از ، گرفت جلوم رو خرمالو نایلون

. بودم کرده هوس خیلی بابا ممنون-

. جان بابا جونت نوش: گفت همزمان و بوسید پیشانیمو

Page 72: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 72

صبح ، نبود خوب زیاد یاسی حال امروز انگار ، بپزن بذار و بشور هم رو شلغما این-

. بود گرفته صداش

. بود خوب که یاسی حال

وردنا تشریف بابا اق نگو شد نورانی جا همه گفتم ؟ اومدید کی نباشی خسته بابا سلام ا-

.

قابل اش خونسردی. بود نشسته تماشاش به ذوق با بابا و میزد حرف ریز یک یاسی

. بود تحسین

بگیری جواب حداقل که کن سکوت دقیقه دو جان یاسمن-

.بگه داره دوست هرچی دخترم بذار-

هایمو بابا. برد پناه بابا اغوش به و کرد لوس بیشتر رو خودش حرف این شنیدن با یاسی

: زد کنار و بود شده ریخته صورتش تو که رو یاسی بلند

؟ میزدی سرفه صبح عزیزم چطوره حالت-

Page 73: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 73

. خوبم الان زدم سرفه صبح همون-

. نشه بدتر حالت وقت یه که بخور خریدم شلغم ت واسه بهرحال-

انقدر که ، بود کرده ما صرف وقتشو ی همه که پدری به کرد شک بابا این به میشد مگه

فکر ما مثل هم بابا شاید نمیومد در جور وسط این چیزی یه نه ، هاش بچه حال تو بود دقیق

ودنب راست رو امید که کیه ؟ کیه ادم اون نمیگفت امید ،چرا بود شیاد یه مرد اون شاید ،یا میکرد

اطمینان ناشناس ادم اون حرفهای به شاید ، بود صادقی ای بچه امید که. خورد قسم حرفاش

. داشتم باور راستگویی نظر از و امید اما نمیکردم

دراز رختخواب تو بزنیم حرف اینکه بدون اینبار هردو... یاسمن و من برای بود بدی شب

حال چه. بیداره میفهمیدم هاش نفس صدای از من و نکرد هم شوخی حتی یاسی کشیدیم

و نیست مامان فهمید اومدو بابا برنگشت دیگه و رفت روز یه... مامان... دوتامون داشتیم غریبی

اام بودم بچه ، مامان سر پشت حرف کلی و برگشت جنازه یه مهربان مامان جای به...دنبالش رفت

قراره باهاش ، پولدار ادم یه با ، داشته ارتباط مردی با مامان میگفتن که اون و این از میشنیدم

... مردن هردو راه تو اما گذاشته رفتن

شبات بعضی چرا ، میارم کم نفس دارم دیگه که برسون و صبح خدایا زدم فریاد دلم تو

اب حداقل که... کن روشن شبتو اسمون زودتر پس نیست یلدا شب که ؟امشب میشن صبح دیر

... بابام صداقت به کردن شک از ، نامربوط فکرای این از شم خلاص افتاب طلوع

Page 74: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 74

و بودند سنگین پلکهام ، شدم جدا رختخواب از سرعت به ام گوشی زنگ صدای با

. خراب حال یه ، میشد پایین و بالا چیزی یه دلم ته ، میشدند باز هم از سخت چشمام

. شد صبح بلاخره-

. داشت رو شدن صبح زودتر رویای من مثل اونم پس ، یاسی سمت چرخید نگاهم

.بود برده خوابم اما بیدارم صبح خود تا میکردم فکر دیشب-

.شد ازادتر فکرم شاید سرکار برم بهتره کنم فکر ، من مثل-

. نکنیم فکر گذشته به دیگه امشب از شرط یه به-

. میگفت که کسی اون و امید دیدن از بعد-

. نشو درگیر زیاد ولی باشه: کرد قبول ناچارا

Page 75: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 75

، اشمب نفاوتم بی نمیتونستم اما میکردم گذشته درگیر و خودم نباید زدم بهش لبخندی

فتر دانشگاه سمت به اون و زدیم بیرون خونه از یاسمن همراه به بلافاصله صبحانه خوردن از بعد

. کارم محل سمت به من و

مثل وبابایی مرادی ، رفتم کارم اتاق به بلافاصله اطرافم به توجه بی کارخونه به رسیدن با

و سلام همه با و شد وارد من از بعد دقیقه چند بهاره و بودند حاضرشده بهاره از قبل دیروز

. کرد احوالپرسی

؟ خوبم و جدید دوست چطوری تو: اومدی سمتم به لبخند با

کردید؟ درستش: زدم لب ارام و انداختم بابایی و مرادی به نگاهی چشم زیر

. راحت خیالت اره: زد لبخندی

لم میزم پشت ای اسوده نفس کشیدن با و کرد راحت و خیالم راحت خبال جمله همین و

همه که شکر خدارو نشست لبم کنج لبخندی و انداختم درامدها و هزینه لیست به نگاهی ، دادم

. بودم کرده پیدا نجات بزرگ دردسر یه از و بود شده درست کاری ی زمینه در چیز

. بگم بهتون کردن فراموش چیزی یه مرادی اقای راستی-

Page 76: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 76

مهر یزدان اقای: بده ادامه حرفاشو که دوختیم چشم بهاره به و کشیدیم کار از دست همه

. کنید تهیه کارخونه اخیر فعالیت سال ده از زیان و سود حساب صورت یه فردا پس تا گفتن

؟ عجله انقدر چرا-

.بوده مهر یزدان اقای مالی شریک تقاضای ظاهرا-

. کردن فوت که ابطحی اقای-

. کنن ارث تقسیم میخوان وراث ، دلیل همین به دقیقا-

. نیفته کارخونه واسه بدی اتفاق امیدوارم-

. ندارن کارخونه فعالیت ی ادامه با مشکلی وراث نه-

. دارن مشکلی یه یعنی بدن نظر کارخونه حسابای رو میخوان که همین-

از خبری انداختم ام گوشی به اهینگ میدادم گوش بهاره و مرادی مکالمه به حالیکه در

. کردم طاقتیم بی این نثار لعنتی یه فردا قراره تاب بی من و نبود امید

Page 77: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 77

هرکی ، کنیم تنظیم رو حسابداری اسناد و کنیم تلاش همگی حالا همین بهتره پس-

. کنه تنظیم خودشو قسمت به مربوط بخش سندای

هبود موجود سیستم داخل قبل از که اسنادی همین یا کنیم استقاده بایگانی اسناد از-

؟ کافیه

: گفت سوالم جواب در و کشید ریشش ته به دستی مرادی

، نداریم وقت اونقدر اینکه ضمن کرد بسنده سرمدی خانم اطلاعات به میشه مطمئنا-

. کنید بررسی و سال چند اطلاعات باید میدونید

اسناد به نگاهی... شدم کارم مشغول بقیه مثل و کردم تایید حرفهاشو سر تکان با

یگاه بودو ش کنندگی کسل حسابداری شغل ماهیت... کشیدم پوفی و انداختم اخیر حسابداری

. من های مندی عاقه از خارج اوقات

بلافاصله ش ویبره صدای شدن بلند با بودم داده موبایلم گوشی به و حواسم که اونقدر

کردم باز رو پیام متن

»» باش اونجا ده ساعت ، مرگ دیوار نمایش یه لاله پارک نزدیک فردا««

Page 78: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 78

زدم پیام بلافاصله

»»؟ صبح ده««

»» اره««

رو اینجا طرفی از و نرم نمیتونستم اما ، باشم سرکار باید صبح ده کردم زمزمه خودم با

کارام کارخونه میومدم باید بود، وحشتناک روز یه فردا از تصورم حالا همین از ؟ میکردم چه باید

مرخصی چطوری نبود مهم ، میرفتم بیرون کارخونه از ده ساعت از قبل و مینداختم راه تاحدی و

. الان نه میکردم فکر بهش فردا ؟ فرار یا

هنگا با یاسی ی شماره دیدن با و برداشتم دست کردن فکر از گوشیم ی ویبره صدای با

. کنم صحبت داروم میکردم سعی کردم، برقرار و تماس بلافاصله همکارام به کوتاهی

، زد زنگ بهت امید خواهری-

؟ میدونی کجا از تو: کردم تعجب

Page 79: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 79

باعث دار صحنه حرفای یعنی ، بدید بهم شماره بودید کرده فراموش دیشب که اونجا از-

؟ بگیره الزایمز ادم میشه

منو حال این و بود بخش لذت یاسی حال شدن ،خوب ش سرخوشانه ی خنده به خندیدم

.میکرد خوش هم

؟ زدی زنگ همین واسه-

مکنهم بدم انجام کامپیوتریمو کارای باید ، المیرااینا ی خونه میرم امشب بگم خواستم نه-

. بیام دیر

کردممی فکری باید معضلی، بود شده هم خونه توی کامپیوتر نبود این کردم قطع رو تماس

.

موج دلم ته گنگ و بد حس یه دلشوره یه صبح اول از میدادم تکون پاهامو قراری بی با

مصمم و دارم دوستش دلم ته فهمم می حالا که مادری از اطلاعات...غریبه ادم یه با ملاقات ، میزد

داده هم دست به دست ممکن غیر تقریبا مرخصی البته و کنم ثابت گناهیشو بی شده هرطور

برگه و گرفتم کامپیوتر ی صفحه از نگاه..شه ناجور زیادی و جورواجو همه این من حال تا بودند

های عقربه شد، دیوارکشیده روی ساعت سمت به چشمام. کردم تر مرتب کمی و دستم زیر های

ساعت ی عقربه رسیدن ،با میکردن تر اشوب دلمو تو و میکردن حرکت تند دور رو دیواری ساعت

. شدم بلند جا از سرعت به و دادم دست از طاقت و خورد تکانی تنم نه عدد روی شما

Page 80: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 80

. مرادی اقای-

. بله: کرد بلند دستش جلوی های ورقه روی از رو سرش مرادی

؟ بگیرم مرخصی ساعتی چند یه میتونم من-

: گفت تندی لحن با و شد درهم اخمهاش

!؟ نمیگید که جدی-

. بمونم اینجا نمیتونم واجبه خیلی من کار: بود من به هم بهاره متعجب نگاه

. نمیشه: بود تند همچنان لخنش

. میکنم خواهش: گفتم ملتمسانه

. بدن اجازه مهر یزدان اقای باید نیست من دست: بود شده ارامتر لحنش

Page 81: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 81

. شد بلند ام گوشی پیام صدای همزمان

»» نکن دیر ، اونجام ده ساعت من ؟ خوبی ، سلام»»

؟ کنم چه باید خدایا ، کردم جا جابه م کرده عرق دست توی رو گوشی

هم رو حسابا روز یه باید اونصورت در فقط ، نداره مشکلی بدن اجازه مهر یزدان اقای اگه-

. بخوان دیرتر

بود ای واژه تنها متاسفم اما ، کن کمکم معنی به نگاهی ، انداختم بهاره به نگاهی تردید با

.رسید گوشم به بهاره لبهای میان از که

؟ نیست مشکلی بدن اجازه اگه پس: گفتم مصمم

. نیست مشکلی نه: لحنش داشت افسوس

حرکت مدیر دفتر سمت به و شدم خارج اتاق از کردن صبر برای بهاره اصرار به توجه بی

انداختم هاشمی خانم میز به نگاهی ، کردم

Page 82: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 82

. دارم کار مهر یزدان اقای با ، نباشید خسته هاشمی خانم-

؟ عزیزم خوبی: پاشید صورتم به لبخندی

ممنون میخوام معذرت: بود منتظره غیر و تند لحنم زیادی

؟ هماهنگی بدون عزیزم نمیشه ولی میکنم خواهش-

. بپرسم و مهم سوال تا چند که فرستادن منو بابایی اقای اخه نه-

؟ نمیشد تلفنی-

. دیگه نمیشده لابد-

. نمیخورد بر جایی به که مصلحتی دروغ یک

. کنم خبرشون بذارید پس-

Page 83: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 83

ارک ؟شاید نمیکردم درک و قوانین این معنی ، میخورد بر بدی جای به داشت انگار نه ولی

لب زیر همچنان. بده راهم بنداز دلش به خدایاخودت خدایا. بود قوانین این رعایت از تر مهم من

: گفت هاشمی خانم که میزدم حرف خدا با

. داخل برید میتونی-

فکر همزمان و کرد دنبال میداد قرار دستگاه روی که رو دستش داخل تلفن گوشی نگاهم

!؟ داده ورود اجازه چطور و کی رییس اقای کردم

؟ داخل نمیری-

. ازتون ممنون... چرا... چرا: اومدم خودم به

بود استرسی لرزش این دلیل ، بود لرزان و سست هام قدم ، برداشتم قدم چند ارامی به

پیاپی نفس چندین مدیریت نام به شده مزین اتاق در پشت ، بود کردن پیدا انتقال تنم تمام به که

بستم و چشمام. شدم داخل و زدم در به ارام ضربه چندین نشدن مردد این از بیش برای ، کشیدم

: گفتم نفس بی و

Page 84: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 84

نیست مهم اصلا نده میخوایم بدی میخوای میخوام مرخصی من ، نباشید خسته سلام-

نباشه خودش دست روزشم اختیار ادم داره معنی چه اصلا. میدم مرخصی خودم به خودم چون

. نمیکنیم زندگی که داری برده دوران تو.

صدای با ؟ بگم چی یعنی. بگم چطور خدا وای ، اخراجم دیگه که بگم اینجوری اگه خدایا

. کشیدم خیال از دست مهر یزدان مصلحتی ی سرفه چند

سلام-

و داد و جوابم بود پوشانده رو صورتش واخم بود کامپیوتر ی صفحه به نگاهش درحالیکه

: پرسید

؟ اومده پیش مشکلی-

؟ مشکل-

. حسابا تو-

. اهان-

Page 85: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 85

. نه-

!؟ نه-

. اره یعنی نه-

کلافه زیادی رو و مرد این من یعنی این و داد مالش هاشو شقیقه دست با و داد تکان سری

. کردم

. بگید واضح و منظورتون-

. بدین مرخصی میشه-

ارامی به و کرد پرت میز وروی دستشو توی خودکار ، انداخت دلم به ترس نگاهش تعجب

قرار روم روبه درست و برداشت گام چند ، بودم زده حرف خیالم از بدتر حتی شاید شد بلند جا از

: گرفت

؟ شدید استخدام روزه چند-

Page 86: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 86

... خب-

رده در و اسمتون رسما نمیشه حتی هنوز ، نکردیم رد بیمه واسه و اسمتون حتی هنوز-

؟ میکنید مرخصی تقاضای زودی این به اونوقت گذاشت اینجا کارمندای ی

. ندادم وا من اما میشد تر بلند لحظه به لحظه صداش

دست زیر شرکته فعالیتهای از مهمی بخش که شرکت حسابداری اطلاعات وقتی خب-

ماش دید از که کسی اختیار در و مهم اطلاعات این میکنید اشتباه شما کارمندم اینجا یعنی منه

. میذارید نمیشه محسوب کارمند هنوز

باز و پشیمانی برای بود شده دیر انکار اما گرفتم دندان به زبان دیدم که رو نگاهش خشم

. بود داده با به سبز سر سرخ زبان این

اگه و شدی استخدام بند این اساس بر دقیقا شما ، رسیده گوشت به پ بند حالا تا-

فردا تا باید اسناد چون بنداز سرت از و امروز مرخصی فکر بدی ادامه کارت به همچنان میخوای

. شن تنظیم

. سنده چندتا تنظیم از واجبتر خیلی من کار-

Page 87: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 87

. بخوام عذرتو باید باشه اونجوری-

. میدم ادامه و کارم میام فردا و میرم من چرا اخه: کشیدم پوفی

. میخواد رو مالی اطلاعات ی همه فردا تا من شریک دیره خیلی فردا تا-

؟ نداره حلی راه هیچ یعنی: گفتم ملتمسانه

؟ چرا: شدند کج کمی لبهاش حالت

یازین فعلا بگه و بزنه زنگ بهم شریکم حالا همین اینکه: دوختم چشم لبهاش به مشتاق

. نیست مالی اسناد به

؟ بود کرده ام مسخره

هیچی که سال ده حسابهای که بده وقت بهتون اونقدر شریکتون میکنم دعا من-

. کنید تهیه هم و ایران های کارخونه کل حسابهای

Page 88: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 88

ات میدم قول من باشه اونجوری: داد تکان سری تاسف با و شد پررنگتر لبش روی پوزخند

. کنم رد برات حقوق با مرخصی خواستی که هرروز

خدایا ، انداختم زیر به سر بحث ی ادامه از مستاصل بودم زده حرف نسنجیده باز من

بیرون پرصدامو نفس شد باعث تلفن زنگ صدای و گرفتاری این از شم خلاص کن کمک خودت

: کرد سمتم به رو شماره دیدن با مهر یزدان اقای و بدم

عجله تذکربده زده زنگ شک بی شریکمه وکیل شماره گرفت زود خیلی دعات-

. داشتنشونو

تلفن حضورمن به توجه بی اون اما باشه گیرا من دعاهای ی همه نیست قرار بگم خواستم

حالت میگذشت مکالماتشون از بیشتر هرچه ، شد مقابلش طرف با گفتگو مشغول داد جواب و

. میشد بیشتر هم من کنجکاوی و میشد تر متعجب صورتش

. نیست مشکلی یعنی میگید واقعا-

. چرخید می من صورت روی نگاهش گاهی و

!؟ ندارن کارخونه مالی اطلاعات به نیازی فعلا ابطحی مرحوم وراث مطمئنید-

Page 89: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 89

.میکنم اماده فروردین تا و مدارک و اسناد تمام ما پس-

پا این کمی ؟ گیراست انقدر من دعاهای همیشه کردی، براورده منو دعای یعنی این خدایا

. اومد حرف به تا کردم پا اون و

برید میتونید خب-

. مرخصی: داد ادامه مکث کمی با

. شد من حرف دیدید-

. برید نشدم پشیمان تا: گفت جدی

از تشکری با بلافاصله پس نبود جایز این از بیش موندن ، ترسیدم محکمش و بم صدای از

. شدم خارج اتاق

***

Page 90: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 90

یرتاخ از ، انداختم نمایش اجرای برای بود شده برپا که چادری به سپس و ساعتم به نگاهی

انداختم پیامش اخرین متن به نگاهی دوباره ، بودم عصبی شدت به امید

»» میام منم نمایش اجرای مکان داخل برو««

مکان وارد سپس و انداختم نمایش چادر و بودم کرده تهیه ناچارا که بلیتی به نگاهی

بود گذشته نمایش شروع از ای دقیقه چند ، شدم نمایش

. دوختم سوار موتور مرد به نگاهمو و دادم بیرون پرحرصمو البته و پرصدا نفس ،

سینه حبس و نفسم و بذارم هم روی چشمامو شد باعث گوشم کنار اشنا صدایی ی زمزمه

. کنم

؟ دیدیم مرگ دیوار نمایش یه و اومدیم هم با قرارمون اولین یادته-

. قرارمون اولین کردم زمزمه لب زیر ، کشیدم نفس اروم

««««««

Page 91: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 91

نامزد رسما امید منو که روزگاری... داشتیم روزگاری چه...گذشت چی همه زود چقدر

ی خونه رو مدتی شرایط اون تو شدیم مجبور یاسی منو و اومد پیش مشکلی براش بابا... شدیم

ما به حواسش جا همه و بود بودن خونه هم این مخالف) امید بابای( محمود عمو ، بگذرانیم عمه

یمگشت می شیطنت پی جا همه و نبودیم بلد خانمی که ساله چهارده یاسی و ساله شانزده من بود

دامی منو گذشته مثل میشد مانع نامزدی از بعد مردم بد نگاه و محدودیتهاش ، روستا فضای اما ،

ام پدری روستای توی و نبودیم محرم. بپردازیم گذار و گشت به اسوده خیالی با و بریم بیرون

. بود سره منو حوصله نشینی خونه این و نبود رسم عقد از قبل محرمیت و خوندن صیغه

برق و بودند شده گازکشی ها خونه جاییکه ، شهری زندگی و بودم پیشرفت کمی تنگ

تیح... بود کرده تلویزیونی سریالای هوای دلم ،) شد کشی برق روستا اون بعد سال دو( داشتند

دبو قرار قسمت این پخش از بعد بفهمم میخواست دلم و بودم پیامبرهم یوسف سریال دلتنگ

از بود دور خیلی که مکانی تو میخواست تکنولوژی کمی دلم... شه ساخته طنز پیام چقدر

. کنیم فرار ازش داشتیم دوست شده بزرگ شهر تو یاسی منو که بود جایی اینجا و تکنولوژی

همه میکرد سعی مفت حرفهای و بد نگاه خیال بی. قراریمون بی از کشید می رنج امید و

امید روز یه.. زدیم می سرباز همراهیش از نگاهها بودن بد از خسته یاسی منو اما کنه همراهیم جا

وابستگی از هم امید ، باشیم داشته نفره سه گردش یه تا شهرمون ببره مارو میخواد گفت اومدو

. نمیکنم همراهیش اون بی میدونست بود خبر با یاسی منو

پیش بعد که حدیثهایی و حرف قید که اونقدر نبودیم بند پا رو خوشحالی از یاسی منو

اب ما و بود منتظر بود رفته ما از قبل که امید جاده توی ، شدیم راهی امید دنبال و زدیم و میومد

سوار هرسه و داد تکان دست رنگی سفید پیکان برای ، رسوندیم بهش رو خودمون خوشحالی

ویتابل دیدن با امید ، شدیم پیاده همونجا و رسیدیم شهر مرکز به بعد نیم و ساعت یک و شدیم

Page 92: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 92

استقبال پیشنهاد این از هیجان عاشق یاسی و من و بریم اونجا به داد پیشنهاد مرگ دیوار

.کردیم

***

؟ ها خاطره اون از شدی خوب حس پر من مثل توام-

؟ گوشم کنار امید نفسهای هرم از نمیشدم گرم چرا و بود گوشم به چسبیده امید لب

مردم فریاد و داد موتور امان بی گاز صدایمیومد و میومد بالاتر هرلحظه موتورسوار مرد

.بستم چشمامو سوار مردموتور سقوط ترس از ، میشد پخش امید صدای میان

. نمیکنه سقوط بلده کارشو اون نترس ، یادته بستی چشماتو سالم اون-

. نمیکنه خبر که حادثه اما-

میدونی خوب خودتم اما دلخوری ازم میدونم ، بزنی حرف باهام نیست قرار کردم فکر-

. نذاشتم کم برات جا هیچ

Page 93: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 93

با و مهربونه زیادی که امیدی واسه کمم من میدونستم ، زدم لبخند و سمتش به برگشتم

. گذشت

؟ خوبه حالت-

. بودم دلتنگت خیلی رامش بود شده تنگ برات دلم-

زیر از ریخته موهای دستپاچگی با ، امید احساسات جواب در بگم چی نمیدونستم

.شدند صورتم پخش هم باز اما زدم کنار روسریمو

؟ بیرون بریم میای-

. بریم-

هیچ من ،میدونی روز اون خاطره تجدید و بود دلم خاطر واسه اینجا بیای خواستم اگه-

. نکردم فراموش رو خندیدی دل ته از و بودی شاد تو که روزایی وقت

و روز هر چون عشق ابراز در بودم ناتوان من ، ناتوانی این از بود شده سست کمی قدمهام

. میترسیدم امید کردن بازیچه از و ندارم امید به عشقی میفهمیدم بیشتر روز هر

Page 94: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 94

؟ چطوره حالش یاسی-

.رسوند سلام بهت ، خوبه-

. کردم پارک خیابوت اونور و ماشینم-

!؟ کنه امید خرج پول شده حاضر محمود عمو یعنی ماشین؟

در شده پارک رنگ سفید وانت پیکان به نگاهی ، میریم خیابون ی دیگه سمت به امید با

. شدم سوار حرف بی من و داشت نگه باز برام رو ماشین درب امید ، انداختم خیابان ی گوشه

:کرد روشن رو ماشین اللهی بسم گفتن با و نشست فرمان پشت هم امید

، هبخر برام و وانت این شد حاضر مامان اصرارای با بابا بلاخره بیکاری از بودم شده خسته-

میدن پول بهم و میبرم و میارم و مردم بار

. کرده تو شرمنده منو پولی بی همین و بده خیلی پولی بی: کشید اهی

Page 95: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 95

واسه تو نمیره یادم وقت هیچ من ، کردی بزرگی کارای تو امید نباش شرمنده وقت هیچ-

گفت بهم دوستت وقتی ، کارگری رفتی یاسی منو واسه خوب روز یه خلق واسه یاسی منو شادی

من ، شدم ت شرمنده پول مقدار یه کردن جور اسه و بوده ساختمونی کار خاطر به دستت زخم

خوب زیادی شرمنده همیشه من اره.اوردی کجا از و تفریح اون پول تو نکردم فکر لحظه یه حتی

. امید بودنتم

. نمیفهمیدی وقت هیچ کاش-

. میفهمیدم باید-

. انداختم مسیرش و جاده به نگاهی

.شهر از خارج میریم داریم-

. اره: گفت میکرد عوض رو ماشینش ی دنده حالیکه در امید

؟ چرا ولی-

Page 96: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 96

.برسی ارزوت به میخوام بدونی؟ مادرت از که اینه ارزوت گفتی بهم بار یه یادته-

. میدونه مادرم از کی-

. نفهمیدم که کرد زمزمه ای جمله لب زیر

؟ ده میریم داریم-

. اره-

؟ بابا پیر پیش-

. نه معنی به داد تکان سری

؟ میریم کجا پس-

. کن اعتماد بهم-

Page 97: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 97

پیش کجا تا امید با که بودم مردد هنوز من و بود رد دوازده از ، انداختم ساعتم به نگاهی

؟ کجاست بودن احساساتی امید با ی جاده ته رفت، خواهم

. داشت نگه ده بالای ای خونه کنار رو ماشین امید

. شو پیاده-

روستا بالای خونه این ندونم میشد مگه انداختم مکان اون به نگاهی نفرت و ترس پر

رفک حتی من و بود متنفر ازش بابا که ادمی به ، بودم متنفر ازش که ادمی به ؟ کیه به متعلق

. باشه متنفر اون از باید هم امید میکردم

؟ میذارم ادم این ی خونه تو پا من کردی فکر چطور-

و شنیدم من که حرفهایی ولی توست از بیشتر بار هزار من تنفر حس که نرفته یادت-

. کن قضاوت بعد و بشنوی باید توهم

. شناختمش می ؟ دیگه بود امید ، انداختم جدیش ی چهره به نگاهی تردید با

Page 98: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 98

. بریم-

. افتادم راه به امیده سر پشت سرکنجکاوی از فقط و میلی بی با و نزدم حرفی

وقفت گلی کاه ی خونه در دم و کردیم طی رو تپه مسافت ، بود کوتاه ی تپه یه بالای خونه

. کردیم

الله یا... الله با-

و گفتم الهی بسم ، کشیدش بیرون به و در ی دستگیره سمت به برد دست همزمان و

باهمون و گرفتم سالن داخل نشسته کیپ جمعیت از نگاهمو... شدم خونه وارد امید سر پشت

بودم شنیده روستا مردم از همیشه اما ؟نمیدونم چی پی ، کردم جستجو رو خونه جای جای نگاه

. نداره خور رد دعاهاش که همینه واسه کرده خودش ی برده و جن تا چند میراقا

.امیراق حرفهای دونستن برای شد بیشتر تمایلم و پوسیده افکار این به زدم پوزخندی

.برمیگردم الان من باش اینجا تو-

برای شد تیز گوشم همزمان و چرخوندم نگاه خالی جای یه دنبال اینبار من و رفت امید

. مردم حرفهای

Page 99: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 99

؟ اومدی امروز چرا...وا-(

؟ میومدم باید کی پس-

.بیای ت قاعدگی ی هفته ی چهارشنبه باید بارداری واسه-

مطمئنی؟-

میراقا اومدو روز اون تو و داشت همزاد بود، اینجوری فامیلامون از یکی مطمئنم بابا اره-

.( کرد بری چله واسش

خدا رفته یادشون که خوردم افسوس حالشون به دل در و گرفتم جوان هردوزن از نگاه

زا بشر توسط شده ساخته علم که...شد نخواهد جا جابه سنگی نخواد اون اگه که دنیاشونه کجای

.کنند بیماری درمان تا داده قرار بشر اختیار در رو وسایل این اون که... اونه قدرته و اراده

. باشه خداهم میتونه انسان میکنند فکر هم هنوز اینها و

؟ قرمزی سارا میگفتیم بهش که دیگه خودمون سارای همون میگی راست وای-

Page 100: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 100

. برگشتم سمتش به ناخواسته که کشید جیغ چنان ان گوشم کنار جوان دختر

؟ کرد ازدواج کی-

و کرده طلسمش یکی گفت بهش میراقا پیش اومد نمیشه باورت ، پیش ماه همین-

کیی به اخرشم خواستگار پشت خواستگار کرد گشایی بخت دعای واسش وقتی از بسته بختشو

( داد مثبت جواب خواستگارا همون از

دختر ، شناختم می هم رو سارا حتی بودند، ده همین اهالی از شناختم می رو دختر هردو

شنیدم میراقا معجزات از سالن کنار و گوشه از انقدر ، بود کک از پوشیده صورتش که قرمزی مو

این بلافاصله اما کردم شک انسان این بودن خدا به ای لحظه حتی و شدم تهوع حالت دچار که

. زدم پس رو پرستانه شیطان افکار

؟ شد چی: رفتم سمتش به زودتر امید دیدن با

. اونجاس الان پشتی حیاط بریم بیا-

قابل کاملا پشت از میراقا ،هیکل کردیم حرکت پشتی حیاط سمت به امید دنبال به

های دانه شمارش حال در اومدش پشت به دست و داشت تن به رنگی سفید عبای بود تشخیص

Page 101: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 101

ویجل گذشته خاطرات ی همه و شد تزریق تنم به یکباره به دنیا بد های حس تمام ، بود تسبیح

. شدند زنده چشمام

و گفت عیلک سلاممون جواب در و ، برگشت مون سمت به که بود شده که ما متوجه

ردشگ به بدنم تمام روی نگاهش و کشید میرفت سفیدی سمت به داشت که محاسنش به دستی

گر جستجو نگاه این از چرا من و گشت می اشنا رد یه دنبال شاید ، نشست صورتم روی دراومدو

؟ میلرزیدم و میکرده یخ

. امروز گرفتم خوب حس چقدر-

. اینجاست نرگس دختر: ابهت پر و محکم بود همون صداش تن

بودند گفته که بدهایی و خوب همه و شد گذشته درشت و ریز خاطرات تلنگر مادرم اسم

. بودم شنیده و

؟ بدونی مادرت از اومدی-

. اره معنی به زدم پلک

Page 102: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 102

ننتونست و نخواستن که شد حیف...شد حیف اما میشناختم که بود ادمی بهترین مادرت-

. کشتنش اونا اما بود استثنایی زن یه اون ، ببینن

: میگفت مادرم مرگ از داشت دوختم چشم میراقا دهان به بهت با

؟ کشته و مادرم کی-

. نمیکنی باور هرگز کی بگم من اگه بفهمی خودت باید دخترشی تو-

؟ چیه منظورتون-

. میکنیم زندگی کیا کنار نمیکنیم باور هرگز داریم بد خصلت یه ادما ما-

که کسایی ی همه ، نمیکردم درک و نمیفهمیدم و زدن حرف رمزی این و گنگشو کلام

میزدم پس بلافاصله اما میشدن ظاهر مامان قاتل نقش در و میومدن چشمام جلوی میشناختم

.میداد شکل ذهنم تو داشت میراقا که افکاری این ، رو خبیثانه افکار این

؟ کنم باور باید چرا-

Page 103: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 103

باباش ، م بچه شد و کردم پدری براش اما نبود م بچه ، کردم بزرگ مادرتو من چون-

. شه دستگیر قاتلش میخواد دلم ؟ نه مگه میشم محسوب

. شم بچه که منی نابودی به نمیبستین کمر که میشد حساب دخترتون مادرم اگه-

دست ، داشت خوبی ایمان و بود قوی اعتقادش مادرت ، میخوام و خواستم صلاحتو من-

درتوق این بهش خدا میکرد باطل طلسم میکرد نویسی ،دعا الله خلق به میکرد کمک و بود راستم

. پاکیش دل خاطر به بود داده

!؟ بود پیچیده هرزگیش ی اوازه که زنی پاکیه دل

. میشه اجابت بلافاصله کنی دعایی هر توام ، داری و قدرت این توام-

دب اتفاقات یاد بلافاصله اما شد ممکن که ممکنی غیر و کردم که دعایی و افتادم امروز یاد

. رو خوشبینانه افکار این زد پس زندگیم

. نشد اما ندم دست از و کارم که کردم دعا خدا درگاه به کلی پیش وقت چند-

زندگیت تو هرگز تو گفتم قبلنم که همونطور دلگیره ازت اون کردی پشت خدا به تو-

. بیای من سمت به اینکه مگه نمیشی موفق

Page 104: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 104

. نمیشد دعانویس شما وردست بود خوبی زن اگه مادرم ، شم رمال شما مثل که-

. دختر بزن حرف درست-

قبر به ش همسایه به کن نگاه مادرت خاک سر برو: جاخوردم و ترسیدم تندش لحن از

دروغ و راست ،دنبال میاد دستت چیزا خیلی شد کشته مادرت با روز اون تو کسی به کناریش

. قاتلش و باش مادرت دنبال نباش من حرف

. کجاست مادرم قبر نمیدونم حتی من-

. میکنی پیداش بگرد-

که میگن راست ، نشستم حوض لب رمق بی و انداختم خونمون حیاط ی گوشه به نگاهی

ادمهای از شدم بغض پر و شنیدم حرف من ، میده قرار تاثیر تحت رو انسانی هر گرم زبان و حرف

امید حواس نبودن به بود حواسم ، کنه باور رو حرفی هر نخواست دلم ته که بود خوب اما و اطرافم

پاهام توان از تونستم تا...رو میراقا ی خونه مسیر زدم دور.. کردم استفاده غفلتش از لحظه یه و

وت بابا پیر... لبریز حال در بغض اون از شم خالی خواستم ، امامزاده سمت دویدم و کردم استفاده

. تامل لحظه یه بدون شناخت و دید ،منو میکرد تمیز رو حیاط اطراف داشت امامزاده حیاط

Page 105: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 105

مادرم بودن خوب کنه تایید که بگه که دادم قسمش بودنش وخوب درست گفتم مادرم از

ادد قسم اما بگه مادرم بودن بد از بگه راستشو شد مجبور و قسمم جواب تو موند نکرد تایید اما و

امامزداه این در از گفت نکن گوش میراقا حرف به گفت ، کرده چه و بودن چیا گناهاش نپرسم که

حتی گفت... زندگیت به برس برو گذشته فکر بی و کن چال رو شنیدی هرچی بیرون زدی که

میشد مگه رو میراقا حرفهای اما ببینی رو میراقا نباشی مجبور دیگه که کن فراموش امیدم

گفت... گفت سارا از اونم داد تکون سری تاسف با گفتم هم سارا از گفتم بهش ، کرد فراموش

همه و نذارن روستا تو پا گفته بهشون و کرده اجاره ای خونه شهر تو مادرش و سارا واسه میراقا

این واقعیت ولی کرده ازدواج سارا و داده انجام گشایی بخت دعای سارا واسه کرده پخش جا

و کنه دروغین ادعای که میندازه راه بازی یه بار یه وقت هرچند میراقا که اینه واقعیت نیست

. میکنه تر پول پر جیباشو کوچیک خرج یه با بده فریب رو ساده مردم

نمیخوای میکنی بودن خدایی ادعای که شما ای امامزاده این خادم که شما گفتم بهش

دردسر ی حوصله و میکنم و خودم کار من گفت اون اما بگی مردم به راستشو و بگیری جلوشو

. ندارم

. خالی تو و پوچ بود پوچ اونم ادعای نمیکردم درکش بود سنگین واسم پیربابا حرف این

نمیخواست ودلم نمیتونستم دیگه حالا ؟ بود ادم این من باور باورم و خودم واسه خوردم تاسف

. کنم باور مادرم مورد در حرفاشو

ارک باید میکردم اسیر و خودم نباید منم برگشتم درازتر پا از دست و ای نتیجه هیچ بی

...ریز سر ی اماده بغض اون با کنم چه اما میکردم و خودم

Page 106: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 106

یاسی ، فهمیدم و تنم تو نشسته سرمای لحظه اون تاره بلندشدم حیاط وسط حوض لب از

. میکنه خوب حالمو یاسی بودن میدونستم و بود خونه امرور

. رسید گوشم به یاسی کردن صحبت صدای کردم باز که و در

که مکار ، دیگه تابه لب بخورمش نیست که خوردنی ، نمیخوامش بیشتر دوروز یه ببین -

. میگردونم برش بهت شد تموم

-...

هرس می ادم به که ادم ولی نمیرسه کوه به کوه نیست مهم باشه دوستمی میکردم فکر-

. میشی ما محتاج روز یه توام

حرص شدت از که بود کرده خشمگین رو یاسی اونقدر اما گفت چی مقابل طرف نفهمیدم

. کوبید دستگاه روی شدت با رو گوشی

. شکست گوشی -

: گذاشت قلبش روی دستشو همزمان و برگشت سمتم به

Page 107: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 107

. میدن خبر ام دستشویی میرن اهمی یه اهمی یه ترسیدم دیوونه-

. بیارم درت فکر از خواستم فکری غرق دیدم-

. بدی م سکته بود نزدیک ولی خب اره-

؟ میزدی حرف کی با ببینم به بگو حالا-

؟ شد چی ببینم بگو تو اول-

شده عوض بحث این به بذار و کن درکم میخواد سکوت فقط و فقط دلش ادم وقتایی یه-

. بدیم ادامه

.ش قصه تعریف به کرد شروع زود خیلی همین واسه میکرد درک خوب دیگه بود یاسی

دانشگاه کامپیوتر از میترسم ، اف دی پی و کنم تایپش باید دادم انجام تحقیق یه-

ونا از کنم پاک رو ها ذخیره بره یادم نکنه میگم ش همه بده ام اعتمادی بی درد این کنم استفاده

Page 108: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 108

میشناسیم رو همدیگه هم همه و کردنن چت حال در بیشتریا نمیاد خوشم دانشگاه فضای از ورم

... که منم

. مطلب اصل سر برو خب-

زده حالا دستم بده تابشو لب تحقیق تحویل به مونده روز چند بود قرار دوستم صبا-

.حرفا این و میکنی خرابش میگه زیرش

. میکنم برات فکری یه نگفتم قبلا مگه ،. میکشی رو هرکی منت چرا تو بابا ای-

؟ فکری چه اخه-

من کامپیوتر از و کارخونه بیای دو تا دوازده ساعت تو شد قرار زدم حرف بهاره با من-

. کنی استفاده

: پرسید تردید با

؟ ندارن مشکلی همکارات مطمئنی-

Page 109: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 109

. راحت خیالت بیا-

؟ چی رییست-

. بفهمه نیست قرار-

: زد امیزی شیطنت لبخند

رییس اقای این و شد باز ماام بخت شاید بفهمه بذار نمیخوره دردم به که اونجوری ا ه-

. شد عاشق م

. خواستگاریش میری شیرینی و گل با بعدشم لابد-

بردم نیشیری و گل قبلیم خواستگاریای تو تاحالا کی من میکنی اشتباه رو اینجا دیگه نه-

. خواستگاری میرن زمینی سیب پیاز با ملت شده مد روزا این ؟

. اش گندیده نوع از لابد: گفتم و زدم چشمکی

Page 110: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 110

از لازمه اره: زد لب خند پوز با و نشست چشماش میان غمی و بست فرو لبهایش ی خنده

. گنده چقد زندگی بفهمیم اول همون

به مجبور حتی و بودم دیده رو زندگی از تری گند های پازل که من... کردم سکوت

... بودم هم چیدنشان

سمج بابا که روزی... دی بیست از متنفرم... انگیز نفرت زیادی و زشتن... نحسن روزایی به

اتاقش توی نشست می خونه تو و روز کل...نداشت نا اما میکشید نفس ، نداشت روح و بود

خونه عطر و اتاقش میشد زده دود که اونقدر...سیگار پشت سیگار...سیگار میشد همدمش...

هنمیش مامان فوت سالگرد تو ما خونه عطر چرا میکردم فکر همیشه من و سیگار تند بوی میشد

داشت درد دیگه بود مرد... و دلم میدادم دلداری و ؟ خیرات حلوای پخت از شده پخش عطر

اما بود مهم واسش زنش چقدر داشت زنشو عشق چقدر نمیدونم...شدن رسوا و غیرت درد...

سالگردفوت میشد که روزی ، دی بیست روز ،اونم کشید می که بود رنجی بود مشخص که چیزی

... زنش

تو بابا، واسه نسازیم تلخ ی خاطره زیاد که نفس بی و اروم باشیم صدا و سر بی باید امروز

. بیرون زدیم خونه از یاسی همراه ماه دی بیستم تلخی و سکوت

. بود گرفته رو ما روز ابن نحسی شاید و داشتیم خیر تا دو هر

می خط میکرد جا روجابه سنگی داشت که یاسی پای به دوختم چشم ایستگاه کنار

.یاسی کار این اعصابم رو کشید

Page 111: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 111

. کارت این از میاد بدم یاسی نکن-

. شد پرت بالاتر کمی و گرفت فاصله سنگ و سنگ به زد محکم ضربه یه یاسی

.تحقیقم تایپ واسه کارخونه میام فردا از-

؟ بیای قبل ی هفته بود قرار-

. میام حتما فردا از ولی رسم نمی خیلی درسام به کنم چیکار-

. خیالی بی خیلی تو ولی ، کنه خدا-

. دیگه توام خواهر-

. انداختیم اتوبوس ایستگاه سمت به نگاهی همزمان و خندیدیم بلند هردو

؟ باشه ، ارامگاه بریم بیا هم تو دارم کلاس دوازده تا امروز-

Page 112: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 112

. م کارخونه امروز: گرفتم ایستگاه از نگاه

. مادرمونه سالگرد امروز بگیری مرخصی میتونی-

به رفتن حس که سست پای یه میشیم هردو اخرشم و میکنیم و بحث این ما هرسال-

. نداره و قبرستان

تعلقم مامان قبر کنار قبر ببینیم بریم فقط ؟بیا چی شنیدی میراقا از تو که حرفایی اما-

؟ کیه به

و شد باز لبم قفل میخواست محرم صبور سنگ یه دلم و شدم اروم وقتی بعد روز چند

هوایی هم رو یاسی حرفام کشید درد من پای به پا و شنید اونم ، یاسی واسه و دردم کردم تقسیم

. نباشه تلخ حق ی قصه ته اینبار میکردم ارزو دل ته از که حقیقت دونستن هوای ، کرد

؟ نشونی کدوم با-

وت شده خاک اجساد ردیف ببینیم میپرسیم کسی از اونجا میریم که نداره کاری بابا ای-

. کدومه هشت هفتادو سال

Page 113: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 113

!؟ میشه مگه سال اون تو قبر کلی بین فهمیدی و اومدیم ، نیست خوش حالت-

ایران نه و سایپا نه چون بود کم خیلی میر و مرگ تعداد موقع اون ؟ بود کجا قبر کلی-

نای از خبری نه و بشه بیشتر روز هر تصادف امار که میکردن تولید بیخود ماشین انقدر خودرو

ادم که چینی استامینوفن و امپول نه و کنن سقوط راه به راه که بود روسی خارج رده هواپیماهای

. نگزه ککشم کسی و بکشن

رفح موردش در بعد اومد اتوبوسم ببین: انداختم اتوبوس ایستگاه سمت به نگاهی دوباره

. میزنیم

. منتظرتم-

. بگیرم مرخصی اگه-

. میگیری ام مرخصی میشناسم رو تو من: خندید

، جمعیت از بود پر همیشه مثل ، شدم اتوبوس سوار همزمان و دادم تکان براش دستی

وسط شده ایجاد هوا بی های چاله خاطر به که اتوبوس ی میله به دادم لم تعادل حفظ واسه

وبوسات شاید تا گرفتم ضرب زمین روی پاهام با حوصلگی بی با. میشد پایین و بالا مدام خیابون

. برسه نظرم مورد ایستگاه به زودتر

Page 114: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 114

بعدی اتوبوس سوار عجله ،با شده دیر زیادی خدایا ، انداختم گوشیم ساعت به نگاهی

. خلوت این بود بخش لذت. دادم لم ادمش از خالی صندلی روی و شدم

داشت قرار شهر چهار میان درست و بود ما شهر غرب کیلومتری بیست تو کارخونه مسیر

. بود ما شهر از نزدیکتر دیگه شهر سه ی فاصله و

هب نبود قرار ، شم یاسی همراه باید امروز کردم فکر و دادم تکون اتوبوس شیشه به و سرم

. چیزا خیلی دونستن به بودم شده کنجکاو دلم ته بگم دروغ خودم

رکنا که ماشینی به شد جلب توجهم ، دوختم جاده به و نگاهم و برداشتم شیشه از و سرم

من و شد نزدیکتر و نزدیک اتوبوس ، بود اومده جاده وسط تا که ای راننده و بود شده پارک جاده

؟ دیگه بود مهر یزدان الوند ، شناختم راحتی به نزدیکی این با رو راننده ی چهره

دنبال امد و رفت کم جاده وسط رییس اقای که بود شده باعث اتفاقی چه ، کردم تعجب

و کرد عبور کنارش از الوند کمک درخواست به توجه بی اما اتوبوس ی راننده ، گشت می کمک

نسانا یه ببینی میشه مگه اخه بیارم طاقت نتونستم ، نشینی عقب به کرد مجبور و الوند حتی

؟ بگذری کنارش از راحت و داره کمک به نیاز

. زدم فریاد و شدم بلند جام از

Page 115: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 115

. اقا دار نگه-

؟ داشت نگه نمیشه اینجا ابجی میگی چی: نداشت نگه اما کرد کم سرعتشو راننده

. ایستگاه به ایستگاه سر: داد ادامه خشنی صدای با

؟ میخواست کمک ندیدی مگه-

. میکنم و خودم کار فقط من-

. میبینی بد گرنه و دار نگه-

اتوبوس داخل اشخاص بود شده باعث اومدنم دیر ، کرد بیشتر و حرصم و نداد اهمیتی

بی این و مهر یزدان الوند به نسبت باشن اهمیت بی و باشن نداشته کارخونه به ربطی کدوم هیچ

.کرد لبریز و صبرم ها تفاوتی

. دار نگه گفتم-

Page 116: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 116

از رو زیادی مسیر اما. شد داشتن نگه به مجبور که کشیدم جیغ و زدم فریاد و داد انقدر

. بودم شده دور ماشین

. برسیم بهش بگیرید عقب دنده یه ؟ که اومدید جلو خیلی اقا-

. شو پیاده-

؟ چی یعنی: دوختم چشم راننده به شده گرد چشمانی با

. مکن ت پیاده یا میشی پیاده خودت پای با اعصابمه رو جیغات: زد فریاد بلندی باصدای

و من به توجه بی اما داشتند حضور اتوبوس در که افرادی سمت به گرداندم رو نگاهم

. بود همسفرم نامردی جماعت ،چه بودند کردن صحبت سرگرم حضورم

کمکش میده تکون دست شما واسه داره که ادم اون ببینیم میخوام فقط من اقا ببینید-

، کنم کمکش میگه بهم دوستیم انسان حس ؟ چیه دردش کنید

. کارت رد برو حالا شد تموم سخنرانیت-

Page 117: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 117

. مسافرتم من ؟ چی یعنی-

. بینی می بد نشی پیاده اگه کن باور. دهنده ازار مسافر به-

. نیستم من میبینه بد اونیکه ولی میشم پیاده: میداد ازار روحمو کلامش لحن

انهمزم شدم پیاده و کردم نثارش ای لعنتی دل در ، میگفت که وبیراهایی بد به توجه بی

شکایتتو اگه نیستم رامش...شد دور تمام سرعت با اتوبوس راننده و خورد صورتم به سردی باد

لبم رو لبخندی ، جاده مسیر به سپس و انداختم ابری اسمان به نگاهی بود دلگیری صبح. نکنم

. بودیم نشده دور هم خیلی پس. نگاهمه تیررس تو الوند ماشین فهمیدم وقتی نشست

تکان شد باعث اسمان رعد صدای ، کردم حرکت ماشین سمت به تندی قدمهای با

. دادم ادامه مسیرم به همچنان اما بخورم شدیدی

احساس کنارش منو بودن ش جاده به شده دوخته نگاه ، کردم توقف الوند قدمی چند در

. نمیکرد

میگرفت تعجب رنگ داشت که الوند ی خورده برگشت نگاه با من مصلحتی ی سرفه چند

بیستم تو میداد مرگ بوی که شد تنش سیاه لباسهای میخ ای لحظه که من نگاه و شد همزمان

. اومدم خودم به بلافاصله اما مرگ از بودم متنفر من که دی

Page 118: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 118

شده؟ خراب ماشینتون ؟ خوبن محترم خانواده ؟ سلامتید ؟ هستید ،خوب سلام-

کرده حالش پرسیدن خرج که ای انرژی تمام جواب در و انداخت اطراف و دور به نگاهی

: پرسید بلافاصله و کرد اکتفا ساده سلامی به بودم

؟ اومدید چی با اصلا ؟ میکنید چه اینجا شما-

. کنم کمک بهتون که شدم پیاده ، اتوبوس با نیومدم که گاری با-

؟ اتوبوس کو-

. دیگه رفت-

! ؟ رفت-

میکرد لمس رو ام سینه ی قفسه دستم حالیکه در برداشتم عقب به قدمی ترس شدت از

.بود خشن صداش چقدر ، بود کرده نصیبم تشکر جای به مهر یزدان الوند که فریادی این از

Page 119: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 119

؟ س ساخته ازت کمکی چه تو ؟ کردی خودت پیش فکری چه تو اخه-

دتن خوی این از بود افتاده جانم به لرزی. نداشت هم شدن ارام کمی قصد صداش بلند تن

. میکرد یاد بدی به الوند عصبانیت از که داشت حق بهار ، عصبانی و

دادن اهمیت اما بایسته گفتم راننده به ، کردم اشتباه انگار کنم کمک خواستم فقط من-

... مردک کرد پیاده منم سر اخر که زدم غر سرش اونقدر

؟ کنه کمک که نبود اتوبوس توی اشنایی هیچ: داد تکان سری

. ندیدم ام اشنایی کس دیراومدم من ؟ هستید عصبی انقدر چرا شما بابا ای-

؟ ممکنه مگه-

. شدم خیره الوند به بلافاصله اما بندازم اسمان به کوتاهی نگاه شد باعث رعد صدای

ممکنم نکنه کارگراش خرج بزرگ ی کارخونه یه صاحب وقتی نباشه ممکن چرا اره-

واسه اطراف این های کارخونه تمام ببینید. میشه

Page 120: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 120

کارخونه اخرین اینجاست جالبش که کارخونه این جز دارن سرویس افرادشون امد و رفت

. داره مسیرو ترین امد و رفت بد و س

یه گرفتن جای به دادم ترجیح که دارم استخدامی نیروی تا سه فقط مسیر این تو-

.کنم اضافه حقوقشون به و امد و رفت ی هزینه اضافه سرویس

. میشد ارزونتر اونجوری خب اره-

یه و دیگه خرابکاریه یه ، گزیدم لب برزخیش نگاه ،با چکید صورتم روی باران قطره چند

. دیگه گویی زیاده

اب بازم و دیگه میکردین تاخیر داشتید سرویسم اگه نداشت من حال تو فرقی بهرحال-

، نداد اهمیت حرفتون به کسی چون نبود ساخته دستتون از کمکی بازم و میومدید اتوبوس

حادثه بد ولی ندن گوش حرفم به خیلیا شاید ام معمولی ادم یه من: حرفش از گرفت لجم

. نکنه کمکت اتوبوسم ی راننده یه حتی اما باشی مهم دار کارخونه یه وقتی میشه

رد ، کرد حرکت ماشین سمت به و گرفت فاصله ازم ، گرفت بیشتری شدت اینبار باران

هی خدایا. نکرد ماشین در بستن خرج ای اراده حالیکه در نشست فرمان پشت و بازکرد رو ماشین

رده از اتوبوسش درسته ، شدم پیاده اتوبوس از خودم پای با کردم اشتباهی عجب ؟ چیزی تعارفی

خیس اینجوری و میرسوند مقصدم به که منو اما بود پاره صندلیاش اکثر روکش و بود خارج

Page 121: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 121

البته و بودند نوشته صندلیا روی مسافرا که درشتی و ریز خاطرات اون با و خودم تازه نمیشدم

. میکردم سرگرم اتوبوس ی گوشه گوشه در شده یادداشت مختلف تلفنهای شماره

دیگه شو سوار ؟بیا ایستادی بارون زیر که شی خیس میاد خوشت-

به رو صورتم گرفته شدت باران کرد، باز خودش سمت از کنارشو در و برد دست وهمزمان

تعلل پس بودم شده خیس واقعی معنای به هم و سرماداشتم احساس هم... بود گرفته ضرب

. شدم سوار بلافاصله و نکردم

. کمکتون میفرستادم رو کسی و کارخونه میرفتم بهتربود کردم عجله من ببخشید-

های بسته ، انداختم عقب های صندلی به متعجبی نگاه و اینه به دوختم نگاهمو همزمان

مشکی مهر یزدان الوند امروز اوردم خاطر به و کرد جلب را توجهم هم روی شده تلمبار خرمای

. کنم مقاومت ام دورنی کنجکاوی برابر در نتونستم ، شده پوش

؟ کرده فوت اقوامتو از کسی نکرده خدایی افتاده اتفاقی-

دهغمز تفاوتش بی نگاه کردم نگاه صورتش به و گرفتم خرما های بسته از نگاهمو همزمان

. عزیزترینمه مرگ سالگرده پانزدهمین امروز: زد لب اروم ، نگاهش غم از گرفت دلم ، شد

Page 122: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 122

مامان که سالی همون هشت و هغتاد سال به رسیدم ، کردم مرور ذهنم تو رو پانزده عدد

از پیش سال پانزده دی و بیست تو رو کی بپرسم میخواد دلم ، دی بیست روز تو درست کرد فوت

...اما داده دست

. کنه پیدا جهش جاده سمت به رو روبه از نگاهم شد باعث گوشم کنار ماشینی بوق صدای

. کرد توقف مهر یزدان ماشین کنار رنگی ابی نیسان ،

؟ اومده پیش مشکلی-

همونجا دادم ترجیح من ،اما شد پیاده ماشین از باران بارش وجود با خوشحالی با الوند

. شنیدم می نیسان ی راننده با گفتگوشو صدای ، بشینم

. شده اینجوری چرا نفهمیدم اما کردم نگاه موتورشو افتاد کار از یهو ؟ شد چی نمیدونم-

. بکنم بهش نگاه یه منم بذار-

، رسید نمی گوشم به صدایی دیگه حالا ، بست خودشو سمت ماشین در و برگشت الوند

، اورد هجوم مغزم به گذشته درشت ریزو خاطرات از موجی ، گذاشتم هم روی چشمامو اروم

و گذاشتم جاش و ازم خورد رکب پیش ی هفته که امیدی ، بود امید اصلیش نقش که خاطراتی

چرا ؟ من یا میپرسید منو حال میزد زنگ باید اون ، ازم خبره بی ازش خبرم بی س هفته یک

یستن چیزی که خبری بی سال چهار برابر در خبری بی هفته یه ؟ میپیچید بد زندگی کلاف گاهی

Page 123: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 123

گوشی کیفم های مه ته اون و زدم چنگ عصبی پاهام روی از کیفمو و کردم باز اروم چشمامو.

خونه به هفته یه این تو امید شاید میزدم زنگ یاسی به باید ، کشیدم بیرون و کردم جاخوش

و انسانم...دیگر شایدهایی و کرده فراموش شمارمو شاید ، بگه کرده فراموش یاسی و زده زنگ

از لمحا ، انداختم گوشیم ی صفحه به نگاهی ، کنم نگاه زندگی ی همه به بینانه خوش میخواد دلم

ممحک دست با پرتم حواس خاطر به شد باعث گوشی ی نداشته انتن و میخورد بهم رنگش طوسی

بد گاهی ، بمونه منتظر اینجا بود دیونه مگه الوند میداد انتن موبایل اگه خب ، بکوبم ام پیشانی به

هی مثبت دید با میتونم اما. ماجراست این عکس همیشه من رفتار و عمل بعد و کنم فکر نیست

بود؟ چی خودنمایی این از من هدف ، کنم نگاه قضیه این

دش باز ماشین درب همزمان و نشست لبم ی گوشه م احمقانه کار به کردن فکر از لبخندی

: شد نمایان الوند خیس ی چهره و

فکر چی خودتون موندم هنوز مکانیکی یه تا شه بکسل باید نمیشه درست ماشین-

شدید؟ پیاده اتوبوس از که کردین

هباش جدی انفدر ماشین مشکل نمیکردم فکر من خب: شد عصبانی باز که این خدایا وای

؟ بود ساخته ازتون کمکی چه نبود جدی اگه چیه؟ جدی مشکل معنی -

. میکردم فکری یه موقع اون مطمئنا خب-

Page 124: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 124

حرکت بهتره نشدم دیوونه تا: دوخت چشم بهم عصبی و داد مالشی شو شقیقه دست با

. کنیم

؟ کارخونه میریم-

. شهر سمت میریم ، کنیم چیکار کارخونه: داد بیرون نفسشو پرحرص

؟ کنم چیکار باید من-

یه که و کن تقسیم کارگرا بین کارخونه ببر خرماهارو این ، میکنم ت پیاده اژانس یه در-

. بخونن م فاتحه

. انداختم بیرون به نگاهی اخم پر و نداشتم دوست دستوریشو لحن

. بستم و طناب و شد تموم اقا-

.کنید حرکت شماام میکنم خلاص و ماشین من پس ، دنکنه درد دستتون-

. اقا باشه-

Page 125: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 125

فراموش زود و بود شده بارون خیس که صورتی و تن دیدن از سوخت دلم ، شد سوار الوند

ای برگه و یردم دست انداختم کاغذی دستمال ی جعبه و روم روبه به نگاهی ، تندیشو کردم

. دادم قرار صورتش مقابل و کشیدم بیرون

. بفرمایید-

. برمیدارم خودم بخوام: داد جواب العملی عکس هرگونه بدون

. داد تکیه ماشین فرمان به رو سرش همزمان و

. کنید پاک و صورتتون رو اب چیک چیک اون حداقل نشدین خیس مگه بابا ای-

: گرفت حرفی بی و دستمال و کرد بلند نرم رو سرش ، کرد م چهره ی روانه کوتاهی نگاه

؟ شد خراب ماشینتون چرا نفهمیدید میگم -

.نه-

Page 126: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 126

؟ باشه شده خراب همینجوری ماشین این میشه مگه خب-

. نه-

؟ دارید شک کسی به-

. نه-

سکوت ش کلافه ی قیافه دیدن امابا خوردی نه قرص میگفتم و میزدم داد میخواست دلم

کم خاطر به اون خودم نظر به چند هر ، بود من های گویی زیاده گیش کلافه عامل شک بی ، کردم

. پرسیدم عادی سوال تا چند فقط من که چرا کرده برداشتی چنین حرفیش

با ، بچرخونه ماشینشو فرمان کمی شد مجبور الوند و پیچید شهر ورودی در نیسان

صلهبلافا نیسان ی راننده و گذاشت بوق روی رو دستش تلفنی تاکسی یک نزدیکی به رسیدن

. شد پیاده الوند با همزمان و کرد متوقف رو نیسان

داخل رو خرما های بسته و کرد باز رو ماشینش عقب درب الوند کوتاهی زمان گذشت با

درب و بست را ماشین عقب درب خرماها انتقال کار رسیدن پایان به با و داد قرار اژانس ماشین

: گشود را جلو

Page 127: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 127

پخش تو میکنید لطف شماام ببره خرمارو های بسته که گرفتم تاکسی یه ببخشید-

. کنید کمک خرماها

اینم . کنه سرزنشم نمیتونست دیگه اونم میکردم کمک رییس اقای به من بهتر این از چی

و درست خرماهارو باید ماشینش کردن درست به کردن کمک از بزگتر حتی دیگه بزرگه کار یه

بود این من قصد فهمیدم رو خودنماییم از هدفم تازه ، باشه راضی ازم که کنم پخش حسابی

انگار ولی قبلیمو کار ی قضیه کنم مالی ماست که بدم نشون موجه و خوب الوند جلوی رو خودم

: زدم ،لبخندی شد برعکس

. کنم کمکتون میشم خوشحال-

***

از و بردیم اداری بخش داخل رو خرما های بسته کارخونه نگهبان شریفی اقای کمک با

ربها روبه و انداختم ساعت به نگاهی خرماها پخش از بعد. کنه کمم خرماها پخش تو خواستم بهار

: گفتم

. برسیم کارمون به بریم بهتره-

ظهر دوازده کارخونه دی و بیست همیشه میگه سعید ، ظهره دوازده نزدیکه دیگه-

. هاشون خونه میرن زودتر همه روز این تو الوند دستور به و میشه تعطیل

Page 128: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 128

؟ چرا: میپرسم کنجکاو

. باباشه فوت سالگرده امروز میدونم فقط نمیدونم منم دلیلشو-

اولیه صاحب مهر یزدان جمشید ، کشتن باباشو میگه سعید: اورد تر پایین رو صداش

. کارخونه

خاک خاطرات تو بود اشنا زیادی که جمشید نام و کشتن واژه از لرزید دلیل بی تنم

. ذهنم ی گذشته خورده

یاسی هک اونقدر ، بود انداخته جونمون به ترس قبرستان سنگین سکوت و نبود شنبه پنج

: گرفت دست تو محکم دستامو مدعی

؟ اینحوریه چرا اینجا رامش-

. همین خلوته-

؟ سراغمون بیاد ها مرده این از یکی نمیترسی! ؟ همین-

Page 129: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 129

ربیشت من ولی: کردم قبرستان گوشه شمشادهای از یکی پشت جوانی پسر به ای اشاره

. میترسم ها زنده از

؟ میکنه چیکار داره پسره اون-

. میکنه تزریق داره داره اعتیاد: زدم خندی تلخ

رد را تنم فشار این از ناشی دردی و داد فشار دستانم کف را ناخنش ترس از اینبار یاسی

. بده تذکر بهش نیست کی هیچ یعنی: ندهد دست از را ارامشش خواهرکم که نزدم دم و برگرفت

م همه بساطه همین اینجا هفته روزای ی بقیه شلوغه اینجا که شنبه پنج غیرروزای-

نهمی و بیماره معتاد میسازه شعار یه میاد دولت نیست مهم براشون اما شهرداری ، پلیس میدونن

ایه کننده توزیع و تولید مهمتر همه از نه معتاداس کردن جمع دنبال نه حمایتش اخره میشه این

. مواد

. بنداز قبره اون به نگاه یه رامش میگم-

Page 130: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 130

یه برق و پرزرق نمای ، دوختم چشم میکرد اشاره یاسی که جایی به و اوردم بالا و سرم

اندهپوش گنبد شکل به فلزی سایبانی با رو قبر ،بالای کرد نمایی خود چشمام جلوی شیک قبر

: کشید اروم و دستم یاسی ، بودن

کیه؟ قبره ببینیم بریم بیا -

بود دهش سنگین زیادی تنم ،شاید ایستاد پاهایم ای لحظه اما رفتیم تر نزدیک دنبالش به

به وارش زمزمه صدای ، نمیدید منو خوشبختانه و بود زیر سرش و میشناختم که ادمی دیدن از

:رسید می گوش به وضوح

به روز اون میدم قول کرد خواهم اینکارم و میکنم پیدا قاتلتو روز یه خوردم قسم بابا-

. نمیگذرم خونش از عنوان هیچ

نزد مد که بود یاسی اینبار و دادم فشار رو یاسی دست کف ناخنهام با با که بودم من اینبار

: زدم لب اروم صدایی با. میکشید که دردی از

. بریم ندیدمون تا بهتره-

؟ کیه اون مگه-

Page 131: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 131

. مهر یزدان الوند-

کارخونتون ارومرییس: گفت میشد کشیده دنبالم به حالیکه در و کشید بلندی هیع

قاتلش عنوان به و خودم برم خواستم و سوخت دلم که اونقدر ، باباش قاتل از داره کینه ؟چقدر

. شد کم هاش کینه از کمی بشر این شاید کنم معرفی

. دیگه بریم بیا ، نمیاد خوشم نزن حرف الکی-

. شد فرجی شاید میزدم گپ یه باهاش میرفتم میذاشتی حداقل بابا خب-

. ش جمله ننشستن دل به سر از حرفش بودن نامربوط از نه کردم نگاهش اخم پر و تند

... میکنه فکر ندونه کسی بابا باشه-

. ندارم حوصله یاسی: حرفش وسط پریدم

چی؟ مامان پس-

. برمیگردیم شنبه پنج-

Page 132: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 132

***

مدمیو پیش کم ، انداختم رفته فکر تو یاسی به نگاهی و دادم قرار کیفم توی و وسایلم

. کنه حرفی کم و باشه درگیر فکرش یاسی

؟ شده چی-

؟ نمیشه عصبانی رییست مطمئنی: اورد بالا سرشو

. بفهمه که نیست قرار-

. میترسم چرا نمیدونم-

کاغذ ی برگه و دی سی مقداری و کشید بیرون رو لباسها کمد کشوی و شد بلند جا از

:گرفت سمتم به و کشید بیرون

Page 133: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 133

تایپ ومقدارش یه داشتی وقت اگه تو بیام دیر و نکنم وقت خیلی ممکنه ، بگیر رو اینا بیا-

بین و ها برگه تو قسمتا اون به رسیدی هست عکس تا چند باشه پیشت هام دی سی این و کن

. شه گذاشته تصویر کدوم باید کردم اشاره ها نوشته

و افتاد لرزه به کیفم ، شدم خارج خانه از سرعت به و پاشیدم صورتش به لبخندی

، دمکشی پوفی امید اسم دیدن با ، کردم خارج کیفم از رو گوشی یاسمن تماس خیال به بلافاصله

ایدش ، داره واجبی کار شاید کردم فکر اما برگردونم قبلیش جای سر به رو گوشی دوباره خواستم

تفاوت بی ادم من ، داره نیاز کمک به ای دیگه کس شاید ، داره لازم کمکی شاید ، داره مشکلی

. شد وصل ارتباط و داد فشار رو تماس دکمه دستم پس ، نیستم اشنا نا و اشنا کنار از گذشتن

***

و بود یک نزدیک ساعت ، انداختم گوشیم ساعت به نگاهی امید حرفهای فکر تو غرق

. گرفتم شو شماره ی ،بلافاصله بود نیومده همچنان یاسی

و دادم بهت که هایی برگه و ها دی سی تمام بزنم زنگ بهت رفت یادم ببخشید اخ اخ-

. اوردم گیر بهتر جای یه کارخونه بیام نیست لازم تحقیقم واسه ، خونه بیار شب کنار بذار

. شد باز محکم اتاق درب که کجا بگم اومدم

Page 134: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 134

و اومد بالا من ی ترسیده نگاه ، شدم بلند صندلی روی از زده وحشت ، شد باز شدت با در

اون روی من بار حسرت نگاه و شد زمین پخش و نیاورد دستامو لرزش تاب دستم توی گوشی

نشست داغون طوسی

کجاست؟ مرادی اقای-

و الوند عصبانیه ی چهره به دوختم چشم زده ،بهت میکوبید وار دیوانه ترس شدت از قلبم

و زد موهاش به چنگی پرخشم ، اومد بالا بلافاصله و نشست گوشی روی ای لحظه هم اون نگاه

:کرد فروکش بازدم و دم این از صداش تن و داد بیرون پرصدا نفسشو

؟ نیستن مرادی اقای-

: دادم سرتکان نه معنی به

؟ اومده امروز اصلا-

زود.. خیلی.. خ ولی.. اومد: زدم لب بریده بریده و سختی به و دادم قورت و دهانم اب

. رفت

بیارم گیرش باید: گفت وار زمزمه

Page 135: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 135

ارومی نفس حضورش به توجه بی ، چرخاند مرادی میز ی گوشه و گوشه و نگاهش و

رخاط به گرفتم عزا نشده اروم هنوز...کنه پیدا ارامش قلبم نامیزان ضربان این کمی تا کشیدم

میخ چشمام جفت اما کنم جمع رو گوشی ی لاشه تا شدم خم و ام گوشی داغون روز و حال

بود اتاق از خروج حال در الوند اومد بالا ،نگاهم داشت قرار میز روی که شد مرادی گوشی دستگاه

. بدم قرار جامونده گوشی جریان در و الوند زودتر که کردم خرج عجله شده، دستپاچه من و

... مهر یزدان اقای: زدم داد همزمان و کردم تند پا

از و تعادلم و کامپیوتر کیس کابل سیم به کرد گیر پاهام حواس پرتی و غفلت یه تو اما

صدای...میز اهنی پای زیر موند دستام و شدیم زمین نقش کامپیوتر میز کل و خودم و دادم دست

مامچش پلک و پرید تنم حس و شد حبس سینه تو نفسم و پیچید اتاق فضای کل تو دردم فریاد

.. بودم مانده حرکت بی کردنش خلاص از درمانده من و میز زیر مونده هنور دستم. افتاد هم روی

؟ خوبه حالت-

. دیدم خودم به رو الوند نگران نگاه ، کردم باز هم از سختی به و چشمام

... دستم-

Page 136: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 136

چپش دست با و کرد بلند رو میز ی پایه راستش دست با...نشست کنارم حرفی هیچ بی

خشپ دستم انگشتان میان خون و بود بربده دستمو میز ی پایه تیز لبه ، کشید بیرون دستمو

دستم حرکتی هیچ بی! ؟ خون این... انداختم م شده سرخ دست به نگاهی بهت با ، بود شده

جیبش از رو دستمالی ی برگه و گذاشت زمین روی اروم و میز ی پایه الوند، دست تو بود مونده

ردمک دستاش حرکت به نگاهی متعجب ، کرد دستم کف خون کردن پاک به شروع و کشید بیرون

به همچنان اون و کشیدم می نفس میان در یکی بهت شدت از دوختم چشم صورتش به سپس و

و اورد بالا ناگهانی رو سرش ، نگاهش داشت ،اخم صورتش خیره همچنان من و بود مشغول کارش

رمگ ، افتاد زیر به سرم و گزیدم لب شرمندگی حس از پر کرد غافلگیر مو خیره نگاه نگاهش با

. میکرد تند رو تبم بیشتر صورتم روی اون نگاه سنگینی و میکردم حس رو صورتم شدن

لیخی که نیاوردم تاب ، میشد بیشتر و بیشتر بریدگی جای و دستم روی دستمال فشار

: کشیدم بیرون و دستم تند که اونقدر نزنم دم

. مهر یزدان اقای میکنه دردم-

از حرفی بی و شد بلند جاش از ناگهانی بود صورتش مهمون هنوز که اخمی با الوند اما

. کردم تعقیب چشم با رفتنشو رد معمول غیر حرکت این مات من و شد خارج اتاق

تو کرده نفوذ سوزش از کنم کم تا و دستم کردم مشت ناچار به و میسوخت دستم کف

.بود نیومده بند بریدگی خون و بود انگشتام روی خون رد هنوز. تنم سلولای

؟ رامش کردی منفجر ؟بمب خبره چه اینجا-

Page 137: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 137

هب کرد گیر پام: شدم بلند جا از سختی به و دوختم چشم بهار به گنگ و اوردم بالا و سرم

... بعدشم و میز به خوردم و سیم

. کنیم جمعش نیومده کسی تا بهتره بیا نمیکنی؟ جمع حواستو چرا بابا ای-

اون به خوران تلو تلو و انداختم مرادی اقای میز روی کاغذی دستمال ی جعبه به نگاهی

اقای تلفن گوشی روی خورد سر نگاهم حال همان در و کشیدم بیرون ای برگه ، رفتم سمت

،نگاهم بگیرم کمک بهاره از بود بهتر شاید ، کنم اگاهش گوشی وجود از نشد هم اخر ، مرادی

بود سالم که چپم دست با ، بود داده قرار جاش سر در و بود کرده بلند رو میز بهاره سمت چرخید

.دادم قرار مقابلش و گوشی و کردم حرکت بهاره سمت به و زدم چنگ و میز روی گوشی

؟ مهر یزدان اقای بدی میبری اینو-

؟ شده چی دستت: کرد نگاهم گیج بهاره

به انتقالش و خون بودن جاری به نبود حواسم ، کردم نگاه چپم دست روی خون رد به

. چپم دست

میبری؟ ، خوبه الانم ، برید نیست هیچی-

Page 138: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 138

؟ کیه گوشیه این اونوقت-

و کردم عجله مهر یزدان اقای به رسوندنش و گوشی همین برداشتن واسه. مرادی اقای-

. افتاد اتفاق این

چیزی به دست پس: گرفت ازم رو وگوشی زد لبخندی و انداخت خونیم دست به نگاهی

. برمیگردم زود که نزن

برگه و دی سی به خورد چشمم و انداختم برهم و درهم زمین به نگاهی بهاره خروج با

رو ها ورقه کردم جمع رو یاسی وسایل چپ دست با و نشستم زمین روی.یاسی شده پخش های

برگه تا چرخاندم اطراف به و نگاهم و برداشتم و هم کنار افتاده دی سی هردو و گذاشتم هم روی

ذهنم به هرچه بود؟ کجا دیگه دی سی این ؟ دیگه دی سی یک به خورد چشمم که جانمونه ای

دبو داده قرار وسایلش داخل یاسی که بود رنگ سفید دی سی دوتا فقط خاطرم تو میاوردم فشار

بی ، دوتا اون کنار گذاشتم رو دی سی و بردم دست ، بود نااشنا زیادی مشکی رو دی سی این و

میزم رو و کارم محل تو نمیومد یادم چون بودم نشده متوجهش من که بود یاسی مال اینم شک

. باشم داشته دی سی

. بیام تا نزن چیزی به دست نگفتم مگه دختر..ا-

؟ بهش دادی ؟ شد چی-

Page 139: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 139

داره کارخونه که میدونی. گرفتاره خیلی روزا این بیچاره نبود خودش سعید به دادم-

. میشه ورشکست

؟ چی-

ماا بانک رهن تو موند شون خونه سند و گرفتن سنگین وام یه افتاد اتفاق این پارسالم-

.کنن کاری یه باید حالا بدن و اقساط نتونستن

؟ کاری چه-

. ندارن ای دیگه چیزی خونه اون و ماشین جز نمیدونم-

. پولدارن خیلی میکردم فکر-

...اما بودن-

؟ چی اما: دوختم چشم لباش به منتظر

Page 140: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 140

. نمیدونم اماشو-

؟ نداره شریک مگه-

. چندن چند شریکش با نمیدونم: انداخت بالا ای شانه

. کردم شانسم نثار لعنتی دردل

***

از دست توی ای حوله با بابا ، اومدم بیرون اتاق از و دادم قرار اتاقمون توی و یاسی وسایل

.اومد بیرون حمام

.بابا سلام-

. گلم دختر سلام-

؟ دخترم اومدی کی-

Page 141: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 141

.بوسید پیشانیمو همیشه مثل کردم، بغلش اروم و کردم حرکت سمتش به

؟ کجاست ،یاسی رسیدم تازه-

. دستشوییه-

. روشنه دستشویی چراغ دیدم میومدم حیاط تو از اهان-

. دارم هردوتون با مهم کار یه کن خبرم اومد که یاسی جان رامش-

وسایل به چشمم. کردم حرکت اتاقم سمت به حرف بی و پاشیدم صورتش به لبخندی

لبم روی یاداوری این از لبخندی و شدن تداعی چشمام جلوی امروز اتفاقات خورد که یاسی

کف ، شم اتفاقات اون باعث و چیز همه به بزنم گند راحت انقدر میتونستم من فقط ، نشست

بود هگرفت و دستام الوند ، بود اومده بند خونش که بودمش گرفته سفت اونقدر اوردم بالا و دستم

. نشست تنم به گرما از حجمی خاطره این از ؟ بود کرده کمک بهم و

اومدی؟ کی سلام-

Page 142: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 142

. اومدم الان: پریدم جا از یاسی ناگهانی حضور این از باترس

دو ساعتی ؟ شده باز سرکوچه نت کافی یه دیدی: انداخت وسایلش به نگاهی یاسمن

صرف به اونجا برم الافی ساعت چند و شما ی کارخونه به اومدن جای به کردم فکر میگیره تومان

. ارزه می ش هزینه

. خوبیه فکر اهان-

!خوبه؟ حالت-

:داد ادامه من حال خیال بی یاسمن اما ، کردم نگاهش لبخند با و کردم ای سرفه

ستادا چندتا گیر دانشگاه میرم گفتم که ندارم شانس کرده م کلافه دیگه دانشگاهم این-

ستادا موافق ما دانشگاه سیستم من شانس از میشه باز یکیشون با بختم بلاخره و میفتم مجرد

. واژه این به دارم الرژی دیدم پیرمرد بس از یعنی مجربه

؟ مجرب چه باشه مجرد چه داره فرقی چه حالا-

؟ نداره فرق-

Page 143: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 143

. که بهتره شو مجربه اون زن برو... نه-

کنم امتحان مجردا رو شانسمو دومم بخت تو میتونم میمیره زود نیست فکری بد اونم-

. میمونه واسم ام اولی شوی پولای تازه

؟ شود چه: زدم چشمکی

. خندید سرخوش و بلند یاسمن و

نمیاین؟ چرا شماها کجایین دخترا-

کارمون بابا وای: پریدیم جا از هردو یاسی منو رسید می گوش به هال داخل از بابا صدای

. داشت

. زود بریم بیا-

دبو دوخته چشم پشتی به داده تکیه بابا رفتیم هال سمت به دو هر و کردیم خرج عجله

. نشستیم کنارش و رفتیم اروم ، اتاقمون در به

Page 144: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 144

. رفت یادمون بابایی ببخش-

. ها بچه میاد پیش: زد لبخندی

. شده پیدا واسم خواستگار نکنه ؟ بابا داری کارمون چی: پرسید زده ذوق یاسمن

بهتره کنم سکوت من نمیکنی رعایت رو حیا و شرم خودت دیگه: داد تکون سری بابا

... بابا: گفت معترض یاسی

مخبر بگم زودتر بهتره دارم عجله چون متاسفانه بده فرصت دقیقه چند یه جان یاسمن-

چیه

یمبر اینجا از باید کنید جمع و وسایلتون: زد لب خونسرد خیلی و اورد تر پایین صداشو

...

بابا سمت چرخاندیم سر همزمان و شد قفل هم به کوتاه ای لحظه یاسی منو زده بهت نگاه

: گفت بلند و کشدار اومد خودش به من از زودتر ،یاسی

Page 145: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 145

؟ چرا-

اب بود مماس کاملا پشتش حالا کرد جا جابه رو خودش کمی و کرد مصلحتی ای سرفه بابا

:بود زده لم بهش که ای پشتی

. میکنن مکان نقل اینجا به جدیدش صاحبای زودی به و فروختم رو خونه-

... چی: بابا حرف داشت ،شوک پیچید خونه هال توی همزمان یاسی منو صدای

... میشد فروخته باید چون فروختم رو خونه-

؟ چرا اخه-

نپرسین؟ چراشو میشه-

همیشه: زدم لب اروم ؟ نبود بزرگ اتفاق این دلیل دنبال میشد یعنی رفت هم تو اخمام

مهم میخوام معذرت نداره اتاق خیلی نیست مهم سازه قدیمی خونمون نیست مهم میکردم فکر

وزس تو درسر کلی باید طویلش حیاط از شدن رد و زمستون تو دستشویی به رفتن واسه نیست

Page 146: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 146

محل به تو خوب خونه یه ساکن ما که اینه مهمه چیزیکه ، کنی تحمل زدن یخ و بکشی سرما

. سرمون بالا سقفی بودن به بود خوش ما دل ، خوبیم

رفتگ فاصله کشید بلندی اه که وجودش تو مونده ی گذشته تلخی یا بود من حرفای تاثیر

. میکرد سنگینی قلبم رو سقف این بودن ای عاریه درد: کرد زمزمه اروم و پشتی از

؟ چیه منظورتون-

شنیده بابا زبان از که حرفا این حس میکردم احساس من و میزد حرف گذشته تو غرق

.س گذشته و حال بین ما میشد

وت موقع اون بود سرمون بالای سقف یه نبودن همه از بدتر و داشتم مالی مشکلات کلی-

داد رو خونه این کلید دارم مشکلات چقدر فهمید وقتی مهر یزدان خانم و میکردم کار کارخونه

مباز اما داد رو اینجا فروش پیشنهاد داشتن مالی مشکل که قبل سال کنم زندگی توش تا بهم

اینجارو فروش پیشنهاد و دارن مشکل اونا فهمیدم که بودم خودم اینبار امسال و شد پشیمون

کنه پیدا واسمون رو جا یه خودش اینکه شرط به ولی نکرد موافقت اولش مهر یزدان خانم دادم

. شد راضی

نییع ، بودم دوخته چشم خونسردش ظاهر به باز نیمه دهانی با بابا نامفهموم حرفهای گیج

؟ نیست هضم قابل خیلی میکنه تعریف که اونچه نمیکرد درک

Page 147: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 147

؟ بهتون داد رو خونه این... مهر یزدان خانم چرا-

این به میزد دامن بابا سکوت و میزد موج میاورد زبان به که ای واژه واژه تو یاسی تردید

. تردید

ربهگ ؟هیچ درسته ، بوده شما جانب از لطفی قبال در لطفش این حتما داشته دلیلی لابد-

. نمیگیره موش خدا رضای محض ای

هکرد ش عصبی یاسی حرف اما شه عصبانی میومد پیش کم خیلی ، یاسی سر غرید بابا

: بود

باید زود یا دیر خونه این ، گربه بدبخت زن اون نه موشم من نه ، دختر دیگه بسه-

. نباشه حرف ام دیگه گردوندم برش من و اصلیش صاحب سر میشد برگردونده

زدهن حرفی واقعا نباشه حرف دیگه میگه بابا وقتی که بگیرم و زبانم جلوی داشتم سعی

ات دو داشت که بود ذهنیم معادلات ها ناارامی این دلیل و نمیاورد طاقت دل این و نمیشد اما باشم

بود کامل معادله اول طرف ، داشت کردنش حل به سعی و مینوشت تساوی یه طرف دو تو معادله

باید دوم طرف کردن پیدا واسه بود مجهول دوم طرف هنوز اما مهر یزدان خانم ی علاوه به بابا

داشتم زیادی شاید ؟ شده چم من زدم پس و ذهنم میگشتم، حل راه دنبال و میکردم تلاش کمی

. هم به نامربوط چیزای ربط واسه میکردم تلاش

Page 148: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 148

عاریه روسرمون سقف بدونیم نبود این ما حق بابا سکوته بودن دخترت از ما حق یعنی-

؟ نداره دلخوشی داراییمون تنها این که س

؟ میکنید اعتماد بهم کجا تا بدونم میخواد دلم هامه، بچه اعتماد بودن پدر از من حق نه-

... باباتونم کجا تا

. همیشه تا: گفت اروم یاسی

یدکن اعتماد بهم قرص و محکم یاسی ی همیشه تا این ارومی به نه کنید اعتماد بهم پس-

من های بچه فقط شما ، دوتاست شما عشق به م زنده اگه که هردوتونه نفس بند من نفس که

؟ دارید شک بهم ، منید کس همه نیستید

. بابا نه معلومه-

یرونب پاکتش تو از سیگار یه گرفت جاشو غم بلافاصله اما ، نشست بابا لب روی لبخندی

و بد الح یه یعنی این و برد پناه اتاقش به و کرد روشن سیگار رفتن حین ، شد بلند جا از و کشید

. تلخ

: سمتم برگشت شده جمع ای لوچه و لب با یاسی

Page 149: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 149

مامان فوت سالگرد تو فقط اما میکشه سیگار میدونم ؟ زد داد ؟ شده اینجوری چرا بابا-

...امروز اما میکشید سیگار ماهام جلو

. نمیگه بهمون بابا که هست چیزی یه وسط این میگم من-

. مهربونه خیلی که بابا اما-

دونیمب باید ما و بدونیم ما رو چیزی یه نمیخواد بابا میگم نامهربونه بابا نگفتم من یاسی-

؟ چیه اون

؟ باشه چیز اون ندونستن تو صلاحمون اگه-

؟ ندونستنه تو صلاحی چه نزن مسخره حرفای-

. ندونیم بهتره یعنی نمیگه بابا اینکه-

چی؟ مامان مورد در-

. بدونیم باید اونو-

Page 150: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 150

...بابا واگه-

. بزنیم حرف مامان مورد در بیا-

دروغ و راست بین داشت احساسم و بود بابا اتاق در به نوزه نگاهم ، زدم تلخی لبخندی

. شد مشت دستم ، کامل اعتماد از میگرفت فاصله داشت میشد جا جابه بابا حرفای

و ها شنبه پنج فقط من ، اونجا بریم باید ادرس یه ، کرده پیدا اطلاعاتی یه واسم امید -

. میکنیم شروع شنبه پنج همین از ،پس دارم وقت ها جمعه

؟ کنیم شروع رو چی-

. مامان ی گذشته مورد در کامل جستجوی-

؟ بریم باید کجا اونوقت-

؟ دیگه میای ، میشه ازاد لحظه اون از وقتم تعطیله کارخونه دوازده شنبه پنج-

Page 151: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 151

؟ بریم باید کجا میگم توام با: داد تکون صورتم جلوی دستشو یاسی

میسوخت زخم جای ، کردم باز شدمو مشت دست و اومدم بیرون امید حرفای باقی فکر از

که ای قدیمی محل: زدم لب اروم ، اومده بند میکردم فکر لعنتی ، بود شده تازه خون از ردی و

. بودن ساکن اونجا بابا و مامان

پشت درست ، بودیم ایستاده قدیمی عمارتی رنگ مشکی درب پشت بابا و یاسی ، من

گذشته اون از کندم دل مبهم حسی با من و بود جامونده سوال و خاطره کلی و بچگیمون سرمون

ارتباط خونه این ادمای ، شه نصیبمون خونه این ادمای از و خونه این تو قراره چی بفهمم که

هک لرزانش دستای چرخید بابا سمت به سرگردانم نگاه ، من ی خونه ادمای با داشتند مستقیمی

: کرد جلب توجهم میکرد لمس رو در زنگ داشت

... بابا کن صبر -

. رفت درهم ابروهاش گره و اومد پایین تند دستش

مبابا چون اومدم اما کنم زندگی نمیشناسم که ادمایی بین اینجا بیام نیست رضا دلم-

باورمه ی همه چون میکنم اعتماد کن اعتماد میگه وقتی کن اعتماد گفته

؟ هست اطمینان حرفات پشت.. من باور ی همه: بابا چشمای تو انداختم چشم

Page 152: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 152

: داد فشار رو خونه زنگ محکم و نمیلرزید اینبار کرد بلند و دستش بابا

. منن ایمان ادماش که ای خونه تو میارم و میگیرم هام بچه دست که دارم اطمینان-

بزرگ بندازم یادش بزنم حرف اومدم ، داد دست بهم بودن کودک حس بچه گفت بابا وقتی

.. زد گزن و نلرزید اینبار که دستی... گرفتم بابا دست از و نگاهم ، کرد ساکتم شده باز در اما شدم

با ارتباطشون و خونه این ادمای مورد در من حس و محکمش و بم صدای بابا دست نلرزیدن

که درختانی با سرد و خشک عمارتی ، خونه اون تو گذاشتن قدم واسه داشتم تردید... گذشته

بودند، ایستاده عریان و استوار

ریشه رگو ایستاده درختان این ، میمیرند ایستاده درختها اخه بودند مرده درختاش شاید

زمان گذر در و بودن مرده عمارت این کهنگی بار زیر یا بهار تو میکشیدن نفس ؟ هنوز داشتن

میگه وقتی ، شومه کلاغ میگن ، انداخت جونم تو ترس کلاغی قار قار صدای ، میشدند پوسیده

هم من ذهن حتی... ذهنم تو کرده رخنه خرافات به زدم پوزخندی ، ها نحسی از میده خبر قارقار

میشدند پوسیده بعد و میمردن درختان مثل هم خرافات کاش ، میشد خرافات این درگیر گاهی

تمیدونس شاید. بود کننده نابود مرگ از قبل پوسیدگی این و میشدند پوسیده اول خرافات اما

کنه نابود باید میشه نابود داره که حالا

نابودی مرز تا و کشاند چالش به بارها و بارها و امید و من زندگی که بود خرافات همین و

. نمیرند هرگز خرافات شاید و کشاند

Page 153: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 153

ی دسته کردنش مرتب خیال بی افتاد ارنجم روی و خورد سر م شونه روی از کیفم

چرخهای ارام صدای به سپردم گوش و کردم تند قدم بابا دنبال به و گرفتم تر محکم و چمدانم

قدم عمارت تماشای در غرق و کنارمن یاسی و عمارت رنگ طوسی سنگفرشهای رو چمدان

. برمیداشت

رو اشنایی ردی تا کردم تیز چشم من و بود ما به شدن نزدیک حال در سرعت به مردی

. بابا سال و سن هم درست مردی. تر اشنا نا البته و میشد نزدیکتر مرد... کنم کشف زودتر

. اومدی خوش ؟ اینجاست کی ببین به به-

. دوستانه و محکم کشید اغوش در رو با با گشاده رویی با

. مرد بود شده تنگ برات دلم خیلی-

؟ ندیدی منو چندساله انگار میگه جوری یه-

.. ندیدمت گذشته مثل ساله چند-

توق بعد به این از: زد پشتش به ارام ای ضربه دستش با بابا و امد زبان به پرحسرت مرد

. داریم زیاد بودن باهم واسه

Page 154: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 154

؟ نمیکنی معرفی جان افشار: بابا از گرفت فاصله کمی و زد پرعطوفتی لبخند مرد

: کرد معرفی به شروع غرور با و چرخاند یاسی منو صورت روی تحسینشو پر نگاه بابا

و دخترام یاسی و رامش-

دوست مهر یزدان حبیب: داد تغییر بود دیروزش اشنای که مردی سمت به دستشو جهت

. ام صمیمی رفیق و

بربم ها مهر یزدان ی خانه به بود قرار وقتی طبعا ، مرد این اشنای شهرت از نخوردم جا

هرم یزدان الوند با مرد این نسبت فهمیدن مشتاق من و بود خانوادگی نام تشابه این دنبال باید

. کردم خوشبختی اظهار و زدم بخشی رضایت لبخند

. بشید اشنا پسرم و خانمم با بیاین زودتر بهتره ، اومدید خوش -

و اتفاق یه میشد ، اسونه الوند با شدن رو روبه کردم فکر ، پسرم ی واژه از لرزید دلم بند

شدن رو روبه این واسه داشتم ضعف حالا اما ، وقته چند برخوردای این تمام پشت عادی برخورد

!؟ نبود اون ی خونه اینجا مگه ولی نداشت؟ پدر که اون ؟ الونده پسر اون کردم فکر چرا اصلا...

Page 155: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 155

هدیگ مرد این: گفت لب زیر و اروم یاسی ، برداشتم قدم یاسی کنار مطمئن نا قدمهایی با

. بوده نزدیک بابا به زیادی انگار اما نمیشناسیمش ما جالبه ؟ کیه

؟ شده دوریشون باعث چی ارومتربدونم کنجکاوم من و اره: گفتم اون از ارومتر

یه ، سیاه دیگری و داشته سفید نمای یکی ، انداختم روبه دو به نگاهی کردم بلند و سرم

، حالام تو میشد اولی ی تجربه که حالی اذت به امیخته ای دلشوره ، زد چنگ و دلم دلشوره حس

ااق ام درونی تمایل برخلاف اما رنگ سفید ساختمان سمت به میکشوند منو عجیب ی جاذبه یه

ساختمان اون از گرفتم نگاه حسرت پر من و برداشتم قدم رنگ سیاه عمارت سمت به حبیب

. جذاب

، انداخت حونم به رو بدی حس دوباره کلاغ قار قار صدای

واکنش این از زده شوک یاسی ، زدم چنگ یاسی بازوی به و کردم رها و چمدان که اونقدر

. دادم تکان هیچی معنی به سری توجیم بی رفتار از مونده در من و خواست توضیح نگاهش با

. شده سفید دیوار گچ مثل صورتت رنگ شده چیزی یه رامش: ایستاد نگران اما یاسمن

؟ ایستادید چرا دخترا شده چی-

Page 156: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 156

هیچی: بود نشدنی محو لباش رو نشسته ی خنده انداختم شادش ظاهر و بابا به نگاهی

. تو بریم بابا

باز با من قلب و کشید رو در دستگیره و برد دست مرد و رفتیم بالا رو عمارت های پله

. گرفت یاس رنگ حبیب اقا پسر و زن دیدن با احساسم تمام و گرفت ضربان درب شدن

. رامبد پسرم و شعله همسرم -

نمت اما ببینمش شاید تا چرخاندم نگاه... الوند ندیدن... و یاس این معنی میدونستم من و

مهمان و محبت جواب و زدم لبخند اومدم خودم به خانم شعله مهربان اغوش تو شد کشیده

احوالپرسی تکمون تک با مادرش ار تبعیت به نیز رامبد. میگشت هنوز نگاهم اما دادم نوازیشو

کرد خداحافظی جمع از کارش ی بهانه به بلافاصله اما داد نشان خودش از رو معقولی رفتار و کرد

: گفت ارام یاسی که بود نرفته بیرون خونه در از هنوز و

؟ کرد همچی چرا این وا-

مهندس و میکنه زندگی شهر از خارج جان رامبد: شنید صداشو اقا حبیب حادثه بد از

. کرده ردیف مزرعه خودش واسه و کشاورزیه

شتحسین به گویان ماشاالله بابا اما انداختم زیر سربه کرده سکوت من و شد سرخ یاسی

. پرداخت

Page 157: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 157

. اینجا بیان الوندم و مینا به بدم خبر یه بذار جان افشار راستی -

... قلبم ضربان به بخشیدن شدت برای بود کافی الوند نام تنها و

کسلو وسایل و قیمت گران فرشهای تابلو از نگاه و دادم لم رنگ طلایی سلطنتی مبل روی

... ابریشمی قالی گلهایی به دوختم چشم و گرفتم خونه چیدمان در رفته کار به

... اومد یادم چیزی یه رامش راستی-

. بفرمایید نکنید تعارف ؟ نمیخورید چیزی چرا-

چسبید می قهوه یه گرمای ، شدم خیره میز روی ی نقره سینی به و گرفتم یاسی از نگاه

و اباب مابین شده بدل رو حرفهای به توجه بی و خانم شعله نگاه سنگینی زیر... سرد هوای این تو

... داشتم دوست شیرینشو همیشه من و بود تلخ کردم مزه مزه مو قهوه ش دیرینه ظاهرا دوست

؟ نمیکنه نگاه زیادی نظرت به! نگاهش خانم شعله این رامش-

Page 158: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 158

هروب زن به و کردم سربلند...میزد تلخی به دهانم طعم و بود بدمزه گذاشتم میز روی قهوه

زیر به و نگاهم و زدم لبخندی... زد لبخند و شد نگاهم ی متوجه بلافاصله ، انداختم نگاهی روم

: کرم زمزمه اروم انداختم

! داره برقی چه چشماش-

داره کن نگاهش خدا تورو ، ش خونه تو اومدن بهشتی حوریه دوتا باشه داشته بایدم-

. رامبد اون های معشوقه میشیم کن فکر ، کنه پسرش تقدیم و کدوممون اول میکنه فکر

سربه کمی دلم من و زن یک کردن نگاه زیادی از میکرد استدلالهایی چه ، گرفت ام خنده

. میشه باز بختت زودتر توام میشه خوب خیلی اینجوری: میخواست رو گذاشتنش سر

. شم زنش عمرا من ، زشت ی پسره بترکه-

. شو زنش و بیا خدا رو تو نه-

. میشه عاشقم همین که منه شانس اگه ولی نداره امکان نکن اصرار-

و مشکی ابروی و چشم و داشت مناسبی هیکل و قد ، اوردم خاطر به رو رامبد ی چهره

. نبود هم زشت اما نبود خوشگل سبزه صورتی

Page 159: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 159

یا حسینی شهاب حداقل نشد عاشقم احسان چرا رامبد و علیخانی احسان بین خدایا-

میکردی عاشقم و ضیا علی

رامبد اخرش ادم همه این بین دیدی: گفت جدی خیلی و گذاشت ش چانه زیر به دست

خدا به ندارم شانس شد؟ عاشقم

: شده عاشقش رامبد بود شده باورش یاسمن دادم سر بلندی ی خنده

از بگم بهش زودتر باید شدیم مرگ ذوق پسرش واسه میکنه فکر خانمه این نخند درد-

. بدم منفی جواب اینه راه بهترین اره نمیاد خوشم پسرش

؟ رودید تو اصلا بدبخت او من خواهر اخه نکن قبول نیست خوب حالت تو میگم-

انداره دارن چشم نمیشناسی رو مردا این تو خودم جون به دیده که مرده جماعت از اگه-

. خواستگاریم فرستاده شو ننه که دیده ضمن در بدمصبا تیزن کدو ی

دشدرمور باشه یادت: گرفتم یاسی از نگاه درب صدای شدن بلند با و انداختم بالا ابرویی

. بزنیم حرف

Page 160: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 160

. الوندن و مینا لابد-

. شد بلند جا از بلافاصله و گفت رو جمله این که انداختم اقا حبیب به نگاهی

یزدان خانم ابتدا. حالم درک از بودم عاجز من و شیرینی هم و داشت ترس هم الوند نام

اقتدارش از نشان قدمهاش که زنی ، بود پرداخته زن این کنکاش به بدجور نگاهم و شد وارد مهر

. بود بسته نقش گذشته از و خاطرم در که ای درمانده و عاجز زن با داشت تفاوت زیادی و میداد

نشان رو ساله پنجاه - پنج و چهل زن یک از تصویری صورتش نمای و بود پوش خوش

دادن نشون شاد برای تلاشش تمام با و بود صورتش روی نشستن حال در پیری گرد و میداد

.بگیری نادیده چشمامشو تو نشسته غم نمیتونستی

رد رو بابا دستهای گرمی به هم الوند... کرد احوالپرسی بابا و یاسی و من با رویی خوش با

تحیلی و تجزیه داشت انگار...کرد مکت لحظه یک...چرخید من سمت به وسپس فشرد دست

جلوتر رو شالم شده معذب...شد خیره چشمام به و ماند ثابت ای لحظه صورتم رو نگاهش...میکرد

: شد نزدیکم یاسمن... داشت لرزش عجیب پاهام... کشیدم

.باشید مهر یزدان اقای باید شما سلام-

. نکرد توجهی اما کردم نگاهش قدرشناسانه...بود رسیده دادم به کشیدم ای اسوده نفس

Page 161: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 161

. تعریفتونوکرده خیلی رامش-

خندلب نه... کردم بلند سر... بست نقش لبم روی جانی بی لبخند و شد گرد قدردانم نگاه

لرزید دلم ته... من به بود دوخته چشم...داشت اخم نه میزد

. دارن لطف ایشون ، خانم سلام-

کردم اج جابه بود کرده اشغال زیادی فضای مبل روی که کیفمو بمونم سرپا نتونستم دیگه

. نشستم مبل روی

و پاش صدای و خانم شعله بازگشت با... بود فرما حکم سالن جو تو سنگینی سکوت

. بود من به تنها نگاهش اما اون چرخید سمتش به نگاهها همه سینی با قهوه فنجانهای برخورد

کنی؟ تعارف رو ها قهوه این کمکم میای جان رامش -

مهمونی تو اینکه از بودم متنفر ، شدم بلند ازجا بلافاصله و خجالت شدت از گزیدم لب

رو قهوه سینی ، نمیکردم درک خودم از و رفتار این حالا و کارنکنم و بنشینم جایی مغرورانه

مقابلش و الوند سمت چرخیدم... کرد تشکر و برداشت بالبخندی ، گرفتم مهر یزدان خانم جلوی

Page 162: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 162

تشکر... بود شده گرمم... انداخت صورتم به کوتاهی نگاه...داشت لرزش دستام... شدم خم

.میلرزید هنوز تنم...کرد

به دادم نگاهمو و نشستم خودم جای تو و گذاشتم مبل کنار عسلی روی رو چایی سینی

با اقا حبیب بعد دقیق چند و شد جابلند از اقا حبیب به ای اشاره با مهر یزدان خانم...جمع

و خواهر میدونستم حال که مهر یزدان خانم دنبال به نظر به و شد جدا جمع از ای عذرخواهی

.شد راهی برادرن

بگید؟ خودتون از دخترا خب-

و اون به گنگ های حس از بود پر من دید اما ، نمیکردم درک رو زن این ی شیفته نگاه

: زدم مصلحتی لبخندی و شدم جا جابه درجام کمی... بود نشسته دلم به عجیب

. دانشجوست یاسمن و میکنم کار من-

بودم شما تربیت نگران همیشه شدید تربیت خوب که خداروشکر-

شما مگه: زد لب اروم یاسی کردم نگاه یاسی به و کردم ریز و چشمام! ؟ ما تربیت نگران

؟ میشناختین رو ما

Page 163: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 163

رد شو قهوه فنجان ، شد بلند جا از تند رسید می نظر به دستپاچه کاملا که خانم شعله

دستش توی فنجان به نگاهی... شده سرد کنم عوض رو قهوه این برم من... بود گرفته دست

ش قهوه شک بدون. ،.میگذشت بود ریخته را اول سری ی قهوه که زمانی از زیادی مدت انداختم

هیجان و استرس که بس از اما کرد حرکت اشپزخانه سمت به تند قدمهایی با... بود شده سرد

ودب من تن به که یاسی محبوب سبز مانتوی روی ش قهوه فنجان و کرد گیر فرش به پاش داشت

. کرد توقف سرجاش زده بهت خانم شعله ، شد سرازیر

؟ دخترم شد چی-

. شد کثیف مانتوم فقط بود سرد هیچی نه: شدم بلند جا از تند

. بشوریش دستشویی تو ببرمت بیا-

. نیست مهم ممنون نه-

.میگفتی همینو بود خودتم مانتوی نیست مهم چی چی-

بود مناسبی وقت الان ، دختر شدت باز موقعه بی دهان بر ای... کردم نگاعش چپ چپ

خجالت ازشدت. بگی من تن مانتوی مورد در مالکیتت از الوند جلوی و کنی ریزی ابرو اینجوری

: گفت که شنیدم رو بابا صدای فقط کنم نگاه جمع به که نکردم سربلند

Page 164: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 164

میره خودش ؟ کجاس دستشویی-

؟ بری میتونی تنهایی مطمئنی-

.راحتترم برم تنها نیست مشکلی اره-

بیرون صدا شدن بندی عایق جدید دستشوییای بابا ، کنی چیکار میخوای مگه وای -

. نمیاد

، کردم نگاه خانم شعله به بهش توجه بی کنم خفه رو یاسی لحظه اون میخواست دلم

راهرو انتهای: کرد اشاره ورودی درب انتهای به دست با بود گرفته اش خنده حالیکه در

.چپ دست

خجالت اینحال با باشن نشنیده وبابا الوند که بوده اروم اونقدر صداش میدونستم

. بندازم جمع به نگاهی کوچکترین حتی م میکشیدم

ممنون-

Page 165: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 165

تمودس و انداختم رنگش ای قهوه چوبی در به نگاهی ، رفتم دستشویی سمت به بلافاصله

یهای پچ پچ صدایی از شد خشک هوا رو دستم اما بکشم رو رنگ طلایی ی دستگیره تا بردم بالا

: رسید گوشم به حیاط سمت میشد منهتی که خونه ورودی درب پشت درست که

دستای با خونه این تو افشار اوردن با میکنم احساس حبیب نیست خوب اصلا حالم-

. رو ها هیزم خرمن بزنه اتیش که ای جرقه از میترسم کردیم جمع اتیش واسه هیزم خودمون

میرفت چپ...دخترا دیدن واسه نداشت قرار و اروم دیگه شعله ؟ کنم چیکار میگی-

. میشد خلاصه یاسمن و رامش دیدن تو اون ارزوهای تمام و میگفت ارزوهاش از و میرفت راست

سال همه این بعده حالا ، بوده محروم دختر دوتا این دیدن از و کردی ارومش سالهاست-

؟

تیح کنیم بستریش باید بره پیش ابنجوری ، میشه حادتر افسردگیش میگفت دکتر-

. میشه اروم اینصورت در فقط ببینه و رامش و یاسی باید اون داشت اعتقاد دکترشم

... بفهمه الوند که روزی از میترسم-

Page 166: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 166

این کنار راحت خیال با م شعله بذار. بفهمه هیچی وقت هیچ نیست قرار الوند هیس-

. کنه زندگی ش کرده عزیز دوتا

؟ بودیم خانم شعله ی کرده عزیز ما... لرزیدم خودم به...کرد یخ یکباره به تنم تمام

عقب دلهره و ترس شدت از ، رسید می نظر به نزدیک ماداشت؟ با نسبتی چه خانم مگهشعله

زمینبر نقش گلدان و میزبرخوردکردم روی گلدان با توجهی بی اثر در و بلود بد حالم... رفتم عقب

. دوختم چشم گلدان شده شکسته های تکه به و گذاشتم دهانم روی دست زده بهت. شد

؟ بابا شده چی -

حبیب و مهر یزدان خانم... الوند...بابا و یاسی... گذراندم نظر از رو نگاهها و کردم سربلند

که حالا ، کرد نگاهم و بود ایستاده ای گوشه که میگشت خانم شعله پی من نگاه اما... اقا

و بود درامده جوشش به وجودیم خوب های حس داره زندگیم تو مهمی نقش زن این میدونستم

مقابلش و کردم حرکت سمتش به بلند قدمهایی با...کشیدنش دراغوش به داشتم عجیبی میل

چشمش ی گوشه از اشکی قطره... گرفتم دستام بین شو کشیده و ظریف انگشتای... ایستادم

انگشت با و دادم قرار صورتش طرف دو و کردم جدا دستاش از و دستام ، چکید ش گونه روی

؟ دارید ما با نسبتی چه شما: زدم لب بریده بریده و دادم قورت بغض... کردم پاک اشکشو شست

رو دیگه هم کشیدن نفس صدای که اونقدر بود فرما حکم جمع بین سنگینی سکوتی

:اومد حرف به و شکست رو سکوت سرم پشت از کسی عاقبت و میشنیدیم

. شماست ی خاله... شعله زندایی -

Page 167: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 167

زن یک ی درمانده ی چهره به خیره و بود خیره روبه به هنوز نگاهم و عقب به برنگشتم

تو شد قفل دستم ، میشد صورتش خیس و جدا چشماش از محابا بی که اشکهایی به...اشفته

... من مثل جاخورده بود کنارم یاسی چرخوندم نگاه کسی سرد دستای

؟ میخوره اب کجا از ؟ چیه حرفا این ؟ الوند میگی داری چی-

: داد جواب خونسرد الوند و گزیدم لب من و داد فشار بیشتر و دستم یاسی

ادرم خانوادگی نام تشابه ی متوجه وقتی میدونم و زندایی خانوادگی نام من حبیب دایی -

هب اصرارش با رفتاراش با مادرم وقتی اما باشه جالب برام طبیعیه میشم زندایی با زمانی خانم

دارن که ادم تا دو خانوادگی نام بودن نام هم دیگه میکنه کنجکاوم نمیشناسم که کسی استخدام

هم هب ادما این ربط دنبال که س موقعه اون نیست جالب میکنن بازی نقش زندگیم تو جورایی یه

... بود اطمینان راه اخرین احوال ثبت از استعلام یه میگردم

. بود جمع به هم یاسی و من نگاه حالا

کنجکاوی ادم وقت هیچ که تو که خوبه خیلی ولی هاس بچه ی خاله شعله جان الوند اره-

؟ کردی کنجکاوی مورد این تو نبودی

Page 168: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 168

است شده منتشر و ساخته( wWw.98iA.Com) نودهشتیا مجازی ی کتابخانه توسط کتاب این

ست توضیحی دنبال یعنی کلامش پرسشی حالت و بود ستودنی مهر یزدان خانم ارامش

جدا دستم از دستاشو کرد قصد یاسی... انداخت زیر به سر سکوتش با الوند اما بده باید الوند که

میداد ارامش بهم هم زده یخ دست همین منتظره غیر شوک این تو ندادم اجازه این من اما کنه

میکرد درک یاسی... بود عزیزترینم به داشتنش تعلق مهم حس بی شاید یا و سرده نبود مهم...

