اصطلاحات تخصصی حسابداری

آن تعاریف و حسابداری استانداردهای اصطالحات فرهنگ

الف

آغاز اجاره

اختيار در تاريخ از است عبارت تعلق آغاز يا دارايي گرفتن كدام هر اجاره بها، گرفتن است . مقدم

استاندار بند21 د5

Commencement of the lease term

به كه است موافقتنامه اي اجاره قبال در اجاره دهنده آن ، موجب

مشخصي مبالغ يا مبلغ دريافت براي را دارايي از استفاده حق

به توافق مورد مدت مي كند. واگذار اجاره كننده


Lease

اجاره سرمايه ا

ي

به كه اجاره اي از است عبارت < آن موجب تمام تقريبا

از ناشي مزاياي و مخاطرات اجاره كننده به دارايي مالكيت مي شود. مالكيت منتقل < است ممكن دارايي نهايتانيابد. انتقال يا يابد انتقال


Finance lease

اجاره عملياتي

اجاره از غير اجاره اي به مي شود. اطالق سرمايه اي


Operating lease

1رفیعی گردآوری: افسانه


اجاره قابل غير

فسخ

در تنها كه است اجاره نوعي است : فسخ قابل زير موارد

پيشامدهاي برخي الف. وقوع بعيد احتمالي

اجاره دهنده مجوز ب. با اجاره جديد قرارداد ج. انعقاد

دارايي يا دارايي همان براي و اجاره كننده همان بين مشابه ،

يا اجاره دهنده ، توسط اضافي مبلغ د. پرداخت

در كه گونه اي به اجاره كننده ، استمرار با رابطه در اجاره آغاز

وجود معقول اطميناني اجاره باشد داشته


Non-cancelable lease

پولي واحد هر از است عبارت ارزگزارشگري پول واحد از غير به


Foreign currency

ارزش اقتصادي

جريانهاي خالص فعلي ارزش کاربرد از ناشي آتي نقدي

ازجمله دارايي مستمر از ناشي نقدي جريانهايآن نهايي واگذاري


Entity-specific value


جريانهاي فعلي ارزش خالص کاربرد از ناشي آتي نقدي

جمله از دارايي مستمر از ناشي نقدي جريانهايآن نهايي واگذاري



ارزش باقيمانده

تجاري واحد که برآوردي مبلغ از مي تواند حاضر حال در

كسر از پس دارايي واگذاري واگذاري برآوردي مخارج که فرض اين با آورد، بدست

استاندار بند11 د و5

استاندار بند17 د

Residual value



در متصور وضعيت در داراييباشد مفيد عمر پايان

5


تضمين شده

از: است عبارت آن اجاره كننده ، مورد الف. در

باقيمانده ارزش از بخش يا اجاره كننده توسط كه دارايي تضمين وي به وابسته شخص تضمين )مبلغ است گرديده

كه است مبلغي حداكثر شده شرايطي هر تحت مي تواند

و باشد(، پرداخت قابل آن اجاره دهنده ، مورد ب. در باقيمانده ارزش از بخش

يا اجاره كننده توسط كه دارايي شده تضمين ثالثي شخص است .


Guaranteed residual value


تضمين نشده

از بخش آن از است عبارت كه دارايي باقيمانده ارزش

آن تحقق به نسبت اجاره دهنده تنها يا ندارد كافي اطمينان

به وابسته شخص توسط است . شده تضمين اجاره دهنده


Unguaranteed residual value

ارزش فروش

جاري برآوردي فروش بهاي وضعيت در ساختماني واحد يک

در آن، فروش قابل نهاييزماني. مقطع هر


Selling price

ارزش فعلي

مزاياي بازنشست

گي مبتني بر

كچوئر ا

فعلي ارزش از است عبارت به انتظار مورد پرداختهاي

سنوات بابت طرح اعضاي برمبناي كه آنان گذشته خدمت

محاسبه كچوئري ا مفروضات داراييهاي مي شود. خالص

طرح ( ويژه )ارزش طرح


Actuarial present value of promised retirement benefits



طرح داراييهاي از است عبارت ي از غير آن بدهيهاي منهاي مزاياي فعلي ارزش

مبتني بر بازنشستگي كچوئري . ا

ارزش منصفانه

مطلع خريداري كه است مبلغي و مطلع فروشنده اي و مايل و

معامله اي در مي توانند مايل يك عادي ، شرايط در و حقيقي مزبور مبلغ ازاي در را دارايي

كنند مبادله يكديگر با

استاندار بند3 د8،





استاندار بند19 د و ،9


Fair value



معامله اي در مي توانند مايل يك ، عادي شرايط در و حقيقي مزبور مبلغ ازاي در را دارايي

را بدهي يك يا مبادله يكديگر باكنند. تسويه


Fair value

Proportionalاستاندار واحد هر فروش ارزش نسبت ارزشselling price



نسبي فروش

فروش ارزش به ساختماني ساختماني واحدهاي مجموع

ارزش نسبت يا پروژه يک ارزش به پروژه هر فروشپروژه ها. مجموع فروش

بند29 د6

مبلغ سيستماتيك تخصيص استهالك طي دارايي يك پذير استهالك

آن مفيد عمر



Depreciation

از اعم افراد كليه شامل اعضـا و بازنشستگان شاغلين ،

از كه است مستمري بگيراني بازنشستگي طرح مزاياي

مي شوند. بهره مند


Participants

اقالم استثنايي

كه است اهميت با اقالمي معامالتي يا رويدادها آن منشأ

چارچوب در كه مي باشد واقع شركت عادي فعاليتهاي

ارائـه منظور به و مي گردد افشاي مطلوب ، تصويري < آنها، جداگانه در يا منفردا مجموع ، در نوع ، تشابه صورت

ماهيت بودن استثنايي لحاظ بهمي يابد ضرورت وقوع يا


Exceptional (Special) items

اقالم پولي

و نقد وجه از است عبارت قرار كه بدهيهايي و داراييها

قابل يا ثابت مبلغ به است يا دريافت نقد وجه از تعييني

شود پرداخت


Monetary items

Extraordinaryاستاندار بسيار و اهميت با اقالمي اقالم items



مترق غيربه

آن منشأ كه است معمول غير فعاليتهاي از خارج رويدادهايي

انتظار و مي باشد شركت عادي منظم يا مكرر طور به نمي رود

شود واقع

بند6 د2

ب

بازار فعال

كليه كه بازاري از است عبارت دارد: را زير شرايط

بازار در شده مبادله الف. اقالم هستند، متجانس

و خريداران ب. معموال< زمان هر در مايل فروشندگان

و دارند، وجود قابل عموم براي ج. قیمتهااست . دسترسي


Active market

منافع انتقال تعهد از عبارت بدهی تجاری، واحد توسط اقتصادی

سایر یا معامالت از ناشیاست گذشته رویدادهای


Liability

بدهي احتمالي

است غیرقطعی الف.تعهدی ناشي گذشته رويدادهاي از که

تنها آن وجود و مي شود يک وقوع عدم يا وقوع ازطريق

که آتي نامشخص رويداد چند يا واحد کنترل در کامل بطور

شد، خواهد نيست،تأييد تجارييا

از که است فعلي ب. تعهدی ناشي گذشته رويدادهاي

زير بداليل اما مي شود


Contingent liability



نمي شود: شناسايي براي اقتصادي منافع . خروج1

نيست. محتمل تعهد تسويه با نمي توان را تعهد . مبلغ2

کافي اتکاي قابليتکرد. اندازه گيري

بدهيهاي قسمت

كه بدهيهايي از است عبارت بر یا و انتساب قابل مستقیما<

تخصيص قابل منطقي مبنايي قسمت عملياتي فعاليتهاي به

باشد.


Segment liability

تولید جداسازي از است عبارت برداشت یا زيستي دارايي از كشاورزي

زندگي فرايند به دادن پايان زيستي . دارايي


Harvest

بهاي تمام شده

نقد معادل يا نقد وجه مبلغ منصفانه ارزش يا و پرداختي

جهت كه مابه ازاهايي ساير زمان در دارايي يك تحصيل واگذار آن ساخت يا تحصيل

مصداق، صورت در و است شده الزامات براساس که مبلغي استانداردهاي ساير خاص

تأمين مخارج )مانند حسابداري تخصيص دارايي آن مالي( به

است يافته


Cost


نقد معادل يا نقد وجه مبلغ منصفانه ارزش يا پرداختي

جهت كه مابه ازاهايي ساير زمان در دارايي يك تحصيل شده واگذار آن، ايجاد يا تحصيل که مبلغي مورد، حسب يا است،

براساس اوليه شناخت زمان در


Cost



ساير خاص الزامات به حسابداري، استانداردهاي

است يافته تخصيص دارايي آنمالي(. تأمين مخارج )مانند

بهاي جايگزين

ي

كه مخارجي از است عبارت يك ساخت يا خريد براي بايد< موجودي قلم مشابه كامال

شود تحمل


Replacement cost

بهايجايگزين

ي مستهلک

شده

ناخالص بهاي از است عبارت )يعني دارايي يک جايگزيني

يک جايگزيني جاري بهاي خدمت دهي توان با نو دارايي

استهالک کسر از مشابه( پس مدت و مزبور بهاي بر مبتني

دارايي آن از شده استفاده


Depreciated replacement cost

بیمه زندگی

یا حیات با مرتبط بیمه نوعی بیمه گر که است انسان فوت

وجوهی پرداخت به نسبت رویداد براساس معین

می دهد. اطمینان مشخصی،


Life insurance

اتکاي بيمه ي

آن موجب به كه است بیمه ای اتکایی( )بيمه گر طرف يك بيمه، حق دريافت ازاى در

از بخشى يا تمام جبران ديگر طرف به وارده خسارت بابت واگذارنده( را )بيمه گر بيمه نامه هاي يا بيمه نامه

وى، توسط قبولى يا و صادرهمي کند. تعهد


Reinsurance

بيمه اتكايى نسبى

كه است اتکايي بيمه نوعى اتکایی بيمه گر آن موجب به از نسبتى دريافت قبال در


Pro rata or proportional reinsurance



اوليه، بيمه قرارداد بيمه حق نسبت بههمان مي کند تعهد

بيمه گر به وارده خسارتكند جبران را واگذارنده

بيمه عمومى

زندگی بیمه از غیر بیمه های بهمی شود. اطالق


General insurance

بيمه اتكاي ى

غيرنسب ى

در كه است بيمه اتكايى نوعى قبال در اتکایی بيمه گر آن

مي کند تعهد بيمه، حق دريافت مازاد خسارت از بخشى يا تمام

را شده تعيين پيش از سقف بركند. جبران


Nonproportional reinsurance

پ

واحدهاي از بخشي يا تمام پروژه يک در اجرا مورد ساختماني

که مشخص جغرافيايي مکان را مخارج انباشت مرکز يک

مي دهد. تشکيل


Project

پيش دريا فت

پيمان

توسط دريافتي مبالغ از بخشي به مربوط كار كه است پيمانكار

انجام ترازنامه تاريخ تا آن است نشده


Advances received

پيمان اماني

با )پيمان حق الزحم

ه مبتني بر مخارج (

به كه است مدتي بلند پيمان يا قبول قابل مخارج آن موجب

به پيمان متن در شده مشخص از معيني درصد و تأديه پيمانكار

حق الزحمه يا مزبور مخارج پرداخت پيمانكار به نيز ثابتي شود


Cost plus contract



پيمان بلندمدت

طراحي ، براي كه است پيماني دارايي يك ساخت يا توليد

ارائـه يا مالحظه قابل منفرد يا داراييها از تركيبي )يا خدمات < كه خدمات را پروژه يك تواما و مي شود دهد( منعقد تشكيل

تكميل براي الزم زمان مدت < پيمان كه است چنان عمدتا

دوره هاي در پيمان فعاليت . مي گيرد قرار متفاوت مالي

استاندارد، اين طبق كه پيماني مي گردد، تلقي بلندمدت از بيش مدتي طول در معموال< . شد خواهد انجام يكسال

از بيش مدت حال ، اين با يك اصلي مشخصه يكسال ،

. برخي نيست بلندمدت پيمان از كمتر مدت با پيمانهاي فعاليت نظر از هرگاه يكسال ،

اهميت چنان داراي دوره ، انعكاس عدم كه باشد نسبي سود و عملياتي هزينه و درآمد

مخدوش به منجر آن به مربوط و عملياتي هزينه و درآمد شدن ارائـه عدم و دوره نتايج

توسط مطلوب تصويري بايد گردد، مالي صورتهاي

بلندمدت پيمان عنوان به بر مشروط شود، محسوب

واحد در متخذه رويـه اينكه ديگر سال به سالي از تجاري

گردد اعمال يكنواخت طور به


Construction contract

پيمان مقطوع

به كه است مدتي بلند پيمان مبلغ يك با پيمانكار آن موجب

يك يا پيمان كل براي مقطوع موضوع واحد هر براي ثابت نرخ


Fixed price contract



موارد از برخي در كه پيمان موادي براساس است ممكن قرار تعديل مشمول خاص مي كند توافق گيرد،

ت

تاریخ تأیید

صورتها مالی ی

مدیریت، که است تاریخی به طور را مالی صورتهای

بار آخرین برای و رسمی می کند. تأیید انتشار، به منظور

مالی صورتهای تأیید تاریخ که است تاریخی تلفیقی،

توسط شده یاد مالی صورتهای اصلی تجاری واحد مدیریت

می شود تأیید انتشار به منظور


Date of authorization for issue

تاريخ تحصيل

كنترل آن، در كه است تاريخي واحد عمليات و داراييها خالص

به مؤثر طور به تحصيل شده انتقال تحصيل كننده واحد

مي يابد


Acquisition date

تاريخ شروع

پوشش ای بیمه

شروع تاریخ از است عبارت بیمه گر توسط خطر پذیرش

بیمه. قرارداد طبق


Attachment date

تجديد ساختار

توسط که است برنامه اي کنترل و طراحي مديريت فعاليت دامنه در و مي شود

انجام شيوه يا و تجاري واحد اهميتي با تغييرات فعاليت، آن

مي کند ايجاد


Restructuring

برنامه ريزي و نو پژوهشي تحقيق کسب هدف با که است شده


Research



انجام جديد فني يا علمي دانشمي شود

5

تركيب تجاري

فعاليتهاي يا واحدها تجميع قالب در جداگانه تجاري

که است اقتصادي شخصيت يک خالص کنترل کسب براثر

ديگر واحد عمليات و داراييهامي آيد پديد


Business combination

آن ، طريق از كه است فرايندي تسعير ارز، بر مبتني مالي اطالعات گزارشگري پول واحد برحسب

تسعير، شود. واژه بيان ارزي منفرد معامالت گزارش گزارشگري پول واحد برحسب

يك برگردان همچنين و مالي صورتهاي كامل مجموعه

واحد به ارز حسب بر شده تهيه بر در را گزارشگري پول

مي گيرد.


