Top Banner
233

New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

Nov 01, 2020

Download

Documents

dariahiddleston
Welcome message from author
This document is posted to help you gain knowledge. Please leave a comment to let me know what you think about it! Share it to your friends and learn new things together.
Transcript
Page 1: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن
Page 2: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

تـــوجـــهدر برخی از مقاله های این پیش شماره بعضی از استانداردهای است. نشده رعایت نشریه این های مقاله برای تعیین شده شماره اولین از و بوده شماره پیش به مربوط موضوع این

استانداردهای مزبور با دقت رعایت و کنترل خواهد شد.

هیأت تحریریه

Page 3: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

این فصلنامه به استناد مجوز معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره ثبت 78364 به تاریخ 1395/9/1 و با

عنوان نشریه تخصصی در زمینه حقوق چاپ و منتشر می شود.

Page 4: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

صاحب امتيـاز : مـرکز پـژوهشـي دانشنـامـه هـاي حقوقـي علامـه

مدير مسئول :محمد درویش زاده

سـر دبيـر: محمــد درویــش زاده مدير اجرايي: فاطمه ماستري فراهاني

هيئت تحريريه بر اساس حروف الفبا: آیت الله سیـد محمـد موسوي بجنـوردي ، دکتر احمد باقـري، دکتـر احمد بیـگي محمد درویش زاده کاخکی ، حجت الاسلام و المسلمین محمـدسعید جواهـري دکتر محمدجعفر حبیب زاده ، محمــدرضـا خسـروي ، دکتــر فهیــمـه ملــک زاده

حـجـت الاسـلام و الـمسـلـمیـن دکتـر مـحمـد مصـدق امور گرافيكي و صفحه آرايي : نفیسه بنان

تلفن: 021-63877101- 021-638770 2 1 -6 3 8 7 7 1 0 2 نمــابـر:

نشاني فصلنامه:میدان انقلاب - خیابان وحید نظري بین خیابان 12 فروردین و فخر رازي- پلاک 81

[email protected] ايميل: نشانی www.Lawmagazine.ir نشانی سـايـت:

پایـتـخـت چــاپ: شمارگان: 500 نسخهقيمت: 100000 ریال

شناسنامه

مرکز پژوهشی دانشنامه های حقوقی علامه

Page 5: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

فهرست

راهنمای تدوین مقالات 6

به جای سر مقاله 7

مفهوم شناسی رشوه 9)حجت الاسلام و المسلمین محمـدسعید جواهـری(

بسترهای بروز ابزارگرایی کیفری 53)دکتر محمدجعفر حبیب زاده، حامد رحمانیان(

قاعده سازی و مصداق شناسي در اماره قضایي 87)محمد درویش زاده کاخکی(

جرایم مستوجب حد ازمنظرقانون مجازات اسلامی1392 بارویکردکاربردی 127

)حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مصدق(

جایگاه عرف در حقوق 161 )دکتر فهیمه ملک زاده(

مروری بر اهم حقوق متهم در قانون آیین دادرسی کیفری 1392 با تکیه بر جنبه جرم شناختی 201

)دکتر سید فاضل نوری(

Page 6: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

«

«

«

«

«

• مقالات به زبان فارسی بوده و قبلا در نشریه دیگری پذیرش یا چاپ نشده باشد.• مقالات باید علمي، پژوهشي، مستند و داراي نوآوري و دستاورد علمی نویسنده یا نویسندگان باشد.

• نویسنده یا نویسندگان پس از ارسال مقاله به نشریه و تا تعیین تکلیف نهایی آن در نشریه، اجازه ارسال آن را برای نشریه دیگر ندارند.• مقالاتی که بیش از یک نویسنده دارد، نویسنده مسئول مشخص و ترتیب همکاری نویسندگان تعیین شود.

• مقالات براي یک شماره آماده شود و دنباله دار نباشند.• مقالات ارسالي از 25 صفحة حروف چیني شده )هر صفحه 250 کلمه( بیشتر نباشد.

• کلیه مسئولیتهای ناشی از صحت علمی مقالات بر عهده نویسنده یا نویسندگان است.• فصلنامه تخصصی علوم حقوقی برای ویرایش مقالات آزاد است.

• طبق مصوبه هیأت تحریریه لازم است نویسندگان مبلغ 50/000 تومان بابت ارسال هر مقاله و مبلغ 100/000تومان پس از پذیرش هر مقاله در وجه حساب شمارة 022681147008 بانک ملی شعبه فخر رازی به نام مرکز پژوهشی دانشنامه های حقوقی علامه واریز

فرمایند و اسکن فیش واریزی را برای دفتر فصلنامه ایمیل نمایند.نحوه تنظیم مقاله:

• مقاله علمی ـ پژوهشی شامل عنوان، چکیده مقاله، واژگان کلیدی، مقدمه، تجزیه و تحلیل، نتیجه گیری و منابع است. اطلاعات کامل نویسنده یا نویسندگان، مرتبه علمی، تعیین نویسنده مسئول و ترتیب اسامی نویسندگان در مرحله ثبت اطلاعات در

سامانه صورت می گیرد و فایل های ارسالی مقالات باید بدون نام و اطلاعات نویسندگان در سامانه بارگذاری شود. • چکیده مقاله، شرح مختصر و جامعی از محتوای مقاله شامل بیان مسئله، هدف، ماهیت و چگونگی پژوهش، نکته های مهم نتیجه

و بحث است. تعداد کلمات چکیده بین 200-250 کلمه باشد و واژگان کلیدی حداقل 3 و حداکثر 5 واژه باشد.• مقدمه مقاله بیانگر مسئله پژوهش است. محقق باید زمینه های قبلی پژوهش و ارتباط آن را با موضوع مقاله و وجوه تمایزش را به

اجمال بیان و در پایان انگیزه تحقیق را بیان کند. • در تیترها از شماره گذاری استفاده شود و تمایز بین تیتر اصلی و فرعی با فونت و شماره مشخص شود.

• در ترکیبات، فعل ها یا کلمات چندجزیی فاصله بین حروف با نیم فاصله باشد. • در متن مقالات تنها معادل انگلیسی اصطلاحات در پاورقی درج شود و نکات توضیحی دیگر در پی نوشت انتهای مقاله آورده شود.

• رعایت دستور خط فارسي مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسي الزامي است.• ارجاعات در متن مقاله بین پرانتز به صورت )نام خانوادگي مؤلف، سال انتشار: شمارة صفحه یا شمارة جلد/صفحه( نوشته شود.

• اگر ارجاع بعدي بلافاصله به همان مأخذ باشد از )همان یا همان: شمارة جلد/صفحه( و اگر به مأخذ دیگري از همان نویسنده باشد )همو، سال انتشار: صفحه( استفاده شود.

• منابع لاتین، به صورت لاتین و از سمت چپ در بین پرانتز )صفحه/جلد: سال انتشار، نام خانوادگي( نوشته شود.• نقل قول هاي مستقیم با فونت متفاوت از متن اصلی داخل گیومه درج شود.

• شکل لاتیني نامهاي خاص، واژه هاي تخصصي و ترکیبات خارجي در پاورقي درج شود.• یادداشتهاي توضیحي )توضیحاتي که به نظر نویسنده ضروري به نظر مي رسد( در پاورقي درج شود.

• ارجاع در یادداشتها به همان ترتیب متن و مشخصات تفصیلي مأخذ در فهرست پایان مقاله بیاید.• اگر مقاله ترجمه است، متن اصلي، معرفي نویسنده و معرفي کتاب یا مجلة مأخذ، همراه ترجمه ارسال گردد.

• منابع مورد استفاده در متن، در پایان مقاله و بر اساس ترتیب الفبایي نام خانوادگي نویسنده )نویسندگان( به شرح زیر آورده شود: کتاب: نام خانوادگي، نام )نویسنده/ نویسندگان(، نام کتاب، نام مترجم، محقق یا مصحح، نوبت چاپ، محل نشر، نام ناشر، تاریخ انتشار

مقاله: نام خانوادگي، نام )نویسنده/ نویسندگان(، عنوان مقاله داخل گیومه، نام نشریه، دوره/ سال، شمارة جلد، تاریخ انتشار. پایگاههاي اینترنتي: نام خانوادگي، نام نویسنده، عنوان موضوع داخل گیومه، نام و آدرس پایگاه اینترنتي.

• ارسال و دریافت مقالات صرفا از طریق سامانة مدیریت فصلنامه به نشاني www. lawmagazine.ir انجام مي شود.• ارتباط با سردبیر از طریق پست الکترونیکی [email protected] امکان پذیر است.

راهنمای تدوین مقالات فصلنامه تخصصی علوم حقوقی

Page 7: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

به جای سرمقالهبسمه تعالی

نشریه تخصصی »علوم حقوقی« وابسته به مرکز پژوهشی دانشنامه های حقوقی علامه است. این مرکز پژوهشی دارای شخصیت حقوقی مستقل بوده و مطابق اساسنامه ای که به تصویب شورای عالی گسترش آموزش عالی وزارت علوم رسیده است1، عهده دار وظایف گسترده ای می باشد. بخشی از این وظایف، که انتشار فصل نامه

تخصصی و تبدیل آن به فصل نامه علمی پژوهشی را ایجاب کرده است، به شرح بندهای زیر است:1- انتشار کتاب و مجله علمی، جزوه آموزشی، تولید نرم افزار و برنامه های رایانه ای متناسب با اهداف مرکز.

2- بررسی و شناسایی نیازهای پژوهشی در زمینه حقوق و دانش های پیرامونی.3- اجرای طرح های پژوهشی بنیادی، کاربردی و توسعه ای به منظور تحقق اهداف مرکز.

4- همکاری پژوهشی با سازمان ها، وزارت خانه ها، دانشگاه ها و مؤسسات آ موزش عالی و پژوهشی داخلی و خارجی و بین المللی به منظور ارتقای کیفیت فعالیت های پژوهشی در زمینه حقوق و دانش های پیرامونی با

رعایت قوانین و مقررت مربوطه.5- ارائه دستاوردهای پژوهشی در قالب های مختلف.

... -6مرکز پژوهشی دانشنامه های حقوقی علامه مهم ترین برنامه بلند مدت خود را »دانشنامه نگاری در شاخه های مختلف حقوق« اعلام کرده است. در این راستا این مرکز پژوهشی بر آن است تا برای تمامی رشته های حقوقی که حداقل دارای 250 اصطلاح تخصصی داشته باشند، دانشنامه ای با متدولوژی علمی تدوین کند. بر این اساس، تاکنون حدود 70 رشته در شاخه های مختلف حقوقی!! شناسایی شده است که واجد استاندارد لازم بوده، یعنی بیش از 250 اصطلاح تخصصی را در خود جای داده است. لذا »مدخل گزینی« اولیه برای هفتاد رشته مزبور در شاخه های مختلف حقوقی انجام شده است و فرایند »تشکیل پرونده علمی« و تصویب و نهایی سازی مدخل های اصلی و فرعی و »طبقه بندی مدخل ها« در دستور کار قرار دارد. برخی از این رشته های دانشنامه ای حقوق عبارتند از دانشنامه حقوق داوری، دانشنامه حقوق ثبت احوال، دانشنامه حقوق ادله اثبات کیفری، دانشنامه حقوق ادله اثبات مدنی، دانشنامه حقوق معاهده های بین المللی، دانشنامه حقوق محیط زیست، دانشنامه حقوق شهری و شهرداری، دانشنامه حقوق شرکت ها، دانشنامه حقوق اقتصادی، دانشنامه حقوق اجرای احکام کیفری، دانشنامه حقوق دریایی، دانشنامه حقوق نظامی، دانشنامه حقوق حمل و نقل، دانشنامه حقوق گمرکی، دانشنامه حقوق کشاورزی، دانشنامه حقوق آب، دانشنامه حقوق اراضی، دانشنامه

1 . مجوز شورای گسترش آموزش عالی وزارت علوم به شماره 258617/18/3 مورخ 1394/12/2 صادر شده است.

Page 8: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

حقوق تجارت، دانشنامه حقوق اسناد تجاری، دانشنامه حقوق تغذیه، دانشنامه حقوق ثبت اسناد و املاک و دانشنامه حقوق خانواده و...

طبیعتا هدف گذاری گسترده و نگاه بلند مدتی که هیأت امنای مرکز پژوهشی دانشنامه های حقوقی علامه در صدد تحقق آن هستند، ایجاب می کند که انتشار فصلنامه های تخصصی متناسب با هر یک از شاخه های نوپیدا و نوپدید علوم حقوقی، در دستور کار قرار گیرد. در این راستا انتشار فصلنامه ای تخصصی به عنوان علوم حقوقی در دستور کار قرار گرفت و مجوز آن از »هیأت نظارت بر مطبوعات«2 کسب شد. تا پس از انتشار به مدت دو سال، امکان کسب درجه علمی-پژوهشی نیز برای آن فراهم شود. اکنون که اولین پیش شماره این فصلنامه تخصصی به منظور »آماده سازی فرایندهای انجام کار« و استقرار چرخه و خط تولید محتوا، تهیه می شود، برخی از سؤالاتی که در سرمقاله های آینده به بحث و بررسی پیرامون آن خواهیم پرداخت به شرح

زیر ارائه می شود.1- منظور از علوم حقوقی کدام علوم هستند؟

2- چرا و چگونه »علم حقوق« به »علوم حقوقی« تغییر و تکثیر شده است؟3- با توجه به فرایند »تخصصی شدن علوم« چرا به جای تمرکز بر »یک شاخه تخصصی حقوق« موضوع و

دامنه موضوعات نشریه »تمامی علوم حقوقی« اعلام شده است؟4- نگرش کل نگری به دانش حقوق چه جایگاهی در تعیین علوم حقوقی به عنوان دامنه موضوعی نشریه

داشته است؟5- این نشریه تخصصی، که در آینده مجوز علمی پژوهشی خود را کسب خواهد کرد، چگونه می تواند در عین وفاداری به »تخصصی شدن هرچه بیشتر محتوا« به »عمومیت دامنه موضوعی نشریه« و متناسب با نام نشریه نیز وفادار بماند؟ به عبارت دیگر، وحدت در عین کثرت چگونه محقق خواهد شد؟ تا هم به تخصصی شدن محتوای نشریه وفادار بمانیم، هم به عنوان عام علوم حقوقی نشریه توجه شده باشد؟ و در نهایت توجه دانشیان عزیز حقوقی را به شرایط پذیرش مقالات جلب کرده و از آن ها برای مشارکت در فصلنامه تخصصی مرکز

پژوهشی دانشنامه های حقوقی علامه دعوت به عمل می آید. امید آن که خدای مهربان تلاش و تکاپوی ما را در سامان یابی بهتر حقوق ایران بپذیرد و آن را مایة بالندگی و

توسعه و غنای بیش از پیش فرهنگ علمی این مرز و بوم قرار دهد. بعون الله تعالی محمد درويش زادهمديــرمسئـول

2 . پروانه مزبور به شماره 78364 مورخ 1395/6/8 صادر شده است.

Page 9: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

مفهوم شناسی رشوه

)حجت الاسلام و المسلمین محمـدسعید جواهـری(1

1-‌مدرس‌سطح‌خارج‌حوزه‌علمیه‌قم‌و‌عضو‌هیأت‌امنا‌مرکز‌پژوهشی‌دانشنامه‌های‌حقوقی‌علامه‌و‌معاون‌پیشین‌آموزش‌و‌تحقیقات‌قوه‌قضاییه

Page 10: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

10

چکیدهرشوه، دور زدن قانون است و پايمال کردن حقوق کسان. تباني گري براي رسيدن به

حطام دنيا از راه هاي نامشروع.رشوه، يعني جريان عفونت گستر، هرج و مرج آفرين و از هم فروپاشنده سازه هاي قانوني

جامعه، در همه روزگاران.رشوه، هميشه و در همه حال، بر يک نسق، حرکت نمي کند و دامن نمي گسترد و به رويارويي با قانون برنمي خيزد. در هر روزگاري و چه بسا در هر بازة زماني کوتاه، به رنگي در بيايد و بر نسقي بپويد و چهره عوض کند، به گونه اي که شناسايي و اثر انگشت آن در سازمان اداري جامعه، سخت دشوار باشد. از اين روي اين مقوله، و بحث دربارة زواياي آن و رنگ ها و چهره هايي که رشوه از خود مي نماياند و بروز مي دهد، تازگي دارد و شناسايي چهره هاي آن ناگزير مي نماد، کاري که فقيه آگاه و زمان شناس، آن به آن، بايستي به

رصدگري و شناسايي آن بپردازد.در اين نوشتار، مفهوم رشوه و عناصر تشکيل دهندة آن، با توجه به تعريف ها يي که براي آن ارائه گرديده، در کانون بررسي قرارمي گيرد و از قلمرو آن، سخن به ميان مي آيد که آيا تنها دربرگيرندة رشوة در باب قضاست، و يا خير، تمامي کارگزاران دولتي را دربرمي گيرد؟ در پرتو دليل ها ي فني و خردپذير، روشن خواهد شد که قلمرو آن فراگير است. بحث بعدي که در اين مقال به آن پرداخته مي شود، ارکان رشوه است که پس از تعريف دقيق ارکان رشوه: راشي، مرتشي و رشوه و شرح نقادانة قيد ها و پار ه ا ي از تعريف ها ، سخن پاياني

در چگونگي به حقيقت پيوستن رشوه، فراروي خوانندگان نها ده مي شود.

کليدواژها: رشوه، ارکان و عناصر، مصاديق و قلمرو، راشي، مرتشي، مال الرشا و رائش

Page 11: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

11

درآمدهدفــي را کــه در ايــن نبشــتار در پيــش داريــم، همانــا ثابــت کــردن ايــن مطلــب ــي، ــخص قاض ــا و ش ــاب قض ــر ب ــزون ب ــت و اف ــر اس ــوه، فراگي ــه رش ــت ک اسکارگــزاران حکومتــي را هــم، در هــر رده و پســتي، دربرمي گيــرد و ايــن در پرتــو بحــث لغــوي و تعريف هــا ي فقيهــان دقيق انديــش، روشــن مي شــود. از آن جاکــه ــد، ــه داد ه ا ن ــد و ارائ ــوه دارن ــراي رش ــا ن ب ــه فقيه ــي ک ــا و تعريف ها ي ديدگاه هــان ــا اطمين ــده ب ــده اســت، خوانن ــه ش ــي گرفت ــع و سرچشــمه ها ي اصل از منابــه ــي، ب ــا ســير منطقــي و بر ها ن ــن نتيجــه مي رســد کــه بحــث، ب ــه اي خاطــر بايــن ســرمنزل رســيده و فراگيــري رشــوه، بــراي آنــان باورپذيــر مي شــود. و نيــز ــه شــده و نقد هــا و بررســي ــگ در تعريف هــا ي ارائ ســخن از ارکان رشــوه و درنــار هــم ــا در کن ــة مهــم رهنمــون مي شــود کــه چســان ب ــن نکت ــه اي قيد هــا ، بقــرار گرفتــن آن هــا »رشــوه« شــکل مي گيــرد و از نظــر شــرعي، بــزه در خــارج

ــدد. ــت مي پيون ــه حقيق ب

مفهوم رشوهچــون واژة »رشــوه« داراي حقيقــت شــرعيه، يــا متشــرعه نيســت، بايســتي برابــر قاعــدة کلــي بــراي بيــان معنــي و مفهــوم آن، بــه لغــت و عــرف و تعريف ها يــي کــه

فقيهــا ن ارائــه داد ه ا نــد، مراجعــه کــرد.

مفهوم رشوه در منابع لغويرشوه اسم مصدر و از رشاء گرفته شده است. رشاء در معاني زير به کار برده شده است:

Page 12: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

12

ريسمان،)جوهري، اسماعيل بن حماد، ج 6/ 2357.( ريسمان دلو )شرتوني، سعيد، ج1/ 407..(، ريسمان چاه، ريسمان بلند )ابن فارس، ابو الحسين احمد بن فارس بن ذکريا،/ 377.( ، رشته ها يي که با آن کدو و . . . بر فراز درخت مي آيد )فيروزآبادي، محمد بن يعقوب،/ 1184(1 جوهري، اسماعيل بن حماد، الصحاح، ج 6/ 2357:( و هنگامي که جوجه، گردنش را به سوي مادرش دراز مي کند، تا دانه را در د ها ن اش قرار دهد. )ازهرى، محمد بن احمد، ج 11/ 279 و طريحى، فخرالدين بن محمد، مجمع البحرين، ج1/ 184.(

ابن اثير درباره پيوند ريسمان و رشوه مي نويسد:»وجه تناسب ريسمان با رشوه در اين است که همان طور که با ريسمان آب از چاه بيرون آورده

مي شود، با رشوه، براي برآورده شدن خواسته ها چاره جويي مي شود.« )ابن اثير، مبارک بن محمد،

ج 2/ 226.(

واژة رشوه، گاه، به صورت اسم عين و به معناي چيزي که رشوه داده مي شود، به کار مي رود و گاه، به معناي حدثي و مصدري )أخذ و اعطاء و تعاطي(.

در کتب لغت براي رشوه تعريف ها يي ياد شده است که به يادآوري و بررسي آن ها به شرح زير مي پردازيم:

تعريف اول: رشوه، يعني »جعل« )فيروز آبادي، محمد بن يعقوب، ج 368/4؛ زبيدي، محمد مرتضي، ج 461/19؛ مقدس اردبيلي، احمد، ج12/ 48.( چيزي که فرد، آن را با شرط خاص به ديگري مي پردازد )فيروز آبادي، محمدبن يعقوب، ج 476/3 و ابن فارس،

احمد،/ 181 و ؛ طريحي، فخر الدين، ج1/ 11(2

1 - »و أرشیه الیقطین و الحنظل: خیوطهما.« ت أغصانه، شبه بالأرشيه« »و أرشی الحنظل، إذا امتد

2 - »الجعاله: مثلثه ما جعله له علي عمله«»والجعل و الجعاله و الجعیله: ما یجعل للانسان علي الامر یفعله«

» الجعل ما يجعل للانسان علي عمل يعمله و کذلک الجعاله«

Page 13: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

13

توجــه بــه ايــن معنــي باعــث شــده تــا محقــق ثانــي، رشــوه را بــه جعــل و بــذل دو ســوي دعــوا بــه قاضــي، تفســير کنــد )کرکــي، علــي بــن حســين، ج4/ 373(.

لکــن حــق ايــن اســت کــه تفســير رشــوه بــه جعــل، از قبيــل تفســير و تعريــف ــارف ــري متع ــت، ام ــل لغ ــف و تفســير، در اه ــه تعري ــم اســت. و اين گون ــه اع بــف ــه در تعري ــم، ج1/ 7634( همان گون ــيد ابوالقاس ــي، س ــوي خوي ــت، )موس اس»ســعدانه« مي گوينــد: ســعدانه، گونــه ا ي از گيــاه و روييدنــي اســت. تعريــف بــه ــر اين کــه اگــر هــر ــدارد، افــزون ب اعــم در ارزش گــذاري تعريف هــا ، جايگاهــي ن

جعلــي رشــوه باشــد، در ايــن صــورت اگــر کســي بگويــد:» هرکس فلان مال مرا به من برگرداند، به او هزار درهم مي دهم.«

ايــن رشــوه خواهــد بــود، در حالي کــه باطــل بــودن ايــن ســخن، روشــن اســت. )موســوي خويــي، پيشــين/ 761؛ ايروانــي غــروي، ميــرزا علــي، ج1/ 255( البتــه ــل« ــف« و »لام« در »الجع ــه »ال ــود دارد و آن اين ک ــم وج ــري ه ــال ديگ احتمالــف و لام عهــد باشــد و بــراي اشــاره بــه جعــل خــاص معهــود و آن جعلــي اســت کــه در ازاي انجــام کار حــرام باشــد؛ زيــرا روشــن اســت کــه جعــل و مــزدي کــه ــين علي، ــري، حس ــت. )منتظ ــوه نيس ــرد، رش ــرار مي گي ــلال ق ــر کار ح در براب

)1606/3شــاهد بــر ايــن مدعــا، کــه گونــة ويــژ ه ا ي از جعــل و مــزد در نظــر اســت، نــه هــر

جعــل و مــزدي، عبــارت جوهــري در صحــاح اللغــه اســت:

3 - »الجعل من المتحاکمين رشوه«4 - »نعم ما ذکره في القاموس من تفسير الرشوه بمطلق الجعل محمول علی التفسير بالأعم، کما هو شأن اللغوي أحيانا«

5 - »ينبغي القطع بأن مطلق الجعل علی عمل ليس رشوه و إن أوهمته عباره القاموس و النهايه«6 - أو اللام فيه للإشاره إلی الجعل الخاص المعهود، و ذلک لبداهه عدم کون کل جعل و لو في قبال الأعمال العاديه المحلله

رشوه.«

Page 14: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

14

»رشــوه چيــزي اســت کــه معــروف و شــناخته شــده اســت.« )جوهري، اســماعيل ــاد، ج 6/ 23577( بن حم

ــر انجــام کار حرامــي داده ــزي اســت کــه در براب روشــن اســت کــه رشــوه، چيمي شــود، نــه انجــام کار روا و حــلال، در ايــن صــورت، تعريــف رشــوه بــه جعــل

منعــي نــدارد.تعريف دوم: فيومي مي نويسد:

»الرشــوه مــا يعطيــه الشــخص الحاکــم او غيــره ليحکــم لــه، او يحملــه علي مــا يريــد« )فيومي،

ج 228/1.( احمد، ــه ــا ب ــه حاکــم و غيــر حاکــم مي دهــد، ت رشــوه، چيــزي اســت کــه شــخص، بســود او حکــم کنــد و يــا رشــوه دهنده را بــراي رســيدن بــه خواســتة مــورد نظــر،

يــاري، يــا راهنمايــي کنــد.هميــن مطلــب، در مجمع البحريــن )طريحــي، فخر الديــن، ج 184/1.( و در تاج العــروس نيــز آمــده اســت، )زبيــدي، محمــد مرتضــي ، ج19/ 461.( در

آمــده: اقرب المــوارد و فروق اللغويــه »الرشوه ما يعطاه الحاکم.« )عسکري، ابوهلال، /166.(

ــانده ــود کش ــوي خ ــه س ــا ن را ب ــا ، فقيه ــاير تعريف ه ــش از س ــف بي ــن تعري ايــزدي، محمد کاظــم، ج 2/ 22؛ ــي ي ــي، ج48/12؛ طباطباي ــدس اردبيل اســت. )مقــي در ــت روي نکته ها ي ــته اس ــال، بايس ــن ح ــا اي ــد، ج17/ 71(8. ب ــي، احم نراق

ايــن تعريــف درنــگ شــود:

7 - » الرشوه معروفه«8 - »و هي ما یعطي للحکم«

Page 15: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

15

نکتــة اول: کلمــة »مــا« مــاي موصولــه و خبــر بــراي »الرشــوه«، عــام اســت و ــز شــامل مي شــود؛ ــا را ني ــا و گفتار ه ــد: رفتار ه ــال، مانن ــال، غيرم ــر م ــزون ب افدرمثــل، رشــوه ده، در گاه رو بــه رو شــدن بــا کســي کــه گــره کار بــه دســت او بــاز ــه داشــته باشــد، همــه و ــار بــس فروتنان ــا رفت ــد ي ــر ســلام کن مي شــود، بلندت

همــه در دايــرة فراگيــر مفهــوم رشــوه قــرار مي گيــرد.نکتــة دوم: از ايــن تعريــف اســتفاده مي شــود کــه دو ســوي رشــوه، بايــد قصــد گرفتــن و دادن داشــته باشــند و اگــر راشــي، يــا مرتشــي، ايــن قصــد را نداشــته ــا ي ــوم واژه ه ــب را، از مفه ــن مطل ــگ دارد. اي ــاي درن ــوه ج ــدق رش ــد، ص باش

ــد. ــوان فهمي ــي مي ت ــذ« به خوب ــا« و »أخ »اعطنکتــة ســوم: ايــن تعريــف، هــم حکــم و داوري شــرعي و عرفــي را دربرمي گيــرد و هــم غيــر آن را. ايــن فراگيــري، فراگيــري اطلاقــي نيســت تــا در بــود و نبــود اطــلاق مناقشــه شــود، بلکــه ســخن روشــن فيومــي در مصباح المنيــر اســت کــه

يــادآور شــديم.نکتــة چهــا رم: از عبــارت »أو يحملــه علــي مــا يريــد« فهميــده مي شــود گرفتــن ــر ــر راهنمايــي، داخــل در مفهــوم رشــوه اســت. شــماري از فقيهــا ن ب مــال در برابهميــن نســق رفته ا نــد. )طباطبايــي يــزدي، محمد کاظــم، ج 2/ 22؛ نراقــى، احمــد

بــن محمــد مهــدي، ج17/ 71؛ شــهيد ثانــي، ج 3/ 74(9(نکتــة پنجــم: در ايــن تعريــف، هيــچ اشــاره اي بــه حــق يــا باطــل بــودن حکــم، ــزي ــر چي ــن روي، راشــي چــه محــق باشــد و چــه نباشــد اگ نشــده اســت، از اي

9 - »… لیعلمه طریق المخاصمه حتي یغلب علي خصمه«»هو أخذه مالا من أحدهما أو منهما، أو من غیرهما علی الحکم، أو الهدایه إلی شي ء من وجوهه«

Page 16: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

16

بپــردازد رشــوه اســت و ايــن درخــور اطــلاق عبــارت اســت. و فقيهــا ن مــا نيــز بــر هميــن نظرنــد. امــا در نها يــت ابــن اثيــر و مجمع البحريــن، از ايــن نظــر عــدول و بــه

اطــلاق عبــارت، قيــد زده شــده اســت.»فالراشــي مــن يعطــى الــذى يعينــه علــى الباطــل . . . فأمــا مــا يعطــى توصــا إلــى أخــذ حــق أو

دفــع ظلــم فغيــر داخــل فيــه.« )ابــن اثير، مبــارک بن محمــد، ج 226/2.(

راشــي، کســي اســت کــه چيــزي را مي دهــد، تــا دريافت کننــده او را بــر امــر باطــل، يــاري برســاند؛ امــا کســي کــه چيــزي بــه کارگــزاري مي دهد، تــا حــق او را بســتاند،

يــا دســت ظالمــي را از او کوتــاه کنــد، داخل در رشــوه نيســت.»و الرشــوه قــل مــا تســتعمل إلا فيمــا يتوصــل بــه إلى إبطــال حق أو تمشــيه باطــل« )طريحى،

فخــر الدين بــن محمــد، ج 184/1.(رشــوه، در غيــر جايــي کــه بــا آن حقــي باطــل شــود، يــا باطلــي بــه جريــان افتــد،

ــرده مي شــود. ــه کار ب کــم بو شماري اين نظر را پذيرفته ا ند.

»و المتيقــن مــن المتصــف بالتحريــم هــو المــال المدفــوع بــإزاء الحکــم بالباطــل بــل منصــرف

لفــظ الرشــوه أيضــا عرفــا هــو هــذا لا غيــر و يشــهد لــه عبــاره المجمــع« )ايروانــي غــروي،

ميــرزا علــي، ج 1/ 25.(آن چــه يقينــي اســت، وصــف تحريــم، مالــي را دربرمي گيــرد کــه در برابــر حکــم بــه باطــل، پرداخــت شــده باشــد. بلکــه واژة رشــوه، در عــرف بــه هميــن معنــي انصــراف

دارد نــه غيــر آن. گــواه بــر ايــن، عبــارت مجمــع اســت.نکتــه ششــم: از قيــد )… ليحکــم لــه و…( اســتفاده مي شــود کــه »لام« يــاد شــده »لام« تعليــل، يــا غايــت و عاقبــت اســت. مفــاد آن ايــن اســت کــه: پرداخــت

Page 17: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

17

مــال بــه حاکــم، از آن روســت کــه بــه ســود او حکــم دهــد، يــا راه پيــروزي در دعوي را بــه او بيامــوزد. ايــن شــرط، گاه به روشــني از آن بيــن رشــوه دهنده و رشــوه گيرنده

ســخن به ميــان مي آيــد و گاه، بــه صــورت ذهنــي و تلويحــي اســت.تعريف سوم: ابن اثير مي نويسد:

»الرشوه و الرشوه: الوصله الي الحاجه بالمصانعه« )ابن اثير، مبارک بن محمد، ج2/ 226.(

رشوه و رشوه، دستيابي به خواسته است با مصانعه.هميــن تعريف از زمخشــري نقل شــده اســت. )زمخشــري، محمــود، ج 37/2.( احتمال

مــي رود کــه ابــن اثيــر، تعريــف رشــوه را از او گرفته باشــد.بــه هــر حــال، رشــوه رســيدن بــه خواســته اســت، بــا مصانعــه. مصانعــه، مصــدر بــاب مفاعلــه، بــه معنــاي انجــام کاري بــراي غيــر، تــا آن کــه او هــم کاري را بــراي تــو انجــام دهــد )ابــن اثيــر، مبــارک بــن محمــد، 3 / 5610(؛ ابــن منظــور، ــت. ــوه اس ــه از رش ــن کناي ــان العرب، ج 212/8.( و اي ــرم، لس ــن مک ــد ب محم

ــه ــه مصانع ــده ک ــني آم ــوار، به روش ــان العرب و بحار الان ــر، لس در مصباح المنييعنــي رشــوه. )فيومــي، احمــد،/349 و348؛ ابــن منظــور، ج 212/8؛ مجلســي،

محمــد باقــر، ج 272/101.(ــياح، ــوه داد او را. )س ــه: رش ــه مصانع ــت: صانع ــده اس ــع آم ــگ جام در فرهن

احمــد، ج 1 و2 /829.(ــي رشــوه ده و رشــوه گير، ــاي ســازش و تبان ــه معن ــه، ب خلاصــه اين کــه مصانع

بــراي دســتيابي بــه امــري خــلاف شــرع و قانــون اســت.با درنگ و دقت روي اين تعريف، چند نکته به دست مي آيد:

10 - »والمصانعه: ان تصنع له شيئا ليصنع لک شيئا آخر«

Page 18: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

18

نکتــة اول: رشــوه، ويــژة قاضــي و قضــاوت نيســت، بلکــه هرجــا، هــرگاه و در هــر امــري، رشــوه دهنده بخواهــد بــا پرداخــت آن بــه مقصــود خويــش برســد، ــه قاضــي و هــر ــن، رشــوه، پرداخــت وجــه و ماننــد آن ب دربرمي گيــرد. بنا برايکســي اســت کــه بتوانــد و بخواهــد گرهــي از کار کســي بــه نــاروا بگشــايد، در

هــر پســت و جــاه.نکتــة دوم: بــا ايــن تعريــف، رشــوه، تنهــا پرداخــت مــال نيســت. واژة »الوصله« و »المصانعــه« هــر دو فراگيرنــد و تبانــي هــم، بــا پرداخــت مــال ممکــن اســت و

هــم بــا غيــر مــال؛ گفتــار و رفتــار.نکتــة ســوم: واژة حاجــت در تعريــف ابــن اثيــر، اطــلاق دارد خواســتة روا و نــاروا را دربرمي گيــرد؛ امــا خــود ابــن اثيــر، پــس از ايــن تعريــف، در ذيــل ايــن

ــادآور مي شــود: ــب ي مطل» فالراشــي مــن يعطــى الــذى يعينــه علــى الباطــل . . . فأمــا مــا يعطــى توصــا إلــى أخــذ حــق أو

دفــع ظلــم فغيــر داخــل فيــه.« )ابــن اثيــر، مبــارک بــن محمــد، 2 / 226.(

اگــر کســي بــراي رســيدن بــه حــق خــود و يــا بــراي دفــع ظلــم از خــود، مالــي ــه ــت ک ــزي اس ــوه چي ــه رش ــت، بلک ــوه نيس ــوم رش ــل در مفه ــردازد، داخ بپ

ــد. ــاري کن ــل ي ــر باط ــوه دهنده را در ام رشبنابرايــن، اگــر شــخص بــراي دســتيابي بــه حــق خــود، چيــزي پرداخــت کنــد، ــر آن، رشــوه صــدق نمي کنــد، بلکــه تخصصــا از حکــم عــام خــارج اســت و ب

ــده، حميد رضــا، / 42.( ــي دريکن ــي دارد. )دادوي خــروج موضوعــا نــام رشــوه بــه ديگــر ســخن، گاه، رشــوه، بــه معنــاي آن مالــي اســت کــه بــحت ــه س ــم« ک ــي الحک ــوه ف ــحت الرش ــن الس ــد: »م ــود، مانن ــه مي ش گرفت

Page 19: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

19

بــودن، صفــت مــال مــورد رشــوه اســت. و گاه بــر نفــس دادن و ســتاندن اطــلاق ــد: ــود، مانن مي ش

»فأما الرشا في الحکم فهو الکفر بالله العظيم«

ــتقل، از ــور مس ــوه، به ط ــت. رش ــره اس ــاه کبي ــل، گن ــن عم ــس اي ــي نف يعنمحرمــات شــرعيه اســت. هــر چنــد در ظاهــر، برابــر باشــد بــا ديگــر عنوان هــا ، ــر اســم و شــکل ظاهــري آن، ــا تغيي ــه ب ــا، ک ــه. بســان رب ــه و هب ــد: هدي مانن

ــد. ــر نمي کن ــم تغيي ــد، حک ــراد باش ــت آن م ــه حقيق مادامي ک

تعریف رشوه از نگاه فقیها نــه، پنــج احتمــال در ــي مي نويســد: روي هــم رفت ــف اول: محقــق ايروان تعري

معنــاي رشــوه وارد شــده اســت:ــه أجــره الأجــراء و ــدرج في ــق الجعــل المن ــى الرشــوه خمســه مطل »مجمــوع محتمــات معن

الجعــل علــى القضــاء و تصــدي فصــل الخصومــه و الجعــل علــى الحکــم بالواقــع لنفســه کان

أو لغيــره و الجعــل علــى الحکــم لنفســه حقــا کان أو باطــا و الجعــل علــى الحکــم بالباطــل«

ــي، ج 1/ 26.( ــروي، ميرزا عل ــي غ )ايروان1. هرگونه جعل که اجرتي در آن درج گردد.

2. جعل بر قضاوت و تصدي آن.3. جعل بر حکم به واقع، خواه براي خود باشد، يا براي ديگري.

4. جعل بر خود حکم، خواه حکم به حق باشد يا به باطل.5. جعل بر حکم به باطل.

سپس مي افزايد:

Page 20: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

20

»و الأول ممــا ينبغــي القطــع ببطانــه . . . و المتيقــن مــن بيــن بقيــه المعانــي إن لــم يکــن هــو

الظاهر هو الأخير« )پيشــين(

و اولــي، قطــع بــه باطــل بــودن آن داريــم. از بيــن ايــن احتمال هــا ، رشــوه بــه معنــاي جعــل بــر حکــم بــه باطــل، از ديگــر احتمال هــا ، قوي تــر اســت کــه بــه مرتبــة ظهــور

ــيده است. رسو مي افزايد:

»المتيقــن مــن المتصــف بالتحريــم هــو المــال المدفــوع بــإزاء الحکــم بالباطــل بــل منصــرف

لفــظ الرشــوه أيضــا عرفــا هــو هــذا لا غيــر و يشــهد لــه عبــاره المجمــع فمــا عدا هــا تبقــى تحت

أصالــه الحــل بــل و عمومــات صحــه المعامات« )پيشــين، ج 1/ 25.(

آن چــه يقينــي اســت، از متصــف بــه تحريــم، مالــي اســت کــه در برابــر حکــم به باطــل، پرداخــت شــده باشــد؛ بلکــه لفــظ رشــوه، انصــراف عرفــي بــه ايــن نــوع ــاي ــر مدع ــاهد ب ــن ش ــارت مجمع البحري ــه عب ــه ک ــم دارد، همان گون از حکــد ــد، باي ــبهه کن ــک و ش ــر، ش ــال اخي ــور احتم ــي در ظه ــر کس ــت. اگ ماســه ــي موجــود اســت ک ــا و معان ــن احتمال ه ــدر متيق ــر ق ــال اخي ــت: احتم گفــود« ــوا بالعق ــم: »أوف ــه مي کني ــل مراجع ــه الح ــه أصال ــورد، ب ــن م ــر اي در غيــه باطــل، ديگــر موردهــا، ــر حکــم ب ــراض«. غيــر از جعــل ب و »تجــارة عــن ت

ــد. ــرار مي گيرن ــلات ق ــت معام ــات صح ــت عموم تحمؤيد نظر ايشــان، سخن طريحي و ابن اثير است که مي نويسند:

»و الرشــوه قــل مــا تســتعمل إلا فيمــا يتوصــل به إلــى إبطال حق أو تمشــيه باطــل.« )طريحي،

فخرالدين، ج 184/1.(ــه جريــان ــا باطلــي ب ــا آن حقــي باطــل شــود، ي رشــوه در غيــر جايــي کــه ب

Page 21: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

21

ــود. ــرده مي ش ــه کار ب ــم ب ــد، ک افتبلکــه به روشــني از عبــارت ابــن اثيــر اســتفاده مي شــود، آن چــه بــراي رســيدن بــه حــق يــا دفــع ظلــم داده مي شــود، داخــل در مفهــوم رشــوه نخواهــد بــود.

)ابــن اثيــر، مبــارک بــن محمــد، ج2 /22611(در قانــون مجــازات فرانســه نيــز در تعريــف رشــوه »حکــم بــر خــلاف قانــون«

قيــد شــده اســت. )کوشــا، جعفــر، /51.(ــات و ــز در رواي ــت و ني ــرف و لغ ــوه، در ع ــه واژة رش ــه اين ک ــه ب ــا توج ــا ب امکلمــات فقيهــا ن، در معنــاي فراگيــر بــه کار بــرده شــده اســت، زمينــه ا ي بــراي

ــي، احمــد، ج17 / 71( ــد. ) نراق ــي نمي مان ــدر متيقــن باق ــه ق أخــذ بمحقق نراقي مي نويسد:

ــي ــم ف ــيعه و المتفاه ــد الش ــي معتم ــه ف ــدي العام ــح وال ــر و تصري ــاق الأکث ــى إط »مقتض

العــرف هــو: الأول، ]شــامل للحــق و الباطــل[ و هــو الظاهــر مــن القامــوس و الکنــز و مجمــع

البحريــن و يــدل عليــه اســتعمالها فيمــا اعطــي للحــق« )حلــي، جعفــر بــن حســن، ج4/

ــن يوســف، ج3/ 429 ؛( ــي، حســن ب 78؛ حلــد، ج12/ ــي، احم ــدس اردبيل ــا ن )مق ــر فقيه ــارت بيش ت مقتضــاي اطــلاق عبــرف، ــر آن چــه ع ــب،ج2/ 497.( و براب ــي طال ــن اب ــي، حســن ب 48؛ فاضــل آبــل را ــق و باط ــه ح ــم ب ــوه حک ــه: رش ــت ک ــن اس ــد، اي ــوه مي فهم از واژة رشــدارد کــه قاضــي ــن ن ــه اي دربرمي گيــرد و هرگــز مفهــوم رشــوه، اختصــاص ب

حکــم بــه باطــل کــرده باشــد.ــه حــق داده شــود ــم ب ــر آن چــه در حک ــه ب ــل اين ک ــد: دلي ــي افزاي ســپس م

11 - »فأما ما یعطی توصلا إلی أخذ حق أو دفع ظلم فغیر داخل فیه«

Page 22: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

22

ــام ــلم از ام ــن مس ــد ب ــة محم ــت صحيح ــود، رواي ــلاق مي ش ــوه اط ــز، رش نيصــادق)ع( اســت:

»عــن الرجــل يرشــو الرجــل الرشــوه علــى أن يتحــول مــن منزلــه فيســکنه قــال لا بــأس بــه« )حر

عاملــي، ج 278/17، باب 85، ح 2.(راوي مي پرســد: اگــر شــخص بــه کســي رشــوه بدهــد کــه منــزل خــود را تــرک

بگويــد تــا ديگــري در جــاي او ســکني گزينــد، چگونه اســت؟امام فرمود: باکي نيست.

و آن گاه مي نويسد:»فــإن الأصــل فــي الاســتعمال إذا لــم يعلــم الاســتعمال فــي غيــره الحقيقــه، کمــا حقــق فــي

موضعــه.« )نراقــى، احمــد بــن محمــد مهــدى، 71/17.(

ــرد ــه کارب ــتن ب ــي نداش ــورت آگاه ــت: در ص ــده اس ــت ش ــود ثاب ــاي خ در جــه در ــن اســت ک ــرد واژگان اي ــي، اصــل در کارب ــاي حقيق ــر معن واژه اي در غي

ــاي مجــازي. ــه معن ــرده شــده، ن ــه کار ب ــي ب ــاي حقيق معنــس گســترد ه تر ي ــاي ب ــراي رشــوه، معن ــف دوم: شــماري از فقيهــا ن، ب تعري

ــد: ــي مي نويس ــاي خوي ــه آق ــد، از جمل ــر گرفته ا ن در نظ»و المتحصــل مــن کلمــات الفقهــا ء رضــوان اللــه عليهــم، و مــن أهــل العــرف و اللغــه، مــع ضــم

بعضهــا الــى بعــض، أن الرشــوه مــا يعطيــه أحــد الشــخصين للآخــر لإحقاق حــق أو تمشــيه باطل

أو للتملــق، أو الوصلــه إلــى الحاجــه بالمصانعــه، أو فــي عمــل لا يقابــل بالأجــره و الجعــل عنــد

العــرف و العقــاء و إن کان محطــا لغرضهــم و مــوردا لنظرهــم.« )موســوي خويــي، ســيد

ابوالقاســم، 1/ 262.(ــا ــا ن و اهــل عــرف و لغــت و جمع بنــدي همــة آن ه از بررســي ســخنان فقيه

Page 23: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

23

ــه ديگــري مي دهــد، ــه دســت مي آيــد: رشــوه چيــزي اســت کــه شــخصي ب بــراي ــا ب ــا صرف ــه کرســي بنشــاند و ي ــا باطلــي را ب ــا حقــي را باطــل کنــد، ي تچاپلوســي، يــا رســيدن بــه هــدف مشــخصي بــا تبانــي، يــا بــراي انجــام کاري کــه از نظــر عــرف و عقــلا نمي تــوان از راه پرداخــت مــزد و حق العمــل بــه آن ــگان انجــام ــد راي دســت يافــت ]يعنــي کاري کــه در ســير طبيعــي خــود، باي

ــه شــمار مي آينــد. گيــرد[ همــة ايــن مــوارد رشــوه بــي ــد، به خوب ــاد آم ــرا ي ــي ف ــوي و فقه ــع لغ ــه از مناب ــتن در آن چ در نگريسروشــن مي شــود کــه در تفســير و تعريــف ارائــه شــده بــراي رشــوه و ــا ن، ــن فقيه ــم در بي ــت و ه ــل لغ ــن اه ــم در بي ــل در آن، ه ــا ي دخي قيد هاختلاف نظر هــا ي معنــي داري وجــود دارد کــه پــس از بيــان ارکان رشــوه، ــده را ــدگاه برگزي ــت و آن گاه دي ــم پرداخ ــا خواهي ــدي ديدگاه ه ــه جمع بن ب

يانيم. به شــرح، مي نما

ارکان رشوه ارکان رشــوه، همانــا اجزايــي اســت کــه رشــوه در جهــا ن خــارج، بــا وجــود آن هــا بــه حقيقــت مي پيونــدد و بــا نبــود هــر يــک از آن ها ، موضــوع رشــوه شــکل نمي گيــرد. ــا نبــود در رشــوه، ســه رکــن: رشــوه ده و رشــوه گير و مال الرشــا وجــود دارد؛ زيــرا بهــر يــک از ايــن ســه رکــن، عنصــر مــادي رشــوه، وجــود خارجــي نمي يابــد؛ امــا دلال و واســطه، شــرط ضــروري و لازم بــراي بــه حقيقــت پيوســتن موضــوع رشــوه

. نيست

Page 24: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

24

رکــن نخســت. راشــي: در اصطــلاح، رشــوه ده را »راشــي« گوينــد و عمــل او را »رشــا«. راشــي ممکــن اســت هــر يــک از اشــخاص جامعه، اعــم از مــرد يــا زن، ايراني يــا غيــر ايرانــي، مســلمان يــا غيــر مســلمان و . . . باشــد، در لغــت و عــرف و لســان فقيهــا ن، بــراي شــخصيت راشــي، ويژگــي لحــاظ نشــده اســت و روي هــم رفتــه، آن چــه از ســخن نبــوي: »لعــن رســول الله الراشــي و المرتشــي و الرائش« )ســيوطي، ــتفاده و ــين، ج 142/30.( اس ــيد حس ــا س ــردى، آق ــن، ج 2/ 284؛ بروج ــلال الدي ج

ــرد. ــن صــور را دربرمي گي ــة اي ــده مي شــود هم فهميرکــن دوم. مرتشــي: بــه رشــوه گير، مرتشــي گوينــد و بــه گرفتن رشــوه »ارتشــا«. ارتشــا و رشــوه گرفتــن حــرام اســت، بــدون فــرق در چگونگــي گرفتــن، مســتقيم، يا

غير مســتقيم.پرســش: اگــر شــخصي، بــراي امتحــان و اختبــار و يــا بــراي ثبــت و دادن گــزارش به مقامــات ذي صــلاح، بــه قاضــي، يــا کارمنــد، رشــوه دهــد – بــا صرف نظــر از اين کــه عمــل اختبــار و امتحــان، فــي نفســه، جايــز اســت يــا خيــر – آيا عمــل ارتشــا به نحو تــام و تمــام انجــام گرفتــه، يــا اين کــه انجــام بــزه ارتشــا، بــه قصــد جــدي پرداخــت مال الرشــا بــه مرتشــي بســتگي دارد و در صورتــي کــه راشــي، به طــور حقيقــي، قصد پرداخــت رشــوه نداشــته، نمي تــوان گيرنــده مال الرشــا را بزهــکار دانســت. بــه ديگــر ســخن، آن جا هــا کــه بــا هماهنگــي حراســت، يــا نيرو هــا ي انتظامــي و امنيتــي، بــه شــخصي رشــوه داده مي شــود و قصــد جــدي در پرداخــت مال الرشــا وجــود نــدارد،

آيــا جــرم ارتشــا، انجــام گرفتــه، يــا خير؟پاســخ بــه ايــن پرســش بســته بــه ايــن اســت کــه روشــن شــود: بــا توجــه بــه معنــي و مفهــوم رشــوه، رابطــه و نســبت بيــن راشــي و مرتشــي چيســت؟ آيــا رشــا و ارتشــا،

Page 25: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

25

يــک فعــل اســت تــا بيــن انجام پذيــري رشــوه از ســوي راشــي، و انجام پذيــري آن از ســوي مرتشــي، ملازمــه باشــد، يــا اين کــه هــر کــدام از راشــي و مرتشــي، مســتقل اند

و ملازمــه اي بيــن ايــن دو وجــود نــدارد؟ــدق ــي ص ــه، راش ــدة وج ــه دهن ــه ب ــور ک ــت: همان ط ــد گف ــرض اول، باي ــر ف بنا بنمي کنــد، بــر گيرنــدة وجــه نيــز مرتشــي صــدق نمي کنــد؛ زيــرا راشــي و مرتشــي، دو ســوي يــک بز ه ا نــد و بيــن رشــا و ارتشــا همبســتگي هميشــگي وجــود دارد و ايــن وابســتگي بيــن آن هــا بــه گونــه اي اســت کــه مي تــوان آن را بــه دو روي

يــک ســکه، ماننــد کــرد.ــخص ــي ارادة دو ش ــه هماهنگ ــته ب ــزاء، بس ــوه تام الاج ــخن، رش ــر س ــه ديگ بــه ــا او را ب ــردازد، ت ــد مي پ ــه کارمن ــي را ب ــه مال ــب کار ک ــي صاح ــت، يک اسانجــام يکــي از وظايــف اش، يــا تــرک يکــي از آن هــا وادارد و ديگــري، کارگــزار ــوه خواري ــود، از راه رش ــگاه خ ــا کار و جاي ــرد و ب ــال را مي پذي ــن م ــه اي کتجــارت مي کنــد. دادن مــال، از ســوي راشــي و پذيرفتــن آن از ســوي مرتشــي، ارتشاســت. بــر ايــن اســاس، رشــوه، يــک جــرم و داراي ماهيتــي بســيط اســت کــه مســتلزم وجــود دو شــخص اســت کــه هــر دو، فاعــل اصلــي يــک جرم انــد.

)پرســمان فقهــي قضايــي، ج9 / 237.(در برابــر ديــدگاه يــاد شــده، ديــدگاه ديگــري قــرار داد، بــه ايــن شــرح: رشــوه، از دو فعــل و جــرم جــداي از هــم تشــکيل شــده اســت، يکــي رشــا و ديگــري ــه اثبــات ــدون نيــاز ب ارتشــا. بديــن معنــي کــه هــر يــک از ايــن دو جــرم ـ بــد ــد و وابســتگي ميــان آن هــا ـ مســتقل و جــداي از يکديگرن وجــود هــر پيونــک ــه ي ــد ، بلک ــمار نمي آي ــي، به ش ــل مرتش ــارکت در عم ــي، مش ــل راش و فع

Page 26: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

26

فعــل و جــرم مســتقل اســت )کوشــا، جعفــر، /51.( و مجــازات او، نيازمنــد بــه ــور ــا ، به ط ــک از آن ه ــر ي ــرم در ه ــه ج ــروع ب ــت و ش ــي نيس ــازات مرتش مج

ــود. ــي مي ش ــتقل بررس مسبنابر ايــن ديــدگاه، بررســي ارکان و عناصــر تشــکيل دهندة هــر جرم و مســئوليت هــر يــک از انجام دهنــدگان بــه گونــة مســتقل انجــام مي شــود. چــون بررســي ــه ديدگاه هــا ي يــاد شــده مجــال ديگــري را مي طلبــد، در ايــن مقــال، تنهــا ب

نقــل ســؤال و جوابــي از مراجــع تقليــد معاصــر بســنده مي کنيــم:ــه ــط کاري خــود، متهــم ب ــد( در محي ــا کارمن »ســؤال: اگــر کســي )قاضــي يرشــوه خواري شــود و مأمــور امنيتــي صرفــا جهــت اختبــار و کشــف حقيقــت، مالــي را بــه عنــوان رشــوه، بــه او بدهــد و او هــم بگيــرد؛ بفرماييــد آيــا نســبت ــر او ــي ب ــوان مرتش ــده و عن ــق ش ــوه محق ــذ رش ــوان أخ ــم عن ــرد مته ــه ف ب

صــادق اســت؟آقاي ناصر مکارم شيرازي، پاسخ مي دهد:

رشوه خواري محقق نشده است، ولي اجمالا دليل بر عدم تقيد اوست.آقاي سيد محمد شاهرودي پاسخ مي دهد:

»أخذ رشوه تحقق نيافته« )پرسمان فقهي قضايي، ج9/ 242 – 241.(رکــن ســوم. مال الرشــا: رکــن ســوم در رشــوه خــود رشــوه اســت کــه از آن بــه ــدارد کــه مال الرشــا، ملــک شــخص راشــي ــي ن ــر مي شــود. فرق مال الرشــا تعبيباشــد، يــا ملــک غيــر و ملــک غيــر، نــزد وي عاريــه و امانــت باشــد، يــا آن کــه بــه غصــب و ســرقت آن مــال را بــه چنــگ آورده باشــد. در هــر صــورت، بــزه رشــوه، ــال ــه دادن م ــان در اين ک ــگاه حقوق دان ــد در ن ــر چن ــت، ه ــه اس ــام گرفت انج

Page 27: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

27

دزدي هــم موجــب رشــا بشــود، دو ديــدگاه وجــود دارد،1 امــا در نــگاه فقيهــا ن، ــود. ــده نمي ش ــي دي ــر، اختلاف به ظاه

ــال، ــد، م ــه نق ــژة وج ــوه را وي ــوع رش ــون، موض ــروي از قان ــا پي ــان ب حقوق دانســند پرداخــت، يــا تســليم وجــه، يــا مــال مي داننــد کــه در بيانــي کوتــاه بــه آن

مي پردازيــم.ــف. وجــه نقــد: از نمونه هــا ي روشــن موضــوع رشــوه »وجــه نقــد« اســت، الهمانــا چيــزي کــه داراي ارزش اقتصــادي و درخــور رد و بــدل شــدن را داشــته ــا ، از آن ــا دارايي ه ــياء، ي ــل اش ــا تحوي ــتد ي ــه در دادوس ــه ا ي ک ــد، به گون باشــا خارجــي ــي ي ــاري، داخل ــکه ها ي ج ــکناس، س ــد: اس ــد، مانن ــتفاده مي کنن اس

ــافرتي و . . . ــا ي مس ــر، چک ه ــروف و معتب معب . مــال: هــر چيــز، يا کالايــي کــه داراي ارزش اقتصــادي و درخــور قيمت گذاري ــد و ــمار آي ــي به ش ــرد داراي ــراي ف ــه ا ي ب ــد و به گون ــدل باش ــول و رد و ب ــه پ بدرخــور تملــک باشــد،12 البتــه فرقــي نــدارد کــه ايــن مــال را بشــود از جايــي بــه

جايــي بــرد، يــا نشــود: منقــول، يــا غيــر منقــول.ج. ســند تســليم وجــه يــا مــال: ســند، در تعريــف قانونــي، هــر نوشــته اي ــد، ــتناد باش ــور اس ــاع، درخ ــام دف ــا در مق ــي و ي ــاق حق ــراي احق ــه ب ــت ک اسچــه ســند رســمي و چــه غير رســمي. اســناد و واگــذاردن آن هــا از بــاب رشــوه، بــه جــاي مــال، يــا وجــه نقــد، رشــوه بــه شــمار مي آيــد، در مثــل، اوراق ســها م ــارز ــة دريافــت خــودرو، کارت هــا ي بانکــي و . . . از نمونه هــا ي ب مشــارکت، حوال

ســند و پرداخــت وجــه اســت.

12 - یعني مانند خمر و خوک نباشد که قابلیت تملک ندارند، زیرا شارع اعتبار تملیک و تملک آن را الغاء فرموده است

Page 28: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

28

ــد ارزش ــر باي ــوه، ناگزي ــا رش ــد: آي ــان مي آي ــي به مي ــش اساس ــن پرس ــال اي حمالــي داشــته باشــد و دادن هــر آن چــه ارزش مالــي نــدارد، رشــوه نخواهــد بــود؟ يــا آن کــه، آن چــه در مفهــوم رشــوه نقــش دارد، بهــرة رشــوه گير اســت؛ بنابرايــن، ــا ــا از آن ج ــدارد؛ ام ــي ن ــد ارزش مال ــر چن ــي او، ه ــي و چاپلوس ــتايش قاض ســور انگاشــته مي شــود، مصــداق رشــوه ــدي قاضــي و مأم ــه ا ي بهره من کــه به گون

اســت؟طباطبائي يزدي، در عروة الوثقي، مي نويسد:

»الرشــوه قــد تکــون مــالا مــن عيــن أو منفعــه و قــد تکــون عمــا للقاضــي کخياطــه ثوبــه أو

ــي نفســه ــه ال ــه قلب ــه لإمال ــاء علي ــولا کمدحــه و الثن ــد تکــون ق ــر داره أو نحوهمــا و ق تعمي

ليحکــم لــه و قــد تکــون فعــا مــن الافعــال کالســعي فــي حوائجــه و اظهــا ر تعظيمــه و تبجيلــه

و نحــو ذلــک، فــکل ذلــک محــرم، إمــا لصــدق الرشــوه عليهــا أو لالحــاق بهــا « )طباطبائــي

ــزدي، محمــد کاظــم، ج23/2.( يرشوه، گاهي از اعيان است. ]مانند: ماشين و فرش.[

ــا ــي، ي ــاله از منزل ــک س ــدي ي ــد: بهره من ــت. ]مانن ــان اس ــرة اعي ــي، به و گاهــه ا ي.[ ــة کارخان ــک ماه ــد ي درآم

ــا بازســازي ــراي قاضــي، ماننــد دوختــن لبــاس ي و گاهــي انجــام کاري اســت بــزل وي. من

ــه ــراي اين کــه قلــب وي را ب گاهــي، گفتــاري اســت، ماننــد ســتايش قاضــي، بســوي خــود متمايــل کنــد، تــا حکــم بــه ســود او بدهــد.

و گاهــي، در قالــب رفتــار خاصــي بــروز مي کنــد، ماننــد تــلاش بــراي رفــع نياز هــا و اکــرام و بزرگ داشــت وي و . . . کــه همــة اين هــا حــرام اســت، يــا بــراي صــدق

Page 29: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

29

رشــوه بــر آن هــا و يــا بــه خاطــر پيوســتگي حکمــي آن هــا به رشــوه.نخســتين کســي کــه از ايــن مســأله ســخن به ميــان آورده و رشــوه را به غيــر مال، ســريان داده و همــة ايــن رفتار هــا و گفتار هــا ، را رشــوه قلمــداد کــرده، صاحــب جواهــر اســت. )نجفــي، محمد حســن، ج22/ 146.( ســپس شــماري از فقيهــا ن: ــه، ــي در مصباح الفقاه ــم خوي ــيد ابوالقاس ــي، س ــزدي، درعروة الوثق ــي ي طباطبائ)موســوي خويــي، ســيد ابوالقاســم، ج1/ 263.( ســيد عبد الاعلــي ســبزواري، در مهذب الاحــکام، )ســبزواري، عبدالاعلــي، 27 / 3013( ايــن نظريــه را پذيرفته ا نــد و ــه داد ه ا نــد بديــن شــرح مهم تريــن دليل ها يــي کــه دارنــدگان ايــن ديــدگاه، ارائ

: ست ادليــل اول: رشــوه از فرايافته هــا و مفاهيــم عرفــي اســت و در عــرف و لغــت، رشــوه محــدود بــه امــور مالــي نشــده اســت. و اطــلاق واژة رشــوه نيــز بــر ســريان آن بــه

مــال و غيــر مــال، دلالــت دارد.سيد ابوالقاسم خويي مي نويسد:

»لم نجد نصا من طرق الخاصه و من طرق العامه يحقق موضوع الرشوه، و يبين حقيقت ها .«

)موسوي خويي، سيد ابوالقاسم، ج1/ 262.(ــه از طريــق عامــه، نصــي نيافتــم کــه حقيقــت ــه از طريــق خاصــه و ن مــن، ن

موضــوع رشــوه را بيــان کــرده باشــد.سپس مي افزايد:

ــات ــه و کلم ــرف و اللغ ــى الع ــوع ال ــن الرج ــا م ــق مفهومه ــي تحقي ــد ف ــا ب ــف کان ف »و کي

الأصحــاب. ففــي المســتند أن مقتضــى کام الأکثــر و المتفاهــم فــي العــرف أن الرشــوه عامــه

13 - »لا فرق في الرشوه بین کونها عینا أو منفعه أو انتفاعا کما لو خاط للقاضي ثوبا لأن یحکم له أو مدحه کذلک أو سلم علیه بقصد ها«

Page 30: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

30

لــکل مــا يدفــع مــن المــال للحاکــم، ســواء أکان لحــق أم کان لباطــل« )پيشــين(

بــه هــر حــال، در مــورد ماهيــت و معنــاي رشــوه، بايــد به عــرف و لغــت و تعريف ها ي فقيهــا ن بازگشــت. و آن چــه از عــرف و لغــت و ســخنان فقيهــا ن اســتفاده مي شــود: رشــوه، همانــا آن چيــزي اســت کــه شــخص بــه ديگــري مي دهــد، تــا بــه ســود او، بــه حــق يــا باطــل، حکــم کنــد و ايــن پرداخــت، هرگونــه پرداخــت و امتيــازي را

ــرد. در برمي گيدليــل دوم: فلســفه حــرام بــودن رشــوه، اجراي عدالــت، جلوگيــري از ســتم و باطل کــردن حــق و بــه کرســي نشــاندن باطــل اســت. هــر چنــد در آيــات و روايــات، علت حــرام بــودن رشــوه بــه طــور روشــن بيــان نشــده، ولــي بــا تنقيــح منــاط، از پــار ه ا ي روايــات، به روشــني مي تــوان علــت حــرام بــودن رشــوه را بــه دســت آورد کــه همانــا ســتم اســت و دســت درازي بــه حقــوق ديگــران. )موســوي اردبيلــي، عبد الکريــم، 1 / 423.( از بــاب نمونــه، روايــت صيرفــي از امــام کاظــم )ع( اســت کــه در بخــش پاياني

حديــث مي فرمايــد:ــا القــرب و ــا الحســن )ع( و ســأله حفــص الأعــور فقــال إن الســلطان يشــترون من »ســمعت أب

الأداوى فيوکلــون الوکيــل حتــى يســتوفيه منــا فنرشــوه حتــى لا يظلمنــا فقــال لا بــأس مــا تصلــح

بــه مالــک ثــم ســکت ســاعه ثــم قــال إذا أنــت رشــوته يأخــذ أقــل مــن الشــرط قلــت نعــم قــال

فســدت رشــوتک.« )حــر عاملي، پيشــين، ؛ ج 96/18.(

آن چـه کـه به وسـيلة آن مالـت را اصـلاح مي کنـي ]و جلوي ظلـم و سـتم را بگيري و چـاره اي جـز آن نباشـد[ اشـکالي نـدارد، آن گاه امام لختـي درنگ کـرده فرمودند: اگر بـه آن هـا رشـوه دهيد، کم تـر از شـرط ]و آن چه قرار گذاشـته ايد[ از شـما مي گيرند؟

عـرض کـردم: آري. فرمودند: اگر چنين اسـت رشـوه فاسـد )و حرام( اسـت.

Page 31: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

31

ــتم و ــي، س ــه بي عدالت ــوه، ب ــر رش ــود اگ ــتفاده مي ش ــريف، اس ــث ش ــن حدي از ايــا ــر، ب ــا اگ ــد، فاســد و حــرام اســت و ام ــوق ديگــران بينجام ــه حق دســت درازي بــوي ســتمي ــي خــود برمي گــردد و جل ــه آبشــخور اصل ــي ب پرداخــت رشــوه، حق

ــود. ــد ب ــود روا خواه ــه مي ش گرفتــي ــه هدف ــد ب ــه انســان بخواه ــي ک ــر راه ــت: از ه ــوان گف ــب مي ت ــن ترتي بديناشايســت دســت يابــد و بــه ناحــق حکــم را بــه ســود خــود تغييــر دهــد، رشــوه و حــرام اســت، فرقــي نــدارد کــه ايــن رشــوه، رشــوة مالــي باشــد يــا غيرمالــي.

در برابر اين ديدگاه، شماري از معاصرين بر اين نظرند:»أمــا الدخــول فــي الاســم فهــو بعيــد جــدا بالنســبه إلــى الأقــوال بعــد التعبيــر بالأخــذ فــي کثيــر

مــن روايــات الرشــوه، و مــا يتبــادر فــي الذهــن منهــا فــي عــرف المتشــرعه، بــل العرف العــام

مــن کونهــا مــالا لا قــولا.« )مــکارم شــيرازي، ناصــر، / 207(

ــه آن چــه ــا توجــه ب ــات، واژة »أخــذ« آمــده و ب از آن جــا کــه در بســياري از روايــود ــادر مي ش ــن متب ــام، در ذه ــرف ع ــه ع ــرف متشــرعه، بلک ــوه در ع از واژة رشکــه رشــوه، مــال اســت، نــه قــول، خيلــي بعيــد اســت کــه مــدح و ثنــا، داخــل در

مفهــوم رشــوه باشــد.ــن واژه، درخــور ــرد اي ــوارد کارب ــه م ــا توجــه ب ــدگاه ب ــن دي ــه نظــر مي رســد اي بمناقشــه اســت؛ زيــرا: واژة »أخــذ« در روايــات دلالتــي بــر حصــر نــدارد هرچنــد فــرد غالــب رشــوه، به ويــژه در زمــان صــدور روايــات »مــال« بــوده اســت. و از نظــر عرفــي نيــز چنيــن تبــادري به ويــژه بــا در نظــر گرفتــن مــوارد کاربــرد کلمــه أخــذ،

قابــل اثبــات نيســت.ــر آن ، بســياري از تعبيــر بــذل، جعــل و مصانعــه اســتفاده کرده انــد کــه عــلاوه ب

Page 32: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

32

ايــن شــاهدي اســت بــر اين کــه مــراد از أخــذ، تنهــا أخــذ فيزيکــي و محــدود بــه ــن و دســت يافتن ــاول، گرفت ــاي تن ــه معن ــي نيســت. واژة »أخــذ« در لغــت ب مال

اســت، در مثــل در مأخــوذ بــه حيــاء يــا مأخــوذ بــه گنــاه.در تاج العروس آمده است:

»الأخــذ: خــاف العطــاء، و هــو أيضــا التنــاول، کمــا فــي الصحــاح و المصبــاح و الأســاس، و قــال

ــم: الأخذ: بعضه

حــوز الشــي ء. و قــال آخــرون: هــو فــي الأصــل بمعنــى القهــر و الغلبــه، و اشــتهر فــي الإهاک و

الاســتئصال. أخــذه يأخــذه أخــذا: تناولــه. و الإخــذ، بالکســر، الاســم، و إذا أمــرت قلت:

ــا خــذ، و أصلــه اوخــذ، إلا أنهــم اســتثقلوا الهمزتيــن فحذفوهمــا تخفيفــا، و قــال ابــن ســيده: فلم

اجتمعــت همزتــان، و کثــر اســتعمال الکلمــه، حذفــت الهمــزه الأصليــه، فزال الســاکن، فاســتغني

عــن الهمــزه الزائــده، و قــد جــاء علــى الأصــل: فقيــل:

اؤخــذ، و کذلــک القــول فــي الأمــر مــن أکل و أمــر و أشــباه ذلــک، و يقــال: خــذ الخطــام، و خــذ

بالخطــام، بمعنــى، کالتأخــاذ، تفعــال مــن الأخــذ، و أنشــد الجوهري للأعشــى

ــيره و الهــدي، يقــال: ذهــب بنــو فــان و مــن أخــذ أخذهــم ، أي ســيرتهم، و ســيأتي و الأخــذ: الس

م. ــخص ، و الأصــل بمعنــى القهــر و الغلبــه، کمــا تقــد قريبــا، و مــن المجــاز الأخــذ: الإيقــاع بالش

و مــن المجــاز أيضــا: الأخــذ: العقوبــه، و قيــل:

الأخــذ: اســتئصال، و المؤاخــذه: عقوبــه بــا اســتئصال، و أجمــع مــن ذلــک عبــاره المصنــف فــي

ــر: قد البصائ

ورد الأخذ في القرآن على خمسه أوجه:

الأول بمعنى القبول: و أخذتم على ذلکم إصري اي قبلتم.

