Top Banner
یمان غلبه ا چانتوشته: كن نوس مقدس نیاین ترجمه: ن
31

غلبه ایمان

Mar 11, 2016

Download

Documents

درمورد اكثر كتاب هایی كه درباره زندگی موفقیت آمیز نوشته شده اند اشكالی وجود دارد: این كتاب ها معمولا توسط اشخاصی موفق، به نگارش درآمده اند و همین باعث كاهش تأثیر كتب فوق در مقابل شرایط دشوار زندگی عادی می شود. نمی دانم كه از نظر شما من شخصی موفق هستم یا نه. باید بگویم كه من هم مثل سایر مردم در زندگی خود، تلخ و شیرین و شكست و پیروزی را تجربه كرده ام. غالبا مسؤولیت هایم را بیشتر از توانم دیده ام و مشكلاتم بزرگتر از قدرتم بوده اند.
Welcome message from author
This document is posted to help you gain knowledge. Please leave a comment to let me know what you think about it! Share it to your friends and learn new things together.
Transcript
Page 1: غلبه ایمان

غلبه‌‌ایمان

نوشته:‌كن‌چانت‌ترجمه:‌نینوس‌مقدس‌نیا

Page 2: غلبه ایمان

فهرست

1................................................................................................................. مقدمه..نویسنده.

2.................................................................................... فصل.اول:.درختان.انجیر.و.كوه.ها.

فصل.دوم:.سرود.خواندن.در.باران....................................................................................6

فصل.سوم:.شما.واقعا.خوشبخت.هستید!.........................................................................9

13..................................................................... فصل.چهارم:.اعتراف.به.ایمان.و.اعالم.آن.

18.................................................................................... فصل.پنجم:.شما.باید.شاد.باشید

21......................................................................................... فصل.ششم:.دل.به.دریا.بزنید

فصل.هفتم:.سگ.زنده.یا.شیر.مرده؟.............................................................................25

فصل.هشتم:.دنیای.خود.را.از.نو.بسازید!.......................................................................28

Page 3: غلبه ایمان

1

مقدمه..نویسنده.

درمورد اكثر كتاب هایی كه درباره زندگی موفقیت آمیز نوشته شده اند اشكالی وجود دارد: این كتاب ها معموال توسط اشخاصی موفق، به نگارش درآمده اند و همین باعث كاهش تأثیر كتب فوق در مقابل شرایط دشوار زندگی عادی می شود. نمی دانم كه از نظر شما من شخصی موفق هستم یا نه. باید بگویم كه من هم مثل سایر مردم در زندگی خود، تلخ و شیرین و شكست و پیروزی را تجربه كرده ام. غالبا مسؤولیت هایم را بیشتر از توانم دیده ام و مشكالتم بزرگتر از قدرتم بوده اند. گمان می كنم شما هم به درد من مبتال باشید. به هر حال، فشار مسائل، من را ناگزیر به بیان این اصول ایمان نمود. باور كنید كه این اصول، كاری هستند. من بارها با دورنمای وحشتناكی از جیب و رؤیاهای بی نتیجه مواجه شده ام، اما با توكل به وعده ی خدا در دعا، معجزه الهی را دگرگونی اوضاع دیده ام. فقر به فراوانی، ضعف به را تجربه كرده اند و این تحول خارق العاده پیروزی مبدل گشته اند. بسیاری را می شناسم كه به توانایی و شكست

مطمئن هستم كه شما هم قادر به این كار خواهید بود.

مقدسین مبهوت!مانند كسی كه دچار سردرد است )و مایل نیست از سر خود خالص شود، اما حفظ آن هم او را آزار می دهد!( بسیاری از مسیحیان نیز مسیحیت خود را بیشتر مایه زحمت می دانند تا شادی. آنها نمی خواهند مسیح را از دست بدهند، چون می دانند كه او تنها راه به حیات ابدی است، اما در عین حال به جای اینكه از زندگی ایمانی خود لذت ببرند آن را تحمل می كنند. به جای اینكه پیروزمندانه به پیش روند، مانند یك مغلوب دچار افت و خیزند و بطور خالصه در مسیح نفس

می كشند، اما در او حقیقتا زندگی نمی كنند.

در این مورد چه پاسخی می توان داد؟ یوحنا به ما می گوید: »... غلبه ای كه دنیا را مغلوب ساخته است، ایمان ماست« )اول یوحنا 5: 4(. آخرین فصل این كتاب )كه شما می توانید آن را اول مطالعه كنید(، توضیحی است از این ایمان همیشه غالب، اما در فصل های قبل از آن با مقدمه ای بر زندگی فعال در مسیح آشنا می شوید. پس این كتاب را مطالعه كنید تا دریابید كه مقصود عیسی از بیان این جمله چه بود: »من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل كنند«

)یوحنا 10: 10(.

Page 4: غلبه ایمان

2

فصل.اول:.درختان.انجیر.و.كوه.ها.

در میان سربازان نیروی هوایی شعاری وجود دارد: »كار دشوار را فورا انجام می دهیم، كار غیرممكن كمی بیشتر طول می كشد.« حال بدون آنكه به خواهیم توانایی سربازان را انكار كنیم، باید بگوییم كه این خود ستایی كمی اغراق آمیز است، اما در این سخنان مسیح نشانه ای از اغراق نمی بینیم: »... نزد خدا همه چیز ممكن است« )متی 19: 26(. اجازه دهید در این مورد توضیح بیشتری دهم. یك روز هنگامی كه عیسی به سوی اورشلیم می رفت، گرسنه شد. در كناره راه درخت انجیری دید و به سوی آن آمد تا میوه اش را بچیند، اما ماًیوس شد، چون آن درخت مملو از برگ بود و حتی یك انجیر هم بر شاخه هایش وجود نداشت. عیسی فرمود: »از این به بعد میوه تا به ابد بر تو نشود« )متی 21: 19(. شاگردان مسیح كه با او بودند از این عمل وی متعجب شدند، اما در انتظار نتیجه ماندند. مجسم كنید كه آنها روز بعد با دیدن خشك شدن آن درخت انجیر چقدر متعجب شدند، اما عیسی در جواب ایشان گفت: »هر آینه به شما می گویم اگر ایمان می داشتید و شك نمی نمودید، نه همین را كه به درخت انجیر شد می كردید، بلكه هرگاه به این كوه می گفتید منتقل شده چنین می شد ... و هیچ امری بر شما محال نمی بود... و هر آنچه با ایمان به دعا طلب كنید خواهید یافت«)متی 17: 20 و 21: 1 – 1(. آیا عمق معنی این آیات را درك می كنید؟ مسیح نیروی معجزه گر خدا را به شما می بخشد. او می گوید خدا مایل است به نفع شما كار كند و شما را حیاتی مملو از پیروزی مداوم وارد سازد، اما

برای یافتن این پیروزی، شما به چهار چیز محتاجید:

شما باید به خدا ایمان بیاوریداقتدار خدا چیست؟ نامحدود! جالب است كه عده بسیار كمی حقیقتا درمورد اقتدار خدا فكر می كنند. اجازه دهید از شما بپرسم آخرین باری كه به قدرت خدا فكر كرده اید چه وقت بود؟ آخرین دفعه ای كه از خود پرسیده اید خدا چه می تواند بكند كی بود؟ مردم غالبا درمورد قدرت خدا به طریقی خیالی و مبهم فكر می كنند. از نظر آنها قدرت الهی چیزی است كه سرودهای كلیسایی به آن اشاره می شود و یا مربوط به مباحث الهیاتی است. آنها هرگز قدرت خدا را برای خود تجربه نكرده اند و لمس او را بر خود احساس نكرده اند. قدرت خدا را باید به عنوان یك تجربه شخصی به فهمیم و در عمق وجود درك كنیم كه او قادر به انجام چه كارهایی است. عیسی نكته فوق را به هنگام این تعلیم خود احساس كرده بود: »نزد انسان این محال است، لیكن نزد خدا همه چیز ممكن است« )متی 19: 26(. آیا مسیح این را برای این بیان كرد كه فقط تعلیم جدید و جالبی به دهد؟ خیر. خداوند از تجربه عمیق و شخصی خود درمورد قدرت

پدر سماوی اش می گفت و امروز مایل است كه شما هم این تجربه كنید.

پولس نیز درمورد این آگاهی شخصی نسبت به قدرت خدا چنین می گوید: »باز نمی ایستم ...از یاد آوردن شما در ما به او نسبت مقدار است عظمت بی نهایت قوت ...چه بدانید كه ...تا چشمان دل شما روشن گشته دعاهای خود مؤمنین بر حسب عمل توانایی قوت او« )افسسیان 1: 16 و 19(. وی مایل است كه ما متوجه این دو نكته شویم: اول اینكه به دانیم خدا قدرت عظیمی دارد و دوم اینكه بدانیم تمام این قوت الهی نسبت به ما عملی می شود. به عبارت دیگر هرگاه كتاب مقدس درباره قدرت خدا سخن می گوید. علت آن نیست كه موضوع جالبی برای مباحثه محققین

مطرح كند، بلكه نشان می دهد كه خدا برای شما چه می خواهد و چه می تواند انجام دهد.

هم اكنون در همین لحظه ای كه این سطور را مطالعه می كنید قدرت خدا به نجات شما اختصاص دارد و شما به وسیله ایمان می توانید این قدرت را ببینید. مهم ترین چیز در دنیا این است كه لمس خدا را بر زندگی خود احساس نمایید. این با ارزش ترین چیزی است كه می توانید بدست آورید و در مقابل تنها چیزی كه باید بپردازید ایمان است. در دوره های مختلف، عده بی شماری به خاطر سعی در كسب لمس خدا و درك حضور او از خود گذشتگی های وحشتناكی را متحمل شده اند. آنان خود را با تازیانه شكنجه داده و با گرسنگی و سرما آزار داده اند. از راه های بسیاری با خزیدن بر دست ها و زانو هایش عبور كرده و خود را به درون شعله های آتش انداخته و از تمام مایملك خود دست شسته اند تا مثل فقرا زندگی كنند و هر سختی و عذاب شدید را متحمل شده اند، اما اینها همه بی فایده بوده اند، چون لمس خدا را نمی توان خرید. شخصی می گفت: »به من نشان دهید كه چگونه می توانم به خدا دست یابم و من هر چه كه دارم به

شما خواهم داد«، ولی خداوند تنها ایمان ما را می خواهد. »قوت او نسبت به ما مؤمنین« است.

Page 5: غلبه ایمان

3

شما باید اراده خدا را بدانید عیسی فرمود اگر شما ایمان داشته باشید می توانید كوهی را به دریا افكنید. ظاهرا باید درمورد حركت دادن كوه ها كمی معتدل باشیم. ما نمی توانیم با گردش در اطراف فقط به خاطر خوشی دلمان به جا به جا كردن كوه ها و تپه ها به پردازیم! نكته كلیدی این است كه ما در هماهنگی با اراده خدا عمل كنیم. شما به وسیله ایمان، قادر خواهید بود هر آنچه را خدا به شما نشان می دهد كه باید جا به جا شود، از جای خود بردارید. یك بانوی چینی فكر می كرد كه می تواند بر اساس این وعده هر چه به خواهد انجام دهد. او خانه ای داشت كه چشم انداز آن دشت زیبایی بود، اما یك صخره بد شكل مانع دید او می شد. او تصمیم گرفت كه جا به جا شدن آن صخره را از خدا به خواهد. به محض اینكه دعایش به پایان رسید، چشمان خود را گشود و به صخره نگاه كرد و با خشم گفت: »همانطوری كه فكرش را می كردم هنوز

آنجاست!«

مالحظه می كنید كه او حقیقتا جا به جا شدن آن صخره را نداشت و با ایمان دعا نكرده بود. این كار را هم نمی توانست انجام دهد، چون از اراده خدا مطمئن نبود. یوحنا این حالت را اینگونه بیان می كند: »ای حبییان هرگاه دل ما، ما را مذمت نكند، در حضور خدا اعتماد داریم و هر چه سؤال كنیم از او می یابیم« )اول یوحنا 3: 21 و 22(. دل های ما هنگامی كه درمورد اراده خدا مطمئن نباشیم ما را مذمت می كنند، چون در چنین وقتی در تقاضاهای خود، گستاخ و خودخواه و حتی گناه آلود خواهیم بود، اما اگر بدانیم آنچه را كه می خواهیم مطابق با اراده خداست، با اعتماد دعا خواهیم كرد و نسبت به یافتن جواب دعایمان مطمئن خواهیم بود. به وسیله چند طریق می توانید دریابید كه خدا برای

شما چه می خواهد:

نیازهای شما یعنی بخشوده به عمیق ترین الهی مربوط تمام صفحات كاتب مقدس، صدها وعده در كتاب مقدس: شدن، شفا، محبت، آرامش درونی، مشاركت، اقتدار و حیات ابدی وجود دارند. هرگاه وعده ای خاص از كالم خدا به یكی از مشكالت شما مربوط شود، دیگر جای هیچگونه تردید درمورد اراده خدا برای شما باقی نمی ماند. خدا به همان نیكویی كالم خویش می باشد و به آنچه فرموده، عمل خواهد كرد. ایمان بطور ساده یعنی پذیرفتن این حقیقت. كتاب مقدس می فرماید: »از تمامی وعده های نیكو كه... داده بود، یك سخن به زمین نیفتاد« )اول پادشاهان 8: 56( و نیز: »یهوه صبایوت می گوید من را به اینطور امتحان نمایید...« )امالكی 3: 10(. می توان به وعده خدا توكل نمود، چون امتحان شده است. یك تكنیسین جوان آزمایشگاه، پس از ایمان آوردن به مسیح در طی وقت روزانه اش برای ناهار،

به مطالعه كتاب مقدس می پرداخت. روزی یكی از همكارانش با طعنه از او پرسید:

»آیا میدانی كه كتاب مقدس در چه زمانی نوشته شده؟«»نه.«

»آیا می دانی چه كسی آن را نوشته است؟«»نه.«

»پس اگر نمی دانی كتاب مقدس در چه زمانی نوشته شده یا نویسنده اش چه كسی بوده، از كجا می دانی كه حقیقت دارد؟«

آن مسیحی جوان اندكی فكر كرد و سپس پاسخ داد:»تو یك ریاضیدان هستی. آیا می دانی كه جدول ضرب را چه كسی نوشته و این كار در چه زمانی اتفاق افتاده؟«

»البته كه نه.«»پس از كجا می دانی كه جواب آن صحیح است؟«

»سؤال مسخره ای است. می دانم كه جدول ضرب صحیح است، چون جواب آن همیشه درست از آب درمی آید.«مسیحی جوان گفت: »خوب من هم دقیقا به همین طریق می دانم كه وعده های خدا حقیقی هستند، چون در عمل، نتیجه

می دهند.«

دعا: گاهی اوقات ما با نیازی مواجه هستیم كه هیچ وعده ای در كتاب مقدس، عمال به آن مربوط نمی شود. در چنین موقعیتی باید در دعا، اراده خدا را جستجو نمود. او قادر است كه در عمق قلب شما، سخن بگوید و اراده اش را آشكار سازد )اشعیا 30: 21 ، كولسیان 3: 15 و یعقوب 1:5(. می گویند كه اولیور كرامول در طی دوران سخت مبارزه اش با نیروهای پادشاه ، غالبا افسرانش را نزد خود می خواند، تا مدتی را در دعا بسر برند. آنان گاهی دو یا سه روز به دعا

Page 6: غلبه ایمان

4

كردن ادامه می دادند، تا به بیان زیبای خودشان: »در امیدی برای ایشان باز می شود.« آنان در دعا انتظار می كشیدند تا خدا اراده اش را نشان دهد. دعا قادر است برای شما نیز همین هدایت الهی و اطمینان درونی را به بار آورد.

مشورت: »... سالمتی از كثرت مشیران است« )امثال 11: 14(. اگر درمورد مسأله ای با چند تن از اشخاص با صالحیت و روحانی مشورت كردید و نظر آنها یكسان بود، ممكن است كه نظر مشورتی آنان همان اراده خدا باشد.

وقایع: غالبا ترتیب اتفاقات و چگونگی پیشرفت اوضاع و احوال، آشكار می سازد كه به كدام راه باید برویم. دری باز می شود و در دیگری بسته، اما شما باید حقیقتا مایل باشید كه خدا طریق زندگی تان را انتخاب نماید. نه مانند آن مسافری كه در هر تقاطع با انداختن چوب دستی اش به هوا تعیین مسیر می نمود، به این ترتیب كه هر جهتی را كه آن چوب دستی پس از افتادن بر روی زمین نشان می داد، از همان راه می رفت. درمورد آن مسافر همه چیز به خوبی پیش می رفت تا آنكه به یك دو راهی رسید كه یك راه آن سنگالخی و ناهموار بود و دیگری راهی صاف و پوشیده از قیر. او چوب دستی اش را به هوا انداخت و دید كه به راه سنگالخی اشاره می كند. بار دوم چوب دستی را به هوا انداخت و باز همان نتیجه را گرفت. آنقدر به این كار ادامه داد تا اینكه باالخره چوب دستی به سوی راه صاف به زمین افتاد! آن مسافر تنها هنگامی مطیع چوب دستی اش می شد كه راه دلخواه خودش را نشان دهد. آیا شما هم با اراده خدا اینگونه

عمل می كنید؟

شما باید ایمان خود را به كار بریدخدا به شما ایمانی بخشیده است. شما می توانید از این ایمان خود برای یك معجزه استفاده نمایید. ایمان شما اگر به كار گرفته شود، قادر خواهد بود معجزه ای را كه به آن نیاز دارید عملی سازد. ایمان چیست؟ مسلما ماده مرموزی نیست كه از وجود شما تراوش كند! ایمان بطور ساده یعنی اطمینان و یقین كامل به اینكه خدا به تمام وعده هایش عمل خواهد. واضح است كه بزرگترین دشمن ایمان شك می باشد. به همین خاطر مسیح فرمود: »اگر ایمان می داشتید و شك نمی نمودید... به این كوه منتقل شده به دریا افكنده شو، چنین می شد« )متی 21: 21(. مردم در مواقعی نظیر

موارد ذیل دچار نوعی شك كه گناه است می شوند و به همین دلیل ایمانشان فلج می گردد:

كنید، یقین بدانید • آنها در انتظار برای جواب دعا، دچار تردید می شوند. مسیح فرمود: »آنچه در عبادت سؤال می كه آن را یافته اید و به شما عطا خواهد شد« )مرقس 11: 24(

های • آنها به حرف اشخاص پیرو فلسفه ی طبیعی گوش می دهند كه می گویند: خدا معجزاتی را كه برای شخصیت كتاب مقدس انجام داد، برای ما انجام نخواهد داد. میلیون ها نفر سرودی با این مضمون می سرایند: »آنچه برای

دیگران انجام داد، برای تو نیز انجام خواهد داد«، اما چند درصد از آنان حقیقتا این را قبول دارند؟

• صریح دارد، آنها به اتفاقات و نشانه ها، بیش از وعده و كالم خدا اهمیت می دهند. اگر كالم خدا به موضوعی اشاره بدون توجه به ظواهر اتفاقات به همان كالم به چسبید تا مبادا از آن ربوده شوید. درمورد وعده خدا، دلیرانه ثابت

قدم باشید.