Exchange

تعديالت سنواتي

به كه است اهميت با تعديالتي و مي شود مربوط قبل سنوات

يا حسابداري رويه در تغيير از مي گردد. ناشي اشتباه اصالح

اصالحات سنواتي ، تعديالت تعديل و معمول شونده تكرار

در شده انجام براوردهاي نمي شود شامل را قبل سنوات


Prior period adjustments

تعهد عرفي

اقدامات از ناشی است تعهدي که مواردی در تجاري واحد نحوه به توجه با تجاري واحد گذشته، در خود عمل

يا شده اعالم سیاستهاي< جاري آئين نامه هاي کامال


Constructive obligation



اشخاص ساير به مشخص، که است داده نشان

خواهد را خاصي مسئوليتهاي واحد نتيجه، در و پذيرفت،

آنها براي بجا انتظاري تجاري که است کرده ايجاد

خواهد ايفا را خود مسئوليتهايکرد

تعهد قانوني

يا قرارداد از که است تعهديمي شود ناشي قانونی الزامات


Legal obligation

تفاوت تسعير

از ناشي تفاوت از است عبارت ارز يك از معيني ميزان تسعير

با گزارشگري پول واحد به متفاوت نرخهاي تسعير


Exchange difference

تركيب و تعديل فرايند تلفيق مالي صورتهاي اطالعات اصلي تجاري واحد يك جداگانه

واحدهاي مالي صورتهاي و منظور به آن فرعي تجاري

تلفيقي مالي صورتهاي تهيه گروه مالي اطالعات كه است

اقتصادي شخصيت عنوان به رامي كند ارائه واحد


Consolidation

دستاوردهاي بکارگيري توسعه دانشها ساير يا تحقيقاتي

طرح يا برنامه يک قالب در تجهيزات، مواد، توليد براي

سيستمها فرايندها، محصوالت، بهسازي يا جديد، خدمات يا

< که مواردي اساسي توليد قبال استقرار يا و گرديده ارائه يا

توليد آغاز از پيش است، يافته


Development



تجاري کاربرد يا

تولیدكشاورز

ي

محصول از است عبارت داراييهاي از شده برداشت تجاري . واحد زيستي


Agricultural produce

ج

جريـان نقد وجه

يـا افزايش از است عبارت نقد وجه مبلـغ در كاهش اشخاص با معامالت از ناشي

از مستقل حقوقي يا حقيقي تجـاري واحـد حقوقي شخصيت

رويدادها سايـر از ناشي و

اندارتاس بند2 د

11

Cash flow

جريانهاي نقدي

استثنايي

جريانهاي از دسته آن به نقد وجه خروجي و ورودي داراي كه مي شود اطالق از است ، نسبي اهميت

تجاري واحد عادي فعاليتهاي را اقالمي و مي شود ناشي

منظور به كه مي گيرد بر در از مطلوب تصويري ارائـه

تجاري ، واحد پذيري انعطاف لحاظ به آنها جداگانه افشاي

وقوع يا ماهيت بودن استثنايي اقالم مي يابد. اين ضرورت

مندرج استثنايي اقالم با لزوما< ارتباط زيان و سود صورت در

ندارد


11

Exceptional (Special) cash flows


غيرمترقبه


فعاليتهاي از خارج رويدادهاي ناشي تجاري واحد عادي


11

Extraordinary cash flows



در را اقالمي و مي شود ارائه منظور به كه برمي گيرد

از مطلوب تصويري تجاري ، واحد پذيري انعطاف لحاظ به آنها جداگانه افشاي

يا ماهيت بودن مترقبه غير مي يابد. اين ضرورت آنها وقوع < اقالم اقالم با معموال

صورت در مندرج مترقبه غيردارد ارتباط زيان و سود

جريانهاي نقد وجه

از ناشيفعاليتها

ي عملياتي

شامل استاندارد اين در و ورودي نقدي جريانهاي

فعاليتهاي از ناشي خروجي مندرج تعريف شرح به عملياتي

از دسته آن نيز و بند همين در< كه است نقدي جريانهاي ماهيتا

با ارتباط قابل مستقيم طور به نقدي جريانهاي طبقات ساير

نباشد نقد وجوه جريان صورت


11

Cash flows arising from operating activities

ح

حداقل مبالغ اجاره

كه مبالغي از است عبارت دوره طول در بايد اجاره كننده

انتظار وي از يا بپردازد اجاره كند پرداخت كه مي رود

ماليات ، مخارج استثناي )به كه خدمات و دارايي نگهداري

است ( اجاره دهنده عهده بهاضافه : به

اجاره كننده ، با ارتباط الف. در هر يا وي توسط كه مبلغي هر

تضمين وي به وابسته شخص يا است ، شده

اجاره دهنده ، با ارتباط ب. در که مانده باقی ارزش گونه هر


Minimum lease payments



کننده اجاره توسط آن پرداخت دهنده اجاره به ثالثی شخص یا

باشد شده تضمین

ازای در بیمه گر که است مبلغی بيمه حق بیمه قرارداد طبق خطر پذیرش

می کند. مطالبه بیمه گذار از


Premium

اصالحيه 166 ماده موجب به تقدم حق قابل است حقي تجارت ، قانون

خريد زمان در كه انتقال و نقل صاحبان توسط جديد سهام نسبت به تجاري واحد سهام

ايشان به مالكند كه سهامي مي گيرد. تعلق


Options, warrants and their equivalents

خ

خالص ارزش

فروش

فروش بهاي از است عبارت تجاري تخفيفات كسر از )بعد مربوط تخفيفات از قبل ولي

كسر: از حساب ( پس تسويه به و تكميل ، براوردي الف. مخارج

بازاريابي ، براوردي ب. مخارج توزيع و فروش


Net realizable value

خالص ارزش

فروش

که نقد معادل يا نقد وجه مبلغ دارايي فروش طريق از کسر از پس و عادي شرايط در

با مرتبط هزينه هاي کليهمي شود حاصل فروش



Net selling price

خالص سرمايه گ

در ذاري واحد يك

واحد سهم از است عبارت خالص در گزارشگر تجاري

مستقل واحد آن داراييهاي خارجي .


Net investment in a foreign entity



مستقل خارجي

قابل مبلغ از است عبارت خسارت حوادث وقوع اثر در پرداخت

بيمه قرارداد پوشش تحت


Claim

خويشاون دان

نزديک

فرد سببي و نسبي خويشاوند با معامله در می رود انتظار که

نفوذ تحت را وی تجاری، واحد واقع وی نفوذ تحت یا دهد قرار< که شود شامل معموال

سببي و نسبي خويشاونداناست سوم تا طبقه اول


Close members of the family of an individual

د

منافع اقتصادي به نسبت حقوق دارايي دستيابي راههاي ساير يا آتي

كه منافع آن به مشروع ساير يا معامالت درنتيجه

كنترل به گذشته رويدادهاي است درآمده واحدتجاري


Asset

دارايي احتمالي

که است غیرقطعی دارايي يک ناشي گذشته رويدادهاي از

از تنها آن وجود و مي شود يا يک وقوع عدم يا وقوع طريق

که آتي نامشخص رويداد چند واحد کنترل تحت کامل بطور

شد خواهد تأييد نيست، تجاري


Contingent asset

دارايي ثابت

مشهود

اطالق مشهودي دارايي به که: مي شود در استفاده منظور الف. به

خدمات، يا کاالها عرضه يا توليد مقاصد براي يا ديگران به اجاره


Tangible fixed asset



تجاري واحد توسط اداريو مي شود، نگهداري

يک از بيش مي رود ب. انتظار قرار استفاده مورد مالي دورهگيرد

دارايي زيستي

گياه يا حيوان از است عبارت زنده .


Biological asset


مولد غير

داراييهاي از طبقه اي به واجد كه مي شود گفته زيستي براي شده تعيين شرايط

نيست . مولد زيستي داراييهاي


Consumable biological assets


مولد

كه دارايي يك از است عبارت و نژاد اصالح مثل ، توليد به قصد

حفظ با ، كشاورزي توليد يا نگهداري ، زيستي دارايي حيات

در برداشت قابليت و مي شوددارد. را سال يك از بيش


Mature (productive, or bearer) biological assets

دارايي نامشهود

تشخيص قابل دارايي يك ماهيت عيني فاقد و غيرپولي


Intangible asset

دارايي واجد

شرايط

كه است دارايي يك استفاده جهت آن سازي آماده < فروش يا انتظار مورد الزامامي كشد طول زيادي مدت


Qualifying asset

داراييها پولي ي

قرار كه داراييهايي و نقد وجه قابل يا ثابت مبلغ به است

دريافت نقد وجه از تعييني شود



Monetary assets



داراييها ي

قسمت

كه داراييهايي از است عبارت انتساب قابل مستقيم طور به قابل منطقي مبنايي بر يا

عملياتي فعاليتهاي به تخصيص باشد. قسمت


Segment assets

درآمدامتيا حق

ز

از استفاده بابت كه مبالغي واحد غيرجاري داراييهاي

ساخت ، امتياز نظير تجاري و انتشار حق تجاري ، عاليم

مطالبه رايانه اي نرم افزارمي شود


Royalties

درآمدعملياتي

در افزايش از است عبارت بجز سرمايه ، صاحبان حقوق صاحبان آورده با مرتبط موارد

اصلي فعاليتهاي از كه سرمايه ، ناشي تجاري واحد مستمر و

باشد شده


Revenue

درآمد عملياتي قسمت

از حاصل درآمد از است عبارت كه مستمر و اصلي فعاليتهاي يا انتساب قابل مستقيما< قابل منطقي ، برمبنايي اعم است قسمت به تخصيص

مشتريان به فروش از اينكه از با معامالت يا سازماني برون واحد همان قسمتهاي ساير

باشد. شده ناشي تجاري


Segment revenue

درآمد مالي نش كسب

ده

بين : تفاوت از است عبارت مبالغ حداقل الف. مجموع

اجاره قرارداد به مربوط اجاره و اجاره دهنده ديد از سرمايه اي

باقيمانده ارزش گونه هر تعلق وي به كه نشده اي تضمين

و مي گيرد،


Unearned finance income



شده ياد مبلغ فعلي ب. ارزش ضمني نرخ با الف “ “ بند در

اجاره . تضمين شده سود

دگرديس ي

تحليل ، رشد، فرايندهاي شامل به كه است مثل توليد و توليد

دارايي كم�ي يا كيفي تغييرات مي انجامد. زيستي


Biological transformation

دوره اجاره

غيرقابل دوره از عبارت اجاره كننده ، كه است فسخي آن براي را نظر مورد دارايي

است كرده اجاره دوره ديگري زمان مدت هر اضافه به دارد اختيار اجاره كننده كه

پرداخت با را دارايي آن اجاره اضافـي مبلغ پرداخت بـدون يا

اجاره آغاز در و دهد ادامه داشته وجود معقولي اطمينان

اين از اجاره كننده كه باشدكرد. خواهد استفاده اختيار


Lease term

دوره مياني

كوتاه تر گزارشگري مالي دوره است مالي سال يك از


Interim period

وزارتخانه ها، از است متشكل دولت و نهادها دولتي، مؤسسات كه شركتهايي دولتي ، ارگانهاي

