This document is posted to help you gain knowledge. Please leave a comment to let me know what you think about it! Share it to your friends and learn new things together.
نامۀ عیسی مسیح، پسر داوود، پسر ابراهیم: شجره۱ ابراهیم پدر اسحاق، اسحاق پدر یعقوب و ۲
یعقوب پدر یهودا و برادرانش بود. یهودا پدر فارص و زارح بود ۳
و مادرشان تامار نام داشت. فارص پدر حصرون و حصرون پدر رام،
رام پدر عمیناداب، عمیناداب پدر نحشون و۴ نحشون پدر سلمون بود.
سلمون پدر بوعز بود. مادر بوعز راحاب نام داشت. ۵ بوعز پدر عوبید بود و مادر عوبید روت نام داشت.
عوبید پدر یسای بود. یسای پدر داوود پادشاه، ۶
و داوود پدر سلیمان بود. مادر سلیمان پیشتر زن اوریا بود.
رحبعام پدر ابیا، و ابیا پدر سلیمان پدر رحبعام، و ۷ آسا بود.
آسا پدر یهوشافاط، ۸
یهوشافاط پدر یورام، و یورام پدر عزیا بود. عزیا پدر یوتام، یوتام پدر آحاز، و آحاز پدر حزقیا ۹
بود. حزقیا پدر منسی، منسی پدر آمون، و آمون پدر ۱۱
یوشیا بود. درانش بود. یوشیا پدر یکنیا و برا۱۱
در این زمان یهودیان به بابل تبعید شدند. پس از تبعید یهودیان به بابل: ۱۲
ئیل پدر زروبابل بود. ئیل و شئلتییکنیا پدر شئلتی زروبابل پدر ابیهود، ابیهود پدر ایلیاقیم، ۱۳
و ایلیاقیم پدر عازور بود. ، عازور پدر صادوق، صادوق پدر یاکیم۱۴
و یاکیم پدر الیهود بود. الیهود پدر ایلعازر، ایلعازر پدر متان، ۱۵
و متان پدر یعقوب بود. یعقوب پدر یوسف همسر مریم بود، ۱۶
که عیسی ملقب به مسیح از او به دنیا آمد. بدین قرار، از ابراهیم تا داوود بر روی هم چهارده ۱۷
یان به بابل، نسل و از داوود تا زمان تبعید یهودچهارده نسل، و از زمان تبعید تا مسیح چهارده نسل
بودند. میالد عیسی مسیح
تولد عیسی مسیح اینچنین روی داد: مریم، مادر ۱۸عیسی، نامزد یوسف بود. اما پیش از آنکه به هم
القدس آبستن بپیوندند، معلوم شد که مریم از روحارسا بود از آنجا که شوهرش یوسف مردی پ۱۹است.خواست مریم رسوا شود، چنین اندیشید که و نمی
اما همان زمان که این ۲۱هیاهو از او جدا شود.بیتصمیم را گرفت، فرشتۀ خداوند در خواب بر او ظاهر
ای یوسف، پسر داوود، از گرفتن زن »شد و گفت: خود مریم مترس، زیرا آنچه در بطن وی جای گرفته،
پسری به دنیا خواهد آورد او۲۱القدس است.از روحکه تو باید او را عیسی بنامی، زیرا او قوم خود را از
اینهمه رخ داد تا ۲۲«گناهانشان نجات خواهد بخشید.آنچه خداوند به زبان نبی گفته بود، به حقیقت پیوندد
که: ای آبستن شده، پسری به دنیا خواهد آورد باکره»۲۳
« ،و او را عمانوئیل خواهند نامیدچون یوسف از ۲۴است.« خدا با ما»معنی که به
خواب بیدار شد، آنچه فرشتۀ خداوند به او فرمان داده
اما با او ۲۵بود، انجام داد و زن خود را گرفت.همبستر نشد تا او پسر خود را به دنیا آورد؛ و یوسف
او را عیسی نامید.
۲متی دیدار مغان
یرودیس پادشاه، در چون عیسی در دوران سلطنت ه۱لحم یهودیه به دنیا آمد، چند مغ از مشرق زمین به بیت
کجاست آن مولود که »و پرسیدند: ۲اورشلیم آمدندایم پادشاه یهود است؟ زیرا ستارۀ او را در مشرق دیده
چون این خبر به گوش ۳«ایم.و برای پرستش او آمدهبا وی هیرودیس پادشاه رسید، او و تمامی اورشلیم
هیرودیس همۀ سران کاهنان و ۴مضطرب شدند.مسیح »علمای دین قوم را فراخواند و از آنها پرسید:
لحم در بیت»پاسخ دادند: ۵«کجا باید زاده شود؟ باره چنین نوشته است: یهودیه، زیرا نبی در این
لحم که در سرزمین یهودایی، ای بیت”»۶روی کمترین به هیچتو در میان فرمانروایان یهودا
نیستی، زیرا از تو فرمانروایی ظهور خواهد کرد
« “که قوم من، اسرائیل، را شبانی خواهد نمود.پس هیرودیس مغان را در نهان نزد خود فراخواند و ۷
سپس ۸زمان دقیق ظهور ستاره را از ایشان جویا شد.بروید »لحم روانه کرد و بدیشان گفت: آنان را به بیت
دقت تحقیق کنید. چون او را و دربارۀ آن کودک بهاش یافتید، مرا نیز آگاه سازید تا آمده، سجده
مغان پس از شنیدن سخنان پادشاه، روانه شدند ۹«کنم.ای که در مشرق دیده بودند، پیشاپیش آنها و ستاره
رفت تا سرانجام بر فراز مکانی که کودک بود، مین ستاره بسیار شاد ایشان با دید۱۱بازایستاد.
چون به خانه درآمدند و کودک را با مادرش ۱۱شدند.مریم دیدند، روی بر زمین نهاده، آن کودک را پرستش
های خود را گشودند و نمودند. سپس صندوقچههایی از طال و کندر و مر به وی پیشکش هدیه
و چون در خواب هشدار یافتند که نزد ۱۲کردند.ز راهی دیگر رهسپار دیار هیرودیس بازنگردند، ا
خود شدند. فرار به مصر
پس از رفتن مغان، فرشتۀ خداوند در خواب بر ۱۳برخیز، کودک و مادرش »یوسف ظاهر شد و گفت:
را برگیر و به مصر بگریز و در آنجا بمان تا به تو خبر دهم، زیرا هیرودیس در جستجوی کودک است تا
رخاست، کودک پس یوسف شبانگاه ب۱۴«او را بکشد.و تا ۱۵و مادرش را برگرفت و رهسپار مصر شد،
زمان مرگ هیرودیس در آنجا ماند. بدینگونه، آنچه پسر خود »خداوند به زبان نبی گفته بود تحقق یافت که
« را از مصر فراخواندم.اند، چون هیرودیس دریافت که مغان فریبش داده۱۶
و اطراف لحمسخت برآشفت و دستور داد تا در بیتآن همۀ پسران دو ساله و کمتر را، مطابق با زمانی
آنگاه آنچه به ۱۷که از مغان تحقیق کرده بود، بکشند. زبان ارمیای نبی گفته شده بود، به حقیقت پیوست که:
رسد، صدایی از رامه به گوش می»۱۸ صدای شیون و زاری و ماتمی عظیم.
گرید راحیل برای فرزندانش می یابد، لی نمیو تس
« زیرا که دیگر نیستند. بازگشت به ناصره
پس از مرگ هیرودیس، فرشتۀ خداوند در مصر به ۱۹برخیز، کودک و »و گفت: ۲۱خواب یوسف آمد
مادرش را برگیر و به سرزمین اسرائیل بازگرد، زیرا پس ۲۱«اند.آنان که قصد جان کودک را داشتند، مرده
را برگرفت و به یوسف برخاست، کودک و مادرش اما چون شنید ۲۲سرزمین اسرائیل بازگشت.
جای پدرش هیرودیس در یهودیه حکم آرخالئوس بهراند، ترسید به آنجا برود، و چون در خواب هشدار می
و در شهری به ۲۳به سوی نواحی جلیل نهادیافت، رونام ناصره سکونت گزید. بدینترتیب، کالم انبیا به
خوانده خواهد « ناصری»ته بودند حقیقت پیوست که گف شد.
۳متی
یحیی، هموارکنندۀ راه مسیح ۱۱-۳:۳؛ لوقا ۲-۱:۳مرقس - ۱۳-۳:۱متی
در آن روزها یحیای تعمیددهنده ظهور کرد. او در ۱توبه کنید »گفت: می۲کرد وبیابان یهودیه موعظه می
یحیی همان ۳«زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده است! گوید: اش میاست که اشعیای نبی درباره
آورد: ندای آن که در بیابان فریاد برمی» راه را برای خداوند آماده کنید! ”
« “مسیر او را هموار سازید!یحیی جامه از پشم شتر بر تن داشت و کمربندی ۴
بست، و خوراکش ملخ و عسل چرمین بر کمر میورشلیم و سراسر یهودیه و مردم از ا۵صحرایی بود.
و ۶رفتنداز تمامی نواحی اطراف رود اردن نزد او میبه گناهان خود اعتراف کرده، در رود اردن از دست
یافتند. او تعمید میاما یحیی چون بسیاری از فریسیان و صدوقیان را ۷
آمدند، به آنان داد میدید که به آنجا که او تعمید میدگان! چه کسی به شما هشدار داد تا زاای افعی»گفت:
پس ثمری ۸از غضبی که در پیش است، بگریزید؟پدر ما ابراهیم ”و با خود مگویید ۹شایستۀ توبه بیاورید
گویم خدا قادر است از این زیرا به شما می“ است.اکنون هم۱۱سنگها فرزندان برای ابراهیم پدید آورد.
درختی که تیشه بر ریشۀ درختان نهاده شده است. هر میوۀ خوب ندهد، بریده و در آتش افکنده خواهد شد.
دهم؛ اما من شما را برای توبه، با آب تعمید می»۱۱آید تواناتر از من است و من حتی آن که پس از من می
شایسته نیستم کفشهایش را پیش آورم. او شما را با بیل خود او کج۱۲القدس و آتش تعمید خواهد داد.روح
دست دارد و خرمنگاه خود را پاک خواهد کرد را درو گندم خویش را در انبار ذخیره خواهد نمود، اما کاه
« ناپذیر خواهد سوزانید.را با آتشی خاموشی تعمید عیسی
؛۱۱-۱:۹مرقس - ۱۱-۳:۱۳متی ۳۴-۱:۳۱؛ یوحنا ۳۳و ۳:۳۱لوقا از دست آنگاه عیسی از جلیل به رود اردن آمد تا۱۳
ولی یحیی کوشید او را از این ۱۴یحیی تعمید گیرد.منم که باید از تو تعمید »کار بازدارد و به او گفت:
عیسی در پاسخ ۱۵«آیی؟بگیرم، و حال تو نزد من میبگذار اکنون چنین شود، زیرا شایسته است که »گفت:
پس یحیی « کمال تحقق بخشیم.ما پارسایی را بهدرنگ از ن عیسی تعمید یافت، بیچو۱۶رضایت داد.
دم آسمان گشوده شد و او روح خدا را آب برآمد. هماندید که همچون کبوتری فرود آمد و بر وی قرار
این است »سپس ندایی از آسمان دررسید که ۱۷گرفت. « پسر محبوبم که از او خشنودم.
۴متی
عیسی در بوتۀ آزمایش
؛۱۳و ۱:۱۳مرقس - ۱۱-۴:۱متی ۱۳-۴:۱لوقا
آنگاه روح، عیسی را به بیابان هدایت کرد تا ابلیس ۱روز را در روزه سپری او چهل شبانه۲اش کند.وسوسه
گر نزدش آنگاه وسوسه۳کرد و پس از آن گرسنه شد.اگر پسر خدایی، به این سنگها بگو نان »آمد و گفت:
نوشته شده است که: »عیسی در پاسخ گفت: ۴«شوند! انسان تنها به نان زنده نیست، ”»
« “بلکه به هر کالمی که از دهان خدا صادر شود.سپس ابلیس او را به شهر مقدس برد و بر فراز معبد ۵
اگر پسر خدایی، خود را به زیر »و گفت: ۶قرار داد افکن، زیرا نوشته شده است:
دربارۀ تو به فرشتگان خود فرمان خواهد داد ”» را بر دستهایشان خواهند گرفت، و آنها تو
« “مبادا پایت به سنگی برخورد. این نیز نوشته شده که، »عیسی به او پاسخ داد: ۷ « “خداوند خدای خود را میازما.”»دیگربار ابلیس او را بر فراز کوهی بس بلند برد و ۸
همۀ حکومتهای جهان را با تمام شکوه و جاللشان به گر در برابرم به خاک افتی و ا»و گفت: ۹او نشان داد
پرستشم کنی، اینهمه را به تو خواهم دور شو ای شیطان! »عیسی به او گفت: ۱۱«بخشید.
زیرا نوشته شده است: خداوند، خدای خود را بپرست ”»
« “و تنها او را خدمت کن.آنگاه ابلیس او را رها کرد و فرشتگان آمده، ۱۱
خدمتش کردند. جلیلآغاز خدمت عیسی در
؛۱۱و ۱:۱۴مرقس - ۱۱-۴:۱۳متی ۴۱-۴:۴۳؛ یوحنا ۱۱و ۴:۱۴لوقا چون عیسی شنید که یحیی گرفتار شده است، به ۱۲
سپس ناصره را ترک کرده، به ۱۳جلیل بازگشت.کفرناحوم رفت و در آنجا اقامت گزید. کفرناحوم در
الی واقع کنار دریاچۀ جلیل و در نواحی زبولون و نفتحقیقت پیوست که بدینسان کالم اشعیای نبی به۱۴بود.
گفته بود: دیار زبولون و نفتالی، »۱۵
در کنار دریا، فراسوی اردن، جلیل اجنبیان؛
بردند، سر میمردمی که در تاریکی به۱۶
نوری عظیم دیدند، زیستند، و بر آنان که در دیار سایۀ مرگ می
« روشنایی درخشید.از آن زمان عیسی به موعظۀ این پیام آغاز کرد ۱۷توبه کنید، زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده »که:
آنگاه عیسی دوازده شاگردش را نزد خود فراخواند و ۱آنان را اقتدار بخشید تا ارواح پلید را بیرون کنند و هر
ده این است نامهای دواز۲درد و بیماری را شفا دهند.رسول: نخست، شمعون معروف به پطرس و برادرش
فیلیپس ۳آندریاس؛ یعقوب پسر زبدی و برادرش یوحنا؛و برتولما؛ توما و متای خراجگیر؛ یعقوب پسر حلفای
شمعون غیور و یهودای اسخریوطی که ۴و تدای؛ عیسی را تسلیم دشمن کرد.
آنان فرمود: عیسی این دوازده تن را فرستاد و به۵نزد غیریهودیان مروید و به هیچیک از شهرهای »
بلکه نزد گوسفندان گمشدۀ قوم ۶سامریان داخل مشوید،روید، این پیام را هنگامی که می۷اسرائیل بروید.
موعظه کنید که پادشاهی آسمان نزدیک شده بیماران را شفا دهید، مردگان را زنده کنید، ۸است.
، دیوها را بیرون کنید. جذامیها را پاک سازید
هیچ طال یا ۹رایگان هم بدهید.اید، بهرایگان یافتهبهو برای ۱۱نقره یا مس در کمربندهایتان با خود نبرید
بار یا پیراهن اضافی یا کفش یا چوبدستی سفر، کولهبرندارید؛ زیرا کارگر مستحق مایحتاج خویش
شوید، به هر شهر یا روستایی که داخل می۱۱است.ردی شایسته بجویید و تا زمانی که در آن شهر هستید ف
آیید، ای درمیچون به خانه۱۲اش بمانید.در خانهاگر آن خانه شایسته باشد، ۱۳“سالم بر شما.”بگویید
گیرد و اگر نه، به شما سالم شما بر آن قرار یاگر کسی شما را نپذیرد و یا به ۱۴گردد.بازمی
ام ترک آن خانه یا شهر، هنگسخنانتان گوش نسپارد، بهگویم، آمین، به شما می۱۵خاک پایهای خود را بتکانید.
در روز داوری، تحمل مجازات برای سدوم و غموره آسانتر خواهد بود تا برای آن شهر.
من شما را همانند گوسفندان به میان گرگان »۱۶فرستم. پس همچون مار هوشیار باشید و مانند می
از مردم برحذر باشید. آنان شما را به ۱۷کبوتر ساده.های خود تازیانه محاکم خواهند سپرد و در کنیسه
خاطر من شما را نزد والیان و به۱۸خواهند زد.پادشاهان خواهند برد تا در برابر آنان و در میان
اما چون شما را تسلیم ۱۹قومهای جهان شهادت دهید.ویید. در آن کنند، نگران نباشید که چگونه یا چه بگ
زیرا ۲۱زمان آنچه باید بگویید به شما عطا خواهد شد.گوینده شما نیستید، بلکه روح پدر شماست که به زبان
برادر، برادر را و پدر، ۲۱شما سخن خواهد گفت.فرزند را تسلیم مرگ خواهد کرد. فرزندان بر والدین
خواهند خاست و موجبات قتل آنها را فراهم خواهند برخاطر نام من از شما متنفر همۀ مردم به۲۲آورد.
پایان پایدار بماند، نجات که تا بهخواهند بود. اما هرچون در شهری به شما آزار رسانند، ۲۳خواهد یافت.
گویم، که به شهری دیگر بگریزید. آمین، به شما میپیش از آنکه بتوانید به همۀ شهرهای اسرائیل بروید،
انسان خواهد آمد. پسرشاگرد از استاد خود برتر نیست و نه غالم از »۲۴
شاگرد را کافی است که مانند ۲۵ارباب خود واالتر.استاد خود شود و غالم را که همچون ارباب خود
گردد. اگر رئیس خانه را بعلزبول خواندند، سایر افراد خانه را چه خواهند خواند؟
ن نیست چیز پنهابنابراین، از آنان مترسید. هیچ»۲۶چیز پوشیده نیست که عیان که آشکار نشود و هیچ
آنچه در تاریکی به شما گفتم، در روشنایی ۲۷نگردد.بیان کنید و آنچه در گوشتان گفته شد، از فراز بامها
کشند اما قادر از کسانی که جسم را می۲۸اعالم نمایید.به کشتن روح نیستند، مترسید؛ از او بترسید که قادر
روح و هم جسم شما را در جهنم هالک است همآیا دو گنجشک به یک پول سیاه فروخته ۲۹کند.شوند؟ با اینهمه، حتی یک گنجشک نیز بدون نمی
حتی موهای سر ۳۱افتد.خواست پدر شما به زمین نمیپس مترسید، زیرا ۳۱تمامی شمرده شده است.شما به
ارزش شما بیش از هزاران گنجشک است. مردم مرا اقرار کند، من نیز در که نزدهر»۳۲
حضور پدر خود که در آسمان است، او را اقرار که مرا نزد مردم انکار کند، من اما هر۳۳خواهم کرد؛
نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را انکار خواهم کرد.
ام تا صلح به زمین بیاورم. گمان مبرید که آمده»۳۴زیرا ۳۵بلکه تا شمشیر بیاورم! ام تا صلح بیاورم،نیامده ام تا: آمده
پسر را بر پدر، ”» دختر را بر مادر و
عروس را بر مادرشوهرش برانگیزانم. “ دشمنان شخص، اهل خانۀ خودش خواهند بود.۳۶که پدر یا مادر خود را بیش از من دوست هر»۳۷
که پسر یا دختر خود را بدارد، شایستۀ من نباشد؛ و هرکه هر۳۸من دوست بدارد، شایستۀ من نباشد. بیش از
صلیب خود را برنگیرد و از پی من نیاید، شایستۀ من که بخواهد جان خود را حفظ کند، آن را هر۳۹نباشد.
خاطر من که جان خود را بهاز دست خواهد داد و هر از دست بدهد، آن را حفظ خواهد کرد.
سی که مرا که شما را بپذیرد، مرا پذیرفته و کهر»۴۱که پیامبری هر۴۱پذیرفت، فرستندۀ مرا پذیرفته است.
رو که پیامبر است بپذیرد، پاداش پیامبر را را از آنرو که که پارسایی را از آندریافت خواهد کرد، و هر
پارساست بپذیرد، پاداش پارسا را خواهد رو که شاگرد که به این کوچکان، از آنهر۴۲گرفت.
گویم، ب سرد بدهد، آمین، به شما میمنند، حتی جامی آ « پاداش نخواهد ماند.بی
۱۱متی سخنان عیسی دربارۀ یحیای تعمیددهنده
۳۱-۱:۱۲لوقا - ۱۹-۱۱:۳متی پس از آنکه عیسی از دادن این فرمانها به دوازده ۱
شاگرد خود فارغ شد، از آنجا عزیمت کرد تا در شهرهای ایشان به تعلیم و موعظه بپردازد.
چون یحیی در زندان، وصف کارهای مسیح را ۲تا بپرسند: ۳شنید، شاگردان خود را نزد وی فرستاد
دیگری بایست بیاید، یا منتظر آیا تو همانی که می»بینید بروید و آنچه می»عیسی در پاسخ گفت: ۴«باشیم؟کوران بینا ۵شنوید به یحیی بازگویید، کهو می
گردند، روند، جذامیان پاک میشوند، لنگان راه میمیگردند و به شوند، مردگان زنده میکران شنوا می
خوشابهحال کسی که ۶شود.فقیران بشارت داده می « سبب من نلغزد.بهرفتند، عیسی دربارۀ یحیی چون شاگردان یحیی می۷
برای دیدن چه »سخن آغاز کرد و به جماعت گفت: ای که از باد در چیز به بیابان رفتید؟ برای دیدن نی
اگر نه، پس برای دیدن چه رفتید؟ برای ۸جنبش است؟بر دارد؟ آنان که ای لطیف دردیدن مردی که جامه
در کاخهای کنندبر میهای لطیف درجامهپس برای دیدن چه رفتید؟ برای دیدن ۹پادشاهانند.
گویم کسی که از پیامبر نیز پیامبری؟ آری، به شما میاش نوشته زیرا او همان است که درباره۱۱برتر است.
شده: فرستم، اینک رسول خود را پیشاپیش تو می”»
“ که راهت را پیش پایت هموار خواهد کرد.گویم، که بزرگتر از یحیای یآمین، به شما م۱۱
تعمیددهنده از مادر زاده نشده است، اما کوچکترین در از زمان یحیای ۱۲پادشاهی آسمان از او بزرگتر است.
تعمیددهنده تاکنون، پادشاهی آسمان نیرومندانه به پیش زیرا همۀ ۱۳کنند.رود؛ اما زورمندان بر آن ستم میمی
و ۱۴کردند.نبوت می پیامبران و تورات تا زمان یحییاگر بخواهید بپذیرید، یحیی همان الیاس است که
که گوش شنوا دارد، بشنود. هر۱۵بایست بیاید.میاین نسل را به چه تشبیه کنم؟ همچون کودکانی »۱۶
نشینند و به همبازیهای خود ندا هستند که در بازار می کنند: می برای شما نی نواختیم، نرقصیدید؛ ”»۱۷ “ یه خواندیم، بر سینه نزدید.مرثنوشد؛ خورد و نه میزیرا یحیی آمد که نه می۱۸خورد و انسان آمد که میپسر۱۹“دیو دارد.”گویند: می
مردی است شکمباره و میگسار، ”گویند: نوشد؛ میمیاما حقانیت حکمت “ دوست خراجگیران و گناهکاران.
« رساند.ثبوت میرا اعمال آن به شهرهایی که ایمان نیاوردندسرزنش
۱۱-۱۱:۱۳لوقا - ۳۳-۱۱:۳۱متی آنگاه عیسی به سرزنش شهرهایی پرداخت که با ۲۱
اینکه بیشتر معجزاتش در آنها انجام شده بود، توبه وای بر تو، ای خورزین! وای بر »۲۱نکرده بودند.صیدا! زیرا اگر معجزاتی که در شما انجام تو، ای بیت
داد، مردم آنجا مدتها در صور و صیدون روی میشد اما یقین ۲۲پیش در پالس و خاکستر توبه کرده بودند.
بدانید که در روز داوری، تحمل مجازات برای صور و تو، ۲۳و صیدون آسانتر خواهد بود، تا برای شما.
ای کفرناحوم، آیا تا به آسمان صعود خواهی کرد؟ خ سرنگون خواهی شد. هرگز، بلکه تا به اعماق دوز
زیرا اگر معجزاتی که در تو انجام شد در سدوم رخ اما یقین بدان که ۲۴ماند.داد، تا به امروز بر جا میمی
در روز داوری، تحمل مجازات برای سدوم آسانتر « خواهد بود، تا برای تو.
وعدۀ استراحت
۳۳و ۱۱:۳۱لوقا - ۳۱-۱۱:۳۱متی ای پدر، مالک »عیسی اظهار داشت: در آن وقت، ۲۵
ستایم که این حقایق را از آسمان و زمین، تو را میدانایان و خردمندان پنهان داشته و بر کودکان آشکار
بله، ای پدر، زیرا خشنودی تو در این ۲۶ای.کردهکس چیز را به من سپرده است. هیچپدرم همه۲۷بود.
را کس پدرشناسد جز پدر، و هیچپسر را نمیشناسد جز پسر، و آنان که پسر بخواهد او را بر نمی
ایشان آشکار سازد. بیایید نزد من، ای تمامی زحمتکشان و »۲۸
یوغ ۲۹گرانباران، که من به شما آسایش خواهم بخشید.مرا بر دوش گیرید و از من تعلیم یابید، زیرا مالیم و
دل هستم، و در جانهای خویش آسایش خواهید افتادهکه یوغ من راحت است و بار من چرا۳۱فت.یا
« سبک.
۱۲متی صاحب روز شبات
۱-۶:۱؛ لوقا ۳۲-۳:۳۳مرقس - ۲-۱۳:۱متی
در آن زمان، عیسی در روز شبات از میان مزارع ۱
گذشت. شاگردان او به علت گرسنگی شروع گندم میهای گندم و خوردن آنها به چیدن خوشه
نگاه »یسیان چون این را دیدند به او گفتند: فر۲کردند.دهند که در روز شبات کن، شاگردانت کاری انجام می
اید که داوود مگر نخوانده»پاسخ داد: ۳«جایز نیست.به ۴چه کرد، آنگاه که خود و یارانش گرسنه بودند؟
خانۀ خدا درآمد و خود و یارانش نان تقدیمی را او و یارانش جایز خوردند، هرچند خوردن آن برای
یا مگر در ۵نبود، زیرا فقط کاهنان بدان مجاز بودند.اید که در روزهای شبات، کاهنان در تورات نخوانده
دارند، و با اینهمه معبد، حرمت شبات را نگاه نمیگویم کسی در اینجاست که به شما می۶گناهند؟بی
اگر مفهوم این کالم را درک ۷بزرگتر از معبد است!دیگر “ طالب رحمتم، نه قربانی،”گوید کردید که میمیانسان زیرا پسر۸کردید.گناهان را محکوم نمیبی
« صاحب شبات است. شفای مرد علیل
۱۱-۶:۶؛ لوقا ۶-۳:۱مرقس - ۱۴-۱۳:۹متی سپس آن مکان را ترک گفت و به کنیسۀ آنان ۹
در کنیسه مردی بود که یک دستش خشک ۱۱درآمد.
آیا شفا دادن »شده بود. حاضران از عیسی پرسیدند: ای این را گفتند تا بهانه« در روز شبات جایز است؟اگر »او بدیشان گفت: ۱۱برای متهم کردن او بیابند.
یکی از شما گوسفندی داشته باشد و آن گوسفند در گیرد و از ا نمیروز شبات در چاهی بیفتد، آیا آن ر
حال، انسان چقدر باارزشتر از ۱۲آورد؟چاه بیرون نمیگوسفند است! پس نیکویی کردن در روز شبات جایز
دستت را دراز »سپس به آن مرد گفت: ۱۳«است.او دستش را دراز کرد و آن دست، مانند دست « کن!
اما فریسیان بیرون رفتند و با هم ۱۴دیگرش سالم شد. د که چگونه او را بکشند. مشورت کردن
خادم برگزیدۀ خدا
چون عیسی از این امر آگاه شد، آن مکان را ترک ۱۵گفت. اما عدۀ بسیاری از پی او رفتند و او جمیع ایشان
و ایشان را قدغن کرد تا به دیگران ۱۶را شفا بخشیداین واقع شد تا گفتۀ اشعیای ۱۷نگویند که او کیست. ه: نبی به انجام رسد ک
ام، این است خادم من که او را برگزیده»۱۸ محبوب من که جانم از او خشنود است.
روح خود را بر وی خواهم نهاد
و او عدالت را به قومها اعالم خواهد داشت. نزاع نخواهد کرد و فریاد نخواهد زد؛ ۱۹
ها نخواهد شنید. و کسی صدایش را در کوچه ست نی خرد شده را نخواهد شک۲۱
سوخته را خاموش نخواهد کرد، و فتیلۀ نیم تا عدالت را به پیروزی رساند.
« نام او مایۀ امید برای همۀ قومها خواهد بود.۲۱ عیسی و بعلزبول
-۱۱:۱۱؛ لوقا ۳۱-۳:۳۳مرقس - ۳۹-۱۳:۳۱متی ۳۳ آنگاه مردی دیوزده را که کور و الل بود نزدش ۲۲
ای که توانست گونهرا شفا داد، به آوردند و عیسی اوپس آن جماعت همه در شگفت ۲۳ببیند و سخن بگوید.
آیا این مرد همان پسر داوود »شدند و گفتند: اما چون فریسیان این را شنیدند، گفتند: ۲۴«نیست؟
به یاری بعلزبول، رئیس دیوهاست که دیوها را »یافت عیسی افکار آنان را در۲۵«کند و بس!بیرون می
هر حکومتی که برضد خود تجزیه »و بدیشان گفت: ای که برضد شود، نابود خواهد شد، و هر شهر یا خانه
اگر شیطان، ۲۶خود تجزیه شود، پابرجا نخواهد ماند.
شیطان را بیرون کند، برضد خود تجزیه شده است؛ و اگر من ۲۷پس چگونه حکومتش پابرجا خواهد ماند؟
کنم، شاگردان ا را بیرون میبه یاری بعلزبول دیوهکنند؟ پس ایشان خود شما به یاری که آنها را بیرون می
واسطۀ و اما اگر من به۲۸داوران شما خواهند بود.کنم، یقین بدانید که روح خدا دیوها را بیرون می
بعالوه، چگونه ۲۹پادشاهی خدا به شما رسیده است.و اموالش تواند به خانۀ مردی نیرومند درآیدکسی می
را غارت کند، مگر این که نخست آن مرد را ببندد. که با من هر۳۱تواند خانۀ او را غارت کند.سپس می
که با من جمع نکند، نیست، برضد من است، و هرگویم، هر نوع گناه پس به شما می۳۱سازد.پراکنده می
شود، اما و کفری که انسان مرتکب شود، آمرزیده میکه سخنی هر۳۲آمرزیده نخواهد شد.کفر به روح
که برضد انسان گوید، آمرزیده شود، اما هربرضد پسرالقدس سخن گوید، نه در این عصر و نه در روح
عصر آینده، آمرزیده نخواهد شد. خواهید، درخت شما باید نیکو اگر میوۀ نیکو می»۳۳
باشد، زیرا درخت بد میوۀ بد خواهد داد. درخت را از زادگان، شما که ای افعی۳۴توان شناخت.ش میامیوه
توانید سخن نیکو بگویید؟ بدسیرت هستید، چگونه میزیرا زبان از آنچه دل از آن لبریز است، سخن
شخص نیک، از خزانۀ نیکوی دل خود ۳۵گوید.میآورد و شخص بد، از خزانۀ بد دل خود، نیکویی برمی
ای هر سخن گویم که مردم براما به شما می۳۶بدی.پوچ که بر زبان برانند، در روز داوری حساب
زیرا با سخنان خود تبرئه خواهید شد و ۳۷خواهند داد. « با سخنان خود محکوم خواهید گردید.
درخواست آیتی از عیسی ۳۳-۱۱:۳۹لوقا - ۴۳-۱۳:۳۹متی ۳۶-۱۱:۳۴لوقا - ۴۱-۱۳:۴۳متی ین و فریسیان به او گفتند: ای از علمای دآنگاه عده۳۸پاسخ داد: ۳۹«خواهیم آیتی از تو ببینیم.استاد، می»خواهند! اما آیتی پیشه و زناکار آیتی مینسل شرارت»
زیرا ۴۱بدیشان داده نخواهد شد، جز آیت یونس نبی.روز در شکم ماهی همانگونه که یونس سه شبانه
دل زمین روز درانسان نیز سه شبانهبزرگی بود، پسرمردم نینوا در روز داوری با این نسل ۴۱خواهد بود.
خواهند خاست و محکومشان خواهند کرد، زیرا آنها بردر اثر موعظۀ یونس توبه کردند، و حال آنکه کسی
ملکۀ جنوب در روز ۴۲بزرگتر از یونس اینجاست.خواهد خاست و محکومشان داوری با این نسل بر
ن سوی دنیا آمد تا حکمت خواهد کرد، زیرا او از آسلیمان را بشنود، و حال آنکه کسی بزرگتر از سلیمان
اینجاست. آید، به هنگامی که روح پلید از کسی بیرون می»۴۳
رود تا جایی برای استراحت مکانهای خشک و بایر میای که از آن به خانه”گوید پس می۴۴یابد.بیابد، اما نمیرسد و خانه را ن به آنجا میاما چو“ گردم.آمدم، بازمی
رود و هفت روح می۴۵یابد،خالی و رفته و آراسته میشوند و آورد و همگی داخل میبدتر از خود را نیز می
گزینند. در نتیجه، سرانجام آن در آنجا سکونت میشود. عاقبت این شخص بدتر از حالت نخست او می
« نسل شرور نیز چنین خواهد بود. ران عیسیمادر و براد
-۲:۱۹؛ لوقا ۳۱-۳:۳۱مرقس - ۱۱-۱۳:۴۶متی ۳۱
گفت، حال که عیسی با مردم سخن میدر همان۴۶خواستند مادر و برادرانش بیرون ایستاده بودند و می
پس شخصی به او خبر داد که: ۴۷با وی گفتگو کنند.
خواهند با تو اند و میمادر و برادرانت بیرون ایستاده»مادر من کیست؟ و »پاسخ داد: ۴۸«گو کنند.گفت
سپس با دست خود ۴۹«برادرانم چه کسانی هستند؟اینانند مادر و »سوی شاگردانش اشاره کرد و گفت: به
که خواست پدر مرا که در زیرا هر۵۱برادران من!آورد، برادر و خواهر و مادر من جایآسمان است به
همان روز، عیسی از خانه بیرون آمد و کنار دریا ۱اما چنان جمعیت انبوهی او را احاطه کردند ۲بنشست.
بر آن بنشست، در حالی که مردم که سوار قایقی شد وسپس بسیار چیزها با مثلها ۳در ساحل ایستاده بودند.
روزی برزگری برای »برایشان بیان کرد. گفت: پاشید، برخی در چون بذر می۴بذرافشانی بیرون رفت.
برخی ۵راه افتاد و پرندگان آمدند و آنها را خوردند.نداشت؛ دیگر بر زمین سنگالخ افتاد که خاک چندانی
اما چون ۶که خاک کم عمق بود.پس زود سبز شد، چراخورشید برآمد، سوخت و خشکید، زیرا ریشه
برخی میان خارها افتاد. خارها نمو کرده، ۷نداشت.اما بقیۀ بذرها بر زمین نیکو افتاد ۸آنها را خفه کردند.
و بار آورد: بعضی صد برابر، بعضی شصت و « بشنود.که گوش دارد، هر۹بعضی سی.
چرا با این »آنگاه شاگردان نزد او آمده، پرسیدند: ۱۱درک »پاسخ داد: ۱۱«گویی؟مردم با مثلها سخن می
رازهای پادشاهی آسمان به شما عطا شده، اما به آنان زیرا به آن که دارد، بیشتر داده ۱۲عطا نشده است.فراوانی داشته باشد، و از آن که ندارد، خواهد شد تا به
رو با از این۱۳ان که دارد نیز گرفته خواهد شد.هم گویم، زیرا: ایشان به مثلها سخن می
بینند؛ نگرند، اما نمیمی» فهمند. شنوند و نمیکنند، اما نمیگوش می
گوید: یابد که مینبوت اشعیا در مورد آنها تحقق می۱۴به گوش خود خواهید شنید، اما هرگز نخواهید ”»
فهمید؛
به چشم خود خواهید دید، اما هرگز درک نخواهید کرد.
زیرا دل این قوم سخت شده، ۱۵ گوشهایشان سنگین گشته،
اند، و چشمان خود را بسته تا مبادا با چشمانشان ببینند،
و با گوشهایشان بشنوند و در دلهای خود بفهمند
“ و بازگشت کنند و من شفایشان بخشم.بینند و گوشهای حال چشمان شما که میاما خوشابه۱۶
گویم، بسیاری از آمین، به شما می۱۷شنوند.شما که میبینید، انبیا و پارسایان مشتاق بودند آنچه را شما می
شنوید، بشنوند و ببینند و ندیدند، و آنچه را شما می نشنیدند.
هنگامی ۱۹معنی مثل برزگر را بشنوید:پس شما »۱۸شنود اما آن را که کسی کالم پادشاهی آسمان را می
آید و آنچه را در دل او کند، آن شرور میدرک نمیرباید. این همان بذری است که در راه کاشته شده، می
و اما بذری که بر زمین سنگالخ افتاد ۲۱کاشته شد.درنگ آن را با بی شنود وکسی است که کالم را می
اما چون در خود ریشه ندارد، تنها ۲۱پذیرد،شادی میسبب کالم، سختی یا آورد. وقتی بهاندکزمانی دوام می
بذری که در ۲۲افتد.دم میکند، درآزاری بروز میمیان خارها کاشته شد، کسی است که کالم را
شنود، اما نگرانیهای این دنیا و فریبندگی ثروت، آن میاما بذری که در ۲۳سازد.ثمر میکند و بیرا خفه می
شنود و زمین نیکو کاشته شد کسی است که کالم را میفهمد و بارور شده، صد، شصت یا سی برابر آن را می
« آورد.ثمر می مثل علفهای سمی
پادشاهی »عیسی مثل دیگری نیز برایشان آورد: ۲۴ۀ خود بذر آسمان همانند مردی است که در مزرع
اما هنگامی که همه در خواب بودند، ۲۵خوب پاشید.دشمن وی آمد و در میان گندم، علف سمی کاشت و
چون گندم سبز شد و خوشه آورد، علف سمی ۲۶رفت.غالمان مالک مزرعه نزد او رفتند و ۲۷نیز ظاهر شد.
ات نکاشتی؟ آقا، مگر تو بذر خوب در مزرعه”گفتند: این ”در جواب گفت: ۲۸“کجا آمد؟پس علف سمی از
آیا ”غالمان از او پرسیدند: “ کار دشمن است.نه! ”گفت: ۲۹“خواهی برویم و آنها را جمع کنیم؟می
اگر بخواهید علفهای سمی را جمع کنید، ممکن است بگذارید هر دو ۳۱گندم را نیز با آنها از ریشه برکنید.
ان تا فصل درو نمو کنند. در آن زمان به دروگرخواهم گفت که نخست علفهای سمی را جمع کرده
دسته کنند تا سوزانده شود، سپس گندمها را گرد « “آورده، به انبار من بیاورند.
مثل دانۀ خردل و مثل خمیرمایه ۳۳-۴:۳۱مرقس - ۳۳و ۱۳:۳۱متی ۳۱-۱۳:۱۲لوقا - ۳۳-۱۳:۳۱متی
پادشاهی »یگر آورد: عیسی برای آنها مثلی د۳۱آسمان همچون دانۀ خردلی است که کسی آن را گرفت
با اینکه دانۀ خردل از همۀ ۳۲اش کاشت.و در مزرعهروید بزرگتر از ها کوچکتر است، اما چون میدانه
شود، چندانکه همۀ گیاهان باغ شده، به درختی بدل می « سازند.هایش آشیانه میپرندگان آسمان آمده، در شاخه
پادشاهی »سپس برایشان مثلی دیگر آورده، گفت: ۳۳ای است که زنی برگرفت و آسمان همچون خمیرمایه
« آمد.با سه کیسه آرد مخلوط کرد تا تمام خمیر ورعیسی همۀ این مطالب را با مثلها برای جماعت ۳۴
این واقع ۳۵بیان کرد و بدون مثل به آنها هیچ نگفت.
شد تا کالم نبی به انجام رسد که گفته بود: دهان خود را به مثلها خواهم گشود، »
و آنچه را که از آغاز جهان مخفی مانده است، « بیان خواهم کرد.
شرح مثل علفهای سمی سپس عیسی جمعیت را ترک گفت و به خانه رفت. ۳۶
مثل علفهای»آنگاه شاگردانش نزد او آمدند و گفتند: او در پاسخ ۳۷«سمی مزرعه را برای ما شرح بده.
کارد، شخصی که بذر خوب در مزرعه می»گفت: مزرعه، این جهان است؛ و بذر ۳۸انسان است.پسر
خوب، فرزندان پادشاهی آسمانند. علفهای سمی، کارد، و دشمنی که آنها را می۳۹فرزندان آن شرورند؛
عصر است؛ و خود ابلیس است. فصل درو، پایان این همانگونه که علفهای سمی را ۴۱دروگران، فرشتگانند.سوزانند، در پایان این عصر جمع کرده در آتش می
انسان فرشتگان خود را پسر۴۱نیز چنین خواهد شد.چه را که در پادشاهی او خواهد فرستاد و آنها هر
شود و نیز تمام بدکاران را جمع خواهند باعث گناه میرا در کورۀ آتش خواهند افکند، جایی که و آنها۴۲کرد
آنگاه ۴۳گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود.
پارسایان در پادشاهی پدر خود، همچون خورشید که گوش دارد، بشنود. خواهند درخشید. هر
مثل گنج پنهان و مروارید گرانبهاپادشاهی آسمان همچون گنجی است پنهان در دل »۴۴
یابد، سپس دوباره پنهانش ی آن را میزمین که شخصفروشد و رود و آنچه دارد، میکند و از شادمانی میمی
خرد. آن زمین را میهمچنین پادشاهی آسمان مانند تاجری است جویای »۴۵
پس چون مروارید بسیار ۴۶مرواریدهای گرانبها.فروشد و آن رود و آنچه دارد، مییابد، میباارزشی می خرد. میمروارید را
مثل تور ماهیگیری
و باز پادشاهی آسمان مانند توری است که به »۴۷شود و همهگونه ماهی داخل آن دریا افکنده می
شود، ماهیگیران آن هنگامی که تور پر می۴۸گردد.مینشینند و ماهیهای خوب کشند. سپس میرا به ساحل می
کنند، اما ماهیهای بد را دوررا در سبد جمع میدر پایان این عصر نیز چنین خواهد بود. ۴۹اندازند.می
فرشتگان خواهند آمد و بدکاران را از میان و آنها را در کورۀ ۵۱درستکاران بیرون خواهند کشید
آتش خواهند افکند، جایی که گریه و دندان به دندان « ساییدن خواهد بود.
آیا همۀ این مطالب را درک »سپس پرسید: ۵۱پس، »عیسی فرمود: ۵۲«بله!»خ دادند: پاس« کردید؟
هر عالم دین که دربارۀ پادشاهی آسمان تعلیم گرفته ای است که از خزانۀ خود خانهباشد، همچون صاحب
« آورد.چیزهای نو و کهنه بیرون می ایمانی مردم ناصرهبی
۶-۶:۱مرقس - ۱۲-۱۳:۱۴متی
رسانید، آن مکان پایان چون عیسی این مثلها را به۵۳و به شهر خود رفته، در کنیسه به ۵۴را ترک گفت
پرسیدند: تعلیم مردم پرداخت. مردم در شگفت شده، میاین مرد چنین حکمت و قدرت انجام معجزات را از »
مگر او پسر آن نجار نیست؟ ۵۵کجا کسب کرده است؟مگر نام مادرش مریم نیست؟ و برادرانش یعقوب و
مگر همۀ ۵۶و یهودا نیستند؟ یوسف و شمعونکنند؟ پس این چیزها خواهرانش در میان ما زندگی نمی
پس به نظرشان ۵۷«از کجا به این مرد رسیده است؟حرمت نبی بی»ناپسند آمد. اما عیسی به آنان گفت:
و در آنجا ۵۸«نباشد جز در دیار خود و خانۀ خویش!
ایمانی ایشان، معجزات زیادی نکرد. علت بیبه
۱۴متی قتل یحیای تعمیددهنده
۳۹-۶:۱۴مرقس - ۱۳-۱۴:۱متی در آن زمان آوازۀ عیسی به گوش هیرودیس حاکم ۱
این یحیای »و او به مالزمان خود گفت: ۲رسید،تعمیددهنده است که از مردگان برخاسته و از
« رسد.ظهور میروست که این قدرتها از او بههمینخاطر هیرودیا که پیشتر زن ودیس بهو اما هیر۳
برادرش فیلیپس بود، یحیی را گرفته و او را بسته و به حالل »گفت: زیرا یحیی به او می۴زندان انداخته بود.
خواست هیرودیس می۵«نیست تو با این زن باشی.یحیی را بکشد، اما از مردم بیم داشت، زیرا یحیی را
به پیامبری قبول داشتند. روز جشن میالد هیرودیس، دختر هیرودیا در در ۶
که ۷مجلس رقصید و چنان دل هیرودیس را شاد ساختدختر نیز به ۸چه بخواهد به او بدهد.سوگند خورد هر
سر یحیای تعمیددهنده را »تحریک مادرش گفت: پادشاه اندوهگین شد، ۹«همینجا در طبقی به من بده.
یهمانانش دستور پاس سوگند خود و به احترام ماما بهدستور او سر پس به۱۱داد تقاضای او برآورده شود.
و آن را در ۱۱یحیی را در زندان از تن جدا کردندطبقی آوردند و به دختر دادند و او نیز آن را نزد
شاگردان یحیی آمدند و بدن او را برده، ۱۲مادرش برد. به خاک سپردند و سپس رفتند و به عیسی خبر دادند.
ک دادن به پنج هزار تنخورا ؛۴۴-۶:۳۳مرقس - ۳۱-۱۴:۱۳متی ۱۳-۶:۱؛ یوحنا ۱۱-۹:۱۱لوقا ۳۲-۱۱:۳۳مشابه متی - ۳۱-۱۴:۱۳متی چون عیسی این را شنید، در خلوت با قایق رهسپار ۱۳
مکانی دورافتاده شد. اما مردم باخبر شده، از شهرهای چون عیسی از قایق ۱۴او رفتند.خود پای پیاده در پی شمار دید و دلش بر حال آنان پیاده شد، جمعیتی بی
رحم آمده، بیمارانشان را شفا بخشید. بهنزدیک غروب، شاگردان نزدش آمدند و گفتند: ۱۵اینجا مکانی است دورافتاده، و دیروقت نیز هست. »
مردم را روانه کن تا به روستاهای اطراف بروند و عیسی به آنان گفت: ۱۶«خوراک بخرند. برای خود
نیازی نیست مردم بروند. شما خود به ایشان خوراک »
در اینجا چیزی جز پنج »شاگردان گفتند: ۱۷«دهید.آنها را نزد »عیسی گفت: ۱۸«نان و دو ماهی نداریم.
سپس به مردم فرمود تا بر سبزه ۱۹«من بیاورید.فت و به بنشینند. آنگاه پنج نان و دو ماهی را برگر
جای آورد. سپس نانها را آسمان نگریست و شکر بهپاره کرد و به شاگردان داد و آنان نیز به مردم
های همه خوردند و سیر شدند و از خرده۲۱دادند.شمار ۲۱مانده، دوازده سبد پر گرد آوردند.باقی
جز زنان و کودکان، پنج هزار مرد بود. خورندگان، به راه رفتن بر روی آب
؛۱۱-۶:۴۱مرقس - ۳۳-۱۴:۳۳متی ۳۱-۶:۱۱یوحنا ۱۶-۶:۱۳مرقس - ۳۶-۱۴:۳۴متی آن داشت تا در درنگ شاگردان را برعیسی بی۲۲
کرد، سوار قایق همان حال که او مردم را مرخص میپس از ۲۳شوند و پیش از او به آن سوی دریا بروند.
ه رفت تا به تنهایی مرخص کردن مردم، خود به کودر این ۲۴دعا کند. شب فرارسید و او آنجا تنها بود.
هنگام، قایق از ساحل بسیار دور شده و دستخوش تالطم امواج بود، زیرا باد مخالف بر آن
زنان بر در پاس چهارم از شب، عیسی گام۲۵وزید.میچون شاگردان او را در ۲۶سوی آنان رفت.روی آب به
روی آب دیدند، وحشت کرده گفتند: حال راه رفتن اما عیسی ۲۷، و از ترس فریاد زدند.«شبح است»
دل قوی دارید. من هستم، »درنگ به آنها گفت: بی « مترسید!
سرور من، اگر تویی، مرا بگو »پطرس پاسخ داد: ۲۸آنگاه « بیا!»فرمود: ۲۹«تا روی آب نزد تو بیایم.
سوی عیسی بهپطرس از قایق بیرون آمد و روی آب اما چون توفان را دید، ترسید و در حالی ۳۱راه افتاد.به
سرور من، »رفت، فریاد برآورد: که در آب فرو میدرنگ دست خود را دراز کرد عیسی بی۳۱«نجاتم ده!
ایمان، چرا شک ای کم»و او را گرفت و گفت: چون به قایق برآمدند، باد ۳۲«کردی؟
قایق بودند در برابر سپس کسانی که در ۳۳فرونشست.براستی که تو »عیسی روی بر زمین نهاده، گفتند:
« پسر خدایی! شفای بیماران در جنیسارت
۱۶-۶:۱۳مرقس - ۳۶-۱۴:۳۴متی
پس چون به کرانۀ دیگر رسیدند، در سرزمین ۳۴
مردمان آنجا عیسی را ۳۵جنیسارت فرود آمدند.آن نواحی فرستاده، تمامی شناختند و کسانی را به
کردند آنها از او تمنا می۳۶بیماران را نزدش آوردند.که اجازه دهد تا فقط گوشۀ ردایش را لمس کنند، و هر
یافت. کرد، شفا میلمس می
۱۵متی لزوم پاکی درون
۳۳-۱:۱مرقس - ۳۱-۱۱:۱متی
سپس گروهی از فریسیان و علمای دین از اورشلیم ۱چرا شاگردان تو سنت »۲یسی آمدند و گفتند:نزد ع
گذارند؟ آنها دستهای خود را پیش مشایخ را زیر پا میچرا شما »او در پاسخ گفت: ۳«شویند!از خوردن نمی
خود برای حفظ سنت خویش، حکم خدا را زیر پا پدر و مادر خود ”زیرا خدا فرموده است: ۴گذارید؟می
یا مادر خود را ناسزا که پدرهر”و نیز “ داررا گرامیگویید اگر کسی به اما شما می۵“گوید، باید کشته شود.هر کمکی که ممکن بود از من ”پدر یا مادرش بگوید:
در این صورت، دیگر ۶“دریافت کنید، وقف خداست،بر او واجب نیست اینگونه پدر خود را گرامی دارد.
طل اینچنین شما برای حفظ سنت خویش کالم خدا را باای ریاکاران! اشعیا دربارۀ شما چه خوب ۷شمارید.می
پیشگویی کرد، آنگاه که گفت: دارند، این قوم با لبهای خود مرا حرمت می”»۸
اما دلشان از من دور است. کنند، آنان بیهوده مرا عبادت می۹
« “و تعلیمشان چیزی جز فرایض بشری نیست.واند و گفت: سپس آن جماعت را نزد خود فراخ۱۱نه آنچه به دهان آدمی ۱۱گوش فرادهید و بفهمید.»
سازد، بلکه آنچه از دهان شود او را نجس میداخل میآید، آن است که آدمی را نجس او بیرون می
آیا »آنگاه شاگردان نزدش آمدند و گفتند: ۱۲«سازد.میدانی که این سخن تو فریسیان را ناپسند آمده می
هر نهالی که پدر آسمانی »خ داد: عیسی پاس۱۳«است؟آنها را به حال ۱۴کن خواهد شد.من نکاشته باشد، ریشه
خود واگذارید. آنها راهنمایانی کورند. هرگاه کوری عصاکش کور دیگر شود، هر دو در چاه خواهند
این مثل را برای ما شرح »پطرس گفت: ۱۵«افتاد.درک آیا شما نیز هنوز»عیسی پاسخ داد: ۱۶«بده.چه به دهان داخل دانید که هرآیا نمی۱۷کنید؟نمی
اما ۱۸شود؟رود و بعد دفع میشود، به شکم میمیگیرد، آید، از دل سرچشمه میآنچه از دهان بیرون می
زیرا از ۱۹سازد.و این است آنچه آدمی را نجس میعفتی، دزدی، دل است که افکار پلید، قتل، زنا، بی
اینهاست ۲۱گیرد.ت سرچشمه میشهادت دروغ و تهمسازد، نه غذا خوردن با که شخص را نجس می
« دستهای ناشسته! ایمان زن غیریهودی
۳۱-۱:۳۴مرقس - ۳۲-۱۱:۳۱متی
عیسی آنجا را ترک گفت و در منطقۀ صور و ۲۱روزی زنی کنعانی از اهالی ۲۲صیدون کناره جست.
سرور من، ای »آنجا، نزدش آمد و فریادکنان گفت: پسر داوود، بر من رحم کن! دخترم دیوزده شده و
اما عیسی هیچ پاسخ نداد، تا ۲۳«کشد.سخت رنج میاینکه شاگردان پیش آمدند و از او خواهش کرده،
او را مرخص فرما، زیرا فریادزنان از پی ما »گفتند: من تنها برای گوسفندان »در پاسخ گفت: ۲۴«آید.میاما آن زن آمد ۲۵«ام.رائیل فرستاده شدهگشتۀ بنی اسگم
سرور من، مرا یاری »و در مقابل او زانو زد و گفت: نان فرزندان را گرفتن و »او در جواب گفت: ۲۶«کن!
ولی زن گفت: ۲۷«پیش سگان انداختن روا نیست.هایی که از سفرۀ بله، سرورم، اما سگان نیز از خرده»
گاه عیسی گفت: آن۲۸«خورند!افتد، میصاحبشان میای زن، ایمان تو عظیم است! خواهش تو برآورده »
دم دختر او شفا یافت. در همان« شود! خوراک دادن به چهارهزار تن
فاجی در چون به اورشلیم نزدیک شدند و به بیت۱دامنۀ کوه زیتون رسیدند، عیسی دو تن از شاگردان
ای که به دهکده»به آنان فرمود: ۲خود را فرستاده،محض ورود، االغی را پیش روی شماست، بروید. به
د یافت. آنها را باز کنید و نزد اش بسته خواهیبا کرهاگر کسی سخنی به شما گفت، بگویید: ۳من آورید.
درنگ آنها را و او بی“ خداوند بدانها نیاز دارد،”این امر واقع شد تا آنچه نبی گفته ۴«خواهد فرستاد.
بود تحقق یابد که: به دختر صهیون گویید، »۵ هان پادشاه تو ”
االغ نشسته بر االغ و سوار بر کره « “آید.فروتنانه نزد تو می
آن دو شاگرد رفتند و طبق فرمان عیسی عمل ۶اش را آوردند و رداهای خود آنان االغ و کره۷کردند.
جمعیت انبوهی نیز ۸را بر آنها افکندند و او سوار شد.ای نیز رداهای خود را بر سر راه گستردند و عده
های درختان را بریده، در راه شاخهرفتند و جمعیتی که پیشاپیش او می۹ستردند.گمی
گفتند: آمدند، فریادکنان میگروهی که از پس او می « هوشیعانا، پسر داوودا!» « آید!خجسته باد او که به نام خداوند می» « هوشیعانا در عرش برین!»
چون او وارد اورشلیم شد، شور و شوق همۀ شهر ۱۱و آن ۱۱«کیست؟ این»را فراگرفت. مردم میپرسیدند:
این است عیسای پیامبر، از »دادند: جماعت پاسخ می « ناصرۀ جلیل!
عیسی در معبد
؛ لوقا ۱۲-۱۱:۱۱مرقس - ۱۶-۳۱:۱۳متی ۱۹:۴۱-۴۱
آنگاه عیسی به صحن معبد خدا درآمد و کسانی را ۱۲کردند، بیرون راند و تختهای که در آنجا داد و ستد می
و ۱۳کبوترفروشان را واژگون ساخت صرافان و بساطخانۀ من خانۀ ”نوشته شده است که، »به آنان فرمود:
“ النۀ راهزنان”اما شما آن را “ دعا خوانده خواهد شد، « اید.ساخته
در معبد، نابینایان و لنگان نزدش آمدند و او ایشان ۱۴اما چون سران کاهنان و علمای دین ۱۵را شفا بخشید.عادۀ او را مشاهده کردند و نیز دیدند که الاعمال خارق
هوشیعانا، پسر »زنند: کودکان در معبد فریاد میآیا »پس به او گفتند: ۱۶خشمناک شدند.« داوودا،
بله. مگر »پاسخ داد: « گویند؟شنوی اینها چه میمی اید که، نخوانده
بر زبان کودکان و شیرخوارگان ”» « ؟“حمد و ستایش را جاری ساختی
پس عیسی ایشان را ترک گفت و از شهر خارج ۱۷ سر برد. عنیا رفت و شب را در آنجا بهشده، به بیت
خشک شدن درخت انجیر
۳۴-۳۱و ۱۴-۱۱:۱۳مرقس - ۳۳-۳۱:۱۲متی بامدادان عیسی در راه بازگشت به شهر، گرسنه ۱۸سوی آن در کنار راه، درخت انجیری دید و به۱۹شد.
اما جز برگ چیزی بر آن نیافت. پس خطاب به رفت، بار ای از تو بهمباد که دیگر هرگز میوه»درخت گفت:
شاگردان که از ۲۱دم درخت خشک شد.در همان« آید!دیدن این واقعه حیرت کرده بودند، از او پرسیدند:
چگونه درخت انجیر چنین زود خشک »شما آمین، به »عیسی در پاسخ به آنان گفت: ۲۱«شد؟تنها گویم، اگر ایمان داشته باشید و شک نکنید، نهمیتوانید آنچه بر درخت انجیر گذشت انجام دهید، می
از جا کنده شده، به ”بلکه هرگاه به این کوه بگویید اگر ایمان داشته ۲۲چنین خواهد شد.“ دریا افکنده شو،
« باشید، هرآنچه در دعا درخواست کنید، خواهید یافت. بارۀ اجازۀعیسیسؤال در
-۳۱:۱؛ لوقا ۳۳-۱۱:۳۱مرقس - ۳۱-۳۱:۳۳متی ۲
آنگاه عیسی وارد محوطۀ معبد شد و به تعلیم مردم ۲۳پرداخت. در این هنگام، سران کاهنان و مشایخ قوم
به چه حقی این کارها را »نزد او آمدند و گفتند:
کنی؟ چه کسی این حق را به تو داده میمن نیز از شما »سی در پاسخ گفت: عی۲۴«است؟
گویم پرسشی دارم. اگر پاسخ گفتید، من نیز به شما میتعمید یحیی از کجا ۲۵کنم.به چه حقی این کارها را میآنها بین خود بحث کردند « بود؟ از آسمان یا از انسان؟
اگر بگوییم از آسمان بود، به ما خواهد »و گفتند: و اگر بگوییم ۲۶“یاوردید؟پس چرا به او ایمان ن”گفت،
از انسان بود، از مردم بیم داریم، زیرا همه یحیی را پس به عیسی پاسخ دادند: ۲۷«دانند.پیامبر می
گویم به من نیز به شما نمی»عیسی گفت: « دانیم.نمی» کنم. چه حقی این کارها را می
مثل دو پسر
نظر شما چیست؟ مردی دو پسر داشت. نزد پسر »۲۸پسرم، امروز به تاکستان ”ت خود رفت و گفت: نخس
پاسخ داد: ۲۹“من برو و به کار مشغول شو.پدر نزد ۳۱اما بعد تغییر عقیده داد و رفت.“ روم.نمی”
پسر دیگر رفت و همان را به او گفت. پسر پاسخ داد: کدامیک از آن دو پسر ۳۱اما نرفت.“ روم، آقا،می”
پاسخ دادند: « جا آورد؟خواست پدر خود را بهآمین، به شما »عیسی به ایشان گفت: « اولی.»
ها پیش از شما به گویم، خراجگیران و فاحشهمیزیرا یحیی در طریق ۳۲یابند.پادشاهی خدا راه می
پارسایی نزد شما آمد اما به او ایمان نیاوردید، ولی ها ایمان آوردند. و شما با اینکه خراجگیران و فاحشه
، تغییر عقیده ندادید و به او ایمان این را دیدید نیاوردید.
مثل باغبانان شرور-۳۱:۹؛ لوقا ۱۳-۱۳:۱مرقس - ۴۶-۳۱:۳۳متی ۱۹
به مثل دیگری گوش فرادهید. صاحب باغی »۳۳تاکستانی غرس کرد و گرد آن دیوار کشید و چرخشتی
به چند در آن کند و برجی بنا نهاد. سپس تاکستان را چون موسم ۳۴باغبان اجاره داد و خود به سفر رفت.
برداشت محصول فرارسید، غالمان خود را نزد اما ۳۵باغبانان فرستاد تا میوۀ او را تحویل بگیرند.
باغبانان غالمان او را گرفته، یکی را زدند و دیگری دیگربار، ۳۶را کشتند و سومی را سنگسار کردند.
ا فرستاد، اما باغبانان با آنها نیز غالمانی بیشتر نزد آنهسرانجام پسر خود را نزد ۳۷همانگونه رفتار کردند.
پسرم را حرمت ”باغبانان فرستاد و با خود گفت:
اما هنگامی که باغبانان پسر را ۳۸“خواهند داشت.این وارث است. بیایید او را ”دیدند، به یکدیگر گفتند:
پس او را ۳۹“بکشیم و میراثش را تصاحب کنیم.با این ۴۱گرفتند و از تاکستان بیرون افکنده، کشتند.
اوصاف، وقتی صاحب تاکستان بیاید با این باغبانان رحم را آن افراد بی»پاسخ دادند: ۴۱«چه خواهد کرد؟
رحمی تمام نابود خواهد ساخت و تاکستان را به با بیباغبانان دیگر اجاره خواهد داد تا در فصل برداشت
« سهم او را بدهند.محصول، آیا تا به حال در »آنگاه عیسی به آنان گفت: ۴۲
اید که، مقدس نخواندهکتب همان سنگی که معماران رد کردند، ”»
سنگ اصلی بنا شده است. خداوند چنین کرده
؟ “نمایدو در نظر ما شگفت میگویم که پادشاهی خدا از شما گرفته پس شما را می۴۳
ه خواهد شد که میوۀ آن را بدهند. و به قومی دادکه بر آن سنگ افتد، خرد خواهد شد، و هرگاه هر]۴۴
« هم خواهد شکست.[آن سنگ بر کسی افتد، او را درچون سران کاهنان و فریسیان مثلهای عیسی را ۴۵
پس ۴۶گوید.شنیدند، دریافتند که دربارۀ آنها سخن میما از مردم بیم آن شدند که او را گرفتار کنند، ابر
دانستند. داشتند زیرا آنها عیسی را پیامبر می
۲۲متی مثل جشن عروسی
۳۴-۱۴:۱۶مشابه لوقا - ۱۴-۳۳:۳متی
عیسی باز به مثلها با ایشان سخن گفته، ۱توان به شاهی تشبیه پادشاهی آسمان را می»۲فرمود:
او ۳ت.پا داشکرد که برای پسر خود جشن عروسی بهشدگان را به جشن خادمان خود را فرستاد تا دعوت
پس خادمانی دیگر ۴فراخوانند، اما آنها نخواستند بیایند.شدگان را بگویید اینک سفرۀ دعوت”فرستاد و گفت:
ام های پرواریام، گاوان و گوسالهجشن را آماده کردهچیز آماده است. پس به جشن ام و همهرا سر بریده
اما آنها اعتنا نکردند و هر یک به ۵“ایید.عروسی بیراه خود رفتند، یکی به مزرعه و دیگری به تجارت
دیگران نیز خادمان او را گرفتند و آزار دادند و ۶خود.شاه چون این را شنید، خشمگین شده، سپاهیان ۷کشتند.
خود را فرستاد و قاتالن را کشت و شهر آنها را به
جشن ”را گفت: سپس خادمان خود۸آتش کشید.شدگان شایستگی عروسی آماده است، اما دعوت
پس به میدان شهر بروید و ۹حضور در آن را نداشتند.که را یافتید به جشن عروسی دعوت هر
که را یافتند، ها رفتند و هرغالمان به کوچه۱۱“کنید.چه نیک و چه بد، با خود آوردند و تاالر عروسی از
میهمانان پر شد. اما هنگامی که شاه برای دیدار با میهمانان وارد »۱۱
مجلس شد، مردی را دید که جامۀ عروسی بر تن ای دوست، چگونه بدون ”از او پرسید: ۱۲نداشت.
آن مرد پاسخی “ جامۀ عروسی به اینجا آمدی؟دست و ”آنگاه پادشاه خادمان خود را گفت: ۱۳نداشت.
بیندازید، پایش را ببندید و او را به تاریکی بیرونجایی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد
شدگان بسیارند، اما برگزیدگان زیرا دعوت۱۴“بود. « اندک.
او دوازده شاگردش را نزد خود ۷داد.را تعلیم میدو فرستاد و ایشان را بر بهواند و آنها را دوفراخ
برای »به آنان دستور داد: ۸ارواح پلید اقتدار بخشید.سفر، جز یک چوبدستی چیزی با خود برندارید؛ نه
کفش ۹بار و نه پول در کمربندهای خود.نان، نه کولهای چون به خانه۱۱پا کنید، اما جامه اضافی نپوشید.به
نی که در آن شهر هستید، در آن وارد شدید، تا زماو اگر در جایی شما را نپذیرند، یا به ۱۱خانه بمانید.
شما گوش فراندهند، آنجا را ترک کنید و خاک پاهایتان پس ۱۲«را نیز بتکانید، تا شهادتی باشد برضد آنها.
کردند که باید توبه آنها رفته، به مردم موعظه مین راندند و ایشان دیوهای بسیار را بیرو۱۳کنند.
بیماران بسیار را با روغن تدهین کرده، شفا بخشیدند. قتل یحیای تعمیددهنده
۱۳-۱۴:۱متی - ۳۹-۶:۱۴مرقس ۹-۹:۱لوقا - ۱۶-۶:۱۴مرقس
و اما خبر این وقایع به گوش هیرودیس پادشاه ۱۴رسید، زیرا نام عیسی شهرت یافته بود. بعضی از
یحیای تعمیددهنده از مردگان »گفتند: مردم میروست که این قدرتها از او برخاسته و از همین
الیاس »گفتند: دیگران می۱۵«رسد.ظهور میبهمانند پیامبری است»گفتند: ای نیز میعده« است.
اما چون هیرودیس این را شنید، ۱۶«پیامبران دیرین.این همان یحیی است که من سرش را از تن »گفت:
« جدا کردم و اکنون از مردگان برخاسته است!دستور هیرودیس یحیی را گرفته و او را زیرا به۱۷
بسته و به زندان افکنده بودند. هیرودیس این کار را بود. هیرودیا پیشتر زن فیلیپس، خاطر هیرودیا کرده به
برادر هیرودیس بود و اکنون هیرودیس او را به زنی حالل »یحیی به هیرودیس گفته بود: ۱۸گرفته بود.
پس هیرودیا از ۱۹«نیست که تو با زن برادرت باشی.خواست او را بکشد، اما دل داشت و مییحیی کینه به
سید، ترزیرا هیرودیس از یحیی می۲۱توانست.نمیدانست و از که او را مردی پارسا و مقدس میچراکرد. هرگاه سخنان یحیی را رو از او محافظت میاینحال، شد. با اینشنید، بسیار سرگشته و حیران میمی
داشت. گوش فرادادن به سخنان او را دوست میسرانجام فرصت مناسب فرارسید. هیرودیس در ۲۱
ا کرد و درباریان و پروز میالد خود ضیافتی بهفرماندهان نظامی خود و واالمرتبگان ایالت جلیل را
دختر هیرودیا به مجلس درآمد و ۲۲دعوت نمود.رقصید و هیرودیس و میهمانانش را شادمان ساخت.
خواهی از من هرچه می»آنگاه پادشاه به دختر گفت: همچنین ۲۳«درخواست کن که آن را به تو خواهم داد.
هرچه از من بخواهی، حتی »، گفت: سوگند خوردهاو بیرون ۲۴«نیمی از مملکتم را، به تو خواهم داد.
مادرش « چه بخواهم؟»رفت و به مادر خود گفت: دختر ۲۵«سر یحیای تعمیددهنده را.»پاسخ داد:
از تو »درنگ شتابان نزد پادشاه بازگشت و گفت: بیبقی اکنون سر یحیای تعمیددهنده را بر ط خواهم هممی
پادشاه بسیار اندوهگین شد، اما ۲۶«به من بدهی.پاس سوگند خود و به احترام میهمانانش نخواست به
درنگ جالدی پس بی۲۷درخواست او را رد کند.فرستاد و دستور داد سر یحیی را بیاورد. او رفته، سر
و آن را بر طبقی ۲۸یحیی را در زندان از تن جدا کرداو نیز آن را به مادرش آورد و به دختر داد.
چون شاگردان یحیی این را شنیدند، آمدند و بدن ۲۹داد. او را برداشته، به خاک سپردند.
خوراک دادن به پنج هزار تن ؛۳۱-۱۴:۱۳متی - ۴۴-۶:۳۳مرقس
اما رسوالن نزد عیسی گرد آمدند و آنچه کرده و و ۳۱عیسی به ایشان ۳۱تعلیم داده بودند به او بازگفتند.
با من به خلوتگاهی دورافتاده بیایید و اندکی »گفت: زیرا آمد و رفت مردم چندان بود که مجال « بیارامید.
پس تنها، با قایق عازم ۳۲نان خوردن هم نداشتند.هنگام عزیمت، گروهی اما به۳۳.مکانی دورافتاده شدند
بسیار ایشان را دیدند و شناختند. پس مردم از همۀ پیاده به آن محل شتافتند و پیش از ایشان به شهرها پای
چون عیسی از قایق پیاده شد، جمعیتی ۳۴آنجا رسیدند.رحم آمد، زیرا شمار دید و دلش بر حال آنان بهبی
س به تعلیم آنان شبان بودند. پهمچون گوسفندانی بینزدیک ۳۵پرداخت و چیزهای بسیار به ایشان آموخت.
اینجا مکانی »غروب، شاگردان نزدش آمدند و گفتند: مردم را روانه ۳۶است دورافتاده و دیروقت نیز هست.
کن تا به روستاها و مزارع اطراف بروند و برای خود شما »عیسی در جواب فرمود: ۳۷«خوراک بخرند.خواهی آیا می»گفتند: « خوراک دهید.خود به ایشان
برویم و دویست دینار نان بخریم و به آنها بدهیم تا
« بروید و ببینید چند نان دارید.»فرمود: ۳۸«بخورند؟پنج نان و دو »جو کردند و گفتند: وپس پرس
آنگاه به شاگردان خود فرمود تا مردم را ۳۹«ماهی.مردم در بدینگونه ۴۱دسته دسته بر سبزه بنشانند.
آنگاه ۴۱های صد و پنجاه نفری بر زمین نشستند.دستهپنج نان و دو ماهی را برگرفت و به آسمان نگریست و
آورد. سپس نانها را پاره کرد و به جایشکر بهشاگردان خود داد تا پیش مردم بگذارند؛ دو ماهی را
همه خوردند و سیر ۴۲نیز میان همه تقسیم کرد.ای نان و ماهی، دوازده سبد پر هو از خرده۴۳شدند،شمار مردانی که نان خوردند پنج هزار ۴۴آوردند.گرد
بود. راه رفتن بر روی آب
-۶:۱۱؛ یوحنا ۳۳-۱۴:۳۳متی - ۱۱-۶:۴۱مرقس ۳۱
۳۶-۱۴:۳۴متی - ۱۶-۶:۱۳مرقس آن داشت تا در درنگ شاگردان خود را برعیسی بی۴۵
کرد، سوار قایق حال که او مردم را مرخص میهمان صیدا در آن سوی دریا شوند و پیش از او به بیت
پس از روانه کردن مردم، خود به کوه رفت ۴۶بروند.
تا دعا کند. چون غروب شد، قایق به میانه دریا رسید و عیسی ۴۷
زحمت پارو دید که شاگردان به۴۸در خشکی تنها بود.وزید. در حدود پاس مخالف می زنند، زیرا باد می
سوی زنان بر روی آب بهچهارم از شب، عیسی گاماما چون ۴۹آنان رفت و خواست از کنارشان بگذرد.
شاگردان او را در حال راه رفتن بر آب دیدند، گمان زیرا ۵۱کردند شبحی است. پس همگی فریاد برآوردند،
از دیدن او بسیار وحشت کرده بودند. اما عیسی دل »درنگ با ایشان سخن گفت و فرمود: بی
سپس نزد ایشان به ۵۱«دارید، من هستم. مترسید!قویاندازه شگفتزده نشست. ایشان بیقایق برآمد و باد فرو
که معجزه نانها را درک نکرده بودند، چرا۵۲شده بودند بلکه دلشان سخت شده بود.
چون به کرانه دیگر رسیدند، در سرزمین ۵۳از ۵۴آمدند و در آنجا لنگر انداختند.جنیسارت فرود
و ۵۵دم عیسی را شناختندقایق که پیاده شدند، مردم دردوان به سرتاسر آن منطقه رفتند و بیماران را بر دوان
جا که شنیدند او آنجاست، تختها گذاشته، به هرای که عیسی به هر روستا یا شهر یا مزرعه۵۶بردند.
گذاشتند و از یماران را در میدانها میرفت، مردم بمیکم گوشۀ ردایش را کردند اجازه دهد دستاو تمنا می
یافت. کرد، شفا میکه لمس میلمس کنند؛ و هر
۷مرقس لزوم پاکی درون
۳۱-۱۱:۱متی - ۳۳-۱:۱مرقس
همراه برخی از علمای دین که از اورشلیم فریسیان به۱و دیدند برخی از ۲نزد عیسی گرد آمدند آمده بودند،
شاگردان او با دستهای نجس، یعنی ناشسته، غذا فریسیان و نیز تمامی یهودیان، به سنت ۳خورند.می
مشایخ خود پایبندند و تا دستهای خود را طبق آداب چون از بازار ۴خورند.تطهیر نشویند، خوراک نمی
. و بسیار خورندآیند، تا شستشو نکنند چیزی نمیمیدارند، همچون شستن سنن دیگر را نیز نگاه می
پس فریسیان و علمای ۵ها، دیگها و ظروف مسی.پیالهچرا شاگردان تو طبق سنت »دین از عیسی پرسیدند:
کنند، و با دستهای نجس غذا مشایخ رفتار نمیاشعیا دربارۀ شما »او پاسخ داد: ۶«خورند؟می
کرد! چنانکه نوشته شده ریاکاران چه خوب پیشگویی
است، دارند، این قوم با لبهای خود مرا حرمت می”»
اما دلشان از من دور است. کنند، آنان بیهوده مرا عبادت می۷
“ و تعلیمشان چیزی جز فرایض بشری نیست.اید و سنتهای بشری را شما احکام خدا را کنار گذاشته۸
« دارید.نگاه مییرکانه حکم خدا را کنار شما ز»سپس گفت: ۹
زیرا موسی ۱۱گذارید تا سنت خود را نگاه دارید!میکه هر”و نیز “ دار،پدر و مادر خود را گرامی”گفت،
اما ۱۱“پدر یا مادر خود را ناسزا گوید، باید کشته شود.تواند به پدر یا مادرش بگوید: گویید شخص میشما می
-کنید، قربان هر کمکی که ممکن بود از من دریافت ”گذارید هیچ و بدینگونه نمی۱۲“است -یعنی وقف خدا
شما اینچنین با ۱۳کاری برای پدر یا مادرش بکند.کنید، سنتهای خود، که آنها را به دیگران نیز منتقل می
شمارید و از اینگونه کارها بسیار کالم خدا را باطل می « دهید.انجام می
را نزد خود فراخواند و عیسی دیگربار آن جماعت ۱۴همۀ شما به من گوش فرادهید و این را »گفت:
چیزی بیرون از آدمی نیست که بتواند هیچ۱۵دریابید:با داخل شدن به او، وی را نجس سازد، بلکه آنچه از
سازد. آید، وی را نجس میدرون آدمی بیرون می « که گوش شنوا دارد، بشنود![هر]۱۶ا ترک گفت و به خانه پس از آنکه جماعت ر۱۷
درآمد، شاگردانش معنی مثل را از او کنید؟ آیا آیا شما نیز درک نمی»گفت: ۱۸پرسیدند.
شود، دانید که آنچه از بیرون به آدمی داخل مینمیدلش راه زیرا به۱۹تواند او را نجس سازد؟نمیرود و سپس دفع درون شکمش مییابد، بلکه بهنمیین سخن، همۀ خوراکها را پاک عیسی با ا« شود.می
آنچه از درون آدمی »او ادامه داد: ۲۱اعالم کرد.آید، آن است که او را نجس بیرون می
زیرا اینهاست آنچه از درون و دل انسان ۲۱سازد.میعفتی، دزدی، قتل، آید: افکار پلید، بیبیرون می
طمع، بدخواهی، حیله، هرزگی، حسادت، ۲۲زنا،این بدیها همه از درون ۲۳حماقت.تهمت، تکبر و
« سازد.گیرد و آدمی را نجس میسرچشمه می ایمان زن غیریهودی
۳۲-۱۱:۳۱متی - ۳۱-۱:۳۴مرقس
عیسی آنجا را ترک گفت و به حوالی صور رفت. ۲۴خواست کسی باخبر شود. با ای درآمد؛ اما نمیبه خانه
زنی ۲۵ن دارد.این حال نتوانست حضور خود را پنهاکه دختر کوچکش روح پلید داشت، چون شنید او
آن زن ۲۶پاهای او افتاد.درنگ آمد و بهآنجاست، بیکه یونانی و از مردمان فینیقیۀ سوریه بود، از عیسی
عیسی به او ۲۷تمنا کرد دیو را از دخترش بیرون کند.بگذار نخست فرزندان سیر شوند، زیرا نان »گفت:
فتن و پیش سگان انداختن روا فرزندان را گربله، سرورم، اما سگان نیز »زن پاسخ داد: ۲۸«نیست.
های نان فرزندان در پای سفره از خردهخاطر این به»عیسی به او گفت: ۲۹«خورند.می
آن زن ۳۱«سخنت، برو که دیو از دخترت بیرون آمد!چون به خانه رسید، دید که دخترش بر بستر دراز
او بیرون شده است. کشیده و دیو از شفای مرد کر و الل
۳۱-۱۱:۳۹متی - ۳۱-۱:۳۱مرقس
عیسی از سرزمین صور بازگشت و از راه ۳۱سوی دریا رفته، از میان قلمرو دکاپولیس صیدون بهدر آنجا مردی را نزد او آوردند که ۳۲کرد.عبور می
س هم کر بود و هم لکنت زبان داشت. از عیسی التماعیسی آن مرد را ۳۳کردند دست خویش را بر او بنهد.کناری برد و انگشتان از میان جماعت بیرون آورده، به
خود را در گوشهای او گذاشت. سپس آبدهان انداخت و سوی آسمان نظر آنگاه به۳۴زبان آن مرد را لمس کرد.
باز »یعنی -« افتح!»کرده، آه عمیقی کشید و گفت: دم گوشهای آن مرد باز شد و گرفتگی در۳۵«شو!
راحتی سخن زبانش برطرف گردید و توانست بهاما عیسی آنها را قدغن کرد که این موضوع ۳۶گوید.
را به کسی نگویند. ولی هرچه بیشتر قدغنشان مردم با ۳۷گفتند.کرد، بیشتر از این واقعه سخن میمی
هرچه او کرده، نیکوست؛ »گفتند: حیرت بسیار می « کند!حتی کران را شنوا و گنگان را گویا می
۸مرقس
خوراک دادن به چهار هزار تن ۳۹-۱۱:۳۳متی - ۹-۲:۱مرقس ۴۴-۶:۳۳مشابه مرقس - ۹-۲:۱مرقس ۱۳-۱۶:۱متی - ۳۱-۲:۱۱مرقس
در آن روزها، باز جمعیتی انبوه گرد آمدند و چون ۱
برای خوردن نداشتند، عیسی شاگردان خود را چیزیدلم بر حال این مردم »۲فراخواند و به ایشان فرمود:
سوزد، زیرا اکنون سه روز است که با منند و میاگر آنها را گرسنه روانه ۳چیزی برای خوردن ندارند.
خواهند های خود بروند، در راه از پا درکنم تا به خانهایشان از راه دور افتاد، زیرا برخی از
در این بیابان از »شاگردان در پاسخ گفتند: ۴«اند.آمدهتواند برای سیر کردن آنها نان فراهم کجا کسی می
گفتند: « چند نان دارید؟»عیسی پرسید: ۵«آورد؟آنگاه جماعت را فرمود تا بر زمین ۶«هفت نان.»
بنشینند. سپس هفت نان را گرفت و پس از ده، به شاگردان خود داد تا پیش شکرگزاری، پاره کر
چند ماهی ۷مردم بگذارند؛ و شاگردان نیز چنین کردند.کوچک نیز داشتند. پس عیسی برای آنها نیز
همه ۸شکرگزاری کرد و فرمود تا پیش مردم بگذارند.های خوردند و سیر شدند و هفت زنبیل پر از خرده
زار در آنجا حدود چهار ه۹مانده نیز گرد آوردند.باقیو ۱۱تن بودند. سپس عیسی جماعت را مرخص کرد
درنگ با شاگردان سوار قایق شد و به ناحیه بی دلمانوته رفت.
درخواست آیتی آسمانیفریسیان نزد عیسی آمدند و با او به مباحثه نشستند. ۱۱
اما ۱۲آنها برای آزمایش، آیتی آسمانی از او خواستند.چرا این نسل »عیسی آهی از دل برآورد و گفت:
گویم، هیچ آیتی خواستار آیت است؟ آمین، به شما میسپس ایشان را ترک گفت ۱۳«به آنها داده نخواهد شد.
و باز سوار قایق شده، به آن سوی دریا رفت. توبیخ شاگردان
۱۳-۱۶:۱متی - ۳۱-۲:۱۴مرقس
اما شاگردان فراموش کرده بودند با خود نان ۱۴عیسی ۱۵، و در قایق بیش از یک نان نداشتند.بردارند
آگاه باشید و از »به آنان هشدار داد و فرمود: خمیرمایه فریسیان و خمیرمایه هیرودیس دوری
ام ا شاگردان در میان خود گفتگو کرده، ۱۶«کنید.رو چنین گفت که با خود نان از آن»گفتند: می
آنها گفت: عیسی که این را دریافته بود، به۱۷«نداریم.کنید؟ آیا چرا دربارۀ اینکه نان ندارید با هم بحث می»
کنید؟ آیا دل شما هنوز دانید و درک نمیهنوز نمیبینید و گوش دارید آیا چشم دارید و نمی۱۸سخت است؟
هنگامی که پنج نان ۱۹یاد ندارید؟شنوید؟ و آیا بهو نمی
تکه را برای پنج هزار تن پاره کردم، چند سبد پر از دوازده »گفتند: « مانده جمع کردید؟نانهای باقی
و چون هفت نان را برای چهار هزار تن »۲۱«سبد.مانده جمع پاره کردم، چند زنبیل پر از تکه نانهای باقی
قیصریۀ فیلیپس رفت. در راه، از شاگردان خود پاسخ دادند: ۲۸«به گفتۀ مردم من که هستم؟»پرسید:
ای گویند یحیای تعمیددهنده هستی، عدهبعضی می»گویند یکی از یگر نیز میای دگویند الیاسی و عدهمی
شما چه »از آنان پرسید: ۲۹«پیامبران هستی.پطرس پاسخ داد: « نظر شما من که هستم؟گویید؟ بهمیاما عیسی ایشان را منع کرد که ۳۱«تو مسیح هستی.»
درباره او به کسی چیزی نگویند. پیشگویی عیسی دربارۀ مرگ و رستاخیز خود
؛ لوقا ۳۲-۱۶:۳۱متی - ۹:۱ - ۲:۳۱مرقس ۹:۳۳-۳۱
دادن آنها آنگاه عیسی دربارۀ این حقیقت به تعلیم۳۱انسان زحمت بسیار بیند و آغاز کرد که الزم است پسر
از سوی مشایخ و سران کاهنان و علمای دین رد شده، چون عیسی ۳۲کشته شود و پس از سه روز برخیزد.
او را به کناری برد این را آشکارا اعالم کرد، پطرساما عیسی روی ۳۳و شروع به سرزنش او کرد.
برگردانیده، به شاگردان خود نگریست و پطرس را
دور شو از من، ای شیطان! »سرزنش کرد و گفت: « زیرا افکار تو انسانی است، نه الهی.
آنگاه جماعت را با شاگردان خود فراخواند و به ۳۴مرا پیروی کند، باید اگر کسی بخواهد »آنان گفت:
خود را انکار کرده، صلیب خویش برگیرد و از پی که بخواهد جان خود را نجات زیرا هر۳۵من بیاید.
خاطر من که بهدهد، آن را از دست خواهد داد؛ اما هرخاطر انجیل جان خود را از دست بدهد، آن را و به
انسان را چه سود که تمامی دنیا ۳۶نجات خواهد داد.انسان برای بازیافتن ۳۷ببرد اما جان خود را ببازد؟را
که در میان این زیرا هر۳۸تواند بدهد؟جان خود چه مینسل زناکار و گناهکار از من و سخنانم عار داشته
انسان نیز آنگاه که در جالل پدر خود همراه باشد، پسر « با فرشتگان مقدس آید، از او عار خواهد داشت.
۹مرقس
گویم، برخی آمین، به شما می»نیز ایشان را فرمود: ۱اند که تا آمدن نیرومندانۀ پادشاهی خدا را اینجا ایستاده
« نبینند، طعم مرگ را نخواهند چشید. دگرگونی سیمای عیسی
۳۶-۹:۳۲لوقا - ۲-۹:۳مرقس ۱۳-۱۱:۱متی - ۱۳-۹:۳مرقس
س و یعقوب و یوحنا را شش روز بعد، عیسی پطر ۲برگرفت و آنها را تنها با خود بر فراز کوهی بلند برد تا خلوت کنند. در آنجا، در حضور ایشان، سیمای او
اش درخشان و بسیار سفید شد، جامه۳دگرگون گشت.ای را تواند جامهای نمیآنگونه که در جهان هیچ ماده
وسی در در آن هنگام، الیاس و م۴چنان سفید گرداند.برابر چشمان ایشان ظاهر شدند و با عیسی به گفتگو
استاد، بودن ما در »پطرس به عیسی گفت: ۵پرداختند.اینجا نیکوست. پس بگذار سه سرپناه بسازیم، یکی
برای تو، یکی برای موسی و یکی هم برای دانست چه بگوید، زیرا سخت پطرس نمی۶«الیاس.
بر گرفت و ندایی ها را درآنگاه ابری آن۷ترسیده بودند.این است پسر محبوبم، به او »از ابر دررسید که،
ناگاه، چون به اطراف نگریستند، به۸«گوش فرادهید. کس را نزد خود ندیدند. جز عیسی هیچ
آمدند، عیسی به ایشان هنگامی که از کوه فرود می۹اند برای کسی بازگو نکنند تا فرمان داد که آنچه دیده
آنان این ۱۱انسان از مردگان برخیزد.که پسرزمانی
ماجرا را بین خود نگاه داشتند، اما از یکدیگر « برخاستن از مردگان»پرسیدند که می
چرا علمای دین »آنگاه از عیسی پرسیدند: ۱۱چیست.عیسی پاسخ داد: ۱۲«گویند نخست باید الیاس بیاید؟میاصالح چیز را آید تا همهالبته که نخست الیاس می»
انسان نوشته شده است که کند. اما چرا در مورد پسربعالوه، من به ۱۳باید رنج بسیار کشد و تحقیر شود؟
گویم که الیاس، همانگونه که دربارۀ او نوشته شما می « شده است، آمد و آنان هرآنچه خواستند با وی کردند.
شفای پسر دیوزدهو ۱۹-۱۱:۱۴ متی - ۳۳-۳۱و ۳۲-۹:۱۴مرقس
۴۱-۹:۳۱؛ لوقا ۳۳و ۳۳
چون نزد بقیۀ شاگردان رسیدند، دیدند گروهی ۱۴اند و علمای دین نیز با ایشان شمار گردشان ایستادهبی
جماعت تا عیسی را دیدند، همگی ۱۵کنند.مباحثه میدوان آمده، او را سالم غرق در حیرت شدند و دوان
چیز با آنها بحث چهدربارۀ »عیسی پرسید: ۱۶دادند.استاد، »مردی از میان جمعیت پاسخ داد: ۱۷«کنید؟می
ام. او گرفتار روحی است که پسرم را نزدت آوردهچون او ۱۸قدرت سخن گفتن را از وی بازگرفته است.
ای که دهانش گونهافکند، بهزمینش میگیرد، بهرا میکند و دندانهایش به هم فشرده شده، بدنش کف میشود. از شاگردانت خواستم آن روح را میخشک
عیسی در پاسخ گفت: ۱۹«بیرون کنند، اما نتوانستند.ایمان، تا به کی با شما باشم و تحملتان ای نسل بی»
پس او را آوردند. ۲۱«کنم؟ او را نزد من بیاورید.دم پسر را به تشنج افکند روح چون عیسی را دید، در
حال که کف بر و در همانای که بر زمین افتاد گونهبهعیسی از پدر ۲۱دهان آورده بود، بر خاک غلتان شد.
چند وقت است که به این وضع دچار »او پرسید: این روح بارها او ۲۲از کودکی.»پاسخ داد: « است؟
توانی را در آب یا آتش افکنده تا هالکش کند. اگر میعیسی گفت: ۲۳«مان ده.بر ما شفقت فرما و یاری
چیز توانی؟ برای کسی که ایمان دارد همهاگر می»درنگ با صدای بلند پدر آن پسر بی۲۴«ممکن است.
ایمانی خود ام ده تا بر بیایمان دارم؛ یاری»گفت: دوان چون عیسی دید که گروهی دوان۲۵«غالب آیم!
ای »آیند، بر روح پلید نهیب زده، گفت: به آن سو میهم از او بیرون آیی دروح کر و الل، به تو دستور میای روح نعره۲۶«و دیگر هرگز به او داخل نشوی!
برکشید و پسر را سخت تکان داده، از وی بیرون آمد. ای که بسیاری گونهجان شد، بهپسر همچون پیکری بی
اما عیسی دست پسر را ۲۷«مرده است.»گفتند: چون ۲۸پا ایستاد.گرفته، او را برخیزانید، و پسر بر
خانه رفت، شاگردانش در خلوت از او عیسی بهچرا ما نتوانستیم آن روح را بیرون »پرسیدند:
این جنس جز به دعا بیرون »پاسخ داد: ۲۹«کنیم؟ « آید.نمیآنها آن مکان را ترک کردند و از میان جلیل ۳۱
خواست کسی بداند او گذشتند. عیسی نمیداد و در زیرا شاگردان خود را تعلیم می۳۱کجاست،
دست انسان بهپسر»گفت که: باره بدیشان سخن میاینمردم تسلیم خواهد شد و او را خواهند کشت. اما سه
ولی ۳۲«خواهد خاست.روز پس از کشته شدن، بر ترسیدند از او سؤال کنند. منظور او را درنیافتند و می
بزرگی در چیست؟ ۴۲-۹:۴۶؛ لوقا ۱-۱۲:۱متی - ۳۱-۹:۳۳مرقس
سپس به کفرناحوم آمدند. هنگامی که در خانه ۳۳بین راه دربارۀ »بودند، عیسی از شاگردان پرسید:
ایشان خاموش ماندند، ۳۴«کردید؟چیز بحث میچه
کردند که کدامیک از باره بحث میزیرا در راه در اینعیسی بنشست و آن دوازده تن را ۳۵آنها بزرگتر است.خواهد نخستین باشد، باید که میره»فراخواند و گفت:
سپس کودکی را ۳۶«آخرین و خادم همه باشد.برگرفته، در میان ایشان قرار داد و در آغوشش
که چنین کودکی را به نام هر»۳۷کشیده، به آنها گفت:که مرا بپذیرد، نه من بپذیرد، مرا پذیرفته است؛ و هر
« مرا، بلکه فرستنده مرا پذیرفته است. برضد ما نیست، با ماستکه هر
۵۱و ۹:۴۹لوقا - ۴۱-۹:۳۸مرقس استاد، شخصی را دیدیم که به نام تو »یوحنا گفت: ۳۸
کرد، اما چون از ما نبود، او را دیو اخراج میبازش مدارید، زیرا کسی »عیسی گفت: ۳۹«بازداشتیم.
تواند به نام من معجزه کند و دمی بعد، در حق من نمیکه برضد ما نیست، با زیرا هر۴۱وید.بد بگ
که از آن سبب که گویم، هرآمین، به شما می۴۱ماست.به مسیح تعلق دارید حتی جامی آب به نام من به شما
پاداش نخواهد ماند. گمان بیبدهد، بی تعلیم درباب وسوسه و لغزش
۹-۱۲:۱متی - ۱۱-۹:۴۳مرقس
از این کوچکان که به من که سبب شود یکی و هر»۴۲بود که ایمان دارند لغزش خورد، او را بهتر آن می
سنگ آسیابی بزرگ به گردنش بیاویزند و به دریا لغزاند، آن را قطع کن. اگر دستت تو را می۴۳افکنند!
زیرا تو را بهتر آن است که علیل به حیات راه یابی تا گز آنکه با دو دست به دوزخ روی، به آتشی که هر
میرد و جایی که کرم آنها نمی]۴۴شود. خاموش نمیو اگر پایت تو را ۴۵پذیرد.[آتش خاموشی نمی
لغزاند، آن را قطع کن. زیرا تو را بهتر آن است که میلنگ به حیات راه یابی، تا آنکه با دو پا به دوزخ
میرد و آتش جایی که کرم آنها نمی]۴۶افکنده شوی. لغزاند، اگر چشمت تو را می و۴۷پذیرد.[خاموشی نمی
آر، زیرا تو را بهتر آن است که با یک درآن را بهچشم به پادشاهی خدا راه یابی، تا آنکه با دو چشم به
جایی که ۴۸دوزخ افکنده شوی، میرد کرم آنها نمی”»
“ پذیرد.و آتش خاموشی نمینمک ۵۱زیرا همه با آتش نمکین خواهند شد.»۴۹
ر خاصیتش را از دست بدهد، چگونه نیکوست، اما اگتوان آن را نمکین ساخت؟ شما نیز در خود نمک می
« سر برید.داشته باشید و با یکدیگر در صلح و صفا به
۱۱مرقس عیسی آن مکان را ترک کرد و به نواحی یهودیه و ۱
آن سوی رود اردن رفت. دیگربار جماعتها نزد او میشۀ خود، به آنها تعلیم به روال هگرد آمدند، و او بنا
داد. می تعلیم دربارۀ ازدواج و طالق
۹-۱۹:۱متی - ۱۳-۱۱:۱مرقس
شماری از فریسیان نزدش آمدند و برای آزمایش از ۲آیا جایز است که مرد زن خود را طالق »او پرسیدند:
موسی چه حکمی به »عیسی در پاسخ گفت: ۳«دهد؟موسی اجازه داده که مرد »گفتند: ۴«شما داده است؟
عیسی به ۵«ای بنویسد و زن خود را رها کند.طالقنامهسبب سختدلی شما این حکم را موسی به»آنها فرمود:
ایشان را مرد ”اما از آغاز خلقت، خدا ۶برایتان نوشت.از این سبب مرد پدر و مادر خود را ”و ۷“و زن آفرید.
و آن دو ۸وست،ترک گفته، به زن خویش خواهد پیبنابراین، از آن پس دیگر دو “ یک تن خواهند شد.
پس آنچه را خدا ۹باشند.نیستند، بلکه یک تن می
« پیوست، انسان جدا نسازد.چون در خانه بودند، شاگردان دیگربار دربارۀ این ۱۱
عیسی فرمود: ۱۱موضوع از عیسی سؤال کردند.ار که زن خود را طالق دهد و زنی دیگر اختیهر»
و اگر ۱۲کند، نسبت به زن خود مرتکب زنا شده است.زنی از شوهر خود طالق گیرد و شوهری دیگر
« اختیار کند، مرتکب زنا شده است. عیسی و کودکان
؛ لوقا ۱۱-۱۹:۱۳متی - ۱۶-۱۱:۱۳مرقس ۱۲:۱۱-۱۱ مردم کودکان را نزد عیسی آوردند تا بر آنها دست ۱۳
شاگردان مردم را برای این کار سرزنش بگذارد. اما عیسی چون این را دید، خشمگین شد و به۱۴کردند.
بگذارید کودکان نزد من آیند؛ »شاگردان خود گفت: کسان آنان را بازمدارید، زیرا پادشاهی خدا از آن چنین
که پادشاهی خدا را گویم، هرآمین، به شما می۱۵است.راه نخواهد همچون کودکی نپذیرد، هرگز بدان
آنگاه کودکان را در آغوش کشیده، بر آنان ۱۶«یافت. دست نهاد و ایشان را برکت داد.
جوان ثروتمند
؛ لوقا ۳۱-۱۹:۱۶متی - ۳۱-۱۱:۱۱مرقس ۱۲:۱۲-۳۱
دوان آمده، در راه افتاد، مردی دوانچون عیسی به۱۷تا استاد نیکو، چه کنم»برابرش زانو زد و پرسید: عیسی پاسخ داد: ۱۸«وارث حیات جاویدان شوم؟
کس نیکو نیست جز خوانی؟ هیچچرا مرا نیکو می»قتل مکن، زنا مکن، ”دانی: احکام را می۱۹خدا فقط.
دزدی مکن، شهادت دروغ مده، فریبکاری مکن، پدر آن مرد در پاسخ ۲۱«“دار.و مادر خود را گرامی
جا به استاد، همۀ اینها را از کودکی»گفت: عیسی به او نگریسته، محبتش کرد و ۲۱«ام.آوردهتو را یک چیز کم است؛ برو آنچه داری »گفت:
بفروش و بهایش را به تنگدستان بده که در آسمان گنج مرد ۲۲«خواهی داشت. آنگاه بیا و از من پیروی کن.
از این سخن نومید شد و اندوهگین از آنجا رفت، زیرا ثروت بسیار داشت.
عیسی به اطراف نگریسته، به شاگردان خود گفت: ۲۳چه دشوار است راهیابی ثروتمندان به پادشاهی »
شاگردان از سخنان او در شگفت شدند. اما ۲۴«خدا!یافتن ای فرزندان، راه»عیسی بار دیگر به آنها گفت:
گذشتن شتر از ۲۵به پادشاهی خدا چه دشوار است!ی شخص ثروتمند سوراخ سوزن آسانتر است از راهیاب
شاگردان که بسیار شگفتزده ۲۶«به پادشاهی خدا.تواند پس چه کسی می»گفتند: بودند، به یکدیگر می
عیسی بدیشان چشم دوخت و گفت: ۲۷«نجات یابد؟برای انسان ناممکن است، اما برای خدا چنین نیست؛ »
« چیز برای خدا ممکن است.زیرا همهاینک ما »و گفت: آنگاه پطرس سخن آغاز کرد ۲۸ایم و از تو پیروی چیز را ترک گفتههمهگویم، آمین، به شما می»عیسی فرمود: ۲۹«کنیم.می
خاطر انجیل، خانه یا خاطر من و بهکسی نیست که بهبرادران یا خواهران یا مادر یا پدر یا فرزندان یا
و در این عصر ۳۱امالک خود را ترک کرده باشد،ها و برادران و خواهران و هصد برابر بیشتر خان
-و همراه آن، آزارها -مادران و فرزندان و امالک دست نیاورد، و در عصر آینده نیز از حیات جاویدان به
اما بسیاری که اولین هستند آخرین ۳۱مند نگردد.بهره « خواهند شد، و آخرینها اولین!
پیشگویی عیسی دربارۀ مرگ و رستاخیز خود؛ لوقا ۱۹-۳۱:۱۱متی - ۳۴-۱۱:۳۳ مرقس
۱۲:۳۱-۳۳ آنان در راه اورشلیم بودند و عیسی پیشاپیش ایشان ۳۲
پیمود. شاگردان در شگفت بودند و کسانی که راه میرفتند، هراسان. عیسی دیگربار آن از پی آنها می
بایست بر او دوازده تن را به کناری برد و آنچه را میاینک به »فرمود: ۳۳یشان بیان کرد.بگذرد، براانسان را به سران رویم. در آنجا پسراورشلیم می
کاهنان و علمای دین تسلیم خواهند کرد. آنان او را به مرگ محکوم خواهند نمود و به غیریهودیان خواهند
ایشان استهزایش کرده، آبدهان بر وی خواهند ۳۴سپرد.شت. اما پس از سه اش زده، خواهند کانداخت و تازیانه
« خواهد خاست.روز بر درخواست یعقوب و یوحنا
۳۲-۳۱:۳۱متی - ۴۱-۱۱:۳۱مرقس
یعقوب و یوحنا پسران زبدی نزد او آمدند و گفتند: ۳۵خواهیم، برایمان استاد، تقاضا داریم آنچه از تو می»خواهید چه می»بدیشان گفت: ۳۶«جای آوری!به
عطا فرما که در جالل تو، »گفتند: ۳۷«نم؟برایتان بکیکی بر جانب راست و دیگری بر جانب چپ تو
دانید چه شما نمی»عیسی به آنها فرمود: ۳۸«بنشینیم.
نوشم، توانید از جامی که من میخواهید. آیا میمیگیرم، بنوشید و تعمیدی را که من می
عیسی فرمود: « توانیم.آری، می»گفتند: ۳۹«بگیرید؟نوشم، خواهید شکی نیست که از جامی که من می»
گیرم، خواهید نوشید و تعمیدی را که من میاما بدانید که نشستن بر جانب راست و چپ ۴۱گرفت.
من، در اختیار من نیست تا آن را به کسی ببخشم. این جایگاه از آن کسانی است که برایشان فراهم شده
« است.امر آگاه شدند، بر چون ده شاگرد دیگر از این ۴۱
عیسی ایشان را ۴۲یعقوب و یوحنا خشم گرفتند.دانید آنان که حاکمان دیگر شما می»فراخواند و گفت: کنند و شوند بر ایشان سروری میقومها شمرده می
اما در میان ۴۳رانند.بزرگانشان بر ایشان فرمان میخواهد در میان شما بزرگ که میشما چنین نباشد. هر
خواهد در که میو هر۴۴، باید خادم شما شود.باشدچنانکه ۴۵میان شما اول باشد، باید غالم همه گردد.
انسان نیز نیامد تا خدمتش کنند، بلکه آمد تا خدمت پسرعوض بسیاری کند و جانش را چون بهای رهایی به
ای به تن پیچیده بود، در پی جوانی که فقط پارچه۵۱اما او آنچه بر ۵۲و را نیز گرفتند،عیسی به راه افتاد. ا
تن داشت رها کرد و عریان گریخت. محاکمه در حضور شورای یهود
؛۶۲-۳۶:۱۱متی - ۶۱-۱۴:۱۳مرقس ۳۴-۱۹و ۱۳و ۱۲:۱۳یوحنا
۱۱-۳۳:۶۱لوقا - ۶۳-۱۴:۶۱مرقس
اعظم بردند. در آنجا همۀ سران عیسی را نزد کاهن۵۳کاهنان و مشایخ و علمای دین گرد آمده
پطرس نیز دورادور از پی عیسی رفت تا به ۵۴بودند.اعظم رسید. پس در آنجا، کنار آتش، حیاط خانه کاهن
سران کاهنان ۵۵با نگهبانان نشست تا خود را گرم کند.و تمامی اهل شورا در پی یافتن دالیل و شواهدی علیه
زیرا ۵۶ولی هیچ نیافتند. عیسی بودند تا او را بکشند،هرچند بسیاری شهادتهای دروغ علیه عیسی دادند، اما
ای آنگاه عده۵۷شهادتهای ایشان با هم وفق نداشت.پیش آمدند و به دروغ علیه او شهادت داده،
این معبد را که ”گفت، ما خود شنیدیم که می»۵۸گفتند:
ساختۀ دست بشر است خراب خواهم کرد و ظرف سه معبدی دیگر خواهم ساخت که ساختۀ دست بشر روز، آنگاه ۶۱اما شهادتهای آنها نیز ناموافق بود.۵۹«“نباشد.اعظم برخاست و در برابر همه از عیسی پرسید: کاهن
گویی؟ این چیست که علیه تو شهادت هیچ پاسخ نمی»اما عیسی همچنان خاموش ماند و پاسخی ۶۱«دهند؟می
آیا تو مسیح، »از او پرسید: اعظمنداد. دیگربار کاهنعیسی بدو گفت: ۶۲«پسر خدای متبارک هستی؟
دست راست انسان را خواهید دید که بههستم، و پسر»آنگاه ۶۳«آید.قدرت نشسته، با ابرهای آسمان می
دیگر »اعظم گریبان خود را چاک زد و گفت: کاهنکفرش را شنیدید. حکمتان ۶۴چه نیاز به شاهد است؟
نها همگی فتوا دادند که سزایش مرگ آ« چیست؟آنگاه بعضی شروع کردند به آبدهان بر او ۶۵است.
انداختن؛ آنها چشمانش را بستند و در حالی که او را نگهبانان نیز او را « نبوت کن!»گفتند: زدند، میمی
یهودا پسر ۱۶حلفای، شمعون معروف به غیور، ه وی خیانت کرد. یعقوب، و یهودای اسخریوطی که ب
«حال شماخوشابه» ۱۳-۱:۳متی - ۳۳-۶:۳۱لوقا
عیسی همراه ایشان از کوه فرود آمد و در مکانی ۱۷هموار ایستاد. بسیاری از شاگردانش و انبوهی از مردم از سرتاسر یهودیه، اورشلیم، و از شهرهای
آنها ۱۸ساحلی صور و صیدون، آنجا حضور داشتند.بودند تا سخنان او را بشنوند و از بیماریهای خود آمده
داد، شفا یابند؛ و کسانی که ارواح پلید آزارشان میکوشیدند او را لمس مردم همه می۱۹یافتند.شفا می
شد که همگان را کنند، زیرا نیرویی از وی صادر می بخشید. شفا می
آنگاه عیسی بر شاگردانش نظر افکند و گفت: ۲۱ ال شما که فقیرید، حخوشابه»
زیرا پادشاهی خدا از آن شماست. اید، حال شما که اکنون گرسنهخوشابه۲۱
زیرا سیر خواهید شد. حال شما که اکنون گریانید، خوشابه
زیرا خواهید خندید. خاطر پسر حال شما آنگاه که مردم بهخوشابه»۲۲
انسان، بر شما نفرت گیرند و شما را از جمع خود
در آن روز، ۲۳ند و دشنام دهند و بدنام سازند.برانشادی و پایکوبی کنید، زیرا پاداشتان در آسمان عظیم
که پدران آنها نیز با پیامبران چنین کردند. است. چرا اما وای بر شما که دولتمندید، »۲۴
اید. زیرا تسلی خود را یافته وای بر شما که اکنون سیرید، ۲۵
د. زیرا گرسنه خواهید ش وای بر شما که اکنون خندانید،
زیرا ماتم خواهید کرد و زاری خواهید نمود. وای بر شما آنگاه که همگان زبان به ستایشتان ۲۶
بگشایند، زیرا پدران آنها نیز با پیامبران دروغین چنین کردند.
محبت به دشمنان ۴۳-۱:۳۹متی - ۳۱و ۶:۳۹لوقا
گویم که دشمنان خود ه شما میاما ای شنوندگان، ب»۲۷را محبت نمایید و به آنان که از شما نفرت دارند،
که نفرینتان کند برکت بطلبید، و برای هر۲۸نیکی کنید.اگر ۲۹کس را که آزارتان دهد دعای خیر کنید.هر
کسی بر یک گونۀ تو سیلی زند، گونۀ دیگر را نیز به بستاند، جانب او بگردان. اگر کسی ردایت را از تو
اگر کسی چیزی ۳۱پیراهنت را نیز از او دریغ مکن.از تو بخواهد به او بده، و اگر مال تو را غصب کند،
با مردم همانگونه رفتار کنید که ۳۱از او بازمخواه. خواهید با شما رفتار کنند. میاگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت »۳۲ناهکاران نیز کنند، چه برتری دارید؟ حتی گمی
و اگر فقط به ۳۳کنند.دوستداران خود را محبت میکنند، چه برتری کسانی نیکی کنید که به شما نیکی میو اگر فقط ۳۴کنند.دارید؟ حتی گناهکاران نیز چنین می
به کسانی قرض دهید که امید عوض از آنان دارید، چه برتری خواهید داشت؟ حتی گناهکاران نیز به
دهند تا روزی از ایشان عوض رض میگناهکاران قاما شما، دشمنانتان را محبت کنید و به آنها ۳۵بگیرند.
نیکی نمایید، و بدون امید عوض، به ایشان قرض دهید، زیرا پاداشتان عظیم است، و فرزندان خدای
متعال خواهید بود، چه او با ناسپاسان و بدکاران در شما پس رحیم باشید، چنان که پ۳۶مهربان است. رحیم است.
محکوم کردن دیگران ۱-۱:۱متی - ۴۳-۶:۳۱لوقا
داوری نکنید تا بر شما داوری نشود. محکوم »۳۷نکنید تا محکوم نشوید. ببخشایید تا بخشوده
ای پر، بدهید تا به شما داده شود. پیمانه۳۸شوید.فشرده، تکانداده و لبریز در دامنتان ریخته خواهد شد!
ای که بدهید، با همان پیمانه به شما زیرا با هر پیمانه « داده خواهد شد.
تواند آیا کور می»و این مثل را نیز برایشان آورد: ۳۹هند عصاکش کور دیگر شود؟ آیا هر دو در چاه نخوا
که شاگرد، برتر از استاد خود نیست، اما هر۴۱افتاد؟کمال رسد، همچون استاد خود خواهد تعلیم و تربیتش به
شد. بینی، اما از کاهی را در چشم برادرت میچرا پر »۴۱
چگونه ۴۲چوبی که در چشم خود داری غافلی؟کاه را برادر، بگذار پر ”توانی به برادرت بگویی: می
، ولی چوب را در چشم خود “در آورمت بهاز چشمبینی؟ ای ریاکار، نخست چوب را از چشم خود نمی
کاه را از چشم آر، آنگاه بهتر خواهی دید تا پر دربه برادرت بیرون کنی.
اشدرخت و میوه ۳۱و ۱۲و ۱:۱۶متی - ۴۴و ۶:۴۳لوقا
هیچ آورد وبار نمیهیچ درخت نیکو، میوۀ بد به»۴۳هر درختی را از ۴۴دهد.درخت بد، میوۀ نیکو نمی
توان توان شناخت. نه از بوتۀ خار میاش میمیوهشخص ۴۵انجیر چید، و نه از بوتۀ تمشک، انگور!
آورد، و نیک از خزانۀ نیکوی دل خود نیکویی برمیشخص بد از خزانۀ بد دل خود، بدی. زیرا زبان از
گوید. ن میآنچه دل از آن لبریز است، سخ معمار دانا و معمار نادان
۳۱-۱:۳۴متی - ۴۹-۶:۴۱لوقا
“ سرورم، سرورم”چگونه است که مرا »۴۶آن که ۴۷کنید؟گویم عمل نمیخوانید، اما به آنچه میمی
شنود و به آن عمل آید و سخنانم را مینزد من میاو ۴۸ماند.نمایانم به چه کس میکند، به شما میمی
ای، زمین را گود کند کسی را ماند که برای بنای خانهو پی خانه را بر صخره نهاد. چون سیل آمد و سیالب
بر آن خانه هجوم برد، نتوانست آن را بجنباند، زیرا شنود اما آن که سخنانم را می۴۹محکم ساخته شده بود.
ای بدون کند، کسی را ماند که خانهولی به آن عمل نمیر زمین ساخت. چون سیالب بر آن خانه هجوم پی، ب
« دم فروریخت و ویرانی عظیم بر جای نهاد.برد، در
۷لوقا
ایمان نظامی رومی ۱۳-۲:۱متی - ۱۱-۱:۱لوقا
پایان چون عیسی تمامی گفتار خود را با مردم به۱آنجا یک نظامی رومی ۲رسانید، به کفرناحوم درآمد.
عزیز داشت. غالم بیمار و در بود که غالمی بسنظامی چون دربارۀ عیسی شنید، ۳آستانۀ مرگ بود.
تنی چند از مشایخ یهود را نزدش فرستاد تا از او آنها نزد عیسی ۴بخواهند بیاید و غالمش را شفا دهد.این مرد سزاوار »آمدند و با التماس بسیار به او گفتند:
ما را زیرا قوم ۵است این لطف را در حقش بکنی،دارد و کنیسه را نیز برایمان ساخته دوست می
پس عیسی همراهشان رفت. به نزدیکی خانه ۶«است.تن از دوستانش را نزد عیسی که رسید، آن نظامی چندسرورم، خود را زحمت »فرستاد، با این پیغام که:
از ۷مده، زیرا شایسته نیستم زیر سقف من آیی.تم نزد تو آیم. فقط رو، حتی خود را الیق ندانسهمین
زیرا من ۸سخنی بگو که خدمتکارم شفا خواهد یافت.خود فردی هستم زیر فرمان. سربازانی نیز زیر
رود؛ به ، می“برو”گویم، فرمان خود دارم. به یکی میگویم، آید. به غالم خود می، می“بیا”گویم، دیگری می
عیسی چون این۹«آورد.جای می، به“آرجایاین را به”را شنید، از او در شگفت شد و به جمعیتی که از
گویم، به شما می»آمدند روی کرد و گفت: اش میپیچون ۱۱«ام.چنین ایمانی حتی در اسرائیل هم ندیده
فرستادگان به خانه بازگشتند، غالم را سالمت یافتند. زنزنده کردن پسر بیوه
؛۳۴-۱۱:۱۱مشابه اول پادشاهان - ۱۶-۱:۱۱لوقا -۳۱و ۳۴-۱:۳۱؛ مرقس ۳۱-۴:۳۳دوم پادشاهان
۴۴-۱۱:۱؛ یوحنا ۴۳چندی بعد، عیسی رهسپار شهری شد به نام نائین. ۱۱
شاگردان و جمعیتی انبوه نیز او را همراهی به نزدیکی دروازۀ شهر که رسید، دید ۱۲کردند.می
اری زنی بود. بسیبرند که یگانه پسر بیوهای را م مردهاز مردمان شهر نیز آن زن را همراهی
خداوند چون او را دید، دلش بر او ۱۳کردند.میسپس نزدیک رفت ۱۴«گریه مکن.»بسوخت و گفت:
و تابوت را لمس کرد. کسانی که آن را حمل ای جوان، تو را »کردند، ایستادند. عیسی گفت: می
گفتن مرده راست نشست و سخن۱۵«گویم، برخیز!میترس و ۱۶رد! عیسی او را به مادرش سپرد.آغاز ک
هیبت بر همۀ آنان مستولی شد و در حالی که خدا را پیامبری بزرگ در میان »گفتند: کردند، میستایش می
ما ظهور کرده است. خدا به یاری قوم خود آمده خبر این کار عیسی در تمام یهودیه و نواحی ۱۷«است.
اطراف منتشر شد. سیشک یحیی دربارۀ عی
۱۹-۱۱:۳متی - ۳۱-۱:۱۲لوقا
شاگردان یحیی او را از همۀ این وقایع آگاه ساختند. ۱۸و با این پیغام نزد ۱۹پس او دو تن از آنان را فراخواند
بایست بیاید، یا آیا تو همانی که می»عیسی فرستاد: آن دو نزد عیسی آمده، ۲۱«منتظر دیگری باشیم؟
تعمیددهنده ما را فرستاده تا از تو یحیای »گفتند: بایست بیاید، یا منتظر بپرسیم آیا تو همانی که می
در همان ساعت، عیسی بسیاری را ۲۱«دیگری باشیم؟از بیماریها و دردها و ارواح پلید شفا داد و نابینایان
پس در پاسخ آن فرستادگان ۲۲بسیار را بینایی بخشید.اید به یحیی نیدهبروید و آنچه دیده و ش»فرمود:
روند، شوند، لنگان راه میبازگویید، که کوران بینا می
شوند، مردگان گردند، کران شنوا میجذامیان پاک میگردند و به فقیران بشارت داده زنده می
« خوشابهحال کسی که دربارۀ من نلغزد.۲۳شود.میچون فرستادگان یحیی رفتند، عیسی دربارۀ او ۲۴
برای دیدن چه »به جماعت گفت: سخن آغاز کرد وای که از باد چیز به بیابان رفته بودید؟ برای دیدن نی
برای دیدن چه چیز رفتید؟ مردی ۲۵در جنبش است؟های فاخر بر دارد؟ آنان که جامهای لطیف درکه جامه
کنند، در قصرهای پوشند و در تجمل زندگی میمیید؟ برای پس برای دیدن چه رفته بود۲۶پادشاهانند.
گویم کسی که از دیدن پیامبری؟ آری، به شما میاش او همان است که درباره۲۷پیامبر نیز برتر است.
نوشته شده: فرستم اینک رسول خود را پیشاپیش تو می”»
“ که راهت را پیش پایت هموار خواهد کرد.گویم که کسی بزرگتر از یحیی از مادر به شما می۲۸
ا کوچکترین در پادشاهی خدا، از زاده نشده است؛ ام « او بزرگتر است.
همۀ مردمانی که این سخنان را شنیدند، حتی ۲۹خراجگیران، تصدیق کردند که راه خدا حق است،
اما فریسیان و ۳۱دست یحیی تعمید گرفته بودند.زیرا بهفقیهان با امتناع از تعمید گرفتن به دست یحیی، ارادۀ
ردند. خدا را برای خود رد کپس، مردم این نسل را به چه »عیسی ادامه داد:( )۳۱
به کودکانی مانند که در ۳۲مانند؟تشبیه کنم؟ به چه می کنند: نشینند و به یکدیگر ندا میبازار می
برای شما نی نواختیم، نرقصیدید؛ ”» “ مرثیه خواندیم، بر سینه نزدید.
ورد و نه خزیرا یحیای تعمیددهنده آمد که نه نان می۳۳پسر انسان آمد ۳۴“دیو دارد.”نوشید؛ گفتید، شراب می
مردی است ”گویید، نوشد؛ میخورد و میکه میشکمباره و میگسار، دوست خراجگیران و
اما حقانیت حکمت را همۀ فرزندان آن ۳۵“گناهکاران. « رسانند.به ثبوت می
دست زنی بدکارهتدهین عیسی به ؛۱۳-۳۶:۶ابه متی مش - ۳۹-۱:۳۱لوقا
۲-۱۳:۱؛ یوحنا ۹-۱۴:۳مرقس ۳۴-۱۲:۳۳مشابه متی - ۴۳و ۱:۴۱لوقا صرف غذا روزی یکی از فریسیان عیسی را به۳۶
دعوت کرد. پس به خانۀ آن فریسی رفت و بر سفره
زیست که چون در آن شهر، زنی بدکاره می۳۷نشست.میهمان است، ظرفی شنید عیسی در خانۀ آن فریسی
و گریان پشت ۳۸مرمرین، پر از عطر، با خود آوردسر عیسی، کنار پاهای او ایستاد. آنگاه با قطرات
اشک به شستن پاهای عیسی پرداخت و با گیسوانش آنها را خشک کرد. سپس پاهای او را بوسید و
چون فریسی میزبان این را دید، با ۳۹عطرآگین کرد.ین مرد براستی پیامبر بود، اگر ا»خود گفت:
کند کیست و چگونه دانست این زن که لمسش میمیعیسی به ۴۱«دانست که بدکاره است.می -زنی است « خواهم چیزی به تو بگویم.ای شمعون، می»او گفت:
شخصی از دو »عیسی گفت: ۴۱«بفرما، استاد!»گفت: تن طلب داشت: از یکی پانصد دینار، از دیگری پنجاه
اما چون چیزی نداشتند به او بدهند، بدهی هر ۴۲ینار.ددو را بخشید. حال به گمان تو کدامیک او را بیشتر
به گمانم »شمعون پاسخ داد: ۴۳«دوست خواهد داشت؟عیسی « آن که بدهی بیشتری داشت و بخشیده شد.
سوی آن زن اشاره آنگاه به۴۴«درست گفتی.»گفت: بینی؟ به ن را میاین ز»کرد و به شمعون گفت:
ات آمدم، و تو برای شستن پاهایم آب نیاوردی، اما خانه
این زن با اشکهایش پاهای مرا شست و با گیسوانش تو مرا نبوسیدی، اما این زن از لحظۀ ۴۵خشک کرد!
تو ۴۶ورودم، دمی از بوسیدن پاهایم بازنایستاده است.ین بر سر من روغن نمالیدی، اما او پاهایم را عطرآگ
گویم، محبت بسیار او از پس به تو می۴۷کرد.روست که گناهان بسیارش آمرزیده شده است. اما آن
آن که کمتر آمرزیده شد، کمتر هم محبت گناهانت »پس رو به آن زن کرد و گفت: ۴۸«کند.می
این »میهمانان با یکدیگر گفتند: ۴۹«آمرزیده شد!به آن عیسی ۵۱«آمرزد؟کیست که گناهان را نیز می
سالمت ایمانت تو را نجات داده است، به»زن گفت: « برو!
۸لوقا
مثل برزگر ۳۱-۴:۱؛ مرقس ۳۳-۱۳:۳متی - ۱۱-۲:۴لوقا
پس از آن، عیسی شهر به شهر و روستا به روستا ۱داد. آن دوازده گشت و به پادشاهی خدا بشارت میمی
از زنان که از و نیز شماری ۲تن نیز با وی بودند،ارواح پلید و بیماری شفا یافته بودند: مریم معروف به
یوآنا ۳مجدلیه که از او هفت دیو اخراج شده بود،همسر خوزا، مباشر هیرودیس، سوسن و بسیاری زنان
دیگر. این زنان از دارایی خود برای رفع نیازهای دیدند. عیسی و شاگردانش تدارک می
ری شهرها به دیدن عیسی چون مردم از بسیا۴آمد، او این مثل را آمدند و جمعیتی انبوه گردمی
روزی برزگری برای پاشیدن بذر خود بیرون »۵آورد:پاشید، برخی در راه افتاد و لگدمال رفت. چون بذر می
برخی دیگر در ۶شد و پرندگان آسمان آنها را خوردند.که رازمین سنگالخ افتاد، و چون رویید، خشک شد، چ
برخی نیز میان خارها افتاد و خارها ۷رطوبتی نداشت.اما برخی از ۸با بذرها نمو کرده، آنها را خفه کرد.
بذرها در زمین نیکو افتاد و نمو کرد و صدچندان بار که گوش هر»چون این را گفت، ندا درداد: « آورد.
« شنوا دارد، بشنود!گفت: ۱۱ند.شاگردانش معنی این مثل را از او پرسید۹درک رازهای پادشاهی خدا به شما عطا شده است، »
گویم، تا: اما با دیگران در قالب مثل سخن می بنگرند، اما نبینند؛ ”»
“ بشنوند، اما نفهمند.
معنی مثل این است: بذر، کالم »۱۱افتد، کسانی هستند بذرهایی که در راه می۱۲خداست.
آید و آن را از ابلیس میشنوند، اما که کالم را میرباید، تا نتوانند ایمان آورند و نجات دلشان می
افتد کسانی بذرهایی که بر زمین سنگالخ می۱۳یابند.شنوند، آن را با شادی هستند که چون کالم را می
دوانند. اینها اندک زمانی پذیرند، اما ریشه نمیمید را از هنگام آزمایش، ایمان خوایمان دارند، اما به
افتد، بذرهایی که در میان خارها می۱۴دهند.دست میشنوند، اما نگرانیها، ثروت و کسانی هستند که می
ثمر کند و بهلذات زندگی آنها را خفه میافتد، اما بذرهایی که بر زمین نیکو می۱۵رسند.نمی
شنوند کسانی هستند که کالم را با دلی پاک و نیکو می آورند. مانند و ثمر میشته، پایدار میو آن را نگاه دا
مثل چراغافروزد تا سرپوشی بر کس چراغ را برنمیهیچ»۱۶
آن نهد یا آن را زیر تخت بگذارد! بلکه چراغ را بر که داخل شود، نورش را گذارند تا هرچراغدان می
چیز پنهانی نیست که آشکار نشود و زیرا هیچ۱۷ببیند.پس دقت ۱۸ست که هویدا نگردد.ای نیچیز نهفتههیچ
شنوید، زیرا به آن که دارد بیشتر داده کنید چگونه میکند خواهد شد و از آن که ندارد، همان هم که گمان می
« دارد، گرفته خواهد شد. مادر و برادران عیسی
-۳:۳۱؛ مرقس ۱۱-۱۳:۴۶متی - ۳۱-۲:۱۹لوقا ۳۱ ان عیسی آمدند تا او را در این هنگام، مادر و برادر۱۹
ببینند، اما ازدحام جمعیت چندان بود که نتوانستند به او پس برای عیسی خبر آوردند که: ۲۱نزدیک شوند.
خواهند تو اند و میمادر و برادرانت بیرون ایستاده»مادر و برادران من »در پاسخ گفت: ۲۱«را ببینند.
ن عمل شنوند و به آکسانی هستند که کالم خدا را می « کنند.می
آرام کردن توفان دریا ۴۱-۴:۳۶؛ مرقس ۳۱-۲:۳۳متی - ۳۱-۲:۳۳لوقا ؛ یوحنا ۱۳-۶:۴۱مشابه مرقس - ۳۱-۲:۳۳لوقا
۶:۱۶-۳۱
به آن سوی »روزی عیسی به شاگردان خود گفت: ۲۲پس سوار قایق شدند و به پیش « دریا برویم.
د، عیسی به خواب رفت. رفتنو چون می۲۳راندند.
ناگاه تندبادی بر دریا وزیدن گرفت، چندان که قایق از شاگردان نزد ۲۴شد و جانشان به خطر افتاد.آب پر می
ای استاد، ای »عیسی رفتند و او را بیدار کرده، گفتند: عیسی بیدار شد و « استاد، چیزی نمانده غرق شویم!
رونشست و بر باد و امواج خروشان نهیب زد. توفان فایمانتان »پس به ایشان گفت: ۲۵آرامش برقرار شد.
شاگردان با بهت و وحشت از یکدیگر « کجاست؟این کیست که حتی به باد و آب فرمان »پرسیدند: می « برند.دهد و از او فرمان میمی
۳۱-۳:۳۳مرقس - ۳۳-۱۱:۱۱لوقا کرد. چون عیسی دیوی الل را از کسی بیرون می۱۴
دیو بیرون رفت، مرد الل توانست سخن بگوید و مردم یوها را به او د»اما برخی گفتند: ۱۵در شگفت شدند.
یاری بعلزبول، رئیس دیوها، بیرون دیگران نیز به قصد آزمودن او، خواستار ۱۶«کند.می
او افکار آنان را درک کرد و به ۱۷آیتی آسمانی شدند.هر حکومتی که برضد خود تجزیه شود، »ایشان گفت:
ای که برضد خود تجزیه نابود خواهد شد، و هر خانهاگر شیطان نیز برضد خود ۱۸خواهد ریخت.شود، فرو
تجزیه شود، چگونه حکومتش پابرجا ماند؟ این را از کنید من دیوها را به یاری گویم که ادعا میآن سبب می
اگر من به یاری بعلزبول ۱۹رانم.بعلزبول بیرون میرانم، شاگردان شما به یاری که دیوها را بیرون می
ر شما داوری کنند؟ پس ایشان، بآنها را بیرون میاما اگر من به قدرت خدا دیوها را ۲۱خواهند کرد.
رانم، یقین بدانید که پادشاهی خدا به شما بیرون میهرگاه مردی نیرومند و مسلح از خانۀ ۲۱رسیده است.
اما ۲۲خود پاسداری کند، اموالش در امان خواهد بود.چون کسی نیرومندتر از او بر وی یورش برد و چیره
سالحی را که آن مرد بدان توکل دارد از او شود، که با من هر۲۳گرفته، غنیمت را تقسیم خواهد کرد.
که با من جمع نکند، نیست، برضد من است، و هر پراکنده سازد.
آید، به هنگامی که روح پلید از کسی بیرون می»۲۴رود تا جایی برای استراحت مکانهای خشک و بایر می
ای که به خانه”گوید: یابد با خود میبیابد. اما چون نمیرسد و اما چون به آنجا می۲۵“گردم.از آن آمدم، بازمی
رود و هفت روح می۲۶بیند،خانه را رفته و آراسته میشوند و آورد، و همگی داخل میبدتر از خود نیز می
گزینند. در نتیجه، سرانجام آن در آنجا سکونت می « شود.و میشخص بدتر از حالت نخست ا
گفت، زنی از هنگامی که عیسی این سخنان را می۲۷خوشابهحال زنی که »میان جمعیت به بانگ بلند گفت:
اما عیسی در پاسخ ۲۸«تو را زایید و به تو شیر داد.شنوند و خوشابهحال آنان که کالم خدا را می»گفت:
« آورند.جای میآن را به درخواست آیتی از عیسی
۴۳-۱۳:۳۹متی - ۳۳-۱۱:۳۹لوقا
شد، عیسی گفت: چون بر شمار جمعیت افزوده می۲۹پیشه. خواستار آیتی این نسل، نسلی است بس شرارت»
هستند! اما آیتی به ایشان داده نخواهد شد جز آیت زیرا همانگونه که یونس آیتی بود برای مردم ۳۱یونس.
اهد نینوا، پسر انسان نیز برای این نسل آیتی خودر روز داوری، ملکۀ جنوب با این نسل ۳۱بود.خواهد خاست و محکومشان خواهد کرد، زیرا او از بر
آن سوی دنیا آمد تا حکمت سلیمان را بشنود، و حال مردم نینوا ۳۲آنکه کسی بزرگتر از سلیمان اینجاست.
خواهند خاست و در روز داوری با این نسل برا در اثر موعظۀ محکومشان خواهند کرد، زیرا آنه
یونس توبه کردند، و حال آنکه کسی بزرگتر از یونس اینجاست. چراغ بدن
۳۳و ۶:۳۳متی - ۳۱و ۱۱:۳۴لوقا
افروزد تا آن را پنهان کس چراغ را برنمیهیچ»۳۳ای بنهد، بلکه چراغ را بر چراغدان کند یا زیر کاسه
چشم ۳۴.که داخل شود نورش را ببیندگذارند تا هرمیتو، چراغ بدن توست. اگر چشمت سالم باشد، تمام
وجودت روشن خواهد بود. اما اگر چشمت فاسد باشد، پس ۳۵خواهد گرفت.تمام وجودت را تاریکی فرا
بهوش باش مبادا نوری که در توست، تاریکی چه اگر تمام وجودت روشن باشد و هیچ ۳۶باشد.