. برگردوند جمع سمت روشو هم باز و کرد خندی تلخ ، کرد نگاهم چون

و نداره نقش گذشتمون از جایی هیچ تو ما ی خاله میشه میگید که خانم شعله چرا-

نیست

.کرد دفن خاک زیر رو گذشته یه مرگش با مادرت انگار-

Page 169: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 169

، ودنب زده شوک من مثل چون شاید نمیکرد بس یاسی اما میداد غم بوی بابا لبی زیر لفظ

!میکرد؟ رفتار ازمن تر بچه همیشه که اون

. نداشت وجود ای خاله من سالگی پنج تا اما -

؟ چطور تو سالگی هفت: من سمت کرد رو

من: زدم لب خرابم حال همون با و ارام ، گذشته درگیر ذهنمو یا کنم فکر خیلی نبود لازم

. نیست یادم

تو و هردومون دستای گرفت قرار رومون روبه و اومد اروم...کرد جاعوض اینبار خانم شعله

تیره ای قهوه و میلرزید چشماش پلک انداخت چشمامون تو خیسشو نگاه و گرفت دست

! بود من به فقط نگاهش حالا چشمام رنگ با داشت شباهت چشماش

که بد اونقدر چرخید بد زمانه چون شد قطع ارتباطمون ی همه اومدی بدنیا تو وقتی-

؟ داری دوست رو یاسی تو جان رامش کرد دور ازم و خواهرم

خواهر دو بین محکمی پیوند چه میفهمی ، رو خواهرانه ارتباط میفهمی پس: زدم پلک

. داره وجود

Page 170: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 170

. عجیبه ارتباط اون خوردن بهم واسم الان که میفهمیم اره-

. میگشت دلیل دنبال و بود نشده قانع زد حرف که بود یاسی باز

... کاراش با و رفتارش با خواست مادرت چون خورد بهم ارتباط این-

. نیست قبر نبش واسه مناسبی وقت الان کنید تمومش خان افشار خدا رو تو-

شاید بودند کرده سکوت من مثل دیگران ، میچرخید مهر یزدان خانم و بابا بین نگاهم

زیادی زندگیامون تو داشت روزا این که ای گذشته پایان باشه ماجرا پایان بود قرار امروز و اینجا

! میکشید سرک

شه تموم چیز همه تا بگم بهتره-

رسید می گوش به و بود بلند ش خسته های نفس برداشت قدم تا چند جان بی و سست

رت خم کمی کمرش حالا که بود من داشتنی دوست بابای مرد این داشت بغض کمی لرزانش صدای

.خونه این به ورودش ی لحظه به نسبت بود شده

اهمینج بذارید بپرسید دیروز از نیاین فردا باز که بمونه امروز همین تو که میگم امروز-

. گذشته سرمون از چی کنیم فراموشش هممون شاید رو گذشته کنیم چال

Page 171: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 171

حرفهایبابا شنیدن از بعد ناشناس ادمای این جلوی بودن مجرم حس ، داشتم بدی حس

؟ شیم اب که نبود قرار

اما مادرتون شهلا داشتیم خوبی زندگی ، میکردم کار کارخونه تو من پیش سال چند-

، زندگیش از راضی و بود شده اخلاق خوش و شد باردار اینکه تا سید می نظر به ناراضی همیشه

ههم اما نبودن بند پا روی خوشحالی از شهلا و شعله بارداره هم شعله شنیدیم که بود موقع همون

خوب حالش شعله فرزند رامبد و مرد نیومده دنیا به ما ی بچه نرفت پیش خودش شادی با چیز

بخو به میکرد حسادت گذاشت ناسازگاری بنای کنه تحمل و خوب حال این نتونست شهلا و بود

نصیبش سالم که ای بچه و داشت که ای مالی امکانات به زندگیش رفاه به خواهرش زندگی بودن

به من که بود این بکشه حتی و رامبد کرد قصد بار یه خواهرش با نکرد تا خوب مادرتون بود شده

. میشه اروم مادرت میکردم فکر چون کنم قطع رو ها رابطه گرفتم تصمیم مون همه خاطر

؟ نیومد سراغمون خاله مامان مرگ از بعد چرا-

یرسراز خوبی های حس اما بدونم بیشتر تا بپرسم که بود طبیعی بود من حق کردن شک

. گرفت ندیده نمیشد رو تنم تو شده

؟ کجایید نمیدونستم چون-

Page 172: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 172

شد ردوبدل هم بین یاسی و من نگاه بود منتظرمون ش شده باز اغوش و میلرزید لبهاش

چقدر و دارم دوست اینا ی همه با زدم حرف مامان با دلم تو ، نه دروغ اما داشت کم بابا حرفهای

امانم خطای از نمیشناسیمشون که ادمهایی جلوی بابا نبود مهم دیگه ، خاله داشتن حس بود زیبا

هوبست باباز... بودی شنیده بدیشو عمر یه که مادری بدی کردن فراموش نبود سخت چون ، بگه

یلا لابه از نشده تکرار اغوش یه شیرین حس ، کردم تایید رو خاله اغوش به رفتن چشمام کردن

رمگ ، نشدنی وصف لذتی ، داشت عجیبی طعم بود شده سرازیر قلبم به و بود عبورکرده رگهام

و نداشتم بغضی دیگه من که بود عجیب... قلبش ضربان بلند صدای داشت ارامش ، اغوشش بود

رکمشت شاید که هست هایی غم یه ، شد تبدیل اشک به و کرد سرباز که بود یاسی بغض جاش به

باطن کاراش با هربار و بود اروم ظاهرش تنها اروم یاسی ، داره فرق دردشون جنس اما باشن

... میداد نشون خودش از متفاوتی

پنجره دزدگیر برنزی های نیزه سر به دوختم چشم و م گرفتم خونه تاریک حیاط از نگاه

هی بودم ایستاده شیک و بزرگ اتاق یه ی پنجره پشت اینجا من. درخشید می مهتاب نور زیر که

ور اتاق ی گرفته بخار ی شیشه دستم. میکرد فرق خونه جنس تما بود همون صاحبخونه جورایی

نگاهم. بود شده پخش اتاق فضای در کیبورد های دکمه با انگشت برخورد صدای ، کرد لمس

ریکامپیوت ، بود تایپ حال در کامپیوتر میز پشت یاسی کرد توقف اتاق راست سمت در و چرخید

قرار اختیارش در چشمداشتی هیچ به حالا ارزوش شاید حتی و بود یاسی حسرت روزی یه که

. کشیدم بلند اهی اختیار بی ، داشت

؟ دیگه میریم شنبه پنج-

؟ کجا: گرفتم یاسی از نگاه حواس بی

Page 173: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 173

. داری مامان از که ای نشونه همون دنبال -

. میرم حتما که من: کشیدم شیشه روی خطی ام اشاره انگشت سر با

اورب نمیتونم من نیست مهم برام بقیه حرفای بدونم بیشتر مامان از میخواتم ، میام منم -

. بوده بدی ادم مامانم کنم

. من مثل: زدم لب اروم و مامان نوشتم گرفته بخار شیشه روی انگشت با

اتاق وت بیشتر یکم بیا ببند رو پنجره اون اینجا میومدیم زودتر کاش ، خوبه خیلی اینجا -

. میکنم سرما احساس من سرده هوام تازه بکشیم سرک

رو پنجره بلافاصله و لرزید کمی تنم چون کردم سردی حس تازه سرما ی واژه شنیدن با

گوشه به نگاهی... گرفتم فاصله پنجره از ، بود شدن محو حال در ام شده نوشته مامان ، بستم

همون به کمدی ، بود ساده بسیار که رنگ ای قهوه چوبی ای دونفره تخت ، انداختم اتاق ی گوشه

، داشت قرار بلوری گلدانی درون که بلند بامبوی شاخه دو تخت نزدیک چرم صندلی ،یک رنگ

انهچ زیر دست که یاسی به شدم خیره و سرچرخاندم... سلطنتی چوبی قاب درون باد ابرو تابلوی

. من به بود دوخته چشم

...راستی وای-

Page 174: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 174

با و بکشم درهم و ابروهام گره شدم باعث جیغش صدای ، بلند جا از ناگهانی و هیجان با

؟ میزنی داد نیستیم که خودمون ی خونه: کنم نگاهش اخم

لاحا تا دیروز از کنم چه خوب ضمن در نمیرسه صدا به صدا بزرگه بس از که اینجا بابا ای-

.اومد پیش چیزی یه هربار ولی بگم رو موضوعی یه میخواتم

!موضوعی؟ چه -

. بودم داده بهت سفید دی سی تا دو من نبود من مال مشکیه دی سی اون-

؟ مطمئنی-

. همکاراته از یکی مال لابد. بابا اره-

. بدم بهش فردا کیفم تو بذارم ،بده باشه بهاره واسه احتمالا-

رارق مقابلم و کشید بیرون را دی سی کیفش کردن رو زیرو از بعد و شد بلند جا از یاسی

:داد

Page 175: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 175

اونوقت بود دار صحنه فیلم یه شاید ؟ چیه ببینم میکنم نگاه باشم تو جای من-

جرم به میکنن اخراجت کنم فکر: خندیدم پرشیطنتش نگاه و ش رفته بالا ابروی به

. ملاقاتت بیام کمپوت با میدم قول البته زندون میفتی بعدشم اخلاقی غیر فیلمی ی اشاعه

. ینیمبب بذار باشه فیلمی؟ ببینم رو دی سی داخل اینه حرفت دختر نکن پرچونگی انقدر-

سمت به و کشید بیرون دوباره بود داده قرار دستم در تازه که را دی سی پرهیجان یاسی

: بست را چشمانش ، گذاشت دستگاه داخل را دی سی و کرد حرکت اتاق کامپیوتر

. ببینم ندارم دوست من که شاهدی و میدونی خودت فیلماس اون از این اگه توبه خدایا-

؟ میاد کاری چه به کارخونه تو فیلما اون از: کشیدم پوفی حرص شدت از

دور به لاب ، پرسید میبینه فیلمایی همچین که الارضی فی مفسد اون از باید اینو نمیدونم-

میبرن فیلما این از کارم سر دیگه شده زمون اخر

؟ چیه ببین کن باز رو برنامه... یاسی-

Page 176: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 176

... عصبی خب -

ای دیوونه ی دختره ، گفت الله بسم لب زیر و کرد کلیلک نظر مورد درایو روی موس با

دقیقتر ، بود اجرا قابل اکسل و ورد افزار نرم با دی سی داخل اطلاعات ، شدم بلند جا از و گفتم

در رو موس و زدم کنار رو یاسی دست ، چرخید شده وارد مالی اطلاعات و ارقام روی نگاهم شدم

کل که بود بهاره دی سی همون این شک بدون گذشت نظرم از مالی اطلاعات تمام ، گرفتم دست

. بود کرده کپی رو مالی اطلاعات

. باشه دی سی این دنبال ممکنه بزنم زنگ بهاره به بهتره-

!؟ اونه مال میدونی کجا از-

کامل صورت به رو مالی اطلاعات اون خب: انداختم مانیتور ی صفحه به ای دوباره نگاه

. بوده دی سی همین تو حتما داشت

واقعا تو: چرخید سمتم به کاملا بود نشسته صندلی روی سینه به دست که یاسی

؟ حسابداری

. ندم ت مسخره سوالات به جوابی میدم ترجیح حاضر حال در-

Page 177: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 177

رمدیس یگانه کننده تنظیم نوشته ببین رو بالا اون: کرد اشاره مانیتور ی صفحه به سر با

. ایزدی بهاره نه

. بوده مرگش از قبل مال اطلاعات این یعنی وای:شد کننده کننده تنظیم نام میخ نگاهم

؟ مرده کی-

جاش من که همونیه سرمدی خانم ،بابا بچه ارومتر: شد کشیده اعصابم روی یاسی جیغ

. شدم استخدام

مرده؟ تصادف تو گفتی که همون اخی-

.خدا ی بنده اره-

از نباش دردسر دنبال توام نمیخوره درد به ، گذشته مال و س سوخته اطلاعات این پس-

. کن پرت رو دی سی حالا همین میشنوی من

Page 178: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 178

اینکار اخیر های کوتاهی با اما کنم براورد دوباره رو مالی اطلاعات بود قرار گذشت ذهنم از

لبم روی لبخندی ، بود چشمام جلو رفته بین از اطلاعات اون حالا و شد انداخته گوش پشت

. میکنم مقایسه باهم حسابهارو هردو فردا نشست

***

خاله بناممش واقعیش هویت با بهتره نه یا خانم شعله نگاههای زیر امروزم ی صبحونه

مانداخت بابا و یاسی به نگاهی ، شد بلند هم شعله خاله شدنم بلند با همزمان ، شد صرف شعله

: گرفتم دست در داشت قرار میز کنار که رو کیفم ، بودند خوردن مشغول

. میشه دیر برم دیگه من-

همراهیمو قصد انگار شعله خاله اما کردم خداحافظی مهربان اقای حبیب و بابا و یاسی با

، کردیم طی رو حیاط مسیر هماهنگ قدمهایی با زدم لبخندی لبخندش جواب در ناچارا داشت

. کرد توقف بلاخره حیاط ورودی درب جلوی

. میشید مریض سرده هوا داخل برید بهتره شما جان خاله ممنون-

دونستم می دیگه ، میومد بیرون کناری ساختمان از که الوند سمت چرخید نگاهم همزمان

هست، میشد الوند مادر همون که خواهرشوهرش به متعلق شعله خاله ساختمان کناری ساختمان

: زد لبخندی الوند دیدن با و چرخید سمت اون به هم خاله نگاه

Page 179: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 179

. برسونی رامشم میکنی لطف زندایی جان الوند-

. زندایی بخیر صبحتون: امد کش مصنوعی لبخندی به الوند لبهای

سلام دستپاچه خاله درخواست این از شده هول ، انداخت من سمت به کوتاهی نگاهی و

. گرفتم جواب و کردم

. نیست مشکلی البته -

با امد و رفت ، ناراضی هم و خاله درخواست از بودم راضی هم انداختم خاله به نگاهی

تشکری. دادم قورت رو ام خنده مصلحتی ی سرفه با ، داشت رو خودش هیجان کارخونه رییس

. شدم الوند ماشین سوار خداحافظی از بعد و کردم لبی زیر

بی و نیست راضی همراهیم از الوند اینکه حدس نبود سخت انداختم روم به رو نگاهی

. داشت دلایلی بودن ناراضی این برای شک

مهر یزدان اقای -

Page 180: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 180

با من باشه نداشته خوشی صورته کنم فکر خب: چرخید صورتم سمت ای لحظه نگاهش

... کارخونه تو یعنی... شما

. اریدد نگه بهتره ایستگاه نزدیک کنم فکر: بود مشخص بیانم نوع در حتی دستپاچگیم

نیست مشکلی: کند پاک را ماشین شیشه روی غبار تا کرد روشن رو کن پاک برف

. میرسونمت

. شم مزاحمتون هرروز من که نمیشه اخه ولی-

. میذارم سرویس اینجام واسه فردا از ؟ هرروز: رفت بالا ابروهاش

، کنم سکوت میگرفتم یاد باید گاهی مرد، این جلوی شدنم خراب و خجالت از گزیدم لب

هب رسیدن تا الوند ، روم روبه های ماشین حرکت و خیابان به دوختم چشم و گرفتم الوند از نگاه

. کرد رانندگی سکوت در کارخانه

هگذاشت چانه زیر دست حوصله بی من و بودند کامپیوتر داخل شدن کپی حال در اطلاعات

وابیخ بی خاطر به اما شه انجام سریعتر انتقال کار این شاید تا مانیتور ی صفحه به دوختم چشم

. بود شده سنگین چشمام پلک دیشب

Page 181: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 181

میکنی؟ چیکار داری رامش-

: میز ی لبه به خورد محکم م چونه و رفت در م چونه زیر از دستم و پریدم جا از

؟ میاد خوابت دختر چته-

. بودم بیدار نه... نه: کردم بلند بلافاصله رو سرم -

: کرد جلب رو بابایی و مرادی نگاه و شد تبدیل قهقهه به بهار ی خنده

. بخند ارومتر بابا زشته -

؟ میکردی چه نگفتی ، بودی شده بامزه خیلی اخه کنم کار چی خب -

لب. بود رسیده اتمام به ها داده انتقال کار دوختیم چشم مانیتور صفحه به هردو همزمان

. بگم رو دی سی جریان تا کردم باز

الوند یهو کن فکر بپره سرت از خواب این صورتت و دست بزن اب یه برو شو بلند اول -

میکردی؟ چیکار تو میومد

Page 182: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 182

زا و زدم ای نیمه نصفه لبخند ، بود سنگین چشمانم پلک هنوز که چرا نمیگفت بیراه

ثلم دستشویی کف سفید سرامیکهای. کردم باز رو دستشویی رنگ سفید درب ، شدم جابلند

همین به هم عمومی های توالت میشد چه ، میکشیدند رخ به رو تمیزیشون و میزدند برق همیشه

؟ بودند تمیزی

لشدلی و بود شده پوسته پوسته کمی ام چونه زیر انداختم صورتم به نگاهی ایینه جلوی

روی اب محکم مشت چند و کردم باز و اب شیر ، پوستی حساسیت یک و بود هوا سردی تنها

انگشتهام با ، موند ثابت ابروهام کنار رنگ ی قهواه ریز خال روی ای لحظه نگاهم ، ریختم صورتم

و کشیدم صورتم به دوباره دستی ، میزد ذوق تو شک بی بود درشتتر خال این اگه کردم لمسش

. بستم رو اب شیر

بهم توجهی کسی بهاره جز ظاهرا ، نشستم میزم پشت اروم و چرخید اتاق توی نگاهم

موس سمت بردم رو دستم ، نداشت

؟ داریم جلسه فردا میدونستی راستی-

چی؟ ی جلسه: کردم بهاره به ی کوتاه نگاه

جمع ی مقایسه به و کردم باز همزمان رو جدید و قبلی اطلاعات ، موس روی کلیک با

. پرداختم ارقام

Page 183: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 183

ی نحوه با مهر یزدان اقای ریاست به مدیره هیت ظاهرا ، س مدیره هیات ی جلسه-

. کردن معرفی حسابها بررسی واسه حسابرس یه و دارن مشکل حسابها

متفاوت هم با ارقام بیشتر ، رفت هم در ابرواهام ی گره چرخید ارقام روی م زده بهت نگاه

. بود

. بدیم حسابرس تحویل فردا باید که دی سی یه روی بنداز اطلاعاتتو تمام ببین -

مرادی اقای به مهر یزدان اقای ظاهرا: نرسه بابایی و مرادی به تا اورد تر پایین رو صداش

. کنه بررسی هم رو بایگانی های پرونده تمام قراره حسابرس البته ، مشکوکه

بهاره به ای بدبینانه نگاه... یعنی بود داده بهم بهاره رو اطلاعات این گذشت ذهنم از

!؟ بود درست حسابها از یک کدوم اصلا ؟ داره مشکل حسابها میدونست اون یعنی انداختم

؟ میکنی نگاه اینجوری چرا! ؟ چیه-

. میکنم کپی رو حسابا باشه ، چی..هی: دادم تکان طرفین به رو سرم

Page 184: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 184

***

گوشیم ساعت به نگاهی ، نداشتن حضور همکارام از یک هیچ چرخاندم اتاق توی سری

ذهنم از ، میشد تشکیل ده ساعت جلسه بهاره ی گفته طبق و مانده ده به ای دقیقه چد انداختم

همراهیشون هم من بود بهتر نشده دیر تا و رفتن کنفرانس اتاق به الان زیاد احتمال به گذشت

دو از دست ، میزد چشمک عجیب میز روی دی سی ، کردم میز ی حواله رو نگاهم مردد ، کنم

اهر کنفرانس اتاق سمت به کردم پرت کیفم ی گوشه و گرفتم دست تو رو دی سی برداشته دلی

: کنم توقف جام سر شد باعث هاشمی خانم صدای اما ، افتادم

میری؟ کجا جان رامش -

. دیگه جلسه میرم: برگشتم عقب به

از بابایی و مرادی اقای فقط دارم خبر من اونجاییکه تا مطمئنی؟! جلسه -

یمیبین نیاین امروز تا دو شما بود قرار اصلا ، بهاره نه و تو نه دارن شرکت حق حسابدارحسابدارا

. نیومده بهارم که

. هستیم ام ما گفت من به بهاره ولی -

؟ میکنم اشتباه من یعنی -

Page 185: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 185

. دارم کار مهر یزدان اقای با من میدونید...ولی نه -

. تو بری بدم اجازه نمیتونم عنوان هیچ به شده شروع جلسه الان عزیزم نمیشه-

بیشتر و بیشتر ادم این به شکهام لحظه هر ؟ یود گفته دیگه چیز یه بهم بهاره چرا اما

. میشد

؟ بودن ادمی چطور سرمدی خانم ؟ سوال یه... هاشمی خانم -

خیلی اون: شد خارج گلوش از سوز پور اهی و گرفت غم رنگ هاشمی خانم ی چهره

. بود زود زیادی واسش مرگ ، بود خوب

بود؟ چطور بهاره با ش رابطه -

؟ میپرسی اینارو چرا-

. بدونم باید -

Page 186: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 186

معتقد سرمدی خانم ، نبودن خوب اصلا بهاره با اواخر این: زد حرف که بود کرده اعتماد

ایاق که میدونی. بگه مهر یزدان اقای به اینو ترسید می اما نیست اعتمادی قابل ادم سعید بود

، نداد کفاف عمرش که بگه بعد کنه جور مدرک بود قرار داره اعتماد سعید به خیلی مهر یزدان

. میکرد دل درد من با همیشه طفلی

هرفت پیش ادم دوتا این به شک پای تا هم سرمدی خانم اینکه... گفتم لب زیر متاسفمی

شبر و دور چی میفهمید باید اون میگفتم الوند به باید من ، کرد تبدیل یقین به و تردیدهام

از تفاوت بی نخیتونستم که من ، باشه سرمدی خانم مدرک همون شاید دی سی این ، میگذره

. بگذرم هام دانسته کنار

حالا همین باید من زندگیه و مرگ ی مسئله کنید فکر هاشمی خانم میکنم خواهش -

. ببینم رو مهر یزدان اقای

. نمیشه -

. لطفا: زدم لب ملتمسانه

. که میشناسیش -

. مهمه کارت معلومه اما میشه عصبانی میدونم: زد لبخندی ، کردم کج سر

Page 187: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 187

دچارش الوند واکنش فکر از که استرسی از کمی تا دادم فشار زمین روی را کفشهایم نوک

درب و زد درب به ارام ی ضربه چند هاشمی ،خانم اتاق درب به دوختم چشم و کنم کم بودم شده

. کرد باز رو

؟ افتاده اتفاقی هاشمی؟ خانم شده چی -

چون هم امروز صبح و بودمش ندیده دیروز از شد الوند درهم ی چهره جلب نگاهم

زا زود خیلی سوتفاهمی هر نیامدن وجود به برای نشده درسیجت هنوز سرویس کار بودم فهمیده

. کنم استفاده اوتوبوس از گذشته مثل تا زدم بیرون خونه

از رو نگرامیش فهمیدم می چرخید صورتم رو ی کوتاه ای لحظه هاشمی خانم نگاه

. پیشامدها

. دارن کار باهاتون زمانی خانم -

. نمیزنی بهم رو جلسه نظم باشه اخرتون بار دارم جلسه من نمیدونید مگه: نمیکرد نگاهم

رو مدهات اب ، نشه کردنم باز لب مانع خشکیش تا کشیدم لب به زبان بود شده خشک لبم

. مهمه خیلی کارم اما: دادم قورت سختی به

Page 188: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 188

در مات من نگاه و بست محکم کمی رو درب و رفت داخل حرفم و من به توجه بی اما الوند

... قضاوت بعد و کنید گوش فقط لحظه یه: زدم داد و اومدم خودم به ، شد بسته

. شه تموم جلسه کنی صبر بهتره: گرفت و دستم هاشمی خانم

راهرو ی گوشه گوشه در و دیوارها جای جای در که کارخونه برند با پوسترهایی به نگاه

کشدم پوفی تاسف با و انداختم بود شده نصب

. شه تموم جلسه میکنم صبر -

لهمسئ هر خونتون بری بهتره ؟ ترشه عصبی میخوای بود عصبای که دیدی عزیزم نمیشه

. فردابگی هست ای

نچهاو منه ی وظیفه این کردم فکر توجهیش بی و الوند از عصبانیتم وجود با زدم لبخندی

حرکت کارخونه حیاط ی محوطه سمت به هاشمی خانم از لب زیر تشکری با... بگم و میدونم که

هدفم اما دترم رو ازکارخونه خروج قصد که کدرردم تظاهر نداشتم اضافه بحث ی حوصله ، کردم

رو الوند با باید چطور میکردم چهارتا دوتا دو ذهنم در ، بود میدونستم که چیزایی گفتن و موندن

میدا ی شماره دیدن با ، افکارم رو کشید پارازیت گوشیم زنگ صدای اما میگفتم چی و میشدم به

. دادم فشار رو گوشی سبز دکمه

Page 189: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 189

. سلام-

. تونم کارخونه در جلو بیرون بیای میشه جان رامش-

؟ تو میگی چی -

ی هصفح به نگاهی زده بهت کرد قطع رو گوشی بزنم ای دیگه حرف بتونم اینکه از قبل اما

بود همیشه مثل لحنش اما کرد قطع زود نکرده سلام بود عجیب رفتارش ، انداختم گوشیم

! مهربون

دهز لبخند دیدنم با دیدم رنگش سفید وانت پیکان به داده تکیه رو امید و چرخاندم نگاه

به دست با ، بود ریخته صورتش تو کمی بلندش موهای.اومد جلو به قدم چند و خورد تکانی

نه روشن ای قهوه چشمای رو کرد کوتاهی مکث نگاهم صورتش تو چرخاندم چشم. زد کناریشون

عرق به ماه بهمن سرمای تو که ش سبزه صورت... پرپشتش و کشیده ابروهای...درشتش چندان

که ایش قهوه لبهای... میذاشت نمایش به بیشتر هاشو گونه روی سوختگیه افتات و یود نشسته

روی ریش ته... میداشت بر ترک گرم تابستون از کمتر زمستونا گذشته عادت به هم هنوز

. میداد نشون تر مردانه کمی چهارسالشو و بیست ی چهره و میومد بهش خیلی صورتش

؟ خوبه حالت...رامش-

Page 190: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 190

. شدم غافلگیر... راستش: کشیدم ارومی نفس

...بود تنگ دلم: چشمام تو زد زل و کرد بسته و باز چشمشو پلک

هرچی سر که گذشته امید همون بود شده ، صداش تن تو داشت بغض ، میلرزید صداش

. برگردی دیگه سال چند و بری امروز بعده ممکنه میشی؟ دلتنک دیر: بچه یه مثل میکرد بغض

؟ سوخت باز من دل یا بود سوزنده... کشید اه

شیدمک چی من میدونی که تو ولی بگه طعنه و بزنه زخم بهم ببینه منو میتونی هرکسی-

چرا؟ دیگه تو... نیستم... نیستی وقته خیلی حالا ولی بودی مرهمم روز یه که تو

. طولانی و عجیبه نبودنات چون-

. نذاشت و نخواست بابام چون: اورد بالا دستشو کف

به ، ش گذشته حال به کردم بغض ، خورد سر دستش کف سوختگی رد روی نگاهم

لخت روزای اون به ذهنم... سالگیش هیجده انگیز نفرت بچگیهای ازون بدتر بچگیشو تلخ خاطرات

Page 191: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 191

روزی خاطرات ، ساده و پاک و بود گانه بچه احساسم و عقل مثل درست که روزهایی به برگشت

چشمام جلوی کنم ازدواج رامش با میخوام رامشم عاشقه گفت باباش روی تو و رفت امید که

. شد پررنگ

ولی زد زار کشید درد امید ، امید صورت تو زد سیلی ، کشید عربده زد داد محمود عمو

شانزده ، محمود عمو چشمای تو زدم زل ،رفتم باشم تماشاچی نخواستم اما من حرفش رو موند

جلوی پسرش حق در واقعی پدر یک که های پدری نا ی همه از دلخور و گستاخ کمی و بودم ساله

. کنید رفتار اینجوری امید با ندارید حق شما: میداد انجام همه چشم

انگار ، میدی یاد ادب من به داری... بی ی دختره تو: کرد ای قروچه دندان خشمگین

اومدی الانم کنی داغون و مردم زندگی بلدی خوب مادرت اون عینهو ، هستی کی بچه نمیدونم

... کنی داغون منو بچه زندگی

غضب یه ، تن سلولهای و رگ تو کرده نفوذ اشنای درد یه کرد، سنگینی قلبم رو چیزی یه

تا دمز گلوم به چنگی دست با افتاد رعشه به تنم تمام نداشت شدن باز وخیال گلوم تو کرد لونه

. زدم نمی دم و میشنیدم حرف اون و این از بود وقت خیلی بکشم نفس تر راحت

؟ بابا میگین چی معلومه-

؟ میکشم چی میفهمید ، میشنیدم رو امید صدای

Page 192: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 192

ونهبد باید برداره لقمه دهنش اندازه بگیره یاد باید دختر این شه گفته باید... حق حرف-

. نمیگیرم پسرم واسه اشغال من

. میکنم ازدواج رامش با من بدونید بابد شما: میلرزید تنم همچنام

دوسش عشقمه رامش چون: میکرد نگاهم پراحساس چرخید امید سمت ام غمزده نگاه

. زندگیمه ی همه دارم

بود نواخته هق هق اهنگ و هام گریه صدای ، چکید هام گونه روی اشکهام شکست بغضم

بی و اباب با مشورت بی که کردم بچگی... اینجا اومدم یاسی بی که کردم اشتباه ، بود یاسی کاش ،

. دادم ازدواج قول امید به اذنش وبدون حضورش

ذوق شدت از امید ، دادم مثبت جواب کردن فکر مدتی از بعد من و گفت ش علاقه از امید

عروسش نمیومد بدش دیگه بود عمه ، مامانش دست کف گذاشت چیزو همه و اومد زدگیش

بزرگی باید که عمه اما ساله هیجده امید و ساله شانزده من از نبود انتظاری... باشه ش برادرزاده

و گذشت حماقت تو که ای گذشته تو... روزا اون کار تو موندم ، میکرد رفتار تر عاقلانه... میکرد

فکر هرچی کنم ثابت ادم سری یه به که ، رو حماقتا همون بدم ادامه موندم قسم یه با هنوز من

. اشتباهه کردن

اروم کردم فکر من که خوند گوشش تو چی برد اتاق به و گرفت رو محمود عمو دست عمه

دستام اومد عمه میزد دامن بیشتر سکوتش این و من خشم اما زد بیرون اتاق از سکوت در ؟ شده

Page 193: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 193

اومد امید جاش و رفت عمه نمیشد اروم قلبم اما میکرد توجیح میزد حرف گرفت دست تو و

. شد هم تو بیشتر من اخمهای اما جان بی و سرد زد لبخند نشست کنارم

ددرمور هرچی کنم ثابت بابا به روز یه میدم قول اما دلگیری بابا حرفای از میدونم رامش-

بابام به میدم قول بهت رامش ، باشه بد تو مثل دختری مادر میشه مگه دروغه شنیده مامانت

. کرده اشتباه کنم ثابت

بیخو: گرفت دستامو امید ، شد شل گلوم زیر مونده دست میومد بیرون سختی به نفسم

رامش؟

و زورگو میشناسی که بابامو ، خودت با نکن اینجوری امید جون: نمیومد بیرون صدام

. مستبده

بی گاه بی و گاه پیش ماهه چند تا ، بودم استبدادش شاهد بارها و بارها میشناختمش

پناه زدن هر از بعد دو اون و میزدشون میتونست تا و ارزو و امید جون به میفتاد دلیل با و دلیل

شذات تو بودن بد نبود درکش تو منطق فقط بود تنی پدر این ، کنم ارومشون تا من به میاوردن

.بکنه هم فکر حتی دیگران بودن خوب به نمیشد حاضر بودکه پست اونقدر بود

و کرد دستامون به کوتاهی نگاه لرزیدم باز که بودم شده اروم تازه اومد دوباره محمود عمو

ودستاش امید سمت برداشت خیز دستش تو اهنیه ی میله به خورد چشمم گرفت نگاه زود خیلی

هک امید دهوار دا قرار دستش کف رو میله و خودش دست تو وگرفت کشید بیرون دستم از محکم

، کنه اروم مستبدشو مرد تونسته کرده فکر عمه فهمیدم ، بوده داغ میله اون فهمیدم شد بلند

Page 194: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 194

همیل داغی از کشیده امید میدونستم که دردی از کشیدم درد من... نبود شدنی رام هرگز مرد این

... اهن

یبررس رو سوختگی عمیق رد انگشت نوک با بودم گرفته دست تو و امید دست حواس بی

تونست چطور محمود عمو کاره تو موندم هنوزه که هنوزم ، ناشناخته بود حسی یه ، کردم

... ش بچه جسم رو بکاره زخم اینجوری

تلخ روزای از شد باعث حرکتش ، کشید هام گونه رو و اورد بیرون اروم دستشو امید

میدا اما کنم فراموشش داشتم سعی من که ای گذشته... برگردم امروز به و بگیرم فاصله گذشته

امید دست ، شد سرریز اشکهام کی نفهمیدم. .. بود کودکانه های قرار پایبندهمون بدجور انگار

: کرد پاک و اشکام اروم و شد کشیده صورتم رو نرم

به میکنم لعن و خودم با چند میدونی نکن بیشتر وجدانمو عذاب ، رامشم نکن گریه -

. بابام حرفهای خاطر

لعنت من و میکنی خیانت بهم تو نداره شک میگفت شد بحثم بابام با دیشب رامش-

امروز همین که شدم عصبی بابام دست از اونقدر کردم پیدا اطلاعات مادرت از دیر که خودم کردم

یه تون محله روی روبه درست برگشتم اونجا از الانم قدیمتون ی محله تو ادرس اون به رفتم

شک اونجاس ساکن میشه سالی سی بیست که پیرزنه یه خادمش میگفتن مردم ، بود امامزاده

دنبالت اومدم نزد حرف من با حداقل نبود حرف اهل دیدمش و رفتم میدونه مادرت از اون نداشتم

. بده بهتری نتیجه بزنی حرف باهاش و بری خودت کردم فکر اونجا بریم باهم که

Page 195: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 195

کنه جمع اطلاعات میتونه تا مادرم از بود داده قول میکرد غافلگیرم روزها این امید

چیزا خیلی باباش به بود خورده قسم که امید واسه اما نداشت اهمیتی زمان اون من واسه هرچند

. میگفت ش گذشته و مامانم اهمیت از داشت اطلاعاتش با اون حالا و بود مهم خیلی کنه ثابت

... کلک و خیانت بی صادقی و صاف تو دارم ایمان من رامش-

؟ خیانت میگه بهش امید کنم چیکار من اگه ، خیانت واژه از لرزید دلم ته

. بزن حرف پیرزنه و اون با محلتون بریم الان بیا-

شایدم میکرد تایید لابد اونم ؟ بگه چی پیرزن اون بود قرار انداختم عقب به نگاهی

میکرد تاییدم اگه میدونستم خوب رو چیزی یه اما تکذیب

دلیل دنبال من باشه کرده خیانت مامانم اگه حتی بیارم در رو قصه ته تا میدادم ادامه من

...قاتلش دنبال مهمتر همه از و میگردم خیانتش

؟ بربم میای-

هک شکر خدارو ، موردم بی و جا بی های دلسوزی و من به لعنت گرفتم فاصله امید از کمی

. بود نشده زوم غیرارادیم حرکات نفررو دهها نگاه الان و بودیم تعطیل امروز

Page 196: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 196

؟ شد چی رامش -

روزام بود گفته هاشمی خانم ؟ نداشتم کاری اینجا من انداختم امید منتظر نگاه به نگاهی

هکارخون تعطیلیه از نشان همه محوطه تو ادم یه حتی نبودن کارخونه سکوت...تعطیله کارخونه

. بیرون امدم کارخونه از رفتن قصد به اولم از ، برم میتونسم پس میداد

ازب برام رو در و رفت ماشینش سمت به امید ، زدم پلک ارام و چسبیدم سفت کیفمو بند

. نشستم کنارش صدا بی کرد

زنگ بهش باید افتادم یاسی یاد... داد قرار درجاش رو سوییچ بود، امید دستهای به نگاهم

یصدا...بکشم بیرون تاگوشیمو کرده کیف داخل دست و کردم جا جابه مو شونه رو کیف ، میزدم

لمس رو حسابها دی سی دستم همزمان و خورد تکانی ماشین پیچید گوشم تو ماشین استارت

پس ؟ بودم کرده فراموش اومده بوجود جو تاثیر چراتحت چرا ، داشتم کار کارخونه تو من ، کرد

دار نگه زدم فریاد اختیار بی ؟ میشد چی بودم معتقد بهش همیشه که تعهدی اون

اوردم شانس کرد حرکت جلو به تنم ، زد ترمز روی شدت به فریادم از ترسیده امید

. نیومد پیش جدی برخوردی و بود افتاده حرکت به تازه ماشین

؟ رامش شده چی-

Page 197: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 197

حتما برم باید دارم کار کارخونه من -

!؟ واجبتر مادرت از -

. دارم وقت فردا پس و فردا خب اره،... اره -

میتونی؟ چطور اما -

دلم ، نداره برام فرقی بیشتر هفته یه یا روز یه ام خبری بی تو ساله چند من ببین -

. میدن رییس به غیبتمو گزارش دیگه کارمندای الان ، بدم دست از و کارم نمیخواد

. تعطیله امروز کارخونه بفهمه نبود قرار که امید

.. اخه -

اطلاعات همین باشم خودم بده اجازه شو بقیه کردی خودتو تلاش تو ، میکنم خواهش-

. بدیم انجام و خودمون کارای خودمون میخوایم یاسمن و من ممنونتم خاطرش به و کافیه م واسه

. باشم کنارت که باشه مهم برات میکردم فکر-

Page 198: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 198

میتونم پس کنم زندگی ازت تمام خبری بی تو چهارسال تونستم وقتی: گزیدم لب

. بربیام کارام پس از همچنان

این انگار: فرستاد بیرون پرصدا نفسشو امید ، ببینم مو جمله تاثیر تا اوردم بالا و سرم

؟ کنی فراموش نمیخوای و چهارسال

. میومد کوتاه زود شناختم می ، کردم سکوت

. دنبالت میام فردا -

. میکنم خبرت خودم دیگه روزه یه بذار ، دارم کار فردا ، نمیشه -

؟ مهمه برام من چرا پس ، میکنی تعلل انقدر نمیشه باورم -

. باش تماسم منتظر: در ی دستگیره سمت به بردم دست

ساعتم هب نگاهی و رفتم کارخونه داخل به بلافاصله حالیه چه تو امید ببینم که برنگشتم

حتی که بود عجیب ؟ بکشه طول چقدر قراره جلسه این نبود معلوم ، بود یازده هنوز ، انداختم

Page 199: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 199

دلیل تو بودم مونده هنوز ، بهاره دورغ حتی از تر عجیب! بودن کرده تعطیل هم رو تولید بخش

ایه اسم بهاره نام دنبال کردم جا جابه دستمو تو گوشی تند ، میپرسیدم ازش باید ، زن این دروغ

بوق اولین خوردن از بعد ثانیه چند ، گرفتم شو شده ذخیره قبل از شماره و کردم رد رو قبلی

:شد برقرار تماس

. جان رامش جانم-

؟ تعطیله کارخونه نگفتی بهم چرا بهاره-

!ای؟ کارخونه الان که نگو: کرد سکوت ای لحظه

. اومدم داریم جلسه امروز گفتی بهم تو چون دقیقا: انداختم حیاط دور تا دور به نگاهی

وامت منو تعطیله فردا کارخونه گفت بهم دیشب سعید یعنی فهمیدم دیشب منم خب اره -

با تماس حاضر درحال میگفت خانمه اون مدام ندادی انتن زدم زنگ بهت چندبار بیایم نباید

. نیست مقدور نظر مورد مشترک

: داشت ضعف گاهی دهی انتن مهر یزدان ی خونه تو متاسفانه اوردن خاطر به من و

. شد راحت خیالم رسیده بهت دیدم وقتی فرستادم پیام برات-

Page 200: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 200

. نرسیده پیامی هیچ من به ولی-

میام خودم بمون اونجا اذیتی اگه ، رسیده بهت مطمئنم گرفتم تحویل گزارش خدا به-

دنبالت

. برمیگردم دارم خودم ، نه ، نه-

ور گوشی ؟ بود چی دروغا این از منظورش ، بگه راست بهاره نمیشد باورم ، کشیدم پوفی

ییاس واسه پیامی ، بود نرسیده پیامی هیچ دادم تکان سری ، باز رو پیامها ی صفحه و کردم قطع

ادد نخواهد زنگمو جواب و کلاسه تو الان میدونستم باشه کرده پاک پیامامو اون شاید فرستادم

هب محکم دست با. بود پر پیامهام صندوق شدم مواجه گوشیم طرف از اخطاری ناباوربا کمال در اما.

یریجلوگ تکرارش از میکردم فراموش من هربار و میفتاد م واسه اتفاق این هربار کوبیدم پیشانیم

مپیا چندتا ، بود خوندن قابل بهاره پیامهای حالا کردم پاک پیامهارو از چندتا حوصله بی ، کنم

و داشتید... شماره از رفته دست از تماس سه شما بود کرده اعلام که اپراتور به میشد مربوط اول

یامپ ساعت و تاریخ به ، بود داده رو کارخونه تعطیلی خبر که بهاره خود به بود مربوط هم اخر پیام

ید سی این با حالا من که قسمت پای گذاشت باید اتفاق این ،شاید بود بهاره با حق ، کردم نگاه

. باشم اینجا تونسستم

بخش ورودی درب به نگاهی ، میکردم کاری یه باید ، رفت نمی جلو زمان این چرا پس

حواسمو شدم بخش وارد دوباره عجله با ، نمیکرد حل رو چیزی که موندن اینجا ، انداختم اداری

. نشه م متوجه هاشمی خانم اینکه به دادم

Page 201: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 201

اتاق درب پشت به بلافاصله ، نبود اونجا شکر خدارو انداختم سالن انتهای به نگاهی

باز ربد ، نشم دیده تا شدم مخفی بزرگی ستون پشت صداها شدن نزدیکتر با اما رفتم کنفرانس

جلسه ی ادامه فهمیدم صداها از اما نداشتم یک هیچ به دیدی ، شدند خارج حاضرین و شد

خارج پناهگاهم پشت از بیشتر من امنیت و میشدند دورتر صداها ، ناهار از بعد به شده موکول

سرک اتاق داخل به کرد جلب و توجهم بازش درب ، کردم حرکت کنفرانس اتاق سمت به و شدم

روی اوراق کردن دسته و مرتب جمعه حواسش ، کشیدم ارومی نفس الوند دیدن با و کشیدم

هب کاملا سرش و کشید کارش از دست الوند. کردم مصلحتی ی سرفه چند ناچار به ، بود میزش

بذارین دارین هرکاری نگفتم مگه ؟ شده چی: من دیدن از شد متعجب چشمانش ، چرخید سمتم

... خونه تو حداقل یا فردا

: گرفتم قرار مقابلش و کردم کم باهاش مو فاصله بزنه حرف بیشتر ندادم اجازه

سرمدی خانم دست به توش مالی صورتهای تمام کردم پیدا دی سی یه کارم محل تو-

... بودن مشابه داشتم کامپیوترم تو من که ارقامی با اسناد اون ارقام از کدوم هیچ ، بود شده تنظیم

. کنید مطرحش جلسه همین تو بهتره کردم فکر

نفسی تا کنم مکث کمی شدم مجبور بودم اورده کم نفس کردنم صحبت تند خاطر به

. بگیرم

؟ کو دی سی -

Page 202: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 202

سی بلافاصله ، دادم قرار مقابلش رو دی سی و کردم نگاهی ش گرفته و مبهوت قیافه به

یزز رو پستش حالیکه در نظر دقت و مکث کمی از بعد ، گذاشت لبتاپش داخل و گرفت ازم رو دی

: اومد حرف به بود داده قرار ش چانه

غایرتم بایگانی دفتر تو شده ثبت اطلاعات با حتی ، نیست یکی منم اطلاعات با عجبیه-

. داره

. داده تغییر و اطلاعات یکی احتمالا-

؟ وچرا کی اخه اما ، کردم شک خودمم وقته خیلی-

بیشتری منافع وسط این که ببینید کرد مقایسه باهم و اطلاعات ی همه میشه خب-

. شده نصیبش

. نیست که اسونی این به-

. بگیرید کمک بقیه از میتونید ، میشه اما گیره وقت کمی-

کسی کمک رو نمیتونم فعلا پس دارم شک خیلیا به اینه واسه اینجام من امروز اگه-

. کنم حساب

Page 203: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 203

میگه اطلاعات این چون یی، تو درسته نیتش انگار که کسی تنها الان: زد خندی تلخ

... نیست بد م خیلی کارخونه اوضاع

؟ کنی می کمک: شد خیره صورتم به اورد بالا رو سرش و کرد مکث کمی

ارامشی حس کرد لمسشون نوازشگرانه و اروم شدند، قفل خاله گرم دستهای تو دستهام

دستاشو از یکی گرفت جون لباش روی لبخند ، چرخید صورتم رو نگاهش ، نوازشها این داشت

، هدار شباهت مامانت به تو از بیشتر یاسی: کرد توقف م کنارچونه و کشید صورتم رو و کرد جدا

پدرتی شبیه بیشتر تو نظرم به

. نباشه اون مثل بختتون که ایشالا: کرد زمزمه لب زیر

فحر بیشتر تا لباش به دوختم چشم ، خاله زبان از حرف این شنیدن با شد تیز گوشهام

، خاله با زدن حرف داشت قانون شاید ، رو روبه به دوخت چشم و گرفت ازم رو سکوت در اما بزنه

: بود من نوبت حالا لابد و نوبتی قانون یه

... که شد چی... دارید فرق بابا با شما خاله... خاله-

Page 204: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 204

بذار: کرد نوازش نرم باز و گرفت دست در دوباره دستامو و چرخید سمتم به کاملا سرش

. بزنم حرف من

... قدسی پسر ، داری نامزد میگفت پدرت-

فکر چرا نمیدونم ، بهش داری حسی چه بدونم میخواد دلم: زد زل چشمام به عمیق

ینب سنخیتی که طور همون نمیبینم دوتا شما بین سنخیتی راستش... داری مادرت مثل میکنم

، یبحب دوست البته و بود کارخونه ی راننده بابات موقع اون بگم بهت بذار ، ندیدم مادرت باباتو

به باری چند بابات ، بشه کار به مشغول مهر یزدان ی کارخونه تو بابات شد واسطه که بود حبیب

، شد همراهمون باباتم حبیب دعوت به و بیرون رفتیم هم باری چند دید رو شهلا و اومد خونمون

فهمیدیم بعدا اما میکرد رفتار زیر سربه و داشت ای مودبانه رفتار ، منش اقا و بود جوون بابات

گرفته مادرتو چشمش و نبوده زیر سربه ام خیلی

اباتب ی علاقه از وقتی مینا منو: بود بسته نقش گذشته تعریف از خاله لبهای رو لبخندی

گفت و برخورد بهش شهلا ما انتظار برخلاف اما شهلا گذاشتن سر به سر به کردیم شروع فهمیدیم

از بعد کنه رسمی خواستگاریشو داد جرات بابات به ، ترحمش حس و شهلا ادب داره گناه

یه نبودن مخالفت اهل زیاد مادرمم و پدر ، داد مثبت جواب شهلا بابات رسمی خواستگاری

روستا و نشینی شهر تو ما تفاوت تنها اونا دید از معمولی مالی ضعیت و با سنتی ی خانواده

و چشم و کنم باز مادرتو گوش و چشم داشتم سعی من اما ، نداشت چندانی اهمیت بودکه نشینی

دلسوزی و ترحم سر از تنها و تنها فهمید که بود زمان اون تازه عقد از بعد تا نشد باز مادرت گوش

مادرم و پدر که شه جدا خواست حتی ، نداره بهش ای علاقه هیچ و داده مثبت جواب بابات به

بعد نفهمیدم وقت هیچ موند دلخور و شوهر خونه تو رفت دلخور اون کردن مخالفت باهاش شدیدا

Page 205: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 205

بنای هم باز ش بچه مرگ با و شد اروم بارداریش از بعد اما میگذشت سرش تو چی ازدواج از

میزد تهمت هرکسی به داشت شک زمان و زمین به گذاشت ناسازگاری

. مادرته از من های دانسته اینا: کشید اهی افسوس با

هامه دانسته اینا گفت می وقتی ، بستم لب اما شنیدی چه مادرم خیانت از بگم اومدم

یزیچ نخواستن دیگران شاید... بدونه که نشنیده خیانت از یعنی... میدونه که اونچه ی همه یعنی

. نگم چیزی منم بود بهتر حالا و بشنوه

کردم حس من گفت نامزدیت جریان و تو درمورد پدرت که ای لحظه از چرا رامش ولی-

میشه امید زن ترحم سر از داری مادرت عین توهم

خرن درد عمر یه نکن مادرتو اشتباه: گرفتم ازش نگاه سکوت در من اما کرد نگاهم منتظر

عداب که تفاوتهایی تو اومد در پا از که مادرت ،عین میشی نابود و میفتی پا از که جونت به بنداز

میدما میگفت بابات که اونجور گفت زندگیش تو فقر از بارها کرد قیاس من با زندگیشو بارها دید

یها حس تسلیم ، فرهنگی اختلافات ، فرق میشه اینا نداره تحصیلاتم حتی دچاره درد همون به

همون از نکن تجربه دیگه تو رو شده تجربه که چیزی نکن اشتباه داری وقت هنوز نشو غلط

گیرب تصمیم و برس حست به و کن فکر خودت نمیپرسم حست از دیگه من ، بگیر درس ها تجربه

.

Page 206: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 206

نگاه فرار راه دنبال بگم چی بودم مونده! ؟ شوهرش با داشت فرق انگار که هم خاله

رد نگاهم میومد زنان لبخند که اقا حبیب دیدن با ، بود یاسی حداقل کاش پذیرایی تو چرخاندم

. موند ثابت سو همون

. کردین خلوت زاده خواهر و خاله به به -

که خوشبخته خاله فهمیدم روزه چند این تو ، زدم اقا حبیب مهربان صورت به لبخندی

نای و بود محبت و داشتن دوست سر از نبود مهمانانه ما با اون رفتار شده نصیبش مهربونی مرد

. میکرد راحت حدی تا رو ما خیال

. دیگه دلتنگیه حبیب کنم چیکار -

داره ادمها خون در ریشه ها علاقه این عزیزم فهمم می-

در میخواد ، میاد الان گفت ، داره کار باهات الوند دخترم راستی: من سمت سرچرخاند

م خونه تو وقتتونو که نیست مهم اونقدر کار گفتم خودشم به ، بزنه حرف کارخونه کارای مورد

بدید اختصاص بهش

خواهد ندید رو تفاوتی هر بگیره قرار راهت سر خوب ادم یه وقتی ، شد تر عمیق لبخندم

. نداشت اهمیتی و نمیشد دیده خاله زندگی های فرق که بود دلیل این به شاید ، گرفت

Page 207: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 207

***

ضربه چند ، بودم نشسته الوند منتظر بود گرفته تعلق یاسی منو به روزها این که اتاقی در

های زونکن و تاب لب به گذرا نگاهی ، شدم بلند جا از حضورش احترام به شد داخل و زد در به

. انداختم دستش توی

یصندل از یکی روی الوند ، دادم قرار کامپیوتر میز کنار و برداشتم رو تخت کنار صندلی

. داد قرار مقابلم رو زونکن. روش روبه من و بود نشسته ها

بی حسابها و بود خوب کارخونه اوضاع نظر به اونجا ، یکه نودو _ نود سال اسناد این -

وعن از حسابداری سند به ارقام این به توجه با بهتره کنیم بررسی رو اونا اول کردم فکر مشکل

خرید اسناد ساله چند این خداروشکر. میکنم بررسی رو سه نودو _ ودو نود حسابهای منم بساز

. میکردم داری نگه جدا رو

!؟ کردید استخدام جدید کارمند نود سال همون از: انداختم جدیش ی قیافه به نگاه

بهاره جز: نمیداد بروز اما بود عصبی هم هنوز پس ، زد موهاش به چنگی رفته فرو فکر در

. نیست کسی

Page 208: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 208

؟ چی سعید-

... دارم اعتماد چشمام از بیشتر سعید به من: شد خشن کمی لحنش

. کردم شک بهاره به راستش ولی: کرد باز رو برنامه و کرد باز رو تابش لب

ببین رو اینجا: شد ایمیلهاش وارد پاییدم می لبتابشو ی صفحه چشمی زیر

زنش به گرفتم سعید از پیش دقیقه چند و ایمیل این: شد زوم صفحه روی کامل نگاهم

. کرده شک

ایکار از سعید یعنی نیستن شوهر و زن اینا مگه چی؟ یعنی: خوندم و ایمیل متن لب زیر

. نداشته خبر زنش

؟ گفته چی که دیدی دیگه اره -

؟ کنید چه میخواین-

Page 209: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 209

کردن اپید بحث سر برسم بعدش و بیارم در رو رفته کلاه سرم که مبلغی اینم دنبال فعلا-

ی شده تمام بهای و کن بررسی هم رو خرید اسناد کنم رسمی شکایت تا میخوام مدرک. مقصر

دتخو دیگه میکنم تهیه اینده روز چند تا برات و فروش تقریبیه قیمتهای کن حساب رو کالا هر

کنی حساب رو سود میدونی بهتر

. بهتره باشه اطلاعات این خب اره -

. نکنی خراب کن دقت زمانی خانم فقط-

من بهتره دارید شک اگه مهر یزدان اقای: گفتم جدی خیلی و کشیدم هم تو اخمامو

. نکنم اینکارو

. طبیعیه کار روال تو ، بدم تذکر خواستم فقط نه -

قابل محیط نه داریم کافی مدارک نه ، میشن اشتباه دچار ایم حرفه های حسابرس-

. اماتورم یه دیگه که من... اطمینان

. نیستم کارخونه فردا حیف س فایده بی بحث این الان ، کنم کمکتون قراره خب-

Page 210: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 210

اجازه منم به شاید چرخید سرم در فکری! ؟ نمیومد کارخونه فردا ، کردم نگاهش متعجب

از ینا و میکنه تنظیم قرار یه و میزنه زنگ خودش نزنم زنگ امید به اگه میدونستم ، میداد رفتن

. میگرفتم ساعته چند مرخصی یه شاید کردم استفاده فرصت از. بود خارج من ی حوصله

...مهر یزدان اقای -

ارهک یه بیام بیرون کارخونه از زودتر کمی منم فردا میشه: چرخید سمتم به کاملا نگاهش

. دارم مهم

شدم متوجه ناباوری کمال در اما داد اجازه و سوخت دلش شاید که کردم تقاضا مظلومانه

بد خندیدن سر از ش چهره حالت این اینکه فهمیدن نبود سخت ، شده جمع چشماش گوشه

. بازگشت قبلش جدی ی قیافه به مصلحتی ی سرفه چند با! ؟ س موقعه

ادم چه میگفتم خودم با میکردی رو تقاضا این ای دیگه روز حتی یا نمیشناختمت اگه-

... بود جبرانش دنبال بلافاصله داد انجام برام کار یه اینکه محض به کنی سواستفاده

ودب موقع بد زبان این تنها نبود استفاده سو قصدم که من اما شدم خیره لبهاش به متعجب

!؟ بگه رو چی کی نمیگرفت یاد که

تعطیلن ما ی کارخونه جمله من ایران کل و رسمیه تعطیل فردا اونجاییکه از خب اما -

. نمیکنم ای دیگه فکر هیچ

Page 211: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 211

. میخوام معذرت: گزیدم لب و انداختم ش رفته بالا ابروهای به نگاهی

... کرد جمع رو وسایلش سکوت در

***

زا یکی پلک حوصلگی بی با بخوابم درست نمیذاشت صدا و سر... زدم غلتی تخت توی

ادهایست ایینه جلوی یاسی به خورد چشمم ، کنم درک بیشتر اطرافمو که کردم باز کمی چشمامو

بالا و پایین صداش تن و میکرد زمزمه رو اهنگی لب زیر ، بود موهاش کردن مرتب حاله در و

بلند جا از رخوت و سستی با و کردم باز چشم بیداری و خواب بین ؟ بود چش دختر این ، میشد

: بود سنگین هنوز چشمام پلک زدم کنار صورتمو توی ریخته موهای شدم

!؟ صبحی اول خبرته چه یاسی-

. انماخ خانم بخیر صبح: گشت بر سمتم به بود صورتش پهن که گشادی لبخند با یاسمن

رهب بین از هام پلک سنگینی تا کردم بسته و باز باز چند و دادم مالش و چشمامو دست با

!؟ بری میخوای جایی: کرد جلب و توجهم تنش در پوشیده مانتوی ، ببینمش بهتر و

Page 212: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 212

پیست بریم دوستام با قراره اره-

. بازی برف و اسکی: داد ادامه زده ذوق

!؟ نگفتی دیشب چرا ؛ چی یعنی: رفت بالا ابروهام

با توق هیچ که توام ، میکنم توافق دوستام با بعد و میگیرم اجازه بابا از همیشه که منم -

!؟ نداشتی مشکلی من رفتن بیرون

وت برم امروز خواستم تو امید به من یاسی میگفتی بهم کاش ولی ندارم مشکلی الانم-

. کنم تحقیق و قدیمیمون ی محله

!؟ ریمب شنبه پنج نبود قرار مگه: برگشت سمتم به و گذاشت ایینه جلوی دستشو تو شانه

و پیدا امید ی کله سرو باز بهتره بریم امروز کردم فکر گفتم و امید ی قضیه که بهت-

... منم و میشه

تفریح به من درسال روز چند مگه هستن دوستام ی همه مهمه خیلی واسم قرار این-

...نیست برفی هوا همیشه تازه کنی درکم امیدوارم ؟ میگذره

Page 213: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 213

. نمیرم بخوای تو اگه اما: کرد مکثی

چون میکردم درکش ،باید نرفتن از میشه ناراحت یعنی کلام لحن این و زد حرف دلگیر

. شدم جدا تخت از و زدم لبخندی ، خوشه دوستاش با چقدر میدونستم

. باش خوش برو-

برابری مسئولیت تو و من بریم هم با شنبه پنج همون نری میشه ؟ میکنی چیکار تو-

. کنم خالی شونه نمیخوام داریم

. میکنم فکرامو-

برفیه هوا امروز تازه...خواهش-

. میشه دیرت یاسی برو: گرفتم دیوار روی ساعت سمت به اشارمو انگشت

در خودش تصویر به چشمکی داد قرار سرش روی بود گذاشته میز لبه که رو روسریش

. شدم خوشگلتر کنم فکر ریختم چپ سمت و موهام: زد ایینه

Page 214: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 214

برق ایینه قاب تو مشکیش چشمای ، شه راهی خوش دلی با که خندیدم عمیقتر اینبار

. میزد

***

کی قبل بار ، بود امسال برف دومین این انداختم بیرون به حیاط روبه ی پنجره از نگاهی

ثارا همچنان و شد سپری برف بارش به شب شنبه طول تمام اینبار اما بود نباریده بیشتر ساعت

نامهروز به نگاهی ، گرفتم فاصله پنجره از و زدم کنار رو پرده ، بود برجا زمین روی باقیمانده برف

الهخ و بودن رفته بیرون صبح اقا حبیب و بابا ، زدم ورق صفحاتشو هدف بی و انداختم میز روی ی

بی ، بره ناهار واسه دوستانشون از یکی منزل به خانم مینا همراه داشت تصمیم ظاهرا هم شعله

روی ساعت های عقربه به نگاهی و سرچرخاندم دادم قرار میز همان روی بسته رو روزنامه حوصله

اب موندن و رفتن دوراهی بین مونده بود رفته یاسی که حالا بود ظهر یازده نزدیک انداختم دیوار

... بودم درگیر احساسم و عقل

جان رامش-

هب بود خوش دلم بذارم تنهات نمیاد دلم خدا به ؟ نمیای چرا: دادم تغییر رو نگاهم مسیر

. اومدن به میشی راضی اینکه

Page 215: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 215

داشت ترس ؟ بیاد شنبه پنج و کنم صبر یا محله اون به برم! ؟ کنم چه امروزمو قراره

مهمان تصنعی لبخندی نگرفتم تصمیم از گنگ. نمیشناختم و نرفته که جایی به رفتن تنهایی

کردم لبهام

. کنم استراحت کمی تعطیلو روزه این میدم ترجیح و نیستم راحت راستش-

. اینجاس دلم من اخه: بود محسوس خاله نگرانی

.بگذرانید خوش کنید سعی و سلامت به برید ؟ چی بابت نگرانی نیستم بچه که من-

. باش خودت مراقب پس: زد لب ناراضی

ینام ،برخورد کردم همراهیش بود مادرش و الوند به متعلق که کناری ساختمان نزدیکیه تا

شده اول روز از تر صمیمی و تر ملایم خانم

و کرد متوقف رو بحث جمعمون به الوند شدن اضافه با و پرسید روزهام این حال از کمی

: کرد خاله سمت روبه

. برسونتمون الوند شد قرار جان شعله-

Page 216: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 216

تا ردمک پا اون و پا این ، شد خانم مینا با گفتگو مشغول و کرد تشکر الوند از لبخند با خاله

به و نگاهم و کرد جلب و توجهم الوند صدای اما شم ساختمان وارد شده جدا جعشون از زودتر

: داد تغییر سمتش

همچنان اگه! نرفتید هنوز ظاهرا ، برید جایی تا میخواستید مرخصی امروز واسه دیروز-

؟ میرسونم هم رو شما بیرون میرم دارم که من دارید رفتن قصد

جایی جان رامش: بود ما حرفهای به حواسشون ، چرخید سمتم به خانم مینا و خاله نگاه

؟ بری میخوای

. نیست مهم راستش خب: بگم چی نمیدونستم درست و بودم دستپاچه کمی

امروز مهمونیه مورد در خاله با و میگشت بر گاهی خانم مینا انداختم روم روبه به نگاهی

حال در همیشگیش جدی ی قیافه همون با الوند کردم تر متمایل و نگاهم جهت ، میکرد صحبت

تدوس با ظاهر در که کاری به تا بودم گرفته قرار کنارشون ماشین این تو حالا من و بود رانندگی

هب رو قدیمیمون ی محله تو حضور میشد نمیدونم نداشتم دوست رو دروغ برسم داشتم قدیمیم

، بگیره قرار کارهام جریان در خاله نمیخواست دلم اصلا ؟ نه یا گذاشت دوستانه ملاقات یک پای

مجتمع یک جلوی رو ماشین و زد دور رو بالایی خیابان الوند ، نداشتم تمایلی فعلا حداقل

نوم این و میشد باز خیابان روبه خاله قسمت درب... شد پیاده خانم مینا ، کرد متوقف اپارتمانی

کرد شدن پیاده به مجبور

Page 217: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 217

. بود داشته نگه باز رو خودش سمت درب خانم مینا ، برگشتم سمتشون به

. بشین جلو برو عزیزم-

اب اینبار اما بودم کرده انتخاب نشستن برای رو جلو هربار و الوندبودم همراه بار چندین

مرث به زدن لبخند برای تلاشم نفهمیدم و اورد هجوم صورتم به گرما از موجی خانم مینا حرف این

. کشیدم ارومی نفس و نشستم ماشین تو تنم تو ریخته گرمای همون با اما ؟ نه یا نشست

ببندم رو کمربند تا بردم دست

؟ بربم کجا-

. میرم و راه بقیه خودم برسونید منم مسیرتونه که هرجا تا شم مزاحم نمیخوتم-

. میرم بعد و میرسونمت میری کجا بگو ندارم کاری-

و گذاشتم هم چشمهاموروی ، گفتم رو محله ادرس و اومدم کوتاه محکمش لحن برابر در

تهگذش زندگی از گاهی که بود خوب چه نشست لبم روی لبخندی ، ماشین صندلی به دادم تکیه

مردم صدای بلندی و شدید تکانهای ، وحشتناکه و اور درد سر اتوبوس با نقل و حمل ، شی دور

بود تر محسوس واسم گرما این و ارامش این حالا و اتوبوس موتور صدای رو میگذاشت سرپوش که

Page 218: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 218

هفلسف چون نداشتم دوست کلام بی اهنگ ، شد پخش ماشین فضای تو کلامی بی اهنگ صدای..

سازها نوع نه و شناختن می موسیقی سبک نه که مردمی از خیلی و من برای و کلام بی اهنگ ی

هم کنار کلام و صدا یعنی موسیقی نداشتم دوست هم رو اهنگ بدون خالی کلام بود، گنگ

. کردم باز چشم ماشین توقف با... بود بخش لذت که بود خواننده صدای با کردن همراهی...

. رسیدیم-

از امامزاده رنگ ای فیروزه گنبد ، انداختم بیرون به پنجره از نگاهی و کردم باز چشمامو

سرازیر دلم به مختلف های حس از موجی امامزاده نمای دیدن با دغشت قرار دید تو زاویه این

. کشیدم عمیقی نفس اشکار دلتنگی یک و کشیدم..هیجان..ترس.. ارامش ، شد

. شیم پیاده-

. افتادید زحمت حسابی ممنون: انداختم الوند به نگاهی و سرچرخوندم

. برم من نداری ای دیگه کار اگه میکنم خواهش-

هب ، کرد روشن رو ماشینش و داد تکان دستی الوند ، شدم پیاد ماشین از و کردم تشکری

ما سابق ی خونه میشد خونه سومین انداختم محله نام به نگاهی ، برداشتم جلو به قدم چند ارامی

قدم سمت همون به ارامی به نبود، ذهنم تو خاصی چیز ، بودم اومده دنیا به توش که ای خونه

، قدیمیمون ی خونه سمت میکشوند منو دلتنگی یه نیرویی یه امامزاده سمت به نه برداشتم

Page 219: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 219

رو دستم شده پشیمان بلافاصله و رفت بالا بار چند زدن زنگ برای دستم ایستادم خونه مقابل

هحالیک در میانسال زنی. برداشتم عقب به قدم چند ترسیده در ناگهانی شدن باز با ، انداختم

، کرد قامتم روانه مشکوکشو نگاه و زد بیرون خانه درب از بود رنگیش چادر کردن مرتب مشغول

. کردم سلام اهسته و دادم قورت دهانی اب جستجوگرش نگاه زیر

! ؟ دارید کار کسی با دخترم سلام: بازشد هم از اخمهاش زن

قورت با من و بزاق از میشد پر دهانم ، بکشم حرف شاید و بزنم حرف تا بودم دستپاچه

: بودم وجودم در شده غالب استرس کردن کم دنبال دادنش

. دارم کار اینجا..قبلیه صاحبای.. با..من-

ترس گفتنش ، نبود خوب ظاهرا مادرم گذشته چون نگفتم ، بودم خونه این اهل نگفتم

.، داشت درد مادرم ی گذشته رو از شدنم قضاوت داشت

خارج شک حالت از نگاهش ، رفت هم در اول ی لحظه از پررنگتر حتی اینبار زن اخمهای

: انداختم زیر به سر نگاش نوع این از ترسیده ، گرفت خودش به ظن رنگ شد

؟ داری باهاشون نسبتی چه-

Page 220: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 220

. ام تسویه واسه اومدم قدیمیه طلب یه: اوردم بالا و سرم

؟ نه میشد قدیمی طلب تسویه ، کنم صاف گذشته با حسابمو بودم اومده

!؟ نیستی جوون زیادی-

. فرستاده منو م پسرعمه-

سالشه چند م پسرعمه نمیدونست که اون نبود که دروغ

. ما کناری خونه همین یکیش ان قدیمی ساکنینش محل این های خونه از چندتایی-

خادم پیرزن اون یاد اما ، کردم حرکت بود گفته زن که خونه همون سمت به و کردم تشکر

. کنم کج قدمهامو شد باعث امامزاده

.س اینجا خونشون که گفتم ؟ میری کجا دخترجان-

Page 221: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 221

، گذاشت زنگ روی رو دستش و رفت خونه همون سمت به و برداشت جلو به قدم چند زن

تراس دنبال بود مشخص ، متهم یک به پلیس یک نگاه مثل درست بود من با همچنان اما نگاهش

. بفهمه رو ماجرا ته تا مونده من حرفهای دروغ و

روی چرخید نگاهم در صدای باشنیدن ، برداشتم زن سمت به قدم چند میلی بی سر از

. میکرد جلب رو ها توجه چاقش زیادی و درشت هیکل که میانسالی زن

؟ خوبی مهناز سلام-

. دارن کار زمانی اقای خونه با خانم دختر این جون شمسی سلام-

؟ فامیلشونی: شد خیره صورتم به و کرد جا جابه کمی چشمشو روی عینک زن

. اومندم قدیمی بدهی ی تسویه واسه نه-

دل زن رفتار ، میرسه مشامت به بدی بوی زمانیکه مثل درست کرد جمع شو بینی زن

. میکرد زنده برات رو قدیمی حانباجی خاله و فضول زنای یاد نبود نشین

مجبور بگیره زنشو جلو نمیتونست عرضه بی مردک رفتن محله این از شکر خدارو-

پسرامون و مردا کنیم بیرونشون محله از اسثشهاد یه با و شیم کار به دست خودمون شدیم

Page 222: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 222

برخ ازشون کی هیچ الانم ؟ بگم چی الله الا لااله... زن این که بس از زنش دست از نداشتن اسایش

. نگرد شون پی محل این تو بیخود نداره

وشگ حتی دیگه اینکه بی ، کنم جلوگیری سقوطم از تا دادم قرار دیوار گاه تکیه رو دستم

حرفهایی داشت زن اون ، برداشتم جلو به و سستم های قدم دیوار کمک با بدم دو اون حرفهای به

کلمش کمی حرفها این شنیدن فضا این تو چرا نمیدونم اما بودم شنیده بارها که میکرد تایید رو

اهل این و محلشو اهل دهان کرده معنوی ، امامزاده این معنوی فضای میکردم فکر شاید بود تر

تو رو خودم کردم بلند سر ، نگن رو کسی بد اما بزنن حرف اطلاعی بی از میدن ترجیح محل

انداختم امامزاده ای فیروزه گنبد به نگاهی ؟ بودم اومده و مسیر این چطور دیدم امامزاده صحن

شههمی از تندتر قلبم ، چکید هام گونه روی اروم اروم اشکهام ، کرد سرباز گلوم تو نشسته بغض

، برداشتم تر محکم هامو قدم کردم سر چادری و زدم چنگی امامزاده جلوی اویز رخت ،به میزد

، داشت سر به سیاهی چادر نشسته ضریح راست سمت در خمیده زنی ، بود خلوت مرقد داخل

زانو همونجا اومده در پا از و شد سست قدمهام ضریح کنار اما برم زن سمت به تا برداشتم قدم

تار دیدمو اشک ، موند ثابت ضریح داخل ی مقبره رو و چرخید ضریح گوشه گوشه رو نگاهم ، زدم

همامزاد صاحب به بودن برده پناه و ضریح زنجیرهای تو شدن قفل که لرزونم دستهای ، بود کرده

دمیکر رو و زیر داشت و حالم کردن گریه سیر دل یه اسه و بودن تنگ زیادی انگار که اشکهایی و

و درد بودم نزده حرف کلمه یک ، میشدم ارومتر و اروم شده جدا هیجان و دلتنگی و ترس اون از

اسمم یاد منو کرده خونه دلم تو ارامش از موجی کشیدم عمیقی نفس... اما بودم نکرده هم دل

یا اسمم شنیدن با شم اروم من میخواست بابا زدم لبخندی ، بود ارامش معنی به رامش ، انداخت

؟ خودش

ارومم که صاحبی به ؛ میگم رو امامزاده صاحب به شدنم پناهنده زمان ؟ بود گذشته چقدر

بودن اونجا اما ببینم رو زن اون تا چرخاندم سر شدم بلند جا از داشتم حالا که نیرویی با ، بود کرده

. ندیدمش اما رفتم حیاط داخل ،

Page 223: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 223

... میخرید شمع خانم-

دهژن پسرک ، کردم سربلند و انداختم داست قرار روم روبه که شمعی های بسته به نگاهی

. داشت ملتمسی نگاهی پوش

... رفته کجا س امامزاده تو که پیرزنی اون بگو بهم تو فقط میخرم اره-

یه س امامزاده تو وقت یه ؟ س دیوونه که زنه اون: خاراند رو ش بینی دست یک با پسرک

. میکنه تمیز رو دستشویی و حیاط میاد وقتام

. میدن دوبرابر بیرون های مغازه دیگه بخرید -

. انداختم کیفم ته رو شمع ، پسرک به پول دادن از وبعد و زدم لبخندی

. کنید روشن شمعاتونو اینکه واسه هست جا اونجا-

Page 224: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 224

کنار کوچیک رفتگیه فرو به چشمم ، کردم نگاهی بود کرده اشاره پسر که مسیری به

پیرزن دیدن با. شدم جدا پسر از و کردم تشکر ، بودن اورده بوجود دیوار داخل که خورد امامزاده

: کردم حرکت سمتش به و کردم تر بلند قدمهامو داشت دست تو شوینده مواد جارو حالیکه در

... ببخشید-

سر به چادر ، کرد بلند سر کرد احساس و حضورم زمانیکه اما نداد نشان واکنشی پیرزن

چین و خمیده کمر و میداد راستش سمت چشم کوری از خبر ش اومده بالا و بسته چشم ، نداشت

.زمان گذر و پیریش از خبر صورتش رو بسته نقش چروک و

میکنید زندگی اینجا شما... سلام-

... خانم... خانم -

لاله کرو یعنی نمیشنوه پیرزنه این: انداختم فروش شمع پسرک به نگاهی

؟ لاله کرو زن این میدونست امید ، چرخید پیرزن و پسرک بین بهت با

. س دیوونه که گفتم نیست دنیا این تو زیاد کلا کوره چشمشم یه-

Page 225: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 225

شد رد کنارمون از هستیم اونجا ما که انگار نه انگار ، کنه ای دیگه توجه اینکه بدون زن

داخ باشید مطمئن ، شه حل مشکلتون تا کنید دعا و کنید روشن و شمعهاتون برید بهتره شما:

. میده جوابتونو زود

رو اون زمانه شاید میکرد رفتار و میزد حرف سنش از بزرگتر اما نداشت سنی پسرک

حرکت بود ها شمع کردن روشن مخصوص که جایی سمت به و کشیدم اهی ، بود اورده بار بزرگتر

از کدوم هر میدونست کی ، سوخته نیمه و سوخته های شمع از بود پر اطراف و دیوار روی ، کردم

، داشت قرار پشتش حاجتی چه و بود کی مال شمعها این

حاجت به شه روشن دلم تا کن روشن شمع اومدم که داشتم ؟حاجت داشتم حاجت منم

شدنم روا

دهش نمونه برام که پدر یه سرگردونم و گنگ مختلفم باورای بین چون اینجام من خدایا«

قلبم تو هنوزم شنیدم که هرچی با که مادری و بوده دروغگویی منع همیشگیش نصیحت و

دروغ میدونم طرفی از دروغه ها شنیده ی همه بفهمم میخواد دلم و دارم دوسش هنوزم مهربونه

رهمسی بهترین که بده قرار مسیری تو منو کن کمک خودت خدایا... بابام یعنی هاحرف اون و بودن

» دروغا و راست همه ی کننده روشن و

ندید با انداختم راستم سمت به به نگاهی کبریت دنبال به و ، اوردم در کیفم از رو شمع

سر ، شد برداشته ای دیگه دسته توسط کبریت من از قبل اما شدم خم بود زمین روی که کبریتی

Page 226: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 226

زا شد متوقف زبانم دستش توی شمع و الوند دیدن با که کنم کبریت تقاضای تا کردم بلند

... چرخیدن

، بود ایستاده دست به شمع که داشت حاجت ؟ میکرد چه اینجا نداشتم رو دیدنش انتظار

اشک... ملغزید که چشمایی روی... نشست صورتش رو و شد جدا دستش توی شمع از نگاهم

! ؟ داشت

دستم تو شمع ، داد قرار مقابلم رو کبریت ، شد ثابت دستام رو و کردند حرکت چشماش

: کردم تعارف ، کرد تعارف ، کبریت به نیازم تشخیص نبود سخت بود کرده جلب رو توجهش

. کن روشن اول تو بگیر -

. داشتید برش شما اول: زدم لبخندی

میکنم روشن من بعد کن روشن اول تو نداریم که تعارف-

هیا کبریتی جا داخل مونده کبربت تنها دیدن با ، کردم باز رو دربش و گرفتم رو کبریت

. بخریم بسته یه بریم بهتره هست کبریت دونه یه فقط اینجا: کشیدم

. میکنیم روشن شمعارو کبریت یه همین با-

Page 227: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 227

اب بگیر: گرفت سمتم به رو شده روشن شمع ، کرد روشن رو شمعش و برداشت رو کبریت

. کن روشن شمعتو شمع این

روشن رو خودم شمع و گرفتم رو شمع کنم پنهان رو لرزشش داشتم سعی که دستی با

. کردم

. میلرزه خیلی دستات من بده-

نزدیکی همه این لرزشم دلیل شاید ، داد قرار دیوار فرورفتگی کف و گرفت رو ها شمع

. هوا سرمای شاید و بود

؟ اینجا میای باره اولین-

. اره: زدم لب میسوختند، که بود ها شمع به هنوز اما نگاهم ، گرفتم فاصله قدمی چند

. خونه برسونمت شد تموم کارت بمونم حتما زد زنگ مامان-

Page 228: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 228

، اینجا و الان اونم ، حضورش دلیل بگه میخواست... بود خانم مینا منظورش ؟ مامان

: زدم لبخندی ؟ مادرشه خواسته

. ممنون بهرحال -

. داشت تردید حرفش زدن برای انگار ، میکرد پا اون و پا ابن

؟ کجاست... دوستت-

!؟ دوستم-

. دوستت دیدن بیای میخوای گفتی زندایی به شنیدم-

در اخمهامو ، میاورد زبان به باشک حرفاشو که داشت شک چی به ، دادم تکون رو سرم

بزنم سر یه اومدم ، قدیمیمونه ی محله اینجا: کشیدم هم

. نداشت ربط اون به چون نپرسید سوالی ، کرد سکوت

Page 229: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 229

، شد خاموش الوند شمع و وزید سردی باد ، کرد حرکت ها شمع سمت به دوباره نگاهم

زد داری صدا پوزخند

... یعنی ، میشه خاموش شمعم هربار و میکنم روشن شمع نیت یه به اینجا میام هربار -

، انداختم همش تو قیافه به نگاهی ، میکرد زمزمه خودش با داشت یا میزد حرف من واسه

. کردم عوض زو بحث حالش تغییر دنبال

. بریم میشه اگه شده تموم کارم دیگه من-

. باشه: گرفت خاموشش شمع از نگاه و داد تکون رو سرش

. کنید صبر لحظه یه-

. کنید صبر لحظه یه: رفتم شمعها سمت به

تیلهفی روشنش ی فیتیله با و برداشتم رو خودم شمع ، رفتم ها شمع سمت به لبخندی با

. زدن هم به و دستهام و دادم قرار سرجاش دوباره رو شمع ، کردم روشن رو الوند شمع ی

Page 230: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 230

. شد روشن بفرمایید-

. بریم: انداخت شمع به نگاهی

سوار از قبل افتادم، راه الوند دنبال حرف وبی گرفتم شمع از نگاهمو ، بودم راضی کارم از

، برم اونجا از نمیومد دلم داشتم عجیبی حس یه ، انداختم امامزاده گنبد به دوباره نگاهی شدن

ینا میدونستم ، کنم فکر خیلی سرمه تو که چیزی به نمیتونستم دادم تکون سر... اینجا شاید

. شدم ماشین سوار و خوندم حمد یه. س احمقانه خیاله یه فقط

و ستنش لبم روی لبخندی بابام اسم دیدن با و کردم کیفم تو دست موبایلم زنگ صدای با

. دادم جواب رو گوشی بلافاصله

. خوبی ، بابا سلام -

؟ رفتی کجا خبر بی جان رامش.. عزیزم سلام-

. بیرون اومدم: انداختم الوند به نگاهی

. شدم نگران نیستی دیدم اومدم الان نگفتی بهم چیزی دیشی-

Page 231: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 231

ما جمع حواسش همیشه که بود خوب چه ، نشست لبم روی لبخندی بابا نگرانی فکر از

. بود

. بگم که نشد خب-

؟ رفتی کجا حالا-

.میزنیم حرف هم با خونه میام ، م خونه راه تو-

. باش خودت مواظب دخترم باشه-

عادت یه بود شده کارم این ، کنه قطع رو تلفن اون اول تا موندم منتظر کردم خداحافظی

من بود هک هرچی ، احترام یا و بود نانوشته قانون نمیدونم میشد تکرار بابا با مکالماتم تو هربار که

فضای در کلام بی اهنگی صدای هم باز و انداختم کیفم ته رو گوشی تلفن قطع با. بودم پایبندش

که روزی از سرخوش ، کرده فرق یا اهنگه همون این نمیکردم درک حتی ، شد پخش ماشین

! میکرد زایل رو عقلم بودن خوش ،انگار بازشد م موقعه بی دهان این باز داشتم

؟ میدید گوش چیه اهنگ این اخه-

Page 232: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 232

خدایا ، بستم چشمامو و دادم قرار دهانم روی محکم رو دستم ، الوند نگاه اخم دیدن با

!! زدم من بود حرفی چه این

؟ چیه منظورتون-

. میکردم اصلاح رو حرفم باید ، کردم باز چشمامو اروم صداش شنیدن با

؟ نداره خواننده چرا.. اینه.. منظورم -

: داد تکان طرفین به رو سرش و بود گرفته و ماشین فرمان چپش دست با

. کلام بی اهنگ این چون-

فقط میدونم: شده کلافه زیادی یعنی بیانش ولحن داد ماش رو ش شقیه راست باذدست

. ندارم دوست کلام بی اهنگ خودم نیست گفتم این واسه

. داره ای سلیقه انسانی هر-

Page 233: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 233

روبه چرخاندم سر ، دادم قورت رو دهانم اب. کردم سکوت رسما که گفت محکم اونقدر

هب خیابون ی گوشه گوشه که برف های سفیدی به دوختم چشم گذاشته چانه زیر دست ، پنجره

ای سلیقه انسانی هر بود الوند با حق ، شدم باز موقع بی دهان به خوردم افسوس ، میخورد چشم

. نمیکرد درک و کلام با موسیقیه اونم شاید داشت

جهت بلافاصله و انداختم ش چهره به نگاهی چشمی زیر الوند گوشی صدای شدن بلند با

. رسید می گوشم به کردنش صحبت صدای ، دادم تغییر و نگاهم

. جان مامان سلام-

خیابونیم تو اره... دنبالش برگشتم نه... همیم با اره-

دنبالتون میام الان باشه... زود چه-

به که جایی نابه حرف فکر تو هم هنوز ، چرخیدم سمتش به کاملا. کرد قطع رو گوشی

. میخوام معذرت: کشیدم ارومی ،نفس کنم عذرخواهی بود بهتر شاید ، بودم اورده زبان

. نیست مهم-

. باشه دلخور ازم کسی نمیخواد دلم چون مهمه-

Page 234: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 234

. میکنم درک-

و خاله دیدن با ، کرد توقف مسکونی مجتمع همون مقابل الوند که وقتی تا کردم سکوت

. کردم سلام و شدم پیاده ماشین از خانم مینا

؟ شدی پیاد چرا جان رامش...ا -

. خاله پیش میشینم من -

داریم حرف باهم ت خاله و من برم قربونت نه: زد خاله به محسوسی چشمک خانم مینا

. باشیم هم نزدیک بهتره

مرموز لبخند ، گرفتند جا ماشین عقب بلافاصله خاله همراه به بده فرصتی من به اینکه بی

رفتارش جنس و میکرد مهربونی باهام داشت زیادی ، شد تعجبم باعث خاله با ش شده بدل و رد

. میکرد فرق اول روزهای با

ندالو که اونقدر و رسید می گوش به کاملا خندیدنشون ریز صدای ، نشستم سرجام دوباره

. کرد کنجکاو هم رو

Page 235: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 235

! خوشحالید ؟ شده چیزی جان مامان-

خواهر با خونه صاحب میخندیدم امروز مهمونیه از: گفت خندید می حالیکه در خانم مینا

. خورد بهم مهمونی و شد دعواشون شوهرش

... میکردن رفتار مشکوک زیادی خانم مینا و خاله. گفت لب زیر اهانی الوند

و اعداد بین دوباره نگاهم ، دادم مالش دست با مو شده خشک گردن و کشیدم ای خمیازه

زا اورد یادم چشمام پلک سنگینی ؟ میشه تموم کی نبود معلوم ، دراومد گردش به مختلف ارقام

یاسی خواب در غرق ی چهره به نگاهی. شدم بلند میز پشت از حوصله بی ، گذشته خوایم وقت

و زدم لبخندی ، بود شده مچاله سرما شدت از تنش و بود رفته کنار رو تنش روی پتوی انداختم

، زدم کنار صورتشو تو ریخته موهای اروم نشستم، تخت روی ،کنارش کشیدم تنش روی رو پتو

نبهش پنج که نموندم فهمید وقتی کردم نثارش " ای دیوونه " لب زیر ، شد جا جابه جاش تو کمی

، کشیدم دراز کنارش اروم ، رفت خواب به من به پشت و قهر حالت همون با و کرد قهر بریم هم با

. کشیدم اهی و دادم فشار تنم به بیشتر رو پتو ، هوا داشت بدی سوز

... رامش-

یسخت به چشماشو! بود شده بیدار ، برگردم سمتش به شد باعث یاسی الود خواب صدای

کرد باز هم از

Page 236: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 236

. نیومدم باهات امروز که ببخش-

. کنم فکر بخشیدنت به بعدش تا اشتی بگو اول-

. گذاشتم کم میدونم کنم کمتر خودمو وجدان عذاب بود این واسه کردم قهر باهات اگه-

زدم لبخندی امروز اتفاقات اوری یاد با

؟ داری وجدان عذاب چرا گذشت ،خوبم گذشت امروز-

. خوبی خیلی تو رامش ممنون-

. تو ی اندازه به نه: خندیدم

***

زیادی اب پارچ ، انداختم شده کامل میز به نگاهی و گذاشتم میز روی رو بشقاب اخرین

: ایستاد کنارم یاسی ، دادم قرار تر پایین اونو و بردم دست بود گلدان نزدیک

Page 237: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 237

. مرتبه چیز همه کنم فکر شدم خسته حسابی-

ایه ترشی به بود زده ناخنک کنه کار اینکه از بیشتر زدم یاسی شاد ی چهره به لبخندی

. مرتب مرتبه اره: میز روی

؟ خریدم خوشگلی گلای-

رها: بود بخشیده میز به زیبایی جلوه انداختم میز وسط سفید و سرخ گلهای به نگاهی

. خوشگله خیلی

. دادم بالاش پول کلی گرونه خیلی فصل این تو طبیعی گل-

؟ بودی مجبور مگه دیوونه-

. داد پولشو شعله خاله-

؟ بود خوب خاله با خرید-

Page 238: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 238

، عالی: بود رفته خرید به اون همراه و خاله درخواست به امروز ، زد بهم دستاشو زده ذوق

. مهربونه خیلی خاله

. بزنیم صدا رو بقیه بریم بهتره کنم فکر -

یهمگ از و رفتیم هال پایینی قسمت به یاسی دنبال ،به بود شده طراحی ال صورت به هال

. کردیم شام صرف به دعوت

: من سمت برگشت و انداخت شده تزیین میز به نگاهی تحسین با خانم مینا

. دختر دادی خرج به سلیقه خیلی-

. کردم کار همه این من ؟ چی من پس: کرد اعتراض بلافاصله یاسی

. چیدیم و میز هم با یاسی منو: زدم لبخندی

: یاسی سمت کرد رو خاله

. یرفت در کار زیر از باز کردیم پیدا مدت این تو ، تو از که شناختی با ولی عزیزم میدونم-

Page 239: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 239

من تازه ، کردم کار منم خدا به... ا: انداخت خاله به نگاهی مظلومانه و ورچید لب یاسی

. سیاست بی مو ساده زیادی فقط ، ام کاری ام خیلی

... جان یاسمن-

. افشار اقا باشه راحت بذار-

. بخوریم و شاممون و بشینیم بهتره: انداخت یاسی به پرمحبتی نگاه خاله

شام خوردن مشغول و گرفتیم قرار صندلیهامون روی همگی خاله حرف از تبعبت به

هپیچید هم در چینی بشقابهای کف با چنگالها و قاشق خوردن بهم صدای و پچ پچ صدای ، شدیم

، دندبو صحبت مشغول خوردن از بیشتر اقا حبیب و بابا ، انداختم جمع به چشمی زیر نگاهی ، بود

که خانم مینا و خاله مثل درست! ؟ نداره تمومی حرفاشون که میگن چی هم به دو این بودم مونده

بدل و رد صحبتهایی من با گاهی هم یاسی ، میکردن استفاده صحبتی هم برای فرصتی هر از

صحبتی هر از دور به و کرده رعایت رو سفره اداب که بود الوند جمع اون ساکت تنها ، میکرد

هش خانواده اعضای سایر از تر اصیلانه الوند رفتار میداد نشون تین و بود خوردن مشغول ای اضافه

.

Page 240: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 240

یاسی بشقاب روی رو خودم جلوی بشقاب ، شدیم بلند جا از یاسی همراه به شام پایان با

سر خانم مینا صدای شدن بلند با ، گرفتم دست در رو بابا غذای از خالی بشقاب و گذاشتم

. سمت همون به چرخاندم

... بدم بهت خبری یه خواستم خوردی رو شامت که حالا جان الوند-

. گذاشتم دیگه بشقابهای روی رو خاله بشقاب

عزیز مهمون یه ، باشیم داشته مهمون نو سال امسال قراره راستش-

!؟ کی-

. اومد در گردش به خانم مینا و الوند بین نگاهم

... داری دوسش خیلی تو و مهمه برات خیلی که یکی-

؟ اخه کی-

. شی غافلگیر حسابی موقع اون میخواد دلم بگم محاله که نکن اصرار

Page 241: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 241

. اومدم خودم به یاسی تشر با که بودم الوند زندگی مهم ادم فکر تو

. اشپزخونه ببریمشون بیا ، کردی جمع که ظرفارو-

اشپزخانه سمت به و کیثف بشقابهای یاسی همراه به و انداختم جمع به کوتاهی ی نگاه

، ودنب صلاح به بیشتر موندن یاسی تشر این با اما بشنوم رو حرفها ی ادامه بودم کنجکاو ، بردم

جمع کردن صحبت صدای ، اومدیم بیرون اشپزخانه از خاله و یاسی همراه به ظرفها شستن از بعد

زا خبری تا کردم تیز گوش ، نشستم دونفره مبل روی یاسی کنار. رسید می گوش به وضوح به

. مشکلاتش و بود کارخونه ، حاال بحث موضوح اما بشنوم شام پایان بحث ی ادامه

.؟ دایی چیه شما نظر-

تشپرپش سبیلهای به دستی اقا حبیب ، اقا حبیب سمت چرخوندم و گرفتم الوند از نگاه

کشید

من نظر به ندارم سررشته حسابی و حقوقی کارای تو من میدونی خودت جون الوند-

. میدونن بهتر اونا بذاری جریان در و پلیس بهتره

؟ کیه کار بفهمم اول میدم ترجیح راستش: شد جا جابه مبل روی الوند

Page 242: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 242

... میکنم فکر که چیزی اگه نمیشه: داد ادامه و کشید اهی

مقدی از ، بدی انجام زودتر اینکارو بهتره بذاری جریان در و پلیس مجبوری زود یا دیر تو-

. دیگه پلیس همون ؟ کی میشه اینکارم کاردان ، کاردان دست داد باید کارو گفتن

فکری یه: داشت درد سر شاید یا و بود کلافه ، گذاشت پیشانیش روی رو دستش الوند

میکنم

. کنی رفتار منطقی چی همه یا کن سعی ولی پسرم باشی موفق:

. هست حواسم ممنون-

به الوند که بود یکماه ، میگذشت کنیم رسیدگی ها حساب به بود قرار که زمانی از یکماه

و بش حقیقت این کشف دنبال زنش پیشونیه رو بود زده برچسب سعید که اتهامی انگشت دنبال

یلنگیدگ این به توجهی الوند و میلنگید بد زیادی کار جار یه که بود این واقعیت ، نداشت روز

تر مفصل میخواست ،دلم میکرد جمع بیشتر رو حواسش الکی دویدنهای جای به کاش ، نداشت

این تردیدهای هرچند. میکرد عوض دوستش به رو دیدش باید اون. میکردیم صحبت تر مفصل

و درست دلایل با ، کرد کار مغزش روی میشد شاید ، کرده شک هم سعید به میداد نشون روزاش

. منطقی

Page 243: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 243

. زمانی خانم-

. بله: اوردم بالا سرمو ، اومده بیرون فکر از

. ببینم و کردین تهیه که زیانی و سود صورت و اتاقتون تو بریم میشه-

ای اجازه با جمع روبه ، کردم بررسی و دوسال این مدارک تمام بودم گفته بهش اومد یادم

، شنیدم رو کردنش تند پا صدای ، رفتم بالا ها پله از اون از جلوتر.. شدم بلند جا از و گفتم

. بودند صحبت سرگرم همه برگشتم عقب به ای لحظه ، هم با شد همزمان قدمهامون

عادت به الوند. کردم روشن رو کامپیوتر بلافاصله و نشستم صندلی روی اتاق داخل

دو های ترازنامه: انداخت کامپیوتر ی صفحه به نگاهی. گرفت قرار روییم روبه میز روی همیشه

؟ کردی نگاه قبلو سال

...اما نداشت مشکلی... اره-

؟ چی اما: کردم سکوت

. داشتن مشکل تر قبل سالای تو حسابها شاید-

Page 244: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 244

: گفت همزمان و شد نوشتن مشغول سفیدی ی ورقه روی و کرد بلند رو میز روی خودکار

دهی سود کردم بررسی هم و قبل سال چند حسابای نبودم بیکار ماه یک این تو-

. نداشته مشکلی و بوده خوب کارخونه

. نیست جور یکی من منطق با وسط این چیزی یه میدونید-

چی؟: بود هم در ابروهاش ی گره کرد بلند رو سرش و برداشت نوشتن از دست

اخه ، میلیونه پانصد حدود چیزی اختلاس مبلغ شما مدارک به توجه با! اختلاس مبلغ-

. ارزه می اونقدر مبلغ این

! ارزیده می لابد-

.. بیشتره و نیست این مبلغ گذاشت براین فرض میشه-

در همسرش ارزی حساب به که اورد مدارک سری یه سعید پیش روزه چند ، نکنم فکر-

. شده واریز پول ایران میلیون ده و پانصد معادل کشور از خارج

Page 245: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 245

و میزدم حرف باید ، سعید به کردن اعتماد سمت میرفت ذهنش داشت باز ، کشیدم اهی

فکر دکنی نگاه قضیه این به بیطرفانه یکم میخواد دلم من: میکردم رنگ کم دوباره رو اعتماد این

... دوست یه نه کارمنده یه سعید کنید

؟ میشه: چشماش تو زدم زل

زنشو خواست ازتون کارمندتون این که شد چی: بدم ادامه داد جرات بهم سکوتش

؟ کنید استخدام

... خب-

. بگید خودتون به جوابشو بدید جواب من به اینارو نمیخوام-

نیدک مرور رو گذشته ی همه وقتی: کنه فکر کمی هم الوند و بگیرم نفسی تا کردم سکوت

. کنید شک دوستتونم ترین صمیمی سعید به میشه بینید می

ارهنذ تاثیر میشد مگه ، گذاشته رو خودش تاثیر حرفهام میداد نشون متفکرش ی قیافه

؟ میکرد بازی داشت راحت انقدر سعید وقتی

Page 246: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 246

یا نهایی حرفهای خواستم ، نشست صورتم روی بود شده نصیبم که ای پیروزی از لبخندی

هشمار دیدن با الوند ، کردم سکوت الوند گوشی صدای شدن بلند امابا بزنم رو خلاص تیر همون

جای به و کرد تغییر بلافاصله اما ش چهره حالت ، داد جواب تند و داد بالا رو ابروهاش از یکی

؟ شده چی میپرسید زده وحشت و سرهم پشت احوالپرسی، و سلام

. رسید می گوش به وضوح به خط پشت زن فریادهای اما نبود پخش روی تلفن اینکه با

ش هچهر پریدگیه رنگ و الوند نگرانیه دلیل ؟ افتاده اتفاقی چه بفهم تا نبود دلم تو دل

عداب برم باید من: انداخت چشمام به نگرانشو نگاه الوند ، تماس قطع با ؟ باشه میتونست چی

. میزنیم حرف میایم

، رفتم پایین کرده یکی دوتا رو ها پله و اومدم خودم به ، کرد تعقیب رفتنشو رد نگاهم

یدپیچ گوشم تو کرد الوند که غلیظی خداحافظی و شنیدم رو مادرش و الوند کردن صحبت صدای

مه هنوز قلبم ، کشیدم عمیق نفس چند و گذاشتم سینه روی رو دست ، ایستادم ها پله پایین.

: زدم لب میزدم نفس نفس حالیکه در و میزد تند

؟ شده.. چی -

!؟ شدن.. پریشون انقدر مهر یزدان.. اقای چرا: کشیدم ای دیگه عمیق نفس

Page 247: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 247

با ، اومد جلوتر قدم چند و گرفت فاصله درب از خانم مینا ، چرخید سمتم به نگاهها همه

. بده خیلی حالشم کرده خودکشی سعید ظاهرا: دوخت بهم رو نگاهش متاثر لحنی

؟ س زنده: زدم لب سختی به ، بود دردناک انسان یک مرگ تصور ، درد از کشید تیر قلبم

. اره-

. دادم شدموبیرون حبس نفس

؟ بودن گرفته خونواده این رو فردا مگه! کردن زابراه و الوند شب وقت این چرا حالا-

اینم نکنه ، تنم تو کرد رشد و شک بذر شد و برد بین از متاثرمو حال تمام دایی حرف

،باید جدید بازی یه اندازی راه شاید یا و خودش کردن تبرئه واسه سعید های نقشه از جزیی

کارخونه و نیست خبری ازش روزه سه که ای بهاره ، حالیه چه تو و کجاست الان بهاره میفهمیدم

. نیومده

. بده توضیح بیشتر بیاد الوند باید ؟ بگم چی-

. بشه ازش خبری تا کنیم صبر یکم بهتره: کشید ش چانه زیر دستی دایی

Page 248: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 248

شودوست الوند نظرت به ، هستی دوتا این دوستی جریان در که تو بیاد امشب نکنم فکر-

؟ میذاره تنها شرایط این تو

. میزنم زنگ بهش دیگه ساعت دو یکی-

بود شب ده ساعت ، دیوار روی ساعت صفحه به دوختم چشم کردو حرکت نگام اراده بی

لهپ راه ، جمع از کوتاهی عذرخواهی با کنم صبر شب دوازده تا نمیتونستم میشد دیگه ساعت دو

مکرد تر تند قدمهامو کامپیوتر میز روی گوشیم دیدن با ، گرفتم پیش در اتاقم سمت به هارو

رو دستم و زدم دریا به دل ، کردم مکث بهاره اسم روی ، انداختم مخاطبین لیست به ونگاهی

" شد پخش گوشی تو عشایری بیتا معروف صدای اما ، شه برقرار تماس تا دادم فشار بیشتر

" میباشد خاموش نظر مورد مشترک دستگاه

یب روز چند از بعد که افتاده اتفاقی چه ، شد جاری زبونم رو لعنتی و کردم قطع رو گوشی

ودب بهتر ، انداختم گوشیم ساعت به نگاهی اینبار ؟ رسه می سعید خبرخودکشیه بهاره از خبری

. کشیدم می رو دوازده ساعت رسیدن انتظار جمع تو

. نشستم یاسی کنار مبلا از یکی روی

؟ جون بابابا بالا رفتی چرا -

Page 249: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 249

. پایین بیارم خواستم گوشیمو: زدم لبخندی

رخت دلم ،تو دادم تکان قراری بی با پاهامو ، شد دایی با صحبت مشغول دوباره بابا

زمان زودتر میخواست دلم ، نمیدونستم رو نگرانی این اصلی دلیل حتی من و نگرانی از میشستن

شپی کند دور رو لعنتی زمان این اما ، افتاده سعید واسه اتفاقی چه واقعا بفهمم زودتر تا بگذره

سمتم به یاسی سر ، زدم یاسی پهلوی به ارامی ضربه ارنج با و جمع تو چرخوندم نگاه ، یرفتم

چرخید

. رفته سر م حوصله-

. میدم پیشهاد یه الان بذار ، منم -

بگذره زمان اینکه واسه رفته سر حوصلمون جون خاله: خاله سمت کرد رو و زد چشمکی

؟ کنیم نگاه ندارید چیزی عکسی البوم

ایده این از هم بقیه تصورم برخلاف اما شه همراه جمع مخالفت با حرف این داشتم انتظار

. کردند استقبال

هیجان ، انداختم خاله ی سوخته ای قهوه البوم چرم جلد به دوباره نگاهی استرس با

ردی شاید یا و گذشته از جدید کشف یه برای ، البوم این ادمهای های عکس دیدن برای داشتم

... مامان از تازه

Page 250: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 250

توضیحاتی با همراه هرعکس از خاله و میخورد ورق خاله ظریف دستهای با البوم صفحات

. میرفت ش دیگه صفحات و دیگه عکس سراغ و میشد رد

؟ کیه ، نازه چقد بچه این وای-

اون.. دیگه منم این: خندید می عکس سفید و سیاه نمای در ای بچه ، شد تر دقیق نگاهم

. انداختم و عکس این و عکاسی رفتیم موقع

. انداختید عکسو این شهر اومدید روستا از حتما: زدم لب اراده بی

روستا ساکن وقت هیچ که ما: کرد نگام متعجب و البوم زدن ورق از کشید دست خاله

! نبودیم

؟ روستان ساکن اونا کردم فکر چرا من ، شد کارش مشغول دوباره خاله و گفتم اهانی

نهمو تو اما خاله! کرده بزرگ و مادرم بود گفته ، میراقا با ملاقاتم روز به عقب به برگشت ذهنم

؟ دمیکر بازی شاید حتی یا میگفت دروغ داشت وسط این کی ، بود گفته مادرش و پدر از گذشته

؟ گفته... دروغ مامان یعنی گفته دروغ اون کنم فکر اگه حالا و گفت مامان های خوبی از میراقا

درد همزمان میشدم دور منفی افکار از باید دادم تکان رو سرم ، میگه راست خاله نداشتم شک

. پیچید سرم تو بدی

Page 251: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 251

؟ نداری مامانمون از عکسی خاله-

رو سرم درد کردم فراموش ، داشت پی در رو جمع سکوت و ، من اشتیاق یاسی حرف این

انهماهر بابا اما باشه مهم که بگه چیزی ، بزنه حرف نبود دلم تو دل ، خاله لبهای به دوختم چشم ،

. کرد عوض رو بحث

. بیاد خوابش کسی شاید ، میشه دیروقت داره دیگه که بزنی زنگ یه بهتره حبیب-

رو یهبق گرفته خوابت خودت: زد بابا کتف به ارامی ضربه بود نشسته بابا کنار که دایی

؟ میکنی بهانه

. ندنشد طبیعی کردن بازی نقش به موفق تلاششون تمام با و خندیدند همزمان دایی بابا

دایی لبهای به همه نگاهها ، کرد سکوت به دعوت رو همه الوند ی شماره گرفتن با دایی

میکردیم نگاه هم به گاهی سکوت در یاسی و من بین این در ، میشد بدل و رد که حرفهایی و بود

.

؟ شده چی: پرسید شتابزده خانم مینا تماس پایان با

Page 252: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 252

فتگ الوند.. جیم سین به کن شروع بعد کنم قطع و تماس حداقل بذار جون مینا بابا ای -

. میمونه اونجا و شب و نیست خوب اصلا دوستش حال

من هنذ ارامی نا اما... رسید پایان به بابا بخیر شب گفتن با جمع بین امده پیش گفتگوی

. گرفت شدت

ای هبهار... کرد تنظیم ای نامه شکایت سعید اصرار به الوند ، بود بهبودی به رو سعید حال

یاصل متهم عنوان به بود کرده ترک شو خونه خداحافظی ی نامه یه با تنها و سعید از خبر بی که

جویی باز و تحقیقات و جلسه چند طی ، همدستانشون عنوان به هم مرادی و بابایی و شد معرفی

خانم که اطلاعاتی کردن پاک ، کردن اعتراف جرمشون به مرادی و بابایی گرفت انجام که هایی

هر ، بود اقداماتشون جمله من جدید اطلاعات کردن جایگزین و بود کرده تنظیمشون سرمدی

بازی سعید و نکردن دریافت کردن که کاری خاطر به مبلغی هیچ هنوز داشتن ادعا اون چند

. میکرده کمک رو همسرش ناخواسته اینکه از کرد ندامت ابراز چقدر خورده

رشد سبیل و ریش ، دوختم چشم بهش ناباورانه دیدم رو سعید روز چند از بعد وقتی

، کرد ریش و دلم ش رفته گود و زده غم نگاه و بود شده ریش ته از فراتر صورتش روی کرده

، شناختم می گذشته در که مردی با بود ساخته متفاوت مرد یه نامرتبش لباس و ژولیده موهای

میتونست مگه ، دادم حکم عجولانه قضاوتم تو چقدر من میداد نشون سعید ی شکسته ظاهر این

. کردم عذرخواهی ازش دلم تو ، کنه گناه نگاه این و چشم حالت این با ادمی

زیر میشدند استخدام تجربه با و مطمئن حسابدار چند زمانیکه تا حسابداری کارهای اما

. میشد انجام حسابرسی ی موسسه یک کارمند چند نظر

Page 253: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 253

چند هر ، رسید می نظر به تر مرتب همیشه از کارخونه اوضاع و بود مرتب چیز همه ظاهرا

دنبال نه و کنن فکر بهش نه بودند داده ترجیح همه که بود مونده جواب بی سوالای خیلی هنوز

. باشن جوابش

***

. گرداند اشپرخونه تادور دور نگاهشو یاسمن ، گذاشتیم میز روی خریدهامونو

از خیلی جای تازه ، باشیم بلد سلاردوم از استفاده طرز کدوم هیچ نکنم فکر خب-

. . نمیدونیم وسایلم

های تاج با رنگ مشکی کابینتهای ، اومد در گردش به خاله مرتب اشپزخانه بین نگاهم

رو وسایل ی همه جای ما بود یاسی با حق ، بودند داده اشپزخونه به خاصی جذابیت سیلور

. نمیدونستیم

. کنی صدا رو خاله بری بهتره-

بیرون مشماها از رو وسایل من و رفت بیرون اشپزخونه از خاله از گرفتن کمک برای یاسی

ی خونه پیش روز چند یاسی ، گذاشتم دست جلوی رو ارد ومشمای و مرغ تخم شش هر ، کشیدم

Page 254: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 254

ادپیشه به ، میکرد تعریف بود پخته دوستش که ای خامه خامه رولت از مدام و بود رفته دوستش

تدس به رولت این بود قرار لازم وسایل تهیه از بعد امروز و بود گرفته دوستش از دستورشو خاله

. شه درست یاسی منو

. کردم تشکری نباشیدشون خسته جواب در و کردم سلام خاله و خانم مینا به

هرچی ما و بشین میز این رو بعدشم کن روشن و فر اول شما بیا جون خاله خب-

. بیاریمش سریع که کجاست بگو خواستیم

. بشینید اونجا شمام خانم مینا-

تا دختر دوتا شما بابا ای: کشید درهم اخم کشید می کنار رو صندلی حالیکه در خانم مینا

نمم ، شما نه من نه بزنید صدا اینجوری منو اینبار ؟ کنید غریبگی احساس من با میخواین کی

میشم حساب تون خاله

...مین کنم چیکار خب-

مدت هی بعده یهو ایم جنبه بی ادم مادوتا مینا خاله: گفت بلافاصله یاسی خانم مینا اخم با

. نه یا کنیم هضمش بتونیم باید شدیم دار فامیل

Page 255: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 255

. هست درد و غم یاسی حرغهای عمق میدونستم من اما خندیدیم هم بقیه خندید یاسی

جدا رو ها سفیده و زرده ، اورد برامون هاشو پیمانه و کرد تنظیم رو سلاردم درجه خاله

. انداختم پخت دستور به نگاهی و کردم

. کن جدا شکر پیمونه سوم دو و ارد پیمونه چهارم سه یاسی-

باهاش انگشتاتم کنم درست واست رولت یه میخوام خاله ، خاله سمت کرد رو یاسی

. بخوری

ازمل امبولانس تو وجود با که وگرنه رامش اعتباره به فقط بخورم کیک این از اگه من والا-

. میشیم

همزمان و زدم هم هم رو اون و ریخت زرده داخل رو شکر یاسی ، زدم هم جدا رو سفیده

گاهی همزن صدای هرچند یاسی و خاله و خانم مینا بین شده بدل و رد صحبتهای به بود حواسم

. بشنوم واضح نمیذاشت

نگاه ، نیست خوبی اشپز اصلا رامش وگرنه ترم ای حرفه همیشه من ، میاد دلت خاله... ا-

.نکن ساکتیش به

Page 256: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 256

بلد اشپزی اینکه نه من خاله میگه راست اینو: زدم لبخندی و کردم خاموش رو همزن

تو با برنجش گفت بهم بود کرده درست سبزی قورمه یاسی بار یه ، پرته حواسم زیادی فقط نباسم

ابلمهق تو بریزم کردن ابکش از بعد و برنج اینکه جای به انوقت و کردم ابکش و برنج اومدم منم ،

. خورش ی قابلمه تو ریختم خالی ی

!؟ نمیگی که جدی: خندیدند بلند خانم مینا و خاله

؟ بگم کردنتو درست کتلت ی قضیه اون: کاراشه از نمونه یه این خاله تازه-

. بگو: خندیدم

شده الک ارده ، کرد مخلوط رو زرده و سفید و ریخت زرده داخل اسانس قطره چند یاسی

. . زد هم دست با و ریخت مخلوط داخل بودیم کرده قاطیش پودر پکینگ و وانیل با که رو

؟ میزنی هم دستت با چرا جان یاسی ، بگی اینکه از قبل-

. تمیزه دستامم ، نوشته دستورش تو-

. دستت میکردی کش دست کاش عزیزم-

Page 257: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 257

ما میکروبی هر مینا خاله کن ول: کرد اعتراض خانم مینا حرفع این برابر در سریع یاسی

. میمیره گرما با باشه

.بگو کتلتو ی قضیه حالا خب ، دوتا شما دست از امان: داد تکان سری خاله

اون روی رو مواد و کردم تر مرتب بود کرده پهن سینی روی یاسی که رو روغنی کاغذ

. بذاره فر داخل تا دادم خاله دست به و کردم صاف سطحشو دست با و ریختم

: شد معترض دوباره میکرد دنبال دستامونو حرکت چشماش با که خانم مینا

نباد تو غذایی هیچ به لب دیگه میدید رو دوتا شما اشپزی و بود اینجا الان الوند اگه وای-

. نمیزد

یتمر تا کشیدم عمیقی نفس. تپید تر تند قلبم و شد تیز گوشهام الوند اسم اومدن با

. گذاشت تاثیر حالاتم رو اینجوری اسمش با ادم این چرا نمیفهمیدم رو حالم ، شه منظم هام تپش

؟ شده اینجوری چرا الوند این نمیدونم من جون مینا وای-

Page 258: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 258

. داره قبول هاشو عمه حسابی الوندم که میدونی ، اوردن بارش اینجوری هاش عمه-

وندال به میدیم کیک این از دارم پیشنهاد یه من: خانم مینا سمت کرد رو لبخند با یاسی

واسش خودم اصلا ، اخر ی تیکه این مخصوصا میگیم پختشم دستور بهش خوردش که وقتی خان

. میکردم قاطی دیگه مواد با و خمیر این دستام با چطور که میگم

بتعج ، شد اشپرزخونه وارد مصلحتی ی سرفه چند با الوند که خندیدیم می بلند بلند

. نشنیده رو حرفها از کلامی میداد نشون ش چهره حالت خوشبختانه ، ناگهانی حضور این از کردم

. مادرش سمت به رو برگشت و کرد سلام همه به

. میگشتم دنبالت داشتم ؟ اینجایی مامان -

؟ باشم ای دیگه جای بود قرار مگه دیگه اره-

. بیارم براتون نمیخواین بیرون از چیزی ندارید باهام کاری ، بیرون میرم من-

. بیار برام قرصامو از بسته یه میشه اگه پسرم چرا-

؟ شده تموم قرصاتون: پرسید نگران الوند

Page 259: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 259

. بیا زودتر غروب فقط ، مونده ش دونه یه نه-

بیرون از رو رولت ربع یک از بعد اومدم بیرون اشپزخانه از بقیه همراه من و رفت الوند

. شه سرد تا ساعت یک مدت به گذاشت فریز داخل یاسی و کشیدیم

ور رولت تزیین ، خامه دادن فرم مشغول یاسی و بودیم گفتگو مشغول رولت شدن سرد تا

داخل رو خامه از پوشیده رولت دوباره زیبا العاده فوق تزیین یک از بعد و داد انجام یاسی هم

. شه بسته کاملا تا داد قرار فریزر

کردیم تقسیم کوچیک قسمتهای به و گذاشتیم میز روی شدن اماده از بعد رو خامه رولت

میکرد خودداری خوردن از خانم مینا اما کرد تعریف هم خیلی و خورد رو سهمش اشتیاق با خاله ،

میخواد دلمون ادمها ما که زمانی از امان و بخوره رولت از خانم مینا داشتم دوست خیلی ،

. کنیم جا یکی دل تو و خودمون

. چطوره ببینید بخورید کوچولو یه من خاطر به خانم مینا-

. بهتره نخورم عزیزم نه-

. بشکنه ما دل میاد دلتون اخه چرا-

Page 260: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 260

درست و رولت این ای علاقه چه به ما دیدید که شما خانم مینا اره: اومد کمکم به یاسی

...لطفا ، کردیم

. باشه: انداخت رولت ظرف به نگاهی دل دو خانم مینا

و شستن از بعد و برداشتیم و کثیف ظرفهای. کرد راضی رو ویاسی منو ناراضیش باشه

. برگشتیم هال به کردن خشک

. مهمه بخرم دی سی یه سرکوچه ی مغازه میرم من یاسی-

. باشه-

. برگشتم پایین به دوباره و کردم تن به ای ساده شلوار و مانتو و رفتم اتاقم به

هب رو نظرم ، میومد پریده رنگ نظر به خانم مینا ی چهره افتاد، خاله و خانم مینا به نگاهی

. گفتم یاسی

؟ خوبه حالتون خانم مینا -

Page 261: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 261

اره: دوخت یاسی صورت به سختی به بود شده افتاده کمی حالا که چشماشو خانم مینا

. دخترم خوبم

. نیست خوب حالتون انگار ولی: بود زنان نفس و کند صداش لحن

...خو که گفتم-

. رفت هوش از و کنه کامل شو جمله نتونست اما

: رفتیم خانم مینا سر رو فریاد با

. کنید وا چشاتونو توروخدا.. چیشده.. خاله... مینا خاله-

؟ شده چش مادرم-

قرار در ی استانه در که الوند نگران و زده وحشت ی چهره به و کردم بلند سر ناباورانه

. کردم نگاه داشت

Page 262: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 262

؟ شده اینجوری چرا مامانم زندایی -

. جان الوند نمیدونم... نمیدونم -

؟ خورده چیزی: گرفت قرار مادرش کنار و کرد تند قدم الوند

. کیک تیکه یه فقط پسرم نه-

نیشیری و چربی هر: کوبید پیشانی روی دست با محکم خاله ی جمله این شنیدن با الوند

. دکتر ببرمش باید ، زندایی سمه مامانم واسه ای

نم سمت کرد رو نگران خاله ، رفت در سمت به و کشید اغوش تو رو مادرش الوندبلافاصله

:

. برو الوند همراه تو تنته لباس جان رامش -

سمت به و کرده عبور ها پله از الوند دنبال به و نموندم خاله ی جمله ی ادامه منتظر

ماشین عقب در و مادرش کنار ، بذاره ماشین توی مادرشو تا کردم کمک ، کردم حرکت ماشینش

وندال ی کرده عرق صورت رو خانم مینا از نگرانم نگاه ، میکرد رانندگی زیاد سرعت با ، گرفتم جا

Page 263: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 263

هب داشتم دوست ، میداد عذابم نگرانیش این میکرد ریش رو دلم الوند نگران ،حال بود گردش در

. اولم برخورد مثل درست ببینم قوی و محکم مرد یه مردنگران یه جای

بلافاصله و داد برانکارد خواست در الوند ، اومدم خودم به ماشین ترمز وحشتناک صدای با

رو بخش تو موندن قصد نگرانی با الوند ، شدیم اورژانس بخش راهی کادر افراد از نفر چند همراه

بی و ناارام که الوند به و بودم نشسته انتظار سالن تو ، شه خارج خواستن ازش پرستارا اما داشت

سمتش به و شدم درمونده موندگیش در همه این از ، میرفت سالن ور اون به سالن ور این قرار

. رفتم

. مهر یزدان اقای-

دلم ، کشید تیر نگاه این از قلبم ، انداخت چشمام تو شو خسته نگاه و برگشت سمتم به

. گرفتم دهان به لب اما ببینمت حال این تو ندارم دوست بزنم داد میخواست

. میشه خوب اون نباشید نگران انقدر مهر یزدان اقای-

. نمیخورد مضر های چربی و شیرینی و بود مراقب همیشه که مادرم میکنم تعجب-

اووون. بود من... تقصیر ، نبودن مقصر مادرتون: افتادم خانم مینا انکارای و اصرارمو یاد

. کرپم اصرار من ولی نخوره میخواست

Page 264: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 264

؟ چی: برزخی و شد گرد نگاه

. پیچید سالن تو فریادش صدای

. نداشتم خبر.. که من.. خب-

اصلا... ماماتممامانم به حقی چه به ، کردی دخالت نداری خبر عاقبتش از که کاری تو چرا-

رچطو تو ، بخوره سم باشی کرده مجبور مادرمو میمونه این مثل کارت ؟ کردی کار چی میدونی تو

مهمه واسم خیلی اون ، میمیرم بمیر بگه بهم اگه منه زندگیه ی همه من مامان ، چطور ؟ تونستی

... تو اونوقت

، ممیرفت تر عقب قدم به قدم ترسیده من و میمومد جلوتر قدم به قدم خشمگینش نگاه با

هک خوردم جا اونقدر صدا این از ، کوبید ش دیگه دست تو عصبانیت شدت از و کرد مشت دستشو

. نکردم حرکتی دیگه

؟ اقا خبرتونه چه-

ندالو عصبانیت علت شدن جویا دنبال پرستار چند و دکتر دادم حرکت رو سرم سختی به

. چطوره حالش مادرم: گفت اروم بغضش از دورگه صدایی با الوند اما ، بودن

Page 265: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 265

چرا شما اما نبوده مهم براشون انگار ایشون ، شده رفع خطر خوشبختانه ، خوبه حالشون

. نبودید مراقب

عقب به قدم چند ترس شدت از هم باز من و کرد م چهره روانه دوباره برزخیشو نگاه الوند

. رفتم

. خورده شیرینی بقیه اصرار به مامانم و نبودم خونه من متاسفانه:

که الانم نخوردن و قرصشون چون شده بد این واسه مادرتون حال! ؟ اقا داره ربطی چه-

نخواسته بخره خودش خواسته شده شده تموم قرصاش پریروز از میگفت خودش خوبه حالش

. کنه اذیت رو شما

؟ ببینم و مادرم میتونم-.

. نندازین راه صدا و سر دیگه اینکه شرط به ولی البته-

به دوختم چشم زده بهت ؟ نبود شرمنده نگاه یه حقم اما نمیخواستم کلامی عذرخواهی

. میرفت داشت الوند که مسیری رد

Page 266: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 266

خودش به و کرد متهمم راحت شد، سرازیر هام گونه روی اروم اشک و شکست بغضم

... کوبیدم مشت با قلبم روی... لعنتی... لعنتی ، نداد عذرخواهی زحمت

روبه هوا ، بود گرفته من مثل هم اسمون دل ، رسید گوش به وحشتناکی رعد صدای

بیهش بیشتر شدید بارون این و بود اسفند اواخر ، میشد بیشتر بارون شدت و میرفت تاریکی

. میکردن فروکش زود و داشتن تندی تب که بارونایی ، بود بهاری بارونای

هب شدنم اروم از بعد ، میشم اروم زود میدونستم خوب و بودند گرفته شدت منم های گریه

اومده من از قبل ش مادر و الوند ، رفتم خونه

نگران بابا و خاله ، یاسی ، کردم سلام بلند چرخید سمتم به نگاهها ی همه ورودم با یودن

؟ خوبه حالت: اوردن هجوم سمتم به

. خوبم ام خیلی ، خوبم: زدم لبخندی بخانو انداختم بهشو نگاهی

؟ چطوره حالتون شما: خانم مینا سمت کردم رو

. خوبم من دخترم ممنون-

؟ خیسی انقدر چرا رامش-

Page 267: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 267

مثلا بود اومده بارون: خندیدم تر طبیعی اینبار. بود نگران همیشه بابا

. شده قطع وقته خیلی بارون-

، خیسه لباسات تاحالا موقع اون از یعنی سرم به خاک: کوبید صورتش روی دست با خاله

با ، انداختم جمع به نگاهی. نخوردی سرما تا کن عوض سریع لباساتو و بگیر گرم اب دوش یه برو

، رفتم اتاقم به و شم روش روبه باهاش نمیخواست دلم چرخوندم سر بلافاصله الوند دیدن

سبدی تو شدمو خیس لبهاسهای

تمام با رو سرما ، کشیدم دراز تخت روی همونجا و نداشتم گرفتن دوش ،حوصله دادم قرار

. وت بیا: خورد اتاق درب به ضربه چند ، کشیدم خودم روی بیشتر رو پتو میکردم احساسی وجود

. ببخشید-

. داخل بفرمایید: کردم سر به سری رو و پریدم جا از بلافاصله الوند صدای شنیدن با

: نشست صندلی روی و شد اتاق وارد زیر سربه

Page 268: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 268

؟ خوبه حالت-

و بد قضاوت خاطر به نمیدونم واقعا من: داد ادامه دوباره که ندم جوابی دادم ترجیح

دبرخور با بود تو جای هم ای دیگه هرکس که بودم عصبانی اونقدر لحظه اون ، بگم چی م عجولانه

حرفهام یاد وقتی اما باشم کرده توهین نکرده خدایی نمیخواستم من ، میکردم مجازات بدم

میشم شرمنده میفتم

. کنم نگاهش تفاوت بی نگاهی با میکردم سعی

؟ میبخشی منو: کرد نگاهم تر عمیق

به لعنت ، میبازن رنگ زود که احساساتی به لعنت ، گرفت بازی به رو قلبم هم باز نگاهش

. شد بیشتر قلبم کوبش صدای ، قلبم و من

؟ میکنی قبول عذرخواهیمو لطفا ، زمانی خانم-

اما ، نداشتم اطمینان بهش احساسم جنس به هنوز که مردی به نه ، بگم نه میتونستم مگه

میاورد در تپش به منو قلب مرد این نام بودم مطمئن و چیز یه

. نیست مهم دیگه بود اومده پیش: زدم لب اراده بی و اروم

Page 269: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 269

. بشم ناراحتیت باعث نمیخواستم چون بود مهم کن باور-

. نکن رسوام و بیرون برو بگم خواستم ، میکوبید تندتر قلبم

مهم برات و دادی اهمیت مشکلاتم به چقدر نرفته ،یادم نیستم نشناسی قدر ادم من-

بود؟

. میکنم فراموشش گه گفتم-

. خوبی خیلی... خوبی تو: گفت اروم و داد تکون سرشو

!؟ بود من با ، دوختم چشم لبهاش به ناباورانه

. کن استراحت توام میرم من ، کردی درکم که ممنون-

که شده بسته درب به دوختم چشم زده بهت من ، شد خارج درب از و کرد خداحافظی

از نشست لبم کنج لبخندی! بودم خوب من ، کشیدم م گونه رو دستی ، بود شده خارج ازش الوند

. فردا امید به خوابیدم تخت تو خوش دلی با و یاداوری این

Page 270: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 270

تنم رو از رو پتو و میشدم گرم لحظه یه ، میکرد درد شدت به بدنم و میسوخت گلوم-

دلم اصلا ، میزدم کنار رو پتو تنم تو افتاده لرزه و سرما خاطر به دیگه بار و کشیدم می کنار

. شم مریض نو سال به مونده روز چند که حالا نمیخواست

. بیداری؟ رامش... رامش-

. دتدم فشار خودم به بیشتر رو پتو نداشتم زدن حرف حوصله

داشتی کاری ، کنم خداحافظی دوستام با دانشگاه میرم من تنبل. بخوابی میخوای چقد-

. بزن زنگ

چقدر ، میداد ازارم بیشتر و میپچید گوشم تو صداش چون ، بره زودتر تا ندادم رو جوابش

نهتش و نمیومد بالا دیگه نفسم ، کشید ته صبرم که کردم سر لرز و تب میون بیداری خواب تو

بر شرایطی در و قدم هر ، شدم بلند جا از سختی به ، میخواست خنک اب لیوان یه دلم و بودم

مسیر گنگی صداهایی شنیدن با ، بود پاهام وصل کیلویی چند های وزنه انگار که میداشتم

تدس ، میشد تر بلند و بلند ها پچ پچ صدای ، بود باز درش که اتاقی سمت به کردم کج قدمهامو

بابا که شد حرفهایی تیز گوشهام دهانم شدن باز از قبل اما ، نکنم سقوط تا در چوب چار تو گرفتم

.. میاورد زبان به ملتمسانه

. دارم بدی وجدان عذاب گمم سردر کنم کار چی نمیدونم خدا به حبیب -

Page 271: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 271

. نکردی بدی کار تو ؟ چرا وجدان عذاب-

. بزنم گول نیست قرار که و خودم دیگه-

خیانت بهم زنم نکرده خدایی بفهمم روز یه اگه مردم یه خودت مثل منم افشار ببین-

. بوده ارتباط در باهاش که کسی هم اونو ،هم میکشمش نکن شک کرده

بلایی نخواست دلم اما شدم دیوونه داره رابطه جمشید با شهلا فهمیدم وقتی شاهده خدا-

یزن بود گرفته چشمامو جلو خون ، کرد داغونترم خیانتش خبر از حتی خودکشیش ، بیاد سرش

بزس رام جلو جمشید روزگار بازی یا بود بد بخت از نداشت وجود دیگه حالا میپرستیدمش من که

ت بیچاره خواهر که اینه واسه بیشتر من وجدان عذاب حبیب... دادم دست از رو کنترلم و شد

. شدم قتل مرتکب دستام این با من حالیکه در کشته شوهرشو خودش میکنه فکر

دست از رو مقاومتم و چرخید سرم تو بابا های گریه و قتل واژه ، کرد گریه درمونده بابا

. شدم زمین نقش در چوب چار همون تو و سرپابمونم این از بیشتر نتونستم دادم

می م شده ریز نگاه ، انداختم اطرافم به نگاهی شده مسخ و کردم باز سختی به چشمامو

هب رو و من به پشت که یاسی دیدن با ، میزد له له اشنا یه دیدن دنبال و اتاق دور تا دور چرخید

. یاسی: زدم لب کندن جون با و سختی به بود شده خیره بیرون به پنجره

Page 272: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 272

؟ خوبه حالت: گرفت قرار روم روبه تند قدمهایی با و برگشت عقب به هیجان با

گرفته صدای همون با اینحال با میومد در سختی به صدام و میکرد خس خس گلوم ته

. اره: دادم جواب

محواس شکسته گردن منه اگه ، نداری دشمن به نیاز من مثل خواهر یه با که برم قربونت-

. نمیفتاد اتفاق این بود حالت به

؟ بود شده چم.. من: دنیا از بودم شده دور انگار

چه نمیدونی. کرد ت معاینه خونه اومد دکتر ، رفتی حال از و داشتی شدید لرز و تب-

، اه نداد محل منو اون نکنی فکر نکرده خدایی وقت یه شدم عاشقش که من بود خوشتیپی دکتر

ترادخ خواستگاریه میرن پسرا قانونیه چه این نمیدونم والا ، نمیکردم توجهی بهش که بودم من

چندتا روزی حداقل من کنم فکر اونصورت در البته میرفتن خواستگاری دخترام میشد کاش

میرفتم خواستگاری

یک به توجه بی ، ای دیگه نوشیدنی هر یا میخواست اب لیوان یه دلم و بود خشک دهانم

؟ بدی بهم اب کم یه میشه: زدم لب یاسی کردنهای صحبت ریز

تا ردک تاکید تیپه خوش دکتر داره عفونت گلوت نیست خوب برات اب بشم تو فدای من-

. نخوری خنک و سرد چیز ساعات دو یکی

Page 273: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 273

.چایی مثل بیار گرم چیز یه دارم لرزم-

. میارم برات کن استراحت تو-

گرم زیادی هوا ، زدم گلوم به چنگی ، گرفت گر تنم تمام خروجش با و شد خارج اتاق از

، اوردم بالا رو سرم در شدن باز با نشستم تخت روی و زدم کنار رو تنم رو ی ملحفه بود شده

. رسوند بهم رو خودش سرعت به وضعیتم دیدن با یاسی

شدی؟ بلند چرا ؟ میکنی چیکار-

خوبه حالم: زدم لب کنم کم سردردم شدت از تا میدادم فشار رو سرم دست با حالیکه در

.

مهمعلو اره: بشینم تر راحت تا داد قرار پشتم گاه تکیه و برداشت تخت روی از رو بالشت

. خوبی

. نکردم امیزش کنایه لحن به توجهی

Page 274: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 274

التح فهمیدم ؟وقتی بده حالم میگفتی بهم صبح کلام یه میشد چی خب دیوونه دختره -

میفتادم پس داشتم خرابه

قامت دیدن با اما بزنم حرفی تا کردم باز لب میکرد کلافه غرهاش و میزد غر مدام یاسی

، دش دوخته بهم شدن باز از قبل لبهام میکرد نگام زنان لبخند و ایستاده در چارچوب در که بابا

به دوست و اون بین شد بدل و رد که حرفهایی بود شده تنگ نفسم ، پیچید تنم تو خفیفی لرز

کمی و کردم تخت گاه تکیه رو دستم دو ،ناخوداگاه میکوبید سرم به و میشد پتک قدیمیش ظاهر

. کردم نشینی عقب

؟ دخترم خوبی-

درشت و ریز خاطرات ، میلرزیدم پیش از بیشتر برمیداشت جلو به بابا که قدمی هر با

نارمک میخوردم زمین وقتی بچگی عالم تو که نبود بابایی همون این ، میرفت رژه ذهنم تو گذشته

، شده عوض ش چهره میکردم احساس ، میکرد نوازش و میخرید ناز میتونست تا میزدو زانو

میدیدمن مهربان گذشته مثل رو نگاهش ، بود باورم و میشناختم که ای فرشته از بود گرفته فاصله

ای دیگه جور رو روم به رو مرد من تا بود چرخیده اونقدر دنیا چرخ چون بود شده عوض نگاهم ،

. ببینم

؟ دخترم سردی انقدر چرا: گرفت دست تو دستامو و نشست تخت روی کنارم

من شاید اینکه واسه بود نذاشته رو احتمالی هیچ ، نبود مردانه دیگه هم دستاش

! ؟ باشم شنیده حرفاشونو

Page 275: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 275

. رفتی حال از اتاق تو رسیدن از قبل زیاد تب خاطر به-

ودب تبی سر از فقط و شنیدم که حرفهایی سر از نه من خراب حال میکرد فکر بینانه خوش

ظاهر ،این ندیدی دیدی شتر داستان همون بشه هامون شنیده میخواست شاید یا ، داشتم که

. میکرد عصبیم خونسردش

. خوبه حالت بفهمم بگو چیزی یه جون بابا-

شنیده از بگم وبعد کنم جمع و ذهنم میدادم ترجیح بزنم حرف نداشتم دوست اصلا الان

لب بود کندنی جون هر به بابا نگاه تو نیفته نگاهم تا بستم چشمامو ، زدم هم داد حتی شاید هام

میاد خوابم: زدم

انهش به بود حواسم چشمی زیر من و رفت بیرون اتاق از دید حالمو که بابا ، خزیدم پتو زیر

دادم بیرون پرصدا مو شده حبس نفس و زدم کنار رو پتو بلافاصله خروجش با ، بود بابا افتاده های

.