الثاني، بمعنى الحبس: فخذ أحدنا مکانه أي احبس.

Page 33: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

33

ــه إن ــرى و هــي ظالم ــذ الق ــک إذا أخ ــذ رب ــک أخ ــذاب و العقوبــه: و کذل الثالــث بمعنــى الع

ــم شــديد أي عذابــه. ــذه ألي أخ

ه برسولهم ليأخذوه أي يقتلوه. ت کل أم الرابع بمعنى القتل: و هم

الخامس بمعنى الأسر: فاقتلوا المشرکين حيث وجدتموهم و خذوهم .

و الأصــل فيــه حــوز الشــي ء و تحصيلــه، و ذلــک تــاره يکــون بالتنــاول. کقولــک: أخذنــا المــال ، و

تــاره بالقهــر، نحــو قولــه تعالــى لا تأخــذه ســنه و لا نــوم .« )زبيــدي، محمــد مرتضــي، ج5

/345 و 346.(ــه ــود )خان ــبت داده مي ش ــال نس ــه م ــه ب ــه ک ــم همان گون ــي ه ــان فارس در زبــه غيــر مــال هــم نســبت داده مي شــود، ماننــد گرفــت، ماشــين گرفــت و . . .( ب

ــت، پســت گرفــت و . . . درجــه گرفاگــر در گاه رشــوه، فــرد در مقــام مــدح و ثنــاي قاضــي، يــا عامــل و کارگــزار اداري کــه بســت و گشــاد کارش بــه آنــان بســتگي دارد، برآيــد و ايــن ســتايش ها جايــگاه آنــان را بــالا بــرد و در جامعــه بازتــاب گســترد ه ا ي داشــته باشــد، در عــرف، رشــوه ــژه، کلمــة »مــال« داراي مفهــوم گســترده اي اســت و ــر آن صــادق اســت، به وي بــم و ــر از مــال عينــي، دينــي و ســود و عمــل داراي ارزش و درخــور تقوي فراگيرتنيــز حــق مالــي، ماننــد حق الشــفعه و حق التحجيــر اســت و هــر آن چــه را مــورد رغبــت نوعــي، يــا شــخصي مرتشــي بــوده و از درخــوري و شايســتگي بهره دهــي برخــوردار باشــد، دربرمي گيــرد در اين جــا اگــر از جهــت صــدق موضوعــي عنــوان ــور ــي به ط ــث حکم ــزدي، از حي ــيد ي ــدگاه س ــر دي ــد، بنا ب ــدي باش ــوه تردي رش

قطــع، پيوســت بــه رشــوه و حــرام اســت.روشــن گر هميــن معنــي اســت، نظــر محققانــة آقــا ســيد محمد رضــا گلپايگانــي

Page 34: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

34

ــه: ــاء ک در کتاب القض»ثــم انــه لا فــرق فــي »الرشــوه« بيــن المــال المبــذول لــه و بيــن العمــل النافــع الــذي يعملــه

لــه کخياطــه ثــوب . . .

و أيضا: لو دفع اليه الخمس أو الزکاه حتى يحکم له، فإنه حرام و لا تبرء ذمه المعطي من الخمس

و الزکاه حينئذ. . . . و کذا يحرم احترام القاضي و تبجيله و الثناء عليه ان کان بعنوان الرشوه، و لو

أثر ذلک في نفس القاضي فحکم له کان مرتکبا للحرام أيضا.« )موسوى گلپايگانى، سيد محمد

رضا، ج1 /238، و نيز ر.ک به: سبحاني تبريزي، جعفر؛ ج 1/ 308.(در بروز و ظهور »رشـوه«، فرقي نمي کند آن چه به قاضي و يا کارگزار و رشـوه گيرنده داده مي شـود »مال« باشـد و يا براي او کار سـودمندي انجام بگيرد، بسـان دوختن لبـاس و . . . و نيـز اگـر يـک سـوي دعـوا، به قاضي، خمـس و زکات بپـردازد، به اين هـدف کـه بـه سـود او حکم کند، ايـن کار حرام اسـت و ذمـة پرداخت کننـده، بري

نمي شـود و هم چنـان دين بر ذمة اوسـت.و نيز مدح و سـتايش و بزرگداشـت قاضي، از باب رشـوه، حرام اسـت و اگر اين مدح و سـتايش، در نفـس قاضـي اثـر بگـذارد و به سـود ثناگو و سـتايش گر خـود، حکم

کنـد، او نيـز کار حرام انجام داده اسـت.اينک و پس از بيان ارکان بزه رشوه، يادآوري اين نکته بايسته مي نماد:

در کار رشـوه دهي و رشـوه گيري، گاه ميانجـي، نقـش مي آفرينـد: »الـذي يمشـي » بينهما

ابن اثير و طريحي مي نويسند:»الرائش الذي يسـعي بينهما يسـتزيد لهذا و يسـتنقص لهذا.« )ابن اثير، ج2/ 226؛ طريحي،

ج1/ 117.(

Page 35: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

35

رائــش، کســي اســت کــه بــه راشــي مي گويــد: ايــن مقــدار پــول کــم اســت و بــا ايــن مقــدار، کارت راه نمي افتــد. بــه مرتشــي مي گويــد، ايــن مقــدار که درخواســت

مي کنــي، زيــاد اســت، يــا کار تــو ايــن مقــدار ارزش نــدارد.ميانجــي و رائــش، بــه شــکل ها ي گوناگونــي ممکــن اســت پــا در عرصــه بگذارنــد: ــتان ــده بس ــايد و ب ــي مي گش ــي و مرتش ــا راش ــو را ب ــاب گفت وگ ــش، ب گاه، رائــو را ــاب گفت وگ ــد ب ــش مي خواه ــد، و گاه راشــي از رائ ــم مي زن نامشــروع را رقبــا مرتشــي بگشــايد و گاه مرتشــي از ميانجــي مي خواهــد پــي رشــوه را بريــزد. کلمــة »رائــش« همــة ايــن فرض هــا را مي گيــرد. از پــاره اي از ســخنان برمي آيــد

ميانجــي در ايصــال نيــز، در حکــم رائــش اســت.سيد يزدي مي نويسد:

»و کــذا يحــرم التوســط فــي الايصــال کمــا انــه يحــرم التوســط فــي الإســتزاده و الإســتنقاص و

يســمي المتوســط لذلــک بالرائــش.« )طباطبائــي يــزدي، محمــد کاظــم، ج 2/ 23.(

با درنگ و دقيق درنگريستن به مطالبي که به بيان آمد، روشن شد که:ــا ــراي انجــام کاري، ي ــا ارزش اســت، ب ــز ب ــن14 هــر چي ــا گرفت رشــوه، دادن و ي

ترک کاري بر خلاف وظيفه، از روي قصد و اختيار.شرح هر يک از عناصر و قيد ها ي تعريف:

ــودن ايــن قيــد، در تعريــف 1- دادن و ســتاندن )اعطــاء و أخــذ(: معتبــر برشــوه روشــن اســت. در لغــت و بيانــي کــه فقيهــا ن در تعريــف آن دارنــد، واژگاني چــون: »مــا يعطيــه«، »مــا يعطــاه«، »الجعــل« و »المصانعه«آمــده اســت؛ از ايــن ــراي ــه کار شــدن راشــي ب روي، تنهــا وعــدة پرداخــت رشــوه و حتــي دســت ب

14 - دادن و گرفتن بر مبناي این که فعل راشي و مرتشي را بر روي هم جرم واحد بدانیم و دادن یا گرفتن در صورتي که جرم هریک از راشي و مرتشي مستقل باشد.

Page 36: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

36

پرداخــت، تــا زماني کــه در خــارج دريافتــي انجــام نگيــرد، رشــوه بــر آن صــادق نخواهــد بــود. البتــه فرقــي بيــن پرداخــت نقــدي و عينــي، يــا تها تــر و ابــراء ذمــه مرتشــي مديــون و يــا تبديــل تعهــد و ماننــد آن نيســت؛ زيــرا بــر همــة اين هــا

در عــرف، پرداخــت و دريافــت صــادق اســت.همان گونــه کــه لازم نيســت دادن و ســتاندن، پيــش از حکــم، يــا انجــام خواســت راشــي باشــد؛ بلکــه چه بســا پــس از انجــام و در قالــب پــاداش و تقديــر و بســان

آن باشــد.ــا قصــد ــت و پرداخــت( مالکيــت راشــي، ي ــف )درياف ــد تعري ــن قي در صــدق ايتمليــک جــدي وي، نقشــي نــدارد. دادن و ســتاندن و مصانعــه، گرچــه بــا پرداخت مــال غيــر، مســروقه، غصبــي و يــا واگــذاردن امتياز هــا ي دولتــي نيــز، بــه حقيقت مي پيونــدد؛ زيــرا در همــه ايــن مورد هــا ، پرداختــن و پذيرفتــن، کــه رکــن مــادي

رشــوه اســت، بــه وقــوع پيوســته اســت.البتــه بســيار پيــش مي آيــد کــه بــه خــود قاضــي، يــا کارگــزار، چيــزي پرداخــت ــه ميانجــي و واســطه داده نمي شــود، بلکــه در پوشــش هديــه، ســوغاتي و . . . بــوارد ــن م ــة اي ــرف، هم ــردازد. در ع ــزار بپ ــا کارگ ــه قاضــي، ي ــا او ب مي شــود، تــد: ــوه ده مي گوي ــورت: رش ــي، بدين ص ــوة تعليق ــا رش ــت؛ ام ــوه اس ــداق رش مصاگــر حکــم، بــه ســود مــن دادي، مــن هــم متعهــد مي شــوم در ازاي آن، فــلان مبلــغ يــا فــلان چيــز را بدهــم. تــا وقتــي کــه پرداخــت انجــام نشــده باشــد، چون

دادن و ســتاندن انجــام نگرفتــه، رشــوه نخواهــد بــود.ناگفتــه نمانــد کــه گاه رشــوه، بــه دادن و ســتاندن امــر عينــي و مــادي اســت و ــر هــر دو گاه، امــر معنــوي و غيــر مــادي، ماننــد اکــرام و ســتايش و . . . کــه ب

Page 37: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

37

مــورد، عنــوان أخــذ و اعطــا و مصانعــه صــادق اســت. بــا دقــت روي کاربــرد کلمــة أخــذ و اعطــا، به روشــني، انحصــاري نبــودن آن هــا در أخــذ و اعطــاي امــور مالــي

ــود. ــادي، روشــن مي ش و مــيء ــه ش ــوه آن ک ــف رش ــد در تعري ــن قي ــز داراي ارزش: دومي ــر چي 2. هپرداختــي، ارزش مالــي داشــته باشــد؛ يعنــي هــر چيــز خوشــايند بــراي مرتشــي. بــا ايــن قيــد محــدود کــردن رشــوه بــه مــال )بــه معنــاي خــاص کلمــه( نفــي مي شــود؛ زيــرا در عــرف، دادن يــک جنــگ )آلبــوم( عکــس خانوادگــي مربــوط بــه مرتشــي و ماننــد آن، در صــورت رغبــت و تمايــل وي، مصــداق رشــوه خواهــد ــه، ارزش داد و ســتدي و اقتصــادي نداشــته ــازار و جامع ــرف ب ــود، گرچــه در ع بــي، برخــوردار نباشــد. ارزش ــع نوع ــذل و من ــان ب ــه ا صطــلاح، از جري باشــد و بــغ ــف و تبلي ــا تعري ــه و ي ــا معرفي نام ــه، ي ــي و تأييدي ــک گواه ــايندي ي و خوششــخصيتي نافذالکلمــه بــراي فــردي، از ميليون هــا تومــان وجــه نقــد بيش تــر اســت؛ ــه پســت ها و جايگاه هــا ي شــغلي و اجتماعــي خاصــي چــون زمينه ســاز ورود وي بمي گــردد کــه از جهــت اعتبــاري و نيــز ســود سرشــاري کــه بهــرة مرتشــي مي شــود، بــراي بســياري خوشــايندتر اســت. همــة اين هــا در نــگاه عــرف، در رديــف رشــوه قــرار ــه معنــاي خــاص مي گيرنــد و مصداقــي روشــن از رشــوه بشــمارند؛ گرچــه مــال، باقتصــادي آن، به شــمار نمي آينــد. امــوري ماننــد دادن مرخصــي بــه کارمنــد، تمديــد ــد ــا طرحــي نيــز، مي توان ــه، ي ــا احــداث کارخان ــي ب ــه شــغلي و موافقــت اصول پروان

مصــداق رشــوه قــرار گيــرد.رشــوه، گاه، بــا دادن حــق مــادي، ماننــد حق الاختــراع و حق التأليــف و يــا نــام تجــاري و ســرقفلي و . . . اســت و گاه بــا اعطــاي حــق مالــي، مثــل حــق فســخ در يــک معاملــه

Page 38: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

38

اســت. مال الرشــا، گاه مــادي و محــدود اســت، ماننــد اتومبيــل و گاه يــک مــال مجــرد و حقوقــي اســت کــه بهــره وري از چيز هــا ي مــادي را مي دهــد، ماننــد حــق مالکيــت يــا طلــب از ديگــران. زيــرا بــر همــة اين هــا از نظــر عــرف، رشــوه صــادق اســت. در تعريــف لغــوي رشــوه، »مــا يعطــاه«، »الجعــل«، »المصانعــه«، »الوصلــه الــي الحاجــه« بــه کار رفتــه اســت کــه همــة مــوارد پيش گفتــه را دربرمي گيــرد و انحصــاري در مــال، بــه معنــاي خــاص اقتصــادي آن، نــدارد، هــر چنــد در عمــل و خــارج، بيش تــر، از پول ــد در رشــوه اســتفاده مي شــود ــه ارزش اقتصــادي دارن ــي ک ــد و چيز ها ي و وجــه نقو شــايد هميــن امــر، ســبب شــده کــه شــماري آن را در مــال محــدود کننــد و گرنــه در لغــت، از تعبيــر »مــا يعطــاه« و »مــا يعطيــه« و »مــا يبــذل« و … در تعريف رشــوه اســتفاده شــده بــود کــه غيــر مــال را هــم در برمي گيــرد. افــزون بــر اين کــه دايــرة ــده اســت، ــر،( آم ــي اکب ــه دهخــدا15 )دهخــدا، عل ــه در لغت نام ــال، همان طــور ک مهــر خواســته ا ي را دربرمي گيــرد کــه موجــود و طبــع بــدان گرايــش داشــته باشــد و بــذل و منــع در آن جــاري باشــد )و نــه ماننــد خــاک و خاکســتر و لاشــه حيــوان مرده در شــرايط عــادي، زيــرا ممکــن اســت در شــرايطي، گونــة خــاص از خــاک، يــا لاشــه

حيــوان خاصــي، بــراي يــک آزمايشــگاه، از ارزش برخــوردار باشــد.(بر اين اساس موارد زير، از مصاديق رشوه بشمارند:– واگذاري هر نوع حق الاختصاص يا حق الارتفاق.

15 - »و با ملاحظه موارد استعمال کلمه بذل و اعطاء مشخص مي شود که اختصاصي به مال مصطلح ندارد. در مجمع البیان آمده است:

»من خیر نساءکم المرا اذا اخلا بها زوجها بذلت له ما اراد منها«و اعطاء به معناي تناول است که بر پاداش و بهره دلالت دارد؛ و در مجمل ابن فارس آمده است:

»ارشیت الرجل اذا الانیته«که شامل رشوه قولي هم مي شود و در تعلیقات آقا جمال بر لمعه/ 314 آمده است:

»المصانعه کما ذکره الجوهري الرشوه و المراد ما یبذل للظالم اختیارا لیعینه عند الحاجه الیه و لئلا یقصده بظلم.««.

Page 39: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

39

– رفع يد از تصرف در موقوفه اي، يا محلي در مسجد و مشترکات عامه و . . .– گاه رشــوه، در قالــب انجــام عملــي و بــه صــورت ايجابــي اســت، ماننــد: خياطــي لبــاس يــا تعميــر و نگهــداري وســائل خانــه يــا اداره مرتشــي و . . . ماننــد: شــفاعت و

ــراي انجــام وصلــت و ازدواج مــورد نظــر مرتشــي. ميانجي گــري ب– صدور ويزا

– آماده سازي مقدمات برنده شدن راشي در مزايده ها و مناقصه ها.– صدور مجوز براي واردکردن کالاي ممنوعه

ــام در مدرســه و ــد و ســرباز و ثبت ن ــال دانشــجو و کارمن ــا انتق – اســتخدام يدانشــگاه و . . .

– خريد دائمي کالا از فروشگاه معيني، توسط مأمور خريد.– چشم پوشــي از ســرپيچي در مســير واردات کالا و صــادر نکــردن حکــم

ــردن آن. ــرا نک ــا اج ــي ي قضايــر ــا کم ت ــردن، ي ــه نک ــا جريم ــم و . . . ي ــراي حک ــدور و اج ــرد در ص – ديرکــت ــه مي بايس ــي ک ــين در جا هاي ــردن ماش ــف نک ــا توقي ــردن ي ــه ک جريم

متوقــف مي شــد.– روي گردانــي از حقــي و يــا عينــي کــه حــق مملــوک راشــي، يــا غيــر راشــي ــه اش ــرآوردن خواســتة مرتشــي، حتــي در حــد فــروش خان اســت. اجابــت و ببــه قيمــت متعــارف بــه وي، ولــي بــا امتيــاز پيش داشــتن نــاروا و نامشــروع او

ــد از مصاديــق رشــوه باشــد. ــر ديگــر خريــداران، مي توان بچند نکته:

الــف. در صــدق عنــوان رشــوه، ميــزان و مقــدار رشــوه، تأثيــري نــدارد، حتــي

Page 40: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

40

ــه ــور ک ــد، همان ط ــوه باش ــداق رش ــد مص ــم مي توان ــيد ه ــک سررس دادن يــودن آن ــا روان ب ــي، ي ــتي راش ــوع درخواس ــي موض ــودن و پيچيدگ ــخت ب س

ــدارد. نقشــي نــرد، ــز شــکل بگي ــت حــق خــود حاکــم ني ــا درياف ب . ممکــن اســت رشــوه، بماننــد آن کــه فــردي بــه حاکــم بدهــي دارد، يــا عينــي را از وي غصــب کــرده اســت و حاکــم، صــدور رأي را، بســته بــه تمــام گرفتــن حــق خــود کنــد، گرچــه ــم و قاضــي محــل بحــث اســت؛ ــر حاک ــه غي ــژه نســبت ب ــب، به وي ــن مطل ايــم ــه حاک ــي را ب ــه راشــي، مال ــن اســت ک ــتاندن در اي ــور دادن و س ــرا ظه زي

بدهــد، ولــي در ايــن مــورد، مــال خــود حاکــم اســت، نــه راشــي.ج. در صــدق عنــوان رشــوه، ارزش مالــي شــرعي معتبــر نيســت و دادن چيز ها يي کــه ارزش مالــي شــرعي ندارنــد، ماننــد خمــر، ســگ تزيينــي و . . . بــه قاضــي،

برابــر نظــر شــماري از فقيهــا ن رشــوه به شــمار مي آيــد.16ــته ا ند و ــرم دانس ــل مح ــان جع ــوه را هم ــماري، رش ــه ش ــب اين ک ــد مطل مؤيدر بــاب شــرايط عــوض در جعالــه، فقيها نــي بــر ايــن نظرنــد کــه لازم نيســت عــوض، مــال باشــد، بلکــه هــر چــه داراي عــوض و ارزش عقلايــي باشــد، کفايت

مي کنــد.3. بــه قصــد انجــام يــا تــرک فعــل: قيــد ســوم در صــدق عنــوان رشــوه،

قصــد بــر برابــر يکديگــر نهــا دنمال الرشــا و خواســتة الزامــي اســت )شــرطيت( بيــن پرداخــت رشــوه ده و فعــل

16 - از جمله حضرات آیات: ناصر مکارم شیرازي، نوري همداني، گرامي قمي، موسوي اردبیلي، سید محمود شاهرودي، علوي گرگاني، شبیري زنجاني، مدرسي یزدي. برابر استفتائاتي که از آقایان انجام گرفت و متن آن در دفتر مجله موجود است، بر این

نظرند.

Page 41: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

41

ــان يــا تــرک فعــل از ســوي رشــوه گير، حــال چــه آشــکارا و به روشــني بــه زبآورده شــود، و يــا بــه کنايــه و در پرده ســخن گفته شــود. )بحرانــي، ج21817/8( در رشــوه نيــازي بــه لفــظ نيســت و لزومــي نــدارد کــه دو ســوي رشــوه، روي ــت ــر آن دلال ــه ب ــر لفظــي ک ــه هماهنگــي رســيده باشــند و ه لفــظ رشــوه بــته ــت پيوس ــه حقيق ــتاندن نامشــروع، ب ــن دادن و س ــي اســت و اي ــد، کاف کناســت. بلکــه بــا نوشــتن، يــا اشــارة ســر، چشــم و ابــرو و حتــي بــا معاطــات و مصانعــة عملــي، در صورتي کــه موجــب علــم عــادي و دال بــر آن باشــد، رشــوه ــل و ــادآور شــديم، فع ــن ي ــش از اي ــه پي ــه ک ــدد. همان گون ــوع مي پيون ــه وق بــروز مي کنــد و در قالب هــا ي گوناگــون: ــه شــکل ها ي مختلــف، ب تــرک فعــل باخــلال، تأخيــر، تقديــم، راهنمايــي و دلالــت و . . . جلوه گــر مي شــود. و شــامل انجــام فعــل يــا تــرک فعــل، بــراي خــود يــا ســازمان متبــوع يــا شــخص ثالــث

مي شــود.افــزون بــر آن، ايــن قيــد، بيان گــر ايــن معناســت کــه در بــه حقيقــت پيوســتن رشــوه، قصــد هــر يــک از دو ســوي رشــوه: راشــي و مرتشــي لازم اســت. بديــن معنــي کــه اگــر يــک ســوي رشــوه، از روي قصــد، علــم و اختيــار، دســت بــه پرداخــت يــازد، ولــي ســوي ديگــر بــه قصــد ديگــري از قبيــل مستندســازي و کشــف جــرم بگيــرد، عنــوان گرفتــن رشــوه، صــادق نيســت. گرچــه دســت يابي ــر نيســت؛ ــه حقيقــت پيوســتن رشــوه معتب ــه هــدف دل خــواه، در ب راشــي بامــا اگــر بــه قصــد و اميــد رســيدن بــه نتيجــه و هــدف، چيــزي را بپــردازد و

گيرنــده هــم آن را بدانــد، رشــوه پاگرفتــه اســت.

17 - »ما یؤخذ من المتحاکمین علي الحکم لصاحب الرشوه فتکون الرشوه في مقابله الحکم له.«

Page 42: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

42

در صــدق عنــوان رشــوه بــر ايــن پرداخــت، انگيــزة راشــي و مرتشــي )انگيــزه، ــور ــدارد، همان ط ــي ن ــوه نقش ــن رش ــا گرفت ــت( در دادن، ي ــد اس ــر از قص غيکــه نــوع خواســتة راشــي خصوصيتــي نــدارد و حتــي ممکــن اســت درخواســت ــن خارجــي، در ــن روي، دادن و گرفت ــت خــود را داشــته باشــد؛ از اي محکومي

صورتــي کــه بــه قصــد مقابلــه باشــد رشــوه اســت.شــماري در صــدق عنــوان رشــوه، مقابلــة مال الرشــا بــا انجــام فعــل يــا تــرک ــن ــن تعيي ــت اي ــد گف ــاره باي ــه در اين ب ــته اند ک ــر دانس ــن را معتب ــل معي فعمي توانــد بــه صــورت جزئــي و خــاص باشــد و يــا بــه صــورت کلــي. بنابرايــن، پرداخــت بــه صاحبــان قــدرت، بــراي اين کــه آن هــا بــا او باشــند و حســن ظــن ــد هــر کار نامشــروعي را کــه خواســته باشــد ــا بتوان ــه وي داشــته باشــند، ت بانجــام دهــد و حاشــية امنــي بــراي خــود، يــا بســتگان خــود فراهــم آورد نيــز،

از نظــر عــرف و لغــت رشــوه اســت.ــه ــد ک ــدق مي کن ــوه آن گاه ص ــد، رش ــن قي ــه: بنا بر اي ــاف وظيف ــر خ 4. بگيرنــده، وظيفــه بــر انجــام يــا تــرک کاري داشــته؛ امــا بــر خــلاف ايــن وظيفــه، ــا ــد ي ــي باش ــخص حقيق ــه آن ش ــت؛ چ ــرده اس ــت ک ــوه درياف ــت آن رش بابــمي ــمي و غيررس ــد رس ــر کارمن ــا ه ــي، ي ــر، قاض ــا کاف ــلمان ي ــي، مس حقوقديگــر. و نيــز فرقــي نمي کنــد کــه در بخش هــا ي دولتــي، يــا نها د هــا ي ــا ــي، کار، ي ــا ي دولت ــان بخش ه ــه بس ــي ک ــا ي خصوص ــا بخش ه ــي، ي عمومخدمــت عمومــي ارائــه مي دهنــد و . . . کار را بــر عهــده داشــته باشــد و

ــاند. ــام برس ــه انج ــه ب ــر وظيف ــت آن را براب مي بايسمنظــور از وظيفه منــد، کســي اســت کــه کار يــا تــرک کار، بــر او واجــب شــرعي

Page 43: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

43

ــت، ــزاران دول ــه کارگ ــد ک ــد ه ا ش باش ــر عه ــرارداد، ب ــاس ق ــر اس ــا ب ــد، ي باشــر عهــد ه ا ش گــذارده ــان و هــر کســي را کــه در چرخــة جامعــه، کاري ب قاضي

ــرد. ــد، در برمي گي ــت مي کن ــزدي درياف ــر آن کار م ــده و در براب شــي را کــه اصــل خواســتة راشــي ــه« هــم آن مورد ها ي ــر خــلاف وظيف ــد »ب قيــه ــي ک ــدور حکم ــراي ص ــوه ب ــت رش ــد: پرداخ ــرد، مانن ــت، دربرمي گي نارواســه خواســتة ــي را ک ــاه مي ســازد و هــم آن جا ها ي ــوي را تب حــق آن ســوي دعراشــي حــق اســت، ولــي بــر آن اســت کــه از راه نــاروا بــدان دســت يابــد، مانند: ــدون نگه داشــت ــي و ب ــا ي قضاي ــا و معيار ه ــر خــلاف تراز ه ــد ب ــه بخواه اين کقوانيــن شــکلي اســلامي، حکــم قضايــي صــادر شــود، بــدون آن کــه اصــل حکم، موجــب پايمــال شــدن حقــي شــود. از بــاب نمونــه: بــراي رســيدگي خــارج از وقــت اداري، يــا بــدون نوبــت، رشــوه بدهــد و يــا او را بــه چگونگــي چيرگــي بــر خصــم دلالــت و هدايــت کنــد؛ زيــرا در همــة ايــن مــوارد، از دايــره و مــرز انجــام ــا بيــرون گــذارده اســت. اعتبــار ايــن قيــد در دايــرة حکــم، وظيفــه شــرعي پامــري اســت مســلم، روشــن و پذيرفتــه شــده و نيــازي بــه اســتدلال نــدارد؛ امــا دربــارة ديگــر عرصه هــا ، بســان بخــش اداري هــم، بــا توجــه بــه مفهــوم لغــوي رشــوه و صــدق عرفــي عنــوان راشــي و مرتشــي بــر آن درخــور اثبــات اســت و

مشــمول اطــلاق نبــوي مشــهور:»لعن الله الراشي و المرتشي و الرائش بينهما«

شــماري از فقيهــا ن، گرفتــن وجــه را در برابــر کاري کــه از نظــر عقــلا، مي بايــد رايــگان انجــام بگيــرد و شــأنيت مقابلــه بــا عــوض و اجــرت را نــدارد نيــز، مصــداق رشــوه دانســته ا ند کــه بــا عنــوان يــاد شــده )موظــف بــودن( درخــور جمــع اســت.

Page 44: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

44

و اعتبــار قيــد يــاد شــده از روايــت صيرفــي از امــام کاظــم )ع( به روشــني اســتفاده مي شــود؛ زيــرا پــس از پرســش راوي، حضــرت پرســيد:

ــه شــرط ــداري ک ــر از مق ــي کم ت ــزاران[ رشــوه بده ــان ]کارگ ــه آن ــر ب ــا اگ »آيــد؟ ــده مي گيرن ش

راوي در پاسخ مي گويد: آري.حضرت فرمود: فسدت رشوتک. اين رشوه دادنت فاسد است.«

ــش ــت نق ــه در ادارة حکوم ــت، آنان ک ــلطان اس ــزاران س ــت، کارگ ــورد رواي مــوان گفــت نظــام حکومتــي و برنامه هــا ي اجتماعــي و ــد. در اســاس، مي ت دارناداري آن بــر پايــة حفــظ حقــوق ملــت و برپاداشــتن عدالــت اجتماعــي، بنيــان ــت آن را ــدان لازم اس ــات و کارمن ــر قض ــن روي، ب ــت؛ از اي ــده اس ــذارده ش گــا هــدف کژراهــه روي از مســير حــق و ــن، هــر آن چــه، ب ــد. بنابراي ــاس بدارن پــرا مــلاک ــاروا از آن پرداخــت مي شــود در عــرف، رشــوه اســت؛ زي اســتفادة ن

رشــوه در هــر دو مــورد جــاري اســت.بــر ايــن اســاس، رشــوه، ويــژة بــاب قضــا و هــر آن چــه بــه آن بســته و وابســته ــي، ــن مبن ــر اي ــرد. ب ــي را دربرمي گي ــر کار اداري و عموم ــت، ه ــت، نيس اســا نوبــت و نگه داشــتن ــراي رزروکــردن بليــت، يــا صندلــي، ي پرداخــت وجــه بجــا در ســامانه و نــاوگان حمــل و نقــل عمومــي و بــر خــلاف موازيــن و قوانيــن ــوه و ــي رش ــوي و عرف ــاي لغ ــه معن ــتن ب ــت. در نگريس ــوه اس ــه، رش و وظيفــژه ــر وي ــي ب ــه، به خوب ــدار امامي ــا ي نام ــماري از فقه ــر ش ــات وارده و نظ روايــده ــات آم ــار ه ا ي رواي ــه در پ ــت دارد. آن چ ــاب قضــا دلال ــه ب ــوه ب ــودن رش نب

اســت، ماننــد:

Page 45: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

45

»اما الرشا في الحکم فهوالکفر بالله العظيم«

دليلي کافي بر ويژگي رشوه به باب قضاوت و حکم نيست؛ زيرا:ــاي ــه معن ــم ب ــاوت و ه ــاي قض ــه معن ــم ب ــم، ه ــة حک ــه، کلم ــت آن ک نخســردن کلمــة رشــوه در ــه کار ب ــه کار رفتــه اســت و ب فرمانروايــي و حکومــت، بغيــر بــاب حکــم و قضــا نيــز ثابــت شــده اســت و کاربــرد رشــوه در بــاب احــکام، دليلــي بــر ويــژه بــودن در آن بــاب نيســت، بلکــه چــه بســا بيان گــر فراگيــري

مفهــوم رشــوه باشــد.و دو ديگــر، از نظــر لغــوي هــم، در معنــاي فراگيــر بــه کار رفته اســت )موســوي

خويــي، ســيد ابوالقاســم، ج273/1(18 کــه پيــش از ايــن به آن اشــاره شــد.شهيد ثاني در مسالک الافها م مي نويسد:

»اتفق المسلمون علي تحريم الرشوه علي القاضي و العامل« )شهيد ثاني ، ج13/ 419.(

مســلمانان اتفــاق نظــر و هماهنگــي دارنــد بــر حــرام بــودن رشــوه بــر قاضــي و کارگــزار حکومتــي.

شــماري از فقيهــا ن بــر ايــن نظرنــد کــه: در رشــوه، بايــد هــدف، باطــل کــردن حــق، يــا بــه کرســي نشــاندن باطــل باشــد، بــر ايــن اســاس، پرداخــت، بــه قصد ــم، ــوص حک ــه در خص ــته ا ند، گرچ ــوه ندانس ــود را، رش ــق خ ــه ح ــيدن ب رســه حرمــت ــت، فتــوي ب ــدون در نظــر گرفتــن عنصــر غاي ــق و ب ــه طــور مطل بداده انــد. )طباطبائــي يــزدي، محمد کاظــم، ج2/ 24؛ موســوى گلپايگانــى، ســيد ــم، ــي، ســيد ابوالقاســم، ج274/1: حکي محمد رضــا، ج1/ ؛ 236؛ موســوي خوي

18 - »و قد یتوهم أن موضوع الرشوه مختص بالأحکام، لما ورد في جمله من الروایات الماضیه من أن الرشا في الحکم حرام، أو کفر، أو سحت. و فیه أولا: أن المستفاد منها لیس إلا حرمه الرشوه في الحکم، لاختصاص موضوعها به، و هو واضح. بل قد یدعی أنها مشعره بعموم مفهوم الرشوه لغیر الأحکام، و إلا للزم إلغاء التقیید في قوله )ع(: )و أما الرشا في الحکم فهو الکفر بالله العظیم(. و ثانیا:

أن مفهوم الرشوه في اللغه غیر مختص بما یؤخذ في الحکم، بل هو أعم من ذلک «

Page 46: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

46

محمد ســعيد، ج2/ 14:(19روشــن اســت، از آن جــا کــه وي بــر ابــر وظيفــة برآمــده از تکليــف و يــا قــرارداد، ــن ــاند، گرفت ــام برس ــه انج ــون ب ــرع و قان ــوب ش ــت کار را در چهارچ مي بايسهرگونــه وجهــي، افــزون بــر دســتمزد تعييــن شــده، چــه بــراي احقــاق حــق و

يــا ابطــال باطــل باشــد، نمونــة روشــن ســحت خواري اســت.برابــر ايــن قيــد، پرداخــت چيــزي بــه جهــت جايــگاه علمــي و معنــوي فــردي و يــا بــه هــدف بهــره وري علمــي از وي يــا دعــاي خيــر و ارشــاد او، در عــرف ــر عهــدة او نيســت و دهنــدة ــرا از کار هــا ي واجــب ب رشــوة حــرام نيســت؛ زيوجــه، بــه هيــچ روي، قصــد رشــوه نــدارد، بلکــه بــه قصــد هديــه و جلــب مــودت

ــه کســي کــه آن جايــگاه علمــي را دارد، مي پــردازد. و محبــت قلبــي، بــه ــده ب ــيد و در آين ــان رس ــه پاي ــوه ب ــي رش ــث از مفهوم شناس ــا بح در اين جنمونه هــاي نوپديــد رشــوه خواهيــم پرداخــت. بــه اميــد آن کــه، آن چــه نوشــتيم از مفهوم شناســي رشــوه، زمينــه و مقدمــه اي باشــد، بــراي آن بحــث روشــن گر

و کاربــردي.

19 - »أن الرشا في الحکم مطلقا- أي حقا کان الحکم أو باطلا- حرام بالکتاب و السنه، و أما إذا توقف إحقاق الحق علی بذل شي ء بحیث لو لم یبذله لوقع في الضرر العظیم و ضاع حقه- جاز البذل لتقدم قاعده نفي الضرر حینئذ، نظیر ما قد یبذل للظالم مال دفعا

لاذاه و تحفظا من ضرره.«الظاهر من الأخبار المتقدمه أن منزله الرشوه منزله الربا، فکما أن الربا حرام علی کل من المعطي و الآخذ و الساعي بینهما، فکذلک

الرشوه، فإنها محرمه علی الراشي و المرتشي و الرائش أي الساعي بینهما یستزید لهذا و یستنقص لذاک. نعم لا بأس بإعطائها إذا کان الراشي محقا في دعواه، و لا یمکن له الوصول الی حقه إلی بالرشوه، کما استحسنه في المستند )لمعارضه إطلاقات تحریم ها مع أدله نفي الضرر، فیرجع الی الأصل لو لم یرجح الثاني( بل یتعین ترجیحه لحکومه أدله نفي الضرر علی أدله الأحکام بعناوینها

الأولیه کما هو واضح.»تحرم الرشوه علی القضاء بالحق أو الباطل و أما الرشوه علی استنقاذ الحق من الظالم فجائزه و ان حرم علی الظالم أخذ ها.«

Page 47: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

47

نتیجهدر ايــن مقــال، مفهــوم رشــوه، کــم و بيــش روشــن شــد و از دريچــة نــگاه لغويــان، فقيهــا ن و روايــات بــه ايــن نتيجه دســت يافتيم کــه »رشــوه« مفهوم و معنايــي فراگير دارد و بــه هيــچ روي، ويــژة بــاب قضــا نيســت، بلکــه تمــام عرصه هــا ي کشــورداري و حکم روايــي و لايه لايــة کارگــزاران حکومتــي را از بالاتريــن پايــه، تــا پايين تريــن آن را دربرمي گيــرد و هــر آن کســي کــه بايســتي برابــر وظيفــه ا ي کــه در قانــون و شــرع و چها رچــوب آيين نامه هــا ي اداري و اجرايــي بــراي او تعريــف شــده، کاري را بــه ســامان برســاند و بــراي اربــاب رجــوع انجــام دهــد، در ازاي آن از مــردم وجــه دريافــت کنــد، بزهــکار و در رديــف رشــوه گيرندگان و ســحت خواران قــرار مي گيــرد و هــر آن کــس بــه چنيــن فــردي، در ازاي کاري کــه انجــام آن را خواســتار اســت، مبلغــي را بپــردازد،

در رديــف رشــوه دهندگان قــرار مي گيــرد و گناهــکار اســت.و نيــز در ايــن نوشــتار ثابــت شــد آن چــه از ســوي راشــي براي انجــام کاري به مرتشــي داده مي شــود، لزومــي نــدارد وجــه نقــد باشــد کــه مال الرشــا آن را در بر بگيرد و رشــوه بــه حقيقــت بپيونــدد، بلکــه هــر آن چــه ارزش مالــي دارد و يــا در نــزد رشــوه گيرنده ــر وجــه نقــد و هــر آن چــه ارزش ــزون ب ــز اف ــژ ه ا ي دارد، مال الرشاســت و ني ارزش ويمالــي دارد احتــرام، تکريــم، ســتايش و هــر تــلاش مدحت آميــز و ستايشــگرانة کســي کــه بســت و گشــاد پــاره اي از کار هــا در دســت اوســت، از ســوي کــس و کســاني، کــه گــره کارشــان بــه دســت او بــاز مي شــود، رشــوه بــه حســاب مي آيــد و در حکــم وجــه

نقــد و مــال اســت.بــه هــر حــال، بايســتي روي معيارهــا و ملاک هــا دقــت و درنــگ شــود. وقتــي ملاک ها

Page 48: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

48

ــرة ــد کــه داي ــن نتيجــة روشــن به دســت مي آي ــد، اي ــرار گيرن ــراروي ق و معيار هــا فرشــوه، بــس گســترده اســت و نمي تــوان معنــي و مفهومــي بــراي آن در نظــر گرفت و آن را در کانــون توجــه قــرار داد کــه از دامنة آن کاســته شــود و يــا دادن و گرفتن مال و يــا آن چــه ارزش مالــي دارد رشــوه دادن و رشــوه گرفتــن باشــد و گنــاه؛ امــا تلاش هايي کــه بــه بســت و گشــاد کارهــا به گونــة نامشــروع مي انجامــد و پايمــال کــردن حقــوق

ديگــران، در حکــم رشــوه داخل نباشــد.

Page 49: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

49

فهرست منابع1. قرآن کريم

ــي شــرح ــوز ف ــب يوســفى، کشــف الرم ــى طال ــن اب ــى، فاضــل، حســن ب 2. آبمختصر النافــع، دفتــر انتشــارات اســلامى، قــم، 1417 ه .ق.

3. ابــن اثيــر، مبــارک بــن محمــد، النها يــه فــي غريــب الحديــث و الأثــر، مؤسســه مطبوعاتــي اســماعيليان ، قــم ، 1367 ه .ش .

4. ابــن فــارس، احمــد بن فــارس ، معجم مقاييــس اللغــه، مکتب الاعلام الاســلامي ، قــم ، 1404 ه .ق .

5. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، بيروت، 1414 ه .ق.ــاد ــرح إرش ــي ش ــا ن ف ــده و البر ه ــد ، مجمع الفائ ــن محم ــى، احمد ب 6. اردبيل

ــم ، 1403 ه .ق . ــلامى، ق ــارات اس ــر انتش ــا ن ، دفت الأذ ه7. ازهـرى، محمـد بـن احمـد، تهذيـب اللغـه، دار احيـاء التـراث العربـي، بيـروت،

1421 ه ـ.ق .ــگ و ــب، وزارت فرهن ــيه کتاب المکاس ــي، حاش ــرزا عل ــروي، مي ــي غ 8. ايروان

ارشــاد اســلامى ، تهــران، 1406 ه .ق .ــي ــره ف ــم، الحدائق الناض ــن ابراهي ــف بن احمد ب ــور، يوس ــى، آل عصف 9. بحران

أحکام العتره الطاهــره، دفتــر انتشــارات اســلامى، قــم، 1405 ه .ق .10. بروجــردى، آقــا ســيد حســين ، جامــع أحاديــث الشــيعه، انتشــارات فرهنــگ

ــران ، 1386 ه .ش . ــبز، ته س

Page 50: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

50

ــه، ــاح العربي ــه و صح ــاج اللغ ــاح: ت ــاد، الصح ــن حم ــماعيل ب ــرى، اس 11. جوهدار العلــم للملاييــن ، بيــروت ، 1376 ه .ق .

ــت )ع(، ــن حســن، وسائل الشــيعه، مؤسســه آل البي ــد ب ــى، محم 12. حــر عاملقــم، 1409ه .ق .

ــى، منها ج الصالحيــن )المحشــى للحکيــم(، 13. حکيــم، ســيد محســن طباطبايــروت، 1410 ه .ق ــات، بي ــارف للمطبوع دار التع

ــى، علامــه، حســن بــن يوســف بــن مطهــر اســدى، قواعد الأحــکام فــي 14. حلــم، 1413 ه .ق ــر انتشــارات اســلامى، ق ــه الحــلال و الحــرام، دفت معرف

15. حلــى، محقــق، نجم الديــن، جعفــر بــن حســن، شــرائع الإســلام فــي مســائل الحــلال و الحــرام، مؤسســه اســماعيليان، قــم، 1408 ه .ق

16. دادوئــي دريکنــده، حميد رضــا، رشــوه و احــکام آن در فقــه اســلامي، بوســتان کتــاب، قــم، 1383ه .ش .

ــب ــث، دار الکت ــى غريب الحدي ــق ف ــر، الفائ ــن عم ــود ب ــرى، محم 17. زمخشه .ق . ،بيــروت، 1417 العلميــه

ــي الشريعه الإســلاميه ــر، نظام القضــاء و الشــهاده ف ــزى، جعف 18. ســبحاني تبريــم، 1418 ه .ق ــام صــادق )ع(، ق ــراء، مؤسســه ام الغ

19. ســبزوارى، ســيد عبد الأعلــى، مهذب الأحــکام )للســبزواري(، مؤسســه المنــار – دفتــر حضــرت آيــت الله، قــم، 1413 ه .ق

20. سياح، احمد، فرهنگ جامع عربي- فارسي، بي تا21. شرتوني، سعيد، اقرب الموارد، مکتوبات مکتبه آيت الله مرعشي نجفي، قم، 1403 ه.ق

22. طريحى، فخر الدين بن محمد، مجمع البحرين ، مرتضوي ، تهران ، 1375ه .ش

Page 51: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وهرش

ی اس

شنم

هومف

51

23. طوســى، ابــو جعفــر، محمــد بــن حســن، المبســوط فــي فقــه الإماميــه، 8 ــوم، ــران، س ــران – اي ــه، ته ــار الجعفري ــاء الآث ــه لإحي ــه المرتضوي ــد، المکتب جل

.64 .ق ه 1387الروضه البهيـه فـي شـرح اللمعه ثانـى، زين الديـن بن علـى، 24. عاملـى، شـهيد

.ق ه قـم، 1410 داورى، – کلانتـر(، کتاب فروشـى )المحشـى الدمشـقيه 25. عاملــى، شــهيد ثانــى، زين الدين بن علــى، مســالک الأفها م إلــى تنقيــح

شرائع الإســلام، مؤسســه المعــارف الإســلاميه، قــم، 1413 ه .ق26. عســکرى، حســن بــن عبــدالله، الفــروق فى اللغــه، دار الافاق الجديــده،

.ق ه 1400 بيــروت، ــه، ــب العلمي ــط، دار الکت ــوب ، القاموس المحي ــن يعق ــد ب ــادى، محم 27. فيروزآب

بيــروت ، 1415 ه .ق 28. فيومــى، احمــد بــن محمــد، المصباح المنيــر فــى غريب الشــرح الکبير

للرافعــى ، مؤسســه دار الهجــره، قــم ، 1414 ه .ق 29 کوشا ، جعفر ،جرايم عليه عدالت قضايي، نشر ميزان، تهران، 1381ه .ش .

30. کرکــى، محقــق ثانــى، علــى بــن حســين ، جامع المقاصــد فــي شــرح القواعد ، عاملــى، مؤسســه آل البيــت )ع( ، قــم، 1414 ه .ق

ــه ــارات مدرس ــاره، انتش ــه – کتاب التج ــر، أنوار الفقاه ــيرازى، ناص ــکارم ش 31. م.ق ه قــم، 1426 علي بن أبي طالــب)ع(، الإمــام

ــم، ــاء، دار القرآن الکري ــاب القض ــا، کت ــيد محمد رض ــى، س ــوى گلپايگان 32. موسقــم، 1413 ه .ق

33. موسوى خويى، سيد ابو القاسم، مصباح الفقاهه )المکاسب(، 7 جلد، بي تا

Page 52: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

52

34. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالأنوار، بيروت، 1403 ه .قــوس ، ــن جواهر القام ــروس م ــد، تاج الع ــن محم ــد ب ــدى، محم ــى زبي 35. مرتض

دار الفکــر، بيــروت ، 1414 ه .ق 36. منتظرى، حسين على، دراسات في المکاسب المحرمه، تفکر، قم، 1415 ه .ق

ــاء ــلام، دار إحي ــرح شرائع الإس ــي ش ــکلام ف ــن، جواهر ال ــى، محمد حس 37. نجفالتراث العربــي، بيــروت، 1404 ه .ق

Page 53: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بسترهای بروز ابزارگرایی کیفری

دکتر محمدجعفر حبیب زاده1 ، حامد رحمانیان2

2- h.rahmanian @modares.ac.ir

1- habibzam @modares.ac.ir استاد دانشکده حقوق دانشگاه تربيت مدرس دانشجوی دوره دکترای حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه تربيت مدرس

Page 54: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

54

چکیدهابزار گرايــى کيفــرى عبــارت اســت از »اســتفاده از مقــولات کيفــرى بــه عنــوان در دســترس ترين ابــزار بــراى دســتيابى بــه هــر هــدف و مصلحتــى، بــه منظــور حــل يــا تســکين ســريع و آســان يــک مســأله، بــدون در نظــر گرفتــن اصــول ــن پرسشــى ــه اي ــى«، در نوشــتار حاضــر در پاســخ ب ــى و اخلاق مســلم حقوقــى ــى کيفــرى در نظام هــاى سياســت جناي ــروز ابزارگراي کــه زمينه ســازهاى بکدام انــد، دو دســته عوامــل را برشــمرده ايم: نخســت بســترهاى نظــرى ــى. دوم ــى اخلاق ــى و مبان ــت جناي ــدل سياس ــى، م ــاى سياس ــامل بنيان ه شــزارى و تک گفتــارى در ــده غلبــه عقلانيــت اب بســترهاى عملــى کــه دربرگيرنحــوزه عمومــى، مناســبات قــدرت و در نهايــت ويژگى هــاى فــردى کارگــزاران سياســت جنايــى اســت. ســپس در پاســخ بــه ايــن پرســش کــه بــراى برون رفت ــازى ــرد، خنثى س ــوان ک ــه مى ت ــرى چ ــى کيف ــى از ابزار گراي ــت جناي سياســى ــق مســتقر کــردن اخــلاق فضيلت گراي ــى کيفــرى از طري بســترهاى ابزارگرايــژه در بنيان هــاى سياســى، اجــراى ــه وي ــه جــاى اخــلاق پيامدگــرا ب اســلامى بــى و ــى در حــوزه عموم ــى سياســت جناي ــى و اجراي ــى، قضاي ــاى تقنين فرايندهدر فضــاى مفاهمــه، ارتقــاى دانــش دســت اندرکاران سياســت جنايــى و گزينــش ــن ســمت ها ــراى تصــدى اي ــارى از مشــکلات روان شــناختى ب ــراد خــلاق و ع اف

ــود. ــرح مى ش مط

کليدواژه هــا: ابزارگرايــى کيفــرى، هــدف و وســيله، قــدرت، اقتــدار، اخــلاق، مــدل سياســت جنايــى.

Page 55: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

55

سياســت جنايــى هــر جامعــه اى در چهارچــوب سياســت عمومــى آن جامعــه قــرار مى گيــرد و چيــزى جــدا از آن نيســت. )کريســتين لازرژ، )تهــران: ــز شــاخه اى از سياســت ــى ني ــن رو سياســت جناي ــزان، 1390(، 53.( از اي ميــوم ــج در آن حــوزه از عل ــع بســيارى از مناســبات و مناقشــات راي ــوده و تاب بانســانى اســت. يکــى از پــر دامنه تريــن مناقشــات علــم سياســت، بحــث رابطــه اخــلاق بــا سياســت اســت. بــه تبــع سياســت عمومــى، سياســت جنايــى نيــز ــن ــژه کــه يکــى از قدرتمندتري ــه وي ــن بحــث خــارج باشــد، ب ــد از اي نمى توانــرار دارد. ــى ق ــت جناي ــار سياس ــر، در اختي ــى کيف ــى يعن ــاى اجتماع ابزارهــتگذاران ــر سياس ــه اگ ــرد ک ــرح ک ــش را مط ــن پرس ــوان اي ــن رو مى ت از ايجنايــى بــراى اســتفاده از ابزارهــاى کيفــرى، ملــزم بــه رعايــت اصــول و قواعــد خاصــى هســتند، چگونــه ممکــن اســت از مقــولات کيفــرى، اســتفاده ابــزارى نماينــد؟ عنوانــى کــه مــا بــراى اســتفاده ابــزارى از کيفــر برگزيده ايــم عبــارت ــا ايــن عبــارات تعريــف اســت از »ابزارگرايــى کيفــرى«1 کــه مى تــوان آن را بــزار ــترس ترين اب ــوان در دس ــه عن ــرى2 ب ــولات کيف ــتفاده از مق ــود: »اس نمــکين ــا تس ــل ي ــور ح ــه منظ ــى، ب ــدف و مصلحت ــر ه ــه ه ــتيابى ب ــراى دس بســريع و آســان يــک مســأله، بــدون در نظــر گرفتــن اصولــى مســلم حقوقــى ــک سياســت ــه کــه مشــخص اســت شــاخص هاى ي ــى«3، همــان گون و اخلاق

ــن اســت: ــى اي ــه در حــوزه سياســت جناي ابزارگرايانpenal instrumentalism - 1

2 - گنجاندن‌عبارت‌»مقولات‌کیفری«‌به‌جای‌»کیفر«‌در‌این‌تعریف‌برای‌اشاره‌به‌این‌امر‌است‌که‌ابزار‌گرایی‌کیفری‌محدود‌به‌حوزه‌جرم‌انگاری‌و‌به‌کیفر‌رساندن‌نیست؛‌بلکه‌حوزه‌بسیار‌وسیع‌تر‌ی‌را‌در‌برمی‌گیرد‌که‌شامل‌استفاده‌ابزاری‌از‌کلیه‌نهادها،‌

ساختارها،‌مفاهیم،‌آمار‌جنایی‌و‌حتی‌زبان‌و‌گفتمان‌کیفری‌نیز‌می‌شود.3 - تعریف‌ارائه‌شده‌نویسندگان‌مقاله،‌برآیند‌مفاهیم‌پایه‌ای‌چون‌ماکیاولیسم،‌پیامدگرایی،‌فایده‌گرایی،‌عمل‌گرایی‌و‌عوام‌گرایی‌

کیفری‌است

Page 56: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

56

1. کارگــزار سياســت جنايــى بــه مقــولات کيفرى به عنــوان »در دسترســى ترين ابزار« متوســل شــده باشــد و نــه به عنــوان »آخريــن راهکار«؛

2. در اســتفاده از مقــولات کيفــرى، اصــول مســلم حقوقــى )اصــول و قواعــدى ــى ــام حقوق ــز نظ ــى و ني ــى عرف ــاى حقوق ــه نظام ه ــول قاطب ــورد قب ــه م کــودن ــاع ب ــح و لازم الاتب ــى در صحي ــر کس ــت و کم ت ــلامى اس ــورى اس جمهــى ــت، اصل ــى برائ ــد اصل ــى مانن ــد. اصول ــد راه مى ده ــود تردي ــه خ ــا ب آن هــال ــازات و امث ــودن مج ــخصى ب ــى ش ــازات، اصل ــرم و مج ــودن ج ــى ب قانون

ــد؛ ــده باش ــته ش ــده انگاش ــا( نادي اين هــده انگاشــته ــى نادي ــرى، اصــول مســلم اخلاق ــولات کيف 3. در اســتفاده از مقشــده باشــد )يعنــى در قضــاوت اخلاقــى رايــج جامعــه، آن کار، »بــد« و ناپســند

قضــاوت شــود(؛ــدى ــه قص ــا ب ــه لزوم ــر را ن ــه کيف ــل ب ــى توس ــت جناي ــزار سياس 4. کارگــا لحــاظ ــه هــدف مدنظــر خــود و ب ــه قصــد دســتيابى ب غيراخلاقــى، بلکــه ب

مصلحــت ســنجى هايى انجــام داده باشــد.ــل ــاى ح ــه ج ــرى ب ــزار کيف ــه اب ــل ب ــى از توس ــت جناي ــزار سياس 5. کارگــان آن ــريع و آس ــى، س ــل مقطع ــال ح ــه دنب ــأله، ب ــن مس ــه اى و بنيادي ريشمســأله باشــد؛ حلــى کــه در واقــع امــر در بهتريــن حالــت نوعــى »تســکين«

ــود. ــق خ ــاى دقي ــه معن ــل« ب ــه »ح ــد ن ــاب مى آي ــه حس بــف ــاى مختل ــا و مکان ه ــى در زمان ه ــت جناي ــاى سياس ــه نظام ه ــى ب نگاهنشــان مى دهــد کــه سياســتگذاران جنايــى از ابــزار کيفــرى بــراى نيــل بــه اهــداف گوناگــون )اعــم از اقتصــادى، فرهنگــى، سياســى، امنيتــى و...( اســتفاده مى کنند که

Page 57: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

57

بخشــى از ايــن اســتفاده ها را مى تــوان اســتفاده ابــزارى دانســت و در قضاوت هــاى اخلاقــى، اين گونــه تصميمــات و اقدامــات را »بــد« و ناپســند قلمــداد کــرد. در اينجا ــرى ــى کيف ــر ابزار گراي ــه اگ ــود: نخســت اين ک دو پرســش اساســى مطــرح مى ش»بــد« اســت پــس چــرا جوامــع مختلــف بــه آن دچــار مى شــوند؟ بــه بيــان ديگــر بســترها و زمينه ســازهاى بــروز ابزارگرايــى کيفــرى در جوامــع و نظام هــاى سياســت ــتن ــتکم کاس ــا دس ــردن ي ــا ک ــراى ره ــه ب ــد؟ پرســش دوم اين ک ــى کدام ان جنايــى چــه تدابيــرى ــک نظــام سياســت جناي ــى کيفــرى در ي از جلوه هــاى ابزارگرايمى تــوان اتخــاذ کــرد؟ در نوشــتار حاضــر در پــى يافتــن پاســخى بــه اين پرســش ها

. هستيمبــه نظــر مى رســد دو دســته بســترها را در ايــن خصــوص مى تــوان از يکديگــر بــاز شــناخت: يکــى بســترهاى نظــرى و ديگرى بســترهاى عملــى، مقصود از بســترهاى نظــرى، آن دســته از بنيان هــا و مبناهــاى تئوريکــى اســت کــه چنانچــه مــورد قبول و مدنظــر سياســتگذاران جنايــى باشــد، بسترســاز اســتفاده ابــزارى آن هــا از مقولات ــات و ــى، آن دســته از واقعي ــراد از بســترهاى عمل ــل، م کيفــرى مى شــود. در مقابــتگذاران ــد سياس ــود، مى توان ــروز و وج ــه در صــورت ب ــى اســت ک ــاع و احوال اوضــمت ــه س ــد، ب ــه باش ــا چ ــک آن ه ــاى تئوري ــه بنيان ه ــارغ از اين ک ــى را ف جنايابزارگرايــى کيفــرى ســوق دهــد. از ايــن رو در ادامــه بــه ترتيب بــه بررســى و واکاوى

ايــن دو دســته بســترهاى ابزارگرايــى کيفــرى خواهيــم پرداخــت.1. بسترهای نظری

مبانــى تئوريکــى را کــه مبنــا قــرار گرفتــن آن هــا در سياســت جنايــى مى توانــد منجــر بــه بــروز ابزارگرايــى کيفــرى شــود؛ مى تــوان در ســه دســته اصلــى جاى

Page 58: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

58

داد: نخســت فلســفه و انديشــه سياســى اى کــه بــر نظــام سياســت عمومــى آن کشــور و بــه تبــع آن بــر نظــام سياســت جنايــى جــارى تأثيــر مى گــذارد؛ دوم مبانــى و فلســفه اخلاقــى غالــب و در نهايــت مــدل سياســت جنايــى حاکــم بــر آن کشــور، مــدل سياســت جنايــى از آن جهــت ذيــل بســترهاى نظــرى مــورد بحــث قــرار مى گيــرد کــه تبعيــت هــر نظــام سياســت جنايــى از يــک مــدل ــک ــاى ايدئولوژي ــاس جريان ه ــر اس ــى ب ــت جناي ــاى سياس ــود، مدل ه )مقصاســت کــه بــر ايــن اســاس ســه مــدل سياســت جنايــى دولــت ليبــرال، دولــت ــلا ــد( کام ــل تفکيک ان ــر از يکديگــر قاب ــراى فراگي ــت اقتدارگ ــرا و دول اقتدارگ

بــه مبانــى ايدئولوژيــک آن نظــام بســتگى دارد.1-1- بنيان های سياسی

ــت ــان سياس ــه هم ــى ک ــرد کل ــک راهب ــوب ي ــى در چهارچ ــت جناي سياســرار مى گيــرد. )لازرژ ، 57( ــت معيــن اســت، ق عمومــى و اجتماعــى يــک دولــا کشــورها دانســته و ماهيــت ــدن ي اگــر سياســت4 را دانــش اداره و تدبيــر مــى، ــدى طباطباي ــم؛ )احم ــه آن بدهي ــه را ب ــراى اداره جامع ــى ب چاره انديشراه حل هــاى و جنايــى سياســت رويکــرد هــر بى ترديــد )53 ،)1387ــيع ــاى وس ــه، در معن ــده مجرمان ــل پدي ــل و فص ــراى ح ــنهادى آن ب پيشــن رو ــد. )لازرژ، پيشــين، 58.( از اي ــه حســاب مى آي ــرى سياســى ب کلمــه، امــه ــت ک ــن اس ــفة اي ــى، فلس ــت جناي ــرى در سياس ــوزه نظ ــن ح تأثيرگذارتريمرزهــاى حکومــت در تقابــل بــا آزادى افــراد چيســت؟ حــدود قــدرت حکومــت بــر اعضــاى جامعــه چــه بايــد باشــد؟ اگــر آزادى فــرد بــا ســاير اهداف سياســى،

4-policy politics

Page 59: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

59

ــد ــت چــه باي ــرد؛ حکوم ــرار گي ــال آن در تضــاد ق اقتصــادى، فرهنگــى و امثکنــد؟ )ديويــد ميلــر،، 1388، 77.( همــان گونــه کــه مشــاهده مى شــود ايــن ــرى و ــذارى کيف ــا قانونگ ــى ب ــاط تنگاتنگ ــى، ارتب ــفه سياس ــاى فلس دغدغه ه

ــى و چگونگــى اســتفاده قانونگــذار از ابزارهــاى کيفــرى دارد. چرايــل ــا ح ــاط ب ــف در ارتب ــاى مختل ــه حکومت ه ــتى ک ــى سياس ــور کل ــه ط بمســأله حــدود قلمــروى دخالــت خــود در آزادى هــا و در نتيجــه ممنــوع کــردن ــد؛ ــاذ مى کنن ــان اتخ ــاى شهروندان ش ــون رفتاره ــردن پيرام ــذارى ک و قانونگــن فلســفه سياســى دارد کــه هــدف از تشــکيل ريشــه در ايــن مســأله بنياديحکومــت چيســت؟ اساســا حکومــت، موضوعيــت دارد يــا طريقيــت؟ آيــا خــود ــا اين کــه حکومــت، وســيله اى حکومــت و وجــود و حفــظ آن هــدف اســت ياســت بــراى رســيدن بــه هدفــى ديگــر؟ بديهى اســت اگــر در فلســفه سياســى، خــود حکومــت موضوعيــت داشــته و والاتريــن هــدف فعاليــت حکومــت، حفــظ خــود باشــد در چنيــن حکومتــى، بــراى تحقــق ايــن هــدف به هــر ابــزارى حتى زور و خشــونت و ســاير ابزارهــاى قهرآلــود مانند کيفر متوســـــل خواهند شــد؛ امــا چنانچــه بــراى حکومــت موضوعيــت قائــل نبــوده و بــر ايــن بــاور باشــند ــاز هــم بســته کــه حکومــت، اهدافــى جــز حفــظ خــود را دنبــال مى کنــد، بــراى خــود در فلســفه سياســى اش ترســيم کــرده، بــه هدفــى کــه حکومــت بممکــن اســت گرفتــار ابزارگرايــى کيفــرى شــود. چــرا کــه حکومــت اولويت هــا ــه ــته ب ــود را بس ــى خ ــاى عمل ــا و رويه ه ــا در قانونگذارى ه ــدم و تأخره و تقــد، ــى بدان ــداف و آرمان هاي ــه اه ــق چ ــود را تحق ــودى خ ــفه وج ــه فلس اين کتعييــن مى کنــد. از ايــن حيــث فلســفه سياســى حاکــم بــر حکومت هــا را بــه

Page 60: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

60

دو دســته بــزرگ مى تــوان تقســيم نمــود: دســته نخســت فلســفه سياســى اى اســت کــه اولويــت را بــه مفاهيمــى چــون حقــوق، عدالــت، فضيلــت، ســعادت ــه خــودى خــود ارزشــى ــت ب ــن منظــر حکوم ــد. از اي ــا مى ده ــد آن ه و ماننــم ــن مفاهي ــق اي ــه تحق ــت اســت ک ــن باب ــت از اي ــه ارزش حکوم ــدارد، بلک نعالــى در جامعــه را هــدف اصلــى و مقصــود غايــى خــود قــرار داده و جامعــه ــى و ــوفان افلاطون ــى فيلس ــود. به طورکل ــون مى ش ــا رهنم ــمت آن ه ــه س را بــر و ــه دنبــال تحقــق »خيــر برت ــد ب ــد کــه در سياســت باي ارســطويى معتقدناعلــى« بــود و وجــود حکومــت در صورتــى موجــه اســت کــه هدفــش رســاندن

افــراد بــه »فضيلــت و ســعادت« باشــد. )عمــاد افــروغ،1390، 92.( ــد آن ــت باي ــدف دول ــه ه ــود ک ــر مى ش ــت متذک ــاله سياس ــون در رس افلاطــدى ــد. )احم ــرورش ده ــر پ ــى نيکوت ــر اخلاق ــهروندان را از نظ ــه ش ــد ک باشــا ــاير گزاره ه ــر س ــى ب ــاى اخلاق ــل و خيره ــن رو فضاي ــى، 79.( از اي طباطبايمقدم انــد. جــان لاک5 نيــز بــر ايــن بــاور بــود کــه هــدف از تشــکيل حکومــت ايــن اســت کــه حکومــت، بــه عنــوان ضامــن اجــراى »حقــوق طبيعــى« ايفــاى ــت در ــود حکوم ــر وى وج ــس از نظ ــى،1384، 88( پ ــد. )صناع ــه کن وظيفصورتــى موجــه اســت کــه حيات بخــش حقــوق طبيعــى افــراد باشــد و از ايــن رو در کليــه مناســبات خــود بايــد حقوقــى افــراد را بــر ســاير گزاره هــا مقــدم دارد. فلســفه سياســى اســلام نيــز در ايــن دســته قــرار مى گيــرد چــرا کــه در نظــام سياســى اســلامى، فعلــى سياســى و برپايــى قــدرت دولتــى، نــه هــدف، ــت ــمندان سياس ــه. انديش ــان و جامع ــى انس ــراى تعال ــت ب ــزارى اس ــه اب بلک

5-John Locke

Page 61: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

61

اســلامى بــه صراحــت بــر ايــن مســأله تأکيــد کرده انــد کــه »تمــام تشــکیاتی کــه در اســام از صــدر اســام تاکنــون بــوده اســت و تمــام چیزهایــی کــه انبیــا از صــدر خلقــت تــا

حــال داشــتند و اولیــای اســام تــا آخــر دارنــد؛ معنویــات اســام اســت. عرفــان اســام اســت،

معرفــت اســام اســت. در رأس همــه امــور، ایــن معنویــات واقع اســت. تشــکیل حکومــت برای

همیــن اســت. البتــه اقامــه عــدل اســت، لکــن غایــت نهایــی معرفــی خداســت و عرفان اســام«

)موســوى خمينــى، ج. 20، 1379، 298.(، از ايــن رو در حکومــت اســلامى نيــز اخــلاق و معنويــات و تعالــى انســانى مقــدم بــر ســاير اولويت هاســت.

ــه ــه فلســفه سياســى اى تعلــق دارد کــه اولويــت را ب ــل، دســته دوم ب در مقابمفاهيمــى همچــون نظــم، امنيــت، رفــع هــرج و مــرج و ماننــد اين هــا مى دهــد. ــراى ــت ب ــرارى نظــم و امني ــد برق ــت باي ــى حکوم ــدف غاي ــر، ه ــن منظ از ايــاره اى ــت پ ــن اس ــا ممک ــه در اولويت گذارى ه ــد و در نتيج ــهروندان باش شارزش هــاى ديگــر فــداى ايــن هــدف اصلــى شــوند. بــه طورکلــى همــواره آن ــراس داشــته ــرج ه ــرج و م ــه از آشــوب و ه دســته از فيلســوفان سياســى کــد، در ــود بوده ان ــه خ ــدار در جامع ــى پاي ــم و امنيت ــرارى نظ ــال برق ــه دنب و بتأمــلات خــود بــه ايــن نتيجــه رســيده اند کــه بهتريــن نــوع حکومــت، ســلطنت مطلقــه اســت و بايــد بــا دادن اختيــارات مطلــق بــه حکومــت، ايــن امــکان را بــه او داد کــه بــراى حفــظ نظــم و امنيــت کليــه اقدامــات مقتضــى را انجــام دهــد. )انــدرو وينســنت، 1389، 82( بديهــى اســت از مهمتريــن ايــن اقدامــات، توســل بــه ابزارهــاى کيفــرى اســت. از برجســته ترين انديشــمندان ايــن دســته ــود انســان ها از حــق ــد ب ــه معتق ــرد ک ــز6 اشــاره ک ــاس هاب ــه توم ــوان ب مى ت

6-Thomas Hobbes

Page 62: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

62

ــراى ــن منظــور کــه ب ــه اي ــد ب ــت داده ان ــه دول آزادى خــود گذشــته و آن را بخــود ايمنــى از آســيب ديگــران تأميــن کننــد. بــا ايــن کار قــدرت واحــدى را ــا در ســايه شمشــير او، اغتشــاش و ناامنــى را ــر خــود حکمــران مى کننــد ت ب

بــه نظــم و ايمنــى تبديــل کننــد. )صناعــى، 12.(ــر ــه ه ــهروندان را ب ــايل ش ــا و وس ــه نيروه ــد هم ــت مى توان ــن حکوم بنابراينحــو کــه بخواهــد بــه کار گيــرد تــا صلــح و امنيــت را بــراى آنــان تأميــن کنــد.