مانی که جزئی از آن تاریک نباشد، آنگاه همچون زتمامی در روشنایی خواهی تابد، بهنور چراغ بر تو می
« بود. سرزنش رهبران مذهبی
پایان رسانید، یکی از چون عیسی سخنان خود را به۳۷فریسیان او را به صرف غذا دعوت کرد. پس به خانۀ
اما فریسی چون دید که عیسی ۳۸او رفت و بنشست.آنگاه ۳۹جب کرد.دستهایش را پیش از غذا نشست، تع
شما فریسیان بیرون پیاله »خداوند خطاب به او گفت: کنید، اما از درون آکنده از آز و و بشقاب را پاک می
ای نادانان، آیا آن که بیرون را آفرید، ۴۱خباثت هستید!پس از آنچه در درون است ۴۱درون را نیز نیافرید؟
چیز برایتان پاک باشد. صدقه دهید تا همهوای بر شما ای فریسیان! شما از نعناع و سداب »۴۲
دهید، اما عدالت را نادیده یک میو هرگونه سبزی دهبایست گیرید و از محبت خدا غافلید. اینها را میمیآوردید و آنها را نیز فراموش جای میبه
وای بر شما ای فریسیان! زیرا دوست ۴۳کردید.نمیبنشینید و مردم در هادارید در بهترین جای کنیسه
وای بر شما! ۴۴کوچه و بازار شما را سالم گویند.زیرا همچون گورهایی ناپیدایید که مردم ندانسته بر
« روند.آنها راه میاستاد، تو با این »یکی از فقیهان در پاسخ گفت: ۴۵
عیسی فرمود: ۴۶«کنی.سخنان به ما نیز اهانت میرهایی توانفرسا بر وای بر شما نیز، ای فقیهان، که با»
نهید، اما خود حاضر نیستید حتی دوش مردم میوای بر شما که برای ۴۷انگشتی برای کمک بجنبانید.
دست پدرانتان کشته شدند، مقبره پیامبرانی که به
براستی که اینگونه بر کار آنها مهر تأیید ۴۸سازید!میزنید. آنها پیامبران را کشتند و شما آرامگاهشان را میمن ”فرماید که رو حکمت خدا میاز این۴۹سازید.می
برای آنها پیامبران و رسوالن خواهم فرستاد. اما بعضی را خواهند کشت و بعضی را آزار خواهند
پس، خون همۀ پیامبرانی که خونشان از ۵۱“رسانید.آغاز جهان تاکنون ریخته شده است، بر گردن این نسل
ا خون زکریا که بین از خون هابیل ت۵۱-خواهد بود گویم که مذبح و محرابگاه کشته شد. آری، به شما میوای بر ۵۲این نسل برای اینهمه حساب پس خواهد داد.
اید. شما ای فقیهان! زیرا کلید معرفت را غصب کردهشوندگان را نیز مانع شوید و داخلخود داخل نمی
« گردید.مییسیان چون عیسی بیرون رفت، علمای دین و فر۵۳
سخت با او به مخالفت برخاستند و با سؤاالت بسیار بر و در کمین بودند تا در سخنی از زبانش ۵۴او تاختند
وی را به دام اندازند.
۱۲لوقا هشدار و تشویق
۳۳-۱۱:۳۶متی - ۹-۱۳:۳لوقا آمدند، چندان که بر در این هنگام، هزاران تن گرد۱
یسی نخست با شاگردان خود نهادند. عیکدیگر پا میاز خمیرمایۀ فریسیان که »سخن آغاز کرد و گفت:
هیچ چیز پنهان ۲همانا ریاکاری است، دوری کنید.چیز پوشیده نیست که نیست که آشکار نشود و هیچ
اید، در روشنایی آنچه در تاریکی گفته۳عیان نگردد.شنیده خواهد شد، و آنچه پشت درهای بسته نجوا
ید، از فراز بامها اعالم خواهد گردید. اکردهگویم از کسانی که جسم را دوستان، به شما می»۴
به شما ۵کشند و بیش از این نتوانند کرد، مترسید.میدهم از که باید ترسید: از آن که پس از کشتن نشان می
جسم، قدرت دارد به دوزخ اندازد. آری، به شما آیا پنج گنجشک به ۶گویم، از اوست که باید ترسید.می
شود؟ با اینحال، حتی یکی از دو پول سیاه فروخته نمیحتی موهای سر شما ۷گردد.آنها نزد خدا فراموش نمی
تمامی شمرده شده است. پس مترسید، زیرا ارزش به شما بیش از هزاران گنجشک است.
که مرا نزد مردم اقرار کند، گویم، هربه شما می»۸ا در حضور فرشتگان خدا اقرار پسر انسان نیز او ر
که نزد مردم مرا انکار کند، در اما هر۹خواهد کرد.که سخنی هر۱۱حضور فرشتگان خدا انکار خواهد شد.
که به انسان گوید، آمرزیده شود، اما هربرضد پسرچون ۱۱القدس کفر گوید، آمرزیده نخواهد شد.روح
ها و به حضور حاکمان و شما را به کنیسهصاحبمنصبان برند، نگران مباشید که چگونه از خود
زیرا در آن هنگام ۱۲دفاع کنید یا چه بگویید،القدس آنچه را که باید بگویید به شما خواهد روح
« آموخت. مثل ثروتمند نادان
استاد، به »ناگاه کسی از میان جمعیت به او گفت: ۱۳برادرم بگو میراث پدری را با من قسمت
ای مرد، چه کسی مرا بین »یسی پاسخ داد: ع۱۴«کند.پس به مردم ۱۵«شما داور یا مقسم قرار داده است؟
بهوش باشید و از هرگونه حرص و آز »گفت: اش فزونی داراییبپرهیزید، زیرا زندگی انسان به
مردی »سپس این مثل را برایشان آورد: ۱۶«نیست.ثروتمند از زراعت خویش محصول فراوان حاصل
چه کنم، زیرا جایی برای ”پس با خود اندیشید، ۱۷رد.کدانستم ”سپس گفت: ۱۸“انباشتن محصول خود ندارم؟
کنم و چه باید کرد! انبارهای خود را خراب میسازم، و همۀ گندم و اموال خود انبارهایی بزرگتر میآنگاه به خود خواهم گفت: ۱۹کنم.را در آنها ذخیره می
دراز اموال فراوان ای جان من، برای سالیانای. حال آسوده بزی؛ بخور و بنوش و خوش اندوخته
ای نادان! همین امشب ”اما خدا به او گفت: ۲۱“باش.ای، از جانت را از تو خواهند ستاند. پس آنچه اندوخته
این است فرجام کسی که برای ۲۱“آن که خواهد شد؟اندوزد، اما برای خدا ثروتمند خویشتن ثروت می
« ت.نیس زندگی بدون نگرانی
۳۳-۶:۳۱متی - ۳۱-۱۳:۳۳لوقا
پس به »آنگاه عیسی خطاب به شاگردان خود گفت: ۲۲گویم، نگران زندگی خود مباشید که چه شما می
بخورید، و نه نگران بدن خود که چه زندگی از خوراک و بدن از پوشاک مهمتر ۲۳بپوشید.
ارند و نه ککالغها را بنگرید: نه می۲۴است.دروند، نه کاهدان دارند و نه انبار؛ با اینهمه خدا به می
دهد. و شما چقدر باارزشتر از آنها روزی میکیست از شما که بتواند با نگرانی، ۲۵پرندگانید!
پس، اگر از انجام ۲۶ذراعی بر قامت خود بیفزاید؟چنین کار کوچکی ناتوانید، از چه سبب نگران مابقی
کنند؛ ا را بنگرید که چگونه نمو میسوسنه۲۷هستید؟گویم که ریسند. به شما میکشند و نه مینه زحمت می
حتی سلیمان نیز با همۀ شکوه و جاللش همچون یکی پس اگر خدا علف صحرا را که ۲۸از آنها آراسته نشد.
شود، چنین امروز هست و فردا در تنور افکنده میپوشاند، چقدر بیشتر شما را، ای میپس در پی این مباشید که چه بخورید ۲۹ایمانان!تسس
زیرا اقوام ۳۱یا چه بنوشید؛ نگران اینها مباشید.خداناشناس این دنیا در پی اینگونه چیزهایند، اما پدر
بلکه شما، در ۳۱داند که به اینهمه نیاز دارید.شما میپی پادشاهی او باشید، که همۀ اینها نیز به شما داده
خواهد شد. ای گلۀ کوچک، ترسان مباشید، زیرا خشنودی »۳۲
پدر شما این است که پادشاهی را به شما عطا آنچه دارید بفروشید و به فقرا بدهید؛ برای خود ۳۳کند.
هایی فراهم کنید که پوسیده نشود، و گنجی کیسهناپذیر د آسمان بیندوزید، جایی که نه دزد آید و نه پایان
جا گنج شماست، دلتان نیز زیرا هر۳۴بید زیان رساند.
آنجا خواهد بود. آمادگی برای بازگشت مسیح
؛ مرقس ۱۳-۳۱:۱متی - ۳۶و ۱۳:۳۱لوقا ۱۳:۳۳-۳۱
۱۱-۳۴:۴۳متی - ۴۶-۴۳و ۴۱و ۱۳:۳۹لوقا کمر به خدمت ببندید و چراغ خویش را فروزان »۳۵
نتظرند همچون کسانی باشید که م۳۶نگاه دارید.سرورشان از جشن عروسی بازگردد، تا چون از راه
درنگ بر او رسد و در را کوبد، بیخوشابهحال خادمانی که چون سرورشان ۳۷بگشایند.
بازگردد، آنان را بیدار و هشیار یابد. آمین، به شما گویم، خود کمر به خدمتشان خواهد بست؛ آری، می
مده، از ایشان آنان را بر سفره خواهد نشانید و پیش آخوشابهحال خادمانی که چون ۳۸پذیرایی خواهد کرد.
سرورشان از راه رسد، چه در پاس دوم شب، چه در پاس سوم، ایشان را بیدار و هشیار یابد.
دانست دزد در چه بدانید که اگر صاحبخانه می»۳۹اش دستبرد گذاشت به خانهساعتی خواهد آمد، نمی
ه باشید، زیرا پسر انسان در پس شما نیز آماد۴۱زنند. « ساعتی خواهد آمد که انتظار ندارید.
سرور من، آیا این مثل را برای ما »پطرس پرسید: ۴۱ پس»خداوند در پاسخ گفت: ۴۲«آوردی یا برای همه؟
آن مباشر امین و دانا کیست که اربابش او را به سرپرستی خادمان خانۀ خود گماشته باشد تا سهم
خوشابهحال آن غالم ۴۳ن را بموقع بدهد؟خوراک آناکه چون اربابش بازگردد، او را مشغول کار
یقین بدانید که او را بر همۀ مایملک خود ۴۴بیند.اما اگر آن غالم با خود بیندیشد که ۴۵خواهد گماشت.
و به آزار خادمان و “ ارباب در آمدن تأخیر کرده،”ها، و خوردن و نوشیدن و میگساری خادمه
آنگاه اربابش در روزی که انتظار ندارد و ۴۶ردازد،بپدر ساعتی که از آن آگاه نیست خواهد آمد و او را از
میان دوپاره کرده، در جایگاه خیانتکاران خواهد افکند. داند و با اینحال، غالمی که خواست اربابش را می۴۷
کند، تازیانۀ بسیار خود را برای انجام آن آماده نمیداند اما آن که خواست اربابش را نمی۴۸رد.خواهد خو
کند که سزاوار تنبیه است، تازیانۀ کمتر و کاری میکه به او بیشتر داده شود، از او خواهد خورد. هر
که مسئولیتش بیشتر بیشتر نیز مطالبه خواهد شد؛ و هر اش نیز بیشتر خواهد بود. باشد، پاسخگویی
هشدار دربارۀ اختالف و جدایی ۳۶-۱۱:۳۴متی - ۱۳-۱۳:۱۱قا لو
ام تا بر زمین آتش افروزم، و ای کاش که من آمده»۴۹اما مرا تعمیدی باید، و چه ۵۱تاکنون افروخته شده بود!
ام برید آمدهآیا گمان می۵۱در فشارم تا به انجام رسد.ام تا جدایی تا صلح به زمین آورم؟ نه، بلکه آمده
میان پنج تن از اهل یک خانه از این پس، ۵۲افکنم.جدایی خواهد افتاد؛ سه علیه دو خواهند بود و دو علیه
پدر علیه پسر و پسر علیه پدر، مادر علیه دختر ۵۳سه.و دختر علیه مادر، مادرشوهر علیه عروس و عروس
« علیه مادرشوهر. تعبیر زمانها
چون بینید ابری در مغرب »سپس به جماعت گفت: ۵۴“ باران خواهد بارید،”گویید: درنگ می، بیپدیدار شودگویید: و چون باد جنوب وزد، می۵۵بارد.و باران می
ای ۵۶شود.و چنین می“ هوا گرم خواهد شد،”دانید چگونه سیمای زمین و ریاکاران! شما که نیک می
آسمان را تعبیر کنید، چگونه است که از تعبیر زمان حاضر ناتوانید؟
رۀ آنچه درست است داوری چرا خود دربا»۵۷
هنگامی که با شاکی خود نزد حاکم ۵۸کنید؟نمیروی، بکوش تا در راه با او آشتی کنی، مبادا تو را می
نزد قاضی کشاند و قاضی تو را به نگهبان سپارد، و گویم که تا لایر آخر را به تو می۵۹به زندان افتی.
« در نخواهی آمد.نپردازی، از زندان به
۱۳لوقا دعوت به توبه
در همان زمان، شماری از حاضران، از جلیلیانی با ۱عیسی سخن گفتند که پیالتس خونشان را با خون
عیسی در پاسخ گفت: ۲هم آمیخته بود.قربانیهایشان درآیا چون آن جلیلیان به چنین روز دچار شدند، گمان »
به شما ۳کنید از بقیۀ اهالی جلیل گناهکارتر بودند؟میگویم که چنین نیست. بلکه اگر توبه نکنید، شما نیز می
کنید آن و آیا گمان می۴جملگی هالک خواهید شد.هجده تن که برج سیلوحا بر آنها افتاد و مردند، از
به شما ۵دیگر ساکنان اورشلیم خطاکارتر بودند؟گویم که چنین نیست. بلکه اگر توبه نکنید، شما نیز می
« شد.جملگی هالک خواهید مردی درخت انجیری در »سپس این مثل را آورد: ۶
تاکستان خود کاشت. چون خواست میوۀ آن را بچیند، سه ”پس به باغبان خود گفت: ۷چیزی بر آن نیافت.
آیم اما سال است برای چیدن میوۀ این درخت میاما ۸“یابم. آن را ببر، تا خاک را هدر ندهد.چیزی نمی
م، بگذار یک سال دیگر هم بماند. سرور”او پاسخ داد: اگر سال ۹گردش را خواهم کند و کودش خواهم داد.
« “بعد میوه آورد که هیچ؛ اگر نیاورد آنگاه آن را ببر. شفای زن علیل
ای در یکی از روزهای شبات، عیسی در کنیسه۱۱در آنجا زنی بود که روحی او را هجده ۱۱داد.تعلیم می
د. پشتش خمیده شده بود و سال علیل کرده بوچون عیسی ۱۲روی توان راست ایستادن نداشت.هیچبه
ای زن، از »او را دید، نزد خود فراخواند و فرمود: سپس بر او دست نهاد ۱۳«ضعف خود خالصی یافتی!
درنگ راست ایستاده، خدا را ستایش و او بیاما رئیس کنیسه از اینکه عیسی در روز شبات ۱۴کرد.
شش »ده بود، خشمگین شد و به مردم گفت: شفا داروز برای کار دارید. در آن روزها بیایید و شفا
خداوند در پاسخ گفت: ۱۵«بگیرید، نه در روز شبات.ای ریاکاران! آیا هیچیک از شما در روز شبات گاو »
کند تا برای آب دادن یا االغ خود را از طویله باز نمیبایست این زن را که دختر پس آیا نمی۱۶بیرون برد؟
ابراهیم است و شیطان هجده سال اسیرش کرده بود، چون این را گفت، ۱۷«در روز شبات آزاد کرد؟
مخالفانش همه شرمسار شدند، اما جمعیت همگی از آن آور او شادمان بودند. همه کارهای شگفت
مثل دانۀ خردل و مثل خمیرمایه ۳۳-۴:۳۱مرقس - ۱۹و ۱۳:۱۲لوقا m ۳۳-۱۳:۳۱متی - ۳۱-۱۳:۱۲لوقا
پادشاهی خدا به چه ماند؟ آن را به چه »آنگاه گفت: ۱۸همچون دانۀ خردلی است که شخصی آن ۱۹تشبیه کنم؟
را برگرفت و در باغ خود کاشت. آن دانه رویید و درختی شد، چنان که پرندگان آسمان آمدند و بر
« ساختند. هایش آشیانهشاخهپادشاهی خدا را به چه تشبیه »باز گفت: ۲۱ای است که زنی برگرفت و همچون خمیرمایه۲۱کنم؟
« آمد.با سه کیسه آرد مخلوط کرد تا تمامی خمیر ور در تنگ
عیسی در راه اورشلیم، به شهرها و روستاها ۲۲در این میان، کسی از او ۲۳داد.رفت و تعلیم میمی
، آیا تنها شماری اندک از مردم سرور من»پرسید: سخت »۲۴به ایشان گفت:« نجات خواهند یافت؟
بکوشید تا از در تنگ داخل شوید، زیرا به شما گویم، بسیاری خواهند کوشید تا داخل شوند، اما می
خانه برخیزد و در را چون صاحب۲۵نخواهند توانست. ببندد، بیرون ایستاده، در را خواهید کوبید و خواهید
اما او پاسخ خواهد “ سرورا، در بر ما بگشا!”گفت: دانم از شناسم؛ نمیشما را نمی”داد:
ما با تو خوردیم و آشامیدیم ”خواهید گفت: ۲۶“کجایید؟اما جواب ۲۷“دادی.های ما تعلیم میو تو در کوچهدانم از کجایید؟ شناسم؛ نمیشما را نمی”خواهید شنید:
آنگاه در آنجا گریه و ۲۸“وید.ای بدکاران از من دور شدندان بر هم ساییدن خواهد بود، زیرا ابراهیم و اسحاق و یعقوب و همۀ انبیا را در پادشاهی خدا خواهید دید،
مردم از شرق و ۲۹اما خود را محروم خواهید یافت.غرب و شمال و جنوب خواهند آمد و بر سفرۀ
ی آری، هستند آخرین۳۱پادشاهی خدا خواهند نشست. « که اول خواهند شد، و اولینی که آخر.
اندوه عیسی برای اورشلیم ۳۹-۳۳:۳۱متی - ۳۱و ۱۳:۳۴لوقا
۱۹:۴۱مشابه لوقا - ۳۱و ۱۳:۳۴لوقا در آن هنگام، تنی چند از فریسیان نزد عیسی آمدند ۳۱
اینجا را ترک کن و به جایی دیگر برو، »و گفتند: در جواب ۳۲«خواهد تو را بکشد.میزیرا هیرودیس
امروز و فردا ”بروید و به آن روباه بگویید: »گفت: دهم، و در کنم و مردم را شفا میدیوها را بیرون می
اما ۳۳کمال خواهم رسانید.روز سوم کار خویش را بهفردا باید به راه خود ادامه دهم، امروز و فردا و پس
ورشلیم کشته زیرا ممکن نیست نبی بیرون از اای اورشلیم، ای اورشلیم، ای قاتل پیامبران و ۳۴“شود.
شوند! سنگسارکنندۀ رسوالنی که نزدت فرستاده میهایش را زیر چند بار خواستم همچون مرغی که جوجه
آورم، اما کند، فرزندان تو را گردبالهای خود جمع میاینک خانۀ شما به خودتان ویران ۳۵نخواستی.
گویم که دیگر مرا شود. و به شما میواگذاشته میخجسته باد او که به ”نخواهید دید تا روزی که بگویید:
« “آید.نام خداوند می
۱۴لوقا عیسی در خانۀ فریسی
۱و ۳۱:۶مشابه امثال - ۱۱-۱۴:۲لوقا در یکی از روزهای شبات که عیسی برای صرف ۱
رفته بود، غذا به خانۀ یکی از رهبران فریسیانمقابل او ۲دقت او را زیر نظر داشتند.حاضران به
عیسی از فقیهان و ۳مردی بود که بدنش آب آورده بود.آیا شفا دادن در روز شبات جایز »فریسیان پرسید:
آنان خاموش ماندند. پس عیسی آن مرد ۴«است یا نه؟سپس رو به آنان ۵را گرفته، شفا داد و مرخص فرمود.
کیست از شما که پسر یا گاوش در »ید: کرد و پرسدرنگ آن را بیرون روز شبات در چاه افتد و بی
آنان پاسخی نداشتند. ۶«نیاورد؟چون عیسی دید میهمانان چگونه صدر مجلس را ۷
کنند، این مثل را برایشان برای خود اختیار میچون کسی تو را به مجلس عروسی دعوت »۸آورد:
منشین، زیرا شاید کسی کند، بر صدر مجلس در آن صورت ۹تر از تو دعوت شده باشد.سرشناس
میزبانی که هر دوی شما را دعوت کرده است، خواهد “ جایت را به این شخص بده.”آمد و به تو خواهد گفت:
ناگزیر با سرافکندگی پایین مجلس خواهی بلکه هرگاه کسی میهمانت کند، برو و در ۱۱نشست.
س بنشین، تا چون میزبان آید، تو را پایینترین جای مجلآنگاه “ دوست من، بفرما جای باالتری بنشین.”گوید:
که زیرا هر۱۱نزد دیگر میهمانان سرافراز خواهی شد.که خود خود را بزرگ سازد، خوار خواهد شد، و هر
« را خوار سازد، سرافراز خواهد گردید.چون ضیافت »سپس عیسی به میزبانش گفت: ۱۲
دهی، دوستان و برادران و خویشان و یا شام می ناهارهمسایگان ثروتمند خویش را دعوت مکن؛ زیرا آنان
نیز تو را دعوت خواهند کرد و بدینسان عوض خواهی دهی، فقیران و معلوالن پس چون میهمانی می۱۳یافت.
که مبارک خواهی ۱۴و لنگان و کوران را دعوت کندر عوض به تو بود؛ زیرا آنان را چیزی نیست که
بدهند، و پاداش خود را در قیامت پارسایان خواهی « یافت.
مثل ضیافت بزرگ ۱۴-۳۳:۳مشابه متی - ۳۴-۱۴:۱۶لوقا چون یکی از میهمانان که با عیسی همسفره بود این ۱۵
خوشابهحال آن که در ضیافت »را شنید، گفت: عیسی در پاسخ گفت: ۱۶«پادشاهی خدا نان خورد.
شخصی ضیافتی بزرگ ترتیب داد و بسیاری را »
چون وقت شام فرارسید، خادمش را ۱۷دعوت کرد.چیز بیایید که همه”شدگان را گوید، فرستاد تا دعوت
اما آنها هر یک عذری آوردند. یکی ۱۸“آماده است.ام که باید بروم آن را ببینم. ای خریدهمزرعه”گفت:
پنج جفت ”دیگری گفت: ۱۹“عذورم بداری.تمنا اینکه ماکنون در راهم تا آنها را بیازمایم. ام، و همگاو خریده
تازه ”سومی نیز گفت: ۲۱“تمنا دارم معذورم بداری.پس خادم ۲۱“توانم بیایم.رو نمیام، و از اینزن گرفته
بازگشت و سرور خود را آگاه ساخت. میزبان به کوچه و بازار خشمگین شد و به خادم دستور داد
شهر بشتابد و فقیران و معلوالن و کوران و لنگان را سرور من، دستورت را انجام ”خادم گفت: ۲۲بیاورد.
به ”پس آقایش گفت: ۲۳“دادم، اما هنوز جا هست.اصرار راههای بیرون شهر برو و بهها و کورهجاده
به ۲۴ام پر شود.مردم را به ضیافت من بیاور تا خانهیک از دعوت شدگان، شام مرا گویم که هیچمیشما
« “نخواهند چشید. بهای پیروی از مسیح
کرد. او رو جمعیتی انبوه عیسی را همراهی می۲۵که نزد من آید و از پدر و هر»۲۶بدیشان کرد و گفت:
مادر، زن و فرزند، برادر و خواهر، و حتی از جان که هر و۲۷خود نفرت ندارد، شاگرد من نتواند بود.
صلیب خود را بر دوش نکشد و از پی من نیاید، شاگرد من نتواند بود.
کیست از شما که قصد بنای برجی داشته باشد و ۲۸نخست ننشیند تا هزینۀ آن را برآورد کند و ببیند آیا
زیرا اگر پی آن را ۲۹توان تکمیل آن را دارد یا نه؟د، استهزا که بینبگذارد اما از تکمیل بنا درماند، هر
این شخص ساختن بنایی را آغاز کرد، ”گوید: ۳۱کرده، “ اما از تکمیل آن درمانده است!
و یا کدام پادشاه است که راهی جنگ با پادشاهی ۳۱آنکه نخست بنشیند و بیندیشد که آیا با ده دیگر شود، بی
تواند به رویارویی کسی رود که با هزار سرباز میو اگر بیند ۳۲آید؟نگ او میبیست هزار سرباز به ج
که او را توان رویارویی نیست، آنگاه تا سپاه دشمن دور است، سخنگویی خواهد فرستاد تا جویای شرایط
به همینسان، هیچیک از شما نیز تا از ۳۳صلح شود. تمام دارایی خود دست نشوید، شاگرد من نتواند بود.
نمک نیکوست، اما اگر خاصیتش را از دست »۳۴نه ۳۵توان آن را باز نمکین ساخت؟هد، چگونه میبد
آید و نه درخور کپۀ کود است؛ بلکه به کار زمین می « که گوش شنوا دارد، بشنود!ریزند. هرآن را دور می
۱۵لوقا
مثل گوسفند گمشده ۱۴-۱۲:۱۳متی - ۱-۱۱:۴لوقا
و اما خراجگیران و گناهکاران جملگی نزد عیسی ۱اما فریسیان و ۲آمدند تا سخنانش را بشنوند.میگرد
این مرد گناهکاران »گفتند: کنان میعلمای دین همهمه « شود.پذیرد و با آنان همسفره میرا می
کیست از »۴پس عیسی این مثل را برایشان آورد:۳شما که صد گوسفند داشته باشد و چون یکی از آنها گم
صحرا نگذارد و در پی آن شود، آن نود و نه را درو چون گوسفند گمشده را ۵گمشده نرود تا آن را بیابد؟
و به خانه آمده، ۶نهدیافت، آن را با شادی بر دوش میبا من ”گوید: خواند و میدوستان و همسایگان را فرامی
به ۷“شادی کنید، زیرا گوسفند گمشدۀ خود را بازیافتم.گناهکار که توبه گویم، به همینسان برای یک شما می
پا کند، جشن و سرور عظیمتری در آسمان برمی شود تا برای نود و نه پارسا که نیاز به توبه ندارند. می
مثل سکۀ گمشدهو یا کدام زن است که ده سکۀ نقره داشته باشد و »۸
چون یکی از آنها گم شود، چراغی برنیفروزد و خانه و ۹ستن بازنایستد؟را نروبد و تا آن را نیافته، از ج
خواند چون آن را یافت، دوستان و همسایگان را فرامیبا من شادی کنید، زیرا سکۀ گمشدۀ خود ”گوید: و می
گویم، به همینسان، برای به شما می۱۱“را بازیافتم.توبۀ یک گناهکار، در حضور فرشتگان خدا جشن و
« شود.پا میسرور بر مثل پسر گمشده
مردی را دو پسر »داد و فرمود: سپس ادامه۱۱ای ”روزی پسر کوچک به پدر خود گفت: ۱۲بود.
پدر، سهمی را که از دارایی تو به من خواهد رسید، پس پدر دارایی خود را بین آن دو “ اکنون به من بده.
پس از چندی، پسر کوچکتر آنچه داشت ۱۳تقسیم کرد.آورد و راهی دیاری دوردست شد و ثروت خویش گرد
چون هرچه داشت ۱۴باد داد.ا در آنجا به عیاشی بررخرج کرد، قحطی شدید در آن دیار آمد و او سخت به
رو، خدمتگزاری یکی از از این۱۵تنگدستی افتاد.مردمان آن سامان را پیشه کرد، و او وی را به
پسر آرزو ۱۶خوکبانی در مزرعۀ خویش گماشت.ند، اما داشت شکم خود را با خوراک خوکها سیر ک
سرانجام به خود آمد و ۱۷داد.کس به او چیزی نمیهیچای بسا کارگران پدرم خوراک اضافی نیز ”گفت:
دارند و من اینجا از فرط گرسنگی تلف روم و خیزم و نزد پدر میپس برمی۱۸شوم.میدیگر ۱۹ام.پدر، به آسمان و به تو گناه کرده»گویم: می
. با من همچون یکی شایسته نیستم پسرت خوانده شوم “ «از کارگرانت رفتار کن.
پس برخاست و راهی خانۀ پدر شد. اما هنوز دور ۲۱بود که پدرش او را دیده، دل بر وی بسوزاند و شتابان
اش سویش دویده، در آغوشش کشید و غرق بوسهبهپدر، به آسمان و به تو گناه ”پسر گفت: ۲۱کرد.اما ۲۲“خوانده شوم. ام. دیگر شایسته نیستم پسرتکرده
بشتابید! بهترین جامه را ”پدر به خدمتکارانش گفت: بیاورید و به او بپوشانید. انگشتری بر انگشتش و کفش
گوسالۀ پرواری آورده، سر ببرید تا ۲۳پاهایش کنید.بهزیرا این پسر من مرده ۲۴بخوریم و جشن بگیریم.
و پس به جشن“ بود، زنده شد؛ گم شده بود، یافت شد! سرور پرداختند.
و اما پسر بزرگتر در مزرعه بود. چون به خانه »۲۵یکی از ۲۶نزدیک شد و صدای ساز و آواز شنید،
چه خبر ”خدمتکاران را فراخواند و پرسید: برادرت آمده و پدرت ”خدمتکار پاسخ داد: ۲۷“است؟
سالمت گوسالۀ پرواری سر بریده، زیرا پسرش را بهاین را شنید، برآشفت و چون۲۸“بازیافته است.
نخواست به خانه درآید. پس پدر بیرون آمد و به او اینک ”اما او در جواب پدر گفت: ۲۹التماس کرد.
ام و هرگز سالهاست تو را چون غالمان خدمت کردهای ام. اما تو هرگز حتی بزغالهاز فرمانت سر نپیچیده
و حال ۳۱پا کنم.به من ندادی تا با دوستانم ضیافتی بهکه این پسرت بازگشته است، پسری که دارایی تو را
با روسپیها بر باد داده، برایش گوسالۀ پرواری سر پسرم، تو همواره با من ”پدر گفت: ۳۱“ای!بریده
اما اکنون باید ۳۲هستی، و هرآنچه دارم، مال توست.جشن بگیریم و شادی کنیم، زیرا این برادر تو مرده
« “ده بود، یافت شد!بود، زنده شد؛ گم ش
۱۶لوقا مثل مباشر زیرک
توانگری را »آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت: ۱مباشری بود. چون شکایت به او رسید که مباشر اموال
این ”وی را فراخواند و پرسید: ۲دهد،باد میاو را برشنوم؟ حساب خود بازپس ده چیست که دربارۀ تو می
“ وانی بود.که دیگر مباشر من نتخواهد از چه کنم؟ ارباب می”مباشر با خود اندیشید: ۳
کندن ندارم و از گدایی کار برکنارم کند. یارای زمیندانستم چه باید کرد تا چون از مباشرت ۴نیز عار دارم.
هایشان برکنار شدم، کسانی باشند که مرا در خانهپس، بدهکاران ارباب خویش را یک به یک ۵“بپذیرند.
چقدر به سرورم ”حضور فراخواند. از اولی پرسید: به“ صد خمره روغن زیتون.”پاسخ داد: ۶“بدهکاری؟
بگیر، این حساب توست. بنشین و رقم آن را ”گفت: سپس از دومی ۷“عوض کن و بنویس پنجاه خمره!
صد خروار ”پاسخ داد: “ تو چقدر بدهکاری؟”پرسید: قم آن را بگیر، این حساب توست. ر”گفت: “ گندم.
“ عوض کن و بنویس هشتاد خروار!ارباب، مباشر متقلب را تحسین کرد، زیرا عاقالنه ۸
که فرزندان این عصر در مناسبات عمل کرده بود؛ چراخود با همعصران خویش از فرزندان نور
گویم که مال این دنیای فاسد را به شما می۹عاقلترند.آن مال برای یافتن دوستان صرف کنید تا چون از
های جاودانی بپذیرند. اثری نماند، شما را در خانهآن که در امور کوچک امین باشد، در امور »۱۱
بزرگ نیز امین خواهد بود، و آن که در امور کوچک امین نباشد، در امور بزرگ نیز امین نخواهد
کار بردن مال این دنیای فاسد پس اگر در به۱۱بود.حقیقی را به شما امین نباشید، کیست که مال
کار بردن مال دیگری امین و اگر در به۱۲بسپارد؟نباشید، کیست که مال خود شما را به شما
هیچ غالمی دو ارباب را خدمت نتواند کرد، ۱۳بدهد؟زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر
خواهد ورزید، و یا سرسپردۀ یکی خواهد بود و توانید هم بندۀ خدا رد. نمیدیگری را خوار خواهد شم
« باشید، هم بندۀ پول.فریسیان پولدوست با شنیدن این سخنان، عیسی را ۱۴
شما آن کسانید که »به آنها گفت: ۱۵به ریشخند گرفتند.نمایید، اما خدا از دلتان خویشتن را به مردم پارسا می
آگاه است. آنچه مردم ارج بسیارش نهند، در نظر خدا ست! ناپسند ا
تورات و انبیا تا زمان یحیی بود. از آن پس، به »۱۶کس به جبر و شود و هرپادشاهی خدا بشارت داده می
با این حال، آسانتر ۱۷گشاید.زور راه خود بدان میای از است آسمان و زمین از میان برود تا اینکه نقطه
افتد! تورات فروکه زن خویش را طالق دهد و زنی دیگر هر»۱۸
که زنی طالق ختیار کند، زنا کرده است، و نیز هرا « داده شده را به زنی بگیرد، مرتکب زنا شده است.
توانگر و ایلعازر فقیر
توانگری بود که جامه از ارغوان و کتان لطیف »۱۹روزه به خوشگذرانی مشغول کرد و همهتن میبه
د نهادنفقیری ایلعازر نام را بر در خانۀ او می۲۱بود.ایلعازر آرزو ۲۱که بدنش پوشیده از جراحت بود.
های غذا که از سفرۀ آن توانگر داشت با خردهآمدند افتاد، خود را سیر کند. حتی سگان نیز میمیفرو
باری، آن فقیر مرد و ۲۲لیسیدند.و زخمهایش را میفرشتگان او را به جوار ابراهیم بردند. توانگر نیز
اما چون چشم در جهان ۲۳د.مرد و او را دفن کردنمردگان گشود، خود را در عذاب یافت. از دور،
پس با ۲۴ابراهیم را دید و ایلعازر را در جوارش.
ای پدر من ابراهیم، بر من ترحم کن ”صدای بلند گفت: و ایلعازر را بفرست تا نوک انگشت خود را در آب تر
ب کند و زبانم را خنک سازد، زیرا در این آتش عذاآر یادای فرزند، به”اما ابراهیم پاسخ داد: ۲۵“کشم.می
مند شدی، چیز خوب بهرهکه تو در زندگی، از هرآنکه چیزهای بد نصیب ایلعازر شد. اکنون او حال
از این گذشته، ۲۶اینجا در آسایش است و تو در عذاب.بین ما و شما پرتگاهی هست؛ آنان که بخواهند از
نتوانند، و آنان نیز که آنجایند نتوانند اینجا نزد تو آیندپس، ای پدر، تمنا اینکه ایلعازر ”گفت: ۲۷“نزد ما آیند.
زیرا مرا پنج برادر است. ۲۸را به خانۀ پدرم بفرستی،او را بفرست تا برادرانم را هشدار دهد، مبادا آنان نیز
آنها ”ابراهیم پاسخ داد: ۲۹“به این مکان عذاب درافتند.بیا را دارند، پس به سخنان ایشان گوش موسی و ان
نه، ای پدر ما ابراهیم، بلکه اگر ”گفت: ۳۱“فرادهند.کسی از مردگان نزد آنها برود، توبه خواهند
اگر به موسی و انبیا ”ابراهیم به او گفت: ۳۱“کرد.گوش نسپارند، حتی اگر کسی از مردگان زنده شود،
« “مجاب نخواهند شد.
۱۷لوقا ایمان، وظیفه بخشایش،
از لغزشها گریزی »آنگاه به شاگردان خود گفت: ۱او را ۲نیست، اما وای بر کسی که آنها را سبب گردد.
بود که سنگ آسیایی به گردنش بیاویزند و بهتر آن میبه دریا افکنند تا اینکه سبب لغزش یکی از این
پس مراقب خود باشید. اگر برادرت ۳کوچکان شود.را توبیخ کن، و اگر توبه کرد، گناه کند، اواگر هفت بار در روز به تو گناه ورزد، و ۴ببخشایش.
او را “ کنم،توبه می”هفت بار نزد تو بازآید و گوید: « ببخشا.
ایمان ما را »رسوالن به خداوند گفتند: ۵اگر ایمانی به کوچکی دانۀ »خداوند پاسخ داد: ۶«بیفزا!
این درخت توت توانید بهخردل داشته باشید، میبگویید از ریشه برآمده در دریا کاشته شود، و از شما
فرمان خواهد برد. کیست از شما که چون خدمتکارش از شخم زدن یا »۷
چرانیدن گوسفندان در صحرا بازگردد، او را گوید: شام مرا آماده ”آیا نخواهد گفت: ۸؟“بیا، بنشین و بخور”
بخورم و بیاشامم، و ام بربند تا کن و کمر به پذیرایی
آیا منت از خدمتکار خود ۹؟“بعد تو بخور و بیاشامپس، ۱۱جای آورده است؟خواهد برد که فرمانش را به
شما نیز چون آنچه به شما فرمان داده شده است، خدمتکارانی ناالیقیم و تنها ”جای آوردید، بگویید: به
« “ایم.انجام وظیفه کرده شفای ده جذامی
ر سر راه خود به اورشلیم، از حد سامره و عیسی ب۱۱شد، ده پس چون به دهی وارد می۱۲گذشت.جلیل می
با صدای ۱۳جذامی به او برخوردند. آنها دور ایستادهای عیسی، ای استاد، بر ما »بلند فریاد برآوردند:
بروید »چون عیسی آنها را دید، گفت: ۱۴«ترحم کن.راه افتادند و در بهآنها « و خود را به کاهن بنمایید.
یکی از آنها چون دید ۱۵میانۀ راه از جذام پاک شدند.شفا یافته است، در حالی که با صدای بلند خدا را
پای عیسی و خود را به۱۶کرد، بازگشتستایش میافکند و او را سپاس گفت. آن جذامی سامری
مگر آن ده تن همه پاک نشدند؟ »عیسی فرمود: ۱۷بود.جز این غریبه، کسی آیا به۱۸گر کجایند؟پس نه تن دی
سپس به او ۱۹«دیگر بازنگشت تا خدا را سپاس گوید؟ « برخیز و برو، ایمانت تو را شفا داده است.»گفت:
آمدن پادشاهی خدا ۳۹-۳۴:۳۱متی - ۳۱و ۱۱:۳۶لوقا
عیسی در پاسخ فریسیان که پرسیده بودند پادشاهی ۲۱آمدن پادشاهی خدا را »گفت: خدا کی خواهد آمد،
و کسی نخواهد گفت ۲۱توان به مشاهده دریافت،نمیاینجا یا آنجاست، زیرا پادشاهی خدا در میان
« شماست.آید که آرزو زمانی می»سپس به شاگردان گفت: ۲۲
خواهید کرد یکی از روزهای پسر انسان را ببینید، اما او ”مردم به شما خواهند گفت: ۲۳نخواهید دید.
اما در پی آنها “ او آنجاست.”یا “ اینجاست،زیرا همچنانکه صاعقه در یک آن ۲۴مروید.
درخشد و آسمان را از کران تا کران روشن میکند، پسر انسان نیز در روز خود چنین خواهد می
باید رنج بسیار کشد و از سوی اما نخست می۲۵بود.روزهای پسر انسان همچون ۲۶این نسل طرد شود.
خوردند و مردم می۲۷وزهای نوح خواهد بود.رکردند تا آن گرفتند و شوهر مینوشیدند و زن میمی
روز که نوح به کشتی درآمد. آنگاه سیل برخاست و در زمان لوط نیز چنین بود. ۲۸همه را هالک کرد.
مردم سرگرم خوردن و نوشیدن و خرید و فروش و سدوم اما روزی که لوط۲۹زراعت و عمارت بودند.
را ترک گفت، آتش و گوگرد از آسمان بارید و همه را روز ظهور پسر انسان به همینگونه ۳۱هالک کرد.اش در آن روز، کسی که بر بام خانه۳۱خواهد بود.اش در درون خانه، برای برداشتن آنها باشد و اثاثه
فرود نیاید. و آن که در مزرعه باشد نیز به خانه که بخواهد هر۳۳آرید!یادبه زن لوط را۳۲بازنگردد.
جان خویش را حفظ کند، آن را از دست خواهد داد، و که جان خویش را از دست بدهد، آن را محفوظ هر
گویم، در آن شب از دو تن به شما می۳۴خواهد داشت.که بر یک بسترند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته
و از دو زن که در یک جا گندم آسیا ۳۵خواهد شد.کنند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. یم
اند، یکی برگرفته و نیز از دو مرد که در مزرعه]۳۶کجا، ای »پرسیدند: ۳۷«دیگری واگذاشته خواهد شد.[
ای باشد، الشخوران جا الشههر»پاسخ گفت: « خداوند؟ « آیند!میدر آنجا گرد
۱۸لوقا
زن سمجمثل بیوهردان مثلی آورد تا نشان دهد که باید عیسی برای شاگ۱
در »فرمود: ۲همیشه دعا کنند و هرگز دلسرد نشوند.ای بود که نه از خدا باکی داشت، نه به شهری قاضی
زنی بود که در همان شهر بیوه۳خلق خدا توجهی.خواست دادش از آمد و از او میپیوسته نزدش می
کرد. اما قاضی چندگاهی به او اعتنا ن۴دشمن بستاند.هرچند از خدا باکی ندارم و به ”سرانجام با خود گفت:
زن مدام اما چون این بیوه۵توجهم،خلق خدا نیز بیستانم، مبادا پیوسته بیاید و دهد، دادش میزحمتم می
شنیدید این »آنگاه خداوند فرمود: ۶«“ستوه آورد!مرا بهحال، آیا خدا به داد ۷انصاف چه گفت؟قاضی بی
برگزیدگان خود که روز و شب به درگاه او فریاد آورند، نخواهد رسید؟ آیا این کار را همچنان به برمی
گویم که بزودی به داد به شما می۸تأخیر خواهد افکند؟ایشان خواهد رسید. اما هنگامی که پسر انسان آید، آیا
« ایمان بر زمین خواهد یافت؟ مثل فریسی و خراجگیر
رای برخی که از پارسایی خویش مطمئن آنگاه ب۹نگریستند، این بودند و بر دیگران به دیدۀ تحقیر می
دو تن برای عبادت به معبد رفتند، »۱۱مثل را آورد:فریسی ایستاد و با ۱۱یکی فریسی، دیگری خراجگیر.
گویم که خدایا، تو را شکر می”خود چنین دعا کرد: و زناکار نیستم، و همچون دیگر مردمان دزد و بدکاره
دو بار در هفته روزه ۱۲نه مانند این خراجگیرم.یک آورم، دهدست میگیرم و از هرچه بهمیاما آن خراجگیر دور ایستاد و نخواست ۱۳“دهم.می
سوی آسمان بلند کند، بلکه بر حتی چشمان خود را بهخدایا، بر من گناهکار ”گفت: کوفت و میسینۀ خود می
گویم که این مرد، و نه آن به شما می۱۴“رحم کن.که دیگر، پارسا شمرده شده به خانه رفت. زیرا هر
که خود را خود را برافرازد، خوار خواهد شد، و هر « خوار سازد، سرافراز خواهد گردید.
عیسی و کودکان؛ مرقس ۱۱-۱۹:۱۳متی - ۱۱-۱۲:۱۱لوقا ۱۱:۱۳-۱۶ آوردند تا بر نزد عیسی میمردم حتی نوزادان را ۱۵
آنها دست بگذارد. شاگردان چون این را دیدند، مردم اما عیسی آنان را نزد خود ۱۶را سرزنش کردند.بگذارید کودکان نزد من آیند؛ »فراخواند و گفت:
ایشان را بازمدارید، زیرا پادشاهی خدا از آن چنین که پادشاهیگویم، هرآمین، به شما می۱۷کسان است.
خدا را همچون کودکی نپذیرد، هرگز بدان راه نخواهد « یافت.
رئیس ثروتمند؛ مرقس ۳۹-۱۹:۱۶متی - ۳۱-۱۲:۱۲لوقا ۱۱:۱۱-۳۱
استاد نیکو، چه کنم »یکی از رئیسان از او پرسید: ۱۸عیسی پاسخ داد: ۱۹«تا وارث حیات جاویدان شوم؟
یست جز کس نیکو نخوانی؟ هیچچرا مرا نیکو می»دانی: زنا مکن، قتل مکن، احکام را می۲۱خدا فقط.
دزدی مکن، شهادت دروغ مده، پدر و مادر خود را جا همۀ اینها را از کودکی به»گفت: ۲۱«دار.گرامیهنوز »عیسی چون این را شنید، گفت: ۲۲«ام.آورده
یک چیز کم داری؛ آنچه داری بفروش و بهایش را که در آسمان گنج خواهی میان تنگدستان تقسیم کن،
آن مرد چون ۲۳«داشت. آنگاه بیا و از من پیروی کن.این را شنید، اندوهگین شد، زیرا ثروت بسیار
چه دشوار »عیسی به او نگاه کرد و گفت: ۲۴داشت.گذشتن ۲۵است راه یافتن ثروتمندان به پادشاهی خدا!
شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از راهیابی شخص « ثروتمند به پادشاهی خدا.
پس چه کسی »کسانی که این را شنیدند، پرسیدند: ۲۶آنچه برای انسان »فرمود: ۲۷«تواند نجات یابد؟می
« ناممکن است، برای خدا ممکن است.ما که خانه و کاشانۀ خود را ترک »پطرس گفت: ۲۸
عیسی به ایشان گفت: ۲۹«پیروی کنیم!گفتیم تا از تو گویم، کسی نیست که خانه یا زن یا آمین، به شما می»
خاطر پادشاهی خدا برادران یا والدین یا فرزندان را بهدست و در همین عصر چند برابر به۳۱ترک کند،
نیاورد، و در عصر آینده نیز از حیات جاویدان « مند نگردد.بهره
بارۀ مرگ و رستاخیز خودپیشگویی مجدد عیسی در؛ مرقس ۱۹-۳۱:۱۱متی - ۳۳-۱۲:۳۱لوقا ۱۱:۳۳-۳۴ آنگاه آن دوازده تن را به کناری کشید و به ایشان ۳۱
رویم. در آنجا هرآنچه اینک به اورشلیم می»گفت: انجام خواهد اند، بهانبیا دربارۀ پسر انسان نوشته
خواهند سپرد. آنها زیرا او را به غیریهودیان ۳۲رسید.دهان بر او او را استهزا و توهین خواهند کرد و آب
اما ۳۳اش خواهند زد و خواهند کشت.انداخته، تازیانهیک شاگردان هیچ۳۴«خواهد خاست.در روز سوم بر
از اینها را درک نکردند. معنی سخن او از آنان پنهان گوید. بود و درنیافتند دربارۀ چه سخن می
چون نزدیک اریحا رسید، مردی نابینا بر کنار راه ۳۵چون صدای جمعیتی را ۳۶کرد.نشسته بود و گدایی می
چه خبر »گذشت شنید، پرسید: که از آنجا میعیسای ناصری در گذر »گفتند: ۳۷«است؟ای عیسی، پسر داوود، »شید: او فریاد برک۳۸«است.
کسانی که پیشاپیش جمعیت ۳۹«بر من ترحم کن!رفتند، عتابش کردند و خواستند خاموش باشد. اما می
ای پسر داوود، بر من »او بیشتر فریاد برآورد که: آنگاه عیسی بازایستاد و امر فرمود آن ۴۱«ترحم کن!
و مرد را نزد او بیاورند. چون نزدیک آمد، عیسی از اگفت: « خواهی برایت بکنم؟چه می»۴۱پرسید:
عیسی به او ۴۲«خواهم بینا شوم.سرور من، می»کور ۴۳«بینا شو! ایمانت تو را شفا داده است.»گفت:
گویان، دم بینایی خود را بازیافت و خدا را سپاسهماناز پی عیسی شتافت. مردم چون این را دیدند، همگی
خدا را سپاس گفتند.
۱۹لوقا زکای خراجگیر
در ۲گذشت.عیسی به اریحا درآمد و از میان شهر می۱او ۳آنجا توانگری بود، زکا نام، رئیس خراجگیران.
خواست ببیند عیسی کیست، اما از کوتاهی قامت و میرو، پیش دوید و از این۴توانست.ازدحام جمعیت نمی
عیسی از درخت چناری باال رفت تا او را ببیند، زیرا چون عیسی به آن مکان رسید، ۵گذشت.از آن راه می
زکا، بشتاب و پایین بیا »باال نگریست و به او گفت: درنگ پایین زکا بی۶«که امروز باید در خانۀ تو بمانم.
مردم چون این را دیدند، ۷آمد و با شادی او را پذیرفت.به خانۀ گناهکاری »همگی لب به شکایت گشودند که:
و اما زکا از جا برخاست و ۸«همانی رفته است.به میسرور من، اینک نصف اموال خود »به خداوند گفت:
بخشم، و اگر چیزی به ناحق از کسی را به فقرا میعیسی ۹«گردانم.گرفته باشم، چهار برابر به او بازمی
که امروز نجات به این خانه آمده است، چرا»فرمود: زیرا پسر انسان ۱۱یم است.این مرد نیز فرزند ابراه
« آمده تا گمشده را بجوید و نجات بخشد. مثل پادشاه و ده خادم
۳۱-۳۱:۱۴مشابه متی - ۳۱-۱۹:۱۳لوقا حال که آنان به این سخنان گوش در همان۱۱
دادند، عیسی در ادامۀ سخن، مثلی آورد، زیرا فرامیپادشاهی کردندنزدیک اورشلیم بود و مردم گمان می
پس گفت: ۱۲خدا در همان زمان ظهور خواهد کرد.ای به سرزمینی دوردست رفت تا به مقام زادهنجیب»
پس، ده تن از ۱۳شاهی منصوب شود و سپس بازگردد.ای طال داد یک سکهخادمان خود را فراخواند و به هر
تا بازگشت من با این پول تجارت ”و گفت: ر بود بر ایشان حکومت اما مردمانی که قرا۱۴“کنید.
کند، از وی نفرت داشتند؛ آنان از پس او قاصدانی خواهیم این شخص ما نمی”فرستادند با این پیغام که:
با اینهمه، او به مقام شاهی ۱۵“بر ما حکومت کند.منصوب شد و به والیت خویش بازگشت. پس فرمود خادمانی را که به ایشان سرمایه داده بود، فراخوانند تا
اولی آمد و ۱۶یک چقدر سود کرده است.دریابد هر
سرورا، سکۀ تو ده سکۀ دیگر سود آورده ”گفت: آفرین، ای خادم نیکو! چون در ”به او گفت: ۱۷“است.
اندک امین بودی، حکومت ده شهر را به تو سرورا، سکۀ تو پنج ”دومی آمد و گفت: ۱۸“سپارم.می
بر ”گفت: به او نیز۱۹“سکۀ دیگر سود آورده است.سپس دیگری آمد و گفت: ۲۱“پنج شهر حکمرانی کن.
ای پیچیده، سرورا، اینک سکۀ تو! آن را در پارچه”ترسیدم، چون مردی زیرا از تو می۲۱نگاه داشتم.
گیری، و آنچه ای، برمیسختگیری. آنچه نگذاشتهای خادم بدکاره، ”به او گفت: ۲۲“دروی.ای، مینکاشته
کنم. تو که تو حکم می مطابق گفتۀ خودت برگیرم ام برمیدانستی مردی سختگیرم، آنچه نگذاشتهمی
چرا پول مرا به صرافان ۲۳دروم،ام میو آنچه نکاشتهپس ۲۴“ندادی تا چون بازگردم آن را با سود پس گیرم؟
سکه را از او بگیرید و به آن که ”به حاضران گفت: سرورا، او که ”به او گفتند: ۲۵“ده سکه دارد، بدهید.
گویم که به شما می”پاسخ داد: ۲۶“خود ده سکه دارد!که دارد، بیشتر داده خواهد شد؛ اما آن که ندارد، به هر
و اینک ۲۷همان که دارد نیز از او گرفته خواهد شد.خواستند بر ایشان حکومت کنم آن دشمنان مرا که نمی
« “بدینجا بیاورید و در برابر من بکشید. شاهانه عیسی به اورشلیمورود ۱۱-۱۱:۱؛ مرقس ۹-۳۱:۱متی - ۳۲-۱۹:۳۹لوقا ۱۱-۱۳:۱۳یوحنا - ۳۲-۱۹:۳۱لوقا
پس از این گفتار، عیسی پیشاپیش دیگران راه ۲۸ اورشلیم را در پیش گرفت.
عنیا که بر فراز فاجی و بیتچون به نزدیکی بیت۲۹اگردان خود را فرستاده کوهی بود رسید، دو تن از ش
ای که پیش روی شماست، بروید. به دهکده»۳۱گفت:چون وارد شدید، کره االغی را بسته خواهید یافت که
حال کسی بر آن سوار نشده است. آن را باز کنید و بهتاچرا آن ”اگر کسی از شما پرسید: ۳۱به اینجا بیاورید.
ز خداوند بدان نیا”بگویید: “ کنید؟را باز میچیز را چنان یافتند فرستادگان رفتند و همه۳۲«“دارد.
کردند، و چون کره را باز می۳۳که عیسی گفته بود.چرا کره را باز »صاحبانش به ایشان گفتند:
خداوند بدان نیاز »پاسخ دادند: ۳۴«کنید؟میآنان کره را نزد عیسی آوردند. سپس ۳۵«دارد.
را بر آن رداهای خود را بر آن افکندند و عیسی راند، مردم همچنان که عیسی پیش می۳۶نشاندند.
چون ۳۷گستردند.رداهای خود را بر سر راه مینزدیک سرازیری کوه زیتون رسید، جماعت شاگردان
خاطر همۀ همگی شادمانه خدا را با صدای بلند بهندا ۳۸معجزاتی که از او دیده بودند سپاس گفته،
دردادند که: آید! هی که به نام خداوند میخجسته باد پادشا»
صلح و سالمت در آسمان و جالل در عرش برین « باد!برخی از فریسیان از میان جمعیت به عیسی گفتند: ۳۹در پاسخ گفت: ۴۱«استاد، شاگردانت را عتاب کن!»گویم اگر اینان خاموش شوند، سنگها به به شما می»
« فریاد خواهند آمد!نزدیک شد و شهر را دید، بر پس چون به اورشلیم ۴۱
کاش که تو، حتی تو، در این »و گفت: ۴۲آن گریستدادی که چه چیز برایت صلح و روز تشخیص می
آورد. اما افسوس که از چشمانت سالمت به ارمغان میزمانی فراخواهد رسید که ۴۳پنهان گشته است.
دشمنانت گرداگرد تو سنگر خواهند ساخت و از هرسو رده، عرصه را بر تو تنگ خواهند ات کمحاصره
و تو و فرزندانت را در درونت به خاک و ۴۴نمود؛
خون خواهند کشید. و سنگ بر سنگ بر جا نخواهند گذاشت؛ زیرا از موعد دیدار خداوند با خودت غافل
بردند، مردی شمعون نام از اهالی چون او را می۲۶آمد، گرفتند و قیروان را که از مزارع به شهر می
دند آن را صلیب را بر دوش او نهاده، وادارش کرگروهی بسیار از مردم، ۲۷پشت سر عیسی حمل کند.
کوفتند و شیون از جمله زنانی که بر سینه خود میعیسی روی گرداند ۲۸کردند، از پی او روانه شدند.می
ای دختران اورشلیم، برای من گریه »و به آنها گفت: زیرا ۲۹مکنید؛ برای خود و فرزندانتان گریه کنید.
خوشابهحال زنان ”که خواهید گفت: زمانی خواهد آمدنازا، خوشابهحال رحمهایی که هرگز نزادند و
در آن هنگام، به ۳۱“هایی که هرگز شیر ندادند!سینهها که: و به تپه“ افتید!بر ما فرو”کوهها خواهند گفت:
زیرا اگر با چوب تر چنین کنند، با ۳۱“ما را بپوشانید!” « چوب خشک چه خواهند کرد؟
دو مرد دیگر را نیز که هر دو جنایتکار بودند، ۳۲چون به مکانی که جمجمه ۳۳بردند تا با او بکشند.می
نام داشت رسیدند، او را با آن دو جنایتکار بر صلیب کردند، یکی را در سمت راست او و دیگری را در
ای پدر، اینان را ببخش، »عیسی گفت: ۳۴سمت چپ.آنگاه قرعه انداختند تا «کنند.دانند چه میزیرا نمی
مردم به تماشا ۳۵های او را میان خود تقسیم کنند.جامهگفتند: ایستاده بودند و بزرگان قوم نیز ریشخندکنان می
دیگران را نجات داد! اگر مسیح است و برگزیدۀ »سربازان نیز او را به ۳۶«خدا، خود را نجات دهد.
اب ترشیده استهزا گرفتند. ایشان به او نزدیک شده، شراگر پادشاه یهودی، خود »گفتند: و می۳۷دادندبه او می
ای نیز بدین عبارت باالی سر او نوشته۳۸«را برهان. « این است پادشاه یهود.»نصب کرده بودند که
یکی از دو جنایتکاری که بر صلیب آویخته شده ۳۹مگر تو مسیح »گفت: کنان به او میبودند، اهانت
اما آن دیگر ۴۱«ودت را نجات بده!نیستی؟ پس ما و خترسی؟ تو از خدا نمی»او را سرزنش کرد و گفت:
حق است، زیرا مکافات ما به۴۱نیز زیر همان حکمی!سزای اعمال ماست. اما این مرد هیچ تقصیری نکرده
ای عیسی، چون به پادشاهی »سپس گفت: ۴۲«است.: عیسی پاسخ داد۴۳«آور.یادخود رسیدی، مرا نیز به
گویم، امروز با من در فردوس آمین، به تو می» « خواهی بود. مرگ عیسی
؛ مرقس ۱۶-۳۱:۴۱متی - ۴۹-۳۳:۴۴لوقا ۱۱:۳۳-۴۱ حدود ساعت ششم بود که تاریکی تمامی آن ۴۴
سرزمین را فراگرفت و تا ساعت نهم ادامه زیرا خورشید از درخشیدن بازایستاده بود. در ۴۵یافت،آنگاه ۴۶گام، پردۀ محرابگاه از میان دوپاره شد.این هن
ای پدر، روح خود »عیسی به بانگ بلند فریاد برآورد: این را گفت و دم آخر « سپارم.را به دستان تو می
فرماندۀ سربازان با دیدن این واقعه، خدا را ۴۷برکشید.گناه یقین که این مرد بیبه»تمجید کرد و گفت:
آمده بودند، چون ه به تماشا گردمردمی نیز ک۴۸«بود.کوفتند، آنچه رخ داد دیدند، در حالیکه بر سینۀ خود می
اما همۀ آشنایان او، از جمله ۴۹آنجا را ترک کردند.اش روانه شده بودند، دور زنانی که از جلیل از پی
کردند. ایستاده، این وقایع را نظاره می خاکسپاری عیسی
؛۶۱-۳۱:۱۱ی مت - ۱۶-۳۳:۱۱لوقا
۴۳-۱۹:۳۲؛ یوحنا ۴۱-۱۱:۴۳مرقس در آنجا شخصی یوسف نام نیز حضور داشت که ۵۱
مردی بود نیک و درستکار. او هرچند عضو شورا با رأی و تصمیم آنان موافق نبود. یوسف از ۵۱بود،
مردمان رامه، یکی از شهرهای یهودیان بود و او نزد ۵۲کشید.میمشتاقانه انتظار پادشاهی خدا را
پس آن را ۵۳پیالتس رفت و پیکر عیسی را طلب کرد.ای تراشیده از پایین آورده، در کتانی پیچید و در مقبره
حال کسی در آن گذاشته نشده سنگ نهاد که تا بهبود و چیزی به شروع « روز تهیه»آن روز، ۵۴بود.
زنانی که از جلیل از پی عیسی ۵۵شبات نمانده بود.بودند، به دنبال یوسف رفتند و مکان مقبره و آمده
سپس به ۵۶چگونگی قرار گرفتن پیکر او را دیدند.خانه بازگشته، حنوط و عطریات آماده کردند و در
روز شبات طبق حکم شریعت، آرام گرفتند.
۲۴لوقا قیام عیسی
؛۲-۳۲:۱متی - ۱۱-۳۴:۱لوقا ۲-۳۱:۱؛ یوحنا ۲-۱۶:۱مرقس
دم روز اول هفته، زنان حنوطی را که در سپیده۱فراهم کرده بودند، با خود برداشتند و به مقبره
اما دیدند سنگ جلو مقبره به کناری غلتانیده ۲رفتند.چون به مقبره داخل شدند، بدن عیسای ۳شده است.
از این امر در حیرت بودند که ناگاه ۴خداوند را نیافتند.هایی درخشان در کنار ایشان مهدو مرد با جا
زیر زنان از ترس سرهای خود را به۵ایستادند.چرا زنده را »افکندند؛ اما آن دو مرد به ایشان گفتند:
او اینجا نیست، بلکه ۶جویید؟در میان مردگان مییاد آورید هنگامی که در جلیل بود، برخاسته است! بهدست بهگفت که پسر انسان باید ۷به شما چه گفت.
گناهکاران تسلیم شده، بر صلیب کشیده شود و در روز یاد آنگاه زنان سخنان او را به۸«سوم برخیزد.
چون از مقبره بازگشتند، اینهمه را به آن ۹آوردند.زنانی که ۱۱یازده رسول و نیز به دیگران بازگفتند.
این خبر را به رسوالن دادند، مریم مجدلیه، یوآنا، اما ۱۱یعقوب و زنان همراه ایشان بودند. مریم مادر
رسوالن گفتۀ زنان را هذیان پنداشتند و سخنانشان را سوی با اینهمه، پطرس برخاست و به۱۲باور نکردند.
مقبره دوید و خم شده نگریست، اما جز کفن چیزی
ندید. پس حیران از آنچه روی داده بود، به خانه بازگشت.
در راه عمائوس ۱۳و ۱۶:۱۳مرقس - ۳۱-۳۴:۱۳لوقا
ای در همان روز، دو تن از آنان به دهکده۱۳رفتند، عمائوس نام، واقع در دو فرسنگی می
ایشان دربارۀ همۀ وقایعی که رخ داده بود، ۱۴اورشلیم.همچنان که سرگرم بحث ۱۵کردند.با یکدیگر گفتگو می
و با ایشان و گفتگو بودند، عیسی، خود، نزد آنها آمداما او را نشناختند زیرا قدرت تشخیص ۱۶همراه شد.
در راه، »از آنها پرسید: ۱۷از ایشان گرفته شده بود.هایی آنها با چهره« کنید؟دربارۀ چه گفتگو می
آنگاه یکی از ایشان که ۱۸اندوهگین، خاموش ایستادند.آیا تو تنها شخص »کلئوپاس نام داشت، در پاسخ گفت:
در اورشلیمی که از آنچه در این روزها واقع غریب گفتند: « کدام واقعه؟»پرسید: ۱۹«خبری؟شده بی
آنچه بر عیسای ناصری گذشت. او پیامبری بود که »در پیشگاه خدا و نزد همۀ مردم، کالم و اعمال
سران کاهنان و بزرگان ما او را ۲۱پرقدرتی داشت.سپردند تا به مرگ محکوم شود و بر صلیبش
اما ما امید داشتیم او همان باشد که ۲۱شیدند.کبایست اسرائیل را رهایی بخشد. افزون بر این، می
بواقع اکنون سه روز از این وقایع گذشته برخی از زنان نیز که در میان ما هستند، ما ۲۲است.
اند. آنان امروز صبح زود به مقبره را به حیرت افکندهد. آنگاه آمده، به ما گفتند اما پیکر او را نیافتن۲۳رفتند،
اند او اند که به ایشان گفتهفرشتگانی را در رؤیا دیدهبرخی از دوستان ما به مقبره رفتند و ۲۴زنده است.
اوضاع را همانگونه که زنان نقل کرده بودند، یافتند، ای »آنگاه به ایشان گفت: ۲۵«اما او را ندیدند.
های دن گفتهخردان که دلی دیرفهم برای باور کربیبایست مسیح این رنجها را ببیند و آیا نمی۲۶انبیا دارید!
سپس از موسی و همۀ ۲۷«سپس به جالل خود درآید؟مقدس انبیا آغاز کرد و آنچه را که در تمامی کتب
دربارۀ او گفته شده بود، برایشان توضیح داد. ای که مقصدشان بود نزدیک شدند، چون به دهکده۲۸
آنها ۲۹خواهد دورتر برود.کرد که می عیسی وانمودبا ما بمان، زیرا چیزی به »اصرار کردند و گفتند:
پس داخل شد « پایان روز نمانده و شب نزدیک است.چون با آنان بر سفره نشسته بود، ۳۱تا با ایشان بماند.
نان را برگرفت و شکر نموده، پاره کرد و به ایشان ن گشوده شد و او در همان هنگام، چشمان ایشا۳۱داد.
آنها ۳۲دم از نظرشان ناپدید گشت.را شناختند، اما درآیا هنگامی که در راه با ما »از یکدیگر پرسیدند:
کرد، مقدس را برایمان تفسیر میگفت و کتبسخن میدرنگ برخاستند پس بی۳۳«تپید؟دل در درون ما نمی
فتند و به اورشلیم بازگشتند. آنجا آن یازده رسول را یااین حقیقت »گفتند: می۳۴آمده،که با دوستان خود گرد
دارد که خداوند قیام کرده است، زیرا بر شمعون ظاهر سپس، آن دو نیز بازگفتند که در راه چه ۳۵«شده است.
روی داده و چگونه عیسی را هنگام پاره کردن نان اند. شناخته
ظهور عیسی بر شاگردان ۳۳-۳۱:۱۹یوحنا - ۴۳-۳۴:۳۶لوقا
کردند که عیسی خود باره گفتگو میهنوز در این۳۶سالم بر شما »در میانشان ایستاد و گفت:
حیران و ترسان، پنداشتند شبحی ۳۷«باد!چرا اینچنین مضطربید؟ »به آنان گفت: ۳۸بینند.می
دست و پایم را ۳۹دهید؟دل راه میچرا شک و تردید بهمن دست بزنید و ببینید؛ شبح بنگرید. خودم هستم! به
بینید من گوشت و استخوان ندارد، اما چنانکه میاین را گفت و دستها و پاهای خود را به ۴۱«دارم!
آنها از فرط شادی و حیرت ۴۱ایشان نشان داد.چیزی »توانستند باور کنند. پس به ایشان گفت: نمی
ای ماهی بریان به او تکه۴۲«برای خوردن دارید؟ آن را گرفت و در برابر چشمان ایشان خورد. ۴۳.دادنداین همان است که وقتی با »آنگاه به ایشان گفت: ۴۴
گفتم؛ اینکه تمام آنچه در تورات موسی و شما بودم، میکتب انبیا و مزامیر دربارۀ من نوشته شده است، باید
سپس، ذهن ایشان را روشن ۴۵«به حقیقت پیوندد.و به ۴۶س را درک کنند.مقد ساخت تا بتوانند کتب
نوشته شده است که مسیح رنج خواهد »ایشان گفت: و ۴۷خواهد خاست،کشید و در روز سوم از مردگان بر
به نام او توبه و آمرزش گناهان به همۀ قومها موعظه شما ۴۸خواهد شد و شروع آن از اورشلیم خواهد بود.
من موعود پدر خود را بر ۴۹شاهدان این امور هستید.شما خواهم فرستاد؛ پس در شهر بمانید تا آنگاه که از
« اعلی با قدرت آراسته شوید. صعود عیسی به آسمان
۳۱و ۱۶:۱۹مرقس - ۱۳-۳۴:۱۱لوقا :
عنیا سپس ایشان را بیرون از شهر تا نزدیکی بیت۵۱و ۵۱برد و دستهای خود را بلند کرده، برکتشان داد؛
داد از آنان جدا گشته، به ن میحال که برکتشادر همانایشان او را پرستش کردند و با ۵۲آسمان برده شد.
در آنجا پیوسته ۵۳شادی عظیم به اورشلیم بازگشتند. گفتند. ماندند و خدا را حمد و سپاس میدر معبد می
۱یوحنا انسان شدن کالم
در آغاز کالم بود و کالم با خدا بود و کالم، خدا ۱واسطۀ او چیز بههمه۳در آغاز با خدا بود.همان ۲بود؛
چیز بدون او پدید آمد، و از هرآنچه پدید آمد، هیچ پدیدار نگشت.
این ۵در او حیات بود و آن حیات، نور آدمیان بود.۴درخشد و تاریکی آن را درنیافته نور در تاریکی می
است. مردی آمد که از جانب خدا فرستاده شده بود؛ نامش ۶
او برای شهادت دادن آمد، شهادت بر آن ۷بود.یحیی او خود آن نور ۸واسطۀ او ایمان آورند.نور، تا همه به
آن نور ۹نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد.افکند براستی به حقیقی که بر هر انسانی روشنایی می
آمد. جهان میواسطۀ او پدید آمد؛ اما او در جهان بود، و جهان به۱۱
به ملک خویش آمد، ولی قوم ۱۱جهان او را نشناخت.اما به همۀ کسانی که او را ۱۲خودش او را نپذیرفتند.
پذیرفتند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، یعنی آنان که نه با ۱۳کس که به نام او ایمان آورد؛به هر
زادنی بشری، نه از خواهش تن و نه از خواستۀ یک دا زاده شدند. مرد، بلکه از خ
و کالم، انسان خاکی شد و در میان ما مسکن گزید. ۱۴و ما بر جالل او نگریستیم، جاللی درخور آن پسر
یگانه که از جانب پدر آمد، پر از فیض و کرد که داد و ندا مییحیی بر او شهادت می۱۵راستی.
آن که پس از من ”اش گفتم: این است کسی که درباره»رتری یافته، زیرا پیش از من وجود آید بر من بمی
مند شدیم، از پری او ما همه بهره۱۶«“.داشته استواسطۀ موسی زیرا شریعت به۱۷فیض از پی فیض.
واسطۀ عیسی مسیح داده شد، و فیض و راستی بهکس هرگز خدا را ندیده است. اما آن خدای هیچ۱۸آمد.
. یگانه که در بر پدر است، همان او را شناسانید شهادت یحیی
این است شهادت یحیی آنگاه که یهودیان، کاهنان و ۱۹الویان را از اورشلیم نزدش فرستادند تا از او بپرسند
او معترف شده، انکار نکرد، بلکه ۲۱«تو کیستی؟»که پس »پرسیدند: ۲۱«من مسیح نیستم.»اذعان داشت که آیا »پرسیدند: « نیستم.»پاسخ داد: « چه؟ آیا الیاسی؟
آنگاه او را گفتند: ۲۲«نه!»پاسخ داد: « آن پیامبری؟پس کیستی؟ بگو چه پاسخی برای فرستندگان خود »
یحیی طبق آنچه ۲۳«گویی؟ببریم؟ دربارۀ خود چه می اشعیای پیامبر بیان کرده بود، گفت:
گوید، من صدای آن نداکننده در بیابانم که می» « “راه خداوند را هموار سازید.”
ماری از آن فرستادگان که از فریسیان ش۲۴اگر تو نه مسیحی، نه »از او پرسیدند: ۲۵بودند،
الیاس، و نه آن پیامبر، پس چرا تعمید من با آب تعمید »یحیی در پاسخ گفت: ۲۶«دهی؟میهم، اما در میان شما کسی ایستاده که شما او را دمیق آید و من الیهمان که پس از من می۲۷شناسید،نمی
« گشودن بند کفشش نیستم.
عنیا واقع در آن سوی رود اردن اینها همه در بیت۲۸ داد. رخ داد، آنجا که یحیی تعمید می
برۀ خدافردای آن روز، یحیی چون عیسی را دید که ۲۹این است برۀ خدا که گناه از »آید، گفت: سویش میبه
اش گفتم این است آن که درباره۳۱گیرد!جهان برمیآید که بر من برتری یافته، زیرا پس از من مردی می”
من خود نیز او را ۳۱“پیش از من وجود داشته است.ام ام و با آب تعمید دادهشناختم، اما برای همین آمدهنمی
پس یحیی شهادت ۳۲«که او بر اسرائیل ظاهر شود.روح را دیدم که چون کبوتری از آسمان »داده، گفت:
من خود نیز او را ۳۳و قرار گرفت.فرود آمد و بر اشناختم، اما همان که مرا فرستاد تا با آب تعمید نمی
هرگاه دیدی روح بر کسی فرود آمد و ”دهم، مرا گفت: القدس بر او قرار گرفت، بدان همان است که با روح
دهم که ام و شهادت میو من دیده۳۴“تعمید خواهد داد. « این است پسر خدا.
ردان عیسینخستین شاگ ؛۳۳-۴:۱۲متی - ۴۳-۱:۴۱یوحنا
۱۱-۱:۳؛ لوقا ۳۱-۱:۱۶مرقس
فردای آن روز، دیگربار یحیی با دو تن از ۳۵او بر عیسی که راه ۳۶شاگردانش ایستاده بود.
این است برۀ »رفت، چشم دوخت و گفت: میچون آن دو شاگرد این سخن را شنیدند، از ۳۷«خدا!
عیسی روی گرداند و دید ۳۸راه افتادند.بهپی عیسی چه »آیند. ایشان را گفت: که از پی او می
ربی )یعنی ای استاد(، کجا منزل »گفتند: « خواهید؟میپس رفتند و « بیایید و ببینید.»پاسخ داد: ۳۹«داری؟
سر بردند. دیدند کجا منزل دارد و آن روز را با او به . وقت، ساعت دهم از روز بودآن
یکی از آن دو که با شنیدن سخن یحیی از پی ۴۱عیسی رفت، آندریاس، برادر شمعون پطرس
او نخست، برادر خود شمعون را یافت و به او ۴۱بود.است( “ مسح شده”ما مسیح را )که معنی آن »گفت: و او را نزد عیسی برد. عیسی بر او ۴۲«ایم.یافته
“ کیفا”ایی، اما تو شمعون پسر یوحن»نگریست و گفت: « خوانده خواهی شد )که معنی آن صخره است(.
دعوت عیسی از فیلیپس و نتنائیل آن شد که به جلیل برود. او روز بعد، عیسی بر۴۳
از پی من »فیلیپس را یافت و به او گفت:
صیدا، شهر آندریاس و پطرس فیلیپس اهل بیت۴۴«بیا!آنکس را که »به او گفت: او نتنائیل را یافت و۴۵بود.
موسی در تورات بدو اشاره کرده، و پیامبران نیز ایم! او عیسی، پسر یوسف، اند، یافتهاش نوشتهدرباره
مگر »نتنائیل به او گفت: ۴۶«از شهر ناصره است!« شود از ناصره هم چیزی خوب بیرون بیاید؟می
بود، عیسی به اورشلیم چون عید پسخ یهود نزدیک ۱۳ای به فروش گاو در صحن معبد، دید که عده۱۴رفت.
و گوسفند و کبوتر مشغولند، و صرافان نیز به کسب ای از طناب ساخت و همۀ آنها پس تازیانه۱۵اند.نشسته
را همراه با گوسفندان و گاوان، از معبد بیرون راند. و ان را های صرافان را بر زمین ریخت و تختهایشسکه
اینها را »و کبوترفروشان را گفت: ۱۶واژگون کرد،از اینجا بیرون برید، و خانۀ پدر مرا محل کسب
یاد آوردند که نوشته آنگاه شاگردان او به۱۷«مسازید!غیرت برای خانۀ تو مرا خواهد »شده است:
پس یهودیان در برابر این عمل او گفتند: ۱۸«سوزانید.ی تا بدانیم اجازۀ چنین کارها نمایانچه آیتی به ما می»
این معبد »عیسی در پاسخ ایشان گفت: ۱۹«را داری؟پا خواهم را ویران کنید که من سه روزه آن را باز بر
بنای این معبد چهل و شش »یهودیان گفتند: ۲۱«داشت.خواهی سه طول انجامیده است، و حال تو میسال به
و از آن لیکن معبدی که ا۲۱«پا کنی؟روزه آن را برپس هنگامی که از ۲۲گفت پیکر خودش بود.سخن می
یاد مردگان برخاست، شاگردانش این گفتۀ او را به مقدس و سخنان او ایمان آوردند. آورده، به کتب
در مدتی که او برای عید پسخ در اورشلیم بود، ۲۳شد، به نام او بسیاری با دیدن آیاتی که از او صادر می
اما عیسی را بر ایمانشان اعتماد نبود، ۲۴ایمان آوردند.و نیازی نداشت کسی ۲۵شناختزیرا همه را می
دانست دربارۀ انسان چیزی به او بگوید، زیرا خود می در درون انسان چیست.
۳یوحنا
دیدار عیسی و نیقودیموس
مردی بود از فریسیان، نیقودیموس نام، از بزرگان ۱
استاد! »و به وی گفت: او شبی نزد عیسی آمد۲یهود.دانیم تو معلمی هستی که از سوی خدا آمده است، می
تواند آیاتی را که تو به انجام کس نمیزیرا هیچرسانی، به عمل آورد، مگر آنکه خدا با او می
آمین، آمین، به تو »عیسی در پاسخ گفت: ۳«باشد.تواند پادشاهی گویم، تا کسی از نو زاده نشود، نمیمیکسی که »نیقودیموس به او گفت: ۴«را ببیند. خدا
تواند زاده شود؟ آیا سالخورده است، چگونه میتواند دیگربار به رحم مادرش بازگردد و به دنیا میگویم آمین، آمین، به تو می»عیسی جواب داد: ۵«آید؟
تواند به تا کسی از آب و روح زاده نشود، نمیشر خاکی زاده شود، آنچه از ب۶پادشاهی خدا راه یابد.
بشری است؛ اما آنچه از روح زاده شود، روحانی باد ۸عجب مدار که گفتم باید از نو زاده شوید!۷است.
شنوی، وزد؛ صدای آن را میهر کجا که بخواهد میرود. چنین آید و به کجا میدانی از کجا میاما نمی
نیقودیموس ۹«کس نیز که از روح زاده شود.است هرچنین چیزی چگونه ممکن »پرسید: از اوتو معلم اسرائیلی و این »عیسی پاسخ داد: ۱۱«است؟
گویم که آمین، آمین، به تو می۱۱یابی؟چیزها را درنمی
ایم گوییم و بر آنچه دیدهدانیم سخن میما از آنچه میدهیم، اما شما شهادتمان را شهادت می
مینی با اگر هنگامی که دربارۀ امور ز۱۲پذیرید.نمیشما سخن گفتم باور نکردید، چگونه باور خواهید کرد
کس به هیچ۱۳اگر از امور آسمانی به شما بگویم؟آسمان باال نرفته است، مگر آن که از آسمان فرود
همانگونه که موسی آن مار را ۱۴انسان.آمد، یعنی پسرانسان نیز باید برافراشته در بیابان برافراشت، پسر
که به او ایمان آورد، حیات جاویدان تا هر۱۵شود، داشته باشد.
زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ »۱۶که به او ایمان آورد هالک نگردد، خود را داد تا هر
زیرا خدا پسر را به جهان ۱۷بلکه حیات جاویدان یابد.نفرستاد تا جهانیان را محکوم کند، بلکه فرستاد تا
که به او ایمان دارد هر۱۸نجات یابند. واسطۀ اوبهاینک که به او ایمان ندارد، همشود، اما هرمحکوم نمی
محکوم شده است، زیرا به نام پسر یگانۀ خدا ایمان و محکومیت در این است که نور به ۱۹نیاورده است.
جهان آمد، اما مردمان تاریکی را بیش از نور دوست زیرا هر آن که ۲۱است. که اعمالشان بدداشتند، چرا
آورد از نور نفرت دارد و نزد نور جا میبدی را بهاما ۲۱آید، مبادا کارهایش آشکار شده، رسوا گردد.نمی
آید تا آورد نزد نور میآن که راستی را به عمل مییاری خدا انجام شده آشکار شود که کارهایش به
« است. یسیآخرین شهادت یحیای تعمیددهنده در مورد ع
پس از آن، عیسی و شاگردانش به نواحی روستایی ۲۲سرزمین یهودیه رفتند. او ایامی چند در آنجا با آنان
یحیی نیز در ۲۳داد.سر برده، مردم را تعمید میبهداد، زیرا در آنجا آب عینون، نزدیک سالیم، تعمید می
این پیش ۲۴گرفتند.فراوان بود و مردم آمده، تعمید میباری، بین ۲۵بود که یحیی به زندان بیفتد.از آن
شاگردان یحیی و یک یهودی بحثی بر سر آداب تطهیر استاد، »پس نزد یحیی آمده، به او گفتند: ۲۶درگرفت.
آن که با تو در آن سوی رود اردن بود، و تو بر او دهد و همگان نزد شهادت دادی، اکنون خود تعمید می
کس هیچ»فت: یحیی در پاسخ گ۲۷«روند.او میدست آورد، جز آنچه از آسمان به او تواند چیزی بهنمی
شما خود شاهدید که من گفتم مسیح نیستم، ۲۸عطا شود.عروس از آن داماد ۲۹ام.بلکه پیشاپیش او فرستاده شده
است، اما دوست داماد که در کناری ایستاده به او دهد، از شنیدن صدای داماد شادی بسیار گوش می
کمال رسیده ند. شادی من نیز به همینگونه بهکمی او باید ارتقا یابد و من باید کوچک شوم. ۳۱است.
آید، برتر از همه است، اما آن او که از باال می»۳۱که از زمین است، زمینی است و از چیزهای زمینی
آید، برتر از همه گوید. او که از آسمان میسخن میدهد، شنیده است شهادت میاو بر آنچه دیده و ۳۲است.
آن که شهادت او ۳۳پذیرد.کس شهادتش را نمیاما هیچپذیرد، بر راستی خدا مهر تأیید زده را میزیرا آنکس که خدا فرستاد، کالم خدا را بیان ۳۴است.
که خدا روح را به میزان معین )به او( کند، چرامییز چورزد و همهپدر، به پسر مهر می۳۵کند.عطا نمی
آن که به پسر ایمان ۳۶دست او سپرده است.را بهدارد، حیات جاویدان دارد؛ اما آن که از پسر اطاعت
کند، حیات را نخواهد دید، بلکه خشم خدا بر او نمی « ماند.برقرار می
۴یوحنا
عیسی و زن سامری
اند او بیش از چون عیسی دریافت که فریسیان شنیده۱گرچه شاگردان -۲دهدعمیدشان مییحیی پیرو یافته، ت
یهودیه را ترک ۳-دادند نه خودش عیسی تعمید میبایست از و می۴گفت و دیگربار رهسپار جلیل شد.
پس به شهری از سامره به نام سوخار ۵سامره بگذرد.رسید، نزدیک قطعه زمینی که یعقوب به پسر خود
چاه یعقوب در آنجا بود و عیسی ۶یوسف داده بود.ه از سفر در کنار چاه نشست. حدود ساعت ششم خست
از روز بود. در این هنگام، زنی از مردمان سامره برای آب ۷
ای آب به من جرعه»کشیدن آمد. عیسی به او گفت: زیرا شاگردانش برای تهیه خوراک به شهر ۸«بده،
چگونه تو که یهودی »زن به او گفت: ۹رفته بودند.« خواهی؟ام آب میهستی، از من که زنی سامری
عیسی در ۱۱کنند.زیرا یهودیان با سامریان مراوده نمییافتی و اگر موهبت خدا را درمی»پاسخ گفت:
خواهد، تو خود از او دانستی چه کسی از تو آب میمیزن به ۱۱«کرد.خواستی، و به تو آبی زنده عطا میمی
سرورم، سطل نداری و چاه عمیق است، »او گفت: آیا تو از پدر ما ۱۲آوری؟ه از کجا میپس آب زند
یعقوب بزرگتری که این چاه را به ما داد، و خود و عیسی گفت: ۱۳«آشامیدند؟هایش از آن میپسران و گله
اما ۱۴شود.نوشد، باز تشنه میکه از این آب میهر»که از آن آب که من به او دهم بنوشد، هرگز تشنه هر
ای دهم در او چشمهنخواهد شد، زیرا آبی که من میزن ۱۵«شود که تا به حیات جاویدان جوشان است.می
سرورم، از این آب به من بده، تا دیگر تشنه »گفت: عیسی ۱۶«نشوم و برای آب کشیدن به اینجا نیایم.
زن ۱۷«برو، شوهرت را بخوان و بازگرد.»گفت: راست »عیسی گفت: « شوهر ندارم.»پاسخ داد:
ای زیرا پنج شوهر داشته۱۸ی،گویی که شوهر ندارمیاکنون داری، شوهرت نیست. آنچه گفتی و آن که هم
بینم که نبی سرورم، می»زن گفت: ۱۹«راست است!کردند، اما پدران ما در این کوه پرستش می۲۱هستی.
گویید جایی که در آن باید پرستش کرد اورشلیم شما میای زن، باور کن، زمانی »عیسی گفت: ۲۱«است.
خواهد رسید که پدر را نه در این کوه پرستش فراشما آنچه را ۲۲خواهید کرد، نه در اورشلیم.
شناسیم پرستید، اما ما آنچه را میشناسید مینمیواسطۀ قوم یهود فراهم پرستیم، زیرا نجات بهمی
رسیده اکنون فرارسد، و هماما زمانی می۲۳آید.میا در روح و است، که پرستندگان راستین، پدر ر
راستی پرستش خواهند کرد، زیرا پدر جویای چنین خدا روح است و پرستندگانش باید ۲۴پرستندگانی است.
زن گفت: ۲۵«او را در روح و راستی بپرستند.است( “ مسح شده”دانم که مسیح )که معنی آن می»
چیز را برای ما بیان خواهد آمد؛ چون او آید، همهمن که با تو »گفت: عیسی به او۲۶«خواهد کرد.
« گویم، همانم.سخن میهمان دم، شاگردان عیسی از راه رسیدند و تعجب ۲۷
یک نپرسید گوید. اما هیچکردند که با زنی سخن میچرا با او سخن »یا « خواهی؟چه می»
آنگاه زن، کوزۀ خویش بر جای گذاشت ۲۸«گویی؟میبیایید مردی را »۲۹و به شهر رفت و به مردم گفت:
کنون کرده بودم، به من بازگفت. آیا آنچه تاببینید که هرپس آنها از شهر ۳۱«ممکن نیست او مسیح باشد؟
بیرون آمده، نزد عیسی روان شدند. در این میان، شاگردان از او خواهش کرده، گفتند: ۳۱اما عیسی به آنان گفت: ۳۲«استاد، چیزی بخور.»ز آن چیزی من خوراکی برای خوردن دارم که شما ا»
مگر کسی »شاگردان به یکدیگر گفتند: ۳۳«دانید.نمیعیسی به ایشان ۳۴«برای او خوراک آورده است؟
خوراک من این است که ارادۀ فرستندۀ خود را »گفت: آیا این سخن ۳۵کمال رسانم.جا آورم و کار او را بهبه
چهار ماه بیشتر به موسم درو نمانده ”اید که را نشنیدهگویم، چشمان خود را اما من به شما می؟ “ است
اکنون کشتزارها آمادۀ درو بگشایید و ببینید که همستاند و اکنون، دروگر مزد خود را میهم۳۶است.
آورد، تا کارنده محصولی برای حیات جاویدان گرد میدر اینجا این گفته ۳۷و دروکننده با هم شادمان شوند.
ری کارد و دیگیکی می”صادق است که من شما را فرستادم تا محصولی را درو ۳۸“.درودمی
کنید که دسترنج خودتان نیست. دیگران سخت کار « کنید.کردند و شما دسترنج آنان را برداشت می
هرآنچه »پس در پی شهادت آن زن که گفته بود ۳۹بسیاری از « کنون کرده بودم، به من بازگفت،تا
ایمان سامریان ساکن آن شهر به عیسی چون آن سامریان نزد عیسی آمدند، از او ۴۱آوردند.
و ۴۱خواستند نزدشان بماند. پس دو روز در آنجا ماند.سبب شنیدن سخنانش ایمان بسیاری دیگر به
دیگر تنها »گفتند: ایشان به آن زن می۴۲آوردند.آوریم، زیرا خود سخنان او خاطر سخن تو ایمان نمیبه
دهندۀ یم که این مرد براستی نجاتدانایم و میرا شنیده « عالم است.
عیسی در جلیلپس از آن دو روز، عیسی از آنجا به جلیل ۴۳
نبی را در دیار خود »زیرا خود گفته بود که ۴۴رفت،چون به جلیل رسید، جلیلیان او را ۴۵«حرمتی نیست.
گرمی پذیرفتند، زیرا آنها نیز برای عید به اورشلیم به را عیسی در آنجا کرده بود، دیده بودند. رفته و آنچه
شفای پسر یک درباری جا که آب سپس دیگربار به قانای جلیل رفت، همان۴۶
را شراب کرده بود. در آنجا یکی از درباریان بود که چون شنید عیسی ۴۷پسری بیمار در کفرناحوم داشت.
از یهودیه به جلیل آمده است، به دیدار او شتافت و تمنا د که فرود آید و پسر او را شفا دهد، زیرا در آستانۀ کر
تا آیات و عجایب »عیسی به او گفت: ۴۸مرگ بود.سرورم، »آن مرد گفت: ۴۹«آورید.نبینید، ایمان نمی
عیسی به او گفت: ۵۱«پیش از آنکه فرزندم بمیرد، بیا.آن مرد کالم عیسی را « ماند.برو؛ پسرت زنده می»
هنوز در راه بود که ۵۱.راه افتادپذیرفت و بهپسرت زنده »خدمتکارانش به استقبال او آمده، گفتند:
از چه ساعت »از آنها پرسید: ۵۲«و تندرست است.دیروز، در هفتمین ساعت روز »گفتند: « بهبود یافت؟
آنگاه پدر دریافت که این همان ۵۳«تب او را رها کرد.پسرت زنده »ساعت بود که عیسی به او گفته بود:
اش ایمان پس خود و همۀ اهل خانه« ماند.یماین دومین آیتی بود که عیسی هنگامی که ۵۴آوردند.
ظهور رسانید. از یهودیه به جلیل آمد، به
۵یوحنا شفای مرد علیل
چندی بعد، عیسی برای یکی از اعیاد یهود، به ۱دروازۀ »در اورشلیم، در کنار ۲اورشلیم رفت.
در زبان عبرانیان آن را حوضی است که « گوسفنددر آنها گروهی ۳گویند و پنج ایوان دارد.« حسدابیت»
بسیار از علیالن، همچون کوران، شالن و مفلوجان زیرا هر از ۴خوابیدند ]و منتظر حرکت آب بودند.می
شد و آب را چندی یکی از فرشتگان خداوند نازل مید داد؛ اولین کسی که پس از جنبش آب وارحرکت می
یافت.[ شد، از هر مرضی که داشت شفا میحوض میدر آن میان، مردی بود که سی و هشت سال ۵
چون عیسی او را در آنجا خوابیده دید و ۶زمینگیر بود.دریافت که دیری است بدینحال دچار است، از او
خواهی سالمت خود را آیا می»پرسید: سرورم، کسی را ندارم»مرد علیل گفت: ۷«بازیابی؟
درون حوض آید، مرا بهکه چون آب به حرکت میرسانم، دیگری پیش از برد، و تا خود را به آنجا می
برخیز، »عیسی به او گفت: ۸«من داخل شده است.دم آن مرد در همان۹«بستر خود را برگیر و راه برو.
سالمت خود را بازیافت و بستر خود را برگرفته، راه رفتن آغاز کرد.
پس یهودیان به مرد شفا یافته ۱۱بات بود.آن روز، ش امروز شبات است و بر تو جایز نیست که »گفتند:
آن که مرا »او پاسخ داد: ۱۱«بستر خود را حمل کنی.بسترت را برگیر و راه ”شفا داد به من گفت،
آن که به تو گفت بسترت »از او پرسیدند: ۱۲«“.برومرد شفا اما۱۳«را برگیری و راه بروی، که بود؟
دانست او کیست، زیرا عیسی در میان یافته نمی جمعیت آنجا ناپدید شده بود.
اندکی بعد، عیسی او را در معبد یافت و به او ۱۴ای، دیگر گناه حال که سالمت خود را بازیافته»گفت:
آن مرد رفت و ۱۵«مکن تا به حال بدتر دچار نشوی. « عیسی است.آن که مرا شفا داد، »به یهودیان گفت:
به همین سبب بود که یهودیان عیسی را آزار ۱۶کردند، زیرا در شبات دست به چنین کارها میپدر من هنوز کار »پاسخ عیسی این بود که ۱۷زد.میرو، یهودیان از همین۱۸«کنم.کند، من نیز کار میمی
تنها شبات صدد قتل او برآمدند، زیرا نهبیش از پیش درخواند و ، بلکه خدا را نیز پدر خود میشکسترا می
ساخت. خود را با خدا برابر می قدرت و اقتدار پسر خدا
آمین، آمین، به شما »پاسخ عیسی چنین بود: ۱۹تواند کرد مگر گویم که پسر از خود کاری نمیمی
چه دهد؛ زیرا هربیند پدرش انجام میکارهایی که مییرا پدر، پسر را ز۲۱کند.کند، پسر نیز میپدر می
نمایاند و کند به او میآنچه میدارد و هردوست میکارهای بزرگتر از این نیز به او خواهد نمایاند تا به
زیرا همانگونه که پدر مردگان را ۲۱شگفت آیید.بخشد، پسر نیز به خیزاند و به آنها حیات میبرمی
و پدر بر کسی ۲۲بخشد.که بخواهد، حیات میهرکند، بلکه تمام کار داوری را به پسر یداوری نم
تا همه پسر را حرمت گذارند، ۲۳سپرده است.نهند. زیرا کسی که همانگونه که پدر را حرمت می
گذارد، به پدری که او را فرستاده پسر را حرمت نمیآمین، آمین، به شما ۲۴است نیز حرمت ننهاده است.
فرستندۀ که کالم مرا به گوش گیرد و به گویم، هرمیمن ایمان آورد، حیات جاویدان دارد و به داوری
آید، بلکه از مرگ به حیات منتقل شده نمیگویم، زمانی آمین، آمین، به شما می۲۵است.
اکنون است، که مردگان صدای رسد، بلکه هممیفراشنوند و کسانی که به گوش گیرند، پسر خدا را می
پدر در خود زیرا همانگونه که ۲۶زنده خواهند شد.حیات دارد، به پسر نیز عطا کرده است که در خود
و به او این اقتدار را بخشیده که ۲۷حیات داشته باشد،از این ۲۸انسان است.داوری نیز بکند، زیرا پسر
رسد که میسخنان در شگفت مباشید، زیرا زمانی فراهمۀ آنان که در قبرند، صدای او را خواهند شنید و
آنان که نیکی کرده باشند، برای ۲۹د آمد.بیرون خواهنانجامد، و آنان که بدی کرده قیامتی که به حیات می
من از ۳۱باشند، برای قیامتی که مکافات در پی دارد.شنوم بر آنچه میتوانم کرد، بلکه بناخود کاری نمی
کنم و داوری من عادالنه است، زیرا در پی داوری میکه انجام خواست فرستندۀ انجام خواست خود نیستم، بل
خود را خواهانم. شهود عیسی
اگر من خود بر خویشتن شهادت دهم، شهادتم »۳۱اما دیگری هست که بر من شهادت ۳۲معتبر نیست.
دانم شهادتش دربارۀ من معتبر دهد و میمیالبته شما کسانی نزد یحیی فرستادید و او بر ۳۳است.
ادت انسان را نه اینکه من شه۳۴حقیقت شهادت داد.گویم تا نجات بپذیرم، بلکه این سخنان را می
او چراغی بود سوزان و فروزان، و شما ۳۵یابید.اما من ۳۶خواستید دمی در نورش خوش باشید.
شهادتی استوارتر از شهادت یحیی دارم، زیرا کمال رسانم، یعنی کارهایی که پدر به من سپرده تا به
دهند که بر من شهادت میکنم، خود همین کارها که میو همان پدری که مرا ۳۷مرا پدر فرستاده است.
دهد. شما هرگز صدای فرستاد، خود بر من شهادت میو کالم او در شما ۳۸ایداو را نشنیده و روی او را ندیده
شما ۳۹ساکن نیست، زیرا به فرستادۀ او ایمان ندارید.واسطۀ آن بهپندارید کاوید، زیرا میمقدس را میکتب
حیات جاویدان دارید، حال آنکه همین کتابها بر من خواهید نزد من آیید تا حیات اما نمی۴۱دهند.شهادت می
یابید. اما شما را خوب ۴۲پذیرم،جالل از انسانها نمی»۴۱من به نام ۴۳شناسم که محبت خدا را در دل ندارید.می
ا اگر پذیرید. ام پدر خود آمدم، ولی شما مرا نمیدیگری به نام خود آید، او را خواهید
توانید ایمان آورید در حالی که چگونه می۴۴پذیرفت.پذیرید، اما در پی جاللی که از جالل از یکدیگر می
مپندارید منم که در حضور ۴۵خدای یکتا باشد، نیستید؟کنندۀ شما موسی پدر شما را متهم خواهم کرد؛ متهم
زیرا اگر موسی ۴۶اید.امید بستهاست، همان که به او کردید، کردید، مرا نیز تصدیق میرا تصدیق می
های اما اگر نوشته۴۷که او دربارۀ من نوشته است.چرااو را باور ندارید، چگونه سخنان مرا خواهید
« پذیرفت؟
۶یوحنا
تکثیر پنج نان و دو ماهی ؛۳۱-۱۴:۱۳متی - ۱۳-۶:۱یوحنا
۱۱-۹:۱۱؛ لوقا ۴۴-۶:۳۳مرقس چندی بعد، عیسی به آن سوی دریاچۀ جلیل که همان ۱
گروهی بسیار از پی او ۲دریاچۀ تیبریه است، رفت.روانه شدند، زیرا آیاتی را که با شفای بیماران
ای پس عیسی به تپه۳رسانید، دیده بودند.ظهور میبهسخ عید پ ۴برآمد و با شاگردان خود در آنجا بنشست.
چون عیسی نگریست و دید که ۵یهود نزدیک بود.از »آیند، فیلیپس را گفت: سویش میگروهی بسیار به
این را برای ۶«کجا نان بخریم تا اینها بخورند؟دانست چه آزمایش به او گفت، زیرا خود نیک می
دویست دینار نان نیز »فیلیپس پاسخ داد: ۷خواهد کرد.هر یک فقط اندکی کند، حتی اگر کفافشان نمی
یکی دیگر از شاگردان به نام آندریاس، که ۸«بخورند.پسرکی اینجاست »۹برادر شمعون پطرس بود، گفت:
که پنج نان جو و دو ماهی دارد، اما این کجا این گروه مردم را »عیسی گفت: ۱۱«کند؟را کفایت می
در آنجا سبزۀ بسیار بود. پس ایشان که « بنشانید.آنگاه عیسی ۱۱زار مرد بودند، نشستند.هنزدیک پنج
نانها را برگرفت، و پس از شکرگزاری، میان قدری که نشستگان تقسیم کرد؛ و ماهیها را نیز به
چون سیر شدند، به ۱۲خواستند به ایشان داد.میمانده را جمع کنید تا نانهای باقیپاره»شاگردان گفت:
پس آنها را جمع کردند و از ۱۳«چیزی هدر نرود.ماندۀ آن پنج نان جو که جماعت خورده های باقیپاره
بودند، دوازده سبد پر شد. ظهور رسید، مردم با دیدن این آیت که از عیسی به۱۴
باید به براستی که او همان پیامبر است که می»گفتند: عیسی چون دریافت که قصد دارند او ۱۵«جهان بیاید.زور پادشاه کنند، آنجا را ترک گفت و ، بهرا برگرفته
بار دیگر تنها به کوه رفت. راه رفتن عیسی بر روی آب
-۶:۴۱؛ مرقس ۳۳-۱۴:۳۳متی - ۳۱-۶:۱۶یوحنا ۱۱ سوی دریا فرود هنگام غروب، شاگردانش به۱۶
و سوار قایق شده، به آن سوی دریا، به جانب ۱۷آمدند. هوا تاریک شده بود، اما عیسی کفرناحوم روانه شدند
سبب در این حین، دریا به۱۸هنوز به آنان نپیوسته بود.چون به اندازۀ ۱۹وزش بادی سخت به تالطم آمد.
تیر پارو زده بودند، عیسی بیست و پنج یا سی پرتابرود و به قایق را دیدند که بر روی دریا راه می
او به آنها اما۲۱شود. پس به هراس افتادند.نزدیک میآنگاه خواستند او را ۲۱«من هستم؛ مترسید.»گفت:
دم به جایی که عازمش سوار قایق کنند، که قایق همان بودند، رسید.
عیسی، نان حیات
روز بعد، جماعتی که آن سوی دریا مانده بودند، ۲۲جز یک قایق، قایقی دیگر در آنجا نبوده دریافتند که به
که عیسی با شاگردانش سوار دانستند است، و نیز میتنهایی رفته آن نشده بود، بلکه شاگردان به
آنگاه قایقهای دیگری از تیبریه آمدند و ۲۳بودند.نزدیک جایی رسیدند که آنها پس از شکرگزاری
چون مردم دریافتند که نه ۲۴خداوند، نان خورده بودند.عیسی آنجاست و نه شاگردانش، بر آن قایقها سوار
در جستجوی عیسی به کفرناحوم رفتند. شدند وچون او را آن سوی دریا یافتند، به وی گفتند: ۲۵عیسی پاسخ داد: ۲۶«استاد، کی به اینجا آمدی؟»سبب جویید نه بهگویم، مرا میآمین، آمین، به شما می»
سبب آن نان که خوردید و سیر آیاتی که دیدید، بلکه به
رای خوراک فانی، بلکه کار کنید، اما نه ب۲۷شدید.برای خوراکی که تا حیات جاویدان باقی است،
انسان به شما خواهد داد. زیرا بر خوراکی که پسرآنگاه از ۲۸«اوست که خدای پدر مهر تأیید زده است.
چه کنیم تا کارهای پسندیدۀ خدا را انجام »او پرسیدند: کار پسندیدۀ »عیسی در پاسخ گفت: ۲۹«داده باشیم؟
گفتند: ۳۱«آن است که به فرستادۀ او ایمان آورید. خدانمایانی تا با دیدن آن به تو ایمان چه آیتی به ما می»
پدران ما در بیابان منا خوردند، ۳۱کنی؟آوریم؟ چه میاو از آسمان به آنها نان داد ”چنانکه نوشته شده است:
آمین، آمین، به شما »عیسی پاسخ داد: ۳۲«“تا بخورند.یم، موسی نبود که آن نان را از آسمان به شما گومی
داد، بلکه پدر من است که نان حقیقی را از آسمان به زیرا نان خدا آن است که از آسمان ۳۳دهد.شما می
پس گفتند: ۳۴«بخشد.نازل شده، به جهان حیات میعیسی به آنها گفت: ۳۵«این نان را همواره به ما بده.»نزد من آید، هرگز گرسنه که نان حیات من هستم. هر»
که به من ایمان آورد هرگز تشنه نشود، و هرولی چنانکه به شما گفتم، هرچند مرا ۳۶نگردد.
هرآنچه پدر به من ۳۷آورید.اید، اما ایمان نمیدیده
بخشد، نزد من آید؛ و آن که نزد من آید، او را هرگز امزیرا از آسمان فرود نیامده۳۸از خود نخواهم راند.
ام تا خواست خواست خود عمل کنم، بلکه آمدهتا بهو خواست ۳۹انجام رسانم.فرستندۀ خویش را به
کسان که او به من فرستندۀ من این است که از آنیک را از دست ندهم، بلکه آنان را در بخشیده، هیچ
زیرا خواست پدر من این ۴۱روز بازپسین برخیزانم.او ایمان آورد، از که به پسر بنگرد و بهاست که هر
حیات جاویدان برخوردار شود، و من در روز « خواهم خیزانید.بازپسین او را بر
که آنگاه یهودیان دربارۀ او همهمه آغاز کردند، چرا۴۱منم آن نان که از آسمان نازل شده »گفته بود
مگر این مرد، عیسی پسر »گفتند: می۴۲«است.شناسیم؟ پس را می یوسف نیست که ما پدر و مادرش
تواند نزد من آید مگر آنکه پدری که مرا فرستاد او نمیخواهم را جذب کند، و من در روز بازپسین او را بر
همه از ”در کتب پیامبران آمده است که ۴۵خیزانید.که از خدا بشنود و از پس هر“ ا تعلیم خواهند یافت.خد
نه اینکه کسی پدر را ۴۶آید.او تعلیم یابد، نزد من میدیده باشد، مگر آنکس که از خداست؛ او پدر را دیده
که ایمان گویم، هرآمین، آمین، به شما می۴۷است.من نان ۴۸دارد، از حیات جاویدان برخوردار است.
منا را در بیابان خوردند، و با پدران شما،۴۹حیاتم.شود اما نانی که از آسمان نازل می۵۱حال مردند.این
منم ۵۱که از آن بخورد، نخواهد مرد.چنان است که هرکس از این نان آن نان زنده که از آسمان نازل شد. هر
بخورد، تا ابد زنده خواهد ماند. نانی که من برای « ن است.بخشم، بدن محیات جهان می
پس جدالی سخت در میان یهودیان درگرفت که ۵۲تواند بدن خود را به ما بدهد تا این مرد چگونه می»
آمین، آمین، به »عیسی به ایشان گفت: ۵۳«بخوریم؟انسان را نخورید و خون گویم، که تا بدن پسرشما می
که بدن مرا هر۵۴او را ننوشید، در خود حیات ندارید.را بنوشد، حیات جاویدان دارد، و من بخورد و خون م
زیرا بدن ۵۵خواهم خیزانید.در روز بازپسین او را برمن خوردنی حقیقی و خون من آشامیدنی حقیقی
خورد و خون مرا کسی که بدن مرا می۵۶است.شود و من در نوشد، در من ساکن میمی
همانگونه که پدر زنده مرا فرستاد و من به پدر ۵۷او.خورد نیز به من زنده خواهد ، آن که مرا میامزندهاین است نانی که از آسمان نازل شد؛ نه مانند ۵۸بود.
آنچه پدران شما خوردند، و با اینحال مردند؛ بلکه کس از این نان بخورد، تا ابد زنده خواهد هر
عیسی این سخنان را زمانی گفت که در ۵۹«ماند. . دادای در کفرناحوم تعلیم میکنیسه
اعتراف پطرسبسیاری از شاگردان او با شنیدن این سخنان گفتند: ۶۱تواند آن را این تعلیم سخت است، چه کسی می»
عیسی، آگاه از اینکه شاگردانش در اینباره ۶۱«بپذیرد؟آیا این سبب لغزش شما »کنند، بدیشان گفت: همهمه می
جای انسان را ببینید که بهپس اگر پسر۶۲شود؟میروح ۶۳کند، چه خواهید کرد؟ست خود صعود مینخ
ای نیست. سخنانی کند؛ جسم را فایدهاست که زنده میاما برخی ۶۴که من به شما گفتم، روح و حیات است.
زیرا عیسی از « آورند.از شما هستند که ایمان نمیآورند و کیست آن دانست چه کسانی ایمان نمیآغاز می
از »سپس افزود: ۶۵کرد. که او را تسلیم دشمن خواهدتواند نزد من آید، کس نمیرو به شما گفتم که هیچهمین
« مگر آنکه از جانب پدر به او عطا شده باشد.از این زمان، بسیاری از شاگردانش برگشته، دیگر ۶۶
پس عیسی به آن دوازده تن ۶۷او را همراهی نکردند.شمعون ۶۸«خواهید بروید؟آیا شما نیز می»گفت:
سرور ما، نزد که برویم؟ سخنان »پطرس پاسخ داد: و ما ایمان آورده و ۶۹حیات جاویدان نزد توست.
عیسی به آنان ۷۱«ایم که تویی آن قدوس خدا.دانستهام؟ با مگر شما دوازده تن را من برنگزیده»پاسخ داد:
او به یهودا، ۷۱«اینحال، یکی از شما ابلیسی است.کرد، زیرا او که طی، اشاره میپسر شمعون اسخریو
یکی از آن دوازده تن بود، پس از چندی عیسی را کرد. تسلیم دشمن می
۷یوحنا
رودها میعیسی به عید خیمهگشت، زیرا پس از این، عیسی چندی در جلیل می۱
که یهودیان در پی خواست در یهودیه باشد، چرانمیاعیاد یهود ها که از چون عید خیمه۲کشتنش بودند.
اینجا »برادران عیسی به او گفتند: ۳بود، نزدیک شد،را ترک کن و به یهودیه برو تا پیروانت کارهایی را
که بخواهد شناخته شود، در زیرا هر۴کنی ببینند،که میکنی، خود را کند. تو که این کارها را مینهان کار نمیان زیرا حتی برادرانش نیز به او ایم۵«به جهان بنما.هنوز وقت »پس عیسی به ایشان گفت: ۶نیاورده بودند.
نرسیده، اما برای شما هر وقتی مناسب من فراتواند از شما متنفر باشد اما از من جهان نمی۷است.
دهم که کارهایش بد نفرت دارد، زیرا من شهادت میشما خود برای عید بروید، من ]فعال[ به این ۸است.
نرسیده من هنوز فرا آیم، زیرا وقتعید نمی این را گفت و در جلیل ماند. ۹«است.
اما پس از آن که برادرانش برای آن عید رفتند، ۱۱پس ۱۱خود نیز رفت، اما نه آشکارا بلکه در نهان.
آن »پرسیدند: یهودیان، هنگام عید او را جسته، میو دربارۀ او بین مردم همهمۀ بسیار ۱۲«مرد کجاست؟
اما بعضی « مردی است نیک.»تند: گفبود. بعضی مینه! بلکه مردم را گمراه »گفتند: دیگر می
ترسیدند، لیکن چون از یهودیان می۱۳«کند.می گفت. کس دربارۀ او آشکارا سخن نمیهیچ
منشأ تعالیم عیسی
اما چون نیمی از عید گذشته بود، عیسی به صحن ۱۴
ن در یهودیا۱۵معبد آمد و به تعلیم دادن آغاز کرد.این مرد که علم دین »پرسیدند: شگفت شده، می
تواند از چنین دانشی برخوردار نیاموخته، چگونه میتعالیم من از »عیسی در جواب ایشان گفت: ۱۶«باشد؟
خودم نیست، بلکه از اوست که مرا فرستاده اگر کسی براستی بخواهد ارادۀ او را به عمل ۱۷است.
ین تعالیم از خداست یا من خواهد یافت که آیا اآورد، درگوید، در پی آن که از خود می۱۸گویم.از خود می
جالل خویشتن است، اما آن که خواهان جالل فرستنده خویش است، راستگوست و در او هیچ ناراستی
آیا موسی شریعت را به شما نداد؟ اما ۱۹نیست.رو کمر به کند. از چهیک از شما بدان عمل نمیهیچ
ای! تو دیوزده»مردم پاسخ دادند: ۲۱«اید؟ستهقتل من بعیسی در پاسخ ۲۱«کیست که در پی کشتن تو باشد؟
من یک معجزه کردم و شما همگی از »ایشان گفت: موسی حکم ختنه را به شما ۲۲اید.آن در شگفت شده
و -البته این نه از موسی بلکه از پدران قوم بود -داد نیز پسران را ختنه بر این پایه، در روز شبات
پس اگر انسان در روز شبات نیز ختنه ۲۳کنید.میشود تا شریعت موسی شکسته نشود، چرا می
خشمگینید از اینکه تمام بدن انسانی را در روز شبات حق ظاهر داوری مکنید، بلکه بهبه۲۴سالمتی بخشیدم؟
« داوری کنید. واکنش مردم نسبت به سخنان عیسی
آیا این همان »از اورشلیمیان گفتند: پس، برخی ۲۵ببینید چگونه آشکارا ۲۶نیست که قصد کشتنش دارند؟
گویند! آیا ممکن است گوید و بدو هیچ نمیسخن میبزرگان قوم براستی دریافته باشند که او همان مسیح
دانیم این مرد از کجا آمده است، حال ما می۲۷است؟دانست از آنکه چون مسیح ظهور کند، کسی نخواهد
هنگام تعلیم در آنگاه عیسی به۲۸«کجا آمده است.دانید از شناسید و میمرا می»معبد، ندا درداد که:
ام. او که مرا کجایم. اما من از جانب خود نیامدهاما من ۲۹شناسید.فرستاده، حق است؛ و شما او را نمی
شناسم، زیرا من از اویم و او مرا فرستاده او را میکس بر پس خواستند گرفتارش کنند، اما هیچ۳۱«است.
نرسیده که ساعت او هنوز فرااو دست دراز نکرد، چرابا اینحال، بسیاری از آن جماعت بدو ایمان ۳۱بود.
آیا چون مسیح بیاید، بیش از »گفتند: آوردند. آنان می « این مرد معجزه خواهد کرد؟
ۀ او اما به گوش فریسیان رسید که مردم دربار۳۲کنند. پس سران کاهنان و فریسیان، چنین همهمه می
نگهبانان معبد را فرستادند تا او را گرفتار اندک زمانی دیگر با شما »آنگاه عیسی گفت: ۳۳کنند.
مرا ۳۴روم.هستم، و سپس نزد فرستندۀ خود میخواهید جست، اما نخواهید یافت؛ و آنجا که من هستم،
گ س یهودیان به یکدیگر میپ۳۵«توانید آمد.شما نمیتوانیم او خواهد برود که ما نمیاین مرد کجا می»تند:
خواهد نزد یهودیان پراکنده در میان را بیابیم؟ آیا میمقصودش چه ۳۶یونانیان برود و یونانیان را تعلیم دهد؟
مرا خواهید جست، اما نخواهید یافت؛ و ”بود که گفت، « ؟“توانید آمدآنجا که من هستم، شما نمی
سخنان عیسی در روز آخر عیددر روز آخر که روز بزرگ عید بود، عیسی ۳۷
که تشنه است، هر»ایستاد و به بانگ بلند ندا درداد: که به من ایمان آورد، هر۳۸نزد من آید و بنوشد.
گوید، از بطن او نهرهای آب همانگونه که کتاب میدربارۀ روح این سخن را۳۹«زنده روان خواهد شد.
گفت، که آنان که به او ایمان بیاورند، آن را خواهند رو که یافت؛ زیرا روح هنوز عطا نشده بود، از آن
عیسی هنوز جالل نیافته بود. اختالف بین مردم دربارۀ عیسی
برخی از جماعت، با شنیدن این سخنان گفتند: ۴۱براستی که این مرد همان پیامبر موعود »
اما « مسیح است.»گفتند: ان میدیگر۴۱«است.مگر مسیح از جلیل ظهور »پرسیدند: گروهی دیگر می
آیا کتاب نگفته است که مسیح از نسل داوود ۴۲کند؟میای که داوود در آن لحم، دهکدهخواهد بود و از بیت
پس دربارۀ عیسی ۴۳«زیست، ظهور خواهد کرد؟میند او را خواستای میعده۴۴بین مردم اختالف افتاد.
کس بر او دست دراز نکرد. گرفتار کنند، اما هیچ ایمانی رهبران دینبی
پس نگهبانان معبد نزد سران کاهنان و فریسیان ۴۵چرا او را »بازگشتند. ایشان از آنها پرسیدند:
کنون، کسی تا»نگهبانان پاسخ دادند: ۴۶«نیاوردید؟پس فریسیان ۴۷«چون این مرد سخن نگفته است!
آیا از ۴۸اید؟مگر شما نیز فریب خورده»گفتند: بزرگان قوم یا فریسیان کسی هست که به او ایمان
البته که نه! اما این مردم عامی که ۴۹آورده باشد؟ « دانند، ملعونند.چیزی از شریعت نمی
نیقودیموس، که پیشتر نزد عیسی رفته و یکی از ۵۱محکوم آیا شریعت ما کسی را»۵۱آنها بود، گفت:
کند بدون اینکه نخست سخن او را بشنود و دریابد میمگر تو نیز »در پاسخ گفتند: ۵۲«چه کرده است؟
جلیلی هستی؟ تحقیق کن و ببین که هیچ پیامبری از سپس هر یک به خانۀ ]۵۳« جلیل برنخاسته است.
خویش رفتند.
۸یوحنا اما عیسی به کوه زیتون رفت. ۱
بخشیدن زن زناکارسحرگاهان، عیسی باز به صحن معبد آمد. در آنجا ۲
مردم همه بر وی گرد آمدند؛ و او نشسته، به تعلیم در این هنگام، علمای دین و فریسیان، ۳ایشان پرداخت.
زنی را که در حین زنا گرفتار شده بود آوردند، و او استاد، »به عیسی گفتند: ۴پا داشته،را در میان مردم به
موسی در ۵زنا گرفتار شده است.این زن در حین شریعت به ما حکم کرده که اینگونه زنان سنگسار
این را گفتند تا او را ۶«گویی؟شوند. حال، تو چه میبیازمایند و موردی برای متهم کردن او بیابند. اما
زیر افکنده، با انگشت خود بر زمین عیسی سر بهولی چون آنها همچنان از او سؤال ۷نوشت.میاز »کردند، عیسی سر بلند کرد و بدیشان گفت: می
گناه است، نخستین سنگ میان شما، هر آنکس که بیزیر افکنده، بر زمین و باز سر به۸«را به او بزند.
با شنیدن این سخن، آنها یکایک، از ۹نوشت.میبزرگترین شروع کرده، آنجا را ترک گفتند و عیسی
یان ایستاده جا ماند، با آن زن که در متنها بهای زن، »آنگاه سر بلند کرد و به او گفت: ۱۱بود.
پاسخ ۱۱«کس تو را محکوم نکرد؟ایشان کجایند؟ هیچمن »عیسی به او گفت: « کس، ای سرورم.هیچ»داد:
«[ کنم. برو و دیگر گناه مکن.هم تو را محکوم نمی اعتبار شهادت عیسی
د: سپس عیسی دیگربار با مردم سخن گفته، فرمو۱۲که از من پیروی کند، هرگز در من نور جهانم. هر»
تاریکی راه نخواهد پیمود، بلکه از نور زندگی پس فریسیان به او گفتند: ۱۳«برخوردار خواهد بود.
دهی، پس شهادتت تو خود بر خویشتن شهادت می»هرچند »عیسی در پاسخ ایشان گفت: ۱۴«معتبر نیست.
، ولی شهادتم دهممن خود بر خویشتن شهادت می
ام و به کجا دانم از کجا آمدهمعتبر است، زیرا میام و به کجا دانید من از کجا آمدهروم. اما شما نمیمیکنید، شما با معیارهای انسانی داوری می۱۵روم.می
ولی حتی اگر هم ۱۶کنم.اما من بر کسی داوری نمیبکنم، داوری من درست است، زیرا تنها نیستم، بلکه
در ۱۷دری که مرا فرستاده است نیز با من است.پشریعت شما نوشته شده که شهادت دو شاهد معتبر
دهم، و پدری من خود بر خویشتن شهادت می۱۸است.نیز که مرا فرستاده است، بر من شهادت
« پدر تو کجاست؟»آنگاه بدو گفتند: ۱۹«دهد.میگر شناسید و نه پدر مرا. انه مرا می»عیسی پاسخ داد:
عیسی این ۲۱«شناختید.شناختید پدرم را نیز میمرا میداد، بیان سخنان را آنگاه که در خزانۀ معبد تعلیم می
کس او را گرفتار نکرد، زیرا ساعت او کرد. اما هیچ نرسیده بود. هنوز فرا
گفتار عیسی دربارۀ مرگ خودروم و شما من می»سپس دیگربار به آنان گفت: ۲۱
خواهید کرد، اما در گناه خویش خواهید مرا جستجو پس ۲۲«توانید آمد.روم، شما نمیمرد. آنجا که من می
گوید آیا قصد کشتن خویش دارد که می»یهودیان گفتند:
عیسی ۲۳«؟“توانید آمدروم، شما نمیآنجا که من می”شما از پایینید، من از باال. شما از این »به ایشان گفت:
به شما گفتم که ۲۴این جهان نیستم. جهانید، اما من ازدر گناهان خویش خواهید مرد، زیرا اگر ایمان نیاورید
به او ۲۵«که من هستم، در گناهانتان خواهید مرد.همان که از »عیسی پاسخ داد: « تو کیستی؟»گفتند:
بسیار چیزها دارم که دربارۀ شما ۲۶آغاز به شما گفتم.مرا فرستاد، برحق بگویم و محکومتان کنم. اما آن که
ام، به جهان است و من آنچه را از او شنیدهآنان درنیافتند که از پدر با ایشان ۲۷«گویم.بازمی
آنگاه که »پس عیسی بدیشان گفت: ۲۸گوید.سخن میخواهید یافت که من هستم انسان را برافراشتید، درپسر
گویم که کنم، بلکه فقط آن را میو از خود کاری نمیو او که مرا فرستاد، با من ۲۹ه من آموخته است.پدر ب
است. او مرا تنها نگذاشته، زیرا من همواره آنچه را با این ۳۱«دهم.که مایۀ خشنودی اوست، انجام می
سخنان، بسیاری به او ایمان آوردند. آزادی راستین
سپس عیسی به یهودیانی که به او ایمان آورده ۳۱ن بمانید، براستی شاگرد اگر در کالم م»بودند، گفت:
و حقیقت را خواهید شناخت، و ۳۲من خواهید بود.به او پاسخ دادند: ۳۳«حقیقت شما را آزاد خواهد کرد.
ما فرزندان ابراهیم هستیم و هرگز غالم کسی »گویی آزاد خواهیم ایم. پس چگونه است که مینبودهآمین، آمین، به شما »عیسی پاسخ داد: ۳۴«شد؟غالم ۳۵کند، غالم گناه است.ی که گناه میگویم، کسمی
جایگاهی همیشگی در خانه ندارد، اما پسر را پس اگر پسر شما را آزاد ۳۶جایگاهی همیشگی است.
کند، براستی آزاد خواهید بود. فرزندان راستین ابراهیم
اید، اما در پی کشتن دانم که فرزندان ابراهیممی»۳۷من ۳۸شما جایی ندارد.من هستید، زیرا کالم من در گویم و شما ام سخن میاز آنچه در حضور پدر دیده
اید، انجام آنچه را از پدر خود شنیدهعیسی « پدر ما ابراهیم است.»گفتند: ۳۹«دهید.می
اگر فرزندان ابراهیم بودید، همچون ابراهیم »گفت: اما شما در پی کشتن من هستید؛ و ۴۱کردید.رفتار می
قتی را که از خدا شنیدم به شما بازگفتم. من آنم که حقیلیکن شما اعمال پدر خود ۴۱ابراهیم چنین رفتار نکرد.
« دهید.را انجام می
فرزندان خدا و فرزندان ابلیسما حرامزاده نیستیم! یک پدر داریم که همانا »گفتند:
اگر خدا پدر شما »عیسی به ایشان گفت: ۴۲«خداست.زیرا من از جانب خدا داشتید،بود، مرا دوست می
ام و اکنون در اینجا هستم. من از جانب خود آمدهرو از چه۴۳ام، بلکه او مرا فرستاده است.نیامده
توانید کالم رو که نمییابید؟ از آنسخنان مرا درنمیشما به پدرتان ابلیس تعلق دارید و در ۴۴مرا بپذیرید.
ل بود و با های اویید. او از آغاز قاتپی انجام خواستهحقیقت نسبتی نداشت، زیرا هیچ حقیقتی در او نیست.
که گوید؛ چراگوید، از ذات خود میهرگاه دروغ میاما شما سخنم را ۴۵دروغگو و پدر همۀ دروغهاست.
رو که حقیقت را به شما کنید، از آنباور نمیتواند مرا به گناهی کدامیک از شما می۴۶گویم.می
گویم، چرا حقیقت را به شما می محکوم کند؟ پس اگرکسی که از خداست، کالم ۴۷کنید؟سخنم را باور نمی
رو که از پذیرید، از آنپذیرد؛ اما شما نمیخدا را می « خدا نیستید.
برتری عیسی بر ابراهیم و پیامبران آیا درست نگفتیم که »یهودیان در پاسخ او گفتند: ۴۸
واب داد: عیسی ج۴۹«سامری هستی و دیو داری؟دارم، من دیوزده نیستم، بلکه پدر خود را حرمت می»
من در پی جالل ۵۱کنید.حرمتی میاما شما به من بیخود نیستم. ولی کسی هست که در پی آن است، و
گویم، اگر آمین، آمین، به شما می۵۱داوری با اوست.کسی کالم مرا نگاه دارد، مرگ را تا به ابد نخواهد
اکنون دیگر یقین »ن به او گفتند: یهودیا۵۲«دید.ای! ابراهیم و پیامبران مردند، و دانستیم که دیوزده
اگر کسی کالم مرا نگاه دارد، طعم ”گویی، حال تو میآیا تو از پدر ما ۵۳“مرگ را تا به ابد نخواهد چشید!
ابراهیم هم بزرگتری؟ او مرد، و پیامبران نیز مردند. اگر من خود »سی گفت: عی۵۴«پنداری؟خود را که می
را جالل دهم، جالل من ارزشی ندارد. آن که مرا گویید، دهد، پدر من است، همان که شما میجالل می
شناسید، اما من هرچند شما او را نمی۵۵خدای ماست.شناسم، همچون شناسم. اگر بگویم او را نمیاو را می
شناسم و شما دروغگو خواهم بود. اما من او را میپدر شما ابراهیم شادی ۵۶دارم.الم او را نگاه میک
کرد که روز مرا ببیند؛ و آن را دید و شادمان میهنوز پنجاه سال نداری »یهودیان به او گفتند: ۵۷«شد.
عیسی به ایشان گفت: ۵۸«ای؟و ابراهیم را دیدهگویم، پیش از آنکه ابراهیم آمین، آمین، به شما می»
برداشتند تا سنگسارش پس سنگ۵۹«باشد، من هستم!کنند، اما عیسی خود را پنهان کرد و از محوطۀ معبد
بیرون رفت.
۹یوحنا شفای کور مادرزاد
شاگردانش ۲رفت، کوری مادرزاد دید.در راه که می۱استاد، گناه از کیست که این مرد کور »از او پرسیدند:
عیسی ۳«به دنیا آمده است؟ از خودش یا از والدینش؟نه از خودش، و نه از والدینش؛ بلکه چنین »سخ داد: پا
تا روز است ۴شد تا کارهای خدا در او نمایان شود.انجام رسانیم؛ شب نزدیک باید کارهای فرستندۀ مرا به
تا زمانی ۵تواند کار کند.شود، که در آن کسی نمیمیاین را گفت و ۶«که در جهان هستم، نور جهانم.
ه، گل ساخت و آن را بر چشمان آبدهان بر زمین افکندبرو و در حوض سیلوحا »و او را گفت: ۷آن مرد مالید
پس رفت « است( شستشوی کن.“ فرستاده”معنی )که به و شستشوی کرده، از آنجا بینا بازگشت.
همسایگان و کسانی که پیشتر او را در حال گدایی ۸مگر این همان نیست که »دیده بودند، پرسیدند:
همان »بعضی گفتند: ۹«کرد؟و گدایی می نشستمیاما او خود « شبیه اوست.»دیگران گفتند: « است.
پس، از او پرسیدند: ۱۱«من همانم.»گفت: تأکید میبهمردی »پاسخ داد: ۱۱«چگونه چشمانت باز شد؟»
به ”عیسی نام، گلی ساخت و بر چشمانم مالید و گفت پس رفته،“ حوض سیلوحا برو و شستشوی کن.
او »از او پرسیدند: ۱۲«شستشوی کردم و بینا گشتم. « دانم.نمی»پاسخ داد: « کجاست؟
پس آن مرد را که پیشتر کور بود، نزد فریسیان ۱۳آن روز که عیسی گل ساخته و چشمان او ۱۴آوردند.
آنگاه فریسیان نیز از ۱۵را باز کرده بود، شبات بود.افته است. او پرس و جو کردند که چگونه بینایی ی
بر چشمانم گل مالید و شستم و اکنون بینا »پاسخ داد: آن مرد از »پس بعضی فریسیان گفتند: ۱۶«ام.شده
اما « دارد.جانب خدا نیست، زیرا شبات را نگاه نمیتواند چگونه شخصی گناهکار می»دیگران گفتند:
و بین آنها اختالف « چنین آیاتی پدیدار سازد؟تو خود »گربار از آن کور پرسیدند: پس دی۱۷افتاد.
« گویی؟ زیرا او چشمان تو را گشود.دربارۀ او چه می « پیامبری است.»پاسخ داد:
اما یهودیان هنوز باور نداشتند که او کور بوده و ۱۸و از ۱۹بینا شده است، تا اینکه والدینش را فراخواندند
آیا این پسر شماست، همان که »آنان پرسیدند: یید نابینا زاده شده است؟ پس چگونه اکنون گومیدانیم که پسر می»پاسخ دادند: ۲۱«تواند ببیند؟می
اما ۲۱دانیم که نابینا به دنیا آمده است.ماست، و نیز میاین را که چگونه بینا شده، و یا چه کسی چشمان او را
دانیم. از خودش بپرسید. او بالغ گشوده است، ما نمیۀ خویشتن سخن خواهد است و خود دربار
ایشان از آن سبب چنین گفتند که از یهودیان ۲۲«گفت.ترسیدند. زیرا یهودیان پیشتر همداستان شده بودند می
کس اعتراف کند عیسی همان مسیح است، او را که هررو بود که والدینش از همین۲۳از کنیسه اخراج کنند.
« او بالغ است؛ از خودش بپرسید.»گفتند، ار دیگر آن مرد را که پیشتر کور بود، پس ب۲۴
دانیم خدا را تجلیل کن! ما می»فراخوانده، به او گفتند: گناهکار »پاسخ داد: ۲۵«که او مردی گناهکار است.
دانم، و آن اینکه دانم. تنها یک چیز میبودنش را نمی
با تو »پرسیدند: ۲۶«ام.کور بودم، و اکنون بینا گشتهپاسخ داد: ۲۷«را گشود؟ چه کرد؟ چگونه چشمانت
دهید؛ چرا من که به شما گفتم، اما شما گوش نمی»خواهید خواهید دوباره بشنوید؟ مگر شما نیز میمی
تو »ایشان دشنامش داده، گفتند: ۲۸«شاگرد او شوید؟دانیم ما می۲۹خود شاگرد اویی! ما شاگرد موساییم.
خدا با موسی سخن گفته است. اما این شخص، آن مرد در پاسخ ایشان گفت: ۳۱«نیم از کجاست.دانمی
دانید از شگفتا! با اینکه چشمان مرا گشوده، نمی»دانیم که خدا دعای گناهکاران ولی ما می۳۱کجاست.شنود، اما اگر کسی خداترس باشد و خواست او را نمی
از آغاز ۳۲شنود.جا آورد، خدا دعای او را میرا بهکه کسی چشمان کوری جهان تا کنون شنیده نشده اگر این مرد از جانب خدا ۳۳مادرزاد را گشوده باشد.
ایشان در پاسخ او ۳۴«آمد.نبود، کاری از وی برنمیای. حال، به ما هم تو سراپا در گناه زاده شده»گفتند:
پس او را اخراج کردند. « دهی؟درس میاند، او چون عیسی شنید که آن مرد را اخراج کرده۳۵
انسان ایمان آیا به پسر»و از وی پرسید: را یافتسرورم، بگو کیست تا به او »پاسخ داد: ۳۶«داری؟
ای! تو او را دیده»عیسی به وی گفت: ۳۷«ایمان آورم.گفت: ۳۸«گوید.همان است که اکنون با تو سخن می
و در برابرش روی بر زمین « سرورم، ایمان دارم.» نهاد.
ام، به این جهان آمدهمن برای داوری »عیسی گفت: ۳۹بعضی از ۴۱«تا کوران بینا و بینایان کور شوند.