!؟ گفتی دروغ بابا به-

Page 276: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 276

: دادم تکان سری دستپاچه ، بودم کرده فراموش رو حضورش ، پریدم جا از یاسی صدای با

.. نه..نه

قبول نیست خوب حالت اینکه رامش ببین ، کردی سرش به دست کردم احساس من اما-

بابا ونچ کنی احترامی بی نمیشه دلیل اینا از هیچکدوم اما قبول بازم ای حوصله بی و کسل اینکه

. احترامیه بی عین تو اینکار و نداده یادمون احترامی بی

دانسته این با فهمید نمی و نمیفهمید منو درد جا همه از خبر بی یاسی ، زدم خندی تلخ

قول به چون ، احترام ی کلمه همین جمله من هام اموخته همه به کردم پیدا تردید ، جدیدم های

صورت ای دیگه شکل به ذهنم تو که بود بابا این حالا و بودیم گرفته یاد بابا از و احترام ما خودش

. میشد

؟ رامش-

. بودم معذب یکم-

دردرک رو همدیگه همیشه قراره اما نیستی بابا جلو شدن معذب ادم تو میشناسمت-

. کنیم

موقع اون تا میاد دکترم دیگه ساعت نیم یه ، میکنم درکت پس: خندید مصنوعی

. میارم برات کشید دم کرده درست چایی خاله ، پایین میرم منم بکن استراحتی

Page 277: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 277

... شد خارج در از میچرخید صورتم رو مرددش نگاه حالیکه در و

حرکت اتاق ی پنجره سمت به نامنظم و سست قدمهایی با و شدم جدا تخت از خروجش با

تا کردم جمع دستامو تنم تو پیچیده سرمای احساس با من و میرفت تاریکی به رو هوا ، کردم

. چشیده روزگار سرد که تنی نمیشه گرم اما شم گرمتر

ور حرفی شاید داشت امید قلبم از گوشه یه ، کردم مرور رو بابا حرفهای بار چندمین برای

و رفته اخط پدرم که میرسیدم باور این به بیشتر میکردم تکرار بیشتر هرچی اما ، شنیدم اشتباه

بگم هام شنیده از و بزنم حرف باپدرم باید اینکه میزدم پا و دست بدی تردید تو داشتم حالا

. بود کرده مرددم

میزد لبخند دست به چایی سینی که افتاد خاله به نگاهم و برگشتم عقب به درب صدای با

کردم سلام اروم ،

. کنی استراحت نباید مگه سرپایی؟ چرا تو فقط ، عزیزم ماهت روی به سلام-

. خاله بهترم-

Page 278: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 278

. نشاند تخت روی و گرفت منو دست راست دست با و داد قرار چپش دست توی رو سینی

: گرفت سمتم به رو چایی

. دمه تازه کردم درست الان ، خواستی چایی گفت یاسی-

. خاله کشیدین زحمت: زدم لبخندی

. جونت نوش-

بهت سر یه صبح نکردم نیست خوب حالت دیدم دیشب ناراحتم خیلی خودم دست از-

همه ازمایشگاه بریم زودتر که کرد عجله الوند بس از صبح اخه ، نری حال از اینجوری که بزنم

. رفت یادم چیزو

!؟ ازمایشگاه-

یشازما ناشتا باید اخه داد انجام و بود نوشته براش دکتر که ازمایشایی رفتم مینا با اره-

. میداد

Page 279: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 279

وت هیچکی که خیال این با اقا حبیب و بابا ، کردم مزه مزه دستمو توی چایی و گفتم اهانی

. بودند زده حرف گذشته درمورد راحت انقدر نیست خونه

. ببینه وضعیتتو که بالا میاد دیگه دقیقه چند تا دکترم-

. نیست نیازی خوبم من-

. ببینتت بازم بهتره خوب اما میدونم-

به ، برگشت دکتر و یاسی همراه به بعد دقیقه چند و شد خارج اتاق از خاله و نزدم حرفی

نظر از رو دکتر ی چهره چشمی زیر ، کرد دکتر به ای اشاره شیطنت با یاسی ، کردم سلام دکتر

جلب رو توجه که بود چیزی اولین سرش روی مو نداشتن که گذاشته سن به پا مردی ، گذراندم

تهساخ تیپ خوش جوان مرد یه دکتر از ذهنم یاسی وته سر بی صحبتهای به توجه با من و میکرد

. نشست صندلی روی کنارم دکتر ، بود موقر و شایسته دکتر تیپ هرچند ، بود

. جلو بیار دستتو ، بهتره حالت معلومه روت و رنگ از-

Page 280: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 280

و دهاوم پایین تبت خدا شکر: سنجید رو تبم مقدار و گرفت رو نبضم ، بردم جلو رو دستم

سال روز تا کنار بذار رو کردنی سرخ روز چند یه و بخور وقت سر داروهاتو فقط ، نرماله وضعیتت

. نخوره شیطون خانم یاسی این همشو که بخوری اجیل بتونی نو

: ورچبد لب معترض یاسی و انداخت یاسی به کوتاهی نگاه همزمان

... دکتر اقای -

. دخترم میگم دروغ: من سمت کرد رو خنده با دکتر

ازته ، خندیدم! ؟ زد رو حرف این دکتر که بود کرده شیطنتی چه یاسی نبود معلوم

. رفت همراهش بدرقه قصد به خاله و شد خارج اتاق از دیگه نصیحت قلم چند از بعد دکتر...دل

؟ چیه دکتر مورد در نظرت.. خب: کرد نگاهم شیطنت پر و سینه به دست یاسی

. ای دیوونه تو... بدم خودت مورد در نظرمو میدم ترجیح الان-

ترین تیپ خوش و جوونترین ذهنت تو لحظه اون ببندم شرط حاضرم ؛ یادیونه یا عاقل-

. کردی تصور دکترت عنوان به رو دنیا مرد

Page 281: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 281

؟ چیه من تقصیر داره مشکل تو اینجای: زد سرش به ضربه چند انگشت با

!؟ بدم جوابتو میتونم من-

. بخور شام بریم پاشو: زد چشمکی

. ندارم اومدن جمع تو ی حوصله اصلا-

. بود پدرم که مردی از ، کنم فرار یکم میدادم ترجیح

و هردمون شام میرم نمیشم خیالت بی اینجال با امشب فقط ولی راحتی جور هر باشه-

تا نصفشو کنی فکر اگه مدیونی ، کردی درست خوشمزه سوپ یه ت واسه خاله ، اتاق تو میارم

. خوردم من حالا

باحرفاش و نمیشد من خیال بی و امشب یاسی مطمئنا... رفت دربیرون از و خندید صدا پر

. میکرد عالمم خیال بی

Page 282: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 282

از نگاهی زمان هم و کردم شونه موهامو ، بازشه گلوم راه تا کردم خشک ی سرفه تا چند

سرم پشت مو کش با موهامو ، رسید می نظر به تر تیره پوستم رنگ انداختم م چهره به ایینه

لیتعطی این و بود شده تعطیل رسما کارخونه فروردین پنج تا چهارشنبه یعنی امروز از ، بستم

با بازهم باید و بود نیومده جا حالم و داشتم کسالت کمی احساس هنوز ، میکرد راحت رو خیالم

. نمیشدم حاضر ناهار میز سر حالم بودن بد ی بهانه

یاسی قامت دیدن با ، بدوزم چشم در به و بپرم جا از شد باعث در ناگهانی شدن باز صدای

. کشیدم ای اسوده نفس در چارچوب تو

؟ ترسیدم کردی بود کاری چه این دیوونه -

. ضعف و غش نتزنی خودتو الکی بگیرم مچتو خواستم-

؟ ببینه مریض خودشو الکی میاد خوشش کی-

. حاضره ناهار پایین بریم بیا حرفارو این کن ول-

. همینجا بیار ناهارم خوردیم اتاق تو رو صبحونه که ما-

. نیست بابا-

Page 283: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 283

میکنی فرار بابا از داری میدونم: زدم زل چشماش تو متعجب یاسی ناگهانی حرف این با

ندارم اصراری اما چرا؟ بدونم میخواد دلم ، تو از فرار یعنی میکنه کارو همین داره دقیقا اونم چون

. میگید و چیز همه خودتون زودی به میدونم چون

و ودب جالب برام سکوتش این و م شنیده حرفاشونو من میدونه بابا بودم مطمئن دیگه حالا

. شرم و خجالت پای بذارم میخواست دلم

!بزنی؟ حرف باهام نمیخوای مطمئنی رامش-

مامت اینحال با چیه بابا و من مشکل بفهمه نیست دلش تو دل میدونستم ، زدم لبخندی

. بکشه حرف زبونم زیر از اروم خیلی تا میکرد رو تلاشش

. ندارم اومدن پایین ی حوصله هنوزم اما من-

زنده خاله پایین برم تو بدون گرنه و بریم بیا نیار در بازی زرنگ: گفت و کرد اخمی یاسی

. نمیذاره م

. میام میکنی اصرار تو چون-

Page 284: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 284

؟ نداره بابا نبودن به ربطی هیچ ودلیلشم: چشمام تو زد زل برگشت ناگهانی

. بردار بازی مسخره از دست یاسی-

هنوز اینکه با دلش اوردن بدست برای من و افتاد راه به من از جلوتر قهر حالت به یاسمن

. برداشتم تر تند هامو قدم بودم حال بی هم

. کنی درکم نبود قرار مگه یاسی-

. نزدم حرفی که من-

. اشتی پس -

میز سر ما از قبل خانم مینا و الوند و خاله ، رفتیم پایین ها پله از هم همراه و زد لبخندی

میکردم سعی من و میپرسید حالم از مدام خانم مینا ، شدند بلند جا از ما دیدن با که بودند اماده

الوند به نگاهی چشمی زیر ، شدم حالش جویای و کرده تشکر خوشرویی با و بپوشانم ضعفمو

، ادد ازار روحم عمیق درد یه احساسم بازار اشفته بین و زد تر تند قلبم هم باز دیدنش با انداختم

وستد عجیب ، انداخت زیر به سر و فرورفته فکر در کاملا بود گرفته که سلامی جواب از بعد الوند

و ینهک همون با... پدرشه قاتل از گرفتن انتقام دنبال ذهنش تو هنوز شاید بخونم رو ذهنش داشتم

... گفت قبرستان تو رو اون که نفرتی

Page 285: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 285

! پریدم جا از پهلوم کنار ای سقلمه با

داشتن حیا زمانی یه مردم والا مردم پسره خوردی -

. میشنون اروم: شدم جا جابه جام تو کمی ، داد تکان تاسف با رو سرش

. نمیذاره شنیدن واسه جایی دیگه تو هیزانه نگاههای این-

مولو میتونست همیشه اون ، نبود یاسی حرفهای متوجه کسی ، انداختم اطرافم به نگاهی

. بشنون داره تمایل که افرادی تنها تا کنه مدیریت رو صداش

؟ میشه تحویل سال فرداشب که میدونید دخترا راستی -

تحویل سال امسال راستی ، نوام سال عاشق من اره: کوبید بهم دستاشو زده ذوق یاسی

. میشه نو سال شب نصفه شنیدم اخه ؟ ساعتیه چه تو

و دقیقه دو دو ساعت جالبه خیلی ساعتش: انداخت یاسی به نگاهی اشتیاق با خانم مینا

. بامداد ی ثانیه دو

Page 286: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 286

رامش ، پیداست بهارش از نکوست که سالی گفتن قدیم از ، دو ش همه جالب چه -

خودته سال امسال

شماره اینکه نه دوئه، عدد عاشقه رامش اخه: جمع سمت روکرد و گرفت من از نگاه

. شد دو عدد عاشق اینم لحاظ اون از بود دو ش علاقه مورد فوتبالیست

؟ بود کی ت علاقه مورد فوتبالیست حالا-

نگام با عصبانی ، نبود نوجوونیم دوران محبوب فوتبالیست مورد در بحث فرصت الان

. میکنه شوخی زیادی دیگه یاسمنه: خانم مینا سمت چرخیدم و کشیدم نشون و خط یاسی واسه

؟ یاسمن یا یاسی اسمش دختر این نفهمیدم اخرش که من-

کردن فراموش و فوتبالیست بحث از شکر رو خدا

. میزنیم صداش یاسی میکنیم ش خلاصه اوقات بیشتر ما ولی یاسمن شناسنامه تو-

. راحتتره واسش ادم و تره خلاصه یاسی خب-

Page 287: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 287

. دقیقه یه.. دقیقه یه-

. میزدیم حرف رامش محبوب فوتبالیست مورد در داشتیم بابا ای: شد بلند جا از سمن یا

مورده در داشتیم یادمه من اونجاییکه تا والا: شد بلند جا از یاسمن مثل درست هم خاله

خرید بریم بیاین و غروب امروز میشه اگه ،. بده اجازه جان یاسی اگه البته میزدیم حرف نو سال

. کوچولوئه گردش یه و سین هفت ی سفره وسایل خرید منظورم البته ، کنیم

البته: فهمید زود انگار که بفهمه رو بودنم ناراضی ام چهره از تا انداختم خاله به نگاهی

. نیاد میتونه نیست خوب حالش چون رامش

. س خونه بابا غروب: گفت گوشم زیر ارام یاسمن

: فتمگ دستپاچه میگشتم فرار راه دنبال و اشتم ن بابا دیدن برای اشتیاقی هنوز که من و

. کنم کمکتون وسایل خرید تو دارم دوست خیلی خوبه حالم من... نه.. نه

. خوبه حالت خیلی معلومه هات سرفه از: کردم خشک ی سرفه چند همزمان و

Page 288: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 288

. کنم عوض مو روحیه دارم دوست الان من-

. حالتره سر من از نظرم به که رامشم. شده گرم ام خیلی هوا روزا این بهرحال خاله اره -

. خرید میریم سه ساعت ، باشید اماده همگی پس-

. نداری مشکلی که تو جان الوند: الوند سمت کرد رو خاله

. نیست مشکلی نه: گرفت زمین از نگاه بلاخره الوند

. بخوریم غذامونو کنیم شروع بهتره دیگه خب: زد لبخندی خانم مینا

. میشه دیر داره که شید ماشین سوار زودتر دخترا-

مامت نگاهم با من حالیکه در ، گرفتیم جا الوند ماشین عقب در بلافاصله خاله تذکر این با

داشبورد روی و کشید بیرون جیبش داخل از رو گوشیش ، داشتم نظر زیر رو الوند حرکات

چشمش روی افتابیشو عینک و زد موهاش داخل ،چنگی کرد تنظیم رو ماشینش ی ایینه گذاشت

، چرخاند رو ماشین فرمان ش دیگه دست با و کرد جا جابه ورو دستش توی سوییچ ، داد قرار

. شد روشن بلافاصله زد که استارتی با ماشین

Page 289: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 289

کردم نگاهش پهلوم به یاسی ی سقلمه برخورد با

. داری یاروام کردن دماغ تو دست امار خودم جون به ، شده چیزیت یه واقعا تو نه-

؟ تو میگی داری چی: کشیدم هم در اخمامو

،میگم بزن حرف اروم: داد قرار بینی روی رو ش اشاره انگشت و انداخت اطراف به نگاهی

. میکنی نگاه پسره این به داری خیلی دیگه

ور حرکاتش تمام ماند ثابت الوند رو کوتاه ای لحظه نگاهم شد باعث الوند به اش اشاره و

: چرخیدم یاسی سمت به و دادم تکان سری بودم گرفته نظر زیر لحظه به لحظه

نیست اینجوری هیچم نخیر-

؟ نیست جوری چه-

به نگاهش هم خانم مینا ، بود همسرش با مکالمه حال در خاله انداختم اطراف به نگاهی

. میکرد صحبت الوند با ای کلمه چند وگاهی بود جلو

Page 290: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 290

. میکنیم بحث موردش در خونه رفتیم ، کن نگاش کمتر الان-

حالیکه در کنم انکار حرفهاشو میخواستم مثلا کردم یاسی ی حواله که ای غره چشم با

بچه حرکات این دادم تکون رو سرم ، میکردم تحلیل رو رفتارش جز به جز داشتم نگاهم با من

تقامان گرفتن و شدنش اروم برای بود مرد این رویای پدرم که شرایطی تو اونم نبود من درخور گانه

. نداشت ام خیره نگاههای به توجهی هیچ الوند که کردم خداروشکر ،

اب یاسی منو کرد متوقف بود ها ماشین پارک محل که جایی... پاساژ از قبل رو ماشین الوند

هب و شم گذشته و هام شنیده تمام خیال بی و امروز داشتم تصمیم ، شدیم پیاده ماشین از شوق

. بگذرونم خوش خودم

دستفروشها که وسایلی از بود پر خیابان دور تا دور ، انداختم اطراف های مغازه به نگاهی

انخیاب تمام تو عود خوشبوی بوی ، بودند داده قرار دید معرض در نو سال مناسبت به فروش برای

و ماش و گندم از مختلف های سبزه ، میکرد تداعی رو عید رسیدن پیش از بیش و بود پیچیده

قانونی غیر صورت به شک بدون که نو سال ی ویژه بازی اتش وسایل و داشت عدسوجود عدس

اجیحر اعلام که ها فروشنده صدای ، بود گرفته قرار خریدارا بیشتر استقبال مورد میشد فروخته

رو مشتری توجه نوعی به داشتند سعی هرکدوم و بود جالب خود نوع در هم میکردند سال اخر

. کنن جلب

؟ بخرم چی قراره حالا-

Page 291: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 291

از رو نگاهم ، کرد حرکت ما از جلوتر قدم چند میپرسید و سوال این حالیکه در یاسی

. دوختم چشم نظر مورد پاشاژ به و گرفتم اطراف

ترادخ شما البته ، باشیم داشته ای دیگه خرید سین هفت ی سفره از واجبتر نکنم فکر-

. بدید انجام دارید خریدی اگه

ندارم خریدی که من نه: انداخت بالا ای شانه خاله جواب در یاسمن

؟ چی تو: من سمت برگشت

. ندارم خریدی منم: کردم فکر لحظه یک

. سین هفت وسایل خرید همون وقت سر بریم بهتره خب-

عود یبو ، رفتیم بود فروشی گل و تزیینی وسایل که پاساژ سوم ی طبقه سمت به شوق با

مورد در و انداختیم اماده های سین هفت به نگاهی ، بود شده پخش هم پاساژ فضای تمام در حتی

و بودند امده در ای فیروزه رنگ به که سفالی هایی کوزه. کردیم صحبت وسایل تزیین نوع

قسما و سیر و بودند افتاده ساتن ی پارچه روی ، بود بسته نقش دورشون تا دور سفیدی خطهای

.بود داده سفره به زیبایی جلوی و بود ریخته زمین روی اونها داخل... و

Page 292: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 292

میشه شکلی چه میدونیم هم بخریم رو اماده سینای هفت همین از یکی بیا مینا میگم-

. خوشگلتره هم

رنگ ای فیروزه سفالی های کوزه به دوختم چشم دوباره و گرفتم خانم مینا و خاله از نگاه

ترین ساده به هم اون میکردیم تزیین خودمون رو سین هفت های سفره سال هر یاسی و من ،

. کنم درست زیباتری ی سفره امکانات کمی میون داشتم دوست من حالا و شکل

. خوشگله ام خیلی ، بخریم همینو کنم فکر اره-

. کنیم تزیین بهترشو این از میتونیم خودمون کاریه چه-

. زدم زورکی لبخندی ، چرخید سمتم به نگاهها ی همه

؟ نیست بهتر کنیم درست خودمون یعنی... میتونیم اینه منظورم-

؟ تو ی سلیقه با سین هفت یه: پاشید صورتم به لبخندی مهربانانه خانم مینا

. کنید کمکمون شماهام هست ام یاسی نه که تنها من-

Page 293: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 293

معاف منو کردم بسنده حاضری خرید به همیشه و نکردم درست سین هفت حالا تا من-

. کنید

خیلی من راستش: خانم مینا به دوختم چشم منتظر و کرد نشینی عقب زود خیلی خاله

. نشد فرصتش وقت هیچ اما کنیم درست سین هفت خودمون دارم دوست

این یعنی بود شده تداعی براش بد ای خاطره انگار ، انداختم ناراحتش ی چهره به نگاهی

لامسا بود امکانش پس مینداختند؟ جدا های سفره میکردند زندگی هم کنار اینکه با خانواده دو

. بیفته اتفاق این هم

. کنیم درست و سین هفت مینا خاله و رامش منو شد توافق خب-

. خرید بریم پس-

زهکو ی دهانه ی اندازه به پلاستیکی مرغ تخم تا شش و کوزه تا هفت و رفتیم مغازه داخل

همون داخل خوشبختانه ، خریدم طلایی ساتن ، حرارتی چسب و طلایی گواش ، طلایی اکلیل و

، اومدیم بیرون پاساژ از و خریدیم رو اونها ، بود هم سین هفت وسایل ی بقیه سمنو جز به مغازه

کی داخل بستنی خریدن برای اسفند هشت و بیست روز گرمای خاطر به و خانم مینا پیشنهاد به

سر از یقیعم نفس شد باعث و پیچید بینیم زیر بستنی و کیک و ابمویوه انواع بوی. رفتیم قنادی

بودم جات شیرینی عاشق همیشه ، بکشم لذت

Page 294: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 294

ناب هرکس و داشت فرق هم با سفارشهامون ، انداختم میز روی کاکاکوئی بستنی به نگاهی

جای هب بود چشمم جلوی محبوبم بستی اینکه با.بود داده سفارش شو بستنی خودش ی سلیقه به

مدل کنم درست بود قرار فردا که بود سینی هفت تزیین مشغول ذهنم تمام طعمش از بردن لذت

اتفاقی طور به واقع در که وسایلی با نبودم مطمئن هنوز ، کنم خرج رو م سلیقه تمام میخواست

. کنم درست قراره چی بودم داده پیشنهاد

؟ گذاشتید سبزه راستی-

. نه: کردند نگاه هم به خانم مینا و ،خاله گرفتم بستیم از نگاهمو یاسی حرف این با

. بخرید حتما باشه یادتون نباشید خسته نهایت با -

. میکنیم اینکارو حتما گفتی که شد خوب تشکر نهایت با-

. باهوش دیگه اینیم ما میکنم خواهش نهایت با-

، مبخر هم طلایی روبان ،کاش روبان با اونم ، کنیم تزیین باید هم رو سبزه گذشت ذهنم از

. میومد کارم به وسایل تزیین تو حتما

Page 295: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 295

برای و گشتند را... خیابان های مغازه طول کمی خانم مینا و خاله بستنی خوردن از بعد

فتمگر سمنو بزرگ دیگهای از نگاه ، کردند توقف فروشها دست از یکی جلوی سبزه و سمنو خرید

شدن بلند با ، رفتیم میفروخت نوروز عمو ادمکهای که دستفروشی سمت به یاسی همراه به و

هب کوتاهی نگاه الوند ، شد جلب بود ایستاده الوند که جایی و عقب به توجهم الوند گوشی زنگ

ی صفحه

حواسش چشمی زیر ، داد جواب رو گوشیش بلافاصله و انداخت مادرش به سپس و گوشی

رو صداش نداره تمایلی که بود واضح پر ، شه دور ما از بلند قدمهایی با داست سعی و بود ما به

. رسید گوشم به مفهموم نا کلمه چند اینحال با اما بشنویم

«

؟ گرفتید اطلاعات کسی از چی؟ اما! واقعا-

... اطلاعاتتون شم مطمئن باید فقط نه نه-

»

هم الوند خانمها کار شدن تموم با ، نرسه ما گوش به صدایی دیگه که شد دور اونقدر و

. چرخید خاله دست تو ماش ی سبزه روس الوند از من نگاه.، اومد ما کنار به و کرد قطع رو تلفن

Page 296: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 296

. برم فورا باید اومده پیش کاری واسم من مامان -

؟ کجا: پرسبد نگران خانم مینا

، نیست ای مسئله: نداره قرار و اروم بود مشخص اما کنه صحبت ارومتر کرد سعی الوند

. دوستمه با قرار یه

. میریم خودمون ما برو تو-

. رسونمتون می مامان نمیشه-

. نخریدیم ماهی اخه-

. میخرم راه تو برگشتم خودم-

. بود خوبی خرید خونه اومدیم شد حیف: گفت اروم یاسی ، شدیم الوند ماشیبن سوار

Page 297: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 297

هب کردم سعی و بستم چشمامو خونه به رسیدن تا و دادم تکون موافقت نشانه به رو سرم

. نکنم فکر هیچی

ندارید لازم ای دیگه چیز: برگشت مادرش سمت به و کرد پیاده خونه جلوی مارو الوند

؟ بخرم

؟ نمیخواین چیزی شماها: ما سمت کرد رو خانم مینا

طلایی روبان متر چند من واسه میشه اگه: الوند سمت کردم رو و افتادم طلایی روبان یاد

. سین هفت تزیین واسه البته بخرید

. میخرم حتما چشم ، روبان و ماهی شد پس-

. مرفتی خونه داخل به هم ما الوند رفتن با ، کردم تشکر و زدم لبخندی تواضعش برابر در

. سینتون هفت با کردین کار چی دخترا-

تمدوخ چشم خاله به و گرفتم زمین روی وسایل ریختگیه درهم و شلوغی از نگاه لبخند با

. کنیم تزینشون چطور میکنیم فکر داریم فعلا:

Page 298: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 298

راحتتر کارتون تا بودن اماده سینای هفت تو که میکردید انتخاب رو وسایلی حداقل-

.میرفتد پیش

اخرشم کنم فکر: داد تکان سری تاسف با بود شده ام سردرگمی ی متوجه که خانم مینا

. بودیم خریده دونه یه دیروز همون کاش ، بخریم اماده سین هفت بریم مجبوریم

بود خریده و روبان دیروز همون شمام پسر اقا اگه: میناخانم سمت کرد رو معترض یاسی

. بودیم جلو کلی الان

. بیارین بهونه هی-

اکلیل ، بخره ماهی و روبان حتما امروز داد قول و اومد خونه به خالی دست رو دیروز الوند

کمکمون میومدین شمام اگه جون خاله: خاله سمت کردم رو و ریختم بشقابی توی رو طلایی های

. بودیم جلو کلی حالا تا

با و برداره مار چشم کنه باز لب اینکه از قبل خاله شد باعث ، شخصی گفتن یاالله صدای

بش و خوش صدای ، کرد حرکت راهرو سمت به خوشحال ، بدوزه راهرو به رو نگاهش اشتیاق

در دست خاله ، رسید می بودیم نشسته ما که جایی پذیرایی به وضوح به ناشناس مرد و خاله

بلند جا از رامبد دیدن با ، شد پذیرایی وارد داشت قرار نگامون تیررس در حالا که شخصی دست

از قدمی چند رامبد. کشید اغوشش در مشتاقانه و کرد تند قدم راکبد سمت به خانم مینا و شدیم

Page 299: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 299

و گذاشتم زمین روی رو دستم توی پلاستیکیه مرف تخم ، اومد ما سمت به و گرفته فاصله خاله

اما باشیم معذب کمی شد باعث اول روز رامبد یاد ، کشیدم جلوتر روسریمو ، شدم بلند دوباره

. کرد برخورد صمیمی و راحت خیلی رامبد ما انتظار برخلاف

. گل های دخترخاله سلام به به-

از کمی دست اونم ی چهره ، انداختم یاسی به نگاهی و رفت بالا تعجب شدت از ابروهام

؟ شدید زده شگفت دیدنم از دخترخاله بانوی دو شما که زیبام زیادی من الان ایا: نداشت من

؟ بودیم دیده قبلا ما که هستید ادمی همون شما ایا: اومد خودش به من از قبل یاسمن

و باشم مودب شما جلو بود کرده سفارش کلی بابام قبلا والا: خاروند رو سرش کمی رامید

اون هاگ من اخ ؛ میپیچونه گوشمو بابام ها غریبه جلو کنم ادبی بی اگه گفتم ام خوبی ی بچه منم

... گرنه و داشتم م عجله تازه... مین گمشده های دخترخاله شماها میدونستم روز

خودتو اونروز تو اولا میگی خودت واسه داری چی... استپ استپ: اورد بالا دستاشو یاسی

... بودیم نشده گم ما دوما ، نبود کار در ای عجله بودی گرفته

داد بالا ابروهاشو لبخندی با سینه به دست و اورد پایین دستاشو بلافاصله یاسی

Page 300: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 300

.. دارم استین تو جواب وگرنه رسیدم تازه حیف ، درازه زبونت خیلی تو کنم فکر-

. خودت جون اره-

. میدم جوابتو برمیگردم-

؟ کجا: چشماش تو زل رو پر یاسمن

. شجاع اقای ی خونه-

جانمان خاله جز میچینیم سین هفت ی سفره داریم همه ما الان ببین ، تکراری چه...ا ه-

؟ کیه ی وظیفه این کنن کمک رو ما نمیتونن ایشون که حالا ، شماس مامان قضا از که

کی؟: برنداشت یاسی چشم از چشم یاسی از پرروتر رامبد

.. نیست ساخته دستشون از کاری و ندارن سلیقه پسرا چند هر ، دیگه پسرش-

. بیام نظر به سلیقه بد میدم ترجیح.. نیست دراز گوشام من ولی ممنون-

Page 301: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 301

، نمیاره کم یاسی برابر در که بود مشخص ، رامبد نفس به اعتماد از بود گرفته م خنده

خاطر به ، کنی کمک میشه چی پسرم خب: گرفت قرار پسرش کنار و اومد نزدیکتر لبخند با خاله

.. من

: هبیار بالا تسلیم علامت به رو دستش رامبد شد باعث همین و بود ملتمسانه خاله لحن

. میکشن کار من از چی مثل الان میشناسم رو دخترا من ولی شما خاطر به مامان باشه

پسرم به حواسم ندید بهش زیادی کار منم رامبد کنید فکر دخترا: ما سمت کرد رو خاله

. هست

. شماست شبیه مرد این کجای خاله اخه: خنده زیر زد پقی یاسی

رامبد: اومد حرف به میکرد شنود رو ها مکالمه سکوت در بیشتر من مثل که خانم مینا

. دارم هواتو خودم بیا جان

سایر و ها کوزه دیدن با ، گشت بر ما جمع به زود خیلی و برد اتاق به رو وسایلش رامبد

. کنیم چیکار اشغالا و ات این با قراره حالا: زد رنگی پر لبخند وسایل

نیستن اشغال اینا-

Page 302: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 302

خاله پسر لفظ از تصمیمی در که بزنم صداش چی بودم معذب و بودم کرده سکوت

. شه درست ازشون خوشگل سین هفت یه قراره ، پسرخاله: کردم استفاده

. کنیم تعریف و ببینیم: زد قهقهه اینبار رامبد

؟ کنیم کار چی حالا بگید خب: نشست کنارمون و

؟ شد چی روبان مینا خاله: گرفتم وسایل از نگاه

وش دیگه کارای میتونید س بهونه روبان میگم بازم ولی ، میرسه الان زدم زنگ الوند به-

. کنیم می ورو زیر و وسایل داریم فقط ساعته یه الان ، بدید انجام

. نهک تمرکز نمیتونه ادم کمه وسایل از یکی وقتی اخه: انداختم وسایل به نگاهی متفکر

بیشتر کردن فکر فرصت شد قرص دلم ته و کردم دانی قدر یاسی حمایت از نگاهم با

به دوزم به چشم هم باز امیدانه نا شد باعث الوند حضور اعلام و درب زنگ صدای اما داشتم

. وسایل

Page 303: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 303

ای هلحظ نگاهم دادم سلام بقیه از تیعیت به و کردم بلند سر جمع به الوند سلام صدای با

سوپ اون به سو این از تنگ توی قرمز ماهی دو ماند ثابت دستش توی ای شیشه تنگ روی

در رو الوند صمیمانه و بلافاصله و گذاشت میز روی و گرفت الوند رو تنگ رامبد ، میچرخیدند

. کشید اغوش

خریدی روبان پسرم جان الوند: الوند سمت کرد رو برداشت میز روی از رو تنگ خانم مینا

؟

. اینجاست اره: اورد بالا رو دستش توی مشمای الوند

. چیه بعدیش بهونه ببینم بلاخره تا رامش به بدش-

حسابی من کردنهای دست دست بود معلوم کردم نگاه خانم مینا به شده گرد چشمایی با

. کرده ش کلافه

فته داره شعله جای رامبد که حالا ، تزیین پای بشینم نمیکشه م حوصله دیگه من اصلا-

.بیاد من جای بهتره الوندم میچینه سین

کنارش که سینی هفت میخواد دلم ؟ چیه مگه: انداخت نگاهی مادرش به ناباورانه الوند

. باشه پسرمم سلیقه کوچولو یه میخونم دعا و میشینم

Page 304: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 304

. ندارم حرفی منم باشه رامبد وقتی: داد تکان سر ناچارا الوند

. شما سفارش اینم بفرما: داد قرار مقابلم رو روبان مشمای

رو روبان کامل ی حلقه ، انداختم داخلش به نگاهی و گرفتم رو مشما و زدم لبخندی

: شدم خیره روبان ی حلقه به ناباوری با کشیدم بیرون

. همه این-

که ماونقدر ، بده بهم کاملو ی حلقه گفتم منم متر چند نگفتی: انداخت بالا ای شونه الوند

. متره پنجاه ش همه. ها نیست زیاد کردی درشت چشاتو

! ؟ متر پنجاه-

. کافیه مقدار این کردم فکر من باز داشت بیشترم و صدمتری ی حلقه تازه-

ونهخ کل میتونیم کافیه مقدار همین بابا اره: کشید دستم از رو روبان و اومد کنارم یاسمن

. میکنن استفاده ازش هامونم ندیده و ها ونتیجه هاو نوه حتی ، کنیم تزیین باهاش رو

Page 305: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 305

قراره رو کجا کردی فکر خدایی اخه جونم الوند: اومد حرف به روبان به نگاهی با هم رامبد

میبرم من نداره اشکال خب ولی ، میزدی زنگ یه حداقل ؟ خریدی متر پنجاه که کنن تزیین

. میکنم متر باهاش مو مزرعه

هک کنید درست و سین هفت بیاین دیگه بسه: کرد ای سرفه خندید می حالیکه در خاله

. نداریم وقت خیلی

به و شدن بلند جا از عید شب ماهی با پلو سبزی کردن درست قصد به خانم مینا و خاله

.رفتن اشپزخونه

دوخته چشم وسایل به گذاشته چانه زیر دست حالیکه در و گرفت دو اون از نگاه یاسی

؟ کنیم شروع کجا از نظرتون به خب: زد لب بود

این از هیچی که من: اورد بالا رو دستهاش رامبد ، چرخید من سمت به نگاهها ی همه

. نیست حالیم مسائل

، کنی درست سین هفت ی سفره یه میخوای گفتی دیروز کنم فکر زمانی خانم-

. نداشتیم ادعایی که ما از هیچکدوم

Page 306: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 306

الان که نبود روبان حالا تا ، اومدم کوتاه حرفم از من انگار میگید جوری یه: زدم لبخندی

. نداره مشکلی دیگه هست

وزهاک بهتره اول کنم فکر: یاسی سمت کردم رو نفس به اعتماد با بود شده باز ذهنم انگار

. کنیم طلایی رو

. میکنم اینکارو من: کرد بلند دست اشتیاق با یاسمن

جای و کنید رنگ هم اینارو میخواین لابد: کرد اشاره پلاستیکی های مرغ تخم به رامبد

. میخوام واقعی مرغ تخم و نمیخورم گول من باشم گفته حالا از سفره رو بذارید مرغ تخم

رامبد که بود چیزی دقیقا ها مرغ تخم این خرید از قصدم ، رامبد حرف این از گرفت لجم

: دادم تغییر رو نیتم نیارم کم ادعا پر ادم این جلوی اینکه برای اما بود کرده اشاره

تزیین واسه اینارو نیست مناسب رنگی مرغ تخم شدن جانشین واسه اینا که معلومه-

. گرفتم

: کرد خطور ذهنم به فکری و ماند ثابت کاسه توی براق های اکلیل روی ای لحظه نگاهم

. کنیم اکلیلی باید رو ها مرغ تخم این

Page 307: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 307

؟ بشه چی که: داد بالا ابروهاشو رامبد

. کنید اجراش قراره میدم ایده نداریم سوال-

. شم اکلیلی نمیخواد دلم الوند با اینم-

دبای فقط ندارم مشکلی من ، نشی خسته وقت یه: انداخت بالا ای شانه تفاوت بی الوند

؟ کنم چیکار

خمت اطراف: گذاشتم الوند مقابل و گرفتم دست تو بود وصل برق به که رو چسب دستگاه

.بدید غلت اکلیلا روی رو اونا و بزنید چسب رو ها مرغ

درست خودت رو دونه یه میشه: انداخت اکلیل ظرف بعد و مرغ تخم به نگاهی گم در سر

. شدید متوجه ، اینجوریه: گذاشتم مقابلش و دادم انجام نمونه یک ، بگیرم یاد که کنی

. راحته اره:

. خودتون با شون بقیه پس-

Page 308: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 308

کوزه ی دهانه به ها مرغ تخم. بودند اماده شده رنگ های کوزه و ها مرغ تخم بعد ساعتی

به زیبایی نمای طلایی اکلیلهای ، شد پوشیده و رفته کوزه داخل اون از از از نیمی ، چسباندم

و ماهی تنگ و های کوزه دور تا دور و کردیم درست ریزی گلهای روبان با ، بودن بخشیده کوزها

به و چسباندیم روبان ریزی ی تکه روی رو سنجد و سمام و سیر ، زدیم طلایی روبان رو سبزه

روی رو طلایی ،ساتن سین هفت یک از فانتزی ،نمادی کردیم وصل ها مرغ تخم به اریب صورت

به دست و انداختم میز به دوباره نگاهی ، کشیدم روش رو طلایی کرم ی ترمه و کردیم پهن میز

: رامبد سمت کردم رو کمر

. بیارید دونه دونه رو ها کوزه-

است شده منتشر و ساخته( wWw.98iA.Com) نودهشتیا مجازی ی کتابخانه توسط کتاب این

دونه رو ها کوزه میگی همچی: گرفت دست در رو کوزه هرشش و شد جابلند از رامبد

. رسه نمی دستم کف قد هرکدوم ی اندازه خوبه ، چقدره شون اندازه انگار بیار دونه

Page 309: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 309

. نمیکنی ام خاصی کار خوبه ، نزن حرف انقدر رامبد دیگه برو-

شمع داخل بلند شمع دو و قران و ایینه و ماهی و سبزه و گذاشتیم میز روی رو ها کوزه

. دادیم قرار نقره بلند پایه های دان

ممدا البته و بود بلا و پخش زمین رو که بودند وسایلی کردن جمع حال در رامبد و یاسمن

و ودب کار به حواسم تمام ، بزنم لبخند گاهی میشد باعث گفتگوش صدای ، میکردن کل کل هم با

و امبدر صدای بیشتر شدن بلند با ، برنمیداشتم ازش نگاه اشتیاق با اماده سین هفت از خوشحال

اعثب میکرد دنبال چشم با رو حرکاتم ریز که الوند نگاه اما بدم تذکری تا کردم بلند سر یاسی

. بندازم زیر به سر شرم شدت از و دوباره تا شد

؟ شده شکلی چه ببینم بذار: کشید کار از دست رامبد

. قشنگ و ساده-

و هساد میز بود اون با حق انداختم میز به نگاهی و زدم لبخندی الوند تعریف این برابر در

: اومد حرف به الوند تعریف ی ادامه در هم یاسی ، بودیم کرده درست قشنگی حال عین در

. شه قشنگ انقدر نمیکردم فکر بود عالی ت ایده-

Page 310: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 310

. شه قشنگ انقدر نمیکردم فکر خودمم: داشتم زیادی هیجان

؟ شد درست-

بودند زده زل و ایستاده اشپزخانه درب چوب چهار تو که خانم مینا و خاله سمت برگشتم

. سالن وسط میز به

؟ کیخریدین اماده باید اینه نظتون ام حالا محترم های خاله-

شراست ، بود عالی کارتون: گفت یاسی جواب در و گرفت میز از نگاه لبخندی با میناخانم

. دربیاد اب از خوبی چیز نمیکردم فکر اصلا

... نباید هیچکی-

کل کل جز چیزی شک بی کی حرفش ی ادامه از یاسمن شد باعث زنگ صدای شدن بلند

؟ کیه: انداخت جمع به نگاهی تعجب با خاله ، شه منصزف مبوپ

. اقان حبیب و بابا حتما-

Page 311: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 311

کنباز درو نزدیکتری تو جان یاسی ندارن؟ کلید مگه ولی نیستن خونه نبود یادم اصلا-

خاله چشم: گذاشت چشمش روی رو دستش یاسی

. کرد حرکت ایفون سمت به همزمان و

جاس همین ، درسته: رسید می گوش به در پشت ی غریبه با ش مکالمه صدای

؟ شما ولی-

: خاله سمت کرد رو و کرد روباز درب میکرد تکرار را ای جمله لبی زیر حالیکه در یاسی

. دارین مهمون

. میاد نو سال از بعد مهمونتون نگفتی مگه جون مینا اما مهمون-

!؟ سال وقت این مهمون-

Page 312: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 312

حیاط ورودی سمت به تند قدمهایی با بود کرده تعجب شدت به حالیکه در خانم مینا

افتادیم راه به دنبالش به تازه مهمان این دیدن مشتاق نیز ما و حرکت

موزون اندام از نگاه کنجکاوی با و شد ریلی رنگ قرمز چمدان خیره کوتاه ای لحظه نگاهم

روی عمیقی لبخند که صورتش جز به جز تو چرخاندم چشم و گرفتم روم روبه دختر ی کشیده و

رزی سفیدش و گرد صورت ، میزد برق عجیبی طرز یه عسلیش چشمان ، داشت قرار پهنش لبهای

به ملیح لبخند همون حفظ با جوان دختر ، بود دلنشین و جذاب حیاط داخل های مهتابی نور

: اومد حرف

؟ نمیخواین مهمون ، همگی به سلام -

پسرش به رو اومدنش ی مژده خانم مینا که مهمونی همون! ؟ مهمون کردم زمزمه لب زیر

نگاههای و رفتار رو این و شد همگی تعجب باعث خونه این تو مهمون حضورهمون حالا و بود داده

. میداد نشون شون زده بهت

. اومدی خوش سلام: داد نشون العمل عکس ای نیمه و نصف لبخند با همه از قبل خاله

شرایط خب البته ، میومدم باید بلاخره ولی کرد غافلگیرتون ناگهانیم اومدن میدونم-

. بیام زودتر یکم شد باعث

Page 313: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 313

جوان دختر یعنی این و بود اومده موعد روز زودتر مهمان این چون بودند شده غافلگیر

. دبو ایستاده رامبد کنار تفاوت بی که الوند سمت چرخاندم نگاه ، بود الوند ی ویژه مهمون همون

شم داخل هست اجازه حالا-

و خودش به متعلق که کناری ساختمان سمت به خانم مینا و رفتند کنار خاتم مینا و خاله

. نمود شدن داخل به دعوت لبخند با جوان دختر از و کرد اشاره بود پسرش

مینا که سمتی به قدمی چند و گرفت دست در رو چمدانش ی دسته خانم جوان دختر

ی چهره به نگاهی ، چرخید ما سمت به و کرد توقف راه بین اما برداشت بود کرده اشاره خانم

نشست لبهاش رو ملیحی لبخندی ، انداخت من به بعد و یاسی

. کنید شون معرفی میشم خوشحال ، شناسم نمی من متاسفانه و دارید مهمون ظاهرا-

کرد رو بود مشهود رفتارش در غافلگیری از ناشی دستپاچگی همچنان که خانم مینا

مهمونمون روزی چند پدرشون همراه به که مان خانوادگی دوستان از سمن یا و رامش: ما سمت

. شدن

... جان نازنین: داد ادامه جوان دختر سمت به ای اشاره با و

Page 314: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 314

کمک به تا کرد ترغیب رو الوند مکث همین و عنوان و معرفی یرای شد طولانی مکثش

: بیاد مادرش

. کارخونه ی دیگه سهامدار ، احتشام نازنین-

: انداخت بالا ابرویی و زد کشداری لبخند میشناختمش نازنین نام با حالا که جوان دختر

کارخونه ی دیگه سهامدار..اره

نگاه ، داد حرکت خونه سمت به رو چمدانش دست و ما سمت کرد پشت بلافاصله و

رو جوان دختر حرکت یاسی خندان نگاه من غافلگیری عکس بر اما انداختم یاسی به متعجبی

ساختمان وارد جوان دختر دنبال به بیشتر کنجکاوی برای و خاله از تبعیت به ، میکرد دنبال

توی خونتون از دارید جالبی ی خونه: اومد در گردش به خونه دور تا دور دخترک نگاه ، شدیم

. بهتره تهران

اطراف به واکنشش کنه تحلیل رو وارد تازه این اطلاعات اومد ذهنم تا! ؟ تهران ی خونه

ستون روی که خطیتابلوی تابلوی سمت به و کرد رها رو چمدانش دسته جوان دختر... شد مانع

: کرد حرکت داشت قرار هال ی گوشه چوبی

. کردم خطاطیش من که تابلوییه همون این من خدای -

نیست خوب خطم میدونم البته نوشتم پیش سال چند اینو: برگشت ما سمت به ذوق با

Page 315: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 315

باغ همچون عشق بدون زندگی دار؛ نگه دلت در را عشق« انداختم جمله و خط به نگاهی

» اند مرده آن در گلها که است آفتاب بدون

قرار الوند روی روبه و برداشت قدم چند ذوق با نازنین...!!! جمله اما ، نبود زیبایی خط

گرفت

ی خونه از نمایی تو تابلو این نمیکردم فکر ، اومد خوشت جمله متن از چقدر یادته-

. بیاد چشم به بلافاصله که نمایی تو اونم باشه شده نصب جدیدتون

سرحال ؟انگار تو چته: زد چنگ دلم به حسادت حس کمی و بود شده زوم هردو رو نگاهم

. میکنه سرحالت اینجا من حضور نیست مهم البته ، نیستی

ردمو در نظرتو مثلا ؟ بزنی حرف نمیخوای: میکرد نگاه نازنین به سکوت با هم باز الوند

. بگو من اومدن

بدونم میخواست دلم ، الوند لب به دوختم چشم استرس با من و داد سر بلندی ای خنده

. اینجایی که خوشحالم: بگه قراره ای جمله چه تفاوت بی الوند

. رو تازه احساس این و خودم نکردم درک و کرد نابود رو حسم و حال جمله این و

Page 316: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 316

نجات شرکتو قراره که اومده ناجی یه چون باشی خوشحال بایدم: خندید صدا پر نازنین

. بده

. شدم بدبخت انقدر من یعنی: زد پوزخندی الوند

گفتن قدیم از ، نبودم اینجا الان منم نبود اینجوری اگه ،که نداری خبر خودت و شدی-

. کاردان دست داد وباید کار

کاردانی؟ ادم همون توام اونوقت-

. کردی ریخت بد رو کارخونه اوضاع مدیریتت سال یه تو که نبودی کاردان اصلا تو اما-

. کنی ریختش خوش اومدی توام لابد اهان-

: گفت کشدار لبخند همون حفظ با و انداخت بالا ابرویی نازنین

بود کارخونه این عاشق بابام چون بدم نجات رو رخونه کا اومدم... دقیقا-

Page 317: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 317

وقصند به باشه نیاز و بخواین پول هرچقدر: کرد صحبت جدی و نزد لبخند اینبار نازنین

... شرط یه به اما شه اضافه سهامم اینکه بدون میکنم تزریق

دهدی که مدتی تو بار اولین برای ، انداخت اطراف به نگاهی و کرد مصلحتی ای سرفه الوند

واقعا پس: بود رضایت به بنا و اجبار سر از نه بود معلوم که ای اینبار،ذخنده خندید بودمش

کاری صحبتهای واسه مناسبی جای مکان این و الان نکنم فکر اما داره خوشحالی جای حضورت

. باشه

عسلیش چشمای باز و نشسیت لبش رو لبخند اون باز و شد بشاش دوباره نازنین ی چهره

. کجام بره یادم شده باعث شماها کنار بودنم هیجان: زدن برق

محما م خسته خیلی من: گرفت قرار خانم مینا مقابل و گرفت فاصله الوند از قدم چند با

الس و شام موقع نمیخواد دلم کنم استراحت اینکه هم بگیرم دوش بابد هم بدید نشونم اتاقمو و

. نفهمم چیزی نو سال زیبای های حس از خستگی و چرت تو تحویل

چشمی زیر ، کرد راهنمایی ای دیگه سمت به و نازنین ، جمع از عذرخواهی با خانم مینا

اون نم و میکرد تعقیب رو نازنین رفتن مسیر چشم با لب روی لبخند که انداختم الوند به نگاهی

ندلبخ این چون میدم ترجیح ررو اخمش من اما میاد الوند صورت به لبخند اینکه با فهمیدم موقع

. نازنینه ش علاقه مورد مهمون حضوره.. دلیلش و داره دلیل

. برسیم کارامون بقیه به بریم بهتره دیگه خب: الوند از گرفتم چشم خاله صدای با

Page 318: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 318

بلافاصله ماجرا گر نظاره یاسی مثل درست حرف بی و بود ساکت لحظه اون تا که رامبد

برگشته بخت الوند این و من از کافی ی اندازه به تا دو این شو خیال بی مامان وای: کرد اعتراض

. بیشتر کار واسه نداریم جون دیگه ، کشیدن کار

این چرا چشماتو: کردم نگاه رامبد به شده گرد چشمانی با! بود یاسی منو به ش اشاره

؟ الوند میگم دروغ مگه میکنی ریختی

خوشحالتر همیشه از امروز که الوند ، چرخید الوند روی رامید مثل بقیه و من منتظر نگاه

نه نهای واقعیت بگم دروغ نمیتونم من شرمنده: زد ریزی لبخند و داد تکان سری رسید می نظر به

...دیگه که تو بودم بهتر من باز حالا نکردیم خاصی کار تو نه من

. میمونه یادم فروش ادم: زد الوند ی شانه به مشتی رامبد

. بود برو در کار زیر از چقدر ادم این بگید که بودید شما شکر رو خدا-

. میشناسن و رامبد همه: انداخت بهم نگاهی الوند

. کنه سکوت شد باعث خانم مینا صدای اما کرد باز لب دوباره اعتراضی برای رامبد

Page 319: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 319

. داره کارت نازنین بیا لحظه یه الوند -

دید رو رفتنش مسیر چشمی زیر حالیکه در من و شد دور جمع از و گفت ای اجازه با الوند

. شدم خارج خونه اون از بقیه دنبال به و خاله دستور به زدم می

وسواس با که میکرد دنبال رو یاسی حرکات نگاهم و بودم نشسته خانه اشپز میز پشت

پایه ای شیشه ظرف توی و میکرد جدا استیل ظرف از رو پیاز پوست با شده رنگ های مرغ تخم

کمی دلم من و بودند شده رنگ یک تفاوتی هیچ بی که هایی مرغ تخم ، میگذاشت چید می دار

. میخواست تفاوت

. بنویسیم اسمامونو مرغا تخم رو ماژیک با بیایم کاش میگم خاله-

امرغ تخم جوری یه فقط ، پایتخت سریال مثل خوبیه فکر اره: کشید کار از دست یاسی

. میشه کی نصیب اسم هر ببینیم نباشه معلوم اسما که بذاریم رو

یهخوب فکر: اورد بالا موافقت ی نشونه به دستاشو بود شده اشپزخانه وارد تازه که رامبد

چسبهن خودش مثل اسمش که نیفته من گیر یاسی اسم کنم دعا بشینم نو سال قبل باید خب ولی

. نیست خوردنی اصلا و

. کن تکرار دوباره و کن جرات: کشید جیغ یاسی

Page 320: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 320

. نیستی خوردنی-

های ماژیک با ، داد خاتمه بحث به تشرش با خاله و خندید یاسمن دوباره جیغ به رامبد

، گذاشتیم ظرف داخل و ، نوشتیم ها مرغ تخم روی هامونو اسم بود اورده رامبد که ای رنگی

: انداخت اسامی به نگاهی رامبد

چی؟ بقیه ولی ما اسمای شد این-

. مینویسیم خودمون هم رو بقیه اسم نداره کاری-

. مینویسم و الوند و مینا عمه و بابا اسم من پس-

. مینویسم خودمو بابای اسم منم: گفت بلافاصله هم یاسی

. مهمونمونه بهرحال بنویسه و نازنین اسم تونم یکی-

اهمب نسبتی که نازنین و الوند ، زد چنگ دلم به دوباره بدی حس نازنین اوردن خاطر به با

های ازدواج یاد منو شرط اسم چرا نمیدونم و گذاشت شرطی نازنین اما! ؟...شراکت جز نداشتند

Page 321: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 321

کنه ازدواج نازنین با بخواد ناچاری سر از الوند که نبود خوب اصلا این و مینداخت قراردادی

نمیتونیم ما پیچید سرم تو خودم صدای شبیه درست صدای ؟ شرط این به بود چی الوند جواب..

و زد شیون زنی.. شد بیشتر ها همهمه و کشید فریاد بلند مردی و کنیم ازدواج هم با اجبار سر از

. نشنوم صدایی تا گرفتم گوشامو دست با و بستم چشمامو زده وحشت من

یاسمن ، برداشتم گوشم رو از دستامو و کردم باز چشم اروم خوردم که شدیدی تکانهای با

. میداد تکون هامو شونه دست با میکرد تکرار رو اسمم بلند بلند حالیکه در همچنان

!؟ یاسمن میکنی چیکار-

؟ تو خوبی-

اعصابم اونقدر الوند کنار نازنین حضور ، انداختم یاسی نگران ی چهره به نگاهی متعجب

. میداد جولان راحت خیالاتمم تو داشت حتی که بود ریخته هم به رو

کار داریم صبح از خستگیه خاطر به اونم که بست چشماشو لحظه یه یاسی کن ولش-

. میکنیم

اما ، کردم نگاش شناسانه قدر لبخند با بود داده ربط خستگیم به رو حسم و حال خاله

. رو نگرانی ایبن پلیل نکردم درک من و چرخید می صورتم روی نگران همچنان یاسی نگاه

Page 322: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 322

یداپ شون کله سرو الان مینااینام ، راهن تو مردا بچینیم و شام میز کنید جمع میز زودتر-

. میشه

از رو بابا احوالپرسی و سلام صدای ، شدند پذیرایی وارد ابتدا الوند و خانم مینا و نازنین

ومن ناچارا روز چند گذر از بعد حالا و بود نزدیک انقدر که برخوردی از کرد یخ تنم و شنیدم راهرو

؟ باشم داشته رفتاری چه برخوردم تو که بودم گنگ هنوز من و میشدیم رو روبه باید پدرم

رستد و اقا حبیب کنار حالا. تر منظم نا من قلب های تپش ریتم و شد نزدیکتر بابا صدای

چشماش مردمک کرد نگاهم بابا و لرزیدم هم کمی ، شد سرد و گرم تبم قراررداشت روم روبه

کرده رتغیی ما بین چیزهایی یعنی این و گرقتم جواب لبی زیر کردم سلام لب زیر ، کاوید صورتمو

. یفتهن نگاهش به نگاهم تا نیاد بالا نگاهم میکردم سعی بود روم روبه بابا نشستم شام میز روی.

. میدی و نمک اون جان الوند-

از ، داد بابا دست به رو نمکدان رویی خوش با کردم نگاه الوند به چشمی زیر بابا صدای با

دهدی وحشتناکشو عصبانیت یکبار ، میشه حالی چه بفهمه رو بابا هویت که روزی گذشت ذهنم

. میلرزوند رو تنم احتمالیش واکنش به کردن فکر حتی حالا و بودم

Page 323: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 323

داوطلبانه میدونم ، نفهمیدم و شام بقیه که شدم درگیر خودم هوای و حال تو اونقدر

که گذشت زود دیدم از زمان اونقدر ، نبود یادم چطورشو و گذشت چقدر اما شستم رو ظرفها

نمونده نو سال تا بیشتر دقایقی فهمیدم

، میگفت بابا واسه من ی سلیقه حسن از که میشنیدم رو خاله تمجید و تعریف صدای و

زاغا تا ثانیه دو و دقیقه دو تنها بود شب نیمه از بعد دو دقیقا ساعت انداختم ساعت به نگاهی

جا ابهج دستمو تو گوشی و گرفتم جمع از نگاه گوشیم پیام زنگ شدن بلند با. بود مانده نو سال

روبوسیروبوسی و تبریک گرم شد باعث جدید سال اغاز اعلام و تلویزیون گوینده صدای اما کردم

تمسم به دستشو شد بابا نصیب عیدم تبریک اخربن ، کنم فراموش رو پیام متن خوندن و شم

دست به دوختم چشم مردد میکرد نگاهمون کنجکاوانه یاسی ، انداختم جمع به نگاهی ، کرد دراز

یدع تبریک سرد و خشک ، کرد یخ تنم تمام دستهامون برخورد با و دستهاشوگرفتم ناچارا بابا،

. شنیدم جواب اروم و معمولی و گفتم

دشدن بلند سین هفت ی سفره پای از یکی یکی همه ها گوشی زنگ صدای بلنددشدن با

محترم اپراتور شاید ، کردم باز رو پیام متن داشتم پیامی منم اومد یادم یاسی شدن بلند ،با

، دمش گیج کمی امید طرف از پیام متن دیدن با اما نداشتم دوستی که بود سالها من چون بودبوده

... دیر هم خیلی بود دیروقت.. انداختم ساعت به نگاهی ، بیرون برم الان بود خواسته ازم

به حواسش کسی و بودند تلفنی صحبت سرگرم همه ، بقیه سمت به دادم تغییر رو نگاهم

شد باعث این و بود سرد کمی هوا ، حردم حرکت درب سمت به و شدم بلند جام از ارام نبود من

ونهخ در بود اومده و بود گفته راست پس ، شد بهتر حالم امید دیدن با اما بلرزم خودم به بیشتر

سمتم به قدم چند هم اون و برداشتم سمتش به قدم چند خشکی لبخند با ، جدیدمون ی

. برداشت

Page 324: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 324

. مبارک عیدت-

. مبارک توام عید-

دلیل نفهمیدم من و انداختم زیر به سر زده شرم ، چرخید صورتم روی احساسش پر نگاه

و کشم می یدک نامزد عنوان به رو مرد این اسم وقتی کشیدم می خجالت شاید ، رو شرمم

. ای دیگه مرد سمت میرفت ذهنم گاهی ناجوانمردانه

امید: سرش روی ی بخیه رد به افتاد نگاهم و زد کنار رو پیشونیش روی افتاده موهای -

؟ چیه این

وقته خیلی ماله که این ؟ نیست یادت: زد لبخندی و کشید ش بخیه جای روی دستی

! پیشه

؟ نیست یادم چرا-

. میاد یادت کنی فکر-

Page 325: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 325

ادثشحو و گذشته ، بیفته اتفاق این بود ممکن که سالی به پیش سال چند به کردم فکر

. بست نقش چشمام جلوی

****

پشتی به بود داده تکیه بود هم توی اخمهاش شدت به حالیکه در ناراضی محمود عمو

هم روی اروم چشمامو ، رها دیگه یکبار و میکرد مشت یکبار رو دستش توی تسبیح و هال وسط

داره قصه این بود این مهم میشد راضی که بلاخره ناراضیه هنوزم محمود عمو نبود مهم گذاشتم

بیایم در هم عقد به رسما امید منو قراره امروز و میشه تموم

رنگم یاسی لباس به نگاهی ذوق با ، رسید می گوش به حیاط داخل از ساز و طبل صدای

عاقد زد بشید اروم زد داد یکی ، امروزم از بودم خوشحال من و داشت ذوق شدن عروس انداختم

دایص ، بست نقش لبم کنج لبخندی و شد قطع پایکوبی و ساز صداس ، بخونه رو خطبه میخواد

اما لهب بگم که کردم باز لب اوردن گلاب و چیدن گل یکبار از بعد من و گرفت اوج رفته رفته عاقد

) امید دخترعموی( گلناز فریاد و جیغ صدای تو شد خفه من صدای

همون با سوالا زیاد طیف بین گلنار و شد بلند ها همهمه و افتادند وحشت به جمعیت همه

: گفت فریاد

اومده سرش بلایی چه نیست معلوم ، شدن تلف محمود عمو گوسفندای تمام-

Page 326: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 326

. ها بعضی ابوالفضل یا میان فریاد به شد تبدیل ها همهمه

و زد زانو کنارم حالم نگران امید و زمین روی خوردم سر خوردم بهم جشن از مغموم من و

. بود عروس قدم پا از: زد فریاد هم باز گلنار

****

؟ اومد یادت شد چی رامش-

. نمیاد یادم چیزی: دادم تکون سر متاثر و برگشتم حال زمان به امید صدای با

عاقد تا موندم سخت و سفت من خورد بهم نامزدیمون که بار اون نیست یادت چطور-

بخونه و عقد ی خطبه دوباره

. نیست یادم-

میاد یادت کن فکر بیشتر-

. میزنم زنگ بهت برم بابد من ببین: انداخت اطرافش به نگاهی دستپاچه امید

Page 327: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 327

حیاط درب کنار الوند دیدن با اما برداشتم قدم خونه سمت به و امید سمت کردم پشت

. گذراند نظر از سرتاپامو مشکوک و تعجب با الوند ، کردم توقف

؟ کار چه بیرون اومدی شب وقت این-

من و شد ام ناجی صدایی که بگم باید چی نمیدونستم حتی ، بزنم حرف بودم ترسیده

. کشیدم ای اسوده نفس

جوان مردی نگاه تو نگاهم و برگشتم عقب به صدا صاحب و الوند بش و خوش صدای با

، دادم رو جوابش دستپاچه ، کرد سلام و زد گرم لبخندی دید که رو نگاهم جوان مرد ، شد قفل

. اریدد هم با نسبتی ، بیای استقبالم به جوان بانویی با نداشتم انتظار جان الوند: زد لبخندی

البته و زنداییم ی خواهرزاده زمانی رامش: کرد اشاره سمتم به و کرد ای سرفه الوند

. همکارم

برگشت عادی حالت به بلافاصله و رفت هم در جوان مرد ی چهره ای لحظه کردم احساس

: شد الوند معرفی ی ادامه مانع دست با ،

. الوندم دوست ترین صمیمی پناهی ایمان من کنم معرفی و خودم بده اجازه-

Page 328: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 328

استقبالم به دو هر که شد چی حالا: داد ادامه شیطنت با ایمان و کردم خوشبختی ابراز

؟ اومدید

سمتم به و گرفت خود به ظن حالت هم باز الوند نگاه اما کردم نگاه الوند به شرمزده

اومده م پسرعمه: بگم رو راستش دادم ترجیح حقیقت گفتم برای تمایلم عدم وجود با ، چرخید

. عید تبریک برای بود

وقته این ت پسرعمه: پرسید وتردید شک با الوند ، شد کمرنگ ایمان لب روی لبخند

؟ کجاست حالا اصلا ، اینجا بود اومده چرا شب

. داخل بریم بهتره سرده هوا: کرد هم سر پشت ی سرفه چند ایمان

بفرمایید شما اول ترند مقدم خانمها: من سمت کرد رو

و زدم ش چهره به لبخندی شناسانه قدر و داد خاتمه رو بحث این که بودم ممنونش من

. شدم خونه وارد دو اون از قبل

هامون اتاق به بقیه پیشنهاد به و حد از بیش خستگی خاطر به و بود صبح پنج ساعت

فکر مامت که چرا بود نتیجه بی استراحت و خوابیدن برای من ،تلاش کنیم استراحت کمی تا رفتیم

Page 329: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 329

همون بود دوم ،نامزدی نامزدی از منظورش شاید ، گذشت می امید با امروزم ملاقات به ذکرم و

نامزدی خوردن بهم از بعد دارم خاطر به درست. داد تغییر من نظر تو رو چیز همه که ای نامزدی

پای دیگه یکبار ناراضی همچنان محمود عمو درهم اخمهای اول و امید پافشاری و باصرار ، اول

نشستم عقد ی سفره

اینبار ، بخونه رو خطبه ساده مراسم یه تو تا اومد عاقد تابستانی گرم روز یه ظهر از بعد

و ندداشت حضور اشنا و فامیل بزرگای از تا چند ، نبود پایکوبی و جشن از خبری قبل ی دفعه مثل

دعق خطبه این تا نبود دلم تو دل ، جمع مردهای حضور احترام به رنگ سفید چادر تو پوشیده من

اب منحوسانه و اومد که بود گلنار باز و داد و رخ فاجعه قبل بار از زودتر حتی اینبار اما شه خونده

تو گرفت قرار محمود عمو روی روبه زنان نفس وقتی فریادش صدای ، گذاشت دلم به داغ خبرش

: میشد اکو گوشم

. گرفتن اتیش گندمتون کشتای ی همه محمود عمو-

دارو تنها ، کرد نگاهم خصمانه چطور و شکست چطور مجمود عمو که دیدم چشمام با

گلنار یلبها به دوختم چشن ناباوری و بهت با. بود طبیعی شکستن این و بود گرفته اتیش ندارش

من سمت به چرخید سرش ، بود مشکل حرفاش باور

، شدی اتفاقات این ی همه باعث نحس ی دختره تو-

Page 330: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 330

دختره این گفت میراقا محمود عمو یادتونه: محمود عمو سمت چرخاند ای لحظه نگاشو

نمیده اجازه حتی ، شه خوشبخت نمیده اجازه همزادش داره بدی ذات همزادشم داره همزاد

میکنه نابود اطرافشو ادامای ی همه اون شن خوشبخت اطرافشم ادمای

دختره این مورده در هرچی میراقا دیدید: چرخوند حاضرین تک تک بین رو نگاهش

. درسته گفت

سر تنها و نکردم باز لب از لب که حشتناک و بود افتاده اتفاق سریع چیز همه اونقدر

زا من به توجه بی سایرین و پدرش همراه به اتفاقات این از اشفته هم اون که امید سمت چرخاندم

باز که بود شده شاد چقدر گلنار و توجهی بی این از شکستم چقدر من و رفت بیرون خانه درب

رغرو اون ی جمله هر ، تمسخر و تحقیر به کرد باز لب دوباره و کرد نگام حریصانه و پیروزمندانه

م روحیه تو چقدر حرفها اون و اتفاق اون نفهمید کس هیچ و کرد دار جریحه رو ساله شانزده من

پدرش جلو سخت و سفت اومد امید وقتی و بود شده اروم چیز همه وقتی بعد روز که داشت تاثیر

مانداخت زیر به سر دیگران تحقیرانه نگاههای بین من ، کنیم ازدواج ما کرد تقاضا باز و ایستاد

نیاورد طاقت دیگه بابا اخا ، جمع صحبتهای به سپردم گوش شده مشت دستهایی با تنها چون

همه و نکرد توجه کسی و ریختم اشک من برم دنبالش کرد تهدید ، گرفت و دستم شدو عصبانی

قدراون ، عصبانی و میزد حرف بلند بلند ، خلوت جای یه تو بردم کشون کشون ،بابا کردن تگاه

دخترمی گفت ، بودمش ندیده جوری اون زندگیم تمام تو میخورم قسم جرات به که عصبی

حرف و نکردم باز لب از لب خواهرم تو ی خواسته حرمت به حالا تا درست تنمی پاره ، درست

یش نابود اینجوری نمیدم اجازه من بسه نفسم شکستن ، بسه تنم پاره تحقیر دیگه اما نزدم

تمومه همینجا بازی این میگی بهش نداری بهش حسی میگی بهش امید پیش حالا میری

Page 331: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 331

میخواست دلم کنم ترمیم شکستمو غرور میخواست دلم و بودم اورده کم بودم بریده من

. ردک قرصم بابا حمایت این حالا و ترحم جز بهش نداشتم حسی قلبم ته ، کنم تموم و امید با بازی

. زدیم حرف ما و خلوت تو و تنها بزنیم حرف امید منو کرد راضی محمود عمو بابا

. کنم ازدواج تو با نمیخوام دیگه من -

؟ چرا: زد لب جان بی چرخید صورتم روی امید ی زده بهت نگاه

از من« شد مانعش و نداد اجازه درونیم حس اما بزنه حرف تا کرد باز مدلب شکسته غرور

، پاییش و دست بی و برعرضگی واسه میسوخت واسش دلم نداشتم امید به ای علاقه هیچ اولم

اشبابل جلو من خاطر به بار اولین اینکه کنه باز لب از لب باباش جلو نداشت جرات حتی اینکه

کتک ازش هنوزم ، داشت باباش دست به چشم هنوز بود ش ساله نوزرده اینکه با ، ایستاد

این از بیشتر نیومد دلم بگم زو چیزعا خیلی نمیداد اجازه لعنتی ترحم حس اون میخورد،

بهتر اباب قول به دیگه حالا اما کنم نابودش ندارم علاقه بهش اینکه گفتن با ردم جواب با بشکنمش

» شه تموم بازی این بود

؟ خواسته ازت بابات نمیزنی حرف چرا رامش-

نک فکر کردم فکر خودم نه: نداشت طاقتشو امید میگفتم راستشو نباید دادم سرتکان

. کنیم نابود رو همدیگه اینکه نه کنیم اباد همو زندگیه قراره نمیخوریم هم درد به ما نحسم من

Page 332: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 332

؟ نمیکنی باور که و رمال یه حرفهای تو-

به من به ،اونا همینه عمر اخر تا شناسن می رو ما که ادمهایی نگاه اما نمیکنم باور نه-

دستمو نیست کسی چون نمیشم موفق باز کنم تلاش هرچه من میکنن نگاه ویرانگر یه چشم

بگیره

اخر و موندم حرفم پای مصرانه من و کرد توجیح امید دادم توضیح من و زد حرف امید

. برنمیگردم اینجا به هرگز دیگه و میرم بابام با حالا من: چشماش به زدم زل و برگشتم

از و ندادم بهش دیگه کردن فکر فرصت حتی من اما بود زده زل لبهام به ناباورانه امید

بیرون زدم اونجا

سنگینی چشمام پلک روی شدت به خواب حالیکه در اومدم بیرون گذشته خیال از

. میکرد

****

رو کشیدنم نفس راه گلوم توی سنگین بغض و میشهیدم رو خودم های فریاد صدای

. میداد تکان شدت به رو تنم و میزد صدا رو اسمم کسی ، بود کرده سخت

Page 333: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 333

. شو بیدار رامش... رامش-

. بود ایستاده سرم روی نگران یاسی ، انداختم اطراف به نگاهی مبهم و گیج

چشم مبهم و گیج و کردم باز چشم سخت ، ننشست صورتم روی محکمی سیلی

، بیاره خودم به منو داشت سعی و بود ایستاده سرم بالای نگران یاسی ، اتاق فضای تو چرخاندم

. کشید پرصدایی نفس دید که شدمو باز چشمای

؟ میدیدی خواب-

. بده خیلی حالش امید دیدم خواب اره... خواب: کردم زمزمه لب زیر

کو؟ گوشیم: انداختم اطرافم به نگاهی ترسیده

؟ چیکار میخوای-

. اومده سرش بلایی میکنم احساس اصلا نگرانشم خیلی ، امید بزنم زنگ-

Page 334: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 334

چی زدم حرف امید با حالا همین من باش اروم عزیزم باش اروم: گرفت دستهامو یاسمن

میگفت دیده نو سال از بعد دیشب رو تو گفت می اخه بود خوب خیلی حالشم اتفاقا ؟ هستی

. بودی تو عیدش تبریک اولین

نزنم زنگ بهش یعنی: نشست کردم عرق صورت روی سردی لبخند

میخوان دوستش و الوند پایین بریم بیا میشه ظهر لنگ داره دیگه الانم ؟ کاریه چه نه -

. بریم همراشون مام رسید فکرم به الوند بابای مزار سر برن

اصلا: بود قاتلش پدرمون که مردی خاک سر بریم بود قرار بست نقش لبم رو پوزخندی

. ندارم حوصله

اب گرفتم تصمیم میاد خوشم خیلی پسره این از بریم ایمان با میخواد دلم بیا من مرگ-

. نکاشته مو و نداره کجلی حداقل بهتره ام علیخانی احسان از کنم ازدواج ایمان

. نمیام که گفتم-

. نیست مهم برات جونم یعنی من خاطر به-

Page 335: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 335

تو بعد ساعت نیم از کمتر شده تسلیم و اوردم کم ش مظلومانه لحن و قسم برابر در

در و من کنار یاسی... بود ارامگاه سمت به رفتنمون مسیر حالیکه در بودم نشسته الوند ماشین

. بود عجیب کمی روزهاش این سکوت این و بود شده خیره رو به رو سکوت

، برداشتم قدم یاسی کنار ایمان و الوند سر پشت و شدم پیاده ماشین از ارامگاه توی

؟ خوبه حالتون: ایستاد کنارم و اومد ایمان ، الوند پدر قبر روی روبه درست

ادنی این کار تو ادم وفاس بی خیلی دنیا: ایستاده کنارم اروم که ایمان سمت برگشتم

بنداز قبر این به نگاه یه میمونه

بیشتر سال نوزده طفلکی: بود کرده اشاره ایمان که قبری سمت به چرخوندم سرمو

بود ساله پنج و بیست چهار و بیست زمان سال شش اکتساب با بود زنده الان اگه نداشته

ثابت قبر صاحب اسم رو و خورد سر رنگ سفید قبر مشکی های های نوشته رو نگاهم

« شریفی امید» کردم زمزمه و اشناشو اسم لب زیر موند

امید همنام الوند پدر کناری قبر که بد چه ، کرد رو زیر و دلم حال امید با بودنش نام هم

. بود

مکیف داخل از رو گوشی و ها نوشته سنگ از برداشتم چشم گوشیم پیامک زنگ صدای با

گاهن زیر ، کشیدم ای اسوده نفس امید نام شدن حک و فرستنده اسم به نگاهی ،با کشیدم بیرون

Page 336: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 336

بیا ، دارم باهات مهمی کار ببینمت باید خوبی؟ ، سلام« کردم باز و پیام متن ایمان کنجکاو

» کردم پیدا مادرت از مهم خبر یه ،... امامزاده

اطراف به چشمی زیر ، داشت اهمیت مادرته مورد در میگفت وقتی ، امیدمهم مهم خبر

رو رمس ، بود یاسی با صحبت گرم حالا که بود گرفته فاصله ازم کی ایمان نفهمیدم کردم نگاهی

مه در ای چهره با و مغموم که الوند به دوختم چشم و گرفتم ایمان و یاسی از نگاهی و اوردم بالاتر

الح به شد ریش دلم ، شد بلند جا از میزد قبر روی ضربه چند انگشتاش سر با درحالیکه رفته

و میکنه زندگی پدرش قاتل کنار داره کردم فکر این به وقتی شد تر ریش دلم و داشت که حالی

.میذاره حرمت تمام خبری بی تو

رودلم بود صورتم روی هنوز نگاهش ، نشست من چشمای رو نگاهش رد و اومد بالا سرش

میدی گوشیتو رامش: کنم بلند رو سرم دوباره شد باعث یاسی صدای ، رفت زیر سرم و لرزید

. کرده خالی باتری خودم گوشی بزنم زنگ

بدون یاسمن بعد لحظه چند ، گرفتم مقابلش رو گوشیم لرزان دستی با و الوند به نگاه بی

چرا : یود باز پیامکم ی صفحه ، انداختم ش صفحه به نگاهی ، داد پس رو گوشی بزنه زنگی اینکه

؟ پیام صفحه رو

. خورده دستم لابد نمیدونم: زد لبخندی دستپاچه

: زدم لب اروم و کردم یاسی روبه و انداختم کیفم ته رو گوشی و دادم رو لبخندش جواب

؟ میای توام امامزاده برم میخوام من

Page 337: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 337

واجبه کارکارمم دارم کار یکم من نه-

خودم باشه: گفتم توضیح بی همین برای ، میشد عادی داشت یاسی های نکردن همراهی

. میرم

. دیدی اونجا رو کسی یا میگیری حاجت داری امامزاده میری هی چیه: زد لبخندی یاسی

؟ نه یا میای بگو فقط تو دیوونه: گرفت م خنده شیطنتش از

گوش دو پختم دست با و ایمان این ببینم ، کنم درست غذا ها خاله کمک برم باید نه-

؟ نه یا میکنم

. بکن تلاشتو

. والا میاد گیر کجا خوبی این به شوهر ، میکنم تلاشمو که معلومه-

Page 338: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 338

با ازدواجش مورد در یاسی مسیر کل تو و کردیم حرکت خونه سمت به الوند رضایت با

معلوم ، میزد حرف ایمان کردن راضی چطور از حلی راه ی ارائه با هربار و میکرد شیطنت ایمان

. خوشه زیادی امروز که بود

ات اما شدن پیاده بلافاصله ایمان و یاسی و کرد متوقف خونه درب جلوی رو ماشین الوند

رامش این ، داشتم واستون زحمتی یه خان الوند: الوند سمت کرد رو یاسی شم پیاده خواستم من

دب رسوندینش م امامزاده خود تا حالا ، برسونینش جایی تا میکنید لطف امامزاده بره میخواد ما

. اتماش هم فال هم واقع در مگه بده شد باز بختتونم شدید روا حاجت و اونجا رفتید بلکه نیست

خواستم دارم کار اونجا خودمم: یاسی سمت کرد رو نخنده میکرد سعی حالیکه در الوند

. میرم امروز ولی برم فردا

یه ؟ چی میشه مجردم پسره یه حاجت داری حاجت شمام گفتم ، باهوشم چه من دیدید-

. خانم و خوشگل زن

. شه نصیبتون ایشالا: برد اسمون رویه دعا حالت به دستاشو

ایینه از الوند ، دادم سر صداداری ی خنده و بگیرم رو م خنده جلوی نتونستم دیگه

. بود نشسته لباش روی لبخندی بود ثمر بی هم اون تلاش ، انداخت م چهره به نگاهی

. برم بهتره نرفتی خواستگاری واسم تا-

Page 339: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 339

رو ماشینش الوند. کردیم حرکت امامزاده سمت به و کردیم خداحافظی ایمان و یاسی از

، کردیم حرکت امامزاده سمت به هم کنار و قدم به قدم ، کرد پارک قبلی جای در درست اینبارم

و کشیدم عمیقی نفس همراهی این از سرمست من و داشت خوبی حس الوند کنار برداشتن قدم

، انداختم جدیش ی چهره ی روانه نگاهی چشمی زیر ، کشیدم مشام به رو ادکلنش گس بوی

. . چرخاند عقب به رو سرش دستپاچه نگاهم دیدن با که بود من به نگاهش کردم احساس

، اقایان بخش سمت به الوند و رفتم خانمها بخش سمت به من ، شدیم که امامزاده داخل

حرم داخل به نگاهی و کردم سر رو چادرم ، بود شده جدا هم از ماتی ی شیشه با بخش دو

. گرفتم دست به قرانی و زدم زانو ضریح کنار نبود اونجا هم نفر یک حتی ، انداختم

. سلام: شدم بلند جا از امید دیدن با عقب به سربرگردانم شد باعث سلامی صدای

. سلام-

خیلی اینجا: موند ثابت ضریح روی ای لحظه و گذراند نظر از رو حرم دور تا دور امید نگاه

. بخشه ارامش

. اره: زدم لب

Page 340: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 340

باعث که بود نگاهاش همین.میشد عذابم باعث.بود سنگین.بود عجیب نگاهش حالت

:گفت وخاصی آروم بالحن. دارباشه ادامه کردنم دل ودل سکوت این میشد

بود سرم تو هوات خیلی دیشب اخه کرد ارومم کلی ، اینجا اومدم تو دیدن از بعد دیشب-

؟ ببینیم رو همدیگه بیشتر نمیخوای چرا تو: انداختم زیر به و سرم

. نمیخوای که تویی: گفتم اروم زیر سر همون با

. میمونم کنارت عمر اخر تا من بخوای تو نکن اشتباه-

ندب ازاین تا کشوندم مامان وبه بحث.میداد آزارم تصور ترازحد بیش حرفاش موقعا بعضی

...شم رها شاید نگاهش

؟ فهمیدی چی مامانم از امید-

هی بارم یه وگرنه نمیخواستی منو هیچوقت تو میکنم فکر گاهی نمیخوای منو تو دیدی-

.ی میومد من خاطر به جا

Page 341: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 341

خبری بی تو منو چندسال تو نده ادمه دوباره و بحث اون خدا رو تو: اوردم بالا رو سرم

. گذاشتی

. نبود من دست که گفتم -

. بگو مامانم مورد در حالا ، فهممت می باشه-

... زمانی خانم... زمانی خانم: رسید گوشم به بندش پشت الوند صدای و زد در به کسی

والهح نگرانمو ؟نگاه میداد نشون واکنشی چه هم با ما دیدن با الوند ، افتاد تپش به قلبم

دهانم اب ، صورتم به دوخت چشم و گرفت امامزاده درب از رو نگاهش که کردم امید ی چهره ی

دادم قورت رو

بغض برق ، کرد صدام دوباره که الوند میکرد؟ نگام اینجوری چرا.ریخت پایین هری دلم

. میگیرم تماس باهات دوباره: کرد ریش دلمو آرومش ولحن دیدم توچشاش و واشک

درب از دیدنم با الوند ، رفتم امامزاده درب سمت به کوتاهی خداحافظی با و نزدم حرفی

: گرفت فاصله

. میزنم صدات دارم وقته خیلی-

Page 342: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 342

. شد پرت حواسم ببخشید-

. ترسیدی انگار شده قرمز صورتت ؟ افتاده اتفاقی: انداخت م چهره به نگاهی نگران

... یکم فقط نه-

میخوندی؟ نماز داشتی: گفت خودش که کردم سکوت

. نخوندم نمازمم وای: گرفتم دهانم جلوی رو دستم

میکردی؟ چیکار داشتی اونجا پس-

م پسرعمه: زدم لب اروم که بخونم نماز کردم فراموش اینکه بابت شدم ناراحت اونقدر

. میزدم حرف اون با داشتم بود اونجا

تون پسرعمه: انداخت من سمت به سپس و امامزاده ورودی درب به نگاهی زده بهت الوند

!؟ دادن راه چطور بانوان بخش تو..رو

Page 343: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 343

پایان برای ، میشدم زده زده شگفت رفتارش با گاهی و میکرد کاری هر دیگه بود امید

. بریم بهتره میشه دیر داره کنم فکر: گفتم بحث

بهتره اره: برداشت عقب به دوباره نگاهی میبرد سر به بهت در هم هنوز انگار که الوند

. بربم

. بوده پسربچه لابد: کرد زمزمه لب زیر حالیکه در

. نبودم ناراضی برداشت این از چون ندادم ش شنیده به اهمیتی من و

که ماشین داخل ، کردیم حرکت ماشینش سمت به الوند کنار و برداشتم چنددقدم

اشینم و کرد تنظیم رو ماشین ایینه ، گرفتم نظر زیر رو الوند حرکات چشمی زیر هم باز نشستیم

از اهنگی الان میخواست دلم چقدر من و ماشین ضبط سمت برد دست ، اورد در حرکت به رو

از بعد دو ساعت انداختم ماشین ی صفحه روی ساعت به نگاهی ، میشنیدم پاشایی یا یگانه

ی هشیش از و کشیدم پوفی ناامیدانه و ناراضی ماشین ضبط از کلامی بی اهنگ پخش با ، ظهربود

. بیرون به دوختم چشم ماشین

الوند همراه زودتر هرچه تا شدم پیاده بلافاصله گرسنگی شدت از ماشین توقف با

طلایی سین هفت میکرد جلب رو توجه که چیزی اولین ، شدیم هال وارد ، بخوریم رو ناهارمون

اب بتونی اینکه ، توانستن حس از پر و میشدم خوب های حس از پر دیدنش با من که بود میز روی

نگیقش حس کنی درست برانگیز وتحسین زیبا ی وسیله یه رنگ بی و روح بی ی وسیله تا چند

زندگی مثل درست داره

Page 344: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 344

همگی ، دادم سلام بودند شده جمع هم دور که خانواده اعضای به و گرفتم میز از نگاه ،

نداشته بر قدم چند هنوز ، کردن دعوت نشستن برای ما از و دادند لبخند با رو ما سلام جواب

به ماداعت پر و کذایی لبخندی اون با ، گرفت قرار الوند روی روبه و شد بلند جا از نازنین که بودیم

. میداد ازارم داشت همیشه که نفسی

؟ گذشت خوش-

. بود خوب ممنون: داد جواب اهمیت بی الوند اما بود امیز طعنه کلامش

مثل هیچی مدرن مدیریت در ، کنید استفاده تعطیلی روز چند این از کنید سعی -

کار زودی به قرار و خوندم و مدیریت درس من که جایی اون از و نداره اهمیت کاری دیسیپلین

. بگیرم کار به مو علمی های اموزه ی همه میخوام کنم شروع مدیریتمو

. انداختم الوند به گیجی نگاه نازنین حرفهای از گم جالبی

تو ادوم و مربوطه خودم به برم کجا و کنم چه تعطیل روزای تو اینکه اولا دیسیپلین خانم-

. کنی تعیین قانون من واسه که نشدی کارخونه مدیر هنوز

Page 345: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 345

حسابی الوند محکم لحن از ، دارن هم به احساسی یا خوبن هم با دو این میکردم فکر

ترک بی و نینداخت تا و تک از رو خودش داره عادت خشم این به که انگار نازنین اما ، جاخوردم

:کرد نچی نچ و داد ابرو به چینی لبخند

به میدم پول ، کن حفظ ارامشتو نیست خوب اصلا این ؟ میشی عصبی زود هنوزم تو-

قبولش جز نداری ای چاره حال بهر کردی قبول شرطمو کردم فکر ، مدیریت شرط

!؟ داشت دوسش خیلی الوند که نبود مهمانی نازنین مگه ولی

بوده چی نازنین شرط که شد معلوم اما ، نمیاوردم در سر هم با دو این رفتار از واقعا

. بودم کرده فکر شرط اون به کودکانه چه من و... کارخونه ؟مدیریت

مخاطبش حالا که تفاوت این با زد داد پیش روز چند خشمگین الوند مثل درست الوند

بود نازنین مخاطبش ، حالا و زد من سر رو دادش اون روز اون بود شده عوض

بخوام اگه ترم احمق منم. نازنین است واحمقانه سطحی فکرت طرز مثل درست شرطت-

ونچ میخوره ریختن اشغال تو درد به تو پول نباشه اسمم.نباشم من که نره یادت... کنم قبولش

اسهو تونی نمی تو...مزخرفتو بحثای این کن جمع پس نمیشه قائل برات ارزش هم پشیزی کسی

... بذاری شرط من

: الوند چشمای تو بود زده زل انگار نه انگار نازنین اما رفتم عقب ترس از من

Page 346: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 346

اونجایی مدیر ساله یه توفقط ؟ نام کدوم جدی؟-

مدیر من... کشیم می یدک رو خانوادگی نام همون دارم منم و پدرم کارخونه اون موسس-

. پدرم خانوادگی نام اعتبار بع اونجام

... داری فکرکردن فرصت کارخونه وحساب پول نشدن شارژ تا حال بهر-

:بارگفت شماتت جمع به بانگاهی ایمان

!نیست حرفا این وقت الان... کنید بحث تری مناسب درموقعیت نیست بهتر-

:پوزخندزد باخونسردی نازنین

!گفتم که همونه من شرط... بیشترفکرکن بشین اوند... فکرخوبیه-

اما پرید خشم شدت از الوند گونه

Page 347: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 347

شدست خشمگین الوند و شد خارج درب از سایرین و الوند به توجه بی پوزخندی با نازنین

ینس هفت تمام اینکار با و کشید رو سین هفت طلایی دوز ترمه وسفره کوبید میز روی محکم رو

ساتن روی که میز روی ماهی و سبزه و قران از ماتم نگاه ، شد زمین نقش محبوبم و خوشگل

شمع ، شکسته های کوزه روی و اومد پایین بودند امان در ترمه بودن کوچیک خاطر به و بودند

رو سرم ناراحتی شدت از ، چرخید خورده ترک ی ایینه و بود شده جدا ها شمعدانی از که هایی

صدا ، زدم زانو شده نابود سین هفت مقابل بهت با زد چنگ گلوم به کننده خفه بغضی دادم تکون

. داشتم سین هفت این به عشقی چه من میدونستن همه ، نمیومد در جمع از

: شکست رو جمع سکوت ایمان صدای

تلافیشو چرا هستی عصبانی داری تو که اخلاقی چه این اخه ، کردی بود کاری چه این -

؟ میاری در خونه وسایل سر

ور ای لحظه الوند نگاه ، کنم بلند رو سرم ناراحتی با شد باعث ایمان گرانه توبیخ لحن

همون به هم ایمان حالیکه در ، رفت خروجی درب سمت به تند قدمهایی با و موند ثابت چشمام

شم بلند کرد کمک و اومد ناراحت یاسی. فتاد راه به دنبالش سرعت

. کنیم می درستش که نشده چیزی-

. میاد خوابم بخوابم برم میخوام: زدم پس رو یاسی دست عصبی

Page 348: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 348

. برم پناه اتاقم به جمع از عذرخواهی با و

اتاق تاریکی تو رو نگاهم و پریدم خواب از زده وحشت ، پیچید سرم تو فریادی صدای

نور شدت ، برگرفت در رو اتاق فضای نورشدیدی و شدند روشن یکی یکی لامپها ، چرخاندم

کردم وحشت... اتیش مثل... میزد شلاق صورتم به تندی ،گرمای بذارم هم رو پلک کرد مجبورم

شد وارد اتاق درب از مردی ، کنن عادت نور به چشمام تا زدم پلک بار چند و کردم باز چشم اروم.

دیدن با ، تر واضح ش چهره و شد نزدیک مرد ببینم درست رو ش چهره نمیداد اجازه نور شدت

، منزن جیغ تا گذاشتم دهانم رو دست ترس شدت از بودند شده تکه تکه که لباسهایی تو پدرم

ردمک وحشت لباساش روی خون دیدن ،با بود کرده پاره وحشیانه رو تنش تو لباسهای کسی انگار

قرمز خشم شدت از که چشمانی با چکید می خون ش تیغه از که داشت دست در بزرگی چاقوی ،

اقویچ ، رفتم تر عقب کشیدم می نفس سخت حالیکه در من و شد نزدیکتر و دیک نز بودند شده

چشم اروم اروم نبود ضربه فرود از خبری اما بستم چشمامو ترس شدت از اورد بالا رو دستش تو

نت دیدن با چرخاندم عقب به سر ، نبود اونجا پدرم اما انداختم راستم و چپ به نگاهی ، کردم باز

زا پر الوند پدر عکس با داشت شباهت زیادی که مرد صورت کشیدم بلندی فریاد مردی خونین

خم رو بدنم میشد، عوض مرد ی چهره من قدم هر با ، رفتم جلوتر زده وحشت ، بود شده خون

خون در غرق مرد این ، مرد ی چهره دیدن با شدن شل دستام ببینم دقت با رو صورتش تا کردم

منگاه جهت در ناگهانی شدن باز با ، زدم فریاد و کشیدم جیغ وقفه بی و هم سر پشت ، بود امید

شد نزدیکم بلافاصله یاسی ، چرخاندم در سمت به رو

خونه از پر اونجا کن کمکم یاسی: گرفتم رو یاسی دست

شد بدتر حالش که این لعنتی: ایمان سمت کرد رو اشک از پر چشمهایی با یاسی

Page 349: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 349

. شده حالش تشدید باعث چیزی حتما-

چی هر دست از میخواستم فقط ، میکرد توبیخ و ایمان یاسی چرا وسط این نبود مهم برام

تو رو تنم محکم ، کشید اغوش به رو تنم و شد نزدیکتر بهم یاسی ، شم راحت جسده و خون

ارووم داشت سعی حرفاش و نوازشاش با یاسی و میزدم هق کنان سکسه ، کردم مخفی اغوشش

، کنه

. نیست هیچی اطرافتو کن نگاه... باش اروم عزیزم دیدی خواب باش اروم... هیس-

متوجه تختخواب در وضعیتم دیدن با من و بود عادی چیز همه ، انداختم اطراف به نگاهی

دیدی خواب: داد قرار مقابلم رو قندی اب لیوان الوند ، بود خواب دیدم که اونچه ی همه شدم

. میشی اروم بخوری...

میک و گرفتم رو لیوان ، نداشتم رو دستش کردن رد توانایی اما بودم دلخور ازش اینکه با

. شدم اروم کشیدم که ای اسوده نفس با گفت الوند که همونطور و روخوردم قند اب از

برید بیرون کنم خواهش میشه: کرد جمع به رو و گرفت دستم از رو لیوان یاسی

و وندال ، خانم مینا ، شعله خاله ، اقا حبیب ، بابا ، بندازم نگاهی بقیه به کردم فرصت تازه

، شدند دربرخارج از ناراحت البته و نگران نگاه همون با ، بودن نگران نوعی به کدوم هر ایمان

Page 350: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 350

و شد خارج اتاق از بود هم در شدت به ش چهره حالیکه در همه اخر الوند و اومد نزدیکتر ایمان

. بست رو اتاق درب

؟ خوبی-

بکش نفس اروم و ببند چشماتو: دوختم چشم ایمان به و گرفتم بسته در از نگاه

. بدم گوش حرفش به شد باعث ایمان مهربان و نرم لحن

.کن نگاه من به-

؟ ارومی حالا: کردم اطاعت

. دادم تکان سر

؟ دیدی بد خواب-

... که نه اگه کن تعریف داری دوست اگه! دادم سرتکون بازم

Page 351: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 351

رمتفک و خوابم گفتن ی همه نمیشد اما شم ارومتر تا کنم تعریف رو خوابم میخواست دلم

. نبود صحیح پدرم به نسبت

. کن تعریف داری دوست که هرجاشو میخوای-

هک یاسی به ای درمونده نگاه ، بود ذهنم تو درست که بود چیزی این ، زدم خشکی لبخند

: بزنم حرف کرد تایید چشماش بستن با ، انداختم بود نشسته کنارم

. افتاده اتاق کف خون غرق امید جسد دیدم خواب-

خوابه یه فقط این خب: انداخت یاسی به گری سرزنش نگاه و رفت هم تو ایمان اخمهای

و افتاده اتفاق واقعیت عالم تو چیزی یه ، شدی درگیرش ذهنیت اتفاقات به توجه با ممکنه که

دیدی خوابشو تو حالا

. بیای بیرون خواب اون فکر از بهتره: هام شنیده و پدرم سمت رفت من ذهن

. بود واقعی انگار-

Page 352: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 352

تخواب به اصلا بهتره حالام ، بوده زندگیت واقعی حوادث از برگرفته تو خواب که گفتم-

. بقیه پیش بریم بیای و نکنی فکر

. بقیه پیش بریم و بشور صورتتو بریم بیا اره: وگرفت دستم یاسی

؟ بمونم منتظرت میخوای-

. میام منم برو تو نه: زدم داد داد خش که صدایی با همونجا از

چهره به نگاهی ایینه از ، روشویی سمت چرخوندم سر شنیدم که رو یاسی قدمهای صدای

ذوق تو م پریده رنگ صورت ، زدم کنار رو صورتم روی شده ریخته و اشفته موهای ، انداختم م

و کشیدم راست سمت به رو شیر اهرم ، بود خورده ترک خشکی شدت از پایینیم لب و زد می

عمیقی نفس ، کرد بهتر حالمو خنک اب ، زدم صورتم به سرد اب مشتی و گرفتم اب زیر دست

خواب اون که رو ذهنی زدم پسی ، ذهنم از رو منفی خیالهای ی همه زدم پس و کشیدم

با ، مقدس ی ایه این کرد ارومم وعجیب کردم زمزمه لب زیر یکادی ان و بود دیده رو وحشتناک

اله فضای تو که تلویزیون خبر ی گوینده صدای رفتم پایین ی طبقه به بود شده اروم که دلی

، داشت قرار اون روی کنترل که تلویزیون جلوی میز سمت چرخاندم سر شد کمتر ، بود پیچیده

یزم سمت برگشتم حسرت با و کشیدم هم تو اخمامو الوند ی قیافه دیدن با و اوردم بالا رو نگاهم

های سین تک تک دیدن با اما شه بیشتر مرد این از نفرتم م شده داغون سین هفت دیدن با تا

بمل کنج لبخندی داشتند قرار میز وسط ترمه روی قبلی چینش همون با و صحیح که سین هفت

. بست نقش

Page 353: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 353

؟ چطوره-

چشم به لبخندم کردم تلاش کردم، نگاهش چشمی زیر و پیچید گوشم تو الوند صدای

: گفتم جدی خیلی و نیاد

!؟ شماس کار -

. کنم جبرانش کردم سعی اما کردم بدی اشتباه میدونم ، بده خیلی اخلاقم میدونم-

از و سین هفت وسایل دونه دونه ، گرفتم قرار سین هقت میز کنار و برداشتم قدم چند

جلب نزدیک نمای تو بودند خورده چسب هم به که ها کوزه ی شکسته های تکه ، گذراندم نظر

؟ شده خوب: بود سده قبلی ی ایینه جانشین کوچیکی ی ساده اینه ، میکرد توجه

که اثری اما کنید وصل بهم هاشو تکه چسب با بشه شاید شکنید می رو ای وسیله وقتی-

ینکها نداره اهمیتی شکستن وسیله چندتا که این ، ترمیمه قابل غیر میذاره جا به شکستگی اون

. نیست وصلش به قادر ام چسبی هیچ داره عمق شکسته قلب اثر ، مهمه بشکنید و ادم یه قلب

نمک فکر من: بود م چهره روی نگاهش متعجب ، ببینم حرفهامو تاثیر تا اوردم بالا نگاهمو

. کرد رجوع و رفع عذرخواهی یه یا نمیشه رو هرچیزی بگیرید یاد باید

Page 354: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 354

. ببخشی منو نیست قرار الان یعنی-

یه به فقط میبخشم و اینبار: دادم جواب بدم م چهره جدی حال تو تغییری اینکه بدون

درست تو هم شما خود و نداشتم سهم سین هفت این کردم درست تو تنها من که اینه اونم دلیل

. خودتون زحمتای خاطر به میبخشم داشتید سهم کردنش

زدنهای دست صدای اما بزنه حرفی تا کرد باز لب ، بست نقش رویرلبش ضعیفی لبخند

هب سر بلافاصله ، سرم پشت در ی نقطه به شه خیره هم در هایی اخم با شد باعث کسی پیاپی

رفت هم در منم اخمهای ارادی غیر نازنین دیدن با ، بفهمم و الوند اخمهای دلیل تا چرخاندم عقب

نگاه و داد بالا رو ابروش تای یک و زد اغواگرانه ی لبخنده ما واکنش به اهمیت بی اما نازنین ،

میزنی داری و سابق اخلاق همون هنوزم تو جان الوند... اخی: دوخت الوند به رو مستقیمش

نمیاد پیش مشکلی میکنی فکر و میبکنی داغون

... خب اما ندارم دوسش اصلا که من وحشتناکه الوند اخلاق این: برگشت من سمت به تند

ادم این گند اخلاق از که اینجا نیومدم: گرفت قرار روم روبه ارام قدم چند با و زد چرخی

. بزنم حرف

پایین و بالا رو این و بود شده عصبی دوختم الوند به رو نگاهم ، بود الوند به ش اشاره

. میدادند نشان وضوح به بینیش های پره شدن

Page 355: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 355

؟ میکنی چیکار اینجا تو-

کنی احترامی بی زیاد ، نکردم که جرم م دایی پسرعموی البته و م دایی ی خونه اومدم -

داری دوسش خیلی که میدونم میگم ت عمه یه

یه جان الوند: خندید صدا پر و کرد الوند ی نشسته خون به چشمان حواله چشمکی

اصلا ، ندارم تو کار به کاری کنم تعریف رو جریانی یه میخوام فقط من بگیر جیگر به زبون دقیقه

. نیست تو مورد در

روز چند این که بزن حرفتو: نشست مبل روی و کشید موهاش داخل چنگی عصبی الوند

.. کردی اذیتم سال دو همون ی اندازه دقیقا

ها هخند بودن عصبی اینبار اما شد پخش اتاق فضای تو که بود نازنین ی خنده صدای باز و

وبارهد و برگرداند رو الوند از نفرت با ، بود رفته دست از همیگیش نفس به اعتماد اون و بود معلوم

... گذراند نظر از رو صورتم اجزای موشکافانه ، داد من به رو نگاهش

واسم جون مینا گذشته سال که ای قصه کنم تعریف براتون قصه یه الان میخوام اما-

ازش حدی به الوند جان عمه اما میشن محسوب زنداییم میشناسی که جون مینا کرد تعریف

... کنیم صداش زندایی نداریم جرات ما که متنفره

. داره دیگران به ربطی چه حرفا این: زد فریاد الوند

Page 356: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 356

که منکن فکر که من ؟ دیگرانه عزیز رامش یعنی اخی: خندید نفس به اعتماد با نازنین باز

. کنی تزیین سین هفت پاش پابه نمینشستی یکی تو بود اگه

... کنم صدا رو بقیه برم باید من: بلند جا از تند الوند

موضوعی یه: میکنه کنترلش سخت داره و هست کلامش تو خشمی چه فهمیدم می

. بدونی توام بهتره که جان رامش ی گذشته مورد در هست

!؟ پدرامون جز بود چه ما مشترک ی گذشته ، کرد یخ تنم تمام حرف این با

بهت از انگار من و انداخت م چهره به نگاهی مشکوک و کرد توقف بود که همونجایی الوند

ندالو کردن متقاعد از خشنود نازنین ، بودم شده لال میدونستم اما بودم نشنیده هنوز که اونچه

خوب هم با مو رابطه خیلی جون مینا و من گذشته سال ، ما داستان واما! زد ای زیرکانه لبخند

داشتیم باهم نزدیکی نسبت یه ما اخه بود

، کرد تعریف خانوادگی دوست یه از جالب خاطره یه برام: داد ادامه و زد الوند به چشمکی

بیماریه اونم بزرگه مشکل یه دچار متاسفانه شخص اون اما مدیونشه خیلی میگفت که کسی

... جوونشه دختر

Page 357: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 357

نامزدیا اون از ، بودند شده نامزد پسری با پیش سالها که داشت دختر یه مرد اون اخه

هب توجهی بودن بچه نبست دوتا اون ولی بخوره بهم که هم به مبدن دست زمان و زمین که هست

نکردن سرنوشت و تقدیر دست

راغ نوجوانی دوران تو که کودکانه های عشق این از متنفرم: کرد زمزمه لب زیر و خندبد

میاد پیرامون دختر

:زد زل چشماش تو و اورد بالا رو سرش بلافاصله

ام ی قصه نوجوون دختر... میزنه هم به رو نامزدیش بلاخره میاره کم دختره دلایلی به بنا

اینکه از غافل خوشبختیش پی بره تا میکشه راشو اهمیت بی

قصه عاشق پسر اینکه تا: زد مرموزی لبخند و دوخت صورتم به رو نگاهش کرد و سکوت

رهمیمی و میاره دوام بیمارستان تو روز دو یکی و میکنه خودکشی میندازه بالا قرص مشت یه ما ی

.

ندهرچ براش میشه کباب ادم بیچاره پسره: گرفت خود به غمگینی لحن و متاثر ی قیافه

شد بدتر دخترم سرنوشت

Page 358: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 358

بوده هم ش پسرعمه واقع در که پسره میفهمه وقتی دختره: کرد نگام خصمانه نگاه با

بار ، میشه عصبی شوک دچار ش دایی دختر طرف از شدن زده پس خاطر به اونم کرده خودکشی

میشه شدید عصبی های حمله ،دچار میگیره رو توانش تمام دوششه رو که وجدانی عذاب

ایدهف اینجوری میبینن وقتی فرهنگشم بی و فکر بی خانواده: کرد قفل هم تو دستاشو

میشن دعانویسا و رمالا ی پناهنده میشه اب جلوشون داره ذره ذره دخترشون و نداره

ی دختره جلو رمالا همون پیشنهاد به نکرده افاقه جنبل جادو کلی از بعد: زد پوزخندی

واقعیت و خیال بین مرز جوان دختر میشه باعث وانمودها ، س زنده پسره میکنن وانمود بدبخت

... چی اقعیت و بود چی خیال کنه فراموش ، کنه اشتباه رو

سمت چرخید نازنین ، بودم دوخته چشم لبهاش به منگ و گیج من و کرد سکوت نازنین

؟ کیه دختر اون میدونی: الوند

رامش-

روی و کردم خم قد هام شنیده از ناتوان من و شد اکو گوشم تو گفتنش رامش صدای و

... نشستم سرد زمین

به تند دور روی فیلم یه مثل چشماش جلوی زمان ، چرخید سرم دور ناجوانمردانه دنیا

و داشت حضور اما کنم پاک داشتم سعی ذهنم از که رو ای گذشته دیدم من و برگشت عقب

Page 359: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 359

هب نداشت شباهت کم میکرد شیون که زنی.. بود کرده خلوت و گرفته جا ذهنم از کنجی درست

... م عمه ی چهره

موهامو.کنه حمله بهم تا میکرد تلاش یکی. تر بلند من های جیغ و شدن بلند ها شیون

نمرده کسی!... نه!... نه.پرداخت می بهش خوب ذهنم که بود واژهای تنها!... نه.رفتم کشیدم،عقب

یننازن...اومد خنده صدای یه...گلناربود...آشنابود جیغ صدای!... توکشتیش میزد جیغ یکی...بود

جیغ...نحسم بگن.. ام دیونه بگن میخواستن...کنن ام دیوونه میخواستن...خندید می بلند بلند

، هستم الان که قسمتی به رسید و کرد حرکت تند دور همون رو زمان....نمرده امید!... نه...کشیدم

. بزنم پس ذهنم از رو کننده دیوانه افکار تا کشیدم رو سرم موهای محکم

. کرد قفل دستهامو پشت از کسی

؟ دختر تو میکنی چیکار داری-

یادفر باز و دیدم رو لبهاش حرکت ، الوند نگران نگاه به دوختم چشم کردم بلند سر سخت

رد تو سر منو تلافی داره س دیوونه نازنین: کرد پیدا انعکاس بلندش صدای تو فریادم... زدم

. دلیل چه به و چرا و فهمم نمی ، میاره

، پوشیده سیاه بابا که دیدم ، مرد امید: زدم هق و شکستم بغض ، میدم تکون رو سرم

ادامه شد بد حالم چون و گفت بهم بار یه ام یاسی حتی ، نشسته خون به عمه چشمای که دیدم

... مرده امید... مرده امید میگه راست نازنین ، نداد

Page 360: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 360

شاید تا وقفه بی و هم سر پشت...زدم جیغ باز ، پیچید هال فضای کل تو فریادم صدای

دستاشو سریع حرکتی تو شد مجبور و داد دست از پشت از دستامو کنترل الوند ، شه اروم دلم

. بگیره دست یک با و کمر قسمت از و دستم تا دو و کنه جا جابه

و ینس هفت تنهایی نمیدادم پیشنهاد اصلا کاش ای ؟ چیه به چی نمیفهمم که من لعنتی-

بدم نشونت

چنگش از راحتتر تا شدم بلند جا از نشد، اما کنم خلاص الوند دست از دستامو کردم سعی

جیبش از رو گوشیش ش دیگه دست با و بود گرفته دست یک با منو محکم اون اما کنم فرار

: کشید بیرون

. شده بد حالش رامشم داد رامش تحویل خزعبلات مشت به نازنین ور این بیاین ایمان -

!بکشه هوار تقریبا الوند شد باعث فریادهام صدای

اهنگ و گرفتن قرار روم به رو شناختم می که ادمایی دونه دونه که نکشید طول لحظه چند

حرکت اراده بی اما جلو اومد بابا ، دوختن کمرم دور الوند شده قفل دستهای منو به رو نگرانشون

مات های نگاه دیدم...و الوند قلب تند های تپش شنیدم... الوند توآغوش درست...عقب به کردم

به انزب کسی تشر با انگار که... رو نازنین گاه بی و گاه متلکهای معنی میکردم درک...رو بابا زده

هنوز من و... کنه حمایتم وتنش دستها با داشت سعی هنوز الوند... ندادم اهمیتی اما! گرفت دهان

Page 361: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 361

می ور نگاهش تو نشسته غم و کلام بغض...شه نزدیک بهم دویاره خواستم ونمی ترسیدم می ازبابا

بی من و بود گفته نازنین که هرچی توضیح به کرد شروع الوند... میترسیدم ازش باز اما فهمیدم

لافبرخ انگار ، بودم گرفته نظر زیر رو بقیه واکنش نگاهم با جملات اون دوباره شنیدن به توجه

ش شده قفل دستهای شدن شل البته و الوند بهت باعث نگاهشون با که میدونستن همه الوند

سقوط داشتم.لرزید می پاهام...بودم داده تکیه بهش هنوز ولی شدم رها دستاش ازبند. شدن

...میکردم

؟ کردید اینکارو من با چرا چرا: انداختم م خانواده اعضای چشمای تو مو کرده بق نگاه و

میبنیش تو و هست امید میکردی تظاهر همیشه چرا: یاسی سمت کردم رو وار مجنون

؟ اچر س؟چرا؟ زنده امید گفتید الکی چرا: دادم قورت بغض بابا به کوتاهی کوتاه نگاه با

بهش چیزی بخشی ارام یه: گفت ایمان به خطاب خاله و گرفت اوج فریادهام صدای باز

. ربخته بهم خیلی بزن

ارهد رامش بینیبامون پیش برخلاف که حالا ، شه تکرار پیش سال چند اتفاقات باز که-

لطغ اطلاعات مشت یه دوباره اینکه نه ، روشه به رو واقعیت با بدیم اجازه بهتره میشناسه دنیاشو

. کنیم فرو مغزش تو

باش اروم: برداشت سمتم به قدم چند ایمان

Page 362: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 362

تنم. نمیفهمید رو این ایمان شک بی و بود نمونده برام ارامش ای ذره وقتی نمیشدم اروم

...زدن حرف به کرد وتاثیرگذارشروع آروم ایمان...گرفتم ازالوندفاصله...لرزید می

زابرا باهات نمیتونیم پس نمیفهمیم رو داری الان تو که دردی ادما این از کدوم هیچ و من-

؟ شی اروم چطور کنیم راهنماییت میتونیم اما کنیم همدردی

بدونی گذشته از میخوای الان: لبهاش به دوختم چشم و بستم فرو لب من و زد حرف اون

؟ ساختن و امید خیالت تو راحت انقدر بقیه چرا بفهمی

بقیه و خودت که زمانی تو ، زمان تو شدی گم الان تو: میزد حرف من ذهنیات از درست

هب عقلتو... رو دلت های خواسته بزن پس ، خواسته دلت که کردی باور رو چیزایی تو ، ساختینش

. بگیر کار

. شدی بیچاره پسرک مرگ باعث بده بادت عقلت بذار مثلا اره-

خراب سرم رو دنیا باز ، چرا و اومده امید سر چی بیاد یادم دوباره تا زد رو حرفی نازنین

میشکستم نباید که جایی تو شکستم باز ، شد

. ببره بیرون اینو یکی: نازنین به توپید تند ایمان

Page 363: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 363

و راخ لحظه تو اما ،نازنین برد بیرون خونه درب از و گرفت رو نازنین بغل زیر عصبی الوند

. قاتله که بگید ، بگید راستو نگید دروغ بهش: زد داد در از خروجش از قبل

لحن با و کردم ایمان سمت به رو ، کرد بد رو حالم امیزش استهزا های خنده صدای

؟ م قاتله من: زدم لب زاری و ملتمسانه

، نفس قتل ، خودکشی روشه اسمشم شد خودش مرگ باعث خودش اون حرفیه چه این-

نهممک ادم نفر چند روز در میدونی میگیره و تصمیم این خودش ی اراده با انسانی هر ، کبیره گناه

نای به بدن تن باید شون همه ؟ چیه اونا تکلیف ؟ بگیرن رد جواب و دختر یه خواستگاریه برن

به بود گذاشته پا تازه بود شده عاشق نوجوونی هوای و حال تو متاسفانه امید! ؟ کبیره گناه

میکرد بلند دست پسرش رو همچنان و نمیکرد درکش که پدر یه ، داشت تنهایی حس ، جوونی

نبود میلش باب که زندگی یه ، جوونیش غرور کردن له به توجه بی

از رو محبتت میکرد فکر حالا و میکردی محبت بهش که بودی کسی تنها متاسفانه وتو

. دارن نظرش در راه بهترین عنوان به روزا این جوونا از خیلی که زد دست کاری به و داده دست

بهتره که کرد نصیحتم حتی خاله ، میدیدنش بابام و یاسی چرا پس مرد اگه امید اما -

کنم فرمواش و امید

Page 364: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 364

به میخواین اینکه از ؟ من کردن دیوونه ؟ هستید چی دنبال: کردم تر بلند صدامو باز

. س زنده امید ، اونجاس امید ببینید رو اونجا ؟ رسید می چی به مرده امید بگید بهم دروغ

ور دستم بلند قدمهایی با ، بود ایستاده امید که جایی به ، انداخت عقب به نگاهی ایمان

. کشید

؟ کجاست بگو دقیقا-

زا خبری اما چرخوندم بود ایستاده پیش ای ثانیه امید جاییکه سمت به دوباره رو نگاهم

چشمهایی با یاسی کردم نگاه رو اطراف و کشیدم بیرون ایمان دست از تند رو دستم ، نبود امید

رسوند بهم رو خودش بود گریان که

همون تو مگه اصلا زدی، حرف امید با چندبار خودت تو دیدی و امید بگو بهش تو یاسی-

؟ زده زنگ بهت امید گفتی بهم اول بار که نیستی کسی

میگم همه به اصلا میگم بهش خودم نفسم باشه عزیزم باشه: زد هق یاسی

بزنیم حرف تنهایی باید ، رامش و تو منو فقط ، بگی بهم خصوصی بهتره پس یاسی-

، رو اومده بالا های بغض این دادم قورت پیاپی من و زد چنگ گلوم به که بود بغض دوباره

Page 365: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 365

هب ببرش: شنیدم رو ایمان اروم صدای ، کرد بغل و لرزونم های شانه ، شد نزدیکتر یاسی

. شه اروم یکم بذار ، اتاقش

بازی شب خیمه عروسک یک مثل ، گرفت رو بغلم زیر و کرد جا جابه رو دستش یاسی

اقات وارد یاسی منو سر پشت ایمان ، میرفت یاسی که گذاشتم مسیری تو قدم شده مست و مسخ

: ودرروبست شد

تو که نرفت پیش اونجوری چیز همه چون بزنیم حرف هم با تنهایی بهتره کردم فکر-

. بود ذهنم

، کردم تر محکم یاسی دستای تو و دستم ی حلقه و انداختم زیرتر رو سرم حرف بی

و سخت منه به که فشاری میدونه نمیزنه، دم اما میاد دردش فشار این از که میزدم حدس

از داشت که بود شده سنگین اونقدر داشت وزن زیادی بود من رو که ای روحی فشار ، دردناکتره

. مینداختم پا

الان تو ، کرده پردازش گذشتتو ی همه مغزت مطمئنم و شنیدی رو ها شنیده دیگه-

؟ کردی باور و نازنین حرفهای

اما ، مکن ناباورش داشتم سعی من که بود باوری قابل دنیای از گرفته نشات نازنین حرفهای

. ندادم جوابشو سکوتم با

Page 366: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 366

زندگی اینده تو میخواد دلت اگه فقط میزنم حرف من کنی سکوت میخوای تو که حالا-

هب میشه واقعی زیادی برات داره که خیالیت دنیای از شدی خسته اگه ، قشنگ زندگی یه ، کنی

؟ باشه ، نگو هیچی نشدن تموم تا ، بده گوش حرفهام

. زد حرف ایمان باز و داد قلب قوت بهم نگاهش با یاسی باز و کردم سکوت بازمن

وقتی ، بزنه حرف باهام مشکلت مورد در تا زد زنگ ت خاله خانم شعله پیش وقته چند-

از کیی مشرقی دکتر از کنم کمکت که نداشتم تجربه اونقدر من ، حلش تو موندم گفت مشکلت از

رفتگ اشتباه پارانوئید بیماری با اول خواستم راهنمایی شناختم می که روانپزشکایی بهترین

ی همه چون باشی داشته رو بیماری این نمیتونی تو رسید نتیجه این به دادم توضیح که تر درست

واکنشاشون عنوان هیچ به توهمی بیماران حالیکه در معمولیه فرد یه مثل درست تو حالات

. نیست طبیعی

واسه وت رسیدیم نتیجه یه به تنها زدیم یاسی با که صحبتهایی تمام با و استادم مشورت با

دراونق تظاهرا این متاسفانه و... امید بودن زنده به میکنی تظاهر داری وجدانت عذاب بار کردن کم

. میبینی و امید حتی احتمالا که شده قوی ذهنت تو

امید مرگ کنم کمک بهت تا اینجام من و کنی باورش نداری دوست اما مرده امید میدونی

اینو باید چیز هر از قبل حالت کردن خوب واسه تو و شه خوب روحت حال که... کنی باور رو

،تو دکنی ازدواج میتونسیتید ، بود گانه بچه تفکراتش ، بود بچه هنوز چون مرد امید... که بدونی

ریمسی و برگردن عقب به میشن مجبور و میخورن بست بن به ادما از خیلی وقتها خیلی زندگی

Page 367: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 367

، یستن کردن تکیه ادم.. نفس قتل میشه انتخابیش مسیر اولین اونیکه اما کنن انتخاب رو دیگه

، همیکن استفاده حل راه اولین همین از کنه شروع دوباره تا عقب برنمگیرده زندگی توی اون چون

استمخو من ، باشه داشته ربطی تو به اینکه بی... فقط و فقط بود ضعیفش نفس امید مرگ دلیل

که الوند پدر مزار به بریم الوند اسم به دادم پیشنهاد ، باشم داشته دوباره شروعی یه واست

طلقم فراموشی یه ، داری یاد به و امید مرگ از چی تو ببینم خواستم بود کنارش امید قبر اتفاقی

. نداره خارجی وجود امید میدونی کاملا ناخوداگاهت ضمیر تو ، تو داد نشون واکنشت اما ؟

روی هست خاطرت تو و امروز به تا گذشته از که هرچی بیا ، بکن برام کاری یه بیا حالا

بگیر کمک بابات و یاسی از بود کوری ی نقطه هرجا بنویس کاغذ

مدتی مامت تو یاسی بذار ، کنن باز و کور گره اون میتونن میکنی فکر که کساییه از حتی یا

تو...بدون رو چیزی یه و باشه کنارت دخالت بی ، صدا بی کنی خلوت ت گذشته با میخوای تو که

کنن خوب حالتو تا میکنن کار همه که مهمی م خیلی ، مهمی ت خانواده اعضای تمام واسه

دلم که بود چیزی یه اما ، بود مفهوم و معنی بی من برای ایمان حرفهای از خیلی هنوز

م اینده میگفت حسم چون... بود م گذشته خاطرات ی همه نوشتن اونم و بدم انجامش میخواست

دلم الاح ، الوند اسم کنار میگرفت تپش قلبم میومد اینده اسم وقتی ، س گذشته دونستنه بنده

... الوند چون نباشه امید میخواست دلش کوچولو یه ، بود شده رحم بی خیلی حتی

، کنم کم هام شقیقه درد از تا کشیدم سر بود اورده یاسی که رو مسکنی قرص و اب لیوان

تا کردم جا جابه کمی رو کاغذ و گرفتم دست توی و میزد چشمکی بهم میز روی که خودکاری

...... بود ذهنم تو که اونچه نوشتن به کردم شروع و شم تر مسلط

Page 368: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 368

رچیه نوشتن به کردم شروع ، قلبهاست ی کننده اروم که خدا نام به نوشتم ورق تیتر سر

به که خاطراتی چه و شه حفظ خاطرم تو میخواستم که بود خاطراتی چه ، بود ذهنم تو که

یکتاب که میکردم یاسی به هم ای چشمی زیر نگاه گاهی ، نوشتم رو همه... بودم سپرده فراموشی

به تا گذشتن و گذشتن ذهنیم خاطرات ، بود درساش خوانی رو مشغول ظاهر در و داشت دست تو

به ، کردم تمومش بابا قول به و گفتم بهش و اخرم جواب و زدم حرف امید با من که رسیدن روزی

. بریم اونجا از و کنیم جور و جمع شد قرار بابا خواست

، دادم فشار هام شقیقه به محکم رو دستم و کردم پرت میز روی دستمو توی خودکار

اومد یاسی ، فکرکنم گذشته به دیگه نمیخواست دلم ، میکرد درد و کشید می تیر شدت به سرم

. ایستاد کنارم و

؟ بنویسی دیگه نمیخوای رامش شد چی-

؟ کنی کمک خودت به نمیخوای مگه چرا: دادم تکون نه علامت به رو سرم

. بنویس پس: داد ادامه دید که رو تاییدم

. نیست یادم هیچی-

Page 369: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 369

. کنم کمک بهت میخوای-

، رحمت به امیخته نگاهی اونهم ، کنن نگاه بیمار یک مثل بهم اطرافیانم نمیخواد دلم خدایا

. کن کمک بهم و باش کنارم پس

میتونم خودم: اوردم بالا رو سرم اروم

گرفتیم تصمیم که نوشتم روزی از گذشته روزهای یاد به و کردم ذکر رو خدا اسم دوباره

. بریم م عمه ی خونه از همیشه واسه

***

ثلم درست یاسی ، دادم قرار بود گرفته مقابلم عصبانیت با بابا که ساکی تو لباسهامو

ناو و خوبه حالم دادم اطمینان بهش مصنوعی لبخندی با ، میکرد نگام گرفته ای چهره با و خودم

نت به مانتو کردیم مرتب که رو لباسها ، پرداخت کارش ی ادامه به تر مصنوعی لبخندی با... اما

: دوخت چشمام به به نگرانشو چشمای ها پله پایین عمه ، گذشتیم ایوان های پله از کرده

میدونم کنم خواهی معذرت چطوری و بگم باید چی نمیدونم شرمندتم من جون عمه-

...اما بدکرده محمود

Page 370: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 370

و بسپریم فراموشی به و جریان این مون همه بهتره دیگه: پربد عمه حرف وسط بابا

ربزرگت دوتام این مطمئنا ، شد بدل و رد بینمون پسرمون ، دختر واسه قراری قول چه بره یادمون

... میده شیر بو هنوز دهنشون واقع در... که ندارن سنی ، میره یادشون شن

... سفید تا هردو که ایشالا-

ارزو فریاد صدای که بود نشده کامل قدسی عمه ی جمله هنوز

میکرد مویه ارزو که جایی به برگشتم عقب به وحشت و بهت با ، انداخت اندامم به رعشه

، نمیتونسیت اما بزنه حرف خرابش حال میون داشت سعی و میکوبید سر به و کشید می جیغ و

وشمگ تو عمه شیون صدای که بود نگذشته ثانیه چند ، رفتند بالا ها پله از سرعت با بابا و عمه

تو و کما تو رفت امید وقتی بود درد... کرده خودکشی امید فهمیدم وقتی بود درد ، پیچید

به فقط دیگه ، من رو شد تلخ و شد بد ادما نگاه که هایی لحظه بود درد... شد بستری بیمارستان

... خورد برچسب اسمم رو بودنم قاتل انگ ، نمیکردن نگام بهم نحس ادم یک چشم

و اشفته بیمارستان راهروی بودنمتو ، بود محمود عمو غضبناک نگاه نگاهی هر از وبدتر

داشت برزخی چشمای با محمود عمو دیدم که میزدم قدم امید سلامتی از خبر یه منتظر مضطرب

. میومد سمتم به

صدای ، پذیرش سمت رفتم و کردم فرار بیمارستان راهروی ،تو نگاهش از ترسیدم

. امیده حرفاشون طرف بود واضح میزدن حرف هم با که رسید گوشم به پرستارها

Page 371: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 371

. کرده خودکشی م پسرم این داده منفی جواب ظاهرا اونم بوده دختری عاشق میگن-

. نداشته سنی طفلی-

مورد چندمین این میاد جوونامون سر داره چی نمیفهمم ، نمیسوزه براش دلم که من-

سر که عاشقی و عشق به چه رو تو خوب پسر اخه مشابه دلیل همین با بود ماه این تو خودکشی

!؟ میدی عذاب رو بقیه و خودت عشقی شکست

جونشونم از هاشون خواسته تحمیل واسه گرفتن یاد جوونا که چیه این نمیدونم والا اره-

. بگذرن

از شنیدن حرف ، میکردم گوش پرستاران بین ما شده بدل و رد حرفهای به سکوت در

رو وجدانم عذاب بار از کمی و میکرد ارومم میزدن حرف من گناهی بی از داشتن که ادمایی زبون

ی همه که کسی وجدانم، بود ارزشمند ادم یه من واسه امید ؟ بود چطور الان امید حال اما ، کم

تداش حضور که جایی سمت به برگشتم عقب به پدرم صدای با ، بود شده سپری باهاش بچگیم

. بکنه نمیتونه کاری محمود عمو میداد اطمینان بهم بابا وجود ، دادم مسیر تغییر

Page 372: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 372

؟ دخترم خوبی-

. زدم لبخند تر جان بی ش پدرانه اما جان بی لبخند برابر در

خوبم-

دخترتو دست حالا همین افشار: محمود عمو فریاد صدای تو شد گم من صدای اما

. ببینم رو نحست دختره نه خودت نه نمیخوام دیگه میری اینجا از و میگیری

کهاونی کنم فکر ، دخترم و من نه ، توئه خاطر به اینجاست اگه امید: غرید تر عصبی پدرم

. من نه توئی بره باید

؟ داره من به ربطی چه دخترت نحسیه-

. میگم تو خودخواهی از دارم من-

نزن الکی حرف-

Page 373: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 373

با و رفتم عقب به زده وحشت من و بود کافی مرد دو گلاویزشدن برای پدرم حرف این

سوزشی با فریادهام صدای اما کردم جلب خودم به رو همه توجه کشیدم که مکرری فریادهای

... شد متوقف دستم ی تو خفیفی

فضای دور تا دور رو نگاهم و بازکردم هم از چشمامو سختی به ، بود شده سنگین سرم

یاوردم زبان به عربی کلماتی ، میپیچید سرم تو مردی صدای ، گرداندم بیمارستان اتاق رنگ کرم

مه تو اخمامو اقا میر ی چهره دیدن با کردم باز بیشتر که چشمامو ، نمیفهمیدم رو معنیش من که

که مردی از ، میومد بدم ازش ، زدم داد عصبی من اما اومد کنارم به لبخندی با اقا میر ، کشیدم

این از من ، بودم متنفر ببره پیش خودش میل به رو مردم افکار و بشه مردم خدای داشت سعی

این میزدن نورانیش ی چهره از دم که ادما ی همه خلاف بر ، میخورد بهم حالم دروغی خدای

: نشست نمی دلم به چهره

بیرون برید ، بیرون برید-

و شد پخش فضا تو صدام اکوی

دیدن با ، شدند داخل زمان هم یاسی و پدرم و برداشت قدم خروج قصد به مطیعانه میراقا

: زدم لب پدر تن تو سیاه لباس

؟ چطوره حالش امید -

Page 374: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 374

میراقا که دیدم چشمی زیر ، شد خیره میراقا به و گرفت چشمام از رو غمگینش نگاه بابا

داد تکان سری تایید علامت به

وزمین خورده سرش نداشته تعادل اینکه خاطر به فقط خوبه حالش امید: زد لب اروم بابا و

. خوبه خوبه حالش الانم ، خورده بخیه تا چند سرشم ، شده زخمی و

بودنش زنده تضمین پدرم که کرد زندگی امیدی همون باورم تو اما دیدم رو پدرم تن سیاه

بودن زنده که ، داشتم باور رو پدرم اونقدر یا میخواست دلم بودم تردید دچار هنوز... بود داده رو

؟ کردم باور رو امید

بود این نظرش ، بریم امید دیدن به نشد راضی پدر کردم اصرار هرچه شد بهتر که حالم

... نگفت رابطه کامل قطع از که بود عجیب اما ، نیست صلاح به شرایط این تو و فعلا ما نامزدی

***

خودکار و کشیدم نوشتن از ،دست میکنه درد شدت به هام شقیه و افتاده دوران به سرم

تمام چکید می پشتم تیره از که سردی عرق ، گذاشتم زمین روی کردم عرق دستهای کف از را

را یدام مرگ یقین که تصاویری بستن، نقش چشمانم جلوی امید مرگ از تصاویری ، لرزوند رو تنم

صدای... میگفتن ادمها حضور و مراسم اجرای ی نحوه از که یاسی و پدر های پچ پچ ، میکرد زنده

کنارم اشفته یاسی کشیدم سوزناکی ضجه همزمان و پیچد سرم توی دوباره ارزو زدنهای ضجه

زد زانو

Page 375: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 375

من پرسید اعتقادت از ایمان ، کن کاری یه و بیا اما کشی می داری چی میدونم رامش-

از بیشتر خاطرات مرور با الان ،تو داد پیشنهادی اون و باورته ی همه خدا ادمها ی همه مثل گفتم

نهمیک کمک بهبودیت به خیلی کنی مرور خاطراتتو بتونی اینکه ، داری نیاز ارامش به چیزی هر

تدس از ارامشتو که جا هر بیا ، شی خوب باید تو ، کنی مشورت روانپزشکت دکتر با راحتتر که

... زد حرف خدا با میشه چطور که میدونی ، بزن حرف خدا با دادی

نماز: اورد تر پایین کمی صداشو

که یاسی حرف رو اما میلرزید تنم و میرفت رژه چشمام جلوی گذشته تصاویر هنوز

نیاز دلم وقتی... گشت می ابدی ارامش یه دنبال وجودم ی همه که وقتی اونم گفت نه نمیشد

کنار.. بود کرده ش توصیه خودش که زبانی به اونم باهاش زدن حرف به ، نامش و خدا به داشت

لحظه برای رو هیچی تا میفرستادم صلوات لب زیر حالیکه در رفتم بیرون به و برداشتم قدم یاسی

هم گرفتن وضو همین ، پاشیدم صورتم روی و سرد اب کردم باز رو اب شیر نیارم خاطر به ای

... میشم ارومتر چقدر نماز با میدونستم و بود کرده ارومم

تو تنها ما خوندن نماز چون نداشیم نماز چادر کدوم هیچ یاسی نه و من نه که بود جالب

از دتقلی ،به میفتاد اتفاق زیارتی ی مقبره یا و مذهبی مراسم یه به رفتن احیانا با و قدر شبای

مویی تار که کشیدم جلو روسری بود مجاز و بود ممکن که جایی تا و کردم تن به مانتو یاسی

. نباشه معلوم

Page 376: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 376

، کردم شروع بانامش.. الله بسم کردم زمزمه لب ،زیر بستم قامت و گفتم بالله و اعوذ

که خواستم ، شدم راست راه به هدایت خواستار ، نعمتهاش ی همه پاس به رو خدا کردم سپاس

ذکر و رفتم سجده به ، کبریاییش عظمت برابر در کردم تعظیم.. نباشم شده مغضوب و شده رانده

صورتم به دستی راست و چپ به رو سرم دادن تکان با و خوندم که رو اخر ی سجده... گفتم

... نماز خوندن از بعد شدم اروم عجیب ، کشیدم

رو سرش روی ی مقنعه وسواس با که دوختم یاسی ی چهره به رو نگاهم و زدم لبخندی

خندید دید که رو نگاهم.. میاورد در

شدی شک دچار جایی هر اگه میگفت ایمان ، خوبه توام حال مطمئنم ، خوبه حالم چقدر-

. میشه خوب حالت بیار رو خدا اسم

گهب بهم کسی اینکه بی بچگی همون از ، انداختم اتاق سقف به نگاهی و بردم بالا رو سرم

. میگرفتم اسمون به رو رو، سرم باهاش زدن حرف واسه و میدیدم اسمون تو رو خدا

؟ کنه اذیتت که چیزی ؟ نکرده مشغول رو ذهنت چیزی ارومی که حالا-

عوض لباسهامو و شدمم جابلند از ، نبود خاطرم تو چیزی که شده اروم اونقدر ذهنم

به بیارم خاطر به تا خوندمم رو اخرش خط چند ، نشستم هام نوشته دست کنار دوباره و کردمم

کمک خدا از لب زیر ، ایمان تجویز به کردم عمل اما ریختم بهم باز ، بودم رسیده م گذشته کجای

. پرسیدم یاسی از ارامش با و کردم جور و جمع رو ذهنم تو اومده سوال کلی و شم اروم تا گرفتم

Page 377: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 377

. دوختم چشم منتظر یاسی به و گرفتم هام نوشته از نگاه

موقع همون چرا ؟ منتفیه سال دو یکی تا فعلا نامزیمون گفت موقع اون بابا چرا یاسی-

شدنی صاف که ای رابطه از ساخت عمق زد که حرفهایی با چرا ، شه قطع باهم ما ی رابطه نذاشت

. بود

هک مکانی مردم مثل بود اومده دنیا به جاییکه دل تو بابا: شد لبش نقش یاسی تلخند

همین تا داشت خرافاتشو هنوز م گذشته روز سه دو همین تا ، بود خرافه اهل میکرد زندگی توش

این به بود مدعی روانپزشک یه با تو ملاقات مخالف ، بود ایمان اومدن مخالف پریروز و دیروز

. خودش خدای بود کرده رو میراقا دیارش مردم مثل اینم بود این واقعیت اما نداره اعتقاد خرافات

. نکنه چه و کنه چه میداد خط بابا که بود میراقا: داد ادمه و گفت لب زیر استغفراللهی

. بنویسم رو بقیه بهتره کنم فکر ، بودم متنفر ازش اولم همون از من شیاده یه مرد این-

. کنی استراحت نمیخوای نیستی خسته-

. شه تموم زودتر میخواد دلم-

Page 378: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 378

. گذشته خاطرات زدن قلم به کردم شروع دوباره

امید اما ، امید موندن سالم خاطر به بودم شاد من و بود زنده امید خیالم تو که روزایی به

اباب و ، بابا به کردم گله یاسی پیش کردم اعتراض ، نبود ازش خبری هیچ نمیداد نشون رو خودش

ذارب نکن فکر بهش فعلا میگفت ، نیست خبری ازش اینه واسه و سربازی رفته امید اورد بهونه

اما میدادم گیر امید به زیادی که بود حساسیتی یه من ذهن تو ، سراغت میاد زود خیلی خودش

م وفایی بی از شاید مات نقش این ، کرد تر کمرنگ ذهنم تو رو ،وجودش امید رفتن سربازی خیال

مدرسه توی دادم ادامه درسمو دوباره سالگی هفده ، امید به م اولیه ی نداشته حس از شاید و بود

مکمک یاسی و بودیم تحصیلی ی دوره یه تو یاسی با ، بابا و یاسی حمایتای کنار روزی شبانه ی

خواهر نقش اون ، خواهرا ی همه عکس بر بود شده یاسی منو نقل میداد نشونم درس و میکرد

وقتها خیلی و من از بزرگتر دنیاش و من از مهربونتر اون کوچیکه خواهر من و داشت رو بزرگه

. من دنیای تو خلاصه

ی رشته همون حسابداری ی رشته تو فنی کنکور تو دوم بار واسه سالگی نوزده تو

. یکاردان مدرک تو التحصیلی فارغ تا دادم ادامه درسم به و شدم قبول و کردم شرکت دبیرستانم

کمک عنوان به من و کرد پیدا وقت نیمه کار یه م واسه پدرم التحصیلی فارغ از بعد

ذهنم تو پیشین های تلاطم از خبری و میرفت پیش خوب چیز همه شدم کار به مشغول حسابدار

یتجمع دحام از ، شدم اتوبوس سوار میگشتم بر شرکت از که همیشه مثل روز یه اینکه تا.. نبود

نیز محکی ی تنه با اما برم بالا ها پله از تا گرفتم میله به دست بود، کننده دیوانه همیشه مثل

شم اتوبوس داخل کردم تلاش دوباره و فرستادم بیرون حرصمو پر نقس ، کردم گرد عقب

، پاسر ادم کیپ تا کیپ جمعیت تو گردوندم نگاه و انداختم پر های صندلی به نگاهی ،پرحسرت

Page 379: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 379

ورودی درب دم اتوبوس ی میله به رو دستم زور به ، میزدن غر شرایط به نوعی به هرکدوم که

کنید صبر ، کنید صبر: زد فریاد زنی اتوبوس حرکت از قبل و اخر ی لحظه ، رسوندم

مانتوی ، کردم زن موقر ظاهر به نگاهی ، اومد بالا ها پله از سرعت به و زنان نفس نفس و

میرس کارمندای یاد به رو ادم پوشش بود دستش تو ای کتابی کیف و داشت تن به رسمی شلوار

می نفس شدت به حالیکه در زن ، دوختم چشم رو روبه به و گرفتم زن از نگاه ، مینداخت دولتی

سلام: گرفت میله به دست من کنار درست کشید

شدم خیره رو روبه به دوباره و دادم جواب لبی زیر و انداختم ش چهره به گذرا نگاهی

. کنی نگاه من به نمیخوای خانم رامش-

نمی ، گذراندم نظر از رو صورتش اجزای ، چرخید غریبه زن سمت به کاملا سرم

بود نمونده خاطرم تو نداشتم توجه اطرافم به خیلی چون اما شناختمش می هم شاید شناختمش

داده پیغام بهت امید -

سربازی از امید: شد باز بیشتر گوشم و وچشم شنیدم گوشم کنار رو زن ی زمزمه

. دلتنگته خیلی امید... ببینه رو تو داره دوست خیلی برگشته

Page 380: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 380

و گرم ، کردم میرسیدنگاهی نظر به ساله پنج سی - سی که زنی ی چهره به باوری نا با

: خندید مهربان

فرانکه اسمم ، نکردم معرفی و خودم من اخه ، کنی گرد اینجور چشماتو داری حق -

هردو پدراتون میگفت ، گفت مشکلاتش از که و شدم اشنا اتفاقی امید با ، اجتماعی مددکار

؟ درسته... شمان ازدواج مخالف

زن ی چهره ی خیره همچنان باز نیمه دهانی با تنها و کردم باز لب از لب نه زدم پلک نه

سمیر نامزدیتونو اینبار میخواد گرفته قطعیشو تصمیم من مشورتای با امید شکر رو خدا: بودم

... بایسته پدرش جلوی و کنه

جون مادر: کرد فرانک روبه پیرزن ، داشت شدن سوار قصد پیرزنی و کرد توقف اتوبوس

؟ شم سوار منم تا بالاتر برو کم یه باشی زنده الهی

: کردم رها رو اهنی ی میله از فرانک از قبل من

. دلگیرم ازش بدونه باید خبره بی من از وقته خیلی امید-

من جای بربد شما شم پیاده من بذارید: پیرزن سمت چرخید فرانک نگاه بهت از نگاهم

Page 381: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 381

، بودن زن اون از خبری اما انداختم سرم پشت به نگاهی ، شدم پیاده بلافاصله و گفتم اینو

این ، نکردم باز لب از لب زن اون دیدن مورد در اما رفتم خونه به بود شده اشفته که فکری با

از باهام هربار و اومد سراغم به دوباره فرانک... نبود اخریش اما بود فرانک منو دیدار اولین

... بود کرده تعریف امید که چیزهایی خاطراتمون، از و میگفت امید ارزوهای

بازی به دتشت من روان و روح ، اشفته حال عین در و میکرد جذبم حرفهاش با فرانک

امید بودن زنده از خوشحال وجودم از نیمی و امید مرگ از بود اگاه وجودم از نیمی ، میشد گرفته

و لدفترک تو حسابهای تمام بار یه که بودم شده درگیر اونقدر بود کننده دیوونه ها تناقص این و

که شرکتی حسابهای به زدم گند واقع در و کردم جا جابه و تومان و ریال جای و نوشتم اشتباه

خراب قصد کس هیچ میفهمم مینویسم کاغذ روی رو گذشتم دارم که الان... میکردم کار توش

اشتباه یه با که بودم خودم این و بود نکرده درست پاپوش من واسه هیچکس ، نداشت کردنمو

... شدم خودم اخراج باعث ابتدایی البته صد و ساده

گذشته از فرانک که خبری و کار کردن پیدا واسه زدن در اون و در این ، شرکت از اخراجم

جلو نرم فرانک ، بود کافی م شده متناقص قبل از روح و حال کردن داغون واسه داد مادرم ی

ثباتا دنبال سختتر و مادرته ی گذشته دنبال سخت امید گفت اون ، میزد ضربه قشنگ و میرفت

.. گناهیش بی

یاسی خبر با اما بگم امید از و کنم درددل کمی و بزنم حرف یاسی با خواستم خونه اومدم

امید منو ی دوباره نامزدی از و اومد پدرم وقتی و شد فراموشم چیز همه کردنم پیدا کار ی مژده و

منیاورد تاب زد حرف ش گذشته و مادرم از دوباره که فرانک... کنم سکوت فعلا دادم ترجیح گفت

گناهیه بی همدیگه کمک با تا کردم درخواست و گفتم مادرمون از بهش ، زدم حرف یاسی با و

بهم اون دوباره و دیدم رو فرانک دوباره... کنه کمک بهم کرد قبول یاسی و کنیم اثبات مادرو

Page 382: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 382

میدونه و سوالاتم از خیلی جواب که میراقا سراغ برم گفت ، داد امید تحقیقات از خبرهایی

در... دادم انجام خیالی امید با صحبتهامو اولین من و زده زنگ امید داد خبر یاسی همزمان...

