م فتحالهی دکتر ابراهی گذشته / هویتابیشت / بازیددا یا2 ن جوادی حسیغی / لزله بو ز3 حمدتقیگو با دکتر م یدار و گفتو د تاریخ /ستادی انامه تاستانهای شاه ازدا4 یخوی مامی اصة عباسیی و خحمد خوی م حکیم8 حمد لطفی م توسعة خوی / عمران و10 عران بزم شا11 رتضی شمس، آقاسی، دکتر محمدری از: مشعا انزاده، ، گیو قهرمادل، هاشم عابدیم صاحبل برین، بهرا خلیدکبارییرحمید سی ناصحی، ممدحسن سیدمح انزابیپورمرضاگو با غ گفتود کنم از هوای خوی / جان بخشدم چو یا16 گو با حاج علی ملکی گفتوف اول را میزد / حرزارعتماد در با ا20 رزادها پرویز جباگو ب گفتواهان! / بیپن برای پناهگاهی22 زادهحمد عارف مسی/ صفحة انگلی24 امه خوینگارها در ماهنیط پذیرش مقاله شراده باشد. دیگر چاپ نش در جایً قب• ه یا تایپ شود. نا نوشت خط خوا روی کاغذ و باان، در یکک خط درمی مقاله ی• باشد.12 پی با فونت نویس یا یکصفحة تای اکثر سه صفحة دست مقاله حد حجم• فرعی باشد.ترهای و تیتر اصلی تی له دارای مقا• ، پیوست مقاله باشد. معرفی کوتاهیمراه هترجم بهویسنده یا مه عکس از ن یک قطع• ار مقدور نیست. یا دنبالهد نیهای طومکان درج مقالهت مجله، اجم صفحا با توجه به ح• ه آزاد است.ش و تلخیص آثار رسیدد، ویرایه در قبول، ر مجل• ن تهرانستاقیم اهای میجمع خویه داخلی م نشریعرسانیعی و اطجتما فرهنگی، انامه ماه1390 وردین ماه / فر8 ول / شمارهل ا سا فهرستم فتحالهیر مسئول: دکتر ابراهی مدی نی سردبیر: ابراهیم اصسزادهعبااعیل م تحریریه: اسم همکار صفرخانلوداخلی: آرزو مدیریست: مهسا قبای طراح گرافی ملکی موسوی عکس و گزارش: علی خادمیفردحمدکاری: نورم با هم پاشاپور : داریوشع در خوی توزیی ـ مطبوعاتی فرهنگابان شریعت خی0461 2232513 : تلفنE-mail: khoynegar@gmail. com 14155-1514 : صندوق پستی88345217 : تلفن88345218 : نمابری: تهران، نشان،) یوسف آباد(آبادی الدیناسد خیابان سیدجمال89 خیابان چهلستون، شمارة
This document is posted to help you gain knowledge. Please leave a comment to let me know what you think about it! Share it to your friends and learn new things together.
کنترل آب چشمهدرب��دوامر،آباینچش��مةخودجوشماههاب��ودکههدرمیرفتت��ااینکهبعدهام��ردباغدارخیریبهنامحاججواد،دوروبرچش��مهراخاکریزیکردتاحدیکهآبآن،س��وارم��زارعوباغهایمحلةقاضیوش��هانقش��د.مردمحقش��ناسمحلةقاضیازاینبانیبسیارشاکروسپاسگذارهستندکهموجبش��دمزارعوباغهایشانهمیشهشادابوس��یرابباشد.بهگفتةیکمردمس��ن102سالةساکنتزهکوچهدر70س��الپیش،بانامکربالییحاجیسینیخچیکهشکستهبندتجربیبود،گویاحاجیجوادآبادکنندةزلزلهبوالغی،جدچهارمنگارندههمبود.ازسال1295کهادارةسجلاحوالدرایراندایرشد،تبارپدرینگارندهزمانثبت
است؟ در کدام مدارس درس خوانده اید؟امامی:اگرچهس��ختیهاییب��وده،ولیدرمجموعش��رایطمعمولیداشتیموامکاندرسوتحصیلفراهمبود.دورةابتداییرادردبستانخس��روی)نجاتفعلی(خواندهامکهآنموقعدرکوچهایدرروبهرویعکاسیپروینبود.سهسالدورةمتوس��طهرادردبیرستانشهاب)رهنمونفعلی(ودوسالرادردبیرستانخسروی)لعیایفعلی(تحصیلکردهام.دیپلمراهمدرتبریزودر