ــز، 1380، 192.( )تومــاس هابماکياولــى7 نيــز از شــاخص ترين نظريه پــردازان دســته دوم بــه شــمار مــى رود. ــت از ــارت اس ــت، عب ــدف حکوم ــه ه ــت ک ــلم مى گرف ــه را مس ــن نکت وى ايــت و حفــظ نظــم و امنيــت. )ادواردز و ــدار نگه داشــتن دول ــدرت، پاي حفــظ قــه شــهرياران ــد، 1390، 45.( از ايــن رو در توصيه هــاى معــروف خــود ب تاونزنــر ــه ه ــد ب ــود مى توانن ــن مقص ــه اي ــل ب ــراى ني ــه ب ــد ک ــى مى کن سفارشابــزارى ولــو کيفــر و زور و خشــونت و ســلب حقــوق و آزادى هــا متوســل شــوند. جمع گرايــان و طرفــداران اصالــت جامعــه )در مقابــل اصالــت فــرد( نيــز بســيار تابــع ايــن نــوع فلســفه سياســى اند. چــرا کــه اين هــا در تقابــل منافــع جامعــه )از جملــه حفــظ نظــم و امنيــت( و منافــع فــرد )از جملــه آزادى و مصونيــت از تعــرض کيفــر( همــواره اولويــت را بــه جامعــه مى دهنــد. از ايــن روســت کــه ــروز ــه شــکل گســترده اى شــاهد ب ــع سوسياليســتى و کمونيســتى ب در جوام

ابزارگرايــى کيفــرى هســتيم. )نويمــان، 410-395.(ــى ــروز ابزارگراي ــى از بســترهاى ب ــت يک ــوان گف ــوق مى ت ــب ف ــه مرات ــر ب نظ

7-Niccolo Machiawelli

Page 63: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

63

کيفــرى ايــن اســت کــه دولــت حاکــم، فلســفه سياســى و هــدف از فعاليت هاى ــى ــت اصل ــزاره را در اولوي ــن گ ــته و اي ــت دانس ــم و امني ــظ نظ ــود را حف ختصميمــات و اقدامــات خــود قــرار داده و بــه تعبيــر ديگــر، رويکــردى هابــزى ــدار ــى امنيت م ــت جناي ــروز سياس ــاهد ب ــورت ش ــن ص ــد. در اي ــته باش داشخواهيــم بــود کــه در آن، ابزارگرايــى کيفــرى بــا اســتناد بــه فلســفه سياســى ــلب ــهروندان و س ــر ش ــرى ب ــاى کيف ــل ابزاره ــده و تحمي ــه ش ــم توجي حاکحقــوق و آزادى هــاى آن هــا توســط نظــام کيفــرى بــه راحتــى انجــام مى گيــرد.

1-2. بنيان های اخاقیاگــر اخــلاق را ملکــه اى نفســانى بدانيــم کــه منجــر بــه صــدور افعــال از انســان ــى، ــن طوس ــه نصيرالدي ــود )خواج ــل مى ش ــر و تأم ــه تفک ــاج ب ــدون احتي بــه ــرد اســت و از ديگرســو ب ــر رفتارهــاى ف ــن حاکــم ب 1373، 101.( و بنابرايخاطــر آوريــم کــه هــر کارگــزار سياســت جنايــى، انســانى اســت کــه حســاب ــودن تصميمــات ــار »درســت« و »نادرســت« ب ــى معي اين کــه از لحــاظ اخلاقــل ــاس عم ــر آن اس ــرده و ب ــتوار ک ــى اس ــه مبناي ــر چ ــود را ب ــات خ و اقداممى کنــد، بايــد اذعــان کــرد کــه مبانــى اخلاقــى سياســتگذاران، نقــش بســيار ــا ــر ايف ــه کيف ــا ب ــزارى آن ه ــل اب ــدم توس ــا ع ــل ي ــده اى در توس تعيين کنن

مى نمايــد.ــلاک درســتى و نادرســتى ــى، م ــاى مطــرح در فلســفه اخلاق برخــى نظريه هاعمــال را در »خيــرى« مى داننــد کــه در خــود آن عمــل يــا نتايــج آن نهفتــه اســت. بــه بيــان ديگــر، ارزش گــذارى را مقــدم بــر تجويــز و دســتور مى داننــد.

Page 64: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

64

ــي ــر، عمل ــن منظ ــد. از اي ــرا«8 مى نامن ــاى »ارزش گ ــات را نظريه ه ــن نظري ايــر ــدازه ه ــه ان ــتکم ب ــه دس ــت ک ــت« اس ــى »درس ــت، زمان ــا حکوم ــى ي آدمــود ــترى را )در خ ــر« بيش ــت، »خي ــدور اس ــراى او مق ــه ب ــرى ک ــل ديگ عمــا، 1382، 53.( ــد. )علي ــق بخش ــر دو( تحق ــزه ه ــا آمي ــج آن ي ــا نتاي ــل ي عمحکومــت قبــل از هــر قانونگــذارى بايــد ميــزان خيــر و شــر تصميمــات خــود ــرا9 ــت نتيجه گ ــن اس ــرا ممک ــاى ارزش گ ــد. نظريه ه ــاظ نماي ــى و لح را بررســودگرايى، ــواع س ــى ان ــرا، برخ ــاى غايت گ ــند. نظريه ه ــرا10 باش ــا نانتيجه گ يــون طبيعــى در زمــره نظريه هــاى ــر قان برخــى نظريه هــاى اخلاقــى مبتنــى بــن مى داننــد ارزش گــراى نتيجه گــرا هســتند کــه مــلاک درســتى عمــل را ايکــه آن عمــل، نتايــج خيــرش بيشــتر از نتايــج شــرش باشــد. در ســوى ديگــر، ارزش گــراى رويکردهــاى فضيلت گــرا در اخلاقــى، در زمــره نظريه هــاى ــال ــى اعم ــح ذات ــن و قب ــال حس ــه دنب ــه ب ــد ک ــرار مى گيرن ــرا ق نانتيجه گــمندان ــيارى از انديش ــز، 65( بس ــند. )هولم ــا مى باش ــج آن ه ــر از نتاي صرفنظاســلامى کــه در حــوزه فلســفه سياســى اســلام صاحبنظرنــد، از قبيــل فارابــى و خواجه نصيــر، معتقــد بــه ايــن رويکــرد مى باشــند. برخــى ديگــر از نظريه هــاى فلســفه اخــلاق، »خيــر« را در تعييــن حســن و قبــح دخيــل نمى داننــد يــا اگــر ــز ــا تجوي ــر اين ه ــد. از نظ ــده نمى دانن ــل تعيين کنن ــد آن را عام ــل بدانن دخيــاى ــا را نظريه ه ــن نظريه ه ــز، پيشــين، 53( اي ــر ارزش اســت. )هولم ــدم ب مقــى را ــر عمل ــر، اگ ــن منظ ــد. از اي ــدار«11 مى نامن ــا »وظيفه م ــرا« ي »تکليف گ8-axiological theories9-consequentialist10-nonconsequentialist11-deontological theories

Page 65: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

65

جامعــه يــا هــر مرجــع دســتورى ديگــرى نظيــر فرمــان الهــى، مــورد تجويــز ــز ــى ني ــود. تکليف گراي ــد ب ــت« خواه ــى »درس ــل، عمل ــد، آن عم ــرار ده قممکــن اســت نتيجه گــرا باشــد ماننــد برخــى انــواع ســودگرايى و نيــز ممکــن ــى ــان اله ــاى فرم ــا نظريه ه ــت ي ــب کان ــد مکت ــرا باشــد مانن اســت نانتيجه گــى ــک از مبان ــرش هــر ي ــه پذي ــرى ک ــن تأثي )هولمــز، پيشــين، 65(. مهمتريــد، ــته باش ــى داش ــتگذار جناي ــاى سياس ــر رفتاره ــد ب ــوق مى توان ــى ف اخلاقحــل ايــن مســأله بــراى اوســت کــه آيــا »هــدف، وســيله را توجيــه مى کنــد؟« اگــر مبنــاى اخلاقــى او از دســته اخلاق هــاى نانتيجه گــرا و فضيلت گــرا باشــد، مســلما پاســخ وى منفــى خواهــد بــود و توســل بــه هــر ابــزارى بــراى ــرى، ــد؛ )مطه ــش را »نادرســت« مى دان ــد مطلوب ــر چن ــه هــدف ه رســيدن بــره اخلاق هــاى ــي وى در زم ــاى اخلاق ــا چنانچــه مبن ج 16، 1388، 129.( امنتيجه گــرا و وظيفه مــدار باشــد بــه احتمــال قــوى، پاســخ مثبــت بــه پرســش ــودن ــوب ب ــت دارد، مطل ــه اهمي ــه آن چ ــاور اســت ک ــن ب ــر اي ــوق داده و ب فــزارى هــر چنــد ــه هــر اب ــراى تحقــق ايــن هــدف، توســل ب هــدف اســت و بــد ــى نخواه ــذا از انجــام آن اباي ــرى »درســت« محســوب شــده و ل ــد«، ام »بداشــت. نيکــولاس ماکياولــى را مى تــوان ســردمدار ايــن رويکــرد دانســت. وى ــراى ــد و ب ــه مى کن ــه هــدف، وســيله را توجي ــراز مى داشــت ک ــه صراحــت اب بــروز داد. ــز از خــود ب ــى ني ــوان حتــى رفتارهــاى حيوان ــه هــدف، مى ت رســيدن بــاع ــز از اتب ــان را ني ــاوران و عمل گراي ــد فايده ب ــن منظــر باي ــى، 106.( از اي )ماکياولايــن آمــوزه اخلاقــى قــرار داد. )پلامناتــز، 1387(، .143( در ايــن مشــرب اخلاقــى، بــراى توجيــه توســل بــه کيفــر کــه مســلما در زمــره ابزارهــاى قهرآلــود و ســالب

Page 66: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

66

حقــوق و نامطلــوب قــرار مى گيرنــد، کافــى اســت ثابــت شــود که ايــن توســل، براى رســيدن بــه مصلحتــى انجــام گرفتــه و در ايــن صــورت اســت کــه توســل بــه کيفر، موجــه و مبــاح خواهــد بــود. بديهــى اســت ســيطره ايــن بنيــان اخلاقى بر سياســت جنايــى مى توانــد جرم انگارى هــاى مبهــم و موســع، توســل بــه شــکنجه بــراى أخــذ اقــرار، شــنود مکاتبــات و مکالمــات شــهروندان، بــه کارگيرى ابزار اســتراق ســمع در خصوصى تريــن اماکــن افــراد، اعمــال جرم انگارى هــاى گســترده بــه منظــور تحقــق اهــداف اقتصــادى، فرهنگــى، سياســى و ... و مــواردى از ايــن دســت را موجــه کــرده

و زمينــه ابزارگرايــى کيفــرى را فراهــم ســازد.1-3. مدل سياست جنايی

ــی‌ ــه‌ارزش ــک‌چ ــاظ‌ایدئولوژی ــه‌از‌لح ــاب‌این‌ک ــی‌را‌حس ــت‌جنای ــای‌سیاس نظام‌ه

بــرای‌آن‌هــا‌اساســی‌تر‌اســت‌بــه‌ســه‌دســته‌تقســیم‌می‌کننــد:‌آزادی‌خــواه،‌

برابری‌طلــب،‌قدرت‌جــو‌)دلمــاس‌مارتــی‌،‌ج‌۶۲‌،1۳۸1‌،‌1(‌اصــولا‌مشــخصه‌

ــا‌ ــردی‌داده‌و‌طبع ــای‌ف ــه‌آزادی‌ه ــت‌را‌ب ــه‌اولوی ــت‌ک ــن‌اس ــواه‌ای ــدل‌آزادی‌خ م

ــرم‌ ــدل،‌ج ــن‌م ــهروندان‌دارد.‌در‌ای ــای‌ش ــوق‌و‌آزادی‌ه ــری‌در‌حق ــلات‌کم‌ت مداخ

ــد؛‌ ــه‌می‌کن ــت‌در‌آن‌مداخل ــه‌دول ــه‌ک ــک‌شــده‌و‌آن‌چ ــر‌تفکی و‌انحــراف‌از‌یکدیگ

جــرم‌اســت.‌در‌واقــع‌پــاره‌ای‌از‌هنجارگریزی‌هــا‌را‌ذیــل‌عنــوان‌انحــراف‌قــرار‌داده‌

ــی‌می‌گــذارد.‌ ــه‌مدن ــه‌عهــده‌جامع ــه‌آن‌را‌ب ــا‌عقب‌نشــینی‌از‌آن،‌پاســخگویی‌ب و‌ب

ــان‌می‌شــود،‌ ــه‌شــکل‌مــدل‌اقتدارگــرا‌نمای ــا‌ب ــری‌طلــب‌کــه‌عمدت در‌الگــوی‌براب

تفکیــک‌جــرم‌از‌انحــراف‌پذیرفتــه‌شــده‌اســت؛‌امــا‌دولــت،‌خــود‌را‌متولــی‌دخالــت‌

ــه‌گونه‌هــای‌هنجارشــکنی،‌خــود‌رأســا‌ ــه‌کلی ــع‌ب ــد‌و‌درواق در‌هــر‌دو‌حــوزه‌می‌دان

ــه‌ ــت‌و‌ب ــی‌اس ــارز‌آن‌قدرت‌طلب ــه‌ب ــه‌وج ــوم‌ک ــوی‌س ــد.‌در‌الگ ــخی‌می‌ده پاس

Page 67: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

67

ــرم‌و‌انحــراف‌ ــان‌ج ــا‌تفکیکــی‌می ــر‌منجــر‌می‌شــود،‌غالب ــرای‌فراگی ــدل‌اقتدارگ م

ــه‌ ــا‌هــدف‌تحمیــل‌یــک‌شــیوه‌واحــد‌تفکــر‌و‌عمــل‌ب ــت‌ب ــه‌و‌دول صــورت‌نگرفت

ــا‌پاســخی‌دولتــی‌ انســان‌ها،‌کلیــه‌رفتارهــای‌ناقــض‌هنجارهــای‌مطلــوب‌خــود‌را‌ب

ــه‌در‌ ــت‌ک ــر‌واضــح‌اس ــادی،‌۲۵۴‌،1۳۸۴-۲۵۶.(.‌پ ــی‌ابرندآب ــد‌)نجف ــه‌می‌کن مواج

ــر‌پیــش‌ ــه‌ســمت‌اقتدارگــرای‌فراگی ــان‌ایــن‌ســه‌مــدل،‌هرچــه‌از‌آزادی‌خــواه‌ب می

ــروز‌ابزارگرایــی‌کیفــری‌بیــش‌از‌پیــش‌فراهــم‌می‌گــردد.‌از‌ایــن‌ می‌رویــم،‌بســتر‌ب

رو‌چنانچــه‌دولتــی،‌سیاســت‌جنایــی‌خــود‌را‌بــر‌مبنــای‌مــدل‌اقتدارگــرای‌فراگیــر‌بنــا‌

کــرده‌باشــد،‌بدیهــی‌اســت‌بــه‌راحتــی‌بــرای‌نیــل‌بــه‌هــر‌مقصــودی،‌متوســل‌بــه‌

ابزارهــای‌کیفــری‌می‌شــود‌حتــی‌اگــر‌ایــن‌اقــدام،‌ناقــض‌اصــول‌مســلم‌حقوقــی‌و‌

اخلاقــی‌باشــد.

امــا نکتــه قابــل توجــه ايــن اســت کــه بــه ســختى مى تــوان نظامــى يافــت کــه مــدل سياســت جنايــى آن کامــلا منطبــق بــر يکــى از مدل هــاى ســه گانه فــوق بــوده و رگه هايــى از مــدل ديگــر در خــود نداشــته باشــد. از ايــن رو بايــد گفــت ــر ــرى فراهم ت ــروز ابزارگرايى کيف ــتر ب ــرا بس ــاى اقتدارگ ــد در مدل ه ــر چن هاســت؛ امــا ايــن بــه آن معنــا نيســت کــه در مــدل ليبــرال، ابزارگرايــى کيفــرى بــه وقــوع نمى پيونــدد. چراکــه حتــى مــدل ليبــرال يــک مــدل شــناور بــوده ــا ــد؛ ام ــکل مى ده ــب آن را ش ــه غال ــى وج ــاخصه هاى ليبرال ــه ش ــا اين ک و بــن ــر اســت. اي ــاى ديگ ــه ســمت مدل ه ــش ب ــان و جنب ــى نوس ــدام در حال مــى ــت جناي ــل سياس ــرى در داخ ــى کيف ــروز ابزارگراي ــاز ب ــا زمينه س جنبش هليبــرال بــه شــمار مى آيــد. يکــى از جنبش هايــى کــه مــدل ليبــرال را ابزارگــرا ــود در ــث مى ش ــه باع ــد ک ــدار مى باش ــي امنيت م ــش انقطاع ــد، جنب مى کن

Page 68: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

68

يــک حــوزه خاصــى، بــه کلــى مــدل سياســت جنايــى تغييــر کــرده و اقتدارگــرا شــود. )دلمــاس مارتــى، ج 2 ، 1387، 59( نمونــه بــارز ايــن جنبــش، تحولاتــى اســت کــه پــس از حــوادث 11 ســپتامبر 2001 در قوانيــن کيفــرى و بــه ويــژه ــه موجــب آن، آيين دادرســى کيفــرى کشــورهاى دمکراتيــک ايجــاد شــد و برويکــرد سياســت جنايــى بــه جرايــم تروريســتى، ســازمان يافته و جرايــم مــواد ــرى از سياســت ــت اث ــوان گف ــه مى ت ــه اى ک ــه گون ــرا شــده ب مخــدر امنيت گ

جنايــى ليبــرال در آن هــا مشــاهده نمى شــود12.جنبــش ديگــر، جنبــش انطباقــى اى اســت کــه در آن، در تقابــل ميــان تقنيــن ــات ــع مقام ــه نف ــرازو ب ــه ت ــر، کف ــوى ديگ ــرا از س ــو و اج ــک س ــا از ي و قضــل ــوزه آزادى عم ــون، ح ــال قان ــوان مث ــه عن ــده )ب ــنگين تر ش ــى س اجرايــذارد( و در ــاز مى گ ــى ب ــات اجراي ــاير مقام ــن و س ــراى ضابطي ــترى را ب بيشواقــع سياســت جنايــى در ايــن نقــاط، اقتدارگــرا مى شــود. )دلمــاس مارتــى، ــت ــک سياس ــانات رخ داده در دل ي ــا و نوس ــه جنبش ه ج 2، 30.( در اين گونــه ــيم. ب ــرى مى باش ــى کيف ــق ابزارگراي ــروز مصادي ــاهد ب ــرال، ش ــى ليب جنايعنــوان نمونــه مى تــوان بــه قانــون پاتريــوت امريــکا13 اشــاره کــرد کــه پــس از حــوادث ســال 2001 بــه عنــوان قانونــى موقــت بــه تصويــب کنگــره رســيد، اما کمــاکان در حــال اجراســت و آخريــن بــار در ســال 2011 بــراى چهــار ســال ــه اى ــدرت همــه جانب ــه ق ــون ک ــن قان ــوان« اي ــد شــد.14 در »عن ــر تمدي ديگ‌12-‌به‌عنوان‌نمونه‌می‌توان‌به‌قانون‌آیین‌دادرسی‌کیفری‌فرانسه‌اشاره‌کرد‌که‌در‌پایان‌آن،‌فصلی‌با‌عنوان‌»آیین‌های‌دادرسی‌

خاص«‌افزوده‌شد‌و‌قواعد‌امنیت‌مدار‌و‌ویژه‌ای‌برای‌تعقیب‌و‌رسیدگی‌به‌جرایم‌تروریست،‌سازمان‌یافته‌و‌مواد‌مخدر‌در‌این‌فصل‌وضع‌گردید.

13- USA PATRIOT Act: Uniting and Strengthening America by Providing Appropriate Tools Required to Intercept and Obstruct Terrorism Act14-http//:WWW.tabnak.ir/fa/news1۶7۲۲۳/‌اوباما-‌مجوز-‌استراق-‌سمع-‌را-‌امضا-‌کرد/

Page 69: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

69

ــى ــه خوب ــد ب ــهروندان مى ده ــى ش ــرل و جاسوس ــت کنت ــت، جه ــه دول را بمى تــوان ابزارگرايــى کيفــرى را مشــاهده کــرد: قانــون اتحــاد و تقويــت امريــکا بــه وســيله تأميــن ابزارهــاى مقتضــى بــراى جلوگيــرى و ممانعــت از تروريســم، مشــخص اســت کــه در ايــن قانــون ســعى بــر آن بــوده اســت کــه از ابزارهــاى کيفــرى )همچــون دادن مجــوز اســتراق ســمع و بازجويــى بدنــى و أخــذ اقــرار و عــدم همــراه داشــتن وکيــل و ...( ولــو بــا ناديــده انگاشــتن اصــول حقوقــى ــس از ــور پ ــر آن کش ــم ب ــرايط حاک ــکا )در ش ــت امري ــراى تقوي ــى ب و اخلاقــى ــت حت ــوان گف ــه مى ت ــت ک ــود. لذاس ــتفاده ش ــپتامبر( اس ــوادث 11 س حــرى ــى کيف ــاى ابزارگراي ــم زمينه ه ــرات ه ــرال و دمک ــاى ليب در حکومت هوجــود دارد،15 چراکــه همــه انــواع حکومت هــا در ايــن نقطــه مشــترک اند کــه ــان آن هــا تفــاوت مى گــذارد همگــى اعمــال قــدرت مى کننــد. آن چــه کــه ميشــيوه هاى اعمــال قــدرت اســت کــه غالبــا بــراى ايــن منظــور از يکــى از ســه شــيوه اساســي اقنــاع، مزايــاى مــادى و يــا خشــونت اســتفاده مى کننــد و بايــد ــکل هاى ــه ش ــه در هم ــه روش هميش ــر س ــزه اى از ه ــه آمي ــت ک ــه داش توج

حکومــت وجــود دارد. )نويمــان ، 48.(۲. بسترهای عملی

ــی‌ ــت‌جنای ــی‌سیاس ــردی‌و‌عملیات ــای‌عملک ــی،‌جنبه‌ه ــترهای‌عمل ــا‌از‌بس ــراد‌م م

نیســت،‌بلکــه‌مقصــود،‌جنبه‌هایــی‌جــز‌مبانــی‌تئوریــک‌سیاســت‌جنایــی‌اســت.‌منظــور‌

آن‌دســته‌از‌واقعیــات‌و‌اوضــاع‌و‌احوالــی‌اســت‌کــه‌ممکــن‌اســت‌سیاســتگذاران‌جنایی‌

15- Peter K. Manning, ‘aspect of non- democratic policing: the rise of the NAZI policing system,’ in New Perspec-

tives On Crime And Criminal Justice, ed. Austin Sarat (NewYork: Emerald Group Publishing, .۳9 ,(۲009

Page 70: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

70

ــه‌ســمت‌ابزارگرایــی‌کیفــری‌ســوق‌دهــد.‌ایــن‌ ــارغ‌از‌بنیان‌هــای‌تئوریکشــان،‌ب را‌ف

بســترها‌عبارت‌انــد‌از‌نخســت،‌غلبــه‌عقلانیــت‌ابــزاری‌در‌حــوزه‌عمومــی‌جامعــه‌کــه‌

ــت،‌دوم‌ ــی‌اس ــوزه‌عموم ــاری‌در‌ح ــه‌و‌چندگفت ــای‌مفاهم ــود‌فض ــی‌از‌نب ــود‌ناش خ

مناســبات‌و‌مبــارزات‌قــدرت‌میــان‌گروه‌هــای‌مختلــف‌جامعــه‌و‌در‌نهایــت‌واقعیــات‌و‌

ــا‌ویژگی‌هــای‌فــردی‌و‌روان‌شــناختی‌کارگــزاران‌سیاســت‌ اوضــاع‌و‌احــوال‌مرتبــط‌ب

جنایــی.

۲-1. غلبه عقلانیت ابزاریــت‌ ــی‌عقلانی ــر‌نوع ــی‌ب ــی‌مبتن ــزاران‌سیاســت‌جنای ــای‌کارگ ــاری‌از‌رفتاره ــر‌رفت ه

اســت‌کــه‌بســته‌بــه‌این‌کــه‌چــه‌نــوع‌عقلانیتــی‌در‌ورای‌ایــن‌رفتارهــا‌نهفتــه‌اســت،‌

ماهیــت‌رفتارهــا‌نیــز‌متفــاوت‌شــده‌و‌ممکــن‌اســت‌رنــگ‌ابزارگرایــی‌بــه‌خــود‌بگیــرد.‌

عقلانیــت‌منجــر‌بــه‌اســتفاده‌ابــزاری‌از‌مقــولات‌کیفــری‌را‌می‌تــوان‌عقلانیــت‌ابــزاری‌

نامیــد.‌یورگــن‌هابرمــاس،‌1۶اندیشــمند‌آلمانــی‌در‌»نظریــه‌کنــش‌ارتباطــی«‌17خــود،‌بــه‌

ــا‌ ــه‌انســان‌ها‌در‌آن،‌ب ــی‌ک ــی‌وضعیت ــی«‌اســت؛‌یعن ــت‌آرمان ــال‌تحقــق‌»وضعی دنب

یکدیگــر‌مفاهمــه‌و‌رابطــه‌گفــت‌و‌شــنودی‌داشــته‌باشــند.‌)کیخــا،‌علــوم‌و‌فرهنــگ‌

1۳۸۸(،‌۲7.(‌بــرای‌ایجــاد‌ایــن‌مفاهمــه‌بایــد‌بــه‌عقلانیــت‌روی‌آورد.‌هابرماســی‌دو‌ــد:1۸ ــت‌را‌مطــرح‌می‌کن ــوع‌عقلانی ن

1. عقلانیــت ابــزاری:‌19بــه‌معنــي‌ســاماندهي‌عقلانــي‌نیروهــا‌جهــت‌رســیدن‌بــه‌هدفــی‌از‌پیــش‌تعییــن‌شــده.‌ایــن‌عقلانیــت،‌بــرای‌ســلطه‌بــر‌انســان‌و‌طبیعــت‌

16-ürgen Habermas17- ommunicative Action Theory 18-Andrew Edgar, Habemas. The Key Consepts (Routledge, 7۴ ,(۲00۶. 19-Instrumental Rationality

Page 71: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

71

اســت.‌ایــن‌نــوع‌عقلانیــت،‌بــه‌ایجــاد‌کنــش‌ابــزاری‌۲0منجــر‌می‌شــود.

۲. عقلانیــت ارتباطــی:‌۲1کــه‌خــرد‌را‌ســاحت‌ارتباطــی‌و‌اجتماعــی‌می‌دانــد‌کــه‌ــت‌ ــوع‌عقلانی ــن‌ن ــت.‌ای ــه‌اس ــی‌و‌مکالم ــی‌جمع ــی‌و‌چاره‌جوی زاده‌مصلحت‌اندیش

ــر‌ ــوق‌براب ــرش‌حق ــه‌نتیجــه‌آن،‌پذی ــش‌ارتباطــی‌ک ــه‌ایجــاد‌کن منجــر‌می‌شــود‌ب

و‌کامــل‌طرفیــن‌بــرای‌درک‌یکدیگــر‌اســت.‌در‌ایــن‌قلمــروی‌اجتماعــی،‌برخــلاف‌

حالــت‌قبلــی،‌هنجارهــای‌اجتماعــی‌همــواره‌بــه‌ارتبــاط‌و‌مکالمــه‌انســان‌وابســته‌اند.

بیــن‌دولــت‌و‌جامعــه‌مدنــی،‌فضایــی‌قــرار‌دارد‌بــه‌نــام‌»حــوزه‌عمومــی«.‌۲۲مقصــود‌

از‌حــوزه‌عمومــی،‌عرصــه‌یــا‌قلمرویــی‌از‌حیــات‌اجتماعــی‌ماســت‌کــه‌در‌آن‌بتــوان‌

چیــزی‌را‌در‌برخــورد‌بــا‌افــکار‌عمومــی‌شــکل‌داد.‌در‌ایــن‌حــوزه،‌اظهارنظــر‌آزادانــه،‌

ــر‌ ــرد‌و‌ه ــورت‌می‌گی ــی‌ص ــائلی‌همگان ــاره‌مس ــی‌درب ــث‌و‌چاره‌جوی ــه،‌بح مکالم

ــس‌ ــچ‌ک ــا‌را‌دارد‌و‌در‌آن‌هی ــن‌فض ــرکت‌در‌ای ــدرت‌ش ــق‌و‌ق ــوه‌ح ــی‌بالق کس

بــر‌دیگــری‌برتــری‌نــدارد.‌دولتمــردان‌و‌متنفــذان‌هــم‌شــهروندی‌عــادی‌محســوب‌

می‌شــوند.‌)نــوذری،‌۴۶۶‌،1۳۸9(‌بــه‌اعتقــاد‌هابرمــاس،‌در‌بســیاری‌از‌جوامــع‌

امــروزی‌عقلانیــت‌ابــزاری‌)بــه‌جــای‌عقلانیــت‌ارتباطــی(‌در‌حــوزه‌عمومــی‌حاکــم‌

شــده‌و‌ایــن‌امــر،‌مانــع‌شــکل‌گیری‌توافــق‌و‌تفاهــم‌شــده‌اســت‌و‌در‌نتیجــه‌قوانیــن‌

ــت،‌ ــن‌حال ــاری۲۴(‌هســتند.‌در‌ای ــد‌گفت ــه‌چن ــاری‌۲۳)و‌ن و‌هنجارهــا‌حاصــل‌تک‌گفت

قــدرت،‌در‌یــک‌شــخصی‌یــا‌گــروه‌متمرکــز‌می‌شــود،‌مشــارکت‌سیاســی‌و‌اجتماعــی‌

بــه‌حداقــل‌می‌رســد‌و‌قوانیــن،‌بــه‌دلیــل‌عــدم‌برخــورداری‌از‌توافــق‌عمومــی،‌بــه‌

20-Instrumental Action‌21-Communicative Rationality22-Public Sphere23-monologue24-dialogue

Page 72: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

72

ــه‌زور‌و‌ ــل‌ب ــن‌متوس ــرای‌قوانی ــرای‌اج ــت‌ب ــد‌و‌حکوم ــرا‌درمی‌آین ــه‌اج ــختی‌ب س

ــت‌ ــی‌اس ــا‌عقلانیت ــزاری‌ذات ــت‌اب ــع‌عقلانی ــا،‌۳۴(‌در‌واق ــود.‌)کیخ ــونت‌می‌ش خش

مربــوط‌بــه‌کنتــرل‌و‌نظــارت‌یــا‌بــه‌تعبیــر‌بهتــر،‌عقلانیــت‌ســلطه‌اســت.‌)نــوذری،‌

)۲01

ــر‌رفتارهــای‌کارگــزاران،‌ســیطره‌ ــزاری‌ب ــزه‌غلبــه‌عقلانیــت‌اب از‌ایــن‌رو‌وجــه‌ممی

فضــای‌تک‌گفتــاری‌در‌مناســبات‌مرتبــط‌بــا‌سیاســت‌جنایــی‌اســت.‌از‌ایــن‌روســت‌

کــه‌همــواره‌در‌آیین‌هــای‌رســیدگی،‌بــر‌علنــی‌و‌ترافعــی‌بــودن‌رســیدگی‌ها‌تأکیــد‌

می‌شــود.‌)آشــوری،‌۲۸‌،1۳۸1.(‌یکــی‌از‌دلایــل‌ایــن‌اســت‌کــه‌در‌چنیــن‌وضعیتــی،‌

فضــای‌چنــد‌گفتــاری‌و‌مفاهمــه‌حاصــل‌شــده‌و‌بســتر‌بــروز‌ابزارگرایــی‌کیفــری‌را‌

ــی‌ ــه‌در‌حــوزه‌سیاســت‌جنای ــت‌ک ــوان‌نتیجــه‌گرف ــن‌می‌ت ــرد.‌همچنی ــن‌می‌ب از‌بی

ــی‌و‌ ــی‌مجلس ــت‌های‌علن ــری‌در‌نشس ــن‌کیف ــه‌قوانی ــت‌ک ــروری‌اس ــی‌ض تقنین

ــردن‌ ــن‌و‌وارد‌ک ــوای‌قوانی ــون‌محت ــر‌پیرام ــادل‌نظ ــا‌طــی‌تشــریفات‌بحــث‌و‌تب ب

مباحــث‌بــه‌حــوزه‌عمومــی‌جامعــه‌بــه‌تصویــب‌برســند.‌چراکــه‌واگــذاری‌تصویــب‌

ــه‌کمیســیون‌های‌تخصصــی‌مجلــس‌در‌فضایــی‌غیرعلنــی‌ قوانیــن‌مهــم‌کیفــری‌ب

و‌بــه‌دور‌از‌حــوزه‌عمومــی‌جامعــه،‌احتمالــی‌حاکمیــت‌عقلانیــت‌ابــزاری‌بــر‌فراینــد‌

ــد. ــش‌می‌ده ــذاری‌را‌افزای قانونگ

۲-۲. مناسبات قدرتتــلاش بــراى اعمــال قــدرت از ديربــاز بــا انســان و جامعــه عجيــن بــوده اســت. ميــل بــه قــدرت ريشــه در ذات و فطــرت بشــر دارد. )برترانــد راســل، )تهــران:

خوارزمــى، 1367(، 35.(

Page 73: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

73

نگاهــی‌بــه‌تعاریــف‌رایــج‌از‌»فعلــی‌سیاســی«‌گــواه‌گونــه‌ای‌أعمــال‌قــدرت‌و‌وجــود‌

ــده‌و‌اعمال‌شــوندهای‌وجــود‌دارد،‌ ــی‌سیاســی،‌اعمال‌کنن ــن‌اســت.‌در‌هــر‌فعل طرفی

هــر‌چنــد‌گونه‌هــای‌آن‌متفــاوت‌اســت،‌امــا‌تعاریــف‌قــدرت‌همگــی‌حکایــت‌از‌یــک‌

مقولــه‌ربطــی‌و‌وجــود‌طرفیــن‌رابطــه‌قــدرت‌دارد.‌)افــروغ،‌۳7.(‌لــذا‌قــدرت‌عبــارت‌

اســت‌از‌این‌کــه‌»الــف«‌بتوانــد‌بــه‌رغــم‌مقاومــت‌»ب«‌اراده‌خــود‌را‌بــه‌وی‌تحمیــل‌

کــرده‌و‌باعــث‌تغییــر‌جریــان‌کنشــی‌»ب«‌شــود.‌)ماکــس‌وبــر‌،‌۲1‌،1۳۸9.(‌مســلما‌

ــل‌ ــد‌و‌تحمی ــا،‌تهدی ــوی‌دولت‌ه ــدرت‌از‌س ــال‌ق ــق‌اعم ــن‌مصادی ــی‌از‌بارزتری یک

کیفــر‌بــر‌شــهروندان‌بــه‌رغــم‌مقاومــت‌آن‌هاســت:‌از‌ایــن‌رو‌ارتبــاط‌وثیقــی‌سیاســت‌

ــر‌ ــکار‌کــرد:‌هــر‌فعــل‌سیاســی‌مشــتمل‌ب ــوان‌ان ــه‌قــدرت‌را‌نمی‌ت ــا‌مقول جنایــی‌ب

ــذا‌در‌ ــدرت.‌ل ــال‌ق ــداق‌اعم ــته‌ترین‌مص ــز‌برجس ــر‌نی ــت‌و‌کیف ــدرت‌اس ــال‌ق اعم

ــدرت‌و‌ ــال‌ق ــرای‌أعم ــلاش‌ب ــوان‌ت ــی‌می‌ت ــای‌سیاســت‌جنای بســیاری‌از‌فعالیت‌ه

کســب‌یــا‌حفــظ‌برتــری‌در‌تنــازع‌قــدرت‌را‌مشــاهده‌نمــود.‌۲۵

برخــی‌اندیشــمندان‌اساســا‌قانونگــذاری‌را‌محصــول‌تعــارض‌و‌رقابــت‌میــان‌گروه‌های‌

ــد.‌)راین‌هــارد‌بندیکســی‌،‌ ــه‌خاطــر‌منافــع‌سیاســی‌و‌اقتصــادی‌می‌دانن ذی‌نفــع‌و‌ب

۴۳۴‌،1۳۸۸.(‌ســازوکارهایی‌کــه‌مناســبات‌و‌رقابت‌هــای‌قــدرت،‌در‌چهارچــوب‌آن‌هــا‌

ــروز‌ابزارگرایــی‌کیفــری‌شــود؛‌متفــاوت‌هســتند.‌یکــی‌از‌ایــن‌ ــد‌بسترســاز‌ب می‌توان

ســازوکارها‌بیگانگــی‌شــهروندان‌از‌دولت‌هایشــان‌اســت.‌در‌واقــع‌حکومــت‌بــه‌هــر‌

شــکلی‌کــه‌باشــد‌بــاز‌هــم‌قــدرت‌سیاســی‌همیشــه‌تــا‌حــدودی‌بیگانگــی‌خــود‌را‌

حفــظ‌خواهــد‌کــرد‌و‌جامعــه‌آرمانــی‌افلاطــون‌و‌روســو‌هیــچ‌گاه‌در‌طــول‌تاریــخ‌بــه‌

حقیقــت‌نپیوســته‌اســت.‌)نوبمــان،‌11۸.(

25-William J. Stuntz, “The political constitution of criminal justiceو‌Harvard Law Review‌)jan. 2006), 792

Page 74: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

74

ایــن‌امــر‌کــه‌خــود‌ناشــی‌از‌عــدم‌تــوازن‌قــدرت‌میــان‌دولــت‌و‌شــهروندان‌اســت‌

ــا‌ ــر،‌ی ــدرت‌برت ــن‌ق ــل‌ای ــهروندان‌در‌مقاب ــه‌ش ــود‌ک ــث‌می‌ش ــود‌باع ــه‌خ ــه‌نوب ب

ــا‌ ــازند‌ی ــاوت‌س ــت‌بی‌تف ــه‌دول ــود‌را‌نســبت‌ب ــه‌»بی‌احساســی«‌۲۶روی‌آورده‌و‌خ ب

این‌کــه‌همــواره‌خــود‌را‌در‌»تقابــل‌و‌تنــازع«‌بــا‌ایــن‌قــدرت‌قــرار‌دهنــد.‌از‌ایــن‌رو‌

ایــن‌بیگانگــی،‌دوقطبــي‌قــدرت‌دولــت‌-‌شــهروند‌را‌تثبیــت‌می‌ســازد‌و‌دولــت‌نیــز‌

ــژه‌ ــه‌وی ــرای‌تحکیــم‌قــدرت‌خــود،‌از‌اعمــال‌قــدرت‌ب در‌ایــن‌شــرایط‌دوقطبــی،‌ب

ــی،‌ ــای‌حقوق ــی‌نظام‌ه ــذا‌در‌برخ ــی‌ورزد.‌ل ــغ‌نم ــری،‌دری ــای‌کیف ــق‌ابزاره از‌طری

ــرکت‌در‌ ــدم‌ش ــال‌ع ــوان‌مث ــه‌عن ــد‌)ب ــگاری‌می‌کنن بی‌احساســی‌سیاســی‌را‌جرم‌ان

ــگاری‌ ــی،‌جرم‌ان ــدرت‌سیاس ــاختن‌ق ــزل‌س ــرای‌متزل ــدام‌ب ــن‌اق ــات(.‌همچنی انتخاب

ــت(.‌ ــه‌حکوم ــم‌علی ــود‌)جرای ــه‌می‌ش ــا‌مواج ــنگین‌ترین‌کیفره ــا‌س ــده‌و بعضــا‌ب شســازوکار‌دیگــر‌ایــن‌اســت‌کــه‌گروه‌هــای‌دارای‌قــدرت‌اقتصــادی‌یــا‌ایدئولوژیــک،‌

ــرای‌تثبیــت‌قــدرت‌ ــر‌نهادهــای‌سیاســت‌جنایــی‌حاکــم‌شــده‌و‌از‌ایــن‌ســیطره‌ب ب

خویــش‌بهــره‌می‌گیرنــد.‌بــه‌عنــوان‌مثــال‌ممکــن‌اســت‌واردات‌برخــی‌کالاهــا‌بــه‌

کشــور،‌تحصن‌هــای‌کارگــری،‌تبلیــغ‌و‌ترویــج‌یــک‌تفکــر‌و‌ایدئولــوژی‌خــاص،‌بــه‌

ــد.‌ســازوکار‌ ــگاری‌کنن ــال‌این‌هــا‌را‌جرم‌ان ــوژی‌حاکــم‌و‌امث ــش‌کشــیدن‌ایدئول چال

ــری‌ ــی‌کیف ــه‌ابزار‌گرای ــدرت‌ب ــه‌بحــث‌ق ــد‌نشــان‌دهــد‌چگون ــه‌می‌توان دیگــری‌ک

ــدرت۲7،‌ ــه‌رغــم‌برخــورداری‌از‌ق ــن‌اســت‌کــه‌حکومــت‌ب ــد،‌ای ــدا‌می‌کن ــاط‌پی ارتب

ــول‌ ــروع‌و‌مقب ــدرت‌مش ــان‌ق ــدار،‌هم ــه‌اقت ــح‌این‌ک ــد.‌توضی ــدار‌۲۸باش ــد‌اقت فاق

ــون‌ ــت.‌چ ــلطه‌پذیری‌ارادی‌اس ــی‌از‌س ــود‌حداقل ــدار،‌وج ــی‌اقت ــلاک‌اصل ــت.‌م اس

اقتــدار‌متضمــن‌قبــول‌داوطلبانــه‌دســتورات‌مقــام‌مافــوق‌اســت‌و‌ضــرورت‌نیــروی‌26 -apathy27-power28-authority

Page 75: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

75

ــه‌ ــرکوبگرانه‌ب ــات‌س ــه‌اقدام ــل‌ب ــازد.‌توس ــی‌می‌س ــازات‌را‌منتف ــا‌مج ــرکوبگر‌ی س

ــا‌ ــر‌آن‌ه ــه‌ب ــر‌این‌ک ــت‌ب ــی‌اس ــگاه‌اول‌دلیل ــراد،‌در‌ن ــر‌اف ــذاری‌ب ــور‌تأثیرگ منظ

اقتــداری‌وجــود‌نــدارد.‌چــون‌اگــر‌از‌چنیــن‌اقتــداری‌برخــوردار‌بــود،‌دنبالــه‌روی‌ارادی‌

خــود‌آن‌هــا‌بــرای‌کنترل‌شــان‌آســان‌تر‌بــود.‌)ام.‌بــلاو،‌10۸‌،1۳۸9.(‌از‌ایــن‌رو‌بایــد‌

گفــت‌جوهــر‌اخلاقــی‌اعمــال‌قــدرت،‌رضایــت‌و‌پذیــرش‌اســت.‌قبــول‌و‌پذیرشــی‌

اخلاقــی‌اســت‌کــه‌از‌لبــاس‌اجبــار‌و‌تحمیــل‌عــاری‌باشــد.‌)احمــدی‌طباطبایــی،‌۶0(‌

ــر‌ابزارگرایــی‌کیفــری‌را‌می‌تــوان‌در‌قرائــت‌ آخریــن‌ســازوکار‌تأثیرگــذاری‌قــدرت‌ب

ــا‌ ــی‌طبقه‌ه ــدرت‌را‌دارای ــو‌۲9ق ــل‌فوک ــرد.‌میش ــت‌وجو‌ک ــدرت‌جس ــی‌از‌ق فوکوی

ــد‌ ــان‌می‌توانن ــه‌آن ــیله‌ای‌ک ــا‌وس ــد‌ی ــار‌دارن ــه‌آن‌را‌در‌اختی ــی‌ک ــراد‌خاص ــا‌اف ی

ــد.‌در‌ ــی‌نمی‌کن ــد؛‌تلق ــتفاده‌کنن ــود‌از‌آن‌اس ــت‌خ ــاس‌خواس ــر‌اس ــه‌ای‌ب ــه‌گون ب

مقابــل‌بــه‌نظــر‌او‌قــدرت‌بــه‌شــکل‌های‌گوناگــون‌حاکمیــت،‌فرمانبــرداری‌

ــط‌ ــه‌رواب ــا‌ک ــر‌ج ــان‌و‌ه ــر‌زم ــه‌ه ــردد‌ک ــی‌بازمی‌گ ــارن‌نیروهای ــوازن‌نامتق و‌ت

ــاد‌وی‌زندگــی‌اجتماعــی،‌مشــارکت‌ ــه‌اعتق ــد.‌ب اجتماعــی‌وجــود‌دارد؛‌عمــل‌می‌کن

ــار‌اســت.‌ ــدد‌اجب ــای‌متع ــه‌شــرکت‌در‌حوزه‌ه ــر‌نیســت،‌بلک ــه‌فراگی ــک‌جامع در‌ی

ــا‌ ــوان‌ب ــه‌می‌ت ــت‌ک ــن‌اس ــر‌ای ــاد‌ب ــرد‌اعتق ــن‌رویک ــد،‌10۶۵‌،1۳۸۸( در‌ای )گارلنوجــود‌رضایــت‌اعمال‌شــونده‌نیــز‌ردپــای‌اعمــال‌قــدرت‌را‌گرفــت.‌قــدرت‌تنهــا‌بــه‌

صــورت‌ظاهــری‌و‌نارضایتــی‌و‌ســتیز‌قابــل‌مشــاهده‌اعمــال‌نمی‌شــود،‌بلکــه‌مــوارد‌

نامرئی‌تــر‌را‌نیــز‌دربرمی‌گیــرد.‌ایــن‌أعمــال‌قــدرت‌بــه‌گونــه‌ای‌در‌جهــت‌دســتیابی‌

بــه‌مواهــب‌و‌منابــع‌کمیــاب‌اجتماعــی‌اعــم‌از‌سیاســی،‌فرهنگــی‌و‌اقتصــادی‌اســت.‌

ــازات‌ ــوان‌مج ــه‌عن ــدان‌ب ــد‌زن ــت‌تول ــد‌اس ــو‌معتق ــن‌رو‌فوک ــروغ،‌،‌۳۸.(‌از‌ای )اف

29- Michel Foucault

Page 76: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

76

ــرده‌اســت؛‌ ــن‌نب ــر‌شــهروندان‌را‌از‌بی ــدرت‌ب ــی،‌اعمــال‌ق ــن‌کیفرهــای‌بدن جایگزی

بلکــه‌قــدرت‌را‌از‌شــکلی‌بــه‌شــکل‌دیگــر‌تبدیــل‌کــرده‌اســت.‌همچنیــن‌بــه‌اعتقــاد‌

ــع‌آن‌ ــه‌تب وی‌تعاریــف‌مرســوم‌از‌جنســیت‌و‌چگونگــی‌رابطــه‌جنســی‌صحیــح‌و‌ب

جرم‌انــگاری‌ســایر‌گونه‌هــای‌روابــط‌مربــوط‌بــه‌جنســیت،‌همگــی‌نشــان‌از‌اعمــال‌

قــدرت‌بــر‌شــهروندان‌دارد.‌)بــری‌اســمارت،‌1۲۵‌،1۳۸۵.(‌از‌ایــن‌منظــر‌حتــی‌علــوم‌

ــز‌مشــمول‌ ــی‌و‌...(‌نی ــی،‌روانشناس ــکی‌قانون ــی،‌پزش ــوم‌جرم‌یاب ــی‌)عل ــن‌جنای معی

ابزارگرایــی‌کیفــری‌بــوده‌و‌بــه‌عنــوان‌جایگزین‌هایــی‌بــرای‌شــکنجه‌و‌أخــذ‌اقــرار‌

ــگاه‌ ــن‌در‌ن ــد.‌)همــان،‌110.( ‌بنابرای ــرار‌گرفته‌ان ــق‌ق ــن‌طری ــدرت‌از‌ای و‌اعمــال‌ق

فوکویــی‌بــه‌مقولــه‌قــدرت‌بایــد‌گفــت‌تمامــی‌عرصه‌هــا‌و‌حوزه‌هــای‌سیاســتگذاری‌

جنایــی،‌زمینــه‌ای‌بــرای‌ابزارگرایــی‌کیفــری‌اســت.

۲-3. ویژگی های فردی کارگزارانعوامـل‌شـخصی‌نظیـر‌تجربیـات‌خاصـی‌کـه‌اشـخاص‌در‌محیـط‌خانـواده‌و‌سـایر‌

نهادهـای‌اجتماعی‌داشـته‌اند،‌خصوصیات‌روان‌شـناختی،‌سـطح‌تحصیـلات،‌فرهنگ‌و‌

ایدئولـوژي‌خـاص‌در‌رفتـار‌افـراد‌مؤثـر‌و‌موجب‌تمایز‌و‌تفـاوت‌انسان‌هاسـت.‌افراد‌در‌

مقابـل‌عوامـل‌گوناگـون‌محیط‌خارج‌به‌یک‌شـکل‌واکنش‌نشـان‌نمی‌دهنـد‌و‌واکنش‌

آن‌هـا‌متناسـب‌بـا‌شـخصیت‌و‌نمایانگـر‌تجربیـات‌مختلـف‌زندگـی‌و‌سـاخت‌اصلـی‌

سرشـت،‌دسـتگاه‌اعصـاب‌و‌مغـز‌آن‌هاسـت.‌)پرویـز‌صانعـی،‌حقـوق‌و‌اجتمـاع،‌رابطه‌

حقـوق‌بـا‌عوامـل‌اجتمانـی‌و‌روانـی‌)تهـران:‌۲۵۲‌،1۳۸1.(‌کارگزاران‌سیاسـت‌جنایی‌

اعـم‌از‌نماینـدگان‌مجالس‌قانونگذاری،‌قضات،‌افسـران‌پلیس،‌مسـئولان‌دسـتگاه‌های‌

قضایـی‌و‌اجرایـی‌همگـی‌انسـان‌اند‌و‌همانند‌هر‌انسـانی‌هر‌یک‌از‌پـاره‌ای‌ویژگی‌های‌

فـردی‌از‌قبیل‌خصوصیات‌روان‌شـناختی،‌سـطح‌تحصیلات،‌فرهنـگ‌و‌ایدئولوژی‌خاص‌

Page 77: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

77

خـود‌برخوردارنـد‌کـه‌مجموعـه ایـن‌ویژگی‌هـا‌آن‌هـا‌را‌از‌دیگـران‌متمایز‌می‌سـازد.‌هر‌

اقـدام‌یـا‌تصمیم‌در‌سیاسـت‌جنایی‌که‌از‌سـوی‌هر‌یـک‌از‌کارگزاران‌ایـن‌حوزه‌صورت‌

می‌پذیـرد‌تـا‌حـدود‌زیـادی‌متأثـر‌از‌ویژگی‌هـای‌فـردی‌کارگـزاران‌مربوطـه‌اسـت‌کـه‌

برخـی‌از‌ایـن‌ویژگی‌ها‌ایـن‌قابلیت‌را‌دارند‌کـه‌اقدامات‌و‌تصمیمات‌متخذه‌را‌به‌سـمت‌

ابزارگرایـی‌کیفـری‌سـوق‌دهنـد.‌یکـی‌از‌ایـن‌ویژگی‌هـا‌کم‌بهره‌بـودن‌فـرد‌از‌خلاقیت‌

در‌حـل‌بحران‌هاسـت.‌بدیهـی‌اسـت‌اسـتعداد‌و‌خلاقیـت‌افراد‌در‌یک‌سـطح‌نبـوده‌و‌از‌

ایـن‌لحـاظ‌بـا‌یکدیگـر‌متفاوت‌اند.‌هنـگام‌بروز‌مشـکل‌یا‌بحـران،‌افراد‌مختلف‌حسـاب‌

خلاقیت‌هـای‌فـردي‌خـود،‌واکنش‌هـا‌و‌راه‌حل‌هـای‌متفاوتـی‌از‌خـود‌بـروز‌می‌دهنـد.‌

حـال‌چنانچـه‌کارگزار‌سیاسـت‌جنایـی‌از‌چنین‌خلاقیت‌هایـی‌بهره‌اندکی‌برده‌باشـد،‌در‌

مواجهـه‌بـا‌مشـکلات‌و‌بحران‌هـای‌اجتماعی،‌سیاسـی،‌اقتصـادی‌و‌فرهنگـی‌بی‌درنگ‌

متوسـل‌بـه‌ابزارهـای‌کیفـری‌می‌شـود‌و‌گرهـی‌را‌کـه‌می‌تـوان‌بـا‌دسـت‌بـاز‌کـرد،‌با‌

دنـدان‌کیفـر‌بـاز‌می‌کنـد.‌به‌عنـوان‌مثـال‌بـرای‌جلوگیـری‌از‌افزایش‌بی رویـه‌نرخ‌یک‌

کالایـی‌اساسـی‌در‌بـازار،‌بلافاصلـه‌همـگان‌را‌تهدیـد‌به‌کیفر‌کـرده‌و‌فضـای‌امنیتی‌و‌

پلیسـی‌بر‌بـازار‌حاکم‌می‌سـازد.

یکـی‌دیگـر‌از‌ویژگی‌هـای‌مهـم،‌میـزان‌تحصیـلات‌و‌تخصصـی‌کارگـزاران‌سیاسـت‌

جنایـی‌اسـت.‌چنانچـه‌تدوین‌کننـدگان‌لوایـح‌قانونـی،‌تصمیم‌سـازان‌نهادهـای‌قضایی،‌

مسـئولان‌پلیـس،‌قضـات‌و‌سـایرین‌از‌علـوم‌جنایـی‌اطـلاع‌کافـی‌نداشـته‌باشـند؛‌بـه‌

وفـور‌شـاهد‌بـروز‌ابزارگرایـی‌کیفـری‌خواهیـم‌بود.‌بسـیار‌دیده‌شـده‌که‌برخـی‌قضات‌

غیرمتخصـص‌در‌مراجع‌رسـیدگی‌ابتدایـی،‌رفتارهای‌افراد‌را‌از‌مصادیـق‌ارتداد‌یا‌محاربه‌

تشـخیص‌داده‌و‌حکـم‌بـه‌محکومیـت‌آن‌هـا‌داده‌انـد؛‌حال‌آن‌کـه‌رفتارهـای‌ارتکابی‌در‌

چهارچـوب‌تعاریـف‌فقهـی‌و‌قانونـی‌این‌گونـه‌جرایـم‌نمی‌گنجـد‌و‌همیـن‌امـر‌موجـب‌

Page 78: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

78

نقـض‌آرا‌در‌مراجـع‌عالی‌شـده‌اسـت.‌در‌پـاره‌ای‌موارد‌نیز‌برخی‌مسـئولان‌تصمیم‌سـاز‌

بـه‌علـت‌عـدم‌‌آگاهـی‌از‌قوانین،‌از‌زبـان‌کیفری‌خطـاب‌به‌شـهروندان‌اسـتفاده‌کرده‌و‌

حتـی‌برخـورد‌کیفـری‌را‌بـه‌زیردسـتان‌خود‌نیـز‌دسـتور‌داده‌اند.‌بـه‌عنوان‌مثـال‌صرف‌

روزه‌خـواری‌را‌جـرم‌دانسـته‌اند،‌هـر‌گونـه‌صحبـت‌در‌مخالفـت‌بـا‌عملکـرد‌حاکمیت‌را‌

محاربـه‌دانسـته‌اند،‌عضویـت‌در‌هر‌شـبکه‌اجتماعـی‌مجازی‌را‌جـرم‌اعـلام‌کرده‌اند،‌در‌

یـک‌واقعـه‌خاصـی‌در‌مصاحبـه‌با‌رسـانه‌ها‌عاملین‌را‌مسـتحق‌اعـدام‌دانسـته‌اند‌و‌قس‌

علی‌هـذا‌این‌گونـه‌توسـل‌ابـزاری‌به‌مقـولات‌کیفری،‌ناشـی‌از‌عالـم‌و‌متخصص‌نبودن‌

سیاسـتگذاران‌مربوطـه‌اسـت‌کـه‌اگـر‌از‌دانـش‌کافـی‌برخـوردار‌بودند‌متوسـل‌به‌چنین‌

نمی‌شـدند. گفتمانی‌

عامل‌روان‌شـناختی‌دیگری‌که‌می‌تواند‌در‌این‌زمینه‌تأثیرگذار‌باشـد‌وجود‌»اضطراب«‌۳0

در‌کارگـزاران‌سیاسـت‌جنایی‌اسـت.‌اضطراب‌اعم‌از‌این‌که‌منشـأ‌بیرونـی‌)وجود‌و‌وقوع‌

برخـی‌عوامل‌خطر(‌داشـته‌باشـد‌یـا‌درونی‌)حـالات‌روانی‌مانند‌روان‌رنجـوری(‌هنگامی‌

کـه‌بـا‌برخـی‌خطرهـای‌واقعـی‌در‌عالم‌خـارج‌همراه‌گـردد،‌منجـر‌به‌تشـدید‌اضطراب‌

در‌فـرد‌می‌شـود.‌)نویمـان،‌۴۲0-۴۲1.(‌در‌ایـن‌حالـت‌به‌دلیـل‌ایجاد‌تـرس‌از‌توطئه‌در‌

ذهـن‌و‌روان‌سیاسـتگذاران،‌عـلاوه‌بـر‌این‌که‌خـود،‌دائما‌به‌بهانه‌مقابله‌با‌دشـمن‌و‌دفع‌

خطـر‌تجـاوز‌متوسـل‌بـه‌ابزارگرایـی‌کیفری‌می‌شـوند‌با‌تکیه‌بـر‌این‌تـرس‌و‌اضطراب،‌

أذهـان‌عمومـی‌را‌نیـز‌بـا‌توسـل‌ابـزاری‌به‌کیفـر‌همراه‌می‌سـازند.‌بـه‌طور‌کلـی‌در‌هر‌

جامعـه‌ای‌کـه‌از‌گروه‌هـای‌معـارض‌)طبقاتـی،‌نژادی،‌مذهبی‌و‌...(‌تشـکیل‌شـده‌باشـد‌

چـون‌همـواره‌تنـزل‌و‌ترقـی‌گروه‌هـا‌وجـود‌دارد،‌ایـن‌اضطـراب‌نیـز‌دائمـی‌اسـت‌که‌

کسـانی‌آهنـگ‌تعقیـب‌و‌آزار‌مـا‌را‌دارنـد.‌گـروه‌حاکـم‌و‌غالـب‌همواره‌مضطرب‌اسـت‌

30-anxiety

Page 79: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

79

کـه‌مبـادا‌در‌نتیجـه‌صعـود‌سیاسـی‌و‌اقتصادی‌گـروه‌رقیب،‌بـه‌خواری‌و‌خفـت‌بیفتد‌و‌

قـدرت‌را‌بـه‌رقبـا‌واگـذار‌نماید.‌)نویمـان،‌پیشـین،‌۴۴۸.(‌از‌ایـن‌رو‌از‌مجرمیـن‌به‌مثابه‌

»دشـمن«‌یـاد‌می‌شـود‌و‌بـه‌جای‌کنتـرل‌جـرم‌از‌اصطلاح‌»جنـگ‌با‌جرم«‌سـخن‌به‌

میـان‌می‌آیـد.‌بدیهـی‌اسـت‌در‌ایـن‌گفتمـان‌بـه‌شـهروندان‌این‌گونـه‌القـا‌می‌شـود‌که‌

مجرمیـن‌پیاده‌نظام‌هـای‌دشـمن‌مشـترک‌اند‌و‌از‌ایـن‌طریق‌گفتمان‌جنگـی‌و‌نظامی‌به‌

عرصـه‌حقـوق‌کیفـری‌راه‌پیدا‌می‌کنـد.‌)دلمـاس‌مارتـی،‌1011‌،1۳۸۸.( در‌این‌معرکه‌

افـکار‌عمومـی‌می‌پذیـرد‌کـه‌در‌ایـن‌جنگ‌تمام‌عیـار‌با‌این‌دشـمنان،‌مقتضی‌اسـت‌که‌

برخوردهـای‌کیفـری‌حتی‌به‌شـدیدترین‌اشـکال‌آن‌صـورت‌گیرد.‌نمونه‌های‌کلاسـیک‌

ایـن‌نـوع‌اضطـراب‌و‌تـرس‌از‌دشـمن‌و‌به‌تبـع‌آن‌اسـتفاده‌ابـزاری‌از‌مقـولات‌کیفری‌

را‌می‌تـوان‌در‌ناسـیونال‌سوسیالیسـم‌آلمـان‌و‌نیـز‌در‌فاشیسـم‌ایتالیـا‌مشـاهده‌کـرد.‌۳1

نمونه‌هـای‌معاصـر‌آن‌نیـز‌در‌بسـیاری‌از‌کشـورهای‌غربـی‌بعـد‌از‌وقایع‌تروریسـتی‌‌11

سـپتامبر‌‌۲001بـه‌خوبـی‌مشـهودند.‌بنابرایـن‌می‌تـوان‌گفـت‌عواملی‌چون‌عـدم‌اعتماد‌

بـه‌نفـس،‌عدم‌اعتماد‌به‌نیروهـا‌و‌امکانات‌اجتماعـی،‌ترس‌کاذب‌و‌دشـمن‌انگاری‌همه‌

در‌بیـن‌کارگـزاران‌سیاسـت‌جنایـی،‌یکـی‌از‌مهم‌ترین‌عوامـل‌بـروز‌ابزارگرایی‌کیفری‌

بـه‌حسـاب‌می‌آید.

31-Lucia Zedner, “ Dangers of Dystopias in Penaf Theory, “oxford‌journal of legal stud-ies, Vol.۲۲, No..۳۴۸ ,(۲00۲)‌۲

Page 80: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

80

نتیجه گیریابزارگرايـى کيفـرى، بيـان ديگـرى از جدايى اخلاقى از سياسـت جنايـى يا همان ماکياوليسـم کيفـرى اسـت. در ايـن نوشـتار تـلاش بـر اين بـود تا به دو پرسـش اصلـى در خصـوص ابزارگرايى کيفرى پاسـخ داده شـود. در نخسـتين پرسـش به ايـن پرداختيـم کـه عوامل و بسـترهايى کـه مى توانند زمينه سـاز بـروز ابزارگرايى کيفرى در يک نظام سياسـت جنايى باشـند؛ کدام اند؟ در پاسـخ به اين پرسـش، پژوهـش نشـان مى دهـد که دو دسـته بسـترهاى نظـرى و عملـى مى توانند نظام سياسـت جنايى را از اخلاق جدا کرده و نوعى ماکياوليسـم را بر سياسـت جنايى حاکـم گرداننـد. غلبـه رويکردهاى هابـزى و امنيت مدار بر رويکردهـاى فردمدار و حقـوق بشـرمدار در بنيان هاى سياسـى حاکـم بر حکومت، تفوق اخـلاق پيامدگرا و تفکـر »هـدف، وسـيله را توجيه مى کند« بر انديشـه هاى اخلاقـى فضيلت گرا در بنيان هـاى اخلاقـي حاکمان و سياسـتگذاران جنايـى و در نهايـت اقتدارگرا بودن سياسـت جنايـى و جنبش هـاى انطباقـى يـا انقطاعـى مـدل سياسـت جنايـى به سـمت مدل هـاى اقتدارگـرا در زمره مهم ترين بسـترهاى نظـري بـروز ابزارگرايى کيفـرى به شـمار مى رونـد. همچنين غلبه عقلانيـات ابزارى بـر عقلانيت ارتباطى در حـوزه عمومـى جامعه که خود ناشـى از فقـدان فضاى چندگفتـارى و مفاهمه در حـوزه عمومـى اسـت، مناسـبات قدرت و تلاش براى کسـب يا حفـظ قدرت از طـرف گروه هـاى ذى نفـع و نيـز نبود اقتـدار و مقبوليت بـراى گروه هـاى حاکم بر جامعـه و سـرانجام ويژگى هاى فردى و روان شـناختى کارگزاران سياسـت جنايى، مهم تريـن بسـترهاى عملـى بـروز ابزارگرايـى کيفـرى را تشـکيل مى دهنـد. بـا

Page 81: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

81

روشـن شـدن پاسـخ پرسش نخسـت و مشخص شـدن بسـترهاى بروز ابزارگرايى کيفـرى، پژوهـش در پاسـخ پرسـش دوم يعنى اين مسـأله که بـراى برون رفت يا دسـتکم کاهـش مـوارد ابزارگرايـى کيفرى در يک نظام سياسـت جنايـى چه بايد کـرد؟ بايـد بـه اين نتيجه رسـيد کـه به منظـور برون رفت از اين مشـکلى و حاکم کـردن اصـول اخلاقـى بـر اعمال مقـولات کيفرى بايسـتى ايـن عوامل و بسـترها را تـا حـد امـکان خنثـى سـاخت. بـه اين منظـور بـا ترويـج اخـلاق فضيلت گرا و جايگزيـن کـردن آن بـه جـاى اصـول و مبانى اخـلاق پيامدگرا به ويژه با تمسـک بـه آموزه هـاى اخلاقـى ناب اسـلامى که اصـولا در دسـته اخلاق هـاى نانتيجه گرا قـرار دارنـد؛ مى تـوان تا حدود زيـادى تفکر »هدف، وسـيله را توجيـه مى کند« را از کارگـزاران سياسـت جنايى دور کرده و زمينـه ابزارگرايى کيفرى را از ميان برد. همچنيـن بـا مطـرح کردن ايـن ايـده اصيل اسـلامى و ريشـه دار در انديشـه هاى بنيانگـذار جمهـورى اسـلامى ايـران کـه حکومـت، هدف نيسـت، بلکه وسـيله اى اسـت بـراى ترويـج فضايـل اخلاقـى و الهـى اسـلام و لـذا نبايـد براى حفـظ آن، نقـض غـرض کـرده و بـا جـدا کـردن اخـلاق از سياسـت جنايـى، به هـر بهانه اى متوسـل بـه ابزارهـاى کيفرى شـد. از سـوى ديگر مى تـوان با کنـار زدن عقلانيت ابـزارى در حـوزه عمومـى جامعـه و بـا حاکم کـردن چنـد گفتـارى و مفاهمه در فرايندهـاى تقنينـى و قضايـى و اجرايى سياسـت جنايـى، تا حدود زيادى ريشـه ابزارگرايـى کيفـرى را خشـکاند. در نهايت با ارتقاى سـطح دانش دسـت اندرکاران سياسـت جنايـى از يک سـو و دقـت در گزينش افـراد خلاق و عارى از مشـکلات روان شـناختى و فـردى مى تـوان زمينـه اى فراهم کـرد که سياسـت جنايى بيش

از پيـش، اخلاقـى گردد.

Page 82: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

82

فهرست منابعــران: ســمت، چــاپ يازدهــم، ــرى، ته 1. آشــورى، محمــد. آيين دادرســى کيف

.13812. احمـدى طباطبايى، سـيدمحمدرضا. اخلاق و سياسـت )رويکردى اسـلامى و

تطبيقـى(، تهران: دانشـگاه امام صـادق )ع(، 1387.3. ادواردز، السـتر و جولـز تاونزنـد. تفسـيرهاى جديـد بـر فيلسـوفان سياسـى مـدرن از ماکياوللـى تـا مارکـس. ترجمـه خشـايار ديهيمـى. تهـران: نشـر نـى،

.13904. اسـمارت، بـرى. ميشـل فوکـو. ترجمـه ليـلا جوافشـانى و حسـن چاوشـيان،

تهـران: کتـاب آمـه، 1385.5. افـروغ، عمـاد. در آمـدى بـر رابطه اخـلاق و سياسـت، نقدى بر ماکياوليسـم.

تهران: سـوره مهـر، 1390.6. بـلاو، پيتـر ام. ديـوان سـالارى. ترجمـه احمـد تديـن. در کتـاب: عقلانيـت و آزادى، مقالاتـى از ماکـس وبـر و دربـاره ماکس وبر. ترجمه يـدالله موقن و احمد

تديـن. تهـران: هرمس، چاپ سـوم، 1389.7. بنديکـس، راين هـارد. سـيماى فکـرى ماکـس وبـر. ترجمـه محمـود رامبـد.