... بود هرسید گوشم به فرانک توسط قبلا میگرفتم امید از خیالم تو من که اطلاعاتی تمام حقیقت

***

کلی بود گرفته فاصله ها نوشته از ذهنم ، گرفتم دهان به رو دستم توی رو خودکار سر

بالا و پرسشگرم نگاه... یاسی از بهتر کی... میکرد کمکم یکی باید که بود گذشته منو از سوال

دوختم چشم یاسی به و اوردم

.منتظرم من بپرس بپرسی سوال میخوای-

: گذاشتم میز روی رو خودکار ، بود فهمیده رو نگاهم معنی یاسی که بود خوب

پای روز اون چرا! ؟ کنیم نامزد دوباره قراره امید منو گفت دروغ بهم چرا بابا نظرت به-

میزنم حرف امید با دارم کردی تایید تو تلفن

. کرد تنگ رو کشیدنم نفس راه و زد چنگ گلوم به بغض دوباره

Page 383: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 383

اومدی تو پیش وقته چند ، غلطمون تفکرات ی همه و ما به لعنت: کشید بلند اهی یاسی

عمه ی خونه بری میخوای که کفش تویه بودی کرده پاتو ، بود شده چت نبود معلوم ، سراغم

... گفته مامان از بهت امید میگفتی ، امید دیدن و قدسی

و حالات ؟ بزنه حرف باهات تونسته چطور ، نداشت خارجی وجود که امیدی ، کردم تعجب

منم... شد میراقا دامن به دست ترسوند رو بابا این و شدی توهم دچار تو میداد نشون رفتارت

؟ میخوره بهم حالم چی از میدونی ، دادم دستشون به دست متاسفانه

و مکرد همکاری متنفری ازش تو میدونستم که ادمی با چرا اینکه: کرد سکوت ثانیه چند

... میده نجات رو تو کردم فکر

! گفتی خودت ، زد زنگ بهم امید-

واسه دومیش و شی نامزد امید با دوباره قراره بگیم بهت بود این ما قدم اولین اون ، اره-

رو یگوش تو و خطه پشت امید گفتم دروغ به بهت وقتی ؟ چیه امید با ت رابطه تو بفهمیم اینکه

باور شدم حالی چه بگم اگه ، زدی حرف نداشت وجود که امیدی با ناباورانه گرفتی دست تو

گوش خنده و شوخی با بشنون حرفاتونو میخوام کردم تظاهر و خندیدم الکی اما نمیکنی

امید و میکردی سکوت بیشتر تو ، نشنیدم هیچی ازاد بوق صدای جز و تلفن گوشی به چسبوندم

هب اونم و دادم بابا به رفتارتو گزارش ، میدادی جوابشو تو بود لازم که هرجا و میزد حرف خیالیت

به که داد اشغال ات مشت یه و داد تحویلمون شده خطی خط کاغذ مشت یه باز ، گفت میراقا

... باشیم داشته تو با رفتارایی چه داد دستور باز و بدیم خوردت

Page 384: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 384

دیدی و امید یهو چطور تو ؟ شی امید دیدن توهم دچار تو شد باعث چی سواله برام هنوز

؟

میکردم اراده اگه حالا همین حتی میدیدم رو امید ذهنم تو و خیالم تو من بود این واقعیت

ی نحوه و گفتم فرانک از کردم شروع... امید وجود ی جرقه اما ، میگرفت قرار کنارم امید

؟ نگفتی قبلا چرا: شد خیره داهنم به بهت با یاسی ، اشناییش

داده هم دست به دست تون همه وقتی ، میکرد ماجرا اصل تو فرقی چه: زدم پوزخندی

بزنید؟ دامن من توهمات به تا بودین

: کرد سکوت یاسی

رشد خیالم تو امید انقدر شاید نبود فرانک تایید اگه بینم می میکنم فکر که حالا-

یالیخ امید وجود رو گذاشتین صحه تاییداتون صدالبته و رفتارا با که شماها متاسفانه و نمیکرد

... ذهنم

؟ داری خبر فرانک از: پرسید مشکوک یاسی

هی توام و فرانک: باشه من خیالات محصول فرانکم میترسید ، رو شکش علت کردم درک

و اومد خرید میرفتیم داشتیم که بار یه ، بودم شده اشنا باهاش تازه که اوایل همون ؛ دیدی بار

زدم توهم باز گردی فکر نکنه ، زده تیپ رسمی انقدر چرا این گفتی تو ، نشست کنارمون

Page 385: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 385

؟ همکارته گفت که همون-

، نداشتم انتظار ازت اصلا ، میگفتی راستشو بهم موقع اون کاش دیونه: دادم تکان سر

خودت دل واسه و امید فقط که تو دارم تو به که نبود شسکی خاطر به پرسیبدم ازت اگه الانم

... تو سراغ فرستاده اونو کی نظرت به فقط میکنه چه تو خیال تو ناشناس زن یه اخه میبینی

! میراقا-

میبره نفعی چه میراقا ببین-

... حالیشه خیلی بگه مردم به میخواد شاید-

موقع همون کاش ، کنه تو درگیر رو خودش نداره لزومی داره سراغ بهتری حلای راه اون-

. میکردیم کشف ناشناسو خانم این هویت تا ، میگفتی بهم

میخواست دلم چون شاید ، بگم که نخواستم بعدشم و شدم غافلگیر دیدنش از وقتا اون-

کنم فرار چیزا خیلی از

Page 386: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 386

سراغ برم باید گفت ، رفت سرعتم همون با ساخت و امید اومد که سرعتی همون با فرانک

... دارن راهنما یه به نیاز و افتادن جدا هم از که کسایی ، دیگه کسایی

شاهدش ام تو که تلفنی زنگ از بعد ، برم مادرم ی گذشته دنبال کرد فرو مغزم تو اون

اون حتی میارم خاطر به که الان ، گفت و امید منو بین شده بدل و رد حرفای تمام و اومد بودی

میخواد و امامزاده رفته امید بود داده خبر بهم فرانک قبلش روز دیدم کارخونه تو و امید که روزی

رو سوختگی اثر اون کردم لمش دستاشو حتی دیدمش ، زدم حرف امید با من اما ، برم منم

... رو دستش

س زنده امید مطمئنم من: دادم تکون راست و چپ به اشفتگی با رو سرم

سپ خیالیه امید اگه ببین پیامامو: دادم قرار یاسی روی روبه و زدم چنگ رو کنارم گوشی

. امیده پیامای از پر گوشیم ببین خودت ؟ اومده کجا از پیام همه این

امید ی ره شما و داد قرار چشمام جلوی رو گوشی ، بدم بهش رو گوشی کرد اشاره یاسی

شد بلند تخت روی از تلفن زنگ صدای ، گرفت رو

بهم گوشی ی صفحه رو خودم اسم ، برداشتم رو تخت روی گوشی و شدم جابلند از

زا مبهمی تصاویر ، شد تنگ کشیدنم نفس راه و چکید پشتم تیره از سردی عرق ، میزد چشمک

این میخواست اتفاق یه دلم و بودم حوصله بی که وقتایی ، بست نقش چشمام جلوی رفتارهام

من ، میکردم ارسال رامش بنام ای شماره به رو متنی و میگرفتم دست به رو ساده و سیاه گوشی

... امید یکی... رامش یکی ادم تا دو میشدم نه دیگه ادم یه میشدم و میشدم جدا خودم من از

Page 387: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 387

؟ خوبه حالت: گرفت دستم از و سیاه گوشی یاسی

؟ دارم شخصیتی دو بیماری من: کردم زمزمه اروم

بی باز و شنیدم می و صحبتهاشون صدای ، زد صدا رو ایمان و شد بلند جا از نگران یاسی

؟ دارم شخصیتی دو بیماری من: گفتم بلندتری صدای با و ایمان به رو اینبار ، بودم اهمیت

تشخصی تو خودتو گاهی تو که قبول ، نه که معلومه: شد نزدیک بهم سری تکان با ایمان

خودشون بیمارا اون شخصیتی دو بیماره یه تو بین میذاره فرق که هست چیزی یه اما دیدی امید

خودت تو داری اگاهی موضوع این به خودت تو اما متفاوتن شخصیت دو دچار که نمیدونن

... نباشی امید وقت هیچ دیگه میتونی بخوای اگه هم خودت و شی امید گاهی که میخوای

داری که الانم مطمئنم ، خودته ی اراده و خواست به رفتارتو ی همه چون بخوای باید فقط

یا امید پیام از قبل رفتارت مثلا ، میاری خاطر به رفتاراتو و کارا ی همه میکنی فکر گذشته به

؟ درسته امید زدن زنگ

با حق ، میکردم ملاقات باهاش که روزایی به ، میزد زنگ امید که روزایی به میکنم فکر

داشتم خاطر به رفتارامو همه من ، بود ایمان

Page 388: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 388

هرفت و کنی کم وجدانتو عذاب بار امید بودن زنده ی فرضیه با خواستی فقط تو ببین-

باهاش جورایی یه زدی حرف باهاش و دیدیش حتی که شده زنده اونقدر ذهنت تو امید رفته

کردی زندگی

خدا به شی امید خواستی وقت هر باشه یادت کن سعی و بکش عمیق نفس تا چند حالا

ات و بگیر دست به قران شو بلند نداری مقاومت تاب دیدی اگه کن فکر ت اینده به ، کن فکر

... شی خوب میدم قول بخون قران بلند صدای با میتونی

اما بخش ارام و روانشناسی جلسات کلی میشد حلشون راه درمانتو واسه من استادای الان

روش این نباشه علمی شاید کنی ارومت میتونه خدا با صحیت و قران صوت ی اندازه به چی

.شه عملی میدم قول اما درمان

قرار مقابلم و زد جلدش روی ای بوسه کشید بیرون جیبش از رو جیبی قران و برد دست

: داد

. بخون و یاسین سوره و بگیر-

دستام لرزش بگم اگه نیست دروغ و گرفتم دست به رو قران میلرزید که دستهایی با

روح تو خدا کلام هر ، کردم خوندن به شروع و کردم باز رو یاسین سوره ، قران لمس با شد متوقف

بلق تا هرگز شاید که بودم رفته فرو معنویت از ای خلسه تو ، میکرد ارومم و میکرد نفوذ جونم و

. نبود کردنی باور برام این از

Page 389: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 389

و کردم بلند رو سرم و بستم رو قران در و زدم جلدش به ای بوسه و سوره شدن تموم با

میشد دور وازم خندید می که بود امید ی چهره و بست نقش نظرم تو لبخندی

اروم و بکشه پاپس راحتی همین به نیست قرار من ذهن میدونستم من و ازم شد دور امید

... خودم ارامش برای کنم مبارزه سخت باید میدونستم ، شه

دلتنگ و خواستی وقت هر بذار ، بمونه پیشت بذار: دادم قرار ایمان مقابل رو جیبی قران

. بزنی حرف خدا با شدی

: میشد جاری زبانم به که بود سوال خاطراتم اوردن خاطر به با دوباره و کردم تشکر

شپی رفتیم ، گذاشتم قرار امید با من ، دیدم و امیدم نو سال از بعد من میدونست یاسی-

میدید و امید اون زد حرف امید با میراقا ، اقا میر

. شدم سرگردانی دچار باز

میکردن برخورد عاقلانه ت خونواده اول از اگه ، شیاد مردک کرد زرمزمه لب زیر ایمان

خیلی میتونست روانشاس دکتر یه ، کنم فکر ، نداشت وجود مشکلات این از کدوم هیچ الان

.کنه درمانت این از زودتر

Page 390: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 390

بده توضیح یاسی باید دوباره کنم فکر: کرد یاسی به ای اشاره

بود محسوس ان در شرمندگی که لحنی با و کرد روجدا هم از ش شده قفل دستهای یاسی

: داد توضیح

زشتیه کار میدونم ، خوندم گوشیت تو از و بودی فرستاده خودت واسه خودت رو پیامی-

ارب یه ، بودیم نگرانت همیشه بابا هم من هم میکردیم مراقبت ازت همیشه باید نبود ای چاره اما

کنار یرفت دیدیم گرفتیم دربست اژانس یه روز ،اون ببینید رو همدیگه امید با که بودی داده پیام

یناماش واسه خیابون سر برگشتی دوباره بعد و زدی زل خالی ی کوچه به کمی... کوچه تو... خیابان

وانت یه سوار اخر و میکردی ردش میکرد ترمز هرماشینی اما کنن سوارت تا میدادی تکون دست

مگفتی اژانس راننده ،به عقب رفتی و ننشستی ماشین جلوی که بود عجیب اونم شدی سفید

تینگف هیچی گفت زدیم حرف وانت راننده با شدی پیاده میراقا ی خونه در دیدیم کنه تعقیبت

دامی که جایی تو نداره وجود امیدی میدونی ناخوداگاهت ضمیر در تو چون بود معتقد ایمان البته

جلوی باهش نه میدی و امید نه شه دردسر برات ممکنه میکنی فکر اینکه یا و شناسن نمی و

با هک اونروز حتی ، کنی ثابت ما جلوی رو بیگناهیت میخواستی بیشتر تو ، میزدی حرف کسی

کوچیکه خواهر شاید کنم ولت تنها که سنگم از من کردی فکر قدیمی ی محله رفتی خان الوند

تنها... نیومد پیش مشکلی خداروشکر اما کردم تعقیبت روزم اون دارم دوست بزرگ اما باشم

متن از فقط ، س کارخونه جلوی امید و تو ملاقات بدم توضیح برات نمیتونم من که چیزی

... بوده ملاقاتی میدونم پیاماتون

Page 391: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 391

یه خریذن حده در مالیش توانایی میخواد دلش گفت می امید همیشه: گفتم وار زمزمه

یچه به... اون بودن کوچیک خیلی امید ارزوهای ، کنه کار روش بتونه تا باشه سفید پیکان وانت

... رسوندم رویاش اون به اونو خیالم تو من و نرسید رویاهاش از کدوم

. شو خوب من خاطر به رامش: خورد سر م گونه روی اشک ای قطره

تا کشیدم عمیق نفسی و اوردم بالا رو سرم ، چکید م گونه روی ای دیگه اشک ای قطره

. نشه تبدیل هق هق به شکستم بغض

که هستن م خونواده که ها بهترین کنار میکشم نفس من ، میشدم خوب یاسی خاطر به

... داشت وجود تردید خط یه فقط من ذهن توی ، اونام عاشق متقابلا منم و دارن دوست رو من

. کنیم تموم زودتر رو بازی این که بزنم حرف باهاش باید ، خانواده عضو ترین مهم ، پدرم

شد وارد پدرم و شدند خارج اتاق از ایمان و یاسی زود خیلی و گفتم یاسی به درخواستمو

. رو خرابش حال ، رو ش چهره نگرانی فهمیدم می ، دوخت صورتم به رو ش پدرانه نگاه ،

؟ جان رامش خوبی-

... اره: ظریفی ی خنده به لبهام شد کج

Page 392: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 392

دیدم که بار هر خدا به ، بده نجات شرمندگی این از و من ، بابا بپرس داری سوالی هر-

دکترایی سراغ برم اینکه جای به میشدم تجویزیم روش و خودم ی شرمنده میشه بدتر حالت

. نویسا دعا و رمالا به بودم برده پناه ایمان امثال

دلم و میزد موج ای دیگه علت ذهنم تو من و میگفت شرمساریش علت از داشت پدر

... بفهمم و هام شنیده دروغ و راست زودتر میخواست

. بیارم زبان به ندارم دوست که شنیدم چیزایی یه شد بد حالم که روز اون... بابا-

حبیب منو روز اون ، میزنی حرف روز کدوم مورد در میدونم: زد لب خونسرد خیلی بابا

هک امیدی قاتل میکردی فکر موقع اون تو گفتم بهش ، زدیم می حرف تو مشکل مورد در داشتیم

... شد بد حالت دفعه یه

...اما-

رجو رو حرفها ناخوداگاهم ضمیر تو دوباره من لابد ، بستم فرو لب بدم ادامه اینکه از قبل

یحسابدار دفترای تو که ای گانه بچه اشتباه مثل درست ، بودم کرده تعبیر و شنیده ای دیگه

نمیاوردم خاطر به رو بابا حرفهای ولی بود یادم رو اونا چرا اما ، بودم شده مرتکب م سابقه شرکت

؟

Page 393: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 393

برات مادرتو و خودم ی گذشته تمام میدم قول دیگه روزه چند ، شد بهتر که حالت-

میخوای.. . کاست و کم بی ابهام بی ، میکنه کمک ذهنیت اشفتگیه به خیلی مطمئنم ، کنم تعریف

؟ بدونی

حریر روی کشیدم دست ، رفتم پنجره کنار به اروم ، میگذشت بهار فصل از روز چهارمین

و پنجره شفاف های شیشه از رو بارم حسرت نگاه ، زدم کنار رو پرچین ی پرده ارومی به و پرده

تو امروز تا که درختانی ، دوختم درختها روی ی زده جوونه تازه برگهای به محافظ های میله

، کشیدن می رخم به رو قدرتشون شون شادابی و سبزی نمایش با امروز بودند زمستانی خواب

و طراوت پر ، میشدم سبز ؟ میزدم جوونه باید ؟ بودم شده بیدار حالا ؟ بودم رفته خواب به هم من

... شم سبز درختها همین مثل میتونستم ؟ شاداب

؟ هست اجازه-

، تمانداخ دستش توی های برگه به نگاهی ، زدم لبخندی ایمان دیدن با و برگشتم عقب به

خوند چشمام از رو سوال

؟ خوندی درساتو ، بدم مشق بهت اومدم-

امتحان ازم ایمان قراره امروز که میذاشت سرم سربه یاسی دیروز از ، شد پررنگتر لبخندم

شد نزدیکتر ایمان... بگیره

Page 394: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 394

... مطالعه اتاق به بریم بیای دنیالم بهتره-

تدرس ایمان نشستم صندلیها از یکی روی و ، رفتم مطالعه اتاق سمت به ایمان دنبال به

اما بزنیم حرف یکم میخواد دلم خب: کرد مرتب میز روی رو کاغذها و ورق و گرفت قرار روم روبه

، کن برام کاری یه قبلش

داری شناخت ازشون تو میکنم فکر که ادمهایی لیست من: داد قرار روم روبه رو ها برگه

یا هرچی دادم قرار ستون چند روش روبه و نوشتم اینجا و مهمن برات نظرم به که چیزایی یا

راتب چیز یا کس اون اگه ، بنویس ید یا خوب ستون تو ذهنیتت به توجه با نوشتم که رو هرکی

ستون تو بذار نداری موردش در نظری اگه و... بد بنویس بوده بد اگه و خوب بنویس بوده خوب

منداری نگاه چطور اطرافت ادمای به تو بدونم میخوام... ندارم نظری یعنی سوم

رس با بود شده تقسیم ستون چهار به ، انداختم رو روبه ی شده کشی خط کاغذ به نگاهی

. برداشتم میز روی از رو مدادی و بردم دست ، ندارم نظرنظری ، بد ، خوب ، اسم تیتر

یاسی-

. نوشتم خوبها لیست تو تامل بی

گذاشتم زندگیم خوبهای لیست تو هم رو اون اما داشتم تردید یکم پدر

Page 395: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 395

مادر-

نکرد حرکتی دستهام

امید-

. گرفت قرار خوبها لیست تو اونهم

وکارت ت رشته-

با و برداشت میز روی از رو برگه ایمان ، دادم قرار مقابل رو برگه ، شد تموم که اسامی

توی رو نکاتی گاهی و میکرد ریز ها نوشته روی گاهی چشماشو. گذروند نظر از رو اسامی دقت

. داد قرار میز روی رو برگه و کشید ش چانه زیر دستی ، میکرد یادداشت برگه

؟ نداشتی دوست تو تحصیلی ی رشته-

تو اما داشت قشنگم هوای و حال جور یه دبیرستان تو ، نبود مهم برام رشته موقع اون-

ننشست دلم به دانشگاه

Page 396: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 396

؟ چرا-

. بدم رشته تغییر داشتم دوست-

؟ ای رشته چه-

. نکردم فکر بهش خیلی-

؟ ندادی قرار ستونا از کدوم هیچ تو مادرتو اسم چرا-

بد یا خوبه نمیدونم چون-

. ندارم نظری قسمت تو میذاشتی-

. مرده اون چون نمیشد ولی-

؟ مینوشتی اسممو ستون کدوم تو بودم اسامی این تو من اگه: زد لبخندی

Page 397: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 397

خوب قسمت تو: کردم فکر کمی

. نوشتی خوب ستون تو اونم اسم امید مثل-

زرو چند از بعد نمبخوای حالا... کافیه امروز واسه کنم فکر خوب: زد لبخندی دوباره ایمان

. بیرون بریم بیای حبس

. شم رو روبه جمع با نمیشه روم: گرفت غم رنگ انی به ام قیافه

تو ، تو خونواده اعضای کل روز دو این تو کنم فکر! ؟ جمع: انداخت بالا ابروهاشو ایمان

... که الوند میمونه البته... رفت اینجا از شب همون اونم که نازنینه منظورت اگه ، دیدی اتاقت

شام میزه سر همه ، باشه مشکلی نکنم فکر: کرد کنکاش رو صورتم سکوت در ایمان

. بیا داشتی دوست ، خودته با بعدی تصمیم میرم من ، منتظرتن

... دوختم درب به رو نگاهم مردد من و شد خارج اتاق درب از ایمان

Page 398: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 398

های بزگه به خورد چشمم ، چرخاندم مطالعه اتاق تادور دور و گرفتم باز نیمه در از نگاه

ایه نوشته دست تا شدم کنجکاو... ببره خودش با رو ها برگه بود نخواسته ایمان ظاهرا ، میز روی

رو حسم زندگیم بدهای و خوب به نسبت ایمان نظر دونستن ، بگیرم هام جواب از بعد رو ایمان

نیاد: کردم ریز جمله روی چشمامو بود شده نوشته جمله یک تنها برگه پایین اما ، میداد قلقلک

. میکنی حرکت تو که کند می حرکت مسیری در

اب تصمیم ، شدم خیره باز نیمه درب به و اوردم بالا رو نگاهم ، کردم زمزمه لب زیر رو جمله

رو رد دستگیره لبه و شدم جابلند از ، میکردم حرکت من که مسیری سمت به دنیا حرکت بود من

زا بودم شده خسته ، کشیدم عمیقی نفس و انداختم ها پله به نگاهی ، شدم خارج در از و گرفتم

همیشه گذشته ، میخواست خیالی بی و بودن جمع تو کمی دلم... اتاق دیواری چهار توی زندگی

تو بود قرار میداد جولان ذهنم تو همیشه بودیم ساخته یاسی با که شعاری بود سوال من برای

اولین ، رفتم پذیرایی سمت به و کردم عبور ها پله از اروم قدمهایی با ، کنم زندگی حال زمان

با ، خودگرفت به لبخند رنگ که نگاههایی و چرخید سمتم به که سرهایی با شد همزمان قدمم

و کردم سلام بذارم لبم روی داشتم سعی که لبخندی

. کشیدم عمیقی نفس الوند نبودن با و خانواده افراد بین چرخوندن نگاه و

خودت میگفت اتاق تو بیارم ناهارتو نذاشت نامرد ایمان: کرد زمزمه کنارگوشم یاسی

. میای

. بخوریم ناهار بریم: گرفت رنگ و عمق لبخندم

Page 399: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 399

راههم بیفته میز چیدن تکاپوی به خاله تا بود کافی همین و گفتم بلند رو م جمله این

به هگذشت مثل باز و کرد تماشا رو ما کار فقط خانم مینا همیشه مثل و رفتیم خاله کمک به یاسی

در کار زیر از کردن کار از بیشتر یاسی ، بشه هم ملکه گاهی میتونه اون که داد رو حس این من

نذاره جواب بی رو یاسی میکرد سعی همچنان خاله ، میشد مون خنده باعث حرفهاش با و میرفت

و نا گقتگو و بحث حال در که میرسید گوش به اقا وحبیب بابا صدای ، میکرد نصیحتش گاهی و

روزهای حتی و بود عید روز مثل درست امروز ، میکرد دخالت هاشون بحث در گاهی هم ایمان

... بود نشده عوض چیز هیچ انگار ، رفتار همون با بودن ادمها همون ادمها ، ایمان اومدن از قبل

زیر بخشی لذت گرمای ، شنیدم هال سمت از رو رامبد و الوند صدای ، میز چیدن با

.. کرد قراری بی کمی و افتاد تلاطم به قلبم و دوید پوستم

. بیان کن صدا رو بقیه برو یاسی-

در پی نفس چند ، رفت بیرون اشپزخونه از و کرد ادا غلیظی ی باشه خاله جواب در یاسی

دهخن صدای ، کردم تر بلند رو سرم شنیدم که قدمهایی صدای با ، شه بهتر حالم تا کشیدم پی

نگاه هنوز اما دادم جواب رو و دادند رامبد و الوند که سلامی و کرد جلب رو توجهم رامبد و یاسی

کنجکاوی و کردن نگاه چشمی زیر کمی دلم هرچند ، ننداختم کدوم هیچ ی چهره به مستقیمی

. میخواست

. نشستیم صندلیها از یکی روی کدوم هر

Page 400: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 400

هب تنها که رامبد سمت کرد رو کشید می بشقابش توی برنج مقداری حالیکه در یاسی

؟ ندادن تغییر مزرعه تو ژنتیکی نظر از رو برنجا این الان یعنی: بود کرده اکتفا خورش خوردن

خونهکار تو اینا نه گفتم بار هزار ، برنج بحث سر رفتی باز تو: برداشت نان ای تکه رامبد

این خدا به کنید مصرف ایرونی برنجای میدم تذکر مامان به ش همه منم ، میشن مدلی این

. داره ضرر بدن واسه سمه ش همه پاکستانی و هندی برنجای

هم هبکش قد هم که بکارید مدله این برنج بگیرید کار به مغزاتونو اون یکم نمیشه خب-

. دربیاد خوب

. نمیشه خوبی کشاورز اصلا تو یاسی ببین-

؟ شم کشاورز میخوام من مگه-

میخوای لابد گفتم میپرسی اینا و نباتات اصلاح مورد در تو که سوالی همه این والا-

. شی کشاورز همسر میخوای شایدم شی کشاورز

؟ کنم ازدواج میخوام من گفته کی: کشید جیغی یاسی

. موندن جوابتو منتظر کشیده صف در دم ادم کلی کن شوهر خدا رو تو نه-

Page 401: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 401

همه هاینک از کشیدم راحتتری نفس من و خندید تر بلند رامبد و کشید بلندی جیغ یاسی

هم الوند و خندیدند می بلند همه ، انداختم اطراف به نگاهی چشمی زیر و س گذشته مثل چیز

. بود نشسته لبش روی کمرنگی خنده اخیر وقت چند عادت به و اینبار

زبا و کنه کار کمی تا رامبد به زد غر یاسی باز و بود یاسی و من با ظرفها شستن هم باز

تکرار ، بود قبل مثل چیز همه ، یاسی بیشتر های جیغ از قبل شد خارج اشپزخونه از رامبد

. میشد ارامشم باعث اینها ی همه و فبل روزهای

دهگوین صدای ، نشستیم بقیه کنار و شدیم خارج اشپزخونه از کردیم خشک که رو ظرفها

، میکرد معرفی جدید سال تو کار شروع روز اولین عنوان به رو فردا داشت که تلویزیونی ی

. داد نظر که بود کسی اولین اقا حبیب. شد جمع جدید بحث موضوع

ما ، خوابیدن و خوردن به کردن عادت بودن خونه روز چند ؟ داره کار ی حوصله کی-

نداشتیم حسابی و درست استراحت وقت هیچ که ازادا شغل

بگو منو دیگه میدی دستور ش همه رییسی خوبه که تو حبیب حالا-

وت راستی ، دیگه داغونه و درب مکانیکیه یه ؟ کجام رییس انگار رییس میگی همچین-

؟ بری بهتری کار سراغ نمیخوای

Page 402: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 402

و محیط باید گفتی که کاری سراغ میام فردا چرا: کشید بیرون قندان از رو قندی بابا

. نیست ملاک بالا حقوق فقط ببینم

اعثب شغلها تغییر این و بود دیگر شغل به شغلی از رفتن حال در پدرم باز ، کشیدم پوفی

دشپیشنها حبیب دایی که شغلی هرچند ، ندیم اهمیتی شغلاش به دیگه یاسی و من گاهی میشد

. بود کننده تحریک بود داده رو

. کار سر بری باید ام تو رامش راستی-

. میدونم اره: انداختم یاسی به کوتاهی نگاه

؟ کردی کار چی سرویس واسه تو: الوند سمت کرد رو ایمان

شد تیز گوشهام

از شتر،بی نداره ارزششو میدم که پیشنهادی مبلغ با میگه نمیکنه قبول میگم کی هر به-

. نیست امکانانش کارخونه واسه اونم

: کرد نگاه من به و اورد بالاتر رو سرش

Page 403: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 403

قالی رنگ کرم های برجسته گل روی ظاهر در نگاهم و رفت زیر سرم شد سنگین نفسم

سمت به و جدا من از بلافاصله که رو الوند نگاه دیدم زیرکی زیر اما چرخید اطاق کف ابربشمی

هب دوباره و گذراند نظر از رو رامید چهرهی موشکافانه الوند ، اومد بالاتر کمی سرم ، چرخید رامبد

یه ایدش حتی ، کنم منتفی همه واسه و گرفتن سرویس کلا گرفتم تصمیم: برگشت ایمان سمت

. میشه چی ببینم میدم پیشنهادشو ، شه کمتر حقوقام مقدار

ی اندازه به هیچی از یعنی شد، کارخونه بحث باز بابا ای: کرد باز لب معترض حبیب دایی

. دردسر تو انداختی خودتو میکردی زندگیتو داشتی خوب پسر ، نمیاد بدم موضوع این

خونواده مدیریت از داشت دوسش اونقدر بابام که ای کارخونه نیومد دلم فقط من دایی-

نرفتی کن مدیریت رو اونجا برو شما گفتم بار هزار ، باشه خارج مون

این ، شو تجربه نه دارم سوادشو نه من نیست الکی که کردن مدیریت پسرم اخه-

. میکنم اداره زور به م مکانیکی

هاگ ، اورد بدشانسی یکم فقط ، کرد و کار بهترین الوند اتفاقا: شد بحثشون وارد ایمان

من نظر به ، بود بهتر خیلی اوضاع الان نمیکرد ضرر همه اون و نبود کارخونه اول روزای دزدی اون

. کارت به چسب به

Page 404: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 404

راخ ، بسوزه من حال به دلش یکی رو کارخونه این کنید ول بابا ای: اعتراض کلافه رامبد

منم و میشه باز جهاد ی اداره فردا ، بخرم کود نرسیدم عید از قبل ولی مزرعه برم حتما باید شب

. بمونم فردا تا نمیتونم

. میفرستم برات دیگه روز چند تا جا بذار رو حواله که گفتم جان رامبد-

زا یکی تو فقط نداره انتن موبایلم که میدونی کوتاهه دستم اونجا من ، دادی قول بابا-

. نگیره بگیره لعنتی اونم که میده انتن اتاقام

. میارمشون برات ، پسرم راحت خیالت بابا باشه-

چرا نمیکردم درک ، بشنوم رو صحبتها ی ادامه دیگه نمیخواست دلم بستم چشمامو

کنار رو یاسی حرص پر نفس ، بود سیاست یا و کار زمانها بیشتر در مردها های صحبت محور

. شنیدم گوشم

خسته دیگه یکی من والا ، کرد باز زبون اونم که بود نزده حرف کار مورد در رامبد فقط-

شدم

من که جایی میومدی روز یه کاش ای ، کردی اعتراض بازم تو گفتم کلمه یه ش همه من-

. میکشم چی بفهمی تا کردم زندگی

Page 405: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 405

. نمیکنی شاقی کار همچی بفهمی که میکنم ام زندگی ، میام روزم ده-

. بیای حاضری یعنی-

. گفت محکمی اره نفس به اعتماد با و زد کمر به دست یاسی

. بیار خودت با رم یاسی اومدی وقت هر بابا-

هم و میشه عوض هوایی و اب هم ، اونجا بیام روزی چند یه دارم دوست خیلی منم-

رامبدم پیش بیشتر

. خوبه باشیم هم دور مدت یه اتفاقا ، بیاین شمام مامان خب-

وسط این کار سر میرن همه فردا ، میزنی حرفا رامبد: پرید رامبد کلام میان اقا حبیب

. بیکارن مینا و شعله و یاسی فقط

. بیاین میتونید سیزدهم و دوازدهم تونم بقیه بیار خودت با اونارو بابا خب-

Page 406: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 406

. اومدیم باهم همه سیزدهم و دوازدهم واسه شاید حالا نکن هوایی رو کسی رامبد-

. بیام باید من نیاین شماها اگه بگیرید تصمیموتونو حالا همین-

و خط هم برای همچنان یاسی و اون حالیکه در شد داده رامبد ی مزرعه به رفتن قول

کشیدند می نشان

***

صورتم به رو سرد اب ، رفتم دستشویی سمت به و شدم بلند تخت روی از ارامی به

رو مقلب که بود استرس دیشبم کل ، بود شده سپری بیداری و خواب بین دیشبم کل ، پاشیدم

به داره بدی حس انسان گاهی و شد سپری بد دیشب کل ، سخت رو کشیدنم نفس و میزد چنگ

پایین رو شیر ، کردم احساس عمیقا رو دلشوره این من و میشه نامیده دلشوره که حسی فرداش

.. ودب ظرف توی پنیر های تکه داتن قرار حال در خاله ، رفتم اشپزخونه سمت به رمق بی و کشیدم

خانم مینا که بود غذایی ی وعده تنها ها صبح شاید ، بود خونه این خلوت زمان تنها ها صبح

. بوسیدم رو ش گونه و کردم سلامی لبخندی با چرخید سمتم به سرخاله. دید می تدارک

. کار سر بری باید که بخور صبحونتو بیا عزیزم بیا-

احساس این ، برم کار سر رو امروز نبودم مطمئن ، زد چنگ دلم به دلشوره حس دوباره باز

... نمیکرد رهام ای لحظه بیفته ناگوار اتفاقی بود قرار کارخونه محیط تو که

Page 407: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 407

خاله: کردم نگاه میکرد روشن رو ایش نقره سماور زیر که خاله به و اوردم بالا رو سرم

. کارخونه نرم و امروز بزنی حرف الوند با شما میشه

نارک رو سینی خاله ، داشت جالبی سمفونی نقره سینی با نقره پایه استکانهای برخورد

: برگشت سمتم به متعجب و داد قرار سینک

!؟ عزیزم چرا-

. باشم اینجا داعذم امروزدوست نمیدونم -

. گلم شهبا-

، میکرد فکر ایمان حالا و بود کرده موافقت ظاهرا واون بود گفته رو نرفتنم الوند به خاله

اومدنش منتظر ایمان با باره چند کردن صحبت از راضی من و بزنیم حرف باهم دوباره ما بهتره

. بودم

. کردم بلند سر شنیدم که رو مصلحتیش ی سرفه چند صدای

Page 408: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 408

. سلام-

. خوبه حالت امروز اینکه مثل خب ، بخیر صبح سلام-

. برم م کارخونه نخواست دلم حتی ندارم خوبی حس اتفاقا: زدم لب مکث بی

چیزی هر تحمیل دنبال گذشته مثل دیگه تو ، خوبه خیلی این: شد پررنگتر ایمان لبخند

. کنی تمحل رو پسندی نا شرایط هر نداری اصرار نیسنی خودت به

برگه ، گذاشت مقابلم رو قبل روز ی برگه که خوند نگاهم از واون حرفاشو نمکیردم درک

گرفتم رو

. کرد کمکم ممنون دیدم دیروزتونو ی جمله-

ببین جواباتو سوال-

شغلی از فرار برای رو قدم اولین امروز و نداری رضایت شغلت از نوشتی اونجا: کرد مکث

. برداشتی نداشتی دوست که

Page 409: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 409

... دلشوره اما-

، شدنه عوض از ترس خاطر به ها دلشوره این و میشی عوض داری تو طبیعیه دلشوره-

کن مزه مزه ذهنت تو رو جوابها و بخون رو سوال هر اروم کن نگاه سوالات به دوباره

گذروندم نظر از رو سوالها یکی یکی

ندادی موردش در نظری پس مرده مادرت گفتی دیروز-

. انداختم مادر ی کلمه جلوی سفید ستون به نگاه

؟ داره مشکل جوابا و سوالها این کجای اما-

، موند ثابت امید اسم رو چشمام ، کردم نگاه رو جوابها و گذراندم نظر از رو ها اسم دوباره

. بودم نوشته زنده یک مثل رو اون اسم من و بود مرده امید

نکردم متمابز اونو من و مرده... امید-

Page 410: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 410

تواشتباه این تو زود انقدر نمیکردم فکر اصلا خوبه خیلی این: زد پررنگی لبخند ایمان

. میکنی باور و امید مرگ داری تو یعنی این... بفهمی

زدم مصنوعی ابخندی جان بی

؟ کنیم تمومش میشه-

. بیای زودتر کن سعی توام پایین میرم من ، بود ام زیادی امروز واسه... اره-

با و کردم پاک رو امید اسم جلوی تیک و برداشتم میز روی از کنی پاک ایمان خروج با

. مرده که وقته خیلی ، مرده امید نوشتم برگه همون روی درشت خطی

: بود اورده خاطر به رو چیزی انگار که بود ایمان باز و اومد در صدای نوشتم که رو م جمله

. کن فکر جدی کارتم مورد در راستی-

الوند ماشین تو من اتفاقاتی طی روز همون فردای نمیکردم فکر من و گفت رو این ایمان

ورشتص حتی که باشه جایی مقصدمون حالیکه در باشم نشسته کاری روز بک اتمام از بعد درست

. نمیکردم هم رو

Page 411: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 411

این ، بودم کرده اغاز کار ی ادامه برای دوباره تصمیمی در رو صبح چون بودم اینجا الان

ریمب رامبد ی مزرعه به الوند همراه تا بودم اینجا الان من و بود دلیل بی های تصمیم اون از تصمیم

.

اومده پیش مشکلی-

. دوختم چشماش به پرسوالمو چشمان و کردم بلند سر مستقیم نگاه زیر

؟ رامبد پیش بریم باید چرا-

؟ میری حادثه استقبال به همیشه ؟ شدی نگران انقدر چرا-

انقدر: کردم بسته و باز لب رمق بی و سخت قلبم به زده چنگ استرس ی هجمه با

. میشه خالی قلبم رامبد پیش بریم باید میگید ناگهانی

، گفتم بد من خوب: رو دادنش تکان سر کلافه و شنیدم رو کشیدنش نفس بلند صدای

همراهش پدرت و مینام عمه و یاسی مامانمو که رامبد واسه ببره رو کودا بره خواسته دایی امروز

... برگردن شب اخر تا میرن

Page 412: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 412

چرا... ما فقط رامبد پیش برن قراره که گفت و زد زنگ بهم یاسی: پریدم حرفش وسط-

؟ بریم.. باید

میگفتم داشتم نمیکردی عجله-

شده خراب ماشینشون برگشت موقع: بود گرفته خشم رنگ که نگاهی زیر گزیدم لب

، برمب خودم با هم رو تو گفتم خونه بری نمیتونی تنهایی تو کردم فکر ، کمکشون برم زدن زنگ

. باشه بهت حواسم کرده سفارش بابات گفت مرده اون یعنی

؟ مرد کدوم: زبانم نوک با کردم تر لب

برخ بهم اون بده انتن موبایل که کنه پیدا رو جایی بود تونسته رامبد کارگرای از یکی-

. داد

؟ گفته راست-

یه ، ندادن انتن کدوم هیچ زدم زنگ هرچی ، باشه گفته راست کنه خدا: داد تکان سری

کرف هرچی ، برمیگشتن باید هوا تاریکیه از قبل تا و رفتن صبح دیدم کردم سرانگشتی حساب

میگردیمبر دوباره نبودن اگرم برمیگردیم باهم بودن اگه اونجا تا میریم رسیدم نتیجه این به کردم

. نگرانم واقعا الان من فقط نمیفته خاصی اتفاق

Page 413: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 413

به و تند رو ماشین ، بود معلوم وضوح به ش چهره حالات و رفتار در این و بود نگران

توضیح با تنها ماشین کردن خاموش بدون و شتابزده و کرد پارک خیابان جدول کنار کج صورت

دش داروخانه وارد بلند گامهایی با کرد تعقیب رو رفتنش رد نگاهم ، شد پیاده برمیگردم الان

به دوختم چشم کلافه باز و کردم نگاه رو خیابان سمت ان و سمت این منتظر لحظه چند

داروخانه درب بلاخره ، کشیدم پایین رو شیشه ، بود شده طلسم در این انگار اما داروخانه درب

عصبی که زنی دیدن با ، داروخانه ار شده خارج ادم دیدن براب کردم تیز رو چشمام ، شد باز

تند اب و کرد حرکت الوند ماشین جلوی شده پارک ماشینی سمت به زن کشیدم، پوفی اومد بیرون

زد فریاد راننده سر خویی

چی قرص نمیدونم تو اومد مرده یه ، شد بلوایی چه تو اون نمیدونی ، برو خودت میگم-

هشد دعوا حسابی و شد عصبانی مردم نمیدم نباشه نسخه تا گفت بهش ای داروخانه خواست چی

.

. شه اروم دردش خواسته چیزی مسکنی لابد ، معتادا این از بابا ای-

و میشد عصبی زود که مردی ، باشه الوند میتونست عصبی مرد ، ماشیم و شد سوار زن

از میشد و زیر داشت دلم ، دادم تکان پاهامو نگران ، عصبانیت این ی کوره از میشد داغ

نگاهی و انداختنم ماشین روی سوییچ به نگاه ، میساخت معادله ذهنمم تو داشت که احتمالاتی

به دل ، بستم چشم و سوییچ به انداختم نگاه ، نمیکرد رهام اشوبه دل داروخونه درب به دویاره

داروخانه وارد ماشین کردن قفل از بعد و برداشتم رو سوییچ ، کردم خاموش رو ماشین زده دریا

Page 414: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 414

جلوتر سفید روپوش با مردی دیدن با و چرخاندم نگاه ، میومد مردی بیداد و داد صدای ، شدم

! میداد توضیح داشت الوند ، رفتم

قرص باید حتما دارم هم عجله ندارم خب بیارم نسخه باید قلب قرص واسه میگی شما-

؟ نمیشی متوجه چرا ، بده حالش مادرم بخرم

. نفهم گفت من یه باز این-

. زدم حرفو غین کی من ، میذاری من دهان تو حرف چرا-

داروخانه مسئول و میخواست قلب قرص الوند ، ایستادم الوند کنار و رفتم جلوتر بازهم

رو اسمش چندبار نگرانتر ، اومد دستم اونها مابین صحبتهای از که بود چیزی این ، میکرد امتناع

هب تند نگاهی با کشیدم رو پیراهنش پشت و بلندکردم رو دستم ، نبود من متوجه اما زدم صدا

: کشید هم تو اخمهاشو دیدنم یا ، برگشت سمتم

. میام الان برو ، چیکار اومدی اینجا:

نه: پوش سفید مرد همون سمت کردم رو داد دخالت جرات بهم نگرانش چشمای

داروها همون ، اعتیاد مصرف با مسکن داروی تا هزار نه و مرفین نه و کدیین نه میخوایم ترامادون

کشهب بیشتر میدید ، معتاده مشتریتون میدونید درصدم صد و مشتری به میدید فراوان و فت که

هک قلبی بیمار یه واسه میخوایم قلب قرص بسته یه ما ولی ، میبرید سودشو شما ، شماچه به

Page 415: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 415

نیست مهم براش دیگه قلب یه زدن نبض شما قلب اگه ، قرصاس همون خوردن به بنده قلبش

داشته قرصم به وابسته معتادای اون قبال در رو شناسی وظیفه این حداقل خدا رو تو اما باشه

. باشید

دادم قدرت خودم به دادم جرات بودم شده شجاع ، زار حال یک بود نگاهش تو تمنا یک

گرانیدن که میکنم درک: کردم باز لب ، بریم بهتره کنه درک تا کشیدم رو استینش سر دستام به

. ببریم داروهاشو خونه بریم بهتره ولی

. میشه دیر اونجوری کردم فکر: کرد نگاهم

ننزدیکمو دکتر که بودیم برنداشته قدم چند اما کردم حرکت جلوتر و کردم جدا رو دستم

تپرداخ با الوند و شنیدم رو گفت که ارومی متاسفم ، داد قرار الوند مقابل رو قرص ی بسته و شد

انداختم کیفم توی و گرفتم رو قرص دادم الوند به رو سوییچ ، شد خارج داروخانه از قرص پول

: کننده ترغیب عصبی مرد این رفتار و بود کننده خسته جاده سکوت تو ماشین حرکت

؟ میشید عصبی زود انقدر چرا

دویاره شاید ، انداختم ش چهره به نگاهی ، نداد جوابی و زد موهاش به چنگی ی کلافه

یدنم انتن ببینید میزنید زنک یه: میداد نشون رفتارش اشفتگی رو این و بودم کرده عصبیش

. باشن اومده حالا تا شاید

Page 416: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 416

ربگی داد قرار مقابلم و کرد باز رو ش صفحه و کشید بیرون داشبورد از رو گوشیش الوند

. بزن زنگ خودت

، داده دستم سیاه نخود الوند کردم درک ، کشیدم دست... گوشی لمسی ی صفحه روی

نبود دسترس در اما گرفتم رو حبیب دایی شماره

. نیست دسترس در-

زندایی اسم همین به اونم شعله زندایی یا کردم سیو مامان اسم به بگیر مامانمو ی شماره

. کردم حفظ شعله

هی بابا شماره ، گرفتم هم رو یاسی و بابا شماره ، نبودن دسترس در اما گرفتم رو ها شماره

بحبوحه اون میون ، زمانی یاسمن اسم به هم یاسی ی شماره و بود شده ذخیره زمانی افشار اسم

، مخاطبین لیست ر قسمت تو کنجکاور ، کرده ذخیزه اسمی چه زوبه من شماره رسید ذهنم به

حتی ، رفت هم در انی به اخمهام ، نداشت ذخیره رو اسمم انگار اما گشتم زمانی رامش اسم دنبال

. نداشتم مخاطباشو اساسبین کردن ذخبره یک ارزش

؟ شد چی-

. نمیدن انتن کدوم هیچ: گفتم اخم همون با و گرفتم سمتش به رو گوشی

Page 417: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 417

!؟ شده چیزی: گذاشت داشبورت توی و گرفت رو گوشی مکثی با

رجیحت الوند و کردم اکتفا سردی هیچی یه گفتن به و شنیدم رو تعجبش با امیخته سوال

تنها و میکرد رانندگی وقفه بی که میشد دوساعت به نزدیک... کنه سکوت من مثل درس داد

فضای ، میشد پخش اتومبیل فضای در که بود ملایمی و کلام بی موسیقی شده شنیده صدای

که فهمید رو نگام سنگینی ، انداختم ش چهره به نگاهی ، بود کننده کسل و سرد زیادی ما مابین

. نکرد تغییر نگاهم سمت اما بودم شده معذب ، برگشت سمتم به

. بزنیم زنگ دیگه بار یه کنم فکر-

مشترک حاضر حال در« گرفتم رو ها شماره دونه دونه من و گرفت سمتم به رو گوشی

داشت دیگه» شد خواهد ارسال پیامک طریق از شما تماس ، باشد نمی دسترس در نظر مورد

. میخورد بهم عبارت این از حالم

. میرسیدیم کی: زدم لب اروم و دادم پس رو گوشی

. داشت لرزش و میکرد خس خس صدام ته

. دیگه ساعت یه: انداخت صورتم به کوتاهی نگاه الوند

Page 418: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 418

. میخرید مزرعه نزدیکتر نمیشد ، که دوره خیلی-

رانگو نصف جورایی یه بزرگه خیلی باغ یه واقع در نیست معمولی ی مزرعه یه که اونجا-

. میکنه تامین مارو ی کارخونه

. باشه بزرگ خیلی باید پس-

... نیست معلوم سروتهش-

. باشه جالبی جای باید اهان-

و دوازدهم احتمالا اما ببینی نمیشه فرصت ، شده تاریک کامل هوا دیگه برسیم وقتی-

. ببینی سیزدهم

از حتما من ، داره ای خوشمزه و خوشگل انگورای حتما وای: زدم بهم دستهامو زده ذوق

میخورم انگوراش

Page 419: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 419

زهخوشم خیلی بهاری انگورای اره: انداخت بالا ابرویی و برگشت سمتم به تعجب با الوند

. انگوره فصل بهارم اینکه نه ، ن

یه: دادم جواب گستاخانه کمی اینبار اما گزیدم لب و شنیدم رو امیزش کناکنایه لحن

. نکردید اشتباه حالا تا خودتون شما ، میکنم اشتباه دیگه ادمم ، رفت یادم لحظه

؟ بگم چی-

؟ میکنید م مسخره دارید یعنی زدن حرف لحن این-

؟ عصبی انقدر چرا حالا-

. میشید عصبی همه از زودتر خودتون شما ، عصبی میگه کی به کی-

حساس جمله این روی شک بی ، دادم قورت رو دهانم اب ، کرد نگاهم برزخی چشمانی با

تو ، شدم خیره رو روبه به و زدم سینه به دست ترس از ، میشد بد حالش شنیدنش با که بود

هب که چیزی از ترسیده ، زمین روی انسان یک تن شبیه جسم به افتاد چشمم هوا روشن و تاریک

؟ چیه اوووون: الوند سمت کردم رو میزد تلنگر ذهنم

!؟ جسده: دوخت چشم جاده به متعجب و گرفت دستام اشاره از نگاه الوند

Page 420: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 420

الوند وحشتناک ترمز با و ، بود کافی بدنم تمام دراوردن رعشه به برای حرف همین

، شد اضافه هام حس به هم تهوع حالت جسد نزدیک

هنوز شاید ببینم برم نترس ؟ تو خوبی: انداختم م پریده رنگ ی چهره به نگاهی الوند

. نشو پیاده ماشین از تو کرد کاری براش بشه باشه زنده

چشمام ایستاد مرد سر روی ، داشت نظر زیر رو حرکاتش تمام من نگران نگاه و رفت الوند

تا کردم باز دهان ، شدم الوند سمت به مردی شدن نزدیک متوجه که بود الوند حرکات میخ هوز

هم روی چشمام پلک و گرفت قرار دهانم روی دستی اما ، کنم مرد اون وجود ی متوجه رو الوند

. افتاد

هوا تاریکی تو ، گرفتم بالا رو سرم و کردم باز چشم داشتم که شدیدی سردرد حس با

محکم ی سرفه چند گلوم گرفتگی خاطر به و شدم جا جابه جام تو کمی نمیدید و چشم چشم

. زدم

؟ اومدی هوش به-

؟ میکنید چیکار اینجا شما: گذاشتم قلبم روی رو دستم ، ترسیده الوند صدای با

Page 421: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 421

. شدم پیاده من ادم یه جسد دیدن با که بودیم ماشین تو باهم ما ؟ خوبه حالت-

دجس اون: کشیدم بلندی هیع بود افتاده اتفاق که اونچه یاداوری با و اوردم فشار مغزم به

!؟ کردن بیهوش منو...

کم هی شد بلند یکدفعه ، جنازه سر رو رفتم وقتی: کردم بیان تعجب با رو سوالی ی جمله

. کرد بیهوشم و گرفت دستامو پشت از یکی کنم کاری خواستم تا ترسیدم

؟ نبود جسد یعنی-

؟ چرا نمیفهمم اما ، بود تله یه انگار نه-

هشد خراب کدوم بند بفهمم تا نبود دیدن قابل چیز هیچ ، انداختم دورم تا دور به نگاهی

؟ اورد اینجا مارو کی: کردم سربلند ترسیده و زار حالی با ، ایم

. بودیم اینجا کردم باز چشم نمیدونم-

؟ چنده ساعت-

Page 422: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 422

ون ذره یه همین ، انداخت بود روشن شب تاریکی تو که ساعتش ی صفحه به نگاهی الوند

. شبه نیمه از بعد دو: بود بخش امید هم

. میشن نگران یاسی و بابا ، اینجاییم ساعته چند ما: کشیدم بلندی فرباد

. نگرانه کلی حالا من مامان ، میدونم-

دستپاچه داره نیاز قرصها به و نبرده قرص مادرش بود گفته الوند ، افتادم ها قرص یاد

: پرسیدم

؟ میکنه چیکار قرص بدون-

، هباش اومده پیش مشکلی اونا واسه نکنم فکر بود نقشه یه ش همه اینا ؟ نشدی متوجه-

. باشه نیومده پیش که امیدوارم یعنی

؟ سراغمون نمیاد کسی: شدم جا جابه جام تو هوا سرمای شدت از-

. نیست هیچکی انگار اما میکنم تلاش دارم اومدم هوش به که ای لحظه از-

Page 423: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 423

: میلرزید شدت به هم صدام حتی ، لرزیدم خودم به دوباره

؟ کنیم چیکار باید-

. کنید صبر صبح تا بهتره شاید -

. میمیرم سرما شدت از من صبح تا: گفتم اروم صدای با

. میدیدم رو ش چهره از هاله ، انداخت صورتم توی رو ساعتش نور الوند

. میکنم پیدا چیزی ببینم کنم نگاه یه بذار ، سرده اره-

: انداخت اطراف به نگاهی ساعتش ی صفحه ضعیف نور از استفاده با و شد بلند جا از

. نیست هیچی

زا نرم ای شی و میشد نزدیک سمتم به داشت که شنیدم روو ها کشیدن نفس تند صدای

دیده چیزی تنش از محو ای هاله جز اما کردم سربلند گرفت قرار م شونه روی پارچه جنس

نمیشد

Page 424: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 424

؟ چیه این-

میکنه گرمت ، کته-

گرم رو و صورتم هاش نفس هرم برخورد ، کرد نزدیکم رو کت طرف دو و نشست روم روبه

حالت دیدن برای شد تر دقیق همیشه از چشمام و گرفت شدت قلبم های تپش صدای و کرد

.شد نصیبم مطلق سیاهی تنهت اما ش چهره

. ممنون-

نمت ناچار به ، نبود کافی سرما کردن کم واسه کوتاه کت اون ، نشست کنارم و نزد حرفی

اما شم اروم ، سرما از غیر چیزی هر به خیال و فکر با کردم سعی ، بود سردم هم هنوز اما کردم

. رفتم خواب به و افتاد هم روی چشمام پلک که نگذشت چیزی

ی چهره دیدن با م شده ریز چشمای ، کردم باز پلکهامو چشمام روی شدیدی نور تابش با

عقب تند و شدم معذب بودم داده قرار الوند ی شانه روی که سری دیدن با بازشد کامل الوند

دیدنم با الوند ، کنم گرد عقب نتونم خیلی شد باعث کمرش دور شده حلقه دست اما کشیدم

. شد حالم ی متوجه

کرد باز رو دستش اروم

Page 425: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 425

... شدم مجبور میخوردی تکون خیلی-

میخوام معذرت: زدم لب میشد شنیده چاه قعر از انگار که صدایی با و پریدم حرفش وسط

. میخوابیدم نباید

رو همتوج تنش کوتاه استین پیراهن ، شد بلند جا از الوند و کردم بیشتر رو م فاصله کمی

نگر مشکی کتان کت ، چرخاندم داشتم تن به که کتی سمت به رو نگاهم بلافاصله و کرد جلب

. رفتم سمتش به و کشیدم بیرون رو کت معذب ، میزد زار تنم تو الوند

. شده سردتون میدونم ، ممنون: دادم قرار مقابلش رو کت

ور فعلا بذار: نبود موفق اما خندیدن به کنه تظاهر میخواست شاید ، شد باز کمی لبهاش

نیست سردم اصلا که من ، باشه ت شونه

می رو ش چهره حالا ، گذاشت م شونه روی و گرفت رو کت من طرف از حرفی از وقبل

، گرفت نبض دوباره و ایستاد قلبم نزدیکی این هیجان شدت از ای لحظه کردم احساس ، دیدم

... وار دیوانه و تند هم اون

... صورتش روی من نگاهم بود صورتم روی الوند نگاه

Page 426: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 426

ناباورانه و چرخید در سمت به نگاهمون شده دستپاچه ، در شدت پر و ناگهانی شدن باز با

... ماند ثابت بود ایستاده در ی استانه در که زنی ی چهره روی

چاقوی خط رد از نگاهم ، بودند ایستاده کنارش درشت های هیکل با شونه چهار مرد دو

بند زبونم دیدنش شوک تو ، چرخید بهاره جدی ی چهره به دوباره مردها از یکی صورت روی

ور حالش چشماش بهت ، الوند سمت چرخاندم سر سختی به ، بزنم حرف ای کلمه نتونستم اومده

؟ چیه جریان! ؟... اینجا... تو: اومد خودش به من از قبل اون اما ، میداد نشون

رو نگاهم ، رسید نزدیکمون به و پیچید اتاق کف پارکتهای رو بهار دار پاشنه کفش صدای

. داشت ارایش همیشه از کمتر که صورتی ، چرخید صورتش اجزای تم تک

. سلام-

. موند جواب بی الوند و من طرف از و پیچید گوشم تو گفتنتش سلام صدای

دارم و گرفتم پول فقط کارم هیچ منم کنید باور اما دارید من به حسی چه الان میدونم-

. کنید درک امیدوارم ، میکنم کار پول اون قبال در

Page 427: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 427

و کردی گند اختلاس یه ظاهرا ؟ میگی چی میفهمی ؟ کنیم درکت: غرید عصبی الوند

. کاره هیچ میگی خودت به اونوقت اینجا اوردی رو ما دلیل چه به نیست معلوم حالام

مرد دو کنار و رفت عقب به قدمی چند ناچار که بود ترسانده هم رو بهاره الوند خشم

. ایستاد همراهش

. میکنم اجرا دستوراتو فقط من مهر یزدان اقای-

اریدستک رو حسابا بود گفته بهت کی ، بودید کرده فرض منو چی بدونم نمیاد بدم پس-

؟ چرا ؟ بود من کردن گرم سر قصدتون ؟ کنه

اون ، من مورد در کردید فکر چی بودم معمولی ادم یه من اید تجربه بی خیلی هنوز-

خودشون ، بگم نباید من چراشو اما ، درست بود بازی یه ش همه سازیا پرونده اون و اختلاسا

. میگن بهتون زود خیلی

؟ چی یعنی-

اومدن در لرزه به اتاق دیوارهای کردم حس ای لحظه

Page 428: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 428

خودتو اونجا مدیریت و خونه کار تو اومدنت با بدون اینو فقط ، مهر یزدان اقای نزن دادن-

. میبرن سر راحت که کردی ادمایی درگیر خودتو ، باتلاق تو انداختی

. نزن الکی حرف-

نبودی یکیشون شاهد خودت مگه ؟ الکی حرف: زد پوزخندی بهاره

میاد یادت: داد تغییر من سمت به رو نگاهش و گرفت فاصله ادمهاش از قدم چند بهاره

کنه زیرت ماشین یه بود نزدیک کارخونه اومدی که اولی روز

زیر و شرکت جدید حسابدار یکی بود قرار اونجا: کشیدم هم تو اخمهامو روز اون یاد با

؟ چرا میپرسید خودتون از حتما ، اون بگیره

از سفارسی ی غریبه اون میدونست کی ، شه کارخونه محیط وارد غریبه یک بود قرار

ودب ممکن چون بکشن و وارد تازه این گرفتن تصمیم اونا ، بکنه کارهایی چه قراره الوند خود طرف

رامش داد خبر یکی اتفاق این از قبل دقیقه چند اما بود اماده چیز همه ، بیاره دذر کاراشون از سر

نیاره پیش براشون مشکلی هیچ که هست پرت حواس اونقدر

؟ چیه منظورت: کردم مشت دستهامو بهار حرف این با

Page 429: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 429

خیلی تو ، اونا واسه بهتر این از چی نداری خبر خودتم و ای دیوونه تو گفتن اونا خب-

کردی کمک بهشون

علاف: کنم حمایت خودم از و بزنم حرف نذاشت که اونقدر نشست گلوم به سنگینی بغض

. بودی مفید واسشون چقدر تو که میدم توضیح و میگردم بر ، بخورید صبحونتونو

؟ اینجاییم کی تا ما کن صبر: زد فرباد الوند و کرد حرکت در سمت به بهار

ایدش اینجایید شما بدن دستور بهم که هروقت تا: گفت برگرده عقب به اینکه بدون بهار

. دارن دوتا شما واسه تصمیماتی چه بالاییا میدونه کی ، دیگه سال شاید فردا

مات زده بهت من و رفت بیرون اونجا از همراهش مرد دو همراه به مکث بی و گفت رو این

. ایستادم همونجا بسته در

کجایی؟ توام با ؟ دیگه رفت میکنی نگاه چی به-

؟ تو شده چت: شد نزدیکم نگران الوند ، برنداشتم قدم از قدم و نکردم باز لب از لب

ونهدیو من: گفتم بریده بریده و شد بلند هقم هق صدای و شکوند رو بغضم ش کلافه لحن

...شما علیه اون.. شدم باعث..من.. م

Page 430: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 430

: زد موهاش به چنگی کلافه الوند ، بدم ادامه نذاشت بغض

تو چه نداره حساب و حد که خوردم بازی انقدر کارخونه تو اومدم که روزی از من ببین-

از رس تونستیم راحت انقدر وقتی ، بدن بازیم قشنگ که بودن ای حرفه انقدر اینا نبودی چه بودی

زیچی دادم حسابرس یه نشونه حسابارو رفتم ، دلم به افتاد شک بیاریم در اختلاس و حسابا کار

لقاب سریع که کرده دستکاری عمدا کسی رو حسابا این گفت اون نبود کردنی باور که شنیدم

استهخو فقط کرده اینکارو هرکی گفت کنه کشفشون م معمولی ادم یه حتی طوریکه باشه کشف

تو من نمیخواد که هست یکی فهمیدم که بود موقع اون ، کنه منحرف ای دیگه موضوع از ذهنتو

من از شاید کنن مدیریت خودشون میخوان اینکه واسه شاید ، نمیدونم چراشو بمونم کارخونه این

ذهنمه تو شاید تا هزار نمیدونم... شاید ، میاد بدشون

ایدب که بخور صبحونه بیا حالا: میکردم گوش حرفهاش به دقت با داشتم و بودم شده اروم

از که یمباش فرار راه دنبال باید ، اینجاییم کی تا نیست معلوم گفت که دیدی باشیم داشته انرژی

. بریم اینجا

به ور درست هم الوند ، نشستم استیل بزرگ و گرد سینی کنار و شدم بلند جا از ارومی به

... اب لیوانی و پنیر تکه یک و نان ، انداختم سینی محتویات به نگاهی ، نشست روم

؟ نمیخوری چرا-

Page 431: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 431

، بود محسوس لرزش این و میلرزید دستام دلیل بی ، کردم جدا نان ای تکه و بردم دست

به ، میدادم قورت اب خوردن با رو ها لقمه ، نمیرفت پایین اما گذاشتم دهان داخل رو ای لقمه

و کرد بررسی رو خالی اتاق دور تا ودور شد بلند جا از من از قبل الوند ، خوردم لقمه چند سختی

. ایستاد در کنار

در همین جز ، نیست راهی هیچ-

؟ ای خونه چطور تو کجاییم بدونیم باید اول کنم فکر من: انداختم چوبی درب به نگاهی

؟ چطور ولی اره-

... دارم فکری یه من-

؟ چی-

بهاره از چیزی سعید مورد در نمیخواین شما ؟ خبره چه اینجا از بیرون بفهمیم باید-

. بپرسید

!؟ سعید-

Page 432: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 432

میرم همراهش دستشویی ی بهانه به منم اومد بهار وقتی بگیرید اونو بهونه ، اره خب-

. نمیشه که دستشویی بدون دیگه انسانیم ، بیرون

به واقعا چون میگفتم باید ولی ، بود زدن حرف این وقته چه الان ، کردم ریزی ی خنده

. داشتم نیاز دستشویی

به هن اما میپرسم سعید مورد در بهاره از من میکنی اشتباه ولی ؛ میومد بدت سعید از کلا-

. ماجراهانداره این به ربطی هیچ اون میکنم ثابت بهت میخوام چون دارم شک بهش اینکه خاطر

بهاره از نمیکنم اشتباه سعید مورد در مطمئنم اما کنید ثابت بهم دارم دوست خیلی-

. نبود زنشم اصلا شاید هرچند ، بوده زنش ، بپرسید

دیدم خودم شناسنمشونو-

نیدک استفاده بهاره زدن صدا واسه بلند صدای این از: پیچید گوشم تو الوند فریاد صدای

.

زمخت صدای ، کوبید درب به پی در وی و محکم های ضربه با و من به اهمیت بی الوند

. برداره زدن ضربه از دست شد باعث مردی

Page 433: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 433

... یارو چته-

. دارم کار رو لعنتی این کن باز-

؟ چیه کارت-

؟ کنیم چی باید دستشویی بریم بخوایم ما اگه-

. بزنم صدا و خانم برم بذار-

خورد چرخشی در قفل ، رسید گوش به پایی صدای که بود نگذشته ای لحظه و رفت مرد

. دستشویی برم میخوام: رفتم سمتش به بلافاصله بهاره دیدن با... شد باز درب و

از بشه که کن قفل رو راهرو و بذار باز و در این بعد به این از: مرد سمت کرد رو بهاره

کنن استفاده دستشویی

. خانم چشم-

Page 434: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 434

نشید مزاحمم زیاد دیگه ، هست دستشویی یه راهرو توی: من سمت کرد رو

لحنی با و اروم ، نداشت گفتن خیال ، کردم الوند به نگاهی ، شه خارج اتاق از تا برگشت

. بگو: گفتم ملتمس

. کن صبر-

؟ ماجراس توجریان چقدر سعید: چرخید عقب به بهاره

؟ میکنی فکر چی خودت ؛ نشد ایجاد حالتش تو تغییری هیچ

! بوده سعید زیر چیز همه: انداخت من به نگاهی الوند

!؟ سعید سر زیر: داد سر بلندی ی قهقه بهاره

دیدی: گرفت جبهه بلافاصله الوند ، شد خارج ای دیگه حرف هیچ بی و داد تکان سری

. گفتم بهت

. بوده تقصیر بی سعید نگفت-

Page 435: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 435

. نبوده تقصیرم بی نگفت ولی اره-

. بزنی تهمت بهش میدی اجازه خودت به چطور شناسم می و سعید سالهاست من-

برخ زندگیتون و شما از دقیق انقدر اون از بهتر میتونه کی ، دارید شک اون به خودتونم-

. باشه داشته

. یفرما دستشویی بری خواستی-

فکثی تنم تمام میکردم احساس ، رفتم دستشویی سمت به حرف بی و رفتم ای غره چشم

به ، نکرد هم نگاهم حتی الوند ، برگشتم اتاق به و اومدم بیرون و شستم رو صورتم و دست ، شده

میزد بهم اعصابمو اخمش این و بودم زده تهمت دوستش به ، بود دلخور ازم خودش خیال

. کنید نمی باز واقعیت روی چشماتونو چرا-

؟ نه یا میکنی تموم: زد داد عصبی الوند

... که عوضیه ادم یه سعید میگه حسم چون نه-

Page 436: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 436

خونسرد ی چهره دیدن با ، شد باز شدت به در که بودم نکرده کامل رو م جمله هنوز

. گذاشتم دهانم روی دستم ترسیده ، سعید

... سعید-

اومد سمتم به اروم سعید

دلم به صدات طنین ، میزدی حرف قشنگ بده ادامه زدید می حرف من مورد در داشتید-

. نیست صدا این حیف ، کنی استفاده قشنگتری های جمله از کن سعی ،ولی میشینه

چی همه: برداشت خیز سعید سمت به که کردم نگاه الوند به و دادم قورت رو دهانم اب

؟ بود سرتو زیر

پشت از و محکم دستاشو برسه سعید به الوند دست اینکه از قبل هیکلی مرد دو همون

نزنه حرفی تا گذاشتن دهانش رو دست و... گرفتن

، کرد حرکت بدنم اندام روی ای رفته هرز چشم با ، چرخید من سمت به باز سعید نگاه

میکرد بد رو حالم داشت لب به که نیشخندی

Page 437: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 437

بدم نشونت بودنمو عوضی شد لازم-

... داری ارزششو... خوشگلی... نه: گرفت قرار کنارم نزدیک ای فاصله در

، چسبیدم دیوار به و رفتم عقب عقب ، شد خیره لبهام به و اورد نزدیکتر رو صورتش

کردم بغض عصبی ، شد ؟نزدیکتر کنه چیکار میخواست اون ، شدم خیره چشماش به زده وحشت

. زدم محکی سیلی صورتش روی و اوردم بالا و کردم باز مو شده مشت دستای و

کار از بعد خب اما... وگرنه دارم کار باهاتون هنوز که حیف ، وحشی: کشید عقب سعید

. بگذره خوش توام به میدم قول قیافشو... میارم جا حسابی حالتو

وت ، داشتی اعتماد بهم انقدر که ممنون جان الوند راستی: رفت در سمت به و گفت رو ابن

. هستی خوبی ادم

دست از تا بود تلاش حال در همچنان ، انداختم الوند ی نشسته خون به چشمای به نگاهی

. الوند زور به چربید می مرد دو اون زور شک بدون اما شه خلاص مرد دو

و پیچید می اتاق کل تو الوند فریاد صدای ، کردن رها رو الوند مرد دو و شد خارج سعید

تر ریخته هم به منو فریادهاش با تنها و نداشت توجهی کس هیچ اما گفت می بیراه و بد سعید به

میکرد

Page 438: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 438

از ، نداد اهمیتی اما شه اروم بخوام ازش کردم سعی ، رفتم سمتش به و برداشتم قدم چند

. دیگه بسه: زدم داد بلندی صدای با و کشیدم رو پیراهنش پشت

وضعیتم دیدن با الوند ، شدم زمین نقش و دادم دست از و تعادلم ، چرخید سمتم به تند

تعصبانی همه این جای به: بشینم زمین روی کردم سعی برداشت، بیهوده کشیدن فریاد از دست

. بکنیم غلطی چه باید کنیم فکر درست نمیاین چرا

باعث همین و بودم انداخته سرم روی خودش مثل صدامو منم اما داشتم درد اینکه با

... سعید نمیشه باورم: شد تعجبش

. باشید حل راه دنبال فقط الان دیدید که حقیقتو ، نباشید باور دنبال دیگه-

؟؟؟ چرا ، جریاناتم این چرای دنبال فقط الان من-

دش دراز سمتم به الوند دست م دوباره تلاش از قبل اما شم بلند جام از کردم سعی دوباره

از داشتم شرم ، شم بلند تا کرد کمک و رو م شونه دیگه دست با و گرفت رو دستم دست یک با ،

، اوردم بالا رو سرم سخت ، میشد بودن الوند کنار از که بخشی لذت حس این و نزدیکی همه این

. رفت عقب و زد هوا به مشتی عصبی دید که رو نگاهم ، لبهام رو نگاهش شدم متوجه

Page 439: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 439

تا دو مشت تو و بود نشده معلوم هنوز که دلیلی به و ناشناس جای توی که بود روز سه

پتو دادن و شام ناهارو واسه اتاق این درب تنها بود روز سه ، بودیم شده اسیر اشنا ظاهرا به ادم

بسته دیواری چهار تو اسارت ، کنه چه بود مونده معطل من از تر قرار بی الوند ، بود شده باز

یاسی ؟ بود حالی چه تو پدرم الان ، م خونواده دلتنگیه ، دلتنگی و مردگی دل و داشت خفگی

. بودند من دلمشغولیهای از بخشی هم بقیه و خاله ، بود نگران چقدر

. نمیشه اینجوری بکنیم کاری یه باید-

جوری یه اینکه یا بشکنیم و در اینکه ، اره: زدم لب جون وبی اوردم بالا رو سرم رمق بی

. کنیم باز و در او

: انداخت در به موشکافانه نگاهی الوند

و سعید و غول دوتا اون جز میدونه خدا ، میکنه صدا و سر بشکنیمش اگه ، پیچیه قفلش-

یخور میوه چاقوی مثل تیز نوک چیز یه اگه ولی ، باشن ساختمون این تو م نفردیگه چند بهاره

... کنیم باز رو پیچا بتونیم و بیاربم گیر

. بیاریم کجا از چاقو-

نمیدونم: کشید ش چانه زیر دستی الوند

Page 440: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 440

واسه رو شما اخه ؟ چیه کارا این از منظورش بگه شاید بزنید حرف سعید با دیگه بار یه-

؟ چی من اوردن تون کارخونه

بیارم گیر چاقو یه غیرمستقیم بشه شاید و میزنم حرف باهاش الان-

لبخندی با که سعید ی چهره و دوختیم در به نگاه هردو درب ناگهانیه شدن باز با اما

؟ خوبه حالت: دوخت من به رو نگاهش بلافاصله ، گرفت قرار در چوب چار در موذیانه

. میشی خوشگلتر میکنی اخم: کشیدم هم تو اخمامو

. بفهم دهنتو حرف: غرید عصبی الوند

. نزن حرف پس میبندم دهنتو دستو بازم ببری بالا صداتو-

؟ اینجاییم کی تا ما ؟ چیه جریان بده توضیح فقط-

بری میکنم ازادت اینه منظورم نترس ، نگیر سخت زیاد جان الوند مرخصی فردا و امروز-

... بودنت اینجا دلیل واما تون خونه

Page 441: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 441

زا بعد ، یادته که اینو بودیم هم بچگی دوستای تو منو خب: برداشت جلو به قدمی چند

به تماسات با و بودی خوبی دوست تو میزدی زنگ بهم همیشه ، تهران رفت خونتون پدرت مرگ

یوقت کار دنبال رفتم شدم خیال بی درسو فقر سر از گرفتم که دیپلم ، دادی ادامه دوستی این

شناختم می مرامتو ، کنن استخداتم منو زنی می حرف سهامدارا از یکی با گفتی فهمیدی

، کردی اینکارو و میکنی کارو این میدونستم

یه یدادنم کفافشو که بود سرم رو بدبختی کلی نبود نمیر بخور حد در حتی کارخونه حقوق

تعجب ، پولشویی واسه بیارم گیر رابط کارخونه تو و کنم کمکش گغت و سراغم اومد یکی روز

پیشنهاد ، بفهمم رو ها کارخونه صاحب دهان ی مزه میخوام فقط گفت من سراغ اومده چرا کردم

، گذشت پول اون از نمیشد بود چشام جلوی طمع و حرص داد بالایی رقم

مربوط اصلی سهام میگفتن داشتن سهام خورده اونا ، سهامدارا مخ رو یواش یواش رفتم

به دادن تن پیشنهادی مبلغ از راضی اونام و ندارید برگشت شماها گفتن ، احتشام و مهر یزدان به

پول راحت داشتیم ما میاورد در ناچیزی پول که سرکه تولید کنار بود خوب چیز همه ، اینکار

احتشام ، جیب تو میذاشتیم گنده

گها میگفتن سهامدارا ، شد پیدا تو ی کله سرو یهو اینکه تا... بودن سود این از راضی همه

مقید ارشک تو چقدر اون گفتن ، گفتن باشه رفته بابات به ممکنه که ذاتت از نمیکنی قبول بفهمی

کشف دنبال حرفات تو زدم حرف باهات اومدم بیایم راه باهات جوری یه کردیم فکر ، بوده

بد رو یکی من حال که ای ارمانیکردیم دنیای ، بودی پاکی دنبال زیادی تو اما بودم عقایدت

سری هی ، موندی اما بیاری کم که کارخونه از کردیم دزدی کنیم پات کله گرفتیم تصمیم ، میکرد

ما با که م همه نبودی کنجکاو زیادی داشتی حسنی یه خب ، شه جبران که فروختی املاکتو از

Page 442: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 442

بیچاره ، بگه بهت خواست و شد کارامون ی متوجه چطور نفهمیدم که سرمدی جز بودن هماهنگ

سیستم تو رو حسابا ی همه عوضی اما مرد و گرفت زیرش ماشین یه نداد کفاف خیلی عمرش

کامپیوتر تو اطلاعاتی هیچ تا کردیم عوض و ویندوز و کردیم پاک رو حسابا تمام ، بود نوشته

اون کنی فکر تو تا رامش گردن انداختیم و چیز همه شده حساب ی نقشه اون با بعدشم ، نباشه

ترس داده پیشنهاد سرمدی جای رو یکی مامانت گفتی وقتی ، شن پاک اطلاعات شده باعث

فهمیدم وقتی اما ، باشه ما طرف از ام بعدی حسابدار که بیاریم اونم دخل خواستیم داشت ورمون

نمیداشت بر رو گوشی لعنتی ی راننده اما بذارم جریان در رو راننده کردم سعی خطره بی رامش

هک بده نجات دختررو اون گفتم بهت و گذاشتم جریان در رو تو راننده استارت محض به که اینه

که بود شده چت نمیدونم اروم توی ، کردی اینکارو تو و سمتش میره سرعت با داره ماشین

اما کردیم رامش سیستم وارد و خواستیم که اطلاعاتی ، میکشیدی سرک حسابا تو داشتی

میز زیر و کنه کپی اطلاعات تمام از دی سی یه بود تونسته چطوری سرمدی اون نفهمیدم

قاطی دی سی و شد باز ام دی سی چسب انداخت و میز و شد هول رامش وقتی ، بچسبونه

فهمید بهار که اوردیم شانس ، شد وسایلش

توش اسمامونو و بودم ساخته جعلی ی شناسنامه یه ، بود زنم مثلا شناسی می که بهارو

خب... بودیم نوشته

بامزه اخلاقه یه چون کنه کمکمون میتونست رامشم ، بود الوند کردن سرگرم وقت حالا

یه چیز همه که کردیم تنظیم جوری رو دی سی ، بود دیگران کار تو کردن دخالت اونم داشت

ماام که کنیم سرگرم روز چند رو تو و فهمیدش بشه راحت که جوری یه برسه نظر به اختلاس

. بدیم انجام و مون پولشویی اخرین بتونیم

. عوضی: کشید فریاد سرش الوند و داد سر بلندی ی قهقهه

Page 443: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 443

. میشی ام عوضی خاطرش به بدونی که جان الوند نکشیدی فقر-

بودم دوستت من تونستی چطور تو-

روز چند این تو رو سهامدارا باقیه نه میبینی منو نه دیگه میشی ازاد زودی به نزن داد -

. بفروشن سهامشونو اونام تا داریم نگه تورو بود قرار

پستی خیلی-

این من اونوقت: زدم لب اراده بی ، میکردم مرور خودم با رو سعید حرفهای تمام داشتم

؟ میکنم چیکار اینجا وسط

دارم برنامه تو واسه البته ، میفهمین خونتون رفتید وقتی-

شیطان کردم احساس ای لحظه ، داد سر ای کننده مشمئز و بلند ی خنده و گفت رو این

. شده عجین مرد این وجود با

Page 444: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 444

باید: زمین روی خوردم سر زده وحشت و کردم ازاد رو م شده حبس نفس سعید خروج با

. بربم اینجا از حتما

. نمیشه: دادم تکون رو سرم گیجی با

یدیفهم منظورشو... که بمونی اینجا میخوای ، گفت چی نشنیدی مگه میفهمی بربم باید-

؟

. برم میخوام منم: میلرزید تنم تمام که بودم فهمیده

. میکشم و خودم بزنه دست بهم اون اگه: رعشه و داشت بغض صدام

به و بودم دلخور ، زمین به دوختم چشم و گرفتم ازش نگاه من و کرد نگام ناباور الوند

این تمام مانع منطق کمی شاید ، میکرد حمایت دوستش از انقدر نباید اون میدادم حق خودم

... میشد ها سواستفاده و مشکلات

. باشم بدبین دوستم ترین صمیمی به نسبت نمیخواستم که بود این فقط من گناه-

. مهر یزدان اقای داره فرق منطق با بدبینی-

Page 445: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 445

میشه حایی یه ، بزنه دستم بهت سعید نذارم میدم قول من اما ، داره فرق ام خیلی اره-

. بزنی حرف خودکشی از نشنوم دیگه توام کرد جبران اشتباهاتو

. میترسم-

. بالا بیار سرتو-

الوند ، بود زمین میخ هنوز نگاهم ، بدم موقعیتم تو تغییری نمیذاشت استرس و ترس

نمیکنن کاری هیچ اونا نترس: نشست کنارم

. زدم هق ای خفه صدای با و شدم سرازیر م گونه روی اشک دونه دونه و شکست بغضم

؟ میکنی گریه داری-

از ما ، کن اعتماد بهم: داد تکان سری و اورد بالا رو م چونه دست با ، ندادم رو جوابش

. بیفته بدی اتفاق اینکه بی میریم اینجا

میلرزید م چونه

Page 446: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 446

. بیار بالا سرتو داری اعتماد بهم اگه-

از بیشتر ، بود چشماش تو چی نمیدونم ، کردم نگاه چشماش به و اوردم بالا و نگاهم

. داشت خاص نگاه یه اعتماد

. میریم اینجا از و میشکنم درو شده امشب من-

. میشه صدا سرو-

؟ داری اعتماد دیگه که اون به میکنه کمک بهمون خدا ، میکنیم فرار-

. خوبه: دادم تکون سر

به توکل با خدا به ایمانم و اعتماد ی همه خاطر به اما ایه ممکنه غیر فرار میدونستم

. بذاره پامون جلو راهی تا کردم زمزمه لب زیر رو اسمش خودش

فاصله در از کمی ، بشکنه رو در شده هرطور داشت تصمیم الوند گذشته نیمه از شب

بازشد در بزنه لگد در به بخواد اینکه از قبل اما بست چشماشو و گرفت

Page 447: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 447

ونا اینکه بدون بود اومده تنها بهاره ، کرد نشینی عقب شده دستپاچه الوند بهار دبدن با

روی دست سکوت ی نشانه به و گذاشت هم روسجی رو در اروم و باشن همراهش اینبار مرد دو

:بود مشخص وضوح به ش ترسیده ی چهره اتاق مهتابی نور زیر ، گذاشت دهان

من واسه داره خیالاتی رامش واسه انگار دیوونه سعید ولی کنیم ازادتون فرداشب قراره -

مچش که نشدم نامرد اونقدر هنوز اما نبینم و سعید دیگه قراره اینکار بعد چون نیست مهم اصلا

، خوابن خواب تشنم غول تا دو اون ، میذارم باز واستون و در و میرم ،من ببندم یکی ابروی رو

که هست هال توی پنجره یه اما میکنه شک فرداش سعید چون بذارم باز رو ورودی در نمیتونم

راه ، ادنمی پیش مشکلی کنید دقت ، نیست زیاد ارتفاع ، حیاط توی بربد و بپرید ازش میتونید

. برین و دارین برش حیاطه داخله ماشینتونم برید مستقیم رو پنجره

دلسوزیش بهت تو رو ما و شد خارج اتاق از تند بده ما به صحبت مجال اینکه بدون بهاره

؟ میگه راست نظرت به: الوند سمت برگشتم اروم ، گذاشت جا

. نمیدونم-

. میگه راست کنم فکر دارم دوست من ولی-

. باشیم امیدوار باید-

Page 448: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 448

. اره-

. دیگه بربم هستی چی معطل پس-

عمیقی خواب به درب کنار مرد دو هر ، کردیم عبور اتاق بلاز درب از و شدم پا جا از تند

خودمون پاورچین چین پاور ، شکست می رو شب سیکوت پفشون خرو صدای و بودند فرورفته

. رساندیم پنجره به رو

. نداشت زیادی ارتفاع ، انداختم پایین به نگاهی پنجره از

؟ بپری میتونی-

. برم من اول بذار ، نیست مشکلی اره: انداختم الوند به کوتاهی نگاه

زمین روی و خورد پیچ پام اخر ی لحظه تو ، پریدم خدا از کمک با و ایستادم پنجره ی لبه

، گرفتم فاصله پنجره از کمی و شدم بلند جا از سخت نم تو پیچیده درد همه با اما ، افتادم

نرفت راه وقت میشد باعث پام توی پیچیده درد ، کردم حرکت جلو سمت به الوند پرش با همزمان

. بزنم لنگ سختی به

؟ میلنگی چرا ، شده چیزی-

Page 449: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 449

. بریم زودتر نه: فرار واسه گرفتم جون ، افتادم سعید نگاه باد ای لحظه

دیدن ، نکردم باز لب از لب وجود این با و درد از شدم زنده و مردم ماشین به رسیدن تا

ماشین هب رسیدن با ، کنم حرکت تندتر و هیجان با تا بود امیدی نور شب تاریکیه تو سفید ماشین

. بره بین از زود خوشم حال شد باعث فریادی صدای اما کشیدم راحتی نفس

... اونجان دیدمشون -

تسلیم رفته تحلیل ای اراده با و برنداشتم قدم از قدم بودم ایستاده که جایی میخ

گرفتم رو دختره: شدم کشیدم عقب به خشن دستی با و شدم سرم پشت قدمهای

تا کردم تلاش ، رسید اوج به م زده وحشت قلب های تپش صدای و کشیدم خفیفی جیغ

چشمام جلوی دارش ضامن چاقوی دیدن با نبود، ممکن اما شم خلاص مرد پرقدرت دستای از

دایص ؟ نبود الوند از خبری چرا انداختم سرم پشت به نگاهی ، برداشتم نتیجه بی تلاش از دست

کشیدم جیغی دوباره تنهایی به الوند فرار ترس از و شنیدم رو ماشین شدن روشن

؟ موندین کجا پس: زد فریاد دوباره مرد

Page 450: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 450

غافلگیری تویه و کنه نگاهی عقب به شد مجبور مرد و نشد شنیده کسی از صدایی اما

ندبل بلافاصله مرد رفتم عقب به قدم چند وحشت با ، شد زمین نقش و خورد ش چونه زیر مشتی

زد مرد دست به به محکمی لگد ترس بی الوند ، داد قرار الوند مقابل رو دارش ضامن چاقوی و شد

با و زد مرد سر به محکمی ی ضربه اورده کجا از نفهمیدم که چوبی با و افتاد زمین روی چاقو و

شو سوار زود: زد داد زمین روی مرد افتادن

احساس بیشتری درد شد باعث همین و کشید رو دستم تند دید که رو نکردنم حرکت

، کنم

. شدیم دور محل اون از سرعت با و شدیم ماشین سوار

چشم اروم الوند کردن صحبت صدای با که بود برده خوابم کی نفهمیدم زیاد خستگی از

بود صحبت مشغول و زده تکیه ماشین درب به ، کردم باز

نیست مشکلی بگو ، خوابه نه-

امدایی رد قبل سال کتابای حساب گفتی توام اینکه به توجه با ، میکردن پولشویی گفت-

وانعن به رو ای دیگه شرکت پولای اونا اینکه ، میشد منطقی داشته کارخونه محصولات فروش جز

نشدم قانع من بازم خب اما میکردن قلمداد کارخونه درامد

... میشدم مجبور گرنه و گرفت درد وجدان دختره این اوردیم شانس-

Page 451: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 451

زنممی زنگ بعدا گفتن با بلافاصله بازم چشمای دیدن با و چرخید عقب به سرش ای لحظه

. کرد قطع رو تماس

؟ تو خوبی-

نشست فرمان پشت و کرد باز رو در ، دادم تکان سر

دادم خبر خونواده به زدم زنگ ، شهریم نزدیک-

؟ کردین رانندگی و شب تموم: دادم تکانی رو م شده خشک گردن

! برد خوابت زود-

. اره-

. زد لب سمتم به بدن کامل چرخش با

Page 452: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 452

... اخر ی قضیه این جز بگو هاتو شنیده همه خونه رفتیم ببین-

انداخت چشمام تو رو نگاهش و گرفت ارومی نفس

خونه بریم وقتی گفت که اخرش حرف اون دارم خاطر به و سعید حرفهای موی به مو من -

تو نگفت اما گفتن رو دزیدنم روز چند این از قصدشون ، شدی همراه من با چرا تو فهمیم می

رسممیت ، باشه نداشته قشنگی تعبیر میترسم دیدن که خوابی از میترسم... ای قصه این کجای

.. تلخ ی قصه یه رسوایی و ابرویی بی یه ننگ ی لکه یه بشه تعبیرش

؟ بگم چطور خدایا: شنیدم لبیشو زیر اروم زمزمه ، کشید نفسی

یه تو منو اینکه ، دارن کردن قضاوت بد احتمال باشن کساتم نزدیکترین اگه حتی ادما-

. کنه ایجاد شبهه ممکنه بودیم خانواده از دور مدت

رد بهاره بگو خونه رسیدیم بگم بهت میخوام: کشیدم هم در ابرو میزد که حرفهایی گیج

. زدی اونو تو که رسید سر یکیشون اخر ی لحظه تو کردیم فرار مام و کرده باز و

؟ دارن بهم ربطی چه اینا اخه ؟ من ؟ چی-

Page 453: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 453

ادبی پیش اینده در ممکنه که حدیثایی و حرف از دارم الان من ، کنی اعتماد بهم بود قرار-

میکنم جلوگیری

و... زندگی هوای سرمای تو نیزد موج تردید و سرد هوا ، پیچید ماشین داخل سردی باد

کنم توجیه و بدم ربط بهم رو اتفاقات نمیتونستم من

. میشیم ابرو بی ما زدین و مرد اون شما بفهمن اونا اگه یعنی-

بیشتر و بودم زده که حرفی خاطر به گزیدم لب ، شدم چشمش گوشه شدن جمع متوجه

هیچوقت که من میکنن فکر خودشون با الان ممکنه مون خونواده ببین: بود طنز شبیه

و برسم اونو حساب خونسردی حفظ با تونستم چطور حالا کنم حفظ نمیتونم خونسردیمو

. نکنن باورمون شاید که اینه... کنیم فرار خودمونم

. اورد در حرکت به رو ماشین استارتی با اون و کردم تایید حرفهاشو اما بودم نشده قانع

، بزنم حرف من بیشتر بده اجازه: کرد نگاه چشمام به و داشت نگه خونه جلوی رو ماشین

. کنه قضاوت رو ما خودش ی دریچه با هرکسی ممکنه میگم خودت واسه

؟ پلیس پیش نمیریم چرا-

Page 454: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 454

. خونه بریم بهتره-

نشستن خاطر به و داشتم مشکل رفتن راه تو هم باز ، شدم پیاده حرف بی و نزدم حرفی

امج از نمیتونستم طوریکه به بود شده خشک کاملا پاهام حرکت نداشتن و ماشین توی طولانی

. بخورم تکون

؟ نمیشی پیاده چرا-

. بدم تکونش نمیتونم الان خورد پیچ حیاط تو پام نمیتونم-

. رفتی راه رو اونجا چطوری-

. میمیرم دارم میکردم فکر یعنی ، سختی به: گفتم صادقانه

.، میکردم کمکت میگفتی بهم همونجا: اومد کنارم به الوند

، داد تکیه ش سینه به رو م شونه ، شم پیاده ماشین از تا کرد کمک الوند و نزدم حرفی

داشتم خوبی حس نزدیکی همه این از ، میشنیدم رو هردمون قلب ی گرفته اوج های تپش صدای

دوید پوستم زیر بخش لذت گرمای یه ،

Page 455: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 455

اب و کشیدن می رو اومدنمون انتظار حیاط توی بقیه و یاسی پدرم ، شدیم خونه حیاط وارد

هاجاز و میکردن نگرانی ابراز شون وقفه بی سوالهای با ، اومدن سمتمون به بلافاصله دیدنمون

: شد ساکت جمع پدرم خواهش با بلاخره ، نمیدادند ما به کردن صحبت

. میکنن تعریف و چیز همه فرصت سر تو بربم بهتره

الوند و رفتم بقیه سمت به ، گرفتم یاسی همراهی و کمک با که گرم اب دوش یه از بعد

: داشت ماجرا اصل تو کوچولو تغییر یه که اخر قسمت جز ، کرد تعریف کاست و کم بی رو ماجراها

اپید یکیشون ی کله و سر که کردیم باز و در مام و بود روش ماشین سویبچ خداروشکر-

یه با رامش که کنم چه بودم مونده ، بود افتاده کار از مغزم بودم شده عصبی بس از که من ، شد

. سرش تو زد چوب

لوندا خیالیه داستان این از متعجب و معذب من و چرخید سمتم به بقیه امیز تحسین نگاه

. انداختم زیر به سر واقعیت از فرار برای و

بعدشم و کنیم تنظیم نامه شکایت یه کلانتری بریم بهتره: گرفت من از نگاه حبیب دایی

باشه رفته در ممکنه ببینن و رامش پای که دکتر بریم

Page 456: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 456

. نکنم فکر هیچی به که م کارخونه انقدرنگران الان من بیمارستان برید شما-

ازت کاری و س جمعه امروز داره اصولی یه چیزی هر ولی جان دایی میکنم درکت-

لانا میگه منطق کن عمل منطقی ، میکنی رسیدگی کارخونه اوضاع به میری فردا نیست ساخته

. شه ماجرا وارد پلیس باید

. نذاشتن جا خودشون از ردی هبچ دیگه اونا مطمئنا بکنه میتونه چیکار پلیس-

جلوی میتونن حداقل تره باز تو منو دست از دستشون اونا باز ولی جان دایی درسته-

. بگیرن رو اینده بد اتفاقات

تردک ، انداختم بود شده بسته پام به که ای طبی بند مچ به نگاهی و نشستم تخت روی

نشده وارد بهش خاصی اسیب و شده ساده دیدگیه ضرب یه دچار فقط پام مچ بود داده تشخیص

. کنم استفاده بند مچ همین از رو روزی چند کافیه و

است شده منتشر و ساخته( wWw.98iA.Com) نودهشتیا مجازی ی کتابخانه توسط کتاب این

Page 457: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 457

؟ شدی بیدار ، بخیر صبح-

جمله این و زد صورتم به محکم ای بوسه و انداخت گردنم دو رو دستش حالیکه در یاسی

. گفت رو

. خوابم هنوز نه-

... مزه بی-

رو امروز داشتم دوست عجیب و گذشته روزهای دلتنگیه یاسی و بودم من باز ، خندیدم

که یاسی گذاشتن سر سربه کمی زندگی ی دغدغه بی ، ام گذشته جلد تو برم و کنم شادی

میداد مزه میذاشت دیگران سر به سر همیشه

؟ ای خوشمزه بگی خودت-

Page 458: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 458

بعدنم حالا کن ول اینارو ، میزنم حرف خوشگل و جذاب ام یاسی من اخه دارم فرق من -

. بگو مدت این از ، بزنیم حرف خوشگلیم مورد در میتونیم

پسر و دختر یه: داد ادامه هیجان با و زده ذوق ، انداختم نگاهی ش بالارفته دستهای به

؟ میکردین چیکارا... شب تاریکی و بسته در اتاق یه تو ، جوون

چی یعنی حرفا این یاسی: زدم تشر تند اینحال با و ننشست بار به کردن اخم برای تلاشم

؟

. رفتین پیش کجا تا بگو من جون ؟ کرد بغلتم دید ضرب پات مچ میگم دروغ مگه-

که کشید محکم و دستم بس از اقا اون و گرفت درد پام مچ و زمین خوردم اونجاییکه تا-

. شدن اذیت بیشتر پاهام

غلب تو شما دیدیم ، دیدیم ای دیگه چیزی ما والا: گرفت خود به متفکری ی قیافه یاسی

رو رو یکی بتونی که بشی شجاع انقدر تو نمیکنم باور اصلا من ؟ بگم چیزی یه ، بودین اقاهه اون

؟ بود چی جریان بگو یاسی مرگ ، چوب با اونم بزنی

جون از دور-

Page 459: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 459

. دیگه بگو-

ازب دهانی با یاسی ، کردم تعریف رو افتاده اتفاق واقعیت و شدم تسلیم اصرارش برابر در

؟ چرا اونوقت زدیش تو گفت اون یعنی حال با چه وای: کرد نگاهم

هثانی چند هر و شد بلند جا از فکر در غرق یاسی و انداختم بالا شونه ندانستن معنی به

: مینداخت من به نگاهی یکبار

، کنه حمایت ش خونواده جلو تو از میخواد اینکه ، داره خاصی منظور اون نکنه میگم-

شده مند علاقه بهت ممکنه اینکه

چی؟-

. شده تو عاشق الوند میکنم فکر من-

نگو چرت-

. علاقه جز ؟ باشه میتونه چی کار این معنی اخه-

Page 460: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 460

رایب شد تلنگری ، م هایی دخترانگی انگیختن بر برای بود کافی حرف و جمله چند همین

، نمیخوای دلیل احساست برای گاهی ، قشنگه که ،خیالی م دخترانه های خیال و هام پردازی رویا

هک قلبته... قلبته مهمه که چیزی ، بگه داشتنش دوست از یا کنه محبت بهت یکی نیست لازم

. یکنهم درک رو واقعی محبت قلب... بتپه زیباتر کی برای ، بزنه تر تند کی واسه میکنه تعیین

.هیچی دیگه نشناسم رو تو من یعنی میکنی فکر الوند به داری ؟ تو کجایی-

. نیست خوب حالت اصلا بگم میتونم فقط-

کن فرار باشه اره: شدم بلند جا از تند

ازش کارخونه امروز مورد در برو برگشت که الوند ، نیار در بازی احمق فقط: ندادم جواب

. میکنن برخورد مدله چه میشن عاشق وقتی مردا بدونم دارم دوست انقدر بپرس

. رفتم بیرون اتاق از و زدم لبخندش به نیشخندی

روزه چند این اتفاقات حوش و حول یاسی و خانم مینا و خاله روز اون حرفهای تمام

وتاهک میتونستم تا الوند به اعتمادم و قول خاطر به من که میپرسیدند سوالاتی مدام و میگذشت

. میدادم جواب

Page 461: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 461

میک فقط و بودند رفته رامبد باغ به خاله پیشنهاد به و روز اون فهمیدم حرفهاشون بین از

قول پلیس که بود دسیسه یه فقط تماس اون تمام... بودن اومده دیر و کشیده طول کارشون

می اومده پیش ماجرای دلیل دنبال اونها اصلی هدف به مشکوک الوند و داد پیگیری و رسیدگی

... ..گشت

و امروز چرا میخوردم حسرت مدام و نبود دلم تو دل کارخونه امروز اتفاقات فهمیدن برای

... باشم اومده پیش اتفاقات جریان در نزدیک از تا برم کارخونه به نتونستم

و گفت کارخونه عادی شرایط از خونسرد خیلی اون و رفتم هال به بقیه مثل الوند اومدن با

. کنن شرکت ای جلسه توی فروردین پانزدهم شده قرار و زده حرف سهامدارا بقیه با اینکه

زبان به و حرف این کردم باز لب تا و داشتم شک ارومی همه این به من چرا نمیدونم اما

صدای با و جا همون از و شد خونه وارد رامبد بعد ثانیه چند و اومد در صدا به در زنگ ، بیارم

. خانه اهل بر سلام: زد داد بلندی

دزدیدن رو دوتا شما شنیدم که بزنم زنگ تونستم بدبختی با امروز: ما سمت کرد رو و

ولی داشتم ارزش چیزی یه دزدیدن می منو حالا خدایی: خندید بلند بلند حرف این با و

؟ میومد کار چه به الوند اخه

؟ دزدیدن می چی واسه باید رو جنابعالی اونوقت: زد کمر به دست و شد بلند جا از یاسی

Page 462: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 462

. حد از بیش خوشتیپی-

. بگیر تحویل خودتو بیشتر کم یه ، کشته منو نفست به اعتماد-

کنم چه ولی نمیگیرم تحویل لایقمه که جور اون و خیلی خودمو میدونم خودمم-

. هوارتا اونم میذاری هندونه خودت تو بغلشون زیر میذارن هندونه بقیه ، ملت-

. میکنم کل کل بچه یه با دارم چرا نمیدونم من بابا ای-

... ای بچه خودت: کشید جیغی عصبی یاسی

ازیاب بچه این جای به الان: کرد توبیخ رو رامبد یاسی از حمایت به بلافاصله حبیب دایی و

، شیمبک نفس کمم یه ، کنیم زندگی یکم تلخ ی حادثه همه این از بعد کنیم فکر این به بهتره

باشیم داشته هم کنار خوب روز یه کنیم سعی بهتره ک سیزدهمه فردا پس مثلا ؟ چیه نظرتون

مقبلن ، باشیم اونجا و بدر سیزده مزرعه بریم رو فردا بیاین من ،با موافقم بابا حرف با-

. بگذره خوش میدم قول منم دادین قولشو

Page 463: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 463

تاکستانه یه ، کجاست انگار مزرعه میگی همچی: پرید رامبد حرف وسط بلافاصله یاسی

. نداره جذابیتی هیچ که انگوره

؟ بیای تو گفت کی حالا-

؟ بابا نه مگه ،(...) ی روخونه کنار میریم هرسال مثل ما بیایم شما با قراره نگفتم منم-

. اونجا میریم سال هر مثل ما ، جان بابا اره: زد یاسی ی چهره به لبخندی پدر

نمیتونیم متاسفانه و اونجا میریم ساله چند عادت یه رسم به ما: جمع سمت کرد رو و

. کنیم همراهیتون

ولینا این و رفتیم می بیرون الوند پدر خونواده با گذشته سالای ما: زد لبخندی خانم مینا

نمببی و شهرم از زیباتر جای یه میخواد دام تکراریه مزرعه ، بریم جایی قراره سالها از بعد که باره

... ولی مزرعه بیایم بودیم داده قول قبلا درسته جان رامبد ، گذشته مثل درست

Page 464: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 464

یاد به دارم دوست منم ولی اومدم حرفت وسط مامان میخوام عذر ،: کرد مداخله الوند

ببینم و شهر این ی دیگه جاهای گذشته

: زد پهلوم به اروم ای سقلمه بودم نشسته کنارم و شده خسته رامبد با نزاع از که یاسی

. ببینه رو تو میخواد یکمم

. بیان روخونه کنار به ما همراه گرفتن تصمیم همه حبیب دایی تایید با و گفتم هیسی

***

مخان مینا خواست به و کنم کمک وسایل جایی جابه تو نداد اجازه پام اسیب خاطر به خاله

جهمتو که چیزی اولین شون خونه به ورود با ، موندیم منتظر اونا ی خونه تو وسایل کردن مرتب تا

ویر و انداختم زیباش خط به نگاهی حسرت با ، بود نازنین خط به شعر تابلوی همون کرد جلب رو

معج یه تو بود قرار بار اولین واسه که بدری سیزده شروع برای انرژیم تمام ، نشستم مبل اولین

رارق و اروم و نبودم جا یک بند امروز هیجان از گذشته روز دو تو ، رفت تحلیل به برگزارشه بزرگ

... حالا و میشد اب قند فوج فوج دلم وته نداشتم

؟ شد چیزی جان رامش-

. زدم جانی بی لبخند و اومدم بیرون خیال از

Page 465: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 465

... نه.. نه-:

. کرده ناراحتت چیزی کردم فکر-

. خوبم نه-

اسلب تا چند بالا از برم کنن صدامون تا من ، باشه: پاشید صورتم به لبخندی خانم مینا

.باش جا همین تو ، بیارم گرم

به خانم مینا رفتن با و بود طبقه دو کناریش ساختمون مثل درست ساختمونم قسمت این

و داشتم بر میز روی از اروم رفتم خط تابلوی سمت به و شدم بلند جا از اراده بی دوم ی طبقه

. خوندم سر از رو متنش دوباره و کشیدم شفافش ی شیشه به دست

؟ اومده خوشت ازش-

و شدم دستپاچه گفت رو جمله این گوشم پشت درست که الوند صدای از زده وحشت

جیغ با ، شد زمین پخش و تبدیل قسمت چند به ش شیشه از تکه هر و افتاد دستم از تابلو

های تکه خیره و چشمام و گذاشتم دهانم روی رو دستم اورده بار به افتضاح خاطر به کوتاهی

. اماده سرزنشی و فریاد هر برای رو گوشم و کردم شکسته

Page 466: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 466

. بشکنه بود وقتش دیگه کنم فکر-

بعدا: گرفت تابلو از نگاه خونسرد خیلی الوند ، اوردم بالا رو سرم اروم اروم و تردید با

؟ چطوره پات ، میکنم جمعش

. خوبم: زدم مصنوعی لبخندی

. نیست خوب ت واسه بری راه خیلی بشین برو الان ، خداروشکر-

سرم تو یاسی ی جمله و مرد این بودن خوب سمت رفت فکرم و برگشتم جام سر به اروم

لهبلافاص دلم با قراره تو و بودم شاد تحلیل این از چقدر من و شده مند علاقه بهم الوند ، پیچید

؟ کجاست مامان: گذاشتم خیالی ی علاقه همون پای رو مهربونی این

. بیارن گرم لباس رفتن-

بابتش واقعا من و شدی اذیت خیلی روز چند این تو: شد جا جابه کمی جاش تو الوند

. متاسفم

Page 467: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 467

شدلخو ، شادی از بود پر که میگرفت دنیایی رنگ مهربانانه رفتار این من احساسات برای

. اومد پیش بهرحال ، نبود شما تقصیر: زدم لبخندی شادیهام

؟ دارید شک بهشون هنوز شما: کردم دست دست کمی

واسه که میشن بد اونقدر ادمها از بعضی میفهمم دارم روزا این تازه دارم شک که معلومه-

. بگذرن عزیزاشون از هاشون خواسته به رسیدن

؟ چی یعنی-

نمیدونم ، شد اینجوری چرا که خدا به گله یعنی ، زندگی ی خورده بهم معادلات یعنی-

. ناشکرم من شایدم

صفن لبخند دید که رو گنگم نگاه ، کردم نگاه بهش گنگی با و نمیتوردم در سر حرفاش از

سعی مدتها که بشی چیزی اسیر که روزی به وای نشدنیه درک زندگی ی فلسفه: زد ای نیمه و

... حالت به وای ، کنی فرار ازش کنی

؟ کرده اذیتتون چیزی: کرد سکوت

... نمیدونم حالا و میداد ازارم پیش وقت خیلی که بود چیزی-

Page 468: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 468

. نشنیدم رو ش جمله وار زمزمه و لبی زیر ی ادامه

فردا پس از منم: گفتم اومده پیش مناسب جونا تغییر دنبال ، کرد ریش رو دلم نترحتیش

؟ کار سر بیام

. بیا فردا از نمیکنه اذیتت پات اگه ؟ فردا پس چرا-

چهاردهمم رفت یادم س جلسه پانزدهم گفتید که نه: زدم پیشونیم به ی ضربه دست با

. کنم شرکت جلسه تو قرار منم انگار ، بازه کارخونه

، باهاش منم میشه: اوردم زبان به رو دلم حرف و کردم خرج جسارت من و خندید ظریف

.داره کارخونه تو سوپرایزی چه سعید بفهمم دارم دوست

. باشه: انداخت صورتم به عمیقی نگاه الوند

. ممنون وای: کردم نگاهش هیجان با

Page 469: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 469

اگه: گفتم لبی زیر و خجالت و کرد فروکش هیجانم سعید یاد با اما ، خندید تر عمیق

... من باشه سعید

نیمیک فکر یعنی ، نیست خبری ازش اصلا که نامرد اون: گرفت خشم رنگ انی به نگاهش

جرم ، میگرفتش پلیس که اونجوری خب میشد، پیداش کارخونه و من بر و دور اتفاق اون از بعد

. نیست جرمی کم ربایی ادم

. شماست با حق: گزیدم لب ، بودم کرده خرج که ای سادگی از

؟ نیومد چرا مامان: انداخت ها پله سمت به نگاهی الوند

. میاد: رفت سمت اون به منم نگاه

... و میان داییم و پدرت الان دنبالش میرم کنیم حرکت زودتر باید-

همون و گرفت قرار در استانه در خشمگینی ی چهره با پدر که نشده کامل الوند ی جمله

. بربم پاشو ؟ میکنی چیکار اینجا تو: دوخت من به رو خشمگینش نگاه

. بابا سلام: زدم لب اروم بابا نگاه و صدا خشم از متعج

Page 470: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 470

اروم رسیدم که کنارش به ، شدم بلند جا از تند من و زد اساسی ی غزه چشم یک بابا

بی دیگه ، بزنی حرف راحت انقدر جوون پسر با نمیاد خوشم: گفت ارومی لحن با و بود شده

. بریم بهتره ، میاد در حرف برات فردا پس فردا ، نیستم غیرت

اعتمادش از همیشه اما بود خوب اون ، نشدنی درک البته و بود مشکل پدر حرفهای هضم

بی همون جز داشت ای معنی چه شده گفته تردید با حرفهای این ی همه حالا و میزد حرف ما به

. مطلق اعتمادی

کنار و حبیب دایی ماشین عقب در و رفتم بیرون به پدر از جلوتر خورده سر و مغموم

. نشستم خاله و یاسی

اون تنها نه بود شنیده رو و پدر حرفهای تمام ، بود صورتم روی مدام یاسی ناراحت نگاه

تک روی ی شرمنده جهت این از من و بودن شنیده رو حرفها اون م خونواده اعضای ی بقیه بلکه

ندچ هر ، میخندید و میگفت راحت امده پیش بحث خیال بی پدرم اینکه عجیبتر و بودم تکشون

دادمی هم بروز گاهی حتی رو ناراحتیش و میکرد برخورد باهاش قبل از تر سرسنگین حبیب دایی

.

ماشین ی راننده نزدیک دلم و بود سر پشت به چشمیم زیر نگاه مدت تمام من و

Page 471: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 471

، ننز دید انقدر دیگه الانم بزنیم حرف موردش در باشه یادت گفت گوشم کنار اروم یاسی

. خوردیش

، دمکر نگاه سر پشت به کمتر رودخونه کنار به رسیدن تا و گزیدم لب اروم یاسی حرف با

به و بزنه دور رو رودخونه پایین تا بالا از شد مجبور پارک جای کردن پیدا برای حبیب دایی

ارکپ نامناسب جایی در رو ماشین اجبارا نبود مناسبی جای اینکه با و کرد پیدا پارک جای سختی

و گرفت قرار خاله کنار هم در اخمهایی با خانم مینا ، داشت نگه ما سر پشت هم الوند و کرد

. شد بودنش عصبی و معترض متوجه صورتش حالت از میشد و شدند پچ پچ مشغول

ای لحظه که بود وسایل جایی جابه حال در خونسرد ، انداختم الوند به نگاهی چشمی زیر

، دش مشغول کارش به بلافاصله و زد ای نیمه و نصف لبخند خورد مستقیمم نگاه و من به چشمش

سبز فضای ، چیدیم ، دادیم قرار بود زده جوانه تاره که درختی سایه زیر رو وسایل

جاری زلالی های چشمه ی منطقه جای جای در ، نواز روح رودخونه اب صدای و بود دلنواز طبیهت

ای دیگه هرجای از بیش رو اینجا من و بود مقدس من برای روخونه این بخش فرح فضای ، بود

طبیعت حفظ با و نداده دست از رو بکارتش هنوز مکان این بودم معتقد که چرا داشتم دوست

. مونده باقی نخورده دست زیباش

رودخوپه؟ پایین بریم میای-

. شه اذیت پام ممکنه دوره-

Page 472: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 472

. میریم راه اروم ، پایین زار بیشه سمت بریم پس-

؟ نیست خلوت-

. میزنیم حرف تر راحت عوض در-

. بربم باشه-

کمتر بودن باتلاقی حتی و اب زیاد عمق خاطر به جاییکه زار بیشه تا رو خونه رود مسیر

: داد نظر بابا مورد در بلافاصله دورشدنمون با یاسی و کردیم طی میرفت اونجا به کسی

؟ کرد ایبنجوری بابا چرا-

!؟ نبود عجیب-

؟ شنیده حرفی یا چیزی نکنه ، خیلی-

Page 473: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 473

؟ حرفی چه اخه-

یادب پیش حدیثی حرفی ترسیده دارین علاقه هم به تا دو شما فهمیده من مثل اونم نکنه-

.

؟ بزنیم حرف دیگه چیز یه مورد در میشه نیست خوب حالم الان من یاسی-

یشپ اتفاقات هیجان و کرد دانشگاهشون اخر روز اتفاقات تعریف به شروع بلافاصله یاسی

ببره بالا رو صداش میشد باعث اومده

یاسی منو اهمیت مورد این و میکرد جلب رو اطرافیان ی توجه هاش جیغ صدای گاهی و...

. باشیم شنیده تذکری پدر از مورد این در که ندارم خاطر به وقت هیچ چون نبود

دچی ای پونه برگ چند و برد دست یاسی ، انداختیم بیشه اطراف خودرو گیاهای به نگاهی

دش باعث پونه سرد و تند برگ کرده مزه هوس و پیچید بینیم زیر کرده رشد تاره ی پونه عطر ،

. کنم مزه مزه دهان زیر و بچینم و رو ای پونه برگ

. تنده-

. م پونه طعم و عطر عاشق من اینحال با ولی خیلی ، اره-

Page 474: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 474

. توام عاشق منم اتفاقا-

و دهکر جسارت و داشت لب به ای مسخره لبخند که پسری به و برگشتیم عقب یه ترس با

. کردیم نگاه بود ایستاده کنارمون

میکنی غلط تو-

. بریم بیا کن ولش: کشدم رو یاسی استین

به حقی چه به ، شه کسی حریم وارد جوری همین نداره حق کنم حالیش بذار نه-

دادی گوش حرفامون

شنگق چقدرم ، بده گوش حرفاتون به کسی نباشه لازم که میزدید حرف بلند بلند انقدر-

. زدین می حرف

. داره ربطی شما به میزدن حرف قشنگ که گیریم-

دادم تکون یاسی برای سری و انداختم رامبد عصبی چهره به نگاهی

Page 475: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 475

. نشو مزاحم اقا برو-

. شدی مزاحم شما-

. کنه حوالی دیگه جای روزیتو خدا برو شمام ، چیه مزاحم میزنم حرف دارم من-

گهدی ی دقیقه چند تا اگه اما نیستم دعوا اهل من ببین ، ببرم روزیتو فرستاده منو خدا-

. میشم ام دعوا اهل بمونی اینجا

؟ میکنی دخالت که خانمایی این ی کاره چه شما مگه اصلا ، بابا برو-

؟ حرفیه ، داداششونم: انداخت هردومون به نگاهی رامبد

. باشه جونت نوش شمام میرم ولی ، نمیکنم باور-

. ای زنده الان غیرتیمه بی از که نزن اضافه زر-

Page 476: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 476

حالا تا کی از: برگشت ما سمت به عصبی رامبد و رفت و کشید راشو حرف بی پسر

شتینندا تقصیر کم شمام اینه واسه فقط و فقط بره زنده پسره گذاشتم اگه ، هست بهتون حواسم

؟ بزنید حرف بلند بلند انقدر داره معنی چه اخه

بگیره یاد که برسم رو پسر این حساب چطور بودم بلد خودم: کرد غلیظی اخم یاسی

. نبود جنابعالی دخالت به لازم ، نره مخش رو دید تنها دختر هرجا دیگه

که اول روز همون از ولی تونم پسرخاله درسته ، نرو اعصابم رو دیگه رو اینجا یاسی-

غیرت نباشه هرچی برادرم یه ، داشتم بهتون ای بردارانه حس داریم باهم نسبتی چه فهمیدم

. بیارین در بازی سبک اینجوری نمیاد خوشم ، داره

خودت فکر به شمام ، میداد تذکرشو بهم بابام بود بد اگه مربوطه خودم به رفتارم من-

. پیشکش برادری باشی م خاله پسر تو نمیکنم حس حتی من چون باش

با و شد همراهش تر عصبی رامبد و رفت و کشید رو راهش عصبی و گفت رو این یاسی

ندبل این هم بقیه اینکه از رفتارمون غلط و درست فکر تو اما من ، میکرد توبیخش بلند صدای

با و شدم نقیض ضد و بد های حس از پر بدونن زشت و باشند دیده رو خندیدن و کردن صحبت

کردم حرکت رسید می رودخانه عمق به که زار بیشه بالای سمت به بود ریخته بهم که اعصابی

پایینی قسمت تو امواج برخورد صدای و اب جریان بود شده بهاری بارانهای بارش

. باشه داشته بیشتری شدت رودخونه

Page 477: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 477

ازم امید ، کردم تعجب رودخانه دیگه سمت در امید دیدن با کردم بلند که رو سرم

باهاش ملاقات به تمایلی چون ندادم درخواستش به اهمیتی اما من و برم سمتش به خواست

ودب مرده امید... نبود امید ، پیچید سرم تو اطرافیان حرفهای اما نمیام بزنم داد خواستم ، نداشتم

دادم تکون رو سرم ، میکرد زندگی کنارم و سرم تو دوباره! ؟ امید خیال... بود کی مرد این پس...

گهدی سمت به به و کردم تند پا ، بود ایستاده محکم و قرص همونجا بود اما بره ذهنم از خیالش تا

به دست همه و همه امید وجود عدم اثبات برای من ی اراده.. خراب فکر.. بد حال ، رفتم رودخانه

میکردن برخورد پاهام به سرد امواج ، بذارم رودخانه توی قدم احمقانه و فکر بی تا داد هم دست

تماما ذهنم... مردی... نیستی تو میکردم تکرار خودم با وار زمزمه و بود امید به تنها نگاهم من و

ای لحظه یه شد باعث این و شد محو چشمام جلوی از اروم امید تصویر ، اورد خاطر به رو گذشته

نبکش اغوش به رو تنم تمام رودخونه ناارام ابهای و کنم حفظ رو تعادلم نتونم و شه خالی پام زیر

سرد اغوش تو نتیجه بی های زدن پا و دست شد تبدیل زندگی ی ادامه برای من تلاش تمام و

یدادمم قورت وقفه بی و پیاپی که ابهایی به میشد ختم کشیدن نفس برای تلاشم و بود رودخونه

حس بی تن شدم متوجه و کردم باز چشم بدنم شدن باسبک اما نمیدونم رو گذشت چقدر

روی رو دستی کف فشار و شد داده قرار زمین روی تنم ، حرحرکته در هوا روی و اراده بی جانم و

وحشت و کرد رو زیرو رو حالم و اومد بالا تنم به شده وارد اب و کردم احساس م سینه ی قفسه

ددی که شدمو باز چشمای ، برگردم زندگی به میکرد تلاش نگران که دوختم چشم الوند به زده

، گفت شکری خدارو

اج از الوند کمک با و سختی ،به بودن کردن کمک حال در و ایستاده الوند کنار نفری چند

کشیدنم اغوش در مجبوربه الوند شدم داغون روز و حال و تعادل نداشتن خاطر به اما و شدم بلند

ما زندگی محبوب مرد به متعلق سرد اب جای به حالا که اغوشی بود قسنگی ی معاوضه چه و شد

قرار دید معرض در هاش دکمه پارگی خاطر به که پهنش و ستبر سینه از نگاه صدا بی من و بود

Page 478: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 478

از و بود ریخته صورتش روی ش شده خیس موهای ، صورتش به دوختم چشم و گرفتم داشت

سنف نفس محابا بی و تند ، چکید می صورتش از اب های قطره ، رسید می نظر به جذابتر همیشه

رو صورتم کل میکرد گرم صورتش بازدم گرمای و میگرفتم جون محکمش و تند نفس هر با و میزد

.