چه چیزی موجب شك می شود؟ جواب ساده این است: »خالی بودن از كالم خدا.« روحی كه با كالم خدا تغذیه نشده باشد، شك خواهد كرد، اما قلبی كه با وعده های عالی خدا پر شده باشد، با ایمان به جلو خواهد دوید. كتاب مقدس می فرماید كه ایمان از شنیدن كالم خدا حاصل می شود )رومیان :10: 17(. كالم خدا، »زنده« و »مقتدر« است )عبرانیان 4: 12( و به وسیله »وعده های بی نهایت عظیم و گرانبهای« آن قادریم از هر اسارتی خالصی یابیم و با شادی به حیات پرثمر تر در مسیح وارد شویم )دوم پطرس 1: 4(. »تونی« در یك تصادف موجب ضرب دیدگی پشت خود شده بود و برای تخفیف درد شدیدی كه داشت باید مرتبا از داروی پتیدین )pethidin ( استفاده می كرد. ظاهرا در آن زمان پزشكان متوجه عواقب اعتیاد آور داروی فوق نبودند. هنگامی كه تونی از بیمارستان مرخص شد، فهمید كه به این دارو معتاد شده است. او به وسیله نسخه، مرتبا داروی مذكور را مصرف می كرد، اما پس از گذشتن چند ماه، به مقدار بیشتری از آن محتاج می شد. به تدریج زندگی او رو به نابودی می رفت، چون پتیدین، مركز جان و وجودش شده بود. نصایح پزشكی، تأثیری بر او نكردند تا اینكه یك پزشك مسیحی به او نشان داد كه تنها با كمك مسیح می تواند آزاد

Page 7: غلبه ایمان

5

شود. این توصیه موجب شد كه تونی با من آشنا شود. در آن موقع او مردی شكسته، بیچاره و مأیوس بود، اما مایل بود كه خود را به دست های مسیح بسپارد. در ابتدا تغییر چندانی در وضع او مشاهده نمی شد و در طی همان هفته های اول بارها هنگامی كه در اثر مصرف بیش از حد دارو به حال فلج و انقباض می افتاد، به داد او می رسیدم. برای اینكه در چنین وضعی زبان او بر گلویش نیفتد و موجب خفگی اش نشود، همسرش مجبور بود قاشقی را با فشار، در دهانش فرو كند و با این كار هم اغلب، دهان شوهرش را مجروح می كرد، اما به تدریج كه تونی مجذوب وعده های خدا می شد و ایمانش كنترل می گردید، بر دارو نیز تسلط می یافت تا روزی كه با شادی توانست شهادت به دهد كه مسیح كامال او را از اعتیاد به پتیدین آزاد ساخته است. پیروزی فوق العاده ای بود. تونی و همسرش به شهر دیگری نقل مكان كرده اند و اكنون تماس من با آنها قطع شده است. تنها می توانم امیدوار باشم كه تونی همچنان در پیروزی خود كه به وسیله

ایمان به وعده های عظیم الهی بدست آورده بود، پابرجا باشد.

شما باید مسیح را در زندگی خود بپذیریدمذاهب در قوت، یافتن دنبال به بسیاری عده است. مسیح هم آن و دارد وجود معجزه خدا برای منبع یك تنها عجیب و غیرعادی خود می باشند. معجزاتی كه از چنین منابعی به وجود آیند ممكن است برای مدتی كوتاه، خوب بنظر آیند، اما در نهایت به هالكت منتهی خواهند شد. خدا قدرت الهی را تنها به مسیح بخشیده است )متی 28: 18(. سایرین شاید موقتا چیزی از قدرت مسیح را غضب كنند، اما عاقبت خداوند بر همه چیز مسلط خواهد شد. اگر شما در جستجوی قدرت خدا جهت شفا و حیات هستید باید تنها به مسیح بنگرید. اگر در جستجوی مسیح هستید باید به

جلجتا بیایید.

• گناهان شما را پرداخت جلجتا تضمینی است برای معجزه بخشوده شدن شما ، چون مسیح بر روی صلیب جریمه نمود.

• پیروزی شما، چون مسیح بر روی صلیب نیروی ظلمت را شكست داد. جلجتا تضمینی است برای معجزه • فقر او به جلجتا تضمینی است برای معجزه فراوانی شما، چون مسیح بر روی صلیب فقیر شد تا شما به وسیله

ثروت الهی برسید.• قیامت شما، چون بر روی صلیب با مرگ رو به رو شده آن را شكست داد و راهی جلجتا تضمینی است برای معجزه

برای شما مهیا ساخت تا در آن به سوی حیات ابدی گام بردارید. اگر شما مسیح را در زندگی خود بپذیرید و ایمان خود را در قدرت و وعده عالی خدا به كار برید، همه اینها از آن

شما هستند.

Page 8: غلبه ایمان

6

فصل.دوم:.سرود.خواندن.در.باران

چند سال پیش، جمله كوتاه و حكیمانه ای خواندم كه در آن نشانه ای از نبوغ نویسنده گمنامش وجود داشت: »آزمایش ها به حدی ما را گرفتار می سازند كه باید سینه خیز از آنها عبور نمود.« آیا شما هم همین نظر را دارید؟ آیا شما هم تا این حد خود را تحت فشار آزمایش ها می دانید؟ آیا شما هم مثل شخصی هستید كه شكسپیر او را اینگونه توصیف می كند: William( بی تحرك، سرد و در مقابل آزمایش كند«؟ متأسفانه غالب مردم مشابه این بیان صریح ویلیام بكفورد«Beckford( می باشند: »من آنقدر نادان نیستم كه در مقابل آزمایش مقاومت كنم.« یا شاید این جمله مأیوسانه لرد لینگتون ))Lord Darlington به حقیقت نزدیكتر باشد: »هیچ كاری از من برنمی آید. در مقابل هر چیزی قدرت

استقامت دارم به جز آزمایش ها!«

در واقع تنها دو راه برای خالص شدن از آزمایش ها وجود دارند. اولین راه، تسلیم شدن است. الزم نمی دانم كه درمورد این راه، توضیح بیشتری به دهم، چون بی شك آنچه را كه باید درباره تسلیم شدن به آزمایش بدانید، می دانید. راه دوم این است كه به وسیله ایمان، بر آزمایش ها پیروز شویم. با انتخاب راه اول، لذتی كوتاه و در پی آن یك پشیمانی طوالنی خواهید داشت. اما راه دوم، برای شما شادی و وجد و عزت نفس به بار خواهد آورد. درمورد این راه دوم برای

مواجه شدن با آزمایش ها توضیح بیشتری دهم.

وسوسه های اغواكنندهما در جهانی زندگی می كنیم كه پر از آزمایش هاست. از هر طرف با اشخاص، اماكن، موضوعات و القائات اغواكننده ای مواجه هستیم كه ما را از اراده خدا منحرف می سازد. جان گالزورثی ))John Galsworthy از این وضع، اینگونه گله می كند: »زندگی یك آزمایش طوالنی است.« حتما شما هم كامال با این نظر موافق هستید. مطمئنا شما نیز آزمایش شده اید و در مقابل فریبندگی آن شكست خورده اید. با این حال، بهتر است پیش از اینكه به پیش رویم، درمورد معنی كلمه »آزمایش« توضیح دهم. كتاب مقدس این كلمه را به دو طریق به كار می برد: وسوسه یعنی به دام شریر كشیده شدن و نیز امتحان شدن در یك تجربه سخت. به این ترتیب آزمایش، شامل هر چیز و یا هر شخصی است كه ما را با فریب خود، از خدا دور نموده و در دام گناه می اندازد و یا آزمایش می تواند شامل مخالفت ها و مشكالتی باشد كه در راه همه ما وجود دارند. پس در هر دو صورت درگیری ما با آزمایش ها، بسیار زیاد است. شاید این بیان پولس رسول مهم ترین آیه یاری دهنده به ما در مقابل آزمایش ها باشد: »هیچ تجربه، جز آنكه مناسب بشر باشد شما را فرو نگرفت، اما خدا امین است كه نمی گذارد شما فوق طاقت خود آزموده شوید، بلكه با تجربه ، مفری نیز می سازد تا یارای تحمل

آن را داشته باشید« )اول قرنتیان 10: 13(. با ذكر این آیه، توجه شما را به نكات بعدی جلب می كنم:

برای خود دلسوزی نكنیدمسأله ای گرفتار در چنان را تنها خود كه است این آزمایش می شوند، كه دچار متداول كسانی اشتباهات از یكی می دانند و فكر می كنند كه هیچ كس دیگر مشكلی مشابه آنها نداشته است و حتی در مقابل حمالت سخت روحی، برای خود دلسوزی هم می كنند. آنها از سرنوشت خود می نالند و مدعی هستند كه رفتار خدا با آنها عادالنه نبوده است. چنین اشخاصی حتی در مقابل تسلیت های سایرین هم می گویند: »حرف زدن برای شما آسان است، اما نمی دانید كه ما چه می كشیم!« ولی كتاب مقدس بر همه این سخنان پوچ، خط بطالن می كشد: »هیچ تجربه جز آنكه مناسب بشر باشد شما را فرو نگرفت.« معنی این آیه این است كه هر آزمایشی یا مشكلی كه سر راهتان قرار می گیرد، برای هزاران نفر دیگر نیز پیش آمده كه حتی قادر به غلبه بر آن بوده اند. در این میان، میزان قدرت آزمایش یا تأثیر آن بر زندگی شما مطرح نیست، بلكه این حقیقت باقی است كه بسیاری دیگر نیز با آن آزمایش مواجه شده و بر آن پیروز شده اند و نیز معنی این آیه این است كه آزمایش ها مناسب با تحمل بشری داده می شوند. شما هرگز مجبور به مقابله با آزمایشی نخواهید شد مگر اینكه »مناسب بشر باشد.« تلخی آزمایش قدرتمندی را كه قادر به تزلزل فرشتگان بود، شما هرگز نخواهید چشید. به عبارت دیگر عامل آزمایش، مطیع خداست تا آزمایش ها را در حد بشری نگاه دارد و قادر نیست آن نیروی عظیمی را كه موجب طغیان فرشتگان در آسمان شد، علیه شما به كار برد. بنابراین، چون آزمایش در حد تحمل بشری است، با تدبیر نیز می توان بر آن فایق آمد. اگر تمام اسلحه ای را كه خدا به شما بخشیده

در اختیار خود نگه دارید، خواهید دید كه هیچ آزمایشی ما فوق نیروی مقاوم و غلبه كننده شما نخواهد بود.

Page 9: غلبه ایمان

7

قوی دل باشید – راه نجاتی هست!پولس رسول می فرماید كه هرگاه با آزمایشی رو به رو هستیم، می توانیم بر یك اصل غیرقابل تغییر حساب كنیم؛ یعنی اینكه »خدا امین است.« خدا به سه طریق، امین بودن خود را ثابت می كند: خدا در اجازه دادن به آزمایش، امین است. شاید این جمله، عجیب باشد، اما صحیح است. انسان ها در اثر اشتباه و نادانی خویش، آزمایش های زندگی را مالمت می كنند، اما این كار احمقانه است، چون هیچ آزمایشی به خودی خود قادر به گمراه ساختن اشخاص نیست. هنگامی آزمایش موجب خطای ما می شود كه به آن اجازه دهیم بر روح ما مسلط شده و ما را خفه كند. شكسپیر در یكی از آثار خود نوشته است: »آزمایش شدن یك چیز است، افتادن، چیز دیگر« و یعقوب می گوید: »خوشا به حال كسی كه متحمل تجربه شود، زیرا كه چون آزموده شد، آن تاج حیاتی را كه خداوند به محبان خود وعده فرموده است، خواهد یافت« )یعقوب 1: 12(. دید ما از آزمایش های زندگی این است كه موجب نابودی ما خواهد شد، اما آزمایش موجب استواری قدرت شما شده و به تار و پود شخصیت اخالقی تان استحكام می بخشد و موجب جاری شدن فیض و

نیكویی خدا در زندگی تان می شود.

نمونه روشن این موضوع در مثال دو خانه بیان شده است )متی 7: 24 و27(. باد و سیل بر هر دو خانه فشار وارد كردند، اما یكی باقی ماند و دیگری فرو ریخت. آن طوفان، قدرت خانه اولی را آشكار ساخت، در حالی كه موجب نمودار شدن ضعف خانه دوم نیز می گردید. تفاوت این امر، در زیربنای آن دو خانه نهفته است؛ یعنی آن چیزی كه پی را تشكیل می دهد. خانه ویران شده، به وسیله باد خراب نشد، بلكه ریگ و پی ناپایدار باعث فرو ریختنش گردید. درمورد ما نیز چنین است. آزمایش باعث آشكار شدن قدرت و یا ضعف ما می شود. اگر شكست می خورید، آزمایش را مالمت نكنید، اشكال كار در وجود خود شما نهفته است. بیایید قضیه را اینطور بررسی كنیم: همان آبی كه موجب حل شدن شكر می شود، بتون را سخت می سازد. همان اجاقی كه بر آن روغن ذوب می شود، وسیله ای است برای پختن و سفت شدن خمیر. همان آتشی كه كاغذ را می سوزاند، طال را خالص می كند. در همه موارد مذكور، نتیجه عمل بستگی به نوع ماده به كار گرفته شده دارد. به همین ترتیب اثر آزمایش بر زندگی شما، نشانه چگونگی ایمان و سلوك شما با خداوند خواهد بود. كتاب مقدس می فرماید: »ای شخص كاهل، نزد مورچه برو و در راه های او تأمل كن و حكمت را بیاموز« )امثال 6: 6(. من هم هرگاه احساس تنبلی كرده ام، با اطاعت از این آیه مشغول تماشای رفت و آمد مورچه ها

شده ام.

با تقالی اما متوجه نكات دیگری گشتم. مثال یك مورچه انتظارش را داشتم آموختم، نمی توانم بگویم آنچه را كه فراوان قطعه ای كاه را كه نسبت به جثه اش بسیار بزرگ محسوب می شود تا رسیدن به یك ترك، بر مسیرش روی زمین به پیش می برد. برای مورچه آن ترك كوچك، شكافی عظیم محسوب می شود، اما به این خاطر، ترس به خود راه نمی دهد، بلكه آن قطعه كاه را به جلو هل می دهد تا مثل یك پل بر روی ترك قرار بگیرد. بعد به راحتی از روی آن می گذرد و باز سر دیگر كاه را به دنبال خود می كشد و به راهش ادامه می دهد. این مورچه از بار سنگین خود پلی

می سازد تا به سوی دیگر شكاف برود. شما هم می توانید به همین طور عمل كنید.

خدا در قرار دادن حد برای آزمایش امین است»خدا امین است كه نمی گذارد شما فوق طاقت خود آزموده شوید.« با وجود این آیه، دیگر جایی برای نگرانی وجود این حقیقت، روح اطمینان و شادی را در شما می دمد. خدا هرگز شما را دچار آزمایشی نخواهد ساخت كه ندارد. قدرت غلبه بر آن را نداشته باشید. هیچ كس تاكنون بیش از میزان واقعی تحمل خویش آزمایش نشده است. به همان سرعتی كه آزمایش در مقابل شما عرض اندام می كند، خدا نیز هر آنچه را كه برای غلبه بر آن الزم داشته باشید برایتان مهیا خواهد نمود. تسلیم شدن شما به آزمایش به این معنی نیست كه چاره دیگری نداشته اید، بلكه نشانه آن است كه خود شما اجازه داده اید كه در مقابل آن تسلیم شوید، اما اگر این حقیقت را بپذیرید كه خدا هرگز به شریر و یا هیچ شخص یا موقعیتی اجازه نخواهد داد تا فوق توان شما، بر شما فشار وارد سازد، زیر بنای محكمی برای زندگی

همیشه پیروزمندانه تان، ایجاد خواهید نمود.

یكی دیگر از عجایب جهان حشرات این است كه گاهی زنبور خود موجب می شود كه طعمه عنكبوت گردد. شاید شما هم شاهد این صحنه شده باشید كه چگونه عنكبوتی به سوی یك زنبور در دام افتاده پیش می رود. زنبور كه حالتی آماده برای پرواز و فرار دارد، دچار نوعی افسون مهلك از سوی عنكبوت می شود و بال های خود را حركت نمی دهد.

Page 10: غلبه ایمان

8

ناگهان عنكبوت سر می رسد و زنبور مبهوت را در زندانی از تارهای نرم اسیر می سازد تا در وقت مناسب از آن تغذیه كند. به نظر من مقصر خود زنبور است كه نگاهش را به جای متمركز كردن بر آسمان آبی باالی سرش بر آن عنكبوت می دوزد. ما هم اغلب همین طور هستیم. خدا به ما امكان را داده تا مثل عقاب پرواز كنیم، اما متأسفانه نگاهمان به جای

اینكه متوجه قدرت خدا برای رها ساختن ما باشد، بر مشكلی كه با آن رو به رو هستیم خیره می شود.

خدا در مهیا ساختن راهی برای خالص شدن، امین استبا را راه ها كه همه نیست )دوم پطرس 2: 9(. شیطان مجاز رهایی دهد« تجربه، از را عادالن كه »خداوند می داند مشكالت مسدود كند، همیشه راهی به عنوان مفر باقی می ماند. در هر امتحان با آزمایش، خدا وسیله و راهی برای پیروزی شما تامین می كند. پولس این اطمینان را می دهد كه خدا »با تجربه، مفری نیز می سازد« و یا شما را به قدر كافی با قدرت درونی مسلح می سازد تا بدون مغلوب شدن، آزمایش را تحمل كنید، اما این یاری الهی یك طرفه نیست و شما باید فعاالنه در پی كسب آن باشید. شما نیز مانند پطرس كه خود را در حال غرق شدن می دید، باید فریاد بزنید: »خداوندا من را دریاب« )متی 14: 30(. گاهی اوقات، خدا به این فریاد شما با دخالت مستقیم خویش پاسخ می گوید

و گاهی نیز بطور ساده، راه رهایی از مخمصه را نشانتان می دهد.