آنها % سرمايه 50 از بيش ساير و است دولت به متعلق

قوانين موجب به كه مؤسساتي شناخته دولتي موضوعه ،

مي شود


Government

ذ



زمان که است بدهي نوعی ذخيره توأم آن مبلغ تعیین يا و تسویه

< ابهام با است توجه قابل نسبتا


Provision

ر

روش ارزش ويژه

كه است حسابداري روش يك در سرمايه گذاري آن براساس

تمام شده بهاي به تحصيل تاريخ بابت آن از پس و مي شود ثبت

واحد سهم در تغيير خالص از سرمايه گذار

سرمايه پذير واحد داراييهاي تعديل تحصيل ، تاريخ از پس

واحد مي شود. سهم عملكرد نتايج از سرمايه گذار

صورت در سرمايه پذير واحدمي شود منعكس زيان و سود


Equity method


كه است حسابداري روش يك خاص شريك سهم آن براساس

كنترل تحت تجاري واحد در تمام شده بهاي به ابتدا مشترك

بابت آن از پس و مي شود ثبت خالص از وي درسهم تغيير

تحت تجاري واحد داراييهاي مي گردد. تعديل مشترك كنترل نتايج از خاص شريك سهم

تحت تجاري واحد عملكرد سود صورت در مشترك كنترل

مي شود. منعكس زيان و


Equity method


ناخالص

است ويژه ارزش روش نوعي شريك سهم آن موجب به كه

داراييها مجموع تفكيك به خاص مشاركت بدهيهاي مجموع و

مبلغ تشكيل دهنده كه خاص


Proportionate consolidation



است وي سرمايه گذاري خالص از وي سهم و ترازنامه در

مشاركت عملياتي درآمدهاي زيان و سود صورت در خاص

. مي شود منعكس

روش بهاي

تمام شده

كه است حسابداري روش يك به سرمايه گذاري آن براساس

مي شود. ثبت تمام شده بهاي واحد روش ، اين در

از حاصل سود سرمايه گذار، ميزاني تا تنها را سرمايه گذاري

شناسايي درآمد عنوان به سودهاي محل از كه مي كند واحد انباشته خالص

تاريخ از بعد سرمايه پذير دريافت سرمايه گذاري ، تحصيل

مي شود


Cost

رویدادها از بعد ی

تاریخ ترازنامه

و مطلوب رویدادهای تاریخ بین که است نامطلوبی

تأیید تاریخ و ترازنامهمی دهد رخ مالی صورتهای


Events after the balance sheet

رویدادها ی

تعدیلی از بعد


شواهدی که رویدادهایی در موجود شرایط مورد در

می کند فراهم ترازنامه تاریخ


Adjusting events after the balance sheet date

رویدادها ی

غیرتعدیل از بعد ی


شرایط بیانگر که رویدادهایی ترازنامه تاریخ از بعد شده ایجاداست


Non-adjusting events after the balance sheet date



رويداد تعهدآور

تعهدي که است رويدادي مي کند ايجاد عرفي يا قانوني

ملزم تجاري واحد که به گونه ایباشد آن تسویه به


Obligating event

ز

زيان كاهش ارزش

دارايي يک دفتري مبلغ مازادآن بازيافتني مبلغ به نسبت



Impairment loss

زيانهاي قابل

پيش بيني

انتظار كه است زيانهايي پيمان مدت طول در مي رود

مبالغ احتساب )با شود ايجاد كارهاي هزينه براوردي هرگونه و تضميني و اصالحي

تحت كه مشابهي هزينه هاي بازيافت قابل پيمان شرايط مذكور زيان . مبلغ نيست (

براورد زير موارد به توجه بدون مي شود:

كار شروع عدم يا الف. شروع پيمان

تاريخ تا كه كار از ب. حصه اي است شده انجام ترازنامه

انتظار كه سودي . ميزان ج )به ديگر پيمانهاي از مي رود

بند طبق كه پيمانهايي استثناي مي شود( تلقي واحد پيمان 6

شود حاصل


Expected losses

س

Investor in aاستاندار از يكي خاص مشاركت درسرمايه گjoint venture



است خاص مشاركت طرفهاي ذارندارد. مشترك كنترل آن بر كه

بند23 د2

سرمايه گ ذاري

واحد كه است دارايي نوعي افزايش براي سرمايه گذار

توزيع طريق از اقتصادي منافع سهام ، سود شكل )به منافع اجاره (، و شده تضمين سود

مزايا ساير يا ارزش افزايش از ناشي مزاياي )مانند

تجاري ( نگهداري مناسبات مي كند


Investment


بلندمدت

سرمايه گذاريها از طبقه اي به قصد به كه مي شود گفته

فعاليتهاي در مستمر استفاده شود. يك نگهداري تجاري واحد

هنگامي سرمايه گذاري غيرجاري دارايي عنوان به

قصد كه مي شود طبقه بندي طوالني مدت براي آن نگهداري

يا باشد اثبات قابل وضوح به توسط آن واگذاري توانايي

مشمول سرمايه گذارباشد. محدوديتهايي


Long-term investment

سرمايه گ ذاري جاري

سرمايه گذاريها از طبقه اي به كه مي شود گفته

نباشد بلندمدت سرمايه گذاري


Current investment


در خالص اجاره

سرمايه گذاري از است عبارت كسر از پس اجاره در ناخالص

نشده . كسب مالي درآمد


Net investment in the lease

سرمايه گ در ذاري

در سرمايه گذاري از عبارت كه است ساختماني يا زمين


Investment in property



به آن توسعه و ساخت عمليات امالك ارزش جهت به و رسيده اتمام

ازنظر كه بالقوه اي نه و دارد سرمايه گذاري

واحد توسط استفاده قصد به يا سرمايه گذار تجاري

آن ، همگروه شركتهاي مي شود. نگهداري

5


سريع الم در عامله بازار

كه است سرمايه گذاري نوعي و آزاد كه فعالي بازار آن براي

دارد وجود است دسترس در بتوان آن طريق از كه به طوري

قابل شاخصي يا بازار ارزش به را بازار ارزش محاسبه كه اتكا

يافت دست سازد، امكان پذير


Marketable investment


ناخالص اجاره در

حداقل مجموع از است عبارت اجاره به مربوط اجاره مبالغ

و اجاره دهنده ديد از سرمايه اي باقيمانده ارزش گونه هر

تعلق وي به كه نشده اي تضمين مي گيرد.


Gross investment in the lease

سـود تضمين

شـده

از استفـاده بابت كـه مبالغي نقد وجه معادل يا نقـد وجـوه مي شود مطالبه تجاري واحد


Interest

سودسهام

شده توزيع سود از مبالغي متناسب كه سرمايه پذير واحد

تجاري واحد سهم الشركه بامي شود آن عايد


Dividends

سود سهمي

سهام )ياجايزه (

به سود توزيع از است عبارت سهام صاحبان بين سهم شكل

سود محل از تجاري واحد يك كه اندوخته ها يا نشده تقسيم


Stock dividend



قانون اصالحيه به توجه با مجمع تصويب به موكول تجارت

است فوق العاده عمومي

سهم اقليت

و زيان و سود از بخش آن واحد يك داراييهاي خالص گرفتن نظر در با فرعي، تجاري

قابل كه تلفيقي، تعديالت به كه است سهامي به انتساب

غيرمستقيم يا مستقيم طور تجاري واحدهاي طريق از

تجاري واحد به ديگر، فرعي ندارد تعلق اصلي



Minority interest

ش

شخص وابسته

وابسته صورتی در شخص یک: که است تجاری واحد به

یا مستقیم، الف. به طور یا یک طریق از غیرمستقیم

: واسطه چند یا کند، کنترل را تجاری . واحد1

کنترل تجاری واحد توسط واحد کنترل تحت آن با یا شود، )شامل باشد داشته قرار

اصلی، تجاری واحدهای و فرعی تجاري واحدهای فرعی تجاري واحدهای

هم گروه( ، قابل نفوذ تجاري واحد . در2

يا باشد، داشته مالحظه کنترل تجاری واحد . بر3

. باشد داشته مشترک آن وابسته تجاری ب. واحد

تعريف )طبق باشد واحد شماره حسابداري استاندارد

حسابداري ” عنوان با20


Related party



واحدهای در سرمایه گذاری( ، وابسته“ تجاری

واحد آن خاص ج. مشارکت استاندارد تعريف )طبق باشد

عنوان با23 شماره حسابداري مشارکتهاي حسابداري ”

خاص“( ، تجاري واحد اصلي مديران د. از

باشد، آن اصلي تجاري واحد يا اشخاص نزديک ه. خويشاوند

الف“ ” بندهاي در شده اشارهباشد، د“ ” يا

شده اشاره اشخاص و. توسط کنترل “ ه ” يا د“ ” بندهاي در

مشترک کنترل تحت مي شود، آنان مالحظه قابل نفوذ يا

قابل سهم اينکه يا و است به آن رأي حق از مالحظه اي

غيرمستقيم يا مستقيم طورو باشد، ايشان اختيار در

خاص بازنشستگي ز. طرح طرح يا تجاري واحد کارکنان

کارکنان خاص بازنشستگي و آن به وابسته اشخاص تحت تجاري واحدهاي همچنين

باشد. طرحها گونه اين کنترل

شريك خاص

مشاركت طرفهاي از يكي كنترل آن بر كه است خاص

دارد مشترك


Venturer

ص

صندوق بازنشست

گي

مستقلي حقوقي شخصيت مانند عناويني تحت كه است

و مؤسسه سازمان ، صندوق ، قانون ، براساس غيره


Pension fund



دستورالعمل يا اساسنامه مزاياي تأمين حوزه در خاص ،

فعاليت اعضا، بازنشستگي مي كند.


جداگانه

واحد توسط که مالی صورتهای و می شود ارائه اصلی تجاری

براساس سرمایه گذاريها آن در نه و مستقیم مالکانه منافع

وخالص عملیات نتایج برمبناي سرمایه پذیر واحد داراییهای

می شود گرفته حساب به


Separate financial statements

صورتها مالي ي

تلفيقي

است گروه يک مالي صورتهاي يک عنوان به گروه آن که

واحد اقتصادي شخصيتمي شود محسوب


Consolidated financial statements


فشرده

مالي صورتهاي شامل حداقل از گزيده اي و اساسي

مطابق توضيحي يادداشتهاي است . استاندارد اين الزامات


Condensed financial statements

ط

طرحهاي مزاياي

بازنشست گي

موجب به كه است برنامه هايي خاتمه از پس اعضا براي آن

قالب در مزايايي خدمت ، مستمري يا بازنشستگي حقوق كه به شرطي مي شود، فراهم از قبل را مزايا اين بتوان شرايط براساس خدمت خاتمه

عمل مورد رويه يا مصوب كرد. براورد يا تعيين


Retirement benefit plans

ع



عمر اقتصادي

: از است عبارت انتظار كه زماني الف. مدت

لحاظ از دارايي يك مي رود چند يا يك توسط اقتصادي

يا باشد، استفاده قابل كاربر واحدهاي يا توليد ب. تعداد در مي رود انتظار كه مشابهي

دارايي از استفاده فرايند استفاده كننده چند يا يك توسط شود كسب


Economic life

مفي عمرد

: از است عبارت انتظار زماني كه الف. مدت

استفاده مورد دارايي مي روديا گيرد، قرار تجاري واحد

واحدهاي يا توليد ب. تعداد انتظار كه مشابه مقداري از استفاده فرايند در مي رود تجاري واحد توسط دارايي شود تحصيل


Useful life

عمر مفيد


مورد دارايي، يك مي رود قرار تجاري واحد استفاده

يا گيرد، ساير يا توليد ب. تعداد كه مشابه مقداري واحدهاي

فرايند در مي رود انتظار واحد توسط دارايي از استفاده

شود. تحصيل تجاري



Useful life

عمليات حفاظي

كه مي شود اطالق اقداماتي به جبران يا كاهش منظور به

قيمت تغييرات از ناشي ريسك يا شده تضمين سود نرخ بازار،

مي گيرد. صورت ارز نرخ


Hedging



منظور به خارجي استقراض ارز نرخ تغييرات ريسك پوشش يك در سرمايه گذاري از ناشي جمله از خارجي مستقل واحد

است حفاظي عمليات

عمليات خارجي

تجاري واحد يك از است عبارت وابسته ، تجاري واحد فرعي ،

واحد شعبه يا خاص مشاركت فعاليتهاي كه گزارشگر تجاري

استقرار ايران از خارج در آن شود. مي اداره يا يافته


Foreign operation

ف

فعاليت تجاري

فعاليتها از يکپارچه مجموعه اي براي که است داراييهايي و

اداره زير اهداف به دستيابيمي شوند:

براي بازدهي الف. کسبيا سرمايه گذاران،

از اقتصادي منافع ب. کسب ساير يا هزينه ها کاهش طريق و مستقيم بصورت راهها

آن شرکاي براي به تناسب


Business

فعاليتكشاورز

ي

بر مديريت از است عبارت زيستي داراييهاي دگرديسي

توليد به تبديل فروش ، براي داراييهاي افزايش يا كشاورزي

زيستي .


Agricultural activity

فعاليتهاي

تأمين مالي

كه است فعاليتهايي از عبارت و ميزان در تغييرات به منجر

استقراضهاي و سرمايه تركيب اضافه )بجز تجاري واحد

در شده منظور برداشتهاي


11

Financing activities



گردد نقد(، وجه محاسبه

فعاليتهاي

ساخت امالک

که است فعاليتهايي مجموعه امالک احداث و طراحي براي است. ضروري فروش براي

و احداث براي زمين تحصيل يا و ساختمان فروش

زمين، فروش و سازي آماده بخشي جزئي، يا کلي طور بهاست. فعاليت اين از


Constructing activities

فعاليتها ي

سرمايه گذاري

يا تحصيل از است عبارت سرمايه گذاريهاي واگذاري

بلندمدت ، و كوتاه مدت و مشهود ثابت داراييهاي نيز و نامشهود داراييهاي

تسهيالت وصول و پرداخت از مستقل اشخاص به اعطايي

كاركنان از غير تجاري واحد


11

Investing activities

فعاليتهاعادي ي

تكرار معمول ، فعاليتهاي تجاري واحد منظم يا شونده

همچنين تجاري ( و )فعاليتهاي به كه است مرتبطي فعاليتهاي

پيشبرد جهت در و تبعيت آنها درنتيجه يا فوق فعاليتهاي

انجام تجاري واحد توسط برخي وقوع مي شود. چنانچه

ماهيت از نظر صرف رويدادها، در آن ، تناوب يا معمول غير

واحد عمليات بر حاكم محيط اقتصادي، از )اعم تجاري

غيره ( و جغرافيايي مقرراتي ، بر آنها آثار باشد، انتظار مورد

زمره در تجاري واحد عمليات مي شود تلقي عادي فعاليتهاي


Ordinary activities



فعاليتها ي

عملياتي

و اصلي فعاليتهاي از عبارت عملياتي درآمد مولد مستمر

است تجاري واحد


11

Operating activities

ق

قرارداد بیمه

)بیمهنامه(

يك آن موجب به كه است عقدی )بيمه گر( متعهد طرف

دريافت ازاى در مي شود ديگر طرف از بيمه حق

وقوع صورت در )بيمه گذار(، يا او به وارده خسارت حادثه، يا كند جبران را ذينفع شخص

شخص يا وى به را معینی مبلغبپردازد. ذينفع


Insurance contract

قرارداد زيانبار

مخارج که است قراردادي ايفاي برای آن اجتناب غيرقابل بيش قرارداد، از ناشي تعهدات

انتظار مورد اقتصادي منافع ازاست قرارداد آن


Onerous contract

قسمت تجاري

واحد از تفكيك قابل جزئي يا محصول يك كه است تجاري محصوالت از گروهي يا خدمت

ارائه را مرتبط خدمات يا و مخاطره داراي و مي كند

ساير از متفاوت بازده اي است . تجاري واحد قسمتهاي

تعيين در بايد زير عوامل مرتبط خدمات و محصوالت

: شود گرفته نظر در يا محصوالت الف. ماهيت

خدمات ،توليد، فرآيندهاي ب. ماهيت

براي مشتريان طبقه يا ج. نوع خدمات ، يا محصوالت


Business segment



يا محصوالت توزيع د. روشهاي و خدمات ، ارائه

مربوط ، مقررات ه. ماهيت و بانكي مقررات مثال ، براي

بيمه اي .