؟ شده چی-

کمک الوند به خاله ، برنداشتم الوند صورت از نگاه باز و شنیدم رو خاله زده وحشت صدای

صدای ، کردند احاطه رو اطرافم بقیه و یاسی و بابا پیچید بدنم دور پتویی و بشینم راحتتر تا کرد

وسط بود رفته: الوند جواب اون متعاقب و میپرسید ماجرارو دلیل الوند از که شنیدم رو پدرم

. بیرون کشیدمش اب از و رفتم بلافاصله منم و شد خالی پاش زیر کنم فکر رودخونه

. نبود بر و دور اون شما جز کسی-

. دوختم چشم پدر عصبی چشمهای به و کردم گشاد چشم متعجب

؟ زمانی اقای نمیشم منظورتون ی متوجه-

؟ میکردین غلطی چه اونجا تنهایی تا دو شما-

Page 479: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 479

. دیدم و رامش اتفاقی و گفتید خودتون اتیش واسه بیارم چوب رفتم من-

. میزدی دست من دختر به نداشتی حق نامحرم یه عنوان به تو-

. میومد دخترت سر لایی اگه افشار چی یعنی: کرد مداخله حبیب دایی

. بود ابرویی بی از بهتر من واسه میمرد رامش-

اج از میزد چنگ گلوم به ای خفه بغض و میلرزید سرما شدت از بدنم و تن تمام حالیکه در

... منم بابا: شدم بلند

من مورد در.. دارید... دخترتون: میکردن برخورد بهم شدت به سرما شدت از دندونهام

. میزنید حرف

ی ریشه به بزنه تیشه کرده قصد انگار که دخترم ، میزنم حرف کی مورد در میدونم-

کنم داپی خونه یه تا جایی ای مسافرتخونه میریم کنید جمع و وسایلتون خونه بریم پاشید ، ابروم

.مطمئنن دخترام کردم فکر داشت جوون پسر که ای خونه تو اومدم کردم اشتباه اولم از

یشترب ابروریزی از جلوگیری برای ، بزنیم پدر منطقیه بی همه این برابر در نداشتیم حرفی

. کردیم حرکت دنبالش به یاسی همراه به حرف بی

Page 480: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 480

نیست ماشین اطراف این تو افشار کن صبر: نشد رفتنمون مانع هم حبیب دایی صدای

. میرسونمتون کنید صبر

... که توئه حرمته به حبیب-

. میزنیم حرف بریم-

همون حبیب دایی و شدیم حبیب دایی ماشین سوار اومدنمون ی لحظه از تر سرخورده

در ، بود خودش حرفهای رو مصرانه اما بابا و کرد الوند از حمایت و بابا ی مواخذه به شروع راه اول

ذهنش ی ساخته که ای مسئله رو سخت و سفت چنین این پدرم نداشتم خاطر به زندگیم طول

اما نداشت پدر حال در تاثیری هم حبیب دایی منطق از پر حرفهای و نیاد کوتاه و بمونه بود

یمبمون خونه اون تو ، حبیب دایی قسمت به الوند نیومدن شرط به و امروز داد رضایت بابا بلاخره

. کنه پیدا اجاره برای رو جایی فردا تا

و باشه زندگیم تفریح بهترین میتونست که تفریحی از خوردم افسوس چقدر من و

ور پدرم که خوردم افسوس بیشتر چقدر و بود شده سپرده باد دست به هیچ خاطر به و اینچنین

. بودم نشناخته مدت این تمام در

زیر من و بودند دوخته من بهم رو نگاهشون ناراحت خاله و امیدوار یاسی ، مشکوک پدر

، شدم خارج خونه از مصنوعی لبخندی با و نیاوردم خودم روی به چیزی متفاوتشون های نگاه

Page 481: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 481

مش رد تفاوت بی کردم سعی و کردم سلامی دیدنش با و بود زده بیرون رو ماشینش تازه هم الوند

بسته درب به نگاهی ، ای دیگه حس هر به چربید بود کرده باد م سینه رو که وجدانی عذاب اما ،

. نبود ما روی کسی نگاه ، انداختم خونه ی

. میخوام معذرت: زدم تکیه ماشین درب به و کشید پایین رو ماشینش ی شیشه الوند-

؟ برسونمت-

. ممنون: کردم باز رو ماشین درب و زدم لبخندی

؟ خوبی-

. گفتم دروغ اره بکم-

. باش خوب ولی-

یعنی نیست بدی ادم اون میدونم فقط فهممش نمی خدا به! میکنه اونجوری بابا وقتی-

. باشه بد نمیتونه

Page 482: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 482

رو هدفی کارش هر واسه انسانی هر ، داره خودشو خاص دلایل ایشونم لابد ، اومده پیش-

. دارن هدفی ایشونم لابد میکنه دنبال

یه میخوای: گرفت طبیعی حال زود خیلی و انداخت جونم به ترس ش جمله بیان نحوه

؟ بذارم اهنگ

. ندارم دوست کلام بی ممنون نه-

موسیقی صدای زود خیلی و کرد روشن رو ضبط پوور و برد دست من ی نه به اهمیت بی

رو موسیقی این واژه واژه دل و جان با تماما من گوش و گرفت بر در رو اتومبیل فضای دلچسبی

. شنید

بـهــاری یــاس گـلهــای خـونه سـردری روی

یـادگـاری واسـه گـفـتـی گـرفـتـی ازم یادتـه

نوشتی زیـرش اسمـمو گـذاشـتـی دفـتـرت لای

داری مـی نـگـه رو اونـا عمـرت آخـر تا گـفـتی

Page 483: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 483

مـیره و میـاد یـاس گـل مون سـردری رو عمـری

گیره نمـی هیچوقت جاتو ما دل تـو هیچـکی امـا

کـردم مـی مـرور رو همـه امـروز رو رفـته روزای

کردم مـی عـبور دوبـاره بازم کوچـه اون تـوی از

نیست کسی کوچـه اون توی رفته دیگه دل انگاری

نیست قبلی عطر اون دیگـه خونه یاس گلــای رو

دیـدی رو کسی من مـثل سالـها همه این تو بگـو

رسیدی دنـیا جای یه مـن از تر عاشـق کسـی به

هاتیم همبـازی هنوز ما راهتیم به چشم کوچه و من

Page 484: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 484

. داشت قشنگی متن: انداختم الوند به نگاهی اهنگ پایان با

. اره-

دارم دوست یاس گل من-

خیلی! بودی بات با درخونمون اومدی که نبود بیشتر سالت پنج چهار بودی که بچه-

بی باز اما تو و میزد حرف حبیب دایی با داشت خونه تو بابات ، میگرفتی بهونه و میکردی گریه

بوی چه ببین گفتم بهت دستت دادم و چیدم یاس گل شاخه یه در دم کنارت اومدم ، بودی قرار

بعدشم و گرفتی و گل و من به زدی زل اشکیت چشمای و خرگوشی موهای اون با تو داره خوبی

. بابات پیش رفتی کردی فرار

: گفتم لبخند همون با و نبود خاطرم تو متاسفانه و شنیدم که ای خاطره به زدم لبخندی

. بود اویزون دماغمم لابد

. میکردی فین فین خیلی اما ، نبود اویزون نه دماغت ولی بود زشت ت قیافه-

. نداشتم خاطر به رو خاطره این من حیف چه: خندیدم بلند و خندید اروم

Page 485: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 485

بودی کوچیک خیلی-

؟ میشناختین منو کارخونه اومدم من یعنی-

دادم و سوال این جواب روز یه شاید-

... شاید: کرد زمزمه ارومتر و

؟ دارم بدی حس امروز چرا نمیدونم-

همه این اما زد و حرف این بحث تغییر واسه کردم فکر ، کردم نگاه نگرانش ی چهره به

: بد موقعیت یک اوردن خاطر به یعنی اشفتگی

. بیفته نیست قرار بدی انفاق هیچ-

... نیان سهامدارا گفت سعید که همونظور اگه-

مهه سهامدارا وقتی ، نیست کارخونه تو پولشویی از ردی هیچ گفته پلیس میگید وقتی-

چی؟ واسه شک ، نکردن رد جلسه واسه خواستتونو در شون

Page 486: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 486

. کرد صبر باید ، نمیدونم: کشید بلندی اه

که کاری خاطر به من و رفت جلسه اتاق سمت به اون ، کرد پارک محوطه داخل رو ماشین

رو ارومش صدای ، کردم حرکت الوند اتاق سمت به بعد لحظه چند و رفتم اتاقم به داشتم اتاقم تو

. حرفهاش شنیدن برای شدن تیز کنجکاوانه گوشهام ، میشنیدم اتاق درب پشت از

که بود رفاقت و دوستی محض میدونی که خودت بودم متنفر شغل این از اولم از من والا-

الدستم من ، نمیبندن دستمال رو نمیکنه درد که سری گفتن قدیم از گرنه و کارخونه تو اومدم

منتظره فقط الانم هام شنیده با گرفت درد جدی جدی سرم و نکردم درد سر رو بستم

ودس میدم ترجیح سالا این ی همه مثل و میدم استعفا ، استعقا بگی تو ، بودم تو ی اشاره

. م گذشته کار سر برم خودمم و حساب به شه ریخته سهمم

مخان ، برگردم بعد دقیقه چند و برم فعلا دادم ترجیح ، شنیدم که حرفهایی از گم در سر

؟ نداد ؟رات شد چی: زد لبخندی دیدنم با هاشمی

. میرم الان نه: گرفتم نادیده رو امیزش کنایه کلام

Page 487: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 487

و زدم در ، نمیشد شنیده صدایی دیگه اینبار و برگشتم رو مسیر همون دوباره اجبارا و

: زد کنار رو صورتش روی ریخته موهای و برگشت سمتم به صندلیش روی الوند ، شدم وارد اروم

؟ اتاق تو نیومدی اول بار چرا

؟ فهمیدین کجا از: کردم زمزمه اروم و گزیدم لب

. اینجا از: کرد روش جلوی مانیتور به ی اشاره

. شم کردنتون صحبت مزاحم نخواستم: بود مشخص سالن از کاملی تصویر

.. شنیدی ولی-

. میرسن م بقیه الان که تو بیا: نزدم حرقی

؟ میکنم کار چی اینجا من نمیگن اونوقت-

!؟ مهمه-

. بشین بیا پس: خندیدم

Page 488: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 488

از یکی ی کله سرو بلاخره تاخیر ساعتی از بعد و نشستم کنارش ای صندلی روی

الوند تحویل رو مدارکی و اسناد سهامدارها سایر از تمایندگی به ابطحی اقای ، شد پیدا سهامدارا

. نفره یک فقط سایرین و اون حساب طرف حالا و فروخته رو سهامش شد مدعی و داد

. نازنین جز نبود کسی نفر یه اون و

قرار در استانه در و هاشمی خانم کنار که چرخید سمتش به هردمون ی زده بهت نگاه

خیلی نازنین اما کردم اخم و کشیدم هم در ابرو ش گذشته رفتار یاداوری با بلاقاصله ، داشت

. کرد بلندی سلام خونسرد

اینجان کیا ببینید به به-

؟ تو-

؟ داشتی و ای دیگه کس انتظار-

؟ مهمه برام کردی فکر-

Page 489: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 489

.توئه از بیشتر خیلی من سهم الان-

. کنی ریاست رو اینجا میتونی میگم تبریک بهت پس-

میگم تبریک تو به منم-

و کرده عوضت ام خیلی معلومه ، هستید خوبی زوج: داد ادامه و کرد من به ای اشاره و

. پسردایی بخوریم تونو شیرینی بیایبم کی حالا گذاشته تاثیر روت

؟ چیه حرفا این: زد من به نیشخندی و کرد ادا غلیظ تعمدا رو پسردایی ی واژه

. عمل و حرف بین نیست فاصله خیلی ؟ حرف-

اهنگ الوند و ،من داد قرار مقابلمون و کشید بیرون پاکتی و بزرگش کیف ته برد دست و

یهچ این: زدم لب اروم ، فهمیدم نمی و نازنین منظور ، انداختیم پاکت به سپس و هم به متعجبی

؟

. براتون میشه خاطره تجدید کلی ، کنید بازش نمیخواین: خندید بلند

Page 490: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 490

صورتش رنگ چطور پاکت محتویات دیدن با شدم متوجه و کرد باز رو پاکت تند الوند

دیدن با هم من اما بفهمم رو الوند اشفتگی دلیل تا بردم جلوتر رو سرم و کردم جسارت ، پرید

... زمین روی خوردم سر حال و حس بی و لرزیدم تماما پاکت محتویات

وحشتناکی طرز به زمین ، الوند و نازنین و بودم من فقط حالا که اتاقی تو چرخوندم چشم

زا بدتر نمیتونست که جا این اما ؟ کجاست میگفتن که دنیا اخر نمیدونم ، چرخید می سرم دور

و دست با و میمونی سردرگم زندگیت ندونستهای و ها دونستن بین که جایی ، باشه دنیا اخر

که دردهایی بین.. تو ، مجهولات تو میشی غرق بیشتر زندگیت های دروغ و راست بین پازدن

زندگیبت روی زدن چمبره و شدن غده اما کردن طی خیالی بی برای تلاشت ی همه با و هستن

. شدی اسیر

ای تیشه همین میشم من ، دردم روی میشینه درد باز میشنوم رو الوند خشم از پر صدای

بود ننگ لکه ، بود رفته ،ابروی داشت درد عکسها این ، ابروش به زدم ضربه میگفت دیروز بابا که

؟ اوردی کجا از رو مسخره عکسای این-

تعدادیشونو یه فقط من و بود پخش کارخونه تو عکسا این نیاوردم جایی از اینارو من-

؟ هست مشکلی حالا چیه ، کردم جمع

. افتاده مد از دیگه دیگران ابروی ریختن واسه فتوشاپ عکس چندتا-

Page 491: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 491

. نیستیم بخیل که ما کنه خدا! ؟ فتوشاپ-

یگرفت رو قیافه این چرا: میشد دور که پیچید سرم توی کفشاش ی پاشنه برخورد صدای

اینا میفهمه کارشناس یه راحت خیلی ؟ کردی باور گرفته فتوشاپ عکس چهارتا عوضی یه ؟

کنه پرونده ی ضمیمه بازپرس دست بدیم ایناروهم بهتره ، فتوشاپه

: زد رمقی بی لبخند ، انداختم الوند عادی ی چهره به نگاهی و اوردم بالا رو سرم حرف بی

. میکنه ای گریه چه نگاه ، بودمت دیده بچگی تو که باری اولین مثل شدی

، میشدی شکلی همون دقیقا وگرنه نبستی خرگوشی موهاتو فقط: کردم ارامی فین فین

. پلیس ی اداره برم خودمم خونه بذارم رو تو بریم بهتره الان پاشو

یاداوری با اما زدم لبخندی و کردم بلند رو دستم ، کردم نگاهی ش شده دراز دست به

: انداخت دستش به نگاهی الوند ، شدم بلند زمین به تکیه با و اوردم پایین رو دستم عکسها

. باشی قوی باید خوبه اینجوری

بد و زشت نگاههای به توجه بی محکم قدمهایی با و جمله همین با گرفتم قدرت من و

وتسک ماشین گستر سایه سکوت تو و شدم ماشینش سوار و برداشتم قدم الوند کنار ، دیگران

شدم مصیبتها گردباد وارد چیز همه از خبر بی من بود زده طوفان که ی خونه ، خونه خود تا کردم

. پدرم تهمت و حرف هوار و داد تو چرخید و لرزید تنم و

Page 492: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 492

سر رو من سر رو فقط نه ، شد هوار سرم رو که بود فریاد و داد گذاشتم خونه داخل که پا

یم توش ای قهوه های تیله که بود خونه ی کاسه دو شبیه بیشتر که چشمانی با بابا ، الوندم

تو کرد پرت محکم و گرفت بالا رو کذایی های عکس همون و گرفت قرار روم روبه درخشیدند

درد این اما صورتم تو پیچید درد و گونه رو کشید خط عکسها از یکی ی لبه تیزی ، صورتم

. میزد زبان که دردی کنار نمیشد

کسی... نه اما ، کردیم باور ساده مام ، دزدیدنتون گفتید ؟ میدن معنی چه عکسها این-

، کردم باور بگو احمقو منه... کنید رزگی*ه و بپرید رز*ه بودید رفته شما بود ندزدیده رو شما

نبالد پسره این با بری اینکه خاطر واسه فقط بگی دروغ بابات به شدی حاضر... ی دختره تو یعنی

...

اتنه ها شده نباید ی همه مات من و میرفت اعصابم روی پدر بیگاه و گاه عصبی پوزخندای

. بودن کرده ما خیره رو نگاهشون ناباور که انداختم خانم مینا و خاله به نگاهی نیم سکوت با

. توام با هان ؟ نمیزنی حرف چرا-

، ش اومده بالا دستهای به نگاهی و انداختم پدرم صورت ی شده سرخ اشفشان به نگاهی

ندبل دخترش رو دست بار اولین برای و میکرد شکنی اصول داشت که پدری روی به بستم چشم

... میکرد

... زمانی اقای-

Page 493: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 493

هک دستهاش به دوختم نگاه و کردم باز چشم تند الوند صدای با و نخورد صورتم به سیلی

. بود کشیده بند به هوا در رو پدرم دستهای

؟ کنید قضاوت ما مورد در راحت انقدر میتونید چطور زمانی اقای-

واسه جا عکسا این: انداخت صورتش به پرغضبی نگاه پدر و کرد رها رو پدر دست الوند

. میکنه قضاوتتون عکسا این کنم قضاوت من نیست لازم ، میذاره شک

. س شده فتوشاپ عکس مشت یه فقط اینا-

، نداشتم درد من بود اگه که نیست د: زد داد پدر

. نمیسوخت اینجام: ش سینه ی قفسه روی گذاشت دست

ریش دلم و چشماش های خونابه میان و اشک برق میدیدم من و کلامش داشت بغض

دم ازش که اعتمادی اون چون نمیومد بر دستم از کاری من و داشت پدر که دردی این از میشد

. نداشت باور و میزد

Page 494: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 494

یکی پیش بردمشون اول دستم عکسارسید این که صبح امروز: داد ادامه بغض همون با

الیخ تا میزنم داد دارم الان اگه کرد تایید رو بودنشون واقعی و عکسا هویت ، بود اینکار بلد که

. دخترم رسوایی از شدم پر که اینه واسه شم

عقل مگه اخه ، میکنه بازی باهامون داره یکی که معلومه اخه زمانی اقای چیه حرفها این-

شرف! نگرفتیم عکس خودمون از که خودمون اخه بعدشم و بریم خونه از خبر بی روز چند نداریم

! بگیره عکس ازمون رگ بی یه بذاریم اگه اریم ند

. عکسان این مهمه من واسه که چیزی الان ، خبرگرفته بی شاید-

؟ نه مگه پدرید ، باشم دخترم روز و حال فکر به میدادم ترجیح بودم شما جای اگه من--

هب من ، دخترتون از میبره ابرو راحت انقدر داره کی ببینید باشید دخترتون کنار پدر یه مثل

. هست که دخترتون اما نیستم قصه جای هیچ من جهنم

. مرد این حمایت از گرفتم جون لحظه یه امده پیش حوادث با تضاد در و میزد حرف الوند

. ندارم قبول دخترم عنوان به رو نداره دخترانگی که دختری من-

حرف این با ، نرسید قلبم به خون پمپاژ و ایستاد تپش از قلبم کردم احساس ای لحظه

میزد حرف دخترش نبودن دختر از راحت که مردی ، کشیدم خط پدرم های بودن خوب تمام روی

Page 495: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 495

ای ریگ ابرویی بی بار زیر میشه خم دخترش نمیکرد فکر چون باشه پدر نمیتونست ، نبود پدر ،

. س رزه*ه دخترش که ، نیست حقش که

که ، جسارت میشد این ، دخترانگیش مهر میشد که داشت کارت*ب هنوز دختر این اما

که شرفی ، شرفشداشت پای بمونه باید جاییکه تو کنار بذاره شرم ، کنه دفاع هویتش از یکمی

. پدرم چشمای تو میزنم زل محکم محکم ، مایسته محکم پس. گرفته نشونه پدرش

واسه سختش ، میشه داده تشخیص راحت دختربودنمم ، بودنمه دختر من شرف مهر-

چون سخته ش همه من واسه اما زایمان و زنان دکتر یه میشه اسونش و قانونی پزشکی میشه شما

. بابامه رفته یادش بابام میشکنه ، میزنه ،نیش تلخه بابام

... اونم خب-

باعث ش شده زده پروا بی حرفای فهمیدید بلاخره کردم فکر من و خورد رو حرفش

... شرمندگیه

روب بری قبرستونی هر خواست دلت تو یاسی منو فقط اما میریم خونه این از امروز همین-

. نیست مربوط یکی من به گمشو برو بازم اصلا ،

. بابا: زدم فریاد

Page 496: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 496

. نیار دیگه منم اسم: سمتم به چرخید عصبی

خوب پسرمو اما چیه عکسا این جریان نمیدونم من کنید تمومش دیگه خان افشار-

. نیست چیزا این اهل اون میشناسم

نمیشه رو گندیده ریشه اما ، معصومه و پاک رامش میکردم فکر پیش روز چند تا منم-

... رفته ش ریشه به من دختره ، کرد سالم دیگه

. شمایی من ی ریشه: بردم بالاتر کمی صدامو

میشد شب و میگذروند من ی خونه تو و روزش که زنی همون ، مادرته تو ی ریشه نه-

. اقا همین بابای همبستر

و کنم خفه رو جیغم صدای که گذاشتم دهانم روی رو دستم الوند به پدرم ی اشاره با

نم از بیشتر خیلی انگار اون اما شدن شوکه از بود حالتی تغییر دنبال الوند صورت روی نگاهم

شده مرور خاطرات از سرخورده حالا که انداخت مادرش به نگاهی غافلگیری بی که میدونست

. نمیکرد باز لب از لب و بود بسته چشم

Page 497: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 497

، عکسا این میدونم اما افتاده اتفاقی چه و شده چی گذشته تو نمیدونم من افشار اقای-

اسلب بی تن من میخورم قسم سرمونه بالای و شاهد که خدایی به ، نیست دخترتون و من عکسای

... ندیدم دخترتونه

. دروغه عکسا این بخور قسم خدا همون به پس-

اون تو شاید بودیم، بیهوش ساعت چند اتفاق اون از بعد ما ، شدم شک دچار الان من-

و بود عادی حالمون که زمانی به مربوط ها عکس از تا چند الوند ، گرفته عکسارو این کسی حال

، دمب روحیه دخترتون به خواستم شرایط اون تو دارم قبول اینو گرفت بالا و برداشت زمین روی از

هک چشمامون ، نیست معلوم صورتامون حالت دیگه اینای ولی روشنن و واضح چقد عکسا ببینید

که انداخته ای زاویه از رو عکسا ماهرانه ای حرفه عکاس یک ، نیست معلوم بوده خواب مطمئنم

. هستیم حالتی چه تو نفهمه کسی

. ان واقعی عکسا کدوم بگو من به دقیقا ، قبول حرفا این ی همه باشه-

دست که عکسی به میشد مربوط عکس اولین ؛ داد قرار پدرم مقابل و عکس چند الوند

. انداخت عکس دو اون به گذرا نگاهی پدر ، کشید بالا رو م چانه وقتی دومی و بود کمرم دور الوند

؟ باشید داشته هم با نزدیکی این به عکسی باید چرا دوتا شما اونوقت-

. زمانی اقای بود بد ما شرایط-

Page 498: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 498

دیدم خودم ، گرفتم مچشونو اخرش خودم و خوردم زنمم از پیش سالها رو بازی این-

بازی اون باز ندارم شک ، میدید که بود چشمام نبود عکس دیگه که اون ، میکردن بازی عشق

، شدن عوض بازیگرا فقط ، شده تکرار

از داشت و میکرد سنگینی م سینه ی قفسه رو که داشت درد تازه های شنیده این ی همه

اشکهای حجم دیدن با و کردم بلند سر ، گرفت بغل تو رو هام شونه و اومد خاله ، مینداختم پا

. ریختم اشک و شکستم بغض صورتش تو نشسته

دیگه بهتره مهر یزدان خانم ، شاهده مادرتم حتی: کنه نابود رو من تمام بود قرار اما بابا

هک بگو بهشون ، ما با کردن چه مادرشون و پدر بدونن باید کنیم صاف هامون بچه با و حسابامون

. بودی بازیشون عشق شاهد توام

دالون و من: زد لب حال بی و اروم میشد شنیده سختی به که گرفته صدایی با خانم مینا

و ردک زندگیمون با چه شهلا که میدونه اون کردیم صاف گذشته با و حسابامون وقتیه چند

شد عالم رسوای چطور پدرش کردو نابود زندگیمونو ی همه چطور

!؟ میدونه: انداخت مین پخش عکسهای و من به نگاهی پدر

Page 499: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 499

ی ساده دختره پای زیر نشستی خودت نکنه: اومد پایین رفته رفته ش گرفته اوج صدای

کارت که مریزاد دست ، کنی ابروش بی که گرفتی ازش هم عکسارو این و کردی خامش و من

. مردم باقی حال به وای نداره ابرو منم پیش الان دختر این چون نداره حرف

نیت به کمرمیبنده که پست ادم یه ؟ ام کی من زمانی؟ اقای کردید فکر من مورد در چی-

انتقام واسه من ، رفته یادم اونم ؟ چی خدا ، ندارم انسانیت ندارم شرافت ؟ دختر یه از بردن ابرو

یشپ سالها که گناهی جرم به ، بریزم و دختر یه ابروی سازی صحنه کلی با کنم سعی باید چی از

مگه نمنمیک بازی کثیف و نیستم کثیف منم و کثافت یعنی این ؟ ن شده مرتکب دیگه ادم تا دو

... اینکه

؟ خبره چه اینجا-

نگاهی حبیب دایی ، کرد تغییر ورودی درب سمت به نگاهها ی همه حبیب دایی صدایی با

؟ بود فرستاده عکسارو این منم واسه یکی امروز چیه عکسا این جریان: انداخت عکسا به

. کثیف بازی یه: زد لب اروم الوند

و الح خواسته ، بده انجام الوند با کثیف بازی یه خواسته بوده هرکی موافقم الوند با منم-

مهادا این از بیشتر ابروریزی این ندیم اجازه باید ش خونواده عنوان به ما و بریزه بهم و الوند روح

اپ از دست هامون بچه داریم اطمینان ما وقتی میکنیم نابود و حذف دیدیم هرعکسی ، کنه پیدا

. بریزیم بهم اعصابمونو و بدیم زجر خودمونو نداره لزومی نکردن خطا

Page 500: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 500

. واقعیه عکسا از تا چند کرد تایید الوند خود حبیب کاری کجای-

! ؟ دایی اره: چرخید الوند سمت دایی ی خیره نگاه

. کنید می فکر شما که نیست چیزی قضیه-

اطرخ به الوند میکنم فکر بقیه مثل منم الان: داد دستم انگشتای به فشاری کنارم خاله

. ریخته و رامش ابروی انتقام

اسم رو من ؟ شناختی اینجوری و الوند تو ؟ میگی چی فهمی می ؟ شعله چیه حرفها این-

. میخورم قسم م خواهرزاده

شاید نیست خوب حالش رامش ، برده و رامش ابروی خوردت قسم ی خواهرزاده این-

. اورده سرش بلایی چه الوند نمیاد یادش و شده فراموشی دچار الان

و اتفاق اون روزای و ثانیه تمام میاد یادم من خاله: شدم جدا خاله اغوش از تند

. خوبه حالم من: زدم هق

Page 501: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 501

؟ اورده سرت چی الوند میدونه کی بودی بیهوش نمیگی مگه: برگشت سمتم به خاله

. خوبیه ادم اون ، خاله نیست اینجوری اون-

عجیب رفتارای و نگاه از ، سرشونه تو چیزی یه اینا میگم که من احمق ی دختره-

بودم فهمیده غریبشون

... بابا-

. نیار دیگه منو اسم-

. بخره و رامش ابروی باید الوند نمیشه اینجوری-

؟ شعله میگی چی-

و خونه از فرار یه شد تاوانشم و کرد خطایی یه خواهرم روز یه ، حبیب بزنم حرف بذار-

راحت رو اتفاقاتی ممکنه که بیماره که دختری ، کرده دخترش رو خطا این حالا ، مرگ بعدشم

Page 502: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 502

این باید الوند... شه دچار خواهرم سرنوشت به خواهرمم دختره نمیدم اجازه من کنه فراموش

. کنه حل و مشکل

. کنیم حل و مشکل این هم با مون همه بده اجازه جان شعله باشه-

. میشه راحت مون همه خیال کنن ازدواج رامش و الوند اگه-

ذره یه ؟ میگی چی داری فهمی می شعله: انداختم نگاه خاله جدی ی چهره به بهت با

. باشید داشته نیست بد منطق و عقل

شوهر و زن میگفت پرسید کسی اگه ، مرده دهان بستن واسه حداقل راهه بهترین این-

میگیم چیزی یه میدونم چه بدونم نامزد بودن

من بذارید ، شن نابود ها بچه این دستی دستی میخوای ، نیست جاش سر عقلت انگار-

یب میدم قول ، بلدید فرصت بهمون روز چند ، کنیم پیدا و سعید باید فقط پلیس ی اداره میرم

. کنم ثابت رو بچه تا دو این گناهیه

از انتقام قصدش ت خواهرزاده کنم ثابت بهت که میکنم صبر م هفته یه میکنم صبر-

این هرچند ، نمیدم گربه دست گوشت من ، نداره منطق م شعله ی خواسته اما بوده دخترم

... دختره

Page 503: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 503

ی ادامه باز و م غمزده نگاه تو لرزیدن چشماش مردمک ، بابا صورت روی اومد بالا نگاهم

. خورد رو حرفش

نم و زدند بیرون خونه از حبیب دایی همراه اومده بوجود وضع به باری تاسف نگاه با الوند

تههف یه: دوختم میکرد نگاهم بد نگاه همون با همچنان که بابا به و اوردم بالا مو زده خجالت نگاه

تفاقا یه چی همه که کرد ثابت اگه ، میکنه چه خان الوند این ببینم میکنیم زندگی اینجا دیگه

رد بابا بگی بهم نداری حق باشه یادت اما ، میریم شهر این از میکنیم بار وگرنه هیچی که بوده

. نترس نمیدم بهت خفتم ، میمونم برات سرپناه یه حده

اباب خروج با ، بود زده خیالی بی به رو خودش یا فهمید می و خفت معنی اصلا بابا نمیدونم

کمی فقط تا شدن ضجه هام گریه و کردم گریه اغوشش تو های های و بردم پناه خاله اغوش به

گذاشت م شونه روی دستی خانم مینا ، م شده پر دل شه سبک

تو انج شعله ، داشته مصلحتی لابد اما ؟ چیه اینکارا مصلحت نمیدونم نکن گریه دخترم-

. شما واحد نیام دیگه میدم ترجیح هفته یه این

شدی؟ دلخور حرفام از جان؟ مینا چرا: کرد دور خودش از منو کمی خاله

. بهتره اینجوری ولی نه-

Page 504: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 504

؟ کنی چیکار میخوای ناهار و شام-

بکشی اوردنم و بردن ظرف زحمت بیای مجبوری دیگه فقط ، طرف اون بیار م واسه-

. بشورم ظرفم نمیتونم حتی بدبختانه

میخوام معذرت حرفامم خاطر به تری راحت اونجوری کنم فکر چون نمیکنم تعارف-

. میدی حق بهم مطمئنم

، شد خارج درب از افتاده پایین سری با و داد تکان سری

. کنم ازدواج مهر یزدان اقای با من گفتید چی یعنی ؟ زدید بود چی حرف این خاله-

پخش با ت ایبده فکرکردی ، میگم خودت خاطر به من دلم عزیز: گرفت دست تو دستامو

یالخ کنه خوشبختت رو تو میتونه میدونم خوبیه پسره الوند میدونم منم ؟ میشه چی عکسا این

. باش تم بیماری فکر به یکم میشه کامل ازدواج با انسانی هر ، شه راحت منم

خوب داشتم سعی که من میگفت بیماریم مورد در داشت خاله ، زدم صدایی بی پوزخند

نم لیاقت ایا ، میکردم زندگی عادی فرد یک مثل نبرید دنیا از ، میکردم تلاشمو همه که من ، شم

؟ بود سرزنش

Page 505: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 505

. کنم ناراحتت نخواستم میخوام معذرت-

. کن فکر الوند با ازدواج به: نزنم حرف دادم ترجیح اما بود کرده ناراحتم

؟ نیست مهم اون نظر ؟ میگید چی معلومه خاله: اوردم بالا رو سرم یراق

. میکنه عادت بهت اونم-

داشتی پیش وقته چند شما خود همین! نکرد نه ؟ کرد عادت بابام به مامانم... همین-

رهدوبا قرار ؟ نیست ترحم سر از کنه ازدواج من با الوند الان ، نکنم ازدواج ترحم با میدادین شعار

به رشاخ مثلا که تحمیلی ازدواج به تن بمیرمم ؟ دیگه ابرویی بی یه زندگیمون تو شه تکرار چی

تحقیر کافی ی اندازه به الان ، میمونه تحقیر شبیه مدله اون عادت چون نمیدم شه ختم عادت

. میخوام معذرت شدم، شدم

سند که هایی عکس دونه دونه ، زمین روی شدم خم و دم ک جدا خاله دستای از دستامو

شیدمک بلندی نفس ، رفتم اتاقم سمت به و دادم قرار هم روی و برداشتم ابروییمو بی به بودن زده

. همینطور و گناهیمو بی ، داشتم باور که رو خودم گریه بود بس دیگه

. زشت و بودن اور خجالت عکسا این ، انداختم عریانم تن و ها عکس به دوباره نگاهی

Page 506: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 506

گهدی بالایی اون خدا« گرفتم بالا رو سرم ، بود انداخته راه و نمایش این که ادمی به لعنت

تیاد منو بده قول توام اما نمیکنم نفرین پس ، داره دوسر نفرین میدونم بده نفرین میدونم ؟

» ؟ خدا باشه ، بمونه

ردمک یاسین خوندن به شروع بلند صدای با و کشیدم بیرون کیفم از رو ایمان جیبی قران

هست خدا میدونستم ، میکرد ارومم و میبرد عرش به رو روحم ملکوتی ی سوره این واژه هر و

زندگیم اتفاقات ی همه پشت میدونستم مصلحتشو به سپردم تن من میکنه کمکم ، کنارمه

. هست ناخونده حکمتی

اب یاسی ، کردم بلند سر و گذاشتم جلد روی ای بوسه و بستم رو قران اروم سوره پایان با

. برام گفت بابا طوفان از خاله ، ارومی انقدر که خوبه: زد سردی لبخند دیدنم

؟ اومدی کی-

. کرد تعریف برام و چیز همه خاله ، میشه ساعتی نیم-

. نمیفهمم رو عکسا این من یاسی-

. مطمئنم من میشه درست چیز همه نکن نگاشونم حتی-

Page 507: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 507

چقدر من و کشید اغوش در رو تنم اروم یاسی و شدم جابلند از و دادم تکون اروم رو سرم

. کوچولوم خواهر اغوش تو میشدم اروم

***

گرم و اتاق پستوی تو کشیده سرک دعوت بی که بهاری زیبای افتاب به میکنم نگاه

هسردی بار زیر میشه سرد گرمم لبخند گذشته روز اتفاقات اوردن خاطر به با اما ، میزنم لبخند

ارامشم که دلم تو میشورن رخت انگار شده قرار بی و میگیرم بدی حس ، افتاده اتفاقات

نت به لباس و شستم رو و دست روزه چند این عادت به و شدم بلند جا از اروم ، رفته و پرکشیده

داده رخ اتفاقات شرم ، نرفتن و رفتن بین بودم مونده مردد هرچند ، برم کارخونه به تا کردم

بذر و میخوردن وول سرم تو که سوال سری یه و الوند دیدن میل اینجال با اما ، کرده مرددم

دیدن اب ، اشپزخانه سمت کردم تند پا کنار بذارم رو شرم میشد باعث بود افتاده تنم تو که شکی

. دادم قورت صبحانه لقمه چند سختی به و نشستم صندلی روی و کردم سلام یاسی و خاله

. کارخونه بری میخوای-

. اره: کردم بلند سر یاسی صدای با-

؟ بابا-

Page 508: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 508

یستن خونه الانم تازه ، کارت سر بری بهتره نگفته رفتنت سرکار مورد در چیزی پدرتون-

. نیفته بدی انفاق باز اگه البته ، نمیاد غروب تا همیشه مثل و

ماشین دیدن با و رفتم حیاط سمت به کوتاه خداحافظی یک با و شدم بلند جام از اروم

رفح باهم کارخونه توی میکردم فکر من بودو نرفته هنوز انداختم اطراف به نگاهی متعجب الوند

یخبر اما داشت تن به بیرون لباس ، اومد سمتم به ها پله از اومدن پایین حال در الوند ، زنیم می

. شنیدم جواب و کردم سلام پایین سری با و تند ، نبود همراهش همیشه تاب لب کیف از

؟ میری جایی-

؟ کارخونه نرفتین: دادم جواب سوال با رو سوالش

. میفروشم دارم سهامم ، نمیرم دیگه چون نه-

؟ چرا-

. شخصی دلایل-

؟ کنم چیکار من نمیرید شما وقتی خب-

Page 509: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 509

. نداره کاریت کسی کارت سر برو تو: گفت تفاوت بی

؟ شما بدون: زدم لب اراده بی

بعد به این از دیگه: کرد نگاهم شده گرد چشمانی با اما الوند و گزیدم لب بلافاصله و

. نمیمونم شهر این تو دیگه تهران تو سابقم کار سر برگردم قراره من چون مجبوری

نرفتن از حرف راحت انقدر که الوند از گرفتم رو و رفت تحلیل انرژیم تمام حرف این با

؟ شد چی: میزد

. کارم سر برم بهتره-

. میرسونمت کن صبر-

. میرم خودم ممنون-

. باهات دارم حرف میریم باهم بذار ؟ میترسی پدرت از-

Page 510: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 510

قرار ، تنم تو نشست لرز یه و شه زده بود قرار که حرفهایی از نشست اضطراب یه دلم ته

منو مادر میدونست مدت این تمام تو اون میزدیم حرف باید اره ؟ مادرمون پدر از ؟ بگیم چی بود

... پدرش و

و حرف ی همه با اینکه ، شدم همراهش و کنم همراهیش کردم قبول و زدم لبخند سرد

ما و میخواست جسارت بزنیم حرف باهم خواستیم می احمقانه دومون هر اومده پیش حدیثهای

دست دست موجود جو تغییر دنبال. میداد ازار ماشین فضای سکوت این اما ، کردیم جسارت

سوالاتمو میشد باعث الوند گذشته کنجکاویه هم کمی اوردم فشار ذهنم به سوال دنبال و کردم

. کنم جور و جفت راحتتر

؟ بوده چی سابقتون شغل-

. بودم وکیل: نداشت و سوال این انتظار شاید ، طولانی و عمیق نگاهم

بهش ، کردم تصور وکیل پرستیژ در رو الوند و کردم زمزمه لب زیر رو وکیل ی کلمه

؟ کارخونه تو بود اومده الان چرا اما ؟ میومد

؟ کردین ول شغلتونو چرا-

. شدم معلق کار از دلایلی به: داد جواب خونسرد

Page 511: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 511

مکن کنترل و خودم نتونستم شدم عصبی منم شد دعوام یکی با: کردم نگاهش بهت با

. شدم اخراج که بود این

؟ میشید عصبی چرا-

. نیست خودم دست نمیدونم-

؟ ارومید خیلی افتاده که بدی اتفاقات ی همه با روزا این کردید دقت-

. میده بهم که هایی اموزش ، ایمانه تلاشای واسه خب: انداخت بهم نگاهی تعجب با

. ندادم اهمیتی اما بودم دستپاچگیش ی متوجه سادگی به من و

. وکالت کار سر برگردین دوباره میخواین الان-

. کنه درست کارمو قراره اوردم گیر اشنا یه دیگه اره-

Page 512: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 512

. کنیم زندگی جا یه نباید دیگه اومده پیش اتفاقات با حال بهر ، خوبه-

. گی بجه کمی هم شاید و گفتم رو جمله این پایین سر و خجالت با

. سابقم کار سر برگردم بود قرار ماجراها این اومدن پیش بدون-

. اهان-

؟ کارخونه بری میخوای جدی جدی-

. نیاد چشم به محسوسش لرزش تا کردم قفل هم تو دستامو

تو چطور من اخه... دیدن رو عکسا اون همه ، برگردیم بهتره کنم فکر نمیشه روم-

؟ کنم نگاه روشون

؟ کنی چیکار میخوای بعدا فقط ، کارخونه بری نمیخوای میدونستم-

؟ چی یعنی-

Page 513: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 513

! دیگه کار-

هرهش یه میریم گفت بابا ؟ کنم پیدا کار میشه درخشانم کاری های سابقه این با دیگه-

. کنم پیدا کارم کنم فکر خب ، میکنیم زندگی دیگه

. خوبه-

. خوبه ، اره-

و میکردم تحلیل و تجزیه رو اتفاقات داشت که من ذهن باز و میداد ازار که سکوتی باز

؟ بزنیم حرف: گفتم براق و تند نیاورده طاقت اخر

ارچیک داشتیم حالا تا: قرار بی کمی البته بود و تند لحنم شاید...کرد نگاهم تعجب با

؟ میکردیم

. گذشته مورد در-

Page 514: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 514

، چرخید سمتم به کاملا و داشت نگه خیابان ی گوشه رو ماشین و گرفت غم رنگ نگاهش

: بلرزم خودم به شد باعث بیرون سرد هوای

؟ بالا بدید رو شیشه میشه-

. بگو خب: رفته بالا ی شیشه از گرفتم نگاه

... بهم ربطی یعنی...شما پدر نمیکردم فکر اما میدونستم مادرم مورد در من-

: داد ادامه دوباره و شنیدم و کشید بلند که ای عصبی پوف و خوردم حرف

اما زیاده حرف ؟ چیه احساسم نمیدونم حالا اما ، نشدم متنفر مامانم از وقت هیچ من-

...باورامون پس

دیدهاشو ، گفت هاش دیده از بهم وقتی نگفته دروغ بهم حالا تا که دارم مادری من-

. باورم ی همه کردم

. نشسته پدرتون پای زیر ماددرم میکنید فکر شمام-

Page 515: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 515

. نکن قبر نبش: طولانی و عمیق کرد نگاهم

. بدونم میخوام-

. میدونم اینو فقط بوده ارومی ادم پدرم-

رامش که پاش زیر نشسته انقدر و میرفته پدرتون دنباله روز و شب مادرم میگه پدرم-

. کرده

؟ بشنوی میخوای چی-

. متنفرید مادرم از شما -

؟ دراومده کجا از حرف این: کشید هم در ابروهاشو

؟ مهمه-

. میشه مهم معنیش تردید و شک میشه حرف یه جنس وقتی اره-

Page 516: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 516

یه ما که فهمیدین چطور شما ولی: زدم لب ارومی صدای با و دادم قورت رو دهانم اب

؟... فهمیدین کی اصلا ، داشتیم مشترک ی گذشته

!؟ بگیرم انتقام خواستم من کردی فکر نکنه چیه: زد پوزخندی

به نگاهتون کردم فکر فقط نکردم و فکر این وقت هیچ من خدا به نه ، اصلا نه: گفتم تند

؟ تنفر مثل جوریه یه من

اگه... مادرتو فهمیدم که روزی: انداخت بالا ابرویی و کرد زمزمه رو تنفر ی واژه لب زیر

. میموندی زنده نکنم فکر بودی دستم جلو

نگفتین: گذاشتم دلخوریش و ناراحتی پای به رو کلامش بودن جدی و ترسیدم لحنش از

؟ فهمیدین کی

. ساله سه از بیشتر-

. بکشین بخواین شناختین نمی منو که موقع اون خب-

Page 517: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 517

. شناختمت می شایدم: کرد زمزکه اروم

؟ شناختینم می: کردم نگاش تعجب با

. شناختم نمی وقت هیچ کاش: زد خندی تلخ

شناختمون نمی دیدم رو شما کارخونه تو که روزی تا من: کردم نگاهش گیج

. شناسمت می ساله سه از بیشتر من و-

؟ کنید می اذیتم-

بریم بهتره-

رو ماشین بلافاصله ، بود چیزی از فرار دنبال و نداشت دوست رو اومده پیش بحث انگار

ردمک گرما احساس اینبار ، گرفت بر در رو اتومبیل فضای کلامی بی موسیقی صدای و کرد روشن

الح با کرد دلنوازی موزیک صدای و پیچید موهام بین ملایمی نسیم ، پایین کشیدم رو شیشه و

بی ونچ باشه گذار تاثیر و زیبا خیلی میتونه کلام بی موسیقی یک کردم حس لحظه اون من و دلم

جلوگیری میکرد رشد داشت سرم تو که زشتی خیالهای از حداقل ، میکنه اروم رو روحت صدا

. میکرد

Page 518: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 518

یاسی دیدن با ، افتادم راه شعله خاله ی خونه سمت به و شدم جدا الوند از خونه جلوی

اومد سمتم به خاله و نشستم کنارش

. بیرون میری پسره این با بازم چرا حساسه الوند رو بابات نمیدونی مگه تو-

. رسوند منو فقط-

به تو میکنه فکر یاسی رامش: کرد بدل و رد یاسی و من ی چهره بین نگاهی خاله

. داری الوندعلاقه

! یاسی: بردم بالا صدامو عصبی و چرخیدم یاسی سمت به

. میاد خوشت اون از تو دیگه معلومه خب-

. نیست اینجوری-

توام دوتاست شما ازدواج جریان این کردن جمع واسه حل راه بهترین میگم هنوزم من-

. داری علاقه الوند به که

Page 519: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 519

. میرن اینجا از دارن اونا-

گرفت ترحم رنگ نگاهشان انی به و کردن نگاهم دو هر یاسی و خاله

؟ فهمیدی پس -

؟ میدونستید-

نیستی خوشبختی دنبال ؟ کنی کاری نمیخوای-

کنترل و عجیب روزهاش این رفتار ، میگذره چی سرش تو نمیفهمیدم ، کردم نگاه خاله به

ما تدس میاد پیش چی ، نکنم فکر گذشته به خیلی میخوام من ، کنم کاری باید چرا ، نه: بود شده

. شم خوشبخت الوند با من معلوم کجا از میخوره رقم چطور من خوشبختی میدونه کی نیست

ناهار بریم بهتره: شم خلاص اومده پیش بحث از کنه کمکم تا انداختم یاسی به نگاهی

. بخوریم

مینا بده رو غذا برو پاشو نیست که بابات: کرد یاسی ی روانه اخمی خاله

Page 520: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 520

؟ نره یاسی چرا خاله: کردم اعتراض

وکیمشک رامش ، میکنی بازی فیلم داری اونوقت بیرون رفتی الوند با تو ساعته چند الان-

؟ ها

قطف خاله و نیست بودن مشکوک برای چیزی نکنم فکر من تا بود کافی خاله حرف همین

. الوند به نزدیکتر خودش خیال به و کنه تحریک منو خواسته

داخل رو غذا ظرفهای حالیکه در خندید بلند که بود خوشحال من کردن قانع از انگار خاله

: گرفت طرفم به رو سینی ، میذاشت سینی

. بچین سفره واسشون-

. خاله اونجوری نیست زشت-

. بخواد دلشون ام خیلی میکنی کمکشون داری نه-

Page 521: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 521

شدن باز با و زدم رو ساختمان زنگ شدم خارج خونه از و گرفتم دست در رو غذا سینی

و شم داخل که کرد دعوت من از خوشرویی با و ایستاده در دم خانم مینا ، م ایستاده منتظر درب

. رفتیم اشپزخونه سمت به هم با

؟ بچینی میزم میکنی لطف جان رامش-

حتما -

قیهب و اب پارچ ، دادم قرار میز رروی و کشیدم بیرون بود گفته که کابینتی از رو بشقابها

. کردم مرتب هم رو

دنتگر بیفته ظرفا زحمت بعدشم که بخوری اینجا کنم فکر زیاده غذا ، بذار خودتم واسه-

.

... اخه حرفیه چه ابن-

. سمت همون به چرخوندم سر الوند باصدای

الاب کمی هاشو استین که چسب سفیدی تیشترت و داشت تن به خانگی اسپرت شلوار

. داد رو سلامم جواب بلافاصله و شد متعجب نگاهش دیدنم با ، کشیده

Page 522: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 522

. کنه کمکم بمونه خواستم رامش از من-

. دادین زحمت رامش به چرا ، بکنم کارارو میتونم من مامان-

دیگه برم من پس: کشیدم هم تو اخمامو و گذاشتم میز روی رو دستم توی دستمال

. نمیشم مزاحمتون

نیک همراهیمون میکنیم افتخار کشیدین زحمت که حالا نیفتین زحمت بود این منظورم-

.

. برم میدم ترجیح-

مامان ، بشورم ظرف تنهایی مجبورم اونوقت: اوردم زبان به رو جمله این رسمی و خشک

. بشورم ظرف نیستم بلد اصلا من میدونه

نیستم بلد منم-

میکنم جمع رو ظرفا میام خوردین ناهارتونو: زدم خانم مینا صورت به لبخندی

Page 523: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 523

، بودم دلخور کمی فقط بودم نکرده قهر ، شدم خارج درب از و کردم ای عذرخواهی

با بخوام که نبودم اویز دست ، شدن مزاحم و شدن تحمیل دلخور ، اومده پیش اتفاقات دلخور

وقتی میاوردم دست به رو اون دل باید من چرا اصلا ، بیارم دست به رو پسر این دل خودشیرینی

فکرهای ی همه بین باز و کنه کاری میتونه داره احساسی اگه ؟ چیه من به حسش نمیدونستم

و خاله ، باشم خورده بازی اینکه از ترسیدم من و دادند جولان نفرت و انتقام ی واژه دو ذهنم

؟ اومدی زود: پرسیدن متعجب دیدنم با یاسی

. نیست خوب حالم کن ومرتب بشور ظرفاشونو برو دیگه ساعته یه تو یاسی ، دارم کار-

فهقیا کنار از حرف بی ، کنم خلوت کمی میدادم ترجیح بودم دلگیر خاله از همه از بیشتر

یدگاهد به حرفش و خاله به ، ادمها نگاه به کردم فکر ، بردم پناه اتاقم به و گذشتم متعجبشون ی

از شدم خالی و پر... کرد تحقیرم خواسته نا ؟ داشت من به نسبت دیدی چه اون ، ش احمقانه

اروم و بزنم قدم توش که میخواست طویل ی جاده یه دلم... کردم مشت دستمو وعصبی خشم

باشم نم که جایی به ، ناکجاباد یک به برسم و برم و برم جاده دل تو میتونم تا و کنم تند قدم اروم

نهاییت و من میکنم فکر و... برم باید الان شاید... نباشم من و باشن بقیه... نه نه ، نباشن بقیه و

. شیم عجین باهم راحت

یرسهم نظر به دستپاچه که یاسی دیدن با و میچرخونم سر ترسیده در ناگهانی شدن باز با

: میزند لب وقفه بی و سرهم پشت حالم به توجه بی اما یاسی ، میکشم عمیقی نفسی

. کرده بازداشتش پلیس شده پیدا سعید-

Page 524: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 524

حبیب دایی حالا همین میگم راست خدا به: کردم نگاه یاسی شاد ی چهره به متحیر

داد خبرشو

: دادم تکون رو سرم بهت همون با و برداشتم سمتش به قدمی چند و شدم بلند جا از

زا میشه پشیمون بابام ، بکنه هیچکاری نمیتونه سعید دیگه الان ، شد درست چیز همه دیدی

. حرفاش

... تهمتا اون ، نمیکنه پاک رو هیچی بابا پشیمونیه-

. ندارین تقصیری هیچ شما میشه ثابت دیگه اینه مهم-

بزنه رقم رو تقدیرم قراره که فرداهایی به میبندم امید و میگم امیدوارمی لب زیر من و

ای ذره و اتصال های نقطه این نمیتونم تلاشم ی همه با من و دیروزم به شدن وصل که فرداهایی.

. ببرم ازبین

هک بود روز سه ، بخورم حرص کمتر که شم اروم کمی تا دادم فشار دستم کف به رو ناخنم

... اما شده درست سعید دستگیری با چیز همه میکردم فکر خیالم تو

Page 525: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 525

من میگفت دروغ اون ، مرد ظاهر به نامرد این کلمات سردی بار زیر کردن یخ تنم تمام

و شم بلند میخواست دلم ، میشدم رسواتر من و میکرد رو بیگناهی مدرک اون ، میکردم بهت

مظلوم حالا که رو ش رفته هرز نگاههای اون جواب و کنم خالی رو خودم و روش روبه بایستم

قانون و بود پلیس ی اداره اینجا اما بدم محکم سیلی چند با میکرد بازی ماهرانه و نماشده

لهجم این و بود ایستاده ما روبه مدرک از پر دستانی با سعید و میکرد صادر حکم مدارک براساس

نذاشت من برای نایی دیگه اخرش ی

ااصل موقع اون من میبنید که همونطور ، کردن باز ماجرا این به منو پای چرا اینا نمیدونم-

جانم والوند شدم فرستاده کارخونه خود طرف از ، دبی بودم رفته داد قرار خاطر به و نبودم ایران

تو حضورم عدم شاهده مدت این تمام تو که کارمندا از دیگه یکی همراه به بودن جریان در کاملا

؟ میکنه اینکارارو چرا الوند نمیفهمم میگم هنوزم ، بوده ایران

. نبود رسمش این داداش: دوخت الوند به و گرفت پلیس رییس میز از رو نگاهش

شاید ، شد ش شده مشت دستهای خیره نگاهم و شنیدم رو الوند عصبی و تند های نفس

یشپ وضع به توجه با: برگشت سمتم به پلیس افسر ، نمیذاشت زنده و سعید داشت امکانشو

... ایشون دادگاه توی اومده

دهپیشنها ، کنن حیثیت ی اعاده شما از میتونن و میشن تبرئه: داشت سعید به ای اشاره

. کنید حل و مشکل دوستانه اینه من

Page 526: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 526

بودم اینجا من اما ، بود بد سکوت این نمیزد حرف و داشت چشم تو خشم فقط چرا الوند

مولبها ، بزنه زانو زمین روی و شه خم این از بیشتر نمیدادم اجازه که رفته ابروی بار زیر شده خم

: کردم باز

تلخ که حرفایی ، شنیدم حرف و زدم حرف دیدم رو اقا این خودم چشمای تا دو با من-

... مرد این چطور یادمه ، یادمه رو تلخیا اون حال این با میداد زهر ی مزه و بود

اورده شما سر چی الوند نمیدونم دیدید رو کی و شده چی نمیدونم خدا به زمانی خانم-

؟ کردی چه دختر این با تو الوند ، کرده اینجوری که

که کارایی اون با میشه مگه رو عوضی اشغال توی میگه راست خب بفهم دهنتو حرف-

؟ کنیم فراموش کردی

خودش ، داشت نفرت خانم این از اقا این ، بزنم حرف منم بذارید شد اینجوری که حالا-

دختر این شرایط از و زده زهرشو اون کنم فکر و بزنمم زهرمو باید روزی یه میگفت بهم همیشه

. بیماره دختر این گفت بهم خودش... کرده سواستفاده

گوشم تو الوند عصبی صدای ، الوند به دوختم چشم خیره و گذاشتم دهنم روی دست

؟ بگم تو به بخوام که ، داره مشکلی رامش مگه اصلا ، زدم و حرف این کی من حسابی مرد: پیچید

Page 527: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 527

نمیدیدم رو زشتش رفتارهای حتی یا و شناختمش نمی اگه ، کرد نگاهم ناراحت سعید

کنید باور: بود ذهنم نقش رفتاراش و مرد این اما میسوخت شک بی چشمش نگاه حال به دلم

رداشتاب این کی گفته چی کرده فرو شما سر تو چی الوند نمیدونم نبودم ایران اصلا من زمانی خانم

. کردین رو

نه.. نه ، میذاشت م زنده شنید می رو حرفها این بابا اگه کردم فکر و گرفتم ازش نگاه

. میزدم حرف باید..

نیستم خیالاتم دچار...نکردم فراموش رو هیچی.. من.. من-

بیان درست رو ها واژه بعضی طوریکه بود محسوس کلمات ادای موقع بودنم عصبی

. روحم الام ازر کم جسمی درد این با تا اوردم فشار دستم کف به ناخنهام با بازهم ، نمیکردم

ش خونواده اعضای تمام شه توهین بهم این از بیشتر نمیدم اجازه من سروان جناب-

. دارن توهم ایشون... داره مشکل خانم این میدونن

اطرخ به ؟ بایسته بگم دنیا به اینبار ،میشه کردم زمزمه لب زیر رو خدا ونام بستم چشم

لحظه یه بگو دنیات به دلم رو شده حک زخم حرمت به خدایا ، دلم رو میزنه زخم که خرابم حال

کش که میشه کنده جا از داره ناخنمم که دستم کف به نزنم اسیب این از بیشتر من که بایسته

داخ تا بردم بالا سرمو ، انداخته رو نقشش ناخنم که خراشیه خاطر به دستم کف سوزش این ندارم

. بایست میکنم خواهش... دنیا بایست ، ببینه منو خدا تا ببینم رو

Page 528: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 528

میکنم اشتباه منم چی من چشمامه جلوی چیز همه روز مثل که من-

خروار زیر وقفه بی و رحمانه بی داشت که دنیایی تو کرد پرت منو الوند عصبی صدای

: میکرد حرکت جلو به ادمها درشت و ریز دروغهای خروار

...دچار سالمم که من-

و چشماشو نی نی در نشسته شرم دیدم من و ، انداخت من به کوتاهی نگاه و خورد حرف

. بودن بیمار به میکردن متهمم داشتن بقیه که شرایطی تو داشتم دوست و شرم این من

... و ریختی دختر این به زهرتو بلاخره میکنم فکر من چون ، نداری توهم تو بله-

اجیر نمیتونستم... کنم پخش و خودم عکس داشتم مرض بودم اینکار ادم اگه من اخه-

؟ کنم

.دیگه نتونستی لابد-

ببین-

Page 529: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 529

شد اکو اتاق فضای تو الوند فریاد صدای

دنمیتونی اگه شه حل دوستانه مشکل که بیاین اینجا خواستم ازتون من مهر یزدان اقای-

. دادگاه بفرستم رو پرونده که

... نمیدیم اجازه که معلومه-

. بمونه اینجوری نمیدم قول اما نیست ساخته دستمون از کاری فعلا ، داره مدرک دایی-

وت میدونم که من: گذاشت ش شونه روی دست دایی و گفت رو جمله این نفرت و کینه با

. داره اصولی چه

. ممنون-

و نکنه شکایت ما از و کنه مردانگی اون که سعید نکردن شکایت شرط به دادیم رضایت

اونجا که ادمهایی تک تک ترحم پر نگاه شد من سهم و شه حل دوستانه فضای یه تو چیز همه

، کنم یباز دنیات توی نمیتونم دیگه بده کات دیگه بسه گفت خدا به میشد کاش ، داشتند حضور

. نیستم نقش این حد در و لایق ، نیستم خوبی بازیگر اصلا من

Page 530: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 530

دنیا از ساعتی چند میتونستم اما ، میکرد پیدا پایان من خواست به نه ایستاد می نه دنیا

مهم ، باشم تنها زمان هر از بیشتر الان داشتم دوست ،چقدر کنم خلوت کمی تا بگیرم اجازه

وت ، شدم ماشین داخل رمق بی ، میرفتم باید فقط رفت کجا تا میشد شده داغون من این نبودبا

مرور و میشدم نابود داشتم من ، جسممو روحمو ، میکرد نابود و نمیداد ازار اینبار که سکوتی

چیز همه... کاست و کم بی و خیال بدون بود ذهنم نقش چیز همه... روزو چند اون ی همه میکرم

. توهم نه بود واقعی

صدای و خونه سمت به کردم لبی زیر خداحافظی و میشم پباده ماشین از حال همون با

تو مچپید همیشه از تر توجه بی اما من و مغازه بره باید میگفت الوند به که شنیدم و حبیب دایی

لحظه یه ، رفت خودشون ی خونه داخل و کرد پارک و ماشین الوند دیدم در دم از ، خونه پاگرد

دنبو مشخص که مقصدی به زدم بیرون خونه از کامل اختیاری بی تو و افتاد کار از مغزم و فکرم

شدن گم شاید و بود رفتن مهم...

شناختنم نمی که ادمهایی بین و نشه ریخته اشکی که تا خوردم بغض حالم خرابی تو

، تمگذاش سر پشت دیگری از پس یکی رو خیابونها ، نشم قضاوت صورتم تو مینداختم نگاه وگاها

اهر درست به بود حواسم بدم پر سرمو تو زشت خیالهای حواسم پرت با داشتم سعی اونقدر گاهی

و بود بازی انگار سنگفرسها مابین میذاشتم پاهامو و نره ها سنگفرش خط روی پاهام که رفتن

صدای و میومد فرود ها موزاییک خط روی پاهام اشتباهی گاهی ، بخش لذت زیادی من برای

حس اشتباهی هر بردارم قدمهامو بیشترباقی دقتی با میکردم سعی و میشد بلند اعتراضم

پیاده همه این از میکرد ذق ذق پاهام کف ، میداد پیروزی حس درستی قدم هر و داشت شکست

به قدمی چند رنگ زرد پژوی روی شده حک تاکسی ارم دیدن با و ایستادم خیابون کنار ، اومدن

شدم سوار معطلی بی تاکسی ترمز با بگیرم قرار راننده دید در که برداشتم جلو سمت

Page 531: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 531

؟ میرید کجا-

: میشه اروم کجا الان میکرد تعیین که قلبی ی اراده به من ی اراده به نه شد باز لبم

)...( امامزاده

. ابجی میبرم دربست-

؟ چقدر-

دستی همزمان که ش رفته بناگوش تا سبیلهای سمت رفت من نگاه و گفت رو مبلغ

بودن مهم سواربراش و بکشه رخ به سبیل متراژ با رو مردانگیش میخواست شاید و کشید روشون

. نامردیه خود اورده زبان به که مبلغی

. اقا باشه-

سمت به و پریدم بیرون ماشین از و دادم رو کرایه پول بلافاصله مقصد به رسیدن با

علی نام و موند ثابت امازاده کوچیک و کمرنگ سبز درب روی ای لحظه نگاهم ، رفتم امامزاده

توجهی درب این به حال به تا که بود عجیب و کردم زمزمه لب زیر رو درب روی شده حک

درختهای و حیاط وسط اب حوضه ، چرخوندم اطراف به نگاهی و شدم امامزاده حیاط وارد نداشتم

گذروندم نظر از رو همه و همه سیمانی دیوارهای ، حیاط داخل قبر تا چند ، زده جوونه تازه توت

Page 532: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 532

ذهنم نقش امامزاده داخل ، بود یادم دیگه رو اینجا شدم داخل اروم و ورودی پاگرد به رسیدم تا

بود

ناولی و ضریح به دادم مو تکیه و انداختم بودند نماز خوندن حال در که نفری چند به نگاه

، کردند پیدا شدت اشک قطرات...چکید م گونه رو اشک ی قطره

توقعی که من رحمی بی زیادی من دنیای ، جوشید می چشمم و کشید می درد قلبم

رو ادنی و بودم شاد میخندیدم ، میکردم زندگی هام نداشته به دغدغه بی انتظار بی ، ازت نداشتم

اگه بگو خواستم اگه ؟ خواستم خدا نخواستم ازت چیزی که من میدیدم خوبیهاش ی دریچه تو

اهسی خط چرا بزنم حرف زبونی چه به باید نمیدونم چون نمیتونم کنم گله ، بگو بودم ناشکر

همه سیاهی که پررنگ اونقدر و کردی پررنگتر و خط این هی چرا ، ارزوم های سفیدی رو کشیدی

؟ چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟ شد حاکم رو سفیدیا اون ی

کردم بلند که سر اما نفهمیدم و گذشت ساعت چند نیست یادم و گذشت زمان چقدر

شیشه از نگاه ، هوا داشت سردی سوز چه و بود حاکم سکوتی چه ، چرخید محوطه دور نگاهم

. بود تاریک تاریک ، اندتاختم بیرون به درب های

عقب به قدم چند با دوباره در جلوی اشنای پیرزن دیدن با و شدم بلند جا از زده وحشت

؟ میکنی چیکار اینجا تو: رفتم

میشنید هم اما نبود دقیق خیلی نگاهش نه اما دید می ، کردم نگاه زن ی چهره به بهت با

میزد حرف هم و

Page 533: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 533

ندادین جواب چرا ؟ میشنیدین حرفامو روز اون: زدم لب گیج

زائرا غرغر ی حوصله نمنمیذارمنیذارم سمعک روزا میدونم فقط ، نمیاد یادم روز کدوم-

ندم جوابشونم میدم ترجیح ، ندارم رو

... پسره ولی-

بکش راتو ببندم رو امامزاده در باید: انداختم زن درهم های اخم به نگاهی و کردم سکوت

. برو

. دیره خیلی الان: داشت خشنی لحن-

. بمونی اینجا شب نمیشه-

. میدم قول ، میرم فردا خدا رو تو-

؟ کردی فرار-

Page 534: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 534

؟ اینجا میومدم میکردم فرار-

؟ ندید دید کرد ریز چشماشو ، کرد مکث چشمام روی و انداخت پام تا سر به نگاهی

ای اجازه مهم بود بد لحنش نبود مهم داد اجازه که اومد رحم به دلش انگار اما نمیدادم تشخیص

. داشتم نیگرت اینجا شب من ببری و بیاری خبر جایی نشنوم ولی بیا دنبالم: داد که بود

که نمیکردم درک رو خودم اصلا داشتم دوست رو مکان این عجیبی طرز به چرا نمیدونم

؟ اومدم اینجا به چرا

حرکت حیاط ی گوشه اتاقک سمت به دنبالش به قرصیمو دهن از کردم جمع رو خیالش

رسیدم نتیجه این به دوباره من و کرد باز رو در سخت و اورد در کلیدی جیبش داخل از ، کردم

. میبینه و چیز همه سخت زن این چشمای

. کنم جور و جمع من اینجا بمون دیقه یه-

. کرد پنهان ای صندوقچه داخل رو چیزی دیدم در لای از و شد داخل پیرزن

. تو بیا-

Page 535: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 535

روی و و کردم عبور بود شده داده قرار پادری عنوان به در دم که کوچیکی نمد روی از

اتاق گوشه سماوری ، گذراند نظر در رو اتاقک اطراف نگاهم ، نشستم ای رفته رو و رنگ زیلوی

چوبی ککد و رفته رو و رنگ پتوی چندتا ، بود بودنش قدیمی خاطر به شاید بود کدر زیادی

با ایدب هم اشپزخونه لابد کردم فکر و بود اتاق این های دارایی کل بزرگ بالشت تا چند و پوسیده

. باشه شده چیده ساده ی وسیله چند

؟ خوردی شام-

: نداشتم کثیف فضای این در غذا خوردن برای تمایلی انداختم خونه وضعیت به نگاهی-

. سیرم ممنون

ممنون سیرم-

. کنی پر شکمتو بدم نداشتم چیزی نبودی سیرم-

اب چطور نمیفهمیدم و بود عجیب کمی زن این این ادبیات برابر در جویدم رو لبم پوست

ی امامزاده خادم مهربون بابای پیر با داشت فرق چقدر ، شده امامزاده خادم ادب و لحن این

... روستا

. دارم کار کلی فردا بکپیم زودتر بردار گوشه ازاون پتو نداری کاری-

Page 536: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 536

پیرزن هب نگاهی ، کرد دگرگون رو حالم و پیچید بینیم زیر پتو نم بوی و برداشتم رو پتویی

به زود خیلی اوردو در رو گوشش توی سمعک و کشید دراز جاش تو راحت و حرف بی که انداختم

دادم ترجیح گذاشتم ای گوشه رو پتو ، برگرفت در رو اتاق فضای خروپفش صدای و رفت خواب

ینکها بی بستم چشم و نشستم زانو روی... کنم استفاده پتو این از تا بزنم یخ هوا سرد سوز توی

. کنم فکر چیزی بی

و کردمن تحمل بلاخره میشد کشیده پتو سمت به ببشتر و بیشتر نگاهم هوا شدن سرد با

. رفتم بخواب زود خیلی و کشیدم تنم روی رو پتو

اخم پیرزن دیدن با انداختم اطراف به نکاهی گیجی با و کردم باز چشم افتاب طلوع با

گذروندم چطور رو شبم اومد یادم سرم بالای ی کرده

. برو پاشو شد صبح-

. بخیر صبح ، سلام-

. داریم کار تا هزار ما بفرما ، کوچولو خانم علیک-

. کنم زیارت امروز میخوام من-

Page 537: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 537

. ها نیست مکان و جا از خبری دیگه امشب-

ار شکمم سمت دستم و انداختم اتاق درهم فضای به نگاهی ، رفت بیرون تند و گفت اینو

دندی با رفتم یخچال سیمت به زن اجازه وبی شدم بلند جا از ، کنم کمتر رو گرسنگیم فشار تا

ینگاه ، برم یخچال سمت به شد باعث گرسنگی اما شد مور مور بدنم کثیف و درهم ی اشپزخونه

ای تکه و نان ی سفره به خورد چشمش ، کردم باز رو درش و انداختم کوچیک و سفید یخچال به

. خوردم و برداشتم نان

کثیف جای ابن تو که پیرزن حال به سوخت دلم چقدر و زد دور رو اطراف نگاهم باز و

هک ای پارچه ، سوخت دلم لحظه یه انداختم ظرفشویی کثیف سینک به نگاهی. میکرد زندکی

،کف زدم مایع کمی و برداشتم و میشد استفاده ارزش ظرفشور عنوان به ظاهرا و بود سینک روی

اب زیر رو دستم ، میسوخت بود شده نصیبم هام ناخون خراشیدگی از که زخمی خاطر به دستم

ورد ، نشد تمیز هم انچنان ، نزد برق ، کردم تمیز رو سینک بود سالم که چپم دست با و گرفتم

و شستم رو دستمال ، رسید می نظر به تر استفاده قابل حداقل اما داشت جرم هنوز اب شیر

، مکرد پاکشون کندن جون با و گاز استیل روی چربیهای جون به افتادم اینبار و زدم مایع دوباره

نگاهی و کردم بازشون ، میشد باز هم از کمد مثل و داشت دور و بود رنگ کرم قدیمی گاز پایین

ور ها دبه خواستم ، افتاد بودن حبوبات و نمک و خشک سبزی حاوی که پلاستیکی دبه چند به

و دمکشی دستمالی رو اشپزخونه موزاییک کف ، شدم خیال بی اما بیارم بیرون بود چربی از پر که

کار...کردم تمیز و کشیدم بیرون رو کمد تک داخل روهیه ظرف و پلاستیک بشقاب تا چند

. برگشتم عقب به در صدای با.. . گذشته بهم چی بره یادم تا شه اروم ذهنم تا میکردم

؟ نرفتی هنو تو-

Page 538: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 538

. میکنی چیکار داری: کرد تیز چشماشو و اومد نزدیکتر پیرزن

. کردم تمیز رو اینجا یکم-

سخت کردنشون پیدا شه عوض جاشون وسایلم بزنی دست گفته بهت کی نکرده لازم-

. میشه

، قبلی جای سر میذارم-

. کنم درست ناهار میخوام ، برو بذار ظرفارو-

؟ کنم درست من-

. بچه برو-

. میکنم خواهش-

Page 539: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 539

، میشد نرم م چهره دیدن با کم دید همین با انگار اما نمیدید خوب میدونم کرد نگاهم باز

زیاد من کن قسمتش چند ، داشتن نذری زائرا این از یکی: داد قرار مقابلم گوشتی ی بسته

دست امیدوارم ، باربذاری میتونی شم همه میخوری خودت اگه البته: کرد نگاهم باز نمیخورم

. نکن جا جابه زیاد وسایلمم ، باشه خوب پختت

ودپزز ، کردم تقسیم قسمت چند به رو گوشت ابتدا پیرزن رفتن با و گفتم بلندی چشم

رب و اوردم بیرون سفید لوبیا و نخود مقدار گاز داخل های دبه همون از و اوردم بیرون رو قدیمی

و رفتم اتاق سراغ ، شدم مشغول نظافتم کار به دوباره و ، گذاشتم بار رو ابگوشت... و پیاز و زدم

: اومد نزدیک دیدنم با زنی ، گذاشتم حیاط داخل و کردم جمع رو ها پتو و زیلو

.میکنی؟ چیکار داری-

. بشورم رو اینا باید اول البته ، کنم تمیز رو اینجا میخوام-

. میشوریم رو اینا ما برس کارت به برو-

. میشه زحمتتون-

. داره ثواب ، نیست امامزاده خادم واسه مگه-

Page 540: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 540

پیرزن ی کله سرو دوباره شدم مشغول کارم به و برگشتم داخل به و کردم تشکری زن از

. شد پیدا

... میکنن استفاده اب از دارن جوری همین حیاط تو خبره چه-

؟ کو وسایلم: کرد ریزتر چشماشو

. میشورنشون دارن: گفتم پررنگ لبخندی با

کی ی اجازه به ، میکنی روی زیاده داری دختر هی-

.. خواستم فقط من-

وقتی ات اونم ، بود رفتنی که مسافر یه ، نفری یه شبیه خیلی تو: پرید حرفم وسط پیرزن

میام راه باهات دارم الان که اونه لطف به... میکرد کارامو همه بود پیشم

باشه حواست: انداختم متاثرش ی چهره به نگاهی ش شده اروم ناگهان لحن از بهت با

. شن خشک هوا این تو شب تا که نمیگی ، بخوابیم روش که زیلو نه داریم پتو نه و امشب

Page 541: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 541

. میاریم پتو مون خونه از براتون امشب ما خانم-

به داشت در دم و بود محل این ساکن ظاهرا که ای بچه دختر ی چهره به لبخندی

: زدم میکرد گوش حرفامون

: میشه خشک فردا تا کردن اویزون طناب رو و شستن پتوهارو بگم بهتون گفتن خانما-

. عزیزم ممنون

. میارم پتو براتون مامانم با میرم الان من-

جیح تر رو بداخلاق پیرزن کنار ،زندگی رفت بیرون در از و کرد لبی زیر غرغر پیرزن

اون ، شم اینجا ساکن عمرم اخر تا میدادم ترجیح اما بود احمقانه ، پدرم پیش برگشتن به میدادم

به ، بدیم پس تا گذاشتیم ای گوشه رو پتوها صبح و کردیم سر ها همسایه پتوهای با رو شب

هب ابتدا پیرزن شستم رو صورتم و دست و ایستادم حوض لب ، شدم خارج اتاقش از پیرزن دنبال

تمام میتونست چشماش این با که بود عجیب کنه تمیز رو اونها تا رفت ها دستشویی سمت

البته بودم تلاشهاش تمتام شاهده شده سپری روز دو تو ، بود عادت یه شاید بده انجام کاراشو

تا کنم وا لب اومدم کشید می که زحمتی همه این حال به سوخت دلم دوباره ، هاش بداخلاقی

. بستم لب ترسیده شنیدم که صدایی با اما کنم کمکش

. اینجایی بودم مطمئن-

Page 542: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 542

؟ وکردی اینکار چرا: نخوردم تکانی و موند اب شیر زیر دستم

. سلام..س: برگشتم عقب به کندن جون با و سختی به

. سلام: میلرزید عجیب صدام

نداشتم توقع ازتون... من: داد زدن حرف جرات من به اومده پیش اتفاقات ی خاطره اما

. بکنید اینکارو که

خودم به چقدر و میکردم گله داشتم که بودم من اون جای به ، بودن شده گرد چشماش

چی... میکنید درست و چیز همه نگفتین شما مگه مهر یزدان اقای: اعتراضاتم بابت میدادم حق

.. هم سر پشت وحدیث حرف... افتضاح پشت افتضاح ؟ شد درست

این ، نبود هم مردانه ، نبود خوب اصلا شما سکوت: نداشتم باور رو گرفتم اوج صدای

؟ داشت معنایی چه تسلیم

؟ بدم توضیح میتونم نبوده که دلیل بدون-

کردم سکوت اگه من: میدم صحبت اجازه سکوتم با و میکشم دهان دور شده خشک زبان

. داشتم دلیل

Page 543: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 543

؟ زد حرف راحت میشه اینجا میکنی فکر: دلیلش شنیدن واسه شدم کنجکاو

تو ادم اینجا از بهتر: انداختم بودن شدن داخل حال در که زائری چند و اطراف به نگاهی

. بگه راست میتونه مکان کدوم

.. میکنن نگاه مردم-

کافی اندازه به کنم فکر ؟ قضاوتاشون ؟ چیه مردم کردنه نگاه ایراده ، کنن نگاه مردم-

قضاوت بازم داره اشکالی چه شناختنمون و کردن بزرگمون که ادمایی بین شدیم غلط قضاوت

. غلط به حتی شیم

. نشینیم حوض لب حداقل-

: شدند باز هم از اراده بی لبهام و خورد تکان دلم ته چیزی ، انداختم لبخندش به نگاهی

... ای دیگه جای بریم

که ای غیرارادی های واکنش از هم خودم گاهی داشتم که خصوصیاتی همین با بودم من

. کردم متعجب هم رو اون میداد نشون هم الوند چشمان گردی این و میکردم تعجب داشتم

Page 544: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 544

؟ کجا بریم خب-

. اینجا برگردونید منو باید فقط نیست مهم جاش-

هب و جلوتر ای نیمه و نصف لبخند زدن با و کرد نگاه صورتم به ای ثانیه چند درسکوت

ی گرفته شدت ضربان از ، هام ریه به شده وارد ی تازه هوای از ، کرد حرکت ماشینش سمت

ات گذشتم اینها ی همه از میشد خاص گاهی نگاش که چشمی از ، قلبم شمار بی های تپش و نبضم

رد بهانه بی و دلیل بی که مردی کنار برداشتم قدم الوند کنار ، باشم داشته انگیز خاطره روزی

نیست ای بهانه عاشقی برای میکردم درک هرکسی از بیشتر من و کرده خوش جا قلبم

. شنیدم رو ارومش صدای و شدم ماشین سوار

. نبود خوبی کار رفتنت خبر بی این-

تکون سری صورتم حالت دیدن با ، شد صورتم مهمان اخم باز و پرکشید خوبم حسهای

. تیرف گذاشتی بدی کوچیک اطلاع یه اینکه بدون نبود منطقی کارت خب: انداخت بالا ابرو و داد

. ترسیدم: کردم زمزمه لب زیر

ترسیدیم تو از بیشتر ما-

Page 545: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 545

. رو احاسش از خالی و شده بسته جمع ی جمله گرفتم ندید من و

روی نگاهم ، شدیم پیاده بلافاصله و داشت نگه امامزاده نزدیک جایی رو ماشین

و چرخید داشت قرار ای شبشه ویترین روی و مغازه درورودی که بزرگ گیری ابمیوه دستگاههای

زیادی رنگی خوش و قرمز انار اب به زدم زل نگاهم با. نشستم قدیمی پلاستیکیه صندلی روی

. رسید می نظر به خوشمزه

؟ نیست خوبی جای-

. بود نزدیک-

. بخورم معدنی اب فقط اینجا میدم ترجیح ، اره-

ترش انار اب یه خوردن خیال بی و گذاشتم هم روی چشم مغازه کثیف روشویی دیدن با

.میدم ترجیح رو معدنی اب منم: زدم لب

به سکوت در و داد فرار میز روی رو بطری و خورد قلپی و کرد باز رو معدنی اب درب

این ، دادم تکان مغازه ی رفته رو و رنگ و کثیف سرامیکهای روی رو پاهام ، میکرد نگاه اطراف

. بزنم حرف من باید کردم فکر و نداشتم دوست رو نزدن حرف

Page 546: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 546

؟ شد نگرانم بابام-

. شدم نگران خیلی نیومدی وقتی: کرد قفل هم در دستهاشو و چرخید سمتم به کاملا

شادی تا کردم لبم پوست جویدن به شروع وقفه بی و دوید پوستم زیر گرما از موجی

. بمونه پنهان لبم پوست جویدگی زیر رو م چهره

... من-

نیاز گاهی ادما میدونم: گرفت گر صورتم و اومد بند زبانم ، گذاشت لبم روی رو دستش

ارترفت تو فکرم یکم کاش اما میکنم درکت نکنن فکر هیچی به دارن نیاز گاهی ، شن تنها دارن

. بود

. دکنی می کاری یه شما که بود این دلخوشیم ی همه و دیگرانه افکار شده نابود من فکر-

. میشه تموم چیز همه کنید صبر ماه یه اگه کردم رو لازمه که کارایی من-

!؟ ماه یه-

Page 547: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 547

بزنم حرف میخواد دلم و بریدم ، شدم خسته چیز همه از خودمم کن گوش حرفام به فقط-

؟ میدی گوش ، باشه رازدار میتونه و نیست ماجرا این جای هیچ تو میکنم فکر که یکی با

. دادم تکان سر رضایت ی نشانه به

و همیشه بود ماهان اسمش بودم صمیمی باهاش خیلی داشتم دوست یه دانشگاه توی -

برم میکرد دعوت ازم اوقات بیشتر ، راحت من با خیلی و بود سرگرد پدرش بودیم باهم جا همه

گاهی ، زندگیم چون و چند و بود من زندگی بم و زیر دنبال دعوتا این تو و شون خونه

وت بخواد مرد این داره دلیلی چه اخه میگفتم خودم به همیشه اما میشد شکم باعث کنجکاویاش

کنه کنکاش من زندگی

و اومد پدریمم ی کارخونه ی کاره هیچ من بود فهمیده دیگه که رضایی سرگرد روز یه اما

زد حرف باهام صادقانه

ازمب حالا اینکه و گفت بود صاحبش مرگش از قبل و پیش سالها پدرم که ای ازکارخونه اون

داشت اونجا اینکه ، ایم کارخونه اون اتفاقای مسئول سهامداراش ترین اصلی از یکی عنوان به ما

با اام بود افتاده راه به فسادی چه و میشد تولید چی صنعتی ابمیوهای و ابلیمو و سرکه اسم به

کردم گوش من و گفت اون کنن ثابت رو چیزی نمیتونستن عنوان هیچ به عده یه زرنگیه

Page 548: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 548

دیگه کس پرده پشت ادم میکنن فکر اما زدن رو نفر چند رده اواخر این گفت ماهان پدر

یانجر در تو کردنش تاکید زیادی نگم اتفاقات این از مادرمم به حتی خواستن ازم و باشه باید ای

عادیم زندگیه به برگشتم و نکردم قبول که بود این و لرزوند رو تنم نزدیکانم نذاشتن

هک افتاد اتفاقاتی عادی زندگی همون توی اما میبردم پیش خوب و بد و کارم و وکیل شدم

اورمب اولش ماهان پدر سراغ رفتم باشم اهمیت بی کارخونه مسائل به نسبت نمیتونم من فهمیدم

مشخض... کرد قبول دیدم چی م عمه ی خونه تو گفتم بهش وقتی و دید و دلایلم وقتی اما نکرد

از ماهان پدر وقتی نیست دور داشته نگه دور کارخونه از رو خودش که اونقدر م عمه شوهر بود

وناا میکنم فکر کنم کمک خواست ازم و کرد تعجب خیلی شنید نازنین بابای بودن پرده پشت

خونه کار رفتم که بودم من اونجا از... ایه دیگه کس رو پرده پشت ادم میکردن فکر

به رو پرخاش و افسردگی و گیری گوشه و درگیری خاطر به شدم معلق شغلم از گفتم

کار هب رفتن پیشنهاد مامان بلاخره و بده جلوه بد بودنم بیکار تا کردم اضافه نداشتم خصلتای

داد رو خونه

رمه یزدان جمشید پسر بوده وقتش بودن معتقد همه و شد خوبی استقبال کارخونه توی

نم بازدید از قبل اما بود شده تولید محصولات از بازدید کردم که کاری اولین ، بگیره ودست کار

خالی انبار یه شد دید باز اون نتیجه و دزدید رو بود دستش دم هرچی و خونه کار به زد دزد

قدممونو ما رسید نظرش به شد خوشحال خبر این از اما( رضایی سرگرد) ماهان پدر

برداشتیم درست

Page 549: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 549

ظاهرا و ندید هیچکی جسدشو اینکه بود تر عجکیب اتفاقای اون از م عمه شوهر مرگ

... نازنین موقع بی حضور... و عجیبتر بود شده سپرده خاک به کشور از خارج همون

با کردن سعی که چیه کارخونه به اومدن از من قصد بود فهمیده نفر یه وسط این انگار

. کنن پولشویی و خاص ی عده یه به محدود خلافشونو حسابا تو دستکاری

و گرم پشت اندازه همون به انگار اونام موثق اطلاعاتم و بود گرم پشتم من هرچقدر

مبودی شده ، رو اونا حرکت هر من و میکردن بینی پیش منو حرکت هر اونا. داشتن موثق اطلاعاتی

جا جابه فکر کلی با بعدیشو ی مهره حریفم میشد جا به جا که ای مهره هر شطرنج بازی عین

میکرد

و معلومه نا من واسه هویتش هنوز که صحنه پشت ادم اون بود انداخته راه کثیفی بازی

. شده رو پلیس واسه دستش انگار

افتاده سرگرد دست به که بودن کرده رو مدرک تا چند اخرشون کار این با اینکه مثل اخه

مهم خونه کار تو من حضور دیگه گفته باباش داد خبر ماهان شنیدی حرفامونو که روز اون بود

یردستگ ماجراها اصلی ادم دیگه یکماه از کمتر تا و نمونم اونجا دیگه بهتره خودمم برای و نیست

..میشه

که اطلاعاتی حجم میان دادم تکان رو سرم ، گذراند نظر از رو م چهره حالحالت دقت با

!؟ نمیخورد که من درد به اطلاعات این ، کشیدم ارومی نفس شنیدم

Page 550: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 550

و سعید خودشون اونا بود جریان در پلیس بودیم اونجا و روز چند اگه بگم خواستم فقط-

دیگه یکماه همون تا نزن حرفی خواستن من از فقط و بودن دیده

... گفتید من به که الان: تر عمیق کمی اینبار کشیدم نفس هم باز

ور چیزی ندونستن و دونستن که ماجرایی کجای اخه تو باشه داشته ایرادی نکنم فکر-

؟ کنه عوض

. کردم مزه مزه و طعمش بی ی مزه و نوشیدم و معدنی اب از ای جرعه

؟ شد رفع دلگیری و تفاهم سو-

لدب چون نمیشدم دلگیر شکست می هم رو قلبم تمام کسی اگه من ، زدم جانی بی لبخند

. میگفت هم پدرم به باید رو حرفها این اما برنجم کسی از نبودم

. بوده اتفاقات اون جریان در پلیس که بگید بابام به پس-

Page 551: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 551

فامیلی نسبتای خاطر به ما ی خوانواده توی اتفاقات و س زنده نازنین پدر ظاهرا نمیشه-

. کن صبر و ماه یه همون ، برسه گوشش به ممکنه و میشه پخش زود داریم که

. میمیرم من ماه یه این تو-

رو م سینه جداره وار دیوانه قلبم و کرد پاره رو دلم بند احساسش پر و اروم ی نکنه خدا

. روزا این میشدم احساساتی ، زود چقدر من و بود گرفته نشانه

. درگیر و شه اذیت اینجوری م دیگه ادم یه قراره نمیکردم فکر اصلا -

؟ کردن درگیر منو چرا میکنید فکر-

میکردن فکر شاید: گفت تر بلند رو ش جمله ی ادامه اما نشنیدم لبیشو زیر ی جمله

. میکنم عمل تر بسته پا و دست اونجوری

. مش اشفته نامناسب تعبیر یه و جمله و عمق به کردم فکر با نمیخواد دلم و میگم اهانی

. من واسه بود روحیه و انگیزه کلی همراه همین که نمیدونستن اونا اما-

Page 552: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 552

کردم شرم و باشه شده پنهان الوند ی جمله عمق در داشتم دوست که بود تعبیری این و

دقیقه چند برای و... رو شدم داغ ی گونه کرد لمس ناخوداگاه دستم و شنیدم که ای جمله از

. شکست و سکوت این الوند بلاخره و شد حاکم عمیق سکوتی

. خونه بریم بهتره کنم فکر-

؟ بگم چی بابام به: زدم فریافریاد تفریبا

. میکردی باباتو فکر باید بیرون زدی خونه از وقتی-

؟ بدین توضیح بابام واسه میاین شما ؟ کنم چیکار پس: کردم کج لبهامو

چقدر و کشید که عصبی پوفی و داد تکان تاسف از که سری و دیدم چشماشو شدن گرد

ینا و فکری بی خیلی گاهی: میشد دچارش گذشته در که بود حالاتی ی کننده تداعی حالش این

اتکار رو چرا خوب دختر اخه میشیم متهم بازم که خونه برم تو با الان اگه من ، میکنه عصبی منو

؟ نیست فکر

. میکنم فکر ام خیلی-

Page 553: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 553

، دنبالت امامزاده میاد دانشگاه از بعد زدم زنگ یاسی به... معلومه اره: انداخت بالا ابرویی

. بوده کارت جریانه در اولم از بگه قراره

. بگو دروغ نباید-

دروغ دختراش که پدری کار تو موندم: داد مالش هاشو شقیقه دست با و بست چشماشو

. نمیکنه اعتماد باز و نیستن بلد

. بیمارم میکنه فکر-

. انداختم زیر به سر شرمزده و

. گفته بهت بارها ایمانم اینو نیستی بیمار تو نزن و حرف این-

... رامش: بزنم حرف و کنم بلند سر که نشد و نشست گلوم تو بود بغض باز اما

زمانی خانم از کی کردم فکر من و کشید تیر زده هیجان قلبم و اورد زبان به اروم رو اسمم

تو نشسته اشک به و گلوم تو بغض بزنم پس شد باعث شیرین حس این و رامش به شدم تبدیل

. کردم بلند سر همزمان و کشیدم عمیقی نفس ، ندم ریزش اجازه چشمام

Page 554: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 554

. دیگه بریم-

. عجیبن تصمیمات-

از خوردم حرص من و میشن عجیب تصمیماتم عجیبه حالت وقتی فهمید می چه اون

. میکرد حرکت راست و چپ به تاسف با داشت که سرش حرکات

. ندید حرصم مهر یزدان اقای-

ی نشانه به اومده بالا دستهای و کرد رو و زیر و حالم لباش رو نشسته جذاب خنده

مغازه اون نارنجی های صندلی روی از هم همراه کرد تزریق تنم به خوبی های حس تسلیمش

. شدیم بلند داغون و درب

تا کردم روشن و کشیدم بیرون رو همراهم گوشی یاسی منظر و شدم پیاده مامزاده جلوی

بندازم ساعتش به نگاهی

یرمغافلگ تندش برخورد و عصبانیت با یاسی اما کردم سلام و زدم لبخندی یاسی دیدن با

. کرد

Page 555: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 555

میگفتی من به حداقل دیوونه؟ کردی بود کاری چه این-

دستت از چقدر بابا بدونی اگه بخند: زدم خشمش از شده قرمز ی چهره به لبخندی

. میخندی بیشترم عصبیه

مقاومت تاب میدونستم و انداختن چنگ دلم به بد های حس دوباره بابا اسم شنیدن با

. ندارم میزد خودخواهانه روزها این که حرفهایی دربرابر

. دوختم چشم یاسی به ملتمسانه و دادم قورت دهنمو اب و

. دارم هواتو من بربم-

پیرزن سمت خداحافظی برای به هم من رفت زیارت به وقتی تا و کرد ارومم گرمش لبخند

خداحافظی و کشید توهم اخماشو سرد بودم کنارش روزی چند انگار نه انگار پیرزن اما رفتم

عادت من و شم دور چشماش جلوی از زودتر زد تشر دار نیش و داشت پری توپ ، کرد خشکی

یاسی سمت به و دادم تکون براش هوا توی رو دستم و زدم پهنی لبخند بدخلقیاش به کرده

به و کردم کج راه خورد زمین به من از تر دور کمی که ای بچه پسر دیدن با اما ، کردم حرکت

و بود خورده کوچکی خراش پسر زانوی سر ، کردم حرکت بود خورده زمین بچه پسر که سمتی

کنارمون به یاسی ، کنم ارومش داشتم سعی کشیدنش اغوش در با من و نمیومد بند اشکهاش

هق چند از بعد و اومدن بند شکلات دیدن با پسر اشکهای ، گرفت پسر سمت شکلاتی و اومد

به بود شده اومده پیش ی حادثه ی متوجه تازه که پسر مادر ، شد اروم تقریبا زد که کوتاهی

کردیم حرکت بیرون سمت به و زدیم لبخندی تشکرش جواب در و اومدی ما سمت به سرعت

Page 556: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 556

؟ کجا بربم-

. منتظرمونه بیرون که الوند پیش بیریم فعلا-

؟ نرفته مگه! ؟ الوند-

گفت م رامشی خاطر به یه دلش تو البته ، میرسونه کوچه سر تا مارو گفت بره نکرد قبول-

؟ نه شد اب دلت تو قند: کرد م شده سرخ صورت حواله چشمکی و برگشت سمتم به

. دیگه عاشقیه

. میکرد بافی رویا خودش واسه که خاله پیش زدی رو حرفا همین ؟ چیه حرفا این-

منم نزنم حرفی زد چشمک یه بهم فقط ؟ مگه ای ساده ، برید و دوخت خودش خاله بابا-

. نموند یادم و نیومد پیش اصلا بگم بهت گفتم ، بزنم زمین روشو نخواستم

Page 557: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 557

گفتم اهانی

دادن راپرت اهل میشناسی منو که تو-

. کردم قبول-

؟ خودته دست مگه میکردی قبول بایدم-

... خونه بریم بذار ؟ اینجوریه: انداختم ش زده کمر به دست به نگاهی

سمت به الوند خود هم بعد ثانیه چند و کردیم تر تند قدمهامونو الوند ماشین دیدن با

. اومد ماشینش

کوچه سر به رسیدن با ، کنیم حرکت زودتر که خواست و زد لبخندی ما دیدن با الوند

بیشتری حدیث و حرف که شه خونه وارد دیرتر ساعتی و ما از بعد الوند شد قرار و شدیم پیاده

به کرختی حس خونه حیاط به شدن وارد با و تنهایی این از ترسیدم زیادی من اما... نیاد پیش

. شدن تر سست و سست قدمهام و کرد نفوذ جانم

هشتم ی پله... پله اخرین به رسیدم و... سوم و دوم پله ، گذاشتم سر پشت و اول ی پله

وت ریختم نگرانمو ونگاه کردم توقف خونه پاگرد روی و فرستادم بیرون مو شده حبس نفس...

Page 558: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 558

ممحک و لرزونم و سرد دستهای و زد بخشی اطمینان لبخند نگاهم دیدن با یاسی ، یاسی چشمای

. گرفت دست توی

. بریم-

و کرد نوازش رو صورتم خونه گرمای ، شدم خونه وارد و برداشتم مو شده سنگین قدمهای

کرد ارومم کمی هام ریه به شده وارد بخش لذت بوی واین پیچید بینیم زیر قورمه سبزی عطر

لرزیدم ست مطالعه غرق سخت و گرفته دست روزنامه که پدرم دیدن با و رفتم جلوتر...

پدرم من چشمی زیر نگاه اما اورد زبان به و اسمم و اومد سمتم زده هیجان دیدنم با خاله

و شد بلند جا از و گذاشت میز روی اروم رو دستش توی ی روزنامه ، رو حرکاتش و پایید می رو

هب رو دلش نگاه تا اومد بالا م ترسیده نگاه و میلرزید وقفه بی تنم تمام ، اومد جلو قدم به قدم

.. . خشم سر از زدگی چین یه دنبال گشتم عصبانیت از قرمزی رد دنبال چشماش تو ، بیاره رحم

ارامشش و خونسردی این حاصل شد بهت... کرد ارومی سلام سلامم جواب در من اروم پدر اما

سمت به رو سرم ناباور... زدنش بیرون خونه از و داد نشون رفتارش تو که ای خیالی بی و

شه راضی تا زدیم حرف باهاش کلی: زد صورتم به خندی تلخ خاله ، دادم تکون خاله و یاسی

. نگه هیچی بهت

... بگیرن منظمی ریتم هام نفس بازدم و دم تا دادم قورت بغض

Page 559: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 559

؟ خاله میشه چی یعنی-

: زد چنگ رو دلم ته بیشتر نگرانیش و یاسی سمت چرخید نگاهم

هبهتر کنم فکر شده چی میدم توضیح یاسی واسه من بکن استراحت یه اتاقت تو برو-

. بده توضیح بیشتر یاسی

چه نم نبود در بفهمم تا شدم کنجکاو و دلم به زد اتیش بیشتر خونسردیش و خاله لبخند

. میام منم برو: کرد نگام یاسی ، افتاده هایی اتفاق

هعقرب میخ قرارم بی نگاه اما ، کردم حرکت اتاقم سمت به درگیر ذهنی با و دادم تکان سر

میگذشت دیر زمان چقدر امروز و شد ساعت های

میخواستم خدا از نمونده دلم تو دل قرار بی اینجوری که بودم شده حوصله بی چقدر من و

. بگذرونه بخیر و نمیدونستم که چیزی

ختت روی دوباره و بایستم سرپا خیلی نتونستم اما شدم خیز نیم اتاق به یاسی ورود با

. نشستم

؟ شده چی-

Page 560: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 560

. نیست خوبی خبر میگفت ش شده تلخ نگاه و یاسی پوزخند

. باور قابل غیر و بود عجیب خاله حرف اخر و اول اما بگم چی نمیدونم-

. بیاد خواستگار برات قرار: برگردوند سرشو ، شدم خیر چشماش تو

؟ شوخیه وقت الان یاسی: لرزوند منم دل و لرزید صداش ته

اما کردم موردش در مدت این که شوخیایی همون مثل بود شوخی یه میخواست دلم-

نیست شوخی

؟ چیه قصه بگو رامش جون: کشیدم نفسی پرحرص

. گرفته هم رو بابا رضایت ظاهرا و کرده خواستگاری تو از دیشب الوند که اینه قصه-

انیچشم و باز دهانی با ، زد همیشه از تر معمول غیر قلبم ضربان ، کشید تیر پشتم تیره

: شدم خیره یاسی متاسف نگاه به کنم حرکتی اینکه بی شد گرد

Page 561: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 561

بقیه هم و تو هم ، من هم اما کردم نگاه شوخی یه عنوان به الوند و تو ی قصه به... من_

، لوندا ذهنیت از میترسم من و نیست تشابهی هیچ نیست تا دو شما بین سنخیتی هیچ میدونیم

. میترسم خیلی رامش میترسم ، بگیره شو خونواده انتقام خواهرم از بخواد اون میترسم

یدمکش بلندی نفس و زدم پلک نشست یاسی ی گونه روی که اشکی قطره اولین دیدن با

؟ چی یعنی... من اخه:

.. انتقام... میچرخه سرم تو چیزی یه فقط میکنم فکر چی هر-

؟ کنه قبول میتونه چطوری بابا-

. چیه الوند قصد نمیکنه فکر... بینه خوش خیلی اونم شاید خب-

؟ چیه الوند قصد: زدم لب گم سردر

اباب با باید ؟ کنه خواستگاری تو از یهو باید الوند چرا ؟ کنی فکر منطقی میشه رامش-

. کنی بدبخت خودتو تو نمیدوم اجازه من بزنیم حرف

. بزنید دارید حرفی هر اینجام من-

Page 562: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 562

شدت به و گرفت گردنم رگ بودم کرده خرج که ای عجله خاطر به و کردم بلند رو سرم

. اومد نزدیکتر و برداشت در چارچوب از رو ش تکیه بابا ، کردم درد احساس

زدم حرف الوند با خودمم ، میکنم فکر تا دو شما ی اینده به چیزی هر از بیشتر الان من-

اب تصمیم این نیست میکنه فکر یاسی که چیزی اون مطمئنم نشسته دلم به کاملا حرفاش و

دادم خواستگاری ی اجازه فقط من نمیکنم دخالتی توش من خودته

جور و جمع دیگه روز دو یکی ، نمیشه عوض تو به نظرم بود منفی جوابت اگه اماخودتو

رشاخ حالا ، کردی یاسی منو نصیب تحمیلی اوراگی یه حماقتت با تو ، میریم اینجا از و میکنیم

تو حماقت فدای دانشگاهش و یاسی اما شم مغازه شاگرد دیگه شهره یه تو که اینه من واسه

میشه

به رو تصمیم بخشی اطمینان و اروم لحن با اینکه جاخوردم پدرم پهلوی دو حرفای از

یاسی خودشو اورارگی مقصر منو لحن همون با اینکه و بود سکه مثبت روی میذاشت من ی عهده

. سکه ی دیگه روی میدونست

نمطمئ بربیام دانشگام ی عهده از میتونم من میذارین معذورات تو رامشو دارین شما بابا-

. میکنم پیدا براش راهی یه باشین

Page 563: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 563

دخترم میگم الوند به و میرم حالا همین کردم اشتباه من اصلا جان بابا نبود این قصدم-

؟ رامش باشه ، نداره ازدواج قصد

هاین نگاه این معنی نداشتم شک نشست لبم روی پوزخندی ، دوخت بهم منتظرشو نگاه

ی نقطه روی دست ، الوند ی منتظره غیر و عجیب خواستگاری به نزنم رد دست یاسی خاطر به که

ییاس دانشگاه ی مسئله میدونستیم مون همه اما... یاسی و من وابستگی ، بود گذاشته حساسی

...شدنیه حل

؟ بگم الوند به چی ؟ چیه جوابت نگفتی-

دوندگی یکم شم اذیت خیلی من نکن بازی وارد منو خواهشا: انداختم یاسی به نگاهی

یچه من میگیرم بخواد دلم که شهری هر به مهمون فرم نگیرم م انتقالی ، انتقالی واسه میکشم

. عقلانی و منطقی اونم... بگیر تصمیم احساست خودتو طرف از فقط ، نمیکنم ضرری

؟ میگی چی-

رو سوالشون جواب تا کردم باز هم از لبهامو سختی به ، بود من به دو هر منتظر نگاه حالا

... بدم

. پدرم فریاد صدای تو شد گم ارومم نه و

Page 564: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 564

!؟ نه-

. بزنم حرف ارامش حفظ با کردم سعی و برداشتم عقب به قدم چند پدرم فریاد از ترسیده

. نمیشه که همینجوری ، بزنم حرف خودشون با باید... نه اینکه نه-

یاسی ، ریزشه و شدن دونه حال در صورتم روی نشسته عرق خیسی کردم احساس

شوخی دیروز تا که احساساتی درگیر راحت انقدر خواهرش نمیکرد باور شاید ، کرد نگام عصبی

. شده میپنداشتش

اینو... غافلگیری این اما بودم شده درگیر میکرد درک یاسی که چیزی از بیشتر من اما

. نداشتم دوست

کلش ممکنه که ای جهنمی ی اینده براتون اصلا انگار متاسفم جفتتون پدر و دختر برای-

. نیست مهم بگیره

. م اینده به کردم فکر شد من روز تمام و رفت بیرون اتاق از عصبی و وزد حرف این یاسی

Page 565: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 565

نای به تمایلی خیلی من که بگه بهش و کنیم صحبت هم با بخواد الوند از پدر بود قرار

یچ که نبود دلم تو دل بودم دوخته در به چشم الوند منتظر و اتاقم تو که حالا من و ندارم ازدواج

. میشد حاکم و حالم ی همه داشت قلبم به زده چنگ استرس و میاد پیش

، داشتم رو سلامش جواب لبی زیر و و نشستم تخت گوشه همونجا اتاق به ورودش با

گذاشت روم روبه و برداشت رو کامپیوتر میز گردون صندلی

ش شیفته نگاه ، کردم بلند سر سختی به و کردم احساس صورتم روی رو نگاهش گرمای

. افتاد تپش به براق نگاه این جذب من قلب و بود شده دوخته صورتم به

؟ منفیه جوابت چرا بگی نمیخوای-

فلق هم در رو دستم انگشتان مضطرب ، بود گفته رو این دونسته صلاح پدر شاید! ؟ منفی

. نیستم انتقام واسه مناسبی ادم من: کشیدم عمیقی نفس و کردم باز دوباره و

میاوردم زبان به که اونچه میدونستم خوب و دیدم رو نگاهش شدن کدر و ابروها رفتن بالا

: بود یاسی حرفهای تاثیر تحت

؟ انداخته توسرت و فکر این کی-

Page 566: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 566

سعی که چشمانی و زد سرش به متوالی ضربه چند با که بود ش اشاره انگشت روی نگاهم

. بخندن داشتن

؟ کنید ای درجه شصت و سیصد تغییر یه شما دفعه یه کنم باور نمیتونم خب-

!؟ ای درجه شصت و سیصد تغییر-

؟ کنید خواستگاری ازم باید دفعه یه چرا دیگه اره-

بزنم کتکت میتونی تا و کنم حبست خونه تو ازدواج از بعد اینکه واسه-

خونسرد همه این نمیتونستم اشفته من اما بود لبهاش روی اومده کش ی خنده به نگاهم

. باشم

معنی ترحم سر از نه و بوده انتقام سر از نه دادم ازدواج پیشنهاد بهت اگه من ببین-

. ساده داشتنه دوست یه میشه من پیشنهاده

من: زد نهیب دلم به عقل اما ، دنیا خوب و شیرین های حس از شد مملو یکباره به قلبم

. میترسم

Page 567: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 567

. دادم باد به حسابی و عقلم که منم بترسه باید اونیکه-

از حرفای داشتم من و باشه خندیده انقدر هم گذشته در مرد این نمیومد یادم و خندید

. میاوردم زبان به کردمو اماده قبل

هست زندگیمون تو همیشه مادرم-

گذشته به خیلی روزا این اما نداشتم و امروزم منطق پیش ساله چند شاید... من پدر و -

روف سرم تو که دیگران ی اندیشه روزا اون و میگیره تصمیم که منه عقل روزا این چون کردم فکر

از رو ما خونوادگیه زندگی و کرده اغفال اونو و کرده ویران و پدرم زندگی اومده زنی ، بودن کرده

و پاشونده هم

تو مادر که مقصره اندازره همون به من پدر ، کرده خطا لغزیده من پدر میگه امروزم عقل

پدر هکن ادعا نمیتونه هیچکی بودن تر مقصر کدومشون یه کنه ادعا نمیتونه هیچکی بوده مقصر

رقرا ، داده ظاهرا تاوانشم و کرده خطا که لغزیده که داشته نقص ، نقص و عیب بی و بوده پاک من

بدیم رو خطا اون تاوان ما نیست

مادرامون و پدر ی گذشته پای چون کنیم حروم خودمون به رو زندگی ما نیست قرار

خاک گذشتمو میدم قول بهت من اینجا بکشه سرک زندگیمون تو گذشته نیست قرار ، وسطه

بسازم باهاش ایندمو ومیخوام دارم دوسش که دختری عنوان به تو به و نکنم فکر بهش و کنم

Page 568: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 568

مام و خاک از اواری زیر شده دفن اونا کوتاهه دنیا از دستشون و مردن ما مادر و پدر ، میکنم نگاه

کنیم دفن خاطراتشونو زشتیهای بهتره

شده دفن خاطرات همون قبر نبش از میترسم... اینده اتفاقات از میترسم-

؟ کنه قبر نبش بخواد کسی که بیاد پیش اینده تو چی قراره-

زمزمه لب زیر و میزدم پسشون مصرانه من و میخوردن وول سرم تو منفی های اندیشه

. نمیدونم: کردم

... خب-

چشماش به و تردیدم از پر و سوالی نگاه بدم جوابی اینکه بدون و بردم بالاتر سرمو

زد ملایمی لبخند و خوند رو نگاهم سوال ، دوختم

؟ کنم خواستگاری ازت دارم اجازه من-

اهنگترین خوش گوشم توی لرزشیش هر از دور به و اروم صدای ، بود نگاهش خیره نگاهم

میخواست دلم و داشتنی دوست پیشامد این از بودم شده احساساتی زیادی من و داشت رو طنین

. کردم دور ذهنم از رو ها منفی تمام و معادله مثبتای سمت ببرم رو عقلم

Page 569: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 569

. میخوام فرصت من-

باشی داشته سوالی هر و کنی فکر میتونی داشتی دوست که هروقت تا: زد لبخندی

. میدم جواب

جوابم میدونستم نکرده فکر که ؟ داشتم اعتماد مرد این به انقدر من چرا و کردم سکوت

خودم از مردم میخواست دلم اینکه خاطر به فقط م علاقه عدم خاطر به نه داشتم تردید من ، چیه

خواستگاری یه ، میکردن تصورش تر رویایی خیالم تو چند هر... کنه خواستگاری شخصا

با هک نگینی تک با رنگ سفید ظریف ی حلقه به شاید و بود گل شاخه یه کنارش که احساسی

. درخشید می کننده خیره بودنش کوچیک ی همه

... اینده به ، کردم فکر م اینده به و زدم لبخندی افکارم در غرق

گوشه و شدم جا به جا جام تو کمی ، کرد حرکت بالا سمت به هم من نگاه و شد جابلند از

در غرق من و شد خارج اتاق از ساده خداحافظی یه با اون و... کردم مرتب رو شالم افتاده ی

... فرستادم هام ریه به رو بودنش از جامونده تلخ عطر بوی تمام ولع با شادی

. شد ظاهر روم روبه یاسی که اومدم خودم به زمانی تنها و

Page 570: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 570

؟ شد چی رامش-

بوده شوخی یه فقط دلخوریش و یاسی کردم فکر و کردم نگاه یاسی لبخند به

و س گذشته یاسی همون روم روبه یاسی این میکردم فکر خیالانه خوش و زدم لبخندی

ی ساده داشتنه دوست از و گذاشتنم سر به سر به میکنه شروع شده زده حرفهایی چه بفهمه اگه

. میسازه ای افسانه عشق یه الوند

شم خبر با جوابتو از که نباشم نفری اولین من اگه ؟ نمیزنی حرف چرا ؟ شده چی رامش-

. میشم دلخور

: کردم باز لب دلخوری این نکردن تر عمیق برای من و! ؟ دلخورد لحن این اما

. کنم فکر یکم قراره-

!؟ فکرت ی نتیجه و-

. ندارم مشکلی خب-

Page 571: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 571

دلم ببینم و خواهرم خوشبختیه میخواد دلم من: شدند کج کمی بود لبهاش به نگاهم

فکر دیدم و الوند که اول روزای ، نمیشی خوشبخت الوند با تو مطمئنم و کنی فکر بیشتر میخواد

رفتمگ نتیجه هام شنیده با اما الوند بشه قسمتش که باشه خوشبخت میتونه خواهرم چقدر کردم

و ودد میشه ش نتیجه بریزی اتیش رو اب... کنید می نابود رو همدیگه که اتشین و اب الوند و تو

. خواهرم عاقبت بشه این نمیخوام سیاهی و خاکستر

اب ، میکنه توقف جا یه اتیشم کنیم فکر مثبت ؟اگه کنه پیشروی قراره کجا تا اتیش-

. کنم اروم و الوند هم شم اروم خودم هم میخوام منم و اتیش به میده ارامش

. میاری کم ، میترسم نابودیت از-

از شدم خسته دارم دوست که اونجور میکنم زندگی خودم رضایت با دارم چون نمیارم-

صادقه دارم حس بهش که کسی زندگیم مرد کنم فکر میخواد دلم ، زندگیم تضادهای و دروغ

قامانت یا کنه بازی من با میخواست الوند اگه پایبندم بهش و دارم ایمان صداقت این به من ، باهام

جلو اومد ساده اون باشه کننده جلب که میکرد کاری ، میومد جلو قصد همین با اول از بگیره

. نداشت رفتارخوبی اوایل اون حتی...

؟ شد خوب که شد چی و-

باید میشناسه منو که بود سال سه ، میشناخت منو هم اول روز الوند ، کردم سکوت

. بدونم ازش بیشتر

Page 572: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 572

. نیست خودت دست مغزت-

. کنم تکیه احساسم به میخوام-

من حرف به تو میمونه جاش سر دلخوریم اما ، بگم که ندارم هیچی خوشبختی ارزوی جز-

. ندادی گوش

. کن درک احساسمو... کن درکم اما دلخوریت خاطر به میخوام معذرت-

. اغوشش تو کردم خوش جا ارامش در غرق من و کشید اغوشم به و زد تلخی لبخند

بعد ماه یک

ته کسی انگار شدند سرازیر بهم عالم بد های حس و کرد دگرگون رو حالم ش اشفته حال

یرغ عمل این تو بود ناموفق زیادی ولی بخنده کرد سعی و کرد بلند رو سرش ، میشست رخت دلم

. حقیقی

؟ شده چی بگی نمیخوای-

Page 573: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 573

هی الان ولی شم ناراحتیت باعث نمیخوام من ببین خب: میداد عذابم کردنش دست دست

. اومده پیش برام مشکلی

. اینجا میاد دیگه روز چند م عمه: کردم نگاهش منتظر و نگران

ناراحتیت باعثه میترسم من و بزنه بهت ربطی بی حرفای ممکنه اون: شدم تر گم سردر

. شه

الان که نباشی اینی میخوام: بفهمم حرفاشو عمق کردم سعی و زدم جونی بی لبخند

، قوی و محکم سرحال و شاد باشی دیدمت که اولی روزای رامش مثل یکم میخوام هستی

خیلی مو عمه من بذاره تاثیر تحت اونو تو رفتارای میخواد دلم باشه پر توپش م عمه نمیخوام

. میترسم کنه خورد رو تو ندارم دوست اما دارم دوست

کرد کمرم ی حلقه رو دستش یک اروم ، گرفتم ازش رو ناباورانه و دادم قورت رو دهنم اب

. خودش سمت کشیدتم و

؟ شدی ناراحت-

. گفتی حقیقتو نه: زدم لب جان بی

Page 574: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 574

. ببین منو رامش: بزنم پس رو بغضم داشتم سعی من و میلرزید شدت به م چانه

به لبهام امتداد در و چکید لبخند اون کنار موقع نا اشک اما ، بزنم لبخند کردم سعی

. کنم ابروداری میدم قول من: افتاد جریان

. میکنم خاطرتو به تلاشمو ی همه من: میلرزید صدام

ذره یه کنم فکر اگه: شدم کشیده اغوشش تو کاملا و کرد تنگتر رو دستش ی حلقه

دارم عمه به که ای علاقه و بزرگی ی همه روی میذارم پا بدی مو عمه زبونای زخم جواب نمیتونی

. نیاد نزدیکتم میگم بهش و

یزنهم نیشت بد عمه کلام میدونم اما کنم شکنی حرمت بخوام اینکه نه: نگام شد ناباور باز

... بگه تو به و گفت من به که اونایی اگه

ذرهبگ که مدت یه ندارم شک شه خالی بذار بیاد بذار بگم نه خواستت رو میتونم مگه من-

. میرسه ما نتیجه به اونم

Page 575: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 575

به سپارم می گوش حضورش عطر از شده مست میدم فشار ش سینه به بیشتر رو سرم

دستاش حرکات از شده مسخ من و کرد نوازش موهامو تار اروم دستاش ش گرفته اوج قلب ضربان

. کرد دگرگون رو حالم زود چقدر و کردم جدا ش سینه از رو سرم و زدم لبخند پررنگتر

نقطه همون تو ثابت سرم ، موند ثابت لبهام روی و دراومد گردش به صورتم روی نگاهش

... و کرد منتقل لبهام به رو دنیا حس زیباترین ، اورد اروم رو سرش و موند

ور انگار من و شدن گرم تنم های سلول دونه دونه و جونم به کشید اتش لبهام گداختگیه

... میکردم سیر عرش

انداختم زیر به رو سرم کرده شرم زیادی من و میموند خاطرم تو همیشه بوسه اولین این

. لبهام رو کرده جاخوش لبخند به بود شده قلبم تو نشسته شادی اما

میشم ارومتر من اینجوری بخند همیشه: شد زمزمه گوشم کنار نوازشگرش و اروم صدای

. میشی ارومتر خودتم ،

مثل میتونی تو میخوام ارامش یه زندگیم ی همه از من: زد موهام رو ای بوسه اینبار

. کنی ارومم اسمت

بمقل به و گذاشتم م سینه روی رو دستم شد تر شل دستاش ی حلقه ، کردم بلند رو سرم

کنارتم من اینجاست این تا: کردم اشاره

Page 576: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 576

صداشو میشنوی: گذاشت قلبش روی و کرد جدا قلبم از اروم رو دستم

.توئه خاطره واسه: میزد ملودی روحم و جون تو قلبش ضربان تند ریتم

و تگرف شدت قلبم به خون پمپاژ زد سرانگشتام به نرمی ی بوسه و برد بالاتر رو دستم

هگذشت دلم نه. کنه توقف لحظه همین تو زمان میخواست دلم ، دوید پوستم زیر مطبوعی گرمای

زدم لب اراده بی و میخواستم و زمان از لحظه این فقط و فقط ، اینده نه میخواست

. میداد ایست دستور نقطه همین تو دنیا کاش-

میکرد لذت غرق منو چقدر و داشت شیفتگی نگاهش روزا این چقدر و کرد نگام شور پر

حظهل اون به و بریدی سختته کردی احساس هرجایی کن لحظه ثبت زندگیتو قشنگیای-

. کن فکر ها

؟ باشه سختم: کردم نگاهش

Page 577: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 577

م ییاس ممکنه و میاد در زندایی صدای الان برم بهتره کنم فکر: زد ای نیمه و نصف لبخند

. نمیاد خوشش من از کنم فکر سربرسه

... نیست اینجوری نه-

. نخواستم توضیح-

ارومم همیشه بده ،قول خیلی شدم اروم خیلی: شد بلند جا از و بوسید رو پیشونیم نرم

کنی

بر ازم نگاه خروجش ی لحظه تا حالیکه در اون و دادم قول چشمام با و زدم لبخندی

که بود روز هفده مرد این و بست می نقش رو رفتنش مسیر نگاهم و شد خارج در از نمیداشت

میکرد ثابت بهم رفتارش و اون داشتم انتخابم از پشیمونی حس که هربار و همسرم بود شده

. بوده درست انتخابم

و خاصی جشن بدون و صدا و سر بی ، محضری عقد یه به شد خلاصه عقدم مراسم ی همه

هر گفت محکم و جشنی هر با کرد مخالفت پدرم چون عقدم سفید چادر شد عقدم لباس

عروسی واسه بذار بکنی خواستی خرجی هر بگیری خواستی مراسمی

Page 578: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 578

این و میشد اشفتگی همه این باعث چی ، نمیکردم درک اما میدیدم رو پدرم نگاه ترس

رو شرطا این راحت انقدر چرا الوند ؟و کنیم عقد زود خیلی بخواد میشد باعث چی ؟ عجله همه

میشناسه منو کنه ادعا نمیتونست هم اون و نداشتم الوند از شناختی هیچ من ، کرد قبول

... نداد کوتاه نظر یه حتی اون الوند مادر و بود بزرگی معضل شناخت عدم این

مخالفت سخت که... حبیب دایی و بود یاسی من روزای این منطقیه ادم تنها شاید و

... میکردن

فردا از نمیخواست دلم و میشه تکرار منم انتخاب شه تکرار هربار زمان مطمئنم من اما

... بترسم

دوست رو ش عمه گفت الوند ، میشدم اماده الوند ی عمه مقابل حضورم و اینده برای باید

نهبشک منو حرفاش با بدم اجازه نباید و کنم احترامی بی خودم از بزرگتر این به نباید من و داره

... میکردم پیدا توازن باید...

چشمام زیر پوف ، انداختم اینه به نگاهی بار اخرین برای و کردم مرتب رو سرم روی شال

خاص بود قرار که امروزم به کردم فکر و زدم لبخندی م چهره به اینه از و بود شده تر نامحسوس

، زدم بیرون خونه از و کردم مرتب م شونه روی رو کیفم... معمولی شایدم یا باشه

دادم تکان دستی و زدم صورتم پهنای به لبخندی الوند دیدن با

Page 579: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 579

. نباشید خسته سلام: نشستم ماشین داخل بلافاصله

. خوشحالی زیادی امروز... خانم سلام: احساس از پر و عمیق کرد نگام

. کنارمه خوب مرد یه وقتی! ؟ نباشم-

؟ کنی پررو رو مردا نباید میدونی-

. بود من ی جمله که این: زدم چشمکی

. گوهرن و در همه هاتون جمله شما خب اره-

؟ کجا بریم قراره حالا ، میدونم خودم که اینو-

. بگی تو که جا هر-

Page 580: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 580

حس بهم و داشتم دوست رو انتخاب حق این کردم نگاهش شیفتگی با و کردم سکوت

که جا به بریم خب: کنم پیدا رو مناسب جایی تا اوردم فشار ذهنم به و میکرد تزریق خوب های

. شده گرم خیلی هوا روزا این. باشه اینجا از تر خنک کم یه

. خرداد ماه تو رفتیم اینکه مثل-

؟ کوهستان پارک بریم... خب اره-

. بریم-

این تو منم علاقه مورد اهنگهای تا گذاشتم ضبط دستگاه روی را فلشی و بردم دست

اهنگ همه از بیشتر و بودم ریخته فلش تو رو یگانه از تند ریتم با هایی اهنگ ، شه شنیده ماشین

. میاورد سرحالم خواننده این از دارم دوست

. بده انرژی بهت باید اهنگ ، اهنگ میگن این به-

دلم ؟ چیه: زدم پررنگی لبخند و دیدم رو بزنه حرف نداشت دوست که نگاهی تعجب

باشم شاد میخواد

Page 581: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 581

این به دلخوش و بودن شاد به میکنم تظاهر دارم میدونستم خوب و زدم قهقهه اینبار و

. روحم و جسم واقعی حاکم رفته رفته و میشن عادت تظاهرها این که اصل

روس محکم و شدم پیاده ماشین از خوشحال ، ماشین پارک و نظر مورد جای به رسیدن با

. نظیر بی و مطبوع عالیه: کوبیدم هم به محکم دستهامو و پریدم محوطه هاب سنگغرش

. حوضچه کنار بربم: میکردم تقلید یاسی از داشتم و امروزم رفتارای این و

. بریم-

: کرده ش زده شگفت کرده تغییر زیادی من این اما باشه عادی داره تلاش فهمیدم می

؟ بخرم بستنی

. باشه-

؟ هستی جوری یه چیه-

؟ بشینیم شاپ کافی تو بریم ، نه: داد تکان سری

Page 582: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 582

. باشه-

رنگ همون به صندلیهایی و میز روی و شاپ کافی قرمز و مشکی های دیوار روی نگاهم

، برم لذت ها رنگ زیبای هامورنی این از و خورد چرخ

بود قشنگ و مدرن مکان این چیز همه

؟ بدیم سفارش چی -

. بدیم سفارش معدنی اب نیست قرار اینجا مطمئنا-

و مکان دو این ذهنم تو و نشست لبم کنج لبخندی و افتادم کثیف مغازه اون خاطرات یاد

فرهنگی فقر ، مالی فقر نه بود مختلف مکان دو تو که فقری حال به سوخت دلم و کردم مقایسه

اما ، باشه جوارش های مغازه برای خوبی درامد منبع میتونه شرایطش و امامزاده اون بود پرواضح

پول کمی نبودن حاضر میکردن کسب زائرا از که سودی به راضی اطراف اون های مغازه صاحبای

. کنن هاشون مغازه تمیزی حتی یا و بودن مدرن خرج

؟ خانمم میکنی فکر چی به-

. مغازه همون به: زدم پررنگی لبخند و خانمم لفظ از شد اب دلم تو قند

Page 583: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 583

؟ بود کثیف خیلی-

اره-

بهم چرا کردی کردی بد خیلی راستی: کنم بلند رو سرم تند شد باعث روزا همون یاد

؟ خواستگاری بیای میخوای نگفتی

. میزد ذوق تو بودنش مصنوعی چقدر نیاوردم خوردم روی به من و کرد ارومی ی خنده

؟ چرا میری طفره همیشه-

واسه محض ی علاقه نه بود احساسی کوچولو یه تصمیمم موقع اون نمیرم طفره من-

. نگفتم هیچی همین

! ؟ احساسی: زدم لب گنگ

و دایی افکار تاثیر تحت هنوزم نکنه ؟ میپرسی بارها و بارها سوالو این چرا فهمم نمی-

. همه کنار ما بودن مهمه که چیزی ؟ داری شک بهم یاسی

Page 584: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 584

اشهب نداشته لرزشی صدام تا میکشم عمیقی نفس و دادم قورت رو بغضم و میدم سرتکان

...دارم دوست فقط نه: زدم مصنوعی لبخندی

کنار و دارم دوست کاکائویی بستنی من: خندیدم صدا پر جو تغییر برای ندادم ادامه

فاندانت شکلات

... عادی صدای این پس در لرزید و ترسیده زیادی دلم میدونستم خوب و

زهم همه: گذاشتم دهن به فاندانت شکلات ای تکه و انداختم روم روبه بستنی به نگاهی

کاکائو شد دهنم ی

غیر چیز یه دلم: رفت سفارشیش اناس شیک میلک سمت به وار شیطنت نگاهم و

؟ بخورم کوچولو یه... میخواد شکلاتی

و گذاشتم دهن به رو اناناس شیک از قاشقی مشتاقانه من و داد تکان سری میلی بی

با و نیاوردم خودم روی به اما نبود محبوبم ی میوه اناناس چون نداد مزه خیلی دهانم زیر طعمش

. بردم دهن به دیگه مقداری ساختگی لذتی

رفت بین از کاکائوش طعم چون بخورم مو بستنی ی بقیه برم دیگه-

Page 585: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 585

. جونم نوش: انداخت لیوان به و من به نگاهی ، گردوندم باز سمتش رو لیوان و

؟ نمیخوری شده دهنی دیگه چیه: کرد نگام حرف بی و زد لبخندی

میخورم... نه... نه-

داریمق میل بی که بود من از اشتباه تعبیری این شایدم یا گرفته قرار معذورات در انگار و

؟ نه شده تر خوشمزه: بودم شده شیطون زیادی امروز من اما ، کرد مزه رو لیوان محتویات از

؟ چی... هان: بود نفهمیده رو منظورم

. میخوری داری که همین بابا ای-ا

... اره... اره-

چیزی درگیر زیادی فکرش میکردم احساس من و میکرد رفتار عجیب کمی امروز مرد این

؟ شده چیزی: شده

Page 586: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 586

؟ چی مثلا نه-

. خودتی تو نمیدونم-

؟ شیم قایق سوار بریم: زد لبخندی

هر و هم عین بودیم شده ، زدم خندی تلخ دل در ، کنه تظاهر داشت سعی اونم شاید

. داشت فرق دلایلمون فقط شاید و... میکنیم شادی به تظاهر یکی اون دل برای داشتیم کدوم

. بریم: کردم نگاهم خرج احساس

، گرفت رو دستم مچ رحمانه بی و سفت دستش حرکتی هر از قبل اما شدم بلند جا از تند

کردم نگاهش متعجب

؟ شده چی-

بهت در ، فتاد راه به جلوتر میخوامی معذرت گفتن با و کرد رها رو دستم مچ بلافاصله

؟ بود شده چش ، دادم مالش کمی گرفتمو درد دست مچ داشت که تندی رفتار

Page 587: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 587

ی صفحه ی خیره هم در اخمهایی با و بود کرده گوشی داخل کاملا رو سرش حالیکه در

؟ نمیای: گفت بود گوشیش

. بریم: زدم لب گم سردر

باید اومده پیش برام کاری من ببخش: زد لبخندی و برد فرو جیبش داخل رو گوشیش

. خونه رسونمت می ، برم

؟ میکنی همچی چرا-

؟ چطور: کرد دستاش ی حلقه رو دستم

؟ هستی جوری یه-

سوال یه: موند ثابت صورتم رو نگاهش ، کردم توقف هم من ناچار و کرد متوقف جاش در

؟ بپرسم

؟ حده چه در پدرت و تو ی رابطه: دادم تکان سر اره معنی به

Page 588: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 588

؟ کنی تباه تو اینده پدرت خاطر به حاضری اینه منظورم: دادم تکان سر گم سردر

بگو تو قلبی احساس ، مهمه برام میکنم خواهش...

، میدم انجام براش باشه داشته معقول ی خواسته یه اگه پدرم خب ، خدا به نمیفهمم-

. ندم انجام باید چرا اصلا

تظاهری همون قالب در کرد سعی بلافاصله اما شنیدم رو داد بیرون که رو حرصش پر نفس

: کنه برخورد عادی بودم کرده پیدا ایمان بهش حالا که

. بمونم نمیتونم دیگه ببخش-

صبر ای لحظه برای خواستش در جواب در و شدم پیاده ماشین از دلخور و نزدم حرفی

تند سلامم جواب در و اومد استقبالم به دیدنم با خاله ، رفتم خونه به و کردم تندتر پا کردن

: پرسید

؟ اومدی زود-

. جایی بره شد مجبور اومد پیش کار براش الوند-

Page 589: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 589

. شام بیا بشور صورتتو و دست برو باشه-

و دادم تکیه چوبی درب پشت به و بردم پناه اتاقم به دوان دوان و کردم تشکری خاله از

گونه روی اشک ی قظره اولین عادلانه نا و زمین روی خوردم سر اروم اروم و کشیدم عمیق نفس

با یلدل یه به تنها الوند نداشتم شک... بود یاسی با حق ، کرد برخورد بد انقدر چرا الوند ، چکید م

با باید چرا ، میشد بدتر و بدتر حالم و میچرخید سرم توی انتقام ی واژه... انتقام ، کرده ازدواج من

قاحم و ساده چقدر ، بود چی وسط این من گناه مگه ، بود عدالتی بی عین این ، بکنه اینکارو من

عنتیل احساس این و میگرفتم تصمیم عاقلانه کمی فقط کاش کردم باور حرفهاشو ی همه که بودم

میذاشتم کنار رو

انقدر که زندگی این به لعنت ، اوردم فرود پام ران روی محکم و کردم مشت رو دستم

... لعنت... لعنت... لعنت ، میره پیش احمقانه

صدای شدن بلند با ، نداشتم رو بلند زدنهای هق جرات من و بود گلوم روی بدی فشاری

تبرگش خیال به خورد تکانی که بود در دستگیره به نگاهم شدم بلند جا از و ترسیدم کمی در

در تا کشیدم هایم گونه روی دست سرعت به پدرم دیدن با اما برداشتم عقب به قدم چند الوند

. کنم پاک رو صورتم روی نشسته اشک خیسی

. سلام-

Page 590: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 590

روی و گذروند نظر از رو تنم پای سرتا پدر نگاه و پیچید گوشم تو دارم خش صدای

؟ کردی گریه: موند ثابت صورتم

؟ گفته چیزی الوند: کردم سکوت

میکنه فکر الان اون حال هر به دلخوری که زده حرفی الوند میدونم خب: سکوت هم باز

. میذاری کلاه سرش داری تو

از تا چند: بود پیچیده همه این چیز ی همه چرا خدایا ، کردم نگاه پدرم به زده بهت

. توئه کار میکنه فکر شده گم مدارکش

؟ من کار چرا ؟ چی مدرک-

. کنه فکر اینجوری خواستم من چون-

شدمی بسته و باز رحمانه بی که بود پدرم لبهای روی نگاهم ناباورانه و بود مونده باز دهانم

تونهب که کسی تنها کنم فکر و مهمتریم مدارک دنبال من و نبودن مهمی خیلی مدارک اونا البته:

... توئی کنه پیدا برام و مدارک این

... بابا: زدم جیغ ناباورانه

Page 591: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 591

بدتری کارای دختر باهات ندارم شوخی میکنم نابود خودم با توام شم نابود اگه من -

... کنه نابودت که شک اونقدر کنه شک بهت الوند که میکنم

..با-

حرف بذار نزن حرف: داد تکون و اورد بالا رو دستش توی ی برگه چند و پرید حرفم میون

قطف ولی کرده تو مورد در اشتباهی چه کنه فکر الوند تا برمیگردونم و مدارک این الان من بزنم

. ندارم قلب عنوان به چیزی م دیگه و بدم انجام میتونم که س ساخته دستم از کارا خیلی بدون

بابای ترین مهربون شما ، هستین حرفاتون ی متوجه اصلا ؟ میگین دارین چی... بابا-

کنید می بودن بد به تظاهر انقدر جدیدا چرا دنیایید

ادامه وی در پی نهای زد هق میون و میزدم حرف داشتم سخت من که بود شاهد خدا

ای دیگه کس یه شما لعنتی ی خونه این تو اومدیم وقتی از ؟ کرده عوض رو شما چی: دادم

. شدین

می رو یاسی و تو من کردم بزرگ رو شما روزا همین خاطر به اولم از من رامش ببین-

، زنید اون وجود از نیمی چون دارم نفرت شما از اندازه همون به و وجودمین از نیمی چون پرستم

فکر این به فقط و فقط دارم حالام کنار گذاشتم و کردم چال و خودیمو نیمه اون باتلاقم تو که حالا

... اون ی نیمه از... مادرتونید جنس از شما میکنم

Page 592: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 592

نوم باید... نمیسوزه براتون دلم باشید مطمئن کرده سیاه خیانتش با مادرتون منو قلب

. بدی نجات

؟ کردین چه شما مگه بابا-

؟ قتل: زدم لب تردید از پر و زمان هر از تر دلمرده من و زد پوزخندی

... دل ساده دخترک-

نقشه و سوزوندم فسفر کلی من ، شد پشیمون دوباره اما شه خارج در از تا کرد گرد عقب

هر و میدی انجام و بگم من هرچی فردا از اطوار و ادا بدون پس کنید ازدواج والوند تو کشیدم

... باش نابودیت فکر به نکنی اینکارو اگه که... نره یادت.. بگم من که کاری

که تهی سرو بی حرف همه اون و موندم من و کرد دنبال رو پدرم رفتن مسیر ناباورم نگاه

هم روی چشمانم ای لحظه و.. نتونستم نشد اما... خدا زدم زار دل ته از خواست دلم و شنیدم

دلم به مرگ حس ، پدرم قلب مهمون سیاهی مانند درست شد چشمام مهمون سیاهی و رفت

بتونم و شه خارج گلو از کمی اومده بند نفس این تا گذاشتم گلو رو دست زده وحشت و زد چنگ

که پدرم قلب مثل درست نداشت بازگشت خیال نفسم انگار اما... حیات ی ادامه برای بگیرم نفس

... نداشت مهربونی خیال

Page 593: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 593

کردم باز چشم سخت و شنیدم سرم روی رو یاسی نگران صدای

خوبی؟ رامش-

برده رو قرارم و میزد چنگ تند و تند رو دلم ته عجیب چیزی اما دادم تکون سر گم سردر

؟ پریده انقدر چرا روت و رنگ ؟ خوابیدی اینجا چرا شده چی: بود

نیم جام در ، شدن تکرار ذهنم تو بارش تاسف جملات و بسته نقش ذهنم در پدرم خاطر

. خوبم: شه بازتر صدام تا زدم مصلحتی ای سرفه چند و شدم خیز

؟ شده چیزی-

دبای چرا ، یاسی نگران نگاه از شد ریش دلم اما بزنم حرف پدرم برخورد از تا کردم باز لب

؟ کشید می منو جور باید اون همیشه چرا ؟ میکردم تقسیم خواهرم با اشفتگیمو

این خودم باید دادم تکانی طرفین به رو سرم ؟ کنم خودخواهی حالا که بود درست این

اطرافم ادمهای که حالا میزدم حرف عاقلانه و میکردم خرج عقل کمی باید... میکردم حل و مشکل

. تادممیف جلوتر اونا از قدم یک فقط باید... کشیدم می نقشه هم من میومدن پیش نقشه با داشتن

Page 594: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 594

من وجود از داشتن ادم دو این میکردم فکر چی هر چون... پدرم از هم الوند از هم

. میکردن سواستفاده

رفک بود شده چم یهو نمیدونم: زدم ای نیمه و نصف لبخندی و شدم بلند جا از سختی به

. برد خوابم اینجا که بودم خسته خیلی کنم

؟ اینجوریه روت و رنگ چرا پس: کرد نگام مشکوک یاسی

پایین میریم صورتم و دست بزنم ابی بربم بیا یاسی دادی گیر-

هب نگاهی ، شستم رو صورتم و دست و رفتم دستشویی به بلافاصله من و کرد قبول مردد

اباب میکنیم بازی اینجوریه که حالا ، کردم تکرار خودم با و انداختم اینه از م پریده رنگ ی چهره

... هم برای نه اما هم کنار

لبخندی با کردم سعی و انداختم خواهرم ی ترسیده چشمای به نگاهی و اومدم بیرون به

کنم تر راحت رو خیالش تر عمیق

. پایین بریم -

. دارم کار باهاش بابا پیش برم میخوام من -

Page 595: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 595

دز لبخندی دیدنم با بابا ، شد خارج من شدن داخل از بعد و کرد همراهیم پدر اتاق کنار تا

شد بلند جا از و

؟ بابا عزیز خوبی-

هاینک با بود پدرم بهرحال مرد این چون پایین به دادم قورتش اما اومد بالا گلوم تا نفرت

: کردم تکرار هم سر پشت و کردم مرور ذهنم تو حرفامو ، نیستم عزیزش میدونستم

ودومادتون ؟ جلوترید الوند از قدم چند هستین ماهری بازیگر انقدر که شما بپرسم اومدم-

! میگم

جریان در الوندم اینه منظورت اگه: کردم حفظ رو لبم روی کرده خوش جا پوزخند و

هش نزدیک من به که اینه واسه دقیقا کرده ازدواج تو با اینکه اما فهمیده تازگی اره منه هی نقشه

. بود اورده دست به من مورد در اطلاعاتی که کرد خواستگاری تو از روزی دقیقا

هضرب تا میدادم جاخالی شدنم خم با من و قلبم به میزد سیلی رحمانه بی حرفاش با پدر

شوهر اسم کنی گم رد واسه الوند روز اون... کنم ابرو حفظ و کنن اصابت صورتم به سیلی های

... جالبه.. اورد شو عمه

Page 596: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 596

یه از هدفش به رسیدن پل میکنه رو تو داره خونی نسبت باهات که ادم پدر وقتی خوب-

؟ انتظاریه چه غریبه

؟ میکنی کمکم حال بهر-

؟ چیه جرمتون بگید فقط-

اعدامم کم کم چون بره لو نمیخواد دلم من و منه سر زیر کارخونه اون اتفاقات ی همه-

. میکنن

؟ کشتین و الوند پدر شما: هست اعدامم از بالاتر کردم فکر

. باشه تخت خیالت ماجرا اون ادم ترین گناه بی منم و س دیگه جریانه یه اون-

: کردم ادا صدا با و پررنگتر رو پوزخندم و بود راحت خیلی خیالم

؟ ببین کنم چیکار باید من خب-

. تهرانه توی ش خونه تو الوند مدارک گرفتم امار من-

Page 597: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 597

چه هر بود قرار و بود کرده اجاره تهران در ای خونه پیش ی هفته دو الوند اوردم خاطر به

. برگرده سابقش کار به زودتر

؟ خب-

. میاری مدارکو تهرون میری باهاش-

؟ بپرسم سوال تا چند--

داده پلیس تحویل شاید ؟ باشه ش خونه تو باید چرا مدارکش: کرد تایید نگاهش با

؟ نفهمه احمقه بردارم مدارکو من بعدشم...

