Ufuq Magazine - Educational, Cultural, Political and Social Monthly.
Welcome message from author
This document is posted to help you gain knowledge. Please leave a comment to let me know what you think about it! Share it to your friends and learn new things together.
Transcript
ارزيابي شوراي روابط خارجي آمريكا از انتخابات آينده رياست جمهوري افغانستان •
ورناليست، ژ فاروق فردا تصاصي با محترم ـخا مصاحبه ---- فراز و نشيب سال سيزده نويد روز •
)اخبار ورزشي ( جهان ورزش - خـــبر ها در جهان -خبر ها در افغانستان •
اشعار- هما ، ستاره اي در آسمان مهاجرت– !سرزمين درد و آتش •
مثلث برمودا - والدين و مراقبت از اولين نوزاد - بميرم خواهم نمي •
رش ويژه گزا–اعالنات تجارتي -چو ايستاده اي دست افتاده گير •
! انسان يك موجود شگفت انگيز- چيستان –ي ني خالد حسي نامةزنده گ •
وطنبهگفتارتا عمل - ورزش در افغانستان -جنگ در افغانستان در انتظار رئيس جمهور آينده آمريكا ••
1387عقرب سال
ليس الجمال با ثواب تزينها ان الجمال جمال العلم واالدب
ي وجمال با پوشيدن لباسهاي زينتي حاصل نمي شود بلكه زيبايي يزيبا
خداوند منان راسپاس كه ما .وجمال به سبب علم وادب بدست مي آيد
توفيق رادر سايه اسالم پيدا كرده را درحريم واليت خود قرارداده واين
ايم تادر عصر ارتباطات به سبب علم وادب پيام رسان كمال وجمال
اما سوال اساسي اين است كه كدام دانش وآگاهي ويا به عبارت . باشيم
ديگر گدامين علم مارا با زيور وزيبايي آراسته مي كند؟ بدون ترديد
،ي كه صورت مي گيردظرفيت علمي بشر بر اساس آمارها وادعاهاي
يه پيام نشر
ه به صورت چشمگيري وحيرت آوري افزايش يافته وهرروز در حوزه هاي مختلف علمي، شاهد نسبت به گذشت
خواسته ((دستاوردهاي گوناگون هستيم ومباني به ظاهر علمي، همچنان پله هاي نردبان صعود انسان را به سمت قله هاي
�رد-$�ده� را )���Q �5 *� $� را � و ز �F را �,�دت � )�و 5
=�ر�� =���#"- � �ي $A0#� ره.�ي ��د ه�,�م $" را 5
�F � �3 � � K#�� را در� �F � �� ���� �$ Q/,* را �$ �F ا��3ر وا4��- را دو�� �5ارK4 ز
5�اي $.GK5 در ز �:#K دو �5ر زا زدم S4 �5ر 5�اي �0��4:�رم و S4 �5ر-���(
� ز4.��� ، و�� S4 زن Dب و U �ت در �� ا ,�ن *�ي 3#S4 زن �7( و 3# Pرت در #���Iن� دارد
8�V4 $� ��� ، �/�� در ز)/� او � �ارد و /� ز � از ز4�.4� زن د�4 S(-�3,4د ر4و4/
زن
02
NOV 2008 – 1387عقرب سال
ي فراموش–خود اــــي ي آئ– بخود غربت . شودي رود و گم مي ز خود ماي و دي آي بخود ماي ي غربت آدمني سرزمدر و آلمان به دو كاي ام در آمريربت خود در دوران دانشجوئ در دوران غمحمد نجانبيا
ني اولي و براافتمي بار خود را ني نخستي و طوفان نوح روح، مبتال شده و براميگرداب عظ يعمر بدانگونه كه با ، دل و جانم درك كنمبا و مردمم را نميبار توانستم وطنم را و د
. بودي ممكن نمي شناختنيچن هم ي و روان شناسي و جامعه شناسخيدرس تار ،يلي از وطن بهر دلني و مهاجرباني شناسم به همه شما غري كه غربت را مي كسبعنوان و دي سرنوشت خود بهره جوئيكيزي فرصت و واقعه متافني بزرگترني كنم كه از اي مهيتوص
،ديابيدر و دياز آن باال خود را تماشا كن. يدسته پشت بام جهان شما كه ديزياز خود مگر .افتي نتواند شما را هيچ كسي كه دي شويوگرنه چنان گم م
كه در من گشوده شد تا خود و جهان ي خود هر چه معنا دارم از غربت دارم و آن چشممن و ظلمات است و كل ي گدهي باتالق گند،ينژاد و زادگاه آدم. آمددي در غربت پدنميرا بب
ظلمات خروج نيو شما از ا. استخيموشخانه تار فراني رستن از اي بمعنايراه رستگار هي و خاطرات خود از وطن را مبدل به مرثدي و تماشا كندي پس چشم خود را مبندديكرده ا
و ني كه ددي آورادي و خود را به دي بلكه مبدل به سرود عشق وعرفان سازديو فحش نكن .ستي آوردن خود نادي جز به يزي چيرستگار
است اگر به آن سي و ابلدي آورياگر بدان رو. خداستيتنهائ. استيتنهائ غربت راز راز .ديپشت كناز . و جبران مافاتي با امكان بازگشت به زندگي است ولامتي ، مرگ است و قغربت
. به نور معرفتدي و خود را زنده سازديري مرگ قبل از مرگ كمال بهره را بگنيا كرد ي دل نمود وخودمي آورد و مقريا را از آسمان به ز توان خدي در غربت است كه مفقط
.و با او دوست شد. و نور خدا را از خود جهاندافتي ي را به آسانيني توان فطرت دي در غربت است كه مفقط
.دي رهاي را خالصانه درك كرد و از هزاران رني توان ديفقط در غربت م. امراض استنيزتريعز Home sick . هايكائير بقول آماي تب غربت اي نوستالژيماريب فرهنگ طي خود در شراي و با فناديزي و از آن مگردي سازدي جاواتي به حلي مرض را تبدنيا
ديو بدان. دي نسازي رواني كش– نعمت خدا را مبدل به ذلت و خود نيتري عالنيغربت ا و افغانيته است در عرفان آنان كه در فرهنگ غرب هنوز نمرده اند و روح از بدنشان نرف
يبجا. دي را از خود جدا مكناشعار موالنا. بودن هستند ي براي معنائي ما در جستجوياسالم .دي شمس پناه براتي به غزلر،ي و تخدي به مستيپناه جسم
خود را ديتا بتوان. اهللاي اللي سبي هجران را هجرت فني و ادي اهللا كني را راه قربت الغربت اگر احساس حقارت راي زدي و خود را دوست بداردي هجوم فرهنگ غرب مسلح سازدر قبال
مهاجرت خود يك مكتب بزرگ و انسان .ي خواهيد شد و زباله دان آزاددي و نابومي تسلديكن ساز است پس در اين مكتب بايد خود را ساخت،
به اين مي فقط باور ، و شما يكي از بهترين هاي اين مكتب هستيد در اين شك نكيند .تواند شما را به نقطه متعال سوق دهد
هلن كلر
در تاسكومبيا از اياالت 1880هلن آدامز، در سال
از او بخاطر بيماري شديد،قبل.آالباما زاده شد
دوسالگي از حس بينايي، شنوايي، وقابليت تكلم
محروم شد،زندگي او الگويي كم نظيري است
ازكسي كه توانست معلوليتهاي جسماني خود را
.متحول سازد
)) آن ساليوان((با آموزشهاي هميشگي وجسورانه
هلن نه تنها خواندن ، نوشتن وصحبت كردن را
انشگاه از د1904 آموخت، بلكه توانست در سال
.فارغ التحصيل شود
به انظمام تاليف چندين مقاله، كتاب وبيوگرافي در
انجمن نابينايان امريكا ونيز انجمن نابينايان خارجي به
اوهمچنين در .عنوان يك عضو ثابت فعاليت مي كرد
كشور دنيا سخنراني نمود وجوائز بزرگي 25بيش از
روياي اشتياق، ايمان وخوشبختي او در.به او اعطا شد
با معلوليتها ، تاثيري بسزا در تمامي احساسات او
موفقيتهاي بزرگ او براي تمام جهانيان . داشتند
.سمبلي كم نظير از توانايي هاي بلقوه انسان است
خدارا به خاطر . در جايي هلن كلر چه زيبا مي گويد
معلوليت هايم شكرگزارم، چرا كه به وسيله ي آن
، توانايي هايم وخالقم ها بود كه توانستم خودم
رابيابم
03
NOV 2008 – 1387عقرب سال
انساني زيستن
استقالل داشتن وبه خود متكي بودنسنجر غفاري: نويسنده
جامعه انساني گروه وسيع . ثيرات انساني پرورش يابدهيچ انساني نمي تواند به دور ازتأ
گي ،تشنگي، استقالليت وبه خود متكي انسانها داري نيارهاي مانند گرسن. وپردوامي است
. ونيازهاي زيستن اجتماعي اقتصادي در جامعه انساني دارند........ بودن، عشق و نفرت و
بلكه زندگي او حاصل روابط . انسان هيچ گاه تنها ودور از ديگران زنده گي نكرده است
وبي غرض وپاك انسان درحالت طبيعي ذاتا واساسا خوب . وپيوند هايش با ديگران است
رزنده د .اما معايب ونقايص او وقتي ظاهر مي شود كه تمدن بر اواثر ميگذارد. نهاد است
انسان . فرهنگ وشخصيت را جدا از يكديگر در نظر گرفتگي انساني هيچگاه نمي توان
انسانها بايكديگر نيازمند است همديگر را دوست دارند وعميقا از . همواره با ديگران است
ديگر دارند، يكي رقابت با هم و تاثير مي پذيرند عشق و محبت يا دشمنييكديگر
ازبهرمن داري ،تويي سلطان من چوماشوي بداني عشقا:گفتم كه عاشقي چيست؟پرسيد
احساسهاي شخصي يكديگر را عميقا درك كرده !بزن روشن ندارد خانه را قنديل ناآويخته
يكديگر اهميت مي دهند از معاشرت همديگر وبه هم احترام مي گذارند به رفاه وآسايش
لذت مي برند واعتماد راسخ دارند كه درهنگام نيازمندي مي توانند روي يكديگر حساب
در شرايط امروزي جهان سرمايه با استفاده . كنند وخشم انساني مثل ويروس وطاعون است
ي را مورد استفاده از شيوه ها وعقايد خاص تاكتيكي براي جلب افكار عمومي واژهاي عاطف
قرارمي دهند تازمينه را جهت مداخالت وغصب استقالليت هاي فردي اجتماعي
وفرهنگي،اقتصادي، سياسي ونظامي بكار برده ومي برند درچوكات دفاع از حقوق فرد در
جامعه در جهان امروزي آزادي بيان ودمكوراسي خطرناكتر از آنچه اعالميه حقوق بشر
قبل از صادر شدن اعالميه جهاني حقوق بشر وآزادي هاي فردي و . گفته است مي باشد
اجتماعي مانند امروز در جهان انسان واستقالليت او مورد تجاوز قرار نداشتكمون اوليه
واز چهرهاي بيگانگان همديگررا تشخيص ئقتل عام بدارند وبيگانه ها ايشان را بنام افراطيون
. كشور فقيرها وگداها بشمارند،مذهبي قاچاقبران مواد مخدر
ر خويش را پاك وبيگانگان را براي اين وظيفه ما است كه آينده را براي شان سعادتمند وكشو
.هميشه برايشان بيگانه بسازيم
اسالم وانسان در وطن ما به اشخاص وافرادي اطالق مي گردد كه راه سعادت ،دوست افغانستان
انساني راجهت ختم فاجعه كنوني در وطن ما دنبال نمايند وآغوش محبت وصميميت انساني را
تحفه نسلهاي بعدي نثار وطن نماييم خوب ما خوتبر وبدما براي همديگر باز وقلب انساني را
.خوبتراز خوبان ديگران باشد
محبت خنر__________________________________
مطلق ايثار و عشق اسوه خود كه خداوند . دارد قيمتي چيزي هر زميني درحيات آن فروش كه است ئيكاال دنيا حيات كه كند مي گوشزد بشر به را واقعيت اين است سراسرزيان تجارتها ومابقي دارد را تجارت اين ارزش خدا به ومجاني مفت به
.است ومحبت هماناعشق كاالها ترين قيمت گران لحاظي به ويا ترين تجارت غير واما دهيد ادامه آن وبه كنيد محبت كه حاضريد قيمتي چه وبه كجا تا شما آيا . است
؟ دانيد مي صرفه به را كردن ومحبت ولي دارد فراوان بسيار بسيار مشتريان كه است كاالئي تنها محبت ترديد بي
، محبت جواب موارد اكثر در وبلكه بپردازد برايش نرخي نيست حاضر هيچكس ، پول مطلقه حاكميت دوران در كه اينست . است وانتقام وعداوت وخيانت جفا
مي محبت آنكه كه اينست اصلي مسئله . است وناياب ارزش بي كاالي يك محبت نهند مي هم منت تازه مخاطبانش كه واينست است محتاج آن به بيشتر خودش كند واما . است بوده بشر تاريخ در محبت هميشگي داستان اين . بپذيرند را محبتي تا محبت به كه است حاضر وجفاپذيري پذيري منت از حدي چه وبه كجا تا محبت اهل .دهد ادامه خود
كند سرمايه خود وتن وفكر واحساس وانرژي ووقت مال از بايستي محبت اهل جمله از ديگر تهمتهاي انواع وگاه خود جان وحتي خود حيثيت قيمت به وگاه
سازد مي خود زندگي هدف كل را محبت كه وكسي . برود پيش به كفروالحاد كه آنجا نمايد قرباني هم را خود دل ونهايتا كند عبور نوبت به اينها همه از بايستي .جادوگري وحتي نامد مي ومكر وخيانت توطئه را محبت جريان كل فرد محبوب ، بشر بقي ما . اند نموده طي آخر به تا را راه اين خدا واولياي بزرگ انبياي فقط
هم يبق وما شوند نمي وارد است انسانيت وادي كه وادي براين هرگز كه بسياري .كنند مي كينه وخلقش خدا واز گردند مي وباز شده پشيمان راه بينوفقط است وهستي حيات كل قيمت وبه است مطلق نرخي محبت نرخ حال بهر
.دن $�ر� ��� ��5 5د �� 8$ �5/. N��7 �دان از دا� Z�� [ا] ا0/-�ر�د�/��,?رد 5�ی/� #� و $�ار� #WG�Z او از دا N��7 �زاد ا�Z$O، دری�A� �0ق و
p� �5ی� در ه#�ت ���Z دا N��7 �زاد� و ��م �Pا � و ./8$ �#B ار��$ا�Faرات �در�� در *�ی�ن �,� را]
. ا�/��د از $Q�< ار.�ط دا)�
�دان روز � Z��15 �5 [داد ��ل *�ر�$ " از �169,� را] $�.� 270 Nی����
�، را] ا�/��د $Q�< را �5 د�� m�� ،[��G$ر� Z?EW$ "#7 �وردN و *�
در وزی� $,/Z?8 �7ر )�N 5د ا$�${ا��ات $Q�< در �ن ز$�ن هK )��ر] @`�,$ ZD��ح 5H �5 ی��:�ن�� از Z�#WG�دی� در ا�/.�ر $�ر� اZ OD و و]، $-��?� Dد را �5 ای" ا /�Wب ا5�از
.دا)/��
ZD��دان، 5� [� � �$� �5 ا /�7ر Z� ��ی��:�ن $Q�< ا�Faر دا)/�� �� ان ��� $KF وزارت �7ر را در
ر جهان كهكشانـبا انبساط بيشت) از و پايان ـــــــبين آغ (
.و دورتر مي شوند ها از يكديگر دورتر
در تمام طول زندگيشان منقبض مي شوند ، منبسط مي ستاره ها. جهان با فعاليت و حركت در حال بزرگ شدن است
دنباله دار و مي چرخند و ستاره هايكهكشان ها . سيارات به دور ستاره ها در حال گردشند . شوند و منفجر مي شوند
عناصر ،اتمها ،مولكول ها و ذره ها پيوسته .هستند خرد سيارك ها در منظومه شمسي در حال حركت بر روي مدار خود
بايد بيرون از ما براي ديدن آنها(موجهاي الكترومغناطيس همه جا هستند . و تغيير مي كنند بر يكديگر اثر مي گذارند
. ساخته شده باشد كه ما در اين مورد مطمئن نيستيم ممكن است همه جهان از ماده سياه) يشان باشيممحوطه وجود
علم كيهان شناسي چيست؟
مثل . شامل سواالت بزرگي مي شود اين علم. علم كيهانشناسي در مورد چگونگي تكامل و ساختار جهان توضيح مي دهد
نده ـــپايان خواهد رسيد ؟ پايان جهان چگونه خواهد بود ؟ اجزا تشكيل ده بهآغاز جهان چگونه بوده است ؟ آيا جهان :
... چه تاثيري برهم ميگذارند ؟ آيا جهان مرز دارد؟ و جهان
وجود دارد كه رياضيات و فيزيك پايه امروزه تئوريهاي مبني بر مشاهده دقيق ساختار جهان،مطالعه و بحث در مورد ان
. هاي اساسي آنها هستند
جهان چگونه آغاز شد؟
شمندان بويژه ادوين ـــبسياري از دان اين تئوري عقيده. رايجترين تئوري در مورد خلق جهان تئوري انفجار بزرگ است
تا 10انفجار بزرگ مي گويد كه جهان بوسيله يك موج سنگين انرژي و ماده . هابل اخترشناس مشهور قرن بيستم است
گري ــموجود در آسمان و هر چيز دي انفجار بزرگ شكل گيري گازها و ذرات. آمده است ميليون سال پيش بو جود 20
دن ــتئوري همچنين انبساط جهان در آينده را بيان ميكند و نيز دور ش اين. كه در آن يافت مي شود را نشان مي دهد
. آسمان ، كهكشانها ،ستاره ها و سيارات و هر چه در آن است همه اجزا
ذراتي در انفجار بزرگ خلق شدند؟چه نوع
دانشمندان مي گويند كه انفجار ) در نتيجه انفجار نخستين واكنش سريع آغاز شد و ذرات بسيار كوچك تشكيل شدند