فریسیان که با او بودند، چون این را شنیدند، پرسیدند: اگر »عیسی به ایشان گفت: ۴۱«آیا ما نیز کوریم؟»
کنید داشتید؛ اما حال که ادعا میکور بودید گناهی نمی مانید. بینایید، گناهکار باقی می
۱۱یوحنا
شبان نیکوگویم، آن که از در به آغل آمین، آمین، به شما می»۱
رود، گوسفندان داخل نشود، بلکه از راهی دیگر فرادرون آید، اما آن که از در به۲دزد و راهزن است.
گشاید و دربان، در بر او می۳شبان گوسفندان است.دهند؛ او گوسفندان صدای او گوش فرامیگوسفندان به
خواند، و آنها را بیرون را به نام می خویشچون همۀ گوسفندان خود را بیرون برد، ۴برد.می
دارد و گوسفندان از پی او پیشاپیش آنها گام برمیاما هرگز از ۵شناسند.روند، زیرا صدایش را میمی
گریزند، زیرا روند، بلکه از او میپی بیگانه نمی « شناسند.صدای بیگانگان را نمی
یسی این تمثیل را برایشان بیان کرد، اما آنان ع۶ گوید. درنیافتند بدیشان چه می
آمین، آمین، به شما »پس بار دیگر بدیشان گفت: ۷آنان که ۸هستم؛“ در”گویم، من برای گوسفندان، می
پیش از من آمدند، همگی دزد و راهزنند، اما هستم؛ “ در”من ۹گوسفندان به آنان گوش فراندادند.
که از راه من داخل شود نجات خواهد یافت، و هردرون خواهد آمد و بیرون خواهد رفت و آزادانه به
آید جز برای دزدیدن و دزد نمی۱۱چراگاه خواهد یافت.ام تا ایشان حیات داشته کشتن و نابود کردن؛ من آمده
مند شوند. فراوانی بهرهباشند و از آن بهیکو جان خود را در من شبان نیکو هستم. شبان ن»۱۱
مزدور، چون شبان نیست و ۱۲نهد.راه گوسفندان میآید، گوسفندان از آن او نیستند، هرگاه بیند گرگ می
گریزد و گرگ بر آنها حمله گوسفندان را واگذاشته میگریزد، مزدور می۱۳پراکند.برد و آنها را میمی
که مزدوری بیش نیست و به گوسفندان چرامن شبان نیکو هستم. من گوسفندان خود ۱۴.اندیشدنمی
شناسم و گوسفندان من مرا را میشناسد و من همانگونه که پدر مرا می۱۵شناسند،می
شناسم. من جان خود را در راه گوسفندان پدر را میگوسفندانی دیگر نیز دارم که از این آغل ۱۶نهم.می
ای من نیستند. آنها را نیز باید بیاورم و آنها نیز به صدخواهند داد. آنگاه یک گله خواهند شد با یک گوش فرا
دارد که من رو دوست میپدر، مرا از این۱۷شبان.کس آن هیچ۱۸نهم تا آن را بازستانم.جان خود را می
گیرد، بلکه من به میل خود آن را را از من نمیدهم. اختیار دارم آن را بدهم و اختیار دارم آن را می
« ام.حکم را از پدر خود یافته بازستانم. اینسبب این سخنان، دیگربار میان یهودیان اختالف به۱۹
او دیوزده و دیوانه »بسیاری از ایشان گفتند: ۲۱افتاد.اما دیگران گفتند: ۲۱«دهید؟است؛ چرا به او گوش می
تواند اینها سخنان یک دیوزده نیست. آیا دیو می» « چشمان کوران را بگشاید؟
عیسی در عید وقفسخنان
رسیده زمان برگزاری عید وقف در اورشلیم فرا۲۲
و عیسی در محوطۀ معبد، در ۲۳بود. زمستان بودیهودیان بر او گرد آمدند ۲۴رفت.ایوان سلیمان راه می
خواهی ما را در تردید نگاه تا به کی می»و گفتند: عیسی ۲۵«داری؟ اگر مسیح هستی، آشکارا به ما بگو.
کنید. کارهایی به شما گفتم، اما باور نمی: »پاسخ دادکنم، بر من شهادت که من به نام پدر خود می
آورید، زیرا از گوسفندان اما شما ایمان نمی۲۶دهند.میگوسفندان من به صدای من گوش ۲۷من نیستید.
شناسم و آنها از پی من دهند؛ من آنها را میفرامیبخشم، و ان میمن به آنها حیات جاوید۲۸آیند.مییقین هرگز هالک نخواهند شد. کسی آنها را از دست به
پدر من که آنها را به من بخشیده ۲۹من نخواهد ربود.تواند آنها را از کس نمیاز همه بزرگتر است، و هیچ
« من و پدر یکی هستیم.۳۱دست پدر من برباید.آنگاه بار دیگر یهودیان سنگ برداشتند تا ۳۱
کارهای »عیسی به ایشان گفت: ۳۲.سنگسارش کنندام. نیک بسیار از جانب پدر خود به شما نمایانده
خواهید سنگسارم سبب کدامینیک از آنها میبهسبب کار نیک سنگسارت به»پاسخ دادند: ۳۳«کنید؟گویی، زیرا انسانی رو که کفر میکنیم، بلکه از آننمی
پاسخ داد: عیسی به آنها ۳۴«خوانی.و خود را خدا میمن گفتم، شما ”مگر در تورات شما نیامده است که »
اگر آنان که کالم خدا به ایشان رسید، ۳۵؟“خدایانیدمقدس و هیچ بخش از کتب -اند خوانده شده“ خدایان”
توانید به کسی چگونه می۳۶-شود از اعتبار ساقط نمیکه پدر وقف کرده و به جهان فرستاده است، بگویید
رو که گفتم پسر خدا تنها از آن“ گویی،یکفر م”آورم، کالمم جا نمیاگر کارهای پدرم را به۳۷هستم؟
آورم، حتی اگر جا میاما اگر به۳۸را باور نکنید.کم به آن کارها ایمان کنید، دست کالمم را باور نمی
آورید تا بدانید و باور داشته باشید که پدر در من است ه دیگربار خواستند گرفتارش آنگا۳۹«و من در پدر.
در شد. کنند، اما از دست ایشان بهسپس باز به آن سوی رود اردن رفت، آنجا که ۴۱
بسیاری ۴۱داد، و در آنجا ماند.یحیی پیشتر تعمید میهرچند یحیی هیچ »گفتند: نزدش آمدند. ایشان می
معجزه نکرد، اما هرآنچه دربارۀ این شخص گفت، سیاری در آنجا به او ایمان پس ب۴۲«راست بود.
آوردند.
۱۱یوحنا بیماری و مرگ ایلعازر
عنیا، مردی ایلعازر نام بیمار بود. او از مردمان بیت۱مریم همان زنی ۲دهکدۀ مریم و خواهرش مارتا بود.
بود که خداوند را با عطر تدهین کرد و با گیسوانش ر بیمار پاهای او را خشک نمود. اینک برادرش ایلعاز
پس خواهران ایلعازر برای عیسی پیغام ۳شده بود.سرور ما، دوست عزیزت بیمار »فرستاده، گفتند:
این »عیسی چون این خبر را شنید، گفت: ۴«است.پذیرد، بلکه برای تجلیل بیماری با مرگ پایان نمی
عیسی، ۵«واسطۀ آن جالل یابد.خداست، تا پسر خدا بهپس ۶داشت.ازر را دوست میمارتا و خواهرش و ایلع
چون شنید که ایلعازر بیمار است، دو روز دیگر در جایی که بود، ماند.
بیایید باز به یهودیه »سپس به شاگردان خود گفت: ۷گذرد که استاد، دیری نمی»شاگردانش گفتند: ۸«برویم.
خواستند سنگسارت کنند، و تو باز یهودیان میمگر »ی پاسخ داد: عیس۹«خواهی بدانجا بروی؟می
روز، دوازده ساعت نیست؟ آن که در روز راه رود، اما آن که ۱۱بیند.لغزد، زیرا نور این جهان را مینمی
در شب راه رود، خواهد لغزید، زیرا نوری دوست ما »پس از این سخنان بدانها گفت: ۱۱«ندارد.
پس ۱۲«روم تا بیدارش کنم.ایلعازر خفته است، اما میسرور ما، اگر خفته است، »به او گفتند: شاگردان
اما عیسی از مرگ او سخن ۱۳«بهبود خواهد یافت.کردند به خواب گفت، حال آنکه شاگردان گمان میمی
آنگاه عیسی آشکارا به آنان گفت: ۱۴کند.او اشاره میخاطر شما شادمانم که و به۱۵ایلعازر مرده است.»
اکنون نزد او آنجا نبودم، تا ایمان آورید. اماپس توما، که به دوقلو ملقب بود، به ۱۶«برویم.
بیایید ما نیز برویم تا با او »شاگردان دیگر گفت: « بمیریم.
عیسی، قیامت و حیاتچون عیسی بدانجا رسید، دریافت چهار روز است ۱۷
عنیا پانزده پرتاب بیت۱۸اند.که ایلعازر را در قبر نهادهیهودیان بسیار نزد ۱۹له داشت.تیر با اورشلیم فاص
مریم و مارتا آمده بودند تا آنان را در مرگ برادرشان پس چون مارتا شنید که عیسی بدانجا ۲۱تسلی دهند.
آید به استقبالش رفت، اما مریم در خانه میسرورم، اگر اینجا »مارتا به عیسی گفت: ۲۱ماند.
ن نیز اکنودانم که هماما می۲۲مرد.بودی برادرم نمیعیسی به ۲۳«هرچه از خدا بخواهی، به تو خواهد داد.
مارتا به او ۲۴«خواهد خاست.برادرت بر»او گفت: خواهد دانم که در روز قیامت برمی»گفت:
قیامت و حیات منم. آن که »عیسی گفت: ۲۵«خاست.به من ایمان آورد، حتی اگر بمیرد، باز زنده خواهد
یقین به من ایمان دارد، بهکه زنده است و و هر۲۶شد.تا به ابد نخواهد مرد؛ آیا این را باور
آری، سرورم، من ایمان »مارتا گفت: ۲۷«کنی؟میام که تویی مسیح، پسر خدا، همان که باید به آورده
« آمد.جهان میاین را گفت و رفت و خواهر خود مریم را ۲۸ استاد اینجاست و»خوانده، در خلوت به او گفت: فرا
درنگ مریم چون این را شنید، بی۲۹«خواند.تو را میعیسی هنوز وارد دهکده ۳۱برخاست و نزد او شتافت.
جا بود که مارتا به دیدارش رفته نشده بود، بلکه همانیهودیانی که با مریم در خانه بودند و او را ۳۱بود.
دادند، چون دیدند مریم با شتاب برخاست و تسلی میکردند بر او روانه شدند. گمان می بیرون رفت، از پی
چون مریم به ۳۲رود تا در آنجا زاری کند.سر قبر می
پاهای او افتاد آنجا که عیسی بود رسید و او را دید، بهسرورم، اگر اینجا بودی برادرم »و گفت:
چون عیسی زاری مریم و یهودیان همراه ۳۳«مرد.نمیاو را دید، در روح برآشفت و سخت منقلب
گفتند: « اید؟او را کجا گذاشته»پرسید: ۳۴شت.گاشک از چشمان عیسی ۳۵«سرور ما، بیا و ببین.»
بنگرید چقدر او »پس یهودیان گفتند: ۳۶سرازیر شد.آیا کسی »اما بعضی گفتند: ۳۷«داشت!را دوست می
توانست مانع از که چشمان آن مرد کور را گشود، نمی « مرگ ایلعازر شود؟
لعازرزنده شدن ایسپس عیسی، باز در حالی که برآشفته بود، بر سر ۳۸
اش سنگی نهاده قبر آمد. قبر، غاری بود که بر دهانهمارتا خواهر « سنگ را بردارید.»فرمود: ۳۹بودند.
سرورم، اکنون دیگر بوی ناخوش »متوفا گفت: عیسی به او ۴۱«دهد، زیرا چهار روز گذشته است.می
که اگر ایمان آوری، جالل مگر تو را نگفتم»گفت: پس سنگ را برداشتند. آنگاه ۴۱«خدا را خواهی دید؟
پدر، تو را شکر »عیسی به باال نگریست و گفت: دانستم که همیشه مرا و می۴۲گویم که مرا شنیدی،می
خاطر کسانی گفتم که در اینجا شنوی. اما این را بهمیحاضرند، تا ایمان آورند که تو مرا
این را گفت و سپس به بانگ بلند ندا ۴۳«ی.افرستادهپس آن مرده، دست و ۴۴«ایلعازر، بیرون بیا!»داد: در
پا در کفن بسته و دستمالی گرد صورت پیچیده، بیرون او را باز کنید و بگذارید »آمد. عیسی به ایشان گفت:
« برود. توطئه قتل عیسی
و پس بسیاری از یهودیان که به دیدار مریم آمده۴۵اما ۴۶کار عیسی را دیده بودند، به او ایمان آوردند.
برخی نزد فریسیان رفتند و آنها را از آنچه عیسی پس سران کاهنان و فریسیان ۴۷کرده بود، آگاه ساختند.
چه کنیم؟ آیات بسیار از »به مشورت نشسته، گفتند: اگر بگذاریم همچنان پیش ۴۸رسد.ظهور میاین مرد بهبه او ایمان خواهند آورد، و رومیان آمده، رود، همه
این مکان و این قوم را از دست ما خواهند اما یکی از آنها، قیافا نام، که در آن سال ۴۹«ستاند.شما هیچ »اعظم بود، به دیگران گفت: کاهناندیشید که صالحتان در این است که و نمی۵۱دانیدنمی
نابود یک تن برای قوم بمیرد، تا آنکه همۀ قوم
اما این سخن از خودش نبود، بلکه چون در ۵۱«شوند.اعظم بود، چنین نبوت کرد که عیسی آن سال کاهن
تنها برای قوم، بلکه و نه۵۲برای قوم خواهد مرد،برای گرد آوردن و یگانه ساختن فرزندان خدا که
پس، از همان روز توطئه قتل او را ۵۳اند.پراکنده چیدند.
یسی دیگر آشکارا در میان یهودیان رو عاز این۵۴کرد، بلکه به شهری به نام افرایم در رفت و آمد نمی
ای نزدیک به بیابان رفت و با شاگردان خود در ناحیه آنجا ماند.
چون عید پسخ یهود نزدیک شد، گروهی بسیار از ۵۵نواحی مختلف به اورشلیم رفتند تا آیین تطهیر قبل از
آنها در جستجوی عیسی بودند ۵۶ورند.پسخ را بهجا آو در همان حال که در صحن معبد ایستاده بودند، به
برید؟ آیا هیچ به عید چه گمان می»گفتند: یکدیگر میاما سران کاهنان و فریسیان دستور ۵۷«نخواهد آمد؟
داده بودند که هرگاه کسی بداند عیسی کجاست، خبر دهد تا گرفتارش سازند.
۱۲یوحنا
تدهین عیسی ؛۱۳-۳۶:۶مشابه متی -.۲-۱۳:۱یوحنا
۳۹-۱:۳۱؛ لوقا ۹-۱۴:۳مرقس عنیا، محل شش روز پیش از عید پسخ، عیسی به بیت۱
زندگی ایلعازر آمد، همان که عیسی او را از مردگان در آنجا برای تجلیل او شام دادند. ۲برخیزانیده بود.
د و ایلعازر ازجمله کسانی بود که کرمارتا پذیرایی میدر آن هنگام، مریم ۳با عیسی بر سفره نشسته بود.
عطری گرانبها از سنبل خالص را که حدود یک لیترا بود برگرفت و پاهای عیسی را با آن عطرآگین کرد و با گیسوانش خشک نمود، چنانکه خانه از رایحۀ عطر
از شاگردان اما یهودای اسخریوطی، یکی ۴آکنده شد.چرا »۵عیسی، که بعدها او را تسلیم دشمن کرد، گفت:
این عطر به سیصد دینار فروخته نشد، تا بهایش به او این را نه از سر دلسوزی برای ۶«فقرا داده شود؟
گفت که دزد بود؛ او مسئول رو میفقرا، بلکه از آنشد، دخل و خرج بود و از پولی که نزدش گذاشته می
حال خود او را به»س عیسی گفت: پ۷دزدید.میبگذارید! زیرا این عطر را برای روز دفن من نگاه
فقیران را همیشه با خود دارید، اما مرا ۸داشته بود.
« همیشه ندارید.شمار از یهودیان، چون شنیدند عیسی گروهی بی۹
تنها عیسی، بلکه ایلعازر را نیز که آنجاست، آمدند تا نهآن شدند پس، سران کاهنان بر۱۱بینند.زنده کرده بود، ب
زیرا سبب شده بود بسیاری ۱۱ایلعازر را نیز بکشند،از یهودیان از ایشان رویگردان شوند و به عیسی
عیتی کثیر که برای عید آمده بودند، بامدادان، جم۱۲های شاخه۱۳آید،چون شنیدند عیسی به اورشلیم می
نخل در دست به پیشباز او رفتند. آنان فریادکنان گفتند: می هوشیعانا! »
آید، خجسته باد او که به نام خداوند می « خجسته باد پادشاه اسرائیل!
آنگاه عیسی کره االغی یافت و بر آن سوار شد؛ ۱۴ چنانکه نوشته شده است:
مترس! ای دختر صهیون، »۱۵
آید، هان پادشاه تو می « سوار بر کره االغی!
شاگردان او نخست این چیزها را درنیافتند، اما ۱۶یاد آوردند که اینها همه چون عیسی جالل یافت، به
عمل مانگونه نیز با او بهدربارۀ او نوشته شده بود و ه آورده بودند.
خواندن ایلعازر از قبر و هنگام فراآن جماعت که به۱۷برخیزانیدنش از مردگان با عیسی بودند، همچنان بر
بسیاری از مردم نیز به ۱۸دادند.این واقعه شهادت میهمین سبب به پیشباز او رفتند، زیرا شنیده بودند چنین
پس فریسیان به ۱۹رسیده است. ظهورآیتی از او بهبرید؛ بنگرید ببینید که راه به جایی نمی»یکدیگر گفتند:
« اند.که همۀ دنیا از پی او رفته یونانیان در پی مالقات با عیسی
در میان کسانی که برای عبادت در عید آمده بودند، ۲۱آنها نزد فیلیپس، که اهل ۲۱شماری یونانی بودند.
سرور ما، »ل بود، آمدند و به او گفتند: صیدای جلیبیتفیلیپس آمد و به ۲۲«خواهیم عیسی را ببینیم.می
آندریاس گفت، و آنها هر دو رفتند و به عیسی ساعت جالل یافتن »عیسی به آنان گفت: ۲۳گفتند.
آمین، آمین، به شما ۲۴رسیده است.انسان فراپسرد، تنها گویم، اگر دانۀ گندم در خاک نیفتد و نمیرمیکسی که ۲۵آورد.ماند؛ اما اگر بمیرد بار بسیار میمی
جان خود را دوست بدارد، آن را از دست خواهد داد. اما کسی که در این جهان از جان خود نفرت داشته
آن ۲۶باشد، آن را تا حیات جاویدان حفظ خواهد کرد.که بخواهد مرا خدمت کند، باید از من پیروی کند؛ و
من باشم، خادم من نیز خواهد بود. کسی که جایی که مرا خدمت کند، پدرم او را سرافراز خواهد کرد.
گویدعیسی از مرگ خود سخن میاکنون جان من مضطرب است. چه بگویم؟ آیا »۲۷
؟ اما برای “پدر! مرا از این ساعت رهایی ده”بگویم، پدر، نام خود ۲۸ام.همین منظور به این ساعت رسیده
آنگاه ندایی از آسمان دررسید که: « ل ده!را جالپس مردمی که ۲۹«ام و باز خواهم داد.جالل داده»
« رعد بود.»آنجا بودند و این را شنیدند، گفتند: عیسی ۳۱«ای با او سخن گفت.فرشته»دیگران گفتند:
اکنون ۳۱این ندا برای شما بود، نه برای من.»گفت: رئیس این جهان زمان داوری بر این دنیاست؛ اکنون
و من چون از زمین ۳۲شود.بیرون افکنده می
سوی خود خواهم برافراشته شوم، همه را بهاو با این سخن، به چگونگی مرگی اشاره ۳۳«کشید.
بر بنا»مردم گفتند: ۳۴کشید.کرد که انتظارش را میمیایم، مسیح تا ابد باقی خواهد ماند، آنچه از تورات شنیدهانسان باید برافراشته گویی پسرمی پس چگونه است که
عیسی به ایشان گفت: ۳۵«انسان کیست؟شود؟ این پسرتا اندک زمانی دیگر، نور با شماست. پس تا زمانی »
که هنوز نور را دارید، راه بروید، مبادا تاریکی شما داند رود، نمیگیرد. آن که در تاریکی راه میرا فرورا دارید، به نور تا زمانی که نور ۳۶رود.کجا می
« ایمان آورید تا فرزندان نور گردید.چون این سخنان را گفت، از آنجا رفت و خود را از
ایشان پنهان کرد. ایمانی مردمبی
با اینکه عیسی آیاتی چنین بسیار در برابر چشمان ۳۷ظهور رسانیده بود، به او ایمان آنان به
ی به حقیقت بدینسان سخنان اشعیای نب۳۸نیاوردند. پیوست که گفته بود:
کیست، ای خداوند، که پیام ما را باور کرده، » « و کیست که بازوی خداوند بر او آشکار شده باشد؟
همانگونه که اشعیای نبی خود در جایی دیگر بیان ۳۹ کرده است، آنان نتوانستند ایمان آورند، زیرا:
او چشمان ایشان را کور، »۴۱ ا سخت کرده است، و دلهایشان ر
تا با چشمان خود ننگرند، و با دلهای خود درنیابند،
« و بازنگردند تا شفایشان بخشم.رو این را بیان کرد که جالل او را دید اشعیا از آن۴۱
و دربارۀ او سخن گفت. با اینهمه، حتی بسیاری از بزرگان قوم نیز به ۴۲
یان، ایمان خود عیسی ایمان آوردند، اما از ترس فریسکردند، مبادا از کنیسه اخراجشان را اقرار نمی
زیرا تحسین مردم را بیش از تحسین خدا ۴۳کنند. داشتند. دوست می
که به من ایمان هر»آنگاه عیسی ندا درداد و گفت: ۴۴آورد، نه به من، بلکه به فرستندۀ من ایمان آورده
نگریسته که بر من بنگرد، بر فرستندۀ من هر۴۵است.
که به من ام تا هرمن چون نوری به جهان آمده۴۶است.اگر کسی سخنان مرا ۴۷ایمان آورد، در تاریکی نماند.
بشنود، اما از آن اطاعت نکند، من بر او داوری
ام تا بر جهانیان داوری کنم، بلکه کنم؛ زیرا نیامدهنمیبرای کسی که مرا رد ۴۸ام تا آنها را نجات بخشم.آمده
کند و سخنانم را نپذیرد، داوری دیگر هست؛ همان سخنانی که گفتم در روز بازپسین او را محکوم خواهد
ام، بلکه زیرا من از جانب خود سخن نگفته۴۹کرد.پدری که مرا فرستاد به من فرمان داد که چه بگویم و
دانم که فرمان او حیات و من می۵۱از چه سخن برانم.گویم درست من می جاویدان است. پس آنچه
« چیزی است که پدر گفته است تا بگویم.همان
۱۳یوحنا شستن پاهای شاگردان
پیش از عید پسخ، عیسی با آگاهی از اینکه ساعت ۱رسیده است، کسان گذار او از این جهان به نزد پدر فراداشت، تا به حد خود را که در این جهان دوست می
کمال محبت کرد. شام بود. ابلیس پیشتر در دل یهودای هنگام ۲
اسخریوطی، پسر شمعون، نهاده بود که عیسی را چیز را دانست پدر همهعیسی که می۳تسلیم دشمن کند.
دست او سپرده است و از نزد خدا آمده و به نزد او به
در آورد و از شام برخاست و خرقه از تن به۴رود،میپس آب در لگنی س۵ای برگرفته، به کمر بست.حوله
ریخت و شروع به شستن پاهای شاگردان و خشک چون به ۶ای کرد که به کمر داشت.کردن آنها با حوله
سرور من، آیا »شمعون پطرس رسید، او وی را گفت: عیسی پاسخ داد: ۷«خواهی پای مرا بشویی؟تو می
کنم ناتوانی، اما بعد خواهی اکنون از درک آنچه می»پاهای مرا هرگز »س به او گفت: پطر ۸«فهمید.
تا تو را نشویم »عیسی پاسخ داد: « نخواهی شست!پس شمعون پطرس ۹«سهمی با من نخواهی داشت.
تنها پاهایم، که دستها و سرم را سرور من، نه»گفت: آن که استحمام »عیسی پاسخ داد: ۱۱«نیز بشوی!
کرده، سراپا پاکیزه است و به شستن نیاز ندارد، مگر زیرا ۱۱«اهایش. باری، شما پاکید، اما نه همه.پ
دانست چه کسی او را تسلیم دشمن خواهد کرد، و می « همۀ شما پاک نیستید.»رو گفت: از همین
پس از آنکه عیسی پاهای ایشان را شست، خرقه بر ۱۲تن کرد و باز بر سفرۀ شام نشست. آنگاه از ایشان
شما مرا ۱۳ردم؟آیا دریافتید آنچه برایتان ک»پرسید: گویید، خوانید و درست هم میاستاد و سرورتان می
پس اگر من که سرور و استاد ۱۴زیرا چنین هستم.شمایم پاهای شما را شستم، شما نیز باید پاهای یکدیگر
من با این کار، سرمشقی به شما دادم تا ۱۵را بشویید.شما نیز همانگونه رفتار کنید که من با شما
گویم، نه غالم از آمین، به شما می آمین،۱۶کردم.ارباب خود بزرگتر است، نه فرستاده از فرستندۀ
دانید، خوشابهحالتان اگر اکنون که اینها را می۱۷خود. بدانها عمل کنید.
پیشگویی خیانت یهودا ؛۳۹-۳۶:۳۱متی - ۳۱-۱۳:۳۱یوحنا
۳۱-۳۳:۱۴؛ لوقا ۳۱-۱۴:۱۱مرقس گویم دربارۀ همۀ شما نیست. من آنان را میآنچه »۱۸
مقدس باید شناسم. اما این گفتۀ کتبام، میکه برگزیدهدشمنی ام با من بههمسفره”به حقیقت پیوندد که
پس اکنون پیش از وقوع، به شما ۱۹“برخاسته است.گویم تا هنگامی که واقع شد، ایمان آورید که من می
که فرستادۀ گویم، هرمی آمین، آمین، به شما۲۱هستم.که مرا پذیرفت، مرا بپذیرد، مرا پذیرفته، و هر
« فرستندۀ مرا پذیرفته است.عیسی پس از آنکه این را گفت، در روح مضطرب ۲۱
آمین، آمین، به شما »شد و آشکارا اعالم داشت: گویم، یکی از شما مرا تسلیم دشمن خواهد می
، در شگفت شاگردان به یکدیگر نگریسته۲۲«کرد.یکی از ۲۳گوید.بودند که این را دربارۀ که می
داشت، نزدیک به شاگردان، که عیسی دوستش میشمعون پطرس با اشاره از او ۲۴سینۀ او تکیه زده بود.
پس او ۲۵خواست تا از عیسی بپرسد منظورش کیست.کمی به عقب متمایل شد و بر سینۀ عیسی تکیه زد و
عیسی پاسخ داد: ۲۶«یست؟سرور من، او ک»پرسید: همان که این تکه نان را پس از فروبردن در کاسه به »
ای نان در کاسه فروبرد و آن را آنگاه تکه« دهم.او مییهودا چون ۲۷به یهودا پسر شمعون اسخریوطی داد.
دم شیطان به درون او رفت. آنگاه لقمه را گرفت، دری، زودتر آنچه در پی انجام آن»عیسی به او گفت:
اما هیچیک از کسانی که بر سفره ۲۸«انجام رسان.بهبعضی ۲۹نشسته بودند، منظور عیسی را درنیافتند.
گمان بردند که چون یهودا مسئول دخل و خرج است، گوید که آنچه برای عید الزم است عیسی به او می
پس از گرفتن ۳۱بخرد، یا آنکه چیزی به فقرا بدهد. بیرون رفت. و شب بود. درنگلقمه، یهودا بی
پیشگویی انکار پطرس ؛۳۱-۳۶:۳۳متی - ۳۲و ۱۳:۳۱یوحنا
۳۴و ۳۳:۳۳؛ لوقا ۳۱-۱۴:۳۹مرقس اکنون »پس از بیرون رفتن یهودا، عیسی گفت: ۳۱اگر ۳۲انسان جالل یافت و خدا در او جالل یافت.پسر
د خدا در او جالل یافت، پس خدا نیز او را در خودرنگ جالل خواهد جالل خواهد داد و او را بی
فرزندان عزیز، اندک زمانی دیگر با شما ۳۳داد.هستم. مرا خواهید جست و همانگونه که به یهودیان
گویم که آنجا که من گفتم، اکنون به شما نیز میحکمی تازه به شما ۳۴توانید آمد.روم، شما نمیمیحبت کنید. همانگونه دهم، و آن این که یکدیگر را ممی
که من شما را محبت کردم، شما نیز باید یکدیگر را از همین محبت شما به یکدیگر، همه ۳۵محبت نمایید.
« پیخواهند برد که شاگرد من هستید.« روی؟سرور من، کجا می»شمعون پطرس گفت: ۳۶
توانی به جایی که تو اکنون نمی»عیسی پاسخ داد: ام خواهی بیایی؛ اما بعدها از پیروم از پی من میسرورم، چرا اکنون نتوانم از »پطرس گفت: ۳۷«آمد.ات بیایم؟ من جانم را در راه تو خواهم پی
آیا جانت را در راه من »عیسی گفت: ۳۸«نهاد.گویم، پیش از آنکه خواهی نهاد؟ آمین، آمین، به تو می
« خروس بانگ زند، سه بار مرا انکار خواهی کرد.
۱۴یوحنا سوی پدرعیسی، تنها راه به
دل شما مضطرب نباشد. به خدا ایمان داشته باشید؛ »۱در خانۀ پدر من منزل ۲به من نیز ایمان داشته باشید. روم تا مکانی گفتم. میبسیار است، وگرنه به شما می
و آنگاه که رفتم و مکانی برای ۳برای شما آماده کنم. برم، آیم و شما را نزد خود میمیشما آماده کردم، باز
جایی که من ۴تا هر جا که من هستم شما نیز باشید. ما »توما به او گفت: ۵« دانید.روم راهش را میمی
توانیم روی، پس چگونه میدانیم به کجا میحتی نمیمن راه و راستی »عیسی به او گفت: ۶« راه را بدانیم؟
ن، نزد پدر واسطۀ مکس جز بهو حیات هستم؛ هیچشناختید، پدر مرا نیز اگر مرا می۷آید. نمیشناسید و او را شناختید؛ اما پس از این او را میمیسرور ما، پدر را به »فیلیپس به او گفت: ۸« اید.دیده
عیسی به او ۹« ما بنما، که همین ما را کافی است.
فیلیپس، دیری است با شما هستم و هنوز مرا »گفت: ای؟ کسی که مرا دیده، پدر را دیده است؛ پس نشناخته
آیا ۱۱؟ “پدر را به ما بنما”گویی چگونه است که میباور نداری که من در پدرم و پدر در من است؟
گویم از خودم نیست، بلکه سخنانی که من به شما میپدری که در من ساکن است، اوست که کارهای خود
باور کنید که این سخن مرا۱۱رساند. انجام میرا بهسبب آن من در پدرم و پدر در من است؛ وگرنه به
کارها این را باور کنید. گویم، آن که به من ایمان آمین، آمین، به شما می»۱۲
کنم، خواهد داشته باشد، او نیز کارهایی را که من میکرد، و حتی کارهایی بزرگتر از آن خواهد کرد، زیرا
هرآنچه به نام من و ۱۳روم. که من نزد پدر میدرخواست کنید، من آن را انجام خواهم داد، تا پدر در
اگر چیزی به نام من از من ۱۴پسر جالل یابد. بخواهید، آن را انجام خواهم داد.
القدسوعده روح
اگر مرا دوست بدارید، احکام مرا نگاه خواهید »۱۵و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی ۱۶داشت.
شما خواهد داد که همیشه با شما باشد، دیگر به
تواند او را بپذیرد، یعنی روح راستی که جهان نمی۱۷شناسد؛ اما شما او را بیند و نه میزیرا نه او را می
گزیند و در شما که نزد شما مسکن میشناسید، چرامی خواهد بود.
پس ۱۹آیم. گذارم؛ نزد شما میکس نمیشما را بی»۱۸مانی جهان دیگر مرا نخواهد دید، اما شما از اندک ز
ام، شما نیز خواهید خواهید دید، و چون من زندهدر آن روز، خواهید دانست که من در پدر ۲۱زیست.
آن که احکام مرا ۲۱هستم و شما در من و من در شما. کند، اوست که مرا دوست دارد و از آنها پیروی می
د، پدرم او را داردارد؛ و آن که مرا دوست میمیدوست خواهد داشت و من نیز او را دوست داشته،
« خود را بر او ظاهر خواهم ساخت.سرور من، »یهودا، نه اسخریوطی، از او پرسید: ۲۲
خواهی خود را بر ما ظاهر کنی، چگونه است که میآن که مرا »عیسی پاسخ داد: ۲۳« اما نه بر این جهان؟
گاه خواهد داشت، و پدرم دارد، کالم مرا ندوست میاو را دوست خواهد داشت، و ما نزد او خواهیم آمد و
آن که مرا دوست ۲۴با او مسکن خواهیم گزید. دارد، کالم مرا نگاه نخواهد داشت؛ و این کالم که نمی
شنوید از من نیست، بلکه از پدری است که مرا می فرستاده است.
که هنوز با شما این چیزها را زمانی به شما گفتم »۲۵القدس، که پدر او را اما آن مدافع، یعنی روح۲۶هستم.
چیز را به شما خواهد فرستد، او همهبه نام من مییادتان خواهد آموخت و هرآنچه من به شما گفتم، به
گذارم؛ آرامش جا میبرای شما آرامش به۲۷آورد. دهم، دهم. آنچه من به شما میخود را به شما می
دهد. دل شما ان است که جهان به شما میچننهشنیدید که به شما گفتم، ۲۸مضطرب و هراسان نباشد.
اگر مرا دوست “ آیم.روم، اما باز نزد شما میمن می”روم، زیرا شدید که نزد پدر میداشتید، شادمان میمی
اکنون این را پیش از ۲۹پدر از من بزرگتر است. وقوع به شما گفتم، تا چون واقع شود ایمان آورید.
فرصت چندانی باقی نمانده که با شما سخن بگویم، ۳۱آید. او هیچ قدرتی بر من زیرا رئیس این جهان می
کنم که پدر به من فرمان اما من کاری را می۳۱ندارد؛ م. دارداده است، تا جهان بداند که پدر را دوست می
برخیزید، برویم.
۱۵یوحنا تاک حقیقی
هر ۲من تاک حقیقی هستم و پدرم باغبان است.»۱کند، و ای در من که میوه نیاورد، آن را قطع میشاخه
کند تا ای که میوه آورد، آن را هرس میهر شاخهسبب کالمی که به اکنون بهشما هم۳بیشتر میوه آورد.
من بمانید، و من نیز در در۴ام، پاک هستید.شما گفتهتواند از خود میوه آورد مانم. چنانکه شاخه نمیشما می
توانید میوه آورید اگر اگر در تاک نماند، شما نیز نمی در من نمانید.
های آن. کسی که در من من تاک هستم و شما شاخه»۵آورد؛ زیرا جدا از ماند و من در او، میوۀ بسیار میمی
اگر کسی در من نماند، ۶نید کرد.توامن، هیچ نمیاندازند و خشک ای است که دورش میهمچون شاخه
آورند و در های خشکیده را گرد میشود. شاخهمیاگر در من بمانید و کالم من ۷سوزانند.آتش افکنده، می
خواهید، درخواست کنید که در شما بماند، هرآنچه میت که جالل پدر من در این اس۸برآورده خواهد شد.
شما میوۀ بسیار آورید؛ و اینگونه شاگرد من خواهید شد.
همانگونه که پدر مرا دوست داشته است، من نیز »۹اگر ۱۱ام؛ در محبت من بمانید.شما را دوست داشته
احکام مرا نگاه دارید، در محبت من خواهید ماند؛ ام و در چنانکه من احکام پدر خود را نگاه داشته
این سخنان را به شما گفتم تا ۱۱.مانممحبت او می شادی من در شما نیز باشد و شادی شما کامل شود.
حکم من این است که یکدیگر را محبت کنید، »۱۲محبتی بیش از ۱۳ام.چنانکه من شما را محبت کرده
این وجود ندارد که کسی جان خود را در راه دوستانش کم دوستان من شمایید اگر آنچه به شما ح۱۴فدا کند.
خوانم، دیگر شما را بنده نمی۱۵کنم، انجام دهید.میزیرا بنده از کارهای اربابش آگاهی ندارد. بلکه شما
ام، خوانم، زیرا هرآنچه از پدر شنیدهرا دوست خود میشما نبودید که مرا ۱۶ام.شما را از آن آگاه ساخته
برگزیدید، بلکه من شما را برگزیدم و مقرر داشتم تا میوه آورید و میوۀ شما بماند، تا هرچه از پدر بروید و
حکم من ۱۷به نام من درخواست کنید به شما عطا کند. به شما این است که یکدیگر را محبت کنید.
نفرت دنیا از پیروان عیسی
یاد داشته باشید که اگر دنیا از شما نفرت دارد، به»۱۸
اگر به دنیا ۱۹پیش از شما از من نفرت داشته است.علق داشتید، دنیا شما را چون کسان خود دوست ت
داشت. اما چون به دنیا تعلق ندارید، بلکه من شما میکالمی ۲۱ام، دنیا از شما نفرت دارد.را از دنیا برگزیده
بنده از ارباب ”یاد داشته باشید: را که به شما گفتم، بهاگر مرا آزار رسانیدند، با شما “ خود بزرگتر نیست.
ین خواهند کرد؛ و اگر کالم مرا نگاه داشتند، نیز چناما اینهمه را ۲۱کالم شما را نیز نگاه خواهند داشت.
سبب نام من با شما خواهند کرد، زیرا فرستندۀ مرا بهاگر نیامده و با ایشان سخن نگفته بودم، ۲۲شناسند.نمی
داشتند؛ اما اکنون دیگر عذری برای گناهشان گناه نمیی که از من نفرت داشته باشد، از پدر کس۲۳ندارند.
اگر در میان آنان کارهایی ۲۴من نیز نفرت دارد.کس نکرده است، گناه نکرده بودم که جز من هیچ
اند، هم داشتند؛ اما اکنون، با اینکه آن کارها را دیدهنمیاینگونه، کالمی ۲۵از من و هم از پدرم نفرت دارند.
پیوندد ه حقیقت میکه در تورات خودشان آمده است ب “ سبب نفرت داشتند.از من بی”که: اما چون آن مدافع که از نزد پدر برای شما »۲۶فرستم بیاید، یعنی روح راستی که از نزد پدر می
و شما ۲۷آید، او خود دربارۀ من شهادت خواهد داد.می اید. نیز باید شهادت دهید، زیرا از آغاز با من بوده
۱۶یوحنا
شما را از ۲چیزها را به شما گفتم تا نلغزید.این»۱رسد که ها اخراج خواهند کرد و حتی زمانی میکنیسه
پندارد که خدا را خدمت کرده که شما را بکشد، میهراین کارها را خواهند کرد، زیرا نه پدر را ۳است.
اینها را به شما گفتم تا چون زمان ۴شناسند، نه مرا.مییاد آورید که شما را آگاه کرده به رسد،وقوعشان فرا
بودم. آنها را در آغاز به شما نگفتم، زیرا خود با شما بودم.
کار روح خدایک روم، و هیچاکنون نزد فرستندۀ خود می»۵
سبب شنیدن سخنانم، اما به۶“روی؟کجا می”پرسید، نمیبا اینحال، من به شما ۷دل شما آکنده از غم شده است.
سود شماست. زیرا اگر ویم که رفتنم بهگراست مینروم، آن مدافع نزد شما نخواهد آمد؛ اما اگر بروم او
چون او آید، جهان را مجاب ۸فرستم.را نزد شما میلحاظ گناه و عدالت و داوری، خواهد کرد که به
لحاظ گناه، زیرا به من ایمان به۹تقصیرکار است.روم و د پدر میلحاظ عدالت، زیرا نزبه۱۱آورند.نمی
لحاظ داوری، زیرا و به۱۱دیگر مرا نخواهید دید. رئیس این جهان محکوم شده است.
چیزهای دیگر دارم که به شما بگویم، اما بسیار»۱۲اما چون روح ۱۳اکنون یارای شنیدنش را ندارید.
تمامی حقیقت راهبری خواهد راستی آید، شما را بهن نخواهد گفت، بلکه کرد؛ زیرا او از جانب خود سخ
شنود بیان خواهد کرد و از آنچه در پیش آنچه را میاو مرا جالل خواهد ۱۴است با شما سخن خواهد گفت.
داد، زیرا آنچه را از آن من است گرفته، به شما اعالم هرآنچه از آن پدر است، از آن من ۱۵خواهد کرد.
ه، رو گفتم آنچه را از آن من است گرفتاست. از همین به شما اعالم خواهد کرد.
دهدعیسی شاگردان را تسلی میپس از اندک زمانی، دیگر مرا نخواهید دید و پس »۱۶
آنگاه ۱۷«از اندک زمانی دیگر، باز مرا خواهید دید.مقصود او »بعضی از شاگردان او به یکدیگر گفتند:
پس از اندک زمانی، دیگر ”از این سخن چیست که، د، و پس از اندک زمانی دیگر، باز مرا مرا نخواهید دی
زیرا نزد پدر ”گوید ؟ یا از اینکه می“خواهید دیداندک ”این »گفتند: پس به یکدیگر می۱۸«؟“روممی
گوید، چیست؟ مقصود او را که می“ زمانانست که داما عیسی از پیش می۱۹«یابیم؟درنمی
ا آی»خواهند از او سؤال کنند؛ پس به ایشان گفت: میپس از اندک ”کنید که گفتم، در اینباره با هم بحث می
زمانی، دیگر مرا نخواهید دید، و پس از اندک زمانی آمین، آمین، به شما ۲۱؟“دیگر، باز مرا خواهید دید
گویم، شما زاری و ماتم خواهید کرد، اما جهان میشادمان خواهد شد؛ شما غمگین خواهید بود، اما غم
زن به هنگام زایمان ۲۱خواهد شد. شما به شادی بدلرسیده است؛ رو که ساعت او فراکشد، از آندرد می
یاد اما چون فرزندش به دنیا آمد، درد خود را دیگر بهکه شاد است از این که انسانی به دنیا آورد، چرانمی
به همینسان، شما نیز اکنون اندوهگینید؛ ۲۲آمده است.دل شما شادمان خواهد شد اما باز شما را خواهم دید و
در ۲۳کس آن شادی را از شما نخواهد گرفت.و هیچچیزی از خود من نخواهید خواست. آن روز، دیگر
گویم، هرچه از پدر به نام من آمین، آمین، به شما میتا کنون به نام من ۲۴بخواهید، آن را به شما خواهد داد.
تان کامل اید؛ بخواهید تا بیابید و شادیچیزی نخواسته شود.
خواهد تمثیل به شما گفتم؛ اما زمانی فرااینها را به»۲۵رسید که دیگر اینگونه با شما سخن نخواهم گفت، بلکه
در آن روز، ۲۶آشکارا دربارۀ پدر به شما خواهم گفت.گویم به نام من درخواست خواهید کرد. و به شما نمی
که راچ۲۷که من از جانب شما از پدر خواهم خواست،دارد، زیرا شما مرا دوست پدر خود شما را دوست می
من از ۲۸ام.اید که از نزد خدا آمدهداشته و ایمان آوردهنزد پدر آمدم و به این جهان وارد شدم؛ و حال این
« روم.گویم و نزد پدر میجهان را ترک میاکنون آشکارا سخن »آنگاه شاگردانش گفتند: ۲۹دانیم که از حال دیگر می۳۱ل.تمثیگویی، نه بهمیچیز آگاهی و حتی نیاز نداری کسی سؤالش را با همه
رو، ایمان داریم که از نزد تو در میان نهد. از همینآیا اکنون واقعا »عیسی به آنها گفت: ۳۱«ای.خدا آمده
رسد، و براستی که میاینک زمانی فرا۳۲ایمان دارید؟ده خواهید شد و هر اکنون فرارسیده است، که پراکنهم
یک به خانه و کاشانۀ خود خواهید رفت و مرا تنها خواهید گذاشت؛ اما من تنها نیستم، زیرا پدر با من
اینها را به شما گفتم تا در من آرامش داشته ۳۳است.باشید. در دنیا برای شما زحمت خواهد بود؛ اما دل
« ام.قوی دارید، زیرا من بر دنیا غالب آمده
۱۷یوحنا دعای عیسی برای خود
پس از این سخنان، عیسی به آسمان نگریست و ۱پدر، ساعت رسیده است. پسرت را جالل ده تا »گفت:
زیرا او را بر هر بشری ۲پسرت نیز تو را جالل دهد.ای، ای تا به همۀ آنان که به او عطا کردهقدرت داده
که و این است حیات جاویدان،۳حیات جاویدان بخشد.تو را، تنها خدای حقیقی، و عیسی مسیح را که
من کاری را که به من سپردی، ۴ای، بشناسند.فرستادهکمال رساندم، و اینگونه تو را بر روی زمین جالل به
پس اکنون ای پدر، تو نیز مرا در حضور ۵دادم.خویش جالل ده، به همان جاللی که پیش از آغاز
جهان نزد تو داشتم. ی برای شاگرداندعای عیس
من نام تو را بر آنان که از جهانیان به من »۶بخشیدی، آشکار ساختم. از آن تو بودند و تو ایشان را
اکنون ۷به من بخشیدی، و کالمت را نگاه داشتند.ای، براستی از اند که هرآنچه به من بخشیدهدریافته
زیرا کالمی را که به من سپردی، ۸جانب توست.یقین ، و ایشان آن را پذیرفتند و بهبدیشان سپردم
ام، و ایمان آوردند که تو مرا دانستند که از نزد تو آمدهدرخواست من برای آنهاست؛ من نه برای ۹ای.فرستاده
کنم که تو به من دنیا بلکه برای آنهایی درخواست میهرآنچه از آن من ۱۱ای، زیرا از آن تو هستند.بخشیده
هرآنچه از آن توست، از آن من است، از آن توست و بیش از این در ۱۱ام.است؛ و در ایشان جالل یافته
مانم، اما آنها هنوز در جهانند؛ من نزد تو جهان نمیآیم. ای پدر قدوس، آنان را به قدرت نام خود که به می
ای حفظ کن، تا یک باشند، چنان که ما من بخشیدهبا ایشان بودم، حفظ من آنها را تا زمانی که ۱۲هستیم.
ای، کردم، و از آنها به قدرت نام تو که به من بخشیدهیک از ایشان هالک نشد، جز محافظت نمودم. هیچ
مقدس به حقیقت فرزند هالکت، تا گفتۀ کتبآیم، و این سخنان را اما حال نزد تو می۱۳پیوندد.
گویم که هنوز در جهانم، تا شادی مرا در زمانی میمن کالم تو را به ایشان ۱۴مال داشته باشند.کخود به
دادم، اما دنیا از ایشان نفرت داشت، زیرا به دنیا تعلق درخواست من این ۱۵ندارند، چنان که من تعلق ندارم.
خواهم از نیست که آنها را از این دنیا ببری، بلکه میآنها به این دنیا تعلق ۱۶آن شرور حفظشان کنی.
آنان را در ۱۷ن نیز تعلق ندارم.ندارند، چنانکه مهمانگونه ۱۸حقیقت تقدیس کن؛ کالم تو حقیقت است.
که تو مرا به جهان فرستادی، من نیز آنان را به جهان خاطر ایشان تقدیس من خویشتن را به۱۹ام.فرستاده
کنم، تا ایشان نیز به حقیقت تقدیس شوند. می دعای عیسی برای همۀ پیروانش
تنها برای آنها نیست، بلکه همچنین درخواست من»۲۱واسطۀ پیام آنها به من ایمان برای کسانی است که به
تا همه یک باشند، همانگونه که تو ای ۲۱خواهند آورد،پدر در من هستی و من در تو. چنان کن که آنها نیز
در ما باشند، تا جهان ایمان آورد که تو مرا بخشیدی، و من جاللی را که به من۲۲ای.فرستاده
بدیشان بخشیدم تا یک گردند، چنانکه ما یک من در آنان و تو در من. چنان کن که آنان ۲۳هستیم؛
نیز کامال یک گردند تا جهان بداند که تو مرا ای، و ایشان را همانگونه دوست داشتی که مرا فرستاده
خواهم آنها که به من ای پدر، می۲۴دوست داشتی.جا که من هستم، تا جالل همان ای با من باشند،بخشیده
ای؛ زیرا پیش مرا بنگرند، جاللی که تو به من بخشیده داشتی. از آغاز جهان مرا دوست می
شناسد، اما من تو را ای پدر عادل، دنیا تو را نمی»۲۵اند که تو مرا شناسم، و اینها دانستهمی
من نام تو را به آنها شناساندم و خواهم ۲۶ای.فرستادهای، در آنها نیز ناساند، تا محبتی که تو به من داشتهش
در نخستین روز هفته، سحرگاهان، هنگامی که هوا ۱دید که هنوز تاریک بود، مریم مجدلیه به مقبره آمد و
دوان پس دوان۲سنگ از برابر آن برداشته شده است.نزد شمعون پطرس و آن شاگرد دیگر که عیسی
سرورمان »داشت، رفت و به آنان گفت: دوستش میپس ۳«اند.دانیم کجا گذاشتهاند و نمیرا از مقبره برده
سوی پطرس همراه با آن شاگرد دیگر بیرون آمده، بهدویدند؛ اما آن و هر دو با هم می۴.مقبره روان شدند
شاگرد دیگر تندتر رفته، از پطرس پیش افتاد و نخست پس خم شده، نگریست و دید که ۵به مقبره رسید.
های کفن در آنجا هست، اما درون مقبره پارچهپس شمعون پطرس نیز از پی او آمد و درون ۶نرفت.
اما ۷ا هست،های کفن در آنجمقبره رفته، دید که پارچهدستمالی که گرد سر عیسی بسته بودند نه در کنار
های کفن، بلکه جداگانه تا شده و در جایی دیگر پارچهپس آن شاگرد دیگر نیز که نخست ۸گذاشته شده است.
درون آمد و دید و ایمان به مقبره رسیده بود، بهمقدس را درک نکرده بودند که زیرا هنوز کتب۹آورد.
آنگاه آن دو شاگرد به ۱۱مردگان برخیزد. او باید از خانۀ خود بازگشتند.
ظاهر شدن عیسی بر مریم مجدلیه ۱۱-۱۶:۹مرقس - ۱۲-۳۱:۱۱یوحنا
و اما مریم، بیرون، نزدیک مقبره ایستاده بود و ۱۱درون مقبره گریست. او گریان خم شد تا بهمی
های سفید بر هآنگاه دو فرشته را دید که جام۱۲بنگرد.تن داشتند و آنجا که پیکر عیسی نهاده شده بود، یکی
در جای سر و دیگری در جای پاهای او نشسته او « ای زن، چرا گریانی؟»آنها به او گفتند: ۱۳بودند.
دانم کجا اند و نمیسرورم را برده»پاسخ داد: چون این را گفت، برگشت و عیسی را ۱۴«اند.گذاشته
عیسی به او گفت: ۱۵دید، اما نشناخت.آنجا ایستاده مریم به « جویی؟ای زن، چرا گریانی؟ که را می»
سرورم، اگر تو او را »گمان اینکه باغبان است، گفت: ای تا بروم و او را ای، به من بگو کجا گذاشتهبرداشتهمریم روی « مریم!»عیسی صدا زد: ۱۶«برگیرم.
جانب او گرداند و به زبان عبرانیان گفت: به
بر »عیسی به او گفت: ۱۷)یعنی استاد(.« ربونی!»ام. بلکه من میاویز، زیرا هنوز نزد پدر صعود نکرده
نزد برادرانم برو و به آنها بگو که نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما صعود
مریم مجدلیه رفت و شاگردان را خبر داد ۱۸.«کنممیو آنچه به او گفته بود، بدیشان « ام!خداوند را دیده»که
بازگفت. ظاهر شدن عیسی بر شاگردان
۴۳-۳۴:۳۶لوقا - ۳۳-۳۱:۱۹یوحنا
شامگاه همان روز، که نخستین روز هفته بود، ۱۹س آنگاه که شاگردان گرد هم بودند و درها از تر
یهودیان قفل بود، عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و چون این را گفت، دستها و ۲۱«سالم بر شما!»گفت:
پهلوی خود را به آنان نشان داد. شاگردان با دیدن عیسی باز به آنان گفت: ۲۱خداوند شادمان شدند.
سالم بر شما! همانگونه که پدر مرا فرستاد، من نیز »چون این را گفت، دمید و ۲۲«فرستم.شما را می
اگر گناهان کسی را ۲۳القدس را بیابید.روح»فرمود: ببخشایید، بر آنها بخشیده خواهد شد؛ و اگر گناهان « کسی را نابخشوده بگذارید، نابخشوده خواهد ماند.
عیسی و توما ۱۶:۱۴مرقس - ۳۱-۳۱:۳۴یوحنا
زده هنگامی که عیسی آمد، توما، یکی از آن دوا۲۴پس ۲۵شد، با ایشان نبود.تن، که دوقلو نیز خوانده میاما « ایم!خداوند را دیده»دیگر شاگردان به او گفتند:
تا خود نشان میخها را در »او به ایشان گفت: دستهایش نبینم و انگشت خود را بر جای میخها نگذارم
و دست خویش را در سوراخ پهلویش ننهم، ایمان پس از هشت روز، شاگردان عیسی ۲۶«نخواهم آورد.
باز در خانه بودند و توما با آنها بود. در آن حال که درها قفل بود، عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و
انگشت »آنگاه به توما گفت: ۲۷«سالم بر شما!»گفت: خود را اینجا بگذار و دستهایم را ببین، و دست خود را
ایمان مباش، و بی پیش آور و در سوراخ پهلویم بگذارخداوند »توما به او گفت: ۲۸«بلکه ایمان داشته باش.
آیا چون مرا دیدی »عیسی گفت: ۲۹«من و خدای من!ایمان آوردی؟ خوشابهحال آنان که نادیده، ایمان
« آورند. هدف این کتاب
عیسی آیات بسیار دیگر در حضور شاگردان ۳۱
ده ظهور رسانید که در این کتاب نوشته نشبهاما اینها نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی ۳۱است.
همان مسیح، پسر خداست، و تا با این ایمان، در نام او حیات داشته باشید.
۲۱یوحنا
ظاهر شدن عیسی بر هفت تن از شاگردان
پس از این وقایع، عیسی بار دیگر خود را در کنار ۱و اینچنین دریاچۀ تیبریه بر شاگردان نمایان ساخت. ا
روزی شمعون پطرس، تومای معروف ۲نمایان گشت:به دوقلو، نتنائیل از مردمان قانای جلیل، پسران زبدی
شمعون پطرس به آنها ۳و دو شاگرد دیگر با هم بودند.ما »آنها گفتند: « روم.من به صید ماهی می»گفت:
پس بیرون رفته، سوار قایق شدند.« آییم.نیز با تو میسحرگاهان، ۴اما در آن شب چیزی صید نکردند.
عیسی در کنار ساحل ایستاد؛ اما شاگردان درنیافتند که ای فرزندان، چیزی »او به آنها گفت: ۵عیسی است.
گفت: ۶«نه!»پاسخ دادند: « برای خوردن ندارید؟تور را به جانب راست قایق بیندازید که خواهید »
راوانی ماهی قادر ایشان چنین کردند و از ف« یافت.
شاگردی که عیسی ۷درون قایق بکشند.نبودند تور را به« خداوند است!»داشت، به پطرس گفت: دوستش می
دم جامۀ شمعون پطرس چون شنید که خداوند است، دردر زیرا آن را از تن به -خود را گرد خویش پیچید
اما دیگر ۸و خود را به دریا افکند. -آورده بود گردان با قایق آمدند، در حالی که تور پر از ماهی شا
کشیدند، زیرا فاصلۀ آنها با ساحل فقط را با خود می دویست ذراع بود.
چون به ساحل رسیدند، دیدند آتشی با زغال افروخته ۹است و ماهی بر آن نهاده شده، و نان نیز هست
اکنون از آن ماهیها که هم»عیسی به ایشان گفت: ۱۱.درون قایق شمعون پطرس به۱۱«ید، بیاورید.گرفت
رفت و تور را به ساحل کشید. تور پر از ماهیهای بزرگ بود، به تعداد صد و پنجاه و سه ماهی. و با
اینکه شمار ماهیها بدین حد زیاد بود، تور پاره بیایید صبحانه »عیسی به ایشان گفت: ۱۲نشد.
ز او هیچیک از شاگردان جرئت نکرد ا« بخورید.دانستند که خداوند زیرا می« تو کیستی؟»بپرسد،
عیسی پیش آمده، نان را برگرفت و به آنها ۱۳است.این سومین بار بود که عیسی ۱۴داد، و نیز ماهی را.
پس از برخاستن از مردگان بر شاگردان خویش نمایان شد. می
گفتگوی عیسی با پطرسس پرسید: پس از صبحانه، عیسی از شمعون پطر ۱۵ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیش از اینها محبت »
دانی که بله سرورم؛ تو می»او پاسخ داد: « کنی؟میهای من از بره»عیسی به او گفت: « دارم.دوستت می
ای »بار دوم عیسی از او پرسید: ۱۶«مراقبت کن.پاسخ داد: « کنی؟شمعون، پسر یونا، آیا مرا محبت می
عیسی « دارم.دانی که دوستت میم؛ میبله سرور»بار سوم عیسی ۱۷«گوسفندان مرا شبانی کن.»گفت:
ای شمعون پسر یونا، آیا مرا دوست »به او گفت: پطرس از اینکه عیسی سه بار از او « داری؟می
آزرده شد و پاسخ « داری؟آیا مرا دوست می»پرسید، دانی که چیز آگاهی؛ تو میسرورم، تو از همه»داد:
از گوسفندان من »عیسی گفت: « دارم.دوستت میگویم، زمانی که آمین، آمین، به تو می۱۸مراقبت کن.
بستی و هر جا که جوانتر بودی کمر خویش برمیرفتی؛ اما چون پیر شوی دستهایت را خواستی میمی
خواهی گشود و دیگری کمر تو را بربسته، به جایی
عیسی با این سخن به ۱۹«خواهی خواهد برد.که نمیکرد که پطرس با آن خدا را چگونگی مرگی اشاره می
از پی من »داد. سپس عیسی به او گفت: جالل می « بیا.آنگاه پطرس برگشت و دید آن شاگردی که عیسی ۲۱
آید. او همان بود که داشت از پی آنها میدوستش مییده در وقت شام بر سینۀ عیسی تکیه زده و از او پرس
سرورم، کیست که تو را تسلیم دشمن خواهد »بود، چون پطرس او را دید، از عیسی پرسید: ۲۱«کرد؟
عیسی به او ۲۲«شود؟سرور من، پس او چه می»اگر بخواهم تا بازگشت من باقی بماند، تو را »گفت:
پس این گمان در میان ۲۳«چه؟ تو از پی من بیا!د مرد، حال آنکه برادران شایع شد که آن شاگرد نخواه
عیسی به پطرس نگفت که او نخواهد مرد، بلکه گفت « اگر بخواهم تا بازگشت من باقی بماند، تو را چه؟»
دهد همان شاگرد است که بر این چیزها شهادت می۲۴دانیم که شهادت او راست و اینها را نوشته است. ما می
است. خاتمه
ه اگر یک به عیسی کارهای بسیار دیگر نیز کرد ک۲۵
کنم حتی تمامی جهان نیز شد، گمان نمییک نوشته می داشت. ها را میگنجایش آن نوشته
۱اعمال رسوالن صعود عیسی به آسمان
ای تئوفیلوس، من کتاب نخست خود را در باب همۀ ۱عمل نمودن و تعلیم اموری تألیف کردم که عیسی به
القدس طۀ روحواستا روزی که به۲دادنشان آغاز کرددستورهایی به رسوالن برگزیدۀ خود داد و سپس به
او پس از رنج کشیدن، خویشتن را بر ۳باال برده شد.آنان ظاهر ساخت و با دالیل بسیار ثابت کرد که زنده
شد شده است. پس به مدت چهل روز بر آنان ظاهر مییکبار ۴گفت.و دربارۀ پادشاهی خدا با ایشان سخن می
اورشلیم »رف غذا بدیشان امر فرمود که: در حین صرا ترک مکنید، بلکه منتظر آن وعدۀ پدر باشید که از
داد، اما چند زیرا یحیی با آب تعمید می۵اید.من شنیدهالقدس تعمید روزی بیش نخواهد گذشت که شما با روح
« خواهید یافت.پس چون گرد هم آمده بودند، از او پرسیدند: ۶
در این زمان است که پادشاهی را به خداوندا، آیا» « خواهی گردانید؟اسرائیل باز
بر شما نیست که ایام و زمانهایی »عیسی پاسخ داد: ۷اما ۸را که پدر در اختیار خود نگاه داشته است بدانید؛
القدس بر شما آید، قدرت خواهید یافت و در چون روحاورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا دورترین نقاط
« جهان، شاهدان من خواهید بود.عیسی پس از گفتن این سخنان، در حالی که ایشان ۹
نگریستند، به باال برده شد و ابری او را از مقابل میرفت و که میهنگامی ۱۱چشمان ایشان برگرفت.
شاگردان به آسمان چشم دوخته بودند، ناگاه دو مرد ای مردان »و گفتند: ۱۱سفیدپوش در کنارشان ایستادند
اید؟ همین جلیلی، چرا ایستاده به آسمان چشم دوختهخواهد عیسی که از میان شما به آسمان برده شد، باز
« آمد، به همینگونه که دیدید به آسمان رفت. جای یهودایاس بهانتخاب مت
آنگاه شاگردان از کوه موسوم به زیتون به اورشلیم ۱۲بازگشتند. آن کوه بیش از مسافت یک روز شبات با
چون به شهر رسیدند، به ۱۳اورشلیم فاصله نداشت.ای رفتند که اقامتگاهشان بود. آنان پطرس و باالخانه
ما و یوحنا، یعقوب و آندریاس، فیلیپس و توما، برتول متی، یعقوب فرزند حلفای و شمعون غیور و یهودا
ایشان همگی به همراه زنان و ۱۴فرزند یعقوب بودند.نیز مریم مادر عیسی و برادران او، یکدل تمامی وقت
خود را وقف دعا کردند. یکی از آن روزها، پطرس در میان برادران که ۱۵
و ۱۶دجملگی حدود یکصد و بیست تن بودند، ایستامقدس باید به ای برادران، آن نوشتۀ کتب»گفت:
القدس مدتها پیش به پیوست که در آن روححقیقت میزبان داوود دربارۀ یهودا، راهنمای گرفتارکنندگان
زیرا او یکی از ما ۱۷عیسی، پیشگویی کرده بود. « شد و سهمی در این خدمت داشت.محسوب می
طعه زمینی خرید و یهودا با پاداش شرارت خود ق)۱۸روی درافتاد و از میان پاره شد و امعا و در آن به
ساکنان اورشلیم همه از ۱۹احشایش همه بیرون ریخت.زبان خود آن محل را این واقعه آگاه شدند و به
، یعنی زمین خون نامیدند.( «دماحقل » در کتاب مزامیر نوشته شده است: »۲۱ گردد اش متروک باشد که خانه”»
“ و کس در آن مأوا نگیرد،
و نیز آمده است: دیگری سپرده باشد که منصب نظارتش نیز به”»
“ شود.رو الزم است از میان کسانی که در تمام از این۲۱
مدت آمد و رفت عیسای خداوند در میان ما، با ما از زمان تعمید یحیی تا روزی که عیسی از ۲۲اند،بوده
، یکی از آنان با ما از شاهدان نزد ما باال برده شد « رستاخیز عیسی گردد.
پس دو تن را پیشنهاد کردند: یوسف را که برسابا ۲۳شناختند، و نام یوستوس هم میشد و او را بهخوانده میخداوندا، تو از »آنگاه چنین دعا کردند: ۲۴متیاس را.
قلوب همگان آگاهی. تو خود بر ما عیان فرما که تا این خدمت ۲۵ایز این دو را برگزیدهیک اکدامین
رسالت را بر عهده گیرد، خدمتی که یهودا از آن روی سپس ۲۶«جایی رفت که بدان تعلق داشت.برتافت و به
نام متیاس افتاد. بدینگونه او به قرعه انداختند و به جرگۀ یازده رسول پیوست.
۲اعمال رسوالن
القدس در پنتیکاستنزول روح
روز پنتیکاست فرارسید، همه یکدل در یک جا چون۱که ناگاه صدایی همچون صدای وزش ۲جمع بودند
ای را که در آن نشسته تندبادی از آسمان آمد و خانههایی دیدند آنگاه، زبانه۳تمامی پر کرد.بودند، به
های آتش که تقسیم شد و بر هر یک از همچون زبانهالقدس پر گشتند سپس همه از روح۴ایشان قرار گرفت.
بخشید، به و آنگونه که روح بدیشان قدرت تکلم می گفتن آغاز کردند. زبانهای دیگر سخن
در آن روزها، یهودیان خداترس، از همۀ ممالک ۵چون این ۶بردند.سر میزیر آسمان، در اورشلیم به
آمده، غرق شگفتی شدند، صدا برخاست، جماعتی گردشنید که آنان به زبان خودش زیرا هر یک از ایشان می
مگر »زده، گفتند: پس حیران و بهت۷گویند.سخن میپس ۸گویند جملگی اهل جلیل نیستند؟اینها که سخن می
شنویم که به زبان زادگاه ما سخن چگونه هر یک میپارتها و مادها و ایالمیان، مردمان ۹گویند؟میو ۱۱سیاالنهرین و یهودیه و کاپادوکیه و پونتوس و آبین
فریجیه و پامفیلیه و مصر و نواحی لیبی متصل به چه یهودی و چه )۱۱قیروان و نیز زائران رومی
همه -یهودیشده(؛ و همچنین مردمان کرت و عربستان
شنویم که اینان به زبان ما مدح اعمال عظیم خدا را میپس همگی متحیر و سرگشته از یکدیگر ۱۲«گویند.می « ی این رویداد چیست؟معن»پرسیدند: میاینان مست »گفتند: اما برخی نیز ریشخندکنان می۱۳
« شرابند! پیام پطرس
آنگاه پطرس با آن یازده تن برخاست و صدای خود ۱۴ای یهودیان و ای »را بلند کرده، خطاب بدیشان گفت:
گویم ساکنان اورشلیم، این را دریابید و به آنچه میاین مردان، برخالف آنچه شما ۱۵فرادهید!دقت گوش به
اید مست نیستند، زیرا هنوز ساعت سوم از پنداشتهبلکه این همان است که یوئیل نبی ۱۶روز است!
اش چنین پیشگویی کرده بود: درباره فرماید: خدا می”»۱۷
در روزهای آخر از روح خود بر تمامی بشر خواهم ریخت. فرو
وت خواهند کرد، پسران و دختران شما نب جوانانتان رؤیاها خواهند دید و پیرانتان خوابها.
و نیز در آن روزها، ۱۸ حتی بر غالمان و کنیزانم،
خواهم ریخت از روح خود فرو و آنان نبوت خواهند کرد.
باال، در آسمان، عجایب، ۱۹و پایین، بر زمین، آیاتی از خون و آتش و بخار
ظهور خواهم آورد. به پیش از فرارسیدن روز عظیم و پرشکوه خداوند ۲۱
خورشید به تاریکی و ماه به خون بدل خواهد شد. که نام خداوند را بخواند، نجات خواهد آنگاه هر۲۱
“ یافت.ای قوم اسرائیل، این را بشنوید: چنان که خود »۲۲
آگاهید، عیسای ناصری مردی بود که خدا با معجزات دست او در میان شما ظاهر بهو عجایب و آیاتی که
بر مشیت آن مرد بنا۲۳ساخت، بر حقانیتش گواهی داد.دست و پیشدانی خدا به شما تسلیم کرده شد و شما به
ولی خدا او را از ۲۴دینان بر صلیبش کشیده، کشتید.بیدردهای مرگ رهانیده، برخیزانید، زیرا محال بود
چنان ۲۵رد.مرگ بتواند او را در چنگال خود نگاه دا فرماید: که داوود دربارۀ او می
ام، خداوند را همواره پیش روی خود دیده”» چه او بر دست راست من است تا متزلزل نشوم.
رو دلم شاد است و زبانم در وجد، از این۲۶ و بدنم نیز در امید ساکن خواهد بود.
که جانم را در جهان مردگان رها نخواهی کرد چرا۲۷ اهی گذاشت قدوست فساد ببیند. و نخو
ای، تو راههای حیات را به من نموده۲۸ “ و با حضور خود مرا از شادی لبریز خواهی کرد.
توانم با اطمینان به شما بگویم که ای برادران، می»۲۹اش نیز داوود پاتریارک وفات یافت و دفن شد و مقبره
بود و اما او نبی۳۱تا به امروز نزد ما باقی است.دانست خدا برایش سوگند خورده است که کسی را می
پس ۳۱از نسل او بر تخت سلطنت وی خواهد نشانید.آینده را پیشاپیش دیده، دربارۀ رستاخیز مسیح گفت که جان او در جهان مردگان رها نگردد و بدنش نیز فساد
خدا همین عیسی را برخیزانید و ما همگی ۳۲نبیند.دست راست خدا باال برده شد و و بها۳۳شاهد بر آنیم.القدس موعود را دریافت کرده، این را که از پدر، روح
زیرا ۳۴ریخته است.شنوید، فروبینید و میاکنون می داوود خود به آسمان صعود نکرد، و با اینهمه گفت:
خداوند به خداوند من گفت: ”» دست راست من بنشین به»
را کرسی زیر پایت تا آن هنگام که دشمنانت۳۵ “ «سازم.
یقین بدانند که خدا این پس قوم اسرائیل، جملگی به»۳۶عیسی را که شما بر صلیب کشیدید، خداوند و مسیح
« ساخته است.چون این را شنیدند، دلریش گشته، به پطرس و ۳۷
« ای برادران، چه کنیم؟»سایر رسوالن گفتند: و هر یک از شما توبه کنید »پطرس بدیشان گفت: ۳۸
به نام عیسی مسیح برای آمرزش گناهان خود تعمید زیرا ۳۹القدس را خواهید یافت.گیرید که عطای روح
این وعده برای شما و فرزندانتان و همۀ کسانی است که خداوند خدای ما او را که دورند، یعنی هر
« فراخواند.پطرس با سخنان بسیار دیگر شهادت داد و ۴۱
خود را از این نسل منحرف »ان کرده، گفت: ترغیبشپس پیام او را پذیرفتند و تعمید گرفتند. ۴۱«برهانید!
در همان روز حدود سه هزار تن بدیشان پیوستند. زندگی مشترک ایمانداران
آنان خود را وقف تعلیم یافتن از رسوالن و رفاقت ۴۲اما بهت و حیرت بر ۴۳و پاره کردن نان و دعا کردند.
دست مه مستولی شده بود، و عجایب و آیات بسیار بههسر مؤمنان همه با هم به۴۴رسید.ظهور میرسوالن به
امالک و ۴۵چیز شریک بودند.بردند و در همهمیفروختند و بهای آن را برحسب نیاز اموال خود را می
ایشان هر روز، ۴۶کردند.کس بین همه تقسیم میهرهای خود نیز و در خانه آمدندیکدل در معبد گرد می
کردند و با خوشی و صفای دل با هم نان را پاره میگفتند. تمامی و خدا را حمد می۴۷خوردندخوراک می
داشتند؛ و خداوند هر روزه خلق ایشان را عزیز می افزود. یافتگان را به جمعشان مینجات
۳اعمال رسوالن
شفای لنگ مادرزاددر نهمین ساعت روز که روزی پطرس و یوحنا ۱
در آن هنگام، ۲رفتند.وقت دعا بود، به معبد میآوردند. چند، مردی را که لنگ مادرزاد بود، میتنی
دروازۀ »آنها او را هر روز کنار آن دروازۀ معبد که گذاشتند تا از مردمی که وارد معبد نام داشت می« زیبارا چون او پطرس و یوحنا۳شدند، صدقه بخواهد.می
خواهند به معبد درآیند، از آنان صدقه دید که می
پطرس و یوحنا بر وی چشم دوختند؛ پطرس ۴خواست.پس آن مرد بر ایشان نظر ۵«به ما بنگر!»گفت:
انداخت و منتظر بود چیزی به او بدهند. مرا زر و سیم نیست، اما »اما پطرس به وی گفت: ۶
عیسی مسیح ناصری دهم! به نامآنچه دارم به تو میسپس دست راست مرد را گرفت ۷«برخیز و راه برو!
دم پاها و ساقهای او قوت و او را برخیزانید. همانراه و از جا جست و بر پاهای خود ایستاده، به۸گرفت
گویان، با کنان و خدا را حمدافتاد. سپس جست و خیزهمۀ مردم او را در حال راه ۹ایشان وارد معبد شد.
و دریافتند همان است ۱۱ن و حمد گفتن خدا دیدند،رفتدروازۀ »که پیش از آن برای گرفتن صدقه کنار
نشست؛ پس، از آنچه بر او گذشته معبد می« زیبای بود، غرق در تعجب و حیرت شدند.
پیام پطرسدر همان حال که آن مرد همراه پطرس و یوحنا ۱۱ماعت حیرتزده شد، تمام جرفت و از آنان جدا نمیمیچون ۱۲سوی ایشان دویدند.به« ایوان سلیمان»در
ای »پطرس این را دید، خطاب به جماعت گفت: مردان اسرائیلی، چرا از این امر در شگفتید؟ چرا به
که گویی به نیرو و تقوای خود، اید، چنانما خیره شدهخدای ابراهیم و اسحاق و ۱۳ایم؟این مرد را شفا داده
دای پدران ما، خادم خود عیسی را جالل یعقوب، خداد، همان که شما تسلیمش کردید و در حضور پیالتس انکارش نمودید، هرچند رأی او بر این بود که آزادش
رد بر سینۀ آن قدوس و شما بودید که دست ۱۴سازد.جای او به شما بخشیده پارسا زدید و خواستید قاتلی به
شتید، اما خدا او را شما سرچشمۀ حیات را ک۱۵شود.از میان مردگان برخیزانید و ما شاهد بر این
شناسید، بینید و میآنچه این مرد را، که می۱۶هستیم.نیرو بخشیده است، نام عیسی و ایمان به آن نام است.
واسطۀ اوست، این مرد را در آری، ایمانی که به حضور شما تندرست ساخته است.
دانم که عمل شما و یو حال ای برادران، م»۱۷ولی خدا از همین راه آنچه ۱۸بزرگانتان از جهل بود.
را که به زبان همۀ پیامبران پیشگویی کرده بود، انجام رسانید: این را که مسیح او رنج خواهد به
سوی خدا بازگردید تا پس توبه کنید و به۱۹کشید.گناهانتان پاک شود و ایام استراحت از حضور خداوند
و تا خدا، عیسی، یعنی همان مسیح ۲۱تان فرارسد،برای
که ۲۱را که از پیش برای شما مقرر شده بود، بفرستد،بر چیز بناشد تا ایامی که همهباید آسمان پذیرای او می
آنچه خدا از دیرباز به زبان همۀ پیامبران مقدس خود خداوند ”موسی فرموده است: ۲۲گفته است، احیا گردد.
ز میان برادرانتان پیامبری همانند من خدای شما، امبعوث خواهد کرد و بر شماست تا هرآنچه به شما
که به آن پیامبر گوش هر۲۳گوش جان بشنوید.گوید، به “ نسپارد، از قوم اسرائیل بریده خواهد شد.
نیز همۀ پیامبران، از سموئیل به بعد، جملگی »۲۴و شما ۲۵اند.یکصدا دربارۀ این روزها پیشگویی کرده
فرزندان پیامبران و وارثان عهدی هستید که خدا با قبایل زمین، همه ”پدرانتان بست. او به ابراهیم گفت:
هنگامی که خدا ۲۶“از نسل تو برکت خواهند یافت.خادم خود را مبعوث کرد، نخست او را نزد شما
فرستاد تا شما را برکت دهد، بدین که هر یک از شما « آلودتان بازگرداند.را از راههای گناه
۴اعمال رسوالن
پطرس و یوحنا در برابر شورای یهود
گفتند که پطرس و یوحنا هنوز با مردم سخن می۱
کاهنان و فرماندۀ نگهبانان معبد و صدوقیان آنان از اینکه رسوالن به مردم تعلیم ۲رسیدند.سرکردند که در عیسی، رستاخیز دادند و اعالم میمی
پس ایشان ۳مردگان وجود دارد، سخت خشمگین بودند.را گرفتند و چون عصر بود، تا روز بعد در حبس
اما بسیاری از آنها که پیام را شنیده ۴نگاه داشتند.بودند، ایمان آوردند و شمار مردان به حدود پنج هزار
رسید. روز بعد، بزرگان و مشایخ و علمای دین در اورشلیم ۵
اعظم و قیافا و در این مجلس، حنا کاهن۶هم آمدند.گرداعظم یوحنا و اسکندر و همۀ افراد خانوادۀ کهانت
پا داشته، آنان محبوسین را در میان به۷حضور داشتند.به چه قدرت و نامی این کار را »از ایشان پرسیدند:
« اید؟کردهای »القدس پر شده، پاسخ داد: آنگاه پطرس از روح۸
خاطر نیکی در اگر امروز به۹و مشایخ، بزرگان قومپرسید شود، و میحق مردی علیل از ما بازخواست می
پس همۀ شما و تمامی قوم ۱۱او چگونه شفا یافته است،اسرائیل بدانید که به نام عیسی مسیح ناصری است که
این مرد در برابرتان تندرست ایستاده است، به نام
ا خدا او را از همان که شما بر صلیب کشیدید ام اوست ۱۱مردگان برخیزانید.
سنگی که شما معماران رد کردید ”» “ ولی سنگ اصلی بنا شده است.
کس جز او نجات نیست، زیرا زیر آسمان در هیچ۱۲نامی جز نام عیسی به آدمیان داده نشده تا بدان نجات
« یابیم.چون شهامت پطرس و یوحنا را دیدند و دانستند که ۱۳ادی آموزشندیده و عامی هستند، در شگفت شدند و افر
ولی چون مرد ۱۴اند.دریافتند که از یاران عیسی بودهشفایافته در کنار آن دو ایستاده بود، نتوانستند چیزی
پس دستور دادند که از مجلس بیرون بروند ۱۵بگویند.با این »با یکدیگر گفتند: ۱۶و خود به مشورت نشستند.
دانند که ا همۀ ساکنان اورشلیم میدو چه کنیم؟ زیردست ایشان انجام شده است و ای آشکار بهمعجزه
ولی تا بیش از این در ۱۷توانیم منکر آن شویم.نمیمیان قوم شیوع نیابد، باید به این مردان اخطار کنیم که
« دیگر با احدی بدین نام سخن نگویند.که آنگاه ایشان را باز فراخواندند و حکم کردند۱۸
هرگز به نام عیسی چیزی نگویند و تعلیمی
شما خود »اما پطرس و یوحنا پاسخ دادند: ۱۹ندهند.داوری کنید، کدام در نظر خدا درست است، اطاعت
توانیم آنچه زیرا ما نمی۲۱از شما یا اطاعت از خدا؟ « ایم، بازنگوییم.دیده و شنیده
دند پس آن دو را پس از تهدیدهای بیشتر رها کر۲۱که همۀ مردم زیرا راهی برای مجازاتشان نیافتند، چرا
خاطر آنچه رخ داده بود، حمد خدا را بهآسا شفا یافته بود، زیرا مردی که معجزه۲۲گفتند.می
بیش از چهل سال داشت. دعای ایمانداران
پطرس و یوحنا پس از رهایی نزد یاران خود ۲۳و مشایخ به آنها بازگشتند و آنچه را که سران کاهنان
چون این را شنیدند، یکصدا به ۲۴گفته بودند، بازگفتند.ای خداوند حاکم بر همۀ »درگاه خدا دعا کرده، گفتند:
امور، ای آفرینندۀ آسمان و زمین و دریا و آنچه در القدس از زبان پدر واسطۀ روحتو خود به۲۵آنهاست،
ما، خادمت داوود، فرمودی: ا بشورند از چه سبب قومه”»
عبث دسیسه کنند؟ و ملتها به آرایند پادشاهان جهان صف۲۶
آیند، همو حاکمان گرد برضد خداوند
“ و برضد مسیح او.براستی که در همین شهر، هیرودیس و پنتیوس ۲۷
پیالتس با غیریهودیان و قوم اسرائیل برضد خادم مقدست عیسی که او را مسح کردی، همدست
نچه را که دست و ارادۀ تو از پیش مقدر تا آ۲۸شدند،اکنون، ای خداوند، به ۲۹کرده بود، تحقق بخشند.
تهدیدهای ایشان نظر کن و خادمان خود را عنایت و نیز ۳۱فرما تا کالمت را با شهامت کامل بیان کنند،
دست خود را به شفا دراز کن و به نام خادم مقدست « ظهور آور.عیسی، آیات و معجزات به
پس از دعای ایشان، مکانی که در آن جمع بودند ۳۱القدس پر شده، کالم خدا لرزه درآمد و همه از روحبه
کردند. را با شهامت بیان می شراکت ایمانداران در دارایی یکدیگر
همۀ ایمانداران را یک دل و یک جان بود و ۳۲دانست، کس چیزی از اموالش را از آن خود نمیهیچ
رسوالن با ۳۳چیز با هم شریک بودند.مهبلکه در هنیرویی عظیم به رستاخیز خداوند عیسی شهادت
دادند و فیضی عظیم بر همگی ایشان میکه کس در میان آنها محتاج نبود، زیرا هرهیچ۳۴بود.
فروخت و وجه آن ای داشت، میزمین یا خانهگذاشت تا برحسب نیاز پیش پای رسوالن می۳۵رایوسف نیز که از قبیلۀ ۳۶همه تقسیم شود.کس بین هر
الوی و اهل قپرس بود و رسوالن او را برنابا یعنی ای را که داشت، مزرعه۳۷لقب داده بودند،« مشوق»
فروخت و وجه آن را آورده، پیش پای رسوالن گذاشت.
۵اعمال رسوالن حنانیا و سفیره
لکی را و اما شخصی حنانیا نام با همسرش سفیره م ۱بخشی از بهای آن را با آگاهی کامل زنش ۲فروخته،
نگاه داشت و مابقی را آورده، پیش پای رسوالن ای حنانیا، چرا گذاشتی »پطرس به او گفت: ۳نهاد.
القدس دروغ شیطان دلت را چنین پر سازد که به روحبگویی و بخشی از بهای زمین را برای خود نگاه
از آن خودت نبود؟ و آیا مگر پیش از فروش ۴داری؟پس از فروش نیز بهایش در اختیار خودت نبود؟ چه
آن داشت که چنین کنی؟ تو نه به انسان، چیز تو را بر « بلکه به خدا دروغ گفتی!
چون حنانیا این سخنان را شنید، بر زمین افتاد و جان ۵سپرد! ترسی شدید بر همۀ آنان که این را شنیدند
ه جوانان پیش آمدند و او را در کفن آنگا۶مستولی شد. پیچیدند و بیرون برده، دفن کردند.
خبر از ماجرا وارد نزدیک سه ساعت بعد، زن او بی۷مرا بگو که آیا زمین را به »پطرس از او پرسید: ۸شد.
« همین بها فروختید؟ « بله، به همین بها.»سفیره پاسخ داد:
گر همدست شدید تا چرا با یکدی»پطرس به او گفت: ۹روح خداوند را بیازمایید؟ پاهای آنان که شوهرت را
اکنون بر آستانۀ در است و تو را نیز دفن کردند هم « بیرون خواهند برد.
دم، سفیره نیز پیش پاهای پطرس افتاد و جان در۱۱سپرد. چون جوانان وارد شدند، او را نیز مرده یافتند.
آنگاه ۱۱هرش دفن کردند.پس بیرونش برده، کنار شوترسی عظیم بر تمامی کلیسا و همۀ آنان که این را
شنیدند، مستولی شد. آیات و معجزات رسوالن
دست رسوالن در میان آیات و معجزات بسیار به۱۲رسید و ایمانداران همگی یکدل در ظهور میقوم به
اما از دیگران کسی ۱۳آمدند.ایوان سلیمان گرد میچند مردمان کرد به آنها نزدیک شود، هرجرئت نمی
شمار بس ۱۴داشتند.همگی ایشان را بسیار محترم میفزونتری از مردان و زنان ایمان آورده، به خداوند
تا جایی که حتی بیماران را به میدانهای ۱۵پیوستند،میآوردند و آنان را بر بسترها و تختها شهر می
کم گذرد، دستا میخواباندند تا چون پطرس از آنجمیدسته نیز مردم دسته۱۶اش بر برخی از آنان افتد.سایه
آمدند و بیماران و از شهرهای اطراف اورشلیم میآوردند، و همه شفا رنجدیدگان ارواح پلید را می
یافتند. می آزار رسوالن
اعظم و همۀ همکارانش که از فرقۀ اما کاهن۱۷و ۱۸کار شدندبه صدوقی بودند، از فرط حسد دست
ولی ۱۹رسوالن را گرفته، به زندان عمومی افکندند.هنگام، فرشتۀ خداوند درهای زندان را گشود و شب
بروید و در معبد »و گفت: ۲۱ایشان را بیرون آورد « بایستید و پیام کامل این حیات را به مردم بگویید.
بر آنچه بدیشان گفته شده بود به پس سحرگاهان بنا۲۱ درآمدند و به تعلیم مردم پرداختند. معبد
اعظم و همکارانش آمدند، اهل شورا و چون کاهنتمامی مشایخ اسرائیل را فراخواندند و کسانی فرستادند
اما چون مأموران ۲۲تا رسوالن را از زندان بیاورند.وارد زندان شدند، رسوالن را نیافتند. پس بازگشته،
م بسته بود و درهای زندان محک»۲۳خبر دادند کهنگهبانان نیز مقابل درها ایستاده بودند. ولی چون درها
با شنیدن ۲۴«کس را در زندان نیافتیم.را گشودیم، هیچاین خبر، فرماندۀ نگهبانان معبد و سران کاهنان حیران
عاقبت این کار چه خواهد »رفتند که مانده، به فکر فرو « شد؟ها خبر داده، گفت: در این هنگام، کسی آمد و به آن۲۵آنها که به زندانشان افکنده بودید، اکنون در معبد »
پس فرماندۀ ۲۶«دهند.اند و مردم را تعلیم میایستادهنگهبانان معبد با مأموران رفتند و رسوالن را آوردند،
اجبار، زیرا بیم داشتند مردم سنگسارشان لیکن نه به کنند.
را در برابر شورا چون رسوالن را آوردند، ایشان ۲۷مگر »۲۸اعظم از ایشان پرسید:پا داشتند. آنگاه کاهنبه
شما را منع اکید نکردیم که دیگر به این نام تعلیم اید ندهید؟ ولی شما اورشلیم را با تعلیم خود پر ساخته
« خواهید خون این مرد را به گردن ما بیندازید.و میدا را باید خ»پطرس و رسوالن دیگر پاسخ دادند: ۲۹
خدای پدران ما، همان ۳۱بیش از انسان اطاعت کرد.عیسی را که شما بر صلیب کشیده، کشتید، از مردگان
دست راست خود باال برده، و او را به۳۱برخیزانیددهنده ساخت تا قوم اسرائیل را توبه و سرور و نجات
و ما شاهدان این امور ۳۲آمرزش گناهان بخشد.القدس نیز هست که خدا او را به هستیم، چنانکه روح
« مطیعان خود عطا کرده است.چون این سخنان را شنیدند چنان برآشفتند که ۳۳
اما شخصی از فرقۀ ۳۴خواستند ایشان را بکشند.فریسی، گاماالئیل نام، که معلم شریعت بود و مورد
پا خاست و دستور داد احترام همه، در مجلس بهسپس به ۳۵رون برند.رسوالن را چند لحظه بی
ای اسرائیلیان، مواظب باشید چه »حاضران گفت: چندی پیش، مردی ۳۶خواهید با این اشخاص بکنید.می
کرد کسی است، و تئوداس نام برخاست که ادعا میحدود چهارصد تن نیز به وی پیوستند. ولی او کشته
پس از او، ۳۷مار شدند.وشد و پیروانش نیز همه تارلی در زمان سرشماری قیام کرد و جمعی یهودای جلی
دنبال خود کشید. اما او نیز از میان برداشته شد و را بهپس در خصوص این مسئله ۳۸پیروانش پراکنده شدند.کنم که دست از این افراد نیز به شما توصیه می
بردارید و آنان را به حال خود واگذارید. زیرا اگر جایی گمان راه بهقصد و عملشان از انسان باشد، بی
توانید آنان را اما اگر از خدا باشد، نمی۳۹نخواهند برد.از میان بردارید، زیرا در آن صورت با خدا
« جنگید!میپس متقاعد شدند و رسوالن را فراخوانده، تازیانه ۴۱
زدند و منع کردند که دیگر به نام عیسی سخنی نگویند، آنگاه اجازه دادند بروند.
کنان از حضور اهل شورا بیرون ن شادیرسوال۴۱خاطر آن رفتند، زیرا شایسته شمرده شده بودند که به
و هیچ روزی، چه در معبد و چه ۴۲نام اهانت ببینند.ها، از تعلیم و بشارت دربارۀ اینکه عیسی در خانه
همان مسیح است، دست نکشیدند.
۶اعمال رسوالن
هفت نیکنام برای خدمتیافت، م که شمار شاگردان فزونی میدر آن ایا۱
زبان گله کردند یهودیان یونانیزبان از یهودیان عبرانیبهره زنان ایشان از جیرۀ روزانۀ غذا بیکه بیوه
پس آن دوازده رسول، جماعت شاگردان را ۲مانند.میشایسته نیست که ما برای غذا »فراخواندند و گفتند:
پس ای ۳م خدا غافل مانیم.دادن به مردم، از خدمت کالبرادران، از میان خود هفت تن نیکنام را که پر از
روح و حکمت باشند برگزینید تا آنان را بر این کار و ما خود را وقف دعا و خدمت کالم خواهیم ۴بگماریم
« کرد.این سخن همگان را پسند آمد. پس استیفان را که ۵
تفاق فیلیپس، القدس بود، به امردی پر از ایمان و روحپروخروس، نیکانور، تیمون، پرمیناس و نیکوالئوس،
این مردان ۶که از یهودیشدگان انطاکیه بود، برگزیدند.را نزد رسوالن حاضر کردند و رسوالن دعا کرده، بر
ایشان دست گذاشتند. پس نشر کالم خدا ادامه یافت و شمار شاگردان در ۷
جمعی کثیر از سرعت فزونی گرفت و اورشلیم به کاهنان نیز مطیع ایمان شدند.
گرفتار شدن استیفاناستیفان پر از فیض و قدرت بود و معجزات و آیات ۸
اما تنی چند از ۹آورد.ظهور میعظیم در میان قوم به، که «کنیسۀ آزادشدگان»ای موسوم به اعضای کنیسه
از یهودیان قیروان و اسکندریه و نیز شماری از اهالی ولی ۱۱یلیکیه و آسیا بودند، با او به مجادله برخاستند.ک
در برابر حکمت و روحی که استیفان با آن سخن پس تنی چند را ۱۱گفت، یارای مقاومت نداشتند.می
ما شنیدیم که استیفان به »مخفیانه برانگیختند تا بگویند: « گفت.موسی و خدا سخنان کفرآمیز می
دین را تحریک کردند آنها مردم و مشایخ و علمای۱۲و بر سر استیفان ریخته، او را گرفتند و به شورا
گفتند: چند شاهد دروغین نیز آوردند که می۱۳بردند.ضد این مکان مقدس گفتن براین شخص دمی از سخن»
زیرا خود شنیدیم که ۱۴ایستد.و شریعت بازنمیگفت عیسای ناصری این مکان را ویران خواهد می
را که موسی به ما سپرده است، تغییر کرد و رسومیدر این هنگام، همۀ حاضران در شورا ۱۵«خواهد داد.
به استیفان چشم دوختند و چهرۀ او را همچون چهرۀ فرشتگان دیدند.
۷اعمال رسوالن
سخنان استیفان در برابر شورای یهودآیا اینها صحت »اعظم از او پرسید: آنگاه کاهن۱
« دارد؟ای برادران و ای پدران، به من »استیفان گفت: ۲
گوش فرادهید! خدای پرجالل، زمانی که پدر ما النهرین سکونت داشت و هنوز به حران ابراهیم در بین
و به او فرمود: ۳مهاجرت نکرده بود، بر او ظاهر شدوطن و کسان خود را ترک کن و به سرزمینی که به ”
“ نمایم، برو.تو میسرزمین کلدانیان عزیمت کرد و در حران پس، از »۴
ساکن شد. پس از مرگ پدرش، خدا او را به این خدا ۵سرزمین که امروز در آن ساکنید، هدایت کرد.
در اینجا حتی به اندازۀ وجبی زمین به او میراث نبخشید؛ ولی وعده داد که او و پس از او فرزندانش
یم در آن چند ابراهمالک این سرزمین خواهند شد، هرنسل ”خدا به او فرمود: ۶هنگام هنوز فرزندی نداشت.
تو در سرزمین بیگانه غریب خواهند بود و به مدت چهارصد سال ایشان را به بردگی خواهند کشید و بر
من بر آن قوم ”نیز فرمود: ۷“ایشان ستم خواهند کرد.کشند، مکافات خواهم که ایشان را به بردگی می
ن، قوم من آن سرزمین را ترک رسانید، و پس از آخواهند گفت و مرا در این مکان عبادت خواهند
و خدا به ابراهیم عهد ختنه را داد. پس ابراهیم ۸“کرد.اسحاق را آورد و او را در روز هشتم ختنه کرد. و
اسحاق نیز یعقوب را، و یعقوب دوازده پاتریارک را. مصر اما پاتریارکها از حسد، یوسف را به »۹
و او را از همه ۱۱فروختند. ولی خدا با او بودمصائبش رهانید، و او را حکمت بخشیده، در نظر فرعون عزیز گردانید، چندان که او را فرمانروای
مصر و رئیس دربار خود ساخت. آنگاه قحطی و مصیبتی عظیم بر سرتاسر مصر »۱۱
و کنعان عارض شد و پدران ما خوراک ن شنید که در مصر گندم یافت یعقوب چو۱۲نیافتند.
شود، پدران ما را در نخستین سفرشان به آنجا میدر دومین سفر، یوسف خود را به ۱۳فرستاد.
برادرانش شناسانید و فرعون از خانوادۀ یوسف آگاهی پس یوسف فرستاد و پدر خود یعقوب و همۀ ۱۴یافت.
اش را که جملگی هفتاد و پنج تن بودند، به آنجا خانواده
سان، یعقوب به مصر فرود آمد و بدین۱۵دعوت کرد.اما بدنهای ۱۶جا نیز او و پدران ما درگذشتند؛در همان
ای که ابراهیم به آنان را به شکیم بازآوردند و در مقبرهبهای نقره از پسران حمور خریده بود، به خاک
سپردند. همچنانکه زمان تحقق وعدۀ خدا به ابراهیم »۱۷
د، شمار قوم ما نیز در مصر بسیار شنزدیک میتا اینکه شاهی دیگر بر تخت ۱۸گردید،افزون می
او با قوم ما به ۱۹شناخت.نشست که یوسف را نمینیرنگ رفتار کرد و بر پدران ما ظلم بسیار روا داشت
و مجبورشان کرد که نوزادان خویش را بیرون رها کنند تا زنده نمانند.
که موسی زاده شد. او در چنین روزگاری بود»۲۱طفلی بسیار زیبا بود. موسی سه ماه در خانۀ پدرش
چون بیرون رهایش کردند، دختر ۲۱پرورش یافت.فرعون او را برگرفت و همچون فرزند خود بزرگ
سان موسی به جمیع حکمت مصریان بدین۲۲کرد. فرهیخته گشت و در گفتار و کردار توانا شد.
اندیشید که به وضع چون چهل ساله شد، چنین»۲۳وقتی دید ۲۴برادران اسرائیلی خود رسیدگی کند.
کند، به حمایتش مردی مصری به یکی از آنان ظلم میبرخاست و با کشتن آن مصری، داد آن مظلوم را
خواهند کرد برادرانش درموسی گمان می۲۵ستاند.دست او ایشان را نجات خواهد بهیافت که خدا می
روز بعد، به دو تن برخورد که ۲۶یافتند.بخشد، اما درنای ”دادنشان گفت: قصد آشتیکردند، و بهنزاع می
“ کنید؟مردان، شما برادرید، چرا بر یکدیگر ستم میکرد، موسی ولی آن که بر همسایۀ خویش ستم می»۲۷
چه کسی تو را بر ما حاکم و ”را کنار زد و گفت: نیز بکشی، خواهی مرا آیا می۲۸داور ساخته است؟
چون ۲۹“همانگونه که آن مصری را دیروز کشتی؟موسی این را شنید، بگریخت و در سرزمین مدیان
غربت گزید و در آنجا صاحب دو پسر شد. چهل سال گذشت. روزی در بیابان، نزدیک کوه »۳۱
ای مشتعل بر موسی ای در شعلۀ بوتهسینا، فرشتهکرد. موسی از دیدن آن منظره حیرت۳۱ظاهر شد.
چون پیش رفت تا از نزدیک بنگرد، خطابی از خداوند من هستم خدای پدرانت، خدای ”۳۲به وی رسید که:
لرزه بر اندام “ ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب. موسی افتاد و جرئت نکرد بنگرد.
در آر، زیرا کفش از پا به”خداوند به او گفت: »۳۳من ۳۴قدس است.ای زمینی ممکانی که بر آن ایستاده
ام و رود، دیدهبیدادی را که در مصر بر قوم من میام. ام، و برای رهانیدنشان نزول کردهنالۀ آنها را شنیده
“ اکنون بیا تا تو را به مصر بفرستم.همین موسی است که قوم ما او را نپذیرفتند و »۳۵
چه کسی تو را بر ما حاکم و داور ساخته ”گفتند: ای که در بوته بر دست فرشتهآنکه خدا بهحال“ است؟
وی ظاهر شد، او را فرستاده بود تا حاکم و رهانندۀ هماو بود که در مصر و کنار دریای ۳۶آنان باشد.
سرخ و نیز در بیابان چهل سال معجزات و آیات انجام داد و قوم ما را از مصر بیرون آورد.
از میان خدا”همین موسی به بنی اسرائیل گفت: »۳۷برادرانتان، پیامبری همانند من برای شما مبعوث
هماو در بیابان با جماعت بود، همراه ۳۸“خواهد کرد.ای که در کوه سینا با وی سخن گفت، و همراه با فرشته
با پدران ما؛ و کالم زنده را دریافت کرد تا به ما برساند.
زده، طردش ولی پدران ما از اطاعت او سر باز»۳۹سوی مصر روی دند و در دل خود بهکر
برای ما خدایان ”آنها به هارون گفتند: ۴۱گرداندند.دانیم بر سر این بساز تا راه را به ما بنمایند، زیرا نمی
در آورد، چه آمده موسی که ما را از مصر بهدر آن روزها بود که بتی به شکل گوساله ۴۱“است!
در تجلیل از ساختند و بدان، قربانی تقدیم کردند و پس خدا ۴۲پا داشتند.مصنوع دست خویش جشنی به
حال خود نیز از آنان روی گرداند و ایشان را بهواگذاشت تا اجرام آسمان را بپرستند؛ چنانکه در کتاب
پیامبران آمده است: ای خاندان اسرائیل، آیا در آن چهل سال در بیابان، ”»
برای من قربانی و هدیه آوردید؟ پا ما خیمۀ ملوک و ستارۀ خدای خود رفان را برش۴۳
داشتید. و این تمثالها را برای پرستش ساختید.
“ فراسوی بابل تبعید خواهم کرد.پس شما را بهپدران ما خیمۀ شهادت را نیز در بیابان با خود »۴۴
دستور خدا مطابق ای که موسی بهداشتند، خیمهپدران ما چون ۴۵ای که دیده بود، ساخت.نمونه
رهبری یوشع، سرزمین کنعان را از قومهایی که بهخدا پیش روی ایشان بیرون رانده بود، ستاندند، خیمۀ
شهادت را با خود آوردند، و آن خیمه تا زمان داوود داوود مورد لطف خدا قرار گرفت و ۴۶در آنجا ماند.
استدعا کرد که مسکنی برای خدای یعقوب فراهم ای ساخت. سلیمان بود که برای خدا خانهولی ۴۷آورد.
دست های ساخته شده بهاما خدای متعال در خانه»۴۸ شود، چنانکه نبی گفته است: ساکن نمی
فرماید: خداوند می”»۴۹آسمان تخت پادشاهی من است و زمین کرسی زیر »
پایم! کنید، ای برای من بنا میچه خانه
و مکان آرمیدنم کجاست؟ “ «همه را نساخته است؟دست من این مگر۵۱ای قوم گردنکش، ای کسانی که دلها و گوشهایتان »۵۱
ناشده است! شما نیز همچون پدران خود همواره ختنهکدام پیامبر ۵۲کنید.القدس مقاومت میدر برابر روح
است که از دست پدران شما آزار ندیده باشد؟ آنان را پیشگویی حتی پیامبرانی را که ظهور آن پارسا کننده و قاتل کرده بودند، کشتند؛ و اکنون شما تسلیم
واسطۀ شمایی که شریعت را که به۵۳اید،خود او شدهفرشتگان مقرر گردید، دریافت کردید اما از اطاعت
« اید.زدهآن سر باز سنگسار شدن استیفان
سبب چون این سخنان را شنیدند، برافروختند و به۵۴اما استیفان پر از ۵۵ود را به هم فشردند.او دندانهای خ
القدس به آسمان چشم دوخته، جالل خدا را دید و روحپس ۵۶عیسی را که بر دست راست خدا ایستاده بود.
انسان را بر اکنون آسمان را گشوده و پسرهم»گفت: « بینم.دست راست خدا ایستاده می
ای بلنددم گوشهای خود را گرفته، نعرهدر آن۵۷و او ۵۸سوی او حمله بردندبرکشیدند و همگی با هم به
کشان از شهر بیرون برده، سنگسار کردند. را کشانهای خود را نزد پاهای جوانی سولس نام شاهدان جامه
گذاشتند. کردند، او دعا کرده، چون استیفان را سنگسار می۵۹
سپس ۶۱«ای عیسای خداوند، روح مرا بپذیر!»گفت: خداوندا، این گناه »داد که به آواز بلند ندا درزانو زد و
این را گفت و بخفت. « پای ایشان مگذار.را به
۸اعمال رسوالن و سولس با کشتن استیفان موافق بود. ۱
آزار ایمانداراندر آن روز، آزاری سخت بر کلیسای اورشلیم آغاز شد، چندانکه جز رسوالن، همه به نواحی یهودیه و
مردانی پارسا استیفان را به ۲پراکنده شدند.سامره پا خاک سپردند و برای او سوگواری عظیمی بر
تاخت و رحمانه بر کلیسا میاما سولس بی۳داشتند.کشید خانه به خانه گشته، زنان و مردان را بیرون می
افکند. زندان میو به فیلیپس در سامره
جا که پا و اما آنان که پراکنده شده بودند، هر۴فیلیپس نیز به ۵دادند.نهادند، به کالم بشارت میمی
یکی از شهرهای سامره رفت و مسیح را به مردم آنجا جماعتهای مردم چون سخنان فیلیپس را ۶اعالم کرد.
شد دیدند، همگی شنیدند و آیاتی را که از او صادر میزیرا ارواح ۷گفت گوش فرادادند؛دقت به آنچه میبه
زنان از بسیاری که بدانها گرفتار بودند، نعرهپلید آمدند و شمار بسیار از مفلوجان و لنگان بیرون می
رو شادی عظیمی آن شهر را از این۸یافتند.شفا می فراگرفت.
شمعون جادوگر
زیست شمعون نام که و اما در آن شهر مردی می۹مردم سامره را مدتی با جادوگری خود در شگفت
همه از خرد و ۱۱کرد کسی است.د و ادعا میکرده بوگفتند: دادند و میدقت به او گوش فرامیبزرگ، به
“ عظیم”این مرد آن نیروی الهی است که »دادند، آنها بدقت به او گوش فرامی۱۱«خوانندش.می
زیرا دیرزمانی بود با جادوگری خود، آنان را س اما چون به بشارت فیلیپ ۱۲ساخت.شگفتزده می
دربارۀ پادشاهی خدا و نام عیسی مسیح ایمان آوردند، حتی شمعون نیز ۱۳همگی، مرد و زن، تعمید یافتند.
ایمان آورد و پس از تعمید یافتن پیوسته فیلیپس را کرد و از دیدن آیات و معجزات عظیم که همراهی می
رسید، غرق در حیرت بود. ظهور میبهشدند که سامریان چون رسوالن در اورشلیم آگاه۱۴
اند، پطرس و یوحنا را نزد آنان کالم خدا را پذیرفتهآن دو به سامره آمده، برای ایشان دعا ۱۵فرستادند.
زیرا هنوز بر هیچیک ۱۶القدس را بیابند،کردند تا روحاز ایشان نازل نشده بود، بلکه تنها به نام عیسای
یوحنا پس پطرس و۱۷خداوند تعمید یافته بودند و بس.القدس را دستهای خود را بر آنان نهادند و ایشان روح
یافتند. چون شمعون دید که با دست نهادن رسوالن ۱۸
به ۱۹شود، مبلغی پیش آورد والقدس عطا میروحبه من نیز این اقتدار را ببخشید تا بر »رسوالن گفت:
« القدس را بیابد.که دست بگذارم، روحهررت با خودت نابود باد! زیرا ز »پطرس گفت: ۲۱
تو در ۲۱توان با پول خرید!پنداشتی عطای خدا را میاین خدمت هیچ سهم و قسمتی نداری، زیرا دلت در
از این شرارت خود توبه ۲۲حضور خدا راست نیست.کن و از خداوند بخواه تا شاید این اندیشۀ دلت آمرزیده
فتار بینم که پر از زهر تلخ و گرزیرا می۲۳شود؛ « زنجیرهای شرارتی.
شما برای من نزد خداوند دعا کنید »شمعون گفت: ۲۴ « تا آنچه گفتید بر سرم نیاید.
پطرس و یوحنا پس از شهادت دادن و اعالم کالم ۲۵خداوند، به اورشلیم بازگشتند و طی راه در بسیاری از
روستاهای سامره بشارت دادند. سرای حبشیفیلیپس و خواجه
برخیز و »آنگاه فرشتۀ خداوند به فیلیپس گفت: ۲۶سمت جنوب برو، به آن راه بیابانی که از اورشلیم به
پس برخاست و روانه شد، که در ۲۷«رود.به غزه میسرایی حبشی برخورد که از بزرگان راه به خواجه
دار او بود، و ملکۀ حبشه و خزانه« کنداکه»دربار او در بازگشت به ۲۸ه بود.برای عبادت به اورشلیم آمد
وطن بر ارابۀ خویش نشسته بود و کتاب اشعیای نبی نزدیک »آنگاه روح به فیلیپس گفت: ۲۹خواند.را می
« برو و با آن ارابه همراه شو.سوی ارابه پیش دوید و شنید که فیلیپس به۳۱
خواند. سرای حبشی کتاب اشعیای نبی را میخواجه « فهمی؟خوانی، مییا آنچه میآ»پس به او گفت:
ام توانم بفهمم، اگر کسی رهنماییچگونه می»گفت: ۳۱پس از فیلیپس خواهش کرد سوار شود و کنار « نکند؟
خواند، این مقدس که میبخشی از کتب۳۲او بنشیند. بود:
برند، همچون گوسفندی که برای کشتار می» است، چینان خود خاموشای که نزد پشمو چون بره
او نیز زبان نگشود. در حقارتش، عدالت از او دریغ شد؛ ۳۳ کس از نسل او سخن تواند گفت؟ چه
« زانرو که حیات او از روی زمین منقطع گردید.
تمنا دارم به من »سرا به فیلیپس گفت: خواجه۳۴گوید، از خود بگویی که نبی در اینجا از که سخن می
یپس سخن آغاز کرد و پس فیل۳۵«یا از شخصی دیگر؟مقدس شروع کرده، دربارۀ از همان بخش از کتب
عیسی به او بشارت داد. راندند، به آبی رسیدند. همچنان که در راه پیش می۳۶
بنگر، اینک آب مهیاست! آیا تعمید »سرا گفت: خواجهاگر با »فیلیپس گفت: ]۳۷« گرفتن مرا مانعی است؟
سرا خواجه« ای، مانعی نیست.تمام دل ایمان آورده «[ ایمان دارم که عیسی مسیح پسر خداست.»گفت:
سرا دستور داد ارابه را نگاه دارند، و پس خواجه۳۸سرا، هر دو به آب درآمدند و فیلیپس فیلیپس و خواجهه چون از آب بیرون آمدند، ناگا۳۹او را تعمید داد.
سرا روح خداوند فیلیپس را برگرفت و برد و خواجهدیگر او را ندید، ولی با شادی راه خود را در پیش
اما فیلیپس در اشدود دیده شد. او در ه مۀ ۴۱گرفت.داد، تا به گشت و بشارت میشهرهای آن ناحیه می
قیصریه رسید.
۹اعمال رسوالن
ایمان آوردن سولسه همچنان به دمیدن تهدید و قتل بر و اما سولس ک۱
و ۲اعظم رفتداد، نزد کاهنشاگردان خداوند ادامه میهای دمشق خواست تا هایی خطاب به کنیسهاز او نامه
چنانچه کسی را از اهل طریقت بیابد، از زن و مرد، در بند نهاده، به اورشلیم بیاورد.
شد، ناگاه نوریطی سفر، چون به دمشق نزدیک می۳و او بر زمین افتاده، ۴از آسمان بر گردش درخشید
شائول، »گفت: صدایی شنید که خطاب به وی می « رسانی؟شائول، چرا مرا آزار می
« خداوندا، تو کیستی؟»وی پاسخ داد: ۵من آن عیسی هستم که تو بدو آزار »پاسخ آمد:
حال، برخیز و به شهر برو. در آنجا به تو ۶رسانی.می « شد که چه باید کنی. گفته خواهد
همسفران سولس خاموش ایستاده بودند؛ آنها صدا را ۷سولس از زمین ۸دیدند.شنیدند، ولی کسی را نمیمی
برخاست، اما چون چشمانش را گشود نتوانست چیزی ببیند؛ پس دستش را گرفتند و او را به دمشق
خورد و او سه روز نابینا بود و چیزی نمی۹بردند. مید. آشانمی
زیست. خداوند در در دمشق شاگردی حنانیا نام می۱۱ « ای حنانیا!»رؤیا بر او ظاهر شد و گفت:
« بله خداوندا.»پاسخ داد: ای که برخیز و به کوچه»خداوند به او گفت: ۱۱
نام دارد، برو و در خانۀ یهودا سراغ سولس “ راست”و در ۱۲تارسوسی را بگیر. او به دعا مشغول است
آید و بر او دست ؤیا مردی را دیده، حنانیا نام، که میر « گذارد تا بینا شود.میخداوندا، از بسیاری دربارۀ این »حنانیا پاسخ داد: ۱۳
ام که بر مقدسان تو در اورشلیم آزارها روا مرد شنیدهو در اینجا نیز از جانب سران کاهنان ۱۴داشته است.
خواند، در بند م تو را میکه را که نااختیار دارد تا هر « نهد.برو، زیرا که این مرد »ولی خداوند به حنانیا گفت: ۱۵
ظرف برگزیدۀ من است تا نام مرا نزد غیریهودیان و من به او نشان ۱۶پادشاهانشان و قوم اسرائیل ببرد.
خاطر نام من چه مشقتها باید بر خود خواهم داد که به « هموار کند.
و به آن خانه درآمد و دستهای خود پس حنانیا رفت۱۷ای برادر، سولس، »را بر سولس گذاشته، گفت:
آمدی در خداوند یعنی همان عیسی که چون بدینجا میراه بر تو ظاهر شد، مرا فرستاده است تا بینایی خود
دم همان۱۸«القدس پر شوی.را بازیابی و از روحو بینایی چیزی مانند فلس از چشمان سولس افتاد و اسپس غذا ۱۹خود را بازیافت و برخاسته، تعمید گرفت.
خورد و قوت خویش بازیافت. سولس در دمشق و اورشلیم
سر سولس روزهایی چند با شاگردان در دمشق بهها به اعالم این پیام آغاز درنگ در کنیسهاو بی۲۱برد.
که پیام او را هر۲۱کرد که عیسی پسر خداست.مگر این همان »گفت: شد و میگفت میشنید در شمی
نیست که در اورشلیم در میان آنان که این نام را کرد و به اینجا نیز آمده تا در پا میخوانند آشوب بهمی
ولی سولس ۲۲«بندشان نهد و نزد سران کاهنان برد؟شد و با دالیل انکارناپذیر یهودیان هر روز قویتر می
کرد که عیسی، ثابت می زانو درآورده،دمشق را به همان مسیح است.
پس از گذشت روزهای بسیار، یهودیان توطئۀ قتل ۲۳اما سولس از قصدشان آگاه شد. آنها ۲۴او را چیدند.
کردند تا های شهر مراقبت میشب و روز بر دروازه
ولی شاگردانش شبانه او را در زنبیلی ۲۵او را بکشند. پایین فرستادند. نهاده، از شکافی در دیوار شهر
چون سولس به اورشلیم رسید، خواست به شاگردان ۲۶ترسیدند، زیرا باور ملحق شود، اما همه از او می
اما برنابا او را ۲۷کردند براستی شاگرد شده باشد.نمیبرگرفت و نزد رسوالن آورده، گفت که چگونه در راه
سان با وی سخن دمشق خداوند را دیده و خداوند چهفته و او چگونه در دمشق دلیرانه به نام عیسی گ
پس سولس نزد ایشان ماند و ۲۸موعظه کرده است.کرد و با شهامت به آزادانه در اورشلیم آمد و رفت می
او با یهودیان یونانیزبان ۲۹نمود.نام خداوند موعظه میکرد، ولی آنها در صدد کشتنش گفتگو و مباحثه می
چون برادران از این امر آگاه شدند، او را ۳۱برآمدند. به قیصریه بردند و از آنجا روانۀ تارسوس کردند.
بدینگونه کلیسا در سرتاسر یهودیه و جلیل و سامره ۳۱سر شد و در ترس خداوند بهآرامش یافته، استوار می
القدس بر شمار آن افزوده برد و به تشویق روحمی گشت. می
خدمات پطرس
دیدار گشت، بهاما پطرس که در همۀ نواحی می و۳۲
در آنجا شخصی را دید ۳۳مقدسان ساکن لده نیز رفت.به ۳۴اینیاس نام، که هشت سال مفلوج و زمینگیر بود.
ای اینیاس، عیسی مسیح تو را شفا »او گفت: او « بخشد. برخیز و بستر خود را جمع کن!میمۀ اهل لده و و با دیدن او ه۳۵درنگ برخاست،بی
شارون به خداوند روی آوردند. زیست تابیتا نام، که معنی آن در یافا شاگردی می۳۶
غزال است. این زن خود را وقف کارهای نیک و تابیتا در همان ۳۷دستگیری از مستمندان کرده بود.
روزها بیمار شد و درگذشت. پس جسدش را شستند و ه نزدیک یافا بود، چون لد ۳۸ای نهادند.در باالخانه
وقتی شاگردان آگاه شدند که پطرس در لده است، دو لطفا »نفر را نزد او فرستادند و خواهش کردند که
« درنگ نزد ما بیا.بیپطرس همراه آنان رفت و چون بدانجا رسید، او را ۳۹
زنان همگی گرد او را گرفته، به باالخانه بردند. بیوها که دورکاس در زمان حیاتش هایی رگریان جامه
دادند. دوخته بود، به وی نشان میپطرس همه را از اتاق بیرون کرد و زانو زده، دعا ۴۱
ای تابیتا، »نمود. سپس رو به جسد کرد و گفت:
تابیتا چشمان خود را گشود و با دیدن پطرس « برخیز!پا پطرس دست وی را گرفت و او را به۴۱نشست.
زنان را فراخواند و او را مقدسان و بیوه داشت. آنگاهاین خبر در سرتاسر یافا پیچید ۴۲زنده به ایشان سپرد.
پطرس مدتی در ۴۳و بسیاری به خداوند ایمان آوردند. یافا نزد دباغی شمعون نام توقف کرد.
۱۱اعمال رسوالن
دیدار پطرس از کرنلیوس رومی
نلیوس نام، از در شهر قیصریه مردی بود، کر۱هنگ »فرماندهان هنگ رومی موسوم به
اش همگی پرهیزگار و او و اهل خانه۲«.ایتالیاییخداترس بودند. کرنلیوس سخاوتمندانه به مستمندان
درگاه خدا دعا داد و پیوسته بهصدقه میروزی حوالی ساعت نهم از روز آشکارا در ۳کرد.می
ای »گفت: رؤیا دید که فرشتۀ خدا نزدش آمد و « کرنلیوس!
کرنلیوس با وحشت به او چشم دوخت و پاسخ داد: ۴ « بله، سرورم!»
های تو چون هدیۀ دعاها و صدقه»فرشته گفت:
اکنون کسانی به ۵یادگاری به پیشگاه خدا برآمده است.یافا بفرست تا شمعون معروف به پطرس را بدینجا
ه کنار دریا منزل او نزد دباغی شمعون نام ک۶بیاورند. « دارد، میهمان است.
گفت او را ترک ای که با او سخن میچون فرشته۷کرد، کرنلیوس دو تن از خادمان و یکی از سپاهیان
و تمام ۸خاص خود را که مردی دیندار بود، فراخواند ماجرا را بدیشان بازگفت و آنها را به یافا فرستاد.
ه بودند و به روز بعد، نزدیک ظهر، چون در را۹شدند، پطرس به بام خانه رفت تا دعا شهر نزدیک می
در آنجا گرسنه شد و خواست چیزی بخورد. ۱۱کند.کردند، به حالت خلسه چون خوراک را آماده می
در آن حال دید که آسمان گشوده شده و ۱۱رفت.فروای بزرگ که از چهارگوشه چیزی همچون سفره
و از انواع ۱۲آیدرود میسوی زمین فآویخته است، بهآنگاه ۱۳چهارپایان و خزندگان و پرندگان پر است.
ای پطرس، برخیز، ذبح کن و »ندایی به او رسید که: « بخور!
حاشا از من، خداوندا، زیرا هرگز »پطرس گفت: ۱۴ « ام.به چیزی حرام یا نجس لب نزده
آنچه خدا پاک ساخته است، تو »بار دوم ندا آمد که ۱۵ « جس مخوان!ن
درنگ این امر سه بار تکرار شد و سپس سفره بی۱۶ به آسمان باال برده شد.
معنی رؤیا در همان حال که پطرس با حیرت به۱۷اندیشید، فرستادگان کرنلیوس خانۀ شمعون را می
آنان با صدای بلند ۱۸جسته، به در خانۀ او رسیدند.آیا شمعون معروف به پطرس در اینجا »پرسیدند: می
« میهمان است؟اندیشید که روح به او پطرس هنوز به رؤیا می۱۹
برخیز و پایین ۲۱جویند.بنگر، سه تن تو را می»گفت: برو و در رفتن با ایشان تردید مکن، زیرا آنها را من
« ام.فرستادهمن همانم که »فت و به آنان گفت: پطرس پایین ر۲۱ « جویید. سبب آمدنتان چیست؟میکرنلیوس فرمانده ما را فرستاده. او مردی »گفتند: ۲۲
نیکی از او پارسا و خداترس است و یهودیان همه بهای مقدس دستور یافته که در کنند. او از فرشتهیاد می
پی تو بفرستد و تو را به خانۀ خود دعوت کرده، پس پطرس آنها را به خانه برد ۲۳«سخنانت را بشنود.
تا میهمان او باشند. روز بعد برخاست و همراه آنان روانه شد. برخی از
فردای آن روز به ۲۴برادران اهل یافا نیز با وی رفتند.قیصریه رسیدند. کرنلیوس خویشان و دوستان نزدیک
ن آورده بود و منتظر ورود آناخود را نیز گردچون پطرس به خانه درآمد، کرنلیوس به ۲۵بود.
پایش درافتاده، او را پرستش استقبال او شتافت و بهبرخیز؛ »اما پطرس او را بلند کرد و گفت: ۲۶کرد.
« من نیز انسانی بیش نیستم.سپس گفتگوکنان با وی به خانه درآمد و در آنجا با ۲۷
ن گفت: پطرس به آنا۲۸رو شد.جمعی بزرگ روبهشما خود آگاهید که برای یهودیان حرام است که با »
اجنبیان معاشرت کنند یا به خانۀ آنها بروند. اما خدا به کس را نجس یا ناپاک من نشان داد که هیچ
پس چون در پی من فرستادید، بدون هیچ ۲۹نخوانم.سبب مرا طلب اعتراضی آمدم. اکنون بگویید، از چه
« اید؟کردهچهار روز پیش در همین »لیوس پاسخ داد: کرن ۳۱
وقت، حوالی ساعت نهم، در خانۀ خویش به دعا ای نورانی در مشغول بودم که ناگاه مردی در جامه
کرنلیوس، دعایت مستجاب ”و گفت: ۳۱برابرم ایستادیاد آورده شده گردیده و صدقاتت در حضور خدا به
ف به کسانی به یافا بفرست تا شمعون معرو۳۲است.پطرس را به اینجا بیاورند. او نزد شمعون دباغ که
درنگ پس بی۳۳“اش کنار دریاست، میهمان است.خانهدر پی تو فرستادم و تو نیز لطف کردی و آمدی. اینک
همۀ ما در حضور خدا حاضریم تا هرآنچه خداوند به « تو فرموده است، بشنویم.
دریافتم که اکنون »پطرس چنین سخن آغاز کرد: ۳۴بلکه ۳۵براستی خدا تبعیضی میان مردمان قائل نیست؛
عمل که از او بترسد و پارسایی را بهاز هر قوم، هرشما آگاهید از پیامی که ۳۶گردد.آورد، مقبول او می
واسطۀ عیسی مسیح خدا برای قوم اسرائیل فرستاد و بهکه خداوند همه است، به صلح و سالمت بشارت
دانید که این امر چگونه پس از تعمیدی شما می۳۷داد.کرد، در جلیل آغاز شد و در که یحیی بدان موعظه می
و چگونه خدا عیسای ۳۸سرتاسر یهودیه رواج گرفت،ای گونهالقدس و قدرت مسح کرد، بهناصری را با روح
کرد و همۀ آنان گشت و کارهای نیکو میجا میکه همهرو که داد، از آنا میرا که زیر ستم ابلیس بودند، شف
خدا با او بود. ما شاهدان همۀ اعمالی هستیم که او در سرزمین »۳۹
یهود و در اورشلیم انجام داد. آنها او را بر صلیب اما خدا او را در روز سوم برخیزانید ۴۱کشیده، کشتند.
اما نه بر همگان، بلکه تنها بر ۴۱و ظاهر ساخت،ده بود، یعنی بر ما که شاهدانی که خود از پیش برگزی
پس از رستاخیز او از مردگان، با او خوردیم و او به ما فرمان داد تا این حقیقت را به قوم ۴۲نوشیدیم.
اعالم کنیم و شهادت دهیم که خدا او را مقرر فرموده پیامبران جملگی ۴۳تا داور زندگان و مردگان باشد.
ورد، که بدو ایمان آدهند که هردربارۀ او شهادت می « به نام او آمرزش گناهان خواهد یافت.
القدس بر همۀ گفت که روحپطرس هنوز سخن می۴۴شماری از ۴۵شنیدند، نازل شد.آنان که پیام را مینژاد که همراه پطرس آمده بودند، ایمانداران یهودیالقدس حتی بر غیریهودیان نیز چون دیدند روح
زیرا شنیدند که ۴۶.ریخته است، در حیرت افتادندفروگویند و خدا را زبانهای دیگر سخن میایشان به
حال که اینان »۴۷ستایند. آنگاه پطرس گفت:میاند، آیا کسی القدس را درست همانند ما یافتهروح
پس ۴۸«تواند از تعمیدشان در آب مانع گردد؟میدستور داد ایشان را در نام عیسی مسیح تعمید دهند.
رس خواستند چند روزی با ایشان بماند. آنگاه از پط
۱۱اعمال رسوالن گزارش پطرس به کلیسا
رسوالن و برادران در سرتاسر یهودیه شنیدند که ۱پس چون ۲اند.غیریهودیان نیز کالم خدا را پذیرفته
پطرس به اورشلیم بازگشت، طرفداران ختنه بر او چگونه توانستی به خانۀ »۳خرده گرفته، گفتند:
« ناشدگان بروی و با آنها همسفره شوی؟ختنهتفصیل برایشان پطرس همۀ ماجرا را از آغاز به۴
من در یافا به دعا مشغول بودم »۵بازگو کرده، گفت:ای بزرگ که در عالم رؤیا دیدم چیزی همچون سفره
گوشه آویخته بود، از آسمان فرود آمد و به که از چهارچون نیک نگریستم، چهارپایان و وحوش و ۶رسید.من
سپس ندایی به گوشم ۷خزندگان و پرندگان بر آن دیدم.ای پطرس، برخیز، ذبح کن و ”گفت: رسید که می
“ بخور.حاشا از من، خداوندا، زیرا هرگز به ”جواب دادم: »۸
“ ام.چیزی حرام یا نجس لب نزدهه خدا پاک ساخته، آنچ”بار دوم از آسمان ندا آمد که »۹
و این امر سه بار تکرار شد؛ ۱۱“تو نجس مخوان. سپس همۀ آن چیزها به آسمان باال برده شد.
در همان موقع، سه تن که از قیصریه نزد من »۱۱ای که در آن بودم فرستاده شده بودند، به خانه
روح خدا به من گفت که در رفتن با آنان ۱۲رسیدند.در نیز با من آمدند، و ما به تردید مکنم. این شش برا
او برای ما بازگفت که چگونه ۱۳خانۀ آن مرد درآمدیم.ای دیده که به او گفته است: در خانۀ خود فرشته
کسانی به یافا بفرست تا شمعون معروف به پطرس ”او برای تو پیامی خواهد آورد ۱۴را به اینجا بیاورند.
نجات خواهید اتواسطۀ آن تو و تمامی اهل خانهکه به “ یافت.
القدس بر آنها نازل چون سخن آغاز کردم، روح»۱۵شد، درست همانگونه که نخست بر ما نازل شده
خاطر آوردم که فرموده آنگاه گفتۀ خداوند را به۱۶بود.القدس داد ولی شما با روحیحیی با آب تعمید می”بود:
ا اگر خدا همان عطا را به آنه۱۷“تعمید خواهید یافت.بخشید که پس از ایمان آوردن به عیسی مسیح خداوند
به ما عطا فرموده بود، پس من که باشم که بخواهم « مانع کار خدا شوم؟
چون این سخنان را شنیدند، خاموش شدند و خدا را ۱۸بخش براستی که خدا توبۀ حیات»ستایش کرده، گفتند:
« را به غیریهودیان نیز عطا فرموده است! انطاکیه کلیسای
اما ایماندارانی که در پی آزار آغاز شده با ماجرای ۱۹استیفان پراکنده شده بودند، تا نواحی فینیقیه و قپرس و انطاکیه سفر کردند. آنان کالم را فقط به یهودیان اعالم
چند از اهالی اما در میان ایشان تنی۲۱کردند و بس.مینطاکیه رسیدند، با قپرس و قیروان بودند که چون به ا
یونانیان نیز سخن گفتند و عیسای خداوند را به آنان دست خداوند نیز با ایشان بود و ۲۱بشارت دادند.
گروهی بسیار ایمان آورده، به خداوند گرویدند. چون این خبر به کلیسای اورشلیم رسید، برنابا را ۲۲
وقتی او به آنجا رسید و فیض ۲۳به انطاکیه فرستادند.دا را دید، شادمان شد و همه را ترغیب کرد تا با خ
زیرا مردی بود ۲۴تمام دل به خداوند وفادار باشند،سان گروهی القدس و ایمان. بدیننیک و پر از روح
بسیار به خداوند پیوستند.
پس از آن، برنابا به تارسوس رفت تا سولس را ۲۵شان و چون یافت، وی را به انطاکیه آورد. ای۲۶بیابد.
آمدند و گروهی در آنجا سالی تمام با کلیسا گرد میدادند. در انطاکیه بود که شاگردان بسیار را تعلیم می
خواندند. « مسیحی»را نخستین بار در آن روزها چند نبی از اورشلیم به انطاکیه ۲۷
یکی از آنها که آگابوس نام داشت، برخاست ۲۸آمدند.که قحطی سختی در و با الهام روح پیشگویی کرد
سرتاسر دنیای روم خواهد آمد. این قحطی در زمان آن شدند پس شاگردان بر۲۹حکومت کلودیوس رخ داد.
که هر یک در حد توان، کمکی برای برادران ساکن دست ای بهپس چنین کردند و هدیه۳۱یهودیه بفرستند.
برنابا و سولس نزد مشایخ فرستادند.
۱۲اعمال رسوالن یی پطرس از زندانرها
در آن زمان، هیرودیس پادشاه دست ستم بر برخی ۱دستور او یعقوب برادر به۲از افراد کلیسا دراز کرد.
و چون دید این کار ۳یوحنا را به شمشیر کشتند.یهودیان را خشنود ساخت، گامی فراتر برداشت و
پطرس را نیز گرفتار کرد. این در ایام عید فطیر رخ هیرودیس پس از گرفتار کردن پطرس، او را به ۴داد.
زندان انداخت و چهار دستۀ چهار نفری را به نگهبانی آن بود که پس از عید پسخ، او را او برگماشت. و بر
در برابر همگان محاکمه کند. پس پطرس را در زندان نگاه داشتند، اما کلیسا با ۵
رد. کجدیت تمام نزد خدا برای او دعا میشب قبل از روزی که هیرودیس قصد داشت پطرس ۶
را به محاکمه بکشد، او به دو زنجیر بسته و میان دو سرباز خفته بود، و نگهبانان نیز مقابل در زندان پاس
ناگاه فرشتۀ خداوند ظاهر شد و نوری در ۷دادند.میپهلوی پطرس زد و او درون زندان درخشید. فرشته به
دم زنجیرها در« زود برخیز!»ده، گفت: را بیدار کر افتاد. از دستهایش فرو
« پا کن.کمرت را ببند و کفش به»فرشته به او گفت: ۸ردایت را »پطرس چنین کرد. سپس فرشته به او گفت:
پس پطرس از پی او ۹«بر خود بپیچ و از پی من بیا.کرد که آنچه از زندان بیرون رفت. اما باور نمی
کرد دهد، واقعی است، بلکه گمان میانجام میفرشته آنها از نگهبانان اول و دوم گذشتند و ۱۱بیند.رؤیا می
شد. دروازۀ آهنینی رسیدند که رو به شهر باز میبهدروازه خودبهخود مقابل ایشان گشوده شد. پس بیرون
رفتند و چون به انتهای کوچه رسیدند، ناگاه فرشته ناپدید شد.
اکنون دیگر یقین »پطرس به خود آمد و گفت: آنگاه۱۱دارم که خداوند فرشتۀ خود را فرستاده و مرا از چنگ هیرودیس و آنچه قوم یهود در انتظارش بودند، رهانیده
« است.چون این را دریافت، به خانۀ مریم مادر یوحنای ۱۲
معروف به مرقس رفت. در آنجا بسیاری گرد آمده چون پطرس در خانه را ۱۳ردند.کبودند و دعا می
اما ۱۴نام رودا آمد تا در را بگشاید.ای بهکوبید، خادمهچون صدای پطرس را شناخت، از فرط شادی، بدون
پطرس »درون شتافت و اعالم داشت: گشودن در، به « بر در ایستاده است!