قاموث من منایع: زد گردون صندلی به کاملا رو ش تکیه و نشست صندلی روی دوباره پدر

یشپ وقته چند و کرد خیانت بهم کی نمیدونم اما رسیده ای دیگه نتایج به اشتباهی پلیس ظاهرا

اونو بلافاصله الوندم و الوند دسته میرسونه کارخونه خلافای توی من داشتن دست از مدرکی

؟ یادته کنه اجاره خونه بره میخواد اورد بهونه ، تهران میبره

. شد زنده ذهنم در الوند ی روزه یک رفتن و پیش هفته دو خاطره باز

Page 598: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 598

ونا و بده پلیس تحویل مدارکو میشه پشیمون که میاد پیش چی وسط این نمیدونم اما-

... نبود اینجا چون شه خونه تو شک بدون الان مدارک

من به بابا به شدن نزدیک برای الوند میگفت بابا اینکه نبود درست چیزی یه وسط این اما

از بعد الوند کرد میشه و برداشت این الانش حرفهای از اینکه و بود داده ازدواج پیشنهاد

. رسیده دستش به پدرم علیه مدرکی عقد حتی و خواستگاری

دستش مدرک پیش هفته دو و کرد خواستگاری من از پیش ماه یه الوند اونوقت بابا-

؟ رسیده

حرف همین مصداق س حافظه کم دروغگو میگفتن اینکه و بود مشهود شدنش دستپاچه

ریخاتا تو من لابد میدونی که خودت میکنم قاطی رو زمانا خیلی من ببین خب: بود پدرم اشتباه

. . کردم اشتباه

. برم پیش مرد این بازی اخر تا که زدم خریت به رو خودم اما نبود اشتباهی و نمیدونستم

. بیاره مدارکو اون برات خودش موثق منبع این نمیشد -

. نکنی ماجرا وارد خودتو زیاد کن سعی... دیگه نمیشه لابد-

Page 599: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 599

؟ بیشتر این از دیگه بابا ماجرام وسط من-

. بنفعته ندونی چی هر-

. شما خودخواهیای خروار خروار زیر شده نابود من نفع-

. دختر نده شعار-

. نمیفته زندگیم واسه اتفاقی بردارم مدارکو اون کنید تضمین بابا باشه-

. نمیخواد رو تو الوند احمق ی دختره-

... لطفا کنید نضمین-

. بابایی راحت خیالت-

. لرزیدم خودم به و شدم منزجر تلفظ و لفظ این از ای لحظه من و

Page 600: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 600

؟ نیست سوالی دیگه-

یگهد بود م ربایی ادم جریان منظورتون کشیدین ما ازدواج واسه نقشه کلی گفتین وقتی-

؟

بزنه حرفی اینکه از قبل اما شدن باز هم از ماجرا گفتن برای که دوختم لبهام به منتظر

. شنیدم رو یاسی صدای

. داره کارت الونداومده بیا رامش-

اسیر دستم مچ بردارم قدمی اینکه از قبل اما کردم خروج قصد پدرم به اهمیت بی

بد رو دستم مچ امروز الوندم اومد یادم و پیچید تنم تو دردی و شد قویش دستهای

تهخواس به رسیدن برای که مردی دو رفتاری تشابه این از کشید تیر قلبم و بود گرفته

. بیارن جا به رو کردن ذبح ایین بود رفته یادشون و میکردن قربانی منو هاشون

توئه دست من زندگی و مرگ باشه یادت ، بده انجام درست کارتو باشه حواست برو-

منه دست وارزوهات تو زندگی و مرگ...

Page 601: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 601

دپوزخن یه و کشیدم رو دستم تند کرده گستاخی و انداختم ش چهره به خشمگین نگاهی

. کشیدم بیرون به راه و تهدیدیش ی جمله اخرین این به زدم

که شد بودنم متوجه... زدم مصلحتی ای سرفه پذیرایی وسط مبل روی الوند دیدن با

و احترام حفظ جواب در و گذاشتم جواب بی رو لبش روی لبخند... چرخید سمتم کامل سرش

خودم از که رفتاری بودن سرد تو نکرد پیدا ادامه احوالپرسیش و کردم سلام خشک تواضعش

... بودم داده نشون

شده چی کرد اشاره و انداخت هردومون به نگاهی یاسمن... نداشت تعجب که بود خوب اما

. بذاره تنها رو ما خواستم ازش بعدا گفتن با من اما

؟ دلخوری هنوز معلومه: انداختم الوند به نگاهی و گرفتم رفتنش مسیر از چشم

یه هب شد زده گند وقتی باشم نباید: تر غلیظ و پیشونیم اخم و کردم قفل هم تو دستهامو

. تفریحیم روز

... شد خراب امرومون میگی راست-

. شه شک دچار انسان میشه باعث که سوتفاهما ی همه به لعنت: کرد مشت دستاشو

Page 602: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 602

باز و پیام متن بلافاصله و لرزید کوتاه دستم تو گوشی که میکردم معنی شو جمله دل تو

" نترس دیگه ، الوند واسه فرستادم پس مدارکو راستی ": کردم

کردم خارج گلو از بلندی اه و میدم مالش رو چشمم دو گوشه اشاره و شست دوانگشت با

و شده سوتفاهم دچار الوند اینکه دلیل فهمیدن و گذاشتم پدر پپام متن کنار و الوند ی جمله..

. نبوده مشکلی کار شده رفع حالا

؟ سوتفاهمی چه-

بهش اصلا میخواد دلم و اومد پیش اشتباهی یه: گرفت رو زود و انداخت چشمام به نگاهی

. کن فراموشش توام نکنم فکر

توی ؟ حرف باهات خصوصی میتونم لحظه یه: چرخوند صورتم سمت رو سرش دوباره

؟ حیاط

؟ بخشم می و میره یادم زود که ، میام الان من کردی فکر چرا-

. میکنه درد هنوز: کشیدم دستم مچ روی رو م دیگه دست

؟ دیگه میای ، حیاط تو تا فقط-

Page 603: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 603

... نمیاد نه-

بود دهز تکیه پذیرایی وسط ستون به خونسرد که پدرم معمولی ی قیافه به نگاهی متعجب

؟ برگشتید زود! ببری بیرون شام امروز و دخترم گرفتی اجازه ازم دیروز: انداختم

دقیقه و نشسته هشت عدد رو شمارش ساعت که دیوار روی ساعت به کوتاهی نگاه

. کردم تیز گوش الوند توضیح منتظر و انداختم میداد نشون رو پنج و بیست عدد شمارش

. برم شدم مجبور اومد پیش برام کاری خب-

نیست این دخترم حقه ولی نخواستم توضیح-

ههرچ کردن قربانی واسه دارن ناعادلانه سنگدل ادم دو این و قربانگاست اینجا کردم فکر

. میکنن اماده مقدمات سریعترم

. نداره چهره به رنگ امروز و بود خوشحال کلی دیروز طفلی-

... من متاسفم-

Page 604: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 604

و بخوره هردوتون ی کله به بادی که بیرون برید بهتره الان اما شده چی ندارم کاری-

. کنید حل اختلافاتونو

خیلی شوهرت و تو بین نذار دخترم برو... بابا عزیز برو: چرخوند چرخون ستم به روشو

امش خوردن و رفتن رستوران یه اسونی به شن بزرگ که کوچیک دلخوریای ، بیاد پیش دلخوری

. نمیشن حل

بی و بود پدر یک کلام جنس از فقط کلامش ، مهربان و پدرانه کرد نگاهم ، کردم نگاهش

... خشم بی و دروغ بی کینه

بازیگر باید هم من و... بود ماهری بازیگر که الحق و بود مرد این بازی از بخشی هم این اما

اینرض رفتن به بابد و نیست خونه میدونستم اما میخواستم کمک ازش و بود خاله کاش ؟ میشدم

. بدم

میشم حاضر الان -

توی که یاسی دیدن با و رفتم ها پله سمت تند کنم نگاه دو هر ی چهره به اینکه بدون

: پرسید اروم و شد بلند جا از تند یاسی... کردن ازاد شدمو حبس نفس کشید می رو انتظارم اتاق

Page 605: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 605

. اومده پیش الوند و تو بین چیزی-

. میدم توضیح برگشتم بیرون میریم فعلا: زدم لبخندی

. دختر ای دیوونه تو-

دوباره و کردم تن لباس میزد گاه بی و گاه که غرغرهایی کنار مشکوکش و بد نگاه زیر

. افتادم راه ماشینش سمت الوند از جلوتر کوتاه ای خداحافظی با ، برگشتم الوند و پدر سمت

و راند نامعین مقصدی سمت به رو ماشین.. شدم سوار نکرده معطل زد که رو ماشین قفل

چشم بود رسیده ظلمات و شده خارج میش و گرگ از که هوایی هوایی تو و ماشین سکوت در من

... بلوار پشت زیبای و سبز درختهای به دوختم

؟ بندازید ما به نگام یه شما بلکه ندارم من که داره چی جاده اون دلخور خانمی-

شدن خارج گلوم از صدایی اما نیست بلد بازیگری حداقل بگم خواستم و کردم خندی تلخ

... من که اومد پیش ظهر چیزی یه ، میکنی خورد اعصابمو داری رامش:

؟ داشتی نگه چرا: کردم بلند سر متعجب ، کرد پارک ای گوشه رو ماشین و نداد ادامه

Page 606: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 606

... بود دستهاش به کنجکاوم نگاه کشید بیرون چیزی و کرد باز رو ماشین داشبور

شنیده هامون نفس صدای جز صدایی ، داد قرار مقابلم و اورد بالا شو شده مشت دست

نگاه... کرد باز اروم رو دستش ، بود داده سر ناسازگاری بنای و کوبید می تند قلبم ، نمیشد

، لرزید دلم ته ، نشست چشماش مردمک تو اومد بالا دستش تو طلایی ی جعبه از متعجبم

گذاشتم جواب بی هم رو لبخندش این اما زد لبخندی شکارکرد رو نگاهم نگاهش

؟ نمیکنی بازش-

؟ چیه این: دادم جواب سوالی رو سوالش

. هدیه یه-

؟ باج یا هدیه: زدم پوزخندی

اتفاقی اما بدم بهت امروز میخواستم خریدم اینو دیروز: کرد رها رو ش شده دراز دست

اومدکه پیش سوتفاهمی و نتونستم که افتاد

Page 607: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 607

بابام واسه که منه کار کردی فکر توام شدن گم مدارکت: پریدم حرفش وسط

. دزدیدمشون

از تر اراده بی لحظه اون در من و افتاد پام کنار و شد زمین نقش الوند دست توی ی جعبه

ترین احمق من و بود حماقت اوج این ، نبود خودمم باور تو که اوردم زبان به رو حرفی زمان هر

. کنم چیکار بودم نگرفته یاد و نبودم بازیگر ادمها این مثل من چون شاید... دنیا ادم

انال... تو... تو: دادم قورت سخت رو دهانم اب بغض با و انداختم الوند ناباور نگاه به نگاهی

؟ گفتی چی

بوده چی امروزت عصبانیبت دلیل گفت بابام: کشید عمیق نفس چند هم سر پشت

ته عمه شوهر میکردی فکر که همونی... بزرگه خلافکاره یه گفت...

زنته پدر: دادم ادامه و زدم پوزخند

من ، اخر صلح از به اول جنگ میگن: میزدم حرف پروا بی چه و بودم شده راحت چه من

... خواست بابام که کاری کنم بازیگری نیستم بلد بابام و تو مثل

جای اول از مدارکو اون کردم اشتباه کردم فکر من ؟ بودی برداشته واقعا و مدارک پس-

کردم خراب تو با روزمو که داشتم وجدانی عذاب چه و بودم گذاشته دیگه

Page 608: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 608

اطرخ به احمق منه بکنی اینکارو من با تونستی چطوری تو: گرفت اوج رفته رفته صداش

ونا نتونستم... نتونستم باز و رفتم رفتم ماهان پدری خونه درب تا کردم پنهان و مدارک اون تو

، میشه چی دادم لو پدرشو من بفهمه زنم اگه کردم فکر چون لغزیدم چون پلیس به بدم و مدارک

رامش کردی چیکار تو... تو خاطر به فقط و فقط انسانیتم رو و وجدانم رو گذاشتم پا

من و ، شد پیاده ماشین از عصبی و کوبید ماشین فرمان روی محکم شده مشت دستی با

ی لحظه تو ظاهرا میگفت پدرم... میکردم رو و زیر جملاتشو رفتارش تحلیل فکر تو فقط و فقط

و شده پشیمون من خاطر به میگفت داشت الوند حالا و نداده تحویل مدارکو و شده پشیمون اخر

مینز روی و رفت غنچ دلم ته و کرد نفوذ جونم به شیرینی حس بازار اشفته این میون بود عجیب

زنجیر روی لغزید نگاهم و کردم باز رو جعبه درب اروم ، برداشتم رو پام کنار ی جعبه و شدم خم

از تر کوچیک یکی دوقلب ، کردم لمس نرم رو پلاکش و کشدم بیرون رو زنجیر اروم... جعبه داخل

بسته با الوند نگاه شدم پیاده ماشین از و زدم لبخندی ، بودن فرورفته هم داخل که یکی اون

و ندادم اهمیتی من اما... بخشید شدت ابروهاشو اخم غلظت و چرخید سمتم به ماشین شدن

زدم لبخندی

. بخندی من مثل احمقی به باید: زد پوزخندی

میزنم حرف صادقانه میام که ترم احمق من البته... احمقی میدونی خودتم خوبه: خندیدم

. میگم بهت و چی همه و

؟ داری ای نقشه چه دیگه-

Page 609: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 609

ی جعبه دیگه دست با و کردم لمس دستمو توی زنجیر زدم چشماش برزخ به لبخندی

. بخون: دادم قرار مقابلش رو گوشی و کرده باز گوشیمو پیام

توضیح میدی اجازه: گفتم و دیدم پدرم پیام اخرین متن از چشماشو نشستن خون به

؟ بدم

. میشنوم حرفاتو-

. کنی تحمل و بیراهام و بد بمونی منطقی باید ذهنیتمو البته و میگم حرفامو-

تسویه حسابامونو بعدشم و کنم تعریف بذار: دوخت چشمام به رو ش شده گرد چشمان

؟ باشه کنیم

و داشت خشم چشماش ، ایستادم روش روبه و کردم حرکت قدمی چند من و کرد سکوت

بود داده کردن صحبت اجازه حتی و نزنه حرفی داشت سعی که بود خوب این

اتاقم تو اومد بابا اومدم پیشت از وقتی امروز-

Page 610: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 610

. مدارک کردن برپیدا مبنی پدرم خواست در و بود اومده پیش که اتفاقاتی به کردم شروع

میشد تر خشم پر و تر قرمز چشماش و میگرفت بهت رنگ من ی جمله هر با الوند نگاه و

دش تموم که حرفام... برسم شفاف ذهنیتی به تا گفتم رو چیز همه همیشه از خونسردتر اما من..

. کشیدم بلندی نفس

و چیز همه من فهمیدین پدرت و تو میدونم چون کنم فکر اینجوری میتونم من الان-

. کردین شروع رو جدید بازی این میدونم

یش نزدیک پدرم به تا کردی ازدواج من با تو اینکه میرسم پدرم حرف یقین به دارم منم-

. بیاری دست به پدرم علیه مدارکی و

؟ اوردم بدست مدارکی چه من میکنی فکر اونوقت-

. میکنی خطابم بازیگر تو و اوردم دست به من که مدارکی همون لابد-

حرکت راست و چپ به زنجیر قلبهای ، دادم قرار مقابلش و اوردم بالا رو دستم توی زنجیر

بود کرده پیدا خاصی جلوی زنجیر های سفیدی مهتاب نور زیر و میکردن

Page 611: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 611

به اعتمادتو اوردی دست به مو اعتماد وقت هر بمونه پیشت بذار بود قشنگی ی هدیه:

. بده بهم اوردم دست

... نکنیم اعتماد هم به هرگز اگه و-

جهل این تو بهتر همون نداشتیم و هم لیاقت یعنی: کردم فکر ش ناامیدانه ی جمله به

. بمونیم

راستش اما بودم کرده گذشت پدرت و مدارک دادن لو خیر از من گفتم بهت که همونطور-

.. چون بکنم ای دیگه فکر یه باید میدونی تو که حالا شدم تردید دچار الان

: پریدم حرفش وسط

با میام راه جوره همه من ؟اینکه هستی چی دنبالی تو اما میگم اعتمادمون از دارم من-

دیدم تو سابق مثل دیگه ندارم اعتماد ای ذره بهت منم نشدی منظورم متوجه ؟انگار بازیت

وصلهح که اینه دلیلش شاید چیه به چی گفتم بهت اومدم اگه ، نمیشنی دلمم به حتی نمیشینی

براشون جوابی که دارم سوال کلی ، بکشم نقشه و باشم پست نمیتونم چون ، ندارم هیچی ی

هب دارم راستش ؟ اعدام میشه کمش کمه که چیه ش گنده خلاف ، چیه بابام شغل اینکه نیست

هواس دارم دلسوزی ذره یه البته ؟ چیه اون به حسم بگم نمیتونم پس میکنم شک بابامم هویت

کرده فراموش انسانیتشو که ادمی

Page 612: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 612

است شده منتشر و ساخته( wWw.98iA.Com) نودهشتیا مجازی ی کتابخانه توسط کتاب این

که تیگرف پیش دست ماهرانه ، توئه کار مثال نیفتن پس گرفتن پیش دست میکنم فکر

یب که اومدم شدم پیاده ماشیبن از و دیدم و زنجیر این که لحظه اون بلرزم و بترسم من که ؟ چی

دروغی زندگیم تو که منی به داری شک ادمی همون هنوز تو دیدم اما شم هام شنیده خیال

کار در یعشق اگه چون نبودی عاشقم یعنی نشناختی وقتی ، نشناختی منو هنوز تو یعنی ، نگفتم

صداقت و راستی اصل به چقدر من دنیای میفهمیدی ، هستم ادمی چطور من میفهمیدی بود

ببینمت نمیخوام دیگه حتی خواستگاریم اومدی که شد چی نفهمم تا دیگه حالا ، پایبنده

. باشه پدرم دارم شک دیگه که مردی نه رو تو نه

دستهای تعلل کمی از بعد ، تر درست حرفام و بوده درست کارم یعنی ش زده بهت نگاه

گفت که بود شده تسلیم ظاهرا ، زد چنگ محکم موهاشو داخل و کرد باز هم از رو ش شده مشت

. بزنیم حرف راحتتر تا جا یه بریم زد حرف نمیشه اینجا:

Page 613: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 613

!؟ کجا-

. میگم بهت شو ماشین سوار-

در الان من ، معبودم بود شده زمینی عشق که جایی ،در شدم سوار ماجرا پایان هدف با

یک اخلاقی های ارزش چون بودم رسیده کامل گرایی پوچ به چون بوده نهیلیسم راسخ مکتب

که بود حقیقتی این میرفتم جلو به عشق نفی و مطلق شک در و دونسته شده نابود را ازدواج

بچگی همون از که ،جایی اسمان سمت به بردم بالا رو سرم ، بودن شده باعثش م زندگی مردهای

میدونستم اما میومد پیش چی ،نمیدونم میداد نیرو بهم باید ایستاده اونجا خدا میکردم فکر

که ؟من مقصره من خود از بیشتر کسی چه و انسانهاست افکار و بازی ی شده رو و زیر من دنیای

تریبیش فرصت با کاش شدم این که ترینم مقصر من ، عقل روی گذاشتم وپا شدم احساس تسلیم

ود هر چرا اما ، نشناخته منو که بوده فرصتیش کم از الوند شاید کشیدم اهی ، مبکردم انتخاب

لطو مشکلات از خیلی حل ی پایه شناخت که ؟ بشناسیم رو همدیگه بیشتر کمی نخواستیم

. امروزمون مشکلات فقط نه... بود زندگی

فرو غم از ای هاله در چشماش ، انداختم الوند به کوتاهی نگاه ماشین سرعت شدن کم با

. م نازکی دل به لعنت و... چشم حالت این برای سوخت دلم و بود رفته

یشپ اپارتمان به نگاهی و شدم پیاده گرفته رو من و شو پیاده گفت اروم ماشین توقف با

؟ تو بریم دوستمه ی خونه: انداختم روم

Page 614: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 614

داشتم بر قدم الوند کنار ، همسرم دوست ی خونه به شدن داخل برای دیدم نمی مشکلی

. نداشتم همقدمی این از خوبی حس اینبار اما

اشنایی ی چهره که جوان مردی و زد رو ی ا از نه خو درب شدیم خارج که اسانسور از

بلافاصله کرد که علیکی و سلام از بعد بود پوشیده بیرون لباس... کرد باز رو درب نداشت

الوند تعارف به و گرفتم رفتنش مسیر از رو نگاهم ، کرد حرکت اسانسور سمت به و خداحافظی

نظر از رو خونه فضای شدم پذیرایی داخل و کردیم عبور کوچکی راهروی از ، شدم خونه داخل

رنگی سبز ی روفته و رنگ های مبل تا دیوار روی چسبیده قیمت ارزان ترمه تابلوی از ، گذراندم

خانمم بشین: کرد ای اشاره میل به الوند ، بودن شده تیره کمی ش طلایی های نقش که

ی گوشه استر پلی ی مجسمه از گرفتم چشم نشستنم با همزمان و لفظش به توجه بی

و ساده اشپزخونه اپن نمای ، بود نمایی قدرت حال در و رفته یورش اسبی از تجسمی که خونه

پذیرایی میداد نشون واین بودن شکستگی چندین دچار رنگش کرم سرامیکهای و بود معمولی

داشت کامل دید اشپزخونه به میشه که کوچیکه اونقدر خونه

. بشه چی قراره انگار که میکنی نگاه رو اینجا جوری-

کنارم کردو عبور روم روبه از ، دوختم چشم ش تیره چشمای به و گرفتم اطراف از نگاه

دستم انگشتان با بازی به شروع انداختم زیر به رو سرم ، شم معذب شد باعث همین و نشست

، کردم

بگی من مورد در ذهنیاتتو تمام میشه رامش-

Page 615: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 615

... رامش: زد صدا و اسمم اروم که بود برده سر رو ش حوصله م طولانی سکوت

دستخوش این نیاوردم خودم روی به اما داد تکون رو قلبم احساسش به امیخته اروم لحن

... کشیدم تر پایین رو مانتوم ی گوشه و شدم جا جابه جام در کمی.. رو احساسم شدن

؟ بزنی حرف نمیخوای رامش-

. بزنی حرف تو بود قرار: خوردم بغض همراهش و دادم قورت رو دهانم اب

هستم قرارم سر اره-

ی همه بگم و چیز همه میخوام چون بگو: میداد قلقلکم گوشم کنار گرمش های نفس

. شه تموم لعنتی شک این حداقل که.. بدونی توام که هامو دونسته

: بهتر زودتر هرچه پس ، میشد تموم باید که بلاخره بود اون با حق

دختر منو تو ، میبینی مادرم چشم به منو تو میکنم فکر چون دارم شک بهت من خب-

و بوده ماش زندگیه نابودیه جریان تو پدرمم شده معلوم حالا و کرد نابود زندگیتونو که میدونی زنی

Page 616: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 616

رمتنف من از تو ، کنی بازی باهام داشتی قصد تو دارم سوال یه من حالا ، انگار ست ماجرا اول نقش

؟ بودی

ماز تو: کردم زمزمه تردید با و نشده باز زبان این از سوخت گلوم ته و داد عذابم سکوتش

؟ متنفری

سوال این جواب یعنی ، نبود اروم دیگه حالا ، زد موهاش به چنگی عصبی و کشید پوفی

به خوب: گرفت فاصله قدمی چند و شد بلند جا از تند ، کنه عصبیش که بود سخت همه این

فراموش هرگز و روز اون چند هر نکنم فراموش رو چیزی امیدوارم دقیق دقیق کن گوش حرفام

. نمیکنم

گذشته خاطرات مرور این همراه من ذهن و کرد ش گذشته خاطرات تعریف به شروع الوند

کرد مجسم تماما رو مرد این ی

***

کلی من اما ، بود داده سر زندگی تشکیل و ازدواج نجوای گوشم تو مادرم بود وقت خیلی

شد درست که بارم و کار و گذشت که مدتی ، نمیداد ازدواج فرصت بهم که داشتم گرفتاری

وهن دیدن ارزوی و میشه چی نگیرم زن اگه اینکه به تهدید و مادرم خوندنای گوش تو این بلاخره

تداش عقیده که مامان ، کنم فکر مامان پیشنهادی دختر روی و بیام کوتاه بلاخره شد باعث... ش

عجبت ، داییم ی خونه بریم شم حاضر کرد امر بهم و نکرد معطلی چسبید باید داغه تنور تا و نون

ودنب مشکلی ماجرا اینجای تا... حبیبه دایی زندگیه محل شهر ساکن دختره گفت مامان اما کردم

Page 617: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 617

هب ، بشناسیم رو همدیگه م اینده همسر منو قراربود که مقصدی به بستیم بار مادرم همراه من و

و مادرم من... کردم شک مالیشون وضعیت دیدن با راستش و... رفتیم دختر اون ی خونه

حالا و بود فامیل زبانزد غرورش ، بود شده بزرگ اعیونی ، بود کرده زندگی اعیونی اون میشناختم

اشتد چیزی لابد ببینم و دختر اون تا شدم کنجکاو ، بود کرده انتخاب خواستگاری واسه رو اینجا

... بود کرده مشتاق همه این رو من مادر که

قدیمی اشنایی یه از حکایت مادرم با برخودش ی نحوه و داشت خوبی استقبال دختر پدر

و دیدم روم مردروبه ی چهره تو گذشته از اشنایی ردهای کردم تر دقیق که رو نگاهم... میداد

.دیدم پیش سالها و مرد این و بوده درست تشخیصم فهموند بهم مرد ی جمله

نم مورد در بحثها بلاخره و یادمه خوب رو شدنم وکیل شنیدن از بعد امیزش تحسین نگاه

روم روبه مرد که گفت خیری امر از و گرفت دست در رو صحبتها نبض ماهرانه مادذ و شد بیشتر

: مادرم جوابهای البته و گوشمه تو مرد حرفهای هنوز ، کرد عصبی شدت به رو

فکر چی خودتون پیش ، میزنین و حرف این و اومدین حسابی چه رو مهر یزدان خانم-

ونما میکنم بدبختش همینجوری کردین فکر وجودمه از بخشی عشقمه ، نفسمه من دختره کردین

تهنداش گذشته تو نقشی که ادمی از انتقام ؟ مهر یزدان خانم اومدین چی دنباله ، خودم دستای با

؟

دلم به و دیدم دخترتو بار یه فقط من نداشتم هدفی چنین اصلا من کنید می اشتباه-

. نشست

Page 618: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 618

. میگین خیر امر از و اومدین یکاره که میدونید چی من دختر شرایط از شما اصلا-

اب اینجا میومدم الوند با مستقیم اینکه جای به باید کردم اشتباه من ، شماست با حق-

. نیاد پیش سوتفاهم که میکردم اقدام بعد و میزدم حرف خودتون

ملتمس لحن بود عجیب که چیزی ، کرد مشغول رو ذهنم تمام دو اون بین ما حرفهای

محض به و شدیم خارج خونه اون از سوال پر و اشفته ، بود مرد این با صحبت در مغرورم مادر

در اون اما دادم قرار م پی در پی سوالات اماج رو مادرم وار طوطی ، شدبم ماشین سوار اینکه

گفت جمله یک تنها جوابم

. کنی ازدواج صورتیکه در تنها اما بدونی باید تو که هست چیزی یه-

؟ میگین چی معلومه: انداختم نگاهی جدیش ی چهره به متعجب

باید بیاری در سر براش میزنی ولز و جلز روز و شب همه این که ای ازگذشته میخوای اگه-

. کنی ازدواج

روی لاستیکها شدن کشیدن وحشتناک صدای به توجه بی و زدم ترمز روی عصبی

؟ میگین چی هستین متوجه مامان: برگشتم سمتش به خیابون کف اسفالت

Page 619: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 619

باشی ازدواج فکر به زود خیلی بهتره توام ام متوجه اره-

یمماش از تند ایستاد که اتوبوسی و اتوبوس ایستگاه دیدن با انداختم اطرافم به نگاهی

مامان سمت رو و میکرد عصبیم زیادی داشت گذشته این و نمیفهمیدم رو حالم انگار شدم پیاده

. میکنم خواستگاری شد پیاده اتوبوس از که دختری اولین از و میرم الان: کردم

ادرممم متاسفانه و کنم رفتار گانه بچه بخوام که نبودم بچه ، ندارم و قصد این میدونستم

. نداد اهمیتی که میدونست اینو

هب بلافاصله و زد ای تنه م شونه به دختری که کردم برگشت قصد زود اهمیتیش بی با

دش قفل ش نشسته خیس به نگاش تو ای ثانیه نگاهم ، کرد کوتاهی عذرخواهی و برگشت سمتم

کرد ای عذرخواهی دوباره و گرفت نگاه زود دخترک کردم دنبال هاشو گونه رو خشک اشک رد و

م شقیقه به مالشی... کرد تعقیبش کوچه توی پیچیدنش تا من چشمای و داد ادامه مسیرش به و

. کردم حرکت ماشین سمت به و دادم

؟ نکردی خواستگاری شد چی: زد پوزخندی دیدنم با مادرم

. خونه این دختره فقط و فقط نبود دختری هر با ازدواج به منظورم: ندادم رو جوابش

مادرم های گفته به اهمیتی که بودم ریخته هم به انقدر ، نمیکردم درک رو م اشفته حال

این که داد توضیح مادرم ، شده بدل و رد حرفهای دلایل دنباله خونه به رسیدن محض به اما ، ندم

Page 620: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 620

انتخاب رو دختر این مادرم چرا کردم تعجب خیلی بوده ارتباط در پدرم با که زنیه همسر مرد

چون داشتم نفرت حس بودن کرده در به راه از رو پدرم که ای خونواده به نسبت من چون... کرده

تهگذش از گوشم تو همیشه که بودن هام عمه دلیلش شاید بودم شده بزرگ نفرت این با بچگی از

اون ی خونواده میدونستم حالا که تفاوت این با کرد عصبیم ماجرا دوباره شنیدم... بودن خونده

مرد اون ی خونه درب برسم تا شدم راهی مادرم خواهش به توجه بی موقع همون... کجان زن

نتظارا خونه درب جلوی ، برم باید میدونستم فقط نمیفهمیدم رو قصدم یا بود چی حالم نمیدونم...

رنگ ی چهره دیدن با اما برداشتم جلو به قدمی چند درب شدن باز با کشیدم می رو خونه صاحب

نگاهش نگاهم باز و اورد بالا رو سرش ای لحظه دختر ، کردم توقف جا در دختر اشنای اما پریده

. شد ذهنم نقش عجیب دخترک صورت و نگاه این معصومیت زیر لرزید دلم باز و کرد شکار رو

دشنی که متلکی به نه بود خودش دنیای تو ، کردم تعقیب رو دخترک جا همون از اراده بی

هب مستقیم همونجا از... کنه برخورد بهش بود نزدیک که ماشینی بوق صدای به نه کرد توجهی

خوشم که رو منی کرد راضی اصرارش و بود مونده اصرارش سر هنوز مادرم اما برگشتم تهران

پیش من دل دید که مادرم... نگاهش با بود لرزیده دلم جورایی یه و خونه اون دختر از بود اومده

و سنتی خواستگاری یه سهم اما زدم حرف و بزنم حرف پدرش با خودم خواست ازم... س دختره

تشکس و مرد منه که تحقیذی و توهین ، تحقیر و توهین ؟ شد چی میدونی مند ابرو گفتگوی یه

... دلم گرفت نفرت ، دلم به شده کینه و بغض کردم فکر حتی ،

اره... دخترم اون از و خودم از بریدم ، نذاشت نفرته اون اما بزنم حرف دختره با خواستم

بریدم ازت رامش

نفس ، ریخت سرم روی و شد اوار که اورد زبان به رو ای جمله غمگین و اورد بالا رو سرش

ازدمب و نشد اما نشنوم نارواتر حرفی و نمونم تا نکشیدم نفس ، اوار این زیر شم دفن تا نکشیدم

Page 621: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 621

دختر من فهمیدم اول همون از.. کنم مقاومت نتونستم داد نشون دهنم از شده خارج طولانی

فکر که نباشه اونی چیزی یه بودم شده امیدوار احمقانه چون کردم سکوت اما مادرشم انتخابی

... میکنم

که منی با تونستی چطور تو: دوختم چشماش تو نفرتمو پر نگاه و شدم بلند جا از عصبی

. بکنی کارو این میکردم زندگی خودم خبری بی تو

شده کردم فراموش زود خیلی که زودگذری احساس خیال بی درسته بگم شو ادامه بذار-

تپس انقدر که ، بشکنم تورو بخوام که نشد کینه بغضم نفرتو ی همه اما بریدم ازت درسته ، م

محوش دیگران که منطقی گشت نمی بر منطقم ت دوباره دیدن با میشد نفرت اگه که نیستم

ودز واقعا چون گذر زود احساس میگم... بشنوی تو و بگم باید که دارم ناگفته هنوز... بودن کرده

... بود خودم نقش از بیشتر خیلی تصمیمم تو مادرم نقش چون... بود گذر

؟ بگم هست اجازه حالا-

؟ بگی که مونده چی: زدم لب بغض پر و کشیده چهره به اخم

کن گوش پس... بمونه جا چیزی نمیخواد دلم بگم اولش از قراره وقتی-

. گوب تو قصه ی ادامه: برگشتم قبلیم جای سر شده مغلوب و کرد تسلیمم کلامش تحکم

Page 622: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 622

میکنی قصه به تعبیر حقیقتو این تو و میگم ماجرا حقیقت از دارم من! ؟ قصه رامش-

گیبست توام باور به داره بستگی خودتم به میشنوی که حقیقتی چون نیست خوب اصلا این...

کنی باور منو حرفهای از چقدر تو اینکه ، داره

اعتمادی بی نباید من ، داری حق جوره همه تو اما: برداشت جلو به قدم چند کلافه

نکنم شک دیگه میدم قول اما... شدم عاشق ادعا تو و نیستم واقعی عاشق چون شاید.. میکردم

. بیارم دست به اعتمادتو میدم قول

فکر که عاقلانه میکنم له عقلم زیر و احساسم دارم ، اعتمادیه بی از میشنوم هرچی-

شرایط زا سواستفاده با تو میبینم میکنم فکر که عاقلانه ، شدی عوض ناگهانی تو میبینم میکنم

. کردی ازدواج باهام اومده پیش

... کردم استفاده شرایط از دارم قبول-

هک شرایطی ی همه با دیدم وقتی... سو قصد با نه اما: میکرد سنگینی قلبم روی اقرارش

هب اما کردم و اینکار شد قدم پیش تو با ازدواج واسه میشه شخصی ی علاقه و میل با اومده پیش

ی خطبه خوندن از قبل حتی دادی رضایت خودت و بود تر مهم هرچیزی از برام تو رضایت خدا

یادته.. پرسیدم احساست از عقد

بود نمونده باورام... بود شده تلخ من دیدگاه اما... رو ها لحظه و روزا اون ی همه بود یادم

Page 623: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 623

بگم شو بقیه بذار-

. بود خودش مخاطب خودس انگار ای قصه روایت... کرد تعریف به شروع دوباره و

مشترکی ی گذشته از دلخور شدم دلخور کنم استخدام رو تو باید شنیدم مادرم از وقتی-

فتگ مادر اما نمیکمنم قبول گفتم عصبی پس بودم شنیده که ردی جواب از دلخور و داشتیم که

واسه فرصتی پای به بذار برخورداذرو این پس نبودی خواستگاری این جریان در دخترکه اون

عمرت همه خوشبختیه واسه دختر اون بیاری دست به رو دختره دل کن سعی ، بیشتر اشنایی

کافیه

قدران شم بدجنس میخواست دلم سرخوردگی یه با من ، نمیخواستم بیشتر اشنایی من اما

شده طور هر دادم قول خودم به ، کنم تقدیم دخترم اون به رو گی سرخورده حس که جنس بد

قرار که روزی تو بعد روز چند ، بچشه رو سرخوردگی طعم تا شه سرخورده اونم تا ، کنم اخراجش

میرس بذار میگفتم بار یه ، کردم خرج پوشش تو بیشتری وسواس اراده بی ببینم و رامش بود

باز و ارند دوست بیشتر دخترا که بپوشم اسپرت میگفتم لحظه یه و باشم داشته جذبه تا بپوشم

. شدم احساسات درگیر که میفرستادم لعنت خودم به

داد هشدار سعید... سال سه بعده اونم ، گرفت شدت دختر اون دیدن با احساسات این و

و تر اونطرف کمی که دختری بادیدن و کردم نگاه ، میره خیابون سم داره بالا باسرعت ماشینی

به و کردم استفاده دختر با قدمیم چند فاصله از و کردم پاتند ، میزد قدم خودش عالم تو غرق

هم کنار و خورد بهم تعادلش ، خودم سمت کشیدمش زمان از کسری تو و بردم یورش سمتش

Page 624: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 624

نگاهش باز ، زد کنار رو صورتش توی شده ریخته موهای و برگشت سمتم به افتادیم زمین روی

رمایگ تو شد حبس نفسم ، نبود شدنی فراموش ، بود ذهنم ی ملکه اشنا نقش این لرزوند قلبمو

کمی انداخت بهم تیزی نگاه ، اومد خودم به کشید که دستشو ، دستم تو ی شده قفل دستای

در دواندن ریشه قدیمیه احساس محض تسلیم داشتم بود لرزیده دلم که من اما کرد گستاخی

میشدم قلبم

، شنیدی رد جواب ازش بار یه ، کیه دختره این باشه یادت زدم نهیب خودم به بلافاصله

، ودب ایستاده دختر جاییکه از شدم دور تند قدمهایی با و گرفتن نشونه رو رانم شدو مشت دستام

نگاه اولین تو من نگفتم کس هیچ به نگفتم اما گشت می دلیل دنبال و دید رو کلافگیم سعید

همه این بین ، میفتاد داشت اتفاقا این چرا ، دادم ماساژ رو گردنم عصبی... لرزیده دلم و دست

حمایت شک بی که بود مادر اما.. کشیدم پوفی ، فهمید می اگه م عمه ، دختز این چرا دختر

قرمز خط داشتم چرا نمیدونم... درگیر ذهنی و بودم من پلیس جوابای و سوال بین.. میکرد

روزی تا دادم قول خودم به میشد عوض باید من ذهنیت ، داشتم حق شایدم خودم از میساختم

جلوی مدام که ادمی به میشد مگه اما نکنم فکرم بهش نکنم مشخص رو اینده و گذشته مرز که

خیلی هنوز... میشدن ردیف هم سر پشت اتفاقات و میشدن تکرار برخوردها ، نکرد فکر چشمته

شاهکاره به بهت با... ویندوز خرابکاری ، افتاد جالبی اتفاق که بود نگذشته م اولیه برخورد از

خرابکاری به شد محکوم همکارش طرف از همه از قبل که دختری به ، کردم نگاه کارم تازه نیروی

خوشم ، گفت ماجرا اصل از همکارش ابرویی و چشم های اشاره تمام با و کرد جسارت اما

سعی... نداشت دریدگی ، بود معصوم خویی تند و عصبانیت تو حتی نگاهش شد قرص دلم اومد

. میشه خارج خودش قالب از داره جاهایی یه میفهمیدم من و باشه محکم من مقابل میکرد

Page 625: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 625

بدونن همه که میکردم اخراجش باید ، میکردم رو اینجام رو بودنم عصبی خصلت اون باید

کوتاه ناباورانه اومدم کوتاه بود کنارم که حالا.. کنم دور خودم از اونو میشد مگه اما ام جدی من

عیدس حرفهای کنم تظاهر نتونستم حتی... میلنگه کار جای یه بود برده بود انگار سعید و اومدم

میکرد داغونم داشت بودنا نزدیک این و دختر اون... بگذرم دختر اون اخراج از شده باعث

که ای ضربه چند صدای با... دید می و رامش ی چهره فقط اما بود مانیتور صفحه به نگاهم

و گرفتم مانیتور از نگاه خورد در به

روم روبه که بود رامش خود اومدم خودم به ، شدم زده بهت ای لحظه رامش دیدن با

لقاب عملکرداش ، نبود کردنی باور کارش این... میکرد مرخصی تقاضای جسورانه و بود ایستاده

تهگرف تماس قبلا م عمه شوهر وکیل داد مرخصی بهش جوری همین که نمیشد... نبود بینی پیش

دلم بودم شده بدجنس منم خب اما... نداره حسابها به نیازی حاضر حال در که بود گفته و بود

به و نخورد حرص اما... بیارم در حرصشو میخواست دلم... بذارم سرش به سر کمی میخواست

م خنده... نخوان رو حسابها فعلا و شه حل مشکلم کرد دعا... کرد مطرح عجیبی ی خواسته جاش

زنگ تلفن موقع همون...سوخته دعای یه... بود شده مستجاب قبل از دعاش چون بود گرفته

اون حرفای به توجه بی من و بود خطم پشت ایمان برداشتم رو تلفن... زد سرم به فکری... خورد

کرد نثارم بیراه بد کلی ایمان ، میزنم حرف وکیل با دارم کردم وانمود

چشاش مرخصه گفتم بهش وقتی... میگذره چی من سر تو نمیدونست که اون داشت حقم

نیاوردم خودم روی به و داشتم شیرینی حس زدن برق چشا اون شادی تو منم چشمای... زد برق

... و احساس این

Page 626: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 626

قسم اعصابم رو میرفت داشت تعلل کلی و کرد دست دست ، بود نکرده باور هنوز اون اما

خارج سریع خیلی و افتاد کار به عقلش تهدیدیم لحن از... کنم لغو رو مرخصی بده ادامه خوردم

گهب نبود یکی.. گیراس دعاش چقدر میکرد فکر طفلی... خندیدم سیر دل یه رفت که وقتی... شد

مارهش بلافاصله و گفتم لب زیر استغفراللهی... میکنم دعا... زدی تو ای حرفه این خوب دختر اخه

و بودم شده اشنا باهاش زبان کلاس توی بود دوستم ترین صمیمی ایمان... گرفتم رو ایمان ی

که بود وقتش و میدونستیم رو همدیگه راز تمام ، بود شده حفظ صمیمیتمون راهنمایی ازدوران

و نداره ناومد امکانه میدونستم... ببینه رو تو باید میگفت نمیشد باورش ، گیره رفیقش دل بفهمه

... خندیدم اشتیاقش این به

... دختر اون با برخورد دور رو میفتاد داشت من زندگیه

بودی زندگیم ی لحظه هر دخترتو

؟ دلم با کردی چیکار تو رامش: نشست کنارم اروم ، دوخت چشم بهم و اورد بالا رو سرش

کردم سعی و نشدم احساساتی اون احساس پر نگاه خلاف بر و دادم قورت رو دهنم اب

داغ ، کرد لمس دستامو اروم دستم ، کنم حفظ افتادم تلاطم به دل خلاف بر رو خونسردم ظاهر

کن نگام: بود داغ

چشمی زیر ، شد بلند دوباره گرفتم فاصله ، برداشت رو دستش کشیدم عقب رو دستم

: زد سینه به دست ، کردم نگاهش

Page 627: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 627

که دختری دیدن با که بود جاده میخ نگاهم... شد خراب ماشینم پدرم سالگرد تو روز اون

هک نزدیکتر مینداخت محبوبم یاد منو دختر قامت ، کردم تعجب برمیداره قدم سمنتم شتابان

که بودی کرده فکر خودت پیش چی نمیدونم م شده عصبی فکریت بی از... شناختمت شدی

مکک اومدی گفتی وقتی اما بکنم تو کله گفتم لحظه یه حتی... شدی پیاده اوتوبوس از اونجور

افتاد خروش و جوش به قلبم

بود ساده زیادی انگار دنیات: نشست کنارم دوباره

رو گردنش استخوانهای خوردن بهم صدای وضوح به من و چرخوند سمتم تند رو سرش

؟ خودت پیش بودی کرده فکر چی لحظه اون رامش: شنیدم

من زا ابنجا میتونستی و شناخت اولین بود من دنیای انسانیته از بخشی این: زدم لب اروم

بیاری دست به بیارب دست به

تفاوت بی... دادی تحویلم و بودی کرده پیدا که مدارکی و اومدی که اونجا دومیشم-

ادمای ، میشد سرت مسئولیت بدی انجام تو وظیفه بود مهم ، بود مهم برات چون نگذشتی

یکنهم تلاش و امامزاده تو میره که دختری... میکننن زندگی مهربونیشون دنیای تو بیشتر مهربون

... میکنه تمیز شو خونه و کنه کمک امامزاده اون پای و دست بی پیرزنه به جوره همه

؟ میدونی کجا از تو: پرسیدم مبعجب و پریدم حرفش وسط

Page 628: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 628

کشیده اغوش تو ، کشید خودش سمت به رو تنم ، نکشیدم عقب اینبار ، شد نزدیکتر

می مشخصات این با دختری پرسیدم نفر یه از: بود داغ شدم داغ... زد قلبم ، زد قلبش ، شدم

. کردی چیکار تو داد توضیح و اره گفت اونم شناسی

، زد بودن افتاده نمایش به ام شاله رفتن عقب ی واسطه به که موهام روی نرم ای بوسه

دستپاچه بچه پسر یه خوردن زمین ی واسه که دختری: کرد زمزمه گوشم زیر... شدم معذب

. نکن فکر درموردم بد خدا رو تو اما کردم فکر موردت در بد ، باشه بد میتونه مگه میشه

: شنیدم توضیحاتشو باز و گرفتم فاصله باز و اوردن هجوم بد فکرای باز

بده نشونم و درست راه خدا که نیت این به خریدم شمع یه امامزاده رفتیم باهم وقتی-

شنرو خودم شمع با رو تو شمع شدم مجبور اینکه نمیدونم... نه یا درسته علاقه این کنه تایید...

ودب مندش تقاضا دلم که خواسته یه یا ؟ کرد تاییدش خدا که پیوندی یه... داره مفهمومی چه کنم

... میزنه زیباتر تو کنار چرا قلبم این نمیدونم رامش نمیدونم ؟

من واسه تو: لرزیدم ای لحظه ، اورد بالا رو م چونه ، چرخوند سمتم به کاملا رو نگاهش

زمین روی خدا ی ایه قشنگترین ، داشتنی دوست از دنیایی

جواب بی رو لبخندش ، گرداندنش باز به نداشت اصراری ، کشیدم عقب رو م چونه

: گذاشتم

Page 629: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 629

کنم تعریف باید هنوزم پس نیست صاف دلت هنوز--

و صادق تو... دیدنت بیشتر واسه بیشتر اشنایی واسه فرصت یه شد کارخونه مشکل-

هایتن اما بیاری در سر حسابا از خیلی نمیتونی که بود طمعلوم تجربه بی البته و بودی مهربون

، بود برانگیز تحسین کار انجام موقع تلاشت ، بودی من کردن راضی دنبال مدام ، میکردی تلاشتو

اریبرد داشت یاد مشغول وقتی... میبردی فرو کامپیوتر ی صفحه تو تمام جدیت با سرتو وقتی

دوست و ساده دختره اما مینداختی نگاهی چشمی زیر گاهی ، بود تو به من نگاهم تمام بودی

نستمتو تو کنار دادی انجام خوب کارتو تو...کردن نگاه چشمی زیر تو بود تابلو زیادی من داشتنی

وم خونه اتفاقات موی به مو که کنارم بود کسی من رقیب ، میخواست رقیبم که برسم چیزی به

مدت این تمام تو که بود اون پدرت به میرسه سرنخش کنم دقت که حالا شاید... میداد گزارش

بگیره اطلاعات میتونه تا میتونست و بود هردومون کنار

؟ بود روز کدوم زندگیم روزای بهترین از یکی میدونی: نزدم حرفی ، کشید اهی

فرو موهام تو رو نوازشگرش دستای و کشید اغوش به رو تنم دوباره کردم نگاهش منتظر

بودم حرفاش ی ادامه منتظر فقط و کنم فکر هیچی به نمیخواست دلم... بستم چشمامو ، برد

شد خوب ، سین هفت کردن درست قشنگتر اون از و سین و هفت خرید رفتیم که روزی-

مداد انجام رو گفتی که هرکاری اعتراض بی ، رسیدم تجربه این به تو کنار من و و اومد رامبد که

Page 630: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 630

عصبی و کشیدم هم تو اخمامو و شدم جدا اغوشش از تند اتفاقاتش و سین هفت یاد با

؟ چیه این واسه توضیحت... شکستی اونو و کردی نامردی که تو: گفتم

نجوا گوشم زیر و کشید اغوش به دوباره رو تنم و داد تکون تاسف ی نشانه به رو سرش

من... چشمات شدن بارونی تو کشید تیر قلبم ، شدی ناراحت خیلی بمیرم: کرد زمزمه گرانه

عزیزم بودم باعثش

صدای... گرفت قرار ش سینه روی کاملا سرم و شد شل تنم عزیزم واژه با شدم مسخ

که قلبی و بودن داغ که هایی نفس ، بود محسوس قلبش تند ریتم و کنارگوشم تندش های نفس

پام کنار و زمین روی سرم روی شال ، کردم جدا ش سینه از رو سرم ، داشت عاشقی ادعای که

: کرد لمس مو گونه و زد کنار موهامو اروم ، شدن پخش صورتم توی م اشفته موهای افتاد

. ها گونه این رو ساختم اشک من-

چیکار دارب: پریدم جا از تند و دادم نشون العمل عکس ، زد م گونه روی نرم ای بوسه

؟ میکنی

؟ رامش-

...میکنی استفاده سو داری باز ، میدی بازی منو داری باز تو -

Page 631: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 631

... همین واسه کردم چیکار دلت با اومد یادم فقط من رامش-

کنی ترمیمش چسب با شکستن بعده که نیست کوزه من دل-

یوقت ، بیفته اتفاق اون نمیخواستم کن باور ولی کردم بد منم... میدونم بزرگه تو دل-

هب نخواستم اما میکردم کاری یه باید میدادم نشون و عصبیتم باید زد رو حرفا اون و اومد نازنین

دیگه ببخش میدونم کردم بد... برسه اسیبی سین هفت

بزنم چسبشون تا گذاشتم و وقتم تمام خدا به: همیشه از تر محکم ، کردم بغل رو خودم

؟ ازش نبودی راضی

حتی که ای شادی بودم شده شاد چقدر ، بود کرده درست که افتادم سینی هفت یاد

خاطرات مرور از لبخندی... منه به مرد این توجه کردم فکر اینکه ، بود دلم غمکده از تر ارزشمند

اهنگ از محسوسم لرزش ، لرزید شدت به تنم بعدیش اتفاقات اوردن خاطر به با اما شد لبم نقش

... نموند دور الوند

؟ خوبی-

Page 632: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 632

ادثهح بد از نمیدونم لعنتی میدونم کرد اذیتت خیلی نازنین حرفای بمیرم: دادم تکان سر

. میومد عید باید چرا اون

اومد عید دقیقا اما کارخونه حسابای واسه بیاد زودتر بود قرار: کردم نگاهش حرف این با

...

زنانه حسادت واسیر بودم زن چون لرزیدم چرا رفت یادم ، ترسیدم چی از رفت یادم

ی مژده مامانت و بود ت ویژه مهمون ، بودی خوشحال اومدنش از که تو: کردم باز لب ،کودکانه

. بود داده رو اومدنش

نیستم مقصر من دیگه رو اینجا ، کوچولو حسود: زد بهم رو صورتم روی ریخته موهای

بشنوی و مامان حرفای ی ادامه نموندی که مقصری خودت

و ومدا کوتاه مامان بلاخره اشپزخونه رفتی وقتی نکن نگاه اینجوری: کردم نگاهش منتظر

زسوپرای یه اومدنش خبر و نداشتم و اومدنش انتظار خب ، ایمانه من داشتنیه دوست مهمون گفت

... اتفاق یه نازنین اومدن با همزمانیش اما بود کامل

نگات از اینو بودی خوشحال اومد ولی: کشیدم هم تو نازنین اسم یاداوری با اخمامو

. فهمیدم

Page 633: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 633

، بازی پایان به شدن نزدیک یعنی نازنین اومدن کردم فکر چون بودم خوشحال من-

؟ کردی برداشتی چه تو نمیدونم

به میشد چقدر... دوختم زمین به رو نگاهم ، میخورد بهم واژه این از حالم داشت... بازی

اب شد همزمان گلوم از شده خارج سوزه پر اه... بودن کردن تکیه قابل اصلا ؟ کرد تکیه حرفها این

: کردن گله و زدن حرف به کردم پیدا عجیبی میل... کشید اون که محکمی اه

رنظ زیر رو تو نبود کسی دیگه که اونجا ، کردی برخورد بد بیمارستان توی خیلی تو-

! باشه داشته

مادرم م واسه مادرم بگذره م دیگه ساله هزار... بودم عصبی دستت از خیلی چون-

ههم مادرم نیست شوخی مسئله این... میزنم هم به و زمان و زمین بیاد سرش بلایی کوچکترین.

یاهمیت بود چیز یه فقط قضاوتم این دلیل.. عجولانه و زود ، بود اشتباه من قضاوته اما ، منه ک س

ارمبی در دلت از تونستم موقع اون میکردم فکر و م شرمنده بابتشم که میدادم مادرم وجود به که

.

غم و بدونه کوچیک رو موضوع این که داشت وسعت اونقدر دلم توی شده تلنبار های غم

. شدم موفق چقدر نمیدونم اما بخندم که کردم تلاش ، ندونه

زندگیمی از بخشی توام-

Page 634: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 634

بی اینهمه چرا دلم ، شدم پرت اغوشش تو باز من و برد فرو موهام توی دوباره رو دستش

گرفت قرار زانوش روی و رفت تر پایین سرم میکرد بازی موهام با که نرم نرم ؟ میکرد قراری

سعید اگه: کرد خم رو سرش زد کنار رو صورتم روی موهای.. الوند و بودم من نفره سه مبل روی...

نمیذاشتم ش زنده میزد بهت دست

؟ بودی تفاوت بی خیلی ولی: زدم لب دلخور و کردم جمع لبهامو

بود اتیش دلم تو و حرف این نگو: میشد متر گر و گرم صورتم دستاش نرم نوازش زیر

و میشدم قولم خیال بی نمیکرد رو گذشتگی خود از اون بهار اگه یعنی دیدی خودت که و حالم..

سرنخ هب رسیدن قبله و بیاد پلیس که میگرفتم تماس بودن ندیده اونا و بود باهام که ای گوشی با

. بده نجاتمون اصلی

!؟ گوشی-

لافع داشت اصرار سرگرد و بودم گفته سرگرد به جامو که بود باهام معمولی گوشی یه اره

. میاد پیش چی ببینیم که بدیم دلشون به دل

تمومش دیگه بذار: شنیدم رو گوشم کنار ارومش صدای... بستم چشمامو و گفتم اهانی

... بریم جلو اعتماد با و کنیم

Page 635: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 635

همه این چرا اما بودم کرده باور حرفهاشو وجود ی همه با ؟ کنم اعتماد میتونستم من

. میخوام فرصت کمی: کردم باز اروم چشمامو ؟ داشتم ترس

. باشه-

یزندگ وارد کامل شناخت به البته و رسیدیم کامل اعتماد به هروقت نکنیم ازدواج فعلا-

مادرم و پدر زندگی تکرار بشه زندگیم نمیخواد دلم ، شیم مشترک

. میدم قول میسازیم خوب زندگیه یه ما: دراومد حرکت به موهام روی دوباره دستش

هی ؟بابام میشه چی شرایط این با میکنی فکر اما هست امکانش کنیم اعتماد بهم اگه-

از بیشتر الان راستش ، داره ما ازدواج به اصرار خودش بعد سال چند و داده رد جواب تو به روزی

. میترسم بابا از همه از

. بگم سرگرد به بهتره کنم فکر-

تکذیب نه و کردم تایید نه من و بود کرده زنده الوند خاطر تو رو زشتش کار پدر اسم

و بیاد پدرم سر بلایی نداشتم دوست دلم ته اما میکرد حلش باید خودش و بود اون مشکل این...

. نبود بزرگ میکرد ادعا که هم ها اونقدر پدر خلاف داشتم ایمان عمیقا

Page 636: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 636

. فکری تو خانمی-

. س نشده حل معماهای از پر زندگیم-

رس خواستم ، کردم حس رو نبضش ، کرد لمس رو انگشتام سر.. گرفت رو دستم انگشتای

زانوش روی دوباره م شده خیز نیم سر نگاهش التماس مغلوب ، کرد نگاهم ملتمس... کنم بلند

: زد قرارتر بی قلبم... شنیدم رو قرارش بی قلب صدای... شد خم صورتم روی... نشست

، کن شکایت ازم بازم میخواد دلت چی هر توام ، میشه حل: بوسید رو پیشونیم روی نرم

. شی اروم که کن گله

؟ شه اروم چی همه روز به میشه-

. بشه باید-

. میترسم: زد لبخندی... میزدن برق کردم نگاه چشماش به

. کنارتم من-

Page 637: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 637

. نذاری تنهام بده قول-

، نمیذارم تنهات بیفته اتفاقی هر ، باشم کنارت همیشه میدم قول: کرد نوازش رو م گونه

بیشتر خیلی داری اهمیت برام خیلی... زندگیمی از مهمی بخش تو چون نمیگذرم ازت وقت هیچ

. میکنی فکر اونیکه از

؟ میشه جداییمون باعث چیزی یه میکنم فکر چرا-

کن فکر مثبت ، غلطه منفی فکرای: بود صورتم محو تماما نگاهش

. بگذره زمان باید-

شدی خسته توام کنم فکر شد خشک گلوم ، زدیم حرف خیلی دیگه خانمم: زد لبخندی

بخوریم اب لیوان یه حداقل... بکشم سرک دوستم بخچال تو کوچولو یه برم کاش

مرتب رو م ریخته بهم موهای ، شدم بلند پاش روی از تند... بود شده خشک گلوم ته

با و کاوید رو اطراف نگاهم باز ، شد بلند کنارم از اروم و زد پیشونیم به دوباره ای بوسه کردم

!؟ بود صبح سه ساعت... افتاد کار از مغزم ای لحظه دیوار روی ساعت های عقربه دیدن

. هست م رنگی خوش پرتقال اب چه ، مجهزه یخچالش خوبه نه-

Page 638: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 638

مگرفت ساعت از نگاه اشوبه دل از پر و قرار بی ، بود بیشتر لرزم و شنیدم رو الوند صدای

...

؟ شده چی: برگشتم عقب به و شنیدم رو الوند قدمهای صدای

!صبحه؟ سه ساعت-

؟ میزنیم حرف ریز یه داریم حالا تا کی از میدونی دیگه اره-

؟ گذشته همه این-

... نیم و ساعت چهار-

؟ بابام-

تهرانیم راه تو میکنه فکر-

Page 639: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 639

یمباش تهران راه تو باید واقعا فردا چون بخوابیم زودتر بهتره: دادم تکون رو سرم ناباورانه

این تو و امشب که نبود این منظورش کردم نگاهش شده گیج...نیاوردم در سر حرفاش از

؟ بخوابیم خونه

... نمیخوابم اینجا من: کردم جمع لبهامو

نیست معلوم: دادم ادامه و رو ازردگی این دلیل م نکرده درک من و شد ازرده الوند نگاه

؟ یچ شیم مریض اگه ، میکنم استفاده کمی پتوی از یا میذارم سر کی بالش رو نه یا تمیزه اینجا

؟ میخندی چی به: خندید می چرا ، شدم شوکه الوند رفتار از

یشپ بازم تو... تو فکر به واقع در.. تو به: گفت کنه نخندیدن برای تلاشی و اینکه بدون

من خاطر به نمیخوابی اینجا و شب میگی الان کردم فکر... کردی عمل نشده بینی

هستی که خوبه تو اتفاقا! ؟ تو خاطره به چرا-

؟ هستم که خوبه جدی: خندید شیطنت پر و زد چشمکی

Page 640: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 640

؟ باشه بد باید چرا-

؟ میکنی فکر چی خودت-

سمتم به قدمی چند ، انداختم میکردن نگام وار شیطنت که چشمانش به نگاهی متعجب

؟ میکنی نگام اینجوری چرا: برداشت

. کن ولش هیچی-

کرده عصبی اونو من باز یعنی ، داد مالش ملایم و گذاشت ش شقیقه روی رو دستانش

؟ بودم

؟ باشه بخوابیم بریم رامش-

نزدم حرفی

اونا از میتونیم که هست نو پتوی تا چند کمد توی گفت افشین: افتادم راه به دنبالش به و

کنیم استفاده

Page 641: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 641

!؟ افشین-

. خونه این صاحب دیدیش که دوستم همین-

و کردم پهن اتاق ی تکنفره تخت روی و اوردم در جلد از را نو های پتو و گغتم اهانی

هب نگاهی الوند نیست بیشتر نفر یه واسه جا اینجا خب: کشیدم بالشت روی تمیزی ی ملحفه

. کنیم استفاده تخت همین از دو هر میبینی مشکلی: انداخت تخت

؟ نمیشه تنگ-

. میکنیم امتحان-

اروم هم اون و کشیدم دراز تخت روی ، داد دستم به و کشید بیرون رو دیگر پتوی دو

به لبخندی ، بود صورتم روی نگاهش ، چرخاندم صورتش سمت به رو نگام ، کشید دراز کنارم

. دیگه بخواب: زد صورتم

هچ تا نبودم مطمئن ، بلعیدم وجود تمام با رو کنارم مرد تن عطر و کشیدم عمیقی نفس

زا قویتر عشقم به من ایمان میدونستم اما بدم رو شناختش ی اجازه خودم به قراره ای دیگه زمان

به و داده پرورش هم همسرم دل در رو ایمان این میخواستم خدا از عمیقا و ست تردیدی هر

. برسونه بالندگی

Page 642: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 642

. فکر تو رفت باز خانمم-

پر ی نیمه به نگاه با میخواست دلم میزد صدا خانمم لفظ با منو ،وقتی گرفت جون لبخندم

روی اروم رو دستش... مقداره همون به هم مردم دل در ایمان این های ریشه کنم تعبیر لیوان

؟ نمیدی جواب چرا پس نداری تب: کشید م گونه

... الوند: زدم لب معترض

جانم-

که کرد تعبیر بد رو ندادنم نشون واکنش و گرفتن رو انگار و کاشت لبهام روی ای بوسه و

کرد تب و م شده غرق نگاهش عمق تو اورد بالا رو سرم اروم و گذاشت م چونه زیر دست

؟ میکشی خجالت من از تو: عاشقم تن

. کشم نمی خجالت ازت من: شد م چهره مهمون اخم و کردم فاصله ازش تند

Page 643: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 643

هک نگیر ازم نگاه انقدر پس: کشید بغل تو محکم رو تنم تمام و چرخید سمتم به کاملا

. میشم دلگیر

: کرد تر محکم دستاشو ی حلقه اما شم جدا اغوشش از کردم سعی بودم شده عصبی

. نخور تکون

؟ نیست خوب خجالتی میگه بهم اینکه.. کردی اعتمادی بی باز تو-

؟ نیستی خجالتی: خندید

من... من و نمیکشه خجالت عشقش از عاشق یه چون نیستم نه-

توام عاشق: کشیدم عمیقی نفس

ی لاله به رو سرش و کردم بازشون تند چشمام روی لبهاش حرکت با و بستم و چشمام

شادی از میشد رو و زیر دلم و میداد غلغلک رو گوشم تندش های نفس صدای ، چسباند گوشم

. دارم دوست: نزدیکی این

Page 644: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 644

به زد دست رو که رفت بالا اونقدر تنم دمای و شد معلومش نا لبهای حرکت مات نگاهم

درک و چشمام بهت به زد لبخند مشتقاش و تبدار نگاه ، پزی ی کوره هر ی کوره دمای بالاترین

دارم دوست: زد لب چشم تو چشم و تر بلند اینبار که.. نکردنمو باور کرد

مفهموم به تنها که نبود ساده که دارم دوستت این شادی از شدم زنده و مردم من و

من و بود عاشقانه یک های پیچیدگی از پر و عشق و میداد زندگی معنی ، نداشت داشتن دوست

. عشق حرارت از داشت دم که و احساس از پر لحن این اب میکردم درک عاشق

. ممنون-

؟ خالیه و خشک تشکره من دارمای دوستت جواب: خندید شیطنت پر

. کن تشکر حسابی و درست: کردم نگاهش

؟ چطوری-،

؟ میگیری دیر جدی جدی تو: کشید عمیقی نفس و برد فرو موهام بین رو سرش و خندید

دارم دوستت: دادم فاصله سرش از سرم و م گزیده لب

Page 645: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 645

هباعث من راستی به و شنیدم می که بود بلندش ی خنده اولین این و بلند هم اون خندید

؟ میگرفتم کم دست رو خودم انقدر چرا اما بودم شده مرد این در تغییراتی

؟ ممنون بگم باید منم حالا: چشمام خندید... لبهام شد گرم

کردم سکوت

ناموقع ی خمیازه کردن پنهان برای تلاشم ی همه و بود شده سنگین چشمام پلک عجیب

شد الودگیم خواب ی متوجه الوند و موند ثمر بی اومده

؟ میاد خوابت-

اره: گفتم صادقانه

. بخواب: کرد تر محکم و دستاش ی حلقه

و شده سنگین پلک و کنم کم چشماشو اشتیاق نیومد دلم اما کنم اعتراض خواستم

. م ردم اغوش تو رفتم دنیا خواب ترین بخش ارامش به و افتاد هم روی چشمام

Page 646: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 646

زده تیغ تازه و صاف صورت اراده بی دستم ، چرخید صورتش اجزای تک تک روی نگاهم

ونتک جاش تو ،کمی بیام بیرون اغوشش از کردم سعی و کشیدم صدایی بی نفس ، کرد لمس شو

واقعا من ، چرخاندم اطراف به صورتش از رو نگاهم ، نکرد شل و دستاش ی حلقه اما و خورد

دمش پا خواب از که صبح... بودم رسونده صبح به اشنا یه اغوش تو و غریبه یه اتاق تو رو دیشب

رخاط به با اما بودم گذاشته پلک روی پلک چندبار ناباورانه... مکان نااشنایی تو شده گم ذهنم

. بست نقش لبم روی بخش لذت لبخندی گذشته شب اتفاقات اوردن

؟ باشه خوشحال انقدر خانمم شده باعث چی-

بودن من کنار البته: دوختم چشم میکاوید رو صورتم مشتاقانه که شیطونش نگاه به

. داره م خوشحالی

؟ الوند-

جانم: کشید الودش خواب چشمای به دستی

داره دیگه: شدم جدا اغوشش از تند و کردم رو استفاده نهایت ش شده ازاد دست از

. میشه حالت به خوش خیلی

Page 647: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 647

عشقمه همسرمه-

باشی مردی همسر بخشه لذت چقدر و همسرش و بودم الوند عشق من... عشق و همسر

و رفتم کنارش به و انداختم مشتاقش دار تب نگاه به لبخندی ، داری دوستش نهایت بی که

. کشیدم میشد پایین و بالا شدت به که ش سینه ی قفسه روی قلبی طرح بادست

؟ نوشتی چی-

قلبت روی قلبم از ردی کشیدم! ننوشتم-

؟ نیست معلوم کو: کرد لمس و انگشتام سر نرم و گرفت رو دستم

، کردم قدمی پیش بار اولین برای و م شده خم صورتش روی و کشیدم بیرون رو دستم

. لبهام برخورد از ن شده داغ هاش گونه

معلوم اگه: خندید و خندیدم و کردم شکار رو رو شادش نگاه و کشیدم عقب به رو سرم

. بربم باید که بکن دل تخت این از دیگه شد

رزودت باید که بریم اره ، شد معلوم خوبم.. شد معلوم: کشید ش گونه رو دستی و خندید

. کنیم حرکت

Page 648: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 648

رو ها تراک فلش داخل اهنگهای کردن رو و ززیر حال در و الوند و نشستیم ماشینش توی

. نمیکرد پیدا رو باشه مناسب که اهنگی ظاهرا اما میذاشت سر پشت یکی یکی

؟ میگردی چی دنبال-

. حالم با مناسب اهنگ یه-

. بخونم خودم بذار پس میدونم رو تو حال من -

. بخون: نشست خندانم چشمای روی متعجبش نگاه

اقای زودتر ایم گرسنه هردمون ما: گرفتم ضربه به رو پام رون رو فرمان روی دست با

. میره ضعف داره دلم میخوام صبحونه من... دار نگه جا یه همسری

؟ میشه اجرا کی کنسرتتون ؟ داری محشری صدای اه-

. بذارم کنسرت نمیکنم فرصت شلوغه سرم بس از-

Page 649: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 649

؟ شلوغه سرت اونوقت چرا-

در روز کل و کردم ازدواج شانس خوش و خوشیخت نهایت بی مرد یه با تازگی به من اخه-

. ایشونم خدمت

؟ بخوریم صبحونه و بشینیم کجا کن بخت خوش همسر خانم حالا ، بله که اون-

******

به نگاهی کنجکاوانه و کشیدم نفسی حموم اب شرشر صدای صدای شدن باذروبلند

و ساده اپارتمانی... گذراندم نظر از رو روم به رو اپارتمانی ی خونه زاوایای تمام و انداختم اطرافم

الوند از خونه بودن خالی از متعجب وقتی ورود ی لحظه... ای وسیله هر از بود خالی که شیک

و س خونه زن ی وظیفه چیدمانش و خونه سایل و خریدن بود گفته لبخند یه بل خواستم توضیح

مقدس من برای احترام این... نشست بخش شادی لذت یه دلم ته..شم خونه این زن بود قرار من

می تابلو براشون باید... چرخید دیوارها روی نگاهم داشتم دوست رو مالکیت حس این...بود

ترجیحا میخریدم کلاسیک سبک یه باید... داشت نیاز مبل دست چند به پذیرایی... خریدم

چند به بود بزرگ پذیرایی میخریدم ام سلطنتی مبل.. بودم سبک این عاشق همیشه چون مشکی

ونچ پذیرایی بالای مثلا نباشه چشم تو خیلی که میذاشتم جایی باید اما داشت نیاز مبل دست

و میکردم عوض و روح بی و کرکره های پرنده این باید... نداشتم دوست خیلی رو سلطنتی سبک

... خونه این به میدادم زندگی باید میذاشتم زیباتر هایی پرده جاش به

Page 650: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 650

بدون که نمیشد کنه اماده مو جهیزیه پول که میزدم زنگ پدر به باید اینا ی همه از وقبل

. خرید وسیله همه این پول

؟ اینجا از اومد خوشت-

ش رفته حموم تازه صورت و میچکید اب خیسش موهای از... برگشتم سمتش به لبخند با

. خوشگله خیلی: بود شده تر سفید

. کنی انتخاب رو خونه نیومدی باهام تو ناراحتم هنوزم من ولی-

میدادی توضیح رو خونه موقعیت و میزدی زنگ ش همه تو تازه دیگه نمیشد-

همون تصورم تو دقیقا اینجا: دادم ادامه و انداختم خونه گیره افتاب های پنجره به نگاهی

. دادی توضیح که شکلیه

... عوضش میتونیم نداری دوست اگه اما باشه اومده خوشت امیدوارم-

خیلی... خوبه خیلی نه نه: پریدم حرفش وسط

Page 651: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 651

امکان که درسته ، خرید بریم امروز همین چطوره اصلا ، نمیام کوتاه وسایل خرید تو اما-

روز چند قراره بهرحال اما بکنی رو خونه این خانمیه و بدی رضایت شما بکشه یول مدتها داره

. بمونیم اینجا

اوری یاد الوند اینکه و خواستمو شناخت برای فرصتی میکردم فراموش هم خودم گاهی

زدم لبخندی ، نداره سواستفاده قصد اون اینکه داشت خوبی تعبیری برام هست یادش میکرد

. بگم بابام به باید که نمیشه-

!؟ بابات-

. بشه م جهیزیه قراره-

!؟ تو بابای پول با: کشید هم در اخماشو

؟ کی پول با پس: کرد غافلگیرم عصبیش لحن

؟ میارم م خونه تو حروم من کردی فکر چی-

Page 652: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 652

ولقب نمیتونم اصلا من که حرومه من بابای پولای که اینه به منظورت اگه ؟ چیه منظورت:

پا روی پا اربابا مثل متری هزار چند ویلای توی الان بود خوری حروم ادم اگه من بابای ، کنم

یزندگ سالها بعده اینکه نه میکرد صادر دستور برش و دور حشمای و خدم به و بود و بود گذاشته

های داشته ی همه به حسرت با همیشه دختراش اینکه نه باشه نداشته متری یه ی خونه یه

امپیوترک از و کارخونه تو بیاد کامپیوتر نداشتن خاطر به بود قرار یاسی میدونی کنن نگاه دیگران

. کنه استفاده اونجا

اون: شد فراموشم حرفام و کردم تعجب دونستنش از ، داد تکون اره معنی به رو سرش

. نبود کسی اما بگیرم مچتو اومدم منم و گفت بهم سعید روز

؟ چی که بگیری و مچم میخواستی اما راحتتره نت کافی بره بود کرده فکر یاسی اره-

. نمیدونمم خودمم-

. بیشتر نه میلیون سه دو بشه ثروتش کل من بابای بگم اینو میخوام بهرحال-

؟ مطمئنی-

توجهم اینکه مثل: کنه صحبت ارومتر کرد سعی ، کشید عمیقی نفس کردم نگاش منتظر

؟ چیه بابات شغل نشدی

Page 653: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 653

! کارخونه خلافای تو دخالتش خب-

؟ چیه خلافا اون میدونی-

؟ اختلاس و پولشویی-

تولید چی واقع در کارخونه تو اونا میدونی و س کننده تولید ی کارخونه یه اونجا نه-

؟ میکنن

خریداری جات ه میو کلی ، میره پیش داره معمولی و عادی چیز همه کارخونه اون تو-

بخ! بیشتره همه از خریدش انگور وسط این اما میکنن درست صنعتی ابمیوهای باهاش که میشه

... درواقع اونجا اما ست سرکه تولید دلیلش میکنه فکر خودش با ادم

لبهاش حرکت به منتظر! ماجرا اصل گفتن تو بود معذب شاید ، کرد عصبیم ش وقفه

گذراند نظر از لبهاشو رفتن پایین و بالا نگاهم و دوختم چشم

یکس! س کارخونه اون اصلیه رییس بابات مدارک این طبق! الکلی نوشیدنیهای تولید-

... اداره رو اونجا خلافای که

Page 654: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 654

: دادم تکون سر ناباورانه... نداد ادامه که دید رو م چهره ی پریده رنگ شاید و کرد نگاهم

نه.. نه... اخه.. هدفش ؟اصلا میشه مگه یعنی... اون اخه... نداره امکان

و لرزیدن پاهام شد محسوس تنم ی گرفته شدت لرزش با خرابم حال و ملرزیبد صدام

اینکه ؟ داشتم انتظاری چه اخیرم های شنیده ی همه با! اومدم خودم به زمین با سقوطم از قبل

حتی ؟ کشیدم می رو انتظارش که نبود چیزب هموم مگه میکرد بزرگ خلاف یه داشت پدر

؟ داشتم انتظاری چه اعدامه حداقلش میگفت وقتی! بود کرده اذعان خلاف این به هم خودش

!؟ بود اعدام الکی نوشیدنیهای تولید حکم مگه اما! بود مسخره شیرینی و گل تولید انتظار

من: بفرستم پایین رو اومدم بالا بغض تا دادم قورت رو دهانم اب و کردم بلند رو سرم

من! نداره همخونی هم با چیزایی یه اینجا کن قبول اما.. اما نیست پدرم از حمایت قصدم

خودش واسه باید تلخ ی گذشته یه چرا! بده عذاب خودش به همه این باید بابام چرا نمیفهمم...

تو میتونست داشت پول انقدر اگه و داشت پول کلی الان باید س کننده تولید یه اگه! بزنه رقم

به کاری من ؟ بده عذاب خودش به همه این بخواد که بوده چی دلیلش! کنه زندگی کامل رفاه

معادله این طرفه یه میگه منطق... نکشیده عذاب کم مدت این تو من پدر اما ندارم یاسی و خودم

. نمیشه حل معادله نباشه تا که داره اصلی مجهول یه... نیست درست

کیمش سامسونت کیف. رفت اشپزخونه سمت به تاسف با و چرخید صورتم روی الوند نگاه

ازب کیف و کرد باز رو رمز قفلش چرخوندن با و اورد سمتم به داشت قرار کانتر روی که رو رنگی

میکرد دنبال رو الوند حرکات م زده بهت نگاه... داد قرار زمین روی رو شده

Page 655: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 655

مدارک بودن دروغ یا بودن راست با کاری من! رسیده دستم که مدارکیه اون ی همه این-

یب بابات میکنی فکر اگه تویی من حرف! ندارم پدرت بودن بد یا بودن خوب با کاری من! ندارم

... اما زنم خاطره به میگذرم و وجدانم رو میذارم پا منم! بده بابات تحویل و بردار و مدارک گناهه

دشای بخوام فرصت میتونستم ، موند ثابت کیف داخل اوراق روی من نگاه و کرد و سکوت

حرفای اوردن خاطر به با اما! جعلی مدارک این و بود پاپوش شاید... بزنم حرف پدر با بود بهتر

؟ سادگی به بودم زده رو خودم یا بودم ساده... گرفت شکل لبم روی خندی کج پدر

خلافشه اسناده این حالا و بزرگ خلاف یه... کرده گناه میداد نشون پدر حرفای تموم

و اسناد این که میزد پا و دست داشت... میکرد قربونی رو دخترش خاطرش به داشت که اسنادی...

. پلیس دست نرسه که بیاره دست به

نزمی روی و برداشتم جلو به قدم چند الوند سنگین نگاه زیر! بود شده ثابت جرمش پس

کردم بلند رو کیف و بستم رو کیف در اروم و بردم دست... زدم زانو

حس یه! کردم نگاهی الوند به و دادم تکونی رو اومدم بالا سر و شدم بلند جا از دوباره

دادم قرار مقابلش رو کیف.. رو نگرانی این میکردم درک من و بود نگاش تو نگرانی

. بده دوستت تحویل ببرو حالا همین-

Page 656: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 656

من بابای میگه شعورم و درک همه: میشد گفته باید اما گفتم که ای جمله بود سخت

همب کی میدونی ، نگم راست نمیده اجازه راستگویی به من ایمان اما باشه خلاف انقدر نمیتونه

؟ داده راستگویی درس

هک کرد تاکید زندگیمون تمام تو اون... پدرم: بود منتظر اون نگاه! داشت بغض من صدای

یفرد دروغ هم سر پشت میشی مجبور بگی که کوچیک دروغ یه بود معتقد همیشه! بگید راست

اصلش دروغ چون! کنی خطا و خلاف شی مجبور حتی شاید میگفت نشه معلوم دروغ اون تا کنی

میکنم فکر چون بده تحویل و مدارک این میگم گرفتم پدرم از که درسی همون سر من... خلافه

. میشه ثابت گناهیش بی زود خیلی و شده بازی یه اسیر من پدر

کرده اقرار خلافش به پدرت نگفتی خودت مگه اما-

روزای پدر با داره فرق من روزای این پدر چون! کرده اقرار خلافش به من روزای این پدر-

رفک گانه بچه میخواد دلم حتی! س دیگه ادمه یه اون میکنم فکر این به حتی گاهی! م گذشته

فضاییه ادم یه اون کنم

. ممکن غیر و مضحکه و احمقانه افکار این میدونم خودمم و: زدم خندی تلخ

... بابات اعتراف کن قبول رامش-

Page 657: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 657

زدم پس ، نکنم فکر بهش میخواستم! مدارک این اما بود اعدام حکم به بابا اعتراف

! رو ذهنم ی احمقانه تفکرات

اون مجبوره حالا و گفته بار یه که دروغی پای بذارمش میخواد دلم: پریدم حرفش وسط

نممیدو اما... اما نمیکنم درکم و نمیکنم تایید رفتارشو! کنه مالی ماست دیگه دروغای با و دروغ

. بدی دوستت دست رو اینا زودتر بهتره حالام... هست هایی ناگفته وسط این

؟ مطمئنی: داشت غم صداش لحن ، دادم تکون چشماش جلوی رو کیف

ی همه از و گرفت دستم از رو کیف تردید از پر اون و گذاشتم هم روی چشم اره معنی به

. خورد وول سرم تو بد فکر یه پیشامدها این

شخصی با گفتگو حال در و ایستاده مقابلش الوند که ای خونه درب به شده دوخته نگام

رژه سرم توی فکر اون باز! شدم خیره رو به رو به و چرخوندم رو سرم ، بود نمیشناختم که

بود پدر دست تو فقط و فقط جوابش که چیزی نمیومد در جور وسط این چیزی یه... میرفت

ردمنک تعلل ، زد سرم به فکری بود گفتگو حال در هنوز انداختم الوند ایستادن محل به نگاهی...

مخالف الوند نگاه برگشتم عقب به ای لحظه... شدم پیاده و کشیدم رو ماشین ی دستگیره...

. دمکر حرکت ترمینال سمت به بلافاصله و دادم تکان دست رنگی زرد سمند برای بود من حرکت

از تماس چند... کشیدم بیرون کیفم داخل از رو گوشیم اتوبوش به شدن سوار محض به

! الوند طرف از پیامک چندین و رفته دست

Page 658: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 658

دارم! برم اطلاع بی شدم مجبور که ببخش " کردم ارسال براش پیامی متن بلافاصله

، کنم روشن خودم واسه رو چیزایی یه اینکه به دارم نیاز من کن درکم لطفا ، خونه برمیگردم

" شاید.. دادم توضیح روزی یه شاید. چی نپرس ازم خواهشا

اتوبوس صندلی به دادم تکیه رو سرم... کردم خاموش رو گوشی و نموندم جوابش منتظر

! میچیدم هم کنار و اتفاقات و بودم اومده پیش حوادث فکر تو مدام بازگشت مسیر طول در!

الاب رو سرم... ایستادم داشتم پدر کار محل نشونیه عنوان به که ای فروشی میوه روی روبه

و بود مغازه کف زدن جارو حال در و من به پشت مردی! کردم نگاه رو مغازه داخل دقت با و اوردم

. برداشتم سمتش به قدمی چند! میشناختم خوبی به رو پدر قامت این من

سلام-

حالات تو اشفتگی این و بود اشفته ، گذراند نظر از رو صورتم زده بهت اومد بالا سرش

. بود مشخص وحرکاتش ی چهره

! رامش-

Page 659: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 659

دهنم اب و انداختم میداد نشون رو عصر پنج که مغازه دیوار روی ساعت به کوتاه نگاهی

؟ بزنیم حرف میشه: دادم قورت رو

در رو دستش جاروی و اورد در رو گردنش دور یزدی دستمال و انداخت اطراف به نگاهی

. داد قرار مغازه از ای گوشه

. بیرون دخترم با میرم ساعتی یه من اقا عباس-

داریم کار کلی: کردم نگاه کوتاه بود م چهره ی رو ش حقیرانه نگاه که دار مغازه مرد به

. برگرد زود

تحمل و تحقیر این باید پدر چرا نمیکردم درک ، بود حقیرانه نگاش مثل درست لحنش

!؟ کنه

دلم به بد های حس! کردیم عبور خیابان عرض از و شدیم خارج فروشی میوه از کنارهم

به میکرد داغون و حالم و حس و میشد سرازیر بهم که بود دنیا منفی موجهای و مینداخت چنگ

نشستم کنارش صندلی روی و رفتیم فروشی میوه نزدیک پارک

؟ اوردی مدارکو: کرد شروع مقدمه بی

Page 660: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 660

! خواستم ازت چی گفتی الوند به میزنم حدس: کردم نگاش درسکوت

نشون که مدارکیه دنباله پدرم بگم الوند به و برم من میخواستی اولم از: زدم پوزخندی

بوده؟ من پدر میداده بازیش که ادمی مدت همه این و خلافکاره یه میده

ی بده ادم که شه راحت الوند خیال میخواستین شما: کرد سکوت که بود اون اینبار

... شما چون شمایید کارخونه یک شماره

؟ الوندی پدر قاتله شما چون: زدم لب منزجر و محکم و چشماش تو زدم زل

اشکی قطره و لرزیدن چشماش مردمک ، دوخت نگاهم به رو ش خیره نگاه زده بهت

درخشید چشمش توی شفاف

؟ میگی چی میفهمی: گرفت عادی ظاهری که اومد خودش به انگار و کرد ای سرفه تک

کمح میدونم من! میکردین تولید نوشیدنی کارخونه اون تو که اینه جرمت میگفت الوند-

دبای چی از از! ندارید که اموالی مصادره بعدشم و زندون ماه چند ؟ چیه نوشیدنی فروش یا تولید

؟ میشین اعدام کم کم میگید چرا ؟ بترسین

؟ میگی چی میفهمی رامش-

Page 661: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 661

روز اون اتفاقات ی همه میارم خاطر به رو گذشته چیز همه سالمه ذهنم من میفهمم اره-

! کشتین و الوند پدر گفتین خودتون شما نبود خوب حالم اینکه با و

پایین بیار صداتو-

بدین توضیح بهم شنیدم خودم گوشای با: بیام کوتاه نمیخواستم من اما توپید بهم عصبی

لطفا : دادم ادامه ملتمسانه مظلومانه

... دوخت رو به رو حسرتبارش نگاه و کشیده پوفی

قراره و زد زنگ بهم مینا ، ریختم بهم داره رابطه مرد اون با مادرت فهمیدم وقتی-

و گرفت چشمامو جلو خون دیدمشون هم با و رفتم بلافاصله منم گفت ملاقاتشونو

... و دادم دست از کنترلمو

حالش مادرت! شدم پشیمون و کشتم... کشتم و جمشیبد من و شد بشه نباید که چیزی

دز بیرون خونه اون از اشفته بزنه حرف نمیتونست وحشت شدت از و بود ترسیده زیادی شد بد

Page 662: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 662

خیانت بود من از خونسردتر خیلی اون! نذاشت مهر یزدان خانم اما برم دنبالش که اومدم

شده حساب خواست اون! نده اهمیت هیچی به که بود رسونده نفرت از ای درجه به اونو همسرش

که ماجرا شاهده تنها بود قرار! کرد عنوان پله از سقوط تصادف یه و جمشید مرگ کنیم عمل

تا زدیم بیرون خونه از و دادیم انجام رو لازم سازیای صحنه. کنه قانع خودش رو میشه مادرت

شخصی ظاهرا. شدیم زیادی افرادی تجمع ی متوجه نرسیده راه سرچهار اما کنیم پیدا مادرتو

بود کرده تصادف

برام دنیا مادرت خون غرق جسد دیدن با رفتم جلوتر و شدم نگران بیخودی چرا نمیدونم

... اون اما میکردم ستایشش و داشتم دوستش اون برخلاف من کرد، توقف لحظه یه

تو نشسته بغض! میتاخت رحمانه بی بدش روی با دنیا و پدرم تعریفات از میزد سرم نبض

همینجوری چیز همه بذاریم کرد قانعم خانم مینا: میکرد روی پیش خفگی مرز تا داشت گلوم

باشه حواست گفت! راضیه اینکار از خدام و کردن خیانت چون بوده اونا حق مرگ گفت بره پیش

اولین من و کرد متقاعدم که گفت اونقدر! نمیکنن تحمل پدر بی اونا و کنی بزرگ دختر تا دو باید

گفتم زندگیمو دروغ

میدم تاوانشو دارم هنوزم که دروغی

اون از بدتر! ؟ کردین چیکار فهمید می دروغ نه خیانته قتل: دادم تکون رو سرم زده بهت

نگران من روز چند اون تمام تو بدین بازی منو تونسنین چطور! کردین من حق در که خیانتیه

... کشیده و دزدیدنم ی نقشه پدرم اینکه از خبر بی و بودم شما

Page 663: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 663

... رامش-

میتونم چطور من! نکن تصور بد منو انقدر دیگه تو: شد پخش فضا تو فریادش صدای

؟ بکنم و اینکار

. میکنه ام ربایی ادم بکشه ادم میتونه که کسی-

اگه گفتن! گرفتم قرار جریانش در عکسا پخش بعده و نبود من کار ربایی ادم اون-

میکنن رو مو گذشته نکنم همکاری

؟ بود کی کار: زدم لب مردد و کشیدم بلندی نفس

! میکنی زندگی خونواده اون تو داری الان تو چون ندونی خودته نفع به-

. نمیفهمم منظورتو-

؟ نه یا بدی ادامه الوند با داری دوست بگو بهم فقط ندارم منظوری-

Page 664: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 664

میخوای اگه پس ، میاد خوشت ازش میدونم: داد ادامه اون و گذاشتم منتظرش سکوت در

باش مطمئن و میزنم حرفام زیر راحت نداره کاری من واسه شو هات شنیده خیال بی کنی زندگی

داره بیشتری بروی من حرف داری تو که شرایطی با

ش جمله معنی به میزنم پوزخند

! خودم واسه هم شما واسه هم خودخواهم انسانم منم ، نشو دلخور-

جمع اون جلوی که تهمتایی سنگینی هنوز اومدین خوب و خودخواه: پریدم حرفش وسط

. دوشمه رو کردین تحمیل بهم که حقارتی بار و زدین بهم

بزنم حرفامو من بذار. فعلا تو ولی کردم اشتباه دارم قبول اما! شدم مجبور من رامش-

ونیمید ، کردم اینکارم و شین نزدیک بهم الوند و تو بدم اجازه نباید وقت هیچ میدونستم

؟ کرده خواستگاری الوند واسه رو تو مهر یزدان خانم پیش سال سه

کردم تایید سر تکان با

وت حتی نذاشتم همونجا کنه باز رو بسته ی پرونده بخواد مینا اینکه از میترسیدم من-

دادم و ازدواج این ی اجازه خودم دستای با که دادن بازیم قشنگ اونقدر لعنتیا اما! بفهمی

Page 665: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 665

میترسونید منو دارین-

مکن تحریکت خواستم فقط من برو اینجا از و شو خیال بی من جون رامش! بترسی باید-

اون اب دلت که بگی که گفتم میگی که میدونستم دزدی به کردم تهدیدت من بگی الوند به که

الهمح باباشم قاتل من بگی بهش اینکه اما نکنه نگاه بهت بد چشم به اون زمانی یه و شه صاف

و ایینپ بنداز سرتو ادم ی بچه مثل پس بخونی باید زندگیتو ی فاتحه بگی اگه! بمونه صاف دلش

زندگیت خونه سر برو

!؟ کردبن بازی همه این-

نکردم بازی کسی با من-

!؟ حسابا سازی پرونده و اختلاس-

همه که میخریدن وقت داشتن مدت این تمام تو اونام خوردم بازی خودم من رامش ببین-

همب مدتم یه بعده وقتیو ببازم زودتر که رفتم پاشون به پا احمقم من! من گردن بندازن و چیز

. کردم قبول بمونم کنارشون اینه به صلاحم دیدم وقتی! چیه شون نقشه گفتن

؟ میزنید حرف کی از بگید روخدا تو-

Page 666: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 666

به اما نداره ارزششو شاید که ادمی واسه میکنم کوتاه زمانه یه قربانیه و خودم دارم من-

... میکنم پیدا نجات بزرگ ی مخمصه یه از جاش

دنیا این از من میدونی که خودتم! میشه مصادره اموالم زندون میفتم سال یه فوقش الان

میام و میشم ازاد بعدشم شه مصادره قراره اونا که شده زده بنامم چندتاملک حالا و ندارم هیچی

ردنگ رو ای دیگه کس کارای من! خریدن برام زندونمم روزای تونستن شاید اصلا میکنم زندگیمو

میتونیم مون همه نمیفته اتفاقی کن باور! دادم انجام قتلی نگه اون که شرطی به گرفتم

کنیم زندگی خوشبخت

سرپوش راحت نمیتونم من نمیتونم من اما کنین زندگی خوشبخت بتونین شما شاید-

؟ میذارین زمین رو راحت سر شبا چطور نمیشه باورم! هام دانسته رو بذارم

اهنگ اطرافت به یکم... کرد نابود گناهش با مادرت منو احساس و من وجدان گفتم قبلنم-

کنه تموم بخواد حقت در رو مردونگی خیلی بفهمه الوند اگه ؟ کنه کاری برات قراره کی کن

کنی دوری ازش نشو مادرشوهرت پره دم زیادم کن فکر عاقل انسان یه مثل پس! میده طلاقت

نمیشه هیچی

! شدین انگیز نفرت-

! پدرتم من: زد داد

Page 667: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 667

! نیدک اعتراف گناهتون به باید ؟ نیستین میکنم فکر گاهی: دادم تکون رو سرم تاسف با

. میترسم مرگ از: افتادن لرزه به دستاش

نشست شرمی و زد پس پلکاش کردن بسته بازو با چشماشو توی شده جمع اشک قطره

. دخترم بده قول بهم نگو هیچی تو: میدادم حق بهش نباید اما کرد ریش و دلم که چشماش تو

جسم اشکی قطره. کرد سرباز اومدم بالا بغض روانم و روح به زد چنگ م کشیده تیر قلب

نمیدم قول بکشه طول خیلی اگه اما بخواین خودتون که روزی تا نمیگم من: چکید م گونه روی

! نمیده رو اجازه این وجدانم! باشم ساکت که

با و پلکام خیسی! برگردوندم رو داشت که حالی به توجه بی و شدم بلند جا از

. افتادم راه به خیابان سمت به و کردم پاک سرانگشتام

فکر این به مسیر طول تو ، کردم توقف خونه حیاط درب مقابل و گذشتم خیابان عرض از

جریان در م یاسی زودی به اومده پیش شرایط تو ، بدم توضیح یاسی واسه و جریان چطور کردم

تصمیم باهم و خواهرانه باید! نگفتم بهش که میشه دلخور میدونستم و میگرفت قرار ماجرا

بوساتو ی نیمه و ساعت مسیریک طول تو که تصمیمی تو کنه کمکم میتونست اون میگرفتیم

! بودم گرفته

Page 668: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 668

حرکت از اشناش صدای با دستم و شد باز در اما بدم فشار رو در زنگ تا بردم بالا رو دستم

مصورت روی نگرانش نگاه... کرد جلب توجهمو صورتش توی شده ریخته ی اشفته موهای... ایستاد

. تپید معمول از تر تند قلبم... چرخید

؟ کردی که بود کاری چه این! رامش-

: زدم لب جون کم و دادم قورت رو دهنم اب و انداختم ش رفته درهم اخمهای به نگاهی

. سلام

چیزی باید و میخواست توضیح. دوخت صورتم به رو منتظرش نگاه و داد رو جوابم

! میگفتم

هک بیارم زبان به خورد در ای جمله ، هم کنار کلمات کردن ردیف با تا کردم رو تلاشم تمام

داشص اوای ؟ میگفت چی شنید می که رو رفتنم دلیل ؟ میگفتم باید چی اما! کنم توجیه رفتارمو

و ! میکنه پیدا رو پدرش قاتل بود داده قول پدرش قبر سر و قبرستان توی ، بود گوشم تو هنوز

. لرزید تنم! میکنه زندگی و میره راه کنارش داره قاتل اون نمیدونست اون

؟ میده ای معنی چه سکوتت این! ؟ رامش-

زیرو یه شاید که گفتم: کشیدم نفسی نگرانیش به امیخته و عصبی لحن از ترسیده

. دادم توضیح

Page 669: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 669

؟ من نگرانیه جواب میشه این: داد تکون رو سرش ، داشت بغض لرزانم صدای

فتهمی یادت تازه ساعت نیم بعده و میری و میشی پیاده ماشین از توضیح بی: گزیدم لب

؟ چی اثبات واسه میکنی خاموش گوشیتو! بدی پیام یه

نمیتونم و بود گانه بچه کارت: کنه درک حالمو نمیتونست چون شه دلخور که داشت حق

... کنم درک

باز هم از و لبهام درد و خون طعم احساس با که اوردم فشار لبم پوست به دندون با اونقدر

ثابت انگشتام سر رو نشسته خون رد رو نگام کشیدم لبم روی اورده بالا رو دستم اروم ، کردم

: الوند صدای با شد همزمان پرحسرتم اه و موند

؟ کردی چیکار ببین-

. لبتو کن پاک: انداختم داشت قرار روم روبه که دستمالی و شده دراز دست به نگاهی

من ، کرده ت اشفته انقدر که شده چیزی میدونم: گرفتم و دستمال لرزان دستی با

هب مجبور اما شه اشفته اینجوری همسرم شده باعث چی مهمه برام کنم فضولی کارت تو نمیخوام

Page 670: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 670

اتفاقی گها نمیکنی فکر! نگفتی اینکه سره! خبرته بی رفتنه سر من دلخوریه! نمیکنم توضیحت

؟ میشد چی میفتاد

. میزد تاب بی من قلب و بود شده اروم لحنش

! که نیفتاده اتفاقی-

مونه نبودم ادم میگفتی بهم اگه کنم قانعت نمیتونم انگار: زد موهاش به چنگی کلافه

هب حالا برگردی میخواستی اگه اینه فقط من حرف! رسوندمت نمی و نمیشدم ماشین سوار لحظه

. میگفتی خودم به بود بهتر دلیلی هر

. میخوام معذرت-

. نیست خوب حالم ؟ تو برم میشه: داد تکون سری تاسف با

کنممی استفاده فرصت از من و بری میتونی یعنی ش اومده پایین سر و کرد نگام مشکوک

زدم شیرجه حیاط داخل و

.بزنیم حرف باید بعدا اما نزدم حرفی خرابه حالت چون: شنیدم رو صداش

Page 671: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 671

ی اجازه احساستم به نباید ، رفتم خونه داخل به تند قدمهایی با و ندادم رو جوابش

. کردم حرکت اتاقم سمت وبه کردم استفاده خاله نبودن از... میدادم بیشتر پیشروی

. کشیدم راحتی نفس اتاق درب پشت و بستم رو اتاق در

؟ شده چی-

! چی..هی: گفتم زنان نفس و خوردم تکانی ترسیده ، اتاق توی یاسی حضور از غافلگیر

؟ خوبی سلام راستی: شد بلند جا از خوشحال

سلام: زدم ای نیمه و نصف لبخند

!؟ خوشحالی: دادم ادامه مرد

! تهران رفتی گفت بابا ؟ شدی غیب یهو چطور دیشب بگو تو اول-

Page 672: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 672

... اره... اره-

؟ داشتی چیکار-

؟ خوشحالی چرا نگفتی-

کنم زندگی مستقل میخوام-

من راستش... اما شدی غافلگیر و گفتم رک میدونم: کردم نگاش خیره خیره و زده بهت

هوقت خیلی ندارم ادماش و خونه این به خوبی حس ، کنم زندگی اینجا راحت شماها مثل نمیتونم

بولق بازی پارتی با و گیراوردم اشنا نمیکردن موافقت دادم خوابگاه درخواست استقلالم فکره تو

! کردن

، کردم خواری پاچه م کلی کنم راضیشون تا ریختم زبونی چه نمیدونی: خندید پرصدا

خواستگاری خودم از بودم پسر اگه نکن ،شک شدم خودم عاشق که خودم! داشت ارزششو ولی

کارخونه و صنعتیه شهر اینه اینجا خوبی ، خوبه کارش اوردم گیر کار م کارخونه یه تو میکردم

زیاده اطرافش

؟ میتونی چطور-

Page 673: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 673

؟ چیه منظورت: انداخت بالا ای شونه تفاوت بی

کنیب دل بابا و من از میتونی! ؟ بگی مستقل زندگیه و رفتن از راحت انقدر میتونی چطور-

!

زندان بره مدت یه قراره که بابام زندگیتو خونه سر بری قرار تو-

. گفت خودش میدونی که میدونم: کردم نگاش شده گرد چشمانی با

؟ خونسردی انقدر و میدونی تو-

نم ولی میکرده قانونی غیر فعالیت اینا ی کارخونه تو که گفت بهم پیش وقته چند-

شی نگران که بگم تو به نخواستم

، بود داده جا ش احمقانه بازی تو اونو و کمردهدبود اماده هم رو یاسی ذهنیت حتی پدر

نکنم ش تااشفته نمیگفتم یاسی به هام دانسته از منم ، زدم تلخی لبخند

یمرد به! شد عوض بهش نگام دیگه گفت وقتی و زده گندی چه گفت بهم عقدتون بعده-

این وت اما کنم تحیلیل رو چیزی نمیتونم اصلا راستش... که ای لقمه به و نبود پاک زندگیش که

دل باید وقتایی یه اما سخته کندن دل! کنم جدا زودتر و راهم کردم فکر چیز یه به فقط مدت

Page 674: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 674

! نیست پدرم زندگی سبک به اعتمادی چون! کنم زندگی خودم واسه خودم میخوام من! بکنی

کنم زندگی خودم واسه بگیرم یاد باید

میشد چقدر جامعه این تو اما اما! استقلال از! میزد حرف رفتن از راحت چقدر یاسی

؟ میشد اصلا ؟ رفت پیش تنهایی

تهدانس! میدونستم یاسی از بیشتر که منی! بکنم دل راحت همه این نمیتونستم من چرا

دل گیوابست این از میتونستم! الوند بدون ؟ کنم زندگی مستقل میتونستم من! وحشتناک هایی

؟ بکنم

و! کند می دل بلاخره که الوند نمیکندم دل اگه من! داشت فرق خیلی شرایطم که منی

دلم! میداد طلاقم میکرد مردونگی الوند اگه پدر قول به و نداشت خوبی عاقبت کندن دل اون

غییرت چقدر میفهمید اگه اما تغییری هیچ بی... بمونه بهترین همیشه الوند رویاهام توی میخواست

. تنم به شده قالب سردی تو لرزید بدنم و کرد یخ تنم تمام... میکرد

رامش-

؟ نه شده چیزیت یه تو: اومدم خودم به یاسی صدای با

و کردم جدا رو تنم مانتوی... داشت درد هردو نگفتنش و گفتن که بود شده چیزا خیلی

کنم برخورد عادی کردم سعی ، کردم اویزون کمد داخل

Page 675: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 675

یباش جریان در تو که نداشتم انتظار راستش! شدم شوکه فقط.. فقط! نشده چیزی نه -

! خرابی میفهمم و داره بغض صدات -

وت: کردم عوض لباسامو کمد درب پشت ، نمیشد تموم لعنتی بغض این و میگفت راست

؟ گرفتی قرار جریان در امروز

! میشه روزی چند: فرستادم بیرون پرصدامو نفس و بستم رو کمد درب

ریختی بهم انگاری چون باشم داشته هواتو گفت و زد زنگ بهم الان بابا اهان-

هب: کرد فکر یاسی که دلیلی به نه اما بودم ریخته بهم من! نشست لبم روی پوزخندی

. داشته دست کارخونه تو بابا که بگو الوند به نظرم

. گفتم-

: کنه تعجب اینهمه که داشت حق! شد معمول از درشتر چشماش و کشید بلندی فریاد

؟ گفت چی اونوقت

Page 676: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 676

هلحط یه... بیت نقش لبم کنج لبخندی شد سپری که هایی لحظه تمام اوردن خاطر به با

... دوباره اما شد قشنگ دلم حال

و زن حریم توی و داره حرمت مسائل این میدونستم! انداختم یاسی منتظر نگاه به نگاهی

: بذاره پا نباید ای دیگه عزیز هیچ شوهر

. شد حل خودمون بین-

. بپرسم بیشتر نباید که میدونم-

کنم کمکت میتونم کردی فکر جا هر: داد تحویلم لبخندی و کردم نگاهش دان قدر

. نخوای ازم مدیونی

؟ خوابگاه میری کی از-

... شرایط این با یعنی ؟ میگیری عروسی جشن کی تو... هفته اخر-

Page 677: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 677

وجدان میشد ؟ کرد فکر ازدواجم به میشد اشفته اوضاع این تو! خورد رو حرفش شرمزده

؟ بود خوش! خندید و گذاشت کنار و

در میشه م خسته خیلی الان من! نکنم فکر هیچی به فعلا میدم ترجیح یاسی نمیدونم-

؟ نزنیم حرف مورد این

.. نمیکنی کاری هیچ من واسه اصلا بدی خیلی تو-

میشهه از پرنگتر نگاش شیطنت و اومد کش بیشتر لبش روی لبخند... کردم نگاش متجب

بهش شوهرشو کی میدونی اونوقت کرد ازدواج همکلاسام از یکی امروز میگم راست خو چیه: شد

یعنی! داریم خواهر مام دارن خواهرن ملت بده شانس خدا یعنی... خواهرش ؟ بود کرده معرفی

! ای عرضه بی بس از تو خاطر واسه اونم! نترشیدم اخرش اگه من

حتی نمیداد اجازه دلم روی شده سنگین درد عمق اما بدم جوابی تا کردم باز رو دهنم

. ای لحظه خوشی توی بشم غرق

. میسوزم چی از میدونی نداریم شانس ما خدا ای بیاد بند بایدم... اومده بند زبونتم-

ممیکرد فکر همیشه من یعنی. بود ببشتر ت عرضه من از تو: شده لبم قفل سکوت باز

شم کار به دست زودتر بابد بهرحال بدبختم چقدر یعنی... اما میکنم ازدواج تو قبله

Page 678: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 678

. بزنم لبخندی نیمچه به نمیتونم حتی یاسی پرحرفیای جواب در تلاشم همه با

. میکنه درد سرم یاسی-

فیلم باهم چیه نظرت... میکنی دکم راحت انقدر تو و میترشم دارم من نامردی خیلی-

؟ ببینیم

کنه خوب حالمو که میکرد کاری همه داشت فهمیدم می... دادم تکون رو سرم حوصله بی

! خرابه میکرد فکر اونیکه از بیشتر حالم اما

. بخوابم یکم میدم ترجیح داشتم ام خوابی کم بده حالم من یاسی-

داغون کرد درک.. بودنشو خوب کردم درک! و چرخید صورتم روی یاسی نگران نگاه

من: گفت داشت که لبخندی حفظ با! کنم بودن خوب به تظاهر نمیتونم حتی کرد درک! رو بودنم

. کامپیوتر سروقت برم بهتره بنویسم مقاله باید

. نشست کامپیوتر میز پشت و کشوند زمین روی پاهاشو ای دیگه حرف بی و

Page 679: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 679

برخور صدای... اوردم بالا سرم روی تا رو تخت روی نازک پتوی و کشیدم دراز تخت روی

بدبخت های دکمه اون سر میکرد تلاش که داشت حرصی و درد از نشان کیبورد با یاسی دستای

و چیز همه بهش زد سرم به ای لحظه! نمیاورد خودش روی به و بود دلخور شایدم... کنه پیاده

اتیشی با ورود محض به که بود جهنم خود اینجا... کنم خوری خود میخواست دلم روزا این اما بگم

خودخواهیم با نمیخواستم من و میسوخت هم کنار روحت و قلب میشد استقبال ازت سوزان

ی همتوج اینکه بی چرخیدم پهلو اون به پهلو این از... بکشونم سوزان اتیش این توی هم رو یاسی

: شنیدم رو یاسی صدای باشم شده زمان گذر

رامش-

؟ بخوری شام بیای نمیخوای: ندادم نشون واکنش اما شنیدم رو یاسی صدای

. بخوابی واقعا کن سعی! خوابی که میگم: کردم بغل رو خودم پتو زیر

دمیکر درک حالمو منو انقدرخوب که بکشم اغوشش به و بزنم کنار رو پتو میخواست دلم

میکردم سعی باید... اتاق سقف به دوختم چشم و زدم کنار رو پتو در شدن بسته صدای با...

! بخوابم میکردن قرارم بی و میخوردن وول سرم تو که فکرایی ی هجمه زیر میشد مگه اما بخوابم

زیر یاسی شب طول تمام میکردم درک و موند نتیجه بی خوابیدن برای تلاشم صبح نزدیکیای تا

کردم ردشون دلیل تا هزار با و گرفتم تصمیم تا هزار شب طول تمام! بود من به نگاهش چشمی

لحظه به لحظه و مغزم تو بود کرده خوش جا هرتصمیمی از پررنگتر جدایی و طلاق واژه اون اما

! میکرد تاییدش داشت احساسم و دل زدن پس با عقلم که بود عجیب و... میشد پررنگ داشت

Page 680: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 680

چیکار باید من پس! ای مبارزه و تلاش هیچ بی زندگی از فرار! فرار میشد اسمش این اما

؟ میکردم

سرد اب مشت چند و کشیدم کردم پف چشمای زیر دستی! میزد نبض عجیب هام شقیقه

که داغونی ی چهره به اهمیت بی! میزد ذوق توی زیادی چشمام پف اما! پاشیدم صورتم روی

گرفتم پیش در رو ها پله مسیر بود گذشته شب بیداری شب حاصل

گرفت شور دلم! ایستادم سرجام خانم مینا صدای شنیدن با رسیدم که پله اخرین روی

با خانم مینا... کرد سلام و خوندم نام به رو اسمم که شد م متوجه خاله اما برگردم که خواستم

زد صورتم به مهربان لبخندی ، دادم سلام شده دستپاچه چرخوند سر عقب به سلامم جواب

عزیزی برام چقدر ببین بود شده تنگ برات دلم حسابی ندیدمت روز دو! عزیزم اومدی-

با کنم جلب و خانم مینا مثل کسی توجه که ندارم ای دلبرانه شخصیت انقدر میدونستم

زدم لبخند محیتش جواب در کرده ظاهر حفظ حال این

دارین لطف-

. بشین کنارم بیا: کرد دراز سمتم به رو دستش

Page 681: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 681

اب سخت ، ترسیدم همه این پدر حرفهای تاثیر تحت میدونستم خوب و میلرزید بدنم

: نشستم کنارش و رفتم سمتش به و دادم قورت رو دهنم

دارن استرس عروسیشون قبله عروسا همه داری حق البته پریده روت و رنگ عزیزم-

فحر هم با دیروز بابات و من: زد م شده غافلگیر نگاه به لبخندی! اوردم بالا تیز رو سرم

رس برین و کنی همراهیش توام بهتره بمونه اینجا نمیتونه دیگه الوند که شرایط این تو! زدیم

. زندگیتون خونه

؟ الان: گرفتم فاصله ازش

. میگیریم براتون درخورم جشن یه میکنید خریداتونو میرید-

که افتادم خودم با توافقم یاد... نکنیم ازدواج فعلا بود قرار که افتادم الوند با توافقم یاد

جا لبم روی پوزخندی ناخوداگاه ، بودم کرده انتخاب جدایی درخواست برای رو مختلفی راههای

: گفت که کرد تلقی لبخند و پوزخند این خانم مینا انگار و کرد خوش

ازدواج جشن به تصمیم فعلا میگفت الوند اخه! نداری حرفی خودتم اینکه مثل خب -

. شهمی راضی اونم ازدواجی به راضی تو بدونه اگه مطمئنم ولی گرفتاره خودش گفت البته. ندارین

Page 682: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 682

. بدم الوند به و خبر این میرم من: پرید حرفم وسط اما بگم چیزی تا کردم باز رو دهانم

! رفتم گوشیم سمت و شدم بلند جا از کنارم خاله شادی ابراز به توجه بی رفتارش مات

ونستممید! کردم اومد پیش سوتفاهم از متنی تایپ به شروع بلافاصله کردم باز که رو پیام صفحه

. میکنه قانع رو مادرش الوند که

! شدن وارد هردو مادرش و الوند و بازشد در بزنم رو پیام ارسال دکمه اینکه از قبل اما

اب مشکلی بگو الوند به خودت بیا جان رامش: کرد صحبت به شروع وقفه بی خانم مینا

. نداری عروسی جشن

وندال چشمای تو و ملتمسم چشمای اینکه جز بگم چی نمیدونستم و بود اومده بند زبونم

فاصله مادرش از قدمی چند.. خوند سریع رو نگاهم محبوبم مرد این که بود خوب چه و بندازم

لبمق و شد هوایی دلم باز پیچید بینیم زیر که همیشگیش ادکلن بوی... اومد کنارم به و گرفت

لرزید

ای عجله انقدر نمیشه بدم توضیح شرایطمو باید بزنم حرف رامش با باید من مامان-

گرفت تصمیم

نده بروز رو شادی این م چهره کردم سعی اما شدم خوشحال دلم ته

Page 683: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 683

! داری زن حالیکه در کنی زندگی تنهایی و تهران بری قراره تو که نمیشه اما-

جشن یه شد خلوت سرم که دیگه مدته یه کنم زندگی تنها عمرم اخر تا نیست قرار-

همب که ریخته سرم کار کلی بذارم خونه اون تو تنها ببرم و رامش که نمیشه! میگیریم عروسی

... منم شد مرتب چی همه ایشالا نده زندگی فرصت

این داره گناه زنتم میاره در داری که چیه بازیا مسخره این الوند: پرید حرفش وسط

. نیست خوب اصلا جداییا

نبود من میل باب بهرحال اما مادرانه شاید و بود طبیعی شاید نگرانیاش

؟ داشتم رو شده کش پیش شی احساس چرا من و بود تر مسخره خاله دخالت وسط این

به حواسش و کنه درست شام و ناهار ت واسه هست یکی اونجوری حداقل جان الوند اره-

باشه زندگیت خونه

اما بدن انجام میتونن کلفتم یه یا میدونی کارگر یه که اینارو بگم و بزنم داد میخواست دلم

. بشه حرمتی بی مبادا تا گرفتم دهن به زبان

Page 684: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 684

یجلو نزدکیه این از شرمزده... کرد کمرم ی حلقه دستشو و شد نزدیکتر قدمی چند الوند

انداختم زیر رو سرم و نیاوردم تاب جمع

زن میدونم من چیزاس؟ این به زن یه ارزش نکرده خدایی مگه حرفیه چه این زندایی-

نهایت من و خونه اون خانم بشه قراره دیگه که رامشم محسوسه چقدر نبودنش و س خونه چراغ

و دغدغه خونه اون توی رفتیم وقتی میخواد دلم اما زندگییمون خونه سر بریم زودتر که ارزومه

. کنه زندگی ارامش با بتونه خانمم که باشیم نداشته و چیز هیچ استرس

رو سرم مردم ی جوره همه حمایت این از خوشحال من و شد تر تنگ دستش ی حلقه

سر از دندون که رو خانم مینا دیدم ای لحظه و زد الوند حمایت به لبخندی خاله. اوردم بالا کمی

و نداشت من به ای علاقه هیچ اون... کشید بدی درد قلبم لحظه اون و میداد فشار هم رو حرص

! میکرد تظاهر همه این

. کنید ازدواج باید نمیشه اینجوری الوند-

من فکر به! نیست خوب حالم من: لرزید می اینجوری صداش که بود شده عصبی انگار

. نبینم عروسیتو اخرش میترسم مادر باش

؟ حرفیه چه این مامان نکنه خدا-

Page 685: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 685

دست دست داشتم ازدواج شرایط ذره یه واقعا اگه: انداخت مضطربم نگاه به نگاهی

. کنین صبر دیگه مدته یه نمیکردم

لمحا من خدا به نمیشه اینجوری بگو چیزی یه تو عزیزم: برگشت من سمت به خانم مینا

. نبینم دامادی لباس تو و پسرم میترسم بده

! مادر این به بگم چه موندم و ماند باز دهنم حیرت سر از

. کنید تمومش خدا رو تو مامان-

ایه دانسته و اتفاقات همه به علم با من و شد گم مغزم ذهنیات بیبن الوند صدای التماس

زدم لب ذهنبم

. ندارم عروسی جشن با مشکلی من-

اما شد دان قدر خانم مینا نگاه... کرد بغلم بلافاصله شعله خاله نرسیده پایان به م جمله

... میکرد نگاهم زده بهت و شده شل دستاش ی حلقه که بود الوند به من چشمی زیر نگاه

" کردی عمل نشده بینی پیش باز تو " میگه داره ذهنش تو بزنم حدس میتونستم

Page 686: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 686

... میکردم فکر جا همه و چیز همه به داشتم من اینبار اما

اتاقش وسایل تک تک بین از رو نگاهم... کشید صورتش به دستی و گرفت فاصله ازم

دوختم چشم صورتش به و گرفتم

. بزنم حرف باهت میخوام بشین-

کنارم و برداشت قدمی چند... نشستم تخت لب روی پراحساسش لحن خوش دست

چشمام به دوخت بود نگران که رو نگاهش سمتم به برگشت... نشست

حالتو وقتی اما میشنوم حرفاشو و میرم گفتم خودم به کردی که کاری بعده و دیروز-

حریم یه ممکنه چون نداره ربطی بهم لابد چون شم قرمزات خط وارد نباید من گفتم دیدم

! ماجرا به میده ربط منو امروزت گیریه تصمیم این اما حریم اون ی ممنوعه من و باشه خصوصی

؟ من به برمیگرده سرش یه اومده پیش که هرچی و شده که هرچی دیروز

ی قضیه دیگه این اما بگم و چیز همه تا اومد زبانم به لرزوند رو دلم سوالیش ی جمله

ی رفته دست از جون این... نبود جبران قابل مالی ضرر دیگه این... نبود کارخونه توی خرابکاری

. کرد کاری باهاش نمیشد جوره هیچ که بود ادمی

Page 687: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 687

. رامش-

. فرستادم بیرون رو م خسته نفس و کردم بسته و باز چشمامو

. کنم زندگی خونه این تو و اینجا دیگه نمیخوام من-

؟ شده چی ؟ چرا: ملرزید وضوح به صدام

کنم زندگی تنها میخوام: بود گرفته شدت نگرانیش حس

؟ چی یعنی: شد تلخ نگاش

همه از شم دور من و مدت یه ازدواج اسم به میشه-

: دادم ادامه شرم با همراه و اوردم و تر پایین رو صدام... میخواست رو یاسی تنهایی دلم

این...برم خونه این از دارم دوست همه از قبل... بزنم حرف بتونم و برسه وقتش که... تو از حتی

میمونه شده نفرین های خونه مثل خونه

!؟ رامش-

Page 688: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 688

خدا تورو: شد محو چشماش توی نگام

نیمیک اینجوری چرا: نشد کم تنم لرزش اما شدم گرم گرفت و دستام... میلرزید تنم تمام

؟

از که بود سرد عرق... میشد جاری هام گونه روی هم سر پشت و وقفه بی اشک های قطره

. میکرد سرد پیش از بیشتر رو وجودم تمام و میشد جاری پشتم ی ه تیر

باید شنیدنش واسه که بگم راز یه از برات میخوام من بدی فرصت بهم روز چند میشه-

. باشی شجاع زیادی

؟ میده عذابت چی بگو بهم: گرفت دست تو زدمو یخ دستای... کرد نگام تیز

همه! برم اینجا از میخواد دلم فقط... انچنانی تدارکات نه میخوام عروسی جشن نه من-

هرب باشی داشته مشکلی نکنم فکر! زندگیمون سرخونه بریم ازدواج جشن بدون کن راضی رو

... تو حال

. نیارم زبان به رو حرفم ی ادامه تا گزیدم لب

Page 689: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 689

. میترسونیم حسابی داری: شد نگرانیش جاشنیه خشم کمی..چرخید صورتم روی نگاش

... بگذره زمان بذار فقط نترس-

مبگ هرچی الان: دیدم چشماشو تو نشسته خشم من و رفت پایین و بالا بینیش های ه پر

میزنم گند بیشتر فقط

میکنم خواهش: کشیدم بیرون اروم رو دستم

... داری میکنم فکر چرا: پرید جاش از

. رفت بیرون عصبی و نداد ادامه اما

***

ور نگاهم... بود شده زیبا چقدر بود کرده تغییر چقدر... انداختم اپارتمان فضای به نگاهی

و ودنب کنارم یاسی اگه... چرخوندم بودیم کرده انتخاب یاسی کمک با که وسایلی تک تک بین

نای خریدامون مدت تمام و بدم وسایل مورد در کوچیک نظر یه حتی نمیتونستم نمیکرد کمکم

و لطف ممنون رو من باز و بده جلوه طبیعی و من بودن طبیعی غیر میکرد سعی که بود یاسی

. کرد مهربونیش

Page 690: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 690

داشت بیشتری جذابیت خونه سفید سنگفرشهای رو که مشکی و قرمز مبلهای از چشم

اتشینش قزمز تختیای رو با نفره دو مشکی تخت... کردم حرکت خواب اتاق سمت به و گرفتم

کرد ش جلوه میخ رو نگام

. شده خوشگل: شد حلقه کمرم دور پشت از دستی

خواستم نگام با و چرخوندم عقب به رو سرم... گوشم مماس نفسهاش هرم از گرفتم گر

اون و خواستم فرصت و کردم عذرخواهی ازش روز اون از بعد... نگرفت اما بگیره فاصله

. گذاشت اختیارم دذر رو فرصت این سخاوتمندانه

! مشترکمون زندگی روز اولین میشه امروز نمیشه باورم-

کن زندگی اینجا مدت یه... بدم میخوای که فرصتی بهت میخوام اما: لرزید تنم

! مشاوره ی جلسه بری که دنبالت میام فردا از! دارم شرط یه البته: کردم نگاش دان قدر

. نیست بدی فکر روزات این حال به توجه با کردم فکر منم و خواست ازم ایمان

؟ کنه کمک میتونست اون! شد زده ذهنم به ای جرقه انگار شنیدم که رو ایمان اسم

Page 691: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 691

؟ قبوله-

؟ میکنی زندگی کجا تو ولی... قبوله اره: زدم رمقی بی لبخند

. ایمان ی خونه-

. میخوام معذرت-

؟ میچسبه چی گفتی اگه حالا: کرد جدا دستاشو ی حلقه

؟ بخوریم شام بریم: شد پررنگتر لبخندم قدردان من و کرد عوض بحث

. میخوام چی من میفهمه قشنگ که برم خانمم قربون: بوسید رو پیشونیم نرم

دو و کردم باز رو کابینتها در ، کردم حرکت اشپزخانه سمت به و گفتم ای نکنه خدا

اببشق ی گوشه ی لاله گل طرح به نگاهی ، کشیدم بیرون رو شکل مربعی رنگ سفید بشقاب

خوب چقدر و بود اورده در بازی مسخره چقدر بشقابها این طرح انتخاب موقع یاسی... انداختم

کلی بازیامون مسخره با و بود خریدم برای خوبی همپای شک بی! بود مساعد من حال اگه میشد

طرح قلب یه قرمز ی لاله گل تک جای به کاش اینکه به ش ایده جواب در اما... میگذروندیم خوش

Page 692: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 692

از کرد اصرار هرچی و! زدم نیشخندی تنها میخورد قلب وسط خونی خنجره یه میکردن

. داشتم نیاز روحم رنگی بی تو و رنگ این من اما کنم استفاده طرح بی بشقابهای

بشقابها داخل کرده خالی مصرفها یکبار از غذاهارو و چیدم اشپزخونه میز روی رو بشقابها

هک مشتاقی ادم تنها و میکردم تنهایی احساس مشترک زندگی روز اولین این تو چقدر... ریختم

. ای دیگه کس هیک نه و یود یاسی کنه همراهیم میخواست دلش

کمکم میز چیدن تو داشت سعی و اومد کنارم به برگشتم عقب به ای لحظه الوند صدای با

ککنه

نشد بلند با که گذاشتم دهانم داخل رو غذا ی لقمه اولین حرف بی و نشستیم هم رو روبه

خیال به و زدم چنگ کانتر روی از رو گوشیم... شدم بلند جا از نجویده لقمه گوشیم پیام صدای

متن و شناس نا شماره دیدن با اما کردم باز رو پیام ی جعبه بود یاسی طرف از پیام متن اینکه

. نشستم زمین روی همونجا پیام

! رامش-

! ؟ رامش: رو روبه به دوختم چشم الوند نگران صدای به توجه بی

؟ بود کی ؟ شده چی: کردم نگاش زدن پلک بی و اوردم بالا رو سرم

Page 693: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 693

پیام متن لبی زیر و انداخت ش صفحه به نگاهی! گرفتم مقابلش رو گوشی لرزان دستی با

کرد زمزمه رو

بر ! ببینمت باید اما نمیشناسی میدونم شدی شوکه الان میدونم ببینمت میخوام رامش "

ا " فرزنداش ی همه دلتنگ و س زنده مادرت هات شنیده خلاف

. شناسی نمی رو شماره این: کرد نگام زده بهت اخر ی کلمه به رسیدن با

دادم تکون نمیشناسم معنی به رو سرم

دستگاه"صدای بخوره زنگی اینکه بدون اما کرد گیری شماره به شروع بلافاصله الوند

دادم فورت رو دهانم اب... شد پخش گوشی داخل "باضد می خاموش نظر مورد مشترک

: زد لبخندی حالم دیدن با... الوند صورت به دوختم چشم ملتمساته

اذیتت خواسته مزاحم یه لابد! خدا تورو روشو و رنگ ؟ میکنی هول انقدر چرا دلم عزیز -

. کنه

... بود اینجوری اگه: زدم لب سنگین و سخت بودم اورده کم نفس

Page 694: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 694

. نمیکرد خاموش گوشیشو الان داشت ای دیگه قصد مزاحمت غیر اگه: پرید حرفم بین

یچه اینه واسه ؟ باشه زنده مامان اگه: کنم باز رو بغضم راه تا زدم گلوم به چنگی دست با

! کجاست قبرش نمیگه بابا حتی اینه واسه! نیست ازش قبری

. بشینیم حسابی و درست جای یه بریم شو بلند-

از هنوز حالیکه در... شم بلند زمین ازروی تا کرد کمک و کرد کمرم ی حلقه رو دستش

ش سینه ی رو سرم... بدنش به دادم تکیه رو تنم میلرزیدم بودم خونده که ای جمله شوک شدت

... داد بازی رو صورتم داغش و تند های نفس و نشست

روی

. بالا کشید رو م چونه اروم... نشستیم مبل

!؟ مادرته به مربوط میکنه اذیتت انقدر که چیزی-

. دادم تکون اره ی نشونه به رو سرم

Page 695: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 695

؟ داره تاثیر خیلی حالت شدن خوب زودتر تو باشه زنده مادرت اگه میکنی فکر-

. اره: اومدم حرف به اینبار

زیر میدم قول بهت! زده زنگ کجا از و کیه مال شماره این بفهمم که میکنم کار همه من-

خوری خود بده قول! شی خوب زود بده قول فقط بیارم در برات دروغشو و راست و پیام این بم و

. نکنی

! غمگین یا باشم شاد باید مادرم یودن زنده از نمیدونستم حتی! کردم نگاش

زنده مادرت یا حالا! میکنه ای خودخوری چه داره ببین: زد کنار رو صورتم روی موهای

بغض اینجوری. حالت کردن خراب قصدش و مزاحمه یه از پیام این یا خوشحالی باعث و ش

. میشم ناراحت منم میکنی

نکردن نگران دل خاطر به که گذاشت تاثیر روم انقدری احساسش پر لحن... کردم نگاش

... کنم برخورد تر اروم و تر عادی کنم سعی بیشترش

شتربی ای دقیقه چند داشتم نظر زیر حرکاتشو نگام با.. رفت اشپزخانه به و ش بلند جا از

هبست داخل از قرصی و گذاشت مقابلم رو اب لیوان... شد ظاهر روم روبه اب لیوانی با که نگذشت

. کرد جدا

Page 696: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 696

. شی اروم بخور و مسکن این-

میز روی از رو اب لیوان... گرفتم ازش رو قرص و انداختم ش شده دراز دست به نگاهی

. شه کمتر ذره ذره بغضم تا دادم فرو گلوم داخل رو اب جرعه جرعه من و برداشت

مشکیش و قرمز فلزی های پایه به نگاهی و دادم قرار ای شیشه میز روی رو لیوان

: انداختم

. نکن فکر بهش فقط میشی بهتر الان-

. ممنون: اوردم بالا رو سرم

بهتر خیلی روحیت اوضاع فردا تا بخواب حتما... کنی استراحت بری بهتره: زد لبخندی

. میشه

کشید بالا گردنم زیر تا را پتو کشیدم دراز تخت روی من و کرد همراهیم اتاق کنار تا

. کن خبرم داشتی کاری م پذیرایی تو خودمم میکنم خاموش و چراغ: بوسید رو م گونه...