ون و ـــــبراي خلق پروت(و بعد بالفاصله جز اتمي ذرات بو جود آمد ( بزرگ يك انفجار نبود بلكه يك موج عظيم بود
ود ـ از جمله خ-يكديگر همه مواد ديگر از تاثير اين دو عنصر اساسي بر. و هليوم اولين اتمها بودند هيدروژن ( نوترون
. بو جود آمدند-شما
جهان چگونه منبسط مي شود ؟
منبسط مي شود اما مي توانيم آن را تجسم متاسفانه ما نمي توانيم بيرون از جهان برويم تا مشاهده كنيم كه جهان چگونه
دورتر مي نقطه هايي عالمت گذاري مي كنيم و بعد آنرا باد كنيم نقطه ها از يكديگر م اگر يك بادكنك را با گذاشتنكني
.دهد شوند و اين درست مثل اتفاقي است كه در جهان براي كهكشانها رخ مي
آيا انبساط جهان در آينده ادامه خواهد داشت ؟
وما مطمئن نيستم كه چه -مربوط است گي پيدا شدن مواد فيزيكي در جهانيك نظريه رايج مي گويد اين امر به چگون
گا يكــــ ام.ماده اي كه براي ثابت نگه داشتن جهان الزم است امگا نام دارد مقدار. مقدار ماده در جهان وجود دارد
د چه ــــمتر يا بيشتر باشاز امگا ك اما دانشمندان مي خواهند كه اگر مقدار ماده. كميت مجهول فرضي از ماده است
اتفاقي مي افتد؟
ا سياه ـــمواد ب زندگي همه. ستاره ها احتماال خاموش خواهند شد . دورتر و دورتر مي شوند اگر ماده كمتر از امگا جهان منبسط خواهد شد سرد تر و قسمت هاي آن از هم
هر ذره (باشد ، نيروهاي گرانشي اگر ماده بيشتر از مقدار امگا. جهان را طبق نظريه باز بيان مي كند انبساط اين مفهوم.شدن و سرد شدن و دور شدن از يكديگر خواهد بود
روع به ــــماده در هم فرو بريزد و جهان ش خيلي زود يا به آهستگي و خيلي دير انبساط را متوقف مي كند و باعث مي شود (. ماده ذره هاي ديگر را به سوي خود مي كشد
.شهرت يافته است Big Crunch كلي به نام به طور. اين مفهوم به نظريه جهان بسته معروف است . روي خودش سقوط مي كند در بعضي نقاط جهان. كند منقبض شدن
چگونه خواهد شد؟ Big Crunch در آخر جهان
نتيجه دو. ه همه چيز در جهان منقبض شده ودر خودش فرو بريزد مربوط است كه باعث شد ما مطمئنا نمي دانيم در آخر جهان چه پيش خواهد آمد اين تئوري به جاذبه اي
جهان خواهد بود و ديگر فرو مي ريزد و در يك لحظه جهان به سياه چاله تبديل خواهد شد و اين آخر يكي تمام جهان در خودش: را دانشمندان به طور كلي پيشنهاد مي كنند
) يا جهاني مشابه جهان ما(شد و در نتيجه جهان ديگري به وجود خواهد آمد رگ ديگري خواهدمنجر به انفجار بز Big Crunch اينكه
هانجــ
چيست؟
10
NOV 2008 – 1387عقرب سال
دانيد؟؟؟ دانيد؟؟؟ دانيد؟؟؟ دانيد؟؟؟آيا ميآيا ميآيا ميآيا مي . ساعت خطر ابتال به ديابت را افزايش مي دهد8 ساعت وبيشتر از 6مي دانستيد كه خواب كمتر از
.نمي كند داندان مي باشد كه از هيج يك از انها استفاده 3500نهنگ داراي .بدن انسان براي حفظ تعادل خود در حال ايستادن از سيصد عضله استفاده مي كند
. كيلومتر تنها در يك شب مي باشد9يك موش كور قادر به حفر تونلي به طول .تقريبا نيمي از كل نشريات جهان در دو كشور آمريكا و كانادا منتشر مي گردد
. سگهاي معولي يك ميليارد ودر سگهاي شكاري چهار ميليارد عدد مي باشد تعداد سلولهاي گيرنده بويايي در .مقاوت موش صحرايي در برابر بي آبي بيشتر از شتر مي باشد
.يك نوع وزغ وجود دارد كه در بدن خود سم كافي براي كشتن دوهزار ودويست انسان در اختيار داردان خودر را از دست مي دهند بر اثر حمله قلبي مي باشد يعني پنجاه درصد زنان سيگاري كه بخاطر مضرات سيگار ج
.اينكه سيگار كشيدن فقط باعث سرطان نيست بلكه حمله قلبي ناشي از آن مي باشداگر تار عنكبوت به زخامت يك مغز پنسل به هم تنيده شود مي تواند سنگيني يك طياره بزرگ بوينگ را تحمل
.كند عدسي مي باشد هزار 10هر چشم مگس داراي
ميرن؟ هاي مغزتون مي كنين تعدادي از سلول نستين هر بار كه عطسه مياد مي
د؟يآ ن اشك نمياتم بجوين، ديگه از چشساچقنستين اگه موقع پياز پوست كردن اد مي-
كه نمي تواند به پرد؟ حيواني نستين فيل تنها اد مي-
ان را زبان بزنيد؟د ارنجتستين در حالت طبيعي غير ممكنه بتونياد مي-
فعال دارن سعي مي كنندكه به آرنجشان زبان بزنند؟ اندن همه كساني كه اين نوشته روخو"ستين تقريبااد مي
ميالئو، مرتفع ترين پل جهان
) نورمن فاستر(پل ميالئو بلندترين پل دنياست كه توسط طراح بريتانيايي ميالدي افتتاح 2004 ماه ساخته شد و در دسامبر سال 39طراحي و طي
206000 تن فوالد و36000پل فوالدي ـ بتني ميالئو كه در ساخت آن. گرديد متري بر 343 كيلومتر طول و در ارتفاع 6/2مترمكعب بتن بكار رفته داراي
پايه قرار 7اين پل روي . باالي دره تارن در جنوب فرانسه احداث شده استوسيله نقليه را در شرايط مختلف آب 28000گرفته و به طور ميانگين روزانه پل مذكور . دهد و داراي دو مسير دو طرفه است و هوايي سال از خود عبور مي
رود، به شمار مي21كه اولين پروژه بزرگ عمراني كشور فرانسه در قرن .باشد دهنده شمال اروپا به جنوب فرانسه و اسپانيا مي اتصال
رانندگي روي پل : گويد ورمن فاستر ميارتفاع پل به حدي است كه طراح آن نهزينه ساخت پل . مانند آن است كه انسان در اتومبيل پرنده نشسته باشد
ميليون يورو بوده كه توسط شركت سازنده پل تأمين گشته 400حدود البته دولت فرانسه نيز توافق كرده كه درآمد عوارضي آن تا . استسازنده پل ادعا . زنده برسد سال آينده به شركت سا75 يعني 2080سال
اين پل در مقام . سال خواهدبود120كرده كه مدت عمر پل، حداقل .مقايسه از برج ايفل بلندتر است
:آمارهاي جالب
متر460/2: طول مسيرـ
متر77: ـ بلندي كوتاهترين پايه پل
متر343: ـ بلندي بلندترين پايه پل
متر87: ـ ارتفاع شاه تيرها
عدد154: سيستم ها و كابل هاي اتصاليـ تعداد
متر270: ـ متوسط ارتفاع پل
متر20/4: ـ قطر پل
متر32: ـ عرض پل
تن290000: ـ كل وزن پل
هزار اتومبيل در روز254 تا 10: ـ ميزان عبور وسايل نقليه
ميالدي2001: ـ شروع ساخت پل
ميالدي2005ژانويه : ـ اتمام پروژه
اع ميكنند؟ــــــــــدوي خود دفــــــــــونه از كنزنبور عسلها چگ
د؟ـــــــبار نيش زدن به عمر خود پايان ميدهنـــايا زنبورها با يك
اگه با يكبار نيش زدن بميرند پس چطوري از دشمني كه به كندو
ود دفاع ميكنند؟ــــــله كرده و داخل شده، از كندوي خـــــــحم
نقل قول
همانطور ! عسل از كندو رسيده اندي در رابطه با دفاع زنبورهايندان يوناني به نتيجه چشمگير دانشم"اخيرازمانيكه آنها به كندو حمله ميكنند . عسل هستندي وحشي اصلي ترين دشمن زنبورهايكه ميدانيد زنبورها
زدن جان خود را نيز از كه با نيش ا دفاع از كندو استفاده نميكنند چري عسل هرگز از نيش زدن برايزنبورها .دست ميدهند
دفاع از كندو، بصورت توده ايي در كنار هم جمع ميشوند و سپس شروع به تكان دادن بدنشان ي براآنها درجه سانتيگراد ميرسانند و به صورت زنبور وحشي از حرارت زياد 50ميكنند و بدين طريق حرارت را به
درجه را دارند و بدين طريق 50 ي وحشي توانايي تحمل گرماياولي بعضي اوقات برخي از زنبوره! ميميرد كه بر پشت زنبور وحشي ي استفاده ميكند و با فشارينمي ميرند در اين صورت زنبور عسل از سالح ديگر
مي آورد تمام روزنه هايي كه زنبور وحشي بدان طريق تنفس ميكند را ميگيرند و بدين صورت زنبور وحشي .اشدتصوير باال نمايانگر چنين دفاعي ميب! را خفه ميكنند
يا ميدانيد خرس هاي قطبي چپ دست هستند؟آ
يا ميدانيد پشه ها به رنگ ابي جذب ميشوند؟ آ
يا ميدانيد زبان كوچك نهنگ از فيل سنگين تر است؟آ
و هفته يك ماده ي لزج مخاطي يا ميدانيد معده ي انسان هر دآ
توليد ميكند وگرنه خودش هم هضم ميشود؟
يا ميدانيد مخترع ادامس يك فرمانده جنگي بود؟آ
اگر حيواني بر اثر طاعقه بميرد حيوانات ديگر يا ميدانيدآ
گوشتش را نميخورند؟
بار نميشود تا زد؟٧يا ميدانيد هيچ كاغذي را بيشتر از آ
اينچ تغيير ميكند؟oيا ميدانيد ارتفاع برج ايفل در سرما و گرما آ
دو�ـــ� �5)ــــ#� و 5ــــ� �ی#�ـــ� . ��5�یـــ� و 5ـــ� Dــــد �5ی#ـــ� دو�ـــ/� دارم �یــــ,/" 5ــــ� �ی#�ــــ� Dــــد . دN ��#ــــ�ه�#ــــ�7 از �ن ا�ــــ/?�� ه�#ــــ�7 5ــــ�
ــ� را Gـــ,#" ــد �ـــ{ت 5.�یـ ــ� و از دیـــ�ن Dـ ــ� �ـــ� ه�#ـــ�7 . ��#ـ د ـــ� ��#ـ � ز)/Z ه� از �ی#�� 5�ا] دی�ن زی.�یZ ه� �#�� Nا�/?�د
سالم كردن و جواب سالم واجب است و ) ص(هاي رسول اكرم سالم كردن يكي از سنت
هرگاه يكديگر را مالقات . كردن بخل بورزدترين مردم كسي است كه در سالم بخيلكرديد، سالم نموده و مصافحه كنيد، چرا كه اين عمل، نشانه تواضع و فروتني
تر، سواره بر پياده و شخص تر به بزرگ چنين سفارش شده كه كوچك هم. است .ايستاده به نشسته سالم كند
خوردن دعوت كرد و اگر به هنگام رسيدن ميهمان، بايد پس از سالم، او را به غذاسالم كردن در هنگام ورود . بدون سالم، شروع به صحبت نمود، نبايد جوابش را دادهر كه : اند گردد و نيز فرموده به خانه، سبب بركت و انس مالئكه در آن خانه مي
السالم عليكم و رحمه اهللا و «، ده حسنه و اگر بگويد »السالم عليكم«بگويد 1. براي او خواهد بود، سي حسنه»بركاته
اسرار سالم كردن
السالم عليكم : گويد هنگامي كه كسي به ديگري مي: فرمودند) ص(حضرت رسولعلي عهد اهللا و ميثاقه أن ال اغتابك و ال : و رحمة اهللا معنايش اين است كه
رد عليه و عليكم السالم و رحمة اهللا و أعيب عليك مقالتك و ال أريد زلتك فإذا 2بركاته يقول لك علي مثل الذي عليك و رحمة اهللا و اهللا شهيد على ما يقولون
گويم و در كنم و عيب تو را نمي بر مبناي عهد و ميثاق الهي، از تو غيبت نمي«شود، در حقيقت امي كه پاسخ سالم داده ميآيم و هنگ جستجوي لغزش تو برنمي
من نيز به آنچه تو معتقد و عامل هستي، پايبندم و : گويد پاسخ دهنده مي .«خداوند بر گفتار آنها شاهد است
نكته و اشاره
طبق آنچه در متون ديني آمده، هر يك از احكام، آداب و سنن ديني، نماد و كه چنان. ازي حكيمانه استوار استاي خاص بوده و بر رمز و ر نشانه اراده
بأمر من الامور إلا و له متشابه ) ص(ما بعث نبيه: فرمايند مي) ع(اميرالمؤمنينخداوند رسولش را به هيچ حكم و «3و تأويل و تنزيل و كل ذلك علي التعبد
و ) محكم(كه آن حكم، داراي تنزيل و تأويل، دستوري فرمان نداده، مگر اين .«متشابه است و تمسك به اين امور، بر مبناي تعبد است
شود، نماد و نشانه اعتقادي سالم كه از آداب و سنن مؤكد ديني محسوب ميآورد و به تعبير حديث است كه براي اطرافيان، امنيت و سالمت را به ارمغان مي
دانم، بلكه و را منشأ ناراحتي و اضطراب خود نمييعني هرگز ت) ص(حضرت رسولشود، دست جويي و آنچه موجب آزار تو مي با اقرار به نقص و عيب خود، از عيب
كنم، در برداشته و به اين ترتيب براي تو اسباب امنيت و سالمت را فراهم ميمقابل از تو انتظار دارم كه همين بينش و روش را پيشه نموده و موجبات
.نيت و سالمت مرا فراهم آوريام
منابع
ـ 2/ االخالق المتقين، باب سالم كردن و ترجمه كتاب شريف مكارم ـ حليه1 270 ، ص 82ـ بحاراالنوار، ج 3 / 199مشكوة االنوار، ص
12
NOV 2008 – 1387عقرب سال
!سالم انسانهاي سرزمين درد، سرزمين آتش
چـــــرا سرزمين درد وآتش خطاب كرده ام؟
تاريخ گذشته اين سرزمين آگاه شدم كه انساني در جنگ متولد شده و در براي اينكه با مطالعه
.در فقر بزرگ ودر فقر مرده است در فقر بدنيا آمده، جنگ بزرگ شده ودر جنگ دارفاني را وداع كرده،
استاد دانشگاه، عالم، شمائي كه خودر را روشنفكر، در طرف سخنم شمائيد،مانسانهاي سرزمين
وهر چه مي پنداريد، در طول تاريخ از گذشته تا به حال خواستن و مي خواهند ما دانشمند، متفكر
رابه استضعاف بكشند كه كشيدند به بيچاره گي كشانند وبه ضعف گرفتن وبسيار ديگر كه قابل
اينها شكلهاي مختلف استضعاف در ... استحمارو استعمار، تامل مي باشد چرا كه استبداد، استثمار،
مهاي مختلف كشورمان بوده كه گاهي با شكلي از ان مبارزه مي شود ومي خواهندكه زمانها ونظا
چه ) استثمار(چه ضعف اقتصادي. نابود شود ولي شكل ديگري جانشين آن ميشود
چونسرين صد گل آردبارچون بلبل هزارآرد بهارعمرخواه اي دل وگرنه اين چمن هرسال
كه درد سركشي جانا گرت مستي خمارآرد چو مهمان خراباتي بعزت باش با رندان
بفرما لعل نوشين را كه زودش با قرار آرد خدا راچون دل ريشم قراري بست با زلفت
خدايا دردل اندازش كه بر مجنون گذار آرد رليلي را كه مهد ماه درحكمتعماري دا
دراين باغ از خدا خواهد دگرپيرانه سرحافظ
نشيند برلب رودي و سروي دركنارآرد
ييييغم بي همزبانغم بي همزبانغم بي همزبانغم بي همزبان
ر خاك بسپاريد كه تا شبهامرا در بيستون ب
غم بي هم زباني را براي كوهكن گويم
بگويم عاشقم،بي همدمم،ديوانه ام،مستم
نمي دانم كدامين حال و درد خويشتن گويم
از آن گمگشته من هم نشاني آور اي قاصد
كه چون يعقوب نابينا سخن با پيرهن گويم
تو مي آيي به بالينم ولي آندم كه در خاكم
ويمويمت اما در آغوش كفن گخوشامد گ
باهمه پيمــــــــان صلح اندرجهان
پس چرابرصـــــــلح استقرار نيست
ايمـــــــن ازتاثيربمهاي ســـــــتم
روقلــــــه كوهسارنيستزيربحــ
بيخ وشــــــاخ اين تمدن خشك باد
فرق مــــــــــابادوره احجـار نيست
هركه را ديدم كه شد غمخوارنوع
دردماغش غيــــــــراستعمار نيست
گردهيم انصــــــاف دربين وحوش
اين چنــين بي رحمي وكشتار نيست
)عالمه بلخي(
14
NOV 2008 – 1387عقرب سال
دامه هاا شعرشعرشعرشعر
چه ابتالست كه درهربالد مي نگرم
نزاع مذهب وجنگ نژاد مي نگرم
بنام صلح،به اسباب جنگ ميكشند
زبهر تفرقه دراتحاد مي نگرم
نواي عدل به هر ناي،ليك وقت عمل
خالف مصلحت وعدل وداد مي نگرم
مگرنه جمله زيك نسل پاك بابايم؟
محنت خوداز چه شاد مي نگرم؟تورا به
به عيب خود نگشوديم چشم و،هركس را
به عيب جامعه در انتقاد مي نگرم
به روي سفره قسمت به دور هم جمعيم
براي لقمه ربودن عناد مي نگرم
زدير وميكده،آزاد باش مي شنويم
چه كشمكش زپي انقياد مي نگرم
بهانه چند نماييم بي سوادي خلق؟
باسواد مي نگرمتمام مفسده در
بيابيا همه اعضاي يك بدن باشيم
امور،جمله به وفق مراد مي نگرم
رغم شيخ اگر وحدتي پديدآريم
متاع شيعه وسني كساد مي نگرم
ميان ماوتوصد درد مشترك باقي است
ترا به خود زچه بي اعتماد مي نگرم؟
دل شكسته مظلوم به آرا
بناي ظلم،سراسر به باد مي نگرم
)لخيعالمه ب(
�� Nد�� �F/(د
در ��Q>ار :@ %�� -اه� رو`#�
�= �5 /���در هاي �?" �واز آ�رت ��4 ؟
�ن �4�5 آ�د ��0
و ها4� آ� در �ن
K#آ� Nز� �,?
