ه علمی فصلنام ـ پژوهشی« م قرآن و حدیثحقیقات علو ت» الزهر نشگاه دا ا( سم ا ها ی عل) ، شماره سال پانزدهم1 ، بهار1931 اپی ، پی91 DOI: 10.22051/tqh.2018.15108.1620 صل بای فوارتباط معنایلش ا چا آیات محتوای قرآن کری م علی اصغر آخوندی1 اریخ دریافت: ت1 / 2 / 1936 تاریخ تصویب:26 / 4 / 1936 چکیده بارتطاب حکیم در ام کزاکا اســتانه ا و حکیما حکیمم قرآن کز در پایان آیه فاصله نیرنداار دا یکدیگر قرً حتما در پیون بایدی د معنایاه وودیااه یرتطاب ایر اشـــداک ماقطل خود با محتوا وثیق با وریا در مواردک نیز دشواما ا ستایمند تأمل و تفکر ا و نیا دیریال میر آیه تطدی در تف سی به چال شید یافترر صدیر مقاله د در ا شودایر چالش وی اه و چرایاو و آن گاه راه یافتر در پی حل های براک ی برونلش را میه چا سـه وا آن هسـتیما رفت ایر عدم تناسـب توان دام آیه فراانگی و ت ضاد در و ترادف و دوطنا صدر و ذیل آیه، ا براک برونو کردا اســـتکوه بر وســـعتز باید ع چالش نی رفت ای1 ا صنعتی شاهرودنشگاهیث دام قرآن و حده علوروستادیار ا
30
Embed
»Ìر° ¾آر¬ تاÌآ ÊاÃتح¼ اب ·صاè ËÌاÁ¡¼ طابترا ش¸اچ file»Ìر° ¾آر¬ تاÌآ ÊاÃتح¼ اب ·صاè ËÌاÁ¡¼ طابترا ش¸اچ
This document is posted to help you gain knowledge. Please leave a comment to let me know what you think about it! Share it to your friends and learn new things together.
Transcript
ها الم اهللس )ادانشگاه الزهر «تحقیقات علوم قرآن و حدیث»پژوهشی ـ فصلنامه علمی (علی
91، پیاپی1931، بهار1سال پانزدهم، شماره
DOI: 10.22051/tqh.2018.15108.1620
مقرآن کری محتوای آیاتچالش ارتباط معنایی فواصل با
1آخوندی علی اصغر
1/2/1936تاریخ دریافت:
26/4/1936تاریخ تصویب:
چکیده
ــتا اازاک کالم حکیم در ارتطاب با قرآن کالم حکیم و حکیمانه اس
د معنایی باید در پیون حتمایکدیگر قرار دارندا فاصله نیز در پایان آیه ــدا ایر ارتطاب اه یودیا و اه باشـ ماقطل خود با محتواک وثیق
دیریا و نیایمند تأمل و تفکر استا اما در مواردک نیز دشواریا و سیر آیه تطدیل می شی در تف صدد یافتر به چال شودا در ایر مقاله در
چالش و گاه واوه و چرایی ایر یافتر راه آن یی براک ها حل در پی توان در عدم تناســب رفت ای آن هســتیما ســه واه چالش را میبرون
ضاد در فراام آیه صدر و ذیل آیه، اطنا و ترادف و دو انگی و ت
ــتکو کردا براک برون ــعت اسـ رفت ای چالش نیز باید عالوه بر وسـ
استادیار روه علوم قرآن و حدیث دانشگاه صنعتی شاهرودا 1
قرآن کریم چالش ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات 2
یات و یات، از یا، آ ــ به سـ تدبر، حدوده تفکر و به م یدن ــ بخشـ
ها و ســـاختار الفاو تواه بیشـــترک نمودا اژههاک معنایی وکارکریزهــب اازاک آیات قرآن با ــکام و تناسـ ــان دادن انسـ ایر بحث در نشـ
به آن ــرورک بوده و الطته کمتر نیز ــا و بـ یار راهگشـ ــ یکدیگر بسـ استا شدهپرداخته
یدی: واژه نایی ،فواصــــل قرآنیهای کل ند مع ــکالت ،پیو مشـ
ا چالش فواصل ،فواصل
مقدمه
یرد امله در اایگاه واقعی خود قرار میحکیم استا در کالم حکیم هر، کالم قرآن
ــلهفکندا در ایر میان و با امالت قطل و بعد نیز ارتطاب حکیمانه و هدفمند پیدا می آیه کاص
ارتطاب یتواند باک مستقل است، اایگاه خاصی داشته و نمی آنکا که عطارت یا امله ویژهبه
سیارک ای آیات، ایر ارتطاب به نحوک آشکار است که ا ر فاصله با محتواک آیه باشدا در ب
سلیم متواه آن می صاحطان فطرت و ذو، شود شوندا در مواردک نیز براک حذف یا اابکا
تیم باشد، اما اه با فواصلی روبرو هسه اندک درنگ و تدبرک نیای میدرک ارتطاب و پیوند ب
ونه تناســب و ارتطاطی با محتواک آیه ندارند و یا ظاهر و در نگاه آغاییر هیچ حســببهکه
اند هنام نهاد« مشکالت فواصل»ها دشواریا استا ایر نوع را تحت عنوان کشف ارتطاب آن
ابتداک آیه به قدرت خداوند اشاره دارد و خداوند در ططرسی نیز معتقد است، قسمت
آن خود را با قدرت و اســتیالو وصــف نمود و در پایان آن را به علم وصــل کردا ییرا وقوع
،1، ج1448ططرســی، « )پذیر اســتمتقر و مســتحکم با قدرت و علم امکان صــورتبهفعل
(ا119ص
را دارندا ینیاپیشت مقدمه و باید تواه داشت که برخی صفات براک برخی دیگر حال
شتر قدرت بدون تردید نیای به علم می مثال شدا و رنه قدرت بدون علم ن براک دا د توانیمبا
ــدا به همیر دلیل در ایر آیه ابتدا به قدرت و در پایان به ــته باشـ نیای یشپدوام و ثطات داشـ
استا شدهاشارهعلم است کهآن
و وتعل هم الكل ﴿ربنا وابعث يه ب( وم منهم تللو عليهم اتا يهم م رس اب والك ة وتزك (123)بقره: نو أنت العزتز الكيم﴾
ستا با تواه به « نو أنت العزتز الكيم »ایر آیه با « عزت و حکمت» هکایرپایان یافته ا