قسمت جغرافياي

ي

واحد از تفكيك قابل جزيي ارائه به كه است تجاري

منطقه در خدمات يا محصوالت مشتمل مشخصي جغرافيايي

از گروهي يا كشور يك بر داراي و دارد اشتغال كشورها از متفاوت بازده اي و مخاطره ساير در كه است اجزايي فعاليت جغرافيايي مناطق

در بايد زير مي كنند. عوامل جغرافيايي قسمتهاي تشخيص

شود: گرفته نظر در و اقتصادي شرايط الف. تشابه

سياسي ، در عمليات بين ب. روابط

مختلف ، جغرافيايي مناطق عمليات ، ج. مجاورت

از ناشي خاص د. مخاطرات مشخص ، مناطق در عمليات

و ارز، كنترل ه. مقررات ارزي . نوسانات و. مخاطرات


Geographical segment

قسمت قابل

گزارش

جغرافيايي يا تجاري قسمتي تعاريف مبناي بر كه است

و مي شود مشخص پيشگفته استاندارد، اين براساس

قسمت اطالعات افشاي دارد. ضرورت آن مورد در


Reportable segment

ک



سیاستهای راهبري توانایی کنترل واحد يک عملیاتی و مالی

منافع کسب به منظور تجاریآن فعاليتهاي از اقتصادی


Control

کنترل مشترک

فعاليت يک کنترل در مشارکت توافق يک موجب به اقتصاديقراردادي


Joint control

كمك دولت

كه است عملياتي از عبارت فراهم منظور به دولت توسط براي اقتصادي مزيتهاي كردن

گروهي يا تجاري واحد يك تجاري واحدهاي از مشخص

مقررات و قوانين چارچوب در لحاظ مي شود. از انجام معين

استاندارد، اين مقاصد طور به تنها كه مزيتهايي

انجام طريق از و غيرمستقيم شرايط بر مؤثر عمليات مي شود، فراهم تجاري عمومي

زيربنايي امكانات تدارك مانند يا توسعـه حال در مناطق در

بر تجـاري محدوديتهاي تحميـل دولت كمكهاي جزء رقبـا،

نمي گردد محسوب


Government assistance

كمكهاي بالعوض

دولت

دولت كمكهاي از است عبارت واحد به دارايي انتقال شكل به

آن خروج از جلوگيري يا تجاري رعايت قبال در تجاري واحد از

يا درگذشته شرايط ، برخي فعاليتهاي به مربوط آينده ، از گروه تجاري . آن واحد

ارزش تعيين كه دولت كمكهاي امكان پذير معقولي نحو به آنها

واحد معامالت همچنين و نيست


Government grants



آنهـا نتوان كه دولت با تجاري واحد عادي فعاليتهاي از را

بالعوض كمكهاي جزء داد، تميزنمي شود محسوب دولت

سياستهاي راهبري توانايي كنترل واحد يك عملياتي و مالي

منافع كسب منظور به تجاري آن فعاليتهاي از


Control

سياستهاي راهبري توانايي كنترل يا واحد يك عملياتي و مالي

كسب منظور به تجاري فعاليت آن از اقتصادي منافع


Control

هدايت توانايي از است عبارت كنترل يك عملياتي و مالي سياستهاي

كسب منظور به تجاري واحد فعاليتهاي از اقتصادي منافع

آن


Control


منظور به اقتصادي فعاليت . منافع كسب


Control

كنترل مشترك

در مشاركت از است عبارت اقتصادي فعاليت يك كنترل

قراردادي توافق يك موجب به


Joint control

گ

كليه و اصلي تجاري واحد گروهآن . فرعي تجاري واحدهاي


Group

Group of استاندار مجموعه از است عبارت گروهي



ازداراييها

ي زيستي

بند26 دمشابه . زنده گياهان يا حيوانات 5

biological assets

گزارش مالي

ميان دور ه اي

مياني دوره يك براي گزارشي كامل مجموعه شامل كه است

)طبق مالي صورتهاي 1 شماره حسابداري استاندارد

ارائه نحوه ” عنوان با صورتهاي مالي “( يا صورتهاي

اين )طبق فشرده مالي استاندارد( است .


Interim financial report

م

مبالغ دريافتني

بابت پيشرفت

كار

قابل مبالغ از است عبارت صورت بابت كه دريافت

حسابها در صادره حسابهاي است شده منظور


Receivable amounts for progress billings

مبالغ دريافتي


كار

از: است عبارت : مبالغي الف. علي الحسابهـا

در موقت طور به كه است صادره حسابهاي صورت قبال

دريافت بررسي دست درمي شود دريافتهـا : عبارت ب. ساير

ماهيت كه اقالمي از است در ليكن نداشته ، علي الحساب

دريافت كار پيشرفت قبال آن دربرگيرنده نيز و مي شود

دريافت پيش مبالغ از بخش به مربوط كار كه است پيمان

شده انجام ترازنامه تاريخ تا آن است


Received amounts for progress billings



مبلغ استهالك

پذير

ساير يا دارايي شده تمام بهاي شده تمام بهاي جايگزين مبالغ باقيمانده ارزش کسر از پسآن


Depreciable amount


پذير

ساير يا دارايي شده تمام بهاي شده تمام بهاي جايگزين مبالغ

كسر به ، مالي صورتهاي درآن باقيمانده ارزش


Depreciable amount

مبلغ بازيافتن

ي

ارزش يا فروش ارزش خالص هركدام دارايي، يك اقتصادي

است بيشتر که



Recoverable amount

مبلغ دفتري

كسر از پس دارايي كه مبلغي كاهش زيان و انباشته استهالك

آن به ، مربوط انباشته ارزش منعکس ترازنامه در مبلغ

مي شود


Carrying amount

مبلغ دفتري

كسر از پس دارايي كه مبلغي كاهش و انباشته استهالك

آن به مربوط ، انباشته ارزش منعكس ترازنامه در مبلغ

مي شود


Carrying amount

مبلغ دفتري

آن به دارايي كه است مبلغي منعكس ترازنامه در مبلغ

مي شود.


Carrying amount

مخارج تأمين مالي

تضمين سود از است عبارت مخارجي ساير و كارمزد شده ،

تأمين براي تجاري واحد كه مي شود متحمل مالي منابع


Borrowing costs



مديران اصلي

يا موظف به طور که اشخاصی مسئولیت و اختیار موظف غير

کنترل و هدايت برنامه ریزی، را تجاری واحد فعالیتهای

غیرمستقیم یا مستقیم به طور شامل جمله از دارند، برعهده مديرعامل مديره، هيئت اعضاي

اجرايي ارشد مديران و


Key management personnel


گي

حقوق از است عبارت ساير و بازنشستگي

به موجب كه مستمريهايي مي رود انتظار طرح مقررات

خدمت سنوات به باتوجه پرداخت آنان به اعضا گذشته شود.


Retirement benefits

مشاركت خاص

توافقي از است عبارت يا دو آن موجب به كه قراردادي

فعاليت يك طرف ، چند مشترك كنترل تحت اقتصادي

مي گيرند. عهده به را


Joint venture

با معامله شخص وابسته

تعهدات یا خدمات منابع، انتقال صرف نظر وابسته اشخاص بین

بهای مطالبه عدم یا مطالبه ازاست آن


Related party transaction

موجودي کا و مواد

ال

مي شود اطالق داراييهايي به كه :

روال در فروش الف. براي تجاري واحد عمليات عادي

مي شود، نگهداري محصول ساخت منظور ب. به

توليد فرايند در خدمات ارائـه يادارد، قرار يا محصول ساخت منظور ج. به


Inventories



و شده خريداري خدمات ، ارائـه و مي شود، نگهداري

و دارد مصرفي د. ماهيت جهت در غيرمستقيم طور به

مصرف تجاري واحد فعاليت مي شود

ن

ناخالص مبلغ

دفتري

ساير يا دارايي شده تمام بهايشده تمام بهاي جايگزين مبالغ


Gross carrying amount

نتيجه عمليات قسمت

عملياتي درآمد از عبارت هزينه كسر از پس قسمت

است . آن عملياتي


Segment result

نرخ تسعير

دو تبديل نرخ از است عبارت )شامل يكديگر به پولي واحد رسمي ، برابري نرخهاي انواع

فرايند در غيره ( كه و قراردادي شود مي گرفته بكار تسعير


Exchange rate

نرخ ضمني

سودتضمين ش

اجاره ده

كه تنزيلي نرخ از است عبارت شود سبب اجاره ، آغاز در

حداقل فعلي ارزش مجموع باقيمانده ارزش و اجاره مبالغ

ارزش با دارايي نشده تضمين اجاره مورد دارايي منصفانه

شود. برابر


Interest rate implicit in the lease

نرخ فرضي استقرا

براي ض اجاره كنن

ده

است شده اي تضمين سود نرخ مي بود گزير نا اجاره كننده كه

پرداخت مشابه اجاره يك براي امكان عدم صورت در يا كند

اجاره كننده كه نرخي آن ، تعيين اجاره آغاز در مي بود گزير نا


Lessee's incremental borrowing rate of interest



شرايط با وامي دريافت براي مشابه تضمين و بازپرداخت

براي نياز مورد استقراض جهت متحمل نظر مورد دارايي خريدشود.

نفوذمال قابل حظه

در مشارکت توانایی به تصمیم گیریهای مربوط

عملیاتی و مالی سیاستهای حد در نه ولی تجاری، واحد

مزبور سیاستهای کنترل



Significant influence

نفوذ قابل

مالحظه

توانايي از است عبارت تصميم گيريهاي در مشاركت

و مالي سياستهاي به مربوط اقتصادي فعاليت يك عملياتي

كنترل يا كنترل حد در نه ولي . سياستها آن مشترك



و

پول واحدگزارشگر

ي

مورد پول واحد از است عبارت صورتهاي ارائه در استفاده

مالي


Presentation currency

واحد تجاري

قانوني تشكلي از است عبارت يا ثبت شده از اعم قراردادي ، يا

يا شخص هر يا ثبت نشده ، اقتصادي فعاليت يك كه تشكلي

دستيابي براي خود جانب از را. مي كند اداره خاص اهداف به


Entities

واحد تجاري اصلي

يا يك داراي كه تجاري واحد يك است فرعي تجاري واحد چند


استاندار

Parent



بند19 د9

واحد تجاري

مرحله در از قبل

بهره برداري

بخش كه است تجاري واحد يك براي را خود كوششهاي عمده برد بكار جديد فعاليت يك ايجاد

مورد در زير شرايط از يكي وكند: صدق آن

اصلي الف. عمليات نشده شروع شده ، برنامه ريزي

يا باشد، اصلي ب. عمليات

شده شروع برنامه ريزي شده ، قابل عملياتي درآمد ولي

نشده حاصل آن از توجهي باشد.


Development stage enterprises

واحد تجاري فرعي

كنترل تحت كه تجاري واحد يك ) واحد ديگري تجاري واحد

اصلي ( است تجاري




Subsidiary

واحد تجاري

وابسته

واحد يك از است عبارت واحد كه سرمايه پذير قابل نفوذ آن در سرمايه گذار

تجاري واحد اما دارد، مالحظه واحد خاص مشاركت يا فرعي

نيست . سرمايه گذار


Associate

واحدساختمان

ي

يا تجاري مسکوني، واحد يک براي که زميني يا صنعتي، آماده يا احداث فروش،


Real state



مي شود.

واحد مستقل خارجي

خارجي عمليات از دسته آن به فعاليتهاي كه شود مي اطالق

تجاري واحد الينفك بخش آن نمي دهد. تشكيل را گزارشگر


Foreign entity

و نقد موجودي از است عبارت نقد وجه و بانكها نزد ديداري سپرده هاي و ريالي از اعم مالي مؤسسات

سپرده هاي )شامل ارزي بدون كوتاه مدت سرمايه گذاري كسر سررسيد( به

بدون كه برداشتهايي اضافه قرار مطالبه مورد قبلي اطالع

مي گيرد.