تهـران: هرمـس، چـاپ دوم، 1388.8. پلامناتـز، جـان. انسـان و جامعـه، نظريـه سياسـى و اجتماعـى از ماکياولى تا

مارکـس. ترجمـه کاظم فيروزمنـد. تهران: روزنـه، 1387.9. دلمـاس مارتـى، مـى رى. نظام هـاى بـزرگ سياسـت جنايـى. ترجمـه علـى

Page 83: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

83

حسـين نجفـى ابرندآبـادى، ج 1، تهـران: ميـزان، 1381.ترجمـه جنايـى. سياسـت بـزرگ نظام هـاى مـى رى. مارتـى، دلمـاس .10

.1387 ميـزان، تهـران: ،2 ج ابرندآبـادى، نجفـى على حسـين 11. دالمـاس مارتـى، مـى رى. پارادايـم جنـگ عليـه جـرم. ترجمـه روح الديـن کردعليونـد. مقالـه در: تازه هـاى علـوم جنايى، مجموعـه مقاله ها. تهـران: ميزان،

.138812. راسل، برتراند. قدرت. ترجمه نجف دريابندرى. تهران: خوارزمى، 1367.

13. صانعـى، پرويـز. حقـوق و اجتمـاع )رابطـه حقـوق بـا عوامـل اجتماعـى و روانـى(، تهـران: طـرح نـو. 1381.

14. صناعـى، محمـود. آزادى فـرد و قدرت دولـت )تامس هابز، جـان لاک، جلان اسـتوارت ميل(، تهـران: هرمس، چـاپ پنجم، 1384.

15. طوسـى، خواجـه نصيرالديـن. اخـلاق ناصـرى. تصحيـح: مجتبـى مينـوى و عليرضـا حيـدرى. تهـران: خوارزمـى، چـاپ پنجـم، 1373.

16. کيخـا، عصمـت. مناسـبات قـدرت و قانـون در ايـران معاصر. قم: پژوهشـگاه علـوم و فرهنـگ اسـلامى، 1388. 17. گارلنـد، ديويـد. مجـازات و فناورى هـاى قـدرت: اثر ميشـل فوکو. ترجمـه رحيم نوبهـار. مقاله در: تازه هـاى علوم جنايى،

مجموعـه مقاله هـا. تهران: ميـزان، 1388.18. لازرژ، کريسـتين. درآمـدى بـر سياسـت جنايـى. ترجمه على حسـين نجفى

ابرندآبـادى. تهران: ميزان، چـاپ دوم، 1390.19. ماکياولى، نيکلاس. شهريار. ترجمه محمود محمود. بى جا. بى تا.

20. مطهرى، مرتضى. مجموعه آثار. ج 16. تهران: صدرا، چاپ دوازدهم، 1388.

Page 84: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

84

21. موسـوى خمينـى، روح الله. صحيفـه امـام ج 20. تهـران: مؤسسـه تنظيـم و نشـر آثـار امـام خمينـى )ره(. 1379. 22. ميلر، ديويد. فلسـفه سياسـى. ترجمه

کمـال پـولادى. تهران: نشـر مرکـز، 1388.23. نجفـى ابرندآبـادى. على حسـين. سياسـت جنايـى. مقالـه در: علـوم جنايـى )گزيـده مقـالات آموزشـى بـراى ارتقـاء دانـش دسـت اندرکاران مبـارزه بـا مواد

مخـدر در ايـران(، تهـران: نشـر سلسـبيل، 1384.24. نوذرى، حسـينعلى. بازخوانى هابرماسـى. تهران: نشـر چشـمه، چاپ سـوم،

.138925. نويمـان، فرانتـس. آزادى و قدرت و قانون. ترجمه عـزت الله فولادوند. تهران: خوارزمـى، چـاپ دوم، 1390. 26. وبـر، ماکـس. قـدرت و سـلطه. ترجمـه يدالله موقـن. مقالـه در کتـاب: عقلانيـت و آزادى، مقالاتـى از ماکـس ويـر و دربـاره ماکـس وبـر. ترجمـه يـدالله موقـن و احمـد تديـن. تهـران: هرمس، چاپ سـوم،

.138927. وينسـنت، انـدرو. نظريه هـاى دولـت. ترجمـه حسـين بشـيريه. تهران: نشـر

نـى، چاپ هفتـم، 1389. 28. هابز، توماس. لوياتان. ترجمه حسين بشيريه. تهران: نشر نى، 1380.

29. هولمـز، رابـرت ال. مبانـى فلسـفه اخـلاق. ترجمـه مسـعود عليـا. تهـران: .1382 ققنـوس،

Page 85: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

وز بر

ی ها

ترس

بی

فر کی

یرای

رگزا

اب

85

منابع انگلیسی

.1Edgar, Andrew; Habermas, The Key Consepts; Routledge; 2006.

2. Manning, Peter K., aspects of non-democratic policing the rise of the NAZI

policing system. In: New Perspectives On Crime And Criminal Justice;

Edited by: Austin Sarat; Emerald Group Publishing 2009.

3. StuntZ., William J.; The political constitution of criminal justice;

Harvard Law Review; Jan. 780 :2006.

4. Zedner, Lucia, Dangers of Dystopias in Penal Theory, Oxford journal of

legal studies; Vol.22; No.2002 ;2: pp. .366-341

Page 86: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن
Page 87: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

محمد درویش زاده کاخکی1

قاعده سازی و مصداق شناسي در اماره قضایي

1. نويسنده ی مسئول – عضو هيأت علمی مرکز پژوهشی دانشنامه های حقوقی علامه و قاضی پيشين ديوان عالی کشور Email: [email protected]

Page 88: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

88

چکیده

این مقاله متضمن پاسخ به دو سؤال اساسی به شرح زیر است:1- آیا اصول و قواعدی مشخص بر اماره ی قضایی حاکم است؟ 2- در دکترین و رویه ی قضایی اماره ی قضایی با چه مصادیقی معرفی شده است و این مصادیق چگونه طبقه بندی

و قاعده مند می شوند؟در پاسخ به سؤال اول چهار قاعده یا اصل عمومی برای معرفی اماره ی قضایی شناسایی شده است که عبارتند از: 1- قاعده ی عدم حصر؛ 2- قاعده ی عدم تأثیر طریق تحصیل؛ 3- قاعده ی تسری؛ 4- قاعده ی همسایگی اماره ی قضایی با اماره ی قانونی. در پاسخ به سؤال دوم نیز امارات قضایی در پانزده دسته طبقه بندی شده است که عبارتند از: 1- امارات ناشی از ترک فعل؛ 2- امارات ناشی از شهادت فاقد شرایط؛ 3- امارات قضایی ناشی از اقرار فاقد شرایط؛ 4- امارات قضایی ناشی از تحقیق و معاینه محل؛ 5- امارات قضایی ناشی از عرف و عادات؛ 6- امارات ناشی از سند؛ 7- امارات ناشی از فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ 8- امارات ناشی از موضوع کیفری؛ 9- امارات قضایی ناشی از رابطه ي زوجیت؛ 10- اماره ی قضایی ناشی از کارشناسی؛ 11- امارات ناشی از ظاهر حال 12- امارات ناشی از نظریه های حقوقی؛ 13- امارات ناشی از قرارداد و یا سایر روابط حقوقی؛ 14- اماره ی قضایی ناشی از عمل، اظهار یا وضعیت شخص دارنده ی اماره یا طرف مقابل؛ 15- امارات قضایی مرتبط با معامله به قصد فرار از دین یا معامله ی صوری.

بخش پایانی مقاله به نتیجه گیری از مباحث اختصاص یافته و سه نتیجه ی مهم را مطرح کرده است که عبارتند از: الف- اقتضایی بودن امارات قضایی؛ ب- قابلیت نظم یافتگی و

انسجام پذیری؛ ج- فراوانی کاربرد اماره ی قضایی در آرای مراجع قضایی. کليدواژها: اماره، قرینه، نشانه، دلیل، اثبات، ارزش.

Page 89: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

89

مقدمه

ــه ی ــم در ادل ــوا مطــرح اســت ه ــات دع ــه ی اثب ــم در ادل ــی ه ــاره ی قضای اماثبــات جــرم. البتــه در امــور حقوقــی بــه صــورت مســتقل در مــاده ی 1258 بــه عنــوان یکــی از پنــج دلیــل اثباتــی شــمرده شــده اســت، امــا در امــور کیفــری در زیــر مجموعــه ی علــم قاضــی مطــرح شــده اســت. بــا وجــود ایــن، امــاره ی ــن ــورد نمی باشــد. ای ــر م ــه غی ــل تســری ب ــر اســت و قاب ــی تعمیم ناپذی قضایــه ــد. ب ــمار باش ــی بی ش ــارات قضای ــداد ام ــه تع ــود ک ــب می ش ــی موج ویژگ

تعبیــر دیگــر متناســب بــا هــر پرونــده، امــارات قضایــی وجــود دارنــد. ــده شــکل ــژه ی هــر پرون ــه عبــارت دیگــر، خصوصیــت مــورد و جزئیــات وی بدهنــده ی امــارات قضایــی اســت و در نتیجــه بحــث از مصادیــق و مثال هــای ــه دلیــل تعمیم ناپذیــری قابــل امــاره ی قضایــی و بالتبــع طبقه بنــدی آن هــا بــدی و ــکان طبقه بن ــا ام ــه اساس ــم ک ــد داری ــا تردی ــی ابتدائ ــل اســت. یعن تأمــرا ویژگــی مهــم امــاره ی شناســایی امــارات قضایــی وجــود داشــته باشــد. زیقضایــی، مــوردی بــودن و قاعده منــد نبــودن آن اســت بلکــه مطابــق اوضــاع و

ــود. ــخص می ش ــورد مش ــوال م احبــا ایــن وجــود بایــد توجــه داشــت علــت اعتبــار امــاره ی قضایــی ایــن اســت ــن ــود و بنابر ای ــادی می ش ــان ع ــاد اطمین ــب ایج ــوارد موج ــب م ــه در غال کقاضــی نیــز بــه حکــم ایــن کــه انســان اســت و مثــل میانگیــن افــراد جامعــه محاســبه کــرده و تصمیــم می گیــرد مأخــوذ بــه اعتبــار امــارات و قرایــن قضایی ــای ــق و نمونه ه ــر مصادی ــارت دیگ ــه عب اســت )ناصــری، 1344، ص 312(. ب

Page 90: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

90

امــارات قضایــی از ایــن جهــت کــه مربــوط بــه پرونــده ی خــاص اســت قابــل تعمیــم بــه مــوارد مشــابه نیســت امــا از ایــن جهــت کــه فراوانــی و تکــرار آن ــد ــاد کن ــرش« را ایج ــای پذی ــد »عادت ه ــاوی می توان ــلا مس ــرایط کام در شــد باشــد. ــد مفی ــی می توان ــاره ی قضای ــای ام ــق و مثال ه ــذا بحــث از مصادی لــدگی ــاط و تعریف ش ــاد انضب ــب ایج ــه موج ــی ک ــر تلاش ــن، ه ــر ای ــلاوه ب عــن ــود و بنابر ای ــی ش ــت ارزیاب ــد مثب ــود می توان ــی ش ــاره ی قضای ــتر ام بیشــتقیم و ــر مس ــد اث ــی می توان ــارات قضای ــدی ام ــف و طبقه بن ــایی، تعری شناســا داشــته ــی و اتحــاد و انســجام آن ه ــارات قضای ــر تعریف شــدگی ام مثبتــی بباشــد و بدیهــی اســت کــه بــرای ایــن منظــور شناســایی مثال هــا و مصادیــق ــه ــر ایــن اســاس در ایــن مقال امــاره ی قضایــی اهمیــت بســیار بالایــی دارد. بــی و ــز مصداق شناس ــی و نی ــارات قضای ــر ام ــم ب ــد حاک ــایی قواع ــه شناس بــه مــورد طبقه بنــدی امــارات قضایــی می پردازیــم. ســؤالاتی کــه در ایــن مقال

ــد از: ــد عبارتن ــرار می گیرن ــی ق بررســل شناســایی ــی قاب ــارات قضای ــرای شــناخت ام ــا قواعــدی عمومــی ب اول: آی

هســتند؟ــی در ــاره ی قضای ــوان ام ــه عن ــواردی ب ــه م ــی از چ ــورت مصداق ــه ص دوم: ب

ــرده شــده اســت؟ ــام ب ــی ن ــه ی قضای ــن و روی دکتریســوم: چگونــه مصادیــق مزبــور قاعده منــد شــده و طبقه بنــدی علمــی

می شــوند؟

Page 91: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

91

1- قواعد عمومی برای شناسایی امارات قضایی

ــه ــت ک ــری اس ــام و فراگی ــای ع ــان ویژگی ه ــی هم ــد عموم ــور از قواع منظــا در ــن ویژگی ه ــود دارد. ای ــی وج ــاره ی قضای ــق ام ــی مصادی ــولا در تمام اصــان نیــز مطــرح شــده اســت. امــا کشــف و اســتخراج آن کلام ســایر حقوق دانــا از مشــخصات ــذاری آن ه ــری و نام گ ــی و فراگی ــده ای عموم ــه صــورت قاع بایــن مقالــه اســت. بــه تعبیــر دیگــر در ایــن قســمت بــا اســتفاده از ویژگی هــای امــاره کــه در کلام ســایر حقوق دانــان هــم آمــده اســت »قاعده ســازی« ــل ــوص حد اق ــن خص ــت. در ای ــده اس ــام ش ــی انج ــارات قضای ــه ام ــبت ب نس

ــه ترتیــب عبارتنــد از : چهــار قاعــده قابــل اســتخراج اســت کــه بالف- قاعده ی عدم حصر.

ب- قاعده ی عدم تأثیر طریق تحصیل. ج- قاعده ی عدم تسری.

د- قاعده ی همسایگی اماره ی قضایی با اماره ی قانونی. در توضیح هر یک از این قواعد می توان به مباحث زیر اشاره کرد:

1-1- قاعــده ی عــدم حصــر: مطابــق ایــن قاعــده، مصادیــق و مثال هــای امــارات قضایــی محصــور و محــدود نیســتند بلکــه ویژگی هــای مــورد خــاص و محتویــات هــر پرونــده تعییــن می کنــد کــه امــارات قضایــی موجــود کدام هــا هســتند. دکتــر کاتوزیــان در ایــن زمینــه می نویســند »در هــر دعــوا فرضیه های علمــی و اجتماعــی و عاطفــی و متعارفــی وجــود دارد کــه ویــژه همــان رابطــه

Page 92: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

92

ــان، 1380، ص ــوان محــدود کــرد« )کاتوزی ــوع آن را نمی ت اســت و شــمار و ن148؛ و نیــز کاتوزیــان، 1379، ص713(. آقــای دکتــر شــمس نیــز همیــن نظــر را دارنــد و می نویســند »چــون امــارات قضایــی بــه نظــر دادرس واگــذار شــده، ــانه ــوان نش ــه می ت ــر چ ــد، اگ ــر نمی باش ــای آن امکان پذی ــمارش مصداق ه شــای ــان، ص 713(. آق ــود« )هم ــی نم ــلا معرف ــور را تمثی ــانه های مزب ــا نش یــی های ــی در دادرس ــای قضای ــه »اماره ه ــد ک ــد دارن ــز تأکی ــت نی ــر زراع دکتــتنباط ــم در اس ــی ه ــته و قاض ــی نداش ــه ی احصای ــری ... جنب ــی و کیف مدن

خویــش محدودیتــی نــدارد« )زراعــت، 1390، ص 451( .1-2- قاعــده ی عــدم تأثيــر طريــق تحصيــل: ایــن قاعــده حاکــی از آن ــای ناصحیحــی ــادی از راه ه ــای م ــع و اماره ه ــه »ممکــن اســت وقای اســت کتحصیــل شــده باشــد امــا ایــن امــر مانــع اســتناد قاضــی بــه آن هــا نیســت«

ــان، ص 455(. )همــا ــد ب ــی می توان ــت »قاض ــده اس ــه ش ــده گفت ــن قاع ــتر ای ــح بیش در توضیاســتفاده از دســتگاه های پیشــرفته، عملیــات اســتنباطی خــود را انجــام دهــد ــان ــدی می ــدر و فرزن ــة پ ــه رابط ــدا ب ــخیص ص ــق تش ــه از طری ــد این ک ماننــا ــود ی ــرح می ش ــب مط ــات نس ــرای اثب ــه ب ــی ک ــوای خصوص ــر در دع دو نفــوای اســتراق ــه شــخص دع ــی ک ــوای عموم هتــک حرمــت خصوصــی در دعــن مــورد، ــی ببــرد هــر چنــد در ای ــد، پ ــه دیگــری مطــرح می کن ســمع، علیــا آزادی ــه اســتفاده از دســتگاه ها ب ــر این ک ــی ب ــی شــده اســت مبن تردید هایــراد، گــردآوری نمی شــود« ــا اراده اف ــه ب ــراد تعــارض داشــته و ادل شــخصی اف

)همــان(.

Page 93: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

93

ــت و ــر اس ــی تعمیم ناپذی ــاره ی قضای ــری : ام ــدم تس ــده ی ع 1-3- قاعــن قاعــده آنســت کــه ــه غیــر مــورد تســری پیــدا نمــی کنــد. منظــور از ای ب»امــاره ی قضایــی در هیــچ دعوایــی، در دعــوای دیگــر قابــل اســتناد نیســت« ــرو ــه قلم ــم ک ــه می گیری ــده نتیج ــن قاع ــان، 1380، ص166(. از ای )کاتوزیــاره ی ــن ویژگــی در ام ــه. ای ــورد منازع ــه م ــی محــدود اســت ب ــاره ی قضای امقضایــی بــر خــلاف امــاره ی قانونــی اســت. زیــرا امــاره ی قانونــی بــه مثابــه یــک

ــدارد. ــه مــورد منازعــه اختصــاص ن ــوده و ب قاعــده ب1-4- قاعده ی همسايگی اماره ی قضايی با اماره ی قانونی

در این خصوص گفته شده است:»امـکان دارد در مـواردی امـاره ی قانونـی و قضایـی درهـم آمیخته شـوند؛ مثلا مـاده ی 210 ق.آ.د.م امتنـاع تاجـر از ارائـه ی دفتر تجاری و مـاده ی 224 همین قانـون، امتنـاع صاحـب نوشـته یـا امضـاء از اسـتکتاب را »قرینه ی مثبتـه« قرار داده اسـت و ایـن قرینـه از آن جـا کـه توسـط قانونگـذار پیش بینی شـده اسـت بـا امـاره ی قانونـی شـباهت دارد امـا از آن جـا کـه خـود را بـر قاضـی تحمیـل نمی کنـد و قاضـی اختیـار اسـتناد بـه آن را دارد، ماهیـت قضایـی پیـدا می کند و بـه اصطـلاح وصـف »نیمـه نوعـی« دارد، همان گونه کـه هیأت عمومـی دیوان عالـی کشـور در رأی وحـدت رویـه شـماره 62-11/ 1351/11، قرینـه ی مثبت قـرار دادن عـدم ابـراز دفتـر از سـوی تاجـر را در اختیـار دادگاه قـرار می دهـد تـا چنانچـه آن را مؤثـر دانسـت، قرینـه ی صحـت قـرار دهـد. بـا ایـن وجـود، گویـی جنبـه ی نوعـی ایـن امـارات یعنـی خصیصـه ی »امـاره ی قانونـی« بودن بـر جنبـه ی شـخصی برتـری دارد و دادرس بایـد بـرای عـدم اسـتناد بـه قرینه،

Page 94: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

94

دلایـل و توجیهـات خـود را بـر شـمارد ... در حالـی کـه اگـر امـاره ی قضایـی محـض بـود، امـکان ارزیابی عملکـرد دادگاه و خـرده گرفتن از عدم اسـتنباط از قرینه هـا، وجـود نداشـت مگـر این کـه شـرایط قانونی اسـتناد بـه امـاره، رعایت نشـده باشـد« )زراعـت، پیشـین، ص 450(. نمونـه ی دیگـر در همیـن زمینـه مربـوط اسـت بـه مـاده ی 162 قانـون مجـازات اسـلامی مصـوب 1392. در این مـاده پیش بینـی شـده اسـت کـه اگر ادلـه ای کـه موضوعیـت دارند )مثـل اقرار و شـهادت( فاقـد برخـی از شـرایط باشـند می تواننـد به عنـوان امـاره ی قضایی مـورد اسـتناد قاضـی واقع شـوند، مشـروط بـه آن که بـه همـراه سـایر قوانین و امـارات موجـب علـم قاضـی شـوند. در همـه ی ایـن نمونه هـا ملاحظه می شـود کـه دو ویژگـی وجـود دارد. اول آن کـه قانونگـذار بـه آن امـاره و نشـانه تصریـح کـرده و بـرای آن ارزش اثباتـی به صورت فی الجمله شناسـایی کرده اسـت. دوم آن کـه در نهایـت، تصمیم گیـری در خصـوص تـوان و ارزش اثباتـی آن امـاره را بـر عهـده قاضی گذشـته اسـت و بر خلاف سـایر امـارات قانونی حکـم قطعی بر اعتبـار آن نکـرده اسـت. لـذا وصـف »نیمـه نوعی« بـرای همـه این مـوارد قابل شناسـایی اسـت و این جاسـت که قاعده ی "همسـایگی اماره ی قضایی و اماره ی قانونـی" مطـرح می شـود. یعنی اماراتـی وجود دارد کـه میانه ی این دو هسـتند و موجـب همسـایگی دیـوار بـه دیـوار دو اماره شـده اند و نوعی بـه هم آمیختگی میـان دو امـاره را پدیـد آورده انـد. هماننـد روابـط نزدیکی که همسـایگان با هم دارنـد. بـا ایـن وجـود ممکن اسـت تردید شـود کـه همسـایگی امـاره ی قضایی بـا امـاره ی قانونـی نمی توانـد بـه مثابـه یک قاعـده ی کلی نگریسـته شـود؛ زیرا اولا ایـن همسـایگی همـواره بـر قـرار نیسـت و امـری اسـت کـه گاهـی اتفـاق

Page 95: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

95

می افتـد. ثانیـا درهم آمیختگـی امـاره ی قضایی با امـاره ی قانونی امـری متفاوت از همسـایگی آن اسـت. در مثـال اولـی کـه ذکـر شـد، بیشـتر درهم آمیختگـی آن هـا بـود نـه همسـایگی. در پاسـخ می توان اشـاره کرد کـه این مقالـه در مقام »قاعده سـازی« اسـت. بنابرایـن بایـد بـا دقـت، ویژگی هـای حاکـم بـر امـاره ی قضایـی و عناصـر سـازنده آن را شناسـایی کنـد و نامـی هـم بـر ایـن ویژگی هـا بگـذارد، تـا امـکان ثبـت و ضبـط و بررسـی و نقـد آن هـا را فراهـم کنـد. بر این اسـاس، ویژگـی مزبـور بـا نـام "همسـایگی و درهم آمیختگـی" معرفی می شـود تـا امـکان ثبـت و ضبـط آن فراهـم شـود و در آینـده بتـوان در خصـوص آن

پژوهش هـای دقیق تـری انجـام داد. بــر ایــن اســاس، پاســخ بــه ســؤال اول تحقیــق مشــخص شــد و قواعــد عمومی

حاکــم بــر شناســایی امــارات قضایــی تعیین شــدند.

2- مصداق شناسی و طبقه بندی اماره ی قضایی

ــل ــع و تحلی ــاس تتب ــر اس ــی ب ــارات قضای ــی ام ــدی و مصداق شناس طبقه بندکتریــن و رویــه ی قضایــی انجــام می شــود. در ایــن تتبعــات تــلاش می شــود ــت ــده اس ــان ش ــی بی ــاره ی قضای ــرای ام ــی ب ــار حقوق ــه در آث ــی ک مصادیقــدی ــی طبقه بن ــه ای علم ــه گون ــق ب ــن مصادی ــپس ای ــود و س ــایی ش شناسشــده اســت. ایــن بخــش از تحقیــق پاســخ ســؤال دوم تحقیــق می باشــد. ایــن

قواعــد بــه شــرح زیــر اســت:1- امارات ناشی از ترک فعل.

Page 96: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

96

2- امارات قضایی ناشی از شهادت فاقد شرایط.3- امارات قضایی ناشی از اقرار فاقد شرایط.

4- امارات قضایی ناشی از تحقیق و معاینه محل.5- امارات قضایی ناشی از عرف و عادت.

6- امارات قضایی ناشی از سند.7- امارات قضایی ناشی از فناوری اطلاعات و ارتباطات.

8- امارات قضایی ناشی از موضوع کیفری.9- امارات قضایی ناشی از رابطه ی زوجیت.

10- امارات قضایی ناشی از کارشناسی.11- امارات قضایی ناشی از ظاهر حال.

12- امارات قضایی ناشی از نظریه های حقوقی.13- امارات قضایی ناشی از قرارداد و یا سایر روابط حقوقی.

ــده ی ــا وضعیــت شــخص دارن ــار ی ــی ناشــی از عمــل، اظه ــارات قضای 14- امــا طــرف مقابــل. امــاره ی

15- امــارات قضایــی مرتبــط بــا معاملــه بــه قصــد قــرار از دیــن یــا معاملــه ی صــوری.

در پایــان هــم رابطــه امــارات قضایــی و علــم قاضــی بررســی می شــود. توضیــح و بررســی ایــن امــارات بــه شــرح زیــر اســت.

2-1- امارات قضايی ناشی از ترك فعلایــن امــاره در مواقعــی مطــرح اســت کــه فــرد بــا تــرک فعلــی کــه می توانــد بــه نفــع او باشــد در جریــان دادرســی یــا حــل منازعــه، اخــلال یــا اطالــه ایجاد

Page 97: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

97

می کنــد. مصادیــق ایــن تــرک فعــل عبارتســت از عدم حضــور در جلســه دادگاه یــا عــدم حضــور در جریــان تحقیقــات یــا عــدم حضــور بــرای اســتکتاب و یــا عــدم ارائــه ی دفاتــر مــورد اســتناد و ... بــه عنــوان مثــال آقــای دکتــر کاتوزیــان

در رابطــه بــا عــدم حضــور بــرای اســتکتاب می نویســند:»دادگاه در حال عادی باید عدم حضور برای استکتاب را اماره ی صحت سند قرار دهد، مگر این که عذر موجه انکارکننده را احراز کند، یا قرینه ای او را منصرف سازد: به عنوان مثال، کسی که احضار شده است دلیلی می دهد که فرزند او برای عملی خطرناک در بیمارستان بستری است و ترجیح می دهد که بر بالین فرزند بماند. در چنین فرضی، دادگاه می تواند عدم حضور منکر را قرینه ی صحت قرار ندهد. رفتار او را با انسانی متعارف منطبق بداند. همچنین است در موردی که خود منکر بیمار است و یا قوه ی قاهره دیگری مانع حضور او است« )کاتوزیان،

1379، ص 666(.در خصــوص امــارات قضایــی ناشــی از تــرک فعــل لازم اســت توجــه شــود اگــر ــاع او از ــا امتن ــور ی ــدم حض ــت »ع ــده اس ــاده ی 224 ق. آ. د. م آم ــه در م چــه ی صحــت تلقــی ــد قرین ــر می توان ــق مه ــا تصدی ــا زدن انگشــت ی ــت ی کتابــد« در ــه »می توان ــاد جمل ــی در مف ــه ی قضای ــود روی ــن وج ــا ای ــا ب ــود ام شــراز دفتــر تجــاری و ماننــد این هــا در تردیــد اســت. بســیاری ایــن فــرض و ابــار ــان توانســتن و اجب ــد و می ــاری می دانن ــی را اجب ــن اماره های از قضــات چنیداشــتن تعارضــی نمی بیننــد و خــودداری از اســتکتاب را قرینــه ي صحــت ســند می شــمارند« )کاتوزیــان، 1379، ص 666؛ کاتوزیــان، 1378، ص 331 بــه بعــد(. از ایــن جملــه می تــوان نتیجــه گرفــت کــه ایشــان ایــن امــارات را از نــوع امــارات

Page 98: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

98

ــد. ــاع اعــلام می کنن ــرای قضــات لازم الأتب ــرا آن هــا را ب ــد زی ــی می دانن قانونامــا دکتــر شــمس بــا صراحــت و تأکیــد بیشــتری امــارات راجــع بــه تــرک فعــل ــه ــه کلم ــان ب ــر خودش ــات نظ ــرای اثب ــمرده و ب ــی ش ــارات قضای ــوع ام را از نــارات دادگاه ــزو اختی ــوارد را ج ــن م ــه ی ای ــرده و هم ــتناد ک ــد« اس »می توانــندی ــود س ــه وج ــن ب ــی از طرفی ــرگاه یک ــند »ه ــان می نویس ــته اند. ایش دانســل و دســتور ــم درخواســت طــرف مقاب ــا علی رغ ــد، ام ــراف نمای ــزد خــود اعت نــد ــون جدی ــاده ی 209 قان ــب م ــه موج ــد، ب ــودداری کن ــراز آن خ دادگاه از ابــد« ــه بدان ــن مثبت ــه قرای ــد آن را از جمل ــی »دادگاه می توان ــی مدن آیین دادرســد خــودداری تاجــر ــون نیــز دادگاه می توان ــه موجــب مــاده ی 210 همــان قان بــد. در ــرار ده ــرف« او ق ــار ط ــه اظه ــن مثبت ــاری را »از قرای ــر تج ــراز دفات از ابمــاده ی 224 ق.ج. نیــز آمــده اســت کــه »دادگاه می توانــد« خــودداری از حضــور ــه دادگاه دعــوت شــده، »قرینــه ی ــرای اســتکتاب ب منتســب الیه ســند را کــه بصحــت ســند« بدانــد امــارات مزبــور را بایــد امــارات قضایــی بــه شــمار آورد و نــه امــارات قانونــی؛ زیــرا امــارات قانونــی بــه دادرس تحمیــل می شــود و در اســتناد بــه آن هــا اختیــاری نــدارد؛ در حالــی کــه نصــوص مزبــور، بــه روشــنی دادرس ــرار داده اســت« )شــمس، ــار ق ــور مخت ــه گرفتــن »نشــانه های« مزب را در قرین

1385، ص 358(.ــط ــل توس ــرک فع ــی از ت ــارات ناش ــی ام ــه ی آزادی دادرس در ارزیاب نظریــه ــت و از جمل ــه اس ــرار گرفت ــرش ق ــورد پذی ــز م ــر نی ــان متأخ حقوق دانــرف ــارات ط ــت اظه ــاره صح ــا ام ــل ی ــر دلی ــه ی دفت ــدم ارائ ــته اند. »ع نوشــه ی نســبی محســوب می شــود ــاره و قرین ــوع ام ــک ن ــل نیســت بلکــه ی مقاب

Page 99: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

99

ــل و اوضــاع و ــام تشــخیص حــق و بررســی دلای ــذا دادگاه حــق دارد در مق لاحــوال موجــود در پرونــده، هــرگاه عــدم ابــراز دفاتــر را مؤثــر در مقــام دانســت، ــی، ــد« )دیان ــرار ده ــار طــرف ق ــه اظه ــل مثبت ــه دلای ــت آن را از جمل آن وقــل ــز قاب ــری نی ــور کیف ــل در ام ــرک فع ــارات ناشــی از ت 1387، ص 164(. امــون ــواد 171، 176 و 187 قان ــق م ــن توضیــح کــه مطاب ــا ای طــرح هســتند بــا ــم ی ــه از ســوی مته ــی ک ــرک فعل ــر ت مجــازات اســلامی مصــوب 1392 هشــاکی یــا حتــی از ســوی شــاهد در جریــان رســیدگی بــه ادلــه پدیــد آیــد و موجــب برهــم خــوردن شــرایط اعتبــار شــهادت و اقــرار شــود در صورتــی کــه بــا درجــه ای از کشــف باشــد کــه موجــب علــم یــا اطمینــان قاضــی یــا مؤثــر در آن شــود بــه عنــوان امــاره ی قضایــی بــوده و می توانــد حســب مــورد اعتبــار دلیــل قانونــی مثــل شــهادت و اقــرار را مخــدوش کنــد. بــه عنــوان مثــال تــرک فعل هایــی از ســوی متهــم یــا شــاکی کــه امــکان اجــرای قــرار معاینــه محــل و تحقیــق محلــی را منتفــی کنــد، ممکــن اســت نشــانه ای باشــد کــه بــا لحــاظ ســایر خصوصیــات مطروحــه موجــب اطمینــان قاضــی شــود. در ایــن صــورت

ــرد. ــرار گی ــی ق ــتند رأی قاض ــود مس ــد خ ــا می توان ــرک فعل ه ــن ت ای2-2- امارات قضايی ناشی از شهادت فاقد شرايط

ــرده اســت ــدا ک ــی پی ــی بالای ــدرت اثبات کنندگ ــی ق شــهادت در نظــام کنونامــا بــه دلیــل وجــود شــرایط عدیــده ی شــرعی، کاربــرد فراوانــی نــدارد. امــکان جــرح شــهود و پیش بینــی شــرایط مختلــف بــرای شــاهد و امثــال آن از جملــه مــواردی اســت کــه تحقــق شــهادت واجــد شــرایط را بــا مشــکل مواجــه کــرده ــل ــا شــهادت واجــد شــرایط قاب ــوارد ب ــه بســیاری از م ــه ای ک ــه گون اســت ب

Page 100: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

100

اثبــات نیســتند و شــیاع و تســامع و امثــال آن بــه حــد شــهادت شــرعی واجــد ــن ــا در ای ــه آی ــن ســؤال مطــرح می شــود ک شــرایط نمی رســند. در اینجــا ایــد ــان تأکی ــب حقوق دان ــه؟ غال ــا ن ــرد ی ــی شــکل می گی ــاره ی قضای ــوارد ام مــه اهلیــت اداء گواهــی ــه »ممکــن اســت از شــهادت اشــخاصی ک ــد ک کرده انــردد. ــتماع می گ ــلاع اس ــد اط ــرای مزی ــان ب ــد و اظهاراتش ــهادت[ ندارن ]شــرار داد« ــی ق ــف مجهول ــرای کش ــه ب ــود و آن را قرین ــب نم ــی کس معلومات)متیــن دفتــری، 1382، ج517/3(. مــاده ی 1314 قانــون مدنــی نیــز در خصــوص شــهادت اطفالــی کــه بــه ســن 15 ســال نرســیده اند تصریــح کــرده ــذا ــد اطــلاع اســتماع می شــود« و ل ــرای مزی ــن شــهاداتی »ب اســت کــه چنیــر ــه هــر حــال شــهادت طفــل کمت ــد »ب ــح کرده ان ــان متأخــر تصری حقوق دانــی، ــر اســت« )دیان ــب اث ــل ترتی ــی قاب ــاره ی قضای ــی در حــد ام از ســن قانون

ــین، ص 169(. پیشــای »شــیاع و تســامع« انجــام می شــود ــر مبن ــه ب ــن شــهادت هایی ک همچنیــدارد ــود ن ــه ای وج ــنیدن واقع ــدن و ش ــکان دی ــولا ام ــه معم ــواردی ک »در مــار آن در ــرای اعتب ــد ب ــرد و ... نبای ــرار می گی ــتناد ق ــورد اس ــد( م ــد تول )ماننمــوارد اســتثنایی تردیــد کــرد زیــرا ضــرورت چنیــن اقتضایــی دارد« )همــان( علــت دیگــر آن اســتفاده از ظرفیــت امــاره ی قضایــی در معتبــر دانســتن مفــاد ــازات ــون مج ــاده ی 176 قان ــبختانه در م ــت. خوش ــهادت ها اس ــه ش این گونــاهد ــور ش ــی مزب ــن حقوق ــام از دکتری ــا اله ــال 1392 ب ــوب س ــلامی مص اساصــلاح و تصریحــی در متــن مــاده ی مزبــور هســتیم کــه می گویــد: »شــهادت ــن ــر ای ــزان تأثی ــخیص می ــا تش ــود ام ــتماع می ش ــرایط اس ــد ش ــاهد فاق ش

Page 101: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

101

ــا دادگاه اســت«. ــم قاضــی در حــدود امــاره ی قضایــی ب شــهادت در علامــارات قضایــی در رابطــه بــا شــهادت کاربــرد دیگــری نیــز دارنــد؛ بــه عنــوان مثــال اگرچــه نــه در فقــه و نــه در قوانیــن موضوعــه فقــد رابطه ی خویشــاوندی بیــن شــاهد و متداعییــن شــرط شــده اســت بــه عنــوان مثــال در مــواد 155 ــا ــی چنیــن شــرطی ذکــر نشــده اســت ام ــون مدن ــاد 1313 قان ق.آ.د.ک و م»وجــود خویشــاوندی نزدیــک و یــا رابطــه ی خــادم و مخدومی در زمــان تحمل ــر وجــود ــی ب ــارات قضای ــد یکــی از ام ــان ادای آن می توان ــا در زم شــهادت ینفــع شــخصی در دعــوا باشــد ولــی تــا زمانــی کــه شــاهد از ایــن جهــت مــورد ــود ــر وج ــی ب ــه ای مبن ــن قطعی ــرای قاضــی قرای ــا ب ــه و ی ــرار نگرفت جــرح قنفــع شــخصی در دعــوا موجــود نباشــد شــهادت خویشــاوند می توانــد مســموع

باشــد« )همــان، ص 180(.2-3- امارات قضايی ناشی از اقرار فاقد شرايط

ــوان ــه عن ــت. ب ــرح اس ــل ط ــادی قاب ــای زی ــرایط مثال ه ــد ش ــرار فاق ــرای اق بنمونــه آیــا اقــرار دختــری کــه بیــن 9 تــا 18 ســال ســن دارد یــا اقــرار پســری کــه بیــن 15 تــا 18 ســال ســن دارد نافــذ اســت یــا نــه؟ حکمــی کــه در مــاده ی 1314 قانــون مدنــی آمــده اســت در رابطــه بــا شــهادت اطفــال اســت کــه بــه ســن 15 ســال نرســیده اند امــا نســبت بــه اقــرار چنیــن حکمــی نیامــده اســت. ــی را ــه وحــدت مــلاک چنیــن اقرار های ــوان ب ــد کــه »می ت ــاد دارن برخــی اعتقنیــز بــرای مزیــد اطــلاع اســتماع نمــود و اینگونــه اطلاعــات در حکــم امــاره ی

ــه نظــر قاضــی باشــند« )همــان، ص 91(. قضایــی می تواننــد منــوط بمثــال دیگــر، اقــراری اســت کــه فــرد هنــگام خــواب عــادی یــا خــواب مصنوعی

Page 102: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

102

ــدار نمــوده ــرد را بی ــوارد روان ناخــودآگاه ف ــن م ــد. در ای ــزم( می کن )هیپنوتیــه از ــت ک ــلم اس ــا مس ــد ام ــی می گیرن ــت اعترافات ــخص در آن حال و از شنظــر حقوقــی ایــن مــورد همچــون فــروض مســتی و ناهوشــیاری فاقــد اعتبــار قانونــی اســت امــا ایــن احتمــال مطــرح شــده اســت کــه ممکــن اســت »ایــن ــان، ص96(. ــند« )هم ــر باش ــد نظ ــی م ــاره ی قضای ــک ام ــد ی ــا در ح اقرار ه

همچنیــن گفتــه شــده اســت:ــرار، ــت اق ــر ثب ــارت دیگ ــه عب ــا ب ــرار ی ــر از شــیوه های کســب اق »یکــی دیگــه ــق کلی ــن طری ــوان از ای ــد. می ت ــط صــوت می باش ــتگاه ضب ــتفاده از دس اســق نظــر برخــی ــه طب ــواردی ک ــی در م ــط نمــود حت ــم را ضب ــای مته اقرار هاز فقهــاء اســتماع اقــرار بایــد در نــزد قاضــی مــن بیــده الحکــم باشــد. ضبــط ــده ــی صادر کنن ــرای قاض ــد ب ــو می توان ــا ویدئ ــت ی ــوار کاس ــر روی ن ــرار ب اقحکــم نیــز مفیــد باشــد و او را از درســتی جریــان دادرســی در مرحلــه ی تحقیق و کشــف جــرم مطمئــن نمایــد. حکــم مــوردی کــه وســیله ی ضبــط صــوت و یــا ضبــط ویدئویــی قبــلا یــا در حالــت غافلگیــری متهــم مــورد اســتفاده قــرار گرفتــه، ملحــق بــه مــورد ضبــط مکالمــات تلفنــی اســت. ضبــط ویدئویــی یــا ــا ــی کــه شــبهه ای در انتســاب آن ه ــاه تلفنــی در صورت ــام کوت ــا پی ــی ی صوتــوان ــه عن ــا شــهادت بلکــه ب ــرار ی ــب اق ــد در قال ــه متهــم نباشــد، نمی توانن ب

ــرای اثبــات مــد نظــر قاضــی باشــند« )همــان، ص125( قرینــه ای علــم آور بــون ــاده ی 162 قان ــه م ــه ب ــا توج ــری ب ــور کیف ــم در ام ــوص ه ــن خص در ایــام از ــا اله ــذار ب ــد قانونگ ــر می رس ــه نظ ــوب 1392 ب ــلامی مص ــازات اس مجدکتریــن حقوقــی مقــرر کــرده اســت کــه اگــر ادلــه ای کــه موضوعیــت دارنــد

Page 103: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

103

ــی ــاره ی قضای ــوان ام ــه عن ــد ب ــند می توانن ــرایط باش ــد ش ــرار( فاق ــل اق )مثــایر ــراه س ــه هم ــه ب ــه آن ک ــروط ب ــد، مش ــرار گیرن ــی ق ــتناد قاض ــورد اس م

ــوند. ــم قاضــی ش ــن موجــب عل ــارات و قوانی ام2-4- امارات قضايی ناشی از تحقيق و معاينه محل

مثال هـای زیـادی بـرای این گونـه امـارات در منابـع حقوقـی بیـان شـده اسـت. مثـلا گفتـه شـده اسـت »هـرگاه در دعاوی الـزام به تنظیم سـند رسـمی اجاره، دادگاه قـرار تحقیـق محلـی صـادر نمایـد و اطلاعـات اهـل محـل کـه امـاره ی قضایـی شـمرده می شـود دلالت بر وجـود رابطه ی اسـتیجاری نمایـد، خوانده ی دعـوای مزبـور اگـر چـه بـار دلیـل را در اصـل بـه دوش نـدارد امـا بایـد خـلاف امـاره ی مزبـور را اثبـات کنـد، در غیـر ایـن صـورت رابطـه ای اسـتیجاری احراز

می شـود« )دیانـی، پیشـین، ص 125(.ایــن امــارات بــا توجــه بــه حکــم صریــح مــاده ی 255 قانــون آ.د.م کــه اطلاعات حاصــل از تحقیــق و معاینــه ی محــل را امــاره ی قضایــی محســوب کــرده اســت

اهمیــت پیــدا می کننــد.2-5- امارات قضايی ناشی از عرف و عادات

بـرای ایـن دسـته از امـارات قضایـی نیـز مثال ها و مصادیـق متعـددی قابل ذکر اسـت مثـلا در خصـوص عرف محـل تحویـل مصالح سـاختمان دکتـر کاتوزیان می نویسـند: »اگـر ایـن رسـم پذیرفتـه باشـد کـه مصالـح سـاختمانی در محـل کارگاه تحویـل داده می شـود، دادگاه می توانـد ایـن رسـم را مبنای کشـف حکم غالـب سـازد و در اختـلاف نسـبت بـه محـل تسـلیم از آن نتیجـه بگیـرد کـه مصالـح خریـداری شـده در محـل سـاختمان تحویـل داده شـده اسـت. بدیـن

Page 104: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

104

ترتیـب، عامـل نوعـی غلبـه ی عرفی در ایجـاد و تکویـن و اعتبار امـاره ی قضایی مؤثـر اسـت« )کاتوزیـان، 1379، ص713(.

ــادت ــرف و ع ــه از ع ــری را برگرفت ــارات دیگ ــز ام ــار نی ــدرزاده افش ــر ص دکتچنیــن می شــمارند:

»در دهات ایران هنوز هم مرسوم است که روی چوبی علائم و آثاری می تراشند که حکایت از میزان حساب و معامله میان بایع و مشتری می کند و با آن چوب که موسوم به »چوب خط« است معاملات و داد و ستد انجام می گیرد. در اغلب شهرستان ها افراد رسومی دارند. مثلا برای کمک به حافظه گوشی دستمال را است مفهوم بین طرفین انجام عمل خصوصی که از این عمل و گره می زنند حکایت می کند و این رسم از بقایای همان عادتی است که آن را پیکتوگرافی

)Pictographie( می گویند )به نقل از: صدرزاده افشار، 1376، ص119(.ولی به این گونه ادله ی کتبی در قانون مدنی ما اشاره نشده است و هر یک از آن ها

می تواند اعتبار و ارزش خاصی داشته باشد« )صدر زاده افشار، 1376، ص 63(.ایشان در نام گذاری این امارات نیز به اعتبار منشأ فردی این امارات گفته اند. »این امارات را امارات ساده یا امارات ماهوی یا امارات افراد نیز می گویند و مقصود از آن این است که افراد مردم بدون دخالت قانون، امور مختلفی را در عالم خارج

دلیل بر امری قرار دهند« ) همان، ص181(.ــی از ــارات ناش ــوان ام ــه عن ــد ب ــارات می توان ــته از ام ــن دس ــا، ای ــر م ــه نظ ب

ــرد. ــرار گی ــدی ق ــایی و طبقه بن ــورد شناس ــادات م ــرف و ع ع2-6- امارات قضايی ناشی از سند

ــاره ی ــکل گیری ام ــب ش ــت موج ــن اس ــند ممک ــوای س ــند و محت ــکل س ش

Page 105: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

105

قضایــی شــود. بــه عنــوان نمونــه در رویــه ی قضایــی آمــده اســت کــه اســناد ــم بعضــی ــارن تنظی ــناد و تق ــارات اس ــیاق عب ــم و س ــت تنظی ــر کیفی »از نظــه ــا بعــض دیگــر و بالاخــره تنظیــم آن هــا در دفترخانــه ی واحــد ب از آن هــا بــد« ــا باش ــودن آن ه ــوری ب ــر ص ــی ب ــاره و قرینه های ــد ام ــر دادگاه می توان نظ

)بازگیــر، 1380، ص122(.و بــه طــور کلــی در رابطــه بــا امــارات حاصــل از اســناد و مــدارک بایــد گفــت »از ایــن قبیــل اســت گواهینامه هــا، فاکتور هــا و تصدیق نامه هــا، مــدارک ــق ــا عــادی، گرچــه مطاب ــازرگان خــواه رسمی باشــد ی ــر ب ــره. دفات اداری و غیقانــون نیــز تنظیــم نشــده باشــد، می توانــد بــه عنــوان قرایــن مــورد اســتفاده ــه نفــع ــد از دفاتــر تجــاری تاجــر حتــی ب دادرس قــرار گیــرد. دادرس می تواناو نیــز در دعــوی علیــه غیــر تاجــر اماراتــی اســتنباط کنــد، بــه شــرطی کــه آن را منحصــرا مبنــای حکــم خــود قــرار ندهــد. بلکــه ادلــه ی دیگــری نیــز بــه

آن بیافزایــد. ــد ــز می توان ــی، نی ــای خصوص ــه داران، نامه ه ــیاهه ی خان ــت، س ــر یادداش دفاتــر در ــرد، و اگ ــرار گی ــاره ق ــای ام ــود و مبن ــوب ش ــی محس ــوان قراین ــه عن بمــوردی دلیلــی ضعیــف یــا ناقــص باشــد، آن را تقویــت یــا تکمیــل کنــد. امــا ایــن امــاره نبایــد از قراینــی اســتنباط شــود کــه بــا خــود ســند در یــک جــا ــد« ــند بیای ــاری آن س ــه ی ــد ب ــا بتوان ــد ت ــدا باش ــد از آن ج ــه بای ــد. بلک باش

ــار، 1376، ص186(. ــدرزاده افش )صنمونــه ی دیگــر امــاره ی ناشــی از ســند وقتــی اســت کــه »شــخص غیــر تاجری ــه او بدهــکار اســت، ــه تاجــری بدهــد متضمــن این کــه مبلغــی ب نوشــته ای ب

Page 106: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

106

تاجــر دارنــده ی ســند می توانــد بــه اســتناد دفتــر بازرگانــی خــود کــه طبــق ــی »... ممکــن ــدارد، ول ــر تاجــر ســندیت ن ــل غی ــاده ی 1298 ق.م. در مقاب ماســت جــزء قرایــن و امــارات قبــول شــود ...«، مبلــغ آن را معیــن کنــد. دادرس ــد داد. « )ناصــری، ــق آن رأی خواه ــن نباشــد طب ــی در بی ــل مخالف ــر دلی اگ

پیشــین، ص 309(.نمونــه ی دیگــر وجــود ســند در دســت بدهــکار اســت.»به عنــوان مثــال، اگــر رســم چنیــن باشــد کــه بدهــکار پیــش از گرفتــن اصــل ســند بدهــی آن را بپــردازد و دادگاه بــه قرینــه ی در دســت داشــتن ســند بــرای اثبــات پرداخــت ــده ی ــن قاع ــه ای ــاوز ب ــل تج ــه دلی ــد، ب ــور می توان ــوان کش ــد، دی ــا نکن اعتنعرفــی، ایــراد فرجامــی را بپذیــرد و حکــم را نقــض کنــد. بــه طریــق اولــی، اگــر تکلیــف تســلیم ســند طلــب در برابــر پرداخــت در قانــون آمــده باشــد )مــاده ی 250 ق.ت(، دیــوان کشــور قرینــه ی قوی تــری بــرای نقــض حکــم در اختیــار دارد. زیــرا، ظاهــر ایــن اســت کــه اصــل بــرات در برابــر پرداخــت وجــه آن بــه

محــال علیــه تســلیم شــده اســت« )کاتوزیــان، 1379، ص 716(.2-7- امارات قضايی ناشی از فناوری اطلاعات و ارتباطات

ایــن امــارات در شــرایط کنونــی بــه ســرعت در حــال رشــد و توســعه هســتند. قابلیــت ثبــت و ذخیره ســازی و نیــز بازیابــی اطلاعــات بــا اســتفاده از فنــاوری ــی و کیفــری اطلاعــات و ارتباطــات موجــب شــده اســت کــه در مســائل مدنــه ــد مواج ــی نوپدی ــارات قضای ــی از ام ــا انبوه ــال ب ــای دیجیت ــه فض ــع ب راجشــویم. و بــه تعبیــر یکــی از حقوق دانــان »امــروز وقایعــی کــه منشــأ اســتنباط قاضــی قــرار می گیرنــد از شــکل ســنتی خــارج شــده و پیشــرفت های علمــی،

Page 107: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

107

ــد ــه وجــود آورده ان ــوی هســتند ب ــی را کــه موجــب ظــن ق قرینه هــای فراوانماننــد داده پیام هــا کــه مــاده ی 13 قانــون تجــارت الکترونیــک، تعییــن ارزش اثباتــی آن هــا را در اختیــار قاضــی قــرار داده تــا بــا عوامــل مطمئــن بــه آن پــی ببــرد و حتــی در مــواردی حکــم ســند را دارد« ) زراعــت، پیشــین، ص 454(.

ــد تحــولات ــا ایجــاد وســایل ارتباطــی جدی ــن ب ــاوری نوی ــی فن ــه طــور کل بــال ــوان مث ــه عن ــت. »ب ــد آورده اس ــی پدی ــارات قضای ــوزه ام ــادی را در ح زیتصویــر فکــس و ضبــط صــوت ســند و اقــرار و شــهادت نیســت، ولــی می توانــد امــاره محســوب شــود. بنابر ایــن، در فرضــی کــه قانونگــذار در اعتبــار بخشــیدن ــاره ای کشــور ها کــه ســخن از حقــوق ــدارد، در پ ــد نقشــی ن ــل جدی ــه دلای بتجــارت الکترونیکــی می شــود، دلالــت نشــان الکترونیکــی بــه صــورت »امــاره ی قانونــی اصالــت انتســاب« در مقــررات آن آمــده اســت تــا اســتفاده کنندگان از دلیــل در دعــوای اثبــات وضــع مطلوبــی پیــدا کنــد و اثبــات نادرســتی نشــان ــه عهــده ی طــرف دعــوا قــرار گیــرد. ولــی، در حقــوق مــا نیــز الکترونیکــی بــا ــد ب ــون پیش بینــی نشــده اســت، دادگاه می توان ــاره ای در قان ــن ام کــه چنیــل ــی، دلی ــاره ی قضای ــوان ام ــه عن اســتفاده از اوضــاع و احــوال و شــرایط و بنوظهــوری را کــه علــم بــه نظــام اثباتــی و عدالــت هدیــه کــرده اســت بپذیــرد. اســتناد بــه ایــن دلایــل در زیــر مجموعــه امــاره امــکان دارد )دالــوز، فرهنــگ

ــان، پیشــین، ص 716(. ــل از:کاتوزی ــه نق ــی، ج 3، ب آیین دادرســی مدن2-8- امارات قضايی ناشی از موضوع کيفری

در ایــن قســمت کلیاتــی در خصــوص امــارات ناشــی یــا مرتبــط بــا مســأله ی کیفــری بیــان می شــود. در ایــن خصــوص بایــد توجــه شــود کــه »اماره هــای

Page 108: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

108

ــرار ــل ق ــورد عم ــه م ــا ک ــی از آن ه ــت و نمونه های ــاد اس ــیار زی ــری بس کیفــودن مقتــول ــات و ضعیف الجثــه ب ــد عبارتنــد از: شــدت و تعــدد ضرب گرفته انکــه حکایــت از عمــدی بــودن قتــل دارد؛ قــرار دادن دســتان بــر گــردن مقتــول و بســتن حلــق او کــه دلالــت بــر قصــد قتــل دارد؛ وســیله ی ارتــکاب جــرم کــه ــازد، ــان س ــب را نمای ــد مرتک ــودن قص ــنده ب ــا کش ــورت غالب ــد در ص می توانمحــل وارد کــردن ضربــه بــه جــای حســاس بــدن کــه حکایــت از قصــد قتــل دارد؛ ملاقــات اتفاقــی قاتــل و مقتــول، امــاره ی عــدم ســبق تصمیــم بــرای قتــل اســت؛ وجــود دشــمنی قبلــی میــان متهــم و مقتــول دلالــت بــر عمــدی بــودن ــر ــالای س ــه ب ــخصی ک ــت ش ــود در دس ــوی خون آل ــود چاق ــل دارد؛ وج قتــرار متهــم و متــواری جنــازه ای ایســتاده اســت قرینــه ی مجرمیــت اوســت؛ فشــدن وی کــه ممکــن اســت حکایــت از توجــه اتهــام بــه وی نمایــد و ... اینهــا ــات ــل و صدم ــرم قت ــه در ج ــرم اســت ک ــکاب ج ــرای ارت ــی ب ــای ظن اماره هــا دلیــل دیگــری تکمیــل می شــوند، ایــن ــوث« کــه ب جســمانی اصطلاحــا »لامــارات زمانــی قابــل اســتناد اســت کــه قطعــی و یقینــی باشــند و البتــه علمــی کــه قاضــی از راه ایــن اماره هــا بــه دســت مــی آورد، علــم شــخصی نیســت کــه بــا عنــوان شــخصی او تحصیــل شــده باشــد بلکــه مربــوط بــه وصــف قضایــی ــاوت و ــه ی قض ــه لازم ــت ک ــی اس ــد و طبیع ــتناد می باش ــل اس ــت و قاب اوسحکــم دادن، تحصیــل چنیــن علمــی اســت. بــه عبــارت دیگــر چنیــن علمــی نبایــد بــه صــورت اتفاقــی و خــارج از دادرســی بــه دســت آمــده باشــد بلکــه بایــد در زمــان دادرســی و بــه مناســبت اجــرای عدالــت، تحصیــل شــده باشــد«

)زراعــت، پیشــین، ص 444(.

Page 109: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

109

مصاديــق ديگــری از امــارات قابــل اســتفاده در موضوعــات کيفــری عبارتنــد از:

که گزارشی می شود؛ ادا محجوران، سوی از یا سوگند بدون که »شهادتی نشان خود از تحقیقات حین در متهم که حرکاتی می دهد؛ ارائه کارشناس ضابطان گزارش دارد؛ وجود متهم اظهارات در که تناقض گویی هایی می دهد؛ دادگستری، نامه های خصوصی متهم؛ تماس های تلفنی؛ سابقه ی متهم و هزاران واقعة دیگر که قاضی اختیار کامل در استنباط از آن ها دارد« )همان، ص450؛

همچنین: بهرامی، 1389، ص 138(.نهایتا کلیدی ترین نکته در اعتبار امارات قضایی در امور کیفری این است که: اولا در ماده ی 161 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 در مقام شمارش ادله ی اثبات جرم سخنی از اماره ی )به صورت کلی( نرفته است؛ برخلاف ماده ی 1258 قانون مدنی که اماره به صورت کلی به صورت مستقل و به عنوان چهارمین نوع ادله ی اثبات دعوا شمرده شده است. ثانیا در موارد 162 و 176 و 187 و 211 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 که سخن از اعتبار اماره ی قضایی رفته است

میزان اعتبار آن منوط به حصول علم و اطمینان قاضی شده است.2-9- امارات قضايی ناشی از رابطه ی زوجيت

و ابوت اماره ی که می آورد پدید را متعددی قضایی امارات زوجیت رابطه ی بنوت، اماره ی فراش )به عنوان یک اماره ی قانونی( تحویل جهیزیه، سلامت زوج، بکارت زوجه و غیر آن همگی از آن جمله هستند. به عنوان مثال دکتر لنگرودی می نویسد »اگر زنی مدعی شود که شوهرش عنن دارد و شوهر هم مدعی ثیب بودن زوجه گردد اماره ی سلامت به نفع زوج است و اماره ی بکارت در ایران به

Page 110: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

110

نفع زوجه است؛ این دو اماره هر دو اماره ی موضوعی است« )جعفری لنگرودی، 1355، ص238(.

ــا امــارات ناشــی از زوجیــت می نویســد همچنیــن دکتــر شــایگان در رابطــه ب»اثبــات نــکاح و نســب مــادری و هم چنیــن اثبــات هویــت طفــل بــه وســیله ی اســناد رســمی )شناســنامه و ســند ازدواج و قبالــه ی نــکاح( و در مــوارد ــا ــوده ی ــم ســند میســر نب ــی تنظی ــه علت ــه ب ــواردی ک ــل م اســتثنایی از قبیســند از میــان رفتــه باشــد بــه ســایر ادلــه مثــل اقــرار )مــاده ی 1273 قانــون مدنــی( و شــهادت )مــاده ی 1312 همــان قانــون( و امــاره ی قضایــی )مــاده ی

1324 قانــون مدنــی( بــه عمــل آیــد« امــاره ی دیگــری کــه در خصــوص زوجیــت مطــرح اســت عبارتســت از امــاره ی تحویــل جهیزیــه زوجــه بــه زوج، ایــن امــاره مکــررا در آرای قضایــی دادگاه هــا مطــرح شــده اســت بــه عنــوان مثــال در رأی شــماره 1607 مــورخ 74/11/25 ــورخ ــماره 1414/ت/6 م ــی رای ش ــه ط ــک ک ــی آبی ــعبه اول دادگاه عموم ش70/11/30 شــعبه ششــم تجدیدنظــر اســتان تهــران تائیــد شــده اســت ــان اســت – ــه همســر خواه ــده – ک ــه خوان ــه ب ــل جهیزی ــم »تحوی می خوانیــه شــرح پیوســت باســتناد امــارات موجــود ــه رابطــه زوجیــت و ب ــا توجــه ب بدر پرونــده محــرز اســت لــذا باســتناد مــاده ی 1324 قانــون مدنــی حکــم بــه ــه ــه شــرح صــورت جهیزی ــه خواهــان و ب ــد ب ــه توســط خوان اســترداد جهیزی

ــر، 1380، ص260(. ــود« ) بازگی ــادر می ش ــت ص پیوســل ــت قاب ــی ناشــی از زوجی ــارات قضای ــوان ام ــه عن ــارات ب ــن ام ــه ای مجموع

طبقه بنــدی اســت.

Page 111: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

111

2-10- امارات قضايی ناشی از کارشناسیدر خصــوص ایــن کــه اعتبــار نظــر کارشــناس از بــاب امــاره ی قضایــی اســت یــا امــاره ی قانونــی، نظــرات مختلفــی ابــراز شــده اســت برخــی معتقدنــد اعتبارنظر کارشــناس بــه خاطــر آن اســت کــه نظــر کارشــناس خــود یــک امــاره ی قانونی اســت در حالــی کــه نظــر دیگــر بــر ایــن اســت کــه نظــر کارشــناس امــاره ی قضایــی اســت. قائــل بــه نظــر اول اســتدلال کــرده اســت کــه »قاضــی زمانــی ــرای وی علــم ــر طبــق »امــارات می باشــد کــه از آن هــا ب ــه عمــل ب موظــف بشــخصی حاصــل شــود در حالــی کــه در خصــوص نظریــه ی کارشــناس قاضــی ــد و ــاد آن حاصــل کن ــه مف ــم شــخصی ب ــت اســت چــه عل ــه تبعی موظــف بــی ــون آیین دادرس ــاده ی 265 قان ــخن م ــن س ــل ای ــد. دلی ــل نکن ــه حاص چــه ی ــه نظری ــد کــه ب اســت کــه فقــط در یــک صــورت دادگاه را مجــاز می دانــا ــی اســت کــه نظــر کارشــناس ب ــر ندهــد و آن، صورت کارشــناس ترتیــب اثاوضــاع و احــوال محقــق و معلــوم مــورد کارشناســی مطابقــت نداشــته باشــد. مفهــوم مخالــف آن ایــن جملــه اســت کــه در غیــر ایــن صــورت، دادگاه موظــف ــدا ــم پی ــاد آن عل ــه مف ــه قبــول کارشــناس اســت اعــم از آن کــه نســبت ب ب

کنــد یــا خیــر« )ارســطا، 1378،ص 264(.ــر ــه نظریــه ی دوم نظر کارشناســی را امــاره ی قضایــی دانســته و ب ــل ب امــا قائهمیــن اســاس در صــورت تعــارض آن بــا امــارات قانونــی نظیــر امــاره ی فــراش تمایــل بــه تقــدم نظــر کارشــناس پیــدا کــرده اســت. زیــرا در ایــن فــرض بــا امــاره ی قضایــی بــرای قاضــی علــم حاصــل شــده اســت، در ایــن زمینــه آمــده

اســت.

Page 112: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

112

ــی ــاره ی قضای ــی ام ــه نوع ــناس – ک ــه ی کارش ــارض نظری ــورت تع »در صمحســوب اســت – بــا امــاره ی فــراش – کــه نوعــی امــاره ی قانونــی محســوب ــر در ــن نظ ــرش ای ــا پذی ــت. ام ــدم اس ــراش مق ــی ف ــاره ی قانون ــت – ام اســر ــه نظ ــکل ب ــد مش ــم باش ــد عل ــی مفی ــرای قاض ــی ب ــه کارشناس ــی ک جایــم آور ــه عل ــی ک ــی( در صورت ــی )کارشناس ــاره ی قضای ــن ام ــد. بنابر ای می رســر اســت ــی بهت ــدم باشــد. ول ــراش مق ــی ف ــاره ی قانون ــر ام ــد ب باشــد می توانبنــا بــه همــان ملاحظــات اجتماعــی فوق الذکــر مــوارد مداخلــه ی کارشــناس را محــدود بــه مــواردی نمــود کــه طریــق شــرعی دیگــری بــرای اثبــات نســب ــبهه ــه ش ــر ب ــلا دو نف ــه مث ــواردی ک ــن در م ــد. بنابر ای ــته باش ــود نداش وجــتباه ــم اش ــا ه ــتان ب ــدان دو زن در بیمارس ــا فرزن ــد ی ــی کنن ــی نزدیک ــا زن بشــوند می تــوان بــرای تشــخیص نســب بــه کارشــناس مراجعــه نمــود. در فقــه ــه قرعــه مراجعــه می شــود کــه ــرای تشــخیص نســب ب ــواردی ب در چنیــن م

ــی، 1387، ص 360(. ــت« )دیان ــکال نیس ــی از اش خال2-11- امارات قضايی ناشی از ظاهر حال

منظور از ظاهر وضعیتی است که با مقیاس های کمی و عددی قابل سنجش باشد. یا این که به صورت ظاهری قابل رؤیت و مشهود باشد. به عنوان مثال بالاتر بودن مشخص سن فرد می تواند نشان از برخی مسائل داشته باشد که از ظاهر حال فرد قابل استنباط است. اماره ی ارشد اولاد و نیز اماره ی تولیت را می توان از این قبیل

امارات دانست. آقای دکتر لنگرودی این اماره را چنین توصیف کرده اند:»ارشد اولاد: رشد، اعمال مصالح در صرف مال است؛ آنکه بهتر بتواند مصلحت یابی در صرف مال کند ارشد است هرچند که سن او کمتر باشد. در صورت تساوی، فرض بر

Page 113: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

113

این است که اکبر ارشد است. منبع: ردالمحتار 4/457 « )جعفری لنگرودی، 1378، ص281(.

»امــاره ی تولیــت: تصــرف بــه عنــوان اداره ی وقــف اســت کــه امــاره ی تولیــت متصــرف مدیــر اســت. منبــع: حقــوق امــوال 143/206« )همــان ، ص 605(. ایــن امــاره نیــز از آن جهــت کــه طــول مــدت تولیــت و اشــتهار فــرد بــه ایــن امــر، قابــل ســنجش عــددی و ملاحظــه عرفــی اســت در ایــن طبقــه از امــارات

طبقه بنــدی می شــوند.ــه امــاره ی ســوق ــه ی دیگــری از امــاره ناشــی از ظاهــر حــال می تــوان ب نمونــارت ــه و طه ــاره ی تزکی ــازار مســلمانان ام ــه »در ب ــرد ک مســلمانان اشــاره ک

ــدی، 1391، ص274(. ــت« )محم ــر خوردنی هاس ــان و دیگ ــت و ن گوشــا عنــوان امــارات قضایــی ناشــی از ــه امــارات ب ــه نظــر مــا مجموعــه این گون ب

ــدی هســتند. ــل شناســایی و طبقه بن ــر حــال قاب ظاه2-12- امارات قضايی ناشی از نظريه های حقوقی

ایــن دســته از امــارات دارای منشــأ علمــی و نظــری هســتند - بــه عنــوان مثــال امــاره ی قابلیــت انتقــال حــق کــه در ایــن خصــوص گفته انــد:

ــل ــا قاب ــب آن ه ــه غال ــوق نشــان داده اســت ک ــواع حق ــع در اقســام و ان »تتبــوم ــه مفه ــت ک ــت اس ــی در دس ــاره ی عرف ــک ام ــس ی ــد پ ــل و انتقال ان نقــه ــر خــلاف آن ب ــال اســت مگ ــل و انتق ــل نق ــی قاب ــر حق ــن اســت: ه آن ایدلیــل قطعــی محــرز شــود. .... حــق کســب و پیشــه هــم قابــل انتقــال اســت«

پیشــین، ص 672(. )جعفری لنگــرودی، مثال دیگری که قابل ذکر است به شرح زیر است.