من 5/5 سال که زمانی پدرم •هفت کرد. فوت نداشتم بیشتر ساله بودم که مادرم را هم بر اثر بیماری از دست دادم
• پدربزرگ مادری ام اهل قرآن بود. از من می خواست برایش قرآن بخوانم و به عنوان پاداش، پول می داد. من برای پدربزرگم قرآن می خواندم و او شب ها برای من داستان های شاهنامه را تعریف می کرد. حتی االن هم آن داستان ها را به خاطر دارم
4شماره ی 8. فروردین 1390
تحصیلی چه چیزهایی می توانید بگویید؟امامی:دردبستانخسروی،مدیرمانآقایپیش��نماززادهبودوآقایانش��کرچی،حریری،حمزهنوس��یوفری��دازآم��وزگارانبودند.آقایپیش��نماززادهانس��انبس��یارشایس��تهوقابلاحترامیبود.ازدبیراندبیرستانهممیتوانمآقایانخضرلو،موحدومحمدخانآقاسیرانامببرم.دردبیرستانخسروی،مدیریتراآقایسعیدی)کهاه��لتبریزبود(ونظامتراآقایعارفیبرعهدهداشتند.ازدوستانهممدرسهایاالناسمچندنفررابهیاددارم:شجاعآلیعقوب)آقابابا(،سیدحسنمقبره،مرحومعلییوسفزاده،دکتراحمدس��اعی،رضاخوییوفرامرزسیستانی.درکوچةریاضیباآقایباباخانسیستانیهمسایهشدیم.بههمیندلیلبافرامرزسیستانیسابقةدوستی
دردانشگاهدرسمیداد. خـوی نگار: با اسـتاد شـهریار کـه درس
نداشتید؟ آیا با او آشنا بودید؟امامی:بااستادشهریارهمدربانککشاورزیهمکاروهمهمس��ایهبودیم.ازطرفدیگراوباتع��دادیازفامیلهایمادوس��تب��ود.دائمبهمنزلشمیرفتیموبهمنعالقهداشت.چندباراز
9مهرماه 1338 / از راست: خسرو ریاضی، حسن مقبره، پرویز فتحی، شهیدی، بابا آل یعقوب، امامی، علی
شده بودید و این زمینه را ادامه دادید؟امامی:آنموقعدورةلیسانسسهسالبودومنسال44ایندورهراتمامکردم.ازسال44تا46حدود2/5سالفوقلیسانستاریخرادانشگاهته��رانخوان��دم.منبهعلتعالقةبیش��تر،دردرسهایگروهعلوماجتماعیشرکتمیکردمواز32واحددرس��یفقط8-7واحدرادرگروهتاریخخواندم.پایاننامةفوقلیسانسراهمبادکترغالمحسینصدیقیدرزمینةاتحادیههایتعاونیکشاورزیبهپایانبردم.قبلازاتمامتحصیالتواخذمدرک،برایثبتنامدردورةدکترابهترکیهودانشگاهآنکارارفتم.تاریخدرترکیهودانشگاههایآنکشورموردتوجهبودواساتیدشاخصیحضورداشتند.تاس��ال50دکتراادامهداشت.موضوعپایاننامةدکترا،سازماناداریمغوالنباراهنمایی
استادفاروقسومربود. خوی نگار: با توجه به رشتة تحصیلی تان،
فعالیت سیاسی هم داشتید؟امامی:س��ال41س��متمهم��یدربانککشاورزیبهمندادند.حوزةکارمتبریزومراغهبود.اماازوقتیدرتبریزبودمباگروههایصاحبفکرآش��ناشدموافکارسیاسیامکاملترشد.بایکدانشجویمبارزهمخانهشدمواوبررویمنبسیارتأثیرگذاشت.سال50بههنگامبرگزاریجشنهای2500سالهکهرژیمازجانبعدهایاحس��اسخطرمیکردمنهممدتیدس��تگیر
شدم. خوی نگار: چگونه هم زمان تحصیالت و کار
را ادامه دادید؟امامی:دورةسختیداشتموچندبارنزدیکبودکارمراازدستبدهم.منبااتوبوسبهترکیهرفتوآمدمیکردم.یکاتوبوسازشرکتمیهنتوربهترکیهمیرف��تآنهمزمانیکهحداقل15مسافرجورمیشد.بنابراینشرکتاسامیرایادداش��تمیکردوهروقتلیس��تبه15نفرمیرس��یدزمانحرکترااطالعمیداد.اتوبوسرانندهایبهنامعباسکوتولو)کوتوله(داش��تکهبایدس��هبالشزیرشمیگذاش��تتابتواندبرفرمانکنترلپیداکند.بعدهاش��رکتتیبیتی