اما چون « ای؟مگر دیوانه شده»به او گفتند: ۱۵ « البد فرشتۀ اوست.»ند، گفتند: اصرار او را دید
زد. سرانجام، در این حین، پطرس همچنان در می۱۶چون در را گشودند، با دیدن او غرق در شگفتی
پطرس با اشارۀ دست، آنان را خاموش ساخت ۱۷شدند.
و شرح داد که چگونه خداوند او را از زندان رهانیده ز این یعقوب و دیگر برادران را ا»است. سپس گفت:
آنگاه به جایی دیگر رفت. « امر آگاه سازید.پا شد، صبح روز بعد، در میان سپاهیان غوغایی بر۱۸
دانستند چه بر سر پطرس آمده زیرا نمیجا پطرس را هیرودیس دستور داد همه۱۹است.
جستجو کنند؛ و چون او را نیافتند از نگهبانان پس از یهودیه قتل آنها داد. سبازخواست کرد و حکم به
به قیصریه رفت و چندی در آنجا ماند. مرگ هیرودیس
هیرودیس بر مردم صور و صیدون خشم گرفته ۲۱رو به یکدل نزد او رفتند و اجازۀ شرفیابی بود. از این
خواستند. آنان بالستوس، پیشکار خاص شاه را با خود متحد کرده، در طلب آشتی برآمدند، زیرا خوراک و
شد. ها از سرزمین هیرودیس فراهم میمعاش آنتن کرده، در روز مقرر، هیرودیس ردای شاهی به۲۱
بر تخت نشست و نطقی برای جماعت ایراد این صدای یکی از »مردم فریاد برآوردند: ۲۲کرد.
دم، فرشتۀ در۲۳«خدایان است، نه صدای آدمی!رو که خدا را تجلیل نکرده خداوند او را زد، از آن
آنگاه کرمها بدنش را خوردند و مرد. بود. رفت و منتشر اما کالم خدا هرچه بیشتر پیش می۲۴ شد. میانجام چون برنابا و سولس مأموریت خود را به۲۵
رسانیدند، از اورشلیم بازگشتند و یوحنای معروف به مرقس را نیز همراه خود آوردند.
۱۳اعمال رسوالن
رسالت برنابا و سولس
در کلیسایی که در انطاکیه بود، انبیا و معلمانی چند ۱بودند: برنابا، شمعون معروف به نیجر، لوکیوس
قیروانی، مناحم که برادرخواندۀ هیرودیس حاکم بود و هنگامی که ایشان در عبادت خداوند و روزه ۲سولس.
برنابا و سولس را »القدس گفت: بردند، روحسر میبهجهت کاری که ایشان را بدان دا سازید، بهبرای من ج
آنگاه، پس از روزه و دعا، دست بر آن ۳«ام.فراخوانده دو نهاده، ایشان را روانۀ سفر کردند.
بشارت در قپرسالقدس فرستاده قرار، آن دو که از جانب روحبدین۴
شده بودند، به سلوکیه رفتند و از آنجا از راه دریا به
ن وارد ساالمیس شدند، در چو۵قپرس رسیدند.های یهود به کالم خدا موعظه کردند. یوحنا نیز کنیسه
در خدمت ایشان بود. آنان سرتاسر جزیره را درنوردیدند تا به پافوس ۶
یشوع رسیدند. در آنجا به فردی یهودی به نام بار او از ۷برخوردند که جادوگر و نبی دروغین بود.
والی بود. والی که مردی « سرگیوس پولس »دوستان حضور فراخواند، خردمند بود، برنابا و سولس را به
اما علیمای ۸خواست کالم خدا را بشنود.زیرا میبه مخالفت با -که ترجمۀ نامش چنین است -جادوگر
ایشان برخاست و کوشید والی را از ایمان آوردن، نامیده در این هنگام سولس، که پولس نیز ۹بازدارد.
القدس شده، بدو چشم دوخت و شد، پر از روحمیای فرزند ابلیس، ای دشمن هر پارسایی، که »۱۱گفت:
پر از مکر و فریبی! چرا از کج کردن راههای راست بدان که دست خداوند برضد ۱۱ایستی؟خداوند بازنمی
دیدن توست. اکنون کور خواهی شد و تا مدتی قادر به « آفتاب نخواهی بود.
گرفت، و دور زده کسی دم، مه و تاریکی او را فرودرجست که دستش را بگیرد و راه را به او را می
چون والی این واقعه را دید، ایمان آورد، ۱۲بنماید.دادند در شگفت زیرا از تعلیمی که دربارۀ خداوند می
شده بود. پولس و برنابا در انطاکیۀ پیسیدیه
هانش از راه دریا از پافوس به آنگاه پولس و همرا۱۳پرجۀ پامفیلیه رفتند. اما در آنجا یوحنا از ایشان جدا
آنها از پرجه گذشتند و ۱۴شد و به اورشلیم بازگشت.به انطاکیۀ پیسیدیه رسیدند. در روز شبات، به کنیسه
پس از تالوت تورات و کتب ۱۵درآمدند و نشستند.شان فرستادند و گفتند: پیامبران، رهبران کنیسه نزد ای
برادران، اگر پند و اندرزی برای مردم دارید، » « بگویید.
ای »پولس ایستاد و با دست اشاره کرده، گفت: ۱۶مردان اسرائیلی و ای غیریهودیان خداترس، گوش
خدای قوم اسرائیل، پدران ما را برگزید و ۱۷فرادهید!قوم ما را در زمان غربتشان در مصر سرافراز
در اخت و با قدرتی عظیم آنها را از آن سرزمین بهسو قریب به چهل سال رفتارشان را در بیابان ۱۸آورد،
او هفت قوم را که در کنعان بودند، نابود ۱۹تحمل کرد.ساخت و سرزمینشان را به قوم خود به میراث
طول این همه حدود چهارصد و پنجاه سال به۲۱داد. انجامید.
ن سموئیل نبی، خدا داوران بدیشان پس از آن، تا زما»آنگاه پادشاهی خواستند و خدا شائول، پسر ۲۱داد.
قیس، از قبیلۀ بنیامین را به ایشان داد، که چهل سال پس از برداشتن شائول، داوود را ۲۲حکومت کرد.
برانگیخت تا شاه ایشان گردد، و بر او چنین گواهی تم؛ او داوود پسر یسای را دلخواه خویش یاف”داد:
“ جا خواهد آورد.طور کامل بهخواست مرا بهاز نسل همین مرد، خدا طبق وعدۀ خود، »۲۳
دهنده یعنی عیسی را برای اسرائیل نجاتپیش از آمدن عیسی، یحیی تعمید توبه را به ۲۴فرستاد.
چون یحیی دور ۲۵کرد.همۀ مردم اسرائیل موعظه میپندارید؟ که می مرا”رسانید، گفت: پایان میخود را به
آید و من حتی من او نیستم؛ بلکه او پس از من می “ شایسته نیستم بند کفشش را بگشایم.
ای برادران، ای فرزندان ابراهیم، و ای »۲۶غیریهودیان خداترس که در اینجا حضور دارید! این
مردم اورشلیم ۲۷پیام نجات برای ما فرستاده شده است.حال با نشناختند و با این و بزرگان ایشان عیسی را
های پیامبران را که هر شبات محکوم کردنش، گفتهآنها با اینکه هیچ ۲۸شود، تحقق بخشیدند.تالوت می
علتی برای مجازات مرگ نیافتند، از پیالتس خواستند اش و چون تمام آنچه را که درباره۲۹او را بکشد.
صلیب پایین انجام رساندند، او را از نوشته شده بود، بهاما خدا وی را از مردگان ۳۱قبر سپردند.آورده، به
و آنان که با او از جلیل به اورشلیم آمده ۳۱برخیزانید.بودند، روزهای بسیار او را دیدند و اکنون نیز نزد قوم
ما شاهدان اویند. دهیم که خدا آنچه را اکنون ما به شما بشارت می»۳۲
آن را با برخیزانیدن ۳۳د،که به پدران ما وعده داده بوعیسی، به ما که فرزندان ایشانیم وفا کرد. همانگونه
که در مزمور دوم نوشته شده: تو پسر من هستی؛ ”
“ ام.امروز، من تو را پدر شدهو خدا او را از مردگان برخیزانید تا هرگز فساد »۳۴
نبیند، چنانکه آمده است: برکات مقدس و مطمئنی را ”»
داوود وعده داده شده، که به “ به شما خواهم بخشید.
و بر همین مبنا در جای دیگر گفته شده که: ۳۵ نخواهی گذاشت قدوست ”»
“ فساد ببیند.و اما داوود پس از آنکه به ارادۀ خدا مردمان »۳۶
عصر خویش را خدمت کرد، بخفت و به پدران خود یزانید، ولی آنکس که خدا برخ۳۷پیوسته، فساد را دید.
فساد را ندید. پس، ای برادران، بدانید آمرزش گناهانی که »۳۸واسطۀ همین شخص فراهم آمده است، به شما اعالم به
واسطۀ او که ایمان بیاورد، بهاکنون هر۳۹شود.میواسطۀ شود در هرآنچه نتوانستید بهپارسا شمرده می
مراقب باشید این ۴۱شریعت موسی پارسا شمرده شوید. گوید: شتۀ کتب پیامبران بر سر شما نیاید که مینو
بنگرید، ای استهزاگران، ”»۴۱ حیرت کنید و هالک شوید،
زیرا در زمان شما کاری خواهم کرد، که هرچند آن را به شما بازگویند
« “هرگز باور نخواهید کرد.رفتند، چون پولس و برنابا از کنیسه بیرون می۴۲
مردم از آنها استدعا کردند که شبات آینده نیز در
پس از اینکه جماعت ۴۳باره با ایشان سخن بگویند.اینکنیسه را ترک کردند، بسیاری از یهودیان و اشخاص خداپرست که به یهودیت گرویده بودند، از پی پولس و
دند. آن دو با این گروه سخن گفتند و راه افتابرنابا به پایداری در فیض خدا ترغیب کردند. آنها را به
تقریب، تمامی مردم شهر گرد آمدند تا شبات بعد، به۴۴اما یهودیان چون ازدحام ۴۵کالم خداوند را بشنوند.
حرمتی به مردم را دیدند، از حسد پر شدند و با بی . مخالفت با سخنان پولس برخاستند
الزم بود کالم »آنگاه پولس و برنابا دلیرانه گفتند: ۴۶خدا پیش از همه برای شما بیان شود. اما چون آن را
رد کردید و خود را شایستۀ حیات جاوید ندانستید، پس زیرا خداوند ۴۷نهیم.سوی غیریهودیان میاکنون رو به
به ما چنین امر فرموده که: ان قرار دادم، تو را نوری برای غیر یهودی”
« “کرانهای زمین برسانی.تا نجات را بهچون غیریهودیان این را شنیدند، شادمان شدند و ۴۸
کالم خداوند را حرمت داشتند؛ و آنان که برای حیات جاوید تعیین شده بودند، ایمان آوردند.
سان کالم خداوند در سرتاسر آن ناحیه منتشر بدین۴۹
خداپرست و متشخص و نیز اما یهودیان، زنان۵۱شد.مردان سرشناس شهر را شوراندند و آنها را به آزار
پولس و برنابا برانگیختند. پس پولس و برنابا را از آن اعتراض، غبار پاهای ایشان نیز به۵۱ناحیه راندند.
و ۵۲خود را بر ایشان تکاندند و به شهر قونیه رفتند. بودند. القدساما شاگردان پر از شادی و روح
۱۴اعمال رسوالن
پولس و برنابا در قونیه
در قونیه نیز پولس و برنابا به کنیسۀ یهود رفتند و ۱چنان سخن راندند که شماری بسیار از یهودیان و
اما یهودیانی که ایمان نیاورده ۲یونانیان ایمان آوردند.بودند، غیریهودیان را شوراندند و ذهنشان را نسبت به
پس پولس و برنابا مدتی ۳ان، مسموم ساختند.برادرطوالنی در آنجا ماندند و دلیرانه برای خداوند سخن
گفتند، خداوندی که بدیشان قدرت انجام آیات و گونه پیام فیض خود را تأیید بخشید و بدینمعجزات می
مردم شهر دو گروه شدند؛ گروهی به ۴کرد.میهی دیگر جانب جانبداری از یهودیان برخاستند و گرو
و چون غیریهودیان و یهودیان به ۵رسوالن را گرفتند.
اتفاق بزرگان خود خواستند پولس و برنابا را در برابر آنان آگاه شده، به ۶چشم همگان بزنند و سنگسار کنند،
لستره و دربه، از شهرهای لیکائونیه، و نواحی و در آنجا به رساندن بشارت ادامه ۷اطراف گریختند
ادند. د پولس و برنابا در لستره و دربه
توانست و اما در لستره مردی نشسته بود که نمی۸پاهایش را حرکت دهد و هرگز راه نرفته بود، زیرا
گفت، هنگامی که پولس سخن می۹لنگ مادرزاد بود.داد. پولس بدو چشم دوخت و دید که او گوش فرامی
صدای بلند به او گفت: پس با۱۱ایمان شفا یافتن دارد.آن مرد از جا جست « بر پاهای خود راست بایست!»
راه افتاد. و بهچون مردم آنچه را که پولس انجام داد دیدند، به ۱۱
صورت خدایان به»زبان لیکائونی فریاد برآوردند: « زئوس»آنان برنابا را ۱۲«اند!انسان بر ما فرود آمده
« هرمس»ود و پولس را که سخنگوی اصلی بکاهن زئوس که معبدش درست بیرون ۱۳نامیدند.
دروازۀ شهر بود، گاوهایی چند و تاجهایی از گل به آن بودند قربانی دروازۀ شهر آورد؛ او و جماعت بر
تقدیمشان کنند. اما چون آن دو رسول، یعنی برنابا و پولس، این را ۱۴
ن های خود را چاک زدند و به میاشنیدند، جامهای مردان، »۱۵جماعت شتافته، فریاد برآوردند که:
کنید؟ ما نیز چون شما، انسانی بیش چرا چنین میدهیم که از این چیزهای نیستیم. ما به شما بشارت می
آورید که پوچ دست بردارید و به خدای زنده رویآسمان و زمین و دریا و هرآنچه را که در آنهاست،
قومهای غیریهود را هرچند او در گذشته۱۶آفرید.اما ۱۷راه خود روند،جملگی واگذاشت که هر یک به
خود را بدون شهادت نگذاشت؛ او با فرستادن باران از آسمان و بخشیدن فصلهای پر بار، بر شما احسان
دارد و نموده، خوراک فراوان به شما ارزانی میسرانجام با این ۱۸«کند.دلهایتان را از خرمی لبریز می
دشواری توانستند مردم را از تقدیم قربانی نان، بهسخ بازدارند.
اما یهودیانی از انطاکیه و قونیه آمدند و مردم را با ۱۹خود متحد ساخته، پولس را سنگسار کردند و بدین
اما ۲۱گمان که مرده است، از شهر بیرونش کشیدند.چون شاگردان گرد او جمع شدند، برخاست و به شهر
. فردای آن روز، او و برنابا رهسپار دربه بازگشت شدند.
بازگشت به انطاکیۀ سوریهآنان در آن شهر نیز بشارت دادند و بسیاری را ۲۱
شاگرد ساختند. سپس به لستره و قونیه و انطاکیه در آن شهرها شاگردان را تقویت کرده، ۲۲بازگشتند.پند دادند پایداری در ایمان تشویق کردند و آنان را به
باید با تحمل سختیهای بسیار به پادشاهی خدا راه »که ایشان در هر کلیسا مشایخ بر ایمانداران ۲۳«یابیم.
گماشتند و با دعا و روزه آنها را به خداوندی که به وی ایمان آورده بودند، سپردند.
سپس از ایالت پیسیدیه گذشتند و به ایالت پامفیلیه ۲۴کالم را موعظه کرده، به آتالیه و در پرجه ۲۵رفتند،
فرود آمدند. جا که از آتالیه با کشتی به انطاکیه بازگشتند، همان۲۶
دار کاری ایشان را به فیض خدا سپرده بودند تا عهدهچون ۲۷انجامش رسانیده بودند.شوند که اکنون به
بدانجا رسیدند، کلیسا را گرد آورده، بازگفتند که خدا ها کرده و چگونه در ایمان را بر واسطۀ آنها چهبه
آنگاه مدت زمانی در آنجا ۲۸غیریهودیان گشوده است.
با شاگردان ماندند.
۱۵اعمال رسوالن شورای اورشلیم
و اما جمعی از یهودیه به انطاکیه آمده به برادران ۱اگر مطابق آیین موسی ختنه »دادند که: تعلیم می
پس چون پولس و ۲«ید.توانید نجات بیابنشوید، نمیبرنابا به مخالفت و مباحثۀ شدید با ایشان برخاستند،
قرار بر این شد که آن دو به همراه تنی چند از ایمانداران به اورشلیم بروند و این مسئله را با رسوالن
پس کلیسا ایشان را بدرقه ۳و مشایخ در میان نهند.ایمان کرد؛ و آنها در گذار از فینیقیه و سامره، خبر
آوردن غیریهودیان را رساندند و همۀ برادران را چون به اورشلیم رسیدند، کلیسا و ۴بسیار شاد ساختند.
رسوالن و مشایخ از ایشان استقبال کردند. پولس و واسطۀ آنها انجام داده بود، بدیشان برنابا هرآنچه خدا به
آنگاه برخی از فرقۀ فریسیان که ایمان آورده ۵بازگفتند.این غیریهودیان را باید ختنه »بودند، برخاسته، گفتند:
« کرد و حکم داد که شریعت موسی را نگاه دارند.پس رسوالن و رهبران گرد آمدند تا به این مسئله ۶
پس از مباحثۀ بسیار، سرانجام پطرس ۷رسیدگی کنند.ای برادران، شما آگاهید که »برخاست و بدیشان گفت:
دا مرا از میان شما برگزید تا در روزهای نخست، خغیریهودیان از زبان من پیام انجیل را بشنوند و ایمان
القلوب است، با بخشیدن و خدایی که عارف۸آورند.القدس به غیریهودیان، درست بهسان ما، گواهی روح
او در میان ما و ۹داد بر اینکه ایشان را پذیرفته است.ان، دلهایشان ایشان هیچ فرق نگذاشت، بلکه محض ایم
آزمایید و پس حال چرا خدا را می۱۱را طاهر ساخت.نهید که نه ما قادر به یوغی بر گردن شاگردان می
زیرا ما ایمان داریم که ۱۱حملش بودیم، نه پدران ما؟ایم، چنانکه به فیض خداوند عیسی است که نجات یافته
« ایشان نیز.و پولس سپس جماعت همه ساکت شدند و به برنابا ۱۲
گوش فرادادند. آنان آیات و معجزاتی را که خدا دست ایشان در میان غیریهودیان ظاهر کرده بود، به
پایان رسید، چون سخنان ایشان به۱۳گفتند.بازمیای برادران، به من گوش »یعقوب گفت:
شمعون بیان کرد که چگونه خدا برای ۱۴فرادهید!خود قرار داده، بار غیریهودیان را مورد لطف نخستین
این با ۱۵از میان آنان قومی برای خود برگزیده است. گفتار پیامبران مطابق است، چنانکه نوشته شده:
خواهم گشت پس از این، باز”»۱۶ پا خواهم داشت؛ افتادۀ داوود را از نو برو خیمۀ فرو
هایش را دیگربار بنا خواهم کرد، ویرانه و آن را مرمت خواهم نمود،
تا باقی افراد بشر جملگی خداوند را بطلبند، ۱۷ همۀ غیریهودیانی که نام من بر آنهاست.
رساند، انجام میگوید خداوندی که اینها را بهچنین می “ اموری را که از دیرباز معلوم بوده است.۱۸پس رأی من بر این است که آنان را که از »۱۹
حمت گردند، زسوی خدا بازمیغیریهودیان بهای از ایشان بخواهیم که از اما باید در نامه۲۱نرسانیم.
عفتی، گوشت حیوانات پرستی، بیخوراک آلوده به بتزیرا از دیرباز موسی در ۲۱خفهشده و خون بپرهیزند.
هر شهر کسانی را داشته است که بدو موعظه کنند، ها تالوت های او را در کنیسهچنانکه هر شبات نوشته
« کنند.می نامۀ شورا به ایمانداران غیریهودی
پس رسوالن و مشایخ به اتفاق تمامی کلیسا تصمیم ۲۲
گرفتند از میان خود مردانی برگزینند و آنان را همراه پولس و برنابا به انطاکیه بفرستند. پس یهودای
معروف به برسابا و سیالس را که در میان برادران دست ای بهآنگاه نامه۲۳مقام رهبری داشتند، برگزیدند.
ایشان فرستادند، بدین عبارات که: از ما رسوالن و مشایخ، برادران شما،
به برادران غیریهودی در انطاکیه، سوریه و کیلیکیه، سالم!
آنکه دستوری از ایم که کسانی از میان ما، بیشنیده۲۴اند و شما را با سخنانشان مشوش ما داشته باشند، آمده
پس ما ۲۵اند.ساخته، باعث پریشانی خاطرتان شدهیکدل چنین مصلحت دیدیم که مردانی برگزینیم و آنها
را همراه عزیزان خود، برنابا و پولس، نزد شما خاطر نام خداوند ما همراه کسانی که به۲۶بفرستیم،
پس یهودا و ۲۷اند.کف نهادهعیسی مسیح، جان بررا زبانی از این امور آگاه ایم تا شما سیالس را فرستاده
القدس و ما مصلحت چنین دیدیم که روح۲۸سازند.از ۲۹باری بر دوش شما ننهیم، جز این ضروریات که
خوراک تقدیمی به بتها و خون و گوشت حیوانات خفه عفتی بپرهیزید. هرگاه از اینها دوری کنید، شده و بی
اید. والسالم. کاری پسندیده انجام دادهیشان روانه شده، به انطاکیه رفتند و در آنجا پس ا۳۱
چون آنها نامه ۳۱کلیسا را گرد آورده، نامه را رساندند.کنندۀ آن شادمان را خواندند، از پیام دلگرم
یهودا و سیالس نیز که نبی بودند، با سخنان ۳۲شدند.پس ۳۳بسیار، برادران را تشویق و تقویت کردند.
برادران ایشان را چندی در آنجا ماندند، و سپس سالمت روانه کردند تا نزد فرستندگان خود به
و ۳۵اما پولس و برنابا در انطاکیه ماندند۳۴بازگردند.همراه بسیاری دیگر به تعلیم و بشارت کالم خداوند
مشغول شدند. اختالف بین پولس و برنابا
به شهرهایی »پس از چندی، پولس به برنابا گفت: ۳۶داوند را در آنها موعظه کردیم، بازگردیم و که کالم خ
برنابا ۳۷«از برادران دیدار کنیم تا ببینیم در چه حالند.خواست یوحنای معروف به مرقس نیز ایشان را
اما پولس مصلحت ندید کسی را که ۳۸همراهی کند،در پامفیلیه ایشان را تنها گذاشته و ادامۀ همکاری نداده
ختالف چندان باال گرفت که از ا۳۹بود، با خود ببرد.یکدیگر جدا شدند. برنابا، مرقس را برگرفت و از راه
اما پولس، سیالس را اختیار ۴۱دریا راهی قپرس شد؛فیض خداوند سپرده شده، دست برادران بهکرد و به
او در عبور از سوریه و کیلیکیه، ۴۱عازم سفر گشت. کرد. کلیساها را استوار می
۱۶الن اعمال رسو
پیوستن تیموتائوس به پولس و سیالس
پولس به دربه و سپس به لستره آمد. در آنجا ۱زیست که مادرش یهودی و شاگردی تیموتائوس نام می
برادران در لستره و ۲ایماندار، اما پدرش یونانی بود.پولس چون ۳کردند.نیکی یاد میقونیه از او به
خاطر اش کند، بههیخواست او در سفر همرامیزیستند، او را ختنه کرد، یهودیانی که در آن ناحیه می
آنها چون ۴دانستند پدر وی یونانی است.که همه میچرارفتند، اصولی را که از شهری به شهر دیگر می
رسوالن و مشایخ در اورشلیم وضع کرده بودند، به پس، کلیساها۵سپردند تا آنها را رعایت کنند.مردم می
شدند و هر روز بر شمارشان در ایمان استوار می شد. افزوده می
رؤیای پولس دربارۀ مرد مقدونی
سپس، سرتاسر دیار فریجیه و غالطیه را ۶القدس ایشان را از رسانیدن درنوردیدند، زیرا روح
چون به سرحد ۷کالم به ایالت آسیا منع کرده بود.نیه بروند، اما روح آن شدند به بیطیمیسیه رسیدند، بر
رو، از میسیه از این۸عیسی به ایشان اجازه نداد.شبهنگام، پولس در رؤیا ۹گذشتند و به تروآس رفتند.
دید که مردی مقدونی در برابرش ایستاده، به او به مقدونیه بیا و ما را مدد »کند که التماس می
درنگ عازم مقدونیه چون این رؤیا را دید، بی۱۱«کن.م، زیرا اطمینان یافتیم که خدا ما را فراخوانده است شدی
تا بدیشان بشارت دهیم. ایمان آوردن لیدیه در فیلیپی
پس، از تروآس با کشتی یکراست به ساموتراکی ۱۱از آنجا ۱۲رفتیم، و روز بعد به نیاپولیس رسیدیم.
راهی فیلیپی شدیم که از مهاجرنشینهای روم و یکی از بخش از مقدونیه بود، و چند روز شهرهای عمدۀ آن
در آن شهر ماندیم. روز شبات از شهر خارج شدیم و به کنار رودخانه ۱۳
رفتیم، با این انتظار که در آنجا مکانی برای دعا وجود دارد. پس نشستیم و با زنانی که گرد آمده بودند، به
در میان آنان زنی خداپرست از ۱۴گفتگو پرداختیم.داد. او میبود که به سخنان ما گوش فراشهر تیاتیرا
های ارغوان بود. لیدیه نام داشت و فروشندۀ پارچهخداوند قلب او را گشود تا پیام پولس را
اش تعمید گرفت، با چون او با اهل خانه۱۵بپذیرد.اگر یقین دارید که به »اصرار بسیار به ما گفت:
« ن بمانید.ام، بیایید و در خانۀ مخداوند ایمان آورده سرانجام تسلیم درخواست او شدیم.
پولس و سیالس در زندان
رفتیم، به کنیزی یکبار که به مکان دعا می۱۶بینی برخوردیم که روح غیبگویی داشت و از راه طالع
او در پی ۱۷کرد.سود بسیار عاید اربابان خود میاین مردان، »گفت: افتاد و فریادکنان میپولس و ما می
اند و راه نجات را به شما متگزاران خدای متعالخدکرد. او روزهای بسیار چنین می۱۸«کنند.اعالم می
سر آمد و برگشته به آن روح سرانجام صبر پولس بهکنم که از این نام عیسی مسیح تو را امر میبه»گفت:
دم، روح از او بیرون آمد. همان« در آیی!دختر بهون دیدند امید کسب درآمدشان اربابان آن کنیز چ۱۹باد رفت، پولس و سیالس را گرفتند و آنها را بر
پس ایشان را ۲۱کشان به بازار نزد مراجع بردند.کشاناین مردان »به حضور قاضیان آوردند و گفتند:
رسومی ۲۱اند.اند و شهر ما را به آشوب کشیدهیهودیبر ما جا آوردنشانکنند که پذیرفتن و بهرا تبلیغ می
« رومیان جایز نیست.مردم در حمله به پولس و سیالس به آنان پیوستند. ۲۲
در آورند و هایشان را بهقاضیان نیز دستور دادند جامهچون ایشان را چوب بسیار زدند، به ۲۳چوبشان زنند.
زندانشان افکندند و به زندانبان دستور دادند سخت ن دستور زندانبان چون چنی۲۴مراقب ایشان باشد.
یافت، آنان را به زندان درونی افکند و پاهایشان را در کنده نهاد.
نزدیک نیمهشب، پولس و سیالس مشغول دعا ۲۵کردند و دیگر بودند و سرودخوانان خدا را ستایش می
که ناگاه ۲۶دادندمیزندانیان نیز بدیشان گوش فراای عظیم رخ داد، آنگونه که اساس زندان لرزهزمین
دم گشوده شد و لرزه درآمد و درهای زندان درهبزندانبان بیدار شد، و ۲۷ریخت.زنجیرها از همه فرو
چون درهای گشودۀ زندان را دید، شمشیر برکشید تا پنداشت زندانیان خود را بکشد، زیرا می
داده، گفت: اما پولس با صدای بلند ندا در۲۸اند.گریختهه به خود آسیب مرسان که ما هم»
زندانبان چراغ خواست و سراسیمه ۲۹«اینجاییم!پای لرزید بهدرون زندان رفت و در حالی که میبه
سپس، ایشان را بیرون آورد ۳۱پولس و سیالس افتاد. « ای سروران، چه کنم تا نجات یابم؟»و پرسید:
به خداوند عیسی مسیح ایمان آور که »پاسخ دادند: ۳۱آنگاه کالم ۳۲«ید یافت.ات نجات خواهتو و اهل خانه
اش خداوند را برای او و همۀ کسانی که در خانهدر همان ساعت از شب، ۳۳بودند، بیان کردند.
زندانبان آنها را برداشته، زخمهایشان را شست، و او ۳۴اش تعمید گرفتند.درنگ او و همۀ اهل خانهبی
ای برایشان گسترد. ایشان را به خانۀ خود برد و سفرهاش از ایمان آوردن به خدا بسیار ۀ اهل خانهاو و هم
شاد بودند. چون روز شد، قاضیان مأمورانی نزد زندانبان ۳۵
زندانبان ۳۶«آن مردان را آزاد کن!»فرستاده، گفتند: قاضیان »پولس را از این پیغام آگاه کرد و گفت:
اند که شما را آزاد کنم. پس اینک بیرون دستور داده « بروید. سالمتآیید و به
ما را که رومی هستیم »اما پولس در پاسخ گفت: ۳۷زده و به زندان بدون محاکمه و در برابر همگان چوب
خواهند در خفا آزادمان کنند؟ هرگز! اند. حال میافکنده « بلکه خود بیایند و ما را از اینجا بیرون آورند.
مأموران این را به قاضیان بازگفتند، و آنها چون ۳۸اند، سخت به هراس یدند که پولس و سیالس رومیشن
و آمده، از ایشان پوزش خواستند و تا بیرون ۳۹افتادندزندان مشایعتشان نموده، خواهش کردند که شهر را
ایشان پس از ترک زندان، به خانۀ لیدیه ۴۱ترک گویند.رفتند. در آنجا با برادران دیدار کرده، ایشان را تشویق
ا را ترک گفتند. نمودند. سپس آنج
۱۷اعمال رسوالن بلوا در تسالونیکی
پولس و سیالس از آمفیپولیس و آپولونیا گذشتند و به ۱تسالونیکی آمدند، که در آنجا یهودیان کنیسه
پولس طبق عادت به کنیسه رفته، در سه ۲داشتند.و توضیح ۳کردمقدس با ایشان مباحثه میشبات از کتب
آورد که ضروری بود مسیح رنج کشد می داده، برهاناین عیسی که او »گفت: و از مردگان برخیزد. او می
برخی از ۴«کنم، همان مسیح است.را به شما اعالم میایشان و نیز شماری بسیار از یونانیان خداپرست و گروهی بزرگ از زنان سرشناس، مجاب شده، به
پولس و سیالس پیوستند. چند از اوباش را از حسد ورزیدند و تنیاما یهودیان ۵
راه انداختند و در شهر ای بهبازار گرد آورده، دستهپا کردند. ایشان در جستجوی پولس و سیالس به بلوا به
خانۀ یاسون هجوم بردند تا آنان را به میان جماعت اما چون ایشان را نیافتند، یاسون و ۶بیرون آورند.
نزد مقامات شهر کشاندند و برخی دیگر از برادران رااین مردان که همۀ دنیا را به »فریاد برآوردند که
و یاسون ایشان ۷انداند، حال به اینجا آمدهآشوب کشیدهرا به خانۀ خود برده است. اینان همگی از فرمانهای
کنند و مدعی آنند که شاه دیگری قیصر سرپیچی میهر این چون مردم و مقامات ش۸«هست به نام عیسی.سپس از یاسون و دیگران ۹را شنیدند، برآشفتند.
ضمانت گرفته، آزادشان کردند. پولس و سیالس در بیریه
برادران در همان شب، پولس و سیالس را به بیریه ۱۱روانه کردند. آنها چون بدانجا رسیدند، به کنیسۀ یهود
تر اهل بیریه از مردمان تسالونیکی نجیب۱۱رفتند.زیرا کالم را با اشتیاق پذیرفتند و هر روز بودند،
های کردند تا صحت گفتهمقدس را بررسی میکتببدینگونه، بسیاری از یهودیان و ۱۲پولس را دریابند.
نیز شماری کثیر از زنان و مردان سرشناس یونانی ایمان آوردند.
چون یهودیان تسالونیکی دریافتند که پولس در ۱۳کند، بدانجا رفتند و خدا را موعظه می بیریه نیز کالم
برادران ۱۴مردم را تحریک کرده، شوراندند.سوی ساحل روانه کردند، اما درنگ پولس را بهبی
سیالس و تیموتائوس در بیریه کنندگان پولس، او را تا آتن همراهی مشایعت۱۵ماندند.
کردند و پس از اینکه برای سیالس و تیموتائوس چه زودتر به پولس بپیوندند، آنجا که هر دستور گرفتند
را ترک گفتند. پولس در آتن
در آن حال که پولس در آتن منتظر آن دو بود، از ۱۶از ۱۷دید شهر پر از بتهاست، منقلب شد.اینکه می
رو، در کنیسه با یهودیان و یونانیان خداپرست و ایننیز هر روز در میدان شهر با رهگذران مباحثه
جمعی از فیلسوفان اپیکوری و رواقی نیز ۱۸کرد.میگفتند: با او بنای مباحثه گذاشتند. برخی از آنان می
گفتند: دیگران می« خواهد بگوید؟گو چه میاین یاوه»رو چنین از آن« کند.گویا خدایان غریب را تبلیغ می»
گفتند که پولس، عیسی و قیامت را به ایشان بشارت میه او را برگرفته، به مجمع آنگا۱۹داد.میآیا »بردند و در آنجا به او گفتند: « آریوپاگوس»
دهی، توان دانست که این تعلیم جدید که تو میمیآید. پس سخنانت به گوش ما عجیب می۲۱چیست؟
همۀ آتنیان و غریبانی ۲۱«خواهان دانستن معنای آنیم.زیستند، مشغولیتی جز این نداشتند که که در آنجا می
قت خود را به گفت و شنود دربارۀ عقاید جدید و بگذرانند.
برخاست « آریوپاگوس»پس پولس در میان مجمع ۲۲ای مردان آتنی، من شما را از هر لحاظ »و گفت:
زیرا هنگامی که در شهر سیر ۲۳ام.بسیار دیندار یافتهنمودم، پرستید نظاره میکردم و آنچه را که شما میمی
تقدیم به خدای ”بر آن نوشته شده بود: مذبحی یافتم که پرستید، من حال، آنچه را شما ناشناخته می“. ناشناخته
کنم. به شما اعالم می
خدایی که جهان و هرآنچه را در آن است آفرید، »۲۴مالک آسمان و زمین است و در معابد ساختۀ دست
تواند خدمتی دستان بشری نمی۲۵شود.بشر ساکن نمیچنانکه گویی به چیزی محتاج باشد، زیرا به او بکند،
خود بخشندۀ حیات و نفس و هر چیز دیگر به جمیع او همۀ اقوام بشری را از یک انسان ۲۶آدمیان است.
پدید آورد تا در سرتاسر زمین ساکن شوند؛ و زمانهای تعیین شده برای ایشان و حدود محل سکونتشان را
بسا که یند و چهتا مردمان او را بجو۲۷مقرر فرمود.چند از هیچ یک از ما اش گشته، او را بیابند، هردر پی
زیرا در اوست که زندگی و حرکت و ۲۸دور نیست.هستی داریم؛ چنانکه برخی از شاعران خود شما نیز
اند که از نسل اوییم. گفتهپس چون نسل خداییم، شایسته نیست چنین »۲۹
م یا سنگی است که بیندیشیم که الوهیت همانند زر یا سیبا هنر و خالقیت آدمی به صورت تمثالی تراشیده شده
در گذشته، خدا از چنین جهالتی چشم ۳۱باشد.پوشید. اما اکنون به همۀ مردمان در هر جا حکم میزیرا روزی را مقرر کرده که ۳۱کند که توبه کنند.می
واسطۀ مردی که تعیین کرده است، جهان را در آن به
داوری خواهد کرد، و با برخیزانیدنش از عادالنه « مردگان، همه را از این امر مطمئن ساخته است.
چون دربارۀ رستاخیز مردگان شنیدند، برخی ۳۲خواهیم در می»پوزخند زدند، اما دیگران گفتند:
بدینگونه پولس مجمع را ۳۳«باره باز از تو بشنویم.اینایمان آوردند. اما تنی چند بدو پیوسته، ۳۴ترک گفت.
، زنی «آریوپاگوس»دیونیسیوس، عضو مجمع جمله بودند. داماریس نام، و نیز چند تن دیگر، از آن
۱۸اعمال رسوالن
پولس در قرنتسپس از این، پولس آتن را ترک گفت و به قرنتس ۱
در آنجا با مردی یهودی، آکیال نام، از مردمان ۲رفت.همسرش پریسکیال بتازگی از پونتوس آشنا شد که با
ایتالیا آمده بود، زیرا کلودیوس قیصر دستور داده بود که یهودیان همگی روم را ترک کنند. پولس به دیدار
و از آنجا که او نیز مانند ایشان پیشۀ ۳آنها رفت،کار مشغول دوزی داشت، نزدشان ماند و بهخیمهیونانیان او هر شبات در کنیسه با یهودیان و ۴شد.
کوشید آنان را مجاب سازد. کرد و میمباحثه می
چون سیالس و تیموتائوس از مقدونیه آمدند، پولس ۵تمامی، وقف موعظۀ کالم کرده، به یهودیان خود را بهاما چون با ۶داد که عیسی همان مسیح است.شهادت می
او بنای مخالفت گذاشتند و ناسزایش گفتند، به اش را تکاند و به آنها گفت: مهاعتراض، غبار جا
خونتان بر گردن خودتان! من از آن مبرا هستم. از » « روم.این پس، نزد غیریهودیان می
سپس از کنیسه تغییر مکان داد و به خانۀ تیتوس ۷یوستوس رفت که شخصی خداپرست بود و در جوار
اما کریسپوس، رئیس کنیسه، با ۸کنیسه منزل داشت.اش به خداوند ایمان آوردند. همچنین تمام اهل خانه
بسیاری از اهالی قرنتس چون پیام را شنیدند، ایمان آورده، تعمید گرفتند.
مترس! سخن »شبی خداوند در رؤیا به پولس گفت: ۹زیرا من با تو هستم و ۱۱بگو و خاموش مباش!
کس دست خود را بر تو دراز نخواهد کرد تا هیچکه در این شهر مرا خلق چراگزندی به تو برساند،
پس، پولس یک سال و نیم در آنجا ۱۱«بسیار است. ماند و کالم خدا را به آنها تعلیم داد.
اما هنگامی که گالیو، والی اخائیه بود، یهودیان ۱۲
همداستان شده، بر سر پولس تاختند و او را به محکمه دارد خدا این شخص مردم را وامی»گفتند: ۱۳کشانده،
« ای خالف شریعت عبادت کنند.شیوهرا بهچون پولس خواست سخن بگوید، گالیو به یهودیان ۱۴
بایست اگر جرم یا جنایتی در میان بود، می»گفت: اما چون مسئله بر سر کلمات ۱۵شکایت شما را بشنوم.
و نامها و شریعت خودتان است، پس خود به آن ن اموری خواهم دربارۀ چنیرسیدگی کنید. من نمی
پس آنها را از مقابل مسند داوری ۱۶«داوری کنم.آنان نیز همگی به سوستنیس، رئیس کنیسه ۱۷راند.
حمله بردند و او را در مقابل مسند والی زدند. اما گالیو هیچ اعتنا نکرد.
بازگشت پولس به انطاکیهپولس پس از اقامتی طوالنی در قرنتس، با برادران ۱۸
و از راه دریا عازم سوریه شد. در این وداع کردسفر، پریسکیال و آکیال نیز همراهش بودند. او در کنخریه سر خود را تراشید، زیرا چنین نذر کرده
چون به افسس رسیدند، همسفران خود را ترک ۱۹بود.گفت و خود به کنیسه رفته، با یهودیان به مباحثه
ر با ایشان بماند، از او خواستند مدتی بیشت۲۱پرداخت.
اگر خدا »و با ایشان وداع کرده، گفت: ۲۱اما نپذیرفتسپس سوار کشتی « بخواهد باز نزد شما خواهم آمد.
در قیصریه از کشتی ۲۲شد و افسس را ترک گفت.فرود آمده، به اورشلیم رفت و پس از دیدار با کلیسا،
چندی در آنجا ماند و باز عازم ۲۳راهی انطاکیه شد.فر شده، در سرتاسر دیار غالطیه و فریجیه جابهجا س
کرد. گشت و همۀ شاگردان را استوار میمیدر آن ایام، فردی یهودی، آپولس نام، از مردمان ۲۴
اسکندریه، به افسس آمد. او سخنوری ماهر بود و در طریق خداوند ۲۵مقدس داشت؛دانشی وسیع از کتب
گفت و روح سخن میآموزش یافته بود و با حرارت داد، هرچند فقط از تعمید دقت دربارۀ عیسی تعلیم میبه
او دلیرانه در کنیسه به ۲۶یحیی آگاهی داشت.گفتن آغاز کرد. چون پریسکیال و آکیال سخنانش سخن
را شنیدند، او را به خانۀ خود بردند و طریق خدا را دقیقتر به وی آموختند.
خائیه کرد، برادران چون آپولس قصد سفر به ا ۲۷گرمی تشویقش کردند و به شاگردان نوشتند که او را به
پذیرا شوند. چون آپولس بدانجا رسید، کسانی را که واسطۀ فیض ایمان آورده بودند، یاری فراوان به
زیرا پیش روی همگان با یهودیان مباحثه کرده، ۲۸داد.تناد به کرد، و با اسعقاید آنان را با دالیل قوی رد می
نمود که عیسی همان مسیح است. مقدس ثابت میکتب
۱۹اعمال رسوالن پولس در افسس
و اما هنگامی که آپولس در قرنتس بود، پولس پس ۱از گذر از نواحی مرتفع مرکزی، به افسس رسید. در
آیا »و از ایشان پرسید: ۲آنجا شاگردانی چند یافت « القدس را یافتید؟دید، روحهنگامی که ایمان آور
« القدس هست.ایم که روحما حتی نشنیده»گفتند: « پس چه تعمیدی یافتید؟»به ایشان گفت: ۳
« تعمید یحیی.»گفتند: تعمید یحیی، تعمید توبه بود. او به قوم »پولس گفت: ۴
آمد ایمان بیاورند، یعنی گفت به آن که پس از او میمیرا شنیدند، در نام خداوند عیسی چون این۵«به عیسی.
و هنگامی که پولس دست بر آنان نهاد، ۶تعمید گرفتند.ای که به زبانهای گونهالقدس بر ایشان آمد، بهروح
آن مردان، جملگی ۷دیگر سخن گفتند و نبوت کردند. حدود دوازده تن بودند.
سپس پولس به کنیسه رفته، در آنجا سه ماه دلیرانه ۸کرد و فت و دربارۀ پادشاهی خدا مباحثه میگسخن می
کردند و اما بعضی سرسختی می۹آورد.دالیل قاطع میرا « طریقت»آوردند و پیش روی همگان، ایمان نمی
گفتند. پس پولس از آنها کناره گرفت و شاگردان بد میرا با خود برداشته، همه روزه در تاالر سخنرانی
دو سال بدین ۱۱خت.تیرانوس به بحث و گفتگو پردامنوال گذشت و در این مدت، همۀ یهودیان و یونانیانی
که در ایالت آسیا بودند، کالم خداوند را شنیدند. العاده ظاهر خدا به دست پولس معجزات خارق۱۱ای که مردم دستمالها و گونهبه۱۲ساخت،می
پیشبندهایی را که با بدن او تماس یافته بود برای یافت و ردند، و بیماری آنها بهبود میببیماران می
رفت. ارواح پلید از ایشان بیرون میگرد یهودی نیز گیران دورهپس تنی چند از جن۱۳
کوشیدند نام خداوند عیسی را بر کسانی که ارواح پلید به نام عیسایی که »گفتند: داشتند، بخوانند. آنان میکند شما را بیرون پولس به او موعظه می
کردند، هفت پسر کسانی که چنین می۱۴«رانیم!میاما روح ۱۵اسکیوا، یکی از سران کاهنان یهود بودند.
شناسم، پولس را عیسی را می»پلید در پاسخ آنها گفت: پس مردی که روح ۱۶«شناسم، اما شما کیستید؟هم می
پلید داشت بر آنها جسته، بر همگی ایشان غلبه یافت و که برهنه و زخمی از آن خانه چنان آنها را زد
گریختند. چون همۀ ساکنان افسس، چه یهودی و چه یونانی، ۱۷
از این امر آگاه شدند، ترس بر همۀ آنان مستولی ای که از آن پس نام خداوند عیسی را گونهگشت، به
و بسیار کسان که ایمان ۱۸داشتند.بسیار محترم میکارهای خود آورده بودند، پیش آمده، آشکارا به
بسیاری نیز که پیش از آن ۱۹اعتراف کردند.کردند، کتابهای خود را آوردند و در جادوگری می
برابر همگان سوزاندند. چون بهای کتابها را حساب بدینگونه، کالم خداوند ۲۱کردند، پنجاه هزار درهم بود.
گرفت. شد و قوت میطور گسترده منتشر میبهآن شد از راه ، پولس در روح برپس از این وقایع۲۱
پس از »مقدونیه و اخائیه، به اورشلیم بازگردد. گفت: سپس دو ۲۲«رفتنم به آنجا، باید از روم نیز دیدار کنم.
تن از دستیاران خود، تیموتائوس و اراستوس را به مقدونیه فرستاد و خود چندی در آسیا ماند.
بلوا در افسس« طریقت»ای بزرگی دربارۀ در این زمان، بلو۲۳کاری دیمیتریوس نام که تمثالهای نقره۲۴پا شد.بر
ساخت و از این راه درآمدی ای از آرتمیس مینقرهایشان و ۲۵سرشار عاید صنعتگران کرده بود،
ها را گرد آورد و به آنها گفت: صاحبان اینگونه حرفهدانید که این پیشه، مایۀ رونق ای سروران، می»
شنوید، این بینید و میاما چنانکه می۲۶ماست. روزی تقریب در سرتاسر تنها در افسس، بلکه بهپولس نه
آسیا، بسیاری را متقاعد و گمراه کرده است. او روی خدا گوید خدایان ساختۀ دست، به هیچمی
تنها کسب ما از پس این خطر هست که نه۲۷نیستند.رگمان آرتمیس نیز حقیر رونق بیفتد، بلکه معبد الهۀ بز
گردد و او که در آسیا و در سرتاسر جهان پرستیده « شود، عظمت خود را از دست بدهد.میچون این را شنیدند، بغایت خشمگین شده، فریاد ۲۸
در ۲۹«بزرگ است آرتمیس افسسیان!»سردادند که سوی میدان پا شد! مردم یکپارچه بهتمام شهر آشوبی به
جوم بردند و گایوس و آریستارخوس را که مسابقات هکشان با اهل مقدونیه و از همراهان پولس بودند، کشان
پولس خواست در برابر جمعیت ۳۱بردند.خود میحتی بعضی از ۳۱ظاهر شود، اما شاگردان نگذاشتند.
مقامات ایالت آسیا که از دوستان وی بودند، برایش میدان مسابقات پیغام فرستاده، خواهش کردند پا به
نگذارد. کس زدند و هرجمعیت آشفته بود. همه فریاد می۳۲
دانستند برای چه گرد گفت و بیشتر مردم نمیچیزی مییهودیان، اسکندر را پیش انداخته بودند، و ۳۳اند.آمده
دادند. او بعضی از میان جمعیت به او دستورهایی میو دست تکان داده، از مردم خواست خاموش باشند
اما چون مردم دریافتند ۳۴کوشید دفاعی عرضه دارد.یهودی است، همه یکصدا، حدود دو ساعت فریاد
« بزرگ است آرتمیس افسسیان!»زدند: میسرانجام، داروغۀ شهر جمعیت را آرام کرد و ۳۵
ای مردان افسس، کیست که نداند شهر افسس »گفت: ظ تمثال اوست که نگهبان معبد آرتمیس بزرگ و حاف
پس چون این حقایق ۳۶از آسمان نازل شده است؟انکارناپذیر است، باید آرام باشید و شتابزده کاری
اید، نه به معبد ما این مردان که به اینجا آورده۳۷نکنید.پس اگر ۳۸اند.اند و نه به الهۀ ما کفر گفتهدستبرد زده
دیمیتریوس و همکاران صنعتگرش از کسی شکایت ها باز است و والیان نیز حاضرند. دارند، در محکمه
اما اگر ۳۹توانند شکایات خود را به آنجا ببرند.میمسئلۀ دیگری دارید، باید آن را در محکمۀ قانونی حل
خاطر وقایع رود که بهزیرا بیم آن می۴۱و فصل کنید.امروز، به شورشگری متهم شویم. اگر چنین شود،
یلی برای توجیه این بلوا نخواهیم توانست دل این را گفت و جماعت را متفرق ساخت. ۴۱«بیاوریم.
۲۱اعمال رسوالن
سفر پولس به مقدونیه و یوناننشست، پولس شاگردان را فراخواند چون آشوب فرو۱
و پس از تشویق و ترغیب ایشان، آنان را وداع گفت و منان او از آن نواحی گذر کرده، مؤ۲عازم مقدونیه شد.
را با سخنان خود دلگرمی بسیار داد، تا به یونان و سه ماه در آنجا ماند. هنگامی که قصد داشت ۳رسید
با کشتی به سوریه برود، یهودیان علیه او توطئه آن شد از راه مقدونیه کردند. پس بر
همراهان او، سوپاتروس پسر پیرروس از ۴بازگردد.وس از مردمان مردمان بیریه، آریستارخوس و سکوند
تسالونیکی، گایوس از مردمان دربه، تیخیکوس و آنان ۵تروفیموس از مردمان آسیا، و تیموتائوس بودند.
ولی ما ۶پیش از ما رفتند و در تروآس منتظر ما شدند.پس از ایام عید فطیر، با کشتی از فیلیپی روانه شدیم و
روز پنج روز بعد، در تروآس به آنان پیوستیم و هفت در آنجا ماندیم.
موعظۀ پولس در تروآس
در نخستین روز هفته، برای پاره کردن نان گرد هم ۷کرد، و چون آمدیم. پولس برای مردم موعظه می
تصمیم داشت روز بعد آنجا را ترک گوید، سخنانش تا ای که گرد در باالخانه۸درازا کشید.های شب بهنیمه
در آن حال که پولس ۹د.آمده بودیم، چراغ بسیار بوداد، جوانی افتیخوس نام گفتن ادامه میهمچنان به سخن
که کنار پنجره نشسته بود، اندک اندک به خوابی عمیق زیر افتاد و او را رفت و ناگاه از طبقۀ سوم بهفرو
پولس پایین رفته، خود را بر مرد ۱۱مرده برداشتند.مترسید، »ت: بر گرفت و گفجوان انداخت و او را در
سپس باال رفت و نان را پاره ۱۱«جان او در اوست!کرد و خورد. او تا سحر به گفتگو با ایشان ادامه داد،
مردم آن جوان را زنده به ۱۲و بعد آنجا را ترک گفت.
خانه بردند و تسالی عظیم یافتند. وداع پولس با مشایخ کلیسای افسس
روانۀ آسوس شدیم در ادامۀ سفر، سوار کشتی شده،۱۳تا در آنجا طبق قرار پولس، او را به کشتی بیاوریم،
زیرا خواسته بود تا آنجا را از راه خشکی پس چون پولس را در آسوس دیدیم، او را به ۱۴برود.
از آنجا با کشتی ۱۵کشتی آوردیم و به میتیلینی رفتیم.روانه شدیم و روز بعد به مقابل خیوس رسیدیم. فردای
وز به ساموس رفتیم و روز بعد، به میلیتوس آن رپولس تصمیم داشت از راه دریا از کنار ۱۶رسیدیم.
افسس بگذرد تا وقتی را در ایالت آسیا صرف نکند، زیرا شتاب داشت که اگر ممکن شود، روز پنتیکاست
در اورشلیم باشد. او از میلیتوس پیغامی به افسس فرستاد و مشایخ ۱۷
چون آمدند، بدیشان ۱۸نزد خود فراخواند. کلیسا راآگاهید که از همان روز نخست که به آسیا پا »گفت:
سر نهادم، چگونه در همۀ اوقات با شما بهچگونه در کمال فروتنی و اشکریزان خداوند ۱۹ام.برده
های را خدمت کرده، سختیهایی را که در اثر توطئهدانید که می۲۱ام.یهودیان بر من رفته است، تحمل کرده
از هرآنچه ممکن بود به حال شما سودمند افتد، چیزی ام، بلکه پیام را به شما موعظه کرده، چه دریغ نداشته
نیز به ۲۱ام.ها تعلیمتان دادهدر جمع و چه در خانهام که باید با یهودیان و یونانیان هر دو، اعالم داشته
سی مسیح سوی خدا بازگردند و به خداوند ما عیتوبه به ایمان آورند.
روم و و حال، با الزام روح به اورشلیم می»۲۲جز آنکه ۲۳دانم در آنجا چه برایم پیش خواهد آمد؛نمی
دهد که زندان و القدس هشدار میدر هر شهر روحاما جان را برای خود ۲۴سختی در انتظار من است.
انگارم، تنها اگر بتوانم دور خود را ارزش میبیام، ان رسانم و خدمتی را که از خداوند عیسی یافتهپایبهکمال انجام دهم، خدمتی که همانا اعالم بشارت فیض به
خداست. دانم هیچیک از شما که من در میانتان حال می»۲۵
ام، دیگر روی گشته و به پادشاهی خدا موعظه کردهپس امروز با شما اتمام حجت ۲۶مرا نخواهد دید.
زیرا در ۲۷ز خون همه بری هستم،کنم که من امیاعالم ارادۀ کامل خدا به شما کوتاهی
القدس ای که روحمراقب خود و تمامی گله۲۸ام.نکرده
شما را به نظارت بر آن برگماشته است باشید و کلیسای خدا را که آن را به خون پسر خود خریده
دانم بعد از رفتنم، گرگهای می۲۹است، شبانی کنید.به میان شما خواهند آمد که به گله رحم نخواهند درنده خواهند خاست حتی از میان خود شما کسانی بر۳۱کرد.
و حقیقت را دیگرگون خواهند کرد تا شاگردان را به پس هوشیار باشید و ۳۱در کنند.پیروی خود از راه به
خاطر آورید که من سه سال تمام، شب و روز، دمی بهک از شما با اشکها، از هشدار دادن به هر ی
بازنایستادم. سپارم اکنون شما را به خدا و به کالم فیض او می»۳۲
که قادر است شما را بنا کند و در میان جمیع کسانی چشمداشتی به سیم ۳۳اند، میراث بخشد.که تقدیس شده
دانید که به خود می۳۴ام.و زر و یا جامۀ کسی نداشتهانم را فراهم دست خویش، نیازهای خود و همراه
ام که باید از هر لحاظ به شما نشان داده۳۵ام.کردهچنین سخت کار کنیم تا بتوانیم ضعیفان را دستگیری
یاد داشته نماییم، و سخنان خود خداوند عیسی را به « “تر است.دادن از گرفتن فرخنده”باشیم که فرمود:
و پایان رسانید، با همۀ آنان زانچون سخنانش را به۳۶
همه بسیار گریستند و بر گردنش ۳۷زد و دعا کرد.آنچه بیش از همه ۳۸بوسیدند.آویخته، وی را می
ساخت، این سخنش بود که گفت اندوهگینشان میسپس تا کشتی وی را « دیگر روی مرا نخواهید دید.»
بدرقه کردند.
۲۱اعمال رسوالن سوی اورشلیمبهر دریایی شدیم و پس از جدا شدن از آنها، راهی سف۱مستقیم پیش رفتیم. روز بعد، به رودس و « کوس»تا
ای یافتیم که در آنجا کشتی۲از آنجا به پاتارا رسیدیم.عازم فینیقیه بود. پس سوار شدیم و حرکت
قپرس را در سمت چپ خود دیدیم و از آن ۳کردیم.سوی سوریه پیش رفتیم. سپس در صور گذشته، به
ر آنجا باید بار کشتی را تخلیه پیاده شدیم، زیرا دپس شاگردان را در آنجا یافته، هفت روز ۴کردند.می
نزدشان ماندیم. ایشان به هدایت روح به پولس گفتند به پایان رسید، چون فرصت ماندن ما به۵اورشلیم نرود.
عازم سفر شدیم. شاگردان جملگی با زنان و . آنجا فرزندانشان ما را تا بیرون شهر بدرقه کردند
پس از وداع، سوار ۶کنار دریا زانو زدیم و دعا کردیم. های خود بازگشتند. کشتی شدیم، و ایشان نیز به خانه
سفر دریایی خود را از صور پی گرفتیم و به ۷پتوالمائیس رسیدیم. آنجا از برادران دیدار کردیم و
روز بعد، آنجا را ترک گفته ۸یک روز نزدشان ماندیم.آمدیم و به منزل فیلیپس مبشر، یکی از آن به قیصریه
او چهار دختر مجرد ۹هفت تن، رفتیم و نزدش ماندیم. کردند. داشت که نبوت می
ای آگابوس نام پس از چند روز که آنجا بودیم، نبی۱۱او نزد ما آمد و کمربند پولس را ۱۱از یهودیه رسید.
گرفته، دستها و پاهای خویش را با آن بست و گفت:یهودیان اورشلیم صاحب این ”گوید: القدس میروح»
دست کمربند را بدینگونه خواهند بست و به « “غیریهودیان خواهند سپرد.
چون این را شنیدیم، ما و مردمان آنجا به پولس ۱۲التماس کردیم که از رفتن به اورشلیم چشم
این چه کار است که »اما پولس پاسخ داد: ۱۳بپوشد.شکنید؟ من د؟ چرا با گریۀ خود دل مرا میکنیمی
تنها به زندان روم، خاطر نام خداوند عیسی نهام بهآمادهچون دیدیم متقاعد ۱۴«بلکه در اورشلیم جان بسپارم.
آنچه خواست خداوند »شود، دست کشیدیم و گفتیم: نمی « است، بشود.
سوی پس از آن روزها، تدارک سفر دیدیم و به۱۵بعضی از شاگردان مقیم ۱۶کت کردیم.اورشلیم حر
قیصریه نیز همراهمان آمدند و ما را به خانۀ شخصی مناسون نام بردند تا میهمان او باشیم. مناسون، از
مردمان قپرس و یکی از شاگردان قدیمی بود. ورود پولس به اورشلیم
گرمی چون به اورشلیم رسیدیم، برادران به۱۷دیدار یعقوب بعد با پولس به روز۱۸پذیرایمان شدند.
پولس ایشان را ۱۹رفتیم. مشایخ همگی حضور داشتند.واسطۀ تفصیل بیان کرد که خدا بهسالم گفت و به
ها کرده است. خدمت او در میان غیریهودیان چهچون شنیدند، خدا را تمجید کردند. سپس به پولس ۲۱
ی بینی هزاران یهودای برادر، چنانکه می»گفتند: اند و همگی نسبت به شریعت ایمان آورده
در میان آنها چنین شایع شده که تو همۀ ۲۱غیورند.کنند، تعلیم یهودیانی را که میان غیریهودیان زندگی می
گویی نباید دهی که از موسی روی برتابند، و میمیبر رسوم رفتار فرزندان را ختنه کرد و بنا
آنها از آمدنت حال چه باید کرد؟ بدون شک،۲۲نمود.گوییم، انجام بده. پس آنچه به تو می۲۳آگاه خواهند شد.
آنها ۲۴اینجا نزد ما چهار مرد هستند که نذری دارند.را همراه خود ببر و به اتفاق ایشان آیین تطهیر را
جا آور و خرج ایشان را بده تا بتوانند سرهای خود بهاین خواهند یافت که را بتراشند. بدینسان همه در
شایعات دربارۀ تو راست نیست، بلکه تو نیز شریعت اما دربارۀ ۲۵کنی.را نگاه داشته، در آن سلوک می
ای به ایمانداران غیریهودی، ما حکم خود را در نامهآگاهی آنها رساندیم و گفتیم که باید از خوراک تقدیمی
به بتها، از خون، از گوشت حیوانات خفه شده و از « زند.عفتی بپرهیبیپس، روز بعد، پولس آن اشخاص را همراه خود ۲۶
جا آورد. سپس به برد و با ایشان آیین تطهیر را بهمعبد رفت تا تاریخ پایان روزهای تطهیر را که در آن
شد، اعالم کند. برای هر یک از ایشان قربانی تقدیم می گرفتار شدن پولس
د که چند پایان هفت روز تطهیر نمانده بوچیزی به۲۷یهودی از ایالت آسیا، پولس را در معبد دیدند. آنها
زدند: فریاد می۲۸جمعیت را شوراندند و او را گرفته،
ای اسرائیلیان، مدد کنید؛ این همان است که همگان »را در همه جا برضد قوم ما و شریعت ما و برضد این
دهد. از آن گذشته، یونانیان را نیز مکان تعلیم میون معبد آورده و این مکان مقدس را نجس کرده دربه
آنها پیشتر تروفیموس افسسی را در شهر با ۲۹«است.درون پنداشتند پولس او را بهپولس دیده بودند و می
معبد برده است. شهر سراپا آشوب شد! مردم از هر سو هجوم ۳۱
آوردند و پولس را گرفته، از معبد بیرون کشیدند و چون ۳۱درهای معبد را پشت سرشان بستند. درنگبی
سعی داشتند او را بکشند، به فرماندۀ سپاهیان رومی پا شده خبر رسید که در تمام اورشلیم آشوبی به
درنگ با سربازان و افسران خود او بی۳۲است.سوی جمعیت تاخت. چون چشم جماعت به فرمانده و به
د. سربازانش افتاد، از زدن پولس دست برداشتنفرمانده نزدیک آمد و پولس را گرفتار کرد و ۳۳
دستور داد او را با دو زنجیر ببندند. آنگاه پرسید که او کس از میان جمعیت هر۳۴کیست و چه کرده است.
زد. فرمانده که از زیادی هیاهو چیزی فریاد مینتوانست حقیقت امر را دریابد، دستور داد پولس را به
های قلعه رسید، ولس نزدیک پلهچون پ۳۵قلعه ببرند.سربازان از فرط خشونت جمعیت مجبور شدند او را
جمعیتی که از پی آنها ۳۶بر دستهایشان حمل کنند. « بکشیدش!»کرد: آمد، فریاد میمی
گویدپولس با مردم سخن میدرون قلعه نبرده بودند که به هنوز پولس را به۳۷
« یزی به شما بگویم؟دهید چاجازه می»فرمانده گفت: مگر تو همان ۳۸دانی؟تو یونانی می»فرمانده گفت :
پا کرد و مصری نیستی که چندی پیش شورشی بر « چهار هزار آدمکش را با خود به بیابان برد؟
من مردی یهودی از تارسوس »پولس پاسخ داد: ۳۹نام و نشان نیست. تمنا دارم ام، شهری که بیکیلیکیه
« با مردم سخن بگویم.اجازه دهید ها ایستاد و دست خود چون اجازه داد، پولس بر پله۴۱
سوی مردم دراز کرد. وقتی سکوت کامل برقرار را به شد، به زبان عبرانیان به آنها چنین گفت:
۲۲اعمال رسوالن
ای برادران و ای پدران، به دفاع من که اکنون به »۱ « رسانم، گوش فرادهید.عرضتان می
چون شنیدند که ایشان را به زبان عبرانیان خطاب ۲ کند، خاموشتر شدند. می
ام، متولد من مردی یهودی»۳آنگاه پولس گفت:ام. تارسوس کیلیکیه. اما در این شهر پرورش یافته
کمال، در محضر گاماالئیل شریعت اجدادی خود را بهفراگرفتم و برای خدا غیور بودم، چنانکه همگی شما
را تا سرحد “ طریقت”من پیروان این ۴مروز هستید.ارساندم و آنان را از مرد و زن گرفتار مرگ آزار می
اعظم و همۀ اعضای کاهن۵افکندم.کرده، به زندان میشورای یهود بر این امر گواهند، زیرا از ایشان
هایی خطاب به برادرانشان در دمشق گرفتم تا به نامهرا در بند نهاده، برای آنجا بروم و این مردمان
مجازات به اورشلیم بیاورم. شدم، حوالی اما چون در راه به دمشق نزدیک می»۶
ظهر، ناگاه نوری خیرهکننده از آسمان گرد من بر زمین افتادم و صدایی شنیدم که به من ۷تابید.
“ رسانی؟شائول! شائول! چرا مرا آزار می”گفت: می “ ستی؟خداوندا، تو کی”پرسیدم: »۸من آن عیسای ناصری هستم که تو بر او ”پاسخ داد: »
همراهانم نور را دیدند، اما ۹“داری.آزار روا می
گفت، نشنیدند. صدای آنکس را که با من سخن می “ خداوندا، چه کنم؟”گفتم: »۱۱برخیز و به دمشق برو. در آنجا ”خداوند گفت: »
خواهد هرآنچه انجامش بر عهدۀ توست، به تو گفته اما من بر اثر درخشش آن نور، بینایی خود را ۱۱“شد.
از دست داده بودم. پس همراهان دستم را گرفتند و به دمشق بردند.
در دمشق، مردی دیندار و پایبند به شریعت »۱۲زیست، حنانیا نام، که در میان همۀ یهودیان، می
برادر ”حنانیا به دیدارم آمد و گفت: ۱۳خوشنام بود.همان دم، بینایی خویش بازیافتم و او “ شائول! بینا شو!
را دیدم. خدای پدران ما تو را برگزیده تا ارادۀ ”او گفت: »۱۴
او را بدانی و آن پارسا را ببینی و سخنانی از دهانش زیرا تو در برابر همۀ مردم، شاهد او ۱۵بشنوی.
ای، شهادت خواهی آنچه دیده و شنیدهخواهی بود و بر حال منتظر چه هستی؟ برخیز و تعمید بگیر و ۱۶داد.
“ نام او را خوانده، از گناهانت پاک شو!چون به اورشلیم بازگشتم، در معبد مشغول دعا »۱۷
و خداوند را دیدم که ۱۸رفتمبودم که به حال خلسه فرو
بشتاب و هرچه زودتر اورشلیم را ترک”گفت: میکن، زیرا آنان شهادت تو را دربارۀ من نخواهند
“ پذیرفت.ها دانند که من به کنیسهخداوندا، ایشان می”گفتم: »۱۹رفتم و آنان را که به تو ایمان داشتند، به زندان میو چون خون شهید تو استیفان ۲۱زدم.افکندم و میمی
ریختند، من آنجا ایستاده، بر آن عمل صحه را می “ های قاتالن او را نگاه داشتم.و جامهگذاشتم
برو؛ زیرا من تو را به جاهای ”او به من گفت: ۲۱ « “فرستم.دوردست، نزد غیریهودیان می
پولس، شهروند رومیدادند، اما چون این مردم تا اینجا به پولس گوش می۲۲
زمین »را گفت، صدای خود را بلند کرده، فریاد زدند: کسی پاک کنید که زنده ماندنش روا را از وجود چنین
« نیست!در آن حال که آنان فریادکشان رداهای خود را ۲۳
دادند و خاک باالی سر تکان میفرمانده دستور داد پولس را به قلعه ۲۴افشاندند،برمی
برده، تازیانه زنند و از او بازخواست کنند تا معلوم شود به چه سبب اینچنین علیه او فریاد
هنگامی که پولس را برای تازیانه زدن ۲۵ند.کشمیآیا »بستند، به افسری که آنجا ایستاده بود، گفت: می
دهد یک نفر تبعۀ روم را قانون به شما اجازه می « تازیانه بزنید، در حالی که حتی محاکمه نشده است؟
افسر چون این را شنید، نزد فرمانده رفت و به او ۲۶کنی؟ این مرد تبعۀ روم دانی چه میهیچ می»گفت: « است!
بگو ببینم، »فرمانده نزد پولس آمد و از او پرسید: ۲۷ « آیا تو تبعۀ روم هستی؟
« بله ، هستم.»پاسخ داد: دست آوردن این من برای به»آنگاه فرمانده گفت: ۲۸
« ام.تابعیت، بهایی گران پرداختهاما من با این تابعیت زاده »پولس در پاسخ گفت:
« ام!شدهدم خود آنان که قرار بود از او بازخواست کنند، در۲۹
را کنار کشیدند. فرمانده نیز که دریافته بود یک رومی را در بند نهاده است، سخت هراسان بود.
در شورای یهوددقت خواست بهفردای آن روز، چون فرمانده می۳۱
و را اند، ادریابد که چرا یهودیان پولس را متهم کرده
از بند آزاد کرد و دستور داد سران کاهنان و همۀ اعضای شورای یهود گرد آیند. سپس، پولس را پایین
آورد تا در برابر آنها حاضر شود.
۲۳اعمال رسوالن پولس بر اعضای شورا چشم دوخت و گفت: ۱برادران، من تا به امروز با وجدانی پاک در حضور »
اعظم، این را گفت، کاهن چون۲«ام.خدا زندگی کردهحنانیا، به کسانی که کنار پولس ایستاده بودند، دستور
خدا تو را »پولس بدو گفت: ۳داد تا بر دهانش بزنند.خواهد زد، ای دیوار سفید شده! تو بر آن مسند
ای تا مطابق شریعت مرا محاکمه کنی، اما نشسته « دهی؟برخالف شریعت، دستور به زدنم می
به »نی که نزدیک پولس ایستاده بودند، گفتند: کسا۴ « کنی؟اعظم خدا اهانت میکاهن
اعظم دانستم کاهنای برادران، نمی»پولس گفت: ۵پیشوای قوم خود را بد ”است؛ زیرا نوشته شده:
« “مگو.دانست برخی از آنها صدوقی و آنگاه پولس که می۶
ای »ا گفت: اند، با صدای بلند در شوربرخی فریسی
خاطر امیدم ام، و بهزادهبرادران، من فریسی و فریسیچون ۷«شوم.به رستاخیز مردگان است که محاکمه می
این را گفت، میان فریسیان و صدوقیان جر و بحث که صدوقیان چرا۸درگرفت و جماعت دو دسته شدند،
منکر قیامت و وجود فرشته و روحند، اما فریسیان به ها همه اعتقاد دارند. اینپا شد! برخی از علمای دین که ای عظیم برهمهمه۹
کنان گفتند: فریسی بودند، برخاستند و اعتراضبینیم. از کجا معلوم که روح خطایی در این مرد نمی»
جدال چنان باال ۱۱«ای با او سخن نگفته باشد.یا فرشتهاره گرفت که فرمانده ترسید مبادا پولس را تکه و پ
کنند. پس به سربازان دستور داد پایین بروند و او را درون قلعه ببرند. در آورده، بهاز چنگ آنها به
در همان شب، خداوند کنار پولس ایستاد و گفت: ۱۱دار! همانگونه که در اورشلیم بر من شهادت دل قوی»
« دادی، در روم نیز باید شهادت دهی. توطئه قتل پولس
بعد، یهودیان با هم توطئه چیده، سوگند صبح روز ۱۲خوردند تا پولس را نکشند، چیزی نخورند و
بیش از چهل تن در این توطئه دست ۱۳ننوشند.
آنها نزد سران کاهنان و مشایخ رفتند و ۱۴داشتند.ایم که تا پولس را ما سوگند اکید یاد کرده»گفتند:
پس اکنون شما و اعضای ۱۵نکشیم، چیزی نخوریم.شورا از فرماندۀ رومی بخواهید او را به حضور شما
خواهید دقیقتر دربارۀ او بیاورد، به این بهانه که میایم پیش از رسیدنش به اینجا او را تحقیق کنید. ما آماده
« بکشیم.اما خواهرزادۀ پولس از این توطئه باخبر شد و به ۱۶
ساخت. قلعه رفته، پولس را آگاهاین جوان »پولس یکی از افسران را خواند و گفت: ۱۷
را نزد فرمانده ببر، زیرا خبری برای او پس افسر او را نزد فرمانده برد و به او ۱۸«دارد.پولس زندانی مرا فراخواند و از من خواست »گفت:
خواهد چیزی به شما این جوان را نزد شما بیاورم؛ می « بگوید.
ست مرد جوان را گرفته، او را به کناری فرمانده د۱۹ « خواهی به من بگویی؟چه می»کشید و پرسید:
اند از شما بخواهند که یهودیان توافق کرده»گفت: ۲۱فردا پولس را به حضور شورا بیاورید، بدین بهانه که
خواهند دقیقتر دربارۀ او تحقیق می
درخواستشان را نپذیرید، زیرا بیش از چهل۲۱کنند.اند. آنها سوگند یاد تن از ایشان در کمین او نشسته
اند که تا او را نکشند، چیزی نخورند و ننوشند. کردهاند، و فقط منتظرند شما درخواستشان را اکنون آماده « اجابت کنید.
فرمانده جوان را مرخص کرد و او را قدغن کرده، ۲۲به احدی مگو که این خبر را به من »گفت: .« ایرسانده
انتقال پولس به قیصریه
پس او دو تن از افسرانش را فراخواند و به آنها ۲۳دویست سرباز پیاده، هفتاد سواره نظام و »فرمود:
دار آماده کنید تا در ساعت سوم از شب به دویست نیزهبرای پولس نیز مرکبی فراهم کنید و ۲۴قیصریه بروند.
« تحویل دهید. او را امن و امان به فلیکس والی ای نیز بدین عبارات نوشت: نامه۲۵ از کلودیوس لیسیاس »۲۶
به عالیجناب فلیکس والی: سالم،
یهودیان این مرد را گرفته، قصد کشتنش داشتند، ۲۷اما من و سربازانم رفتیم و نجاتش دادیم، زیرا شنیده
چون خواستم دریابم از چه سبب ۲۸بودم رومی است.زنند، او را به شورای ایشان ام میبر وی اته
دریافتم که اتهامش مربوط به شریعت خودشان ۲۹بردم.است و چنان جرمی مرتکب نشده که سزاوار اعدام یا
سپس چون آگاه شدم علیه او توطئه ۳۱حبس باشد.درنگ وی را نزد شما فرستادم. به اند، بیکرده
و مدعیانش نیز دستور دادم تا شکایتی را که از ا « دارند، نزد شما بیاورند.
بدینترتیب، سربازان طبق دستور، شبانه پولس را با ۳۱از آنجا به بعد، تنها ۳۲خود تا آنتیپاتریس بردند.
کرد و بقیۀ سربازان به نظام او را مالزمت میسوارهنظام چون به قیصریه رسیدند، سواره۳۳قلعه بازگشتند.
لس را به حضور او نامه را به والی تحویل دادند و پووالی نامه را خواند و از پولس پرسید اهل ۳۴آوردند.
به ۳۵کدام ایالت است. چون دانست اهل کیلیکیه است،وقتی مدعیانت اینجا رسیدند، به سخنت »او گفت:
سپس دستور داد تا پولس را در « گوش فراخواهم داد. کاخ هیرودیس تحت مراقبت نگاه دارند.
۲۴ اعمال رسوالن
محاکمه در حضور فلیکساعظم، حنانیا، با چند تن از مشایخ پنج روز بعد، کاهن۱
و وکیلی ترتولس نام، شکایات خود را علیه پولس به چون پولس را احضار ۲حضور والی عرضه داشتند.
کردند، ترتولس شکایت خود را در حضور فلیکس ی است که عالیجناب، چون دیرزمان»چنین آغاز کرد:
در سایۀ شما از کمال آسایش برخورداریم و اندیشی شما موجب بهبود وضع این قوم شده دور
دانیم در هر جا و هر زمان، وظیفۀ خود می۳است،اما برای ۴مراتب قدردانی خود را معروض بداریم.
آنکه بیش از حد مصدع اوقات شما نشویم، استدعا ده، عرایض داریم مورد لطف خود قرارمان دا
مختصرمان را بشنوید. بر ما ثابت شده که این مرد، شخصی است »۵
شوراند. انگیز که یهودیان را در سرتاسر جهان میفتنهو حتی ۶همچنین از سرکردگان فرقۀ ناصری است.
رو حرمت سازد؛ از اینسعی بر آن داشته معبد را بیگرفتارش کردیم ]و خواستیم مطابق شریعت خود
اما لیسیاس فرمانده آمد و او را ۷اش کنیممحاکمهو به مدعیان او ۸زور از دست ما بیرون آورد،به
دستور داد تا به حضور شما بیایند.[ حال، اگر شما آنچه او را بدان خود از او بازخواست کنید، حقیقت هر
« کنیم، بر شما آشکار خواهد شد.متهم می ا تأیید کردند. های او ریهودیان نیز یکصدا گفته۹
چون والی به پولس اشاره کرد که سخن بگوید، او ۱۱دانم سالیان درازی است که کار می»چنین پاسخ داد:
داوری بر این قوم را بر عهده دارید؛ پس با کمال شما خود ۱۱دارم.خشنودی، دفاع خود را عرضه می
توانید تحقیق کنید و دریابید که از زمانی که من میعبادت به اورشلیم رفت ، دوازده روز بیشتر برای
اند که در معبد و در این مدت، مرا ندیده۱۲گذرد،نمیها یا در با کسی جر و بحث کنم یا اینکه در کنیسه
توانند اتهاماتی را آنها نمی۱۳شهر، مردم را بشورانم.اما نزد شما اعتراف ۱۴زنند، ثابت کنند.که بر من می
ی از طریقتی که آنان بدعتش کنم که با پیرومیکنم و به خوانند، خدای پدرانمان را عبادت میمی
هرآنچه نیز که در تورات و کتب پیامبران نوشته شده، من هم مانند ایشان امید بر خدا دارم و ۱۵اعتقاد دارم.
از ۱۶معتقدم برای نیکان و بدان قیامتی در پیش است.مردم با کوشم تا نسبت به خدا ورو، سخت میاین
وجدانی پاک زندگی کنم. من پس از سالیانی دراز، به اورشلیم رفتم تا »۱۷
برای نیازمندان قوم خود هدایایی ببرم و قربانی تقدیم آوردم که مرا در حالی که جای میاین را به۱۸کنم.
تطهیر کرده بودم، در معبد یافتند. نه جمعیتی در میان یهودی از ایالت آسیا در آنجا چند ۱۹بود و نه آشوبی.
یافتند تا بودند که باید اینجا در مقابل شما حضور میو یا اینکه ۲۱اگر اتهامی علیه من دارند، بازگویند.
کسانی که اینجا هستند، بگویند وقتی در حضور شورا جز اینکه در ۲۱ایستاده بودم، چه جرمی در من یافتند،
اخیز خاطر رستبه”میان آنان با صدای بلند گفتم: مردگان است که امروز در حضور شما محاکمه
« “شوم.میخوبی با طریقت آشنایی داشت، آنگاه فلیکس که به۲۲
وقتی »وقتی دیگر موکول کرد و گفت: محاکمه را بهلیسیاس فرمانده بیاید، به مسئلۀ شما رسیدگی خواهم
سپس به افسر مسئول دستور داد تا پولس را ۲۳«کرد.گیرد، ولی در ضمن آزادیهایی به او بدهد و نظر بتحت
مانع از این نشود که آشنایانش نیازهای او را برطرف کنند.
چند روز بعد، فلیکس با همسرش دروسیال که ۲۴یهودی بود، آمد و از پی پولس فرستاده، به سخنان او
چون پولس ۲۵دربارۀ ایمان به مسیح گوش فراداد.میان اری و داوری آینده بهسخن از پارسایی، پرهیزگ
فعال کافی است! »آورد، فلیکس هراسان شد و گفت: خواهم توانی بروی. در فرصتی دیگر باز تو را فرامی
ای به در ضمن، امیدوار بود پولس رشوه۲۶«خواند.کرد و با او رو، بارها احضارش میاو بدهد. از این
گفت. سخن میستوس جانشین فلیکس پس از دو سال، پورکیوس ف ۲۷
شد. و اما فلیکس، برای اینکه بر یهودیان منت نهد، پولس را همچنان در حبس نگاه داشت.
۲۵اعمال رسوالن
محاکمه در حضور فستوسفستوس سه روز پس از ورود به والیت خود، از ۱
آنجا سران کاهنان و ۲قیصریه به اورشلیم رفت.ابر او حاضر شدند و اتهامات بزرگان قوم یهود در بر
اصرار از آنها به۳خود را علیه پولس عرضه داشتند.فستوس خواستند بر ایشان منت نهاده، پولس را به
اورشلیم بفرستد، زیرا در کمین بودند تا او را در راه پولس در »اما فستوس در پاسخ گفت: ۴به قتل رسانند.
قصد دارم قیصریه در بازداشت است و من خود کسانی از شما که در مقام ۵بزودی به آنجا بروم.
توانند همراه من بیایند تا چنانچه از رهبری هستند، میاین مرد خطایی سر زده باشد، شکایت خود را علیه او
« مطرح کنند.فستوس پس از حدود هشت تا ده روز که با آنها بود، ۶
یل به قیصریه بازگشت، و روز بعد، محکمه را تشکچون پولس وارد ۷داد و امر کرد پولس را بیاورند.
شد، یهودیانی که از اورشلیم آمده بودند، گردش ایستادند و اتهامات سنگین بسیار بر او وارد کردند، اما
نتوانستند آنها را ثابت کنند. من به شریعت »سپس، پولس در دفاع از خود گفت: ۸
« ام.نکردهیهود یا معبد یا قیصر هیچ خطایی خواست منتی بر یهودیان بنهد، به فستوس که می۹
خواهی به اورشلیم بروی تا در آیا می»پولس گفت: « آنجا برای این اتهامات در حضور من محاکمه شوی؟
اکنون در محکمۀ قیصر هم»پولس پاسخ داد: ۱۱باید محاکمه شوم. شما خود ام که در آن میایستاده
د که من هیچ جرمی نسبت به یهود خوبی آگاهیبهام یا عملی حال اگر خطایی کرده۱۱ام.مرتکب نشده
زده است، از مردن ابایی مستوجب مرگ از من سرزنند، پایه و ندارم. اما اگر اتهاماتی که اینان بر من می
دستشان تسلیم تواند مرا بهکس نمیاساسی ندارد، هیچ « کنم.کند. از قیصر دادخواهی می
فستوس پس از مشورت با اعضای شورای خود ۱۲کنی؟ پس به از قیصر دادخواهی می»اعالم کرد:
« حضور قیصر خواهی رفت! مشورت فستوس با آگریپاس
پس از گذشت چند روز، آگریپاس پادشاه و برنیکی ۱۳برای خوشامدگویی به فستوس، به قیصریه
ندند، ماچون روزهایی چند در آنجا می۱۴آمدند.فستوس قضیۀ پولس را با پادشاه در میان گذاشت و
در اینجا مردی هست که فلیکس او را در »گفت: وقتی به اورشلیم رفتم، ۱۵زندان نگاه داشته است.
سران کاهنان و مشایخ یهود اتهاماتی بر او وارد کردند و خواستار محکومیتش شدند.
به آنها گفتم رومیان را رسم نیست که متهمی را »۱۶رو شود و تسلیم کنند، پیش از آنکه با مدعیانش روبه
چون در ۱۷بتواند در مقابل اتهامات، از خود دفاع کند.اینجا گرد آمدند، درنگ نکردم بلکه روز بعد، محکمه
پا داشتم و دستور دادم او را به حضور را بربرخاستند تا سخن بگویند، چون مدعیانش۱۸بیاورند.
او را به هیچیک از اتهاماتی که من انتظار داشتم، بلکه دربارۀ دین خودشان و عیسی ۱۹متهم نکردند.
کرد زنده است، جر و نامی که مرده و پولس ادعا میدانستم چگونه باید به چنین من که نمی۲۱بحث کردند.
ت به مسائلی رسیدگی کرد، از او پرسیدم آیا مایل اساورشلیم برود تا در آنجا برای این اتهامات محاکمه
چون پولس از قیصر دادخواهی کرده، ۲۱شود.خواست تا صدور رأی او در حبس بماند، دستور دادم
نگاهش بدارند، تا روزی که وی را نزد قیصر مایلم خود »آگریپاس به فستوس گفت: ۲۲«بفرستم.
« سخنانش را بشنوم. « واهید شنید.فردا خ»گفت:
پولس در مقابل آگریپاس
روز بعد، آگریپاس و برنیکی با شوکتی عظیم آمدند ۲۳و همراه با فرماندهان نظامی و مردان سرشناس شهر
دستور فستوس، پولس را وارد تاالر عام شدند. به
ای آگریپاس »فستوس گفت: ۲۴حضور آوردند.بهامعۀ یهود، چه در پادشاه، و ای همۀ حضار! تمامی ج
بینید نزد اورشلیم و چه در اینجا، از این مرد که میاند که نباید زنده دادهمن شکایت کرده و فریاد سر
اما من دریافتم که او کاری نکرده که سزایش ۲۵بماند.مرگ باشد. ولی چون از قیصر دادخواهی کرد،
اما موردی ۲۶تصمیم گرفتم او را به روم بفرستم.دارم که دربارۀ او به خداوندگار مرقوم دارم. مشخص ن
پس او را به حضور همۀ شما، بخصوص به حضور ام تا شاید پس از شما، ای آگریپاس پادشاه، آورده
زیرا مرا ۲۷بازخواست، چیزی برای نوشتن بیابم.نماید که زندانی را بدون ذکر اتهاماتی خالف عقل می
« که بر او وارد است، بفرستم.
۲۶مال رسوالن اعاجازه داری در »آگریپاس خطاب به پولس گفت: ۱
« دفاع از خود سخن بگویی.آنگاه پولس دست پیش برد و دفاع خویش را چنین
ای آگریپاس پادشاه، خود را بس »۲عرضه داشت:شمارم که امروز در حضور شما ایستاده، نیکبخت می
در مقابل همۀ شکایات یهودیان از خود دفاعدانم شما با آداب و رسوم بخصوص اینکه می۳کنم.
یهود و اختالفات میان ایشان کامال آشنایید. حال، استدعا دارم صبورانه به عرایضم گوش فرا دهید.
ام یهودیان جملگی زندگی مرا از آغاز جوانی»۴دانند، از همان ابتدا که در میان قوم خود و در می
ا از دیرباز آگاهند و اگر آنه۵کردم.اورشلیم زندگی میعنوان یک توانند شهادت دهند که من بهبخواهند، می
فریسی، از سختگیرترین فرقۀ دینمان پیروی خاطر امید به آنچه خدا به پدران و امروز به۶کردم.می
این همان ۷شوم.ما وعده داده است، محاکمه میای است که دوازده قبیلۀ ما از صمیم دل، شب و وعده
کنند. آری، ای ز به امید دستیابی به آن عبادت میروپادشاه، در خصوص همین امید است که یهودیان مرا
چرا باید برایتان باور نکردنی باشد که ۸کنند.متهم می خدا مردگان را برخیزاند؟
کاری بایست از انجام هیچمرا نیز یقین بود که می»۹و ۱۱زم.در مخالفت با نام عیسای ناصری کوتاهی نورکردم. با این درست همان کاری بود که در اورشلیم می
دریافت مجوز از سران کاهنان، مقدسان بسیار را به
شدند، افکندم، و چون به مرگ محکوم میزندان میبارها در پی مجازات ایشان، ۱۱دادم.علیه آنها رأی می
کوشیدم به رفتم و میای به کنیسۀ دیگر میاز کنیسهوادارشان کنم. شدت خشم من نسبت به آنها کفرگویی
چنان بود که حتی تا شهرهای اجنبیان تعقیبشان کردم. میدر یکی از این سفرها، با حکم و اختیارات کامل »۱۲
حوالی ۱۳از جانب سران کاهنان، عازم دمشق بودم.ظهر، ای پادشاه، در بین راه ناگهان نوری درخشانتر
رد من و همراهانم از نور خورشید از آسمان گهمگی به زمین افتادیم، و من صدایی شنیدم که ۱۴تابید.
شائول، شائول، چرا ”گفت: به زبان عبرانیان به من میرسانی؟ تو را لگد زدن به سک کاری مرا آزار می “ دشوار است!
“ خداوندا، تو کیستی؟”پرسیدم: »۱۵من همان عیسی هستم که تو بدو آزار ”خداوند گفت: »برخیز و بر پای خود بایست.من به تو ۱۶رسانی.یم
ام تا تو را خادم و شاهد خود گردانم، تا بر ظاهر شدهای و بر آنچه در آن به تو ظاهر آنچه در آن مرا دیده
من تو را رهایی خواهم ۱۷خواهم شد، شهادت دهی.
بخشید از دست قوم خودت و از دست غیریهودیانی که تا چشمانشان را بگشایی، ۱۸فرستمتو را نزدشان می
سوی خدا تا از تاریکی به نور، و از قدرت شیطان بهبازگردند، تا آمرزش گناهان یافته، در میان کسانی که
“ اند، نصیبی بیابند.با ایمان به من مقدس شدهپس در آن وقت، ای آگریپاس پادشاه، از رؤیای »۱۹
بلکه نخست در میان ۲۱آسمانی سرپیچی نکردم.دمشقیان، سپس در اورشلیم و تمامی سرزمین یهودیه، و نیز در میان غیریهودیان به اعالم این پیام پرداختم
سوی خدا بازگردند و کرداری که باید توبه کنند و بهاز همین سبب بود که ۲۱شایستۀ توبه داشته باشند.
یهودیان مرا در معبد گرفتار کردند و درصدد کشتنم به امروز، خدا مرا یاری کرده و اما تا۲۲برآمدند.
ام و به همه، از خرد و بزرگ، اکنون اینجا ایستادهگویم چیزی نیست جز آنچه دهم. آنچه میشهادت می
بایست واقع پیامبران و موسی گفتند که میاینکه مسیح باید رنج ببیند و نخستین کسی ۲۳شود:
شود، تا روشنایی را به باشد که پس از مرگ زنده می « این قوم و دیگر قومها اعالم کند.
کرد، چون پولس با این سخنان از خود دفاع می۲۴
پولس، عقل خود را از دست »فستوس فریاد زد: « ای! دانش بسیار، تو را دیوانه کرده است.دادهدیوانه نیستم، عالیجناب فستوس، »پولس پاسخ داد: ۲۵
بلکه در کمال هوشیاری عین حقیقت را بیانپادشاه خود از این امور آگاهند و من نیز ۲۶کنم.میگویم، زیرا یقین دارم پرده با ایشان سخن میبی
هیچیک از اینها از نظرشان دور نمانده است، چون ای ۲۷داده باشد.چیزی نبوده که در خلوت روی
دانم آگریپاس پادشاه، آیا به پیامبران اعتقاد دارید؟ می « که دارید.
به همین زودی »اس به پولس گفت: آگریپ۲۸ « خواهی مرا مسیحی کنی؟میخواهم که دیر یا از خدا می»پولس در پاسخ گفت: ۲۹
تنها شما، بلکه همۀ کسانی که امروز به من زود، نهدهند، همانند من گردند، البته نه در گوش فرامی
« زنجیر! آنگاه پادشاه برخاست و همراه او والی و برنیکی و۳۱
و گفتگوکنان بیرون ۳۱بقیه مجلسیان نیز برخاستند،این مرد کاری سزاوار »گفتند: رفته، به یکدیگر می
« مرگ یا زندان نکرده است.
اگر این مرد از قیصر »آگریپاس به فستوس گفت: ۳۲اکنون آزاد شد او را همدادخواهی نکرده بود، می
« کرد.
۲۷اعمال رسوالن دریا به روم عزیمت پولس از راه
چون حکم دادند که از راه دریا به ایتالیا برویم، ۱پولس و برخی دیگر از زندانیان را به افسری یولیوس
ای که پس به کشتی۲نام، از هنگ قیصر، تحویل دادند.رفت، از ادرامیتینوس بود و به بندرهای ایالت آسیا می
ز سوار شدیم و حرکت کردیم. آریستارخوس مقدونی، ا مردمان تسالونیکی، نیز با ما بود.
فردای آن روز به صیدون رسیدیم و یولیوس به ۳پولس لطف کرده، اجازه داد نزد دوستان خود برود تا
از آنجا دوباره روانه شدیم و ۴نیازهایش را تأمین کنند.در امتداد کنارۀ بادپناه قپرس پیش رفتیم، زیرا جهت
عبور از بندرهای کیلیکیه پس از ۵باد مخالف ما بود.در آنجا ۶و پامفیلیه، در میرا، واقع در لیکیه پیاده شدیم.
ای یافت که از اسکندریه به ایتالیا افسر رومی کشتیروزهای بسیار ۷رفت، و ما را سوار آن کرد.می
آهسته پیش رفتیم و با سختی به کنیدوس رسیدیم. چون دپناه کرت، تا به باد مخالف ما بود، در امتداد کنارۀ با
سختی از کنار ساحل به۸مقابل شهر سالمونی راندیم.رسیدیم که « بندرهای نیک»گذشتیم و به جایی به نام
در نزدیکی شهر السائیه بود. زمان زیادی از دست رفته بود و حتی ایام روزه نیز ۹
سپری شده بود، و سفر دریایی اکنون خطرناک بود. آنها هشدار داد و رو، پولس به از اینتوانم ببینم که سفری پرخطر سروران، می»۱۱گفت:
تنها به کشتی و بار آن، خواهیم داشت و ضرر بسیار نهاما افسر ۱۱«بلکه به جان ما نیز وارد خواهد آمد.
رومی به سخنان ناخدا و صاحب کشتی بیشتر توجه چون آن بندر برای ۱۲کرد تا به سخنان پولس.می
مستان مناسب نبود، رأی غالب بر این سپری کردن زشد که به سفر ادامه دهیم، به این امید که به بندر
فینیکس برسیم و زمستان را در آنجا بگذرانیم. این بندر در کرت بود و رو به جنوب غربی و نیز شمال
غربی داشت. توفان دریا
چون باد مالیم جنوبی وزیدن گرفت، گمان کردند ۱۳
اند؛ پس لنگر کشیدند و در خواستند رسیدهبه آنچه میاما طولی نکشید که ۱۴امتداد ساحل کرت پیش راندند.
بادی بسیار شدید، معروف به باد شمال شرقی، از کشتی ۱۵سوی ما وزیدن گرفت.جانب جزیره به
گرفتار توفان شد و نتوانست در خالف مسیر باد پیش و همسو با آن باد سپردیمرو، خود را بهبرود؛ از اینای کوچک به نام کودا در پناه جزیره۱۶رانده شدیم.
سختی توانستیم زورق کشتی را پیش رفتیم و بهوقتی مالحان آن را به روی ۱۷اختیار خود درآوریم.به
عرشۀ کشتی آوردند، به کمک طنابها، اطراف خود کشتی را محکم بستند تا متالشی نشود، و از بیم اینکه
گل بنشیند، لنگر را زار سیرتیس بهی در شنمبادا کشتپایین فرستادند و کشتی را در مسیر باد رها
روز بعد، چون توفان ضرباتی سنگین بر ما ۱۸کردند.ساخت، مجبور شدند بار کشتی را به دریا وارد میروز سوم، با دست خود لوازم کشتی را به ۱۹بریزند.
گذشت و ما رنگ روزها همچنان می۲۱دریا ریختند.دیدیم و توفان نیز فروکش خورشید و ستارگان را نمی
کرد، آنگونه که همگی، امید نجات از کف دادیم. نمیغذایی، پولس در میان ایشان ایستاد پس از مدتها بی۲۱
بایست سخن مرا سروران، شما می»و گفت: ینهمه آسیب کردید تا اپذیرفتید و کرت را ترک نمیمی
کنم که اکنون نیز از شما خواهش می۲۲و زیان نبینید.شهامتتان را از دست ندهید، زیرا آسیبی به جان
هیچیک از شما نخواهد رسید؛ فقط کشتی از دست زیرا دیشب فرشتۀ خدایی که از آن ۲۳خواهد رفت.
و گفت: ۲۴کنم، در کنارم ایستاداویم و خدمتش میبرای محاکمه، در برابر قیصر پولس، مترس. تو باید”
یقین، خدا جان همۀ همسفرانت را حاضر شوی، و بهپس ای مردان، دل ۲۵“نیز به تو بخشیده است.
دارید، زیرا به خدا ایمان دارم که همانگونه که به قویاما کشتی ما باید در ۲۶من گفته است، خواهد شد.
« ای به گل بنشیند.جزیره هم شکسته شدن کشتیدر
شب چهاردهم، باد هنوز ما را در دریای آدریاتیک ۲۷راند که نزدیک نیمهشب، از این سو به آن سو می
پس ۲۸شوند.ملوانان گمان بردند به خشکی نزدیک میعمق آب را اندازه زدند و دریافتند که بیست قامت
است. کمی بعد، دیگربار عمق آب را سنجیدند و دیدند ها ترسیدند به صخرهمی و چون۲۹پانزده قامت است.
برخورد کنیم، چهار لنگر از عقب کشتی انداختند، و ملوانان ۳۱کردند هرچه زودتر روز شود.دعا می
قصد فرار از کشتی، زورق نجات را به دریا بهخواهند چند لنگر از سینۀ انداختند، به این بهانه که می
پولس به افسر و سربازان ۳۱کشتی به دریا بیندازند.توانید اگر این مردان در کشتی نمانند، نمی»گفت:
پس سربازان طنابهای نگهدارندۀ ۳۲«نجات یابید. زورق نجات را بریدند و زورق را رها کردند.
کمی پیش از طلوع آفتاب، پولس همه را ترغیب ۳۳امروز چهارده روز »کرد که چیزی بخورند. گفت:
زی نخورده، اید و چیسر بردهاست که در انتظار بهکنم غذایی بخورید، پس استدعا می۳۴اید.غذا ماندهبی
که برای زنده ماندن بدان نیازمندید. مویی از سر چراچون این را گفت، ۳۵«هیچیک از شما کم نخواهد شد.
قدری نان برگرفت و در مقابل همه خدا را شکر کرد پس همه ۳۶و نان را پاره نموده، مشغول خوردن شد.
جملگی در کشتی، ۳۷ند و غذا خوردند.دلگرم شدوقتی سیر شدند، ۳۸دویست و هفتاد و شش تن بودیم.
بقیۀ غله را به دریا ریختند و کشتی را سبک کردند. چون روز شد، خشکی را نشناختند، اما خلیجی ۳۹
آن شدند که در کوچک با ساحل شنی دیدند. پس بربند ۴۱صورت امکان کشتی را در آنجا به گل بنشانند.
لنگرها را بریدند و آنها را در دریا رها کردند و طنابهای نگهدارندۀ سکان را نیز باز کردند. سپس،
بادبان سینۀ کشتی را در مسیر باد باال کشیدند و اما کشتی به یکی از ۴۱سوی ساحل پیش رفتند.به
گل نشست. سینۀ برآمدگیهای زیر آب برخورد و بهند، اما قسمت عقب آن در حرکت ماکشتی ثابت و بی
هم شکست. اثر ضربات امواج درسربازان درصدد کشتن زندانیان برآمدند مبادا کسی ۴۲
خواست اما افسر رومی که می۴۳شناکنان بگریزد.جان پولس را نجات دهد، آنها را از این قصد بازداشت
توانند شنا کنند، خود و دستور داد نخست کسانی که میبقیه نیز ۴۴افکنده، به خشکی برسانند.را به دریا
بایست روی الوارها یا قطعات کشتی، خود را به میسالمت به خشکی رساندند. بدینگونه همه بهخشکی می
رسیدند.
۲۸اعمال رسوالن جزیرۀ مالت
سالمت به ساحل رسیدیم، دریافتیم آن جزیره چون به۱ما نشان ساکنان جزیره لطف بسیار به ۲مالت نام دارد.
دادند. آنان برای ما آتش افروختند، زیرا باران گرمی پذیرا بارید و هوا سرد بود، و ما را بهمی
پولس مقداری هیزم گرد آورد و وقتی آن را ۳شدند.علت حرارت آتش، ماری از گذاشت، بهروی آتش می
ساکنان جزیره ۴دستش چسبید.میان آن بیرون آمد و بهز دست او آویزان است، به چون دیدند که مار ا
شک این مرد قاتل است که هرچند بی»یکدیگر گفتند: گذارد زنده از دریا نجات یافت، عدالت نمی
اما پولس مار را در آتش انداخت و هیچ ۵«بماند.مردم انتظار داشتند بدن او ورم کند یا ۶آسیبی ندید.
یار، اینکه ناگهان بیفتد و بمیرد. اما پس از انتظار بسچون دیدند هیچ آسیبی به او نرسید، فکرشان عوض
شد و گفتند از خدایان است. در آن نزدیکی زمینهایی بود متعلق به رئیس جزیره ۷
که پوبلیوس نام داشت. او ما را به منزل خود دعوت از قضا، ۸گرمی از ما پذیرایی نمود.کرد و سه روز به
پدر پوبلیوس در بستر بیماری افتاده بود و تب و اسهال داشت. پولس نزد او رفت و دعا کرده، دست بر او
پس از این واقعه، سایر ۹گذاشت و شفایش بخشید.آمدند و شفا بیمارانی که در جزیره بودند، می
آنها ما را تکریم بسیار کردند، و چون ۱۱گرفتند.میم، هرآنچه نیازمان بود برایمان شدیآمادۀ رفتن می فراهم آوردند. ورود به روم
ای که زمستان را در پس از سه ماه، با کشتی۱۱جزیره مانده بود، راهی دریا شدیم. آن کشتی از
به سیراکوز ۱۲اسکندریه بود و عالمت جوزا داشت.سپس ۱۳رسیده، لنگر انداختیم و سه روز توقف کردیم.
دادیم و به شهر ریگیون رسیدیم. سفر دریایی را ادامه روز بعد، باد جنوبی برخاست، و فردای آن روز به
آنجا برادرانی چند یافتیم که ۱۴شهر پوتیولی رسیدیم.سر بریم. ای با ایشان بهاز ما دعوت کردند هفتهبرادران آنجا شنیده بودند ۱۵سرانجام به روم رسیدیم.
« سه میخانه» که در راه هستیم، پس تا بازار آپیوس وآمدند تا از ما استقبال کنند. پولس با دیدن ایشان خدا را
چون به روم رسیدیم، ۱۶قلب یافت.شکر کرد و قوتبه پولس اجازه داده شد تنها با یک سرباز محافظ در
منزل خود بماند.
خدمت بشارتی پولس در رومسه روز بعد، پولس بزرگان یهود را فراخواند. ۱۷
ای برادران، با آنکه »گرد آمدند، بدیشان گفت: چون من کاری برضد قوم خود یا رسوم پدرانمان نکرده
بودم، مرا در اورشلیم گرفتار کردند و تحویل رومیان آن شدند آنها از من بازخواست کردند و بر۱۸دادند.
آزادم کنند، زیرا در من جرمی ندیدند که سزاوار اعتراض کردند، اما چون یهودیان۱۹مرگ باشد.
ناچار شدم از قیصر دادخواهی کنم، البته نه تا از قوم رو خواستم شما را از همین۲۱خود شکایت کرده باشم.
خاطر امید اسرائیل ببینم و با شما سخن بگویم، زیرا به « اند.است که مرا بدین زنجیر بسته
ای از یهودیه ما هیچ نامه»آنها در پاسخ گفتند: ۲۱ایم، و هیچیک از برادرانی که دریافت نکرده دربارۀ تو
اند، خبر یا گزارشی بد دربارۀ تو از آنجا آمدهولی مایلیم نظرات تو را بشنویم، زیرا ۲۲اند.نیاورده
دانیم که مردم در هر جا برضد این فرقه سخن می « گویند.میپس روزی را تعیین کردند و شماری بسیار به محل ۲۳
با وی مالقات کنند. او از صبح تا اقامت او آمدند تا
تفصیل دربارۀ پادشاهی خدا با آنان سخن گفت شب، بهو کوشید با استناد به تورات موسی و کتب پیامبران،
برخی سخنان او را ۲۴دربارۀ عیسی مجابشان کند.پذیرفتند، اما دیگران از ایمان آوردن
پس در حالی که با یکدیگر جر و بحث ۲۵باززدند.سرکردند، آن مکان را ترک گفتند. اما پیش از آنکه می
آنجا را ترک گویند، پولس کالم آخرین خود را بیان القدس چه درست با پدران شما روح»داشت و گفت:
واسطۀ اشعیای نبی فرمود: سخن گفت، آنگاه که به نزد این قوم برو و بگو، ”»۲۶ واهید فهمید؛ به گوش خود خواهید شنید، اما هرگز نخ»
به چشم خود خواهید دید، اما هرگز درک نخواهید « کرد. زیرا دل این قوم سخت شده؛ ۲۷
گوشهایشان سنگین گشته، اند، چشمان خود را بسته
مبادا با چشمانشان ببینند، و با گوشهایشان بشنوند، و در دلهای خود بفهمند
“ و بازگشت کنند و من شفایشان بخشم.
بدانید که نجات خدا نزد غیریهودیان فرستاده پس »۲۸بعد از ]۲۹« خواهند داد!شده است و آنها گوش فرا
آنکه او این را گفت، یهودیان از آنجا رفتند، در حالی کردند.[ که سخت با یکدیگر جر و بحث می
ای خود سان پولس دو سال تمام در خانۀ اجارهبدین۳۱آمد، یکه را نزدش ماقامت داشت و هر
کرد و او پادشاهی خدا را اعالم می۳۱پذیرفت.میپروا دربارۀ عیسی مسیح خداوند تعلیم دلیرانه و بی
داد. می
۱رومیان از پولس، غالم مسیح عیسی،
که به رسالت فراخوانده شده و وقف انجیل خدا شده واسطۀ پیامبران همان انجیل که خدا از پیش، به۲است؛
و دربارۀ ۳مقدس داده بود،را در کتب اشخود، وعدهپسر اوست، که چون انسانی خاکی از صلب داوود به
سبب اما با رستاخیز از میان مردگان، به۴دنیا آمد،روح قدوسیت، به مقام پسر قدرتمند خدا منصوب شد،
واسطۀ وی و ما به۵یعنی خداوند ما عیسی مسیح.
باشیم تا از میان خاطر نام او فیض یافتیم که رسول بههمۀ غیریهودیان، مردمان را به اطاعتی که در ایمان
گیرد، که بر میو این شما را نیز در۶است، فراخوانیم. اید تا از آن عیسی مسیح باشید؛ فراخوانده شده
به همۀ آنان که در روم، محبوب خدایند و فراخوانده ۷ اند تا از مقدسان باشند: شده
جانب خدا، پدر ما، و خداوند عیسی فیض و آرامش از مسیح، بر شما باد.
اشتیاق پولس به دیدار از روم
خاطر توسط عیسی مسیح، بهنخست، خدای خود را به۸گزارم زیرا آوازۀ ایمان شما در همۀ همۀ شما شکر میخدایی که او را با همۀ وجودم در ۹عالم پیچیده است.
من شاهد است که کنم، بر کار انجیل پسرش خدمت میچگونه پیوسته در دعاهایم شما را در همۀ اوقات یاد
نمایم که اگر خدا بخواهد و استدعا می۱۱کنممیزیرا مشتاق ۱۱سرانجام به دیدار شما نایل شوم.
دیدارتان هستم تا عطایی روحانی به شما برسانم که یعنی تا من و شما هر دو ۱۲تان گردد؛موجب استواری
ای برادران، ۱۳یگر دلگرم شویم.از ایمان یکدام که خبر باشید که بارها قصد آن داشتهخواهم بینمی
آنم نزدتان بیایم، اما هر بار مانعی پیش آمده است. برکه در میان شما نیز محصولی برداشت کنم، همانگونه
ام. که در میان دیگر غیریهودیان کردهرها، چه به من خود را چه به یونانیان و چه به برب ۱۴
رو، از این۱۵دانم.حکیمان و چه به جاهالن مدیون میسر اشتیاق بسیار دارم که شما را نیز که در روم به
برید، بشارت دهم. میکه قدرت زیرا از انجیل سرافکنده نیستم، چرا۱۶
کس که ایمان آورد، نخست خداست برای نجات هرپارسایی زیرا در انجیل، آن ۱۷یهود و سپس یونانی.
رسد، که از آغاز تا به انجام ظهور میکه از خداست بهپارسا »بر پایۀ ایمان است. چنانکه نوشته شده است:
« به ایمان زیست خواهد کرد. غضب خدا بر بشر گناهکار
رسد برضد ظهور میزیرا غضب خدا از آسمان به۱۸دینی و شرارت انسانهایی که با شرارت هرگونه بیزیرا آنچه از خدا ۱۹کنند.را سرکوب می خود حقیقت
توان شناخت بر آنان آشکار است، چون خدا آن را میزیرا از آغاز آفرینش ۲۱بر ایشان آشکار ساخته است.
جهان، صفات نادیدنی خدا، یعنی قدرت سرمدی و
توان با ادراک از امور جهان الوهیت او را می ذری نیست. روشنی دید. پس آنان را هیچ عمخلوق، به
زیرا هرچند خدا را شناختند، اما او را چون خدا ۲۱حرمت نداشتند و سپاس نگفتند، بلکه در اندیشۀ خود به
فهم ایشان را تاریکی بطالت گرفتار آمدند و دلهای بیکردند، اما احمق اگرچه ادعای حکمت می۲۲فراگرفت.
و جالل خدای غیرفانی را با تمثالهایی شبیه۲۳گردیدندانسان فانی و پرندگان و حیوانات و خزندگان معاوضه
کردند. پس خدا نیز ایشان را در شهوات دلشان به ناپاکی ۲۴
حرمت واگذاشت، تا در میان خود بدنهای خویش را بیآنان حقیقت خدا را با دروغ معاوضه کردند ۲۵سازند.
و مخلوق را به جای خالق پرستش و خدمت نمودند، ابد او را سپاس باد. آمین. خالقی که تا
آور به حال پس خدا نیز ایشان را در شهواتی شرم۲۶خود واگذاشت. حتی زنانشان، روابط غیرطبیعی را
به همینسان، مردان ۲۷جایگزین روابط طبیعی کردند.نیز از روابط طبیعی با زنان دست کشیده، در آتش
شهوت نسبت به یکدیگر سوختند. مرد با مرد مرتکب آور شده، مکافات درخور انحرافشان را در مال شرماع
خود یافتند. و همانگونه که برای آنان شناخت خدا ارزشی ۲۸
نداشت، خدا نیز آنان را به ذهنی فرومایه واگذاشت تا ایشان از هرگونه ۲۹مرتکب اعمال ناشایست شوند.
اند. مملو از نادرستی، شرارت، طمع و خباثت آکندهاند. ل، فریب و بدخواهیحسد، قتل، جدا
زن، متنفر از خدا، گستاخ، متکبر تهمت۳۱ساز،شایعهو خودستایند. برای انجام اعمال شریرانه، راههایی نو
وفا، فهم، بیبی۳۱کنند. نافرمان به والدین،ابداع میهرچند از حکم عادالنۀ خدا ۳۲رحمند.عاطفه و بیبی
مرگ است، آگاهند که مکافات مرتکبان چنین اعمالیدهند، بلکه کسانی را نیز تنها خود آنها را انجام مینه
کنند. شوند، تأیید میکه مرتکب آنها می
۲رومیان داوری عادالنۀ خدا
که کنی، هرپس تو ای آدمی که دیگری را محکوم می۱باشی هیچ عذری نداری. زیرا در هر موردی که
کوم کنی، خویشتن را محدیگری را محکوم میکنی، خود همان را ای؛ چون تو که داوری میکرده
دانیم که داوری خدا بر کسانی ما می۲دهی.انجام میپس ۳دهند، برحق است.گونه اعمال را انجام میکه این
کنی و خود همان تو ای آدمی که بر دیگران داوری میکنی که از داوری خدا دهی، آیا گمان میرا انجام می
یا اینکه مهربانی، شکیبایی و تحمل ۴خواهی رست؟شماری و غافلی که مهربانی خدا عظیم او را خوار می
روست که تو را به توبه رهنمون شود؟ از آنسبب سرسختی و دل ناتوبهکارت، غضب اما تو به۵
اندوزی، را نسبت به خود، برای روز غضب میروزی که در آن داوری عادالنۀ خدا آشکار خواهد
کس مطابق اعمالش سزا خواهد به هر»دا خ۶شد.
او به کسانی که با پایداری در انجام اعمال ۷«داد.نیکو، در پی جالل و حرمت و بقایند، حیات جاویدان
اما بر خودخواهان و منکران حقیقت و ۸خواهد بخشید؛خواهد پیشگان، خشم و غضب خود را فروشرارتدچار رنج و کس که مرتکب اعمال بد شود هر۹ریخت.
اما ۱۱عذاب خواهد شد، نخست یهود و سپس یونانی.که نیکویی کند، از جالل و حرمت و آرامش هر
برخوردار خواهد شد، نخست یهود و سپس شود. زیرا خدا تبعیض قائل نمی۱۱یونانی.
کنند، بدون همۀ کسانی که بدون شریعت گناه می۱۲زیر شریعت نیز هالک خواهند شد؛ و همۀ کسانی که
بر موازین شریعت شوند، بناشریعت مرتکب گناه میزیرا شنوندگان شریعت نیستند ۱۳داوری خواهند شد.
که در نظر خدا پارسایند، بلکه کسانی پارسا شمرده براستی، ۱۴کنند.خواهند شد که به شریعت عمل می
وقتی غیریهودیان که شریعت ندارند، اصول شریعت آورند، آنان هرچند فاقد صرافت طبع بهجا میرا به
شریعتند، لیکن خود برای خویشتن شریعتی دهند که عمل شریعت بر زیرا نشان می۱۵هستند.
دلشان نگاشته شده است، چنان که وجدانشان گواهی دهد و افکارشان در برابر هم، یا آنان را متهم میوقوع این در روزی به۱۶نماید.کند یا تبرئه میمی
بر انجیلی که من اعالم خدا بناخواهد پیوست که توسط عیسی مسیح کنم، رازهای نهان انسانها را بهمی
به محاکمه کشد. یهودیان و شریعت خدا
خوانی و به شریعت حال، تو که خود را یهودی می۱۷تو که ۱۸کنی،ات با خدا فخر میتکیه داری و به رابطه
ای، تهدانی و چون از شریعت تعلیم یافارادۀ او را می
و اطمینان داری که ۱۹گزینی،بهترینها را برمیسبب تو که به۲۱نشینانی،راهنمای کوران و نور ظلمت
برخورداری از شریعت که تبلور معرفت و حقیقت تو که ۲۱است، مربی جاهالن و آموزگار کودکانی،
آموزانی؟ تو دهی، آیا خود را نمیدیگران را تعلیم میکنی، آیا خود دزدی که برضد دزدی موعظه می
گویی نباید زنا کرد، آیا خود زنا تو که می۲۲کنی؟میکنی؟ تو که از بتها نفرت داری، آیا خود معبدها را می
تو که به داشتن شریعت فخر ۲۳کنی؟غارت میحرمتی فروشی، آیا با زیر پا گذاشتن آن به خدا بیمیسبب شما، به»چنانکه نوشته شده است: ۲۴کنی؟می
« گویند.غیریهودیان به نام خدا کفر میختنه آنگاه ارزش دارد که شریعت را بهجا آورید، ۲۵
اما اگر آن را زیر پا بگذارید، مانند این است که ختنه اند، مطالبات و اگر آنان که ختنه نشده۲۶نشده باشید.
شمار شده بهشریعت را بهجا آورند، آیا ختنهنه نشده، اما شریعت را آن که در جسم خت۲۷آیند؟نمی
دارد، تو را محکوم خواهد کرد، تو را که با نگاه میوجود برخورداری از احکام نوشته شده و ختنه،
گذاری. شریعت را زیر پا می
زیرا یهودی راستین آن نیست که به ظاهر یهودی ۲۸باشد، و ختنۀ واقعی نیز امری جسمانی و ظاهری
در باطن یهودی بلکه یهودی آن است که۲۹نیست.دست روح باشد و ختنه نیز امری است قلبی که به
ای بیش نیست. واسطۀ آنچه نوشتهشود، نه بهانجام می کند، نه انسان. چنین کسی را خدا تحسین می
۳رومیان
امین بودن خدا
بودن چیست و ختنه را چه ارزشی پس مزیت یهودی۱م خدا بسیار از هر لحاظ. نخست آنکه کال۲است؟
بدیشان به امانت سپرده شده است. اما اگر برخی از آنان امین نبودند، چه باید گفت؟ آیا ۳
امین نبودن آنها، امانت خدا را باطل روی! حتی اگر همۀ انسانها دروغگو هیچبه۴سازد؟می
باشند، خدا راستگو است! چنانکه نوشته شده است: گردد ای ثابت تا حقانیت تو در آنچه گفته»
« و در داوری خود غالب آیی.اما اگر نادرستی ما درستی خدا را بیشتر آشکار ۵
سازد، چه باید گفت؟ آیا خدا ظالم است آنگاه که بر می
کند؟ به شیوۀ انسان سخن ما غضب مییقین چنین نیست. وگرنه خدا چگونه به۶گویم.میممکن است کسی ۷توانست دنیا را داوری کند؟می
اگر با ناراستی من راستی خدا »کند که استداللیابد، دیگر چرا گردد و او بیشتر جالل میآشکارتر می
و چرا ۸«شوم؟عنوان گناهکار محکوم میمن به، «بیایید بدی کنیم تا نیکویی حاصل آید»نگوییم:
کنند که چنین چنانکه بعضی بر ما افترا زده، ادعا می انه است. گوییم؟ محکومیت اینان بس منصفمی
کسی پارسا نیستپس چه باید گفت؟ آیا وضع ما بهتر از دیگران است؟ ۹روی! زیرا پیشتر ادعا وارد آوردیم که یهود و هیچبه
چنانکه نوشته شده ۱۱دو زیر سلطۀ گناهند.یونانی هر است:
کس پارسا نیست، حتی یک نفر. هیچ» کس فهیم نیست، هیچ۱۱ کس در جستجوی خدا نیست. هیچ اند، همه گمراه گشته۱۲
اند. همه باطل گردیده « نیکوکاری نیست، حتی یک نفر.
گلوی آنان گوری گشاده است »۱۳ « گوید.و زبانشان به فریب سخن می
« زهر افعی زیر لبهای ایشان است؛» « دهانشان پر از نفرین و تلخی است.»۱۴ خون شتابان است؛ هایشان به ریختن پا»۱۵بختی بر جای روند، ویرانی و تیرههر کجا که می۱۶ گذارند، می « شناسند.و طریق صلح و سالمت را نمی۱۷ « ترس خدا در چشمانشان نیست.»۱۸گوید خطاب به اکنون آگاهیم که آنچه شریعت می۱۹
کسانی است که زیر شریعتند تا هر دهانی بسته شود و یشگاه خدا محکوم شناخته تمامی در پدنیا بهزیرا هیچ بشری با بهجا آوردن اعمال ۲۱شود.
شود، بلکه شریعت، در نظر خدا پارسا شمرده نمی شناساند. شریعت تنها گناه را به ما می
پارسا شمرده شدن از طریق ایماناما اکنون جدا از شریعت، آن پارسایی که از ۲۱
عت و ظهور رسیده است، چنانکه شریخداست بهاین پارسایی که از ۲۲دهند.پیامبران بر آن گواهی می
خداست از راه ایمان به عیسی مسیح است و نصیب
آورند. در اینباره هیچ شود که ایمان میهمۀ کسانی میاند و از جالل خدا زیرا همه گناه کرده۲۳تفاوتی نیست.
واسطۀ آن بهای اما به فیض او و به۲۴آیند.کوتاه میرایگان پارسا ه در مسیح عیسی است، بهرهایی ک
خدا او را چون کفارۀ گناهان ۲۵شوند.شمرده میای که توسط خون او و از راه عرضه داشت، کفاره
شود. او این را برای نشان دادن ایمان حاصل میعدالت خود انجام داد، زیرا در تحمل الهی خویش، از
وشیده پگناهانی که پیشتر صورت گرفته بود، چشماو چنین کرد تا عدالت خود را در زمان حاضر ۲۶بود.
ثابت کند، و تا خود عادل باشد و کسی را نیز که به عیسی ایمان دارد، پارسا بشمارد.
پس دیگر چه جای فخر است؟ از میان برداشته شده ۲۷ای؟ بر پایۀ شریعت اعمال؟ نه، بلکه است! بر چه پایه
ا ما بر این اعتقادیم که زیر۲۸بر پایۀ قانون ایمان.انسان از راه ایمان و بدون انجام اعمال شریعت،
آیا خدا فقط خدای یهودیان ۲۹شود.پارسا شمرده میاست؟ آیا خدای غیریهودیان نیست؟ البته که او خدای
زیرا تنها یک خدا وجود ۳۱غیریهودیان نیز هست.شدگان را بر پایۀ ایمان و دارد، و این خدا ختنه
ناشدگان را نیز بر پایۀ همان ایمان، پارسا خواهد هختنپس آیا شریعت را با این ایمان باطل ۳۱شمرد.
گردانیم. سازیم؟ هرگز! بلکه آن را استوار میمی
۴رومیان پارسا شمرده شدن ابراهیم
توان گفت، او پس دربارۀ آنچه ابراهیم یافت، چه می۱اگر ابراهیم ۲؟شودحسب جسم، جد ما شمرده میکه به
توانست فخر بر پایۀ اعمال پارسا شمرده شده بود، میزیرا کتاب چه ۳کند؛ اما در نظر خدا چنین نیست.
ابراهیم به خدا ایمان آورد و این برای او »گوید؟ می « پارسایی شمرده شد.
کند، مزدش حق او شمرده اما کسی که کار می۴کند، بلکه به اما آن که کاری نمی۵شود، نه هدیه.می
شمارد، دینان را پارسا میدارد که بیخدایی توکل میهمانگونه که ۶آید.شمار میایمان او برایش پارسایی به
خواند کسی را که خدا او را داوود نیز خجسته می گوید: شمارد، و میبدون اعمال پارسا می
حال آنان که خطایایشان آمرزیده شد خوشابه»۷ وشانیده گردید. و گناهانشان پ
حال آن که خداوند گناه وی را به حسابش خوشابه۸ « نگذارد.
شدگان است یا حال، تنها برای ختنهآیا این خوشابه۹ناشدگان نیز؟ زیرا گفتیم که ایمان ابراهیم برای ختنه
اما در چه وضعی چنین ۱۱برایش پارسایی شمرده شد.هنگامی که او ختنه شده بود یا پیش از آن؟ شد؟ آیا به
البته پیش از ختنه شدن بود، نه پس از آن. اما نشانۀ ختنه را یافت تا مهری باشد بر آن ۱۱
شدن و از راه ایمان نصیبش پارسایی که پیش از ختنهشده بود. بدینسان، او پدر همۀ کسانی است که بدون
آورند تا ایشان نیز پارسا شمرده نه ایمان میختشدگان نیز هست، یعنی پدر آنان و پدر ختنه۱۲شوند.اند، بلکه در طریق ایمان گام تنها ختنه شدهکه نهدارند، در همان طریقی که پدر ما ابراهیم نیز برمی
داشت. پیش از آنکه ختنه شود، گام برمیم و نسل او وعده از راه شریعت نبود که به ابراهی۱۳
داده شد که وارث جهان خواهند شد، بلکه از راه آن زیرا اگر آنان که به ۱۴پارسایی که بر پایۀ ایمان است.
ارزش نظام شریعت تعلق دارند وارث باشند، ایمان بیزیرا شریعت به غضب ۱۵شود و وعده باطل.می
انجامد؛ اما جایی که شریعت نیست، تجاوز از می یست. شریعت هم ن
رو، وعده بر ایمان مبتنی است تا بر پایۀ از همین۱۶فیض باشد و تحقق آن برای تمامی نسل ابراهیم
تنها برای آنان که به نظام تضمین شود، یعنی نهشریعت تعلق دارند، بلکه برای کسانی نیز که پیرو
چنانکه نوشته ۱۷اند، که پدر همۀ ماست.ایمان ابراهیمو « ام.پدر قومهای بسیار گردانیدهتو را »شده است:
در نظر خدا چنین نیز هست، خدایی که ابراهیم به او کند و نیستیها را ایمان آورد، او که مردگان را زنده می
خواند. به هستی فرامیبا اینکه هیچ جایی برای امید نبود، ابراهیم ۱۸
امیدوارانه ایمان آورد تا پدر قومهای بسیار گردد، نسل تو چنین خواهد »ه او گفته شده بود که چنانکه ب
آنکه در ایمان خود سست شود، با او بی۱۹«بود.رو شد، زیرا حدود صد واقعیت بدن مردۀ خویش روبه
اما او به ۲۱سال داشت و رحم سارا نیز مرده بود.ایمانی شک نکرد، بلکه در ایمان وعدۀ خدا از بی
یقین داشت که او۲۱استوار شده، خدا را تجلیل نمود.به همین سبب، ۲۲خدا قادر است به وعدۀ خود وفا کند.
و این عبارت ۲۳«برای او پارسایی شمرده شد.»، تنها در حق او نوشته «برای او شمرده شد»
بلکه در حق ما نیز، تا برای ما نیز شمرده ۲۴نشدشود، ما که ایمان داریم به او که خداوندمان عیسی را
خاطر گناهان ما تسلیم او به۲۵ید.از مردگان برخیزانجهت پارسا شمرده شدن ما، از مرگ گردید و به
مردگان برخیزانیده شد.
۵رومیان صلح میان انسان و خدا
ایم، میان ما پس چون از راه ایمان پارسا شمرده شده۱واسطۀ خداوندمان عیسی مسیح صلح برقرار و خدا به
ه ایمان، به فیضی ما توسط او، و از را۲شده است.ایم که اکنون در آن استواریم، و به امید دسترسی یافته
تنها این، نه۳کنیم.سهیم شدن در جالل خدا فخر میدانیم که کنیم، زیرا میبلکه در سختیها نیز فخر می
و بردباری، شخصیت ۴آوردبار میسختیها بردباری بهو این ۵گردد؛سازد، و شخصیت سبب امید میرا می
انجامد، زیرا محبت خدا امید به سرافکندگی ما نمیالقدس که به ما بخشیده شد، در دلهای ما توسط روح
ریخته شده است. هنگامی که هنوز ناتوان بودیم، مسیح در زمان ۶
ندرت حال آنکه به۷دینان جان داد.خاطر بیمقتضی بهخاطر انسانی پارسا از جان خود ممکن است کسی به
چند ممکن است کسی را این شهامت باشد بگذرد، هراما خدا ۸که جان خود را برای انسانی نیک بدهد.
محبت خود را به ما اینگونه ثابت کرد که وقتی ما پس چقدر ۹هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد.
ایم، بیشتر، اکنون که توسط خون او پارسا شمرده شدهزیرا اگر ۱۱فت.واسطۀ او از غضب نجات خواهیم یابه
واسطۀ مرگ پسرش با خدا هنگامی که دشمن بودیم، بهآشتی داده شدیم، چقدر بیشتر اکنون که در آشتی
تنها نه۱۱وسیلۀ حیات او نجات خواهیم یافت.هستیم، بهواسطۀ خداوندمان عیسی مسیح که این، بلکه ما به
توسط او از آشتی برخورداریم، در خدا نیز فخر کنیم. می واسطۀ مسیحواسطۀ آدم، حیات بهگ بهمر
واسطۀ یک انسان وارد پس، همانگونه که گناه به۱۲واسطۀ گناه، مرگ آمد، و بدینسان جهان شد، و به
مرگ دامنگیر همۀ آدمیان گردید، از آنجا که همه گناه
زیرا پیش از آنکه شریعت داده شود، گناه ۱۳-کردند یعتی نباشد، گناه در جهان وجود داشت، اما هرگاه شر
با اینحال، از آدم تا موسی، مرگ ۱۴آید.حساب نمیبهبر همگان حاکم بود، حتی بر کسانی که گناهشان
گونۀ سرپیچی آدم نبود. آدم، نمونۀ کسی بود که به بایست بیاید. میواسطۀ اما عطا همانند نافرمانی نیست. زیرا اگر به۱۵
چقدر بیشتر فیض نافرمانی یک انسان بسیاری مردند، واسطۀ فیض یک انسان، یعنی خدا و عطایی که به
فراوانی شامل حال بسیاری عیسی مسیح فراهم آمد، بهبراستی که این عطا همانند پیامد گناه آن یک ۱۶گردید.
تن نیست. زیرا مکافات از پی یک نافرمانی نازل شد و به محکومیت انجامید؛ اما عطا از پی نافرمانیهای
زیرا ۱۷بسیار آمد و پارساشمردگی را به ارمغان آورد.واسطۀ نافرمانی یک انسان، مرگ از طریق او اگر به
حکمرانی کرد، چقدر بیشتر آنان که فیض بیکران خدا اند، توسط آن انسان و عطای پارسایی را دریافت کرده
دیگر، یعنی عیسی مسیح، در حیات حکم خواهند راند. ه یک نافرمانی به محکومیت همۀ پس همانگونه ک۱۸
انسانها انجامید، یک عمل پارسایانه نیز به پارسا
شمرده شدن و حیات همۀ انسانها منتهی واسطۀ نافرمانی یک زیرا همانگونه که به۱۹گردد.می
واسطۀ اطاعت یک انسان، بسیاری گناهکار شدند، به انسان نیز بسیاری پارسا خواهند گردید.
آمد تا نافرمانی افزون شود؛ اما جایی حال، شریعت ۲۱تا ۲۱نهایت افزونتر گردید.که گناه افزون شد، فیض بی
همانگونه که گناه در مرگ حکمرانی کرد، فیض نیز واسطۀ خداوند ما عیسی در پارسایی حکم براند و به
مسیح، به حیات جاویدان رهنمون شود.
۶رومیان یحمردن نسبت به گناه و زندگی در مس
کردن ادامه دهیم تا فیض پس چه گوییم؟ آیا به گناه۱هرگز! ما که نسبت به گناه مردیم، ۲افزون شود؟آیا ۳توانیم به زندگی در آن ادامه دهیم؟چگونه می
دانید همۀ ما که در مسیح عیسی تعمید یافتیم، در نمیپس با تعمید یافتن در مرگ، با ۴مرگ او تعمید یافتیم؟
وسیلۀ جالل پدر، تا همانگونه که مسیح بهاو دفن شدیم از مردگان برخیزانیده شد، ما نیز در زندگی نوینی گام
برداریم.
پس اگر در مرگی همچون مرگ او، با وی یگانه ۵یقین در رستاخیزی همچون رستاخیز او نیز ایم، بهشده
دانیم آن انسان قدیمی زیرا می۶با او یگانه خواهیم بود.م، با او بر صلیب شد تا پیکر گناه درگذرد و که ما بودی
چون آن که مرده است، از ۷دیگر گناه را بندگی نکنیم. گناه آزاد شده است.
ایم، ایمان داریم که با او حال اگر با مسیح مرده۸دانیم چون مسیح از زیرا می۹زندگی نیز خواهیم کرد.
مردگان برخیزانیده شده است، دیگر هرگز نخواهد او با مرگ ۱۱و مرگ دیگر بر او تسلطی ندارد.مرد
خود، یک بار برای همیشه نسبت به گناه مرد و در کند. حیات کنونی خود برای خدا زندگی می
به همینسان، شما نیز خود را نسبت به گناه مرده ۱۱انگارید، اما در مسیح عیسی نسبت به خدا،
فرمان پس مگذارید گناه در بدنهای فانی شما ۱۲زنده.اعضای بدن خود ۱۳براند تا امیال آن را اطاعت کنید.
را تسلیم گناه نکنید تا ابزار شرارت باشند، بلکه اند، خود همچون کسانی که از مرگ به زندگی بازگشته
را تسلیم خدا کنید. و اعضای بدن خود را به او زیرا گناه بر شما ۱۴بسپارید تا ابزار پارسایی باشند.
راند، چون زیر شریعت نیستید بلکه فرمان نخواهد زیر فیضید.