ه ک تراودیمکند، به ذهر ای نظر وبــ لیوک بر شــدت و قدرت همراه با حکمت داللت می
فت ــ با دو صـ یه «حکيم»و « عزتز»بیش ای « حکيم»و « عليم»یا « رحيم»و « رئوف»محتواک آ
شدا حال بنگریم ارتطاب عزت و حکمت با محتواک آیه چگونه شته با سب دا هماهنگی و تنا
است:
اور یرکشـــی واه مناســـطت ایر فاصـــله آن اســـت که بعثت پیامطر براک والیت و به ب
ست که بر آنچه بخواهد غالب می سوک عزیزک ا ست و ایر امر ای چنیرهمآیدا حکومت ا
ــول باید به حکمت ــوک رسـ پیامطر باید به قومش حکمت بیاموید و آمویش حکمت ای سـ
ن خداوند و مردم است پس نا زیر باید او رسول واسطه میا چراکهفرستنده او مستند باشدا
الم اهللل )دانشگاه الزهرا« تحقیقات علوم قرآن و حدیث»فصلنامه علمی ـ پژوهشی هاس 7 73، پیاپی51سال، ( علی
ــب و در ارتطاب و در اایگاه خود ــدا بدیر ونه فاصــله با محتواک آیه متناس نیز حکیم باش
(ا 106، ص1442؛ الشیر، 118ص ،1، ج1410)یرکشی، آرام رفته است
یاسی و تأسیس پایگاه رفی فرهنگی و تشکیل بار اه منی س »مفسر دیگرک فته است:
تماعی )توسط پیامطر( نیایمند به وصف ممتای عزت نفوذناپذیر و حکمت مصون ای تعقیب اا
نو أنت العزتز »( اســت که در پایان آیه به آن اشــاره شــده اســت 41)رعد:« م معقب لك ه » (ا80ص ،1، ج1931 )اوادک آملی،« الكيم
ردد که حضــرت ابراهیم در دعاک خود ای خداوند پس با درنگ و تدبر روشــر می
یامطرک که ای نســـل او می به پ حکومت و والیت عنایت کند که ایر ند ی زیبرمخواهد
ــفت عزیز و حکیم آمده ــت و به همیر دلیل در ذیل آیه دو ص ــتلزم عزت و حکمت اس مس
استا
يع عليم﴾﴿ون عزموا الطالق ج( (221)بقره: إن الله س
در ابتداک آیه فقط عزم بر طال، ذکر شده و عزم نیز دانستنی است و نه شنیدنیا اکنون
؟چیست سيعاست؟ فایده ذکر شدهاستفاده« سيع»ااک ایر سوال واود دارد که چرا ای
سیر آیه سطی واود ندارد و ای همیر رو در تف صله و امله اول تنا به باور برخی میان فا
شده شکل شت و کوتاه نیامدن، در شده فته مثالاندا دچار م که عزم بر طال، و عدم بای
ــختی و غر یدن نیســتا حداقل شــخس براک ایر تصــمیم نا زیر با اغلب موارد خالی ای س
شنود همان طور که اهد کردا آن سخر را نیز از خدا کسی نمیخود سخر فته و نکوا خو
(ا238ص ،1، جتابیشنود )یمخشرک، او وسوسه شیطان را نیز می
ــیر آیه پرداخته ن رفته اند که به کلی ایر چالش ای میا برخی دیگر نیز به نحوک به تفسـ
ــت: يع عليم »ذکر »اسـ ــت که ای چیزک خطر می « س که وقوع طال، را دهد به ایر دلیل اسـ
وسی، )ط« شنود ماند و آن را میکند و آن شنیدنی است و بر خدا نیز مخفی نمی حکایت می
قرآن کریم چالش ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات 8
منظور »(ا عالمه ططاططایی نیز می نویسد: 011ص ،2، ج1448؛ ططرسی، 291، ص2، ج1443
ست و امله يع عليم »ای عزم بر طال،، عزم و انکام دادن آن ا شع « إن الله س ست؛ ر بر آم ن ا
(ا918ص ،2ج ،1914)ططاططایی« ییرا شنیدن با خود طال، مناسطت دارد نه با عزم بر آن
ــمی ، کافی نطودن عزم بر طال، بدون ــف سـ آیت اهلل اوادک آملی نیز ای ذکر وصـ
ال،، در صورت کفایت عزم بر ط»نویسد: صییه آن و اارک شدن صییه را نتیکه رفته و می
ــنوا بودن ها میفرمود که خداوند به آنچه در دلمیقرآن کریم فقط ــت و ش ذرد آ اه اس
صییه خاص خداوند را ذکر نمی ست و در طال، هم کردا پس وقوع طال، منظور خداوند ا
شود معتطر استا وصف شنوا بودن خداوند نیز آمده است و رنه عزم قلطی متعلق شنیدن نمی
ت که دمدمه و فت و وک شخس با خود، بر خالف آنچه یمخشرک در کشاف آورده اس
شیط سه سو ست مانند و سموع خدا ست کهآنم سموع الهی ا ،11ج ،1934)اوادک آملی« م
(ا290ص
صله آیه به تطییر متر شیعه آن است که ای طریق فا نکته قابل تواه در تفسیر عالمان
شر می پرداخته صله را در تطییر محتوا رو سیا سایدا ای اند و ایر نقش فا رک همیر روش در ب
توان استفاده کرداموارد براک برطرف شدن چالش ارتطاب معنایی می
بهم إنهم ع ادك ون غفر لم إنو أنت العزتز الكيم﴾ د( (118ما ده: ) ﴿ن عذ
ایر آیه که حکایت قسمتی ای فتگوک حضرت عیسی با خداوند است ای مهمتریر
إنو » ااکبهرســد که آیات در بحث مشــکالت فواصــل اســتا در نگاه آغاییر به نظر مییشترک آمدا ییرا غفور و رحیم هماهنگی ب( می انک انت الغفور الرحيمباید )« أنت العزتز الكيم
ــرت ابراهیم نی داردا ا ر ایر آیه را در کنار آیه « ون غفر لم »ه با امل ز اک که ای یبان حضـ
شده قرار دهیم که فرمود: اإ إنو رفور رحيم »ذکر ( 96)ابراهیم: « عن إنه من وم عص
تر خواهد شدا ایر مان قوک
الم اهللل )دانشگاه الزهرا« تحقیقات علوم قرآن و حدیث»فصلنامه علمی ـ پژوهشی هاس 9 73، پیاپی51سال، ( علی
س ساس ا شیر، ص شاید بر همیر ا شی )پی سیوطی ) 113ت که بنا به نقل یرک ، تابی( و