Page 114: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

114

»بیــع شــرطی واقــع شــده کــه نمی دانیــم مملــک اســت تــا بیــع واقعــی باشــد و یــا مملــک نیســت تــا وثیقــه ی مــاده ی 34 قانــون ثبــت باشــد؛ از آن جــا کــه ــا ــا بیــع شــرط وثیق ه ــای اســت پــس بایــد آن را وثیقــه شــمرد ت اکثریــت بخــلاف آن محــرز گــردد. ایــن مصــداق یــک امــاره ی موضوعــی اســت« )همــان،

ص 607(.بــه گمــان مــا این گونــه امــارات بایــد بــا عنــوان امــارات ناشــی از نظریه هــای

حقوقــی شناســایی شــوند.2-13- امارات قضايی ناشی از قرارداد و يا ساير روابط حقوقی

ایــن دســته از امــارات بســیار متنــوع هســتند. برخــی از نمونه هــای این گونــه امــارات بــه شــرح زیــر هســتند:

الف-امــاره ی قصــد عاقــد: الفــاظ ایجــاب و قبــول امــاره ی بــر قصــد عاقــد ــراض و ــود آن را اغ ــراز نش ــد و اب ــد باش ــه در دل عاق ــن هرچ ــز ای ــت. ج اســت داد. ــد دخال ــود نبای ــیر عق ــد و تفس ــدا در عق ــه اب ــد ک ــی نامیده ان دواعــوان ــلاف آن را نمی ت ــی خ ــت یعن ــق اس ــاره ی مطل ــث، ام ــورد بح ــاره ی م ام

ــان، ص 609(. ــرد )هم ــات ک اثبب-امــاره ی امانــی بــودن در مقابــل اســتيجاری بــودن: مثالــی کــه در

ایــن خصــوص قابــل ذکــر اســت بــه شــرح زیــر اســت:»مثــلا مالــک یــک منــزل مســکونی بــه اســتناد قانــون جلوگیــری از تصــرف عدوانــی علیــه ســرایدار خــود طــرح دعــوی می کنــد، و بــه عنــوان این کــه یــد او در تصــرف اطــاق، امانــی بــوده و امانــت را مســترد نمــی دارد، رفــع یــد او را از مــورد تصــرف تقاضــا مــی کنــد. ســرایدار مدعــی می شــود کــه مســتأجر ملــک

Page 115: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

115

ــاق ــند، اط ــته باش ــای نوش ــه اجاره نام ه ــدون این ک ــرایدار، و ب ــه س ــوده ن بــک ــه وضــع مال ــا توجــه ب ــس از رســیدگی ب ــرده اســت. دادگاه پ را اجــاره کــیع ــزل وس ــی از من ــت اطاق ــد اس ــه بعی ــی و این ک ــی و اجتماع ــت مال از جهــزی، ــای ناچی ــا اجاره به ــت ب ــغل اس ــد ش ــه فاق ــخص ک ــک ش ــه ی ــود را ب خاجــاره بدهــد و خــودش هــم در همــان منــزل ســکونت داشــته باشــد و اطــاق ســرایداری هــم نزدیــک درب منــزل باشــد کــه معمــولا چنیــن اســت، دادگاه از ایــن اوضــاع و احــوال خوانــده را ســرایدار و یــد او را امانــی تشــخیص می دهــد،

مبنــای تصمیــم دادگاه امــاره ی قضایــی اســت« )مدنــی، 1378، ص308(.ج- امــاره ی تحليــل ماهيــت قــرارداد: مثــال قابــل ذکــر در ایــن خصــوص

بــه شــرح زیــر اســت:ــنده ــد، تصــرف فروش ــده باش ــد ش ــع« منعق ــوان »بی ــا عن ــت ب ــرگاه وصی »هــات فروشــنده ــدار از تصــرف در آن در زمــان حی ــر مبیــع و ممنوعیــت خری بــی نشــان ــر آن اســت یعن ــر صــدق وصــف »وصیــت« ب ــی ب قرینه هــای قضایــدف ــا ه ــد ام ــان کرده ان ــع را بی ــه ی بی ــن صیغ ــه طرفی ــه گرچ ــد ک می ده

ــت، پیشــین، ص 449(. ــوده اســت« ) زراع ــت ب ــا وصی آن هــه ــن نویســنده ب ــه نقــل از همی ــارات ب ــن دســته از ام ــه ی دیگــری از ای نمون

ــر اســت: شــرح زی»بــه عنــوان نمونــه »الــف« اتومبیــل »ب« را از او تحویــل گرفتــه، بــا ادعــای وکالــت از »ب« آن را بــه »ج« می فروشــد و »ج« کــه در همســایگی »ب« زندگــی می کنــد از آن اتومبیــل اســتفاده می کنــد و حتــی چنــد مرتبــه »ب« را ســوار ایــن اتومبیــل کــرده، بــه مقصــدش می رســاند و در طــول ایــن مــدت

Page 116: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

116

ــچ اعتراضــی ــد و »ب« هی ــم دارن ــا ه ــتانه ای ب ــف« و »ب« رابطــه ی دوس »النمی کنــد و حتــی »ب« از »ج« در حضــور چنــد نفــر ســؤال کــرده اســت کــه ــا از اتومبیــل راضــی هســتی؟ و مــدارک اتومبیــل نیــز تحویــل »ج« شــده آیــم ــف« و »ب« بره ــان »ال ــتی می ــه ی دوس ــال رابط ــد س ــد از چن ــت. بع اســه ــل ب ــروش اتومبی ــرای ف ــی ب ــه وکالت ــد ک ــا می کن ــورد و »ب« ادع می خ»الــف« نــداده و انتقــال مــال غیــر صــورت گرفتــه اســت. در اینجــا چنــد قرینــه وجــود دارد کــه از مجمــوع آن هــا قاضــی بــه وکالــت واقعــی و فــروش معاملــه پــی می بــرد از جملــه این کــه »ب« از انتقــال اتومبیــل بــه »ج« اطــلاع داشــته و مــدارک را تحویــل »ج« داده اســت و از رضایــت »ج« ســؤال کــرده و در ایــن ــان آن هــا چنــد ســال هیــچ اعتراضــی نداشــته اســت و حــدوث دشــمنی میــرای انتقام گیــری اســت« )همــان، ص441(. نشــان می دهــد کــه ایــن ادعــا ب

ــه مواعــد ــاره ی راجــع ب ــال دیگــر از ام ــرارداد: مث ــد ق ــاره ی مواع د- امــه شــده اســت: ــن خصــوص گفت ــرارداد اســت. در ای ــرر در ق مق

»امــاره ی مواعــد: طرفیــن قــرارداد کــه در متــن عقــد، ذکــر موعــد بــرای اجــراء تعهــد می کننــد غالبــا ایــن موعــد بــه نفــع متعهــد اســت پــس اگــر متعهدلــه خــود را ذی نفــع در موعــد بدانــد او بایــد دعــوی خــود را ثابــت کنــد؛ امــاره بــه

نفــع متعهــد اســت« )جعفری لنگــرودی، پیشــین، ص 611(.ــارات ناشــی از ــوان ام ــا عن ــد ب ــارات بای ــه ام ــه این گون ــا مجموع ــه گمــان م ب

ــا امــارات قضایــی ســامانی بهینــه پیــدا کننــد. قــرارداد شناســایی شــود ت2-14- امــاره ی قضايــی ناشــی از عمــل، اظهــار يــا وضعيــت شــخص

دارنــده ی امــاره يــا طــرف مقابــل

Page 117: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

117

ــه برخــی از ــه ب ــه در ادام ــف وســیعی دارد ک ــز طی ــارات نی ــن دســته از ام ایــم. ــاره می کنی ــا اش آن ه

ــه شــده اســت: ــن خصــوص گفت ــی: در ای ــه دادرس ــاره ی اطال ــف- ام الــا ــد ت ــت نمی کن ــته های دادگاه را اجاب ــدا خواس ــده تعم ــه خوان ــی ک »زمانفصــل خصومــت بــه درازا کشــیده شــود امــاره ای بــر حقانیــت خواهــان اســت«

ــین، ص 449(. ــت، پیش )زراعــن خصــوص ــات: در ای ــت مالي ــی از پرداخ ــت ناش ــاره ی مالكي ب- امگفتــه شــده اســت: »پرداخــت مالیــات و عــوارض ملــک ظاهــر در ملکیــت و

ــه آن اســت« )محمــدی، پیشــین، ص 274(. ــاره ی ظــن ب امج- امــاره ی تناســب موضــوع و وضعيــت فــرد: در ایــن خصــوص گفتــه شــده اســت: »وقتــی شــبانه قفــل حجره ــای بــاز شــده و اموالــی بــه ســرقت رفتــه و دو نفــر بــه اتهــام ســرقت تحــت نظرنــد یکــی از آن دو کلیدســاز اســت طبعــا همیــن کلیدســاز بــودن امــاره ی قضایــی اســت علیــه او کــه پیــش از نفــر

دیگــر در مظــان اتهــام قــرار می گیــرد )مدنــی، 1385، ص 371(.ــده اســت: »در ــه ش ــن خصــوص گفت ــهرت: در ای ــن ش ــاره ی حس د- امــورد ــهرتی در م ــن ش ــده حس ــه خوان ــی چنانچ ــال امان ــه ی م ــاوی مطالب دعدیانــت و انجــام تکالیــف شــرعی خــود داشــته باشــد، چنیــن حســن شــهرتی نوعــی امــاره ی قضایــی تلقــی و می توانــد تــا حــدودی در رد دعــوا مؤثــر باشــد«.

ــی ــل کاف ــود دلی ــورت وج ــم در ص ــی ه ــاره ی قضای ــلاف ام ــات خ ــه اثب البتــزل ــی در من ــال امان ــه م ــالا چنانچ ــال ب ــان مث ــلا در هم ــت. مث ــن اس ممکخوانــده یافــت شــود و ]یــا[ دلایلــی ... ماننــد گواهــی گواهــان وجــود داشــته

Page 118: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

118

ــده و ــهرت خوان ــی حســن ش ــی )یعن ــاره ی قضای ــود ام ــا وج ــوی ب ــد دع باشــی، 1381، ص 299(. ــت )یلفان ــات اس ــل اثب ــت داری( قاب امان

ــددی ــای متع ــن خصــوص مثال ه ــار: در ای ــا اظه ــكوت ي ــاره ی س ه- امــه گفتــه شــده اســت: ــه عنــوان نمون وجــود دارد. ب

»سـارق کـه کیـف دیگـری را ربـوده، و در اختیـار دارد، و بـه اسـتناد همیـن امـاره ی تصـرف، خـود را مالـک آن می شناسـد پـس این امـاره به نفع او اسـت. در مقابـل مالـک واقعـی، از اشـیاء متعلق به خـود در کیف نام می بـرد، در حالی کـه سـارق نمی توانـد آن هـا را نامبـرده و اساسـا نمی دانـد در کیـف چیسـت؟ و در اینجـا امـاره ی قضایی شـکل می گیـرد. و در مقابـل اماره ی قانونـی مؤثر واقع

می شـود« )مدنـی، 1385، ص 371(.نمونـه ی دیگـر در رویه ی قضایی اسـت که بسـیار تکرارشـونده اسـت. از جمله در رأی شـماره 60 مدنـی1/19/ 1375شـعبه 79 دادگاه عمومـی تهـران که به تأیید

شـعبه ششـم دادگاه تجدیدنظر رسـیده اسـت آمده است:»خوانـده بـا ابـلاغ دادخواسـت و مسـتندات مربوطـه و وقـوف بـر موضـوع ادعای خواهـان در جلسـه ی دادرسـی حاضـر نشـده و عـذر موجهـی نیـز در تعلیل عدم حضـور ارائـه نداده اسـت بنابراین عـدم حضور و سـکوت وی برابر ادعـای خواهان مسـتندا بـه مـاده ی 1324 ق.م امـاره ی قضایـی بـر قبـول ادعـای مطروحه تلقی

می گـردد«.به گمان ما این گونه امارات نیز باید با عنوان فوق مورد شناسایی قرار گیرند.

2-15- امـارات قضايـی مرتبـط بـا معاملـه بـه قصـد فـرار از ديـن يا معاملـه ی صـوری

Page 119: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

119

در این خصوص گفته شده است:»دکتریـن حقوقـی مـا و ندرتـا محاکـم ایران، بـرای رفع خـلاء مربوط بـه اماره ی قانونـی، امـوری را بـرای نحوه اثبـات قصد فرار از دیـن ارائه داده اند کـه ذیلا مورد

اشـاره قـرار می گیرند:... اگـر قسـمتی از مـال مدیون، در اجرای قرار تأمین توقیف شـده و قسـمت دیگر کـه برابـر یـا کمتـر از طلـب بسـتانکار دیگری اسـت بـه معـرض معاملـه در آمده

باشد.نداشـتن امـوال دیگـری کـه مدیـون بتواند از فـروش آن ها دیـن خود را اسـتیفاء

نماید.ــرای پرداخــت دیــن از قبیــل تجــارت و حقــوق نداشــتن وســیله ی دیگــری ب

ــر مخــارج زندگــی و امثــال آن. زایــد بوضعیــت معاملــه، کــه از متعامــل و نــوع معاملــه اغلــب معلــوم می شــود، ماننــد ــا ــه اولاد ی ــل از ثمن المثــل ب ــه اق ــروش ب ــا ف ــی ی ــح محابات ــون صل آنکــه مدیعیــال خــود نمــوده باشــد و یــا بــه ثمن المثــل فروختــه ولــی ثمــن را نگرفتــه

و اعتــراف بــه وصــول آن کــرده اســت.ــه ــه ب ــا این ک ــودن کم ــک ب ــا نزدی ــت ی ــد پرداخ ــیدن موع ــا رس ــتن ی گذاشموجــب یــک رأی اصــراری اگــر بــرای وصــول دیــن اجرائیــه صــادر شــده باشــد ــرای پرداخــت دیــن مهلــت دارد، اموالــش را ــون ظــرف ده روزی کــه ب و مدیمنتقــل کنــد قصــد فــرار از دیــن محــرز اســت« )ســلطانی، 1389، ص103(.

مثــال و نکتــه ی دیگــری کــه در همیــن خصــوص گفتــه شــده اســت بــه شــرح زیــر اســت:

Page 120: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

120

»اســتنباط از وقایــع غیرمســتقیم بایــد بــا احتیــاط زیــادی صــورت گیــرد تــا ــته، ــر ورشکس ــل تاج ــه وکی ــد این ک ــرد مانن ــورت نگی ــا ص ــتنباط خط در اســر ــاره ب ــوکل، ام ــت م ــی وی از وضعی ــال آگاه ــد و احتم ــوال وی را بفروش امصــوری بــودن معاملــه بــه حســاب آیــد امــا خبــره بــودن خریــدار را می تــوان امــاره ی آگاهــی وی از قیمت هــا و در نتیجــه عــدم تحقــق خیــار غبــن بــه نفــع

او دانســت« )زراعــت، پیشــین، ص455(.ــری ــز ام ــوری نی ــه ی ص ــا معامل ــط ب ــارات مرتب ــته بندی ام ــایی و دس شناســل ــوان دلی ــه عن ــی ب ــاره ی قضای ــامان یابی ام ــد در س ــر و مفی ضــروری و مؤث

مســتقل اســت.3- رابطه ی امارات قضایی و علم قاضی

ــم ــاب عل ــی از ب ــارات قضای ــار ام ــولا اعتب ــه »اص ــد ک ــح کرده ان ــی تصری برخقاضــی اســت« )ارســطا، پیشــین، ص264(. اســتدلالی کــه بــرای ایــن نظریــه مطــرح شــده اســت ایــن اســت کــه گفتــه شــده »فقــط زمانــی قاضــی موظــف ــرای وی علــم شــخصی ــر طبــق امــارات می باشــد کــه از آن هــا ب ــه عمــل ب بــه ــن زمین ــان متأخــر در ای حاصــل شــود« )همــان(. یکــی دیگــر از حقوق دانامــارات قضایــی را بهتریــن طریــق تحصیــل علــم بــرای قاضــی دانســته اســت و بــه همیــن جهــت معتقــد اســت کــه ممکــن اســت از چندیــن امــاره ی قضایــی قاضــی علــم حاصــل نکنــد امــا در مقابــل از یــک امــاره بــه علــم برســد. ایشــان

نوشــته اســت:ــند. ــی می باش ــرای قاض ــم ب ــل عل ــق تحصی ــن طری ــی بهتری ــارات قضای »ام

Page 121: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

121

ــک ــم، ی ــه مته ــق ب ــون متعل ــره ی خ ــک قط ــو، ی ــار م ــک ت ــال ی ــرای مث بطنــاب، اظهارنظــر پزشــکی قانونــی، پلیــس علمــی، نظــرات کارشناســانه پلیس بین الملــل در خصــوص کارشناســی خــط و بررســی جعــل، انگشــت نگاری در ــی و ــا، بازرســی بدن ــل ژنتیکــی یاخته ه ــش خــون، تحلی ــورد اســناد، آزمای مبازرســی اتومبیــل متهــم، می تواننــد طــرق تحصیــل علــم بــرای قاضــی باشــند. در ایــن بیــن، در آمریــکا اســتفاده از دروغ ســنج یــا پلی گــراف یکی از شــیوه های معمــول و شــناخته شــده بــرای تحصیــل علــم دانســته شــده، ولــی در فرانســه اســتفاده از ایــن دســتگاه - کــه بــا بررســی و اندازه گیــری میــزان ضربــان قلــب ــان آوری ــدم اطمین ــل ع ــه دلی ــردازد، ب ــه بررســی می پ ــم ب ــا تنفــس مته و یــادآوری نمــود هــر چنــد ــد ی ــرار نگرفتــه اســت. بای ــی مــورد اســتفاده ق خیلــی ــی باشــند، ول ــرای قاضــی راهنمــای خوب ــات کارشناســی می تواننــد ب نظریبــه هــر حــال، تصمیم گیرنــده و بررســی کننده حجیــت ایــن نظــرات، شــخص قاضــی اســت. ممکــن اســت امــارات متعــدد بــرای قاضــی علــم ایجــاد نکنــد ولــی یــک امــارة کوچــک موجبــات ایقــان وجــدان وی را فراهــم ســازد. در ایــن رابطــه، قاضــی می توانــد در صورتــی کــه جریــان تحقیقــات پرونــده بــا محلــی ــی ــه قاض ــد، ب ــدا کن ــاط پی ــی ارتب ــی آن قاض ــوزه ی قضای ــل ح ــر از مح غیــل ــق تحصی ــد و طری ــی ده ــت قضای ــر نیاب ــی دیگ ــری در حــوزه ی قضای دیگعلــم وی، اطلاعاتــی باشــد کــه از رهــرو مداخلــه قاضــی نیابــت گیرنــده حاصــل ــه ــی ب ــات مقدمات ــان تحقیق ــد در جری ــی می توان ــم قاض ــه، عل ــود. البت می شعنــوان قاضــی تحقیــق یــا در خــلال صــدور رأی در دادگاه، بــه عنــوان قاضــی صادرکننــده ی رأی )قاضــی مــن بیــده الحکــم( باشــد« )دیانــی، 1384، ص26(.

Page 122: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

122

تأثیــر ایــن نظریــه در تحــولات اخیــر قانونگــذار خصوصــا در امــور کیفــری بــه ــون ــواد 162- 176- 187 و 211 قان ــرا اولا در م ــود، زی ــده می ش ــوح دی وضــا فــرض ــی همــواره ب ــاره ی قضای ــار ام مجــازات اســلامی مصــوب 1392 اعتبحصــول علــم بــرای قاضــی معتبــر دانســته شــده اســت و ثانیــا در مــاده ی 161 همــان قانــون اصــولا نامــی از امــاره بــه عنــوان ادلــه ی اثبــات کیفــری بــرده نشــده اســت و بــه جــای آن از علــم قاضــی ســخن رفتــه اســت کــه دایــره ای

عام تــر دارد.

4- نتیجه و پیشنهاد

ــار امــارات قضایــی طبقه بنــدی شــده و در ــرای اولیــن ب اکنــون کــه ظاهــرا بلباســی و خلقــی دیگــر ارائــه گردیــد می تــوان ایــن نتایــج را بــه عنــوان یکــی

ــه کــرد: از یافته هــای ایــن تحقیــق ارائــاره ی ــه ام ــا ک ــن معن ــه ای ــی: ب ــارات قضاي ــودن ام ــی ب ــف- اقتضاي القضایــی تابعــی از مختصــات و شــرایط دعــوا، متداعییــن، نظریه هــای حقوقــی، ــارت ــا عب ــن معن ــت. ای ــن اس ــی فی مابی ــط حقوق ــرارداد و رواب ــوع، ق موضدیگــری اســت از »اوضــاع و احــوال پرونــده« کــه در متــن مــاده ی قانونــی بــه

ــح شــده اســت. آن تصریــا ــه ب ــا ک ــن معن ــه ای ــجام پذيری: ب ــی و انس ــت نظم يافتگ ب- قابليوجــود اقتضایــی بــودن امــارات قضایــی می تــوان آن هــا را بــر اســاس »منشــأ« و یــا »کارکــرد« طبقه بنــدی کــرد. در این صــورت رویــه ی قضایــی و دکتریــن

Page 123: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

123

حقوقــی بایــد تــلاش بیشــتری کنــد تــا مصادیــق امــاره ی قضایــی بــا وجــود ــه ی ــا زمین ــود ت ــوردار ش ــتری برخ ــدگی بیش ــودن، از تعریف ش ــی ب اقتضایکاربــرد کــور و بــدون توجیــه آن از بیــن رفتــه و در مقابــل بــه صــورت روشــن

و بــا شــفافیت لازم مــورد اســتناد قــرار گیــرد.ــور خــاص و ــه ط ــی ب ــاره ی قضای ــی ام ــرد: از نظــر عمل ــی کارب ج- فراوانترکیــب »قرایــن و امــارت« بــه طــور کلــی بالاترین کاربــرد اســتنادی را در آرای قضایــی صــادره دارد. بــه گونــه ای کــه شــاید کمتــر بتــوان رأیــی را پیــدا کــرد کــه در آن بــه امــارات و قرایــن اســتناد نکــرده باشــند امــا متأســفانه تبییــن و تعریــف لازم انجــام نشــده و تــلاش بــرای طبقه بنــدی و تعریف پذیــری آن هــا ــه ی ــم در روی ــی و ه ــن حقوق ــم در دکتری ــادی ه مشــهود نیســت و خــأ زی

قضایــی در آن خصــوص وجــود دارد.

Page 124: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

124

فهرست منابع

1- ارسـطا، محمدجـواد، )1388(، سلسـله پژوهش هـای فقهـی حقوقـی اعتبـار سـند و تعـارض آن با ادلـه ی دیگر در حقوق ایـران و فقه امامیه، تهـران: معاونت

آمـوزش و تحقیقات قـوه قضاییه.2- بازگیـر، یـدالله، )1380(، تشـریفات دادرسـی مدنی در آراء دیوانعالی کشـور،

چاپ اول، تهران: فردوسـی.3- بهرامـی، بهـرام، )1389(، بایسـته های تفسـیر قوانین و قراردادهـا، چاپ اول،

تهران: انتشـارات نـگاه بینه.4- جعفری لنگـرودی، محمد جعفـر، )1355(، حقـوق خانواده، چـاپ اول، تهران:

چاپخانـه حیدری.5- جعفری لنگـرودی، محمد جعفـر، )1378(، مبسـوط در ترمینولـوژی حقـوق ،

جلـد اول، چـاپ اول، تهـران: گنـج دانش .6- دیانـی، عبدالرسـول، )1378(، ادلـه ی اثبـات دعوی در امـور مدنی و کیفری،

چاپ اول، تهران: تدریس. 7- دیانی، عبدالرسـول، )1384(، ایقان وجدان قاضی مقایسـه اجمالی نظام های حقوق اسـلام، ایران و فرانسـه، مجله دادرسـی، مرداد و شـهرویور 1384، شـماره

51، ص24تا28. 8- دیانـی، عبدالرسـول، )1387(، حقوق خانـواده، ازدواج و انحلال آن، چاپ اول،

میزان. تهران: 9- زراعـت، عبـاس و حمیدرضـا حاجـی زاده، )1390(، ادلـه اثبـات دعوی، چاپ

دوم، تهـران: انتشـارات قانـون مدار.

Page 125: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ی از

ه سد

اعق

ی اس

شنق

داص

ومی

ضایی ق

ره ما

ر اد

125

10- سـلطانی، شـهرام، )1389(، مباحـث قانونـی در معامـلات بـه قصـد فـرار از اول، دین، چـاپ تهران: خرسندی.

11- شـایگان، سـیدعلی، )1375(، حقـوق مدنـی، چـاپ اول، تهـران: انتشـارات . طه

12- شـمس، عبـدالله، )1385( ،آیین دادرسـی مدنـی، جلـد سـوم، چـاپ پنجم، تهران: انتشـارات دراک .

13- صدرزادة افشـار، سـید محسـن،)1376(، ادله اثبات دعـوی در حقوق ایران، چاپ سـوم، تهران: مرکز نشـر دانشـگاهی.

14- کاتوزیـان، ناصر، )1378(، عدالـت قضایی)مجموعه آراء( ، چاپ اول ، تهران: دادگستر. نشر

15- کاتوزیـان، ناصـر، )1379(، گامـی به سـوی عدالت، ج 3، چـاپ اول، تهران: انتشارات دانشـگاه تهران.

16- کاتوزیـان، ناصـر، )1380(، اثبـات و دلیـل اثبـات، ج 1 ، چـاپ اول ، تهران: نشـر میزان.

17- متین دفتـری، احمـد، )1382(، آیین دادرسـی مدنـی و بازرگانـی، جلـد 3، چـاپ سـوم، تهـران: مجد.

18- محمـدی، ابوالحسـن، )1391(، مبانـی اسـتنباط حقـوق اسـلامی، چـاپ پنجـاه، تهـران: انتشـارات دانشـگاه تهـران.

19- مدنـی، سـیدجلال الدین، )1378(، آیین دادرسـی مدنـی، جلـد دوم، تهران: انتشـارات میزان.

20- مدنی، سـیدجلال الدین، )1385(، آیین دادرسـی کیفری 1و2 ، چاپ سـوم، تهران: انتشـارات پایدار.

Page 126: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

126

21- ناصـری، فـرج الله، )1344( امـارات در حقـوق مدنـی ایـران، رسـاله دکتری. تهـران: دانشـگاه تهران.

22- یلفانـی، علی اکبـر، )1381(، شـرح و تفسـیر قوانین دادرسـی مدنی )حقوق دادرسـی مدنـی( قواعـد عمومی، جلـد اول، چاپ اول، تهران: موسسـه انتشـارات

میر کبیر. ا

Page 127: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مصدق1

جرایم مستوجب حد ازمنظرقانون مجازات اسلامی1392

بارویکردکاربردی

قسمت اول

‌1-‌مدرس‌دانشگاه‌و‌معاون‌اول‌دادستان‌کل‌کشور‌و‌مدیر‌گروه‌مطالعات‌فقهی‌مرکز‌پژوهشی‌دانشنامه‌های‌حقوقی‌علامه

Page 128: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

128

مقدمه

تعــداد جرایــم مســتوجب مجــازات حــد کــه در منابــع فقهــی ذکــر شــده اســت بــه شــدت مــورد اختــلاف بیــن فقهاســت بــه عنــوان نمونــه:

محقــق حلــی )شرایع الاســلام، محقــق حلــی، جلــد 4، صفحــه 136( تعــداد ایــن جرایــم را شــش مــورد ذکــر کــرده اســت کــه عبارتنــد از: زنــا، توابــع زنــا، شــرب ــن ــی زین الدی ــاد، عامل ــهیدثانی )حاشیه الارش ــق ش ــع طری ــرقت، قط ــر، س خم)شــهید ثانــی(، جلــد 4 صفحــه 183- 295( تعــداد ایــن جرایــم را یــازده مــورد ــواط، ســحق، قیــادت، قــذف، شــرب ــا، ل ذکــر کــرده اســت کــه عبارتنــد از: زنخمــر، ســرقت، محاربــه، ارتــداد، وطــی بهایــم و امــوات. محقــق خویــی )مبانــی تکمله المنهــاج، موســوی خویــی، جلــد 41، صفحــه 203( تعــداد ایــن جرایــم را شــانزده مــورد ذکــر کــرده اســت کــه عبارتنــد از: زنــا، لــواط، تفخیــذ، ســب نبی، قیــادت، قــذف، شــرب مســکر، ســرقت، محاربــه و ارتــداد، ادعــای نبــوت، ســحر، فــروش انســان آزاد، ازدواج بــا زن ذمــی از ســوی مــردی کــه همســر مســلمان ــه نظــر ــوان از روی شــهوت. ب ــدون اذن همســرش، بوســیدن پســر نوج دارد بمی رســد مهمتریــن دلیــل اختــلاف فقهــا در تعــداد ایــن جرایــم، اختــلاف آن هــا ــا برخــی از ــدادی از فقه ــرا تع ــرات منصــوص شــرعی اســت زی ــداد تعزی در تعتعزیــرات منصــوص شــرعی را جــزو حــدود دانســته اند و برخــی از آنــان، همــان مــوارد را جــزو تعزیــرات منصــوص شــرعی محســوب کرده انــد گرچــه تعزیــرات

منصــوص شــرعی هــم ظل الحدودنــد و از نظــر احــکام تابــع آن هــا هســتند.

Page 129: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

129

قانونگــذار، در بخــش دوم از کتــاب دوم قانــون مجــازات اســلامی 1392 تعــداد ایــن جرایــم را دوازده مــورد ذکــر کــرده و در نــه فصــل بــه ترتیــب زیــر مــورد بحــث قــرارداده اســت کــه فصــل اول تــا ســوم آن مربــوط بــه جرایــم منافــی

ــد: ــت می باش عف- فصل اول: حد زنا )از ماده ی 221 الی 232(،

- فصل دوم: حد لواط و تفخیذ و مساحقه )از ماده ی 233 الی 241(،- فصل سوم: حد قوادی )از ماده ی 242 الی 244(،فصل چهارم: حد قذف )از ماده ی 245 الی 261(،

- فصل پنجم: حد سب نبی )از ماده ی 262 و 263(،- فصل ششم: حد مصرف مسکر )از ماده ی 264 الی 266(،

- فصل هفتم: حد سرقت )از ماده ی 267 الی 278(- فصل هشتم: حد محاربه )از ماده ی 279 الی 285(

- فصل نهم: حد بغی و افساد فی الارض )از ماده ی 286 الی 288(.

کليدواژها: زنا، محاربه، بغی، افساد فی الارض، لواط، قوادی، قذف، سرقت

Page 130: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

130

فصل اول زنا

ــد )به طــور نامشــروع(. مصــدر ــدون عق ــا زن ب ــت ب ــارت اســت از مقارب ــا عب زنآن زنــا و زنــاء بــه صــورت مــد و قصــر هــر دو آمــده اســت. زن زنــاکار را زانیــه ــرآن، ج ــوس ق ــر، قام ــید علی اکب ــی، س ــد. ])قرش ــی گوین ــاکار را زان ــرد زن و م3، دارالکتب الاســلامیه، تهــران، چــاپ ششــم، 1412 هـــ. ق، ص 182([ در ــه ــرد ب ــدن زن و م ــت گردی ــی جف ــن واژه در معان ــی، ای ــات فارس ــگ لغ فرهنطــور نامشــروع، فســق و بی عفتــی وارد شــده اســت. ])معیــن، محمــد، فرهنــگ فارســی معیــن )تــک جلــدی(، انتشــارات فرهنــگ نمــا، تهــران، چــاپ نخســت، 1387، ص 572([ زنــا در عــداد جرایــم علیــه اخــلاق و عفــت عمومــی محســوب می گــردد کــه از آثــار بســیار زیانبــار آن، نابــودی کیــان خانــواده و نیــز تباهــی نســل انسان هاســت. ایــن فعــل، از جملــه گناهــان کبیــره محســوب می گــردد ــه آن نهــی کــه در آیــات متعــدد قــرآن کریــم1 بــه شــدت از نزدیــک شــدن ب

شــده اســت.ــه چهــار فصــل مجــزا تقســیم ــا ب ــاب زن ــون مجــازات اســلامی 1370، ب در قانشــده بــود و در هــر فصــل بــه ترتیــب: »تعریــف و موجبــات حــد زنــا«، »راه هــای ثبــوت زنــا در دادگاه«، »اقســام حــد زنــا« و »کیفیــت اجــراء حــد« بیــان شــده بــود. قانــون مجــازات اســلامی جدیــد، در یــک فصــل همــه ی مباحــث مربــوط

1-‌از‌جمله‌می‌توان‌به‌این‌آیات‌اشاره‌نمود:نی إنه کان فاحشة و ساء سبيلا« اسراء: 32. 1- »و لا تقربوا الز

۲-‌»الزانی‌لا‌ینکح‌إلا‌زانیة‌أو‌مشرکة‌...«‌نور:‌۳.

Page 131: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

131

بــه »زنــا« را مطــرح نمــوده، و راه هــای ثبــوت زنــا و برخــی شــرایط عمومــی را در ادلــه اثبــات دعــوا و مــواد عمومــی مربــوط بــه حــدود بیــان داشــته و از تکــرار آن هــا در فصــل مربــوط بــه هــر یــک از حــدود بــه صــورت جداگانــه خــودداری ــه نظــر می رســد در نظام منــد کــردن مطالــب گام مثبتــی نمــوده اســت کــه بــا، ــا، اقســام حــد زن اســت. قانونگــذار جدیــد در ایــن فصــل، ضمــن تعریــف زنــرده ــان ک ــط، را بی ــقوق مرتب ــی ش ــدام و برخ ــه هرک ــوط ب ــای مرب مجازات ه

اســت.مــاده ی 221: »زنــا عبــارت اســت از جمــاع مــرد و زنــی کــه علقــه زوجیــت بیــن

آن هــا نبــوده و از مــوارد وطــی بــه شــبهه نیــز نباشــد.چنانچــه در جنســیت یکــی از طرفیــن تردیــد وجــود داشــته باشــد و یــا ایــن که احــراز شــود طرفیــن یــا یکــی از آن هــا دو جنســی )خنثــای مشــکل( هســتند، مشــمول حــد زنــا نخواهنــد شــد. در مــورد ایــن کــه مجــازات این گونــه اشــخاص بــه چــه صــورت خواهــد بــود، قانــون ســاکت اســت. آن چــه مســلم اســت، ایــن اســت کــه رفتــار ارتکابــی ایــن افــراد نــه تنهــا مشــمول حــد زنــا نشــده، بلکــه

مشــمول لــواط و مســاحقه نیــز نمی باشــد.تبصــره ی 1- جمــاع بــا دخــول انــدام تناســلی مــرد بــه انــدازه ختنــه گاه در قبــل

یــا دبــر زن محقــق می شــود.تبصــره ی 2- هــرگاه طرفیــن یــا یکــی از آن هــا نابالــغ باشــد، زنــا محقــق اســت لکــن نابالــغ مجــازات نمی شــود و حســب مــورد بــه اقدامــات تأمینــی و تربیتــی

مقــرر در کتــاب اول ایــن قانــون محکــوم می گــردد«.

Page 132: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

132

پيشينه ی تقنينیسابقه تقنینی این ماده در قانون سابق، مواد ذیل می باشند:

مــاده ی 63 قانــون مجــازات اســلامی 1370: »زنــا عبــارت اســت از جمــاع مــرد بــا زنــی کــه بــر او ذاتــا حــرام اســت گرچــه در دبــر باشــد، در غیــر مــوارد وطــی

بــه شــبهه«.ــد ــب ح ــی موج ــا در صورت ــلامی 1370: »زن ــازات اس ــون مج ــاده ی 64 قان ممی شــود کــه زانــی یــا زانیــه بالــغ و عاقــل و مختــار بــوده و بــه حکــم و موضــوع

آن نیــز آگاه باشــد«.ــا ــه ب ــای زن محصن ــلامی 1370: »زن ــازات اس ــون مج ــاده ی 83 قان ــره م تبص

ــه اســت«. ــغ موجــب حــد تازیان نابالــن ــای ای ــی اســت و از نوآوری ه ــد پیشــینه ی تقنین ــاده فاق ــن م ــک ای تبصره ی

ــون شــده اســت. ــون محســوب می شــود کــه از فقــه وارد قان قاننکات مربوط به این ماده:

1- در مورد اين ماده، توضيح واژگان ذيل لازم است:الـف( جمـاع: جمـاع در لغـت در معانی گرد آمـدن با کسـی، موافقـت کردن، نزدیکـی کـردن مـرد بـا زن و مقاربـت کردن وارد شـده اسـت. )معیـن، محمد، فرهنـگ فارسـی معیـن )تـک جلـدی(، انتشـارات فرهنـگ نمـا، تهـران، چـاپ نخسـت، 1378، ص 389( جمـاع در اصطـلاح قانونـی به معنای برقـراری رابطه جنسـی بـه گونـه ای کـه دخول انـدام تناسـلی مرد بـه انـدازه ختنـه گاه در قبل

یـا دبـر زن محقق شـود، می باشـد.ب( علقه زوجيت: وجود عقد نکاح دائم یا موقت )منقطع( میان زن و مرد.

Page 133: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

133

پ( وطــی بــه شــبهه: برقــراری رابطــه جنســی بــه گمــان مشــروع بــودن بــه جهــت جهــل بــه حکــم یــا موضــوع.

ت( اندام تناسلی مرد: آلت رجولیت.ث( قبل: روبرو، جلو )پیشین، 788(.

ج( دبر: عقب، پشت )پیشین، ص 483(.2 - باتوجــه بــه تعریــف زنــا در ایــن مــاده، رفتــار ارتکابــی، دارای چهــار رکــن

می باشــد:ــا دخــول انــدام تناســلی مــرد حداقــل ــف( جمــاع: یعنــی نزدیکــی بایــد ب الــه ــن، چنانچ ــود. بنابرای ــق ش ــر زن محق ــا دب ــل ی ــه گاه در قب ــدازه ختن ــه ان بــواردی ــا م ــا صرف ــود و ی ــق ش ــور محق ــدار مذک ــر از مق ــی کم ت ــه جنس رابطنظیــر: تقبیــل، مضاجعــه و ... اتفــاق بیفتــد، رفتــار ارتکابــی زنــا محســوب نشــده

ــود. ــد آن نمی ش ــب ح و موجب( مــرد و زن بــودن طرفيــن: بــرای تحقــق زنــا لازم اســت فاعلــی مــرد و مفعــول زن باشــد. بنابرایــن، چنانچــه هــر دو طــرف مــرد یــا هــر دو طــرف زن ــواط و مســاحقه می شــود. ــه ترتیــب مشــمول حــد ل ــی ب ــار ارتکاب باشــند، رفتهمچنیــن چنانچــه در جنســیت یکــی از طرفیــن تردیــد وجــود داشــته باشــد ــای ــا دو جنســی )خنث ــی از آن ه ــا یک ــن ی ــود طرفی ــراز ش ــه اح ــن ک ــا ای و یمشــکل( هســتند، مشــمول حــد زنــا نخواهنــد شــد. در مــورد ایــن کــه مجــازات این گونــه اشــخاص بــه چــه صــورت خواهــد بــود، قانــون ســاکت اســت. آن چــه مســلم اســت، ایــن اســت کــه رفتــار ارتکابــی ایــن افــراد نــه تنهــا مشــمول حــد زنــا نشــده، بلکــه مشــمول لــواط و مســاحقه نیــز نمی باشــد، زیــرا مــرد یــا زن

Page 134: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

134

بــودن ایــن افــراد مشــخص نیســت. همچنیــن مشــمول مجــازات تعزیــری مذکور در مــاده ی 637 کتــاب پنجــم )تعزیــرات( قانــون مجــازات اســلامی13752 نیــز نمی گردنــد، زیــرا در صــدر آن مــاده نیــز »مــرد و زن« بــودن طرفیــن بــه عنــوان ــن، ــه اســت. بنابرای ــرار گرفت ــورد اشــاره ق ــاده، م یکــی از شــروط اعمــال آن م

قانــون جدیــد در ایــن زمینــه بــا خــلاء جــدی مواجــه اســت.پ( فقــدان علقــه زوجيــت: یکــی دیگــر از شــروط تحقــق زنــا، عــدم وجــود رابطــه زوجیــت دائــم یــا موقــت )منقطــع( میــان مــرد و زن می باشــد. مــاده ی 63 قانــون ســابق در مقــام بیــان ایــن شــرط از عبــارت »ذاتــا حــرام«3 اســتفاده ــره ــت« به ــه زوجی ــودن علق ــارت »نب ــد از عب ــون جدی ــود، لیکــن قان ــوده ب نمجســته اســت4. علــت ایــن اقــدام مثبــت قانونگــذار در تغییــر عبــارت مذکــور ایــن اســت کــه عبــارت قانــون ســابق مبهــم بــود و ممکــن بــود ایــن شــبهه را بــه ذهــن متبــادر کنــد کــه فقــط مــواردی نظیــر حرمــت نســبی یــا ســببی را شــامل می شــود، لیکــن عبــارت قانــون جدیــد کامــلا روشــن اســت و راه را بــر

ــبهات بســته اســت. ــه ش این گونت( انتفــاع شــبهه: آخریــن رکــن از ارکان چهارگانــه تحقــق زنــا، عــدم وجــود شــبهه در هــر یــک از مــرد و زن می باشــد. زیــرا بــه محــض حــدوث شــبهه بایــد ــن، چنانچــه ــار شــود. بنابرای ــدرأ الحــدود بالشــبهات« رفت ــق قاعــده ی »ت مطاب

‌2-‌]ماده‌‌۶۳7ق.م.ا‌)کتاب‌تعزیرات(‌مصوب‌1۳7۵/0۳/0۲:[‌»هرگاه‌مرد‌و‌زنی‌که‌بین‌آن‌ها‌علقه‌زوجیت‌نباشد،‌مرتکب‌روابط‌نامشروع‌یا‌عمل‌منافی‌عفت‌غیر‌از‌زنا‌از‌قبیل‌تقبیل‌و‌مضاجعه‌شوند،‌به‌شلاق‌تا‌نود‌و‌نه‌ضربه‌محکوم‌خواهند‌شد‌و‌اگر‌عمل‌

با‌عنف‌و‌اکراه‌باشد،‌فقط‌اکراه‌کننده‌تعزیر‌می‌شود«.‌3-‌حرام‌بودن‌مرد‌و‌زن‌نسبت‌به‌یکدیگر‌به‌دو‌صورت‌است:‌الف(‌حرام‌ذاتی‌که‌به‌معنای‌عدم‌وجود‌نکاح‌دائم‌یا‌موقت‌

)منقطع(‌میان‌آن‌ها‌می‌باشد.‌ب(‌حرام‌عرضی‌که‌بدین‌معناست‌که‌رابطه‌نکاح‌میان‌آن‌ها‌وجود‌دارد،‌لیکن‌به‌واسطه‌عارض‌شدن‌حیض‌و‌یا‌روزه‌ماه‌رمضان،‌تا‌زمان‌رفع‌مانع،‌نسبت‌به‌یکدیگر‌حرام‌می‌باشند.

‌4-‌شایان‌ذکر‌است‌که‌ماده‌ی‌‌۶۳7کتاب‌تعزیرات‌نیز‌از‌عبارت‌»علقه‌زوجیت«‌استفاده‌نموده‌است.

Page 135: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

135

ــه حلیــت داشــته باشــند ــا گمــان ب ــا یکــی از آن ه ــن ی ــی طرفی ــه هــر دلیل بــا ــد، زن ــه باش ــا حکمی ــه ی ــبهه موضوعی ــأ آن، ش ــه منش ــر از این ک صرف نظ

محقــق نشــده و حــد از آن هــا ســاقط خواهــد شــد.ــل، همســر ــن کــه طــرف مقاب ــاد ای ــه اعتق ــی ب ــا زن ــرد ب ــال: م ــوان مث ــه عن بــا ــا مــرد ب ــوده اســت و ی اوســت نزدیکــی کنــد و بعــد معلــوم شــود اجنبیــه بخواهــر همســر خــود ازدواج نمایــد بــه گمــان این کــه ایــن ازدواج صحیــح اســت.

3- مقصــود از »مــرد و زن« در ایــن مــاده، اشــاره بــه لــزوم مذکــر و مؤنــث بــودن می باشــد و هیچ گونــه دلالتــی بــر بالــغ بــودن آن هــا نــدارد تــا بتــوان این گونــه نتیجه گیــری کــرد کــه بلــوغ مــرد و یــا زن شــرط تحقــق زنــا اســت. برهمیــن ــه صراحــت ایــن ــه شــبهه ب ــرای زدودن هرگون مبنــا، تبصــره ی 2 ایــن مــاده بچنیــن مقــرر کــرده اســت: »هــرگاه طرفیــن یــا یکــی از آن هــا نابالــغ باشــد، زنــا

محقــق اســت...«.4- مســتنبط از تبصــره ی 2 مــاده ی 221 آن اســت کــه طفــل بــودن، در تحقــق ــرا ــه جــرم زی ــل موجه ــه عوام ــری اســت ن ــع مســئولیت کیف ــل راف ــا از عل زنایــن تبصــره بــه صراحــت مقــرر مــی دارد: »... زنــا محقــق اســت ولیکــن نابالــغ مجــازات نمی شــود.« گرچــه قانونگــذار در مــوارد متعــددی در ایــن قانــون، ایــن

دو موضــوع را خلــط کــرده اســت.ــون، یکــی از ــه ایــن کــه قانونگــذار در مــاده ی 217 همیــن قان ــا توجــه ب 5- بشــرایط عمومــی مربــوط بــه تمامــی حــدود را »وجــود علــم« بیــان کــرده اســت، تکــرار مجــدد همیــن موضــوع در قســمت اخیــر مــاده ی 221 مبنــی بــر این کــه

)... و از مــوارد وطــی بــه شــبهه نیــز نباشــد( زایــد اســت.

Page 136: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

136

ــود، ــا ش ــب زن ــغ مرتک ــه نابال ــاده، چنانچ ــن م ــره ی 2 ای ــاس تبص ــر اس 6- بعلی رغــم تحقــق زنــا، مشــمول مجــازات حــد نمی گــردد و بــه اقدامــات تأمینــی ــون محکــوم خواهــد شــد. و تربیتــی مقــرر در کتــاب اول )کلیــات( همیــن قانمنظــور از اقدامــات تأمینــی و تربیتــی، موضــوع تبصــره ی 2 مــاده ی 88 قانــون مجــازات اســلامی ناظــر بــر بندهــای پنج گانــه آن مــاده می باشــد. تبصــره ی 2 مــاده ی 88، در مــورد اشــخاص نابالــغ مرتکــب جرایــم حــدی تعییــن تکلیــف ــغ مرتکــب یکــی از جرایــم موجــب نمــوده و مقــرر کــرده اســت: »هــرگاه نابالحــد یــا قصــاص گــردد، در صورتــی کــه از دوازده تــا پانــزده ســال قمــری داشــته باشــد، بــه یکــی از اقدامــات مقــرر در بندهــای )ت( و یــا )ث(5 محکــوم می شــود و در غیــر ایــن صــورت یکــی از اقدامــات مقــرر در بندهــای )الــف( تــا )پ(6 ایــن

ــاده در مــورد آن هــا اتخــاذ می گــردد«. م7- بــرای تحقــق علقــه زوجیــت میــان مــرد و زن، ثبــت واقعــه عقــد نــکاح در دفاتــر رســمی ازدواج شــرط نیســت، بلکــه آن چــه مهــم اســت وقــوع عقــد نکاح

‌5-‌بند‌ت-‌اخطار‌و‌تذکر‌و‌یا‌أخذ‌تعهد‌کتبی‌به‌عدم‌تکرار‌جرم.بند ث- نگهداری در کانون اصلاح و تربيت از سه ماه تا يک سال در مورد جرايم تعزيری درجه يک تا پنج«.

‌6-‌بند‌الف-‌تسلیم‌به‌والدین‌یا‌اولیاء‌یا‌سرپرست‌قانونی‌با‌أخذ‌تعهد‌به‌تأدیب‌و‌تربیت‌و‌مواظبت‌در‌حسن‌اخلاق‌طفل‌یا‌نوجوان.

تبصره- هرگاه دادگاه مصلحت بداند می تواند حسب مورد از اشخاص مذکور در اين بند تعهد به انجام اموری از قبيل موارد ذيل و اعلام نتيجه به دادگاه در مهلت مقرر را نيز أخذ نمايد:

1- معرفی طفل يا نوجوان به مددکار اجتماعی يا روانشناس و ديگر متخصصان و همکاری با آنان؛2- فرستادن طفل يا نوجوان به يک مؤسسه آموزشی و فرهنگی به منظور تحصيل يا حرفه آموزی؛

3- اقدام لازم جهت درمان يا ترک اعتياد طفل يا نوجوان تحت نظر پزشک؛4- جلوگيری از معاشرت و ارتباط مضر طفل يا نوجوان با اشخاص به تشخيص دادگاه؛

5- جلوگيری از رفت و آمد طفل يا نوجوان به محل های معينبند ب- تسليم به اشخاص حقيقی يا حقوقی ديگری که دادگاه به مصلحت طفل يا نوجوان بداند با الزام به انجام دستورهای ذکور

در بند )الف) در صورت عدم صلاحيت والدين، اولياء يا سرپرست قانونی طفل يا نوجوان و يا عدم دسترسی به آن ها با رعايت مقررات ماده 1173 قانون مدنی.

تبصره- تسليم طفل به اشخاص واجد صلاحيت منوط به قبول آنان است.بند پ- نصيحت به وسيله قاضی دادگاه.

Page 137: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

137

)اعــم از دائــم یــا موقــت( بــه صــورت صحیــح و بــا رعایــت شــرایط مقــرر قانونــی ــه ــوه قضایی ــی ق می باشــد، حتــی اگــر ثبــت رســمی نشــده باشــد. اداره حقوقنیــز در تأییــد ایــن نظــر، بــه موجــب یــک نظریــه مشــورتی7 بــه ایــن صــورت اظهــار عقیــده نمــوده اســت: »بــا وقــوع عقــد ازدواج بــه نحــو صحیــح ولــو بــه طــور غیررســمی، زن و مــرد بــه زوجیــت یکدیگــر درمی آینــد و از کلیــه حقــوق و وظایــف زوجیــت اســتفاده می کننــد و از ایــن جهــت نمی تــوان هیــچ کــدام را تعقیــب جزایــی نمــود«.8 البتــه عــدم ثبــت واقعــه ازدواج بــر اســاس مــاده ی 49 قانــون9 حمایــت خانــواده مصــوب 1391 جــرم جداگانــه ای اســت کــه ربطــی بــه

صحــت عقــد ازدواج نــدارد.مــاده ی 222: »جمــاع بــا میــت، زنــا اســت مگــر جمــاع زوج بــا زوجــه متوفــای خــود کــه زنــا نیســت لکــن موجــب ســی و یــک تــا هفتــاد و چهــار ضربه شــلاق

تعزیــری درجــه شــش می شــود«.پيشينه تقنينی

ایـن مـاده فاقـد هرگونـه سـابقه قانونگـذاری اسـت و از نوآوری های قانـون جدید محسـوب می شـود. البتـه تبصـره ی مـاده ی 103 قانون حـدود و قصـاص و دیات مصـوب 1361 را می تـوان بـه عنوان سـابقه قانونگـذاری این مـاده در نظر گرفت. ایـن تبصـره در مقـام بیان اشـتراک حکم زنای بـا زن زنده و زن مـرده، این چنین

7 -‌نظریه‌مشورتی‌اداره‌حقوقی‌به‌شماره‌‌7/1۳7۴مورخ‌1۳7۶/0۵/09‌8-‌مجموعه‌تنقیح‌شده‌قوانین‌و‌مقررات‌کیفری،‌معاونت‌حقوقی‌و‌توسعه‌قضایی‌قوه‌قضاییه،‌روزنامه‌رسمی‌جمهوری‌اسلامی‌

ایران،‌چاپ‌دوم،‌1۳۸۸،‌ج‌1،‌ص‌۸۸،‌ذیل‌ماده‌‌۶۳7کتاب‌تعزیرات‌قانون‌مجازات‌اسلامی‌مصوب‌1۳7۵.‌9-‌ماده‌‌۴9قانون‌حمایت‌خانواده:‌چنانچه‌مردی‌بدون‌ثبت‌در‌دفاتر‌رسمی‌به‌ازدواج‌دائم،‌طلاق‌یا‌فسخ‌نکاح‌اقدام‌یا‌پس‌از‌رجوع‌تا‌یک‌ماه‌از‌ثبت‌آن‌خودداری‌یا‌در‌مواردی‌که‌ثبت‌نکاح‌موقت‌الزامی‌است‌از‌ثبت‌آن‌امتناع‌کند،‌ضمن‌الزام‌به‌ثبت‌واقعه‌به‌پرداخت‌جزای‌نقدی‌درجه‌پنج و‌یا‌حبس‌تعزیری‌درجه‌هفت‌محکوم‌می‌شود.‌این‌مجازات‌در‌مورد‌مردی‌که‌از‌ثبت‌

فسخ‌نکاح‌و‌اعلام‌بطلان‌نکاح‌یا‌طلاق‌استنکاف‌کند‌نیز‌مقرر‌است.

Page 138: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

138

مقـرر نمـوده بـود: »در احـکام یـاد شـده فرقـی بیـن زنـای بـا زن زنـده و مـرده نیسـت«. علـت عـدم پیش بینـی ایـن تبصـره در قانون مجـازات اسـلامی مصوب 1370 شـاید بـه ایـن جهت بوده اسـت که این موضـوع، قابل ابتلا نیسـت ولیکن در عیـن حال خلاء قانونی محسـوب می شـد کـه قانونگذار جدید در سـال 1392

بـا وضـع مـاده ی 222، این خـلاء را مرتفـع نمود.نکات مربوط به اين ماده

1- مجـازات زنـای بـا زن زنـده و مـرده حسـب اطـلاق ادلـه موجـود در کتـاب و سـنت10 و همچنیـن اجمـاع فقهـای متقـدم و متأخـر11 یکسـان می باشـد و ایـن

مـاده نیـز بـر همیـن مبنا تقنین شـده اسـت.2 - این ماده بیانگر دو مطلب متفاوت در خصوص زنا با زن مرده می باشد:

الـف( چنانچـه مـردی بـا زن مـرده ای کـه میـان آن هـا علقـه ی زوجیـت وجـود نداشـته اسـت، مرتکب عمل شـنیع شـود، رفتار وی زنا محسـوب شـده و به حد

آن محکـوم خواهد شـد.ب( چنانچـه مـردی بـا زن مـرده ای کـه میـان آن هـا علقـه زوجیـت وجود داشـته اسـت رابطه جنسـی بـا وصف مذکور در تبصـره ی یک مـاده ی 221 12 برقرار نماید، صرفـا بـه سـی و یـک تا هفتـاد و چهار ضربه شـلاق تعزیـری درجه شـش محکوم

می گـردد.علـت ایـن حکـم آن اسـت که رابطـه زوجیت میان مـرد و زن به واسـطه فوت زایل نمی گـردد و تنهـا به جهـت هتک حرمت میت، مجازات تعزیری مقرر شـده اسـت.

‌10-‌برای‌مطالعه‌بیشتر‌رجوع‌شود‌به‌جلد‌‌۴1از‌کتاب‌مبانی‌تکمله‌المنهاج‌تألیف‌آیت‌الله‌خویی.‌11-‌برای‌مطالعه‌بیشتر‌رجوع‌شود‌به‌جلد‌‌10از‌کتاب‌کشف‌اللثام‌و‌الإبهام‌تألیف‌فاضل‌اصفهانی‌و‌همچنین‌گنجینه‌استفتائات‌

قضایی‌منتشر‌شده‌از‌سوی‌مؤسسه‌آموزشی‌و‌پژوهشی‌قضاء‌قم.‌12-‌»جماع‌با‌دخول‌اندام‌تناسلی‌مرد‌به‌اندازه‌ختنه‌گاه‌در‌قبل‌یا‌دبر‌زن‌محقق‌می‌شود«.

Page 139: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

139

3- باتوجــه بــه تعریــف تعزیــرات منصــوص شــرعی13 بــه نظــر می رســد مجــازات ــری ــای تعزی ــوع مجازات ه ــد، از ن ــا می کن ــود زن ــت خ ــا زن می ــه ب ــردی ک م

منصــوص شــرعی باشــد.ــده، ــا زن ــای ب ــد مجــازات وی در زن ــا میــت مانن ــای ب ــی در زن 4- مجــازات زانــرایط ــد ش ــی واج ــی چنانچــه زان ــردد. یعن ــن می گ ــا تعیی ــوع زن ــاس ن ــر اس بــه مجــازات رجــم و چنانچــه مشــمول بندهــای »الــف و ب و احصــان باشــد، بپ« مــاده ی 224 14 ایــن قانــون باشــد، بــه مجــازات اعــدام و در ســایر مــوارد بــه مجــازات حــد محکــوم می گــردد. شــایان ذکــر اســت کــه در خصــوص میــت،

ــل تصــور نمی باشــد. ــاده ی مذکــور15 قاب ــد »ت« م ــای مشــمول بن زناداره حقوقــی قــوه قضاییــه در تأییــد ایــن نظــر در یــک نظریــه مشــورتی16 اعلام ــوع،‌میــزان‌و‌مجــازات‌آن‌در‌شــرع‌تعییــن‌شــده‌باشــد‌ ــرات‌منصــوص‌شــرعی«‌مــواردی‌اســت‌کــه‌ن ‌13-‌منظــور‌از‌»تعزیماننــد‌خوابیــدن‌دو‌نفــر‌زیــر‌یــک‌لحــاف‌بــه‌صــورت‌برهنــه،‌مقاربــت‌بــا‌همســر‌در‌حــال‌حیــض‌یــا‌در‌مــاه‌مبــارک‌رمضــان،‌از‌بیــن‌بــردن‌بــکارت‌دختــر.‌لیکــن‌در‌مــواردی‌کــه‌در‌فقــه‌صرفــا‌بــه‌تعزیــر‌مرتکــب‌اشــاره‌شــده‌اســت،‌بــدون‌ایــن‌کــه‌نــوع‌و‌میــزان‌مجــازات‌بیــان‌شــده‌باشــد،‌از‌مصادیــق‌»تعزیــر‌منصــوص‌شــرعی«‌محســوب‌نمی‌شــود.‌ماننــد‌ارتشــاء،‌اختــلاس‌و‌کلاهبــرداری،‌کــه‌در‌شــرع،‌نــوع‌و‌میــزان‌مجــازات‌آن‌هــا‌بیــان‌نشــده‌و‌صرفــا‌بــه‌تعزیــر‌آن‌هــا‌اشــاره‌شــده‌اســت.‌از‌جملــه‌

مــواردی‌کــه‌فقهــا‌بــه‌عنــوان‌تعزیــرات‌منصــوص‌شــرعی‌از‌آن‌هــا‌یــاد‌کرده‌انــد‌عبارتنــداز:1- مقاربت با همسر در ماه مبارک رمضان که مجازات آن بيست و پنج ضربه شلاق است.

2- ازدواج بــا کنيــز يــا زنــی از اهــل ذمــه و دخــول بــه او بــا داشــتن همســر مســلمان و آزاد کــه مجــازات آن يــک هشــت حــد زنــا يعنــی دوازده و نيــم ضربــه شــلاق اســت.

3- خوابيدن دو مرد به صورت برهنه زير يک پوشش که بنا بر قول مشهور مجازات آن بين سی تا نود و نه ضربه شلاق است.4- خوابيــدن يــک زن و مــرد بــه صــورت برهنــه يــا بــا پوشــش زيــر يــک لحــاف کــه مجــازات آن بنــا بــر نظــر شــيخ مفيــد

بيــن ده تــا نــود و نــه ضربــه شــلاق اســت.5- ازالـه بـکارت دختـر بـا انگشـت کـه مجـازات آن بر اسـاس نظر شـيخ طوسـی سـی تا هفتـاد و هفـت ضربه شـلاق، طبق نظر شـيخ مفيد و ديلمی سـی تا هشـتاد ضربه شـلاق اسـت و اين ادريس سـی تا نود و نه ضربه شـلاق برای آن تعيين نموده اسـت.

6- مجامعت با حيوانات که مجازات آن بنا بر يک نظر بيست و پنج ضربه شلاق است.7- رائی و نگهبان در قتل عمد که مجازات آن کور کردن چشم مرتکب است.

8- ممسک در قتل عمد که مجازات آن حبس ابد است.14 -‌»حد‌زنا‌در‌وارد‌زیر‌اعدام‌است:

الف- زنا با محارم نسبی.ب- زنا با زن پدر که موجب اعدام زانی است.

پ- زنای مرد غيرمسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است«.‌15-‌»ت-‌زنای‌به‌عنف‌یا‌اکراه‌از‌سوی‌زانی‌که‌موجب‌اعدام‌زانی‌است«.

‌16-‌نظریه‌مشورتی‌شماره‌‌7/9۲/909مورخ‌1۳9۲/۵/۲0

Page 140: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

140

کــرده اســت: »مطابــق صراحــت مــاده ی 222 قانــون مجــازات اســلامی 1392 جمــاع بــا میــت، زنــا محســوب می شــود مگــر جمــاع زوج بــا زوج هــای متوفــای خــود کــه موجــب تعزیــر اســت بنابرایــن در فــرض زنــای مــردی کــه احصــان او ــوده و مشــمول ــای محصنــه ب ثابــت شــده، یــا میتــی کــه زوجــه او نیســت زن

ــد«. ــر می باش ــون فوق الذک ــاده ی 225 قان ــررات م مقــته و ــی شایس ــاده ی 222 اقدام ــوع م ــی موض ــذار در پیش بین ــدام قانونگ 5- اقســتودنی اســت، لیکــن بــه نظــر می رســد کــه زنــای بــا میــت نــه تنهــا موجــب هتــک حرمــت میــت می گــردد، بلکــه موجــب ملتهــب شــدن جامعــه اســت و مطابــق بــا اصــل مســلم و پذیرفتــه شــده در حقــوق جــزا، بایــد میــان جــرم و مجــازات تناســب وجــود داشــته باشــد؛ هــر میــزان کــه ســرزنش عمومــی ناشــی از رفتــار مجرمانــه بالاتــر باشــد، بــه همــان میــزان نیــز بایــد مجــازات شــدیدتر باشــد. شــخصی کــه بــه خــود اجــازه می دهــد بــا میــت مرتکــب عمــل شــنیع شــود، در پایین تریــن مرتبــه ی انســانیت قــرار دارد و بــر همیــن اســاس شایســته بــود قانونگــذار 1392 بــا پیش بینــی یــک مجــازات تعزیــری تــوأم بــا حــد زنــا، تناســب میــان جــرم و مجــازات برقــرار می نمــود. ایــن عقیــده، در فقــه امامیــه یــک نظــر پذیرفتــه شــده ای اســت و برخــی از فقهــای بــزرگ بــر اســاس ایــن نظــر فتــوا داده انــد. از جملــه حضــرت امــام خمینــی )ره( در کتاب تحریرالوســیله ایــن چنیــن فرموده انــد: »حــد زنــای بــا زنــی کــه مــرده ماننــد حــد زنــای بــا زنــده اســت. اگــر مــرد همســر داشــته و شــرایط احصــان را دارا باشــد، زنــای او محصــن و حــدش سنگســار اســت و اگــر همســر نداشــته، بــه تفصیلــی کــه در ــر و ــا فاحش ت ــت در اینج ــون جنای ــورد. و چ ــه می خ ــت، تازیان ــا گذش ــد زن ح

Page 141: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

141

زشــت تر اســت، عــلاوه بــر حــد، تعزیــر هــم می شــود و مقــدار تعزیــر بســتگی بــه نظــر حاکــم دارد، هرچنــد کــه تعزیــر زایــد بــر حــد محــل تأمــل اســت...«. )موســوی خمینــی، روح ا...، تحریرالوســیله، انتشــارات جامعــه مدرســین، چــاپ

بیســت و یکــم، 1383، جلــد 4، کتــاب حــدود، ص 274(ــر حــد، در مــوارد متعــددی از ســوی فقهــا ــری عــلاوه ب اعمــال مجــازات تعزیپذیرفتــه شــده اســت حضــرت امــام خمینــی )موســوی خمینــی، روح ا...، تحریرالوســیله، جلــد 2 کتــاب حــدود مســأله 6 از لواحــق صفحــه 468( در ایــن ــارک ــاه مب ــد م ــدس مانن ــان مق ــی در زم ــه کس ــد: چنانچ ــوص می فرمای خصرمضــان یــا مــکان مقــدس ماننــد مســجد و جــرح مرتکــب زنــا شــود عــلاوه بــر

ــود. ــر می ش ــم تعزی ــط حاک ــد توس حمــاده ی 223: »هــرگاه متهــم بــه زنــا، مدعــی زوجیــت یــا وطی به شــبهه باشــد، ادعــای وی بــدون بینــه یــا ســوگند پذیرفتــه می شــود، مگــر آن کــه خــلاف آن

بــا حجــت شــرعی لازم ثابــت شــود«.پيشينه ی تقنينی

ایــن مــاده جایگزیــن مــاده ی 66 قانــون مجــازات اســلامی مصــوب 1370 شــده ــم ــا ه ــه ب ــی ک ــا زن ــرد ی ــرگاه م ــرر می داشــت: »ه ــور مق ــاده ی مزب اســت. مــال ــه احتم ــی ک ــد، در صورت ــی کن ــتباه و ناآگاه ــای اش ــد، ادع ــاع نموده ان جمــه ــوگند پذیرفت ــاهد و س ــدون ش ــور ب ــای مذک ــود، ادع ــی داده ش ــدق مدع ص

ــردد«. ــاقط می گ ــد س ــود و ح می شنکات مربوط به اين ماده

ــرا ــت، زی ــد اس ــاده ی 218 زای ــود م ــا وج ــاده ب ــن م ــد ای ــر می رس ــه نظ 1- ب

Page 142: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

142

قانونگــذاردر آن مــاده، بــه صــورت کلــی در مــورد تمامــی حــدود مقــرر کــرده اســت کــه شــرط اعمــال مجازات هــای حــدی علــم بــه موضــوع و حکم می باشــد. بنابرایــن، وقتــی کــه زانــی ادعــای وطــی بــه شــبهه دارد یعنــی علــم بــه موضــوع نداشــته اســت و در ایــن فــرض مجــازات، بــر اســاس مــاده ی 218 ســاقط اســت

و نیــازی بــه مــاده ی 223 نیســت.2- مــاده ی 223 از نظــر نگارشــی بــا مــاده ی 66 قانــون مجــازات اســلامی 1370

ــاوت دارد: چهار تفتفــاوت نخســت، آن اســت کــه در مــاده ی 223 عبــارت »هــرگاه متهــم بــه زنــا« ــد« در ــاع نموده ان ــم جم ــا ه ــه ب ــی ک ــا زن ــرد ی ــرگاه م ــارت »ه ــن عب جایگزی

مــاده ی 66 قانــون ســابق شــده اســت.تفــاوت دوم، آن اســت کــه عبــارت »ادعــای اشــتباه و ناآگاهــی« قانــون ســابق، جــای خــود را بــه عبــارت »مدعــی زوجیــت یــا وطــی بــه شــبهه« داده اســت.