:@ :��م Dب ا��
:@ D5� ز4.���
اي در4\� آ� ه�� $>ر�� د��F را
�� N� �(� ��V آ#"
�د� � ه#_�< �0
�ن آ� در ��5دي و4�ا �ن )�N د�4�,#
�F( دم� و ه�� $
� 5�دا)/� ا ) �5
�,# آ� =�ا �#��ن
�د� � و آ,� �0
�,# آ� =�ا ا4��ن
و ز$� � )�N ا��
� از ا ,�ن#B �5 آ�
�,# ه#i =#> ارزان
فلسفه وطن................................. ادامه
و تن طريق از مؤمني هر با خداوند
او با او زادگاه در و او خود وجود
زبان به آنهم كند مي قرار بر رابطه
زبان و وطن از بيزاري پس . او مادري
نشناسي قدر هاي نشانه از مادري
براي مؤمنان اينهمه با . است كفر يعني
يكبار الاقل خود ايمان ارتقاي و حفظ
كه شوند مي وطن جالي به مجبور
رجعت در كه شود مي ناميده هجرت
در پيروزي و فتح به وطن به دوباره
.رسند مي دين
وطن از دوري و غربت در آدمي
و خدارا آن ياد در تواند مي كه است
ياد به را مبدأ يعني را هستي ازليت
دين اصول از كه را معاد لذا و آورد
.نمايد درك است
به جريان جز چيزي دين تمام اصوال
لحظه تا گذشته)ذكر (آوردن ياد
مقام همان كه نيست لياز خلقت
عين ازليت اينجا در . است لقاءاهللا
در آدمي يعني . گردد مي ابديت
لحاظ به كه است گذشته به رجعت
و جادو از اين . رود مي پيش به معنا
جوهري حركت و ديني معرفت اسرار
.است انسان در
، روانكاوي هم و عرفان قلمرو در هم
ياد به و درك و گذشته به رجعت
مقاصد از يكي كودكي دوران آوردن
. است اشراق و رشد مهم روشهاي و
يك داراي وطن حب منظر اين از
.باشد مي نيز عرفاني حقيقت
خويش اصل از ماند دور كو هركسي
خويش وصــــــــل روزگار جويد باز
15
NOV 2008 – 1387عقرب سال
دامه هاا
ارزيابي شوراي روابط خارجي آمريكا از انتخابات آينده رياست جمهوري افغانستان .....................................................................................................ادامه
. كشور، يك نامزد مي تواند براي دو دوره متوالي پنج ساله رييس جمهوري شود بر اساس قوانين
.درصد آراء به عنوان رييس جمهوري افغانستان انتخاب شده بود 55 با كسب 2004كرزي نخستين بار در سال
توسط بنياد آسيا انجام شده بود، عليرغم اينكه عمدتا مردم احساسات مثبتي نسبت به مسيري كه كشور در 2007اين در حالي است كه بر اساس نظرسنجي كه در اكتبر
.ت اهميت زيادي به مشكالت عمومي آنها نمي دهدحال حركت است دارند، ولي اكثريت مردم احساس مي كنند دول
اخيرا هم به نظر رسيده است كه كرزي سعي دارد با اهميت دادن به موضوعات ملي گرايانه اين افكار عمومي را به چالش بكشد به گونه اي كه كرزي در واكنش به خشم ناشي
از كار بركنار كرده "قصور"مله كودكان به قتل رسيده اند، دو تن از افسران ارشد ارتش افغانستان را بخاطر از حمالت هوايي سرگردان آمريكا كه در آنها دهها غيرنظامي از ج
.است
.دولت كرزي همچنين خواستار دستيابي به توافقنامه اي در مورد چگونگي اداره حضور نيروهاي نظامي آمريكا و سازمان ناتو در اين كشور شده است
طغيان مجدد عناصر طالبان و القاعده كه در منطقه مرزي بي قانون پاكستان مجددا سازماندهي شده اند . مشكالت افغانستان از كنترل كرزي خارج هستندبرخي از جنبه هاي
.و آن منطقه را به محلي براي برنامه ريزي و اجراي حمالت در افغانستان تبديل كرده اند، از جمله اين مشكالت است
. طالب مهار گردند چون در صورت آرامش افغانستان منافع پاكستان در خطر مي افتدشبه نظاميان تا ني هم تمايل ندارند مقامات پاكستا
وي ملي جرج بوش رييس جمهوري آمريكا نيز بمنظور پر كردن خالء موجود گفته است تعداد نيروهاي نظامي آمريكا در افغانستان را افزايش خواهد داد و خواستار گسترش ارد
.ميكنند شده است ولي اين كمك ها نمي تواند به اندازه كافي براي منتقدان و رقباي احتمالي كرزي سريع صورت گيرد زيرا آنها از داليل زيادي براي حمله به كرزي استفاده
رييس جمهوري اسبق افغانستان "برهان الدين رباني " . افزايش است به گفته آنها خشونت و فسادهاي مرتبط با مواد مخدر افزايش يافته و ميزان فقر شديد بين مردم رو به
"فاجعه بزرگ يك" زمينه را براي روي كار آمدن طالبان فراهم كرده بود دوره تصدي گري كرزي را 1996كه ريشه در جنگ با شوروي دارد و كنار رفتن او در سال
.تغييرات هستند و نامزدهاي مخالف پيش از اين سعي كرده اند اين تغييرات را نويددهندرباني گفته است افغان ها به دنبال .توصيف كرده است
سابق افغانستان است كه از مبارزان اصلي عليه دادستان كل "عبدالجبار ثابت "يكي از افرادي كه نامزدي خود را براي انتخابات رياست جمهوري سال آينده اعالم كرده است
او يك روز پس از اينكه اعالم كرد مي خواهد نامزد رياست جمهوري شود توسط كرزي از كار بركنار شد چرا كه به گفته كرزي ، تالش آقاي ثابت براي .فساد مالي بوده است
.ده اند يا اينكه درنظردارنداعالمكننداين در حالي است كه تعداد ديگري از مقامات كنوني و پيشين افغانستان هم نامزدي خود را اعالم كر .نامزد شدن غير قانوني بوده است
سفير "زلمي خليل زاد"داخله و وزير سابق"علي احمد جاللي "از ديگر نام هايي كه تحليلگران سياسي افغان به آنها به عنوان نامزدهاي احتمالي ياد مي كنند مي توان به
حال مشخص نيست كه آيا افغانستان شاهد يك نامزد قدرتمند .نها اعالم نكرده اند چنين قصدي دارندسابق آمريكا در افغانستان اشاره كرد هرچند كه هنوز هيچ كدام از آ
مخالف خواهد بود و يا اينكه اصال انتخاباتي آزاد و عادالنه برگزار خواهد كرد يا خير ولي همانگونه كه عده اي از كارشناسان افغانستان كه در آمريكا مستقر هستند گفته
او مردي پشتو و از حمايت هاي متعددي برخوردار است و به عبارت ديگر : مي گويد"راند" از اعضاي شركت "ست جونز" .مشكالت افغانستان را حل نخواهد كرد باتاند،انتخا
. اصر افغانستان استاكثر افغانها معتقدند كه آقاي كرزي بي كفايت ترين زمامدار در طول تاريخ معكرزي همچنان بهترين بازي موجود در شهر است
هرگاه بي ثباتي كشور و بي اعتمادي ملت نسبت به كارآيي و صداقت دولت به همين صورت ادامه يابد در انتخاباتي كه برگزار مي شود يقينا تعداد شركت كنندگان آن به
. مراتب كمتر از تعداد شركت كنندگان انتخابات قبلي خواهد بود
. خابات گذشته در حصارهاي محكم تر و در محدوده كوچك تر جغرافيايي و احتماال در داخل يك زنجيره توطئه و تقلب و زورگوئي برگزار خواهدشدانتخابات آينده بر خالف انت
مردم براي شركت در آن ميل و با توجه به واقعيت هاي موجود جامعه افغانستان، هر نوع انتخاباتي كه با هول و هراس هاي جنگي و توطئه و تقلب هاي سياسي برگزار شود و
. عالقه اي از خود نشان ندهند بدون ترديد انتخابات غير دموكراتيك خواهد بود
.احتماال اين بار نيز رئيس جمهور نه با رأي اكثريت مردم افغانستان نه، بلكه با صالح ديد برخي از كشورها و سازمانهاي ذيدخل بين المللي، پيش از پيش تعيين خواهد شد
16
NOV 2008 – 1387عقرب سال
�� Xم !�اه�9��
؟ گفت بايد كه با ، بميرم خواهم نمي
؟ داد سر صدا بايد كجا
، آسمان كدامين زير در
؟ كوه كدامين روي
اندوه اين توفان برد ره هستي ذرات در كه
!فرياد اين پژواك بگذرد عالم افالك از كه
؟ داد سر صدا بايد كجا
است دور قضا درگاه و خاموش فضا
است كور آسمان ، كر ينزم
؟ گفت بايد كه با ، بميرم خواهم نمي
زيبا اگر و زشت اگر
واال اگر و دون اگر
را فاني دنياي اين من
.دارم تر دوست باقي دنياي آن از بار هزاران
توانفرساست غم بار گرچه دوشم به
هاست سختي گردآلود گرچه وجودم
!بردارم دست جا اين از خواهم نمي
.است بسته نازنين خوب انسانهاي عشق پود و تار در تنم
خلق اين با ، رشته هزاران صد با دلم
ماه اين با ، مهر اين با
...آب اين با خاك اين با
.است پيوسته
نيست خوابم و خورد امتداد ، ماندن زنده از مراد
نيست عذابم و رنج در كرده گم ره دنياي ديدن توان
.نيست شرابم و ساز و گل با همنشيني هواي
.است رنجور و بيمار جهان
زيست بايد بيمار اين بالين بر كه را روزي دو
.است ناجوانمردي برندارم جانش ز دردي اگر
بياموزم انسانها به را محبت تا بميرم خواهم نمي
بيفروزم ، برافرازم را عدالت تا بمانم
بنشانم تخت بر جاودان تا را مهر ، را خرد
برافشانم گل بهتر فرداهاي پاي پيش به
!دنيائي چه ، فردائي چه
...است نور و موسيقي و گل و عشق از سرشار جهان
!خدا اي ، بميرم خواهم نمي
!آسمان اي
!شب اي
خواهم نمي
خواهم نمي
خواهم نمي
؟ است زور مگر
)مشيري فريدون: شعر از(
!محبوبيت يعني آبرو .....................................؟ پسنديد مي را آبرو كدام نهاده ارج مردم چشم از هميشه كه صفتي تنها كه گفت بتوان شايد انساني صفات تمامي ميان از
چه و خود در چه ضعف از هميشه بشر. است بوده قدرت همانا است بوده آفرين حرمت و شده
متفاوت قدرتهاي كسب زندگي طول در بشر تالشهاي تمامي و است بوده گريزان ديگران نزد در
مادي قدرتهاي و معنوي قدرتهاي : است
، ميشد وارد وي بر بيرون از كه مصائبيو باليا با مقابلة در بشر اينكه سبب به سنت دوران در
كساني تمامي به بودو نيازمند وي با ،نزديكي از برخاسته معنوي قدرتهاي و خداوند به بود، ضعيف
و خود ضعف از برخاسته كه حرمتي. ندگذاشت مي حرمت بودند معنوي قدرتهاي چنين رايدا كه
و باليا با مقابلة در را خود بشر كه ميزاني به ي وتكنولوژ علوم رشد با اما. بود آنان قدرت
بي همين و شد نياز بي وي از برخاستة معنوي قدرتهاي از ديگر يافت قدرتمند ، بيروني مشكالت
گروه دو سنت دوران در . ساخت ارزش بسياربي حدي تا برايش را معنوي صفات وجود ، نيازي
بودند حرمت و آبرو داراي مردم نزد در افراد
. بودند معنوي قدرتهاي داراي كه مؤمنان-2. بودند دنيوي قدرتهاي داراي كه شاهان و حاكمان -1
و حل را خود مسائل و مشكالت كه ندكرد مي تالش گروه دو اين به كردن رو با مردم عامه و
كنند فصل
گير همه امري دنيوي قدرتهاي كسب ي، تكنولوژ و علوم پيشرفت بواسطة مدرنيته دوران در اما
با سپس و يابد دست قدرتها اين به توانست مي خود دنيوي تالشهاي بواسطة كس هر و شد
خود بيروني مشكالت و باليا تمامي بر بود متمركز پول ميزان در كه دنيوي قدرتهاي اين كسب
و خداوند از وي نيازي بي و بشر تكبر گشت تر پيشرفته ي تكنولوژ و علوم چه هر و آيد فائق
ما اگر مثال بطور. شد متمركز دنيوي قدرت ميزان در آبرو تمامي و گشت بيشتر نيز معنويت
ايران چون سوم جهان كشورهاي با آمريكا چون ايي پيشرفته كشورهاي در را آبرو مالك
پول تنها آبرو مالك پيشرفته، كشورهاي اين در كه بينيم مي واضح بطور كنيم مقايسه وافغانستان
نرفته ميان از كامال آبرو كسب براي معنوي هاي مالك هنوز سوم جهان كشورهاي در اما است
به هرچه اما است ينآبروآفر حدي تا انساني و ديني صفات داشتن هنوز واليات در حداقل و است
بايد واقع در . شود مي تر رنگ كم معنوي مالكهاي رويم مي تر پيشرفته و بزرگتر شهرهاي سمت
نيت دو داراي توانست مي ديني فضايل و انساني صفات كسب در فردي هر سنت دوران در گفت
علوم رشد با يتهمدرن دوران در اما. خدا خلق نزد در آبرو كسب و خدا نزد در آبرو كسب : باشد
به تقرب تنها ديني فضائل كسب در فردي هر نيت كه كرد فراهم شرايطي ،خداوند تكنولوژي و
تنها كه را خالصانه نيت تنها و بست بشر براي را خلق و خدا اختالط راه بدينگونه و باشد خداوند
بي و داري دين كليفت ميتواند براحتي بشري هر امروزه بدينگونه و. پذيرفت داشت نظر مد را او
براي كند مي تالش مردم نزد در وآبرو محبوبيت براي كه فردي زيرا كند مشخص را خود ديني
دزدي ، بگويد دروغ كه است ناچار است دنيوي قدرتهاي كسب همان كه آبرو اين به رسيدن
اين اصلح كه كند مي تالش خداوند نزد در آبرو كسب براي كه كسي و... و كند خيانت ، كند
شود مي آبرو بي مردم چشم از بداند بايد است.. و ،تواضع پاكي و صداقت چون صفاتي وجود آبرو
مي جنون و بالهت و حماقت را پاكي و صداقت كه كنيم مي زندگي دوراني در ما امروزه زيرا
