ی ف ج ن ن هی ا ش۰ ی ف ج ن ن هی ا های ش گ ن ه آ ک ت- ۱ وم ب ل وی آ م د- ی ف ج ن ن هی اش- ۱۴۱۴ ۲ ا ج) ن ی ا آ ن یزوز و ن و م ع- ی ف ج ن ن هی اش- ا ج) ن ی ا آ ن یزوز و ن و م ع آ دآزه ز ع ه ون خ ن ی که آ ل ن ق ه شال ن زج خ دزB پ کازه ده د و پ ن ع ب ش ی خ ر سی مادز آز ا شB چ ه ن شی ب ف ه ه ن ه ل ما ن م م ی دآ دن ر ش ت س ب که آز ه ن\ ی] ت ی م ن م ک م ک گه دپ ه ن شB ب ده م ش گرآدز ت ی ش و م رآ ف گ آی رت سرB ترB ت ده ز ش ه وآ خ ن ی ی ش و غ م آ ه آز از و پ و ن ک ازت ه ی پ ون خ ن ی و آ و ن ب ش ی ت ازتm ظ ت) ی م آ شB چ ی س ک ی ت خ ن ش و خ و ون ن ی ت ق ا و پ
This document is posted to help you gain knowledge. Please leave a comment to let me know what you think about it! Share it to your friends and learn new things together.
اینجا نیا نوروز عموداره عزا خونه این کهقبل سال یه خرج پدر
بدهکاره و عید شبسرخی از مادر چشای
سینه هفت ماهیه مثلدایم شدن بستر از که
بینه نمی کم کم دیگهپشته شده گم برادر
فراموشی ای سرنگپرپر شده خواهر تن
آغوشی هم بازار و توتاریک ی خونه این و تو
نیست انتظارت چشم کسیخوشبختی و نون وقتی تا
نیست بارت کوله میونتاریک ی خونه این و تو
نیست انتظارت چشم کسیخوشبختی و نون وقتی تا
نیست بارت کوله میوناینجا نیا نوروز عمواینجا نیا نوروز عمورفته ما یاد از بهار
سینه هفت نه سفره توینفته پول نه نون نه
خونه این تو نوروز عموزمستونه سال تمام
است افسانه یه بلبل و گلمیخونه که جغده فقط
انگار شادیه بهاردزدیده اینجا از یکی
ماتم خاکستر یکیپاشیده اما تقویم رو
اینجا نیا نوروز عمونوروز عمو
۳) ( - دکلمه- هستی برادرم شبیه تو نجفی شاهیندرده Hوارِث که برادر یه هستی، برادرم شبیه تو
کرده زندگی ساطور زیر عمری من مثل که برادر یهبیبرده جهان یه از خونده نشده، سرسری خورده سری تو
برگرده روزگار ورق صداششاید با که برادر یه
میسازه؟ دنیا رویا، میگه کی رفتم، اشتباه و راه همه منسربازه یه آبستن زن هر میشه، تبر روز یه درختی هر
پروازه روی ممنوع مهر واژهس، Hرِگ رو توقیف تیغبازه ابد تا برگشت Hراه بنبسته، همیشه رفتن Hراهنفهمیدن رو همدیگه بسه برگردم، شعر به رو باید پسچرخیدن مدار یه تو بسه کندن، جون چارچوب تو بسه
نمیدیدن که صداهایی به دادم نشون رو چاه همیشهرقصیدن سقوط Hپیست روی آخر ترانههام با که اونا
تهسیگار و سرنگ از لب به لب دارم رو زباله حسسطلدار چوبهی روی ساخته لونهشو فهمیده که یاکریم یه حس
رگبار توی پروانهام یه من مجلسترحیم، توی جوک یه مندیوار تن به میکوبیده مشت عمرشرو که زندانیام یه من
تعزیری بغضهای از تلی ام، مکروه خوابهای از تلیسیری شکم سر از خوندنه باسن، و بورسبشکن از خسته
درگیری آینه توی خودتم Hعکس با حتی که عصری تویمیمیری لحظه به لحظه وقتی نوشت، رو زندگی میشه چهجوری
میپوشن کفشکلوینکالین امروزی گاندیای که وقتیمیدوشن رو آسیا گربهی Hنفت دارن میمونا که وقتی
گوگوشان Hبلیط بیقراره هم مبارز ای غول که وقتیبفروشن پول به خودشونو مطربها که عادیه دیگه خب
میپوسه شکسته Hسنگ زیر شاملو، استخونای که حاالمیبوسه رو دیکتاتور چکمهی داره چریک آخرین که حاال
روسه نشمهی یه Hتختخواب امروز جهان مرکز که حاالدیوثه کدوم Hدست توی دنیامون نداره فرقی دیگه
۴ - آواز- شب برنامه در تو و من شبکه با مصاحبه نجفی شاهین۵) ( - زردی- نوید از التم همه نجفی شاهین۶) ( - وحید- امین از شیاف نجفی شاهین
ندارم من شو آمادگی آخهبزاری تنهام میخای اینجوری که
خستم رویای این درگیر ببینبزاری تنهام باز بری میخای که
ندارم تو دوری طاقت آخهبیارم دوم من بری من بی که
شکستم که نیست مهم اصال واسترفتم که گفتی زدی لبخند بهم
نگاهت اثیر نبودم بگوراهت به شبه یه دلمو نزدمنگاهت سرده بازم پسچرا
گناهت و نگاه تو میمیرم دارمعالمه یه بشکنم نزار گناهمه، کدوم جواب
تمومه دیگه ما ی قصه نگودیوونه باشم تو بدون نمیخام
میمونه تنها دلم باز میریدیوونه تو یاد آغوشی میمونه
دقایقم از پر دل تو بی
میمونه جا همین حرفام ولینگاهت سرابه نگفتی که توسیاهت نگاه به بستم و دل
باال کشی می والله ای حقهحاشا کنی می مناال و ماللنگه االغ لنگه می بارت
ماشاءالله مشتی سنگه و شیشهماشاءالله مشتی آآآآ
والله ای حقه آآآآگنجه سر مار رنجه پیشه حق
دارا و گشنه پنجه به پنجهکاره به دستاش بیداره اونکه
دعوا آخر گیره می و حقماشاءالله مشتی آآآآ
والله ای حقه آآآآبجوشه که خون روشه که دستات
تماشا داره بخروشه خلقکاذب و صادق غایب و حاضررسوا جملگی نایب و شحنه
ماشاءالله مشتی آآآآوالله ای حقه آآآآماشاءالله مشتی آآآآ
والله ای حقه آآآآ
۱۵) ( ) ( - اختاپوس- گروه از کاظمی مجید اعدام نجفی شاهینروزمره تکرار یه از خسته شب
مسخره شب این شه طی تا تو با روزپدر گفتیم می و دیدیم می گاهی و یکی
پدر س زنده وقتی تا وقتی ولی پدرمردم چرک لباسای و موند مادر بعد
گم ها کوچه تو و گرِگ گله یه تو منبود اعتیاد دنیامون از داداش سهم
بود زیاد اون واسه بودیم سختی تو همهخوردن سری تو نون لقمه یه واسه نبود بس
بردن اونم که آبرو جز رفت چی همهمحله تو دوباره ندید خواهرمو کسی
مسئله بود این بودم زنده چی واسه منبخوره ورق زندگی این شاید که
نسره عرق دیگه برسم جایی بهچشامه تو که شرمی و پیشونی از
اعدامه عاقبت آخر دونست می کی ولی
شد خفه نرسیده ما داد به صدا کهشد طرفه یه که خیابونه یه قانون
کشم می حبسشو بگو جرممه چی هرکشم می اجتماع همین از کشم می چی هر من
منو امثال مث کسایی خوان می رای وقتیجلو اندازن می و میخرن برنج کیلو یه با
ان خاکی امون خاکی کوچه که ساله سیمردن واسه اما خوبه خوبه، آسفالت
بزنن دار روت جلو منو مث کسی کهبشکنن تخمه واستادن مریضم مشت یه
کنه می جون یکی وقتی بگیری فیلم کههموطنه یه مرام این دسمریزاد
داره صلوات دار این و منو مرِگ نه کهداره باال تو سر فردا و اینجام من امروزداره باال تو سر فردا و اینجام من امروز
هام لحظه تمام مو زندگی کندن جون مثام تنهایی درد اشکامو امو بغض منموشدن پرپر غم از و کسی حسبی و منممیام در پا از دارم که تلخ حقیقت یه این
نفهمید منو کسی چون دارم باال منندید منو کسی ولی بود چش همه این
انحطاطم به رو ملت یه نماد منانضباطم ی جریمه میشه مرِگ وقتی
نی نصیحت واسه فرصتی حتی داری حاالنی نصیحت این میمونی تو اما میریم که ما
موال جون رو تو فقط میریم داریم که ماتماشا ی واسه نیار رو بچه اون
شه دار ذهنشدرگیر االن از نزارشه مغزشسوار روی صحنه این نزار
بیاد بش فشار که وقتی فردا اونمبخواد شو حق و شد بزرِگ وقتی اونم
اوضاع بدی از شد عصبی وقتی اونماجتماع منطقشتوی میشه زور
میشه بد اونم بدن همه چون میگه اونمشه می رد زندگی بد کنکور توی
بود تر بد ما از اجتماع بودیم بد مازود خیلی زمین میزندت نجنبی
فنا میریم داریم جوری یه که ما کدوم هردادا میشن ترم خوشحال باالییا اوننباش من مثل یکی تو اما رفتیم که ما
بجاش بردار قلم زمین بزار رو تیزیدار طناب تو، چشای و اینجا و منم حاال
سرکار پام زیر از رو بکشصندلیهام لحظه تمام مو زندگی کندن جون مث
ام تنهایی درد اشکامو امو بغض منموشدن پرپر غم از و کسی حسبی و منم
میام در پا از دارم که تلخ حقیقت یه این
۱۶ ( - رهبر- آثار و زندگی بر نگاهی موریسون جیمی نجفی شاهینگروه(
۱۷ - مامان- نجفی شاهین: است چنین آن ترجمه و میباشد گیلکی زبان به ترانه این
من دست از میخوره غصه دلواپسه، مادرمبرمیگرده روزها اشهمین بچه که بهشبگین رفقاتو های چشم دو برای تو، اسم برای بمیرممامان میارم کم دارم دیگه کن، حالل منو مادر
خسته مریم گل بزرِگ، خانم جان، مامانشده؟ پیر جوانی، در ات بچه چطور که بینی می
بگم؟ و رازم و رمز تو جز کسی چه به مامانمنه نیازه همین مامان مادر، دارم کم تورو
تو های چشم و تو قربون مامانمامان جان به میگردم بر مادر، کن حالل منو
دارن؟ وجود تو شبیه مادر چقدر دونی می مامانریخته؟ دور خود بی همینطور رو بچه چقدر خاک، این دونی می
باالس اینجور سرم که گرفتم یاد تو از منخوره؟ می رو تو غم کسی چه جان، مادر نخور منو غم تو
تو های چشم و تو قربون مامانمامان جان به میگردم بر مادر، کن حالل منو
۲۱) ( - زنده- رئیسجمهور نجفی شاهیننور بی روزای این تو
کور مردمی برایمغرور تاریخی واسه
رئیسجمهور اینهنبوغ ذوق از دیوانه یک شوقبوغ پیری ساکسیفون عقدهبلوغ سن چرکی جوشهای
دوق معنای هیبت در ای جوجهفروغ بی بیت اهل پیر شیر
شلوغ جوب هر موشطاعونیزنجیر سوم گروهبان این
بلوغ شهر این بیمار دکترنور بی روزای این تو
کور مردمی برایمغرور تاریخی واسه
رئیسجمهور اینهرئیسجمهور اینه
مداد چوب سر نور ای هالهسواد بی ادعای پر کن پاک
میرعماد خط به خطی بد، فحشگشاد قومی خنداندن همت
باد حزب شریف میعادفساد تخم وبا، جوراب بوی
داد باد و درید را خود هیبتداد داد تنها مغز خندان، لب
نور بی روزای این توکور مردمی برایمغرور تاریخی واسه
رئیسجمهور اینهرئیسجمهور اینه
۲۲) ( ) ( - اختاپوس- گروه از کاظمی مجید ما با نجفی شاهینخواد می دل که میگم چیزایی یه
زیاد خوابوندیم رو تو مثباد به میرین شعر این با گله یه
اوستاد نباش بد ما با پسما با خواد می دل که میگم چیزایی یه
ما با زیاد خوابوندیم رو تو مثما با باد به میرین شعر این با گله یه
ما با تاد Hاوس نباش بد ما با پسسروش دکتر منو مئشه نئشه شب یه
روش آورد باال خورد، ،قاطی چت گنجیو رفتیم خط تا سه ریز کدیورم و من
گوگوش سالمتی به رفت باال بهنودپروند می مزه و خورد می مزه بود یکی
شو رو و سر کردم پری چک نخوردهو اومد می و نقشتل ریز مهاجرانی
کوش علفمن زد می داد هم سازگاراندید کسی سیو دبلیو تو م مخملباف
رسید دباغ سروش، ی کوچیکه پسر دیدیمکرد جیب تو دس یهو که دیدم ننشسته
مرد کن دیالوِگ تیزی جا گفت عبدیدرسخوندی مثال سرت خیر تاپالهکمبی فهمه می تو از بیشتر جنتی
بود خودش حال تو ملس چالنگی آقاآدمو میگیره ابهتشالمصب
کاریم به دس شهریار و مجید و من حاالمیزاریم وید سروش قلیون تو ریز
هوا رفت پک سه پک دو پک یه کشیداسپینوزا سر گفتم بودم کجا گفت
کرد اسکی حافظ و مولوی رو خط دو بعدکرد ماسچت هابر رو زد دیگه پک یه
موال: جون رو تو بیخی دکی گفتمحمیرا بانو از بیا ما واسه دهن یه
و شمال خاطرات از ما واسه خوند آخو حال و عشق و شاه از ما واسه گف آخ
یادی بکنه انقالب از خواست می تازهعبادی شیرین اومد؟ کی زدن در دیدیم
و حشر حقوق کار تو دست به نوبلواحدی دسمجتبی تو دیگه دس یه
چشدوخته و چت غرق نوریزاده دکیسوخته پدر تپل قربونشبشم
بیایم مام بال، و دس تو دولکی دکی گفتمخواستم می بیشتر این ا من بمون لحظه یه گفت
میادا: مدا صدا اتاق تو از احمد گفتمدادا جوئه حقیقت خاله نده سوتی حاجی
دور از ببینم رفتم کردم کفناجور بحث تو افشاری علی با دیدم
بخندیم و بفرستیم صلوات گفتمجور هیچ نمیشه گرم آبی شما و من از
ما با خواد می دل که میگم چیزایی یهما با زیاد خوابوندیم رو تو مث
ما با باد به میرین شعر این با گله یهما با تاد Hاوس نباش بد ما با پس
ما با خواد می دل که میگم چیزایی یهما با زیاد خوابوندیم رو تو مث
ما با باد به میرین شعر این با گله یهما با تاد Hاوس نباش بد ما با پس
۲۳) ( - کاظمی- مجید با ما با نجفی شاهین۲۴ - لی- ناز مرِگ نجفی شاهین
شکفت ارغوان و زد خنده بهار لی نازپیر یاسِ داد گل پنجره زیرِ خانه در
شکفت ارغوان و زد خنده بهار لی نازپیر یاسِ داد گل پنجره زیرِ خانه در
بدار گمان از دست! میفکن پنجه نحس مرِگ با
بهار در خاصه شدن، نبود از به بودننگفت سخن لی ناز نگفت سخن لی ناز
سرافراز نگفت سخن لی نازرفت و بست خسته جگرِ بر خشم دندان
نگفت سخن لی ناز نگفت سخن لی نازبگو سخن لی ناز نگفت سخن لی ناز
را فجیع مرگی جوجهی سکوت، مرغاست نشسته بیضه به آشیان در
نگفت سخن لی نازخورشید چو
رفت و نشست خون در و برآمد تیرهگی ازنگفت سخن لی ناز نگفت سخن لی نازبود ستاره لی ناز نگفت سخن لی ناز
رفت و جست و درخشید ظالم درین دم یکنگفت سخن لی ناز
بود بنفشه لی نازداد مژده و داد گل
رفت و شکست زمستان
۲۵) ( - عظیمی- امیر از نذار تقدیر اسمشو نجفی شاهینبود تو تقصیر جدایی نزار تقدیر اسمشوبود تو نوبت دفعه این میاره کم یکی همیشه
شده تکراری چه اگر ها گریه حسغریببیایی کنار باهاش باید نداری دل که تو واسه
افتادی گذشته یاد خلوتت تو وقت یه اگهآد می سرت روز یه هم تو اومد سرم چی بدون
تو خاطرات تمام میگیره بازی به یکیتو عاشقانه حرفای و خواستن عشق میکشه
نباش خودت از شرمنده دیدمت دوباره اگهمیاد یکی میره یکی عزیزم اینه زندگی
ندادم دل کسی به تو بعد همینه واسهم ساده احمق یه من تو قول به آره
میگه چی هر کی هر وقتی میشه باورم زودروزی یه روزا این گذره می بدون ولی تو
که جوری یه پسمیدی روزی یه منو خرد تقاصقلب کهدیگه بینی نمی منو اما گردی می دنبالم
ندادم دل کسی به تو بعد همینه واسهم ساده احمق یه من تو قول به آره
میگه چی هر کی هر وقتی میشه باورم زودروزی یه روزا این گذره می بدون ولی تو
که جوری یه پسمیدی روزی یه منو خرد تقاصقلب کهدیگه بینی نمی منو اما گردی می دنبالم
رسم می جایی یه به منبشکونی دست سر باید دیدنم واسه لحظه یه
کنی شروع نو از خوای میولی هام قله توی من
تونی نمی عزیزم متاسفم
۲۶ - بدن- یاری مره بیان نجفی شاهین۲۷) ( - هاتف- با دریا فصل نجفی شاهین
۲۸ - دکلمه- نجفی شاهینریدن و رسیدن خط ته به وحشی، سبک، وزن، از خارج
خیسخندیدن چشای با گفتی، و گفتن آنچه تمام بهخوشحال ی گله یه با دیالوِگ تو انزال، از پس آلتم یک مثل
دیوار رو شاشیده و عمر تمام که پیر، سگ یک ذهن تو بد خواب یک مثلبیمار تنی رو زخم یک شکل رو، شب کشم می زوزه کفتار مثلسیگار این از خاکسترم یه من من، از شده مست مشروب دیگه
تردیده و ترس و سکوت از لشگری سنگر، این پشت که نکن دلخوشمخوابیده گله توی اینجا گرِگ میگفتیم، دروغ همیشه ما
شه کمتر درد که گرفتم شل جنسی، تجاوزی تو زن یک مثلشه تر خم باز که خطرشهست هیچ، دو بین شکسته پل یه
وحشت و دلتنگی ویروس پر رگم، توی آلوده سرنگ یهخلوت ای کوچه تو خاطراتش خورده، لگد که گربه بچه یه مثل
افتاد مستراح طاق توی که، ازدواجم ی حلقه یه شرماستاد با خوابیده نمره واسه که دانشجو، تشویشدختری مثل
مداد Hفشار از انگشت بغض صورت، رو دبیر سیلی اثرفحشمیداد تلویزیون پای کسی یه میخوند، نماز م محر� تو مادرم
کردی بغل مو خسته های کسی بی خسته، مونیتور یک پشت چ�ت تویکردی؟ گوشمی رو میرزا امشب تو، و غم از کشیدم بو رو تو من
میفروخت آدما به شو تنهایی غار نیچه، احمق زرتشت وقتیمیسوخت آدما الی که آدمی من، حو�ا، تو شبیه کسی یه
شن شبها دلخوشی تنها تنش، های کرم که درختم یهمیپاشن تنشآب رو میبینه، خواب که کویری یه
کنده شدن سمفونی از دل که اللم، نت یه وزن از خارجخیسمیخنده چشای با داره، همیشه از تر صدا بی
دارد پیامی گرمابه گرمی ایندارد پیامی رودابه ی گریه این
بکن فکر روشکمی و بشین هفته یکدارد پیامی نوشابه بطری هر
میخواهد دلم گرمابه گرمی من
میخواهد دلم رودابه چو دلدارهستم حقیقت گفتن ی تشنه من
میخواهد دلم نوشابه بطری یکداریم؟ کم چرا گرمابه گرمی ما
داریم؟ کم چرا رودابه چو مرد یکامنیتیست من سوال نزن لبخند
داریم؟ کم چرا نوشابه بطری ماداریم؟ کم چرا نوشابه بطری ما
است شده سیاسی گرمابه گرمی ایناست شده سیاسی رودابه ی معشوقه
عزیز سفره سر تو نیاور نوشابهاست شده سیاسی نوشابه بطری چوناست شده سیاسی نوشابه بطری چون
هرگز نبودی گرمابه داخل درهرگز نبودی رودابه بندی هم
تاریک اتاقی در تمام هفته یکهرگز نبودی نوشابه بطری با
کردند تالفی به گرمابه داخل درکردند تالفی به رودابه خانه در
کردند تالفی به گرمابه داخل درکردند تالفی به رودابه خانه در
کردیم اهانت تو عکس به دیروزکردند تالفی به نوشابه بطری باکردند تالفی به نوشابه بطری با
است شده سیاسی گرمابه گرمی ایناست شده سیاسی رودابه ی معشوقه
عزیز سفره سر تو نیاور نوشابهاست شده سیاسی نوشابه بطری چون
است شده سیاسی نوشابه بطری چون
۵۵ - مردن- ایستاده نجفی شاهینپوکیده ساعت به من نگاه بریده تو دست میان سری
نترسیده تفنگ کز خسته گرِگ و عاصی و غمگین شعرهای ومستی وقت کسیت بغضبی به هستی اصل به من های شبهه به
ندیدن را تو فاجعه عمق کشیدنو بو و را تو حسرت واست باد پیش داد که تو جرم و است انسداد سرنوشتش که رگیاست ارتداد اش حکم که شاعری و است تلخ قصه انتهای همیشه
خوابم تخت روی خشک منی کتابم تو خواب و خوب خداییغما شعر به من های گریه و فتوا و قتل و خشم Hخوب خدای
خواندن شعر که من کنار بمان کاکتوسماندن به بخوان مرامردن ایستاده ماست رمز که کویری با عهد به تو کنار
بود جنون از ناشی که شرارتی بود خون حدیث ما حدیث بگوایستادیم و مردیم که بگو ندادیم وا ما چگونه بگو
خوابم تخت روی خشک منی کتابم تو خواب و خوب خداییغما شعر به من های گریه و فتوا و قتل و خشم Hخوب خدای
خواندن شعر که من کنار بمان کاکتوسماندن به بخوان مرا