کرده ت میقرا ونهایر(، در مصحف ابی نیز همیر ونه ثطت شده و ابر شنطوذ نیز 284ص
ه که شود که آن ون است که قرا ت شاذک استا اما با دقت نظر و تأمل بیشتر مشخس می
تر استا در مصحف فعلی آمده، مناسب
ست را از بزر ی که کسی »اند: محققان نوشته برخی ای ستحق عذا ا کسی که م
ست، نمی ست؛ مافو، او نی صفات خداک تعال چراکهتواند بطخشدا پس او عزیز ا ی عزیز در
سی حکیم ک چراکههمان غالب و پیروی استااا و همچنیر او باید با حکمت توصیف شود،
ــت که هر چیزک را در ااک خود قرار ــی ای افعالش واه ا دهد میاسـ الطته اهی در بعضـ
ــعیفان مان می حکمت پنهان می کنند که آن خارج ای حکمت ماند؛ به ونه اک که بـ
ستا یعنی ا ر آنان را با واود صورت رفته ا صیف به حکیم، ابتکارک نیکو ستا در تو ا
ستحقا، عذا بطخشی، کسی ن ست توانمیا شود؛ ییرا حکمت در آن چیزک ا د متعربت
دهیا تو انکام می که
در ایر آیه، مقام بیزارک اســتر اســت و در ایر مقام صــفتی که شــده فتههمچنیر
شــود؛ بلکه در ایر موارد صــفت عزت ذکر اقتضــاک عفو و بخشــش داشــته باشــد ذکر نمی
شودا به ایر معنی که او عزیز غالب و حکیم است که اشیاو را در اایگاه خودشان قرار می
ست بطخشد بر او اعتراض نمی دهدمی شود ا به همیر دلیل ا ر کسی را که مستحق عذا ا
که علت ذکر عزت و حکمت آن قدند چالش معت ایر روه براک برطرف کردن
نگفته (الغفور الرحيماست که حضرت عیسی قصد سؤال و درخواست نداشته و براک همیر )
اســتا در عوض دو صــفت عزیز و حکیم در اینکا ای بالغت بیشــترک نیز برخوردار اســت؛
قرآن کریم چالش ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات 01
ــامل میفرت و رحمت نیز می ــودا واوییرا شـ د عزیز و حکیم، هر اه میفرت و رحمت شـ
شد آن را اعمال می صوا با ضا کند و شد خیر؛ اقت صوا نطا شته و ضا ندا کند و هر اا اقت
؛ ططرســی، 12-11ص ،4، ج1443)راک: طوســی، در حالی که غفور و رحیم چنیر نیســت
(ا 416ـ 410سص ،9، ج1448
ــان آیت اهلل اوادک ــه فتگوک دو پ عالمه ططاططایی و به تط ایش یامطر آملی با مقایس
ته ــ با خداوند، اایگاه ایر دو فتگو را متفاوت دانسـ باور عالمه، فتگ بزرگ به ندا وک ا
ست و نه ستقیم با خداوند و در عالم آخرت ا شافهه و تکلم م سی )ع( در مقام م حضرت عی
ضرت ابراهیم )ع( در ایر دنی سخر ح شفاعت، در حالی که شکایت یا ا و در مقامدر مقام
حسـا خاص خود را داردا مقام مشـافهه و هرکدامدعا و درخواسـت اسـت و ایر دو مقام
ــت که عزت و عظمت ــت، مقامی اسـ تکلم با پرورد ار در قیامت مقام عنایت خداوند اسـ
یابد، عظمتی که هیچ مواودک تا مقاومت در برابر حکیمانه خداک واحد قهار ظهور می
آن را نداردا
ــود، و ای هر به همیر دلیل، در ایر مقام باید آخریر دراه ذلت عطودیت رعایت شـ
ــمه، نای و پرحرفی و یا خواهش، تمنا و مداخله در امور موال ااتنا رددا الطته ونه کرشـ
ــطوت الهی که قاهر و ــم و دل بنده در آن مقام به دلیل الوه و ظهور عظمت حق و سـ چشـ
اش شــود که از التکاو به او و خرج کردن تنها ســرمایهپر میغالب بر هر چیز اســت، چنان
ماندا یعنی ذلت عطودیت و مسکنت بند ی و مملوکیت به تمام معنا، چیزک برایش باقی نمی
و « ون غفر لم إنو أنت العزتز الكيم »کند: ای ایر رو حضـــرت عیســـی)ع( عرض می
ن »الیفور الرحیم(ا ایشان در ایر سخر در مقام عنایت خداستا تعطیر وید )فانک انتنمیبهم إنهم ع ادك بلکه تعطیر « رها را عذا کخدایا آن»هم شکایت نیست، ییرا او نگفت « عذ
شد، بلکه عرض او ترحم شفاعت با ستا درباره میفرت هم تعطیرک نیاورد که ویاک آمیز ا
«انت العزتز الكيم ون غفر لم إنو أ »تطهکارک را بیامریک، بر تو اعترابی نیست کرد ا ر تو
الم اهللل )دانشگاه الزهرا« تحقیقات علوم قرآن و حدیث»فصلنامه علمی ـ پژوهشی هاس 00 73، پیاپی51سال، ( علی
ــرت ابراهیم اإ إنو ر »که عرض کرد: )ع(اما حضـ فور عن إنه من وم عصو سؤال و اوا با خداوند نطود بلکه تنها ( در مقام مشافهه، فت و شنود 96:)ابراهیم« رحيم
شار ای در مقام دعا و خواهش بودا در چنیر مقامی بنده باید دل را تا آن اا که می سر تواند
؛ 931ـ 936صس ،6ج، 1914رحمت الهی ساید و با یک دنیا امید دعا کند )راک: ططاططایی
(ا949-942صس ،24ج، 1931، اوادک آملی
ونه که مالحظه شد امعی با تواه به معناک واژه ها و صفات الهی به هرحال همان
ــورت می ــیا، کلی آیات و مقامی که فتگو در آن صـ یرد، و برخی دیگر با تواه به سـ
اند پیوند معنایی فاصــله با ماقطل را روشــر ســایند و الطته آنچه با تواه به ســیا، تالش کرده
اتر استلطیف شده فته
ح ب هـ( ع واألرض وم يه ون م شيب م ت اوات ال ح له ال ولك ﴿ د يحهم نه كان حلي ا رفورا﴾ ( 46:)اسراو م فقهون
صله آن ست که در درنگ کوتاه، فا با محتوا هماهنگی ندارد و ایر آیه نیز ای آیاتی ا