اینجاست كه شما باید بیاموزید كه چگونه صدای خدا را تشخیص دهید. ما اغلب در پیدا كردن »مفر« شكست می خوریم. علت این است كه به قدر كافی منتظر نمی مانیم كه خدا آن را به ما نشان دهد. اشعیا این وعده را به ما می دهد: »و گوش هایت سخنی را از عقب تو خواهد شنید كه می گوید راه این است در آن سلوك بنما؛ هنگامی كه به طرف راست یا چپ می گردی« )اشعیا 30: 21(، ولی برای شنیدن صدای خدا باید گوش دهید و قادر به تشخیص صدای او باشید. اركستر نوازندگان از كه نیوزلند در من دوستان از یكی دارید. نیاز الهی زمزمه شنیدن به گوشی مخصوص شما سمفونیك است. واقعه عجیبی را تعریف می كرد. یك نوازنده فلوت در اجرای بخشی از یك سمفونی خاص، نقش بسیار كم اهمیتی داشت. او از تمرینات طوالنی خسته بود، در ضمن اجرا تصمیم گرفت كه كمی استراحت نماید و فقط وانمود كند كه فلوت می نوازد. بالفاصله رهبر اركستر همه چیز را متوقف نمود و پرسید بر سر فلوت چه آمده است! با وجود صدای بلند سایر سازها، رهبر اركستر قادر به تشخیص صدای بسیار ضعیف فلوت نیز بود. ما هم می توانیم توانایی خود را در شنیدن صدای خدا افزایش دهیم. امیدوارم در پیروزی شما بر آزمایش ها، كمكی كرده باشم. اگر اینطور است دیگر الزم نیست كه شما هم با لحنی معترضانه، مانند بچه هایی كه در روز بارانی سرود پایان باران و بیرون آمدن خورشید را می سرایند. بخوانید: »باران، باران، پایان یاب«، بلكه برعكس باید بتوانید در زیر باران نیز

سرود شادی بسرایید.

Page 11: غلبه ایمان

9

فصل.سوم:.شما.واقعا.خوشبخت.هستید!

چرا خدا كاری انجام نمی دهد؟ آیا شما هم شنیده اید كسی چنین شكایتی را بر زبان آورد؟ وقتی اشخاص به اینطور سخن می گویند، منظورشان این است كه اختیار زندگی از دستشان خارج شده و مغلوب مشكالتشان شده اند و برای اداره اوضاع، قدرتی ندارند. پس می خواهند خدا به میدان قدم گذارد، اختیار امور را به دست گیرد و آنان را به سالمتی و خوشبختی بازگرداند. آنها شبیه آن پسری هستند كه پس از شنیدن ماجرای ربوده شدن ایلیا به آسمان با عرابه آتشین، در جواب دوستش كه بودن در چنین عرابه ای را ترسناك می دانست گفت: »من اگر در آن عرابه آتشین بودم نمی ترسیدم، چون خدا آن را می راند.« جالب اینكه این فریاد: »چرا خدا كاری انجام نمی دهد؟« یكی از صداهایی است كه در آسمان هم شنیده می شود، چون خدا مایل است در وقتی كه احتیاج دارید، كاری برایتان انجام دهد. در حقیقت خدا قبال به دعای شما پاسخ داده است. او قبال به نفع شما وارد میدان شده است. شما از خود می پرسید »چرا خدا كاری

انجام نمی دهد؟« اما خداوند پاسخ می دهد »هر چه الزم بود قبال انجام داده ام!«

پیغام مهم و اساسی كتاب مقدس این است كه خدا پیش از این در عیسای مسیح به نفع شما وارد عمل شده است. خیلی پیش از اینكه متولد شوید حتی پیش از بنای عالم، خدای پدر، مسایل و فشارهای زندگی شما را می دانست؛ یعنی فشارهای گناه و نگرانی و بیماری و مرگ را كه تحمل آنها برای شما بسیار دشوار است. خداوند می دانست كه شما با فریاد از او یاری خواهید طلبید، به همین خاطر كار الزم را انجام داد. او مسیح را به جهان فرستاد تا به خاطر شما بمیرد و نیز به خاطر شما از مردگان برخیزد. اكنون شما قادرید كه در مسیح آن قدرت الهی را بیابید كه می تواند شما را از هر سختی برهاند و به شما زندگی جدید و پری بخشد )یوحنا 10: 9 و 11(. اجازه دهید بعضی از كارهایی را كه خدا

قبال از طریق خدمت خارق العاده مسیح برایتان انجام داده است، ذكر كنم.

خدا در مسیح، شما را با خویش مصالحه داده استمعنی بكند. شما به كمكی بود نخواهد قادر او نكنید، مصالحه خدا با تا چون است، همین شما احتیاج مهم ترین »مصالحه« این است كه شما به خاطر عدم اطاعت از خدا، دشمن او محسوب می شدید )رومیان 5 : 9 و 10(، ولی مسیح آمد و به جای شما عذاب كشید تا تمام جریمه مربوط به شریعت را بپردازد. او به خاطر شما مرد تا بتوانید به سوی خدا بازگردید. خدا دوست شماست نه دشمن! اما هر دوستی باید دو طرفه باشد. شما هر قدر هم كه در دوستی با دیگران جدی باشید، با رد شدن دست دوستی تان از سوی آنان، تمام محبت شما بی نتیجه می ماند )امثال 18: 24(. الزمه پیدا كردن دوست، دوستی است. خداوند قدم اول را برداشته است. حاال نوبت شماست كه به خاطر خطایتان پشیمان شوید و رو به صلیب نموده، مسیح را به عنوان نجات دهنده شخصی بپذیرید و به این ترتیب آمرزش كامل و مصالحه با خدا را خواهید یافت. دختری كوچك می گفت: »نجات یعنی اینكه به مسیح بگوییم بیا تو و در را پشت سرت ببند!« به محض انجام این كار، متوجه می شوید كه سنگینی بسیاری از دوش شما برداشته می شود و در درون خود احساس خواهید كرد كه با نیروی خدا آزاد شده اید تا از یك زندگی كامل در مصالحه با او لذت برید )اول یوحنا

5: 9 و 12(.

با اطرافیان می شوید و آرامی جایزه دیگری هم به شما داده می شود! ناگهان متوجه شادی جدیدی در روابط خود تازه ای وجود شما را مملو خواهد ساخت. آن زن گناهكار پس از اینكه پای های مسیح را با اشك سوزان پشیمانی و خجالت شست، از او چنین شنید: »گناهان تو آمرزیده شد ... به سالمتی روانه شو« )لوقا 7: 48 و 50(. دو كلمه عالی: آمرزش به وسیله خدا و سالمتی یا آرامش درونی. چندی پیش در یك برنامه رادیویی، مصاحبه ای از من به عمل آمد. یكی از سواالت این بود: »شاید صحبت كردن درمورد اینكه شخصی از سوی خدا آمرزیده شود، جالب به نظر آید، اما اگر آن گناهكار مرتكب جنایتی هولناك شده باشد، به عنوان مثال طفلی را به قتل رسانیده باشد، آنگاه چطور با این مشكل درونی زندگی اش كنار خواهد آمد؟« من در پاسخ، به این موضوع اشاره كردم كه هرگاه شخصی مسیح را به عنوان نجات دهنده می پذیرد، خدا در زندگی او كار می كند تا »طبیعت كهنه« در او مصلوب شده دور انداخته شود و

وی در مسیح »خلقت تازه« گردد )دوم قرنتیان 5: 17(.

Page 12: غلبه ایمان

10

هر چند احساس ما درمورد اعمالی كه پیش از ایمان به مسیح انجام داده ایم، كامال تغییر می كند و متوجه می شویم كه باید خطاهای گذشته را جبران كنیم، اما در درون خود، همچنان شادی و آرامشی شیرین خواهیم داشت، چون جریمه گناهان آن »انسان كهنه« در مرگ بر روی صلیب جلجتا پرداخت شده و ما خود را اشخاص كامال جدیدی می دانیم )به رومیان 6 : 6 و 11 مراجعه كنید(. این انسان تازه به خاطر گناهان انسان كهنه، خود را معذب نمی سازد. به این ترتیب پیروزی شخصی از اینجا آغاز می شود كه متوجه شویم خدا پیش از این در جلجتا هر چه برای آمرزش و اصالح ما الزم بود انجام داده است. مهم ترین نیاز شما قبال برآورده شده و شما فقط باید آن را با ایمان بپذیرید. بدانید كه مسیح قبال بر تمام دشمنان شما غلبه یافته و كافی است كه با همین ایمان، در پیروزی گام بردارید. جنگ از آن خداست نه شما،

و او قرن ها پیش پیروز شده است.

خدا در مسیح، جهان را به شما بخشیده است تا از آن استفاده كنیداین جهان از آن شریر نیست، بلكه متعلق به خداست. بله كتاب مقدس شیطان را »خدای این جهان« می نامد، ولی معنی آن تنها این است كه شیطان صاحب نظام جهان؛ یعنی قانون اجتماعی آن است. هنگامی كه شیطان در بیابان، مسیح را تجربه می نمود به او پیشنهاد كرد كه »همه ممالك جهان و جالل آنها را به او بخشد« )متی 4: 8 و 9(. شیطان ادعا نمود كه بر امپراطوری ها و حكومت های بشری اختیار تام دارد و كتاب مقدس نیز این ادعا را تایید می كند، اما شكی نیست كه كل جهان هستی متعلق به خداست. كتاب مقدس می فرماید: »زمین و پری آن از آن خداوند است« )مزمور 24: 1( و نیز: »خدا، یهوه تكلم می كند و زمین را از مطلع آفتاب تا به مغربش می خواند ... جمیع حیوانات جنگل از آن من هستند و بهایمی كه بر هزاران كوه می باشند« )مزمور 50: 1 و 10(. آیات مشابه دیگری نیز می توان نقل نمود. این آیات در مجموع نشان می دهند كه خداوند، زمین و هر چه را كه در آن است به قوم خویش بخشیده تا از آن استفاده كنند. در حقیقت فقط وقتی كه شما با آفریننده جهان، رابطه و مشاركت داشته باشید، می توانید از آفریده او

لذت ببرید.

جی. وید رابینسون )G. Wade Robinson( این حقیقت را به هنگام نوشتن این سطور درك كرده بود:نیلگون است هوا

چه زیباست سما

زمین سبز بین گل های رنگین

در هر رنگ و بو

حیات است مملو

اما نابیناست او كه بی خداست

از شادی لبریز

گنجشكان ریز

گل های زیبا رخشان و پایا

در هر چه كه هست

مرا یقین است

من از آن او مال من است او

Page 13: غلبه ایمان

11

منظور عیسی نیز به هنگام بیان این آیه همین بود: »من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل كنند« )یوحنا 10: 10(. حیات چیست؟ بطور ساده حیات یعنی مجموعه ای از مشاهدات و اعمال زندگی: خوردن، نوشیدن، خوابیدن، كاركردن و تفریح نمودن، خنده و غصه، خانواده و دوستان، شهر و محله، كوه و دریا، نسیم و رعد و برق، زمزمه یار، شادی كودك، طلوع و غروب و ... و نیز حیات، آن نیروی ناشناخته درونی ماست؛ یعنی دم الهی كه به ما زندگی می بخشد و ما را قادر می سازد كه با جهان اطراف خود ارتباطی فعال و آگاهانه داشته باشیم. مسیح این نیرو را »حیات زیادتر« می نامد كه به ما توانایی شناخت ارزش های زندگی و استفاده كامل بردن از هر بركتی و رابطه پایدار داشتن با ابدیت عطا می كند. همه این گنجینه ها را در پای صلیب می توان بدست آورد؛ یعنی جایی كه مسیح »برای شما فقیر شد تا شما از فقر او دولتمند شوید« )دوم قرنتیان 8: 9(. تنها با ایمان است كه می توانید نزد صلیب آیید. »به من توجه نمایید و نجات یابید« )اشعیا 45: 22(. این دعوت خدا از شماست. اگر حقیقتا فاقد حیات الهی هستید، شاید سبب آن، توجه شما به سویی اشتباه باشد. ورزشكاری در یك مسیر راه پیمایی پرسید كه چقدر راه تا دهكده مقصد باقی مانده است. در مقابل، جواب حیرت آوری شنید: »تقریبا 35 هزار كیلومتر!« او گفت: »این مسخره است«، اما به وی این پاسخ داده شد: »نه مسخره نیست. اگر به همین طرفی كه می روی ادامه دهی، تقریبا همین قدر راه باقی مانده است، اما اگر

دور بزنی، چیزی بیشتر از هشتصد متر باقی نمی ماند!

شاید شما هم احتیاج به دور زدن داشته باشید. در مسیر جدید، به خدا بنگرید نه به مشكالت خود و به این ترتیب زندگی جدیدی را تجربه خواهید كرد. هرگز تجربه آن شوهر جوانی را كه تقریبا هفت سال پیش نزد من آمده بود از یاد نمی برم. زندگی خانوادگی اش در حال از هم پاشیدن بود و او و همسرش، هر دو بیمار بودند. او همه عالقه اش را به زندگی از دست داده بود و به دنبال چیزی می گشت كه معنی جدیدی به زندگی یكنواخت ببخشد. روزی در نا امیدی محض گفته بود: »خدایا اگر واقعا وجود داری، به من نشان بده چطور می توانم به تو برسم.« دو روز بعد از آن، شخصی به او پیشنهاد كرده بود كه در جلسات ما شركت كند. او این دعوت را یك معجزه و پاسخ به درخواست خویش تلقی كرد و به همین دلیل خود و همسرش به جلسات ما آمدند و مژده محبت خدا در مسیح را شنیدند؛ به آن ایمان آورده و مسیح را به عنوان خداوند خود پذیرفتند. آنها واقعا عوض شدند، در عرض چند روز اختالفاتشان حل شد. محبت و آرامش خانه آنها را فرو گرفت و هر دو كامال شاد و سالم گشتند. آن شوهر جوان اكنون از نظر شغلی در وضع خوبی بسر می برد و در زندگی خانوادگی خود موفق است و نیز روز به روز پاسخ های بیشتری برای دعاهایشان می یابد. او حیات زیادتر را در مسیح یافته است. خدا مایل است كه همین كار را برای شما نیز انجام دهد،

هرگز در این مورد شك نكنید.

خدا در مسیح عمل نموده است تا شما در هر موقعیتی پیروز باشیدكتاب مقدس تعلیم می دهد كه گناه و آزمایش، مشكل و اسارت، بیماری و مرگ، همه از محصوالت ملكوت تاریكی هستند. عیسی فرمود كه شریر )»دزد«( می دزدد، می كشد و هالك می كند و سالمتی و شادی ما را نابود می سازد، اما مسیح آمد »تا اعمال ابلیس را باطل سازد« )اول یوحنا 3: 8(. او »همه مقهورین ابلیس را شفا می بخشید« )اعمال رسوالن 10: 38( و به همه، قدرت غلبه بر ضعف ها و اسارت ها را عطا نمود )لوقا 13: 16 و 17(. پس هرگاه مشكالت و آزمایش ها بر شما فشار وارد می كنند و شما را وادار می كنند بگویید: »چرا خدا كاری انجام نمی دهد«، به یاد داشته باشید كه او كار الزم را در مسیح انجام داده است! كالم خدا می فرماید كه مسیح بر صلیب »تمام قدرت های آسمانی و فرمانروایان را خلع سالح كرد و بر آنها پیروز شد و آنها را پیش همه رسوا ساخت« )كولسیان 2: 15(. آنگاه مسیح، مرگ را پذیرفت تا پس از سه روز با قیام خود از میان مردگان، بر این دشمن وحشتناك نیز غلبه یابد و پیروزی عظیمی به دست آورد و االن »به دست راست كبریا، در اعلی علییین« نشسته است )عبرانیان 1: 3(. خداوند زنده مایل است غلبه اش را نصیب شما نیز بسازد اگر به این ایمان آورید و بر وعده شكست ناپذیر خدا توكل كنید، پیروزی

عظیمی بر هر عادت و مرض و بر هر عمل شیطان نصیب شما خواهد شد.

این را باید درك كنید كه وعده فقط هنگامی عملی می شود كه آن را از آن خود بدانید. چندین سال پیش یك سرباز هندی كه در ارتش انگلستان به خوبی خدمت كرده بود، مرخص شد و به او برگه ای داده شد كه حق برخورداری از مستمری اش را تا پایان عمر تضمین می كرد. او كه مردی بی سواد و خرافاتی بود، تصور كرد كه آن برگه، نوعی سحر و جادو است. به این خاطر آن را در جعبه ای كوچك جا داده و به گردن خویش آویخت و به هیچ مسؤولی نشان نداد. سال ها بعد او كه به گدایی افتاده بود، برای گرفتن اعانه به مركز میسیون آمد. یكی از مبشران درمورد جعبه آویزان

Page 14: غلبه ایمان

12

به دور گردن آن هندی پرسید و باالخره متوجه شد كه در آن برگه ای گرانبها وجود دارد. نمی توان تصور نمود كه آن هندی چقدر حسرت خورد از اینكه فهمید در تمام مدتی كه به گدایی مشغول بود و به زحمت، خود را زنده نگاه می داشت، چیزی در اختیار او بود كه با آن می توانست زندگی راحتی داشته باشد! بسیاری از مسیحیان هم اینطور هستند. آنها »وعده های بی نهایت عظیم و گرانبها« را در اختیار دارند تا »از فسادی كه ... در جهان است« خالصی یابند )دوم پطرس 1: 4(، ولی همچنان مغلوب و بدبخت باقی می مانند، چون هرگز این وعده ها را با ایمان به حضور خداوند

نمی آورند و عملی شدن آنها را نمی طلبند.

خدا در مسیح عمل نموده است تا به شما امید سماوی بخشدهر كه به عیسای مسیح ایمان بیاورد، بالفاصله وعده عالی حیات زیادتر را در همین زندگی بدست خواهد آورد، اما وعده تكان دهنده تر این است كه خداوند در ملكوت آتی خود برای ما جایی مهیا نموده است و ما امیدی عظیم به فردای پرجالل خود داریم )یوحنا 14: 1 و 3(. این یك امید واهی و یا دلخوشی برای تحمل زندگی پردرد كنونی نیست. برعكس كسانی كه می توانند امروز زندگی با ارزشی داشته باشند كه بدانند فردا به كجا خواهند رفت. اگر تصور كنیم كه قیامتی نخواهد بود و هیچ آینده و هدف غائی نیز وجود نخواهد داشت، آنگاه مفهوم حیات به یك دوره بی پایان پوچی و بی معنایی تنزل خواهد نمود )اول قرنتیان 15: 16 و 19 و 32(، اما هر مسیحی واقعی یقین دارد كه به هنگام بازگشت ثانوی مسیح، مردگان قیام خواهند كرد )اول قرنتیان 15:16 – 26 و 51 – 54(. همانطور كه پولس رسول می فرماید كه ما در زندگی خود شادیم، چون »آن امید مبارك و تجلی جالل خدای عظیم و نجات دهنده خود ما

عیسای مسیح را انتظار می كشیم« )تیطس 2: 13(.