مردن ایستاده ماست رمز که کویری با عهد به تو کنارمردن ایستاده ماست رمز که مردن ایستاده ماست رمز که
۵۶ - نقی- نجفی شاهینات طبعی شوخ به قسم رو تو نقی
تبعید تو گود از بیرون این بهزندگانی بزرِگ آلت به
تهدید به رو نشسته ما پشت کهتحریم عرض و طول تو به رو تو نقی
حستحقیر و رشد به رو دالرمقوایی امام به رو تو نقی
گیر رحم توی گوی علی طفل بهبینی عمل اتاق تو درسفقه به
چینی نماز جا و تسبیح و آقا بهرضایی شیث انگشت به رو تو نقی
دینی فوتبال و شده اوت که دینی بهنقی آی
میزنیم صدا رو تو ما خوابه مهدی که حاالنقی آی
کفنیم تو آماده ما که کن ظهور تونقی آی
میزنیم صدا رو تو ما خوابه مهدی که حاالنقی آی
کفنیم تو آماده ما که کن ظهور تونقی آی
ویاگرا و عشق به قسم رو تو نقیچاکرا و شده هوا های لنگ به رو تو
ماهی و گوشت و مرغ و سنگک به رو توراه راه بکارت و سیلیکونی ی سینه
گلشیفته های ممه به رو تو نقیریخته ما از که نداشته ابروی به
آریایی نژاد به رو تو نقیآویخته گردن به که پالکی به
فرنود شوشول به رو تو من جون نقیکبود گنبد زیر میلیارد هزار سه
بود قصه هم ارومیه و فارس خلیجبود؟ چی جنبشسبز رهبر اسم راستیمیزنیم صدا رو تو ما خوابه مهدی که حاال
نقی آیکفنیم تو آماده ما که کن ظهور تو
نقی آیمیزنیم صدا رو تو ما خوابه مهدی که حاال
نقی آیکفنیم تو آماده ما که کن ظهور تو
نقی آینقی آی نقی آی نقی آی
امت امام گوز جان رحلت بهغربت تو فسیلی سیاسیون به
باکالسپالسدیسکو های بیوه بهچت تو فکری روشن های بحث به
کاره اون های مرد غیرت بهمرد حقوق مدافع زنان بهتلویزیون تو از رنگی انقالب به
خون کتاب جمعیت درصد سه بهتوخالی و آبکی های شعار به رو تو
حالی به حالی جماعت این به رو تو نقیباد مرده شب و میگن باد زنده صبح
خیالی های قصه قهرمونای بهمیزنیم صدا رو تو ما خوابه مهدی که حاال
نقی آیکفنیم تو آماده ما که کن ظهور تو
نقی آیمیزنیم صدا رو تو ما خوابه مهدی که حاال
نقی آیکفنیم تو آماده ما که کن ظهور تو
نقی آینقی آی نقی آی نقی آی
نقی وای
۵۷ - مگا- بگا نجفی شاهین: است چنین آن ترجمه و میباشد گیلکی زبان به ترانه این
خره تو خر چقدر که آخهستش کربال که دنیا کن ول هم تو داداش
بزن سینه خودت برای توخره تو خر چقدر که آخ
هستش کربال که دنیا کن ول هم تو دادابزن سینه خودت برای تو
نشو بازی وارد و نگو ، نکن گفت می من مادرکنی می بیچاره رو خودت
اما مثال، بود سواد بی اونسر توی خاک خودشون دست با شن می بزرِگ وقتی ها کوچیک که دونست می اونقدر
ریزن می خودشونرسید جایی یه به و پله و پول دنبال رفت یکی
گرفت نخور درد به مدرک یه و کرد دنبال درسرو نفر یکبخواد دلت که که چی هر و گوسفندی زندگی و شد دار بچه و کرد ازدواج نفر یه
کنم درست رو جهان که تا رفتم کتاب دنبال منبیارم در سر منطق و تاریخ از باشم مردم فکر به بخورم رو مردم غم
بزنن کف من برای بشم ها قصه پهلوان مثلبیارن گل من قبر سر آنها و بمیرم مردم برای
بود برعکس دنیا توی بودم خونده که چی هر بود، گرفته گه رو دنیا اومدم وقتی ولیزنه می حرف شهوت روی از که میگن بگی، زن حقوق از اگر
شد می خراب سرت روی باشی خونده که چی هر
می را یکدیگر عصای و ندارند رحم هم خودشان های نوع هم به که کور همه این میان تودزدند
هستی تنهاخره تو خر چقدر که آخ
هستش کربال که دنیا کن ول هم تو دادابزن سینه خودت برای تو
خره تو خر چقدر که آخهستش کربال که دنیا کن ول هم تو دادا
بزن سینه خودت برای توکن ول پسرم گفتی می که تو مادر کنم می صدا رو تو اسم تنها ، است گرفته من دل
دانم می گفتی می که توکن ول پسرم گفتی می که تو مادر کنم می صدا رو تو اسم تنها است، گرفته من دل
دانم می گفتی می که تونداری راهی دیگه که خوره می سنگ به سرت روزی یه
هستن شیرینی دور مگسهای مثل همه و نداری هوادار دیگهموند کاله بی تو سر و رسید جایی به که کی هر
اینه دنیا اینه دنیا دونی نمی که هستی خر توخره تو خر چقدر که آخ
هستش کربال که دنیا کن ول هم تو دادابزن سینه خودت برای تو
خره تو خر چقدر که آخهستش کربال که دنیا کن ول هم تو دادا
بزن سینه خودت برای تو
۵۸) ( - عظیمی- امیر از ترانه آخرین نجفی شاهینتوشمیارم اسمتو که ترانمه آخرین این
ذارم می نفرت اسمشو روشنه شعرام دلیلبشه باورت تو شاید بخندن بهم همه بذار
منم نقشمه خونه می که این شد شکسته من غرورنداری من واسه جا کوچیکه تو خلوت
بذاری جا و آدم که تونی می راحت تو چقدریکیه نفرت و عشق که بشه باورم که باید
باریکیه فاصله عاشقی و جنون مرزیکیه نفرت و عشق که بشه باورم که باید
باریکیه فاصله عاشقی و جنون مرزمبهم نیاز تهشیک جدایی یعنی سرنوشت
آدم داشتن دوست خواب نداره تعبیری دیگه
۵۹) ( - عظیمی- امیر از آخر شب نجفی شاهینمرگم لخت حضور من دیوونه ازم بگیر رو
تگرگم تن رو که نمون تنم رگبار زیرنمیدونه بر از اونو هیچکس که ام مثشعری
نمیمونه بومی گله خوابم تو که ام پرنده یهنیست مستمر درد یه شب شاید اینجوری کم دستنیست خطر بی حضورم که بفهمی تو اینطور شاید
و سرد اشکای نکن نگاه بگیر روو درد همه این هم تو نخواه بشو رد
و سرد اشکای نکن نگا بگیر روو درد همه این هم تو نخواه بشو ردندادم سر بریدی تو عزیزم شو خیالم بی
ندارم پر و بال دیگه بودن تو با واسه دیرهخوابم توی افته نمی وقته خیلی یادت آرهسرابم تو آبی قطره کویرم تو چراغی کو
و سرد اشکای نکن نگاه بگیر روو درد همه این هم تو نخواه بشو رد
و سرد اشکای نکن نگاه بگیر روو درد همه این هم تو نخواه بشو رد
۶۰ - رو- ما کشته نجفی شاهین۶۱) ( - دکلمه- هیچ هیچ هیچ آلبوم اشعار از یکی نجفی شاهین
۶۲ - یاد- می بدت ازم تو نجفی شاهینمیاد بدت ازم تو میاد بدت ازم تو
نخوند چشات تو زشتیا از من مث کسی چون داری حق و میاد بدت ازم تومیاد بدش همیشه دکتر از مریضم چون داری حق داری نفرت اگه حتی
رسمشه و دنیا ای اشتب داشتیم هم ما میشه تر خم کشه می قد چی هر درختعمل بود توش یکی گفتیم تا ده گاهی ممل مث دیوار تو نکوبیدیم مش کم هم ما
چیا از من و چی از تو بده حق ولی خیلیا از منم میاد بدت من از تومهلکه سم اونا واسه که منی از تو مشترکه ما بین که دشمنی از من
نخونده کرده تجربه که چیزی اون جز حرفشمونده پای دونی می که کسی از توبشماره خط بند تو درکه و داف نداشجای دلیلی که ساله بیسچار بچه واسهداره خار سیم که بزنه چنگ طنابی به بشه شاخ سر همه با نداشکه دلیلی
مشت واسه کیسه و تیر سیبل بشی انگشت سر تاول و ساز سال ده بعدمردیکه این با کنم نمی حال چی؟ بگی که نوعی از اونم تازه رپر، بشی
نموده منو یکی تو درد ابله گود؟ بیرون و دلشخوش چی بگیاینجا میمونم ابد تا که کردی فک تو اونجان کسمن همه هیچی تو اصال
اینجا بیزینسم و کنم حال ایران تو اسکوال این مث شد نمی که کردی فکخوند می کمر قر و پارتی اکسو از بود دبی پا یه و اینجا پا یه که نه اگه
مردم خنده از بگی و کنی حال تو که خوندم می خانوم سوسن از ندا جایبرگشتنی چه ریخته خون پشتسرت نی برگشتی توش که رفتیم رو راهی مانی زنده صدا این که روزی فهمی می روز یه متنفری و میاد بدت ازم تو
باشی خوش برو سنگیم و میخ مث تو و من باشی خوش کنی حال قیمتی هر به کهنخوند چشات تو زشتیا از من مث کسی چون داری حق میاد بدت ازم تومیاد بدش همیشه دکتر از مریضم چون داری حق داری نفرت اگه حتی
خورم می چطوری مو خود مو خود خلوت خورم دل چطور ببین و کالم لپ بگمنداده باج هیچکی به که کسی بریده خونواده و زندگی و زن و زر از که
واسه که حرفی تلخه تلخه گوش باشه باشه مشگوسفن برشیه و دور نخواستههالکن مهلکه تو که نی فرقی اصال الکن تو سر که چرتی جماعت واسه
بپری تنها باید نخوایی و بخوای چه تری تنها تره شلوغ دورت چی هرفرو ره نمی پوکه کله تو که حرفی و شعر بگو مثنوی وزن هم و بیشین تو حاال
خوند می کیشوت دن وانتسنیشسته سر نبود تونبون نخ حتی که بندی گیرمنگه که مغزی واسه فطیر مایه بی روضه لنگه چی هر و گود بابای گور بگم
میزاد خونت دم روز یه که شتری این میاد سرت که نگو بد بد، با Hبدساده خیلی خاک رو ریخته که سرخی خون میخوره خرخره تو خر میگیره جخ
حواس نمونشبی جلوته ببین منو هواس شیشدرت ولی میاری تو جفتشیشباشی خوش برو سنگیم و میخ مث ما اما باشی خوش و سرگرم تو تا میدم سرمو من
نخوند چشات تو زشتیا از من مث کسی چون داری حق میاد بدت ازم تومیاد بدش همیشه دکتر از مریضم چون داری حق داری نفرت اگه حتی
نخوند چشات تو زشتیا از من مث کسی چون داری حق میاد بدت ازم تومیاد بدش همیشه دکتر از مریضم چون داری حق داری نفرت اگه حتی
۶۳ - انکار- نجفی شاهیناستاد چه چه و هنری آروغ
مستراح چرک دستمال Hسبز باندمریم پای الی خون تو شیرجه
زدن گاز و پاپ زن چپ ی سینهدهن تو دین پای انگشتشست
ژرمن نژاد ی رگه دو مارکسیستمرد یه بغل توی تو تن کابوس
گرد شب یه کمر زیر ناموسمنلبخند و نگاه به تو و من تشویق
گوسفند همه این دهن باز چاککنم می انکار من کنم، می انکار منکنم می انکار من کنم، می انکار من
تابوت رو تو کبود ی بوسه جایسکوت عمق از حنجره پارگی
جنازه یه بدن رو تو اشک زخمباروت ی جعبه به شمع کردن تکیهحسجنون از لمسصدات خواب
موت سنجاقک نوستالژیک درکمرد یه بغل توی تو تن کابوس
گرد شب یه کمر زیر ناموسمنلبخند و نگاه به تو و من تشویق
گوسفند همه این دهن باز چاککنم می انکار من کنم، می انکار منکنم می انکار من کنم، می انکار من
مرد یه بغل توی تو تن کابوسگرد شب یه کمر زیر ناموسمن
لبخند و نگاه به تو و من تشویقگوسفند همه این دهن باز چاک
۶۴ - که- وقتی نجفی شاهینبود بد بود زشت بود کاپوت کاندوم که وقتی
بود ممد از بدلی سپاه سردار که وقتیبودن هدفمند سرنگ و هروئین که وقتی
بودن دردمند خودشون ها مسکن که وقتیبود باران بمب زیر خونه سقفسوراخ نبود جنگ که وقتی
بود باران بمب زیر مغزها و نبود جنگ که وقتیبود گشت برادرم برای دراکوال که وقتیبود رشت من برای دنیا مرکز که وقتیرسید خاوران به شد خم انقالب که وقتی
رسید جماران به جمکران های نامه که وقتیبود مادر بود نشده زن هنوز زن که وقتی
بود خواهر خواهرم دوست دوست که وقتیبودن شتری لب هنوز ها مقنعه که وقتی
بودن موتوری های الت حسین سواران وقتیآلود بغض طنز و بغضطنز و تویی وقتی
مردود عالHم گله یک و تویی وقتیعصا به دست های شعر و توبه و تویی وقتی
دنیا این به شاشیدن فکر و تویی وقتیشد مجانی بهشت تو موز و فرنگی توت که وقتی
شد پنهانی پستان و چشم بازی عشق که وقتیخورد آخر تا و داد جر رو جری تام که وقتی
برد دختر یه پریود رو ام ساله هجده فکر که وقتیشدیم پوک عشقه رنگ مشکی با که وقتی
شدیم کوک شکسته های دیاپازون با چطور دیدیمیکرد تر رو ام سجاده و شورت تو، Hیاد که وقتی
کرد می خطر تون کوچه دم سالگیم بیست که وقتیبود پا هزار معلم نداشت، پا شاملو که وقتی
بود تنها تخت روی نبود، میز روی نصرت که وقتیآلود بغض طنز و بغضطنز و تویی وقتی
مردود عالHم گله یک و تویی وقتیعصا به دست های شعر و توبه و تویی وقتی
دنیا این به شاشیدن فکر و تویی وقتیبودن هم شبیه رفرمیسم و طلبی اصالح که وقتی
بودن کم که یا شدن خم ها انقالبی که وقتیشدن تیشه زیر ها ریشه ریشو ته ریشها که وقتی
شدن پیشه سیاست ها همت و باکری که وقتیمرد کرد، دوز اور فریدون وقتی
برد خود با باد و رای میلیون بیست که وقتیبودن زرد سفید، شکالتی، عباها که وقتی
بودن جنسدرد ها آزادی و بودیم آزاد که وقتیبود دار باتوم کارگردانش سینما که وقتی
بود گلزار و هدیه از پر بود سیرک نبود سینماآلود بغض طنز و بغضطنز و تویی وقتی
مردود عالHم گله یک و تویی وقتیعصا به دست های شعر و توبه و تویی وقتی
دنیا این به شاشیدن فکر و تویی وقتیداف یعنی شما مادر و تو دختر و من زن که وقتی
عالف Hلمپن هر گلوی از شد قی رپ که وقتیبود دریدا سر مارکسروی شبح که وقتی
بود فریدا بوم، پشت دالی که وقتیشد باراک داشت، سفید کاخ حسین که وقتی
شد نایاک آمریکا، تو ما نماینده که وقتیخندید ما به سیاست و خندیدیم سیاست به که وقتی
گندید فرکانسها داشت، پارازیت طنز، که وقتیبود استراتژی و بازی بشر حقوق وقتی
بود نوستالژی و چلوکباب کورشو وطن، وقتیافتاد می اتفاق که وقتی که وقتی
داد می نشان بیالخ ما به کسی پرده پشت ازآلود بغض طنز و بغضطنز و تویی وقتی
مردود عالHم گله یک و تویی وقتیعصا به دست شعرهای و توبه و تویی وقتیدنیا این به شاشیدن فکر و تویی وقتی
آلود بغض طنز و بغضطنز و تویی وقتیمردود عالHم گله یک و تویی وقتی
عصا به دست شعرهای و توبه و تویی وقتیدنیا این به شاشیدن فکر و تویی وقتی
۶۵ - بازی- معلق و پیشقاضی نجفی شاهینبیستی نقل یه برام نیستی پاستوریزه اگه
دیسنی کارتون یه نقش تو کوچیکی پیشماخیسنی چشاتون ما مثل نو راهی اول شما
پیستی کنار تماشاچی تو و میچرخه قلمشوهرن و زن اینا تیزی منو پشت
همسفرن بام حرومیا قافله این توکمینه لبخندشون هر پشت که
اینه دنیا شرمندم گرِگ یهکینه و زخم از پر دال و میدن دست
زمینه میکنن فکر روت میشاشن باشی خاکیسنگینه ضربات میزنن اونا نزنی
مینه پات زیر ورداری یا بذاری قدماعتماده دارم که چیزی تنها به شکزیاده دورم ولو و خوبن که اینا از
استفراغی پیسیای سیاسی این ازاستثنائی چیز یه گاگول منگل
و اسکلیسم این شکل ببینی و باشی بایدو رسم و اسم کنم لیست واسم داره افت
کنه توجیم و بیاد قمری ننه هر کهبده اوضامون بگم کالم لپ حاجیکره خیلی تا، سه تا دو دو ما واسه
نده تز پس که میکنی کف بگم اگهبنگه کمکی با تمونی شاعر نفهم
تنگ قافیه هی و میکنه کف نباشهتئوریا و عروض از دونه نمی نخود قد
لورکا میشه و ما واسه میذاره چپی کالهانیشتینن کدومشون هر میشه که حرف تانمیفهمن رو کوبیده گوشت و گه بین فرق
مزده به قلم دلقک لوده نفهممیده تز فیسبوک تو میزنه کک میشینه
میره باال عمو دول از فکرانه روشنما واسه عدد حاال که میکنه فکر
باخته ما واسه باخت و برد و کل کل تو با
نساخته کوچیکا با جنگ واسه و شاهین جهاننساخته کوچیکا با جنگ واسه و شاهین جهان
بیستی نقل یه برام نیستی پاستوریزه اگهدیسنی کارتون یه نقش تو کوچیکی پیشما
خیسنی چشاتون ما مثل نو راهی اول شماپیستی کنار تماشاچی تو و میچرخه قلم
چی هر کنه رپ کونه رپ کنه رپ نفردایی میشیم تیغ سه بده پا وقتی گاهی هم ما
ماست دور دور، حاال و بود تو دور روز یهداداش اینه رپ نه؟ تلخه کن مزه
پشتی کوچه تو میکردی بازی تیله تو وقتینوشتیم یادگاری بند دیوار رو ما
مون قلم دست یه تو و بود قمه دست یه توعشقمون واسه قلم و لوتی نا واسه قمه
ریدیم قبال ما که میشاشی داری جایی تودیدیم زیاد تو ریشمث ریشبی باادعا نکن هیچوقت چیز تا پنج توی
دعوا و بنگ و زن و موتور و عرق تویمیشه کفری خیابونیا عشق این از آدم
بچه میای مقر نکرده تا صد به چک یه بانشست دار باال سرش که بود فرزاد لوتینرفت عقب و شد شکنجه و خورد و چک
بنده تو که دینه خرم بابک لوتیمرده کهریزک تو که امیره خیابونی
گفتنه متلک و زن تو واسه خیابونخفنه که جایی برو بدم آدرس خواستی
موند باقی پا به شلوارت و خوندی رپ اگه اونجابرات داره جایزه یه عمو بیایساری جواد مث لوتی گنده یه کهگاری به میبنده رو تو مث تا صد
فحشبدم میخوام بگیرن رو گوشا خانوماام پرده و چاک بی دیگه میزنم عصب وقتی
کنم یکی شو پایین باال میگه شیطونهکردم نیسشوخی گوشا اون حیف بابا نه
کردم نیسشوخی گوشا اون حیف بابا نهبیستی نقل یه برام نیستی پاستوریزه اگه
دیسنی کارتون یه نقش تو کوچیکی پیشماخیسنی چشاتون ما مثل نو راهی اول شما
پیستی کنار تماشاچی تو و میچرخه قلمبیستی نقل یه برام نیستی پاستوریزه اگه
دیسنی کارتون یه نقش تو کوچیکی پیشماخیسنی چشاتون ما مثل نو راهی اول شما
قلب طاقت نداره و نمونده دیگه صبرحذف راحت محاله نمیزنه دیگه
بگیره رنگی دال بار یه و زجر بشه
میگیره سردی بشینه لب رو شادی میاد تانفس نبودن ازم و حسبودن
قفسها درد که یا بگم تنفسو درد یاوطن من هستم ایرانی از دور تو اگه
قفس هم هستیم غربته دردمون امابرم جا هر شک بی دلم بار این مرده
, , , , قفس هم غربت درد این منه با درد منه با اشک منه با غمغ�ربم غ}ربت تو من و وطنی غ}ربت تو تو
قلبم یکیه تو با ولی هم از دوریم وسخته نفسبکشاگرچه من جای
لخته لخته خاکا رو و شعرم بپانشوندیم خاک به تو و من و خاک این که
خوندیم سرشروضه رو کشتیمشو ماخودم مثل خاکمونی مثل ای خسته تو
ام زنده مثال که میزنم زور منماجتماع اون روند خودش از طوری و من
شو اشتباه حسمیکردم چون چرامیداد غم آدماشبوی و دیوار و در چون
میخواد جسد قبره مثل مرده خاکآب جریان خالف تو ماهی یه مثل
خودشصیاده دریا وقتی سختهپدر و مادر و خواهر و برادر نه
همسر همسایه و رفیق و دوست نهدورتن و میچرخن و ان سایه مثل همهمیرن را فقط که شدن ارواحی مثلنیس خاک بحث تو غربت سخته آره
خیس تولد روز از ما چشمحرفیم اون ی قامتشکسته ما
نفهمیدیم علف یا الفیم ماغیوریم ملت بشه الزم جا هر
خاشاکیم گذشتخسو که پل از خربرم جا هر شک بی دلم بار این مرده