شود که چه ارتطاطی میان صفات حلیم و غفور با تسطیح و تنزیه خداوند ایر پرسش ایکاد می
توسط مواودات و اشیاو واود دارد؟
در حکمت ذکر ایر دو صــفت در پایان آیه نظرات مختلفی بیان شــده اســتا برخی
ند و هیچ عصــیانی در حق او انکام ویاند همه مواودات و اشــیاو خدا را تســطیح می فته
ورییدا خداوند در مقابل عصیان شما حلیم و آمرینده دهند در حالی که شما عصیان مینمی
در تقدیر است آیه با ایر فاصله ختم شدا کهآناستا بنابرایر براک مراعات ایر عصی
ــده فتههمچنیر ــطیح کنند ان، حل ش ــت که او در مقابل تفریط تس م و یتقدیر آن اس
سطت به مخاططیر، به دلیل کم کارک و اهمالی که در ستا یا ن شان، غفور ا سطت به ناهان ن
فهمند حلیم استا در صورتی که ها را نمیها دارند و تسطیح آن دقت نظر در آیات و عطرت
قرآن کریم چالش ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات 02
شته که باعث تنزیه او می آن شود حق ها باید با تأمل در آنچه در مخلوقاتش به ودیعت ذا
سیوطی، ایاو را ب سند ) سیوطی، 280ص ،2ج، تابیشنا ؛ راک: 98-91صس ،1ج، 1448 ؛
(ا182-181صس ،1ج، 1410یرکشی
ساس تواه به امالت مواود در آیه مورد بررسی قرار در ایر دید اه صله بر ا ها فا
دهدا رفته است، اما آیت اهلل معرفت با تواه به مکموعه آیات، فاصله را به سیا، پیوند می
ــیا، چراکه ــده مفصــل اعمال بدک که عر ااهلی انکام می صــورتبهدر س دادند بیان ش
خداوند براک تحریض و تشویق آنان به توبه ای آن اعمال و بای شت به شریعت آنگاهاستا
ــطیحی که در ططیعت واود دارد پی ــخر را با تس ــت الهی، س یرک کرد و ای آنان نیز خواس
بنابرایر ختم آیه با حلم ای آنچه انکام می دهند و غفران ای آنچه مانند سایر مخلوقات باشندا
ــطت دارد )معرفت ــت نمودند مناس ــده و بای ش (ا به نظر 240ص ،0ج، 1986قطال مرتکب ش
رسد که ا ر فاصله با سیا، پیوند داشته باشد مطالب بیشترک دریافت خواهد شدامی
ر و( اوات واألرض نه كان رفورا رحي ﴿قل أنزله الذي تعلم ال (6 )فرقان: ا﴾ف ال
رسد فاصله با امله قطل ای خود مطابقت نداردا چالش آیه در آن است که به نظر می
صدد برطرف کردن ایر شته و در سأله دقت دا سران ای امله یمخشرک به ایر م برخی ای مف
ا ر بگویی چگونه»دهد: اندا ایشان بعد ای شرح معناک آیه، دو راه حل ارا ه میتوهم برآمده
قطل با ویم: خداوند در آیات کند؟ می با معناک آیه مطابقت می « ان رفورا رحي ا نه ك »امله
سأله را با قدرت بر انکام تهدید، پی سپس م سخر فتا سی یرک کرد؛ ییرا از کتهدید
صیف نمی شاید هم تنطیه و آ اهی که قدرت بر عقوبت دارد، به میفرت و رحمت تو شودا
ــت بر ــمنیبه دلی که ایراسـ ــان فروریزد، اما آن را ای آنان ل دشـ ــان، باید عذا بر ایشـ شـ
، اتبیکند )یمخشــرک، دهد و تعکیل نمیبایداشــت؛ ییرا او غفور و رحیم اســت، مهلت می
(ا91، ص1491؛ ابوحسان، 214ص ،2ج
الم اهللل )دانشگاه الزهرا« تحقیقات علوم قرآن و حدیث»فصلنامه علمی ـ پژوهشی هاس 03 73، پیاپی51سال، ( علی
ــخر ای ــتا ییرا اوال در امالت قطل س ــا نیس ــرک کار ش باید فت راه حل یمخش
ااکهبخر ای علم خداستا ثانیا ایر پاسخ، در صورتی درست بود که قدرت نیست، بلکه س
بودا شدهاستفادهرحیم، ای صفت حلیم
ــرک مطنی بر ــمر تطییر دید اه یمخشـ تعلیل « ي ا رفورا رح » کهایرعالمه ططاططایی بـ
ست، آن را به دلیل دم عمهلت و عدم تعکیل در عقوبت افترا ینند ان و تکذیب کنند ان ا
پذیرد و معتقد اسـت آیه شـریفه در مقام رد ادعاک مشـرکیر مطنی بر هماهنگی با سـیا، نمی
ستا عالوه بر آن تعلیل به امله ساطیر بودن قرآن ا كان رفورا نه »افک و مفترک بودن و ای اصل عذا را بیان کنند در اایی به کار می« رحي ا شتر ا ه تأخیر نرود که بخواهند علت بردا
آن را؛ و صــفاتی ای قطیل حلیم، حکیم و علیم براک تعلیل تأخیر مناســب اســت، نه غفور و
رحیما
شان دید اه خود را چنیر بیان می صمه، هماهنگ»کند: سپس ای تر با مقام مطاحثه، مخا
ــت که امله ــر کردن حق و تعلیل به میفرت و رحمت ایر اس ــیله روش ه كان ن »دفاع به وســریح « فورا رحي ا ر ــد براک اینکه چرا قرآن را نایل کردا اتفاقا در آیات قطل هم تص تعلیل باش
عال ني نذترا »فرمود که ليكون لل ا براک همه (ا آن را نایل کرد ت 1)فرقان: « نزل الفرقان على ع د
شد صیف خود به عالمیان نذیر با سمان ا در چنیر مقامی تو سر آ داند، ها و یمیر را میاینکه
سر خود کفار را هم می ست که شاره به ایر نکته ا ستدعا داند و ای باطر آنبراک ا ک ها که ا
ــمول میفرت و رحمت الهی را دارد، آ اه اســـتا به یبان چنیر هرشـ به علت کفر چند
اشدا بتقابایی ندارند، ولی فطرت و سرشتشان طالب سعادت و حسر عاقطت می
آیدا رچه بســیارک ای ســعادت انســانیت نیز با شــمول میفرت و رحمت به دســت می