غالمان پارساییپس چه گوییم؟ آیا گناه کنیم چون زیر شریعت ۱۵
دانید که آیا نمی۱۶نیستیم، بلکه زیر فیضیم؟ هرگز!وقتی خود را همچون بندگانی فرمانبردار تسلیم کسی
کس خواهید بود که او را فرمان کنید، بندگان آنمیشود، واه بندۀ گناه، که منجر به مرگ میبرید، خمی
اما خدا ۱۷انجامد؟خواه بندۀ اطاعت، که به پارسایی میرا شکر که هرچند پیشتر بندگان گناه بودید، لیکن
تمامی دل مطیع آن تعلیم گشتید که بدان سپرده بهشما با آزاد شدن از گناه، بندگان پارسایی ۱۸شدید.
اید. شدهیتهای بشری شما، این مطالب را علت محدودمن به۱۹
کنم: همانگونه که در قالب تشبیهاتی بشری بیان میپیشتر اعضای بدن خود را به بندگی ناپاکی و شرارت
سپردید، اکنون آنها را به بندگی پارسایی روزافزون میهنگامی که بندگان ۲۱انجامد.بسپارید که به قدوسیت می
در آن زمان، از ۲۱ودید.گناه بودید، از پارسایی آزاد بانجام اعمالی که اکنون از آنها شرمسارید، چه ثمری
اما حال ۲۲بردید؟ نتیجۀ انجام آن اعمال، مرگ است!اید، ثمری که که از گناه آزاد گشته و بندگان خدا شده
برید نیل به تقدس است که به حیات جاویدان میی زیرا مزد گناه مرگ است، اما عطا۲۳انجامد.می
خدا حیات جاویدان در خداوند ما مسیح عیساست.
۷رومیان مثالی از ازدواج
زیرا با کسانی سخن -دانید ای برادران، آیا نمی۱که شریعت تنها تا -گویم که از شریعت آگاهند می
راند که انسان زنده زمانی بر انسان حکم میبر شریعت، زن شوهردار تا برای مثال، بنا۲است؟
زمان زنده بودن شوهرش، به او بسته است. اما اگر شوهر بمیرد، زن از قید تعهد شرعی به وی آزاد
پس اگر آن زمان که شوهرش زنده است، با ۳شود.میشود. اما مردی دیگر وصلت کند، زناکار خوانده می
اگر شوهرش بمیرد، از این شریعت آزاد است، و ناکار شمرده چنان که با مردی دیگر وصلت کند، ز
شود. نمیواسطۀ جسد به همینسان، ای برادران من، شما نیز به۴
مسیح در قبال شریعت به مرگ سپرده شدید تا با شخصی دیگر وصلت کنید، یعنی با او که از مردگان
زیرا زمانی ۵برخیزانیده شد، تا برای خدا ثمر آوریم.که آلودبردیم، امیالی گناهسر میکه در سیطرۀ نفس بهانگیخت، در اعضای ما عمل شریعت آنها را برمی
اما اکنون با مردن ۶کرد تا برای مرگ ثمر آوریم.میایم نسبت به آنچه در قید آن بودیم، از شریعت آزاد شده
تا از راه نوین روح خدمت کنیم، نه از راه کهنۀ آنچه ای بیش نیست. نوشته
کشمکش با گناهروی! هیچت گناه است؟ بهپس چه گوییم؟ آیا شریع۷
یافتم گناه براستی اگر شریعت نبود، هرگز درنمی، «طمع مورز»چیست. زیرا اگر شریعت نگفته بود
اما گناه با ۸ورزیدن چیست؟توانستم دریابم طمعنمیسوءاستفاده از این حکم شریعت، فرصت یافت تا هر نوع طمع را در من پدید آورد. زیرا جدا از شریعت،
زمانی من جدا از شریعت زنده بودم؛ ۹اه مرده است.گناما چون حکم آمد، گناه زنده گشت و من
بایست به حیات راهبر همان حکم که می۱۱مردم.زیرا گناه با ۱۱شود، در عمل به مرگ من انجامید.
جستن از فرصتی که حکم پدید آورده بود، مرا سودشریعت بنابراین،۱۲واسطۀ آن مرا کشت.فریفت و به
مقدس است و حکم شریعت نیز مقدس، عادالنه و نیکوست.
پس آیا آنچه نیکو بود، برای من باعث مرگ شد؟ ۱۳واسطۀ آنچه نیکو بود، مرگ را در هرگز! بلکه گناه به
گر شود و من پدید آورد تا بدینگونه گناه بودنش جلوه پلیدی گناه از طریق حکم شریعت به اوج برسد.
دانیم که شریعت روحانی است، اما من ما می۱۴ام و همچون برده به گناه فروخته انسانی نفسانی
کنم، زیرا نه آنچه را که دانم چه میمن نمی۱۵ام.شدهخواهم، بلکه آنچه را که از آن بیزارم، انجام میخواهم، انجام اما اگر آنچه را که نمی۱۶دهم.میدر این ۱۷وست.پذیرم که شریعت نیکدهم، پس میمی
دهم، صورت، دیگر من نیستم که آن عمل را انجام میدانم که می۱۸بلکه گناهی است که در من ساکن است.
چیز نیکویی ساکن در من، یعنی در نفس من، هیچنیست. زیرا هرچند میل به انجام آنچه نیکوست در من
زیرا آن ۱۹توانم آن را به انجام رسانم.هست، اما نمیدهم، بلکه عمل خواهم، انجام نمیکو را که میعمل نی
حال اگر دست ۲۱آورم.خواهم، بهجا میبدی را که نمیخواهم انجام دهم، پس دیگر زنم که نمیبه عملی می
دهندۀ آن نیستم، بلکه گناهی است که در من من انجام ساکن است.
خواهم نیکویی یابم که وقتی میپس این قانون را می۲۱من در باطن از شریعت خدا ۲۲نزد من است. کنم، بدیبینم اما قانونی دیگر در اعضای خود می۲۳مسرورم،
پذیرد، در ستیز که با شریعتی که ذهن من آن را میسازد که در اعضای است و مرا اسیر قانون گناه می
آه که چه شخص نگونبختی هستم! کیست ۲۴من است.خدا را ۲۵که مرا از این پیکر مرگ رهایی بخشد؟
واسطۀ خداوند ما عیسی مسیح! به -سپاس باد کنم، باری، من با ذهن خود شریعت خدا را بندگی می
اما با نفس خود قانون گناه را.
۸رومیان واسطۀ روحزندگی به
پس اکنون برای آنان که در مسیح عیسی هستند، ۱زیرا در مسیح عیسی، ۲دیگر هیچ محکومیتی نیست،
روح حیات مرا از قانون گناه و مرگ آزاد قانون
چون آنچه شریعت قادر به انجامش نبود، از ۳کرد؛سبب انسان نفسانی ناتوان بود، خدا به انجام رو که بهآن
رسانید. او پسر خود را به شباهت انسان گناهکار باشد، و بدینسان در پیکری « قربانی گناه»فرستاد تا
تا آنچه ۴را اجرا کرد بشری، حکم محکومیت گناهکند، در ما تحقق یابد، در ما که نه شریعت مطالبه می
کنیم. بر طبق نفس بلکه بر طبق روح رفتار میآنان که نفسانی هستند، به آنچه از نفس است ۵
اند، به آنچه از روح اندیشند، اما آنان که روحانیمیطرز فکر انسان نفسانی، مرگ است، اما طرز ۶است.
ری که در سیطرۀ روح قرار دارد، حیات و آرامش فکزیرا طرز فکر انسان نفسانی با خدا دشمنی ۷است.
برد و که از شریعت خدا فرمان نمیورزد، چرامیو کسانی که در سیطرۀ نفس ۸تواند هم ببرد،نمی
توانند خدا را خشنود سازند. هستند، نمیروح اما شما نه در سیطرۀ نفس، بلکه در سیطرۀ۹
قرار دارید، البته اگر روح خدا در شما ساکن باشد. و اگر کسی روح مسیح را نداشته باشد، او از آن مسیح
اما اگر مسیح در شماست، هرچند بدن شما ۱۱نیست.اید، علت گناه مرده است، اما چون پارسا شمرده شدهبه
و اگر روح او که ۱۱روح برای شما حیات است.ان برخیزانید در شما ساکن باشد، او عیسی را از مردگ
که مسیح را از مردگان برخیزانید، حتی به بدنهای واسطۀ فانی شما نیز حیات خواهد بخشید. او این را به
روح خود انجام خواهد داد که در شما ساکن است. پس ای برادران، ما مدیونیم، اما نه به نفس، تا بر ۱۲
ر طبق نفس زندگی زیرا اگر ب۱۳طبق آن زندگی کنیم.واسطۀ روح، اعمال کنید، خواهید مرد؛ اما اگر به
زیرا آنان که ۱۴آلود بدن را بکشید، خواهید زیست.گناهشوند، پسران وسیلۀ روح خدا هدایت میبه
اید تا باز که شما روح بندگی را نیافتهچرا۱۵خدایند.اید که ترسان باشید، بلکه روح پسرخواندگی را یافته
و روح ۱۶«ابا، پدر.»دهیم: واسطۀ آن ندا درمیهبدهد که ما فرزندان خود با روح ما شهادت می
و اگر فرزندانیم، پس وارثان نیز هستیم، ۱۷خداییم.ارث با مسیح. زیرا اگر در یعنی وارثان خدا و هم
رنجهای مسیح شریک باشیم، در جالل او نیز شریک خواهیم بود.
جالل آینده
نظر من، رنجهای زمان حاضر در قیاس با در ۱۸
جهان ۱۹جاللی که در ما آشکار خواهد شد، هیچ است.خلقت با اشتیاق تمام در انتظار ظهور پسران
خواست زیرا خلقت تسلیم بطالت شد، نه به۲۱خداست.خود، بلکه به ارادۀ او که آن را تسلیم کرد، با این امید
هایی خواهد یافت خود خلقت نیز از بندگی فساد ر۲۱که و در آزادی پرجالل فرزندان خدا سهیم خواهد شد.
اکنون از دردی دانیم که تمام خلقت تا همما می۲۲تنها خلقت، بلکه و نه۲۳نالد.همچون درد زایمان می
خود ما نیز که از نوبر روح برخورداریم، در درون آوریم، در همان حال که مشتاقانه در خویش ناله برمی
ار پسرخواندگی، یعنی رهایی بدنهای خویش انتظزیرا با همین امید نجات یافتیم. اما امیدی که ۲۴هستیم.
تواند به دست آمد، دیگر امید نیست. چگونه کسی میبهاما اگر به ۲۵امید چیزی باشد که آن را یافته است؟
ایم، بردبارانه انتظارش چیزی امیدواریم که هنوز ندیده کشیم. را می
آید، زیرا مان میو روح نیز در ضعف ما به یاری۲۶هایی دانیم چگونه باید دعا کنیم. اما روح با نالهنمیو او که ۲۷کند.ناشدنی، برای ما شفاعت میبیان
داند، زیرا روح کاوشگر دلهاست، فکر روح را می
کند. مطابق با ارادۀ خدا برای مقدسان شفاعت می پیروزی در مسیح
دارند و نیم در حق آنان که خدا را دوست میدامی۲۸اند، همۀ چیزها با هم بر طبق ارادۀ او فراخوانده شده
زیرا آنان را که از پیش ۲۹برای خیریت در کار است.شناخت، ایشان را همچنین از پیش معین فرمود تا به
شکل پسرش درآیند، تا او فرزند ارشد از برادران از پیش معین فرمود، و آنان را که۳۱بسیار باشد.
همچنین فراخواند؛ و آنان را که فراخواند، همچنین پارسا شمرد؛ و آنان را که پارسا شمرد، همچنین جالل
بخشید. توانیم گفت؟ اگر خدا با در برابر همۀ اینها چه می۳۱
او که از ۳۲ماست، کیست که بتواند برضد ما باشد؟همۀ ما فدا پسر خود دریغ نکرد، بلکه او را در راه
چیز را به ما نخواهد ساخت، آیا همراه با او همهکیست که برگزیدگان خدا را متهم کند؟ ۳۳بخشید؟
کیست که ۳۴شمارد!خداست که آنها را پارسا میمحکومشان کند؟ مسیح عیسی که مرد، بلکه
دست راست خداست، اوست که برخیزانیده نیز شد و بهه ما را از محبت کیست ک۳۵کند!برای ما شفاعت می
مسیح جدا سازد؟ سختی یا فشار یا آزار یا قحطی یا چنانکه نوشته شده است: ۳۶عریانی یا خطر یا شمشیر؟
رویم و تمام طول روز، در راه تو به کام مرگ می» « شویم.همچون گوسفندان کشتاری شمرده می
عکس، در همۀ این امور ما برتر از به۳۷او که ما را محبت واسطۀ پیروزمندانیم، به
زیرا یقین دارم که نه مرگ و نه زندگی، نه ۳۸کرد.فرشتگان و نه ریاستها، نه چیزهای حال و نه چیزهای
و نه بلندی و نه پستی، و نه ۳۹آینده، نه هیچ قدرتی،چیز دیگر در تمامی خلقت، قادر نخواهد بود ما را هیچ
ا از محبت خدا که در خداوند ما مسیح عیسی است، جد سازد.
۹رومیان
گزینش الهیگویم، نه دروغ، و وجدانم در مسیح راست می۱در قلب خود ۲القدس مرا گواه است کهواسطۀ روحبه
زیرا آرزو ۳دردی جانکاه و اندوهی همیشگی دارم.داشتم در راه برادرانم، یعنی آنان که همنژاد منند، می
اند آنها اسرائیلی۴ملعون شوم و از مسیح محروم گردم.
و فرزندخواندگی، جالل الهی، عهدها، ودیعۀ شریعت، و ۵ها، همه از آن ایشان است؛عبادت در معبد، و وعده
لحاظ بشری نیز پدران به ایشان تعلق دارند، و مسیح بهاز نسل آنان است، خدای مافوق همه که او را تا به ابد
سپاس باد. آمین. که کالم خدا به انجام نرسیده حال، مقصود این نیست ۶
اند، براستی است، زیرا همۀ کسانی که از قوم اسرائیلو نیز همۀ کسانی که از نسل ۷اسرائیلی نیستند؛
شوند. بلکه گفته شده اند، فرزندان او شمرده نمیابراهیمبه ۸«نسل تو از اسحاق محسوب خواهد شد.»است:
د خدایند، دیگر سخن، فرزندان جسمانی نیستند که فرزنبلکه فرزندان وعده نسل ابراهیم شمرده
در زمان مقرر »زیرا وعده این بود که ۹شوند.می « خواهم گشت و سارا صاحب پسری خواهد شد.بازتنها این، بلکه فرزندان ربکا نیز از یک پدر، نه۱۱
اما پیش از آنکه ۱۱یعنی از جد ما اسحاق بودند.و یا عملی خوب یا بد پسران توأمان به دنیا بیایند،
برای اینکه مقصود خدا در گزینش -انجام دهند واسطۀ او که نه از راه اعمال، بلکه به۱۲استوار بماند،
بزرگتر »به ربکا گفته شد که -خواند انسان را فرامی
چنانکه نوشته شده ۱۳«کوچکتر را بندگی خواهد کرد.ر یعقوب را دوست داشتم، اما از عیسو بیزا»است: « بودم.
انصاف است؟ پس چه گوییم؟ آیا خدا بی۱۴ گوید: زیرا به موسی می۱۵هرگز!
که نسبت به او رحیم هستم؛ رحم خواهم کرد بر هر»که نسبت به او شفقت و شفقت خواهم کرد بر هر
« دارم.بنابراین، به خواست یا تالش انسان بستگی ندارد، ۱۶
زیرا ۱۷کند.بلکه به خدایی بستگی دارد که رحم میتو را به همین منظور »گوید: کتاب به فرعون می
برانگیختم تا قدرت خود را در تو ظاهر سازم، و نامم که پس خدا بر هر۱۸«در تمامی جهان اعالم گردد.
که را بخواهد سختدل کند و هربخواهد رحم می سازد. میپس دیگر چرا ما را سرزنش »مرا خواهی گفت: ۱۹کیست که بتواند در برابر ارادۀ او کند؟ زیرا می
اما ای انسان، تو کیستی که با خدا ۲۱«ایستادگی کند؟تواند به صانع خود آیا مصنوع می»مجادله کنی؟
گر اختیار آیا کوزه۲۱«بگوید چرا مرا چنین ساختی؟
گلی واحد، ظرفی برای مصارف مهم ندارد که از توده د؟ و ظرفی دیگر برای مصارف معمولی بساز
خواهد غضب توان گفت اگر خدا با اینکه میچه می۲۲خود را نشان دهد و قدرت خویش را نمایان سازد، اند ظروف مورد غضب را که برای هالکت آماده شده
تا بتواند عظمت جالل ۲۳با بردباری بسیار تحمل کند،خود را بر ظروف مورد رحمت معلوم گرداند،
ای جالل آماده کرده ظروفی که آنان را پیشاپیش براین ظروف مورد رحمت، ما را نیز که از ۲۴است؟
تنها از شود، نهایم، شامل میسوی او فراخوانده شدهچنانکه در هوشع ۲۵یهودیان، بلکه از غیریهودیان نیز.
گوید: میخواهم “ قوم خویش”آنان را که قوم من نبودند، »
خواند، خواهم “ خویش محبوب”و او را که محبوب من نبود،
« نامید. و نیز: ۲۶چنین خواهد شد که در همان جایی که به ایشان گفته »
شد: ، “شما قوم من نیستید”
« خوانده خواهند شد.“ پسران خدای زنده”ایشان دهد که: و اشعیا دربارۀ قوم اسرائیل ندا درمی۲۷حتی اگر شمار بنی اسرائیل به اندازۀ شنهای ساحل »
ای از آنان نجات خواهند ، تنها باقیماندهدریا باشدطور کامل و زیرا خداوند حکم خود را به۲۸یافت.
و چنانکه اشعیا ۲۹«قطعی بر زمین اجرا خواهد کرد. پیشگویی کرده است:
گذاشت، اگر خداوند لشکرها نسلی برای ما باقی نمی» « شدیم.مانند سدوم و همچون غموره می
سرائیلایمانی قوم ابیپس چه گوییم؟ غیریهودیانی که در پی پارسایی ۳۱
دست آوردند، یعنی آن پارسایی را که نبودند، آن را بهاما قوم اسرائیل که در پی ۳۱شود؛از ایمان حاصل می
دست شریعت پارسایی بودند، آن را بهچرا؟ زیرا نه از راه ایمان، بلکه از طریق ۳۲نیاوردند.
موجب « سنگ لغزش»ند. آن اعمال در پی آن بود چنانکه نوشته شده است: ۳۳لغزیدن آنها شد.
دهم که سبب لغزش هان در صهیون سنگی قرار می» شود،
نهم که موجب سقوط گردد؛ ای میو صخره
و آن که بر او توکل کند، « سرافکنده نشود.
۱۱رومیان
ای برادران، آرزوی قلبی و دعای من به درگاه خدا ۱زیرا ۲قوم اسرائیل این است که نجات یابند.برای
توانم شهادت دهم که برای خدا غیرت دربارۀ ایشان میسبب ناآگاهی زیرا به۳دارند، اما نه از روی معرفت.
رو که در پی از آن پارسایی که از خداست، و از آناثبات پارسایی خویش بودند، در برابر آن پارسایی که
زیرا مسیح غایت ۴ردند.از خداست، سر فرود نیاو که ایمان آورد، پارسا شمرده شود. شریعت است تا هر
موسی آن پارسایی را که از شریعت است چنین ۵عمل آورد، کسی که اینها را به»کند: توصیف می
اما پارسایی ۶«واسطۀ آنها حیات خواهد داشت.بهکیست که ”در دل خود مگو »گوید: مبتنی بر ایمان می
یعنی تا مسیح را فرود -« “آسمان صعود کند؟ به -« “کیست که به جهان زیرین نزول کند؟”یا ۷-آورد
و در مقابل، چه ۸یعنی تا مسیح را از مردگان بازآورد.این کالم نزدیک تو، در دهان تو، و »گوید؟ اینکه می
این همان کالم ایمان است که ما وعظ « در دل توست.عیسی »زبان خود اعتراف کنی که اگر به ۹کنیم،می
و در دل خود ایمان داشته باشی که خدا « خداوند استاو را از مردگان برخیزانید، نجات خواهی
آورد و زیرا در دل است که شخص ایمان می۱۱یافت.شود، و با زبان است که اعتراف پارسا شمرده می
گوید: چنانکه کتاب می۱۱یابد.کند و نجات میمیزیرا ۱۲«او توکل کند، سرافکنده نشود.که بر هر»
که همان میان یهود و یونانی تفاوتی نیست، چراخداوند، خداوند همه است و همۀ کسانی را که او را
که هر»زیرا ۱۳دهد.فراوانی برکت میخوانند، بهمی « نام خداوند را بخواند، نجات خواهد یافت.
ان اما چگونه کسی را بخوانند که به او ایم۱۴اند؟ و چگونه به کسی ایمان آورند که از او نیاوردهاند؟ و چگونه بشنوند، اگر کسی به آنان موعظه نشنیدهو چگونه موعظه کنند، اگر فرستاده نشوند؟ ۱۵نکند؟
چه زیباست پاهای کسانی »چنانکه نوشته شده است: « آورند.که بشارت می
عیا اما همگان بشارت را نپذیرفتند، زیرا اش ۱۶کیست، ای خداوند، که پیام ما را باور کرده »گوید: می
گیرد و پس ایمان از شنیدن پیام سرچشمه می۱۷«باشد؟اما ۱۸شود.شنیدن پیام، از طریق کالم مسیح میسر می
پرسم: آیا نشنیدند؟ البته که شنیدند: می صدای ایشان در تمامی زمین پیچیده، »
« ن رسیده.و کالمشان به کرانهای جهاپرسم: آیا اسرائیل آنچه را که شنید، درک باز می۱۹
گوید: نکرد؟ نخست، موسی می آیند، حساب نمیواسطۀ آنها که قومی بهبه»
شما را به غیرت خواهم آورد؛ واسطۀ قومی که درک و فهم ندارد، و به
« خواهم انگیخت.خشم شما را بر گوید: سپس، اشعیا جسورانه می۲۱ آنان که مرا جستجو نکردند، یافتند »
و خویشتن را بر کسانی که مرا نطلبیدند، آشکار « ساختم.
گوید: اما دربارۀ اسرائیل می۲۱ همۀ روز دستهای خود را دراز کردم » « سوی قومی نافرمان و گردنکش.به
۱۱رومیان
باقیماندگان اسرائیلکرده است؟ پرسم: آیا خدا قوم خود را رد پس می۱
ام، از نسل ابراهیم و از هرگز؛ زیرا من خود اسرائیلیخدا قوم خود را که از پیش شناخت، رد ۲قبیلۀ بنیامین.
دانید کتاب دربارۀ الیاس چه نکرده است. آیا نمیگوید؟ دربارۀ اینکه او چگونه از دست قوم اسرائیل می
خداوندا، ایشان »۳نزد خدا استغاثه کرد و گفت:اند. های تو را ویران کردهان تو را کشته و مذبحپیامبر
ام و اکنون قصد جان مرا نیز تنها من باقی ماندهمن برای »اما پاسخ خدا به او چه بود؟ اینکه ۴«دارند.
ام که در برابر بعل خود هفت هزار تن را نگاه داشتهبه همینسان، در زمان حاضر نیز ۵«اند.زانو نزده
اما ۶اند.ند که از راه فیض انتخاب شدهباقیماندگانی هستاگر از راه فیض باشد، دیگر بر پایۀ اعمال نیست؛
وگرنه فیض دیگر فیض نیست. ]اما اگر از راه اعمال باشد، دیگر بر پایۀ فیض نیست؛ وگرنه عمل دیگر
عمل نیست.[ گیریم؟ اینکه اسرائیل آنچه را پس چه نتیجه می۷
دست نیاورد. اما ، بهمشتاقانه در پی کسبش بوددست آوردند و دیگران به سختدلی دچار برگزیدگان به
چنانکه نوشته شده است: ۸شدند. تا به امروز خدا روح رخوت به آنان داد »
و چشمانی که نتوانند ببینند « و گوشهایی که نتوانند بشنوند.
گوید: و داوود می۹ سفرۀ ایشان برایشان دام و تله باشد »
سنگ لغزش و مکافات بدل گردد. و به چشمانشان تار شود تا نتوانند ببینند ۱۱
« و کمرهایشان همواره خمیده گردد.پرسم: آیا لغزیدند تا برای همیشه بیفتند؟ باز می۱۱
هرگز! بلکه با نافرمانی آنان، غیریهودیان از نجات اما ۱۲مند شدند، تا در قوم اسرائیل غیرت پدید آید.بهره
اگر نافرمانی آنها باعث غنای جهان گشت و شکستشان باعث غنای غیریهودیان، کامل شدن تعدادشان چه
نتایج بس عظیمتری در پی خواهد داشت؟ روی سخنم با شما غیریهودیان است. از آنجا که ۱۳
من رسول غیریهودیانم، به خدمت خود بسیار به غیرت با این امید که همنژادان خود را ۱۴بالم،می
زیرا اگر رد ۱۵آورم و برخی از آنان را نجات بخشم.شدنشان شدن ایشان به معنی آشتی جهان است، پذیرفته
ای اگر تکه۱۶چه خواهد بود، جز حیات از مردگان؟شود، مقدس عنوان نوبر تقدیم میاز تودۀ خمیر که به
صورت، تمامی آن خمیر مقدس است؛ و باشد، در این ها نیز مقدسند. دس باشد، پس شاخهاگر ریشه مق
ها بریده شدند و تو که شاخۀ و اگر برخی از شاخه۱۷های دیگر به زیتون وحشی بودی در میان شاخه
درخت زیتون پیوند شدی و اکنون از شیرۀ مقوی ها فخر مفروش. بر آن شاخه۱۸کنی،ریشۀ آن تغذیه می
امل ریشه یاد داشته باش که تو حکنی، بهاگر چنین میشاید بگویی: ۱۹نیستی، بلکه ریشه حامل توست.
راست ۲۱«ها بریده شدند تا من پیوند شوم.شاخه»ایمانی بریده شدند و تو علت بیگویی. اما آنها بهمی
تنها به ایمان استواری. پس مغرور مباش بلکه های طبیعی شفقت زیرا اگر خدا بر شاخه۲۱بترس.
اهد کرد. نکرد، بر تو نیز شفقت نخوپس مهربانی و سختگیری خدا را در نظر داشته ۲۲
اند، اما باش؛ سختگیری به کسانی که سقوط کردهمهربانی به تو، البته به این شرط که در مهربانی او
و اگر ۲۳ثابت بمانی؛ وگرنه تو نیز بریده خواهی شد.ایمانی لجاجت نورزند، باز پیوند خواهند آنها نیز در بی
خدا قادر است آنها را بار دیگر پیوند شد، زیرازیرا اگر تو از درخت زیتون وحشی بریده ۲۴بزند.
شدی و برخالف طبیعتت به درخت زیتون آزاد پیوند توانند به های اصلی میگشتی، پس چقدر بیشتر شاخه
درخت زیتونی که از آن بریده شدند، پیوند شوند. نجات اسرائیل
-واهم از این راز غافل باشید خای برادران، نمی۲۵که سختدلی بر بخشی از -مبادا خود را دانا بپندارید
اسرائیل حکمفرما شده است، تا وقتی که شمار کامل و اینچنین تمامی اسرائیل ۲۶غیریهودیان داخل گردند.
نجات خواهد یافت. چنانکه نوشته شده است: ای از صهیون خواهد آمد رهاننده»
خواهد انداخت. ا از یعقوب بردینی رو بی و این عهد من با ایشان خواهد بود ۲۷
« هنگامی که گناهانشان را از میان بردارم.لحاظ اند؛ اما بهخاطر شما، دشمنلحاظ انجیل، بهبه۲۸
زیرا ۲۹خاطر پدران، محبوب خدایند.گزینش الهی، بهخدا هرگز عطایا و دعوت خود را باز پس
ت همانگونه که شما زمانی نسبت به درس۳۱گیرد.نمیخدا نافرمان بودید، اما اکنون در نتیجۀ نافرمانی ایشان
اند تا ایشان نیز اکنون نافرمان شده۳۱اید،رحمت یافتهدر نتیجۀ رحمت خدا بر شما، ]اکنون[ بر ایشان نیز
زیرا خدا همه را در بند نافرمانی نهاده، ۳۲رحم شود. تا بر همگان رحمت کند.
سرود حمد وه که چه ژرف است دولت و حکمت و علم خدا؛ ۳۳
ناپذیر است تقدیرهای او کاوش ناشدنی. و راههایش درک
زیرا کیست که از فکر خداوند آگاه بوده »۳۴ « و یا مشاور او بوده باشد؟
چه کسی تا کنون چیزی به خدا بخشیده »۳۵ « که بخواهد از او عوض بگیرد؟
واسطۀ او، و برای از او، و بهچیز زیرا همه۳۶ اوست.
او را تا ابد جالل باد. آمین.
۱۲رومیان قربانیهای زنده
پس ای برادران، در پرتو رحمتهای خدا، از شما ۱کنم که بدنهای خود را همچون قربانی زنده استدعا می
و مقدس و پسندیدۀ خدا، به او تقدیم کنید که عبادت و دیگر همشکل این عصر ۲معقول شما همین است.
مشوید، بلکه با نو شدن ذهن خود دگرگون شوید. آنگاه قادر به تشخیص خواست خدا خواهید بود؛ خواست
نیکو، پسندیده و کامل او. واسطۀ فیضی که به من عطا شده است، هر زیرا به۳
گویم که خود را بیش از آنچه یک از شما را میفراخور میزان بهباید، مپندارید، بلکه هر یک می
بینانه دربارۀ ایمانی که خدا به شما بخشیده است، واقعزیرا همانگونه که هر یک از ما ۴خود قضاوت کنید.
را بدنی واحد است که از اعضای بسیار تشکیل شده و ما نیز که بسیاریم، ۵کار همۀ این اعضا یکسان نیست،دهیم و هر یک، در مسیح یک بدن را تشکیل می
برحسب فیضی که به ما بخشیده ۶یکدیگریم.اعضای شده است، دارای عطایای گوناگونیم. اگر عطای کسی
اگر ۷کار گیرد.نبوت است، آن را متناسب با ایمانش بهخدمت است، خدمت کند. اگر تعلیم است، تعلیم
اگر تشویق است، تشویق نماید. اگر کمک به ۸دهد.رهبری نیازمندان است، با سخاوت چنین کند. اگر
است، این کار را با جدیت انجام دهد. و اگر رحم و
شفقت به دیگران است، شادمانه به این کار مشغول باشد. های گوناگون محبتجلوه
ریا باشد. از بدی بیزار باشید و به آنچه محبت باید بی۹با محبت برادرانه ۱۱نیکوست، سخت بچسبید.
به یکدیگر، از سرسپردۀ هم باشید. در احترام گذاشتن هیچگاه غیرت شما فروکش نکند؛ ۱۱هم پیشی بگیرید.
در ۱۲ور باشید و خداوند را خدمت کنید.در روح شعلهقدم امید شادمان، در سختیها شکیبا و در دعا ثابت
در رفع احتیاجات مقدسان سهیم شوید و ۱۳باشید. نواز باشید. میهمان
، برکت رسانندبرای کسانی که به شما آزار می۱۴با کسانی که ۱۵بطلبید؛ برکت بطلبید و لعن نکنید!
شادمانند، شادی کنید، و با کسانی که گریانند، برای یکدیگر ارزش برابر قائل باشید! ۱۶بگریید.
مغرور نباشید، بلکه با کسانی که از طبقات محرومند، معاشرت کنید. خود را برتر از دیگران مپندارید.
بدی، بدی نکنید. دقت کنید که کس به سزای به هیچ۱۷آنچه را در نظر همگان پسندیده است، بهجای
اگر امکان دارد، تا آنجا که به شما مربوط ۱۸آورید.
ای ۱۹شود، با همه در صلح و صفا زندگی کنید.میعزیزان، خود انتقام مگیرید، بلکه آن را به غضب خدا
انتقام ”گوید: خداوند می»واگذارید. زیرا نوشته شده که از آن من است؛ من هستم که سزا خواهم
اگر دشمنت گرسنه باشد، به او »برعکس، ۲۱«“داد.خوراک بده، و اگر تشنه باشد، به او آب بنوشان. اگر
چنین کنی، اخگرهای سوزان بر سرش خواهی مغلوب بدی مشو، بلکه بدی را با نیکویی ۲۱«انباشت.
مغلوب ساز.
۱۳رومیان حبان قدرتاطاعت از صا
کس باید تسلیم قدرتهای حاکم باشد، زیرا هیچ هر۱قدرتی جز از سوی خدا نیست. قدرتهایی که وجود
پس آن که بر علیه ۲اند.دارند، از جانب خدا مقرر شدهقدرتی عصیان کند، در حقیقت علیه آنچه خدا مقرر
کنند، کرده، عصیان ورزیده است؛ و آنان که چنین میزیرا راستکرداران ۳خرند.ای خود میمجازات را بر
از حکمرانان هراسی ندارند، اما خالفکاران از آنها خواهی از صاحب قدرت هراسی ترسند. آیا میمی
نداشته باشی؟ آنچه را که درست است، انجام بده که تو زیرا خدمتگزار خداست تا به ۴را تحسین خواهد کرد.
خالف شوی، تو نیکویی کند. اما اگر مرتکب کار کند. او جهت حمل نمیبترس، زیرا شمشیر را بی
خدمتگزار خدا و مجری غضب است تا کسی را که پس آدمی ۵مرتکب کار خالف شده است، کیفر دهد.
سبب وجدان تنها برای پرهیز از غضب، بلکه بهباید نه خود نیز تسلیم قدرتها باشد.
احبان پردازید، زیرا صبه همین سبب نیز مالیات می۶قدرت که تمام وقت خود را وقف کار حکومت
کس آنچه را حق به هر۷کنند، خدمتگزاران خدایند.میاوست، بدهید: اگر مالیات است، مالیات بدهید؛ اگر
خراج است، خراج بپردازید؛ اگر احترام است، احترام بگذارید؛ و اگر اکرام است، تکریم کنید.
محبت، چون تحقق شریعتدینی به کسی نداشته باشید جز اینکه یکدیگر را هیچ ۸
که به دیگری محبت کند، پیوسته محبت کنید. زیرا هرزنا »زیرا احکام ۹آورد.جا میدر واقع شریعت را به
، «طمع مورز»، «دزدی مکن»، «قتل مکن»، «مکنو هر حکم دیگری که باشد، همه در این کالم خالصه
ون خویشتن محبت ات را همچهمسایه»شود که میکند؛ پس محبت، به همسایۀ خود بدی نمی۱۱«نما.
محبت تحقق شریعت است. سر و شما با آگاهی از این که در چه زمانی به۱۱اکنون ساعت آن رسیده برید، چنین کنید. زیرا هممی
که اکنون در است که از خواب بیدار شوید، چراا نزدیکتر مقایسه با زمانی که ایمان آوردیم، نجات م
شب رو به پایان است و روز نزدیک ۱۲شده است.سویی نهیم و شده است. پس بیایید اعمال تاریکی را به
بیایید آنگونه رفتار کنیم که ۱۳بر کنیم.زره نور را درسر شایستۀ کسانی است که در روشنایی روز به
مها و میگساری و برند. پس اوقات خود را در بزمیبلکه ۱۴و جدال و حسد سپری نکنیم،هرزگی و عیاشی
بر کنید و در پی ارضای عیسی مسیح خداوند را در امیال نفس خود مباشید.
۱۴رومیان
ایمانداران ضعیف و قویآنکه کسی را که ایمانش ضعیف است، بپذیرید، بی۱
ایمان ۲دربارۀ مسائل مورد تردید، حکم صادر کنید.
غذایی را بخورد، اما دهد هر یکی به او اجازه میدیگری که ایمانش ضعیف است، فقط سبزیجات
خورد، نباید به آن که چیز میآن که همه۳خورد.میچیز خورد به دیدۀ تحقیر بنگرد؛ و آن که همهنمیخورد، کس را که هر غذایی را میخورد، نباید آننمی
تو کیستی ۴محکوم کند. زیرا خدا او را پذیرفته است.کنی؟ استوار دمتکار شخصی دیگر حکم میکه بر خ
افتادن او به آقایش مربوط است. و او ماندن یا فرواستوار هم خواهد ماند زیرا خداوند قادر است او را
استوار گرداند. کسی یک روز را از دیگر روزها مقدستر ۵
شمارد؛ فردی دیگر، همۀ روزها را یکسان میمال متقاعد کس در ذهن خودش کاپندارد. هرمی
شمارد، برای آن که روزی خاص را مهم می۶باشد.خورد، برای کند. آن که گوشت میخداوند چنین می
گوید. و آن که خورد، زیرا خدا را شکر میخداوند میپرهیزد، او نیز برای خداوند از خوردن گوشت می
یک زیرا هیچ۷گزارد.کند و خدا را شکر میچنین مییک از ما برای کنیم و هیچندگی نمیاز ما برای خود ز
کنیم، برای خداوند اگر زندگی می۸میریم.خود نمی
میریم، آن نیز برای خداوند است. پس است، و اگر میمسیح ۹خواه زندگی کنیم، خواه بمیریم، از آن خداوندیم.
نیز به همین سبب مرد و زنده شد تا خداوند زندگان و مردگان باشد.
کنی؟ و تو برادر خود را محکوم میپس تو چرا ۱۱نگری؟ زیرا همۀ چرا به برادر خود به دیدۀ تحقیر می
ما در برابر مسند داوری خدا حاضر خواهیم که نوشته شده است: چرا۱۱شد.
گوید: به حیات خودم سوگند که خداوند می» هر زانویی در برابر من خم خواهد شد
.« و هر زبانی به خدا اقرار خواهد کردپس هر یک از ما حساب خود را به خدا بازخواهد ۱۲
داد. بنابراین، بیایید از این پس یکدیگر را محکوم ۱۳
جای آن، تصمیم بگیرید که هیچ سنگ لغزش نکنیم. بهمن در مقام ۱۴یا مانعی در راه برادر خود مگذارید.
کسی که در عیسای خداوند است، اطمینان دارم که د نجس نیست. اما اگر کسی چیز به خودی خوهیچ
شمارد، برای او نجس خواهد چیزی را نجس میخوری برادرت را اگر با خوراکی که می۱۵بود.
کنی. سازی، دیگر بر پایۀ محبت رفتار نمیدردمند میخاطر او با خوراک خود، برادر خویش را که مسیح به
مگذارید در مورد آنچه شما نیکو ۱۶مرد، هالک مساز.زیرا پادشاهی خدا خوردن ۱۷ید، بد گفته شود.شمارمی
و نوشیدن نیست، بلکه پارسایی، آرامش و شادی در که بدین طریق مسیح را خدمت هر۱۸القدس است.روح
سازد و پذیرفتۀ مردم نیز کند، خدا را خشنود می هست.
پس بیایید آنچه را که موجب برقراری صلح و ۱۹کار خدا را ۲۱کنیم.شود، دنبال صفا و بنای یکدیگر می
برای خوراک خراب مکن! همۀ خوراکها پاکند، اما خوردن هر خوراکی که باعث لغزش دیگری شود،
بهتر آن است که از خوردن ۲۱عملی است نادرست.گوشت یا نوشیدن شراب یا انجام هر کار دیگر که
شود، بپرهیزی. باعث لغزش برادرت می، بین خود و خدا ات را دربارۀ این امورپس عقیده۲۲
خاطر آنچه مورد نگاه دار. خوشابهحال کسی که بهاما کسی که ۲۳کند.قبول اوست، خود را محکوم نمی
دربارۀ خوردن خوراکی دچار تردید است، اگر آن را شود، زیرا با ایمان نخورده است و بخورد محکوم می
آنچه از ایمان نباشد، گناه است.
۱۵رومیان هستیم، باید ناتوانیهای ضعیفان را متحمل ما که قوی ۱
هر یک از ما ۲شویم و در پی خشنودی خویش نباشیم.باید همسایۀ خود را خشنود سازد، در آنچه برای او
زیرا مسیح نیز در پی ۳نیکو باشد و باعث بنایش شود.خشنودی خود نبود، چنانکه نوشته شده است:
کنندگان به تو، بر من توهینهای توهین»زیرا آنچه در گذشته نوشته شده است، ۴«افتاد.فرو
برای تعلیم ما بوده تا با پایداری و آن دلگرمی که بخشد، امید داشته باشیم. مقدس میکتب
اینک خدای بخشندۀ پایداری و دلگرمی به شما عطا ۵کند که در انطباق با مسیح عیسی با یکدیگر همفکر
نی پدر خداوند ما تا یکدل و یکزبان، خدا یع۶باشید، عیسی مسیح را تمجید کنید.
پس همانگونه که مسیح شما را پذیرفت، شما نیز ۷زیرا به شما ۸یکدیگر را بپذیرید تا خدا جالل یابد.
گویم که مسیح برای نشان دادن امانت خدا، میهایی که به پدران خدمتگزار یهودیان شد تا بر وعده
و تا قومهای غیریهود، ۹داده شده بود، مهر تأیید زند،سبب رحمتش تمجید کنند. چنانکه نوشته شده خدا را به
است: رو، تو را در میان قومها اقرار خواهم کرد، از این»
« و در وصف نام تو سرودها خواهم سرایید. گوید: باز می۱۱ « ای قومها با قوم او شادی کنید.»
گوید: و نیز می۱۱ حمد گویید، ای همۀ قومها، خداوند را»
« و ای همۀ امتها او را تسبیح بخوانید. گوید: و اشعیا نیز می۱۲ ریشۀ یسای پدیدار خواهد شد، »
خواهد خاست؛ هماو که برای حکمرانی بر قومها بر « به اوست که قومها امید خواهند بست.
اینک خدای امید، شما را از کمال شادی و آرامش ۱۳القدس، سرشار تا با قدرت روح در ایمان آکنده سازد
از امید باشید. خدمت پولس در میان غیریهودیان
ای برادران، من خود این اطمینان را دارم که شما ۱۴خود از نیکویی مملو، و از معرفت کامل برخوردارید
با وجود این، ۱۵گفتن به یکدیگر نیز توانایید.و به پندبه شما نوشتم، جسارت کرده، در باب موضوعاتی چند
تا آنها را یادآورتان گردم، زیرا خدا این فیض را به که خدمتگزار مسیح عیسی برای ۱۶من بخشیده است
غیریهودیان باشم و خدمت کهانت اعالم انجیل خدا را ای مقبول به درگاه انجام رسانم، تا غیریهودیان هدیهبه
القدس تقدیس شده است. خدا باشند که توسط روحپس در مسیح عیسی به خدمت خود به خدا افتخار ۱۷دهم از چیزی سخن زیرا به خود اجازه نمی۱۸کنم.می
بگویم، جز آنچه مسیح برای اطاعت غیریهودیان از وسیلۀ سخنان طریق من به انجام رسانیده است، چه به
او این را به نیروی آیات و ۱۹و چه از طریق کارهایم.روح خدا انجام داده است، معجزات، یعنی به نیروی دور زده، به « ایلیریکوم»آنگونه که از اورشلیم تا
آرزویم همواره ۲۱کمال، بشارت دادم.انجیل مسیح بهاین بوده است که در جایی بشارت دهم که مسیح
شناخته نشده، تا بر بنیادی که دیگری نهاده است، بنا بلکه چنانکه نوشته شده است: ۲۱نگذاشته باشم،
خبر بودند، خواهند دید نان که از او بیآ» « و کسانی که نشنیده بودند، درک خواهند کرد.
به همین سبب، بارها از آمدن نزد شما بازداشته ۲۲ ام. شده
برنامۀ پولس برای دیدار از روماما اکنون که در این مناطق، دیگر جایی برای کار ۲۳
مشتاق آمدن لهاست من باقی نمانده، و از آنجا که ساامید دارم سر راهم به اسپانیا، به ۲۴نزد شما هستم،
دیدار شما بیایم تا پس از آنکه چندی از مصاحبت شما در ۲۵مند شدم، مرا در سفر به آنجا یاری دهید.بهره
حال حاضر آهنگ اورشلیم دارم تا مقدسان را در آنجا زیرا کلیساهای مقدونیه و اخائیه را پسند۲۶خدمت کنم،
آمد که برای تنگدستان مقدسان اورشلیم کمک مالی آنها خود به انجام این کار رغبت داشتند؛ و ۲۷بفرستند.
در واقع مدیون آنها نیز بودند، زیرا اگر غیریهودیان در برکات روحانی یهودیان شریک شدند، آنها نیز به
نوبۀ خود این دین را به یهودیان دارند که با دارایی بنابراین، پس از ۲۸، ایشان را خدمت کنند.مادی خود
آنکه این کار را به انجام رساندم و مطمئن شدم که آنان اند، با گذر از نزد شما، این ثمره را دریافت کرده
دانم که وقتی نزد شما می۲۹رهسپار اسپانیا خواهم شد. بیایم، با برکت کامل مسیح خواهم آمد.
ا عیسی مسیح و خاطر خداوند مای برادران، به۳۱محبت روح، از شما استدعا دارم که برای من به درگاه خدا دعا کنید، و با این کار در مجاهدۀ من
ایمانان یهودیه دعا کنید از گزند بی۳۱شریک باشید.در برم و خدمتم در اورشلیم نزد مقدسان جان سالم به
توانم با خواست خدا میآنگاه به۳۲آنجا پذیرفته آید.قوا ی نزد شما بیایم تا در کنار شما تجدیدشادخدای صلح و سالمت همراه همگی شما باشد. ۳۳کنم.
آمین.
۱۶رومیان سالم و درود
کنم. او از خواهرمان فیبی را به شما معرفی می۱او را در خداوند، ۲خادمان کلیسای شهر کنخریه است.
چ آنگونه که شایستۀ مقدسان است، بپذیرید و از هیکمکی که از شما بخواهد دریغ مورزید، زیرا او به
بسیاری، از جمله خود من، کمک فراوان کرده است.به پریسکیال و آکیال، همکاران من در مسیح عیسی، ۳
خاطر من به خطر آنان جان خود را به۴سالم برسانید.تنها من، بلکه همۀ کلیساهای غیریهودیان انداختند، و نه
همچنین به کلیسایی که در خانۀ ۵گزارند.از آنان سپاسشود، درود برسانید. به دوست عزیزم پا میآنها بر
اپاینتوس سالم برسانید. او نخستین کسی بود که در مریم را که برای شما ۶آسیا به مسیح ایمان آورد.
به خویشاوندان من، ۷زحمت بسیار کشید، سالم گویید.در زندان بودند، سالم آندرونیکوس و یونیاس که با من
های برسانید. آنان در میان رسوالن، از چهرهبه ۸اند.اند که پیش از من در مسیح بودهبرجسته
دارم، سالم آمپلیاتوس که او را در خداوند دوست میبه همکارمان در مسیح، اوربانوس، و ۹برسانید.
به آپلیس که ۱۱دوست عزیزم، استاخیس، سالم دهید.را در مسیح پس داده، سالم برسانید. به امتحان خود
به خویش من ۱۱افراد خاندان آریستوبولس سالم گویید.هیرودیون و نیز به آن اعضای خاندان نارکیسوس که
به تریفینا و ۱۲در خداوند هستند، سالم برسانید.تریفوسا، بانوانی که سختکوشانه در خداوند کار
سیس، بانوی کنند، و نیز به دوست عزیزم پرمیکند، سالم دیگری که در خداوند بسیار تالش می
به روفس که در خداوند برگزیده است، و به ۱۳دهید.مادر او که در حق من نیز مادری کرده، سالم
به آسینکریتوس، فلیگون، هرماس، ۱۴برسانید.پاتروباس و هرمس و برادران دیگری که با ایشان
یلولوگوس، یولیا، نیریاس و به ف۱۵هستند، سالم گویید.خواهرش، و به اولیمپاس و همۀ مقدسانی که همراه
ای مقدس یکدیگر را با بوسه۱۶ایشانند، سالم برسانید.سالم گویید. همۀ کلیساهای مسیح به شما درود
فرستند. میخواهم از شما استدعا کنم مراقب ای برادران، می۱۷و در راه شما مانع اند کسان باشید که عامل جداییآن
اید، مخالفت کنند و با تعلیمی که شما یافتهایجاد میگونه زیرا این۱۸ورزند؛ از آنان دوری کنید،می
کنند، بلکه در اشخاص خداوند ما مسیح را خدمت نمیآمیز پی ارضای شکم خویشند و با سخنانی زیبا و تملق
لوحان تأثیر گذاشته، آنان را بر افکار سادهآوازۀ اطاعت شما در میان همگان پیچیده ۱۹ریبند.فمی
است؛ بنابراین، از بابت شما بسیار شادمانم. اما از شما خواهم در قبال آنچه نیکوست حکیم، و در قبال می
آنچه بد است، ساده باشید. زودی شیطان را زیر خدای صلح و سالمت به۲۱
پاهای شما له خواهد کرد.
مراه شما باد. فیض خداوند ما عیسی هگوید. همکارم تیموتائوس به شما سالم می۲۱
خویشاوندان من لوکیوس، یاسون و سوسیپاتروس نیز فرستند. برای شما سالم می
من، ترتیوس، کاتب این نامه، در خداوند به شما ۲۲ گویم. سالم می
نوازی او شامل حال من و تمامی گایوس که مهمان۲۳ه است، برای شما سالم اعضای کلیسای اینجا شد
فرستد. میدار شهر است، و برادر ما اراستوس که خزانه
کوآرتوس برای شما سالم دارند. و اکنون او را که قادر است شما را مطابق با انجیل ۲۴
یعنی -من و موعظۀ پیام عیسی مسیح استوار گرداند مطابق با مکاشفۀ رازی که از ایام ازل مخفی داشته
های انبیا اما اکنون بر مبنای نوشته۲۵شده بود،جهت مکشوف گردیده و به حکم خدای سرمدی، به
-اطاعت ایمان، به همۀ قومها شناسانیده شده است واسطۀ هم او را که یگانه خدای حکیم است، به۲۶
عیسی مسیح تا به ابد جالل باد! آمین.
۱قرنتیان/اول
ده شده است تا خواست خدا فراخواناز پولس، که به۱ رسول عیسی مسیح باشد، و از برادرمان سوستنیس،
به کلیسای خدا در قرنتس، که در مسیح عیسی تقدیس ۲اند تا قوم مقدس خدا باشند، همراه شده و فراخوانده شده
با همۀ آنان که در هر جای دیگر نام خداوند ما عیسی وند ایشان خوانند، که خداوند ما و نیز خدامسیح را می
است: فیض و آرامش از سوی خدا، پدر ما، و خداوند ۳
عیسی مسیح بر شما باد. شکرگزاری
خاطر شما و آن فیض من همواره خدای خود را به۴خدا که در مسیح عیسی به شما بخشیده شده است،
زیرا شما در او از هر حیث غنی ۵گویم.سپاس میچنانکه ۶معرفت،اید، در هر نوع بیان و هرگونه شده
از ۷شهادت ما بر مسیح در میان شما به ثبوت رسید.رو، در همان حال که مشتاقانه ظهور خداوند ما این
کشید، از هیچ عطایی عیسی مسیح را انتظار میاو شما را تا به آخر استوار نگاه ۸نصیب نیستید.بی
خواهد داشت، تا در روز ظهور خداوندمان عیسی امین است خدایی که ۹مت باشید.مسیح بری از هر مال
شما را به رفاقت با پسرش، خداوند ما عیسی مسیح، فراخوانده است.
تفرقه بر سر حکمتای برادران، به نام خداوند ما عیسی مسیح از شما ۱۱
تمنا دارم که با هم توافق داشته باشید، تا در میان شما تفرقه نباشد و همگی در اندیشه و رأی با هم متحد
ای برادران من، اهل خانۀ خلوئه به من خبر ۱۱باشید.مقصود اینکه ۱۲اند که در میان شما جدالهاست.داده
؛ «من به پولس تعلق دارم»گوید، یکی از شما می؛ یکی «من متعلق به آپولس هستم»گوید، دیگری می
من »؛ و دیگری، که «من به کیفا تعلق دارم»گوید، می « از آن مسیح هستم.
آیا مسیح تقسیم شده است؟ آیا پولس بود که برای ۱۳شما بر صلیب شد؟ و آیا به نام پولس تعمید
جز کریسپوس و کنم که بهخدا را شکر می۱۴یافتید؟تا ۱۵کس دیگر از شما را تعمید ندادم،گایوس، هیچ
البته ۱۶کسی نتواند بگوید به نام من تعمید یافتید.یاد ندارم عمید دادم؛ ولی بهخانواده استفاناس را نیز ت
زیرا مسیح مرا ۱۷کسی دیگر را تعمید داده باشم.نفرستاد تا تعمید دهم بلکه تا بشارت رسانم، ولی نه با
اثر حکمت سخنوری، مبادا قدرت صلیب مسیح بی گردد.
پیام صلیب و حکمت دنیویزیرا پیام صلیب برای آنان که در طریق هالکت ۱۸
جهالت است، اما برای ما که رهروان دارند، گام برمی زیرا نوشته شده است: ۱۹طریق نجاتیم، قدرت خداست.
حکمت حکیمان را نابود خواهم ساخت » « و خرد خردمندان را باطل خواهم گردانید.
براستی، حکیم کجاست؟ عالم دین کجاست؟ ۲۱فیلسوف این عصر کجاست؟ مگر خدا حکمت دنیا را
بر زیرا از آنجا که بنا۲۱است؟ جهالت نگردانیدهحکمت خدا، دنیا نتوانست با حکمت خودش خدا را بشناسد، خدا چنان مصلحت دید که از راه موعظۀ
آورند، نجات جاهالنۀ انجیل، کسانی را که ایمان میاند و یونانیان در پی یهودیان خواستار آیت۲۲بخشد.
کنیم که ولی ما مسیح مصلوب را وعظ می۲۳حکمت،هودیان را سنگ لغزش است و غیریهودیان را ی
اما فراخواندگان را، چه یهودی و چه ۲۴جهالت،
زیرا ۲۵یونانی، مسیح قدرت خدا و حکمت خداست.تر و ناتوانی خدا جهالت خدا از حکمت انسان حکیمانه
از قدرت انسان تواناتر است. ایمانداران قرنتس و حکمت دنیوی
د را، آن هنگام که خدا شما ای برادران، وضع خو۲۶را فراخواند، در نظر آورید. بیشتر شما با معیارهای
شدید؛ و بیشتر شما از بشری، حکیم محسوب نمیاما خدا آنچه را که ۲۷زادگان نبودید.قدرتمندان یا نجیب
پندارد، برگزید تا حکیمان را خجل دنیا جهالت میانتخاب شمارد، سازد؛ و آنچه را که دنیا ضعیف میخدا آنچه را که ۲۸کرد تا قدرتمندان را شرمنده سازد؛
انگارد، بلکه نیستیها را، این دنیا پست و حقیر میتا هیچ بشری در ۲۹برگزید تا هستیها را باطل سازد،
و از اوست که شما در مسیح ۳۱حضور او فخر نکند.عیسی هستید، در او که از جانب خدا برای ما حکمت
تا ۳۱پارسایی، قدوسیت و رهایی ما. شده است، یعنیکند، به خداوند فخر که فخر میهر»چنانکه آمده است:
« کند.
۲قرنتیان/اول
موعظۀ پولس و حکمت دنیویمن نیز ای برادران، هنگامی که نزد شما آمدم، راز ۱
خدا را با فصاحت و حکمت بشری به شما اعالم بین شما هستم، آن بودم در مدتی که زیرا بر۲نکردم.
چیزی جز عیسی مسیح ندانم، آن هم عیسای و من با ضعف، و با ترس و لرز بسیار نزد ۳مصلوب.
و پیام و وعظ من نه با کلمات گیرای ۴سر بردم.شما بهتا ایمان ۵حکیمانه، بلکه با برهان قدرت روح بیان شد،
شما نه بر حکمت بشری، بلکه بر قدرت خدا مبتنی باشد.
هان خداحکمت پناما در عین حال، ما در میان بالغان از حکمت سخن ۶
گوییم، اما نه از حکمتی که متعلق به عصر حاضر مییا حکمرانان این عصر باشد که محکوم به
گوییم که بلکه از حکمت پنهان خدا سخن می۷زوالند،ها نهان است و خدا آن را پیش از آغاز زمان، از دیده
یک از اما هیچ۸فرموده است. برای جالل ما مقررحکمرانان عصر حاضر این حکمت را درک نکردند، زیرا اگر آن را درک کرده بودند، خداوند جالل را بر
چنانکه آمده است: ۹کردند.صلیب نمی
آنچه را هیچ چشمی ندیده، » هیچ گوشی نشنیده،
ای نرسیده، و به هیچ اندیشه « ده است.خدا برای دوستداران خود مهیا کر
زیرا خدا آن را توسط روح خود بر ما آشکار ۱۱چیز، حتی اعماق خدا را نیز که روح همهساخته، چرا
زیرا کیست که از افکار آدمی آگاه باشد، ۱۱کاود.میجز روح خود او که در درون اوست؟ بر همین قیاس،
ولی ۱۲فقط روح خداست که از افکار خدا آگاه است.ایم که از دنیا، بلکه روحی را یافتهما نه روح این
خداست تا آنچه را خدا به ما عطا کرده است، گوییم، آن هم نه با و از همین سخن می۱۳بدانیم.
کلماتی که آموختۀ حکمت بشری باشد، بلکه با کلماتی آموزد؛ و بدینسان حقایق روحانی را با که روح می
فسانی امور اما انسان ن۱۴کنیم.کلماتی روحانی بیان میپذیرد زیرا در نظرش مربوط به روح خدا را نمی
که جهالت است، و قادر به درکشان نیست، چراقضاوت درست دربارۀ آنها تنها از دیدگاهی روحانی
چیز اما شخص روحانی دربارۀ همه۱۵میسر است.تواند دربارۀ او کس نمیکند، ولی هیچقضاوت می
قضاوت کند. از فکر خداوند آگاه باشد زیرا کیست که»۱۶
« تا بتواند او را تعلیم دهد؟ ولی ما فکر مسیح را داریم.
۳قرنتیان/اول
حکمت دنیوی و نگرش نادرست به رسوالن
اما ای برادران، من نتوانستم با شما همچون ۱اشخاصی روحانی سخن بگویم بلکه همچون اشخاصی
در مسیح، نفسانی سخن گفتم، یعنی مانند کسانی که من به شما شیر دادم نه گوشت، زیرا ۲کودک نوزادند.
که هنوز چرا۳آمادگی آن را نداشتید و هنوز هم ندارید،نفسانی هستید. وقتی در میان شما حسد و جدال هست، آیا نشان آن نیست که نفسانی هستید؟ آیا مانند انسانهای
گوید: زیرا وقتی کسی می۴کنید؟معمولی رفتار نمیمن »گوید: و دیگری می« ن به پولس تعلق دارم،م»
آیا انسانهایی معمولی نیستید؟ « متعلق به آپولس هستم،مگر آپولس کیست؟ پولس کیست؟ آنان فقط خادمانی ۵
ای سپرده تا شما هستند که خدا به هر کدام وظیفهمن بذر را کاشتم و ۶واسطۀ ایشان ایمان آورید.به
کرد، اما خدا بود که موجب آپولس آن را آبیاری پس نه کارنده کسی است و نه آبیاری ۷رویش آن شد.
کارد آن که می۸کننده، بلکه فقط خدا که رویاننده است.کند، هر دو یک هدف دارند و هر و آن که آبیاری می
کشند، پاداش خواهند فراخور محنتی که مییک بهشما ما فقط همکارانی هستیم متعلق به خدا، و۹یافت.
مزرعه و ساختمانی متعلق به خدایید. با فیضی که خدا به من بخشیده است، همچون ۱۱
افکندم و دیگری بر آن پی، ساختمان معماری ماهر پیکس باید آگاه باشد که چگونه سازد. اما هرمیتواند جز آن پی که نهاده کس نمیزیرا هیچ۱۱سازد.می
همانا خود شده است، پی دیگری بگذارد، و آن پی اگر کسی بر این پی ساختمانی ۱۲عیسی مسیح است.
از طال یا نقره یا سنگهای گرانبها یا چوب یا علف یا آشکار خواهد شد که چه کرده است، ۱۳کاه بسازد،
چیز را ظاهر خواهد ساخت. همه« روز»که آن چرازیرا آتش نتیجۀ کار را آشکار کرده، کیفیت کار
اگر آنچه بنا کرده است ۱۴.کس را خواهد آزمودهراما اگر ۱۵باقی بماند، پاداش خود را خواهد یافت.
بسوزد، زیان خواهد دید؛ و هرچند خود نجات خواهد
یافت، اما همچون کسی خواهد بود که از میان در برده باشد. های آتش جان بهشعلهدهید که معبد خدایید و روح خدا در آیا تشخیص نمی۱۶
اگر کسی معبد خدا را خراب کند، ۱۷ت؟شما ساکن اسخدا نیز او را هالک خواهد کرد؛ زیرا معبد خدا مقدس
است و شما آن معبد هستید. خود را فریب مدهید. اگر کسی از شما خود را با ۱۸
پندارد، برای اینکه معیارهای این عصر حکیم میزیرا حکمت ۱۹براستی حکیم باشد، باید جاهل گردد.
نظر خدا جهالت است. چنانکه نوشته شده: این دنیا درو ۲۱«سازد.حکیمان را به ترفند خودشان گرفتار می»
داند که افکار خداوند می»باز نوشته شده است: پس دیگر کسی به انسانها ۲۱«حکیمان باطل است.خواه ۲۲چیز متعلق به شماست،فخر نکند. زیرا همه
ا، خواه پولس، خواه آپولس، خواه کیفا، خواه دنیزندگی، خواه مرگ، خواه زمان حال و خواه زمان
و شما از آن ۲۳آینده، همه و همه از آن شماست اید و مسیح از آن خداست. مسیح
۴قرنتیان/اول
نگرش درست به رسوالنپس همگان باید به ما به دیدۀ خادمان مسیح و ۱
کارگزارانی بنگرند که رازهای خدا به آنان به امانت و حال انتظاری که از کارگزار ۲پرده شده است.س
اما برای من قضاوت ۳رود این است که امین باشد.میشما یا قضاوت هر دادگاه انسانی دیگر چندان مهم نیست. من حتی خود نیز دربارۀ خویشتن قضاوت
بینم، اما این مرا زیرا در خود عیبی نمی۴کنم.نمیاست که دربارۀ من سازد. بلکه خداوند گناه نمیبی
چیز پیش از وقت پس دربارۀ هیچ۵کند.قضاوت میقضاوت نکنید، بلکه صبر کنید تا خداوند بیاید. او آنچه را که اکنون در تاریکی نهان است، در روشنایی عیان
خواهد کرد و نیتهای دلها را آشکار خواهد ساخت. کس از خود خدا خواهد بود. آنگاه تشویق و تمجید هر
خاطر شما دربارۀ ای برادران، من این تشبیهات را به۶کار بردم تا شما از ما معنی این خود و آپولس به
از آنچه نوشته شده است، »عبارت را بیاموزید که: تا هیچیک از شما به یکی در مقابل « فراتر نروید.زیرا چه کسی تو را متفاوت انگاشته ۷دیگری نبالد.
بخشیده نشده باشد؟ و اگر به است؟ چه داری که به تو
کنی که تو بخشیده شده است، پس چرا چنان فخر می گویی چنین نیست؟
اید! خواستید، رسیدهاکنون به هرآنچه میگویی شما هم۸کنید، آن اید! و سلطنت میاکنون دولتمند شدهگویی هم
کردید تا هم بدون ما ! و کاش که براستی سلطنت میزیرا من بر ۹رسیدیم!اج و تخت میما هم با شما به ت
ام که خدا ما رسوالن را همچون اسیران این اندیشهمحکوم به مرگ، در آخر صف لشکریان پیروزمند، به
نمایش گذاشته است. ما تماشاگه تمامی جهان، چه خاطر مسیح جاهلیم، ما به۱۱آدمیان و چه فرشتگانیم.
ا شما قوی اما شما در مسیح حکیمید! ما ضعیفیم، ام ما تا ۱۱هستید! ما خوار و حقیریم، اما شما محترمید!
هایمان مندرس است. ایم، و جامهدم گرسنه و تشنههمینبا دسترنج خود معاشمان ۱۲ایم.بینیم و آوارهآزار می
طلبیم؛ و کنیم. چون لعنمان کنند، برکت میرا تأمین میوقتی ناسزا ۱۳کنیم؛چون آزار بینیم، تحمل می
دم، ما به دهیم. تا همینشنویم، با مهربانی پاسخ میمی ایم. چیز بدل گشتهتفالۀ دنیا و زبالۀ همه
نویسم تا شما را شرمنده سازم، بلکه تا این را نمی۱۴زیرا حتی اگر ۱۵چون فرزندان دلبندم هشدارتان دهم.
در مسیح هزاران معلم داشته باشید، اما پدران بسیار واسطۀ انجیل در مسیح عیسی پدر که من بهندارید، چرا
پس از شما تمنا دارم از من سرمشق ۱۶شما شدم.فرستم، رو تیموتائوس را نزدتان میاز همین۱۷بگیرید.
او که فرزند محبوب من است و امین در خداوند. او شیوۀ زندگی مرا در مسیح عیسی به شما یادآور خواهد
ا در هرجا تعلیم شد، چنانکه آن را در همۀ کلیساه دهم. میبعضی از شما با این گمان که من دیگر نزدتان ۱۸
خواست خدا اما به۱۹اند.نخواهم آمد، گستاخ شدهفقط سخن این گستاخان را، آیم و نهزودی نزدتان میبه
زیرا پادشاهی ۲۱خواهم یافت.بلکه قدرتشان را نیز درک کدامی۲۱خدا به حرف نیست، بلکه در قدرت است.
دهید؟ با چوب نزدتان بیایم یا با محبت و را ترجیح می روحی مالیم؟
۵قرنتیان/اول
عفتی در کلیسابیعفتی هست، آن هم خبر رسیده که در میان شما بی۱پرستان نیز پذیرفته ای که حتی در میان بتگونهبه
و ۲ام مردی با نامادری خود رابطه دارد.نیست. شنیدهبایست ماتم گیرید و کسی کنید! آیا نمیشما افتخار می
من هرچند در ۳را که چنین کرده از میان خود برانید؟جسم میان شما نیستم، اما در روح با شمایم و
اکنون، چون کسی که در میان شما حاضر است، همحکم خود را در خصوص کسی که دست به چنین
کاری زده است، به نام خداوند ما عیسی مسیح صادر آیید و من در روح بین شما وقتی گرد هم می۴ام.ردهک
این مرد ۵هستم، و با حضور قدرت خداوند ما عیسی،را به شیطان بسپارید تا با نابودی نفس گناهکار، روح
در روز خداوند عیسی نجات یابد. دانید روی صحیح نیست. آیا نمیافتخار شما به هیچ۶
می خمیر را تواند تماکه اندکی خمیرمایه میپس خود را از خمیرمایۀ کهنه پاک سازید ۷آورد؟ور
تا خمیر تازه باشید، چنانکه براستی نیز اید. زیرا مسیح، برۀ پسخ ما، قربانی شده خمیرمایهبی
پس بیایید عید را نه با خمیرمایۀ کهنه، یعنی ۸است.خمیرمایۀ بدخواهی و شرارت، بلکه با نان
استی برگزار کنیم. خمیرمایۀ صداقت و ربیعفتان در نامۀ پیشین خود، به شما نوشتم که با بی۹
روی این نبود اما مقصودم به هیچ۱۱معاشرت نکنید.ورزان یا شیادان یا عفتان دنیا یا با طمعکه با بی
پرستان معاشرت نکنید، زیرا در آن صورت بتاما اکنون به ۱۱بایست این جهان را ترک گویید.می
خواند، نویسم که با کسی که خود را برادر مییشما مپرست یا ناسزاگو یا عفت، یا طماع یا بتاما بی
کس میگسار و یا شیاد است، معاشرت نکنید و با چنین حتی همسفره مشوید.
زیرا مرا چه کار است که دربارۀ مردمان بیرون ۱۲از کلیسا داوری کنم. ولی آیا داوری دربارۀ آنان که در
خدا خود دربارۀ ۱۳لیسایند، بر عهدۀ شما نیست؟کآن »مردمان بیرون از کلیسا داوری خواهد کرد. پس
« بدکار را از میان خود برانید.
۶قرنتیان/اول مرافعه در میان مؤمنان
اگر کسی از شما ادعایی علیه دیگری دارد، چگونه ۱کند شکایت خود را نه نزد مقدسان، بلکه به جرئت میدانید که مقدسان دنیا را آیا نمی۲ایمانان برد؟محکمۀ بی
داوری خواهند کرد؟ پس شما که قرار است دنیا را
داوری کنید، چگونه قادر به قضاوت دربارۀ مسائل دانید که ما فرشتگان را آیا نمی۳بس کوچکتر نیستید؟
داوری خواهیم کرد؟ چه رسد به قضاوت دربارۀ هنگام بروز اینگونه س آیا بهپ۴مسائل این زندگی.
گمارید اختالفها میان خود، کسانی را به دادرسی میگویم این را می۵آیند؟که در کلیسا کسی به حساب نمی
تا شما را شرمنده سازم. آیا بین شما شخصی دانا نیست که بتواند به اختالفهای برادران رسیدگی
ود، ردر عوض، برادر علیه برادر به محکمه می۶کند؟ ایمانان! آن هم نزد بی
هایی بین شما، خود شکستی اصال وجود چنین مرافعه۷دهید مظلوم بزرگ برای شماست. چرا ترجیح نمی
برعکس، ۸واقع شوید؟ چرا حاضر نیستید زیان ببینید؟رسانید، آن هم کنید و به دیگری زیان میخود ظلم می
به برادران خود. وارث پادشاهی خدا نخواهند دانید که ظالمانآیا نمی۹
پرستان، زناکاران، عفتان، بتشد؟ فریب نخورید! بیدزدان، ۱۱چه فاعل و چه مفعول، -بازان همجنس
ورزان، میگساران، ناسزاگویان و شیادان وارث طمعبعضی از شما در گذشته ۱۱پادشاهی خدا نخواهند شد.
ط چنین بودید، اما در نام عیسی مسیح خداوند و توسروح خدای ما شسته شده، تقدیس گشته و پارسا شمرده
اید. شده هاعفتی با فاحشهبی
چیز مفید اما همه« چیز بر من جایز است،همه»۱۲گذارم اما نمی« چیز بر من رواست،همه»نیست.
خوراک برای شکم است »۱۳چیزی بر من تسلط یابد.از و خدا، هم این و هم آن را« و شکم برای خوراک،
عفتی نیست، خواهد داشت. اما بدن برای بیمیان برو ۱۴بلکه برای خداوند است و خداوند نیز برای بدن،
خدا به نیروی خود، هم خداوند را برخیزانید و هم ما دانید که بدنهای شما آیا نمی۱۵خواهد خیزانید.را بر
اعضای مسیح است؟ آیا اعضای مسیح را برگیرم و آیا ۱۶ای گردانم؟ هرگز!احشهآنها را اعضای ف
پیوندد، با او یک تن ای میدانید کسی که با فاحشهنمیآن دو یک تن »شود؟ زیرا نوشته شده است: می
پیوندد، با او اما آن که با خداوند می۱۷«خواهند شد. یک روح است.
عفتی بگریزید! هر گناه دیگر که انسان از بی۱۸اما کسی که مرتکب شود بیرون از بدن اوست،
شود، بخصوص نسبت به بدن خود عفتی میمرتکب بیدانید که بدن شما معبد آیا نمی۱۹کند.گناه می
القدس است که در شماست و آن را از خدا روحبه بهایی گران ۲۱اید، و دیگر از آن خود نیستید؟یافته
اید، پس خدا را در بدن خود تجلیل کنید. خریده شده
۷قرنتیان/اول مسائل زناشویی
و اما در خصوص مسائلی که به من نوشته بودید: ۱سبب اما به۲«مرد را نیکوست که زن را لمس نکند.»
عفتیهای موجود، هر مردی باید با زن خود، و هر بیزنی باید با شوهر خود رابطۀ زناشویی داشته
مرد باید وظیفۀ زناشویی خود را نسبت به زنش ۳باشد.و زن نیز باید وظیفۀ زناشویی خود را بهجا آورد
زن بر بدن خود اختیار ۴نسبت به شوهرش ادا کند.ندارد بلکه شوهرش، و مرد نیز بر بدن خود اختیار
پس یکدیگر را محروم نکنید، مگر ۵ندارد بلکه زنش.با رضای یکدیگر و برای مدتی، تا وقت خود را وقف
مبادا شیطان دعا کنید. سپس باز به یکدیگر بپیوندید، من ۶سبب ناخویشتنداری در وسوسه اندازد.شما را به
آرزو ۷شمارم.کنم، بلکه تنها جایز میاین را حکم نمیکس عطایی خاص کردم همه چون من بودند، اما هرمی
از خدا یافته است؛ یکی دارای یک عطاست و دیگری دارای عطایی دیگر.
ه نیکوست گویم کزنان میمردان و بیوهبه بیوه۸اما اگر خویشتنداری ۹همچون من مجرد بمانند.
کنند، همسر اختیار کنند، زیرا ازدواج از سوختن نمی در آتش هوس بهتر است.
نه حکم من، -حکم من برای متأهالن این است ۱۱که زن نباید از شوهر خود جدا -بلکه حکم خداوند
اما اگر چنین کرد، دیگر نباید شوهر اختیار ۱۱شود.کند و یا اینکه باید با شوهر خود آشتی نماید. مرد نیز
نباید زن خود را طالق گوید. که اگر -گویم نه خداوند من می -گویم به بقیه می۱۲
ایمان دارد و آن زن حاضر است برادری همسری بیا طالق با او زندگی کند، آن برادر نباید زن خود ر
ایمان دارد و آن همچنین اگر زنی شوهری بی۱۳گوید.مرد حاضر است با او زندگی کند، آن زن نباید از
واسطۀ ایمان بهزیرا شوهر بی۱۴شوهرش جدا شود.واسطۀ ایمان بهشود و زن بیهمسرش تقدیس می
شوهرش. در غیر این صورت، فرزندان شما ناپاک اما اگر ۱۵ه آنان مقدسند.بودند؛ اما چنین نیست، بلکمی
ایمان است بخواهد جدا شود، مانع مشوید. در آن که بیچنین وضعی شوهر یا زن مؤمن اجباری ندارد با او
زندگی کند. ولی خدا ما را به صلح و آشتی خوانده دانی که باعث نجات زیرا ای زن، از کجا می۱۶است.
ه دانی کشوهرت نخواهی شد؟ و ای مرد، از کجا می همسرت را نجات نخواهی داد؟
کس آنگونه زندگی کند که خداوند برای باری، هر۱۷او در نظر گرفته و خدا او را بدان فراخوانده است.
این اصلی است که من در همۀ کلیساها بدان حکم هنگام فراخوانده شدن ختنه شده اگر کسی به۱۸کنم.می
هنگام هبوده، در همان حال باقی بماند؛ و اگر کسی بزیرا ۱۹فراخوانده شدن ختنه نشده بوده، ختنه نشود.
مهم ختنه شدن یا نشدن نیست، بلکه مهم نگاه داشتن کس در هر وضعی که فراخوانده هر۲۱احکام خداست.آیا زمانی که فراخوانده شدی، غالم ۲۱شده باقی بماند.
توانی آزادی خود بودی؟ تو را باکی نباشد. اما اگر میزیرا آن ۲۲ت آوری، فرصت را از دست مده.دسرا به
که در غالمی از سوی خداوند فراخوانده شده است،
آزاد خداوند است؛ و نیز آن که در آزادی فراخوانده به بهایی گران خریده ۲۳شده است، غالم مسیح است.
بنابراین، ای ۲۴اید، پس غالم انسانها مشوید.شدهانده شده کس در هر وضعی که فراخوبرادران، هر
است، در همان وضع در حضور خدا باقی بماند. ها، حکمی از خداوند و اما در خصوص باکره۲۵
واسطۀ رحمت خداوند ام؛ ولی در مقام کسی که بهنیافتهدرخور اعتماد است، نظر خود را بیان
سبب بحران زمان حاضر، برای شما بهتر به۲۶کنم.میاگر به ۲۷بمانید. است در همان وضعی که هستید، باقی
ای، رهایش مکن، و اگر از زن آزادی، در زنی بستهاما اگر همسر اختیار کنی، گناه ۲۸پی همسر مباش.
ای شوهر کند، گناه نکرده است. ای؛ و اگر باکرهنکردهکنند، در این زندگی سختی اما آنان که ازدواج می خواهم شما رنج ببرید. خواهند کشید و من نمی
ران، مقصود اینکه زمان کوتاه شده است. از براد۲۹این پس، حتی آنان که زن دارند چنان رفتار کنند که
و آنان که سوگوارند، چنان که ۳۱گویی زن ندارند؛گویی سوگوار نیستند؛ و آنان که شادمانند، چنان که
خرند، چنان که گویی شاد نیستند؛ و آنان که متاعی می
آنان که از این دنیا بهره و ۳۱گویی مالک آن نیستند؛گیرند، چنان که در آن غرقه نباشند. زیرا برمی
صورت کنونی این دنیا در حال سپری شدن است. دور خواست من این است که از هر نگرانی به۳۲
باشید. مرد مجرد نگران امور خداوند است، نگران که در حالی۳۳اینکه چگونه خداوند را خشنود سازد؛
ران امور این دنیاست، نگران اینکه مرد متأهل نگو توجه او به ۳۴چگونه همسرش را خشنود سازد،
امری واحد معطوف نیست. به همینسان، زن مجرد و یا باکره، نگران امور خداوند است، نگران اینکه که چگونه در جسم و در روح، مقدس باشد؛ در حالیزن متأهل نگران امور این دنیاست، نگران اینکه
من اینها را برای ۳۵نه شوهرش را خشنود سازد.چگوگویم، نه تا در قید و بندتان بگذارم. منفعت شما می
شایستگی زندگی کنید و هیچ مقصودم این است که به ای شما را از سرسپردگی به خداوند بازندارد. دغدغه
اگر مردی بر این اندیشه است که نسبت به نامزد ۳۶کند، و اگر سن ازدواج ل میناشایستگی عماش بهباکره
اندیشد که باید ازدواج دختر رسیده و آن مرد چنین میکند، آنچه در نظر دارد انجام دهد؛ با این کار گناه
اما اگر مردی در ۳۷کند. پس بگذارید ازدواج کنند.نمیتصمیم خود راسخ است و در فشار نیست، بلکه بر
با نامزد جزم کرده کهارادۀ خود مختار است و عزمباکرۀ خود ازدواج نکند، آن مرد نیز عملی نیکو انجام
کند، پس آن که با نامزد خود ازدواج می۳۸دهد.میکند، دهد؛ اما آن که ازدواج نمیعملی نیکو انجام می
دهد. عملی حتی بهتر انجام میزن تا زمانی که شوهرش زنده است، به او بسته ۳۹
، آزاد است تا با است. اما اگر شوهرش درگذشتخواهد ازدواج کند، البته به این شرط که آن که میهر
ولی به نظر من اگر ازدواج ۴۱مرد در خداوند باشد.کنم که من نیز نکند، سعادتمندتر خواهد بود؛ و فکر می
روح خدا را دارم!
۸قرنتیان/اول مسئلۀ خوراک تقدیمی به بتها
دانیم ه بتها: میو اما در خصوص خوراک تقدیمی ب۱اما دانش مایۀ « همه ما اشخاص دانایی هستیم.»که
آن که گمان ۲کند.تکبر است، حال آنکه محبت، بنا میاما ۳داند.داند، هنوز چنان که باید نمیکند چیزی میمی
دارد، نزد خدا شناخته شده آن که خدا را دوست می است.
بتها، پس در خصوص خوردن خوراک تقدیمی به ۴و « بت چیزی نیست،»دانیم که در این جهان میزیرا حتی اگر ۵«جز یک خدا، خدایی دیگر نیست.به»
برای مردم خدایانی، چه در زمین و چه در آسمان، بسیار و « خدایان»واقع نیز مردم را چنانکه به -باشد
اما ما را تنها یک خداست، ۶-بسیار است « خداوندان»چیز از اوست و ما برای او همه یعنی خدای پدر، که
کنیم؛ و تنها یک خداوند است، یعنی عیسی زندگی میواسطۀ او پدید آمده و ما چیز بهمسیح، که همه
کنیم. واسطۀ او زندگی میبهاما همه را این معرفت نیست. زیرا بعضی تاکنون ۷
اند که هنوز هم اگر چنین کردهچنان به بتها خوپندارند خوراک تقدیم شده به ، میخوراکهایی بخورند
اند؛ و از آنجا که وجدانشان ضعیف بتها را خوردهخوراک، ما را به خدا نزدیک »۸شود.است، ملوث می
شویم، نه با خوردن ؛ نه با نخوردن بدتر می«سازدنمیاما مواظب باشید اختیار شما باعث لغزش ۹بهتر.
ضعیف زیرا اگر کسی که وجدانی۱۱ضعیفان نشود.
باره از معرفت برخورداری، در دارد، تو را که در اینای ببیند، آیا او نیز ترغیب حال غذا خوردن در بتخانه
شود خوراک تقدیمی به بتها را نمیبدینگونه، معرفت تو باعث هالکت آن ۱۱بخورد؟
خاطرش شود که مسیح بهبرادر ضعیف میکنید و وقتی اینچنین به برادران خود گناه می۱۲مرد.
سازید، همانا به مسیح وجدان ضعیفشان را ملوث میخورم سبب رو، اگر آنچه میاز این۱۳کنید.گناه می
شود، تا ابد گوشت نخواهم خورد تا لغزش برادرم می باعث لغزش او نشوم.
۹قرنتیان/اول
پولس، نمونۀ گذشتن از حق خوداوندمان عیسی آیا آزاد نیستم؟ آیا رسول نیستم؟ آیا خد۱
را ندیدم؟ آیا شما ثمرۀ کار من در خداوند کم حتی اگر برای دیگران رسول نباشم، دست۲نیستید؟
برای شما هستم؛ زیرا شما مهر تأیید رسالت من در خداوند هستید.
من در برابر آنان که دربارۀ من به قضاوت ۳آیا حق نداریم ۴کنم.نشینند، اینچنین از خود دفاع میمی
آیا حق نداریم همچون سایر ۵خوریم و بنوشیم؟برسوالن و برادران خداوند و کیفا، خواهر دینی را
و آیا تنها من ۶عنوان همسر همراه خود داشته باشیم؟بهو برنابا هستیم که باید برای تأمین معاش خود کار
کنیم؟ کیست که با خرج خود سربازی کند؟ کیست که ۷
اش نخورد؟ کیست که میوه تاکستانی غرس کند و ازآیا ۸مند نشود؟ای را شبانی کند و از شیر آن بهرهگله
این سخنم سخنی صرفا انسانی است؟ آیا شریعت نیز زیرا در شریعت موسی آمده که ۹گوید؟چنین نمی
آیا خدا در « کوبد، دهان مبند.گاوی را که خرمن می»د؟ بله، گویآیا این را دربارۀ ما نمی۱۱فکر گاوهاست؟
یقین، این کالم برای ما نوشته شده است، زیرا بهزند، و یا خرمن هنگامی که کسی زمین را شخم می
ای کوبد، باید امیدوار باشد که از محصول بهرهمیاگر ما بذر روحانی در میان شما کاشتیم، آیا ۱۱برد.
امر بزرگی است که محصولی مادی از میان شما لحاظ گران حق دارند که بهاگر دی۱۲برداشت کنیم؟
مادی حمایتشان کنید، آیا ما بیشتر حق نداریم؟ اما ما چیز تن دردادیم از این حق بهره نجستیم، بلکه به هر
آیا ۱۳تا مانعی بر سر راه انجیل مسیح ننهاده باشیم.کنند، خوراکشان دانید آنان که خدمت معبد را مینمی
مان مذبح از آنچه بر شود، و نیز خاداز معبد تأمین میبه همینسان، ۱۴یابند؟شود، نصیبی میمذبح تقدیم می
خداوند حکم کرده است که معاش واعظان انجیل، از انجیل تأمین شود.
اما من از هیچیک از این حقوق بهره نگرفتم و این ۱۵نویسم تا در حقم چنین کنید. مرگ را بر آن را نیز نمیمایۀ فخر را از من دهم که کسی این ترجیح می
توانم از بابت بشارت انجیل فخر زیرا نمی۱۶بگیرد.که ناگزیر از آنم؛ بلکه وای بر من اگر کنم، چرا
اختیار این کار را انجام زیرا اگر به۱۷بشارت ندهم!اختیار دادم، از پاداش برخوردار بودم؛ ولی اگر بهمی
چه در این حالت، ۱۸کنم.نباشد، فقط انجام وظیفه میتوانم داشته باشم؟ تنها اینکه انجیل را پاداشی می
رایگان بشارت دهم و از حق خود در آن بهره به برنگیرم.
زیرا با اینکه از همه آزادم، خود را غالم همه ۱۹نزد یهودیان چون ۲۱ای بیشتر را دریابم.ساختم تا عده
یهودی رفتار کردم، تا یهودیان را دریابم. با آنان که
ریعتند همچون کسی که زیر شریعت است رفتار زیر شهرچند خود -کردم تا آنان را که زیر شریعتند دریابم
شریعتان همچون نزد بی۲۱زیر شریعت نیستم. -شریعتان را دریابم شریعت رفتار کردم تا بیبی
هرچند خود از شریعت خدا آزاد نیستم بلکه به شریعت شدم تا ضعیفان را با ضعیفان، ضعیف ۲۲مسیح پایبندم.چیز گشتم تا به هر نحو بعضی کس را همهدریابم. همه
کنم، خاطر انجیل میاین همه را به۲۳را نجات بخشم. تا در برکات آن سهیم شوم.
دوند، اما دانید که در میدان مسابقه، همه میآیا نمی۲۴برد؟ پس شما چنان بدوید که تنها یکی جایزه را می
جوید، در ر مسابقات شرکت میکه دهر۲۵ببرید.دهد. آنان چنین چیز، تن به انضباطی سخت میهردست آورند؛ ولی ما چنین کنند تا تاجی فانی بهمیپس من ۲۶دست آوریم.کنیم تا تاجی غیرفانی بهمی
هدف است؛ و دوم، نه چون کسی که بیاینگونه میبلکه ۲۷زنم، نه چون کسی که هوا را بزند؛مشت می
دهم و در بندگی خویش نگاهش ود را سختی میتن خدارم، مبادا پس از موعظه به دیگران، خود مردود می
گردم.
۱۱قرنتیان/اول
پرستی اسرائیلدرس عبرت از بتخواهم از این موضوع غافل زیرا ای برادران، نمی۱
باشید که پدران ما همه زیر ابر بودند و همه نیز از آنان همه در ابر و در دریا در ۲میان دریا گذشتند.
و همه از یک خوراک ۳اتحاد با موسی تعمید یافتند،و از یک آشامیدنی روحانی ۴روحانی خوردند
نوشیدند که از نوشیدند؛ زیرا از آن صخرۀ روحانی میبا اینهمه، ۵آمد، و آن صخره مسیح بود.پی ایشان می
خدا از بیشتر آنان خرسند نبود، پس اجسادشان در سرتاسر بیابان پراکنده شد.
هایی باشد وقوع پیوست تا نمونهحال، این رویدادها به۶پس ۷برای ما، تا ما همچون آنان در پی بدی نباشیم.
پرست مشوید، چنانکه بعضی از ایشان شدند؛ بتقوم برای خورد و »ای که نوشته شده است: گونهبه
نه به و ۸«خاستند.پانوش نشستند و برای عیاشی بهیازیم، چنانکه بعضی از ایشان کردند، و عفتی دستبی
در یک روز بیست و سه هزار تن به هالکت و نه مسیح را بیازماییم، چنانکه بعضی از ۹رسیدند.
و نه شکوه ۱۱وسیلۀ مارها کشته شدند.آنان کردند و بهو شکایت کنید، چنانکه بعضی از ایشان کردند و
خت. کننده هالکشان ساهالکاین امور چون نمونه بر آنان واقع گردید و نوشته ۱۱
بریم سر میشد تا عبرتی باشد برای ما که در زمانی بهپس ۱۲که در آن غایت همۀ اعصار تحقق یافته است.
کنید استوارید، بهوش باشید که اگر گمان میآید که مناسب بشر هیچ آزمایشی بر شما نمی۱۳نیفتید!
دهد بیش از است؛ او اجازه نمی نباشد. و خدا امینتوان خود آزموده شوید، بلکه به وقت آزمایش، راه
سازد تا تاب تحملش را داشته گریزی نیز فراهم می باشید.
ضیافت بتها و شام خداوندبا ۱۵پرستی بگریزید.پس ای عزیزان، از بت۱۴
گویم گویم؛ خود دربارۀ آنچه میخردمندان سخن میآیا جام برکت که آن را مبارک ۱۶قضاوت کنید.
خوانیم، شریک شدن در خون مسیح نیست؟ و آیا میکنیم، شریک شدن در بدن مسیح نانی که پاره می
از آنجا که نان یکی است، ما نیز که ۱۷نیست؟بسیاریم، یک بدن هستیم، زیرا همه از یک نان بهره
قوم اسرائیل را بنگرید: آیا آنان که از ۱۸یابیم.میآیا ۱۹شدند؟خوردند در مذبح شریک نمینیها میقربا
مقصودم این است که خوراک تقدیمی به بت چیزی نه، مقصود این ۲۱است، یا اینکه بت چیزی است؟
شود نه پرستان تقدیم دیوها میاست که قربانیهای بتخواهم شما شریک دیوها تقدیم خدا، و من نمی
شید هم از توانید هم از جام خداوند بنونمی۲۱باشید.توانید هم از سفرۀ خداوند بهره یابید، جام دیوها؛ نمی
خواهیم غیرت خداوند را آیا می۲۲هم از سفرۀ دیوها. برانگیزیم؟ آیا از او تواناتریم؟
حدود آزادی در خوردن خوراک بتهاچیز مفید نیست. اما همه -« چیز جایز استهمه»۲۳نده چیز سازاما همه -« چیز رواستهمه»
کس در پی نفع خود نباشد، بلکه نفع هیچ۲۴نیست.هر گوشتی را که در قصابخانه ۲۵دیگران را بجوید.
زیرا ۲۶فروشند، بدون نظر به وجدان بخورید،میجهان و هرآنچه در آن است از آن خداوند »
ایمان شما را به صرف غذا اگر شخصی بی۲۷«است.کند و شما نیز مایل به رفتن هستید، هرآنچه دعوت می
گذارد بدون نظر به وجدان در برابرتان می
این »مگر اینکه کسی به شما بگوید: ۲۸بخورید،تنها در این صورت، « گوشت به بتها تقدیم شده است.
خاطر خاطر کسی که این را به شما گفت و بهبهالبته مقصودم وجدان آن ۲۹-وجدان، از آن مخورید
شخص است نه وجدان شما. زیرا چرا باید وجدان اگر خوراکی ۳۱شخصی دیگر بر آزادی من حکم کند؟
خاطر آنچه خورم، چرا باید بهرا با شکرگزاری می گویم، محکومم کنند؟ خدا را برای آن شکر می
شیدن و کنید، خواه خوردن، خواه نوپس هرچه می۳۱خواه هر کار دیگر، همه را برای جالل خدا
خاطر مسازید، چه یهودیان، کس را آزردههیچ۳۲بکنید.همانگونه که من ۳۳چه یونانیان و چه کلیسای خدا را،
توانم خشنود نحو که میکوشم تا همه را به هرنیز میسازم. زیرا در پی نفع خود نیستم، بلکه نفع بسیاری را
نجات یابند. جویم، تا می
۱۱قرنتیان/اول پس، از من سرمشق بگیرید، چنانکه من از مسیح ۱
گیرم. سرمشق می دعا و نبوت زنان در کلیسا
یاد چیز مرا بهکنم که در همهشما را تحسین می۲آورید و سنتها را به همان شکل که به شما سپردم، می
کنید. حفظ میر هر مرد، مسیح است، خواهم آگاه باشید که ساما می۳
هر مردی ۴سر زن، مرد است، و سر مسیح خداست.حرمت که سرپوشیده دعا یا نبوت کند، سر خود را بی
و هر زنی که سرنپوشیده دعا یا نبوت ۵کرده است.حرمت کرده است؛ این کار او کند، سر خود را بی
درست مانند این است که سر خود را تراشیده پوشاند، پس اصال ود را نمیاگر زنی سر خ۶باشد.
آور است موهای خود را بچیند؛ و اگر برای زن شرمکه موهایش را بچیند یا بتراشد، پس باید سر خود را
مرد نباید سر خود را بپوشاند، زیرا او ۷بپوشاند.صورت و جالل خداست؛ اما زن، جالل مرد
زیرا مرد از زن پدید نیامده، بلکه زن از مرد ۸است.و مرد برای زن آفریده نشده، بلکه زن ۹د آمده است؛پدی
خاطر رو، و بهاز همین۱۱برای مرد آفریده شده است.فرشتگان، زن باید نشانی از اقتدار بر سر داشته
با وجود این، در خداوند، نه زن از مرد ۱۱باشد.همانگونه که زن از ۱۲نیاز است، نه مرد از زن.بی
آید، اما اسطۀ زن پدید میومرد پدید آمد، مرد نیز بهخود قضاوت کنید: آیا ۱۳چیز خداست.پدیدآورندۀ همه
برای زن شایسته است که سرنپوشیده به درگاه خدا دعا آموزد که اگر آیا طبیعت امور، خود به شما نمی۱۴کند؟
آور مردی موی بلند داشته باشد، برای او شرمایۀ اما اگر زنی موی بلند داشته باشد، م۱۵است،
عنوان پوشش به زن افتخار اوست؟ زیرا موی بلند بهاما اگر کسی بخواهد آهنگی دیگر ۱۶داده شده است.
ساز کند، باید بگویم که ما را و نیز کلیساهای خدا را چنین رسمی نیست.
شرکت ناشایسته در شام خداوندروی کنم، به هیچاما در آنچه اینک به شما حکم می۱۷
آیید، هم میکنم، زیرا وقتی شما گردتحسینتان نمینخست اینکه ۱۸جای فایده باعث ضرر است.به
شوید، در عنوان کلیسا جمع میشنوم آنگاه که بهمیای دهد، و این را تا اندازهمیان شما جداییها روی می
ها نیز باید در شکی نیست که تفرقه۱۹کنم.باور میاصالتشان در بوتۀ میان شما باشد تا بدینگونه آنانی که
رسد، در میان شما شناخته آزمایش به ثبوت میآیید، هم میزمانی که شما در یک جا گرد۲۱شوند.
زیرا هنگام ۲۱براستی برای خوردن شام خداوند نیست.آنکه در فکر دیگری یک از شما بیصرف غذا، هر
ای که یکی گونهخورد، بهباشد شام خودش را میآیا ۲۲شود.حالیکه دیگری مست میماند، در گرسنه می
ها برای خوردن و نوشیدن ندارید؟ یا اینکه خانهچیز را شمارید و اشخاص بیکلیسای خدا را خوار می
سازید؟ به شما چه بگویم؟ آیا برای این شرمسار می روی تحسینتان نخواهم کرد. کار تحسینتان کنم؟ به هیچ
شما نیز زیرا من از خداوند یافتم آنچه را به۲۳سپردم، که عیسای خداوند در شبی که او را تسلیم
و شکر نموده، پاره کرد ۲۴دشمن کردند، نان را گرفتیاد این است بدن من برای شما. این را به»و فرمود:
به همینسان، پس از شام، جام را ۲۵«من بهجای آورید.جدید است در خون این جام، عهد»گرفت و فرمود: یاد من چنین نوشید، بهاز آن میمن. هر بار که
زیرا هرگاه این نان را بخورید و از این جام ۲۶«کنید.کنید تا زمانی که بنوشید، مرگ خداوند را اعالم می
بازآید. ای ناشایسته نان را بخورد و از شیوهکه بهپس هر۲۷
جام خداوند بنوشد، مجرم نسبت به بدن و خون خداوند
کس پیش از آنکه از نان بخورد اما هر۲۸خواهد بود .که بدون زیرا هر۲۹و از جام بنوشد، خود را بیازماید.
تشخیص بدن بخورد و بنوشد، در واقع محکومیت خود روست که از همین۳۱را خورده و نوشیده است.
بسیاری از شما ضعیف و بیمارند و شماری هم کردیم، بر ما حکم اما اگر بر خود حکم می۳۱اند.خفته
کند، پس آنگاه که خداوند بر ما حکم می۳۲شد.مین شویم تا با دنیا محکوم نگردیم. تأدیب می
هم پس ای برادران من، چون برای خوردن گرد۳۳اگر کسی گرسنه ۳۴آیید، منتظر یکدیگر باشید.می
هم آمدن شما به است، در خانۀ خود غذا بخورد تا گردنیز چون محکومیت نینجامد. در خصوص سایر چیزها
نزدتان آمدم، دستورات الزم را خواهم داد.
۱۲قرنتیان/اول مسئلۀ تعدد عطایای روح
و اما در خصوص تجلیات روح، ای برادران، ۱پرست دانید که وقتی بتمی۲خواهم غافل باشید.نمی
سوی بتهای گنگ نحوی اغوا شده، بهبودید، به هرکه به الهام هر گویم کهپس به شما می۳شدید.کشیده می
کند، و روح خدا سخن گوید، عیسی را لعن نمیتواند بگوید القدس نمیواسطه روحکس جز بههیچ
« عیسی خداوند است.»گونند، اما روح همان باری، عطایا گونا۴
گونند، اما خداوند همان خدمتها گونا۵است؛گونند، اما همان خداست که همه را عملها گونا۶است؛ آورد. مه به عمل میدر ه
ظهور روح، به هر کس برای منفعت همگان داده ۷وسیلۀ روح، کالم حکمت داده به یکی به۸شود.میواسطۀ همان روح، کالم شود، به دیگری بهمی
وسیلۀ همان روح، و به شخصی دیگر به۹معرفت،ایمان و به دیگری باز توسط همان روح، عطایای شفا
قدرت انجام معجزات داده به شخصی دیگر ۱۱داد .شود، به دیگری نبوت، و به دیگری تشخیص می
ارواح. و باز به شخصی دیگر سخنگفتن به انواع شود و به دیگری ترجمۀ زبانهای غیر بخشیده می
اما همۀ اینها را همان یک روح به ۱۱زبانهای غیر.آورد و آنها را به ارادۀ خود تقسیم کرده، به عمل می
بخشد. کس میهر بدن واحد، اما اعضای متعدد
زیرا بدن هرچند یکی است، از اعضای بسیار ۱۲تشکیل شده؛ و همۀ اعضای بدن، اگرچه بسیارند، اما
دهند. در مورد مسیح نیز چنین یک بدن را تشکیل میزیرا همۀ ما، چه یهود و چه یونانی، چه غالم ۱۳است.
یک بدن را و چه آزاد، در یک روح تعمید یافتیم تاتشکیل دهیم؛ و همۀ ما از یک روح نوشانیده
زیرا بدن نه از یک عضو، بلکه از اعضای ۱۴شدیم.چون دست »اگر پا گوید، ۱۵بسیار تشکیل شده است.
شود که این سبب نمی« نیستم، به بدن تعلق ندارم،چون »و اگر گوش گوید، ۱۶عضوی از بدن نباشد.
شود که این سبب نمی «چشم نیستم، به بدن تعلق ندارم،اگر تمام بدن چشم بود، ۱۷عضوی از بدن نباشد.
شد؟ و اگر تمام بدن گوش بود، شنیدن چگونه میسر میاما حقیقت این است که ۱۸بوییدن چگونه امکان داشت؟
خواست، یک به یک خدا اعضا را آنگونه که خود میاگر همه یک عضو بودند، بدن ۱۹در بدن قرار داد.
اما اعضا بسیارند، در حالیکه ۲۱داشت؟می کجا وجودتواند به دست بگوید، چشم نمی۲۱بدن یکی است.
تواند به پاها و سر نیز نمی« نیازی به تو ندارم!»برعکس، آن اعضای ۲۲«نیازمند شما نیستم!»گوید،
و آن ۲۳نمایند، بسیار ضروریترند.بدن که ضعیفتر میبا حرمت انگاریم،تر میاعضای بدن را که پست
پوشانیم، و با اعضایی که زیبا نیستند با خاص میحال آنکه اعضای ۲۴کنیم؛احترام خاص رفتار می
زیبای ما به چنین احترامی نیاز ندارند. اما خدا بدن را چنان مرتب ساخته که حرمت بیشتر نصیب اعضایی
تا جدایی در بدن نباشد، بلکه ۲۵شود که فاقد آنند،و ۲۶ندازه در فکر یکدیگر باشند.اعضای آن به یک ا
اگر یک عضو دردمند گردد، همۀ اعضا با او همدرد باشند؛ و اگر یک عضو سرافراز شود، همه در خوشی
او شریک گردند. بدین قرار، شما بدن مسیح هستید و هر یک ۲۷
خدا قرار داد در کلیسا، اول ۲۸عضوی از آنید.قدرت معجزات، رسوالن، دوم انبیا، سوم معلمان؛ بعد
سپس عطایای شفا دادن و امداد و مدیریت و سخنگفتن آیا همه رسولند؟ آیا همه ۲۹به انواع زبانهای غیر.
اند؟ آیا همه معلمند؟ آیا همه دارای قدرت نبیآیا همه از عطایای شفا دادن ۳۱اند؟معجزه
گویند؟ برخوردارند؟ آیا همه به زبانهای غیر سخن می کنند؟ یآیا همه ترجمه م
اما شما با اشتیاق تمام در پی عطایای بزرگتر ۳۱باشید. و اینک من عالیترین طریق را به شما نشان
دهم. می
۱۳قرنتیان/اول اهمیت طریق محبت
اگر به زبانهای آدمیان و فرشتگان سخن گویم، ولی ۱محبت نداشته باشم، زنگی پرصدا و سنجی پرهیاهو
نبوت داشته باشم و بتوانم جملۀ اگر قدرت ۲بیش نیستم.اسرار و معارف را درک کنم، و اگر چنان ایمانی
جا کنم، اما محبت بهداشته باشم که بتوانم کوهها را جااگر همۀ دارایی خود را بین ۳نداشته باشم، هیچم.
های آتش فقیران تقسیم کنم و تن خویش به شعله برم. نمیبسپارم، اما محبت نداشته باشم، هیچ سود
برد؛ محبت بردبار و مهربان است؛ محبت حسد نمی۴رفتار ۵فروشد و کبر و غرور ندارد.محبت فخر نمی
جوید؛ به آسانی ناشایسته ندارد و نفع خود را نمیمحبت از ۶گیرد؛شود و کینه به دل نمیخشمگین نمی
شود، اما با حقیقت شادی بدی مسرور نمیکند، همواره ایمان دارا میچیز ممحبت با همه۷کند.می
حال پایداری دارد، همیشه امیدوار است و در همه کند. میپذیرد. اما نبوتها از میان محبت هرگز پایان نمی۸
خواهد رفت و زبانها پایان خواهد پذیرفت و معرفت زیرا معرفت ما جزئی است و ۹زایل خواهد شد.
ئی از اما چون کامل آید، جز۱۱نبوتمان نیز جزئی؛آنگاه که کودکی بیش نبودم، چون ۱۱میان خواهد رفت.اندیشیدم و گفتم و چون کودکان میکودکان سخن می
کردم. اما چون مرد شدم، نیز چون کودکان استدالل میآنچه اکنون ۱۲رفتارهای کودکانه را ترک گفتم.
بینیم، چون تصویری محو است در آینه؛ اما زمانی میرو خواهیم دید. اکنون شناخت بهخواهد رسید که رو
کمال من جزئی است؛ اما زمانی فراخواهد رسید که به ام. کمال نیز شناخته شدهخواهم شناخت، چنانکه به
ماند: ایمان، امید و و حال، این سه چیز باقی می۱۳ محبت. اما بزرگترینشان محبت است.
۱۴قرنتیان/اول
در عبادت جمعی فهملزوم استفاده از زبان قابل
طریق محبت را پیروی کنید و با اشتیاق تمام در پی ۱
زیرا ۲تجلیات روح باشید، بخصوص اینکه نبوت کنید.گوید، نه با انسانها بلکه آن که به زبان غیر سخن می
کس سخنش را درک گوید. زیرا هیچبا خدا سخن میا ام ۳کند.کند؛ او به الهام روح، رازها را بیان مینمی
کند، با انسانهای دیگر برای بنا، آن که نبوت میآن که به زبان غیر ۴گوید.شان سخن میتشویق و تسلی
کند، اما آن که نبوت گوید خود را بنا میسخن میآرزوی من این است ۵شود.کند باعث بنای کلیسا میمی
که همۀ شما به زبانهای غیر سخن بگویید، اما بیشتر کند، بزرگتر نبوت کنید. آن که نبوت میخواهم که می
گوید، مگر است از آن که به زبانهای غیر سخن می اینکه ترجمه کند تا باعث بنای کلیسا شود.
حال ای برادران، اگر من نزد شما بیایم و به زبانهای ۶غیر سخن بگویم، چه نفعی به شما خواهم رسانید،
ا تعلیمی مگر اینکه مکاشفه یا معرفت یا نبوت یجانی حتی در مورد سازهای بی۷برایتان داشته باشم؟
کنند، اگر چون نی و چنگ نیز که نواهایی ایجاد میتوان تشخیص داد وضوح نواخته نشوند، چگونه میبه
اگر شیپور آوای ۸شود؟که چه آهنگی نواخته میدر ۹شود؟مشخص ندهد، چه کسی مهیای جنگ می
به زبان خود کلماتی مورد شما نیز چنین است. اگرگویید؟ توان فهمید که چه میمفهوم نگویید، چگونه میماند که با هوا سخن در آن صورت، بدین می
شک در جهان انواع زبانها وجود دارد، بی۱۱بگویید.پس من اگر نتوانم معنی ۱۱معنی نیست.اما هیچیک بی
ام و او نیز گفتار دیگری را بفهمم، نسبت به او بیگانهدر مورد شما نیز چنین است. از آنجا ۱۲نسبت به من.
که مشتاق تجلیات روح هستید، بکوشید که در بنای کلیسا ترقی کنید.
گوید باید رو، آن که به زبان غیر سخن میاز این۱۳زیرا اگر من ۱۴دعا کند تا گفتار خود را ترجمه نماید.م کند، اما عقلبه زبان غیر دعا کنم، روحم دعا می
پس چه باید بکنم؟ با روح دعا ۱۵برد.ای نمیبهرهخواهم کرد و با عقل نیز دعا خواهم کرد؛ با روح
در ۱۶سرود خواهم خواند و با عقل نیز خواهم خواند.غیر این صورت، اگر تو در روح به شکرگزاری
فهمد به مشغول باشی، چگونه کسی که زبانت را نمیداند چه نمی کهشکرگزاری تو آمین بگوید؟ چرا
کنی، اما زیرا تو براستی نیکو شکر می۱۷گویی!میخدا را شکر ۱۸شود.شکر تو باعث بنای دیگری نمی
کنم که بیش از همۀ شما به زبانهای غیر سخن میدهم پنج کلمه با اما در کلیسا ترجیح می۱۹گویم؛می
عقل خود سخن بگویم که دیگران را تعلیم داده باشم، اران کلمه به زبانهای غیر بگویم. تا اینکه هز
ای برادران، در درک و فهم کودک نباشید، بلکه ۲۱در بدی کردن کودک باشید. برعکس، در درک و فهم
در شریعت چنین نوشته شده است: ۲۱بالغ باشید. گوید، خداوند چنین می» به زبانهای غریب ”
و با لبهای بیگانگان با این قوم سخن خواهم گفت.
« “این همه به من گوش نخواهند گرفت. باای است نه در مورد پس زبانهای غیر، نشانه۲۲
ای ایمانان؛ اما نبوت نشانهایمانداران بلکه در مورد بیبنابراین، ۲۳ایمانان.در مورد ایمانداران است و نه بی
هم آیند و همه به زبانهای اگر همۀ اعضای کلیسا گردینحین اشخاص ناآگاه یا غیر سخن گویند، و در ا
ایمان به مجلس درآیند، آیا نخواهند گفت که شما بیایمان یا ناآگاه در حینی اما اگر شخصی بی۲۴اید؟دیوانه
کنند به مجلس درآید، از سوی همگان که همه نبوت می
مجاب خواهد شد که گناهکار است، و مورد قضاوت شد. رازهای دلش آشکار خواهد ۲۵همه قرار گرفته،
آنگاه روی بر زمین نهاده، خدا را پرستش خواهد کرد براستی خدا در میان »و تصدیق خواهد نمود که:
« شماست. لزوم نظم و ترتیب در عبادت جمعی
هم پس چه گوییم، ای برادران؟ هنگامی که گرد۲۶ای، زبانی و کس سرودی، تعلیمی، مکاشفهآیید، هرمی
باید برای بنای کلیسا ای دارد. اینها همهیا ترجمهاگر کسی به زبانهای غیر سخن بگوید، ۲۷کار رود.به
نوبت سخن بگویند و دو یا حداکثر سه تن، آن هم بهاما اگر مترجمی نباشد، فرد ۲۸کسی نیز ترجمه کند.
متکلم به زبانهای غیر باید در کلیسا خاموش بماند و با خود و خدا سخن گوید.
ا سه تن نبوت کنند و دیگران گفتار و از انبیا، دو ی۲۹و اگر فردی دیگر که نشسته است ۳۱آنها را بسنجند.
ای دریافت کند، فرد نخست سکوت اختیار مکاشفهتوانید به نوبت نبوت کنید تا همه زیرا همه می۳۱نماید.
روح انبیا مطیع ۳۲تعلیم یابند و همه تشویق شوند.می، بلکه خدای نظزیرا خدا، نه خدای بی۳۳انبیاست.
آرامش است، همانگونه که در همۀ کلیساهای مقدسان چنین است.
زنان باید در کلیسا خاموش بمانند. آنان مجاز به ]۳۴گوید، سخن گفتن نیستند، بلکه باید چنانکه شریعت می
اگر دربارۀ مطلبی سؤالی دارند، از ۳۵مطیع باشند.یسته شوهر خود در خانه بپرسند؛ زیرا برای زن شا
نیست در کلیسا سخن بگوید.[ آیا کالم خدا از شما سرچشمه گرفته یا تنها به شما ۳۶
اگر کسی خود را نبی یا فردی ۳۷رسیده است؟نویسم داند، تصدیق کند که آنچه به شما میروحانی می
اگر کسی این را ۳۸فرمانی است از جانب خداوند. نپذیرد، خودش نیز پذیرفته نخواهد شد.
ای برادران من، با اشتیاق تمام در پی نبوت پس ۳۹کردن باشید و سخن گفتن به زبانهای غیر را منع
شایستگی و با نظم و چیز باید بهاما همه۴۱مکنید. ترتیب انجام شود.
۱۵قرنتیان/اول
رستاخیز مسیح
خواهم انجیلی را که به شما ای برادران، اکنون می۱
آورم، همان انجیل که پذیرفتید و یادتان بشارت دادم بهشرط یابید، بهوسیلۀ آن نجات میو به۲بدان پایبندید
آنکه کالمی را که به شما بشارت دادم، استوار نگاه اید. دارید. در غیر این صورت، بیهوده ایمان آورده
زیرا من آنچه را که به من رسید، چون مهمترین ۳مقدس ق با کتبمطلب به شما سپردم: اینکه مسیح مطاب
و اینکه دفن شد، و اینکه ۴در راه گناهان ما مرد،مطابق با همین کتب در روز سوم از مردگان
و اینکه خود را بر کیفا ظاهر کرد و سپس ۵برخاست،پس از آن، یک بار بر بیش از ۶بر آن دوازده تن.
پانصد تن از برادران ظاهر شد که بسیاری از ایشان سپس بر یعقوب ۷اند.ند برخی خفتهاند، هرچهنوز زنده
و آخر از همه بر ۸ظاهر شد و بعد بر همۀ رسوالن،من نیز، چون طفلی که غیرطبیعی زاده شده باشد،
ظاهر گردید. زیرا من در میان رسوالن کمترینم، و حتی شایسته ۹
که کلیسای خدا را آزار نیستم رسول خوانده شوم، چراا آنچه هستم، هستم و اما به فیض خد۱۱رسانیدم.می
ثمر نبوده است. برعکس، من فیض او نسبت به من بیتر کار کردم، اما نه خودم، بلکه آن از همۀ آنها سخت
حال، خواه من خواه به هر۱۱فیض خدا که با من است.کنیم و همین است پیامی آنان، همین پیام را وعظ می
که به آن ایمان آوردید. رستاخیز مردگان
شود که مسیح از مردگان ا اگر موعظه میام ۱۲گویند برخاست، چگونه است که بعضی از شما می
اگر مردگان را ۱۳مردگان را رستاخیزی نیست؟رستاخیز نیست، پس مسیح نیز از مردگان برنخاسته
و اگر مسیح برنخاسته، هم وعظ ما باطل ۱۴است.بعالوه، برای خدا شاهدان ۱۵است، هم ایمان شما.
شویم، زیرا دربارۀ او شهادت ن محسوب میدروغیایم که مسیح را از مردگان برخیزانید، حال آنکه داده
خیزند، پس خدا او را برنخیزانیده اگر مردگان برنمیخیزند، پس مسیح نیز زیرا اگر مردگان برنمی۱۶است.
و اگر مسیح برنخاسته، ایمان شما ۱۷برنخاسته است.ناهان خود باطل است و شما همچنان در گ
اند، از دست بلکه آنان نیز که در مسیح خفته۱۸هستید.اگر تنها در این زندگی به مسیح امیدواریم، ۱۹اند.رفته
انگیزتر است. حال ما از همۀ دیگر آدمیان رقتاما مسیح براستی از مردگان برخاسته و نوبر ۲۱
زیرا همانگونه که مرگ از ۲۱خفتگان شده است.آمد، رستاخیز مردگان نیز از طریق طریق یک انسان
زیرا همانگونه که در آدم ۲۲یک انسان پدیدار گشت.میرند، در مسیح نیز همه زنده خواهند همه می
کس به نوبۀ خود: نخست مسیح که نوبر اما هر۲۳شد.هنگام آمدن او، آنان که متعلق به بود؛ و بعد، به
اه که سپس پایان فراخواهد رسید، یعنی آنگ۲۴اویند.پس از برانداختن هر ریاست و قدرت و نیرویی،
زیرا او باید تا ۲۵پادشاهی را به خدای پدر سپارد.زمانی که پا بر همۀ دشمنانش بگذارد، حکم
دشمن آخر که باید از میان برداشته شود، ۲۶براند.چیز را زیر پاهای او همه»زیرا خدا ۲۷مرگ است.
زیر پاهای « چیزههم»شود اما وقتی گفته می« نهاد.او نهاده شد، روشن است که این خود خدا را که
بر چیز را زیر پاهای مسیح نهاد، درهمهچیز مطیع او گردید، خود هنگامی که همه۲۸گیرد.نمی
چیز را زیر پسر نیز مطیع آن کس خواهد شد که همه پاهای او نهاد، تا خدا کل در کل باشد.
، آنان که به نیابت از خیزنداگر مردگان برنمی۲۹گیرند، چه کنند؟ اگر مردگان ایشان تعمید می
خیزند، چرا به نیابت از ایشان تعمید برنمیو یا چرا ما هر ساعت جان خود را به ۳۱گیرند؟می
به فخری که در خداوندمان مسیح ۳۱اندازیم؟خطر میعیسی در مورد شما دارم قسم که من هر روز به کام
اگر جنگ من با وحوش در افسس ۳۲روم.مرگ میتنها به دالیل انسانی بوده است، چه سودی از آن
خیزند، ام؟ اگر مردگان برنمیبرده بیایید بخوریم و بنوشیم »
« میریم.زیرا فردا میمعاشر بد، اخالق خوب را فاسد »فریب مخورید: ۳۳سر عقل بیایید و دیگر گناه مکنید؛ زیرا ۳۴«سازد.می
گویم تا شناسند. این را میهستند بعضی که خدا را نمی شرمنده شوید. بدن فسادناپذیر
خیزند مردگان چگونه برمی»اما شاید کسی بپرسد: ۳۵ای! چه سؤال ابلهانه۳۶«آیند؟و با چه نوع بدنی می
نگامی که ه۳۷شود.کاری، تا نمیرد زنده نمیآنچه میکاری، کالبدی را که بعد ظاهر خواهد شد چیزی می
کاری، خواه گندم خواه کاری، بلکه تنها دانه را مینمیاما خدا کالبدی را که خود تعیین ۳۸های دیگر.دانه
بخشد و هر نوع دانه را کالبدی کرده است، بدان میهمۀ جسمها یکی ۳۹کند.مخصوص به خود عطا می
را یک نوع جسم است، حیوانات را نیستند. آدمیان نوعی دیگر، و پرندگان را نوعی دیگر؛ ماهیها نیز
به همینسان، ۴۱اند.دارای نوعی دیگر از جسمکالبدهای آسمانی وجود دارد و کالبدهای زمینی. اما
جالل کالبدهای آسمانی از یک نوع است و جالل خورشید جالل ۴۱کالبدهای زمینی از نوعی دیگر.
د را دارد، ماه جاللی دیگر، و ستارگان نیز خاص خوجاللی دیگر؛ جالل هر ستاره نیز با جالل ستارۀ دیگر
متفاوت است. در مورد رستاخیز مردگان نیز چنین است. آنچه ۴۲
خیزد، شود، فسادپذیر است؛ آنچه برمیکاشته میشود، در جالل در ذلت کاشته می۴۳فسادناپذیر.
شود، در قوت ه میخیزد. در ضعف کاشتبرمیشود، بدن روحانی بدن نفسانی کاشته می۴۴خیزد.برمیخیزد. اگر بدن نفسانی وجود دارد، بدن روحانی برمی
انسان »چنانکه نوشته شده است: ۴۵نیز وجود دارد.؛ آدم آخر، روح «اول، یعنی آدم، نفس زنده گشت
ی ولی روحانی اول نیامد بلکه نفسان۴۶بخش شد.حیات
انسان اول از زمین است ۴۷آمد، و پس از آن روحانی.هر آنچه انسان ۴۸و خاکی؛ انسان دوم از آسمان است.
خاکی واجد آن بود، در خاکیان نیز وجود دارد؛ و هر آنچه انسان آسمانی داراست، در آسمانیان نیز یافت
و همانگونه که شکل انسان خاکی را به ۴۹شود.مینسان آسمانی را نیز به خود خود گرفتیم، شکل ا
خواهیم گرفت. ای برادران، مقصودم این است که جسم و خون ۵۱تواند وارث پادشاهی خدا شود و آنچه فسادپذیر نمی
گوش ۵۱تواند شد.است، وارث فسادناپذیری نمیگویم: ما همه نخواهیم فرادهید! رازی را به شما می
ر یک آن و د۵۲خوابید، بلکه همه دگرگونه خواهیم شد.در یک چشم به هم زدن، آنگاه که شیپور آخر نواخته
وقوع خواهد پیوست. زیرا شیپور به صدا شود، این بهخواهند خواهد آمد و مردگان در فسادناپذیری بردر
زیرا این بدن ۵۳خاست و ما دگرگونه خواهیم شد.فسادپذیر باید فسادناپذیری را بپوشد و این بدن فانی
چون این فسادپذیر، ۵۴ا آراسته شود.باید به بقفسادناپذیری را پوشید و این فانی به بقا آراسته شد، آنگاه آن کالم مکتوب به حقیقت خواهد پیوست که
« مرگ در کام پیروزی بلعیده شده است.»گوید: می ای گور، پیروزی تو کجاست؟ »۵۵
« و ای مرگ، نیش تو کجا؟اما ۵۷ناه، شریعت.نیش مرگ گناه است و نیروی گ۵۶
واسطۀ خداوند ما عیسی مسیح به ما شکر خدا را که به بخشد. پیروزی می
پس، برادران عزیزم، ثابت و استوار بوده، همواره ۵۸کار خداوند مشغول باشید، زیرا با سرسپردگی به
دانید زحمت شما در خداوند بیهوده نیست. می
۱۶قرنتیان/اول وم خداآوری هدایا برای قجمع
آوری هدایا برای مقدسان: و اما در خصوص جمع۱ام، انجام شما نیز آنچه را که به کلیساهای غالطیه گفته
فراخور روز اول هر هفته، هر یک از شما به۲دهید.هنگام انداز کند، تا بهدرآمد خود پولی کنار گذاشته، پس
تی وق۳آوری هدایا نباشد.آمدنم نزد شما، لزومی به جمعهایی خواهم آمدم، به افراد مورد تأیید شما معرفینامه
داد و آنان را با هدایای شما به اورشلیم خواهم اگر صالح بر این باشد که خود نیز بروم، در ۴فرستاد.
این صورت آنان مرا همراهی خواهند کرد. درخواستهای شخصی
پس از عبور از مقدونیه نزد شما خواهم آمد، زیرا از ۵شاید مدتی نزدتان بمانم، و یا ۶مقدونیه خواهم گذشت.
حتی تمام زمستان را با شما بگذرانم، تا بتوانید مرا در سفرم به هر کجا که باشد، مدد رسانده، مشایعت
خواهم اکنون به دیدارتان بیایم و توقفی زیرا نمی۷کنید.کوتاه نزد شما داشته باشم؛ بلکه امید دارم، به اجازۀ
اما تا عید ۸سر برم.مدتی را با شما به خداوند،زیرا دری بزرگ برای ۹مانمپنتیکاست در افسس می
رویم گشوده شده، و مخالفان نیز خدمت مؤثر به بسیارند.
ای رفتار کنید که گونهاگر تیموتائوس آمد، با او به۱۱نزد شما از چیزی واهمه نداشته باشد. زیرا او نیز
پس ۱۱ار خداوند مشغول است؛چون من به انجام کسالمتی راهی دیدۀ تحقیر در او ننگرد. او را بهکسی به
سفر کنید تا نزد من بازگردد؛ زیرا من و برادران منتظر اوییم.
و اما در مورد برادر ما آپولس، او را بسیار ۱۲ترغیب کردم که با سایر برادران نزد شما بیاید، اما به
اکنون بیاید. اما هر وقت روی رضا نداد که هیچ فرصت داشت، خواهد آمد.
هشیار باشید؛ در ایمان استوار بمانید؛ شجاع و قوی ۱۳ همۀ کارهای شما با محبت باشد. ۱۴باشید.
دانید که خانوادۀ استفاناس نخستین کسانی بودند می۱۵که در ایالت اخائیه ایمان آوردند، و ایشان خود را
اند. ای برادران، از شما دهوقف خدمت مقدسان کرمطیع چنین کسان باشید و همچنین ۱۶استدعا دارم
کند کس دیگر که در این خدمت همکاری میمطیع هراز آمدن استفاناس، فورتوناتوس و ۱۷کشد.و زحمت می
اخائیکوس شادمانم، زیرا جای خالی شما را پر آنان روح مرا و نیز روح شما را تازه ۱۸اند.کرده تند. به چنین کسان گوش بسپارید. ساخ
هاسالمها و درود
فرستند. آکیال و کلیساهای آسیا برایتان سالم می۱۹پریسکیال و نیز کلیسایی که در منزلشان تشکیل
گرمی سالم شود، به شما در خداوند بهمیهمۀ برادرانی که در اینجا هستند برای ۲۱گویند.می
قدس یکدیگر را سالم فرستند. با بوسۀ مشما سالم می گویید.
من، پولس، به خط خود این سالم را به شما ۲۱ نویسم. میکسی که خداوند را دوست ندارد، ملعون باد. ۲۲
خداوند ما، بیا! فیض خداوند عیسی با شما باد. ۲۳ محبت من در مسیح عیسی همراه همۀ شما. آمین. ۲۴
۱قرنتیان/دوم خدا رسول عیسی مسیح از پولس که به خواست۱
است، و برادر ما تیموتائوس، به کلیسای خدا در قرنتس، و همۀ مقدسان در سراسر
ایالت اخائیه: فیض و آرامش از جانب خدا، پدر ما، و خداوند ۲
عیسی مسیح، بر شما باد! خدای بخشندۀ همه دلگرمیها
سپاس بر خدا، پدر خداوند ما عیسی مسیح، که پدر ۳که به ما ۴متها و خدای بخشندۀ همۀ دلگرمیهاست؛رح
بخشد تا ما نیز بتوانیم در همۀ سختیهایمان دلگرمی میایم، دیگران را که از با آن دلگرمی که از او یافته
زیرا همانگونه که از ۵گذرند، دلگرم سازیم.سختیها مییابیم، به همان فراوانی نصیب میرنجهای مسیح به
طۀ مسیح از دلگرمی فراوان لبریز واسمیزان نیز بهخاطر دلگرمی و اگر در سختی هستیم، به۶شویم.می
نجات شماست؛ و اگر دلگرمیم، باز برای دلگرمی افتد که شما همان رنجها شماست، که چنین کارگر می
امید ما ۷کنید.کشیم، با بردباری تحمل میرا که ما میانگونه که دانیم همدربارۀ شما استوار است، زیرا می
در رنجهای ما سهیم هستید، در دلگرمی ما نیز سهیم باشید. میخواهیم از سختیهایی که در ایالت ای برادران، نمی۸
خبر باشید. فشارهایی که بر ما آسیا بر ما گذشت، بیآمد چنان سخت و توانفرسا بود که از زندهماندن هم
کردیم حکم مرگمانبواقع احساس می۹نومید گشتیم.داد تا نه بر خود، همه رویصادر شده است. اما اینها
بلکه بر خدایی توکل کنیم که مردگان را زنده او ما را از چنین خطر مهلکی رهانید و ۱۱کند.می
ایم که اوست که ما امید بستهبازخواهد رهانید. بربخصوص چون شما ۱۱همچنان ما را خواهد رهانید،
ید. آنگاه بسیار کسان، مان دهنیز با دعای خود یاری
برای فیضی که در جواب دعای بسیاری به ما بخشیده شده است، از جانب ما شکر خواهند گزارد.
سبب تغییر در برنامۀ سفر پولسفخر ما، گواهی وجدان ماست بدین که رفتارمان در ۱۲
دنیا و بخصوص نسبت به شما، با قدوسیت و صداقت نه با حکمت بشری، بلکه خدایی همراه بوده است. ما
زیرا آنچه به شما ۱۳ایم.بر فیض خدا عمل کردهبنافهمید. خوانید و مینویسیم درست همان است که میمی
همانگونه که ما را تا حدی ۱۴و من امید دارمتوانید کمال نیز بشناسید، و بدانید که میاید، بهشناخته
ند به ما فخر کنید، چنانکه شما نیز در روز خداو عیسی، مایۀ فخر ما خواهید بود.
آن شدم نخست به دیدار شما بیایم با این اطمینان، بر۱۵عزم من آن بود که بر سر ۱۶ای دوچندان ببرید.تا بهره
راهم به مقدونیه از شما دیدار کنم و از مقدونیه دوباره آیا ۱۷نزدتان بازگردم تا مرا راهی سفر به یهودیه کنید.
گرفتم، دودل بودم؟ و یا تصمیمی می هنگامی که چنینگیرم، اینکه چون انسانهای معمولی تصمیم می
است؟ « نه»و « آری»ای که سخنم همزمان گونهبهو « آری»به امانت خدا قسم که سخن ما با شما ۱۸
زیرا پسر خدا، عیسی مسیح، که ۱۹نبوده است.« نه»من و سیالس و تیموتائوس به او در میان شما موعظه
چیز نبود، بلکه در او همه« نه»و « آری»کردیم، های خدا در مسیح زیرا همۀ وعده۲۱است.« آری»است و به همین جهت در اوست که ما « آری»اما ۲۱آوریم، تا خدا جالل یابد.را بر زبان می« آمین»
خداست که ما و شما را در پیوندمان با مسیح استوار هر مالکیت خویش و م ۲۲سازد. او ما را مسح کردهمی
را بر ما زده و روح خود را همچون بیعانه در دلهای ما جای داده است.
خاطر شفقت بر شما گیرم که تنها بهخدا را شاهد می۲۳اینکه بر ایمان شما نه۲۴بود که به قرنتس بازنگشتم.
سروری کرده باشیم، بلکه دست در دست شما، برای در ایمان استوارید. کهکوشیم، چراشادمانی شما می
۲قرنتیان/دوم
کردم که دیگربار، دیداری اندوهبار با جزمپس، عزمزیرا اگر شما را اندوهگین سازم، ۲شما نداشته باشم.
تواند موجب شادی من شود، جز دیگر چه کسی میمن بدانگونه به شما ۳ام؟شما که اندوهگینتان ساخته
باید مرا آنان که میهنگام آمدنم نزد شما، نوشتم تا بهکه به همۀ شما شادمان سازند، مایۀ اندوهم نشوند. چرا
اطمینان داشتم که شادی من مایۀ شادی همۀ زیرا با غم بسیار و دلی دردمند و چشمانی ۴شماست.
اشکبار به شما نوشتم، نه تا اندوهگینتان سازم، بلکه تا از عمق محبتم به خود آگاه شوید.
خطاکار بخشایش برای شخص
تنها مرا، بلکه تا اما اگر کسی باعث اندوه شده، نه۵خواهم نمی -حدی همۀ شما را اندوهگین ساخته است
تنبیهی که از ۶گزاف گفته باشم.باره سخن بهدر ایناکنون ۷سوی بیشتر شما بر او اعمال شده، کافی است.
دیگر باید او را ببخشید و دلداری دهید، مبادا اندوه بنابراین، از شما ۸از حد، وی را از پا درآورد.بیش
سبب ۹استدعا دارم او را از محبت خود مطمئن سازید.نوشتنم به شما نیز این بود که شما را بیازمایم و ببینم
اگر شما ۱۱آیا در هر امری فرمانبردار هستید یا نه؟بخشم. و اگر کسی کسی را ببخشید، من نیز او را می
لبته اگر موردی برای بخشیدن وجود ا -ام را بخشیدهخاطر شما چنین در حضور مسیح و به -داشته است
تا شیطان بر ما برتری نیابد، زیرا از ۱۱ام،کرده
خبر نیستیم. ترفندهای او بی خدمتگزاران عهد جدید
پس چون برای بشارت انجیل مسیح به تروآس ۱۲روی رفتم، دریافتم که خداوند در آنجا دری بزرگ به
اما باز آرام نداشتم زیرا برادر خود ۱۳من گشوده است.تیتوس را نیافتم. پس با اهالی آنجا وداع کرده، به
مقدونیه رفتم. اما خدا را سپاس که همواره ما را در مسیح، در ۱۴
برد و رایحۀ خوش شناخت او را موکب ظفر خود میخدا زیرا برای۱۵پراکند.جا میوسیلۀ ما در همهبه
یافتگان و رایحۀ خوش مسیح هستیم، چه در میان نجاتاما برای یکی بوی ۱۶شوندگان.چه در میان هالک
شود؛ برای دهیم که به مرگ رهنمون میمرگ میآورد. و کیست بار میدیگری عطر حیاتیم که حیات به
برخالف ۱۷که برای چنین کاری کفایت داشته باشد؟ارزانفروشی کالم خدا بسیاری که برای سودجویی به
گوییم، نیت سخن میمشغولند، ما در مسیح با خلوصهمچون کسانی که سخنگوی خدایند و در حضور او
ایستند. می
۳قرنتیان/دوم کنیم؟ آیا بار دیگر شروع به توصیه دربارۀ خود می۱
نامه به شما یا یا مانند بعضی، نیاز به ارائۀ توصیهنامۀ شما خود توصیه۲شما داریم؟ نامه ازگرفتن توصیه
توانند ای نگاشته بر دلهای ما که همگان میمایید، نامهاید که نامۀ شما نشان داده۳آن را بخوانند و بفهمند.
مسیح هستید، ثمرۀ خدمت ما، و نگاشته نه با مرکب، بلکه با روح خدای زنده، و نه بر لوح سنگی، بلکه بر
لوح دلهای گوشتین. واسطۀ مسیح در حضور خدا چنین اطمینانی بهما ۴
آنکه خود کفایت داشته باشیم تا چیزی را به نه۵داریم.او ما ۶حساب خود بگذاریم، بلکه کفایت ما از خداست.