, , , , قفس هم غربت درد این منه با درد منه با اشک منه با غم
۷۴ - سلطان- آقا ندا یاد به نجفی شاهینعینه بود شده که دید خودشو آینه تو و خواب از شد بلند صبح
بود زنده فقط نکرد زندگی اون بود مرده وقته خیلی که جنازه یهبعید مردم از پر خیابون دید و کرد روشن و تلویزیون
وقتشرسیده و بیرون ریختن جوون و پیر و مرد و زن همه این کهرفتنیه که ناحق میمونه حق یه گرفتن حق بود شنیده که
شد؟ چی بندن تو یا مردن که همه این نرو گفت و مادرشنهیشکرددردشونو میدونه و میده جواب کی حالشونو بپرسه میاد کسی
کتاب تو اومده اسمش فقط چیه حق آب از آب نمیخوره تکون بخدابیا ندا میگفت که میشنید خیابونا تو از ندایی ندا اما
جون ندا برات بگیرن عروسی میخوان خیابون توی توی روز امروزمنتظره خواد می خون آباد امیر باکره بزایی و مرِگ مسیح که
بردنت آمادسواسه حجله تنت تو میشینه و است گلوله دامادبستن گلوله به و باکرت مریم شکستن و حرمتت ببین خدا
چنده اینجا آدم قیمت ببین درنده مشت یه گیر افتادیم ببینبستن گلوله به و باکرت مریم شکستن و حرمتت ببین خدا
چنده اینجا آدم قیمت ببین درنده مشت یه گیر افتادیم ببینصدا این نمیگیرم خون خفه من ندا بگی میخواستی چی نیگات با تو
فرشا سنگ قرمز تو خون از شهر های پسکوچه کوچه توی جاریهفردا میشه چی که نداری ترسی دیگه ندا بذار هم رو چشماتو بخواب
خیابونا تو میشه تکثیر تو اسم بیداریم ما و من اگه که بخوابجاریه که ساله هزار خون نمیاداین بند خونشبردارین از دستکفنه بی که وطنی غریب وطن وطنه خون نیست ندا خون این
بدن خودشون با حتی که آدمایی دادن فراری و توشمن از که وطنینبندن گلوله به نکشنشو رو ندا مث کسی که انتظاری چه
باید چیز یه فقط نمیگم دیگه شاید اگر اما ولی منصدا یک همه خیابونن تو ندا مث تا صد و میخوام و حقم من
رفتنیه که حقه نا مونه می حق گرفتنیه حق رو ما بکشیدبساطه همین شب هر روز هر نداده و حقمون کسی که وقتی تا
۷۵ - خرم- من نجفی شاهینتنها و غریب و زده غم آدمای واسه
دعوا فحشو و تشر و توهین همه این واسهسری تو و فروشی خود و تحمیل واسه
زوری توفیق و جبر و خدمت واسهکشی بهره و جنسی تجاوزای واسه
کشی خود فرصت و فشنگ و فرار واسهمیزی زیر زور پول و رشوه واسه
تیزی نوک و جماع و خوابشب واسهشب خشم خطر و تیر ترس واسه
لب زیر فحشهای و پرچم و خبردارپاپتی سرهنگای ی ستاره واسه
پیتی در ی سرلشکرا سخنرانیدرهم رژههای پای صدای توی
مبهم و گنگ شعارای و عرق بویخشونت و خشم و عقدهها تمثیل
عفونت و زخم و ادرار بوی و شالقشکنجه و خرد دندونای و بند و زندون
گنجه تو حفظ محضو کذب حزب و مذهببیمار خاخامای و خطبه و خنج و خنجر
دار بر ی جنازه و جبهه و جنگ و جمعه , آوار همه این تو واسه من واسه
مردار همه این وسطه یعنی زندگیمردار همه این وسطه یعنی زندگی
, غمگین دلقک یه من این منم این آرهننگین ی هاله این ببین و رسم و نپرساسم
رو هیچی فهمم نمی خرم من آرهرو بازی این بده ادامه بچرخون و دست تو
, غمگین دلقک یه من این منم این آرهننگین ی هاله این ببین و رسم و نپرساسم
رو هیچی فهمم نمی خرم من آرهرو بازی این بده ادامه بچرخون و دست تو
تو حس تبر، و تن و تیر و تب واسهتو مثله و تو واسه بره میره، سرم
فارسی فیلم و غیرت و قیصر و زن واسهدربایستی رو حسه و سکسی صحنه و سن
خوردنی سوسوالی و سینما خوشگالیشکنی؟ می تخمه طالیی خوک ی جایزهکار قلم آششعله و موزیک تلفیق
دیندار امت با دموکراسی تمرینکشملت بی تومبون و بمب سهمعزت شعار و فشار و فقر و فالکت
نشون بی قبرای و پایی سر جوخههایآمازون توی تمدنها گفتگوی طرح
کوری ماری شعر تو، واسه فقط شعر شبدوزاری شعر و ترانه ملکی بنگاه
, دوقلو, خواهرای کانادایی فاطی شمسیهالو مردم وطن، عشق و شیخ و دبیتهران آزادی میدون هشت شیشو رژه
۸۲ - ما- سگی زندگی نجفی شاهین۸۳ - فحشبده- نجفی شاهین۸۴ - زن- حرف نجفی شاهین۸۵ - ایم- خط آخر ما نجفی شاهین۸۶ - نیستیم- مرد ما نجفی شاهین
۸۷ ( - از- خیابان شب، خارجی، آلبوم از اعظم شر نجفی شاهین) وحید امین
رزم به آماده ستون چهار و دیوار چهار منوقفس محبوسدر کرده و نور که چراغی مثل
کاغذ یه تسکین قلم قلم یک وضو تنساقس یه رشد پی خاکم در خوابیده تن یهافکار تزریق و جوهر توی دمیده روح یه
بردار نمیشه وقت هیچ عقیده چون کاغذه رویعکس صد از برخواسته های فریاد اشهدو اشهدو
رقص در های آزاده و بسته روبان های مردهبشه من مائه باید حاال و شد ما من زمون یه
بشه من ماه برسه سر ظلم های گریه ماهکه خوبی روز بیاد تا روز اون از پسمینویسم
شه گرفته زمستون از سبز بهار انتقامدیوار اونور تو و اینور من جداییم تو منوبیدار و ماست بین اتحاده هیبت این اما
بیمار قسمت یک زمینه قسمت یه از صحبتتار و تیره آسمون یه با بسته سرزمینی
: است آن ترجمه این و میباشد فارسی و عربی زبان به ترانه این از قسمتهایمانا تن و چشسه و شر اعظم اسم بهناخوانا خط و مخفی کوه سر دو تثلیث به
آتش نامیر مقدسحالت آلت بهو معشوقشه پی در یکی و عشق از میخونه یکی
و منسوخشه بیت تو سرعته دنبال یکیجهلش و قهر و فقر میگه اجتماع از یکی
طبلش ضرب لهو با میکنه گرم مجلسو یکیزیرزمین تو ایم خونواده یه ولی مختلفیم
طنین زمین این رو ماست امواج و اصوات ندایمارو کرده سرد کرده مرز حسد و نیرنگ نهدبارو ی دمبه کرده غرضقصد به دستی نه
و خیمه و برزن شهر این دیوار به دیوار رویو گریه و سرد نگاه ماتمه و زجر صدایو تازیانه جای و زخمه از پر لختمون ماو آشیانه حسرت و مجروح های پرندهتاره و تیره که هستیم آفتابی فرزندای ما
خارداره آسمونشسیم کمون رنگین دورتوشه رمق هم ابرا پشت که ماهی سنتمون
دورشه به سیاهیا که غاری توی شعله یه
و مائه منه این اینکه از دلگرم خوشحالیمو بلهماهه این پشت هیاهو و صور و نور میدونیم
کاغذ رو شده رقصخودکار باعث امید همینحق تا قلب و عقل سرود واسه بسه نوید همین
مسلح اشرار ی گله مثل و شرریم مامجلل های کاخ ز دوریمون و میدویم خاک روی
هیچ دیگر و عشقه از شرارت و عاشقیم نهپیچ حکما کاغذ و ذهن چکشه قلم و خودکار
مانا تن و چشسه و شر اعظم اسم بهناخوانا وخط مخفی کوه سر دو تثلیث به
آتش نامیر مقدسحالت آلت به
۸۸ - به- برنامه در سی بی بی شبکه با مصاحبه نجفی شاهیندیگر عبارت
۸۹ - افق- برنامه در امریکا صدای شبکه با مصاحبه نجفی شاهین۹۰ - پادکست- برنامه در عصر پنج شبکه با مصاحبه نجفی شاهین
اولشه این تازه گوشکن حاالحالم با فاز یه تو شب این چرا من
بیارم در لباسو بیخودی دارم دوستکنارم بشین و کن همشگریه تو
ندارم گریه بخندم الکی
۰۹۲ - عاصی- ریورسینگ نجفی شاهین۰۹۳ - بیسی- بی بی بی نجفی شاهینبی بی بی بی بی بی بی بی
بی بی بی بی جان سی بی بی بی بیبی بی بی بی جان سی بی بی بی بی
ماهست تو امام عکس جان سی بی بی بی بیچاهست به شما راه و چاله به اونا راه
تاچری بوق ای جان سی بی بی بی بیخری می هم جعلی خبر تاجر ای
بود جوب توی خون مان سرنوشت مابود خوب تو واسه گذشت بد که ما برنوشجان خوردیم نداشت صدا باتوم
بران خود تیتر با ها جنازه بر توخویش رنج و درد با بکن رها را ما
میش پوستین در مهربان گرِگ ایخستگیست و خون از بغضمان و فریاد
انگلیس متبوع دولت صدای به چه را ماانگلیس متبوع دولت صدای به چه را ما
نیستیم طرف بی هیچوقت تو مثل مانیستیم شرف بی اما باد شکل لختیمنیستیم طرف بی هیچوقت تو مثل مانیستیم شرف بی اما باد شکل لختیم
بی بی بی بی جان سی بی بی بی بیبی بی بی بی جان سی بی بی بی بی
بیرون زده من مث تا صد یقه هر از کردم کاریو ماست دست تو بازی نبض
و اصل رو واستادم بازخطره اهل من مسته اسبه
دهنه تو تیغ و زبونمو تفنگ کهملکه میشه ذهنا تو شعرام از کلمه هر
ملکه جنایت یادشمیره مگه فلکندادم باج که تو از تر گنده به من
یادم مونده رف ما نسل به که اونچهنوشتی خزعبل و خبری خبط تو
مشتی زدی دکون مردم پول با توبهشتی ستار واست نداشت نون شد چی
داره مخاطب غریزه و قلب با ما کارداره تب مخا مریضین مغزی شما اما
خبری ایدز و حیض مغزی غیضداری بیضه به دس میبینمبی بی بی بی جان سی بی بی بی بیبی بی بی بی جان سی بی بی بی بی
بی بی بی بی بی بی بی بی بی بی
۰۹۴ ) ( - دکلمه- بازی اسید نجفی شاهینتو دخترا صورت تو میپاشن آب میکنن شوخی پاشی اسید قضیه با شده مد االن شاهین
خیابونکردن امروز منم با رو کثیف شوخی این
ترسیدم خیلیشد نابود صورتم دیگه گفتم
ترسیدم حد چه تا کنم توصیف نمیتونمبود وحشتناک
بعضیا بیشعورن خیلی . در نیمولر مارتین از شعر آن دوباره نوشت برایم تویتر در که ست جوانی دختر جمالت این
: کمونیست چون کردم سکوت آمدند، ها کمونیست سراغ اول رود می رژه چشمانم برابر . سراغ. بعد نبودم سوسیالیست زیرا کردم سکوت آمدند، ها سوسیالیست سراغ بعد نبودم
. به تا نبود کسی دیگر آمدند، که خودم سراغ نبودم یهودی چون کردم سکوت آمدند، ها یهودی. برآید اعتراض
. در شده، عقیم ی جامعه یک برای سکوت تجویز نیست سنگر آخرین سکوت کن باور عزیز . بی از است معجونی ما ی جامعه حاال ست هروئینی معتاد برای مرفین مانند حالت بهترین
. و داران درجه و سربازان عام قتل شصت، ی دهه ابتدای که ای جامعه تمسخر و تفاوتی . سکوت و کردند عام قتل را فدایی و مجاهد بعد کرد سکوت و دید را پهلوی دوره نظامیان
. . کردیم. سکوت و کردند تحقیر را بلوچستان کرد سکوت و کردند تکه تکه را کردها بعد کرد . و آمد هفت و شصت سال کردیم سکوت و کشاندند مسخره به را لرها و ها گیلک و ها ترک
. کردیم ... سکوت و فراموششده و غمگین خاوران و کشتند را انسان کیلو کیلو . قتل کردیم سکوت و کردیم نگاه را دانشجویان پناهی بی و نشستیم سرانجامی بی تیر هجده
. پوینده و مختاری محمد وقتی میگیرد آتش آدم جان وای کردیم سکوت و شد ای زنجیره های . ماتحت در و شد شمشیر ها نوشابه و شد سبز جنبش بعد آوری می یاد به را ها سیرجانی و . نمایش به زندان در مادرزاد لخت را زندانیان اواخر این کردیم سکوت و رفت فرو معترضان
. . پاشند می اسید مان عزیزان و خواهران و زنان و دختران روی حاال کردیم سکوت و گذاشتند. نه کنیم؟ می سکوت هم باز
. . . روی کسی کنیم می بازی کشیم می مضحکه به را مان فالکت هست نیز بهتری حل راه !!! ی تخلیه برای سوراخ چند از بیش چیزی مگر زن نپاشیده اسید که مان پسران و مردان
. ! می مان دختران صورت روی وحشت آب میکنیم مسخره کنیم، نمی سکوت ست؟ مردان . مفهوم، ترین شده فراموش آن انسان کشند می نفس جهان کجای در نبرند یاد از تا پاشیم
. است اخالق و میهن و دین عناوین زیر شده مال لجن و شده لگدمال غائب آنمی منتخب قربانیان صورت روی پالستیکی های شیشه در را تدبیر و امید اسیدپاش، سیستم
. . را. اسید طعم تصور که هم آنها کند می سکوت دولت کند می سکوت ملی ی رسانه پاشد . حقیقت این عزیز، نکن تعجب کشند می شوخی و مسخره به را موضوع شناسند، نمی
باطن. شبیه آنها ظاهر که چرا متنفریم، اسید قربانیان ی شده له های چهره از ما ماست. زشت. و بیمار شده، تخریب ماست
۰۹۵) ( - حسینی- شاهو و کاظمی مجید با کوبانی نجفی شاهینمیباشد گردی زبان به ترانه این
۰۹۶- نجفی- شاهین
نجفی شاهیننیستیم- ۱ مرد ما آلبوم
نیستیم- ۱ مرد ما-۱ نیستیم- ۱ مرد ما ترانه متن
آتیشسوخته تو نداشت پول که اون و دوخته شو پرده که دختری اون مثلقوری و قابلمه تو شد خالصه که زنی زوری زندگی اون با مادرم مثل
شو روسری بگیره نتونسته سر از کسی بدنشو ببینه نتونسته حاال تا کسی : : میکنن آویزون سرمو از و آدم گفت می میبرنشجهنم مرِگ بعد گفت می
بچسب: رو دنیا بیا کاریه سر بهشت مامان شماست پای زیر بهشت نگفتن مگه گفتم : : شده میخ روحت به ترس ترسی می گفتم شده سیخ تنم مو میگه داره اذون گفت می
خفت جز ندید زندگیش تو چیزی یعنی کلفت یعنی بوده زن سال هفتادفرم تو بودنش کرده استحاله که زنی جرم بی بودنشولی بود گناه که زنی
خورد کتک و فحششنید سال پنجاه شد؟ چی شوهر به نکرد خیانت که کسیقفسنکشه بی رو ای پرنده عکسهیچ نفسنکشه بمیره بخوره سری تو باید
خوابید باهاشمی شکل هر به مرد که عروسکی پایید می اونو سایه یه همیشه که زنیخانوم بدی باج مردا به میخوای کی تا خانوم میدی شالق و سیلی بوی تو
فردا واسه توی دست تو تقدیر ولگردا همدم شدی وطن مثخانم میدی رو مون سوخته زمین بوی توخانم که فرشرسیدی به عرش از هم توباش زن تو اقل ال مردیم مردی از که ما
بپاش هم ما رو غیرتت عطر اون از کم یهخانم میدی رو مون سوخته زمین بوی تو
خانم که فرشرسیدی به عرش از هم توباش زن تو اقل ال مردیم مردی از که ما
بپاش هم ما رو غیرتت عطر اون از کم یهشنیدیم فقط و رستم اسم کتاب تو از ندیدم چیزی و مردیم مردی از که ما
بود کراکی حتما امروز بود اونم اگر کهبود شاکی جنسبد از امروز رستمساختن می واسشجرم بود اگر رستم
انداختن می لگن آفتابه گردنش توداشت احترام میگشت بر و جنگ میرفت شاید
داشت سهام دبی تو میشد سپاه سرتیپشه گنجی قولی به حتی میتونست رستم
شه فرنگی بخونه پوپر و کانت کم یهکنه تعبیر سکوالریستی رو اسالم میشدکنه تفسیر هرمنوتیک تو رو قرآن میشد
بشه تقدیر کن تو بسازه فیلم میشدبشه تعبیر معترض بگه جک میشد
پاسداشت تا دو االن اروپا میرفت شایدالگانسداشت اینجا میروند تاکسی اونجا
میرقصید کنسرتا تو میرفت عید هر توترسید می نمیزد، حرفسیاسی دیگه
بود عرب جدم گفت می بود اگر رستمبود عرب خلیج خلیج روسها Hمال خزر
میبرد یاد از و رستم بود اگه رستمخورد می خاک خونه طاقچه تو سال بیستسی نامه شاه
بکش خط رومون نیستیم مرد ما خانمرئیسجنبش بشو خودت بگیر رو پرچم
باش زن تو اقل ال مردیم مردی از که مابپاش هم ما رو غیرتت عطر از کم یه
خانم میدی رو مون سوخته زمین بوی توخانم که فرشرسیدی به عرش از هم توباش زن تو اقل ال مردیم مردی از که ما
بپاش هم ما رو غیرتت عطر اون از کم یه
نجفی شاهیننیستیم- ۱ مرد ما-۱ بامداد- ۲ ترانه متنکرد سفید رو و مرد ی واژه که مرد یه
کرد بعید انسان واسه و مرِگ که مرد یهزد زانو پیشش کوه که بود دشت یهدرد هر ای اسطوره شکل به مرد یهعشق سقوط تز روی بود بطالنی خط
کرد تعبیر دوباره رو واژهها تموم اوننخوند مرثیه قصه اوج رو گرفت پر
نشوند هم بغل شعر تو آتشو و آب اونترسه می خودشدیگه ی سایه از کی هر وقتی
لرزه می داره کسی یک دیوار هر پشت
بنده تو یا داره رو یا مون برادر وقتیجنده گن می یاغی سرکشو زن هر به وقتی
کرد تکثیر مون زندگی تو و شعر فروغکرد تصویر دوباره رو قصه فریدون
نبست ها اقاقی مرِگ رو چشاشو نشد گمنشست زدن پاشو که وقتی اما نشستمرد ایستاده و اوج تو نشد خم اون
نخورد ضحاکی خورشدرگاه ازای دوباره درد یه تکثیر تو پدر
ای شاعرانه زندگی معنی تو پدرمشتته تو که ای کوچه خشم تو پدر
پشتته که هستی نسلی شاعر تو پدرای دوباره درد یه تکثیر تو پدر
ای شاعرانه زندگی معنی تو پدرمشتته تو که ای کوچه خشم تو پدر
پشتته که هستی نسلی شاعر تو پدرافتاد معنی از و کشت و عشق دجال وقتی
نیاد در آوازی قناری گلوی از تاکرد گریه جوخه پای جالد حتی که شبی
سرد تکبیر و مرد کاوه ی نعرهشهر ی ها پسکوچه کوچه توی پیچیدهزد حد رو صحرا عمو پسرای دریا ننه
چرخوندن خیابونا تو و حافظ که روزیبریدن حبستعزیزی خدا بی خیام واسه
کشتن کشی خود جرم به و صادق که روزیتهمتن بود شده ولگرده سگ چی هر
بود اوین تو نبود آسمون تو دیگه ستارهبود مین هامون بچه تک تک پای زیرشد سیاه شد بسته ها پنجره تموم
شد تباه کشیدن نفسراحت یه امیدو مادر پدر و فروخت و برادر برادر
و باور و اعتقاد چی هر کشیدن لجن بهپسداد شو خدایی و کرد گریه و نشست خدا
پسداد خورد چی هر کرد مست غصه ابلیسازشستن دیگه کتابا تو از که رو ها کلمه
زدن گردن و نشوندن بود واژه چی هرریشرفت به ریشه از و شد گم مردونگی
نفت پول از مفت شد کلفت عده یه گردن وکردن صیغه و پیچوندن دستمال و زنکردن تیغه زیر و اعتراض سرخ زبون
نیفتادم اصلم از که نسلم یه من ولیفریادم حنجره یه و ام بغضشکسته یه
دردم کفن یه و خورده سیلی صورت یهمردم یا زنم و لباسیم و شکل هر تو
ام زنده امید این با من گذره می هم روزا اینشه عوضمی وضعیت این
دونم می شه عوضمیشه عوضمی وضعیت این
دونم می شه عوضمیپدر ای دوباره درد یه تکثیر تو پدر
پدر ای شاعرانه زندگی معنی تو پدرپدر مشتته تو که ای کوچه خشم تو پدر
پدر پشتته که هستی نسلی شاعر توپدر ای دوباره درد یه تکثیر تو پدر
پدر ای شاعرانه زندگی معنی تو پدرپدر مشتته تو که ای کوچه خشم تو پدر
پدر پشتته که هستی نسلی شاعر تو
نجفی شاهیننیستیم- ۱ مرد ما
-۱ ما- ۳ سگی زندگی ترانه متنام تو انکار من نیستم تو عدوی مردا ها ابله
�ده ب ت تا دوسیگار ترک و تاریخ
بیمار جماعت واسه شه می مرضعادیبیشتر کمی یه و پریود درد مثل
نیار در رو ها زنده ادای میری می داریدار ور چسبیده لبته گوشه خون لک
سرکار نداریم ای رابطه خانوم این و منبگی بلند باید
شدی بند شاش خوب ولیدیوار رو شعار نداره ربطی هیچ تو به
تفکیکشن هم از آقایون و خانوما خوان میتحریکشن و ببین یهود البی بوشو
یزدی دستمال با کوچه دم الت مسیح ولباسکردی تو نیچه هوله مریم قول به