نت مادک و یی یدار آن کفار آن را ای غیر میفرت و رحمت و در تمت ای حیات پا نا هاک
ــتکو می ــریفه حکتی براس ــو کنندا بنابرایر معنا، آیه ش ــت بر حقیقت دعوت رس ل هانی اس
قرآن کریم چالش ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات 04
س خدا شتمل بر آن ا ساطیر )ص( که قرآن م ت و بر بطالن ادعاک کفار که آن را افک و ای ا
خوانندامی
ــم ــر نهفته در آس ــطحان س و یمیر را می هاآنبیان ایر حکت آن اســت که خداک س
داند شــما در فطرت داندا پس به اســرار نهفته در اطلت و فطرت شــما هم آ اه اســت و می
و سعادت همان رستگارک در دار سعادت و در استکوک حسر عاقطت هستید خود دوست
ست که صفت، آن ا ست، الیمه ایر دو ستا ای آنکا که او غفور و رحیم ا دنیا و آخرت ا
سیدن به هدفتان هدایت شما براک ر سر خود می اویید، ااابت و آنچه را به یبان فطرت و
« کندااامی کند و در نتیکه شما را به سعادت برساندا و ایر کتا همان راه را براک شما بیان
(ا203ـ201ص ،10، ج1914)ططاططایی،
سب مالحظه می ست؛ شود که ایر نظر ای دید اه اول بهتر و براک پذیرش منا اما تر ا
اید ای ها درست باشد باشکالی که عالمه بر دید اه یمخشرک وارد کرد و فت ا ر بیان آن
شد، تا حدودک بر دید اه خود ای سخر فته می ستا به نظر حلم و رحمت شان نیز وارد ا
میفرت ای رأفت و لطف ااکبهمی رســـد ایر دید اه در صـــورتی کامال درســـت بود که
ستفاده سپس بخشی رود که بندهبودا میفرت در اایی به کار می شده ا ده اک خطایی کرده و
ــعادتمندک می ــود؛ اما با تواه به نظر عالمه، خداوند ای روک لطف و رحمت خود براک س ش
همگان قرآن را نایل فرموده استا
لح ز( م وأزواجهم وذرتاتم م ابائه ﴿ربنا وأدخلهم جنات عدن الت وعدهم وم ص (8)غافر: نو أنت العزتز الكيم﴾
صله ایر آیه نیز چالش ستا عالمه ططاططایی ایر چالش را ارتطاب فا انگیز و دیریا ا
ــت تعلیل را براک « نو أنت العزتز الكيم »مال که امله »نماید: چنیر تطییر می هاک درخواسـ
الم اهللل )دانشگاه الزهرا« تحقیقات علوم قرآن و حدیث»فصلنامه علمی ـ پژوهشی هاس 05 73، پیاپی51سال، ( علی
ــاک ظاهر ــت کرده بودند، مقتضـ خود فتندا لکر چون میفرت و رحمت خدا را درخواسـ
«ا ز الكيم العزت»آن فتند ااکبهکالم ایر بود که بگویند )انک انت الیفور الرحیم(، اما
ست: آن صدد برطرف نمودن چالش فته ا ایر بدان اهت بود که در آغای » اه در
رخواست خود، خدا را به رحمت و علم ستوده بودندا الیمه سعه رحمت ایر است که هر د
چه بخواهد، به هر کس بخواهد عطا کند و کسی مانعش نطاشد و ایر همان عزت استا ییرا
عزت به معناک آن است که قدرت بر اعطاو و من داشته باشدا
ز ایر اســت که علم او به تمامی الیمه ســعه و شــمول دامنه علمش به همه مواودات نی
اقطار و نواحی فعل خودش نافذ و در هیچ اهتی اهل نداشـــته باشـــدا الیمه داشـــتر چنیر
علمی آن است که هر عمل و کارش متقر و ای هر اهت درست باشد و ایر همان حکمت
ت و ســعه دادن رحمدر معناک شــفی قرار « نو أنت العزتز الكيم »فرمود: کهایراســتا پس
ست خود ست که در آغای درخوا توطئه و یمینه چینی براک بیان عنوانبهعلم خداک تعالی ا
(ا439ـ432ص ،11، ج1914)ططاططایی، حاات یعنی آمریش و بهشت ذکر کرده بودند
43سوره آل عمران، 23سوره بقره، 220به آیات توانمیعالوه بر نمونه هاک فو،،
اطناب و ترادف جمالت پایانی )مازاد بودن عبارت پایانی( .2-2
یابیم که با امله یا فعل قطل ای خود ه و یا عطارتی می در فراام آیاتی ای قرآن، امل
رسد واود یکی ای دو عطارت در آیه کافی بود و آمدن مترادف و هم معناست و به نظر می
توان مشاهده کرد:هر دو باعث اطنا شده استا ایر چالش را در آیات ذیل می
قرآن کریم چالش ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات 06
رائيل م الف( ﴿وذ أخذنا ميثاق بن س انا وذي القر واليلامى ع دون م الله وبالوالدت حالق واوا الزكاق ث وليلم م قليال نا وأقي وا الص اكني وقولوا للناق ح نكم وأنلم م وال
(89)بقره: معرضون﴾
سوره توبه دو واژه 16سوره انفال و 29سوره آل عمران، 29ر پایان ایر آیه و آیات د
طراود با تواه به ترادف اندا در نگاه اولیه به ذهر می در کنار هم آمده « اعراض»و « تولی»
کرد؟ ها ای دیگرک کفایت نمیدو فعل چه نیایک به آوردن هر دو بود؟ آیا یکی ای آن
سخ، دید سنخ تکرار و اهدر پا ستا برخی ذکر ایر دو واژه را ای شده ا هایی مطرح
ها دالیل دیگرک دانندا روهی نیز با تواه به تفاوت معنایی واژهبعضی براک تأکید بیشتر می
انداای امله نهایت ذم ذکر کرده
سنان در تفاوت دو واژه می سد: ابر ست که راهی را »نوی سی ا تولی و اعراض مثل ک
کندا در تصمیم او براک نرفتر و بر شتر دو حالت واود دارد:راک رفتر انتخا میب
ـ به محل ابتداک حرکتش بر ردد و آن تولی استا1