تفــاوت ســوم، آن اســت کــه عبــارت »در صورتــی کــه احتمــال صــدق مدعــی داده شــود« کــه در مــاده ی 66 ســابق وجــود داشــت، در مــاده ی 223 حــذف

شــده اســت.تفــاوت چهــارم نیــز آن اســت کــه قســمت اخیــر مــاده ی 223 قانــون جدیــد کــه اشــعار مــی دارد: »مگــر آن کــه خــلاف آن بــا حجــت شــرعی لازم ثابــت شــود«،

در مــاده ی 66 قانــون ســابق وجــود نداشــت.3- ایــن مــاده مبتنــی بــر سیاســت جنایــی ارفاقــی یــا تخفیفــی می باشــد. بــر اســاس ایــن مــاده، چنانچــه هــر یــک از مــرد و زنــی کــه در مظــان اتهــام زنــا قــرار گرفته انــد و یــا هــر دوی آن هــا، مدعــی شــوند کــه عقــد نــکاح دائــم یــا

Page 143: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

143

موقــت میــان آن هــا وجــود دارد و یــا ایــن کــه ادعــا کننــد کــه از حکــم شــرعی ــه عنــوان مثــال، چنانچــه زن ادعــا ــا ســاقط می شــود. ب ــد، حــد زن آگاه نبوده انکنــد کــه از حرمــت برقــراری رابطــه جنســی بــا شــوهر خواهــر خــود آگاه نبــوده ــرد ــی م ــده اند، یعن ــتباه ش ــار اش ــل دچ ــرف مقاب ــخیص ط ــا در تش ــت و ی اسمدعــی شــود کــه بــه واســطه تاریکــی هــوا نتوانســته همســر خــود را در بســتر ــه ــا ب ــن صورت ه ــه ای ــد و مرتکــب اشــتباه شــده اســت، در هم تشــخیص ده

ــا از آن هــا ســاقط می شــود. جهــت حــدوث شــبهه، حــد زن4- مطابــق بــا ایــن مــاده بــا صــرف ادعــای زوجیــت یــا وطی بــه شــبهه، مجازات ســاقط می شــود و مقــام قضایــی حــق هیچ گونــه تحقیــق و بررســی یــا مطالبــه بینــه و ســوگند از مدعــی نــدارد. قســمت نخســت مــاده ی 241 همیــن قانــون نیــز بــر مفــاد ایــن مــاده تأکیــد نمــوده و مقــرر مــی دارد: »در صــورت نبــود ادلــه اثبــات قانونــی بــر وقــوع جرایــم منافــی عفــت و انــکار متهــم هرگونــه تحقیــق و

بازجویــی جهــت کشــف امــور پنهــان و مســتور از انظــار ممنــوع اســت«.شــعبه 11 دیــوان عالــی کشــور نیــز بــه موجــب رأی شــماره ی 11/895 مــورخ 1369/12/27، نســبت بــه ادعــای زوجیــت از جانــب مــرد و زن، بــه ایــن صــورت اظهــار عقیــده کــرده اســت: »متهمــان ادعــا کرده انــد کــه بــه اعتقــاد خودشــان ــر ــد. صرف نظ ــاری کرده ان ــد را ج ــه عق ــخصا صیغ ــده اند و ش ــا نش ــب زن مرتکاز ایــن کــه آیــا زوجیــت حاصــل شــده یــا نــه، بــه احتمــال صحــت ادعایشــان، شــبهه دارد حاصــل و حــد رجــم ســاقط اســت«. )باختــر، احمــد، مجموعــه آرای

دیــوان عالــی کشــور، انتشــارات جنــگل، چــاپ ســوم، 1390(ــد ــقط ح ــی آن مس ــه مدع ــبت ب ــا نس ــبی دارد و تنه ــه نس ــبهه جنب 5- ش

Page 144: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

144

ــی شــبهه باشــد، حــد ــرد مدع ــط م ــر ســخن، چنانچــه فق ــه دیگ می باشــد. بفقــط از مــرد ســاقط می شــود و چنانچــه تنهــا زن مدعــی شــبهه باشــد و مــرد ــط از زن مدعــی شــبهه ســاقط ــا فق ــه ای نداشــته باشــد، حــد زن ــن داعی چنیمی گــردد. حضــرت امــام خمینــی )ره( نیــز در کتــاب تحریرالوســیله، این گونــه بــر ایــن موضــوع تأکیــد نمــوده اســت: »... و اگــر نســبت به یکــی از آن دو شــبهه ــری ــی از دیگ ــاقط نمی شــود ول ــته باشــد، حــد از خصــوص او س ــکان نداش امســاقط می شــود...«. )موســوی خمینــی، روح ا...، تحریرالوســیله، انتشــارات جامعــه

مدرســین، چــاپ بیســت و یکــم، 1383، جلــد 4، کتــاب حــدود ص 177.(6- بــا توجــه بــه مفــاد مــاده ی 223، آیــا هرگونــه شــبهه ای کــه از ســوی زانــی ــوان ــه عن ــردد؟ ب ــوب می گ ــد محس ــقط ح ــود، مس ــرح می ش ــه مط ــا زانی یمثــال، چنانچــه مــردی متهــم بــه زنــا بــا همســر مســتأجر خــود باشــد و مدعــی زوجیــت بــا آن زن شــود، بــا عنایــت بــه ایــن کــه ایــن مــرد علــم داشــته اســت کــه زانیــه شــوهر دارد، آیــا مقــام قضایــی بایــد بــه صــرف ایــن ادعــا حــد را از او

ســاقط نمایــد؟پاسـخ(: بـه نظر می رسـد بایـد امکان شـبهه در حق مدعی وجود داشـته باشـد تا بتـوان حـد را از وی سـاقط نمـود، در غیـر ایـن صـورت زانی یـا زانیـه می تواند به صـرف مطـرح کـردن یـک ادعـا، از زیـر بار حـد شـانه خالی کنـد و بعیـد به نظر می رسـد قصـد شـارع مقـدس آن باشـد کـه بـه صـرف یـک ادعـا، بـدون این که حتی احتمال صحت آن داده شـود، حد سـاقط شـود. مؤید این نظر قسـمت اخیر مـاده اسـت کـه مقنن پـس از بیان حکم سـقوط حد به واسـطه ادعـا، به صراحت ایـن چنین اعلام داشـته اسـت: »مگر آن که خـلاف آن با حجت شـرعی لازم ثابت

Page 145: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

145

شـود«. امـام خمینـی )ره( در کتـاب تحریرالوسـیله با بیانی رسـا، بـه این صورت مقصـود شـارع از ایـن قاعده را بیان داشـته اسـت: »مرتکب گناهی کـه دارای حد اسـت، هـر جـا کـه ادعا کند کـه من بـه توهم حـلال بـودن مرتکب شـده ام، حد از او سـاقط می شـود، بـه شـرطی کـه عذری کـه ادعـا می کند صلاحیت مشـتبه

کـردن امر را برای او داشـته باشـد،چنانچـه بـه هـر دلیلـی طرفین یـا یکـی از آن ها گمـان به حلیت داشـته باشـند صرف نظـر از این کـه منشـأ آن، شـبهه موضوعیـه یـا حکمیـه باشـد، زنـا محقـق

نشـده و حـد از آن هـا سـاقط خواهد شـد.پـس اگـر یکـی از آن دو، یعنـی زن و مرد، و یا هر دو، ادعای شـبهه کنند و امکان شـبهه نیز باشـد، حد از او سـاقط می شـود... و همچنین اگر ادعای همسری کنند و یقین به دروغ بودن ادعایشـان هم نداشـته باشـیم، حد سـاقط اسـت؛ بدون این کـه احتیـاج داشـته باشـد بـه این که سـوگند یـاد کنـد و یا بینـه اقامـه نماید.«

)پیشین(7- منظـور از »حجـت شـرعی لازم« در قسـمت اخیـر مـاده ی 223، وجـود یکی از ادلـه اثبـات جـرم موضـوع مـاده ی 160 )مـاده ی 160 قانـون مجازات اسـلامی 1392( همیـن قانـون اسـت بنابرایـن، چنانچـه یک شـاهد گواهی دهـد که زانی علـم بـه موضـوع داشـته و از همیـن گواهی بـرای مقـام قضایی علم حاصل شـود

ایـن مـورد نیز »حجت شـرعی« محسـوب می شـود.ماده ی 224: »حد زنا در موارد زیر اعدام است:

الف- زنا با محارم نسبی.ب- زنا با زن پدر که موجب اعدام زانی است.

Page 146: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

146

پ- زنای مرد غیر مسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است.ت- زنای به عنف یا اکراه از سوی زانی که موجب اعدام زانی است.

تبصــره ی 1- مجــازات زانیــه در بندهــای )ب( و )پ( حســب مــورد، تابــع ســایر احــکام مربــوط بــه زنــا اســت.

تبصــره ی 2- هــرگاه کســی بــا زنــی کــه راضــی بــه زنــای بــا او نباشــد در حــال بیهوشــی، خــواب یــا مســتی زنــا کنــد رفتــار او در حکــم زنــای بــه عنــف اســت. در زنــا از طریــق اغفــال و فریــب دادن دختــر نابالــغ یــا از طریــق ربایــش، تهدیــد ــوق ــم ف ــز حک ــود نی ــدن او ش ــلیم ش ــب تس ــه موج ــاندن زن اگرچ ــا ترس و ی

جــاری اســت«.پيشينه ی تقنينی

ایــن مــاده جایگزیــن مــاده ی 82 قانــون مجــازات اســلامی مصــوب 1370 شــده اســت. مــاده ی 82 قانــون ســابق مقــرر می داشــت: »حــد زنــا در مــوارد زیــر قتــل

اســت و فرقــی بیــن جــوان و غیــر جــوان و محصــن و غیــر محصــن نیســت:الف- زنا با محارم نسبی.

ب- زنا با زن پدر که موجب قتل زانی است.ج- زنای غیرمسلمان با زن مسلمان که موجب قتل زانی است.

د - زنای به عنف و اکراه که موجب قتل زانی اکراه کننده است«.لازم بــه ذکــر اســت کــه دو تبصــره ی ایــن مــاده از نوآوری هــای بســیار مناســب و

شایســته ایــن قانــون محســوب می شــوند و فاقــد ســابقه قانونگــذاری می باشــند.نکات مربوط به اين ماده

برخی بر قانون سابق، علاوه ماده ی 82 با قانون جدید ماده ی 224 تفاوت - 1

Page 147: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

147

ویرایش های مناسب تقنینی از جمله اضافه شدن واژه ی »مرد« در بند »پ« بعد از واژه ی »زنای«، اضافه شدن واژه ی »اکراه کننده« در قسمت اخیر بند »ت« و بعد از واژه ی »زانی« و همچنین تبدیل عبارت »عنف و اکراه« به »عنف یا اکراه« در همان

بند دو مورد است:تفاوت نخست آن است که واژه ی »اعدام« در صدر ماده ی 224 قانون جدید، جایگزین

واژه ی »قتل« در صدر ماده ی 82 قانون سابق شده است.تفاوت دوم این است که عبارت »فرقی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیر محصن نیست« مذکور در صادر ماده ی 82 قانون سابق، از ماده ی 224 قانون جدید حذف

شده است.2- با ملاحظه مواد مربوط به حد زنا، مشخص می شود که مجازات زنا به پنج نوع تقسیم می شود که عبارتند از: اعدام، رجم، جلد، تراشیدن موی سر و تبعید بر مبنای شرایط زانی و زانیه و کیفیت وقوع زنا، اعمال می شوند. این ماده در مقام

بیان یکی از انواع حد زنا، یعنی اعدام می باشد.3- به موجب بند »الف« این ماده، چنانچه زانی و زانیه از محارم نسبی یکدیگر باشند، بدون نیاز به هیچ شرط دیگری، نظیر احصان، حد آن ها اعدام خواهد بود.

4- محارم نسبی کسانی هستند که خویشاوندی میان آن ها ناشی از رابطه خونی بوده و شرع مقدس اسلام17، ازدواج میان ایشان به صورت مطلق و ابدی را حرام

دانسته است.18‌17-‌خداونـد‌متعـال‌در‌آیه‌شـریفه‌‌۲۳از‌سـوره‌مبارکه‌نسـاء،‌در‌بیـان‌این‌حرمت،‌چنین‌مقـرر‌نموده‌اند:‌»حرمـت‌علیکم‌امهاتکم‌و‌بناتکـم‌و‌اخواتکـم‌و‌عماتکـم‌و‌خالاتکـم‌و‌بنـات‌الأخ‌و‌بنـات‌الأخـت‌و‌اماهاتکـم‌الاتـی‌ارضعنکـم‌و‌اخواتکـم‌مـن‌الرضاعـه‌و‌امهـات‌نسـائکم‌و‌ربائبکـم‌اللاتـی‌دخلتهـم‌بهـن‌فـان‌لـم‌تکونـو‌الدخلتـم‌بهـن‌فلا‌جنـاح‌علیکـم‌و‌حلائـل‌ابنائکـم‌الذین‌من‌

اصلابکـم‌و‌ان‌تجمعـوا‌بیـن‌الأختیـن‌الا‌ماقـد‌سـلف‌ان‌الله‌کان‌غفـورا‌رحیما«.‌18-‌بــرای‌ایــن‌حرمــت‌کــه‌امــروزه‌بــه‌عنــوان‌یــک‌قاعــده‌طبیعــی‌و‌مســلم‌پذیرفتــه‌شــده‌اســت،‌دلایــل‌گوناگــون‌روانــی،‌

اخلاقــی‌و‌اجتماعــی‌بیــان‌شــده‌اســت‌کــه‌پرداخــت‌بــه‌آن‌هــا‌از‌حوصلــه‌ایــن‌کتــاب‌خــارج‌اســت.

Page 148: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

148

مــاده ی 1045 قانــون مدنــی مصــوب 1313/12/21 در فصــل ســوم )در موانــع ــام ــلاق( در مق ــکاح و ط ــم )در ن ــاب هفت ــکاح( از کت ــاب اول )در ن ــکاح( از ب نــا اقــارب نســبی احصــاء محــارم نســبی، چنیــن مقــرر داشــته اســت: »نــکاح ب

ــا باشــد: ــا زن ذیــل ممنــوع اســت، اگــر چــه قرابــت حاصــل از شــبهه یالف( نکاح با پدر و اجداد و با مادر و جدات هر قدر که بالا برود.

ب( نکاح با اولاد هر قدر که بالا برود.پ( نکاح با برادر و خواهر و اولاد آن ها هر قدر که پایین برود.

ت( نــکاح بــا عمــات و خــالات خــود و عمــات و خــالات پــدر و مــادر و اجــداد و جــدات«.

ــا محــارم نســبی ــا ب ــا زن ــاده ی 224، تنه ــف« م ــد »ال ــر صراحــت بن ــا ب 5- بنمشــمول مجــازات اعــدام می باشــد و محــارم ســببی و نیــز محــارم رضاعــی از شــمول ایــن حکــم مقــرر در ایــن مــاده مســتثنی بــوده و در صــورت تحقــق زنــا

ــا می گــردد. ــواع حــد زن میــان آن هــا، حســب مــورد، شــمول ســایر انمحــارم ســببی، کســانی هســتند کــه بــه لحــاظ وجــود قرابــت ســببی19، نــکاح با آن هــا حــرام اســت. )کاتوزیــان، ناصــر، حقــوق مدنــی ، )جلــد نخســت خانــواده(، شــرکت ســهامی انتشــار، چــاپ پنجــم، تهــران، 1378، ص 102( محــارم رضاعی ــی از ــان ناش ــان ایش ــت ازدواج می ــه حرم ــود ک ــه می ش ــانی گفت ــه کس ــز ب نی

ــد. ــیرخوارگی می باش شــون مجــازات اســلامی 1370 ــا مــاده ی 66 قان مــاده ی 223 از نظــر نگارشــی ب

چهــار تفــاوت دارد:

‌19-‌ماده‌ی‌‌10۴7قانون‌مدنی‌مصوب‌‌1۳1۳/1۲/۲1از‌قرابت‌سببی،‌از‌تعبیر‌»مصاهره«‌به‌معنای‌دامادی‌استفاده‌نموده‌است.

Page 149: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

149

تفــاوت نخســت، آن اســت کــه در مــاده ی 223 عبــارت »هــرگاه متهــم بــه زنــا« ــد« در ــاع نموده ان ــم جم ــا ه ــه ب ــی ک ــا زن ــرد ی ــرگاه م ــارت »ه ــن عب جایگزی

مــاده ی 66 قانــون ســابق شــده اســت.ــون ســابق، تفــاوت دوم، آن اســت کــه عبــارت »ادعــای اشــتباه و ناآگاهــی« قانــه شــبهه« داده اســت. ــا وطــی ب ــه عبــارت »مدعــی زوجیــت ی جــای خــود را ب

تفــاوت ســوم، آن اســت کــه عبــارت »در صورتــی کــه احتمــال صــدق مدعــی داده شــود« کــه در مــاده 66 ســابق وجــود داشــت، در مــاده ی 223 حذف شــده اســت.

تفــاوت چهــارم نیــز آن اســت کــه قســمت اخیــر مــاده ی 223 قانــون جدیــد کــه اشــعار مــی دارد: »مگــر آن کــه خــلاف آن بــا حجــت شــرعی لازم ثابــت شــود«،

در مــاده 66 قانــون ســابق وجــود نداشــت.ــدام ــد اع ــتوجب ح ــا مس ــا آن ه ــای ب ــه زن ــبی ک ــارم نس ــا مح ــؤال: آی 6- سمی باشــد، صرفــا بــه محارمــی اطــلاق می شــود کــه رابطــه خویشــاوندی میــان آن هــا ناشــی از رابطــه مشــروع بــوده اســت و یــا ایــن کــه شــامل خویشــاوندی ــز ــده اند نی ــرم ش ــر مح ــه یکدیگ ــبت ب ــا نس ــروع ب ــه نامش ــی از رابط ــه ناش کــه نســب یکــی از ــرادری ک ــر و ب ــال، چنانچــه خواه ــوان مث ــه عن ــردد؟ ب می گــا کننــد، مشــمول حــد ــا یکدیگــر زن ــان ناشــی از رابطــه نامشــروع اســت، ب آن

ــر؟ ــا خی ــوند ی ــدام می ش اعپاســخ: شــاید در بــادی امــر، این گونــه بــه نظــر برســد کــه اطــلاق موجــود در بنــد »الــف« مــاده ی 224، اقتضــای تســاوی حکــم میان نســب مشــروع و نســب نامشــروع را دارد، لیکــن بــه نظــر می رســد اعتقــاد بــه عــدم ثبــوت حــد اعــدام

در فــرض مســئله اولــی اســت.

Page 150: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

150

ــبهات« آن ــدود بالش ــدارأ الح ــده »ت ــای قاع ــاط و اقتض ــب احتی ــرا اولا، جان زیاســت کــه حــد اعــدام ثابــت نشــود. ثانیــا، نســب شــرعی )رابطــه خویشــاوندی( ــا محــارم نســبی را ــای ب ــا بتــوان حکــم زن ــدارد ت ــه معنــای واقعــی وجــود ن بجــاری نمــود. امــام خمینــی )ره( نیــز در کتــاب تحریرالوســیله بــه همیــن نظــر معتقــد شــده و در ایــن خصــوص می فرماینــد: »... و هــل تلحــق الأم و البنــت و نحوهمــا مــن الزنــا بالشــرعی منهــا؟ فیــه تــردد... )موســوی خمینــی، روح ا...، تحریرالوســیله، انتشــارات جامعــه مدرســین، چــاپ بیســت و یکــم، 1383، جلــد 4، کتــاب حــدود، ص 178.(: ... جانــب احتیــاط آن اســت کــه مــادر و دختــر و امثــال آن هــا ناشــی از زنــا حکــم مــادر و دختــر شــرعی را ندارنــد، چــون محــل

ــد...«. ــد می باش تردیــورد بحــث، اقتضــای آن را دارد ــاده ی م ــف« م ــد »ال 7- اطــلاق موجــود در بنکــه بــر خــلاف ســایر بندهــا کــه صرفــا دربــاره زانــی جــاری می باشــند، حکــم مقــرر در ایــن بنــد را هــم در مــورد زانــی و هــم در مــورد زانیــه مجــری بدانیــم. ــورخ ــماره ی 6960/7 م ــورتی ش ــر مش ــز در نظ ــه نی ــوه قضایی ــی ق اداره حقوقــن چنیــن اظهــار عقیــده نمــوده اســت: ــن نظــر، ای ــد ای 1372/09/29 در تأیی»بنــد الــف مــاده ی 82 قانــون مجــازات اســلامی )بنــد الــف مــاده ی 224 قانــون جدیــد مجــازات اســلامی( کــه بــه طــور مطلــق زنــا بــا محــارم نســبی را موجــب قتــل دانســته، شــامل زانــی و زانیــه می شــود«. )مجموعــه تنقیــح شــده قوانیــن و مقــررات کیفــری، معاونــت حقوقــی و توســعه قضایــی قــوه قضاییــه، روزنامــه رســمی جمهــوری اســلامی ایــران، چــاپ دوم، 1388، ج 1، ص 743، ذیــل مــاده

82 قانــون مجــازات اســلامی مصــوب 1370.(

Page 151: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

151

ــدر خــود ــا زن پ ــاده ی 224، چنانچــه شــخصی ب ــد »ب« م ــه موجــب بن 8- بمرتکــب زنــا شــود، بــدون نیــاز بــه شــرایطی نظیــر احصــان و همچنیــن بــدون

ــه اعــدام خواهــد شــد. ــه وضعیــت زانیــه، محکــوم ب توجــه ب9- مقصــود از »زن پــدر« در بنــد »ب« مــاده ی 224، زنــی غیــر از مــادر زانــی ــت ــا موق ــم ی ــد دائ ــطه ی عق ــه واس ــا ب ــکاب زن ــگام ارت ــه در هن ــد ک می باش)منقطــع( بــا پــدر زانــی رابطــه زوجیــت داشــته باشــد. بــه دیگــر ســخن، منظــور

از »زن پــدر« در ایــن بنــد، همــان اصطــلاح »نامــادری« اســت.10- اطــلاق موجــود در بنــد »ب« ایــن مــاده، اقتضــای آن را دارد کــه تفاوتــی

میــان مدخولــه بــودن و مدخولــه نبــودن »زن پــدر« وجــود نداشــته باشــد.ــل نمی گــردد، ــوت زای ــر ف ــن کــه رابطــه زوجیــت در اث ــه ای ــت ب ــا عنای 11- بحتــی اگــر پــدر زانــی فــوت نمــوده باشــد، کمــاکان زنــا بــا »زن پدر« مســتوجب

حــد قتــل خواهــد بــود.12- در خصــوص زانیــه مشــمول بنــد »ب« ایــن مــاده، مطابــق بــا تبصــره ی 1 مــاده ی 224، بــا عنایــت بــه شــرایط وی و کیفیــت ارتــکاب زنــا، تصمیم گیــری ــا مجبــور شــده باشــد، مبــری از مســئولیت خواهــد شــد. یعنــی اگــر اکــراه یــر ــه حــد رجــم و اگ ــد، ب ــرایط احصــان باش ــر واجــد ش ــد. اگ ــری می باش کیف

فاقــد شــرایط احصــان باشــد، بــه حــد جلــد محکــوم خواهــد شــد.13- بــه موجــب بنــد »پ« ایــن مــاده، چنانچــه مــرد غیر مســلمانی با زن مســلمان ــا شــود، صرف نظــر از ایــن کــه اهــل کتــاب اســت یــا غیــر آن، ذمــی مرتکــب زناســت یــا حربــی، محصــن اســت یــا غیــر محصــن و همچنیــن بــدون توجــه بــه

وضعیــت زانیــه، نظیــر احصــان یــا رضایــت وی، محکــوم بــه اعــدام می گــردد.

Page 152: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

152

14- منظــور از غیــر مســلمان، شــخصی اســت کــه بــه دین اســلام )اعم از تشــیع و تســنن( ملحــق نشــده اســت. بنابرایــن، یهودیــان، مســیحیان، زرتشــتیان و هــر شــخصی کــه پیــروان هــر آیینــی غیــر از آییــن اســلام باشــد، غیــر مســلمان

ــود. ــوب می ش محس15- ســؤال: چنانچــه زانــی غیــر مســلمان پــس از ارتــکاب زنــا ادعــای اســلام کنــد و مســلمان شــدن او نیــز ثابــت شــود، آیــا حــد اعــدام از او ســاقط خواهــد

شــد؟ پاســخ: در ایــن خصــوص ایــن ســؤال، دو قــول عمــده وجــود دارد:ــه قاعــده فقهــی جــب20، اعتقــاد ــه اســتناد ب قــول نخســت: عــده ای از علمــا بــاقط ــق س ــورت مطل ــه ص ــد ب ــی، ح ــلام آوردن زان ــض اس ــه مح ــه ب ــد ک دارنخواهــد شــد. آیــت ا.. فاضــل لنکرانــی )ره( در ایــن بــاره می فرماینــد: »به درســتی مفــاد حدیــث جــب ایــن اســت کــه ... اســلام آن چــه را کــه بــه قبــل از اســلام برمی گــردد، می پوشــاند.... پــس اگــر از کســی در حــال کفــر، زنــا محقــق شــده اســت.. اســلام، آن را معــدوم می کنــد و کأنــه عملــی محقــق نشــده...«. )فاضــل

لنکرانــی، محمــد، القواعــد الفقهیــه، ص 262.(قــول دوم: قــول مشــهور فقهــای امامیــه ایــن اســت کــه بــه واســطه اســلام، حــد اعــدام ســاقط نخواهــد شــد. از جملــه علامــه حلــی )ره( در ایــن مــورد می فرمایند: »و لــو اســلم الذمــی الزانــی بالمســلمه قتــل ایضــا )علامه حلی، حســن بن یوســف، تحریرالأحــکام الشــرعیه، قــم، انتشــارات مؤسســه امــام صــادق )ع(، 1421 هـــ.ق، ج 2، ص 222.(: اگــر مــرد ذمــی کــه بــا زن مســلمان مرتکــب زنــا شــده اســت

مســلمان شــود، همچنــان بــه قتــل می رســد )حــد از او ســاقط نمی شــود(«.

20 - »الاسلام يجب ماقبله: اسلام آن چه را که مربوط به قبل است، مرتفع می نمايد«.

Page 153: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

153

ــه واســطه ــز وجــود دارد کــه ب ــوال دیگــری نی ــول نخســت، اق ــر دو ق عــلاوه بــه ــرای مطالع ــم )ب ــا خــودداری می کنی ــان آن ه ــه کلام، از بی ــری از اطال جلوگیبیشــتر رجــوع نماییــد بــه: مقالــه تألیــف شــده توســط حجت الاســلام و ــورتی ــرات مش ــه نظ ــده در مجموع ــر ش ــی، منتش ــت ا... فتح ــلمین حج المسفقهــی )در امــور کیفــری(، جلــد چهــارم، ص 61.( بــا توجــه بــه مبانــی فقهــی و حقوقــی بــه نظــر می رســد مســلمان شــدن کافــر موجــب ســقوط حــد اعــدام

نخواهــد شــد.ــای مــرد ــه »زن ــاده ی 224 کــه ب ــز بنــد »پ« م ــات و نی ــرا اولا اطــلاق روای زیغیرمســلمان« اشــاره کــرده اســت، شــامل مــوردی کــه زانــی غیــر مســلمان پس

ــامل می شــود. ــز ش ــا مســلمان می شــود نی از زنثانیــا مــوارد ســقوط حــد زنــا، در مــواد 218 21، 219 22 و 223 23 بــه تفصیــل بیــان شــده اســت و اســلام آوردن در عــداد مــوارد ســقوط حــد مــورد اشــاره قرار

نگرفتــه اســت.ــد ــون بن ــز همچ ــاده نی ــن م ــد »پ« ای ــمول بن ــه مش ــوص زانی 16 - در خص»ب«، مطابــق بــا تبصــره ی 1 مــاده ی 224، بــا عنایــت بــه شــرایط وی و کیفیــت ــا مجبــور شــده ــا، تصمیم گیــری خواهــد شــد. یعنــی اگــر اکــراه ی ــکاب زن ارتباشــد، مبــری از مســئولیت کیفــری اســت. اگــر واجــد شــرایط احصــان باشــد، به حــد رجــم و اگــر فاقــد شــرایط احصــان باشــد، بــه حــد جلــد محکــوم خواهــد

شــد.

21 - ادعای فقدان علم يا قصد يا وجود يکی از موانع مسئوليت کيفری.

22 - ادعای فقدان علم يا قصد يا وجود يکی از موانع مسئوليت کيفری.

23 - ادعای فقدان علم يا قصد يا وجود يکی از موانع مسئوليت کيفری.

Page 154: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

154

ــراه ــه عنــف و اک ــردی ب ــاده ی 224، چنانچــه م ــد »ت« م ــه موجــب بن 17- بمرتکــب زنــا نســبت بــه زنــی شــود، مســتوجب حــد اعــدام می باشــد. همچنیــن مطابــق بــا تبصــره ی 2 ایــن مــاده کــه در واقــع مکمــل بنــد »ت« می باشــد و از ــه قوانیــن ســابق محســوب می شــود کــه ــون جدیــد نســبت ب نوآوری هــای قانخــلاء قانونــی موجــود در آن هــا را مرتفــع نمــوده اســت، چنانچــه مــرد بــا زنــی کــه راضــی بــه زنــا نیســت، در حــال بیهوشــی یــا خــواب یــا مســتی مرتکــب عمــل شــنیع شــود و یــا ایــن کــه دختــر نابالغــی را اغفــال نمــوده و یــا زنــی را بربایــد یــا تهدیــد کنــد یــا بترســاند و از ایــن طــرق مرتکــب زنــا شــود، هــر چند رضایــت ظاهــری زن بــه واســطه تســلیم شــدن حاصــل شــده باشــد، رفتــار زانی در حکــم زنــای بــه عنــف محســوب شــده و بــه حــد اعــدام محکــوم خواهد شــد.

18 - زنــای بــه عنــف یــا اکــراه در اصطــلاح عبــارت اســت از زنــا بــا اســتفاده از اجبــار فیزیکــی )ماننــد بســتن دســت و پــای زانیــه( و یــا اجبــار روانــی )ماننــد ایــن کــه زانــی، زن را تهدیــد کنــد کــه اگــر بــه رابطــه جنســی بــا او تــن ندهــد، ــل ــال قت ــز احتم ــول نی ــن معق ــاند و حســب قرای ــل می رس ــه قت ــد او را ب فرزن

فرزنــد در صــورت تــن نــدادن بــه خواســته زانــی وجــود داشــته باشــد(.19- تبصــره ی 2 مــاده ی 224 دارای دو قســمت می باشــد کــه شــرایط اعمــال

آن هــا بــا یکدیگــر متفــاوت اســت.در خصـوص حکـم مقـرر در قسـمت نخسـت تبصـره، یعنـی زنـا بـا زن در حـال بیهوشـی یـا خـواب یا مسـتی، عـدم رضایـت زن نسـبت به زنـا، شـرط تحقق حد اعـدام می باشـد. بنابرایـن، چنانچـه اثبـات شـود زانیه به زنـا رضایت داشـته، لیکن ایـن عمـل در حـال بیهوشـی یـا خواب یـا مسـتی رخ داده اسـت، زانـی محکوم به

Page 155: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

155

زنـا نخواهـد شـد. لیکـن در مورد حکـم مقـرر در قسـمت دوم تبصره، یعنـی زنا از طـرق اغفـال نابالـغ یا رباشـی و تهدید و ترسـاندن زن، بدون نیاز به هیچ شـرطی و بـه صـورت مطلـق، حتی در صورت تسـلیم شـدن آن ها، حـد زانی اعدام می باشـد. دلیـل ایـن حکم نیز روشـن اسـت. رضایت دختر نابالـغ و همچنین رضایـت زن در حـال ربایـش و تهدیـد و تـرس، یـک رضایت واقعـی نمی باشـد، زیرا، دخـت نابالغ بـه واسـطه عدم بلـوغ، قدرت تشـخیص خوب و بـد اعمال و اتخـاذ تصمیم صحیح را نـدارد و زنـی هـم کـه در حـال ربایـش یـا تهدید یـا ترس اعـلام رضایـت نموده اسـت، یـک رضایـت ظاهری و صـوری تحت تأثیر اجبـار اعلام نموده اسـت، نه یک رضایـت قلبـی. شـهید ثانـی )ره( در مـورد الحـاق حکم زنا بـا دختر نابالـغ به زنای بـه عنـف و اکـراه و در بیـان مراتـب قبـح آن، چنیـن می فرمایند: »و مـن أن الفعل افحـش و التحریـم فیهـا آقـوی )شـهید ثانـی )ره(، زیـن الدیـن بـن علـی العاملی، الروضـه البهیه فی شـرح اللمعه الدمشـقیه، ترجمه علـی شـیروانی، ج 13 )حدود(، مؤسسـه انتشـارات دارالعلـم، قـم، چـاپ ششـم، 1385، ص 45.(: وجـه الحـاق آن اسـت کـه ایـن کار بـه مراتب زشـت تر از مجبـور کردن زن بـه زناسـت و تحریم در

آن قوی تـر اسـت«.20- سـؤال: سـؤالی کـه در خصـوص بند »ت« مـاده ی مورد بحث بـه ذهن متبادر می گـردد، ایـن اسـت که چنانچه زنـی، مردی را به عنـف و اکراه وادار بـه زنا با خود

بنماید، چـه حکمی دارد؟پاسـخ: ایـن موضـوع از جمله مسـائلی اسـت که میان فقهـا مورد بحث قـرار گرفته و نسـبت بـه آن اظهارنظـر نموده اند. صرف نظـر از دیدگاه اقلیـت علما که معتقدند اکـراه مـرد بـه زنـا علی الاصـول قابلیـت تحقق نـدارد، امـا اکثـر فقهـا معتقدند که

Page 156: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

156

اولا، اکـراه مـرد بـه زنا قابل تحقق اسـت و ثانیـا، مرد در چنین فرضی از مسـئولیت کیفـری مبـرا می شـود، لیکن مجـازات زانیـه اکراه کننـده، حد اعـدام نخواهـد بود، بلکـه بـا توجـه به شـرایط وی، حسـب مـورد، مشـمول انواع دیگـر حد زنـا خواهد شـد. شـهید ثانـی )ره( در ایـن بـاره چنین فرمـوده اسـت: »و لا تلحق بـه المرأه لو اکرهتـه، لأصـل مـع احتماله )پیشـین، ص 46(: اگر زن، مرد را مجبـور به زنا کند، حکمـش قتـل نیسـت و بـه آن جـا کـه مـرد، زن را مجبـور به زنـا می کنـد، ملحق

نمی شـود، بـه خاطـر اصالـت عدم الحـاق، البته احتمـال الحاقش به آن هسـت«.بـه نظـر می رسـد همـان گونـه که امـکان اکـراه و مجبـور نمـودن زن وجـود دارد، ایـن امـکان بـرای مـرد نیز قابل تصور می باشـد، زیـرا اولا، اکراه شـرایط نوعـی دارد کـه ممکن اسـت بر هر انسـان متعارفی تأثیـر گذاشـته و اراده او را مخدوش نماید، مضافـا ایـن کـه شـرایط شـخصی اشـخاص نیز ممکن اسـت بـه گونه ای باشـد که تحـت تأثیـر اکـراه قرار گیرنـد. مـاده ی 202 قانـون مدنـی مصـوب 1307/02/18 نیـز در مقـام بیـان شـرایط اکراه بـا در نظر گرفتن شـرایط نوعی به انضمام شـرایط شـخصی، این گونـه مقرر داشـته اسـت: »اکـراه به اعمالـی حاصل می شـود که مؤثر در شـخص بـا شـعوری بـوده و او را نسـبت بـه جان یـا مال یـا آبروی خـود تهدید کنـد، بـه نحـوی کـه عادتـا قابل تحمـل نباشـد. در مـورد اعمـال اکراه آمیز سـن و

شـخصیت و اخـلاق و مـرد یـا زن بودن شـخص بایـد در نظر گرفته شـود«.ثانیـا، قانونگـذار در ابتـدای مـاده ی 151 قانون مجازات اسـلامی و در بیـان اکراه به عنوان یکی از موانع مسـئولیت کیفری، از واژه مطلق »کسـی« بهره جسته و همین موضـوع نشـانگر آن اسـت کـه از دید مقنـن در تمامی اقسـام جرایم، اکـراه ممکن

اسـت نسـبت به هـر یک از مـرد یا تحمیـل گردد.

Page 157: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ب وج

ستم م

رایج

ت ازا

مجن

نورقا

ظمن

دازح

1392

یلام

اس

157

ثالثـا، از لحـاظ عقلـی نیز اکراه مرد به زنا توسـط زن، امر دور از ذهـن نبوده و کاملا قابـل تصـور می باشـد. آیـا ایـن امـکان وجـود ندارد کـه مردی توسـط زنـی تهدید شـود کـه در صـورت تن ندادن به عمل شـنیع، شیشـه اسـیدی که در دسـت دارد را بـه صـورت او خواهـد پاشـید، در حالی که با توجه بـه اوضاع و احـوال )مانند این کـه چنـد مرد قوی هیکل در محل قرار دارند و قادرند در صورت اسـتنکاف، دسـت و پـای او را ببندنـد و اسـید را بـه صورت او بریزند( احتمـال معقول عملیاتی نمودن

تهدید نیز وجـود دارد؟شـهید ثانـی )ره( نیـز در مقـام بیان قابلیـت تحقق اکـراه در مورد مـرد، این چنین اسـتدلال نمـوده اسـت: »و یتحقـق الاکراه علی الزنـا فی الرجل علـی آصح القولین، فیـدرء الحـد عنـه بـه. کما یـدرء عـن المـراه بالاکـراه لهـا، لإشـتراکهما فی المعنی الموجـب لرفـع الحکـم، ولاسـتلزام عدمه فـی حقه التکلیـف بما لایطاق )پیشـین، ص 24(: اکـراه بـر زنـا در مـورد مـرد نیـز تحقق پیـدا می کند بنابر قـول صحیح تر، بنابرایـن بـه واسـطه اکـراه حـد از مـرد برداشـته می شـود. همان گونـه کـه اگر زن مجبـور بـه زنا شـود حد از وی برداشـته می شـود. دلیـل این که اکراه باعث سـقوط حـد نسـبت بـه مـرد می شـود دو امر اسـت: یکـی آن کـه مـرد و زن در معنایی که موجـب برداشـتن حـد از آن ها می شـود، مشـترک هسـتند )یعنـی در فـرض اکراه همـان موضوعـی کـه علـت سـقوط حـد نسـبت بـه زن می شـود، دربـاره مـرد نیز محقـق اسـت و هرجـا که علت باشـد، معلـول نیز محقـق می گردد( و دیگـر آن که عـدم تحقـق اکـراه در حق مرد، مسـتلزم تکلیف به امری اسـت که از قـدرت و توان او خـارج اسـت )زیـرا وقتـی مرد اجبار به زنا شـده اسـت، قـدرت به تـرک آن ندارد و در ایـن فـرض، اگـر حـد زنـا همچنـان باقـی باشـد، لازمه اش آن اسـت کـه مرد

Page 158: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

158

مکلـف بـه ترک زنا باشـد، در حالی کـه فاقد قدرت تـرک آن می باشـد(«. بنابراین، به نظر می رسـد که اکراه شـدن مختص زن نیسـت و مرد نیز ممکن اسـت مجبور بـه ارتـکاب زنا شـود زن اکراه کننده، مشـمول حد اعدام نمی شـود و حـد او با توجه

شـرایطی کـه به هنـگام ارتکاب زنا داشـته اسـت، تعییـن می گردد.21 - در خصـوص بنـد »ت« مـاده ی 224، دادگاه باید در حکم خود کیفیت تحقق زنـای بـه عنـف یا اکراه را مشـخص نماید. در ایـن زمینه رأی اصراری شـماره ی 35 مـورخ 1374/09/28 عمومـی دیـوان عالـی کشـور قابـل توجه می باشـد که چنین مقـرر داشـته اسـت: »با توجه بـه گواهی پزشـکی قانونی که حکایـت از پارگی پرده بـکارت و پارگـی میـان دوران و بن بسـت طـرف چپ رحـم و خونریـزی داخل لگن مجنی علیهـا دارد و بـا در نظـر گرفتن اظهارات بی شـائبه طفل شـش سـاله طاهره، گواهـی و آثـار موجـود و مکشـوفه در محـل و حضور متهـم همـراه مجنی علیها در محـل حادثـه و فریـب دادن طفـل و بـردن او بـه داخل مدرسـه و دعـوت او از قول مدیـر مدرسـه و ممانعـت از ورود پسـر بچـه همـراه مجنی علیهـا و اوضـاع و احوال قضیـه، وقـوع جـرم زنـای به عنـف و ارتـکاب آن از ناحیه متهم محرز و مسـلم بوده و بـه نظـر اکثریت اعضای هیأت عمومی شـعب کیفری، اسـتنباط شـعبه بیسـت و هشـتم دیـوان عالـی کشـور در مـورد وقـوع زنا بـه عنف موجـه می باشـد«. )باختر،

احمـد، مجموعـه آرای دیوان عالی کشـور، انتشـارات جنگل، چاپ سـوم، 1390(

Page 159: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

159

فهرست منابع

1- باختر، احمد، مجموعه آراى ديوان عالى کشور، انتشارات جنگل، چاپ سوم، 1390

اللمعه فى شرح البهيه الروضه العاملى، زين الدين بن على )ره(، ثانى شهيد -2الدمشقيه، ترجمه على شيروانى، ج 13 )حدود(، مؤسسه انتشارات دارالعلم، قم،

چاپ ششم، 1385، ص 45.3- علامه حلى، حسن بن يوسف، تحريرالأحکام الشرعيه، قم، انتشارات مؤسسه

امام صادق )ع(، 1421 هـ.ق، ج 2، ص 222.4- قرشى، سيد على اکبر، قاموس قرآن، ج 3، دارالکتب الاسلاميه، تهران، چاپ

ششم، 1412 هـ. ق، ص 182.5- فاضل لنکرانى، محمد، القواعد الفقهيه، ص 262.

انتشار، 6-کاتوزيان، ناصر، حقوق مدنى ، )جلد نخست خانواده(، شرکت سهامى چاپ پنجم، تهران، 1378، ص 102.

نما، فرهنگ انتشارات جلدى(، )تک معين فارسى فرهنگ محمد، معين، -7تهران، چاپ نخست، 1387، ص 572.

نما، فرهنگ انتشارات جلدى(، )تک معين فارسى فرهنگ محمد، معين، -8تهران، چاپ نخست، 1378، ص 389.

9- مجموعه تنقيح شده قوانين و مقررات کيفرى، معاونت حقوقى و توسعه قضايى قوه قضائيه، روزنامه رسمى جمهورى اسلامى ايران، چاپ دوم، 1388، ج 1، ص

Page 160: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

160

743، ذيل ماده 82 قانون مجازات اسلامى مصوب 1370.انتشارات جامعه مدرسين، چاپ ا...، تحريرالوسيله، 10- موسوى خمينى، روح

بيست و يکم، 1383، جلد 4، کتاب حدود، ص 274.از ا...، تحريرالوسيله، جلد 2 کتاب حدود مسأله 6 11- موسوى خمينى، روح

لواحق صفحه 468.انتشارات جامعه مدرسين، چاپ ا...، تحريرالوسيله، 12- موسوى خمينى، روح

بيست و يکم، 1383، جلد 4، کتاب حدود ص 177.انتشارات جامعه مدرسين، چاپ ا...، تحريرالوسيله، 13- موسوى خمينى، روح

بيست و يکم، 1383، جلد 4، کتاب حدود، ص 178.

Page 161: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

دکتر فهیمه ملک زاده1

جایگاه عرف در حقوق

1- عضو هيأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال.

Page 162: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

162

چکیده

زندگـى اجتماعـى انسـان ها همـواره حقوقـى را در پى داشـته که انسـان ها ملزم بـه رعايـت آن هـا بـوده انـد و پيش از اين کـه قانونگـذار اين حقـوق را وضع کند بـه صـورت عـرف و عـادت بين انسـان ها رواج داشـته اسـت و اين مطلب نشـانه سـابقه ديرينـه عـرف در مباحث حقوقى بـوده و اهميت آن را مى رسـاند. چيزى کـه در ذهن شـناخته شـده و خرمنـدان آن را مى پذيرند و نيـز چيزى که عادت تمـام يـا اکثريتـى از افـراد يک محل بـا يک قوم در گفتـار رفتار معيـن تا به آن حـد کـه به مـرور الزام آور شـناخته شـود، و به اين شـکل عرف تحقيـق مى يابد. عـرف از مسـائل مهـم حـوزه حقـوق اسـت. و مى توانـد در اسـتنباط هاى فقهـى و حقوقـى و ارائـه قرائت هـا و تفسـيرهاى جديـد حقوقـى مؤثر باشـد. بـا عنايت بـه ايـن مهـم در ايـن مقالـه برآنيـم تـا جايـگاه عـرف را در حقـوق بـا توجه به ديدگاه هـاى امـام خمينـى )ره(، که بـه حق مجتهـدى نوانديش و فقيـه نوپرداز کـه رهبـر فکـرى عمـده مسـائل فقهـى و حقوقـى بـوده و در ايـن زمينـه نيز با ارائـه نظـرات متقـن خود، راه را بـراى محققين و پژوهشـگران اين حـوزه فراهم نموده انـد، بپردازيـم. و بـه ايـن نتيجـه برسـيم کـه عـرف يکـى از منابـع حقوق بـه شـمار مـى رود و نقـش عمـده اى را در راه هـاى فقهـى ـ حقوقـى و مسـائل

مسـتحدثه ارائـه مى دهد.

کليدواژه ها: عرف، بناء عقلا، حقوق، فقه، عادت، تفاهم عرفى، رويه قضايى

Page 163: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

163

معنا و مفهوم عرف عـرف در لغـت، بـه معنـى معرفـت و آن چـه در ميـان مـردم معمـول و متـداول اسـت، بـه کار بـرده مى شـود. تعريـف مشـهور عـرف آن اسـت کـه از غزالى نقل شـده اسـت: »هـو مـا اسـتقر فـى النفـوس مـن جهـه العقـول و تلقتـه الطبـاع السـليمه بالقبـول« )مجلـه الحقوق، 1951: ش 1، ص 2( و تعريف ديگرى اسـت بديـن عبـارت: »العـاده عبـاره عمـا يسـتقر فـى النفـوس مـن الامـور المتکـرره المقبولـه عنـد الطبـاع السـليمه« )ابـن نجيـم، 1387: ص 37(. در ايـن تعريـف عـادت بـه جـاى عرف بـه کار رفته، سـاده ترين تعريـف را مى تـوان در اين جمله کوتـاه ديـد: »العـرف عاده الجمهـور قوم فى قـول او فعل« )الرزقـاء، 2004: جزء دوم، صـص 1 و 838(. در اصطـلاح عـرف هر پديده اى اسـت کـه در ميان مردم رواج پيـدا کنـد، هـر شـيوه عملى و گاه گفتـارى که مـردم آن را در ميان جامعه خـود متـداول کننـد، چه خوب باشـد و پسـنديده و يا بد و ناپسـند و زيان بخش بـراى فـرد و جامعـه. مطالعـه در کتـب نشـان مى دهد کـه همگـى آن را يکى از ادلـه و منابـع مى داننـد. آن چنـان کـه کتاب و سـنت را از منابع حقوق شـمرده

انـد )جعفرى لنگـرودى، 1380: ص 50(.

عرف در اصطلاح حقوق دانان دانشـمندان علـم حقوق با توجه به شـاخه هاى متعدد حقوق بـراى عرف تعاريف گوناگونـى بيـان داشـته ا ند، بدين گونـه کـه گاه از آن به مجموعـه مقرراتى که از سـوى شـارع مقدس اسـلام وضع نشـده باشـد، تعبير کرده اند )همو، 1373: ص 2( و ديگـر گاه ـ چنـان کـه از »ژوليـن« حقـوق دان روم باسـتان نقل شـده ـ در

Page 164: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

164

تعريـف آن گفته انـد: عـرف و عـادت ديرينه عبارت از حقوقى اسـت کـه از آداب و سـجاياى مـردم پديـد آمـده و اثر قانـون را دارد )جـوان، 1327: ج 1، ص 21؛

نجوميـان، 1344: ص 131؛ همو، 1348: ص 335(. در پـاره اى از نوشـته هاى حقوقـى آن را قواعـدى دانسـته اند کـه از پديده هـاى اجتمـاع اسـتخراج شـده و بدون دخالـت قانونگذار بـه صورت قاعـده حقوقى در آمـده اسـت کـه البتـه در اين معنا جـز قانون، ديگـر منابع حقـوق همچون رويه قضايـى و قواعـد ناشـى از عقايـد علماى حقـوق را نيـز دربرمى گيـرد )کاتوزيان،

1349: ج 2، ص 102؛ همـو، 1373: صـص 187ـ188(. گفتنـى اسـت کـه قانـون نيـز به جهـت حفـظ نظـم و آرامـش جامعه بـه عرف احتـرام گـذارده و رعايـت آن را لازم مى شـمارد و تخلـف از آن را موجـب اخلال نظـم مى دانـد )جـوان، 1327: ج 1، ص 86؛ کاتوزيـان، 1349: ج 2، ص 104؛ کـى نيـا، 1343: ص 19؛ همو، 1348: ص 203و 204 و 209؛ همو، 1340: ص 174ـ175؛ نجوميـان، 1348: ص 313؛ عرفانـى، 1373: ج 1، ص 41؛ سـاکت، 1371: ص 350؛ دفتـر همـکارى حـوزه و دانشـگاه، 1364: ج 1، ص 365؛ ضيائـى بيگدلـى، 1369: ص 40؛ عميـد زنجانـى، 1367: ج 3، ص 101؛ امامى، 1374: ج 4، ص 142ـ143؛ شـايگان، 1375: صص 27 و 52؛ شـيخ نيا، 1375:

ص 43(. آن چـه تـا کنـون بيـان شـد تعريـف عـرف در »حقـوق داخلـى« بـود. امـا در »حقـوق بين الملـل عمومـى« ـ چنـان کـه برخـى از دانشـيان برآننـد ـ عـرف تعريـف ديگـرى را مى طلبـد. در حقـوق بين الملـل عمومـى عـرف و عـادت از شـيوه عمـل و رفتـار دولت هـا در ايجاد و بسـط مناسـبات خود بـا يکديگر و هم

Page 165: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

165

چنيـن رويـه آن هـا در اختلافـات بـا يکديگر ناشـى مى شـود، بدين گونـه که در نتيجـه تکـرار ايـن شـيوه عمـل و رفتـار دولت هـا در روابـط بين المللـى، ايمـان و اعتقـاد نسـبت بـه قواعـدى پيـدا مى شـود کـه بـه تدريـج در روابط مشـترک آن هـا جنبـه الزامـى بـه خـود گرفتـه و بـه عنـوان معيـار سـنجش ارزش هـاى حاکـم پذيرفتـه مى شـود. ايـن قواعـد ريشـه و اصـل قواعـد حقـوق بين الملـل عمومـى اسـت )کى نيـا، 1340: صـص 174ـ175؛ عميد زنجانـى، 1367: ج 3، ص 101(. بنابرايـن بـه موجـب بنـد 2 مـاده 38 اساسـنامه »ديـوان بين المللـى دادگسـترى« عـرف عبـارت اسـت از رويه عمومـى دولت ها که به صـورت قاعده حقوقـى مـورد قبـول آن ها قرار گرفته اسـت که ممکن اسـت به صـورت جهانى يـا منطقـه اى و يـا بـه صـورت دوجانبـه در روابط دو کشـور با يکديگـر در تکرار امـرى بـا موافقـت ضمنـى آن هـا باشـد )عرفانـى، 1373: ج 1، ص 43(. عرف و عـادت نخسـتين منبـع حقـوق بين الملـل عمومـى بـه شـمار مى آيـد و در حل اختلافـات بين المللـى پايـه تصميمات قضايى اسـت )کى نيـا، 1340: ص 175؛

عميـد زنجانـى، 1367: ج 3، ص 101(.

قرآن و سنت و عرف در آيــه 199 ســوره اعــراف آمــده اســت: »خــذ العفــو و أمــر بالعــرف و أعــرض

عــن الجاهليــن«. در ايــن آيــه شــريف، بــه پيغمبــر )ص( دســتور داده شــده کــه بــه عــرف امــر ــد: ــب اهــل ســنت گوين ــان دهــد. اغل ــه تبعيــت از آن فرم ــد و مــردم را ب کنــراى حفــظ ايــن همــان عرف هــا و ســننى اســت کــه عقــلا در ميــان خــود ب

Page 166: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

166

ــير ــن تفس ــش همي ــم و بي ــز ک ــيعه ني ــد. در ش ــداول کرده ان ــام مت ــا و نظ بقــه نوشــته اســت: »عــرف؛ ــل هميــن آي ــلا طبرســى در ذي ــده مى شــود. مث ديــرف ــد ع ــده و گفته ان ــناخته ش ــنديده و ش ــز پس ــر چي ــروف و ه ــى مع يعنعبــارت اســت از هــر روش و خصلتــى پســنديده کــه عقــول مــردم، خوبــى و درســتى آن را تشــخيص دهنــد و نفــوس مــردم در پرتــو آن هــا آرامــش يابنــد«

)طبرســى، 1415: ج 4، ص 512(. »عــرف؛ هــر چيــزى )راه و روشــى( اســت کــه عقــل يــا شــرع آن را نيکــو دانــد

و نــزد عقــلا زشــت و ناپســند نباشــد«. در تفســير الميــزان ذيــل هميــن آيــه آمــده اســت: »عــرف؛ عبــارت اســت از ســنت ها و ســيره هاى خــوب و زيبــا )پســنديده( کــه در ميــان عقــلا متــداول

اســت« )طباطبايــى، 1363: ج 8، ص 397(. ــه ــد فقهي ــره قواع ــه، در زم ــه و حنفي ــژه مالکي ــه وي ــل ســنت، ب ــان اه در ميــص ــه ن ــل ب ــد عم ــرف را مانن ــه ع ــل ب ــه عم ــم ک ــدى بر مى خوري ــه قواع بشــرعى توصيــه مى کننــد. ايــن قواعــد، در کتــاب »تحرير المجلــه« و بســيارى ــا را از ــز آن ه ــا ني ــت و م ــده اس ــنت آم ــل س ــه اه ــول فق ــاى اص از کتاب هتحريرالمجلــه از مــاده 43 بــه بعــد أخــذ کرده ايــم: »المعــروف عرفا کالمشــروط ــن ــروف بي ــا، المع ــوص نص ــا کالمنص ــروف عرف ــه، المع ــاده محکم ــرطا، الع ش

التجــار کالمعــروف بالنــص، التعييــن بالعــرف کالتقنيــن بالنــص«. اهــل ســنت، بــه ويــژه حنفيــه و مالکيــه، عــرف را يکــى از مآخــذ معتبــر و مهــم

فقــه قلمــداد کرده انــد. شــهيد اول )ره( نيــز در قاعــده عــرف و عــادت بحــث کــرده و اهميــت فزاينــده

Page 167: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

167

ــه ــه ب ــده اى ک ــن فاي ــادت، در ضم ــده ع ــت. در قاع ــوده اس ــزد نم آن را گوشدنبــال دارد، آمــده اســت: »يجــوز تغيــر الاحــکام بتغيــر العــادات )اى الاعــراف( ــات ــه، و نفق ــه( و الاوزان المتداول ــاوره )اى المتداول ــود المتع ــى النق ــا ف کمالزوجــات و الاقــارب، و الاختــلاف بعــد الدخــول فــى قبــض الصــداق، فالمــروى ــى ــر عل ــم المه ــن تقدي ــلف م ــه الس ــلا بمــا کان علي ــزوج عم ــول ال ــم ق تقدي

ــد(. ــه بع ــا: ص 64 ب ــى، بى ت ــى العامل الدخــول« )مکــد ــهيد اول )ره( مى خواه ــد، ش ــت مى آي ــه دس ــارت ب ــن عب ــه از اي چنان کــر روايــت منقــول از معصــوم )ع( ــم ب ــد: کــه گاه عــرف را مقــدم مى داري بگوي

ــص 103ـ105(. ــض، 1387: ص )في

عناصر عرف عناصر عرف بر حسب تعاريف عنوان شده از اين قرار است:

اول ـ عمـل معيـن؛ عـرف نوعـى عادت اسـت و عـادت معنايـى اسـت داراى عنصر تکـرار و بـدون رابطه تـلازم عقلى.

دوم ـ تکـرار آن عمـل بـه وسـيله گروه معين؛ خواه در سـطح کشـور باشـد )در اين صـورت، آن را عـرف کشـورى گويند( يا در بخشـى از کشـور. در صـورت اخير آن را

عـرف محلـى خوانده اند. سـوم ـ دسـت کم اکثـر مردم کشـور يا محل معيـن، آن عمل را تکـرار کنند، عادت اکثريـت، جمهـور بـودن؛ با اين قيـد عرف از عـادت فاصله مى گيرد و عـادات فردى يـا مشـترک را خـارج مى کنـد، عـادات فردى عـادات مختلـف افراد اسـت و منظور از عادات مشـترک عاداتى اسـت که معتادين به آن بيش از غيرمعتادين نباشـند و

Page 168: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

168

گاهـى بـه طور مسـامحه عرف مشـترک هم ناميده مى شـود. چهـارم ـ عمـل مذکـور بايـد از روى اراده باشـد نـه از روى فطـرت؛ پـس عمـل بـه اسـتصحاب نمى توانـد داخـل در قلمـرو عرف باشـد. پس عـرف از حقـوق فطرى به

کلـى فاصلـه مى گيرد. پنجـم ـ عملـى کـه جامع چهار عنصر بالا اسـت به صـورت قانون نوشـته در نيامده باشـد. زيـرا اگـر بـه صـورت قانون نوشـته درآيـد، عنـوان قانـون را دارد و آن، منبع ديگـر حقـوق اسـت و نام عرف را نخواهد داشـت. مثلا حق حبس کـه در ماده 337 قانـون مدنـى ديـده مى شـود پيش از آن کـه به صورت يـک قانون درآيد عـرف بوده

اسـت. امـا اکنـون در قانون ايـران نمى توان آن را عرف دانسـت. ششـم ـ عـرف بايـد پايـه اى در انديشـه نيک داشـته باشـد تـا بتواند منبـع حقوق شـود. عـرف بـه ماننـد مهر سـنگينى کـه در روزگار ما ديـده مى شـود منبع حقوق

. نيستهفتـم ـ از طـرف شـخص صلاحيـت دار، تصريحـى برخـلاف اقتضـاى عرف نشـده باشـد. اگر چنين تصريحى شـود آن عرف، منبع حقوق نيسـت )جعفرى لنگرودى،

1380: صـص 50ـ51(.

فرق عرف و عادت ــلاق ــز اط ــوى ني ــه خ ــت، و ب ــت اس ــاى بازگش ــه معن ــود و ب ــادت از واژه ع عمى شــود، و در اصطــلاح عــادت کارى اســت کــه در نتيجــه تکــرار، جــزء طبيعــت آدمــى درآيــد و تــرک آن برايــش دشــوار باشــد، پــس دو امتيــاز بيــن عــرف و

عــادت وجــود دارد: 1ـ در عــادت عنصــر تکــرار وجــود دارد، برخــلاف عــرف؛

Page 169: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

169

ــت؛ ــع اس ــا جم ــه ب ــرف در رابط ــى ع ــت، ول ــرح اس ــرد مط ــادت در ف 2ـ عــت ــق« اس ــوص مطل ــوم و خص ــادت »عم ــرف و ع ــن ع ــه بي ــن رابط همچني

)مجمعــى از محققيــن، 1372: ش 48(. ــارج ــادت در خ ــرف و ع ــد: ع ــکارا مى گوين ــا آش ــد: فقه ــن مى گوي ــن عابدي ابــا: ص ــرودى، بى ت ــرى لنگ ــا: ص 419؛ جعف ــم، بى ت ــت )حکي ــز اس ــک چي يــن ــد و اي ــا کار مى رون ــم ب ــا ه ــادت ب ــرف و ع ــا ع ــى غالب ــون مدن 87(. در قانــرادف ــن دو را مت ــون اي ــه در قان ــت ک ــت اس ــن واقعي ــن اي ــرى مبي به کارگيــاع از ــات انتف ــاير کيفي ــى: »س ــون مدن ــاده 54 قان ــد م ــد، مانن ــم مى دانن همــال ديگــرى بــه نحــوى خواهــد بــود کــه مالــک قــرار داده يــا عــرف و عــادت اقتضــا نمايــد«. و نيــز هماننــد مــواد 220، 280، 357، 426، 646، 667 و 1131 قانــون مدنــى. فقهــاى شــيعه جملــه »العــرف ببابــک« را چــون مثلــى ــب بنــاى ــد، و عــرف را در قال ــه کار برده ان ــه عــرف ب ــراى اســتناد ب مقبــول بعقــلا، و بــه عنــوان اجمــاع عملــى و ســير مســتمره در اســتنباط فقهــى مــورد اســتفاده قــرار داده انــد، و بــه صــورت يــک دليــل فقهــى از آن بهــره گرفته انــد، ــى، 1374: ــد )ولاي ــن کرده ان ــز چني ــنت ني ــل س ــاى اه ــه فقه ــه ک همان گون

ص 244(.

مشخصات عرفی که بتواند منبع فقه و حقوق قرار گیردــى ــه، ط ــردم جامع ــل م ــوه عم ــى از نح ــد ناش ــرف باي ــرف؛ ع ــت ع 1ـ قدمــه ــخصى ب ــدود و مش ــان مح ــر در زم ــه اگ ــد وگرن ــادى باش ــال هاى متم ســر و ــى معتب ــده حقوق ــک قاع ــوان ي ــه عن ــد ب آن عمــل شــده باشــد، نمى توان

Page 170: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

170

لازم الرعايــه محســوب شــود. بايــد دانســت کــه اگرچــه عــرف و رســوم گــه گاه مــرادف هــم تلقــى مى شــوند ولــى بيــن عــرف و رســم فــرق روشــنى وجــود

دارد. 2ـ اســتمرار؛ دوميــن خصيصــه عــرف، اســتمرار آن اســت يعنــى بايــد بــه طــور

مرتــب و بــدون وقفــه بــه آن عمــل شــده باشــد. ــن معنــى کــه در ــى موضــوع اســت. بدي 3ـ اعتقــاد عمومــى؛ کــه جنبــه روانــه ــده ب ــل ش ــه آن عم ــا ب ــه مدت ه ــه ک ــه آن چ ــردم جامع ــه م روان و انديشــردم اجــراى ــن شــده و م ــرام جايگزي ــل احت ــک اصــل مســلم و قاب ــوان ي عنــد و در ــه باش ــه« يافت ــت عام ــرف »مقبولي ــى ع ــد؛ يعن ــزام آور بدانن آن را النتيجــه داراى خصيصــه اجبــار و الــزام شــود، يعنــى بــر اثــر مقبوليــت عامــه و الزامى شــدن بتوانــد موجــد حــق محســوب شــود. مثــل جهيزيــه عــروس کــه عرفــا هــر عروســى بايــد جهيزيــه داشــته باشــد ولــو ايــن عــروس درجــه علمــى دکتــرا داشــته باشــد، بــاز هــم در صــورت نداشــتن جهيزيــه، احســاس انفعــال دارد و خانــواده دامــاد هــم ايــن امــر را نشــانه تخفيــف و کم اعتبــارى عــروس

ــص 209ـ210(. ــدى، 1384: ص ــد )واح ــوب مى کن محس

اقسام عرف عرف اقسامى دارد. در يک تقسيم به عرف عام و عرف خاص، در تقسيمى ديگر به عرف صحيح و عرف فاسد و در تقسيم سوم به عرف عملى و عرف قولى بخش

مى شود. سخن کوتاهى درباره هر يک از آن ها بى فايده نيست. ــى ــد، عل ــا اغلــب مــردم شــرکت دارن ــن عــرف عمــوم ي 1ـ عــرف عــام؛ در اي

Page 171: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

171

رغــم اختلافــى کــه در ســطح مختلــف زندگــى، فرهنگ هــا، محيط هــا، ــد. ــى دارن ــاى مذهب ــا و گرايش ه ــا، نهاده زبان ه

ــد، کــه عامــل و 2ـ عــرف خــاص؛ در ايــن عــرف گــروه ويــژه اى شــرکت دارنانگيــزه اى خــاص، ايــن گــروه را گــرد خــود فراهــم آورده اســت، از قبيــل زمــان ويــژه يــا شــغل و صنعــت و حرفــه اى ويــژه. بســيارى از رفتارهــا کــه بــه آداب و ســنن و اخــلاق، و معاشــرت بســتگى دارد در ايــن عــرف شــکل مى گيــرد. از جملــه عــرف خــاص صنفــى، عــرف خــاص زمانــى، عــرف خــاص مکانــى، عــرف

شــارع و عــرف متشــرعه )محمــدى، 1375: صــص 252ـ253(.3ـ عــرف قولــى؛ و آن عرفــى اســت کــه پــاره اى الفــاظ، و اقــوال در آن رنــگ ــود دور ــه خ ــوع ل ــوى موض ــى لغ ــرد، گاه از معان ــود مى گي ــه خ ــژه اى ب وي

مى شــود، گاه محدوديــت و گاه گســتردگى مى يابــد. ــژه مــردم 4ـ عــرف عملــى؛ و آن عرفــى اســت کــه در بخشــى از کارهــاى ويــان ــه در مي ــى ک ــود معاطات ــل عق ــد، مث ــى مى کن ــان خودنماي ــادلات آن و مب

ــد. ــدا مى کن ــداول پي ــوى ت ــود رب ــا عق ــود ي ــى مى ش ــر رايج ــان، ام آنــردم و در ــان م ــه در مي ــت ک ــى اس ــلا؛ عرف ــرف عق ــا ع ــح ي ــرف صحي 5ـ عــد ــتقرار و رواج مى ياب ــه اس ــل و انديش ــى عق ــو راهنماي ــان در پرت ــوس آن نفــل شــرعى ــون و دلي ــا قان ــرف ب ــن ع ــد. اي ــا را مى پذيرن ــردم آن ه ــع م و طبايــا: صــص 198ـ420؛ خــلاف، 1390: ص 89(. ــم، بى ت ــدارد )حکي ــى ن مخالفتمثــلا بيــع معاطــات و عقــود جديــد کــه ربــوى نباشــند، همــه در ايــن عــرف

ــد. قــرار دارنــود ــداول مى ش ــى مت ــان گروه ــه در مي ــت ک ــى اس ــد؛ عرف ــرف فاس 6ـ ع

Page 172: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

172

ــى ــکرات در برخ ــرب مس ــا ش ــوى، ي ــود رب ــل عق ــت، مث ــرع اس ــلاف ش و خجامعه هــا و قماربــازى و غيــره و پــاره اى منکــرات کــه در جشــن مولــود جديــد

ــان(. ــد )هم ــام مى ش ــردگان انج ــر م ــزادارى ب ــا ع يــى ــرى در ط ــه ام ــبت ب ــات نس ــان قض ــرد يکس ــى؛ از عملک ــرف قضاي 7ـ عــى اســت کــه ــه قضاي ــن همــان روي ــه تکــرار حاصــل مى شــود و اي ســال ها بخــود بــه عنــوان منبــع مســتقلى از منابــع حقــوق مــورد بحــث قــرار مى گيــرد

ــص 208ـ209(. ــدى، 1384: ص )واح8ـ عــرف دانشــمندان علــم حقــوق؛ حقوق دانــان بــزرگ در بســيارى از مــوارد بــراى اظهــار عقيــده و نظريــه نســبت بــه مســائل حقوقــى و ارائــه »دکتريــن« از اصــول و قواعــد کلــى پيــروى مى کننــد و آن را پايــه و اســاس اظهارنظرهــاى

حقوقــى خــود قــرار مى دهنــد )داويــد، 1364: ص 146(.

حجیت عرف ــى کــه ــزد اماميــه و عامــه مــورد اختــلاف اســت، در حال حجيــت عــرف در نعلمــاى عامــه آن را حجــت مى داننــد، فقهــاى اماميــه حجيــت آن را محــدود بــه مــواردى، نظيــر تفســير موضــوع و بيــان اراده طرفيــن معاملــه مى نماينــد. ــن ــارت روش ــه عب ــتند و ب ــل نيس ــى قائ ــراى آن حجيت ــکام ب ــات اح و در اثباماميــه عــرف عملــى را در عــداد ادلــه اســتنباط احــکام بــه حســاب نمى آورنــد ــه ــد، فقهــاى امامي ــه عــرف اســتناد کرده ان ــواردى را کــه علمــاى عامــه ب و مبــا دليــل ديگــر اثبــات مى نماينــد. در اين جــا ابتــدا بــه شــرح عقيــده علمــاى

ــم: ــه مى پردازي ــده فقهــاى امامي ــان عقي ــه بي ــه و ســپس ب عام

Page 173: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

173

ــدان ــد و مي ــرف را حجــت مى دانن ــا، ع ــه خصــوص حنفى ه ــه، ب ــاى عام علمــمارند ــائلى مى ش ــن وس ــى از بهتري ــته، آن را يک ــيع دانس ــدان را وس ــل ب عمکــه مى تــوان بــا آن فقــه اســلامى را بــا تحــولات جامعــه و جهــان هماهنــگ ــل و ــرى کام ــا انعطاف پذي ــدل را ب ــه متب ــر و جامع ــم متغي ــات عال و احتياجتبديــل آن مرتفــع ســاخت )الزرقــاء، 2004: ج 1، شــش 36ـ41 و ج 2 شــش

47ـ55(. فقهــاى اماميــه عــرف را بــراى اثبــات حکــم تکليفــى حجــت نمى داننــد مگــر ــى ــوده و از آن نه ــول ب ــم معم ــان معصــوم )ع( ه ــود در زم ــت ش ــه ثاب اين کــت ــنتى اس ــرض س ــن ف ــه در اي ــى ک ــد فضول ــتصناع و عق ــل اس ــده، مث نش

ــدارد. ــرى و عــرف خــود حجيتــى ن تقرياينــان در غيــر مــورد حکــم تکليفــى، عــرف را حجــت مى داننــد ولــى مى تــوان ــات؛ 2ـ ــخيص موضوع ــت: 1ـ تش ــر دانس ــور زي ــه ص ــدود ب ــورد آن را مح مبــراى تفســير اراده متعامليــن در موقــع انعقــاد عقــد )محمــدى، 1375: صــص

258ـ259(.

شرط های حجیت یا اعتبار عرف در مباحــث حقوقــى غالبــا شــروطى بايــد فراهــم شــود تــا عــرف معتبــر شــود: اول ـ عــرف بايــد کلــى يــا غالــب باشــد )عــرف بايــد مطــرد يــا غالــب باشــد( ــک محــل ــردم ي ــب م ــا غال ــام ي ــزل، تم ــرى در من ــال آهنگ ــه در مث چنان کــا ــد و ي ــرى نمى کنن ــزل آهنگ ــه در من ــچ وج ــه هي ــور( ب ــهر ـ ده ـ کش )شلااقــل بــه نــدرت اتفــاق مى افتــد کــه ايــن کار را بکننــد. پــس کليــت و غلبــه

Page 174: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

174

بــه حســب تکــرار عمــل اســت، البتــه کليــت و غلبــه بــه حســب افــراد مــردم شــرط وجــود عــرف اســت و آن مطلــب جداگانــه اى اســت.

دوم ـ عرفــى کــه بــر يــک واقعــه اى حاکــم مى شــود، بايــد قبــل از آن واقعــه وجــود يافتــه باشــد. اگــر پــس از طــرح يــک دعــوى کــه ممکــن اســت مدت هــا ــرف ــه آن ع ــم ب ــدور حک ــع ص ــد در موق ــود آي ــه وج ــى ب ــد عرف ــول بکش طــه لاحــق(. ــه ســابق ن نمى تــوان اســتناد نمــود )عــرف بايــد هم زمــان باشــد نســوم ـ از طــرف شــخص صلاحيــت دار تصريحــى برخــلاف اقتضــاى آن عــرف نشــده باشــد و الا اعتبــارى بــه عــرف مزبــور نيســت. بــراى مثــال برابــر مــاده 357 قانــون مدنــى: »هــر چيــزى کــه بــر حســب عــرف و عــادت جــز يــا تابــع مبيــع شــمرده نشــود داخــل در مبيــع نمى شــود مگــر اين کــه صريحــا در عقــد ذکــر شــده باشــد«. ايــن تصريــح از طــرف متعاقديــن تصريحــى اســت برخــلاف

عــرف عملــى کــه آن را از اعتبــار مى انــدازد. ــر ــور از نظ ــرف مزب ــد، ع ــراز کن ــالا را اح ــرط هاى ب ــود ش ــرگاه دادرس وج هــت ــلم نيس ــرف مس ــراز، آن ع ــدم اح ــورت ع ــت و در ص ــلم اس ــرف مس او ع

)جعفــرى لنگــرودى، 1380: ص 138(. مــورد ديگــر عــدم مخالفــت عــرف بــا نــص شــرعى اســت. اجمــالا هــرگاه نصــى از شــارع يــا قاعــده قطعــى در شــرع وجــود داشــته باشــد، نمى تــوان برخــلاف آن هــا بــه عــرف و عــادت عمــل کــرد و بــه طــور کلــى هــرگاه عمــل بــه عــرف ــدى، ــد )محم ــار مى افت ــرف از اعتب ــود، ع ــرعى ش ــص ش ــل ن ــب تعطي موج

1375: ص 260(.