مترسک سر مقدسرو ی هاله یهسگ هم یکی رو همه بینه می بزغاله یکی
مخملی انقالب و پیر مغز و سیر شکمفکلی ی چگوارا و شلواری کت چریک
معتقد مستای و مست سیاسیایسید پیشوند با پرفسور و دکتر
گشنه امت مفتی ی ریشه و ریشه بی مفتیکهنه کتاب و کشف و کذب کالم و کرم
غایب مدیر بیزار ملت بیمار دولتنائب امام و اکبر جهاد و جلق و جوونکفن بی مرده های زنده و زنده شهیدوطن بی چلغوزای دین چراغِ و چماق
زهرا یا بند سر با امامی خط فردوسیها کوچه سر دست به کالچ بسیجی یه حافظ
شیرین های هدف بی بشر بشر حقوقکرملین سفید کاخ نمای با مسجد تلفیق
بازیچه شه می زن حق مردونه فمینیستنیچه سبیل و ژوپ مینی دامن با فاالچیسگی زندگی فیلم تو نقشمن یعنی این
سادگی همین به است زنده که ای جنازه رلکشی خط با خسته متن یه تو نفسکشیدن
کشی سگ آخر است همه ی قصه آخرسگی زندگی فیلم تو نقشمن یعنی این
سادگی همین به است زنده که جنازه یه رولکشی خط با خسته متن یه تو نفسکشیدن
کشی سگ آخر است همه ی قصه آخرسالگی هفت یاد محجبه ی خاله دخترسادگی یک کشف و بازی دکتر پتو زیر
بیکاره شوهر جنسی مشکل همسایه زنکاره نیمه سکس و نخورده آش یه حبسو سال سه
لب تشنه های بیوه و مامان دوست با دوستیشب یه واسه فقط همسایه دختر عاشقخالی خونه پورونو فیلم و عاشورا شبای
خیالی معشوق و سگی روزای و شعر شبخیابون وسط لبت بوسیدن حسرت
زندون ترس بی تو با آغوشی هم ی عقدهخلوت کوچه و خیابون تو کردنت دنبال
صحبت دقیقه ده با یا نامه با پژمرده گل یهزنه می ترسمامور از که ساله شونزده قلب یه
زنه می تو سر خونواده نبینه اگه مامورغریبه معنیشواست که بکارتی یه
غریبه شدن حاال که بابا و داداش غیرتفحشا و اعتیاد و خیابون و فرار
ما واسه شده تکراری شاید که هایی قصهیزدی دستمال با کش عربده مسیح
برگردی خونه به که نیست شانسی هیچ واست مریمحضانت حق بی مریم و بیوه مریم
شهادت حق بی مریم و ارِث بی مریمامضا دونه تا چند واسه بنده تو مریمبازداشتگاه توی شده خودکشی که مریمی
باش راضی فیلم تو لشگر نقشسیاهی بهباش بازی فکر به فقط و ببند تو چشا
کن بکشافول دست خودت از شو خرکن قبول و شرایط تو دهن ببند
بپذیر پیغمبره سنت اینبمیر کنه نمی فرقی مرد یا زن
سگی زندگی فیلم تو نقشمن یعنی اینسادگی همین به است زنده که جنازه یه رولکشی خط با خسته متن یه تو نفسکشیدن
کشی سگ آخر است همه ی قصه آخرسگی زندگی فیلم تو نقشمن یعنی این
سادگی همین به است زنده که جنازه یه رول
کشی خط با خسته متن یه تو نفسکشیدنکشی سگ آخر است همه ی قصه آخر
نجفی شاهیننیستیم- ۱ مرد ما
-۱ فحشبده- ۴ ترانه متنبده فحش کم یهبده فحش کم یه
کن فحشفحشکشمگوشنکن دادا نگیر قرار تاثیر تحت
بده فحش کم یهکن فحشفحشکشم
گوشنکن دادا نگیر قرار تاثیر تحتنیست حرجی شی آروم بده فحش کم یه
نیست خرجی و برات نمیندازه کنتورشو خالی و بیرون بریز
کن فحشکشمتو دست تو تیزی
چون که دونی می ملسهکنی تحقیرم هموطنی
بهتر کی تو ازباشپسر راحت کنار بذار و وجدان
دنیا تو حاال شدم تحقیر کافی که منرو ما نذار نصیب بی هم تو
بیا چیزی یهنیست دستم تیزی بقیه مثل که من دادا
دادنیه تو فحشواسهخوردنی ما واسه
کنار بزار و سال و سنعوضشده زمونه
نبین و هیکلمردنی و خاکیم پیشت
کن ضایعممعروفشدم کم یه گن می
کنم در اسم نذارمن واسه داره ضرردی فحشمی وقتی
شم می تحریک جورایی یهکنم بغضمی خودمون حال به
گم می شعر ودم فحشمی و شم می یقه به دس خودم با
بریدم خودم از دیگه ساله چند مندونم می پره دلت تو
نیست تو تقصیربگیری باید رو یکی یقه
نیست کسی ولی
بیرون بزنی خوای مینیس راه
بده فحش من بهسخته کشیدم منم خفقانی توسخته کشیدم منم خفقانی تو
بده فحش کم یهکن! فحشکشم فحش
گوشنکن دادا نگیر قرار تاثیر تحتبده فحش کم یه
کن! فحشکشم فحشگوشنکن دادا نگیر قرار تاثیر تحت
ارشاد دم بری شه نمی که شعر این باپخششه خوب بزار اینترنتی
بده فحشبگیری مجوز شاید
فحشدادی من به چونشدی اونا دست بازیچه که بدون ولی
نکردم پنهان مو آب شکر اینا با منکردم می فکر که اونچه
زدم داد و نوشتمدادم تاوون سال سی قد سال سه این تو
شنیدم توهین سگی نا و سگ هر ازیاسخوندن آیه ام وری و دور همه
گیره نمی رپ گفتنخندیدن بخون پاپ
مو خوردن زمین بشنون که بودن شادمو کندن جون ببینن که بود این آرزوشون
نکردم خالی کسیو پای زیر من ولینکردم مالی خایه پیشرفتم واسه
نوشتم رپ گرسنه شکم با منخوابیدم خیابون تو اروپا قلب تو من
گنگسترم؟ بگم چرا چرا؟ قمپزدارم عقده عکسبگیرم مردم ماشین با
نرفتم دیسکو بار سه و اینجام ساله سهخورم می حسرت بینم می اینارو شادی
خودم وطن تو خوب ولی خوام می حالی منمکشیدن درد دردیه بد بده دادا
بده فحش قلبت ته از و بشین حاالمگه؟ نه داره فحشدادن من مثل کسی
بده فحش کم یهکن فحشفحشکشم
گوشنکن دادا نگیر قرار تاثیر تحتبده فحش کم یه
کن فحشفحشکشمگوشنکن دادا نگیر قرار تاثیر تحت
بده فحش کم یه
نجفی شاهیننیستیم- ۱ مرد ما
-۱ کریس- ۵ عمو ترانه متنمن بدم اسحالی عده یه راسخاصخواست ماسکه داستان
دسهم تو دس و بخوره وولی وولی مغزشون و بچرخه کمر داریککار این بشه رجز و دیس چی هر ختم بزار پور رجب و دبرِگ کریس باشن مس نیس الزم
دستورو خیانت این راز کنم فاش بزار حقیقتو این بگم بزار نگیر جلومو نه
بشه تجربه میکشه الیی کسیکه واسه میشه ترجمه میره زبون پنج به شعر اینسوخته زمین این تو بده کنسرت میخواد فروخته و ملت یه پول واسه که کسی
تره واجب شب نون از ایران تو کنسرت تره امن واست لندن از تهرون حاالبهتره بیا خودت به نشده دیر هنوز گذره می چی تو دل تو که میدونم من ولی
و مردم این درد از ذره یه دونی نمی شهرو این های پسکوچه کوچه نمیشناسی توشنیدی؟ گنگسترن مامورا اینجا دیدی گنگستر خودت شهر تو تو
بیاری در تو شلوار که نرفتی جایی هنوز داری بادیگارد تا بیست تو واسه امن آرهجمعیت وسط چیه چک تو میدونی کنن ضایت یهو دیگرون جلو شده
راضیه قصه از بره می سود یکی فقط بازیه اینا گیری می رو مایه که توبهت بزنه زل بچه یه چش شاید چشمردم به نکن نیگا سن رو ولی
غیرتت اون شاید بیاد جوش به لحظه یه بگیردت بچه اون پاکی شایدداره توش پول واست فقط که اینه مهم داره تاوان نخون کریسنخون عموداره توش پول واست فقط که اینه مهم داره تاوان نخون کریسنخون عمو
واسمون شام شب کنسرتتسه از بلیط یه نخون قصه صلح از من کریسواسه عمو ببینبهت زنن نمی که گرونه گوجه اینجا سن رو بری قرار راحت که نکن نیگا
فرصت این از قشنگ کن استفاده تو ولی کسبشهرت دوباره واست دیر اکیپوستین توی رفتی که گرگی یه تو ولی دوستی؟ صلح بگی بگی؟ چی مثلن میخوای
شادیه جا نیسهمه غمگین کسی آزادی اینجا فهمیدی روزه دو عجبزندونی و بند از نداری آماری که بگو مهمونی اوین رفتن ها دانشجو حتما
دردیه بد جامعه تو خفقان که بدون چیه عشقت معنی تو بساط کن جمعکریس نیستی باغ تو اصال اینکه مث نیستو شدنی باز هم به پیچ مون نه و هشت ما
اسیری و بند تو خواین می رو آدما که پیری استعمار همون ی زاییده تو آرهخوندی که تو تاریخ کریسدبرِگ آقای گاندی خونی دشمن نبودین شما مگه
بیاره پول واست فقط که کنی می کاری تو نداره فرقی که تو واسه خوبه سانسورمتقلب ریشوی روز یه ای توده روز یه منقلب بشم یهو نیستم لطفی که من
زیرزمین توی یا ارشادی تو یا اینجا بگی اذان و بکشی دستمال باید اینجاساختی واسشون کاری یه باشی اگه نامجو باختی نفروشی تو خود اگه اینجا
ممدلی عمو کریسدبرِگ یاهو علی موال از بیای باید تریپ یهها مایه این تو چیز یه نازی الوی تو حرفا این نمیاد تو هیکل به عمو نه
حرفاس این کمرو و قر گیر در که آریان ماست نسل صدای آریان نه معترضی تو نهخونن می گفت ارشاد چی هر که اونا جز دارن مجوز کیا راک و رپ از ببین
ویلوون موسیقی واسه نفر چن میدونی خیابون تو لخت بپرسحقیقت بروبریدن و خوردن سری تو جوونا از چقد شدن آواره هنر واسه نفر بپرسچن
شرمنده میشی کارت این از که میاد روز یه بده برات عمری آخر بیا خودت کریسبهبخون انگلیست همون تو برو برگرد کریس نکن سوءاستفاده مردم این صفای از
بخون انگلیست همون تو برو برگرد کریسداره توش پول واست فقط که اینه مهم داره تاوان نخون کریسنخون عمو
داره توش پول واست فقط که اینه مهم داره تاوان نخون کریسنخون عمو
نجفی شاهیننیستیم- ۱ مرد ما
-۱ زن- ۶ حرف ترانه متنزن این صورت ظریفه قویه، دستت تو نزن داری، باور که کسی اون به نزن،
هرزه؟ دخترامون اوباشن، پسرامون گفته کی میلرزه داره اینجا تنم همهی خدا بهکینهمه روی از میگم چی هر نکن گمون سینهمه تو غده یه مث درد این آره
بست بن تو فریاده یه این، نیست ترانه س شده بغضخفه یه این نیست، شعر یه اینمیبره خونینت صورت فاجعهی عمق تو میخوره منو خلوت تو که زخمه یه این
میدونم گناهه، بودنت نفس میگن میدونم سیاهه، حادثه از چشات توصحبت اینه گرونی زیبایی، ظریفی، زینت واسه نه اما مرواریدی، مث تو
داره برکت که گناهی گناهی تو آره داره بودنتسالمت تو مریضن، آدمازنه حق این میشه بلند صدامه، اسلحهم منه مال که چیزی هر واسه میجنگم آرهزنه حق این میشه بلند صدامه، اسلحهم منه مال که چیزی هر واسه میجنگم آره
کجایی؟ تو شیرم، من ضعیفم، میگی بیخود بیای و دلسوز یه نقش برام نمیخوامدهنی تو یه تو واسه میشه شعرم همین کنی سر مرثیه واسهم نمیخوام دیگه
حلشصبره راه که نیستم معتقد من جبره این مه، ر� س� رو روسری نکن نگاهکمم تو از چی تو بگو ببینم، میخوام بگو آدمم یه من زندگی، حقمه یعنی این
درد�مو بفهمی باید تو آدمه، آدم حرفمو زن یه مث بگم دقیقه دو بذارمردن قدیمیام نوبتمه، هم نوبتی بردن و گرفتن حقمو تاریخ یه قد�
حرفHته فقط زدن بزن، میگه قانون طرفHته قانون میگی، چی هر داری حق تومیکنه جون کی ببین میزنم حرف منم بزن، میکنه درد آره شکستنه، واسه سر این
ترسمو ببینی شد بلند دستت وقتی تا گریهمو بشنوی همیشه مث نمیخوامزن که یا نامردن یا جنسن دو امروز آدما زدن خط و مرد اسم کتابا تو از کن باور
زن که یا نامردن یا جنسن دو امروز آدمازنه حق این میشه بلند صدامه، اسلحهم منه مال که چیزی هر واسه میجنگم آرهزنه حق این میشه بلند صدامه، اسلحهم منه مال که چیزی هر واسه میجنگم آره
شی تا بیاری، کم بزنی، زانو میگم چیز یه وحشی؟ دنیای این تو هستم چی واسهت منHتونه نون و آب هرزگی بچرین، بهتره کمرتونه تو مغزتون نیست، آدمیت این
پوشالیه چیزه یه خونواده خونه بچه خالیه تو مضحکه، حرفه، یه براتون عشقجون�مه به بسته این نمیاد، دست به آسون خون�مه باال قیمتم گرونم، من اما
شدم خواهر جنگیدم، پات به پا بود جنگ اگه شدم مادر برات کردی اراده که وقت هرزنته تو، نمیشناسی حاال که زن این آره همسرته شکسته و خرد زن این آره
مردی؟ که گفته کی سری تو و تشر و توهین با کردی خواستی که کاری هر همین، یعنی تجاوزبفروشم مو شخصیت که نیستم عروسک من بپوشم چی بگی نمیتونی تو که میشه روز یههمینه قیامت تا که میکنی که مغزه با تو اینه قضیه سطح تو عوضمیشه، پوششم من
نمیخونه وحشت آیهی گوشم تو دیگه کسی نمیشکونه سرمو دستی هیچ Hسنگ دیگهآتیشه و خاک و طوفان جزمه، عزم یه این نمیشه هرزگیها نگاه لگدمال تنم
آتیشه و خاک و طوفان جزمه، عزم یه این
نجفی شاهیننیستیم- ۱ مرد ما
-۱ خون- ۷ در خوان آوازه ترانه متنبود کم خوشبختی تا قدم یه واست همیشه بود غم پر چشات تو اما خندیدی می
کمینه توی یکی همیشه اینکه درک و سینه تو غده یه مث ملت یه دردنمیاد در دیگه صدات اما بزنی داد خوای می میاد روت به رو صفحه یه مث تاریخ و
ببینی و فالکت و بدبختی و نیستی نیستی دیگه امروز که شد خوب ولی فریلیس کاسه یا جاسوسن و جانی همه اینجا نیست کسی فروختیم، خودمونو همه فری
کاره رو بورسه رو مرسومه امروز غیرتی بی شعاره یه فقط امروز و مرد وطن شعرنعمتیه شدن اخته و رِگ بی امروز خفتیه چه ببینی و نیستی شد خوب
میخورن خون و نشستن هنوز ها لژنشین رقصوندن سال سی رو ما و نیستی و رفتی توواسمون وجدانه عذاب مث صدات آخه نخون بسکن دیگه فروغ روح تورو فریواسمون وجدانه عذاب مث صدات آخه نخون بسکن دیگه فروغ روح تورو فری
نمیرم غم از تا ساز رها بندم از بگیرم پر سویت آشیانه از تامن شب گام هم تنهاست آوازی یا من لب روی بر غمهاست آواز این
منم؟ این میگم بینم، می و خودم آینه تو کنم گریه یا بخندم نمیدونم حاالدونم نمی گذشتم از مونده حاال چی قلبم روی شده مثسنگ عقده یه
بکنن شو بیکینی که کنم می کمک منم کنن لخت و دختر یه چشام جلو اگه حاالدسدادم و بستم عهد جوونیم قاتل با شدم گم خودم از و دادم باد به و پرچم
پسدادم کردم قرقره چی هر سال چهل سی شد رفیقم داد، باد بر مو عمر اونکهپوپولیستم رفرمیستم پالستیکی چپ یه ناسیونالیستم یا لباسمذهبی و شکل هر تو
خواهیم تو که چیز همان نیستم چیز هیچ من ماهیم مار یه خور، روز نرخ به نون یهخندیدم دلم ته و زدم زار ظاهر به دیدم رو بدبختی و فقر چشام با اینکه با
رقصیدم کرم بابا دیسکوها تو هفته آخر خوندم ملیتم و تاریخ و وطن ازواسمون وجدان عذاب مث صدات آخه نخون بسکن، دیگه فروغ، روح تورو فری
نمیرم غم از تا ساز رها بندم از بگیرم پر سویت آشیانه از تامن شب گام هم تنهاست آوازی یا من لب روی بر غمهاست آواز این
خوندم تهرون تو بازی زن و ها کافه یاد به خوندم رون و باسن و سینه از و شدم خوانندهشرمنده پرم، می دیگه کسای با تو بعد خواننده کردی، منو تو میگن که درست
شت گاد مای اوه میره یادم داره فارسی کنسرت میدم، دبی تو میرم نیستی که تومیزنن سرم تو دارن که قرنه چهارده میدم تن چی هر به چارگی بی سر از شاید
کم کم برسم خط آخر به که نشه فری کیم؟ من بگو تو فری چیم؟ خدایشمننخواه این از بیشتر ما از فری عمو جون رو تو ما از زدن کف شدی، قهرمان و کشتن رو تو
خطره لحظه به لحظه که راهی تو قدم دردسره پر تو سبک به زندگی آخهببخششرمندم نیستم سیاست اهل من ببندم چشامو بزار گوسفند من اصال
نمیرم غم از تا ساز رها بندم از بگیرم پر سویت آشیانه از تامن شب گام هم تنهاست آوازی یا من لب روی بر غمهاست آواز این
نجفی شاهیننیستیم- ۱ مرد ما
-۱ خطیم- ۸ آخر ما ترانه متنبرت و دور میبینی میکنی وا چشاتو وقتی
سرت توی میزنن که جنازهن مشت یهمیشی دلسرد روز یه مادرم و پدر از
باشی گوسفند مث میخوان اونام چون چراوحشیه نسل خون گام ر� تو من اما
اعتقاده بی میگی داری تو که چیزی اون به کهنداده یاد من به چیزی که قصهای
ساده خیلی و بدبختی و فقر جزفساده و زوال به رو چی همه بگم
فریاده این جز واسهمون سالحی نموندهنکن وحشت حاجی ببین حرفام از
چون که میدونی داریم، فرق نسلیم، دوتا از ماهمهشمیکشی رو و زیر و میری آبی زیر
جنستگرِگ از شده شکسته تن یه جنسمرِگ از مرد سه نفر، سهفرصت یه و بهانه یه ترانه، یه آلت سه بیضه، شش اراده، سه
حرمت یه کبوتر، یه اتاق، یه شهوت و خشم و آیه از پر مغز سهمردنی حسرت تو که لحظهای تو تو منی آب جاریه که رگهاشون تو
میکرد فریاد فقط بود دستاشبسته میزد چشماشفوران تو از وحشتتکرار این از چندش و دخول درد دیوار تو میکرد خفه صداشو اوین
ببند چشماتو کن گریه ترانه تن رو هاشون خنده رعشه زخمکردنی کردنی تاریخ مثل بکن خوابه خدا برادر بکن تو
بخون آیه کبوتر این نعش روی بسوزن شو پاره و مجروح بدنکن بپاشحیا شو، منفجر زمین کن گریه خون ببین وارثتو زمین
و زمان و بکشزمین زیر به فلک آسمونو طرح بدر هم از شبنگم ترانه صدتا ترانه واسه اگه ساکتم اگه صورتم تو کن تف زمین
ببند چشاتو کن گریه ترانه بخند حالم بکشبه نعره ترانهبزن خط منو بار این بیا تو ترانه لجن تو غرقم طور چه ببین ترانه
ببند چشاتو کن گریه ترانه بخند حالم بکشبه نعره ترانهبزن خط منو بار این بیا تو ترانه لجن تو غرقم طور چه ببین ترانه
تفنگ اشک و سرباز یه بدن یه فشنگ خواب فرشو سنگ روی سر یهجنگ نفی و پولسمسیح یه پلیس یه سبز رنگ عاشق بسیجی یه
کژدم دست توی بسر عمامه بی مردم قلب توی رها آخوند یهاحمد جلوه، کاوه، عدنان، عیسی، محمد، شیوا، ژیال، مهسا، یه
حبسنفس و سلول فحشو و قفسسیلی درد و وکیل بی وکیل یهکاری زخم یه گلوله، یه صدا، یه قناری گلوی تو بلوری بغض یه
حسکمال توهم، حقارت، یه جنسذغال از اما محمود یهشده پی وله، ساله سی که گلهای شده قی ملت معدهی از که دولت یه
سواد بی مجرم مریضو دکتر مداد یه سیاه و زشت و بد خطبیغ و بوق دیکتاتور کاریکاتوریه میخ سر دور نور هالهای مثل
لباسعلی تو گم که معاویه یه شنیع وقیح فقیه ولی یهبزن خط دفتر این از اسمشو ترانه لجن تو و کشتی این ببین ترانه
بزن خط دفتر این از اسمشو ترانه
نجفی شاهینتوهم-۲
-۲ ۲) جدید- ) ورژن زن حرف ترانه متنزن این صورت ظریفه قویه، دستت تو نزن داری، باور که کسی اون به نزن،
هرزه؟ دخترامون اوباشن، پسرامون گفته کی ه میلرز داره اینجا تنم همهی خدا بهکینهمه روی از میگم چی هر نکن گمون سینهمه تو غده یه مث درد این آره
بست بن تو فریاده یه این، نیست ترانه س شده بغضخفه یه این نیست، شعر یه اینمیبره خونینت صورت فاجعهی عمق تو میخوره منو خلوت تو که زخمه یه این