این امید قانع كننده، باعث می شود كه در تمام زندگی، هر عمل و احساس ما دارای هدفی باشد. كسانی كه فاقد این امیدند، نهایتا در عمق بدبینی و بطالت غرق خواهند شد. اگر این زندگی كنونی تمام امید ماست و مرگ نیز به عنوان نقطه پایان در مقابل ما قرار دارد، پس كار و تالش انسان در حقیقت یك شوخی وحشتناك است، ولی خدا را شكر،

چون قیام عیسای مسیح برای ما تضمینی است كه این زندگی، شروع است نه پایان.

شنیده ام كه به اسپانیا این لقب داده شده بود:Ne plus ultra یعنی »پس از آن، چیز بیشتری نیست.« در گذشته اسپانیا را آخرین نقطه غرب به حساب می آوردند، اما با كشف قاره جدید توسط كریستف كلمب، لقب اسپانیا هم به Ne یعنی »پس از آن، چیز بیشتری هست.« آیا شما هم بر زندگی خود شعار Plus ultra :این صورت تغییر یافتplus ultra را حك كرده اید؟ به مسیح ایمان داشته باشید و در آن صورت قادر خواهید بود كه »Ne« را بردارید! نه فقط در حال حاضر، حیات در مسیح عالی است، بلكه پس از آن چیز بیشتری هم هست. آیا باز هم می پرسید: »چرا خدا كاری انجام نمی دهد«؟ دوست من، او كار الزم را انجام داده و به نفع شما وارد میدان زندگی تان شده است. شما می توانید برای هر مشكلی كه دارید، از او پاسخی بگیرید. او حل كننده مسایل گذشته، حال و آینده ی شماست. هیچ اشكال و یا نیازی وجود ندارد كه مسیح قادر به رفع آن نباشد و یا قدرت تحمل و غلبه بر آن را به شما عطا نكند. پس به او ایمان بیاورید و بیش از این معطل نشوید. بگذارید او مسایل گذشته شما را حل كند، اكنون به شما قدرت غلبه

بخشد و شما را از تأمین آینده خود، مطمئن سازد. آنگاه خواهید دانست كه شما واقعا خوشبخت هستید.

Page 15: غلبه ایمان

13

فصل.چهارم:.اعتراف.به.ایمان.و.اعالم.آن.

اسكار وایلد در یكی از كتاب های خود، زندگی را بسته، محدود و خفقان آور توصیف می كند، بطوری كه هر روز عمر چون یك سال می گذرد. آیا نظر شما هم درمورد زندگی همین است؟ اگر پاسخ شما مثبت است باید باشید كه راهی برای خروج از بن بست زندگی وجود دارد. به گفته لرد دارلینگتون: »همه ما در یك ناودان بسر می بریم، اما بعضی از ما چشم به آسمان دوخته ایم!« شاید بتوان در این جمله شباهتی با آیه زیر یافت: »در رسول و رئیس كهنه اعتراف ما یعنی عیسی تأمل كنید« ) عبرانیان 3: 1(. در تمام كتاب مقدس این آیه یكی از اساسی ترین آیات درمورد دعا و قدرت معجزه گر خداست. از این آیه می فهمیم كه خدا، مسیح را به عنوان »رسول« و »رئیس كهنه « ما تعیین نموده است. مسیح به عنوان »رسول« قدرت عظیمی دارد كه به نفع ما عمل كند و هر نیازمان را برآورده نموده و ما را با خبر خوش و محبت و مهربانی پدر آسمانی، آشنا سازد. مسیح »رئیس كهنه « ما، قربانی گناهانمان را انجام داده و شفاعت ما را در برابر تخت رحمت الهی انجام می دهد. شاید تا به حال متوجه این نیاز خود نشده بودید، اما محتاج یك رسول و رئیس كهنه هستید! محتاج كسی هستید كه شما را با خدا آشتی دهد و زنجیرهای موت را كه شما را بسته اند، باز نماید. فقط مسیح چنین قدرتی دارد. او می تواند شما را از هر اسارتی رهایی بخشد و رابطه و مشاركت شما را با خدای

پدر برقرار نماید؛ تنها به این علت كه خدا او را رسول آسمانی و رئیس كهنه شما قرار داده و منصوب نموده است.

»اعتراف« ماست. اینجا یك نكته اساسی وجود دارد: كتاب مقدس می گوید كه مسیح، رسول و رئیس كهنه اما در معنی آن این است كه مسیح، تنها هنگامی كه اعتراف نیكویی از ایمان داشته باشید، به عنوان كاهن و رسول شما عمل خواهد كرد. به عبارت دیگر آنچه بر زبان آورید، كلیدی است به خدمت معجزه گرانه مسیح. اگر ایمان گویا و اعتراف نیكویی داشته باشید، قدرت مسیح با شما خواهد بود، اما چنانچه اعتراف شما صحیح نباشد، پاسخی به دعای شما داده

نخواهد شد و آسمان خاموش خواهد ماند.

ایمان، همه چیز را ممكن می سازدایمان صحیح و اعتراف نیكویی ایمان، اهمیت بسیار دارد. كتاب مقدس علیه نتایج اعتقادات غلط هشدار می دهد و در مقابل، بر نیاز به ایمان و اعتقاد صحیح، تأكید بسیار می نماید. نكته مهم این است كه شما بدانید چگونه باید به خدا ایمان خود بطور صحیح استفاده نمایید. كالم خدا می فرماید: »بدون ایمان، از این باید ایمان داشته باشید و چگونه تحصیل رضامندی خدا محال است، زیرا هر كه تقرب به خدا جوید الزم است كه ایمان آورد ...« )عبرانیان 11: 6(. حال ببینیم كه ایمان، چیست؟ ایمان، اطمینان و یقینی بدون شك است، بر اینكه خدا »هست و جویندگان خود را جزا می دهد« )عبرانیان 11: 6(. این اطمینان درونی باید اعتراف زبانی به مسیح را هم در پی داشته باشد، چون مسیح است كه به عنوان كاهن موجب تقرب ما به خدا می شود و به عنوان رسول این قدرت را دارد كه اراده خدا را برای ما عملی

سازد.

اینگونه ایمان، نامحدود است! خداوند ما عیسی، بارها درمورد عظمت نیروی نهانی ایمان به خدا سخن گفت. او فرمود: »مؤمن را همه چیز ممكن است« )مرقس 9: 23( و نیز: »هیچ امری بر شما محال نمی بود« )متی 17: 20( و همچنین: »هر آینه به شما می گویم اگر ایمان می داشتید و شك نمی نمودید، نه همین را كه به درخت انجیر شد می كردید، بلكه هرگاه به این كوه می گفتید منتقل شده به دریا افكنده شو، چنین می شد و هر آنچه با ایمان به دعا طلب كنید خواهید یافت« )متی 21: 21 و 22(. توجه دارید كه خداوند نمی گوید: »هر آنچه به دعا طلب كنید، خواهید یافت«، بلكه »هر آنچه با ایمان به دعا طلب كنید خواهید یافت.« تنها اختالف میان دعایی كه قادر است كوه ها را منتقل سازد و دعایی كه فقط باد هواست، ایمان می باشد. ایمان كلیدی است به مخازن، مخازن آسمانی مسیح زنده كه رسول و رئیس كهنه ماست. مسیح با مرگ خود بر صلیب، گناهان، ضعف ها و ناتوانی های شما را بر خود گرفت )اشعیا 53: 4 و 6(. سپس او از مردگان قیام كرد و اكنون پادشاه قدیر و پیروزمند ماست كه بر بزرگترین دشمن بشر یعنی مرگ، غلبه یافته و قادر است هر مشكلی را از مقابل شما بردارد. او می تواند رهایی بخش شما از هر گناه یا عادت بد و هر بیماری یا ترس

و باالخره از خود مرگ باشد، اما فقط فقط ایمان است كه شما را با این قدرت بی همتا مرتبط می سازد.

Page 16: غلبه ایمان

14

نیروی ایمان شخصی شما به این نكته مهم توجه نمایید كه ایمان خود شما می تواند معجزه ای را كه به آن احتیاج دارید عملی نماید و نتیجه مطلوب شما را ممكن سازد. محال است كه ایمان، نتیجه ای نداشته باشد. مگر ممكن است كه شعله آتش، نور ندهد یا

برف، فاقد سردی باشد و در پی محبت، شادی نرسد؟

ایمان یعنی گرفتن! ایمان، تمام وعده های الهی را تصاحب می كند و آنها را به كار می گیرد و ایمان حقیقی همیشه به وسیله اعتراف نیكوی آن مشخص می شود. ایمان همواره با شهامت سخن می گوید و مشتاق است كه اطمینان را به مسیح اعالم نماید و كالم خدا را بر زبان بیاورد و اعالم كند كه وعده خدا عملی است. با این حال بسیاری از مردم، از سپردن خود به وعده الهی بیم دارند. آنها مثل آن پسر بچه ای هستند كه عبور بالندین ))Blondin طناب باز معروف را با یك چرخ دستی از روی طنابی بر آبشار نیاگارا مشاهده نمود. وقتی بالندین از تماشاگران خود پرسید: »فكر می كنید می توانم مردی را با چرخ دستی از روی آبشار عبور دهم؟« همه فریاد زدند: »آقای بالندین، برای شما این كار

آسانی است!« اما هنگامی كه از آن پسر بچه خواست تا در چرخ دستی بنشیند، او با تمام قدرت پا به فرار گذاشت!

آیا شما هم همین طور عمل می كنید؟ آیا شما هم هیچ چیز را برای خدا دشوار نمی دانید، اما به هنگام لزوم عمل نمودن به وعده های خدا پا به فرار می گذارید؟ ایمان به خدا محتاج دلیری است. به جز این راهی به سوی معجزه وجود ندارد. چند سال پیش به من و همسرم گفته شد كه ممكن نیست كه بچه دار شویم. ما دچار یك ناسازگاری خونی بودیم و نه تنها معالجات نتیجه ای نداشتند، بلكه امكان ایجاد خطر برای سالمتی همسرم نیز وجود داشت. به همین خاطر مشغول دعا و طلب راهنمایی از خدا شدیم. در آن روزها در یك مجله با مقاله ای از یك جراح مشهور بنام دكتر ویلیام استندیش رید )Dr. William Standish Reed( مواجه شدم. در آن مقاله، »دكتر رید« به راهنمایی زوج جوانی كه در وضعی مشابه ما بودند، پرداخته بود. پیشنهاد او این بود كه آن زوج هر روزه متحدا برای سالمتی خویش و جنین دعا كنند. نمی دانم چه بر سر آن زوج آمد، اما ما از این راهنمایی پیروی كردیم و نتیجه آن اریك )Eric( پسر شش

ساله ماست! پزشكان معالج همسرم كامال متحیر بودند.

من و همسرم این شهادت را درقلب خود داشتیم كه اراده خدا این است كه طفلی برای ما به دنیا آید و مادر و بچه هر دو سالم بمانند. به این دلیل هر روزه در دعا به وعده خدا توكل نمودیم و ایمان خود را اعالم كردیم و مطابق ایمان، به ما عطا شد. همه دالیل دیگر را كنار گذاشته، فقط به مسیح به عنوان رسول و رئیس كهنه اعتراف ما توجه نمودیم و

معجزه و پاسخ دعا را یافتیم. اگر شما هم وعده ای از خدا دارید، با نیروی ایمان می توانید آن را بدست آورید.

اختیار و حكومت خداوند فرمود: »آدم را ... بسازیم تا ... بر تمامی زمین ... حكومت نماید« )پیدایش 1: 26 و 28(. به وسیله این فرمان، قدرت و اختیار حكومت بر تمام موجودات به انسان بخشیده شده است. تمام آفرینش، مطیع حكم آدم بود. بخشی از مفهوم این اختیار، در مسیح )به عنوان »آدم آخر«( به هنگام راه رفتن بر روی آب و آرام ساختن طوفان با بیان یك كلمه، غذا دادن به جمعی كثیر تنها با مقدار كمی نان و ماهی و نشستن بر كره االغی كه هیچ كس سوار آن نشده بود و غیره، مشاهده شده است، اما انسان گناهكار شده با بی اطاعتی نسبت به خدا، دشمن او شد. به این دلیل فرمان الهی را نیز به انحطاط كشانید. انسان به جای اینكه غالب باشد، مغلوب گناه و بیماری و بیابان ها و جنگل ها و طوفان ها و زلزله ها و سیل و آتش شد. انسان با جدا شدن از تنها منبع نامحدود قدرت الهی، در نیروی ضعیف خود محدود شد. او دیگر حاكم نبود، بلكه برده ای محدود به توانایی های بدنی خویش كه از هر چیز خصوصا مرگ و داوری پس از

آن، می ترسید )عبرانیان 9: 27(.

بشر با تالشی عظیم و با استفاده از علم و دارو و قوانین در جستجوی كسب دوباره حكومت از دست رفته اش بوده است. با این حال، تصویر كلی از بشریت چهره ای است بیمار، شكست خورده و در حال مرگ و تا هنگامی كه بی ایمانی بر بشر حاكم است، این وضع تفاوت چندانی نخواهد داشت. مسیح آمد تا این اسارت را از بین ببرد و اختیار حكومت را به ما پس داده، همه آنچه را كه گناه و شیطان از ما گرفته بود به ما بازگرداند. او فرمود: »من آمدم تا شما حیات یابید و آن را زیادتر حاصل كنید )یوحنا 10: 10(. او گفته خود را هنگامی كه جان خویش را به عنوان كفاره گناهان ما داد، به انجام رسانید. وی با مرگ خود، ما را از گناهان آزاد ساخت و با قیام خویش، قدرت عظیمی را در دسترس

Page 17: غلبه ایمان

15

ما قرار داد كه برای برداشتن هر مانع و مشكلی در زندگی مان كافی است. تا به این ترتیب در هر موقعیتی »زیاده نصرت« بیابیم )رومیان 8: 37 و 39(، اما رمز پیروزی، در ایمان شخصی شما و اعتراف نیكو و مناسب آن نهفته است. شما باید اطمینان خود را به وعده های نیرومند خدا اعالم نمایید و با توكل به وعده ها، آنها را در تجربه خود، حقیقی و عملی سازید. همانطور كه كالم خدا می گوید: ».... غلبه ای كه در دنیا را مغلوب ساخته است ایمان ماست« )اول یوحنا 5: 4( و این ایمان غالب بر دنیا ایمانی است كه با وعده خدا تغذیه می شود و در اعتراف متهورانه آشكار می گردد. به وسیله ایمان، حكومت از دست رفته توسط آدم را مجددا بدست می آورید. ایمان قادر است شما را در هر موقعیتی،

پیروز سازد. هیچ مانعی شما را متوقف نخواهد نمود، چون زنان و مردان استوار در ایمان، شكست ناپذیرند.

همیشه پیروز یك روز صبح، دختر كوچكی به مادرش گفت: »ماما، خوشحال نیستی؟« مادرش پاسخ داد: »البته كه خوشحالم عزیزم.« دختر كوچولو گفت: »خب، مثل اینكه هنوز این موضوع را به قیافه ات نگفته ای!« بسیاری از مسیحیان هم اینطور هستند. رفتار آنها به نحوی است كه انگار دنیا بر دوششان سوار است، نه آنها بر دنیا! در حقیقت مسیحیان از نظر اطرافیانشان،

غمگین ترین و گرفته ترین اشخاص روی زمین محسوب می شوند. شخصی به سراغ همكارش آمد و از او پرسید:

»چارلی، تو می گویی كه مسیحی هستی؟«»بله، درست است.«

»پس اگر اینطور است، فكر نمی كنم كه مسیحی خوبی باشی!« چارلی با تعجب دلیل این حرف را از همكارش پرسید: »چرا؟ من چه كاری انجام داده ام كه موجب شده تو اینطور

فكر كنی؟«»تو كار بدی نكرده ای. در حقیقت باید بگویم كه شخص محترمی هم هستی، اما اغلب در تمام طول روز، مشغول سرود

خواندن و سوت زدن هستی. مسیحیان معموال اینطور نیستند!«

با طراوت، قدرتمند، فعال و پر از شادی داشته باشد. معیار كتاب برخالف عقیده عمومی، هر مسیحی باید زندگی مقدس برای مسیحیان این است: »در آن روز خداوند آنان را حمایت خواهد نمود و ضعیف ترین ایشان در آن روز مثل داوود خواهد بود و خاندان داوود مانند خدا مثل فرشته خداوند در حضور ایشان خواهند بود« )زكریا 12: 8(. این آیه، تصویر واضحی است از نبوت درمورد نجات عظیم الهی و حمایتی كه او امروه از ما به عمل می آورد. از این آیه می فهمیم كه ضعیف ترین شخص در قوم خدا مانند داوود قوی خواهد بود و اشخاص قوی، در اطمینان و اقتدار خود همانند فرشتگان خواهند بود. كالم خدا به ما می گوید: »در خداوند و در توانایی قوت او زورآور شوید« )افسسیان 6: 10(. این حكمی است كه ما قوت را بیابیم. نه اینكه آن را بطلبیم. الزم نیست بطلبیم، بلكه باید عمل كنیم. باید بپذیرید كه »توانایی قوت او« قبال از آن شما شده است. میسح فرمود: »اینك شما را قوت می بخشم كه ... تمامی قوت دشمن را

پایمال كنید« )لوقا 10: 19(. این آیه را بپذیرید و ایمان داشته باشید كه به شما قوت پیروزی بخشیده شده است.