11

Cash

ه

هزينه عملياتي قسمت

هزينه هاي از است عبارت و اصلي فعاليتهاي با مرتبط < كه مستمر قابل مستقيما منطقي مبنايي بر يا انتساب

است قسمت به تخصيص قابل فروش با مرتبط اينكه از اعم

يا سازماني برون مشتريان به قسمتهاي ساير با معامالت

باشد. تجاري واحد همان


Segment expense

ی

بخش يک واحد از

تجاري

يا تجاري واحد عمليات از جزئي و دارد نسبي اهميت كه گروه

شناسايي قابل جداگانه طور به و داراييها فعاليتها، و است بتوان را آن به مربوط نتايج

فعاليتهاي بقيه از وضوح به


Component of an entity



بخش داد. يك تميز تجاري واحد< تجاري واحد از خطوط معموال

خاص جداگانه بازارهاي يا توليد يك است ممكن و دارد را خود

جغرافيايي يا تجاري قسمت استاندارد در مندرج شرح )به

باعنوان 25 شماره حسابداري برحسب گزارشگري ”

( يا مختلف“ قسمتهاي باشد آن از كوچكتر



A

تاريخ تحصيل

كنترل آن، در كه است تاريخي واحد عمليات و داراييها خالص

به مؤثر طور به تحصيل شده انتقال تحصيل كننده واحد

مي يابد


Acquisition date

بازار فعال

كليه كه بازاري از است عبارت دارد: را زير شرايط

بازار در شده مبادله الف. اقالم هستند، متجانس

و خريداران ب. معموال< زمان هر در مايل فروشندگان

و دارند، وجود قابل عموم براي ج. قيمتهااست . دسترسي


Active market

ارزش فعلي


گي مبتني بر

كچوئر ا ي

فعلي ارزش از است عبارت به انتظار مورد پرداختهاي

سنوات بابت طرح اعضاي برمبناي كه آنان گذشته خدمت

محاسبه كچوئري ا مفروضات داراييهاي مي شود. خالص

طرح ( ويژه )ارزش طرح طرح داراييهاي از است عبارت از غير آن بدهيهاي منهاي مزاياي فعلي ارزش

مبتني بر بازنشستگي كچوئري . ا


Actuarial present value of promised retirement benefits

رویدادها ی

تعدیلی از بعد

تاریخ

شواهدی که رویدادهایی در موجود شرایط مورد در

می کند فراهم ترازنامه تاریخ


Adjusting events after the balance sheet date



ترازنامه

پيش دريا فت

پيمان

توسط دريافتي مبالغ از بخشي به مربوط كار كه است پيمانكار

انجام ترازنامه تاريخ تا آن است نشده


Advances received

فعاليتكشاورز

ي

بر مديريت از است عبارت زيستي داراييهاي دگرديسي

توليد به تبديل فروش ، براي داراييهاي افزايش يا كشاورزي

زيستي .


Agricultural activity

تولیدكشاورز

ي

محصول از است عبارت داراييهاي از شده برداشت تجاري . واحد زيستي


Agricultural produce

منافع اقتصادي به نسبت حقوق دارايي دستيابي راههاي ساير يا آتي

كه منافع آن به مشروع ساير يا معامالت درنتيجه

كنترل به گذشته رويدادهاي است درآمده واحدتجاري


Asset

واحد تجاري

وابسته

واحد يك از است عبارت واحد كه سرمايه پذير قابل نفوذ آن در سرمايه گذار

تجاري واحد اما دارد، مالحظه واحد خاص مشاركت يا فرعي

نيست . سرمايه گذار


Associate

تاريخ شروع

پوشش ای بیمه

شروع تاریخ از است عبارت بیمه گر توسط خطر پذیرش

بیمه. قرارداد طبق


Attachment date

B




گياه يا حيوان از است عبارت زنده .


Biological asset

دگرديس ي

تحليل ، رشد، فرايندهاي شامل به كه است مثل توليد و توليد

دارايي كم�ي يا كيفي تغييرات مي انجامد. زيستي


Biological transformation

مخارج تأمين مالي

تضمين سود از است عبارت مخارجي ساير و كارمزد شده ،

تأمين براي تجاري واحد كه مي شود متحمل مالي منابع


Borrowing costs

فعاليت تجاري

فعاليتها از يکپارچه مجموعه اي براي که است داراييهايي و

اداره زير اهداف به دستيابيمي شوند:

براي بازدهي الف. کسبيا سرمايه گذاران،

از اقتصادي منافع ب. کسب ساير يا هزينه ها کاهش طريق و مستقيم بصورت راهها

آن شرکاي براي به تناسب


Business

تركيب تجاري

فعاليتهاي يا واحدها تجميع قالب در جداگانه تجاري

که است اقتصادي شخصيت يک خالص کنترل کسب براثر

ديگر واحد عمليات و داراييهامي آيد پديد


Business combination



قسمت تجاري

واحد از تفكيك قابل جزئي يا محصول يك كه است تجاري محصوالت از گروهي يا خدمت

ارائه را مرتبط خدمات يا و مخاطره داراي و مي كند

ساير از متفاوت بازده اي است . تجاري واحد قسمتهاي

تعيين در بايد زير عوامل مرتبط خدمات و محصوالت

: شود گرفته نظر در يا محصوالت الف. ماهيت

خدمات ،توليد، فرآيندهاي ب. ماهيت

براي مشتريان طبقه يا ج. نوع خدمات ، يا محصوالت

يا محصوالت توزيع د. روشهاي و خدمات ، ارائه

مربوط ، مقررات ه. ماهيت و بانكي مقررات مثال ، براي

بيمه اي .


Business segment

C

مبلغ دفتري

كسر از پس دارايي كه مبلغي كاهش زيان و انباشته استهالك

آن به ، مربوط انباشته ارزش منعکس ترازنامه در مبلغ

مي شود


Carrying amount

مبلغ دفتري

كسر از پس دارايي كه مبلغي كاهش و انباشته استهالك

آن به مربوط ، انباشته ارزش منعكس ترازنامه در مبلغ

مي شود


Carrying amount

Carryingاستاندار آن به دارايي كه است مبلغي مبلغ



منعكس ترازنامه در مبلغ دفتري مي شود.

بند26 د9

amount

و نقد موجودي از است عبارت نقد وجه و بانكها نزد ديداري سپرده هاي و ريالي از اعم مالي مؤسسات

سپرده هاي )شامل ارزي بدون كوتاه مدت سرمايه گذاري كسر سررسيد( به

بدون كه برداشتهايي اضافه قرار مطالبه مورد قبلي اطالع

مي گيرد.


11

Cash

جريـان نقد وجه

يـا افزايش از است عبارت نقد وجه مبلـغ در كاهش اشخاص با معامالت از ناشي

از مستقل حقوقي يا حقيقي تجـاري واحـد حقوقي شخصيت

رويدادها سايـر از ناشي و


11

Cash flow

جريانهاي نقد وجه

از ناشيفعاليتها

ي عملياتي

شامل استاندارد اين در و ورودي نقدي جريانهاي

فعاليتهاي از ناشي خروجي مندرج تعريف شرح به عملياتي

از دسته آن نيز و بند همين در< كه است نقدي جريانهاي ماهيتا

با ارتباط قابل مستقيم طور به نقدي جريانهاي طبقات ساير

نباشد نقد وجوه جريان صورت


11

Cash flows arising from operating activities

قابل مبلغ از است عبارت خسارت حوادث وقوع اثر در پرداخت

بيمه قرارداد پوشش تحت


Claim

خويشاون دان

فرد سببي و نسبي خويشاوند با معامله در می رود انتظار که


Close members of the family of an individual



نفوذ تحت را وی تجاری، واحد نزديک واقع وی نفوذ تحت یا دهد قرار< که شود شامل معموال

سببي و نسبي خويشاونداناست سوم تا طبقه اول

6

آغاز اجاره

اختيار در تاريخ از است عبارت تعلق آغاز يا دارايي گرفتن كدام هر اجاره بها، گرفتن است . مقدم


Commencement of the lease term

بخش يک واحد از

تجاري

يا تجاري واحد عمليات از جزئي و دارد نسبي اهميت كه گروه

شناسايي قابل جداگانه طور به و داراييها فعاليتها، و است بتوان را آن به مربوط نتايج

فعاليتهاي بقيه از وضوح به بخش داد. يك تميز تجاري واحد

< تجاري واحد از خطوط معموال خاص جداگانه بازارهاي يا توليد يك است ممكن و دارد را خود

جغرافيايي يا تجاري قسمت استاندارد در مندرج شرح )به

باعنوان 25 شماره حسابداري برحسب گزارشگري ”

( يا مختلف“ قسمتهاي باشد آن از كوچكتر


Component of an entity


فشرده

مالي صورتهاي شامل حداقل از گزيده اي و اساسي

مطابق توضيحي يادداشتهاي است . استاندارد اين الزامات


Condensed financial statements


تلفيقي

است گروه يک مالي صورتهاي يک عنوان به گروه آن که

واحد اقتصادي شخصيتمي شود محسوب


Consolidated financial statements



تركيب و تعديل فرايند تلفيق مالي صورتهاي اطالعات اصلي تجاري واحد يك جداگانه

واحدهاي مالي صورتهاي و منظور به آن فرعي تجاري

تلفيقي مالي صورتهاي تهيه گروه مالي اطالعات كه است

اقتصادي شخصيت عنوان به رامي كند ارائه واحد


Consolidation

فعاليتهاي

ساخت امالک

که است فعاليتهايي مجموعه امالک احداث و طراحي براي است. ضروري فروش براي

و احداث براي زمين تحصيل يا و ساختمان فروش

زمين، فروش و سازي آماده بخشي جزئي، يا کلي طور بهاست. فعاليت اين از


Constructing activities

پيمان بلندمدت

طراحي ، براي كه است پيماني دارايي يك ساخت يا توليد

ارائـه يا مالحظه قابل منفرد يا داراييها از تركيبي )يا خدمات < كه خدمات را پروژه يك تواما و مي شود دهد( منعقد تشكيل

تكميل براي الزم زمان مدت < پيمان كه است چنان عمدتا

دوره هاي در پيمان فعاليت . مي گيرد قرار متفاوت مالي

استاندارد، اين طبق كه پيماني مي گردد، تلقي بلندمدت از بيش مدتي طول در معموال< . شد خواهد انجام يكسال

از بيش مدت حال ، اين با يك اصلي مشخصه يكسال ،

. برخي نيست بلندمدت پيمان از كمتر مدت با پيمانهاي


Construction contract



فعاليت نظر از هرگاه يكسال ، اهميت چنان داراي دوره ، انعكاس عدم كه باشد نسبي سود و عملياتي هزينه و درآمد

مخدوش به منجر آن به مربوط و عملياتي هزينه و درآمد شدن ارائـه عدم و دوره نتايج

توسط مطلوب تصويري بايد گردد، مالي صورتهاي

بلندمدت پيمان عنوان به بر مشروط شود، محسوب

واحد در متخذه رويـه اينكه ديگر سال به سالي از تجاري

گردد اعمال يكنواخت طور به

تعهد عرفي

اقدامات از ناشی است تعهدي که مواردی در تجاري واحد نحوه به توجه با تجاري واحد گذشته، در خود عمل

يا شده اعالم سیاستهاي< جاري آئين نامه هاي کامال

اشخاص ساير به مشخص، که است داده نشان

خواهد را خاصي مسئوليتهاي واحد نتيجه، در و پذيرفت،

آنها براي بجا انتظاري تجاري که است کرده ايجاد

خواهد ايفا را خود مسئوليتهايکرد


Constructive obligation


مولد غير

داراييهاي از طبقه اي به واجد كه مي شود گفته زيستي براي شده تعيين شرايط

نيست . مولد زيستي داراييهاي


Consumable biological assets

دارايي احتمالي

که است غیرقطعی دارايي يک ناشي گذشته رويدادهاي از


Contingent asset



از تنها آن وجود و مي شود يا يک وقوع عدم يا وقوع طريق

که آتي نامشخص رويداد چند واحد کنترل تحت کامل بطور

شد خواهد تأييد نيست، تجاري

7

بدهي احتمالي

است غیرقطعی الف.تعهدی ناشي گذشته رويدادهاي از که

تنها آن وجود و مي شود يک وقوع عدم يا وقوع ازطريق

که آتي نامشخص رويداد چند يا واحد کنترل در کامل بطور

شد، خواهد نيست،تأييد تجارييا

از که است فعلي ب. تعهدی ناشي گذشته رويدادهاي

زير بداليل اما مي شودنمي شود: شناسايي

براي اقتصادي منافع . خروج1نيست. محتمل تعهد تسويه

با نمي توان را تعهد . مبلغ2 کافي اتکاي قابليت

کرد. اندازه گيري


Contingent liability

سیاستهای راهبري توانایی کنترل واحد يک عملیاتی و مالی

منافع کسب به منظور تجاریآن فعاليتهاي از اقتصادی


Control

سياستهاي راهبري توانايي كنترل واحد يك عملياتي و مالي

منافع كسب منظور به تجاري آن فعاليتهاي از


Control

سياستهاي راهبري توانايي كنترل يا واحد يك عملياتي و مالي

كسب منظور به تجاري فعاليت


Control



آن از اقتصادي منافع


كسب منظور به تجاري واحد فعاليتهاي از اقتصادي منافع

آن


Control


منظور به اقتصادي فعاليت . منافع كسب


Control


نقد معادل يا نقد وجه مبلغ منصفانه ارزش يا و پرداختي

جهت كه مابه ازاهايي ساير زمان در دارايي يك تحصيل واگذار آن ساخت يا تحصيل

مصداق، صورت در و است شده الزامات براساس که مبلغي استانداردهاي ساير خاص

تأمين مخارج )مانند حسابداري تخصيص دارايي آن مالي( به

است يافته


Cost


نقد معادل يا نقد وجه مبلغ منصفانه ارزش يا پرداختي

جهت كه مابه ازاهايي ساير زمان در دارايي يك تحصيل شده واگذار آن، ايجاد يا تحصيل که مبلغي مورد، حسب يا است،