سال 1368 / اعضای هیأت علمی کنگرة حافظ در ایران / منزل دکتر امامی / ردیف 1 از راست: باستانی پاریزی، قره خان، ریاحی، دهقان، تحسین یازیچی / ردیف 2: اشراقی، امامی، مصدق، ناجی توقماق، محمد قانار، صوتی
سال 1365 / منزل دکتر امامی / نشسته ردیف 1 از راست: شعبانی، دولت شاهی، ریاحی، زریاب نشسته ردیف 2: ممتحن، اشراقی، شرفی، ساعی، مصدق، افشار، خلعتبری / ایستاده: بیگدلی،صوتی، امامی،
نقیب زاده
منزل دکتر امامی / نشسـته ردیف 1 از راسـت: زریاب، بیگدلی، خلعتبری، شـعبانی، بیات، نوایی، اشراقی/ ردیف 2: تکمیل همایون، حائری، باستانی پاریزی، دولت شاهی، ریاحی، امامی
6شماره ی 8. فروردین 1390
بایدبهاینشهررفتوآمدمیکردم. خوی نگار: با دکتر ریاحی هم آشنا بودید؟
دارید؟ چه زمانی بازنشسته شدید؟امامی:سال54درتهرانوهنگامیکهساکنامیرآباد)خیابانکارگرشمالی(بودمازدواجکردم.همس��رماهلتهراناست.یکدخترویکپسردارم.س��ال50بالفاصلهبعدازاتمامتحصیالتدکت��را،بهص��ورتحقالتدری��سوپارهوقتدردانشگاهشهیدبهشتیمشغولتدریسشدم.البتهازمنخواستندکهتماموقتباشمامانپذیرفتمو
نام و نشانناممؤلفکتاب،محمداست.مرحومتربیتاورا،می��رزامحمدبنعبدالصبورخوییاالصلتبریزیالموطنمعروفبهحکیمقبلیمعرفیمیکند.)1(ازاینس��خنپیداس��تکهویازاهالیش��هرخویبودهاست.خودنیزدرکتاب
زمینه سازی برای توسعهدرحالحاضرشهرس��تانخویباداش��تنامکاناتبالقوه،بسترهایمناس��برابرایتوسعةمجددداراست.حالاینسؤالمطرحاستکهبرایاینکارازکجابایدشروعکردوچهتالشهاییباید
خاکم به پای نرگس شهال نشسته ام درد شرابم و ته مینا نشسته ام چون قایقی کنارة دریا نشسته ام فرسوده ام از این همه آواره گشتنم
بر کوره راه چشمة غم ها نشسته ام آشفته موی و تشنه لب و پای کوفته در دامن سپیدة فردا نشسته ام از دیدة سیاه شب افتاده ام چو اشک بر سینة برهنة صحرا نشسته ام چون الله داغدیده و تنها و بی شکیب، آلودة گناهم و رسوا نشسته ام آخر شکست شیشة نامم به سنگ ننگ، در آستانه ات به تمنا نشسته ام ای غم بیا و در به رخ خسته باز کن
اشارهنه تنها آ ب و هوای
خوی لطیف و دلنواز است بلکه مردمانی نیز دارد با طبع لطیف و دلنشین. به
مناسبت آغاز بهار، تعدادی از آثار شاعران خویی را گرد
آورده ایم تا خوانندگان از کالم موزون آنها لذت برنند.اشعار این مجموعه از
شاعرانی است که برای مردم خوی آشنا هستند. دوستانی مانند: بهرام صاحبدل، هاشم
عابدی و گیو قهرمان زاده در حال حاضر ساکن خوی
هستند. دکتر مرتضی شمس، سید محمد حسن ناصحی و خلیل برین در تهران زندگی می کنند. در شماره های آینده،
گفت و گویی با دکتر شمس خواهیم داشت. دو نفر از
شاعران این مجموعه در قید حیات نیستند: استاد محمد
آقاسی)1296 – 1379( معروف به دانش خویی و میرحمید سید کباری،
دبیر زبان فرانسه و معاون دبیرستان خسروی بین
سال های 29 تا 34.اشعار دکتر شمس و سیدکباری توسط دوست
خوب مجله حسین جوادی در اختیار ما قرا گرفته است که بدین وسیله از ایشان هم
تشکر می کنیم.در ادامة اشعار،
گفت و گوی ماهنامه خوی نگار با انزاب خویی را به همراه دو شعر از ایشان
خواهید خواند.