-را کفایت بخشیده که خدمتگزاران عهد جدید باشیم ای بیش نیست. زیرا خادم روح، نه خادم آنچه نوشته
بخشد. وح حیات میکشد، لیکن رمی« نوشته» جالل عهد جدید
انجامید و بر حال، اگر خدمتی که به مرگ می۷حروف حک شده بر سنگ استوار بود، با جالل
توانستند ای که بنی اسرائیل نمیگونهظهور رسید، بهبهسبب جالل چهرۀ موسی بر آن چشم بدوزند، هرچند به
ی که چقدر بیشتر، خدمت۸آن جالل رو به زوال بود،زیرا اگر ۹واسطۀ روح است با جالل خواهد بود.به
انجامید با جالل بود، چقدر خدمتی که به محکومیت میانجامد آکنده از بیشتر خدمتی که به پارساشمردگی می
زیرا آنچه زمانی پرجالل بود، اکنون ۱۱جالل است.و ۱۱ای ندارد.در قیاس با این جالل برتر، دیگر جلوه
پذیرفت با جالل همراه بود، چقدر می اگر آنچه زوال ماند با جالل همراه است. بیشتر آنچه باقی می
پس چون چنین امیدی داریم، با شهامت کامل سخن ۱۲نه مانند موسی که حجابی بر چهرۀ خود ۱۳گوییم؛می
کشید تا بنی اسرائیل غایت آنچه را که رو به زوال تاریک شد زیرا اما ذهنهای ایشان ۱۴بود، نظاره نکنند.
هنگام خواندن عهد عتیق تا به امروز همان حجاب بهباقی است و برداشته نشده، زیرا تنها در مسیح زایل
حتی تا به امروز، هرگاه موسی را ۱۵شود.میاما ۱۶ماند؛خوانند، حجابی بر دل آنها برقرار میمی
گردد، حجاب برداشته هرگاه کسی نزد خداوند بازمیجا روح خداوند اوند، روح است و هرخد۱۷شود.می
و همۀ ما که با چهرۀ ۱۸باشد، آنجا آزادی است.ای، حجاب، جالل خداوند را، چنان که در آینهبی
صورت همان تصویر، از جالل به جاللی نگریم، بهمیشویم؛ و این از خداوند سرچشمه فزونتر دگرگون می
گیرد که روح است. می
۴قرنتیان/دوم هایی در ظروف خاکینهگنجی
پس چون در نتیجۀ رحمتی که بر ما شده است از ۱بلکه از ۲شویم.چنین خدمتی برخورداریم، دلسرد نمیایم و به روشهای پنهانی و ننگین دوری جسته
یازیم و کالم خدا را نیز تحریف نمیفریبکاری دستعکس، با بیان آشکار حقیقت، کنیم، بلکه بهنمیحضور خدا مورد تأیید وجدان همه کوشیم درمی
حتی اگر انجیل ما پوشیده است، بر کسانی ۳باشیم.خدای این عصر ۴پوشیده است که در طریق هالکتند.
ایمانان را کور کرده تا نور انجیل جالل ذهنهای بیزیرا ما خود را ۵مسیح را که تصویر خداست، نبینند.
نوان خداوند عکنیم، بلکه عیسی مسیح را بهموعظه نمیخاطر عیسی، و آن کنیم، و از خود تنها بهموعظه میزیرا همان ۶گوییم.عنوان خادم شما سخن میهم فقط به
نور خود « نور از میان تاریکی بتابد،»خدا که گفت:
را در دلهای ما تابانید تا شناخت جالل خدا در چهرۀ مسیح، ما را منور سازد.
روفی خاکی داریم، تا آشکار اما این گنجینه را در ظ۷ما ۸العاده از خداست نه از ما.باشد که این قدرت خارق
ایم؛ متحیریم، اما سو در فشاریم، اما خرد نشدهاز هرایم؛ بر بینیم، اما وانهاده نشدهآزار می۹نومید نیستیم؛
همواره ۱۱ایم.ایم، اما از پا درنیامدهزمین افکنده شدهکنیم تا حیات بدن خود حمل میمرگ عیسی را در
زیرا ما که ۱۱عیسی نیز در بدن ما ظاهر شود.خاطر عیسی به مرگ سپرده ایم، همواره بهزندهشویم تا حیات او در بدن فانی ما آشکار می
کند، اما حیات در پس مرگ در ما عمل می۱۲گردد. شما.
ایمان آوردم، پس سخن »مقدس آمده که در کتب۱۳همین روح ایمان، ما نیز ایمان داریم و سخن با« گفتم.دانیم او که عیسای خداوند را از زیرا می۱۴گوییم.می
مردگان برخیزانید، ما را نیز با عیسی برخیزانیده، با خاطر اینها همه به۱۵شما به حضور او خواهد آورد.
شماست، تا فیضی که شامل حال عدۀ بیشتر و بیشتری هرچه بیشتر برای جالل شود، سبب شکرگزاریمی
خدا گردد. شویم. هرچند انسان ظاهری ما پس دلسرد نمی۱۶
تر روز تازهبهشود، انسان باطنی روزفرسوده میزیرا رنجهای جزئی و گذرای ما جاللی ۱۷گردد.می
آورد که با آن رنجها ابدی برایمان به ارمغان میبر آنچه دیدنی است، بلکه بر پس نه۱۸پذیر نیست.قیاس
دوزیم، زیرا دیدنیها گذرا، آنچه نادیدنی است چشم می اما نادیدنیها جاودانی است.
۵قرنتیان/دوم
مسکن آسمانی مادانیم هرگاه این خیمۀ زمینی که در آن اینک می۱
ریزد، عمارتی از خدا داریم، سکونت داریم فروو ۲جاودانه در آسمان. دست وای ناساخته بهخانه
کشیم، زیرا مشتاق آنیم براستی که در این خیمه آه میبر که با درچرا۳بر کنیم،که مسکن آسمانی خود را در
زیرا تا زمانی که ۴کردنش، عریان یافت نخواهیم شد.کشیم، چون در این خیمه هستیم با گرانباری آه می
ای دیگر هدر کنیم، بلکه جامخواهیم جامه از تن بهنمیو خداست که ما ۵تن کنیم، تا فانی غرق حیات شود.به
را برای این مقصود آماده کرده و روح را همچون بیعانه به ما داده است.
دانیم تا زمانی که در پس همواره دلگرمیم، هرچند می۶زیرا با ایمان ۷این بدن منزل داریم، از خداوند غریبیم،
آری، ما چنین دلگرمیم و ۸کنیم، نه با دیدار.زندگی میدهیم از بدن غربت جسته، نزد خداوند منزل ترجیح می
پس خواه در بدن منزل داشته باشیم و خواه در ۹گیریم.ایم که سر بریم، این را هدف قرار دادهغربت از آن به
زیرا همۀ ما باید در برابر ۱۱او را خشنود سازیم.بر اکس بنمسند داوری مسیح حاضر شویم، تا هر
اعمال خوب یا بدی که در ایام سکونت در بدن خود کرده است، سزا یابد.
خدمت آشتیکوشیم دانیم، میپس چون معنی ترس خداوند را می۱۱
مردمان را مجاب کنیم. آنچه هستیم بر خدا آشکار است و امیدوارم بر وجدان شما نیز آشکار
ود خواهیم باز شروع به توصیه دربارۀ خنمی۱۲باشد.خواهیم حجتی به شما بدهیم که به ما کنیم، بلکه می
فخر کنید، تا بتوانید پاسخ کسانی را بدهید که به ظاهر اگر عقل از ۱۳کنند، نه به آنچه در قلب است.فخر می
خاطر خداست؛ و اگر عقل سلیم داریم، ایم، بهکف دادهزیرا محبت مسیح بر ما ۱۴خاطر شماست.به
خاطر همه تن بهین داریم که یکحکمفرماست، چون یقخاطر همه مرد تا زندگان و به ۱۵مرد، پس همه مردند.
دیگر نه برای خود، بلکه برای آن کس زیست کنند که خاطرشان مرد و برخاست. به
کس با معیارهای بنابراین، از این پس دربارۀ هیچ۱۶کنیم، و هرچند پیشتر دربارۀ مسیح بشری قضاوت نمی
کردیم، اکنون دیگر چنین ضاوت میاینگونه قپس اگر کسی در مسیح باشد، خلقتی تازه ۱۷نیست.
چیز تازه شده است. چیزهای کهنه درگذشت؛ هان، همهواسطۀ مسیح ما را اینها همه از خداست که به۱۸است!
با خود آشتی داده و خدمت آشتی را به ما سپرده ود سخن، خدا در مسیح جهان را با خبه دیگر۱۹است.
داد و گناهان مردم را به حسابشان آشتی میپس سفیران ۲۱گذاشت، و پیام آشتی را به ما سپرد.نمی
ای که خدا از زبان ما شما را به گونهمسیح هستیم، بهخواند. ما از جانب مسیح از شما استدعا آشتی می
او کسی را که گناه را ۲۱کنیم که با خدا آشتی کنید.میا گناه ساخت، تا ما در وی پارسایی نشناخت، در راه م
خدا شویم.
۶قرنتیان/دوم در مقام همکاران خدا، از شما استدعا داریم که فیض ۱
گوید: زیرا خدا می۲خدا را بیهوده نیافته باشید. در زمان لطف خود، تو را اجابت کردم »
« و در روز نجات، تو را مدد نمودم.ن، امروز روز هان، اکنون زمان لطف خداست؛ ها
نجات است. مشقات پولس
شویم، تا چیز سبب لغزش کسی نمیما در هیچ۳چیز بلکه در هر۴خدمتمان مالمت کرده نشود،دهیم، آنگونه که از خادمان شایستگی خود را نشان می
رود: با بردباری بسیار در زحمات، در خدا انتظار میندانها، در ها، در زدر تازیانه۵سختیها، در تنگناها،
خوابی، و هجوم خشمگین مردم، در کار سخت، در بیبا پاکی، با معرفت، با صبر، با ۶در گرسنگی؛
با ۷ریا،القدس، با محبت بیمهربانی، با روحدست راستگویی، با قدرت خدا، با اسلحۀ پارسایی به
در عزت و ذلت، و بدنامی و نیکنامی. ۸راست و چپ؛
گویی ۹گوییم؛حقیقت را میکننده، اما گویی گمراهگمنام، اما شناخته شدهایم؛ گویی در حال مرگ، اما
ایم؛ گویی دستخوش مجازات، اما از پا هنوز زندهگویی غمگین، اما همواره شادمانیم؛ ۱۱ایم؛درنیامده
سازیم؛ گویی گویی فقیر، اما بسیاری را دولتمند می چیزیم. چیز، اما صاحب همهبیپرده با شما سخن گفتیم و دل خود نتیان، ما بیای قر ۱۱
ما محبت خود را از شما دریغ ۱۲را بر شما گشودیم.داریم. شمایید که مهر خود را از ما دریغ نمیگویم؛ شما با شما همچون فرزندانم سخن می۱۳کنید.می
نیز دل خود را بر ما بگشایید. ایمانانیوغ شدن با بیپرهیز از هم
ایمانان مروید، زیرا ناموافق با بی زیر یوغ۱۴پارسایی و شرارت را چه پیوندی است و نور و ظلمت
مسیح و بلیعال را چه توافقی است و ۱۵را چه رفاقتی؟و معبد خدا و بتها ۱۶ایمان را چه شباهتی؟مؤمن و بی
ایم. را چه سازگاری است؟ زیرا ما معبد خدای زنده گوید: چنانکه خدا می
سکونت خواهم گزید بین آنها» و در میانشان راه خواهم رفت،
و من خدای ایشان خواهم بود « و آنان قوم من خواهند بود.
گوید: پس، خداوند می۱۷ از میان ایشان بیرون آیید و جدا شوید. »
چیز ناپاک را لمس مکنید هیچ « و من شما را خواهم پذیرفت.
من شما را پدر خواهم بود »۱۸ را پسران و دختران خواهید بود، و شما م
« گوید.خداوند قادر مطلق می
۷قرنتیان/دوم ها از آن ما است، پس ای عزیزان، حال که این وعده
بیایید خود را از هر ناپاکی جسم و روح بزداییم و با کمال رسانیم. ترس از خدا، تقدس را به
شادمانی پولسحق کسی بدی روا ما را در دل خود جای دهید. در۲
ایم و از کسی ایم، کسی را فاسد نساختهنداشتهگویم تا محکومتان این را نمی۳ایم.جویی نکردهبهره
کنم. پیشتر به شما گفتم که چنان در دل ما جای دارید من ۴ایم با شما بمیریم و با شما زیست کنیم.که آماده
پرده با شما سخن بگویم، و به شما بسیتوانم بیمیرغم همۀ ام، و بهکنم. بسیار دلگرم شدهفخر می
سختیها، شادی مرا حد و مرزی نیست. زیرا هنگامی که به مقدونیه رسیدیم، این تن ما ۵
در -سو در زحمت بودیم آسایش نیافت، بلکه از هراما خدایی که ۶برون جدالها داشتیم، و در درون ترسها.
ن تیتوس ما را بخشد، با آمدافسردگان را دلگرمی میواسطۀ تنها از آمدن او، بلکه بهو ما نه۷دلگرم ساخت.
آن دلگرمی که از شما یافته بود، دلگرم شدیم. او از اشتیاق شما به دیدار من، و اندوه عمیقتان، و غیرتی
که نسبت به من دارید، خبر آورد، که این بیش از پیش مرا شادمان ساخت.
دوهگینتان ساختم، از کردۀ زیرا هرچند با نامۀ خود ان۸ -خود پشیمان نیستم. زیرا با آنکه تا حدی پشیمان بودم
زمانی، شما را ام هرچند کوتاهبینم نامهچون میرو که اما اکنون شادمانم، نه از آن۹-اندوهگین ساخت
اندوهگین شدید، بلکه چون اندوهتان به توبه انجامید. هیچ زیانی از ما به زیرا اندوه شما برای خدا بود، تا
چون اندوهی که برای خدا باشد، موجب ۱۱شما نرسد.انجامد و پشیمانی ندارد. شود، که به نجات میتوبه می
بار اما اندوهی که برای دنیاست، مرگ بهببینید اندوهی که برای خدا بود چه ثمراتی ۱۱آورد.می
در شما پدید آورده است: چه شور و شوقی، چه گناهیتان، چه نارضایی و احساس اثبات بیاشتیاقی به
خطری، چه دلتنگی، غیرت و مجازاتی. شما از تقصیر حیث ثابت کردید که در آن قضیه بیهر
خاطر آن کس که بدی پس نامۀ من به شما به۱۲اید.بودهکرده و یا آن که به او بدی شده نبوده است، بلکه بدین
به ما، بر منظور بوده که در حضور خدا ارادت شما اینها همه موجب دلگرمی ما ۱۳خودتان آشکار شود.
شده است. افزون بر دلگرمی خود ما، دیدن شادی تیتوس نیز موجب شادی هرچه بیشتر ما شد، زیرا همگی شما
من نزد او به شما فخر ۱۴جان او را تازه ساخته بودید.کردم و شما مرا سرافکنده نساختید، بلکه همانگونه که
ه به شما گفتیم درست بود، ثابت شد که فخر ما هرآنچبار که او اطاعت هر۱۵نزد تیتوس نیز بجا بوده است.
آورد و این را که چگونه با یاد میهمگی شما را بهاش به شما بیشتر ترس و لرز او را پذیرفتید، دلبستگی
چیز به شما اطمینان شادمانم که در هر۱۶شود.می
دارم.
۸قرنتیان/دوم گردآوری هدایا
خواهیم شما را از فیضی که اکنون ای برادران، می۱خدا به کلیساهای مقدونیه عطا کرده است، آگاه
سبب زحماتی حال که ایشان بهزیرا در همان۲سازیم.توانفرسا، در بوتۀ آزمایش قرار داشتند، از شادی
حد و فقر بسیارشان، سخاوتی بیکران جاری بیو من شاهدم که -حد توان خویش که درچرا۳گشت.
با اصرار زیاد از ۴خود پیشقدم شده، -حتی بیش از آن ما خواهش کردند که در این خدمت به مقدسان سهیم
ایشان حتی بسیار بیش از انتظار ما عمل ۵باشند.کردند، زیرا نخست خویشتن را به خداوند تقدیم
به ۶داشتند، و سپس به ما نیز، بر طبق ارادۀ خدا.همین جهت، از تیتوس خواستیم همانگونه که خود
پیشتر قدمهای آغازین را در تدارک این عمل کمال سخاوتمندانۀ شما برداشته بود، اکنون نیز آن را به
در ایمان، -چیز ممتازید که در همهپس چنان۷رساند.در بیان، در معرفت، در شور و حرارت بسیار، و در
این فیض بخشندگی نیز گوی پس در -محبتتان به ما سبقت را بربایید.
خواهم خلوص کنم، بلکه میاین را به شما حکم نمی۸محبتتان را در قیاس با شور و حرارت دیگران
زیرا از فیض خداوند ما عیسی مسیح آگاهید ۹بیازمایم.خاطر شما فقیر شد تا شما در که هرچند دولتمند بود، به د. نتیجۀ فقر او دولتمند شوی
کنم، زیرا پس نظر خود را در اینباره بیان می۱۱تنها در انجام این سود شماست: سال گذشته، شما نهبه
کار خیر، بلکه در اشتیاق به انجام آن نیز پیشقدم کمال رسانید، تا پس اکنون کار خود را به۱۱بودید.
اشتیاقتان به این کار، انجام کامل آن را نیز، به زیرا اگر ۱۲تان، در پی داشته باشد.فراخور توان مالی
افتد، البته برحسب اشتیاق باشد، هدیۀ شخص مقبول می آنچه کسی دارد، نه آنچه ندارد.
زیرا خواست ما این نیست که دیگران در رفاه ۱۳باشند و شما در فشار، بلکه خواهان برقراری
تا غنای شما در حال حاضر، کمبود آنان ۱۴مساواتیم،د، و روزی نیز غنای آنها کمبود شما را را برطرف کن
برطرف خواهد کرد. بدینسان مساوات برقرار خواهد
آن که زیاد »چنانکه نوشته شده است: ۱۵شد،آورد، کم آورد، زیاده نداشت، و آن که کم گردگرد
« نداشت. گسیل داشتن تیتوس به قرنتس
کنم که در دل تیتوس نیز نهاده خدا را شکر می۱۶زیرا او ۱۷که همچون من به فکر شما باشد.است
تنها تقاضای ما را پذیرفت، بلکه خود با اشتیاق نهو ما همراه ۱۸بسیار، برای آمدن نزد شما پیشقدم شد.
فرستیم که همۀ کلیساها او را او برادری را میبعالوه، او از ۱۹ستایند.خاطر خدمتش به انجیل میبه
انجام این کار خیر که سوی کلیساها انتخاب شده تا دربرای جالل خدا و نشان دادن خیرخواهیمان خدمت آن
ما بسیار ۲۱ایم، همسفر ما باشد.را بر عهده گرفتهمراقبیم که خدمت ما در گردآوری این هدیۀ زیرا ۲۱سخاوتمندانه مورد انتقاد کسی قرار نگیرد.
تنها در نظر خداوند، بلکه در نظر مردم کوشیم نهمی ه صحیح است انجام دهیم. نیز آنچ
فرستیم که همراه این افراد، برادر خود را نیز می۲۲بارها اشتیاقش از راههای گوناگون بر ما ثابت شده، و
خاطر اطمینان بسیارش به شما حتی اکنون اشتیاق او به
دربارۀ تیتوس باید بگویم ۲۳افزونتر نیز گردیده است.است؛ و که در خدمت به شما شریک و همکار من
دربارۀ برادرانمان نیز باید بگویم که فرستادگان پس محبت خود را در ۲۴اند.کلیساها و جالل مسیح
عمل به آنها ثابت کنید و نشان دهید که فخر ما به شما اساس نیست، تا همۀ کلیساها ببینند. بی
۹قرنتیان/دوم نیازی نیست دربارۀ این خدمت به مقدسان به شما ۱
رساندن آگاهم و در زیرا از اشتیاقتان به یاری۲بنویسم،ام. این خصوص نزد ایمانداران مقدونیه به شما بالیده
ام که شما در ایالت اخائیه از سال گذشته بدیشان گفتهاید. این شور و حرارت شما برای دادن هدیه آماده بوده
اما این ۳بیشتر آنان را نیز به عمل برانگیخته است.فرستم تا فخر ما به شما در این را می برادران
خصوص اشتباه از کار درنیاید، بلکه تا همانگونه که زیرا ۴ام، آمادگی الزم را داشته باشید.به ایشان گفته
اگر کسی از ایمانداران مقدونیه همراهم بیاید و دریابد از -و چقدر بیشتر خودتان -که آماده نیستید، ما
ایم، سرافکنده خواهیم اشتهاطمینانی که به شما د
پس ضروری دانستم از برادران بخواهم که ۵شد.پیشاپیش به دیدارتان بیایند و تدارک هدیۀ
ای را که وعده داده بودید، به اتمام سخاوتمندانهای خواهد بود که نه با رسانند. آنگاه این هدیه، هدیه
دستی داده شده است. چشمی، بلکه با گشادهتنگ ه سخاوت در هدیه دادنتشویق ب
که اندک بکارد، اندک هم یاد داشته باشید که هربه۶که فراوان بکارد، فراوان هم خواهد دروید، و هر
کس همان قدر بدهد که در دل هر۷خواهد داشت.برقصد کرده است، نه با اکراه و اجبار، زیرا خدا بخشندۀ
ت و خدا قادر است هر نعم۸دارد.شادمان را دوست میچیز همواره را برای شما بس فزونی بخشد تا در همه
همۀ نیازهایتان برآورده شود و برای انجام هر کار چنانکه نوشته شده: ۹فراوانی داشته باشید.نیکو، به
او سخاوتمندانه بخشیده و به فقرا داده است، » « ماند، تا به ابد.اش باقی میپارسایی
و نان را برای و او که بذر را برای کشاورز۱۱سازد، بذرتان را مهیا ساخته، فزونی خوردن فراهم می
خواهد بخشید و محصول پارسایی شما را فراوان حیث دولتمند خواهید شد آنگاه از هر۱۱خواهد ساخت.
تا بتوانید در هر فرصتی سخاوتمند باشید، و این واسطۀ ما به سپاس خدا خواهد انجامید. سخاوت شما به
تنها نیازهای مقدسان را این خدمت، نهانجام ۱۲صورت سپاسگزاریهای سازد، بلکه بهبرآورده می
خاطر و به۱۳شود.سوی خدا سرریز میبسیار حتی بهزند، مردم مهر تأییدی که این خدمت بر زندگی شما می
خدا را برای اطاعتی که با اعتراف شما به انجیل که در کمک مسیح همراه است، و نیز برای سخاوتی
دهید، تمجید خواهند به آنها و به همه نشان میخاطر فیض عظیمی که خدا نصیبتان آنان به۱۴کرد.
کرده، با عالقه و اشتیاق بسیار برای شما دعا خواهند ناپذیرش! سپاس بر خدا برای عطای وصف۱۵کرد.
۱۱قرنتیان/دوم
دفاع پولس از خدمتشدور اما به« زبونم»من، پولس، که در حضور شما ۱
، با حلم و نرمش مسیح از شما «جسور»از شما هنگام آمدنم نزد شما ناگزیر نباشم با که به۲استدعا دارم
پندارند ما با میزانهای این دنیا زندگی کسانی که میزیرا هرچند در ۳کنیم، با جسارت بسیار عمل کنم.می
بریم، اما به روش دنیایی سر میاین دنیا بهکه اسلحۀ جنگ ما دنیایی نیست، بلکه چرا۴جنگیم.ینم
ما استداللها و ۵به نیروی الهی قادر به انهدام دژهاست.هر ادعای تکبرآمیز را که در برابر شناخت خدا قد
ای را به اطاعت کنیم و هر اندیشهعلم کند ویران میباش هستیم، و در حال آماده۶سازیم.از مسیح اسیر می
اطاعت خود شما کامل شود، هر نااطاعتی تا آنگاه که را به مجازات رسانیم.
نگرید. اگر کسی اطمینان دارد شما تنها به ظواهر می۷که از آن مسیح است، باید در نظر داشته باشد که ما
زیرا سرافکنده ۸نیز به همان اندازه از آن مسیحیم.نخواهم شد حتی اگر اندکی بیش از اندازه به اقتداری
که خداوند نه برای ویرانی بلکه برای بنای شما به من خواهم چنین به نظر آید که نمی۹داده است، فخر کنم.
زیرا ۱۱های خود شما را بترسانم،کوشم با نامهمیهای او وزین و قوی است، اما نامه»گویند: بعضی می
آنان که ۱۱«انگیز.حضورش ضعیف و بیانش رقتنند که هرآنچه در غیاب خود در گویند باید بداچنین می
هنگام حضور، به عمل گوییم، همان را بههامان مینامه خواهیم آورد.
کنیم خود را از زمرۀ کسانی بشماریم ما جرأت نمی۱۲یا با کسانی قیاس کنیم که خودستایند. چه نابخردانه است که آنان دربارۀ خویشتن با میزانهای خودشان
ولی ما ۱۳سنجند.را با خود میکنند و خود قضاوت میکنیم که نه بیش از حد مجاز، بلکه در حدودی فخر می
خدا برایمان معین کرده است، حدودی که شما را نیز ایم، ما از حدود خود پا فراتر نگذاشته۱۴گیرد.بر میدر
چنانکه گویی هرگز نزد شما نیامده باشیم. زیرا به شما نخستین کسانی بودیم که انجیل مسیح را
اند، ما با فخر کردن به آنچه دیگران کرده۱۵رساندیم.کنیم. امید ما این است که از حدود خود تجاوز نمی
کند، دامنۀ فعالیت ما هرچه ایمان شما بیشتر رشد میتا بتوانیم انجیل را ۱۶تر شود،در میان شما نیز گسترده
در سرزمینهایی فراسوی شما بشارت دهیم. زیرا یم به کاری فخر کنیم که پیشتر، و آن هم در خواهنمی
که هر»پس ۱۷قلمرو شخصی دیگر انجام شده است.زیرا نه آن که ۱۸«کند، به خداوند فخر کند.فخر می
خودستایی کند، بلکه آن که خدا او را بستاید، پذیرفته شود. می
۱۱قرنتیان/دوم پولس و رسوالن دروغین
ر من تحمل کنید، و چنین امیدوارم اندک حماقتی را د۱من غیرتی خدایی نسبت به شما دارم، ۲اید!نیز کرده
زیرا شما را به یک شوهر، یعنی مسیح، نامزد ساختم، اما بیم ۳ای پاکدامن به او تقدیمتان کنم.تا همچون باکره
دارم همانگونه که حوا فریب حیلۀ مار را خورد، فکر که به شما نیز از سرسپردگی صادقانه و خالصی
زیرا اگر کسی نزدتان ۴مسیح دارید، منحرف شود.بیاید و شما را به عیسای دیگری جز آن که ما به شما موعظه کردیم، موعظه کند، یا اگر روحی متفاوت با آن روح که دریافت کردید یا انجیلی غیر از آن انجیل
که شنیدید به شما عرضه کند، به آسانی تحملش « رسوالنبزرگ »کنم من از آن میاما گمان ن۵کنید.می
شاید سخنوری ماهر نباشم، اما ۶چیزی کم داشته باشم.کمال و از در معرفت چیزی کم ندارم؛ این را به
ایم. حیث به شما ثابت کردههرآیا گناه کردم که با بشارت رایگان انجیل خدا به شما، ۷
من با ۸خود را پست ساختم تا شما سرافراز شوید؟پذیرفتن کمک مالی، کلیساهای دیگر را غارت کردم
و در مدت اقامتم بین ۹تا بتوانم شما را خدمت کنم.شما، هرگاه به چیزی نیاز داشتم، باری بر دوش کسی ننهادم، زیرا برادرانی که از مقدونیه آمدند احتیاجات
روی باری بر دوشتان مرا برآوردند. و من به هیچبه آن راستی ۱۱ین پس نیز نخواهم بود.ام و از انبوده
کس در نواحی مسیح که در من است قسم، که هیچآیا از ۱۱اخائیه این فخر مرا از من نخواهد گرفت.
داند که گویم که دوستتان ندارم؟ خدا میرو چنین میآنو این رویۀ خود را ادامه خواهم داد ۱۲دوستتان دارم!
تانم، از آنان که در طلبان بازستا فرصت را از فرصتکنند با ما صددند تا خود را در آنچه بدان فخر می
برابر سازند. کسان، رسوالن دروغین و کارگزارانی زیرا چنین۱۳
فریبکارند که خود را در سیمای رسوالن مسیح ظاهر و این عجیب نیست، زیرا شیطان نیز ۱۴سازند.می
جبی پس تع۱۵آورد؛خود را به شکل فرشتۀ نور درمیندارد که خادمانش نیز خود را به خادمان طریق
پارسایی همانند سازند. سرانجام اینان فراخور کارهایشان خواهد بود.
فخر پولس به رنجهای خود
فهم نپندارد. اما اگر چنین گویم: کسی مرا بیباز می۱۶فهم بپذیرید، تا کم مرا چون شخصی بیکنید، دستمی
وقتی اینچنین با اطمینان از ۱۷کنم.بتوانم اندکی فخر گویم، نه از جانب خداوند، بلکه از سر فخر خود می
از آنجا که بسیاری به طریق دنیایی ۱۸فهمی است.بیزیرا شما ۱۹کنند، من نیز فخر خواهم کرد.فخر می
که خود البته کنید، چرافهمان را شادمانه تحمل میبیه شما حتی حقیقت این است ک۲۱بس فهیم هستید!
سازند، یا از شما کسانی را که شما را بندۀ خود میکشند، یا شما را مورد سوءاستفاده قرار بهره می
کنند، یا به صورتتان دهند، یا بر شما ریاست میمیبا کمال ۲۱کنید.زنند، بخوبی تحمل میسیلی می
ایم شرمندگی باید اقرار کنم که ما ضعیفتر از آن بوده چنین کارهایی باشیم! که قادر به
-دهد به چیزی فخر کند اگر کسی به خود اجازه میمن نیز به -گویم فهمان سخن میباز هم همچون بی
اند؟ آیا عبرانی۲۲دهم به آن فخر کنم.خود اجازه میاند؟ من نیز هستم! آیا از من نیز هستم! آیا اسرائیلی
اند؟ حآیا خادم مسی۲۳اند؟ من نیز هستم!نسل ابراهیممن بیشتر هستم! از -گویم چون دیوانگان سخن می
ام، به دفعات بیشتر به زندان تر کار کردههمه سختام، بارها و بارها ام، بیش از همه تازیانه خوردهافتاده
پنج بار از یهودیان، ۲۴ام.رو شدهبا خطر مرگ روبهسه بار چوبم زدند، ۲۵سی و نه ضربه شالق خوردم.
سار شدم، سه بار کشتی سفرم غرق شد، یک بار سنگهمواره در ۲۶روز را در دریا سپری کردم.یک شبانهسو تهدیدم کرده است: خطر ام و خطر از هرسفر بوده
ها، خطر راهزنان؛ خطر از سوی قوم گذر از رودخانهخود، خطر از سوی اجنبیان؛ خطر در شهر، خطر در
دران بیابان، خطر در دریا؛ خطر از سوی براام، بارها سخت کار کرده و محنت کشیده۲۷دروغین.
ام؛ گرسنگی و تشنگی خوابی بر خود هموار کردهبیام و سرما و غذا ماندهام، بارها بیرا تحمل کرده
بر همۀ اینها، بار افزون۲۸ام.عریانی به خود دیدهروزه بر دوشم نگرانی برای همۀ کلیساهاست که هر
ست که ضعیف شود و من کی۲۹کند.سنگینی می ضعیف نشوم؟ کیست که بلغزد و من نسوزم؟
باید فخر کنم، به چیزهایی فخر خواهم کرد اگر می۳۱خدا، پدر خداوند ۳۱دهد.که ضعف مرا نشان می
داند که دروغ عیسی، که او را جاودانه سپاس باد، می
در دمشق، حاکم منصوب شاه حارث، ۳۲گویم.نمیاما مرا ۳۳هر گماشت تا گرفتارم کنند.نگهبانانی بر ش
ای که بر حصار شهر بود، پایین در زنبیلی، از پنجره فرستادند و اینگونه از چنگش گریختم.
۱۲قرنتیان/دوم
رؤیاهای پولس و خار جسم او
باید که فخر کنم؛ هرچند سودی از آن حاصل می۱وند دهم و به رؤیاها و مکاشفات خداشود، ادامه مینمیشناسم شخصی را که در مسیح است، می۲پردازم.می
دانم که چهارده سال پیش به آسمان سوم ربوده شد. نمیو ۳داند.با بدن به آسمان رفت یا بیرون از بدن، خدا می
با بدن یا بیرون -دانم که به فردوس باال برده شد میناشدنی شنید، و چیزهای وصف۴-داند از بدن، خدا می
من به ۵گفتن از آنها بر انسان جایز نیست.نکه سخکنم. اما دربارۀ خود، جز به چنین شخصی فخر می
حتی اگر بخواهم فخر ۶ضعفهایم فخر نخواهم کرد.کنم. فهم نخواهم بود، زیرا حقیقت را بیان میکنم، بی
پرهیزم تا کسی مرا چیزی بیش از اما از این کار می شنود، نپندارد. بیند و از من میآنچه در من می
اندازۀ این مکاشفات اما برای اینکه عظمت بی۷مغرورم نسازد، خاری در جسمم به من داده شد، یعنی
عامل شیطان، تا آزارم دهد و مرا از غرور سه بار از خداوند تمنا کردم آن را از من ۸بازدارد.فیض من تو را کافی است، »اما مرا گفت: ۹برگیرد،
پس با « رسد.کمال میزیرا قدرت من در ضعف بهشادی هرچه بیشتر به ضعفهایم فخر خواهم کرد تا
رو، در از همین۱۱قدرت مسیح بر من قرار گیرد.خاطر ضعفها، دشنامها، سختیها، آزارها و مشکالت، به مسیح شادمانم، زیرا وقتی ناتوانم، آنگاه توانایم.
نگرانی پولس برای قرنتیانام! شما ناگزیرم فهمان رفتار کردههمچون بی۱۱
که هرچند بایست مورد ستایشتان باشم، چراکردید. میچیزی کم « رسوالنبزرگ»هیچم، اما از آن
های رسالت، در نهایت بردباری در نشانه۱۲ندارم.ظهور رسید، با آیات و عجایب و میان شما به
در قیاس با سایر کلیساها، چه اجحافی در ۱۳معجزات.ام؟ اینکه هرگز باری بر دوشتان نبودهحق شما شد، جز
برای این بدی که در حق شما کردم، مرا ببخشید! رای بار سوم به دیدارتان بیایم، و ام باکنون آماده۱۴
باری بر دوشتان نخواهم بود. زیرا نه اموال شما، بلکه که فرزندان نیستند که باید خواهم. چراخودتان را می
برای والدین خود بیندوزند، بلکه والدین برای فرزندان پس من با شادی بسیار هرچه دارم ۱۵اندوزند.خود می
واهم کرد و حتی جان خود در راه جانهای شما خرج خرا نیز دریغ نخواهم داشت. اگر من شما را بیشتر
دارم، آیا شما باید مرا کمتر دوست بدارید؟ دوست میاما حتی اگر بپذیرید که خود بر دوش شما باری ۱۶
گویید چون شخصی مکار هستم، باید ام، البد مینبوده آیا۱۷برداری کرده باشم.نحوی از شما بهرهبهواسطۀ آنان که نزدتان فرستادم از شما سوءاستفاده به
آن داشتم که نزد شما بیاید و من تیتوس را بر۱۸کردم؟برادرمان را نیز همراهش فرستادم. آیا تیتوس از شما
سوءاستفاده کرد؟ آیا ما نیز به همین شیوه رفتار نکردیم و همین رویه را در پیش نگرفتیم؟
کوشیم در اید که میین تصور بودهآیا تا اینجا بر ا۱۹برابر شما از خود دفاع کنیم؟ ما در حضور خدا و
اند، و گوییم که در مسیحهمچون کسانی سخن میکنیم، ای عزیزان، برای بنای هرآنچه می
زیرا بیم آن دارم که نزدتان بیایم و شما را ۲۱شماست.
که آنگونه که انتظار دارم، نبینم، و شما نیز مرا چنان انتظار دارید، نبینید. بیم آن دارم که در میان شما
جدال، حسد، خشم، خودخواهی، افترا، غیبت، غرور و و نیز بیم آن دارم که چون نزد شما ۲۱نظمی ببینم.بی
آیم، خدا بار دیگر مرا در حضور شما فروتن سازد و خاطر برخی که در گذشته گناه کرده و از من به
اند، یاشی خود توبه نکردهعفتی و عناپاکی، بی اندوهگین شوم.
۱۳قرنتیان/دوم
آخرین هشدارهاهر »آیم. این سومین بار است که به دیدارتان می۱
من ۲«سخنی با گواهی دو یا سه شاهد ثابت خواهد شد.در دیدار دوم خود، کسانی را که در گذشته مرتکب
ادم و کس دیگر را هشدار دگناه شده بودند، و نیز هردهم که وقتی اکنون نیز در غیاب خود باز هشدار می
زیرا شما ۳نزدتان بیایم، بر کسی آسان نخواهم گرفت.گوید. خواهید بر اینکه مسیح در من سخن میحجت می
او در قبال شما ضعیف نیست، بلکه در میان شما زیرا هرچند در ضعف بر صلیب شد، اما ۴تواناست.
کند. به همینسان، ما نیز در او به قدرت خدا زیست میضعیفیم، اما با او در قبال شما به قدرت خدا زیست
خواهیم کرد. خود را بیازمایید تا ببینید آیا در ایمان هستید یا نه. ۵
یابید که عیسی مسیح خود را محک بزنید. آیا درنمیآنکه در این آزمایش مردود در شماست؟ مگر
د که ما مردود و امیدوارم پی ببری۶بشوید!دعای ما به درگاه خدا این است که مرتکب ۷ایم.نشده
خطایی نشوید؛ نه تا معلوم شود که ما از آزمایش ایم، بلکه تا شما آنچه را که درست سرافراز بیرون آمده
است، انجام دهید، حتی اگر به نظر آید که ما مردود توانیم هیچ عملی برخالف حقیقت زیرا نمی۸ایم.شده
کنیم برای حقیقت جام دهیم، بلکه هرآنچه میانزیرا هرگاه ما ضعیف باشیم و شما قوی، ۹است.
موجب شادیمان خواهد بود، و دعای ما این است که خاطر، در غیابم این مطالب به همین۱۱شما احیا شوید.نویسم تا وقتی نزدتان آمدم، مجبور نباشم را به شما می
فاده کنم، اقتداری که عمل استاز اقتدار خود با شدتخداوند نه برای ویران کردن، بلکه برای بنا به من
داده است.
خاتمهدر خاتمه، ای برادران، شاد باشید؛ احیا شوید؛ پند ۱۱
گیرید؛ همرأی باشید؛ و در صلح و صفا زندگی کنید، که خدای محبت و صلح و صفا با شما خواهد بود.
همۀ ۱۳سالم گویید.ای مقدس یکدیگر را به بوسه۱۲ فرستند. مقدسان، شما را سالم می
فیض خداوند عیسی مسیح، محبت خدا و رفاقت ۱۴ القدس با همۀ شما باد. روح
۱غالطیان از پولس، رسولی که رسالتش نه از جانب انسانها و ۱
واسطۀ عیسی مسیح و واسطۀ انسان، بلکه بهنه به خدای پدر است که او را از مردگان برخیزانید،
و نیز از همۀ برادرانی که با منند، ۲ به کلیساهای غالطیه:
فیض و آرامش بر شما باد، از جانب خدا، پدر ما، و ۳که جان خود را در راه گناهان ما ۴سیحخداوند عیسی م
داد تا ما را به ارادۀ خدا و پدر ما، از عصر شریر او را تا ابد جالل باد. آمین. ۵حاضر رهایی بخشد.
انجیلی دیگر نیستدر شگفتم که شما بدین زودی از آن که شما را ۶واسطۀ فیض مسیح فراخوانده است رویگردان شده، بهالبته انجیلی دیگر ۷روید.ر میسوی انجیلی دیگبه
وجود ندارد، اما کسانی هستند که فکر شما را مغشوش اما ۸آنند که انجیل مسیح را تحریف کنند.سازند و برمی
ای از آسمان، انجیلی غیر از آنچه حتی اگر ما یا فرشتهما به شما بشارت دادیم موعظه کند، ملعون
گویم: اگر کسی می چنانکه پیشتر گفتیم، اکنون باز۹باد!انجیلی غیر از آنچه پذیرفتید به شما موعظه کند،
ملعون باد! خواهم یا تأیید خدا را؟ آیا آیا تأیید مردم را می۱۱کوشم مردم را خشنود سازم؟ اگر همچنان در پی می
بدانید انجیلی که من بدان خواهم ای برادران، می۱۱زیرا من ۱۲بشارت دادم، ساخته و پرداختۀ بشر نیست،
آن را از انسان نیافتم، و کسی نیز آن را به من نیاموخت؛ بلکه آن را از طریق مکاشفۀ عیسی مسیح
دریافت کردم.
شما وصف زندگی گذشتۀ مرا در دین یهود ۱۳رسانیدم میاید، که چه بسیار کلیسای خدا را آزار شنیده
و در یهودیگری از ۱۴کردم.و آن را ویران میبسیاری از همساالن قوم خود پیشی گرفته و در اجرای
اما چون ۱۵نهایت غیور بودم.سنتهای پدران، بیخشنودی او که مرا از بطن مادرم وقف کار خود کرد
که ۱۶واسطۀ فیض خود مرا فراخواند در این بودو بهآشکار سازد تا بدو در میان پسر خود را در من
غیریهودیان بشارت دهم، در آن زمان با جسم و خون و به اورشلیم نیز، نزد آنان که پیش ۱۷مشورت نکردم،
از من رسول بودند، نرفتم؛ بلکه راهی عربستان شدم و سپس به دمشق بازگشتم.
آنگاه پس از سه سال، به اورشلیم رفتم تا کیفا را ۱۸اما از سایر ۱۹نزده روز نزد او ماندم.دیدار کنم، و پا
جز یعقوب، برادر خداوند، کسی دیگر را رسوالن، بهدهم که در حضور خدا به شما اطمینان می۲۱ندیدم.
پس از آن، به نواحی ۲۱نویسم دروغ نیست.آنچه میدر آن زمان هنوز کلیساهای ۲۲سوریه و کیلیکیه رفتم.
ره یهودیه که در مسیح هستند، مرا به چهآن مردی که »آنها فقط شنیده بودند، ۲۳شناختند.نمی
داشت، اکنون به همان ایمان پیشتر آزار بر ما روا میدهد که در گذشته به نابودی آن کمر بسته بشارت می
کردند. خاطر من خدا را تمجید میو آنان به۲۴«بود.
۲غالطیان شدن پولس از جانب سایر رسوالن پذیرفته
هارده سال، دیگربار همراه برنابا به پس از چ۱اما اینبار، ۲اورشلیم رفتم و تیتوس را نیز با خود بردم.
ای بود. در آنجا انجیلی رفتنم در نتیجۀ دریافت مکاشفهکنم بدیشان را که در میان غیریهودیان موعظه می
عرضه داشتم؛ البته در خلوت، و نیز تنها به رهبران اما حتی ۳دوم یا دویده باشم.سرشناس، مبادا بیهوده ب
همسفرم تیتوس، با اینکه یونانی بود، مجبور نشد ختنه این بدان سبب پیش آمد که بعضی از برادران ۴شود.
دروغین، مخفیانه در جمع ما رخنه کرده بودند تا آن آزادی را که در مسیح عیسی داریم جاسوسی کنند و ما
تسلیم آنها نشدیم ولی ما دمی هم ۵بندگی بکشانند.را به تا حقیقت انجیل نزد شما ثابت بماند.
اما آن رهبران سرشناس چیزی بر پیام من نیفزودند ۶کند، زیرا خدا بر که بودند مرا تفاوتی نمیآنان هر -
عکس، ایشان بلکه به۷-کند صورت ظاهر قضاوت نمیدریافتند که وظیفۀ رسانیدن انجیل به غیریهودیان به
ده است، همانگونه که وظیفۀ رسانیدن من سپرده شزیرا ۸انجیل به یهودیان به پطرس سپرده شده بود.
همان خدایی که از طریق پطرس چونان رسول یهودیان عمل کرد، از طریق من نیز چون رسول
پس چون یعقوب و پطرس و ۹غیریهودیان عمل نمود.یوحنا که مشهور به ارکان بودند فیضی را که نصیب
من شده بود مشاهده کردند، به من و برنابا دست رفاقت دادند و توافق شد که ما نزد غیریهودیان برویم
یاد فقط خواستند که فقرا را به۱۱و آنان نزد یهودیان.داشته باشیم، که البته این بواقع کاری بود که من خود
نیز مشتاق انجامش بودم. مخالفت پولس با پطرس
طرس به انطاکیه آمد، با او رویاروی اما چون پ ۱۱زیرا پیش ۱۲مخالفت کردم، چه آشکارا تقصیرکار بود.
از آنکه کسانی از جانب یعقوب درآیند، با غیریهودیان شد، اما همین که آنها آمدند، پا پس کشید و همسفره می
که از اهل ختنه بیم خود را جدا کرد، چراریاکاری به او سایر یهودیان نیز در این ۱۳داشت.
ای که حتی برنابا نیز در ریاکاری آنان گونهپیوستند، به گرفتار آمد.
اما من چون دیدم آنان در راستای حقیقت انجیل ۱۴زنند، در حضور همه پطرس را گفتم: استوار گام نمی
اگر تو، با اینکه یهودی هستی، همچون غیریهودیان »نه است که کنی نه چون یهودیان، چگوزندگی می
داری که از رسوم یهودیان پیروی غیریهودیان را وامی « کنند؟غیریهودی »اصطالح ایم و نه بهزادهما که یهودی۱۵
دانیم که انسان نه با اعمال شریعت، می۱۶،«گناهکارشود. بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده می
پس ما خود نیز به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا باایمان به مسیح پارسا شمرده شویم و نه با اعمال
شریعت، زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت شود. پارسا شمرده نمی
اما اگر در حالی که در پی پارسا شمرده شدن ۱۷واسطۀ مسیح هستیم، معلوم شود که گناهکاریم، آیا به
این بدان معنی است که مسیح مشوق گناه است؟ زیرا اگر آنچه را که خود ویران کردم ۱۸روی!هیچبه
دهم که به از نو بنا کنم، در آن صورت نشان می
واسطۀ خود شریعت، زیرا من به۱۹شریعت نافرمانم.با ۲۱نسبت به شریعت مردم تا برای خدا زیست کنم.
ام، و دیگر من نیستم که زندگی مسیح بر صلیب شدهکند؛ و دگی میکنم، بلکه مسیح است که در من زنمی
کنم، با ایمان به پسر این زندگی که اکنون در جسم میخاطر من خداست که مرا محبت کرد و جان خود را به
شمارم، زیرا اگر فیض خدا را باطل نمی۲۱داد.آمد، پس مسیح دست میپارسایی از راه شریعت به
بیهوده مرد.
۳غالطیان ایمان یا اعمال شریعت؟
نادان، چه کسی شما را افسون کرده ای غالطیان۱است؟ زیرا در برابر چشمان خود شما عیسی مسیح
روشنی چون کسی که بر صلیب شد، ترسیم بهخواهم این را بدانم: آیا روح را با فقط می۲گردید.
انجام اعمال شریعت یافتید یا با ایمان به آنچه د و آیا تا این حد نادانید که با روح آغاز کردی۳شنیدید؟
آیا ۴خواهید با تالش انسانی به مقصد برسید؟اکنون میهمۀ آن چیزها بیهوده بر شما گذشته است؟ مگر اینکه
آیا خدا از آن جهت روح را ۵براستی بیهوده بوده باشد!کند و معجزات در میان شما ظاهر به شما عطا می
آورید، یا از جا میسازد که اعمال شریعت را بهمیچنانکه ابراهیم ۶آنچه شنیدید ایمان دارید؟رو که به آنبه خدا ایمان آورد و این برای او پارسایی شمرده »
اند که به ایمان بینید کسانی فرزند ابراهیمپس می۷«شد.و کتاب چون پیشتر دید که خدا ۸تکیه دارند.
غیریهودیان را بر پایۀ ایمان پارسا خواهد شمرد، از تمام قومها »بشارت داد که رو، پیشاپیش به ابراهیم اینپس آنها که به ۹«واسطۀ تو برکت خواهند یافت.به
یابند. ایمان اتکا دارند، با ابراهیم ایماندار برکت میزیرا آنان که بر انجام اعمال شریعت تکیه دارند، ۱۱
ملعون باد »که آمده است: اند، چراهمگی دچار لعنتشته شده عمل که به تمام آنچه در کتاب شریعت نوهر
واسطۀ شریعت کس بهواضح است که هیچ۱۱«نکند.پارسا به ایمان »شود، زیرا نزد خدا پارسا شمرده نمی
اما شریعت بر ایمان متکی ۱۲«زیست خواهد کرد.واسطۀ عمل آورد، بهکسی که اینها را به»نیست، بلکه
جای ما لعن شد مسیح به۱۳«آنها حیات خواهد داشت.ا را از لعنت شریعت بازخرید کرد، زیرا و اینگونه م
که به دار آویخته شود ملعون هر»نوشته شده که او چنین کرد تا برکت ابراهیم در مسیح ۱۴«است.
عیسی نصیب غیریهودیان گردد، و تا ما آن روح را که وعده داده شده بود، از راه ایمان دریافت کنیم.
شریعت و وعدۀ خداید از زندگی روزمره مثالی ای برادران، بگذار۱۵
تواند حتی عهدی بشری را که کس نمیبیاورم. هیچرسمیت یافته باشد، لغو کند یا چیزی بدان
ها به ابراهیم و به نسل او داده حال، وعده۱۶بیفزاید.چنانکه گویی دربارۀ « و به نسلها،»گوید شد. نمی
که مقصود « نسل تو،»گوید به بسیاری باشد، بلکه میسخن من این است: ۱۷تن یعنی مسیح است. یک
شریعتی که چهارصد و سی سال بعد آمد، عهدی را که ای که وعده گونهکرد، بهخدا پیشتر بسته بود لغو نمی
زیرا اگر میراث بر شریعت استوار ۱۸باطل گردد.باشد، دیگر بر وعده استوار نیست؛ اما خدا آن را از
راه وعده به ابراهیم عطا فرمود. سبب پس مقصود از شریعت چه بود؟ شریعت به۱۹
نافرمانیها افزوده شد، آن هم تنها تا زمانی که آن که وعده به او اشاره داشت، بیاید. شریعت « نسل»
ای مقرر دست واسطهفرشتگان و بهوسیلۀ بهای تنها نمایندۀ یک طرف اما هر واسطه۲۱گردید.
آنکه خدا یکی است. نیست، حالهای خداست؟ پس آیا شریعت برخالف وعده۲۱روی! زیرا اگر شریعتی داده شده بود که هیچبه
یقین توانست حیات ببخشد، در آن صورت بهمیاما کتاب ۲۲آمد.هم میپارسایی نیز از راه شریعت فرا
اعالم داشت که همه در بند گناه اسیرند، تا آنچه وعده داده شده بود بر پایۀ ایمان به عیسی مسیح به
ایمانداران عطا شود. سر ما پیش از آمدن ایمان، تحت مراقبت شریعت به۲۳بردیم و تا ظهور ایمان در بند نگاه داشته میا گماشته شد تا پس شریعت به تربیت م۲۴شدیم.می
وسیلۀ ایمان پارسا شمرده زمانی که مسیح بیاید و بهاما اکنون که ایمان آمده، دیگر زیر دست آن ۲۵شویم.
گماشته نیستیم. فرزندان خدا
واسطۀ ایمان، زیرا در مسیح عیسی، شما همه به۲۶که همگی شما که در مسیح تعمید چرا۲۷پسران خدایید.
دیگر نه یهودی معنی ۲۸بر کردید.یافتید، مسیح را در
دارد نه یونانی، نه غالم نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا و حال اگر ۲۹شما همگی در مسیح عیسی یکی هستید.بر اید و بناشما از آن مسیح هستید، پس نسل ابراهیم
وعده، وارثان نیز هستید.
۴غالطیان یر باری سخن من این است: تا زمانی که وارث صغ۱
چیز است، با غالم فرقی ندارد، هرچند مالک همهو تا زمانی که پدرش تعیین کرده است زیر ۲باشد.
در مورد ما نیز به همینگونه ۳دست قیمان و وکالست.است: تا زمانی که ما صغیر بودیم، در بندگی اصول
اما چون زمان مقرر ۴بردیم.سر میابتدایی دنیا بهر خود را فرستاد که از زنی کمال فرارسید، خدا پسبه
تا آنان را که زیر ۵دنیا آمد،زاده شد و زیر شریعت بهشریعت بودند بازخرید کند، و تا مقام پسرخواندگی را
پس چون پسرانید، خدا روح پسر خود ۶دست آوریم.بهابا، »دهد را در دلهای ما فرستاده است که ندا درمی
لکه پسری؛ و بدینسان، دیگر غالم نیستی، ب۷«پدر. چون پسری، خدا تو را وارث نیز گردانیده است.
نگرانی پولس برای غالطیان
شناختید، چیزهایی پیش از این، زمانی که خدا را نمی۸اما ۹کردید که در حقیقت خدا نیستند.را بندگی می
شناسید، یا بهتر بگویم، خدا شما اکنون که خدا را میسوی آن دیگربار به شناسد، چگونه است کهرا می
خواهید گردید؟ آیا میاصول سست و فرومایه بازمیروزها و ماهها و ۱۱آنها را از سر نو بندگی کنید؟
ترسم رنجهایی می۱۱دارید!فصلها و سالها را نگاه می که برایتان کشیدم به هدر رفته باشد.
ای برادران، از شما تمنا دارم که همچون من ۱۲ام. در حقم هیچ ز همانند شما شدهبشوید، زیرا من نی
دانید، نخستین بار، بیماری چنانکه می۱۳بدی نکردید.ام سبب شد که بشارت انجیل را به شما جسمی
اما هرچند وضع جسمی من برای شما ۱۴برسانم.دیدۀ تحقیر یا با کراهت آزمایشی بود، لیکن به من به
شدید گرمی پذیرا نگاه نکردید. برعکس، چنان مرا بهای از جانب خدا و یا خود مسیح عیسی که گویی فرشته
توانم پس کجاست آن شور و شعف شما؟ می۱۵بودم.توانستید، حتی چشمان خود را شهادت بدهم که اگر میآیا اکنون چون حقیقت ۱۶دادید.بیرون آورده به من می
ام؟ گویم دشمنتان شدهرا به شما می
ارند، اما نه با قصد آن اشخاص برای شما غیرت د۱۷خواهند شما را از ما جدا کنند تا برای نیکو. آنان می
داشتن نیکوست، غیرت۱۸خودشان غیرت داشته باشید.شرطی که با قصد نیکو باشد و همیشگی، نه فقط به
فرزندان عزیزم، که ۱۹زمانی که من با شما هستم.برایتان باز درد زایمان دارم تا مسیح در شما شکل
اکنون نزدتان بودم تا لحن خود را کاش هم۲۱یرد،بگ دادم، زیرا از شما در شگفتم. تغییر می
هاجر و سارا
خواهید زیر شریعت باشید، مرا بگویید، شما که می۲۱زیرا نوشته ۲۲گوید آگاه نیستید؟آیا از آنچه شریعت می
شده که ابراهیم دو پسر داشت، یکی از کنیزی و شیوۀ معمول پسر کنیز به۲۳دیگری از زنی آزاد.
انسانی تولد یافت؛ اما تولد پسر زن آزاد، حاصل وعده بود. وار تلقی کرد. این دو زن، به توان تمثیلاین را می۲۴
دو عهد اشاره دارند. یکی از کوه سیناست، که هاجر ۲۵زاید: او هاجر است.فرزندانی برای بندگی می
، و بر شهر سیناست، که کوهی است در عربستاناورشلیم کنونی انطباق دارد، زیرا با فرزندانش در
اما اورشلیم باال آزاد است، که ۲۶برد.سر میبندگی به که نوشته شده است: چرا۲۷مادر همۀ ماست.
شاد باش، ای نازا، » زایی؛ ای که فرزندان نمی
فریاد کن و بانگ شادی برآور، ای؛ ای که درد زایمان نکشیده
کس را فرزندان زن بیزی « از فرزندان زن شوهردار بیشترند.
اما شما ای برادران، همچون اسحاق فرزندان ۲۸شیوۀ معمول در آن زمان، پسری که به۲۹اید.وعده
مدد روح به دنیا آمد آزار انسانی زاده شد، او را که بهاما کتاب چه ۳۱داد. امروز نیز چنین است.میسرش را بیرون کن، زیرا پسر کنیز و پ»گوید؟ می
پس ۳۱«کنیز هرگز با پسر زن آزاد وارث نخواهد شد.ای برادران، ما فرزندان کنیز نیستیم، بلکه از زن
آزادیم.
۵غالطیان آزادی در مسیح
مسیح ما را آزاد کرد تا آزاد باشیم. پس استوار ۱
بایستید و خود را بار دیگر گرفتار یوغ بندگی مسازید. گویم آویزۀ گوش کنید! من، پولس، به شما چه میآن۲
گویم که اگر ختنه شوید، مسیح برایتان هیچ سودی میکسی که ختنه شود یک بار دیگر به هر۳نخواهد داشت.
کنم که موظف به نگاه داشتن تمام شریعت اعالم میکوشید با اجرای شریعت پارسا شما که می۴خواهد بود.
دور یگانه شده و از فیض بهشمرده شوید، از مسیح بزیرا در روح و از راه ایمان است که ما ۵اید.افتاده
کشیم که در امیدش مشتاقانه انتظار آن پارسایی را میزیرا در مسیح عیسی نه ختنه اهمیتی ۶بریم.سر میبه
ناشدگی، بلکه مهم ایمانی است که از راه دارد نه ختنه کند. محبت عمل می
ید. چه کسی سد راهتان شد تا حقیقت دویدخوب می۷اینگونه انگیزش، از او که شما را ۸را پیروی نکنید؟
که عقیدۀ دیگری نخواهید داشت. اما آن که شما را ش خواهد سزای عملکه باشد، بهسازد، هرمشوش می
ای برادران، اگر من هنوز ختنه را موعظه ۱۱رسید.دیدم؟ زیرا در آن کردم، چرا دیگر آزار میمی
و اما ۱۲رفت.صورت، ناخوشایندی صلیب از میان میسازند، در خصوص آنان که شما را مشوش می
کردند و خود را یکباره از که کار را تمام میکاش انداختند! مردی می
اید، اما ان، شما به آزادی فراخوانده شدهای برادر۱۳آزادی خود را فرصتی برای ارضای نفس مسازید،
زیرا تمام ۱۴بلکه با محبت، یکدیگر را خدمت کنید.شود و آن اینکه شریعت در یک حکم خالصه می
ولی ۱۵«ات را همچون خویشتن محبت نما.همسایه»ب اگر به گزیدن و دریدن یکدیگر ادامه دهید، مواظ
دست یکدیگر از میان نروید. باشید که به زندگی در روح
گویم به روح رفتار کنید که تمایالت نفس را اما می۱۶زیرا تمایالت نفس برخالف ۱۷جا نخواهید آورد.به
روح است و تمایالت روح برخالف نفس؛ و این دو توانید هرآنچه را ای که دیگر نمیگونهاند، بهبرضد هم
اما اگر عنان هدایتتان ۱۸جا آورید.هید، بهخواکه می دست روح باشد، دیگر زیر شریعت نخواهید بود. به
عفتی، ناپاکی، و اعمال نفس روشن است: بی۱۹پرستی و جادوگری؛ دشمنی، بت۲۱هرزگی؛
طلبی، نفاق، جویی، رشک، خشم؛ جاهستیزهحسد؛ مستی، عیاشی و مانند اینها. ۲۱بندی،دسته
گویم که چنانکه پیشتر به شما هشدار دادم، باز میمیراث نخواهند کنندگان چنین کارها پادشاهی خدا را به
برد. اما ثمرۀ روح، محبت، شادی، آرامش، صبر، ۲۲
فروتنی و خویشتنداری ۲۳مهربانی، نیکویی، وفاداری،آنان که به ۲۴.است. هیچ شریعتی مخالف اینها نیست
مسیح عیسی تعلق دارند، نفس را با همۀ هوسها و اگر به روح زیست ۲۵اند.تمایالتش بر صلیب کشیده
خودپسند نباشیم و ۲۶کنیم، به روح نیز رفتار کنیم.میخشم آوردن یکدیگر و حسادت نسبت به هم دست از به
بداریم.
۶غالطیان نیکی کردن به همه
کسی به گناهی گرفتار شود، شما ای برادران، اگر۱که روحانی هستید او را با مالیمت به راه راست
حال، بهوش باش که خود نیز در بازگردانید. در عینبارهای سنگین یکدیگر را حمل کنید ۲وسوسه نیفتی.
زیرا ۳جا خواهید آورد.که اینگونه شریعت مسیح را بهر ای پندارد، داگر کسی خویشتن را فرد برجسته
که بواقع کسی نباشد، خود را فریب حالیکس باید اعمال خود را بیازماید. در هر۴دهد.میآنکه خود صورت فخر او به خودش خواهد بود، بیآن
کس بار خود را زیرا هر۵را با دیگران مقایسه کند. خواهد برد.
بیند، باید آموزگار خود را که از کالم آموزش میهر۶ هیم سازد. چیز نیکو سدر هر
فریب نخورید: خدا را استهزا نتوان کرد. انسان ۷کسی که برای ۸هرچه بکارد، همان را خواهد دروید.
کارد، از نفس تباهی درو خواهد کرد؛ اما نفس خود میکارد، از روح حیات جاویدان کسی که برای روح می
لذا از انجام کار نیک خسته نشویم، ۹خواهد دروید.از کار برنداریم، در زمان مناسب زیرا اگر دست
پس تا فرصت داریم ۱۱محصول را درو خواهیم کرد. ویژه به اهل بیت ایمان. به همه نیکی کنیم، به
نه ختنه، بلکه خلقت جدیددست خود برایتان ببینید با چه حروف درشتی به۱۱ظاهر خوب خواهند خود را بهآنان که می۱۲نگارم!می
کنند که ختنه شوید، تنها به این ن مینشان دهند، وادارتازیرا حتی ۱۳خاطر صلیب مسیح آزار نبینند.نیت که به
کنند، بلکه شوند شریعت را اجرا نمیآنان که ختنه میخواهند شما ختنه شوید تا به جسم شما افتخار می
اما مباد که من هرگز به چیزی افتخار کنم جز ۱۴کنند.واسطۀ آن، ح، که بهبه صلیب خداوندمان عیسی مسی
زیرا نه ۱۵دنیا برای من بر صلیب شد و من برای دنیا.ناشدگی؛ آنچه اهمیت دارد ختنه چیزی است و نه ختنه
همۀ آنان را که از این اصل ۱۶خلقت جدید است.کنند، و اسرائیل خدا را، آرامش و رحمت پیروی می
باد. از این پس کسی رنج بر من روا ندارد، زیرا من۱۷
در بدن خود داغهای عیسی را دارم. ای برادران، فیض خداوند ما عیسی مسیح با روح ۱۸
شما باد! آمین!
۱افسسیان خواست خدا رسول مسیح عیسی از پولس که به۱
است،
به مقدسان ساکن در شهر افسس، به آنان که در مسیح عیسی وفادارند:
ما، و خداوند فیض و آرامش از سوی خدا، پدر۲ عیسی مسیح، بر شما باد. برکات روحانی در مسیح
متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح، که ما ۳را در مسیح به هر برکت روحانی در جایهای آسمانی
زیرا پیش از آفرینش جهان، ما ۴مبارک ساخته است.عیب را در وی برگزید تا در حضورش مقدس و بی
بر خشنودی ارادۀ خود، ما را بنا۵محبت،باشیم. و از واسطۀ عیسی مسیح از مقام از پیش تعیین کرد تا به
تا بدین وسیله فیض ۶پسرخواندگی او برخوردار شویم؛پرجالل او ستوده شود، فیضی که در آن محبوب
در او، ما به واسطۀ ۷رایگان به ما بخشیده شده است.بههمان آمرزش گناهان ایم، که این خون وی رهایی یافته
همراه با ۸است، که آن را به اندازۀ غنای فیض خود،او ۹فراوانی به ما بخشیده است.حکمت و فهم کامل، به
بر خشنودی و راز ارادۀ خود را به ما شناسانید. این بنابرای ادارۀ امور کمال ۱۱قصد نیکوی او در مسیح
خواه چیز را،دوران بود. و آن اراده این است که همه
آنچه در آسمان است و خواه آنچه بر زمین، در یکی آورد. یعنی مسیح گرد
بر قصد او ما نیز در وی میراث او گشتیم، زیرا بنا۱۱دهد، از چیز را مطابق رأی ارادۀ خود انجام میکه همه
تا ما که نخستین کسانی بودیم ۱۲پیش تعیین شده بودیم.یش جالل او که به مسیح امید بستیم، مایۀ ستا
و شما نیز در او جای گرفتید، آنگاه که پیام ۱۳باشیم.حقیقت، یعنی بشارت نجات خود را شنیدید؛ و در او
القدس موعود مهر نیز چون ایمان آوردید، با روحکه بیعانۀ میراث ماست برای تضمین رهایی ۱۴شدید،
آنان که از آن خدایند، تا جالل او ستوده شود. و دعا شکرگزاری
رو من نیز چون وصف ایمان شما را به از این۱۵عیسای خداوند و محبتتان را به همۀ مقدسان
از شکرگزاری برای وجود شما ۱۶شنیدم،ام، بلکه پیوسته شما را در دعاهای خود یاد بازنایستاده
از خدای خداوند ما عیسی مسیح، آن پدر ۱۷کنم ومیمکاشفه را در خواهم که روح حکمت و پرجالل، می
تا چشمان دلتان ۱۸شناخت خود به شما عطا فرماید،روشن شده، امیدی را که خدا شما را بدان فراخوانده
است، بشناسید و به میراث غنی و پرجالل او در نهایت عظیم او و از قدرت بی۱۹مقدسان پی ببرید،
نسبت به ما که ایمان داریم، آگاه شوید. این قدرت، که آن را در ۲۱ل نیروی مقتدر خداستبرخاسته از عم
مسیح به کار گرفت، آن هنگام که او را از مردگان برخیزانید و در جایهای آسمانی، بر دست راست خود
بس فراتر از هر ریاست و قدرت و نیرو و ۲۱نشانید،حاکمیت، و هر نامی که چه در این عصر و چه در
چیز و همه۲۲عصر آینده ممکن است از آن کسی شود.را زیر قدمهای او نهاد، و مقرر فرمود که او برای
کلیسایی که بدن اوست، ۲۳چیز باشد،کلیسا سر همه سازد. چیز را از هر لحاظ پر مییعنی پری او که همه
۲افسسیان
زندگی تازه در مسیحو اما شما به سبب نافرمانیها و گناهان خود مرده ۱
زدید، آنگاه که از گام می و زمانی در آنها۲بودید،روشهای این دنیا و از رئیس قدرت هوا پیروی
اکنون در سرکشان کردید، از همان روحی که هممیما نیز جملگی زمانی در میان ایشان ۳کند.عمل می
کردیم و زیستیم، و از هوای نفس خود پیروی میمیآوردیم؛ ما نیز جا میها و افکار آن را بهخواستهدیگران، بنا به طبیعت خود محکوم به غضب همچون
اما خدایی که در رحمانیت دولتمند است، ۴خدا بودیم.حتی زمانی که در ۵به خاطر محبت عظیم خود به ما،
نافرمانیهای خود مرده بودیم، ما را با مسیح زنده کرد و با مسیح ۶اید؛پس، از راه فیض نجات یافته -
با مسیح عیسی برخیزانید و در جایهای آسمانی مانند خود تا در عصر آینده، فیض غنی و بی۷نشانید،
را در مسیح عیسی، به واسطۀ مهربانی خود نسبت به زیرا به فیض و از راه ایمان نجات ۸ما نشان دهد.
و این از خودتان نیست، بلکه عطای خداست -اید یافتهکس نتواند به خود و نه از اعمال، تا هیچ۹-
ا ساختۀ دست خداییم، و در مسیح عیسی زیر۱۱ببالد.ایم تا کارهای نیک انجام دهیم، کارهایی که آفریده شده
خدا از پیش مهیا کرد تا در آنها گام برداریم. یگانگی در مسیح
اید، و آنان که خود پس شما که غیریهود به دنیا آمده۱۱« ناشدهختنه»خوانند شما را می« شدهختنه»را در حالی که ختنۀ آنان عملی جسمانی است -نامند می
شما باید به یاد -که به دست انسان انجام شده است که زمانی از مسیح جدا، از اهلیت ۱۲داشته باشید
اسرائیل محروم و با عهدهای شامل وعده، بیگانه سر خدا در این جهان بهامید و بیبودید، و بی
اما اکنون در مسیح عیسی، شما که زمانی ۱۳بردید.میدور بودید، به واسطۀ خون مسیح نزدیک آورده
اید. شدهزیرا او خود صلح ماست، که این دو گروه را یکی ۱۴
ساخته است. او دیوار جدایی را که در میان بود و دشمنی، یعنی شریعت را که شامل ۱۵فروریخته
طل کرده است، قوانین و مقررات بود، در بدن خود بابدین قصد که از آن دو یک انسان نوین آفریده، صلح
و هر دو گروه را در یک بدن با خدا ۱۶پدید آوردآشتی دهد، به واسطۀ صلیب خود که بر آن دشمنی را
او آمد و بشارت صلح را به شما که دور ۱۷کشت.زیرا به ۱۸بودید و به آنان که نزدیک بودند، رسانید،
توسط یک روح به حضور پدر واسطۀ او، هر دو دسترسی داریم.
پس دیگر نه بیگانه و اجنبی، بلکه هموطن مقدسان ۱۹و بر شالودۀ رسوالن و ۲۱و عضو خانوادۀ خدایید؛
اید، که عیسی مسیح خود سنگ اصلی آن انبیا بنا شدهپیوندد و به در او تمامی این بنا به هم می۲۱بناست.
و در ۲۲شود.پا میبر صورت معبدی مقدس در خداوندصورت مسکنی شوید تا بهاو شما نیز با هم بنا می
درآیید که خدا به واسطۀ روحش در آن ساکن است.
۳افسسیان پولس، واعظ غیریهودیان
خاطر شما غیریهودیان رو من، پولس، که بهاز این۱ -زندانی مسیح عیسی هستم
فیض خدا که برای گمان شما دربارۀ کارگزاری و بی۲مقصودم ۳اید.شما به من بخشیده شده است، شنیده
رازی است که از راه مکاشفه بر من معلوم گردید، حال مختصری دربارۀ آن به شما بهچنانکه تا
توانید به چگونگی درک و با خواندن آن می۴ام،نوشتهرازی که در نسلهای ۵من از راز مسیح پی ببرید،
کار نشده بود، آنگونه که اکنون گذشته بر آدمیان آشواسطۀ روح بر رسوالن مقدس او و بر انبیا آشکار به
آن راز این است که غیریهودیان در مسیح ۶شده است.واسطۀ انجیل، در میراث و در بدن و در و به
برخورداری از وعدۀ او شریکند. من به موهبت فیض خدا که از طریق عمل قدرت او ۷
هرچند ۸ام.ت، خادم این انجیل شدهبه من عطا شده اساز کمترین مقدسان هم کمترم، این فیض به من عطا
قیاس مسیح را به غیریهودیان شد که بشارت غنای بیو بر همگان طرح اجرای رازی را روشن ۹برسانم،
چیز را سازم که طی اعصار گذشته نزد خدایی که همهاکنون از تا۱۱آفرید، پوشیده نگاه داشته شده بود؛
طریق کلیسا حکمت گوناگون خدا بر ریاستها و این مطابق ۱۱قدرتهای جایهای آسمانی آشکار شود.
است با آن قصد ازلی خدا که بدان در خداوند ما مسیح واسطۀ ما در او و به۱۲عیسی جامۀ عمل پوشانید.
توانیم آزادانه و با اطمینان به خدا ایمان به او، میسبب رنجهایی که تمنا دارم بهپس ۱۳نزدیک شویم.
کنم، دلسرد نشوید، خاطر شما بر خود هموار میبه که آنها مایۀ افتخار شماست. چرا
دعا برای ایمانداران شهر افسس
هر ۱۵زنم در برابر آن پدر کهرو، زانو میاز این۱۴ای در آسمان و بر زمین، از او نام خانواده
حسب غنای جالل خود کنم که برو دعا می۱۶گیرد،می
مدد به شما عطا فرماید که در انسان باطنی خویش بهواسطۀ تا مسیح به۱۷روح او قوی و نیرومند شوید،
ایمان در دلهای شما ساکن شود، و در محبت ریشه تا توان آن بیابید که با همۀ ۱۸دوانیده، استوار گردید،
ح مقدسان، به درازا و پهنا و ژرفا و بلندای محبت مسیو آن محبت را که فراتر از معرفت بشری ۱۹پی ببرید
تا از همۀ کماالت خدا آکنده شوید. -است، بشناسید وسیلۀ آن نیرو که در تواند بهجالل باد بر او که می۲۱
نهایت فزونتر از هرآنچه بخواهیم یا ما فعال است، بیبر او در کلیسا و در مسیح ۲۱تصور کنیم، عمل کند.
مامی نسلها، تا ابد جالل باد! آمین. عیسی، در ت
۴افسسیان یگانگی در بدن مسیح
خاطر خداوند در بندم، از شما تمنا دارم پس من که به۱عمل آمده است، رفتار شایستگی دعوتی که از شما بهبه
در کمال فروتنی و مالیمت؛ و با بردباری و ۲کنید،بکوشید تا سعی تمام به۳محبت یکدیگر را تحمل کنید.
مدد رشتۀ صلح آن یگانگی را که از روح است، بهزیرا یک بدن هست و یک روح، چنانکه ۴حفظ کنید.
یک ۵اید به یک امید دعوت خویش؛فراخوانده شدهو یک خدا و پدر همه ۶خداوند، یک ایمان، یک تعمید؛
که فوق همه، از طریق همه، و در همه است. ور اندازۀ بخشش مسیح، فراخیک از ما بهاما به هر۷
گوید: رو میاز این۸فیض بخشیده شده است. هنگامی که به عرش برین صعود کرد، »
اسارت را به اسیری برد « و عطایا به مردم داد.
، حاکی از چیست، جز آن که «صعود کرد»عبارت ۹او که ۱۱تر زمینی نیز نزول کرد؟به جایهای پست
آسمانها بسی فراتر نزول کرد، همان است که از همۀ و اوست که بخشید ۱۱چیز را پر سازد.رفت، تا همهعنوان نبی، عنوان رسول، برخی را بهبرخی را بهعنوان شبان و عنوان مبشر، و برخی را بهبرخی را به
تا مقدسان را برای کار خدمت آماده سازند، ۱۲معلم،تا زمانی که همه به یگانگی ۱۳برای بنای بدن مسیح،
یابیم و بالغ شده، به ان و شناخت پسر خدا دستایم بلندای کامل قامت مسیح برسیم.
آنگاه دیگر همچون کودکان نخواهیم بود تا در اثر ۱۴امواج به هر سو پرتاب شویم و باد تعالیم گوناگون و
هایی که برای گمراهی مکر و حیلۀ آدمیان در نقشهبلکه با بیان ۱۵.سو براندسو و آنکشند، ما را به اینمی
حیث تا به حد او که سر آمیز حقیقت، از هرمحبتاو منشأ رشد ۱۶است، یعنی مسیح، رشد خواهیم کرد.
وسیلۀ همۀ مفاصل تمامی بدن است، بدنی که بهیابد و در نگاهدارنده خود، به هم پیوند و اتصال می
کند و خود را در اثر عمل متناسب هر عضو رشد می نماید. محبت بنا می
زندگی مانند فرزندان نور
کنم که گویم و در خداوند تأکید میپس این را می۱۷رفتار شما دیگر نباید همانند اقوام دور از خدا باشد که
عقل آنها تاریک ۱۸کنند.در بطالت ذهن خود رفتار میشان علت جهالتی که نتیجۀ سختدلیشده است، و به
آنان چون هر ۱۹اند.هدور افتاداست، از حیات خدا بهاند، خویشتن را یکسره در حساسیتی را از دست داده
که حریصانه دست به هر اند، چندانهرزگی رها کردهاما شما مسیح را بدینگونه ۲۱آالیند.ناپاکی میگمان دربارۀ او شنیدید و مطابق چه بی۲۱نیاموختید،
شما ۲۲آن حقیقت که در عیسی است، تعلیم یافتید.لحاظ شیوۀ زندگی پیشین خود، آن ید که باید بهآموخت
تأثیر امیال فریبنده دستخوش انسان قدیم را که تحتباید طرز فکر شما نو ۲۳در آورید.فساد بود، از تن به
بر کنید، که آفریده شده و انسان جدید را در۲۴شود، است تا در پارسایی و قدوسیت حقیقی، شبیه خدا باشد.
یک با همسایۀ روی برتافته، هرپس، از دروغ ۲۵که ما همه، اعضای راستی گویید، چراخود، سخن به
شوید، گناه هنگامی که خشمگین می»۲۶یکدیگریم.و ۲۷سر رسد،مگذارید روزتان در خشم به«: نکنید
دزد دیگر دزدی نکند، بلکه ۲۸ابلیس را مجال ندهید.به کار مشغول شود، و با دستهای خود کاری سودمند
نجام دهد، تا بتواند نیازمندان را نیز چیزی دهد. ادهانتان به هیچ سخن بد گشوده نشود، بلکه ۲۹
کار آید و تمامی برای بنای دیگران بهگفتارتان بهروح ۳۱نیازی را برآورده، شنوندگان را فیض رساند.
اید، قدوس خدا را که بدان برای روز رهایی مهر شدهخی، خشم، عصبانیت، هرگونه تل۳۱غمگین مسازید.
فریاد، ناسزاگویی و هر نوع بدخواهی را از خود دور با یکدیگر مهربان و دلسوز باشید و همانگونه ۳۲کنید.
که خدا شما را در مسیح بخشوده است، شما نیز یکدیگر را ببخشایید.
۵افسسیان
پس همچون فرزندانی عزیز، از خدا سرمشق ۱و با محبت رفتار کنید، چنان که مسیح هم ما ۲بگیرید.
را محبت کرد و جان خود را همچون قربانی و ای عطرآگین در راه ما به خدا تقدیم نمود. هدیه
عفتی یا هرگونه ناپاکی یا مباد که در میان شما از بی۳پرستی حتی سخن به میان آید، زیرا اینها شهوت
گویی و یهودهگفتار زشت و ب۴شایستۀ مقدسان نیست.جای آن روی زیبنده نیست؛ بههیچسخنان مبتذل نیز به
زیرا یقین بدانید که هیچ ۵باید شکرگزاری کرد.پرست پرست، که همان بتعفت یا ناپاک یا شهوتبی
باشد، در پادشاهی مسیح و خدا نصیبی مگذارید کسی شما را با سخنان پوچ بفریبد، ۶ندارد.
ست که غضب خدا بر خاطر همین چیزهازیرا به پس با آنها شریک مشوید. ۷شود.سرکشان نازل می
شما زمانی تاریکی بودید، اما اکنون در خداوند نور ۸زیرا ۹هستید. پس همچون فرزندان نور رفتار کنید.
ثمرۀ نور، هرگونه نیکویی، پارسایی و راستی در ۱۱بسنجید که مایۀ خشنودی خداوند چیست.۱۱است.
تاریکی سهیم نشوید، بلکه آنها را افشا ثمرکارهای بیزیرا حتی بر زبان آوردن آنچه چنین کسان در ۱۲کنید.
وسیلۀ نور اما هرآنچه به۱۳آور است.کنند، شرمخفا میزیرا نور است که ۱۴شود.افشا گردد، آشکارا دیده می
کند. از این جهت گفته شده است: چیز را آشکار میهر ار شو، ای که در خوابی، بید»
از مردگان برخیز، « که مسیح بر تو خواهد درخشید.
کنید، پس، بسیار مراقب باشید که چگونه رفتار می۱۵فرصتها ۱۶رفتاری نه چون نادانان بلکه چون دانایان.
پس ۱۷را غنیمت شمارید، زیرا روزهای بدی است.نادان نباشید، بلکه دریابید که خواست خداوند
ید، که شما را به هرزگی مست شراب مشو۱۸چیست.با مزامیر، ۱۹کشاند؛ بلکه از روح پر شوید.می
هایی که از روح است با یکدیگر سرودها و نغمهگفتگو کنید و از صمیم دل برای خداوند بسرایید و
همواره خدای پدر را به نام خداوند ما ۲۱ترنم نمایید. چیز شکر گویید. عیسی مسیح برای همه
تسلیم یکدیگر باشید. به حرمت مسیح، ۲۱ روابط زنان و شوهران
ای زنان، تسلیم شوهران خود باشید، همانگونه که ۲۲زیرا شوهر سر زن است، ۲۳تسلیم خداوند هستید.
چنان که مسیح نیز سر کلیسا، بدن خویش، و پس همانگونه که کلیسا تسلیم ۲۴دهندۀ آن است.نجات
تسلیم شوهران مسیح است، زنان نیز باید در هر امری خود باشند.
ای شوهران، زنان خود را محبت کنید، آنگونه که ۲۵مسیح نیز کلیسا را محبت کرد و جان خویش را فدای
تا آن را به آب کالم بشوید و اینگونه کلیسا ۲۶آن نمود،و کلیسایی درخشان ۲۷را طاهر ساخته، تقدیس نماید،
نقصی را نزد خود حاضر سازد که هیچ لک و چین و به ۲۸عیب باشد.دیگر نداشته، بلکه مقدس و بی
همینسان، شوهران باید همسران خود را همچون بدن کند، خویش محبت کنند. آن که زن خود را محبت می
زیرا هرگز کسی از ۲۹نماید.خویشتن را محبت میدهد و از بدن خود نفرت ندارد، بلکه به آن خوراک می
که مسیح نیز از کلیسا کند، همچنانآن نگاهداری میاز »۳۱زیرا اعضای بدن اوییم.۳۱-نماید مراقبت می
رو مرد، پدر و مادر خود را ترک گفته، به زن اینخویش خواهد پیوست، و آن دو یک تن خواهند
اما من دربارۀ -این راز، بس عظیم است ۳۲«شد.باری، هر یک از شما ۳۳گویم.مسیح و کلیسا سخن می
نیز باید زن خود را همچون خویشتن محبت کند، و زن باید شوهر خویش را حرمت نهد.
۶افسسیان
روابط فرزندان و والدین
ای فرزندان، از والدین خود در خداوند اطاعت کنید، ۱پدر و مادر خود را »۲زیرا کار درست این است.
تا »۳با وعده است:، که این نخستین حکم «دارگرامی « کامیاب شوی و بر زمین عمر طوالنی کنی.
ای پدران، فرزندان خود را خشمگین مسازید، بلکه ۴ آنها را با تعلیم و تربیت خداوند بزرگ کنید.
روابط غالمان و اربابان
ای غالمان، اربابان زمینی خود را با احترام و ۵گویی ترس، و با اخالص قلبی، اطاعت کنید، چنانکه
و این نیز، تنها نه هنگامی ۶کنید.از مسیح اطاعت میکه مراقب شما هستند، و یا برای جلب توجه آنها، بلکه
همچون غالمان مسیح، خواست خدا را با دل و جان با شور و شوق خدمت کنید، چنانکه ۷جای آورید.به
زیرا ۸کنید نه انسان را،گویی خداوند را خدمت میکس پاداش همۀ کارهای ند به هردانید که خداومی
نیکش را خواهد داد، خواه غالم باشد، خواه آزاد. و شما ای اربابان، با غالمان خود همینگونه رفتار ۹
دانید او که کنید، و از تهدیدشان دست بدارید، زیرا میهم ارباب ایشان است و هم ارباب شما، در آسمان
نیست. است، و نزد او کسی را بر دیگری برتری اسلحۀ جنگ روحانی
باری، در خداوند، و به پشتوانۀ قدرت مقتدر او، ۱۱اسلحۀ کامل خدا را بر تن کنید تا ۱۱نیرومند باشید.
زیرا ما را ۱۲های ابلیس بایستید.بتوانید در برابر حیلهکشتی گرفتن با جسم و خون نیست، بلکه ما علیه
ین دنیای قدرتها، علیه ریاستها، علیه خداوندگاران اتاریک، و علیه فوجهای ارواح شریر در جایهای
پس اسلحۀ کامل خدا را بر تن ۱۳جنگیم.آسمانی میکنید، تا در روز شر شما را یارای ایستادگی باشد، و
پس استوار ۱۴چیز، بایستید.بتوانید پس از انجام همهمیان ببندید و زره ایستاده، کمربند حقیقت را به
و کفش آمادگی برای اعالم ۱۵ن کنید،پارسایی را بر تافزون بر اینهمه، سپر ۱۶پا نمایید.انجیل صلح را به
ایمان را برگیرید، تا بتوانید با آن، همۀ تیرهای آتشین کالهخود نجات را بر ۱۷آن شرور را خاموش کنید.
دست سر نهید و شمشیر روح را که کالم خداست، بهع دعا و تمنا، در وقت، با همه نوو در همه۱۸گیرید.
روح دعا کنید و برای همین بیدار و هوشیار باشید و پیوسته با پایداری برای همۀ مقدسان دعا کنید.
برای من نیز دعا کنید، تا هرگاه دهان به سخن ۱۹گشایم، کالم به من عطا شود تا راز انجیل را می
که سفیر آنم، هرچند در زنجیر! ۲۱دلیرانه اعالم کنم،ید که آن را با شهامت اعالم کنم، چنانکه دعا کن
شایسته است. خاتمه
برای آنکه از احوال من آگاه باشید و بدانید چه ۲۱کنم، تیخیکوس، برادر عزیز و خادم وفادار در می
من او را ۲۲چیز را به شما خواهد گفت.خداوند، همهفرستم تا از احوال ما آگاه منظور نزدتان میبه همین
تا او تشویقتان کند. شوید، و از خدای پدر و عیسی مسیح خداوند، برای برادران ۲۳
فیض و ۲۴طلبم.آرامش و محبت همراه با ایمان مینامیرایی بر همۀ کسانی که خداوند ما عیسی مسیح را
دارند. دوست می
۱فیلیپیان از پولس و تیموتائوس، غالمان مسیح عیسی، ۱
که در مسیح عیسایند، از جمله به همۀ مقدسان فیلیپی ناظران و خادمان:
فیض و آرامش از جانب خدا، پدر ما، و خداوند ۲ عیسی مسیح، بر شما باد.
دعا و شکرگزاریآورم، خدای خود را شکر یاد میهرگاه شما را به۳
و همواره در همۀ دعاهایم برای همگی شما ۴گویممینخست تا به زیرا از روز ۵کنم،شادمانه دعا می
یقین دارم آن ۶اید.امروز، در کار انجیل شریک بودهکه کاری نیکو در شما آغاز کرد، آن را تا روز عیسی
بجاست که دربارۀ جمیع ۷کمال خواهد رسانید.مسیح بهکه در دل من جای دارید؛ زیرا شما چنین بیندیشم، چرا
شما همه با من در فیض خدا شریکید، چه در زنجیر چه مشغول دفاع از انجیل و اثبات حقانیت باشم و
خدا شاهد است که با عواطف خود مسیح عیسی، ۸آن.
مشتاق همۀ شما هستم. دعایم این است که محبت شما هرچه بیشتر فزونی ۹
تا ۱۱یابد و با شناخت و بصیرت کامل همراه باشد،بتوانید چیزهای بهتر را تشخیص دهید و در روز
و آکنده از ثمرات پارسایی ۱۱عیبمسیح، پاک و بیآید و به تجلیل بار میواسطۀ عیسی مسیح بهباشید که به
انجامد. و سپاس خدا می زنجیرهای پولس و گسترش انجیل
خواهم بدانید که آنچه بر من ای برادران، می۱۲گذشت، در عمل به پیشرفت انجیل
ای که بر تمامی نگهبانان کاخ گونهبه۱۳انجامید،خاطر مسیح تی و بر همگان عیان شد که من بهسلطن
و زنجیرهایم سبب شد که بیشتر ۱۴در زنجیرم؛دل شوند تا با شهامت تمام، برادران، در خداوند قوی
واهمه بیان کنند. کالم خدا را بیاما بعضی از حسد و حس رقابت مسیح را وعظ ۱۵ اینان از۱۶نیت.آنکه بعضی دیگر با حسنکنند، حالمی
دانند که من برای دفاع کنند، زیرا میمحبت چنین میاما آنان از سر ۱۷ام.از انجیل در اینجا گذاشته شده
نیت، با کنند، نه با خلوصطلبی به مسیح وعظ میجاه
این گمان که بر رنجهای من در زندان باک؟ مهم این است که به هر اما چه۱۸افزایند.می
ه نیت درست باشد، صورت، مسیح موعظه شود، چ چه نادرست! و من از این بابت شادمانم.
دانم که زیرا می۱۹آری، و باز هم شادی خواهم کرد،با دعاهای شما و یاری روح عیسی مسیح، اینها به
چنانکه مشتاقانه انتظار ۲۱نجات من خواهد انجامید،چیز سرافکنده نخواهم کشم و امید دارم که در هیچمی
کمال دلیری، اکنون نیز چون همیشه، چه شد، بلکه با در مرگ و چه در زندگی، مسیح در بدنم جالل خواهد
زیرا مرا زیستن مسیح است، و مردن، ۲۱یافت.باید به حیات خود در این بدن ادامه اگر می۲۲سود.
منزلۀ کار و کوششی پرثمر خواهد دهم، این برایم بهبین این دو زیرا ۲۳دانم کدام را برگزینم!بود. و نمی
که آرزو دارم رخت از این سخت در کشمکشم: چرامراتب بهتر جهان بربندم و با مسیح باشم، که این به
اما ماندنم در جسم برای شما ضروریتر ۲۴است؛دانم که برای چون از این یقین دارم، می۲۵است.
پیشرفت و شادی شما در ایمان، زنده خواهم ماند و با تا با دوباره آمدنم نزد ۲۶م برد،سر خواههمۀ شما به
سبب من افزون گردد. شما، فخرتان در مسیح عیسی بهشیوۀ شایسته انجیل خواهم که بهفقط از شما می۲۷
مسیح رفتار کنید، تا خواه بیایم و شما را ببینم و خواه در غیابم از احوالتان بشنوم، خاطرم آسوده باشد که در
ن، دوشبهدوش برای تیک روح استوارید و چون یکچیز از و در هیچ۲۸کنید،ایمان انجیل مجاهده می
مخالفان هراسی ندارید، که همین در مورد آنان نشان هالکت است، اما نشان نجات شماست، و این از
تنها زیرا این افتخار نصیب شما شده که نه۲۹خداست.به مسیح ایمان آورید، بلکه در راه او رنج هم
ه شما را همان مجاهده است که مرا چرا ک۳۱ببرید.شنوید که هنوز هم مشغول به آن دیدید و اکنون می
بدان مشغولم.
۲فیلیپیان سرمشق گرفتن از فروتنی مسیح
پس اگر در مسیح دلگرمید، اگر محبت او مایۀ تسلی ۱شماست، اگر در روح رفاقت دارید، و اگر از رحم و
کمال رسانید و مرا بهبیایید شادی ۲شفقت برخوردارید،نظر و محبت متقابل داشته، یکدل و با یکدیگر وحدت
طلبی یا تکبر کاری را از سر جاههیچ۳یکرأی باشید.نکنید، بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر
یک از شما تنها به فکر خود نباشد، بلکه هیچ۴بدانید.فکر را داشته باشید همان طرز۵به دیگران نیز بیندیشد.
که مسیح عیسی داشت: او که همذات با خدا بود، ۶
از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست، بلکه خود را خالی کرد ۷
و ذات غالم پذیرفته، به شباهت آدمیان درآمد.
و چون در سیمای بشری یافت شد ۸ خود را خوار ساخت
و تا به مرگ، صلیب حتی مرگ بر مطیع گردید.
غایت سرافراز کرد پس خدا نیز او را به۹ و نامی برتر از همۀ نامها بدو بخشید،
تا به نام عیسی هر زانویی خم شود، ۱۱ در آسمان، بر زمین و در زیر زمین،
« خداوند»و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح ۱۱
است، برای جالل خدای پدر. اندرخشان همچون ستارگ
پس ای عزیزان، همانگونه که همیشه مطیع ۱۲تنها در حضور من، بلکه اکنون بسی بیشتر اید، نهبوده
عمل حتی در غیابم، نجات خود را ترسان و لرزان بهزیرا خداست که با عمل نیرومند خود، هم ۱۳آورید؛
تصمیم و هم قدرت انجام آنچه را که خشنودش آورد. سازد، در شما پدید میمیهر کاری را بدون غرغر و مجادله انجام ۱۴
عیب آالیش، و فرزندان بیپیرایه و بیتا بی۱۵دهید،خدا باشید، در بین نسلی کژرو و منحرف که در
میانشان همچون ستارگان در این جهان همچنان که کالم حیات را استوار نگاه ۱۶درخشید،می
توانم در روز مسیحاید. در این صورت، میداشتهمباهات کنم که بیهوده ندویده و عبث محنت
ای ریختنی، بر اما حتی اگر چون هدیه۱۷ام.نکشیدهقربانی و خدمت ایمانتان ریخته شوم، خوشحالم و با
و شما نیز باید همینگونه ۱۸کنم.همۀ شما شادی می خوشحال باشید و با من شادی کنید.
تیموتائوس و اپافرودیتوسسی امید دارم تیموتائوس را بزودی در خداوند عی۱۹
شاد نزد شما بفرستم تا با آگاهی از احوالتان دلکسی دیگر ندارم که اینچنین خالصانه به ۲۱گردم.
که همه در پی نفع خویشند، نه چرا۲۱فکرتان باشد.دانید که تیموتائوس اما شما می۲۲امور عیسی مسیح.
پسری آزمایش خود را پس داده، زیرا با من، همچونپس ۲۳با پدر خود، در کار انجیل خدمت کرده است.
محض روشن شدن تکلیفم، او را نزد شما امیدوارم بهو در خداوند اطمینان دارم که خود نیز ۲۴بفرستم؛
بزودی خواهم آمد. دانم اپافرودیتوس را نزد شما باز بعالوه، الزم می۲۵
سو برادر، همکار و پس فرستم، او را که از یکمرزم من است، و از سوی دیگر، فرستادۀ شما برای ه
زیرا مشتاق دیدار همۀ ۲۶رسیدگی به نیازهای من.شماست و از بابت اینکه شنیدید بیمار شده بود، غمگین
براستی که بیمار و حتی در آستانۀ مرگ بود. ۲۷است.تنها بر او، بلکه بر من اما خدا بر او رحم کرد، و نه
خواهم پس می۲۸ایم افزوده نشود.نیز، تا غمی بر غمهاو را هرچه زودتر بفرستم، تا دیگربار با دیدنش
در ۲۹شادمان شوید و از غم من نیز کاسته شود.کسان را خداوند، او را با شادی تمام بپذیرید و چنین
زیرا در راه خدمت به مسیح تا ۳۱گرامی بدارید،سرحد مرگ پیش رفت و برای جبران کاستی خدمت
به من، جان خود را به خطر انداخت. شما
۳فیلیپیان نادرستی اتکا بر افتخارات انسانی
آنکه ای برادران من، در خداوند شاد باشید! دیگر۱تکرار این مطالب زحمتی برایم نیست بلکه ایمنی
از آن سگها برحذر باشید؛ از آن ۲شماست.کنندگان دوری پیشگان بپرهیزید؛ از آن مثلهشرارت
شدگان واقعی ماییم که در روح خدا زیرا ختنه۳کنید؛کنیم، و فخرمان به مسیح عیسی است و به عبادت می
هرچند من خود ۴-افتخارات انسانی خود اتکا نداریم دالیل خوبی برای اتکا به آنها دارم.
پندارد که دالیل خوبی برای اتکا به آری، اگر کسی میدارد، من دالیلی محکمتر گونه افتخارات انسانی این
شده در روز هشتم، از قوم اسرائیل، از ختنه۵دارم:لحاظ قبیلۀ بنیامین، فرزند عبرانی از والدین عبرانی؛ به
بلکه ۸شمردم.خاطر مسیح زیان مرا سود بود، آن را بهچیز را در قیاس با برتری شناخت خداوندم مسیح همه
چیز را از خاطر او همهدانم، که بهعیسی، زیان میشمارم تا ام. آری، اینها همه را فضله میکف داده
و در او یافت شوم، نه با ۹دست آورممسیح را بهپارسایی خویشتن که از شریعت است، بلکه با آن
آید، آن دست میراه ایمان به مسیح بهپارسایی که از خواهم می۱۱پارسایی که از خدا و بر پایۀ ایمان است.
مسیح و نیروی رستاخیزش را بشناسم و در رنجهای تا به هر ۱۱او سهیم شده، با مرگش همشکل گردم،
طریق که شده به رستاخیز از مردگان نایل شوم. تالش برای رسیدن به خط پایان
ام یا کامل اکنون به اینها دست یافتههمگویم نمی۱۲رانم تا چیزی را ام، بلکه خود را به پیش میشدهدست دست آورم که مسیح عیسی برای آن مرا بهبه
دست کنم که هنوز آن را بهبرادران، گمان نمی۱۳آورد.کنم، و آن اینکه آنچه در آورده باشم؛ اما یک کار میسوی آنچه در رم و بهسپاعقب است به فراموشی می
برای رسیدن به ۱۴پیش است خود را به جلو کشانده،دست آورم که ای را بهکوشم، تا جایزهخط پایان می
خدا برای آن مرا در مسیح عیسی به باال فراخوانده است.
همۀ ما که بالغیم، باید چنین بیندیشیم؛ و اگر دربارۀ ۱۵ین را نیز خدا اندیشید، اای دیگر میگونهموضوعی به
مهم این است که به ۱۶بر شما آشکار خواهد فرمود. ایم، مطابق آن رفتار کنیم. ای که رسیدههر مرحله
ای برادران، با هم از من سرمشق بگیرید، و توجه ۱۷خود را به کسانی معطوف کنید که مطابق الگویی که
گونه زیرا همان۱۸کنند.در ما سراغ دارید، رفتار میام و اکنون نیز اشکریزان تکرار ا به شما گفتهکه باره
کنم، بسیاری چون دشمنان صلیب مسیح رفتار میکسان هالکت است. خدای آنان عاقبت چنین۱۹کنند.می
کنند، آور مباهات میشکمشان است و به چیزهای ننگآنکه حال۲۱و افکارشان معطوف به امور زمینی است.
کشیم که م انتظار میما اهل آسمانیم و با اشتیاق تمادهنده، یعنی خداوندمان عیسی مسیح، از آنجا نجات
سازد تا او با نیرویی که وی را قادر می۲۱ظهور کند.چیز را به فرمان خود درآورد، بدنهای حقیر ما را همه
تبدیل خواهد کرد تا به شکل بدن پرجالل او درآید.
۴فیلیپیان شتاق دیدارتانم، ای پس، ای برادران محبوب من که م۱
شما که شادی و تاج سر من هستید، ای عزیزان، بدینگونه در خداوند استوار باشید.
آخرین اندرزها
از افودیه و سینتیخی استدعا دارم که در خداوند ۲و از تو نیز ای همکار وفادار، تقاضا ۳یکرأی باشند.
دارم که این دو بانو را یاری کنی، زیرا همراه با لیمنتس و دیگر همکارانم که نامشان در دفتر حیات اک
نوشته شده است، دوشادوش من برای کار انجیل اند. مجاهده کرده
گویم: شاد همیشه در خداوند شاد باشید؛ باز هم می۴بگذارید حلم شما بر همگان آشکار باشد. ۵باشید.
چیز نگران نباشید، برای هیچ۶خداوند نزدیک است.چیز با دعا و استغاثه، همراه با بلکه در هر
شکرگزاری، درخواستهای خود را به خدا ابراز بدینگونه، آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل ۷کنید.
است، دلها و ذهنهایتان را در مسیح عیسی محفوظ
نگاه خواهد داشت. در پایان، ای برادران، هرآنچه راست است، هرآنچه ۸
رآنچه پاک است، واالست، هرآنچه درست است، هداشتنی و هرآنچه ستودنی است، بدان هرآنچه دوست
بیندیشید. اگر چیزی عالی است و شایان ستایش، در اید و آنچه از من آموخته و پذیرفته۹آن تأمل کنید.
اید، همان را هرآنچه از من شنیده و یا در من دیده عمل آورید، که خدای آرامش با شما خواهد بود. به
ای هدایاتشکر بر
در خداوند بسیار شادمانم که اکنون دیگربار عنایت ۱۱شما به احتیاجات من شکوفا شده است. البته شما
اید، اما فرصت ابراز آن را همیشه به فکر من بودهام گویم، زیرا آموختهاین را از سر نیاز نمی۱۱نداشتید.
بودن را معنی نیازمند۱۲که در هر حال قانع باشم.م، نیز معنی زندگی در وفور نعمت را. در هر دانمی
وضع و حالی، رمز زیستن در سیری و گرسنگی، و چیز قدرت هر۱۳ام.نیازی و نیازمندی را فراگرفتهبی
با اینحال، ۱۴بخشد.را دارم در او که مرا نیرو می لطف کردید که در زحمات من شریک شدید.
دانید که در اوایل شما نیز، ای فیلیپیان، نیک می۱۵
ایمانتان به انجیل، پس از آنکه مقدونیه را ترک کردم، هیچ کلیسایی جز شما در امر دادن و گرفتن با من
زیرا حتی زمانی که در تسالونیکی ۱۶شریک نشد.اینکه نه۱۷بار برای رفع احتیاجاتم فرستادید.بودم، چند
ای هستم باشم، بلکه در پی بهره در پی دریافت هدیهوجه کامل به من ۱۸که بر حساب شما افزوده شود.
پرداخت شد و بیش از احتیاج خود دارم. حال که کمک ام، از ارسالی شما را از اپافرودیتوس دریافت کرده
فراوانی برخوردارم. هدیه شما عطر چیز بههمه خوشبو و قربانی مقبولی است که خدا را خشنود
و خدای من، همۀ نیازهای شما را برحسب ۱۹سازد.میدولت پرجالل خود در مسیح عیسی رفع خواهد
خدا و پدر ما را تا ابد جالل باد. آمین. ۲۱کرد. درودهای پایانی
به همۀ مقدسان در مسیح عیسی سالم برسانید. ۲۱برادرانی که با من هستند، شما را سالم
فرستند، ینجا شما را سالم میهمۀ مقدسان ا۲۲گویند.می بخصوص آنان که از دربار قیصرند.
فیض خداوند عیسی مسیح با روح شما باد. آمین. ۲۳
۱کولسیان
خواست خدا، رسول مسیح عیسی از پولس که به۱ است، و از برادرمان، تیموتائوس،
به مقدسان و برادران وفادار در مسیح که در شهر ۲ کولسی هستند:
فیض و آرامش از سوی خدا، پدر ما، بر شما باد. شکرگزاری و دعا
هنگام دعا برای شما، خدا، پدر ما همواره به۳زیرا ۴گزاریم،خداوندمان عیسی مسیح را شکر می
وصف ایمان شما به مسیح عیسی و محبتی را که به اینها از امیدی سرچشمه ۵ایم.همۀ مقدسان دارید، شنیده
در آسمان برای شما محفوظ است و پیشتر گیرد کهمیانجیلی ۶اید،اش از پیام حقیقت یعنی انجیل شنیدهدرباره
که به شما رسیده است و در سرتاسر جهان ثمر کند، همانگونه که در میان شما نیز، دهد و رشد میمی
از روزی که آن را شنیدید و فیض خدا را به معنای شما آن را از ۷.واقعی درک کردید، عمل کرده است
همکار عزیز ما، اپافراس آموختید که خادم وفادار او ما را از محبت شما که ۸نیابت از ماست.مسیح به
در روح است، آگاه ساخت. رو، از روزی که این را شنیدیم، از دعا از همین۹
ایم، بلکه پیوسته از خدا کردن برای شما بازنایستادهه حکمت و فهمی که از خواهیم که با عطای هرگونمی
روح است، شما را از شناخت اراده خود آکنده تا رفتار شما شایستۀ خداوند باشد، و بتوانید ۱۱سازد؛
کار او را از هر جهت خشنود سازید: یعنی در هرو با ۱۱نیک ثمر آورید و در شناخت خدا رشد کنید
همۀ نیرویی که از قدرت پرجالل او سرچشمه نیرومند شوید تا صبر و تحمل گیرد، از هرحیث می
پدر را شکر ۱۲بسیار داشته باشید؛ و نیز تا شادمانهگویید که شما را شایستۀ سهیم شدن در میراث مقدسان
زیرا ما را از قدرت ۱۳در قلمرو نور گردانیده است.تاریکی رهانیده و به پادشاهی پسر عزیزش منتقل
ش که در او از رهایی، یعنی آمرز۱۴ساخته است، گناهان، برخورداریم.
برتری مسیح
او صورت خدای نادیده است و فرزند ارشد بر ۱۵واسطۀ او آفریده چیز بهزیرا همه۱۶تمامی آفرینش،
شد: آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است، دیدنیها و
نادیدنیها، تختها و فرمانرواییها، ریاستها و قدرتها؛ همۀ او ۱۷آفریده شدند. واسطۀ او و برای اوموجودات بهچیز در او قوام چیز وجود داشته، و همهپیش از همه
او بدن، یعنی کلیسا، را سر است. او سرآغاز ۱۸دارد.چیز و نخستزاده از میان مردگان است، تا در همه
زیرا خشنودی خدا در این ۱۹برتری از آن او باشد.و ۲۱بود که با همۀ کمال خود در او ساکن شود،
چیز را، چه در آسمان و چه بر زمین، او همه واسطۀبهوسیلۀ صلحی که با ریخته شدن با خود آشتی دهد، به
خون وی بر صلیب پدید آورد. شما نیز زمانی بیگانه با خدا، و در افکار خویش ۲۱
دشمن او بودید، و این در اعمال شریرانۀ شما پدیدار شری واسطۀ بدن باما اکنون او شما را به۲۲گشت.می
مسیح و از طریق مرگ او آشتی داده است، تا شما را حضور خود عیب و بری از هر مالمت بهمقدس و بی
شرطی که در ایمان خود استوار بمانید و به۲۳بیاورد،امید انجیل را از دست ندهید، همان انجیل که شنیدید و
تمامی خلقت زیر آسمان موعظه شده است، و من، به ام. پولس، خادم آن گشته
زحمات پولس برای کلیسا
خاطر شما کشیدم شادمانم اکنون از رنجهایی که به۲۴را در بدن خود جبران و هر کاستی رنجهای مسیح
بر من بنا۲۵خاطر بدن او که کلیساست.کنم، بهمیمأموریتی که خدا به من سپرد، خادم کلیسا گشتم، تا
یعنی آن راز ۲۶کمال به شما بیان کنم،کالم خدا را بهرا که طی اعصار و نسلهای متمادی پنهان نگاه داشته
خدا ۲۷ت.شده بود، اما اکنون بر مقدسان آشکار شده اسچنین اراده فرمود که بر ایشان آشکار سازد که این
راز از چه جالل عظیمی در میان غیریهودیان برخوردار است، رازی که همانا مسیح در شماست،
که امید جالل است. کس را با کمال حکمت کنیم، و هرما او را وعظ می۲۸
آموزیم، تا همه را کامل در مسیح دهیم و میپند میکشم روست که من زحمت میاز این۲۹ر سازیم.حاض
کند، به و با نیروی او که در من نیرومندانه عمل می مجاهده مشغولم.
۲کولسیان
خاطر شما و کسانی که در خواهم بدانید که بهپس می۱الئودیکیه هستند، و برای همۀ آنان که روی مرا
ر محبت تا دلگرم شده، د۲ای دارم،اند، چه مجاهدهندیدهمتحد گردند، و از همۀ غنای فهم و درکی کامل
که ۳برخوردار گشته، راز خدا یعنی مسیح را بشناسند،این ۴در او همۀ گنجهای حکمت و معرفت نهفته است.
کس شما را با استداللهای فریبنده گویم تا هیچرا میزیرا هرچند در جسم از شما دورم، ۵گمراه نسازد.
ستم و از مشاهدۀ نظم و ایمان لیکن در روح با شما ه پایدارتان به مسیح شادمانم.
آزادی از مقررات انسانی
پس همانگونه که مسیح عیسای خداوند را پذیرفتید، ۶در او ریشه گیرید و بنا شوید، و ۷در او سلوک کنید:
همانگونه که تعلیم یافتید، در ایمان استوار شده، لبریز از شکرگزاری باشید.
ای پوچ و اشید که کسی شما را با فلسفهبهوش ب۸بر مسیح، بلکه بر ای که نهفریبنده اسیر نسازد، فلسفه
سنت آدمیان و اصول ابتدایی این دنیا استوار صورت جسمانی زیرا الوهیت با همۀ کمالش به۹است.
و شما در او، که همۀ ریاستها ۱۱در مسیح ساکن است،وردار و قدرتها را سر است، از کمال برخ
ای که با اید، به ختنهو در او ختنه نیز شده۱۱اید.گشته
در دست انجام نشده است. این ختنه همانا از تن بهو در ۱۲آوردن شخصیت نفسانی است در ختنۀ مسیح.
تعمید، با او مدفون گشتید و با ایمان به قدرت خدا که مسیح را از مردگان برخیزانید، با او زنده شدید.
ناشدۀ نفس ن که در گناهان و حالت ختنهآن زما۱۳خود مرده بودید، خدا شما را با مسیح زنده کرد. او
و آن سند قرضها را که ۱۴همۀ گناهان ما را آمرزیدموجب قوانین برضد ما نوشته شده و علیه ما قد علم به
کرده بود، باطل کرد و بر صلیب میخکوبش کرده، از رتها را خلعسالح و ریاستها و قد۱۵میان برداشت.
وسیلۀ صلیب کرده، در نظر همگان رسوا ساخت و به بر آنها پیروز شد.
خورید و پس مگذارید کسی در خصوص آنچه می۱۶آشامید، یا در خصوص نگاه داشتن اعیاد و ماه نو می
اینها تنها سایۀ امور ۱۷و روز شبات، محکومتان کند. آینده بود، اما اصل آنها در مسیح یافت
مگذارید کسی که دل به خوار کردن ۱۸شود.میخویشتن و عبادت فرشتگان مشغول داشته است، شما را مردود گرداند. چنین کسی شیفتۀ اموری است که
اش او را با در رؤیاهایش دیده است، و افکار نفسانی
او پیوندش را با ۱۹خیالهای پوچ مغرور ساخته است.تمام بدن، در حالی سر از دست داده است؛ حال آنکه
شود و به هم وسیلۀ مفاصل و بندها نگاه داشته میکه بهکند، با رشدی که مدد سر رشد میگردد، بهمتصل می
گیرد. از خدا سرچشمه میپس حال که با مسیح نسبت به اصول ابتدایی این ۲۱
اید، چرا همچون کسانی که گویی هنوز به دنیا مردهدهید، قواعدی که قواعد آن میدنیا تعلق دارند، تن به
این را لمس مکن! به آن لب نزن و بر آن »۲۱گوید:میاینها همه مربوط به چیزهایی است ۲۲؟«دست مگذار!
رود، و بر احکام و تعالیم که با مصرف از بین میبر داشتن سبب درو هرچند به۲۳بشری بنا شده است.
عبادت داوطلبانه و خوار کردن خویشتن و ریاضتبدنی، ظاهری حکیمانه دارد، اما فاقد هرگونه ارزش
برای مهار تمایالت نفسانی است.
۳کولسیان اصول حاکم بر زندگی مقدس
اید، به آنچه در پس چون با مسیح برخیزانیده شده۱دست راست خدا باالست دل ببندید، آنجا که مسیح به
به آنچه به آنچه در باالست بیندیشید، نه ۲نشسته است.زیرا مردید و زندگی شما اکنون با ۳بر زمین است.
چون مسیح که زندگی ۴مسیح در خدا پنهان است.شماست، ظهور کند، آنگاه شما نیز همراه او با جالل
ظاهر خواهید شد. پس، هرآنچه را در وجود شما زمینی است، بکشید، ۵
عفتی، ناپاکی، هوی و هوس، امیال زشت و یعنی بیسبب به۶پرستی است.پرستی را که همان بتشهوت
همینهاست که غضب خدا بر سرکشان نازل شما نیز در زندگی گذشته خود به این راهها ۷شود.میاما اکنون باید همۀ اینها را از خود دور ۸رفتید.می
کنید، یعنی خشم، عصبانیت، بدخواهی، ناسزاگویی و غ به یکدیگر درو۹سخنان زشت را از دهان خود.
در مگویید، زیرا آن انسان قدیم را با کارهایش از تن بهاید، که در بر کردهو انسان جدید را در۱۱ایدآورده
صورت آفرینندۀ شود تا بهمعرفت حقیقی هر آن نو میدر این انسان جدید، یونانی یا یهودی، ۱۱آید.خویش در
ناشده، بربر یا سکایی، غالم یا آزادشده یا ختنهختنهچیز و در همه دیگر معنی ندارد، بلکه مسیح همه
است.
پس همچون قوم برگزیدۀ خدا که مقدس و بسیار ۱۲محبوب است، خویشتن را به شفقت، مهربانی،
نسبت به ۱۳فروتنی، مالیمت و صبر ملبس سازید.یکدیگر بردبار باشید و چنانچه کسی نسبت به دیگری
ه خداوند شما را کدورتی دارد، او را ببخشاید. چنانکو بر روی ۱۴بخشود، شما نیز یکدیگر را ببخشایید.
چیز را به هم بر کنید که همههمۀ اینها محبت را در گرداند. پیوندد و شما را کامل میمیصلح مسیح بر دلهایتان حکمفرما باشد، زیرا ۱۵
اید تا چون اعضای یک بدن در صلح و فراخوانده شدهکالم مسیح ۱۶گزار باشید.سر برید، و شکرصفا به
دولتمندی در شما ساکن شود؛ و با مزامیر، سرودها بههایی که از روح است، با کمال حکمت یکدیگر و نغمه
را پند و تعلیم دهید؛ و با شکرگزاری و از صمیم دل و هرآنچه کنید، چه در گفتار و ۱۷برای خدا بسرایید.
نجام دهید، چه در کردار، همه را به نام خداوند عیسی ا گزارید. واسطۀ او خدای پدر را شکرو به
روابط ایماندارانای زنان، تسلیم شوهران خود باشید، چنانکه در ۱۸
ای شوهران، زنان خود را ۱۹خداوند شایسته است.
ای فرزندان، ۲۱محبت کنید و به آنان تندی روا مدارید.والدین خود را در هر امری اطاعت کنید، زیرا این
ای پدران، فرزندان ۲۱سازد.ند را خشنود میخداوای ۲۲خویش را تلخکام مسازید، مبادا دلسرد شوند.
غالمان، اربابان زمینی خویش را در هر امری اطاعت کنید، نه فقط آنگاه که مراقب شما هستند و یا
شان، بلکه با اخالص قلبی و به برای جلب توجهاز جان و هر کاری را ۲۳احترام خداوند مطیع باشید.
دل چنان انجام دهید که گویی برای خداوند کار دانید پاداشتان زیرا می۲۴کنید، نه برای انسان،می
که میراثی است که از خداوند خواهید یافت، چراکس هر۲۵کنید.درحقیقت خداوند مسیح را خدمت می
بدی کند، سزای عمل بد خویش را خواهد دید و تبعیضی در کار نیست.
۴سیان کول ای اربابان، با غالمان خود به عدل و انصاف رفتار ۱
دانید که شما را نیز اربابی است در کنید، زیرا می آسمان.
با هشیاری و شکرگزاری، خود را وقف دعا ۲
روی پیام و برای ما نیز دعا کنید، تا خدا دری به۳کنید.ما بگشاید تا بتوانیم راز مسیح را بیان کنیم، رازی که
دعا کنید که بتوانم ۴ام.خاطر آن به زنجیر کشیده شدههببا ۵روشنی بیان کنم، چنانکه شایسته است.آن را به
مردمان بیرون حکیمانه رفتار کنید و از هر فرصتی سخنان شما همیشه پر از ۶بیشترین بهره را برگیرید.
فیض و سنجیده باشد، تا بدانید هرکس را چگونه پاسخ دهید.
خر نامهدرودهای آ
کمال از احوال من آگاه خواهد تیخیکوس شما را به۷ساخت. او برادری عزیز، خادمی امین و همکار من
فرستم تا از احوال او را نزدتان می۸در خداوند است.او همراه ۹ما آگاه شوید، و تا دل شما را تشویق کند.
اونیسیموس، برادر امین و عزیز ما که از خود آید. ایشان شما را از هرآنچه در شماست، نزدتان می
گذرد آگاه خواهند ساخت. اینجا میآریستارخوس که با من در زندان است، برای شما ۱۱
فرستد؛ همچنین مرقس، پسر عموی برنابا، سالم میدربارۀ او سفارش برایتان سالم دارد. پیشتر به شما
گرمی پذیرایش ام که هرگاه نزدتان بیاید، بهکرده
شود، برای یسوع نیز که یوستوس خوانده می۱۱شوید.فرستد. در میان همکارانم در کار شما سالم می
نژادند، و ایشان تن، یهودیپادشاهی خدا، تنها این چنداپافراس که از خود شما و ۱۲اند.مایۀ تسلی من بوده
ادم مسیح عیسی است، برایتان سالم دارد. او همواره خکند، تا با بلوغ کامل، در دعا برای شما مجاهده می
استوار بایستید، و از هرآنچه مطابق با خواست من شاهدم که او برای شما و ۱۳خداست، آکنده باشید.
آنان که در الئودیکیه و هیراپولیس هستند، چه بسیار زشک محبوب و همچنین لوقا پ۱۴کشد.محنت می
به برادران ما در ۱۵فرستند.دیماس شما را سالم میالئودیکیه و همچنین به نیمفا و کلیسایی که در خانۀ
شود، سالم برسانید. پا میاین بانو برپس از آنکه این نامه برای شما خوانده شد، ترتیبی ۱۶
دهید که در کلیسای الئودیکیه نیز خوانده شود؛ شما مه به الئودیکیه را بخوانید. نیز نا
خدمتی را که در خداوند »به آرخیپوس بگویید: ۱۷ « کمال برسان.ای بهیافتهنویسم. من، پولس، این درود را با خط خود می۱۸
یاد داشته باشید. فیض با شما باد. زنجیرهای مرا به
۱تسالونیکیان/اول از پولس و سیالسو تیموتائوس، ۱
تسالونیکیان که در خدای پدر و خداوند به کلیسای اند: عیسی مسیح
فیض و آرامش بر شما باد. شکرگزاری و دعا
خاطر وجود همۀ شما شکر ما همواره خدا را به۲و ۳بریم،گوییم و از شما در دعاهای خود نام میمی
پیوسته در حضور خدا و پدر خود، عمل شما را که از ت شما را که محرک آن شود و محنایمان ناشی می
محبت است و پایداری شما را که از امید به خداوندمان آوریم. یاد میگیرد، بهعیسی مسیح الهام می
زیرا ای برادران که محبوب خدایید، از برگزیدگی ۴که انجیل ما تنها نه با کلمات، بلکه با چرا۵شما آگاهیم.
نانکه القدس و یقین کامل به شما رسید، چقدرت و روحخاطر شما چگونه در میانتان رفتار دانید بهنیک می
شما از ما و از خداوند سرمشق گرفتید و در ۶کردیم.القدس رنج بسیار، کالم را با آن شادی که روح
بدینگونه شما برای همۀ ۷بخشد، استقبال کردید.میایمانداران مقدونیه و اخائیه سرمشقی بر جای
تنها در واسطۀ شما نهند بهزیرا کالم خداو۸گذاشتید،مقدونیه و اخائیه طنین افکند، بلکه ایمان شما به خدا
جا بر سر زبانهاست، آنگونه که دیگر نیازی در همهزیرا آنان خود از استقبال ۹نیست ما چیزی بگوییم.گویند، و از اینکه چگونه از گرم شما از ما سخن می
تا خدای زنده و سوی خدا بازگشتید بتها دست کشیده، بهو در انتظار آمدن پسر او از ۱۱حقیقی را خدمت کنید
آسمان باشید، که از مردگان برخیزانیدش، یعنی بخشد. عیسی، که ما را از غضب آینده رهایی می
۲تسالونیکیان/اول
خدمت پولس در تسالونیکی
دانید که آمدن ما نزد شما ای برادران، خود می۱بلکه هرچند پیشتر در شهر فیلیپی ۲ت،بیهوده نبوده اس
مدد دانید، اما بهآزار و اهانت بر ما رفت، چنانکه میرغم خدای خود دلیری کردیم تا انجیل خدا را به
زیرا اگر ترغیبتان ۳مخالفتهای بسیار به شما برسانیم.های ناپاک نیست، و کنیم، از گمراهی یا انگیزهمی
لکه چون کسانی سخن ب۴قصد فریبتان را نیز نداریم،گوییم که خدا بر آنها مهر تأیید زده و انجیل را می
بدیشان به امانت سپرده است. ما در پی خشنود ساختن مردم نیستیم، بلکه خشنودی خدایی را طالبیم که دلهای
دانید که ما هرگز به شما نیک می۵آزماید.ما را میچاپلوسی دست نیازیدیم، و از ظاهرسازی چون
و ۶خدا گواه ماست. -وشی برای طمع سود نجستیم سرپایم، چه از شما و نیز جویای ستایش از انسانها نبوده
چه از دیگران. هرچند در مقام رسوالن مسیح حقی بر گردن شما
اما همچون مادری شیرده که از کودکان خود ۷داشتیم،شدت ۸نرمی رفتار کردیم.کند، با شما بهنگهداری می
ه شما چنان بود که شادمانه حاضر بودیم عالقۀ ما بتنها انجیل خدا را به شما برسانیم، بلکه از جان خود نه
نیز در راه شما بگذریم، چندانکه ما را عزیز گشته یقین محنت و مشقت ما را شما ای برادران، به۹بودید.
کردیم تا آن هنگام یاد دارید، که شب و روز کار میبهکنیم، سربار کسی ه شما وعظ میکه انجیل خدا را ب
نباشیم. شما شاهدید و خدا خود نیز گواه است که با چه ۱۱
عیبی با شما ایمانداران رفتار پاکی و درستی و بیدانید، رفتار ما با یکیک شما چون چنانکه می۱۱کردیم.
شما را تشویق کرده، ۱۲رفتار پدری با فرزندانش بود.کردیم که شیوۀ رفتارتان دادیم و سفارش میدلداری می
شایستۀ خدایی باشد که شما را به پادشاهی و جالل خواند. خود فرامی
گوییم که شما نیز ما خدا را پیوسته شکر می۱۳هنگام پذیرفتن کالم خدا، که از ما شنیدید، آن را بهالم خدا پذیرفتید، چون سخنان انسان، بلکه چون کنه
چنانکه براستی نیز چنین است؛ همان کالم اکنون در زیرا ای ۱۴کند.میان شما که ایمان دارید، عمل می
برادران، شما از کلیساهای خدا در یهودیه که در مسیح عیسایند، سرمشق گرفتید: شما نیز از هموطنان خود،
از ۱۵همان آزارها را دیدید که آنان از یهودیان دیدند،آنان که عیسای خداوند و پیامبران را کشتند و ما را
سازند و با نیز بیرون راندند. آنان خدا را خشنود نمیگذارند ما با و نمی۱۶ورزند،همۀ مردم دشمنی می
غیریهودیان سخن بگوییم تا نجات یابند. بدینگونه کنند. اما همواره پیمانۀ گناهان خود را لبریز می
ام بر ایشان فروریخته است. غضب خدا سرانج
اشتیاق پولس برای دیدار با ایمانداران تسالونیکیدور زمانی از شما بهو اما ای برادران، چون کوتاه۱۷
افتادیم، البته جسما و نه قلبا، با اشتیاقی بس پرشورتر که خواهان آمدن چرا۱۸کوشیدیم تا روی شما را ببینیم.
که من، پولس، بارها سعی براستی -نزد شما بودیم زیرا چیست امید و ۱۹ولی شیطان مانع شد. -کردم
شادی و تاج افتخار ما در حضور خداوندمان عیسی براستی که ۲۱هنگامی که بازگردد؟ مگر شما نیستید؟
شمایید جالل و شادی ما.
۳تسالونیکیان/اول سرانجام چون دیگر شکیبایی نداشتیم، رضا دادیم که ۱
پس تیموتائوس را که ۲در آتن به خود واگذارند. ما رابرادر ما و همکار خدا در کار انجیل مسیح است،
نزدتان فرستادیم تا شما را در ایمانتان تقویت و تشویق کس در اثر این سختیها سست نشود، زیرا تا هیچ۳کند،
بواقع ۴دانید که اینها برای ما مقرر است.نیک می، پیشاپیش گفتیم که آزار هنگامی که با شما بودیم
از ۵خواهیم دید، و همانگونه که آگاهید، چنین نیز شد.رو، چون دیگر تاب نداشتم، فرستادم تا از ایمانتان این
گر به آگاهی یابم، زیرا بیم آن داشتم که آن وسوسههدر رفته نحوی شما را وسوسه کرده، و زحمات ما به
باشد. کنندۀ تیموتائوسگزارش دلگرم
اما اکنون تیموتائوس از نزد شما بازگشته و ما را ۶مژده از ایمان و محبت شما آورده است. او به ما خبر
کنید و نیکی یاد میداده که شما همیشه از ما بههمانگونه که ما مشتاق دیدار شماییم، شما نیز شوق
رو، ای برادران، با وجود از همین۷دیدار ما را دارید.زحمات، از بابت شما و ایمانتان دلگرم همۀ فشارها و
راحت برآوریم، زیرا توانیم نفسی بهاکنون می۸ایم.شدهتوانیم به اما چگونه می۹شما در خداوند استوارید.
خاطر شما در حضور شکرانۀ اینهمه شادی که بهما ۱۱ایم، او را سپاسی بسزا گوییم؟خدای خود یافته
یم که باز به کنروز و شب از دل و جان دعا میدیدارتان نایل شویم تا هر کاستی ایمان شما را برطرف
سازیم. خود خدا، پدر ما، و خداوند ما عیسی، راه ما را ۱۱و همانگونه که محبت ما ۱۲سوی شما هموار سازد.به
یابد، خداوند محبت شما را به به شما فزونی می
و ۱۳یکدیگر و به همۀ مردم بسیار افزون گرداند.ای شما را استواری بخشد تا آنگاه که خداوند ما دله
آید، در حضور خدا، عیسی با همۀ مقدسان خود می عیب و مقدس باشید. پدر ما، بی
۴تسالونیکیان/اول
زندگی خداپسندانه
دیگر اینکه، ای برادران، شما از ما آموختید که ۱چگونه باید رفتار کنید تا خدا را خشنود سازید،
کنید. اکنون به نام عیسای ونه که چنین نیز میهمانگدهیم که در خداوند از شما استدعا داریم و اندرزتان می
زیرا آگاهید که از ۲باره هرچه بیشتر تالش کنید.این ایم. جانب عیسای خداوند، چه احکامی به شما داده
خواست خدا این است که مقدس باشید: خود را از ۳یک از شما باید بداند که هر۴رید.عفتی دور نگاه دابی
چگونه در پاکی و برازندگی، بدن خود را تحت تسلط نباید همانند قومهایی که خدا را ۵نگاه دارد.
کس هیچ۶شناسند، دستخوش امیال شهوانی باشید.نمینباید در این امر دست تجاوز یا طمع به حریم برادر
هشدار خود دراز کند. چنانکه پیشتر به شما گفتیم و
زیرا ۷دادیم، خداوند همۀ این کارها را کیفر خواهد داد.خدا ما را نه به ناپاکی، بلکه به قدوسیت فراخوانده
که این تعلیم را رد کند، نه انسان، بلکه پس، هر۸است.خدایی را رد کرده که روح قدوس خود را به شما عطا
فرماید. میچیزی به شما دربارۀ محبت برادرانه نیازی نیست ۹
اید که یکدیگر را بنویسیم، زیرا خود از خدا آموختهو براستی که همۀ برادران را در ۱۱محبت کنید،
کنید. با اینهمه، ای سرتاسر مقدونیه محبت می کنیم که هرچه بیشتر چنین کنید. برادران، ترغیبتان می
آرزومند این باشید که زندگی آرامی داشته باشید و ۱۱خویش مشغول بدارید و با دستهای خود سر به کار
بدینسان، ۱۲کار کنید، همانگونه که شما را حکم کردیم.خواهد زندگی روزمرۀ شما احترام مردم بیرون را بر
انگیخت، و محتاج کسی نیز نخواهید بود. بازگشت خداوند عیسی
خبر خواهیم از حال خفتگان بیای برادران، نمی۱۳دیگر مردمان که امیدی ندارند، به باشید، مبادا همچون
زیرا اگر ایمان داریم که عیسی مرد و ۱۴ماتم بنشینید.باز زنده شد، پس به همینسان خدا آنان را نیز که در
این را ۱۵خواهد آورد.اند، با وی بازعیسی خفتهگوییم: کسانی از واسطۀ کالم خود خداوند به شما میبه
مانند، دن خداوند باقی میاند و تا آمما که هنوز زندهزیرا ۱۶یقین از خفتگان پیشی نخواهند گرفت.به
خداوند، خود با فرمانی بلندآواز و آوای رئیس فرشتگان و نفیر شیپور خدا، از آسمان فرود خواهد
آمد. آنگاه نخست مردگان در مسیح، زنده خواهند ایم، با پس از آن، ما که هنوز زنده و باقی مانده۱۷شد.
ها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا آنمالقات کنیم، و بدینگونه همیشه با خداوند خواهیم
پس بدین سخنان، یکدیگر را دلداری دهید. ۱۸بود.
۵تسالونیکیان/اول و اما دربارۀ وقتها و زمانها، ای برادران، نیازی ۱
دانیدزیرا خود نیک می۲نیست چیزی به شما بنویسم.آید، که روز خداوند همچون دزدی که شبهنگام می
صلح »گویند: آن زمان که مردم می۳خواهد رسید.فرا، ناگهان هالکت بر ایشان نازل «و امنیت حکمفرماست
خواهد شد، بدانسان که زن آبستن به درد زایمان دچار شود، و از آن گریزی نخواهد بود.
ستید تا آن روز اما شما ای برادران، در تاریکی نی۴شما همه فرزندان نور و ۵چون دزد غافلگیرتان کند.
فرزندان روزید؛ ما به شب و به تاریکی تعلق پس همانند دیگران به خواب نرویم، بلکه بیدار ۶نداریم.
خوابند، شبهنگام زیرا آنان که می۷و هشیار باشیم.کنند، شبهنگام مست خوابند، و آنان که مست میمیاما ما چون به روز تعلق داریم، باید هشیار ۸کنند.می
پوش ای سینهباشیم، و ایمان و محبت را همچون زرهبر تن کنیم، و امید نجات را همچون کالهخود بر سر
زیرا خدا ما را نه برای غضب، بلکه برای ۹نهیم.واسطۀ خداوندمان عیسی مسیح تعیین کسب نجات به
تا چه بیدار باشیم و خاطر ما مرد، که به۱۱کرده است،پس یکدیگر را تشویق ۱۱چه خفته، با او زندگی کنیم.
کنید. و تقویت کنید، چنانکه اکنون نیز می اندرزهای پایانی
کنیم آنان را که در حال ای برادران، تقاضا می۱۲کشند و از جانب خداوند رهبران میان شما زحمت میو با ۱۳دهند، گرامی بدارید،شما بوده، پندتان می
سبب کاری که انجام محبت، کمال احترام را بهدهند، برایشان قائل باشید. و با یکدیگر در صلح و می
صفا زندگی کنید. کنیم که کاهالن را ای برادران، از شما استدعا می۱۴
جرئتان را تشویق کنید؛ ضعیفان را هشدار دهید؛ کم، کسی زنهار۱۵حمایت نمایید؛ و با همه بردبار باشید.