براساس اوليه شناخت زمان در ساير خاص الزامات

به حسابداري، استانداردهاي است يافته تخصيص دارايي آن

مالي(. تأمين مخارج )مانند


Cost



روش بهاي

تمام شده

كه است حسابداري روش يك به سرمايه گذاري آن براساس

مي شود. ثبت تمام شده بهاي واحد روش ، اين در

از حاصل سود سرمايه گذار، ميزاني تا تنها را سرمايه گذاري

شناسايي درآمد عنوان به سودهاي محل از كه مي كند واحد انباشته خالص

تاريخ از بعد سرمايه پذير دريافت سرمايه گذاري ، تحصيل

مي شود


Cost

پيمان اماني

با )پيمان حق الزحم

ه مبتني بر مخارج (

به كه است مدتي بلند پيمان يا قبول قابل مخارج آن موجب

به پيمان متن در شده مشخص از معيني درصد و تأديه پيمانكار

حق الزحمه يا مزبور مخارج پرداخت پيمانكار به نيز ثابتي شود


Cost plus contract

سرمايه گ ذاري جاري

سرمايه گذاريها از طبقه اي به كه مي شود گفته

نباشد بلندمدت سرمايه گذاري


Current investment

D

تاریخ تأیید


مدیریت، که است تاریخی به طور را مالی صورتهای

بار آخرین برای و رسمی می کند. تأیید انتشار، به منظور

مالی صورتهای تأیید تاریخ که است تاریخی تلفیقی،

توسط شده یاد مالی صورتهای اصلی تجاری واحد مدیریت

می شود تأیید انتشار به منظور


Date of authorization for issue




پذير

ساير يا دارايي شده تمام بهاي شده تمام بهاي جايگزين مبالغ باقيمانده ارزش کسر از پسآن


Depreciable amount


پذير

ساير يا دارايي شده تمام بهاي شده تمام بهاي جايگزين مبالغ

كسر به ، مالي صورتهاي درآن باقيمانده ارزش


Depreciable amount

بهايجايگزين

ي مستهلک

شده

ناخالص بهاي از است عبارت )يعني دارايي يک جايگزيني

يک جايگزيني جاري بهاي خدمت دهي توان با نو دارايي

استهالک کسر از مشابه( پس مدت و مزبور بهاي بر مبتني

دارايي آن از شده استفاده


Depreciated replacement cost

مبلغ سيستماتيك تخصيص استهالك طي دارايي يك پذير استهالك

آن مفيد عمر



Depreciation

دستاوردهاي بکارگيري توسعه دانشها ساير يا تحقيقاتي

طرح يا برنامه يک قالب در تجهيزات، مواد، توليد براي

سيستمها فرايندها، محصوالت، بهسازي يا جديد، خدمات يا

< که مواردي اساسي توليد قبال استقرار يا و گرديده ارائه يا

توليد آغاز از پيش است، يافتهتجاري کاربرد يا


Development

Developmentاستاندار بخش كه است تجاري واحد يك واحدstage enterprises



تجاري مرحله در

از قبلبهره بردا

ري

براي را خود كوششهاي عمده برد بكار جديد فعاليت يك ايجاد

مورد در زير شرايط از يكي وكند: صدق آن

اصلي الف. عمليات نشده شروع شده ، برنامه ريزي

يا باشد، اصلي ب. عمليات

شده شروع برنامه ريزي شده ، قابل عملياتي درآمد ولي

نشده حاصل آن از توجهي باشد.

بند24 د3

سودسهام

شده توزيع سود از مبالغي متناسب كه سرمايه پذير واحد

تجاري واحد سهم الشركه بامي شود آن عايد


Dividends

E

عمر اقتصادي

: از است عبارت انتظار كه زماني الف. مدت

لحاظ از دارايي يك مي رود چند يا يك توسط اقتصادي

يا باشد، استفاده قابل كاربر واحدهاي يا توليد ب. تعداد در مي رود انتظار كه مشابهي

دارايي از استفاده فرايند استفاده كننده چند يا يك توسط شود كسب


Economic life

واحد تجاري

قانوني تشكلي از است عبارت يا ثبت شده از اعم قراردادي ، يا

يا شخص هر يا ثبت نشده ، اقتصادي فعاليت يك كه تشكلي

دستيابي براي خود جانب از را. مي كند اداره خاص اهداف به


Entities




جريانهاي خالص فعلي ارزش کاربرد از ناشي آتي نقدي

ازجمله دارايي مستمر از ناشي نقدي جريانهايآن نهايي واگذاري




جريانهاي فعلي ارزش خالص کاربرد از ناشي آتي نقدي

جمله از دارايي مستمر از ناشي نقدي جريانهايآن نهايي واگذاري




كه است حسابداري روش يك در سرمايه گذاري آن براساس

تمام شده بهاي به تحصيل تاريخ بابت آن از پس و مي شود ثبت

واحد سهم در تغيير خالص از سرمايه گذار

سرمايه پذير واحد داراييهاي تعديل تحصيل ، تاريخ از پس

واحد مي شود. سهم عملكرد نتايج از سرمايه گذار

صورت در سرمايه پذير واحدمي شود منعكس زيان و سود


Equity method


كه است حسابداري روش يك خاص شريك سهم آن براساس

كنترل تحت تجاري واحد در تمام شده بهاي به ابتدا مشترك

بابت آن از پس و مي شود ثبت خالص از وي درسهم تغيير

تحت تجاري واحد داراييهاي مي گردد. تعديل مشترك كنترل نتايج از خاص شريك سهم

تحت تجاري واحد عملكرد سود صورت در مشترك كنترل

مي شود. منعكس زيان و


Equity method



رویدادها از بعد ی


و مطلوب رویدادهای تاریخ بین که است نامطلوبی

تأیید تاریخ و ترازنامهمی دهد رخ مالی صورتهای


Events after the balance sheet


استثنايي


تجاري واحد عادي فعاليتهاي را اقالمي و مي شود ناشي

منظور به كه مي گيرد بر در از مطلوب تصويري ارائـه

تجاري ، واحد پذيري انعطاف لحاظ به آنها جداگانه افشاي

وقوع يا ماهيت بودن استثنايي اقالم مي يابد. اين ضرورت

مندرج استثنايي اقالم با لزوما< ارتباط زيان و سود صورت در

ندارد


11

Exceptional (Special) cash flows

اقالم استثنايي

كه است اهميت با اقالمي معامالتي يا رويدادها آن منشأ

چارچوب در كه مي باشد واقع شركت عادي فعاليتهاي

ارائـه منظور به و مي گردد افشاي مطلوب ، تصويري < آنها، جداگانه در يا منفردا مجموع ، در نوع ، تشابه صورت

ماهيت بودن استثنايي لحاظ بهمي يابد ضرورت وقوع يا


Exceptional (Special) items

آن ، طريق از كه است فرايندي تسعير ارز، بر مبتني مالي اطالعات گزارشگري پول واحد برحسب

تسعير، شود. واژه بيان ارزي منفرد معامالت گزارش


Exchange



گزارشگري پول واحد برحسب يك برگردان همچنين و

مالي صورتهاي كامل مجموعه واحد به ارز حسب بر شده تهيه بر در را گزارشگري پول

مي گيرد.

تفاوت تسعير

از ناشي تفاوت از است عبارت ارز يك از معيني ميزان تسعير

با گزارشگري پول واحد به متفاوت نرخهاي تسعير


Exchange difference

نرخ تسعير

دو تبديل نرخ از است عبارت )شامل يكديگر به پولي واحد رسمي ، برابري نرخهاي انواع

فرايند در غيره ( كه و قراردادي شود مي گرفته بكار تسعير


Exchange rate

زيانهاي قابل

پيش بيني

انتظار كه است زيانهايي پيمان مدت طول در مي رود

مبالغ احتساب )با شود ايجاد كارهاي هزينه براوردي هرگونه و تضميني و اصالحي

تحت كه مشابهي هزينه هاي بازيافت قابل پيمان شرايط مذكور زيان . مبلغ نيست (

براورد زير موارد به توجه بدون مي شود:

كار شروع عدم يا الف. شروع پيمان

تاريخ تا كه كار از ب. حصه اي است شده انجام ترازنامه

انتظار كه سودي . ميزان ج )به ديگر پيمانهاي از مي رود

بند طبق كه پيمانهايي استثناي مي شود( تلقي واحد پيمان 6

شود حاصل


Expected losses




غيرمترقبه


فعاليتهاي از خارج رويدادهاي ناشي تجاري واحد عادي

در را اقالمي و مي شود ارائه منظور به كه برمي گيرد

از مطلوب تصويري تجاري ، واحد پذيري انعطاف لحاظ به آنها جداگانه افشاي

يا ماهيت بودن مترقبه غير مي يابد. اين ضرورت آنها وقوع < اقالم اقالم با معموال

صورت در مندرج مترقبه غيردارد ارتباط زيان و سود


11

Extraordinary cash flows

اقالم مترق غير

به

بسيار و اهميت با اقالمي آن منشأ كه است معمول غير

فعاليتهاي از خارج رويدادهايي انتظار و مي باشد شركت عادي

منظم يا مكرر طور به نمي رودشود واقع


Extraordinary items

F



معامله اي در مي توانند مايل يك عادي ، شرايط در و حقيقي مزبور مبلغ ازاي در را دارايي

كنند مبادله يكديگر با





Fair value



7، استاندار

بند17 د5،





معامله اي در مي توانند مايل يك ، عادي شرايط در و حقيقي مزبور مبلغ ازاي در را دارايي

را بدهي يك يا مبادله يكديگر باكنند. تسويه


Fair value

اجاره سرمايه ا

ي

به كه اجاره اي از است عبارت < آن موجب تمام تقريبا

از ناشي مزاياي و مخاطرات اجاره كننده به دارايي مالكيت مي شود. مالكيت منتقل < است ممكن دارايي نهايتانيابد. انتقال يا يابد انتقال


Finance lease

فعاليتهاي

تأمين مالي

كه است فعاليتهايي از عبارت و ميزان در تغييرات به منجر

استقراضهاي و سرمايه تركيب اضافه )بجز تجاري واحد

در شده منظور برداشتهاي گردد نقد(، وجه محاسبه


11

Financing activities

پيمان مقطوع

به كه است مدتي بلند پيمان مبلغ يك با پيمانكار آن موجب

يك يا پيمان كل براي مقطوع


Fixed price contract



موضوع واحد هر براي ثابت نرخ موارد از برخي در كه پيمان موادي براساس است ممكن قرار تعديل مشمول خاص مي كند توافق گيرد،

پولي واحد هر از است عبارت ارزگزارشگري پول واحد از غير به


Foreign currency

واحد مستقل خارجي

خارجي عمليات از دسته آن به فعاليتهاي كه شود مي اطالق

تجاري واحد الينفك بخش آن نمي دهد. تشكيل را گزارشگر


Foreign entity

عمليات خارجي

تجاري واحد يك از است عبارت وابسته ، تجاري واحد فرعي ،

واحد شعبه يا خاص مشاركت فعاليتهاي كه گزارشگر تجاري

استقرار ايران از خارج در آن شود. مي اداره يا يافته


Foreign operation

G

بيمه عمومى

زندگی بیمه از غیر بیمه های بهمی شود. اطالق


General insurance

قسمت جغرافياي

ي

واحد از تفكيك قابل جزيي ارائه به كه است تجاري

منطقه در خدمات يا محصوالت مشتمل مشخصي جغرافيايي

از گروهي يا كشور يك بر داراي و دارد اشتغال كشورها از متفاوت بازده اي و مخاطره ساير در كه است اجزايي فعاليت جغرافيايي مناطق


Geographical segment



در بايد زير مي كنند. عوامل جغرافيايي قسمتهاي تشخيص

شود: گرفته نظر در و اقتصادي شرايط الف. تشابه

سياسي ، در عمليات بين ب. روابط

مختلف ، جغرافيايي مناطق عمليات ، ج. مجاورت

از ناشي خاص د. مخاطرات مشخص ، مناطق در عمليات

و ارز، كنترل ه. مقررات ارزي . نوسانات و. مخاطرات

وزارتخانه ها، از است متشكل دولت و نهادها دولتي، مؤسسات كه شركتهايي دولتي ، ارگانهاي

آنها % سرمايه 50 از بيش ساير و است دولت به متعلق

قوانين موجب به كه مؤسساتي شناخته دولتي موضوعه ،

مي شود


Government

كمك دولت

كه است عملياتي از عبارت فراهم منظور به دولت توسط براي اقتصادي مزيتهاي كردن

گروهي يا تجاري واحد يك تجاري واحدهاي از مشخص

مقررات و قوانين چارچوب در لحاظ مي شود. از انجام معين

استاندارد، اين مقاصد طور به تنها كه مزيتهايي

انجام طريق از و غيرمستقيم شرايط بر مؤثر عمليات مي شود، فراهم تجاري عمومي

زيربنايي امكانات تدارك مانند يا توسعـه حال در مناطق در

بر تجـاري محدوديتهاي تحميـل


Government assistance



دولت كمكهاي جزء رقبـا،نمي گردد محسوب

كمكهاي بالعوض

دولت

دولت كمكهاي از است عبارت واحد به دارايي انتقال شكل به

آن خروج از جلوگيري يا تجاري رعايت قبال در تجاري واحد از

يا درگذشته شرايط ، برخي فعاليتهاي به مربوط آينده ، از گروه تجاري . آن واحد

ارزش تعيين كه دولت كمكهاي امكان پذير معقولي نحو به آنها

واحد معامالت همچنين و نيست آنهـا نتوان كه دولت با تجاري

واحد عادي فعاليتهاي از را بالعوض كمكهاي جزء داد، تميز

نمي شود محسوب دولت


Government grants

ناخالص مبلغ

دفتري

ساير يا دارايي شده تمام بهايشده تمام بهاي جايگزين مبالغ


Gross carrying amount


ناخالص اجاره در

حداقل مجموع از است عبارت اجاره به مربوط اجاره مبالغ

و اجاره دهنده ديد از سرمايه اي باقيمانده ارزش گونه هر

تعلق وي به كه نشده اي تضمين مي گيرد.