بزم شاعران
شماره ی 8. فروردین 1390
11
سپاس و حمد و ثنا بر مسبب االسبابدری گشوده به رویم مفتح االبواب
جمال حضرت اقدس خدای عزوجلکه نور او متجلی است در همه اقطاب
به لطف و مرحمتش آن خدای هستی بخشبداد طبع و گشودش به روی من این باب
شما سن و سالتان را نشان نمی دهد!انزاب:همهاینرامیگویند.منهمبهشوخیمیگویمکهدرکودکیبرادریداش��تمکهپانزدهسالازمنبزرگتربودوبعدازفوت،شناسنامهاش
رابهناممنگرفتهاند! خوی نگار: واژة انزاب نام منطقه ای است؟
اینکوچهافرادمتشخصیساکنبودند. خوی نـگار: در کدام مدارس شهرسـتان
خوی تحصیالتتان را گذرانده اید؟ان��زاب:تحصیالتدورانابتداییرادرس��ال1320همزمانباورودروسهابهخویدرمدرسةهدایت،کوچةحاتمخاندربنبستمدرسهداالنیشروعکردم.دوسالنیزبهعلتهمزمانیبادورانپیشهوریتحصیالتمبهزبانترکیبود.سال1327بعدازپایاندورةابتداییتحصیالتمتوسطهرادردبیرستانخسرویخیابانش��هربانیآغازکردم.آق��ایجوادزادهناظممدرس��هوآقایانآقاس��یوسعیدیازجملةدبیرانبودند.بامیرمحمدحسنناصحینیزهمکالسبودم.درش��هریور1329باوجوددرگذشتپدرمبهعلتبیماریسرطان،یکس��الدیگرنیزدرس��مراادامهدادمولیبهدلیلنیازمالیوبرعهدهگرفتنمس��ئولیتادارةمادرو
برادرانمنتوانستمدیپلممرابگیرم. خوی نگار: برای تأمین مخارج زندگی به چه
جوابشگفتهبودکهجریمهاشیازدهقراناست خوی نـگار: موقـع رفتن از خـوی مادر و برادرهایتان نیز با شـما همراه بودند؟ جریان
آمدنتان به تهران را ادامه دهید؟ان��زاب:خان��وادهامراهمراهمنب��ردم.منبااسماعیلپس��رمشصمدسماورسازهردوباصدتومانپولراهیتهرانشدیم.البتهموقعرسیدنتنه��ا84تومانبرایمماندهبودک��هآنراهمگم
• از مؤثرترین عواملی که مرا به سوی شعر به ویژه شعر ترکی سوق داد سپری زبان به تحصیالتم از سال دو کردن ترکی و همچنین شنیدن بایاتیالر از زبان مرحوم مادرم بود
• با شاعر معروف و طنزپرداز ،کریمی مراغه ای
دوستی صمیمانه ای دارم. مشاعره ها و اخوانیات من با ایشان معروف است
شماره ی 8. فروردین 1390
18
ملیبهفعالیتخودادامهداد. خوی نـگار: درگـروه صنعتی بهشـهر چه سـمتی داشـتید؟ آیا بعد از پیروزی انقالب
اسالمی هم با این گروه همکاری می کردید؟ان��زاب:اینگروهصنعت��یتولیدکنندةروغننباتیوپودرهایش��ویندهوغیرهاس��ت.باشروعجنگتحمیلیواجرایطرحسهمیهبندیکوپن،بامعرفیرئیسشرکتبهعنوانحسابرسبههمراهسهکمکحس��ابرسدرنخستوزیریدربخشکمیتةتعیینسهمیةواحدهایتولیدموادغذاییمشغولفعالیتش��دیمکهتقریباهفتسالاینمأموریتبهطولانجامید.ایناختیاراتبعدهابهوزارتبازرگانیمحولدادهشد.بعدازپایانجنگدرسال1367منبهگروهصنعتیبهشهربرگشتم.چوندراینمدتجابهجاییهایوسیعیدرنیرویانسانیانجامگرفتهبود،ازکاردرآنجامنصرفشدم.باتوجهبهاینکهقبالبهصورتناپیوستهباشرکتکالههمکاریداشتمازسال1368بهصورتتماموقتفعالیتمرادرکالهادامهدادم.رئیسش��رکت