میدونم گناهه، بودنت نفس میگن میدونم سیاهه، حادثه از چشات توصحبت اینه گرونی زیبایی، ظریفی، زینت واسه نه اما ، مرواریدی مث تو
داره برکت که گناهی گناهی تو آره داره بودنتسالمت تو مریضن، آدمازنه حق این میشه بلند صدامه، اسلحهم منه مال که چیزی هر واسه میجنگم آرهزنه حق این میشه بلند صدامه، اسلحهم منه مال که چیزی هر واسه میجنگم آره
کجایی؟ تو شیرم، من ضعیفم، میگی بیخود بیای و دلسوز یه نقش برام نمیخوامدهنی تو یه تو واسه میشه شعرم همین کنی سر مرثیه واسهم نمیخوام دیگه
حلشصبره راه که نیستم معتقد من جبره این مه، ر� س� رو روسری نکن نگاهکمم تو از چی تو بگو ببینم، میخوام بگو آدمم یه من زندگی، حقمه یعنی این
درد�مو بفهمی باید تو آدمه، آدم حرفمو زن یه مث بگم دقیقه دو بذارمردن قدیمیام نوبتمه، هم نوبتی بردن و گرفتن حقمو تاریخ یه قد
حرفHته فقط زدن بزن، میگه قانون طرفHته قانون میگی، چی هر داری حق تومیکنه جون کی ببین میزنم حرف منم بزن، میکنه درد آره شکستنه، واسه سر این
ترسمو ببینی شد بلند دستت وقتی تا گریهمو بشنوی همیشه مث نمیخوامزن که یا نامردن یا جنسن دو امروز آدما زدن خط و مرد اسم کتابا تو از کن باور
زن که یا نامردن یا جنسن دو امروز آدما آرهزنه حق این میشه بلند صدامه، اسلحهم منه مال که چیزی هر واسه میجنگم آرهزنه حق این میشه بلند صدامه، اسلحهم منه مال که چیزی هر واسه میجنگم آره
شی تا بیاری، کم بزنی، زانو میگم چیز یه وحشی؟ دنیای این تو هستم چی واسهت منHتونه نون و آب هرزگی بچرین، بهتره کمرتونه تو مغزتون نیست، آدمیت این
پوشالیه چیزه یه خونواده خونه بچه خالیه تو مضحکه، حرفه، یه براتون عشقجون�مه به بسته این نمیاد، دست به آسون خون�مه باال قیمتم گرونم، من اما
شدم خواهر جنگیدم، پات به پا بود جنگ اگه شدم مادر برات کردی اراده که وقت هرزنته تو، نمیشناسی حاال که زن این آره همسرته شکسته و خرد زن این آره
مردی؟ که گفته کی توسری و تشر و توهین با کردی خواستی که کاری هر همین، یعنی تجاوزبفروشم شخصیتمو که نیستم عروسک من بپوشم چی بگی نمیتونی تو که میشه روز یه
همینه قیامت تا که میکنی که مغزه با تو اینه قضیه سطح تو عوضمیشه، پوششم مننمیخونه وحشت آیهی گوشم تو دیگه کسی نمیشکونه سرمو دستی هیچ Hسنگ دیگه
آتیشه و خاک و طوفان جزمه، عزم یه این نمیشه هرزگیها نگاه مال لگد تنمآتیشه و خاک و طوفان جزمه، عزم یه این
نجفی شاهینتوهم-۲
-۲ زمان- ۳ آخرین ترانه متنطاعونی های چهره از پر لجن از آینه یه
خونی دستایی تو شده کنده چشای سبد یهخونی استفراغ و بند و چماق و داغ شالق فواره هق هق و گردن و سر بی ها بدن
آسمونی حکمی با خاموشمیشه که خورشید یه دوباره دار به آویزون ستاره یهجوونی تو شده بریده هایی بیضه با مردایی سقف به هاشون سینه از آویزونن که زنایی
زندونی آدمای زنجیر ضجه صدای شهر های حاشیه پخشاز شیره حشیشو بویاستخونی صورتایی با آسمون به خیره مردمی و بهتر دنیایی از میخونه خطبه که رهبری و
دریده؟ دخترشو ی سینه کی گریونه پدری پریده صورتاشون رنگ خمیده کمرهاکشیده صلیب به رو آدما پدر نام در مسیح شدن تا جلجل شهر های محله تموم
ندیده آزاد جالد جز رو کسی اینجا کسی شدن ترسشقه از سینه تو حبسه نفساسفیده تنم ببین و مثسرو و سبز سرم و سرخ زبون ببین بطالنم خط من ولی
رسیده آخرم زمان زمانه آخرین این سنگم و آهن و عقاب و کوه از معجونی ببینکارن می خنجر ما شهر توی دارن رو قلبا ما شهر تویکارن می خنجر ما شهر توی دارن رو قلبا ما شهر توی
رو ها آینه تموم میکنه سیاه صورتت رو هوا و زمین کنه نجسمی وجودت تورو ها کلمه و شعر تو میکشی گوه روبه خدا پای بازم تو مث وسط بکشم
رو ها فاصله گیری می کششکستت خط با رو آدما سنجی می خودت قد با کوتاهی تورو الپا میسوزونه که لزجی عفونت رو ها قافله میبری چاه به چاله از که
جارو ی دسته و سوراخ و دم موشو نماد رو ما میکنه داره که عمقی بی حمق خشمرو ها قصه چرت بده جر میخواد اونکه منم خندی می و قدرتی از نشئه ای خلسه تو تو
خارو و خاشاک میلیونی خط رد ببین واکن چشاتو نمیشه آروم که سیل یه اینرو ها حافظه کنی پاک بازم میشه ببین بدزد و بکشبدر بزن و ببند و بگیر
رو ندا خون ببر یاد از چطور زمین کشیه سهراب تو تبار و تو رسم تنهارو ها حنجره کنی خفه آخه میشه کی تا بلند نعرمون رگامون تو خون وقتی تا
رو آقا بگو کاریه ساریه جاریه مرد یه کلمه هر و زن یه خون قطره هر از کهرو ها حادثه بشمر بشین کار اول این ستم با نه اما مونه می کفر با مملکت کهرو ها حادثه بشمر بشین کار اول این رو ها حادثه بشمر بشین کار اول این
کارن می خنجر ما شهر توی دارن رو قلبا ما شهر تویکارن می خنجر ما شهر توی دارن رو قلبا ما شهر توی
نجفی شاهینتوهم-۲
-۲ من- ۴ حسن ترانه متن] کودک] یک صدای با دکلمه
زن یک هندستون، بردن شیرشو پستون، نه داره شیر نه جوره، چه حسن گاو توتوله، متل اتلورچین پاتو یه واچین، و هاچین کالشقرمزی دور عمقزی، بزار اسمشو بستون، کردی
بود پرستشون شب چشه تو کینه بود دستشون تو قلبم خورشیدبگیر یاد و گرِگ و بز بازی نگیرم دل به و تاریکی میشد
بود دسبخت تو مردن و موندن بود سخت دیگه من واسه بازی این ولیزمینه این حق سرمون میاد که چی هر کمینه توی حادثه بگو تو
شده صلیب از پر باغامون کوچه شده عجیب تو و من حال که همینهمرده که وقته خیلی پدرمون بی سهراب خورده تیر و لنگن که پهلوونایی
نونمونه حرف مغزمون حرف و اللیم باورمونه آسون کلک و گیجیمفریبمونه از رازقی واسه ضجه باغچه یاسای چپاول و مرِگ توی
ان نخی که هایی الوثقی عروت ان یخی هامون ستاره شب اینجاان مقدساخی گاوای این شیر کوتوله حسن ورچین پاهاتو
شدم خسته زدن داد از حسن کنم گریه میخوام بخون شعر تو حسنشدم خسته زدن داد از حسن کنم گریه میخوام بخون شعر تو حسننساخته قاضی با داده سرشو اون نباخته بازی این تو کسی حسن غیر
کشیدن ناخناتو و دوختن لبتو بریدن تو پا و دست من حسنمیخونن ترانه مث زبونه اسمشرو میدونن مادرا میره راه کوچه تو حسن
آخر دم مرد مگه رفته یادش اون شاعر اون میشه پیر داره ساکت حسنشدن آدم بزاسگرگا با نقشمنفی شدن گوسفند پر ها قصه امروز حسن
ژنده آدمای درد و قحطی حسن زنده تاریخ یه حسن من حسنالدمه ولی اما چوبسحسن پای قمه تا پالستیکی توپ از حسنخمار چرا مون دیروز شاعر حسن دار رو دارابی آرام دل حسندینی های قصه با الالیی و حسن چینی کتونی شیشجیبو حسن
سیاهی حسن و جنگ و مرِگ حسن تباهی حسن محکوم حسنصبرش سالها و دوری و تبعید و شهرشحسن های خاکی کوچه یاد و حسن
شدم خسته زدن داد از حسن کنم گریه میخوام بخون شعر تو حسنشدم خسته زدن داد از حسن کنم گریه میخوام بخون شعر تو حسن
نجفی شاهینتوهم-۲
-۲ هامون- ۵ ترانه متنخیس چشمای با و مرد یه کن نیستصور عاشقونه شعر یه این نکن اشتباه نه
کنم اسارت به تعبیر و حسعشق نباید کنم جسارت تو به شعرم تو نباید نمیخوامسپیدار و سبز دل اون میشکنه چه گر تا دار نگه خدا بانو امشب میرم شکسته
دیوارت تموم باشه پنجره تو ولی بود مبهم آرزوی یه پنجره که من واسهآزارت موجب میشه کبودم های ضجه مو چرکین زخم بوی اگه ببخشمنوافکارت انبساط از پر و سرد سکوت نمیشکنه وقتم بی ی گریه صدای دیگه
لباسگلدارت اون با بدرقم برای باز بیای شاید که کشیدم انتظار خیلیدیدارت برای بیام بازم شاید میشه که مصلحتی دروغ یه با کنی خوشم دل و
بیدارت نکرد که هامون خاطره صدای بود سنگین عجیب خوابت که فایده چه ولیافطارت واسه غزلم آخرین این بمونه نوشی نمی غزل دیگه و گرفتی روزه میگن
نگهدارت خدا امشب میبرم یادگار به رو تو سبز خاطرات و میرم شکستهنگهدارت خدا امشب میبرم یادگار به
بغضجاده رفیق سامون و سر بیساده عشق این جز به شد چیز همه بی
ستمگر بودی شده زاده لب بی که تو میگن تورو دنیاسمجیز تو لب چی هرثمر بی خواست یه واسه جوابی آخرین تو توئه دامن حسرت تو دست چی هر
اس بسته همیشه که نجاتی در آخرین اون اس خسته ذهنی تو که خوابی یه تعبیربیشماره که هستی دردایی اون وحدت یکباره فقط که ای خسته تکرار یه تو
دوباره مرگی یه تو منو کن تجربه بانو شدم تجزیه تو اسم تو منمیشه اخته عشق نسل وارِث آخرین میشه لخته حسرتت تو خون که شعریکن دغدغه ذهنت تو رو ها واژه تموم کن بدرقه غمگینم هجرت این تو منو
کن لقلقه زبونت رو و حقیرم اسم بانو بشم تو نگاه تکثیر بذاردارت نگه خدا همینه جمله آخرین آوارت زیر عمری خراب که کسی واسه
دارت نگه خدا همینه جمله آخرینبغضجاده رفیق سامون و سر بی
ساده عشق این جز به شد چیز همه بیبغضجاده رفیق سامون و سر بی
ساده عشق این جز به شد چیز همه بی
نجفی شاهینتوهم-۲
-۲ دروغه- ۶ چی همه ترانه متنکنی وسطشترسیم باریکی مرز یه کنی تقسیم اگه قسمت دو به و جهان
دشمنن همه بقیه و رفیقنت تا چند بدن بقیه و خوبن عده یه حکمنهیوالن و پلیدن حتما دیگه طرف مرام با و لوتی و صافن همه تو طرف
دادن بازی رو تو فقط وسط این طرف دو جنسن یه بفهمی وقتی دروغه ولیمیخندن بهت و میکنن نیگاه چشات تو ازت میرن باال بقیه پله میشی تو
میسپارن گور به رو تو اونا میکنی باور تو بگن اعتماد و امید از باهات دائم میشهمیکنن پاک تو با و روحشون لجن همین دستشون تو چرکی دستمال یه تو
رمه مرام اینه شکم و کمر گیر همه میبینی برت رو دو به میکنی نگاهخیلی آره براشون ارزشداری ملی شاعر میشی برات میکشن هورا
پسچی؟ هی ازشون نیسدیگه اسمی حاال و اومدن تو مثلنزن گول و خودت دروغه همه یعنی خودت و تویی فقط دروغه چی همه یعنی
ببین خوب چپشخنجر دست توی کرده دراز راستشو دسته کی هرجوشنزن بیخود ولی بمیر و ببین یعنی من حتی تو حتی دروغه چی همه یعنیجوشنزن بیخود ولی بمیر و ببین یعنی من حتی تو حتی دروغه چی همه یعنی
مشکی دم اشکت و میزنی دم عشقی از و بغلمی تو که تو حتیمشتی آره میبینی پولشو میشی گیج وقتی که پیشکسیه فکرت ولی هست
بده سود که معامله یه یعنی رابطه دیگه کسی تو چیزیه یه دنبال کی هرحاجی آره انسان ارزش میگن اینو ارزشداری بشی مصرف که جایی تا
بیفته پاش اگه منو راحت میفروشی مفته حرف عشقت دروغه چی همه یعنیگردی و میبینه خودشو آینه تو که مردی اون اشکای جز چی همه دروغه
واسشساخته دنیا که سلولی توی باخته شو چی موهاشهمه رو نشستهندید عروسشو حجله تو که دامادی سعید خون جز دروغه چی همه یعنی
و شوهر بی زنای و تیکه تیکه مردای و خرمشهر جز دروغه چی همه یعنیمیخوند مرِگ گوششالالیی در رهبر نبود رهبر رفت تانک زیر که اون دروغه
نسروده کسی که شعری جز دروغه چی همه نیومده که شاعری جز دروغه چی همهگیتارم رو شده گم روز یه که نتی سیگارم پاکت جز دروغه چی همه
دروغ این دروغه حتی دروغه چی همه یعنی فروغ سرد فصل جز دروغه چی همهحتی من حتی تو حتی دروغه چی همه یعنی
نجفی شاهینتوهم-۲
-۲ ما- ۷ طرف ترانه متنشدیم پیر جوونیمون توی شد چی نفهمیدیم شدیم سیر زندگی از شد وا چشامون وقتی
دادین جواب من های سوال به شما کی اما اعتقادی بی منحرفی میزنیی چپ گفتنبود تفنگ قلم جای به بابا دست تو بود جنگ که کردیم وا رو چشا وقتی از ما
بود سنگ که اعتراضمون جواب همیشه بود لنگ ما واسه زندگی پای یه همیشهرو ریشه و درد میشناسیم تا دو هر تو و من رو قصه بگم من بذار بار یه واسه فقط
سالمم ی جامعه یه تو کنم تصور آدمم که کنم فکر بذار هم بار یه واسه
کنم فکر بذار ارزشم بی ی تفاله یه که خوردم سری تو سال بیست بره یادم بذاربغضمادرم و شبونه ی گریه رو خواهرم رو ببندم چشامو لحظه یه بذار
دوختم چشم فردا به و نیستم آینده بی که خوشبختم بگم و ببندم چشامو بذارلعنتی است دیگه چیز یه ما واسه زندگی آخه نعمتی و ناز تو اگه میخندی دلت تو تو
گرفته خون که چشایی اون سرخ ی گریه رفته که خواب تو هایی لحظه ما واسهمردنه شب و شدن زنده صبح تو مثل کندنه جون مثل نیست زندگی این ما واسه
و بدبختی و فقر توی زدن پا و دست و برگشتی های چک با مامور یه مثلو بمیری بخوای تون محله تو بره آبروت و بگیری سرت رو دامنتو که این مثل
نمیاد در صدات میزنن اگه سرتم تو میخوای پول جوری هر بفروشی رو خودت بایدویرونه سقف زیر اسالمی ملی انسجام خونه اجاره ماه آخر قسطی زندگی یه
مخوف شب یه شبه یه همیشه ما نگفتطرف چیزی که کسی گفتم که چی هر کی هر بهداره تاوون هم مرِگ ما طرف
سواره عده یه پیادن همه ما طرفبختیه بد کلکسیون ما طرف
معنیه بی ما واسه چی همه ما طرفداره تاوون هم مرِگ ما طرف
سواره عده یه پیادن همه ما طرفبختیه بد کلکسیون ما طرف
معنیه بی ما واسه چی همه ما طرفنداره شبشچاره شام واسه راه این جز داره خونه زن یه فاحشه ما طرف
مشکله خیلی خودت از نکنی شرم که این وله خیابونا لب معرفت ما طرفمحاله تقریبا کردن زندگی انسان یه مثل سواله زیر همیشه آدم معنی که جایی
گوشته تو خفقان و وحشت صدای فقط دوشته رو شب تا صبح از اینجا سنگین بار یهزندونه تو دانشجو عجیبه ما طرف درسمیخونه دانشگاه تو جانی ما طرف
اس بسته قرن چهارده که دریه اون اسهویت شکسته سنگ تخته یه ملیت ما طرفنمیدن ارزش سگ یه قد آدم به اینجا قیمتن نصف آدما ما ی محله تو
شاهده حالمون به میخنده که خدایی یه و عادته خوردن سری تو که وقته خیلی ما واسهتره مشکل مردن از کردن زندگی اینجا حله راه خودکشی میگن گرفت دلت اینجا
داره تاوون هم مرِگ ما طرفسواره عده یه پیادن همه ما طرف
بختیه بد کلکسیون ما طرفمعنیه بی ما واسه چی همه ما طرف
داره تاوون هم مرِگ ما طرفسواره عده یه پیادن همه ما طرف
بختیه بد کلکسیون ما طرفمعنیه بی ما واسه چی همه ما طرف
نجفی شاهینتوهم-۲
-۲ سارینا- ۸ ترانه متنساعتی خوابت و داره وقتی یه غذات راحتی و خوابیدی خودت تخت تو تو
نگیر سخت دایی ردشکنی نمیشه باالس زندگی واسه شانست و میری مدرسهتپه می تو قلب با قلبش که مامانی پشتسرت شیر مث که داری بابا یه
نگیر سخت دایی میکنه خم و آدم چطور زندگی بینی می و شی می تر بزرِگ حاالنقاش تو و قلم و رنگ مث باشزندگی داشته داری که رو چیزی اون قدر دایی
بخونه بومت تو شومی جغد نشه میمونه جور همون رنگشکنی جور هر
بشه گلگون قشنگت صورت نشه بشه خون روز یه چشمات سفیدیه نشهنیس برگشتی دیگه راهها بعضی تو ولی کنی تجربه رو چی همه بگیر یاد دایی
نما آدم گرگای از بترس دایی بپا تو دست دسدادی که دستی هر بهافته پاشمی و بهت میده هدیه لختشو روح که کسی به بده تو لخت تن
دوباره دوخت نمیشه رو پرده یکی این نخوره خط روحت بکارت بپا داییشی رام نشه دار نیگه باال سرتو میشی خام پسزود ندونی و نخونی اگه
یعنی زندگی کنی می تعیین تو و حدود شدی محدود روسرت روسری نگیدایی کشید بند به میشه و کوه مگه خودت دست آزادیت که زندونی
دایی کشید بند به میشه و کوه مگهخاره یه فقط امروز کاشته که گلی دوباره تو دایی ببین بیا سارینا
سارینا سارینا سارینا داره گریه همیشه ام قصه ساریناخاره یه فقط امروز کاشته که گلی دوباره تو دایی ببین بیا سارینا
سارینا سارینا سارینا داره گریه همیشه ام قصه سارینابهت خواد می دستشو تو داره گلی که ای بچه دختر اون به کنی اخم نشه
دایی داری فرق آره حتما داری فرق بگی خودت با و برگردونی رو بفروشههمراهشن سیاهی ترسو و فقر شهر پایین از کارگره بچه یه اونپدرشو سرد سیلی سرخ جای صورتشو ببین دایی باباشمعتاد
و دوشکشیده به کارو تلخ طعم و نیست مدرسه تو داره سال نه فقطخری ازشمی تلخی با که گلی اون مشتری دست تو میشه پرپر که گلی
خونه تو نخوره کتک اینکه ضامن نونه لقمه یه نیست گل اون واسهزمین دایی اشطوالنیه نپرسقصه فهمی می خودت کیه تقصیر نپرس
ای عقده مشت یه دارن پول فقط ای عده یه و میکنن کار که آدمایی از پرو باختن جون راه این تو کسایی چه و ساختن کاخ کارگرا کار از که
آدم واسه میشه عادت زشتیم آخه میخندن بهت بگی دیگرون به رو چیزا اینباش خودت تو باشه هس چی هر کی هر بزار بکشنقاش تو خود ی قصه تو ولی
خاره یه فقط امروز کاشته که گلی دوباره تو دایی ببین بیا ساریناسارینا سارینا سارینا داره گریه همیشه ام قصه سارینا
نجفی شاهینتوهم-۲
-۲ انسان- ۹ آن اینک ترانه متنجا بر چیزی نمونده که حسی از بابا نه با بی نه بی با
صدا بی های گریه شب و سنگین غربت و شکستم که من ازهوا تو باد بر که نعشی از رفت سر حوصله حاصل فاصله از
چشمها توی خیره رخوتسخت و تختم روی لششده که آدمی ازباشحوا دیگه آدم یه دنبال هم تو نمیشم و نبودم آدم وقت هیچ من
عیسی مثل که بشم نخواه من از و نبود باکره تو قلب مریمکافکا کتابای توی شدم گم من مطلق هیچ این از بترس من از
اشتباه این از تفاهم سوء این از نیستم که نساز چیزی من ازجواب بی و مبهوت و گم در سر عذاب این و هستی بار و منم حاال
بخواب بگیر نیست مهم چیزی هیچ دیگه زوال به رو عشق این از بکش دست هم توجواب بی و مبهوت و گم در سر عذاب این و هستی بار و منم حاال
بخواب بگیر نیست مهم چیزی هیچ دیگه زوال به رو عشق این از بکش دست هم توقصه از و اسمم بزنه خط بگو مینویسه داره من جای به که سایه این به