اگر شما مؤمن به مسیح هستید این حق شماست كه تمام قوت قیامت او را داشته باشید. غلبه او بر گناه، بیماری، شیطان، ترس، نامالیمات و مرگ، از آن شماست. پس آن را با ایمان به خود اختصاص دهید و در زندگی شخصی خویش به عمل آورید. به این آیات زیبا توجه كنید: »هرگاه خدا با ماست، كیست به ضد ما؟« )رومیان 8: 31( ... »شكر خدا راست كه ما را در مسیح دائما در موكب ظفر خود می برد« )دوم قرنتیان 2: 14( ... »قوت هر چیز را دارم در مسیح كه من را تقویت می بخشد« )فیلیپیان 4: 13( ... »به اندازه توانایی جالل او به قوت تمام زور آور شوید« )كولسیان 1: 11( ... »شما در وی تكمیل شده اید« )كولسیان 2: 10(. همه این آیات كتاب مقدس حقایق زندگی هر مسیحی می باشند، به شرطی كه آنها را به عنوان حقیقت بپذیرد، شما باید خود را در وعده خدا قرار دهید و با این جمله، ایمان خود را اعالم نمایید: »این وعده برای زندگی من، حقیقی و عملی است.« تمامی قوت نهفته در وعده خدا از طریق ایمان و اعتراف نیكویی شما، وارد زندگی تان می شود. منظور مسیح نیز از بیان این جمله همین بود: »حق را خواهید شناخت

و حق، شما را آزاد خواهد كرد« )یوحنا 8: 32(

چند سال پیش، خانمی كه در آستانه اضمحالل كامل قوای فكری بود، نزد من آمد. ظاهرا هنگامی كه او دختر بچه ای به تاریكی از و وحشت نتیجه، ترس در تنبیه می شد. اتاقكی كوچك در زندانی شدن با توسط پدرش نبود، بیش

Page 18: غلبه ایمان

16

تدریج در وجود وی ریشه دوانده بود. با گذشت سال ها این ترس بیشتر می شد به حدی كه او قادر نبود در اتاقی تنها بماند.حتی اگر چراغ اتاق را هم روشن می گذاشتند، باز می ترسید. او به من گفت: »وقتی در جایی تنها هستم، احساس وحشتناكی به من دست می دهد و فكر می كنم كسی پشت سر من مخفی شده تا من را خفه كند. در این مواقع تنها راهی كه به نظرم می رسد این است كه در حالت ایستاده، محكم به دیوار تكیه دهم. فقط در این حالت است كه می توانم خود را متقاعد كنم كه كسی پشت سرم نیست. بارها شوهر آن خانم وارد خانه شده بود و همسر خود را دیده بود كه با ترس و لرز و خستگی بسیار به دیوار تكیه داده است. زن بیچاره تحت این فشار مداوم و عذاب آور نابود می شد. وی در اثر اضطراب، دچار تنگی نفس، اگزما )نوعی بیماری پوستی( و حالت نیمه فلج در یك طرف بدن شده

بود و به تدریج كنترل افكار خویش را هم از دست می داد.

من موفق شدم كه طریق زندگی در مسیح و چگونگی به كارگیری ایمان شخصی را به این زن و شوهر نشان دهم. مطالب مطرح شده در این كتاب را به آنها تعلیم دادم و شما می توانید نتیجه را حدس بزنید. آن دو به مسیح ایمان آورده و به او توكل نمودند تا به عنوان كاهن اعظم، آنها را در حضور خدا حاضر سازد و نیز به عنوان رسول با نیروی عظیم خویش آنها را آزاد نماید. آن خانم نیز از اسارت روح ترس رهایی یافت و تمام بیماری هایش هم كه در حقیقت در اثر ترس، ظاهر شده بودند برطرف شدند. اگر بدانید كه چند میلیون نفر مشابه همین زن در رنج و عذاب هستند، متعجب خواهید شد! از سوی دیگر بسیار هستند كسانی كه مانند این خانم به مسیح به عنوان رسول و كاهن اعظم

خود ایمان آورده اند و با اعتراف به منجی خود، از تمام اسارت هایشان آزاد گشته اند.

غالب یا مغلوبعیسی فرمود: »اگر ایمان می داشتید و شك نمی نمودید ... هرگاه به این كوه می گفتید منتقل شده به دریا افكنده شو، چنین می شد ... و هیچ امری بر شما محال نمی بود« )متی 21: 21 و 22 و 17: 20(. توجه داشته باشید كه فرمان مسیح به ما گفتن است، نه دعا كردن. گاهی اوقات آنچه می گوییم از آنچه دعا می كنیم مهم تر است. مواقعی هست كه شما به جای اینكه خطاب به خدا دعا كنید، باید در مقابل كوه های زندگی خود بایستید و با قوت الهی امر كنید. خداوند اظهار داشت كه اگر با ایمان به كوهی بگویید »منتقل شو«، خواهد شد. به این ترتیب، بر زبان آوردن ایمان موجب می شود كه بر هر موقعیتی تسلط كامل بیابید. همین اعتراف به ایمان باعث دخالت نیروهای آسمانی شده، مسیح را به نفع شما و به عنوان رسول و رئیس كهنه وارد عمل می سازد. هیچ چیز برای كسانی كه حكم ایمان را اعالم می كنند، محال نیست. پطرس و یوحنا هنگامی كه به آن لنگ مادرزاد فرمان دادند »برخیز و بخرام«، از همین اصل پیروی كردند )اعمال رسوالن 3: 6 و 8(. شاید بگویید: »ولی آنها رسول بودند، من كه نمی توانم مانند آنها باشم و كاری انجام دهم«، ولی پطرس و یوحنا اظهار داشتند كه این عمل توسط قوت یا تقوای شخصی صورت نپذیرفته و تأكید كردند كه معجزه،

تنها به وسیله ایمان به نام بی همتای عیسی انجام شده است )اعمال رسوالن 3: 12 و 16(.

اگر ایمان به نام عیسای مسیح به همراه اعالم حكم كالم خدا در زمان رسوالن معجزه را به بار می آورد، پس امروزه نیز همان ایمان و همان اعتراف می تواند نتیجه مشابهی داشته باشد. شما می توانید دنیای خود را تغییر دهید! فقط با ارتباط در تنها ایمان، كه است این مهم ایمانتان عمل خواهد كرد. یك شرط اعالم مطابق كه مسیح كنید قبول وعده ای خاص از كالم خدا تجلی می یابد. )اول یوحنا 5: 14 و 15(. ایمان باید بر اراده آشكار شده خدا بنا شود. اگر وعده ای از خدا یافته اید. به آن ایمان داشته باشید و مطابق همان وعده سخن بگویید. باور كنید كه همان خواهد شد! بعضی در زندگی خود غالب اند و بعضی مغلوب. در این بین، فقط ایمان آنهاست كه این تفاوت را به وجود می آورد ... بعضی در برابر نامالیمات زندگی، كمر خم می كنند و عده ای نیز مانند عیسی در مقابل طوفان ها به پیش می روند و تزلزل نمی پذیرند. تفاوت این دو گروه را باید در ایمان آنها جستجو نمود. بعضی ایمان دارند و موجب خشنودی خدا

می شوند و تمام نیروهای آسمانی نیز در جهت آنها عمل می كنند.

سایرین اسیر نگرانی و شك شده اند و با این بی ایمانی در حقیقت خدا را دروغگو می شمارند )اول یوحنا 5: 9 و 10(. و بدیهی است كه چیزی از خداوند نخواهد یافت )یعقوب 1: 6 و 7(. كتاب مقدس هشدار می دهد: »بدون ایمان تحصیل رضامندی خدا محال است« )عبرانیان 11: 6(. پس ایمان خود را به تحرك وادارید. شك و بی ایمانی را از خود دور كنید. خدا، آنچه را كه قبول داده انجام خواهد داد. او فقط می خواهد كه شما ایمان آورده آن را اعالم كنید و به عمل

آورید. ایمان شما به معجزه منتهی خواهد شد. دقت كنید: »مؤمن را همه چیز ممكن است« )مرقس 9: 23(.

Page 19: غلبه ایمان

17

فصل.پنجم:.شما.باید.شاد.باشید

)Philander Johnson( شاد باشید، بدترین هنوز در پیش است!« این جمله به یاد ماندنی توسط فالندر جانسون«نوشته شده و همچنان شعار مأیوس كننده همه بدبینان بشمار می آید. جالب است بدانید كه 19 قرن پیش از جانسون، مسیح هم جمله مشابهی فرموده، با این تفاوت كه مفهوم آن كامال چیز دیگری است. همین گفته مسیح تا به امروز شعار هر مسیحی خوش بینی است: »در جهان رنج و زحمت خواهید داشت، ولی شاد باشید، من بر دنیا چیره شده ام« )یوحنا 16: 33 ترجمه جدید(. اجازه دهید بپرسم آیا شما نیز از آن دسته هستید كه ایمانشان تنها در روزهای یكشنبه فعال می شود و بقیه روزهای هفته را در باتالق پریشانی و غصه جهان غرق اند؟ در این فصل می آموزید كه چگونه

می توان زندگی در ایمان مداوم را تجربه نمود و هر روز در شادی زیست، حتی اگر بدترین هنوز در پیش باشد!

مقابله با مشكالت اولین اصلی كه همه باید بپذیریم این است كه زندگی هیچ كس بدون كشمكش نمی گذرد. مسیح تأكید نمود: »در جهان رنج و زحمت خواهید داشت.« این جهان جای پردردسری است. گناه چهره جهان را مسخ نموده و بیماری به آن آسیب وارد كرده است. شیطان بر جهان چیره گشته و از آن به عنوان دشمن مسیحیان استفاده می كند )یوحنا 15: 19(. شاید »از« جهان نباشیم، اما هنوز »در« جهان هستیم و از آن اثر می پذیریم. كشمكش میان ما و جهان به صورت های متفاوتی ظاهر می شود: آزمایش های شدید، بیماری، جفاهای وحشتناك، حمالت شیطان و دلشكستگی از فرو ریختن آنچه برای بنای آن در زندگی زحمت كشیده ایم )مانند ایوب(. متأسفانه بسیاری از مسیحیان هنگامی كه با چنین حمالتی مواجه می شوند، در اولین عكس العمل غریزی خود، فریاد یأس و نومیدی سر می دهند و حس می كنند كه دیگر خدا با آنها نیست. از نظر آنان وجود این یورش ها و حمالت به این معنی است كه ایمان خود را از دست داده اند، اما مسیح به ما تعلیم می دهد كه باید مشكالت زندگی را مبارزات مهیجی بدانیم و باید ایمان خود را برای یك رهایی معجزه آسا از آنها به كار بریم. اگر وارد میدان مبارزه با نیروهای این جهان نشویم، هیچگاه لذت یافتن پاسخ دعاهای خود را تجربه نخواهیم نمود و لمس دست پرقدرت الهی را بر خود احساس نخواهیم كرد. اگر خدا اجازه می دهد مشكلی بر سر راه زندگی تان قرار گیرد، باید آن را نشانه این بدانید كه او می خواهد شما را متوجه سازد تا به وعده هایش بیشتر متكی شوید و با ایمان، پیروزی در مسیح را از آن خود سازید. در حقیقت، این موقعیتی است برای

شهادت دادن بر كارهای عظیمی كه فقط خدا می تواند انجام دهد.

نترسید!ترس، نیروی عظیمی دارد. مسیح، قدرت ترس را معادل نیروی ایمان ارزش یابی می كند: »نترس، ایمان آور و بس« )مرقس 5: 36(. اگر ترس بر شما حاكم باشد، ممكن نیست كه ایمانتان جلوه گر شود، چون ترس مانع كار ایمان است. پیش از اینكه بتوانید »ایمان آورید و بس«، باید به خود بیاموزید كه »نترس« باشید. برای خالصی از ترس دو

دلیل اساسی وجود دارند:

1- ترس موجب تسلیم شما به همان مشكلی می شود كه درصدد رهایی از آن هستید. كتاب مقدس می فرماید: »خوف عذاب دارد« )اول یوحنا 4: 18(. به عبارت دیگر ترس، ما را دچار مصیبت می كند، ولی توسط ایمان، طعم پیروزی را می چشیم. ترس مسیر ورود بسیاری از مشكالت را به زندگی ما باز می كند، همان مشكالتی كه موجب عذاب ما هستند و از آنها بیم داریم. ایوب در طی مصیبت های خویش، این حقیقت تلخ را دریافت: »ترسی كه از آن می ترسیدم بر من واقع شد و آنچه از آن بیم داشتم، بر من رسید« )ایوب 3: 25(. ما در زندگی خود با مشكالتی مواجه خواهیم شد، اما

تنها در صورتی اسیر مشكالت می شویم كه با ترس به آنها خوشامد بگوییم.

2- تا زمانی كه به ترس اجازه داده شود كه مالك وجودمان باشد، جایی برای ایمان نخواهد ماند. ترس، بزرگترین دشمن ایمان است، اما شما می توانید با مخفی نكردن ترس خود، آن را از خود برانید. با خود روراست باشید. اگر ترسیده اید، ترس خود را اعتراف كنید. ایمان قادر نیست بر ترس های مخفی و پوشیده غلبه نماید. پس با ترس های خود مقابله كنید و نگذارید پوشیده بمانند. از هر آنچه وحشت دارید - گناه، وسوسه، بیماری، شكست مالی، جفا،

Page 20: غلبه ایمان

18

سقوط اخالقی، بیكاری، تنهایی و مرگ – همان را نزد خدا اعتراف كنید. در آن صورت است كه قادر خواهید بود همراه با داوود بسرایید: »چون خداوند را طلبیدم من را مستجاب فرمود و من را از جمیع ترس هایم خالصی بخشید« )مزمور 34: 4(. روزی یك مبشر به محلی رسیده بود و در نظر داشت كه شب را همانجا بماند. به او تختخوابی داده شد كه می بایست از آن بطور مشترك با شخص دیگری استفاده كند كه پوست بدنش مملو از دمل های چركی و عفونی بود. عكس العمل اولیه آن مبشر حالت انزجار و تنفر بود، اما بعد خود را به خاطر این ترس مالمت نمود و استفاده از رختخواب فوق را پذیرفت. آن دو پیش از آنكه بخوابند با هم دعا كردند. صبح روز بعد نه تنها دملی بر بدن آن مبشر دیده نمی شد، بلكه شخص بیمار نیز شفا یافته بود! این مبشر با ترس خود مقابله كرده و پس از فایق آمدن بر

آن،ایمان را به جای ترس گذاشته بود.

آرامش را در مسیح بیابیدمسیح فرمود: »به این چیزها به شما تكلم كردم تا در من سالمتی داشته باشید. در جهان برای شما زحمت خواهد شد، لیكن خاطر جمع دارید، زیرا كه من بر جهان، غالب شده ام« )یوحنا 16: 33(. »در جهان« با زحمات مواجه خواهیم شد، اما »در مسیح« می توانیم سالمتی و آرامش را بیابیم. این آرامش زمانی نصیب ما می شود كه درك كنیم مسیح كامال از همه چیز مطلع است و در همه جا حضور كامل دارد. مسیح راه را می داند و چون خود او بر جهان غالب آمده قادر است ما را نیز به سالمتی و با پیروزی از جهان بیرون آورد. این آرامش دشمنی بزرگ به نام اضطراب و هراس دارد. یك غارشناس كه مشغول اكتشاف در اعماق یك غار بود، برای اینكه راه خود را گم نكند، در طول مسیر از یك طناب استفاده نمود. در راه ناگهان چراغ او خاموش شد و همه جا در تاریكی فرو رفت. او مجبور شد برای تعمیر چراغ، توپ

نخ را زمین بگذارد، اما تالش وی به جایی نرسید.

به به همین خاطر تصمیم گرفت كه به سطح زمین برگردد، ولی هر چه گشت توپ نخ را پیدا نكرد، چون ظاهرا هنگام زمین گذاشتن آن در اثر شیب غار به پایین غلطیده بود. در آن تاریكی وی قادر به تعیین مسیر خویش نبود. به تدریج قوه تسلط بر خود را از دست داد و اضطراب وی به وحشت تبدیل گشت و ناامیدانه به جستجوی راه فرار پرداخت. هنگامی كه دوستان وی او را پیدا كردند، متوجه شدند كه ترس موجب مرگش شده و نه غار. من هم تجربه مشابهی داشتم و تا حدی وحشت آن غارشناس را حس كرده ام. چند سال پیش هنگامی كه همراه با یك گروه مشغول دیدن غاری در نیوزلند بودم، ناگهان چراغ ها خاموش شدند. وحشت از تاریكی كامال برایم قابل لمس بود، اما چند لحظه بیشتر در این ترس باقی نماندم، می دانید چرا؟ چون راهنمای گروه درست پیش من ایستاده بود و هیچ شكی نداشتم كه او می تواند من را از مسیر صحیح به خارج از غار برساند. یك مسیحی نیز در جهان همین حالت را دارد. در وقتی كه تاریكی و ظلمت مشكالت ما را فرو گرفته، مطمئن هستیم كه مسیح نزد ماست و تنها نیستیم. راهنمای ما بزرگتر از هر تاریكی است و می تواند با نور خود، ما را از هر مخمصه ای برهاند. كسی كه در آرامش مسیح قرار

گرفته، اضطراب را به خود راه نمی دهد.

یكی از اعضای كلیسای من قبل از آمدن به كلیسا مدتی به بیماری كالستروفوبیا )claustrophobia( مبتال بود. در این نوع بیماری، شخص مبتال از فضای تنگ و محصور دچار ترس می شود. این خانم، كیلومترها راه خسته كننده را پیاده طی نمود تا ناچار به تحمل كابوس سفر با اتوبوس نشود. از آسانسور می ترسید و به زحمت می توانست همراه با خانواده و با اتومبیل خویش )كه همه پنجره هایش را نیز باز می كردند( به جایی برود، اما روزی او به كلیسا آمد و مژده انجیل را درمورد مسیح شنید. او خود را به مسیح سپرد و اكنون آزاد است. حال او می تواند اتومبیل خود را با پنجره های بسته نیز براند! منظور مسیح هم به هنگام بیان این آیه همین بود، او فرستاده شده بود تا »شكسته دالن را شفا بخشد و اسیران را به رستگاری و كوران را به بینایی موعظه كند« )لوقا 4: 18(. مشكل شما هر چه باشد، مسیح

پاسخ آن است )مرقس 11: 24(.

یك بانوی هلندی را می شناسم كه آرامش یافتن در مسیح را آموخت و از نوعی تشویش غیرعادی رهایی یافت. او هنگامی كه صدای آژیر آمبوالنس را می شنید، دچار وحشت و حمله عصبی می گردید و ساعت ها پس از آن در ترس و لرز باقی می ماند. او می دانست كه ترسش بی مورد است، اما قادر به كنترل خود نبود و سالمتی اش را به تدریج از دست می داد. آینده او چندان روشن به نظر نمی رسید، تا اینكه روزی متوجه ی كتاب مقدس شد و كامال به وعده های خدا تكیه نمود. او نیز آرامش را در مسیح یافت و همه ترس و وحشتش را با نیروی ایمان خویش از بین برد. كاری

Page 21: غلبه ایمان

19

كه خدا برای این اشخاص كرد، برای شما نیز می تواند انجام دهد. دشمن شما چیست و از چه می ترسید؟ آیا اسیر یك عادت هستید؟ بیماری چطور؟ یا شاید شیطان و یا جفا و مرگ و شكست، شما را می آزارند؟ آیا از داوری خدا هراس

دارید؟ تنها در مسیح می توانید آرامش و پیروزی را به دست آورید، چون فقط او بر جهان غالب آمده است.