ـ راه را ترک و عرض آن را بگیرد و ایر اعراض استا2
شت و متولی کارش ای اعراض کننده راحت شیمانی، بر صورت پ ست، ییرا در تر ا
ــیر را ترک کرده و در ک راه براکادامه ــتا اما اعراض کننده ای آنکا که مسـ ــان اسـ او آسـ
ــتکوک راه داردا ای ایر رو به اسـ یای ته اســـت ن عرض ااده، راه دیگرک را در پیش رف
ــت، ــوار خواهد بود و ایر نهایت ذم اس ــتش به ااده دش ــت و چراکهبای ش آنان بیر بر ش
(ا134ص ،2، جتابی)خفاای، « اعراض ام کرده اند
اما درباره ایر آیات بهتریر توبــیح و راه حل را باید ای تفســیر تســنیم اســتکو کردا
آیت اهلل اوادک آملی در تفسیر آیه مورد بحث با رد شا طه تکرار و تأکید و با بیان دو واه،
آیا »ویسـد: نسـایدا ایشـان ابتدا به تطییر موبـوع پرداخته و می مشـکل فاصـله را برطرف می
آلوسی کهآن، چناست « وليلم »تأکید « وأنلم معرضون»و اعراض به یک معناست و امله تولی
الم اهللل )دانشگاه الزهرا« تحقیقات علوم قرآن و حدیث»فصلنامه علمی ـ پژوهشی هاس 07 73، پیاپی51سال، ( علی
( و در نتیکه واو در ایر امله عطف است )چون 914ص ،1، جتابیآن را پذیرفته )آلوسی،
در ایر صـــورت، تولی و اعراض به یک معناســـت و ایر مطلب با حالیه بودن واو ســـای ار
ست( یا شت کردن( داللت نی صل )پ ست بلکه ایر امله بر مطلب دیگرک غیر ای ا تأکید نی
(ا 931ص ،0، ج1931)اوادک آملی، « تواند حالیه باشد؟دارد و در نتیکه واو می
ایشان حمل بر تأکید را نپسندیده و بر ایر باور است که آن در مواردک است که واه
نکه دو واه دیگر محتمل اســت پس تأســیس دیگرک محتمل نطاشــدا در اینکا به مناســطت ای
بهتر ای تأکید استا دو واه محتمل عطارتند ای:
ــی ) -1» ــالم ططرسـ ــابورک ( و نظام118ص ،1، جتابیواهی که امیر االسـ الدیر نیشـ
سعود ) 926ص ،1، ج1416) بر «وليلم »اند که امله ( آن را پذیرفته129ص ،1، جتابی( و ابو
ون»دارد، اما امله اصــل اعراض داللت ورتصــبهبا تواه با اســمیه بودن آن و « وأنلم معرض
ون »وصف آمدن بیانگر ثطات و اعتیاد آنان در اعراض استا در نتیکه دو امله مزبور « معرض
بدیر معناســت: شــما در حالی به میثا، پشــت کردید و ای آن روک برتافتید که عادت شــما
ای عهدهاستا پس اعراض شما عمدک بود نه قهرک، دیرپا بود نه نوپا شکنی و اعراض پیمان
و پیشه و ملکه بود، نه مقطعی و حالا
ــی، -2 ــت )آلوسـ ،1، جتا بیواه دیگر مطتنی بر واود فر، بیر تولی و اعراض اسـ
قلب ال(ا تولی، مطلق پشت کردن است، خواه قلب هم روک ردان شده باشد یا عقد914ص
باقی باشد، ولی اعراض در اایی است که قلب نیز پشت کند و منصرف شودا به حال خود
ست که تولی بنی ست بنابرایر مفاد آیه ایر ا صراف قلطی بوده ا سرا یل با میل و ان )اوادک «ا
(ا968-961ص ،0، ج1931آملی،
ســوره انفال نیز همیر دید اه واود دارد از اینکه در ابتداک مطلب 29در تفســیر آیه
کمک رفتر ای قواعد ادبیات عر و تلفیق کردن هر دو واه باال پاسخ داده شده استا با
در تفسیر ایر آیه آمده است:
قرآن کریم چالش ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات 08
ــت کردن( و « ولی»با تواه به هم معنا بودن » )روک بر رداندن( ممکر « اعراض»)پشـ
ستا ا ر می سد، ولی تکرار نی ست در آیه تکرار به نظر بر ( تکرار و ضواعر ولوا و ا فرمود: )ا
ون »فعل و « للولوا»تأکید بود، لیکر اعل با صفت مشطهه )نه اسم فاعل( بر وین اسم ف « معرض
ست، ستقرار ا شانه ثطات و ا شطهه ن ست، و چون صفت م ش « للولوا»افعال ا کنند و ت مییعنی پ
]شنوانیدن[ الهی را ای ژرفاک دل نفی ها روک ردانی است و اسماع یعنی ملکه آن« معرضون »
ــی روک برمی کنند و نمی می ــت و می پذیرندا اهی کسـ وبه تواند ت رداند، ولی راه بای اسـ
ون »کند، چنیر کسی تنها تولی کرده اما ته شده و دل آنان یعنی دیگر راه بس « للولوا وهم معرض
بای نمی ند و ــت نگ و کور هسـ ند: مهر خورده و م بكم ع ي هم م ترجعون»رد «ص
(ا269ص ،92)همان، ج(« 18)بقره:
صرفی ازبهشود ا ر بنابرایر مالحظه می ساختار یات معناک هر دو واژه و تفاوت
رددا آن دو دقت شود مشکل فاصله در ایر آیات برطرف شده و ارتطاب کامال روشر می
چهار بار در کنار هم قرار رفته و هر چهار بار « ولی»و « اعراض»واژه دو که آننکته االب
سد در کنار هم آمدن ایر دو واژه با پایان آیه و مراعات ستا به نظر می ر نیز در پایان آیه ا
بار در قرآن به 64بیش ای کهآنو مشتقات « ولی»فواصل نیز بی تناسب نیستا ای طرفی واژه
ــت ــت که « دبر»اک دیگر مانند ر مواق همراه با واژه کار رفته در بیشـ ــتقاتش آمده اسـ و مشـ
ــط حتما رغم ترادف ظاهرک ایر واژ ان، علی ــته که باید توسـ تفاوت ظریف معنایی داشـ
نگر روشر رددامحققان ژرف
(149 )آل عمران: أنلم نرون﴾و ﴿ولقد كنلم تنون ال وت م ق ل أن لقو قد رأتل و ب(