خوانند
حاصل نيز وجود احساس و است وجود احساس نيازمند دنيا در زندگي براي بشر حال هر به
سنت، دوران در . خدا خلق يا و خداست نزد در يا آبرو اين كه آبرو حاصل يعني است محبوبيت
اين بين كه آمد فراهم شرايطي مدرنيته دوران در اما بود مخلوط خلق و خدا نزد در داري آبرو
نزد در خواهد مي كه كسي. گرفتند قرار هم با تضاد در آبرو دو اين و شد انجام تفكيك آبرو دو
داري آبرو خدا نزد در خواهد مي كه كسي و رود مي خدا نزد در آبرويش كند آبروداري مردم
آن ومردمان اسالمي كشورهاي حال شامل بيشتر مسئله اين. رود مي آبرويش مردم نزد در كند
آنهاست سخنم وطرف شود مي
پسنديد؟ مي را آبرو كدام شما اما
ينور مهدي محمد: نوشته شده توسط
17
NOV 2008 – 1387ال عقرب س
والدين و مراقبت از اولين نوزاد
گرچه والدين جوان، . شود از اين لحظه زندگي جديد والدين در كنار نوزادشان آغاز مي. كند انگيز زايمان را سپري كرده و لحظه باشكوه تولد را تجربه مي ماه بارداري، مرحله سخت اما هيجان9مادر بعد از تحمل براي افزايش آگاهي و اعتماد به نفس والدين در . كند شود، كافي نيست و نوعي اضطراب و آشفتگي در بيشتر والدين جوان بروز مي بيشتر اقداماتي كه از همان ابتدا براي مراقبت از نوزاد انجام ميباشند، ولي پذير مي مسؤوليت
.مراقبت از نوزاد، مطالعه مطالب ذيل مفيد خواهد بود
راقبت از نوزاداصول م ـ مددجويي پس از تولد
ـ بغل كردن و جابجايي نوزاد
ـ افزايش روابط عاطفي والدين و نوزاد
ـ قنداق كردن و تعويض پوشك
ـ رعايت اصول استحمام
ـ تغذيه صحيح نوزاد
كافي نوزاد» خواب«ـ
مددجويي پس از تولد-
در بيمارستان، مشاورين و متخصصين تغذيه، در زمينه شروع شيردهي و احيانا نياز به استفاده از تغذيه . مند شود فرسا بوده و بهتر است مادر، از كمك دوستان و نزديكان بهره اي سخت و طاقت دوران پس از زايمان، دورهها، مادر زدن وي، تعويض پوشك و ساير مراقبت كردن و در آغوش گرفتن نوزاد، تغذيه با شير مادر و كمك به آروغ هاي الزم در زمينه بغل توانند با ارائه آموزش پرستاران مامايي هم مي .نمايند ه مادر ميكمكي كمك فراواني ب
ممكن است براي مراقبت از مادر و نوزاد افراد زيادي وجود . ، حتي در منزل نيز بهتر است از يك پرستار بچه، يا دوستان و افراد فاميل كمك گرفتدر چند روز ابتدايي تولد نوزاد.را در مراقبت صحيح از نوزاد، ياري نمايند .ها نيز در حد متعارف و توان شما باشد كننده بهتر است تعداد مالقات. استفاده كنيدداشته باشند، و هر يك توصيه و راهكار خاصي ارائه نمايند كه شما با برخي از آنها مخالف باشيد، ولي سعي كنيد از تجربه مفيد همگان
بغل كردن و جابجايي نوزاد
:ا به خاطر سپردن نكات ذيل ضروري استلذ. ناك و هراسان شوند بيم كردن و مواجهه با نوزاد، پذيري در هنگام بغل اند، ممكن است به دليل ظرافت و آسيب كساني كه قبال زياد با نوزادان سروكار نداشتهاش بزرگ و نسبتا سنگين بوده و از طرف ديگر عضالت گردن به خوبي تكامل پيدا نكرده چون سر نوزاد نسبت به جثه. ـ در هنگام بلند كردن، خواباندن و جابجايي نوزاد، به دقت مراقب حفظ موقعيت سر و گردن وي باشيد
.است .هاي ناگهاني، ممكن است باعث خونريزي مغزي و حتي مرگ نوزاد شود به هوا پرتاب كردن نوزاد و تكان. ، از تكان شديد و حركات پرتابي نوزاد خودداري كنيدـ هنگام بازي و تفريح
.شي، پرتابي و ناگهاني نوزاد اجتناب شوددر هر شرايط بايد از حركات پر. بهتر است مكان قرار گرفتن نوزاد در كالسكه، رورواك و يا صندلي ماشين، محكم و مطمئن باشد
روابط عاطفي نوزاد و والدين افزايش
.هاي نگهداري نوزاد است ترين جنبه بخش عاطفي از لذت ايجاد روابطاين همبستگي و ارتباط صميمانه . تر كند تواند اين پيوند عاطفي را مستحكم اس پوستي مادر و نوزاد ميتم. كنند، در ايجاد اين رابطه نقش مهمي دارد ها را با نوزاد برقرار مي ترين پيوند ساعات اوليه پس از تولد كه والدين، عميق
.كند، بلكه در رشد و تكامل فيزيكي آنها نيز مؤثر است موهبت بزرگي براي آنان است كه نه تنها به تكامل عاطفي نوزادان كمك ميماساژ دادن برخي نوزادان نارس و يا بيمار، آثار مفيدي در تحكيم رابطه عاطفي آنها . دهند، با نوزاد تماس پوستي برقرار نمايند اند يا زماني كه به او غذا مي را در آغوش گرفتهتوانند هنگامي كه شيرخوار پدر و مادر هر دو مي
كودكان از شنيدن صداهايي . تر انجام شود افراد بالغ بسيار كمتر است، بهتر است ماساژ با ماليمت و ظرافت هرچه تمامبدني شيرخواران نسبت به از آنجايي كه قدرت. با والدين و تسريع رشد و تكامل نوزادان خواهد داشتكند، برايش الاليي بخوانيد، يا درحالي كه او را در بي مي تا اگر نوزاد بي. كند هاي صدادار از جمله جغجغه نيز حس شنوايي نوزاد را تحريك مي بازي اسباب. برند مانند صحبت كردن، همهمه، آواز و صداي پرندگان لذت مي
چه آنشان از افتند و زمان خواب پرند، به آساني به گريه مي زود از خواب مي ترند؛ مثال مانند تماس فيزيكي، نور يا صدا حساس) هايي محرك(بعضي نوزادان به عواملي. دهيد، با صداي بلند برايش كتاب بخوانيد گهواره تكان مي .داريد هاي صوتي و نوري را در حد متوسط نگه شود در مورد اين كودكان، محرك توصيه مي. گردانند توجهي، از شما روي برمي خوانيد با بي شان آواز مي كنيد يا براي هنگامي كه با آنها صحبت مي. تر است انتظار داريد، كوتاه
كردن و تعويض پوشكبسته
عالوه بر اين فشار ماليم و همه سوية . شوند داشته مي گرفته و گرم نگه ها و پاهاي نوزاد به موازات بدن قرار در اين حالت دست. گري است كه والدين جوان بايد براي آرام كردن نوزاد بياموزند كردن موضوع مهم ديبسته .هاي اول براي نوزادان مفيد خواهد بود تهمعموال اين روش در هف. شود ، باعث ايجاد حس امنيت و راحتي در نوزاد ميبسته كردن
كردن نوزادبسته روش
.ـ پارچه يا پتوي مربع شكلي را روي سطح صافي پهن كرده، يك طرف آن را كمي به سمت داخل تا بزنيد .ـ نوزاد را طوري روي پتو بخوابانيد كه سرش باالي قسمت تاشده قرار گيرد
. زير بازوي راستش قراردهيد اش را پشت نوزاد، ه روي نوزاد را بپوشاند و لبهـ گوشه سمت چپ پتو را طوري تا كنيد ك .اگر پتو به صورت نوزاد نزديك است، آن را كمي تا بزنيد. ـ گوشه پاييني را روي پاهاي نوزاد تاكرده و به آرامي باال بكشيد
.هيد، به طوري كه فقط سر و گردن بيرون باشداش را زير بازوي چپ قرار د ـ گوشه سمت راست را دور نوزاد بپيچيد و لبه
بايدها و نبايدها: تعويض پوشك نوزاد
بار، به طور متوسط نوزادان روزي ده. كند كدام گزينه را انتخاب كنيد بار مصرف؟ فرقي نمي اي استفاده كنيد يا از پوشك يك هاي پارچه ايد كه از كهنه احتماال قبل از اينكه نوزادتان را به خانه بياوريد، در اين مورد تصميم گرفته .يا به عبارت ديگر هفتاد بار در هفته نياز به تعويض كهنه دارنددر صورت استفاده از كهنه ( پوشك تميز، مشمع :وسايل مورد نياز عبارتند از. تان قرار دهيد تا مجبور نشويد براي آوردن چيزي، نوزاد را تنها به حال خود رها كنيد قبل از تعويض پوشك، همه وسايل مورد نياز را كنار دست
.، آب گرم، حوله مرطوب و پنبه)در صورت جوش يا اگزما(، پماد )اي پارچهكه در معرض هوا بودن نوزاد در هنگام تعويض پوشك، دقت كنيد . پوشك قبلي را برداريد و محل را با آب گرم شستشو داده و با حوله يا پنبه مرطوب به آرامي تميز كنيد. براي تعويض پوشك، كودك را به پشت بخوابانيد
.پس از هر بار تعويض كهنه، دستتان را به دقت بشوييد. توانيد از پماد استفاده كنيد درصورتي كه نوزاد دختر است، براي جلوگيري از اگزما يا درمان آن مي. كند دفع ادرار او را تحريك مي. برد هاي ضد اگزما آن را از بين مي هاي ريز قرمزرنگ نشان داده و در اغلب موارد با شستشو با آب گرم و استعمال كرم وشك يا كهنه بچه است كه معموال خود را به شكل جوشاگزما يكي از عوارض شايع استفاده از پ
.زما تحريك پوست كودك در مجاورت با كهنه مرطوب استعلت اگ. تواند در بهبود اين عارضه مؤثر باشد چنين عدم استفاده از پوشك و كهنه براي مدت كوتاهي مي هم
18
NOV 2008 – 1387عقرب سال
مايه زنده گي ......................................................................... داستان
گفت يكي دوسال بود پري را در راه مدرسه ميديدم و بي التفات ميگذشتم ، نميدانم چرا يـك روز، نگـاهم در : حفه اورده براي نودامادي، هدية عروسي فرستاده بودم ، در عوض ، اين راز را برايم ت
ردم و هر كجا بـودم خـودم را بـه موقـع انروز و شب را به زحمت بسر اوردم تا فردا بيايد وقت مدرسه برسد ، بعد ها متصل به ساعت نگاه ميك . صورتش ماند و ديدم در ميان ان همه دختر ، اورا دوست دارم
.كار عمده ام اين بود كه دايم پشت كتاب، روي ميز ، حاشية روزنامه و هر جاي كه سفيد بودصورتش را بهزار حالت بكشم و احوال دلش را انطور كه ميخواهم در فكر بسازم. ميرساندم كه پري را در راه ببينم
اين عشق بازي بيصدا شش ماه طول كشيد ، روزي صحبت كنان بـا همـشاگرديها . ش ميگفتم و خيال ميكردم كه او هم با چشم همان جوابهاي را كه من دوست دارم ميدهد عشق و ارزوي مرا هرروز بانگاه براي
ل نشدم و تصميمي را كه انهمـه در خـواب و خيـال ميپرورانـدم اجراكـردم و بـه معط. پري نگاهي به من كرد و خنده اش پرصدا تر شد . ميرفت ، گويا چيزي گفت كه همه خنديدند ، منهم از شوق لبخند زدم
شايد پدر پري را ديده باشيد ، مـردي اسـت بلنـد قـد و . گفتم بگوييد فالني است كه شما نميشناسيد ، عزض الزمي دارد . خوشبختانه اقا خانه بود . شنيدم ي وقتي در ميزدم صداي قلبم را م . خواستگاري رفتم
در اطاق بسيار مجلل و قشنگي روي صـندلي بزرگـي نشـسته . ش اندام ، موي سرش زياد و بيشتر سفيد است ، صورت تراشيده اش از سرخي و طراوت برق ميرند، قدرت و تندرستي از سرا پايش پيدا است خو
پس از چند كلمـه احـوال پرسـي . همان وقار و طرز نگاه و روي خوش پري را در سيمايش ديدم . مهرباني كرد كتاب و عينك را روي ميز گداشت و تمام قد برخواست با كمال ادب مرا پذيرفت و تعارف و .بود
.هردو ساكت شديم ، متوجه شد كه من پريشانم و نمي دانم كه از كجا شروع كنم ، گفت هر مطلبي باشد بفرمائيد و هيچ مالحظه نكنيد ، من براي همراهي حاضرم
گفت پـيش . يادم نيست چه نامربوط هائي گفتم ، چنان اشفته بودم كه صداي خود را نميشنيدم ام او فهميد من در چه حالم و چي ميخواهم "..پري جانم هم ميداند .......ل است در راه مدرسه بنده دوسا ": گفتم
ن خصوص فكري نكرده باشيد وآن اين است كه آيا مي دانيد اگر عشق با وفا همراه نباشد خاموش ميشود ؟ آيـا از هر تحقيق ديگري يك سوال دارم ولي گمان نميكنم بتوانيد همين حال جواب بدهيد، شايد در اي
ميدانيد مرگ از زنده گي بي عشق خوشتر است ؟
شب زمستان بود ، برف تندي مي امد ، پير مردي «: حكايتي بگويم از من بهتر كه از عشق و وفا خبر دارد ؟ گفت بگذاريد از اعجاز عشق براي تان! دهانم باز شد كه فرياد كنم بلي البته ميدانم
خميده اي در اطاق بي اتش راه ميرفت و با دل خود جدال ميكرد ، ميگفت براي چه مثل گاو عصاري همه روز اين چرخ بي سروته را بچرخانم ، اينهمه زحمت كشيدم چه نتيجه گرفتم ، ديگر طاقت كار ندارم ،
د ، اندختره قشنگ مهربان در بغلم جان داد، زنم مرا تنها گذاشت و سفر اخرت كرد، براي چه و به چه عشق رنده باشم ، نصف مكنتم بضرر رفت ، نصف ديگر هم صرف نا خوش داري شد ، پسر نازنينم مر
! خوب نشدني دارم، ديگر چطور ميتوانم بار سنگين زنده گي را بكشم ، مگرميشود دوباره جوان شد پشتم ازدرد خم شده ، هزار مرض. فقيرو گدا شدم ، دوستان همه فراموشم كردند ، غريب و بيكس مانده ام
كه عالجش مرگ اما خدا را شكر هنوز انقدر همت دارم كه بيشتر ازين زبون طبيعت نباشم ، خود مرا از چنگش خالص ميكنم ، تنها راه نجاتم مردنم نجات است وقتي كه پس از فكر زياد به اين عقيده رسيد