خودکار خشک ی سرفه یعنی شعر سیگار پشت سیگار و م سایه و منبدترم سگ از نگم شب از اگه سرم از دست نمیکشه دست شب این
من میرم کجا تا ببین بشم رها بذار آرش کمون از آخرم تیر منچاه و راه به نمیکنم فکر دیگه ماه به میزنم گره چشمامو
نگاه حسرت با اما میمونی تو رسممه رفتن و رفتنیم مننرنج حرفام این خشک لختی از نسنج اطرافت های کوتوله با منو
دسته این چشم تو چشم چی هر بسه نمیفهمن منو هیچوقت کهجواب بی و غمگین و گم در سر بیصدا سوختم و دوختم لب و دوختم
بخواب بگیر نیست مهم چیزی هیچ دیگه زوال به رو عشق این از بکش دست هم تو
نجفی شاهینتوهم-۲
-۲ دردم- ۱۰ یه من ترانه متنآفریقاییم چینییم عربم روسم یه آمریکاییم ترک افغانی ایرانی یه من
بوداییم و مذهبم بی و مسلمونم هندو بهاییم مسیحی زرتشتی یهودی یه منستمه از پر تاریخم که ام افغانی یه رسممه سادگی و صفا که ام ایرانی یه
جنگه تو سال پنجاه چهل که فلسطینم یه تفنگه و کوه رفیقم که کردم یه منانگل باهاشمثل میشه رفتار که اونی جنگل عمق مثل سیاه آفریقایی یه
برده آبرومو جنایتش واسه که حزب یه خورده سیلی نازیها از که ام آلمانی یهغوغا و مرِگ و جنگ این تو کردیم گریه عراقیا دست تو دست که آمریکایی یه
مملکتی آزادی حسرت تو میسوزه که تبتی یه چشم از قشنگ اشک یهگمم در سر رسم و اسم همه این وسط کردم گم پرچممو که ام ایرانی یه
حیثیتم و انسان و آزادی و عشق نام به ام مملکتی هر تو زبون لباسو و شکل هر بهرسمه زیباترین که انسانیت نام به اصله یه این فقط و همیم مثل همه اینکه به
تنو این از بزن بیرون بشکنو و دیوار منو کن فریاد مشترکم درد یه منشو صدا هم زبونی و پوستی رنگ هر با شو رها دنیا وسعت تو شو رها شو رها
تنو این از بزن بیرون بشکنو و دیوار منو کن فریاد مشترکم درد یه منشو صدا هم زبونی و پوستی رنگ هر با شو رها دنیا وسعت تو شو رها شو رهانشن گریون ها بچه واسه مادرا چشم شنو ویرون زندونا تمومه که روزی واسه
نشه پایمال مردها معنی پر غیرت نشه مال لگد زنی هیچ قشنگ روح وآتش تو نسوزه ترسخونواده از عقیدشزنی واسه نره دار باال سری هیچ و
ریشنشه و تسبیح ایمان و اعتقاد مالک تفتیشنشه کسی هیچ زندگی که روزیبرادر و خواهر بزرِگ و کوچیک مرد و زن برابر همه خیابون تو آزادی که روزی
آبادیه و درخت و باغ قدم به قدم آزادیه و صلح توی جا همه که روزیبشه عینی قشنگ شعارهای این تموم بشه معنی دوباره انسان شاید که ای لحظهمیمیرم کنی فکر اونچه از تر زود خیلی من نیستم من ولی شاید میرسه که ای لحظه
کن باز دنیا به رو تو ذهن های پنجره کن پرواز شاهین یاد به و بمون تو ولیکن آواز و سرود این شد اگه لحظه هر تو نفسبکش و بخند و بخون من جای به
کنه تنظیم تو اشک با و بارون آسمون کنه تعظیم پیشمرامت کوه بذارشه سادم شعرای از ای استعاره مثل شه آدم آدم شده بار یه واسه بذار
نجفی شاهینخون- ۳ سال آلبوم
خون- ۳ سال-۳ میگم- ۱ چرت دارم ترانه متن
پا به پا که داداشیم مث نداری و مناروپا تو حتی بودیم هم با اول از
غربت تو نه غربه، تو داداشمون میگنشهرت این به تف میگم مشهوری، دادا میگن
نذاشت ارثیه که پدرم روح تو تف میگمکاشت بچه خورد گوه نداشت، قرون دو وقتی
کوفتی دنیای تو هرز علف مثجفتی سرم تو بزنه برسه کی هر
شد سفید موهام لعنتی کنکور پشتگود از بیرون بندازنت مثسگ هم بعدبرات نسخه پیچه می میشه دکتر کی هر
میاد بدت همه از خوره می بهم حالت تودره مرهم شاید میگی عاشقته یکی
بدبختی حتما نداری وقتی ولی گفتمنجسه و کثیف پول رسیده کی هر ما به
قصه توی ایم بده آدم اون ما اینکه مثمثشرفه نداری ما واسه اینکه مث
شرفه ندارم که چیزی تنها اتفاقابودم دزد بقیه مث داشتم شرف اگه
بدم جون باید تراک دونه تا دو ضبط واسهخوندم می ور و شر داشتم شرف اگه
موندم می ایران و ارشاد پیش شدم می خمگم می چرت دارمگم می چرت دارم
حقیقته ولیحقیقته سخته
گم می چرت دارمگم می چرت دارم
حقیقته ولیحقیقته سخته
رنگه یه جاش همه آسمون کنه نمی فرقیجاشقشنگه یه جاشزشته یه که زمینه این
دارن و خورن می بعضیا که زمینه این رومیزارن بالشسر رو شب گرسنگی با بعضی
میلیاردرن میشن پولدار راهی هر از بعضیبمرین باس ندارن که اونا یعنی این
حرفه همه شعارِ اینا و شعر یعنی اینپسکی؟ میشه؟ نمیشه سیر قصه با شکم
نداره تعارف آدم با بدبختی چیه میدونینداره فرقی هیچ جا هیچ بیچارگی پولی بیمیشه آدم گاوگولسواست و منگ چی هرمیشه رستم واست مردنیه و نفله چی هرمیگیره عوقت و برت و دور کن نگاه دور یه
میگیره غصهات نداری مایه همشون از سری توجا هر زندگی گوه یه نداری وقتی
جا در میزنی تو پیشمیره داره که اون
میشه غریبه تو با زنتم نداری وقتیپسچشه نگو گیره نمی تحویلت میبینی
بمیری باید حقیری نداری وقتیبگیری قرض خونه اجاره واسه مجبوری وقتیخواد می چک تو از پول واسه داداشتم وقتی
کشمیاد و ماله می تو در رفیقت وقتیمیشه یواشجمع یواش دلت تو کینه که اینهمیشه کم وجودت از عاطفه و عشق معنای
داره کم چیزی یه جورایی یه کی هر دونی میداره غم جور یه کی هر دنیا تو نیست خوشبخت هیشکی
خودشمملیه خودشواسه دنیای تو کی هرالکیه پپن حسن همه میبینی که اینازناشونو وضعیته دونن می مردن اگه
هاشونو گریه وضع دونم می من زنن اگههاشونو گریه وضع دونم می من زنن اگه
گم می چرت درامگم می چرت دارم
حقیقته ولیحقیقته سخته
گم می چرت دارمگم می چرت دارم
حقیقته ولیحقیقته سخته
نجفی شاهینخون- ۳ سال
-۳ ۲) زردی- ) نوید همراه فدا جون ترانه متناژدهاییم و خورده مار نسل ما
هوایی رو که نکشبرامون رو و زیرفنا جون میره که برسه پاش اگه
ادعا نکن یکی پسپیشمااژدهاییم و خورده مار نسل ما
هوایی رو که نکشبرامون رو و زیرفنا جون میره که برسه پاش اگه
ادعا نکن یکی پسپیشمادادا عصبیه کلمه مدا فدا جون
چارراه وسط ریخته خونه ببینم نبودمبازوهاتو روی خط ببینم نبودم
حاال شیکسته ملسنیشسته سرت رو باتوم کهبگا داده که تو و من نسل رسم کرده چی
عظما سگای و گرِگ مله گله خواببشه ماره پاره حنجره تا منم
دار باال بره سر که وقتی تا هستم پااینجا یا خونه که میکنه فرقی چه
بشه جاری رگات تو امید و بخونم گفتمبشه کاری زخم یه و زنه می زخمه صدام
راه این تو بزارم خوام می و عمرم من کهها بچه ما از نکنن گله فردا
نخوند تونست می و نگفت و دونست می کهنموند جنبش تو ما با بمونه میشد کهنرفت کفم تو اصلن مصلحت من نه
داره افت واست گرفتن لبو یقه که توباشه جفت بات که یقه رو لبی برونمیده لب و بستست آقا یقه میگی
که میزنه لق بسته و باز یقه با آقاآقا بیضه و چفیه لب میدونی تودادا کن قد قد بعد بکش آب برو
تو پر میگیره نیشداره حرفام میگیعمو اینجاست خونواده حرمتی ادبی
باشه هنری بزن حرف پرده ال میگهباشه کمری استاد فالن شعر مث
زدیم رو پرده ما دیگه که اینه داستانسیدی تعطیله مخالق اخالق
قصدمو نگرفتی و گیجی هنوز توپستونه میلرزونه داره که ریتم
دنیا کل میلرزه میلرزه ها ممهآقا جون مغزیم کار تو یکی ما ولی
زلزالها االرض زلزله اذاآقا بچسب و مغز بیخی رو پمه ممه
زلزله یه میکنه پا به ترانه همینمشکله فهمشواست میدونم مشکله
: آن ترجمه است این و میباشد گیلکی زبان به ترانه از قسمت اینبترکونمت سریع و شدید تونم می که گفتم
خندم می ها ها و لرزونمت می لقت، کونمیپیچی قتلمو حکم و سوزی می دونم می
پسموندگارم مونه می صدام و شعر هم بمیرم اگر امابترکونمت سریع و شدید تونم می که گفتم
خندم می ها ها و لرزونمت می لقت، کونمیپیچی قتلمو حکم و سوزی می دونم می
پسموندگارم مونه می صدام و شعر هم بمیرم اگر اماواسم آدمه کنه می فکر و کنه می هک منونباید که اونجایی برم می رو تو مثل تا صد
رو نسب و اصل بی و کثیف و چرک آدمای این ببینبدم بهشون ناموسی فحشهای میگه شیطونه
نشسته کون شاهیه ده و دوزار آدم این کهشده آقا االن که تریاکی خوان روضه
ای قورباغه شبیه که تو عظمایی؟ برام هم تونیستین منم خایه تا دو بریات و دور و توبترکونمت سریع و شدید تونم می که گفتم
خونم می ها ها و لرزونمت می لقت، کونمیپیچی قتلمو حکم و سوزی می دونم می
پسموندگارم مونه می صدام و شعر هم بمیرم اگر امااست ترانه مشت یه تو مشت هر جواب
ترانه یا میکنه اثر بیشتر مشت ببینا موبایل تو میکنن خونه شعرام وقتی
ها بچه واسه حرفام تدریسمیشندینی کتاب جای میخونن شعرامو وقتی
بگی قصه جماعت این واسه سخت دیگهچشمت تو خار یه میشه خشصدام وقتی
سید جون نکن کل کل شاهین باراه به خالصسر خاکیم ما که
شما مث مرامی بی جز پیشهمهواقفی خودتم و شدی شکسته تو
آقا شو قائل ارزش خودت واسه یکمبترکونمت سریع و شدید تونم می که گفتم
خندم می ها ها و لرزونمت می لقت، کونمیپیچی قتلمو حکم و سوزی می دونم می
پسموندگارم مونه می صدام و شعر هم بمیرم اگر امابترکونمت سریع و شدید تونم می که گفتم
خندم می ها ها و لرزونمت می لقت، کونمیپیچی قتلمو حکم و سوزی می دونم می
پسموندگارم مونه می صدام و شعر هم بمیرم اگر اما
نجفی شاهینخون- ۳ سال
-۳ سیاسی- ۴ پارتی ترانه متناینجا امروز نیست من جای شما جون
اینا شاهین میارن در حرف فردابازین وسوسول دودول و کوکول اهل
شن خیال بی رو یکی ما رفقا بگونیستم اهلش من مرسی نه مشروب؟
بیستم نزده دادا نکشجون نخدیسکو ریتم از میگیرم سردرد
برو موتسارت بار یه بگو جی دی به برواتاق تو برم خوام نمی کنین ول منو
االغ کو لباسم من لختم چرااسکوال مث وسط میره گیج داره سرم ! : کوال نه میگم بهم، میده وتکا یکی
چرخم می دارم وسط و لختم مندخترا میرن دارن باال کولم و سر از
شومبولم رو دوربینا همه کردن زومکنم آزاد و ایران برم وقتشه حاالکو پرچمم و تفنگ و لباسرزم
عمو من به بده لحظه یه میکروفنبرجا وطن نام به پا بر همه
پان سر مهمونا بکن حالتو داداشنفرین خائنان شما به نفرین
نیس حالیت داغه و کردی تو داییاسدلله من به بده و تفنگم
ها؟ شازده و وطن فداییای جانخودفروخته جاسوسِ مشقاسم
میگه اخبار داره و سی بی بی تو رفتهآآآ قبر تا چرا؟ دروغ آقا
آمریکا ویسآف میداد کمتر پولاتفاقا داشتیم همشهری یه ما
سیما و صدا نرفت میلیونم ده باهمینجاس کرده فرار االنم
آبادیا قیاس خورن نمی زور حرفایول رو دستا حرکت
ایول رو ها لرزشسینهایول رو خانوما هیکل
ایول رو شعورها و مغزایول رو ارزشحرفاایول رو مردا قیمت
ایول رو دستگاه هیبتایول رو پاتیال و مستایول رو دستا حرکت
ایول رو ها لرزشسینهایول رو خانوما هیکل
ایول رو شعورها و مغزایول رو ارزشحرفاایول رو مردا قیمت
ایول رو دستگاه هیبتایول رو اوستا میلیون چن
مملکته اصلیه رکن اخالقامته همبستگیه عامل
الدوخلیه فرج کتاب درالدولیه علم الناف تحت من
عشرت عیشو ضم در که آمدهرخصت لوطیا برم؟ دیگه راه یه من
روش هم توشما بزن نوش حاجیبوش جرج اینجوری کنه حال اگه بخدا
کنی می رو ما داری که کنی می عنایت و داری تبرک شماکنی می هدایت
نبفهمیم هیچ ما و مطلقی شماهمین بید ما ی قصه نبفهمیم
اتمو و نفت فرق نبفهمیمدیسکو تو نکن سیاسی بحث آقا
نکن خراب و جو کنیم حال اومدیماعتراضکن خونت تو برو معترضی
بده مون اوضاع و وضع که گفته کی اصن ! نده تز پس آبی اونور که شما
قیمتی اصن نداره چیزی اینجانیسصحبتی برنجم و گوشت از
کی هر دست تو آبه مث بنزینشخصی خونه تو دارن نفت چای همه
دیگه کار روشواسه هم ای صیغه تا سه کمه؟ داره شوهر تا سه دختری هرصنعتمون از کفن تو ها ژاپنی
مجلسقدرتمون نقل جا همه
کجایی؟ کشک مارازایت پارازیتدایی شکالت م میبینیم ماهواره
نیستو سانسور مطلقه آزادیو پیست و قلیون و قلهک جمعه شبو نیست نخت تو نمیگیره آمار کسی
دیسکو رقصو و دسمست تو دسنکن باور تو ولی خوبه حالمون ما
عوضکن ما با جاتو بیا جان دایینکن باور تو ولی خوبه حالمون ما
عوضکن ما با جاتو بیا جان دایی
نجفی شاهینخون- ۳ سال
-۳ مستراح- ۵ ترانه متنزائید منو ترس و بهت تو که زنی
دید می و مرد و بود پدر که مردیلجن توی رهامو سالگی هفت
زدن و دست پشت و داغ سیگارننه ی چروکیده عورت مثل
شدن له و خوردن حسجر تویطلوع اول صبح خلط حالت
عمو عیدی تومنی صد از چندشدینی دبیر آب لیوان تو تف
زمینی سیب شب و خالی شیرین چایی صبحبرادرم پای از کرز که شرمه
خواهرم عینک ی شکسته نگاهتولد کیک فوتشمع حسرت
تعمد روی از خارشخشتکژلت تیغ و سیبیل ریشو ی عقده
کوزت واسه بودن ژان وال حسژانهفتاد دهه تنگ مانتو شورت خط
زیاد درد از عشق کردن سیخوبا مجلسشعر پیشبزرِگ
شفا امید هزار و هزاره یهدینی مرجع یه مقدس باد
زنا شهوت و لواط بحرانمستراح یک وسعت به اتاق توی
خدا فکر خلسه خالء و خلوت یهمعنی از فارغ زندگی
یعنی فقط زندگیشدن کرده بازی مهره یه مثل
رفتن راه مرده مثل تنهامعنی از فارغ زندگی
یعنی فقط زندگیشدن کرده بازی مهره یه مثل
رفتن راه مرده مثل تنها
قاعده دختر یه جوراب بد بویآینه صورت تو تصویر یه مشت
فرهاد صدای دی سی شکوندنهایده صدای عکسو از نفرت
تامل تو غیظ از شاملو شعر روی تفخاطره یاد تکرار
تابیده تو به که فلجی نبضذهنخوابیده که حسخری کور چشم
پیکاسو از هندسه و رنگ ازآغداشلو آیدین مثل گم تنها
دار طناب ملودیهای یه تکرارخیال قافیه تو عشق از غزل یهگاو یه و من جنسی لذت اوج
الو اینگلیسی به تخم ی ترجمهمردن واسه امن سرزمین یهخوردن سر گذشته تلخی تویمعترضمضحک رپر یه شکل
من از خالی خیالی مای توی گمانفجار و درد عنصر کاشف
انتحار ابزورد رمان یه آخر
نجفی شاهینخون- ۳ سال
-۳ دکتر- ۶ ترانه متنان تختم هم میلیون هفتاد تیمارستانم یه تو من
بگم باید که دری به در روح از و جگر و کلیه و قلب ازنمورش اتاقای بوی از
صبورش مریضای نشئگی ازهمش تریبونه پشت که خله ممه از
چهله سال تو میکنه فکر هنوزحماسی شعر میشه در ازششعر
کلش میده سبزی قرمه بوی هنوزو ماست نقشمنفی که ساواک اسی از
و راست حرف ازشبشنوی نمیشهبود شهرنو مسئول که فاطی مامان از
میسوزونه عروسک شده مومن حاالبیمارم تو عشق از که من از
بیزارم ام سالمتی از که من ازبیمارم تو عشق از که من از
بیزارم ام سالمتی از که من ازخدمتتون؟ بدم چی دکتر
استامینوفن؟ یا دیازپام دکتر! جون کن وا و دهن دکتر
! بخوابون دمر ایشونو دکترخدمتتون؟ بدم چی دکتر
استامینوفن؟ یا دیازپام دکتر
! جون کن وا و دهن دکتر! بخوابون دمر ایشونو دکتر
کربال از میخونه روضه و کنه می مست منصور حاجبیار در و شلوار میگن دسمیزنن همه میده قر دوبوآر شیرین
کنه ساکت رو همه میزنه زور یکیمنه نوبت دسشوییصفشده جلو
دنیا به میرینه یواشکی داره یکیبیا رسالت آزادی میگه یکی
سجده از پیشونیشکبود یکیمژده عشق از خودش با میره ور گاهی
اسیرم دکتر تو دست از منممیرم می دارم ببین دکتری اگه
اسیرم دکتر تو دست از منممیرم می دارم ببین دکتری اگه
بیماری جماعت این از هم تو نکنهسرکاری دکتراتم دردی خود تو
بیماری جماعت این از هم تو نکنهسرکاری دکتراتم شاید دردی خود تو
چشدوختم تو به همینطور تاریخ اول از که بگو و خر منسوختم پات به عمری که و منی نه میدی شفا خودتو دکتری اگه تو
چشدوختم تو به همینطور تاریخ اول از که بگو و خر منسوختم پات به عمری که و منی نه میدی شفا خودتو دکتری اگه تو
خدمتتون؟ بدم چی دکتراستامینوفن؟ یا دیازپام دکتر
! جون کن وا و دهن دکتربخوابون دمر ایشونو دکتر
خدمتتون؟ بدم چی دکتراستامینوفن؟ یا دیازپام دکتر
! جون کن وا و دهن دکتربخوابون دمر ایشونو دکتر
نجفی شاهینخون- ۳ سال
-۳ ۷) عظیمی- ) امیر همراه جنس هم ترانه متنسمیه هوا دونم می چه اگر نفسبکش
پی در من و بودی پاک که تو واسهبشه نونم قاتق شاید که رسمی و اسم
بشه جونم قاتل زمانی که شهرتی نهرو ها پنجره و نمیشدم قانع کم به که
رو ها حنجره هوسهوا به شکوندم میبود من با حق ام همیشه و بریدم می
کو؟ من حق نپرسیدی بار یه تو اماباختم چی به قلبتو حریر که نپرسیدی
ساختم جاده تنت از چرا نکردی گلهم مسخره و کوچیک شادیهای به نخندیدی
من های کنایه و ها خنده از نرنجیدی
بزرگم کنم فکر که تا پیشم موندی کوچیکخودم از بگذرم منم شاید تا خودت از گذشتی
خودم جز همه، از گذشتم منرو ها خاطره جسد کردم له چطور
رو ها فاصله و ساعت کردم طی چطورفروختم ارزون و خودم و خریدم گرون رو توسوختم دیگه من آره بگم راست بار یه بزارسوختم دیگه من آره بگم راست بار یه بزار
شکوندن رو ما چطور بنویسکهموندن و رفتن که اونا از بنویس
باد دست که اونایی از بنویسهاشونو ریشه ترحم بی کنده
شکوندن رو ما چطور بنویسکهموندن و رفتن که اونا از بنویس
باد دست که اونایی از بنویسهاشونو ریشه ترحم بی کنده
خونگیه مرغ یه فقط تو شاهین حاالدیونگیه مث توهم واسم پریدن
وطن بی ی شوالیه از ماکتم یه منخندن می بودنم کیشوت دن به هم ها پانچا
نیستم تو تن ی پایه من که دونستی می توکنن می انکار دارن همه وقتی میشم خم
که عشقی و بودی جنسمن از چون چرابقیه واسه میشه ناموسی فحش مث
اروتیکه اوج و پلنگ تن مخمل که مردی قوی بغل تو خواب واسهپرده تو رو تو چشم حرم دره می که
برنگرده بره که ای فاصله دردکرده عرق تن بشه مچاله خیسو
برده کول رو آتیشی مث بگیره گرنبرده این تو که غمی زده یخ سرده
فرده یه و لشکر یه و نابرابرپسزدن رو ما مردم چطور بنویسکهدسزدن نشستن، اونا دار باال رفتی تو