اعتماد در بازار حرف اول را می زدگفت و گو با حاج علی ملکی بازاری معتمد و پیشکسوت
خوی نگار: گویا پدر مرحومتان از روحانیون معتبر منطقـة چالدران بـوده و در اثر وقوع
حوادثی به خوی مهاجرت کرده است.ملکی:پ��درممرحومحاجفت��حا...ملکی،روحانیقراعین)چالدرانفعلی(بودهودرسال1290قب��اش��یوعبیماریوباوخشکس��الیوهمچنی��نوقایعمرب��وطب��هدورانانقالبمش��روطیت،بهخویمهاجرتکرد.پدربزرگم
زندگیمیکند. خوی نگار: از همسایه های کوچة حاج رضا
هم یادی بکنید.ملکی:ازهمس��ایههابرخیبهرحمتخدارفتهان��دازجملهحاجابراهی��مآقاتبریزیکهش��خصیمتدینوتاجربزرگیبود.یادمهستازپدرمخواس��تهبودصبحهاهن��گامرفتنبهمسجدبرایاقامةنمازصبحاورانیزبیدارکند.ازهمس��ایههایدیگرحاجمحمدآقامشهوربهقهوهچیبودکهدرمسجدچایمیریخت.عمومالحسینبناهمازمعتمدانمسجدرضابودکهصدایخوبیداش��تودرماهرمضانمناجاتمیخواند؛قاریقرآنوخادممس��جدهمبود.همسایههایماانسانهاییخوبومتدینبودند؛ازجملةاینافرادمرحومحاجعلیاشرفآقایپرتونیابودکههزینةبرگزاریمراس��معزاداریس��یزدهروزماهمحرمرامتقبلمیشد.بعدازفوتایش��انهمنزدیکبهپنجاهسالاستکه
شماره ی 7. اسفند 1389
20
آفرین بر اجتماع خوی نگارنامخویگشتهدوبارهگلبهار آفرینبراجتماعخوینگار
مهدیاخرویوابریشمیرانامببرم. خوی نگار: از بازاری های معتبر قدیم خویی
چه کسانی را می شناسید؟ملکی:تعدادش��انزیادبود؛انصافاخوییهادربازارافرادموفقیهس��تند.امثالجوادزادههاکهدرکارپارچهبودندیاباقرزادههاوتسوجیها
چند فرزند دارید؟ملکی:درسال1325ازدواجکردم.مهریةمرحومههمس��رمهزارتومانب��ود.حاصلاینازدواجه��مهفتفرزندپس��رویکدختربودهکهیکیازپس��رهایمدرتصادفرانندگیفوتکردهاس��ت.الحم��دا...تمامیفرزندان��منیزدرخدم��تمردموجامعههس��تند.جوادومجیدبازاریهس��تند.یوس��فاستاددانش��گاهتبریزدررشتةروانشناسیاس��تومدتینیزرئیسدانشگاهپیامنورخویبود.یعقوبدبیربازنشستهومحمدجعفردبیرشاغلدرآموزشوپرورشوهمچنیناستاددانشگاهآزاداسالمیاست.بیوکساکنتهراناستودرساختحسینیةخوییها
تعداد بازاری های معتبر قدیم خویی زیاد بود؛ انصافا خویی ها در بازار افراد موفقی هستند
شماره ی 8. فروردین 1390
21
خوی نـگار: قبل از پرداختن بـه اهداف و فعالیت های مؤسسه خالصه ای از زندگی نامة
خودتان را بگویید.جبارزاده:س��ال1319شدرخویبهدنیاآمدهام.دورةابتداییرادردبستانسعدیبهپایانرساندهودارایمدرکدیپلمریاضیازدبیرستانخسرویهستم.ازسال40تا42کارمنداسنادرسمیبودهوازسال42تا45بهعنوانآموزگاردرخ��ویخدمتکردهام.ازس��ال46تا73همدرشهرستانهایماکو،خویوسلماسبهعنوانکارمندادارةاموراقتص��ادوداراییانجاموظیفهک��ردهام.درادارةدارای��یس��متهایگوناگونیداشتهاموآخرینس��متمرئیسداراییوممیزکلمالیاتیخویبود.دردوراناشتغالدرادارةداراییمسئولیتهایجنبیدیگرینیزمانندقائممقامگمرکدرشهرستانهایخویوسلماسوفرماندهپایگاهمقاومتبسیجشهیدبهشتیادارةداراییخویداش��تم.ازسال1373تاکنونهمبهعنوانعضوهیأتامناومدیرعاملمؤسس��ه