است، زنجير هاي درد و غم از جانش فروريخت ، لبخند زنان از خانه بيرون رفت ، ميرفت كه ترياك بخرد ، در راه ناله ضعيفي شنيد ، هرچه به اطراف نگاه كرد
به به بغچه چيزي بود صداي از انجا مي امد ، پارچه را پس زد و ديد بچه ايست قنداقي ، بي اختيار كسي را نديد ، باز صداي ناله بلند شد ، دنبال صدا را گرفت و به در خانه رسيد ، پايين در روي زمين شبيه
ان كاغذ را بخوانيد ، روي زن سرفة خشكي كرد و با صداي ضعيف گفت شما اول . بغلش كرد وتند براه افتاد، سر كوچه زني تكيه به ديوار ايستاده بود ، با جي بيا اين بچه را ببر پنج تومان هم دارم ازمن بگير
.سينه بچه است
اي كسي كه اين كاغذ را ميخواني دلت براي بچة من بسوزد، مادرش مرده من بيچاره مادرش تب الزم گرفته ام و بكس و بينـوا مانـده ام ، : پير مرد به عجله كاغذ را در روشناي چراغ عطاري بازكرد، نوشته بود
روزه كه زنده هستم شيرش بدهم، ميترسم بچه ام سل بگرد، پول ندارم دايه بگيرم ، نان ندارم بخورم اما بخدا من خانواده بوديم و همه چيز داشتيم، روز گار به اين روز مان نـشانده ميتوانم كه اين دو . بايد بميرم
پـس از چنـدي دويـدن . ، اما زن رفته بود، طفل را بسينه چسپاند ودر كوچه ها بدنبال مادر ميدويدو صدا ميزد ، بچه را بتو و تورا به خدا ميسپارم ، الهي زنت مثل من نشود، فرياد زد اي باجي بيا تو خواهرمني
ميمي نميرسـيد كـه صـورت فكر كرد كه مبادا بچه سرما بخورد، زود خود را به خانه رسانيد و كلفتش را به كار طفل واداشت ، انشب تا صبح در تاريكي يأس و خوف مرگ با خودش در زدوخورد بود و به تـص
سفيد و ملوث بچه را ديد دلش از افتاب اميد روشن شد ، فهميد كه تكليفي بعهده دارد وبايد به خاطري ديگري زنده بماند ، دنيا بنظرش خوب وخرم امد، جنگ زنده گي بازي و تفريح شـد ، خـون در عـروقش
ي عالقه پيدا كرده ، به عشق ان بچه زنده گي را از سر گرفت و به قوت عشق هزار ها مشكل را اسان كرد ، امراض از جانش فرار كردند ، جـواني بجنب و جوش افتاد و هر ان گرمتر ميشد فهميد كه باز به چيز
بايد حتما بكاري يا بوجودي عالقه و عشق داشت تا زنده بـودن بلي اتش جان ما عشق است ، . باز امد دارنده و محترم شد ، دوستان برگشتند اما اين خوشي ها پيش ذوقي كه از عشق و فداكاري داشت هيچ بود
حاال شما اگر به اين حقيقت برخورده ايد و ايمان داريد كه اسباب خوشي عـشق . كسي كه بي عشق بيدار ميشود ، مرده ايست كه در گور سربلند كرده باشد، دنيارا تنگ وسرد وحشتناگ مي بيند . معني پيداكند
اگر راستي پري را دوست داريد ، دخترم را به شما خواهم داد ، گفتم جان و شرافتم را گرو ميدهم كه تا اخر عمر با اين عشق وفا كنم چندي به من نگاه كـرد و اشـك از چـشمش فروريخـت ، است و پايداري و
.ميگفت و ميگرييد ... هم مرد ، من همان پير مردم ، پري همان بچه بي مادر است اما وقتي ماية عشقم را بردي من خوا: دستمال را روي صورت گذاشت و با صداي گرفته و محزون گفت
پدر روشن روان ، مراهم به فرزندي قبول كرد ، سه نفر به عشق... بزمين افتادم و زانويش را بغل كردم ، گفتم پدرجان مرا هم به پسري قبول كن ، من هم درين خانه ميمانم و بنده گي ميكنم
� ����ردار ��)' �� Y� ���Z:( ه�� �ز��ا ):�Z% او ، <T� . -/P > ���' از و�@�ا�� ا�(�ن ��دن و ا�(�ن . و ا����C از <�ا�A �(��ر �#> و ���W در ���.' ���زش ا�%
-��' =��I ��!>را در P5س 5�9> �� ��ز�' و 7 �� ه� ����� �� دا�.' 5- . را �����ن � �� �2� B -5.'ان ار=3�2!�Y� "����� در �'ر�- از �� �5دن و �ه'ف از �T!�% ه�� ���ز)
� [�" اراT� � -E ���ت �I3�> و ��P+> ��KD ا���ن [�� ��T" از �.e2 ه��cن ��5ب در��- �dI �5دن و ��اه' ��د در ه��" را��� �T > ه� درس �- �2R� ��7ر �5دن دا�C ���زان
�� =�ا�' �� �3ح �(�AE ا���� �ن درس دا��n� �3�� -� Cدن �5ر�5را�- � �G!�Y در�� ���د& و �� روش �ه�� �.��G ���ز)� از ��د ���زان را<P/- �.' �- �ا���� �G!�Y در�
و �- ه��ن ���R- ا� 5- ��رد ��.'�4.'�ن ه� در ���" a��D �'د ���R' =� ��د در ا�" ��ر& �� ���% د�% ���.' و درا�" �Hرت ا�% 5- ��د���� ��T > . ��اه' ��د �T.�دار و ��D'ار
، ا�� وا/�T% ا�" را در دا�C ���زان =+��% U4>'.5 �- ا�'��4'ن و )��& � ا�'��4'ن���' '..5 ���ن P5س ه�� . ا�% 5- اT� �j5 ��ن از در��� )'ن ��� �� دا�C ���زان �Dه�] ��
-5 ��رام و ��5% را ��ا� ='ر�� و �R= G)5رب ��د���� �Y �ب =� =�Zر �� 5..' در �9!� و ��د���� و �� �4�'�c�D ا)�- ��)'و'��A ا�� در �T!�% ه�� ���ز)� �(�!- ا� و�7د
� ��ا� )�5% در �H� ا���ان�دد �L�� در ���7ن <�د� =��R- \�ه� H�� ه�� %�!�T .��� �D'ا �:�اه' �5د
�' 5- ��ر�� �(�AE �#> از /'رت �5د�5ن و ���7ا��ن و �7ا��ن '+�T� ن�� T� ���� '�� =�ا�.' �- B.�" ا�� �#�� ��2درت ورز�� �Z= "�.Bر� ا��D 0�H-. ��رج ا�% و �ن ه�
�'ارد ، ز��ا ا�" د��- از �T ��ن ، ���7ا��ن و �7ا��ن را �� ��!�.'ان �+Y.� و �� > � '..5 �� را 5- �� #> و . �+��(- � E�)� �� ، '.4�'.�� ر�(�0ن[� Aj� 5- �5د�5ن %)�����ز�
��ن در 9' ��د �� =�ا�.' . ا�'�4- � ��!�.'ان =.��G دارد در; 5..' �� ا�'��4.'ان ���.(��' . ، '.5 ��'��- زP/�> ن�)�ا�" ا�(�ن <�/A را �T > در �'ر�- =���% ا�� /�ار ا�% 5- ا
'���� � و ا�'�4- ، او را �د� ��I' ��ا� =��T> و از U��3 ا��+�ل =�Rرب و �(��ش #> و �� دا�C ���زان. T��7- ��ر �� �ورد T/وا ��'�� از ز�B�5 � -����،ز��ا ��)' �'ر�- ���'
��'�� ���' �- �Hرت . �B]� 7] ��ا7- )'ن �� �(�AE و A9 �ن ��(% ز�'��P�4ت زا�� . �T!�% ه�� �:� S در P5س درس ��Yح )�د ، و �� راه.���� �T ��ن A9 ��دد
؟ ��F� '��� < T` ���ز)� �R5 ��اه.' ����% ����ان ا�')�'ن را در �'ر�- �����ز�' �D در� ����ان و ا�����ت ��د���� را ��c.�ن ���'�� �� ز+Y.� و &'�ز���'ه� �H -� -5 '.5رت ز
� �ن ه� ���" ا�% ��/�T% وروش ه�� �� ار=�2ط �D'ا 5.' ز��ا �'� ا����ر� �.U2Y �� ز� 28 ادا�- IFH-....�ن را در ا�� ��د���� ا]ا�C ده'P5س را K7اب =� 5.' و ر�2% و =Pش �
!اجرت ـاي در آسمان مه ، ستارههما
ارانــــــــا افغان ديگر بهـــهما، چون هزار ه
رتــــــــربت و مهاجـــ زندگي اش را در غ
هــــكالت را كــــــــزرانده است، او مشـــ گ
وطنانش در اين دورانـــــــود و همـــــــ خ
ا و ـــــــخود از درد ها درك كرده، و ــل شده اند، عميقــــــ متحم
وميت هاي مردمش رنج ميبرد و اين امر وي را وا داشته است ـــمظل
تا بيشترين تالشهايش را در كسب علم و دانش و هديه كردن آن به
همنوعان و هموطنانش بخرج دهد چون او باور دارد كه تنها راه نجات
و كمال و براي تمام بشريت، و خصوصا مردم افغانستان ؛ داشتن علم
.معنويت است
زراندن مدت بسيار دراز مهاجرت در پاكستان، در سال ــــــاو بعد از گ
راليا گرديد تا در انجا بتواند گمشده ـــبا فاميلش راهي است ) 2005(
را بصورت خوبتر و بهتر كسب نموده و در آينده به ) علم ( اش
.بشريت خدمت نمايد
و پاكستان داشت در يكي از مكاتب او بكمك دانش كه از افغانستان
آستراليا شامل گرديده و با استعداد و كوشش هايش توانست از
موفقترين شاگردان مكتبش باشد كه اين امر مورد تقدير استادانش و
مردم آن محل قرار گرفت و باعث گرديد تا وي كوشش هايش را دو
شاگرد آن مكتب وبهيث بهترين ) OP1( چند ساخته و بعدا با درجه اول
.فارغ گردد
وي بعد از فراغت، نظر به عالقه كه به طب و طبابت داشت، در رشته
تحصيل اش را ادامه داده و وارد يكي از بهترين "بيو ميديكل ساينس"
دانشگاههاي استراليا گرديد، و توانست با حفظ فرهنگ و كلتور اصيل
كه باعث حيرت تمام افغاني و اسالمي اش در اين رشته چنان بدرخشد
مردم استراليا گرديده و ثابت سازد كه مردم افغانستان هم چون مردم
كشور هاي ديگر توانايي و استعداد علمي و فرهنگي دارند، و اسالم نه
.مخالف علم بلكه موافق و مشوق علم و پيشرفت است
بين در كنار افتخارات ديگر توانست ، در يك دانشگاه بين المللي در ،هما
محصلين از كشورهاي مختلف مقام بهترين محصل سال را بنام يك
بار ديگر او با تالش هاي خستگي نا پذيرش و كسب . افغان كسب نمايد
) 2008YOUNG QUEENSLANDER OF THE YEAR( مقام
!افتخار افغانستان گرديد
او به آينده افغانستان و مردمش اميدوار است و مي خواهد تحصيالتش
.را در رشته طب ادامه دهد
قابل ذكر است كه او در كنار فعاليت هاي علمي اش با طرح پروژه هاي
. حامي آنها بوده استهميشهبراي كمك به مكاتب و دانشجويان افغان،
! هما،هميشه موفق باشي
21
NOV 2008 – 1387عقرب سال
�P�4ت �� و)��
تمدن جهاني محروم و كماكان در مناسبات اقتصادي عقب مانده زراعتي و دامداري قرار داشته و بعنوان اداره امور افغانستان كشوريست متشكل از اقوام و قبايلي كه طي ساليان درازي از فروغ
ل بر كوه هاي دوسوم حصه اراضئ كشور مشتم. است ناسيوناليزم و ملت شدن بسيار فاصله داشته جمعي مردم خويش نيز ، هيچگاه از حاكميت اقوام و زيستن در درون قوم فراتر نرفته و از
شامخي است كه اكثرا بي حاصل بوده و در دره هاي عميق آن قومي يا قبيله يي با امكانات اقتصاد طبيعي كه از زراعت و مالداري بدست مي آيد و آنهم كه خشكسالي دروازه زندگي شانرا نه
:ايراني در يك مقاله خويش تحليل مبسوطي از افغانستان داده كه مختصر از آن را ذكر ميكنممحسن مخملباف نويسنده و فلمساز .كوبيده باشد، با بخور و نميري حيات بسر ميبرند
ما از و جه اول برداشت در مقايسه بين ايران و افغانستان كه در قبل از دو صد و پينجاه سال اخير تاريخ مشتركي داشتند اينست كه در كشور ايران همه اي ما اول ايراني هستيم و ناسيوناليزم«
يكي از مهمترين داليل بقاي . اما در افغانستان همه اول عضوي از يك قوم اند و قوميت وجه اول هويت آنها است واين بارزترين تفاوت روح يك ايراني با روح يك افغانيست. هويت عمومي ما است
در دره و گرفتار در ديواره هاي جغرافيايي و بالطبع اسير ديواره هاي فرهنگي ناشي از جغرافياي كوهستاني هر قوم افغاني گرفتار. قوميت وضعيت اقتصادي افغانستان است كه ماهيتا دامداري است
»...اقتصاد دامداري زيربناي قوميت و اين قوميت مبناي اختالفات عميق داخليست. باور به قوميت چون دره هاي افغانستان عميق است. و اقتصاد دامداري خويش است
متباقي افراد چون افزاري به دست اين اربابان اند تا . ماسيون اقتصادي ـ اجتماعي ، سران قبايل و روساي اقوام هر يك اميران قوم و قبيله خويش و مركز قدرت در محل شمرده ميشوددر چنين فور
پايه دار نگهداشتن قدرت خويش و دريافت عوايد الزم با موسسه روحانيت و مذهب در قرا و اينها كه در بين قبيله عقل كل شمرده ميشوند جهت . هر طوري كه اراده نمايند از آنها استفاده برند
، اين اتحاديه بهره كش و سودجو . قصبات تحت نفوذ و هكذا با نمايندگان قدرت مركزي در محل در زد و بند هاي نوساني قرار گرفته و در استثمار ظالمانه توده ها ، يكديگر خود را تكميل ميكنند
. پشتون اند ياهزاره ، تاجيك ، اوزبك اند يا ايماق جهت بدست آوردن منفعت در سدد اين نميباشد و نيست تا محاسبه نمايد كه افراد و اشخاص بهره ده
ماندن در قدرت محلي و يا مركزي چون مومي در دستان ناپاك تاريخ گواه است كه سران و سرداران در رقابت با يكديگر و پيش گرفتن از يكديگر الزاما براي بدست آوردن عايدي و بالطبع باقي
از سياست قومي و عشيروي داشتند ، پول و بطور مثال ميتوان از امير عبدالرحمان خان ياد كرد كه استعمار كهن بربنياد آگاهي اي كه . دولتهاي استعماري قرار گرفته و آستان خدمت بوسيده اند
امير نيز در برابر اين معاونت بريتانيا كه عساكر تحت ضربه او را كه از جانب . را بدون مخالفت تهيه مينمودند نا وي بتواند رقباي خانداني خويش را درهم شكنداسلحه مورد ضرورت امير موصوف