بدی را با بدی پاسخ نگوید، بلکه همواره در پی نیکی کردن به یکدیگر و به همۀ مردم باشید.
در هر ۱۸پیوسته دعا کنید؛۱۷همیشه شاد باشید؛۱۶وضعی شکرگزار باشید، زیرا این است خواست خدا
برای شما در مسیح عیسی. نبوتها را خوار ۲۱آتش روح را خاموش مکنید؛۱۹
چیز را بیازمایید؛ آنچه را نیکوست، همه۲۱مشمارید. از هرگونه بدی دوری کنید. ۲۲چنگ بگیرید.به
تمامی تقدیس کند و خدای آرامش، خود شما را به۲۳روح و جان و تن شما تا آمدن خداوندمان عیسی
او که شما را ۲۴عیب محفوظ بماند.مسیح، بی خواند، امین است و این را خواهد کرد. فرامی
ای مقدس با بوسه۲۶ای برادران، برای ما دعا کنید.۲۵در حضور خداوند، ۲۷همۀ برادران را سالم گویید.
دهم که این نامه را برای همۀ برادران شما را قسم می قرائت کنید.
فیض خداوند ما عیسی مسیح با شما باد. آمین. ۲۸
۱تسالونیکیان/دوم از پولس و سیالس و تیموتائوس، ۱کلیسای تسالونیکیان که در خدا، پدر ما، و خداوند به
اند: عیسی مسیحفیض و آرامش از سوی خدا، پدر ما، و خداوند ۲
عیسی مسیح بر شما باد. شکرگزاری و دعا
خاطر وجود ای برادران، ما باید همواره خدا را به۳شما شکر گوییم، و سزاوار نیز همین است، زیرا
کند و محبت هر یک شتر رشد میایمان شما هرچه بیرو، ما در از این۴یابد.از شما به یکدیگر فزونی می
خاطر پایداری و ایمان شما در تحمل کلیساهای خدا به کنیم. آزارها و سختیها، به وجودتان افتخار می
اینها همه نشان داوری عادالنۀ خداست، و ثمرش این ۵خواهید شد است که شما شایستۀ پادشاهی خدا شمرده
زیرا این عادالنه است که ۶برید.که در راهش رنج میدهند، به رنج عوض خدا آنان را که شما را رنج می
برید با ما آرام بخشد. این و شما را که رنج می۷دهد،زمانی واقع خواهد شد که خداوند عیسی همراه با
فرشتگان نیرومند خویش با آتشی فروزان از آسمان و خدانشناسان و نافرمانان به انجیل ا۸ظهور کند.
جزای ایشان ۹خداوند ما عیسی را کیفر خواهد داد.هالکت جاودانی و دوری از حضور خداوند و
در آن ۱۱محرومیت از جالل قدرت او خواهد بود،آید تا در مقدسان خود تمجید شود و در روز که او می
گردد. اند، مایۀ شگفتی میان همۀ آنان که ایمان آوردهکه به شهادت ما این شامل شما نیز خواهد بود، چرا
اید. ایمان آوردهکنیم تا خدای رو، پیوسته برای شما دعا میاز همین۱۱
ما شما را شایستۀ دعوت خود شمارد و به نیروی خود هر قصد نیکو و هر عملی را که از ایمان شما
د و تا نام خداون۱۲گیرد، به انجام رساند،سرچشمه میما عیسی در شما جالل یابد، و شما نیز در او جالل
یابید، برحسب فیض خدای ما و خداوند عیسی مسیح.
۲تسالونیکیان/دوم بازگشت مسیح
ای برادران، دربارۀ آمدن خداوند ما عیسی مسیح و ۱از پیام نبوتی یا گفته ۲آمدن ما نزد او، استدعا داریمگرد
، حاکی از این که روز خداوند ای منتسب به مایا نامهاکنون فرارسیده است، زود متزلزل یا مشوش هم
کس به هیچ طریقی شما را فریب مگذارید هیچ۳مشوید.دهد. زیرا تا نخست آن عصیان واقع نشود و آن مرد
ظهور نرسد، آن روز دین که فرزند هالکت است بهبیود و شاو با هرآنچه خدا خوانده می۴نخواهد رسید.فرا
ورزد و خود گیرد، مخالفت میمورد پرستش قرار میدهد، تا آنجا که در معبد خدا جلوس را باالتر قرار می
نماید. کند و خود را خدا معرفی میمییاد ندارید هنگامی که با شما بودم اینها را به آیا به۵
چیزی مانع دانید که اکنون چهشما می۶گفتم؟شما میکه او تنها در زمان مناسب خود شوداست و سبب می
اکنون نیز عمل دینی همزیرا سر بی۷ظهور کند.کند، اما فقط تا وقتی که آن که تا به حال مانع است می
دین ظاهر خواهد آنگاه آن بی۸از میان برداشته شود.شد، که خداوند عیسی با نفس دهان خود او را هالک
ش او را نابود خواهد کرد و با درخشندگی ظهور خویدین به نیروی شیطان و ظهور آن بی۹خواهد ساخت.
همراه با همهگونه معجزات و آیات و عجایب و نیز همراه با همهگونه ۱۱کننده خواهد بود،گمراه
سازد. شرارت که راهیان طریق هالکت را فریفته میشوند که عشق به حقیقت را رو هالک میایشان از آن
پس خدا ایشان را به توهمی ۱۱بیابند.نپذیرفتند تا نجات ای که دروغ را باور گونهبزرگ دچار خواهد کرد، به
تا همۀ کسانی که حقیقت را باور ۱۲خواهند داشت، اند، محکوم شوند. نکرده و از شرارت خشنود گشته
استوار بمانید
اما ای برادران که محبوب خدایید، ما باید همواره ۱۳وجود شما شکر گوییم، زیرا خدا شما خاطر خدا را به
کنندۀ روح واسطۀ عمل تقدیسرا از آغاز برگزید تا بهواسطۀ او شما را به۱۴و ایمان به حقیقت نجات یابید.
انجیل ما فراخواند تا در جالل خداوند ما عیسی مسیح پس، ای برادران، استوار باشید و ۱۵سهیم شوید.
چه با نامه به شما سنتهایی را که چه با سخن زبان و سپردیم، نگاه دارید.
خود خداوند ما عیسی مسیح و پدر ما خدا که ما را ۱۶محبت کرد و به فیض خود به ما دلگرمی جاودانی و
شما را دلگرمی بخشد و در هر ۱۷امیدی نیکو بخشید،
کردار و گفتار نیکو استوار گرداند.
۳تسالونیکیان/دوم تقاضای دعا
ه، ای برادران، برای ما دعا کنید تا کالم در خاتم۱خداوند به سرعت پیش رود و عزت یابد، همانگونه که
و تا از افراد خبیث و شرور ۲در میان شما چنین شد،اما خداوند ۳رهایی یابیم، زیرا همگان را ایمان نیست.
بخشد و از آن شرور امین است؛ او شما را نیرو میند به شما اطمینان داریم که ما در خداو۴کند.حفظ می
آورید و خواهید جای میکنیم بهآنچه به شما حکم میخداوند دلهای شما را به محبت خدا و پایداری ۵آورد.
مسیح هدایت فرماید. هشدار به کاهالن
ای برادران، به نام خداوند عیسی مسیح به شما حکم ۶و کنیم که از هر برادری که کاهلی پیشه کرده استمی
کند، دوری اید رفتار نمیمطابق تعلیمی که از ما گرفتهدانید که چگونه باید از ما سرمشق زیرا خود می۷کنید.
و ۸بگیرید. زمانی که ما با شما بودیم، کاهلی نکردیمنان کسی را مفت نخوردیم، بلکه شب و روز کار
یک از شما کردیم و زحمت کشیدیم تا سربار هیچخواستیم چنین حقی نداریم، بلکه میاینکه نه۹نباشیم.زیرا ۱۱ای به شما بدهیم تا از ما سرمشق بگیرید.نمونه
حتی زمانی که با شما بودیم این حکم را به شما دادیم « خواهد کار کند، نان هم نخورد.که نمیهر»که اند. ایم در میان شما برخی کاهلی پیشه کردهشنیده۱۱
ر کارهای دیگران فضولی کنند، بلکه داینان کار نمیکسان پس به نام خداوند عیسی مسیح چنین۱۲نمایند.می
دهیم که آرام و قرار بگیرند کنیم و پند میرا حکم میو اما شما ای ۱۳خورند، کار کنند.و برای نانی که می
برادران، هرگز از انجام کار درست خسته نشوید. طاعت نکند، هرگاه کسی از تعالیم ما در این نامه ا۱۴
او را نشان کنید و با وی معاشرت ننمایید تا شرمنده ولی او را دشمن مشمارید، بلکه همچون برادر ۱۵شود.
به وی هشدار دهید. خاتمه
چیز به حال، خداوند آرامش، خود همواره و در همه۱۶ شما آرامش عطا فرماید. خداوند با همگی شما باد.
نویسم. این سالم را میمن، پولس، به خط خود این ۱۷ نویسم. های من است. من چنین مینشان ویژۀ همۀ نامه
فیض خداوند ما عیسی مسیح با همگی شما باد. ۱۸ آمین.
۱تیموتائوس/اول دهندۀ ما خدا و امیدمان از پولس که به حکم نجات۱
مسیح عیسی، رسول مسیح عیسی است؛ یمان: به تیموتائوس، فرزند راستینم در ا۲
فیض و رحمت و آرامش از جانب خدای پدر و خداوندمان مسیح عیسی بر شما باد.
هشدار دربارۀ تعالیم نادرستهنگام عزیمتم به مقدونیه به تو اصرار چنانکه به۳
خواهم در افسس بمانی تا بعضی کردم، باز از تو میو خویشتن را ۴را فرمان دهی که تعلیمی دیگر ندهند
پایان سرگرم نسازند، های بینامهها و شجرهافسانهبا جای ترویج کار خدا که از راه ایمان زیرا اینها به
هدف از این ۵زند.شود، مباحثات را دامن میممکن میفرمان، محبت است، محبتی برخاسته از دلی پاک،
کسان از اینها بعضی۶ریا.وجدانی صالح و ایمانی بیو ۷اند،گویی روی آوردهمنحرف شده، به بیهوده
دانند چه خواهند معلمان شریعت باشند، حاآلنکه نمیمی زنند. چیز چنین مطمئن دم میگویند یا از چهمیدانیم که شریعت نیکوست، اگر کسی آن را ما می۸دانیم که شریعت نه برای نیز می۹کار بندد.درستی بهبه
شان وضع شکنان و سرکدرستکاران، بلکه برای قانوندینان و گناهکاران، و ناپاکان و شده است، برای بی
کافران؛ برای قاتالن پدر و قاتالن مادر؛ برای بازان؛ برای زناکاران و همجنس۱۱آدمکشان،
ربایان، دروغگویان و شهادتدهندگان به دروغ، و آدمنیز برای هر عملی که خالف تعلیم صحیح
الل خدای متبارک تعلیم منطبق بر انجیل پرج۱۱باشد، که به من سپرده شده است.
فیض خداوند نسبت به پولسخداوندمان مسیح عیسی را شکرگزارم که مرا ۱۲
توانایی بخشید و درخور اعتماد شمرد و به خدمت با آنکه در گذشته، کفرگو و ۱۳خویش برگماشت.
ستمگر و زورگو بودم، بر من رحم شد، زیرا از آری، فیض ۱۴کردم.چنین می ایمانیناآگاهی و بی
خداوند ما، همراه با ایمان و محبتی که در مسیح عیسی فراوانی فروگرفت. شود، مرا بهیافت می
این سخنی است درخور اعتماد و پذیرش کامل، که ۱۵مسیح عیسی به جهان آمد تا گناهکاران را نجات
رو، بر من از همین۱۶بخشد، که من بزرگترین آنهایم.پایان خود را نسبت به د تا مسیح عیسی صبر بیرحم ش
من که بزرگترین گناهکاران بودم، نشان دهد، تا ای باشم برای جملۀ آنان که از این پس به او نمونه
بر خدای ۱۷ایمان آورده، حیات جاویدان خواهند یافت.یکتا، آن پادشاه سرمدی، نامیرا و نادیدنی، تا ابداآلباد
آمین! حرمت و جالل باد؛ پسرم، تیموتائوس، این حکم را مطابق با نبوتهایی ۱۸
مدد آنها در سپارم تا بهکه پیشتر بر تو شد، به تو میو به ایمان و وجدانی پاک ۱۹نبرد نیکو پیکار کنی،
که کشتی ایمان بعضی با زیر پا متمسک باشی، چراهیمنائوس و اسکندر ۲۱هم شکسته است.نهادن آنها در
اند، که ایشان را به شیطان سپردم تا ن دستهاز ای عبرت گرفته، دیگر کفر نگویند.
۲تیموتائوس/اول
سفارشهایی دربارۀ دعا و عبادت
کنم که مؤمنان چیز، سفارش میبنابراین، پیش از هر۱
ها را برای درخواستها، دعاها، شفاعتها و شکرگزاریاکمان و جمله برای حاز آن۲جا آورند،همۀ مردم به
ای همۀ صاحبمنصبان، تا بتوانیم زندگی آرام و آسودهکه این چرا۳را در کمال دینداری و وقار بگذرانیم.
خواهد که می۴دهندۀ ما خداستنیکو و پسندیدۀ نجاتهمگان نجات یابند و به معرفت حقیقت نایل
زیرا تنها یک خدا هست و بین خدا و آدمیان ۵گردند.جود دارد، یعنی آن انسان که نیز تنها یک واسطه و
او که با دادن جان خود، بهای ۶مسیح عیسی است؛رهایی جملۀ آدمیان را پرداخت. بر این حقیقت در
و من به همین منظور ۷زمان مناسب شهادت داده شد،برگماشته شدم تا واعظ و رسول و معلم ایمان راستین
کنم و حقیقت را بیان می -برای غیریهودیان باشم گویم. دروغ نمی
خشم و جا، بیپس آرزویم این است که مردان در همه۸نیز ۹جدال، دستهایی مقدس را به دعا برافرازند.
خواهانم که زنان پوششی شایسته بر تن کنند و خویشتن را به نجابت و متانت بیارایند، نه به گیسوان بافته، یا
ور بلکه به زی۱۱های فاخر،طال و مروارید، یا جامهاعمال نیکو آراسته باشند، چنانکه شایستۀ زنانی است
اند. که مدعی خداپرستیزن ۱۲زن باید در آرامی و تسلیم کامل، تعلیم گیرد.۱۱
دهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلط شود؛ را اجازه نمیزیرا نخست آدم سرشته شد و ۱۳بلکه باید آرام باشد.
زن بود که فریب و آدم فریب نخورد، بلکه۱۴بعد حوا.اما زنان با زادن فرزندان، ۱۵خورد و نافرمان شد.
رستگار خواهند شد، اگر در ایمان و محبت و تقدس، نجیبانه ثابت بمانند.
۳تیموتائوس/اول
ناظران و خادمان کلیسااین سخنی است درخور اعتماد که اگر کسی در ۱
آرزوی کار نظارت بر کلیسا باشد، در پی شغلیدور از مالمت، رو، ناظر کلیسا باید بهاز این۲واالست.
شوهر وفادار تنها یک زن، معتدل، خویشتندار، نه ۳نواز و قادر به تعلیم باشد؛آبرومند، میهمان
جو، یا میخواره، یا خشن، بلکه مالیم؛ و نه ستیزهنیز باید از عهدۀ ادارۀ خانوادۀ خویش نیک ۴پولدوست.
ا چنان تربیت کند که با احترام برآید و فرزندانش رزیرا اگر کسی نداند چگونه ۵کامل، اطاعتش کنند.
تواند کلیسای خانوادۀ خویش را اداره کند، چگونه میو نوایمان نیز نباشد، مبادا ۶خدا را مراقبت نماید؟
و باید ۷مغرور گردد و به محکومیت ابلیس دچار شود.تا به رسوایی در میان مردمان بیرون نیز نیکنام باشد
و دام ابلیس گرفتار نیاید. همچنین خادمان کلیسا باید باوقار باشند؛ نه دورو، یا ۸
باید راز ایمان ۹میخواره و یا در پی منافع نامشروع.و باید نخست آزموده ۱۱را با وجدانی پاک پاس بدارند.
شوند و اگر بری از مالمت یافت شدند، در مقام خادم به همینسان، همسرانشان نیز باید ۱۱کلیسا خدمت کنند.
گو، بلکه معتدل و درخور باوقار باشند، و نه غیبتهر خادم باید شوهر وفادار تنها ۱۲چیز.اعتماد در همه
یک زن باشد و نیز باید از عهدۀ ادارۀ فرزندان و خادمانی که نیکو خدمت ۱۳خانوادۀ خویش نیک برآید.
د رسید و در ایمان ای واال خواهنکرده باشند، به مرتبهخود به مسیح عیسی از شهامتی عظیم برخوردار
خواهند شد. گرچه امید آن دارم که بزودی نزدت آیم، ولی اینها ۱۴
تا اگر تأخیری شد، بدانی که در ۱۵نویسم،را به تو میخانۀ خدا که کلیسای خدای زنده و ستون و بنیان
که راز یقینبه۱۶حقیقت است، چگونه باید رفتار کرد. دینداری بس عظیم است:
او در جسم ظاهر شد، واسطۀ روح تصدیق گردید، به
فرشتگان دیدندش، بر قومها موعظه شد،
جهانیان به او ایمان آوردند، و با جالل، باال برده شد.
۴تیموتائوس/اول
رهنمودهایی برای تیموتائوسخر، گوید که در زمانهای آاما روح، آشکارا می۱
کننده برخی از ایمان رویگردان شده، از ارواح گمراهاین تعالیم را ۲و تعالیم دیوها پیروی خواهند کرد.
آورند که وجدانشان دروغگویان و ریاکارانی میکنند و به ایشان ازدواج را منع می۳حس شده است.بی
دهند که خدا آفریده تا پرهیز از خوراکهایی فرمان مییقت آگاهند، با شکرگزاری از آن مؤمنان که از حق
زیرا هرآنچه خدا آفریده است، ۴مند شوند.بهرهچیز را نباید رد کرد، هرگاه با نیکوست و هیچ
وسیلۀ کالم خدا و که بهچرا۵شکرگزاری پذیرفته شود، گردد. دعا تقدیس می
اگر این امور را به برادران گوشزد کنی، خادم ۶پرورشیافته در کالم نیکوی مسیح عیسی خواهی بود،
تو را با ۷ای.ایمان و تعلیمی نیکو که پیروی آن کردههای کفرآمیز و حکایتهای پیرزنان کاری نباشد، افسانه
زیرا گرچه ۸بلکه خود را در دینداری تربیت کن.ای است، اما دینداری برای تربیت بدن را اندک فایده
دهد، می چیز فایده دارد، و هم زندگی حال را وعدههمه هم حیات آینده را.
که ۱۱این سخنی است درخور اعتماد و پذیرش کامل۹دهندۀ ایم که نجاتما امید خویش را بر خدای زنده نهاده
جملۀ آدمیان، بخصوص مؤمنان است؛ و برای همین کنیم. کشیم و جد و جهد مینیز زحمت می
مگذار ۱۲این چیزها را حکم فرما و تعلیم ده.۱۱سبب جوانی حقیر شمارد، بلکه در تو را به کسهیچ
گفتار و کردار و محبت و ایمان و پاکی، همۀ مؤمنان تا آمدنم، به قرائت کالم خدا و ۱۳را سرمشق باش.
به آن عطایی که در ۱۴اندرز و تعلیم مشغول باش.واسطۀ نبوت اعتنایی مکن، عطایی که بهتوست بی
یافتی، آنگاه که هیئت مشایخ بر تو دست گذاشتند. تمامی وقف آن کن در این امور بکوش و خود را به۱۵
دقت، مراقب به۱۶تا پیشرفت تو بر همه آشکار شود.شیوۀ زندگی و تعلیم خود باش. در آنها پایداری کن،
که اگر چنین کنی خویشتن و شنوندگانت را نجات خواهی داد.
۵ول تیموتائوس/ا
زنان، مشایخ کلیسا و غالماناندرزهایی دربارۀ بیوه
مرد سالخورده را توبیخ مکن، بلکه او را همچون ۱پدر خود اندرز ده، و جوانان را همانند برادران
و زنان سالخورده را همچون مادران، و زنان ۲خود، جوانتر را همانند خواهران خویش، در کمال پاکی.
اما ۴اند، حرمت گذار.کسراستی بیزنانی را که ببیوه۳ها دارد، آنان باید نخست زنی فرزندان و نوهاگر بیوه
بیاموزند که با نگاهداری از خانوادۀ خویش، دینداری خود را در عمل نشان دهند و اینگونه دین خود را به
که این خدا را خشنود کنند، چراوالدین و اجدادشان اداکس، راستی بیوه است و بیاما آن که ب۵سازد.می
امیدش یکسره بر خداست و شب و روز را به دعا و
زنی که حاآلنکه بیوه۶گذراند.طلب کمک از خدا میگذراند، در حال حیات، مرده زندگی را به لذتجویی می
دور چیزها نیز حکم فرما تا از مالمت بهبدین۷است.اگر کسی در پی تأمین معاش خویشان و ۸باشند.وص خانوادۀ خود نباشد، منکر ایمان است و بخص ایمان. تر از بیپست
زنان نامنویسی کن که فقط کسانی را در شمار بیوه۹بیش از شصت سال داشته و به شوهر خود وفادار
نیز باید به نیکوکاری شهره باشند، یعنی ۱۱بوده باشند.نواز فرزندان خویش را نیکو تربیت کرده، غریب
قدسان را شسته، به یاری دردمندان بوده، پاهای م شتافته، و خود را وقف هر نوع کار نیکو کرده باشند.
که زنان جوانتر را نامنویسی مکن، چرااما بیوه۱۱چون امیال شهوانی از مسیح دورشان کند، خواهان
بدینگونه، چون تعهد نخستین خود ۱۲شوند.ازدواج مید گذارند، محکومیت بر خورا زیر پا می
کارگی و سرکشیدن افزون بر این، به بی۱۳آورند.میتنها روزگار کنند؛ و نهمیای به خانۀ دیگر خواز خانه
چین و فضول هم گذرانند، بلکه سخنکارگی میبه بیپس ۱۴آورند.شوند، و سخنان ناشایست بر زبان میمی
های جوانتر شوهر کرده، رأی من بر این است که بیوهد و کدبانو باشند و دشمن را مجال بدگویی فرزند بیاورن
اکنون نیز بعضی در پی شیطان زیرا هم۱۵ندهند. اند. منحرف گشته
اگر زنی از مؤمنان، خویشاوندان بیوه داشته باشد، ۱۶شان دهد تا باری بر کلیسا نباشند و باید که خود یاری
زنانی کمک کند که براستی کلیسا بتواند به بیوه اند. کسبیمشایخی که نیکو رهبری کرده باشند، شایستۀ ۱۷
حرمتی دوچندانند، بخصوص آنان که در کار موعظه گوید: زیرا کتاب می۱۸کشند.و تعلیم زحمت می
کارگر »و « کوبد، دهان مبندگاوی را که خرمن می»اتهامی بر یکی از ۱۹«مستحق دستمزد خویش است.
اما ۲۱ه.مشایخ مپذیر، مگر به شهادت دو یا سه گوادهند، در برابر همه توبیخ آنان را که به گناه ادامه می
کن تا دیگران بترسند. در پیشگاه خدا و مسیح عیسی و فرشتگان برگزیده، ۲۱
دهم که این دستورها را بدون تو را سوگند میکاری را از سر پیشداوری رعایت کنی و هیچ
جانبداری انجام ندهی.
ی شتاب مکن و در گناهان گذاشتن بر کسدر دست۲۲ دار. دیگران شریک مشو، بلکه خود را پاک نگاه
دیگر فقط آب منوش، بلکه به جهت معدۀ خود و ۲۳ ناخوشیهایی که اغلب داری، اندکی نیز شراب بنوش.
گناهان برخی آشکار است و پیشاپیش آنها به کام ۲۴شتابد، اما گناهان برخی دیگر از پی آنها داوری می
به همینسان، اعمال نیکو آشکار است و حتی ۲۵ید.آمی آنها را که آشکار نیست، نتوان پوشیده نگاه داشت.
۶تیموتائوس/اول
برند، باید که سر میآنان که زیر یوغ بندگی به۱اربابان خود را درخور کمال احترام بدانند تا مردم نام
آنان که اربابانشان ۲خدا و تعلیم را بد نگویند.اندارند، نباید به دلیل رابطۀ برادری، ایشان را کمتر ایم
حرمت بگذارند. بلکه برعکس، باید حتی نیکوتر رسد که خدمت کنند، زیرا سود خدمتشان به کسانی می
ایماندارند و عزیز ایشان. این را تعلیم ده و به انجامش ترغیبشان کن.
عواقب پولدوستی
د و با گفتار ای دیگر تعلیم دهگونهاگر کسی به۳
صحیح خداوند ما عیسی مسیح و تعلیم دیندارانه موافق فهمد. مست غرور شده است و هیچ نمی۴نباشد،کس عطشی بیمارگونه به جر و بحث و مجادله بر چنین
سر کلمات دارد، که از آن حسد و نزاع و ناسزاگویی و موجب کشمکش دائمی میان ۵خیزدو بدگمانی برمی
شود که فکرشان فاسد شده است و از افرادی میای کنند دینداری وسیلهحقیقت منحرف گشته، گمان می
است برای سودجویی. که به چرا۷اما دینداری با قناعت، سودی عظیم است.۶
ایم و از آن نیز هیچ نخواهیم این جهان هیچ نیاوردهو سرپناهی داشته پس اگر خوراک و پوشاک۸برد.
اما آنان که سودای ثروتمند ۹باشیم، قانع خواهیم بود.شوند و به دام امیال پوچ شدن دارند، دچار وسوسه می
آیند که موجب تباهی و نابودی و زیانباری گرفتار میای است که زیرا پولدوستی ریشه۱۱گردد.انسان می
زوی آید، و بعضی در آربار میهمهگونه بدی از آن بهثروت، از ایمان منحرف گشته، خود را به دردهای
اند. بسیار مجروح ساخته سفارش پولس به تیموتائوس
اما تو ای مرد خدا، از اینها همه بگریز، و در پی ۱۱
پارسایی و دینداری و ایمان و محبت و پایداری و در نبرد نیکوی ایمان پیکار کن و ۱۲مالیمت باش.
جاویدان را که بدان فراخوانده دست آور آن حیات بهشدی، آن هنگام که در برابر شهود بسیار، اعتراف
چیز در برابر خدایی که به همه۱۳نیکو را کردی.بخشد، و در حضور مسیح عیسی که در زندگی می
شهادت خود نزد پنتیوس پیالتس اعتراف نیکو را کرد، که این حکم را تا زمان ظهور۱۴کنمتو را سفارش می
دور از مالمت لکه و بهخداوندمان عیسی مسیح، بیکه خدا این را در وقت خود به انجام ۱۵نگاه داری،
خواهد رسانید، همان خدای متبارک که حاکم یکتا و او را که تنها وجود ۱۶ارباب است. شاه شاهان و رب
فناناپذیر است و در نوری سکونت دارد که نتوان به کس ندیده و نتواند دید، تا هیچآن نزدیک شد، او را که
ابد حرمت و توانایی باد. آمین. ثروتمندان این دنیا را حکم نما که متکبر نباشند و ۱۷
بر مال ناپایدار دنیا امید مبندند. بلکه امیدشان بر خدا سازد فراوانی برای ما فراهم میچیز را بهباشد که همه
که نیکویی آنان را امر کن۱۸تا از آنها لذت ببریم.کنند و در کارهای خیر دولتمند بوده، سخاوتمند و
بدینسان، گنجی برای خود خواهند ۱۹دست باشند.گشادهاندوخت که پی استوار زندگی آیندۀ ایشان خواهد بود و
دست خواهند آن حیات را که حیات واقعی است به آورد.
ای تیموتائوس، امانتی را که به تو سپرده شده ۲۱های دنیوی و عقاید گوییفظ کن. از یاوهاست، ح
شود، دوری غلط، معرفت نامیده میمخالفی که بهبرخی که ادعای برخورداری از آن ۲۱گزین؛ اند. اند، از ایمان منحرف شدهداشته
فیض با تو باد.
۱تیموتائوس/دوم خاطر وعدۀ حیاتی خواست خدا و بهاز پولس، که به۱
شود، رسول مسیح افت میکه در مسیح عیسی ی عیساست،
به پسر عزیزم، تیموتائوس: ۲فیض و رحمت و آرامش از جانب خدای پدر و خداوند
ما مسیح عیسی بر تو باد. ترغیب به وفاداری
وقتی تو را شب و روز، پیوسته در دعاهایم یاد ۳گزارم، خدایی را که من نیز دارم، خدا را سپاس میمی
چون ۴کنم.وجدانی پاک خدمتش میچون پدرانم با کنم با تو آورم، آرزو میخاطر میاشکهای تو را به
ریای ایمان بی۵دیدار تازه کنم تا از شادی لبریز شوم.آورم، ایمانی که نخست در مادربزرگت یاد میتو را به
لوئیس و سپس در مادرت افنیکی ساکن بود، و یقین رو، تو را از این۶دارم اکنون نیز در تو ساکن است.
واسطۀ دست شوم که آن عطای خدا را که بهیادآور میزیرا ۷ور سازی.گذاشتن من، در تو جای گرفته، شعله
روحی که خدا به ما بخشیده، نه روح ترس، بلکه روح قوت و محبت و انضباط است.
پس، از شهادت بر خداوند ما عار مدار، و نه از من ۸، بلکه تو نیز با اتکا به نیروی خاطر او در بندمکه به
خدا ما را ۹الهی در رنج کشیدن برای انجیل سهیم باش.نجات داده و به زندگی مقدس فراخوانده است. این نه
خاطر قصد و فیض خود سبب اعمال ما، بلکه بهبهاوست، فیضی که در مسیح عیسی از ایام ازل به ما
دهندۀ ما ولی اکنون با ظهور نجات۱۱عطا شده بود،واسطۀ هماو که به -مسیح عیسی عیان گشته است
انجیل، مرگ را باطل کرد و حیات و فناناپذیری را ام تا واعظ، و من برگماشته شده۱۱آشکار ساخت.
روست که از همین۱۲رسول و معلم این انجیل باشم.دانم به که میکشم، اما عار ندارم، چرااینگونه رنج می
ام و یقین دارم که او قادر است امانتم هکه ایمان آورد را تا بدان روز حفظ کند.
شود، با ایمان و محبتی که در مسیح عیسی یافت می۱۳ای چون الگوی تعلیم صحیح به آنچه از من شنیده
القدس که در ما ساکن به یاری روح۱۴تمسک جوی. دار. است، آن امانت نیکو را که به تو سپرده شده، پاس
آگاهی که ساکنان ایالت آسیا، جملگی از من روی ۱۵ اند، از آن جمله، فیگلوس و هرموگنس. برتافته
رحمت خداوند بر خانوادۀ اونیسیفوروس باد، چه او ۱۶بارها جان مرا تازه کرد و از زنجیرهایم عار
بلکه آنگاه که به روم آمد، بسیار مرا جست ۱۷نداشت.اوند در آن روز خاص رحمت خد۱۸تا سرانجام یافت.
شامل حال او شود. تو خود از خدمات بسیار او در افسس، نیک آگاهی.
۲تیموتائوس/دوم
پس تو ای فرزندم، در فیضی که در مسیح عیسی ۱و آنچه را که در حضور گواهان ۲است نیرومند شو،
بسیار از من شنیدی، به مردمان امینی بسپار که از همچون سرباز ۳نیز برآیند.عهدۀ آموزش دیگران
شایستۀ مسیح عیسی، در تحمل رنجها سهیم هنگام سربازی، خود را گرفتار کس بههیچ۴باش.
که خواهان جلب سازد، چرامشغولیتهای زندگی نمیبه همینسان، ۵خشنودی فرماندۀ خویش است.
کند، ورزشکاری که در میدان مسابقه هماوردی میقانون واهد کرد، اگر بهتاج پیروزی را دریافت نخ
آن که باید نخست از محصول ۶هماوردی نکرده باشد.نصیب ببرد، کشاورزی است که محنت کشیده
گویم بیندیش، که خداوند تو را در به آنچه می۷است. فهم همۀ اینها بصیرت خواهد بخشید.
دار که از نسل داوود بود و، خاطرعیسی مسیح را به۸که ۹ین است انجیل من،از مردگان برخاست؛ ا
خاطرش در رنجم، تا بدان حد که چون مجرمان به بهپس ۱۱اند. اما کالم خدا در زنجیر نیست.زنجیرم کشیده
کنم تا آنان خاطر برگزیدگان تحمل میچیز را بههمهنیز نجاتی را که در مسیح عیساست، با جالل جاودانی
دست آورند. به که: این سخن درخور اعتماد است۱۱
اگر با او مردیم، با او زندگی هم خواهیم کرد.
اگر تحمل کنیم، ۱۲ با او سلطنت هم خواهیم کرد.
اگر انکارش کنیم، او نیز انکارمان خواهد کرد.
وفا شویم، اگر بی۱۳ او وفادار خواهد ماند،
رو که خویشتن را انکار نتواند کرد. از آن خادم مقبول خدا
پیوسته بدیشان یادآور شو و در حضور خدا اینها را ۱۴هشدار ده که بر سر کلمات مجادله نکنند، که جز
سخت بکوش که ۱۵تباهی شنوندگان ثمری ندارد.مقبول خدا باشی، همچون خدمتکاری که او را سببی
درستی برای شرمساری نیست و کالم حقیقت را به، که های دنیوی بپرهیزگوییاز یاوه۱۶بندد.کار میبه
دینی سوق شخص را هرچه بیشتر به بیکسان مانند بیماری قانقاریا پخش تعلیم چنین۱۷دهد.می
که ۱۸اند،شود. هیمنائوس و فیلیتوس از همین دستهمیگویند رستاخیز اند و میاز حقیقت منحرف گشته
وقوع پیوسته است، و بدینسان ایمان بعضی اکنون بههمنحال، پی مستحکمی که خدا با ای۱۹کنند.را ویران می
نهاده است، پابرجاست و با این عبارت مهر شده است که به هر»و « شناسد،خداوند کسان خود را می»که:
نام خداوند اقرار دارد، باید که از شرارت کناره « جوید.
ای بزرگ، تنها ظروف زرین و سیمین در خانه۲۱کار نیست، بلکه چوبین و گلین هم هست؛ آنها به
آیند، اینها به کار مصارف پیش مصارف مهم میکه خود را از آنچه گفتم پاک نگاه پس هر۲۱افتاده.پا
دارد، ظرفی خواهد بود که به کار مصارف مهم خانه و مهیا آید، ظرفی مقدس و مفید برای صاحبمی
برای هر کار نیکو. از امیال جوانی بگریز، و به همراه آنان که با دلی ۲۲
خوانند، در پی پارسایی و ایمان و ک خداوند را میپاخردانه از مباحثات پوچ و بی۲۳محبت و آرامش باش.
حال ۲۴انگیزد.دانی نزاعها برمیکه میدوری کن، چراآنکه خادم خداوند نباید نزاع کند، بلکه باید با همه
باید مخالفان ۲۵مهربان باشد و قادر به تعلیم و بردبار.رشاد کند، بدین امید که خدا به آنها توبه نرمی ارا به
خود و به۲۶عطا فرماید تا به شناخت حقیقت برسندآمده، از دام ابلیس که ایشان را برای انجام خواست
خود اسیر کرده است، برهند.
۳تیموتائوس/دوم خدایی در روزهای آخربیاما آگاه باش که در روزهای آخر، زمانهای سخت ۱
مردمان خودپرست، پولدوست، ۲آمد. پیش خواهدزن، متکبر، ناسزاگو، نافرمان به والدین، ناسپاس، الف
خواهند بود. لذت را بیش از خدا دوست خواهند د، و هرچند صورت ظاهر دینداری را دارن۵داشت
کسان دوری منکر قدرت آن خواهند بود. از چنین گزین.
اینان کسانی هستند که به درون خانۀ مردم رخنه ۶سازند، زنانی مغز را اسیر خود میکرده، زنان سبک
اند و هوسهای گوناگون را که زیر بار گناهان خم شده
و با اینکه همواره تعلیم ۷کشد،سو میآنان را به هرگز به شناخت حقیقت نتوانند گیرند، هرمی
همانگونه که ینیس و یمبریس به مخالفت با ۸رسید.موسی برخاستند، اینان نیز که فکری فاسد و ایمانی
اما راه به ۹کنند.مردود دارند، با حقیقت مخالفت میجایی نخواهند برد، بلکه حماقتشان بر همگان آشکار
ن گردید. خواهد شد، چنانکه حماقت آن دو نیز عیا اندرز پولس به تیموتائوس
ولی تو تعلیم و رفتار و هدف و ایمان و صبر و ۱۱و آزارهایی را که دیدم و ۱۱محبت و تحمل مرا
ای و از آنچه در گر بودهرنجهایی را که کشیدم، نظارهانطاکیه، قونیه و لستره بر سرم آمد و آزارهایی که به
وند مرا از آنهمه من رسید، نیک آگاهی. اما خدابراستی، همۀ کسانی که بخواهند در مسیح ۱۲رهانید.
اما ۱۳عیسی با دینداری زیست کنند، آزار خواهند دید؛پیشگان و شیادان در بدی پیش خواهند رفت؛ شرارت
اما تو در ۱۴فریب خواهند داد و فریب خواهند خورد.که اای پایدار باش، چرآنچه آموخته و بدان ایمان آورده
و چگونه ۱۵ای،کسان فراگرفتهدانی آنها را از چهمیتواند تو را ای که میاز کودکی کتب مقدس را دانسته
حکمت آموزد برای نجاتی که از راه ایمان به مسیح تمامی کتب مقدس الهام خداست و ۱۶عیسی است.
برای تعلیم و تأدیب و اصالح و تربیت در پارسایی کمال برای هر کار نیکو د خدا بهتا مر۱۷سودمند است، تجهیز گردد.
۴تیموتائوس/دوم
در برابر خدا و مسیح عیسی که بر زندگان و ۱مردگان داوری خواهد کرد، و نظر به ظهور او و
کالم را ۲سازم کهاش، تو را مکلف میپادشاهیبیگاه آمادۀ این کار باشی و گاه و بهموعظه کنی و بهتعلیم دقیق، به اصالح و توبیخ و با صبر بسیار و زیرا زمانی خواهد آمد که مردم به ۳تشویق بپردازی.
به میل نخواهند داد، بلکه بناتعلیم صحیح گوش فراخویش، معلمان بسیار گرد خود خواهند آورد تا آنچه
را که گوشهایشان طالب شنیدن آن است، از آنان ردان شده، و از گوش فرادادن به حقیقت رویگ۴بشنوند؛
اما تو در ۵ها منحرف خواهند گشت.سوی افسانهبهحال بهوش باش؛ سختیها را بر خود هموار کن؛ همه
کمال به کار مبشر را انجام ده و خدمت خویش را به
انجام رسان. ای ریختنی، در اکنون، همچون هدیهزیرا من، هم۶
جنگ ۷حال ریخته شدنم و زمان رحلتم فرارسیده است.پایان رسانده و ایمان را ام، مسابقه را بهکو را جنگیدهنی
اکنون تاج پارسایی برایم آماده است، ۸ام.محفوظ داشتهتاجی که خداوند، آن داور عادل، در آن روز به من
تنها به من، بلکه به همۀ آنان که نه -عطا خواهد کرد اند. مشتاق ظهور او بوده سفارشهای شخصی
زیرا دیماس ۱۱زودتر نزد من آیی.بکوش تا هرچه ۹خاطر عشق این دنیا مرا ترک کرده و به تسالونیکی به
رفته است. کریسکیس به غالطیه و تیتوس هم به تنها لوقا با من است. مرقس را برگیر ۱۱دلماتیه رفته.
و با خود بیاور، زیرا در خدمتم مرا سودمند هنگام ۱۳تیخیکوس را به افسس فرستادم.۱۲است.
آمدنت، قبایی را که در تروآس نزد کارپوس بر جا گذاشتم با خود بیاور، و نیز طومارهایم را و
های پوستین را. بخصوص نوشتهاسکندر مسگر، با من بسیار بدیها کرد. خداوند ۱۴
تو نیز از او برحذر ۱۵سزای کارهایش را خواهد داد.
باش، زیرا با پیام ما سخت به مخالفت برخاسته است. کس به پشتیبانی از من در نخستین دفاع من، هیچ۱۶نخاست، بلکه همه مرا وانهادند. مباد که این به بر
اما خداوند در کنار من ایستاد ۱۷حسابشان گذاشته شود.کمال موعظه واسطۀ من بهو مرا نیرو بخشید تا کالم به
یریهودیان آن را بشنوند. پس، از دهان شود و همۀ غخداوند مرا از هر حملۀ بد خواهد رهانید ۱۸شیر رستم.
و برای پادشاهی آسمانی خود نجات خواهد بخشید. جالل بر او باد تا ابداآلباد. آمین!
درودهای نهاییسالم مرا به پریسکیال و آکیال و خانوادۀ ۱۹
رنتس ماند، و اراستوس در ق ۲۱اونیسیفوروس برسان.من تروفیموس را در میلیتوس، بیمار، بر جا
بکوش تا پیش از زمستان به اینجا برسی. ۲۱گذاشتم.فرستد، و نیز پودنس، اوبولوس برای تو سالم می
لینوس، کلودیا و همۀ برادران. خداوند با روح تو باشد. فیض با شما باد. ۲۲
۱تیتوس
ول عیسی مسیح، در از پولس، خادم خدا و رس۱خدمت ایمان برگزیدگان خدا و شناخت آن حقیقت که
و به امید حیات جاویدان که ۲موجد دینداری است،خدای منزه از هر دروغ از ایام ازل بدان وعده
و کالم خود را در زمان مقرر آشکار ساخت، ۳فرموددهندۀ ما خدا به ای که به حکم نجاتواسطۀ موعظهبه
شد، من سپرده به تیتوس، فرزند راستینم در ایمانی مشترک: ۴
دهندۀ ما فیض و آرامش از جانب خدای پدر و نجات عیسی مسیح بر تو باد.
مأموریت تیتوس در کرترو در کرت برجا گذاشتم تا کارهای تو را از آن۵
ناتمام را سامان دهی و همانگونه که تو را امر کردم، ماری. در هر شهر مشایخی برگ
شیخ کلیسا باید بری از مالمت، شوهر وفادار تنها ۶یک زن، و دارای فرزندانی باایمان باشد که از
گسیختگی و سرکشی مبرا هرگونه اتهام لجامکه ناظر کلیسا کارگزار خداست و از چرا۷باشند.رو باید بری از مالمت باشد، نه خودرأی یا همین
پی منافع تندخو یا میگسار یا خشن یا در
نوازی و دوستدار بلکه شهره به میهمان۸نامشروع،و ۹نیکویی و خویشتندار و پارسا و مقدس و منظم؛
پایدار بر کالم مطمئنی که تعلیم داده شده است تا بتواند دیگران را بر پایۀ تعلیم صحیح پند دهد و نظر مخالفان
را رد کند. یارند، گوی و فریبکار بسزیرا گردنکشان یاوه۱۱
که دهانشان را باید بست، ۱۱شدگان،بخصوص از ختنهزیرا برای کسب منافع نامشروع، تعالیم ناشایسته
تمامی تباه ها را بهدهند و بدینگونه خانوادهمیحتی یکی از انبیای خودشان گفته است: ۱۲سازند.میکرتیان همواره مردمانی دروغگو و وحوشی شرور »
این شهادت راست ۱۳«رند.پروپرستانی تنو شکماست. پس آنان را سخت توبیخ کن تا از سالمت ایمان
های یهود و احکام به افسانه۱۴برخوردار باشند وچیز برای پاکان همه۱۵منکران حقیقت گوش نسپارند.
ایمان، اند و بیپاک است، اما برای آنان که آلودهو هم چیز پاک نیست، بلکه هم فکرشان آلوده است هیچ
اند، اما با کردارشان او مدعی خداشناسی۱۶وجدانشان.انگیزند و نافرمان، و نامناسب کنند. نفرترا انکار می
برای هر کار نیکو.
۲تیتوس
تعلیم صحیحاما تو از آنچه مطابق با تعلیم صحیح است، سخن ۱
مردان سالخورده را بگو که معتدل و باوقار و ۲بگو.د و در ایمان و محبت و پایداری، خویشتندار باشن
شایستگی رفتار کنند. بهبه همینسان، زنان سالخورده باید شیوۀ زندگی ۳
گو یا بندۀ شراب ای داشته باشند. نباید غیبتمحترمانهتا ۴باشند، بلکه باید آنچه را که نیکوست تعلیم دهند،
بتوانند زنان جوانتر را خرد بیاموزند که شوهردوست و خویشتندار و عفیف و کدبانو و ۵وست باشندو فرزندد
مهربان و تسلیم شوهر، تا کالم خدا بد گفته نشود. خود ۷ده تا خویشتندار باشند.نیز مردان جوان را پند۶
چیز سرمشق اعمال نیکو باش. در تعلیم خود در همهو سالمت گفتارت چنان ۸خرج ده،صداقت و جدیت به
باشد که کسی آن را مذمت نتواند کرد، تا مخالفان چون فرصت بدگفتن از ما نیابند، شرمسار شوند.
چیز تسلیم اربابانشان غالمان را بیاموز که در هر۹باشند و برای جلب خشنودی آنها بکوشند؛ و چون و
و از آنان ندزدند، بلکه کمال امانت را ۱۱چرا نکننددهندۀ ما چیز تعلیم مربوط به نجاتن دهند تا در هرنشا
خدا را زینت بخشند. ظهور رسیده است، فیضی که زیرا فیض خدا به۱۱
آموزد که و به ما می۱۲بخش استهمگان را نجاتدینی و امیال دنیوی را ترک گفته، با خویشتنداری و بی
در ۱۳پارسایی و دینداری در این عصر زیست کنیم،منتظر آن امید مبارک، یعنی ظهور پرجالل حینی که
دهندۀ خویش عیسی مسیح خدای عظیم و نجاتکه خود را فدای ما ساخت تا از هر شرارت ۱۴هستیم،مان بخشد و قومی برای خود طاهر سازد که از رهایی
آن خودش باشند و غیور برای کار نیکو. ن، اینها را بگو، و با کمال اقتدار تشویق و توبیخ ک۱۵
و مگذار کسی تو را حقیر شمارد.
۳تیتوس رفتار نیکو
ایشان را یادآور شو که تسلیم حکمرانان و ۱صاحبمنصبان باشند و فرمانبرداری کنند، و برای هر
کسی را ناسزا نگویند و ۲کار نیک آماده باشند؛
جو نباشند، بلکه بامالحظه باشند و نزد همه ستیزه براستی فروتن.
زمانی نادان و نافرمانبردار بودیم و گمراه و ما نیز ۳بندۀ همهگونه امیال و لذتها؛ و در کین و حسد روزگار
اما ۴گذراندیم. منفور بودیم و متنفر از یکدیگر.میدهندۀ ما خدا آشکار چون مهربانی و انساندوستی نجات
سبب کارهای نیکویی که کرده بودیم، ما را نه به۵شد،ش نجات بخشید، به غسل تولد تازه بلکه از رحمت خوی
که او را ۶القدس است؛و نو شدنی که از روحواسطۀ منجی ما عیسی فراوانی بر ما فروریخت، بهبه
بر امید تا به فیض او پارسا شمرده شده، بنا۷مسیح،این سخنی است ۸حیات جاویدان، به وارثان بدل گردیم.
امور خواهم که بر این درخور اعتماد. و از تو میاند، از یاد تأکید ورزی، تا آنان که بر خدا اعتماد بسته
نبرند که خویشتن را وقف کارهای نیکو نمایند، که اینها همگان را نیکو و سودمند است.
ها و بحثها و نامهاما از مجادالت نابخردانه و شجره۹فایده و نزاعهای پیرامون شریعت اجتناب کن، زیرا بی
به آن که عامل تفرقه است یک بار، ۱۱ارزش است.بیو سپس برای دومین بار هشدار ده، و از آن پس، با او
دانی چنین شخص که میچرا۱۱قطع ارتباط کن.منحرف است و گناهکار، و خود عامل محکومیت
خویش. نصایح پایانی
وقتی آرتماس یا تیخیکوس را نزدت فرستادم، ۱۲نیکوپولیس آیی، بکوش تا هرچه زودتر نزد من به
سر زیرا عزم آن دارم که زمستان را در آنجا بهتوانی، زیناس وکیل و آپولس را تا آنجا که می۱۳برم.
در انجام سفرشان مدد فرما تا هیچ محتاج بگذار همکیشان ما بیاموزند که خویشتن را ۱۴نمانند.
وقف انجام کارهای نیکو کنند تا برای رفع نیازهای ثمری نداشته باشند. ینند و زندگی بیضروری تدارک ب
فرستند. به اند، جملگی تو را سالم میآنان که با من۱۵ دارند، سالم برسان. آنان که ما را در ایمان دوست می
فیض با همۀ شما باد.
۱فیلیمون از پولس، زندانی مسیح عیسی، و تیموتائوس، برادر ۱
ما،
به خواهر ما ۲ون،به دوست عزیز و همکار ما فیلیمآپفیا و همرزم ما آرخیپوس، و به کلیسایی که در
شود: پا میات برخانهفیض و آرامش از جانب خدا، پدر ما، و خداوند ۳
عیسی مسیح بر شما باد. شکرگزاری و دعا
آوردنت در دعاهایم، همواره خدای خود را من با یاد۴عیسی زیرا وصف ایمانت به خداوند ۵گویم،سپاس می
دعایم این است ۶شنوم.و محبتت به همۀ مقدسان را میکه مشارکت ایمانت بسی کارگر افتاده، تو را به
شناخت هر قابلیت نیکویی رهنمون شود که در جهت محبت تو مرا سخت ۷نیل به قامت مسیح در ماست.
شاد و دلگرم کرده است، چه تو به دلهای مقدسان ای. طراوت و تازگی بخشیده
استدعای پولس دربارۀ اونیسیموسرو، هرچند در مسیح این جسارت را دارم که از این۸
ترجیح ۹تو را به انجام آنچه سزاوار است حکم کنم،دهم بر پایۀ محبت استدعا کنم. پس من، پولس پیر، می
دربارۀ پسرم ۱۱که اکنون نیز زندانی مسیح عیسایم،ام، استدعایی از دهاونیسیموس که در بند او را پدر ش
فایده بود، اما او در گذشته برای تو بی۱۱تو دارم. اکنون هم تو را و هم مرا مفید است.
تن من است نزد تو او را که پارۀ۱۲خواستم نزد خود نگاهش بدارم تا می۱۳فرستم.بازمی
بندم، سهم تو را در خاطر انجیل دردر مدتی که بهاما نخواستم کاری ۱۴خدمت به من بر عهده گیرد.
بدون موافقت تو کرده باشم، تا احسانت از روی میل رو اندک چهبسا که از همین۱۵اجبار.باشد، نه به
زمانی از تو جدا شد تا برای همیشه نزدت اما دیگر نه چون غالم، بلکه باالتر از آن، ۱۶بازگردد،
چون برادری عزیز. او مرا بس عزیز است، اما تو را عزیزتر است، خواه در مقام یک انسان و مراتببه
خواه در مقام برادری در خداوند. دانی، او را همانگونه پس اگر مرا رفیق خود می۱۷
اگر خطایی به تو کرده، یا ۱۸پذیری.بپذیر که مرا میچیزی به تو بدهکار است، آن را به حساب من
نویسم که آن را دست خود میمن، پولس، به۱۹بگذار.بینم بگویم که تو البته نیازی نمی -ن خواهم کرد جبرا
آری ای برادر، ۲۱جان خود را نیز به من مدیونی.آرزو دارم در خداوند نفعی از تو به من برسد؛ پس
نویسم چون این را می۲۱جان مرا در مسیح تازه ساز.دانم حتی بیش از از اطاعت تو اطمینان دارم و می
گویم، خواهی کرد. آنچه میدر ضمن، اتاقی نیز برایم مهیا کن، زیرا امید دارم ۲۲ سبب دعاهایتان به شما بخشیده شوم. به
اپافراس، همزندان من در مسیح عیسی، تو را سالم ۲۳همچنین همکارانم، مرقس، ۲۴فرستد.می
گویند. آریستارخوس، دیماس و لوقا تو را سالم می اد. فیض خداوند عیسی مسیح با روح شما ب۲۵
۱عبرانیان پسر خدا برتر از فرشتگان
در گذشته، خدا بارها و از راههای گوناگون ۱اما در این ۲واسطۀ پیامبران با پدران ما سخن گفت،به
واسطۀ پسر خود با ما سخن گفته زمانهای آخر بهچیز مقرر داشت و است، پسری که او را وارث همه
وغ جالل خدا و او فر۳واسطۀ او جهان را آفرید.بهچیز را با کالم نیرومند مظهر کامل ذات اوست، و همه
دارد. او پس از پاک کردن گناهان، خود نگاه می
پس ۴دست راست مقام کبریا در عرش برین بنشست.بهمیراث به همان اندازه که نامی برتر از فرشتگان به
برد، از مقامی واالتر از آنها نیز برخوردار شد. یک از فرشتگان گفته است: خدا تاکنون به کدامزیرا ۵ تو پسر من هستی؛ »
؟ «امامروز، من تو را پدر شده و یا:
من او را پدر خواهم بود، » ؟ «و او مرا پسر خواهد بود
هنگام نیز که فرزند ارشد را به جهان بلکه آن۶ فرماید: آورد، میمی « همۀ فرشتگان خدا او را بپرستند.» گوید: آنکه دربارۀ فرشتگان میحال ۷ سازد، فرشتگانش را بادها می»
« های آتش.و خادمانش را شعله گوید: اما دربارۀ پسر می۸ تخت سلطنت تو، ای خدا، تا ابد پایدار خواهد ماند، »
و عدالت، عصای پادشاهی تو خواهد بود. تو درستکاری را دوست داشته و از نادرستی بیزار ۹
ای؛بوده
پس خدا، خدای تو، تو را با روغن شادمانی مسح کرده،
و اینگونه تو را مقامی واالتر از همقطارانت بخشیده « است.
فرماید: و نیز می۱۱تو بودی، ای خداوند، که در آغاز بنیاد زمین را »
نهادی، و آسمان صنعت دست توست.
مانی؛جا میآنها از میان خواهند رفت، اما تو بر۱۱ همۀ آنها همچون لباس، مندرس خواهند گشت.
آنها را چون ردایی در هم خواهی پیچید، ۱۲ ای جایگزین خواهند شد. سان جامهو به
مانی، اما تو همان که بودی، باقی می « و سالهای تو را پایانی نخواهد بود.
یک از فرشتگان گفته است: خدا تاکنون به کدام۱۳ شین دست راست من بنبه»
؟ «هنگام که دشمنانت را کرسی زیر پایت سازمتا آنمگر آنها جملگی روحهایی خدمتگزار نیستند که ۱۴
شوند؟ برای خدمت به وارثان آیندۀ نجات فرستاده می
۲عبرانیان ضرورت جدی گرفتن نجات
ایم با دقت هرچه پس بر ماست که به آنچه شنیده۱زیرا اگر ۲منحرف شویم.بیشتر توجه کنیم، مبادا از آن
آور بود، واسطۀ فرشتگان بیان شد الزامپیامی که بهآنگونه که هر سرپیچی و نافرمانی مجازاتی برحق
پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر ۳یافت،میچنین نجاتی عظیم را نادیده بگیریم؟ این نجات در
واسطۀ خداوند بیان شد و سپس توسط آنان که آغاز بهدر حالی که خدا نیز ۴و شنیدند بر ما ثابت گردید،از ا
داد، با آیات و عجایب و معجزات بر آن گواهی میبه القدس، که آنها را بناگوناگون، و عطایای روح
کرد. خواست خود تقسیم می سازدعیسی خود را همانند برادران خویش می
گوییم، زیر او جهان آینده را که از آن سخن می۵اما شخصی در جایی ۶رشتگان قرار نداد.فرمان ف
شهادت داده، گفته است: انسان چیست که تو در فکرش باشی، »
و پسر انسان، که به او روی نمایی؟ زمانی پایینتر از فرشتگان ساختی، او را اندک۷
و تاج جالل و اکرام را بر سرش گذاشتی « چیز را زیر پای او نهادی.و همه۸
چیز زیر فرمان او، چیزی باقی ادن همهخدا با قرار دنگذاشت که مطیع وی نباشد. اما در حال حاضر،
اما ۹چیز زیر فرمان او باشد.بینیم که همههنوز نمیزمانی پایینتر از فرشتگان بینیم که اندکعیسی را می
قرار گرفت، ولی اکنون تاج جالل و اکرام بر سرش گذشت تا که از رنج مرگنهاده شده است، چرا
برحسب فیض خدا برای همه طعم مرگ را بچشد. واسطۀ او چیز برای او و بهبجا بود خدا که همه۱۱
جالل وجود دارد، برای اینکه پسران بسیار را بهبرساند، قهرمان نجات ایشان را از راه تحمل رنج،
سازد و آنان که زیرا او که مقدس می۱۱کامل گرداند.رو، از یک تبارند. از همین شوند، همهمقدس می
چنانکه ۱۲عیسی عار ندارد ایشان را برادر بخواند. گوید: می نام تو را به برادرانم اعالم خواهم کرد؛ »
« و در میان جماعت، حمد تو را خواهم سرایید. گوید: و باز می۱۳ « من بر او توکل خواهم کرد.»
و باز: طا کرده اینک من، و فرزندانی که خدا به من ع»
« است.از آنجا که فرزندان از جسم و خون برخوردارند، ۱۴
او نیز در اینها سهیم شد تا با مرگ خود، صاحب و آنان را ۱۵زیر کشد،قدرت مرگ یعنی ابلیس را به
اند، سر بردهکه همۀ عمر در بندگی ترس از مرگ بهزیرا مسلم است که او نه فرشتگان، بلکه ۱۶آزاد سازد.
رو، الزم بود از همین۱۷دهد.براهیم را یاری مینسل احیث همانند برادران خود شود تا بتواند در مقام از هراعظمی رحیم و امین، در خدمت خدا باشد و کاهن
چون او خود هنگامی ۱۸برای گناهان قوم کفاره کند.که آزموده شد، رنج کشید، قادر است آنان را که
. شوند، یاری رساندآزموده می
۳عبرانیان برتری عیسی بر موسی
پس ای برادران مقدس که در دعوت آسمانی شریک ۱هستید، اندیشۀ خود را بر عیسی معطوف کنید که
او ۲اعظمی که بدو معترفیم.اوست رسول و کاهن
نسبت به کسی که او را برگماشت امین بود، همانگونه به همان اما۳که موسی نیز در تمام خانۀ خدا امین بود.
اندازه که حرمت سازندۀ خانه از خود خانه بیشتر است، عیسی نیز الیق حرمتی بیش از موسی شمرده
شود، اما دست کسی بنا میای بهزیرا هر خانه۴شد.موسی در مقام خادم در تمام ۵چیز خداست.بانی همه
بایست در آینده گفته خانۀ خدا امین بود تا بر آنچه میاما مسیح، در مقام پسر ۶هد.شود، شهادت د
صاحباختیار بر خانۀ خدا امین است. و خانۀ او ما شرطی که آزادگی خود را حفظ کنیم و در هستیم، به
مباهات به امید خود همچنان پایدار بمانیم. فرماید: القدس میپس همانگونه که روح۷ شنوید، امروز، اگر صدای او را می» دل خود را سخت مسازید،۸
چنانکه در ایام تمرد کردید، هنگام آزمایش در بیابان. به آنجا پدران شما مرا آزمایش و امتحان کردند، ۹
با اینکه چهل سال کارهای مرا دیده بودند. به همین سبب، از آن نسل خشمگین بودم ۱۱
اینان همواره در دل خود گمراهند، ”و گفتم:
“ اند؛و راههای مرا نشناخته پس در خشم خود سوگند خوردم ۱۱
« که به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت.ای برادران، هشیار باشید که از شما کسی دل ۱۲
ایمان نداشته باشد که از خدای زنده شرور و بیبلکه هر روز، تا آن زمان که هنوز ۱۳رویگردان شود.
شود، یکدیگر را پند دهید تا کسی خوانده می« امروز»رو از آن۱۴ا در اثر فریب گناه، سختدل نشود.از شم
شرطی که اطمینان ایم، تنها بهکه در مسیح شریک شدهچنانکه ۱۵آغازین خود را تا به آخر استوار نگاه داریم.
اکنون گفته شد: هم شنوید، امروز، اگر صدای او را می»
دل خود را سخت مسازید، « چنانکه در ایام تمرد کردید.
ن که شنیدند و با وجود آن سرپیچی کردند، مگر آنا۱۶چه کسانی بودند؟ آیا همۀ آنانی نبودند که موسی از
و از چه کسانی چهل سال ۱۷در آورد؟مصر بهخشمگین بود؟ مگرنه آنان که گناه کردند و اجسادشان
و دربارۀ چه کسانی سوگند خورد ۱۸در بیابان افتاد؟ت؟ مگرنه که به آسایش او هرگز راه نخواهند یاف
سبب بینیم بهپس می۱۹همانها که نافرمانی کردند؟ ایمانی بود که نتوانستند راه بیابند. بی
۴عبرانیان آسایش شبات برای قوم خدا
پس بهوش باشیم مبادا با اینکه وعدۀ راه یافتن به ۱قوت خود باقیست، آشکار شود که آسایش او هنوز به
مانده به آن بازاحدی از شما، از دست یافتن زیرا به ما نیز چون ایشان بشارت داده شد. اما ۲است.
پیامی که شنیدند، سودی برایشان نداشت، زیرا با آنان ولی ما که ۳دادند به ایمان متحد نشدند.که گوش فرایابیم. چنانکه خدا ایم، به آن آسایش راه میایمان آورده
فرموده است: مپس در خشم خود سوگند خورد»
« که هرگز به آسایش من راه نخواهند یافت،پایان و با اینهمه، کارهای او از زمان آفرینش جهان به
زیرا در جایی راجع به روز هفتم بیان ۴رسیده بود؛در روز هفتم، خدا از همۀ کارهای خود »کند که: می
و باز در قسمتی که در باال نقل شد، ۵«برآسود، « ن راه نخواهند یافت.هرگز به آسایش م»گوید: می
قوت خود باقی بنابراین، از آنجا که این حقیقت به۶باید به آن آسایش راه یابند، و آنان است که برخی می
سبب نافرمانی راه که پیشتر بشارت یافتند، بهپس خدا دیگربار روزی خاص را مقرر ۷نیافتند،
فرمود، و پس از گذشت سالهای بسیار، در مزامیر سخن گفت و آنگونه که پیشتر « امروز»از داوود،
بیان شد، فرمود: شنوید، امروز، اگر صدای او را می»
« دل خود را سخت مسازید.زیرا اگر یوشع به آنها استراحت بخشیده بود، مدتها ۸
پس قوم خدا ۹گفت.بعد، خدا از روزی دیگر سخن نمیزیرا ۱۱هنوز باید از آسایش شبات برخوردار شوند؛
شود، او نیز از کس که به آسایش خدا داخل میهریابد، همانگونه که خدا از کارهای خود آسودگی می
جد بکوشیم تا به پس بیایید به۱۱کارهای خود برآسود.آن آسایش راه یابیم، مبادا کسی از نافرمانی آنان
سرمشق گیرد و درلغزد. ر تر از هزیرا کالم خدا زنده و مؤثر است و برنده۱۲
شمشیر دودم، و چنان نافذ که نفس و روح، و مفاصل کند، و سنجشگر افکار و مغز استخوان را نیز جدا می
چیز در تمام آفرینش از نظر هیچ۱۳و نیتهای دل است.چیز در برابر چشمان او که خدا پنهان نیست، بلکه همه
حساب ما با اوست، عریان و آشکار است. اعظم ماعیسی، کاهن
اعظمی واالمقام داریم که از آسمانها پس چون کاهن۱۴درگذشته است، یعنی عیسی پسر خدا، بیایید اعتراف
اعظم ما چنان زیرا کاهن۱۵خود را استوار نگاه داریم.نیست که نتواند با ضعفهای ما همدردی کند، بلکه کسی است که از هر حیث همچون ما وسوسه شده
س آزادانه به تخت پ۱۶است، بدون اینکه گناه کند.فیض نزدیک شویم تا رحمت بیابیم و فیضی را حاصل
هنگام نیاز یاریمان دهد. کنیم که به
۵عبرانیان شود و به اعظم از میان آدمیان انتخاب میهر کاهن۱
گردد تا نمایندگی آدمیان در امور الهی منصوب میاند تواو می۲هدایا و قربانیها به جهت گناهان تقدیم کند.
نرمی روند، بهبا آنان که ناآگاهانه به راه خطا میاز ۳رفتار کند، زیرا خود نیز دارای ضعف است.
تنها برای گناهان مردم، بلکه برای رو، باید نههمین
گناهان خود نیز قربانی تقدیم کند. سازد، کس خود این افتخار را از آن خویش نمیهیچ۴
شود که خدا خص میبلکه این افتخار زمانی نصیب شمسیح نیز خود جالل ۵او را همانند هارون فراخواند.
اعظم را از آن خویش نساخت، بلکه آن را از کهانت همان کسی دریافت کرد که به او گفت:
تو پسر من هستی؛ » « ام.امروز، من تو را پدر شده
گوید: و در جای دیگر می۶ تو جاودانه کاهن هستی، »
« از مرتبۀ ملکیصدق.او در ایام زندگی خود بر زمین، با فریادهای بلند و ۷
اشکها به درگاه او که قادر به رهانیدنش از مرگ بود، خاطر تسلیمش به خدا مستجاب دعا و استغاثه کرد و به
هرچند پسر بود، با رنجی که کشید اطاعت را ۸شد.او و چون کامل شد، همۀ آنان را که از۹آموخت.
و از جانب ۱۱کنند، منشأ نجات ابدی گشت.اطاعت می اعظم باشد، از مرتبۀ ملکیصدق. خدا تعیین شد تا کاهن
هشدار دربارۀ سقوط از ایمان
در این باره، مطالب بسیار برای گفتن داریم، اما ۱۱
که گوشهای شما سنگین شرح آنها دشوار است، چرااینهمه وقت، براستی که پس از گذشت۱۲شده است.
بایست معلم باشید. و با اینحال نیاز دارید کسی خود میاصول ابتدایی کالم خدا را دیگربار از آغاز به شما
بیاموزاند. شما محتاج شیرید، نه غذای که شیرخوار است، با تعالیم پارسایی هر۱۳سنگین!
اما ۱۴چندان آشنا نیست، زیرا هنوز کودک است.بالغان است که با تمرین مداوم، غذای سنگین از آن اند که خوب را از بد تشخیص خود را تربیت کرده
دهند.
۶عبرانیان پس بیایید تعالیم ابتدایی دربارۀ مسیح را پشت سر ۱
سوی کمال پیش برویم، و دیگربار توبه از نهاده، بهو آموزش ۲اعمال منتهی به مرگ، و ایمان به خدا،
ا، و رستاخیز مردگان و هتعمیدها، و دستگذاریو چنین نیز خواهیم کرد، ۳مجازات ابدی را بنیاد ننهیم.
هرگاه خدا اجازه دهد. زیرا آنان که یک بار منور گشتند و طعم آن موهبت ۴
و طعم ۵القدس سهیم شدندآسمانی را چشیدند و در روح
نیکویی کالم خدا و نیروهای عصر آینده را ن نیست بتوان ایشان را اگر سقوط کنند، ممک۶چشیدند،
که به زیان خویش، پسر دیگربار به توبه آورد، چراکنند و او را در برابر چشم خدا را باز بر صلیب می
سازند. حرمت میهمگان بیبارد جذب اگر زمینی، بارانی را که بارها بر آن می۷
خاطر آنها کشت شده است کند و برای کسانی که بهاما ۸یابد.د، از خدا برکت میمحصول مفید بار آور
ارزش است و آورد، بیزمینی که خار و خس بار میدر خطر لعنت قرار دارد، و سرانجام نیز سوزانده
خواهد شد. گوییم، اما در ای عزیزان، هرچند اینچنین سخن می۹
مورد شما یقین داریم که چیزهای بهتر که با نجات را خدا زی۱۱همراه است، نصیبتان خواهد شد.
خاطر انصاف نیست که عمل شما و محبتی را که بهبیدهید نام او در خدمت به مقدسان نشان داده و می
یک از شما آرزوی ما این است که هر۱۱فراموش کند.همین جدیت را برای تحقق امیدتان تا به آخر نشان
و کاهل نباشید، بلکه از کسانی سرمشق گیرید ۱۲دهید، شوند. ها میکیبایی وارث وعدهکه با ایمان و ش
های خداقطعی بودن وعدههنگامی که خدا به ابراهیم وعده داد، چون ۱۳
بزرگتری از خودش نبود که به او سوگند خورد، پس یقین تو را برکت به»و فرمود: ۱۴به خود سوگند خورد
و ۱۵«خواهم داد و فرزندان بسیار به تو خواهم بخشید.پس از آنکه با شکیبایی انتظار بدینگونه، ابراهیم
کشید، وعده را یافت. خورند و آدمیان به کسی بزرگتر از خود سوگند می۱۶
کند و به همۀ بحثها سوگند، سخن شخص را تضمین میبه همینسان، چون خدا خواست ۱۷بخشد.پایان می
ها تغییرناپذیر بودن قصد خود را بر وارثان وعدهبا سوگند تضمین هرچه آشکارتر سازد، آن را
واسطۀ دو امر تغییرناپذیر، که ممکن تا به۱۸کرد،نیست خدا دربارۀ آنها دروغ بگوید، ما از دلگرمی
ایم تا امیدی را بسیار برخوردار شویم، ما که گریختهچنگ که پیش روی ما قرار داده شده است، به
منزلۀ لنگری محکم و ایمن برای این امید، به۱۹گیریم.امیدی که به محراب پشت پرده راه جان ماست،
جایی که عیسی چون پیشرو ما، و به ۲۱یابد،میاعظم نمایندگی از ما، داخل شد؛ همان که جاودانه کاهن
شده است، از مرتبۀ ملکیصدق.
۷عبرانیان کهانت ملکیصدق
این ملکیصدق، پادشاه سالیم و کاهن خدای متعال ۱ابراهیم که از شکست دادن پادشاهان بود. او به
و ابراهیم به ۲گشت، برخورد و او را برکت داد.بازمییک داد. نام او نخست همین شخص از همه چیز ده
، «پادشاه سالیم»و بعد « پادشاه پارسایی»معنی بهاو به لحاظ اینکه نه پدر و ۳است.« پادشاه صلح»یعنی
، و نه آغاز ایام اش معلوم استنامهنه مادر و نه نسباش، شبیه پسر خدا بوده، همیشه کاهن یا پایان زندگی
ماند. باقی میبنگرید که او چه شخص بزرگی بود که حتی ابراهیم ۴
بر حکم حال، بنا۵یک داد!پاتریارک از غنایم به او دهباید از شوند، میشریعت، فرزندان الوی که کاهن می
یک بگیرند، هرچند آنها نیز قوم که برادران ایشانند دهاما این شخص که از نسل الوی ۶اند.از نسل ابراهیم
یک گرفت و او را که صاحب نبود، از ابراهیم دهو بدون شک، کوچکتر است ۷ها بود، برکت داد.وعده
یک در یکی، کسانی ده۸یابد.که از بزرگتر برکت میمیرند؛ اما در دیگری، کسی که گیرند که میمیحتی ۹اش شهادت داده شده که زنده است.بارهدریک کنندۀ دهتوان گفت که خود الوی هم که دریافتمی
زیرا هنگامی که ۱۱یک داد.واسطۀ ابراهیم دهبود، بهملکیصدق به ابراهیم برخورد، الوی در همان وقت
نیز در صلب جدش وجود داشت. شباهت ملکیصدق به عیسی
کمال، از طریق نظام کهانت الوی ی بهاگر دستیاب۱۱که قوم قوانینی را در خصوص آن چرا -میسر بود
چه لزومی داشت کاهنی دیگر، -دریافت کرده بودند نه از مرتبۀ هارون، بلکه از مرتبۀ ملکیصدق ظهور
زیرا اگر نظام کهانت تغییر کند، ناگزیر ۱۲کند؟کسی که این زیرا۱۳باید تغییر یابد.شریعت نیز می
ای دیگر تعلق دارد مطالب دربارۀ او گفته شده، به قبیلهکه از آن قبیله کسی هرگز خدمت مذبح را نکرده
چون کامال روشن است که خداوند ما از نسل ۱۴است؛یهودا بود و موسی در مورد آن قبیله چیزی راجع به
و از این هم روشنتر آنکه هرگاه ۱۵کهانت نگفت.بر او نه۱۶مانند ملکیصدق ظهور کند،کاهنی دیگر ه
پایۀ حکم شرعی مربوط به نسب خود، بلکه بر پایۀ زیرا دربارۀ ۱۷شود.نیروی حیاتی فناناپذیر، کاهن می
او چنین شهادت داده شده که: تو جاودانه کاهن هستی، »
« از مرتبۀ ملکیصدق.فایده حکم پیشین منسوخ شد، چون سست و بی۱۸چیز را کامل نکرد. در زیرا شریعت هیچ۱۹بود،
مقابل، امیدی بهتر ارائه شد که از طریق آن به خدا شویم. نزدیک می
و این بدون سوگند نبود! دیگران بدون هیچ ۲۱اما کاهن شدن او با سوگند ۲۱سوگندی کاهن شدند،
همراه بود، آنگاه که خدا به وی گفت: خداوند سوگند خورده است »
ود را تغییر نخواهد داد: و نظر خ « “.تو جاودانه کاهن هستی”
خاطر این سوگند، عیسی ضامن عهدی بهتر شده به۲۲ است.
شمار کاهنان پیشین بس زیاد بود، زیرا مرگ مانع ۲۳حال آنکه عیسی چون ۲۴شد.از ادامۀ خدمت آنها می
پس او قادر ۲۵پایان دارد.تا ابد زنده است، کهانت بی
آیند، که از طریق وی نزد خدا میاست آنان را جاودانه نجات بخشد، زیرا همیشه زنده است تا
برایشان شفاعت کند. اعظمی نیاز داشتیم، کاهنی قدوس، ما به چنین کاهن۲۶عیب، پاک، جدا از گناهکاران، و فراتر از بی
اعظم، او نیازی ندارد برخالف دیگر کاهنان۲۷آسمانها.هان خود و سپس برای هر روز، نخست برای گنا
گناهان قوم، قربانی تقدیم کند. بلکه آنگاه که خود را تقدیم کرد، یک بار برای همیشه برای گناهان ایشان
زیرا شریعت، انسانهایی ضعیف را به ۲۸قربانی داد.گمارد، اما سوگندی که پس از اعظم برمیکهانت
شریعت آمد، پسر را برگماشت، که جاودانه کامل شده ت. اس
۸عبرانیان اعظم عهد جدیدکاهن
گوییم این است که ما چنین جان کالم در آنچه می۱اعظمی داریم که بر جانب راست تخت مقام کبریا کاهن
و خدمتگزار مکان اقدس یعنی آن ۲در آسمان نشسته پا کرده، نه انسان. خیمۀ حقیقی است که خداوند بر
و قربانیها منصوب اعظم برای تقدیم هدایا هر کاهن۳بایست چیزی رو، این کاهن نیز میشود. از همینمی
اگر او بر زمین بود، ۴برای تقدیم کردن داشته باشد.بر بود، زیرا کاهنانی دیگر هستند که بناکاهن نمی
اما آنها تنها شبیه و سایۀ ۵کنند.شریعت هدایا تقدیم میسبب، کنند. به همین چیزهای آسمانی را خدمت می
خواست خیمه را بسازد، به او هنگامی که موسی میچیز را مطابق آگاه باش که همه»هشدار داده شد:
ای بسازی که بر فراز کوه به تو نشان داده نمونهمراتب برتر از اما خدمتی که عیسی یافته، به۶«شد.
خدمت آنهاست، به همان میزان که او واسطۀ عهدی یم است، عهدی که بر مراتب بهتر از عهد قدبه
های نیکوتر بنا شده است. وعدهزیرا اگر عهد نخست نقصی نداشت، نیازی به ۷
اما خدا نقصی یافت و ۸طلبکردن عهدی دیگر نبود. بدیشان فرمود:
رسد گوید، هان زمانی فرامیخداوند می» که با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا
عهدی جدید خواهم بست. مانند عهدی نخواهد بود این عهد ۹
که با نیاکانشان بستم، آن روز که دست ایشان را گرفتم
در آورم؛ تا از سرزمین مصر بهگوید، ایشان به عهد من وفادار زیرا، خداوند می
نماندند. پس، از ایشان روی گرداندم.
کند: اما خداوند چنین اعالم می۱۱اندان اسرائیل این است عهدی که پس از آن ایام با خ
خواهم بست. احکام خود را در ذهنهای ایشان خواهم نهاد،
و بر دلهای ایشان خواهم نگاشت. من خدای ایشان خواهم بود، و ایشان قوم من خواهند بود.
از آن پس، کسی به همسایۀ خود تعلیم نخواهد داد ۱۱ و یا کسی به برادر خود نخواهد گفت،
“ خداوند را بشناس،” زیرا همه از خرد و بزرگ، مرا خواهند شناخت؛
رو که من شرارت ایشان را خواهم آمرزید از آن۱۲ « و گناهانشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.
، آن عهد نخست «جدید»گفتن از عهدی خدا با سخن۱۳
شود، زود سازد؛ و آنچه کهنه و قدیمی میرا کهنه می از میان خواهد رفت.
۹ عبرانیان
عبادت در خیمۀ زمینیعهد نخست، قوانینی برای عبادت داشت و نیز از ۱
پا شده ای برخیمه۲محرابگاهی زمینی برخوردار بود.بود که در اتاق نخست آن، چراغدان، میز، و نان
خوانده « قدس»تقدیمی قرار داشت؛ این مکان پشت پردۀ دوم نیز اتاقی بود که ۳شد.میدر این اتاق، آتشدان زرین ۴داشت؛ نام« االقداسقدس»
بخور و صندوق عهد قرار داشت که با طال پوشانیده ، «منا»شده بود. در این صندوق، ظرف زرین
عصای هارون که شکوفه آورده بود، و الواح سنگی بر باالی صندوق، کروبیان ۵عهد قرار داده شده بود.
. اکنون جای گستر بودندبر جایگاه کفاره سایه« جالل» آن نیست که به شرح جزئیات بپردازیم.
چیز بدین صورت نظام یافت، پس از آنکه همه۶شدند تا خدمت کاهنان مرتب به اتاق نخست داخل می
اعظم به اتاق اما تنها کاهن۷انجام رسانند.خود را به
شد، آن هم تنها سالی یک بار، و همیشه دوم داخل میت تا برای خود و برای گناهانی نیز خون به همراه داش
القدس روح۸که قوم ناآگاهانه کرده بودند، تقدیم کند.دهد که تا زمانی که اتاق نخست بدینگونه نشان می
برقرار است، راه ورود به مکان اقدس هنوز ظاهر این نمادی است از زمان حاضر که در ۹نشده است.
نیست شود که قادرآن، هدایا و قربانیهایی تقدیم میبلکه تنها به ۱۱کننده را کامال پاک سازد،وجدان عبادت
کار خوردن و نوشیدن و انجام آداب مختلف شستشوی آید. اینها تنها تشریفاتی است ظاهری که تا آیینی می
فرارسیدن زمان اصالح امور ابالغ شده بود. خون مسیح
اعظم آن امور نیکو اما چون مسیح در مقام کاهن۱۱ای اند، به خیمهاکنون واقع شدهاهر گشت که همظ
دست انسان ساخته بزرگتر و کاملتر داخل شد که بهنشده است و به دیگر سخن، به این خلقت تعلق
ها داخل نشد، بلکه و به خون بزها و گوساله۱۲ندارد.االقداس یک بار برای همیشه به خون خود به قدس
زیرا اگر ۱۳رد.داخل شد و رهایی ابدی را حاصل کخون بزها و گاوها و پاشیدن خاکستر گوساله بر آنان
کند تا که به لحاظ آیینی ناپاکند، ایشان را تقدیس میچقدر بیشتر، خون مسیح که ۱۴ظاهر پاک باشند،بهعیب به خدا واسطۀ آن روح جاودانی، خویشتن را بیبه
تقدیم کرد، وجدان ما را از اعمال منتهی به مرگ پاک خواهد ساخت تا بتوانیم خدای زنده را خدمت کنیم!
رو، مسیح واسطۀ عهدی است جدید، تا از همین۱۵فراخواندگان بتوانند میراث جاودانی موعود را دریافت کنند. زیرا اکنون مرگی رخ داده تا آنان را از گناهانی
زیرا ۱۶که در متن عهد نخست واقع شد، رهایی بخشد.ست مرگ عاملی که عهد را در هر عهدی، الزم ا
زیرا هر عهدی تنها بر ۱۷میان آید،بخشد بهرسمیت مییابد؛ چون تا اساس چنین مرگی ارزش قانونی می
زمانی که عامل رسمیت بخشنده به عهد زنده است، آن رو، حتی عهد نخست از همین۱۸عهد اعتباری ندارد.
آن هنگام که موسی۱۹نیز بدون خون، قابل اجرا نبود.هر یک از احکام شریعت را به تمامی قوم اعالم کرد،
ها را گرفته، همراه با آب و پشم قرمز و خون گوسالهو گفت: ۲۱های زوفا، بر طومار و همۀ قوم پاشیدشاخه
این است خون عهدی که خدا شما را به نگاه داشتنش »همچنین آن خون را بر خیمه و ۲۱«حکم فرموده است.
در ۲۲رفت، پاشید.کار میای آن بهبر هرآنچه در آیینهوسیلۀ خون چیز بهبر شریعت، تقریبا همهحقیقت، بنا
شود و بدون ریختن خون، آمرزشی نیست. پاک میبایست شبیه چیزهای آسمانی با این قربانیها پس می۲۳
پاک شود، اما اصل آنها با قربانیهایی بهتر از نشد که زیرا مسیح به محرابگاهی داخل ۲۴اینها.
ساختۀ دست بشر و تنها شبیه محرابگاه حقیقی باشد، بلکه به خود آسمان داخل شد تا اکنون به نمایندگی از
و نیز به آنجا داخل ۲۵ما در حضور خدا ظاهر شود.نشد تا خویشتن را بارها چون قربانی تقدیم کند، همانند
شود، االقداس داخل میاعظم که هر ساله به قدسکاهنزیرا در این ۲۶با خونی که خون خودش نیست. آن هم
بایست از زمان آفرینش جهان، صورت، مسیح میبارها رنج کشیده باشد. اما او اکنون یک بار برای همیشه در نقطۀ اوج تمامی اعصار ظاهر شد تا با
همانگونه که ۲۷قربانی خود، گناه را از میان بردارد.داوری مقرر برای انسان یک بار مردن و پس از آن
مسیح نیز پس از آنکه یک بار قربانی شد تا ۲۸است،گناهان بسیاری را بر دوش کشد، دیگربار ظاهر خواهد شد، نه برای رفع گناه، بلکه تا آنان را که
مشتاقانه چشمبهراه اویند، نجات بخشد.
۱۱عبرانیان قربانی یگانۀ مسیح
نه شریعت فقط سایۀ چیزهای نیکوی آینده است،۱تواند با رو، هرگز نمیصورت واقعی آنها. از همین
شود، آنان قربانیهایی که سال به سال پیوسته تکرار میآیند، کامل را که برای عبادت نزدیک می
شد؟ زیرا در آن وگرنه آیا تقدیم آنها متوقف نمی۲سازد.کنندگان یک بار برای همیشه پاک صورت، عبادت
برای گناهان خود احساس شدند و از آن پس دیگرمیاما آن قربانیها هر سال یادآور ۳کردند.تقصیر نمی
که ممکن نیست خون گاوها و بزها چرا۴گناهانند، گناهان را از میان بردارد.
رو، هنگامی که مسیح به جهان آمد، فرمود: از این۵ قربانی و هدیه را نخواستی، »
اما بدنی برای من مهیا ساختی. یای سوختنی و قربانیهای گناه خشنود نبودی. از هدا۶ آیم، اینک من خود می”آنگاه گفتم: ۷
جای آورم؛ تا ارادۀ تو را ای خدا به
« “ام نوشته شده است.در طومار کتاب دربارهقربانی و هدیه، هدایای سوختنی و »گوید: نخست می۸
، «قربانیهای گناه را نخواستی و از آنها خشنود نبودیسپس ۹ند شریعت خواهان انجامشان بود.هرچجای آیم تا ارادۀ تو را بهاینک من خود می»فرماید: می
کند تا دومی را برقرار پس اولی را باطل می« آورم.واسطۀ همین اراده، ما یک بار برای به۱۱سازد.
همیشه، از طریق قربانی بدن عیسی مسیح تقدیس ایم. شدهایستد و همان مت میهر کاهن، هر روز به خد۱۱
توانند گناهان را از میان قربانیها را که هرگز نمیاما این کاهن، چون برای ۱۲گذراند.بردارند، بارها می
دست جهت گناهان تقدیم کرد، بههمیشه یک قربانی بهاز آن هنگام، در انتظار است ۱۳راست خدا بنشست.
زیرا با یک ۱۴که دشمنانش کرسی زیر پایش گردند، شدگان را تا ابد کامل ساخته است. ربانی، تقدیسق
القدس نیز در این خصوص به ما گواهی روح۱۵ فرماید: دهد. ابتدا میمی کند، خداوند اعالم می»۱۶
این است عهدی که پس از آن ایام با ایشان خواهم
بست. احکام خود را در دلهای ایشان خواهم نهاد،
« شت.و بر ذهنهای ایشان خواهم نگا افزاید: سپس می۱۷ گناهان و نافرمانیهای ایشان را » « یاد نخواهم آورد.یقین دیگر بهبه
آنجا که اینها آمرزیده شده باشند، دیگر جایی برای ۱۸ ماند. قربانی گناه باقی نمی
دعوت به پایداری
پس ای برادران، از آنجا که به خون عیسی ۱۹یعنی از ۲۱داخل شویم، توانیم آزادانه به مکان اقدسمی
راهی تازه و زنده که از میان آن پرده که بدن اوست، و از آنجا که کاهنی بزرگ ۲۱بر ما گشوده شده است،
بیایید با اخالص قلبی و اطمینان ۲۲بر خانۀ خدا داریم،کامل ایمان به حضور خدا نزدیک شویم، در حالی که
مان با دلهایمان از هر احساس تقصیر زدوده و بدنهایتزلزل، امیدی را بیایید بی۲۳آب پاک شسته شده است.
که به آن معترفیم همچنان استوار نگاه داریم، زیرا و در فکر آن باشیم که چگونه ۲۴دهنده امین است.وعده
توانیم یکدیگر را به محبت و انجام اعمال نیکو می
و از گرد آمدن با یکدیگر دست نکشیم، ۲۵برانگیزانیم.بعضی را عادت شده است، بلکه یکدیگر را چنانکه
بخصوص اکنون که شاهد -بیشتر تشویق کنیم نزدیکتر شدن آن روز هستید.
مندی از شناخت حقیقت، عمدا زیرا اگر پس از بهره۲۶کردن ادامه دهیم، دیگر هیچ قربانی برای به گناه
ماند، انتظار هولناک آنچه می۲۷ماند؛گناهان باقی نمیو آتشی مهیب است که دشمنان خدا را مجازات
که شریعت موسی را رد هر۲۸خواهد بلعید.فروبر گواهی دو یا سه شاهد، بدون ترحم کشته کرد، بنامیحال به گمان شما چقدر بیشتر کسی که پسر ۲۹شد.می
خدا را پایمال کرده و خون عهدی را که بدان تقدیس حرمتی شده بود، ناپاک شمرده و به روح فیض، بی
تر خواهد روا داشته است، سزاوار مجازاتی بس سختانتقام »شناسیم که فرموده است: زیرا او را می۳۱بود؟
و نیز: « از آن من است؛ من هستم که سزا خواهم داد،آری، ۳۱«خداوند قوم خود را مجازات خواهد کرد.»
افتادن به دستهای خدای زنده چیزی هولناک است. یاد آورید، زمانی را که را به آن روزهای پیشین۳۲
تازه منور شده بودید؛ در آن روزها، با تحمل رنج و
خرج ای عظیم ایستادگی بهزحمت، در مبارزهگاهی در برابر چشم همگان مورد اهانت و ۳۳دادید.
دوش کسانی بهگرفتید و گاهی دوشآزار قرار میان با آن۳۴شد.ایستادید که با ایشان چنین رفتار میمی
کردید و تاراج اموال که در زندان بودند، همدردی میدانستید از پذیرفتید، زیرا میخود را با شادی می
داراییهای بهتر که جاودانی است، برخوردارید. پس این آزادگی خود را ترک مگویید، زیرا پاداشی ۳۵
چون الزم است پایداری ۳۶عظیم در پی خواهد داشت.انجام رساندید، وعده را ۀ خدا را بهکنید تا آنگاه که اراد
زیرا پس از اندک زمانی ۳۷بیابید. او که باید بیاید، خواهد آمد »
و تأخیر نخواهد کرد. اما شخص پارسای من ۳۸
به ایمان زیست خواهد کرد. و اگر به عقب برگردد، « از او خشنود نخواهم شد.
ردند و گلیکن ما از کسانی نیستیم که به عقب برمی۳۹شوند، بلکه از آنانیم که ایمان دارند و حیات هالک می
یابند. می
۱۱عبرانیان
قهرمانان ایمانایمان، ضامن چیزهایی است که بدان امید داریم و ۱
سبب ایمان بود که به۲بینیم.برهان آنچه هنوز نمی نیکویی شهادت داده شد. دربارۀ پیشینیان به
وسیلۀ کالم خدا یابیم کائنات بهبا ایمان است که درمی۳شود از آنچه شکل گرفت، بدانگونه که آنچه دیده می
دیدنی است، پدید نیامد. ای نیکوتر از قربانی با ایمان بود که هابیل قربانی۴
سبب همین ایمان دربارۀ او قائن به خدا تقدیم کرد، و بهشهادت داده شد که پارساست، زیرا خدا دربارۀ هدایای
نیکویی شهادت داد. به همین سبب، هرچند چشم به او گوید. از جهان فروبسته، هنوز سخن می
با ایمان بود که خنوخ از این جهان منتقل شد تا طعم ۵مرگ را نچشد و دیگر یافت نشد، چون خدا او را
منتقل ساخت. زیرا پیش از آنکه انتقال یابد، دربارۀ او و ۶ساخته است. شهادت داده شد که خدا را خشنود
بدون ایمان ممکن نیست بتوان خدا را خشنود ساخت، شود، باید ایمان داشته که به او نزدیک میزیرا هر
دهد. باشد که او هست و جویندگان خود را پاداش میبا ایمان بود که نوح هنگامی که از جانب خدا دربارۀ ۷
اموری که تا آن زمان دیده نشده بود هشدار یافت، آن جد گرفت و برای نجات خانوادۀ ا با خداترسی بهر
خویش کشتی ساخت. او با ایمان خود دنیا را محکوم کرد و وارث آن پارسایی شد که بر ایمان استوار
است. با ایمان بود که ابراهیم هنگامی که فراخوانده شد، ۸
اطاعت کرد و حاضر شد به جایی رود که بعدها رود، دانست کجا مید نمییافت؛ و هرچنمیراث میبه
با ایمان بود که در سرزمین موعود، ۹روانه شد.دوش گردید و بهای در دیار غریب خانههمچون بیگانه
همانند اسحاق و یعقوب که با او وارث همان وعده انتظار زیرا چشم۱۱ها ساکن شد.بودند، در خیمه
اش خداست. شهری بود با بنیاد، که معمار و سازندها ایمان بود که ابراهیم توانایی یافت نسلی داشته ب۱۱
باشد، با اینکه سارا نازا و خود او نیز سالخورده بود؛ اینگونه، از یک ۱۲دهنده را امین شمرد.که وعدهچرا
تن، آن هم از کسی که تقریبا مرده بود، نسلی کثیر شمار مانند شنهای ساحل همچون ستارگان آسمان، و بی
د. دریا، پدید آمها اینان همه در ایمان درگذشتند، در حالی که وعده۱۳
را هنوز نیافته بودند، بلکه فقط آنها را از دور دیده و خوشامد گفته بودند. ایشان تصدیق کردند که بر زمین،
گویند، آنان که چنین سخن می۱۴بیگانه و غریبند.دهند که در جستجوی وطنی آشکارا نشان می
اندیشیدند که ترکش زمینی میاگر به سر۱۵هستند.اما مشتاق ۱۶داشتند.کرده بودند، فرصت بازگشت می
سرزمینی نیکوتر بودند، مشتاق وطنی آسمانی. از رو، خدا عار ندارد خدای ایشان خوانده شود، همین
زیرا شهری برایشان مهیا کرده است. با ایمان بود که ابراهیم هنگامی که آزموده شد، ۱۷
ها عنوان قربانی تقدیم کرد؛ و او که وعدهاسحاق را بهرا پذیرفته بود حاضر شد پسر یگانۀ خود را قربانی
نسل تو »اش گفته شده بود: همان را که درباره۱۸کند،ابراهیم چنین ۱۹«از اسحاق محسوب خواهد شد.
اندیشید که خدا قادر است حتی مردگان را زنده کند، و را از مرگ بازیافت. نوعی اسحاق توان گفت که بهمیبا ایمان بود که اسحاق، یعقوب و عیسو را ۲۱
درخصوص امور آینده برکت داد.
هنگام مرگ، هر یک از با ایمان بود که یعقوب به۲۱پسران یوسف را برکت داد و در حالی که بر سر
عصای خود تکیه زده بود، سجده کرد. پایان عمر خود با ایمان بود که یوسف چون به۲۲
اسرائیل سخن گفت و دربارۀ نزدیک شد، از خروج بنی استخوانهای خود دستورهایی داد.
با ایمان بود که والدین موسی او را پس از تولد ۲۳مدت سه ماه پنهان کردند، زیرا دیدند کودکی است به نظیر؛ و از حکم پادشاه نهراسیدند. بیا ایمان بود که موسی هنگامی که بزرگ شد، ب۲۴
او آزار ۲۵نخواست پسر دختر فرعون خوانده شود.دیدن با قوم خدا را بر لذت زودگذر گناه ترجیح
خاطر مسیح را باارزشتر از و رسوایی به۲۶داد.گنجهای مصر شمرد، زیرا از پیش به پاداش چشم
شم آنکه از خبا ایمان بود که او بی۲۷دوخته بود.پادشاه بهراسد مصر را ترک گفت، زیرا آن نادیدنی را
با ایمان بود ۲۸همواره در برابر چشمان خود داشت.کنندۀ جا آورد تا هالککه او پسخ و پاشیدن خون را به
نخستزادگان، بر نخستزادگان اسرائیل دست دراز نکند. با ایمان بود که قوم از میان دریای سرخ همچون ۲۹
گذشتند؛ اما چون مصریان کوشیدند زمینی خشک همان کار را انجام دهند، غرق شدند.
با ایمان بود که دیوارهای اریحا پس از اینکه قوم ۳۱ هفت روز دور آن گشتند، فروریخت.
با ایمان بود که راحاب فاحشه همراه با نامطیعان ۳۱ گرمی پذیرا گردید. کشته نشد، زیرا جاسوسان را به
گویم؟ زیرا فرصت نیست دربارۀ جدعون دیگر چه۳۲و باراق و سامسون و یفتاح و داوود و سموئیل و
که با ایمان، ممالک را فتح ۳۳پیامبران سخن گویم،چنگ ها را بهکردند، عدالت را برقرار نمودند، و وعده
های سوزان شعله۳۴آوردند؛ دهان شیران را بستند،یر رهایی یافتند؛ اثر کردند و از دم شمشآتش را بی
ضعفشان به قوت بدل شد، در جنگ توانمند شدند و زنان، مردگان ۳۵مار کردند.ولشکریان بیگانه را تار
کرده بازیافتند. اما گروهی دیگر شکنجه خود را قیامشدند و رهایی را نپذیرفتند، تا به رستاخیزی نیکوتر
بعضی استهزا شدند و تازیانه خوردند،۳۶دست یابند.و حتی به زنجیر کشیده شده، به زندان افکنده
سنگسار گشتند، با اره دوپاره شدند و با ۳۷شدند.هایی محقر از پوست شمشیر به قتل رسیدند. در جامه
جا گذر کرده، تنگدست، ستمدیده و گوسفند و بز در هراینان که جهان الیقشان نبود، در ۳۸مورد آزار بودند.
ارها و شکافهای زمین، آواره بیابانها و کوهها، و غ بودند.
نیکویی یاد شدند. با سبب ایمانشان بهاینان همه به۳۹یک آنچه را که بدیشان وعده داده شده اینحال، هیچزیرا خدا از پیش چیزهایی بهتر برای ۴۱بود، نیافتند.
کمال نرسند. ما در نظر داشت تا ایشان بدون ما به
۱۲عبرانیان فرزندانش تأدیب خدا بر
پس چون چنین ابری عظیم از شاهدان را گرداگرد ۱خود داریم، بیایید هر بار اضافی و هر گناه را که
پیچد، از خود دور کنیم و با دست و پای ما میآسان بهای که برای ما مقرر شده است، استقامت در مسابقه
و چشمان خود را بر قهرمان و مظهر کامل ۲بدویم.خاطر آن خوشی که یسی بدوزیم که بهایمان یعنی ع
رو داشت، صلیب را تحمل کرد و ننگ آن را پیش ناچیز شمرد و اکنون بر جانب راست تخت خدا نشسته
به او بیندیشید که چنان مخالفتی را از سوی ۳است.
گناهکاران تحمل کرد، تا خسته و دلسرد نشوید. ی هنوز در نبرد خود با گناه تا پای جان ایستادگ۴
اید که آمیز را از یاد بردهو آن سخن تشویق۵ایدنکرده گوید: شما را پسران خطاب کرده، می
ای پسرم، تأدیب خداوند را خوار مشمار، » و چون مالمتت کند، دلسرد مشو.
دارد، تأدیب زیرا خداوند آنان را که دوست می۶ کند، می
و هر فرزند خود را که مورد لطف اوست، تنبیه « ماید.نمیمنزلۀ تأدیب تحمل کنید؛ خدا با شما سختیها را به۷
کند. زیرا کدام پسر است که همچون پسران رفتار میاید، در اگر شما تأدیب نشده۸پدرش او را تأدیب نکند؟
اید، اند، پس حرامزادهحالی که همه از آن سهمی داشتهبعالوه، همۀ ما پدران زمینی ۹نه فرزندان حقیقی.
کردند، و ما به آنها احترام یم که تأدیبمان میاداشتهگذاشتیم. حال، چقدر بیشتر باید پدر روحهایمان را می
پدران ما ۱۱اطاعت کنیم تا حیات داشته باشیم.بر صالحدید خود، ما را تأدیب کردند. زمانی بناکوتاه
کند تا در اما خدا برای خیریت خودمان ما را تأدیب می
هیچ تأدیبی در حین انجام ۱۱شویم.قدوسیت او سهیم شدن، خوشایند نیست، بلکه دردناک است. اما بعد
اند، میوۀ وسیلۀ آن تربیت شدهبرای کسانی که به آورد. بار میآرامش و پارسایی به
پس دستهای سست و زانوان لرزان خود را قوی ۱۲برای پاهای خود راههای هموار بسازید، تا ۱۳سازید!
پای لنگ بیشتر صدمه نبیند، بلکه شفا یابد. هشدار در مورد بازگشت به گناه
سخت بکوشید که با همۀ مردم در صلح و صفا ۱۴کس سر برید و مقدس باشید، زیرا بدون قدوسیت هیچبه
مواظب باشید کسی از فیض ۱۵خداوند را نخواهد دید.وم نشود، و هیچ ریشۀ تلخی نمو نکند، مبادا خدا محر
هشیار ۱۶موجب ناآرامی شود و بسیاری را آلوده کند.یک از شما فاسد یا همچون عیسو دنیوی باشید که هیچ
ای آش، حق پسر ارشد بودن خاطر کاسهنشود که بهدانید، بعد که خواهان و چنانکه می۱۷خود را فروخت.
مقبول واقع نشد. و میراث بردن آن برکت بود،به هرچند ا زاری در پی آن بود، جای توبه پیدا نکرد.
اید که بتوان لمس زیرا به کوهی نزدیک نیامده۱۸کرد، کوهی که مشتعل به آتش باشد؛ و نه به تاریکی و
و نه به نفیر شیپور و یا به آواز ۱۹تیرگی و باد شدید؛سخن کالمی که شنوندگان التماس کردند دیگر با ایشان
گفت، زیرا تحمل آن فرمان را نداشتند که می۲۱نگوید.باید سنگسار حتی اگر حیوانی کوه را لمس کند، می»
آن منظره چنان هراسناک بود که موسی ۲۱«شود. « لرزم.از ترس به خود می»گفت:
اید، به اورشلیم بلکه به کوه صهیون نزدیک آمده۲۲شادمانۀ آسمانی که شهر خدای زنده است. به جمع
به کلیسای ۲۳اید،هزاران هزار فرشته آمدهنخستزادگانی که نامهایشان در آسمان نوشته شده است.
اید، به خدایی که داور همه آدمیان به خدا نزدیک شدهو ۲۴اند،است، و به روحهای پارسایانی که کامل شده
به عیسی که واسطۀ عهدی جدید است، و به خون گوید. از خون هابیل سخن میای که نیکوتر پاشیده
بهوش باشید که از گوش فرادادن به آن که سخن ۲۵گوید، سر بازمزنید. اگر آنان که به آن که بر زمین می
بدیشان هشدار داده بود گوش فراندادند، راه گریزی نیافتند، پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر از
دهد، ر میگوش فرادادن به آن که از آسمان به ما هشدادر آن زمان، صدای او زمین را ۲۶سر باززنیم.
یک »لرزه درآورد، اما اکنون وعده داده است که بهلرزه بار دیگر نه تنها زمین بلکه آسمان را نیز به
به از « یک بار دیگر»عبارت ۲۷«خواهم آورد.درلرزه میان برداشته شدن چیزهایی اشاره دارد که به
تا آنچه -چیزهای آفریده شده یعنی -آیند درمی ناپذیر است، باقی بماند. تزلزل
ناپذیر یابیم که تزلزلای را میپس چون پادشاهی۲۸است، بیایید شکرگزار باشیم و خدا را با ترس و هیبت
خدای ما آتش »زیرا ۲۹عبادتی پسندیده نماییم، « سوزاننده است.
که با نوازی نسبت به غریبان غافل مباشید، چرامیهماناین کار، بعضی نادانسته از فرشتگان پذیرایی
یاد داشته باشید، آنان را که در زندانند به۳کردند.یاد چنانکه گویی خود نیز با ایشان در بندید؛ همچنین به
که گویی خود نیز بینند، چنانکسانی باشید که آزار می کشید. جسما رنج می
زناشویی باید در نظر همگان محترم باشد و بسترش ۴عفتان و زناکاران پاک نگاه داشته شود، زیرا خدا بی
زندگی شما بری از ۵را مجازات خواهد کرد.پولدوستی باشد و به آنچه دارید قناعت کنید، زیرا خدا
فرموده است: گذاشت، نخواهم تو را هرگز وا»
« و هرگز فراموش نخواهم کرد. گوییم: پس با اطمینان می۶ خداوند یاور من است، پس نخواهم ترسید. »
« انسان به من چه تواند کرد؟رهبران خود را که کالم خدا را برای شما بیان ۷
یاد داشته باشید. به ثمرۀ شیوۀ زندگی آنها کردند، بهعیسی مسیح ۸رید.توجه کنید و از ایمانشان سرمشق گی
دیروز و امروز و تا ابد همان است. در مشوید؛ زیرا با تعالیم مختلف و عجیب از راه به۹
نیکوست که دل انسان از فیض تقویت یابد، نه از ما ۱۱خوراکهایی که برای معتقدان به آنها نفعی ندارد.
مذبحی داریم که خدمتگزاران خیمه حق ندارند از آنچه رند. بر آن است بخو
عنوان قربانی گناه اعظم، خون حیوانات را بهکاهن۱۱
گاه ها بیرون از خیمهبرد، اما الشهاالقداس میبه قدسبه همینسان، عیسی نیز بیرون ۱۲شوند.سوزانده می
دروازۀ شهر رنج کشید تا با خون خود، قوم را تقدیس پس بیایید در حالی که همان ننگ را که او ۱۳کند.
کنیم، نزد او بیرون از شد، بر خود حمل میمتحمل زیرا در اینجا شهری ماندگار نداریم ۱۴اردوگاه برویم.
بلکه مشتاقانه در انتظار آن شهر آینده هستیم. واسطۀ عیسی قربانی سپاس را پیوسته پس بیایید به۱۵
به خدا تقدیم کنیم. این قربانی، همان ثمرۀ لبهایی است از نیکویی کردن و سهیم ۱۶معترفند.که به نام او
نمودن دیگران در آنچه دارید غفلت مورزید، زیرا خدا از چنین قربانیها خشنود است.
از رهبران خود اطاعت کنید و تسلیم آنها باشید؛ ۱۷کنند و باید بانی میزیرا ایشان بر جانهای شما دیده
حساب بدهند. پس بگذارید کار خود را با شادمانی م دهند نه با آه و ناله، زیرا این به نفع شما نخواهد انجا
بود. برای ما دعا کنید، زیرا مطمئنیم که وجدانمان پاک ۱۸
خواهیم از هر جهت با سربلندی زندگی است و میبخصوص از شما استدعا دارم دعا کنید که ۱۹کنیم.
بتوانم هرچه زودتر نزدتان بازگردم. ظم گوسفندان یعنی اعحال، خدای آرامش که شبان۲۱
خداوند ما عیسی را به خون آن عهد ابدی از مردگان چیز نیکو مجهز گرداند تا شما را به هر۲۱برخیزانید،
ارادۀ او را به انجام رسانید. باشد که او هرآنچه را که واسطۀ عیسی مسیح در ما موجب خشنودی اوست به
به عمل آورد، که او را جالل جاودانه باد. آمین. خواهم این کالم ای برادران، از شما می۲۲
آمیز مرا تحمل کنید، زیرا به اختصار به شما نصیحت ام. نوشته
بدانید که برادر ما تیموتائوس آزاد شده است. اگر ۲۳ او زود بیاید، با او به دیدارتان خواهم آمد.
به همۀ رهبران خود و به تمام مقدسان سالم ۲۴ایتالیا هستند، به شما سالم برسانید. آنان که از
گویند. می فیض با همۀ شما باد. ۲۵
۱یعقوب از یعقوب، غالم خدا و عیسی مسیح خداوند، ۱
اند. به دوازده قبیله که در جهان پراکنده سالم!
رشد در بوتۀ آزمایشای برادران من، هرگاه با آزمایشهای گوناگون ۲
زیرا ۳دی بینگارید!شوید، آن را کمال شارو میروبهدانید گذار ایمان شما از بوتۀ آزمایشها، پایداری میاما بگذارید پایداری کار خود را ۴آورد.بار میبهکمال رساند تا بالغ و کامل شوید و چیزی کم نداشته به
بهره از حکمت است، اگر از شما کسی بی۵باشید.درخواست کند از خدایی که سخاوتمندانه و بدون
کند، و به وی عطا خواهد مت به همه عطا میمالاما با ایمان درخواست کند و هیچ تردید به خود ۶شد.
راه ندهد، زیرا کسی که تردید دارد، چون موج دریاست که با وزش باد به هر سو رانده
کس نپندارد که از خداوند چیزی خواهد چنین۷شود.می زیرا شخصی است دودل و در تمامی رفتار۸یافت،
خویش ناپایدار. اما ۱۱برادر حقیر به منزلت واالی خود فخر کند،۹
ثروتمند به حقارت خود، زیرا همچون گل صحرا همانگونه که خورشید با گرمای ۱۱درگذر است.
خشکاند و گلش سوزان خود طلوع کرده، علف را میشود، ثروتمند نیز در اش محو میریزد و زیباییفرومی
، پژمرده و محو خواهد شد. حین کسب و کارخوشابهحال آن که در آزمایشها استقامت نشان ۱۲دهد، زیرا چون از بوتۀ آزمایش سربلند بیرون آید، می
تاج حیاتی را خواهد یافت که خدا به دوستداران خویش وعده فرموده است.
خداست که مرا »شود، نگوید: آن که وسوسه می۱۳هیچ بدی وسوسه زیرا خدا با « کند،وسوسه می
هنگامی ۱۴کند.شود، و کسی را نیز وسوسه نمینمیشود، هوای نفس خود اوست که او که کسی وسوسه می
هوای نفس که آبستن ۱۵افکند.دام میفریبد و بهرا میثمر رسد، مرگ زاید و گناه نیز چون بهشود، گناه می
آورد. بار میبههر بخشش ۱۷برادران عزیز من، فریفته مشوید!۱۶
نیکو و هر عطای کامل از باالست، نازل شده از پدر نورهای آسمان که در او نه تغییری است و نه سایۀ
او چنین اراده فرمود که ما را ۱۸ناشی از دگرگونی.های او با کالم حق تولید کند تا همچون نوبر آفریده
باشیم.
جای آوردنشنیدن و بهکس باید در ید: هربرادران عزیز من، توجه کن۱۹
گفتن کند و در خشم شنیدن تند باشد، در سخنزیرا خشم آدمی پارسایی مطلوب خدا را ۲۱آهسته!
پس هرگونه پلیدی و هر فزونی ۲۱آورد.بار نمیبهبدخواهی را از خود دور کنید و با حلم، کالمی را که
تواند جانهای شما را نجات در شما نشانده شده و می بپذیرید. بخشد،
آورندۀ کالم باشید، نه فقط شنوندۀ آن؛ خود بهجای۲۲شنود کس که کالم را میزیرا هر۲۳را فریب مدهید!
کند، به کسی ماند که در آینه به اما به آن عمل نمیبیند، اما تا و خود را در آن می۲۴نگردچهرۀ خود می
برد که چگونه شود، از یاد میاز برابر آن دور میاما آن که به شریعت کامل که ۲۵سیمایی داشته است.
شریعت آزادی است چشم دوخته، آن را از نظر دور دارد، و شنوندۀ فراموشکار نیست بلکه نمی
آورنده است، او در عمل خویش خجسته خواهد بهجای بود. آن که خود را دیندار بداند، اما مهار زبان خود را ۲۶
فریبد و دیانتش باطل می نداشته باشد، خویشتن را
لکه در نظر پدر ما خدا، دینداری پاک و بی۲۷است.وقت مصیبت زنان را بهآن است که یتیمان و بیوه
دستگیری کنیم و خود را از آالیش این دنیا دور بداریم.
۲یعقوب
پرهیز از تبعیض
برادران من، ایمان شما به عیسی مسیح، خداوند ۱اگر کسی با ۲بعیض همراه نباشد.پرجاللمان، با ت
انگشتری زرین و جامه فاخر به مجلس شما درآید و و شما به آن که ۳فقیری نیز با جامۀ ژنده وارد شود،
بر دارد توجه خاص نشان دهید و به او جامۀ فاخر دراما فقیر را « در این جای نیکو بنشین،»بگویید: یش پاهای اینجا پ»و یا: « همان جا بایست!»بگویید:
آیا در میان خود تبعیض قائل ۴«من بر زمین بنشین، اید؟ نشده و با اندیشۀ بد قضاوت نکرده
برادران عزیز، گوش فرادهید! مگر خدا فقیران این ۵جهان را برنگزیده تا در ایمان دولتمند باشند و
میراث یابند که او به دوستداران خود ای را بهپادشاهیحرمتی روا ما شما به فقیر بیا۶وعده فرموده است؟
اید. آیا دولتمندان نیستند که بر شما ستم روا داشتهآیا ایشان ۷کشند؟دارند و شما را به محکمه میمی
نیستند که به آن نام شریف که بر شما نهاده شده، کفر گویند؟ میاگر براستی شریعت شاهانه را مطابق با این گفتۀ ۸
ات را همسایه»فرماید: جای آورید که میکتاب بهاما ۹اید.کار نیکو کرده« همچون خویشتن محبت نما،
اید و شریعت، شما اگر تبعیض قائل شوید، گناه کردهزیرا ۱۱کند.شکن، محکوم میرا چون افرادی قانون
اگر کسی تمام شریعت را نگاه دارد اما در یک مورد چه، او۱۱بلغزد، مجرم به شکستن تمام شریعت است.
قتل »همچنین گفته است: « زنا مکن،»که گفت: پس هرچند زنا نکنی، اما اگر قتل کنی، « مکن.
ای. شریعت را شکستهپس همچون کسانی سخن گویید و عمل کنید که ۱۲دانند بر پایۀ شریعت آزادی، بر آنها داوری خواهد میزیرا داوری الهی نسبت به آن که رحم نکرده ۱۳شد،
واهد بود. اما رحم بر داوری پیروز رحم خباشد، بی خواهد شد!
ایمان و اعمال
برادران من، چه سود اگر کسی ادعا کند ایمان ۱۴تواند او دارد، اما عمل نداشته باشد؟ آیا چنین ایمانی می
اگر برادر یا خواهری نیازمند ۱۵را نجات بخشد؟و کسی از شما ۱۶پوشاک و خوراک روزانه باشد
« سالمت، و گرم و سیر شوید،بروید به» بدیشان گوید:اما برای رفع نیازهای جسمی ایشان کاری انجام ندهد،
تنهایی و بدون عمل، مرده پس ایمان به۱۷چه سود؟ است.
تو ایمان داری و من اعمال »کسی خواهد گفت: ۱۸ایمانت را بدون اعمال به من بنما و من ایمانم « دارم!
تو ایمان داری که ۱۹نمود. را با اعمالم به تو خواهمکنی! حتی دیوها نیز اینگونه خدا یکی است. نیکو می
لرزند! ایمان دارند و از ترس به خود میخواهی بدانی چرا ایمان بدون عمل ای نادان، می۲۱مگر اعمال جد ما ابراهیم نبود که ۲۱ثمر است؟بی
پارسایی او را ثابت کرد، آنگاه که پسر خود اسحاق را بینی که ایمان و اعمال او با می۲۲مذبح تقدیم نمود؟ بر
کردند، و ایمان او با اعمالش کامل هم عمل میابراهیم »گوید: و آن نوشته تحقق یافت که می۲۳شد.
به خدا ایمان آورد و این برای او پارسایی شمرده
بینید با پس می۲۴و او دوست خدا خوانده شد.« شد،شود، نه با ان ثابت میاعمال است که پارسایی انس
ایمان تنها. همچنین مگر اعمال راحاب روسپی نبود که ۲۵
پارسایی او را ثابت کرد، آنگاه که به فرستادگان پناه بله، ۲۶داد و ایشان را از راهی دیگر روانه کرد؟
همانگونه که بدن بدون روح مرده است، ایمان نیز بدون عمل مرده است.
۳یعقوب
بالی زبانبرادران من، مباد که بسیاری از شما در پی معلم ۱
دانید که بر ما معلمان، داوری شدن باشند، زیرا میلغزیم. اگر کسی ما همه بسیار می۲تر خواهد شد.سخت
تواند در گفتار خود نلغزد، انسانی کامل است و می تمامی وجود خود را مهار کند.
را مطیع خود ما با لگامنهادن بر دهان اسب، آن۳توانیم تمامی بدن حیوان را به سازیم و بدینوسیله میمی
تواند همچنین سکانی کوچک می۴هر سو هدایت کنیم.کشتی بزرگی را که فقط بادهای نیرومند آن را به
آورد، به هر سمتی که ناخدا بخواهد حرکت درمیبه همینسان، زبان نیز عضوی کوچک ۵هدایت کند.
ای کوچک های بزرگ دارد. جرقهاست، اما ادعازبان نیز آتش ۶تواند جنگلی بزرگ را به آتش کشد.می
است؛ دنیایی است از شرارت در میان اعضای بدن ما کند و تمام زندگی او که همۀ وجود انسان را آلوده می
آتشی که جهنم آن را افروخته -کشد را به آتش می است!
زنده و جاندار انسان همهگونه حیوان و پرنده و خ۷اما هیچ انسانی ۸کند و کرده است،دریایی را رام می
قادر به رام کردن زبان نیست. زبان شرارتی است سرکش و پر از زهر کشنده!
خوانیم و با با زبان خود خداوند و پدر را متبارک می۹همان زبان انسانهایی را که به شباهت خدا آفریده
یک دهان، هم ستایش از ۱۱کنیم.اند، لعن میشدهآید، هم نفرین! ای برادران من، شایسته بیرون می
ای هم آب شود از چشمهآیا می۱۱نیست چنین باشد.برادران من، آیا ۱۲شیرین روان باشد، هم آب شور؟
ممکن است درخت انجیر، زیتون بار آورد؟ یا درخت مو، انجیر بردهد؟ به همینسان نیز چشمۀ شور
شیرین روان سازد. تواند آبنمی دو گونه حکمت
کیست حکیم و خردمند در میان شما؟ بگذارید آن ۱۳را با شیوۀ زندگی پسندیده خود نشان دهد، با اعمالی
اما اگر در دل ۱۴خیزد.توأم با حلم که از حکمت برمیطلبی دارید، به خود مبالید و خود حسد تلخ و جاه
متی از باال چنین حک۱۵خالف حقیقت سخن مگویید.شود، بلکه زمینی و نفسانی و شیطانی نازل نمی
طلبی باشد، در آنجا جا حسد و جاهزیرا هر۱۶است. آشوب و هرگونه کردار زشت نیز خواهد بود.
اما آن حکمت که از باالست، نخست پاک است، ۱۷پذیر، و سرشار از آمیز و مالیم و نصیحتسپس صلح
از تبعیض و رحمت و ثمرات نیکو، و بری پارسایی، محصولی است که در صلح و صفا، ۱۸ریا! شود. دست صلحجویان کاشته میو به
۴یعقوب
تسلیم خداوند باشیدآید؟ آیا نه از کجا در میان شما جنگ و جدال پدید می۱
از امیالتان که در اعضای شما به ستیزه
خورید، اما آن را حسرت چیزی را می۲مشغولند؟شوید، اما باز آرید. از طمع مرتکب قتل مییکف نمبه
پا رسید. جنگ و جدال برخواهید نمیبه آنچه میرو که درخواست آورید، از آندست نمیکنید، اما بهمییابید، کنید، نمیآنگاه نیز که درخواست می۳کنید!نمی
کنید تا صرف زیرا با نیت بد درخواست می هوسرانیهای خود کنید.
دانید دوستی با دنیا دشمنی با زناکاران، آیا نمیای ۴که در پی دوستی با دنیاست، خود را خداست؟ هر
برید کتاب بیهوده آیا گمان می۵سازد.دشمن خدا میروحی که خدا در ما ساکن کرده، تا به »گفته است:
اما فیضی که او ۶«حد حسادت مشتاق ماست؟ گوید: کتاب می روبخشد، بس فزونتر است. از همینمی ایستد، خدا در برابر متکبران می»
« بخشد.اما فروتنان را فیض میپس تسلیم خدا باشید. در برابر ابلیس ایستادگی کنید، ۷
به خدا نزدیک شوید، که ۸که از شما خواهد گریخت.او نیز به شما نزدیک خواهد شد. ای گناهکاران،
، دلهای خود دستهای خود را پاک کنید، و ای دودالنزار بیفتید و ندبه و زاری به حال ۹را طاهر سازید.
کنید. خندۀ شما به ماتم، و شادی شما به اندوه بدل در حضور خدا فروتن شوید تا شما را ۱۱گردد.
سرافراز کند. که از ای برادران، از یکدیگر بدگویی مکنید. هر۱۱
ع از برادر خود بد گوید و یا او را محکوم کند، در واقشریعت بد گفته و شریعت را محکوم کرده است. و
هرگاه شریعت را محکوم کنی، دیگر نه مجری، بلکه اما تنها یک قانونگذار و داور ۱۲داور آن هستی!
هست، همان که قادر است برهاند یا هالک کند. پس تو کیستی که همسایۀ خود را محکوم کنی!
فخر نادرست به فرداامروز یا فردا به این شهر »گویید: که میو اما شما ۱۳
سر یا آن شهر خواهیم رفت و سالی را در آنجا بهخواهیم برد و به تجارت خواهیم پرداخت و سود
شما ۱۴خوب گوش فرادهید:« فراوان خواهیم کرد،دانید فردا چه خواهد شد. زندگی شما چیست؟ حتی نمی
شود و یزمانی ظاهر مهمچون بخاری هستید که کوتاهاگر »پس باید چنین بگویید: ۱۵گردد.بعد ناپدید می
مانیم و چنین و چنان خداوند بخواهد، زنده میکنید. هر حال آنکه شما با تکبر فخر می۱۶«کنیم.می
که بداند چه بنابراین، هر۱۷فخری از اینگونه، بد است!کاری درست است و آن را انجام ندهد، گناه کرده
است.
۵یعقوب هشدار به ثروتمندان ظالم
و اما شما ای ثروتمندان، زاری و شیون کنید، زیرا ۱ثروت شما تباه شده و ۲روزی در انتظارتان است.تیرهزر و سیم شما زنگ ۳هایتان را بید خورده است!جامه
زده، و زنگ آنها علیه شما سخن خواهد گفت و ا همچون آتش، گوشت بدن شما را خواهد خورد. زیر
اینک مزد ۴اید!در روزهای آخر ثروت اندوختهاند، و شما کارگرانی که در مزارع شما درو کرده
اید، برضد شما گرانه از پرداخت آن سر باززدهحیلهآورد. بله، فریاد دروگران به گوش خداوند فریاد برمی
شما بر زمین در تجمل و ۵قادر متعال رسیده است.و خود را برای روز کشتار اید، هوسرانی زندگی کرده
مرد پارسا را که با شما مخالفتی ۶اید!پروار ساخته ورزید، محکوم کردید و به قتل رساندید. نمی
صبر و بردباری در زمان مصیبت
پس ای برادران، تا آمدن خداوند صبر پیشه کنید. ۷کشد تا زمین محصول بنگرید چگونه دهقان انتظار می
کند تا آورد؛ چگونه صبر می بارپرارزش خود را بهپس شما ۸بارانهای پاییزی و بهاری بر زمین ببارد.
دارید، زیرا آمدن خداوند ما نیز صبور باشید و دل قویبرادران، از یکدیگر شکایت نکنید، تا ۹نزدیک است!
بر در ایستاده « داور»بر شما نیز داوری نشود، زیرا است.
نام خداوند سخن برادران، از پیامبرانی که به۱۱ما ۱۱گفتند، درس صبر در مصائب را فراگیرید.می
خوانیم. شما دربارۀ صبر ایوب بردباران را خجسته میدانید که خداوند سرانجام با او چه کرد، اید، و میشنیده
غایت مهربان و رحیم است. زیرا خداوند بهاما مهمتر از همه، ای برادران من، سوگند ۱۲
چیز به آسمان، نه به زمین و نه به هیچ مخورید؛ نهشما « نه »شما همان بله باشد و « بله »دیگر. بگذارید
همان نه، مبادا محکوم شوید. دعای با ایمان
اگر کسی از شما در مشکل است، دعا کند؛ اگر ۱۳اگر کسی از ۱۴کسی شاد است، سرود حمد بخواند.
و آنها شما بیمار است، مشایخ کلیسا را فراخواند برایش دعا کنند و به نام خداوند او را با روغن تدهین
بخشد و ایمان، بیمار را شفا میدعای با۱۵نمایند.خیزاند، و اگر گناهی کرده باشد، خداوند او را برمی
پس نزد یکدیگر به گناهان خود ۱۶شود.آمرزیده میاعتراف کنید و برای یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید.
رد پارسا، قدرت دارد و بسیار اثربخش است. دعای مالیاس انسانی بود همچون ما، اما چون با تمام وجود ۱۷
دعا کرد که باران نبارد، سه سال و نیم باران بر زمین و باز دعا کرد و از آسمان باران بارید و ۱۸نبارید؛
بار آورد. زمین محصول بهنحرف برادران من، اگر کسی از شما از حقیقت م۱۹
کس بدانید که هر۲۱شود، و دیگری او را بازگرداند،گناهکاری را از گمراهی بازگرداند، جان او را از
شماری را مرگ نجات خواهد بخشید و گناهان بی خواهد پوشانید.
طرس/اول ۱پ از پطرس، رسول عیسی مسیح، ۱
و به غریبان پراکنده در پونتوس و غالطیه و کاپادوکیه بر پیشدانی خدای پدر، به آنان که بنا۲آسیا و بیطینیه؛
کنندۀ روح، و برای اطاعت از واسطۀ عمل تقدیسبهعیسی مسیح و پاشیده شدن خونش بر ایشان، برگزیده
اند: شده فزونی بر شما باد. فیض و آرامش به
امید زنده
سپاس بر خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که از ۳واسطۀ رستاخیز عیسی خود، ما را بهرحمت عظیم
مسیح از مردگان، تولدی تازه بخشید، برای امیدی آالیش و ناپژمردنی که و میراثی فسادناپذیر و بی۴زنده
و شما نیز ۵برای شما در آسمان نگاه داشته شده است؛واسطۀ ایمان، محفوظ هستید برای به قدرت خدا و به
است تا در زمان آخر اکنون آماده شده نجاتی که از همو در این بسیار شادمانید، هرچند ۶ظهور رسد؛به
به ضرورت در آزمایشهای زمانی بنااکنون کوتاهتا اصالت ایمانتان در بوتۀ ۷اید،گوناگون غمگین شده
هنگام ظهور عیسی مسیح به ثبوت رسد و بهآزمایش بهتمجید و تجلیل و اکرام بینجامد، همان ایمان که بس
وسیلۀ بهاتر از طالست که هرچند فانی است، بهگران
اید، شما گرچه او را ندیده۸شود.آتش آزموده میبینید، به دارید؛ و گرچه اکنون او را نمیدوستش می
ناپذیر و پرجالل وی ایمان دارید و از شادمانی وصفزیرا غایت ایمان خویش یعنی نجات ۹اید،آکنده
یابید. جانهایتان را میدقت کندوکاو ارۀ همین نجات، پیامبران بهدرب۱۱کردند، پیامبرانی که از فیض مقرر برای شما سخن میکوشیدند دریابند هنگامی که روح آنان می۱۱گفتند.می
مسیح در ایشان، از پیش بر رنجهای مسیح و جالل داد، به چه شخص و کدامین پس از آن شهادت می
ار شد که نه بر ایشان آشک۱۲زمان اشاره داشت.کردند، آنگاه که از خویشتن بلکه شما را خدمت می
اش از مبشران گفتند که اکنون دربارهاموری سخن میالقدس که از واسطۀ روحشنوید، از آنان که بهانجیل می
دهند. حتی آسمان فرستاده شده، شما را بشارت می فرشتگان نیز مشتاق نظر کردن در این امورند.
یدمقدس باش
پس اندیشۀ خود را آماده عمل ساخته، با ۱۳خویشتنداری امید خود را یکسره بر فیضی بنهید که
هنگام ظهور خود به شما خواهد عیسی مسیح به
چون فرزندانی مطیع، دیگر مگذارید امیال ۱۴بخشید.بلکه همچون ۱۵دوران جهالت به زندگیتان شکل دهد.
ما نیز در همۀ آن قدوس که شما را فراخوانده است، شکه نوشته شده است: چرا۱۶رفتار خویش مقدس باشید؛
« مقدس باشید، زیرا که من قدوسم.»غرض داوری کس بیاگر او را که بر عمل هر۱۷خوانید، پس دوران غربت خویش را با کند پدر میمی
دانید از زیرا می۱۸ترسی آمیخته با احترام بگذرانید،پدرانتان به ارث برده بودید، شیوۀ زندگی باطلی که از
اید، نه به چیزهای فانی چون سیم و بازخرید شدهعیب بلکه به خون گرانبهای مسیح، آن برۀ بی۱۹زر،که پیش از آفرینش جهان مقدر گشت، ۲۱نقص،و بی
شما ۲۱اما در این زمانهای آخر برای شما ظهور کرد.که او را اید، به خداییواسطۀ او به خدا ایمان آوردهبه
از مردگان برخیزانید و جالل بخشید، بدانسان که ایمان و امیدتان بر خداست.
حال که با اطاعت از حقیقت، جانهای خویش را ۲۲ریا داشته اید تا به برادرانتان محبتی بیطاهر ساخته
شدت باشید، بر شماست که یکدیگر را از صمیم دل بهاید، نه از تخم فانی زیرا تولد تازه یافته۲۳محبت کنید.
بلکه تخم غیرفانی، یعنی کالم خدا که زنده و باقی زیرا، ۲۴است.
آدمی جملگی چون علف است » سان گل صحرا؛ و جاللش یکسره به
علف خشک گردد و گلها بریزند، « اما کالم خداوند جاودان ماند.۲۵
و این است آن کالم که به شما بشارت داده شد.
طرس/او ۲ل پپس هر نوع کینه، و هرگونه مکر و ریا و حسد، و ۱
و همچون ۲هر قسم بدگویی را از خود برانیدمدد نوزادگان، مشتاق شیر خالص روحانی باشید تا به
اید خداوند حال که چشیده۳آن در نجات خود نمو کنید، مهربان است.
سنگ زنده و قوم برگزیدهسنگ زنده که با نزدیک شدن به او، یعنی به آن ۴
اند اما نزد خدا برگزیده و آدمیان رد کردهصورت شما نیز چون سنگهای زنده به۵گرانبهاست،
شوید تا کاهنانی مقدس باشید و عمارتی روحانی بنا میواسطۀ عیسی مسیح، قربانیهای روحانی مقبول خدا به
زیرا در کتب مقدس آمده است که: ۶را بگذرانید. نهم، گی میهان در صهیون سن»
سنگ زیربنایی برگزیده و گرانبها؛ آن که بر او توکل کند
« سرافکنده نگردد.اید، گرانبهاست؛ این سنگ برای شما که ایمان آورده۷
اند، اما آنان را که ایمان نیاورده همان سنگی که معماران رد کردند »
« سنگ اصلی بنا شده است، و نیز، ۸ د، سنگی که سبب لغزش شو»
« ای که موجب سقوط گردد.و صخرهبرند، که این لغزند چون کالم را فرمان نمیاینان می
بر ایشان مقدر گشته است. اما شما ملتی برگزیده و کاهنانی هستید که پادشاهند؛ ۹
شما امتی مقدس و قومی متعلق به خدایید، تا فضایل او را اعالم کنید که شما را از تاریکی به نور
پیش از این قومی ۱۱انگیز خود فراخوانده است.حیرتنبودید، اما اکنون قوم خدایید؛ زمانی از رحمت محروم
اید. بودید، اما اکنون رحمت یافته
ای عزیزان، از شما تمنا دارم چون کسانی که در ۱۱این جهان بیگانه و غریبند، از امیال نفسانی که با روح
کردارتان در میان ۱۲شما در ستیزند، بپرهیزید.ایمانان چنان پسندیده باشد که هرچند شما را به بی
بدکاری متهم کنند، با مشاهدۀ اعمال نیکتان، خدا را در روز دیدارش، تمجید نمایند.
اطاعت از صاحبان قدرت
خاطر خداوند، تسلیم هر منصبی باشید که در به۱۳افوق میان انسانها مقرر گشته است، خواه پادشاه که م
و خواه والیان، که مأمور اویند تا ۱۴همه است،بدکاران را کیفر دهند و نیکوکاران را تحسین
زیرا خواست خدا این است که با کردار نیک ۱۵کنند.همچون ۱۶خود، جهالت مردم نادان را خاموش سازید.
آزادگان زندگی کنید، اما آزادی خود را پوششی برای مان خدا زندگی شرارت مسازید، بلکه چون غال
همگان را حرمت بدارید، برادران را محبت ۱۷کنید. کنید، از خدا بترسید و به پادشاه احترام بگذارید.
ای غالمان، با کمال احترام تسلیم اربابان خود ۱۸خلقان نه تسلیم نیکان و مهربانان، بلکه کجباشید، تنها
رو که زیرا شایان تقدیر است که کسی از آن۱۹نیز.
م بر خدا دارد، چون به ناحق رنج کشد، دردها را چشسبب کار خالف اما اگر به۲۱بر خود هموار سازد.