به آن و ترادف دو ــتر چالش ایر آیه نیز چگونگی مالقات مرگ در حال نگریسـ
استا« نرون »و « رأتل و »واژه
الم اهللل )دانشگاه الزهرا« تحقیقات علوم قرآن و حدیث»فصلنامه علمی ـ پژوهشی هاس 09 73، پیاپی51سال، ( علی
بی عطدالکطار می سد: قا ست نه خود آنا »نوی سطا و مقدمات مرگ ا منظور دیدن ا
ــت بفهمد مرگ ــت و آن را نگاه کندییرا که مرده ممکر نیس (ا 84، ص1426« )چگونه اس
اه که برادران و خویشــاوندان شــما الوک چشــمتان یعنی آن»یمخشــرک نیز نوشــته اســت:
(ا443ص ،2، جتابی« )کشته می شوند مرگ را می بینید
ــی ــت همان طور که « وأنلم نرون »اما ططرسـ را تأکید براک رؤیت رفته و فته اسـ
عیان آن را دیدم یا با چشــم آن را دیدم و یا با وشــم آن را شــنیدم، اینکا طورهب وییم می
ست؛ براک نیز همیر شد کهایر ونه ا صله آورده سی، «توهم رؤیت قلطی پیش نیاید فا )ططر
(ا841ص ،2، ج1448
به نظر می رسد که دو دید اه اول چیزک از تکلف نطاشد؛ اما عالوه بر آنچه ططرسی
ست صله آیه را می فته ا شاره کرد و فا سوره نیز ا صل آیات توان به هماهنگی و توافق فوا
دانســتا اییال ای صــنای ادبی اســت که افزون بر هماهنگ کردن فراام آیه با 1ای نوع اییال
فواصل دیگر، ییادت معنا را نیز به همراه داردا
ر الذت قللوا أومدهم سفهاج( اب على الله قد ضلوا بغي علم وحرموا ما رزقهم الله ﴿قد خ ا (144)انعام: وما كانوا مهلدت ﴾
شاره به عدم در ایر آیه نیز رچه امله سخر فته اما با ا صله، ای باللت ک قطل ای فا
ــتا اینک می ــید که چ اهتداو پایان یافته اسـ اک در بیان امله آخر واود ه فایده توان پرسـ
دارد؟ آیا تصریح به باللت داللت بر عدم اهتداو ندارد؟
ــده فتهدر اوا لوا»بعد « وما كانوا مهلدت »که فا ده آوردن ش ان ایر مطلب بی« قد ض
ــدند؛ ــت که بعد ای مراهی دیگر هدایت نش احتمال هدایت براک برخی ای مردم چراکهاس
(ا می توان آن را ایر 299، ص1419مطعنی، «)به پایان رساندن کالم با ییادتی که معنی بدون آن نیز تمام است»ا اییال: 1
ونه نیز تعریف کرد که: متکلم پس ای آن که معناک کالمش پایان یافته است، چیزک بر آن بیفزایدا
قرآن کریم چالش ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات 21
ع ــر 041، ص1491؛ ابوحســــان، 192، ص1419د ای مراهی واود دارد )رایک، ب (ا مفسـ
ــتا ــته اسـ اکه چردیگرک نیز آوردن امله پایانی را براک مطالیه در نفی هدایت آنان دانسـ
صییه فعل اقتضاو حدوث آن را بعد ای نطودنش داردا به همیر دلیل امله پایانی را براک بیان
، تایبکه مراهی آنان تاریکی فو، تاریکی اســت )خفاای، شــان آورد و اینعمق بــاللت
(ا123: ص4ج
به خاطر مراهی ییادشان، امکان چراکهام هر دو دید اه در اینکا ممکر است؛
هدایت دوباره آنان به هیچ عنوان فراهم نطوده استا
(00 )انفال: تؤمنون﴾م ﴿ن شر الدواب عند الله الذت كفروا هم د(
اســـت؟ « ن تؤمنو هم م »چه نیایک به « الذت كفروا»چالش آیه ایر اســـت که با واود
ــتند که تا وقبرخی بر ایر باورند که ایر امله بیان می ت دارد بدتریر انطد ان کافرانی هس
ــد و بر کفر مردن ایمــان نمی ــد )رایک، آورن ــتمرار دارن ؛ 169-162ص، 1419خود اسـ
(ا218ص ،2، جتابییمخشرک،
شاره به ایر مطلب، آمدن امله ا همراه با ر« تؤمنون هم م »عالمه ططاططایی نیز بمر ا
ــوف کفر در دل آنان می داند؛ به ونه اک که دیگر«الذت كفروا»فاو تفری ، بعد ، به دلیل رسـ
شدن کفر و ایمان آوردن امی شت دک به برطرف سانی را نطاید انتظار دا شدا چنیر ک شان نطا
ــد یکدیگرند ــان راه یابد، چون کفر و ایمان بـ الذت »بنابرایر منظور ای . که ایمان در دلشـر »اک هم که بر ایر معنا داللت دارد آیه کسانی است که در کفر استوارندا قرینه « كفروا ن ش
م ال كم الذت م تعقلون ولو علم الله يهم خيا ألسعهم لو أسعهم للولوا وهم و الدواب عند الله الص (ا111ص ،3، ج1914( )راک: ططاططایی، 29-22است )انفال: « معرضون
الم اهللل )دانشگاه الزهرا« تحقیقات علوم قرآن و حدیث»فصلنامه علمی ـ پژوهشی هاس 20 73، پیاپی51سال، ( علی
ــ( د اباؤهم م ق ﴿ ال و ف م هـــ د هؤمب ما تع دون م ك ا تع ل ونا رتة ما تع (143)هود: ل و وهم نصي هم ري منقوص﴾
ــت، می طوربه اعطاو چیزک « و يه»در ایر آیه نیز با تواه به اینکه واژه توان کامل اسـ
آمده است؟« ري منقوص »، عطارت «ونا ل و وهم نصي هم »پرسید چرا بعد ای
توانمی مثالبرخی بر ایر باورند که اایز اســـت توفیه هم ناقس باشـــد و هم کامل؛
امال و ناقص» فت: طر حقه و لث حقه و حقه س «)ا و يله ش صف حقش، دو وم حقش و یا ن
همچنیر ؛ 441ص ،2، جتابیکامل یا ناقس پرداخت کردم( )یمخشرک، صورت بهحقش را
سته و 061ص ،2، ج1413راک: ابر عکیطه، سخر را میلطه دان ( الطته ابوحیان و دیگران ایر