Page 697: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 697

؟ نمیخوابی خودت-

. تنهایی از میترسم... بیرون نری میشه... الوند: داد تکان سری

که کردم خواست در ازش ملتمسانه انقدری میدونستم! داشت تردید کمی... کرد نگام

. نشنوم رد جواب

. میام کنم عوض لباسامو-

رو اتاق چراغ... خوابمون اتاق یاسی دیوارهای به دوختم رو نگاهم و بهش کردم پشت

سرچرخاندم قدمهاش شدن نزدیک حس با... کرد خاموش

؟ بهتری-

کشید دراز کنارم ای دیگه حرف بی.. بود شده جذابتر اباژور ابی نور زیر صورتش

سخاوتمندانه اون و بردم فرو اغوشش تو رو خودم! شدم نزدیکتر و نداشتم امنیت احساس...

های تپش صدای از شدم زده هیجان چسبید ش سینه به سرم! کرد حلقه تنم دور و باز دستاشو

قلبش ی وقفه بی و تند

. بخواب اروم نکن فکر هیچی به-

Page 698: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 698

گفتممی باید! بزنم حرف میخواست دلم! باشم اروم نمیتونستم! پیچید گوشم زیر صداش

اگه : زدم لب میلرزید وضوح به که صدایی با نبودم سکوت ادم من باشم تفاوت بی نمیتونستم

؟ میکنی چیکار کیه پدرت قاتل بفهمی

وپرصداش نفس و کرد بسته و باز اروم چشماشو بود کرده تعجب کرد نگام اباژور نور زیبر

تنم پشت دستاش لرزش... داشت خشم نگاهش و بود شده منقبض فکش... فرستاد بیرون

. منه ارزوی ی همه این: بود محسوس

تاونوق: نداره مون اینده به ربطی میکردی ادعا که بود ای گذشته همون این گفتم دلم تو

!؟ میرسی چی به ارزو این تو

بکنم ادم اون خرج که دارم نفرت و کینه سالا این همه ی اندازه به میدونم فقط نمیدونم-

!بود؟ چی سوال این وسط این حالا...

! جوری همین-

میدونستم که اونچه گفتن از و کرد یخ تنم تمام که بود زده حرف خشمگین انقدر

من غرور! ترسیدم خشمش از من! نمیموند مهربون انقدر دیگه فهمید می اگه اون! شدم پشیمون

. کشید تیر قلبم! مرد این خشمهای شدت زیر میشد نابود

Page 699: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 699

***

شومینه برامدگی روی خالیه فضای به رو نگاهم و نشستم کلاسیک راک صندلی روی

اما! عروسیم جشن درشت و ریز عکسای از کنم پر رو اونجا بود این من ارزوهای از یکی... دوختم

همچنان من و! شد لگدمال بود زده رقم خودخواهانه که پدرم ی گذشته زیر من رویاهای تمام

مدلهای انواع به میدوختم چشم غمگین و میشدم رد عروس لباس مزونهای کنار از زده حسرت

نه یا بالا سمت میشدن جمع که موهایی! ظریف تاج یه و میخواست لایت ارایش یه دلم! لباسها

شلوار و کت الوند! میریختم هام شونه دور و میکردم لخت و موهام شاید بود قشنگتر تر ساده

! فیدس کراوات با بپوشه ای سرمه شلوار و کت بود بهتر شایدم... مشکی کراوات و میپوشید سفید

. داشتم دوست بیشتر ای سورمه

! زدم پوزخندی

تعلق بهش که ای خونه تو میکشم نفس و اینجام دارم که حسرتهایی ی همه با من حالا اما

. نیست من به متعلق اینجا شاید اما دارم

کرده گمش بود مدعی صاحبش که ای شماره از ناشناس پیام اون پیش دوماه اگه نمیدونم

اما نمک زندگی الوند از جدا بود قرار ا؟ میرفتم پیش زندگیم نابودیه کجای تا رسید نمی دستم به

شد خیر سبب پیام اون ی فرستنده... بمونه کنارم الوند شد باعث روزام اون حال و نشد

و میگفتم الوند به هامو دونسته همه اولیه روزای همون تو نمیفتاد اتفاق اون اگه شاید

و شب...بمونه کنارم الوند شد باعث اتفاق اون اما! بود دردناک و سهم که ای بازی به میدادم پایان

Page 700: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 700

شد کمکها اون ی همه ی نتیجه و بگیره خبر مادرم از که کرد تلاش.. باهم و هم کنار زور

نای از کندن دل م گرفته شدت احساس حالا و عشقم و علاقه حس به شد زنجیر که ای وابستگی

هم از ی خانواده یه من حالا... میکرد غیرممکن رو حقیقت گفتن... میکرد سخت برام رو زندگی

ندانز های میله پشت رو مدتی حقیقت گفتن جای به بود داده ترجیح که پدری... داشتم گسسته

خومدش پای روی و سربار بی تا بگیره کار به رو تلاشش تمام میداد ترجیح که خواهری و باشه

... بود انگیز تحسین تواناییش و حس این و کنه زندگی

رو جدیدم شغل این چقدر! میکردم فعالیت منشیش عنوان به الوند پیشنهاد به من و

لذت برام همسرم کنار بودن اما تحصیلیم ی رشته و سواد به بود ربط بی که داشتم دوست

توی و شدنی لمس خوشبختی! میکردم روحس شادی بود شده عوض م روحیه! بود کرده بخشش

داشتم دوست و زندگیم ی لحظه لحظه! بود مشتم

! میشدم اروم حرفاش با چون... ایمان با رو مشاورم جلسات حتی

دلم به ارزوها و حسرتا خیلی شاید! بود نکرده ازدواج سرزمینم دخترای تمام مثل شاید

م هخون تو و کنم رفتار زنانه داشتم که رحمی بی دنیای از فارغ کردم سعی همیشه اما! بود مونده

تلاشهامو تمام الوند بود این مهم اما نه گاهی و میشدم موفق گاهی...بدم مردم به ارامش حس

میدید

. بودم راهنماییاش و ایمان مدیون رو تلاشها و توانایی این من و

Page 701: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 701

به تا کنم کاری هر میخواست دلم من امروز و بود اخر تصمیم جدایی من خاطر تو روز یه

بلند جا از تند و کندم دل خاطراتم تمام و صندلی از قفل چرخش با... شه اضافه زندگی این عمر

شدم

. اومدی خوش سلام: نشاندم لب روی لبخندی و انداختم مرتبم ظاهر به نگاهی

؟ عزیزم خوبی: بوسید رو م گونه و داد رو سلامم جواب

؟ اومدی دیر.. ممنون-

. بیاره گیر برام دوستم بود قرار که اطلاعاتی دنبال رفتم-

مبل سمت به و انداخت کمرم دور رو دستش... دوختم بهش رو مشتاقم و منتظر نگاه

بود اغوشش توی بدنم تمام حالا و بشینم رانش روی خواست! کشوندم

؟ نداشتی پیامی دیگه-

بود قرار پیش روزه چند: دادم تکون نه ی نشونه به رو سرم و گرفتم استرس دلیل بی

تا دچن ؟ نه یا شده دفن جایی مادرت مشخصاته با کسی ببینیم که بیاره اطلاعاتی برام دوستم

Page 702: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 702

درتما به ربطی کدوم هیچ و کردیم پیدا هاشونو خونواده و کردیم که تحقیق که بودن مشابه اسم

. نداره

؟ باشه زنده اون ممکنه یعنی: دادم قورت رو دهنم اب

!نمیدونم-

باشه زنده نمیکنم فکر من ولی-

میتونست؟! بذاره خبرمون بی سال همه این تو نمیتونست بود اگه: کرد نگام سوالی

... دارم رو نظرتو منم-

! بدونم چیزی نمیخوام دیگه! ندی ادامه دیگه کاش! نکنم فکر بهش دیگه میخواد دلم-

نیست مهم اصلا! نیست مهم دیگه

!خوبه؟ حالت: کرد نگام تردید پر

Page 703: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 703

ترس من! زندگیم حفظ برای من تلاشهای از یکی واقع در و بود من خودخواهیه اولین این

: شه رو گذشته ی همه مادرم حضور با داشتم

میخواد دلم... میکنه خراب حالمو تمام داره گذشته... نکنم فکر بهش دیگه دارم دوست-

. کنم فراموش و چیز همه

تمیگف ایمان... بخوای واقعا کن سعی کنی تظاهر نباید خوبه خیلی میخواد دلت اینکه-

وندمچسب صورتش به رو صورتم.. میبینم و تغییرات این چشمم به دارم حالا و کردی تغییر خیلی

. نکرده درست هیچی شام ت کرده تغییر خانم این میدونستی: زدم پررنگی لبخند و

؟ بیارن برامون غذا بزنیم زنگ یعنی: خندید پرصدا

باهم و میشم حاضر میرم من میدی اجازه یعنی نه: میچسبونم بهش بیشتر رو خودم

. شیک رستوران یه به میبری منو شما بیرون میریم

؟ مناسبت چه به اونوقت: زد چشمکی

. شده نصیبت من مثل زنی که خوشبختی خیلی اینکه مناسبت به-

؟ کمه نفست به اعتماد میدونستی: گرفت انگشتش دو بین رو م بینی

Page 704: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 704

. میگیرم نفس به اعتماد بکشه نازمو بیشتر همسرم اگه: کردم مظلوم رو م چهره

خجالتت از اینجا میدم ترجیح ها بیرون ببرمت نمیتونم دیگه من میاری در رو اداها این-

. بیام در

؟ چرا: دادم م قیافه به قهر حالت و کشیدم هم در ابروهامو

. پایینه گیراییت چرا تو خدا وای: خندید بلند دوباره

خودش سمت به رو صورتم و اورد دست ، برگرداندم رو دلخور و نفهمیدم رو منظورش

گیمزند تو که خوشبختم من: کرد زمزمه گوشم زیر و کشید اغوش به تر محکم رو بدنم برگردوند

. دارم دوست خیلی میدونستی! دارم رو تو

متنوع لباسهای به رو نگاهم و چرخوندم سر پاساژ مختلف های مغازه بین خوشحالی با

؟ چطوره بنفشه لباس اون ببین: میدوزم ویترین پشت

. میشه ست اتاقمون رنگ با: زد نیشخندی

Page 705: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 705

!؟ الوند-

؟ میخوره تو درد چه به لباس اون اخه چیه خب-

تک و و میرسید زانو روی به پیراهن قد انداختم خوشرگش بنفش به دوباره نگاهی

: گرفتم مظلومی لحن ، میشد حلقه بازو دور که بود بند یک تنها استینش

. میاد خوشم ازش ولی:

خواب اتاق درد به فقط اونجاییکه از و سته خوابمون اتاق با چون ولی میخریمش باشه-

. بپوشیش همونجا باید فقط میخوره

این ؟ خو چیه: کردم نازک چشمی پشت شوخش لحن برابر در و زدم بازوش به مشتی

. خواب اتاق همون میریم مستقیم بخری لباسو

تملق با و کرد استقبال خوشرویی با زن ی فروشنده... شدم مغازه وارد و گفتم ایشی

همب رو طرح همون از دیگه رنگ چندین ویترین های قفسه ازبین. کرد انتخابم از تعریف به شروع

شدم تردید دچار انتخاب تو رنگا سایر دیدن با داد نشون

Page 706: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 706

هبنفش همون: گفت نشه متوجه فروشنده طوریکه درگوشم اروم کردم نگاه الوند به مردد

بیار رو

؟ تره خوشگل اون یعنی-

. سته خوابمون اتاق با-

. بدی خیلی: کردم اخم شیطتنش از پر لحن برابر در

. بخرم عمرا که نه اگه میخرم برات میکنی انتخاب رو بنفشه اگه-

. خودخواه-

. کردم شوخی.. بخر داری دوست خودت که و هرکدوم: زد لبخندی

از اطمینان با... رفتم پرو اتاق سمت به بنفش رنگ انتخاب با و فروشنده سمت برگشتم

بین رو نگاهم ، کردیم حرکت پاساژ همکف ی طبقه سمت به و شدیم خارج مغازه از لباس سایز

برام طلا میخوای: برگشتم الوند سمت ذوق با و چرخاندم فروشی جواهر های مغازه تک تک

؟ بخری

Page 707: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 707

ماشین پارک جا به و خروجه در اونجا بابا: داد تکون سری و کشید موهاش داخل دستی

؟ بخره طلا خواست کی... نزدیکتر

داری دوست حالا: گفت شدم ناراحت اینکه خیال به اون و رفتم سمتش ای غره چشم

بخریم بریم بخرم

لبم رو لبخندی پلاک قلب طرح برامدگیای و نشست گردنبندم روی دستم ناخوداگاه

هب بخش شادی هیجانی... کردم لمس رو شد گردنم زینت عقدم روز از که زنجیری و پلاک... نشوند

شد سرازیر قلبم

؟ بخریم بریم: شد بازوم ی حلقه الوند دست

هیچی با و عاشقشم که دارم پلاک یه نیستم طلا اهل که من... نه: اوردم پایین رو دستم

. نمیکنم عوضش دنیا تو

ماشین عقب خریدهامو کردیم حرکت ماشین سمت به هم همپای زدو هیجانم به لبخندی

؟ کجا بریم شام خب: شدم سوار وبلافاصله گذاشتم

. کنم درست املت خونه بریم-

Page 708: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 708

. نداری دوست املت که تو-

نداره اشکال-

. رستوران میریم خودتو نکن لوس-

. اخه رفتیم تازه-

. رستوران میریم پس.. گذشته خیلی. بود پیش هفته دو بار اخرین-

چقدر و م ریخته دور اینده رویای خاطر به رو م گذشته خاطرات تمام من پیش ی هفته دو

از هرکدوم... رسیدیم طبقه سه رستوران مقابل... بودم حال خوش خاطرات ریزی دور این بابت

به کلاسیک غذاهای سبک به هردومون ی علاقه خاطر به و بود غذا از سبکی مخصوصی طبقات

رفتیم بود سبک این مخصوص که دوم ی طبقه

رستوران فضای دور تا دور به نگاهی.. شدیم کلاسیک رستوران فضای وارد اسانسور در از

انانس روح فضا شادی این و بود شده داده نما نارنجی و سفید رنگ با رستوران سرتاسر... انداختم

سمتش به! کرد جلب و هردمون توجه رستوران دنج ی گوشه در ای دونفره میز... میکرد شاد رو

Page 709: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 709

مسمت یه نگاهش... نشست روم روبه الوند و نشستم رنگ نارنجی صندلی روی.. برداشتیم قدم

: چرخید

؟ بدیم سفارش چی-

... اممم: گذروندم نظر از غذاهارو لیست دقت با و انداختم رو روبه غذای لیست به نگاهی

. دارم دوست ماهی

. چیه ت علاقه مورد غذای نفهمیدم هنوز من میشه عوض هات سلیقه تو بس از والا-

میتونه ای خوشمزه غذای هر من نظر از: انداختم رنگ سفید میز روی طرح به نگاهی

. بشه م علاقه مورد

. میدم سفارش ماهی منم پس! خوبیه استدلال-

. کنیم صحبت کمی دادیم ترجیح غذا شدن اماده از قبل تا و دادیم سفارش ماهی هردو

. خونه نریم خوردیم شام میگم-

Page 710: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 710

الوند... میدارن نگه تمیز رو سفیدیا این چطور رستوران این مدیرای کردم فکر همزمان و

به مغازه این از منو داری تاحالا کی از میدونی: گذاشت دهن توی رو سالادش کاهوی از ای تکه

؟ داره جون پاهام میکنی فکر میکشونی مغازه اون

. شهربازی بریم میخواست دلم... بد ادم-

؟ بزنم قدم شهربازی تو میتونم من پاها این با الان اخه: انداخت بالا ابرویی

شهربازی بربم باهم که اینه ارزوهام از یکی: کردم جمع و لبهام و گرفتم مغمومی ی چهره

.

. شهربازی بریم حتما جمعه میدم قول امشب واسه نه اما! باشه خب-

. قبوله: زدم داری کش لبخند. بود مونده جمعه روز تا دیگه روز دو کردم حساب ذهنم تو

و انداختم میز روی ی درسته ماهی به نگاهی... کردیم قطع و حرفامون گارسون اومدن با

. کردم ماهی کردن تکه به شروع

. نکنی فراموش ولی قولتو-

Page 711: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 711

اروز این دیگه... نه بگم نمیتونم بخوامم میکنی درخواست ازم جوری یه تو کنم چیکار-

. میکنم داری بچه میکنم احساس دارم

؟ م بچه من: میذارم دهانم داخل رو ماهی از ای تکه

؟ کنم تایید دارم جرات: خندید

. میکنی اذیت داری الوند... ا-

بشقاب داخل رو قاشقش و شد ساکت گوشیش صدای شدن بلند با که بده جواب خواست

داد جواب رو گوشیش بلافاصه و گذاشت

". جان عمه جانم-"

بود ای عمه همون این... افتاد لرزه به و کرد یخ تنم تمام اراده بی مخاطب اسم شنیدن با

یشناگهان تماس این با حالا و نیومد که شد چی نفهمیدم و بودیم اومدنش منتظر پیش ماه چند که

. بشنوم صحبتاشونو ی ادامه تا کردم تیز گوشهامو...

Page 712: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 712

. بیرونم نه-

! بارامش مگه؟ چطور-

داره؟ اون به ربطی چه ؟ چی یعنی-

روی روی دستش توی تلفن... چرخید صورتم روی بدش نگاه و نشست خشم به چشماش

برداشت سمتم به رو تندش قدمهای و شد جابلند از تیز و کرد پرت میز

دیدن با ، انداختم اطراف به نگاهی و کردم باز مو شده سنگین چشمای تنم تو درد حس با

... لرزیدم خودم به بود نشسته سرم بالای بالا مضطرب و نگران که الوند

؟ کجام من-

! شد بد حالت رستوران تو دیشب! ؟ خوبه حالت-

!؟ شد عصبی انقدر که بود گفته بهش چی یعنی... الوند ی عمه... من... دیشب

؟ شدی عصبی انقدر چرا تو: دادم قورت رو دهنم اب

Page 713: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 713

؟ شدم عصبی کی من! من عصبی؟-

! میزدی حرف ت عمه با داشتی وقتی-

چرا نمیدونم اومده پایین که تبتم: برداشت بلافاصله و گذاشت پیشونیم روی رو دستش

هک اونجوری! نمونده روت به رنگ دیدم که میزدم حرف تلفن با داشتم من والا... میگی هذیون باز

دهش چی ببینم سمتت اومدم نکرده قطع رو گوشی ترسیدم انقدر! کردم هول بود شده بد حالت

!؟ شد بد حالت یهو چرا: انداخت صورتم به نگاهی

"! شد بد حالم "کردم زمزمه لب زیر

رستوران مدیر! رفتی حال از یهو! نداشتی رو به رنگ بود کرده عرق صورتت تمام-

! ودهب حد از بیش استرسه دلیلش میگن دکترا اما بوده ماهی به حساسیت دلیلش شاید میگغت

!؟ چیه واسه استرس همه این: پرسید نگران و انداخت چشمام عمق به نگاهی

Page 714: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 714

هن و کنم فراموش میتونم نه تلاشم ی همه با و ذهنمن تو روز و شب که کابوسهایی برای"

" نمیخوام رویاهامو مرگ من! رویاهامه پایان گفتنشون چون! کنم بازگو میتونم

. الوند شد مخاطبم دوباره و داشتم بر دلم با کردن گفتگو از دست

؟ خونه میریم کی-

! نه یا میشی مرخص میگه دکتر دیگه ساعته دو یکی-

. بریم زودتر ندارم دوست رو اینجا-

یقرار بی بهتره اما س کننده خسته بیمارستان محیط میدونم: گرفت دست تو دستامو

. نکنی

. خوبه حالم من-

. میزنم صدا و دکتر میرم الان بذار-

. نرو فقط نمیخواد نه: گفتم تند شدنش بلند با

Page 715: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 715

؟ کنی تحمل دوربمو نمیتونی یعنی: زد لبخندی

فقط من " میفهمید رو واقعیت اگه! نشست دلم روی وجدانی عذاب ش ساده تعبیر از

"کنه خبر با گذشته راز از اونو کسی و بمونه تنها میترسیدم

که بزنم رو کلید این پس: برداشت تر جلو به قدم چند و انداخت سرم بالای نگاهی

. بیاد پرستارت

زیادی زمان... نشست تخت کنار صندلی روی دوباره کلید زدن با اون و گفتم ای باشه

الوند سمت کرد رو شد اتاق وارد پرستاری که نگذشت

؟ داشتین کاری-

گاهمن با! کنه بررسی رو وضعیتم تا اومد نزدیکتر پرستار و گفت نباشیدی خسته الوند

کرد رو و گفت ای باشه چشم ی اشاره با اون و کنن ترخصیم بخواد پرستار از زودتر کردم اشاره

. پرستار سمت

؟ کنن چک و خانمم وضعیت میان کی دکتر ببخشید-

Page 716: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 716

اجازه ، میگم بهشون میرم الان نیست مشکلی گفتن اومدن دکتر که صبح همون-

. برید میتونید دادن ترخیص

. ممنون-

. میریم الان دیگه خب: برگشت سمتم به الوند و رفت بیرون پرستار

به میگرفت دستم از رو کیفم حالیکه در الوند.. کشیدم صدایی پر نفس شدم که خونه وارد

. بزنم حرف باهات میخوام بگیر دوشم یه کن عوض لباساتو بیا: گفت همزمان و رفت اتاق سمت

الوند و بود گفته چیزی ش عمه شاید " دوختم چشم رفتنش مسیر به و ایستادم سرجام

خودم به "نبود خونسرد انقدر که میدونست اگه " دادم قورت رو دهانم اب "! میدونست؟ چیزی

. کنم اروم رو خودم سرد اب دوش گرفتن با کردم سعی و دادم دلداری

رو گرفتم گر تن و کردم تنظیم اب قسمت سردترین روی ممکن حد اخرین تا رو اب شیر

اونقدر... ندادم دست از رو مقاومتم اما کردم یخ سرد اب های قطره هجوم زیر.. سپردم اغوشش به

. بیام بیرون حموم وان از و بردارم قدم نتونستم حتی و اب سرمای از شد لمس تنم تا موندم اونجا

. خوردم سختی تکان الوند صدای با که افتادن هم روی حسی بی شدت از چشمام

Page 717: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 717

من! میگیری دوش یخ اب با چته؟ تو دختر اخه: میشنیدم گوشم زیر رو غرغرهاش صدای

. بارونی روز یه افتابی روز یه بهار فصل عین شدی چیکارکنم تو دست از

شد باعث که بودم تو اون چقدر من مگه اصلا! بود؟ شده حموم وارد چطور نفهمیدم حتی

. شه حموم وارد نگران وارد الوند

زا هنوز من و بپوشونه تنم دور رو گرمی پتوی حوله جای به داد ترجیح و نشوندم تخت رو

. میشنیدم رو فکم های استخوان برخورد صدای و میلرزیدم سرما شدت

؟ نمیزنی حرف چرا حالا: سرم موهای کردن خشک به کرد شروع اورد رو حوله

!خوبی؟: دوخت صورتم به رو نگاش و برداشت کردن خشک از دست ندادم که جواب

؟ بزن حرفی یه میکنی نگرانم داری: بستم چشمامو

تند و دادم فشار هم روی تر محکم چشمامو... داد ادامه موهام کردن خشک کار به دوباره

. کشته پدرتو که کسیه من پدر: زدم لب وقفه بی و

Page 718: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 718

و شد شل دستاش که بود شنیده اما نشنیده شاید کرد القا بهم ارومم لحن و لرزون صدای

جرات حتی! دیدم رو حوله اومدن فرود مسیر و کردم باز چشم! افتاد زمین روی دستش ی حوله

شم خیره چشماش تو و کنم بلند رو سرم نداشتم

. بپوشی لباس بهتره کنم فکر-

اما نداشته خلافاش و کارخونه اون به ربطی هیچ میگفت بابا: دادم قورت رو دهانم اب

ور کارخونه گناه کردن مجبورش میگفت میده تاوانشو داره حالا که کرده حماقتی پیش سال چند

. ندارن بر پرده ش گذشته خطای از که بگیره گردن به

ی گذشته خطای: بود دوخته صورتم به رو ش زده بهت نگاه اون و کردم بلند رو سرم

! کشته پدرتو که بوده این پدرم

. میبافی هم به که چیه پرتا و چرت این-

" بزنم زنگ ایمان به باید " کرد زمزمه لب زیر

. جریانشه تو مادرتم که حقیقتیه: زدم هق! خوبه من حال میفهمید باید

Page 719: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 719

استراحت لطفا و بپوش لباساتو: داد مالش رو هاش شقیه دست با و کشید عصبی پوفی

. بده خیلی حالت اینکه مثل کن

که گفت بهم پدرم که میگم رازیرپ رازی واقعیت دارم من خوبه من حال: زدم داد عصبی

و بیمارم من میگه بگم اگه گفت پدرمم اتفاقا.. کنی کم منو وجدان عذاب و باشی جریان در توام

. بیماریم پای میذارنش م همه

های نفس صدای بپوشم تا کرد کمک و کشید بیرون کمد از لباسهامو و شد بلند جا از تند

. میکرد رو و زیر رو دلم بیشتر و برخوردمیکرد صورتم و تن با تندش

وندال: زدم چنگ رو سراستینش عصبی. کرد پشت خروج قصد به ککردو تنم که لباسهامو

...

کرد جا استنیش از رو دستم

. بخواب لطفا... میزنیم حرف موردش در بعدا-

دادم شدت هامو گربه تندش رفتن بیرون با و کردم سکوت صداش تحکم برابر در

Page 720: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 720

زانو و م نشته جام تو گذاشتن هم روی بر پلک ای دقیقه حتی بدون روز طول تمام تو

و زدم هق زدم زجه و کشیدم درد.. زدم بغل هامو

هدیگ یکی من خبری بی تو پیش سالها که گناهی جرم به نکرده گناه جرم به میمردم من

میدادم تاوان باید دیگه ی عده یه حماقت خاطر به.. بود کرده

!نکن فراموشم خدا؛

زنمب عق میخواست دلم! نمیومد بالا شده تنگ نفسم زدم گلوم به محکمی چنگ دست با

خداااا ؛ زدم داد. بیارم بالا زندگیمو تلخیای و

دارم من که حالی این از عشق از بگو چیزی من به

بیزارم تو احساس به کردن شک احساس از من

گرفتاری بـرزخ این تو من شبیه شاید هم تو

داری من به احساسی چه نمیدونی شاید هم تو

Page 721: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 721

میدونم تو مثل منم نیست شکستن جز گریزی

میتونم نه میتونی نه عشق از بریـد بـاید نگو

رو سرم... چسبیدم تخت تاخ به و شدم جا جابه جام تو محکم ، ترسیده درب صدای با

حبس نفس ایمان قامت دیدن با اما میرفت رژه عصبی مرد یه ورود ذهنم تو ، اوردم بالا سنگین

فرستادم بیرون رو م شده

. دادم فشار خودم به بیشتر رو پتو

! ؟ خودت با کردی چیکار-

قدم چند ایمان. نشستم تخت روی راحتتر کمی و انداختم متاسفش نگاه به نگاهی

؟ خوبی: نشست تخت پایین و برداشت

: دادم تکان سر اره معنی به

منمیدید مشکلی هیچ اخیرت رفتارای تو من راستش. شده خوب بیماریت میکردم فکر -

!؟ اوردی کجا از رو حرفا این! افتادم شک به زد الوند که حرفایی با اما

Page 722: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 722

. زد بابام که گفتم رو حرفایی گفتم هامو شنیده من-

؟ شنیدی واقعا رو حرفا اون میکنی فکر-

اره-

؟ کنی تعریف میشه-

حرفام باور به تظاهر فقط ایمان میدیدم اما کردم وقایع تعریف به شروع و زدم پوزخندی

قصد و میشد القا بهم حس این شایدم یا بگیره رو مچم داشت قصد انگار سوالی با هربار و داره

. بود ای دیگه چیز ایمان

که جوری یه رو پاره ریسمان این داشت سعی و هام شنیده از بود غمگین ایمان نگاه

دازبع.. میذاشتن جا به رد همیشه تا چیزایی یه و نداشت امکان این اما بزنه گره بهم نمونه اثارش

: اومد حرف به دوباره سکوت و فکر ای لحظه

کس هیچ به وقت هیچ بودم تو جای نیست خوب اصلا میگی تو که چیزی این رامش-

دختر؟ کردی چیکار تو اما نمیگفتم الوند خصوصا

Page 723: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 723

. میگفتم باید-

. کرده باور حرفتو الوند-

. میگفتم باید میکرد سنگینی قلبم رو خیلی-

. میگفتی من به قبلش کاش-

؟ شد ناراحت خیلی-

به رو خودم زود خیلی! شدم شوک ش اشفته لحن از بیام خواست و زد زنگ بهم وقتی-

. رسوندم اینجا

؟ بود چطور حالش-

... خون-

. کردم ارومش یعنی حالش خوبه: انداخت م چهره به نگاهی و خورد حرف

Page 724: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 724

حالش الان: گفتم حال این با کرده عوض کردنم دلخوش برای رو ش جمله که بود واضح

. کجاست اصلا ؟ چطوره

. نشسته پذیرایی تو نباش نگران-

؟ ببینمش میشه-

. نیست وقتش الان-

؟ چی یعنی: کردم نگاش تیز

که اونجوری چیز همه اگه بهرحال نیفتاده خاصی اتفاق! میزنم حرف باهاش من بذار-

. یهچ به چی بفهمه میخواد الان فقط الوندم مطمئنم و نداره شماها به ربطی باشه میکنی تعریف

؟ نمیکنی باور: زدم ایمان ی کننده امیدوار حرفهای به تلخندی

. ببینه منو نیومد حتی نه-

Page 725: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 725

مهمی براش خیلی اینه واسه این! چطوره حالت ببینم بیام زد زنگ من به عوض در-

. نشدم دیوونه باز بفهمه میخواد لابد: گرفت شدت پوزخندم

از که داییش ی خونه میرفت میشد پا حالا همین نبود تو نگران اگه میگفت من به-

. بپرسه گذشته مورد در مادرش

؟ میشه چی یعنی: دادم روقورت دهنم اب

این دروغه و راست و میزدم حرف ماهان با میگفتی خودم به اگه کردی خراب کن قبول-

. میکردیم هم با فکری یه بعدشم و میاوردم در و حرف

. میترسم خیلی-

. میدم قول من با الوند کردن اروم! نداره ترس-

! الوند جای میذارم رو خودم ؟ میزنه من دلخوشیه واسه رو حرفا این تمام میکردم فکر چرا

یکس کنار نمیتونسم مطمئنا نمیگذشتم پدرم خون از مطمئنا ؟ میکردم برخوردی چه بودم من

. عذابه یک اوره یاد برام روز و شب که کنم زندگی

Page 726: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 726

؟ باشید اینجا و امروز شما میشه: کشیدم خیسم پلکهای رو دستی

اب نمیتونه دارم ازش که شناختی ی همه با پس.. نیست مطمئن هیچی از الان الوند ببین-

میگیره بند کمر قجر عهد مردای مثل کردی فکر موردش در چی بعدشم! کارکنه داوری پیش

؟ میزنه کتکت دستشو

. میدم حق بهش میذارم و خودم..ناراحته ولی نه-

بلند الانم! میکردی هم چیزارو این فکر باید زدی حرف و کردی باز دهن فکر بی وقتی-

. بیرون بریم هم با شو

بیام؟ جدی یعنی-

تحملت م ثانیه یه بودم اون جای من کن باور میکنه تحمل رو تو چطوری الوند موندم من-

. نمیکردم

کشیدم توهم اخمامو

Page 727: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 727

مود کلا ، شدی جسد شبیه میگم دروغ مگه: انداخت ش دیگه زانوی روی رو زانوش یک

؟ پسندی دپرس

چی؟-

میکردم بیرونت حالا همین بودم الوند جای من! میاری در رو ها افسرده ادای-

نمیشه زن تو واسه زن این دیگه که بیا الوند: زد صدا و الوند من حال به توجه بدون و

دیگه بیا الوند: کرد تر بلند رو صداش

: بود زمانی هر از تر اشفته ش چهره! شد ظاهر در ی استانه در الوند که نکشید ثانیه به

؟ شده چی

؟ میکنی زندگی زن این با چطور جدی جدی تو-

لبهاشو بود محسوس و مشهود چشماش عمق تو کرده لونه غم. انداخت بهم کوتاهی نگاه

؟ شده چی: کرد باز هم از نگرانی با

Page 728: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 728

لاک ؟ اخه چی یعنی نمیکنم زندگی افسرده زنه یه با م لحطه یه باشم تو جای من خدا به-

. نیست باغم تو

فکر به تو! منو ترسوندی: زد لب بود برده شوخیش به پی ایمان لحن با حالا که الوند

. باش خودت

. بود ریخته بهم و حوصله بی زیادی امروز من مرد

یه داغون زن این با باید تویی میگذرونم خوش همسر و سر بی خوبه اوضاعم که من-

. کنی روزت و حال به فکری

اما ایمان! ایمانه حرفای تایید معنی به سکوت این کردم فکر من و نداد رو جوابش الوند

ما به نمیخواین شما خونه خانم ؟ دارین چی شام کردین دعوت مهمون که حالا: نبود بردار دست

.. میلرزه تن تو داره خساستش از اقاتون این ؟ بدین شام

رهن بالا شدن بلند موقع تا بلندم دامن پایین به دادم رو حواسم و زدم روکنار روتنم پتوی

و انداخت م چهره به نگاهی نیم ، کردم عبور الوند کنار از و کشیدم جلوتر رو سرم روی شال و

به و بذارم تنهاشون گرفتم تصمیم وارشون زمزمه صدای شنیدن با و رفت ایمان سمت بلافاصله

. کردم حرکت دستشویی سمت

میرن رژه چشمام جلوی مدت این خاطرات و میریزم صورتم روی اب مشتی

Page 729: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 729

اولین یاد کردم مکث ابروم کنار خال روی و کشیدم صورتم اجزای تک تک روی رو دستم

کرد لمس و خال این الوندم که افتادم روزی

دیگه؟ بردی ارث به مادریت ی خونواده از و خال این- "

پوشونده روشو بلندن ابروهاش چون ولی داره و خال این عین بابام اتفاقا نه-

به زود دید رو من های خنده که اون و خندیدم الوند ی شده گرد نگاه به روز اون چقدر و

. خندید من همپای و اومد خودش

یه امیزی تمسخر ی خنده به لبهام زدم صورتم صورت به اب مشتی دوباره اومدم خودم به

رگهب چند با رو صورتم! ؟ نمیشد کشیده که سمتهایی چه یه من ذهن بلبشو این وسط! شدن وری

مردم خشک کاغذی دستمال

رامش-

برگشتم عقب به الوند صدای با

Page 730: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 730

ی شماره... بیارن میدونی صلاح که هرچی شام بزن زنگ: گرفت مقابلم گوشیشو

. سیوه رستوران

وشیگ اینکه از قبل بود محسوس دستام لرزش کردم که تلاشی تمام با بردم جلو رو دستم

باز هم از لبهاش! اوردم بالا رو سرم اروم و شد گرم تنم ، گرفت دست تو رو دستم مچ بگیرم رو

. گذاشت دستم تو رو گوشی و کرد ول دستم مچ که شد پشیمون زود اما بگه رو حرفی تا شدن

. میکنه درد سرمم ندارم حوصله بره زودتر ایمانم که! بزن زنگ زودتر-

... من: کردم جا جابه دستم توی رو گوشیش

. لطفا ؟ نکنی خودخوری میشه: کرد نگام تیز

؟ باشی مهربون دوباره میشه: گزیدم رو لبم

!؟ نامهربونم الان من-

از نشون که رفتاری و بود درهم که هایی اخم.. فرار به سعی و داشت غم که نگاهی

!؟ نامهربونی میگفت چی به مرد این ؛ داشت دلخوریش و دلگیری

Page 731: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 731

. داره و حق این میکردم فکر من حداقل! داشت حق رفتارش برای اما

. داریم وسایلشو اگه البته کنی درست سالادم کن سعی-

. فتمگ ای باشه تقاضاش برابر در گیم حوصله بی ی همه با من و بده رویه تغییر کرد سعی

برگشت اتاق به دوباره الوند

گذاشتم کانتر روی رو گوشی... دادم سفارش عذا شام برای و کردم گیری شماره به شروع

اوردم بیرون یخچال از رو سالاد وسایل

باقی روشون ابی تا گذاشتم سبد داخل.. شستم دونه دونه و کردم ور غوطه اب در رو مواد

نمونه

که نبود وقتش حالی؟ چه تو و بود کجا الان بست نقش خاطرم تو یاسی ی چهره ای لحظه

بگیره؟ قرار ما مشکلات جریان در اونم

Page 732: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 732

ندالو گوشی اتاقه توی گوشیم که فکر این با گشتم رو خونه اطراف همراهم گوشی دنبال

روی نهایی گیری شماره برای رو دستم و کردم وارد رو خودم ی شماره و برداشتم کانتر روی از رو

دادم فشار صفحه

"ارامشم " گرفت شکل لبم کنج لبخندی صفحه روی نامم دیدن با

اسم این لب زیر! ؟ کرده ذخیره نامی چه به اسممو الوند بودم نکرده دقت حال به تا چرا

شم اروم و بگیرن جون روحم و تن تا کردم زمزمه رو شده ذخیره

همه اومدنت دنیا با چون رامش گذاشتم اسمتو این واسه ، منی ارامش ی همه تو ارامشم"

ی همه! منی عزیز دختر تو نفسهات از گرفتم خوب حس کلی! شد سرازیر قلبم به دنیا ارامش ی

" من ارامش

اهنگی مثل گوشم زیر وار زمزمه که ای جمله. بود گفته مادرم پیش سالها که ای جمله

به و رحمانه بی من و دادم عبور قصد خاطرم تو وقتا خیلی که ای زمزمه ، شد تکرار بخش ارامش

مکن فراموشش میکردم سعی ممنوع ورود علامت یه با ، دیگران وته سر بی حرفای شنیدن خاطر

و مادر مابین مشترک احساس یه.. شدن تکرار برام ها زمزمه اون الوند انتخابی اسم این با حالا و

. همسرم

مادرم ارامش منبع بودم رامش من

Page 733: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 733

همسرم ارامش منبع بودم رامش من

! همسرم ، محبوبم عذاب باعث حتی هستی زن ارامترین نا بودم رامش من ، نه اما

و حال! میشنوی پس خدایی پیش اگه ؟ صدامو میشنوی مامان؟ نبوده خوب انتخابیت اسم

تو! پدرم گناه! گناه کدوم جرم به! میزنه دل داره زندگی این گس طعم ؟ مامان میبینی و روزم

!شما خطاهای تاوان! شمام ی گذشته تاوان من میبنی ؟ بودی مقصر چقدر

رو ادلمتع ترسیده الوند صدای با که شم سقوطم از مانع تا گرفتم کانتر ی لبه به رو دستم

سرم... شد خوردنم زمین از مانع کشیدنم اغوش به با و کرد اقدام موقع به اون اما... دادم دست از

اوردم بالا اروم رو

و ندت های نفس و داشت فاصله صورتم با انگشت چند ی فاصله به فقط شاید الوند صورت

میکرد برخورد صورتم به درپیش پی

نمیو ، کشید اغوش به رو تنم تمام ناگهانی و تند و کرد نگام نگرانی و بابهت ای لحظه

گرم رو گوشم ی لاله داغیش که واری زمزمه صدای با شدم اروم قلبش ضربان طنین با و اغوشش

؟ بود جهنمی چه دیگه این: کرد زمزمه میکرد

چند من و کرد شل کمی و دستاش ی حلقه اون و ش گرفته نفسهای بین اوردم کم نفس

: زد زل چشمام به و گرفت رو صورتم دست دو هر با! رفتم عقب قدمی

Page 734: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 734

فهمیدم چیزایی یه وسط این اما کجاست مادرت بفهمم شده هرطور بودم داده قول بهت-

یه جای وسط این درواقع میکنی کوچیک اشتباهات یه داری تو باش مطمئن اما میگم بهت که

مهموننمون این از بذار راحت خیال با پس بگم شمرده شمرده ت واسه باید که شده عوض چیزایی

. کنیم پذیرایی

!؟ بگی راست میدی قول-

. کرد مطمئنم نامطمئنش قول و پیچید گوشم تو ش خسته صدای

؟ نکردی درست هنوز که سالادتم: گرفت فاصله ازم

. نداشتم حوصله: انداختم سالاد ی شده شسته مواد به نگاهی

. کنیم درست هم با کنم کمکت بیا-

تتح و باشه خوب داره سعی میکردم احساس بیشتر کنم تعبیر رو لحنش نمیتونستم

منگا ایمان حضور اوردن خاطر به با و کشیدم دهنم روی زبان. گرفته قرار ایمان صحبتای تاثیره

. تنهاست ایمان: کردم عوض درب سمت به رو

Page 735: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 735

. و مزاحم اون کن ولش-

؟ بیا گفتی بهش خودت: زدم لب شرمزده و انداختم زیر رو سرم

. بود بد خیلی حالت شدم مجبور: نشست کمرم پشت دستش

. ممنون-

. کردم غرق حرارتش پر نگاه تو و لغزانم نگاه و کردم سربلند لبم شدن گرم با

شه بد هردومون برای شاید نکن خوبی من به

شه رد سرم از آب بذار طوفان دل تو نشستم

مونی نمی من کنار وقتی نکن خوبی من به

تونی نمی دیدی که تو فردا از میشم بد نگو

Page 736: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 736

آشوبی که وقتایی چه میشی بد که وقتایی چه

خوبی کنی کاری هر تو اینجاست من درد تمام

دوختم اتاق تاریکی در فررفته سقف به رو نگاهم

ناارام همه این که میشستن رخت انگار دلم ته و میشد سرازیر قلبم به که بود استرس

دوختم شده سیاهی در غرق شب تاریکیه تو که سقفی به رو نگاهم بودم شده

؟ نخوابیدی-

مگه باشه؟ تقاوت بی انقدر میتونست چطور! شنیدم گوشم کنار رو وارش زمزمه صدای

؟ داشت ای معنی چه سکوتش این حالا! نمیگذره؟ پدرش قاتل از عنوان هیچ به بود نگفته

میزنی نفس نفس داری بد خیلی رامش-

با ، میشد دیده که بود چشماش برق تنها هوا تاریکیه اون تو چرخیدم سمتش کاملا

. کن روشن خواب چراغ: زدم لب میشد بلند چا ته از انگار که صدایی

Page 737: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 737

. برسه خواب چراغ به دستش تا کشید رو بدنش

یارمب زبان به کامل حرفامو تا کردم تلاشمو تمام بود تر واضح چراغ بنفش تو صورتش حالا

.

. کشته کی پدرتو نیست مهم برات تو-

. مهمه برام: کرد خارج سینه از دردناکی اه و برگشت دوباره نگاهش غم

کردی؟ برخورد راحت انقدر چرا پس-

بدونی؟ رو چی میخوای-

... و بزنی داد سرم نمیخوای تو-

بخشیدمش عشقم ی همه خاطر به کیه بابام قاتله فهمیدم که روزی من: پرید حرفم میون

.

! ؟ بودم من عشق از منظورش کردم؛ نگاه لرزانش نگاه به زده بهت

Page 738: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 738

. میکنی فکر تو که نیست اونی پدرم قاتل چون-

دور و کرد بلند رو دستش ، کرد نزدیکتر تنم به رو تنش و شد جا جابه جاش تو کمی

راز بزرگترین دارم اما شی اروم که میگم میکنه ارومت گذشته دونستنه اگه: انداخت کمرم

بودن خوش خاطر به حداقل نتونستی و کردی خرج که صداقتی حرمت به میگم بهت زندگیمو

. بگذری وجدانت عذاب از دلت

: لبهاش حرکت به بودم زده زل شده گیج

دنباله افتادم دادم بهت که قولی خاطر به منم و شد شروع لعنتی پیام اون از چیز همه-

ریپیگی واسه بدم رو شماره که بود این کردم که کاری اولین نه؟ یا س زنده مامادرت بفهمم اینکه

بهم که کردم خواهش کلی باز و! س جایزه سیمکارته گفتن اخرم و دوندگی و داشت دردسر کلی

پیگیری م واسه گفت ازدوستام یکی میدادن جواب مگه اما کیه سیمکارت اصلی صاحب بگن

. نه یا شده ثبت جایی مادرت اسم بفهمم اینکه دنباله افتادم منم و میکنه

اون صاحب ادرس دوستم مادرت از اثری کردن پیدا از شدم امید نا اینکه از بعد روز چند

داد بهم اسمشو و خط

امیراق" بود سند صاحب اشنای اسم برم ادرس اون پی و بشم کنجکاو شد باعث که چیزی

"امیری

Page 739: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 739

کمرم حلقه تر محکم رو راستش دست کردنم اروم برای الوند و لرزیدم اسمش شنیدن با

. کنارمه که داد اطمینان بهم! زد کنار رو صورتم روی ریخته موهای چپش دست با و کرد

سرم به فکری ، نداشتم ای بهونه هیچ اما نفهمی تو که سراغش برم جوری یه خواستم-

میراقاست همون این شم مطمئن خواستم مرد صدای شنیدن با و زدم زنگ اصلی ی شماره به زد

بود درست ظاهرا که

وحسابش به ریختم پول کنه حل کاریمو مشکل اینکه واسه بیاد دیدنم به خواستم ازش

حل درصورت شد قرار و بدم نوشت چیزی وردی یه م واسه اینکه بعده برابرشو چند دادم قول

. بیام در خجالتش از جوره همه که مشکلمم

اومد شنید اینو تا پرست پول مردک

باید ماا میدم بهش قرارمونو از بیشتر گفتم بهش ، میشناختم انگار شد شوکه دیدنم با اما

اسمشو اینکه شرط به و اومد کوتاه زود بود پرست پول زیادی اون انگار و کنه باز دهنشو قفل

. کرد باز لب نیارم جایی

که ای درگیری و بحث سر داشتن حضور مادرامون و پدر که مکانی یه تو پیش ها سال

میاد پیش

Page 740: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 740

در.. میلرزید هاشم شونه کردم که دقت کردم حس کمرم دور دستاشو لرزش.. کرد سکوت

دوخته رو نگاش.. شه بلند جاش از کردم وادارش! شدم بلند جا از تند میلرزید تنش تمام واقع

کرد نفوذ جونم عمق تا نگرانی.. بود سرد گرفتم دست توی محکم رو دستش ، رو روبه به بود

. نگو هیچی نگو: زدم لب ترسیده

الوند؟: ش نشسته قطب به نگاه تو لرزیدم ، روح بی و بود یخ ، گرفت رو روبه از نگاه

. موندگاره همیشه گذشته این انگار هرچند شه تموم تا بگم بذار -

!؟ میکنن بغض مردام

... کشته مادرم ، رو پدرم ، نکشته پدرتو... میاد پیش که ای درگیری تو و پدرم-

رخش نیم حالا و برگرداند رو صورتش ، کردم نگاه ش شده منقبض ی چهره به باز دهانی با

و گوشت با بودم کرده لمس رو دردا این ی همه! میفهمیدم و مرد این دردای من ، بود م دیده تو

حس یه بودن شده دردا این انگار حالا و بودم سوخته لحظه لحظه. وجودم ی ذره ذره با خونم

. ما بین مشترک

Page 741: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 741

سمتم به نگران ، گفتم بلندی اخ شد وارد دستم به که خشمی سر از و محکم فشار با

؟ شد چی: چرخید

. گرفت درد دستم: بکشم بیرون رو دستم کردم تلاش

میخوام معذرت: کرد رها اروم رو دستم. خشم اون از شد خالی اومد خودش به انگار

؟ کرد درد خیلی: شه اروم دردش تا دادم فشار رو راستم مج چپم دست با

. خوبه نه: کردم رها رو دستم دو هر

. بخوابیم بهتره دیروقته: گرفتم قرار روش روبه و شدم بلند جا از

!توئه به مربوط قسمتاییش یه بهرحال بگم شم بقیه بذار رامش-

چیه؟ منظورت: کردم نگاش سردرگم

Page 742: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 742

میدونسته و کرده زندگی رازش شدن برملا ترس با همیشه عمرش تمام تو من مادر-

داشته خودش نفوذه تحت پدرتو همیشه میکرده سعی اون پدرته اونم داره شاهد یه تنها رازش

قطف پدرت میکنه پیشکشش شو خونه و میکنه سواستفاده پدرت مالی بدی وضعیت از. باشه

وحشت این با مادرم شه زده نامش به خونه نمیشه حاضر اما کنه زندگی خونه اون تو میکنه قبول

ههمیش واسه کنه خودش عروس رو تو اگه اینکه میزنه سرش به فکری که روزی تا میکنه زندگی

میبنده و پدرت زبون

بلکه عروس نه خانم مینا واسه من ، م نشسته مقابلش زمین روی و شدن سست زانوهام

. باشه میتونست انسان یک رحمی بی اخر دیگه این. بودم پدرم لبهای قفل

اونموقع و رسیدم بهش میراقا طریق از من که واقعیتیه اما نیست کردنی باور میدونم-

. فهمیدم رو مادرم اصرارای دلیل

. س خودخواهانه پسرش کردنه قربونی: کردم زمزمه لبی زیر

. خوشحالم خیلی که من میدی؟ قربونی لفظ بهش چرا-

تزندگی اتفاق ترین مقدس اینکه از میشدی خوشحال بازم نبودم خودتم انتخاب من اگه-

احساس تو نه تحمیل اون تو! نه معلومه میکردی؟ خوشبختی احساس بازم تجمیل بشه

خودخواهی عین میشد این و من نه میکردی خوشبختی

Page 743: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 743

بودم نکرده نگاه بهش اینجوری راستش-

. میکرده نگاه بهم اینجوری همسرم مادر اینکه از دلگیرم من-

. داره دوست رو تو الان مطمئنم اون ببین: گرفت دستمو اون اینبار

. امیدوارم-

تو ندادم اجازه مدت همین تو اما زدم پنجه و دست بدی عذاب تو و مدت این من رامش-

اما نبودم موفق م خیلی که میدونم باشه معمولی خونه تو برخوردام کردم سعی بفهمی چیزی

سیدر باور این به من کردم تحلیل تجزیه و نشستم عذابا این ی همه تو اما کردم سعیمو حداکثره

مادرم از من نمیکنه ش زنده من پیگیریای و مرده اون چون بگذرم پدرم قاتل از میتونم که م

مادرم مشترکه اون و من بین که ای علاقه و عشق حرمت به مادربودنش حرمت به م گذشته

به من نمیدم ازدست رفته دست از ی گذشته یه خاطر به قلبمو از بخشی من قلبمه از بخشی

. نمیدم قرار رنجش مورد رو مادرم برنمیگرده دیگه که ای گذشته خاطر

ازمب!؟ میگذشت پدرش قاتل از بازم بودم گفته من که بود همونی قصه اگه گذشت ذهنم از

! نمیکرد؟ گذشته فدای رو اینده

Page 744: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 744

راست میراقا معلوم کجا از اصلا! میدونسته؟ کجا از میبراقا! میشد؟ برعکس چیزر همه یا

. پرسیدم بلند رو ذهنم اخر سوال! باشه؟ گفته

. زدم حرف مادرم با من-

: بود گرفته خشم از هایی رگه رو صداش که شد کلافه دوباره انگار! کردم نگاش سردرگم

. عممه ی خونه الان درواقع! اینجاس اون

! نیومد ما ی خونه نداشتم؟ خبر من چرا-

بکنی؟ اینکارو میتونی! ببخش مادرمو خودت سهم به هست امکانش اگه توام رامش-

. نگیرم رو حرفش ی ادامه دادم ترجیح من و کرد عوض بحث الوند

میبخشی؟ رامش-

چرا؟ من -

!نبوده درست اون نیت-

Page 745: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 745

!حرفارچیه؟ این داره مادرمو حکم من واسه الان مادرتو-

!بخشیدیش؟ یعنی-

! باشم بخشیدنش فکر به حالا که ندارم ازش ای کینه اما شدم دلگیر هدفش از درسته-

... فقط

چی؟ فقط: کردم سکوت

؟ پدرم ملاقات برم فردا من میشه-

ببینم رو تاواکنشش اوردم بالا رو سرم شرمندگی با

. میبرمت خودم فردا میتونی که معلومه بودم پیشنهاد این منتظر وقته خیلی-

! بود شده عوض بهش دیدگاهم نیست قاتل یه پدرم بودم فهمیده که حالا! وقت؟ خیلی

بشنوم که داشتم لازم توضیحاتم خیلی اما! نبود پدر من قصه دیوه دیگه حالا

Page 746: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 746

دکر و درخواست این ازم بارها یاسی ببینی پدرتو گرفتی تصمیم تو که خوشحالم من-

نمیری من ازترس یا من خاطر به تو میکرد فکر اون

. گذروندم رو سختی روزای ، بودم عذاب تو کافی ی اندازه به من-

. میکنم درک-

تادنیف اتفاقی هیچ گفتی رازتو وقتی تو چون نمیکنی درک مطمئنم: دادم تکون رو سرم

که بود چیزی همون قضیه اگه اما موندگارم کنارت همچنان و شدی راحت و شدم راحت من فقط

با و مدت این ی همه من. کن فکر بهش میکنم خواهش میموندی؟ من کنار تو میکردم فکر من

. کردم زندگی دادنت دست از ترس

. شدم زنده و مردم گفتنش واسه میدونی اما گفتم و کردم غلبه ترسم به بلاخره اما

هکن بزرگواری تو مثل نمیتونست کس هیچ مطمئنم داری بزرگی قلب تو توئه با حق-

ساکن تون هردو زندگیمین مهم ادم دو مادرم و تو ، دارم دوست خیلی که اخلاقته همین واسه...

باشی نداشته دل به مادرم از ای کینه هیچ میتونی اگه کردم خواهش ازت اینه واسه ، قلبم

. ندارم-

Page 747: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 747

. داری نیاز زمان به دلگیربتم رفع واسه میدونم: کرد بسته و باز اروم چشماشو

! نیستم دلگیرم دیگه-

تو قلب از مهمی بخش وقتی میزنه تو قلب عشق به من قلب: گذاشتم قلبم روی رو دستم

، میذاره احترام عشق همین به و میکنه درک و احساس و عشق این منم قلب بدون اینو مادرته

؟ شم دلگیر ازش میتونم چطور پسی هست منم قلب از بخشی مادرتو باش مطمئن

... شد تو منو اشنایب ی زمینه که م کسی مدیون من

ور گرمش نگاه ، زد زانو کنارم زمین روی و گرفت فاصله تخت ی لبه از که شد احساساتی

به رو تنم اروم اینبار ، کرد لمس و سرانگشتام و کرد جدا قلبم از دستمو ، انداخت چشمام تو

دادم شدن سپری ی اجازه زمان به و بستم چشم تنها زمانی هر از ارومتر اینبار من و کشید اغوش

.

بودن معذب این از تا کشیدم جلو به بیشتر رو سرم روی چادر و زدم پس و گلوم بغض

افراد نااشنای های نگاه بین رو نگاهم کردم سعی داشت امکان که جایی تا... کنم پیدا رهایی

. میکردم بلند رو سرم الوند با بودن قدم هم از اطمینان برای گاهی تنها و نندازم سالن داخل

Page 748: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 748

وقفت نظر مورد کابین مقابل و گذاشتم سر پشت دیگری از پس یکی رو ملاقات های کابین

بی انگار کسی گرفت خفیفی لرزش رو قلبم و شد ای شیشه ی جداره ی خیره نگاهم کردم

. درد و استرش از میشدم پر من و میزد چنگ رو دلم ته رحمانه

نگاهم ، نشست گلوم ته دوباره بغض زندان رنگ طوسی لباس در پوشیده پدر دیدن با

صورتش...کردم عبور میشد تر فروغ به روز به روز که چشمایی از. نشست صورتش اجزای روی

و خورد تکانی لرزونش دستای.. زد می ذوق توی کمرش خمیدگی... بود همیشه از تر چروکیده

چشم با و کرد مکثی گوشی رو دستش... کشید خودش دنبال به رو نگاهم

لمس رو مقابل گوشی دستم بردارم ازش نگاه اینکه بدون. بردارم رو گوشی کرد اشاره

. گرفتم دست به رو گوشی طمانینه با و کرد

نفس صدای تنها و بودیم گرفته دهن مقابل رو گوشی حرف بی بود هم میخ هردومون نگاه

رسبد می گوش به که بود مون وقفه بی و تند کشیدنای

دادم ارومی وسلام شکستم رو سکوت بلاخره

دلخوری هم و داشت غم هم اما ، پدر صدای و صدام داشت محسوسی لرزش و بغض چه و

.

؟ باباجان اومدی بلاخره-

Page 749: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 749

احوال ملاقاتم میومد یاسی هربار: کردم نگاش بازم و دادم تکون اره ی نشونه به رو سرم

میپرسیدم رو تو

الوند سمت ای لحظه نگاهم چرا؟ نیومد من خونه تا و میومد تهرون تا هربار یاسی

. بود کرده بیشتر باهام رو ش فاصله! میدونست؟ اون..چرخید

هک طوری بود کرده ایجاد شکاف بینمون بدی ی فاصله انگار... کردم نگاه پدر به دوباره

بودم کرده فراموش اونو با زدن حرف

ونا وقتی... کنم حل ذهنیمو مجهولات داشتم دوست دخترانه و پدرانه صحبتای از بیشتر

اشتد دلیلی حتما! ؟ چی شدنش زندونی گناه بی دلیل! ؟ بود چی شدنش تسلیم دلیل نبود قاتل

اطرخ به با هربار اما و میومد زبونم تاروی که بود حرف کلی! بودن مونده ناگفته که هایی ناگفته

اینکه اوردن

... مدلتنگیا از نه گفتم دلگیریام از جاش به... میشدم پشیمان شن شنود مکالمات ممکنه

. بابا گرفته ازتون دلم-

. میدونم-

Page 750: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 750

. گوشمه تو همیشه حرفاتون-

. منو میبخشی-

خوشبختم الان چون-

.اره: اوردم تر پایین کمی صدامو

. میبخشی زود که اینه تو خوبیه-

که نخواه دیگه و برو میشه تموم ملاقات ساعته الان رامش: شدم خیره بهش درسکوت

. کافیه من واسه خوشبختی ببینم که همین ، باشم بدبختیت باعثه نمیخوام ببینی منو

... من بابا-

خاطر به نمیخواست الوند ، شد مانع شنود از ترس باز اما میدونم و چیز همه بگم اومدم

. کنه خراب و چیز همه بود ممکن من حرف هر حالا و کنه باز ماجرا به و پلیس پای مادرش

Page 751: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 751

چی؟ تو-

. باشین خودتون مراقب فقط! هیچی: دادم قورت رو بغضم

و بسته محیط اون از الوند کنار شده خم ای شونه با و دادم قرار جاش سر رو گوشی

. شنیدم رو الوند صدای ماشین داخل شدن شوار محض به. زدیم بیرون خفقان

خوبی؟-

. برو زودتر: بستم چشمامو و ماشین صندلی به دادم تکیه رو سرم

. نشد بدل و رد بینمون حرفی خونه به رسیدن تا و اورد در حرکت به رو ماشین حرف بی

یادهپ از قبل اما بردم دستگیره سمت رو دستم تند کرد توقف که اپارتمان پارکینگ داخل

برگشتم عقب به صداش شنیدن با شدن

. دارم کار جایی میرم من: انداخت مچش روی ساعت به نگاهی

!کجا؟-

Page 752: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 752

میگذشت سرش تو چی. ریخت بهم روانم و روح باز و انداختم مشکوکش نگاه به نگاهی

! میذاشت تنها منو شرایط این تو داشت که

برمیگردم توزود برو-

و برگردوندم رو ازش دلخور بودمش نفهمیده اینکه با. بود معلوم رفتارش در زدگی شتاب

روز خریدهای چرخاندم اطراف به رو نگاهم شدم که خونه وارد. کردم حرکت اسانسور سمت به

در! گذاشته اونجا رو خریدا الوند کی نداشتم خاطر به من و داشت قرار کانتر روی گذشتمون

کیسه سمت به کرده رها کردن مرتب بدون و همونجوری و چیز همه چرا میکردم غر غر حالیکه

بدم قرار لازم سرجای رو خریدا کردم سعی و رفتم ها

. کشیدم بیرون داخلش از رو بنفش پیراهن و انداختم خرید نایلون اخرین به نگاهی

شدن بلند با. دوختم لباس مدل به رو م زده حسرت نگاه و کردم لمس رو ساتنش نرم جنس

رو پیراهن و کشیده بیرون کمد از ای گیره ودستپاچه و تند و خوردم ای یکه در زنگ صدای

. کردم اویزان کمد داخل

. نبود کسی انگار اما روببینم در پشت ادم کردم سعی درب چشمی از و رفتم در سمت به

که بود اشنا مطمئنا. داشت قرار دید تو درب پشت از زنی قامت اینبار شد بلند زنگ صدای دوباره

. کردم باز رو در و برداشتم تعلل از دست بود گرفته و اپارتمان به شدن داخل اجازه

Page 753: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 753

. بفرمایید-

و نکردم باز لب از لب مبهوت و مات ش چهره دیدن با. چرخید سمتم به پا ی پاشنه روی

انداخت بالا ابرویی و زد سینه به دست. شدم اشناش نگاه ی خیره تنها

. بیا خودت به دیگه ولی میشه ماتم میبینتم هرکی و خوشگلم خیلی میدونم-

لب روی لبخند. کردم نگاهی دست صاحب به زده بهت گرفت قرار کمرم پشت دستی

. برگردوند رو حواسم الوند

. باشن ما مهمون وقتیو چند شد قرار و دادن افتخار من اصرار به که گل خانم یاسی اینم-

. ااوند نه مهمونتم من خوردی اونو دیگه بسه: کردم نگاش دان قدر و زدم لبخندی

مکث بی. انداختم ش شده باز اغوش به نگاهی و چرخیدم یاسی سمت یه خوشحالی با

. کشیدم اغوش به رو اغوشش

. بود شده تنگ برات خیلی دلم دیوونه-

Page 754: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 754

و شد اویزون گردنم به دوباره یاسی رفت بیرون خونه از ما بودن راحت خاطر به که الوند

. نمیکردیم احساس رو زمان گذر که بودیم زده حرف انقدر. کرد تنگی دل ابراز

و روح داشت دیگه یاسی سرهمه پشت عذرخواهیای بین این اما

: شدم تذکر به مجبور که اونقدر میداد بازی و روانم

. بودی درسا درگیر توام و بود امتحانات ایام یاسی میکنم درکت من دیگه بسه بابا-

اما اومد بالا جونم دادم و اخر امتحان تا یعنی بود وحشتناک ترم این که درسام اوف-

شد تموم خداروشکر

دادی؟ خوب حالا-

. نبود بد ذهنیم درگیربای از فارغ: زد لب بار تاسف

. نشی مشروط اینه مهم-

؟ ضعیفه تو مثل درسم من مگه مسخره برو-

Page 755: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 755

! من؟-

: نشستیم هم کنار نفره دو مبل روی و کشید رو دستم

باهاش زیاد فقط بود خدام از نکردم صبر پیشت بیام خواست و زد زنگ بهم که الوند-

. میشم مزاحمتون تون خونه بیام میکردم فکر ش همه نبودم راحت

. نه بگو ای دیوونه میگم-

گرنه و بکشی نازمو میتونی تا باید ابم جنبه بی ادم الان من ببین: داد سر بلندی ی خنده

. میرم میکنم قهر

. بری میتونی حالام همین: خندیدم بلند خودش مثل

باشم اینجا نداری دوست زیاد تو میدونستم اگه. اصلا میمونم اینجا تو چشم کوری به-

. میشدم تون خونه ساکن و میومدم کلهم

. پررویی بس از-

Page 756: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 756

. خوشگلترم ازت من بگی میشه حسودیت میدونم. خوشگلم بس از بابا نه: زد چشمکی

. ها هست اینه-

. افتادی راه کردی ازدواج. زده بالا نفست به اعتماد. راهو همه ابن میره کی: کشید سوتی

. میده نفس به اعتماد اموزش بهت روز هر الوند کنم فکر

هستی؟ راضی زندگیت از راستی: اورد تر پایین رو صداش و کرد مکثی

. خوبه اره-

. گفتی جوری یه-

. خوبم حال به زد ضدحال روزه چند این اتفافات: کردم کج وری یه رو لبم

. میکنم درکت شدم شوکه کرد تعریف م واسه الوند وقتی داری حق-

Page 757: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 757

که ام ادمی تنها من چون. نمیکنه درک کس هیچ رو من حال بگم که چرخید زبونم روی

بگم ناگفتنی و کنم دل و درد کمی خواستم جاش به اما ماجراس این دل تو مستقیم

؟ نداشته تقصیری قتل جریان تو اون بگیم بابا به چطور نظرت به-

: دوخت پایین به و گرفت چشماتم از رو ش زده ماتم نگاه و انداخت بالا ای شانه

و فکر این بابا که کشته شوهرشو چطوری مینا خاله اخه نفهمیدم رو چیزایی یه هنوز من-

وت اگه بگه تو به باید چرا بابا اصلا. داده انجام کارو این خودش میکنه ادعا داره بابا چرا و کرده

میفتاد؟ اتفاقی چه نمیفهمیدی

. شنیدم و حرفاشون بار یه اتفاقی من که اینه واسه کنم فکر: انداختم پا روی پا

! حرفاشونو؟-

... روز اون. اره-

با بد دقیقه چند و اومد در صدا به خونه زنگ بزنم حرفی و کنم فرصت اینکه از قبل اما

دادیم سلام دو هر به و شدیم بلند جا از یاسی هم و من هم ایمان و الوند ورود و درب قفل چرخش

.

Page 758: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 758

بیشترش شیطنت از جلوگیری برای من و زد بهم یواشکی چشمکی ایمان دیدن با یاسی

ایمان از ش غره چشم به توجه بی. شه بلند اخش شد باعث که زدم پهلوش به محکم ای سقلمه

. کردم نشستن به دعوت

لهشع زندایی راستی: کرد توقف یاسی مقابل میرفت اتاقمون سمت به حالیکه در الوند

نه؟ یا رسیدی بدونه خواست نمیدی جواب میزنه زنگ هرچی گفت زد زنگ

!اینجا؟ اومدم میدونست کجا از-

. گفته مامانم لابد-

رسیدم میگفتی باشه اهان-

. بزنی زنگ بهش بگم گفت و گفتم -

یاسی ی گرفته لحن از متعجب من و رفت اتاق به الوند

Page 759: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 759

به ورود با. کشوندم اشپزخونه سمت به ایمان از عذرخواهی با و گرفتم رو دستش

. شد خواستار رو واکنشم علت سوالی و دوخت چشمام به متعجبشو نگاه اشپزخونه

! شعله خاله و تو بین ؟ شده چیزی-

. بابا خیالش بی-

بده؟میری ضیح تو و کن صبر: کشیدم رو پیراهنش استین اینبار که داشت خروج قصد

شعله؟ خاله ی خونه

. خوشه دلت بابا نه: کشید بیرون اروم رو پیراهنش استین اینبار

. بودیم شون خونه هم طولانی مدت یه زشته چرا وا: انداهتم بالا و ابروهام

. شد دعوام شوهرش با-

! الوند؟ دایی: کردم خونسردش ظاهر ی خیره و گردم چشمای

. میگفتم چیزی نباید شوهرته دایی چون چیه-

Page 760: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 760

چرا؟ اخه فقط نیست این منظورم نه نه-

مامان؟ سر: زد لب پربغض

زنده مام دادش اگه یعنی گفتم و دراومد دهنم از منم بود رامبد تولده: کردم نگاش گیج

خداباهامون داشتین شما که مادری اون با میگه برگشته نادرست ادم بود تولدش امروز میموند

بگین راست معلوم کجا از گفتم و شدم عصبی منم موند زنده رامبد که بود

داشته و گرفته دست تو و رامبد گردن مامان دیده و اتاق تو رفته یهو خودش گفت اونم

از و شد خورد اعصابم منم! ببینن که میزنه صدا رو شعله خاله و مینا خاله بعدشم. میکرده خفه

.بیروند زدم خونشون

. بود کرده تعریف شعله خاله قبلم بار که اینو بابا ای-

بد حالم میبینم و ادم این من که اینه موضوع نیست اون و این کردن تعریف موضوع-

. میشه

. منطقه و درک با و مهربونه خیلی میاد خوشم ازش من اتفاقا-

Page 761: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 761

. نمیشدی الوند زن که بودی اگه نیستی خوبی شناس ادم اصلا تو معلومه که اون خب-

! یاسی: زدم لب معترض

دهب قول اینکه شرط به البته اومده خوشم ازش تازه بابا کردم شوخی الوند حال به خوش-

. خواستگاریم بیاره و ایمان

. چیزاییه چه خوشه دلت توام-

؟ کمترم تو از من مگه چرا: گرفت ای طلبکارنه لحن و زد کمر به دست

. بزن خاله به زنگ یه برو من جون فقط. نیستی که نه: خندیدم

. میکنم سعی-

. برو-

تو خاطر به فقط اونم میزنم زنگ م خاله به بزنم رو پسره این مخه یکم بذار اول باشه-

Page 762: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 762

سمت به و زدم لبخندی خوشش حال به. شد خارج اشپزخانه از میخندید حالیکه در

ی شیشه چرخید می یاسی حرفای سوی و سمت حواسم تمام حالیکه در... کردم حرکت یخچال

. کشیدم بیرون رو پرتقال شربت

رو سینی خروج قصد به و ریختم شربت مقداری هرلیوان داخل و گذاستم میز روی سینی

. گرفتم دست توی

برای ات کنم صبر کمی گرفتم تصمیم بود تلفن با کردن صحبت مشغول که الوند صدای با

شنیدم می وضوح به رو ش مکالمه صدای. شه همراهم پذیرایی به رفتن

انگار خودش مامان بزنم دامن چیزی به نمیاد خوشم منم میدونی خودت دایی خدا به نه-

نذاشته جریان در رو شما حتی وقتی! معذبه

و بزرگتر عنوان به بذاره جریان در رو شما میتونست حداقل: اورد تر پایین رو صداش

راز بزرگترین اونم کنه پنهان شما از رو چیزی اون نمیکردم فکر وقت هیچ. باشین کنارش عاقلتر

. داره بدی وجدان عذاب. میسوزه ش واسه دلم زندگیشه

. سراغش برم دوباره فردا یا امروز میکنم سعی باشه

Page 763: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 763

خوب حالم روز اون".. میشدن تکرار سرم تو پدر های جمله و کشید بدی تیری سرم

ور راستم دست و دادم چپم دست به رو سینی" بود وارونه نظرم تو چیز همه و! داشتم تب! نبود

. میدادن جولان سرم تو تر بلند ها جمله اون اما... گذاشتم م شقیقه روی

اینکار من بدونه اگه کشته شوهرشو خودش میکنه فکر سالهاست خواهرت ولی حبیب "

دادیم بازیش و کردم و

نمیفهمه اون چی همه به نزن گند لطفا افشار! میفهمه کجا از نگیم تو و من اگه-

"دارم وجدان عذاب-

بودن اطلاع بی ادعای حالا و بود چیز همه جریان در الوند دایی. بیام خودم به کردم سعی

ترکان لبه و کردم جدا سرم از رو راستم دست! بود افتاده دوران به سرم ؟ نبود عجیب این! میکرد

داشتم خاطر به کاملا رو حرفا این من! کنم جلوگیری سقوطم از تا گذاشتم

****

تمداش علاقه زیادی انگار من اما نمیبندن دستمال رو نمیکنه درد که سری گفتن قدیم از

اسید.. داشتم ترس... بودم ادم این ی خونه تو و اینجا الان که نکردم درد سر به ببندم دستمال

یاضر مکان این تو بودن از اینحال با و میشد پایین و بالا م معده و حلق بین و جوشید می م معده

قبل از بیشتر لحظه به لحظه من روان. بدم پایان بازی این به تا بکنم هرکاری بودم حاضر. بودم

Page 764: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 764

وت نبود باورم تو هنوز! کردم نگاه اطرافم به ناباور. میشد خورد جسمانیم قوای و میرفت تحلیل

هلحظ یه. .. مرد این دیدن به اومدم کسی به دادن اطلاع بدون و گذشتم چیز همه از انی تصمیم یه

نه ماا کرد اعتماد میشد که ایمان به نه یا میگفتم یاسی به حداقل کاش حماقتم از شدم پشیمان

کنارم و شناختم می که ادمایی ی همه و خودم خاطر به میرفتم اخر تا تنهایی بود بهتر راه این

دستم هدیگ بار یه. باشم خودم فقط بود بهتر شخص اون بیفته دردسر تو کسی بود قرار اگه. بودن

. بردم کنه ضبط و ثبت مکالماتمونو بود قرار که گوشیم سمت رو

. م شاهده میشد ضبطیش صدای و میگرفتم اطلاعات مرد این از شده جور هر من

قرار با وقتی بودم حالی چه تو پیش روز دو! کردم نگاه اطرافم به ناباور و بار چندمین برای

تلاشم ی همه با و میدونه ادعاش از بیشتر الوند دایی که رسیدم نتیجه این به اتفاقات دادن

. ببینمش که اومدم کردن فکر کلی بعده امروز و بگم کسی به نتونستم

بود روم روبه مرد اون وحالا

وم شده حبس نفس. شم صدام لرزش مانع نمیتونستم میدادم خرج به که تلاشی ی همه با

. شدم خیره سوالیش ی چهره به و دادم بیرون

میکنی؟ چیکار اینجا-

. بگید دروغ راحت انقدر میتونید چطور-

Page 765: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 765

!شده؟ چیزی منظورتو؟ دخترم نمیفهمم: زد لبخندی

هب مهربانش لحن اینبار چرا نمیدونم! بود صداش تو ارامشی چه و میزد حرف متانتی چه با

. بود نشسته دلم به تنفر حس یه یاسی مثل ندونسته و ناخوانسته. نشست نمی دلم

با هک شنیدم گوشام با خودم من ولی. نیستید اتفاق اون جریان تو میگید الوند به شما-

! زدین می حرف اتفاق اون مورد در بابا

. شده بد دوباره حالت تو کنم فکر عزیزم-

. کنید تعطیل و اراجیف این میشه. خوبه حالم من-

. میشه که معلومه-

شدت از تا کردم مشت دستمو. میکرد عصبیم داشت موقرش لحن و رفتار خونسردی

. کنم کم خشمم

. میزنی دامن حالت بودن بد به داری تو نکن خودت با اینجوری دخترم-

Page 766: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 766

بده حالتون که شمایید. خوبه من حال: زدم فریاد عصبی. میکرد بازی کلمات با داشت

؟ قیمتی چه به کردن بازی همه این بده ذاتتون واقع در

خشن؟ انقد چرا دخترم-

الان شما میدونم کامل منم و هستین ماجرا ی همه جریان تو شما حبیب دایی ببینید-

. باشین زندان توی پدرم جای باید

به پدرم میدونم: داد صحبت ی ادامه ی اراده من به این و دیدم رو جاخوردنش وضوح به

خواهرتون به نگیره گردن رو کارخونه خلافای اگه کردین تهدیدش چون. توئه اون الان شما خاطر

عداما ترس از پدرم. کرده کارو این پدرم و نشده قتلی هیچ مرتکبه خواهرتون پیش سالها میگین

. درسته کرد قبول

زا شه اعدام ممکنه ور اون نکنه قبول نمیتونه جوره هیچ پدرم دادین انجام خوب بازیتونم

هم با تون خواهرزاده منو کشیدین نقشه ماهرانه بکشه گند به منو زندگیه ممکنه طرفم این

شروع چطور و چی سر بازی این اینکه ؟ س نشده حل چیزایی یه وسط این فقط. کنیم ازدواج

. بشنوم میخواد دلم و شد

. ازت اومد خوشم! باهوشی نه: شد نزدیکم و برداشت قدمی چند

Page 767: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 767

کنارهم و چیز همه: زدم ارامشش به پوزخندی و انداختم نگاهی ش رفته بالا ابروهای به

؟ بوده چی جریان بگید بهم شما میخواد دلم حالا رسیدم شما به و گذاشتم

. شدی سوتفاهم دچار منم فکر-

. نیست که میدونید-

ادما کردین فکر. میدین بازی رو همه دارید اینجوری که کردید خطایی و خبط چه شما-

. یدکن بازی اینجوری زندگیتون ادمای نزدیکترین با میاد دلتون چطور. شما دست عروسک کین

. میتازونی داری باشه حواست-

... من پدر. هستین انگیزی نفرت ادم شما: گرفت فاصله موقرش و اروم لحن از

و زن به اعتمادیشو بی چوب اون بود لیاقتی بی و عرضه بی ادم پدرت: پرید حرفم وسط

غرق توش داشتم که مردابی از خودم که کردم استفاده اعتمادیش بی این از من و خورد زندگیش

. کشیدم بیرون میشدم

. بودم کرده عصبیش و بودم شده موفق

Page 768: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 768

. هبقی خورده دادید که هایی قصه مثل کنین تعریف برام دیگه ی قصه یه میخواین بازم-

نمیده اهمیتی روحی بیمار یه حرفای به کسی نیست خیالی بدونی مم قصه ی همه تو-

. کوچولو دختر داری دستم زیر اتو م کلی تازه

... شما-

. نکن هم سر مهملاتو این م دیگه برو بمونی زنده میخوای اگه بسه! چی؟ من-

. نمیرم شده چی گذشته تو نگید تا-

! زرنگی؟ خیلی کردی فکر-

بدون منه دست رفتنت بیرون زنده اما میگم باشه: داد ادامه و زد انگیزی نفرت پوزخند

. نیست مهم-

Page 769: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 769

: شد پررنگتر پوزخندش

. خورد پستم به موقعی بد پدرت

نداشت حق اون. میشد تر کریه نظرم از میکردم نگاه مرد این ی چهره به بیشتر چه هر

.. پدرم مورد در ندارین حق شما: کردم بلند صدامو. کنه قضاوت تحقیرانه اینجوری رو پدرم

حمایت ازش بعد اورده زندگیتون سر چی اخلاقش با پدرت بشنو جون دختر کن صبر-

. کن

درواقع و میکردم معاونت ظاهرا کارخونه این تو: کردم نگاش منتظر و گرفتم دهن به زبان

بهم رو کارخونه اختیار و رسید نمی کارخونه به تهران تو شرکتش خاطر به جمشید بودم مدیر

. کنیم دتولی نوشیدنی ابمیوه تولید جای به گرفتیم تصمیم ها بچه از یکی پیشنهاد به. بود داده

مد و کردیم استفاده جمشید غیبتای از و کردم قبول بود توش خوبی پول بود خوبی پیشنهاد

. خریدیم و لازم ودستگاهای

؟ میشناسی که و سعید. بود خودمون سعید پدر درواقع که احمد وسط این اما

. دادم تکون سر اره معنی به و کرد نگام سوالی

Page 770: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 770

اولم از مینا. داد خواهرم به کارامونو راپرت داشت شرافت ادعای خیلی احمد میگفتم-

مینا بود اقا خیلی که جمشید برخلاف میکرد برخورد چی همه با احساسی و تند نداشت اخلاق

به اما اون دست از شدم عصبی سرم زد داد میتونست تا و سزاغم احمداومدن با بود پایین درکش

کوبیدم و برداشتم همونو و اهنی ی میله یه به خورد دستم یهو شدم یقه به دست احمد با جاش

. احمد سر فرق تو

نهک سکوت کردم راضیش بدبختی با. قتلم شاهده بود شده مینا حالا و شانس بزنن گند

به راه این از که پولی نمیخواسیتم من و بود کارخونه کارای کردنه تعطیل رو تاکیدش اون اما

بدم دست از و میارم دست

ونا میتونستم چطور میکردم زندگی پادشاهانه داشتم اما داشتم ساده مکانیکی یه ظاهرا

دارم؟ املاک و ملک چقدر من میدونی. بدم دست از رو زندگی

یه نمیذارم بدم جونمم: برگردوندم ازش رو شده منزجر من و شد خیره بهم سوالی دوباره

. بره دستم از کدومشون

. میشد انگیز نفرت داشت زیادی لحنش

وجدان ی همه با اونم دور خلاف از کنمو وجور جمع رو کارخونه تا خواستم فرصت مینا از-

. بکنه بود اعدام پشتش که زندانی راهی منو نمیشد راضی داشت ادعاشو که دردی

Page 771: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 771

هاینک. کرد تعریف زنشو بودن ناراضی تکراریه ی قصه بازم بود اونجا پدرت خونه رفتم

ازش زنش اینکه س دیگه مردای دنباله چشش زنش اینکه نیست راضی زندگیشون از زنش

بزنه سرم به فکری شد باعث حرفا این و متنفره

که جمشیدم و بود شوهرش اخلاق روی حساسیتش مینداختم راه بازی یه خواهرم با باید

مه روی کسی با زنت نکن شک اره که افشار دهن به دادم دهن نشستم اول بیاد زودی به بود قرار

خوندم ذهنش تو رفته رفته و بود همینجوری مجردیاشم زمان من زنه خواهر این اینکه و ریخته

بوده جمشید دنباله چشمش ازدواج قبله اون

شد خام حرفام با تر احمق افشار از اونم دراوردم مینام سر و کار این عین

مداشت بودنشو خالی امار که ای خونه به کردم دعوتش و کشیدم نقشه یه اومد که جمشید

. لخت تنشونو و کردم بیهوش و هردوشون اومد و داشت اعتماد بهم شهلا زدم زنگ ورم اون از

اومدن هوش به با همزمان که کردم ریزی برنامه جوری مینا بعدشم و افشار به زدم زنگ

وارد و کردم هول شنیدم که فریادشو صدای شد خونه وارد و اومد اول افشار واردشن دوتا اون

سنگی ی دیواره بود خورد سرش و بود داده هولش و بود شده درگیر جمشید با افشار شدم خونه

. بود کرده تموم جا جابه و

. بود کافی ناخواسته قتل یه همون کنم بازیم وارد میر و مرگ و قتل نمیخواسیتم

از من و نبود هوش به هنوز مادرت بود افتاده اتفاق این ظاهرا اما بخرم زمان فقط میخواستم

زد سرم به ی فکر و کردم استفاده فرصت

Page 772: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 772

نه ای میگرفت یا ، جنازه اون با داشتم نقشه یه مینا اومدن تا نکنه کاری خواستم پدرت از

.

اونجا رسیده وقتی پدرمنم معلوم کجا از: زدم فریاد خشم پر و دادم تکون رو سرم ناباور

باشه؟ نشده درگیر جنازه یه با

نمطمئ که بده براتون خصوصی ملاقات یه ترتیب بخواه وکیلش از بپرس پدرت از برو-

خودش کرده صحبتم جمشید با حتی که میگه بهت موقع اون نمیشه شنود حرفاتونم باشی

. نمیمونه توضیح منتظر پدرت اما بدم توضیح برات بده اجازه گفته بهم جمشید میگفت

جلو به قدمی چند قرار بی میشد تحملم حد از بیش داشت خونه این هوای گرمای

انقدر شما بگم چی: باشه زده میتونه دیگه های حقه چه مرد این کردم فکر این به و برداشتم

. کنه شک چی همه به ادم که میکنید رفتار ای حرفه

ثلم یکم پدرتم و مینا اگه خوبه: خاروند رو بینیش ی گوشه داشت دست تو که کلیدی با

میگذری تردید و شک مرز حد از داری دیگه تو..اما نمیفتادن من دام تو اینجوری بودن شکاک تو

!

Page 773: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 773

زده وحشت. کرد قفل رو درب داشت دست تو که کلیدی با و رفت ورودی درب سمت به

از قراره ت جنازه بمونه یادت که میبندم اینو: دادم قورت رو دهنم اب ش غافلگیرانه حرکت از

. بدونی قتوحقی باید میکنه فرق نه اما... نه یا بدونی حقیقتو نمیکنه برام فرقی بره بیرون خونه این

. پستید خیلی-

. کوچولو خانم میشن تکراری دارن هات جمله: خندید بلند

صدای شدن تر بلند باعث تنها که کردم ای قورچه دندان امیزش تمسخر لحن دربرابر

خودت شه الوده خونت به دستم نباشه لازم احتمالا داری تو حالیکه این با البته: شد ش خنده

و میزنی سکته

. خدا پیش میری: گرفت بالا سمت به رو دستش

که ادمی... میخواد لیاقت مرگم حتی چون نمیره فعلا شما مثل ادمی امیدوارم من اما-

. م ندا انسانی خوی کنه بازی خواهرشم زندگی با میشه حاضر

اب بازی همین ترینش پرخاطره از یکی و زندگیم قسمتای قشنگترین از یکی اتفاقا-

. میشم بخش لذت و خوب پرحسای میارم خاطر به وقت هر احمقمه خواهره

Page 774: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 774

تنکش. کنید منحرف فکرشو و بدین بازیش تونستین چطوری بدونم دارم دوست خیلی-

!جنازه؟ یه

. هستن شانسم خوش همیشه باهوش ادمای-

خوش هم باهوشم هم که منم: اورد زبان به قهقهه از پر البته و بلند صدای با رو این

. شانس

. نمیمونه ابر پشت وقت هیچ ماه-

وبیخ بازیگرای میره لو بازیشون اوناییکه میمونه ابر پشت وقتا خیلی ماه گفتن چرت-

تنگف چرت نمیشه گزیده دوبار سوراخ یه از ادمی هیچ میگن شنیدی... کارم بلد من ولی نیستن

چون

چطور؟ بدونی میخوای گزیدم سوراخ یه از دوبار باباتو من

و چیز همه بود قرار که اونجا مون قصه سر بریم خب: زدم نیشخندی. کردم نگاش منتظر

. کنیم خراب مینا سر

Page 775: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 775

بود بودنش طبقه دو خونه خوبیه... شدیم کار به دست شدیم مینا اومدن متوجه وقتی

تو سرپا رو جناز قرار طبق جمشید ما رفتن بالا با. دوم ی طبقه بیاد زدم صداش اومد که مینا...

بود ایستاده نباشه معلوم طوریکه جنازه پشت خودش و گذاشت دوم ی طبقه راهروی

پایین به برگشتن قصد مینا با... جنازه اون تن گاه تکیه بود شده بدنش تن واقع در

. کیه اون پرسید ازم و جمشید عریان تن به خورد چشمش مینا که داشتیم

یوانهد باشه تحریکم و من دخالت به نیازی اینکه وبدون شد ،دیوونه جمشیده گفتم وقتی

ایج بلافاصله جمشید به مینا دست برخورد با که بود زرنگ پدرت. برداشت خیز سمتش به وار

ششلوغ باید نمیدادیم مینا به کردن فکر فرصت باید. شد زمین نقش جمشید جنازه و داد خالی

! میکردیم

دیده ضرب سرش و زمین خورده و کردی پرتش تو که انداختیم راه هوار و داد پدرت منو

مرده که اوردیم در فیلم کلی و

زده بهت دید که عریونشو تن. کرد فریاد و داد به شروع اومد هوش به مادرت همزمان

وکش حاصل که فریادی و داد همون با و کشید تن به بود نزدیکی همون که لباساشو بلافاصله شد

بود بد خیلی حالش شهلا بیچاره... زد بیرون خونه از بود وارده

به اشک قطره اولین. بود بد ها شنیده این از منم حال. گلوم روی زدم چنگ رو دستم

. چکید دیگه اشکی قطره بلافاصله و نشست گونه روی مادرم مظلومیت خاطر

Page 776: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 776

مینا به کردن فکر فرصت. انداخت راه رو شنگه الم اون مادرت بود یار هامون با شانس-

کرف ماجرا چرایی به دیگه جمشید و شهلا لباس بی تن دیدن با مادرت از تر بد م مینا و گرفت رو

.نکرد

خونه اون از مون همه بهتره اینکه به مینا کردن قانع با و م نقشه اجرای از بودم خوشحال

هب دستم باید فقط وسطم این. زدیم بیرون خونه از بودیم اونجا نیاربم خودمون روی به و بریم

رتپ خودشو که بود شوکه اونقدر شهلا و نبود لازم انگار که نیاره ماجرا از اسمی که میرسید شهلا

. کرد تموم بودن بستری روز چند بعده و ماشین یه جلوی بود کرده

دما اونجابیکه از منم و بگیره تحویل شو جنازه نخواست حتی. بود متنفر زنش از افشار

. کردم خاکش خودم و گرفتم تحویل رو جنازه مم رحمی دل

داشتم که خشمی ی همه با و کردم بغض داد سر که ای شیطانی و بلند ی خنده برابر در

فطرتی پست اشغال یه تو... عوضی... کثافت: زدم داد

. بخشن لذت من واسه ها واژه این چون بده ادامه میدونم-

هرهچ میشدن پایین و بالا تر تمام هرچه شدت به بینیم های پره و بود افتاده لرزش به لبم

از ماش میزنین بهم حالمو: میبریدن مظلومانه که چشمایی. بود بسته نقش مقابلم مادرم از تاری ی

. ساختین دیو یه مادرم

Page 777: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 777

. دادم بال پرو بهش فقط من ساخت بابات اول و دیو این-

ماا کنم تنبیه رو مرد این میتونستم تا که داشتم توانایی و قدرت انقدر میخواست دلم

. برنمیومد من ضعیف تن از هیچی

. بود زندگیشون به اعتماد عدم اشتراکشون وجهه مینا و افشار-

کردین سواستفاده اونا اعتمادی بی این از رذلانه شما و-

بود کشیده بود ادماش و دنیا از کوتاه دستش که مادرم ی چهره رو زشت نقاب یه مرد این

. میداشت بر پرده ماجرا اون از داشت مفتخرانه حالا و

؟ کنین زنده رو ماجرا اون کردین سعی دوباره چرا: زدم لب بود صدام تو که یغضی با

وقت چند هر مینا چون: برداشت سمتم به محکم قدم چند و برد کمرش پشت رو دستش

هحادث اون که فکر این. بگه پلیس به و چیز همه میخواد که سرش به میزد میشد دیوونه بار یه

پیچیده رو ماجرا باید من و بود سرش تو همیشه میشه تبرئه شک بدون و اومده پیش ناخواسته

. شه تموم نمیخواست دلم میبردم لذت بازی این از داشتم بگم راستشو. میکردم تر

Page 778: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 778

: میداد شدت خشمم به و میکرد بیشتر رو تنفرم بود مرد این کلام لحن تو که لذتی

درشهپ قتل پیگیر الوند گفت و اومد روز یه اینکه تا میکردم اروم گریخته و جسته رو مینا

و چطور گفت بگیر مشت تو رو ماجرا شاهده تنها دادم پیشنهاد بهش منم و بود ترسیده خیلی

کنه خودش عروس رو تو دادم پیشنهاد منم

نیت به و خدا برابر در خوردنش قسم موقع شیطانم شک بی که لبخندایی. خندید باز

. بود نیاورده لب به انسان نابودیه

.. بود ماجرا قسمتای قشنگترین و بهترین از یکی اینم: داد ادامه مکث کمی از بعد

. میکرد وتداعی مجنون یک هوای و حال مرد این کلام و رفتار

دید می پسرش از تر پایین رو تو حد ، نمیشد راضی اصلا مینا بیچاره-

ادامه و انداخت بالا ابرویی. دادم نگاشو جواب نگاهم با محکم من و کرد نگام تحقیرامیز

: داد

Page 779: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 779

که پدرت اما.. میگرفت مشت تو پدرتو اینجوری خودش خیال به دیگه بود مجبور خب اما

دادم قول و کردم ارومش بود ریخته بهم حسابی مینا... داد رد جواب چیه هدفش بود زده حدس

. باشه چی همه به حواسم

بهم کوزمو کاسه که سرش به زد الوند بد شرایط خاطر به مینا باز گذشت که سال چند

گفتم . بگیره پس دستشونو داده که ای وخونه افشار سراغ بره بازم دادم پیشنهاد بهش منم بریزه

ارب یه وقت چند هر تلفنی زیر سربه و خوب رفیق یه مثل که منم بذاری منگنه تو و افشار باید

. داشتم دورادور و افشار احوال

میشدم گود وارد باید نداشت فایده دورادور دیگه اما

یبترس لازمه حتی گاهی. باشی ماجرا دل تو اینکه چیه بازی لذت میدونی: کرد نگاه بهم

. بلرزی و

تو بیا دادم پیشنهاد افشار سروقت رفتم و شدم ماجرا وارد منم: گرفت چشمم از چشم

کناری ساختمان و مجزاست ساختمان دو خونمون نداشت خبر افشار کن زندگی من ی خونه

به مور اون از و کرد قبول نداشت خونه اجاره پول اینکه سر فقط و اصرار کلی با. میناس به متعلق

میگیرم مشت تو و افشار دارم که دادم مژده مینا

اختلاس رو کارخونه خلافای خواستم بود اعصاب رو میکرد اذیتم داشت خیلی الوندم

من واسه میکرد همکاری پلیس با ظاهرا بود زرنگتر الوند اما بخرم وقت مدت یه که بدم جلوه

Page 780: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 780

ادمای ادای و عصبانیت سر از شده درگیر یکی با و داده دست از شغلشو میکرد ادعا بود اومده

فیلمشه ش همه فهمیدم و اوردم در کارشو بم و زیر زود خیلی من اما میاورد در رو عصبی

تصمیم. میکرد شک بهم عمرا اون و بودم تر بازیگر اون از من میکرد بازی خوب هرچقدر

خبر چیز همه از میکردم زندگی خونه اون تو من بدزدم رو شما و کنم بازی وارد سعیدم گرفتم

کرف خودم که بود این بدبختی کرد الوند با تو ازدواج به راضی جوری یه میشد فقط پدرتو داشتم

وزر چند این طرفم اون از نمیومد کوتاه جوره هیچ مینا حالا و بودم انداخته مینا سر تو ازدواجتونو

کنم پاک هرخلافی از رو خونه کار داشتم فرصت

پیش مدله این کارامو همیشه که منی واسه این و میزدم نشون تا چند تیر یه با داشتم

نبود عجیبی چیز میبرد

گزیده ازش دوبار پدرتو که سوراخی همون درواقع و دزدیدنتون اتفاقات سر برسیم اما

. بودم

بیفتین دام به اونجوری و بیان فیلم تون واسه جاده تو که کردم اجیر نفری چند

همون تو و کردم استفاده بیهوشی ی حقه همون از... بود بخش لذت قدیمی بازیه تکرار

حالت که میگرفت نماهایی تو عکسارو بود ای حرفه عکاسم ازتون گرفتم عکس کلی حال

نباشه مشخص چشماتون

Page 781: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 781

البته داشتین نظر بهم دوتام شما انگار: داد سر ای کننده مشمئز و بلند ی قهقه

ثبتشون که کردین حرکت تا چند... تو میموند فقط و اومده خوتوشش تو از الوند میدونستم

دید که عکسارو پدرت شد کامل عکساتون البوم... بود معلوم کاملا تون چهره حالت و کردیم

کنم ارومش داشتم سعی شما روی جلو... اما میکردم تحریکش ور اون از من شد دیوونه

دمکر تحریک رو شعله ازدواج تقاضای واسه وقته بهترین الان که نشستم الوند پای زیر

هی مثل من و شد بسته ازدواج این با مینا دهن و رفت پیش درست چیز همه و بده و پیشنهاد این

. میشدم لذت در غرق تماشاچی

. کشید رخ به بیشتر رو بودنش مجنون که داد سر امیزی جنون ی خنده هم باز

یدهرس قدمیم یه به و میکرد جمع سرنخ داشت نمیومد کوتاه الوند ، بود این قصه بد فقط-

. بود

هعهد به رو کارخونه گندای اگه گفتم بهش کنم تهدید توام طریق از پدرتو میشد دیگه

و ینام میدونست. کیه واقعی قاتل و گذاشته سرش کلاهی چه پیش سال چند میگم مینا به نگیره

کرد وقبول اومد کوتاه... میکنن جهنم زندگیتو الوند

. داری فداکاری پدر: چشمام تو شد خیره و کرد بلند رو سرش

. پستین خیلی-

Page 782: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 782

. احمقین های مهره مینا و افشار-

. خواهرتونه مینا-

. ندارم قبول و کدوم هبچ من... مسخره نسبتای این خیال بی-

تعریف و حرفاش با داشت ادم این که نفرتی و بغض تمام میتونم چطور نمیدونستم

فیفیخ لرزش رو تنم تمان حتی که اونقدر. کنم خالی و میکرد بیشتر و بیشتر دلم تو خاطراتش

. نداشستم و ادم این با مقابله توانایی اینکه از میسوخت قلبم. بود گرفته

بذاره و چیز همه زن یه نداره دلیلی اینه واسه فضول میگم. فضول ی دختره شدی قانع-

بده پیام بهت گفتم میراقا به من شوهرش دسته کف

شماها کلا. خندیدم دادیم پیام بهت که شب اون چقدر وای: خندید بلند دوباره

. هستین خوبی سرگرمیای

کنم عوض مو نقشه شدم مجبور که شوهرت؟ دست کفه گذاشتیش شد چی

Page 783: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 783

خودم. هست نقشه یه هرپیشامدی واسه تو این البته: کرد اشاره سرش به انگشت با

الوند سراغ بیاد میراقا کردم کاری

شد بد حالم میراقا اسم شنیدن با

؟ چیه ماجرا این و من و شما به رمال ادم اون ربط-

نداختا پا روی پا متکبرانه و زد تکیه مبلی روی که بود شده خسته ایستادن سرپا از انگار

: داد ادامه مکث کمی از بعد و

میخوردن قسم میراقا این اسم رو بود شده بزرگ که مکانی تو بود خرافاتی خیلی پدرت-

نبارای زد پوزخندی کنه باز سرکتاب ش واسه میراقا پیش بره باید شهلا خیانته واسه گفت بهم

. داشت پوزخندم پوچ عقاید این به پایبندی. دادم حق بهش

مردک اون به م شدم کار به دست پدرت قبله. بود من شانسیای خوش از یکی اینم-

کرد پخش شایعه جا همه و نکرد نامردی اونم. میپره هرز شهلا کنه تایید که دادم پول طماع

پرکشید مادرم مظلومیبت برای دوباره دلم. مرد این وقاحت از اتیش بود شده تنم تمام

واون تمام معنای به پدرم ؟ بود کشیده چی حرفا شنیدن با. داشت که ای جهنمی حال به سوختم

.ش مسخره عقاید نابود. بود کمرده نابود

Page 784: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 784

: کردم نگاش دوباره منزجرانه حبیب دایی صدای شدن بلند با

و قتل مینا کرد فکر و بود اومده اتو گرفتن واسه روز اون. بود زرنگی ادم میراقام ولی-

داده انجام

. میگرفت پول ازمون مدام دوست پول مردک

جمعش حواسم باید خودش حال به بذارم پدرتم که نمیشد... خبر پدرت از م گاهی البته

.میموند

خوب غسرا طفلکی بود کرده اشفته پدرتو تو بیماری بودم خبر با زندگیتونم مشکلات از

...میراقا بود رفته کسی

میکرد دور نامرد مرد این لبای از رو خنده که داشت لذتی چه ما زندگی جهنم به خندیدن

. افتادم تو یاده کنیم استخدام حسابدار سرمدی خانم جای خواستیم وقتی:

. بکشین منو میخواستین شما: پریدم حرفش بین

Page 785: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 785

فتادا این واسه فقط اتفاق اون گرفتی بالا دست خیلی خودتو بابا نه: انداخت بالا ابرویی

کرف اونم منم جریانات این پشت نمیدونه سعیدم حتی میدونی اخه. بودیم ناهماهنگ سعید منو

طوپری نذاشتم جا به خودم از شاهدم یه حتی من. میگرفته دستور پدرتو از همیشه میکنه

من بهرحال نیارن ازمن اسمی میزنن حرف گذشته از وقتی خودم خواهر و پدرپدرتو کردم برخورد

. م خیری ادمی اونا دید از

همه که داشت سراغ معتمد ادم یه اون شک بدون. میزنه بلوف داره گذشت ذهنم از

. بکوبم روش تو وقاحتشو بیشتر دادم ترجیح اما! میدونست چیزشو

اون مرگ تو شما مطمئنم. نکردین رحم م سرمدی خانم به حتی شما تونستید؟ چطور-

. داشتین دخالت

. میشناسیش خوب توام نمرده اصلا سرمدی خانم جانم نه-

ذهنت رو انقدر بود قرار سراغت فرستادمش خودم: موندم ش جمله ی ادامه منتظر بابهت

. شی اشفته دوباره که کنه کار

و سرکار رفتی شنیدم پدرت از. بگم رفت یادم اینو اخه: انداخت م چهره به بدی نگاه

تسروق فرستادم رو زنه اون که بود این بریزم نقشه کردم سعی بهم الوند تو رسوندن واسه داری

میگفتم من که هرچی میکرد همکاری باهام جوره همه میراقام ریخت بهم روانتو و روح حسابی و

میداد پدرت تحویل و میداد انجام و

Page 786: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 786

. بود لازم ت واسه بازیا این

انقدر میتونسیت چطور مرد این. شد پایین و بالا خشم و درد شدت از م سینه ی قفسه

بودن بد همه این. بود چطور ادما و زندگی به نگاهش ادم این مگه. بذاره مایه ادما جون از راحت

ادم و میکردن معامله باهش حالا! دست چرک میگفتن بهش قدیما که همونی.. پول برای

میکشتن

شستهن گلوم به که بغضی ازشدت تا کشیدم گلوم روی رو دستم. کشید بدی تیری قلبم

. کنم کم

. این دیوونه شما-

. میبرم لذت میشنوم رو حرفا این من که گفتم بگو میخواد دلت چی هر-

تربیش هاش خنده که میبرد لذت بیشتر انگار اون و کوبیدم زمین به پاهامو خشم شدت از

: ایستاد سرپا دوباره و گرفت مبل از رو ش تکیه.. میگرفتن اوج

کنم؟ چیکار باهات باید من میدونی چیو همه که حالا-

Page 787: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 787

اگه نمیکشم اصلیمو های مهره من میدونی: داد تاب چشمام مقابل رو دستش توی کلید

برم پیش قصه اخر تا هام مهره با دارم دوست. میکشتم پدرتو میکشتم رو مینا بکشم میخواستم

داریم کار هم با حالاها حالا کنم فکر خوبی ی مهره یه که توام

. برو بگیر: کرد پرتاب وسمتم کلید

؟ نه نمیشه باورت: انداختم پام جلوی افتاده کلید و اون بین رو نگاهم ومنگ گیج

رقیب بابات میکردم فکر میخواد رقیب یه دلم ، میشه باورم من ولی: خندید وقیحانه

!بری میتونی ؟ موندی همینجا چرا کنی؟ رقابت من با میتونی تو ببینم نبود اما خوبیه

حرف به دهن اب دادن قورت با شد باعث و میزد دامن بدم حال به کلامش روی نیشخند

. میگم همه به و میرم من: بیام

. بکن و اینکار حتما-

یذهن تلنگر نکنم باورم... میکنن باور مادرش و الوند نکنه باور حرفمو دادگاه اگه حتی-

. میخورن

. میدونم-

Page 788: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 788

"بود مرد این سر تو چی "شدم خیره بودن شده جمع تمسخر شدت از که لبهاش به

مثل... میکنه بد بد فکرای شوهرت خونه برسی دیر دیگه برو میکنی دست دست چرا-

. پیشونیت رو بزنه خیانت انگ ممکنه حتی! بابات

. باش مطمئن نمیده مزه بهم تکراری بازیای دیگه نه اما: زد چشمکی و دید رو تنم لرزش

. لرزیدم بیشتر

. دیگه برو میکنی نگاه چی به: غرید عصبی

توی رو کلید لرزان دستی با و زمین روی شدم خم بود بهش حواسم چشم با حالیکه در

بارهدو رو کلید. میخندید تمسخرانه نگاهش. شدم خم دوباره...افتاد دستم از کلید. گرفتم دست

نمک امتحان بار چند شد باعث لرزانم دست. انداختم قفل داخل رو کلید و نکردم تعلل! برداشتم

ور دستم صداش با اما. درب شدن باز امید به چرخوندم رو دستم. شه فیکس قفل داخل کلید تا

.موند ثابت دستگیره همون

. کن صبر-

Page 789: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 789

. برگشتم عقب به وحشت با

بهم گوشیتو: شد پررنگ پوزخندش. دادم قورت رو دهنم اب. برداشت سمتم قدمی چند

. بده

کردی؟ فکر چی! شدم افعی خوردم مار اینجام که منی ، جون دختر: میکنم نگاش تحیر با

میدی شوهرت تحویل و میکنی ضبط صدامو کردی فکر

و زد چنگ م شانه روی رو دستش رحمانه بی. کرد عوض بلند های قهقه با رو پوزخندش

. کشید بیرون رو کیفم

؟ خریدیش تازه اخی: انداخت کیف توی گوشی به نگاهی

کردی؟ تنظیمش دقیقه چند رو میکنه ضبط داره هنوزم: گرفت مقابلم رو گوشی

. کرد پاک رو ضبطی صدای چشمام مقابل و نموند جوابم منتظر

؟ کنیم چیکار گوشی این با حالا خب-

Page 790: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 790

دیواره به محکم و چرخاند دست توی رو گوشی. میکردم دنبال رو حرکاتش چشم با تنها

کهت دیدن از من قلب و اومد فرود زمین روی و شد تقسیم تکه چند به گوشی... کوباند سنگی ی

با مو گونه رو نشسته اشک قطره... وحالا بود خرید برام الوند رو گوشی این... کشید تیر هاش

. زدم پس سرانگشتام

خواهرت. نداد مزه بهم اما اوردم چی گوشیت سر دیدی راستی: خندید رحمانه بی اون اما

ولا! خوبیه ی گزینه یاسی کنم فکر ببرم و ادم یه سر دارم دوست خیلی! میگم رو یاسی چطوره

... بعد تا حالا ، بعدم میبرم درازشو زبون

میخوام میگم؟ چی میفهمی: زد زل چشمام تو نفرت و خشم با و کرد مکث ثانیه چند

بکنن کار همه م واسه که دارم ادم بخواد دلتم تا مهمه؟ برات چقدر یاسی بدونم

.کنه سکوت کنم مجبورش که دارم اتو بابات از بازم من ضمن در

به بیشتر و ترسیدم شدت به هاش خنده ی قهقهه تو من و سرداد وحشتناکی ی خنده

... لرزیدم خودم

مسیر به رسیدن برای. کنم پنهان ادما نگاه از اشکامو بارش تا زدم چشم به دودی عینک

وساتوب موتور بلند صدای که کردم روشکر خدا و گرفتم ضرب رو اتوبوس کف پاهام با قرارانه بی

. برسه اطرافیان گوش به گرفتنم ضرب صدای میشه مانع

Page 791: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 791

تو حبیب دایی حرفهای نکرد افاقه ارامشم برای اما کردم باز و مشت پی در پی رو دستم

فهمیدن از بعد میتونست چطوری پدر. میکشیدم درد ش جمله هر یاداوری وبا. میرفتن رژه سرم

وقت هیچ و بود مدیون زندگیشو! بود مدیون مادرم به پدرم. کنه بلند سر مادرم گناهیه بی

قیقاد میبینی خدا... بود نشده خاکم نصیب شاید حتی من مظلوم مادر. کنه دین ادای نمیتونست

. میگیرن گر تنم تمام تو دارن اتیشش های شعله و میسوزه داره قلبم وسط

!؟ شده دفن کجا نپرسیدم ازش چرا من به لعنت

اپارتمان کلید همزمان و کردم پرت کیفم ته و گذاشتم جعبه داخل رو چشمم روی عینک

و رسمب خونه به تاخیر یکساعتی با بود شده باعث راه بین اتوبوس شدن خراب. کشیدم بیرون رو

اضافه بدم حال به الوندم سوالای و جواب ترس حالا و گذشته مدتیه الوند اومدن از میدونستم

. بود شده

نوع هر منتظر حالا و بودم زده بیرون دفتر از ش اجازه بدون. بوده بد کارم میدونستم

و شدن شل دستام روم روبه ی صحنه دیدن با اما کردم باز رو خونه درب اروم. بودم سرزنشی

. شد زمین نقش م شونه روی کیف

رد به نگاهی... متاثر ی چهره این با و الوند کنار میکرد؟ چیکار اینجا اون نمیشد باورم

و لابا م سینه ی قفسه و کشید تیر دلم زیر... انداختم زمختش و سبزه صورت روی نشسته اشک

خرابی شد سوالم به جوابم و بود رسونده اینجا من از قبل رو خودش چطور اون. شد پایین

! راه بین اتوبوس

Page 792: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 792

. دوخت زدم بهت ی چهره به نگاهشو و شد ورودم ی متوجه

. اومد که جان رامش اینم-

؟ شده بهتر حالت الان جان دایی خوبی: اومدم خودم به حبیب دایی دار بغض صدای با

خیلی عزیزم دخترک: داد ادامه دلسوزانه لحنی با شیاد مرد اون اما برگرداندم رو منزجر

الوند شده شوکه

که بود شنیده چی. کرد ریش رو دلم ش زده ماتم ی چهره. انداختم الوند به نگاهی نیم

دید رو نگاهم رد حبیب دایی نمیکرد؟ نگاهمم حتی

انهمتاسف... سراغم اومدی حقیقت شنیدن واسه تو گفتم الوند به من دخترم نباش نگران-

. بگم الوندم واسه حقیقتو شدم مجبور

سرپ الوند عزیزم: گرفت عادی حال بلافاصله و زد محوی نیشخند. کردم نگاش براق و تیز

گفتم بهش و بودم جریان اون شاهده منم زدم تاحالا که حرفایی برخلاف گفتم بهش منطقیه

. شدم پدرت با همکاری به مجبور منم و کشیده مینا سر ای نقشه چه پدرت متاسفانه

Page 793: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 793

است شده منتشر و ساخته( wWw.98iA.Com) نودهشتیا مجازی ی کتابخانه توسط کتاب این

وت بدم نجات عذاب این از اونو باید میزنم حرف مینا با میرم من: دادم تکون رو سرم ناباور

. بزنبد گپ هم با بهتره الوندم و

تمام بودم نشنیده رو پیشش ساعت چند حرفهای اگه که مبکرد صحبت مظلومانه چنان

. میکردم باور رو مظلومیتش

الس چند این مامان بیام منم بهتره کنم فکر کن صبر دایی: اومد در الوندم صدای بلاخره

. باشه موثر من اومدن شاید وقته چند این ، اون از بیشتر و شده اذیت خیلی

خودمم: انداخت الوند به متاثر نگاهی حبیب دایی. بود صداش تو دردناکی غم چه

. شده شوکه رامشم طفلی بمونی زنت پیش باشه بهتر شاید گفتم اما بگم بهت خواستم

Page 794: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 794

نهک بازی فیلم خوب انقدر میتونست چطور انسان یه! بودم شده شوکه من بود اون با حق

. برگشت سمتم به الوند شدن دور با و زد حالم به پوزخندی. دوختم چشم بهش نفرت و کینه با

که بهت: میکرد خراب رو حالم بود بسته نقش لبش روی که کجی لبخند با پیروزش نگاه

نه؟؟؟. م خوبی بازیگر من بودم گفته

. کرد اطاعت باباش از شدم مجبور گذشته جریان تو من کرد باور الوند چطور دیدی

. نیست ساده انقدر اون-

. برنمیاد دستت از هیچی دارم اتو که بودم گفته-

. کردین چیا شما میفهمن همه روز یه که بلاخره-

. خورده شکست بفهمه اخرش رقیبت اینه به بازی لذت بفهمن بایبدم-

. متاسفم رقیبش میکنه خواهرشو که برادری واسه فقط من-

. نباش متاسف پس نمیدونی هیچی تو-

Page 795: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 795

؟ نمیدونم رو چی-

سایه. منه دستای تو ت خونواده جون نره بادت: زد لب تهدید با و زد زل چشمام به براق

نمیرس دیگه ساعت نیم اینجا میان دارن ایمانه با الان میدونم میرم پیش دارم یاسی ی سایه به

. کنه پیدا تو از ردی ایمان کمک به بود رفته

ناگهانی... بود صورتم رو هنوز نگاهش. رفتم عقب به قدمی که ترسیدم حدی به لحنش از

: زد پررنگی لبخند شد عوض ش چهره حالت

این به نبود خال این یعنی. اومد کارم به خیلی امروز ابروت گوشه داری قشنگی خال-

لوندما خداروشکر. بیام کنار پدرت با شدم مجبور چطوری که کنم قانع و الوند نمیتونستم راحتی

. بشه اینم غیر نمیتونست البته... داد حق بهم و کرد درکم کاملا

. س نقشه پره تو این که گفتم: کرد اشاره سرش به دوباره

جان دایی: زد چهره به رو مظلومیت نقاب همون دوباره گرفته فاصله ازم الوند صدای با

. بیا و کن اروم خانمتو یکم توام پایین میرم من

Page 796: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 796

و پاشید م پریده رنگ صورت روی شیطانی لبخند الوند چشم از دور و خروج از قبل

. اومدم خودم به الوند صدای با که میکرد تعقیب رو رفتنش رد هنوز ماتم نگاه. رفت بیرون

چرا لعنتیت موبایله اون..خود نگفتم هیچی بهت اونبار خودمه تقصیر رفتی؟ تنهایی چرا-

. خاموشه

ردنخو زنگ با تا بودم کشیده بیرون گوشی از رو سیمکارت اتوبوس به شدن سوار از قبل

! بود زرنگ زیادی اون باطل خیال زهی اما نبره گوشی وجود به پی حبیب دایی ش موقعه بی

... خودسری چرا-

؟ گفت بهت چی حبیب دایی: پریدم حرفش وسط

شنیدی خودت که همونی: داد جواب مکث ای ثانیه از بعد و نداشت و سوال این انتظار

یه گناه واسه کشیده درد پوچ و هیچ سر سال همه این مامان بیچاره: کشید بلندی اه

. دیگه ادمه

: زدم لب حال این با لرزوند رو تنم کلامش نفرت

Page 797: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 797

شده چطور کنه سکوت سال همه این حبیب دایی داره دلیلی کردی؟ باور حرفاشو-

. نکن باور حرفاشو میکنم خواهش من بابای دست بازیگر

. شده مجبور بیچاره-

اجباری؟ چه-

هرچی دلیلش اگه سوخت داییم واسه دلم واقعا امروز ولی. نمیگم و نگم که خوردم قسم-

.. یک مقام در اون ولی نمیسوخت دلم بود این غیر

. شد خیره صورتم به و خورد رو حرفش

واقعی معنای به الان... اما دارم اتو بازم بود گفته. نگفته و چیز همه. کلاش مردک

نگفت این و میگفتم اگه. داشت نقشه من حرکت هر واسه خودش قول به بگم؟ چی نمیدونستم

لخا! زد الوند که ای نیمه و نصف جمله این وحالا!. یاسی؟ زندگی... بودچی ش نقشه از بخشی من

دایی دست ی برنده برگه بود شده که داشت ماجراها این ی همه به ربطی چه من ابروی ی گوشه

. حبیب

. کردم لبم جویدن به شروع ناتوانی و حرص سر از و تمام چه هر شدت با

Page 798: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 798

. اینجا اوردمش و کردم راضی مامانو شاید-

زمین کف رمق بی درب شدن بسته و خونه از خروجش با. گرفت فاصله ازم و گفت رو این

اوج انقدر و شد بلندتر و بلند هقم هق صدای و زدم زانو خونه سفید و سرد سرامیکهای روی و

...برسه خدا خود گوش به تا صدام به دادم

فیخفی شادیه دلم ته الوند برگشت خیال به و کردم بلند رو سرم در صدای شدن بلند با

و زدم خیالیم خوش به پوزخندی کرد حرکت سمتم سراسیمه که یاسی دیدن با اما. نشست

نوازش نرم و گرفت دست به رو شدم منجمد دستای و زد زانو پام مقابل. دادم خودم به تکونی

: کرد

؟ شدی ها مرده شبیه چرا شده؟ چی-

گذاشته هم دست توی دست و بودیم زده زانو هم مقابل خواهرم منو بود جالبی ی صحنه

سطو این چون میشد تزریق تنمون به گرما میشدند قفل هم تو وقتی سرد دستای همین و بودیم

روی شده خشک اشک رد میدونستم چرخید صورتم روی نگاهش. بود موندگار ما های خواهرانه

. شدن تنگ چشماش مردمک. میداد جلوه تر نزار رو حالم صورتم

بودی؟ رفته کجا رامشی-

Page 799: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 799

توی شده تلمنبار چیزی. نشد خارج م حنجره از صدایی اما کردم باز سختی به رو لبم

نگاش تلخ و دادم تکون گنگ رو سرم... بشه خارج م حنجره از اوایی نمیذاشت و بسته راه گلوم

برسونه اسیب ای ذره بهت کسی نمیذارم بدم جونمو شده ، عاشقتم " کردم زمزمه دلم تو. کردم

" .

. بگو چیزی یه رامش-

لبهامو شدن باز که بود شده دقیق ی چهره توی انقدر. پاشیدم صورتش محوبه لبخندی

. داد خفیفی فشار رو دستم. دید

. نگرانی از مردیم برم قربونت-

. میزنم حرف رامش با من کنار برو شما جان یاسی-

ذهنم از و شنیدم و بود داده قرار یاسی اسم پسوند ایمان که جانی بدم حال ی همه با

پدر اشتباهاته و گذشته گناه تاوان نباید اون حداقل. باشه خوشبخت باید مهربونم یاسی گذشت

. بده رو

دنشش بلند با همزمان که گرفتم گرفتم یاسی نگران نگاه از رو نگاهم من و شد بلند یاسی

زد غر ایمان جون به

Page 800: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 800

؟ حالش اینجوریه چرا کجاست؟ الوند-

. بزنم حرف رامش با باید. اینجا بیایم گفت زد زنگ فقط الوند تو مثل منم باش اروم-

. انداختم هردوشون به نگاهی و شدم بلند جا از و دادم قرار زمین تکیه رو راستم دست

کار به کردن صحبت برای رو تلاشم دوباره و کردم محکم ی سرفه چند گلوم راه شدن باز برای

. باشم تنها میخوام خوبه حالم من: گرفتم

چند دوباره رسید می گوش به چاه قعر از گویی و سختی به م گرفته خروسک صدای

میخوام معذرت: دادم وادامه زدم مصلحتی ی سرفه

و بحث ی حوصله... م بسته رو درب و شدم اتاق وارد پرسوالشون نگاه به توجه بی و

سوال این و میپرسید سوال دقت با که بود ادمی ایمان میترسیدم واقع در. نداشتم توضیح

میزد قاتا درب به پیاپی و وقفه بی یاسی که هایی ضربه به اهمیتی. میشد دردسر باعث پرسیدنا

چه میدونستم اوردم خاطر به و حبیب دایی حرفای دوباره. کردم طی رو اتاق طول عصبی و ندادم

میگذشت سرش تو چی... بشه ختم کجا به قراره نمیدونستم فقط رفته پیش ها کجا تا و کرده

؟ بود مهم

. کنم روباز درب نمیکرد التماس و نمیزد ضربه درب به یاسی دیگه کردم بلند رو سرم

Page 801: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 801

طول تو انقدر. کنم جمع فکرامو کردم وسعی کشیدم راحتی نفس شده حاکم سکوت از

کنم ارامش به تظاهر و بزنم م چهره به خونسردی نقاب بتونم تا رفتم راه اتاق

یاسی هب باید. بفهمن اشفتگیم از رو دروغم بتونن اینکه بی میدادم توضیح براشون باید

تپش نفس چند و انداختم م چهره به نگاهی ی اینه توی. نیست بد خیلی اوضاع میدادم اطمینان

... کشیدم سرهم

مبل روی. موند ثابت شون شده قفل دستهای روی نگاهم و رفتم بیرون اتاق درب از

از ور نگاهم و زدم لبخندی! میکرد نوازش رو یاسی دستای دلجویانه ایمان و بودن نشسته دونفره

اما اوردن بالاتر و کردم جدا دستاشون

که دید رو حضورم کردیاسی فروکش محوم لبخند یاسی سرخ و بارونی چشمای دیدن با

میک رو تنم و خوردم یکه حرکتش از. کرد پرت اغوشم تو رو تنش و کشید بیرون رو دستش تند

بهم تر محکم اون و کردم محکم هاش شونه دور دستامو و اومدم خودم به زود اما کشیدم عقب

. شنیدم گوشم کنار میکرد فین فین شدت به حالیکه در و دارش بغض صدای و چسبید

. داره کلکی چه نیست معلوم ببین پسته خیلی حبیب دایی این گفتم که من-

خوشگلم نکن گریه: زدم پشتش به اروم ی ضربه چند

. بودم ارومتر اون از من که بود بار اولین این

Page 802: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 802

چی؟ بابا ؟ میشه چی رامش-

. مطمئنم میشه درست چیز همه: بردم کار به و اروم لحن همون باز

اون نگاه. دوختم چشم ش چهره به ساختگی لبخندی با و کردم جدا پشتش از دستامو

. میگرفت ما از بدی انتقام داشت گذشته. رفتم عقب به قدمی ازچند. بود من به هم

و افتاده ای بینی پیش غیرقابل اتفاق متاسفم: کشیدم تر عقب رو خودم ایمان صدای با

این زا چقدر بفهمیم باید. برم ملاقاتش به و کنم هماهنگ پدرتون وکیل با بدین اجازه اگه میخوام

. داره صحت حرفا

جلوی میخواست دلم عجیب. کنم پنهان و لرزششون تا کردم قفل هم توی دستهامو

زا شما: زدم لب و انداختم شده ارومتر حالا که یاسی به نگاهی... کنم بودن عادی به تظاهر یاسی

!؟ شده چی فهمیدین کجا

. داد توضیح اون و زدم زنگ الوند به: کرد دستش توی گوشیه به ای اشاره

Page 803: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 803

دممیترسی! گرفتم دهنم به زبون اما ؟ نه یا میاد خونه و امشب الوند بپرسم که بودم مردد

انایم انگار اما قراره بی حالم و من برای یاسی میدونستم. کنه قرار بی رو یاسی دوباره سوال این

. خوند نگاهمو حرف

شده؟ بد مادرش حال گفت بیمارستان بره شد مجبور الوند-

ور دست نمیتونستم! شدم قرار بی! گرفت خفیفی لرزش رو تنم جمله این شنیدن با

. بیمارستان برم میخوام منم: ایمان سمت کردم رو! بمونم اینحا و بذارم دست

الان رامش: کنه صحبت شمرده و اروم کرد سعی و کشید چشمش ی گوشه انگشتی ایمان

. بمونه موقعیت همین تو چیز همه بذاریم بهتره کنم فکر

بیفته؟ اتفاقی اگه نگرانم من: دادم تکون راست و چپ به رو سرم

... ممکنه حتی نمیکنه درست رو چیزی بیمارستانم به تو رفتن نمیشه هیچی-

. نمیدونن گذشته اتفاقات مقصر مارو که اونا: پرید حرفش وسط یاسی

من. بود گرفته ضرب به رو م سینه ی قفسه وار دیوانه. کردم مشت قلبم روی رو دستم

!بودم؟! نبودم مقصر

Page 804: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 804

به دالون که خانمه مینا سلامتی موضوع نیست کسی ندونستن یا دونستن مقصر موضوع-

. داره اهمیت براش و حساسه روش شدت

خاطر به روز اون... بودم دیده رو حساسیتش این از گوشه یه گذشته تو میگفت راست

بود قرار امروز و نداد من به دفاع و صحبت فرصت حتی که شد عصبانی حدی به مادرش سلامتی

. داشتم وحشت شدنش سونامی از من و بود شده شروع طوفان یه اینجا بیاد؟ پیش چی

شدم مواجه جا کمبود با انگار. کردم بغل و زانوهام و بودم کرده مچاله تخت روی رو تنم

تخت ور الوند خالیه جای که بود شبی سومین این. میرفتم فرو خودم تو بیشتر لحظه به لحظه که

الوند چقدر و میبگذشت زمان راحت چقدر! ؟ روز دو از بیشتر و شب سه.. میزد چشمک بهم

مادرش حال. بود نگرفته تماس باهام بارم یک مدت این تو که بود تفاوت بی من به نسبت

پس! شده خارج بیمارستان از و شده خوب حالش روز همون فردای بودم شنیده! بود کهخوب

حتی. برنگشت اصلا چرا پس! برگرده مادرش با شاید نگفت مگه ؟ نمیومد خونه به الوند چرا

نبود اون اما بودم دلتنگش من چطور! بزنم زنگ بهش که بود نبرده خودش همراه هم رو گوشیش

دو از بیش تفاوتانه بی که مردی به نسبت میتونسیتم چطور رنجیدم دلم از شدم دلخور خودم از ؟

میذاشتم هم روی چشم تا شب سه این.. بودم نشون تفاوت بود گذرانده و من از دور رو ، روز

. ردممیک باز چشم بلافاصله کابوس این ترس از من و میاورد هجوم ذهنم به که بود تنهایی کابوس

صدا بی. انداختم رویی روبه اتاق به نگاهی. زدم بیرون اتاق درب از و شدم بلند جا از

خداروشکر و گذاشتم هم روی رو درب اروم یاسی های نفس صدای شنیدن با و شدم اتاق وارد

. خوابیده که کردم

Page 805: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 805

. ایستادم درجا کاناپه روی الوند شده مچاله تن دیدن با اما کردم حرکت پذیرایی سمت به

روز زندگیم مرد از کامل خبری بی در بود روز دو از بیش دوختم ش چهره به رو نگاهم زده هیجان

. بودم گذرانده گار

حرکت به موهاش روی رو دستم ؟ بود خوابیده اینحا چرا. زدم زانو زمین روی کنارش

برداشتم رو دستم و ترسیدم... رفت خواب به ودوباره خورد خفیفی تکان. دراوردم

جلوی شده ریخته تارموهای دوباره من دستای و شد بلند دوباره کشیدنش نفس صدای

وت و شد چشم تنم تمام میبره سر به حسرت در سالهاست که کسی مثل... کرد نوازش رو صورتش

نرمی تمام صورتش روی ریش ته زبری. صورتش به م شده خیره صبحی دم هوای میش و گرگ

. میداد قلقلک دستامو

رویامه عین این میمونم تو با من

دنیامه خونه این اینجایی تو وقتی

تسکینم لبریز اینجایی تو وقتی

میبینم دنیامو میشینم تو پای

Page 806: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 806

میخوابی تو وقتی بیدارم صبح تا

میتابی تو وقتی میگه چی خورشید

انداخت م چهره به نگاهی و کرد باز چشماشو که تنش لمس تو بودم کرده روی زیاده

و کرد باز هم از دستاشو... کشیدم عقب به کمی رو سرم و دادم قورت رو دهنم اب بودم ترسیده

شنیدم رو وارش زمزمه صدای.. شدم بلند اراده بی... شم بلند کرد اشاره

گرفتی؟ فاصله ازم چرا-

تک به و شد ساتع کمرم از گرما از موجی..کرد حلقه کمرم دور رو دستش و شد نیمخیز

اغوشش به راحت وزن سبک منه. کشید اغوش در تماما رو تنم.. شد تزریق بدنم سلولهای تک

. شدم غرق تنش تو کاملا کاناپه کوچک فضای تو و شدم کشیده

دست با. شد ریخته صورتم روی بلندم و پریشان موهای تمام گرفتنم قرار حالت خاطر به

لبش داغی گرم لبم شد غرق نگاهش تو نگاهم... چرخید صورتم روی نگاهش... زد کنار موهامو

مزد لبخند و بودم شده خوشحال... بود کرده گرم رو صورتم تمام لبش.. کردن اب قند دلم ته. شد

گرفت جون و رنگ لبخندم.. نمیدونست مقصر منو اون بود مورد بی خودخوری و ترس همه این

.. بودن گرفته بازی به رو گوشم ی لاله نفسهاش هرم.