آنکه تنبیه شوید و تحمل کنید، چه جای فخر است؟ حالاگر نیکویی کنید و در عوض رنج ببینید و تحمل کنید،
چه، برای همین فراخوانده ۲۱نزد خدا پسندیده است.رای شما رنج کشید و سرمشقی اید، زیرا مسیح بشده
گذاشت تا بر آثار قدمهای وی پا نهید. او هیچ گناه نکرد، »۲۲
« و فریبی بر زبانش یافت نشد.چون دشنامش دادند، دشنام پس نداد؛ و آنگاه که ۲۳
رنج کشید، تهدید نکرد، بلکه خود را به دست داور او گناهان ما را در بدن خویش بر دار ۲۴عادل سپرد.
کرد، تا برای گناهان بمیریم و برای پارسایی حملزیست کنیم، همان که به زخمهایش شفا
گشته از راه زیرا همچون گوسفندانی گم۲۵اید.یافتهسوی شبان و ناظر جانهایتان بودید، اما اکنون به
اید. بازگشته
طرس/اول ۳پ زنان و شوهران
خود باشید به همینسان، شما ای زنان، تسلیم شوهران ۱تا چنانچه از ایشان برخی به کالم ایمان نداشته باشند،
آنکه سخنی بر زبان آورید، در اثر رفتار شما جذب بیزیرا زندگی پاک و خداترسانۀ شما را مشاهده ۲شوند،
زیبایی شما نه در آرایش ظاهری، ۳خواهند کرد.های همچون گیسوان بافته و جواهرات و جامه
انسان باطنی باشد که آراسته به بلکه در آن۴فاخر،زیبایی ناپژمردنی روحی مالیم و آرام است، که در
زیرا زنان مقدس اعصار ۵نظر خدا بس گرانبهاست.گذشته که بر خدا امید داشتند، خود را بدینگونه
چنانکه ۶آراستند. آنان تسلیم شوهران خود بودند،میخواند. میسارا مطیع ابراهیم بود و او را سرور خود
کردار باشید و هیچ ترس به دل راه شما نیز اگر نیک ندهید، فرزندان او خواهید بود.
به همینسان، شما نیز ای شوهران، در زندگی با ۷همسرانتان بامالحظه باشید و با آنان چون جنس
که همپای شما وارث ظریفتر با احترام رفتار کنید، چراا دعاهایتان مستجاب هدیۀ سخاوتمندانۀ حیاتند، مباد
نشود. رنج کشیدن در راه حق
باری، همه یکدل و همدرد و برادردوست و دلسوز و ۸بدی را با بدی و دشنام را با دشنام پاسخ ۹فروتن باشید.
مگویید، بلکه در مقابل، برکت بطلبید، زیرا برای زیرا، ۱۱اید تا وارث برکت شوید.همین فراخوانده شده
حیات است که دوستدار هر» و طالب دیدن روزهای خوش،
باید که زبان از بدی بازدارد و دهان از فریب فروبندد.
بتابد و نیکویی پیشه کند؛ باید از بدی روی۱۱ و در پی صلح باشد و آرام بجوید.
زانرو که چشمان خداوند بر پارسایان است ۱۲ سوی دعای ایشان، و گوش وی به
« بدکاران است. ضداما روی خداوند بهاگر برای نیکویی کردن غیورید، کیست که به شما ۱۳
اما حتی اگر در راه حق رنج دیدید، ۱۴ضرر رساند؟از آنچه آنان پروا دارند، شما پروا »خوشابهحالتان!
بلکه در دل ۱۵«نداشته باشید و مضطرب مشوید.خویش مسیح را در مقام خداوند برافرازید و همواره
کس دلیل امیدی را که در شماست تا هر آماده باشیدنرمی و با احترام. اما به۱۶بپرسد، او را پاسخ گویید،
وجدانتان را پاک نگاه دارید تا کسانی که رفتار نیک گویند، از گفتار خویش شما را در مسیح بد می
چه اگر خواست خداست که رنج ۱۷شرمسار شوند.سبب به ببرید، بهتر است برای نیکوکاری باشد تا
بار برای گناهان رنج زیرا مسیح نیز یک۱۸بدکرداری.کشید، پارسایی برای بدکاران، تا شما را نزد خدا
بیاورد. او در عرصۀ جسم کشته شد، اما در عرصۀ و در همان منزلت رفت و این را ۱۹روح، زنده گشت
بردند اعالم سر میبه ارواحی که در قرارگاه خود بهی که در ایام گذشته نافرمانی کرده همان ارواح۲۱کرد،
بودند، آنگاه که خدا در روزگار نوح که کشتی ساخته کشید. در آن کشتی تنها شد، با شکیبایی انتظار میمی
واسطۀ آب نجات شماری اندک، یعنی هشت تن، بهو آن آب نمونۀ تعمیدی است که اکنون نیز ۲۱یافتند.
دودن آلودگی زبخشد، تعمیدی که نهشما را نجات میتن، بلکه تعهد وجدانی پاک است به خدا. این تعمید
واسطۀ رستاخیز عیسی مسیح شما را نجات بهدست همان که به آسمان رفت و اینک به۲۲بخشد،می
راست خداست و فرشتگان و ریاستها و قدرتها اند. مطیعش گشته
طرس/اول ۴پ
زیستن برای خداجسم رنج کشید، شما نیز پس چون مسیح در عرصۀ ۱
به همین عزم مسلح شوید، زیرا آنکس را که در عرصۀ جسم رنج کشیده، دیگر با گناه کاری
در نتیجه باقی عمر را در جسم، نه در خدمت ۲نیست.امیال پلید بشری، بلکه در راه انجام اراده خدا
قدر کافی عمر خویش که در گذشته بهچرا۳گذراند.میوردن آنچه اقوام خدانشناس دوست عمل آرا در به
دارند، صرف کرده و روزگار به هرزگی و میپرستی رانی و میخوارگی و عیش و نوش و بتشهوترو، اکنون که در این از همین۴اید.انگیز گذراندهنفرت
شوید، های مفرط با ایشان شریک نمیبندوباریبیده است اما به او که آما۵دهند.حیرانند و دشنامتان می
تا بر زندگان و مردگان داوری کند، حساب پس روست که حتی به آنان که اکنون از همین۶خواهند داد.
اند، بشارت داده شد تا هرچند در عرصۀ جسم مردهنزد آدمیان محکوم شدند، اما در عرصۀ روح نزد خدا
زیست کنند.
چیز نزدیک است؛ پس جدی و در دعا پایان همه۷شدت مهمتر از همه، یکدیگر را به۸.منضبط باشید
محبت کنید، زیرا محبت، انبوه گناهان را یکدیگر را بدون شکوه و شکایت میهمانی ۹پوشاند.می
همچون کارگزاران امین بر فیض گوناگون ۱۱کنید.اید خدمت خدا، یکدیگر را با هر عطایی که یافته
گوید، همچون سخنگوی اگر کسی سخن می۱۱کنید.کند، با قدرتی که گوید؛ و اگر کسی خدمت میخدا ب
واسطۀ چیز، خدا بهبخشد خدمت کند، تا در همهخدا میعیسی مسیح تمجید شود. جالل و توانایی تا ابد بر او
باد. آمین. خاطر ایمانرنج بردن به
ای عزیزان، از این آتشی که برای آزمودن شما در ۱۲که گویی چیزی پاست، در شگفت مباشید، میانتان بر
بلکه شاد باشید از اینکه ۱۳غریب بر شما گذشته است.هنگام ظهور شوید، تا بهدر رنجهای مسیح سهیم می
خاطر نام اگر به۱۴جالل او بهغایت شادمان گردید.حالتان، زیرا روح مسیح شما را ناسزا گویند، خوشابه
اگر ۱۵گیرد.جالل که روح خداست بر شما آرام میسبب قتل، دزدی، شرارت یا د، مباد که بهبریرنج می
اما اگر از آن ۱۶حتی فضولی در کار دیگران باشد.برید که مسیحی هستید، شرمسار مباشید، سبب رنج می
بلکه خدا را تمجید کنید که این نام را بر خود زیرا زمان آن رسیده که داوری از خانۀ خدا ۱۷دارید.
پس سرانجام آنانآغاز شود؛ و اگر آغاز آن از ماست، و ۱۸کنند، چه خواهد بود؟که انجیل خدا را اطاعت نمی
دشواری نجات یابد، اگر پارسا به» « خدانشناسان و گناهکاران چه خواهند کرد؟
کشند، باید که خواست خدا رنج میپس کسانی که به۱۹بسپارند و به « خالق امین»جانهای خویش را به
نیکوکاری ادامه دهند.
۵طرس/اول پ مشایخ و جوانان
من که خود از مشایخ هستم و شاهد بر رنجهای ۱مسیح و شریک جاللی که آشکار خواهد شد، مشایخ را
دست شما گلۀ خدا را که به۲دهم:در میان شما پند میاجبار سپرده شده است شبانی و نظارت کنید، اما نه به
واهد؛ و نه خبلکه با میل و رغبت، آنگونه که خدا میآنکه نه۳برای منافع نامشروع بلکه با عشق و عالقه.
اند سروری کنید، دست شما سپرده شدهبر کسانی که بهاعظم ظهور تا چون شبان۴بلکه برای گله نمونه باشید،
کند، تاج جالل غیرفانی را دریافت کنید. ای جوانان، شما نیز تسلیم مشایخ باشید. همگی در ۵
رفتارتان با یکدیگر فروتنی را بر کمر بندید، زیرا، ایستد، خدا در برابر متکبران می»
« بخشد.اما فروتنان را فیض میپس خویشتن را زیر دست نیرومند خدا فروتن سازید ۶
همۀ نگرانیهای ۷تا در زمان مناسب سرافرازتان سازد. د را به او بسپارید زیرا او به فکر شما هست. خوخویشتندار و مراقب باشید، زیرا دشمن شما ابلیس ۸
همچون شیری غران در گردش است و کسی را پس در ایمان راسخ باشید و در ۹جوید تا ببلعد.می
برابر او بایستید، زیرا آگاهید که برادران شما در دنیا از اندک زمانی پس۱۱رویند.با همین زحمات روبه
زحمت، خدای همۀ فیضها که شما را به جالل ابدی خود در مسیح فراخوانده است، خود شما را احیا و
او را تا ۱۱استوار و نیرومند و پایدار خواهد ساخت. ابد توانایی باد. آمین.
درودهای پایانی
دانم، به کمک سیالس که او را برادری امین می۱۲ختصار به شما نوشتم تا تشویقتان ااین چند خط را به
کنم و شهادت دهم که همین است فیض حقیقی خدا. در آن استوار بمانید.
خواهر برگزیده با شما که در بابل است، و پسر من ۱۳یکدیگر را با بوسۀ ۱۴فرستند.مرقس، به شما درود می
آمیز سالم گویید. محبت . بر همۀ شما که در مسیح هستید، آرامش باد
طرس/دوم ۱پ از شمعون پطرس، غالم و رسول عیسی مسیح، ۱
دهندۀ ما عیسی به آنان که به برکت عدالت خدا و نجات مسیح، ایمانی همتراز با ایمان ما نصیبشان شده است:
واسطۀ شناخت خدا و خداوند ما فیض و آرامش به۲ فزونی بر شما باد. عیسی، به
دعوت الهیزندگی مسیحی در پرتو
قدرت الهی او هرآنچه را برای حیات و دینداری نیاز ۳داریم بر ما ارزانی داشته است. این از طریق شناخت
واسطۀ جالل و نیکویی او میسر شده که ما را به
های واسطۀ اینها وعدهاو به۴خویش فراخوانده است.عظیم و گرانبهای خود را به ما بخشیده، تا از طریق
ریک طبیعت الهی شوید و از فسادی که در آنها ش نتیجۀ امیال نفسانی در دنیا وجود دارد، برهید.
واسطۀ ایمان رو، به سعی تمام بکوشید تا بهاز همین۵واسطۀ نیکویی، خود نیکویی بار آورید و به
واسطۀ شناخت، خویشتنداری، و و به۶شناخت،داری، واسطۀ پایواسطۀ خویشتنداری، پایداری، و بهبه
و بهواسطۀ دینداری، مهر برادرانه و ۷دینداری،زیرا چون اینها در ۸بهواسطۀ مهر برادرانه، محبت.
شما باشد و فزونی یابد، نخواهد گذاشت در شناخت اما ۹ثمر باشید.فایده و بیخداوند ما عیسی مسیح، بی
بین، و از آن که عاری از اینهاست، کور است و کوتهناهان گذشته خویش پاک شده یاد برده که از گ
پس ای برادران، هرچه بیشتر بکوشید تا ۱۱است.فراخواندگی و برگزیدگی خویش را تحکیم بخشید،
که اگر چنین کنید هرگز سقوط نخواهید چرازیرا اینچنین، دخول به پادشاهی جاودان ۱۱کرد.
فراوانی به شما دهندۀ ما عیسی مسیح بهخداوند و نجات د. عطا خواهد ش
وحی کتب مقدسپس این امور را همواره به شما یادآوری خواهم ۱۲
دانید و در آن حقیقت که کرد، هرچند آنها را میدانم تا آری، مصلحت چنین می۱۳اید، استوارید.یافته
آنگاه که در این خیمه ساکنم، شما را از طریق دانم بزودی این خیمه زیرا می۱۴یادآوری برانگیزانم،
ع خواهم گفت، چنانکه خداوند ما عیسی مسیح را ودارو هرچه در توان دارم خواهم از این۱۵مرا آگاهانید.
کرد تا بتوانید پس از رحلتم همواره این امور را به یاد آورید.
زیرا آنگاه که آمدن پرقدرت خداوندمان عیسی ۱۶هایی که کردیم، از پی افسانهمسیح را به شما اعالم می
ابداع شده باشند نرفته بودیم، بلکه کبریای او زیرکانه او از خدای پدر، جالل و ۱۷را به چشم دیده بودیم.
اکرام یافت و سروشی از جالل کبریایی به او دررسید ما ۱۸«این است پسر محبوبم که از او خشنودم.»که،
خود بر آن کوه مقدس با او بودیم و آن سروش آسمانی را به گوش شنیدیم.
بعالوه، کالم بس مطمئن انبیا را داریم که نیکوست ۱۹که همچون چراغی در مکان تیره بدان توجه کنید، چرا
درخشد تا آنگاه که سپیده بردمد و ستارۀ و تار میقبل از هر چیز، بدانید ۲۱صبح در دلهایتان طلوع کند.
که هیچ وحی کتب مقدس زاییدۀ تفسیر خود نبی اه به ارادۀ انسان آورده نشد، زیرا وحی هیچگ۲۱نیست.
القدس از جانب خدا سخن بلکه آدمیان تحت نفوذ روح گفتند.
طرس/دوم ۲پ
معلمان دروغین و هالکت آنها
اما در میان قوم، انبیای دروغین نیز بودند، همانگونه ۱که در میان شما نیز معلمان دروغین خواهند بود که
آورد و حتی سروری پنهانی بدعتهای مهلک خواهندرا که ایشان را خریده، انکار خواهند کرد و اینگونه،
بسیاری ۲خواهند آورد.هالکتی سریع بر خود فروسبب آنان راه فجور ایشان را پیروی خواهند کرد، و به
ایشان از طمع، با توسل به ۳حق مذمت خواهد شد.کشی خواهند کرد. اما سخنان فریبنده، از شما بهره
کار ننشسته خورده، بیکومیتشان که از دیرباز رقممح شان نخوابیده است! و نابودی
زیرا اگر خدا بر فرشتگانی که گناه ورزیدند رحم ۴
نکرد، بلکه ایشان را در بند نهاد و در سیاهچالهای تاریک محبوس کرد تا برای داوری نگاه داشته
ر و اگر بر دنیای قدیم نیز رحم نکرد، بلکه ب۵شوند؛دینان توفان فرستاد و تنها نوح، آن واعظ آن عالم بی
و اگر ۶پارسایی را، با هفت تن دیگر محفوظ داشت؛شهرهای سدوم و غموره را خاکستر نمود و به نابودی
و ۷دینی،محکوم کرد و عبرتی ساخت از سرانجام بیدینان به ستوه آمده بود، لوط پارسا را که از فجور بی
زیرا آن مرد پارسا هر روزه در میان ۸-د رهایی بخشیبرد و روح پارسایش از دیدن و شنیدن سر میایشان به
داند پس خداوند می۹-کردار قبیحشان در عذاب بود چگونه پارسایان را از آزمایشها برهاند و گنهکاران را
بخصوص ۱۱برای مکافات روز داوری نگاه دارد،د نفس خویشند و اقتدار آنان را که در پی تمایالت فاس
شمارند. خداوند را خوار میاینان چنان گستاخند و متکبر که از اهانت به بزرگان
آنکه حتی فرشتگان که حال۱۱آسمانی پروایی ندارند؛از قدرت و اقتدار بیشتر نیز برخوردارند، هرگز به
هنگام اعالم محکومیت خداوند بر این بزرگان، در مقابل، این مردمان همچون ۱۲کنند.اهانتشان نمی
وحوش عاری از شعور، تنها تابع غرایز خویشند، و اند تا به دام افتند و هالک گردند. اینان در زاده شده
ورزند که از آن هیچ شناختی ندارند. اموری اهانت میو در ۱۳سان وحوش نیز هالک خواهند شدپس به
ریح اینان اند، بد خواهند دید. تفسزای آن بدی که کردههای ننگی عیش و عشرت در روز روشن است. لکه
هنگام شرکت در ضیافت با شما، از هستند که حتی بهغرقه شدن در لذات فریبندۀ خویش دست
چشمانی دارند پر از زنا که همواره در ۱۴کشند.برنمیمایگان را اغوا کمین گناه است. این ملعونان، سست
راه ۱۵دستند!رهورزی بسی چیکنند و در طمعمیراست را ترک گفته و با در پیش گرفتن راه بلعام بن
داشت، گمراه بعور که مزد ناراستی را دوست میاش از زبان سبب بدکرداریاما بلعام به۱۶اند.گشته
زبان همانند انسان سخن االغی توبیخ شد. حیوان بی زد. گفت و بر دیوانگی نبی لگام
آب و بخارهایی هایی بی، چشمهاین معلمان دروغین۱۷رانده از تندبادند که تاریکی مطلق برایشان مقرر
گویند و با زیرا سخنان تکبرآمیز و باطل می۱۸است.انگیزی، کسانی جویی از تمایالت نفس و شهوتبهره
اند، اغوا تازگی از چنگ گمراهان رستهرا که بهنکه خود آدهند، حالبدیشان وعدۀ آزادی می۱۹کنند.می
بندۀ فسادند؛ چه، آدمی بندۀ هر آنچیزی است که بر او زیرا اگر آنان که با شناخت خداوند و ۲۱مسلط است.
دهندۀ ما عیسی مسیح، از فساد دنیا رستند، باز نجاتبدان گرفتار و مغلوب آیند، سرانجامشان بدتر از آغاز
بود که از آغاز، راه بهتر آن می۲۱خواهد بود.شناختند، تا اینکه پس از شناختن، از نمی پارسایی را
حکم مقدسی که بدیشان سپرده شد، روی اند که: پس آنان مصداق این مثل راستین۲۲برتابند.
، «گرددسگ به قی خود بازمی» و « خوک شسته شده، به غلتیدن در گل.»
طرس/دوم ۳پ روز خداوند
نویسم. شما میای عزیزان، این نامۀ دوم است که به ۱هر دو نامه را به قصد یادآوری نگاشتم تا شما را به
تا کالمی را که پیامبران ۲تفکری سالم برانگیزانم،اند، به یاد آرید و نیز حکم مقدس در ایام گذشته گفته
واسطۀ رسوالن شما دهندۀ ما را که بهخداوند و نجات بیان شد.
خر قبل از هر چیز، بدانید که در ایام آ۳استهزاکنندگانی ظهور خواهند کرد که پیرو امیال پلید
پس چه »خواهند گفت: ۴خود خواهند بود و استهزاکنانشد وعدۀ آمدن او؟ از زمانی که پدران ما به خواب
چیز همانگونه است که از بدو آفرینش رفتند، همهعمد بر این حقیقت چشم بدینسان، آنان به۵«بود!دا آسمانها از قدیم بود و زمین پوشند که به کالم خمی
وسیلۀ همین و به۶وسیلۀ آب شکل گرفت؛از آب و بهو به همان ۷آب، دنیای آن زمان غرق و نابود شد.
کالم، آسمانها و زمین کنونی برای آتش ذخیره شده دینان نگاه داشته است و تا روز داوری و هالکت بی
شود. میمباشید که نزد اما ای عزیزان، از این نکته غافل۸
خداوند یک روز همچون هزار سال است و هزار سال برخالف گمان برخی، خداوند در ۹همچون یک روز.
ورزد، بلکه با شما بردبار اش تأخیر نمیانجام وعدهخواهد خواهد کسی هالک شود بلکه میاست، چه نمی
همگان به توبه گرایند.
ه در آن اما روز خداوند چون دزد خواهد آمد، ک۱۱آسمانها با غریوی مهیب از میان خواهد رفت و اجرام
وسیلۀ آتش نابود شده، زمین و همۀ کارهایش سماوی به عیان خواهد شد.
پس حال که نابودی اینها همه بدینصورت مقرر ۱۱است، شما چگونه مردمانی باید باشید؟ بر شماست که
ز انتظار رو۱۲ای داشته،زندگی مقدس و خداپسندانهخدا را بکشید و فرارسیدن آن را بشتابانید. آن روز
سبب خواهد شد که آسمانها در آتش محو و نابود شوند بر اما ما بنا۱۳و اجرام سماوی از گرما ذوب گردند.
وعدۀ او مشتاقانه در انتظار آسمان و زمینی جدید هستیم که منزلگه پارسایی است.
را انتظار پس ای عزیزان، حال که این امور ۱۴لکه کشید، به سعی تمام بکوشید تا در حضور او بیمی
و شکیبایی خداوند ۱۵عیب و در صلح یافت شوید.و بیما را رستگاری بینگارید، همانگونه که برادر عزیز ما
پولس نیز مطابق حکمتی که به او عطا شده است، به های خود چنین او در همۀ نامه۱۶شما نوشت.
گوید. نگاه که از این امور سخن مینویسد، هرآمیهای او شامل مطالبی است که درکش دشوار است نامه
کنند، همانگونه مایگان تحریفش میو جاهالن و سستکنند، و این های مقدس چنین میکه با دیگر نوشته
موجب هالکتشان خواهد شد. دانید، پس شما ای عزیزان، حال که این را می۱۷
دینان گمراه شوید دا به راه نادرست بیبهوش باشید مبابلکه در فیض و ۱۸تان را از کف بدهید،و پایداری
دهندۀ ما عیسی مسیح نمو کنید، شناخت خداوند و نجات که او را از حال تا ابداآلباد جالل باد! آمین.
۱یوحنا/اول کالم حیات
در باب آنچه از آغاز بود و ما آن را شنیده و با ۱ایم، آنچه بدان نگریستیم و با دستهای خود دیده چشمان
خود لمس کردیم، یعنی کالم حیات: ایم و بر آن شهادت حیات ظاهر شد؛ ما آن را دیده۲
کنیم، دهیم. ما حیات جاویدان را به شما اعالم میمیما آنچه را دیده و ۳که با پدر بود و بر ما ظاهر شد.
یم تا شما نیز با ما کنایم به شما نیز اعالم میشنیدهرفاقت داشته باشید؛ رفاقت ما با پدر و با پسرش
نویسیم تا ما این را به شما می۴عیسی مسیح است. مان کامل گردد. شادی
گام برداشتن در نورایم و به شما اعالم این است پیامی که از او شنیده۵
کنیم: خدا نور است و هیچ تاریکی در او میآنکه در با او رفاقت داریم، حال اگر بگوییم۶نیست.
ایم و براستی عمل زنیم، دروغ گفتهتاریکی گام میاما اگر در نور گام برداریم، چنانکه او در ۷ایم.نکرده
نور است، با یکدیگر رفاقت داریم و خون پسر او سازد. عیسی ما را از هر گناه پاک می
و راستی ایم گناهیم، خود را فریب دادهاگر بگوییم بی۸ولی اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، ۹در ما نیست.
آمرزد و از او که امین و عادل است، گناهان ما را میاگر بگوییم گناه ۱۱سازد.هر نادرستی پاکمان می
دهیم و کالم او در ایم، او را دروغگو جلوه مینکرده ما جایی ندارد.
۲یوحنا/اول
نویسم تا گناه نکنید. اما فرزندانم، این را به شما می۱اگر کسی گناهی کرد، شفیعی نزد پدر داریم، یعنی
او خود کفارۀ گناهان ما است، و ۲عیسی مسیح پارسا. نه گناهان ما فقط، بلکه گناهان تمامی جهان نیز.
اهمیت اطاعتشناسیم که از احکامش دانیم او را میاز اینجا می۳
شناسد، اما ید او را میگوآن که می۴کنیم.اطاعت میکند، دروغگوست و راستی از احکامش اطاعت نمی
اما آن که از کالم او اطاعت ۵در او جایی ندارد.کمال رسیده کند، محبت به خدا براستی در او بهمی
آن که ۶دانیم که در او هستیم:است. از اینجا میماند، باید همانگونه رفتار کند که گوید در او میمی کرد. سی رفتار میعینویسم، بلکه ای عزیزان، حکمی تازه به شما نمی۷
اید. این حکم دیرین، حکمی دیرین که از آغاز داشتهدر عینحال، حکمی که به ۸همان پیام است که شنیدید.
نویسم حکمی تازه است که حقیقت آن در او و شما میشود نیز در شما نمایان است، زیرا تاریکی سپری می
اکنون درخشیدن آغاز کرده است. و نور حقیقی همگوید در نور است اما از برادر خود نفرت آن که می۹
ه اما آن ک۱۱برد.سر میدارد، هنوز در تاریکی بهکند، در نور ساکن است و برادر خود را محبت می
اما آن که از ۱۱شود.چیز سبب لغزش او نمیهیچبرادر خود نفرت دارد، در تاریکی است و در تاریکی
رود، زیرا تاریکی داند کجا میدارد. او نمیگام برمی او را کور کرده است.
نویسم، ای فرزندان، به شما می۱۲ خاطر نام او آمرزیده شده است. بهزیرا گناهانتان
نویسم، ای پدران، به شما می۱۳ اید. زیرا او را که از آغاز است، شناخته
نویسم، ای جوانان، به شما می اید. زیرا بر آن شرور غلبه یافته
ها، به شما نوشتم، ای بچه اید. زیرا پدر را شناخته
ای پدران، به شما نوشتم، ۱۴ اید. ه از آغاز است، شناختهزیرا او را ک
ای جوانان، به شما نوشتم، زیرا توانایید و کالم خدا در شما ساکن
اید. است، و بر آن شرور غلبه یافته دل نبستن به دنیا
دنیا و آنچه را در آن است، دوست مدارید. اگر ۱۵کسی دنیا را دوست بدارد، محبت پدر در او
ت، یعنی هوای نفس، زیرا هرچه در دنیاس۱۶نیست.هوسهای چشم و غرور ناشی از مال و مقام، نه از پدر
دنیا و هوسهای آن گذراست، اما ۱۷بلکه از دنیاست.آورد، تا ابد باقی جا میآن که خواست خدا را به
ماند. می «ضدمسیح»هشدار دربارۀ
اید ها، این ساعت آخر است و چنانکه شنیدهبچه۱۸اکنون نیز ضدمسیحان بسیار د، همآیمی« ضدمسیح»
یابیم که ساعت آخر میاند، و از همین درظهور کردهآنها از میان ما بیرون رفتند، اما از ما نبودند؛ ۱۹است.
ماندند. ولی رفتنشان چه اگر از ما بودند، با ما می یک از ایشان از ما نبودند. نشان داد که هیچ
اید و همگی دارای یافتهاما شما مسحی از آن قدوس ۲۱نویسم، نه از من اینها را به شما می۲۱معرفت هستید.
رو که آن را دانید، بلکه از آنرو که حقیقت را نمیآندانید که هیچ دروغی از حقیقت پدید دانید، و نیز میمیدروغگو کیست، جز آن که مسیح بودن ۲۲آید.نمی
« ضدمسیح»کند. چنین کسی همان عیسی را انکار میکه هر۲۳کند.است که هم پدر و هم پسر را انکار می
که پسر را پسر را انکار کند، پدر را هم ندارد و هر
اقرار کند، پدر را نیز دارد. اید در شما بماند؛ بگذارید آنچه از آغاز شنیده۲۴
و ۲۵اینگونه شما نیز در پسر و در پدر خواهید ماند.داده است، یعنی حیات این است آنچه او به ما وعده
جاویدان. من اینها را به شما دربارۀ کسانی نوشتم که ۲۶
اما دربارۀ شما باید بگویم آن ۲۷کنند.گمراهتان میماند و نیازی ندارید اید، در شما میمسح که از او یافته
چیز کسی به شما تعلیم دهد، بلکه مسح او دربارۀ همهقیقی است، نه دهد. آن مسح، حبه شما تعلیم می
دروغین. پس همانگونه که به شما تعلیم داده است، در او بمانید.
فرزندان خداپس حال، فرزندان، پیوسته در او بمانید تا آنگاه که ۲۸
او ظهور کند اطمینان داشته باشیم و هنگام آمدنش از اید که او پارساست، اگر دریافته۲۹وی شرمنده نشویم.
آورد، از او عمل میرسایی را بهدانید آن که پاپس می زاده شده است.
۳یوحنا/اول
ببینید پدر چه محبتی به ما ارزانی داشته است تا ۱فرزندان خدا خوانده شویم! و چنین نیز هستیم! از
که او را شناسد، چراروست که دنیا ما را نمیهمینعزیزان، اینک فرزندان خدا هستیم، ولی ۲نشناخت.
دانیم م بود هنوز آشکار نشده است. اما میآنچه خواهیآنگاه که او ظهور کند، مانند او خواهیم بود، چون او
که چنین امیدی بر هر۳را چنانکه هست خواهیم دید. سازد، چنانکه او پاک است. وی دارد، خود را پاک می
کند؛ خالف شریعت عمل میکند برکس گناه میهر۴دانید که او شما می۵ت است.گناه بواقع مخالفت با شریع
ظهور کرد تا گناهان را از میان بردارد. در او هیچ کند، اما ماند گناه نمیآن که در او می۶گناهی نیست.
کند، او را نه دیده و نه شناخته است. کسی که گناه میکه پارسایانه فرزندان، کسی شما را گمراه نسازد. هر۷
آن که ۸و پارساست.کند، پارساست، چنانکه اعمل میکند از ابلیس است، زیرا ابلیس از همان آغاز گناه می
رو پسر خدا ظهور کرد تا کند. از همینگناه کرده و میآن که از خدا زاده شده ۹کارهای ابلیس را باطل سازد.
کند، زیرا گوهر خدا در اوست؛ پس او است گناه نمیشده که از خدا زادهتواند گناهکار باشد، چرانمی
فرزندان خدا و فرزندان ابلیس اینگونه آشکار ۱۱است.کند، از خدا نیست، شوند: آن که پارسایانه عمل نمیمی
کند. و چنین است آن که برادر خود را محبت نمی محبت به یکدیگر
همین است پیامی که از آغاز شنیدید، که باید ۱۱نه چون قائن که از آن ۱۲یکدیگر را محبت کنیم.
شرور بود و برادر خود را کشت. و چرا او را کشت؟ زیرا اعمال خودش بد بود و اعمال برادرش
ای برادران، از اینکه دنیا از شما نفرت ۱۳خوب.دانیم که از مرگ به ما می۱۴دارد، تعجب نکنید.
کنیم. ایم، زیرا برادران را محبت میزندگی منتقل شدهباقی کند، در قلمرو مرگکه محبت نمیهرکسی که از برادر خود نفرت دارد، قاتل ۱۵ماند.می
دانید که هیچ قاتلی از سکونت حیات است و شما می جاویدان در خود برخوردار نیست.
ایم که او جان خود را در محبت را از آنجا شناخته۱۶راه ما نهاد، و ما نیز باید جان خود را در راه برادران
یا برخوردار باشد و برادر اگر کسی از مال دن۱۷بنهیم.خود را محتاج ببیند، اما شفقت خود را از او دریغ
کند، چگونه محبت خدا در چنین کسی ساکن
فرزندان، بیایید محبت کنیم، نه به زبان و در ۱۸است؟از اینجا خواهیم ۱۹گفتار، بلکه به راستی و در کردار!
دانست که به حق تعلق داریم، و خواهیم توانست دل یعنی هرگاه ۲۱ود را در حضور خدا مطمئن سازیم،خ
دلمان ما را محکوم کند. زیرا خدا بزرگتر از دلهای ما چیز آگاه است. است و از همه
ای عزیزان، اگر دل ما، ما را محکوم نکند، در ۲۱و هرآنچه از او ۲۲حضور خدا اطمینان داریم
درخواست کنیم، خواهیم یافت، زیرا از احکام او کنیم و آنچه موجب خشنودی اوست، انجام میاطاعت
و این است حکم او که به نام پسرش عیسی ۲۳دهیم.میمسیح ایمان بیاوریم و یکدیگر را محبت کنیم، چنانکه
کند، که از احکام او اطاعت میهر۲۴به ما امر فرمود.دانیم او در در او ساکن است و او در وی. از اینجا می
ود را به ما بخشیده است. ما ساکن است که روح خ
۴یوحنا/اول روحها را بیازمایید
ای عزیزان، هر روحی را باور مکنید، بلکه آنها را ۱بیازمایید که آیا از خدا هستند یا نه. زیرا انبیای
روح خدا را ۲اند.دروغین بسیار به دنیا بیرون رفتهدهیم: هر روحی که بر آمدن اینگونه تشخیص می
کند، از در جسم بشری اقرار می عیسی مسیحکند، از و هر روحی که بر عیسی اقرار نمی۳خداست.
است که « ضدمسیح»خدا نیست، بلکه همان روح اکنون نیز در دنیاست. آید و هماید میشنیده
شما، ای فرزندان، از خدا هستید و بر آنها غلبه ۴ اید، زیرا آن که در شماست بزرگتر است از آنیافته
رو آنچه آنها از دنیا هستند و از همین۵که در دنیاست.ما ۶سپارد.گویند از دنیاست و دنیا به آنها گوش میمی
شناسد، به ما گوش از خدا هستیم و کسی که خدا را میسپارد؛ ولی آن که از خدا نیست، به ما گوش میسپارد. روح حق و روح گمراهی را اینگونه از هم نمی
م. شناسیبازمی محبت خدا و محبت ما
ای عزیزان، یکدیگر را محبت کنیم، زیرا محبت از ۷کند، از خدا زاده شده است که محبت میخداست و هرکند، خدا را آن که محبت نمی۸شناسد.و خدا را می
محبت خدا ۹نشناخته است، زیرا خدا محبت است.اینچنین در میان ما آشکار شد که خدا پسر یگانۀ خود
واسطۀ او حیات به جهان فرستاد تا بهرا آنکه ما خدا را محبت محبت همین است، نه۱۱بیابیم.
کردیم، بلکه او ما را محبت کرد و پسر خود را ای عزیزان، اگر ۱۱فرستاد تا کفارۀ گناهان ما باشد.
خدا ما را اینچنین محبت کرد، ما نیز باید یکدیگر را دیده است؛ اما کس هرگز خدا را نهیچ۱۲محبت کنیم.
اگر یکدیگر را محبت کنیم، خدا در ما ساکن است و کمال رسیده است. محبت او در ما به
مانیم و او در ما، دانیم که در او میاز اینجا می۱۳ایم و ما دیده۱۴زیرا که از روح خود به ما داده است.
دهیم که پدر، پسر خود را فرستاده است و شهادت میکند عیسی آن که اقرار می۱۵جهان باشد.دهندۀ تا نجات
پسر خداست، خدا در وی ساکن است و او در ایم پس ما محبتی را که خدا به ما دارد شناخته۱۶خدا.
و به آن اعتماد داریم. خدا محبت است و کسی که در محبت ساکن است، در
محبت اینچنین در ۱۷خدا ساکن است و خدا در او.است تا در روز داوری اطمینان کمال رسیده میان ما به
ایم که او داشته باشیم، زیرا ما در این دنیا همانگونهدر محبت ترس نیست، بلکه محبت کامل ۱۸هست.
راند؛ زیرا ترس از مکافات ترس را بیرون میترسد، در محبت گیرد و کسی که میسرچشمه می
کمال نرسیده است. بها را محبت کنیم زیرا او نخست مما محبت می۱۹
نماید اگر کسی ادعا کند که خدا را محبت می۲۱کرد.اما از برادر خود نفرت داشته باشد، دروغگوست.
بیند، محبت نکند، زیرا کسی که برادر خود را، که میو ما ۲۱تواند خدایی را که ندیده است، محبت نماید.نمی
که خدا را محبت ایم که هراین حکم را از او یافته ، باید برادر خود را نیز محبت کند. کندمی
۵یوحنا/اول
ایمان به پسر خداکه ایمان دارد عیسی همان مسیح است، از خدا هر۱
کند، فرزند او که پدر را محبت میزاده شده است؛ هردانیم فرزندان خدا جا میاز این۲کند.را نیز محبت می
احکام کنیم و از کنیم که خدا را محبت میرا محبت میمحبت به خدا همین است که از ۳نماییم.او اطاعت می
احکام او اطاعت کنیم و احکام او باری گران که از خدا زاده شده است، بر دنیا زیرا هر۴نیست.
ای که دنیا را مغلوب یابد و این است غلبهغلبه میکیست آن که بر دنیا غلبه ۵کرده است، یعنی ایمان ما.
مان دارد عیسی پسر خداست؟ یابد جز آن که ایمیاوست آن که با آب و خون آمد، یعنی عیسی مسیح. ۶
تنها نه با آب، بلکه با آب و خون؛ و روح است که زیرا سه شاهد ۷دهد، چون روح، حق است.شهادت میروح و آب و خون؛ و این سه با هم ۸وجود دارد:پذیریم، اگر ما شهادت انسان را می۹توافق دارند.
دا بسی بزرگتر است، زیرا شهادتی است که شهادت خکه به پسر هر۱۱خدا خود دربارۀ پسرش داده است.
خدا ایمان دارد، این شهادت را در خود دارد. اما آن کند، او را دروغگو شمرده که شهادت خدا را باور نمی
است، زیرا شهادتی را که خدا دربارۀ پسر خود داده، ین است که خدا به ما و آن شهادت ا۱۱نپذیرفته است.
حیات جاویدان بخشیده، و این حیات در پسر آن که پسر را دارد، حیات دارد و آن که ۱۲اوست.
پسر خدا را ندارد از حیات برخوردار نیست. خاتمه
اینها را به شما نوشتم که به نام پسر خدا ایمان ۱۳دارید، تا بدانید که از حیات جاویدان
اطمینانی که در حضور او این است ۱۴برخوردارید.داریم که هرگاه چیزی بر طبق ارادۀ وی درخواست
دانیم که هرآنچه از و اگر می۱۵شنود.کنیم، ما را میشنود، پس اطمینان داریم او درخواست کنیم ما را می
ایم. ایم، دریافت کردهکه آنچه از او خواستهکند که به مرگ اگر کسی ببیند برادرش گناهی می۱۶
انجامد، دعا کند و خدا به او حیات خواهد بخشید. مینگویم که گناهش به مرگ این را دربارۀ کسی می
انجامد. انجامد. گناهانی وجود دارد که به مرگ مینمیهر ۱۷گویم که باید دعا کرد.دربارۀ چنین گناهانی نمی
عمل نادرستی گناه است، ولی گناهی هم هست که به انجامد. مرگ می
که از خدا زاده شده است، گناه دانیم که هرا میم۱۸کند و او را حفظ می« مولود خدا»کند، بلکه آن نمی
دانیم که از ما می۱۹رسد.دست آن شرور به او نمیخدا هستیم و تمامی دنیا در آن شرور لمیده
دانیم که پسر خدا آمده و به ما همچنین می۲۱است.م، و ما در او هستیم بصیرت بخشیده تا حق را بشناسی
که حق است، یعنی در پسر او عیسی مسیح. اوست خدای حق و حیات جاویدان.
فرزندان، خود را از بتها محفوظ نگاه دارید. ۲۱
۱یوحنا/دوم از شیخ کلیسا، ۱
به بانوی برگزیده و فرزندانش که ایشان را در تنها من، بلکه همۀ و نه -دارم دوست می« حقیقت»
سبب آن حقیقت که به۲-اند که حقیقت را شناخته آنان در ما ساکن است و تا ابد با ما خواهد بود.
فیض و رحمت و آرامش از جانب خدای پدر و از ۳جانب عیسی مسیح، پسر آن پدر، در حقیقت و محبت
با ما خواهد بود. بسی شادمان شدم که دریافتم برخی از فرزندان تو ۴سلوک « حقیقت»در یافتیم، در بر حکمی که از پبنااما حال، بانوی گرامی، از تو درخواستی ۵کنند.می
دارم. نه آنکه حکمی تازه به تو بنویسم، بلکه همان که ایم، که یکدیگر را پیوسته محبت از آغاز داشته
بر احکام او سلوک و محبت این است که بنا۶کنیم.اید، حکم او نماییم. آری، همانگونه که از آغاز شنیده
این است که در محبت سلوک کنید.
اند، که زیرا که فریبکاران بسیار به دنیا بیرون رفته۷بر آمدن عیسی مسیح در جسم انسانی اقرار ندارند.
بهوش ۸اند.کسان، همان فریبکار و ضدمسیحاینگونهباد ندهید، بلکه پاداشی باشید که ثمر کار خود را بر
هر آنکس که از تعلیم مسیح ۹کمال دریافت کنید.بهفراتر رود و در آن پایدار نماند، خدا را ندارد، آن که
در آن تعلیم پایدار ماند، هم پدر را دارد و هم پسر او اگر کسی نزد شما آید و این تعلیم را نیاورد،۱۱را.
زیرا ۱۱را به خانۀ خود مپذیرید و خوشامدش مگویید؛آن که او را خوشامد گوید، در اعمال بدش شریک
شود. میبسیار چیزها دارم که به شما بنویسم، لیکن ۱۲خواهم با قلم و کاغذ باشد. اما امیدوارم نزدتان نمی
مان کامل شود. بیایم و رویاروی گفتگو کنیم تا شادیات، برای تو سالم خواهر برگزیدهفرزندان ۱۳ فرستند. آمین! می
۱یوحنا/سوم از شیخ کلیسا، ۱
دوست « حقیقت»به گایوس عزیز که او را در دارم. میای عزیز، دعایم این است که از هرجهت کامیاب ۲
سر بری، همچنان که جانت نیز باشی و در تندرستی بهران آمده، بر بسی شادمان شدم که براد۳کامیاب است.
ات به حقیقت و شیوۀ سلوکت در آن شهادت وفاداریکند که بشنوم چیز مرا بیش از این شاد نمیهیچ۴دادند.
کنند. سلوک می« حقیقت»فرزندانم در ای عزیز، تو در همۀ کارهایت برای برادران، امانت ۵
دهی، بخصوص اینکه نزد تو خود را نشان میحضور کلیسا بر محبت تو ایشان نیز در ۶اند.بیگانه
کنی اگر ایشان را اند؛ پس کاری نیکو میشهادت دادهزیرا که ۷آنگونه که سزاوار خداست، روانۀ سفر کنی.
اند و از خاطر آن نام عزیمت کردهایشان بهپس باید که ما ۸اند.غیریهودیان کمکی دریافت نداشته
کسان را حمایت کنیم تا با ایشان در پیشبرد چنین یقت همکاری کرده باشیم. حقمطلبی به کلیسا نوشتم، اما دیوترفیس که جایگاه ۹
دارد، اقتدار ما را گردن نخست را دوست میکند رسیدگی پس چون بیایم، به آنچه می۱۱نهد.نمی
گوید، و که مغرضانه دربارۀ ما بد میخواهم کرد، چرابه این هم بسنده نکرده، از پذیرش برادران سر باز
خواهند ایشان را زند؛ و کسانی را نیز که میمی راند. بپذیرند، بازداشته، از کلیسا بیرون می
ای عزیز، بدی را سرمشق خود مساز، بلکه از ۱۱کردار از خداست، اما نیکویی سرمشق گیر؛ زیرا نیکو
همگان دربارۀ ۱۲بدکردار خدا را ندیده است.د حق. ما دهند، حتی خودیمیتریوس نیکو شهادت می
دانی که شهادت ما دهیم و مینیز چنین شهادت می راست است.
خواهم بسیار چیزها داشتم به تو بنویسم، لیکن نمی۱۳اما امیدوارم بزودی تو را ببینم ۱۴با مرکب و قلم باشد.
و رویاروی گفتگو کنیم. آرامش بر تو باد! ۱۵
آنجا فرستند. دوستان را در دوستان برای تو سالم می به نام سالم بده.
۱یهودا از یهودا، غالم عیسی مسیح و برادر یعقوب، ۱
به فراخواندگانی که در خدای پدر، محبوبند، و برای اند: عیسی مسیح محفوظ نگاه داشته شده
فزونی بر شما باد. رحمت و آرامش و محبت، به۲ نشناسگناه و سرانجام شوم مردمان خدا
چه اشتیاق بسیار داشتم تا دربارۀ ای عزیزان، گر۳نجاتی که در آن سهیم هستیم به شما بنویسم، اما الزم
دیدم با نوشتن این چند خط، شما را به ادامۀ مجاهده در راه ایمانی برانگیزم که یکبار برای همیشه به مقدسان
زیرا برخی کسان که محکومیتشان ۴سپرده شده است.نه در میان شما رخنه خورده، مخفیااز دیرباز رقم
اند. اینان خدانشناسانی هستند که فیض خدای ما کردهکنند و را به جواز انجام کارهای خالف اخالق بدل می
عیسی مسیح، یگانه سرور و خداوند ما را انکار نمایند. میخواهم اید، میبا آنکه شما یکبار از اینهمه آگاهی یافته۵
د را از سرزمین مصر یادآور شوم که خداوند قوم خورهانید، اما زمانی دیگر آنان را که ایمان نداشتند،
او فرشتگانی را نیز که مقام واالی خود ۶هالک کرد.را حفظ نکردند، بلکه منزلگاه مناسب خویش را ترک گفتند، به زنجیرهای ابدی کشیده و برای محاکمه در
به ۷آن روز عظیم، در تاریکی مطلق نگاه داشته است.همینگونه، سدوم و غموره و شهرهای اطراف، که
عفتی کردند و در پی شهوات غیرطبیعی همانند آنان بیرفتند، با تحمل مجازات آتش ابدی، چون درس عبرت
مقرر گشتند. ای مشابه، اینکسان نیز بر پایۀ گونهبا اینهمه، به۸
سازند بینند بدنهای خویش را نجس میخوابهایی که میکنند و به بزرگان آسمانی اقتدار خداوند را رد میو
آنکه حتی میکائیل، فرشتۀ حال۹ورزند.اهانت میاعظم، آنگاه که با ابلیس دربارۀ جسد موسی مجادله
سبب اهانت محکوم کرد، جرئت نکرد خود او را بهمیخداوند، تو را توبیخ »کند، بلکه فقط گفت:
ز آن شناختی ندارند اما اینان به آنچه ا۱۱«فرماید!آنکه آنچه همچون حیوانات ورزند، حالاهانت می
فهمند، همان باعث شعور از روی غریزه میبی هالکتشان خواهد شد.
اند و در پی راه قائن رفتهوای بر آنان، زیرا که به۱۱سود، به گمراهی بلعام گرفتار آمده و در طغیان قورح
اند. هالک گشتههای دریایی خطرناک در ضیافتهای اینان صخره۱۲
آمیز شمایند که بدون کمترین پروا با شما بر یک محبتنشینند؛ شبانانی هستند که تنها خود را سفره می
باران رانده از باد و درختان پرورند؛ ابرهای بیمیبرگی هستند که دو بار مرده و از ریشه پاییزی بی
مواج خروشان آری، اینان همچون ا۱۳اند.در آمدهبهآورند و دریایند که اعمال ننگینشان را چون کف برمی
ستارگان سرگردانی هستند که تاریکی مطلق ابدی برایشان مقرر است.
خنوخ، که نسل هفتم پس از آدم بود، دربارۀ همینها ۱۴هان، خداوند با هزاران »گوید: پیشگویی کرده، می
مگان داوری تا بر ه۱۵آیدهزار فرشتۀ مقدس خود میسبب تمامی کارهای خالف دینان را بهکند و همۀ بی
سزای جملۀ اند، و بهدینی کردهدینداری که در بیاند، دین برضد او گفتهسخنان زشتی که گناهکاران بی
جو و مند و عیباینان گله۱۶«به محکومیت رساند.بالند و غرقه در ارضای شهوات خویشند؛ به خود می
گویند. ش مردمان را تملق میبه نفع خوی دعوت به استقامت در ایمان
اما شما ای عزیزان، پیشگویی رسوالن خداوند ما ۱۷که به شما گفتند: ۱۸یاد داشته باشیدعیسی مسیح را به
در زمانهای آخر، استهزاکنندگانی خواهند آمد که »بر شهوات خود که خالف دینداری است، رفتار بنا
همینهایند که در میان شما جدایی ۱۹«خواهند کرد. افکنند و نفسانی و عاری از روحند. میاما شما ای عزیزان، خویشتن را بر ایمان بس ۲۱
و ۲۱القدس دعا نماییدمقدس خود بنا کنید و در روححال که خود را در محبت خدا نگاه دارید، در همان
منتظر رحمت خداوند ما عیسی مسیح هستید تا شما را نسبت به برخی که ۲۲حیات جاویدان رهنمون گردد. به
برخی را از آتش بیرون ۲۳متزلزلند، رحیم باشید؛کشیده، نجات دهید؛ و بر برخی دیگر با ترس، رحمت
های آلوده به حال، حتی از جامهنشان دهید. در عین شهوات نفسانی متنفر باشید.
حمد و ستایش خدا
لغزش محفوظ نگاه بر او که قادر است شما را از ۲۴جالل عیب و با شادی عظیم در حضور پردارد و بی
دهندۀ بر آن خدای یکتا و نجات۲۵خود حاضر سازد،واسطۀ عیسی مسیح، خداوند ما، از ازل، حال، ما، به
و تا ابد، جالل و شکوه و توانایی و قدرت باد! آمین.
۱مکاشفۀ سرآغاز
عطا فرمود تا مکاشفۀ عیسی مسیح، که خدا به او۱باید زود واقع شود، به خادمان خود آنچه را می
بازنماید، و آن را با فرستادن فرشتۀ خود بر خادمش و یوحنا بر هرآنچه دید، یعنی بر ۲یوحنا آشکار ساخت.
کالم خدا و شهادت عیسی مسیح، گواهی حال کسیکه این کالم نبوت را قرائت خوشابه۳دهد.میشنوند و آنچه ال آنان که آن را میحکند و خوشابهمی
دارند؛ زیرا وقت نزدیک را در آن نوشته شده، نگاه می است.
درود و نیایش از یوحنا، ۴
به هفت کلیسا که در ایالت آسیا هستند: فیض و آرامش آید بر شما باد، و از از جانب او که هست و بود و میی و از جانب عیس۵جانب هفت روح پیشگاه تخت او،
مسیح، آن شاهد امین و نخستزاده از میان مردگان و فرمانروای پادشاهان جهان.
کند و با خون خود ما را از بر او که ما را محبت می
و از ما حکومتی ساخته و ۶گناهانمان رهانیده است،کاهنانی که خدمتگزار خدا و پدرش باشند، بر او جالل
و قدرت باد، تا ابد. آمین. آید، رها میهان با اب۷
هر چشمی او را خواهد دید، حتی چشم آنان که زخم نیزه به او زدند؛
و همۀ طوایف زمین به سوگش خواهند نشست. آری چنین خواهد بود. آمین.
؛ منم آن “ی”و منم “ الف”منم »گوید: خداوند خدا می۸ « آید، آن قادر مطلق.که هست و بود و می یوحنا ظاهر شدن عیسی به
من یوحنا، برادر شما، که در رنجها و در پادشاهی و ۹در استقامتی که در عیسی از آن ماست، با شما
خاطر کالم خدا و شهادت عیسی، در جزیرۀ شریکم، بهدر روز خداوند، در روح شدم و ۱۱پاتموس بودم.
که ۱۱صدایی بلند چون بانگ شیپور از پشت سر شنیدمبینی بر طوماری بنویس و یآنچه را که م»گفت: می
به هفت کلیسای افسس، ازمیر، پرگاموم، تیاتیرا، « ساردس، فیالدلفیه و الئودیکیه بفرست.
پس رو به عقب برگردانیدم تا ببینم آن چه صدایی ۱۲
گوید؛ و چون برگشتم، هفت است که با من سخن میو در میان آن چراغدانها یکی ۱۳چراغدان طال دیدم،
مانست. او ردایی بلند می« انسانپسر»دیدم که به را سر و ۱۴بر تن داشت و شالی زرین بر گرد سینه.
مویش چون پشم سفید بود، به سفیدی برف، و هایش چون برنج پا۱۵چشمانش چون آتش مشتعل بود.
تافته بود در کوره گداخته، و صدایش به غرش تش و در دست راس۱۶مانست.سیالبهای خروشان می
هفت ستاره داشت و از دهانش شمشیری بران و دودم اش چونان خورشید بود در آمد، و چهرهبیرون می
درخشش کاملش. هایش افتادم. چون او را دیدم همچون مرده پیش پا۱۷
بیم مدار، »اما او دست راستش را بر من نهاد و گفت: و من آن که زنده اوست. مرده ۱۸من اولم و من آخر؛
م، اما اینک ببین که زندۀ جاویدم و کلیدهای مرگ بود و جهان مردگان در دست من است.
ای، و آنچه اکنون هست و آنچه از پس آنچه دیده»۱۹راز آن هفت ۲۱این پس خواهد شد، همه را بنویس.
ستاره که در دست راست من دیدی و راز آن هفت چراغدان طال این است: آن هفت ستاره، فرشتگان
کلیسایند، و آن هفت چراغدان، همان هفت کلیسا. هفت
۲مکاشفۀ پیام مسیح به کلیسای افسس
به فرشتۀ کلیسای افسس بنویس: »۱آن که هفت ستاره در دست راست دارد و در میان »
اعمال ۲گوید:زند، چنین میهفت چراغدان طال گام میم. دانم و از سختکوشی و پایداری تو آگاهتو را می
توانی کرد و کسانی دانم که شریران را تحمل نمیمیای و کنند، آزمودهدروغ ادعای رسالت میرا که به
دانم که استقامت نشان می۳ای.آنان را دروغگو یافتهای و خسته پاس نام من سختیها تحمل کردهای و بهداده ای. نشده
خود اما این ایراد را بر تو دارم که محبت نخستین »۴آر که از چه اوجی سقوط یادبه۵ای.را فروگذاشته
جا آور که در ای. پس توبه کن و اعمالی را بهکردهآوردی. چه اگر توبه نکنی، خود خواهم جا میآغاز به
ولی ۶گیرم.آمد و چراغدانت را از آنجا که هست برمیاین امتیاز را داری که از کارهای نیکوالییان بیزاری،
ه من نیز بیزارم. آنگونه ک
آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه »۷که غالب آید، به او نعمت خوردن از گوید. هرمی
درخت حیات را خواهم بخشید که در فردوس خداست. پیام مسیح به کلیسای ازمیر
به فرشتۀ کلیسای ازمیر بنویس: »۸ین آن اول و آن آخر که مرد و باز زنده شد، چن»
از سختیها و فقر تو آگاهم، با اینهمه ۹گوید:میثروتمندی! از تهمتهای ناروای آنان که الف یهودیت
از ۱۱زنند و نیستند، بلکه کنیسۀ شیطانند، باخبرم.میرنجی که خواهی کشید، مترس. باخبر باش که ابلیس
برخی از شما را به زندان خواهد افکند تا آزموده شوید واهید دید. لیکن تا پای جان وفادار و ده روز آزار خ
بمان که من تاج حیات را به تو خواهم بخشید. آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه »۱۱که غالب آید، از مرگ دوم گزند نخواهد گوید. هرمی
دید. پیام مسیح به کلیسای پرگاموم
به فرشتۀ کلیسای پرگاموم بنویس: »۱۲بران دودم دارد، چنین او که شمشیر »
کنی، آنجا که دانم کجا زندگی میمی۱۳گوید:می
پایتخت شیطان است. با اینهمه به نام من وفادار ای و حتی در ایام آنتیپاس، آن گواه امین من که او مانده
را در شهر شما که زیستگاه شیطان است کشتند، ایمانی را که به من داشتی انکار نکردی.
وجود این، یکی دو ایراد بر تو دارم. در آنجا با »۱۴کنند؛ همان کسانی را داری که از تعلیم بلعام پیروی می
که باالق را آموخت که اسرائیلیان را برانگیزاند تا از عفتی خوراک تقدیمی به بتها بخورند و دست به بی
از این گذشته، کسانی را هم داری که از ۱۵بیاالیند.پس توبه کن، ۱۶کنند.ن پیروی میتعلیم نیکوالییا
وگرنه بزودی نزد تو خواهم آمد و با شمشیر دهانم با آنها خواهم جنگید.
آن که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه »۱۷مخفی “ منای”که غالب آید، به او از آن گوید. هرمی
خواهم داد. هم به او سنگی سفید خواهم بخشید که بر حک شده است، نامی که جز بر آن که ایآن نام تازه
کند، شناخته نیست. دریافتش می پیام مسیح به کلیسای تیاتیرا
به فرشتۀ کلیسای تیاتیرا بنویس: »۱۸پسر خدا که چشمانی چون آتش مشتعل دارد و پاهایی »
من از اعمال تو، از ۱۹گوید:چون برنج تافته، چنین میی تو آگاهم، و محبت و وفاداری و خدمت و پایدار
اما ۲۱آگاهم که اعمال تو اکنون بیش از گذشته است.این ایراد را بر تو دارم که بر آن زن ایزابل نام که
گیری. هماو که با خواند، آسان میخود را نبیه میعفتی فریبد تا دست به بیتعلیم خود بندگان مرا می
به او۲۱بیاالیند و از خوراک تقدیمی به بتها بخورند.ام تا از هرزگی توبه کند، اما به توبه تمایل مهلت داده
پس او را به بستر رنجوری خواهم انداخت و ۲۲ندارد.شوند به رنجی عظیم آنان را که با او مرتکب زنا می
اینکه از رفتن به راههای او گرفتار خواهم کرد، مگرو فرزندان او را به هالکت خواهم رساند. ۲۳توبه کنند.
مۀ کلیساها خواهند دانست که من کاوشگر دلها آنگاه هیک از شما برحسب اعمالش پاداش و افکارم و به هر
اما به بقیۀ شما در تیاتیرا، به شما که ۲۴خواهم داد.اسرار نهانی ”اصطالح پیرو این تعلیم نیستید و به
گویم که بر شما اید، این را میرا نیاموخته“ شیطانتنها ۲۵گذارم.وش دارید، نمیباری بیش از آنکه بر د
پاسداری از آنچه دارید بکوشید تا من بیایم. بهکه غالب آید و خواست مرا تا به آخر انجام هر»۲۶
دهد، او را بر قومها اقتدار خواهم بخشید، با عصای آهنین بر آنان حکم خواهد راند؛ ”»۲۷
“ و آنان را چون سبوی سفالین خرد خواهد کرد،آری، ۲۸ام.ه که من این اقتدار را از پدرم یافتههمانگون
آن که گوش ۲۹به او ستارۀ صبح را خواهم بخشید. گوید. دارد بشنود که روح به کلیساها چه می
۳مکاشفۀ
پیام مسیح به کلیسای ساردس
و به فرشتۀ کلیسای ساردس بنویس: »۱آن که هفت روح خدا و هفت ستاره را دارد، چنین »
ید: از اعمال تو آگاهم. آوازۀ زنده بودنت بلند گومیبیدار شو و آنچه را بازمانده و در ۲ای.است، اما مرده
که اعمال تو را آستانۀ مرگ است، استوار گردان! چراای، پس آنچه را یافته و شنیده۳کمال نیافتم.نزد خدایم به
دار و توبه کن. اگر بیدار نشوی، آر؛ آن را نگاهیادبهسراغت خواهم آمد و تو آن ساعت را که به دانه بهدز
آیم، نخواهی دانست. سراغت میچند هنوز در ساردس داری که دامن آلوده اما تنی»۴
دامنان، جامۀ سفید دربر، با من اند. این پاکیزهنکرده
که غالب آید، هر۵اند.گام خواهند زد، زیرا که شایستهراسته خواهد شد و نامش همانند اینان، به جامۀ سفید آ
را هرگز از دفتر حیات نخواهم زدود، بلکه آن را در آن ۶حضور پدرم و فرشتگانش بر زبان خواهم آورد. گوید. که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می
پیام مسیح به کلیسای فیالدلفیه به فرشتۀ کلیسای فیالدلفیه بنویس: »۷ن که کلید داوود را دارد، آن که قدوس است و حق، آ»
بندد و کس گشاید و کس نخواهد بست، و میآن که میدانم. اعمال تو را می۸گوید:نخواهد گشود، چنین می
کس آن ام که هیچاینک دری گشوده پیش روی تو نهادهدانم که توانت ناچیز است، اما تواند بست. میرا نمی
ر ای و نام مرا انکاکالم مرا نگاه داشتهاینک آنان را که از کنیسۀ شیطانند و ۹ای.نکرده
دارم تا زنند و نیستند، وامیدروغ الف یهودیت میبهپای تو افتند و اذعان کنند که من تو را بیایند و به
پایداری نگاه حال که فرمان مرا به۱۱ام.دوست داشتهای، من نیز تو را از ساعت آزمایشی که بر کل داشته
آمد تا ساکنان زمین را بیازماید، در امان جهان خواهد خواهم داشت.
دار تا کسی آیم. آنچه داری، نیکو نگهبزودی می»۱۱که غالب آید، او را ستونی در هر۱۲تاجت را نرباید.
معبد خدایم خواهم ساخت، و دیگر آنجا را هرگز ترک نخواهد کرد. بر او نام خدایم را و نام شهر خدایم،
د را که از جانب خدا از آسمان نازل اورشلیم جدیآن که ۱۳شود، و نام جدید خود را خواهم نوشت.می
گوید. گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه می پیام به کلیسای الئودیکیه
به فرشتۀ کلیسای الئودیکیه بنویس: »۱۴آن آمین، آن شاهد امین و راست، آن که مبدأ آفرینش »
دانم؛ اعمال تو را می۱۵:گویدخداست، چنین میدانم که نه سردی و نه گرم. و کاش یا این بودی یا میاما چون ولرمی، نه گرم و نه سرد، چیزی ۱۶آن.
نمانده که تو را چون تف از دهان بیرون ام و به دولتمندم؛ مال اندوخته”گویی: می۱۷بیندازم.
بخت و و غافلی که تیره“ چیزی محتاج نیستم.تو را پند ۱۸مستمند و کور و عریانی. انگیز واسفدهم که زر ناب گذشته از آتش از من بخری تا می
تن کنی و های سفید، تا بهدولتمند شوی؛ و جامهآورت را بپوشانی؛ و مرهم، تا بر چشمان عریانی شرم
خود بگذاری و بینا شوی. کنم که دوستشان من کسانی را توبیخ و تأدیب می»۱۹هان بر در ۲۱غیرت بیا و توبه کن.به دارم. پسمی
کوبم. کسی اگر صدای مرا بشنود و در ایستاده میرویم بگشاید، به درون خواهم آمد و با او همسفره به
خواهم شد و او با من. که غالب آید، او را حق نشستن با من بر تخت هر»۲۱
خودم خواهم بخشید، همانگونه که من غالب آمدم و با آن که گوش دارد بشنود که ۲۲ت او نشستم.پدرم بر تخ
« گوید.روح به کلیساها چه می
۴مکاشفۀ نشینتخت و تخت
پس از آن نظر کردم و اینک پیش رویم دری گشوده ۱در آسمان بود، و همان صدای چون بانگ شیپور که
نخستبار با من سخن گفته بود، دیگربار گفت: باید واقع شود، این میآی، و من آنچه را بعد از فراز»
دم در روح شدم و هان تختی در۲«بر تو خواهم نمود.پیش رویم در آسمان قرار داشت و بر آن تخت کسی
نشین، ظاهری چون سنگ یشم و آن تخت۳نشسته بود.
کمانی عقیق داشت و دورتادور تخت را رنگینگرداگرد تخت، بیست و ۴زمردگون فراگرفته بود.
ود و بر آنها بیست و چهار پیر چهار تخت دیگر بنشسته بودند. آنان جامۀ سفید بر تن داشتند و تاج طال
خاست و غریو و از تخت، برق آذرخش برمی۵بر سر.غرش رعد. پیشاپیش تخت، هفت مشعل مشتعل بود.
و پیش تخت، چیزی بود که ۶اینها هفت روح خدایند. مانست، شفاف چون بلور.به دریایی از شیشه می
در آن میان، در اطراف تخت، چهار موجود زنده بود، موجود زندۀ اول، ۷پوشیده از چشم، از پیش و از پس.
مانست و موجود زندۀ دوم به گوساله. به شیر میسومی، صورت انسان داشت و چهارمی، چونان
کدام شش بال داشتند و آنها هر۸عقابی بود در پرواز.وشیده از چشم بودند، و دورتادور، حتی زیر بالها، پ
گفتند: وقفه میروز بیشبانه قدوس، قدوس، قدوس است »
خداوند خدای قادر مطلق، « آید.او که بود و هست و می
بار که آن موجودهای زنده، جالل و عزت و هر۹کنند که جاودانه زنده نشین میسپاس نثار آن تخت
نشین بر آن بیست و چهار پیر پیش روی تخت۱۱است،پرستند افتند و او را که جاودانه زنده است میخاک می
گویند: گذارند و میو پیش تخت او تاج از سر فرومی ای خداوند خدای ما، »۱۱
تو سزاوار جالل و عزت و قدرتی، چیز تویی زیرا که آفریدگار همه
خواست تو خواست تو وجود یافت و بهچیز بهو همه « آفریده شد.
۵کاشفۀ م
طومار و برهنشین طوماری دیدم با آنگاه در دست راست آن تخت۱
هایی بر پشت و روی آن، و طومار به هفت مهر نوشتهای نیرومند دیدم که به بانگ بلند و فرشته۲ممهور بود.
کیست که سزاوار برداشتن مهرها و »داد: ندا مینه کس، نه در آسمان، و هیچ۳«گشودن طومار باشد؟
بر زمین، و نه در زیر زمین، توان آن نداشت که من ۴طومار را برگشاید یا حتی در آن نظر کند.
کس یافت نشد که سزاوار گریستم زیرا هیچزارزار میآنگاه یکی ۵گشودن طومار یا نظر کردن در آن باشد.
گریان مباش. اینک آن شیر »از پیران به من گفت: ، غالب آمده است، تا قبیلۀ یهودا، آن ریشۀ داوود
« طومار و هفت مهر آن را بگشاید.ای دیدم که گویی ذبح شده باشد، ایستاده در آنگاه بره۶
مرکز تخت و محصور میان آن چهار موجود زنده و پیران. هفت شاخ داشت و هفت چشم که هفت روح
او پیش آمد و ۷اند.خدایند که به تمام زمین فرستاده شدهپس ۸نشین گرفت.ست راست آن تختطومار را از د
از آنکه طومار را گرفت، آن چهار موجود زنده و آن بیست و چهار پیر پیش پای بره بر خاک افتادند. آنها
یک چنگی در دست داشتند و جامی زرین آکنده از هرو سرودی ۹بخوری که همان دعاهای مقدسان است.
سرودند که: تازه بدینسان میفتن طوماری و سزاوار گشودن تو سزاوار گر»
مهرهای آن، که ذبح شدی، و با خون خود مردم را چرا
از هر طایفه و زبان و قوم و ملت، برای خدا خریدی؛
و از آنان حکومتی ساختی و کاهنانی که خدمتگزار ۱۱ خدای ما باشند
« و اینان بر زمین سلطنت خواهند کرد.تگان را شنیدم آنگاه نظر کردم و صدای خیل فرش۱۱
که گرداگرد آن تخت فراهم آمده بودند و گرداگرد آن موجودهای زنده و آن پیران. شمار آنها از
و با ۱۲کرور بیشتر بود.هزار و کرورهاهزاران گفتند: صدای بلند چنین می
آن برۀ ذبح شده»
سزاوار قدرت و ثروت و حکمت و توانایی است، « ایش.و سزاوار حرمت و جالل و ست
سپس شنیدم هر مخلوقی که در آسمان و بر زمین و ۱۳زیر زمین و در دریاست، با هرآنچه در آنهاست، چنین
سرودند که: می ستایش و حرمت، و جالل و قدرت، »
« نشین و بره باد.تا ابد از آن تخت، و آن پیران «آمین»و آن چهار موجود زنده گفتند: ۱۴
کردند. بر زمین افتادند و نیایش
۶مکاشفۀ گشودن شش مهر اول
هنگامی که بره نخستین مهر از آن هفت مهر را ۱
گشود، من ناظر بودم و شنیدم یکی از آن چهار موجود همینکه ۲«آی!پیش»زنده با صدایی چون رعد گفت:
نظر کردم اسبی سفید پیش رویم پدیدار شد. آن که بر آن اسب سوار بود، کمانی در دست داشت؛ به او تاجی داده شد و او پیروزمندانه به پیش تاخت تا ظفر بیابد.
و هنگامی که دومین مهر را گشود، شنیدم که دومین ۳و اسبی دیگر بیرون ۴«آی!پیش»موجود زنده گفت:
ه سرخی آتش بود، و به آن که بر آن اسب آمد که بسوار بود قدرت داده شد تا صلح از روی زمین
برگیرد و آدمیان را به کشتار یکدیگر برگمارد. و به او شمشیری بزرگ داده شد.
و هنگامی که سومین مهر را گشود، شنیدم که ۵همینکه نظر « آی!پیش»سومین موجود زنده گفت:
یش رویم پدیدار شد و آن که بر آن کردم، اسبی سیاه پو از میان ۶اسب سوار بود ترازویی در دست داشت.
آن چهار موجود زنده، چیزی شبیه صدایی شنیدم که یک پیمانه گندم، مزد یک روز، و سه »گفت: می
پیمانه جو، مزد یک روز؛ و روغن و شراب را ضایع « مکن!
که و هنگامی که چهارمین مهر را گشود، شنیدم ۷
همینکه نظر ۸«آی!پیش»چهارمین موجود زنده گفت: رنگ پیش رویم پدیدار شد و آن که کردم، اسبی پریده
بر آن اسب سوار بود مرگ نام داشت و جهان مردگان ربع زمین قدرت داده آمد. و به آنها بر یکاز پی او می
شد تا بکشند با شمشیر و قحطی و بیماری مهلک و وحوش روی زمین.
و هنگامی که مهر پنجم را گشود، زیر مذبح، نفوس ۹کسانی را دیدم که در راه کالم خدا و شهادتی که
اینان بانگ بلند برداشتند ۱۱داشتند، کشته شده بودند.کی بهای سرور مقتدر، ای قدوس، ای برحق، تا»که:
از داوری زمینیان و گرفتن انتقام خون ما از آنان به هر یک از آن نفوس، ردایی آنگاه۱۱«ایستی؟بازمی
سفید داده شد و به آنان گفته شد که پاسی دیگر بیارامند باید چون آنان تا شمار همردیفان و برادرانشان که می
کشته شوند، کامل گردد. و هنگامی که ششمین مهر را گشود، من ناظر بودم ۱۲
ای عظیم روی داد و خورشید سیاه لرزهکه ناگاه زمینای از موی بز؛ و ماه، یکپارچه جامهن پالسین شد، چو
و ستارگان آسمان بر زمین ۱۳رنگ خون گشت.بهفروریختند، آنگونه که انجیرهای دیررس به تکان
و آسمان جمع شد، ۱۴ریزند.تندبادی از درخت فرومیچون طوماری که در خود پیچیده شود، و هر کوه و
ای از جای خود برگرفته شد. جزیرهآنگاه پادشاهان زمین و بزرگان، و سپهساالران و ۱۵
دولتمندان و قدرتمندان، و هر غالم و هر آزادمردی های کوهها پنهان در غارها و در میان صخره
گفتند: ها میآنان خطاب به کوهها و صخره۱۶شدند.نشین و از بر ما فرود آیید و ما را از روی آن تخت»
روز بزرگ خشم زیرا که ۱۷خشم بره فروپوشانید. « آنان فرارسیده و که را توان ایستادگی است؟
۷مکاشفۀ
مهر شدن بندگان خداپس از آن، دیدم چهار فرشته در چهارگوشۀ زمین ۱
دارند تا بر اند و چهار باد زمین را بازمیایستادهای آنگاه فرشته۲خشکی و دریا و هیچ درختی نوزند.
زد و مهر تاب سرمیدیگر دیدم که از محل طلوع آفخدای زنده با او بود. و به بانگ بلند به آن چهار
فرشته که قدرت آسیب رساندن به خشکی و دریا به پیش از آنکه بر »۳آنها داده شده بود، ندا داد که:
پیشانی بندگان خدایمان مهر زنیم، به خشکی و دریا و آنگاه شنیدم که شمار ۴«درختان آسیب نرسانید.
ان صد و چهل و چهار هزار تن از کل قبایل مهرشدگ بنی اسرائیل بود.
از قبیلۀ یهودا دوازده هزار تن مهر شدند، ۵ از قبیلۀ رئوبین، دوازده هزار تن،
از قبیلۀ جاد، دوازده هزار تن، از قبیلۀ اشیر، دوازده هزار تن، ۶
از قبیلۀ نفتالی، دوازده هزار تن، زده هزار تن، از قبیلۀ منسی، دوا
از قبیلۀ شمعون، دوازده هزار تن، ۷ از قبیلۀ الوی، دوازده هزار تن،
از قبیلۀ یساکار، دوازده هزار تن، از قبیلۀ زبولون، دوازده هزار تن، ۸
از قبیلۀ یوسف، دوازده هزار تن، و از قبیلۀ بنیامین دوازده هزار تن.
یافتگانشمار نجاتگروه بی
نظر کردم و اینک جماعتی عظیم از هر پس از آن۹ملت و طایفه و قوم و زبان پیش روی خود دیدم که
توانست شماره کند و همه پیش کس آنان را نمیهیچ
تخت و در پیشگاه بره ایستاده بودند. همگان ردای آنان به ۱۱دست.تن داشتند و شاخۀ نخل بهسفید بر
بانگ بلند ندا دردادند که: خدای ماست، نجات از آن»
که بر تخت نشسته؛ « و از آن بره است.
و همۀ فرشتگان، گرداگرد تخت و گرداگرد پیران ۱۱و چهار موجود زنده ایستادند؛ و همه در پیشگاه تخت
گفتند: ۱۲روی بر زمین نهادند و خدا را پرستش کرده، آمین! »
ستایش و جالل و حکمت و سپاس و اکرام
و قدرت و توانایی خدای ما را باد، تا ابد.
« آمین!اینان که »آنگاه یکی از آن پیران از من پرسید: ۱۳
تن دارند کیانند و از کجا ردای سفید بهدانی، این را تو می»جواب دادم: ۱۴«اند؟آمده
اینان همان کسانند که از عذاب »و او گفت: « سرورم.اند و رداهای خود را در خون بره عظیم برگذشته
روست که: هم از این۱۵اند.اند و سفید کردههشست اینان در پیشگاه تخت خدایند »
کنند؛ روز او را در معبدش خدمت میو شبانه گستراند. نشین، خیمۀ خود را بر آنان میو آن تخت
و دیگر هرگز گرسنه نخواهند شد، ۱۶ و هرگز تشنه نخواهند گردید،
اهد بارید، رویشان نخوو دیگر تابش خورشید به و نه تابش هیچ گرمای سوزان دیگر.
زیرا که بره از مرکز تخت شبان آنان خواهد بود، ۱۷ های آب حیات رهنمون خواهد شد. و آنان را به چشمه
« و خدا هر قطره اشکی را از چشم آنان خواهد سترد.
۸مکاشفۀ مهر هفتم و بخورسوز طال
گشود، حدود هنگامی که بره هفتمین مهر را ۱و آن هفت ۲ساعت سکوت بر آسمان حکمفرما شد.نیم
ایستند، و به آنان فرشته را دیدم که در پیشگاه خدا می هفت شیپور داده شد.
ای دیگر آمد که بخورسوزی از طال با خود و فرشته۳داشت، و پیش مذبح ایستاد. به او بخور بسیار داده شد
ر مذبح طالیی پیش تا آن را با دعاهای همۀ مقدسان بدود بخور با دعاهای مقدسان از ۴تخت تقدیم کند.
آنگاه ۵پیشگاه خدا باال رفت.دستهای آن فرشته تا بهفرشته بخورسوز را برگرفت و از آتش مذبح بیاکند و
بر زمین افکند. آنگاه غرش رعد بود و بانگ و غوغا، لرزید. خاست و زمین که میو آذرخش که برمی
هاشیپور
آنگاه آن هفت فرشته که آن هفت شیپور را داشتند، ۶ آهنگ نواختن آنها کردند.
صدا درآورد، و تگرگ و فرشتۀ اول شیپورش را به۷آتش آمیخته با خون بود که ناگهان بر زمین بارید و
سوم درختان سوختند و سوم زمین سوخت و یکیک ها سوختند. همۀ سبزه
صدا درآورد، و چیزی را بهفرشتۀ دوم شیپورش ۸سان کوهی بزرگ که مشتعل به آتش بود، به دریا به
و ۹سوم دریا بدل به خون گشت.افکنده شد و یکسوم از سوم از موجودات زندۀ دریا مردند و یکیک
کشتیها نابود شدند. صدا درآورد، و فرشتۀ سوم شیپورش را به۱۱
روی آسمان بهای بزرگ چون مشعلی سوزان از ستاره
نام ۱۱ساران فروافتاد.ها و چشمهسوم از رودخانهیکسوم از آبها تلخ شد. و بود، و یک« افسنتین»آن ستاره
مردمان بسیار از آبها که تلخ شده بود، مردند. صدا درآورد، و فرشتۀ چهارم شیپورش را به۱۲سوم ماه و سوم خورشید ضربت خورد، و یکیکسوم از آنها ستارگان نیز، چندان که یکسوم یک
سوم نور ماند و یکسوم روز بیتاریک شد. و یک شب نیز.
نظاره ایستاده بودم، شنیدم و همچنان که به۱۳الشخوری در دل آسمان به بانگ بلند فریاد زد:
وای، وای، وای بر ساکنان زمین، که چیزی نمانده » « برخیزد.صدای شیپورهای آن سه فرشتۀ دیگر
۹مکاشفۀ
صدا درآورد، و من فرشتۀ پنجم شیپورش را به۱ای دیدم افتاده از آسمان به زمین. به این ستاره، ستاره
چون او در از هاویه برگشود، ۲کلید هاویه داده شد.ای عظیم، چندان دودی از آن برخاست چون دود کوره
که خورشید و آسمان از دود چاه تیره و تاریک روی زمین آمدند و و از دل دود، انبوهی ملخ به۳شدند.
و ۴به آنها قدرتی چون قدرت عقربهای زمین داده شد،های زمین آسیب نرسانند، و به آنها گفته شد که به سبزه
نه به هیچ گیاه یا درختی، بلکه تنها به آنکسان آسیب و به آنها اجازه ۵برسانند که مهر خدا بر پیشانی ندارند.
آنکه که آنکسان را پنج ماه شکنجه دهند، بیداده شد ای که آنکسان کشیدند به آنان را بکشند. و شکنجهمانست، آنگاه که انسان را شکنجۀ نیش عقرب می
در آن روزها مردم جویای مرگ خواهند بود، ۶بگزد.اما آن را نخواهند یافت؛ آرزوی مرگ خواهند کرد،
اما مرگ از آنها خواهد گریخت. مانستند آمادۀ کارزار. بر آن ملخها به اسبهایی میو ۷
مانست و سرشان چیزی بود که به تاج طال میموهایی ۸هاشان به چهرۀ انسان شباهت داشت.چهره
چون موی زنان داشتند و دندانهایی چون دندان پوشی داشتند چون جوشن آهنین، و سینه۹شیران.
بسیار هایصدای بالهاشان چون غرش اسبان و ارابهدمها و نیشهایی داشتند ۱۱بود که به جنگ بشتابند.
چون دم و نیش عقرب، و در دمهاشان قدرت آن بود پادشاهشان فرشتۀ ۱۱که پنج ماه به مردم آزار برسانند.نام دارد، و « ابدون»هاویه بود که به زبان عبرانیان
«. آپولیون»به یونانی دیگر هنوز « ی وا»اول از سر گذشت. دو « وای »۱۲
باقی است. صدا درآورد، و من فرشتۀ ششم شیپورش را به۱۳
آوازی شنیدم که از چهار شاخ مذبح طالیی که در و شنیدم که به آن فرشتۀ ۱۴آمد؛پیشگاه خداست برمی
آن چهار فرشته را که »ششم که شیپور داشت، گفت: پس ۱۵«بندند، آزاد کن.در کنار رود بزرگ فرات در
ر فرشته که برای همین ساعت و همین روز و آن چهاهمین ماه و همین سال آماده نگاه داشته شده بودند، آزاد
و شنیدم که شمار ۱۶سوم آدمیان را بکشند.شدند تا یک نظام دویست میلیون بود. سواره
چنین اسبان و سوارانی که در رؤیای خود دیدم، این۱۷سرخی آتش و آبی تن داشتند به بودند: جوشنهایی به
کبود و زردی گوگرد. سر اسبان به سر شیر مانست و از دهانشان آتش و دود و گوگرد بیرون میسوم آدمیان از این سه بالی آتش و دود یک۱۸زد.می
زد، کشته و گوگرد که از دهانشان بیرون میقدرت اسبان در دهانشان بود و در دمشان. ۱۹شدند.
ر بود با سری که با آن صدمه زیرا دمشان شبیه ما
زدند. میاز آدمیان، آنان که از این بالها هالک نشدند، باز ۲۱
هم از کارهای دست خود توبه نکردند. باز هم نه از پرستش دیوها دست شستند و نه از پرستش بتهای زرین و سیمین و برنجین و سنگی و چوبین که نه
نه نیز از ۲۱.جنبندشنوند و نه میبینند و نه میمیعفتیها و دزدیهای خود آدمکشیها و جادوگریها و بی
توبه کردند.
۱۱مکاشفۀ فرشته و طومار کوچک
آنگاه دیدم فرشتۀ نیرومند دیگری از آسمان فرود ۱کمانی بر بر داشت و رنگینآمد که ردایی از ابر درمی
اش مانند خورشید بود و پاهایش چون فراز سر. چهرهطوماری کوچک و گشوده در دست ۲ی آتش.ستونها
داشت. پای راست در دریا نهاد و پای چپ بر و فریادی چندان بلند برآورد که به غرش ۳خشکی.صدا مانست و با فریاد او آن هفت رعد بهشیر می
و هنگامی که آن هفت رعد ۴آمدند و سخن گفتند.در سخن گفتند، آهنگ نوشتن کردم؛ اما شنیدم صدایی از
اند، با خود آنچه را آن هفت رعد گفته»آسمان گفت: « دار و منویس.نگه
آنگاه آن فرشته که دیدم بر دریا و خشکی ایستاده ۵و به او که تا ابد ۶بود، دست راست به آسمان بلند کرد
زنده است و آسمان و هرچه را در آن است آفریده و چه را درزمین و هرچه را در آن است و دریا و هر
دیگر بیش از این »آن است، سوگند خورد و گفت: بلکه در آن ایام که ۷تأخیری در کار نخواهد بود.
هفتمین فرشته آهنگ نواختن شیپورش کند، سر خدا تحقق خواهد یافت، آنگونه که بشارتش را به خادمان
« خود، انبیا، داده است.آنگاه آن صدا که از آسمان شنیده بودم بار دیگر با ۸
اینک برو و آن طومار گشوده در دست آن »من گفت: فرشته را که بر دریا و خشکی ایستاده است
سوی آن فرشته رفتم و از او خواستم پس به۹«بگیر.آن طومار کوچک را به من بدهد. فرشته با من گفت:
این را بگیر و بخور! درونت را تلخ خواهد کرد، اما »پس آن ۱۱«بود. در دهانت چون عسل شیرین خواهد
طومار کوچک را از دست فرشته گرفتم و خوردم. در دهانم چون عسل شیرین بود، اما به شکم که فروبردم،
تو باز باید دربارۀ »آنگاه مرا گفتند: ۱۱درونم تلخ شد.ملتهای بسیار و قومهای بسیار و زبانهای بسیار و
« پادشاهان بسیار نبوت کنی.
۱۱مکاشفۀ دادو شاهد خ
ای از نی به من داده شد که به چوب و ساقه۱برو و معبد »مانست و به من گفته شد: گیری میاندازه
خدا و مذبح را اندازه بگیر و شمار پرستندگان آنجا را ولی تو را با صحن بیرونی کاری نباشد و ۲تعیین کن،
آن را اندازه مگیر، زیرا که آن به کافران واگذار شده هر مقدس را چهل و دو ماه لگدمال است. اینان شو من دو شاهد خود را مأمور خواهم ۳خواهند کرد.
بر، هزار و دویست و شصت روز ساخت که پالس دراین دو، همان دو درخت زیتونند و همان ۴«نبوت کنند.
دو چراغدان که در حضور خداوند زمین اگر کسی بخواهد آسیبی به آنها برساند، ۵ایستند.می
کشد و دشمنانشان را از دهانشان زبانه میآتش کس که قصد بلعد. این است طریق مردن هرفرومی
ببندند تا در آنان قادرند آسمان را در۶آزار آنان کند.
ایام نبوتشان باران نبارد و قادرند آبها را به خون بدل کنند و زمین را هر چند بار که بخواهند به هر بال
مبتال سازند. انجام همین که آنان شهادت خود را یکسره بهباری، ۷
آید، به آنان رسانند، آن وحش که از هاویه بیرون مییورش خواهد برد و بر آنان غالب خواهد شد و آنان را
و اجسادشان در میدان آن شهر بزرگ ۸خواهد کشت.شود بر زمین کنایه سدوم و مصر خوانده میکه به
ندشان نیز در آنجا بر خواهد ماند؛ همان شهر که خداوتا سه روز و نیم، مردمان از هر ملت و ۹صلیب شد.
هر طایفه و هر زبان و هر قوم به تماشای اجساد آنان خواهند ایستاد و از خاکسپاریشان خودداری خواهند
ساکنان زمین در مرگ آنان شادیها خواهند ۱۱کرد.ها خواهند فرستاد؛ زیرا که نمود و برای یکدیگر هدیه
ن دو نبی ساکنان زمین را معذب ساخته بودند. آاما پس از سه روز و نیم، دم حیات از جانب خدا ۱۱
پا ایستادند. وحشتی عظیم بر به آنان داخل شد و بهکسانی که به تماشای آنان ایستاده بودند، مستولی
آنگاه شنیدند که صدایی بلند از آسمان به آنها ۱۲شد.و آنان پیش چشم « یید!آبه اینجا فراز»گفت:
درست در ۱۳دشمنانشان در دل ابری به آسمان رفتند.ای بزرگ درگرفت و یکدهم لرزههمان ساعت، زمین
لرزه شهر فروریخت و هفت هزار تن در آن زمینکشته شدند و بازماندگان را وحشت فراگرفت و خدای
آسمانها را جالل دادند. سوم « ای و»دوم از سر گذشت. اینک « وای »۱۴
بزودی خواهد رسید. شیپور هفتم
آورد؛ و صدا درآنگاه فرشتۀ هفتم شیپورش را به۱۵ گفت: ناگهان صداهایی بلند در آسمان پیچید که می
حکومت جهان، از آن خداوند ما و مسیح او شده » است.
« و او تا ابد حکم خواهد راند.بر تخت و آن بیست و چهار پیر که در پیشگاه خدا ۱۶نشینند، روی بر خاک نهادند و خدا را نیایش می
گفتند: ۱۷کرده، گوییم ای خداوند خدای قادر مطلق، تو را سپاس می»
ای آن که هستی و بودی. ای و دست گرفتهزیرا که قدرت عظیم خود را به
ای. سلطنت آغاز کرده
قومها خشمگین بودند، ۱۸ ، و اینک زمان خشم تو فرارسیده است
زمان آن رسیده که مردگان داوری شوند، و خادمان تو، انبیا، پاداش بگیرند،
هم مقدسان و هم آنان که حرمت نام تو را نگاه دارند، می
از خرد و بزرگ، اند نابود و کسانی که زمین را به نابودی کشانده
« گردند.آنگاه معبد خدا در آسمان گشوده شد؛ و صندوق ۱۹
درون معبد مشهود افتاد؛ و ناگهان برق عهد او در خاست و بانگ و غوغا بود و آذرخش بود که برمیلرزه بود و رسید و زمینگوش میغرش رعد بود که به
آمد. امان بود که پدید میتگرگ بی
۱۲مکاشفۀ زن و اژدها
آنگاه نشانی عظیم و شگرف در آسمان پدیدار شد: ۱شت و ماه زیر پا داشت و تن دازنی که خورشید به
زن آبستن بود ۲تاجی از دوازده ستاره بر سر داشت.
آنگاه نشانی دیگر ۳و فریادش از درد زایمان بلند بود. فام و عظیم که در آسمان پدیدار شد: اژدهایی سرخ
هفت سر داشت و ده شاخ، و هفت تاج بر سرهایش سوم ستارگان آسمان را جاروب کرد دمش یک۴بود.
بر زمین فروریخت. اژدها پیش روی آن زن که در وآستانۀ زایمان بود ایستاد، بدان قصد که فرزند او را تا
دنیا آورد، فرزند آن زن پسری به۵دنیا آمد، ببلعد. بهذکوری که با عصای آهنین بر همۀ قومها فرمان
درنگ ربوده شد و نزد خدا خواهد راند. و فرزند او بیو زن به بیابان، به جایی ۶ستاده شد. و پیش تخت او فر
که خدا برای او مهیا کرده بود، گریخت تا در آنجا از او به مدت هزار و دویست و شصت روز نگهداری
کنند. و ناگهان جنگی در آسمان درگرفت. میکائیل و ۷
فرشتگانش با اژدها جنگیدند و اژدها و فرشتگانش در ا شکست خوردند و ام ۸پیکار ایستادند، برابر آنان به
اژدهای ۹پایگاه خود را در آسمان از دست دادند. زیر افکنده شد، همان مار کهن که ابلیس یا بزرگ به
کشاند. شیطان نام دارد و جملۀ جهان را به گمراهی می هم او و هم فرشتگانش به زمین افکنده شدند.
گفت: آنگاه صدایی بلند در آسمان شنیدم که می۱۱ جات و قدرت و پادشاهی خدای ما، اکنون ن»
و اقتدار مسیح او فرارسیده است. زیرا که آن مدعی برادران ما
زند، روز در پیشگاه خدای ما بر آنان اتهام میکه شبانه زیر افکنده شده است. به
آنان با خون بره و با کالم شهادت خود بر او پیروز ۱۱ اند. شده
شمردند، حتی تا به مرگ. زیرا که جان خود را عزیز ن پس شادی کنید ای آسمانها و ای ساکنان آنها! ۱۲
اما وای بر تو ای زمین، و وای بر تو ای دریا، که ابلیس با خشم بسیار بر شما فرود آمده است،
« داند فرصت چندانی ندارد.زیرا که میو چون اژدها دید که به زمین فروافکنده شده است، ۱۳
زن پرداخت که فرزند ذکور زاده بود. به تعقیب آناما دو بال آن عقاب بزرگ به آن زن داده شد تا به ۱۴
جایگاهی در بیابان پرواز کند که برای او مهیا شده بود و در آنجا از او، دور از دسترس آن مار، زمانی
آنگاه مار از ۱۵زمانی نگهداری شود. و زمانها و نیماری ساخت تا در پی آن سان رود جدهان خود آبی به
اما ۱۶زن روان شود و سیالب او را با خود ببرد. زمین به یاری زن آمد و دهان گشود و سیالب را که
اژدها از دهان خود جاری ساخته بود، فروخورد. آنگاه اژدها به زن خشم برد و عزم آن کرد تا با ۱۷
دیگر فرزندان او بجنگد؛ یعنی با آنان که احکام خدا را دارند. کنند و شهادت عیسی را نگاه میاطاعت می
۱۳مکاشفۀ
و اژدها بر شنهای کنار دریا ایستاد. ۱ وحش دریا
آید. ده شاخ داشت آنگاه دیدم وحشی از دریا بیرون میو هفت سر، با ده تاج بر شاخهایش؛ و بر هر سرش
آن وحش که من دیدم به ۲نامی کفرآمیز نوشته شده بود.مانست، اما پاهای خرس داشت و دهان شیر. پلنگ می
و اژدها قدرت خود را و تخت خود را به وحش داد و از سرهای آن وحش، ۳اقتداری عظیم به او بخشید.
یکی گویی زخمی مهلک برداشته بود، اما آن زخم مهلک بهبود یافته بود. تمام جهان در حیرت فروشد و
ژدها را مردم ا۴به پیروی از آن وحش گردن نهاد.کردند زیرا که به آن وحش اقتدار بخشیده پرستش می
پرسیدند: کردند و میبود. نیز آن وحش را پرستش میکیست آن که همتای این وحش باشد؟ کیست آن که »
« بتواند با او بجنگد؟بار و به وحش دهانی داده شد تا سخنان نخوت۵
هل و کفرآمیز بگوید، و اجازه یافت تا اقتدار خود را چپس دهان خود را به کفرگویی بر ۶کار برد.دو ماه به
خدا گشود و به نام او و به مسکن او، یعنی آنان که در به او اجازه داده شد با ۷زیند، اهانت کرد.آسمان می
مقدسان بجنگد و بر آنها پیروز شود؛ و به او اقتدار بر همۀ ساکنان ۸هر طایفه و ملت و زبان و قوم داده شد.
همۀ آنکسان که -زمین آن وحش را خواهند پرستید نامشان در آن دفتر حیات نیامده که از آن آن بره است
که از بدو آفرینش جهان ذبح شده بود. آن که گوش دارد بشنود: ۹
باید به اسارت برود، اگر کسی می۱۱ به اسارت خواهد رفت.
باید به شمشیر کشته شود، اگر کسی می به شمشیر کشته خواهد شد.
طلبد و ایمان آمیز مقدسان را میو این پایداری شکیب آنان را.
وحش زمینآید. آنگاه دیدم وحشی دیگر از زمین بیرون می۱۱
همچون بره دو شاخ داشت ولی مانند اژدها سخن با تمام اقتدار وحش اول و به نام او عمل ۱۲گفت.میانش را به نیایش وحش اول که کرد، و زمین و ساکنمی
آیات ۱۳گماشت.زخم مهلکش بهبود یافته بود، برمیشد رسید و حتی موجب میظهور میعظیم از او به
پیش چشم مردم آتش از آسمان بر زمین سبب آیاتی که اجازه داشت به نام آن به۱۴فروبارد.ظهور آورد، ساکنان زمین را بفریفت و به وحش به
داد تمثالی از آن وحش بسازند که به آنها دستور به او ۱۵شمشیر زخم خورده، اما همچنان زنده بود.
قدرت داده شد که جان در تمثال آن وحش بدمد تا آن تمثال بتواند سخن بگوید و اسباب کشتن همۀ آنکسان
را فراهم آورد که از پرستش تمثال سر همچنین، همۀ کسان را، از خرد و ۱۶زدند.بازمی
گ، دارا و نادار، و غالم و آزاد واداشت تا بر بزردست راست خود یا بر پیشانی خویش عالمت
کس نتواند بدون آن عالمت بخرد یا تا هیچ۱۷گذارند.بفروشد، و آن عالمت یا نام آن وحش بود، یا شمارۀ
که بصیرت دارد، طلبد. هرو این حکمت می۱۸نام او.که آن، عدد ند، چرابگذار تا عدد آن وحش را محاسبه ک
انسان است. و عدد او ششصد و شصت و شش است.
۱۴مکاشفۀ بره و یکصد و چهل و چهار هزار تن
آنگاه همین که نظر کردم، آن بره را دیدم بر کوه ۱صهیون ایستاده با یکصد و چهل و چهار هزار تن که
و ۲نام او را و نام پدر او را بر پیشانی نوشته داشتند.از آسمان شنیدم پرخروش چون آبهای صدایی
شتاب؛ و غران چون رعد؛ آن صدا که شنیدم پرمانست آنگاه که چنگ نوازان میصدای چنگبه
و سرودی تازه سردادند در پیشگاه آن تخت ۳بنوازند.و در حضور آن چهار موجود زنده و آن پیران. و آن
کس نتوانست بیاموزد، مگر آن یکصد و سرود را هیچهل و چهار هزار تن که از میان زمینیان خریده شده چ
اینان همان کسانند که خود را آلودۀ زنان ۴بودند.اند. اینان راه بره را دنبال نساختند، زیرا که باکره
کنند هر کجا که برود. اینان از میان آدمیان خریده میهیچ ۵عنوان نوبر بر خدا و بره عرضه شدند.شدند و به
نشان یافت نشد. اینان بری از هر دروغی در دها عیبند.
سه فرشته و پیام آنهاای دیگر دیدم که در دل آسمان پرواز آنگاه فرشته۶
کرد و انجیل جاودان با خود داشت تا ساکنان زمین میرا بشارت دهد، از هر قوم و طایفه و زبان و ملت که
از خدا بترسید و او »هماو به آواز بلند گفت: ۷باشند.رسیده را جالل دهید، زیرا که ساعت داوری او فرا
است. او را بپرستید که آسمانها و زمین و دریا و « ساران را او آفرید.چشمه
سقوط کرد! »و فرشتۀ دومی از پی او آمد و گفت: ۸سقوط کرد آن بابل بزرگ! آن که از شراب زناکاری
« سوز خود بر همۀ ملتها خورانید.عقلسومی از پی آن دو آمد و به آواز بلند گفت: و فرشتۀ۹اگر کسی آن وحش و آن تمثال او را بپرستد و نشان »
آنکس نیز ۱۱او را بر پیشانی یا بر دست خود بپذیرد،مایه و خالص در جام از شراب خشم خدا که اینک پر
غضب او ریخته شده، خواهد نوشید. آنکس نیز در بره با گوگرد حضور فرشتگان مقدس و در حضور
و دود عذاب آنان تا ابد به ۱۱مشتعل عذاب خواهد شد.
باال خواهد رفت. برای آنان که آن وحش و آن تمثال او پرستند و برای آنان که نشان نام او را را می
پذیرند، نه در شب و نه در روز آسایش نخواهد میطلبد که احکام و این پایداری مقدسان را می۱۲«بود.
کنند. ایمان به عیسی را حفظ می خدا وبنویس: »گفت، آنگاه آوازی از آسمان شنیدم که می۱۳
« میرند.حال آنان که از این پس در خداوند میخوشابهآری آنان از رنج خود خواهند رست، »و روح گفت:
« زیرا که اعمالشان از پی آنها خواهد آمد! برداشت محصول زمین
کردم، ابری سفید پیش رویم آنگاه همین که نظر۱۴انسان بود و بر آن ابر یکی نشسته بود که به پسر
مانست و تاجی از طال بر سر داشت و داسی تیز میای دیگر از معبد بیرون آمد و آنگاه فرشته۱۵در دست.
داس »به بانگ بلند به آن که بر ابر نشسته بود گفت: رسیده و خود برگیر و درو کن، زیرا که زمان درو فرا
پس آن که بر ۱۶«محصول زمین آمادۀ برداشت است.ابر نشسته بود داس خویش بر زمین بگرداند و
محصول زمین برداشت شد. ای دیگر از معبدی که در آسمان است سپس فرشته۱۷
و باز ۱۸بیرون آمد و او نیز داسی تیز در دست داشت.تیار ای دیگر از مذبح بیرون آمد که بر آتش اخفرشته
داشت و به بانگ بلند به آن که داس تیز داشت، گفت: های انگور را از تاک داس تیزت را برگیر و خوشه»
زمین برچین، زیرا که انگورهای زمین رسیده پس آن فرشته داسش را بر زمین بگرداند و ۱۹«است.
آورد و در چرخشت بزرگ انگورهای زمین را گ رددر آن چرخشت بیرون و انگورها ۲۱خشم خدا ریخت.
از شهر لگدکوب شد و از آن چرخشت خون جاری شد و خون تا افسار اسبان باال آمد، در مسافتی به گسترۀ
هزار و ششصد پرتاب تیر.
۱۵مکاشفۀ هفت فرشته با هفت بال
یک نشانۀ عظیم و حیرتزای دیگر نیز در آسمان ۱نهایی -دیدم: و آن هفت فرشته بود با هفت بالی نهایی
شد. رو که با آنها خشم خدا کامل میاز آنمانست که با و چیزی دیدم که به دریایی از شیشه می۲
آتش درآمیخته شده باشد، و در کنار دریا کسانی را و بر تمثال او و بر عدد ایستاده دیدم که بر آن وحش
دست داشتند نام او پیروز شده بودند. اینان چنگهایی بهو سرود خادم خدا، موسی، ۳که خدا به آنان داده بود.
خواندند و سرود آن بره را که: را می عظیم و حیرتزاست کارهای تو، »
ای خداوند خدای قادر مطلق. عدل و حق است راههای تو،
اعصار. ای پادشاه همۀ کیست که از تو نترسد، ای خداوند، ۴
و جالل نام تو را به آن ندهد؟ زیرا تو، و تنها تو، قدوسی.
همۀ قومها خواهند آمد و در پیشگاه تو به پرستش خواهند ایستاد
« زیرا که کارهای شریف تو اکنون آشکار شده است.پس از آن دیدم که معبد، یعنی خیمۀ شهادت، در ۵
و هفت فرشته که حامل هفت بال ۶گشوده شد. آسمانبودند از آن بیرون آمدند. و فرشتگان کتان پاکیزه و
تن و شالی زرین به دور سینه درخشان بهآنگاه یکی از آن چهار موجود زنده، هفت ۷داشتند.
پیالۀ زرین به آن هفت فرشته داد، آکنده از خشم خدایی ل و قدرت خدا و معبد به جال۸که تا ابد زنده است.
کس را یارای ورود نبود مگر آکنده از دود شد و هیچتمامی تحقق آنگاه که آن هفت بالی آن هفت فرشته به
یافت.
۱۶مکاشفۀ هفت پیالۀ خشم خدا
آنگاه صدایی بلند از معبد شنیدم که به آن هفت فرشته ۱بروید و هفت پیالۀ خشم خدا را بر زمین »گفت: می
« فروریزید.فرشتۀ اول رفت و پیالۀ خود را بر خشکی ۲
فروریخت، و زخمهای زشت و دردناک بر پیکر مردمی که عالمت آن وحش را بر خود داشتند و تمثال
پرستیدند، پدیدار شد. او را میفرشتۀ دوم پیالۀ خود را به دریا فروریخت، و دریا ۳
به خون بدل شد، خونی که به خون انسان مرده و همۀ زندگان دریا هالک شدند. مانست، میهای ها و چشمهفرشتۀ سوم پیالۀ خود را بر رودخانه۴
ها به خون بدل ها و چشمهآب فروریخت، و رودخانه آنگاه شنیدم که فرشتۀ نگهبان آبها چنین گفت: ۵شدند.
تو عادلی در این حکمها که کردی، »
ای، ای قدوس؛ تو که هستی و بوده خون مقدسان و انبیای تو را ریختند، زیرا که آنان۶
پس به آنان خون دادی تا بنوشند « که سزایشان همین است!
و شنیدم از مذبح پاسخ آمد که: ۷ آری، ای خداوند خدای قادر مطلق، »
« دهی.حق است و عدل، کیفری که تو میفرشتۀ چهارم پیالۀ خود را بر خورشید فروریخت، و ۸
و ۹تا مردم را به آتش بسوزاند. خورشید فرمان یافتمردم از شدت گرما سوختند و نام خدا را که اختیار
این بالها با اوست، ناسزا گفتند، اما توبه نکردند و او را جالل ندادند.
فرشتۀ پنجم پیالۀ خود را بر تخت آن وحش ۱۱فروریخت و قلمرو او در تاریکی فرورفت. آدمیان از
سبب و به۱۱گرفتند.را گاز می فزونی درد، زبان خودگفتند، آالم و جراحات خود به خدای آسمان ناسزا می
کردند. اما از اعمال خود توبه نمیفرشتۀ ششم پیالۀ خود را بر رود بزرگ فرات ۱۲
فروریخت و آب آن خشکید تا راه برای شاهان شرق آنگاه دیدم سه روح خبیث در هیئت وزغ ۱۳باز شود.
ها و از دهان آن وحش و از دهان نبی از دهان اژداینان ارواح دیوهایند که آیات ۱۴کذاب بیرون آمدند.
روند آورند و نزد شاهان سرتاسر جهان میظهور میبهتا آنان را برای نبرد روز عظیم خدای قادر مطلق گرد
هم آورند. حال آن آیم! خوشابهبهوش باشید، که چون دزد می»۱۵
دارد، اش را با خود نگاه میاند و جامهمکه بیدار می « مبادا عریان روانه شود و رسوای عالم گردد.
آنگاه آن سه روح پلید شاهان زمین را در جایی که ۱۶شود، گرد خوانده می« حارمگدون»به زبان عبرانیان
هم آوردند. فرشتۀ هفتم پیالۀ خود را در هوا پاشید و از آن ۱۷
کار تمام »، بانگی بلند برآمد که: تخت که در معبد بودآنگاه برق آذرخش و غریو غرش رعد بود ۱۸«است!
ای عظیم واقع شد، چندان لرزهخاست، و زمینکه برمیزیسته، روی عظیم که نظیرش تا انسان بر زمین می
شهر بزرگ سه پاره شد و شهرهای قومها ۱۹نداده بود.آورد و جام یادفروپاشیدند. و خدا بابل بزرگ را به
سرشار از شراب خشم خروشان خود را به او جزیرهها گریختند و کوهها محو و نابود ۲۱نوشاند.
و از آسمان تگرگی سخت سنگین بر آدمیان ۲۱شدند.فروبارید که هر دانه، انگاری پنجاه کیلو وزن داشت؛ و آدمیان خدای را از بابت این بال ناسزا گفتند، زیرا
نگین بود. که بالیی سخت س
۱۷مکاشفۀ فاحشۀ بزرگ
آنگاه از آن هفت فرشته که آن هفت پیاله را در دست ۱بیا تا مجازات آن »داشتند یکی پیش آمد و با من گفت:
با ۲فاحشۀ بزرگ لمیده بر آبهای بسیار را نشانت دهم.او بود که پادشاهان زمین زنا کردند و از شراب
« های او بود که ساکنان زمین مست شدند.آغوشیهمپس آن فرشته مرا در روح به بیابانی برد. در آنجا ۳
فام که پیکرش زنی دیدم نشسته بر پشت وحشی سرخیکسره با نامهای کفرآمیز پوشیده شده بود، و هفت سر
جامۀ سرخ و ارغوانی بر تن و زن ۴و ده شاخ داشت.داشت و در برق طال و جواهر و مروارید
دست داشت سرشار از درخشید. جامی زرین بهمیو این ۵هایش.آغوشیهمۀ زشتیها و آکنده از ناپاکی هم
بابل »نام مرموز بر پیشانی او نوشته شده بود:
و دیدم که ۶«بزرگ، مادر فواحش و زشتیهای زمین.خون مقدسان است، خون آنان که بار زن مست از
شهادت خود در حق عیسی را بر دوش داشتند. فرشته با ۷همین که او را دیدم سخت در شگفت شدم.
شگفتی تو از چیست؟ راز آن زن و آن »من گفت: وحش را که هفت سر و ده شاخ دارد و زن سوار بر
آن وحش که ۸اوست، من برایت شرح خواهم داد.بود، اکنون نیست، و بزودی از هاویه دیدی، زمانی
خواهد آمد و به هالکت خواهد رسید. از ساکنان برزمین آنان که نامشان از بدو آفرینش جهان در دفتر حیات ثبت نشده است، از دیدن آن وحش در شگفت خواهند شد، زیرا که زمانی بود، اکنون نیست، و با
اینهمه، خواهد آمد. طلبد تا دریابد. آن هفت می میاینهمه را ذهن حکی»۹
سر، هفت کوهند که آن زن بر آنها قرار دارد. همانها از آنان پنج تن سقوط ۱۱هفت پادشاه نیز هستند.
اند، یکی باقی است و آن آخری هنوز نیامده کردهاست؛ اما وقتی که بواقع بیاید، باید اندک زمانی
پادشاه آن وحش که زمانی بود و اکنون نیست، ۱۱بپاید.هشتم است. او به همان هفت تن تعلق دارد و به
رسد. هالکت خود میآن ده شاخ که دیدی، ده پادشاهند که هنوز به »۱۲
اند. اما در مهلتی یکساعته از قدرت پادشاهی نرسیدهآنان ۱۳شاهان برخوردار خواهند شد، با آن وحش.
همگی یک هدف دارند و زور و قدرت خود را به همگی با آن بره به جنگ ۱۴هند سپرد.وحش خوا
خواهند خاست، اما بره بر آنان پیروز خواهد شد، برو -ارباب و شاه شاهان است زیرا او رب
شدگان او با او خواهند بود، و برگزیدگان او با خوانده « او خواهند بود، و پیروان وفادار او با او خواهند بود.
آن آبها که دیدی، که »آنگاه فرشته با من گفت: ۱۵فاحشه بر آنها قرار دارد، همانا ملتها و جماعتها و
آن وحش و آن ده شاخ که ۱۶قومها و زبانها هستند.دیدی، از فاحشه بیزار خواهند شد. او را نابود خواهند کرد و عریان رها خواهند نمود. گوشت او را خواهند
خدا زیرا که ۱۷خورد و او را در آتش خواهند سوزاند.در دل آنها نهاده است که خواست او را برآورند و با
دست آن رضایخاطر عنان قدرت و حکومت خود را بهتمامی تحقق وحش بسپارند، تا آنگاه که کالم خدا به
و آن زن که دیدی همان شهر بزرگ است که ۱۸یابد.
« کند.بر پادشاهان زمین حکومت می
۱۸مکاشفۀ سقوط بابل
ای دیگر دیدم که از آسمان فرود ن، فرشتهپس از آ۱آمد. و او اقتداری عظیم داشت و زمین از جالل او می
به صدایی سخت پرصالبت فریاد برآورد ۲نورانی شد. که:
فروپاشید! بابل بزرگ فروپاشید! » بابل اینک به مسکن دیوان بدل شده است
و به قرارگاه هر روح ناپاکی، انگیزی. رندۀ ناپاک و نفرتو به جوالنگاه هر پ
سوز زنای او قومها همه زیرا که از شراب عقل۳ نوشیدند.
و شاهان زمین با او زنا کردند، « و تاجران زمین از کثرت تجمالت او دولتمند شدند.
آنگاه صدایی دیگر از آسمان شنیدم که گفت: ۴ ای قوم من، از این شهر بیرون آیید، »
او شوید، مبادا شریک گناهان مبادا سهمی از بالهای او به شما رسد،
زیرا که گناهان او اینک تا به فلک رسیده، ۵ یاد آورده است. و خدا جنایات او را به
همان را که او داده به او پس دهید؛ ۶ مزد هرآنچه کرده، دوچندان بپردازید.
کار او کنید. از جام خود او معجون مضاعف به مایه عذاب و اندوه دهید به او همان ۷
داد. که او جالل و شکوه به خود می بالد که، زیرا که در دل به خود می
نشیند. ای مینشینم که ملکهمن چنان می” “ بیوه نیستم و هرگز به ماتم نخواهم نشست.
روزه بر او نازل روست که بالهایش یکاز این۸ خواهد شد،
بالی مرگ و ماتم و قحطی. آتش خواهد سوخت. و در
زیرا که قدیر است آن خداوند خدایی که او را کیفر « دهد.میو چون شاهان زمین که با او زنا کردند و شریک ۹
تجمل او شدند، دود سوختن او را ببینند، بر او خواهند از ترس ۱۱سوگ او خواهند نشست.گریست و به
اله کشد دورادور خواهند ایستاد و نعذابی که او می
خواهند داد که: سر دریغ، دریغ! ای شهر بزرگ، »
ای بابل، ای شهر پرقدرت! « چه شد که یکساعته نابود شدی!
سوگ و بازرگانان زمین بر او خواهند گریست و به۱۱او خواهند نشست، زیرا که دیگر کسی کاالی آنان را
نه طال و نقره و جواهرات و مروارید ۱۲خرد،نمیهای نفیس و ابریشم و ارغوان و پارچهآنان را؛ نه
سرخ آنان را؛ نه انواع چوبهای معطر و ظرفهای عاج و ظرفهای چوبین گرانبها و مس و آهن و مرمر آنان
نه دارچین و ادویه و بخور خوشبو و مر و کندر ۱۳را؛آنان را؛ نه شراب و روغن زیتون و آرد مرغوب و
گوسفندان و اسبان و گندم آنان را؛ نه حیوانات اهلی و های آنان را؛ و نه بدنها و نفوس آدمیان را. ارابهآن میوه که جانت تمنایش را »آنان خواهند گفت: هم۱۴
باد داشت، از تو درگذشته. دولت و شوکت تو همه برو بازرگانان ۱۵«نخواهد گشت.رفته است، و هرگز باز
از اندوختند، فروختند و ثروت میکه اینهمه را میکشد، دورادور خواهند ایستاد و ترس عذابی که او می
مویه سر ۱۶زاری خواهند کرد و ماتم خواهند گرفت و
خواهند داد که: دریغ، دریغ! ای شهر بزرگ، »
های نفیس ارغوان و سرخ، پوشیده در پارچه رخشنده در برق طال و جواهر و مروارید!
« ت.یکساعته ثروت سرشار تو تباهی گرفته اس۱۷کسان که با کشتی سفر و هر ناخدای کشتی و هر آن
کنند، چه دریانوردان و چه کسانی که از راه دریا میو چون دود ۱۸کنند، دورادور خواهند ایستاد.معاش می
سوزاند، فریاد بینند که او را میآتشی را میهرگز آیا شهری چون این شهر »دهند که: میسر
و خاک بر سر ۱۹«بزرگ در جهان بوده است؟ آورند که: کنند و گریان و ماتمزده فریاد برمیمی دریغ، دریغ! ای شهر بزرگ، »
داران، از دولت او ثروت شهری که همۀ کشتی اندوختند،
اینک یکساعته ویران شده است! ای آسمان بر او شادی کن! ۲۱
شادی کنید ای مقدسان و رسوالن و انبیا! « از او ستانده است. زیرا خدا داد شما را
سنگی همچند ای نیرومند، پارهآنگاه فرشته۲۱
سنگی بزرگی برگرفت و به دریا افکند و گفت: آسیاب امان فروافکنده خواهد شد، بابل، اینگونه سخت و بی»
آن شهر بزرگ، تا دیگر نشانی از او هرگز یافت نشود.
نوازان و مطربان دیگر نه نوای چنگ۲۲ ز تو به گوش خواهد رسید، هرگز ا
زنان و شیپورنوازان. و نه نوای نی دیگر هیچ صنعتگری از هیچ صنفی
در تو هرگز یافت نخواهد شد. و دیگر صدای هیچ آسیایی
در تو هرگز شنیده نخواهد شد؛ دیگر نور هیچ چراغی در تو هرگز نخواهد تابید؛ ۲۳
ه دیگر صدای هیچ عروس و هیچ دامادی در تو ب گوش نخواهد رسید.
تاجران تو مردان بزرگ زمین بودند و به افسون جادوی تو قومها همه گمراه شدند.
در او، خون انبیا و مقدسان بازیافته شد، ۲۴ « و خون همۀ کسان که بر پهنۀ زمین کشته شدند.
۱۹مکاشفۀ
شادی در آسمانپس از آن، صدایی شنیدم که به خروش جماعتی ۱
گفتند: مانست؛ که میدر آسمان میعظیم هللویا! »
نجات و جالل و قدرت از آن خدای ماست، که جزاهایش حق است و عدل است. ۲
آن فاحشۀ بزرگ را جزا داده که زمین را با زنایش به فساد کشید،
« و از او انتقام خون بندگان خود را گرفته است. و دوباره فریاد برآوردند که: ۳ لویا! هل »
« خیزد.تا ابد دود از او برمیو آن بیست و چهار پیر و آن چهار موجود زنده ۴خاک افتادند و خدای را که بر تخت نشسته بود، به
پرستش کردند و بانگ برآوردند که: « آمین. هللویا!» گفت: آنگاه صدایی از تخت برآمد که می۵ سپاس گویید خدای ما را، »
او، ای همۀ بندگان ای شما که ترس از او دارید،
« از خرد و از بزرگ!آنگاه صدایی شنیدم که به خروش جماعتی عظیم ۶
مانست، و به غرش آبهای فراوان، و به بانگ بلند می گفت: رعد، که می
هللویا! »زیرا که خداوند خدای ما، آن قادر مطلق، سلطنت آغاز
کرده است. نیم، و او را جالل دهیم، وجد آییم و شادی کبه۷
رسیده، زیرا زمان عروسی آن بره فرا و عروس او خود را آماده ساخته است؛
جامۀ کتان نفیس و درخشان و پاکیزه به او بخشیده ۸ « تن کند.شد تا به
جامۀ کتان نفیس، اعمال نیک مقدسان است. حال آنان بنویس، خوشابه»آنگاه فرشته به من گفت: ۹
و « شوند.ضیافت عروسی آن بره دعوت میکه به در این لحظه ۱۱«اینها کالم راستین خدایند!»افزود:
پایش افتادم تا او را بپرستم. اما او به من بود که بهمبادا چنین کنی! چون من نیز همچون تو و »گفت:
دارند، غالم برادران تو که شهادت عیسی را نگاه میهادت عیسی، روح اویم. خدای را بپرست! زیرا ش
« نبوت است. سوار اسب سفید
آنگاه دیدم که درهای آسمان باز است و پیش رویم ۱۱هان اسبی سفید در آنجاست، با سواری که امین و
کند و نامندش. او به عدل حکم میبرحق میماند و بر چشمانش به آتش مشتعل می۱۲جنگد.می
و نوشته سرش تاجهای بسیار است. و نامی دارد بر اردایی دارد به ۱۳داند، جز خودش.کس نمیکه هیچ
سپاهیان ۱۴است.« کالم خدا»خون آغشته و نامش آمدند، سوار بر اسبان سفید، و در آسمان از پی او می
و شمشیری ۱۵های کتان نفیس و سفید و پاکیزه.جامهآید بران، تا با آن بر قومها بتازد. از دهانش بیرون می
« ا عصای آهنین حکم خواهد راند.بر آنان ب»هایش چرخشت شراب خشم خدای قادر مطلق را زیر پا
و بر ردا و ران او ۱۶خواهد آورد.به خروش در « ارباب.شاه شاهان و رب »نوشته است:
ای دیدم که در آفتاب ایستاده بود و به بانگ و فرشته۱۷د ندا زدنبلند به کل پرندگان که در دل آسمان بال می
بیایید؛ برای ضیافت بزرگ خدا گرد هم »داد و گفت: تا از گوشت شاهان و سرداران و توانمندان ۱۸آیید
بخورید، و از گوشت اسبان و سوارانشان، و از گوشت هر انسانی، از غالم و آزاد، و خرد و
« بزرگ.آنگاه آن وحش را دیدم، و آن شاهان زمین را دیدم، ۱۹
دیدم، که گرد آمده بودند تا با آن و سپاهیان آنان رااما آن وحش گرفتار شد و ۲۱سوار و سپاه او بجنگند.
آورد ظهور میبا او آن نبی کذاب که به نام او آیات بهو با آیات خود کسانی را فریفته بود که عالمت آن
پرستیدند. آنان وحش را پذیرفته بودند و تمثال او را میۀ آتش و گوگرد مشتعل افکنده هر دو، زنده به دریاچ
و باقی آنان به شمشیری که از دهان آن ۲۱شدند.آمد، کشته شدند و آن پرندگان سوار بیرون میاسب
همگی خود را از گوشت آنان بیاکندند.
۲۱مکاشفۀ دورۀ هزار ساله
آید، و کلید هاویه با ای از آسمان فرومیو دیدم فرشته۱او اژدها ۲دست دارد. اوست، و زنجیری بزرگ در
را، آن مار کهن را، که همانا ابلیس یا شیطان است، و ۳گرفت و در بند کشید تا هزار سال در اسارت بماند
او را به هاویه درانداخت و در بر او قفل کرد و مهر بر آن نهاد تا قومها را دیگر نفریبد تا آن هزاره سرآید.
و پس از آن چندگاهی آزاد گردد. تهایی دیدم که بر آنها کسانی نشسته بودند که و تخ۴
حق داوری به آنان سپرده شده بود. و نفوس کسانی را دیدم که سرهاشان در راه شهادت در حق عیسی مسیح
و در حق کالم خدا از تن جدا شده بود. اینان نه به داده بودند و نه عالمت پرستش آن وحش و تمثال او تن
ت خود پذیرفته بودند. اینان او را بر پیشانی و بر دسدوباره زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت
این رستاخیز اول است. و مردگان دیگر زنده ۵کردند.خجسته بمانند و مقدس همۀ ۶نشدند تا آن هزاره سرآید.
آنان که در رستاخیز اول شرکت دارند. مرگ دوم بر خدا و آنان هیچ قدرت ندارد بلکه در سلک کاهنان
مسیح خواهند ماند و با او هزار سال سلطنت خواهند کرد.
شکست نهایی شیطان
آنگاه که آن هزاره سرآید، شیطان از زندان رها ۷در پی فریب قومها به چهارگوشۀ زمین ۸خواهد شد و
به یأجوج و مأجوج که به شماره چونان شنهای کنار -
رد گرد هم خواهد رفت تا آنان را برای نب -دریا هستند اینان بر پهنۀ زمین پیش رفتند و اردوگاه ۹آورد.
مقدسان، یعنی شهر محبوب خدا را محاصره کردند. و ۱۱اما آتش از آسمان فرود آمد و آنان را فروخورد.
ابلیس، که آنان را فریب داده بود، به دریاچۀ آتش و گوگرد افکنده شد، جایی که آن وحش و نبی کذاب
ند. اینان روز و شب تا ابد عذاب افکنده شده بود خواهند کشید. داوری مردگان
آنگاه تخت بزرگ و سفیدی دیدم، و کسی را که بر ۱۱آن نشسته بود. آسمان و زمین از حضور او
و مردگان را ۱۲گریختند و جایی برای آنها نبود.میدیدم، چه خرد و چه بزرگ، که در برابر تخت ایستاده
شوده شد. دفتری دیگر نیز گشوده شد بودند. و دفترها گکه دفتر حیات است. مردگان برحسب اعمالشان، مطابق با آنچه که در آن دفترها نوشته شده بود،
دریا مردگانی را که در خود داشت، ۱۳داوری شدند.پس داد؛ مرگ و جهان مردگان نیز مردگان خود را
کس برحسب اعمالی که انجام داده پس دادند، و هرو مرگ و جهان مردگان به دریاچۀ ۱۴د، داوری شد.بو
و ۱۵آتش افکنده شد. دریاچۀ آتش، مرگ دوم است.که نامش در دفتر حیات نوشته نشده بود، به دریاچۀ هر
آتش افکنده شد.
۲۱مکاشفۀ آسمان و زمین جدید
سپس آسمانی جدید و زمینی جدید دیدم، زیرا آسمان ۱ده بود و دیگر دریایی وجود اول و زمین اول سپری ش
و شهر مقدس اورشلیم جدید را دیدم که از ۲نداشت.شده همچون آمد، آمادهآسمان از نزد خدا پایین می
و از ۳عروسی که برای شوهر خود آراسته شده باشد. تخت، صدای بلندی شنیدم که گفت:
اینک، مسکن خدا با آدمیان است، » و او با آنها ساکن خواهد شد؛ و ایشان قوم او خواهند بود،
و خود خدا با ایشان خواهد بود و خدای ایشان خواهد بود.
او هر اشکی را از چشمان آنها پاک خواهد کرد. ۴ و دیگر مرگ نخواهد بود؛
و ماتم و شیون و درد وجود نخواهد داشت،
« زیرا چیزهای اول سپری شد.ا نو چیز راینک همه»نشین گفت: سپس آن تخت۵
اینها را بنویس زیرا این سخنان »و گفت: « سازم.میباز به من گفت: ۶«درخور اعتماد است و راست است.
و ابتدا و انتها هستم. “ ی”و “ الف”انجام رسید! من به»رایگان که تشنه باشد، از چشمۀ آب حیات بهمن به هر
که غالب آید، اینهمه را به میراث هر۷خواهم داد.و من خدای او خواهم بود و او پسر من خواهد برد،ایمانان و مفسدان اما نصیب بزدالن و بی۸خواهد بود.
پرستان و عفتان و جادوگران و بتو آدمکشان و بیهمۀ دروغگویان، دریاچۀ مشتعل به آتش و گوگرد
« خواهد بود. این مرگ دوم است. اورشلیم جدید
ر از هفت یکی از آن هفت فرشته که هفت پیالۀ پ ۹بیا! من »بالی آخر را داشتند، آمد و به من گفت:
عروس، یعنی همسر بره را به تو نشان خواهم آنگاه مرا در روح به فراز کوهی بزرگ و ۱۱«داد.
بلند برد و شهر مقدس اورشلیم را به من نشان داد که جالل خدا از آن ۱۱آمد.از آسمان از نزد خدا فرود می
یش مانند گوهری بسیار گرانبها، تابید و درخشندگمی
دیواری بزرگ ۱۲همچون یشم، و به شفافیت بلور بود.و بلند داشت که دارای دوازده دروازه بود و دوازده
هایش بودند. و بر هر یک از آن فرشته نزد دروازهها نام یکی از دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل نوشته دروازه
ه دروازه سه دروازه در سمت مشرق، س۱۳شده بود.در سمت شمال، سه دروازه در سمت جنوب و سه
و دیوار شهر ۱۴دروازه در سمت مغرب قرار داشت.دارای دوازده پی بود که بر آنها نام دوازده رسول بره
نوشته شده بود. گیری گفت، میلۀ اندازهو آن که با من سخن می۱۵
ها و دیوار آن دست داشت تا شهر و دروازهزرینی بهشهر به شکل مربع، و طول و ۱۶گیری کند.اندازه را
عرض آن یکسان بود. او شهر را با آن میله اندازه گرفت. طول و عرض و ارتفاع شهر با هم مساوی و
و ضخامت ۱۷برابر با دوازده هزار پرتاب تیر بود.گیری شد، دیوار آن صد و چهل و چهار واحد اندازه
دیوار ۱۸برد.کار میمقیاس انسان که فرشته بهیعنی بهشهر از یشم ساخته شده بود، و شهر از طالی ناب و
پی دیوار شهر با هرگونه ۱۹مانند شیشه شفاف بود.گوهر گرانبها تزیین شده بود. پی اول از یشم بود،
دومین از الجورد، سومین از عقیق سفید، چهارمین از پنجمین از عقیق سرخ، ششمین از عقیق ۲۱زمرد،
ن، هفتمین از زبرجد، هشتمین از یاقوت کبود، آتشینهمین از یاقوت زرد، دهمین از عقیق سبز، یازدهمین
دوازده ۲۱از فیروزه و دوازدهمین از لعل بنفش.دروازۀ شهر، دوازده مروارید بودند، یعنی هر یک از
ها یک مروارید بود. و میدان شهر از طالی دروازه ناب و مانند شیشه شفاف بود.
معبدی در شهر ندیدم، زیرا خداوند خدای قادر ۲۲و شهر نیازی به ۲۳مطلق و بره، معبد آن هستند.
خورشید و ماه ندارد که بر آن بتابند زیرا جالل خدا آن و قومها در ۲۴کند و بره چراغ آن است.را روشن می
نور آن سلوک خواهند کرد و پادشاهان زمین، جاه و های آن دروازه۲۵اهند آورد.جالل خود را به آنجا خو
هرگز در روز بسته نخواهد شد، زیرا در آنجا شب فر و شکوه قومها به آنجا ۲۶وجود نخواهد داشت.
کس که چیز ناپاک و هیچاما هیچ۲۷آورده خواهد شد.روی هیچمرتکب اعمال قبیح و فریبکاری شود، به
وارد آن نخواهد شد، فقط کسانی که نامشان در دفتر ات بره نوشته شده است، بدان راه خواهند داشت. حی
۲۲مکاشفۀ
نهر آب حیات و درخت حیاتآنگاه نهر آب حیات را به من نشان داد که همچون ۱
و ۲شدبلور شفاف بود و از تخت خدا و بره جاری میگذشت. در دو طرف نهر، از وسط میدان شهر می
، یعنی هر داددرخت حیات بود که دوازده بار میوه میو ۳ماه یک بار. و برگهای آن برای شفای قومها بود.
دیگر هیچ لعنتی وجود نخواهد داشت. تخت خدا و تخت بره در آن شهر خواهد بود و خادمانش او را
آنها روی او را خواهند دید و نام او ۴خواهند پرستید.و دیگر شب وجود نخواهد ۵بر پیشانی آنها خواهد بود.
نور چراغ یا خورشید نیازمند نخواهند داشت و آنها بهبود، زیرا خداوند خدا به آنها روشنایی خواهد بخشید.
و آنها تا ابد سلطنت خواهند کرد. خاتمه
این سخنان درخور اعتماد است »فرشته به من گفت: ۶و راست است. خداوند، خدای ارواح انبیا، فرشتۀ خود
واقع شود، به باید زودرا فرستاد تا آنچه را که می « خادمان خود بازنماید.
حال کسی که کالم آیم! خوشابهاینک بزودی می»۷ « دارد.نبوت این کتاب را نگاه می
من، یوحنا، همان کسی هستم که این چیزها را دیدم و ۸های آن شنیدم. و پس از دیدن و شنیدن آنها، پیش پا
تا سجده فرشته که آنها را به من نشان داده بود، افتادممبادا چنین کنی! من نیز »اما او به من گفت: ۹کنم.
همچون تو و برادران تو، انبیا، و آنان که کالم این « دارند، خادم اویم. خدا را بپرست.کتاب را نگاه می
کالم نبوت این کتاب را مهر »آنگاه به من گفت: ۱۱پس شخص بدکار، به ۱۱نکن زیرا وقت نزدیک است.
ادامه دهد و مفسد، همچنان به فساد بدی کردن نیکویی کردن ادامه دهد و مقدس، بپردازد؛ نیکوکار، به « همچنان مقدس بماند.
آیم و پاداش من با من است تا به اینک بزودی می»۱۲و “ الف”من ۱۳کس برحسب اعمالش جزا دهم.هر
« ، اول و آخر، و ابتدا و انتها هستم.“ی”شویند تا حق ردای خود را می حال آنان کهخوشابه۱۴
دسترسی به درخت حیات را پیدا کنند و بتوانند به سگها و جادوگرها و ۱۵های شهر داخل شوند.دروازه
پرستان و همۀ کسانی که عفتان و آدمکشان و بتبی
آورند، عمل میدارند و آن را بهدروغ را دوست می مانند. بیرون می
نزد شما فرستادم تا من، عیسی، فرشتۀ خود را »۱۶این چیزها را به کلیساها اعالم کند. من ریشه و نسل
« داوود و ستارۀ درخشان صبح هستم. « بیا!»گویند: روح و عروس می۱۷
« بیا!»شنود بگوید: هر آن که می که تشنه است بیاید؛هر
رایگان بگیرد. که طالب است، از آب حیات بهو هرشنود نبوت این کتاب را میکس که کالم من به هر۱۸
دهم که اگر کسی چیزی بدان بیفزاید، خدا هشدار میبالهای نوشته شده در این کتاب را بر او خواهد
و اگر کسی از کالم نبوت این کتاب چیزی ۱۹افزود.کم کند، خدا او را از درخت حیات و از شهر مقدس،
که در این کتاب دربارۀ آنها نوشته شده است، صیب خواهد ساخت. نبیگوید: دهد، چنین میآن که بر این امور شهادت می۲۱ « آیم.آری، بزودی می»
آمین. بیا، ای خداوند عیسی! فیض خداوند عیسی با همۀ شما باد. آمین. ۲۱