.را ادا نمود!! توده هاي مردم به شكست قطعي مواجه گرديده بود نجات داد،وحق نمك
صورت ميگرفت و هكذا در جنگهاي ميان گروهي خودشان كه به تخريب منابع آب ، نظم آبياري و زمينهاي . ا. خ. د. نب تنظيم هاي بنيادگرا عليه حاكميت حدر محاربات و نبردهاي كه از جا
جديدي به مراتب عقبگراتر و خشونتبارتر كه فرهنگ جنگ زراعتي و ساير بنياد هاي اقتصاي كشور منتج گرديد، مناسبات خان ساالري به قوماندان ساالري مبدل گرديد و به اين ترتيب مناسبات
آنها كماكان براي كسب منفعت ، اقتدار و . ؟ بر جاي اربابان و سران قبايل نشستند و خود را امير خواندند و عقل كل گرديدند!سران تنظيم هاي جهادي . و خون و آتش را مسلط ساخت برقرار شد
سطوح مختلف در جهان ساختند و با وعده هاي زيادي لشكر بيكاراني را به خدمت گرفتند كه از الفباي دين مبين اسالم آگاهي نداشتند و اين بار ارباباني كه تازه سرمايه اندوزي با اجانب مقتدر در
اندرين راه خونهاي بسياري ريخت و جانهاي فراواني قربان . ستخدام كردندوارد كارزار گريده بودند ، اين لشكر را بعوض كار باالي زمين براي آدم كشي ، چور و چپاول و غارت ، تحت نام غنيمت ا
با دريغ و درد بسياري از فرزندان . اين سران تنظيم ها بودند كه به قيمت فروش اين خونهاي ريخته شده صاحب مليارد ها دالر، قصرهاي باشكوه ، موترهاي ضد گلوله و خدم و حشم گرديدند. شد
چه مادران داغديدة كه صداي شيون و فرياد شان در مرگ يگانه فرزند . مذهبي شان سؤ استفاده گرديده بود در زير خاك هاي سيه خفتند و يا معيوب و معلول گرديدندوطن كه از احساسات
ر عزت و ناموس شان تجاوز صورت گرفت و دختران معصوم و بيگناه شان به جوانشان به آسمانها بلند گرديد ، چه اطفال معصومي كه در زير آوار خانه هاي غلطيده جان سپردند ، چه فاميلهاي كه ب
شيخ هاي عرب فروخته شدند، و چه آدم هاي بيگناه و بي پناهي كه سرهاي شان بريده شد، و چه بسا انسانهاي كه زنده زنده در داشهاي خشت پزي به عوض هيزم سوختانده شدند و هر يك از
.نه يي متعلق بودندآنها به قوم و قبيله جداگا
؟ !اين هوتلهاي پنج ستاره يي و قصرهاي سر به فلك كشيده كه تازه از زمين سربرآورده اند و اين پولهاي ذخيره شده سياه و سفيد در بانكهاي عرب و ايران و توران به آن پارسايان و وارسته گاني
هاي مختلف ساكن در افغانستان را داشتند بجان هم انداخته و به جنگ برادركشي تشويق كردند، و خود آن انديشه پارسايي و تعلق دارد كه هزاران انسان بيگناهي را كه مهر و عالمت قوميت
برحقي را از حنجره كسي و يا اما به مجردي كه سخن . قناعت را كه تا اكنون در موعظه هاي خويش بكار ميبرند عمال به دور انداخته و در عوض رو به اعتبارات دنيايي و آرزوهاي مادي آوردند
.اشخاصي بشنوند باز همان شمشير زنگ زده خويش را بكار برده ، بي شرمانه ايشانرا به كفر و الحاد متهم ميسازند
ت و فقر است ، و در حال موجود تضاد بين صلح و جنگ تا اينجا آنچه گفته آمديم به اين منظور است تا بگوييم كه هم ديروز و هم امروز تضاد عمده در جامعه ما تضاد طبقاتيست ، تضاد بين ثرو
توده هاي مردم از مليتهاي باهم برادر افغانستان سالهاست كه در صلح و صفا پهلوي همديگر زيسته اند و اگر در مقاطعي از زمان ستم ملي نيز جلوه هاي داشته ، بازهم دست آنهايي دخيل . است
هر تغييري كه در باال به وقوع پيوسته است ، . توده هاي مليوني كشور ما هميشه خواهان صلح و صفا بوده اند و هستند. راي خود ماهي مراد صيد كرده اندبوده است كه آب را گل آلود ساخته و ب
ين حيات مادي است كه سطح شعور و آگاهي اجتماعي توده ها را زيرا ا. استقبال كرده اند آنها به اميد آن كه غربت و فقر شان رخت بربسته و بر لبان اطفال معصوم شان تبسمي نقش بندد از آن
صدها سال تعيين ميكند و با درد ودريغ فراوان كه جامعه ما بنابر عقب ماندگي قرون و تسلط نظامهاي فرد گرا و استبدادي از كاروان تمدن بشري به عقب افتاده و بسيار طبيعي است كه اگر توده
.پيروزي در زندگي برايشان دشوار مئ گردد و تميز خوب و بد خود را آنطوري كه الزم است كرده نمئ توانند اجتماعي نگهداشته شده باشند ، امكان رسيدن به در شرايط ترس و شرايط بد
يل ارتباط جمعي ، بخصوص سايت هاي انترنتي بعضا به مبارزه اكنون با احترام فراوان مي خواهم روي سخن خود را به سوي آنعده آگاهان سياسي ـ نخبگان و روشنفكران متوجه سازم كه در وسا
:اتنيكي ، قومي ، مليتي و زباني مصروف ميشوند
صفحه بعدي.................. ادامه
22
NOV 2008 – 1387عقرب سال
و سيه ترين و مرتجع ترين نيروهاي وابسته به پاكستان مصروف آدم كشي و به آتش كشيدن مكاتب و تاسيسات عام المنفعه كشوراند؛در اواني كه مردم ما تا هنوز در آتش جنگ ميسوزند
اب بوتلهاي پالستيكي بسوي آنها حتا مسلط بوده و سخنان برحق ديگر انديشان را با نهديد و تخويف به ترور كردن و پرت در آواني كه نيروهاي ارتجاعي و انحصار طلب بر كليه شون زندگي مردم
در پارلمان كشور پاسخ ميدهند؛
در آواني كه مردم ستم كشيده كشور محتاج لقمه ناني هستند
و اطفال شان با رنگهاي زرد و شكم هاي باد كرده بر خس و خاشاك ميلولند ؛
ارتدر اواني كه مليونها مهاجر افغان و يا افغانستاني در اوطان مختلفي با حق
رو به رو بوده و با هزاران مصيبت دست و پنجه نرم ميكنند؛
در اين زماني كه دولت موجود با اتكا بر نيروهاي غير مؤثر متكي بوده
و هيچ مشكلي از مشكالت و هيچ معضله يي از معضالت مردم را آنطوري
كه بايد حل كرده نميتواند؛
از جمله هزاران گره اجتماعي و فرهنگي ن ، افغانستاني ، خراسان و افغانستان ، پشتون و تاجيك چه دردي را مداوا كرده ميتواند و كدام گره آيا در چنين مقطعي ، طرح مسايلي همچون افغا
موجود را ميگشايد؟؟؟
چراغي شوند . ردم و صورت حل تضاد هاي عمده كشور دست بگذارندبه باور اين قلم رسالت روشنفكران بحيث قشر آگاه كشور بيش از همه اين است تا بر حلقات اساسي دشواري هاي زندگي م
.زيرا هر حركت ترقي خواهانه صرف با آگاهي گسترده مردم پيش رفته ميتواند. كه راه توده هاي محروم جامعه را كه در هزاران دام بدبختي و ستم گرفتار اند روشن سازند
:خوزه مارتي انقالبي برجسته امريكاي التين ميگويد
يا حيوان باركش شده وبا سر پايين افتاده هر فرماني را در برابر جان و غذا مي پذيرد و اطاعت ميكند و هيچ سوالي نميكند ، و . انسان ميتواند بين دو راه يكي را انتخاب كند«
».يا راه خالف را ميگزيند و مانند ستاره درخشاني شده و راه مبارزه به ديگران را نشان ميدهد
».انسان ميتواند با احترام متقابل رفتار نمايند وبا احترام متقابل همكاري وپيشرفت نمايند«م و توده ها تاريخ ساز اند ، مرد
� B:fj) ا+* () Cg(¨ (:د2T:Z CJ و CارهhB2 و اC@6Aروي د :B CE+H م (65:ل*j از W�1 يCه ^H (/ زردي و (B ،اف:rن اCRAH x+ر :??�U CJ 3د وT دور (B CR+[A3د2 اB ن. 3ديH فCK يCه� در روزه ¨BC6GH و .ا+* و �U CJ??:اCj :?v ¨Uدي در H zY1 ¨UCp}^ CU () ¨JCEBHرام 3Bد2
.7*2 اA]هF?5�R در _:CJن اC1C\Uت /3Bhر، 3Uد2C?A 2 و CUرLJ¨ در c�A درCJ () >� از /*h> ،2*7*J*<C+ ¨Uارش . ا+* U: و CXJ:A CJ ��1 7*2 هC ر6G) رXd (6G?� اC?< FJم*Jد:> [GCJ3ن درRs/ FJ*B ¨5<ري ژاCB ¨6S) bJ از W?Mj ¨/C?< ،3رد ه�/ bJ ه� ا(35ن «: در ،:M5T bJ *5+CRي ه:�T ...¨/ [j:A (B *JH ...¨R+ C/ �?5) ار:G �?+3اU... «FJون ا*B ،لCg :در ه ()
3/:B CJ *7 *3اهT راز FJا �S) (B kG3/ :SB CJH¨/ ¨+CB:1 نC5�Rدا ه �A:< ريC?;B ه� و_3د دارد <?:د؟ و CR7 Fدر ذه CRa;/ () :@J3اب د_ ¨B يCه.
24
NOV 2008 – 1387عقرب سال
خوشا آنكه اخالق خوب و سرشتي پاك دارد ظاهر آراسته ، نيتي صالح و قلب پاك دارد
!آقاي دوكتور شاه محمد گويا ، فرهنگي گرامي سالم عليكم
ش گستر ما كه امروز ويرانه بيش نيست و اين درد عمريست كه باما ست ، تنها انسان ميهن هنر پرور ودان
!هاي دل سوخته و فرهنگي چون شما در ديارغربت مرهم دلهاست
.ازتالش وفعاليت هاي فرهنگي جناب عالي درزمينه رشد فرهنگ وهنر صميمانه سپاسگذاريم
! شما افتخار ميكنندهمه دوست داران فرهنگ وهنر به وجود فرهنگي چون
! را همواره فروزان نگهداريد" كانون رشد فرهنگ وهنر"اميد كه
اكنون كه پنجاه بهار را پشت سر گذاشتيد دها بهار ديگررا ازدرگاه احديت برايتان مسئلت داريم واميدواريم
!آمين .كه گل وجود شما همواره خندان و شاداب برشاخسار حيات جلوه گرباشد
.وز تان را تبريك ميگوييم جشن سال ر
.زندگي شگوفان ، عشق و محبت را براي شما و خانواده محترم آرزو ميكنم
)مسكو( جمعي از دانشجويان دانشگاه دوستي خلق ها
از طرف مدير مسئو ل و هيئت تحرير مجله افق
و با حضورگرم وصميمانه خانوادهاي 8 /11 /2008به تاريخ دان،فرهيخته گان و تجار مهاجر وشخصيتهاي محترم ، دانشمن
علمي از كشورهاي افغانستان، ايران،تاجيكستان، روسيه دريكي از رستورانهاي مجلل وباشكوه شهر مسكو پنجاه همين سال روز تولد فرهنگي فرهيخته جناب داكتر گويا از طرف كانون رشد راه فرهنگ وهنر برگذار گرديد محفل كه با شعر وموسيقي هم
بود در عالم مهاجرت ودر نوع خود بي نظير وباشكوه بود و براي .دوستان شبي خاطره انگيزي را بجا گذاشت
پيام تبريكي
25
NOV 2008 – 1387عقرب سال
افغان"خيال"حيدر شاه : نويسنده................. از خاطرات فريد دريا
ختم كار در بازار مسكو، خسته ، گرسنه و به ياد دارم كه در يكي از روز هاي ماه مبارك رمضان، بعد از
هر در مسير راه غرفه هاي خوراكه فروشي، كافي ها و رستورانت ها توجه. خانه روان بودم تشنه، به طرف
بوي خوراكه ها لذيذ مرغ هاي بريان شده و ساندويچ هاي مزه دار به . روزه دار را به خود جلب ميكرد
.مشامم مي رسيد
نزديك تر مي شد و دلم مي خواست هر چه زودتر به خانه ر لحظهزمان افطار ه
با خود فكر . را افطار نمايم برسم و با خانواده ام شكر خدا را به جا آورده، روزه ام
به . مي كردم كه شايد، مادرم امروز غذاي تند و تيز و لذيذ افغاني پخته كرد ه باشد
ور بندي پخته ميكند و از من خواسته ياد آوردم كه ديشب مادرم گفته بود شوله غ
بود كه بعد از ختم كار ترشي و آچار خريداري نموده و زودتر از روزهاي معمول به
مادرم شوله غوربندي مزه دار پخته ميكرد و هميشه از ترشي و آچار . خانه برگردم
در مسكو پيدا من به اين فكر شدم كه ترشي و آچار افغاني. وطني تعريف مي نمود
نميشود، بايد چيزي شبيه آنرا پيدا كنم تا صداي مادرم خا لي نما ند، ناچار رفتم تا
.بادرنگ شور خريداري كنم
فاصله نه چندان زيادي به بالك . بعد از خريدن بادرنگ شور، طرف خانه روان شدم
. ما مانده بود كه متوجه پير زن ضعيف و نا توان شدم كه در پيشاپيش من روان بود
كه وسي الغر اندام كه لباس غريبانه يي بر تن داشت، دو خريطه پالستيكي رازن ر
دلم زياد به حال اين پير زن . سنگيني زياد زمين را لمس ميكرد در دست داشت از
به اطراف خود نگاه كردم، ديدم نو جوان بي پروا در حاليكه سيگرت به لب . سوخت
، جوان ديگري در حاليكه با گوشي داشت خنده كنان با دوست خود گرم قصه بود
. موسيقي مي شنيد و ساندويچ در دست داشت، بي اعتنا از كنار پير زن ميگذشت
. درحال معاشقه بودند دختر زيبأيي با دوست خود، دست به دست و بوسه كنان
مرد مستي در حاليكه بوتل مشروب به دست داشت افتان و خيزان از مقابل پير زن
من حسب معمول از احتياط كار . شد و به طرف من نزديك ميگشتبيچاره رد مي
.گرفته راه خود را تغير دادم تا با وي تصادم ننمايم
آنچه در اطراف من ميگذشت، مرا متأ ثرميساخت، واقعيت هايي بود كه من با
به خود فكر ميكردم چرا حالت پير زن نا توان ديگران را .چشمان خود ناظر آن بودم
با وصف اينكه همه پير زن را ميديدند، ولي هيچ كس آرزو كمك به .مي سازدمتأ ثر ن
گويا اين پير زن را نمي بينند، يا تربيه فاميلي ندارند و .اين زن كهن سال را نداشت