Gross investment in the lease

كليه و اصلي تجاري واحد گروهآن . فرعي تجاري واحدهاي


Group

گروهي از

داراييها ي

مجموعه از است عبارت مشابه . زنده گياهان يا حيوانات


Group of biological assets



زيستي


تضمين شده

از: است عبارت آن اجاره كننده ، مورد الف. در

باقيمانده ارزش از بخش يا اجاره كننده توسط كه دارايي تضمين وي به وابسته شخص تضمين )مبلغ است گرديده

كه است مبلغي حداكثر شده شرايطي هر تحت مي تواند

و باشد(، پرداخت قابل آن اجاره دهنده ، مورد ب. در باقيمانده ارزش از بخش

يا اجاره كننده توسط كه دارايي شده تضمين ثالثي شخص است .


Guaranteed residual value

H

توليد جداسازي از است عبارت برداشت يا زيستي دارايي از كشاورزي

زندگي فرايند به دادن پايان زيستي . دارايي


Harvest

عمليات حفاظي

كه مي شود اطالق اقداماتي به جبران يا كاهش منظور به

قيمت تغييرات از ناشي ريسك يا شده تضمين سود نرخ بازار،

مي گيرد. صورت ارز نرخ منظور به خارجي استقراض

ارز نرخ تغييرات ريسك پوشش يك در سرمايه گذاري از ناشي جمله از خارجي مستقل واحد

است حفاظي عمليات


Hedging

I



زيان كاهش ارزش

دارايي يک دفتري مبلغ مازادآن بازيافتني مبلغ به نسبت



Impairment loss

قرارداد بیمه

)بیمهنامه(

يك آن موجب به كه است عقدی )بيمه گر( متعهد طرف

دريافت ازاى در مي شود ديگر طرف از بيمه حق

وقوع صورت در )بيمه گذار(، يا او به وارده خسارت حادثه، يا كند جبران را ذينفع شخص

شخص يا وى به را معینی مبلغبپردازد. ذينفع


Insurance contract

دارايي نامشهود

تشخيص قابل دارايي يك ماهيت عيني فاقد و غيرپولي


Intangible asset

سـود تضمين

شـده

از استفـاده بابت كـه مبالغي نقد وجه معادل يا نقـد وجـوه مي شود مطالبه تجاري واحد


Interest

نرخ ضمني

سودتضمين ش

اجاره ده

كه تنزيلي نرخ از است عبارت شود سبب اجاره ، آغاز در

حداقل فعلي ارزش مجموع باقيمانده ارزش و اجاره مبالغ

ارزش با دارايي نشده تضمين اجاره مورد دارايي منصفانه

شود. برابر


Interest rate implicit in the lease

گزارش مالي

ميان دور ه اي

مياني دوره يك براي گزارشي كامل مجموعه شامل كه است

)طبق مالي صورتهاي 1 شماره حسابداري استاندارد


Interim financial report



ارائه نحوه ” عنوان با صورتهاي مالي “( يا صورتهاي

اين )طبق فشرده مالي استاندارد( است .

دوره مياني

كوتاه تر گزارشگري مالي دوره است مالي سال يك از


Interim period

موجودي کا و مواد

ال

مي شود اطالق داراييهايي به كه :

روال در فروش الف. براي تجاري واحد عمليات عادي

مي شود، نگهداري محصول ساخت منظور ب. به

توليد فرايند در خدمات ارائـه يادارد، قرار يا محصول ساخت منظور ج. به و شده خريداري خدمات ، ارائـه

و مي شود، نگهداري و دارد مصرفي د. ماهيت

جهت در غيرمستقيم طور به مصرف تجاري واحد فعاليت مي شود


Inventories

فعاليتها ي

سرمايه گذاري

يا تحصيل از است عبارت سرمايه گذاريهاي واگذاري

بلندمدت ، و كوتاه مدت و مشهود ثابت داراييهاي نيز و نامشهود داراييهاي

تسهيالت وصول و پرداخت از مستقل اشخاص به اعطايي

كاركنان از غير تجاري واحد


11

Investing activities


واحد كه است دارايي نوعي افزايش براي سرمايه گذار

توزيع طريق از اقتصادي منافع


Investment



سهام ، سود شكل )به منافع اجاره (، و شده تضمين سود

مزايا ساير يا ارزش افزايش از ناشي مزاياي )مانند

تجاري ( نگهداري مناسبات مي كند

سرمايه گ در ذاري امالك

در سرمايه گذاري از عبارت كه است ساختماني يا زمين

به آن توسعه و ساخت عمليات ارزش جهت به و رسيده اتمام

ازنظر كه بالقوه اي نه و دارد سرمايه گذاري

واحد توسط استفاده قصد به يا سرمايه گذار تجاري

آن ، همگروه شركتهاي مي شود. نگهداري


Investment in property

سرمايه گ ذار

از يكي خاص مشاركت در است خاص مشاركت طرفهاي

ندارد. مشترك كنترل آن بر كه


Investor in a joint venture

J

کنترل مشترک

فعاليت يک کنترل در مشارکت توافق يک موجب به اقتصاديقراردادي


Joint control

كنترل مشترك

در مشاركت از است عبارت اقتصادي فعاليت يك كنترل

قراردادي توافق يك موجب به


Joint control

مشاركت خاص

توافقي از است عبارت يا دو آن موجب به كه قراردادي

فعاليت يك طرف ، چند مشترك كنترل تحت اقتصادي

مي گيرند. عهده به را


Joint venture



K

مديران اصلي

يا موظف به طور که اشخاصی مسئولیت و اختیار موظف غير

کنترل و هدايت برنامه ریزی، را تجاری واحد فعالیتهای

غیرمستقیم یا مستقیم به طور شامل جمله از دارند، برعهده مديرعامل مديره، هيئت اعضاي

اجرايي ارشد مديران و


Key management personnel

L

به كه است موافقتنامه اي اجاره قبال در اجاره دهنده آن ، موجب

مشخصي مبالغ يا مبلغ دريافت براي را دارايي از استفاده حق

به توافق مورد مدت مي كند. واگذار اجاره كننده


Lease

دوره اجاره

غيرقابل دوره از عبارت اجاره كننده ، كه است فسخي آن براي را نظر مورد دارايي

است كرده اجاره دوره ديگري زمان مدت هر اضافه به دارد اختيار اجاره كننده كه

پرداخت با را دارايي آن اجاره اضافـي مبلغ پرداخت بـدون يا

اجاره آغاز در و دهد ادامه داشته وجود معقولي اطمينان

اين از اجاره كننده كه باشدكرد. خواهد استفاده اختيار


Lease term

تعهد قانوني

يا قرارداد از که است تعهديمي شود ناشي قانونی الزامات


Legal obligation



نرخ فرضي استقرا

براي ض اجاره كنن

ده

است شده اي تضمين سود نرخ مي بود گزير نا اجاره كننده كه

پرداخت مشابه اجاره يك براي امكان عدم صورت در يا كند

اجاره كننده كه نرخي آن ، تعيين اجاره آغاز در مي بود گزير نا

شرايط با وامي دريافت براي مشابه تضمين و بازپرداخت

براي نياز مورد استقراض جهت متحمل نظر مورد دارايي خريدشود.


Lessee's incremental borrowing rate of interest

منافع انتقال تعهد از عبارت بدهی تجاری، واحد توسط اقتصادی

سایر یا معامالت از ناشیاست گذشته رویدادهای


Liability

بیمه زندگی

یا حیات با مرتبط بیمه نوعی بیمه گر که است انسان فوت

وجوهی پرداخت به نسبت رویداد براساس معین

می دهد. اطمینان مشخصی،


Life insurance


بلندمدت

سرمايه گذاريها از طبقه اي به قصد به كه مي شود گفته

فعاليتهاي در مستمر استفاده شود. يك نگهداري تجاري واحد

هنگامي سرمايه گذاري غيرجاري دارايي عنوان به

قصد كه مي شود طبقه بندي طوالني مدت براي آن نگهداري

يا باشد اثبات قابل وضوح به توسط آن واگذاري توانايي

مشمول سرمايه گذارباشد. محدوديتهايي


Long-term investment

M




سريع الم در عامله بازار

كه است سرمايه گذاري نوعي و آزاد كه فعالي بازار آن براي

دارد وجود است دسترس در بتوان آن طريق از كه به طوري

قابل شاخصي يا بازار ارزش به را بازار ارزش محاسبه كه اتكا

يافت دست سازد، امكان پذير


Marketable investment


مولد

كه دارايي يك از است عبارت و نژاد اصالح مثل ، توليد به قصد

حفظ با ، كشاورزي توليد يا نگهداري ، زيستي دارايي حيات

در برداشت قابليت و مي شوددارد. را سال يك از بيش


Mature (productive, or bearer) biological assets

حداقل مبالغ اجاره

كه مبالغي از است عبارت دوره طول در بايد اجاره كننده

انتظار وي از يا بپردازد اجاره كند پرداخت كه مي رود

ماليات ، مخارج استثناي )به كه خدمات و دارايي نگهداري

است ( اجاره دهنده عهده بهاضافه : به

اجاره كننده ، با ارتباط الف. در هر يا وي توسط كه مبلغي هر

تضمين وي به وابسته شخص يا است ، شده

اجاره دهنده ، با ارتباط ب. در که مانده باقی ارزش گونه هر

کننده اجاره توسط آن پرداخت دهنده اجاره به ثالثی شخص یا

باشد شده تضمین


Minimum lease payments

سهم اقليت

و زيان و سود از بخش آن واحد يك داراييهاي خالص گرفتن نظر در با فرعي، تجاري

قابل كه تلفيقي، تعديالت


استاندار

Minority interest



به كه است سهامي به انتساب غيرمستقيم يا مستقيم طور

تجاري واحدهاي طريق از تجاري واحد به ديگر، فرعي ندارد تعلق اصلي

بند18 د4

داراييها پولي ي

قرار كه داراييهايي و نقد وجه قابل يا ثابت مبلغ به است

دريافت نقد وجه از تعييني شود



Monetary assets

اقالم پولي

و نقد وجه از است عبارت قرار كه بدهيهايي و داراييها

قابل يا ثابت مبلغ به است يا دريافت نقد وجه از تعييني

شود پرداخت


Monetary items

N

خالص سرمايه گ

در ذاري واحد يك

مستقل خارجي

واحد سهم از است عبارت خالص در گزارشگر تجاري

مستقل واحد آن داراييهاي خارجي .


Net investment in a foreign entity


در خالص اجاره

سرمايه گذاري از است عبارت كسر از پس اجاره در ناخالص

نشده . كسب مالي درآمد


Net investment in the lease

خالص ارزش

فروش

فروش بهاي از است عبارت تجاري تخفيفات كسر از )بعد مربوط تخفيفات از قبل ولي

كسر: از حساب ( پس تسويه به


Net realizable value



و تكميل ، براوردي الف. مخارج بازاريابي ، براوردي ب. مخارج

توزيع و فروش

خالص ارزش

فروش

که نقد معادل يا نقد وجه مبلغ دارايي فروش طريق از کسر از پس و عادي شرايط در

با مرتبط هزينه هاي کليهمي شود حاصل فروش



Net selling price

رویدادها ی

غیرتعدیل از بعد ی


شرایط بیانگر که رویدادهایی ترازنامه تاریخ از بعد شده ایجاداست


Non-adjusting events after the balance sheet date

اجاره قابل غير

فسخ

در تنها كه است اجاره نوعي است : فسخ قابل زير موارد

پيشامدهاي برخي الف. وقوع بعيد احتمالي

اجاره دهنده مجوز ب. با اجاره جديد قرارداد ج. انعقاد

دارايي يا دارايي همان براي و اجاره كننده همان بين مشابه ،

يا اجاره دهنده ، توسط اضافي مبلغ د. پرداخت

در كه گونه اي به اجاره كننده ، استمرار با رابطه در اجاره آغاز

وجود معقول اطميناني اجاره باشد داشته


Non-cancelable lease

بيمه اتكاي ى

غيرنسب ى

در كه است بيمه اتكايى نوعى قبال در اتکایی بيمه گر آن

مي کند تعهد بيمه، حق دريافت مازاد خسارت از بخشى يا تمام


Nonproportional reinsurance



را شده تعيين پيش از سقف بركند. جبران

O

رويداد تعهدآور

تعهدي که است رويدادي مي کند ايجاد عرفي يا قانوني

ملزم تجاري واحد که به گونه ایباشد آن تسویه به


Obligating event

قرارداد زيانبار

مخارج که است قراردادي ايفاي برای آن اجتناب غيرقابل بيش قرارداد، از ناشي تعهدات

انتظار مورد اقتصادي منافع ازاست قرارداد آن


Onerous contract

فعاليتها ي

عملياتي

و اصلي فعاليتهاي از عبارت عملياتي درآمد مولد مستمر

است تجاري واحد


11

Operating activities

اجاره عملياتي

اجاره از غير اجاره اي به مي شود. اطالق سرمايه اي


Operating lease

اصالحيه 166 ماده موجب به تقدم حق قابل است حقي تجارت ، قانون

خريد زمان در كه انتقال و نقل صاحبان توسط جديد سهام نسبت به تجاري واحد سهام

ايشان به مالكند كه سهامي مي گيرد. تعلق


Options, warrants and their equivalents

فعاليتهاعادي ي

تكرار معمول ، فعاليتهاي تجاري واحد منظم يا شونده

همچنين تجاري ( و )فعاليتهاي به كه است مرتبطي فعاليتهاي

پيشبرد جهت در و تبعيت


Ordinary activities



آنها درنتيجه يا فوق فعاليتهاي انجام تجاري واحد توسط

برخي وقوع مي شود. چنانچه ماهيت از نظر صرف رويدادها،

در آن ، تناوب يا معمول غير واحد عمليات بر حاكم محيط اقتصادي، از )اعم تجاري

غيره ( و جغرافيايي مقرراتي ، بر آنها آثار باشد، انتظار مورد

زمره در تجاري واحد عمليات مي شود تلقي عادي فعاليتهاي

P

واحد تجاري اصلي

يا يك داراي كه تجاري واحد يك است فرعي تجاري واحد چند



Parent

از اعم افراد كليه شامل اعضـا و بازنشستگان شاغلين ،

از كه است مستمري بگيراني بازنشستگي طرح مزاياي

مي شوند. بهره مند


Participants

صندوق بازنشست

گي

مستقلي حقوقي شخصيت مانند عناويني تحت كه است

و مؤسسه سازمان ، صندوق ، قانون ، براساس غيره

دستورالعمل يا اساسنامه مزاياي تأمين حوزه در خاص ،

فعاليت اعضا، بازنشستگي مي كند.