Page 175: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

175

سابقه عرف عقلا بــا پى جويــى در سيســتم هاى حقوقــى جهــان مى تــوان گفــت: تمــام

نظام هــاى عالــم بــراى عــرف، کــم و بيــش اهميــت قائــل بوده انــد. عــرف و عــادت در جوامــع ابتدايــى و در ميــان قبايــل مختلــف، پايــه و مايــه همــه پديده هــاى اجتماعــى بــود و خــود بــه تنهايــى مصــدر و اســاس ديــن،

ــت. ــه شــمار مى رف ــادلات و معامــلات ب اخــلاق، مبدر فقــه اســلام، کــم نيســتند موضوعــات و متعلقــات احــکام کــه براى مشــخص

کــردن آن هــا بــه عــرف، بايــد مراجعه شــود )فيــض، 1387: صــص 57ـ59(.

تفاهم عرف ــه ــارت اســت از اين ک ــده شــده، عب ــم نامي ــى ه ــم عرف ــه فه ــرف ک تفاهــم عاکثــر مــردم يــک محــل يــا يــک کشــور از مطلــب معينــى )خــواه آن مطلــب، لفــظ باشــد خــواه نباشــد( چيــزى را بفهمنــد و تشــخيص دهنــد. مــاده 1131 قانــون مدنــى مى گويــد: »خيــار فســخ فــورى اســت و اگــر طرفــى کــه حــق فســخ دارد بعــد از اطــلاع بــه علــت فســخ، نــکاح را فســخ نکنــد خيــار او ســاقط مى شــود بــه شــرط اين کــه علــم بــه حــق فســخ و فوريــت آن داشــته باشــد. تشــخيص مدتــى کــه بــراى امــکان اســتفاده از خيــار، لازم بــوده بــه نظــر عــرف

و عــادت اســت«. مفهــوم »حمــل مشــروع« کــه از شــرايط قرابــت رضاعــى اســت در مــوردى کــه نطفــه زوج بــه زوجــه تزريــق مى شــود، روشــن نيســت. آيــا حملــى کــه از راه ــه؟ بايــد ديــد کــه فهــم ــا ن ــه دســت مى آيــد مشــروع اســت ي ايــن تزريــق ب

Page 176: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

176

عرفــى در ايــن مــورد چيســت؟ ــا پســرى عمــل شــنيع ــر کســى ب ــد: »اگ ــى مى گوي ــون مدن ــاده 1056 قان مکنــد نمى توانــد مــادر يــا خواهــر يــا دختــر او را تزويــج کنــد«. اگــر بــا مــردى ــى پســر ــوم عرف ــح اســت. مفه ــا صحي ــج ه ــا آن تزوي ــد آي ــنيع کن ــل ش عمــد: ــرده و گفته ان ــتخراج ک ــن اس ــان چني ــوم را حقوق دان ــن مفه ــت؟ اي چيسپســر کســى اســت کــه از تاريــخ بلــوغ او مــدت زيــاد نگذشــته باشــد )جعفــرى

ــص 53ـ55(. ــرودى، 1380: ص لنگ

حقوق عرفی ــز حقــوق بيــن مــردم و اجتماعــات وجــود پيــش از پيدايــش قانونگــذاران نيداشــت، در عمــل مــردم در زندگــى قضايــى خــود حــدودى بــه وجــود ــن ــد و اي ــى مى نامن ــوق عرف ــه آن را حق ــد ک ــت مى کردن ــد و رعاي مى آوردنــورت ــه ص ــل ب ــک عم ــه ي ــراى اين ک ــت. ب ــوق اس ــورت حق ــن ص ابتدايى تري

ــد: ــد باي ــى درآي ــوق عرف ــده حق قاعاولا ـ مردم مدت ها آن را تداول کنند.

ثانيا ـ بايد ضمانت اجرا پيدا کند. صراحت و قاطعيت حقوق عرفى کم است )همان، صص 55ـ56 و 88(.

عرف، دین و جامعه جامعه شناسان همه به طور کلى جامعه را پديده اى پويا و متحول توصيف کرده اند

که شتابان پيش مى رود و هر مانعى را از سر راه خود بر مى دارد.

Page 177: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

177

نهادهــاى اجتماعــى معمــولا در مســير پيشــرفت جامعــه قــرار گرفته انــد و در ايــن تحــول و پويايــى از خــود هم آهنگــى نشــان داده انــد و هــر نهــادى بــه هــر علتــى نتوانــد پــا بــه پــاى جامعــه پيــش بــرود، عقــب مى مانــد و هميــن کــه

رابطــه خــود را بــا جامعــه تندپــا بريــد، از ميــان مــى رود. ــه ــت ک ــى اس ــم جامعه شناس ــکار عل ــل ان ــاى غيرقاب ــى از قانون ه ــن، يک ايــن ــردم اي ــه م ــدارد و هم ــدى در آن ن ــک و تردي ــن ش ــس کوچک تري هيچ کجنــب و جــوش و پويــش بــه ســوى کمــال را در همــه افــراد و اجــزاى جامعــه ــر و ــوفان تغيي ــق و فيلس ــاى منط ــد، و علم ــاس مى کنن ــنى« احس ــه روش »بدگرگونــى آن را نشــانه اى از حــدوث جهــان طبيعــت مى شناســند و در صــورت ــرى ــر متغي ــت« و »ه ــر اس ــم متغي ــد: »عال ــه مى گوين ــه ضروري ــک قضي يحــادث اســت« پــس »عالــم حــادث اســت«. ديــن و مذهــب اگرچــه متکــى بــر وحــى الهــى اســت و ســاخته و پرداختــه دســت انســان نيســت، ولــى نمى تــوان انــکار کــرد کــه در عيــن حــال، يــک نهــاد اجتماعــى اســت که بــراى پيشــرفت و تعالــى جامعــه بــه ســوى کمــال فرســتاده شــده اســت. پــس بــه ناچــار بايــد

نوعــى از پويايــى و تحــرک را بتوانيــم در آن احســاس کنيــم.

نظر امام خمینی )ره( در مورد عرف امــام )ره( عــرف و ســيره عقــلا را در هــر جــا و در هــر عصــر و زمــان معتبــر ــى آن عرف هــا حجــت و ــد: در صورت مى شناســد و ماننــد ســاير فقهــا معتقدنپذيرفتــه هســتند کــه بــه امضــاى معصــوم )ع( رســيده باشــند، و در صورتــى ــلاف ــى اخت ــى و منظــر معصــوم باشــند، ول ــه در مري ــه امضــا رســيده اند ک ب

Page 178: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

178

ــر ــى و منظ ــى مري ــود؛ يعن ــاز مى ش ــا آغ ــا از اين ج ــا مشــهور فقه ــه ب معظم لــادت دارد؛ ــوق ع ــيع ف ــى وس ــک معن ــى )ره( ي ــام خمين ــر ام ــوم از نظ معصــر ــرف در ه ــى دارد و ع ــه و آگاه ــا احاط ــه زمان ه ــر هم ــوم ب ــى معص يعنــاى متأخــر، در ــن زمان ه ــو در اي ــد ول ــه اســتقرارى ياب ــر جامع ــان و در ه زمبرابــر ديــد معصــوم هســت و معصــوم از آن آگاه اســت. بنابرايــن، از نظــر امــام خمينــى )ره( عرف هــا در هــر زمــان و مــکان تحقــق پيــدا کنــد و ردع و منعــى

از آن نشــده باشــد، حجــت اســت. امــام خمينــى )ره( در مســأله تقليــد کــردن از مجتهــد کــه از ســنت و روايــات، دليــل قابــل قبولــى بــر آن وجــود نــدارد، و حديــث »مــن کان مــن الفقهــاء... فللعــوام ان يقلــدوه« کــه بــه خاطــر ضعــف آن، هيچ يــک از محققــان فقهــا بــه

آن تمســک نکــرده اســت، بــه عــرف و بنــاى عقــلا تمســک کرده انــد.ــى و ــه و دين ــت و نحل ــر مل ــان از ه ــلاى جه ــان عق ــى در مي ــن عرف چنيغيردينــى؛ يعنــى در ميــان عقــلا بمــا هــم عقــلا وجــود دارد کــه جاهــل بــه ــا ــا ي ــه آن دان ــد ک ــرق نمى کن ــه پزشــک و ف ــد و بيمــار ب ــا رجــوع مى کن دانآن نــادان يــا آن بيمــار و آن پزشــک، دينــى داشــته باشــند يــا نداشــته باشــند، ولــى عاقــل باشــند. در ميــان تمــام عقــلاى جهــان بــه رغــم هــر ويژگــى کــه داشــته باشــند، يــک چنيــن عــرف و ســيره اى وجــود دارد و اغلــب اصوليــان گفته انــد کــه عــرف تقليــد کــردن؛ بلکــه هــر عرفــى در صورتــى معتبــر اســت کــه بــه زمــان معصــوم )ع( بپيوندنــد؛ بــه ايــن معنــى کــه ثابــت شــود عينــا اين عــرف تقليــد يــا هــر عرفــى کــه در زمــان مــا )يعنــى زمــان غيبــت( رايج اســت، در زمــان معصــوم )ع( نيــز رايــج بــوده تــا در برابــر ديــد او قــرار گرفتــه باشــد

Page 179: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

179

و معصــوم آن را ديــده و از آن جلوگيــرى نکــرده باشــد و اثبــات ايــن ويژگــى در نهايــت اشــکال اســت. بــا ايــن شــرط و اين گونــه کــه مشــهور فقهــا روايــت ــا مشــکل حــل ــد ي ــار انداخته ان ــرف را از اعتب ــد ع ــى کرده ان ــام )ع( را معن ام

نشــدنى در برابــر آن قــرار داده انــد. بــراى رفــع اشــکال و تجديــد حيــات عــرف، امــام خمينــى )ره( شــرط اين کــه بايــد عــرف، در مريــى و منظــر امــام معصــوم باشــد را پذيرفته انــد، ولــى نــوع ديــد معصــوم را بــر طبــق عقيــده اماميــه توضيــح داده انــد کــه مشکل گشــاى

معجزه آســايى بــراى فقــه و حقــوق اســلامى بــه شــمار مــى رود. ــرم )ص( ــر اک ــد: »پيغمب ــد مى فرماي ــاد و التقلي ــاب الاجته ــه در کت معظم لــا از آن ــک قرن ه ــه اين ــان ک ــات خودش ــان حي ــان )ع( در زم ــاير معصوم و سمى گــذرد، از همــان هنــگام بــه وضــع فعلــى مــا و جوامــع مــا و جريان هايــى کــه در محيــط اجتماعــى مــا اتفــاق مى افتــد، آگاهــى داشــتند و بــه دليــل ايــن ــد و ــاره آخر الزمــان و مشــکلات آن بســيار چيزهــا گفته ان علــم و آگاهــى، دربمــا را از وقايــع آن دوره هــا آگاه ســاخته اند. بنــا بــر آن چــه گفتــه شــد هــرگاه ــا روز رســتاخيز ــا ت ــاى م ــه در جامعه ه ــى ک ــى و عرف هاي ــات عقلاي ــن بنائ اياســتقرار پيــدا مى کننــد، مــورد خشــنودى و تقريــر معصوميــن نبودنــد، بايــد ــات خــود و ــان حي ــان زم ــن )ع( در هم ــه معصومي ــرم )ص( و ائم ــر اک پيغمبــر ــد و مــا را از پيــروى آن عرف هــا ب ــه مــا گوشــزد مــى کردن حضــور خــود بحــذر مى داشــتند، ولــى چنيــن منــع و تحذيــرى وجــود نــدارد کــه اگــر وجــود ــم ــا نديدي ــديم و م ــا آگاه مى ش ــتند و م ــا مى نوش ــا در کتاب ه ــت حتم داشــه و از ــان جامع ــج در مي ــاى راي ــن عرف ه ــن )ع( اي ــه معصومي و نشــنيديم ک

Page 180: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

180

جملــه عــرف رجــوع جاهــل بــه عالــم را جلوگيــرى کــرده باشــند. ايــن اســت ــاره عــرف عقــلا« )موســوى خمينــى، 1357: امضــاى معصــوم و تقريــر او درب

صــص 120ـ130(. ــول ــث ح ــوان »بح ــل عن ــد« در ذي ــاد و التقلي ــاب »الاجته ــام )ره( در کت امــاره عــرف و فطــرى بــودن آن و قــدرت ــه نــکات دقيقــى درب بنــاء العقــلاء« بــد و ــال بســيار مفي ــن مق ــد کــه ذکــر آن هــا در اي ــل آن اشــاره کرده ان بى بديــا ارزش اســت. در آن جــا گفته انــد: پيــش از ورود در ادلــه طرفيــن، اشــکالى بنــدارد کــه دربــاره بنــاى عقــلا تدبــر و بررســى کنيــم و مقتضــاى ارتــکاز عقلــى

ــاب تقليــد از اعلــم بيــان کنيــم. ــم را در ب تقليــد از عالمعــروف اســت کــه دليــل عمــده بــر وجــوب تقليــد، ارتــکاز عقــلا )يعنــى عــرف عقــلا( اســت و ايــن از فطريــات عقــول اســت کــه هــر جاهلــى بــه عالــم رجــوع مى کنــد و چــون عــرف عقــلا چنيــن اقتضايــى دارد و شــارع، آن را ردع نفرمــوده و از آن جلوگيــرى نکــرده اســت، بــه دســت مى آوريــم کــه عمــل بــه عــرف عقــلا مــورد رضايــت و اجــازه شــارع اســت و دليــل حرمــت پيــروى از

ظنــون، بــراى جلوگيــرى از عمــل بــه عــرف عقــلا شايســتگى نــدارد. ــن ــال اي ــد و امث ــرف تقلي ــه ع ــم ک ــن گفته اي ــت ظ ــث از حجي ــرا در بح زيفطريــات؛ يعنــى ســاير عرف هــاى عقلايــى، بناهــاى محکــم و اســتوارى ــن الحــق ــى م ــن لا يغن ــت »ان الظ ــدارد عمــوم و کلي ــکان ن ــه ام هســتند کشــيئا« جلــوى حجيــت آن هــا را بگيــرد، تــازه ايــن در صورتــى اســت کــه در ــن، خدشــه و اشــکالى وجــود نداشــته باشــد؛ ــى از ظ ــه نه ــت آي عمــوم دلالــوى و ــان ق ــى( چن ــى عقلاي ــى عرف هاي ــى )يعن ــات عقل ــا آن فطري ــرا غالب زي

Page 181: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

181

قدرتمنــد هســتند کــه بــا آگاهــى از اســتحکام و نيرومنــدى آن هــا، هرگــز ايــن فکــر در ذهــن فقهــا نمى آيــد کــه عموماتــى از قبيــل »إن الظــن« بتواننــد از مثــل ايــن بنائــات عقلايــى کــه در ارتــکاز عقــلا اســت، جلوگيــرى کننــد و اگــر بنــا باشــد کــه دليلــى جلــوى حجيــت ايــن عرف هــاى عقلايــى را بگيــرد، بايــد

دليلــى صريــح و روشــن و مؤکــد باشــد. از ايــن رو، امثــال ايــن آيــات ناهــى از ظنــون در صــدر اول هــم وجــود داشــتند، ولــى در ذهــن هيچ يــک از فقهــا صــدر اول، نيامــد کــه بگوينــد آيــات ناهــى از عمــل بــه ظنــون، جلــوى ايــن عرف هــاى عقلايــى کــه در صــدر اول وجــود داشــته ا ند، مى گيرنــد. آن عرف هــا عبارتنــد از: عرفيــت قاعــده يــد )کــه آن چــه در دســت کســى اســت نشــانه ملکيــت اوســت، مگــر دليلــى جلــوى آن را بگيــرد( و قاعــده يــا عــرف عقلايــى صحــت )يعنــى حکــم شــود بــه اين کــه ــر ــى ب ــر دليل ــت، مگ ــح اس ــد صحي ــام مى دهن ــردم انج ــه م ــى ک معامله هايــات عقلايــى اســت و عــرف عقلايــى بطــلان آن باشــد( کــه نيــز يکــى از بنائقبــول قــول ثقــه و عمــل بــه خبــر واحــد و عمــل بــه ظواهــر کــه همــه آن هــا

ــان، ص 123(. ــد هســتند )هم ــوى و قدرتمن ــاى ق از عرف هبــا دقــت در عبــارت امــام خمينــى )ره( بــه دســت مى آوريــم کــه عرف هايــى از قبيــل قاعــده يــد و اعتبــار خبــر واحــد ثقــه و نيــز عــرف عقلايــى قاعــده صحت )يعنــى اين کــه عــرف قائــل بــه صحــت معاملاتــى اســت کــه در ميــان عقــلا پــا مى گيرنــد(، و نيــز عــرف عقلايــى حجيــت و اعتبــار ظاهــر هــر ســخن )و از جملــه ظواهــر کتــاب و ســنت(؛ همــه ايــن عرف هــا کــه نــام بــرده شــدند، ــان ــى در زم ــاوت چندان ــانيم، تف ــوم )ع( برس ــان معص ــه زم ــا را ب ــر اين ه اگ

Page 182: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

182

حاضــر و زمــان معصــوم )ع( وجــود نــدارد، بــه نظــر نمى رســد. در حالــى کــه ــته ا ند، ــود داش ــان وج ــن زم ــل اي ــا مث ــه عرف ه ــن )ع( ک ــان معصومي در زمآيــه شــريفه دال بــر حرمــت ظنــون نيــز وجــود داشــته اســت )فيــض، 1387:

صــص 66ـ70(.

انواع تغییر حکم در پرتو عرف در يــک پى جويــى ممکــن اســت کــه تبــدل موضــوع يــا متعلــق حکــم، موجــب تبــدل حکــم مى شــود و بــه يکــى از صورت هــاى ذيــل تحقــق پيــدا مى کنــد: صــورت اول آن اســت کــه مکلــف خــود، موضــوع حکــم را تغييــر مى دهــد و

ــود. ــون مى ش ــم دگرگ حکــان، عــرف ديگــرى ــا گذشــت زم ــق حکــم ب صــورت دوم آن اســت کــه متعلپيــدا کــرده، چهــره ديگــرى بــه خــود گرفتــه اســت کــه حکــم تغييــر مى کنــد.

صــورت ســوم ايــن اســت کــه عــرف زمــان گذشــته، متعلــق حکــم را بــه خوبــى نشــناخته بــوده و از ايــن رو حکمــى بــراى آن داشــته، ولــى فقهــا بــا پى جويــى و تحقيــق بيشــتر، متعلــق واقعــى را بــه دســت آورده انــد کــه ايــن نيــز موجــب

دگرگونــى حکــم شــده اســت )عــرف زمانــى و مکانــى(. ــتانه اســتطاعت ــف در آس ــرگاه مکل ــم: ه ــورد صــورت نخســت، مى گويي در مبــراى انجــام دادن مناســک حــج قــرار گرفــت، امــا بــه دســت خــود و بــه اختيار ــر مکلــف حــج ــه حــد اســتطاعت نرســد، ب خــود کارى کــرد کــه دارايــى او بواجــب نيســت و هيــچ گناهــى نيــز مرتکــب نشــده اســت. همچنيــن کســى ــه حــد نصــاب رســيده اند ــه ب ــن ک ــام و نقدي ــلات، انع ــورد زکات غ ــه در م ک

Page 183: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

183

کارى کنــد کــه آن مال هــا در گذشــت ســال از حــد نصــاب بيفتــد، زکات بــر او واجــب نخواهــد شــد.

ــا گذشــت زمــان، در مــورد صــورت دوم، مى گوييــم کــه اگــر متعلــق حکــم بعــرف و چهــره ديگــرى پيــدا کــرده باشــد، حکــم آن دگرگــون خواهــد شــد. چنــان کــه روزگارى دراز ابــزار شــطرنج، وســيله اى بــود بــراى قماربــازى و بــرد ــد و ــن رو، خري ــود؛ از اي ــب نب ــر آن مترت ــرى ب ــلال ديگ ــود ح ــت و س و باخفــروش و نگاهــدارى آن حــرام بــود، ولــى اينــک شــطرنج در عــرف مــا تغييــر ماهيــت داده و بــازى بــا آن، موجــب پــرورش ذهــن شــده و بــه علــم رياضــى شــباهت پيــدا کــرده و اغــراض عقلايــى چنــدى بــر آن بــار شــده اســت. پــس، اگــر در ايــن شــرايط حکــم جــواز و حليــت را بــر آن بــار کننــد، نبايــد موجــب

شــگفتى شــود. صــورت ســوم، ايــن اســت کــه عــرف زمــان گذشــته، متعلــق حکــم را بــه خوبــى نشــناخته بــود و بــه درســتى آن را تنقيــح منــاط نکــرده بــود؛ از ايــن رو، مجتهــد ــى و ــه و پى جوي ــم و تجرب ــرفت عل ــا پيش ــا ب ــت، ام ــى داش ــاره آن فتواي درباســتنباط دقيــق مجتهــد، ماهيــت واقعــى آن متعلــق حکــم کشــف شــد. بــدون شــک، حکــم آن و فتــواى مجتهــد، تغييــر خواهــد کــرد. مثــلا ماهــى قــزل آلا کــه مجتهــدان گذشــته آن را دون فلــس مى شــناختند و حکــم حرمــت را بــه آن مى دادنــد، تجربــه و علــم امــروز و بررســى هاى دقيــق دانشــمندان ثابــت کــرده کــه ماهــى مزبــور و برخــى ماهيــان مشــابه در آغــاز پولــک داشــته ا ند و در اثــر ماليــدن بــدن خــود بــه ريگ هــا و ماســه هــاى دريــا، فلــس آن هــا ريختــه اســت.

در ايــن جــا نيــز حکــم حرمــت بــه جــواز و حليــت تبديــل مى شــود.

Page 184: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

184

تغییر حکم در پرتو تغییر عرف احــکام غيرعبــادى و تشــريعيات اســلامى، اغلــب بــر پايــه عــرف زمــان حضــور ــى آن دوران و ــيره عقلاي ــق س ــر طب ــى و ب ــزول وح ــرم )ص( و ن ــر اک پيغمبــر ــا امضــا شــده اســت و اگ ــذارى ي ــامان قانونگ ــردم آن س ــى م وضــع اجتماعــکام ــده اند، اح ــول ش ــا متح ــه عرف ه ــر ک ــاى متأخ ــن زمان ه ــم در اي بخواهيشــرعى را بــدون توجــه بــه عــرف جديــد بــه اجــرا درآوريــم، بــا پيشــرفت ها و ــم ــان نمى کن ــرد و گم ــد ک ــدا نخواهن ــى پي ــه هم آهنگ ــاى جامع دگرگونى هکســى در آن بــه عنــوان يــک قضيــه موجبــه جزئيــه شــک و ترديــدى داشــته ــان ــد همــواره مــورد توجــه حقوق دان ــن نکتــه دقيقــى اســت کــه باي باشــد. اي

قــرار گيــرد. ــا دگرگــون شــدن عرف هــا در ــن قاعــده معتقــد اســت کــه ب شــهيد اول در ايــان آن جوامــع بشــرى، احــکام شــرعى نيــز دگرگــون مى شــوند. ســپس در پايقاعــده گويــد: در زمان هــاى گذشــته و عصــر معصوميــن )ع( در مــورد مهريــه، عــرف چنــان بــود کــه آن را در آغــاز ازدواج مى پرداختنــد، ولــى در ايــن دوره هــا عــرف ديگــرى در آن بــه وجــود آمــده کــه مهريــه در آغــاز ازدواج داده نمى شــود؛ ــلاف ــم اخت ــا ه ــه ب ــت مهري ــاره پرداخ ــوهرى درب ــرگاه زن و ش ــن رو، ه از ايداشــته باشــند، در روايــت صــادر از معصــوم )ع( آمــده کــه قــول شــوهر را بايــد مقــدم داشــت کــه مى گويــد مهريــه را پرداختــه ام، ولــى در ايــن روزگار کــه در آن زمينــه عــرف ديگــرى حاکــم شــده و مهريــه در آغــاز نــکاح بــه زن پرداختــه نمى شــود، شــهيد مى فرمايــد: ديگــر بــه آن روايــت ولــو از معصــوم صــادر شــده

Page 185: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

185

ــه مى شــود ــول زن پذيرفت ــدم اســت و ق ــى مق ــرف فعل ــم و ع عمــل نمى کني)مکى العاملــى، بى تــا: ص 66(.

ــر هميــن قــول هســتند. قاضــى ابويوســف ــژه حنفى هــا ب ــه وي اهــل ســنت بــرر شــده باشــد، ــادت مق ــرف و ع ــاى ع ــر مبن ــص شــرعى ب ــرگاه ن ــد: ه گويــز دگرگــون خواهــد شــد ــص و حکــم ني ــا دگرگــون شــدن آن عــرف، آن ن ب)شــاطبى، 1997: ج 2، ص 283(. ابويوســف و پيــروان او، شــايد بيــش از ســاير علمــاى مذاهــب اهــل ســنت بــه دگرگــون شــدن حکــم بــا دگرگونــى عــرف اعتمــاد داشــتند، و عــرف عقــلا را حجتــى قــوى و دليلــى محکــم مى دانســتند. و مى گفتنــد: بخشــى از نصــوص شــارع کــه تعــداد آن هــا نســبتا زيــاد اســت، ــر آن نيــز ــى عــرف، حکــم مبتنــى ب ــا دگرگون ــه عــرف زمــان نظــر دارد و ب ب

ــود. ــون مى ش دگرگامــام قرافــى کــه از فقهــاى بــزرگ مذهــب مالکــى و رئيــس مالکيــه مصــر بــود ــه ــريعت ک ــى در ش ــر حکم ــت: ه ــه اس ــا: ص 236(، گفت ــى، بى ت )محمصانــد ــود و باي ــر مى ش ــرف، متغي ــر ع ــگام تغيي ــه هن ــد ب ــان باش ــرف زم ــع ع تابــاب الاحــکام ــرد. وى در کت ــرار گي ــورد عمــل ق ــد م ــه اقتضــاى عــرف جدي بمى گويــد: »جميــع ابــواب الفقــه المحمولــه علــى الاعــراف، اذا تغيــرت العــاده،

ــواب« )همــان، ص 237(. تغيــرت الاحــکام فــى تلــک الابــاطبى، ــد )ش ــد مى کن ــر را تأيي ــن نظ ــات همي ــاطبى در الموافق ــحاق ش ابواســد: ــى گوي ــام قراف ــل از ام ــه نق ــدان ب ــم زي 1997: ج 2، ص 283(. عبدالکريــا ــه ب ــد ک ــا مى گردن ــود عرف ه ــور خ ــر مح ــا ب ــر عرف ه ــب ب ــکام مترت احــل ــرود و باط ــان ب ــى از مي ــر عرف ــوند. و اگ ــون مى ش ــا دگرگ ــى آن ه دگرگون

Page 186: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

186

ــر آن نيــز باطــل مى شــوند و ايــن حرفــى اســت کــه شــود، احــکام مبتنــى بــد. ــر آن اجمــاع دارن فقهــا ب

ــه ــده جامع ــه زايي ــا ک ــون عرف ه ــم: چ ــد بگويي ــه، باي ــن نظري ــه اي ــر پاي بــز از ــى ني ــت و پوياي ــد و حرک ــتقيم دارن ــبت مس ــه نس ــا جامع ــتند ب هسويژگى هــاى جامعــه اســت، بنابرايــن تمــام احــکام مبتنــى بــر عــرف، همــواره در حــال پويايــى هســتند و ايــن از مزايــاى عــرف عقــلا اســت کــه از پيشــرفت ــد. نمونه هــاى بســيارى از ايــن دســت در کتــب فقهــى جامعــه عقــب نمى مانو حقوقــى وجــود دارنــد. مثــلا در قتــل خطــا کــه بــر طبــق عــرف آن زمــان، عاقلــه قاتــل بايــد ديــه و خون بهــاى آن را بپــردازد، ديــه قتــل خطــا بــر عرفــى مقــرر شــده کــه زندگــى قبيلــه اى داشــته ا ند و بــزرگان قبيلــه، همــه کارهــا را انجــام مى داده انــد، رفتــه رفتــه در اســلام، قبيله هــا قــدرت و اهميــت خــود را از دســت دادنــد و در ملــت بــزرگ اســلام قــرار گرفتنــد؛ از ايــن رو، در زمــان خليفــه دوم کــه بــراى اعضــاى کشــورى، لشــکرى ديوان هــا را بــه وجــود آورده ــر ــل خطــا را ب ــه قت ــا، مســئوليت پرداخــت دي ــه ديوان ه ــرر شــد ک ــود، مق بعهــده گيرنــد. امــروزه، بعضــى از فقهــاى اهــل ســنت مى گوينــد کــه مســئوليت عاقلــه در پرداخــت ديــه قتــل خطــا مربــوط بــه زمــان رســول اکــرم )ص( بــوده ــن ــاتى از اي ــا و مؤسس ــنديکاها و تعاونى ه ــد س ــر باي ــان حاض ــت و در زم اس

قبيــل پرداخــت آن را عهــده دار شــوند )ادريــس، 1372(. ــراى تبعيــت حکــم از عــرف دگرگــون در فقــه اســلام، نمونه هــاى بســيارى بــع اســلامى ــر جوام ــم ب ــلا در صــدر اســلام عــرف حاک شــده وجــود دارد، مثــا و بخشــش ها ــراى معلمــان قــرآن و معــارف اســلام، عطاي ــود کــه ب چنــان ب

Page 187: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

187

و کمک هــاى مالــى فراوانــى اختصــاص يافتــه بــود کــه آنــان نيازمنــد ديگــران نباشــند؛ چــون چنيــن عرفــى وجــود داشــت، بســيارى از فقهــاى قديــم أخــذ ــا ــن زمان ه ــى در اي ــتند، ول ــرام مى دانس ــات را ح ــم واجب ــر تعلي ــرت ب اجــز ــا را جاي ــر آن ه ــا أخــذ اجــرت ب کــه از آن بخشــش ها خبــرى نيســت، فقه

مى داننــد. ــى ديگــر، در زمان هــاى ســابق تروريســم اقتصــادى وجــود نداشــت کــه مثالنبــض بازارهــا را در دســت داشــته باشــد و نــرخ کالاهــا را بــه ميــل خــود بــالا و پاييــن ببــرد، و از ايــن راه بــه ســرمايه هاى کلان دســت يابــد. ولــى امــروز، در همــه دنيــا ايــن تروريســت هاى اقتصــادى غوغــا مى کننــد، بنابرايــن ــف ــت و متخل ــرورى اس ــذارى، لازم و ض ــى نرخ گ ــعير؛ يعن ــک تس ــدون ش ببايــد کيفــرى متناســب داشــته باشــد تــا ديگــر در اســلام، بــازار ســياه نداشــته

باشــيم. شــارع مقــدس بــه خاطــر تأييــد عــرف عقــلا، نــکاح همــه اقــوام و مذاهــب و قبايــل و اديــان را امضــا و تأييــد فرمــوده و گفتــه اســت لــکل قــوم نــاح و همــه ازدواج هــاى اديــان منســوخ را کــه روزى دائــر و رايــج بــوده پذيرفتــه و قانونــى کــرده اســت و ايــن، بــه جهــت اهميــت شــايانى اســت کــه اســلام بــراى عــرف

عقــلا قائــل اســت. ولــى وقتــى ملاحظــه کــرد کــه مــردم جاهليــت، راه افــراط پيــش گرفتــه و در مــورد ازدواج زياده خواهى هايــى دارنــد، ازدواج بيــش از چهــار زن را جلوگيــرى ــر )ص( ــور پيغمب ــه حض ــت ب ــردم جاهلي ــى از م ــه کس ــته اند ک ــرد، نوش کشــرفياب شــد و گفــت مــن فقــط هشــت زن دائــم دارم، تکليــف مــن چيســت؟

Page 188: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

188

فرمــود: امســک اربعهــن ودع ســائرهن. ــلا روشــن اســت و ــرى مســأله تبعيــت از عــرف عقــلا کام در کيفرهــاى تعزيــا آزادى کامــل و در شــرايط خــاص زمــان و مــکان بــراى هــر قاضــى فقيــه بجــرم کــه حــد آن معيــن نشــده، تعزيــر و کيفرهــاى متناســب معيــن مى کنــد؛ ــرى ــاى تعزي ــى کيفره ــد ول ــدود و کم ان ــدود، مح ــه ح ــوط ب ــاى مرب کيفرهبى شــمار هســتند. و از همــه آن هــا ذکــرى در کتــاب و ســنت نيامــده اســت

ــض، 1387: صــص 83ـ90(. )في

عرف چگونه پا می گیرد و چگونه جا می افتد؟ دانشــمندان فقــه و حقــوق دربــاره منشــأ پيدايــش عــرف، انديشــه ها و باورهــاى مختلــف و دور از هــم دارنــد. بــه گونــه اى کــه گاه برخــى منشــأ عــرف را بســيار ــن ــر اي ــل برخــى ديگــر آن را بســيار گســترده دانســته و ب محــدود و در مقاببــاور تأکيــد دارنــد کــه مى تــوان هــر عامــل حقــوق بين الملــل را منشــأ عــرف

و حقــوق عــادى شــمرد )کــى نيــا، 1340: ص 184(.محقــق نائينــى )ره( دربــاره منشــأ پيدايــش عــرف گويــد: »عــرف کــه در ميــان

مــردم متــداول مى شــود )منشــأ( آن از ســه حــال خــارج نيســت: اول؛ گاه ممکن است منشأ آن سلطان جابرى باشد که توده هاى عصر خود را به راهى و کارى واداشته و سنتى را پى ريخته باشد و رفته رفته اين راه و کار براى آنان عادت شده و همچنان در دوره هاى بعد، به همان شيوه رفتار کرده اند تا عرف

و عادت براى خود پا گرفته و تحقق يافته است. دوم؛ ممکن است يکى از پيامبران گذشته با تعليمات خود مردم را به طريقه اى

Page 189: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

189

هدايت کرده باشد، و آن طريقه به وسيله مردم استمرار يافته و متداول شده و عرف آنان را تشکيل داده است.

سوم؛ ممکن است عرف از نهاد و فطرت مردم ناشى شده باشد؛ فطرتى که خداى تعالى به مقتضاى حکمت بالغه خود براى حفظ نظام و بقاى جامعه به انسان عطا

فرموده است« )نائينى، بى تا: ج 3، ص 192(. سپس، محقق نائينى )ره( پيرامون هريک از اين سه، بحث هايى دارد و به اين نتيجه مى رسد که عرف هر منشأ و مصدرى داشته باشد، اگر ما رضاى صاحب شرع را نسبت به آن به دست آوريم، اعتماد به آن صحيح است. و همان طور که شارع جلوى بسيارى از عرف هاى جاهليت را گرفت و ما از اين جلوگيرى آگاه شديم، اگر جلو اين عرف را هم گرفته بود خبردار مى شديم، چرا که انگيزه هاى

بسيارى براى ثبت و نقل آن وجود داشت )همان، ج 3، ص 192(. حاشيه بدين گونه و دارد وجود نظرى )ره( نائينى محقق بيانات و سخنان بر بناى غلطى را به يا سلطان جابر و خودکامه که مى زنند که راه و رسم حاکم زور و جبر در جامعه بالا مى برد و روش ناپسندى را اغلب با فشار و اکراه پياده مى کند، فکر نمى کنم ماندنى باشد و به نسل هاى پس از او خود به خود منتقل شود؛ بلکه آن راه و رسم که جبرا برقرار شده است، ديرى نخواهد پاييد و با رفتن شاه ستمگر آن رسم غلط نيز از ميان خواهد رفت که گفته اند: »القسر لا يدوم« )حرکت غيرطبيعى در زير فشار و جبر، دوامى نخواهد داشت(؛ زيرا ما نظير اين عرف هاى غلط را در زمان شاه ديديم که با سرنگونى او، آن شيوه ها نيز شتابان

نابود شد. عرف هاى صحيح، که زد مى توان حدس قويا که عقيده اند اين بر فيض دکتر

Page 190: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

190

ممکن است از تعليمات يکى از پيامبران سلف پا گرفته و ماندگار شده باشند، چنان که ممکن است از فطرت و سرشت عقلاى قوم به وجود آمده باشند و فرق انبيا و هم رهنمودهاى فطرت، هر دو بر مبناى يک نمى کند که هم تعليمات رشته اصول کلى و مبادى عمومى شناخته شده پى ريزى شده باشد. منتها، يکى بر پايه وحى و ديگرى بر پايه راهنمايى فطرت و عقل؛ عقلى که در لسان روايات

به عنوان »پيغمبر باطنى« از آن نام برده شده است. به هر حال، عرفى که ميراث گذشتگان ماست و فرضا هزاران سال عمر کرده، در بستر زمان و مکان نمى تواند دست نخورده، همان صورت نخستين خود را حفظ کرده باشد؛ بلکه در پرتو پيشرفت جامعه که همواره متکامل و متحول است آن عرف نيز، با حفظ ماهيت خود، رنگ باخته و رنگ گرفته و به فراخور حال و مقام

خود را به شکلى ديگر نمايانده است )فيض، 1387: صص 105ـ107(.

لزوم مراجعه به عرف و عادت روابط اجتماعى مردم به قدرى متنوع و گوناگون است که پيش بينى تمام اين روابط و مشکلات و مسائلى که بر اثر اين روابط به وجود خواهد آمد، غيرممکن بوده طبيعى است که پيش بينى راه حل آن نيز متعذر است، بنابراين قانونگذار هر چقدر که به مسائل اجتماعى واقف باشد، باز هم نمى تواند اين قبيل امور را باز از حرکت اين قبيل موارد که قانون بنابراين در در قانون پيش بينى نمايد. مى ماند، عرف و عادت به عنوان منبع دوم حقوق به کمک قانون مى آيند و به حل و فصل مسائل و مشکلات مردم جامعه مى پردازند. پس عرف به عنوان مکمل قانون يکى از منابع حقوق مى باشد. البته در بعضى از سيستم هاى حقوقى جهان

Page 191: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

191

حقوق منبع نخستين عرف چون انگستان کشور مثل دارند عرفى حقوق که است، در اين قبيل کشورها عرف مستقلا يک منبع درجه يک حقوق است و نه ايران که به عنوان مکمل قانون و منبع درجه دوم حقوق. در سيستم حقوقى سيستم حقوق نوشته است، عرف منبع درجه دوم حقوق است و در مواردى که قانون اجازه داده است به عرف مراجعه خواهد شد )مواد 132، 220، 224، 225،

356، 375، 486 قانون مدنى؛ بند 2 و 5 ماده 22 قانون مجازات اسلامى(.

ارتباط رویه قضایی با عرف

عرف در معنى حقوقى و خاص آن عبارت از عادت و رسمى است که حالت الزام پيدا کرده باشد. ظهور عرف بدون اقدام قانونگذار است. به عبارت ديگر عرف قاعده حقوقى است که مستقيما مردم در طى زمان آن را ساخته باشند و اجراى آن را لازم بدانند و ملاحظه مى شود رويه قضايى و عرف هر دو از منابع حقوق هستند، هر دو در طى زمان شکل مى گيرند و هر دو در حقوق مدون نياز به حمايت قانون دارند، همان طور که قانون مى تواند رويه قضايى را متوقف سازد و آن را از بين ببرد، مى تواند عرف را از حالت الزام خارج سازد. بعضى حقوق دان ها منابع حقوق را به دو دسته تقسيم کرده اند، قانون و عرف، در اين تقسيم عرف را شامل همه منابع حقوق غير از قانون شناخته اند و در نتيجه رويه قضايى را جزيى يا بخشى از عرف دانسته اند. مى گويند همان طور که عرف را مردم مى سازند و حالت الزام به آن مى دهند، رويه قضايى را قضات به وجود مى آورند و در واقع رويه قضايى به ماهيت رويه قضايى و عرف توجه اگر عرف ويژه قضات است، در حالى که

Page 192: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

192

شود، تفاوت سنخيت آن دو بارز است و با تمام شباهت هايى که دارند نمى تواند رويه قضايى را در چهارچوب عرف شناسايى نمود. قضات در تصميمات قضايى از قانون و عرف استفاده مى کنند، ريزه کارى هاى تفسير را به کار مى گيرند و اتخاذ اين تصميمات در طول زمان عامل رويه قضايى اند. رويه و نمايند تصميم مى ثابت قضات در قضايى ثمره کار علمى قضات محسوب مى شود. راه حل نسبتا استفاده از قانون است. عرف و رويه قضايى، هر دو زمينه ساز قانون هستند. بعضى قوانين اساسا همان عرف و رويه قضايى قبلى هستند که قانونگذار آن ها را طى موادى تنظيم مى نمايد. بارزترين مثال را در ماده واحده مصوب 72/4/3 مى بينيم

که عين رويه قضايى را در قالب قانون در آورده اند )مدنى، 1383: صص 8ـ9(.

مقایسه و تعارض عرف و قانون ــون« اســت. از ــا عــرف اصطــلاح »قان ــا يکســان ب يکــى از واژه هــاى هم ســو يايــن رو نمى تــوان از عــرف بحــث نمــود و ســخنى از قانــون بــه ميــان نيــاورد )عليدوســت، 1385(. ليکــن بايــد توجــه داشــت کــه قبــل از بيــان گسســت يــا

عــدم گسســت ايــن دو اصطــلاح اســت. عــرف و قانــون داراى جهــات افتــراق بســيارى هســتند کــه اهــم آن بــه شــرح

زيــر اســت: ــود رفتــار اجتماعــى عامــه مــردم اســت، بنابرايــن ممکــن 1ـ عــرف چــون مولاســت مبنــاى منطقــى و عقلايــى نداشــته باشــد، مثــل همــان اعتقــاد عمومــى بــه اين کــه عــروس بايــد جهيزيــه داشــته باشــد و جهيزيــه زن دليــل اعتبــار و ارزشــمندى اوســت و حــال آن کــه قانــون چــون مولــود فکــر و انديشــه مقنــن

Page 193: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

193

ــا ــق ب ــردم اســت، منطب ــده م ــه و برگزي ــراد منتخــب جامع ــه از اف مى باشــد کاصــول منطــق و عقــل مى باشــد. البتــه اگــر جامعــه در ســطحى متعالــى از رشــد اجتماعــى و علمى باشــد، ممکــن اســت عــرف کــه مولــود رفتــار مــردم چنيــن

اجتماعــى اســت نيــز از منطــق و عقــل برخــوردار باشــد. 2ـ بــراى آن کــه عرفــى بــه وجــود آيــد، قدمــت و اســتدامه يــک عمــل و رفتــار طــى ســاليان دراز ضــرورى اســت و نســخ عــرف هــم بــه وســيله عرفــى ديگــر مســتلزم طــى يــک دوره طولانــى اســت؛ در حالــى کــه قانون بــا انجام تشــريفات مقــرر در مــدت زمانــى کوتــاه بــه وجــود مى آيــد و نســخ آن بــه وســيله قانــون ــه عنــوان مثــال در مــورد ــا فوريــت و ســرعت انجــام مى شــود. ب ــد نيــز ب جديتغييــر عــرف مى تــوان بــه موضــوع ســکوت دختــر در امــر ازدواج اشــاره کــرد. توضيــح آن کــه منقــول اســت کــه بــه موجــب عــرف معمــول در زمــان حضــرت محمــد )ص( ســکوت دختــر نشــانه رضــاى او در امــر ازدواج بــوده اســت »اذنهــا ــر تحــولات ــى کــه در اث ــه تغييرات ــا توجــه ب ــى در حــال حاضــر ب صمتهــا« ولاجتماعــى بــه وقــوع پيوســته اســت، ديگــر بــه صــرف ســکوت دختــر نمى تــوان آن را حمــل بــر رضايــت او بــه عقــد نــکاح و نتيجتــا صحت عقــد مذکور دانســت، بنابرايــن دختــر بايــد لفظــا و صراحتــا اعــلام رضايــت بــه عقــد نــکاح بــا زوج را

بنمايــد و ســکوت او گويــاى رضايــت او نمى توانــد منظــور شــود. 3ـ عــرف چــون از نحــوه عمــل و طــرز رفتــار عمــوم مــردم منبعــث مى شــود، ــت ــاظ از جه ــن لح ــود. بدي ــى مى ش ــردم ناش ــتقيما از اراده م ــن مس بنابرايــدون واســطه، ــرا مــردم ب ــون تلقــى مى شــود، زي ــن قان دموکراســى محترم ترياراده و خواســت خــود را بــا رفتــار مســتمر و مــدام خــود بــه صــورت يــک قاعده

Page 194: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

194

ــن ــر اســاس اي ــان ب ــات آن ــد کــه اختلاف و اصــل اعــلام کــرده و قبــول نمودنــه ــطه ب ــون مع الواس ــه قان ــى ک ــود، در حال ــل ش ــل و فص ــد ح ــول و قواع اص

وســيله نماينــدگان انتخابــى مــردم وضــع شــده اســت. ــررات ــه مق ــى ک ــادت مصــرح و روشــن نيســت، در حال ــرف و ع ــد ع 4ـ قواعقانــون بــه طــور دقيــق روشــن و آشــکار اســت. خاصــه آن کــه قواعــد عرفــى ــه ــن شــامل کلي ــه قواني ــه مجموع ــى ک ــم نيســت، در صورت ــدون ه ــب م اغلمــواد قانونــى مربــوط بــه هــر رشــته از حقــوق اســت؛ مثــل قانــون مدنــى يــا

ــون تجــارت و امثالهــم. قانــت. ــف اس ــوع و مختل ــه متن ــل و منطق ــب مح ــر حس ــادت ب ــرف و ع 5ـ عبنابرايــن ممکــن اســت در نقــاط مختلــف يــک کشــور راجــع بــه يــک موضــوع ــون از خصيصــه ــه قان ــى ک عرف هــاى مختلفــى وجــود داشــته باشــد، در حالــر و ــت و تعبي ــوردار اس ــور برخ ــطح کش ــوم در س ــانى مفه ــدت و يکس وحــدى، ــود )واح ــف از آن نمى ش ــلات مختل ــب مح ــف برحس ــيرهاى مختل تفس

1384: صــص 210ـ211(.دربـاره تعـارض عـرف و قانـون در طـول تاريـخ حقـوق، مکتب هـا، انديشـه ها و سـخنان گوناگونـى ارائه شـده اسـت. در آغاز قـرن نوزدهم که ايـن بحث صورت جـدى بـه خـود گرفـت، دو تفکـر درباره برتـرى هريک از عـرف و قانـون پديدار شـد. بدين گونـه کـه برخـى از حقوق دانـان به ويـژه آنانى کـه منبع اصلـى تمام قواعـد حقوقـى را وجـدان عمومـى مى شـمردند، بديـن جهـت کـه عـرف بيـان مسـتقيم و خالـص داده هـا و خواسـت هاى جماعـت و داراى قابليـت تغييـر و تحـول اسـت، عرف را ناسـخ قانون و مقدم بر آن مى دانسـته انـد. اما برخى ديگر

Page 195: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

195

پـس از بيـان ايـن نکتـه کـه اراده عمومـى امرى اسـت مبهـم و قانـون برخلاف آن چـه کـه از لحـاظ نظـرى گفته مى شـود، محصـول اراده عمومى نيسـت، نظر گـروه پيشـين را مخالـف بـا واقعيـت مى شـمارند و مى گوينـد: درسـت اسـت کـه بايـد عـرف را از نظـر ماهـوى يکى از منابـع حقوقى بـه شـمار آورد، ولى به هيـچ وجـه تحول پذيرتـر از قانـون نبـوده و داراى طبيعتى سـاده و قابـل انطباق بـا شـرايط جديـد نيسـت. قـدرت عـرف هيـچ گاه بـا قانـون برابـر نيسـت و تنها هنگامـى مى تـوان بـه طـور مسـتقيم بـه آن اسـتناد کرد کـه قانـون آن را مجاز بدانـد. اينـان کـه طرفدار قانون مـدون بوده انـد، قانون را مقدم بر عـرف و عرف را خالى از اقتدار لازم براى نسـخ قانون مى شـمارند )جعفرى لنگـرودى، 1380: صص 196ـ197؛ لـوى بـرول، 1370: صـص 61ـ62؛ نجوميـان، 1344: ص 169؛ همـو، 1348: ص 318( و آن دسـته از عرف هـاى مخالـف قانـون را که گريـزى از عمل به آن هـا وجـود نـدارد، به غلـط موافق قانـون معرفى مى کننـد و در چهارچـوب قانون

جارى مى دهنـد )داويـد، 1369: 123(. امـروزه بـه هنـگام بـروز اختلاف و تعـارض بين عرف و قانـون آمره، قانـون، حاکم و مقـدم بـر عـرف و بـه الغا يـا تغيير آن مى پـردازد. چنان کـه به هنگام تعـارض عرف بـا نظـم عمومـى، اخـلاق حسـنه و عقل سـليم، عرف بـه کنـار زده مى شـود. اما به هنـگام تعـارض عـرف و روح قانون اين عرف اسـت که بر روح قانـون و نيز بر قوانين تکميلـى و مقـررات تفسـيرى مقـدم و حتـى آن را سـاقط مى نمايد. البتـه در تقدم عـرف بـر روح قانـون از وضـوح عـرف نبايد فروگـذار بود )کـى نيـا، 1343: ص 21؛

همـو، 1348: ص 210؛ سـاکت، 1371: صص 353ـ354(.

Page 196: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

196

نتیجه گیری در اين مقاله پس از بررسى مبحث عرف و جايگاه آن به اين نتيجه مى توان دست يافت که در اعتبار فقهى و حقوقى عرف ترديدى وجود ندارد و فقها و حقوقدانان در موارد بسيارى آن را مورد تمسک و استناد قرار داده اند. اگرچه نقش عرف به عنوان منشأ و مبناى اعتبار قوانين و قواعد مردود شمرده شده و تنها منشأ اعتماد آن اراده شارع است، اما اين که شارع در محيط عرف قانونگذار کرده و در موارد بسيارى نهادها و قواعد عرفى را امضا تعديل و تکميل و پاسخ نموده و در شناخت و اجراى قواعد و خطابات خود به فهم عرفى و اصول آن اکتفا کرده است، جاى ترديدى نيست. از اين رو نقش عرف در فقه و حقوق چه در مقام استنباط احکام و چه در مقام تطبيق و اجراى قواعد چشمگير است. همچنين بنا بر آن که عرف پديده اى است اجتماعى و بيان گر اراده اجتماع، اين پديده )عرف( پديده اى نوظهور نيست که فقه و حقوق امروزى آن را کشف کرده باشد و يا اين که بر آن ها تحميل شده باشد بلکه دانش فقه و حقوق از ديرزمان با اين پديده آشنا بوده است و چه بسا که بتواند ادعا کرد که عرف، قديم ترين پديده هاى حقوقى است که به عنوان مظهر و جلوه گاه حقوق

شناخته شده است. بدون ترديد بخش عمده اى از مسائل فقهى و حقوقى ـ مشتمل بر معانى عرفى است که درک درست آن ها و فهم صحيح اين دسته از مسائل مبتنى بر دريافت عرف و تفاهم عرفى است. همچنين به اين نتيجه رسيديم که امام خمينى )ره( به اين موضوع مهم را توجه ويژه نموده کما اين که با مطالعه آثار ايشان در اين مورد به جايگاه عرف

در مباحث فقهى و حقوقى با توجه به عنصر زمان و مکان هويدا مى شود.

Page 197: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

197

فهرست منابع قرآن کريم

1ـ ابن نجيم، الاشباه و النظائر، قاهره، مؤسسه الحلبى، 1387. ــازمان ــران، س ــض، ته ــا في ــه عليرض ــه، ترجم ــد، دي ــوض احم ــس، ع 2ـ ادري

ــلامى، 1372. ــاد اس ــگ و ارش ــارات وزارت فرهن ــاپ و انتش چــاپ ــلاميه، چ ــى اس ــران، کتابفروش ــى، ته ــوق مدن ــن، حق ــى، حس 3ـ امام

.1374 دوازدهــم، 4ـ جعفــرى لنگــرودى، محمدجعفــر، مکتب هــاى حقوقــى در حقــوق اســلام،

ــا. ــينا، بى ت ــن س ــا، اب بى ج5ـ ، حقوق اموال، تهران، گنج دانش، چاپ سوم، 1373.

6ـ ، مقدمه عمومى علم حقوق، چاپ ششم، 1380. 7ـ جوان، موسى، مبانى حقوق، بى جا، بى نا، 1327.

8ـ حکيــم، ســيد محمدتقــى، الاصــول العامــه للفقــه المقــارن، بيروت، مؤسســه ــا. آل البيــت، بى ت

ــم، ــاپ نه ــم، چ ــت، دارالعل ــه، کوي ــول الفق ــم اص ــاب، عل ــلاف، عبدالوه 9ـ خ .1390

ــزرگ حقوقــى معاصــر، ترجمــه دکتــر حســين ــه، نظام هــاى ب 10ـ داويــد، رنصفايــى و دکتــر محمــد آشــورى و دکتــر عــزت الله عراقــى، تهــران، مرکــز نشــر

دانشــگاهى، 1364. 11ـ ، نظام هــاى بــزرگ حقوقــى معاصــر، ترجمــه حســين صفايــى و محمــد آشــورى و عــزت الله عراقــى، تهــران، مرکــز نشــر دانشــگاهى، چــاپ دوم، 1369.

Page 198: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

198

12ـ دفتــر همــکارى حــوزه و دانشــگاه، درآمــدى بــر حقــوق اســلامى، بى جــا، دفتــر انتشــارات اســلامى، 1364.

ــم ــا، دار القل ــام، بى ج ــى الع ــل الفقه ــد، المدخ ــى احم ــاء، مصطف 13ـ الزرقــاپ دوم، 2004. ــع، چ ــر و التوزي ــه و النش للطباع

ــر ــا، نش ــوق، بى ج ــش حق ــر دان ــه اى ب ــين، ديباچ ــاکت، محمدحس 14ـ سنخســت، 1371.

ــه ــر، مکتب ــريعه، مص ــول الش ــات فى الاص ــحاق، الموافق ــاطبى، ابوالاس 15ـ شــرى، 1997. ــه الکب التجاري

16ـ شايگان، على، حقوق مدنى، بى جا، انتشارات طه، 1375. ــهامى ــران، شــرکت س ــوى، ته ــات دع ــه اثب ــا، اميرحســين، ادل ــيخ ني 17ـ ش

ــوم، 1375. ــاپ س ــار، چ انتش18ـ ضيائــى بيگدلــى، محمدرضــا، اســلام و حقــوق بين الملــل، تهــران، شــرکت

ســهامى انتشــار، چاپ ســوم، 1369. 19ـ طباطبايــي، ســيد محمدحســين، تفســير الميــزان، ترجمه ســيد محمدباقر ــا ــي ب ــاد علمــي و فرهنگــي علامــه طباطباي ــي جــا، بني ــي، ب موســوي همدان

همــکاري مرکــز نشــر فرهنگــي رجــاء ومؤسســه انتشــارات اميرکبيــر، 1363.ــرآن، ــير الق ــي تفس ــان ف ــع البي ــن، مجم ــن الحس ــل ب ــي، فض 20ـ الطبرس

بيــروت، مؤسســه الأعلمــي للمطبوعــات، 1415.ــى ــى بين الملل ــاى حقوق ــى و نظام ه ــوق تطبيق ــود، حق ــى، محم 21ـ عرفان

ــارم، 1373. ــاپ چه ــد، چ ــارات ماج ــا، انتش ــر، بى ج معاص22ـ عليدوســت، ابوالقاســم، فقــه و عــرف، تهــران، پژوهشــگاه فرهنــگ و

انديشــه اســلامى، چــاپ دوم، 1385.

Page 199: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

ق قو

ر ح د

فعر

اه ایگ

ج

199

ــر، ــى، عباســعلى، فقــه سياســى، تهــران، انتشــارات اميرکبي 23ـ عميــد زنجان .1367

ــاپ ــران، چ ــاد، ته ــرف و اجته ــى ع ــه هاى حقوق ــا، انديش ــض، عليرض 24ـ في .1387 اول،

25ـ کاتوزيان، ناصر، کليات حقوق، تهران، دانشگاه تهران، 1349. 26ـ ، مقدمــه علــم حقــوق و مطالعــه در نظــام حقوقــى ايــران، تهــران، شــرکت

انتشــار، چاپ هفدهــم، 1373. ــگاه ــران، دانش ــى، ته ــل عموم ــوق بين المل ــه حق ــدى، مقدم ــا، مه 27ـ کى ني

ــران، 1340. تهــران، ــگاه ته ــران، دانش ــارى، ته ــته معم ــراى رش ــى ب ــات حقوق 28ـ ، اطلاع

.134329ـ ، کليات مقدماتى حقوق، تهران، دانشگاه تهران، 1348.

ــرى، جامعه شناســى حقــوق، ترجمــه ابوالفضــل قاضــى، ــرول، هان ــوى ب 30ـ لتهــران، دانشــگاه تهــران، چــاپ دوم، 1370.

31ـ مجله الحقوق، شماره 1، چاپ اسکندريه، سال پنجم، 1951. 32ـ مجمعى از محققين، کيهان انديشه، تهران، کيهان، 1372.

33ـ محمــدى، ابوالحســن، مبانــى اســتنباط حقــوق اســلامى يــا اصــول فقــه، تهــران، مؤسســه انتشــارات و چــاپ دانشــگاه تهــران، چــاپ نهــم، 1375.

ــم ــروت، دارالعل ــى الاســلام، بي ــى، صبحــى، فلســفه التشــريع ف 34ـ محمصانــا. ــم، بى ت ــاپ پنج ــن، چ للملائي

35ـ مدنى، جلال الدين، رويه قضايى، تهران، پايدار، چاپ چهارم، 1383. ــد، ــد و الفوائ ــهيد اول(، القواع ــد )ش ــمس الدين محم ــى، ش ــى العامل 36ـ مک

Page 200: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

200

ــا. ــد، بى ت ــه المفي ــم، مکتب قــم، ــد، ق ــاد و التقلي ــاله الاجته ــائل، رس ــى، روح الله، الرس ــوى خمين 37ـ موس

اســماعيليان، 1357. ــه قلــم محمدعلــى کاظمينــى، ــد الاصــول، ب 38ـ نائينــى، محمدحســين، فوائ

ــا. ــارم، بى ت ــاپ چه ــلامى، چ ــا، اس بى جــار، ــرکت انتش ــران، ش ــلام، ته ــوق اس ــى حق ــين، ارزياب ــان، حس 39ـ نجومي

.134440ـ ، زمينــه حقــوق تطبيقــى در نظام هــاى حقوقــى اســلام فرانســه انگليــس

و روســيه، بى جــا، کتــاب فروشــى جعفــرى، 1348. 41ـ واحدى، قدرت الله، مقدمه علم حقوق، تهران، ميزان، 1384.

42ـ ولايــى، عيســى، فرهنــگ تشــريحى اصلاحــات اصــول، تهــران، نشــر نــى، .1374

Page 201: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

دکتر سید فاضل نوری1

مروری بر اهم حقوق متهم در قانون آیین دادرسی کیفری 1392

با تکیه بر جنبه جرم شناختی

1- عضو هيأت علمی مرکز پژوهشی دانشنامه های حقوقی علامه

Page 202: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

202

چکیدهمسلما متهم از حقوقى برخوردار است. منظور از حقوق متهم الزاماتى است که بر مراجع قضايى و مراجع انتظامى به عنوان ضابطين قضايى مترتب است و ريشه در دانش جرم شناسى داشته و در قالب قوانين و مقررات آمره، به خصوص قانون آيين دادرسى کيفرى جلوه گر شده است. براى احقاق حقوق متهم بايد آموزه ها، گزاره ها و يافته هاى جرم شناسى لحاظ گردد. اين موارد ما را راهنمون مى شود که با نفس فرايند تعقيب متهم و انجام تحقيقات مقدماتى و دادرسى که هدف آن ايجاد نظم و حفظ امنيت و مآلا اجراى عدالت است، دچار نقض غرض نشويم يعنى خود اين امور به نحوى انجام نشود که زمينه يا علت وقوع جرايم ديگرى را ايجاد نمايد. آيين دادرسى کيفرى بر آمده از قوانينى است که به صورت يکجانبه و آمرانه از سوى حکومت ها تصويب مى شود. دولت ها با توجه به رويکردهاى سياسى خود روش هاى متفاوتى در تدوين قوانين آيين دادرسى کيفرى از خود به منصه ظهور مى رسانند؛ اما آيين دادرسى، عمدتا از نظام قضايى حاکم در جامعه نيز متأثر است. در حال حاضر قانون آيين دادرسى کيفرى حاکم و معتبر در کشور ما از حيث جنبه هاى جرم شناختى نسبت به گذشته ترقى و ارتقاء قابل توجهى داشته است؛ لذا شاهد هستيم که براى متهم، حقوق فراوانى منظور کرده است که موارد مهم آن عبارتند از: حق آگاه ساختن ديگران از تحت نظر بودن، حق تحصيل گواهى پزشکى، حق سکوت، حق بهره مندى متهم زن و نابالغ از بازجوى زن، حق امکان بهره مندى از تعليق تعقيب، حق بهره مندى از مزاياى توسعه قرار هاى تأمين کيفرى و حق اعتراض به

قرار کفالت و وثيقه.کليدواژها: حقوق متهم، حقوق دفاعى، حقوق شهروندى، جرم شناسى، نوآورى هاى قانون

آيين دادرسى کيفرى 1392.

Page 203: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

203

مقدمهــوده ــه ب ــرم مواج ــوع ج ــکل وق ــا مش ــه ب ــانى هميش ــع انس ــى جوام از طرفــراد ــه از اف ــود ک ــع مى ش ــانى واق ــط کس ــرم توس ــرف ديگرج ــت و از ط اســوان تمــام ــه هســتند و از ســوى ســوم همــاره نمى ت تشــکيل دهنده آن جامعــکاب جــرم ــت ارت ــام عل ــى تم ــه عبارت ــر را متوجــه مجــرم دانســت و ب تقصيتوســط مجــرم را در وجــود خــود مرتکــب جســتجو کــرد؛ بلکــه جامعــه نيــز در تحقــق جــرم نقــش دارد. بنابر ايــن مــا نيازمنــد قواعــد و ضوابطــى هســتيم کــه در صــورت وقــوع جــرم، مــا را بــراى کشــف آن راهنمايــى کــرده و چگونگــى ــاى ــط را در نظام ه ــد و ضواب ــن قواع ــازد. اي ــد س ــه آن را ضابطه من ــورد ب برخــرى ــد. آيين دادرســى کيف ــف "آيين دادرســى کيفــرى" مى نامن ــى مختل حقوقهمان طــور کــه در مــاده 1 آن بيــان شــده اســت مجموعــه مقــررات و قواعــدى اســت کــه بــراى کشــف جــرم تعقيــب متهــم و ســاير مــوارد وضــع شــده اســت. ــن ــه در اي ــالتى اســت ک ــن رس ــم دومي ــب مته ــه تعقي ــود ک ــه مى ش ملاحظ

ــى شــده اســت. ــون پيش بين قاندر اينجا مطالب لازم به ذکر در ذيل چند نکته تبيين مى شود:

ــى ــه او منتســب اســت از حقوق ــکاب جــرم ب ــا متهــم کــه ارت ــه اول: آي نکتبرخــوردار اســت يــا خيــر؟ مســلما پاســخ ايــن ســوال مثبــت اســت امــا مهــم اســت بدانيــم کــدام حــق اگــر تضييــع گــردد خــود وقــوع جرمــى را در پــى خواهــد داشــت و بــه عبــارت ديگــر رعايــت کداميــک از حقــوق متهــم کــه در ــه ــود ک ــب مى ش ــت موج ــده اس ــه ش ــه آن پرداخت ــرى ب ــى کيف آيين دادرس

Page 204: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

204

ــون آيين دادرســى ــر قان ــارت ديگ ــه عب ــردد؟ و ب ــوع جــرم پيشــگيرى گ از وقکيفــرى 92 در خصــوص حقــوق متهــم چــه نگرش هــاى جرم شــناختى دارد؟ و بــه عبــارت ســوم چــه قواعــد و ضوابــط آمــره اى در خصــوص حقــوق متهــم

ــى شــد ه اســت؟ ــون پيش بين ــن قان در ايــد ــه قواع ــران ب ــن اي ــرى 1392 مقن ــى کيف ــون آيين دادرس ــون قان در قانــن حالتــى شايســته و دانــش جرم شناســى توجــه بيشــترى کــرده اســت و ايضــرورى اســت زيــرا نبايــد بــا انجــام دادرســى کــه هــدف آن ايجــاد نظــم در جامعــه و حفــظ امنيــت اســت عملکــردى داشــته باشــيم کــه نقــص غــرض ــام ــم، انج ــب مته ــرم، تعقي ــيکل کشــف ج ــد و س ــود فراين ــى خ ــردد؛ يعن گــه نحــوى تحقيقــات مقدماتــى، دادرســى، صــدور حکــم و اجــراى آن نبايــد بــن ــردد. در اي ــرى گ ــم ديگ ــه جراي ــرم و بلک ــوع ج ــاز وق ــه زمينه س ــد ک باشمقالــه ســعى مى شــود اينگونــه نگرش هــاى مقنــن در محــدوده حقــوق متهــم

مــورد کشــف و مداقــه قــرار گيــرد.نکتــه دوم: آيــا رعايــت حقــوق متهــم صرفــا بــراى پيشــگيرى از وقــوع جــرم اســت؟ پاســخ ايــن ســؤال منفــى اســت زيــرا از آن جــا کــه متهــم بــه ارتــکاب ــت ــن کرام ــد و اي ــت مى باش ــان داراى کرام ــت و انس ــان اس ــک انس ــرم ي جمنــا بنــي آدم ... إســراء70( و از ســوى خالــق امــرى خــدادادى اســت )و لقــد كروى در وجــودش وديعــه و امانــت گــذارده شــده اســت، نــه خــود انســان ها حــق دارنــد ايــن امانــت را ضايــع کننــد و نــه انســان ديگــرى ولــو قــوه حاکمــه حــق نــدارد بــه حريــم کرامــت وى نزديــک شــده و بــه آن تجــاوز کنــد؛ حتــى اگــر او متهــم بــه ارتــکاب جــرم باشــد و حتــى اگــر مجــرم بــودن وى ثابــت گــردد و

Page 205: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

205

جــرم ارتکابــى از جرايــم قبيحــه و ســنگين باشــد. لــذا بايــد در چهارچــوب قانون ــن همــان ــا متهــم و مجــرم برخــورد نمــود. اي ــط انســانى ب ــت ضواب ــا رعاي و بــت. ــوان نشــانه هايى از آن ياف ــش جرم شناســى مى ت ــه در دان ــى اســت ک مطلبــد: ــان مى کن ــه بي ــادش را اين گون ــود اعتق ــه خ ــندگان در مقال ــى از نويس يک"جرم شناســى بايــد الهام بخــش سياســت جنايــى، حقــوق جــزا و آيين دادرســى

ــت و ــکارى اس ــه بزه ــارزه علي ــا مب ــن نظام ه ــوع اي ــرا موض ــد زي ــرى باش کيفــل ــل و عوام ــه ريشــه ها، عل ــر آن ک ــرد مگ ــرى ک ــارزه مؤث ــوان مب ــا آن نمى ت بجــرم و بزهــکارى شناســايى شــود و ايــن جرم شناســى اســت کــه بطــور دقيــق ــى را ــش جناي ــاى کن ــل و فرايند ه ــن عوام ــاره اي ــرورى در ب ــناخت هاى ض ش

ــد." )فرجیهــا، ســال 1382( ــم مى کن فراهــه هــر ــراط شــويم ب ــد دچــار اف ــوم: در رعايــت حقــوق متهــم نباي ــه س نکتحــال وقتــى جرمــى واقــع مى شــود يــا شــخص شــاکى يــا بزه ديــده و يــا هــم شــخص و هــم جامعــه زيــان مى بيننــد. افــراط در رعايــت حقــوق متهــم باعــث ــر دو ـ ــا ه ــه ي ــا جامع ــرد ي ــرم ـ ف ــوع ج ــده از وق ــوق زيان دي ــود حق مى شــا ــد ب ــط مقــررات باي ــوق گفتيــم در چهارچــوب ضواب ــذا در ف تضييــع گــردد لمتهــم برخــورد گــردد و بــه اتهامــش رســيدگى و مــورد مجــازات قــرار گيــرد.