خیریةمادرمشغولخدمتهستم. خوی نگار: چه زمینه هایی سبب راه اندازی
این مؤسسه در خوی شد؟جبارزاده:علتاصلیتأسیساینمؤسسهبهس��ال1370ودرپیوقوعزایماننامشروعزنیبیسرپرستدرخویبرمیگردد.بهدنبالمطرحش��دنموضوعدرشورایاداری،تصمیمگرفتندمرکزیبراینگهداریافرادبیسرپرستتأسیس
مؤسسهدرشهریورماهتأسیسیافت. خوی نـگار: اعضـای هیأت امنـا و هیأت
مدیرة اولیه چه کسانی بودند؟جبارزاده:درابتدااعضایهیأتامنامتشکلازاف��رادحقوقیوحقیقیبودن��د.افرادحقوقیش��امل:امامجمع��ه،فرماندار،ش��هردار،رئیسآموزشوپرورش،رئیسشبکةبهداشتودرمانمیشدندکهبعدهانمایندةشورایشهرهمبهآناضافهشد.اشخاصحقیقیهمعبارتبودنداز:حجتاالسالمآقازاده،معصومینیا،حاجمحمدرضاحاجابراهیمی،دکترقدرتا...انوری،دکترمهدیمعینزاده،مهندسغالمحسیناحمدپور،حاجحسینعلیعلیائی،میریوس��ففاخری،حمدا..
امورموسسهاست. خوی نگار: در حال حاضر این مؤسسه چه
تعداد از افراد را تحت پوشش قرار می دهد؟جبارزاده:براساسپروانةفعالیتدریافتیازسازمانبهزیستیکشورمؤسسهظرفیتپذیرش145نفررادارامیباش��د.تعدادافرادمددجویفعلیاینمرکز110نفراس��ت.البتهبهتناسبتکمیلتجهیزاتوفضاهایموردنیاز،تعدادافراد
مددجوتاظرفیتکاملقابلافزایشاست. خوی نگار: تعداد پرسـنل شـاغل در این
موسسه چه تعداد هستند؟جبارزاده:تعدادکادرشاغل38نفرمتخصص
پناهگاهی برای بی پناهان!گفت و گو با پرویز جبارزاده مدیرعامل مؤسسة خیریة توانبخشی معلولین ذهنی )مادر(
غذایی،موادشویندهوپاککننده. خوی نگار: افـراد و مراکـز از چه راه هایی
می توانند به این مؤسسه کمک کنند؟جبارزاده:برایجمعآورینذوراتوصدقاتروزانةنیکوکاران،صندوقهایفلزیکوچکیتهیهشدهکهقابلنصبدرمنازلومحلکارمیباشد.افرادهمچنی��نمیتوانندبهص��ورتحضوریبهدفترمؤسس��هواقعدرشهانق،بولواررسالت،
توانبخشیمعلولینذهنیمادرمراجعهکنند.
شماره ی 8. فروردین 1390
23
Hakim Mohammad Khoyi and the brief of AbbassiMohammad-Ibne-Abdossabour, reputed to “Hakim” and “The previous Hakim”, a great hakim of Az-
erbaijan, owned valuable works which are of marvelous medical texts of Qajar era. He was a physician, poet, man of letters, philologist, man of philosophy and wisdom and also a pharmacologist. One of his works is an abridgement of the book “Sang-Lakh” (meaning craggy) by Mirza Mehdi Khan Astar Abadi has been compiled based on the verse and prose of Amir Ali-Shir Navayi.
Recently, Dr. Hossein Mohammadzadeh Seddiq has published this valuable book along with preface and glossary after collating it with six manuscripts.