Pension fund

Premiumاستاندار ازای در بیمه گر که است مبلغی بيمه حق



بیمه قرارداد طبق خطر پذیرشمی کند. مطالبه بیمه گذار از

بند28 د3

پول واحدگزارشگر

ي

مورد پول واحد از است عبارت صورتهاي ارائه در استفاده

مالي


Presentation currency

تعديالت سنواتي

به كه است اهميت با تعديالتي و مي شود مربوط قبل سنوات

يا حسابداري رويه در تغيير از مي گردد. ناشي اشتباه اصالح

اصالحات سنواتي ، تعديالت تعديل و معمول شونده تكرار

در شده انجام براوردهاي نمي شود شامل را قبل سنوات


Prior period adjustments

بيمه اتكايى نسبى

كه است اتکايي بيمه نوعى اتکایی بيمه گر آن موجب به از نسبتى دريافت قبال در

اوليه، بيمه قرارداد بيمه حق نسبت بههمان مي کند تعهد

بيمه گر به وارده خسارتكند جبران را واگذارنده


Pro rata or proportional reinsurance

واحدهاي از بخشي يا تمام پروژه يک در اجرا مورد ساختماني

که مشخص جغرافيايي مکان را مخارج انباشت مرکز يک

مي دهد. تشکيل


Project

ارزش نسبي

فروش

واحد هر فروش ارزش نسبت فروش ارزش به ساختماني

ساختماني واحدهاي مجموع ارزش نسبت يا پروژه يک

ارزش به پروژه هر فروشپروژه ها. مجموع فروش


Proportional selling price




ناخالص

است ويژه ارزش روش نوعي شريك سهم آن موجب به كه

داراييها مجموع تفكيك به خاص مشاركت بدهيهاي مجموع و

مبلغ تشكيل دهنده كه خاص است وي سرمايه گذاري خالص

از وي سهم و ترازنامه در مشاركت عملياتي درآمدهاي

زيان و سود صورت در خاص . مي شود منعكس


Proportionate consolidation

زمان که است بدهي نوعی ذخيره توأم آن مبلغ تعیین يا و تسویه

< ابهام با است توجه قابل نسبتا


Provision

Q

دارايي واجد

شرايط

كه است دارايي يك استفاده جهت آن سازي آماده < فروش يا انتظار مورد الزامامي كشد طول زيادي مدت


Qualifying asset

R

واحدساختمان

ي

يا تجاري مسکوني، واحد يک براي که زميني يا صنعتي، آماده يا احداث فروش،

مي شود.


Real state

مبالغ دريافتني


كار

قابل مبالغ از است عبارت صورت بابت كه دريافت

حسابها در صادره حسابهاي است شده منظور


Receivable amounts for progress billings

مبالغ دريافتي

از: است عبارت : مبالغي الف. علي الحسابهـا


Received amounts for




كار

در موقت طور به كه است صادره حسابهاي صورت قبال

دريافت بررسي دست درمي شود دريافتهـا : عبارت ب. ساير

ماهيت كه اقالمي از است در ليكن نداشته ، علي الحساب

دريافت كار پيشرفت قبال آن دربرگيرنده نيز و مي شود

دريافت پيش مبالغ از بخش به مربوط كار كه است پيمان

شده انجام ترازنامه تاريخ تا آن است

3progress billings

مبلغ بازيافتن

ي

ارزش يا فروش ارزش خالص هركدام دارايي، يك اقتصادي

است بيشتر که



Recoverable amount

اتکاي بيمه ي

آن موجب به كه است بیمه ای اتکایی( )بيمه گر طرف يك بيمه، حق دريافت ازاى در

از بخشى يا تمام جبران ديگر طرف به وارده خسارت بابت واگذارنده( را )بيمه گر بيمه نامه هاي يا بيمه نامه

وى، توسط قبولى يا و صادرهمي کند. تعهد


Reinsurance

شخص وابسته

وابسته صورتی در شخص یک: که است تجاری واحد به

یا مستقیم، الف. به طور یا یک طریق از غیرمستقیم

: واسطه چند یا کند، کنترل را تجاری . واحد1


Related party



کنترل تجاری واحد توسط واحد کنترل تحت آن با یا شود، )شامل باشد داشته قرار

اصلی، تجاری واحدهای و فرعی تجاري واحدهای فرعی تجاري واحدهای

هم گروه( ، قابل نفوذ تجاري واحد . در2

يا باشد، داشته مالحظه کنترل تجاری واحد . بر3

. باشد داشته مشترک آن وابسته تجاری ب. واحد

تعريف )طبق باشد واحد شماره حسابداري استاندارد

حسابداري ” عنوان با20 واحدهای در سرمایه گذاری

( ، وابسته“ تجاری واحد آن خاص ج. مشارکت

استاندارد تعريف )طبق باشد عنوان با23 شماره حسابداري

مشارکتهاي حسابداري ”خاص“( ،

تجاري واحد اصلي مديران د. ازباشد، آن اصلي تجاري واحد يا

اشخاص نزديک ه. خويشاوند الف“ ” بندهاي در شده اشاره

باشد، د“ ” يا شده اشاره اشخاص و. توسط

کنترل “ ه ” يا د“ ” بندهاي در مشترک کنترل تحت مي شود،

آنان مالحظه قابل نفوذ يا قابل سهم اينکه يا و است

به آن رأي حق از مالحظه اي غيرمستقيم يا مستقيم طور

و باشد، ايشان اختيار در خاص بازنشستگي ز. طرح طرح يا تجاري واحد کارکنان



کارکنان خاص بازنشستگي و آن به وابسته اشخاص تحت تجاري واحدهاي همچنين

باشد. طرحها گونه اين کنترل

با معامله شخص وابسته

تعهدات یا خدمات منابع، انتقال صرف نظر وابسته اشخاص بین

بهای مطالبه عدم یا مطالبه ازاست آن


Related party transaction

بهاي جايگزين

ي

كه مخارجي از است عبارت يك ساخت يا خريد براي بايد< موجودي قلم مشابه كامال

شود تحمل


Replacement cost

قسمت قابل

گزارش

جغرافيايي يا تجاري قسمتي تعاريف مبناي بر كه است

و مي شود مشخص پيشگفته استاندارد، اين براساس

قسمت اطالعات افشاي دارد. ضرورت آن مورد در


Reportable segment

برنامه ريزي و نو پژوهشي تحقيق کسب هدف با که است شده

انجام جديد فني يا علمي دانشمي شود


Research


تجاري واحد که برآوردي مبلغ از مي تواند حاضر حال در

كسر از پس دارايي واگذاري واگذاري برآوردي مخارج که فرض اين با آورد، بدست در متصور وضعيت در دارايي

باشد مفيد عمر پايان



Residual value

تجديد ساختار

توسط که است برنامه اي کنترل و طراحي مديريت


Restructuring



فعاليت دامنه در و مي شود انجام شيوه يا و تجاري واحد

اهميتي با تغييرات فعاليت، آنمي کند ايجاد

7

طرحهاي مزاياي

بازنشست گي

موجب به كه است برنامه هايي خاتمه از پس اعضا براي آن

قالب در مزايايي خدمت ، مستمري يا بازنشستگي حقوق كه به شرطي مي شود، فراهم از قبل را مزايا اين بتوان شرايط براساس خدمت خاتمه

عمل مورد رويه يا مصوب كرد. براورد يا تعيين


Retirement benefit plans


گي

حقوق از است عبارت ساير و بازنشستگي

به موجب كه مستمريهايي مي رود انتظار طرح مقررات

خدمت سنوات به باتوجه پرداخت آنان به اعضا گذشته شود.


Retirement benefits

درآمدعملياتي

در افزايش از است عبارت بجز سرمايه ، صاحبان حقوق صاحبان آورده با مرتبط موارد

اصلي فعاليتهاي از كه سرمايه ، ناشي تجاري واحد مستمر و

باشد شده


Revenue

درآمدامتيا حق

ز

از استفاده بابت كه مبالغي واحد غيرجاري داراييهاي

ساخت ، امتياز نظير تجاري و انتشار حق تجاري ، عاليم

مطالبه رايانه اي نرم افزارمي شود


Royalties



S

داراييها ي

قسمت

كه داراييهايي از است عبارت انتساب قابل مستقيم طور به قابل منطقي مبنايي بر يا

عملياتي فعاليتهاي به تخصيص باشد. قسمت


Segment assets

هزينه عملياتي قسمت

هزينه هاي از است عبارت و اصلي فعاليتهاي با مرتبط < كه مستمر قابل مستقيما منطقي مبنايي بر يا انتساب

است قسمت به تخصيص قابل فروش با مرتبط اينكه از اعم

يا سازماني برون مشتريان به قسمتهاي ساير با معامالت

باشد. تجاري واحد همان


Segment expense

بدهيهاي قسمت

كه بدهيهايي از است عبارت بر يا و انتساب قابل مستقيما<

تخصيص قابل منطقي مبنايي قسمت عملياتي فعاليتهاي به

باشد.


Segment liability

نتيجه عمليات قسمت

عملياتي درآمد از عبارت هزينه كسر از پس قسمت

است . آن عملياتي


Segment result

درآمد عملياتي قسمت

از حاصل درآمد از است عبارت كه مستمر و اصلي فعاليتهاي يا انتساب قابل مستقيما< قابل منطقي ، برمبنايي اعم است قسمت به تخصيص

مشتريان به فروش از اينكه از با معامالت يا سازماني برون واحد همان قسمتهاي ساير

باشد. شده ناشي تجاري


Segment revenue



ارزش فروش

جاري برآوردي فروش بهاي وضعيت در ساختماني واحد يک

در آن، فروش قابل نهاييزماني. مقطع هر


Selling price


جداگانه

واحد توسط که مالی صورتهای و می شود ارائه اصلی تجاری

براساس سرمایه گذاريها آن در نه و مستقیم مالکانه منافع

وخالص عملیات نتایج برمبناي سرمایه پذیر واحد داراییهای

می شود گرفته حساب به


Separate financial statements

نفوذمال قابل حظه

در مشارکت توانایی به تصمیم گیریهای مربوط

عملیاتی و مالی سیاستهای حد در نه ولی تجاری، واحد

مزبور سیاستهای کنترل




نفوذ قابل

مالحظه

توانايي از است عبارت تصميم گيريهاي در مشاركت

و مالي سياستهاي به مربوط اقتصادي فعاليت يك عملياتي

كنترل يا كنترل حد در نه ولي . سياستها آن مشترك



سود سهمي

سهام )ياجايزه (

به سود توزيع از است عبارت سهام صاحبان بين سهم شكل

سود محل از تجاري واحد يك كه اندوخته ها يا نشده تقسيم

قانون اصالحيه به توجه با مجمع تصويب به موكول تجارت

است فوق العاده عمومي


Stock dividend

واحد تجاري

كنترل تحت كه تجاري واحد يك ) واحد ديگري تجاري واحد


Subsidiary



،4اصلي ( است تجاري فرعياستاندار

بند19 د9،


T

دارايي ثابت

مشهود

اطالق مشهودي دارايي به که: مي شود در استفاده منظور الف. به

خدمات، يا کاالها عرضه يا توليد مقاصد براي يا ديگران به اجاره تجاري واحد توسط اداري

و مي شود، نگهداري يک از بيش مي رود ب. انتظار

قرار استفاده مورد مالي دورهگيرد


Tangible fixed asset

U

درآمد مالي نش كسب

ده

بين : تفاوت از است عبارت مبالغ حداقل الف. مجموع

اجاره قرارداد به مربوط اجاره و اجاره دهنده ديد از سرمايه اي

باقيمانده ارزش گونه هر تعلق وي به كه نشده اي تضمين

و مي گيرد، شده ياد مبلغ فعلي ب. ارزش

ضمني نرخ با الف “ “ بند دراجاره . تضمين شده سود


Unearned finance income


تضمين

از بخش آن از است عبارت كه دارايي باقيمانده ارزش

آن تحقق به نسبت اجاره دهنده


Unguaranteed residual value



تنها يا ندارد كافي اطمينان نشده به وابسته شخص توسط

است . شده تضمين اجاره دهنده

مفي عمرد


استفاده مورد دارايي مي روديا گيرد، قرار تجاري واحد

واحدهاي يا توليد ب. تعداد انتظار كه مشابه مقداري از استفاده فرايند در مي رود تجاري واحد توسط دارايي شود تحصيل



Useful life

عمر مفيد

كه زماني مدت از است عبارت اقتصادي منافع مي رود انتظار واحد توسط اجاره مورد دارايي دوره شود. اين مصرف تجاري

شروع اجاره دوره ابتداي از محدوديتهاي از متأثر و مي شود

اجاره قرارداد در مندرج زماني نيست .


Useful life

V

شريك خاص

مشاركت طرفهاي از يكي كنترل آن بر كه است خاص

دارد مشترك


Venturer


اصطلاحات تخصصی حسابداری

Documents

lease finance lease

net investment

fair value

operating lease

cancelable lease

net realizable value

marketable investment

gross investment