نکتــه چهــارم: گمــان نــرود دانــش جرم شناســى از بزهــکار طرفــدارى کــرده ــا نگاهــى ــش مى کوشــد ب ــن دان ــاوى را دارد بلکــه اي ــا ســعى در مماشــات ب يــد آيين دادرســى ــرى را در چهارچــوب قواع ــاى کيف ــرد نهاد ه ــه عملک بى طرفانکيفــرى بهبــود بخشــد تــا در نتيجــه ســرعت رونــد بزهــکارى در جوامــع کاهــش

ــت نزديــک شــود. ــه عدال ــد. و دادرســى ها و رســيدگى هاى کيفــرى ب ياب

Page 206: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

206

ــه ــه صــورت يک طرف ــا ب ــن آيين دادرســى کيفــرى غالب ــم: قواني ــه پنج نکتــش ــال دان ــن ح ــا در عي ــد ام ــن مى رس ــه تقين ــه مرحل ــا ب ــرف دولت ه از طجرم شناســى توانســته اســت تــا حــدود قابــل توجهــى در آن راه يابــد. قواعــد مختلــف کشــور هاى در کيفــرى آيين دادرســى قانــون در جرم شناســى يکســان نيســت بلکــه در آن جــا کــه قدمــت بيشــترى دارد بــه طــور طبيعــى ــرى ــى کم ت ــابقه تاريخ ــه از س ــواردى ک ــت و در م ــه اس ــترى يافت ــوذ بيش نفبرخــوارد اســت تأثيــر کم تــرى داشــته اســت. در کشــور مــا نفــوذ و تأثيــر قواعد ــوردار ــى برخ ــابقه طولان ــرى از س ــى کيف ــون آيين دادرس ــى در قان جرم شناسنيســت امــا مى تــوان مدعــى شــد کــه بــه رغــم عــدم ســابقه طولانــى، تأثيــر ــورت ــه ص ــرى 1392 ب ــى کيف ــون آيين دادرس ــى در قان ــوذ جرم شناس و نفــح داد ــوان توضي ــه مى ت ــش را اين گون ــن جه ــه اي ــت. ريش ــوده اس ــى ب جهشــد دانشــى نوپيــدا کــه جرم شناســى کــه خــود يــک دانــش اســت ديگــر نبايدر ايــران محســوب شــود بلکــه مدت هــا از طــرح آن در دانشــگاه ها و مجامــع علمــى مى گــذرد لــذا همان طــور کــه انتظــار مــى رود مراحلــى از ر شــد را طــى

کــرده اســت هــر چنــد تــا وصــول بــه حــد کمــال فاصلــه زيــادى دارد.1ــل ــناخت عل ــزه و ش ــناخت ب ــه ش ــط ب ــرم فق ــش ج ــا دان ــى ي جرم شناس

1 . دليل اين امر را می توان مقاومت طبيعی اشياء در برابر تغيير وضعيت دانست که از آن به قانون »ماند« يا اصل »اينرسی« تعبير می شود که يکی از اصول سه گانه نيوتن در علم فيزيک است. خلاصه اين اصل و قانون اين است که اشياء در قبال تغيير وضعيت، مقاوم هستند يعنی اشيائی که در جای خود ساکن هستند تا نيرويی آن ها را به حرکت در نياورد همچنان ساکن خواهند ماند همان طور که اشياء در حال حرکت تمايل به توقف ندارند الا اين که مانعی برای حرکت آن ها به وجود آيد يا عامل محرک آن ها ديگر به عامليت خود ادامه ندهد. بنابر اين طبيعت اشياء اين است که می خواهند وضعيت موجود خود را حفظ نمايند. معلومات بشری از جمله دانش جرم شناسی از اين قاعده مستثنی نيستند و همين خصوصيت را می توان عمده دليل عدم پيشرفت کافی جرم شناسی دانست. تمايل به حفظ وضعيت هم در حوزه تقنين قابل بررسی و احراز است و هم در حوزه عمل به قانون و اجرای آن. لذا تا عاملی که قدرت کافی برای تغيير رويه قضايی دارد، به وجود نيايد رويه قضايی وضعيت خود را تغيير نخواهد داد. يکی از عواملی که خوشبختانه توانسته است در جهت تغيير رويه قضايی به سمت و سوی تطابق با دستاورد های جرم شناختی مؤثر باشد قانون آ. د. ک. 92 می باشد.

Page 207: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

207

ــى ــه چندان ــد نتيج ــن باش ــر اي ــه اگ ــرا ک ــود چ ــر نمى ش ــکارى منحص بزهــف کامــل از جرم شناســى ــدارد. بلکــه تعري ــى ن ــر از افزايــش آگاهــى در پ غيتعريفــى اســت کــه شــامل پيشــگيرى از وقــوع جــرم و حتــى درمــان بزهــکار را در بر بگيــرد. بــا عنايــت بــه چنيــن نگرشــى بــه دانــش جرم شناســى، مى تــوان ــه منظــور ــارت اســت از شــناخت عوامــل بزهــکارى ب گفــت جرم شناســى عبمقابلــه بــا جــرم. منشــا و مبنــاى پيش بينــى حقوقــى بــراى متهــم، آگاهــى از علــل وقــوع جــرم اســت در چنيــن وضعيتــى قانونگــذار مقــررات آمــره اى وضــع ــوع ــع وق ــرده و در نتيجــه مان ــارزه ک ــوع جــرم مب ــل وق ــا عوام ــا ب ــد ت مى کن

جــرم شــود.2

مصادیق جرم شناختی قانون آیین دادرسی کیفری 1392ــه رويکــرد جرم شــناختى ايــن قانــون بــه حقــوق متهــم در جــاى جــاى آن بطــور صريــح يــا ضمنــى بيــان شــده يــا مــورد اشــاره قــرار گرفتــه اســت کــه بــا عنايــت بــه ضيــق مجــال ســعى مى کنيــم مهمتريــن آن را در ادامــه ذکــر

نماييــم.1. حق برخورداری از دادرسی قانونی

منظــور از دادرســى قانونــى امــورى اســت کــه در مــاده 2 و 3 قانــون

2 . می دانيم که قوانين جزای ماهوی عمدتا در پی جرم انگاری و تعيين مجازات- البته متناسب برای هر جرم هستند اما اين مقدار تأمين کننده اهدافی که در دانش جرم شناسی مورد توجه قرار گرفته و تعريف شده است کفايت نمی کند بلکه قانون شکلی جزايی قابل کيفری 1392 آيين دادرسی قانون با کيفری فرايند واقع در باشد فرايند تکميل کننده می تواند کيفری) آيين دادرسی )قانون مديريت است و می تواند کارايی لازم را داشته باشد واين در صورتی است که قواعد جرم شناسی در مقررات آمره قانون آيين دادرسی کيفری 1392 نفوذ يافته باشد. مقاله دستاوردهای مديريتی جرم شناسی در آيين دادرسی کيفری نوشته دکتر باقر شاملو و آقای افشين عبداللهی اين موارد را به خوبی تبيين کرده است. در چکيده اين مقاله می خوانيم » بهره گيری از آموزه های جرم شناسی می تواند هزينه ها و استفاده از فرايند کيفری را کاهش دهد، رسيدگی کيفری را سرعت ببخشد و قدرت بازدارندگی بزهکاران از ارتکاب جرم

را تقويت بخشد.«

Page 208: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

208

آيين دادرســى کيفــرى مــورد تصريــح قــرار گرفتــه اســت؛ از آن چــه قانونگــذار ــود: ــتفاده مى ش ــر اس ــوارد زي ــته م ــان داش ــا بي ــاده3 صراحت ــن دو م در اي

ــل را ــرک فع ــا ت ــل ي ــون فع ــه قان ــواردى ک ــدارد در م ــق ن ــى ح اولا: کسجرم انــگارى نکــرده اســت شــخصى را وارد در رونــد دادرســى کيفــرى نمايــد يعنــى حــق نــدارد او را احضــار يــا جلــب يــا دســتگير کنــد، بــه او تفهيــم اتهــام کنــد، تفهيــم دلايــل کنــد، بزهــکار بودنــش را احرازکنــد و او را بــه مجازاتــى محکــوم و حکــم را در مــوردش اجــرا کنــد. ايــن همــان امــرى اســت کــه قبــل

ــت. ــازات رواج داش ــرم و مج ــدى ج از دوره قانون منــرى ــى کيف ــى دادرس ــود يعن ــت ش ــوا رعاي ــن دع ــوق طرفي ــد حق ــا: باي ثانيــد ــد، باي ــه باش ــاکى و جامع ــوق ش ــده حق ــد تضمين کنن ــه باي ــور ک همان ط

ــتى. ــچ کاس ــدون هي ــد ب ــز باش ــم ني ــوق مته ــده حق تضمين کننثالثــا: بايــد بيــن خــود متهميــن نيــز در شــرايط مســاوى تبعيضــى نباشــد بلکه ــم مشــابه مى شــوند ــرادى کــه مرتکــب جراي ــت شــود يعنــى اف تســاوى رعايــت ــف تح ــاء مختل ــه انح ــد ب ــند نباي ــوردار باش ــان برخ ــرايط يکس ــر از ش اگ

تعقيــب و دادرســى قــرار گيرنــد.رابعــا: لــزوم دادرســى اختصــارى. مراجــع قضايــى را مکلفنــد نســبت بــه اتهــام ــم ــاذ تصمي ــرده و اتخ ــيدگى ک ــن رس ــت ممک ــن مهل ــخاص در کوتاه تري اش

نماينــد و مانــع حصــول امــورى کــه موجــب اطالــه دادرســى اســت گردنــد.ــى، ــى قانون ــوردارى از دادرس ــق برخ ــود از ح ــه مى ش ــه ملاحظ ــور ک همان ط3 . ماده 2. دادرسی کيفری بايد مستند به قانون باشد، حقوق طرفين دعوی را تضمين کند و قواعد آن نسبت به اشخاصی که در شرايط مساوی به سبب ارتکاب جرايم مشابه تحت تعقيب قرار می گيرند، به صورت يکسان اعمال شود. ماده 3- مراجع قضايی بايد با بی طرفی و استقلال کامل به اتهام انتسابی به اشخاص در کوتاه ترين مهلت ممکن، رسيدگی و تصميم مقتضی اتخاذ نمايند و از

هر اقدامی که باعث ايجاد اختلال يا طولانی شدن فرآيند دادرسی کيفری می شود، جلوگيری کنند.

Page 209: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

209

کــه بــه عنــوان اوليــن حــق در ايــن مقالــه ذکــر شــد، چنــد حــق بــه شــرح فــوق ناشــى مى شــود. جنبــه جرم شــناختى ايــن مــوارد بــا توجــه بــه توضيــح نســبتا مبســوطى کــه در مقدمــه ذکــر گرديــد، واضــح اســت. مثــلا راجــع بــه آخريــن مــورد مى گوييــم: رســيدگى درکوتاه تريــن زمــان يــا همــان رســيدگى اختصــارى از نتايــج دانــش جرم شناســى اســت؛ بکاريــا از جرم شناســان اوليــه،

مى گويــد: ــان برســد بلاتکليــف گذاشــتن متهــم ــه پاي ــد در کوتاه مــدت ب »دادرســى بايــه ويــژه زمانــى کــه متهــم پيــش از صــدور حکــم در امــرى ناموجــه اســت باثــر قرارهــاى تأميــن از آزادى محــروم مى شــود زيــرا تحــت نظــر و تحــت قــرار نگهداشــتن متهــم رنــج آور اســت و بايــد مــدت آن تــا حــد ممکــن کوتاه تــر و

ــى، ش 70 ، ســال 1389( ــر شــود.« )اردبيل شــدت آن کم ت2. حق آگاه سازی دیگران از تحت نظر بودن

حــق آگاه کــردن ديگــران از ايــن کــه شــخص تحــت نظــر قــرار گرفتــه اســت در در مــاده 50 قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1392 پيش بينــى شــده اســت.4 بــر اســاس مــاده يــاد شــده، بــه شــخصى کــه بــه لحــاظ توجــه اتهامــى بــه وى تحــت نظــر گرفتــه شــده ايــن حــق داده شــده کــه وضعيــت خــود را بــه اطــلاع ديگــران برســاند منظــور از ديگــران اعــم اســت از خانــواده وى يــا هــر کســى ــى ــن محدوديت ــازد. بنابراي ــع س ــنا وى را مطل ــوان آش ــه عن ــد ب ــه او بخواه کــواده خــود تمــاس ــا خان وجــود نــدارد کــه متهــم تحــت نظــر فقــط بتوانــد ب

4 . ماده 50. شخص تحت نظر می تواند به وسيله تلفن يا هر وسيله ممکن، افراد خانواده يا آشنايان خود را از تحت نظر بودن آگاه کند و ضابطان نيز مکلفند مساعدت لازم را در اين خصوص به عمل آورند، مگر آن که بنا بر ضرورت تشخيص دهند که شخص

تحت نظر نبايد از چنين حقی استفاده کند. در اين صورت بايد مراتب را برای أخذ دستور مقتضی به اطلاع مقام قضايی برسانند.

Page 210: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

210

ــت ــذا لازم نيس ــد. ل ــود آگاه نماي ــودن خ ــر ب ــت نظ ــا را از تح ــه و آن ه گرفتمنتســب بــودن شــخصى کــه مى خواهــد بــا وى تمــاس بگيــرد را ثابــت کنــد

ــا هــر آشــنايى تمــاس بگيــرد. زيــرا حــق دارد بنکتــه ديگــر ايــن کــه در مــاده 50 ايــن قانــون، طريــق اطــلاع دادن بــه صــورت احصايــى مطــرح نشــده اســت بلکــه مى توانــد بــا تلفــن باشــد يــا هــر وســيله ممکــن ديگــر مثــل اين کــه متهــم تحــت نظــر پيامکــى بــراى کســى ارســال ــه ــودن خــود را ب ــق شــبکه مجــازى تحــت نظــر ب ــن کــه از طري ــا اي ــد ي کناطــلاع کســى کــه تمايــل دارد، برســاند يــا مثــلا بــه شــخصى پيغــام بدهــد کــه ديگــرى را از تحــت نظــر بودنــش مطلــع ســازد. البتــه ايــن ســخن بــه ايــن معنا نيســت کــه مرجــع تحــت نظــر گيرنــده موظــف باشــد هــر طريقــى کــه متهــم ــود ــن ش ــى ممک ــر طريق ــه ه ــد بلک ــم کن ــش فراه ــد را براي ــاب مى کن انتخ

ــد. ــت مى کن کفاي3. حق تحصیل گواهی پزشکی

حق درخواسـت معاينه پزشـکى و صـدور گواهى در ماده 51 قانون آيين دادرسـى کيفـرى 1392پيش بينـى شـده اسـت.5 بـر اسـاس ايـن ماده شـخصى کـه تحت نظـر قـرار گرفتـه اسـت اين حق را دارد که درخواسـت کند توسـط پزشـک مورد معاينـه قـرار گيـرد. البته متهـم حق تعيين پزشـک را نـدارد بلکـه همان طور که در مـاده يـاد شـده مورد تصريح قرار گرفته اسـت، تعيين پزشـکى کـه مى خواهد

متهـم را معاينـه کند به عهده دادسـتان اسـت.

5 . ماده 51. بنا به درخواست شخص تحت نظر يا يکی از بستگان نزديک وی، يکی از پزشکان به تعيين دادستان از شخص تحت نظر معاينه به عمل می آورد. گواهی پزشک در پرونده ثبت و ضبط می شود.

Page 211: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

211

نکتــه ديگــر اين کــه درخواســت معاينــه پزشــکى منحصــرا حــق شــخص تحــت نظــر نيســت بلکــه هــر يــک از بســتگان وى نيــز مى توانــد درخواســت کنــد متهــم

مــورد معاينــه پزشــکى قــرار گيــرد.جنبــه جرم شــناختى ايــن حــق، يعنــى حــق درخواســت معاينــه پزشــکى بســيار واضــح اســت زيــرا از آن جــا کــه جرم شناســى همــان دانــش جــرم اســت، در آن عوامــل وقــوع جــرم بررســى مى شــود و راهکارهــاى پيشــگيرى از آن مــورد مطالعه قــرار مى گيــرد حــال اگــر متهــم ايــن حــق را داشــته باشــد کــه بخواهــد مــورد معاينــه پزشــکى قــرار گيــرد و حــق او اعمــال گــردد وقتــى گواهى معاينه پزشــکى صــادر شــد و در پرونــده وى مطابــق مــاده يــاد شــده ثبــت و ضبــط شــد، احتمــال ايــن کــه توســط مرجــع انتظامــى کــه متهــم تحــت نظــر وى قــرار گرفتــه اســت يا توســط برخــى عوامــل وى بــدون ايــن کــه دســتورى وجــود داشــته باشــد مــورد آســيب بدنــى قــرار بگيــرد، کم تــر خواهــد بــود. بنابرايــن حــق معاينــه پزشــکى

ــد از وقــوع جــرم جلوگيــرى نمايــد. مى توان4. حق احضار قبل از تفهیم اتهام

حق احضار قبل از تفهيم اتهام در ماده 213 قانون آيين دادرسى کيفرى 1392پيش بينى شده است.6 توضيح اين حق اين است که اگر شخصى به جهت ديگرى )بدون عنوان متهم( نزد مقامات دادسرا حضور يافته باشد و در اين لحظه آن مقام قضايى اتهامى را متوجه وى بداند، نمى تواند به او تفهيم اتهام کند؛ بلکه بايد ابتدا او را با ذکر اتهام به طور

رسمى احضار نموده و سپس به وى تفهيم اتهام کند.

6 . ماده 213. تفهيم اتهام به کسی که به عنوان متهم احضار نشده از قبيل شاهد يا مطلع ممنوع است و چنانچه اين شخص پس از تحقيق در مظان اتهام قرار گيرد، بايد طبق مقررات و به عنوان متهم برای وقت ديگر احضار شود.

Page 212: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

212

دلالـت ايـن حکم مقنـن بر جنبه هـاى جرم شـناختى چندان برجسـته نيسـت؛ اما از ايـن حيـث کـه نوعى محدوديـت براى مقامات تحقيـق فراهم مـى آورد و در واقع مانـع از برخـى مـوارد بازداشـت غيـر قانونـى مى شـود، مى توانـد از مصاديـق نگرش

جرم شـناختى قانـون آيين دادرسـى کيفـرى 1392بـه حقوق متهم باشـد. 5. حق آگاهی از علت احضار

حـق آگاهـى از علـت احضـار و نتيجـه عدم حضـور، از حقوق متهم اسـت کـه واجد جنبـه جرم شـناختى اسـت. ايـن حـق در مـاده 170 قانـون آيين دادرسـى کيفـرى 1392 پيش بينـى شـده اسـت.7 در آن مـاده تصريـح شـده اسـت کـه در احضاريـه بايـد علـت احضـار و نيـز نتيجه عدم حضـور قيد شـود و احضاريـه را نيـز بايد مقام قضايـى امضـاء نمايـد. دلالت اين حق بر جنبه جرم شـناختى در اين اسـت که دقت امـر احضـار اشـخاص را بـالا مى بـرد و موجـب مى شـود که ناخواسـته و يـا به عمد

شـخصى کـه دليـل کافى بـر توجه اتهـام بـه وى وجود نـدارد احضـار نگردد.6. حق آگاهی از موضوع و ادله اتهام

حـق اطـلاع از موضـوع اتهـام و ادله يکى ديگر از حقوق متهم اسـت کـه در ماده 46 قانـون آيين دادرسـى کيفرى 1392مطرح شـده اسـت.8 در مـاده ياد شـده ضابطان قضايـى موظـف شـده اند بـه محـض ايـن کـه شـخصى را بـه عنـوان متهـم بـاز داشـت کردنـد، موضـوع اتهـام و ادلـه آن را بـه وى ابـلاغ و بلکه تفهيـم نمايند.

7 . ماده 170. در احضاريه، نام و نام خانوادگی احضار شونده، تاريخ، ساعت، محل حضور، علت احضار و نتيجه عدم حضور قيد می شود و به امضاء مقام قضايی می رسد.

8 . ماده 46. ضابطان دادگستری مکلفند نتيجه اقدامات خود را فوری به دادستان اطلاع دهند. چنانچه دادستان اقدامات انجام شده را کافی نداند، می تواند تکميل آن را بخواهد. در اين صورت، ضابطان بايد طبق دستور دادستان تحقيقات و اقدامات قانونی را برای کشف جرم و تکميل تحقيقات به عمل آورند، اما نمی توانند متهم را تحت نظر نگه دارند. چنانچه در جرايم مشهود، نگهداری متهم برای تکميل تحقيقات ضروری باشد، ضابطان بايد موضوع اتهام و ادله آن را بلافاصله و به طور کتبی به متهم ابلاغ و تفهيم کنند و مراتب را فوری برای اتخاذ تصميم قانونی به اطلاع دادستان برسانند. در هر حال، ضابطان نمی توانند بيش از بيست و چهار ساعت

متهم را تحت نظر قرار دهند.

Page 213: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

213

وجـود ايـن وظيفـه بـراى ضابطـان قضايى مانـع از آن مى شـود که بـدون دليل کافـى افـراد را بازداشـت نماينـد؛ زيـرا در ايـن صـورت نمى تواننـد بـه وظيفـه

قانونـى خـود کـه در مـاده 46 تبيين شـده اسـت عمـل نمايند.7. حق سکوت

ــون ــم چــرا در قان ــوق معــروف اســت کــه متعجبي حــق ســکوت يکــى از حققانــون آيين دادرســى کيفــرى 78 نســبت بــه آن ســکوت شــده بــود. امــا قانــون ــل ــراى متهــم قائ آيين دادرســى کيفــرى 1392 ايــن حــق را در مــاده 197 بشــده اســت.9 حــق ســکوت بــه ايــن معنــى اســت کــه متهــم مکلــف نســبت به ســوالاتى کــه از وى مى شــود، پاســخ بدهــد؛ بلکــه ايــن اختيــار و تــوان را دارد ــن ــناختى اي ــه جرم ش ــد. جنب ــه ســکوت نماي ــوالات مطروح ــال س ــه در قب کحــق اين گونــه قابــل تبييــن اســت کــه وقتــى متهــم مکلــف بــه پاســخگويى ــز ــى ني ــا در مراجــع انتظام ــا بازجوه ــق در دادســرا ي ــات تحقي نباشــد، مقاممکلــف نخواهنــد بــود بــا طــرق غيــر قانونــى از قبيــل شــکنجه يــا فريــب متهــم وى را ملــزم بــه پاســخ دادن کــرده و بــه اصطــلاح از وى اقــرار بگيرنــد کــه ايــن

عمــل عــلاوه بــر جــرم بــودن فاقــد آثــار حقوقــى نيــز مى باشــد.8. حق برخورداری از وکیل

ــرى ــى کيف ــون آيين دادرس ــناختى در قان ــارز جرم ش ــاى ب ــى از رويکرده يک1392 عبــارت اســت از حــق برخــوردارى از وکيــل بــراى متهــم. در وضعيــت ــور ــلاب در ام ــى و انق ــاى عموم ــى دادگاه ه ــون آيين دادرس ــه قان ــابق ک سکيفــرى مصــوب 1378حاکــم بــود، بــراى ايــن کــه متهــم در مرحلــه

9 . ماده 197- متهم می تواند سکوت اختيار کند. در اين صورت مراتب امتناع وی از دادن پاسخ يا امضای اظهارات، در صورت مجلس قيد می شود.

Page 214: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

214

تحقيقــات مقدماتــى وکيــل داشــته باشــد، محدوديــت هــاى زيــادى داشــت: 1. مى توانســت تنهــا يــک وکيــل همــراه خــود داشــته باشــد 2. آن وکيــل حــق مداخلــه در امــر تحقيــق نداشــت و تنهــا مى توانســت پــس از خاتمــه تحقيقــات مطالــب خــود را اعــلام نمايــد 3. ايــن وضعيــت محــدود مى شــد بــه مــواردى ــگام ــم هن ــر مته ــه نداشــته باشــد 4. حضــور غي ــه محرمان ــه موضــوع جنب کتحقيــق موجــب فســاد نباشــد 5. موضــوع اتهــام، ارتــکاب جــرم عليــه امنيــت کشــور نباشــد 6. دادگاه10 اجــازه حضــور بــه وکيــل بدهــد. ايــن معنــا در مــاده

128 آن قانــون و تبصــره آن مــورد تصريــح قــرار گرفتــه بــود. ــون آيين دادرســى کيفــرى ــل( در قان ــن حــق )حــق برخــوردارى از وکي ــا اي امــه ــراى متهــم در نظــر گرفت ــى ب ــد قضاي ــن مراحــل شــروع فراين 1392 از اوليــا شــروع تحــت شــده اســت آن جــا کــه در مــاده 48 تصريــح کــرده اســت: »بــه ــد« و در ادام ــل نماي ــور وکي ــاى حض ــد تقاض ــم مى توان ــن، مته ــر گرفت نظــرده ــى ک ــل پيش بين ــراى وکي ــا متهــم را ب ــک ســاعت ب ــا ي ــات ت ــکان ملاق اماســت. البتــه در هميــن جــا قابــل ذکــر اســت کــه محدوديتــى در انتخــاب وکيل در فرضــى کــه موضــوع اتهــام جــرم عليــه امنيــت باشــد يــا جــرم ســازمان يافته ــت و ــه اس ــه آن پرداخت ــاده 48 ب ــره م ــه تبص ــده ک ــه ش ــر گرفت ــد در نظ باشآن محدوديــت ايــن اســت کــه بــراى مرحلــه تحقيقــات مقدماتــى وکيــل بايــد از بيــن وکلايــى کــه رئيــس قــوه قضاييــه تائيــد کــرده اســت انتخــاب گــردد؛

ــى داشــته اســت. ــون انتقاد هــاى بســيارى در پ ــا کن موضوعــى کــه تاهميــت و جنبــه جرم شــناختى موضــوع حضــور و دخالــت وکيــل در مراحــل

10 . در زمان حاکميت آن قانون دادسرا وجود نداشت لذا امر تحقيق هم به عهده دادگاه بود.

Page 215: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

215

مختلــف قضايــى ايــن اســت کــه وکيــل کســى اســت کــه بــه قوانينــى کــه بــر اســاس آن رســيدگى صــورت مى گيــرد ـ يعنــى قوانيــن شــکلى ـ و بــر اســاس آن متهــم تبرئــه مى شــود يــا از مجــازات بــه صــورت موقــت يــا دائــم معــاف مى گــردد و يــا ايــن کــه محکــوم گرديــده و مجــازات مــورد حکــم دربــاره وى ــى ــد فن ــن فرآين ــر در اي ــال اگ ــلاع دارد؛ ح ــا اط ــه ي ــود، احاط ــال مى ش اعمــى پيچيــده چنيــن شــخص آگاهــى حضــور نداشــته باشــد، مخاطــرات فراواننســبت بــه متهــم قابــل تصــور و فــرض اســت و احتمــال تضييــع حقــوق وى وجــود دارد کــه چــه بســا مقامــات متصــدى و دســت اندر کار اعــم از مقامــات قضايــى و ضابطيــن در ايجــاد ايــن مخاطــرات هيــچ تقصيــر و يــا حتــى قصورى ــن و ــن قواني ــه اي ــم ب ــى مته ــدم اطــلاع کاف ــا ع ــه صرف نداشــته باشــند؛ بلکمقــررات و نحــوه عملکــرد يــا عــدم اقــدام وى موجــب ضايــع شــدن حقوقــش

شــده باشــد.ــن ــى در اي ــات مقدمات ــل در تحقيق اهميــت برخــوردارى متهــم از حضــور وکياســت کــه بــه تصريــح مــاده 91 قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1392 تحقيقــات ــه ايــن ــوط ب ــه نحــوى کــه افشــاى اطلاعــات مرب ــه اســت ب مقدماتــى محرمانمرحلــه از رســيدگى جرم انــگارى شــده اســت. بنابرايــن رويکــرد جرم شــناختى قانــون آيين دادرســى کيفــرى در برخــوردارى متهــم از وکيــل بــه خوبــى قابــل درک و تبييــن اســت بالاخــص در نــزد مراجــع انتظامــى و هنــگام دســتگيرى و تحــت نظــر قــرار گرفتــن متهــم بــا توجــه بــه اوضــاع و احــوال مراجــع انتظامــى و روحيــات عــارض بــر متهــم زمانــى کــه در چنيــن وضعيتــى قــرار مى گيــرد.

ــه تحقيقــات مقدماتــى نويســنده پايان نامــه »بررســى حقــوق متهــم در مرحل

Page 216: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

216

در نظــام کنونــى کيفــرى ايــران« بــه ايــن مهــم پرداختــه اســت.11در کلى طور به که اين است ذکر قابل بيشتر توضيح جهت به که نکته اى بيشتر تفتيش که نظام دارد يکى نظام قضايى وجود رسيدگى هاى قضايى دو مربوط به دهه هاى گذشته بوده است و ديگر نظام ترافعى که مربوط به دهه هاى اخير است. در نظام تفتيش فرآيند قضايى به خصوص مرحله تحقيقات مقدمات سرى و محرمانه است و در واقع عدم برخوردارى متهم از هر نوع صلاح دفاعى از انظار سايرين دور نگاه داشته مى شود. اما نظام ترافعى با سرى بودن تحقيقات عدم مى شود فراهم بيشتر متهم براى دفاع امکان و ندارد چندانى سازگارى حضور وکيل در مرحله تحقيقات مقدماتى با نظام تفتيش سازگار است و حضور

وى و دادن نقش به او سازگارى بيشترى با نظام رسيدگى ترافعى دارد. 9. حق دفاع و استمهال

حق دفاع و حق استمهال براى دفاع از حقوق داراى جنبه جرم شناختى قانون آيين دادرسى کيفرى 1392 مى باشد. حق دفاع در موارد متعددى در اين قانون پيش بينى شده و مورد تصريح قرار گرفته است که از جمله مى توان به مواد 86 و 280 و 340 و 359 و 407 و 415 اشاره کرد. و حق استمهال در ماده 86 قانون

مقرر شده است.12

11 . وی پس از اشاره به اين که در قرن نوزدهم در قوانين بيشتر کشورها حقوق متهم ناديده گرفته می شد و نظام دادرسی نظام تفتيشی بوده است نه ترافعی لذا تحقيقات به صورت مطلق سری بوده اما پس از آن از سری بودن مطلق کاسته شده می گويد: »اين مهم نخست با تجويز حق داشتن وکيل مدافع از سوی متهم و سپس با مکلف ساختن مقام تحقيق به اعلام حق انتخاب وکيل و در مرحله سوم با در نظر گرفتن وکيل تسخيری برای متهمانی که توانايی انتخاب وکيل را نداشته باشند و در نهايت با قرار دادن پرونده

در اختيار وکيل مدافع محقق شده است.«12 . ماده 86- در غير جرايم موضوع ماده )302) اين قانون، چنانچه متهم و شاکی حاضر باشند يا متهم حاضر و شاکی وجود نداشته يا گذشت کرده باشد و تحقيقات مقدماتی هم کامل باشد، دادستان می تواند رأسا يا به درخواست بازپرس، با اعزام متهم به دادگاه و در صورت حضور شاکی به همراه او، دعوای کيفری را بلافاصله بدون صدور کيفرخواست به صورت شفاهی مطرح کند. در اين مورد، دادگاه بدون تأخير تشکيل جلسه می دهد و به متهم تفهيم می کند که حق دارد برای تعيين وکيل و تدارک دفاع مهلت بخواهد که در صورت درخواست متهم، حداقل سه روز به او مهلت داده می شود. تفهيم اين موضوع و پاسخ متهم بايد در صورت مجلس دادگاه

قيد شود. هرگاه متهم از اين حق استفاده نکند...

Page 217: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

217

استمهال مى تواند براى دفاع باشد و مى تواند براى تعيين وکيل باشد که در حال حاضر جهت دفاعى آن مورد نظر ماست جنبه جرم شناختى حق دفاع به نظر بسيار بر جسته است چون دفاع متهم است که مى تواند ارزش اثباتى ادله اى که عليه او اقامه شده و اثبات ارتکاب جرم را توسط وى نشانه گرفته است بى اثر نمايد اگر حق دفاع براى متهم منظور نشده بود، بسيار بودند بى گناهانى که به سبب وجود ادله مصون از دفاع

و اعتراض، محکوم مى شدند.در راســتاى حــق دفــاع مى تــوان بــه حــق ديگــرى در ايــن قانــون اشــاره کــرد کــه بــراى متهــم منظــور شــده اســت و آن عبــارت اســت از مطالعــه پرونــده و تهيــه کپــى از آن. ايــن حــق در مــاده 351 بــراى وى مقــرر شــده اســت.13 اعمــال ايــن حــق مى توانــد توســط خــود متهــم يــا وکيــل وى صــورت پذيــرد. طبيعــى اســت متهمــى کــه از محتويــات پرونــده خــود اطــلاع کافــى نداشــته باشــد، نمى توانــد دفــاع مناســب و مصابــى داشــته باشــد. اطــلاع از اوراق پرونــده و مداقــه در دلايلــى کــه عليــه وى در پرونــده منعکــس و مضبــوط اســت، قــدرت دفاعــى وى را افزايش مــى دهــد؛ در نتيجــه او بهتــر مى توانــد ادلــه را مــورد ارزيابــى و نقــد قــرار داده،

در جهــت اثبــات بى گناهــى خــود بکوشــد.10. حق خویش نویسی

قانــون در کــه اســت از حقوقــى پاســخ ســوالات، حــق خويش نويســى ــارات ــه اظه ــا ک ــت. از آن ج ــده اس ــى ش ــرى 1392 پيش بين ــى کيف آيين دادرسمتهــم مکتــوب مى شــود، در فاصلــه گفتــار و نوشــتار چــه بســا اتفــاق مى افتــد

13 . ماده 351- شاکی يا مدعی خصوصی و متهم يا وکلای آنان می توانند با مراجعه به دادگاه و مطالعه پرونده، اطلاعات لازم را تحصيل نمايند و با اطلاع رئيس دادگاه به هزينه خود از اوراق مورد نياز، تصوير تهيه کنند.

Page 218: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

218

مطلــب مفــادا و يــا حتــى لفظــا دچــار تغييــر و تحــول گــردد؛ در نتيجــه متهــم معاقــب و موأخــذ بــه چيــزى مى شــود کــه نگفتــه يــا منظــورش آن نبــوده اســت. مقنــن قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1392 بــراى پرهيــز از ايــن تالــى فاســد ايــن حــق را بــراى متهــم در نظــر گرفتــه اســت کــه چنانچــه بــا ســواد اســت، پاســخ را خــودش بنويســد. البتــه او مى توانــد از ايــن حــق خويــش اســتفاده ننمايــد. حــق

ــرار گرفتــه اســت.14 خويش نويســى پاســخ در مــاده 199 مــورد تقنيــن ق11. حق بهره مندی از مترجم

حــق بهره منــدى از مترجــم گرچــه بــه صــورت مســتقل در قانــون آيين دادرســى کيفــرى پيش بينــى شــده و در مــاده 200 مــورد تصريــح قــرار گرفتــه اســت،15 اما مى تــوان آن را در راســتاى حــق قبلــى ـ حــق خويش نويســى ـ نيــز تلقــى کــرد؛ زيــرا بهره منــدى از مترجــم بــراى ايــن اســت کــه منظــور متهــم بــه درســتى بــه

مقــام قضايــى منتقــل گــردد و در پرونــده امــر ثبــت شــود.12. حق پرسش از شاهد

حـق پرسـش از شـاهد کـه در مـاده 326 قانون تبيين شـده اسـت،16 اين امکان را بـراى ذى حـق فراهم مـى آورد که بتواند يکـى از قوى تريـن و فراوان ترين ادله اثبـات امـر کيفـرى را به چالـش و ميـدان ارزيابى بکشـاند. جنبه جرم شـناختى

ايـن حـق همـان جلوگيـرى از محکوميت و مجازات فـرد ناکرده بزه مى باشـد.

14 . ماده 199. پاسخ پرسش ها بايد بدون تغيير، تبديل و يا تحريف نوشته شود و پس از قرائت برای متهم به امضاء يا اثر انگشت او برسد. متهم باسواد خودش پاسخ را می نويسد، مگر آن که نخواهد از اين حق استفاده کند.

15 . ماده 200. بازپرس برای شاکی، مدعی خصوصی، متهم، شاهد و مطلعی که قادر به سخن گفتن به زبان فارسی نيست، مترجم مورد وثوق از بين مترجمان رسمی و درصورت عدم دسترسی به مترجم رسمی، مترجم مورد وثوق ديگری تعيين می کند. مترجم بايد سوگند ياد کند که راستگويی و امانتداری را رعايت کند. عدم اتيان سوگند سبب عدم پذيرش ترجمه مترجم مورد وثوق نيست.

16 . ماده 326. هنگامی که دادگاه، شهادت شاهد يک طرف دعوی را استماع نمود، به طرف ديگر اعلام می کند چنانچه پرسش هايی از شاهد دارد، می تواند مطرح کند.

Page 219: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

219

13. حق درخواست تحقیق مجدد از شهودبعــد از آن کــه مقــام قضايــى از شــهود بــه صــورت انفــرادى تحقيــق کــرد ممکن اســت بــه در خواســت متهــم، مجــددا از شــهود تحقيــق نمايــد. ايــن تحقيــق دوبــاره مى توانــد بــه صــورت جمعــى باشــد. ايــن حــق بــه موجــب مــاده 327 قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1392 شــده اســت.17 جنبــه جرم شــناختى ايــن حــق همــان اســت کــه در فقــره قبلــى توضيــح داده شــد و در راســتاى جــرح

ــه مى شــود. شــهود توجي14. حق بهره مندی متهم زن و متهم نابالغ از بازجوی زن

ــر ــت در براب ــى و مقاوم ــجام ذهن ــدرت انس ــث ق ــغ از حي ــراد نابال ــان و اف زنــرى ــى، از ســطح پايين ت ــم پيرامون ــوال حاک ــاع و اح ــرايط محيطــى و اوض شــت ــن وضعي ــران اي ــوردار هســتند. جب ــغ برخ ــراد بال ــردان و اف ــه م نســبت بمى طلبــد کــه از ضابــط قضايــى زن بــراى بازجويــى از آنــان اســتفاده مى شــود. ــا مــردان و افــراد ــان و افــراد نابالــغ را در شــرايط مســاوى ب ايــن وضعيــت زنبالــغ قــرار داده از محکوميــت نابجــاى آنــان بــه خاطــر جنســيت يــا صغــر ســن ــرى ــى کيف ــون آيين دادرس ــاده 42 قان ــق در م ــن ح ــد. اي ــرى مى نماي جلوگي

ــت.18 ــده اس ــى ش 1392 پيش بين15. حق امکان بهره مندی از تعلیق تعقیب

يکــى از نگرش هــاى قابــل توجــه جرم شــناختى در قانــون آيين دادرســى

17 . ماده 327. دادگاه می تواند از شهود به طور انفرادی تحقيق نمايد و برای عدم ارتباط شهود با يکديگر و يا با متهم اقدام لازم را انجام دهد و بعد از تحقيقات انفرادی برحسب درخواست متهم يا مدعی خصوصی يا با نظر خود مجددا به صورت انفرادی يا جمعی

از شهود تحقيق نمايد.18 . ماده 42. بازجويی و تحقيقات از زنان و افراد نابالغ درصورت امکان بايد توسط ضابطان آموزش ديده زن و با رعايت موازين

شرعی انجام شود.

Page 220: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

220

آيين دادرســى قانــون مى باشــد. تعقيــب تعليــق نهــاد 1392 کيفــرى دادگاه هــاى عمومــى و انقــلاب در امــور کيفــرى مصــوب 1378 نامــى از قــرار ــود گرچــه در زمــان حاکميــت مقــررات ــاورده ب ــه ميــان ني تعليــق تعقيــب بــود و ــون مذکــور نهــاد تعليــق تعقيــب شــناخته شــده ب ــب قان قبــل از تصويبــه آن عمــل مى شــد لکــن در قانــون يــاد شــده نامــى از ايــن نهــاد بــه ميــان نيامــده بــود و بســيارى از حقوق دانــان مى پنداشــتند کــه بــا عنايــت بــه مــاده 308 آن قانــون، کــه قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1390 و اصلاحــات بعــدى آن را و نيــز تمــام قوانيــن و مقــررات مغايــر را ملغــى اعــلام کــرده بــود، نهــاد ــه ــن نظري ــد اي ــود. هــر چن ــرض شــده ب ــز ملغــى شــده ف ــق تعقيــب ني تعلي

مخالفانــى هــم داشــت.امــا در قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1392 کــه جرايــم تعزيــرى را بــه هشــت درجــه تقســيم کــرده اســت، جرايــم تعزيــرى درجــات شــش تــا هشــت را در شــرايط خاصــى قابــل تعليــق تعقيــب مقــرر کــرده اســت. توضيــح بيشــتر ايــن کــه تعليــق ممکــن اســت تعليــق متاخــر باشــد کــه در مــورد محکــوم عليــه کاربــرد دارد و عبــارت اســت از تعليــق مجــازات و ممکــن اســت تعليــق متقــدم ــب. ــق تعقي ــارت اســت از تعلي ــرد دارد و عب ــم کارب ــورد مته ــه در م ــد ک باشــق ــگاه تعلي ــد و جاي ــوى مى باش ــزاى ماه ــون ج ــازات قان ــق مج ــگاه تعلي جايتعقيــب قانــون جــزاى شــکلى اســت. ايــن دو تعليــق بــا يکديگــر وجه اشــتراکى هــم دارنــد کــه عبــارت اســت از اختصــاص داشــتن بــه جرايــم تعزيــرى درجــه ــده ــرر ش ــلامى 1392 مق ــازات اس ــون مج ــازات در قان ــق مج 6، 7 و 8. تعلي

Page 221: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

221

ــى ــه آيين دادرس ــت ک ــى اس ــى از مراحل ــه يک ــم ک ــب مته ــا تعقي ــت؛ ام اسکيفــرى بــه آن مى پــردازد، نيــز مى توانــد معلــق شــود يعنــى جايــگاه تعليــق ــون ــن قان ــاده 81 اي ــد. م ــرى مى باش ــى کيف ــون آيين دادرس ــب در قان تعقيــم ــاد شــده )جراي ــم ي ــه در جراي ــه دادســتان داده اســت ک ــار را ب ــن اختي ايــاکى ــه ش ــى ک ــد در صورت ــت و هشــت( بتوان ــا درجــه شــش، هف ــرى ب تعزيوجــود نداشــته باشــد، يــا وجــود داشــته امــا گذشــت کــرده باشــد، يــا گذشــت ــى ــران شــده باشــد، در صورت ــه وى جب نکــرده باشــد لکــن خســارت وارده بکــه متهــم فاقــد ســابقه محکوميــت کيفــرى مؤثــر باشــد و تمايــل هــم داشــته باشــد، تعقيــب وى را معلــق نمايــد. کــه البتــه در ايــن فــرض اولا مــدت تعليــق نمى توانــد کم تــر از شــش مــاه و بيشــتر از دو ســال باشــد؛ ثانيــا متهــم بايــد حســب مــورد يکــى از دســتورهايى کــه در مــاده 81 آمــده اســت،19 را اجــرا

نمايــد. رويکــرد متهــم تعقيــب از خــوددارى و تعقيــب تعليــق قــرار صــدور ــوردن ــب خ ــرض بر چس ــه در مع ــخصى ک ــه ش ــارزى دارد ک ــناختى ب جرم شبــه عنــوان بزهــکار اســت را بــه چرخــه اصــلاح وارد کــرده و موجبــات پذيــرش

ــد. ــرح نماي ــه را مط او در جامعمقالــه »بررســى نهــاد تعليــق تعقيــب از پيدايــش تــا تصويــب قانــون آيين دادرســى کيفــرى مصــوب 1392« در ايــن خصــوص قابــل توجــه اســت.

19 . مــاده 81. در جرايــم تعزيــری درجــه شــش، هفــت و هشــت کــه مجــازات آن هــا قابــل تعليــق اســت، چنانچــه شــاکی وجــود ــدت ــب پرداخــت آن در م ــده، ترتي ــت بزه دي ــا موافق ــا ب ــده باشــد و ي ــران گردي ــا خســارت وارده جب ــرده ي نداشــته، گذشــت کــس از أخــذ موافقــت ــد پ ــری باشــد، دادســتان می توان ــر کيف ــت مؤث ــد ســابقه محکومي ــز فاق مشــخصی داده شــود و متهــم نيــا دو ســال معلــق کنــد. در اين صــورت، ــا أخــذ تأميــن متناســب، تعقيــب وی را از شــش مــاه ت متهــم و درصــورت ضــرورت ب

ــه اجــرای برخــی از دســتورهای زيــر می کنــد... دادســتان متهــم را حســب مــورد، مکلــف ب

Page 222: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

222

16. حق برخورداری از امکان دفاعيکــى ديگــر از مصاديــق رويکــرد جرم شــناختى قانــون آيين دادرســى کيفــرى ــت ــان حاکمي ــد. در زم ــم مى باش ــراى مته ــاع ب ــت دف ــعه فرص 1392 توسقانــون آيين دادرســى دادگاه هــاى عمومــى و انقــلاب در امــور کيفــرى مصــوب 1378 فاصلــه بيــن ابــلاغ احضاريــه بــه متهــم و موعــد مقــرر بــراى حضــور نــزد مرجــع قضايــى، حداقــل ســه روز پيش بينــى شــده بــود کــه آن هــم اختصــاص داشــت بــه مــوارد غيــر فــورى. مرجــع قضايــى حــق داشــت در مــواردى کــه موضــوع را واجــد وصــف فوريــت بدانــد متهــم را بــراى فاصلــه اى کم تــر از ســه روز نيــز احضــار نمايــد. قابــل ذکــر اســت کــه ايــن امــر در تبصــره 2 مــاده 177

ــود. ــون پيش بينــى شــده ب آن قانــلاغ برگــه ــه بيــن اب ــن زمــان را افزايــش داده و فاصل ــا قانونگــذار 1392 اي اماحضاريــه و موعــد حضــور نــزد مقــام قضايــى را حداقــل پنــج روز پيش بينــى کــرده اســت عــلاوه ايــن کــه آن را مقيــد بــه مــوارد غيــر فــورى ننمــوده اســت.

در اينجا دو نکته قابل توجه است:نکتــه اول ايــن کــه فايــده وجــود فاصلــه بيــن احضــار و دادرســى بيشــتر جايــى ــارع ــر ش ــودن، از نظ ــرم ب ــر ج ــلاوه ب ــى ع ــل ارتکاب ــه عم ــود ک ــر مى ش ظاهمقــدس نيــز مــورد نکوهــش قــرار گرفتــه و حــرام اعــلام شــده باشــد در چنيــن ــود ــده مى ش ــاه نامي ــه گن ــل ک ــام آن عم ــه دارد از انج ــم وظيف ــواردى مته ماعــلام ندامــت نمايــد و بــه اصطــلاح توبــه کنــد و وظيفــه نــدارد بلکــه اجــازه نــدارد نــزد غيــر خداونــد بــه گنــاه و عمــل حــرام اقــرار کنــد؛ وجــود فاصلــه کافــى بيــن زمــان احضــار و موعــد حضــور ايــن فرصــت را بــراى متهــم ايجــاد

Page 223: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

223

مى کنــد کــه بــه تکليــف شــرعى و وظيفــه الهــى خــود عمــل کــرده و از عمــل مجرمانــه کــه گنــاه شــمرده شــده بــه درگاه خــداى خــود توبــه کنــد.

نکتــه دوم ايــن کــه حــق برخــوردارى از وکيــل کــه در ايــن قانــون پيش بينــى ــه منظــور ــل نيســت؛ بلک ــا حضــور وکي ــه حــق صرف شــده اســت منحصــر ببرخــوردارى از وکيلــى اســت کــه اختيــار دفــاع از متهــم را داشــته باشــد. در قانــون آيين دادرســى دادگاه هــاى عمومــى و انقــلاب در امــور کيفــرى مصــوب 1378 در مــاده 128 صرفــا حــق حضــور وکيــل در مرحلــه تحقيقــات مقدماتى ــن ــا اي ــاده مذکــور صرف ــاع. م ــه حــق دف ــود ن ــه شــده ب ــراى متهــم پذيرفت باجــازه را داده بــود کــه وکيــل در پايــان تحقيقــات تذکــرات قانونــى را بــه مقــام تحقيــق ارائــه کنــد و لا غيــر، ايــن هــم منحصــر بــه مــواردى بــود کــه غيــر ــون ــا در قان ــد ام ــاده باش ــن م ــره اي ــور در تبص ــه گانه مذک ــات س از موضوعــه از او ــى ک ــم از وکيل ــوردارى مته ــق برخ ــرى 1392 ح ــى کيف آيين دادرسدفــاع کنــد نيــز منظــور شــده اســت20 در مــاده 5 ايــن قانــون در پــى عبــارت حــق دسترســى بــه وکيــل عبــارت ســاير حقــوق »دفاعــى« بــه کار بــرده شــده ــى ــه وکيل ــى ب ــه دسترس ــرد ک ــتفاده ک ــوان اس ــت مى ت ــن قراب ــت؛ از اي اســه ــا حضــور داشــته باشــد. راجــع ب ــه صرف منظــور اســت کــه مدافــع باشــد نــه از متهــم ــى اســت ک ــل وکيل ــه منظــور از حــق برخــوردارى از وکي ــن ک ايدفــاع کنــد مــاده 86 نيــز قابــل اســتناد مى باشــد21 در ايــن مــاده در خصــوص ــه ــد ک ــد مى گوي ــه ده ــکيل جلس ــه تش ــد بلافاصل ــه دادگاه مى توان ــن ک اي

20 . ماده 5. متهم بايد در اسرع وقت، از موضوع و ادله اتهام انتسابی آگاه و از حق دسترسی به وکيل و ساير حقوق دفاعی مذکور در اين قانون بهره مند شود.

21 . ... در اين مورد، دادگاه بدون تأخير تشکيل جلسه می دهد و به متهم تفهيم می کند که حق دارد برای تعيين وکيل و تدارک دفاع مهلت بخواهد...

Page 224: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

224

ــل و ــراى تعييــن وکي ــد کــه حــق دارد ب ــم کن ــه متهــم تفهمي ــد ب دادگاه بايتــدارک دفــاع مهلــت بخواهــد کــه در صــورت درخواســت متهــم حداقــل ســه ــه ــت ب ــاى مهل ــفه اعط ــاده فلس ــن م ــود. در اي ــت داده مى ش ــه او مهل روز بــراى ايــن متهــم امــکان تــدارک دفــاع اســت بنابر ايــن انتخــاب وکيــل نيــز بــازه داده ــم اج ــل مته ــه وکي ــاده 195 ب ــرد. تبصــره م منظــور صــورت مى گيــه او تذکــر دهــد؛ اســت کــه اگــر بازپــرس ســؤالات تلقينــى از متهــم کــرد بــزد قاضــى و ــل ن ــم حضــور وکي ــه بگويي ــن ک ــا اي ــلازم اســت ب ــا م ــن معن ايــاع از متهــم و حفــظ حقــوق وى مى باشــد. ــراى دف ــى ب ــات مقدمات در تحقيقمــاده 262 کــه بــراى تبييــن اقداماتــى اســت کــه بــاز پــرس بعــد از تکميــل تحقيقــات بايــد انجــام دهــد، بــه ايــن نکتــه پرداختــه کــه بايــد بازپــرس بــه متهــم يــا وکيــل او اعــلام کنــد کــه هــر مطلبــى بــراى دفــاع از متهــم دارد بــه عنــوان آخريــن دفــاع بيــان دارد. ايــن معنــا دفاعــى بــودن حضــور وکيــل را بــه خوبــى تبييــن مى کنــد. مــاده 263 نيــز مبيــن دفاعــى بــودن حضــور وکيــل اســت کمــا ايــن کــه تعبيــر بــه وکلاى مدافــع در مــاده 346 مى توانــد مســتند

ــاری، ج 2،1387( ــا باشــد. )گلدوســت جویب برداشــت م17. حق برخورداری از مزایای توسعه قرارهای تأمین کیفری

يکــى ديگــر از نگرش هــاى جرم شــناختى قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1392 ــون ــن قان ــرى اســت. مقن ــن کيف ــاى تأمي ــم، موضــوع قراره ــوق مته ــه حق بآيين دادرســى دادگاه هــاى عمومــى و انقــلاب در امــور کيفــرى مصــوب 1378 ــى ــرى پيش بين ــن کيف ــرار تأمي ــج ق ــل از آن، پن ــذار قب ــه قانونگ ــق روي مطابکــرده بــود امــا در قانــون فعلــى ايــن قرارهــا بــه صــورت چشــمگيرى افزايــش

Page 225: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

225

يافتــه اســت بــه نحــوى کــه: 1. قــرار التــزام بــه عــدم خــروج از حــوزه قضايــى بــا قــول شــرف 2. قــرار التــزام بــه عــدم خــروج از حــوزه قضايــى بــا تعييــن وجــه التــزام 3. قــرار التــزام بــه معرفــى نوبــه اى خــود بــه صــورت هفتگــى يــا ماهانــه بــا تعييــن وجــه التــزام 4. قــرار التــزام مســتخدمان رســمى کشــورى ــه ــزام ب ــرار الت ــزام 5. ق ــه الت ــن وج ــا تعيي ــور ب ــه حض ــلح ب ــاى مس و نيروهعــدم خــروج از منــزل يــا محــل اقامــت معيــن شــده بــا تعييــن وجــه التــزام، مجموعــه قرارهايــى اســت کــه بــر مــوارد مقــرر قبلــى افــزوده شــده اســت.22 ــن از ــذ تأمي ــراى أخ ــى ب ــت قاض ــه دس ــود ک ــب مى ش ــا موج ــعه قرار ه توسمتهــم بيشــتر بــاز باشــد و او بــه اصطــلاح قــدرت مانــور گســترده ترى داشــته باشــد تــا اصــل تناســب قــرار تأميــن کيفــرى را بهتــر بتوانــد رعايــت کنــد و در واقــع موجبــات آزادى بيشــتر متهــم فراهــم شــده و احتمــال زندانــى شــدن ــراى صــدور حکــم ــه انتظــار ب ــى و در مرحل ــه تحقيقــات مقدمات وى در مرحل

نهايــى کاهــش يابــد. ايــن وضعيــت بــا اصــل شــناخته شــده برائــت ســازگارتر اســت؛ زيــرا تــا زمانــى ــراز ــون اح ــا مضم ــه از دادگاه ذى صــلاح ب ــا قطعيت يافت ــى ي ــم قطع ــه حک کــى ــت و بى گناه ــر برائ ــل ب ــان اص ــردد، همچن ــادر نگ ــم ص ــکارى مته بزهــدن ــى ش ــوان از زندان ــدر بت ــر ق ــى ه ــان و فرض ــن زم ــت در چني ــم اس متهــازى و ــباب بزهکار س ــل و اس ــون عل ــع از تک ــرد، در واق ــرى ک ــم جلوگي متهمجرم پــرورى جلوگيــرى شــده اســت و ايــن يکــى از رويکرد هــاى مهــم

جرم شــناختى قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1392 مى باشــد.

22 . قرارهای تامين کيفری در ماده 217 قانون آيين دادرسی کيفری 1392 مذکور است.

Page 226: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

226

18. حق اعتراض به قرار تأمین کیفریــرى ــور کيف ــلاب در ام ــى و انق ــاى عموم ــى دادگاه ه ــون آيين دادرس در قانمصــوب 1378 در صورتــى متهــم حــق اعتــراض بــه قــرار کيفــرى داشــت کــه در مــورد وى قــرار بازداشــت موقــت صــادر شــود امــا اگــر يکــى از قرارهــاى کفالــت يــا وثيقــه صــادر مى شــد و متهــم توانايــى معرفــى کفيــل نداشــت يــا نمى توانســت وثيقــه توديــع نمايــد و بازداشــت مى شــد، حــق اعتــراض برايــش ــى ــون آيين دادرس ــاده 226 قان ــاس م ــر اس ــا ب ــود.23 ام ــده ب ــى نش پيش بينکيفــرى 1392 در فرضــى کــه قــرار کفالــت يــا وثيقــه منتهــى بــه بــاز داشــت شــود متهــم مى توانــد بــه قــرار اعتــراض کنــد. ايــن قابليــت اعتــراض مى توانــد ــه اصــل قــرار باشــد يعنــى فرضــى کــه متهــم صــدور قــرار کفالــت نســبت بــام ــرد مق ــوه عملک ــه نح ــد ب ــد و مى توان ــود روا ندان ــاره خ ــه را درب ــا وثيق يصــادر کننــده قــرار بعــد از صــدور قــرار باشــد بــه ايــن معنــا کــه اگــر مقــام قضايــى قــرار کفالــت صــادر کنــد لکــن از پذيــرش کفيــل خــوددارى کنــد يــا قــرار وثيقــه صــادر کنــد ولــى اقدامــات عملــى بــراى قبــول وثيقــه از کســى ــن ــه اي ــد ب ــم مى توان ــد، مته ــه دارد را انجــام نده ــع وثيق ــه تقاضــاى تودي ک

وضعيــت معتــرض گــردد. ارزش جرم شــناختى ايــن نهــاد جديــد اعتــراض در ايــن اســت کــه چــه بســا از زندانــى شــدن متهــم جلوگيــرى شــود در نتيجــه تبعاتــى چــون بــر چســب ــت ــم جمعي ــدان، تراک ــرم زاى زن ــت ج ــن در موقعي ــم، قرار گرفت ــوردن مته خ

زنــدان و امــورى از ايــن قبيــل را مانــع گــردد.

23 . ر. ک: ماده 138 قانون آيين دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کيفری مصوب 1378.

Page 227: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

227

19. حق برخورداری از محدودیت بازداشت موقتيکى ديگر از موارد رويکرد جرم شناختى قانون آيين دادرسى کيفرى 1392 به آيين دادرسى قانون قانون بر خلاف بازداشت موقت است حقوق متهم موضوع دادگاه هاى عمومى و انقلاب در امور کيفرى مصوب 1378 که بازداشت متهم را در موارد احصاء شده در ماده 32 آن جايز دانسته بود، ماده 237 قانون فعلى صدور قرار بازداشت موقت را ممنوع مى داند الا مواردى که استثناء شده است که در آن موارد اگر دلايل و قراين و امارات کافى بر توجه اتهام به متهم توجه داشته باشد صدور چنين قرارى جايز است و در تبصره اين ماده موارد قرار بازداشت الزامى را جز در خصوص نيروهاى مسلح ملغى اعلام کرده است و در ماده 238 به را منوط است احصاء شده مواردى که بازداشت موقت در قرار جواز صدور وجود يکى از شروطى کرده که در ماده 238 مذکور است و در ماده 239 لزوم مستدل بودن قرار بازداشت موقت و موجه بودن آن را ذکر کرده است و لزوم ذکر مستند قانونى را هم قيد کرده است. مجموع اين مقررات باعث کاهش اختيار مطلق مقامات رسيدگى کننده از اين جهت خواهد بود که نتوانند با ابزار بازداشت متهم، او را تحت فشار شديد قرار دهند مگر آن که موجبات و شرايط آن فراهم

باشد. ــه جنبــه ديگــر جرم شــناختى رويکــرد قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1392 بموضــوع بازداشــت موقــت متهــم ايــن اســت کــه افزايــش بى رويــه و اســتفاده ــه خصــوص بازداشــت موقــت الزامــى باعــث ــاد از قــرار بازداشــت موقــت ب زيــود ــه خ ــود ک ــدان مى ش ــت زن ــم جمعي ــان و تراک ــار زنداني ــن آم ــالا رفت بــگيرى ــن پيش ــت. بنابراي ــرى اس ــم ديگ ــوع جراي ــاز وق ــوع زمينه س ــن موض اي

Page 228: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

228

ــد ــاء مى کن ــت اقتض ــى اس ــش جرم شناس ــداف دان ــه از اه ــرم ک ــوع ج از وقــزار بازداشــت موقــت اســتفاده نشــود بلکــه ــه وفــور از اب ــه راحتــى و ب کــه ب

ــد. ــده باش ــى ش ــف و پيش بين ــراى آن تعري ــى ب ــاى قانون محدوديت ه20. حق برخورداری از حریم خصوصی

يکـى ديگـر از جهـات نگرش جرم شـناختى قانـون آيين دادرسـى کيفرى 1392 بـه حقـوق متهـم حق برخـوردارى از حريـم خصوصى اسـت. نبايد گمـان کنيم کـه اگـر کسـى متهـم به ارتـکاب جرمـى بـود ديگـر حريـم خصوصـى او احترام نـدارد. حتـى اگـر ادله کافـى بر توجه اتهام به شـخصى وجود داشـته باشـد؛ بلکه بالاتـر اگر کسـى به خاطـر انجام عمـل مجرمانه محکوميت قطعـى تحصيل کرده باشـد، بـاز هـم حريم خصوصـى دارد و حريمش محتـرم بوده و بايد رعايت شـود. ايـن معنـا از مـاده 4 قانون آيين دادرسـى کيفـرى 1392 به خوبى قابل اسـتفاده اسـت. در ايـن مـاده در کنـار ذکـر اصل برائـت از حريم خصوصى نام برده شـده و در پايـان تاکيـد مى شـود کـه در هر صـورت نبايد بـه کرامت و حيثيت اشـخاص

آسـيب وارد شود.24قابـل ذکـر اسـت که حريم خصوصى شـامل مسـکن، اتومبيـل، مکالمـات تلفنى،

مکاتبـات پسـتى، انتقـال و در يافت داده هـاى الکترونيکى مى باشـد.

24 . ماده 4. اصل، برائت است. هرگونه اقدام محدودکننده، سالب آزادی و ورود به حريم خصوصی اشخاص جز به حکم قانون و با رعايت مقررات و تحت نظارت مقام قضايی مجاز نيست و در هر صورت اين اقدامات نبايد به گونه ای اعمال شود که به کرامت و

حيثيت اشخاص آسيب وارد کند.

Page 229: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

229

نتیجه گیریدر گذشــته دادرســى در کشــور هاى مختلــف جهــان عمدتــا از الگــوى تفتيشــى تبعيــت مى کــرد امــا در دهه هــاى اخيــر بــا تغييــر روش بــه تبعيــت از الگــوى ــه ســوى تأميــن حقــوق دادرســى ترافعــى توانســته اســت، گام هــاى بلنــدى بــد ــو بتوان ــک س ــه از ي ــر چ ــرى ه ــع آيين دادرســى کيف ــردارد. در واق ــم ب متهــد و از ســوى ــن نماي ــه را تضمي ــت جامع ــد و امني ــظ کن ــى را حف نظــم عمومــر عمــل ــه رســالت خــود بهت ــد، ب ــن نماي ــوق متهــم را تأمي ــد حق ديگــر بتوانــون آيين دادرســى کيفــرى ــه هــدف خــود نزديکتــر شــده اســت. قان کــرده و ب1392 در مقايســه بــا قوانيــن مــا قبــل خــود بــه خصــوص قانــون آيين دادرســى دادگاه هــاى عمومــى و انقــلاب در امــور کيفــرى مصــوب 1378 گام هــاى نســبتا ــا ســطح بلنــد و مؤثــرى در تأميــن حقــوق متهــم برداشــته و خــأ ســابق را تقابــل قبولــى جبــران کــرده اســت. مطالعــه و بررســى ايــن حرکــت پيش رونــده ــه ــناختى اســت ک ــش جرم ش ــه دان ــازد ک ــوم و مســلم مى س ــون، معل ــن قان اينظــام تقنينــى کشــورمان را بــه ســوى برداشــتن چنيــن گام هايــى ســوق داده ــددى ــج متع ــاى جرم شناســى نتائ ــا و يافته ه ــا، آموزه ه ــع گزاره ه اســت در واقدارد کــه يکــى از آن هــا مديريــت مصلحت محــور فراينــد کيفــرى تحــت لــواى آيين دادرســى کيفــرى اســت. نوآورى هــاى قانــون آيين دادرســى کيفــرى 1392 نســبت بــه حقــوق متهــم در برخــى مــوارد مســتقيما در جــاى جــاى اين قانــون مطــرح شــده و بــروز و ظهــور دارد و در برخــى مــوارد بــه صــورت غيــر

مســتقيم بــوده و بايــد اصطيــاد گــردد.

Page 230: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

230

نتيجــه ايــن ســخن آن کــه بــه رغــم پيشــرفت تحســين برانگيز قانــون ــا وصــول ــوز ت آيين دادرســى کيفــرى در تأميــن و تضميــن حقــوق متهــم، هنبــه ســطح مطلــوب فاصلــه داريــم لــذا بــر متوليــان تقنيــن اســت کــه گام هــاى ــد هــم از حيــث کشــاندن مــوارد بعــدى را در برنامــه هــاى بلنــد مــدت بردارنغيــر صريــح ـ مثــل دفاعــى بــودن حضــور وکيــل ـ بــه ميــدان صراحــت و هــم از حيــث قانونگــذارى مــوارد غيــر موجــود؛ مثــل پيش بينــى ضمانــت اجــرا بــراى

برخــى حقــوق متهــم کــه فاقــد آن اســت.پايان

و له الحمد و المجد

Page 231: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

بری

ورمر

هممت

ق قو

م ح اه

231

فهرست منابعالف ـ قانون

1- قانون آيين دادرسى کيفرى مصوب 1392.2- قانون آيين دادرسى دادگاه هاى عمومى و انقلاب در امور کيفرى مصوب 1378.

3- قانون مجازات اسلامى مصوب 1392.ب ـ کتاب و مقاله

1- افراسيابى، على و خالقى، ابوالفتح، مديريت دانش پيشگيري وضعى از جرم در پليس ايران، پژوهش حقوق کيفري، سال سوم، شماره نهم، زمستان 1393

، ص 147 تا 168.2- بکاريا، سزار، رساله جرايم و مجازات ها،ترجمه محمد على اردبيلى، چاپ پنجم،

نشر ميزان، تهران، 1385 مجله حقوقى دادگسترى، ش 70 ، سال 1389.تعقيب زدايي کيفري نورپور، محسن، و عبدالرضا بجنوردي، 3- جوان جعفري بازتابي نوين از الغاگرايي کيفري، پژوهشنامه حقوق کيفرى، سال ششم، شماره

دوم، سال 1394، ص 75 تا 98.4- ديباجى شيشوان، سميرا و عزيزى، غلامعلى، بررسى نهاد تعليق تعقيب از و کانون نشريه آيين دادرسى کيفرى مصوب 1392، قانون تصويب تا پيدايش

کلاى دادگسترى، پاييز و زمستان 94، شماره 39 و 40 ص 21 تا 40.5- رحيمى نژاد، اسمعيل و آقاياري، مهدي و قليپور، غلامرضا، نظرية خنثى سازي با عدالت ترميمى، مجله پژوهش حقوق کيفري، سال سوم، ارتباط آن جرم و

شماره يازدهم، تابستان1394 ، ص 85 تا 112.

Page 232: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن

یوق

حقم

لوه ع

امصلن

ف

232

در جرم شناسى مديريتى دستاوردهاى افشين، عبداللهى، باقر، شاملو، -6آيين دادرسى کيفرى، پژوهشنامه حقوق کيفرى، سال ششم، شماره دوم، سال

1394، ص 99 تا 128.اعلاميه و ايران پايان نامه تضمين حقوق متهم در حقوق 7- شريفى، محسن، راهنما دکتر جعفر کوشا، استاد قم، عالى آموزش بشر، مجتمع جهانى حقوق

استاد مشاور دکتر غلامحسين الهام، داور دکتر توجهى، دفاع 1378.8- على شجاعى، تخفيف حبس در قانون نامه ي جنايى 1392، پژوهش حقوق

کيفري، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1393 ، ص 149 تا 164.9- فرج اللهى، رضا، جرم شناسى و مسئوليت کيفرى، ميزان، تهران، 1389.

سياست در جرم شناسى يافته هايى تأثير از جنبه هايى محمد، فرجيها -10جنايى، فصل نامه مدرس، دوره7، شماره 1، سال 1382.

11- قماشى، سعيد، کرامت انسانى مانع گسترش جرم انگارى، فصلنامه پژوهش حقوق کيفرى، سال اول، شماره 1، پاييز 1391، ص 137 تا 158.

انتشارات ،2 ج کيفرى، آيين دادرسى کليات رجب، جويبارى، گلدوست -12جنگل، 1387.

آيين دادرسى قانون و اساسى حقوق در متهم حقوق به نگاهى مقاله -13دادگاه هاى عمومى و انقلاب در امور کيفرى، مجله مجتمع آموزش عالى قم، سال

اول، شماره 3، پاييز 1378، ص 47 تا 64.14- نصيرى آهنگر، مرتضى، بررسى حقوق متهم در مرحله تحقيقات مقدماتى

در نظام کنونى کيفرى ايران، 1383.

Page 233: New هـــجوـــت · 2018. 1. 23. · هـــجوـــت یاهدرادناتسا زا یضعب هرامش شیپ نیا یاه هلاقم زا یخرب رد.تسا هدشن