خندن بهشمی و میشه جوک که عشقیدادن می دسنشون با رو ما چطور بنویسکه
شکوندن رو ما چطور بنویسکهموندن و رفتن که اونا از بنویس
باد دست که اونایی از بنویسهاشونو ریشه ترحم بی کنده
شکوندن رو ما چطور بنویسکهموندن و رفتن که اونا از بنویس
باد دست که اونایی از بنویسهاشونو ریشه ترحم بی کنده
نجفی شاهینخون- ۳ سال
-۳ خون- ۸ سال ترانه متنمیاد؟ یادت بودیم بیدار صب تا بود؟ کی
زیاد استرس از سیگار پشت سیگارصندوق تو سرنوشتمون حبسه شاید
بیاد در ای معجزه بشه فرجی شایدخوایم می و داریم باور ما که چیزی اون
نبود بدتر و بد بحثبود خورده گره گلوهامون تو غده مث فریاد
نداد و هامون گریه جواب کسی ولینبودیم بد تو و من اما بود بدی سال
نشدیم رد برامون بود امتحان یه ایننیس مشت همیشه مشت جواب گرفتیم یاد
ساندیس اونا و خوردیم باتوم ما و زدنپیرهنتو رنگ بکشن لجن به خواستن
و دهنت بستن و تن شکستنکن اعتراف نکردی که چه اون به گفتن
تو مادر شونیم می عزا به ندا مثزدیم خط و زن و مرد بین مرز ما
کردیم سر روسری مجید عشق به حتیبود کر گوشاشون و بود روشن حرفامون
بود تبر مون حکم شدیم درخت همهمیداد خون بوی همه خیابونا کوچه
میداد جون سهراب چشرستم، جلوکردن قلم و داشت قلم که دستی
کردن قمع و قلع و کشتن خدا اسم بهمیداد کهریزک بو نوشابه شیشه که سالی
خواد می گریه سیر شکم یه دلم چقدخواد می گریه سیر شکم یه دلم چقد
خوردم قبطه زدی داد که وقتی چقدمردم تو با و شدم شکنجه تو با
تحریر میز روی کوبیدم مشت چقدتقدیر و تاریخ چی هر به فحشدادم چقد
داشت خون رنگ همه شعرام دونه دونهداشت قفسجنون تو که شاهینی یه مث
نبودیم بد تو و من اما بود بدی سالموندیم پا سر ما ولی رو ما شکستن
سبزه سرو چی هر سالمتی بهماست بودن نبضه رمز این سرباال هستیم
میاد در آفتاب فردامیاد سر روزا این مطمئنم تو مث منم
خون و اشک سال باد سال بد سالجنون فرطه از بغضه از پر که سالی
غرور و عشق سال تو سال من سالساطور زیر سبز رای با دست یه سالخون و اشک سال باد سال بد سال
جنون فرطه از بغضه از پر که سالیغرور و عشق سال تو سال من سالساطور زیر سبز رای با دست یه سال
نجفی شاهینخون- ۳ سال
-۳ رو- ۹ ما کشته وای ترانه متنرو ما کشته وای
شخصیتتون رو ما کشته وایتربیتتون رو ما کشته وای
کمرتون قر رو ما کشته وایجکسون مایکل با داری نسبتی شما
شخصیتتون رو ما کشته وایتربیتتون رو ما کشته وای
ادبتون اون رو ما کشته وایگوشکن تو هشت ششو شما دکتر
بشیم قشنگ بچه و بلولیم شما با بشیمو فشن نمیاد ما به مگه چیهسوتینتو شماره به کنیم فک روز و شب تو ادوکلن بشه ذکرمون و فکر
لحافمی تو متکا تو بالش یکی دافمی بگیم و بسازیم شاپ شما ازمیاین هم شما بریم باری حالی خالی خونه والنتاین تو برات بیام تیتیش ترانه
دونی می و سگم اخالق شناسی می و کنی می حال چیزا این با مردونه که تو ولیرسمه افت و نیستیم بدهم پا بازی شوید و گری تنگله و تر از
میده نخ کنه می تیز بینه می سوژه نگن بوده جنیفر و نقل نخ تو عمو نگنبده فاز فقط حالل چی واسشهمه لعبه و لهو و حال طالب عمو میگن
شخصیتتون رو ما کشته وایتربیتتون رو ما کشته وای
ادبتون اون رو ما کشته واینکن صادر تز ما واسه دکتر
شخصیتتون رو ما کشته وایتربیتتون رو ما کشته وای
ادبتون اون رو ما کشته وایگوشکن تو هشت ششو شما دکتر
کمری شده که دونه می قد همین نظری نظری نداره نظری نخواه ما از نظرضربدری گروهی، دو، به دو تک، به تک ثمری بی و بشی پایین باال همه این که
رهبری بیت صبح و فاطی خونه شب خوری می گیج ما با و پری می دیگه یکی باجعفری شعبان مث روشنفکری تو میشه مانیفست تا صد قد میگیم شعر یه ما
ریشپروفسوری و گلی شورت با آقا تو مث فسیالیی خوبن خنده واسهبری می حالی سید فضا تو میریم بکن جلو عقب تو و زارم می باخ واست
شخصیتتون رو ما کشته وایتربیتتون رو ما کشته وای
ادبتوت اون رو ما کشته واینکن صادر تز ما واسه دکتر
شخصیتتون رو ما کشته وایتربیتتون رو ما کشته وای
ادبتون اون رو ما کشته وایگوشکن تو هشت ششو شما دکتر
دلبری همه این و باشی دکتر بچسبشخانم و گوشت خیال بی و خز دادامشتری همه این و دکتر و شهر یه سرویسمیده ما به مطبشون تو ایشون
دکتری آخر تو مریضتمو من گرفت شفا بسته دخیل شما به کی هرتاب بی و بریم می سر پنبه با ما هاپ هیپ ریتم با و کمر بچرخون
دار نیگه و ریتم لحظه یه جی دی بگی بشی خود بی خود از جوری یه کنیم میدختر پنجاهیه باال امشبشب باالتر بره دامنا سانت به سانت هر که
هوا لنگا باشه مضا فضا هدف وتکا بره خالص خالی رگه یه خون قاطیو پیست وسط همه ارواح رقص نیستو نشستن وقت ما ریتم با که
و ایسم و ایدئولوژی میره مقعدم از و دوزیست و قاطی جوونور یه مث منو نیست توبه دیگه یکی ما کار تو حاجی و دگماتیسم و منبر و تز از خستهرو ها گله ای گله کنیم می فیلم اینجور و سوار موج جماعت خندن سوژهرو ها گله ای گله کنیم می فیلم اینجور و سوار موج جماعت خندن سوژه
شخصیتتون رو ما کشته وایتربیتتون رو ما کشته وای
ادبتوت اون رو ما کشته واینکن صادر تز ما واسه دکتر
شخصیتتون رو ما کشته وایتربیتتون رو ما کشته وای
ادبتون اون رو ما کشته وایگوشکن تو هشت ششو شما دکتر
نجفی شاهینخون- ۳ سال
-۳ ۱۰) شاهو- ) همراه دار بر برادر ترانه متندریا این رفت دست از باد بر
دریا کوه پای بنال دریاجا بر مونه می چی فردا من از
فرزاد تو از نگم و نخونم اگهتو پیشوصف میاره کم قلم وقتیتو رسم از مست چشمی هر وقتی
کوه آهن ببخشمرد ببخش و منتو مرِگ رزمت جزم عزم به
دار بر گل شکوفه شروع میشهدار ی چوبه پای رفتی باال سر تو
تو کفن دل تو میندازه خوف وقتیتو جسد پسبدن ترسن می حتی
دادن دست از واسه چیزی مونده چی دیگهکمانگر کتاب و کوه رفیق
و نیست مرثیه وقته و زنم نمی سر برارثیه و خشم پر سرم
خاک تو سفیدت بدن و اشک جزچشمات }ردی ک و }رد ک H چشم جز
بود قلم تو دست تو که تفنگی جزقلمدار تو و بودن تفنگدار اونا
و کشید باال رو تو که داری از فرزاد فرداو آسمون تو کHشه می رو فرزادها هم فردا
دوباره میشه حامله و فرزاد یه ستاره شب هرقلبا رو شده هک که تو اسم به قسم
فرزاد بغضمادرت به قسمفردا و انتقامت نگیرم اگه
باد بر بره من رسم و اسم بزار: است این آن ترجمه و میباشد کردی زبان به ترانه از قسمت این
رفتی که روزی اون از رفتی که روزی اون ازنمونده نمونده نمونده من در نیرویی دیگه
مامان ی دونه یه یکی مامان ی دونه یه یکیوای وای وای مامان زندگی امید
مغرور باال سر پرت ببین باش مسرور مادر نکنی گریه اون بعدپسکو خاری و خفت همه اون بود بس شد راحت و رفت
حسقشنگ محترم Hبودن اون ننگ و زاری از عاری ی لحظه اونچراها این و چه و میشه چه کنیم، چه قهقراها این توی خستگی از
ها گلدسته و زنها شیون صدای بستا بن ته Hکبود صورتایجوون همه این ی قامتشکسته از حلقوممون تو خشکیده خون از
میشه بسته امیدم درهای آخرین یعنی میشه شکسته و داره حرف که سری ازبردار دست کشتن و شکنجه این از فردا میشه حکم شما روی آقا گفتم
زوری کنی خودت شبیه نمیشه منو دوری منه هویت که اونچه از تومو شخصیت خدا به کردی خار مو حیثییت دنیا تو بری می داری تو
برنامت اینه کنی می کشی ستختی کاوه و بابک پر تاریخم منکثیفه سیاست که کردی ثابت تو نحیفه اش تن که ملتی سرکوب
شریفه من های آیه باورشکن بفهمی که گم می خودت زبون به اینوشریفه من های آیه باورشکن
رفتی که روزی اون از رفتی که روزی اون ازنمونده نمونده نمونده من در نیرویی دیگه
مامان ی دونه یه یکی مامان ی دونه یه یکیوای وای وای مامان زندگی امید
نجفی شاهینخون- ۳ سال
-۳ ۱۱) میالد- ) و عظیمی امیر همراه قسم ترانه متنمرده که زندگی به قسمشهید اون مرِگ به قسمو دل قصه به قسم
نرسید آخرشسر کهمادری مهر به قسمیاوری و یار به قسم
که خدایی اون به قسمداوری کرده ما بین
وجود همه به قسمسجود و سجده به قسم
وداع لحظه به قسمصدا این مرِگ به قسم
ها بغضسینه به قسمنگاه خیسی به قسم
حقیقتی اون به قسمصدا توی شده گم کهنشون بی طلوع اون به
نشون و خط همه اون بهخون رنگ با معلومه که حقیقتی اون به قسم
یاس گل مرِگ به قسمخواست که چیزی هر به قسم
پاس آسو کرده زندگی که جوونی اون به قسمنون به رسیدن واسه مرد یه ضجه به قسم
و دل گریه به قسمنشون بی اسم به قسم
ها دشنه زخم به قسمها قصه مرد به قسم
وجود گرمی به قسمصدا این غم به قسمنوش زهر تلخی واسه
خاموش حقیقتی واسهو دل جدایی واسه
فراموش تو یاد واسهشد آلوده گناهی به که پاکی دستای واسه
نشد آسوده وقت هیچ آرامشکه خیال واسهدروغ خواب و بسته چشمای به قسم
شلوغ شهر مرده آدمای به قسمخون مرثیه و قصه گوی قصه به قسمجنون مرز به و عشق وسعت به قسم
مرده که زندگی به قسمشهید اون مرِگ به قسمو دل قصه به قسم
نرسید آخرشسر کهمادری مهر به قسمیاوری و یار به قسم
که خدایی اون به قسمداوری کرده ما بین
وجود همه به قسمسجود و سجده به قسم
وداع لحظه به قسمصدا این مرِگ به قسم
ها بغضسینه به قسمنگاه خیسی به قسم
حقیقتی اون به قسمصدا توی شده گم که
پدرشمردو که بود ششسالهبردو که کفنی جز نداشت چیزی
نداشت نا که مادری موندو اوننداشت جا زندگی تو خوشبختی دیگه
بارون زیر میکرد گریه که سقفی
خونه جای دم بود گرفته غمگریاس اون ی زنده شاهد اون
خواهراش صورت تو دید و فقر اونمیده جون داره توش اون و نیست زنده که محضی برهوت توی زندگی
زجری و خواری با امان تو که فقری از یخه می زندگیت وقتیفراری نگاشون تیر از چشات جاری همسایه درو چشای از که
منم دست از رفت باد بر که اون وحشت و غم ی زنده شاهد اونمیفروشن شونو دختر فقر از که هستم کسایی اون راوی منزندگی این چهرشو تو میشینه شرمی ماه آخر که کارگری
لنگی باز دو شبسگ تا صبح میشه بدتر داره دیروز از وضعبندن توی پسراش که مادری از
برگردن اگه امیدی چه امیدی نهدیدنشون واسه بندشمیریزه جلو
زندن؟ پسرات که مطمئنی مادرغریبی خودت مملکت توی وقتی
نصیبی بی چیزی همه از خفقان جزکاریکاتوری یه اینجا نیستی آدم تو
دیکتاتوری یه دستای تو مهره یه توهستش میگی تو که خدایی اون به قسم
لیستش تو از شدیم پاک پسما هست اگهگرفت؟ خفقون پسچرا هست اگه
رفته یادش از زمین تیکه این شایدشده نفرین خاک این شاید دونم نمی
مرده؟ ما واسه زندگی چرا بگو توبغضه؟ رنگ همه قسمات چرا بگو تو
مزده؟ و بودن آدم جواب اینقسمشدروغه که زمینی تو زندگیسرششلوغه داداشخدا نکنی دعا
وجود همه به قسمسجود و سجده به قسم
وداع لحظه به قسمصدا این مرِگ به قسم
ها بغضسینه به قسمنگاه خیسی به قسم
حقیقتی اون به قسمصدا توی شده گم که
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ آلبوم
هیچ- ۴ هیچ هیچ-۴ مستی- ۱ در رانندگی ترانه متن
شوم سرزمین این تو که م گالیل یهمیرسه گرانیت سنگ و قبر به راهم
فقط من شعر و میرسم قتل به روز هرمیرسه کبریت شعله انتشار به
حافظه درده مثه ساله هزار دردمرازیه کشف که همونیه درمونشم
شده حجر عصر سرسپرده که نسلیراضیه پیر ارمنی ساقیای از
مزخرفه تئاتر یه زندگی که وقتیدلخوشم فراموشی های جرعه به تنها
من و کرده شقه و پیرزن که نیکف راسکولمیکشم و الهام فرشته تبر اون با
شراب بطری یه مثه میکنم مست هیمولوتوفه کوکتل یه بیفته پاش وقتی که
زندگیش تو که شدم فراری مجرم یهتوقفه بدون گریز یه درگیر
شراب بطری یه مثه میکنم مست هیمولوتوفه کوکتل یه بیفته پاش وقتی که
زندگیش تو که شدم فراری مجرم یهتوقفه بدون گریز یه درگیر
قم راه چالوسو جاده نداره فرقیکنه رانندگی داره خوش که ام مستی من
میزنه زار آکواریوم تو که ماهی یهکنه زندگی خودش اشکهای توی تا
رو زمونه این بخوری تلو تلو بایدمیرسی بست بن به نیستی مست که وقتی
میشن مهربون دوباره آدما مستی توبازرسی ایست توی برادرای حتی
] دکلمه]میزنن دستبند تو دست به و میخندن
میکنن باز تو بردن برای راهومیشی بدل سلیمان به ها مورچه دام تو
میکنن پرواز تو بدون ها قالیچهمشترک جرم یه به که چندمه بار این
میزنه؟ هاشور تو پشت ضربه تا هشتادباشی، خبر با اگه حتی خونه برگردمیزنه شور تو برای خودت دل تنهاشوم سرزمین این تو و گالیلی یه
میرسه گرانیت سنگ و قبر به راهتفقط تو شعر و میرسی قتل به روز هر
میرسه کبریت شعله انتشار بهشراب بطری یه مثه میکنی مست هیمولوتوفه کوکتل یه بیافته پاش وقتی که
زندگیش تو که شدی فراری مجرم یهتوقفه بدون گریز یه درگیر
شراب بطری یه مثه میکنی مست هیمولوتوفه کوکتل یه بیافته پاش وقتی که
زندگیش تو که شدی فراری مجرم یهتوقفه بدون گریز یه درگیر
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ
-۴ ۲) گلرویی- ) یغما به تقدیم نرو نگفتمت ترانه متنشعر فشنگ در نعره و باز دهان با و ایستاد و نشست کم که شاعری پاره پرده و گوش به
تصور و عاصیلب روی خون های جوانه و ریشه و ریش روی سیلی سیل و پوتین جای خایه پای الی ترانه
چانه زیر خراشدهد نمی ریشه کفاف کفن یک قدر به زمین این گالیل نرو نگفتمت
دمد نمی فضا در قلب از خالی های سینه چاک چرک بوی جز که نگفتمتاند غریبه نگاهت وحشی رد و خط با جریده جماعت این که نگفتمت
نهند می آتشت سرخ دهان بر کریه آلتی بوسه جای که نگفتمتنرو نرو نگفتمت نگفتمت ،نگفتمت نرو نرو ،نگفتمت نرو نرو نگفتمت
بود کشک ایم نوشته و گفتی هرآنچه نگفتمتبود اشک نتیجتا رفتنت که نرو نگفتمت
بخند گشنه خلق جد گور به هم تو نگفتمتبگند جسد همه این میان طبیعتا کن حال که نگفتمت
ببند را دهان ببند، را دهان ببند، را دهان شو کور که شو، کر که شو، خر کهخیشداره سوی که هر و پساست هوا چنین این
نیشداره تو گفتن که کن سکوت نزن دمخیشداره سوی که هر و پساست هوا چنین این
نیشداره تو گفتن که کن سکوت نزن دمگود کنار من، کنار بشین نگفتمت
بوسهست بوسهستوحوشسیاسی و جمعی زفاف شب
جاسوسعن وتولک تولک، عن
بمان کن اعتماد فقط هست حشر حقوق مدافع مبارزبغضمیکنیم هم حال به بشین هم کنار بمان نرو نگفتمت
معطلیم ول میانه در چگونه نگفتمتمیزنیم زار آب زیر در چگونه ببیبن
بود کشک ایم نوشته و گفتی هرآنچه نگفتمتبود اشک نتیجتا رفتنت که نرو نگفتمت
بخند گشنه خلق جد گور به هم تو نگفتمتبگند جسد همه این میان طبیعتا کن حال که نگفتمت
شوی نمی کر تو ولی شوی نمی خر تو ولیای ترانه هر خلق حلق نبضو تو
میشود دار بر بار، بر که
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ
-۴ هار- ۳ سگ ترانه متنهاره Hسگ Hمث روزم و حالمیشماره پارسهاشو فقط که
میگیره گاز دستاشو زخم
داره آرزو رو ترمز جیغپوکه از فرشی رو پرسه شکل
متروکه سرزمین یه تویکالویهی روی میشم مشت
کوکه نا دیگه که پیانو اینفعلن مفتعل وزن تو گریه
دهن شاشتوی طعم با واژهخوردن چ�ک Hچارچوب تو فکر
قدغن مطلقا وزن تو شعرسوریه تو شک مثل قدغنقونیه توی تانگو یه مثل
میرم نمی ولی میشم خشکارومیه دریاچهی مثل
خورد خط دفعه صد که حرفی مثلم}رد و موند سبز که برگی مثلبا میدون تو میکنم خنک دلبیلبورد عکسرو به فحشدادن
الکل برکهی تو میشم غرقاتانل با میکسسنایچ توی
میرقصم فرشسرنگ روی}ل پ Hزیر م}رده جوونای با
هاره Hسگ Hمث روزم و حالمیشماره پارسهاشو فقط که
میگیره گاز دستاشو زخمداره آرزو رو ترمز جیغ
تابلو گوشهی تو و م�ردم یه منتو به مونده باز چشم دوتا با
دائم میزنی ضجه داری کهتو آرزوها نعشمعصوم
م�رده همون Hمث روزم و حالپرده اون روی خورده زمین که
دستش تو مرده شمشیر یه بابرنمیگرده راه از میگه
خورد خط دفعه صد که حرفی مثلم}رد و موند سبز که برگی مثلبا میدون تو میکنم خنک دلبیلبورد عکسرو به فحشدادن
الکل برکهی تو میشم غرقاتانل با میکسسنایچ توی
میرقصم فرشسرنگ روی}ل پ Hزیر م}رده جوونای با
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ
-۴ ۴) فیسپوک- ) فیسبوک ترانه متنتابم لپ توی امروز شده خالصه دنیا
خوابم بی روز و بیدار فیسپوک تو شبمو ایمیلها همش میکنم چک ها دیونه مثل
آبم میریزه شکل باالترین به گویا توتنت رو عکسا میکشه بدار که چشمی از
میخندم هم فرهاد به حتی خودم به بعدمیگیرند رو کی دیگه هفته حدسمیزنم
میگیرم رو دستشویی در محکم من خواب زنممیخوابم بنویسم شم بلند وقتشه
تابم بی انگار جوری بد و گیجمفهمم نمی اشکامو دلیل خودمم دیگهمیتابم خودم به پیله تو که کرمی مثل
میخوابم بنویسم شم بلند وقتشهتابم بی انگار جوری بد و گیجم
فهمم نمی اشکامو دلیل خودمم دیگهمیتابم خودم به پیله تو که کرمی مثلرو ها بیانیه جسد میکنه ردیف جلوم یکی
رو ما میکنه امضا بار صد و میکنم امضا بار یهموج موج موج اند شکل یه امه ندو رنگ یه همهیارو این گلوی از میشه قی ترانه چطوری ببین
گیتارم میشه خشک میکشه ته شعرغارم از بگم چیزی یه بدم نشون بنویسم میگن
زن یک جنسی عقده توی میشم گم میشم کمبیدارم که جرمی به من برای دادگاه یه
میخوابم بنویسم شم بلند وقتشهتابم بی انگار جوری بد و گیجمنمیفهمم اشکامو دلیل خودمم دیگه
میتابم خودم به پیله تو که کرمی مثلمیخوابم بنویسم شم بلند وقتشه
تابم بی انگار جوری بد و گیجمفهمم نمی اشکامو دلیل خودمم دیگه