From the stories of the Shahnameh to the philosophy of HistoryA meeting and conversation with Dr. Mohammad Taghi Emami KhoyiA researcher, writer and lecturer in historyI was born in “Emami” Lane, “Tabriz” Street, Khoy in 1318. My father was dead when I
was only 5.5. My mother was of “Riazi” family from her mother and of “Riahi” family from her father. When I was 7, I missed my mother after her disease. My grandmother (of my mother side), who was a heroine, grew us. My grandfather (of my mother side) was a man of Quran who was used to ask me for reading it for him and he paid for it. He was pricing the chapter based on their length. For example, one Gheran for the Chapter “Arrahman” and two for “Ya-Sin”! That’s why I was encouraged to read Quran since my childhood. I was reading Quran for my grandfather and he was telling me the stories of the “Shahnameh” in nights. I can even remember those stories, now. After getting my diploma, I was employed in The Agriculture bank of the city Khoy in 1338. I was interested in Air Forces because there was no need for entrance examination (Konkoor) for it, but the kith and kin didn’t let me. I was in Khoy until the year 1341. Then, I got the passing for the fields “French Language” and “History”, but I chose the second. I graduated in History after about 2.5 years since 44 to 46 at the University of Tehran. I went to the University of Ankara in Turkey for registering in doctor’s degree before my graduation in Iran. History field was on top in Turkey and its universities and they had preeminent professors for it. My doctorate lasted until the year 1350. The subject of my doctorate thesis was “The administrative Organization of the Mongols” with guidance of the professor Farough Soumer. When I was a student, Dr. Riahi was Iran’s cultural consultant in Ankara. I got acquainted with him in Turkey. He did not spare any support not only for me, but all others. He was a very honorable and honest man.
I started teaching the course “The History of Usmani” at the University of Tehran in 1354. I continued my cooperation with the universities and after our Islamic Revolution, I taught in the universities Shahid Beheshti, Tehran, Azzahra and Tarbiat Modarres and I was a supervisor and consultant for the students of graduate and doctorate degrees to manage their theses.
Opening of the border “Razi” causes happiness for us. Consider that this border is not tourist but economic. Khoy can be a center for cultural and economical communications between Iran and Turkey. The economy is a very important factor for development and advancement of every city. All citizens of Khoy, especially its authorities, should utilize the border “Razi” as an economic occasion.
Recapturing the air of Khoy, grants me lifeA conversation with Gholam-Reza Anzabipour (Anzab Khoyi)
I was born in “Gharanligh Dalani” Lane, Telegraph Alley, Khoy in 1314. My father’s permanent travel to Khoy coincided with the invasion of “Ismail Simitgho”. He experienced various jobs including grocery in front of the previous town hall. However, my mother was a Khoyii (citizen of the city Khoy) and was born in the “Emamzadeh” district. I started the primary school in “Hedayat” located at the “Madrase Dalani” lane, “Hatam-Khan” alley that was coincided with the entranced of Russians to Khoy in 1320. My study was in Turkish language for two years because of the “Craft” era. I started the high school in “Khosravi”, located at the “Shahrbani” street in 1327. I continued my study for a one year after my father’s death of cancer in the month “Shahrivar” 1329, but I couldn’t get my diploma because of the financial needs and responsibilities of my mother and brothers.
I started my apprenticeship in the shop of the deceased merchant “Haj Agha Shokrzadeh” that was located in the caravansary “Khan”. It lasted for two years; then, I began my job as an accountant for “Haj
Gholam Bonakdar” in the caravansary “Chitsazan”. He was a devout and religious man and owned a flour factory in the “Darvazeye Tabriz”. He was a master for me. Until 1334 that I was in Khoy, I continued my work as an accountant for the deceased “Bonakdar”. I left Khoy in the month “Dey” of this year and came to Tehran. Now, I am the superior consultant of the directorate of “Kaleh” and a member of the directorate of the Association of Iran’s Dairy Products.
I versified my first poem in Turkish in 1332 that was a critique against some of the famous markets of Khoy, but some persons didn’t like it. “Bar baale Andisheh” (On the Wing of Thought) is one of my published works that is a selection of Turkish and Farsi poem. The book “Hajnameh” has been published in 1359. I have six other unpublished poem books. I have a cordial friendship with “Karimi Maraghe’yi”. My “Mosha’ereh” (Poem Competitions) and “Ekhvaniat” (Friendly Poems) with him is reputed.