غلبه ایمان از درون شما آغاز می شودبر این موارد در مواقعی بوده اند كه غلبه باشیم. همه از ما خواسته شده كه »خاطر جمع« بار در كتاب مقدس پنج مشكالت، غیرممكن به نظر می رسید. عیسی به مفلوجی كه بر بستر خویش دراز كشیده بود فرمود: »خاطر جمع دار« )متی 9: 2(. به شاگردان نیز كه در طوفان دریای جلیل گرفتار بودند گفت: » خاطر جمع دارید« )متی 14: 27(. همین عبارت را مسیح خطاب به كلیسای جفا دیده نیز می گوید )یوحنا 16: 33(. این كلمات به پولس كه در زنجیرهای زندان، اسیر بود قوت بخشیدند )اعمال 23: 11(. به همین خاطر پولس نیز این عبارت را برای قوت قلب دادن به كشتی نشینانی كه در حال غرق شدن بودند، به كار برد )اعمال رسوالن 27: 22 و 25(. پس درمی یابیم كه در عذاب بیماری، در وحشت مرگ، در زندان، در حوادث طبیعی و در جفا، خدا می گوید: »خاطر جمع باشید«. مفهوم این عبارت، به سادگی این است: پیش از آنكه قادر به آرام ساختن طوفان بیرون شوید، باید بر طوفان درون غلبه كنید. غلبه ایمان،

قبل از اینكه بر جهان مؤثر باشد، باید قلب شما را مملو سازد. هر معجزه ای از درون شما آغاز می شود.

پیش از آنكه زنجیرهای زندان گسسته شوند و دریای طوفانی آرام گردد، باید در خود خاطر جمع باشید و ایمان خود را با فریاد شادی اعالم نمایید. خدا با غرولند و نیز به نجوای ترس آلود و زمزمه های تلخ بی ایمانی، پاسخ نخواهد داد، اما موقعی كه با شادی به ایمان و خاطر جمعی خود اعتراف كنیم، همه نیروهای سماوی در كار خواهند بود كه پیروزی را نصیب ما سازند. این حقیقت را به یاد داشته باشید كه حكم كتاب مقدس این است كه در هر شرایطی باید نسبت به خدا شكرگزار باشیم. به ما وعده داده شده كه در شكرگزاری، ارتباطی میان ما و قوت خدا به وجود می آید و به این ترتیب، معجزه رهایی به وقوع می پیوندد »و اما تو قدوس هستی، ای كه بر تسبیحات اسرائیل نشسته ای. پدران ما بر

تو توكل داشتند، بر تو توكل داشتند و ایشان را خالصی دادی« )مزمور 22: 3 و 4(.

در پیروزی مسیح، پایدار بمانیدمسیح فرمود: »من بر جهان، غالب شده ام.« منظور مسیح از بیان این حقیقت، خودستایی یا ذكر منافع شخصی نبود. او این را گفت تا متوجه موقعیت دلگرم كننده خویش باشیم. او آمد، به جای ما جنگید و پیروزی عظیمی بدست آورد و اكنون ما را دعوت می كند تا با ایمان، شریك این پیروزی شویم. مسیح در زندگی خود، این غلبه را كسب نمود، چون در مقابل تمام آزمایش ها پایداری كرد و بی گناه ماند )عبرانیان 4: 15(. همچنین او در مرگ به این غلبه دست یافت، چون كسی قادر نبود كه جانش را بگیرد و او خود، جان خویش را نهاد )یوحنا 10: 17 و 18( و نیز مسیح در قیام خود این غلبه را از آن خود ساخت، چون گرچه جسمش در قبر بود، او توانست آن را برخیزد و غلبه روح را بر بدن نشان دهد. وی همچنین در صعود خویش پیروز شد، زیرا برتری آسمان را نسبت به زمین آشكار نمود . عظمت ابدیت را

در مقابل زمان، ظاهر گردانید.

اكنون این پیروزی عظیم در مقابل ما قرار داده شده و هر روزه می توانیم از آن بهره مند شویم. اجازه دهید كه مسیح كامال در جسم ناتوان شما جای بگیرد. اجازه دهید كه دست های پرقدرت او به جای دست های ضعیف شما، كار كنند و قلب شجاع او به جای دل لرزان شما به تپش درآید. بگذارید كه بازوهای قوی او به جای بازوان نحیف شما عمل كنند و فكر پاك او جای افكار متموج شما را بگیرد. بگذارید آرامش و سالمتی او جایگزین ترس شما شود و ایمان نامحدود او هر نوع بی ایمانی را از شما بزداید. »خاطر جمع باشید«، چون مسیح بر جهان غلبه یافته و در او، شما نیز

پیروز هستید.

Page 22: غلبه ایمان

20

فصل.ششم:.دل.به.دریا.بزنید

متی 14: 22 و 33 را بخوانید. اگر از شما پرسیده شود كه تكان دهنده ترین جنبه این قسمت چیست، احتماال پاسخ خواهید داد: »راه رفتن بر روی آب.« البته این كار، خارق العاده بود، اما جنبه دیگر این واقعه، شگفت انگیزتر است. قایق كوچك ماهیگیری دستخوش امواج شده بود و هر آن امكان داشت كه غرق شود. دریا در اثر وزیدن باد شدید به تالطم آمده بود )یوحنا 6: 18(. درآن اوضاع و در میان صدای رعد و برق، آوای مسیح تكان دهنده بود: »ای كم ایمان، چرا شك آوردی.« این پرسش از بیداركننده ترین جمالت كتاب مقدس است. این را باید اعتراف كنم كه در این ماجرا، دلم برای شاگردان، واقعا می سوزد. اگر من هم در آن شب با شاگردان در قایق بودم، دچار همان ترس می شدم. هر كسی هم كه جای آنها بود، می ترسید. آنها ماهیگیران با تجربه ای بودند، اما هرگز با چنین طوفانی رو به رو نشده بودند. شاگردان مسیح، در آن طوفان حالت غریبی داشتند. حس می كردند كه نیرویی شیطانی در كار است و هر لحظه ممكن است در آن دریای پرتالطم، زندگی شان به پایان رسد. با این حال، مسیح ترس آنان را مالمت نمود. وی واضحا به شاگردانش فهماند كه حق ندارند بترسند و هیچ دلیلی نمی تواند برای شك و تردید آنها نسبت به

وعده ی او مقبول باشد، چون مسیح به آنها وعده داده بود كه در آن سوی دریا آنها را مالقات خواهد كرد.

بی ایمانی، حالتی بی دلیل و نامعقول استاین سؤال مسیح نشان می دهد كه نظر خدا، بی ایمانی همواره غیرموجه است، چون بر اساس اشتباهی استوار می باشد. علت وحشت شاگردان این بود كه آنها اجازه دادند، اوضاع ناگوار محیط بر امیدشان مسلط شود. مسیح، قدرت الهی را در غلبه بر طوفان به كار برد، اما شاگردان این توانایی را در خود نشناخته بودند. عالوه بر این، روی همان دریاچه، در همان ساعت و در طوفانی كه ظاهرا داشت موجب هالكت شاگردان می شد، مسیح در آرامش كامل بر آب، راه رفته بود. باد و طوفان در اطراف او می وزید، اما به هیچ صدمه ای نمی رسانید. ایمان او قدرت تسلط بر محیط به او بخشیده بود، چون هر وضعیتی كه در زندگی ما پیش بیاید بدتر از آن شب طوفانی و فراموش نشدنی نخواهد بود، پس ما نیز برای شك كردن نسبت به خدا، هیچ دلیل موجهی نخواهیم داشت. در طوفان های زندگی، آن هنگام كه نزدیك است تسلیم یأس و نومیدی شویم، صدای خداوند در گوشمان طنین انداز می شود: »ای كم ایمان، چرا شك آوردی«؟ هر

جوابی كه به این سؤال بدهیم، موجه و قابل قبول نخواهد بود.

اگر اراده خدا را انجام می دهید، ممكن نیست كه غرق شویدآیا تا به حال شده كه به خاطر اطاعت از خدا با مشكلی مواجه شوید؟ شاید در چنین مواقعی به جای اینكه پیروزی پرشكوهی را احساس كنید، در خود ایمانی متزلزل ببینید. شاگردان نیز در چنین وضعیتی بودند. به كلمه »اصرار« در این آیه توجه كنید: »عیسی، شاگردان خود را اصرار نمود تا به كشتی سوار شده ... « ظاهرا آنها درمورد رفتن یا نرفتن به دریا با عیسی جر و بحث كرده بودند و در آن وضعیت نسبت به دریانوردی بی میل بودند، چون خودشان با حاالت دریا آشنایی داشتند. دریا چهره ای عبوس و مغرور داشت، آسمان مملو از ابرهای سیاه بود و به تدریج زوزه باد و صدای رعد به گوش می رسید. به زودی دریاچه به صورت دیگی جوشان در می آمد، اصرار داشت كه آنها به دریا

بروند. به این خاطر، شاگردان با كمال بی میلی سوار كشتی شده و به سوی مصیبت راندند.

طوفان افسار گسیخته بر شاگردان می وزید بطوری كه آنان وعده خداوند را فراموش كردند كه در آن سوی دریا با ایشان مالقات خواهد كرد. آنها فقط به فكر اوضاع اسفناك خود بودند و شاید از اینكه دستور خداوند را انجام دادند تاسف می خوردند، اما نزدیك بود كه به خاطر این عكس العمل اشتباه جان خود را از دست بدهند. آنها به جای اینكه

فقط ترس های خود را ببینند، باید این سه حقیقت را مد نظر می داشتند: 1 - مسیح هم مثل آنان به خوبی می دانست كه طوفانی آغاز خواهد شد.

2 - به دستور مسیح بود كه آنها در قایق و روی دریاچه بودند. 3 - پس هزاران طوفان و گردباد نمی توانست آنها را غرق سازد و مانع به انجام رسیدن اراده مسیح گردد. فقط ترس خود آنها چنین قدرتی داشت. به این ترتیب تعلیم مسیح در آن شب به شاگردان و نیز امروزه به ما این است كه اگر دستور او را انجام می دهیم، نتیجه این خواهد بود كه هیچ طوفانی ما را غرق نخواهد ساخت. در این حین نباید اجازه

Page 23: غلبه ایمان

21

دهیم كه شك و تردید ما را احاطه كنند، بلكه باید بر ایمان خود تكیه كنیم كه خداوند قادر است ما را نجات بخشد.

در جستجوی خدا باشیداگر شما حقیقتا مسیحی هستید، هیچ چیز بدون اجازه خدا در زندگی شما واقع نمی شود. تمام جهان و آفریدگان، تحت قدرت مطلق او هستند. ممكن است او اجازه دهد كه گهگاه مشكالتی در زندگی مان پیش آیند، اما او سبب آنها نیست و نمی خواهد كه ما مغلوب سختی ها شویم. پدر آسمانی اجازه می دهد كه طوفان های زندگی برخیزد تا ایمان ما كامل شود و »عضالت« روحانی ما قوی گردند و نیز در چنین موقعیتی، فرصت آن را خواهیم داشت كه عمال بر قدرت الهی شهادت دهیم. ذات حقیقی الهی همواره در آرام كردن دریای آشوب زده و نجات دادن ایمانداران، در كار بوده است. پس این را مسلم بدانید كه خداوند در هر طوفانی حاضر است. او بر روی آب به سوی شما می آید و حتی در اوج خطر نیز همه چیز را تحت اختیار كامل خود دارد. چه تضاد عجیبی وجود دارد بین عیسی كه با آرامی بر آب خرامان است

و شاگردانی كه با وحشت برای نجات خود تالش می كنند! این تضاد و تفاوت، از ایمان ناشی می شد.

اگر شاگردان، كالم خدا را به یاد داشتند تا به آن حد بی ایمان نمی شدند. به عنوان مثال به خروج 15: 8 ، ایوب 9: 8، مزمور 114: 5 و 8 و اشعیا 51: 10 مراجعه كنید. این وعده ها و نمونه های دیگر می توانستند موجب تقویت ایمان آنها به خدا شوند، اما آنان در وحشت خود، خدا را فراموش كردند و نتیجه را هم دیدند: آنها در شناخت و درك نجاتی كه به سوی آنها می آمد شكست خوردند. شاید در خود به خاطر بد اقبالی خویش، عیسی را سرزنش می كردند و یا حتی

در مسیح موعود بودن او شك می كردند.

فكر آنها در اثر ترس آن قدر مختل شده و به اوهام گراییده بود كه وقتی مسیح نزدیك آنها شد فریادكنان او را یك روح یا خیال تصور كردند. چه زود خدا را فراموش می كنیم و به نیكویی او با شك می نگریم و به خاطر مشكالتمان او را مقصر می شماریم. چقدر آماده ایم كه شك كنیم، اما برای ایمان داشتن، كند هستیم! آنانی كه خدا را در طوفان ها تشخیص ندهند، هالك خواهند شد، ولی كسانی كه مسیح را در آنجا پیدا كنند، قدرت عمل كننده و معجزه آسای الهی و نجات عظیم او را خواهند دید. به آن دو دزدی كه با مسیح مصلوب شدند توجه كنید. هر دو در موقعیت مشابهی بودند و به خاطر یك كار خالف زجر یكسانی می كشیدند. یكی در شناخت مسیح، شكست خورد و او را لعنت كرد، ولی دیگری عظمت مسیح را درك نمود و با ایمان رو به سوی او آورد. عیسی در مقابل فریاد نفرت، ساكت بود، اما در برابر ندای ایمان و توكل، وعده پربهای رستگاری را اعالم نمود )لوقا 23: 39 و 43(. پس در طوفان های زندگی باید بیاموزید كه در جستجوی مسیح باشید، تا بتوانید در برابر این صدای آرامش بخش او كه می فرماید: »خاطر جمع دارید منم ترسان مباشید«، واكنشی توأم با ایمان نشان دهید. شما باید لحظه ای را كه نجات به سوی شما می آید تشخیص

دهید.

راه رفتن روی آب در طوفان های زندگی، غالبا نقطه اوج بحران، زمانی است كه تصمیم گیری ما مشخص می سازد كه شكست خواهیم خورد یا به سوی نجات و رهایی خواهیم رفت. این نقطه بحرانی زمانی است كه مسیح خود را به ما آشكار نموده، اما نزدیكتر نمی آید، تا وقتی كه او را بشناسیم و به او توكل كنیم كه به ما امنیت بخشد. مرقس در انجیل خود ماجرای آن شب فراموش نشدنی بر روی دریاچه جلیل را به اضافه كردن عبارتی تكان دهنده ضبط كرده است: »)مسیح( بر دریا خرامان شده به نزد ایشان آمد و خواست از ایشان بگذرد« )مرقس 6: 48(. چه صحنه غیرقابل باوری! خداوند می خواست كه آنها عبور كنند و آنان را همان جا باقی بگذارد! او به آنها نزدیك شد و خود را به آنان نشان داد، اما تا وقتی كه شاگردان، بر ترس خود غلبه نیافته و ایمان خویش را باز نیافتند كمكی به آنها ننمود. او با حضور خویش،

معجزه ای را به آنها وعده داد، اما شاگردان با ایمان به وعده، توكل نمی كردند، از آنها می گذشت.

یك نفر در میان غرش طوفان، صدای عیسی را شنید و از خود عكس العمل نشان داد. در قلب پطرس، امید به وقوع یك معجزه پدید آمد. او می دانست كه اگر به مسیح می رسید همه اشكاالت برطرف می شد، اما مسیح جلوتر نمی آمد. پطرس فریاد زد: »خداوندا اگر تویی من را بفرما بر روی آب نزد تو آیم« )متی 14: 28(. بر روی آب! پطرس متوجه شده بود كه او باید به مسیح برسد نه اینكه از مسیح بخواهد كه نزد او آید. ضمنا این را فهمیده بود كه باید با استفاده از همان مشكلی كه او را به سوی نابودی می كشاند، به مسیح برسد، اما آیا او می توانست چنین كاری بكند؟ هنوز هم

Page 24: غلبه ایمان

22

این سوال را بسیاری از مردم می پرسند. »خداوندا تویی؟ می توانم بیایم؟ می توانم از این وضع پرآشوب به سالمتی عبور كنم؟ می توانم به تو برسم تا با قدرت خود من را شفا دهی، به من قدرت غلبه عطا كنی و احتیاجاتم را برطرف

سازی؟« پاسخ عیسی همان است كه به پطرس داد: »بیا.«

پطرس با قدرتی كه از همان یك كلمه یافته بود، از قایق بیرون پرید. این عمل، محتاج شهامت و ایمان جسورانه بود. در هر حال وی بر روی آب راه رفت. بسیاری می گویند: »خداوندا! طوفان را برطرف كن و امواج خروشان را آرام بساز تا من نزد تو بیایم.« بعضی هم اصرار می كنند كه خود خداوند باید نزد آنها بیاید. آنها می گویند: »خداوندا! اگر می توانی كاری انجام دهی، به من كمك كن«، اما خداوند با كمال جدیت، این مسؤولیت را به دوش ما می گذارد: »اگر می توانی ایمان آری، مؤمن را همه چیز ممكن است« )مرقس 9: 23(. پس ما باید با ایمان به جلو برویم. یك عصر یكشنبه در كلیسایی واقع در شهر آدالئید، مشغول كمك به شبان بودم كه پیغامی فوری آوردند مبنی بر اینكه مرد جوانی در یك تصادف سخت به شدت مجروح شده و در بیمارستان است. در بیمارستان اطالع یافتم كه آن جوان احتماال تا صبح زنده نخواهد ماند، اما او زنده ماند و اكنون ماجرای جالبی را درمورد جواب دعا نقل می كند. ماجرا را

از زبان خود او بشنویم:

ناگهان پایین می رفتم. راه شهر آدالیید، بزرگ از یك موتورسیكلت خود با و من بود »نیمه زمستان سال 1958 به اینكه در آمبوالنس تا به یادم نیست، از آن چیزی نامعلوم مستقیما به یك درخت برخورد كردم. بعد به علتی هوش آمدم. وقتی خواستم حركتی بكنم، درد شدیدی از ستون فقرات به تمام بدنم سرایت كرد. بالفاصله پزشكیار آمبوالنس من را از حركت كردن منع كرد و گفت: »آرام بخواب، به كمرت بدجوری آسیب رسانده ای.« »بقیه آن شب، به صورت تصاویر مبهمی از بیمارستان و اتاق عكسبرداری، در ذهنم باقی مانده است. صبح روز بعد درد و حالت تهوع و ضعف وجودم را فرا گرفته بود. ستون فقرات، جمجمه، بازو و استخوان شانه ام، همه دچار شكستگی شده بودند. طحال و كبدم نیز آسیب دیده بودند. بخصوص خونریزی طحال می توانست موجب مرگ من شود. پزشكان به شدت نگران وضع من بودند و حتی از انجام عمل جراحی نیز بیم داشتند، اما من به محض اینكه متوجه وخامت حال خود شدم این اطمینان را داشتم كه قدرت خدا من را زنده نگاه خواهد داشت. پس از عبور از آن مرحله بحرانی، پزشكان بیمارستان تشخیص دادند كه الاقل شش ماه نخواهم توانست بنشینم، اما پس از چهار هفته با پای خود از بیمارستان

مرخص شدم.