میتابم خودم به پیله تو که کرمی مثلمیخوابم بنویسم شم بلند وقتشه
تابم بی انگار جوری بد و گیجمفهمم نمی اشکامو دلیل خودمم دیگهمیتابم خودم به پیله تو که کرمی مثل
میخوابم بنویسم شم بلند وقتشهتابم بی انگار جوری بد و گیجم
فهمم نمی اشکامو دلیل خودمم دیگهمیتابم خودم به پیله تو که کرمی مثل
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ
-۴ بکنیم- ۵ ترانه متنبکنیم ویدیو موزیک دانلود
پلیچ پولوم پاالمشد رو تو دست باز
بکنی را فرار باید و هستی گرِگ کهخانه از حیات از دورتری جای به
بکنی را قرار فرعی جاده کناراتوبوس پیشهر اضافیست چی هر بدون
بکنیم را سوار هم با و بایستیممات ی پشتشیشه سفت صندلی درون
بکنیم را انتظار ها دلهره دچاردهیم ادامه کجا از برسیم ناکجا به
بکنیم را قطار شب سر ایستگاه درسفری جهان ته تا بسته های چشم با
خندیدن شیطنتت خیساز های گونه بامیداد کفن بوی که کسی کوی به تو از
نفهمیدن جنسیتشرو و بود لیلی جهانکه مقصد بدون و بلیط بدون دونه دوتا
بکنیم را نوار قرضی هدفون میانآدم و آمد و رفت از پر شهر دوباره
بکنیم را غار تصویر مترو کناربشویم رد شلوغ اتوبان از پیاده
بکنیم را اختیار ها چین خط جلویشویم خورده میز پشت ساندویچی درون
بکنیم را ناهار و شام جا یک بعد ومحتاج خوب خواب یک به دو هر است شب
بکنیم را فشار هم بغل پل زیر کهتنهام ها اضافه تموم خیال بی که
بکنیم را دار خنده زندگی مدامدستی من به سر پشت از یواشمیزنی
بکنیم را شکار باید و هستی گرِگ کهسفریدن جهان ته تا بسته های چشم با
خندیدن شیطنتت خیساز های گونه بامیداد کفن بوی که کسی کوی به تو از
نفهمیدن جنسیتشرو و بود لیلی جهانریدن جان ته تا بسته های چشم با
خندیدن شیطنتت خیساز های گونه بامیداد کفن بوی که کسی کوی به تو از
نفهمیدن جنسیتشرو و بود لیلی جهاننفهمیدن جنسیتشرو و بود لیلی جهان
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ
-۴ ناگهان- ۶ ترانه متنباشد رفتنت وقت ناگهان تلفن، زند می زنگ ناگهان
باشد دامنت روی من سرِ وقتی کند می گریه هم مرددنیات و تو از دست بکشد تنهاییش، روی دست بکشی
باشد تنت عاشق واقعا باشی، خودش عاشق واقعارفیقانت خنجر پشتسر باتوم، و گلوله روبرویت
باشد دشمنت دوست، بهترین داشتنی دوست دنیای توی
باشد دشمنت دوست، بهترینبدهی آسمان آبی به دل
بدهی نشان را عشق همه بهبدهی جان دوست راه در بعد
باشد زنت عاشق دوستتبدهی آسمان آبی به دل
بدهی نشان را عشق همه بهبدهی جان دوست راه در بعد
باشد زنت عاشق دوستتمغلوبت قلب به هایی زخم دوشت، بر نشسته چمدانی
باشد آهنت راه مقصدِ آزادی نام به پرتگاهیجبر میان انتخابی بیداری قبل ست مکثی عشق،
باشد گردنت روی هم تیغ لرزانت، دست توی سم جام جبر وشاید آوری می در فندکی آزادی، و انقالب از خسته
باشد بهمنت سیگار توی سرانجامی، بی تیر هجدهبدهی آسمان آبی به دل
بدهی نشان را عشق همه بهبدهی جان دوست راه در بعد
باشد زنت عاشق دوستت
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ
-۴ نوش- ۷ نی ترانه متنو مرد این بذار خودم حال به منو
و درد این پلشتی تمام منودارم دوستت عالم کرمهای تمام قد که
میبارم دوشها تمامی قد کهروزت هفت پریودهای قد میکشم درد که
مرموزت سردردهای به میکنم سردرد کهتو صدای با که
هنوز بمان نه کن قطعدیروز از بیشتر کمی داری دوستم که
شوم گریه هوا بی تو های سینه الی کهبدوم غمت های کوچه توی مست که
شوم گریه هوا بی تو های سینه الی کهبدوم غمت های کوچه توی مست که
داره استرس دائم خوابشکسته تخت این ببینبیداره هنوز هم سوخته خواب چراغ این ببین
بغضکرده من صدای با چطور بنان ببینکاره اول تازه شب سر اشکهای که
است غمگین چقدر نفست بگو مادرت بهاست این کندنش جان رمز و خود در یده حبس که
میبیند سراب نشسته آب روی به رو کهمیبیند عذاب شکنجه شکنجه فقط
شود گریه هوا بی تو های سینه الی کهبدود غمت های کوچه توی مست که
شود گریه هوا بی تو های سینه الی کهبدود غمت های کوچه توی مست که
میدیدی خواب یتیم یک ی اندازه به همیشهترسیدیم پدر بود از من و نبود از تو
بودیم پدر بی دو هر ها داشته میانبودیم دربدر دو هر سرطان و سکته میان
بیهوشم مست نخورده بانو تو جان بهمینوشم که تکیالست درد فرضکن تو
باشد من شعر بیت آخرین این فرضکن تونینوشم نی، و مینویسم و میزنم ضجه که
مینویسم و میزنم ضجه کهمینویسم و میزنم ضجه که
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ
-۴ شخصی- ۸ درد ترانه متنغمگینم وجود تمام با
سازه نمی زن که وقتی مثلهمیره می دوست که وقتی مثله
بازه می تیم که وقتی مثلهغمگینم وجود تمام با
تنهایی تلخ اوقات مثلهرویا با سکس به کردن فکرارضایی زود احساس شرم
غمگینم وجود تمام باتخته این زیر تریاک لوله
نبند طناب با و پاهام و دستسخته � واقعا اعتیاد ترک
غمگینم وجود تمام باشده آرزوم از جزیی مرِگ
کنم شروع شعرمو بهترهشده تموم من سیگار باز
غمگینم وجود تمام باغمگینم وجود تمام باغمگینم وجود تمام با
قبله ها سال مال ام شادیخوابم می ایستاده باز چشم
اصطبله توی که اسبی مثلهغمگینم وجود تمام با
میده جهان به نفت کشورمسربازن شهرونداشمثله
میده پادگان بوی چی همهغمگینم وجود تمام با
خرطوم بی فیل مثله ام تشنهچشمام شه دقیق سرابم رو
باتوم با شه می خرد من عاج
غمگینم وجود تمام باغمگینم وجود تمام با
غمگینم وجود تمام باشد انتزاعی آزادی حق
من مثله میلیون هفتاد وایشد اجتماعی شخصی درد
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ
-۴ صفر- ۹ ممیز ترانه متنگیجم کامپیوتر یک پای
جنون به کند می درد من سرکامیون روستا سمت د �ر� ب می را شهرداری کارگرهای
لب از شود می شعر خواهرمشب دخترشهر دوست بغل
اغلب کنم می فکر خود به منصابون با گریه حم�ام توی
دار ی چوبه و }لت ک و چوب تو دستکنار به خانمت شورت البته
انگار منی از تر مساوی کهقانون ی بسته پیشچشمان
}رها پ و خالی مغز از خستهآجرها کوبمت می مشت
دکترها به بگو خالی پیکدرون به کند می رشد ما زخم
ها پایین جشن و باال سورامسال عروسی و عزا در
ها ماشین و ها گوساله بوقبود؟ چی سر
خون ی قطره چندداشت دریا خیال ماهی بچه
داشت را خود دوستان هم گاوداشت جا خودم ی اندازه آنچه
حلزون ی خانه بود من پشتها قرآن متن به بردن دست
ها میدان خودکشی خبرها خیابان پخشساندیسدر
میمون با بود موز بازیتختی زن تن و مو حذف
سختی از راحت جور یک کشفخوشبختی معضالت در بحث
تلویزیون جدید سریالاست زود هم باز و کردیم دیر
است دود در غرق گافه یک عشق،است بود این قصه آغاز از
مجنون خریدن کاندوم شرح
ویرانه برای سازی راهدیوانه و مست مشت یک جنگ
خانه در های گرِگ ی خندهبیرون در های تمساح اشک
صدات نه مرا برد می دلت نهجهات تمام از آه ام خسته
نجات؟ راه کدام به دلخوشممدفون کتابها زیر من
مدفون مدفون کتابها زیر منبردم می رنج هیچ از هرچه
خوردم می زور به را بغضخودمردم می ذره ذره داشتم
گوناگون عکسهای این پشتگوناگون عکسهای این پشت
مدفون کتابها زیر منمدفون ها کتاب زیر من
افتاد اتفاق شهر در هرچهباد با یا باد به دنیا رفت
داد خواهم ادامه تو در بازممنون � واقعا شعر ای تو از
ممنون � واقعاممنون � واقعا
نجفی شاهینهیچ- ۴ هیچ هیچ
-۴ تو- ۱۰ از بعد ترانه متنرا خدایم لیوانت توی خاموشکردم
را همجنسهایم تو به کردم بغل شبهاانگشتم روی بر کوچکی کمان رنگین
کشتم را تو و را خودم بوسه اولین دربودم زن که مردی آن به میکردم گریه هی
بودم من که غمگینی دراکوالی شبهابود روحی بدخیم بیماری یک عشق و
بود سکسگروهی به محکوم ام تنهاییآغوشی هم طعم با مشروب با سیگار
فراموشی فراموشی فراموشی یعنیخوابیدم مست را من خورد الکل تو از بعد
خوابیدم هست و بود کسکه هر با تو از بعدکردم استخوان هایم زخم الی تو از بعد
کردم امتحان میشد چه هر میشد که هر باتنهایی تنهای در جنگ در تنهایی
ارضایی خود تو و خون و صابون و گریه بانقاشی حوض و ها گنجشک از خسته دل
میپاشی بوم روی به رو سفیدت رنگسم در شده حل قرصهای بعدی لیوان
نمیترسم دیگر هیچی از بکن باور
بود سیاهی مان دنیا های سیاهی پشتبود نخواهی هستی، بودی، ام معشوقه
خوابیدم مست را من خورد الکل تو از بعدخوابیدم هست و بود کسکه هر با تو از بعد
کردم استخوان هایم زخم الی تو از بعدکردم امتحان میشد چه هر میشد که هر با
نجفی شاهین۵) باند- ) اینان با دراکوال آلبوم
۵) باند- ) اینان با دراکوال-۵ دراکوال- ۱ ترانه متن
مرگشگذشت از روز هشتگرفت تابوتشبو
نبوده راضی هیچی ازگرفت مرگشخو با
مرگشگذشته از روز هشتگرفت تابوتشبو
نبوده راضی هیچی ازگرفت مرگشخو با
رفت فرو لحظه به لحظهگرفت جون همسایه
شد هاشگم رِگ مغزشتویگرفت خون دراکوال
زد اسطوره از دم بازی توگرفت گر تقلب
کرد قلبشرها آسون اونگرفت گر تنفر
قدیمی جسدی وارِثهزاره وسعت با کفن
سر بی ای نسل انده کمقواره بی و گشاد لباسی تو
قدیمی جسدی وارِثهزاره وسعت با کفن
سر بی ای نسل انده کمقواره بی و گشاد لباسی تو
نجفی شاهین۵) باند- ) اینان با دراکوال
-۵ باداباد- ۲ ترانه متنبود اگه واژه یه حرف یه اگه
نبودم اینجا منآزادی
خوردم که هایی سیلی به قسمکبودم های چشم به قسم
آزادی
شد نمی قصه رویا یه مثبودم زنده چه اگر اونجا نبود زندگی
آزادیباد بر رفته که نسلم یه من
باداباد بگو بیاد پیشمیاد که چی هر بذارباد بر رفته که نسلم یه من
باداباد بگو بیاد پیشمیاد که چی هر بذارباداباد باداباد بادابادباداباد باداباد باداباد باداباد باداباد
افوله به رو روز هر که خورشیدی بهغوله دستای تو ناحق که زمینی به
هدف بی و گنگ آدمایی رخوت ازمصرف بی و پوچ های ترانه جنس از
تو در تو و کثیف های کوچه ته ازچاقو زخم و شالق تا هفت و سیلی از
گفتم نمی نوشتم نمی خوندم نمیآزادی
گفتم نمی نوشتم نمی خوندم نمیآزادی
فریاد شکل به دردم یه منباداباد بشه چی هر بذار نکش نعره نگو
فریاد شکل به دردم یه منباداباد بشه چی هر بذار نکش نعره نگو
کمر تو کژ های مهره درثمر بی بازدم و دم این ازخودکشی کمی احساسخوب
کشی آدم و آخر سیم یاپتو زیر زن این اعدام
رو به رو از خوابیدن طعم باها همسایه ماشین روی خط
ها سایه شب و روز تعقیبخاطره یک به تجاوز شب هر
یکسره شدن دریده هم ازمحابا بی زنم می آسمان بر چنگ ببین تو بی اینگونهمحابا بی زنم می آسمان بر چنگ ببین تو بی اینگونه
روسری این زیر عرق سیلمشتری تا دو هیز چشمان
پدر تند خشم از تشویشمخطر خط زیر شدن عاشقتنت حجم زیر آتششدن
پسگردنت تند بوی بامن روی تو چشم سنگینی
بدن روی تو چنگ آثارها دیوانه مغموم جنگ درها خانه این معصوم آوار
من لبسرخ لرز پشت درآتشزدن تو با را بوسه این
ها بوسه بیهوده رویایها کوسه این پیش شدن ماهی
سوختن تو سوِگ در سوز بادوختن لب نعره یک حکم در
محابا بی زنم می آسمان بر چنگ ببین تو بی اینگونهمحابا بی زنم می آسمان بر چنگ ببین تو بی اینگونه
نجفی شاهین۶) تکراری- ) ترامادول
-۶ عاصی- ۲ ترانه متنگریست سخت و نشست بیخود تو های چشم به
ایست تابلوی شکست و مین میدان توی پرید وطناب با درآمیخت و درگذشت گذشت
آب خیساز های گونه با خودش توی خزیدفشرد آغوشخود در را هیچ و کرد نگاهمرد عاشقانه و زندگی به زد پوزخند و
دادند می زخم بوی که هایی بوسه بهاند یاد در که کرده چرک های زخم به
خوردن طعنه دیوار و در از تو یاد بهمن تن در کرده کز کور بوف به
چوب این در کندن جان و گی موریانه بهمصلوب مرد این کردن گریه صدا بی به
نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نهنیست سالحی نعره جز فراموششدگانیم ما
نیست راهی دریدن جز گانیم شده کفن زنده مانیست سالحی نعره جز فراموششدگانیم ما
نیست راهی دریدن جز گانیم شده کفن زنده مانیست پناهی او بر که یاد از ببر را خدای یاد از ببر را خداینیست پناهی او بر که یاد از ببر را خدای یاد از ببر را خدای
نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نهشکستگانیم کشتی ما نیست کار در معجزکی
برخیز شرطه باد ایاست مرده دهنده نجات
است مرده دهنده نجات
نجفی شاهین
۶) تکراری- ) ترامادول-۶ میزنم- ۳ زار ترانه متن
زند می زار ات رحم در که ای بچه ازتنم میان مستتر ی خسته گرِگ ازتو مثل زنی خشم تند بوی از
بودنم مرد از من ناامیدی تاشود می شعر تو برای که جانور این
زنم می گیج شده ریخته فرو خود درعبث رسالت رسول گاه گونه این
میکنم چندشمقدسخویشجان درچکار لیوان پر ی نیمه به را ما
اند خورده پیشتر که ست سمی باقی ایناست شده رو که را قصه کن تمام ساقی
اند مرده بودند تو خراب که آنانزند می زار رحمت در که ای بچه از
پیرهنم توی بغضکرده گرِگ ازفراموشکردنت برای من جنگ از
فراموشکردنم برای هایت اشک ازکن گریه حافظ به و بشین من از بعد
گردنم بوی و لب و ها بوسه یاد باگلو در زخمهای این و من از بعد
مردنم فریادهای و من از بعدرا شهر مردان تمام کن آلودهتا بیرحم ویروس این به آلودهبنگرند ماست بر که رنجی حجم براند مرده بودند تو دچار که آنان
زنم می زار و منم که یتیمی بچه ازتنم می تار که کالفه عنکبوت این
خویش دام در گرفتار جانور اینمنم این رسیده انتها به آنکه این
نجفی شاهین۶) تکراری- ) ترامادول-۶ ترامادول- ۴ ترانه متن
کن اشتباه من با بازکن تباه را خود زندگی
کن اشتباه من با بازکن تباه را خود زندگی
که رگی در شعر شو قی و مرا بمککه هیبتسگی در شو شکنجه
کن هبوط عدم از شو گناهکن سقوط جهان چندم ضلع به
بده جر را پنگوئن این کراواتبده قر محترم باد این کنار
بزن تر مست استخوان چه هر به
بده فر را ملک مقعد هود بویترکیه تقسیم سبز دول شو درخت
سوریه جگرهای شو گریه تفنگبادام تلخی به چشمت لختی به
ویتنام در تو رویای به تجاوزبکن هو را سام رودسعمو غولبکن وتو را انسان حقوق از دفاع
ترامادول با را خودت کن شهیدترامادول با کن اشتباه دوباره
ترامادول با شو تباه دوبارهترامادول با شو سیاه سیاهکن اشتباه من با باز
کن تباه را خود زندگیکن اشتباه من با باز
کن تباه را خود زندگیکنیم می اشتباه تو با باز
کنیم می تباه را خود زندگیکنیم می اشتباه تو با باز
کنیم می تباه را خود زندگیها قنداق شکفته و دار روی درخت
ها قرمساق ی طویله سیاستبکند را ها شاهزاده انگشت به
بخند ایشان به ما به او به تو به من بهنیست و هست و بود چه هر به هنر فلسفه، به برین
نپرسچند نگو بدین برین دین، به برینمیهن مام نام به کن حراج را زنم
بزن را شاتت تو من به بده را زنتکار بپرسچیست نکن می کار برو
کار است مفتی حرف را رفته فاک بهچالقها این مغز زیر از بکشعصا
االغها این کنار در بخواب بکن، بخور،ترامادول با را خودت کن شهید
ترامادول با کن اشتباه دوبارهترامادول با شو تباه دوبارهترامادول با شو سیاه سیاهکن اشتباه من با باز
کن تباه را خود زندگیکن اشتباه من با باز
کن تباه را خود زندگیکنیم می اشتباه تو با باز
کنیم می تباه را خود زندگیکنیم می اشتباه تو با باز
کنیم می تباه را خود زندگی
نجفی شاهین۶) تکراری- ) ترامادول
-۶ پونز- ۵ ترانه متننیست خوبی حال روزا این حالم
پرواز بی عقاب حال مثللبخند بی ژوکوند حال شکل
شهناز بی تار احوال مثلروز هر کلمبیا میشه دود
م کنت پاکت نخهای بینشب هر ای ترانه میشه سقطم ابسنت گیالسسبز توی
دیواری بیخ مثل زندگیمتکراری و تلخ تاریخ توی
میرم می بار دو اسمی هر بامختاری بار دو محمد دو
داشت نسرین صدای که شبی اونپژمرد می سرد سلول توی
بود این اولش تیتر سی بی بیبرد لولو رو آنجلینا ممه
شدن ترانه از کردم سفر منسکوت سرزمین به کردم کوچ
جلدش رو که ای گذرنامه باپوت لی لی بود نوشته ایران جای
میشن ستاره اون تو که کشوریتمبونی بند فیلم تا دو با
با میشن برگزیده آدماشپیشونی روی داغ قاشق
میدن پز شونو عمر همهگندیده گلی لوح یه به
سهرابی ای قاتل ان رستمنرقصیده اونا ساز به که
آمیز سحر لوبیای با و جکنابارور خاک توی کاشتن
رسید ا ابر به سبزشون پیچکآخر بیاد پایین غولی که تالباسسفید تو بازی شعبده
شیپوری کاله با دلقکیشده راه به سر هود رابین یه
انگوری بنفش گوریل یهبود فوتبال توپ قدر مون شادی
چینی مون سرزمین پرچمروی پونزم یه هنوزم من
دینی معلم صندلینیست خوبی حال روزا این حالم
دنیاست این کفش توی سنگی قلوهمشکوکم شاد روزای به من
اینجاس ماجرا ختم دارم شک
شدن ترانه از کردم سفر منسکوت سرزمین به کردم کوچ
جلدش رو که ای گذرنامه باپوت لی لی بود نوشته ایران جای
پوت لی لی بود نوشته ایران جای
نجفی شاهین۶) تکراری- ) ترامادول-۶ شب- ۶ هر ترانه متنرا صدایم بشنو زند می صدایت داردرا پایم مرِگ و زندگی از بکش بیرون
بود هایم کابوس از قسمت یک ات بوسه هررا انتهایم بودم معلوم ابتدا از
کرد را من گریه کردم، گریه خیابان هر دررا هایم اشک تو شوهر ببیند شایدرا پایم رد کرده پاک که منم حاال
را هایم سردرد تو به شبها از کوبم میمستم نیستی از تلو دارم تلو دارم
هستم کند ثابت مسخره دکارت حاالخوردی ترک ما میان شد قسمت دو روحتخوردی نمک و نان مرا هایم لب به خوردی
دور از بوسیدمت بوسیدمت، بوسیدمت،دور از بوسیدمت بوسیدمت، بوسیدمت،