صف یا یک سوم ایر است که ن منظور« و يله شطر حقه و لث حقه و...»اند هنگام بیان فته
(ا942ص ،6، جتابیشود )آلوسی، شود و ای آن چیزک کم نمیکامل داده می طوربهحق
صحیح ست که رچه امله تر به نظر میاما آنچه ي»آید ایر ا به « هم ونا ل و وهم نص
ــت، اما ذکر عطارت طوربهمعنی اداک حق ــت( براک « منقوص ري »کامل اسـ )بی کم و کاسـ
سأله و دف توهم هر شتر روک م شور، تأکید بی ست )ابر عا ، 12ج ،1384 ونه تکاوی به حق ا
شید 281ص شعیب او را واقعا حلیم و ر ست که ا ر قوم سش مطرح ا -(ا به هرحال ایر پر
ستند چرا ای او پیروک نمی می -«منت »و « انک»همراه با تأکید ست دان هزاو به کردند؟ و ا ر با ا
ــرف در اموالمان بای می میاو دارد، چرا او را فتند آیا نمایت ما را ای کار پدرانمان و تصـ
خواندند؟حلیم و رشید می
کند: توصــیف می ونهایرآیت اهلل معرفت ایر دو انگی و تضــاد در صــدر و ذیل را
است که کیاست و فراوانی عقل -چه بسا واه تناسطت توصیف پیامطرشان به حلم و رشد »
سطت به او مخفی بماندا چگونه نمای و دعاک او، آن - شان ن ستنکار وک ها را ای پیرهمراه با ا
قرآن کریم چالش ارتباط معنایی فواصل با محتوای آیات 24
در اموالشــان آن ونه که بخواهند تصــرف کنند بای کهایرای چنیرهمک پدرانشــان و ســیره
ا «دارد؟ ظاهرا ایر پایان با مقصود آنان در فتار استنکارک که دارند تناسب نداردمی
ــد: حل ایر دو انگی می در آنگاه ــد که بدانیم »نویس ــکل آنگاه حل خواهد ش اما مش
شتر و بد طیش به معناک ظرفیت دا ست ااا حلم ستهزاو بوده ا سخره و ا فتارشان ای انطه
صول ساس ا صرف در اموال بر ا شتر در تدبیر امور معاش و قدرت بر ت صیرت دا شد نیز ب ر
ست؛ پس معنا ایر می ستی چگونه ما را ای رفتر بر روش پدران شود که: ا ر دارا ا ک حلم ه
دارک؟ در حالی که مقتضــاک عقل ایر اســت که انســان را ای آنچه ذشــتگان تکربه بای می
ــرف در اموالمان آن اند بای نمیکرده ــتی چگونه ای تص ــید هس دارد! و ا ر ای نظر عقلی رش
ونه دشان مسلط هستند و آنکنی؟ در حالی که مردم بر اموال خو ونه که بخواهیم من می
ــت که عقال بر آن ت که بخواهند می ــرف کنند و آن قاعده عقالنی اس افق وتوانند در آن تص
(ا244ص ،0، ج1986)معرفت، « اندکرده
نو ألنت »توان به سخر یمخشرک نیز اشاره کرد که می وید با بیان در ایر رابطه میيد س « الليم الرش سطت بدهندا امله را عکس می خوا سفاهت و مراهی ن تند او را به نهایت
« حکره!الیطض»کنند با کردند که او را ریشخند کنند، همان طور که خسیس را ریشخند می
ــکده می )هیچ خیرک ای او بر نمی آید( یا به او می کند! ویند ا ر حاتم تو را بطیند بر تو سـ
شا شده فته چنیرهم ست که فتار شد ا ست که تو در میان قومت به حلم و ر ن بدیر معنا
به آن امر می چه ــتیا یعنی آن ــف هسـ ندارد متصـ قت طاب ــهرت تو م حال تو و شـ با کنی
(ا936: ص2، جتابی)یمخشرک،
ایش آیا نم»خالف دید اه اول، قســمت اول آیه یعنی ایر امله که عالمه ططاططایی بر
ــتور ــتش بتها را که دهدمیبه او دس ــان انکام میپرس ــ« دادند ترک کنندپدرانش اس را براس
داند و درباره ذیل آن به استهزاو باور ندارد: ریشخند و استهزاو می
الم اهللل )دانشگاه الزهرا« تحقیقات علوم قرآن و حدیث»فصلنامه علمی ـ پژوهشی هاس 25 73، پیاپی51سال، ( علی
ستهزایی واود نداردا براک همیر » سطت دادن حلیم و رشید به شعیب ریشخند و ا در ن
يد »هم امله ه تأکید امله اســمی صــورتبهخطر و الم و آوردن « ن »با « نو ألنت الليم الرش
شده تا رشد و حلم را براک شعیب بهتر ثابت کند و براک مالمت و انکار او رساتر باشدا ییرا
براک شخصی که در حلم و رشد او شکی نیست، اقدام به چنیر کار سفیهانه و سلب آیادک
اند که قوم براک و شعور مستقل مردم قطیح استا بدیر ترتیب آنچه بسیارک ای مفسران فته
ستهزاو شعیب، او را به حلم و رشد توصیف کرده اند و مقصودشان صفات بد آن، یعنی ا
(ا001ص ،14، ج1914)ططاططایی، « رستی نیستاهالت و مراهی است، سخر د
یان ایر تر باشد؛ ییرا که ب رسد که دید اه عالمه ططاططایی به صوا نزدیک به نظر می
تواند باشداید دلیل بر سخره و استهزاو نمیامله با ایر همه تأک
(9)مریم: ﴿ذ نادل ربه نداب خفيا﴾ ب(
ــتا با تواه به اینکه ــدن اس ایر آیه درباره دعاک حضــرت یکریا براک فرینددار ش
ــدا یدن به آوای بلند، در مقابل « منادات »و « نداو »کلمه که به معناک « منااات »به معناک صـ
ست؛ چرا صدا کردن ا سته شده « خفيا »با « نادی»آه ست مقید سته و مخفی ا که به معناک آه
ا یکدیگر سای ارند؟است؟ آیا ایر دو ب
اند به ایر برخی ای مفسران نداو را به معناک دعا رفته و خفی را نیز صفت آن دانسته
ستا براک تأیید ایر مطلب نیز سته دعا کرده ا صدایی خفی و آه ضرت یکریا با معنا که ح
ر تکه دعا با صداک آهسته افضل ای صوت و صداک بلند است و به اخالص نزدیک شده فته