ولی در این موقع خبر دیگری به من داده شد. بازوی چپم كه در تمام این مدت به گردنم آویخته بود، تا آرنج حركت نمی كرد و فلج شده بود. حتی فیزیوتراپی بسیار نیز نتوانست بازوی با اعصاب قطع شده را به حركت وادارد، اما من ایمان داشتم كه بازویم شفا خواهد یافت. یكی از جراحان به من گفت: »احمق نباش. شاید ایمان در بهبود بیماری های روحی و روانی موثر باشد، اما عصب قطع شده را نمی تواند شفا بخشد«. »شش ماه گذشت و من همچنان ایمان و امید خود را به یك معجزه حفظ كردم. در این موقع بود كه ناگهان متوجه شدم با دست نیمه فلج خود می توانم وسایل سبك را بردارم. به تدریج توانایی ام بیشتر شد و امروزه دست من كامال طبیعی است. یك سال پس از حادثه همان جراحی را دیدم كه من را از ایمان و توكل برحذر می داشت. او درمورد دستم پرسید و وقتی كه دید بازویم به راحتی

حركت می كند با تعجب بسیار پذیرفت كه خدا می تواند بیماری های العالج جسمی را نیز شفا بخشد.«

»من از زحمات فوق العاده پزشكانم كه من را از مرگ رهانیدند سپاسگزارم، اما ایمان دارم كه نجات و بهبودی كامل من معجزه خدا بود.« این بود داستان آن مرد جوان و من می توانم به شما یقین بدهم كه این ماجرا، حقیقی است، چون آن مرد جوان برادرم »باری« است! او اكنون كشیش است و نایب رئیس یك دانشكده كتاب مقدس می باشد. وی همچنین نویسنده موفقی است و ماجرای فوق را نیز سال گذشته؛ یعنی ده سال پس از تصادفش به نگارش درآورد.

حال برگردیم به جلیل و به زمانی كه مسیح به پطرس گفت بر روی آب به سوی او آید.

دل به دریا زدنغالبا این نكته فراموش می شود كه پطرس بر روی آب راه رفت. در حقیقت او تا جایی پیش رفت كه دست مسیح به او می رسید. در آخرین لحظه گرفتار ترس شد و در آب فرو رفت. با این حال عمل پطرس نمونه ای بود از پیروزی خارق العاده ایمان بر عوامل محیطی، اما در حالی كه در یك قدمی موفقیت بود، متوجه طوفان گشت، »لیكن چون باد

Page 25: غلبه ایمان

23

را شدید دید ترسان گشت« )متی 14: 30(. خداوند به پطرس گفته بود: »بیا« و به این وسیله به او وعده داده بود كه می تواند روی آب راه رود، اما او وعده را فراموش كرد و به جای آن صدای رعد طوفان و غرش امواج را می شنید. در این حالت، ناگزیر دچار تزلزل ایمان گشت و به حال غرق شدن افتاد. در ماجرایی كه برادرم حكایت كرد، مشخص شد كه ایمان همواره بر اساس وعده الهی پایدار می ماند نه بر اوضاع طبیعی. اگر شما به احساسات طبیعی خود اجازه دهید كه به جای وعده ی خدا بر شما حاكم باشند، هرگز معجزه ای نخواهید دید. »به ایمان رفتار می كنیم نه به دیدار«

)دوم قرنتیان 5: 7(.

اگر شما در یك مورد خاص، وعده ای از خدا یافته اید تنها به آن ایمان داشته باشید و به سایر مسایل و شرایط توجهی نكنید. اگر به موقعیت خود بنگرید، ترس شما افزون می شود و ایمانتان كاهش می یابد. خوشبختانه پطرس خطای خود را تشخیص داد و فریاد برآورد: »خداوندا من را دریاب« و بالفاصله مسیح دست او را گرفت و او را از آب بیرون آورد و با هم بر روی آب به طرف قایق رفتند. پطرس توانست با كمك مسیح ایمان خود را تقویت كند و معجزه ای را كه داشت از دست می داد دوباره تجربه كند. وقتی كه آنها به كشتی سوار شدند، طوفان آرام گرفت و در مدت كمی به آن طرف دریاچه رسیدند. شاگردان پس از این تجربه، درك و فهم بیشتری از طریق های ایمان كسب نمودند و دید تازه ای از قدرت ایمان و توانایی خداوند خود عیسای مسیح یافتند. در چنین تجمعی از ایمان هر چیزی ممكن است به وقوع بپیوندد و اینطور هم شد. متی گزارش خود را از واقعه مذكور اینگونه پایان می دهد: »و اهل آن موضع او را شناخته به همگی آن نواحی فرستاده، همه بیماران را نزد او آوردند و از او اجازت خواستند كه محض دامن ردایش را لمس كنند و هر كه لمس كرد، صحت كامل یافت« )متی 14: 35 و 36(. خدا همه چیز را به ایمان می بخشد، اما در

مقابل بی ایمانی و ناباوری چیزی نمی دهد.

پس در طوفان های زندگی، نسبت به نشانه های مأیوس كننده اطراف خود توجه نكنید، بلكه به وعده خدا متكی باشید كه قادر است شما را رهایی بخشد. این رهایی و نجات الهی شاید به طرق مختلف در شما عمل كنند: ممكن است خدا به شما قوتی ببخشد تا بتوانید از میان طوفان عبور كنید و یا بر آن راه روید. شاید هم معجزه ای طوفان را فرو نشاند، یا شما را سریعا از آن خارج سازد. چگونگی راه رهایی، در وعده داده شده مشخص می شود، اما شما كه وعده را یافته اید، آن را از دست ندهید و دست مسیح را گرفته از شدت طوفان، ترسان نباشید. شجاعانه از خدا بخواهید كه

تمام وعده هایش را عملی سازد و به كمتر از آن قانع نشوید.

Page 26: غلبه ایمان

24

فصل.هفتم:.سگ.زنده.یا.شیر.مرده؟

هنگامی كه هنوز كودك بودم، در كانون شادی كلیسا سرودی با این مضمون می خواندم: »بهتر است كوچك باشم، مثل یك سگ كوچولو نه اینكه بزرگ باشم، اما مثل یك شیر مرده.« بعدها كه سنم باالتر رفت متوجه شدم كه این عبارت از آیه ای در كتاب مقدس گرفته شده: »سگ زنده، از شیر مرده بهتر است« )جامعه 9: 4(. تفاوت سگ و شیر در این آیه این است كه اولی قدرت مقابله دارد، ولی در دومی علی رغم جثه خود هیچ نیروی حیاتی باقی نمانده است. این موضوع، من را متوجه آیه ای نمود كه پولس رسول آن را به نحوی عالی درباره قدرت خداوند و زندگی انسان بیان می كنند: »)خدا( قادر است كه بكند بی نهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا فكر كنیم به حسب آن قوتی كه در ما عمل می كند« )افسسیان 3: 20(. چه تعریف كاملی از توانایی خدا در پاسخ دادن به دعاهای شما! خواسته شما چه به صدای بلند بیان شود و چه به صورت یك آرزوی نهانی باقی بماند، خداوند به آسانی قادر است هر آنچه را كه بخواهید یا فكر كنید به شما ببخشد. توانایی خدا، حد و مرزی نمی شناسد. او در برابر گناه، فقر، شكست و هر موقعیت یا مشكلی كه ما را در خود فرو برد، قادر است كه عمل كند. او قادر است كه بی نهایت زیادتر از خواست

یا فكر شما عمل نماید.

حقیقتی عجیبولی ما با مشكل عجیبی رو به رو هستیم. اگر خدا قادر است، پس چرا عده بسیار كمی از مردم به فراوانی برای دعاهای خود پاسخی می یابند؟ چند نفر از ما آنچه را كه می خواهیم )نه بی نهایت زیادتر از آن را( از خدا می یابیم؟ علت را در همان آیه می یابیم؛ دعاهای ما »به حسب آن قوتی كه در ما عمل می كند« مستجاب می شوند. به عبارت دیگر توانایی خدا با عملی شدن توانایی ما رابطه مستقیمی دارد. خدا قادر مطلق است، اما در محدوده ما عمل می كند. توجه به این نكته، جالب است كه پولس در این آیه از یك كلمه خاص یونانی استفاده كرده كه در ترجمه به دو صورت »قادر« و »قوت« آورده شده است؛ یعنی می توان قادر بودن خدا و عملی شدن قوت را در میان ما یكسان دانست، چون در هر دو جا در اصل، عبارت توانایی به كار رفته است. از این مطلب نتیجه می گیریم كه بعضی چیزها را خدا می تواند انجام دهد و بعضی چیزها را ما. هنگامی كه ما آنچه را كه می توانیم، عملی می سازیم، خدا نیز آنچه را كه مافوق توانایی ما است و تنها در حیطه قدرت اوست، انجام می دهد. بسیاری از مسایل در حیطه قدرت شما هستند و فقط هنگامی كه

قدرت خود را به عمل وامی دارید، خدا نیز توانایی بی نهایت خود را به حركت درمی آورد.

توانایی ما سه جانبه استكالم خدا واضح و روشن است. خدا فقط »به حسب آن قوتی كه در ما می كند« به دعای ما پاسخ زیادتر خواهد داد. این قوت چیست؟ همانطور كه اشاره كردم كلمه یونانی به كار رفته در این آیه Dunamis به معنی توانایی است. معنی آن لزوما قوت خارق العاده نیست. برای اثبات این نظر می توانید به سایر جاها كه این كلمه به كار رفته است مراجعه كنید. در این آیات، كلمه فوق به منظور توانایی عادی آمده است: متی 25: 15 )استعداد( – دوم قرنتیان 8: 3 )طاقت( – مكاشفه 18: 3 )كثرت( – اول قرنتیان 14: 11 )قوت(. بنابراین »قوتی كه در ما عمل می كند« به سادگی یعنی آن نیروی طبیعی كه همه ما از آن بهره مند هستیم . اگر از آن استفاده صحیح ببریم، در موقعیتی خواهیم بود كه نیروی

الهی هم جهت با ما عمل خواهد كرد. اجازه دهید سه جنبه این قوت را نشان دهم:

قوت ما شامل توانایی انتخاب می باشدتوانایی انتخاب صحیح و هوشمندانه، مختص انسان است و هیچ جانوری چنین قدرتی ندارد. البته حیوانات می توانند تشخیص دهند كه در كجا بمانند یا در چه مواقعی باید بدوند و یا اینكه كدام طعمه را باید بكشند، اما این امور غالبا غریزی می باشند. حیوانات به هیچ وجه قادر نیستند كه در امور اخالقی از خود تصمیمی نشان دهند و یا عملی برخالف ذات خود انجام دهد. این حق از امتیازات ویژه انسان است. حتی فرشتگان نیز از آن محروم هستند. این توانایی بخشی از صورت الهی است كه در بشر نقش بسته است. ما قادریم خود را به اوج بهشت برسانیم و یا اینكه خود را دچار ذلت و جهنم نماییم. ما می توانیم بین اطاعت از خدا یا بی اطاعتی از او و همچنین زندگی شرافتمندانه و یا زندگی ناپاك یكی را انتخاب كنیم. این ما هستیم كه اجازه می دهیم ترس بر زندگی مان چیره شود و یا برعكس، با ایمان

Page 27: غلبه ایمان

25

بر هر چیز غلبه می كنیم. اگر برای چند لحظه عمیقا فكر كنید متوجه می شوید كه تمام زندگی شما به تصمیماتی كه می گیرید، بستگی دارد. انتخاب شما بر شخصیت، احساسات و سرنوشت شما مؤثر است. حتی رابطه شما با خدا به وسیله همین انتخاب برقرار می شود. در عهد عتیق نیز چنین بود: »امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد می آورم كه حیات و موت و بركت و لعنت را پیش روی تو گذاشتم؛ پس حیات را برگزین ... پس امروز برای خود اختیار كنید كه را عبادت خواهید نمود« )تثنیه 30: 19 و یوشع 24: 15(. همانگونه كه موسی از قوم خواست كه با اتخاذ تصمیم صحیح، حیات و حمایت الهی و موفقیت را نصیب خود سازند، پولس نیز اعالم می كند كه خدا قادر است و از ما

می خواهد كه با ایمان به توانایی خدا، احتیاجات خود را رفع شده ببینیم )فیلیپیان 4: 19(.

ما باید بپذیریم كه خدا با قوت عظیم خود به دعاهایمان پاسخ می دهد. اگر درمورد توانایی خدا یا تمایل او نسبت به دعای خود شك دارید، آن را از خود دور سازید. با انتخاب خود میان ایمان و بی ایمانی، عملی شدن قدرت الهی را در زندگی خود تعیین خواهید نمود. مكانی در كوه های آلپ واقع در سوئیس وجود دارد كه می گویند می توان از آنجا تكه چوبی را در جهتی خاص درون آب انداخت و آن چوب، از میان كوه ها گذشته از طریق رود راین به دریای شمال خواهد رسید. اگر تكه چوب در جهتی دیگری به آب انداخته شود، به وسیله رود دانوب به دریای سیاه می رسد و باالخره در جهت و مسیری دیگر آن تكه چوب همراه با رود رن به دریای مدیترانه خواهد رسید. فاصله جهت پرتاب تكه چوب در باالی كوه های آلپ، ناچیز بشمار می آید، اما فواصل سه تكه چوب در آخر سفر، بسیار عظیم و متفاوت است. شاید انتخاب امروز شما درباره پذیرفتن یا نپذیرفتن وعده الهی ظاهرا بی اثر به نظر آید، اما در پایان راه، بر

ابدیت شما تأثیر خواهد داشت.

قوت ما شامل توانایی پایداری در انتخاب و تصمیم خود می شودبمانیم. انتخاب خود پابرجا بتوانیم در اما بسیار مهم تر است كه ما انتخاب صحیح داشته باشیم، این مهم است كه بسیاری هستند كه وعده خدا را می پذیرند، اما با تأخیر در پاسخ دعا و یا مخالفت دیگران دچار شك می شوند و از تصمیم خود برمی گردند. اینگونه افراد باید به این هشدار جدی توجه كنند: »به ایمان سؤال بكند و هرگز شك نكند ... زیرا چنین شخصی گمان نبرد كه از خداوند چیزی خواهد یافت« )یعقوب 1: 6 و 8( . آیا شما دو دل هستید؟ یك روز پر از ایمان و روز بعد پر از شك؟ اگر اینطور است باید چاره ای بیندیشید، چون در غیر این صورت هرگز شیرینی پاسخ دعا را نخواهید چشید! نكته ای به عنوان آزمایش ایمان وجود دارد. ما دعا می كنیم، ایمان می آوریم و سپس باید صبر كنیم. در دوره انتظار برای یافتن پاسخ، چه حالتی داریم؟ آیا بر ایمان خود پافشاری می كنیم و یا مأیوس شده

وعده خدا را رد می نماییم؟ اینجاست كه تشخیص می دهیم سگ زنده از شیر مرده بهتر است.

پایداری بر انتخاب ایمان مستلزم جنگ روحانی است. كتاب مقدس از ما می خواهد كه به جنگ، نیكو بجنگیم و كالم مسیح را به خاطر داشته باشیم كه فرمود: »ملكوت آسمان مجبور می شود و جباران، آن را به زور می ربایند« )متی 11: 12( و همچنین: »جد و جهد كنید تا از در تنگ داخل شوید« )لوقا 13: 24(. هنگامی كه كنستانتیوس به مقام امپراطوری روم رسید، متوجه شد كه در سراسر كشور بسیاری از مسیحیان مشاغل حكومتی را در اختیار دارند. وی یا از مشاغل خود استعفا دهند. انكار نمایند و اینكه تمام مسیحیان یا مسیحیت خود را فرمانی صادر مرد مبنی بر اكثر مسیحیان بالفاصله استعفا دادند، اما عده ی كمی نیز از ترس، مسیح را انكار نمودند. وقتی كه مسیحیان، اینگونه خود را به دو گروه وفادار و بی ایمان تقسیم نمودند، كنستانتیوس نیز بالفاصله تمام آنانی را كه پشت به مسیح نموده بودند اخراج كرد و مسیحیان وفادار را مجددا به مشاغل خود فرا خواند. برداشت وی چنین بود كه آنانی كه نسبت به مسیح وفادار نبودند نسبت به امپراطور نیز وفادار نخواهند ماند. شاید پاداش خدا نسبت به مؤمنین خود همواره مشابه مورد ذكر شده نباشد، اما در هر حال، آنانی كه او و كالمش را با احترام و تعهد بپذیرند را، محترم خواهد شمرد و وعده هایش را عملی خواهد ساخت. هزاران نفر از دیدن معجزه محروم می شوند، چون علی رغم ایمان و دعای خود،

منتظر نمی مانند كه پاسخ بیاید.

ایوب اینگونه نبود. او فریاد زد: »اگر چه من را بكشد، برای او انتظار خواهم كشید« و از این توكل محكم و تزلزل ناپذیر، ایمانی به ظهور آمد كه معجزه شفا و شادی غیرقابل وصف را عملی ساخت )ایوب 13: 15 و 42: 10 و 17(. خداوند ما عیسای مسیح در حالی كه در بیابان، خسته و گرسنه بود به وسوسه شیطان چنین پاسخ داد: »انسان فقط به نان زیست نمی كند، بلكه به هر كلمه خدا.« وی ترجیح می داد كه از گرسنگی بمیرد، اما از ایمان و اطاعت نسبت به پدر آسمانی

Page 28: غلبه ایمان

26

خود قدمی به عقب برنگردد. به این ترتیب بود كه فرشتگان، او را پرستاری نمودند، روح القدس به قوت بر او آمد و شیطان رانده شد )لوقا 4: 1 و 14(. در زمان داوود، جنگی با فلسطینیان پیش آمد. در این جنگ، سربازان بنی اسرائیل با دیدن كثرت فلسطینیان ترسیدند و میدان جنگ را ترك كردند، اما یكی از سرداران داوود به نام العازار، با ایمان ایستاد و یك تنه، قوای دشمن را منهدم ساخت »و خداوند در آن روز ظفر عظیمی داد.« سایرین هنگامی به صحنه جنگ بازگشتند كه همه چیز تمام شده بود. یك نفر علی رغم شرایط دشوار محیط ایستاد و معجزه به حقیقت پیوست )دوم سموئیل 23: 8 و 12(. پس دومین قدم در رسیدن به قدرت غیرقابل تخمین خداوند این است: با ایمان به وعده خدا توكل كنید و بدون توجه به اینكه چه پیش می آید، در ایمان خود پایدار بمانید تا زمانی كه معجزه از آن شما

شود.