حالت اين پير زن مادر كالن خدا بيامرزم را به يادم آورد، . يا از خدا هراس ندارند
نماز شام، چادر سفيد را به سر كرده در بين حولي، كه در ماه مبارك رمضان، قبل از
سر صفحه، كه در پهلوي درخت توت قرار داشت، مثل كالن خانه در سر دوشك مي
نشست، و تا وقت افطار با تسبح درازيكه پدر كالنم برايش از حج تحفه آورده بود،
اسه او هيچ غم نداشت، عروس هايش، فرزندانش، حتي ما نو. ذكر خدا را ميكرد
ما به اين فكر بوديم، . هايش، همه دورش جمع بوديم و از خدمت به او لذت ميبرديم
. خواهند كرد زمانيكه پير شويم، فرزندان ما نيز از ما پرستاري
با خود مي انديشدم، اگر همين حاال اين پير زن به افغانستان مي بود، هر نو جوان
. كمك برايش پيش ميكردافغان كه اين زن را به اين حالت ميديد، دست
خواستم به پير زن كمك كنم، ولي هراس داشتم كه افطار نا وقت شود، اما وجدانم
:نزديك پير زن رفتم و به او گفتم. مرا راحت نگذاشت
. اجازه دهيد شما را كمك كنم-
، پير زن كه با نفس سوخته، آهسته آهسته، به مشكالت راه مي رفت، از شنيدن پيشنهاد كمك من
خريطه هاي سنگين خود را بر زمين گذاشته نفس عميق كشيد و . به رخسارش تبسم ترسيم شد
: سپس با سيماي گشاده و شاد به من گفت
. تشكر، من سپاسگذارو مديون كمك شما خواهم بود-
وقتي كه ميخواستم خريطه هاي پير زن را اززمين بر دارم، او به بوتل بادرنگ شور كه بدستم
.جه نموده ازمن تقاضا كرد تا بوتل بادرنگ را به او دهمبود، تو
چون همه اعضاي فاميل ما منتظر بودند، من گام هاي . هر دو به سوي خانه پير زن روان شديم
:او ازعقب به من صدا زده گفت. فراخ گذاشتم، ولي پير زن نميتوانيست همگام من شود
. نميتوانم كه مثل تو قدم هاي فراخ بگذارمصبر كن، من زن سال خورده هستم،! اي نوجوان-
.چون تقاضاي پير زن را شنيدم، از سرعت خود كم كردم، تا با او همگام شوم
همينكه نزديك بالك وي رسيديم، از . خوب بود كه پيرزن در نزديكي بالك ما زنده گي ميكرد
:من تشكري نموده گفت
تشكري نمايم، من در خانه شراب خانگي دارم، توجوان مهربان هستي، بگذار از كمك تو ! پسرم-
باش و به من اجازه بده تا به خانه رفته برايت در يك بوتل تو فقط درهمينجا چند لحظة منتظر
. مشرروب بريزم
:من به او در جواب گفتم
.از لطف شما بسيارتشكر، من مشروب نمي نوشم! بي بي جان-
من مسلمان هستم، لحظه يي ساكت شد، مثل اينكه به ياد پير زن كه خانم با دانش بود، فهميد كه
گذشته هاي دور رفته باشد، به دنياي خاطراتش، رنگ پيچه سفيد ش سفيد ترشد، عقده
فكر كردم خاطره . درگلويش جمع شد و دهانش خشكي كرد و اشك در چشمان پير زن حلقه زد
اما پير زن . استم او را تسلي دهمخو. دلم برايش بسيار سوخت. غم انگيري را به يادش آوردم
:درحاليكه با دستمال سفيدي اشكهاي چشمانش را پاك ميكرد، به من گفت
شاه ما كنياز ! ايكاش. افتخار به شما كه به بزرگان خود احترام داريد و به دين خود پابند هستيد-
. دست نمي دادموالديمير دين اسالم ميپذيرفت، و ما مسلمان ميبوديم كه من پسر خود را از
بعدي صفحه.... ادامه شما پسر خود را در جنگ از دست داده يد؟ چرا، بي بي جان،-
26
NOV 2008 – 1387عقرب سال
چو ايستاده اي دست افتاده گير..................................................................................................ادامه
من به قرباني او افتخار ميكردم، ولي متأسفانه كه پسرم كاش همينطور ميبود كه-
او از نوشيدن زياد معتاد گشت و شراب او را از من گرفته، به . قرباني عياشي خود شد
اما شيطان. پسر من يگانه امانت و گوهر گرانبهايي از شوهرم بود. دنياي جاويدان برد
پسر . هميشه خاموش ساختچون شراب در وجودش خانه كرد و آتش قلبش را براي
.من اين دنياي روشن و زيبا را براي من تاريك ساخت
با وصف جالب بودن زنده گي غم انگيز پير زن، من بايد تا زمان افطار خود را به خانه
پير زن متوجه حركت من شد . ميرساندم، نا خود آگاه به ساعت دستي خود نگاه كردم
:مصنوعي از من پرسيدو فهميد كه عجله دارم، با تبسم
پسرم، تو به مالقات خود عجله داري، حتمأ دختر زيبايي در انتظار تو است؟-
سوال اين پير زن مرا به خنده آورد، همزمان كه لبخند ميزدم، در جواب به سوال او
:گفتم
. نخير بي بي جان، افطار نزديك شده، عجله دارم، خانواده ما منتظر هستند-
درحاليكه چشمانش پر آب بود، با . زن از دنياي خاطرات خود بر نگشته بود هنوز پير
: به من گفت صدائي شكسته
اگر مي فهميدم كه تو با شكم گرسنه و . پسرم مرا ببخش كه تو را به زحمت ساختم-
.لبان تشنه به من كمك ميكني، از كمك تو انكار ميكردم
:من در جواب به پير زن گفتم
ما معقوله . ن، احترام به بزرگان و خدمت به نا توانان وظيفه هر جوان است بي بي جا-
"چون ايستاده يي، دست افتاده گير"داريم كه ميگويند
:معقوله را كه پير زن شنيد، خيلي خرسند شده گفت
ما اروپايي ها به . خوشا به حال شما كه به خانواده و به بزرگان خود احترام داريد-
. ي خانواد گي كمتر احترام داريمارزش ها
پير زن آهي عميقي از ته دل كشيد و لحظه يي به من نگاه كرد، مثل اينكه كسي را
:احترامانه از من پرسيد. بياد آورده باشد
از كجائ قفقاز هستي؟! پسرم-
:من تعجب كرده در جواب گفتم
. بي بي جان، من قفقازي نيستم-
جوان مهربان؟ پس از كجا هستي، اي نو-
. من از افغانستان هستم، بي بي جان-
:پير زن لحظة يي به فكر فرو رفت، در حاليكه به من تماشا ميكرد، گفت
پسرم، مرا ببخش كه اشتباه كردم، براي ما فرق نمودن مردم قفقاز از ساير مردم آسيا -
. ردم با شهامت هستيدمن فقط همينقدر معلومات داشتم كه شما افغانها م. بسيار مشكل است
شما افغانها . من امروز فهميدم كه شما نه تنها با شهامت هستيد، بلكه مهربان هم هستيد
. تسخير قلب ها يك پيروزي بزرگ است. اخالق انساني داريد و ميتوانيد قلب ها را فتح كنيد
ميكنم واز همين فردا من به كليسا ميروم و به خاطر آرامي افغانستان شمع روشن ! پسرم
خدا ميخواهم كه در وطن درد ديده شما صلح حكم فرما شود، تا شما به فضاي آرام زندگي
. كنيد
:اين زن روسي، بوتل بادرنگ شور را كه به دست داشت برايم دو باره داده گفت
:برو و از طرف من به مادرت بگو. در امان خدا باشي !برو پسر عزيزم
. فرزند داردافتخار به مادري كه مثل تو
فيحن: سندهي نو........................................................................................................ اااايييي دن دن دن دناءاءاءاءيييي اش اش اش اشننننييييبالشت از آلوده تربالشت از آلوده تربالشت از آلوده تربالشت از آلوده تر
تلفن ي و گوشانهي رادي مشخص شده بود دوش حمام ، صفحه كلتاكنون
. باشنداي اشني توانند از آلوده تريهمراه م
ي در مكان هادي ها را فقط نباكربيم: تلويزيون ايران گذارش داد خبرشبكه
ي مكان هاي سربسته و حتي توان در جاهايآلوده روباز جستجو كرد ، بلكه م
.افتي زي نيبهداشت
تلفن ي و گوشانهي رادي مشخص شده بود دوش حمام ، صفحه كلتاكنون
. باشنداي اشني توانند از آلوده تريهمراه م
كاي آمرنيسكانسي صورت گرفته پژوهشگران دانشگاه وي در بررساكنون
. هستنداي اشني و بالشت از آلوده ترتوشك اند تهافيدر
. كردندشي آزماشگاهي را در آزماتوشك كي از ي پژوهشگران نمونه انيا
ي مي ها زندگكربي از ميستمي آن اكوسري و در زيي روهي شد در المعلوم
.كنند
در ي پوستي هايماري توانند موجب بروز بي ها مكروبي مجموعه منيا
.انسان شوند
و يني شوند و با نفوذ به بي توانند، موجب بروز آلرژي ها مكروبي منيا
. كننددي را تشدتي حساسزانيدهان و چشم ها ، م
زنند و ي مبي بدن آسي و دفاعيمني استمي از موارد آنها به سياري بسدر
. توانند كشنده باشندي ميحت
ني از بروز ا تواني و پر و پنبه داخل آن متوشك هي روضي با تعونيبنابرا
كرديري ها جلوگيماريب
27
NOV 2008 – 1387عقرب سال
�+T� C > در �Dورش ا�'�4- و <�اS3 .....................................................ادا�-
'��� < T�-� ن را��=Pش ذه.� دا��E دا�C ���ز ��د را در ��ا�� �(�S �:� AE /�ار ده' ، و �����ت ���ن �+S!�:� C ا�'��4.'� را ��ز� 5.'وادار 5.'� A��+� و ��د در ، .
"��� ��I= '.��� ان در������2' ��> دا)�- ��)'، او از ا�" 5- �ز��ا ه� �7 ا�% ا)�5 &�2..' ��] و�7د دارد �Y� ���7ن دا)�- ��)' ، ا���9ل ��I= . <اه�ن �.B را �ن ��T ��ن ���' ��/�T% ���ز)
'.�� ا�% 5- . 5..' 5- دا�C ���زان ��د را در �T!�% ه�� ���ز)� �#�> و د��A �'ا��T]و "�.B در� ادا�- ���7ن =��I در �L�)زان ا9(�س !��/% و )����� C�� )�د ، و دا� ��KD ر�- ا���ن'� `�F
او ���' /�در ��)' در رو�' .��)' ��ز��ز� ا�'�4- � �ا������ از �#����" و\��T� S > ���' . ��اه.' �5د��' در دا�C ���زان �. �T!��#� ، ��وره� و اP3<�ت �K)�- و ��رد /�2ل ����ان را ��رد ��qال /�ار ده'
����.' و ا��T'اد ��د را ر)' ده.' =� ���ا�.' در ����رد �� ا�� G)5 و =���% )#��% 0زم را <� T= ���7ن�� 5..' و �ن ه� را دو��ر& �(�ز�' =� از ا�" را& و�7د ��د را �- �'�'R= ت ��د�>P3ز& در ��وره� و ا�=
�:�اه' ا<���در�- را �� ا��س 5�9> �� �' �����د و ا!�2- ا��Rد B.�" )�ا�` ��ا� ا�'��4'ن �5ر��� �.� ا�'��4'ن ه��ا& �� �9 ا<���د، �#��� و �A�4 =� از ا��+�ل ، ا��Rد )�ا�` �Y �ب�- <�2رت د��L . ��د
.و ���زش �T� U��+9" در ���.' ���زش و �Dورش ا�% C.5ن وا�� T� ن و����� �j5زان �� [' �'ر�- و ا��� C� ه�� ا�S ا��L] و )��' ا�7.�ب ����KD دا
� دا�.' و �ن را �]����" ���e در ���.' ���زش =�Zر � �#�P5س درس را ���R- � <'م <P/- و �#�رت ��#�I- ا�% 5- ���ن �(�AE و =����Rت -���� 5..' ، در �9!� 5- ر)' ا��T'اد و �Dورش =��I در ا�" �
�� زT/و وا ،'�� ����ان را �- <.�ان و�� - ا� در �5ر ='ر�� و �Dورش =��I �ا��ش �5د& ا�' ��� . ، ه����- ا��ژ� و ر�2% را در ���ن از ���ن ��د& ا�' =dI9 A��F و =��اره�� ���I#�م و �� ه'ف���
� �5دن و ه� ���- �T!�% و =Pش ��Y و ��� ���7ا��ن را در 4D%؟5.�> �����% ه�� ���.��G ز�'ا '�� 7] ا�" �� =�ا��#I� ، �5دن A��F= ن����ات و ��ا�% ه�� ��د را �- ��� را از ���ن ���" و T�23
؟دا)�- ��)'��م ���ز)� �#> ا�% ��c- در �1 �%)�� � و ��/�T% ���ز)� ا�% 5- � �- )�ا�`=T'اد /�2!
< T� '� ، =*��� �5ر�5را�-�����> �- ��7�T!�% ه�� ���ز)� . و )���دان در �ن �- �T!�% ا)�*�ل دار� �ور�> و روش ='ر��ا���� در ��Lش ��د �(2% �- ���زش � A�> -� از ا�" �� . ��د C�� <�����
���- ه�� �4د& و =��ار� �� <���L�� و < �� �����> ��b� .��[�H% ا�'��4'ن را از ���ن I3�> ، � <������ �ز�'ان ا�" ��زو��م �Y �ب I3�> و ��- F= ��7+�� و . �'ر�- را ��ا� ر)' < �� ، ا���7<
�- �����" و در 5.�ر ����اد& ه� و �� ه���ر� ���ن =.�2- �- ���ن ):�Z% ده�>�LB ، �4'ن�'��- ا�LB ، � �5دنو �'��- ز�LB <ن �����. را �- )���دان ��د �����ز���� � -2�> در ���.' ='ر�� �- ر)' ه�- �7
�� ، ا���7<I3�> ، �� ر)' 7(�.T� �/Pا� ، ���ن =�7- و ، ����� � دا)�- ��)�> و ��Iه�> < �� را د�.�� ا��س در; و )�Tر ���ن اراE- ده�> و ����0& �����> در ��F` ه�� ���ز)� �- دا�C ���زان �- ��7
P> ، < T� از �'ر�- و �I.= و �!�T= ر)' و ، �����D و ا���ن �- 5�9% و -/��'� . را ���زش ده�> ��4ط ز
�����=،� ��D '.Bم ���ز)
-� �L�)� ، &'( ه�> ='ر���I� ;ده' 5- در ���4ن � � "ار=�2ط �Y �ب"�T!�Y- و ��ر�� �T!�% ه�� ���ز) .�T > و )���د دارد
� 5.��ل و ه'ا�% ر��ر ����ان و ���و� ���W در ���7ن ار=�2ط ه�� ���ز)� ، �T > را �� =�ان Hا A��> 5 �' و %)� .در ��/�ار� ار=�2ط و ��د�.'� �ن در P5س دا
��رد =�7- ���ن واق �:�اه' )' و در ��2)'ا�� �T!�% ه�� ���ز)� �T > در P5س درس ��ا� )���دان =�ز& ���R- ار=�2ط �Y �ب ��ا� ��د���� �Hرت �:�اه' ��% .