Page 807: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 807

: پیچید گوشم توی وار زمزمه ش خسته صدای

. شده تنگ برات دلم-

: شد پررنگ لبخندم و زد غنج دلم ته

؟ ندیدمت روزه چند میکنم احساس چرا-

تر دقیق و کشیدم عقب به رو سرم و شدم شوکه! باخت رنگ لبخندم پرید خوشم حال

کردم سعی! بود خواب اون گزیدم رو لبم! بود بیداری و خواب بین نگاهش حالت کردم نگاهش

رو خودم و بستم چشمامو. نداد اجازه دستاش ی حلقه ترکردن تنگ با اما بگیرم فاصله ازش

بد کرف نباید پس داشت امید جای بوده دلتنگم داد نشون رفتارش با که همین.. تقدیر به سپردم

تپش صدای. شدن گرفته بازی به دستاش تو موهام ، نرم. نشست ش سینه روی سرم. میکردم

. میداد زندگی امید بهم هاش نفس. میکرد ارومم قلبش های

. ایستادن حرکت از رفته رفته دستاش

ارومش و ریتمیک نفسهای صدای و افتادن هم روی کاملا پلکاش کردم بلند کمی رو سرم

مه میشدم جدا اغوشش از شدن بیدار از قبل باید. نشست صورتش روی دوباره نگاهم... شد بلند

ش چهره خستگی اما بود همراه باهام یاسی ناگهانی حضور ترس هم و داشتم ترس واکنشش از

. کنم بیدارش نیاد دلم شد باعث

Page 808: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 808

به و شد خودمم چشمای مهمون خواب کم کم شد سرازیر جانم و روح به که ارامشی با

. رفتم خواب

نگاه... کردم نگاه اطرافم به گنگ و کردم باز هم از سخت چشمامو بدنم خوردن تکان با

نم نخوردن تکون اما شه بلند کرد سعی دید که رو بازم چشمای. بود شده دوخته صورتم به الوند

!بود؟ دلخور کی از اما دلخوری و بود غم! میزد موج تفاوتی بی نگاهش تو. نشه موفق شد باعث

؟ شی بلند میشه-

. کردم سلامش اروم و اومدم خودم به

شاید ؛ شدم بلند و گزیدم لب شرمزده کرد مطرح خواستشو دوباره و داد رو سلام جواب

و کشیدم خجالت بیشتر. بودیم موقعیت اون تو چرا نداشت خاطر به الودگیش خواب دلیل به

. افتاد زیرتر سرم

اه. نبود صبحگاهی های بوسه و لبخندا از خبری میشد دور که شنیدم قدمهاشو صدای

قلبم رو صبحش دم های بوسه جای! نبود صبحش دم دلتنگی ابراز از خبری. کشیدم دردناکی

تنم به روحم طریق از که دردی از! خوابم جای بودن بد درد از نه دردمیکرد تنم و میسوخت

. بود شده تزریق

Page 809: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 809

. کردم پرتاپ یاسی اتاق داخل رو خودم خجالت شدت از و خوردم تکون جام از

باراین و اومدم بیرون اتاق از ش زده بهت نگاه برابر در و شده چی بگم یاسی به نتونستم

هبعد پررو بچه: گفت گوشم دم و شد اشپزخونه وارد سرم پشت یاسی! اشپزخونه به بردم پناه

. بفهمه نده محلش چی؟ که اومده روز چند

. اومده الوند بود فهمیده پس

گذاشتم گاز شعله روی رو شده اب از پر قوری. بدم جوابی اینکه بدون

. شدی لال الحمدالله-

. خو داره حق: برگشتم سمتش به همزمان و کردم کم رو شعله زیر

... مردیکه حقی چه کرده غلط: نشست یاسی چشمای تو خشم

. یاسی: زدم لب معترض

Page 810: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 810

که چیزیه الان ببین. میشن سورات درمیاری بازی اسکول مرض و یاسی درد و یاسی-

. تو از اون نه باشی دلگیر اون از داری حق تو نه پس الوند نه توئه تقصیر نه شده

میدم؟ حق بهش چرا من ولی-

. دبگه خری بس از-

اون واسه شی مدله این من واسه اینکه جای به قیافشو نگاه: کشیدم هم تو اخمامو

. بیای کوتاه تو نمیشه که ش همه برداره اون قدم یه بایدم عاشقته میگه راست باش شوهرت

به دوباره. گذاشت سبد داخل نون تکه چند یاسی و دادم قرار میز رو روی مربا و کره

کوفت باشه تر مفصل این از ت صبحونه نیست لازمم: کشید رو دستم که رفتم یخچال سمت

. خبره چه بخوره

. زیادیه سرشم از گذاشتی که همینام بشین بیا

و دش پیداش الوند ی وکله سر بعد ثانیه چند نشستم صندلی روی و دادم گوش حرفش به

بلند سر بدون و زیرلبی شنیدم رو سلامش صدای. کنم حفظ رو م چهره اخم کرد اشاره یاسی

. دادم جواب کردن

Page 811: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 811

نداشتم کردن سربلند جرات هنوز. نشسته میداد نشون صندلی شدن جا جابه صدای

اسیی صدای. بکشه پر ساختگی اخم این و شه حاکم ضعیفم ی اراده کردن سربلند با میترسیدم

. داد قرار مخاطب رو الوند که شنیدم رو

رفتی و ما به کردی واگذار رو خونه این کردم فکر کلا. دیدیم رو شما ما بلاخره عحب چه-

بودم راضی یکی من...

. شدم گرفتار-

دلم صداش شنیدن با که بودم احمق چقدر من و بود محسوس صداش خستگی هنوز

.تپید تر تند قلبم نبض و سوخت

. رفت یادت رو بقیه دیگه ماشالله بودی گرفتارم چه-

من و شد بلند صندلی روی از. انداختم الوند به نگاهی چشمی زیر و دادم جرات بلاخره

. میکردم زوم رفتاراش رو داشتم زیادی دیگه... دلخوریش و قهر از ترسیدم

. زدم بدی حرف الوندخان؟ کجا-

Page 812: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 812

میخوام. داری اختیار نه:میگشت چیزی دنباله یخچال داخل بود اومده بالا کاملا حالا سرم

. بیارم پنیر

؟ نداری دوست پنیر که تو: زدم لب اراده بی

خودم حال به دلم هم خودم که انقدر. میشد شنیده گلو ته از و محزون صدام چقدر

. سوخت

مربای کره تو بترکی: گفت لب زیر و کرد پام حواله میز زیر از محکمی ی ضربه یاسی

. نیاوردی خودت واسه پنیر اونوقت اوردی اونو محبوب و مخصوص

. گذاشت مقابلم رو پنیر ظرف و برگشت میز سر الوند بدم جواب اینکه از قبل

که بود یاسی باز و انداختم زیر به رو سرم دوباره! ؟ میشدم خوشحال توجهش از باید

:کرد زدن حرف به شروع

چطوره؟ حالشون مادرتون-

. ممنون. خوبه-

Page 813: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 813

اینجا؟ نیاوردینش-

. میاد غروب-

همزمان و بردم بالا رو سرم بلاخره. جونم به افتاد دلشوره و خورد تکون دام ته چیزی

خودم به و خورد پام به یاسی طرف از و میز زیر از ای ضربه باز که نشست صورتم روی نگاهش

. اومدم

. تونن عمه ی خونه هنوز. سلامتی به خب-

. داشت واکنشی چه م عمه اومده بار افتضاحه این با نظرت به: زد نون روی مربا مقداری

. س اندازه همون به مادرمم گناهه میگه منطق بی

موقع اون اگه کنید انگار نمیتونین شما میگن راست خب: زد لب قیدی بی با یاسی

. نداشت وجود امروز مشکلات خیلی میگفت واقعیتو مادرتون

شدم مجبور من و میریخت بهم داشت اوضاع. شد دوخته یاسی به الوند برزخی چشمای

. کنم مداخله

Page 814: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 814

. یاسی-

. اتاق تو بری میشه: دوخت چشم بهم منتظر و گرفت الوند از نگاه یاسی تشرم صدای با

مشرا مثل یکی لیاقت تو: برگشت الوند سمت به خروج از قبل اما. شد بلند جا از عصبی

. بکنم نمنیتونم کاری هیچ من کنه زندگی تو مثل یکی با میخواد خودش وقتی اما نداری و

بعد که قاشقی از رو نگاهم. شد خارج تند و کوبید میز روی محکم رو دستش توی قاشق

شد اعثب نگام خیرگیه سنگینی. شدم خیره الوند به و گرفتم موند ثابت بلاخره شدید تکانی از

: کنه باز لب بلاخره

شده؟ چیزی-

. ندارم خبری هیچ ازت شبه سه نشده؟ چیزی نظرت به: رفت هم تو بیشتر ابروهام ی گره

. اره نیستم ادم من نیست مهم

حرفیه؟ چه این-

رفتم شنیدم وقتی میشم داغون میاد سرم چی نبود مهم برات اصلا یعنی. حق حرف-

سوزوند و تنم تمام که اتیشی دل تو جهنم خود به برد منو تو اعتنایی بی و برزخ

Page 815: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 815

. پیشت بیان یاسی با زدم زنگ ایمان به-

دلم اتیش رو اب. نمیشن من دلنگرانیای جانشین. نمیشن من همسر یاسی و ایمان-

. نمیشن

میتونستی زنگ یه حداقل: میزنم حرفمو راحت اینجوری منم این نمیشد باورم خودمم

نمیتونستی؟ بزنی

کار چی من... بود خاموش کلا که گوشیتم برنمیداشتی میزدم زنگ خونه به هرچی والا-

. ؟ کنم

میشد؟ چی میزدی سر یه-

خصوصا. باشم مراقش تماما بودم مجبور من و نبود خوب حالش اصلا مامان بودم گرفتار-

والا... گرفتم هتل ش واسه رفتم بیاد، اینجا بیاد نبود حاضرم ، بود شده بحثش اینام عمه با اینکه

. بود ریخته بهم اعصابم کافی ی اندازه به

. بخوابی کاناپه رو اتاقت تو خوابیدن جای به بدی ترجیح که حدی در-

Page 816: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 816

. اعصابم رو میری داری م ریخته بهم من میبینی ضمن در... پیشته یاسی کردم فکر-

یلیخ انگار تو منو راستش کنیم مشخص هم با تکلیفمونو بهتره کنم فکر ولی داری حق-

نقدرا بودی اگه که نیستی میکنه ادعا که عاشقی اون دادی نشون بهم بازم تو. س فاصله بینمون

. نبودم اهمیت بی برات

. تو میگی داری چی-

بیخ زا کردنم باز زبون با جز که گلوم به بود چسبیده بختک مثل چیزی یه میگفتم باید

: نمیشد جدا گلوم

قیمت به گفتم بهت و دونستم که هرچیزی نکردم پنهان ازت رو هیچی هیچوقت من-

و میکنم رفک من که همونیه قصه کن فکر گفتم بهت یادته... نمیگی هیچی تو اما گفتم شدنم نابود

پدرمنم بخشیدی مادرتو راحت که اونجوری میتونستی کردی فکر واقعا باشه قاتل واقعا پدرم

؟ ببخشی

یدار چون. میبینی خون تو رو نسبتا تو چون. نشست اخم ت چهره تو چون نتونستی نه

به وقتی تا صبح تا و صبحگاهی هوس یه شدم برات من چون میکنی رفتار باهام ترحم سر از

ذریبگ خونیت نسبت از نمیتونی تو چون. جوابم شد اخم بعدش و داشتم جا تنت تو بیای خودت

. میگذری راحت داری داشتنشو دوست ادعای که کسی از اما

Page 817: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 817

خودخواهی ادم منم و خودخواهیه عین این نه بگذری پدرم گناه از نمیخوام ازت اصلا من

بودمن من این ، بریزیم دور رو گذشته بود قرار ازدواجمون قبله بمونی قولت سر میخوام اما نیستم

یادته؟؟... دادی و قول این بودی تو. شه زندگیمون وارد گذشته نمیدم اجازه گفتم که

وارد رو گذشته که م کسی اولین. زندگیمونه وسط گذشته الان ادعا اون برخلاف اما

داره خوبی ظاهر دختره این خب گفتی تو چون بودن کشک ادعاها اون! بودی تو کرد زندگیمون

از دیگه مامانت حالا میگیرم همینو پس بشکنم؟ مامانمو دل چرا. میاد خوشش ازش که مامانمم

اما فهمیدی دردمو کردی ادعا تو. نیست مهم جهنم به بره پس نمیاد خوشش دختره اون

عذاب کرده چه مادرت شنیدی وقتی گفتی تو. داشت فرق دردامون جنس چون نفهمیدی

اگه که باشه گذشته سخت بهت میدونم بعید اما داشتی سختی روزای و شب گفتی کشیدی

. من با داشتی همدردی حس یه میگذشت سخت

شد؟ تموم حرفات-

شده دیرم کافی ی اندازه به و نخوردم حسابی و درست که صبحونه: کردم نگاش زده بهت

. بدی اجازه اگه البته ؟ سرکار برم باید که میدونی

اشک. شد خارج اشپزخونه از بلافاصله و زد کجی لبخند. کردم نگاش عصبی و حرص پر

حس یه کشیدم بدی تیر دلم زیر. نشست هام گونه روی زود خیلی داغیش و شد چشمم مهمون

. روکرد زیرو رو وجودم دردناک

تو؟ کجایی: اومدم خودم به یاسی صدای با که شدم خیره در به بهتم و بد حال تو انقدر

Page 818: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 818

نگاهی. بود کرده زبر هامو گونه اشک شده خشک رد! کشیدم م گونه روی انگشتام سر با

میکردی؟ دخالت نباید یاسی: انداختم نگرانش نگاه به

. نبود خودم دست اما اره: شه جزییات وارد نداشت قصد انگار

: اوردم زبان به رو دلم روی حرف و زدم دریا به دل بلاخره گذشت سکوت به ای ثانیه چند

. کار سره برم بهتره کنم فکر

میکنی؟ خوبی کار نظرت به: زد ای نیمه و نصفه لبخند

. بخرم گوشیم باید بهتره برم اما نمیدونم: انداختم بالا ای شونه

نداری؟ مگه چرا گوشی-

. شکسته نه-

کردی؟ ناکوتش کی بابا ای: زد پررنگی لبخند

Page 819: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 819

مراقب کار سر میری فقط. میخری دیگه یکی نداره اشکال خب: نموند جوابم منتظر

. باش خودت

سرعت به و کردم رو تلاشم تمام و داشتم تاخیر... رفتم اتاقم سمت به و گفتم ای باشه

سرتاپام به نگاهی بود اماده من از قبل یاسی! کردم خرج عجله رفتن برای... پوشیدم لباس

: انداخت

ادرم وجود با کن قبول اما میزنم زنگ بهت هرروز نمونم اینجا بهتره میکنم فکر من ببین-

ی همه میترسم تیزه زبونم که میدونی میدم جواب و میزنم حرف اتیشه رو نفت موندنم الوند

. باشه بگو بهم و شد هرچی خدا رو تو ولی کنم نابود زندگیتو

بهش شخصیمو زندگیه از هیچی میدونستم اما کردم خداحافظی ازش و گفتم ای باشه

... مدت این تموم مثل گفت نخواهم

میگفتیم هم واسه رو میفتاد مون واسه اتفاقی هر و بودیم صمیمی باهم خیلی اون و من

باید بزنم حرف میخواستم اگه من دیگه چون شدیم دور هم از هرروز کردم ازدواج که روزی از اما

مبکن کارو این نخواستم اما میکردم باز روش پیش حریمامو باید میگفتم شخصیم زندگیه از

اخر سیم به زد امروز اگه نمیکرد مداخله خیلی اونم کنم حفظ زندگیمو حرمت خواستم همیشه

. بوده من حال شدن خوب خاطر به میدونستم

! حریم همون حفظ خاطر به ، ندادم اجازه بده ادامه حرفاشو خواست اینکه محض به منم و

Page 820: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 820

... حالا و

راهی تنهایی که بود بار اولین این... دادم تکون دست تاکسی اولین برای و کشیدم اهی

دمش تاکسی سوار تونست؟ چطور! معرفت بی! کنم همراهیش نکرد صبر نامرد الوند.. میشدم دفتر

توی کشیده سرک ناغافل اشک نبود کردن گریه چای مکان این و اینجا! زدم گلوم به چنگی و

و دیدم رو راننده چپ چپ نگاه. کشیدم پایین اخر تا رو ماشین ی شیشه و زدم پس رو چشمم

بیرون به زدم زل اهمیت بی

. داد ادامه رانندگیش به و گفت اللهی الا لااله کنان لند غرو

رو ارامی روز تا زدم پس هامو دلشوره تمام و کشیدم ارومی نفس کاریمون دفتر مقابل

چند و شدم اتاق درب نزدیک اروم. انداختم الوند اتاق باز درب به نگاهی و شدم داخل بگذرونم

. زدم درب به اروم ضربه

. سلام: بست نقش لبم روی جونی بی لبخند و شنیدم صداشو

میکنی؟ کار چی اینجا تو سلام: داشت اخم قبل از ش چهره

. سرکارم اومدم-

Page 821: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 821

خونه؟ میموندی نبود بهتر: برداشت سمتم به قدمی چند و شد بلند جاش از

.میرفت سر م حوصله-

. نخوره بهم قرارا ساعت باشه حواست خوبه. اهان-

انداختم پایین رو سرم! همین! رفتم وا

. بیاد بیرون از صدایی نمیخوام بزنم کاری تلفن تا چند باید من ببند درم-

بهم بلندی صدای با و محکم میخواست دلم چقدر و کشیدم رو در دستگیره جواب بدون

و میومد خودش به الوند حتی شاید.. میکردم خالی جوری یه بغضمو و حرص تمام و میکوبوندمشو

دوست اینباراز نمیکردم گله نه اینبار میزدم حرف بازهم من و ناراحتم چی از من میپرسید

اگه دارمن رو بودنش دور طاقت کنم تحمل بداخلاقیشو نمیتونم میگفتم اینبار ، میگفتم داشتنم

. کنه فاعترا دوباره اونم تا میگفتم انقدر میگفتم داشتن دوست از بازم من میموند تفاوت بی بازم

. خانم-

Page 822: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 822

بهش نگاهمو زده بهت و شدم دنیا همین وارد دیگه دنیای از انگار زن فریاد صدای با

. دوختم

عاشقی؟ میکنم نگات دارم ساعته سه کجایی؟ معلومه-

. میخوام معذرت-

. م شده تلف وقت جواب نمیشه میخوام معذرت-

اخماشو جوان زن. انداختم عصبیش ی چهره به لبخندی و کنم رفتار خونسرد کردم سعی

. نیست مهم ولی پایینه اجتماعیت اداب: کرد نگاه پامو سرتا غرور با و کشید هم توی

؟ داشتین قبلی وقت: نشستم سیستم پشت و ندادم و ادبیش بی به جوابی

. اره: گفت طلبکار و زد سینه به دست

نام؟ به-

. امیری فروغ-

Page 823: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 823

. نیست اسم این: انداختم مراجعین لیست به نگاهی

چی؟ یعنی-

. گرفتم نوبت و زدم زنگ خودم میگی داری چی: گزیدم لب عصبیش صدای با

کننده مراجعه چنین اصلا. کردم سرچ وارد رو اسمش. انداختم اسامی به نگاهی دوباره

. میکنید اشتباه خانم نیست: بود نشده ثبت ای

زا میدونی چیکار اینجا اومدی نیست حالیت هیچی که تو. کنم اشتباه نداره امکان من-

. بگم رییست به برم باید میکنم خراب سرتون رو رو اینجا. بودم نوبت این دنباله کی

دستگیره کردن باز از قبل اما برداشت قدم الوند اتاق درب سمت به و کرد پاتند زن

وبیخشت از. میترسیدم الوند عصبانیت از. شم مانعش تا بردم بالا دستامو و گرفتم قرار مقابلش

خاطر به میترسیدم اینبار و نیومده پیش کاری ی زمینه تو اتفاق این حال به تا داشتم واهمه

. باشه بهونه دنباله اومده پیش حواث

. تادهنیف اتفاقی. بگین چیزی نداره لزومی: گفتم زن روبه به کنان ملتمس و اومد خودم به

. میدم وقت بهتون دوباره

Page 824: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 824

. گستاخیه عین رفتارت وحشتناکه! شی توبیخ باید! نیفتاده؟: داد بالا ابروهاشو

چاک دلیل و نشده معتل دقیقه یک از بیشتر چیزی بودم مطمئن نبود که البته! بود؟

. نمیفهمیدم دهنیشو

؟ خبره چه اینجا-

... من: برگشتم عقب به لرز و باترس الوند صدای با

خانم این اونوقت م؟ علافه اینجا حالا تا کی از میدونید: پرید حرفم بین گستاخ زن اما

کنیدنمی رعایت رو شهروندی حقوق وکیل یه عنوان به شما. نیست دنیا این تو انگاراصلا نه انگار

بگم؟ چی من

؟ میگین چی معلومه: کردم باز رو م شده خشک دهن

. کنه یادداشت کرده فراموش منیشتون گرفتم وقت پیش چندماهه من-

؟ رامش اره: برگشت سمتم به الوند

Page 825: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 825

. میکردم یادداشت داشت وقت اگه: دادم تکون نه معنی به رو سرم

میشین بدبخت احمق منشی این با: الوند سمت کرد رو و برد بالا رو صداش دوباره زن

. باشم گفته

وقفه بی و تند و لبم پوست جون به بودم افتاده حرص شدت از و میخورد خونمو و خون

. میمردم نمیدادم رو جوابش اگه اما میجوییدم و میکندم رو پوستش

احمق؟ میگین من به حقی چه به شما-

میگی؟ چی داری باشه حواست-

ی چهره به نگاهم. خون طعم از شد پر دهنم مزه همزمان و شنیدم رو الوند عصبی صدای

؟ کنه تحقیر غریبه یه جلوی منو میتونست چطور اون. بود زن پیروز

خانمم به رو هرتوهینی نیست قرار اما میخوام معذرت بابت شده تلف وققتتون اگه-

. نگم چیزی من باشین داشته انتظار و بدین نسبت

Page 826: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 826

خانمتون؟: کرد نگاه هردومون به زده بهت زن

دارید؟ مشکلی خانمم بله: نشست کمرم پشت نرم الوند دست

رفت غنج دلم ته حمایتش از و شدم خارج اولیه بهت از ، شد منتقل تنم به گرمی حس

اقای... نمیکنم ولتون همینجوری میکنم شکایت هردوتون از: شد خارج بهت از من مثل هم زن.

! فشخورانی دکتر

کنه؟ شکایت نره: کردم نگاه الوند به زده وحشت زن خروج با

از قبل که بود کوتاهی لبخند برای تکون این کردم احساس. خورد تکونی لبش ی گوشه

. بود شده جمع شدن پهن

جرمی؟ چه به-

. نمیدونم-

. میکردم تعجب میفهمیدی اگه: شد تر محکم دستش ی حلقه

Page 827: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 827

چرا؟-

نمیدونی؟ رو بالا ی طبقه وکیل شهرته تو-

دکتر وکالت دفتر میگفتیم بهش کاش: اومده ما دفتر به اشتباهی زن اومد یادم تازه

. بالاس ی طبقه فشخورانی

. میشه ادب اینجوری بهتر اما نداد مهلت که دیدی-

بیارم دست به رو و مرد این دل تا میزدم دری هر به داشتم وار دیوانه من. بودم خوشحال

متلاش تمام میدونستم موظف رو خودم من و بود شکسته پدرم. بودن شکسته دیگران که دلی.

معرفت بی و نامرد اون دیگه حالا بودم کرده فراموش و چیز همه حمایت این با حالا و کنم خرج رو

دلم حرف گفتن برای تلاشم و بودم کرده خرج که احساسی کنار از تفاوت بی نبود مهم. نبود

نبود مهم هیچی. سرکار بودم اومده تاکسی با من و بود نمونده منتظرم نبود مهم. بود گذشته

! بودم شده دیوونه واقعا من شاید و بود مهم حمایتش و بودن فقط

! رامش-

یادم و کردم نگاش عشق با و شدم لذت در غرق شنیدم گوشم کنار که رو گرمش صدای

چرخید صورتم روی نگاهش. چشماش تو انداختم چشمامو. بگم احساسمو بهش بود قرار افتاد

. دارم دوست: زدم دریا به دل

Page 828: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 828

.کرد خوب حالمو لبهاش روی نشسته لبخند

اومده پیش اتفاقات از خوشحال. چرخوندم اطراف به رو ونگاهم شدم خونه وارد تنهایی

رو وگوشی اومدم خودم به شد مات نگام کنسولی روی گوشی دیدن با اما زدم اتاق داخل چرخی

. کردم رو و زیر صفحاتشو بهت با و گرفتم دست توی

شکل لبم روی پوزخندی... دادم قرارش میز روی و داشتم بر گوشی کنکاش از دست

شدیم مساوی یک یک حالا بود تو ی نقشه این پس " چرخوندم دستم توی رو گوشی گرفت

". کنم تموم خودم نفع به و چیز همه باید ؟ کنی چیکار قراره میدونم من دیگه حالا

. کردم رها نقطه همون در دوباره رو گوشی

و کاشتم لبم روی لبخند. رفتم استقبالشون به درب قفل چرخش با و شدم خارج اتاق از

. پاشیدم هردو ی چهره به رو گرمم نگاه

. اومدین خوش سلام-

Page 829: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 829

حس بهم لبخند این و بود لبش رو ظریفی لبخندی حالیکه در داد رو سلامم جواب الوند

... خانم مینا اما. میداد دلگرمی

زا رو خودم. گذشت کنارم از لبی زیر سلامی با و کشید که هم تو اخماشو. کرد نگام سرد

اهجایگ که من نبخشیده شو دایی حتی میگفت الوند. میدادم حق بهش باید ننداختم تا و تک

بیارم دست به رو دلش تا کنم محبت بهش که بودم داده قول خودم به! داشتم بدتری

ی نحوه به برمیگشت اخلاق این الوند قول به. نیست بد میده نشون که هم انقدرا میدونستم...

ردستو همیشه بود یادگرفته. بود متمول ی خونواده یه فرزند تک اون. شدنش بزرگ و تربیت

!؟ نبود بودن بد بر دلیل اینا اما کنه نگاه بالا از ادما به بده

اتاق؟ کدوم برم من الوند: اومدم خودم به صداش با

اونجا؟ بریم: میزد حرف محکم و خشن

به کاری نزد خاصی حرف خانم مینا... کردم روشن رو گاز زیر و رفتم اشپزخونه سمت به

من و بدم حق بهش خواست و کنم درکش خواست الوند.موند اتاقش توی بیشتر و نداشت کارم

. دادم حق بهش هم و کردم درکش هم

شب تمام شد مجبور الوند و نمیکرد رهاش ای لحظه کابوس. کرد قراری بی شب طول تو

چشمام از چیزی نباید. شدم گوشی کردن رو زیرو مشغول باز رو شب تموم من و بمونه کنارش رو

روی و بودم اورده در حبیب دایی ی خونه به ورود از قبل که رو خطی. میموند دور گوشام حتی و

. انداختم گوشی اون

Page 830: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 830

. نباشی خسته: برگشتم عقب به الوند صدای با که بودم ظروف جای جابه حال در

روی شدم مجبور قد کوتاهی خاطر به و بذارم طبقه اخرین روی رو ظرف کردم تلاش

شم بلند پا ی پاشنه

. میذارم من بده-

. خوبی: برگشت سمتم به. داد قرار سرجاش و دادم دستش رو ظرف

. اره: گذاشتم هم روی چشمامو

. بیای نمیکردم فکر برسونمت که نموندم دیروز اگه-

. باشه-

. بگو داشتی مشکلی اگه: کردم نگاش عمیق و کردم بلند رو سرم

Page 831: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 831

. ندارم مشکلی نه-

... رامش-

زا مظلومانه خیلی دایی روز اون. بدونی باید تو که هست چیزایی یه: کردم نگاش منتظر

. بدونی که حقته بینم می میکنم فکر بهش که حالا ولی سوخت دلم واقعا من و گفت گذشته

چی؟-

...رامبد-

چی؟؟ رامبد: کردم نگاش کنجکاو من و خورد رو حرفش

. میگم بهت و چیز همه شب-

. بگو الان-

. مفصله. نیست مناسبی زمان الان-

Page 832: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 832

بگو مفصل خب-

. شب ولی میگم: زد لبخندی

. شده درگیر من ذهن الان-

. نیست خاصی چیز-

. کردم قبول ناچار

طول حمومش که میدونی. حموم رفته مامان برمیگردم زود میکنم خرید یکم میرم-

. نباش نگران میکشه

اومد دیر حموم از مادرش اگه نباشم نگران بود؟ چی نباشی نگران از منظورش نفهمیدم

رب مادرش اومدن بیرون از قبل تا احتمالا الوند چون مادرش با تنهایی از نباشم نگران یا بیرون؟

. میگشت

؟ بیارم بیرون از نمیخوای چیزی-

Page 833: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 833

. سلامت به برو نه: زدم لبخندی

از الوند خروج با. بود تعطیل که شد خوب نداشتم رفتن سرکار ی حوصله اصلا امروز

گوشی به چشمم. بود کرده کنجکاوم زیادی رامبد مورد در الوند حرف. اومدم بیرون اشپزخونه

به ریفک و انداختم شده بسته درب به نگاهی. ببره گوشیشو بود کرده فراموش... شد دوخته الوند

به نگاهی داره اشکالی چه کردم قانع رو خودم بلاخره و گذاشتم کنار رو تردید کرد خطور ذهنم

لیست داشتم برش میز روی از و رفتم گوشی سمت به سلانه سلانه! بندازم مخاطباش لیست

یادداشت رو شماره ای برگه روی ماهان اسم به خورد چشمم بلاخره و کردم چک رو مخاطبینش

. میکردم شروع ماهان از باید. دادم قرار سرجاش رو گوشی لرزان دستی با و کردم

. کردم پاتند ایفون سمت به و کردم رها میز روی رو کنترل ایفون زنگ صدای با

رو خودم و گرفتم فاصله ایفون از. نشست لبم روی پوزخندی درب پشت ادم دیدن با

. کردم روباز در زود خیلی اینحال با میزد بهم حالمو خونسردش ی چهره. رسوندم درب پشت

. اومدین خوش خیلی جون دایی سلام-

. شد پررنگتر لبخندم و دیدم ابروشو گوشه پریدن بالا

Page 834: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 834

. تو بفرمایین. ایستادین در دم چرا-

نظر از رو خونه دور تا دور نگاهش. شد خونه وارد تعجب با اون و گرفتم فاصله درب از

کجاست؟ مینا: کرد مصلحتی ای سرفه تک گذروندو

. جون دایی حمومه-

؟ میای فیلم داری کی واسه بیرونه که الوندم-

. هستین بازی استاده که شماییم نیستم بلد کردن بازی فیلم من جون دایی

. دختر جلوترم تو از خیلی من: کرد کج دهنشو

. میدونم-

. برداشتی دور این واسه و شده حفظ زندگیت که اینه خوشه دلت الان-

اام. بود گرفتنم قدرت حس برای من دلایل از بخشی هم این. بود باهوش خیلی انگار خب

. نبود ش همه این

Page 835: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 835

دارین؟ مشکلی شما-

اینجام؟ چرا الان من میکنی فکر: زد لبخندی

. تون دیگه گندای رو بزنید گند که اینجایید: گفتم خونسرد و زدم سینه به دست

. بفهم دهنتو حرف: کرد نگاهم عصبی-

چیه؟ بعدیتون ی نقشه بدونم مشتاقم. م نفهمی زبون ادم من-

. باش منتظر پس

. میل کمال با-

. جلوترم ازت چقدر من میفهمی زودی به: زد پوزخندی

Page 836: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 836

خشک لباتون خوردین حرص زیاد بریزم چایی تون واسه میرم. بود تکراری تون جمله-

. کردین قاتی م حسابی. شده

دیروز. رفتم اشپزخونه سمت به ساختگیش ظاهر به اهمیت بی من و کرد نگام خونسرد

هدیگ حالا. میکرد رو برام و مرد این ی نقشه که بودم فهمیده چیزایی اتفاقی من و بود خوبی روز

مقابلش جوره هیچ نباید که بودم من این حالا. کنه خراب منو میخواست چطور اون میدونستم

. میدادم نشون ضعف

. گفتم شوهرت پیش تو از چیا من نمیدونی هنوز تو-

. ندادم اهمیتی بازم امیزش تمسخر ی جمله شنیدن با

یه و اورد دست. انداخت سینی به بعد و من به نگاهی دادم قرار مقابلش رو چایی سینی

کرد جدا طمانینه با رو چای لیوان

. ن خوشرنگی چاییای -

. بود معمولی ی جمله یه شاید اصلا یا خبری یا بود سوالی ش جمله نفهمیدم

Page 837: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 837

نریختی؟ توش که سم خب-

. ریختم توش سیانور اتفاقا چرا: زدم پوزخندی. بود سوالی جمله اینبار

. نیستی حرفا این ادم-

میپرسین؟ چرا پس-

. هستم کشتن ادم من کنم یاداوری خواستم فقط-

!تهدید یازم

. یاداوریتون از ممنون-

. دارم ادمشو نباشم خودمم: زد پوزخندی

کار دنبال برو شما شده چی نیست مهم. کردم فراموش و شنیدم هرچی من جون دایی-

. خودم کار دنباله منم باشین خودتون

Page 838: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 838

لبخندی اب حبیب دایی برگشتم عقب به خانم مینا صدای با. کرد نگام رفته بالا ابروهایی با

لباس و اومده بیرون حموم از کی. کشید هم تو اخماشو بیشتر خانم مینا اما شد بلند جا از

بود؟ پوشیده

خوبی؟... جان مینا سلام-

. ناتنیه همیشه ، ناتنی برادر یه میکنه ثابت بهم برادرم وقتی نه--

چشماش ته نفرتی اوردم بالا رو سرم. افتاد حبیب دایی ی شده مشت دست به نگاهم

. نگاش گرفت عادی حال زود خیلی داشت ترس که میزد موج

. خواهرمی جای من واسه تو. و حرف این نگو میناجان-

. شد منقبض وضوح به فکش جمله این ادای موقع

. بخوره بازی نمیدادی اجازه اینجوری تو بود من جای حمیده اگه مطمئنم-

Page 839: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 839

حبیب دایی حرکات روی دونگ شش نگام تمام! نیستن واقعی وبرادر خواهر میدونستم

. بود مشخص بودنش عصبی بازم میکرد خرج که تلاشی ی همه با. بود

. نداری فرق کن باور جان مینا-

موقعیت تو و بود اینجا حمیده اگه چون... نیستیم یکی پدر از نه مادر از نه ما چون! دارم-

چون شی کشته خودتم بود وقت خودکشیش موقع که جوری همون میدادی جون ش واسه تو من

. بود تنیت خواهر اون

یتن خواهره فهمید میشد اما میشنیدم رو اسمش که بود بار اولین شناختم نمی رو حمیده

حال به سوخت دلم اما. نداشتم اطلاع من باز ؟ چی سر. کشته خودشو که بوده حبیب دایی

. بود زندگی ته ش واسه خودکشی انگار که سرنوشتش

. کن درکم شدم مجبور من مینا-

باعث سلامش صدای. انداختم الوند به نگاهی و گرفتم دو اون از رو نگاهم درب صدای با

. شد جمع سکوت

. بزن حرف مامانت با تو جان الوند برداشت قدم سمتش به حبیب دایی

Page 840: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 840

موافقم مامان با منم دایی راستش: گذاشت زمین روی همونجا دستشو تو خریدای الوند

. کردین باهاش بدی بازیه شما

. شدم مجبور چرا من داری خبر که تو جون دایی-

تونحرف فلان مثلا بفهمم دیگه چندساله باشه بازی یه اینم شاید میکنم فکر راستش-

. بوده دروغ من همسر پدر من همسر درمورده

. نداشتم حبیب دایی از کمی دست منم. کرد نگاه الوند به زده بهت حبیب دایی

. درسته گفتم رامش مورد در هرچی الوند میکنم ثابت بهت من-

. بود حبیب دایی به مون هرسه نگاه

. میکنم ثابت حالام همین-

کنه؟ چیکار میخواست. کردم نگاش خیره

Page 841: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 841

ینا راستش. کنم باور حرفاتونو نمیتونم من ؟ کنین چیکار میخواین حبیب دایی بسه-

. کنم باور همسرمو حرفای میدم ترجیح. کردم فکر خیلی روزه چند

داشتم نیاز من. لبم روی نشست گرفته جون لبخندی... الوند حمایت از دلم ته شد قرص

... میکرد محکم کردنا همراهی و بودنا این مارو بین اعتماد... کنارم همراهیش به... مردم بودن به

حرفا؟ کدوم: کرد نگام خشمگین حبیب دایی

تکون نه علامت به رو سرم نزدم حرفی بفهمونم بهش کردم سعی م چهره شادی وجود با

نزدم حرفی فهمید ابروم و چشم حرکات و نگام از. دادم

زمان به مامان. کنیم تموم همینجا و موضوع این بهتره پس. دیگه میدونید خودتون-

. ببخشنتون زود خیلی امیدارم داره احتیاج

. ننگفت دروغ رامشم مورد در باش مطمئن. نمیرم نکنم ثابت گناهیمو بی تا من الوند نه-

. کنید تمومش میکنم خواهش دایی بسه: برداشت قدم چند سمتش به الوند

اوردی؟ گوشیت سر چی رامش: کرد نگاه من به الوند به توجه بی حبیب دایی

Page 842: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 842

شکسته؟ گوشیت گفتی الوند به: کردم نگاش مردد

. دایی گفته اره: داد جواب من جای به الوند

. شکستم گوشیتو من گفتی بهشم لابد: زد بخشی پیروز لبخند حبیب دایی

؟ بگم دروغ باید چرا: زدم لب کرده بغ

رو حرفا این چرا شما؟ میکنید اینجوری چرا دایی: شد متعحب و گرد حبیب دایی نگاه

میشه جدا ازش هاش قطعه و جلد بود افتاده دستش از گوشیش رامش! چیه؟ قصدتون میزنید

گوشی و نداره مشکلی میبینه میکنه وصلشون هم به که دیشب اما شکسته گوشیش میکنه فکر

گفتین شما اونیکه نه. میکنه کار

. زدم لبخند گذشته شب اتفاق به دلم در

. کنم شک بهتون میشه باعث همین-

. کنم ثابت بهت که بیاره گوشیشو بگو بهش... الوند نیست حالیت تو-

Page 843: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 843

با و مظلومانه. دادم قرار حبیب دایی مقابل رو وگوشی نشدم کسی درخواست منتظر

نیدک باور ولی میکنید فکر من درمورد چی نمیدونم: زدم لب داشتم زدنش پس در سعی که بغضی

... نمیخواد دلم

به نگاهم... کنم تکمیل رو م جمله نداد اجازه و کشید دستم از عصبی و تند رو گوشی

از سر چطور بود خودم گوشیه... میکرد رو زیرو دستش توی رو گوشی عصبی که بود دستاش

تعمیر داده گوشیمو بود مشخص! مرده این سر زیر میدونستم اما نمیدونم و بود اورده در م خونه

که قبلی ظاهر با داشت اساسی فرق یه جدید ظاهر یه اما... بود کرده تهییه براش جدید جلد...

خورده کوچک ضربه یه قبلا گوشیم ی صفحه. نمیدونست خودم جز هیچکس! نمیدونست اون

و صحیح گوشی جدید ی صفحه و بفهمه اینو شده داغون گوشیه ی صفحه از نمیتونست اون بودو

...بود سالم

کنارش ادمای سادگیه و هوشی بی از فقط نبود باهوش داشت ادعا که انقدر ادم این انگار

این حواس اختلال بیماری به من کردن متهم با داشت قصد حالا و بود کرده استفاده سو

ردمک شکر گوشم و چشم کردن باز بابت رو خدا و بالاچرخید به سرم.. بکنه کاملتر رو سواستفاده

.

کجاست؟ صدا اون-

صدا؟ کدوم: زدم خندی تلخ ذهن در

Page 844: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 844

. کردی ضبط صداشو میزده حرف گذشته از داشته وقتی تو معتقده دایی-

؟ بکنم اینکارو باید من چرا: میزد موج اطمینان نگاش تو. چرخید الوند سمت نگام

؟ کنم ضبط رو شما صدای باید چرا: دایی سمت چرخیدم

پاک صدارو لابد غافلگیرشدی گناهکارم من میکردی فکر چون چرا میدونی خودت-

نه؟ کردی

صلاا حالیکه در شکسته گوشیم گفتم من میگین اومدین اول! چیه؟ قصدتون نمیفهمم-

هک میزنید تهمت بهم دارید که حالام شماست دست تو سالم و صحیح من گوشیه نیست اینجوری

. کردم ضبط صداتونو

ذهن ی ساخته چیز همه که دیدید کنید تمومش میشه دایی: کرد مداخله دوباره الوند

هب من حالا راستش ولی کنه مطرحش بخواد که نداشته شکی شما به اصلا اون. رامش نه بود شما

. مشکوکم شما

. شدی دیوونه الوند-

Page 845: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 845

چون باید چرا. بوده ماجرا اون وسط شما پای افتاده اتفاقی هر عجیبه شدم عاقل تازه نه-

کنیم؟ قبول ماام گناهین بی میگین شما

بگم؟ دروغ داره من حال به نفعی چه-

دروغ رامش مورد در چرا بدونم که اینم دنباله... نیستم چیزی وضرر نفع دنباله من-

گفتین؟

کن تمومش الوند بسه-

رابخ ازاین بیشتر تا بری دیگه بهتره توام حبیب: چرخید میناخانم سمت به کاملا سرم

. نکردی

نمیداد اجازه که بود هاویشام خانم اقتدار کننده تداعی لحظه این در خانم مینا اقتدار

. بزنه حرف حرفش رو کسی

. میکنم ثابت حرفامو من بدین فرصت بهم: شد هم در بیشتر حبیب دایی ی چهره

. برمیگردم مدرک با ولی میرم: انداخت بهم بدی نگاه

Page 846: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 846

رتقد میکرد ادعا که انقدر پس. بره شد خواسته ازش حتی بمونه نکرد تعارف بهش کسی

ودمب امیدوار یعنی نداشت چنته تو مدرک.. بود شکسته خونه این اعضای پیش حرمتش. نداشت

تحلیل داشت شانسی خوش اون شاید حالا و بود شانش خوش فقط روزایی یه. باشه نداشته که

. میرفت

نشید مزاحمم. کنم استراحت میرم من: دوختم خانم مینا به رو نگاهم درب شدن بسته با

.

بود غمی نگاش ته اما. نزنه حرف حرفش روی کسی شد باعث ش مقتدرانه لحن با هم باز

. میسوخت براش دلت ناخوداگکاه که

دایی که رفت جایی سمت به و زد چرخی اتاق دور گرفت مادرش رفتن مسیر از نگاه الوند

با و برداشت میز روی از رو موبایلم و شد خم کمی... بود ایستاده اونجا پیش لحظه چند حبیب

شکسته؟ واقعا گوشیت پس: گذروندش نظر از ای شده ریز نگاه

اول روز همون. نیست الان که بود شکستگی اثر یه ش صفحه روی: کردم نگاش حرف بی

. یادمه سرامیکا رو افتاد خریدیش که

و میدونستم خودم که حرفایی زدی حرف کلی روز اون: داد قرار میز روی دوباره رو موبایل

. نگفتی رو ماجرا اصل اونوقت نبود شون دوباره گفتن به نیازی

Page 847: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 847

!ماجرا؟ اصل-

. شده بدل و رد دایی و تو بین که حرفاییه ی همه ماجرا اصل-

. کردی م زده دل. بیفتم ماجرا اون تاب و تب از من شدی باعث رفتنت با تو خب-

. شدم درگیر: کشید پوفی الوند

؟ نیومدی چرا. نبود بد انقدرام حالش مامان میدونم... نکردی قانعم-

نه ؟ شماست با حق اره میگه بگن بهش هرچی دیگران که احمق یه ام کی من کردی فکر-

فتهر پیش اینجوری کار فلان بگه بهم میاد هرکی اگه. کنم باور رو ای مسئله هر نیست قرار چون

اول نیست اینجوری نه. میکنم باور منم و درسته میگی تو چون ، دیگه اره بگم تحقیق بدون منم

ادرم و من پدر گفته بهت کی گفتم بهش گفت گذشته از م واسه اون و پرسیدم جزییاتو امانم از

کردی؟ باور راحت انقدر اون که دارن رابطه باهم رامش

!؟ کی گفت میکنی فکر

Page 848: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 848

نزدیک بابا ی جنازه به حتی مامان نذاشت کی! حبیب دایی: کلامش بین انداخت وقفه

. حبیب دایی شه؟

دیوونه انقدر... داشتم پدرت با کوچک تماس یه من میکنم فکر که الان میگفت مامان

که اینه واسه کرد شلوغش زود حبیب اما شدم نزدیک بهش فقط بدم هولش بخوام که م نشده

. خورده بازی دایی از مطمئنه چون. ببینه رو دایی دیگه نمیخواد

نیست؟ زرنگ میکنه فکر که انقدرام پس-

؟ میدونی چی تو: کرد نگام مشکوک

نبودی؟ روز چند شدکه چی بگو اول تو-

. نازنین جز نبود کسی اونم میومد سوسه خوب وسطم این که بود یکی-

: کردم نگاش زده بهت

. نازنین پیش کیش برم شدم مجبور-

Page 849: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 849

؟ اونجا چرا: کردم باز سخت رو دهنم

مسافرت بود رفته: کرد قفل هم توی دستاشو و نشست روم روبه مبلی روی رمق بی

وادرسش. کیش تو ش خونه رفته میدونستم بودم گرفته عمه از امارشو. نمیداد جواب گوشیشم..

. برم شدم مجبور داشتم

داشت؟ ماجرا این به ربطی چه نازنین: کردم بسته و باز ای لحظه چشمامو

حاضر عنوان هیچ به که بود شده چی نمیدونم! ایران اومد مادرش مرگ بعده نازنین-

هک پدریمون ی خونه تو میکرد زندگی ما با رو مدتی همین واسه کنه زندگی پدرش با دیگه نبود

. بداخلاق و مغرور. غد. خودخواه. نازنین ی خاله میشد که بزرگم ی عمه هم بود ما به متعلق هم

بتصاح ش خواسته بزرگترین مبدونستم. میکرد کار همه هاش خواسته به رسیدن واسه که ادمی

هاینک نه میشه خنک دلش کارخونه به رسیدن با میکرد احساس جورایی یه. بود کارخونه کامل

تا هبرس کارخونه به قیمتی هر به حاضره بود گفته بارها اون بود خوشگذرانیش پی همیشه پدرش

. داره عرضه چقدر بده نشون پدرش به

. باشه دخترش موفقیت شاهده که نموند پدرم هرچند: زد خندی تلخ

میخواستم چون سراغش رفتم: کرد کج رو سرش و زد موهاشس داخل عصبی چنگی

که چقدرم هر داشتم مادرم شخصیت از که شناختی با. میداده مارو ی خونه امار بهش کی بفهمم

. باشه حرفا این و کردن دل و درد اهل که نبود ادمی باشه شده نزدیک بهش نازنین

Page 850: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 850

. بپرسم مامان از بود کافی بگه اون واسه دیگران خونوادگیه اسرار از مامانم نمیکردم باور

!؟ زندایی و دایی جز میموند کی. کرد تکذیبش کاملا اون و پرسیدم

یه میرسه سرش یه کنی نگاه که هرچی به ماجرا این توی میدیدم میکردم فکر هرچی

. میداده امار بهش دایی کنه اقرار نازنین بود کافی فقط. دایی

کرد؟ اقرار-

دایی نفرت مورد میتونستن من مادر و پدر فهمیدم که کرد تعریف برام رو چیزی اما.. نه-

. باشن

چی؟: پرسیدم نیاوردم طاقت. شد گیم کلافه باعث سکوتش

و رد حرفایی چه دایی و تو بین کن تعریف م واسه کاست و کم بی و جز به جز تو اول-

. کنم تعریف منم تا.. شد بدل

. کردم نگاهش مردد

Page 851: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 851

!رامش؟-

چیکار باید میاورد یاسی سر بلایی اگه تهدیداش از بودم ترسیده. کردم سکوت بازم

. میکردم

. نمیفهمم تردیدتو دلیل رامش-

. بیاره یاسی سر بلایی اگه: اوردم بالا تیز رو سرم

کرده؟ تهدیدت پس-

. اوردم پایین اره ی نشانه به رو سرم

و یمنطق حلی راه تا. برده کجا تا و ادم این نفرت اون ببینم کن تعریف: کرد کج رو لبش

اعتمادشوجلب امشبم کاش ای. زدی حرف تو بفهمه نمیذارم نکردیم پیدا حسابی و درست

...اما میکردم

لطفا بگو: شد خیره صورتم به و خورد رو حرفش

Page 852: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 852

جز بود الوند ذهن تو قبل از اتفاقات ی همه اما گفتم رو شده گفته حرفای لرز و ترس با

شد عصبی... شد جابلند از... بود داده نسبت مادرم و پدرشو به حبیب دایی که خیانتی تهمت

. کرد مشت رو دستش...اطرافیانش حماقتای سر... داییش سر... خودش سر... کشید داد...

. بکشمش باید-

. کنیم رفتار حسابی و درست باید حرفه اینا: کرد حماقت خودش قول به نباید

تونسته؟ چطور: غرید عصبی

. تونسته لابد-

. بگیرم حالشو باید-

بره پیش خواستش به چیز همه درصورتی گفت بهم. شده دفن کجا مادرم میدونه اون-

. میگه بهم

مجبورش قانون. میکنم مجبورش من. بگه که مجبور اون کرده فرضت ساده خیلی-

. میکنه

Page 853: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 853

شکسته گوشیمو بگم تون همه به من میخواست.. بده نشون دیوونه منو میخواست اون-

. سالمه کاملا گوشیم و م ونهدیو من نیفتاده اتفاقی اینجور بگه بهتون بعد

فتگ... شکستی گوشیشو زدی تهمت بهش و شدی پریشی روان تودچار گفت بهم دقیقا-

نمیکردی قبول بازم اما دادی اونم به دادی من به که توضیحاتی همه که کردی ضبط صداشو

کو؟ شده ضبط صدای اون راستی... بوده شده ضبط صدای گوشیت تو میگفت

درست ای گوشی بودم کرده تعجب. دیدم اتاق داخل گوشی که روزی به برگشت ذهنم

اینکه از ترسیدم برداشتم رو گوشی وحشت با... داشت قرار مقابلم م شده خورد گوشی شبیه

. شد زده ذهنم به ای جرقه گوشی سالم ی صفحه دیدن با اما باشم شده اختلال دچار دوباره

مباها ای بازی داشت قصد که بود حبیب دایی اینکار شاید کردم شک خودم به خودم که همونطور

اون که شدم صداش ضبط قسمتای وارد سرکنجکاوی از و کردم رو زیر رو گوشی.. بندازه راه

کرده حذف رو اصلی صدای... میدید ساده خیلی دیگه منو حبیب دایی... شنیدم رو ضبطی صدای

نبود صدایی اون صدا این.. میداده توضیح من واسه داشته که بود کرده ضبط جدیدی صدای بود

بازیه چه گفت حبیب دایی اونجا چون... بود دبگه چیز یه قصه چون بودم کرده ضبط من که

درچق! بود گفته خودش اجبار و مظلومیت از فقط جدید صدای ضبط تو ولی کرده همه با کثیفی

رو گوشی من و نبود خدا ی اراده اگه شاید هرچند. بود کرده فرض و دیده احمقانه رفتارمو منو

میشد دایی نفع به چیز همه مشنید رو صدا و دید می رو گوشی منن از قبل الوند یا نمیدیدم

وت میگن که خوبه چقدر و... کردم خطا میشد باورم خودمم حداقل نبود شکستگی اون اگه شاید...

... خدا طرف از هست حکمتی اتفاقی هر

Page 854: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 854

داوم بوجود دلش تو که طوفانی از بعد! زد لبخندی. گفتم الوند و اونشب اتفاقات ی همه

. خندید روم به بود

. کردی باور خودتو که خوبه-

. بخندم کمی منم شد باعث و بود من خوب حال خاطر به لبخندش

ضبطی صدای اون تو ، گوشی شده عوض ی صفحه از جدا. خودم کردن باور نبود سخت-

انسانی هیچ.. کنم گوش فقط من و بگه اون نیست عجیب.. نمیاد کشیدنم نفس صدای حتی

. بشنوه و اور رنج اتفاق یه درسکوت نمیتونه

. داری صداشو کپی-

. کامپیوتر تو ریختمش اره-

ونا اما میاوردم فشار دستم کف به ناخون با استرس پر و بودم داد تکیه مبلم به هنوز من

: بود ایستاده قدمیم چند در و سرپا

یاینجور میکنم همینکارو منم. بگو بهم و افتاد هراتفاقی بعد به این از ببین... خوبه-

اعتمادیشون بی واسه باختن اگه اونا. نمیخوریم ما و خوردن هامون خوانواده که ای بازی حداقل

Page 855: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 855

انقدر نمیتونست حبیب دایی میکردن وا سنگاشونو و میزدن حرف هم با بار یه اگه بود هم به

. کنه سواستفاده راحت

. خیانت تهمت بار زیر لرزیده گور تو چقدر تنش مادرم بیچاره-

. اورد بیان به حرصی الوندکه پوفی با شد همزمان من اه

میکنه؟ ازدواج مادرم با پدرم اما داشتن ازدواج قراره پدرم با حبیب دایی خواهر ظاهرا-

لب ش جمله ادامه منتظر. صورتش به شد خیره تعجب سوال به امیخته من نگاه باز

. گزیدم

یدای پدر ، م یکی اون مامانم پدر یکی داشته دیگه برادر دو پدربزرگم. پدرم پدر جز به-

عدب به اون از! میشن فوت و میکنن تصادف زنش با ، خواهرش و حبیب دایی بچگی تو که حبیب

بودن دوست باهم حبیب دایی خواهر و پدرم ظاهرا... میکنن زندگی مامانینا به خواهرش داییمو

ازدواج هم با و رفته مامان خواستگاری به ثروتش و مامان موقعیت خاطر به پدرم متاسفانه اما

دلیله و مینویسه نامه یه و میکشه رو خودش حبیب دایی خواهر عروسیشون فردای میکنن

هب اینو مم عمه و نمیدونه و علت کسی حبیب دایی و کرده پیدا رو نامه که م عمه جز میگه مرگشو

. گفت من به نازنیم و... گفته نازنین

Page 856: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 856

قدران و کنه نابود پدرمو که گرفته دل به کینه موقع همون از حبیب دایی میکنم فکر چرا

؟ داده ادامه بازم که شده شدید ش کینه

. پول خاطر به میگفت خودش اما: زدم لب

. باشه داده ادامه بازم که بگذره ازش نخواد که باشه داد مزه بهش انقدر پول شاید-

. بدونه سعید شاید: زد لب متفکر

: کردم نگاش سوالی

. برسونم گوشش به باید میده نشون خودشو مرده چرا باباش بفهمه اگه -

کجاس؟ میدونی مگه-

ایل لابه از اینو کجاست سعید میدونه نازنین میزنم حدس درواقع! کجاباشه میزنم حدس-

. شدم متوجه حرفاش

بزنه؟ حرف شد حاضر چطور نازنین-

Page 857: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 857

حدس خودش گیره پاش شریک عنوان به کارخونه مسائل خاطر به: کردم نگاش منظر

لیسپ شک میکنه فکر درستم البته. گذاشته جا ازش مدارکی زدنش دور واسه حبیب دایی میزنه

بهش دیروز منم کنم حل مشکلشو گرفت قول. شده الخروج ممنون همین واسه هست اونم به

گفت هم. گفت و میدونست که چیزایی ی همه دیروز همون اونم و شده حل مشکلش دادم خبر

هم. کنه دور کارخونه از منو کاراش با چطور داشته سعی و میکنه چیکار کارخونه تو دایی که

. بگه که نمیدونست این از بیشتر. کشته خودشو چرا دایی خواهر اینکه

... بخواد که چندسالشه مگه نازنین-

. بگم میخواستم چی فهمید الوند و ندادم ادامه رو م جمله

سراغ میاد نازنینم. گفته نازنینم به و بود خبر چه کارخونه اون تو میدونسته پدرنازنین-

حبیب دایی. میده اطلاعات بهش و میکنه استفاده ازش م دایی. بده ادامه پدرشو کار که! دایی

اینکه جای به حالا. میشه براش خوبی مورد نازنین همین واسه بذاره ردی خودش از نمیخواد

. میکرده اینکارو نازنین بده دستور بقیه و سعید به م عمه شوهر

قدیمی؟ کینه یه اونم لابد... داشته ای انگیزه چه ت عمه شوهرت-

نبوده گذشته اتفاقات جریان در که میدونم. میکرده همکاری پول خاطر به فقط اون نه-

حبیب دایی. میکرده شرکت کارخونه فعالیتای تو فقط.

Page 858: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 858

. بزنه دور و نازنین میخواست که کرد اشتباه

! داده انجام ای نقشه اساس برا اینکارو شاید ؟ کرده اشتباه معلوم کجا از: زدم لب اروم

***

میز چیدمان که بودم شده وسواسی زیادی... انداختم بودم چیده که میزی به کلی نگاهی

گرفتم میز از رو نگاهم... کردم جا جابه کمی رو بشقابها و زدم دور رو میز. نمیکرد جلب رو نظرم

حرکت اشپزخونه درب سمت به قراری بی با نمیومدن؟ چرا پس... دوختم اشپزخونه درب به و

:کردم

. شدم متوقف سرجام میشد خارج مادرش اتاق از که الوند دیدن با اما

برمب براش بکش غذا. سرمیز بیاد نمیشه راضی: شد نزدیک و داد تکون تاسف با رو سرش

.

. بگم بهش من بذار-

Page 859: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 859

. بهتره نری کن ولش: گرفت دستمو اروم اما شم رد کنارش از که برداشتم قدم تند

چرا؟-

. بزنه حرفی بهت میترسیم خرابه حالش دلخوره خیلی دایی دست از-

. نمیاد بیرون و نشسته اتاق اون تو روزه دو: کشیدم بیرون رو دستم اروم

. میشنوه صدامونو اون نبود حواسم اصلا من به لعنت-

.. بود زده حدسایی یه خودشم هرچند. میفهمید باید چی که بلاخره-

. اره-

. میزنم حرف باهاش میرم من-

. کشید رو دستم دوباره که داشتم رفتن قصد و کرده استفاده فرصت از من و نزد حرفی

: کردم نگاش کلافه

Page 860: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 860

. نشنیده اینو خداروشکر. کرده خودکشی چرا حبیب دایی خواهر نگو بهش-

و برداشتم اتاق سیمت به بلندتری قدمهایی اینبار و دادم تکون رو سرم باشه معنی به

انتظار انگار. شدم اتاق وارد شنیدم و اومد زبانش به که ای اجازه با و زدم اروم ی ضربه چند

. نشوند صورت به غلیظی اخم و کشید هم تو ابرو بلافاصله و خورد ای یکه که نداشت رو دیدنم

خوبید؟-

. دروغه که اره بگم-

به سوخت دلم. بود خورده ضربه زندگیش ادم نزدیکترین از. سرد و بود تلخ لحنش

!حالش

... مامان-

. خوردم رو م جمله. کرد نگام تیز

. نیستم مادرتو من-

Page 861: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 861

؟ میاد بدتون مامانم از هنوز-

ودهب خوب کنم تایید نمیشه دلیل نداره جمشید به ربطی هیچ مادرت فهمیدم حالا اینکه-

.

خودم به چندبار. داشت سرناسازگاری زیادی پدرت با اون: غرورش و لحن از شدم حرصی

شک مادرتو به من درواقع چون نمیکردم شک شوهرم به داشت درستی رفتار اون اگه. بود گفته

. بودم کرده

... اون اما-

فشار همچین و معصوم طفل ی بچه. میکشت و رامبد داشت که دیدم خودم چی؟ اون-

. میداد

با دیگه کثیف بازی یه خواسته حبیب دایی اونجام کنید فکر لحظه یه: زدم لب اروم

. بده انجام شماها از هرکدوم

. داد ترجیح رو سکوت سری تکون با و کرد نگام متفکر

Page 862: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 862

یه. مادرم جنس از م یکی خودمم چون نکرده خطا مادرم بخورم قسم الان نمیتونم من-

ارواینک بازم محضه اشتباه کنم کارو فلان میدونم وقتا بعضی. اشتباه از پر خطا از پر... انسان

ونا گاهی حتی و کردم اشتباه بارها و بارها انسان یک عنوان به خودم میبینم وقتی پس. میکنم

هیچ چون. شم مادرم کردن رفتار اشتباه بی و خطا بی مدعی نمیتونم کردم تکرارم اشتباهاتو

موجود این نمیگفت انسان خلق خداموقع خود که نه اگه. کنه ادعارو این نمیتونه انسانی

. شین منکرش نمیتونید کردین اشتباه زندگیتون تو شما خود حتی. جایزالخطاست

... چون باشین ما کنار و شام کنم خواهش که اومدم من: بود زده یخ نگاش هنوز

هب دوباره نگاهی اینکه بی کوتاهی خواهی معذرت با. بدم ادامه نتونستم و شد قفل زبونم

. رفتم بیرون اتاق از بندازم ش چهره

رو ش چونه و بود گذاشته میز روی رو دستش. بود نشسته ناهارخوری میز پشت الوند

و اورد پایین رو دستش دیدنم با! بود شده دوخته درب به خیره نگاهش و بود زده تکیه بهش

. کرد نگام سوالی

درست صداش شنیدن با اما نتونستم بگم که کردم باز لب و دادم تکون تاسف از سری

. چرخیدم عقب به سرم پشت

. شم داخل میخواتم کنار برو: کرد اشاره راست سمت به دست با و شد عصبی

Page 863: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 863

جابه رو صندلی میداشت بر که محکمی قدمهای با اون و کشیدم کنار رو خودم دستپاچه

و رد هیکدوممون بین کلمه یک حتی. شد صرف سرد محیطی تو شام. نشست اون روی و کرد جا

ققاش برخورد صدای... نگرفت قرار استفاده مورد نمکدان. نخواست اب کسی از کسی... نشد بدل

دنیای در غرق هرکدوم و نداشت توجه غذا طعم به کس هیچ انگار. نمیشد شنیده زیاد بشقابها و

. بگذرونیم و زمان سکوت تو میدادیم ترجیح خودمون

رو میز هم همراه الوند و من و رفت بیرون اشپزخونه از حرف بدون میناخانم غذا پایان با

بره اتاقش به بود داده ترجیح خانم مینا انگار اما. شدیم پذیرایی راهی و کردیم جور و جمع

. بیاریش بری کاش دوباره؟ اتاق تو رفتن: دادم تکون ناامیدی و ناراحتی از سری...

. بود عالی خورد جمع تو شام و اومد که همین اول قدم واسه. باشه احت بهتره-

حرف حبیب دایی با مامان کاش بگم؟ چی نمیدونم: گرفتم اتاق ی بسته درب از رو نگاهم

. کرد کاری بشه شاید بزنه

ارمبی گیرش کجا از کجاست نمیدونه م زندایی حتی نیست خبری ازش اصلا حبیب دایی-

؟ اخه

. میشه پیداش که بلاخره: م نشسته کنارش فکر در غرق

. نمیخوریم دست رو ازش دیگه چیه به چی میدونیم الان حداقل-

Page 864: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 864

. زندگی این از بده حالم: کشید اهی

. میکنم درک: گذاشتم ش شونه روی رو دستم

. زدی حرف مامان با که ممنون: چرخوند سمتم به کاملا رو سرش

سرانگشتام لمس از. گرفت دست توی و برداشت ش شونه روی از رو دستم. زدم لبخندی

: یدکش بالا رو م چونه دیگه دست با کنه ول دستمو اینکه بودن. انداختم زیر رو سرم دستاش زیر

! تو که کشیدی خجالت باز

. کشید بغل تو رو تنم و کرد رها رو م چونه اروم

***

نایما از پدر که بود شخصی ملاقات یه این. انداختم روم پیش اتاقک دور تا دور به نگاهی

زل چشمام تو میخواستم. بشه انجام ملاقات این زودتر که داشتم دوست خودمم اما بود خواسته

بازم . بگه مادر بودن بد از دوباره میتونه ببینم میخواستم. کنه تکرار رو گذشته حرفای و بزنه

. مادرم گناهی بی فهمیدن از بعد شده شکلی چه ببینم میخواستم. داره زدن تهمت جرات

یرونب پرصدامو نفس. شده تنگ براش دلم بگم میخواستم و... شکسته چقدر ببینم میخواستم

Page 865: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 865

به پدر دستای روی شده بسته بند دست دیدن با. شدم جابلند از تند درب شدن باز با و دادم

زا کمی دست اونم حال. کردم سلام سختی به و بست رو گلوم راه سنگین بغضی و لرریدم خودم

سمتش به من م قدمی چند و دادم تکونی خودم به. اومد جلو اهسته قدمهایی با نداشت من

دور م چهره از ای لحظه نگاهش. بودیم ایستاده قدمی یک ی فاصله تو و هم مقابل. برداشتم

. نمیشد

صدای با و همراهش سرباز به دوخت رو نگاش ملتمس. کردن نگاه خیره از کند دل بلاخره

: زد لب غمدارش و شده فروکش

؟ کنی باز دستامو میشه-

ازسرب شدن دور با. کرد باز رو دستبند بلافاصله و انداخت هردومون به کوتاه نگاه سرباز

دستامو و کردم غلبه تردیدم به. کشید اغوش به رو تنم محکم و چرخید سمتم به دوباره پدر

. کردم حلقه کمرش دور محکم

که اشکایی ریزش و میشدن پایین و بالا و میزد که ای خفه های هق خاطر به هاش شونه

گناه بی مادر. گشت برنمی گذشته. نمیداد تغییر رو چیزی اشکا این اما. نشست می م شونه روی

نمیشد زنده من

. اومدی که شد خوب دخترم-

Page 866: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 866

اون و و بودم سوالم جواب دنبال وجودش تو کردم نگاش سوالی نه؟ یا میومدم باید واقعا

. ببره بین از رو تردیدم و بکشه اتش به رو قلبم که بود سوزان انقدر بارونی نگاه

. کردم بد حقتون در. روتونم ی شرمنده من-

. میگفت مادرمون خطاهای و بدیا از مدام که بود بدکرده... اره بود؟ کرده بد ما حق در

هاش بچه روی تو حداقل. نمیگفت جا همه و علنی تهمتاشو و میداشت نگه حرمت حداقل کاش

. نمیگفت

. شن کمتر عذابا این که بمیرم میخواد دلم فقط الان-

هاسو بچه اشک که پدری. اشکام این باعث من: کشید م شده خیس های گونه رو دستی

. مرگ یعنی عذاب کمترین. شه نصیبم عذاب کمترین بذار. کمه براش مرگ بیاره در

: . گرفت رو دستم محکم و اورد پایین دستاشو. کردم نگاش گیج

. بمیرم بذاری دخترم میدم قسمت-

. بدن رضایت نخواه ازشون: نمیشدم منظورش ی متوجه. دادم تکون رو سرم ناباور

Page 867: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 867

!رضایت؟: زدم لب سختی به

. شم قصاص باید. بدن رضایت الوند و مینا نمیخوام و میاد اعدامم حکم زود یا دیر-

ی متوجه تازه.. چرخیدن سرم تو همه و همه قصاص... رضایت... مینا... الوند... اعدام

خودم دنیای تو انقدر من.. افتاد لرزه به یکیباره به تنم تمام! بود قصاص قتل حکم. شدم منظورش

نگاه. خودم از شدم متنفرش ای لحظه. نکنم توجهی پدر سرنوشت به اصلا که بودم شده غرق

. روم روبه مرد به دوختم و اوردم بالا رو شرمسارم

... من-

ایدش یا شدی فراموشم کاملا که معرفتم بی انقدر میگفتم میگفتم؟ چی خوردم رو حرفم

ارفش بیشتر رو دستم اون و کشیدم پرسوزی اه. کنم فراموشت میدادم ترجیح که دلگیر انقدر

. شم اعدام بذاری بخور قسم. نکنی من واسه کاری هیبچ که بخور قسم رامش: داد

. ندید ادامه لطفا بابا: کردم بلندتر رو صدام و گرفتن شدت هام گریه

. بخور قسم-

Page 868: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 868

. نمیتونم بابا متاسفم: دادم تکون رو سرم

این واقعیت اما ؟ درسته چی و غلط چی نمیدونستم. کردم قبول ظاهرا اصرارش برابر در

حالم. شدم بلند جا از تند. شم پدرم مرگ شاهده راحتی به که نداشتم اراده و توانایی انقدر بود

شدن فرصت حتی که انقدر. کردم خرج عجله رفتن بیرون برای و بود شده تنگ نفسم. نبود خوب

از رونبی که الوند سمت به انگیز نفرت مکان اون از خروج محض به. بیارم زبان به دلتنگیمو ابراز

روبه کاغذی دستمال ی جعبه از و شدم ماشین سوار بلافاصله و کردم بودحرکت منتظرم زندان

. کشیدم بیرون دستمالی روم

دفتر؟ بریم یا خودمون خونه بذارمت-

نه: زنمب حرف بتونم بهتر تا کشیدم بالا رو بینیم. شدم جواب به مجبور و بود گفته سوالی

. میشه مشغول فکرم حداقل اونجا. دفتر بریم. نرو خونه

. باشی راحت جاییکه میربم باشه-

کجا الان من. ماشین صندلی بالشتک به دادم تکیه رو سرم و گذاشتم هم روی چشمامو

میشد کاش. داشتن درمان ها قراری بی این میکرد؟ اروم کجا بودم؟ راحت

؟ برید جا همه از

Page 869: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 869

. دوختم چشم روم روبه جاده به زده بهت و کردم باز اروم چشمامو مسیر شدن طولانی با

: چرخوندم الوند سمت رو سرم اومدم بیرون که بهت از

! میریم؟ کجا داریم-

. کن صبر و کن اعتماد بهم: انداخت بهم کوتاهی نگاه

. نداشتم ای علاقه شهر این به دیگه اما میشناختم و مسیر این-

. میریم کجا میفهمی کنی صبر که گفتم: پاشید صورتم به لبخندی

دوباره و کشیدم اهی. دادم انجام این جز کاری مگه روزا این... اعتماد هم میکنم صبر هم

ی همه که چیزی باشه کامل غافلگیریه یه اعتماد این ته میخواست دلم. گذاشتم هم روی چشم

کی و کجاییم ببینم که میکردم باز چشمامو و نمیاوردم طاقت گاهی چند هر. کنه اروم رو وجودم

. میرسیم

نای گرفتم فاکتور. چرخوندم اطراف به رو نگاهم و کردم باز چشمامو اروم ماشین توقف با

نگاه و نتشست لبم روی لبخندی اراده بی. داشتم دوست زیادی رو اینجا. شهر کل از و مکان

. دوختم الوند به رو قدردانم

Page 870: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 870

. ممنون-

اریمبرد قدم هم کنار تا کنه پارک و ماشین موندم منتظر. شدم پیاده ماشین از بلافاصله و

سر وبه و برداشتم سبد داخل از رو چادری بانوان بخش در دم ورودی تو ه و شدیم امامزاده وارد.

. کردم

تا احتمالا بود خلوت اینجا عجیب روز وقت این انداختم امامزاده خلوت محیط به نگاهی

. میومدند مکان این به زیادی جمعیت نماز شروع و یک ساعت

. نشستم زمیبن روی و سرخوردم نقطه همون تو اروم و کرد لمش رو بارگاه ضریح دستم

. خواستم کمک زیادی و کردم شکوه کمی. خدا با زدم حرف کمی

. میشد نابود عدالت میموند ساکت اگه چون میکرد کمکم باید لحنم به دادم اجبار

. نداشت شدن وارد قصد کسی. کردم نگاه کوتاه ورودی درب به و اوردم بالا رو نگاهم

قرانی کتاب بارگاه داخل ی طاقچه سر از شدم بلند جا از اروم. خلوت این از گرفتم استرس کمی

یشا قهوه جلد رو دستی ارومی به و کردند لمس و قران سبز جلد پیشونیم و لبها. کشیدم بیرون

. کردم باز رو قران از ی صفحه خدا ذکرنام با و کشیدم

Page 871: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 871

وارد همزمان زن چند اینبار. گذاشتم قبلی جای در دوباره و خوندم رو ایاتش از تعدادی

این خلوت از شم خیالات دچار قبل بار مثل که داشتم ترس. کشیدم راحتی نفس. شد امامزاده

برابر در. میکرد یاریم عاقلانه بود روم پیش که مشکلاتی ی همه با روزا این من ذهن اما. مکان

. اومدم بیرون و گفتم لبی زیر حقی قبول باشدشون قبول

باز اروم و بستم چشمامو.. شد شاد ای لحظه فراموشی با دلم ته که بودم شده خوشحال

. کردم

. باشه قبول-

: گذاشتم قلبم روی رو دستم و خوردم یکه. بود ایستاده روم روبه که الوند صدای با

. ترسیدم

. منو دیدی کردم فکر-

رامش؟: کردم سکوت

. بله: انداختم بهش کوتاه نگاهی

میدی؟ جواب صادقانه بپرسم ازت سوالی یه-

Page 872: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 872

چی؟-

شه؟ ازاد پدرت داری دوست: داد کلامش به ارومی لحن و زد لبخندی

ختس خواستم گفتن اما داشتم دوست چی اینکه دونستنه نبود سخت. کردم نگاش مردد

. کنم منتقل چشمام خواهش با رو داشتنم دوست و کنم نگاش تونستم فقط. بود

. بده رضایت باید مامانم. بده رضایت باید که نیستم کسی تنها من که میدونی-

فقط گفت اینو یا میداد رضایت اونم میداد رضایت مادرش یعنی. نشدم حرفش ی متوجه

. بده الکی دلخوشیه بخواد نداشت دلیلی هرچند. من دلخوشیه واسه

. میزنم حرف مامان با-

زج بدم انجام نمیتونستم کاری هیچ لطفش برابر در. کردم نگاش دان قدر و زدم لبخندی

: گفت من از قبل اما کنم تشکر که کردم باز لب. تشکر

. بربم بهتره دیگه کنم فکر-

Page 873: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 873

بمل کنج لبخندی بودیم رفته اونجا به قبل بار که ای مغازه دیدن با و شدیم ماشبن سوار

. نموند دور چشماش از که لبخندی. نشست

. اینجا بریم-

. بخوریم معدنی اب بریم بازم که: کرد مکان همون به اشاره

؟ بده مگه اره-

. بریم نمیدونم-

***

مارهش دیدن با. برداشتم خیز گوشی سمت به و کردم تند قدم گوشیم صدای شدن بلند با

. بود گذشته شب نیمه دوازده از ساعت. انداختم دیوار روی ساعت به نگاهی همزمان الوند

. دادم سلام ایش عجله و تند سلام جواب در و کردم برقرار رو ارتباط بلافاصله

Page 874: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 874

اومدم شهرم از خارج الان من رامش: کرد دادن توضیح به شروع وقفه بی و هم سر پشت

. برمیگردم زود صبح. راحت خیالت باهامه پلیسم اوردم گیر سعید از که ادرس یه به

. زدم لب نگران.. رفتم پنجره پشت به و برداشتم قدمی چند استرس با

فردا؟ بذاری نمیشد-

. میدم توضیح بیام فردا. نبود امکانش نه-

ارومی شب چه. اسمون وسط ی شده کامل ماه به زدم زل ها پنجره از و زدم کنار رو پرده

. بود

. نگرانی از میمیرم فردا تا. شده چی بگو بهم بزن زنگ-

. نیست نگرانی واسه هیچی کن باور. حرفیه چه این خدانکنه-

خلوت ی کوچه به و گرفنم اسمون زن چشمک های ستاره و ماه کامل قرص از رو نگاهم

. منتظرم. میکنم باور: شدم خیره

Page 875: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 875

ی وکله سر و دراومد اب از اشتباه الوند فکر... کردم قطع خداحافظی از بعد رو تماس

دمکر رها رو پرده. میرفت بود اورده گیر سعید از پلیس که ادرسی به اون حالا و نشد پیدا سعید

ی پنجره به نگاهشو پایین اون کسی رسید نظرم به ای لحظه. مرتب رو ش شده کج ی گوشه و

فلط به. کردم نگاه بیرون به تر دقیق و زدم کنار رو پرده طمانینه با اینبار. دوخته ما ی خونه

صورت به مرد ی چهره بود شده تعبیه کوچه ی گوشه گوشه در که فراوانی و مختلفی لامپهای

وحشت و کردم رها رو پرده. تپید می شدت به قلبم. بود تشخیص قابل البته و مشخص ناواضح

. . نرسه مامان گوش به م خفه جیغ تا گذاشتم دهنم روی رو دستم ای زده

ور الوند ی شماره بلافاصله. انداختم اطراف به نگاهی سرگردان ؟ بیاد بالا میخواست اون

مین مقدور نظر مورد مشترک با تماس حاضر حال در "پیچید گوشم توی اپراتور صدای اما گرفتم

"باشد

شدم امید نا. شد پخش گوشی توی جمله همون هربار روگرفتم ش شماره دیگه چندباره

. بودم کرده یادداشت قبلا و ماهان ی شماره... رسید ذهنم به فکری لحظه یه و تماس برقراری از

. بود استفاده زمان بهترین حالا و نگرفت قرار استفاده مورد وقت هبچ که ای ره شما

قرار و میده کشیک خونه پایین حبیب دایی دادم توضیح براش و کردم معرفی رو خودم

دایص با! نبود ازش اثری. رفتم پنجره پشت به دوباره تماس قطع از بعد. بده اطلاع پدرش به شد

در حبیب دایی ی چهره دبدن با. برگشتم عقب به و کردم رها رو پرده زده وحشت در چرخش

. لرزیدم خودم به در استانه

. نداره بست و چفت زبونت دونستم می: کرد زشتی ی خنده

Page 876: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 876

رو دهانم اب صدام لرزش از جلوگیری برای و خودم به بدم نفس به اعتماد کردم سعی

؟ بگین اینو اینجا اومدین الان: دادم قورت

. کنم عملی و بودم داده که قولی اومدم نه-

؟ قولی چه: زدم پوزخندی

. خوبه فعلا حالش یاسی-

. عوضی: کردم مشت دستامو

. نیست خوبی کار اصلا. زشت حرف: کرد نچی نچ

خوبیه؟ کار خوردن حروم و کشتن ادم و ریختن ابرو اونوقت-

نیست بد گفتی که اینایی من دیدگاه از اره. جون دختر میزنم حرف خودم دیدگاه از من-

. بوده هدف پشتشون چون

Page 877: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 877

. زشتتون هدفای واسه متاسفم-

سفیدی دستمالی و اورد بالا رو دستش. گرفت قرار روم روبه و برداشت جلو به قدمی چند

. داد قرار روم پیش

میبینی؟ و دستمال این-

نسنگی چشمام پلک فهمیدم فقط تنها من و داد قرار بینیم روی رو دستمال غافلگیرانه

.افتادن هم روی و شدن

***

و بود اشنا هم که مکانی. چرخوندم اطراف به رو نگام و کردم باز چشمامو سنگین و سخت

این. نشستم زمین روی دوباره و رفت گیج سرم اما شم بلند جام از کردم سعی... نااشنا هم

بار که بود جایی همون اینجا. کشیدم فریادی و گذاشتم دهن روی دست زده وحشت.. همون...جا

مکنار که میناخانم به خورد چشمم کردم نگاه که تر دقیق. بودیم شده زندونی الوند همراه قبل

. بود کشیده دراز

تکان. دادم تکون رو بدنش دست با و رفتم سمتش به نشسته و دادم تنم به نکونی

. کرد باز چشماشو و خورد شدیدی

Page 878: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 878

. اینجا تو: کشید هم تو اخماشو بلافاصله بود شده شوکه دیدنم با

... ما مامان-

... بهم نداری حق بودم گفته-

. نکرد تکمیل رو ش جمله اما

ی متوجه داد نشون ش شده گرد چشمای... ببینه و اطراف چشماش تا گرفتم فاصله ازش

شده مکانیش موقعیت

کجاست؟ اینجا-

. بودیم الوند و من و اونبار که همونجایی: دادم قورت رو دهنم اب

! بودیم خودمون خونه تو دیشب ؟ اینجا اورده مارو کی: شد بلند جا از

Page 879: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 879

ادمی فردا گفت زد زنگ بود نیومده الوند بودیم خودمون ی خونه تو دیشب اره "کردم فکر

دستمالی خونه تو اومد اما حبیب دایی... زدم زنگ ماهان به حتی دیدم پایین و حبیب دایی ، من.

. گذاشتم بینیم روی

"من خدای '

الوند؟ و تو پیش شب چند بحث به میشه مربوط ؟ اینجا اورده مارو کی-

! حبیب: زد لب مردد باشه جوابم منتظر اینکه بدون

. اره: انداختم کوتاه نگاهی ش نشسته ترس به ی چهره به

کجاست؟ الان الوند-

. نمیدونم-

اینجاییم؟ چرا اصلا اینجاییم؟ تاکی اینجا اوردمون کی-

. نمیدونم: دادم تکون رو سرم

Page 880: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 880

دونی؟می چی تو پس-

مامان: بودم تر زده وحشت و داغونتر خودش از که منی. زد داد سرمن و بود شده عصبی

. خونه تو اومد حبیب دایی که بودم خونه تو دیشب. نمیدونم واقعا من

؟ نداره نگهبان شد خراب اون مگه خونه؟ تو بیاد راحت میتونه مگه-

. دادم تکون سر متاسف

؟ بیاره سرمون چی میخواد: چشمام به زد زل و اورد بالا رو نگاهش

فتهاش و تر عصبی و خانم مینا ممکنه دیدم که کنم استفاده نمیدونم ی واژه از باز خواستم

. بکنه نمیتونه کاری: کنم استفاده تری کننده امیدوار های واژه از کردم سعی. کنم تر

اینجا؟ اورده مارو چرا پس-

. شده پیروز کنه فکر بذاریم نباید... کنه تهدیدمون میخواد لابد-

Page 881: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 881

بیاره؟ سرمون بلایی بخواد اگه-

. نمیدیم اینکارو اجازه بهش راحت خیالتون! مامان-

ترش رو میناخانم حبیب دایی ی چهره دیدن با. شدیم بلند جا از تند هردو در شدن باز با

غرور میتونست که بود خوب. گرفت خودش به رو جانب به حق ی قیافه همون باز و کرد

یرز دستی و شد اتاق وارد مسرور ژستی با حبیب دایی. کنه حفظ موقعیتم این تو شخصیتشو

برداشت سمتمون به قدمی چند.. چرخاند هردومون بین رو نگاهش مندانه پیروز و کشید ش چونه

: خانم مینا چشمای تو زد زل و

!سرپایی هنوزم خوبه-

. رفت هم تو بیشتر خانم مینا اخمهای

ادمادستور به همیشه داری حق خب ؟ نه سخته ؟ کنی زندگی اینجوری که ناراحتی اخی-

. میکردی حکومت اربابا مثل اما میکردی زندگی من ی خونه تو دادی

؟ میکنیم چیکار اینجا ما-

Page 882: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 882

بد توام. نیستم سابق مهربون میزبان اون دیگه من فقط. من ی خونه مهمونی اومدید-

. بذاری کنار زورگوتو کذایی شخصیت اون نیست

شدی؟ ما ی خونه وارد چطور تو-

. کنه نابود رو تو نمیاد بدش. کرد دروباز م واسه عروست-

من از قبل اما کنم دفاع خودم از تا کردم باز لب. چشمام تو زد زل شده گرد چشمانی با

: اومد حرف به خانم مینا

. حرفاس این از تر ساده دخترم این. کنم باور بگی که رو هرچی نیستم ابله انقدر دیگه-

. حبیب نداره رنگ من پیش وقته خیلی دیگه حنات

: خندید دوباره

و تمبرداش الوند اتاق تو از کنن ازدواج اینکه از قبل پیش وقته چند داشتم رو خونه کلید-

ونهخ وارد کلید همین با تعمیر از بعد رامشم گوشی. میخوره دردم به میدونسیتم. ساختم روش از

. کردم

. بالا بیای نذاره میگفتیم نگهبانی به باید لعنتی-

Page 883: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 883

: داد سر بلندی ی خنده

جلوی از اگه. سراغتون نیومدم که تنهایی. منید پیش شما نمیدونه هیچکی الان-

یه دیدم ویه ولی بالابیایم عادی داشتم قصد اول البته. میفهمیدن پلیسا که میشدیم رد نگهبانی

و مکرد اشاره فرامز به بزنه حرف تلفن با که شد پیاده راننده و کرده پارک پارکینگ دم ماشین

. شدیم خونه وارد راحت اونجا از. شد پارکینگ وارد زود خیلی گرفتیم جا ماشین پشت فرز خیلی

ونهخ الوند اوردم بدشانسی یه هرچند. م شانسی خوش ادم خیلی من ، بودم گفته رامش به قبلنم

. الوند کردن پیدا واسه نمیشدم اذیت خیلی دیگه س خونه میکردم فکر. نبود

. داره دوربین پارکینگ اون نباش خوشحال زیاد-

. بود دوربینا به حواسم-

!اوردین؟ بیرون راحت مارو اونوقت: میکردم مداخله که بودم من اینبار

زا شمارو خواستیم که ای لحظه دقیقا ؟ نیومدم تنهایی خودم و دارم زیاد ادم بودم گفته-

دعوای یه نگهبانی جلوی ادمام از دوتا. کردم هماهنگ و زدم زنگ بیاریم بیرون اسانسور

. اومدیم بیرون اونجا از محکم به مام و شد گرم نگهبان سر و انداختن راه ساختگی

Page 884: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 884

. شمایین میکنن شک که کسی اولین به باشید مطمئن-

. جون دختر نیستم بین خوش تو مثل من-

پرید حرفش وسط عصبی خانم مینا

حبیب؟ چیه بازیا مسخره این دلیل-

. جان مینا میدونی من از بهتر که خودت-

فکر: شد ادا دار صداد حبیب دایی پوزخند. شد دوخته میناخانم نگاه خشم به نگاهم

. منه بازی پایانه اینجا کنم

نگاه بازی مثل زندگی به چرا شما: برداشتم جلو به قدمی چند و دادم تکونی خودم به

میکنین؟

. شه خنک دلم میچینم پازل دارم عمره یه چون-

Page 885: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 885

یخ قصدی هر به کردن گناه. دیگران سادگی از استفاده سو با نشد؟ نه... شد خنک-

زندگی یه مدت این تو اینکه جای به شما. میمکه و دل خون که انگله.. کنه خنک دل که نیست

و روح فقط حالیکه در کنید خنک دلتونو خودتون قول به چطور بودید این پی ش همه کنید اروم

. دادید ازار جونتونو

گناه بی تو ی خونواده خداوکیلی ندارم تو با کاری که من اما میزنی حرف دراوردی دم-

. منن بازی تو ت خونواده باز که جالبه... شدن بازیم وارد اتفاقی که بودن بازیم ادمای ترین

. نمیشه انجام من اراده از خارج کاری هیچ. باشید که خواستم خودم هرچند

واسه گفتم واقعیتو و روزدم حرفا اون روز اون بهت اگه نیستم باهوشی ادم من نکن فکر

. کنم تموم بازیمو داشتم تصمیم که بود این

زا میفهمید ناتنیم خواهر دیگه باید: انداخت میناخانم به کوتاه نگاهی و خندید وقیحانه

نامهربون خواهر. کنه فراموش رو ای شیرینی هرنوع طعم روزگارش تلخیه با که ، خورده ضربه کی

. نه یا بدونی نبود مهم برام دیگه غدم و

. میدونستی باید ، بود مهم برام چرا نه: داد سر بلندی ی خنده

سرش رو و داشت دست به که تفنگی. گرفت قرار میناخانم مقابل و برداشت قدم چند

بدم بهت اخرم عذاب باید میکشی عذاب کمتر اونجوری اما تمومه کارت بکشم رو ماشه: داد قرار

. کشید چی بدبختم خواهر بفهمی باید

Page 886: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 886

!خواهرت؟-

هک هستی بداخلاق انقدر تو ولی باشه نگفته بهت حالا تا فضول ی دختره این عجیبه-

بزنه حرف باهات نتونه کسی

. بگو بهش: چرخوند رو دستش توی تفنگ و کرد بهم ای اشاره

و بود شنیده و الوند منو صدای که درسته... انداختم خانم مینا سوالی نگاه به نگاهی

هجمل از. بود نشنیده رو بود شده بیان ارام که صحبتامون از قسمتایی اما بود خواسته توضیح

. رهنگی قرار اتفاق اون جریان در مادرش بهتره میکرد فکر بینانه خوش الوند و... حمیده سرنوشت

اب برگرده اینکه بدون شدن خارج از قبل اما اما بره بیرون که کرد گرد عقب حبیب دایی

. بیارم برات پسرتو ی جنازه میرم: گفت وقیحانه ای خنده

. برگشتم عقب به زده وحشت و کردم احساس تنم کنار رو محکمی جسم خوردن زمین

: زدم زانو کنارش زده وحشت و انداختم میناخانم ی نشسته زمین به زانوهای به نگاهی

. بیاره م بچه سر بلایی اگه

Page 887: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 887

غرور سردبود. منبلرزید شدت به ش شده شل تن. بود دراومده زانو به کنارم ابهتش

بی. نبود مهم زیادش یا کم کرد تندی فقط نگفت کنایه نزد نیش بهم وقت هیچ اما. داشت

نبود حقش عنوان هیچ به. نبود حقش شدن خورد این... نمیدادم حق بهش اگه بود انصافی

. ادعاس ش همه. بکنه نمیتونه کاری هیچ اون: کشیدم بغل رو لرزانش اغوش...

. کشت رو یکی دیدم من: گفت ای خفه هق هق با

. نداره کشتن ادم جرات اون... کشته اتفاقی-

. منه زندگیه ی همه الوند. میمیرم الوندم بدون-

. بود باهاش پلیس. خوبه حالش اون: زدم پشتش به اروم

داره؟ دلیلی چه حبیب ی کینه همه این-

. نباشم توضیح به مجبور تا دزیدم رو نگاهم

! خواهرش؟ گفت چرا رامش-

Page 888: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 888

. نگم که نمیتونستم

و بود گفتن به لازم که حرفایی ذهنم تو و کردم چینی مقدمه و گرفتم بازی به و کلمات

انتخاب دلیل یفهمه نداشت لزومی. بشکنم این از بیشتر رو زن این نداشت لزومی. کردم مرور

نبودم گذشته تو که من... بود صاحبش بودکه ثروتی بلکه ، نبوده میکرد فکر که ای علاقه شدنش

ای علاقه هیچ مهر یزدان جمشید شاید. بود کرده اشتباه مهر یزدان حمیده شاید میدونست کی

به که زنی این تردیدای و شک بلای میکردم و شاید یه باید چرا... دیگه شاید هزار و نداشت بهش

. میکرد سرزنش رو خودش و بود پشیمون کاریاش ندانم دست از کافی اندازه

ماجرا مقصر و بود کوتاه دنیا از دستش حال که زنی حمیده ، تنهایی به نمیشد طرفی از

. بدم جلوه

. ما عروسیه فردای اونم کرد خودکشی حمیده چرا رامش-

میدادم اجازه نباید. زده حدسایی یه میداد نشون بود کلامش تو که ترسی و تردید

. شه این از خرابتر تفکراتش

. بوده چی واقعیت نمیدونه کی هیچ میگم هامو شنیده فقط من مامان-

: زد زل بهم اشکش از سرخ چشمای با و کشید بالا رو بینیش

Page 889: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 889

چیزیه این البته. شده ناراحت ازدواجش از... داشته علاقه شوهرتون به اون ظاهرا خب-

نباشه اینجوری شاید میگه حبیب دایی که

؟ داشت علاقه اون به جمشیدم: پرسید مردد نداد م جمله ی ادامه به اهمیتی مامان اما

کنید؟ می فکر چی خودتون-

. میدم تاوان دارم حالاها حالا و کردم قضاوت اشتباه بار یه من نمیدونم-

ازدواج قبله. گذاشت کم تون واسه اون زندگیتون دوران تو میگه چی واحساستون قلب-

. همسرتون توجهه جلب واسه کرد چیکار حمیده یا ؟ داشت حمیده به توجهی چه

کم اونیکه. نذاشت کم وقت هیچ ازدواجمم دوران تو. نشدم چیزی ی متوجه من-

باختم خودم خودخواهیای به و جمشید من. بودم من نکرد باور شوهرشو اونیکه بودم من گذاشت

.

. کنید ایمان قلبتون ندای به-

Page 890: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 890

. نبود اوضاعمون این الان حبیب حرفای نمیکردم باورامو موقعم اون اگه-

. برگردونیم نمیتونیم رو ها گذشته: روگرفتم دستش

. مادرت بیچاره: زد لب رمق بی و اروم

"مادرم بیچاره "کردم زمزمه لب زیر. مادرم دنیای سیاهیه تصور از شد تلخ دهنم

****

. دمن بروز رو اشفتگی این داشتم سعی من که تفاوت این با اشفته و بودیم قرار بی هردو

به میکردم شک خودم به هایی لحظه یه. بودم کرده اراده اما بود سخت کنم ارومش داشتم سعی

بودم نکرده کاری هیچ که خودم مادر واسه. کنم منتقل همراهم به داشتم سعی که ارامشی این

. مکن دختری کمی میخواستم همسرم مادر کنار حالا و بود مونده دلم به ابدیت تا بودنش حسرت

احال و بودن شده بابام و اون کاریای ندونم قربون من مادر و الوند پدر بود پشیمون اونم! میشد؟

. ش گذشته از پشیمونه چقدر میفهموند بهم نگاهش

ش گذشته از. میکرد دل و درد من با داشت حالا نکردن دل درد به بود معروف ادمیکه

. کرد ملالت اشتباهاتش خاطر به رو خودش کلامش تو بارها بارها و میگفت

Page 891: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 891

نگاه. بذاره دست رو دست همینجوری نمیتونست بود قرار بی. نیاورد طاقت بلاخره

. دوخت بهم رو گریونش

ی انگیزه از عمرم همه بیاره پسرم سر بلایی بدم اجازه نباید میزنم حرف حبیب با رامش-

. بگیره ازم رو انگیزه این نمیدم اجازه... بود پسرم زندگی این

. لطفا باشین اروم مامان-

. باشه داشته کاری پسرم زندگیه به نداره اجازه کرد نابود رو ما زندگیه ی همه اون-

رضایت خواست ازم الوند میدونی: چرخید سمتم به کاملا سرش نشستم کنارش متاثر

نمیده و حق این بهم قانون که جاییکه کردم بغض گرفت اجازه ازم وقتی. ببخشه و پدرت بدم

هواس بود ارزشمند برام احترام این چقدر میدونی. میده من به رضایتو کامل اختیار و میاد پسرم

. من ی جازه با اما شه ازاد پدرش کنم تلاش میخوام رامش خاطر به گفت قائله احترام خیلی توام

... شم قائل برام پسرم که احترامی پاس به خوردم قسم همونجا

میکنه فکر کنه زندگی نداره دوست پدرت میگفت الوند: لبهاش به دوختم چشم منظر

ور افتاده اتفاق و بگیره خوب وکیل یه بابات اگه میگفت. میکشه عذاب کمتر اینجوری حداقل

. میشه تبرئه راحت کنه تعریف کاست و کم بدون

. گفت بهم خودش شه تبرئه نمیخواد خودش میدونستم خودمم: کردم زمزمه لب زیر

Page 892: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 892

نشون مقصر خودشو کاملا جزییات تو و کشته و جمشید کرده اعتراف فقط بابات اما اره-

. داده

. شم پدرت قاتل نمیخوام من: کشید اهی

. کنه فرار چیز همه از مرگ با میخواد. اشتباهاتشه ی شرمنده من بابای-

. نیست اون از بهتر منم حال. میکنم درکش-

. بمیره نمیخواد دلم وجود این با اما-

موفق کنه خدا. میکنه تلاششو داره تو خاطر به اون. باش مطمئن داره پدرتو هوای الوند-

. شه

امکانش شم مانعش کردم تلاش هرچی... زد درب به محکم و شد بلند جاش از وار دیوانه

ات کوبید درب به انقدر بود کرده نیبرومند اونو مادری نیروی.. بود زیاد خیلی قدرتش... نبود

شد باز درب بلاخره

Page 893: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 893

... نشه پرت زمین رویژ تا کشیدم سمتم به رو بدنش

. سرت رو گذاشتی رو اینجا خبرته؟ چه: زد فریاد خشمگین حبیب دایی

. بزنی دست الوند به نداری حق-

کرده؟ تعیین حقو این کی-

من؟-

دستور حمیده و من به همیشه ام بچگی همون از خودخواهی چقدر تو بود رفته یادم-

. یادته میدادی

منو. بود تو حرف حرف بچگی همون از: میکرد ردیف یرهم پشت هاشو جمله نفرت با

اجرا داشت جرات کی ؟ اجرا ما و میکردی امر که میاد یادت. بزنیم حرف نداشتیم جرات حمیده

. مادری و پدر محبت مثل محبتی اونم. داشت محبت انتظار زنعموم عمو از نباید نکنه؟

. میدم دستور که منم اینجا بدی دستور نمیتونی دیگه تو اما

Page 894: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 894

. داشتن دوست رو شما من پدرمادر-

. داشتن دوست روبیشتر تو ولی-

. میکنم خواهش حبیب-

رو بینیش ی گوشه دست با. مرد این بود شده سرخوش زیادی خندید دوباره حبیب

. کن التماس و بزن زانو پام جلو: خاروند

به قدمی چند و نکرد توجهی اون اما نکنه اینکارو که خواستم خانم مینا از سر تکان با

... میشی اروم و میشه خنک دلت اینجوری اگه: برداشت جلو

زا بیشتر ندادم اجازه گرفتم محکم رو تنش و رسوندم روبهش خودم بزنه زانو که خواست

دمب نجات پسرمو جون شده هرطور بذار: کنه ازاد رو دستش کرد سعی عصبی. کنه تحقیرش این

.

. نکنید باور. میده فریب شمارو داره اون-

. رامش کن ولم-

Page 895: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 895

نکنین اینکارو میکنم خواهش-

توضیح الوند واسه میخواین چطور فردا الوند خاطر به: شد خیره چشمام به و برگشت

. کردین اینکارو بدین

ور ش جمله حتی. میبره رنج شدنش ناکام از چقدر داد نشون حبیب دایی عصبی پوزخند

. گذاشته قرار باهاش و زده زنگ بهش رامبد. میاد زودی به پسرت: اورد زبان به خشم با

. کردین کثیفتون بازی وارد پسرتونم-

. نیست پسرش اون-

... اون: چرخید مامان سمت سرم متعجب

ماون از بود لازم فقط خودم پسر. پسرمه واقعا رامبد اتفاقا: اومد حرفش بین حبیب دایی

. کنم هایی سواستفاده یه

Page 896: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 896

زنده شهلا پسر و مرده شما پسر زمان اون گفتی تو میگفت الوند ؟ میگی داری چی-

. کردی عوض رو ها بچه جای توام مونده

تهدید منو همین واسه و میدونه افشار کرد تاکیدم اتفاقا گفتم اینو الوند به خودم-

گهم نداد گیر اصلا الوندم. نیست من ی بچه رامبد میگه اونم کنم فاش و قتل راز زمان هر میکرده

سوال و دادن گیر اهل اینه الوند خوبیه. نپرسید و جزییات اصلا. کنه اینکارو پدر یه میشه

وادنخ و نتونه که هست بد انقدر افشارم با میدونستم. بوده طور همین همیشه. نیست پرسیدن

. بپرسه ازش چیزی

. شه عوض هاشون بچه بخوان که نکردن زایمان شهر یه تو شعله و شهلا اصلا وگرنه

شما زمان اون. بگم الوند به که نبود یادم چرا: انداخت حبیب دایی به بدی نگاه مامان

. تهران اومدید شعله زایمان واسه

هست رامش ابروی کنار هم که خالی همین مثل. دیگه منه شانسیای خوش از همه اینا-

. بود کافی الوند کردن قانع واسه اما ریزه خیلی رامبد مال هرچند. رامبد ابروی کنار هم

با فقط. شانس خوش نه باهوشه نه مرد این بودم معتقد هنوزم. زدم پوزخندی دلم در

من و کرده قانع و الوند میکرد فکر اون. بین ظاهر و بین دهن ادمایی با. بوده طرف ای ساده ادمای

. بود نشده قانع اصلا الوند میدونستم خوبی به

Page 897: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 897

چی کردی متهمش و بود رامبد اتاق تو شهلا که روز اون جریان. میپرسم ازت سوالی یه-

بود؟

!؟ مهمه-

. کردم اشتباه ادمادم یه مورد در کجا تا ببینم میخوام-

!اشتباهه؟ گفته کی-

. نداری اعتماد حرفام به اصلا دیگه معلومه

. کنم شک بهش من اینکه خاطر به بود ت نقشه اولین اون لابد-

بقیه و اون کار به کاری کنم تصاحب رو کارخونه میخواستم فقط من که موقع اون نه-

. داشت کار من به اون انگار اما نداشتم

رفح تلفن با داشتم: داد تحویلم نیشخندی و انداخت بهم کوتاهی نگاه و کرد مکث کمی

پوزخندی. داد تکون سری برام میکنم چیکار کارخونه تو دارم فهمید. شنید صدامو که میزدم

اتاق تو رفت بقیه چشم از دور دیدم روز همون بگیرم چشم زهره ازش کردم سعی دادم تحویلش

جور و جمع و خودش و کرد هول دید منو تا. میده شیر رامبد به داره دیدم شدم نزدیکتر. رامبد

Page 898: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 898

ازم بقیه چشم از دور رفتنش از قبل شهلا. دراوردم و فیلم اون کردم استفاده موقعیت از کرد

رو بهونه شد خوب میگفت. باشه نداشته امدی و رفت ما با دیگه میده ترجیح گفت. کرد تشکر

. خوند حروم پولمو حتی... نیاد ما دوربر دیگه که دادم بهش

. نبود فضول دخترش این مثل که شهلا. کارم از شدم پشیمون روز اون راستش

اتفاقاتی با و بعدها اما: چرخید خانم مینا سمت نگاش دوباره و کرد ای اشاره من به سر با

. شد نفعم به خیلی جریان اون اومد پیش که

دتش به فکم. برداشتم سمتش به قدم چند کنم کنترل نفرتمو و خشم نتونستم دیگه

یننبود موفق خیلی بگم بهتون باید اما نه؟ خوشحالید خیلی الان: چشماش تو زدم زل میلرزید

شما حرفای گول هیچکدوممون... نه و الوند و من اما ، بدین بازی رو ادما تونستید زمان اون شاید

الوند خصوصا... نخوردیم رو

. مزرعه میرسه زودی به الوند گفت بهم رامبد ، تصورت برعکس: شدن وری یه لبهاش

. انگیزین نفرت شما: کردم مشت دستامو

. گفتی زیاد قبلنم جمله مدل این از-

Page 899: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 899

. الوند پیشواز مزرعه سمت برم من: کرد ای شرمانه بی ی خنده

... همه تاوان امیدوارم: کنم کنترل صدامو بغض داشتم سعی

همه تا گذشته سرم از اب من پایین بیار صداتو: پرید حرفم وسط و برد بالا رو دستش

. نمیشم اروم نکنم نابود تونو

. رفت بیرون اتاق از بده ما به فرصتی اینکه بدون

. نکنه اعتماد رامبد به الوند کاش: چرخید سمتم به زده وحشت خانم مینا

هماهنگ الوند با مطمئنم خبره بی پدرش کارای از رامبدم. نمیشه هیچی دارم ایمان من-

. میکنه

اتم ی چهره به نگاهی. کشید بلندی جبغ خانم مینا و رسید گوشم به در شدن باز صدای

پرصدایی نفس همراهش و الوند ی چهره دیدن با کردم تعقیب رو نگاش جهت و انداختم ش شده

. دیدم می خواب شاید. نمیشد باورم. کشیدم اسودگی سر از

... کشید اغوش به مادرش همراه و من و اومد سمتمون به الوند

Page 900: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 900

؟ خوبه حالتون-

صورت روی نگاهم. کرد پذیر باور رو بودنش صداش تن و دستاش لمس. تنش عطر

من و بودیم خلوت ی گوشه یه الان کاش. بودم خسته عمرم ی همه ی اندازه به. کشیدم نگرانش

. شم اروم که کنم گریه اتقدر اغوشش تو میتونستم

و گرفت فاصله کمی ازمون الوند... برگردم عقب به شد باعث همراش مرد ی سرفه صدای

. کرد همراهش به به ای اشاره دست با

.ماهان دوستم ایشون-

. همسرم البته و میشناسی که مادرمو: داد تغییر ما سمت به رو دستش ی اشاره

. سپاسگذار همکاریتون از نهایت بی و. خانم خوشبختم: داد تکون سری مودبانه ماهان

. نشست صورتم پهنای به لبخندی

Page 901: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 901

و کی نبودنتون علت میدونستیم ما حداقل چون دادین خبر بهمون که شد خوب خیلی-

. چیه

میفتادن هم روی چشمام تا. بود چشمام ی جلو اومده پیش اتفاقات شب طول تمام

اتاق از. بودم کردم وحشت ، بودم اتاق داخل. بست می نقش چشمام جلوی خونه اون تصویر

ات دور نگاهم. شد باز درب کشیدم رو دستگیره. انداختم راهرو بسته در به نگاهی. بیرون اومدم

دیدن با. شدم حیاط ارد و دادم جرات خودم به. گذراند نظر از رو خونه بزرگ پذیرایی دور

. کشیدم ای اسوده نفس پلیس ماشینای

خشک دهنم... اومدم بیرون تخت از و زدم کنار رو پتو. کرد م خسته ها صحنه این تکرار

تمریخ خودم برای ابی لیوان و رفتم اشپزخونه به. میکردم تشنگی احساس شدت به و بود شده

. بود شده نصف حالا که ابی لیوان به دوختم رو نگاهم و م نشسته صندلی روی

که رامبد بیچاره. بود چشمام جلوی ش وقفه بی عذرخواهای و رامبد ی شرمزده ی چهره

حتی پدرش که شرایطی در اونم. میکرد عذرخواهی پدرش طرف از و پدرش گناه خاطر به باید

بی من و داشت دیدن دستگیری موقع ش چهره هرچند. نبود عذرخواهی به حاضر همچنان

. بردم لذت غافلگیریش و خشم از نهایت

ای خونه تو رو ما بود این حبیب دایی اشتباه بزرگترین و میکنن اشتباه ادما ی همه

یه حتی میگفت الوند چند هر. میدونست رو ادرسش الوند که بود کرده زندونی

Page 902: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 902

نکرده شک خونه این به همین واسه کنه اشتباهی چنین داییش نمیداده احتمال صدم در

. بزن اینجا به سری میگیرن تصمیم پیشنهادش و سعید دستگیری با اما.

. نجاتمون ی فرشته شد بهار بار یه. شه نجات ی فرشته که هست کسی همیشه

پرسیدم بهار مورد در الوند از

خبر این. نداره خبر ازش کسی و شده خارج خونه اون از ما از بعد شب همون بهاره گفت

و نداشتم بدی حس بهش وقت هیچ. شه دستگیر نمیخواست دلم اصلا. بزنم لبخندی شد باعث

. بود شده ثبت ذهنم تو همیشه اخرش کمک

اینده روز چند برای. گذاشتم میز روی رو لیوان و خوردم و لیوان توی اب از دیگه مقداری

بین چیزایی یه. میزدم حرف باهاش باید. میرفتم پدر ملاقات به باید اول. ریختم برنامه م

یهراتفاق داشتیم نسبت یه هم با همچنان ما اما بود شده شکسته حرمتایی یه. نمیشد مادرست

. داشت وجود تعصبی و علاقه ما بین ناخودگاه و بود من پدر اون و اون دختر من میفتاد

باید. مادرم به میدادم اختصاص باید روزو یه... بعدم روزای اما و. میشد فردام سهم این

دوست. بگم مادرم از افتخار با و بزنم زل اونجا مردم تک تک چشم تو و پدریم روستای به برم

یادم به بسته افترا و تهمت ندیده که کرده گناه چقدر بگم بهش و محمود عمو خونه برم داشتم

. گرفته قرار ادما قضاوت و قساوت مورد مظلومانه که

Page 903: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 903

حداقل اما برنمیگشت گذشته روزای شاید. هرکاری از زودتر خیلی میکردم اینکارو حتما

. کنه بازی راحت انقدر زن یک ابروی با نمیداد جرات خودش به کسی دیگه

مسیر. نشن پوچ خرافات و عقاید اسیر که پدرم امثال واسه میشد درسی حداقل

کنم کمک نفر یک به میتونستم اگه حتی. ندن دیگه ادمهای دست رو حرکتشون

میکرد کفایت ادماس از اخاذی و زدن تیغ قصدشون که کلاهبردارن فقط میراقا امثال

نهک قضاوت رو کسی نباید دوطرفه صحبت بدون و تحقیق بدون میکرد باور نفر یک اگه حتی

چون نکنیم قضاوت هامون دیده و ها شنیده اساس بر رو کسی باشه یادمون. بود کافی من برای

. خبریم بی ادما نیت از ما

***

سمت همون به سست پاهایی با و انداختم امامزاده حیاط ی گوشه سیمانی قبر به نگاهی

پاهام. غمگین و لرزان بود قلبم های ناله صدای شبیه کفشم کف خش خش. برداشتنم قدم

غم این باتمام بود عحیب اما میشد کشیده ها موزاییک روی سخت. نداشت تحمل. بود سنگین

شدنمی باورم. باشه مادرم به متعلق نشون نام بی و محقر قبر این نمیشد باورم.بودم سرپا هنوز

شده ها غریبه سهم میتش نماز و. کردنش دفن موقع بود شده مادرم کس تنها بداخلاق پیرزن

رفتنش نامرادنه واسه میزدم پرپر و درد از بود شده مالامال قلبم. حرم نمازگزاری و بود

که رحم بی مانع یک.بود بزرگ سنگ یک درست بغض میگفتن بهش همه که چیزی اون

. دش متلاشی بغض سنگ و گفتم آخی.زدم چنگ ام سینه به. تاشد زانوهام.میشد وبزرگتر بزرگ

Page 904: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 904

نام بی غریب این. نداشت معنا زدن زار. معنانداشت وگرفته پاره تیکه صدای این واسه هق هق

.بود"مادرم" بخونم فاتحه براش نتونستم وحتی کشید منوتااینجا سالها که ونشون

فرود سنگ روی دستام کف. زدم زانو سیمانی قبر اون روی خیس چشمانی با و زدم هق

.بود کم بازم.بود کم.آوردم می کم داشتم. میکردم سقوط داشتم. اومد

شدت به هام شونه "رفتی خاک به غریب انقدر. مامان ". کشیدم زبر سیمان روی دستی

میلرزیدن

نیاز بهت چقدر میدونی تنهام چقدر میدونی... ندارم خاطر به دیگه تو قیافه حتی من "

" بگم کی به درمو برم کنم؟ گله کی از برم. دارم

مامان-

قدران شد بلند هقامون هق. گرفتن شدت هام گربه. کردم سربلند داریاسی بغض صدای با

. کنه اروممون داشت سعی بود اطرافمون در هرکسی که بلند

و نشستیم وآمالمون خونه های برویرانه وحشتناک ای زلزله از جامونده به دوکودک مثل

بی بخاطر... خودمون خواست به نه اونم چی؟ یعنی وکوری کری عمر یک میفهمید کی. زدیم زار

.دیگران رحمی

Page 905: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 905

شده مهربون چقدر. برد ش خونه به و گرفت رو یاسی منو دست پیرزن. اذان صدای با

. بود شده مرتب و تمیز چقدر ش خونه ظاهر. رسید نمی نظر به بداخلاق دیگه. بود

گریه دیگه بدین قول اگه: گرفت هردمونو دست و نشن اتاق وارد خواست ایمان الوندو از

. میکنه حالتون خوش مطمئنم که میدم هدیه یه بهتون نکنین

. شدیم خیره بهش سوالی

همین ساکن. اینجا میومد همیشه مادرتون: نشست اتاقش ی گوشه قدیمی صندوق کنار

ینکها تا شه درست زندگیش کنم دعا میگفت همیشه زندگیش از ناراضی اما بود مهربون بود محله

. دنیا اومدی تو که بعدشم بارداره ، بار دومین واسه داد خبر و اومد روز یه

زندگیم از خیلی دنیا اومده دخترم که روزی از میگفت: داد ادامه و بود من به ش اشاره

ارامش همون خاطر به دخترمو اسم میگفت. شده قشنگ زندگیم زندگیم به اومده ارامش. راضیم

اما برنگشت دیگه و رفت اون. میزد برق چشاش بود خوشحال خیلی. رامش گذاشتم قلبی

نکهای البته و بود زندگیش از نارضایتیش داشت که ایرادی تنها. بود ذهنم توی خوبیاش همیشه

. ناراضیه میگفت جا همه

گذاشته حیاط توی و بودن اورده شبانه رو جسدی شدم بیدار خواب از که صبح روز یه

. خونوادگی عکس به. بود عکس یه تنها همراهش. شناختمش بلافاصله. زن یک جسد. بودن

Page 906: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 906

: داد قرار مقابلمون عکسی و کرد باز رو صندوقچه

به اینکه بدون. کنم خاک تنهایی به و زن اون گرفتم تصمیم موقع اون چرا نمیدونم--

. بدم خبر کسی

در رو یاسی منو و میخندیدن سرخوش که پدرم و مادر.. گرفتم رو عکس لرزان دستی با

. نبودیم اما باشیم خوشبخت ی خوانواده یه میتونستیم. بودن گرفته اغوش

. نمیدونست انسانیت ادما اون از یکی. شد پخش دیگه ادمای بین خونمون راز چون

به زد اتیش وحشتناک و هیزما رو ریخت نفت و کرد جمع هیزم. موجود جو از کرد سواستفاده

. زندگیمون

خونه مسیر تو. اومدیم بیرون یاسی همراه و مکان اون از کندم دل بلاخره و کشبدم اهی

اون خواست الوند از که شنیدم رو ایمان صدای. نشستیم عقب بزنیم حرفی اینکه بدون یاسی منو

هحوصل! شدن صیمیمی انقدر چرا ایمان و یاسی نمیدونستم هنوز. کنه پیاده جایی در رو یاسی و

اسهو میتونستم تنها ذاتی بینی خوش همون با و بودم بینی خوش ادم من. نداشتم کردنم فکر ی

. کنم خوشبختی ارزوی یاسی

؟ نداری کار جایی-

Page 907: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 907

لطفا هن: صندلی به دادم تکیه رو سرم دوباره و کردم بلند سر کوتاه الوند صدای شنیدن با

. خونه بریم

. باشه-

. کنی استراحت و نکنی فکر هیچی به کن سعی-

ونهش. خستهبودم مدت این خوابیای بی خاطر به. بستم چشمامو و گفتم لب زیر ای باشه

بهم پلکام شدن بسته با کمی فقط...کمی شاید که آرامشی.میخواست آرامش دلم. بود سنگین هام

. برد خوابم و افتاد هم روی چشمام زود خیلی و میکردم الودگی خواب احساس شدت به. برگرده

و کردم نگاه رو اطرافم گنگ. کردم باز و چشمامو سخت. داد تکون اروم رو تنم دستی

کشیدم پلکام روی دست دیدن تر دقیق برای

. خونه بریم شی بیدار بهتره عزیزم جان رامش-

دست به نگاهی. شدم ماشین داخل حضورم ی متوجه کردم بسته و باز چشمامو چندبار

. رفتیم اسانسور سمت به هم همراه و گذاشتم دستش توی رو دستم و انداختم الوند ی شده دراز

Page 908: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 908

از قبل من اما بده فشار رو چهار ی شماره ی دکمه خواست و کرد بلند رو دستش الوند

. گذاشتم سه عدد روی رو دستم اون

. مامان ی خونه بریم: کرد نگام سوالی

. باشه: زدم لبخندی

ام پایین ی طبقه اپارتمان ساکن که میشد ماهی دو بود مامان فقط ذهنم تو حالا که مامان

اب و خودش پیشنهاد به بلاخره و نمیشد راضی الوند اما باشه مستقل میخواست دلش. بود شده

فوق اما مغرور کمی و بود سرد همچنان که زنی. شد اینجا ساکن اپارتمان از واحد این شدن خالی

. میذاشت احترام دیگران خلوت و حریم به العاده

رو قدیمیش وسایل از کدوم هیچ. انداختم خونه تادور دور به نگاهی. شدیم ش خونه وارد

نوعی به رو اخلاقش اما گذشته از فرار. فراره دنباله میداد نشون رفتارش. نیاورده خودش با

سفارش رژیمی غذاهای خونگی غذاخوریای از یا کنه اشپزی خودش داشت سعی. بود داده تغییر

کنم اشپزی براش من میداد اجازه یا میشد ما ی خونه مهمون سختی به. میداد

اغوشم در نرم خداحافظی خداحافظی موقع. کردیم خداحافظی ازش شام خودرن از بعد

درک مادرم یه خودم چون اما بگیرم حلالیت مادرت از نمیتونم من: کرد زمزمه گوشم زیر و کشید

مادرت که میکنم تلاشمو ی همه. میکنه حلالم و میشه اروم تو شدن خوشبخت با اون میکنم

. مامان بزن صدام همیشه. باشم

Page 909: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 909

که الوند خوابیدن زود از خوردم جا. بود بسته چشماشو و بود کشیده دراز تخت روی

و ستنش لبم کنج لبخندی کرد اشاره اغوشش به سر با و کرد باز دستاشو. کرد باز چشم ناگهانی

. شد ش مردونه دستای اسیر تنم و گرمش اغوشش تو خزیدم

معجزه جز دستی هیچ. کنه کمرنگ برام رو تلخیا میتونست که بود آرامشی همون این

هم دست خوردن سر هر با ولی کنه پاک وقلبم ذهن از رو نامرادی همه اون تونست نمی خدا

لقاب که میکرد خطیش خط اونقدر. میشد کشیده ام گذشته روی خط یک انگار تنم روی بالینم

دژمحکم. نمیکرد آروم و وروحم ودلم تنم نوازش اون جز چیزی.باشه اگربازهم حتی نباشه خوندن

سوخت می. شکست می گرمش های بوسه زیر تنم شدن گرم با ، فاصله شدن تموم با غم

و وکمتر کم کامروایی این حیات آب با ونامرادی کسی بی همه اون های شعله. میشد وخاکستر

.شد تر جان کم

تو... اسوده خیالی با... اغوشی هم این از گرم... هم به نزدیک... بودم کشیده دراز هم کنار

و ناب دنیای یک واون بودم من... اطرافمون ادمهای نفرت بی کینه بی. شده ساخته تازه دنیایی

. شوهر و زن به متعلق تنها مقدس

توی شده ریخته موهای شده ازاد دست همون با و کرد ازاد رو راستش دست بلاخره

سرازیر دلم به خوب های حس. کرد لمس هامو گونه روی سرانگشتاش با و زد کنار رو صورتم

امه گونه. شد گرم لبم. موند ثابت ش شده نزدیک لبهای روی نگاهم. گرفت رنگ لبخندم. شدن

. میسوختن

Page 910: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 910

دیگه: داد قلقلک رو وجودم گوشم کنار ارومش صدای. اومدن فرود چشمام روی لبهاش

. نکن گریه چشما این با وقت هیچ

. کنم فکر گذشته به وقت هیچ دیگه نمیخواد دلم: چسبیدم اغوشش به بیشتر

. من مثل-

. کنم فراموش کن کمکم-

. خواستم به زد تایید مهر لبم کردن گرم با و کرد تر محکم رو دستاش ی حلقه

***

بعد یکسال

یمهمشگ های گوشواره با رو بنفشی بلند اویز و انداختم دستم روی بنفش لاک به نگاهی

از رو قلبا این نبودم حاضر عنوان هیچ به. گذاشتم گردنم روی پلاک روی دست. کردم عوض

تو. بودم ساخته که ظاهری از گرفت خندم. زدم اینه توی م چهره به لبخندی. کنم جدا گردنم

روی رو صورتم توی شده ریخته موهای. میخندیدم بایدم بنفش لباس این با و بنفش اتاق این

وسرخوش کردم مرتب عریانم های شونه

Page 911: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 911

شومینه برامدگی روی عکسای به نگاهی. شدم پذیرایی وارد و کردم عبور خواب اتاق از

. وندال و خودم تصویر به شدم خیره و برداشتم رو عکس قاب. نشست لبم کنج لبخندی. انداختم

. بود اروزهام از یکی تحقق از ای خاطره عکس این

که عکسی. شد تر پهن لبخندم. دامادی لباس در الوند و عروس لباس در پوشیده من

. گرفتیم اتلیه همون توی ایمان و یاسی عروسی از بعد روز چند

. انگار بود شده چشمی هم و چشم ی قضیه مثل

دسفی لباس پوشیدن رویای. گفتم همسرم پیش رویام از من یاسی ازدواج مراسم پایان با

. رسید حقیقت به بعد روز چند رویا این و عروسی

: کرد ارومم گوشم کنار صداش شنیدن اما خوردم ای یکه کمرم دور دستی شدن حلقه با

میکنی؟ چیکار-

میکنی؟ عمل شهربازیت قول به کی تو میکنم فکر دارم-

Page 912: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 912

. باشیم داشته شهربازی تو خوب شب یه قراره یاسی و ایمان همراهی با تو و من فردا-

قرار قبلیش سرجای و عکس. بودن کوچیک من رویاهای. شد تبدیل خنده به لبخندم

. دارم دوست خیلی و عکس این: دادم

عکسی؟ این درگیر هنوز تو-

هگون به رو م گونه. میتپید وقفه بی هیجان شدت از قلبم. نشست م شونه روی ش چونه

. عکسم این عاشق من: چسبوندم ش

تو عاشق من و-

. تر عاشق من و-

پایان

Page 913: کاتس ناراب – ناگدش مسلطdl.98iia.com/20180922/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85%20%D8%B4%D8%AF… · کاتس ناراب – ناگدش مسلط ROMANKADE.COM telegram.me/romanhayeasheghane

ROMANKADE.COM ستاکباران – شدگان طلسم

telegram.me/romanhayeasheghane 913

این رمان رمان اختصاصی سایت و انجمن رمان های عاشقانه میباشد و تمامی حقوق این اثر برای

رمانهای عاشقانه محفوظ میباشد .

جعه کنین .ابرای دریافت رمانهای بیشتر به سایت رمان های عاشقانه مر

www.romankade.com