قوت ما شامل توانایی اعتراف صحیح نیز می باشدیعقوب می نویسد: »و اینك لگام را بر دهان اسبان می زنیم تا مطیع ما شوند و تمام بدن آنها را برمی گردانیم. اینك كشتی ها نیز چقدر بزرگ است و از بادهای سخت رانده می شود، لیكن با سكان كوچك به هر طرفی كه اراده ناخدا باشد برگردانیده می شود. همچنان زبان نیز عضوی كوچك است و سخنان كبرآمیز می گوید. اینك آتش كمی چه جنگل عظیمی را می سوزاند« )یعقوب 3: 3 و 5(. یكی از مهم ترین توانایی های ما، قدرت تكلم است. این توانایی نیز مختص انسان است. سخنان ما ممكن است بناكننده باشند یا مخرب، مثبت باشند یا منفی و باالخره در ایمان بیان شوند یا با شك. معیار اینكه ما از توانایی خود به نحو صحیح استفاده می كنیم این است كه آیا خدا به دعاهایمان پاسخی می دهد یا خیر. اگر سخنان شما مغایر با وعده خدا هستند و یا پر از بی ایمانی و شك و ناله و شكایت هستند، در نتیجه محال است كه خدا به دعای شما پاسخ دهد. خدا متوجه احتیاجات شما هست، اما اعتراف منفی و مأیوسانه شما سدی است در مقابل توانایی خدا. از سوی دیگر اگر شما مطابق ایمان خود به وعده الهی سخن بگویید و توكل خود را به خدا اعالم نمایید و در یقین خود نسبت به توانایی خدا، لغزش نخورید، آنگاه راه را برای فرو ریختن بركات آسمانی

بر خود هموار ساخته اید.

در تركیه نوعی عقاب وجود دارد كه مرغ ماهی خوار را شكار می كند. آن نوع مرغ ماهی خوار، به خاطر صدای بلندی كه به هنگام پرواز ایجاد می كند طعمه عقاب می شود. بخصوص در پرواز گروهی این مرغان ماهی خوار، چنان غوغایی به پا می شود كه عقاب به راحتی با یافتن آنها به حمله می پردازد و طعمه خود را صید می كند، ولی مرغانی كه از این حمله جان سالم به در می برند، تجربه ای می آموزند. در بسیاری موارد مشاهده شده كه مرغان پیر قبل از پرواز سنگریزه ای بر می دارند و آن را به هنگام پرواز در نوك خود نگاه می دارند. به این ترتیب صدایی ایجاد نمی كنند و عقاب ها را متوجه خود نمی سازند. ما باید از آنها درسی بیاموزیم! اعتراف غلط ما ممكن است ما را طعمه شیطان نماید كه همچون شیر غران است، ولی اگر از توانایی خود برای اتخاذ تصمیمی مبتنی بر ایمان استفاده نموده، بر آن استوار و پابرجا بمانیم و توكل خود را به قدرت الهی اعالم كنیم خدا قادر خواهد بود كه بی نهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا فكر

كنیم، برای ما انجام دهد. به یاد داشته باشید: سگ زنده از شیر مرده بهتر است!

Page 29: غلبه ایمان

27

فصل.هشتم:.دنیای.خود.را.از.نو.بسازید!.

بیست و سه قرن پیش، ارشمیدس ریاضیدان معروف یونانی گفت: »به من اهرمی بلند و تكیه گاهی مناسب بدهید تا دنیا را تكان بدهم!« در كتاب مقدس راه آسان تری برای مقابله با دنیا ارائه شده است: »غلبه ای كه دنیا را مغلوب ساخته است ایمان ماست« )اول یوحنا 5: 4(. منظور از »دنیا« چیست؟ و چگونه »ایمان« می تواند به ما قدرت غلبه بر

آن را بدهد؟

دنیامنظور یوحنا در به كار بردن كلمه دنیا، این زمین خاكی نیست. جهانی كه خدا آفریده، نیكوست )پیدایش 1: 31( و هیچگونه دشمنی با یك مسیحی ندارد. »زمین و پری آن از آن خداوند است« )مزمور 24: 1(. همه جهان مادی متعلق به خداست و او آن را به قوم خود داده تا از آن استفاده كنند. كتاب مقدس می فرماید: »همه چیز از آن شماست« تا از آن برای خود فایده ببرید )اول قرنتیان 3: 21 و 23 و سوم یوحنا 2(. مسیحیان باید بیش از سایر مردم از زندگی در دنیای نیكویی كه پدر آسمانی شان آن را آفریده لذت ببرند، اما دنیای دیگری وجود دارد كه با خدا و كلیسای او خصومت می ورزد. این دنیا به دست انسان شكل گرفته، به وسیله گناه به فساد كشیده شده و شیطان بر آن حكومت می كند. این همان دنیایی است كه به گفته مسیح ظلمت را بیشتر از نور دوست می دارد، چون شیطان رئیس آن است و از فرزندان خدا نفرت دارد، چون »از جهان« نیستند. این دنیا از اجتماع و سلطه بشری تشكیل شده و خود را از ملكوت

خدا مجزا نموده، نسبت به اراده الهی بیگانه است.

دنیا در پنج نكته با ما مقابله می كند و تضاد دارد: دنیا، از نظر روحانی با مخالف است و عالوه بر انكار وجود خدا، مسایل روحانی را نیز به مسخره می گیرد. دنیا، از نظر اخالقی با ما مخالف است و ما را به گناه ترغیب می كند تا علیه خدا طغیان كنیم. دنیا از نظر عقالنی با ما مخالف است و ضمن رد ایمان ما، اعتبار روحانی كتاب مقدس را نیز رد می كند. مخالفت دنیا با ما جنبه جسمانی هم دارد و ما را با بیماری و فقر، سختی و زحمت تحت فشار قرار می دهد. عالوه بر این ها دنیا بطور عملی و با جفاهای شدید، مخالفت خود را با ما آشكار می سازد. با این حال علی رغم قدرت

ظاهری و عظیم دنیا، یك ایماندار مسیحی نیز سالحی غالب و شكست ناپذیر به نام ایمان دارد.

ایمان غالب؛ یعنی ایمانی كه از دعا به وجود آمده استدر این دنیا بسیاری هستند كه تشنه چیزی می باشند، اما به آن نمی رسند. مسیح فرمود: »خوشا به حال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا ایشان سیر خواهند شد« )متی 5: 6(. در این آیه وعده غیرقابل نقضی وجود دارد. اگر مشتاق ایمان باشید و با تمام قلب خود آن را جستجو كنید به شما داده خواهد شد. در زمان پادشاهی یهوشافاط لشكر عظیمی علیه او گرد آمد. موقعیت وی و كشورش چنان خطرناك بود كه هیچ چاره ای جز دعا نداشت. به این دلیل در حضور خدا به روی خود افتاده و استغاثه كرد. در این هنگام اتفاق عجیبی افتاد. ترس پادشاه به تدریج از بین رفت و ایمان جایگزین آن شد و یقین یافت كه خدا می تواند ملتی را نجات بخشد. او وعده ها و معجزه های خدا را در گذشته به خاطر داشت و ایمان آورد كه خداوند هنوز هم می تواند همانها را انجام دهد. او سربازانش را جمع كرد و با شوق عظیمی گفت: »بر یهوه خدای خود ایمان آورید و استوار خواهید شد و به انبیای او ایمان آورید كه كامیاب خواهید

شد.«

سربازان، پیام او را گرفته با شادی فریاد زدند. حتی سرایندگان معبد و نوازندگان، سرودخوانان پیشاپیش سربازان به جنگ رفتند. باالخره دشمنان شكست فجیعی خوردند )دوم تواریخ 20: 1 و 25(. ایمان، از دعا به وجود آمد و معجزه عظیم عملی شد. آیا تا به حال از خود پرسیده اید كه چرا مسیح مدت زیادی را در دعا بسر می برد؟ او محتاج چیزی نبود، اما ایمانش در دعا، فعال و غیرقابل مقاومت می گردید. در این حالت بود كه بیماران را شفا می بخشید، طوفان را ساكت می ساخت، هزاران نفر را سیر می كرد و بر تمام دنیا قدرت برتری داشت. او می خواست همه بدانند كه »می باید همیشه دعا كرد و كاهلی نورزید« )لوقا 18: 1(، چون بزرگترین اثر دعا، تولید ایمان است. در چنین شرایطی ضعیف

نخواهیم بود، بلكه قوت خدا در ما ساكن خواهد شد و بر دنیا غلبه خواهیم یافت.

Page 30: غلبه ایمان

28

ایمانی كه در هر شرایطی پیروزی را می بیندمی گویند در مقابله اسكندر با لشكر عظیم ایران بعضی از اطرافیانش كه ترسیده بودند فریاد زدند: »در مقابل این سربازان غیرقابل شمارش چه می توانیم بكنیم؟« اسكندر جواب داد: »آیا قصاب در برابر هزاران گوسفند، هراسناك می شود؟« دیگری اعتراض كرد: »وقتی سربازان ایرانی تیرهای خود را از تركش رها كنند، تمام آسمان را خواهند پوشانید، بطوری كه همه جا تاریك خواهد شد«، اما اسكندر خندید و گفت: »اینطور بهتر است، چون جنگ در تاریكی جالب تر خواهد بود.« به این ترتیب بود كه اسكندر دنیا را فتح كرد، چون در هر مشكلی، پیروزی را می دید و هر سختی را برای خود مزیتی می دانست. در او ترس وجود نداشت، چون به شكست ناپذیری خود ایمان داشت. ما هم باید اینگونه باشیم. در برابر هر مشكل یا احتیاجی كه قرار بگیریم باید سرسختانه اعالم كنیم كه به وسیله مسیح پیروزی زیاده از حد از آن ماست )رومیان 8: 31 و 37(. به یاد داشته باشید كه هیچ ارتشی نهایتا شكست خورده

نیست مگر اینكه شكست خود را بپذیرد و به دشمن تسلیم شود.

آیا متوجه شدید كه ایمان، هرگز و هرگز شكست نخواهد خورد؟ می پرسید چرا؟ چون كتاب مقدس می گوید كه ایمان؛ یعنی غلبه و پیروزی. پس ممكن نیست كه ایمان، مغلوب شود. البته امكان دارد كه شما شكست بخورید، ولی ایمان شما هرگز! اگر دنیا شما را مغلوب ساخته است تنها به این علت است كه از ایمان خویش فاصله گرفته اید. ایمان، پیروزی شما را تضمین می كند. ایمان سالحی است كه نه دنیا و نه شیطان می توانند در برابر آن پایداری كنند. ایمان به دنیا نگاه می كند و می خندد، قوت خود را افزایش داده و از هر موقعیتی برای جالل خدا استفاده می كند. در هر حالتی، پیروزی را می بیند و یقین دارد كه هیچ چیز نمی تواند غلبه نهایی اش را مخفی نماید، ایمانی كه با شكرگزاری

و ستایش تقویت می شود.

راهبی بود كه به همه سرزمین ها سفر می كرد. او در سفر خود فقط یك االغ، یك طوطی و یك چراغ داشت. از االغ، سواری می گرفت، طوطی تنها مصاحبش بود و چراغ هم برای روشن كردن راه در طول شب به درد می خورد. روزی به هنگام طی مسیر، شیری بر آن االغ جهید و او را درید. آن راهب برای االغ وفادارش غصه بسیار خورد، ولی در حالی كه اشك می ریخت، گفت: »خدا را برای تمام بركاتش، شكر« و به راهش ادامه داد. هنگامی كه در طول سفر، خدای متعال را با سرودها ستایش می كرد، عقابی از آسمان خیز برداشت و طوطی را قاپید و با خود برد. راهب به خاطر از دست دادن دوست سخنگوی خود شدیدا متأثر گردید، ولی به خودش دلداری داد و همچنان با آهنگ سرایید: »خدا

را برای تمام بركاتش، شكر!« به هنگام راه رفتن، ناگهان لغزید و افتاد و چراغش شكست.

سعی كرد كه شب را در دهكده ای كه در نزدیكی آنجا بود پناه بگیرد، ولی اهالی آن دهكده او را از خود راندند، چون فكر می كردند جاسوس دزدانی است كه قصد حمله به آن ناحیه را دارند. راهب همچنان زیر لب می گفت: »خدا را برای تمام بركاتش، شكر!« باالخره در بین انبوه درختان جای راحتی برای خود پیدا كرد. در عین حالی كه هیچ نفرتی از دیگران نداشت، در آرامش الهی به خواب رفت. در نیمه های شب، از سر و صدای وحشتناكی كه از دهكده بلند شده بود، بیدار شد، ولی تا صبح همانجا زیر درختان باقی ماند. آن موقع متوجه شد كه دزدان، دهكده را غارت كرده اند و تمام اهالی، كشته یا اسیر شدند. هر چند برای رنج و عذاب مردم گریست، ولی هنگامی كه مشیت الهی را درك نمود، بسیار خوشحال شد و با شكرگزاری زانو زد، چون اگر دزدان، صدای االغ یا طوطی او را شنیده بودند یا نور چراغش را دیده بودند و یا اهالی دهكده او را به محل خود پذیرفته بودند، مطمئنا تا به حال به دست آنان كشته شده بود. او

ایمان خود را با شكرگزاری و اعتماد به خداوند حفظ كرده بود و به همین دلیل خدا نیز او را حفظ كرد.

روشن است شخصی كه به نیكویی خدا توكل دارد و غلبه ایمان خود را بر دنیا اعالم می نماید، همواره با پرستش و شكرگزاری به پیش خواهد رفت. چنین شخصی نمی تواند در درون خود پر از ترس و شكایت باشد. ایمان فقط پیش بینی پیروزی نیست، بلكه یقین كاملی است از اینكه پیروزی قبال به دست آمده است. در طول تاریخ، دیده نشده كه ارتش فاتح و پیروز، بنشیند و عزاداری كند. گریه و زاری نشانه مغلوب شدن است. سربازان پیروز، فریاد سرور و شادی سر می دهند! پس اگر شما با ایمان در مقابل دنیا ایستاده اید، بدانید كه ایمان شما پیروزی قبلی تان است. در این صورت طبیعی است اگر این ایمان را در شكرگزاری ابراز نمایید. نكته اساسی این است كه شكرگزاری و ستایش خدا توسط شما كلید عملی شدن پیروزی ایمان در زندگی شماست. عیسی گفت: »آنچه در عبادت سؤال می كنید، یقین بدانید كه آن را یافته اید و به شما عطا خواهد شد« )مرقس 11: 24( و نیز: »ایمان، اعتماد بر چیزهای امید داشته شده

Page 31: غلبه ایمان

29

است و برهان چیزهای نادیده« )عبرانیان 11: 1(. پس اگر با ایمان از خدا بخواهیم »می دانیم كه آنچه از او درخواست كنیم می یابیم« )اول یوحنا 5: 15(. الزم به یاد آوری است كه زمانی گناه انسان ها شروع شد كه »خدا را تمجید و شكر نكردند« )رومیان 1: 21(. ایمانی كه در شكرگزاری تجلی می یابد و از ستایش قوت می گیرد می تواند تمام نیروی دشمن )شیطان( را پایمال كند )لوقا 10: 19 و 20(. وقتی به نظر می آید كه همه چیز در زندگی شما منفی و نامساعد است، صدای خود را بلند كنید و خدا را با تمام قوت خود ستایش نمایید. در شكرگزاری نیروی عجیبی است كه مولد

ایمان حقیقی می باشد! )عبرانیان 13: 15(.

ایمانی كه بر اساس مدرك مناسب بنا شده استروزی، مردی خشن به سراغ جورج وایتفیلد )George Whitefield( واعظ بر جسته رفت و در حالی كه یقه او را گرفته بود گفت: »تو هیچ وقت نمی توانی ایمان من را عوض كنی!« وایتفیلد جواب داد: »خب، پس لطفا به من بگو به چی ایمان داری؟« آن مرد پاسخ داد: »من به هر چه كلیسایم می گوید ایمان دارم!« وایتفیلد مجددا با كنجكاوی پرسید: »كلیسای تو به چه ایمان دارد؟« او با اعتماد به نفس گفت: »كلیسایم به هر چه من معتقدم ایمان دارد!« وایتفیلد در حالی كه از كوره در می رفت سؤال كرد: »ممكن است لطف كنید و بگویید شما هر دو به چه ایمان دارید؟« آن مرد در حالی كه از وایتفیلد دور می شد گفت: »ما هر دو به یك چیز ایمان داریم!« آن مرد تعصب داشت، ولی ایمان نداشت. آنچه كه او از ایمان می دانست، سرسختی در عقیده و پذیرش كوركورانه آن چیزی بود كه شنیده بود. عقیده او بر

هیچ منطقی و درك مناسبی بنا نشده بود و هیچ شناختی از مسیح نداشت.

مقدس كتاب كه آنچه بر ایمان خاص بطور است. استوار كالم و خدا شناخت بر بلكه نیست، كور حقیقی ایمان درمورد عیسای مسیح به ما می گوید بنا شده است و به همین دلیل یوحنا می گوید: »غلبه ای كه دنیا را مغلوب ساخته است، ایمان ماست« و این ایمان را اینگونه تعریف می نماید: »كیست آنكه بر دنیا غلبه یابد جز آنكه ایمان دارد كه عیسی پسر خداست« ) اول یوحنا 5: 4 و 5(. كسی كه ایمان دارد عیسی پسر خداست، فورا در می یابد كه تولد مسیح شگفت انگیزترین واقعه در تمام طول تاریخ است، چون او »عمانوئیل؛ یعنی خدا با ما«ست )متی 1: 23(. سكونت خدا در بین انسان ها، عظیم ترین اتفاق برای بشریت می باشد. آیا كسی می تواند پسر خدا را ندیده بگیرد؟ و نیز كسی كه ایمان دارد عیسی پسر خداست، می داند كه او امروز هم زنده است »زیرا محال بود كه موت، او را در بند نگاه دارد« او زنده است مطمئنا می تواند هر چه را كه در زمان حضور جسمانی اش برای مردم )اعمال رسوالن 2: 24( و اگر انجام می داد، درمورد شما هم عملی سازد. كالم خدا می گوید: »عیسای مسیح دیروز و امروز و تا ابداالباد همان است«

)عبرانیان 13: 8(.

هر چه كه برای دیگران انجام داده برای شما نیز انجام خواهد داد. تنها چیزی كه الزم دارید این است كه همان ایمان آنها را داشته باشید. اگر شما ایمان داشته باشید كه عیسی، پسر خداست، با این سؤال مواجه می شوید كه چرا او جالل و شكوه آسمانی اش را ترك كرد تا مثل یك انسان بر روی زمین زندگی كند؟ پاسخ را در این خواهید یافت كه او از آسمان به زمین آمد تا ما را از زمین به آسمان ببرد )عبرانیان 2: 9 و 10(. پس یقین بدارید كه عیسی، پسر خداست

و در ایمان خود استوار بمانید و شادی كنید، چون غلبه ایمان از آن شماست.