�ص ��% ، <'ا!% در ����رد �� )���دان ، و/% ).��� ، ):�T�� %�Zدل ، =( ` �����Fا و ��[�ع درس � �' ��" T��7- و �'ر�- و ���ه� از .�ن و �#�رت ه� � ���ز)� از و�@�� ه�� ��D و -Yد را��Rا� ، G��.� روش ='ر��
/Cدرش H/3ز<Cر CUرQJ و زCBن . در (B zBC) د+?١9o¾*/H Cدر CAل B) >*رش ١٩٧o در CAل .CGرA. دC6A:?Bن hBر<. در (3B zBCد
5J*B@3+) او و >;6. در C\Aرت اC6;+C�Gن در >Cر�J3\U �J 7* و دوران اAC?A [;< FJ. در CAل .اش Cjزم G:ا+;) CT*+*7+3اد2 CJC< (Bن رA?* و 1:ار3Bد () هR) اG:اد CT+3ادB 2) اC6;+C�Gن ١٩٨٠
� در �a?G <� 7* 2 اA] و 7[|?] هCB «6) 931 9CدCBدCB Nز«BC .ه3�Rن JCA) هA .JC:<:دا+5*
28
NOV 2008 – 1387عقرب سال
اداي اداي اداي اداي – رورورورونقدي بر دو صد خورشيد نقدي بر دو صد خورشيد نقدي بر دو صد خورشيد نقدي بر دو صد خورشيد دين خالد حسيني به زنان افغانستاندين خالد حسيني به زنان افغانستاندين خالد حسيني به زنان افغانستاندين خالد حسيني به زنان افغانستان
مي » دو صد خورشيد رو«خالد حسيني در مقدمه رمان
نويسد زناني را در كشورم ديدم كه همراه با كودكانشان از
زنان برقع پوشي . كنار ديوارها با شتاب عبور مي كردند
دوست ... رست مثل خورشيد در پس ابر مانده اندكه د
داشتم بدانم در اين سي سال در مسير تندباد سرنوشت
دو «و به اين ترتيب ... افغانستان چه بر آنها گذشته است
. اداي ديني است به زنان سرزمينم» صد خورشيد رو
چيستان
افغاني خريد 5شخصي تخم مرغ را دانه اي .1
افغاني فروخت و سرانجام 4و دانه اي
چطور چنين چيزي ممكن است؟! ميليونر شد
حكم اعدام متهمي را صادر مي كنند و .2
بخشش الزم نيست، اعدامش «مضمون
پس . را به امضا، دادستان مي رسانند» .كنيد
از امضاء دادستان، مأمور اجراي حكم، با
تغييري در مضمون، جمله را به صورتي در
اعدام متهم را مي گيرد، او مي آورد كه جلو
چه تغييري در جمله بوجود مي آورد؟
مي دانيم كه در بهشت هر چه بخورند دفع .3
نمي شود، در جهان مادي كداميك از مثالها و
شواهد را مي توان يافت كه با آن امر
همسان باشد؟
شخصي براي نخستين بار سوار يك خودروي .4
شد و بسوي شهري حركت » فولكس واگون«
د، درميان راه خودروي او خراب شد كر
ناچار ماشين را به كنار جاده هدايت كردو
كاپوت ماشين را باال زد، ولي با كمال تعجب
ديد نه ازموتور خبري هست، نه از سيلندر و
نه چيز ديگر چطور چنين چيزي ممكن است؟
زردم و زبرم، زير زمين معتبرم، كاله سبزي .5
! به سرم
جاست؟گالنگرهانس جزيره .6
آن چيست كه يك پا دارد و سه چشم ؟ .7
: پرسيدند) ع(از حضرت علي .8
واجب و واجبتر چيست؟ نزديك و نزديكتر
كدامند؟ عجيب و عجيب تر چيست؟ سخت
و سخت تر چيست؟ اگر شما بوديد چه
جوابي مي داديد؟ حضرت علي چه جوابي
داد؟
گندم فروشا، : اين عبارت را درست بخوانيد .9
د آمد ماش فرستاديم ارزن آمد نخو
.برنجش مده، برنجش بده
برو، اگر « جمالت زير، مصــــــــــداق چه حكايتي هستند؟ .10
بيايد، چرا نيامد؟ : رفتم، نيامده بود، گفتم. نيامده، بگو بيايد ».اگر نيامده بود مي آمد. حتما آمده كه نيامده است
l ن ه���9ا��ت���.........@Bmn 32
رمان دو صد خورشيد رو روايت رنج و محنت زنان افغانستان است و جايگاه آنان را در جامعه اي سنتي و مرد ساالر، كه همواره
.دستخوش ناآراميها و دگرگونيهاي سياسي بوده است، در يك دوره سي ساله به تصوير مي كشد
هر كدام به . افغان، كه به دو طبقه اجتماعي متفاوت تعلق دارند، محور اصلي داستان را تشكيل مي دهدمصائب زندگي دو زن
اين داستان نه تنها روايت . اجبار و با فاصله زماني به همسري مردي سنتي و خشن در آمده و به اصطالح هووي يكديگر شده اند
ر مشكالت و انديشه هاي زنان افغانستان در دوره اي از تحوالت و عشق و دوستي و رنج اين دو زن ستمديده است بلكه تبلو
.رويدادهاي سياسي و اجتماعي آن كشور است
به عقيده بسياري از منتقدان آنچه كتاب دو صد خورشيد رو را متمايز مي سازد بيان احساسات و عواطف دروني زنان افغان به
. ان زندگي كرده استقلم مردي است كه خود در جامعه مردساالر افغانست
ميچيكو كاكوتاني، منتقد نيويورك تايمز، نثر خالد حسيني را ساده و عامه فهم مي خواند و مي گويد او شخصيتهاي داستان را
بر پايه عواطف و احساسات خاص قصه هاي افسانه اي خلق مي كند و احساس خواننده را بيشتر نسبت به شرايطي كه داستان
.ده است، بر مي انگيزددر آن اتفاق افتا
ليال و مريم، شخصيتهاي اصلي داستان، كه هر يك درگيرعواطف و احساسات شخصي خود هستند، تنها چاره تحمل مشكالت و
رنجهاي زندگي را در دوستي با يكديگر مي بينند و در مسير مشتركي كه سرنوشت برايشان رقم زده است، با يكديگر همراه مي
.شوند
، روزنامه نگار بريتانيايي، در روزنامه مستقل گاردين چاپ انگلستان مي نويسد حسيني تاريخ را با قصه در هم مي ناتاشا والتر
. آميزد و با قرار دادن دو شخصيت كامال متضاد در فضايي مشترك، پيچيدگي جامعه افغانستان را براي خواننده ملموس مي كند
. معمول غربيها درباره افغانستان را به چالش نمي كشد، ولي بر غناي آن مي افزايدوالتر معتقد است داستانهاي حسيني ديدگاه
مريم فرزند يك پدر ثروتمند و سنتي و حاصل آميزش جنسي او با كلفت خانه است كه به منظور از سر باز كردن او را به زور به
اما ليال، دختر پدري . تالطم تر از پيش مي كندخودكشي مادر نيز زندگي مشقت بار او را پر . عقد مردي مسن در مي آورد
.او در مسير پر فراز و نشيب زندگي با مريم هم گام مي شود. تحصيلكرده و روشنفكر است
بر خالف عقيده برخي از خوانندگان كه اين داستان را اغراق آميز و ملودرام مي خوانند، والتر آن را دور از حقيقت نمي داند و
ات با زنان افغان در كابل، با داستانهايي به همين تلخي برخورد كرده است و مي داند كه در پس هر برقع مي گويد در مالق
.خموش، داستاني نهفته است
جاناتان ياردلي، منتقد ادبي روزنامه واشنگتن پست، آثار حسيني را در ژانر ادبي قرار نمي دهد ولي سبك نگارش كتاب را براي
.نايي اندكي با شرايط زندگي در افغانستان دارند، مناسب مي خواندخوانندگان غربي كه آش
. درك بسياري از خوانندگان از داستان اين است كه تحوالت سياسي، راه حل مشكالت و مصائب زنان رنجديده افغانستان نيست
تحمل تحقير، اتهام، و خشم چون ما چاره اي جز» بي سوادي«در بخشي از داستان، حسيني از زبان مادر مريم مي گويد زنان
او مي گويد هر دانه برف. مردان ندارند
همه آه ها به آسمان مي روند، با هم ابرها را تشكيل مي دهند، و سپس دانه دانه . آه زني غمديده در گوشه اي از اين دنياست
.بي هيچ صدايي مي آيند پايين روي سر مردم مي ريزند
سارا : نويسنده
29
NOV 2008 – 1387عقرب سال
! ) غير وابسته است و اعالنات تجارتي در توافق با مسولين نشر ميگرددفق يك نشريه كامال آزاد ومجله ا( ارتيـالنات تجـاع
: گــــــــــــــزارش ويـــــــــــــــــژه كه افغانستان در چالش بحرانهاي شديد جنگي وخانمان سوز قرار )1994( پيش در دقيقا چهارده سال
در اين ستم مواجه بودند، در چنين وضغي بيشتر مردم چاره براي زندگي ) افغانها(داشت وتمام مردم آن
از جمله جمعي ازافغانهاي محروم و . درداخل كشور نداشتند و دركشورهاي مختلف جهان مهاجرگرديدند
مهاجر دركويته پاكستان مقيم گرديده بودند، در بين اين مهاجرين جمعي را متعلمين تشكيل مي دادند كه
باهزاران دردورنج به مشكلي توانسته بودند فراغت صنف دوازده راحاصل نمايند، اما بخاطرمهاجربودن شان
انواع مختلف فعاليت ها چون اين قشر از. چانس براي ادامه تحصيل دردانشگاهاي پاكستاني نداشتند
بازمانده بودند وآينده شانرا جز تاريكي نميديدند، با هم آمدند تا كاري كنند كه نسل آينده دچارچنين فواجع
.تاريك و هولناك نگردند
) انجمن فرهنگي قلم ( لذااين جمع مصمم به تاسيس يك انجمن كامال خيريه ودورازهر نوع تبعيض بنام
تدا اين انجمن خريه تمويل كننده جزخودافغانها ومهاجرين نداشته و با مشكالت فراواني كه در اب. گرديدند
مواجه بود، اما براثر تالشهاي نا محدود فاميل ها وخانواده هاي اطفال درحال آموزش، همچنان مسولين كه
اين ) 1998(ال درآن مركز درحال فعاليت بودند توانستند با سپري نمودن چنين شرايط بسيار دشوار، درس
و آقاي اكرام نيز . به كشور ايران در حالت تعطيل قرار داشت) پرور وغيره
به كواالالمپور رفته بود تا بخاطر خدمات ارزنده اش به فوتبال كشور تقديرش
آقايان جگدلك و اكرام اي كاش. عكس يادگاري بگيرند) بن همام(كنند و با
تا ديگر . از در اين سفر ها از علي آبادي و بن همام اندكي دسيپلين مي اموختند
.در هر هواخوري خود اداره رسمي را قفل نزنند
!چون هر چه بگوئيم نيست گوش شنوا . از اين مسايل ميتوان گذشت! خوب
اسخ داده نشده و ميرويم سراغ اصل موضوع و سواالتي كه به جمع سواالت پ
!!!افزوده ميشوند
لژيونر ها كجا بودند؟
بازيكن افغان مقيم آلمان كه به تيم ملي دعوت شده بودند 5در اين بازيها ما از
بازيكن ديگر چرا در تيم حضور نيافتند؟ اين سوال 3. تن را داشتيم2فقط
يا از يا سهل انگاري از بازيكنان بوده است. ميتوان دو پاسخ داشته باشد
!!!فدراسيون
در صورتيكه سهل انگاري از بازيكنان بوده است چرا آنها تنبيه نميشوند مگر
چي چيزي باالتر از تيم ملي است؟ وقتي سانچز دروازه بان تيم مكزيك بخاطر
بازي تيم كشورش مقابل ايران به مراسم خاكسپاري پدرش نمي رود اين آقايان
.تبال شان باالتر از اسطوره مكزيك استدليلي باالتر دارند يا سطح فو
اگر فدراسيون مقصر اين واقعه است چي كسي جواب وارد شدن ضربه روحي
ديگري بر اذهان اين ملت را مي دهد؟ همان كساني كه به سواالت گذشته پاسخ
دادند يا هست قلبي كه براي اين ملت بتپد؟
پيشرفت در فوتبال افغانستان
!تـــــار تا واقعيــــــاز شع
افغانستان كشوريست با تاريخ بسيار طوالني كه همواره
23جنك هاي . آماج نا خوشي هاي تاريخ بوده است
نيز ساله در اين كشور همانند ديگر زيربنا ها به ورزش
اما با استقرار دولت آقاي كرزي در نيم دهه . صدمه زد
اجتماعي اخير تالش ها براي رشد اين زيربناي فرهنگي
در ميان رشته هاي فراوان ورزشي مروج در . آغاز شد
ـر افغانستان فوتبال اين كشور در وضيعت بد تري بس
.ردمي ب
فوتبال افغانستان در آنزمان نبود امكانات را بزرگترين
زيرا در زمان رژيم طالبان از . چالش فراروي خود ميديد
ه ميدان غازي كه بزرگترين ورزشگاه پايتخت بود ب
اما . عنوان كشتارگاه مردمان بي دفاع كار گرفته ميشد
بياييد نگاهي بر كار هاي انجام شده براي فوتبال
.افغانستان در نيم دهه اخير بياندازيم
از نكات مثبت نميتوان گذشت با انكه در ادامه نكات
ديگري هم است ولي باز هم بخاطر نكات مثبت از
!!ر سكهديگو اما روي . مسئولين متشكريم
چرا در پايتخت كشور ورزشگاه استندرد وجود ندارد؟چرا در پايتخت كشور ورزشگاه استندرد وجود ندارد؟چرا در پايتخت كشور ورزشگاه استندرد وجود ندارد؟چرا در پايتخت كشور ورزشگاه استندرد وجود ندارد؟
اين اولين سواليست كه ذهن هر
. ورزشدوست افغان را اشغال ميكند
ما از شما ورزشگاه : مسئولين محترم
سانتياگو برنابئوي مادريد و يا سان سيروء
ما ورزشگاهي مناسب . ميالن نميخواهيم
30براي حفظ آبروي كشوري با حد اقل
.مليون نفر نفوس مي خواهيم
چرا براي هر نتيجه زود قناعت ميكنيم؟چرا براي هر نتيجه زود قناعت ميكنيم؟چرا براي هر نتيجه زود قناعت ميكنيم؟چرا براي هر نتيجه زود قناعت ميكنيم؟
از احياي تيم ملي تا بحال فقط ما در بازي
. ها يا باخته ايم يا هم به تساوي رسيده ايم
. و اگر برده ايم هم تعدادش محدود است
اما بعد از هر باخت يا مساوي مسئولين
ب ميگويند با توجه به امكانات كم ما خو
آيا ميخواهيد دست روي دست . است
يا . گذاشته و همين جمالت را تكرار كنيد
!برنامه اي براي پيشرفت هم داريد؟
داريد؟داريد؟داريد؟داريد؟ تاكي نياز به زمانتاكي نياز به زمانتاكي نياز به زمانتاكي نياز به زمان
جمله ي كه نتنها .هنوز نياز به زمان داريم
مسئولين ورزش استفاده ميكنند بلكه در دولت
اما بحث . رئيس جمهور كرزي ضرب المثل است
: مسئولين گرامي. مسئولين ورزش استما روي
اما . در هر مصاحبه ميگوئيد نياز به زمان داريم
سال 6ما ! اين زمان كي فرا ميرسد واهللا و اعلم
در اين زمان چي كرديد . راپشت سر گذاشتيم
!كه در زمان ديگر بكنيد؟
شايد در ذهن تان از من متشكر باشيد زيرا
گفته ام شايد بسياري از موارد ديگر است گه ن
زيرا ميدانم كه همين . خودم نميخواهم ابراز كنم
. مطالب هم از ظرفيت گوشهاي تان بيشتر است
اما از شما خواهش ميكنم زمان را از دست
.باشيد ندهيد وكمي به فكر فوتبال اين سرزمين
34
NOV 2008 – 1387عقرب سال
35
عمل به وطنتا گفتار شهيد داكتر محمد حسين وفا: شعر از
مازشرق وغرب لقمه نان مي خواهيم
چاره كــــــار خودازخلق جهان مي خوا هيم
نيستيم مامگرانسان كه به وطن كاركنيم
همچومردم، به وطــــــن جان خودايثاركنيم
قرضه دالرماتابه هزارمليون است
داداين قرضه ازين طاقت مــــــابيرون است
دلي ماپرخون استرفت درجيب كسان و
رض ندانستيم كه خــدايا چون استآخراين ق
يك پروژه نشنيديم كه به حاصل آيد
كسر بوديجه نديديم كه به كــــــــامل آيد
اي وطــــــــن زروطال تونداري داري
ا تو نداري داريــــــــــالجورد و مس زيب
تونداري داري نقره اعال آهن و
نداري داري رشاري به هرجا توـــــــسنفت
برسرگنج نشستيم وزغربت به گداز
هر گدامي به جهان است درازا بــــــدست م
غيرمانگذاشت كه ماصاحب پطرول شويم
درزندگي صاحب يك رول شويم ه ماـــــتاك
چنين گول شويم همغيرماخواست كه ما
ته ونارول شويمت چقدرگشـــــــــــزسياس
د نشرق وغرب آن هريكي مقصد خودميخواه
دننيست كس غمخواركس نفع به خودميخواه
همه درخانه ماست هنديزر مال جاپان
انه ماستـــــــــصفت غير همه زينت كاش
كفن وسوزن ماجمله زبيگانه ماست
ان كشورويرانه ماستــــــــــآري بازار جه
خودي هيچ دران وضع نشد ارمال زينت د
چاره آن وضع نشد،چون شريك ازخودماست
استــــفيشن م نان درخانه نداريم وطال ــريبيم ولي سودجهان درتن ماست ـماغـــ